به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

عباس ابوالقاسمی

  • سمیه محبی، ایرج شاکری نیا، مهناز خسروجاوید*، عباس ابوالقاسمی، عباسعلی حسین خانزاده
    هدف
    این پژوهش با هدف طراحی برنامه آموزش ذهن شفقت گرا برای نوجوانان با استفاده از رویکرد نقشه نگاری مداخله انجام شد. نقشه نگاری مداخله، رویکردی است که به طور تکراری و تجمعی برای توسعه مداخلات سلامت محور مبتنی بر نظریه، شواهد و عمل، به کار می رود.
    روش
    در این مطالعه، علاوه بر بررسی دانش نظری و تجربی در زمینه شفقت ورزی، نظرات خبرگان در دو حوزه روان شناسی مثبت و تحولی نیز لحاظ شد. هدف اصلی این بود که پروتکلی بافت محور برای آموزش ذهن شفقت گرا در نوجوانان طراحی شود.
    یافته ها
    پژوهش نشان داد که دستیابی به ذهن شفقت گرا از طریق این پروتکل آموزشی با مفاهیمی مانند ابرازگری هیجانی، والدگری کمال جویانه، محیط سرزنش گر، رسانه های اجتماعی، نیاز های اساسی و خودمراقبتی در ارتباط است. این یافته ها تاکید می کند که رویکرد تک بعدی به مقوله شفقت ورزی کافی نیست و لازم است به ابعاد مختلف اجتماعی، خانوادگی و فردی توجه شود.
    نتیجه گیری
    در نتیجه، ساده سازی بیش از حد مفهوم شفقت ورزی و تمرکز صرف بر یک جنبه خاص، نه تنها باعث درک ناقص این سازه می شود، بلکه می تواند در توسعه مداخلات نیز به نتایج محدودی منجر شود. بنابراین، لازم است که مداخلات شفقت ورزی به صورت چندبعدی و با نگاهی جامع به جنبه های مختلف این سازه طراحی و اجرا شود.
    کلید واژگان: شفقت ورزی, نقشه نگاری مداخله, نوجوان, توسعه مداخله
    Somayeh Mohebi, Iraj Shakerinia, Mahnaz Khosrojavid *, Abbas Abolghasemi, Abbasali Hosseinkhanzadeh
    Aim
    This study aimed to design a compassion-based mindfulness training program for adolescents using the intervention mapping approach. 
    Method
    Intervention mapping is a method that employs a repetitive and cumulative process to develop health-oriented interventions grounded in theory, evidence, and practice. This research involved reviewing theoretical and empirical knowledge on compassion, as well as incorporating expert opinions from the fields of positive psychology and developmental psychology. The primary goal was to create a context-specific protocol for teaching compassion-based mindfulness to adolescents. 
    Results
    The results indicated that achieving compassion-based mindfulness through this educational protocol is linked to factors such as emotional expression, perfectionistic parenting, blame-oriented environments, social media influences, basic needs, and self-care. These findings highlight that a one-dimensional approach to compassion is insufficient and that various social, familial, and individual dimensions must be considered. 
    Conclusion
    Oversimplifying the concept of compassion by focusing on a single aspect leads to a limited understanding and less effective interventions. Compassion interventions should be designed and implemented in a multidimensional manner, taking into account the diverse aspects of this construct.
    Keywords: Compassionate, Intervention Mapping, Adolescent, Intervention Development
  • کاظم خرم دل *، اوشا برهمند، عباس ابوالقاسمی، سوده دشتیانه، شیوا زارع

    اختلال موکنی یک تظاهر روانپزشکی بالینی است که شامل ریزش موی قابل توجه در اراتباط با رفتار مکرر کشیدن مو است و علت آن هنوز ناشناخته است. هدف این مطالعه بررسی نقش عوامل ژنتیکی و محیطی و رفتاری در سبب شناسی اختلال موکنی و نحوه ی ارتباط آن با دیدگاه های سبب شناسی معاصر بود. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی همبستگی و طرح دوقلویی بود. نمونه شامل 676 دوقلو شامل(474 همسان و 204 ناهمسان) بود که به صورت تصادفی از انجمن دوقلوهای ایران در سال 1398 انتخاب شدند. مقیاس موکنی بیمارستان عمومی ماساچوست(MGH-HPS؛ Keuthen, O'Sullivan, Ricciardi, Shera, Savage et al, 1995) و پرسشنامه خودگزارشی همسانی(Reed, Plassman, Tanner, Dick, Rinehart et al, 2005) به عنوان ابزار های پژوهش استفاده شدند. از تحلیل تک-متغیره دوقلویی جهت برآورد واریانس وراثت، محیط مشترک و محیط غیر مشترک در اختلال مذکور استفاده شد. داده های پژوهش توسط نرم افزارهای SPSS26, STATA17 وM-plus8.3.2 تحلیل شدند. نتایج تحلیل تک متغیره دوقلویی نشان داد عوامل ژنتیکی به ترتیب 64% از سبب شناسی موکنی را تبیین می کند. بهترین مدل برازش شده برای اختلال موکنی مدل DE بود با توجه به نتایج ضرایب همبستگی دو گروه، میزان همبستگی اختلال موکنی در گروه همسان معادل 61/0 و گروه ناهمسان معادل 31/0 بود. می توان نتیجه گرفت که فنوتیپ موکنی در نتیجه یک پلی ژنیک ایجاد می شود که بر خلاف اثر افزایشی حد واسط نداشته و در نتیجه تعامل ژن با ژن یا در نتیجه یک ژن غالب بوجود می آید.

    کلید واژگان: دوقلو های همسان, دوقلوهای غیرهمسان, اختلال وسواسی جبری, اختلال موکنی, محیطی و رفتاری.
    Kazem Khorramdel *, Usha Brahmand, Abbas Abolghasemi, Soode Dashtiane, Shiva Zare

    Trichotillomania is a clinical psychiatric manifestation involving significant hair loss in association with recurrent hair-pulling behavior, the etiology of which is still unknown. The aim of this study was to investigate the genetic and environmental and behavioral contribution to trichotillomania (hair-pulling disorder) and to relate the findings to contemporary theories about the etiology. This was a descriptive correlational and twins study design. 672 twins (MZ=474; DZ=202) were selected from Iranian twins associations in 2018. The Massachusetts General Hospital Hair-pulling Scale(1995) and the Self-Report of Zygosity were used as research instrument. Twin modeling methods were employed to decompose the variance in the liability trichotillomania (hair-pulling disorder) into additive genetic and shared and non-shared environmental factors. The data was analyzed by SPSS, STATA and M-plus. Univariate model-fitting analyses showed that genetic factors accounted for approximately 64% of the variance in TTM. The best extracted model for TTM was the DE model. The correlation coefficient results indicated that the correlation rate was 0/61 and 0/31 in MZ and DZ group respectively. It can be concluded that TTM phenotype is the results of a polygenetic. There is no intermediate despite of the dominance effect and it results from a gene-gene interaction or a dominant gene.

    Keywords: Monozygotic Twins, Dizygotic Twins, Obsessive Compulsive Disorders, Hair-Pulling Disorder, Environmental, Behavioral
  • امیررضا فلاحت گر مطلق، عباسعلی حسین خانزاده*، عباس ابوالقاسمی
    زمینه و هدف

    نارسانویسی، مهارت نوشتن را که فعالیتی انتزاعی و پیچیده تلقی می شود با مشکلاتی جدی همراه می کند. با توجه به رابطه نارسانویسی با کنش های شناختی مختلف، این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی بر کنش های اجرایی دانش آموزان نارسانویس انجام شد.

    روش

    این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان 8 تا 12 ساله با اختلال نارسانویسی مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهر رشت در سال 1403-1402 تشکیل می دادند که از بین آنها 26 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و با روش تصادفی در گروه آزمایش (13 نفر) و گواه (13 نفر) جایدهی شدند. دانش آموزان گروه آزمایش مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای آموزش برنامه مهارت های ادراکی-حرکتی ورنر- رینی را دریافت کردند، این در حالی است که دانش آموزان گروه گواه، آموزش های معمول مرکز اختلالات یادگیری را دریافت کردند و در پایان مطالعه خلاصه ای از مداخله روی آنها اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارت دست نویس مینه سوتا (1993)، مقیاس نارسایی ها در کنش های اجرایی کودک و نوجوان بارکلی (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل داده ها نشان داد آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی سبب بهبود کنش های اجرایی (05/0P<، 87/28F=) و مولفه های خودمدیریتی زمان (05/0P<، 21/8 F=)، خودسازماندهی- حل مسئله (05/0P<، 77/5F=)، خودمهارگری- بازداری (05/0P<، 50/6F=)، خودانگیزشی (05/0P<، 04/11F=)، و خودنظم جویی هیجانی (05/0P<، 17/5 F=) در دانش آموزان نارسانویس شده است (05/0<p).

    نتیجه گیری

    آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی با تحریک مسیرهای عصبی مغز، تحول و نمویافتگی مغز را بهبود می دهد و با افزایش عملکرد سیستم عصبی، سبب بهبود کنش های اجرایی مختلف مانند خودمدیریتی زمان، خودسازماندهی- حل مسئله، و خودمهارگری- بازداری، خودانگیزشی، و خودنظم جویی هیجانی دانش آموزان نارسانویس شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله در توان بخشی این دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: کنش های اجرایی, مهارت های ادراکی- حرکتی, نارسانویس
    Amirreza Falahatgar Mutlaq, Abbas Ali Hosseinkhanzadeh*, Abbas Abolghasemi
    Background and Purpose

    Dysgraphia causes some serious problems in writing which is an abstract and complex activity. Given the relationship between dysgraphia and various cognitive functions, this study aimed to evaluate the effectiveness of perceptual-motor skills training on the executive functions in students with dysgraphia.

    Method

    This research was a quasi-experimental study with pretest-posttest control group design. The population included all the students with dysgraphia and aged 8 to 12 who had referred to the learning disability centers in Rasht during the academic year 2023-2024. From this population, a sample of 26 students was selected by convenience sampling and then randomly assigned to the experimental (n=13) and control group (n=13). The experimental group received twelve 45-min sessions of the Werner-Rini perceptual-motor skills program training, while the control group underwent the routine training provided by the learning disability center; however, they received a summary of the intervention at the end of the study. Data were collected by Minnesota Handwriting Test (1993) and Barkley Deficits in Executive Functioning Scale--Children and Adolescents (BDEFS-CA) (2012). The data were analyzed using analysis of covariance in SPSS-26.

    Results

    The results of the data analysis indicated that perceptual-motor skills training led to the improvement of executive functions (F=28.87, P<0.05) and its components, including self-management of time (F=8.21, P<0.05), self-organization/problem-solving (F=5.77, P<0.05), self-control/inhibition (F=6.50, P<0.05), self-motivation (F=11.04, P<0.05), and emotional self-regulation (F=5.17, P<0.05) in the students with dysgraphia (P<0.05).

    Conclusion

    Perceptual-motor skills training can enhance brain growth and development by stimulating neural pathways. Also, it can lead to the improvement of executive functions such as self-management of time, self-organization/problem-solving, self-control/inhibition, self-motivation, and emotional self-regulation in students with dysgraphia by increasing the function of the neural system. Therefore, it can be considered as one of the key intervention strategies for the rehabilitation of these students.

    Keywords: Executive Functions, Perceptual-Motor Skills, Dysgraphia
  • عصمت پورعلی، رضا سلطانی شال*، عباس ابوالقاسمی

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در دانشجویان با و بدون اعتیاد به پورنوگرافی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه گیلان رشت در سال های تحصیلی 1400-1398 بودند. بدین منظور 296 دانشجو بر اساس نمونه گیری هدفمند با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه   میل شدید به پورنوگرافی کراوس و روزنبرگ (2014، PCQ)،  پرسشنامه تحریف شناختی بک (2004، CDI) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراس (2003، ERQ) استفاده شد. داده های حاصله با تحلیل واریانس های چند متغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانشجویان با و بدون اعتیاد به پورنوگرافی در تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان تفاوت وجود دارد (00/0>P).  بنابراین، می توان گفت که تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در دو گروه با و بدون پورنوگرافی متفاوت است و در تبیین پورنوگرافی در دانشجویان دانشگاه کمک کنند.

    کلید واژگان: تحریفات شناختی, دشواری در تنظیم هیجان, پورنوگرافی
    Esmat Pourali, Reza Soltani Shal*, Abbas Abolghasemi

    This study aimed to compare, cognitive distortions and difficulty in emotion regulation in students with and without pornography addiction. A descriptive research design was used and a causal-comparative method was implemented. The statistical population of the study included all male and female students of Guilan University of Rasht in the academic years 2019-2021. For this purpose, 296 students were selected based on cluster sampling according to the inclusion criteria. In this study, the Pornography Craving Questionnaire (PCQ; Krauss-Rosenberg, 2014), Cognitive Distortions Inventory (CDI; Beck, 2004), and Emotion Difficulty Questionnaire (ERQ; Gross, 2003) were used to collect data. Single and multivariate variances analyzed the obtained data. The results showed that there is a difference in the cognitive distortions and difficulty in emotion regulation in students with and without pornography addiction (P<0.05). Therefore, it can be said that there is a difference between cognitive distortions and difficulty in Emotion regulation in groups with and without pornography and this can help to explain Pornography in university students.

    Keywords: Cognitive Distortions, Difficulty In Emotion Regulation, Pornography
  • مهدیه حسین زاده، عباسعلی حسین خانزاده*، عباس ابوالقاسمی

    مهم ترین شاخص نارساخوانی، اختلال در مهارت های خواندن است که موجب کاهش انگیزه تحصیلی می شود. این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر بر مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارسا خوان انجام شد. طرح پژوهش، شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی کودکان 7 تا 11ساله  نارساخوان شهر رشت بودند که در سال 1402  به مراکز اختلالات یادگیری مراجعه کردند. نمونه 30 کودک نارساخوان که با روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش  و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش برنامه آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر را طی 12 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند. در طی این مدت گروه کنترل فقط ابزار ها را در مرحله پیش و پس آزمون تکمیل کردند. ابزار مورد استفاده شامل  آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما، مقیاس سنجش و برآورد هوش های چندگانه عابدی، و مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شد؛ نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر به عنوان زبان یادگیری، باتکیه بر توانایی های هوشی، در ارتقای مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارساخوان نقش معناداری داشت؛ بنابراین استفاده از آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر, انگیزش تحصیلی, مهارت های خواندن, نارساخوانی
    Mahdiyeh Hosseinzadeh, Abbas Ali Hosseinkhanzadeh *, Abbas Abolghasemi

    The most important indicator of dyslexia is reading skills disorder, which reduces academic motivation. This study  aimed to investigate the effect of education based on Gardner's multiple intelligences on reading skills and academic motivation in  children with dyslexia. The research was a quasi-experimental study with pretest-posttest and control group design. The statistical population was all 7 to11-year-old children with dyslexia in Rasht who referred to learning disorders centers in 2023.By convenience sampling, 30 children with dyslexia were selected and randomly assigned  to experimental and control groups. The experimental group received education based on Gardner's multiple intelligences during twelvet 45-minute sessions. During this period, the control group only completed the tools in  pre and post  stages. The instruments were Reading and dyslexia test- NEMA, Abedi multiple intelligences inventory and Hermans measure of achievement motivation. The data were analyzed by the analysis of covariance test. The results showed that education based on Gardner's multiple intelligences as learning language, by basing on intellectual abilities, played a role in promoting the reading skills and academic motivation in children with dyslexia; therefore, the use of education based on Gardner's multiple intelligences is recommended.

    Keywords: Academic Motivation, Dyslexia, Education Based On Gardner's Multiple Intelligences, Reading Skills
  • سیده سعیده قربانزاده، آذر کیامرثی*، عباس ابوالقاسمی
    مقدمه

    خشونت خانگی جزء مسائل اجتماعی با قدمت جامعه است و به سبب گستردگی اثر آن، آسیب شناسی و درمان این پدیده همواره مورد توجه درمانگران بوده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر تجربیات آزار دیدگی در زنان قربانی خشونت خانگی در تعامل با خود جرحی بود.

    روش کار

    روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری زنان متاهل قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به بهزیستی شهر تهران در سال 1401 بود. تعداد 60 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت درمان مبتنی بر شفقت خود و درمان هیجان مدار قرار گرفتند. از پرسشنامه همسرآزاری، سیاهه خودجرحی و پرسشنامه کودک آزاری ایرانی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده‏ها از به دست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور اثربخشی معناداری بر تجربیات آزار دیدگی داشته است(05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار اثربخشی بیشتری دارد(05/0>P).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می ‏توان گفت که درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار می توانند به عنوان شیوه های درمانی مناسب برای بهبود تجربیات آزار دیدگی زنان قربانی خشونت خانگی به کار برده شوند.

    کلید واژگان: همسرآزاری, شفقت خود, خشونت خانگی, درمان هیجان مدار, رفتار خودجرحی
    Seyedeh Saeideh Ghorbanzadeh, Azar Kiamarsi*, Abas Abolghasemi
    Introduction

    Domestic violence is one of the social issues as old as a society and, due to its extensive scope of impact, it has always drawn the attention of therapists in terms of treatment and pathology. The aim of this study was to investigate comparison the effectiveness of self-compassion‐focused therapy and emotionally focused couple therapy on abuse experience among women victims of domestic violence in interaction with self-injury.

    Methods

    This semi-experimental study was conducted with a pretest-posttest design and follow-up 2 month. In this study, the statistical population was all married women victims of domestic violence referred to the welfare center in Tehran city in year 2022. In first, 60 people were selected and randomly divided into two group experimental and one control group. Experimental groups, the by self-compassion‐focused therapy  and emotionally focused couple therapy. The instruments used in this study include wife abuse questionnaire, inventory of statements about self-injury and child abuse screening tool children's version. Analysis of variance with repeated measures with SPSS software was used for data analysis.

    Results

    Results indicated that both interventions, significantly improvement abuse experience (P<0.05). Results of Bonferroni post hoc showed that emotionally focused couple therapy is more effective (P <0.05).

    Conclusions

    It can be concluded that that self compassion‐focused therapy  and emotionally focused couple therapy can be used as an effective intervention in order to improvement the abuse experience among women victims of domestic violence.

    Keywords: Spouse Abuse, -Self-Compassion, Domestic Violence, Emotionally Focused Therapy, Self-Injurious Behavior
  • کاظم خرم دل*، زهرا ظفرخواه، اوشا برهمند، عباس ابوالقاسمی، سجاد رشید، سوده دشتیانه، مهشید محمدی مهر، شیوا زارع
    هدف

    طبقه ی وسواسی جبری و اختلالات مرتبط در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، شامل اختلالاتی است که فرض می شود دارای علت مشترکی هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین نرخ توارث پذیری و نقش عوامل محیطی اختلال وسواس ذخیره در دوقلوهای همسان و غیرهمسان بود.

    مواد و روش ها

    مطالعه ی حاضر از نوع مطالعات طرح دوقلویی بود. نمونه شامل 676 دوقلو (474 همسان و 204 ناهمسان) بود که به صورت تصادفی، از انجمن های دوقلویی چند شهر بزرگ کشور، در سال 1398، انتخاب شدند. مقیاس درجه بندی وسواس رفتار ذخیره ای و پرسش نامه ی خود گزارشی همسانی به عنوان ابزار های پژوهش استفاده شدند. از تحلیل تک متغیره ی دوقلویی برای برآورد واریانس توراث، محیط مشترک و محیط غیر مشترک در اختلال مذکور استفاده شد. داده های پژوهش توسط نرم افزار هایSPSS-26 ،STATA17  و M-plus8.3.2 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج حاکی از این بود که میزان هم بستگی گروه همسان معادل 58/0 و گروه ناهمسان معادل 26/0 است. همچنین، با توجه به بهترین مدل برازش شده ی AE، عامل ژنتیک افزایشی بیش از50 درصد از واریانس فنوتیپ اختلال وسواس ذخیره کردن را تبیین می کند؛ درحالی که نیم دیگر واریانس اختلال ذخیره کردن را عامل محیط نامشترک و واریانس خطا تبیین می کند.

    نتیجه گیری

    الگوی هم بودی ژنتیک افزایشی و محیط غیرمشترک مهم ترین نقش را در بروز فنوتیپ وسواس ذخیره بازی می کنند؛ درحالی که نقش عامل محیط مشترک نظیر خواهران و برادران و سبک فرزندپروری والدینی در سبب شناسی ذخیره کردن بسیار ناچیز است.

    کلید واژگان: دوقلو های همسان, دوقلوهای غیرهمسان, اختلال وسواسی جبری, محیطی و رفتاری
    Kazem Khorram Del*, ZAHRA ZAFARKHAH, Usha Brahmand, ABBAS Abolghasemi, Sajjad Rashid, Soode Dashtiane, MAHSHID MOHAMMADI MEHR, SHIVA ZARE
    Aims

     The “Obsessive-Compulsive and Related Disorders” chapter in DSM-5 involves a series of conditions supposed to be etiologically related to obsessive-compulsive disorder (OCD). The present study aimed to determine the heritability rate and the role of environmental factors of OCD in monozygotic and dizygotic twins.

    Materials & Methods

    The research was conducted based on a twin study design. A total of 672 twins (MZ=474; DZ=202) were selected from twins associations in megacities in Iran in 2019. The required data was collected using the Hoarding Rating Scale and the Self-Report of Zygosity. Twin modeling methods were employed to decompose the variance in the liability to hoarding disorder (HD) into additive genetic and shared and non-shared environmental factors. The data were analyzed by SPSS, STATA, and M-plus.

    Findings

    The results showed that the correlation rate of the identical group was equal to 0.58, while it was 0.26 in the non-identical group. The best-fitting model for HD was the AE model. Additive genetic factors explained more than 50% of the phenotype variance of HD and the other phenotype variance of this disorder can be explained by non-shared environment.

    Conclusion

    The comorbidity pattern of the additive genetic factor and non-shared environment plays an important role in HD phenotype. On the other hand, the role of common environment, such as siblings and parenting style, was very small in the etiology of HD.

    Keywords: Dizygotic twins, Environmental, behavioral, Monozygotic twins, Obsessive-compulsive, disorder
  • مریم معادی، عباس ابوالقاسمی*، موسی کافی، سیده هاجر شارمی
    مقدمه
    بیماری التهابی لگن یک بیماری مزمن و عفونت شایع در زنان است که با عوارض قابل توجهی همراه است. نقش مشکلات شناختی و شخصیتی در ابتلا و تشدید علائم بسیاری از بیماری های مزمن تایید شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه توانایی های شناختی و صفات شخصیتی در زنان نازای با و بدون بیماری-های التهابی لگن بود.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود و نمونه پژوهش، شامل 48 زن نازا به علت بیماری التهابی لگن و 57 زن نازا بدون بیماری التهابی لگن بود که به بیمارستان الزهرا رشت در سال 1400 مراجعه کرده و به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه جمعیت شناختی، پرسشنامه توانایی شناختی نجاتی (1392) و پرسشنامه شخصیتی نئو (مک کری و کوستا، 1985) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش یومن ویتنی و تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که بین زنان نازای با و بدون بیماری التهابی لگن در توانایی های شناختی و صفات شخصیتی تفاوت وجود ندارد (05/0<P)، ولی بین چهار مولفه از هفت مولفه توانایی شناختی (حافظه؛ P<0.05، 00/899 U= ، کنترل و بازداری توجه انتخابی؛ P<0.05، 00/933 U=، تصمیم گیری؛ P<0.05،500/863 U=.و توجه پایدار؛ P<0.05،500/924 U= ، نمره کل متغیر توانایی شناختی (P<0.05،000/815 U =)، و باز بودن(P <0.05،500/907 U=) در دو سطح تحصیلی بالا و پایین تفاوت معناداری به دست آمد.
    نتیجه گیری
    نازایی با دلایل التهابی و غیرالتهابی منجر به نقص در عملکرد شناختی و تفاوت صفات شخصیت نشده ولی تحصیلات به عنوان یک متغیر تاثیر گذار احتمالی می تواند نقش ایفا کند که این مسئله نیاز به تحقیق بیشتری دارد.
    کلید واژگان: توانایی های شناختی, نازایی زنان, بیماری های التهابی لگن, صفات شخصیتی, نازایی لوله ای
    Maryam Maadi, Abbas Abolghasemi *, Mosa Kafie, Seyedeh Hajar Sharami
    Objective
    Pelvic inflammatory disease is a chronic disease and a common infection in women which is associated with significant complications. This study aimed to compare cognitive abilities and personality traits in infertile women with and without pelvic inflammatory disease.
    Method
    The research method was causal-comparative and the sample of research included 48 infertile women with pelvic inflammatory disease and 57 infertile women without the pelvic inflammatory disease, who were referred to Al-Zahra Hospital in Rasht in 2021 and were selected through the convenience sampling method. The research instruments were a demographic checklist, the Cognitive Ability Questionnaire (Nejati, 2013), and the Neo Personality Questionnaire (McCrae & Costa, 1985). Research data were analyzed using the Mann-whitney test and multivariate variance analysis.
    Results
    The results showed that there was no difference between infertile women with and without pelvic inflammatory disease in cognitive abilities and personality traits (p >0.05). But there was a significant difference between four of the seven components of cognitive ability (memory; P<0.05, U= 899.00, inhibitory control and selective attention; P<0.05, U= 933.00, decision-making; P<0.05, U= 863.500, and sustained attention; P<0.05, U= 924.500), the total score of the cognitive ability variable (P<0.05, U= 815.000), and openness in both upper and lower levels of education (P <0.05, U= 907.50).
    Conclusion
    Infertility with causes of inflammatory and non-inflammatory did not lead to cognitive dysfunction and differences in personality traits but education as a potentially influential variable can play a crucial role, which needs further research.
    Keywords: Cognitive Abilities, Female Infertility, Pelvic Inflammatory Disease, Personality Traits, Tubal Infertility
  • محدثه پورخیابی*، موسی کافی ماسوله، عباس ابوالقاسمی
    هدف
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر اینترنت بر مسئولیت پذیری افراطی و تحریک پذیری نوجوانان دختر دارای علائم اختلال وسواسی - جبری شهر رشت در سال تحصیلی 1401- 1400 بود.
    روش
    روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر پایه های پنجم و ششم دارای اختلال وسواس فکری - جبری دبستان های ابتدایی شهر رشت در سال 1401-1400 بود که از میان 28 نفر به عنوان نمونه شناسایی شدند و پس از غربالگری بر اساس ملاک های ورود، 24 نفر آن ها در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (انفرادی) درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر اینترنت را دریافت کردند. در این پژوهش از مقیاس وسواسی - جبری ییل براون (YBOCS)، برای غربالگری، مصاحبه بالینی برای تشخیص، نگرش مسئولیت پذیری سالکوسکیس (RAS) و پرسشنامه واکنش پذیری عاطفی استرینگز (ARI) برای پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل آزمون واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایح پژوهش نشان می دهد درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر اینترنت در کاهش مشکلات مسئولیت پذیری افراطی و تحریک پذیری دختران نوجوان موثر بوده است. این نتایج حاکی از آن است که استفاده از درمان شناختی رفتاری مبتنی بر اینترنت، می تواند به عنوان یک خط درمانی منجر به ارتقا خدمات درمانی برای بیماران مبتلا به وسواس گردد.
    کلید واژگان: اختلال وسواسی &Ndash, جبری, تحریک پذیری, درمان شناختی &Ndash, رفتاری مبتنی بر اینترنت, مسئولیت پذیری, نوجوانان
    Mohaddeseh Pourkhiyabi *, Mousa Kafie, Abbas Abolghasemi
    Purpose
    The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of Internet-based cognitive behavioral therapy on extreme responsibility and irritability of adolescent girls with symptoms of obsessive-compulsive disorder in Rasht city in the academic year of 2021-2022.
    Method
    The research method was semi-experimental and pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the research included all fifth- and sixth-grade girls with obsessive-compulsive disorder in the elementary schools of Rasht in 2021-2022, who were identified as samples from among 28 people, and after screening based on the entry criteria, 24 of them They were randomly placed in two experimental and control groups. The experimental group received Internet-based cognitive-behavioral therapy for 8 sessions (individual). In this research, Yale Brown's Obsessive-Obsessive Scale (YBOCS) was used for screening, clinical interview for diagnosis, Salkovskis Responsiveness Attitude (RAS) and Strings Emotional Reactivity Questionnaire (ARI) for pre-test and post-test. The data were analyzed using the method of analysis of variance test with repeated measurements.
    Findings
    The results of the research show that Internet-based cognitive-behavioral therapy has been effective in reducing the problems of extreme responsibility and irritability of teenage girls. These results indicate that the use of Internet-based cognitive behavioral therapy can lead to the improvement of treatment services for obsessive-compulsive patients as a line of treatment.
    Keywords: Obsessive-Compulsive Disorder, Irritability, Internet-Based Cognitive-Behavioral Therapy, Responsibility, Adolescents
  • سیده سعیده قربانزاده، آذر کیامرثی*، عباس ابوالقاسمی

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر خودجرحی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. بر همین اساس 60 نفر از بین زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به بهزیستی شهر تهران در سال 1401 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). به منظور جمع آوری داده ها از سیاهه رفتارهای خودآسیب رسان(ISAS) کلونسکی و گلین (2009) استفاده شد و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. نتایج نشان داد در پس آزمون خودجرحی بین دو مداخله تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین بین مداخلات با گروه کنترل تفاوت معنادار آماری گزارش شد (05/0>P). به عبارتی هر دو روش بر کاهش خودجرحی اثر داشته اند و این دو مداخله تفاوت معناداری از نظر اثربخشی بر خودجرحی داشته است؛ این نتایج در پیگیری هر دو مداخله نیز دیده شد (05/0>P). نتیجه گیری می شود هر دو مداخله توانستند خودجرحی را کاهش دهند؛ اما زوج درمانی هیجان‏مدار در کاهش خودجرحی موثرتر عمل کرد؛ ازاین رو این درمان می تواند در درمان زنان قربانی خشونت خانگی به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: خشونت خانگی, خودجرحی, درمان مبتنی بر شفقت خود, زوج درمانی هیجان مدار
    Seyedeh Saeideh Ghorbanzadeh, Azar Kiamarsi*, Abas Abolghasemi

    The present study was conducted to compare the effectiveness of self-compassion‐focused therapy and emotionally-focused couple therapy on self-injury among women with domestic violence. This research was a semi-experimental type of research with a pre-test, post-test, and 2-month follow-up period with a control group. Based on this, 60 women with domestic violence referred to the welfare of Tehran city in 2022 were purposeful sampling selected and randomly assigned to groups (20 women in each group). To collect information, an inventory of statements about self-injury (ISAS) by Klonsky and Glenn (2009) was used and The research data was analyzed by mixed variance analysis (with repeated measurements). The results showed that in the post-test, there was a significant difference in self-injury between the two interventions (P<0.05). On the other hand, a statistically significant difference was reported between two interventions with the control group (P<0.05). In other words, both methods have an effect on reducing self-injury and these two interventions significantly differ in effectiveness on this variable in women; These results were also seen in the follow-up of both interventions (P<0.05).  It is concluded that both two interventions were able to reduce self-injury, But emotionally focused couple therapy was more effective in reducing self-injury; Therefore, emotionally focused couple therapy can be used in the treatment of women with domestic violence.

    Keywords: Domestic Violence, Self-Injury, Self-Compassion‐Focused Therapy, Emotionally Focused Couple Therapy
  • سجاد ایرانی، بهمن اکبری گوابری*، عباس ابوالقاسمی، عباس بخشی پور
    مقدمه
    تنها درصد کمی از افراد مبتلا به اختلالات خوردن به درمان شناختی-رفتاری استاندارد پاسخ مثبت داده اند. این مطالعه به مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رژیم مبتنی بر مدل رفتاری در تنظیم هیجان و تصویر بدن در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری می پردازد.روش پژوهش: این پژوهش با طرح پیش آزمون با گروه کنترل انجام شد. 30 نفر از افراد چاق مبتلا به اختلالات پرخوری مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه شهر رشت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایشی به ترتیب طرحواره درمانی و مداخلات رژیم مبتنی بر مدل رفتاری دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های سبک های تنظیم هیجان طرحواره های ناسازگار، پرسشنامه نگرانی تصویر بدن و شاخص توده بدن بود. داده ها قبل، بعد و در طول دوره پیگیری جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد.
    یافته ها
    طرحواره درمانی و رژیم درمانی مبتنی بر مدل رفتاری هردو در کاهش اختلالات خوردن و تصویر بدن موثر بودند. تفاوت های معناداری در خرده مقیاس های خودسرزنشگری و فاجعه سازی بین روش های درمانی وجود نداشت، اما طرحواره درمانی تاثیر بیشتری داشت. در خرده مقیاس های دیگر اثرگذاری درمان ها مشاهده نشد، به استثنای خرده مقیاس تمرکز مجدد مثبت که رژیم درمانی رفتاری تاثیر مثبت داشت.
    نتیجه گیری
    باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت هر دو درمان در کاهش نگرانی از تصویر بدنی موثر عمل کرد اما برای تنظیم هیجان، اثربخشی دو درمان در خرده مقیاس های مختلف نتایج متفاوتی داشت.
    کلید واژگان: اختلال پرخوری, تصویر بدنی, رژیم درمانی, طرحواره درمانی
    Sadjad Irani, Bahman Akbari Goaberi *, Abbas Abolghasemi, Abbas Bakhshipour
    Introduction
    Only a small percentage of individuals with eating disorders have responded positively to standard cognitive-behavioral therapy. This study compares the effectiveness of schema therapy and behavior model-based dietary regimen in regulating emotions and body image in obese individuals with binge eating disorder.Research
    Methods
    This research employed a pre-post-test design with a control group. Thirty obese individuals with binge eating disorders attending nutrition clinics in Rasht were selected through convenience sampling and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The experimental groups received schema therapy and behavior model-based dietary regimen interventions, respectively, while the control group received no treatment. Data collection tools included the Garnefsky and Craig Short Form Cognitive Emotion Regulation Questionnaire, Young Short Form Early Maladaptive Schema Questionnaire, Lilton, et al. (2005), Body Image Concern Questionnaire, and Body Mass Index. Data were collected before, after, and during the follow-up period. Descriptive statistics (mean, standard deviation, variance) and inferential statistics (covariance test) were used for data analysis using SPSS.
    Findings
    Both schema therapy and behavior model-based dietary regimens effectively reduced eating disorder symptoms and improved body image. There were no significant differences in the subscales of self-blame and catastrophizing between the two treatment approaches, although the schema therapy showed a greater impact. No significant effects were observed in the acceptance, planning, positive reappraisal, and perspective focus subscales. Both interventions targeted the blame and appearance rumination subscales. The behavior model-based dietary regimen only positively affected the positive emotion regulation subscale.
    Conclusion
    Both treatments effectively reduced body image concerns, but each approach had limited effectiveness in regulating emotions.
    Keywords: Schema Therapy, Diet Therapy, Body Image, Binge Eating Disorder
  • سیده سعیده قربانزاده*، آذر کیامرثی، عباس ابوالقاسمی
    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر عملکرد خانواده در زنان با تجربه خشونت خانگی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و  یک گروه کنترل بود که از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. 60 نفر از بین زنان با تجربه خشونت خانگی مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهر تهران در سال 1401 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ، هر گروه 20 نفر، گمارده شدند. ابزارپرسشنامه عملکرد خانواده بود که در سه مرحله استفاده شد در ابتدا از شرکت کنندگان پیش آزمون به عمل آمد. سپس، مداخله درمان شفقت خود با گروه آزمایشی 1 و زوج درمانی هیجان مدار با گروه آزمایشی 2 بصورت گروهی اجرا شد. پس آزمون با فاصله یک هفته پس از مداخله و مرحله پیگیری 2 ماه بعد با گروه ها اجرا گردید. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش عملکرد خانواده را در زنان کاهش داده‏ و مداخله زوج درمانی هیجان مدار نسبت به درمان مبتنی بر شفقت خود تاثیر بیشتر و معنادارتری دارد.
    کلید واژگان: خشونت خانگی, درمان مبتنی بر شفقت خود, زوج درمانی هیجان مدار, عملکرد خانواده
    Seyedeh Saeideh Ghorbanzadeh *, Azar Kiamarsi, Abas Abolghasemi
    The present study aimed to compare the effectiveness of self-compassion‐focused therapy and emotionally focused couple therapy on family functions among women experienced domestic violence. This was a semi-experimental study with two experimental groups and one control group. The design  was conducted using the pre-test, post-test and follow-up method. Based on this, 60 women with domestic violence experience, referred to the welfare centres of Tehran city in 2022, were selected on purposeful sampling and randomly assigned to three groups (20 women in each group). In order to collect information, family assessment device was used. At first, the participants were pre-tested, then experimental group1 was  treated compassion‐focused therapy and experimental group2 was  treated emotionally focused couple therapy. After the end of the training, the post-test was conducted on all participants, with an interval of one week. Two months later, the follow–up test  was completed by 3 groups.. The results of variance analysis with repeated measurements applied to data. The results showed that both methods were suitable, but the emotionally focused couple therapy had a greater and more meaningful effect.
    Keywords: Domestic Violence, Emotionally Focused Couple Therapy, family functions, self-compassion‐focused therapy
  • سیده زهرا سید نوری، عباسعلی حسین خانزاده*، عباس ابوالقاسمی، ایرج شاکری نیا
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر بهبود علایم کودکان با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی انجام شد.
    روش ها
    طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان 9 تا 12 ساله با اختلال نارسایی توجه فزون کنشی شهر رشت بودند که در سال 1400 به مراکز درمانی، آموزشی مراجعه کردند. نمونه پژوهش 26 کودک با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی از جامعه ذکر شده بود که با روش  نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند. کودکان گروه آزمایش و مادران آن ها هرکدام برنامه مداخله ای موردنظر را طی 10 جلسه دریافت کردند. ابزارها، پرسشنامه جمعیت شناختی و مقیاس درجه بندی کانرز بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر بهبود علایم کودکان با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی موثر بود (01/0< P).
    نتیجه گیری
    این نتایج نشانگر سودمندی آموزش چندوجهی کنش های اجرایی برای کودکان با این اختلال است.
    کلید واژگان: کنش های اجرایی گرم و سرد, والد و کودک, علائم, اختلال کمبود توجه, فزون کنشی
    Seyyedeh Zahra Seyyed Noori, Abbas Ali Hoseinkhanzadeh *, Abbas Abolghasemi, Iraj Shakerinia
    Objective
    The present study aimed to investigate the effectiveness of training of hot and cool executive functions at both parent and child levels on improving of Children’s Symptoms with ADHD.
    Methods
    This research was a quasi-experimental study with pretest-posttest control group design. The statistical population of the present study consisted of all 9 to 12-year-old children with ADHD in Rasht who referred to medical-educational centers in 2021. The sample consisted of 26 children with ADHD from the statistical population who were selected through purposive sampling, based on the inclusion criteria. They were then equally assigned to two (control and experiment) groups. The children in the experimental group and their mothers each received the intervention program in 10 sessions. The instruments used included Cognitive demographic questionnaire, Canners Parent Rate Scale.
    Results
    data were analyzed using analysis of covariance. the results showed that training of hot and cool Executive functions at both parent and child levels improved Children’s Symptoms with ADHD (P<0.01).
    Conclusion
    These results indicate the usefulness of multifaceted training of executive functions for children with this disorder.
    Keywords: Hot, cool executive functions, parent, child, symptoms, Attention deficit hyperactivity disorder
  • نیلوفر زاهدی بیالوائی*، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی

    سالمندآزاری نوع جدیدی از خشونت خانگی است که با وجود شیوع بالا، پیامدها و اثرات روان شناختی متعدد آن، کمتر به آن توجه می شود. اختلال در عملکرد شناختی و سلامت هیجانی به میزان فراوانی در سالمندان با تجربه خشونت و آزاردیدگی یافت می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه توانایی های شناختی و بهزیستی هیجانی در سالمندان با و بدون تجربه آزاردیدگی انجام شد. این پژوهش علی-مقایسه ای از نوع گذشته نگر بود. جامعه آماری پژوهش سالمندان مراجعه کننده به کانون های بازنشستگان شهر رشت در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 164 نفر در دو گروه (یک گروه 72 سالمند با تجربه آزاردیدگی و یک گروه 92 سالمند بدون تجربه آزاردیدگی) به روش نمونه گیری در دسترس (بر اساس نمره برش 4 در آزمون غربالگری سالمندآزاری والک و مصاحبه بالینی سالمندآزاری) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی و مقیاس بهزیستی هیجانی کییس و ماگیارمو استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بهزیستی هیجانی و توانایی های شناختی (از جمله حافظه، کنترل مهاری و توجه انتخابی، توجه پایدار، برنامه ریزی، تصمیم گیری، انعطاف پذیری شناختی) به استثنای مولفه شناخت اجتماعی در سالمندان آزاردیده به طور معنی داری کمتر از سالمندان بدون تجربه آزاردیدگی بود. این یافته ها بیان می کند که تجربیات آزاردیدگی اثر مخربی بر توانایی های شناختی و بهزیستی هیجانی سالمندان می گذارد. همچنین نقص در این متغیرها به عنوان عامل خطر می توانند زمینه سالمندآزاری را فراهم سازند. بنابراین ضرورت دارد در طراحی برنامه های پیشگیرانه به این متغیرها توجه شود تا بتوان در حد ممکن از سالمندآزاری جلوگیری کرد و یا برنامه های درمانی مناسبی را برای هر سالمند آزاردیده طرح ریزی نمود.

    کلید واژگان: سالمندان, آزاردیدگی, توانایی های شناختی, بهزیستی هیجانی
    Niloofar Zahedi *, Abbas Abolghasemi, Mousa Kafi

    Elder abuse is a new type of domestic violence, which despite its high prevalence, its numerous consequences and psychological effects, receives less attention. Impairment in cognitive function and emotional health is found highly in older adults with experience of violence and abuse. Thus, the current study aimed to compare cognitive abilities (CAs) and emotional well-being (EWB) in older adults with and without experience of abuse. This was a causal-comparative study, of retrospective type. The statistical population included older men and women who referred to the retirement centers of Rasht, Iran in 2022-2023, among whom 164 people (72 with abuse experience and 92 without abuse experience) were selected using convenience sampling (based on the cut-off score of 4 in Hwalek-Sengstock’s elder abuse screening test and the elder abuse clinical interview). Data were collected using Nejati’s CAs questionnaire and Keyes and Magyar-Moe’s EWB scale. The Data were analyzed by Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) in SPSS-24 software. The results indicated that EWB and CAs (including memory, inhibitory control and selective attention, sustained attention, planning, decision making, cognitive flexibility) except for component of social cognition were lower in older adults with abuse experience in comparison to that of older adults without abuse experience (P<.001). These findings state that the experience of abuse has a destructive effect on CAs and EWB in older adults. Meanwhile, defects in CAs and EWB, as a risk factor, can provide the basis for elder abuse. Therefore, it is necessary to pay attention to these variables in the design of preventive programs to prevent elder abuse as much as possible or design appropriate protocols for every older individual with experience of abuse.

    Keywords: older adults, elder abuse, cognitive abilities, emotional well-being
  • فریده امیرالسادات هفشجانی، بهمن اکبری*، عباسعلی حسین خانزاده، عباس ابوالقاسمی
    زمینه و هدف

     اضطراب از اختلالات شایع دوران کودکی است که علاوه بر درمان های دارویی از مداخلات و درمان های روان شناختی جهت کاهش آن استفاده شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فراتحلیل درمان های موثر در کاهش اضطراب کودکان اجرا شد.

    روش

     در این فرا تحلیل، جامعه آماری شامل پژوهش های در دسترس مرتبط با مداخلات درمانی غیر دارویی اضطراب کودکان در داخل و خارج کشور ایران بوده است که در سال های 2010 تا 2020 در پایگاه های علمی (Google scholar, pub Med, since Direct, NCBI, Taylor & Francis Online, SID Magiran, ensani) منتشر شده اند و با کلیدواژه های اختلال اضطراب، اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی، فوبی خاص، اضطراب کودک، اضطراب فراگیر، درمان شناختی- رفتاری، بازی درمانی، رفتار درمانی، قصه درمانی، هنر درمانی، درمان پذیرش و تعهد، و درمان ذهن آگاهی جستجو شدند. نمونه آماری شامل پژوهش هایی از جامعه آماری بود که با توجه به چک  لیست فرا تحلیل، ملاک های ورود به پژوهش را داشته باشند که بر این اساس، 65 پژوهش ملاک های ورود را داشتند و به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تجزیه تحلیل داده ها، روش فراتحلیل بود که با استفاده از نرم افزار CMA2 انجام شد.

    یافته ها

     فراتحلیل بر روی پژوهش های اولیه در هشت گروه درمان انجام شد که نشان داد اندازه اثر ترکیبی به دست آمده از پژوهش های مرتبط با هر درمان، نشان دهنده اثربخشی همه مداخلات مذکور بر اضطراب کودکان بود. بر اساس میزان اندازه اثر ترکیبی اثربخشی درمان های پذیرش و تعهد (755/0)، قصه درمانی (655/0)، درمان مبتنی بر دلبستگی (598/0)، بازی درمانی (575/0)، شناختی رفتاری (569/0)، درمان تعامل والد کودک (565/0)، ذهن آگاهی (539/0) و هنر درمانی (496/0) به ترتیب بیشترین تاثیر را بر کاهش اضطراب کودکان داشته است که نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که تفاوت بین آنها معنادار نیست (355/0P=، 132/1=65,7F).

    نتیجه گیری

     اندازه اثر به دست آمده، اثربخش بودن مداخلات مذکور در کاهش اضطراب کودکان را نشان داد و با توجه به معنادار نبودن تفاوت میزان اثربخشی این درمان ها، تمامی درمان های بیان شده می توانند در درمان اضطراب کودک به تنهایی یا به صورت تلفیقی مورد استفاده قرار گیرند.

    کلید واژگان: فراتحلیل, درمان, اضطراب, کودک
    Farideh Amiralsadat Hafshejani, Bahman Akbari*, Abbas Ali Hosseinkhanzadeh, Abbas Abolghasemi
    Background and Purpose

     Anxiety is one of the common disorders of childhood, in addition to drug treatments, psychological interventions and treatments have been used to reduce it. The present study was conducted with the aim of meta-analysis of effective treatments in reducing children's anxiety.

    Method

     In this meta-analysis, the statistical population includes available research related to non-pharmacological interventions for children's anxiety inside and outside of Iran, which were published in scientific databases from 2010 to 2020 (Google Scholar, Pub Med , since Direct, NCBI, Taylor & Francis Online, SID Magiran, ensani) have been published with the keywords of anxiety disorder, separation anxiety, social anxiety, specific phobia, child anxiety, generalized anxiety, cognitive-behavioral therapy, play Therapy, behavior therapy, story therapy, art therapy, acceptance and commitment therapy, and mindfulness therapy were searched. According to the criteria for entering the research, out of 77 available studies, 65 studies were analyzed. The method of data analysis was the meta-analysis approach, which was done using CMA2 software.

    Results

     Meta-analysis was performed on the primary studies in eight treatment groups, which showed that the combined effect size obtained from the studies related to each treatment indicated the effectiveness of all the mentioned interventions on children's anxiety. Based on the combined effect size, the effectiveness of acceptance and commitment therapies (0.755), story therapy (0.655), attachment-based therapy (0.598), play therapy (0.575), cognitive behavioral therapy (0.569), child-parent interaction therapy (0.565), mindfulness (0.539) and art therapy (0.496) respectively had the greatest effect on reducing children's anxiety, which the results of the one-way analysis of variance test showed, this difference is not meaningful (P=0.355, F=65.7 1.132).

    Conclusion

     The obtained effect size showed the effectiveness of the mentioned interventions in reducing children's anxiety, and considering the non-significance of the difference in the effectiveness of these treatments, all the mentioned treatments can be used alone in the treatment of children's anxiety.

    Keywords: Meta-analysis, treatment, anxiety, child
  • ساناز علی خواه، بهمن اکبری*، عباس ابوالقاسمی
    زمینه و هدف

    اختلالات روان تنی پوست، بیماری های پوستی را شامل می شوند که در آن علل و پیامدهای روان شناختی یا شرایط همراه، تاثیر اساسی و درمانی مهم بر فرایند بیماری دارند. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و تصویر تن با تعدیل واکنش پذیری هیجانی در بیماران با اختلالات پوستی است.

    روش پژوهش: 

    در این پژوهش نیمه تجربی، از پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد و مرحله پیگیری، پس از دو ماه به اجرا درآمد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلالات پوستی شهر تبریز بودند که 15 نفر با واکنش پذیری بالا و 15 نفر با واکنش   پذیری پایین در گروه پذیرش و تعهد و 15  نفر با واکنش پذیرش پایین و 15 نفر با واکنش پذیری بالا در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس تصویر تن کش (1990) به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد افزایش معناداری درتصویر تن (01/0>P)، و کیفیت زندگی (01/0>P) بیماران با اختلالات پوستی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دوماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که اثر تعاملی واکنش پذیری هیجانی و گروه تاثیر معناداری در کیفیت زندگی و تصویر تن ندارد.

    نتیجه گیری

    مداخلات آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بالا بردن کیفیت زندگی و تصویر تن در بیماران با اختلالات پوستی موثر است.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, تصویر بدنی, درمان پذیرش و تعهد, اختلالات پوستی
    Sanaz Alikhah, Bahman Akbari*, Abbas Abolghasemi

    Psychosomatic disorders of the skin include skin diseases in which psychological causes and consequences or accompanying conditions have a fundamental and therapeutic effect on the disease process. The aim of this research is to investigate the effectiveness of the acceptance and commitment approach on quality of life and body image by modulating emotional reactivity in patients with skin disorders.

    Method

    In this semi-experimental research, pre-test and post-test were used for two experimental and control groups, and the follow-up phase was implemented after two months. The statistical population included all patients with skin disorders in Tabriz, 15 people with high reactivity and 15 people with low reactivity in the acceptance and commitment group, and 15 people with low reactivity and 15 people with high reactivity in the control group. They were randomly replaced. World Health Organization quality of life questionnaires and body image scale (1990) were used as data collection tools. Analysis of variance with repeated measurements was used to analyze the data.

    Findings

    The results of the analysis of variance with repeated measurements showed that the approach based on acceptance and commitment has created a significant increase in the body image (P<0.01) and the quality of life (P<0.01) of patients with skin disorders. And these results remained stable in the two-month follow-up (P<0.05). Also, the results showed that the interactive effect of emotional reactivity and group has no significant effect on quality of life and body image.

    Conclusion

    Teaching interventions based on acceptance and commitment are effective in improving the quality of life and body image in patients with skin disorders.

    Keywords: quality of life, body image, acceptance, commitment therapy, skin disorders
  • فیروزه سامی، آذر کیامرثی، عباس ابوالقاسمی*
    زمینه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمانی تلفیقی و هیجان مدار بر کارکردهای خانوادگی زوجین دارای اختلال استرس پس از سانحه انجام پذیرفت.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره انتظامی همدان بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر که در مقیاس تعارضات زناشویی نمره بالاتر از 162 و در مقیاس اختلال استرس پس از سانحه نمره 107 کسب کرده بودند انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (10 نفر گروه تلفیقی و 10 نفر گروه درمان هیجان مدار) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش اول تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای تلفیقی و گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان هیجان مدار قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل مداخله‏ای دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تعارض زناشویی ثنایی (1387)، اختلال استرس پس از سانحه کینی (1988) و کارکردهای خانواده اپشتاین (1983) استفاده شد. داده ها نیز با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد هر دو برنامه آموزشی تدوین شده در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر افزایش کارکردهای خانواده به میزان 626/0 و 736/0 داشته است (05/0>P). افزون بر این نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد؛ درمان هیجان مدار در ابعاد حل مسیله، احساس نقش ها، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و کارکرد کلی اثربخشی بیشتری بر افزایش کارکردی خانواده دارد (05/0>P).

    کلید واژگان: درمان تلفیقی, درمان هیجان مدار, کارکرد خانواده, زوجین, اختلال استرس پس از سانحه
    Firuzeh Sami, Azar Kiamarsi, Abbas Abul Qasimi *
    Background and purpose

    The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of integrative and emotion-oriented therapy on the family functions of couples with post-traumatic stress disorder.

    Methodology

    The research method was semi-experimental with a pre-test, post-test with a control group and a follow-up stage. The statistical population of the research was all the couples who referred to Hamadan Police Counseling Center. In the first stage, using the available sampling method, 30 people who scored higher than 162 on the marital conflicts scale and 107 on the post-traumatic stress disorder scale were selected and then randomly selected into 2 experimental groups (10 people each combined and 10 people were replaced by an emotion-oriented treatment group) and a control group (10 people). The first experimental group underwent 10 consolidated 90-minute sessions and the second experimental group underwent 10 90-minute sessions of emotion-oriented therapy; But the control group did not receive any intervention. To collect data, the questionnaires of Sanai's marital conflict (2017), Kinney's post-traumatic stress disorder (1988) and Epstein's family functions (1983) were used. The data were analyzed using multivariate analysis of variance and Ben-Ferroni's post hoc test.

    Findings

    The results showed that both educational programs developed in the post-test and follow-up phase had a significant effect on the increase of family functions by 0.626 and 0.736 compared to the control group (P<0.05). In addition, the results of Ben Feroni's follow-up test showed; Emotion-oriented therapy is more effective in the dimensions of problem solving, feeling of roles, emotional

    Keywords: integrative therapy, Emotion-Oriented Therapy, Family functioning, couples, post-traumatic stress disorder
  • سمیه محمدی کشکا، عباس ابوالقاسمی*، سید موسی کافی ماسوله

    طبق شواهد پژوهشی کودکان با اختلال اضطراب جدایی رفتارهای خودتنظیمی ضعیف تری دارند و در تنظیم هیجانات و رفتارها مشکلات بیشتری دارند. هدف پژوهش تعیین تاثیر آموزش بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی بر مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی بود. در این پژوهش نیمه آزمایشی، از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم با اختلال اضطراب جدایی شهرستان قایم شهر در سال تحصیلی 1399 بود. نمونه پژوهش 30 کودک با اختلال اضطراب جدایی بود که به صورت در دسترس شناسایی و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب جدایی (مارچ و همکاران، 1997) و پرسشنامه مدیریت هیجان (زیمن، 2001) استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی را دریافت کردند و برای گروه کنترل مداخله ای ارایه نشد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک و چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی موجب بهبود مهارت های هیجانی کودکان با اختلال اضطراب جدایی شد (001/0 > P). با توجه به این نتیجه می توان از بازی درمانی گروهی مبتنی بر نقاشی به عنوان روش درمانی موثر برای ارتقاء سلامت روانی و پیشگیری از مشکلات روان شناختی کودکان با اختلال اضطراب جدایی استفاده کرد.

    کلید واژگان: اضطراب جدایی, بازی درمانی, مهارت هیجانی, نقاشی درمانی
    Somayeh Mohammadi Kashka, Abbas Abolghasemi *, Seyyed Mosa Kafi Masooleh

    Research has shown that children with separation anxiety disorder often struggle with self-regulation and emotional regulation. The purpose of this study was to investigate the impact of group play therapy, specifically painting-based therapy, on the emotional skills of children with separation anxiety disorder. The study utilized a quasi-experimental design with a pre-test-post-test approach and a control group. The study population included all sixth-grade female students with separation anxiety disorder in Ghaemshahr city during the academic year 1400. Thirty children were selected for the study and randomly assigned to either the experimental or control group. Data were collected using the Separation Anxiety Questionnaire (March et al., 1997) and Zeiman's (2001) emotion management scale. The experimental group received ten 45-minute sessions of painting-based group play therapy, while the control group received no intervention. The data were analyzed using univariate and multivariate analysis of covariance. The results showed that painting-based group play therapy significantly improved the emotional skills of children with separation anxiety disorder (P<0.001). Based on these findings, it can be concluded that group play therapy based on painting is an effective treatment method for promoting mental health and preventing psychological problems in children with separation anxiety disorder.

    Keywords: separation anxiety, play therapy, Emotional skills, painting therapy
  • مهسا موسوی*، عباس ابوالقاسمی، نادر حاجلو، اکبر عطادخت
    افسردگی با علایم بسیاری از جمله افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی در پیش بینی افکار خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی بود. ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از مقیاس افسردگی بک، 100 نفر از بیماران افسرده بستری شده در بیمارستان روان پزشکی رازی شهر تبریز انتخاب شدند. سپس پرسشنامه افکار خودکشی بک، پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی، پرسشنامه سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه سبک های اسنادی سلیگمن برای جمع آوری اطلاعات به آن ها ارایه شد. سپس بررسی و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه، با کمک نرم افزار SPSS انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که حس انسجام 44%، سیستم های مغزی-رفتاری 9/28% و سبک های اسنادی 9/33% از واریانس افکار خودکشی بیماران افسرده را تبیین می کنند؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی از متغیرهای تاثیرگذار بر افکار خودکشی بیماران افسرده هستند.
    کلید واژگان: اختلال افسردگی, افکار خودکشی, حس انسجام, سیستم های مغزی-رفتاری, سبک های اسنادی
    Mahsa Mosavi *, Abbas Abolghasemi, Nader Hajloo, Akbar Atadokht
    Depression is characterized by many symptoms, including thoughts of death and suicide. The aim of this study was to determine the relationship between sense of coherence, brain-behavioral systems, and attributional styles in the prediction of suicidal thoughts of depressed patients. First, using availability sampling and Beck depression inventory, 100 depressed patients admitted to Razi psychiatric hospital in Tabriz were selected. Then Beck scale for suicide ideation, Antonovsky's sense of coherence questionnaire, Carver and White's brain-behavioral systems questionnaire, and Seligman's attributional style questionnaire were presented to them to collect information. Then data were analyzed by SPSS software, using Pearson correlation coefficient and multiple regression. The results of this study showed that sense of coherence explained 44%, brain-behavioral systems explained 28.9% and attributional styles explained 33.9% of the variance of suicidal thoughts in depressed patients. Therefore, it can be concluded that sense of coherence, brain-behavioral systems, and attributional styles are the variables affecting the suicidal thoughts of depressed patients.
    Keywords: Depressive Disorder, suicidal thoughts, sense of coherence, brain-behavioral systems, Attributional styles
  • گیتا علیپور، عباس ابوالقاسمی*، بهمن اکبری

    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی بر عوامل روان شناختی باور هسته ای خوردن، خودانتقادی و خودکارآمدی وزن در زنان مبتلا به چاقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان دارای BMI≥25 مراجعه کننده به مراکز درمان چاقی در سال 1401 تشکیل می دادند که پس از فراخوان داوطلب شرکت در پژوهش شدند. 60 نفر از شرکت کنندگان در پژوهش با استفاده از برنامه G Power و به روش نمونه گیری هدفمند و با دارا بودن معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و سپس بطور تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 12 جلسه، هفته ای 3 جلسه 2 ساعته گروهی درمان ترکیبی شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های باور هسته ای خوردن (ECBQ)  کوپر و همکاران (1997)، خودانتقادگری (FSCRS) گیلبرت و همکاران (2004)، و خودکارآمدی وزن (WSEQ) کلارک و همکاران (1991) استفاده شد. در نهایت، داده ها به روش واریانس آمیخته تحلیل شد. نتایج نشان داد که نمرات گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری با دریافت درمان ترکیبی شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی در باورهسته ای خوردن و خودانتقادی به طور معناداری کاهش و نمرات خودکارآمدی افزایش یافته است (05/0<p). براساس یافته بدست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان ترکیبی شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی به عنوان یک بسته جایگرین برای تعدیل باورهسته ای و خودانتقادی و افزایش خودکارآمدی وزن زنان مبتلا به چاقی موثر است.

    کلید واژگان: چاقی, خودانتقادی, خودکارآمدی وزن, درمان شفقت به خود, سبک زندگی
    Gita Alipour, Abbas Abolghasemi*, Bahman Akbari

    The aim of the present study was to determine the effectiveness of self-compassion therapy and lifestyle modification on the psychological factors of eating core belief, self-criticism, and weight self-efficacy in obese women. The research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group and a two-month follow-up. The statistical population of the study consisted of all women with BMI ≥ 25 who were referred to obesity treatment centers in 2022, and who participated in the study after being called for volunteers. 60 participants in the research were selected using the G Power program and using the purposeful sampling method and having the criteria for entering the research, and then they were randomly assigned to two experimental (30 people) and control (30 people) groups. The experimental group received 12 sessions, three sessions a week, 2-hour combined therapy of self-compassion and lifestyle modification. In order to collect the data, the core belief questionnaires of eating (ECBQ) by Cooper and colleagues (1997), self-criticising (FSCRS) by Gilbert and colleagues (2004), and weight self-efficacy (WSEQ) by Clark and colleagues (1991) were used. Finally, the data was analyzed by mixed variance method. The results showed that the scores of the experimental group compared to the control group in the post-test and follow-up stage by receiving the combined treatment of self-compassion and lifestyle modification in the core beliefs of eating and self-criticism were significantly reduced and the self-efficacy scores increased (P<0.05). Based on the findings, it can be concluded that the combined treatment of self-compassion and lifestyle modification is effective as a replacement package for modifying core beliefs and self-criticism and increasing weight self-efficacy in obese women.

    Keywords: obesity, self-criticism, Weight self-efficacy, Self-compassion treatment, lifestyle
  • سیده خدیجه جمالی، سید موسی کافی*، عباس ابوالقاسمی، بهمن اکبری
    هدف

    کار اجباری برای کودکان دارای پیامدهای منفی شناختی، اجتماعی و عاطفی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تیوری انتخاب و فلسفه کندوکاو بر کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف کودکان کار انجام شد.

    روش شناسی: 

    پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کار شهرستان رشت در سال 1400 بودند. تعداد 45 نفر از کودکان کار با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی شامل گروه های آموزش تیوری انتخاب، آموزش فلسفه کندوکاو و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه تحت آموزش تیوری انتخاب و گروه آزمایش دوم 10 جلسه تحت آموزش فلسفه کندوکاو قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های کفایت اجتماعی (Felner, 2002) و جهت گیری هدف (Midgley et al., 1998) بودند و داده های حاصل از آن با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که آموزش در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف تسلطی گرایشی، تسلطی اجتنابی و عملکردی گرایشی در کودکان کار شد (05/0P<)، اما در جهت گیری هدف عملکردی اجتنابی بین آنها تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). همچنین، بین گروه های آزمایش آموزش تیوری انتخاب و فلسفه کندوکاو از نظر هیچ یک از متغیرهای کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج برای بهبود کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف کودکان کار می توان از روش های آموزش تیوری انتخاب و فلسفه کندوکاو استفاده کرد.

    کلید واژگان: آموزش تئوری انتخاب, آموزش فلسفه کندوکاو, کفایت اجتماعی, جهت گیری هدف, کودکان کار
    Seyyed Khadijeh Jamali, Seyyed Mosa Kafi *, Abbas Aboulghasemi, Bahman Akbari
    Purpose

    The forced labor for children has negative cognitive, social and emotional consequences. Therefore, the present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of teaching choice theory and inquiry philosophy on social competence and goal orientation of labor children.

    Methodology

    The current research was a semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The research population was the labor children of Rasht city in 2021 year. A number of 45 labor children were selected as a sample with using the available sampling method and were assigned in three equal groups by a simple random method with lottery, including the groups of teaching choice theory, teaching inquiry philosophy and control. The first experimental group received 8 sessions of teaching choice theory and the second experimental group received 10 sessions of teaching inquiry philosophy, and the control group did not receive any teaching. The research tools were included questionnaires of social competence (Felner, 2002) and goal orientation (Midgley et al., 1998) and its resulting data were analyzed by methods of univariate and multivariate covariance analysis and Bonferroni post hoc test in SPSS software.

    Findings

    The findings showed that teaching in both experimental groups in compared the control group led to increase social competence and goal orientation of tendency-mastery, avoidance-mastery, and tendency- performance in labor children (P<0.05), but there was no significance difference between them in the goal orientation of avoidance-performance (P>0.05). Also, there was no significant difference between the experimental groups of teaching choice theory and inquiry philosophy in terms of any of the variables of social competence and goal orientation (P>0.05).

    Conclusion

    According to the results, to improve the social competence and goal orientation of labor children, it is possible to use the teaching methods of choice theory and inquiry philosophy.

    Keywords: Teaching Choice Theory, Teaching Inquiry Philosophy, Social Competence, goal orientation, Labor Children
  • ساناز علی خواه، بهمن اکبری گوابری*، عباس ابوالقاسمی
    هدف

    اختلالات روان  تنی  پوست، بیماری های پوستی را شامل می شوند که در آن علل و پیامدهای روان شناختی یا شرایط همراه، تاثیر اساسی و درمانی مهم بر فرایند بیماری دارند. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تاب آوری و تصویر بدنی در تعامل با واکنش پذیری هیجانی در بیماران با اختلالات پوستی است.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش نیمه تجربی، از پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد و مرحله پیگیری، پس از دو ماه به اجرا درآمد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلالات پوستی شهر تبریز بودند که 15 نفر با واکنش پذیری بالا و 15 نفر با واکنش پذیری پایین در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و 15  نفر با واکنش پذیری پایین و 15 نفر با واکنش پذیری بالا در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. پرسشنامه های تاب آوری کانر دیویدسون و مقیاس تصویر بدنی کش (1990) به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی افزایش معناداری درتصویر بدنی (01/0>P)، و تاب آوری (01/0>P) بیماران با اختلالات پوستی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دوماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که اثر تعاملی واکنش پذیری هیجانی و گروه تاثیر معناداری در تاب آوری و تصویر بدنی ندارد.

    نتیجه گیری

    مداخلات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بالا بردن تاب آوری  و تصویر بدنی در بیماران با اختلالات پوستی موثر است.

    کلید واژگان: تاب آوری, تصویر بدنی, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, اختلالات پوستی
    Sanaz Alikhah, Bahman Akbari Gavaberi*, Abbas Abolghasemi
    Purpose

    Psychosomatic disorders of the skin include skin diseases in which psychological causes and consequences or concomitant conditions have a fundamental and therapeutic effect on the disease process. The purpose of this research is to investigate the effectiveness of the cognitive therapy approach based on mindfulness on resilience and body image in interaction with emotional reactivity in patients with skin disorders.

    Materials and Methods

    In this semi-experimental research, pre-test and post-test were used for two experimental and control groups, and the follow-up phase was implemented after two months. The statistical population included all patients with skin disorders in Tabriz, 15 people with high reactivity and 15 people with low reactivity in the group of cognitive therapy based on mindfulness and 15 people with low reactivity and 15 people with high reactivity in The control group was randomly replaced. Connor Davidson's resilience questionnaires and Cash's body image scale (1990) were used as data collection tools. Analysis of variance with repeated measurements was used to analyze the data.

    Findings

    The results of analysis of variance with repeated measurements showed that cognitive therapy based on mindfulness has significantly increased the body image (P < 0.01) and resilience (P < 0.01) of patients with skin disorders. These results remained stable in the two-month follow-up (P<0.05). Also, the results showed that the interactive effect of emotional reactivity and group has no significant effect on resilience and body image.

    Conclusion

    Cognitive therapy interventions based on mindfulness are effective in increasing resilience and body image in patients with skin disorders.

    Keywords: Resilience, Body Image, Cognitive Therapy Based on Mindfulness, Skin Disorders
  • سحر نصراللهی ولوجردی، عباس ابوالقاسمی، رضا سلطانی شال*
    هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت بین تکانشوری و نوسان هیجانی در دانشجویان دارای نارسایی توجه-بیش فعالی با و بدون هرزه نگاری و دانشجویان بدون نارسایی توجه-بیش فعالی با هرزه نگاری ودانشجویان بهنجار بود. پژوهش مقعطی با طرح پس رویدادی است، جامعه ی آماری شامل دانشجو دانشگاه های سراسری تهران با و بدون نارسایی توجه-بیش فعالی با و بدون هرزه نگاری و افراد بهنجار بود و نمونه پژوهش500 دانشجو که بر اساس نمره برش در 4 گروه 125 نفری1) با نارسایی توجه-بیش فعالی با هرزه نگاری، 2) با نارسایی توجه-بیش فعالی بدون هرزه نگاری 3) بدون نارسایی توجه-بیش فعالی با هرزه نگاری و4) گروه بهنجار قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های نارسایی توجه-بیش فعالی بزرگ سالان سازمان بهداشت جهانی، استفاده مشکل ساز از هرزه نگاری، تکانشوری و نوسان هیجانی استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس یک و چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تکانشوری و نوسان هیجانی در گروه 1 به صورت معنی داری از گروه 2 بیشتر است، گروه 3 از گروه 4 بیشتر است. می توان نتیجه گرفت که تکانشوری و نوسان هیجانی در آسیب شناسی روانی، پیشگیری و درمان نارسایی توجه-بیش فعالی و هرزه نگاری تلویحات بالینی مهمی دارند و می توان به کاهش تکانشوری و نوسان هیجانی آن ها پرداخت.
    کلید واژگان: تکانشوری, نارسایی توجه-بیش فعالی, نوسان هیجانی, هرزه نگاری
    Sahar Nasrollahi Valojerdi, Abbas Abolghasemi, Reza Soltani Shal *
    The goal of this study was to compare impulsivity and emotional lability in college student with ADHD symptoms with and without pornography and students without ADHD with pornography and normal people. The method was ex-post facto, cross-sectional design. The statistical population consisted of students from national universities in Tehran with and without ADHD with and without pornography and normal people. The research sample was 500 students who were selected on the bases of cutoff scores in 4 groups of 125 people: 1) with ADHD with pornography, 2) with ADHD without pornography, 3) without ADHD with pornography 4) normal group. To collect data, the World Health Organization ADHD Adult scales, Problematic Use of Pornography, Impulsivity, and Emotional Lability were used. Research data were analyzed through univariate and multivariate analysis of variance test. The results showed impulsivity and emotional lability in the group 1 is significantly higher than the group 2, also the groups 3 are more than group 4. It can be concluded impulsivity and emotional lability have important clinical implications in psychopathology, prevention and treatment of ADHD and pornography. Also, it is possible to reduce their impulsiveness and emotional lability.
    Keywords: Attention Deficit, Hyperactivity Disorder, emotional lability, impulsivity, pornography
  • کاظم خرم دل*، اوشا برهمند، عباس ابوالقاسمی، شیوا زارع، سوده دشتیانه

    مقدمه :

    طبقه جدید وسواسی جبری و اختلالات مرتبط در ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی متشکل از اختلالاتی است که گمان می رود دارای سبب شناسی مشترک با یکدیگر باشند. هدف این مطالعه بررسی نقش عوامل ژنتیکی و محیطی در سبب شناسی اختلال کندن پوست از این گروه اختلالات و نحوه ارتباط آن با دیدگاه های سبب شناسی معاصر بود.

    روش ها

    مطالعه حاضر از نوع مطالعات طرح دوقلویی بود و نمونه شامل 676 دوقلو (474 همسان و 204 ناهمسان) که به صورت تصادفی از انجمن های دوقلویی چند شهر بزرگ کشور در سال 1398 انتخاب شدند. برای ابزارهای پژوهش مقیاس دستکاری و کندن پوست و پرسشنامه خودگزارشی استفاده شد. از تحلیل تک متغیره دوقلویی جهت برآورد واریانس وراثت، محیط مشترک و محیط غیرمشترک در اختلال مذکور استفاده گردید. داده های پژوهش برای تحلیل در نرم افزارهای SPSS-26, Stata-17 و M-plus نسخه 8.3.2 بارگذاری شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل تک متغیره دوقلویی نشان داد عوامل ژنتیکی 80% از سبب شناسی کندن پوست را تبیین می کند، درحالی که تاکنون واریانس باقی مانده از عوامل محیطی نامشترک و واریانس خطا تبیین می شد. نقش محیط مشترک بسیار ناچیز بود. در سبب شناسی اختلال کندن پوست مدل DE برازش بهتری داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد اختلال کندن پوست توارت پذیری بالایی دارد، لذا انجام مطالعات خانوادگی و ژنتیکی مولکولی جهت تعیین ژن های کاندید این اختلال و شناسایی عوامل خطرساز غیرمشترک محیطی ضروری است.

    کلید واژگان: دوقلوهای همسان, محیطی و رفتاری, دوقلوهای غیرهمسان, اختلال وسواسی جبری
    Kazem Khorramdel *, Usha Brahmand, Abbas Abolghasemi, Shiva Zare, Soode Dashtiane
    Introduction

    The new DSM-5 “Obsessive-Compulsive and Related Disorders” chapter contains a series of conditions supposed to be etiologically related to obsessive-compulsive disorder (OCD). This study aimed to investigate the genetic and environmental contribution to Skin Picking Disorder and relate the findings to contemporary theories about the etiology of obsessive-compulsive disorder.

    Methods

    This research was a twin study design. 672 twins (Mz=474; DZ=202) were selected from twins associations in some cities in Iran in 2019. The Skin Picking Scale and the Self-Report of Zygosity were used as the research instruments. Twin modeling methods were employed to decompose the variance in the liability to excoriation (skin-picking) disorder (SPD) into additive genetic and shared and non-shared environmental factors. SPSS-26, Stata-17 and M-plus version 8.3.2 analyzed the data.

    Results

    Univariate model-fitting analyses showed that genetic factors accounted for approximately 80% of the variance in SPD, whereas non-shared environmental factors and measurement error were responsible for the remaining variance. Shared environmental factors were negligible. The best-fitted model for SPD was DE.

    Conclusion

    The results indicate that SPD has a strong heritability. Therefore, family and molecular genetic studies are required to delineate the role of candidate genes and non-shared environmental factors.

    Keywords: Dizygotic Twins, Environmental, Behavioral, Monozygotic Twins, Obsessive Compulsive Disorders
  • سمیه محمدی کشکا*، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی ماسوله
    هدف

    هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی بر مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان با اختالل اضطراب جدایی بود.

    روش

    طرح پژوهش از نوع آزمایشی، از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم با اخت الل اضطراب جدایی شهرستان قایم شهر در سال تحصیلی 1399 بود. نمونه پژوهش 30 کودک با اختالل اضطراب جدایی بود که به صورت در دسترس شناسایی و در 2 گروه آزمایشی و گواه هر گروه 15 نفر . جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب جدایی مارچ و همکاران و پرسشنامه مشکلات رفتاری-هیجانی آخنباخ استفاده شد. گروه آزمایشی در 10 جلسه 45 دقیقه ای ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی را دریافت کرد؛ و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی منجر به کاهش مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان با اخت الل اضطراب جدایی شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان از ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی به عنوان روش درمانی موثر و مکمل در کنار سایر روش های دیگر برای ارتقاء س المت روانی و پیشگیری از مشکلات رفتاری کودکان با اختالل اضطراب جدایی استفاده کرد.

    کلید واژگان: اضطراب جدایی, بازی درمانی, مشکلات برون نمود, مشکلات درون نمود, نقاشی
    Somayeh Mohammadi Kashka*, Abbas Abolghasemi, Seyyed Mousa Kafi Masouleh
    Purpose

    The aim of this study was to determine the effect of combining group play therapy with painting on internalizing and externalizing problems of children with separation anxiety disorder.

    Method

    Experimental research design, pre-test-post-test design with control group was used. The statistical population of the study was all sixth grade female students with separation anxiety disorder in Ghaemshahr city in the academic year 1399. The sample consisted of 30 children with separation anxiety disorder who were identified as available and placed in two experimental and control groups (15 people in each group).To collect data from March et al.'s Separation Anxiety Questionnaire (1997) And Achenbach (2003) Behavioral-Emotional Problems Questionnaire was used . The experimental group received a combination of group play therapy and painting in 10 sessions of 45 minutes; and the control group did not receive any intervention. Research data were analyzed by one-way and multivariate analysis of covariance.

    Findings

    The results showed that the combination of group play therapy with painting led to the reduction of internalizing and externalizing problems of children with separation anxiety disorder.. According to the obtained results, the combination of group play therapy with painting can be used as an effective and complementary treatment along with other methods to promote mental health and prevent behavioral problems in children with separation anxiety disorder.

    Keywords: Externalizing problems, internalizing problems, painting, Play Therapy, Separation Anxiety
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال