عباسعلی پورمومنی
-
مقدمهشیوع علایم مجاری تحتانی ادرار و تاثیر آن بر روی کیفیت زندگی در بین جمعیت های مختلف متفاوت است. با این حال، همه ی افراد با شکایت ادراری به پزشک مراجعه نمی کنند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی شیوع مخفی علایم مجاری تحتانی ادرار در جامعه ی خانم های کارمند و دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است که شکایتی از علایم ادراری نداشته و به ظاهر سالم بوده اند.روش هاتعداد 312 کارمند و دانشجوی خانم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که از نظر خودشان مشکل ادراری نداشتند، وارد مطالعه شدند. همه ی آن ها پرسش نامه ی علایم مجاری تحتانی ادرار را که به زبان فارسی اعتبارسنجی شده بود، تکمیل کردند.یافته ها7/90 درصد از افراد حداقل یکی از علایم مجاری تحتانی ادرار را داشتند. شایع ترین علامت، اضطرار در ادرار (6/35 درصد) و پس از آن، بی اختیاری استرسی (8/9 درصد) بود. تخلیه ی ادرار شبانه یک بار یا بیشتر در شب نیز 2/39 درصد شیوع داشت. بالاترین میزان آزاردهندگی به اضطرار در ادرار با میانگین 21/2 مربوط بود.نتیجه گیریدر یک جمعیت سالم احتمالی از زنان به نسبت جوان، شیوع علایم مجاری تحتانی ادرار بالا بود، اما میزان آزاردهندگی به نسبت پایین بود.کلید واژگان: علایم مجاری تحتانی ادرار, شیوع, زنانBackgroundThe prevalence of lower urinary tract symptoms and their impacts on women’s quality of life vary among different populations. However, not all individuals with urological complaints seek medical advice. The purpose of this study was to investigate the prevalence of lower urinary tract symptoms, and their degree of bother in among employee and student women in Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran, as a sample of presumably healthy population of women.MethodsThe study participants included 312 presumably healthy population of employee and student women in the Isfahan University of Medical Sciences. They completed a self-filled validated Persian version of the lower urinary tract symptoms questionnaire. Findings: 90.7% of the group reported some kinds of lower urinary tract symptoms. The most common symptom was urgency (35.6%) and then, stress urinary incontinence (9.8%). Nocturia once or more at night was reported in 39.2% of cases. The highest bother score was of urgency with mean of 2.21.ConclusionIn a presumably healthy population of relatively young women, the prevalence of lower urinary tract symptoms was high, but with relatively low bother score.Keywords: Lower urinary tract symptoms, Prevalence, Women
-
مقدمهطی سال های متمادی، روش های متعددی برای ارزیابی آسیب عصب فاشیال ابداع شده و در بین آن ها، روش Sunnybrook (S-B) و روش اصلاح شده House-Brackmann (H-B) که به نام مقیاس ارزیابی عصب فاشیال 2 (Facial Nerve Grading System 2.0 یا FNGS 2.0) شناخته می شود، بیشتر از سایر روش ها در میان درمانگران طرفدار پیدا کرده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی توافق و همبستگی دو روش مذکور بود.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی- کلینیکی، 19 بیمار مبتلا به ضایعه حاد فلج عصب فاشیال، طی دو مرحله قبل و بعد از درمان به وسیله عکس و فیلمبرداری از حرکات صورت بررسی شدند. سپس شدت آسیب عضلات صورت با استفاده از روش های S-B و FNGS 2.0 توسط سه ارزیاب اندازه گیری گردید. همخوانی بین ارزیاب ها در هر یک از دو سیستم درجه بندی با ضریب همبستگی درون گروهی (Intraclass correlation coefficient یا ICC) مورد بررسی قرار گرفت. همخوانی نمرات دو سیستم نیز به وسیله ضریب همبستگی Spearman تعیین شد.یافته هاهمخوانی بین ارزیاب ها برای مقیاس های S-B و FNGS 2.0 به ترتیب 961/0 و 904/0 بود. ضریب همبستگی Spearman بین نمرات کسب شده دو مقیاس S-B و FNGS 2.0 در نهایت 848/0 به دست آمد. این ضریب همبستگی قبل از درمان بیشتر بود (961/0) و پس از درمان کاهش یافت (777/0).نتیجهگیریبا وجود این که همبستگی بین دو مقیاس مورد ارزیابی قابل قبول بود، اما در روش ارزیابی S-B تغییرات با جزییات بیشتری قابل بررسی می باشد.کلید واژگان: درجه بندی Sunnybrook, سیستم درجه بندی عصب فاشیال دو, فلج عصب فاشیالIntroductionOver many years, several methods have been developed to evaluate the facial nerve palsy. Among them, Sunnybrook Facial Grading System (SFGS) and modified House-Brickmanne, known as Facial Nerve Grading System 2.0 (FNGS 2.0), grading systems have been the most favored methods to evaluate facial nerve health between therapists and researchers. The aim of this study was to compare these two evaluation approaches.Materials and MethodsIn the present cross-sectional study, the videotapes for nineteen subjects diagnosed with facial nerve palsy were recorded before and after treatment. Then, the videotapes were evaluated using the SFGS and FNGS 2.0 scales by three specialists separately. The inter-rater agreement was reported using Intraclass correlation coefficient (ICC) scores. The correlation between the two evaluation approaches was determined using Spearman’s coefficient of correlation.ResultsThe ICC score for scoring by the specialists was 0.969 for SFGS and 0.904 for FNG 2.0. The FNG 2.0 and SFGS inter-system agreement reported as 0.848 (P < 0.01). The coefficient was higher before treatment (0.961), and decreased after treatment (0.777).ConclusionAlthough the correlation between two systems was acceptable, the SFGS system was more sensitive than FNG 2.0.Keywords: Sunnybrook facial nerve palsy system, Facial Nerve Grading 2.0, Facial nerve palsy
-
تاثیر تحریک الکتریکی سطحی عصب تیبیال خلفی توام با انجام تمرینات کگل بر تعداد دفعات دفع ادرار و نمره کیفیت زندگی در زنان مبتلا به پرکاری مثانهمقدمه و اهداف
پرکاری مثانه سندرمی است که علائم آن در طول فاز ذخیره کردن ادرار و به شکل افزایش تعداد دفعات دفع ادرار و یا احساس فوریت در دفع ادرار ظاهر می شود. در سال های اخیر استفاده از تحریک الکتریکی سطحی عصب تیبیال خلفی به عنوان یک روش ساده، غیرتهاجمی و بدون عوارض جانبی برای درمان پرکاری مثانه مطرح شده است. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تاثیر تحریک الکتریکی سطحی عصب تیبیال خلفی توام با انجام تمرینات کگل بر زنان مبتلا به پرکاری مثانه بود.
مواد و روش هادر این کارآزمایی بالینی دو سویه کور، 67 بیمار خانم مبتلا به پرکاری مثانه به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون یا شاهد قرار گرفتند. هر دو گروه 12 جلسه تحت درمان با تحریک الکتریکی عصب تیبیال خلفی توام با انجام تمرینات کگل قرار گرفتند، ولی شدت جریان در گروه شاهد صفر بود. از ابزار پرینومتری برای ارزیابی عملکرد عضلات کف لگن و از سه پرسش نامه ارزیابی کیفیت زندگی و ICIQ-OAB و ICIQ-UI SF و از فرم Voiding Diary برای ارزیابی علائم و شدت اختلال بیماران، قبل و بعد از انجام مداخله استفاده شد.
یافته هانتایج به دست آمده از آزمون t زوجی برای مقایسه قبل و بعد هر گروه، حاکی از افزایش قدرت عضلات کف لگن و بهبود کیفیت زندگی در هردو گروه بود (0/05≥P). مقایسه بین دو گروه با استفاده از آزمون t مستقل نشان دهنده افزایش معنادار قدرت عضلات کف لگن، بهبود کفیت زندگی و کاهش نمرات علائم ادراری در گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد بود (0/05≥P).
نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه حاضر، تحریک عصب تیبیال خلفی توام با انجام تمرینات کگل باعثافزایشقدرت عضلات کف لگن، بهبود کیفیت زندگی و کاهش علائم ادراری زنان مبتلا به پرکاری مثانه می شود.
کلید واژگان: پرکاری مثانه, تحریک عصب تیبیال خلفی, کیفیت زندگی, تعداد دفعات دفع ادرارEffect of Posterior Tibial Nerve Superficial Stimulation with Kegel Exercises on the Frequency of Urination and Score of Quality of Life in Women with Overactivity of BladderBackground and AimOver activity of Bladder (OAB) is a syndrome with symptoms in urinary storage phase and it appears with the increase of the frequency of urination or emergency condition. During the recent years, using Posterior Tibial Nerve Stimulation (PTNS) has been introduced as a simple, noninvasive, without-the-side-effect method for the treatment of OAB. The purpose of the present study was evaluation of the effect of PTNS with kegel exercises on women with over activity of bladder.
Materials and MethodThe current study was a randomized, double-blind, placebo controlled trial including 67 female participants with OAB syndrome divided in two groups of test and control. During 12 sessions, kegel exercise was taught to patients and PTNS was performed for the two groups but the flow rate was zero for the control group. The perineometry device was used to evaluate the pelvic floor muscles strength and three questionnaires of 1-assess quality of life 2- ICIQ-OAB, and 3- ICIQ-UI SF, as well as voiding diary form was used to evaluate the symptoms and severity of the disease, before and after the intervention.
ResultsAnalysis of the results with paired sample t test in the two groups showed that the strength of pelvic floor muscles increased and the quality of life improved (P≤0/05). The use of the independent samples t-test showed increase of the pelvic floor muscles strength and improvement of quality of life and the decrease of scores of urinary symptoms in the test group was significantly greater than those of the control group (P≤ 0/05).
ConclusionAccording to the results of the study, the PTNS with kegel exercises caused increase of the pelvic floor muscles strength and the improvement of the quality of life in women with OAB syndrome.
Keywords: Over Activity of Bladder, Posterior Tibial Nerve Stimulation, Quality of life, Frequency of Urination -
مقدمهمشکلات بیومکانیکی عضلات کف لگن با توانبخشی ارزیابی و درمان می شود. ابزارهای ارزیابی و درمان مشکلات مجرای تحتانی ادرار علاوه بر ماهیت پاتالوژی بیماری، به فرهنگ بیمار نیز وابسته است. هدف از انجام مطالعه حاضر، معرفی ابزارهای ارزیابی و تحقیق مجرای تحتانی ادرار و کاربرد آن ها در مطالعات توانبخشی بود.مواد و روش هاکلیه مطالعات بالینی که از اوایل سال 2000 تا پایان سال 2016 به زبان انگلیسی، مرتبط با تحقیق و درمان توانبخشی ثبت شده بود، با کلیدواژه های Pelvic floore dysfunction، Physical therapy، Rehabilitation، Urinary incontinence، Over active bladder، Pelvic floor muscle trainning، Lower urinary tract symptoms، Questionnaire و Instrument در پایگاه های اطلاعاتی معتبر جستجو شد. معیارهای ورود شامل مقالات از نوع کارآزمایی بالینی بود که به تحقیق و یا درمان توانبخشی مشکلات مجرای تحتانی ادراری پرداخته بود. مقالاتی که به زبانی غیر از انگلیسی نوشته شده بود، از مطالعه خارج گردید. سپس، منشا هر ابزار جستجو و تعریف شد و در نهایت، تعداد هر ابزار جمع آوری، مورد تفکیک و ارزیابی قرار گرفت.یافته هاتعداد 181 مطالعه بین سال های 2000 تا 2016 به زبان انگلیسی چاپ شده بود. 142 مطالعه مربوط به انواع بی اختیاری ادراری، جراحی پروستات و بیش فعالی مثانه هر کدام به ترتیب 18 و 14 مقاله استخراج شد. در 71 درصد مطالعات حداقل یک پرسش نامه مربوط به کیفیت زندگی سوال شده بود و در برخی از مطالعات پد تست و دیگر ابزارها به کار گرفته شد.نتیجه گیریبا وجودی که ارزیابی های کمی در تحقیقات توانبخشی به کار گرفته می شود، ولی ابزارهای پرسش نامه ای به خصوص پرسش نامه همراه ارزیابی کیفیت زندگی نقش مهمی در ارزیابی ها دارد.کلید واژگان: آموزش عضلات کف لگن, ابزار اندازه گیری, بی اختیاری ادراری, علایم مجرای ادراری تحتانی, کیفیت زندگیIntroductionRehabilitation is the treatment of choice for biomechanical problems of pelvic floor muscle. In rehabilitation, assessment and outcome measures in Lower urinary tract symptoms are dependent on pathological nature and cultural conflicts of patient. The aim of the present study is to review and introduce the research and clinical instruments for rehabilitation in lower urinary tract symptoms.Materials And MethodsA computerized data base search was performed at the Pubmed, Medline, Cinhal, and Science Direct using the following keywords: Lower Urinary tract symptoms, urinary incontinence, Rehabilitation, Pelvic floor muscle training, over active bladder, physiotherapy. Clinical trial articles which had evaluated the effect of rehabilitation were included in this study.Results181 papers have been published between 2000 and end of 2016 that was clinical trial. 142 articles obtained urinary incontinence. Multiple sclerosis, Cerebral Vascular Accident and incontinence during pregnancy was published. 71% of the studies used At least one questionnaire as outcome measurement. In most study, the quality of life was also investigated. Some Research was used Quantities tools such as pad test or voiding diary.ConclusionAlthough quantitative tools in most studies are superior tools. However, Questionnaire with evaluation of Quality of life is the basic of research and treatment.Keywords: Pelvic floor muscle training, Instrument, Urinary incontinence, Lower urinary tract symptoms
-
سکته مغزی یک ضایعه عصبی-عروقی در مغز است و عوارض حسی حرکتی ومخصوصا تعادل از علامت های شاخص این بیماری است.، کاهش کنترل تعادل بیشترین تاثیر را بر افتادن مکرر،اختلال در راه رفتن، ناتوانی در انجام فعالیت های مستقل روزانه دارد. ممکن است کینزیوتیپ بااثرات حسی و مکانیکی خود منجر به بهبود توانایی های کنترل وضعیتی در این بیماران شود. این مطالعه با هدف بررسی اثرکوتاه مدت کینزیوتیپینگ مهاری عضله گاستروکنمیوس برکنترل وضعیتی بیماران مبتلا به سکته مغزی مزمن انجام شد.
روش هاو مواد بکار رفته: این مطالعه به صورت مداخله ای نیمه تجربی (بدون شاهد و به صورت قبل ازآزمون- بعد از آزمون) در مرکز تحقیقات اسکلتی عضلانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در بازه زمانی اردیبهشت تا شهریور93 انجام شد. مطالعه شامل 22 بیمار30تا65 ساله مبتلا به سکته مغزی شامل12زن(5/54درصد)، 10مرد(5/45درصد)، 11 نفر همی پلژی راست، 11 نفر همی پلژی چپ بامیاگین سنی04/12±04/52بود. در ابتدا ازصفحه نیرو(جهت بررسی کنترل وضعیتی ایستا)، ازآزمونTimed up and go test(TUG)(جهت بررسی کنترل وضعیتیپویا) و ازمقیاسModified modified ashworth scale(MMAS)(جهت اندازه گیری نمره اسپاستیسیته) استفاده گردید. برای بررسی کنترل وضعیتی ایستا، از شخص خواسته شد با پاهای باز و به عرض لگن، بطوری که نگاه وسر مستقیم باشد و اندام های فوقانی در وضعیت راحتی کنار بدن قرار گیرند، 5مرتبه یک دقیقه ای روی صفحه نیرو بایستد. برای بررسی کنترل وضعیتی پویا، از بیمار تقاضا شداز وضعیت نشسته روی صندلی بلند شده، بایستد، 3متر با سرعت دلخواه راه برود، سپس تغییر جهت داده و به عقب برگردد و دوباره روی صندلی بنشیند.بعد از اتمام اولین ارزیابی ها توسط محقق، Kinesiotape (KT)مهاری عضله گاستروکنمیوس(به روش کشش در قاعده) که توسط خود محقق انجام شد، به مدت 1 ساعت روی پوست ناحیه دریافت شد. تمامارزیابی هادر زمان های پیش از مداخله، بلافاصلهو یک ساعت پس از مداخله تکرار شدند.برای مقایسه تفاوت های درون گروهی و بین گروهی پارامترهای تعادلی ایستا و پویا بین زمان های قبل و بعد از درمان، از آزمون Repeatedmeasure ANOVA(RM)استفاده شد. همچنین برای مقایسه تفاوت های درون گروهی و بین گروهی نمره اسپاستیسیته بین زمان های قبل و بعد از درمان از آزمون(GEE)Generalized estimating equationاستفاده گردید تجزیهوتحلیلآمارییافته هاتوسطنرمافزار PASW statistics 18, release 18.0.0انجامشد.یافته هاتفاوت معناداری در آزمون های TUG وMMASبین زمان های های پیش از مداخله، بلافاصله و یک ساعت پس از مداخله برای بیماران بدست آمد. بطوریکه نمرات TUG و MMASدر زمان های بلافاصله و یک ساعت پس از مداخلهدر مقایسه با زمان صفر، کاهش یافت(P<0/001).همچنین تفاوت معناداری در متغیرهای(Total velocity, Velocity in Mediolateral direction, Path length in Mediolateral direction)بین زمان های پیش از مداخله،بلافاصله ویک ساعت پس از مداخلهبرای بیماران بدست آمد، بطوریکه مقادیر(Total velocity, Path length in Mediolateral direction)در زمان یک ساعت پس از مداخله در مقایسه با پیش از مداخله کاهش یافت(P=0/029) (P=0/014)و مقادیر( Velocity in Mediolateral direction) در زمان بلافاصله و یک ساعت پس از مداخله در مقایسه با پیش از مداخله کاهش یافت( P=0/010).
لازم به ذکر است که تاثیر مداخله در زمان های مختلف بر آزمونTUGدر بیماران همی پلژی راست و چپ از لحاظ آماری متفاوت است(P=0/013)و تاثیر مداخله در زمان های مختلف بر متغیرهای تعادل ایستا و نمره اسپاستیسیته در بیماران همی پلژی راست و چپ از لحاظ آماری یکسان است(05/0نتیجه گیریKTعضله گاستروکنمیوس منجر به کاهش اسپاستیسیته عضله گاستروکنمیوس، بهبود کنترل وضعیتی ایستا و پویای بیماران شد.KTعضله گاستروکنمیوس دارای تاثیر بیشتری در بهبودی کنترل وضعیتی پویای بیماران همی پلژی چپ در مقایسه با بیماران همی پلژی راست بود.کلید واژگان: ?سکته مغزی?, کینزیوتیپ, کنترول پوسچر, اسپاستیسیتیPurposeStroke is one of leading causes of neuromuscular disorders that affects the patients abilities during standing and walking. Various treatments have been used to restore and improve patients stability and reduce falling risks. This study aimed to assess the effect of Kinesio taping on dynamic balance and spasticity in subjects with stroke disorder.MethodsThis project was single blind randomized controlled trial. A total of 22 stroke patients (11 patients were diagnosed with right-sided and 11 patients with left-sided hemiplegia) were recruited in this study. Both groups received Kinesio taping intervention. Kinesio Tex Tape was directly applied to the skin of calf muscles and kept there for 1 hour. Time up and go (TUG) test was used to assess dynamic postural control and modified modified Ashworth Scale to evaluate the degree of spasticity of plantar flexor muscles. The subjects static stability was evaluated based on sways of centre of pressure (CoP) on a force plate. The statistical analysis was done by performing repeated measure of analysis of variance with Minitab software (v. 17).ResultsThere was a statistically significant reduction of the spasticity and Time up and go test scores in the pre-taped, taped and retest conditions (PConclusionThese results suggest that ankle taping is useful in immediate stabilization of body posture and reduction of spasticity. Also the results of this study showed that subjects with left-sided hemiplegia have relevant balance disorders and taping better improve dynamic postural control in these patients.Keywords: Stroke, Kinesio tape, Postural control, Balance, Spasticity -
مقدمهبی اختیاری ادرار استرسی (SUI یا Stress urinary incontinence) یک مشکل شایع در بین جوامع امروزی به خصوص در زنان می باشد. با افزایش سن، تعداد حاملگی و افزایش وزن، شانس ابتلا به این بیماری افزایش می یابد. تا کنون درمان های غیر جراحی مختلفی برای درمان بی اختیاری ادرار استرسی پیشنهاد شده اند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر دو نوع روش تمرین درمانی بر روی بهبود علایم مربوط به بی اختیاری ادرار استرسی در زنان بود.روش هادر این کارآزمایی بالینی تصادفی یک سو کور، 41 بیمار مبتلا به بی اختیاری ادرار استرسی با دامنه ی سنی 65-20 سال انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه Biofeedback و تمرینات شکمی قرار گرفتند. سپس، قبل و بعد از مداخله، کیفیت زندگی افراد با استفاده از پرسش نامه ی International consultation on incontinence questionnaire (ICIQ)، قدرت عضلات با استفاده از معیار Oxford scale grade (OSG) و شدت بی اختیاری با معاینه ی بالینی، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.یافته هادر هر دو گروه، کیفیت زندگی و قدرت عضلات کف لگن، بعد از 12 هفته درمان بهبود یافت (01/0 > P). همچنین، شدت بی اختیاری نیز کاهش یافت (01/0 > P)، اما بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری بین کیفیت زندگی، قدرت عضلات و شدت بی اختیاری مشاهده نشد (05/0 < P).نتیجه گیریبه نظر می رسد از نظر آماری، اضافه شدن تمرینات شکمی به برنامه ی تمرینات کف لگن، تاثیر به سزایی روی روند بهبودی بیماران مبتلا به بی اختیاری ادرار استرسی ندارد.کلید واژگان: بی اختیاری ادرار استرسی, تمرینات کف لگن, Biofeedback, تمرینات شکمیBackgroundStress urinary incontinence (SUI) is a common problem among adults living in the community and it is more frequent in women. Its incidence increases with age, the number of pregnancy and body mass index (BMI). So far, several conservative treatments have been proposed for the treatment of stress urinary incontinence. The aim of this study was to evaluate the effect of two types of exercise therapy on symptoms of stress urinary incontinence.MethodsIn this single-blinded randomized controlled trial (RCT) study, 41 patients with stress incontinence with age range of 20 to 65 years were recruited and randomly assigned to two groups, biofeedback and abdominal exercises. Quality of life and muscle strength were investigated by international consultation on incontinence (ICIQ) questionnaire and standard oxford scale grade (OSG), respectively before and after the intervention.
Findings: After 12 weeks of treatment, quality of life improved in both groups (P 0.05).ConclusionIt seems that adding abdominal muscle training to pelvic floor muscle training (PFMT) have no statistically significant impact on the rehabilitation of the women with SUI.Keywords: Stress urinary incontinence, Pelvic floor muscle training, Biofeedback, Abdominal muscle training -
زمینه و هدفبا توجه به تحقیقات انجام شده مشخص شده است که درمان دفع ناهماهنگ انجام تمرینات دفع صحیح همراه با بیوفیدبک می باشد. اما از آنجایی که طبق تحقیقات مختلف در بیمارهای مختلف مشخص شده است که هر نوع درمان اعم از دارو درمانی، فیزیوتراپی و حتی جراحی دارای اثرات تلقینی یا پلاسبو نیز هستند.بنابراین در این مطالعهمقایسه ای بین تاثیر تمرین درمانی با بیوفیدبک و پلاسبوفیدبکدر بهبودی این بیماران انجام گرفت.مواد و روش هااین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بود کهاز 42 بیمار با شکایت دفع سخت 30 بیمار براساس معیار ورودی ROMEIII انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه بیوفیدبک و پلاسبوفیدبک قرار گرفتند. سپس قبل و بعد از مداخله، میزان حجم و زمان دفع بالون، معیارهای ROMEIII و شکایات اصلی بیماران مورد بررسی و مقایسه گرفت.یافته هادر هردو گروه علائم دفع ناهماهنگنسبت به قبل از درمان کاهش یافتهاما در معیارهای کمی اختلافی به نفع گروه بیوفیدبک مشاهده شد. در معیارهای کمیزمان و حجم دفع بالون تغییرات به نفع گروه بیوفیدبک معنادار بود (p<0/05). در معیارهای کیفی شامل:دفع سخت، درد و سوزش حین دفع، زور زدن زیاد و احساس ناکامل بودن دفعدر دو گروه تغییرات معنادار دیده شد (p<0/05). ولی در معیارهای خونریزی، تعداد اجابت مزاج در هفته و استفاده از دست تغییرات معناداری در دو گروه دیده نشد (p>0/05).در ارتباط با معیار کیفی احساس گیر کردن مدفوع تغییرات به نفع گروه پلاسبو معنادار بود (p<0/05).نتیجه گیریدرمان بیوفیدبک در بیماران دچار اختلال دفع ناهماهنگ دارای اثرات تلقینی می باشد.
کلید واژگان: بیوفیدبک, پلاسبوفیدبک, یبوست, اختلال دفع ناهماهنگ, اختلال ناهماهنگی مقعدی, راست روده ایBackgroundResearches has shown that doing the appropriate defecation exercise with biofeedback is the treatment for dyssynergic defecation, but since in many researches it has been indicated that every treatment such as medication, physical therapy & even surgery has a kind of placebo effect on patients; therefore, in this study we made a comparison on the effectiveness of therapies between biofeedback and placebo feedback by measuring recovery level of patients suffering from dyssynergic defecation.Materials And MethodsIn this study we implemented clinical trial method in such a way that from totally 42 patients complaining of constipation, 30 patients were selected on the basis of ROMEIII inclusion criteria and were randomly placed in two groups to receive biofeedback & placebo feedback therapies, so that we could measure and compare the ability to defecate the balloon (volume & time) before and after the treatment.ResultsThe signs of dyssynergic defecation were improved in both groups in comparison to their pre-therapy time and an advantage was observed in quantitative variables among the patients who received biofeedback therapy. There were significant and positive changes in the criteria of: defecate balloon time& volume in biofeedback group (p<0/05).In qualitative variables such as: hard stool, pain, excessive strain during bowel movement and feeling of incomplete evacuation, changes weresignificant(p<0/05). But there was no significant changes in bleeding, numbers of bowel movement during a week & digital evacuation (p>0/05). The signs of improvement concerning fecal impaction weresignificantjust in placebo feedback group (p<0/05).ConclusionBiofeedback therapy among patients with dyssynergic defecation has placebo effect.Keywords: Biofeedback, Placebo Feedback, Constipation, Dyssynergic Defecation, Anorectal Dyssynergia -
مقدمهسکته ی مغزی یک ضایعه ی عصبی- عروقی در مغز است که فلج یک نیمه از بدن از علامت های شاخص آن می باشد. اختلال در کنترل تعادل توسط تعامل پیچیده ای از اختلالات حسی، حرکتی و شناختی ایجاد می شود و اغلب، بزرگ زترین تاثیرش را روی بیماران از طریق اختلالات بلند مدت، محدودیت در فعالیت ها و کاهش مشارکت در جامعه می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی اثر چسب درمانی (کینزیوتیپ) روی تعادل و اسپاستیسیتی بیماران مبتلا به سکته ی مغزی بود.روش هادر این کارآزمایی بالینی تصادفی یک سو کور، 22 بیمار 30 تا 65 ساله ی مبتلا به سکته ی مغزی با فلج یک نیمه از بدن انتخاب و بر اساس نیمه ی فلج (راست یا چپ) به دو گروه اختصاص داده شدند. در طول پژوهش، هر دو گروه، کینزیوتیپ را به مدت 1 ساعت روی پوستشان دریافت کردند. از آزمون (Timed up and go test (TUG جهت بررسی کنترل تعادل حین عملکرد حرکتی و از مقیاس (Modified Modified Ashworth Scale (MMASH جهت ارزیابی اسپاستیسیته عضلات پلنتارفلکسور قبل، بلافاصله بعد و1 ساعت بعد از مداخله استفاده شد.
تحلیل نتایج درون گروهی حاکی از کاهش معنی دار نمره ی آزمون TUG و همچنین، تون عضله ی گاستروکنمیوس دو گروه بود. با مقایسه ی بین گروهی، چنین مشخص شد که کینزیوتیپ روی بهبود کنترل تعادل بیماران مبتلا به سکته ی مغزی با فلج نیمه ی چپ اثرگذارتر است.
ی: اطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان دهنده ی تاثیر مثبت کینزیوتیپ عضله ی گاستروکنمیوس در بهبود اسپاستیسیته و تعادل حین عملکردهای حرکتی ضدجاذبه می باشد؛ به ویژه در آن دسته از بیماران که نیم کره ی راست مغزشان آسیب دیده است.
کلید واژگان: کینزیوتیپ, سکته ی, ی, تعادل, ته, کنترل وضعیتBackgroundStroke is a neurovascular lesion in the brain. Paralysis of one half of the body is the most important symptom of stroke. Impaired postural control is built by complex interactions of sensory, cognitive and motor disorders. All of these factors can predispose patients to reduce function. The aim of this study was to assess the effect of Kinesio taping on dynamic balance and spasticity in patients with chronic stroke.MethodsIn this single-blind randomized controlled trial (RCT) study, 22 patients with stroke, 11 with right-sided and 11 with left-sided hemiplegia, were enrolled. The subjects’ age ranged from 30 to 56 years (mean = 58.7 years). Both groups received Kinesio taping intervention (KT). Kinesio Tex Tape was applied directly to the skin of gastrocnemius muscles and was kept for 1 hour. Timed up and go test (TUG) was used to assess dynamic postural control and Modified Modified Ashworth Scale (MMAS) to evaluate the degree of spasticity of plantar flexor muscles.FindingsThere was a statistically significant reduction in spasticity and TUG scores in the pre-taped, taped and retest condition. In repeated measures analysis of variances, there was statistically significant difference between the two groups just for TUG scores, not for spasticity.ConclusionThe results suggest that the use of gastrocnemius taping may be useful in immediately stabilising body posture and reducing spasticity. In addition, the results showed that patients with left-sided hemiplegia have relevant balance disorders and taping improve dynamic postural control in these patients more.Keywords: Stroke, Kinesiotape, Postural control, Balance, Spasticity -
آسیب سیستم عصبی عضلانی نیمه صورت منجربه عدم قرینگی، تغییر حالت چهره (Expression) و تغییر در عملکرد عضلات وحرکات صورت می شود. ازاینرو تاثیر درفعالیتهای روزانه (مانند خوردن آشامیدن وصحبت کردن) و روحی- روانی خواهد داشت وحتی اعتماد بیمار را کاهش می دهد.هدف این مقاله ارائه فیزیوتراپی مناسب برای آندسته ازضایعات محیطی عصب فاشیال است که بهبودی خودیخودی ندارند.دراین مطالعه از مقالات انگلیسی زبان منتشر شده طی شصت سال گذشته استفاده شده استDamage to musculoskeletal system of half of face cause loose symmetry of face، change in facial expression and effects on daily activities such as speaking، eating، drinking and cause social problems. The aim of this paper is to investigate rehabilitation treatment، which published in English language during last 60 decades and choose a suitable intervention for patients with facial nerve palsy without spontaneous recovery and need physical therapy.
-
هدفیکی از عوارض ضایعه عصب فاشیال سینکنزیس است. سینکنزیس 3 تا 4 ماه بعد از ترمیم عصب فاشیال شروع و ممکن است تا دو سال یا بیشتر هم پیشرفت نماید. این عارضه مانند برخی عوارض دیگر برای بیمار ماندگار ودر برخی موارد درمان آن مشکل ویا غیر ممکن خواهد بود. لذا پیش گیری از بروزآن ازاهمیت خاصی برخورداراست. درپی آن هستیم که با روش بیوفیدبک از سینکنزیس جلوگیری ویا آنرا کنترل نمائیم.روش بررسیبیست ونه بیمار که احتمال درمان طولانی مدت آنها بوسیله الکترومیوگرافی محرز شده بود بطور تصادفی به دو گروه بیوفیدبک و شاهد تقسیم شدند. گروه بیوفیدبک بوسیله الکترومیوگرافی بیوفیدبک درمان شدند و گروه شاهد درمان فیزیوتراپی معمول گرفتند. ارزیابی ها قبل و یکسال پس از درمان به دو روش ارزیابی(روشFGS و روش ارزیابی فتوشاپ) انجام گرفت.یافته هامیانگین هر یک ازحرکات صورت به روش ارزیابی فتوشاپ و ارزیابی به روش FGS درهر دوگروه قبل وبعد از درمان اختلاف معنی داری پیدا کرده بودند(p< 0.05). ولی در گروه بیوفیدبک این اختلاف میانگین ها بیشتر و اختلاف ها بین دوگروه از نظرآماری، توسط آزمون T-test معنی داربودند(p< 0.05). فراوانی سینکنزیس چه به لحاظ کمیت (تعداد) وچه به لحاظ کیفیت (شدت) به نفع گروه بیوفیدبک بود نتیجه گیری وبحث : درمان به روش بیوفیدبک موثر تر از درمان فیزیوتراپی معمول است و با این روش درمانی می توان سینکنزیس را کنترل وکاهش داد. دقت ارزیابی به روش اندازه گیری فتوشاپ بیشتر، ملموس تر وکمی تر از روش ارزیابی FGS است.
کلید واژگان: عصب صورتی, بیوفیدبک, فلج بلز, سینکنزیس, فتوشاپ, مقیاس ارزیابی عصب صورتیIntroductionSynkiesia is a sequel of facial nerve palsy. It usually begins 3-4 months after axonal regeneration and progressed up to two years afterward. Treatment of synkinesia is very difficult and sometimes impossible.The aim of our study is find a better procedure to treat facial nerve palsy and prevent synkinesia.Materials And MethodsTwenty nine patients with facial nerve palsy were selected by electrodiagnosis tests. They were divided in two groups. The experimental group was treated by biofeedback electromyography and the second group was treated by common physiotherapy. The evaluation of all patients was done by Photoshop assessment and facial grading scale before and after treatment.ResultAfter the treatment, a significant general improvement was observed in both groups (p<0.05), but in experimental group (biofeedback) showed better result than the other one. The number of patients with synkinesia as well as the severity of their synkinesis in experimental group were lesser than the other one.ConclusionBiofeedback therapy is more efficient than common physiotherapy.By using this approach, control and reducing synkinesia is more feasible. Assessment by Pohotoshop procedure showed better accuracy than facial grading scale. -
عنوان: مقایسه تاثیر تمرین درمانی و بیوفیدبک روی بی اختیاری ادرار افراد مبتلا به M.S.مقدمهمولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری نورولوژی پیشرونده در افراد جوان بالغ می باشد. این بیماری باعث تخریب میلین در آکسونهای عصبی شده و در نتیجه ضایعات متفاوتی را به دنبال دارد که یکی از این مشکلات، اختلالات ادراری است. مشکلات ادراری، جنبه های مختلف زندگی روزانه ی بیمار را تحت تاثیر قرار داده و یک تاثیر منفی بر روی کیفیت زندگی این بیماران به دنبال دارد. تمرین درمانی و الکتروتراپی به عنوان دو روش موثر درمانی در بهبود اختلالات مربوط به مشکلات ادراری بیماران MS قلمداد می شوند که نیاز به تحقیقات گسترده تر در این زمینه لازم به نظر می رسد.مواد و روش هااین مطالعه از نوع آینده نگر، شبه تجربی،غیرتصادفی و یک سویه کور بوده که در سال 87-1386 در کلینیک های فیزیوتراپی وابسته به دانشکده علوم توانبخشی اصفهان انجام شده است.
در این مطالعه 42 بیمار با داشتن شرایط ویژه، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 21 نفره تقسیم شدند که طی 10 جلسه به صورت یک روز در میان، یک گروه تحت درمان تمرینات سوییس بال و گروه دیگر تحت درمان بیوفیدبک قرار گرفتند.
اطلاعات حاصل از انجام تمرینات، قبل از درمان، بعد از درمان و هنگام Follow up یک ماهه جمع آوری گردید.به منظور بررسی میزان بی اختیاری ادرار از پرسشنامه ICIQUISF و برای بررسی کیفیت زندگی از پرسشنامه SF-36 و برای بررسی تاثیر بی اختیاری ادرار روی انجام فعالیتهای روزمره(ADL) بیماران از پرسشنامه P.I.I.Q استفاده شد.
جهت تجزیه و تحلیل آماری نتایج به دست آمده از آزمون های موجود در نرم افزار13 SPSS استفاده شد.نتایجپس از بررسی های آماری مشخص گردید که بین میزان بی اختیاری ادرار بیماران قبل از درمان و بعد از درمان هم در گروه سوییس بال و هم در گروه بیوفیدبک اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0< P). همچنین بین کیفیت زندگی بیماران هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روحی روانی، قبل از درمان و بعد از درمان، در هر دو گروه سوییس بال و بیوفیدبک، اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0< P).
بحث: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که هم تمرینات سوییس بال و هم بیوفیدبک باعث کاهش میزان بی اختیاری بیماران، بهبود کیفیت زندگی و انجام فعالیتهای روزمره بیماران می شود، ولی تمرینات سوییس بال در تداوم تاثیر خود در کاهش میزان بی اختیاری ادرار و بهبود کیفیت زندگی بیماران از نظر فیزیکی نتایج بهتری را نسبت به بیوفیدبک از خود نشان داد. همچنین بیوفیدبک در زمینه انجام فعالیتهای روزمره نتایج بهتری را نسبت به تمرین درمانی از خود بر جا گذاشت.
کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, بی اختیاری ادرار, تمرینات سوییس بال, بیوفیدبکIntroductionMultiple sclerosis is the most common progressive neurologic disorder in young adults. This disorder results in destruction of neural axons and causes various problems including urinary dysfunction. Urinary dysfunctions have a profound effect on different aspects of patient's daily life including negative effects on their quality of life.Materials And MethodsIt was a Single-blind, prospective, non-randomized and quisy-experimental study. This study was conducted in Esfahan's rehabilitation college-affiliated clinics during 2008 and 2009. 42 MS patients with urinary incontinence randomly assigned to one of two groups. Subjects in one group were taught to perform swissball exercises for 10 sessions and for the patients of the other group, EMG biofeedback was used for 10 sessions. Evaluation of therapeutic effects was performed in 3 points of time: Before and after treatment and 1 month later (for follow up). ICIQUISF and SF-36 questionnaires were used for determining the amount of urinary incontinence and evaluating quality of life respectively. P.I.I.Q questionnaire was used for studying the effects of urinary incontinence on patient's Activities of Daily Living. Statistical analysis of data was preformed via SPSS13 software.ResultsIn both groups, Meaningful differences in the amount of urinary incontinence as well as in quality of life (physically and mentally) were observed before and after the treatment (p<0/05).ConclusionThe obtained results showed that swissball exercises and EMG biofeedback are able to decrease amount of urinary incontinence, and to improve patients’ quality of life and decrease effects of incontinence on patient's ADL. swissball exercises, however, have more long-term effects on decreasing amount of urinary incontinence and improving physical quality of life, while biofeedback was more effective in improving patient's ADL. -
مقدمهروش های متعددی جهت مطالعه ی حرکات صورت برای ارزیابی و درمان ضایعات عصب فاسیال تا کنون مطرح شده و نرم افزار فتوشاپ می تواند به طور کمی حرکات صورت را در ضایعات عصب فاشیال ارزیابی نماید، به شرط آن که حرکات دوطرف صورت قرینه باشند.روش کاردر این مطالعه ی توصیفی تحلیلی، از حرکات صورت 60 فرد سالم (30 زن و30 مرد) عکس گرفته و با استفاده از نرم افزار کامپیوتری فتوشاپ جا به جایی در حرکات صورت اندازه گیری شد. اطلاعات توسط نرم افزار spss و از آزمون های آماری تحلیل گردیدند.نتایجمیانگین جا به جایی ابروی راست و چپ به ترتیب 6/10 و 1/10 میلی متر و میانگین جا به جایی گونه ی راست و چپ به ترتیب 4/9 و 7/9 میلی متر بود. میانگین جا به جایی گوشه ی لب راست و چپ به ترتیب 8/11 و 5/11 میلی متر بود. مقایسه ی میانگین های مذکور، اختلاف معنی داری نشان نمی دهند (05/0نتیجه گیریمی توان توسط نقاطی از صورت، حرکات صورت را به وسیله ی نرم افزار فتوشاپ اندازه گیری نمود. لذا این روش ممکن است برای ارزیابی حرکات صورت در ضایعه ی عصب فاسیال و سینکنزیس استفاده گردد.
کلید واژگان: عصب فاسیال, فتوشاپ, حرکتntroduction: Although there are several methods to evaluate facial nerve palsy, most of them are not objective. In case of symmetric movements of face, photoshop software is useful for objective assessment of facial nerve injuries.Materials And MethodsIn this descriptive-analytic study, the facial movements of sixty normal subjects (30 females and 30 males) were photographed. Displacement of facial movements in specific landmarks was measured by Photoshop software. The collected data then were analyzed by SPSS software.ResultsThe mean displacement of forehead wrinkles and landmarks on cheeks in right and left sides was respectively 10.6 mm, 10.1 mm and 9.4 mm, 9.7 mm. The mean displacement of oral commissure in right and left sides during smile was 11.8 mm and 11.5 mm. The comparison showed no significant difference between both sides (P>0.05). The mean distance between landmarks (lateral canthus, oral commissure and Cheek) and axis of face were compared too. The results showed that both sides were symmetric.ConclusionFacial movements were measurable by Photoshop software and this method was applicable to assessment of facial nerve palsy and also synkinesis. -
مقدمه
تعداد زیادی از بیماران مبتلا به اختلال ناهماهنگی مقعدی- راست روده ای (Anorectal dyssynergia) به درمان های معمول یبوست پاسخ نمی دهند. به تازگی مطالعاتی در زمینه ی تاثیر بیوفیدبک روی بیماران مبتلا به اختلال دفع ناهماهنگ انجام شده است؛ برآن شدیم تا مقایسه ای بین تاثیر بیوفیدبک و آموزش دفع بالون در بهبودی بیماران انجام دهیم.
روش هابه طور تصادفی 65 بیمار به دو گروه بیوفیدبک و آموزش دفع بالون تقسیم شدند. علائم یبوست و میزان رضایت و تست زمان و حجم دفع بالون در دوگروه مقایسه گردید.
یافته هادر هر دو گروه، علائم یبوست نسبت به قبل از درمان کاهش یافت، ولی اختلافی به نفع بیوفیدبک مشاهده شد. در مورد دو معیار اساسی تخلیه ی ناکامل و نیاز به استفاده از دست برای انجام دفع، وضعیت در گروه آموزشی با بالون نسبت به قبل از درمان تغییری ننمود. از نظر شاخص های اندازه گیری شده با بالون در بیماران، یعنی زمان لازم برای بیرون راندن بالون پر شده و حداکثر حجم بالون پر شده که بیمار می توانست آن را دفع کند نیز گروه بیوفیدبک نتایج بهتری نشان داد. 78 درصد کل بیماران پس از درمان رضایت تاحدودی و یا رضایت کامل داشتند و تفاوتی بین دوگروه در این خصوص مشاهده نشد.
نتیجه گیریبیوفیدبک در بیماران مبتلا به اختلال ناهماهنگی مقعدی- راست روده ای (Anorectal dyssynergia) از آموزش به وسیله ی بالون موثرتر است و باعث تغییرات واضحی در شاخص های کمی و کیفی می شود.
کلید واژگان: بیوفیدبک, یبوست, اختلال ناهماهنگی مقعدی, راست روده ای (Anorectal dyssynergia), بالونComparing Biofeedback Therapy and Balloon Defecation Training in Treatment of Dyssynergic DefecationBackgroundDyssynergic defecation does not respond appropriately to routine treatments of constipation. Re-cently, researches have shown that biofeedback therapy is useful in anorectal dyssynergia. This study compared two treatment modalities for these patients.
MethodsFifty nine subjects with dyssynergic defecation were recruited. They allocated randomly to two groups of balloon defecation training and biofeedback therapy. In the first group, a balloon was inserted into the rectum and inflated with water injection; so that the patient had the sensation of full rectum and thus the need to defecate; then the patient was asked to reject the balloon. In the biofeedback group, the pen electrode of EMG biofeedback was inserted into rectum and the patient tried to increase abdominal pressure and relax rectal muscles accordingly.
FindingsThe findings of the study showed a reduction in constipation of both groups. The ability to reject bal-loon (volume and time) was significantly better in post-intervention measurements; better results were found in biofeedback arm of the study. Patient satisfaction after treatment reached to 52% by balloon training and 79% in biofeedback group. Report of incomplete evacuation and need for digital use during defecation stayed constant after treatment in balloon trained cases.
ConclusionBiofeedback seems to be superior to balloon defecation training and did made measurable changes in subjective and objective variables of dyssynergia.
-
مقدمهیکی از عوارض دیابت قندی نوروپاتی دردناک است. درمان و کنترل درد در بیماران مبتلا به پلی نوروپاتی در حال حاضر محدود به درمان های علامتی است. یکی از روش های درمان برخی از دردها، استفاده از الکتروآنالژزی است. در مورد اثر و نوع الکتروآنالژزی، بر دردهای پلی نوروپاتی مطالعه های ضد و نقیض وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین میزان اثر و نوع تحریک الکتریکی مناسب در بیماران مبتلا به دیابت قندی بود.مواد و روش هااین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسو کور انجام شد. آن دسته از بیماران دیابتی نوع 2 که در ویزیت های ماهانه شکایاتی دال بر وجود دردهای نوروپاتی داشتند، پس از غربالگری و تشخیص پلی نوروپاتی، انتخاب شدند. 41 بیمار به سه گروه تقسیم شدند. در دو گروه دو نوع تحریک الکتریکی پوستی (تحریک الکتریکی پوستی از نوع تنس و جریان دیادینامیک) اعمال شد و در گروه سوم از دارونمای تحریک الکتریکی استفاده شد. درمان طی دو مرحله انجام شد و تغییرات درد بیماران توسط نمره ی اسکور کیفی درد (0 تا 5) و نمره ی درد(VAS) اندازه گیری شد. اطلاعات توسط نرم افزار آماری SPSS جمع آوری و به وسیله ی آزمون های آماری تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیانگین درد در هر سه گروه قبل و بعد از درمان کاهش نشان داد. ولی تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد.نتیجه گیریاگرچه تحریک های الکتریکی پوستی برای کاهش درد در برخی از بیماری ها موثر است، در مطالعه ی ما تفاوت معنی داری بین جریان دیادینامیک، تنس و دارونما در بیماران دیابتی نوع 2 که درد داشتند، مشاهده نشد.
کلید واژگان: دیابت نوع 2, پلی نوروپاتی, تحریک الکتریکی پوستی, تنس, دیادینامیک, دارونماIntroductionOne of the manifestations of diabetes mellitus is pain, induced by poly neuropathy. Pain relief is obtained using different methods of symptomatic treatments, one of which is electroanalgsia, the use of which is a controversial issue among scientists and researchers. The aim of this research is to determine the efficacy and types of Transcutaneous Electrical Nerve Stimulation (TENS) on pain relief in painful diabetic poly neuropathy.Materials And MethodsThe design of study was a double blind randomized controlled trial. Forty one subjects with diabetic mellitus Type II, complaining of pain were selected, and assigned into three groups treated during two phases. Two kinds of Electrical Nerve Stimulation i.e.,TENS and Diadynamic were given to two groups, and for the third we used sham stimulation. The outcome measure of the study was quality of pain (0-5) and visual analog scale (V.A.S.). Data collection and analysis was done by SPSS software.ResultsMean score of pain decreased in all groups after treatment, but no significant differences were seen between groups.ConclusionAlthough, using TENS and diadynamic are beneficial in some patients conditions, no significant differences in the effects of either TENS or the diadynamic current, or the placebo on pain in diabetic patients were observed.Keywords: Diabetes type II, Polynewropathy, Electrical Nerve Stimulation, Transcutaneous Electrical Nerve Stimulation, Diadynamic, Placebo -
بررسی مقایسه ای وضعیت ایستاده و نشسته از نظر حداکثر گشتاور اکستانسوری ایزومتریک ستون فقرات کمری، در زوایای مختلف فلکسیون آن توسط دستگاه 200-Isostation B صورت می گیرد که با تجزیه و تحلیل نتایج آن ضمن تعیین وضعیت عضلات، تهیه یک برنامه تمرین درمانی مناسب در کمر دردها امکان پذیر می شود. این تحقیق یک مطالعه شبه تجربی است که روی 30 مرد سالم 30-20 سال با هدف تعیین بهترین و ضعیف ترین بازده حرکتی در 2 وضعیت ایستاده و نشسته از طریق بررسی و محاسبه گشتاور ایجاد شده در زوایای مختلف فلکسیون ستون فقرات کمری صورت گرفت. حداکثر گشتاور اکستانسوری ایزومتریک ستون فقرات کمری با استفاده از دستگاه 200-Isostation B در وضعیت ایستاده و نشسته و در چهار زاویه از زوایای صفر، 20، 40و 60 درجه فلکسیون ستون فقرات مورد بررسی قرارگرفت که پس از ثبت نتایج و تجزیه و تحلیل آنها توسط آزمونهای آماری مشخص شد که در وضعیت ایستاده با افزایش دامنه فلکسیون ستون فقرات کمری، گشتاور اکستانسوری با آهنگی کاملا مشخص افزایش می یابد و در وضعیت نشسته با افزایش میزان فلکسیون، گشتاور اکستانسوری تا حدود 40 درجه مقداری افزایش یافته و پس از آن کاهش می یابد. بنابراین جهت انجام تمرینهای عملکردی ستون فقرات کمری (بخصوص تمرینهای ثبات دهنده ستون فقرات) بهتر است در مراحل ابتدایی از وضعیت ایستاده غیراختصاصی شروع کرده سپس وضعیتهای اختصاصی حرکت انجام گردد.
کلید واژگان: 200, Isostation B, گشتاور اکستانسوری, فلکسیون ستون فقرات کمریToday, Isostation B-200 is one of the most familiar for assessing low back muscles function.This study that is a Quasi-Experimental design was done on 30 healthy men (mean age~26.4 years). The aim of this research is to determine the best and worst motor efficiency in standing and sitting position following torque measurement. In this research maximum torque of low back extensor muscles as measured in standing & sitting position & in four different degree of trunk flexion (0, 20, 40, 60). All date was analyzed by statgraphics plus software and concluded that in standing position with increasing of tunk flexion, and after extension of low back torque was increased continously and in sitting position, with increasing of trunk flexion, extension torque increased unitl 40 degree of trunk flexion, then decreased. The most prominent clinical point of this research is using of sufficient position & angle of low back spine in stabilization exercises, that in the early stage of training non specific standing position recommended and in the late & terminal stage specific standing & sitting position preferred.Keywords: Isostation B, 200, Trunk extensor torque, Flexion of Lumbar spine flexion -
بدون شک یکی از نوروپاتی های فشاری شایع، سندرم کارپال تونل است. علایم عمده این سندرم خواب رفتگی و درد دست و درد شانه و... هستند. البته علایم در بیماران مشاهده نمی شود و برخی از علایم ممکن است شاخص باشند. هدف این مطالعه تعیین ارزش هریک از علایم سندرم مذکور و ارتباط آنها با یک دیگر است. کلیه بیمارانی که با شکایت درد اندام فوقانی به دو آزمایشگاه الکترودیاگنوسیس دولتی و خصوصی ارجاع گردیدند، در نظر گرفته شدند. شرط ورود به مطالعه اثبات این سندرم به وسیله آزمایش های الکترودیاگنوسیس و رد ضایعات دیگری از قبیل: فشارها و تحریکات (کمپرسیون های) ریشه اعصاب، گیر افتادن اعصاب (اینتراپمنت ها) و... بود. جمعیت مورد مطالعه: در بین بیماران مراجعه کننده 1024 اندام دست مربوط به 745 نفر (331 دست راست و 158 دست چپ و مابقی دو طرفه) وارد مطالعه شدند. در این مطالعه نسبت گرفتاری زنان به مردان نسبت 8 به 1 و سن 64% بیماران بین 30 تا 50 سال بود. گرفتاری دست راست 43/5%، دست چپ 21/2% و دو طرفه 35/3% بود. شایع ترین علامت بالینی (سوبژکتیو) درد و خواب رفتگی شانه (77/9%) بود، در حالی که خواب رفتگی دست 57/1% بود. در بین علایم یافته های بالینی (ابژکتیو)، فالن تست 61%، تینل ساین 48% مثبت و اختلاف حس لمس بین سبابه و انگشت کوچک 43% بود. ارتباط معنی داری بین فالن تست و تینل ساین مشاهده گردید.
کلید واژگان: سندرم تونل کارپال, عصب مدیان, زمان تاخیری (دیستال لاتنسی), تینل ساین, فالن تستThe most commonest entrapment mononeuropathy is carpal tunnel syndrome. This syndrome is associated with hypothyroidism, acromegaly, amyloidosis, pregnancy, obesity, diabetes, … and idiopathic. The aim of this study was evaluation and prevalence of sign and symptom in this sundrome. All patients with upper extremity pain were referred to EMG lab studied. Inclusion criteria was conduction study and exclusion criteria was other Entrapments and radiculopathies . 1024 hands from 745 patient were selected. In this study T females were affected more than males. Most age (8/1) was 36 to 50 years(48.4%). Right hand 44.3% and left hand 21.3% and bilateral 35.4%. Neoturnal pain was dominate sign (74%), phalen test 62%, paresthesia in hand 57%, tinel sign 47.9%. Different sensory between index & little finger was 43.1%. There is significant correlation between distal)motor 7 sensory) and phalen test. Also there is significant relation phalen test 7 tunnel sign.
-
مقدمه. بهره گیری از اطلاعات مورد نیاز، تنها با سازماندهی و طبقه بندی علمی اطلاعات امکان پذیر است و استفاده کنندگان باید از طریق آموزش، استفاده از آنها را فرا گیرند. کتابخانه ها به عنوان مراکز گردش اطلاعات، از ارکان مراکز آموزشی محسوب می شوند. این مطالعه به منظور بررسی مقایسه ای میزان اطلاعات کتابخانه ای دانشجویان سه دانشکده پرستاری، توانبخشی و بهداشت انجام شده است. روش ها. در یک مطالعه توصیفی - تحلیلی، مقطعی و با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای به صورت تصادفی، تعداد 148 دانشجوی دانشکده پرستاری، 152 دانشجوی توانبخشی و 160 دانشجوی بهداشت انتخاب و میزان اطلاعات کتابخانه ای آنها با استفاده از پرسشنامه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج اطلاعات گردآوری شده تجزیه و تحلیل گردیدند. میانگین امتیازات دانشجویان سال های اول و دوم سه دانشکده معنی دار بود در حالی که میانگین امتیازات کسب شده بین دانشجویان سالهای سوم و چهارم معنی دار نبود. 45 درصد از کل دانشجویان مورد مطالعه سه دانشکده دارای اطلاعات کتابخانه ای ضعیف، 30 درصد متوسط، 23 درصد خوب و فقط 2/1 درصد دارای اطلاعات عالی بودند. 71 درصد از دانشجویان بیش از 3 بار در ماه به کتابخانه دانشکده مراجعه می نمودند. 45 درصد دانشجویان پرستاری، 38 درصد توانبخشی و 18 درصد بهداشت به مجلات تخصصی مراجعه نمی کردند.بحث وجود اطلاعات کتابخانه ای ضعیف و متوسط در 75 درصد از دانشجویان سه دانشکده و مراجعه متوسط سه بار در ماه هر یک از آنان به کتابخانه، این سوال را مطرح می کند که با این سطح از اطلاعات کتابخانه ای، چگونه از امکانات کتابخانه و منابع آن بهره مند می شوند؟
کلید واژگان: اطلاعات, کتابخانه, دانشجو -
نوع مقاله: پژوهشی اصیل مقدمه. بهره گیری از اطلاعات مورد نیاز، تنها با سازماندهی و طبقه بندی علمی اطلاعات امکان پذیر است و استفاده کنندگان باید از طریق آموزش، استفاده از آنها را فرا گیرند. کتابخانه ها به عنوان مراکز گردش اطلاعات، از ارکان مراکز آموزشی محسوب می شوند. این مطالعه به منظور بررسی مقایسه ای میزان اطلاعات کتابخانه ای دانشجویان سه دانشکده پرستاری، توانبخشی و بهداشت انجام شده است. روش ها. در یک مطالعه توصیفی - تحلیلی، مقطعی و با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای به صورت تصادفی، تعداد 148 دانشجوی دانشکده پرستاری، 152 دانشجوی توانبخشی و 160 دانشجوی بهداشت انتخاب و میزان اطلاعات کتابخانه ای آنها با استفاده از پرسشنامه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج اطلاعات گردآوری شده تجزیه و تحلیل گردیدند. میانگین امتیازات دانشجویان سال های اول و دوم سه دانشکده معنی دار بود در حالی که میانگین امتیازات کسب شده بین دانشجویان سالهای سوم و چهارم معنی دار نبود. 45 درصد از کل دانشجویان مورد مطالعه سه دانشکده دارای اطلاعات کتابخانه ای ضعیف، 30 درصد متوسط، 23 درصد خوب و فقط 2/1 درصد دارای اطلاعات عالی بودند. 71 درصد از دانشجویان بیش از 3 بار در ماه به کتابخانه دانشکده مراجعه می نمودند. 45 درصد دانشجویان پرستاری، 38 درصد توانبخشی و 18 درصد بهداشت به مجلات تخصصی مراجعه نمی کردند.بحث وجود اطلاعات کتابخانه ای ضعیف و متوسط در 75 درصد از دانشجویان سه دانشکده و مراجعه متوسط سه بار در ماه هر یک از آنان به کتابخانه، این سوال را مطرح می کند که با این سطح از اطلاعات کتابخانه ای، چگونه از امکانات کتابخانه و منابع آن بهره مند می شوند؟
کلید واژگان: اطلاعات, کتابخانه, دانشجو
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.