به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عبدالله رفیعی

  • مریم فصیحی کرمی، ملوک بیرم وند*، عبدالله رفیعی، بهمن چراغیان، احسان بیگ زاده
    زمینه و هدف

    بلاستوسیستیس هومینیس یکی از تک یاخته های شایع روده انسان و حیوانات است که کماکان بیماری زا بودن، تشخیص و درمان آن با چالش مواجه است، لذا هدف از این مطالعه تعیین و ارزیابی آگاهی و عملکرد کارکنان آزمایشگاه های شهر اهواز در خصوص بلاستوسیستیس هومینیس طی سال های 1398 تا 1399 بود.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر به صورت مقطعی توصیفی بر روی 464 نفر از کارکنان آزمایشگاه های شاغل در مراکز خصوصی و دولتی شهرستان اهواز طی سال های 1398 تا 1399 با استفاده از پرسشنامه و با مصاحبه چهره به چهره و الکترونیکی انجام شد. در پرسشنامه سوالاتی به منظور ارزیابی سطح آگاهی و عملکرد کارکنان آزمایشگاه ها راجع به تک یاخته بلاستوسیستیس هومینیس گنجانده شده بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنوف، تی تست، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    از میان 464 نفر شرکت کننده در مطالعه، 8/22 درصد با روش مصاحبه چهره به چهره و 2/77 درصد به صورت الکترونیکی به پرسش ها پاسخ دادند. حداقل و حداکثر تعداد شرکت کنندگان به ترتیب کاردان (3/10 درصد) و کارشناس (7/56 درصد) بودند. 67 درصد شرکت کنندگان دارای سابقه کار بالای 10 سال بودند. بیش از 85 درصد نسبت به تک یاخته بودن بلاستوسیستیس هومینیس آگاهی داشتند. رقمی بالای 50 درصد شرکت کنندگان بلاستوسیستیس هومینیس را یکی از علل اسهال و درد شکمی می دانستند، اما آگاهی آنها از دیگر علایم بالینی مانند کهیر پایین بود (3/12 درصد). عملکرد حدود 93 درصد از شرکت کنندگان در استفاده از روش گسترش مستقیم به عنوان یک روش تشخیصی مناسب بلاستوسیستیس هومینیس قابل قبول بود. ارتباط بین تجربه کاری و عملکرد آنها درخصوص این تک یاخته نیز معنی دار بود (007/0=p).

    نتیجه گیری

    مطالعه کنونی نشان داد که کارکنان آزمایشگاه ها از سطح آگاهی قابل قبولی در مورد بلاستوسیستیس هومینیس برخوردار بودند، اما عملکرد قابل قبولی در برخورد با این تک یاخته نداشتند. به نظر می رسد علی رغم داشتن آگاهی مناسب نسبت به این تک یاخته آن چنان که شایسته است مورد توجه جامعه آزمایشگاهی نبوده و اهمییت ویژه ای در بین انگل های روده ای که به طور روتین گزارش می شود، ندارد. لذا اهمییت نگاه ویژه به این انگل درحیطه پزشکی به خصوص در آموزش واحد انگل شناسی به دانشجویان رشته های مختلف پزشکی و همایش های علمی و دوره های بازآموزی مطرح می شود تا شیوه تشخیصی و درمانی درستی برای آن اتخاذ شود.

    کلید واژگان: آگاهی, عملکرد, بلاستوسیستیس هومینیس, کارکنان آزمایشگاه, اهواز
    M .Fasihi Karami, M. Beiromvand*, A .Rafiei, B. Cheraghian, E .Beigzadeh
    Background & aim

    Blastocystis hominis is one of the most common protozoa found in the intestines of humans and animals. However, its pathogenicity, diagnosis, and treatment remain a challenge. The purpose of the present study was to determine and evaluate the knowledge and practice of Ahvaz laboratory workers regarding Blastocystis hominis during the years 2018 to 2019.

    Methods

    The present a cross-sectional descriptive study was conducted on 464 laboratory employees working in private and public laboratories in Ahvaz, Iran, during the years 2018-2019. The present study used a questionnaire and face-to-face and electronic interviews to evaluate the level of knowledge and practice of the laboratory staff regarding the protozoan Blastocystis hominis. The collected data were analyzed using Kolmogorov-Smirnov statistical tests, t-test, independent t-test, one-way analysis of variance, Pearson's correlation coefficient, and Tukey's post hoc test.

    Results

    Out of the 464 participants in the study, 22.8% answered the questions through face-to-face interviews, and 77.2% answered the questions electronically. The minimum and maximum number of participants were associates (10.3%) and experts (56.7%), respectively. 67% of the participants had more than 10 years of work experience. More than 85% were aware of the protozoan nature of Blastocystis hominis. Over 50% of the participants considered Blastocystis hominis as one of the causes of diarrhea and abdominal pain, but their awareness of other clinical symptoms such as hives was low (12.3%). The practice of about 93% of the participants in using the direct expansion method was acceptable as a suitable diagnostic method for Blastocystis hominis. The relationship between work experience and their practice regarding this protozoan was also significant (p=0.007).

    Conclusion

    The present study indicated that laboratory staffs had an acceptable level of knowledge about Blastocystis hominis, but their performance in dealing with this protozoan was not at an acceptable level. Despite having proper knowledge about this protozoan, it seems that it has not received the attention it deserves within the laboratory community, and it is not of special importance among the intestinal parasites that are routinely reported. Therefore, it is important to bring more focus on this parasite in the field of medicine, especially in the teaching of parasitology to students of various medical fields, as well as through scientific conferences and refresher courses. This would help ensure the adoption of correct diagnostic and treatment methods for Blastocystis hominis.

    Keywords: Knowledge, Practice, Blastocystis Hominis, Laboratory Staff, Ahvaz
  • علی جلودار، محمود صافی، عبدالله رفیعی*، ملوک بیرم وند، محمود راهدار
    مقدمه
    اکینوکوکوزیس بیماری انگلی مشترک بین انسان و حیوانات است که بر اثر ابتلاء به مرحله لاروی انگل اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد گردیده و دارای انتشار جهانی می باشد. یکی از مشکلات مهم بیماران پس از جراحی احتمال عود بیماری است. به همین دلیل لازم است به منظور ارزیابی موفقیت یا شکست در درمان، بیمار به مدت طولانی مورد ارزیابی و پیگیری قرار داده شود.
    مواد و روش ها
    برای تهیه آنتی ژن این انگل پروتواسکولکس های، کیست های تازه از کشتارگاه جمع آوری و پروتواسکولکس ها از این کیست ها استخراج شد. از مجموع 180 سرم، 41 سرم مربوط به بعد از جراحی، 69 نمونه سرم بیماران قبل از جراحی، 50 نمونه شاهد سالم و 20 نمونه سرمی هترولوگ جمع آوری شد. در انتها آنتی ژن تهیه شده با روش های SDS-PAGE و وسترن بلات مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان حساسیت آنتی ژن 38 کیلو دالتون در بیماران مبتلا به انواع کیست ها قبل و بعد از جراحی به ترتیب 67 و 83 درصد تعیین گردید. اختصاصیت آنتی ژن 38 کیلو دالتون در تشخیص بیماران هیداتیکی 100 درصد تشخیص داده شد و مشاهده گردید که تمامی بیماران مبتلا به کیست کبدی با یکی از آنتی ژن های پروتواسکولکس واکنش نشان داده اند در حالی که در بیماران مبتلا به کیست ریوی این رقم 66/6 درصد تشخیص داده شد. 
    نتیجه گیری
    آنتی بادی های اختصاصی IgG1 ,IgG و IgG4 مهمترین آنتی بادی ها در تشخیص سرولوژیک اکینوکوکوزیس در مرحله فعال بیماری هستند و آنتی بادی های زیر کلاس IgG و بویژه IgG4 جهت پیگیری بیماران پس از عمل جراحی مناسب تر تشخیص داده شدند.
    کلید واژگان: اکینوکوکوزیس, اکینوکوکوس گرانولوزوس, آنتی ژن, تشخیص
    Ali Jelowdar, Mahmood Safi, Abdollah Rafiei*, Molouk Beiromvand, Mahmood Rahdar
    Introduction
    Cystic echinococcosis (CE) is a zoonotic infection caused Echinococcus granulosus with worldwide distribution. As one of the problems that can be encountered after treating CE patients is the risk of postsurgical relapses or treatment failure, a long-term clinical and serological follow-up is required to evaluate the success and failure of therapy.
    Materials and Methods
    We used extract protoscolex antigen from fresh sheep hydatid cyst collect from slaughtered in Ahvaz. Overall we tested 180 serum samples comprising: 41 sera from post surgically confirmed CE from 6 month to 20 years after surgery, 69 sera from patients with symptomatic CE and 50 sera from non CE patients and 20 heterologous sera were evaluated with SDS-PAGE gel electrophoresis and western blotting.
    Results
    The sensitive of the 38 KDa PSC Antigen was 67 % pre and 83 % after surgery and 100% specify. All hepatic CE and 66.6 % of pulmonary CE sera was reacted with PSC Antigen.
    Conclusion
    The results indicate that the hydatid specific antibodies of IgG, IgG1 and IgG4 are the most important antibodies for the serological diagnosis of CE during the active stage of the disease and Ig G, particularly sub-class Ig G4 was more suitable for postoperative follow up.
    Keywords: echinococcosis, Echinococcus granulosus, antigens, diagnosis
  • عبدالله رفیعی
    یکی از مهمترین مباحث اصول فقه، مبحث تعارض ادله است که در منابع اصولی، همواره بابی به آن اختصاص داده شده و از جمله مباحث آن چگونگی جمع است که تحلیل و برداشت درست از این مبحث، ضامن اجرای صحیح دستورات شارع مقدس است. قاعده جمع، بین دلالت دو دلیلی مطرح است که شرایط حجیت در هر دو (از نظر سند و دلالت) کامل باشد و در نگاه اول میان آن ها تعارض مشاهده شود، براساس این قاعده، جمع کردن بین آنها بهتر از طرحشان است. به طور معمول بحث در این قاعده در دو مقام است. 1- مراد از جمع چه نوع جمعی است. 2- ادله آن کدام است؟ یکی از انواع جمع، جمع تبرعی است و مراد از آن رفع تنافی بین دو دلیل یا چند دلیل متعارض بدون شاهد و قرینه ای بر آن. قاعده جمع شامل جمع تبرعی نمی شود؛ به دلیل آنکه این نوع جمع به تاویل کیفی برمی گردد و دلیلی بر اعتبار این جمع وجود ندارد و گرنه موردی برای تعارض دو دلیل باقی نمی ماند. جمع عملی به معنای عمل به مفاد دو یا چند دلیل متعارض به صورت تبعیض در امتثال است.  این جمع نیز خارج از این قاعده است؛ زیرا مستلزم مخالفت قطعیه عملیه با هر دو دلیل است و موجب هرج و مرج در فقه می شود. بنابراین قدر متیقن از این قاعده، جمع عرفی است، جمع عرفی، جمعی است که مطابق قواعد زبانی و مورد قبول اهل لسان و عرف می باشد و  برای اثبات آن از کتاب، سنت، عقل، اجماع وسیره عقلا استدلال شده است.
    کلید واژگان: تعارض, جمع, اولویت, طرح, دلیل لفظی, تعادل, تراجیح
    Abdullah Rafi’Ee
    One of the most important issues in the Islamic jurisprudence bases in the problem of conflict of the reasons that has always occupied a chapter in the books of the subject among the issues of which are the ways of reconcilement the true understanding and analysis of which can guarantee the accurate application of the Islamic orders. The principle of Reconcilement applies between two reasons the validity of which is complete (in terms of both the document and the implication) and at the first glance they seem to be contradictory but reconcilement of them is better than rejecting them. The controversy about the principle usually arises about two matters: 1. what kind reconcilement is meant by Reconcilement? 2. What are the proofs of it? One kind of the reconcilement is reasonless reconcilement that is solving the conflict between the two reasons with no evidences. But this principle does not include this kid of reconcilement, since it refers to qualitative justifications for validity of which we have no proof; otherwise there were never conflicts between reasons at all. Another kind of reconcilement is the practical one that is partial application of the both conflicting reasons. This one is also out of inclusion of the principle; since it leads to definite disobedience of the both the reasons and entails a kind of chaos in jurisprudence. Therefore, the customary reconcilement is intended by the principle. Customary reconcilement is a reconcilement in accordance with the language rules and accepted by the people of the language and the community. They have argued by the Qur’an, tradition, logic and the manner of the intellectual to prove this principle.
    Keywords: conflict, Reconcilement, priority, rejection, verbal reason, equality, preferences
  • رضا غفاری، * عبدالله رفیعی، مهدی تولا
    زمینه و هدف
    در طی سال های متمادی عفونتهای انگلی، یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی بوده است. یکی از دلایل اصلی این موضوع شرایط جغرافیایی و تنوع انگلهای مختلف می باشد. لذا آگاهی از شیوع عفونت های انگلی می تواند زمینه ساز ارتقای بهداشت عمومی شود.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی_توصیفی، 300 نمونه مدفوع به صورت تصادفی از کودکان زیر 15 سالی که به بیمارستان ابوذر اهواز مراجعه کرده بودند، گرفته شد. سپس با استفاده از روش مستقیم و تکنیک تغلیظ فرمالین_ اتیل استات، نمونه ها مورد آزمایش قرار گرفتند.
    یافته ها
    شیوع کلی عفونت های انگلی در این مطالعه 5% بود. فراوانی انگلهای بیماری زا، ژیاردیا لامبلیا 1% و آنتاموبا هیستولیتیکا / دیسپار 1% و انگلهای غیر بیماری زای، انتاموبا کلی 1/3% و بلاستوسیستیس 1/7% بوده است.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که عفونت های انگلی در مقایسه با مطالعات گذشته کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. مطالعه حاضر موید اهمیت عفونت های تک یاخته ای روده ای به ویژه ژیاردیا لامبلیا و بیانگر آلودگی انگلی در کودکان مراجعه کننده به بیمارستان ابوذر به عنوان نمونه ای از جمعیت مورد بررسی است.
    کلید واژگان: تک یاخته های روده ای, عفونت های انگلی, اهواز, بیمارستان ابوذر
    Reza Ghafari*, Abdollah Rafiei, Mehdi Tavalla
    Background And Objective
    For a long time, intestinal parasite infections are the major public health problem. The main reason for this affair is due to differences in geographical conditions and existence of different parasites. Therefore awareness about the parasitic prevalence in our area is an importance public health matter. Subjects and
    Methods
    In current cross-section study 300 stool samples were collected from children patient less than 15 years, who were referred to Abozar hospital in Ahvaz. The samples were investigated by direct smear and formalin-ethyl acetate concentration technique.
    Results
    Overall intestinal parasite prevalence was 5%. The identified pathogenic parasites frequencies were Giardia lamblia 1% and Entamoeba histolytica/dispar 1%. The common non-pathogenic protozoa were Entomoeba coli 1.3% and Blastocystis hominis 1.7%.
    Conclusion
    It seems prevalence of parasitic infections has been decreased considerably during recent years. However present study showed that protozoa infection especially by Giardia lamblia is still the main important parasitic infection and is a public health problem in Khuzestan region.
    Keywords: Protozoa infections, Parasitic infections, Ahvaz, Abozar hospital
  • سهیلا نیک اخلاق، نادر صاکی*، عبدالله رفیعی، مرتضی محمدی، مریم شاهرخی
    زمینه و هدف

    عفونت سینوزیت قارچی مهاجم و فرصت طلب ناشایع می باشد که معمولا در افراد مبتلا به نقص ایمنی رخ می دهد و با توجه به افزایش افراد مبتلا به این عارضه، افزایش تعداد موارد مبتلا به این عفونت دیده می شود. هدف از این مطالعه بررسی علل زمینه ای، علایم بالینی و تشخیص زودرس مبتلایان می باشد.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر یک مطالعه گذشته نگر در طی یک دوره 5 ساله از سال 1380 تا 1384 می باشد. تمام بیمارانی که با تشخیص اولیه رینوسینوزیت قارچی مهاجم بستری شده اند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. از تمام بیماران نمونه کشت و اسمیر از ترشحات بینی و سینوس و بیوپسی بافتی به منظور بررسی موکور مایکوز انجام شد. فاکتورهای مستعد کننده و یافته های بالینی که منجر به تشخیص زودرس می شود مورد ارزیابی قرار گرفته است.

    یافته ها

    در 25 بیمار مورد مطالعه، متوسط سنی بیماران 6/56 سال بوده، 18 مورد (72%) زن و 7 مورد (28%) مرد بودند. در 15بیمار، نمونه بافتی موکور مایکوز دیده شده است. شایع ترین علت زمینه ای دیابت (%76)، شایع ترین یافته بالینی نکروز بینی (88%)، شایع ترین سینوس درگیر ماگزیلاری (76%) و شایعترین اعصاب کرانیال درگیر عصب فاشیال (46%) بود. عوارض چشمی در 19 مورد (76%)، عوارض مغزی در 4 مورد (16%) و مرگ در 7 مورد (28%) بیماران اتفاق افتاد.

    نتیجه گیری

    بدلیل میزان مرگ و میر بالای سینوزیت قارچی مهاجم مسائل بحث انگیز در رابطه با درمان این بیماری همچنان وجود دارد. تشخیص زود رس و درمان طبی و جراحی این بیماری اساسی است.

    کلید واژگان: رینوسینوزیت قارچی مهاجم, دیابت, تظاهرات بالینی زودرس, اهواز
    Soheila Nikakhlagh, Nader Saki, Abdollah Rafiee, Morteza Mohammadi, Maryam Shahrokhi
    Background And Objectives

    Invasive fungal sinusitis is an uncommon and invasive infection that occurs often in patient with immunocompromised condition. Due to increase in people with this condition، increasing the number of cases with this infection was seen. The purpose of this study is to evaluate the predisposing factors، clinical finding and early diagnosis of this disease. Subjects and

    Methods

    This is a retrospective study undertaken from 2001 to 2006. All patients، admitted with initial diagnosis of invasive fungal rhinosinusitis، were evaluated. In order to verify mucor mycosis; cultures and smears of nasal and sinus secretions as well as tissue biopsy were taken from all patients. The predisposing factors and clinical finding that led to early diagnosis of the disease were evaluated.

    Results

    of 25 patients (18 females and 7 maels)، with a mean age of 56. 6 years old. Pathologic report was positive for mucor mycosis in 15 patients. The most common underlying cause was diabetes mellitus (76%). The most clinical finding was nasal necrosis (88%)، and the most involved sinus was maxillary sinus (76%). While the most involved cranial nerve was facial nerve (46%). Orbital complication was seen in 19 patients (76%). Cerebral complication in 4 patients (16%) and death occurred in 7 patients (28%).

    Conclusion

    The clinical challenge of diagnosing and treating invasive fungal sinusitis is evident by the high mortality rates for this disease. Early diagnosis with aggressive medical and surgical intervention is critical for survival.

    Keywords: Invasive Fungal Rhinosinusitis, Diabetes Mellitus, Early clinical presentation, Ahvaz
  • آرش عزیزی، عبدالله رفیعی، شیرین لواف، ابوالفضل فخرالدینی
    هدف
    افراد دیابتیک به برخی از عفونتها حساسیت بیشتری نشان می دهند کاندیدیازیس دهانی یکی از شایع ترین عفونت های فرصت طلب در افراد دیابتی و مبتلایان به نقص ایمنی است. گزارش های مکرر دال بر افزایش شیوع گونه های کاندیدا در حفره دهان افراد دیابتی نسبت به افراد غیر دیابتی وجود دارد.هدف از این تحقیق، تعیین سوشهای مختلف کاندیدا در بزاق دهان افراد دیابتیک و مقایسه آن با افراد غیر دیابتیک می باشد که ضمن انجام این کار pH بزاق دهان نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
    روش بررسی
    روش تحقیق بصورت مورد شاهدی می باشد. مطالعه مزبور در بخش دیابت بیمارستان گلستان شهر اهواز در سال تحصیلی 82-81 انجام گرفت. 140 بیمار در دو گروه 70 نفری شامل افراد دیابتیک و غیر دیابتیک مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از آموزش صحیح بهداشت دهان و دندان به افراد مطالعه بعد از دو هفته در شرایط ناشتا نمونه برداری با سواپ از بزاق آنها انجام می گرفت. سپس در محیط کشت رنگی کروم آگار کاندیدا کشت داده می شد، و بعد از 48 ساعت قرار دادن در انکوباتور مورد ارزیابی قرار می گرفت. بعد از نمونه گیری از دهان، بوسیله کاغذهای pH سنج میزان pH دهان افراد دو گروه مشخص می شد. با استفاده از آزمونهای T-Test، Non parametric، Chi – square داده های بدست آمده از این تحقیق آنالیز آماری شدند.
    یافته ها
    این بررسی نشان داد که میزان حضور کاندیدا در بزاق دهان افراد دیابتیک نسبت به افراد غیردیابتیک بیشتر بود. کاندیدا آلبیکانس شایع ترین گونه موجود در بزاق دهان افراد هر دو گروه بود. همچنین PH بزاق افراد دیابتیک نسبت به گروه غیر دیابتیک پایین تر بود و اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده شد. (03/0 = p)
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد، کاندیدا بخصوص گونه آلبیکانس در دهان مبتلایان به دیابت شیوع قابل توجهی دارد و می تواند سبب ایجاد کاندیدیازیس دهانی شود. لذا رعایت بهداشت دهان و دندان کنترل قند خون و استفاده به موقع از داروهای ضد قارچ موضعی در مواقع ابتلا به کاندیدیازیس ضروری است.
    کلید واژگان: کاندیدا آلبیکانس, دیابت ملیتوس, بزاق, عفونت فرصت طلب
    Azizi A., Rafiee A., Lavaf Sh, Fakhredini A
    Diabetic patients are more sensitive to some infection. Oral Candidiasis is one of the most common opportunistic infection in diabetic and immunocompromised patients. Several reports indicate increase of oral Candidiasis species in oral cavity of diabetic subjects rather than non – diabetic subjects, Almost half of diabetic subjects are carriers of Candida species specially Candida albicans. The aim of this research, was to compare the pH and the prevalence of different Candida species in diabetic and non-diabetic saliva. This research was a case-control study. This study was done in Ahwaz Golestan hospital in 1381-82. A total of 140 patients were recruited and divided in two groups of diabetic and non-diabetic (70 persons in each). They were trained an oral hygiene procedure. After two weeks cotton-swab samples were taken from their saliva. The swabs were cultured in chromagar media. The pH of their saliva was measured using a pH paper. For statistical analysis of the data, Chi-squired, non-parametric and T– tests were used.The age of population in both groups was between 25 to 65 years old. The results showed a significantly higher presence of Candida species in diabetic saliva than in non-diabetic patients. Candida albicans was the most common Candida in the saliva of both groups. The salivary pH in diabetic patients was significantly (p<0.05) lower than non-diabetic patients.These research shows that Candida species, especially Candida albicans in the mouth of diabetic patients have significant presence and these patients are at a greater risk of developoing oral caondidiasis. It is recommended that oral hygiene, control of blood sugar and, when infected, early use of local anti fungal is necessary
  • آرش عزیزی، اسمعیل ایدنی، عبدالله رفیعی، شیرین لواف، نسترن کیخا
    بیان مساله: کاندیدا یک ریزجاندار (میکروارگانیسم) فرصت طلب است، که هرگاه عوامل آماده کننده ی آن وجود داشته باشند، حالت بیماری زایی پیدا می کند. یکی از عوامل آماده کننده ی افزایش شیوع کاندیدا، مصرف داروهای کورتیکواستروئید است. بررسی های موجود در خصوص عفونت های قارچی در بیماران مصرف کننده کورتیکواستروئیدهای استنشاقی دارای تناقض است.
    هدف
    هدف از این پژوهش، بررسی اثر دو داروی کورتیکواستروئید استنشاقی فلوتیکازون و بکلومتازون بر شمار و فراوانی گونه های کاندیدا در بزاق بیماران دچار آسم و مقایسه ی آن با افراد سالم بود.
    مواد و
    روش
    در این بررسی تجربی، بررسی بر روی سه گروه از افراد انجام گرفت، یک گروه 30 نفری، شامل افرادی، که به آسم دچار بودند و داروی فلوتیکازون استنشاقی مصرف می کردند، یک گروه 30 نفری افراد آسمی، که بکلومتازون استنشاقی مصرف می کردند و یک گروه 60 نفری از افراد سالم، که به عنوان گروه شاهد برگزیده شدند. پس از بررسی پیشینه ی پزشکی و اطمینان از نبود عوامل آماده کننده کاندیدا، افراد برگزیده شدند. بزاق افراد در لوله های آزمایش سترون شده گردآوری شده و در محیط کشت کروم آگار برای بررسی انواع گونه ی کاندیدا کشت داده شدند و گونه ی کاندیدا و فراوانی آنها ثبت گردید. داده ها با استفاده از واکاوی واریانس یک سویه (One way ANOVA) و آزمون توکی (Tukey) واکاوی شدند.
    یافته ها
    برپایه ی این بررسی، شمار کلونی های کاندیدا در سه گروه یاد شده نسبت به هم تفاوتی معنادار داشت و در افراد مصرف کننده ی فلوتیکازون نسبت به دیگر گروه ها، میزان کاندیدا بیشتر بود (001/0p<).
    نتیجه گیری
    این بررسی نشان داد، که میزان گونه های کاندیدا در افراد مصرف کننده ی کورتیکواستروئیدهای استنشاقی، به مراتب بیشتر از افراد گروه سالم است و برای پیشگیری از عفونت کاندیدایی، رعایت درست بهداشت دهان و جلوگیری از عوامل آماده کننده ی عفونت کاندیدایی، در این بیماران سفارش می شود.
    کلید واژگان: کاندیدا, آسم, بزاق, کورتیکواستروئید, فلوتیکازون, بکلومتازون
    Azizi A., Ideni E., Rafiee A., Lawaf Sh., Keykha N
    Statement of Problem: Candida is an opportunistic organism which will become pathogen if predisposing factors are present. One of the predisposing factors for increasing prevalence of candida is the use of corticosteroids. Researches on candida infections in treated patients with inhaled corticosteroids are controversial.
    Purpose
    The purpose of this study was evaluating the effect of two inhaler corticosteroids (Fluticasone and Beclomethasone) on the number and frequency of candida species in saliva and its comparison with normal subjects.
    Materials And Method
    This experimental research was performed on three groups of individuals. The first group was 30 asthmatic patients used inhaler Fluticasone, the second group with the same number of patients used inhaled Beclomethasone and the third group was composed of 60 normal individuals as control. Subjects were selected after evaluating the medical history and assurance of absence of the predisposing factors. Subjects’ saliva were gathered in sterilized tubes and cultured in chromagar media for evaluating the type of candida. The results were analyzed with oneway and tukey tests.
    Results
    Based on this study, the number of candida species was significantly different among the three groups. The number of candida species in patients used fluticusone was higher in comparison with the other two groups (p<0.001).
    Conclusion
    This study showed that the number of candida species in patients treated with corticosteroids inhaler was high in comparison with the control group. Thus for avoiding candida infection, proper oral heath and prevention of predisposing factors in these patients are recommended.
  • نسرین امیررجب، عبدالله رفیعی، محمد امیدیان، محمد ماپار، رضا یعقوبی، سیما رسایی، صدیقه موسوی
    سابقه و هدف
    درماتوفیتوزیس یا کچلی ها بیماری های واگیردار و شایعی هستند که در تمام نقاط دنیا به خصوص در نواحی گرمسیر و مرطوب یافت می شوند. در میان انواع کچلی ها، کچلی سر از شیوع بالایی برخوردار است. میزان شیوع این عفونت در نقاط مختلف ایران و سایر کشورهای جهان متفاوت گزارش شده است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین توزیع فراوانی کچلی سر براساس توزیع سنی، جنسی و تعیین عوامل اتیولوژیک آن در افراد مشکوک به ضایعات قارچی در شهرستان اهواز می باشد.
    روش کار
    جهت انجام این مطالعه، در طول سال های 1382-85 از بیماران مشکوک به ضایعات قارچی مراجعه کننده به مراکز مختلف درمانی در شهرستان اهوازنمونه برداری به عمل آمد. از نمونه های به عمل آمده، آزمایش مستقیم و کشت انجام گردید و جهت تعیین گونه های قارچی از کشت روی لام و تست های تکمیلی در صورت ضرورت استفاده شد.
    یافته ها
    از 5312 مورد مشکوک به ضایعات قارچی، 1150 مورد (21.6 درصد) مبتلا به درماتوفیتوزیس بودند و ضایعات کچلی سر 127 مورد %11 آنها را تشکیل می داد. ضایعات نوع اکترتریکس با 88.19 درصد بیشترین موارد را شامل شد و ضایعات آندوتریکس (9.45 درصد) و فاووس (2.36 درصد) در رده های بعدی قرار گرفتند. تریکوفیتون وروکوزوم در 71.65 درصد بیشترین عامل ایجاد بیماری بود و میکروسپوروم کانیس، تریکوفیتون روبروم و تریکوفیتون ویولاسئوم، تریکوفیتون شوئن لاینی و تریکوفیتون منتاگروفایتس به ترتیب در رده های بعدی قرار گرفتند. بیماری در افراد مذکر با 79.53 درصد، میزان شیوع بیشتری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    به رغم کاهش میزان کچلی سر در مقایسه با سال های گذشته، مطالعه حاضر موید شیوع این بیماری در منطقه بوده و با توجه به اینکه عوامل حیواندوست بیشترین علت بیماری می باشند (71.65 درصد) به نظر می رسد تماس مستقیم و به ویژه تماس غیر مستقیم مهمترین نقش را در انتشار بیماری در منطقه داشته باشد.
    کلید واژگان: درماتوفیتوزیس, درماتوفیت, کچلی سر, اپیدمیولوژی
  • عبدالله رفیعی، احمد حمادی، فرهاد حمزه لویی
    سابقه و هدف
    عفونت های ثانویه یکی از معضلات اساسی در بیماران سوختگی بشمار می روند. مصرف آنتی بیوتیک، ضعف سیستم ایمنی، سوء تغذیه، دبریدمان های متعدد و جراحی از عوامل مساعد کننده عفونت ناشی از قارچ های ساپروفیت در بیماران سوختگی می باشند. هدف مطالعه حاضر تعیین کلونیزاسیون عوامل قارچی در زخم های ناشی از سوختگی در بیماران بستری در بیمارستان طالقانی بود.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی روی 414 بیمار دچار زخم ناشی از سوختگی در بیمارستان طالقانی اهواز انجام گرفت. به طور هم زمان لام مستقیم و کشت از نظر قارچ شناسی از زخم بیماران تهیه شد. نمونه ها ابتدا با پتاس 10% شفاف و گسترش وتهیه شده با بلودومتیلن رنگ آمیزی شد. تمامی نمونه ها در محیط های سابورودکستروزآگار کشت داده شدند. عوامل قارچی با استفاده از بررسی ساختمان ماکروسکوپی و ریزبینی قارچ و در مورد مخمر، با روش تولید لوله زایا مورد شناسایی قرار گرفتند.
    یافته ها
    37 (8.9%) بیمار از کل بیماران مورد بررسی دارای عناصر قارچی در نمونه تهیه شده مستقیم و کشت بودند. گونه های قاراچی جدا شده از بیماران شامل آسپرژیلوس فومیگاتوس، کاندیدا آلبیکنس، رایزوپوس، پنی سیلیوم و آلترناریا بود. کاندیدا آلبیکنس و آسپرژیلوس فومیگاتوس بترتیب با 17 (47.2%) و 10 (27.7%)، بیشترین موارد جدا شده از ضایعات را شامل بودند. تفاوت معناداری از نظر موارد مثبت قارچی با گروه های سنی، جنسی، بخش های مختلف و میزان سوختگی در بیماران مورد مطالعه بدست نیامد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر از نظر میزان شیوع و همچنین گونه های قارچی جداشده باسایز مطالعات انجام شده همخوانی زیادی را نشان داد. عدم وجود تفاوت بین شیوع کلونیزاسیون قارچی با سایر متغیرها نظیر گروه های سنی، بخش های مختلف بیمارستانی و درصد سوختگی احتمالا بدلیل وحدت رویه درمانی و وجود شرایط مشابه برای بیماران در بخش های مختلف می باشد. با بوجه به احتمال انتشار کلونیزاسیون های قارچی به سایر نقاط بدن و در مواردی احتمال ابتلا بیماران به سپتی سمی ناشی از قارچ ها و پیش آگهی ناشی از این عفونت ها مراقبت از بیماران و در صورت نیاز درمان آنها گام مهمی در پیشگیری از خطرات احتمالی این عفونت ها می باشد.
    کلید واژگان: زخم های سوختگی, عفونت های قارچی, قارچ های ساپروفیت
  • دکترسیدمحمد علوی، عبدالله رفیعی، عبدالرسول نیکخوی
    سابقه و هدف
    ابتلا به بروسلوزیس در عشایر استان خوزستان، همواره به عنوان یک مساله و معضل بهداشتی مطرح بوده است. به علت فقدان یک مطالعه دقیق و همه جانبه و قابل استناد در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیوع سرمی آلودگی به بروسلا در عشایر کوچ نشین استان انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی – مقطعی است که در سال 1383 در جامعه عشایری استان خوزستان انجام گرفت. 3594 نفر شامل 49.9% مذکر و 50.1% مونث با نمونه برداری تصادفی خوشه ایمورد بررسی قرار گرفتند. مواد بکار برده شده شامل نمونه سرم، آنتی ژنهای رزبنگال، رایت 2ME و پرسشنامه بود. سرم افرادی که رایت آنها مثبت بود با 2ME مورد بررسی قرار گرفت. رایت و 2ME مساوی یا بالاتر از 1.80 بعنوان مثبت تلقی شدند.
    یافته ها
    از مجموع 3594 نفر مورد بررسی در 287 نفر (8%) آزمایش رزبنگال و در 283 نفر (8%) آزمایش رایت مثبت بود. 228 نفر (6.3%) با آزمایش 2- مرکاپتواتانول مثبت شدند. از مجموع 287 نفری که با آزمایش رزبنگال مثبت شدند 283 نفر آزمایش رایت مثبت داشتند.
    نتیجه گیری
    شیوع سرمی بروسلوز بر اساس مطالعات گذشته 3% گزارش شده است. شیوع سرمی بروسلوز در مطالعه حاضر جامعه عشایری استان خوزستان 8% بود که بیانگر شیوع بالای این بیماری است. به نظر می رسد تعداد زیادی از جامعه مورد بررسی به دلیل شیوه زندگی (تماس نزدیک با حیوانات مثل بز و مصرف محصولات لبنی غیر پاستوریزه) در معرض آلودگی باشند.
    کلید واژگان: بروسلوزیس, شیوع سرمی, عشایر کوچ رو, خوزستان
  • عبدالله رفیعی، اسد میرزایی، عبدالهادی جهانشاهی، عبدالحسین طلایی زاده، شریف مراغی
    هدف
    تشخیص سرولوژیکی کیست هیداتید که در اثر ابتلا به اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد می شود، به کمک تکنیکهای مختلف انجام شده است. نبودن یک روش استاندارد جهت تهیه آنتی ژن، حساسیت و ویژگی تستها را تحت تاثیر قرار داده است. هدف از این مطالعه ارزیابی کاربرد آنتی ژن پروتواسکولکس اکینوکوکوس گرانولوزوس (تهیه شده از گوسفندان آلوده) با استفاده از روش الایزا و ایمنوبلات در تشخیص کیست هیداتید انسان بوده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه در مجموع 353 نمونه سرم شامل 100 نمونه از افراد بیمار مبتلا به کیست هیداتید که تشخیص آنها با جراحی و آزمایشات پاتولوژی صورت گرفته بود، 200 نمونه سرم از افراد سالم اهدا کننده خون و 53 نمونه سرم از افراد مبتلا به بیماری های هترولوگ و دیگر بیماری های انگلی بررسی شدند.
    یافته ها
    بعد از انجام آزمایش تمام نمونه های سرم به روش الایزا، از مجموع 100 نمونه سرم افراد مبتلا به کیست، 86 نمونه مثبت و 14 نمونه منفی شدند و از 53 نمونه سرم هترولوگ 13 نمونه بطور کاذب مثبت شدند. بنابراین حساسیت و ویژگی الایا به ترتیب 86 و 75.5 درصد بدست آمد و بدون در نظر گرفتن افراد مبتلا به آلوئولار اکینوکوکوزیس و سیستی سرکوزیس ویژگی الایزا به %80 افزایش می یابد. آنتی ژن پروتواسکولکس در روش SDS – PAGE شامل 13 باند آنتی ژن درمحدوده 28-112 کیلودالتون بود، که در آزمایش ایمنوبلات با نمونه های سرم واکنش دادند. در آزمایش ایمنوبلات از مجموع 100 نمونه 93نمونه و 7نمونه از سرم ها با هیچ کدام از باندها واکنش ندادند و باندهای 38 و 59 کیلودالتون به ترتیب دارای بیشترین ویژگی و حساسیت بودند. به طور کلی حساسیت و ویژگی ایمنوبلات به ترتیب 93 و 64.1 درصد بدست آمد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه بنظر می رسد که پروتواسکولکس می تواند یک منبع مناسب آنتی ژن در تشخیص سرولوژیکی هیداتیدوزیس انسانی باشد. به نظر می رسد استفاده همزمان از تکنیک الایزا و وسترن بلات جهت تشخیص و تائید نهایی یست دارای مزیت بیشتری باشد. باند 38 کیلودالتون آنتی ژن پروتواسکولکس اختصاصی ترین باند این آنتی ژن در تشخیص سرولوژی کیست هیداتید می باشد.
    کلید واژگان: اکینوکوکوس گرانولوزوس, کیست هیداتید, پروتواسکولکس, الایزا و ایمنوبلات
    Rafiei A., Mirzaei A., Jahanshahi Ah, Talaeizadeh Ahand Maraghi S
    Objectives
    Serological diagnosis of cystic echinococcosis (CE), caused by Echinococcus granulosus, has been performed by different techniques. The lack of a standardised method for antigen preparation affects the sensitivity and specificity of the tests. The aim of this study was to assess the usefulness of Echinococcus granulosus protoscolex antigen, obtained from naturally infected sheep, using ELISA and immunoblot techniques.
    Methods
    Overall we tested 353 serum samples comprising: one hundred sera from surgically confirmed cystic echinococcosis, 200 sera from native healthy sheep and 53 heterologous sera were evaluated.
    Results
    ELISA results showed 86 of samples of hydatidosis sera were positive and 14 samples showed negative. While 14 samples of heterologous group showed cross reaction. The sensitivity and specificity of ELISA obtained 86% and 75.5% respectively. On the other hand, protoscolex of Echinococcus granulosus, after electerophoresis by SDS-PAGE, showed 13 antigenic bands of 28-112 KDa that reacted with serum samples. With immunoblot test, 93 samples of hydatidosis sera showed positive reaction with antigenic bands and 7 samples were negative. The 38 KDa band showed good immunoblot specificity and 59KDa antigen showed high sensitivity. Overall cystic echinococcosis diagnosis by immunoblotting indicated 93% and 64.1% sensitivity and specificity respectively.
    Conclusions
    The findings from the present study suggest that protoscolex can be considered as a good source of antigenic component in serological cystic Echinococcos granulosus. Furthermore, the use of the combination of ELISA and immunoblot techniques for confirmation of laboratory diagnosis of human echinococcosis is advantagous. In addiiton, 38 KDa antigen is the most specific fraction of protoscolex in immunological tests
  • معسود قربانپور، صالح اسماعیل زاده، لیلی نبوی، عبدالله رفیعی، حاجی حاجیکلایی، محمدحسین راضی جلالی، ناصر حقوقی راد، محمدرحیم
    هدف
    ارزیابی روش کواگلوتیناسیون در تشخیص هیداتیدوزیس گوسفند با آزمایش سرم و ادرار. نوع مطالعه: مطالعه تجربی. حیوانات: 2 قطعه خرگوش، 3 قلاده سگ و 19 راس کوسفند.
    روش
    کبد و ریه های گوسفند دارای کیست هیداتیک از کشتارگاه اهواز تهیه شد. از مایع کیست هیداتیک سانتریفوژ شده به دو قطعه خرگوش طی دو مرحله تزریق شد. پس از سرم هیپرایمن خرگوشها جمع آوری گردید. پروتواسکولکس های کیست ها پس از تعیین قدرت حیاتی به تعداد 000/15 به هر قلاده سگ خورانده شد. در عرض دو ماه کالبد گشایی سگها انجام شد و از روده باریک کرم های بالغ اکینوکوکوس گرانولوزوس جمع آوری و تخمها باله کردن بندهای بارور آزاد و شمارش شدند. به هر یک از 13 راس گوسفند مورد آزمایش تقریبا حدود 2000 تخم خورانده شد و 6 راس گوسفند دیگر به عنوان شاهد در شرایط کاملا برابر با گوسفندان مورد آزمایش نگهداری شدند. هر هفته از تمام گوسفندان مورد آزمایش و شاهد خونگیری و هر دو هفته یکبار نمونه هاب ادرار تهیه شد. تمام نمونه ها پس از جمع آوری با روش کواگلوتیناسیون مورد آزمایش قرار گرفتند.
    نتایج
    با انجام آزمایش کواگلوتیناسیون معلوم شد که حساسیت این آزمایش در مورد سرم گوسفندان آلوده تا 5 هفته صفر و از هفته ششم حدود 23 درصد و در هفته های دوازدهم و سیزدهم 100 درصد و در هفته های بعد به تدریج کاهش می یابد. ویژگی آزمایش 100 درصد بوده است. آزمایش کواگلوتیناسیون در روی ادرار گوسفندان فقط از هفته ششم در مورد برخی نمونه ها مثبت شد و به تدریج افزایش یافت تا آنکه در هفته 12 به 100 درصد رسید. سپس در هفته های بعد روبه کاهش نهاد. ویژگی این آزمایش روی ادرار گوسفندان شاهد نیز درصد بوده است.
    نتیجه گیری
    چنین به نظر می رسد که زمان ظهور و تشخیص پادگن های کیست هیداتیک در سرم و ادرار کم و بیش یکسان است. گرچه اخذ جواب مثبت ارزش بسیاری دارد دلی نتایج منفی نشانه عدم وجود کیست هیداتیک نمی باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60.ف شماره 3، 218-213
    کلید واژگان: هیداتیدوزیس گوسفند, اکینوکوکوس گرانولوزوس, آزمایش کواگلوتیناسیون
  • عبدالله رفیعی، محمد لرگرد دزفولی نژاد، اسد میرزایی
    مقدمه
    وجود سویه هایی از انگل اکینوکوکوس گرانولوزوس که با میزبان خود سازش یافته اند در نقاط مختلف جهان توسط مطالعات ژنتیکی فراوان به اثبات رسیده است. اما بررسی های اندکی جهت وجود اختلافات آنتی ژنی در بین این سویه ها صورت گرفته است. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی و مقایسه آنتی ژن مایع و پروتواسکولکس کیست هیداتید گوسفند، گاو، گاومیش،شتر و انسان صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه آزمایشگاهی 131نمونه مایع کیست هیداتید و 42 نمونه پروتواسکولکس تهیه شده از گوسفند، گاو، گاومیش، شتر و انسان به روش الکتروفورز در ژل پلی اکریل آمید به منظور وجود باندهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین به منظور پی بردن به آنتی ژنتیک بودن باندهای مذکور از روش وسترن بلات با استفاده از نمونه های سرم انسانی افراد مبتلا به کیست هیداتید و سرم افراد سالم استفاده شد. کیستهای مورد بررسی از آزمایشگاه های اهواز، تهران و شوشتر در سال 1383 جمع آوری شدند. ارزیابی و مقایسه باندها پس از رنگ آمیزی با کوماسی بلو و آنتی ژن بودن باند و بعد از ایمنوبلاتینگ صورت گرفت.
    یافته های پژوهش: بررسی مایع و پروتواسکولکس کیست هیداتید حیوانات مختلف و انسان، وجود باندهای 8 تا 162 کیلودالتون را نشان دادند. مقایسه کیست هیداتید در بین نمونه های حیوانات مختلف با همدیگر اختلاف هایی را در بین آنها پس از الکتروفورز و ایمنوبلاتینگ نشان دادند، در حالیکه در بین نمونه های بدست آمده از یک نوع حیوان، این اختلافها تنها در الکتروفورز و رنگ آمیزی ژل با کوماسی بلو مشاهده شد. نمونه های پروتو اسکولکس پس از انجام الکتروفورز الگوی یکسانی از باندها را برای نمونه های بدست آمده از یک نوع حیوان و نیز حیوانات مختلف نشان دادند، اما پس از ایمنوبلاتینگ این آنتی ژن، تنها تفاوتهایی در باندهای نمونه شتری مشاهده شد.
    نتیجه گیری نهایی: وجود باندهای مشابه در نمونه های پروتواسکولکس گوسفند، گاو، شتر و انسان ممکن است ناشی از آلودگی آنها با سویه سگی- گوسفندی باشد. در حالیکه وجود باندهای با وزن مولکولی بالا در نمونه های آنتی ژن مایع و پروتواسکولکس کیست هیداتید شتری و عدم وجود آنها در نمونه های دیگر حیوانات و انسان می تواند این احتمال را مطرح سازد که سویه شتری دارای اختلافات آنتی ژنی با سویه گوسفندی میباشد.
    کلید واژگان: اکینوکوکوس گرانولوزوس, کیست هیداتید, پروتواسکولکس
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال