به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

طاهره دهداری

  • سعید پورنقاش تهرانی، امیر نصیری، طاهره دهداری*
    زمینه و هدف

    مطالعات نشان می دهند که بسیاری از افراد دارای اضافه وزن که وزن خود را کاهش داده اند، پس از گذشت مدتی، به وزن سابق برگشته اند. مطالعه حاضر با هدف تبیین دلایل برگشت اضافه وزن در افراد چاق و دارای اضافه وزن دارای سابقه قبلی کاهش وزن انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر با رویکرد کیفی به روش تحلیل محتوای قراردادی در شهر تهران انجام شد. مشارکت کنندگان شامل 18 نفر از افراد چاق و دارای اضافه وزن بودند که دارای سابقه کاهش وزن قبلی (حداقل به میزان 10 درصد وزن اولیه بدن) و برگشت وزن حداقل یک سال بعد از کاهش وزن رخ داده، بودند. در ضمن، با 4 متخصص تغذیه در دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز مصاحبه شد. نمونه گیری به صورت هدفمند شروع و تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. گردآوری داده ها با مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته از مهرماه تا بهمن ماه 1398 انجام شد.

    یافته ها

    میانگین سن بیماران مشارکت کننده 50/35 سال با انحراف معیار 63/8 بود. 8/27 درصد شرکت کنندگان مرد و بقیه زن بودند. 6/55 درصد از شرکت کنندگان مجرد و 4/44 درصد کارمند بودند. نتایج نشان داد که 4 مضمون اصلی شامل بازدارنده های ادامه اتخاذ روش های کنترل وزن (شامل رژیم غذایی و فعالیت جسمانی) در طول زمان با 3 طبقه (شامل عوامل روان شناختی، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی)، عوامل جسمانی با 3 طبقه (شامل ارث، عوامل فیزیولوژیک و ایجاد تغییر در وضعیت سلامت)، مهارت های متخصص تغذیه با 2 طبقه (شامل آموزش تغذیه و رفتار درمانی) و راهنما برای عمل با 2 طبقه (شامل راهنماهای داخلی و خارجی)، به عنوان دلایل افراد برای برگشت وزن مشخص شدند.

    نتیجه گیری

    توجه به پدیده برگشت وزن و استفاده از راهبردهای رفتار درمانی، آموزش تغذیه، استفاده از محرک های انگیزشی مثبت و کاربرد ابزارهای غربالگری جهت تشخیص اختلالات روان شناختی (مانند اضطراب و افسردگی) می تواند به متخصصین تغذیه کمک کند تا موارد برگشت وزن در افراد چاق را کاهش دهند. در ضمن، وجود زیرساخت های محیطی مناسب برای افزایش فعالیت بدنی در جامعه می تواند محدودیت های افراد برای کنترل وزن را کاهش دهد. این مهم، باید مورد توجه تصمیم گیران جامعه قرار گیرد.

    کلید واژگان: برگشت وزن, تحقیق کیفی, تجارب, چاقی
    Said Pournaghash-Motlagh-Tehrani, Amir Nasiri, Tahereh Dehdari*
    Background and Objectives

    Studies show that many overweight people who have lost weight eventually regain their previous weight. This study explored the experiences of overweight/obese individuals with a history of weight regain in terms of weight regain.

    Materials and Methods

    This qualitative study was conducted in Tehran using conventional content analysis. The study included 18 participants who had previously experienced overweight or obesity and had regained a minimum of 10% weight loss at least one year after the initial weight loss. Additionally, four nutrition experts from Iran University of Medical Sciences were interviewed. Targeted sampling began with the snowball method, and data saturation was achieved. Data were collected through semi-structured interviews conducted from October to January 2019.

    Results

    The average age of the participating patients was 35.50 years, with a standard deviation of 8.63. Among the participants, 27.8% were male, while the remaining majority were female. In terms of marital status, 55.6% of the participants were single, and 44.4% were employed. The results showed that 4 main themes including the barriers to continue adopting weight control methods including diet and physical activity over time with 3 categories (including psychological factors, environmental factors and social factors), physical factors with 3 categories (including inheritance, physiological factors and changes in health status), nutritionist skills with 2 categories (including nutrition education and behavioral therapy) and cues to action with 2 categories (including internal and external cues to action) were recognized as the reasons of the participnts to return the weight.

    Conclusion

    Greater attention to the phenomenon of weight regain and the use of behavioral therapy strategies, nutrition education, positive motivational stimuli, and screening tools to detect psychological disorders such as anxiety and depression may help nutrition experts reduce weight regain in obese individuals. Additionally, improving the environmental infrastructure to promote physical activity can help reduce barriers to weight control in community. These considerations should be taken into account by societal decision-makers.

    Keywords: Weight regain, obesity, qualitative research, experience
  • ناهید طاهریان، جمیله ابوالقاسمی، رقیه نوری، منصوره جمشیدی منش، طاهره دهداری*
    مقدمه

    خدمات مراقبت روزانه بزرگسالان یکی از محبوب ترین گزینه های مراقبت طولانی مدت برای سالمندان محسوب می شوند. هدف مطالعه حاضر، تعیین باورهای سالمندان در خصوص منافع و موانع درک شده حضور در این مراکز بود.

    روش کار

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد، که بر روی 194 نفر سالمند بالای 60 سال مراجعه کننده به مراکز مراقبت روزانه از بزرگسالان انجام شد. داده ها توسط پرسشنامه های محقق ساخته جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS و آزمون های تی مستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین سن سالمندان 9/74 سال  با انحراف معیار 25/7 بود. میانگین نمرات موانع و منافع درک شده شرکت کنندگان به ترتیب 66/57) با انحراف معیار 59/10 و 35/71 (با انحراف معیار 82/11) بود. از نظر اکثریت سالمندان شرکت در این مراکز، منافعی مانند دریافت احساسات مثبت از پرسنل مرکز، افزایش توان بدنی و تقویت عضلات با انجام ورزش ها در مرکز و استفاده از تجارب افراد شبیه به خود آنها را به همراه دارد. نبود وقت برای حضور در مرکز به صورت منظم، کاهش کیفیت خدمات در دوران همه گیری کووید-19 و مشکلات حمل و نقل از منزل تا مرکز، از جمله موانع درک شده برای شرکت در مراکز شناخته شدند. سالمندان بی سواد، منافع درک شده بیشتری از شرکت در این مراکز، نسبت به سالمندان دارای سواد دانشگاهی داشتند (047/0=P). سالمندان مجرد نیز منافع درک شده بیشتری، نسبت به سالمندان متاهل گزارش کردند (001/0>P). افراد غیر شاغل، موانع درک شده کمتری نسبت به افراد شاغل، برای شرکت در این مراکز داشتند (001/0>P).

    نتیجه گیری

    با توجه به مزایای این مراکز، بررسی دوره ای موانع درک شده سالمندان در این مراکز به رفع آنها کمک کرده و می تواند به افزایش سلامت جسمانی، اجتماعی و روانشناختی این گروه و همچنین مراقبین آنها، کمک نماید.

    کلید واژگان: مراکز مراقبت روزانه بزرگسالان, موانع, منافع, ادراک
    Naheed Taherian, Jamileh Abolghasemi, Roghayeh Nouri, Mansoureh Jamshidimanesh, Tahereh Dehdari*
    Introduction

    Adult day services are one of the more popular long-term care options for older adults. The aim of this study was to determine the beliefs of the elderly regarding the perceived benefits and barriers of participation in adult day care centers in Tehran.

    Method

    In this cross-sectional study (descriptive- analytical type), 194 older adults who referred to adult day care centers were selected by consensus method. The data was collected by a research-made questionnaire. Finally, the data was analyzed by SPSS software and t-test, Pearson correlation coefficient and one-way ANOVA tests.

    Results

    The average age of the elderly studied was 74.9 years (SD=7.25). The mean scores of the perceived barriers and perceived benefits to participation in centers were 57.66 (SD= 10.59) and 71.35 (SD= 11.82) respectively. The majority of the elderly believed that participating in centers had some benefits such as receiving positive feelings from the center personnel, increasing physical strength and strengthening muscles by doing sports in the center and using the experiences of people similar to them. The lack of time to attend the center regularly, the low quality of services during to COVID-19 pandemic and the problems of transportation from home to the center were recognized as barriers to participating in adult day care centers. Illiterate participants had more perceived advantages than participants with university education degree (P=0.047). Single participants had more advantages for participating in centers than married participants (P<0.001). In addition, unemployed participants (currently) had fewer barriers to participate in adult day care centers than employed participants (P<0.001).

    Conclusion

    According to the advantages of these centers, periodic identification of the perceived barriers of the participation in these centers and try to remove them may help to increase the physical, social and psychological health of this group as well as their caregivers.

    Keywords: Adult day care centers, barriers, benefits, perception
  • فرشته نادری پور، جمیله ابوالقاسمی، طاهره دهداری*، رقیه نوری
    مقدمه

     مطالعات نشان می دهد که در دو دهه اخیر میزان فرزندآوری در ایران 79% کاهش یافته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین نگرش زنان متاهل بدون فرزند مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهری زنجان نسبت به فرزندآوری در سال 1399 انجام شد.

    روش کار

     مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود.  در این مطالعه،220 نفر از زنان متاهل بدون فرزند مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهری زنجان، با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه بررسی نگرش نسبت به فرزندآوری استفاده شد. در نهایت، داده های جمع آوری شده وارد نرم افزارSPSS  نسخه 26 شد و توسط آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل گردیدند.

    یافته ها

     یافته های مطالعه نشان داد که 61/4 درصد از زنان مورد مطالعه دارای نگرش خوبی نسبت به فرزندآوری بودند. نگرش 36/4 درصد در سطح متوسط و نگرش 2/3 درصد، ضعیف بود. میانگین نمره نگرش به فرزندآوری 70/46 بود.
    یافته ها نشان داد که بین متغیرهای سن، وضعیت تملک مسکن و وضعیت درآمد با میانگین نمره نگرش به فرزندآوری، رابطه معناداری آماری وجود نداشت. همچنین، بین متغیرهای سطح تحصیلات و وضعیت شغلی زنان و همسران آنها با میانگین نمره نگرش به فرزند آوری، ارتباط آماری معنی دار وجود داشت.

    نتیجه گیری

     لازم است در سطح جامعه، برنامه های آموزشی و  انگیزشی برای زوجین با سطح سواد بالاتر و وضعیت های شغلی در رده های بالاتر، برگزار شود. این برنامه ها می تواند کمک کند تا دیدگاه آنها نسبت به فرزندآوری تغییر کند.

    کلید واژگان: زنان متاهل, فرزندآوری, نگرش
    Fereshteh Naderipour, Jamileh Abolghasemi, Tahereh Dehdari *, Roghayeh Nouri
    Objective(s)

     The fertility rate has decreased by 79% worldwide and Iran. This study was conducted to assess the attitude of childless married women towards childbearing.

    Methods

     This was a cross-sectional study. A sample of childless married women referred to the comprehensive urban health service centers of Zanjan, Iran were selected by cluster sampling method. Attitude of the participants towards childbearing was evaluated by an instrument. Finally, the data were entered into SPSS software (Version 26) and analyzed by one-way ANOVA and Pearson correlation coefficient.

    Results

     In all 220 women were studied. The findings showed that %61.4 of the participants had positive attitude at a good level, 36.4% had positive attitude at a moderate level and 2.3% had positive attitude at a low level. The mean score of attitude towards childbearing was 70.46 (SD=14.87). The findings showed that there were no statistically significant differences between the mean attitude score towards childbearing and age (p=0.788), housing status (p=0.505) and income (p=0.210). However, there were significant differences between the mean attitude score towards childbearing and educational level of the women (p>0.001) and their husbands (p<0.001) and also employment status of women (p>0.001) and their husbands (p=0.024).

    Conclusions

     The findings suggest that people with higher educational and employment status are less positive towards childbearing. Conducting educational and motivational programs for such couples seems essential.

    Keywords: Married women, childbearing, attitude
  • زلیخا نادری پورنگ، طاهره دهداری*، جمیله ابوالقاسمی
    مقدمه

    یکی از عوامل موثر در بهداشت دهان و دندان افراد، سواد سلامت آنان است. مطالعه حاضر با هدف تعیین سواد سلامت دهان و دندان مادران و ارتباط آن با وضعیت سلامت دهان و دندان کودکان 3 تا 6 ساله آنان در شهر کبودراهنگ (در استان همدان) در سال 1399 انجام شد.

    مواد و روش کار

    این مطالعه از نوع مقطعی (توصیفی - تحلیلی) بود. در این مطالعه، 194 نفر از مادران دارای کودک 3 تا 6 ساله مراجعه کننده به دو مرکز خدمات جامع سلامت شهر کبودرآهنگ (در استان همدان) بررسی شدند. سواد سلامت دهان و دندان مادران به وسیله پرسشنامه سواد سلامت دهان و دندان بزرگسالان و وضعیت دندان های کودکان آنان، با معاینه بررسی و تعداد دندان های پوسیده، از دست داده و پر شده ثبت شد. داده ها، با استفاده از نرم افزارSPSS  (نسخه 21) و توسط آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و همبستگی پیرسون تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین سنی مادران مورد مطالعه، 6/095 ±32/38 سال بود. میانگین سواد سلامت دهان و دندان مادران مورد مطالعه، 895/±21 46/66 و میانگین تعداد دندان های پوسیده، از دست داده و پر شده کودکان آنها برابر با 1/424±3/84 بود. بین سواد سلامت دهان و دندان مادران با نمره کلی تعداد دندان های پوسیده، از دست داده و پر شده کودکان آنها، رابطه معکوس و معنادار وجود داشت. میانگین تعداد دندان های از دست رفته کودکان مورد مطالعه برابر با 1/364±0/54، میانگین تعداد دندان های پوسیده شده 3/189 ±11/3 و میانگین تعداد دندان های پر شده 750±0/19 بود. نتایج نشان داد که سواد سلامت دهان و دندان مادران با تحصیلات آنان، دارای رابطه مستقیم و معنی دار دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد، بین سواد سلامت دهان مادران و وضعیت سلامت دهان و دندان کودکان آنها، ارتباط معنی داری وجود دارد. بنابراین برنامه ریزی جهت بالا بردن سواد سلامت دهان مادران جهت بهبود سلامت دهان و دندان کودکان ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: سواد سلامت دهان و دندان, شاخص dmft, مادر, کودکان 3 تا 6 سال
    Zoleikha Naderi-Poorang, Tahereh Dehdari*, Jamileh Abolghasemi

    Objective (s):

     This study aimed was to determine the oral health literacy of mothers and its relationship to oral health status of their 3–6-year-old children.

    Methods

    This was a cross-sectional. A sample of 194 mothers with children aged 3 to 6 years who referred to two comprehensive health service centers in Kabudarahang, Hamadan Province, Iran in 2019 were studied. The oral health literacy of mothers was assessed by the adult oral health literacy questionnaire. The oral health of children was identified by examining and recording the number of decayed, missed and filled teeth. The data were analyzed using SPSS software (version 21) and by one-way analysis of variance Pearson correlation coefficient tests.

    Results

    The mean age of the mothers was 32.38 years (SD=6.095). The mean oral health literacy score of the mothers was 46.66 (SD= 21.895) and the total average number of decayed, missed and filled teeth of their children was 3.840 (SD= 1.424). There was an inverse and significant relationship between mothers' oral health literacy and the total number of decayed, missed and filled teeth in their children's (p=0.007). The average number of missing teeth of the children was equal to 0.54 (SD=1.364), the average number of decayed teeth was 3.11 (SD=3.189), and the average number of filled teeth was 0.19 (SD=0.750). The results showed that mothers' oral health literacy had a direct and significant relationship with their educational levels (p=0.001).

    Conclusion

    There was a significant relationship between mothers' oral health literacy and their children's oral health status. It seems that planning to increasing oral health literacy of mothers in order to improve children's oral health is essential.

    Keywords: Oral health literacy, dmft index, mother, 3 - 6 year- old children
  • مهسا شیری، ریتا مجتهدزاده، بایک عشرتی، طاهره دهداری*
    مقدمه

    یادگیری الکترونیکی شیوه ای برای طراحی، تدوین، ارایه و ارزشیابی آموزش است که از قابلیت ها و امکانات الکترونیکی برای کمک به یادگیری بهره می گیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر دوره یادگیری الکترونیکی بدو ورود خدمت بر دانش مراقبین سلامت در حوزه مراقبت های بهداشت خانواده انجام شد.

    مواد و روش کار

    مطالعه از نوع مداخله ای (پیش آزمون-پس آزمون) بود. چارچوب انجام این پژوهش برای طراحی دوره یادگیری الکترونیکی، بر اساس مراحل الگوی عمومی طراحی آموزشی (ADDIE) بود. ابتدا محتوای دوره، طراحی و در سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی بارگزاری شد. سپس، با روش سرشماری، تمامی مراقبین سلامت زن که در یک بازه 6 ماهه سال 1400، به عنوان مراقب سلامت در مراکز تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران شروع به کار کرده بودند، وارد مطالعه شدند (73 نفر). ابتدا دانش آنان از مطالب مورد نظر سنجیده شد. سپس، آموزش بدو ورود خدمت را به صورت الکترونیکی دریافت کردند و نهایتا میزان دانش آنها از آموزش دریافت شده، توسط یک آزمون بررسی شد. همچنین، میزان رضایت و مهارت آنان پس از شرکت در دوره نیز بررسی شد. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که میانگین نمره دانش مراقبین سلامت، بعد از شرکت در دوره آموزشی، افزایش معنی داری نسبت به قبل از شرکت در دوره داشت.  بیشترین نمره رضایت مندی افراد شرکت کننده، مربوط به تناسب ارزشیابی با محتوای مطالب ارایه شده (86 درصد افراد، این بعد را در سطح خوب تا خیلی خوب برآورد نمودند) و کمترین رضایت مندی، مربوط به پشتیبانی در مسایل فنی بود (47 درصد افراد، این بعد را در سطح خوب تا خیلی خوب برآورد کردند). بیشترین مهارت کسب شده آنان، مربوط به توانایی ارزیابی سلامت کودکان (100 درصد افراد، مهارت خود در این بعد را در سطح خوب تا خیلی خوب برآورد کردند) و کمترین مهارت کسب شده، مربوط به توانایی ارزیابی سلامت مادر باردار (45 درصد افراد، مهارت خود در این بعد را در سطح خوب تا خیلی خوب گزارش کردند) بود.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که شرکت در دوره یادگیری الکترونیکی، در شروع ارایه خدمت، می تواند باعث افزایش دانش مراقبین سلامت در زمینه ابعاد مختلف مراقبت های بهداشت خانواده شود.

    کلید واژگان: دانش, مراقبین سلامت, یادگیری الکترونیکی, آموزش بدو خدمت
    Mahsa Shiri, Rita Mojtahed Zadeh, Babak Eshrati, Tahereh Dehdari*

    Objectiv (s):

     The aim of this study was to determine the effect of pre-service e-learning on health care providers’, knowledge in terms of family health cares.

    Methods

    This was a pre- and post-test design study. The framework for developing the course was based on the stages of the General Educational Design Model (ADDIE). First, the content was designed and uploaded in Learning Management System (LMS). Then, using the census sampling method, all female health care providers who had started working as health care provider in the health care facilities affiliated to Iran University of Medical Sciences in a period of 6 months in 2021-2022 were included in the study. First, their knowledge of the course contents was measured. They received training upon entering the service electronically. Finally, their knowledge and skills were assessed by an exam. The level of their satisfaction and skills after participating in the course was also assessed. The data were analyzed by SPSS statistical software.

    Results

    In all 73 trainee included in the study. The results of the study showed that the mean total score of health care providers' knowledge, after participating in the designed e-learning course significantly increased compared to before participating in the course (p = 0.01). The findings showed that the highest satisfaction score of the participants was related to the suitability of the evaluation with the content presented in the course (86% of the participants reported good to very good level). The lowest satisfaction was related to support in technical issues (47% of the participants was reported good to very good level). The most acquired skill was related to the ability to assess a child health status (100% of the participants reported good to very good level) and the least acquired skill was related to the ability to identify the health status of pregnant mother (45% of the participants reported good to very good level).

    Conclusion

    This study showed that participating in pre-service e-learning training may increase the knowledge of female health care providers in various components of family health care.

    Keywords: Educational design, evaluation, health care provider, e-learning, pre-service training
  • مهشید یاراحمدی، طاهره دهداری*، وحیدرضا برهانی نژاد، جمیله ابوالقاسمی
    مقدمه

    سالمندی، بهترین مرحله برای تعالی انسان است و در نهایت، بلوغ انسانی را منعکس می کند. اضطراب وجودی از جمله مهم ترین هیجانات است که نقشی تعیین کننده در دوره های مختلف رشد و از همه مهم تر در دوره سالمندی دارد و ناشی از درک فرد از بودن و وجود خویش، محدودیت ها، تنگناها و پیامدهای آن می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط بین تعالی سالمندی با اضطراب وجودی در سالمندان شهر کرمان در سال 1399 بود.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی (از نوع تحلیلی) در سال 1399 انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 200 نفر از سالمندان بالای 60 سال مراجعه کننده به پایگاه ها و مراکز جامع خدمات سلامت شهر کرمان بودند. در این پژوهش، جهت جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس ژروترانسندنس (تعالی سالمندی) که دارای 10 گویه و سه زیر مقیاس بود و همچنین مقیاس اضطراب وجودی که دارای 13 گویه بود، استفاده شد. 18 پرسشنامه تکمیل شده به دلیل ناقص بودن اطلاعات کنار گذاشته شد. در نهایت، داده های 182 پرسشنامه توسط نرم افزار آماری SSPS (نسخه 22) و آزمون های آماری همبستگی اسپیرمن، کروسکال والیس و من ویتنی تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تنها بین بعد یکپارچگی از ابعاد تعالی سالمندی با اضطراب وجودی، رابطه آماری معکوس و معنی دار (008/0 p=، 197/0-r=) وجود داشت. بین نمره تعالی سالمندی افراد با سن، تحصیلات و وضعیت سلامت افراد مورد مطالعه ارتباط معناداری وجود داشت. همچنین، بین نمره اضطراب وجودی افراد مورد مطالعه با وضعیت شغلی آنان، ارتباط آماری معنی داری گزارش شد.

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه حاکی از این بود که بعد یکپارچگی از ابعاد تعالی سالمندی با اضطراب وجودی رابطه آماری معکوس و معنی داری دارد. لازم است در مداخلات روانشناختی برای کاهش اضطراب وجودی سالمندان، بر بهبود بعد یکپارچگی تمرکز بیشتری شود.

    کلید واژگان: سالمندی, اضطراب وجودی, تعالی سالمندی
    Mahshid Yarahmadi, Tahere Dehdari*, Vahidreza Borhaninejad, Jamile Abolghasemi
    Objectives

    Aging is the best stage for human excellence and ultimately reflects human maturity. Existential anxiety is one of the most important emotions that plays a vital role in different stages of development and most importantly in old age and is due to the individual's understanding of his/her being and existence, limitations, bottlenecks and consequences. The aim of this study was to determine the relationship between gerotranscendence and existential anxiety in the elderly in Kerman in 2021.

    Methods

    This cross-sectional study (descriptive-analytical) was conducted in 2021. The study sample included 200 elderly people over 60 years old who referred to primary health care facilities of Kerman. In this study, to collect data, the short form of Gerotranscendence Scale which had 10 items and three subscales and also Existential Anxiety Scale which had 13 items were used. 18 questionnaires were excluded due to incomplete information. Finally, the data of 182 questionnaires were analyzed by SSPS (version 22) statistical software and Spearman correlation, Mann- Whitney U and Kruskal -Wallis H.

    Results

    The results showed that there was significant correlation between integration (of the dimensions of Gerotranscendence) dimension with existential anxiety (p = 0.008, r = 0.197). There were significant relationships between participants, age, educational level or health status and the mean score of gerotranscendence of them. Also, there was a statistically significant relationship between the scores of existential anxiety of the participants and their occupation status.

    Conclusion

    Findings of the present study showed that the dimension of integration has a significant inverse relationship with existential anxiety. Psychological interventions to reduce the existential anxiety of the elderly need to focus more on improving the integration dimension.

    Keywords: Gerotranscendence, existential anxiety, aging
  • طاهره دهداری*، سمیه ابراهیمی
    مقدمه

    در ایران، گرایش به داشتن تک‌فرزند افزایش یافته است. هدف مطالعه حاضر، تبیین تجارب والدین شهر دلیجان در زمینه تک‌فرزندی بود.

    روش کار

    تحقیق کیفی حاضر در سال 1399 انجام شد. نقطه شروع نمونه‌گیری از بین پرونده‌های موجود در مراکز جامع خدمات سلامت شهر دلیجان بود که تک‌فرزندی ارادی داشتند و سن مادر خانواده بالای 35 سال بود. برای کسب حداکثر تنوع در داده‌ها و به دست آوردن بینش عمیق از تجارب افراد، سعی شد با والدین با گروه‌های سنی، جنسی، تحصیلی و شغلی مختلف مصاحبه شود. 30 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. از شرکت‌‌کنندگان (18 زن و 12 مرد) درخصوص تجارب آنها در زمینه تک‌فرزندی سوال شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها پس از هر مصاحبه شروع و تا اشباع اطلاعاتی ادامه می‌یافت. داده‌ها با روش تجزیه و تحلیل محتوایی (از نوع Conventional) تحلیل شدند. برای افزایش روایی و پایایی یافته‌ها، از روش‌های پیشنهادی لینکن و کوبا (شامل درگیری دایمی و مستمر با مخاطبان، بازنگری اعضا، بازنگری ناظران و رسیدن به اشباع داده‌ها) استفاده شد.

    یافته‌ها: 

    میانگین سن شرکت‌‌کنندگان 7/41 سال با انحراف معیار 5/5 بود. عوامل زمینه‌ساز تک‌فرزندی با 5 زیرطبقه شامل علل خانوادگی، علل جسمانی، تجارب قبلی منفی، علل روانشناختی، علل اجتماعی- اقتصادی و موازنه تصمیم‌گیری با 2 زیر طبقه شامل مزیت‌های درک شده و معایب درک شده تک‌فرزندی، به عنوان تجارب افراد ظهور یافتند.

    نتیجه‌گیری:

     مشخص شدن تجارب والدین تک‌فرزند می‌تواند نوعی نیازسنجی در راستای طراحی مداخلات برای افزایش گرایش زوجین به فرزندآوری باشد.

    کلید واژگان: مطالعه کیفی, تجارب, تک فرزندی
    Tahereh Dehdari *, Somayeh Ebrahimi
    Introduction

    In Iran, the tendency to have only one child has increased. This study explored the experiences of Delijan parents in terms of only child.

    Methods

    This qualitative study was conducted in 2020. The starting point of sampling was among the health records of comprehensive health service centers of Delijan city that had voluntary only child and the mother’s age was over 35 years old. Parents from different age, gender, educational and occupational groups were interviewed to get maximum diversity in the data and deep insight from the experiences of individuals. Thirty semi-structured in-depth interviews were conducted. The participants (18 women and 12 men) were asked about their experiences about only child. Data analysed by conventional content analysis method. Continuous analysis of data began and continued up to data saturation. To increase the validity and reliability of the data, the suggested proposed methods by Lincoln and Cuban were used (including prolong engagement with the participants, peer check, member check, and data saturation).

    Results

    The mean age of participants was 41.7 years with a standard deviation of 5.5. Predisposing factors of one child with 5 subcatrgories including family causes, physical causes, negative previous experiences, psychological causes, socio-economic-political causes and decisional balance with 2 subclasses including perceived pros of having one child and perceived cons of having one child were emerged as participants, experiences of having only one child.

    Conclusion

    Identifying the experiences of parents having only one child may be a kind of needs assessment to design interventions to increase couples’ tendency to have more children.

    Keywords: Qualitative research, content analysis, only child
  • منیژه دین محمدی، آوا سادات حسینی، آغافاطمه حسینی، طاهره دهداری*
    مقدمه

    یکی از معضلات اساسی در حوزه زنان و زایمان، مسیله تولد نوزاد کم وزن و پیامدهای آن می باشد. از آنجایی که شناخت تعیین کننده های تولد نوزاد کم وزن در هر منطقه می تواند به طراحی مداخلات در جهت کاهش آن کمک شایانی نماید، بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی تولد نوزاد کم وزن در شهرستان خدا بنده و برخی عوامل مرتبط با آن انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه مشاهده ای گذشته نگر، اطلاعات مورد نیاز در خصوص مشخصات دموگرافیک و تاریخچه بارداری و زایمان از 936 پرونده زایمان های انجام شده در 3 ماهه اول سال 1398 از سامانه سیب استخراج شد. 21 پرونده به دلیل نقص اطلاعات کنار گذاشته شد. اطلاعات 915 پرونده وارد نرم افزار آماری SPSS (نسخه 26) گردید و در نهایت با استفاده از آزمون های تی دو، تی مستقل و رگرسیون لجستیک چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، 85 نفر (3/9%) از نوزادان متولد  شده، کم وزنی هنگام تولد داشتند. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد که سن خاتمه بارداری (001/0<p)، تعداد قل متولد شده در این بارداری (001/0<p)، سابقه نازایی (006/0=p)، ابتلاء به کم خونی فقر آهن (040/0=p) و عفونت ادراری- تناسلی (007/0=p) ارتباط معنی داری با تولد نوزاد کم وزن داشتند.

    نتیجه گیری

    در مراقبت های دوران بارداری، درمان، پیگیری و توجه ویژه به متغیرهای شناخته شده موثر بر کم وزنی هنگام تولد در شهرستان خدابنده ضرورت می یابد.

    کلید واژگان: زایمان زودرس, عوامل تعیین کننده, کم وزنی هنگام تولد
    Manijeh Dinmohammadi, Ava Sadat Hosseini, Agha Fatemeh Hosseini, Tahereh Dehdari *
    Introduction

    One of the major problems in the field of obstetrics and gynecology is the issue of low birth weight and its outcomes. Since knowing the determinants of low birth weight in each region can help to design the interventions to reduce it, so, the present study was conducted aimed to determine the frequency of Low Birth Weight (LBW) and some related factors in  Khodabandeh township.

    Methods

    In this retrospective observational study, the needed information regarding demographic characteristics and history of pregnancy and childbirth of mothers were extracted from 936 records of deliveries performed in the first three months of 2019 from CIB System. Twenty-one records were excluded due to missed information. Data of 916 records was entered into SPSS statistical software (version 26) and was analyzed by Chi-square, Independent t-test and multiple logistic regression. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    According to the results, 85 infants (9.3%) had LBW. The results of logistic regression analysis showed that there was significant relationship between the LBW and gestational age (p<0.001), history of infertility (p=0.006), iron deficiency anemia (p=0.040), and urinary-genital infection (p=0.007).

    Conclusion

    In prenatal care, treatment, follow-up and special attention to the identified factors affecting LBW is essential in Khodabandeh Township.

    Keywords: Determinant factors, Low birth weight, Preterm delivery
  • راحله شاهزاده قاسمی، طاهره دهداری*، فهام فیوضی یوسفی، اکرم سادات حسینی
    زمینه و هدف

    نگرش کارکنان بهداشتی-درمانی نسبت به سالمندان تاثیر مهمی بر کیفیت ارایه خدمات دارد. لذا هدف پژوهش حاضر تعیین نگرش کارکنان بهداشتی-درمانی شهرستان گرگان نسبت به سالمندان بود.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش توصیفی، 395 نفر از کارکنان بهداشتی-درمانی شهرستان گرگان در سال 1398 به صورت سرشماری انتخاب و پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیکی و نگرش به سالمندان را تکمیل نمودند. داده ها با آزمون های آماری t مستقل، ضریب همبستگی Pearson و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

      73 نفر (5/18درصد) از شرکت کنندگان نگرش خوب، 319 نفر (8/80 درصد) نگرش متوسط و 3 نفر (8/0 درصد) نگرش ضعیفی نسبت به سالمندان داشتند.  از نظر آماری، بین نمره کلی نگرش به سالمندان و زمینه شغلی شرکت کنندگان، رابطه معنی داری وجود داشت (001/0>p).

    نتیجه گیری

    در اکثر شرکت کنندگان مورد مطالعه، نگرش به سالمندان در سطح متوسط بود. طراحی و اجرای مداخلات بیش تر جهت ارتقاء نگرش مثبت به سالمندان ضروری است.

    کلید واژگان: سالمندان, نگرش به سالمندان, کارکنان بهداشتی-درمانی, گرگان
    R. Shahzadeh Ghasemi, T. Dehdari*, F. Fioozi Yousefi, A. S. Hoseini
    Background and Objectives

    The attitude of health care providers towards the elderly has an important effect on the quality of service delivery. Therefore, the purpose of this study was to investigate the attitudes of health staff in Gorgan towards the elderly.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, 395 health care providers in Gorgan in 2019 were selected by census sampling method and completed a questionnaire on demographic information and attitudes towards the elderly. Data were analyzed by independent t-test, Pearson’s correlation coefficient, and one-way analysis of variance.

    Results

    73 participants (18.5%) had a good attitude towards the elderly, 319 (80.8%) had a moderate attitude, and 3 (0.8%) had a weak attitude. There was a statistically significant relationship between the overall score of attitude towards the elderly and job background (p<0.001).

    Conclusion

    There was a moderate attitude towards the elderly in most of the participants. Designing and implementing more interventions is necessary to promote a positive attitude towards the elderly.

    Keywords: Elderly, Attitude towards the elderly, Health care providers, Gorgan
  • طاهره دهداری*، اکرم سادات حسینی، مهناز صلحی، مرتضی منصوریان
    مقدمه 

    با توجه به مصرف زیاد مکمل های غذایی و ضرورت شناخت عوامل موثر بر مصرف جهت طراحی مداخلات اثربخش، هدف مطالعه مروری حاضر این است که مشخص نماید در مطالعات انجام شده بر روی افراد بزرگسال سالم بین سال های 1996 تا 2020 ،عوامل موثر بر مصرف مکمل های غذایی چه بوده است؟

    مواد و روش ها:

     مطالعه حاضر با بررسی 584 مقاله مربوط به 24 سال اخیر و حاصل از جستجو در Springer, Cochrane, Embase, Scopus, PubMed, Science Direct اطالعاتی های پایگاه ,SID, Magiran, Medlib و موتور جستجوی Scholar Google انجام شد. بر اساس راهنمای PRISMA ،54 مقاله انتخاب و بررسی شد.

    یافته ها

    اکثر مطالعات مقطعی و کوهورت نشان دهنده تاثیر جنسیت، تحصیالت و سن بر مصرف مکمل های غذایی میباشند. تنها کارآزمایی انجام شده حاکی از تاثیر جنسیت و تنها مطالعه مروری نشان دهنده تاثیر جنسیت، سن، تحصیالت و درآمد است. زنان بیشتر از م ردان، مکمل مصرف می کنند. با افزایش تحصیالت، سن، فعالیت فیزیکی ، توده بدنی و درآمد مصرف مکمل های غذایی افزایش می یابد. عوامل دیگری نظیر مصرف سیگار، نژاد و قومیت، ابتال به بیماری های مزمن، مصرف الکل، سکونت در کالن شهرها ، تاهل، سبک زندگی، سالمت درک شده و آگاهی بهداشتی بالاتر، مصرف دارو و خودکارآمدی نیز بر مصرف موثر بوده است.

    نتیجه گیری:

     مطالعات، محدود به بررسی ارتباط بین عوامل دموگرافی با مصرف بوده و به عواملی مانند آگاهی و باورهای افراد در مورد مصرف کمتر پرداخته شده است. به منظور دستیابی به نتایج قطعیتر و افزایش کارآیی مداخالت در زمینه مصرف مکمل ها، انجام مطالعات آینده نگر و مداخله ای ضروری به نظر میرسد.

    کلید واژگان: مکمل های غذایی, مروری, شیوع, دموگرافی
    Tahere Dehdari*, Akramsadat Hoseini, Mahnaz Solhi, Morteza Mansouriyan
    Introduction 

    Due to the high consumption of dietary supplements and the need to identify the factors affecting consumption to design effective interventions, the aim of the present review is to the factors affecting the consumption of supplements in studies conducted on healthy adults between 1996 and 2020.

    Materials and Methods

    The present study was conducted by reviewing 584 articles from the last 24 years and searching the databases of Scopus, PubMed, Science Direct Springer, Cochrane, Embase, Medlib, Magiran, SID, and the Google Scholar search engine. Based on the PRISMA guide, 54 articles were selected and reviewed.

    Results 

    Most cross-sectional and cohort studies have shown the effect of gender, education, and age on dietary supplement consumption. The only trial study showed the effect of gender and only a review study showed the effect of gender, age, education, and income. Women take supplements more than men. With increasing education, age, physical activity, body mass, and income dietary supplements consumption increases. Other factors such as smoking, race and ethnicity, chronic diseases, alcohol consumption, living in a metropolitan, marriage, lifestyle, perceived health, and higher health awareness, drug use, and self-efficacy have also affected consumption.

    Conclusion

    The studies have been limited to examining the relationship between demographic factors and use and less attention has been paid to factors such as awareness and beliefs about supplement use. Therefore, in order to achieve more definitive results and increase the efficiency of interventions designed in the field of consumption of these supplements, it seems necessary to conduct prospective and intervention studies.

    Keywords: Dietary supplements, review, prevalence, demography
  • زینب باقری، طاهره دهداری*، مسعود لطفی زاده
    زمینه و هدف

    با توجه به اهمیت برقراری ارتباط اثربخش در شرایط اضطراری/بحرانی، استفاده از یک ابزار معتبر و پایا برای سنجش آمادگی بخش سلامت در زمینه ارتباطات خطر از اهمیت بالایی برخوردار است. در این ارتباط، مطالعه حاضر با هدف روان سنجی چک لیست ارتباط خطر در شرایط اضطراری یا بحران بهداشت عمومی در زبان فارسی انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه روان سنجی، ابتدا چک لیست طراحی شده توسط مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها به زبان فارسی ترجمه و بازترجمه شد. در مرحله بعد، از نظرات متخصصان رشته های مختلف آموزش بهداشت و سلامت در بلایا و حوادث برای سنجش کیفی و کمی روایی محتوای سوالات چک لیست استفاده گردید. براساس نظرات پانل متخصصان، شاخص روایی محتوایی و نسبت روایی محتوای سوالات اندازه گیری شد. سوالات دارای نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوای کمتر از 62/0 و 79/0 حذف گردیدند. در این مطالعه روایی صوری سوالات چک لیست سنجیده شد. در ادامه، پایایی سوالات چک لیست با استفاده از ضریب توافق کاپای کوهن توسط دو ارزیاب مستقل (در 30 مرکز خدمات جامع سلامت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد) ارزیابی گردید.

    یافته ها: 

    براساس نتایج روایی محتوایی کمی و کیفی، هشت سوال اصلاح شد و یک سوال غیر ضروری حذف گردید. شش سوال نیز ادغام شد. ضریب توافق بین ارزیابان (کاپای کوهن) معادل 87/0 (0001/0<p) به دست آمد که قابل قبول بود.

    نتیجه گیری:

     چک لیست روان سنجی شده در مطالعه حاضر می تواند در بررسی آمادگی بخش سلامت در زمینه ارتباط خطر در شرایط اضطراری مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: روانسنجی, چک لیست, ارتباط خطر در شرایط اضطراری, بحران, بهداشت عمومی
    Zeinab Bagheri, Tahere Dehdari*, Masoud Lotfizadeh
    Background and Objectives

    Given the importance of effective communication in emergency and crisis situations, the use of a valid and reliable tool is vitally important to assess the health sector's preparedness in terms of risk communication. This study, conducted in Persian, aimed to investigate the psychometrics of emergency risk communication checklist in the public health sector.

    Methods

    In this psychometrics research, initially, the checklist designed by the Centers for Disease Control and Prevention was translated into Persian using back translation method. Subsequently, the opinions of experts in various fields of health education in disasters and accidents were applied to evaluate the quality and quantity of content validity of the checklist items. In this regard, the content validity index (CVI) and content validity ratio (CVR) of each item were assessed. Accordingly, the items with the CVI of ˂ 0.62 and CVR of ˂ 0.79 were deleted from the checklist. The face validity of the items was also evaluated. The reliability of the items was estimated in 30 health centers affiliated to Sharekord University of Medical Sciences, Chaharmahal and Bakhtiari Province, Iran, using the Cohen’s kappa coefficient by two independent evaluators.

    Results

    Based on the results of the quantitative and qualitative content validity, eight items were edited, one item was removed, and six items were merged. Cohen’s kappa coefficient between the evaluators was obtained as 0.87 (P<0.0001) which is acceptable. Eventually, a 191-item checklist was obtained and confirmed.

    Conclusion

    The psychometrically valid checklist used in this study can assess the preparedness of the healthcare sector for risk communication in emergencies.

    Keywords: psychometric, checklist, emergency risk communication, crisis, Persian
  • بتول مسروری، طاهره دهداری، پروانه یکزمانی، آزاده اشتری نژاد*

    سنجش آگاهی و عملکرد کشاورزان با پرسش نامه های معتبر در جهت طراحی مداخلات آموزشی مناسب برای کاهش مصرف سموم و آفت کش ها در کشاورزی، ضرورت دارد. این مطالعه با هدف طراحی و اعتبارسنجی یک پرسش نامه در جهت تعیین آگاهی و عملکرد کشاورزان پسته کار در مورد ایمنی سموم دفع آفات پسته انجام شد. جهت انجام این مطالعه ابتدا با کمک متخصصین، کشاورزان و بررسی پیشینه تحقیقات، سوالات اولیه پرسش نامه طراحی گردید. از طریق مصاحبه با کشاورزان پسته کار در روستاهای توابع شهرستان کاشمر، اعتبار صوری گویه های پرسش نامه و با استفاده از نظر متخصصان، روایی محتوایی کمی آن ها بررسی شد. با استفاده از آزمون مجدد، پایایی سوالات ارزیابی شد. شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوای همه سوالات پرسش نامه به ترتیب 79/0≤ و 62/0≤ بود. روایی صوری سوالات توسط کشاورزان مورد مطالعه تایید و برخی از اصلاحات لازم اعمال شد. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که پرسش نامه آگاهی (0001/0p=<، 1 =r) و عملکرد (0001/0 p=< ، 99/0=r) دارای پایایی مناسبی بود. در نهایت، پرسش نامه طراحی شده شامل 39 سوال آگاهی و 22 سوال عملکرد بود. این پرسش نامه می تواند در زمینه سنجش آگاهی و عملکرد کشاورزان در مورد عوارض، شرایط نگهداری، حمل و نقل و دفع سموم دفع آفات پسته و طراحی مداخلات آموزشی مناسب برای کشاورزان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: روان سنجی, سموم دفع آفات پسته, کشاورزان, عملکرد
    Batol Masruri, Tahereh Dehdari, Parvaneh Yekzamani, Azadeh Ashtarinezhad *

    Assessing the knowledge and practice of farmers with valid questionnaires is necessary to design appropriate educational interventions to reduce the use of pesticides in agriculture. Evaluating the knowledge and practice of individuals is a fundamental principle to design appropriate educational interventions to prevent pesticide production on pistachio products. Consequently, this study was carried out for designing and validating a questionnaire to determine the knowledge and practice of the farmers on the complications, keeping, transportation and disposal of pesticides. In this study, pursuant to view of experts, farmers and review of studies, a questionnaire was designed. Then, the face validity of questionnaire was determined with opinion of farmers. The Content Validity Ratio (CVR) and Content Validity Index (CVI) of the items of the questionnaire were evaluated through perspectives of experts’ panel. The stability test of the questionnaire by test-retest analysis. The outcomes demonstrated that CVI and CVR of questionnaire’s items were ≥0.79 and ≥0.62 respectively. Finally, the questionnaire was contained 39 items in knowledge and 22 items in practice. The results of Pearson correlation coefficient indicated that knowledge (p< 0.0001, r =1) and practice (p < 0.0001, r = 0.99) had acceptable reliability. This questionnaire can be used to measure the knowledge and practice of farmers about complications, keeping, transportation and disposal of pesticides and educational interventions.

    Keywords: Knowledge, Psychometric, Pistachio Pesticides, farmers, Practice
  • محمدحسین تقدیسی، طاهره دهداری، علیرضا ده نبی*، میترا زراتی
    مقدمه

    با توجه به نقش رفتار در شیوع سرطان پستان، مطالعه حاضر با هدف تعیین پیش بینی کننده های اتخاذ رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از سرطان پستان بر اساس سازه های تیوری شناختی- اجتماعی در زنان سنین باروری شهرستان داورزن در سال 1396 انجام شد.

    روش ها

    مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی، توصیفی - تحلیلی بود که بر روی 160 نفر از زنان سنین باروری شهر داورزن انجام شد. داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و در نرم افزار SPSS نسخه 18 و توسط آزمون های اسپیرمن، کروسکال والیس، من ویتنی یو و رگرسیون خطی تحلیل شدند.

    نتایج

    میانگین سن زنان سنین باروری مورد بررسی 32/9 ± 6/32 سال بود. آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که از بین سازه های تیوری شناختی- اجتماعی، فقط متغیر آگاهی (04/0P= و 15/0r=) همبستگی معنی داری با رفتار داشت. این متغیرها توانستند 12% تغییرات رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از سرطان پستان در زنان را پیش بینی کنند (12/0= R2، 001/0< P).

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به یافته های مطالعه حاضر، در طراحی برنامه های آموزشی جهت افزایش رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از ابتلاء به سرطان پستان، تمرکز بیشتر بر متغیر آگاهی زنان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تئوری شناختی- اجتماعی, رفتارهای تغذیه ای, سرطان پستان, عوامل پیش بینی کننده
    Mohammad Hossein Taghdisi, Tahereh Dehdari, Alireza Dehnabi*, Mitra Zarati
    Background

    Given the role of behavior in the prevalence of breast cancer, the present study was conducted to determine the predictors of adopting preventive nutritional behaviors against breast cancer based on social-cognitive theory ( SCT ) variables in women of reproductive age in Davarzan city in 2017. 

    Methods

    This is a cross-sectional (descriptive-analytical) study conducted on 160 women of reproductive age in Davarzan, Khorasan Razavi province, Iran. Data were collected by a researcher-made questionnaire and analyzed by Spearman, Kruskal-Wallis, Mann-Whitney U, and Linear Regression tests using SPSS 18 software.

    Results

    The mean age of participants was 32.6 ± 9.32 years. The results showed that among SCT variables, only the variable of awareness had a significant correlation with behavior (P=0.04, r=0.15). These variable could predict 12% of the changes in the preventive nutritional behaviors of breast cancer in women (R2=0.12, P<0.001).

    Conclusion

    Considering the findings of the present study, in developing educational interventions to increase preventive nutritional behaviors of breast cancer, more focus on women’s awareness is suggested.

    Keywords: social-cognitive theory, nutritional behaviors, breast cancer, predictors
  • حمید جوینی، طاهره دهداری، معصومه هاشمیان، مینا ماهری، رضا شهرآبادی، علیرضا رهبان، علی مهری، حسن افتخار اردبیلی*
    اهداف

    قلیان امروزه در بین جوانان محبوبیت زیادی پیدا کرده است. با توجه به افزایش شیوع مصرف قلیان در بین دانشجویان، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر قصد ترک مصرف قلیان در بین دانشجویان پسر با بهره گیری از نظریه رفتار برنامه ریزی شده و رویکرد فرآیند رفتار بهداشتی انجام شد.

    مواد و روش ها

     این مطالعه نیمه تجربی روی 150 دانشجوی پسر مصرف کننده قلیان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار در سال 1396 انجام شد که به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 75 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های فاز انگیزشی رویکرد فرآیند رفتار بهداشتی و نظریه رفتار برنامه ریزی شده بود. مداخله طی 6 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه مداخله برگزار شد. هر دو گروه، پرسش نامه ها را قبل و یک ماه پس از مداخله تکمیل نمودند. داده ها در نرم افزار SPSS 23 و توسط آزمون های آماری تحلیل شدند.

    یافته ها

     بین دو گروه، قبل از مداخله از نظر میانگین نمرات درک خطر، انتظارات پیامد، خودکارآمدی عمل، نگرش، هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتاری درک شده و قصد رفتاری نسبت به ترک مصرف قلیان، تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت (0.05>p)، در حالی که بعد از مداخله به جز سازه نگرش، این تفاوت ها معنی دار بود (0.05<p). همچنین پس از مداخله، قصد ترک مصرف قلیان در دانشجویان گروه مداخله نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت (0.004=p).

    نتیجه گیری

    مداخله آموزشی طراحی شده براساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده و مرحله انگیزشی رویکرد فرآیند رفتار بهداشتی در ایجاد قصد ترک مصرف قلیان در میان دانشجویان اثربخش است.

    کلید واژگان: مداخله آموزشی, قصد, مصرف قلیان, دانشجویان
    Hamid Joveini, Tahereh Dehdari, Masoumeh Hashemian, Mina Maheri, Reza Shahrabadi, Alireza Rohban, Ali Mehri, Hasan Eftekhar Ardebili*
    Aims

    Water pipe smoking has become very popular among young people. Regarding to the increasing prevalence of water pipe smoking among students, the aim of this study was to determine the effects of an educational intervention based on Theory of Planned Behavior (TPB) and Health Action Process Approach (HAPA) on male students’ intention to quit water pipe smoking.

    Materials & Methods

    This semi-experimental study was conducted on 150 male students of the Islamic Azad University of Sabzevar-Iran, in 2017 who were selected by simple random sampling method and allocated to two control and intervention groups (75 people in each group). Data collection tool included a demographic information questionnaire and a researcher-made questionnaire based on motivational phase constructs of health action process approach and theory of planned behavior. Intervention group participants received six sessions of education (45 minutes per session). Both groups completed questionnaires in baseline and one month after the intervention. Data were analyzed in SPSS 23 software using statistical tests.

    Findings

    Before the intervention, there was no significant difference in the mean scores of the constructs of risk perception, outcome expectancy, action self-efficacy, attitude, subjective norms, perceived behavioral control, and behavioral intention to quit water pipe smoking between the two groups (p>0.05). However, after the intervention, these differences were significant except attitude (p<0.05). Also, after the intervention, intention to quit water pipe smoking in the students of intervention group had significant difference compared to the control group (p=0.004).

    Conclusion

    The educational intervention based on Theory of Planned Behavior (TPB) and Health Action Process Approach (HAPA) is effective in creating the intention to quit water pipe smoking among students.

    Keywords: Educational Intervention, Intention, Water pipe Smoking, Students
  • مرضیه خیری*، محمدحسین تقدیسی، طاهره دهداری، سعیده رنجبر، نادر مهدوی، علی نظرپوری، سیدهادی موسوی
    مقدمه

    کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی است که عوامل مهم و متعددی، نظیر وضعیت جسمی و روانی برآن تاثیرگذار است. سواد سلامت نیز از عواملی است که تاثیر چشمگیری برکیفیت زندگی دارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و سواد سلامت پرستاران، در بزرگترین مرکز قلب شمالغرب کشور و درسال 1397 انجام شد.

    روش مطالعه

    مطالعه حاضر از نوع مطالعه توصیفی-مقطعی می باشد که بر روی 217 نفر از پرستاران شاغل در بزرگترین مرکز قلب شمالغرب کشور در تبریز، به روش نمونه گیری تصادفی انجام شد. گردآوری داده های مطالعه با استفاده از پرسشنامه 36سوالی کیفیت زندگی(SF-36) و پرسشنامه استاندارد سواد سلامت عملکردی بزرگسالان(HELIA) انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آنالیز واریانس، تی تست وضریب همبستگی پیرسون، توسط نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد.

    یافته ها

    میانگین کلی وانحراف معیار کیفیت زندگی پرستاران(6/17±7/59) به دست آمد واکثریت واحدهای موردپژوهش84(7/38)درصد دارای کیفیت زندگی خوبی بودند. همچنین میانگین کلی و انحراف معیار سواد سلامت(3/13±9/75) برآورد شد که نشان دهنده میزان سواد سلامت کافی در پرستاران بود. بین ابعاد مختلف کیفیت زندگی با نمره کل سواد سلامت ارتباط معنی دار آماری وجود داشت(001/0>P)ولی ارتباط معنی داری بین بعد فهم و درک سواد سلامت با بیشترابعادکیفیت زندگی وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد افزایش سواد سلامت پرستاران بر برخی از ابعاد کیفیت زندگی آنان تاثیر مثبت می گذارد. لذا می بایست مسئولان پرستاری ضمن برقراری ارتباط مناسب با پرسنل پرستاری به سلامتی و کیفیت زندگی آنها نیز توجه نموده و با تدوین برنامه های آموزشی و ارتقای سطح سواد سلامت آنان در بهبود کیفیت زندگی پرستاران بکوشند.

    کلید واژگان: سواد سلامت, کیفیت زندگی, پرستار
    Marzieh Kheiri *, Mohammad Hosien Taghdisi, Tahereh Dehdari, Saeideh Rnajbar, Nader Mahdavi, Ali Nazarpouri, Seyedhadi Mousavi
    Introduction

    Quality of life is a multidimensional concept that is influenced by many important factors such as physical and mental health. Health literacy is also one of the factors that has a significant impact on quality of life. The purpose of this study was to investigate the relationship between nurses' quality of life and health literacy in the largest heart center of Northwest Iran in 2018.

    Method

    The present study is an analytical, cross-sectional study that was performed on 217 nurses working in the largest heart center of Northwest in Tabriz through random sampling. Study data were collected using the 36-item Quality of Life Questionnaire (SF-36) and the Adult Functional Health Literacy Standard Questionnaire (HELIA). Data analysis was performed using ANOVA, t-test, Pearson correlation coefficient, by SPSS software version 25.

    Results

    The mean and standard deviation of nurses' quality of life was (59.17±7.6) and the majority of subjects 84(37.8%) had good quality of life. the mean and standard deviation of the overall health literacy was estimated to be 75.9 ± 13.3, indicating adequate health literacy among nurses. There was a significant relationship between different dimensions of quality of life with total health literacy score (P <0.001), but there was no significant relationship between understanding and quality of life’s dimensions.

    Conclusion

    Findings showed that increasing nurses' health literacy has positive effects on some aspects of their quality of life. Therefore, while communicating with nursing staff, nursing managers should pay close attention to their health and quality of life, and should try to improve their quality of life by developing educational programs and promoting health literacy.

    Keywords: Heath literacy, Quality of life, nurse
  • مرضیه روحانی*، طاهره دهداری، مریم حسینی راد، ماهرخ علایی جنت مکان
    اهداف

     جمعیت سالمندان در ایران و همچنین موارد سالمندآزاری رو به افزایش است. هدف مطالعه حاضر، تعیین فراوانی انواع سوءرفتار خانگی با سالمندان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی غرب تهران (زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران) در سال 1396 بود.

    مواد و روش ها

     در این پژوهش مقطعی (از نوع توصیفی تحلیلی)، 312 سالمند مراجعه کننده به 18 مرکز بهداشتی درمانی و 34 پایگاه بهداشتی واقع در مناطق 22 ،21 ،18 ،9 تهران در بازه زمانی آبان تا بهمن 1396 با روش تصادفی ساده انتخاب شدند و با مصاحبه پرسش نامه سوءرفتار با سالمندان برای آن ها تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون های آزمون تی مستقل تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار سن سالمندان مطالعه شده به ترتیب 67/93 و 6/44 سال بود. یافته ها نشان داد 77/9 درصد از نمونه های پژوهش، سوءرفتار را از شروع دوره سالمندی تجربه کرده بودند. 58/3 درصد نمونه ها، غفلت مراقبتی را تجربه کرده بودند. بیشترین نوع سوءرفتار تجربه شده مربوط به بعد از غفلت مراقبتی و کمترین مربوط به بعد سوءرفتار جنسی بود. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد سالمندانی که نیاز به فرد مراقبت کننده داشتند (df=130/3) (P<0/001) (t= 4/30)یا همسر آن ها در قید حیات نبود (df=307) (4/30=P) (t=-2/76) و یا تحت درمان افسردگی بودند (df=33/36) (0/014=P) (t=2/60)، امتیازهای بالاتری در نمره کلی سوءرفتار داشتند.

    نتیجه گیری

     با توجه به میزان بالای سوءرفتار خانگی با سالمندان و تاثیرات مخرب آن بر کیفیت زندگی این گروه، طراحی برنامه هایی برای افزایش آگاهی سالمندان و خانواده های آنان ضرورت دارد.

    کلید واژگان: سوءرفتار با سالمندان, غفلت مراقبتی, سالمندان, تهران
    Marzieh Rohani*, Tahereh Dehdari, Maryam Hosseinyrad, Mahrokh Alaei
    Objectives

    The older population and frequency of elder abuse are increasing in Iran. This study aimed to determine the rate of domestic elder abuse in the elderly referring to West Health Care Centers of Tehran City, Iran (affiliated to Iran University of Medical Sciences), in 2018.

    Methods & Materials

    In this cross-sectional study (descriptive-analytical type), 312 older people who referred to 18 health care centers and 34 health care stations in districts 9, 18, 21, and 22 of Tehran City, Iran between October 2017 to January 2018 were selected by random sampling method. Then, the elderly abuse questionnaire was completed for them through face to face interviews. The obtained data were analyzed by t-test and one-way ANOVA in SPSS.

    Results

     The Mean±SD age of the participants was 67.93±6.4 years. The findings showed that 77.9% of them had experienced elder abuse from the beginning of old age. Also, 58.3% of them experienced neglect. The most and the least experienced abuses were neglect and sexual abuse, respectively. The Independent t-test showed that the participants who needed a caregiver (t=4.30, df=130.03, P <0.001); their spouse was dead (t=-2.76, df=307, P=0.006); and were treated for depression (t=2.60, df=33.36, P=0.014 (had got higher total scores of elder abuse.

    Conclusion

    Due to the high rate of elder abuse and its dangerous effects on the quality of life of the elderly, developing proper programs to increase the awareness of the elderly and their families is essential.

    Keywords: Elder abuse, Neglect, Elderly, Tehran
  • پروانه یک زمانی، آزاده اشتری نژاد، طاهره ده داری*، بتول مسروری، جمیله ابوالقاسمی
    زمینه و هدف

    با توجه به ضرورت سنجش آگاهی و عملکرد افراد به منظور طراحی مداخلات آموزشی مناسب برای پیشگیری از تولید آفلاتوکسین بر محصول پسته، هدف مطالعه حاضر طراحی و اعتباریابی ابزاری برای سنجش آگاهی و عملکرد کشاورزان پسته کار درمورد آفلاتوکسین و راه های پیشگیری از تولید آن در محصول پسته است.

    مواد و روش ها

     طراحی پرسش های پرسشنامه ابتدا با مروری بر مطالعات و دیدگاه های متخصصان و کشاورزان صورت گرفت. سپس، اعتبار صوری و محتوای کمی آنها به کمک مصاحبه با کشاورزان و پنل متخصصان بررسی و شاخص روایی محتوی و نسبت روایی محتوای پرسش های پرسشنامه اندازه گیری شد. همچنین از روش آزمون مجدد و تحلیل عاملی اکتشافی (380 کشاورز) برای پایایی و روایی سوالات استفاده شد.

    یافته ها

    در بررسی روایی صوری و روایی محتوی کمی، یک پرسش از عملکرد و آگاهی حذف و دو پرسش آگاهی و عملکرد نیز ویرایش شد. پرسش های دارای شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا به ترتیب 0/79≥ و 0/62≥ در پرسشنامه باقی ماندند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز برای سه دسته پرسش های آگاهی و عملکرد مناسب بود. نتایج تست بارتلت معنادار بود و فرضیه صفر نیز رد شد. با توجه به بارهای عاملی بالاتر از 0/3، در این مرحله هیچ پرسشی حذف نشد. درنهایت، پرسشنامه آگاهی با 18 و پرسشنامه عملکرد نیز با 10 پرسش تایید شدند.

    نتیجه گیری

     پرسشنامه مطالعه حاضر می تواند در تعیین آگاهی و عملکرد کشاورزان در زمینه سم آفلاتوکسین و راه های پیشگیری از تولید آن در محصول پسته و طراحی مداخلات آموزشی مناسب برای این گروه استفاده شود.

    کلید واژگان: آفلاتوکسین, پسته, آگاهی, عملکرد, کشاورزان, روان سنجی
    Parvaneh Yekzamani, Azadeh Ashtarinezhad, Tahereh Dehdari*, Batol Masruri, Jamileh Abolghasemi
    Background and Objective

    Given the necessity of assessing knowledge and practice of individuals to prevent the Aflatoxin contamination in pistachio in order to develop appropriate educational interventions, design and validating a standard tool is essential. Therefore, the purpose of this study was to develop and validate an instrument to determine the knowledge and performance of pistachio farmer in terms of Aflatoxin contamination and the methods to prevent its production in pistachio product.

    Methods

    In this research, initial items of instrument were designed based on literature review and interview with experts and farmers. The face validity, Content Validity Ratio (CVR) and Content validity Index (CVI) of instrument were determined by interview with farmers and through opinions of experts’ panel respectively. Test-retest analysis was conducted to test the stability of the instrument. Also, according to the data of 380 farmers, exploratory factor analysis (EFA) was performed.

    Results

    The results showed that CVI and CVR of items of instrument were ≤0.79 and ≤0.62 respectively. Confirmatory factor analysis indicated a good fit for the data. EFA Analysis showed that KMO is suitable for 3 groups of Knowledge and also for practice. Bartlett’s test was significant and zero hypothesis of data was rejected. According to factor load higher than 0.3 for every question, neither of them was removed. Finally, questionnaire of Knowledge was confirmed with 18 and Practice questionnaire was confirmed with 10 questions.

    Conclusion

    The developed instrument can be used to measure the knowledge and practice of pistachio farmers about Aflatoxin contamination, as a research tool, to be used to develop appropriate educational interventions.

    Keywords: Aflatoxin, pistachio, knowledge, practice, farmer, psychometric
  • طاهره دهداری، محمد شجاعی، طاهره رحیمی، ثارالله شجاعی*
    زمینه و هدف

    کودکان و نوجوانان به واسطه رشد شناختی ناقص تر و تجارب کمتر خود از قربانیان اصلی بازی های رایانه ای خشن هستند . یکی از شیوه های مصون سازی این آموزش سواد رسانه ای می باشد که تفکر انتقادی را در مخاطبین خود پرورش می دهد. هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش سواد رسانه ای در نگرش نسبت به خشونت در کاربران بازی های رایانه ای خشن می باشد.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی 100 نوجوان کاربر بازی های رایانه ای خشن مراجعه کننده به گیم نت های شهر قم به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از تکمیل پرسشنامه های دموگرافیک و نگرش نسبت به خشونت به به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. مداخله آموزشی تدوین شده بر اساس سواد رسانه ای منطبق بر بازی های رایانه ای خشن برای گروه آزمون اجرا شد. سپس داده ها توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که دو گروه از نظر میانگین نمره نگرش به خشونت دارای تفاوت معنی داری در مرحله قبل از مداخله نیستند. اما یک ماه بعد از مداخله آموزشی میانگین نمره نگرش به خشونت در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار داشته و در گروه آزمون نگرش مثبت به خشونت کمتر شده است.

    بحث و نتیجه گیری

    آموزش سواد رسانه ای می تواند تاثیر بازی های رایانه ای خشن را بر ایجاد نگرش مثبت کاربران نوجوان به خشونت کاهش دهد. گنجاندن مبانی سواد رسانه ای در متون درسی و برنامه های پیشگیرانه در این زمینه ضرورت دارد.

    کلید واژگان: نگرش به خشونت, بازی های رایانه ای, نوجوان, آموزش سواد رسانه ای
    Sarallah Shojaei *
    Background

    Today, the greatest victims of violent and undesirable messages of media are children and youth. One of the ways of immunization against the effects of video-games is media literacy education to this group. Because, media literacy education can be develop critical thinking in its audiences. The present study, consequently, intends to determine efficiency of media literacy learning in lowering violent behaviors evinced by players of violent video games.

    Materials and methods

    In this study, a number of 100 adolescent violent video gamers who referred to Qom game nets were selected by random sampling method. They were asked to fill in questionnaires on their demographical information, and Attitudes Towards Violence then were randomly divided into two groups: intervention group and control group. After arrangement of courses required for media literacy acquisition, educational intervention was undertaken intervention group. To analyze the data SPSS software was used

    Findings

    Results showed that neither groups had significant differences in their average attitude to violence scores in pre-intervention phase. After termination of intervention phase in one month, however, results showed that there is a significant difference in average attitudes towards violence scale in intervention group as to control group (P=0.0001): positive attitudes to violence were diminished in intervention group.

    Conclusions

    Acquisition of media literacy can reduce effects of video games on attitude to violence level of young players. This is essential to lodge basics of media literacy in textbooks and produce preventive programs in this regard.

    Keywords: attitudes towards violence, violent computer games, media literacy education, adolescent
  • طاهره دهداری، مهری دلوریان زاده*، ناهید آریاییان، فریده خسروی، آیسا بهار
    اهداف

    سالمندان گروه آسیب پذیری هستند که نامطلوب بودن وضعیت تغذیه، زمینه را برای بروز بیماری ها و افزایش هزینه های بهداشتی آنان فراهم می کند. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت تغدیه سالمندان ساکن در خانه سالمندان شهرهای شاهرود و دامغان (استان سمنان) و برخی ازعوامل موثر بر آن در سال 1396 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی و از نوع توصیفی تحلیلی است که به روش سرشماری در خانه سالمندان دو شهرستان شاهرود و دامغان انجام شد. با استفاده از پرسش نامه های اطلاعات جمعیت شناختی و ارزیابی مختصر تغذیه ای و انجام تن سنجی از سوی محقق، اطلاعات 129 سالمند جمع آوری شد. از آزمون های کای دو، تحلیل واریانس یک طرفه، تی مستقل و و نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها در سطح معناداری 0/05 استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین±انحراف معیار سنی افراد شرکت کننده 10/56±75/44 سال بود. از نظر وضعیت تغذیه ای 22/5 درصد افراد مورد پژوهش دچار سوءتغذیه و 57/4 درصد درخطر ابتلا به سوءتغذیه و20/2 درصد از وضع تغذیه مناسبی داشتند. ارتباط آماری معنی داری بین وضعیت تغذیه با جنس، سن، وضعیت درآمد و مصرف سیگار، نمایه شاخص توده بدنی، آرتریت، مشکلات ادراری و استفاده از وسایل ارتباط جمعی ملاحظه شد (0/05<p).

    نتیجه گیری

    وضعیت تغذیه تعداد کمی از افراد، در سطح مطلوب قرار داشت. وضعیت تغذیه سالمندان با استانداردهای قابل قبول فاصله زیادی داشت و نیازمند برنامه ریزی و توجه جدی دستگاه های مربوطه است.</p).

    کلید واژگان: سالمندی, خانه سالمندان, وضعیت تغذیه, ایران, سمنان
    Tahereh Dehdari, Mehri Delvarianzadeh *, Nahid Ariaeean, Farideh Khosravi, Aysa Bahar
    Objectives

    Older people are a vulnerable group that their undesirable nutritional status makes them susceptible to catch diseases and increase their health costs. This study was conducted to determine the nutritional status of older people in nursing homes of Shahroud and Damghan cities (Semnan Province) and some influential factors in 2017.

    Methods & Materials

    This cross-sectional study (analytical descriptive type) was carried out in nursing homes of Shahroud and Damghan cities using census sampling method. By using a demographic questionnaire, minimal nutrition assessment, and anthropometric evaluation by the researcher, the data of 129 older people were collected. Then the obtained data were analyzed by the Chi-square, 1-way ANOVA, and Independent t-test in SPSS. The significance level was set at 0.05.

    Results

    The Mean±SD age of the participants was 75.44±10.56 years. In terms of nutritional status, (22.5%) of the subjects had malnutrition, (57.4%) malnutrition risk, and (20.2%) a good nutritional status. There was a statistically significant relationship between the nutritional status and variables of sex and age, income, smoking, body mass index, arthritis, urinary problems, and using mass media (P<0.05). 

    Conclusion

    The nutritional status of a few participants was desirable. So, today's older people nutritional status is far from acceptable standards and requires planning and serious consideration of relevant organizations, especially the health system.

    Keywords: Aging, Nursing home, Nutritional status, Semnan, Iran
  • محسن انصاری، طاهره دهداری، مهدی فرزادکیا *
    زمینه و هدف
    پرسشنامه ای جهت بررسی آگاهی، نگرش و قضاوت مردم بر مدیریت پسماند شهرداری ها تاکنون توسعه نیافته است. بنابراین، هدف از این مطالعه طراحی و روان سنجی پرسشنامه ارزیابی آگاهی، نگرش و قضاوت مردم بر مدیریت پسماند شهرداری ها است.
    روش بررسی
    این مطالعه تحلیلی در سال 1396 در منطقه 21 تهران اجرا شد. سوالات اولیه پرسشنامه براساس مطالعات گذشته و نظرات تیم متخصصان و مردم طراحی شدند. سپس، روایی صوری و محتوا پرسشنامه طراحی شده بررسی گردید. روایی صوری بصورت کیفی و روایی محتوایی بصورت کمی بررسی شد. در مرحله نهایی، پایایی سوالات نگرش با روش محاسبه آلفای کرونباخ و پایایی سوالات آگاهی و قضاوت شهرداری با روش آزمون مجدد اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    پرسشنامه اولیه دارای 43 سوال بود. در مرحله بررسی اعتبار صوری، 8 سوال حذف و 8 سوال از نظر ویراستاری، تغییر کردند. در مرحله سنجش اعتبار محتوای کیفی، 7 سوال دارای شاخص روایی محتوای کمتر از 0/79 و نسبت روایی محتوای کمتر از 0/49 حذف شدند. ضریب پیرسون به دست آمده از آزمون مجدد برای متغیر آگاهی برابر با (0/0001p<، 0/77 (r= و برای متغیر ارزیابی از عملکرد (0/0001 p< ، 0/93(r= بود. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای متغیر نگرش برابر با 0/89 بود که در سطح قابل قبولی بود.
    نتیجه گیری
    پرسشنامه این مطالعه می تواند به عنوان یک ابزار معتبر پژوهشی در جمع آوری اطلاعات آگاهی، نگرش و قضاوت مردم بر مدیریت پسماند شهرداری ها مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, قضاوت, مدیریت پسماند, پرسشنامه
    M Ansari, T Dehdari, M Farzadkia *
    Background and Objective
    A scientific questionnaire for assessing the knowledge, attitude and judgment of people on waste management by municipalities has not been developed so far. Therefore, the purpose of this study was to design and validation of an instrument to assess the knowledge, attitude and judgment of people on waste management by municipalities.
    Materials and Methods
    This analytical study was conducted in District 21 of Tehran in 2017. The initial items of the questionnaire were designed based on previous studies and opinions of the team of specialists and people. Then, the face validity and the content validity of the designed questionnaire was examined. The face validity and the content validity was examined qualitatively and quantitatively, respectively. Finally, the reliability of the attitude and knowledge and evaluation of municipal performance items were measured by Cronbach's alpha and a test-retest method, respectively.
    Results
    The initial questionnaire had 43 items. In the face validity, 8 items were removed and 8 items were edited. In quantitative content validity, 7 items were excluded, with the content validity index of less than 0.79 and the content validity ratio less than 0.49. Pearson correlation coefficient obtained for knowledge component equal to (r=0.77, p<0.0001) and for component performance (r=0.93, p<0.0001), respectively. Cronbach's alpha coefficient was equal to 0.89 for items attitudes, which were in an acceptable level.
    Conclusion
    The questionnaire can be used as a valid research instrument to collect information on knowledge, attitude and judgment of people on waste management by municipalities.
    Keywords: Knowledge, Attitude, Judgment, Waste management, Instrument
  • طاهره دهداری، لاله دهداری، شیما جزایری
    مقدمه
    از آنجا که شناخت مولفه های تعیین کننده ی تبعیت بیماران دیابتی از رژیم های دارویی در جهت طراحی مداخلات مناسب ضرورت دارد، هدف مطالعه ی حاضر روشن ساختن تجارب بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در استفاده از انسولین می باشد.
    روش ها
    این مطالعه ی کیفی روی 22 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک غدد بیمارستان فیروزگر در سال 1396 با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار جمع آوری، پیاده سازی و به روش تجزیه و تحلیل محتوایی (از نوع قراردادی) تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین سن بیماران مشارکت کننده 72/56 سال با انحراف معیار16/9 بود. پس از تحلیل و کدبندی اطلاعات، 2 مضمون اصلی شامل عوامل فردی (با 6 زیر طبقه شامل نگرش منفی به انسولین، عوامل هیجانی، دانش، ترس، اعتقاد در مورد اثربخشی بیشتر درمان های مکمل نسبت به تزریق انسولین و نداشتن مهارت کافی برای نگه داری و تزریق انسولین) و عوامل محیطی (با 3 زیر طبقه شامل حمایت اجتماعی، قیمت و تاثیرگذارنده های موقعیتی) به عنوان تجارب بیماران در زمینه ی استفاده از انسولین ظهور یافتند.
    نتیجه گیری
    تاسیس مراکز مشاوره و آموزش بیماران دیابتی و خانواده های آنها در کلینیک های غدد، افزایش حمایت های بیمه از بیماران دیابتی و لزوم صرف وقت بیشتر برای آموزش بیماران توسط پزشکان ضرورت دارد.
    کلید واژگان: دیابت نوع دو, استفاده از انسولین, تجارب, مطالعه کیفی
    Tahereh Dehdari, Laleh Dehdari, Shima Jazayeri
    Background
    Given the recognizing the determinants of medication adherence in diabetic patients is necessary to design appropriate interventions, the aim of this study was to clarification experiences of parsons with type II diabetes in terms of insulin use.
    Methods
    This qualitative study was conducted on 22 patients with type II diabetes who were referred to Glands Clinic of Firozgar Hospital, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran in 2017 which were purposefully selected and interviewed. All interviews were recorded, transcribed and then analyzed.
    Results
    The mean age of participants was 56.72 (SD=9.16) yr old. After analyzing and coding of data, individual factors with 6 categories (included negative attitude regarding Insulin, emotional factors, knowledge, fear, belief about the more effectiveness of complementary therapies than insulin injection and inadequate skill for storage and inject insulin) and environmental factors with 3 categories (included cost, situational influences and social support) was identified as experiences participants, in terms of insulin use.
    Conclusion
    Establishment of counseling and training centers for patients with diabetes and their families in endocrinology clinics, increase the support of insurance from diabetic patients, and the need for more time to training patients by doctors is essential
    Keywords: Type II diabetes, Insulin use, Experiences, Qualitative study
  • طاهره دهداری*، لاله دهداری، شیما جزایری
    زمینه و هدف
    با توجه به شیوع سرطان معده، نقش رفتار در پیشگیری از این سرطان و کارآمدی سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی در پیش بینی طیف وسیعی از رفتارهای بهداشتی؛ در مطالعه حاضر به تعیین کارایی سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی در پیش بینی رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از سرطان معده در دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه یزد پرداخته شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی، 124 دانشجوی دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه یزد در سال 1394 با روش نمونه گیری در دسترس (غیرتصادفی) انتخاب شدند. داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته، جمع آوری و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه، تی مستقل و رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین سن دانشجویان، 91/2±39/25 سال بود. 95% نمونه ها موانع زیادی برای انجام رفتارهای پیشگیری کننده ذکر کردند و تنها 1%، رفتارهای پیشگیری را در سطح مطلوب انجام داده بودند. متغیر موانع درک شده توانست 13% تغییرات رفتارهای تغذیه ای دانشجویان را برای پیشگیری از سرطان معده توضیح دهد (13%=r2، 45/7=f، 001/0p<).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد سازه موانع درک شده، تنها متغیر پیش بینی کننده رفتارهای تغذیه ای در پیشگیری از سرطان معده است. لذا اجرای برنامه های مداخله ای برای کاهش موانع درک شده افراد به منظور پیشگیری از این سرطان ضروری است.
    کلید واژگان: سرطان معده, رفتارهای تغذیه ای, سرطان معده - پیشگیری و کنترل, الگوی اعتقاد بهداشتی, دانشجویان, یزد, ایران
    Tahereh Dehdari *, Laleh Dehdari, Shima Jazayeri
    Background And Objectives
    Given the prevalence of stomach cancer, the role of behavior in the prevention of this cancer and efficacy of Health Belief Model (HBM) constructs in the prediction of wide range of health-related behaviors, the present study was performed to determine the efficacy of HBM constructs in the prediction of preventive nutritional behaviors of stomach cancer among female students residing in dormitories of Yazd University.
    Methods
    In this cross-sectional study, 124 female students residing in dormitories of Yazd University, were selected through available sampling (non-random) method. Data were collected by a researcher-made questionnaire and analyzed by Pearson's correlation coefficient, one-way ANOVA, t-test, and multiple linear regression.
    Results
    The mean age of the students was 25.39±2.91 years. Ninety-five percent of participants reported many barriers for adopting preventive behaviors and only 1% performed the preventive behaviors at the desirable level. The results showed that perceived barriers variable could explain 13% of students’ nutrition behavior for prevention of stomach cancer (r2=13%, f=7.45, p
    Conclusion
    The result of this study showed that perceived barriers construct is the only predictor variable of nutrition behaviors in the prevention of stomach cancer. Therefore, conducting intervention programs is necessary to reduce perceived barriers for the prevention of stomach cancer.
    Keywords: Stomach neoplasms, Nutrition behaviors, Stomach neoplasms-prevention, control, Health belief model, Students, Yazd, Iran
  • طاهره دهداری*، لاله دهداری
    زمینه و هدف
    با توجه به نقش هیدروکربن های آروماتیک در ایجاد سرطان، لزوم آموزش افراد در خصوص روش های کاهش آن در محصولات غذایی و ضرورت تعیین آگاهی و عملکرد افراد در جهت طراحی برنامه های آموزشی موثر، در مطالعه حاضر به تعیین آگاهی و عملکرد کارکنان دانشگاه علوم پزشکی ایران در زمینه روش طبخ مناسب برای کاهش تولید هیدروکربن های آروماتیک در گوشت در سال 1396 پرداخته شد.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی، 128 نفر از کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی ایران به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها توسط پرسش نامه محقق ساخته شامل 46 سوال جمع آوری و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و تی مستقل تحلیل شدند. سطح معنی داری آزمون ها، کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در حدود نیمی از نمونه های مورد مطالعه مطلع بودند که روش های کباب کردن بر روی زغال، سرخ کردن و دودی کردن می تواند هیدروکربن آروماتیک در گوشت تولید کند. در حدود 50 درصد افراد بیان داشتند که آب پز کردن و بخارپز کردن می تواند تولید هیدروکربن های آروماتیک در گوشت را کاهش دهد. گوشت سرخ شده، آب پز شده و سپس کباب شده بر زغال به ترتیب بیشترین نوع گوشت مصرف شده در نمونه های مورد مطالعه در ماه گذشته بود. تنها 7/36 درصد افراد، قسمت های سوخته شده گوشت را مصرف نمی کردند.
    نتیجه گیری
    با توجه به کمبود اطلاعات افراد در زمینه نقش روش های طبخ گوشت در تولید هیدروکربن های آروماتیک و روش های کاهش تولید آن، ضرورت دارد کارکنان بهداشتی در برنامه های آموزشی پیشگیری از سرطان، اطلاعات لازم در این خصوص را یادآور شوند.
    کلید واژگان: هیدروکربن های آروماتیک, عملکرد, آگاهی, پخت گوشت, کارکنان
    Tahereh Dehdari Der *, Laleh Dehdari
    Background
    Given the importance of aromatic hydrocarbons in developing cancer, the necessity of educating individuals about methods to reduce it in food products and the importance of assessing individuals’ knowledge and practice to design effective educational programs, the present study aimed to determine the knowledge and performance of employers regarding suitable cooking methods to reduce the production of aromatic hydrocarbons in meat in 2017.
    Methods
    In a cross-sectional study, 128 employers who were employed in Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran were selected randomly. Data were collected by a 46-item questionnaire and then analyzed through Pearson's correlation coefficient, One-Way ANOVA and T- test. P>0.05 was considered significant.
    Results
    Finding showed that about half of the participants were informed about meat barbeque on charcoal, frying method and smoking methods that generate aromatic hydrocarbons in meat. In addition, about 50% of participants expressed that steam and boiled methods for cooking meat can reduce the generation of aromatic hydrocarbons in meat. Most consumed meat among participants were meat fried, boiled and then barbequed on charcoal, respectively. Only 36.7% of participants didn’t eat the burned parts of meat.
    Conclusion
    Given the lack of individuals’ information about the role of meat cooking methods in the production of aromatic hydrocarbons and the methods for reducing its production, it is imperative that health workers provide essential information in the cancer prevention education sessions.
    Keywords: Aromatic hydrocarbons, Performance, Knowledge, Employer, Meat cooking
  • طاهره دهداری، لاله دهداری
    با توجه به بحران خشکسالی در ایران و لزوم صرفه جویی در مصرف آب و شناخت عوامل تعیین کننده آن، در این پژوهش تلاش شد کارایی متغیرهای تئوری رفتار برنامه ریزی شده در پیش بینی رفتار دانشجویان برای صرفه جویی در مصرف آب مورد مطالعه قرار گیرد. برای انجام پژوهش از روش پیمایش استفاده شد و طی آن پرسشنامه آن در میان 122 دانشجوی دختر ساکن در خوابگاه های دانشگاه یزد توزیع شد. در نهایت داده ها توسط روش های آماری SPSS تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای قصد رفتاری و کنترل رفتاری درک شده، توانستند 44 درصد تغییرات رفتار دانشجویان برای صرفه جویی در مصرف آب را توضیح دهند. ضمنا دو سازه هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده توانستند 34 درصد تغییرات قصد دانشجویان برای صرفه جویی در مصرف آب را توضیح دهند. بنابراین آن دسته از دانشجویانی که قصد بیشتر برای انجام رفتار صرفه جویی در مصرف آب داشته و معتقد بودند که تسلط بهتری بر رفتار خود برای صرفه جویی دارند، در نهایت رفتار بهتری برای صرفه جویی در مصرف آب داشتند.
    کلید واژگان: صرفه جویی در مصرف آب, تئوری رفتار برنامه ریزی شده, دانشجو, یزد
    Tahereh Dehdari, Laleh Dehdari
    Noticing drought crisis in Iran and importance of water conservation and recognizing its determinants, this research attempted to study the applicability of the theory of planned behavior variables in predicting water conservation behaviors among college students. Survey method was used for this research and questionnaires were distributed among 122 female college students resided in dormitories of Yazd University. Finally, collected data were analysed by SSPS statistical method. The results indicated that behavioral intention and perceived behavioral control variables were able to predict 44% of variance in water conservation practices among participants. Also, two structures of subjective norms and perceived behavioral control explained 34% of variance in behavioral intention for water conservation among participants. College students who had more intention for water conservation and believed to have more control over their behavior for water conservation, behaved better in conserving water accordingly
    Keywords: Water Conservation, Theory of Planned Behavior, College Student, Yazd
  • ثارالله شجاعی، طاهره دهداری *، بهناز دوران، کرامت نوری، محمد شجاعی
    کودکان و نوجوانان به واسطه رشد شناختی ناقص تر و تجارب کمتر، بیش از بزرگسالان از خشونت رسانه ای تاثیر می پذیرند. آموزش سواد رسانه ای به عنوان یکی از شیوه های مصون سازی افراد در برابر تاثیرات رسانه ها، می تواند تفکر انتقادی را در مخاطبین خود پرورش دهد. بنابراین هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش سواد رسانه ای در کاهش میزان خشونت کاربران بازی های رایانه ای خشن می باشد. در این مطالعه تجربی 100 نوجوان کاربر بازی های رایانه ای خشن مراجعه کننده به گیم نت های شهر قم به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند و پرسشنامه های مربوط به اطلاعات دموگرافیک، مقیاس پرخاشگری اهواز و نگرش نسبت به خشونت را تکمیل کردند. مداخله آموزشی سواد رسانه ای با تاکید بر بازی های رایانه ای خشن در سه جلسه به صورت سخنرانی و بحث گروهی برای گروه آزمون اجرا شد. سپس داده ها توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که میانگین نمره پرخاشگری و نگرش به خشونت بین دو گروه قبل از مداخله تفاوتی ندارد، اما یک ماه بعد از مداخله آموزشی میانگین نمره پرخاشگری و نگرش مثبت به خشونت در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری یافت (0001/0=P). نتیجه این که آموزش سواد رسانه ای می تواند میزان پرخاشگری کاربران نوجوان بازی های رایانه ای خشن را کاهش دهد. گنجاندن مبانی سواد رسانه ای در متون درسی و تولید و پخش برنامه های پیشگیرانه در این زمینه ضرورت دارد.
    کلید واژگان: پرخاشگری, نگرش به خشونت, بازی های رایانه ای, نوجوان, آموزش سواد رسانه ای
    Sarallah Shojaee, Tahereh Dehdari *, Behnaz Douran, Karamat Noori, Mohammad Shojaee
    Background
    Children are subject to more impacts by media violence due to their less mature cognitive development and experiences compared to adults. As a method to immunize individuals against media’s impacts, media literacy is able to develop critical thinking in its audience. The present study, consequently, intends to determine efficiency of media literacy learning in lowering violent behaviors evinced by players of violent video games.
    Materials And Methods
    In this study, a number of 100 adolescent violent video gamers who referred to Qom game nets were selected by random sampling method and divided into two groups: intervention and control. They were asked to fill in questionnaires on their demographical information, Ahvaz Aggression Inventory, and Attitudes Towards Violence. After arrangement of courses required for media literacy acquisition, educational intervention was undertaken in three sessions as group discussions and lectures for intervention group. To analyze the data, parametric tests such as independent T, paired T, and chi-square were used employing SPSS software V20.
    Findings: Results of independent T-Test showed that neither groups had significant differences in their average aggressiveness and attitude to violence scores in pre-intervention phase. After termination of intervention phase in one month, however, results showed that aggressiveness cases and positive attitudes to violence were diminished in intervention group as to control group (P=0.0001):
    Conclusions
    Acquisition of media literacy can reduce effects of video games on aggressiveness level of young players. This is essential to lodge basics of media literacy in textbooks and produce preventive programs in this regard.
    Keywords: aggression, attitudes towards violence, violent computer games, Media literacy education, Adolescent
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال