به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید یونس حسینی

  • نگار جوهری نیا، سید عمار موسوی نژاد، علی فرهادی، اکبر صفایی، سید یونس حسینی، جمال سروری*
    زمینه و اهداف

      تعیین ژنوتیپ های ویروس های پاپیلوما انسانی در ضایعات  بافت دهانه رحم در برنامه های غربالگری سرطان دهانه رحم به خصوص در مورد واکسن های در دسترس دارای اهمیت می باشد. به همین جهت، این پژوهش با هدف بررسی فراوانی ویروس های پاپیلوما انسانی در درجات مختلف ضایعات بافتی دهانه رحم انجام گردید.

    مواد و روش کار

      در کل 102 نمونه بیوپسی از درجات متفاوت ضایعات بافتی دهانه رحم جمع آوری شد. ژنوم ویروسی با استفاده از کیت استخراج گردید و برای بررسی صحت استخراج تست PCR   با استفاده از ژن بتا گلوبین انجام شد. برای شناسایی دو تیپ پاپیلوما ویروس 16 و 18 از روش duplex Taq-Man Real-Time PCR استفاده شد. در ادامه، بر روی نمونه هایی که از نظر  و یروسهای پاپیلومای ژنوتیپ 16 و 18  منفی بودند،  تست nested PCR انجام شد و پس از تعیین توالی تیپ ویروسی تعیین گردید.

    یافته ها

      میانگین سنی زنان در این مطالعه، 43±1 بود. در مجموع، 91 (90٪)  نمونه ها به ویروس پاپیلومای انسانی آلوده بودند. در آسیب بافتی نوع LSIL ویروس های پاپیلوما  ژنوتیپ 16، 18، 51. در گروه HSIL  ویروس های پاپیلومای ژنوتیپ 6، 16 ، 18، 31 و 53. در گروه SCC ویروس های پاپیلوما ژنوتیپ 6، 16، 18 و 31. در گروهAD ، ویروس های پاپیلوما ژنوتیپ 16 و 18 جدا شدند. همچنین در 49 (61٪) نمونه عفونت همزمان دو تیپ 16 و 18 مشاهده شد

    نتیجه گیری

      نتایج این مطالعه نشان می دهد ویروس های پاپیلومای ژنوتیپ 16 و18 فراوان ترین ژنوتیپ در درجات مختلف ضایعات بافتی دهانه رحم است. هم چنین شناسایی دو ژنوتیپ کم خطر 6 و 53 در ضایعات بافتی میتواند نشان دهنده اهمیت ژنوتیپ های کم خطر در برنامه های پیشگیری و غربالگری سرطان دهانه رحم باشد.

    کلید واژگان: ویروس پاپیلومای انسانی, ضایعات بافتی دهانه رحم, SCC, HSIL, LSIL
    Negar Joharinia, Seyed Ammar Mousavi-Nejad, Ali Farhadi, Akbar Safaei, Seyed Younes Hosseini, Jamal Sarvari*
    Background and Aim

     Determination of HPV genotypes in cervical lesions is essential in screening programs and the impact of current HPV vaccines. Therefore, we investigated the frequency of various HPV genotypes among different grades of cervical lesions.

    Materials and Methods

     In total, 101 biopsy samples of different grades of cervical lesions were collected. Extracted DNA was subjected to PCR amplification of beta-globin to assess sample integrity. Duplex Taq-Man Real-Time PCR was performed to identify HPV types 16 and 18. Nested PCR following sequencing was done on those samples with HPV16/18 negative results.

    Results

    The mean age of participants was 43±1. Of 101 samples, 91 (90%) were infected with HPVs. In the LSIL group, HPV genotypes 16, 18, and 51; in the HSIL group, genotypes 6, 16, 18, 31, and 53; in the SCC group, genotypes 6, 16, 18, and 3; and in the AD group, HPV genotypes 16 and 18 were detected. Also, 49 (61%) samples had co-infection with HPV16 and HPV18.

    Conclusion

     Our results showed that HPV 16 and 18 were the most prevalent genotypes among different grades of lesions. The presence of low-risk HPV types, including genotypes 6 and 53, might need more attention in HPV screening and prevention programs.

    Keywords: Human papillomavirus, Cervical lesion, Genotype, Iran
  • سید یونس حسینی*، مهدی ناصری، صادق صادقی طبس
    سابقه و هدف
    مسائل بهره برداری از مخزن دارای اهداف مختلف و متنوع هستند که به ندرت منتهی به یک جواب بهینه می شوند و معمولا در آن ها مجموعه ای از جواب های بهینه (پارتو) موجود است. حل مسائل فوق در گذشته تنها با کاربرد روش های ساده کننده میسر بوده است که از آن جمله می توان به استفاده از ضرایب وزنی برای اهداف مختلف و تبدیل آن ها به یک تابع هدف استفاده کرد. اما در سال های اخیر با توسعه الگوریتم های چند هدفه تکامل-گرا، ابزار مناسبی برای حل آن ها فراهم شده است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، بررسی کارایی الگوریتم های بهینه سازی چندهدفه MOPSO، SPEA-II و NSGA-II در مسئله بهره برداری بهینه از مخزن با استفاده از مدل-های بهره برداری LDR، N-LDR جهت تولید پاسخ های بهینه پارتو در راستای توسعه پایدار و مقایسه نتایج با سیاست بهره برداری SOP است.
    مواد و روش ها
    جهت نیل به هدف مذکور، ابتدا روش های بهینه سازیNSGA-II , MOPSO و SPEA-II برای هر یک از توابع استاندارد خانواده ZDT با شرایط یکسان (تعداد جمعیت و تعداد اجرا برابر) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از ارزیابی روش های بهینه سازی چندهدفه با استفاده از توابع استاندارد خانواده ZDT، مدل های بهره-برداری از مخزن LDR ،NLDR و SOP در محیط برنامه نویسی MATLAB کدنویسی شده و با روش های بهینه-سازی چندهدفه تلفیق گردیدند. برای هر یک از دو مدل شبیه سازی-بهینه سازی (LDR و NLDR) دو تابع هدف بدین شرح تعریف گردید، تابع هدف اول کمینه سازی مجموع درصد کمبودهای برآورد نشده و تابع هدف دوم بیشینه سازی اعتمادپذیری که بیشینه آن در شرایط بهره برداری SOP حاصل می گردد. مدل های بهره برداری از مخزن برای یک دوره 37 ساله از سال 1356 تا 1392، جهت یافتن ضرایب مربوطه در هر دو مدل خطی و غیر خطی، در شرایط یکسان برای هر یک از الگوریتم های بهینه سازی چند هدفه به تعداد 5000 تکرار اجرا گردید و جبهه پارتو بهینه حاصل شد.
    یافته ها
    با بررسی نتایج حاصله مشاهده شد روش SPEA-II در مدل بهره برداری NLDR به نتایج مناسب تری دست یافته است لذا از میان پاسخ های جبهه پارتوی بهینه حاصله از این روش، سه پاسخ به عنوان نمونه (با استفاده از معیارهای مختلف) انتخاب گردید و شاخص های اعتمادپذیری، برگشت پذیری، آسیب پذیری و MSI برای سه پاسخ مذکور محاسبه شد. با مقایسه مقادیر توابع هدف و سایر معیارهای توسعه پایدار در پاسخ NLDR-C و شرایط SOP می توان مشاهده نمود با بکارگیری مدل بهینه سازی چندهدفه می توان با میزان کمبود کمتر (MSI 76/21 نسبت به 32/26) تقریبا به ماکزیمم اعتمادپذیری (اعتماد پذیری در شرایط SOP) دست یافت. حال آن که در پاسخ NLDR-A کمترین میزان کمبود (MSI برابر 02/13) به نسبت سایر پاسخ های نمونه و سیاست SOP به چشم می خورد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های تحقیق مشاهده شد روش بهینه سازی SPEA-II در تمامی توابع استاندارد خانواده ZDT به جبهه پارتوی مطلوب تری نسبت به سایر روش های بهینه سازی دست یافته است. همچنین این روش در مقایسه با سایر روش های بهینه سازی دارای جبهه کامل تری از جواب های پارتو می باشد که این امر نشان از کارایی این روش بهینه سازی در مسائل بهینه سازی چند هدفه دارد. همچنین در رابطه با مدل های بهره برداری LDR و NLDR با تعداد تکرار یکسان، مشاهده شد مدل بهره برداری غیرخطی نتایج بهتری از خود نشان داده است که این امر می تواند به دلیل درجه آزادی بیشتر رابطه غیرخطی در تعیین منحنی فرمان رهاسازی مخزن سد باشد. در این تحقیق مجموعه ای از جواب های بهینه (بهینه پارتو) جهت برآورده نمودن اهداف مذکور ارائه گردید.
    کلید واژگان: سیاست بهینه بهره برداری, بهینه سازی چندهدفه, سد نهرین طبس, توسعه پایدار
    Seyyed younes hosini *, mehdi naseri, sadegh sadeghi tabas
    Background and Objectives
    Reservoirs operation problems have various and diverse objectives that rarely lead to a global optimized answer, and usually there are a set of optimal answers (Pareto Front). Solving these problems in the past has been possible only with the use of simpler methods, including the use of weight coefficients for various purposes and the conversion of them into a just one objective function. But in recent years, with the development of multi-objective methods, there is a good way to solve them. In this regard, the purpose of the present study was to investigate the efficiency of multi-objective optimization algorithms MOPSO, SPEA-II and NSGA-II in the reservoir operation problem using LDR, N-LDR operation models to generate the optimal Pareto front in order to sustainable development.
    Materials and Methods
    In order to obtain the mentioned purpose, First, the NSGA-II, MOPSO, and SPEA-II optimization methods were evaluated using some benchmark problems such as standard ZDT family functions with identical conditions (equal population number and number of runs). After evaluating multi-objective optimization methods using standard ZDT family functions, NLDR, LDR and SOP operation models were coded in MATLAB programming environment and linked with multi-objective optimization methods. For each of the two optimization-simulation models (LDR and NLDR), the two objective functions were defined as follows: the first objective function was to minimize the sum of the MSI and the second objective function was the reliability maximization that the maximum of which is usually obtained under the SOP operation conditions. It turns out the two aforementioned objective functions are have a reverse relationship with each other and by increasing one of them, the other one will decrease. Reservoir operation models for a 37-year period from 1356 to 1392 were executed to find the coefficients in both linear and nonlinear models in the same conditions for each multi-objective optimization algorithm with 5000 itrations. The optimal Pareto front was obtained.
    Results
    By addressing obtained results, It was observed the SPEA-II optimization method in NLDR operation model, has reached to the best optimal Pareto front among others. So from its three answers were selected (by using various criteria) as sample and then sustainability indices such as reliability, resilience, vulnerability and MSI were computed for those three answers. By comparing the values of objective functions and other sustainable development criteria in SOP conditions and the NLDR-C response, it can be seen that using the multi-objective optimization model, we can by less shortages (less MSI 21, 79 compared to 32, 29), reach to approximately maximum reliability (reliability in SOP conditions). However in NLDR-A solution, the least shortage (MSI equal to 13.02) can be seen compare to other sample solutions and SOP policy.
    Conclusion
    Due to research findings, it was observed the SPEA-II optimization method in all of the standard ZDT family functions has reached to a more optimal Pareto front than other optimization methods. Also this method compared to other optimization methods, has a more complete front of Pareto's solutions, which indicates the efficiency of this optimization method in multi-objective optimization problems. In the case of LDR and NLDR models with the same number of iterations, also It was observed that the NLDR model has shown better results, which can be due to the higher degree of freedom of nonlinear relationship in determining the operation policy of the reservoir releasing. In this research, a series of optimal (Pareto optimal) solutions was presented to meet the stated objectives.
    Keywords: Optimal operation policy, Multi Objective Optimization, Nahrain Dam, Sustainable development
  • ایمان جمهیری، صابر زهری، داود مهربانی، زهرا خدابنده، رامین یعقوبی، سید یونس حسینی *
    زمینه و هدف
    میزان بالای بیماری فیبروز کبدی و درمان های محدود آن عامل مهمی برای فهم بهتر مکانیسم های مولکولی این بیماری می باشد. پیشرفت در درک جنبه های مولکولی سلول ستاره ای کبدی (HSC) یک زمینه ی اختصاصی در درمان فیبروز کبدی فراهم می کند. ژن IL-24 (IL-24/mda-7) اولین بار به عنوان یک ژن تمایز دهنده انتهایی در سلول های ملونوما مطرح شد، اما پاسخ التهابی سلول ها به این ژن به طور کامل روشن نشده است.
    مواد و روش ها
    سلول LX-2 (سلول ستاره ای کبد انسان، HSC) با لپتین (کنترل مثبت) و محیط خالی (کنترل منفی) مواجه شدند. هم چنین این سلول ها با پلاسمید خالی (pcDNA 3.1) و وکتور حاوی ژن IL-24/mda-7 (pcDNA 3.1/mda-7) ترانسفکت شدند. میزان التهاب این سلول ها با بررسی بیان ژن IL-1β، با کمک روش Real-time RT-PCR ارزیابی شد. هم چنین، نقش تنظیمی IL-24/mda-7 بر روی التهاب با بررسی بیان ژن های SOCS1 و SOCS3 مشخص شد.
    یافته ها
    سطح بیان IL-1β، SOCS1 و SOCS3 در گروه های سلولی اندازه گیری و مقایسه شد. هر چند سلول های ترانسفکت شده با پلاسیمد بیانی میزان بالاتری از IL-1β را نشان دادند، اما این تفاوت نسبت به گروه کنترل معنادار نبود. نتایج نشان داد که بیان SOCS1 و SOCS3 در گروه سلولی که با pcDNA3.1/mda-7 ترانسفکت شده اند، نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری دارد (0428/0 = p ، 0179/0 = p).
    نتیجه گیری
    بیان درونزاد IL-24/mda-7 به طور معناداری باعث تنظیم مسیر التهابی در سلول های ستاره ای کبدی می گردد. بنابراین IL-24/mda-7 و مسیرهای سیگنالینگ مربوطه می توانند به عنوان یک هدف در درمان فیبروز مورد توجه قرار گیرند.
    کلید واژگان: سلول ستاره ای کبد(HSC), LX-2, IL-24-mda-7, IL-1?, SOCS1, SOCS3
    Iman Jamhiri, Saber Zahri, Davood Mehrabani, Zahra Khodabandeh, Ramin Yaghobi, Seyed Younes Hosseini *
    Background
    High morbidity and limited therapies of hepatic fibro genesis are important factor for better understanding the molecular mechanisms of the disease. Advances in the understanding of the molecular behavior of hepatic stellate cells (HSC) allow the progress of a field dedicated to anti-fibrotic therapy. Melanoma differentiation associated gene-7 (IL-24/mda-7) as a gene induced during terminal differentiation in human melanoma cells, but the inflammatory response of cells to IL-24/mda-7 is not entirely cleared.
    Materias and
    Methods
    LX-2 cells (a human hepatic stellate cell) were treated by leptin (positive control), media (control negative), or were transfected by empty plasmid and pcDNA3.1/mda-7. The inflammatory state was evaluated through measuring the mRNA expression level of inflammatory molecule, IL-1β. The role of IL-24/mda-7 modulation on inflammatory response was assayed using SOCS1 and SOCS3 gene expressions.
    Results
    The expression levels of IL-1β, SOCS1 and SOCS3 were compared in LX-2 cell line groups. The expression of the IL-1β in the transfected cells was higher than the control cell, but it was not significant. The results indicated that the expressions of SOCS1 and SOCS3 were up-regulated following pcDNA 3.1/mda-7 transfection into LX-2 cells compared to control plasmids (p=0.0179, p=0.0428).
    Conclusion
    The endogenous IL-24/mda-7 exhibited a significant modulatory effect on stellate cells. Therefore, IL-24/mda-7 and relevant signaling pathways could be employed as a target for fibrosis treatment.
    Keywords: Human Hepatic Stellate Cells, IL-1?, IL-24, mda-7, LX-2, SOCS1, SOCS3
  • احسان زارع، سید ابراهیم حسینی، قاسم مصیبی، مجید صادقی زاده، طیبه هاشم پور، سید یونس حسینی*، بهزاد خوانساری نژاد
    هدف
    ژن mda-7/IL-24 یک ژن سرکوب گر تومور است. پپتید iNGR با گرایش به اینتگرین های سطح سلول سرطانی در هدفمندسازی عوامل درمانی علیه سلول های توموری به کار گرفته شده است. هدف این مطالعه ساخت ژن mda-7/IL-24 متصل به پپتید iNGR و مقایسه فعالیت آن با ژن طبیعی است.
    مواد و روش‏ها: در ابتدا، mda-7 با استفاده از روش PCR تکثیر یافت. آغازگر برگشت حاوی توالی پپتید iNGR بود تا این توالی در انتهای ژن mda-7 ایجاد شود. توالی ژن تغییر یافته mda7/iNGR و mda7 (کنترل) در ناقل بیانی یوکاریوتی pCDNA3.1 دودمان سازی شدند. با استفاده از روش های هضم آنزیمی، colony-PCR و توالی یابی درستی دودمان سازی، یکپارچگی ناقل ها و توالی آن ها ارزیابی شد. با استفاده از لیپوفکتامین سازه ها در سلول های Ad-293 ترانسفکت و توانایی آن ها برای بیان پروتئین نوترکیب با استفاده از آزمایش الایزا ارزیابی شد. در ادامه، این سازه ها به سلول های HepG2 ترانسفکت و بعد از استخراج mRNA با استفاده از روش Real time PCR بیان ژن های پیش آپوپتوزی Gadd153 و Bax اندازه گیری شد. با رنگ آمیزی Anexin/PI و فلوسیتومتری میزان مرگ برنامه‏ریزی شده در سلول HepG2 ارزیابی شد.
    نتایج
    نتایج، درستی و یکپارچگی سازه ها را نشان داد. بیان مناسب و ترشح محصول mda-7. iNGR با کنترل آن یعنیmda-7 در سوپ رویی قابل مقایسه بود. نتایج زنده مانی نشان گر عدم مفید بودن این تغییر بر پروتئین mda-7 بوده است. بررسی مرگ سلولی برنامه‏ریزی شده با سنجش بیان ژن و فلوسیتومتری نیز نشان داد که اتصال iNGR به mda-7 بر خاصیت مرگ زایی آن تاثیر کاهنده داشته ولی در مقایسه با گروه کنترل منفی همچنان مرگ زایی معنی‏داری دارد (01/0>P).
    نتیجه گیری
    ناقل بیانی pCDNA/Mda-7.iNGR پروتئین mda-7 متصل به iNGR را به طور مناسب بیان کرد ولی بر خاصیت مرگ زایی طبیعی پروتئین تاثیر بهینه ای نداشت.
    کلید واژگان: mda-7, iNGR, مرگ سلولی, ژن درمانی تومور
    Ehsan Zare, Seyed Ebrahim Hosseini, Ghasem Mosayebi, Majid Sadeghizadeh, Tayebeh Hashempour, Seyed Younes Hosseini *, Behzad Khansarinejad
    Objective
    Melanoma differentiation association gene-7 (MDA-7)/IL24 is a tumor suppressor gene. The iNGR peptide sequence, with excellent tropism to surface integrins has been employed for targeting of therapeutic molecules toward tumor cells. The purpose of our study was to construct a plasmid expressing modified MDA-7 fused with an iNGR peptide for better targeting to tumor cells.
    Methods
    At first, we amplified the MDA-7 sequence by PCR, while the reverse primer contained the iNGR peptide sequence to add it to the end of a new MDA-7 gene. The resultant MDA7-iNGR and MDA-7 were cloned into a pCDNA3.1 eukaryotic expression vector. The accuracy of cloning methods, integrity of the plasmids, and sequence were sequentially evaluated by digestions, colony-PCR, and sequencing. The expressions of the plasmid constructs were assayed by ELISA following their transfection into Ad-293 cells. Next, the plasmids were transfected into Hep-G2 cells and their mRNA were converted to cDNA. We assessed the gene expression levels of Gadd153 and Bax. As the final step, apoptosis induction of Hep-G2 cells following transfection was evaluated by the help of PI/Annexin V staining according to flow cytometry.
    Results
    The results showed the integrity of construct backbone in addition to reading frame of the MDA-7-iNGR sequence. A suitable expression/secretion of modified the MDA-7.iNGR protein was detected by ELISA assay of the culture supernatant when compared to the control construct that expressed unmodified MDA-7. The viabilty test demonstrated no benefit for this kind of modification of the MDA-7 protein. Real-time PCR and flow cytometry analyses revealed that the addition of iNGR to MDA-7 caused a decrease in its apoptotic effect on hepatic tumor cells compared to the normal protein. The modified protein had significant apoptosis induction compared to the negative control group (P
    Conclusion
    Although the new pCDNA/MDA-7.iNGR plasmid expressed iNGR-fused MDA-7 protein efficiently, it could not improve the natural apoptosis property of normal MDA-7.
    Keywords: mda-7, iNGR peptide, Apoptosis, Tumor gene therapy
  • مسعود قنبری کاکاوندی، فاطمه رجعتی، حسین اشتریان*، سید یونس حسینی
    زمینه
    حوادث صنعتی علی رغم هزینه بسیار و از دست رفتن جان میلیون ها نفر، اغلب از طریق روش های ارزیابی خطر و اقدام های کنترلی قابل پیشگیری هستند.
    هدف
    مطالعه به منظور ارزیابی ایمنی مخازن ذخیره گاز پالایشگاه نفت کرمانشاه به روش ردیابی انرژی و تحلیل موانع (ETBA) انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی در سال 1393 در مخازن ذخیره گاز پالایشگاه نفت کرمانشاه انجام شد. انواع انرژی ها با برگه ارزیابی انرژی شناسایی شدند. جریان انرژی، ردیابی و روش های مدیریتی، اجرایی و وسایل حفاظت فردی به عنوان موانع در نظر گرفته شدند. اهداف آسیب پذیر مشخص و سطح خطر اولیه با ترکیب شدت و احتمال وقوع حادثه تعیین گردید. پس از پیشنهاد راهکارهای اصلاحی جهت خطر های غیرقابل قبول، مجددا ارزیابی خطر انجام و خطر های شناسایی شده با شاخص های توصیفی فراوانی و درصد بیان شدند.
    یافته ها
    به طور کلی 74 خطر و 121 انرژی خطرناک شناسایی شدند. از این تعداد، 46 خطر (%62/2) نامطلوب، 25 خطر (%32/8) غیرقابل قبول و 3 مورد (%4) قابل قبول با تجدید نظر بودند. فراوانی خطر های مربوط به انرژی الکتریکی 20 (%27) مورد بود و پس از آن خطر ناشی از انرژی های جا به جایی- فشار- حجم، نهان و شیمیایی به ترتیب با فراوانی 13، 12 و 9 مورد قرار داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به شرایط محیطی و حفاظتی مخازن و میزان بالای خطرها در صنعت نام برده، استفاده از اقدام های کنترلی مناسب به منظور پیشگیری از حوادث ناگوار آتی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
    کلید واژگان: ارزیابی خطر, مخازن ذخیره گاز, روش ردیابی انرژی و تحلیل موانع, انرژی, موانع
    M. Ghanbari Kakavandi, F. Rajati, H. Ashtarian*, Sy. Hosseini
    Background
    Despite the cost and millions loss of life due to industrial accidents, often are preventable through risk assessment methods and control measures.
    Objective
    To assess the safety of gas storage tanks in Kermanshah oil refinery by Energy Trace and Barrier Analysis (ETBA).
    Methods
    This case-descriptive study was conducted in gas storage tanks of Kermanshah oil refinery. Energy checklist was used for identification of energy types. Energy flows were tracked and then, management and administrative procedures, and personal protective equipment were considered as safeguard. Exposed and vulnerable targets are also specified. Preliminary levels of risks were determined by combination of severity and likelihood. After suggestion of corrective action for unacceptable risks, risk assessment took place again. Identified risks were expressed using descriptive statistics such as frequency and percentage.
    Findings: Overall, 74 risks and 121 dangerous energies were identified. Of these, 25 risks were unacceptable, 46 were low risk, and 3 were acceptable risk with revised. Frequency of risks related to electric power was 20, and followed by risk of displacement- pressure-volume, potential and chemical energies, with frequencies of 13, 12 and 9, respectively.
    Conclusion
    Given the environmental and protection conditions of the tanks, in addition, the high percentage of some of the damaging risks in this industry, use of appropriate control measures to prevention the event of future disasters will be inevitable.
    Keywords: Risk assessment, Gas Storage Tanks, ETBA, Energy, Barriers
  • ابراهیم حسینی، سید یونس حسینی، طیبه هاشم پور، محمدرضا فتاحی، مجید صادقی زاده*
    مقدمه
    یکی از راه کارهای بهبود ژن درمانی، هدفمند کردن ژن درمانگر می باشد. افزودن توالی های کد کننده پپتیدها و یا پروتئین هایی که گرایش بالایی به سلول های هدف دارند به ژن درمانگر کد کننده پروتئین ترشحی از جمله این روش ها محسوب می شود. با این وجود ارزیابی کارآمدی چنین تغییراتی در هدفمنسازی محصول ژن با روش های معمول بررسی اتصال سلولی پروتئین های درمانگر تولید شده در سیستم پروکاریوتی، بطور مستقیم امکانپذیر نیست. در تحقیق پیش رو ما با طراحی روشی بر مبنای آزمون الیزا امکان بررسی اتصال سلولی پروتئین های حاصل از ژن درمانی را بطور مستقیم مورد بررسی قرار دادیم.
    مواد و روش ها
    به منظور هدفمندسازی ژن درمانگر Mda-7، با روش مهندسی ژنتیک، توالی کد کننده پپتید RGD4C -که گرایش زیادی به اینتگرین های سطحی سلول های سرطانی دارد- را در ست بعد از توالی پپتید نشانه مصنوعی و در ناحیه کد کننده انتهای آمین پروتئین تعبیه کردیم. سپس این cDNA تغییر یافته و cDNA بدون تغییر را در ناقل بیانی یوکاریوتی pCDNA3.1 همسان سازی کردیم. ناقل ها را در رده سلولی HEK-293 ترانسفکت کردیم. سپس میزان بیان Mda-7 ترشح شده در محیط کشت سلول ها را با آزمون الیزا سنجیدیم. پس از همسان کردن غلظت پروتئینMda-7 و RGD.Mda-7 در محیط های کشت سلول های ترانسفکت شده، از آنها به عنوان منبع این پروتئین ها استفاده کردیم. کاهش غلظت محصول این ژن ها دو ساعت پس از مجاورت با رده های سلولی داری اینتگرین HepG2، M21 و فاقد اینتگرین Saos-2 با روش الیزا بررسی و مقایسه شد. این آزمایش سه مرتبه بطور مستقل انجام گرفت و سپس داده ها با آزمون آماری مقایسه میانگین (T-Test) توسط نرم افزار SPSS، مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
    نتایج و بحث:بررسی آماری نتایج، حاکی از این است که محصول ژن RGD.Mda-7 نسبت به محصول ژن Mda-7 جهت اتصال به سلول های دارای اینتگرین HepG2 و M21 بطور معنی داری گرایش بیشتری دارد، در حالیکه جهت اتصال به رده سلولی فاقد اینتگرین Saos-2 تفاوت معنی داری نداشتند. با این نتایج بنظر می رسد روش طراحی شده در این تحقیق، راه کار مناسبی جهت ارزیابی اتصال سلولی پروتئین ها در کاربردهای ژن درمانی باشد.
    کلید واژگان: سنجش اتصال سلولی, الیزا, RGD, Mda, 7 و RGD
    Hosseini E., Hosseini Sy, Hashempour T., Fattahi Mr, Sadeghizadeh M.*
    Background & aim: One of the strategies to improve the therapeutic gene is targeting gene therapy. A method which can be considered, is adding code sequences peptide or protein with high tendency to target cells and secreting the therapeutic gene encodes a protein. However, evaluating the effectiveness of such changes in the targeted cell binding protein gene product with the usual therapeutic methods produced in prokaryotic system is directly impossible. The purpose of this study was to evaluate the design methods of cell adhesion proteins based on ELISA usable in-vitro in gene therapy.
    Methods
    In order to target the therapeutic gene Mda-7 by using genetic engineering, peptide coding sequence RGD4C with the tendency to cancerous cell surface integrin were inserted shortly after the artificial signal peptide sequence and the N-terminal coding region of the protein. Then, the modified and unmodified cDNA eukaryotic expression vector pCDNA3.1 were matched. Vectors were transfected in HEK-293 cell line. Then Mda-7 secreted expression levels were measured in cell culture by ELISA. After adjusting the protein concentration of Mda-7 and RGD.Mda-7, in cells transfected media, they were used as a source of protein. Reduce the concentration of these genes was assessed two hours after exposure to the integrin cell lines with HepG2, M21 and lacking integrin Saos-2 were also determined by ELISA. The present study was conducted three times independently. Data were analyzed using t-test.
    Results
    Statistical analysis of the results suggested that the gene product of the gene product RGD.Mda-7 and Mda-7 to connect to HepG2 cells and M21 were more likely to have integrin. While binding to the cell lines of Saos-2, no significant difference were observed.
    Conclusions
    It seems the present ELISA based method was a suitabl e strategy for cell attachment assay in gene therapy research.
    Keywords: Cell adhesion assays, ELISA, RGD.Mda, 7, RGD
  • منصور ضیایی، سید یونس حسینی*، هوشیار شریعتی، الهه خوشبو
    سابقه و هدف
    پیامدهای شغلی و اثرات آن بر سلامت پرسنل بهداشت و درمان در بسیاری از مطالعات مورد بررسی قرارگرفته است. فرسودگی شغلی تحت تاثیر کیفیت زندگی افراد می باشد که می تواند درنتیجه مواجهه طولانی مدت با استرس شغلی ایجاد گردد. پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط بین فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی انجام گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه بر روی 80 نفر از پرسنل شاغل شبکه بهداشت و درمان شهرستان کامیاران در قالب سه گروه شغلی انجام گردید. اطلاعات مربوط به کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های کوتاه بررسی سلامت و استاندارد گلدارد جمع آوری شدند. داده های به دست آمده در نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    55 درصد از کارکنان در گروه بهداشتی، 75/18 درصد در گروه پرستاری-مامایی و 25/26 درصد در گروه اداری-خدماتی شاغل بودند. کیفیت زندگی خوب، متوسط و ضعیف به ترتیب در 75/33، 60 و 25/6 درصد از کارکنان دیده شد. حدود 5/22 درصد از کارکنان در معرض فرسودگی شغلی پایین بودند و 5/77 درصد از آنان از فرسودگی شغلی متوسط رنج می بردند. ارتباط فرسودگی شغلی و همچنین کیفیت زندگی با ویژگی های دموگرافیک معنی دار نبود (05/0p)
    نتیجه گیری
    با توجه به رابطه معنی دار و معکوس بین فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی، می توان با ارتقای کیفیت زندگی کارکنان به طرق مختلف از فرسودگی شغلی و درنتیجه کاهش بهره وری آنان جلوگیری کرد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, فرسودگی شغلی, پرسنل بهداشتی
    Ziaei M., Hosseini Sy*, Shariati H., Khoshboo E
    Background And Objectives
    Occupational consequences and their effects on health and healthcare workers have been examined in many studies. Occupational burnout is affected by quality of life and it can be produced by long term exposures to occupational stress. The aim of this study was to determine the association between occupational burnout and quality of life among healthcare workers.
    Materials And Methods
    This study was conducted among 80 subjects of healthcare workers of Kamyaran city in three occupational groups. Data on quality of life and occupational burn-out was collected using SF-12 and standard Geldard (GBI)questionnaires, respectively.
    Results
    In general, 55, 18.75 and 26.25 percent of personnel were employed in health, Nursing-Obstetric and Administrative-Services groups, respectively. Good, moderate and poor quality of life was seen in 33.75, 60 and 6.25 percent of employees, respectively. While only 22.5 percent of workers were not exposed to occupational burnout, 77.5 percent of them suffered from mild condition of this disorder. The Correlation between occupational burn-out as well quality of life with demographic characteristics was not significant. A reverse and statistical significant correlation was found between quality of life and occupational burnout (P˂0.001).
    Conclusion
    Considering the reverse and significant association between occupational burn-out and quality of life, this disorder and reduction of productivity can be prevented by improving the quality of life of employees in different ways.
    Keywords: Quality of Life, Occupational Burnout, Health Personnel
  • مسعود نقاب، فاطمه امیری*، رحیم مویدی، سید یونس حسینی
    سابقه و هدف
    کلر گازی است محرک که کاربردهای فراوانی ازجمله در صنایع شیمیایی و کاغذسازی دارد. گرچه این ماده، محرک سیستم تنفسی فوقانی و تحتانی است اما اثرات تنفسی حاد و مزمن مواجهه شغلی با آن، کمتر موردمطالعه قرارگرفته است؛ بنابراین هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثرات تنفسی مواجهه شغلی با گاز کلر در گروهی از کارگران صنایع پتروشیمی بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 54 نفر کارگر دارای مواجهه شغلی با گاز کلر (گروه مواجهه) و 38 نفر از کارکنان دفتری فاقد پیشینه تماس (گروه مرجع) انجام گردید. برای آن ها پرسشنامه تنفسی استاندارد تکمیل گردید و در دو نوبت اسپیرومتری به عمل آمد.
    یافته ها
    شیوع علائم تنفسی، به طور معنی داری در گروه مواجهه یافته بیشتر از افراد گروه مرجع بود (P<0.05). نتایج آزمون عملکرد ریوی نوبت اول (قبل از مواجهه) نشان داد که این ماده باعث کاهش معنی داری در میانگین برخی از پارامترهای ریوی می شود. اسپیرومتری نوبت دوم (پس از مواجهه) نیز نشان داد که میانگین تمامی پارامترها در پایان نوبت کاری نسبت به مقادیر متناظر قبل از مواجهه کاهش یافته است هرچند این تغییرات معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    مواجهه با گاز کلر، با تغییرات مزمن غیرقابل برگشت پارامترهای عملکرد ریه و همچنین بروز علائم تنفسی همراه است.
    کلید واژگان: گاز کلر, صنایع شیمیایی, اختلالات تنفسی
    Masuod Neghab, Fatemeh Amiri*, Rahim Moayedi, Seed Yunes Hosseini
    Background And Aim
    Chlorine is an irritant gas that has many applications including in chemical and paper industries. Although this substance is an upper and lower respiratory tract irritant، acute and chronic respiratory effects of occupational exposure to this substance have not been thoroughly investigated. Therefore، the aim of the present study was to assess the respiratory effects of occupational exposure to chlorine gas in a group of workers in the petrochemical industry.
    Materials And Methods
    This was a cross sectional study in which a group of 54 workers with cur-rent exposure to chlorine gas (exposed subjects) and 38 healthy male office workers without history of exposure to chlorine gas (referent subjects) were investigated. Standard respiratory questionnaires were administrated to them. Additionally، the parameters of pulmonary function were measured both prior to shift and at the end of shift.
    Results
    The prevalence of respiratory symptoms in the exposed group was significantly higher than that of referent subjects (P<0. 05). Pulmonary function tests (before shift) showed that chlorine gas causes a significant reduction in the average of some pulmonary parameters. Spirometry (after shift) also showed that the average levels of all parameters decreased at the end of the work shift compared to the corresponding values of before exposure، although these changes were not significant.
    Conclusion
    Exposure to chlorine gas is associated with irreversible chronic changes in the parameters of lung function and prevalence of respiratory symptoms.
    Keywords: Chlorine gas, chemical industries, respiratory disorders
  • منصور رضا زاده آذری، سید یونس حسینی، رضوان زنده دل، حمید سوری، محمد علی موسویان
    سابقه و هدف
    به دلیل فرآیندهای نیمه اتوماتیک در صنایع تایرسازی ایران، مواجهه شغلی قابل توجهی با حلال ها و ترکیبات آلی فراری همچون بنزن و تولوئن مورد انتظار است. مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی مواجهه شغلی و تخمین ریسک مواجهه کارگران تولید تایر با ترکیبات نامبرده انجام گرفت.
    روش بررسی
    پایش فردی 100 نفر از کارگران دو کارخانه تایرسازی واقع در حومه شهر تهران در قالب 10 گروه شغلی به روش 1501 سازمان NIOSH انجام گردید. شرایط جوی محیط کار در روزهای نمونه برداری اندازه گیری شدند. ارزیابی ریسک نیمه کمی COSHH با استفاده از پرسشنامه و ماتریس مربوطه برای مواجهه کارگران انجام گردید. یافته ها با استفاده از آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون خطی و ضریب همبستگی مورد آنالیز قرار گرفتند. مقادیر کمی بصورت میانگین±خطای استاندارد گزارش شدند.
    یافته ها
    سن، سابقه کار و پارامترهای جوی، اختلاف معنی داری بین دو کارخانه تایرسازی نداشتند. مواجهه شغلی با بنزن و تولوئن در کارخانه های A و B به ترتیب برابر 18/0±09/1، 19/0±88/1 و 30/0±07/2 و 39/0±20/3 بر حسب ppm بود که افزایش معنی داری را در کارخانه B و نیز ارتباطی معنی دار و منفی را با رطوبت نسبی نشان دادند. در کارخانه های A و B به ترتیب 10 و 14 درصد از کارگران با ریسک زیاد مواجهه شغلی با بنزن و 10 و 16 درصد از آنان با ریسک متوسط مواجهه با تولوئن در تماس بودند. همبستگی بین مواجهه شغلی و ریسک COSHH معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    مواجهه شغلی با بنزن در پرسنل تایرسازی بالاتر از استاندارد ایران بود، لذا بهبود شرایط کار توسط اقدامات کنترلی مناسب همچون فرایندهای خودکار و تنظیم رطوبت نسبی، توصیه می گردد. ارزیابی COSHH را می توان به عنوان روشی ساده، ارزان و سریع در ارتقای سلامت کارگران به کار برد. همچنین کنترل مواجهه پرسنل از طریق آموزش مداوم ضروری است.
    کلید واژگان: مواجهه شغلی, تایرسازی, ارزیابی ریسک, بنزن, تولوئن
    Rm Azari, Sy Hosseni, R. Zendehdel, H. Soori, Ma Musaviuon
    Backgrounds and
    Aims
    Semi automated processes of Iranian tire manufacturing factories lead to significant occupational exposures to benzene and toluene compounds. This study was conducted to evaluate the magnitude and risk of workers exposures.
    Materials And Methods
    Personal monitoring of 100 workers (10 groups) was performed using NIOSH method No.1501 in two tire manufacturing factories in Tehran city. Workplace atmospheric conditions were measured on sampling days. Semi quantitative risk assessment (COSHH) was carried out using questionnaire and respective matrix. Data were analyzed using t-test, correlation coefficient, linear regression and one-way ANOVA. Quantitative values were reported as mean±standard error.
    Results
    Age, work experience and atmospheric parameters had no significant statistical difference in two factories. Occupational exposures to benzene and toluene were 1.09±0.18, 1.88±0.19 and 2.07±0.30, 3.20±0.39 ppm in factories A and B that showed significant increase in B factory and inverse significant correlation with air relative humidity. Exposure to high risk of benzene and medium risk of toluene were 10, 14 and 10, 16 percent of workers in factories A and B, respectively. The correlation between occupational exposure and COSHH assessment was significant.
    Conclusion
    occupational exposure to benzene in tire manufacturing personnel was higher than Iranian standard, therefore, improvement of work conditions using appropriate control measures including automated processes and setting of air relative humidity is recommended. COSHH assessment can be used as a simple, cheap and quick method in workers’ health promotion. Control of personnel exposure through ongoing training is imperative.
    Keywords: Occupational Exposure, Tire Manufacturing, Risk Assessment, Benzene, Toluene
  • منصور رضازاده آذری*، علی چوپانی، محمد جواد جعفری، حمید سوری، سید یونس حسینی
    سابقه و هدف
    آلومینیم و به طور مشخص ترکیبات آن، بخش بزرگی از آلاینده های موجود در هوای ریخته گری های آلومینیم را تشکیل می دهند. مطالعات زیادی که در دهه های اخیر بر روی اثرات زیان آور آلومینیم انجام پذیرفته است،آنرا به عنوان یک فلز نوروتوکسیک معرفی نموده-اند.مواجهه مزمن شغلی از طریق تنفس غبارات ریخته گری های آلومینیم، یک مشکل رایج می باشد.هدف از این مطالعه بررسی میزان مواجهه شغلی با آئروسل های آلومینیم در گروه های مختلف شغلی دو کارخانه ریخته-گری آلومینیم می باشد.
    روش بررسی
    به منظور بررسی مواجهه شغلی کارگران ریخته گری باآئروسل های قابل استنشاق(Respirable) آلومینیم، از ناحیه تنفسی 63 کارگر در دو کارخانه ریخته گری جنوب شهر تهران با روش 0600 موسسهNIOSHنمونه برداری شد. سپس نمونه هابا استفاده ازروش بهینه شده 7013 موسسهNIOSHآماده سازی شد و توسط دستگاه جذب اتمی گرافیتی با حساسیت بالا مورد تحلیل قرار گرفتند.داده های جمع آوری شده در نرم-افزار آماریSPSS16با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین آئروسل های قابل استنشاق آلومینیم در کارخانه Aو Bبه ترتیب برابر 33/2±21/3 و 15/2±31/3 میلی گرم بر مترمکعب بود.آزمون های آماری نشان دادندکه در ریخته گری کارخانهA بین میزان مواجهه شغلی گروه های مختلف (Similar Exposure Group) اختلاف معنی داری وجود نداشت (089/0P=)، اما در ریخته گری کارخانهBاختلاف معنی داری در میزان مواجهه شغلی گروه مذاب کار و مونتاژکار مشاهده شد (044/0P=). بررسی کلی گروه های مختلف شغلی در ریخته گری های آلومینیم، اختلاف معنی داری را میان مواجهه گروه مذاب کار و مونتاژکار (005/0P=) و نیز میان گروه سمباده زن و مونتاژکار (02/0P=) نشان داد.
    نتیجه گیری
    بیشتر کارگران ریخته گری آلومینیم، با مقادیری بیش از حدود مجاز مواجهه ی شغلی ارائه شده توسط انجمن دولتی متخصصین بهداشت صنعتی آمریکا (ACGIH) و کشور ایران،در مواجهه می باشند.می توان بالا بودن میزان مواجهه در گروه مذاب کار و سمباده زن را در مقایسه با گروه مونتاژکار، به ماهیت این واحدها در تولید آئروسل نسبت داد.
    کلید واژگان: مواجهه شغلی, ریخته گری آلومینیم, آئروسل های قابل, استنشاق
    M. Rezazadeh Azari, A. Choupani, Mj Jafari, H. Soori, Sy Hosseini
    Backgrounds and
    Aims
    Aluminum and in particular its compounds make up a large proportion of the pollutants coming from the aluminum foundry. In several studies conducted on the harmful effects of aluminum in recent decades, it has been identified as a neurotoxic metal. Chronic occupational exposure through inhalation of dust is a common problem in aluminum foundries. Investigation of the exposure of various occupational groups in two aluminum foundry plants to aluminum aerosols.
    Materials And Methods
    To study the occupational exposure of foundry workers to respirable aerosols of aluminum, personal sampling was conducted from the breathing zone of 63 workers at two foundries in the south of Tehran city following NIOSH method No. 0600. Then samples were treated using NIOSH Institute optimized method No. 7013 and analyzed by high sensitivity graphite atomic absorption.Collected data were analyzed with SPSS V.16 statistical software using an independent sample t-test and ANOVA.
    Result
    The average of aluminum respirable aerosols in A and B factories were 3.21±2.33 and 3.31±2.15 mg/m3 respectively. The one-way ANOVA indicated that occupational exposure among various occupational groups (Similar Exposure Group) in Foundry A had no significant difference (p=0.089), but differences between the exposure of melting and assembling groups in Foundry B are significant (p=0.044). In general, in exposure frequency to aerosols in aluminum foundries, a significant difference was observed between melting and assembling groups (p=0.005) as well among abrading and assembling groups (p=0.02).
    Conclusion
    Most of the exposures to aluminum in foundry workers exceeded the current limits given by ACGIH Institute and the Iranian occupational exposure limits. According to the occupational exposure of both foundries and the absence of differences among variables involved in the exposure, the high exposure of melting and abrading groups compared to assembling groups can be attributed to the nature of these units in the production of aluminum aerosols.
    Keywords: Occupational Exposure, Aluminum Foundry, Respirable Aerosols
  • سید یونس حسینی، فرزانه صباحی*، محمدحسین مدرسی، سید محمد موذنی، مهدی صابری فیروزی، مهرداد روانشاد، داوود مهربانی، مجید مجرد
    هدف

    هدف تولید یک سازه بیان کننده توالی یک ناحیه همپوشان از ژن NS3 از ویروس ایزوله ایرانی است.

    مواد و روش ها

    ابتدا بخش میانی ژن NS3 با روش Nested-RT-PCR و با استفاده از سرم بیمار مبتلا به ژنوتیپ 1a ویروس هپاتیت C تکثیر شد. بعد از کلون آن درون ناقل کلونینگ TA و غربالگری کلون ها براساس روش سفید- آبی و Colony-PCR این کلون های منتخب با روش تعیین توالی و هضم آنزیمی با BglII ارزیابی شد. توالی جدید با استفاده از نرم افزار با توالی های دیگر مرجع مقایسه و درخت تکاملی ترسیم شد. بخش میانی ژن NS3 تایید شده و سپس به درون سازه بیانی، کلون شد و کلون های مناسب با استفاده از دو نوع Colony-PCR شناسایی شد. ارزیابی نهایی بیان ژن با مشاهده GFP توسط میکروسکوپ فلورسانس، روش RT-PCR و وسترن بلات روی سلول های ترانسفکت شده با سازه بیانی تایید شد.

    نتایج

    توالی میانی NS3 از روی سرم بیمار تکثیر و نتایج توالی یابی و مقایسه ژنی نشان داد که این توالی به توالی های مرجع شباهت داشته و در شاخه ژنوتیپ 1 ویروس هپاتیت C قرار دارد. با روش Colony-PCR وجود و نیز جهت ژن درون پلاسمید بیانی تایید شد. مشاهده GFP توسط میکروسکوپ فلورسانس، روش RT-PCR و وسترن بلات به ترتیب نمایانگر انتقال موفق سازه، بیان ژن و نیز تولید پروتئین در سلول های 293 بود.

    نتیجه گیری

    سازه بیانی حاوی بخش میانی ژن NS3 که بایستی فاقد فعالیت پروتئازی باشد، نسبت به طول کامل ژن NS3 می تواند در القای بهتر ایمنی توسط سلول های عرضه کننده آنتی ژنی در موارد واکسن ویروس هپاتیت C مفیدتر واقع شود.

    کلید واژگان: سازه DNA, ویروس هپاتیت C, ژن NS3
    Seyed-Younes Hosseini, Farzaneh Sabahi, Mohammad Hossein Modarresi, Seyed Mohammad Moazzeni, Mehdi Saberi Firoozi, Mehrdad Ravanshad, Davood Mehrabani, Majid Mojarrad
    Objective

    In this project, our aim was to construct a novel expressing vector harboring a new sequence from overlapping region of NS3 gene of HCV from infected Iranian patient.

    Materials And Methods

    The partial NS3 (pNS3) gene was amplified by Nested-RT-PCR method using sera of HCV infected patients harboring genotype 1a. After purification and cloning the pNS3 into TA-cloning vector, the best colony was selected based on Blue/White screening and colony-PCR following by confirmation with sequencing and restriction digestion with BglII. The sequenced gene was compared with other reference sequences using alignment softwares. The resultant pNS3 gene subcloned into the expression vector, IRES vector, followed by selection the suitable clones by 2 different colony-PCRs. The gene expression was evaluated using GFP detection, RT-PCR and western blotting techniques after transfection of the IRES-pNS3 vector into the 293 cell line.

    Results

    After pNS3 sequence amplification by RT-PCR, sequencing results showed high homology among the sequences with other reference sequences. This result also showed that it belonged to genotype 1 of HCV. Colony-PCR showed the insertion of gene into expressing vector with the right orientation. GFP expression, RT-PCR and western blotting confirmed transfection of vector, expression of pNS3 gene and production of its protein in 293 cells respectively.

    Conclusion

    This novel expressing vector harboring partial region of NS3 gene in compare to full NS3 gene maybe more useful in immune induction by antigen presenting cells due to absence of genes responsible for protease activity of the protein in the setting of HCV vaccine.

  • کاظم باعثی، مهرداد روانشاد، سید یونس حسینی، محبوبه حاجی عبدالباقی، کیانا شاهزمانی
    سابقه و هدف ویروس نقص ایمنی اکتسابی، یکی از اعضای خانواده رتروویریده می باشد که به عنوان عامل سندرم نقص ایمنی اکتسابی شناخته شده است. توالی یابی و آنالیز فیلوژنتیک ژن pol ویروس نقص ایمنی اکتسابی، یک روش مفید برای تعیین تحت گونه ای سویه ها می باشد. در این پژوهش، هدف بررسی سویه های ویروس HIV-1 موجود در ایران بود.
    مواد و روش ها مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود. ژنوم RNA، از پلاسمای 24 بیمار مبتلا به ایدز از مرکز تحقیقات ایدز بیمارستان امام خمینی استخراج گردید و با استفاده از روش RT Nested – PCR و استخراج از ژل محصولات PCR، سکانس یابی و آنالیز فیلوژنتیک با نرم افزار مگا4 انجام و تفاوت های سکانس های RT بین سویه های ویروس HIV-1 به دست آمده از بیماران بررسی شد.
    یافته ها پس از انجام توافق ترادفی توالی ها با توالی های رفرانس، آنالیز سکانس ها و فیلوژنتیک نشان داد که 14 نمونه تحت گونه A1 و 10 نمونه تحت گونه B از گروه M ویروس HIV-1 می باشند.
    نتیجه گیری سویه A1 بیشتر در افراد معتاد به مواد مخدر تزریقی و سویه B در افراد هموفیلی مشاهده شد. نتایج نشان داد که احتمالا تحت گونه A1 شایع ترین تحت گونه در بین بیماران است. مانند سایر تحقیقات انجام شده در کشورهای دیگر، آنالیز فیلوژنتیک می تواند در استراتژی پیشگیری، درمان، کنترل و برنامه ریزی ها مفید باشد.
    کلید واژگان: ویروس نقص ایمنی اکتسابی تیپ 1, ایران, تنوع ژنتیکی
    Dr. K. Baesi, Dr. M. Ravanshad *, Dr. S.Y. Hosseini, Dr. M. Haji Abdolbaghi, Dr. K. Shahzamani
    Background and ObjectivesHuman immunodeficiency virus (HIV) is the retrovirus that causes the disease known as AIDS. In the current study, we examined the genetic diversity of HIV-1 strains circulating in Iran. Materials and MethodsSequencing and phylogenetic analysis of human immunodeficiency virus type 1 (HIV-1) pol gene is a useful method for subtyping strains of HIV-1. HIV-1 RNA was derived from plasma of 24 infected patients in Imam Khomeini Hospital in Tehran. RT Nested-PCR was developed and the product was extracted from agarose gel. The products were sequenced and phylogenetic analysis by Mega 4 software was constructed. ResultsThe developed PCR method successfully amplified the specific sequence. The sequence and phylogenetic analysis showed subtypes A1 and B in 14 and 10 patients, respectively. ConclusionsThe results indicated intravenous drug users infected with HIV-1 subtype A1, and hemophiliacs infected with HIV-1 subtype B. The results also showed that the subtype A1 is the most prevalent in HIV infected patients. Such information can be useful in intervention strategies and control programs.
  • Reza Ghanbari, Mehrdad Ravanshad, Seyedunes Hosseini, Kiana Shahzamani
    Background

    Hepatitis G virus (GBV-C) is a single strand RNApositive virus and is a member of flaviviridae family. Infection with the virus is prevalent add has worldwide distribution. Accurate diagnosis of the virus is very important, because of co-infection with other important viruses like HCV, HBV and HIV, it may influence on pathogenesis, disease progression and response to viral therapy.

    Materials And Methods

    In the current investigation a sensitive and accurate RT-Nested PCR for isolation and detection of 5'-UTR sequences of Hepatitis G virus (GBV-C) was developed and applied. First genome of the virus was extracted and then, by Reverse Transcription method, cDNA was synthesized. Then, by use of a double stage PCR and two pairs of specific primers, the specified region of the virus genome was amplified and the final product was visualized on agarose gel electrophoresis.

    Results

    Based on five positive samples, the method was developed and optimized. Then, by use of the developed method, 71 sera samples from chronic HCV infected patients, was checked for Hepatitis G virus (GBV-C). Finally, it was shown that 31(43.6%) patients were positive for Hepatitis G virus.

    Conclusion

    Based in the results in the current study, it was shown that the developed assay has acceptable performance for diagnosis of Hepatitis G virus infection.Also it was concluded that the infection rate among chronic HCV infected patients is high.

بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال