عبدالناصر نظریانی
-
بسامد داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی بسیار است. داستان لیلی و مجنون از قرن چهارم هجری قمری مورد توجه شاعران و ادیبان ایرانی قرار گرفته و در آثار آنان آمده است. تحول و تطور روایت و شخصیت ها و مضامین در داستان ها و حکایت های لیلی و مجنون در ادب پارسی و هچنین ارتباط آن منظومه ها با شرایط مکانی و زمانی که داستان در آن سروده شده است و تفاوت آن با اصل روایت و مکان وقوع داستان عربی آن می تواند در شناخت بهتر و متفاوت از حکایت های نگاشته شده با نام مشترک لیلی و مجنون کمک کند. در این پژوهش بررسی تغییرات شخصیت لیلی در بیان شاعران پارسی زبان هدف اصلی نگارش آن به شمار می آید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منظومه لیلی و مجنون در طول تاریخ ادب فارسی در اشعار شاعران، با توجه به آن چه که از نظامی تقلید کرده اند، جز در موارد جزئی تغییر آن چنانی نداشته است و همگی در مورد وضعیت مکانی و فرهنگی و نیز محتوای منظومه که عشق بی بدیل است، اتفاق نظر داشته اند. لکن تفاوت های باریک و جالبی در شخصیت لیلی در اشعار شاعران وجود دارد.
کلید واژگان: داستان, روایت, شخصیت, لیلی و مجنون.The frequency of Leyli and Majnoon's tales is high in Persian literature. The tale of Leyli and Majnoon has been considered by Iranian poets and authors since the fourth-century AH and has been included in their works. Evolution of narrative, characters, and themes in the tales and anecdotes of Leyli and Majnoon in Persian literature, their relationship in terms of where and when the tale is written, and its difference from the original version and the location of the Arabic story would help to have a better and different understanding of the stories written under the common name Leyli and Majnoon. In this study, the main purpose is the investigation of the Leyli character changes among Persian poets. The research shows that the Layla and Majnoon poems in the history of literature in Persian poets, based on the imitation of Nezami, do not have much variation except minor changes. And all authors reach a consensus about the location and culture, and the pure love, although interesting minor differences were in Leyli's character in their writing.
Keywords: Story, Narrative, Character, Leyli, Majnoon -
در نظام آموزشی کشورمان کتاب های درسی مهم ترین ابزار آموزشی برای معلمان و دانش آموزان می باشد؛ در این میان، کتاب های فارسی به عنوان انتقال دهنده میراث معنوی این مرزوبوم اهمیت و ضرورت بیشتری دارند. ازآنجایی که مفاهیم غنایی، عرفانی، حماسی بخش عظیمی از متون ادبی ما را دربر می گیرد، به همین جهت آشنایی با صورخیال برای درک هرچه بیشتر زیبایی های متون ادبی لازم و ضروری می باشد؛ همچنین از تعداد بیست و پنج سوال بخش ادبیات فارسی عمومی در کنکور سراسری، چهار سوال به آرایه های ادبی اختصاص دارد؛ پس نحوه آموزش آرایه های ادبی در کتاب های نونگاشت فارسی متوسطه بسیار حائز اهمیت می باشد. براساس تحلیل داده های آماری منتشرشده از طرف سازمان آموزش و سنجش کشور، میزان جواب دهی به سوالات این مبحث در اولین کنکور سراسری نظام جدید، در پنج گروه آزمایشی تجربی، ریاضی، انسانی، هنر و زبان تحلیل گردیده است و باتوجه به نتایج به دست آمده در بین کل شرکت کنندگان این پنج رشته ، 20% از دانش آموزان جواب درست، 52% جواب سفید و 27% جواب غلط به این سوالات داده اند که نتایج به دست آمده نشان می دهد در این کتاب ها «آرایه های ادبی» به خوبی آموزش داده نشده است.اهداف پژوهش: نقد و تحلیل محتوای آموزشی کتاب های نونگاشت فارسی مقطع متوسطه اول و دوم.بررسی جایگاه آرایه های ادبی و بصری در کتاب های فارسی.سوالات پژوهش:محتوای آموزشی کتاب های نونگاشت فارسی مقطع متوسطه اول و دوم دارای چه مختصاتی است؟آرایه های ادبی و بصری در کتاب های فارسی متوسطه دارای چه اهمیتی هستند؟کلید واژگان: کتاب فارسی, متوسطه اول و دوم, آرایه های ادبی, کنکور سراسری
-
در این پژوهش با هدف بررسی کلی جایگاه و تحولات ضرب المثل ها در سبک های نثر فارسی، سیر تطور تاریخی کاربرد انواع ضرب المثل ها، نحوه کاربردشان در متن، ارتباط ضرب المثل های فارسی با ضرب المثل های عربی و بررسی رویکرد نویسندگان به آنها در پانزده کتاب منثور در موضوع های مختلف، از قرن پنجم تا قرن نهم تحلیل شده است. در این قرن ها، انواع آیات و احادیث، امثال سایره، سخنان مشایخ، اشعار شاعران و داستان های مشهور به صورت ضرب المثل وارد نثر شده اند، نتایج بررسی ها نشان می دهد: از نظر تاریخی، سبک مرسل (قرن پنجم): دوره آغاز حضور ضرب المثل ها، سبک بینابین (اواخر قرن پنجم): دوره تثبیت، سبک فنی و مصنوع (قرن ششم و هفتم): دوران طلایی و قرن هشتم و نهم: دوران افول کاربرد ضرب المثل ها در متون فارسی است. تکرار بدون تغییر، تکرار با تغییر جزیی، مثل سازی، متروک شدن برخی امثال با تغییر سبک ها از تحولات ضرب المثل در این قرن هاست. جایگاه آنها در متن با حروف و جمله های رابط یا بدون رابط و مستقیم است. ضرب المثل های عربی در چند روش بدون ترجمه، ترجمه لفظی، ترجمه مفهومی و معادل سازی در کنار ضرب المثل های فارسی آمده اند، نویسندگان متون نیز برخی ضرب المثل ها را در راستای اندیشه خود تغییر داده یا رد کرده اند.
کلید واژگان: ضرب المثل, سبک, نثر, متون منثور, جایگاه, تحولIn this study, with the aim of general study of the Place and developments of proverbs in Persian prose styles, fifteen prominent prose books It has been analyzed in various subjects from the fifth to the ninth century AH. About The historical evolution of the use of proverbs, how they are used in the text, the relationship between Persian proverbs and Arabic proverbs and the authors' approach to them. In these centuries, all kinds of verses and hadiths, Common proverbs, sayings of elders, sages, mystics and poems of poet have entered prose in the form of proverbs. The results of the study of developments show: Historically, this is the evolution of proverbs, Morsal style (fifth century): beginning, Beynabeyn style (late fifth century): consolidation, technical style (sixth and seventh centuries): the golden age and the eighth and ninth century: the Age of decline. Repetition without change, repetition with partial change, simile, the abandonment of some proverbs by changing styles are among the evolutions of proverbs in these centurie. The position of proverbs in the text is with a letter and a connecting sentence or without a connecting sentence. A large part of the structure of proverbs has remained unchanged with the change of styles, but some proverbs have been transformed with the change of styles.. Arabic proverbs along with Persian proverbs come in several ways: without translation, verbal translation, conceptual translation and equivalence. The personal style of the writers has been involved in the evolution of proverbs, and some of them have changed or rejected the proverbs in line with their ideas.
Keywords: proverbs, Persian proverbs, Arabic proverbs, prose texts, style, position, transformation -
بیژن الهی از جمله شاعران «شعردیگر» است که در دهه چهل به نوعی از شعر سپید روی می آورد که مفاهیم عرفانی و تاثیرپذیری از آیات قرآن به وفور در آن دیده می شود. چنانچه اگر نمادهای عرفانی، استعاره ها و به طورکلی تصاویر در اشعار وی تاویل نشوند، بخش عظیم و مهمی از محتوا در اشعار الهی مورد غفلت واقع می شود، البته گاه اشاره الهی به آیات قرآن مستقیم و صرفا از طریق سطح لغوی واژگان است، گاه نیز اشارات الهی به آیات قرآن منوط به تاویل تصاویر و رابطه میان اجزاء در محور همنشینی و جانشینی است. نگارندگان در این پزوهش برآنند تا تمامی تاثیرپذیری ها و همچنین نگرش الهی به آیات قرآن را به ترتیب اشعار وی در دو مجموعه شعر «جوانی ها» و «دیدن» به روشی توصیفی- تحلیلی بررسی کنند، همچنین فرآیند شکل گیری معنا به وسیله بهره گیری از قرآن توسط بیژن الهی نیز در این پژوهش مورد توجه نگارندگان است. از نتایج این پژوهش می توان به این نکته اشاره کرد که در مجموعه شعر «دیدن» معشوق غالبا حقیقی و در مجموعه شعر «جوانی ها» معشوق مجازی و نوع عشق غالبا تنانه است.
کلید واژگان: بیژن الهی, تاثیرپذیری, قرآن, معشوقBijan Elahi is one of the "other poetry" poets who in the 40's turned to a type of white poetry in which mystical concepts and influence from the verses of the Qur'an are abundantly seen. If mystical symbols, metaphors and images in general are not interpreted in his poems, a huge and important part of the content in divine poems will be neglected. Of course, sometimes the Divine Vision refers to the verses of the Qur'an directly and only through the lexical level of words, and sometimes the divine references to the verses of the Qur'an depend on the interpretation of the images and the relationship between the components in the axis of coexistence and succession. In this book, the authors intend to analyze all the influences and also the divine attitude towards the verses of the Qur'an in the order of his poems in the two collections of poems "Youths" and "Seeing" in a descriptive-analytical way, as well as the process of the formation of meaning to The means of using Quran by Bijan Elahi is also of interest to the authors in this research. From the results of this research, it can be pointed out that in the poetry collection "Seeing" the lover is often real, and in the poetry collection "Youths" the lover is virtual and the type of love is often carnal.
Keywords: Bijan Elahi, influence, Quran, Beloved -
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 51 (پاییز 1402)، صص 174 -197توجه فروغ در دوره نخست شاعری به شیوه سرایش مشیری سبب شده تا شعر این دو از نظر زبانی و عاطفی شباهت هایی داشته باشند. سادگی و صمیمیت زبان شعر مشیری، بسیار مورد توجه فروغ بود و از طرف دیگر غنای عاطفی اشعار مشیری فراتر از عاطفه حاکم بر شعر یک مرد است؛ علاوه بر این، تصاویر شعری این دو شاعر نیز متمایز جلوه می کند. روح لطیف آن ها مضامین اجتماعی را با تصویرسازی های نرم به گونه ای در چشم مخاطب جلوه گر می سازد که گویی نقاشی چیره دست، در ذهن آن ها نقش آفرینی کرد است. از این رو بررسی، این نقاشی های مجسم با نقاشی های مصور جالب به نظر می رسد؛ لذا ضرورت تحقیقی مستقل در این حوزه احساس می شود. با نگاهی به نقاشی های فرح اصولی درمی یابیم که این نقاش معاصر، با الهام گیری از اشعار معاصر به خلق اثر می پردازد. از همین رو مقایسه مضامین غنایی - اجتماعی اشعار فریدون و فروغ با نقاشی های وی، نقاط مشترک فراوانی در آثار این هنرمندان به دست می دهد.اهداف پژوهش:مقایسه قوه تخیل شعر و نقاشی در مسائل اجتماعی.بررسی شباهت های مسائل اجتماعی در دو هنر متفاوت (هنر و شعر).سوالات پژوهش:مسائل غنایی و اجتماعی در اشعار مشیری و فروغ چه جایگاهی دارد؟مضامین غنایی و اجتماعی در آثار فرح اصولی چه جایگاهی دارد؟کلید واژگان: شعر غنایی و اجتماعی, فریدون مشیری و فروغ فرخزاد, نقاشی اجتماعی, فرح اصولی
-
زبان فارسی و کردی با هم قرابت و خویشاوندی دارند و این قرابت و نزدیکی را می توان در مقوله های دستوری و زبانی نیز مشاهده کرد. هدف اصلی این پژوهش کاربست های قیود اخلاقی در ادبیات کردی و فارسی است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تطبیقی است دقیق تر دستور، بخشی است از زبان شناسی که درباره ساخت آوایی و صرفی و نحوی و معانی زبان بحث می کند. به هرروی، این پژوهش، پژوهشی دستوری است که به تحلیل تطبیقی قید از منظر ساختار، وابستگی، کاربرد و... در زبان فارسی و کردی می پردازد.هر بخش، خود به زیر بخش های کوچک تری نیز بنا بر اقتضایات پژوهش، تقسیم می شود. در هر مورد، تعاریف مربوطه از منابع معتبر استخراج شده و سپس شاهد مثال هایی برای آن ذکرشده است و درنهایت نیز، با نگاهی انتقادی به تعاریف و مفاهیم نگریسته شده و هر جا نیاز بوده است نقدهایی بر آن ها واردشده است.. نتایج نشان داد که اگرچه بررسی چگونگی ساختمان قیدر به سب اینمه در گروه و در جمله واجد بررسی می باشد اما به صورت کلی در دو زبان مورد بررسی مانند هم می باشند. به گونه ای که قیدها در زبانهای فارسی و کردی در دستور گروه قیدی به یک گونه هستند و در شرایط ساختی قید در زبان کردی و فارسی مشابه همدیگرند. همچنین قید در شرایط واژه سازی در کردی و فارسی تغیرپذیر نیست. از نظر معنایی همه واژه های قیدی کردی و زبان فارسی هم مانند هستند.
کلید واژگان: زبان فارسی, زبان کردی, قید, معنا, مفهوم -
کی از وجوه تمایز صوفیه نسبت به سایر فرقه ها و نحله ها، موضوع شطح و طامات بوده که از قضا یکی از جنجالی ترین ویژگی های گفتاری این قشر بوده است. در این پژوهش به بررسی جریان تمایززدایی در عرفان با تاکید بر پدیده شطح و طامات از آغاز تا قرن نهم هجری پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه عرفا در ابتدا برای متمایزساختن خود از سایر جریان های فکری، به برخی آداب و رسوم و رفتارهای خاص روی آورده اند، اما رفته رفته این تمایزیابی ها مورد انتقاد و مخالفت دو گروه قرارگرفته است؛ گروهی که به منظور تخطیه کلیت عرفان، سنت های ویژه عرفا را دستاویز هجمه خود قرارداده اند و گروه دیگری که از قشر عرفا، اقدام به مبارزه با این افراط و رد و انکار برخی ویژگی های رفتاری و گفتاری عرفا کرده اند. بنابراین موج تمایززدایی از عرفان که از ابتدای شکل گیری این جریان فکری به حیات خود ادامه داده بود، رفته رفته شدیدتر و همه گیرتر شد و از آنجا که خود عرفا نیز با اتکا به نقد درون گفتمانی، به پایش و پالایش آداب و رسوم غیرعادی عرفان پرداختند، شطح و طامات نیز مورد هجمه قرارگرفت و بعدها صوفیه بنا به مصلحت خویش و به منظور پاسداری از اعتقادات و باروهای اصیل خویش، شطح و طامات را که زمانی وجه ممیزه عرفان بود، به دلیل جنجال آفرینی و حاشیه سازی اش، از گفتار و سیره خویش زدودند
کلید واژگان: تمایزیابی, تمایززدایی, عرفان, تصوف, شطح و طاماتOne of the distinguishing features of Sufism from other sects has been the issue of flattery, which ironically has been one of the most controversial features of this group. In this research, we have studied the process of differentiation in mysticism with emphasis on the phenomenon of Shath and Taamaat from the beginning to the ninth century (AH). The results show that although mystics initially resorted to certain customs and behaviors to distinguish themselve from other currents of thought, these distinctions were gradually criticized and opposed by both groups. A group that has used the special traditions of mystics as a pretext for its transgression in order to transcend the totality of mysticism, and another group of mystics who have tried to fight against these extremes and deny some behavioral and speech features. Thus, the wave of differentiation from mysticism had continued from the beginning of the formation of this current thought and became more and more intense and pervasive, since the mystics themselves, relying on critique within the discourse began to monitor and refine unusual customs. They practiced Mysticism, Shath and Taamaat were also attacked, and later, in their own interest and in order to protecting their original beliefs and fortifications, Shath and Taamaat, which were the hallmark of mysticism, due to its controversy and marginalization, were attacked. Sufis erased their speech and character of Taamaat.
Keywords: Differentiation, Dedifferentiation, mysticism, Sufism, Shath, Taamaat -
شعر و موسیقی ارتباط دیرین و تنگاتنگی با یکدیگر دارند و معمولا لازم و ملزوم همدیگر بوده اند. اگرچه در این روزگار، به خاطر گستردگی، هر کدام برای خود راهی پیدا کرده و به کمال رسیده اند، اما آن پیوند دیرینه هنوز پابرجاست و بدون همدیگر ناقص و ناتمام هستند. ایهام یکی از آرایه هایی است که در شعر تعدادی از شاعران نمود و برجستگی خاصی دارد و به دلیل کاربرد کلمات و جملات موهم، سخنوران به آن عنایت ویژه ای داشته اند. این آرایه را می توان جزو ویژگی های سبکی آن شاعران محسوب کرد و اگر ایهام با اصطلاحات موسیقی درهم بیامیزد زیبایی ویژه ای پیدا می کند و بیشتر، خواننده را به اعجاب و ژرف اندیشی وا می دارد. عصار تبریزی (792 ه ق) جزو معدود شاعرانی است که به خوبی از این شیوه، بهره برده است. در این پژوهش، تمام اشعار مثنوی «مهر و مشتری» عصار، منظومi خسرو و شیرین نظامی و غزلیات حافظ از دیدگاه ایهام موسیقایی مطالعه شد، و هر سه شاعر را با همدیگر مقایسه کردیم. عصار در تعدادی زیادی از اصطلاحات ایهام موسیقایی با نظامی و حافظ اشتراک دارد و گاهی نیز از مواردی استفاده کرده است که نظامی و حافظ به آن اشاره ننموده اند ، اصطلاح «شهناز» از آن جمله است. می توان گفت که عصار نیز در حوزه ایهام و ایهام موسیقایی همچون حافظ شاعری پرکار و صاحب سبک است و بیشتر از نظامی به این آرایه ادبی پرداخته است.کلید واژگان: ایهام تناسب, حافظ, عصار, موسیقی, نظامیMusical Terms Ambiguity Techniques in Assar-e-Tabrizi in Comparison with Nezami andHafizAbstractBeing correlatives, poetry and music have always had an ancient affinity standing the question of time, even though over the course of centuries each has evolved into an independent field. In some poets, ambiguity stands out as a literary device and due to the use of ambiguous words and sentences attracts the special attention of many others to the point of dictating itself as a signature feature of style, and still more so when it blends with music to take the reader by wonder and surprise. Assar-e-Tabrizi is a poet, beside a few others, to have achieved perfection in using the technique. In this study, all the lines in Assar's couplet, The Sun and Jupiter(Mehr Va Moshtari) and the poems of Khosrow and Shirin composed by Nezami, were carefully examined in search of instances of musical ambiguity to be compared and contrasted with the sonnets by Hafiz, that is the three poets were contrasted. Findings show that Assar and Hafiz have a lot in common when it comes to musical ambiguity, with Assar making a few innovative moves absent in Hafiz, the term "Shahnaz" being one such move. In fact, the claim can be legitimately made that concerning ambiguity and in particular, musical ambiguity, Assar is as great and distinguished a poet as Hafiz and he has used these literary items more than Nezami.Keywords: ambiguity, Assar, Hafez, musical terms, NezamiKeywords: Ambiguity, Assar, Hafez, musical terms, Nezami
-
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 47 (پاییز 1401)، صص 564 -578جلوه های ناتورالیسم و فابل یکی از مختصات آثار ادبی و هنری معاصر است. منصور یاقوتی از نویسندگان واقع گرای معاصر است که توجه به واقعیت های تلخ و دردناک جامعه، بن مایه اصلی آثار او را تشکیل می دهد. انسان های داستان یاقوتی از میان فقرا، معتادان، بزهکاران، کارگران و افراد فرودست جامعه هستند و اسیر زندگی نکبت باری که راه گریزی برایشان نیست. این تحقیق، مطالعه ای نظری است که به شیوه کتابخانه ای-تحلیلی انجام شده است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، آثار منصور یاقوتی شامل مجموعه داستان های کوتاه تنهاتر از ماه، داستان های آهودره و توشای پرنده غریب زاگرس، داستان بلند پاجوش و رمان بن بست هست. یافته های پژوهش حاکی از این است ویژگی های ناتورالیستی در داستان های کوتاه کلاغ ها، گوژ، قرنطینه و داستان بلند پاجوش و رمان بن بست دیده می شود. داستان های یاقوتی عمدتا پایان تلخی دارند. یاقوتی همچنین به صورت گسترده از حضور حیوانات در داستانهایش بهره گرفته است. حیوانات یا قهرمان داستانی سمبلیک هستند و یا به عنوان بخشی از طبیعت در کنار انسان و یا در تقابل با او حضور دارند و مانند انسان های داستان اسیر جبر محیط و تقدیر تغییرناپذیرشان هستند. ناتورالیسم در نقاشی معاصر نیز حضور پررنگی دارد و نمونه های برجسته آن را می توان در آثار عباس کاتوزیان مشاهده کرد.اهداف پژوهش:بررسی جلوه های ناتورالیسم و فابل در آثار منصور یاقوتی و عباس کاتوزیان.بررسی جلوه های غالب ناتورالیستی در آثار یاقوتی و کاتوزیان.سوالات پژوهش:جلوه های ناتورالیستی و فابل در آثار منصور یاقوتی و عباس کاتوزیان کدام است؟رویکرد اندیشه های ناتورالیستی یاقوتی و کاتوزیان بر کدام وجوه ناتورالیستی بیشتر متمرکز است؟کلید واژگان: واقع گرایی, ناتورالیسم, فابل, منصور یاقوتی, عباس کاتوزیانIslamic Art Studies, Volume:19 Issue: 47, 2022, PP 564 -578The present paper studied naturalism and fable in the works of Mansour Yaghouti. The present research is a theoretical study that has been done by library-analytical method. The study area and society of Mansour Yaghouti's works include a collection of short stories; "Tanhatar Az Mah", "the stories of Ahoodarreh" and "Toshay Parand-e Gharib-e Zagros", the long story of "Pajoosh" and the novel of "Bonbast".Naturalistic features can be seen in the short stories of the “Kalaghha”, “Goozh”, “Quarantine”, and the long story of the “Pajoosh” and “Bonbast” novel. Yaghouti's stories mostly have a bitter ending, such as the stories of “Pajoosh”, “Zir-e Pol-e Pay-e Derakht”, “Ghaziyeh Shishehay-e Morabba”, “Gol Khas”, “Kooche”, “Ahoo”, “Sal-e Korpeh”, “Cheraghi Bar Faraz-e Madiyankooh”, “Tanhatar Az Mah”, “Khandeh”, “Kalaghha”, “quarantine”, “Etesab”, “Talkh”,”Ramona”, “Gozaresh”, “Afei”, “Akhar-e Khat”, “Guiotine”, “Zir-e Aftab”. The presence of animals in Yaghouti's stories is seen dramatically. The protagonists of some stories are animals, such as “Asb-e Tamas Khan” and “Gol Khas”, and in some stories, such as “Gorg”, “Roobaha”, and “Zanboor-e Dana”, animals are used symbolically.Mansour Yaghouti is one of the contemporary realist writers whose attention to the bitter and painful realities of society is the main theme of his works. The people of Yaghouti's story are from the poor, addicts, criminals, workers and the lower classes of society who are trapped in a miserable life and there is no escape for them. Yaghouti has also made the presence of animals in her stories extensivelyKeywords: Realism, Tanhatar Az Mah, Pajoosh, Bonbast
-
قصیده ی عینیه ی ابن سینا اثری عرفانی و رمزی است که در آن روح به شکل پرنده تصویر می شود و از عالم ملکوت به عالم ملک هبوط می کند. هرچند اندیشه ی هبوط روح قرن ها قبل در اندیشه و ادبیات گنوسی مطرح شده بود، این مبحث از ابن سینا به بعد در آثار منثور و منظوم عارفان مسلمان، در قالب تمثیل پرنده ارایه شده است. ازجمله ی آن ها می توان به ملااحمد نراقی (1185یا1186-1245ق) اشاره کرد که در داستان طوطی و شاه مثنوی طاقدیس، به شکلی تمثیلی به این مقوله می پردازد. مقاله ی حاضر پس از ذکر مقدمه ای درباره ی هبوط روح و نماد کبوتر در رساله الطیرها، با روش تحلیلی-مقایسه ای به بیان نقاط اشتراک و افتراق دو اثر داستان طوطی و شاه و قصیده ی عینیه پرداخته است و سرانجام در این دو اثر شباهت هایی مانند نزول روح از عالم بالا، اسارت روح در جسم، ناله ی روح از فراق و وصال طلبی روح و تفاوت هایی مانند واکنش و نبود واکنش روح برای پذیرش هبوط و دخالت و عدم دخالت شیطان در فراموشی وطن اصلی، میان این دو اثر به دست آورده است.
کلید واژگان: ابن سینا, قصیده ی عینیه, ملااحمد نراقی, مثنوی طاقدیس, هبوط روحIntroductionOne of the important intellectual foundations of Islamic mysticism is the belief in the kingdom of the soul and its derivation from the Alawite world and its confinement in the earthly body. In the Islamic world, Ibn Sīnā first portrayed this belief in Ayniyya ode with an allegory Ibn Sīnā's allegory is shaped by the symbol of Varqā or pigeons, and this pigeon descends from its high place and is captured in body cage. In one of the stories of Tāqdīs, the story of Parrot and Shah, Mulla Ahmad Narāqi advances belief in the fall of the soul, like Ayniyya ode, with the allegory of the bird. At first glance, it is obvious that the bird in Tāqdīs is parrot, and in Ayniyya is pigeons, as well as the language of Tāqdīs, Persian and its poetic form is Mathnavi, while the language of Ayniyya ode is Arabic and its poetic form is Ode. However, the points of sharing and differentiating these two works require careful examination. The present article deals with this issue. Accordingly, the main issue of the present study is the expression of the points of commonality and differentiation between the story of parrot and shah from Mathnavi Tāqdīs Mulla ahmad Narāqi and Ibn Sīnā's Ayniyya ode.
Methodology, background and purposeResearch Methodology The method of this article is analytical-comparative method, considering that the base of allegory of both poems is the same, commonalities and differentiations in paying this allegory will be determined, analyzed and compared with each other.
Research backgroundSeveral articles have been written separately about the Ayniyya ode and Mathnavi Tāqdīs, including the articles "The Gnusian Structure of Ibn Sīnā's Ayniyya ode ", "Symbolism in Ibn Sīnā's Ode and its Reflection in the Thought of Muslim Mystics", "Comparative Study of Two
ObjectiveIbn Sīnā's Mystical Ayniyya Ode and Ali Via Eram-Nasib Al-Arida". Analysis of Mathnavi Tāqdīs and its impressed by Mathnawi" and "Molanaye Naraq and Mathnavi Tāqdīs", but as their titles show, none of the authors compared the story of Parrot and Shah Mathnavi Tāqdīs to the Allegorical content of Ayniyya ode.
PurposeThe main purpose of this study is to explain the points of commonality and differentiation between the allegorical story of parrot and shah from Mulla ahmad Narāqi's Tāqdīs Mathnavi and Ibn Sīnā's Ayniyya ode.
DiscussionThe similarities between parrot and shah's story and Ayniyya ode: The descent of the soul from the high world: 1. The most important similarity between parrot and shah's story with the Ayniyya ode is the unity of their main theme that’s mean belief in the the descent of the soul from the high world and its Imprisonment in the prison of the body. Captivity of the soul in the flesh : 2. In their poems, both Ibn Sīnā and Narāqi refer to the captivity of the soul in the flesh and speak of the reluctance of the soul of this confinement. Soul moaning from parting : 3. In both works, the soul whines on parting its original homeland. soul desire to reach the joiner: In both works the soul is in the desire to reach the joiner, which is the same as reaching the original homeland. The material world is like Ruined. Both works see the material world as ruins for the soul. Cause of soul's descension : Both works consider the cause of descension of the soul to be perfection and awareness. Cause of Forgetting the Quds Court : Both works state that the soul, because of belonging to the body and engaging in its needs and other manifestations of the material world, forgets its original origin and homeland, which is the shrine of Quds. The upward trajectory of the soul : In both works, the soul, despite its descension , ultimately has an upward trajectory and will return to its homeland. The differences between parrot and shah's story and the Ayniyya ode: Differences in allegorical birds : 1. The bird that Ibn Sīnā has chosen is a pigeon, but Narāqi has used parrot allegory, which is interesting considering its eloquence and imitatet. Reaction and non-reaction of the soul to accept the descension: 2. As a result of Ibn Sīnā, the pigeon reluctantly welcomes travel, but there is no parrot reaction as a result of Narāqi. The devil's involvement and non-interference in the oblivion of the original homeland : In the work of Narqi, contrary to Satan's objectives, he is also involved in the oblivion of the original homeland. Presence and absence of guidance in the downward trend : Objectively, the guide allegory is not used. Usage and non-usage of philosophical discussions and terms : In the same terminology, questions and astonishments of philosophy are raised that these things are not seen in the Narāqi,s work. Conclusion Undeniably, the story of "Parrot and the Shah" , Masnavi, "Mullah Ahmad Narāqi", regardless of the difference in language and poetic form, is similar to the Ayniyya ode of " Ibn Sīnā" in terms of allegorical and themes. This similarity has been carried out in two main aspects of meaning and form. In terms of meaning, the idea of the soul 's descension from the realm of the kingdom to the material world and his captivity in prison and his attempts to get rid of this prison constitute the theme of two works. Also, in terms of form, both effects are based on the coded allegory of bird,in the first is pigeon and in the second is parrot. In general, the common points of the themes of these two works are: The descent of the soul from the high world, The captivity of the soul in the flesh,Soul moaning from parting, soul desire to reach the joiner, The material world is like Ruined, the cause of the fall of the soul, the cause of the oblivion of the Quds Court and the upward course of the soul and the differentiation points of their themes: the reaction and lack of reaction of the soul to accept the fall, interference and non-interference of satan in the oblivion of the main homeland, the presence and absence of guide in the downward trajectory and using and not using philosophical discussions and terms.
Keywords: Ibn Sīnā, Ayniyyah ode, Mullā Ahmad Narāqi, Masnavi Tāqdīs, Descent of the Soul -
ایهام یکی از زیبا ترین شگردهایی است که در کلام ابهام ایجاد می کند و خواننده را به درنگ وامی دارد و می توان آن را از انواع هنجار گریزی معنایی برشمرد و به خاطر پیچیدگی خاصی که در کلام ایجاد می کند مورد توجه سخندان قرار گرفته است. عالمان علم بدیع از دیر باز در پی تعریفی برای روشن کردن انواع آن بوده اند. برخی تعریفی که برای ایهام توریه آورده اند مربوط به ایهام تناسب است. در حالیکه در ایهام تناسب فقط یک معنی در کلام وجود دارد و معنی دوم غایب است. ایهام در شعر تعدادی از شاعران از جمله عصار تبریزی نمود و تشخص خاصی دارد و می توان او را شاعر ایهام پرداز نامید. در مثنوی «مهر و مشتری» انواع ایهام: ایهام تناسب، ایهام در ایهام، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، ایهام استخدام، ایهام تبادر و ایهام عکس بسامد بسیار زیادی دارد و از این منظر می توان ایهام را از ویژگی های سبکی عصار تبریزی محسوب کرد. تا کنون پژوهشی در باره ی ایهام در اشعار این شاعر انجام نگرفته و اشعار شاعران بزرگی چون حافظ و خاقانی مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیقات انجام گرفته در مورد عصار تبریزی بیشتر مربوط به عرفان و ریخت شناسی مثنوی مهر و مشتری است و جنبه های زیبایی شناسی او از نظرها دور مانده است. بدین خاطر این پژوهش در نوع خود می تواند کاری تازه باشد.
کلید واژگان: ایهام, مثنوی, مهر و مشتری, عصار تبریزیAmbiguity is one of the most beautiful tricks that creates ambiguity in words And it forces the reader to delay, and it can be considered as a kind of semantic aberration. Ambiguity has attracted the attention of speakers because of the special complexity it creates in speech. The scholars of modern science have long sought a definition to clarify its types. Some of the definitions given for Tory ambiguity are related to proportional ambiguity. While in the ambiguity of proportionality there is only one meaning in the word and the second meaning is absent. The ambiguity in the poetry of a number of poets, including Assar Tabrizi, has a special character and he can be called an ambiguous poet. In Masnavi "Mehr and Jupiter" types of ambiguity: proportional ambiguity, ambiguity in ambiguity, ambiguity of contradiction, ambiguity of translation, ambiguity of employment, ambiguity of exchange and ambiguity of photo have a very high frequency and from this perspective ambiguity can be considered as stylistic features of Tabrizi extract. So far, no research has been done on the ambiguity in the poems of this poet and the poems of great poets such as Hafez and Khaghani have been studied. The research done on Tabrizi extract is mostly related to the mysticism and morphology of Masnavi Mehr and Jupiter, and its aesthetic aspects have been overlooked. Therefore, this research can be a new work in its kind.
Keywords: Ambiguity, Masnavi, Mehr, Mostari, Assar-e-Tabriz -
در ادبیات نوین ایران و ترکیه پیدایش و سیر تحول داستان و انواع آن از ابتدا روال مشابهی را پیموده است. ادبیات داستانی هر دو کشور از بدو شکل گیری متاثر از ادبیات غرب هستند که این تاثیر عمدتا از طریق ترجمه ی متون و آثار ادبی به دست آمده است. نتیجه ی این تاثیر، شکل گیری جریان های گوناگون داستان نویسی خواه از لحاظ شکل و خواه از لحاظ مضمون و محتوا است. اورهان کمال یکی از برجسته ترین داستان نویسان ترکیه است که آثار متعددی از او به فارسی ترجمه شده است و یکی از پیشروان ادبیات روستایی است. محمود دولت آبادی نیز یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران است که ادبیات اقلیمی در آثار او مشهود است. این تحقیق کاوشی است تطبیقی با هدف شناخت شباهت ها و تفاوت های موجود در داستان های «برخاک های حاصلخیز» اورهان کمال و «جای خالی سلوچ» دولت آبادی که بر مبنای روش تحلیلی _ توصیفی نوشته شده است. با بررسی هر دو اثر می توان به این نتیجه رسید که کمال و دولت آبادی پلیدی، پریشانی، بی عدالتی و فقر و فلاکت موجود در جامعه ی روستایی را با ریزبینی و دقت توصیف می کنند. اهداف پژوهش: واکاوی عوامل موثر بر فلاکت و از هم پاشیدگی جامعه روستایی در کشورهای ایران و ترکیه. تطبیق رمان اقلیمی جای خالی سلوچ و رمان بر خاک های حاصلخیز.سولات پژوهش:آیا کشورهای ایران و ترکیه رویدادهای تاریخی، شرایط اجتماعی و فرهنگی مشترکی در پایان آغاز سده چهاردهم شمسی تجربه کرده اند؟ کدام تصیم سیاسی مشترک باعث نابودی جامعه روستایی در ترکیه و ایران شد؟
کلید واژگان: جامعه روستایی, اورهان کمال, یحیی دولت آبادی, جای خالی سلوچ, بر خاک های حاصلخیزIslamic Art Studies, Volume:18 Issue: 44, 2022, PP 118 -130In modern Iranian and Turkish literature, the emergence and evolution of storytelling and its varieties has followed a similar pattern from the beginning. Fictional literature in both countries has been influenced by Western literature since its inception, largely through translation of texts and literary works. The result of this impact is the formation of the various streams of storytelling, both in form and content. Orhan Kemal is one of the most prominent Turkish novelists, whose work has been translated into Persian and is one of the pioneers of rural literature. Mahmoud Dowlatabadi is also one of the most influential contemporary Iranian writers whose climate literature is evident in his works. This research is a comparative study aimed at identifying the similarities and differences in the stories of Orhan Kamal's " On Fertile Soils " and "Silhouette Vacancy " by Dowlatabadi with a descriptive-analytic method. By examining both effects, it can be concluded that Kamal and Dowlatabadi describe the evil, distress, injustice and poverty and misery existing in the rural community with meticulousness and accuracy.
Keywords: Rural literature, Novel, Silhouette Vacancy, On Fertile Soils -
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 48 (پاییز 1400)، صص 325 -356بیان احساسات شخصی در مفهوم گسترده آن در قالب نظم و نثر در دوره های مختلف همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان ادب فارسی قرار گرفته است. احساسات شخصی اعم از نرم ترین تا درشت ترین آن ها در دایره ادب غنایی می گنجد. رمان یکی از انواع ادبی و نوع ادبی غالب در عصر حاضر است که پتانسیل و فضای لازم برای خلق و آفرینش مفاهیم غنایی را در خود دارد. رمان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی و اولین اثر شناخته شده به سبک ریالیسم در ادبیات فارسی می باشد. در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده تا با بهره گیری از شیوه توصیفی-تحلیلی، انواع مفاهیم غنایی در این رمان مورد بررسی قرار گیرد. مفاهیم غنایی در رمان شوهر آهوخانم بیشتر به صورت وصف، عشق و محبت، غم و اندوه، خشم و نفرت، شادی و امیدواری و موسیقی و رقص نمود پیدا کرده است. نویسنده از این مفاهیم در جهت توصیف فضا، حالات روحی شخصیت های داستان و اثرگذاری بیشتر بر مخاطب بهره گرفته است.کلید واژگان: مفاهیم غنایی, رمان, شوهر آهوخانم, علی محمد افغانیExpressing personal emotions in its broad concept in the form of poetry and prose has always been considered by poets and writers of Persian literature in different periods. Personal feelings and emotions, from the most delicate to the greatest, fall into the realm of lyrical literature. The novel is one of literary genres and it is the dominant literary genres of the present age, which has the potential and space to create lyrical concepts. “Shohare AhooKhanom” is a novel which is written by Ali Mohammad Afghani and is the first known work in the style of realism in Persian literature. In the present research, it is aimed to study the types of lyrical concepts in this novel by using the descriptive-analytical method. The lyrical concepts in Shohare AhooKhanom novel are mostly expressed in the form of description, love and affection, sadness, anger and hatred, happiness and hope, and music and local dance. The author uses these concepts to describe the space, the mood of the characters in the novel, and to have a greater impact on the audience.Keywords: lyrical concepts, novel, Shohare Ahou khanom, Alimohammad Afghani
-
گذر از سلیقه در توصیف و ارزیابی کیفیت اثر ادبی و به کارگیری نقد ادبی در جایگاه مرجعی علمی برای ارزش گذاری آثار، مطلوبی است که همواره بسیاری از نظریه پردازان و منتقدان ادبی در پی آن هستند. روایت شناسی با تحلیل نظام حاکم بر روایت ها و کشف ارتباط میان عناصر سازنده ی روایت، در این راستا می کوشد. در این نوشتار کوشش شده است تا ساختار روایی داستان ویس و رامین به عنوان یکی از برجسته ترین منظومه های غنایی، بررسی شده و نحو روایی و در پی آن پیرنگی که مدل کنشگران بر بستر آن قرار می گیرد، تحلیل شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و منابع به کاررفته در آن اسنادی کتابخانه ای است. دستاوردهای پژوهش گویای این است که جایگاه والای این منظومه در ادبیات روایی به دلیل کارکرد درست عناصر در قوانین روایت شناسی است. طرح داستان از ساختار و انسجام روایی برخوردار بوده و چهار نحو روایی دارد که همگی در خدمت روایت هستند.
کلید واژگان: الگوی کنشی, پیرنگ, روایت شناسی, گریماس, نحو روایی, ویس و رامینBoostan Adab, Volume:13 Issue: 1, 2021, PP 127 -148IntroductionEvery work of art is a combination of structure and beauty. Aesthetic values are in the role of the building blocks of a work of art, and a principled and purposeful structure can be used to apply them. The arrangement of aesthetic values depends on the structure of the work; That is, a proper structure contributes to the relationship between aesthetic values. Narratology, as a science, strives to achieve clear narrative patterns. Propp and Garms are theorists who have defined narrative based on the actions of actors. The role model is one of the most important tools that provides semantic cues to critics. With the help of this model of action, it is possible to understand the presence or absence of internal coherence between narrative elements. Pirang is another important theoretical issue in the field of semantics and narratology with a constructivist approach and the most important part of a narrative and it can be considered as one of the most important elements related to the model of actors on which the coherence of the narrative structure depends. Weiss and Ramin is a Persian lyric poem that has always had a high place in Persian literature. In the present study, we have tried to establish this position by using Garms theory and by prescribing scientific frameworks.
MethodPrecedent, research goal This research is a descriptive-analytical method and the sources used in it are library documents. Babak Ahmadi (1991) in the book Structure and Interpretation of the text and (2017) the book from visual signs to the text took a big step in introducing the development of new approaches to narratology. Ahmad Okhot (1992) also tried to prove the compatibility of Persian literature with them by introducing the theories related to narratology by writing the book Grammar of the Story. Other authors such as Hamid Reza Shairi (2002) with the book Basics of Modern Semantics, Ali Abbasi (2016) with the book Applied Narrative and Mohammad Hadi Mohammadi and Ali Abbasi (2002) with the book Samad Structure of a myth in introducing this scientific approach and localization of this Theories have made a significant contribution. The purpose of this study is to prove the coherence of the plot and the narrative of Weiss and Ramin based on the structuralism of Propp and Garms.
DiscussionThis narrative consists of four action models, each of which is based on a plot. The first and second action models work in parallel in a contradictory relationship to achieve a goal and form an independent story. Following these plots, a new story begins with two other action models, both of which (in conjunction with Weiss and in conjunction with Ramin) operate in parallel; But the relationship between them is interactive and they advance the narrative to achieve a common goal. The plot on which these two narratives are based is the same. In Weiss and Ramin's narrative, we are faced with two types of plots: linear plots that follow each other and parallel plots that tell the story at the same time. These plots themselves fall into two groups of confrontation and interaction. In Weiss and Ramin, it can be seen that a fictional character is placed in the position of two actors. Sometimes these two positions of action have an interactive relationship with each other and move towards a goal; In the first plot, the target (viro) acts in the position of the actor, and in the second plot, the midwife appears in the position of the actor and the actor. This shows the importance of these fictional characters in the narrative; Because they take on the narration of an important part of the story and by being in two positions, they bring the most help to the active actor to reach the goal. In some cases, the actions of the actors change; That is, from the front of helping the active actor, they are transferred to the opposite front. As in action model First, the actor (city) has become a deterrent actor, and in action model second we see this change in city action. Given the material motivation of the city for this change of action, the most important feedback received from the analysis of his position in these models of action is the realization of his shaky personality and the sudden change of direction of the narrative. By summarizing the initial and final parts and devoting as much volume as possible to the middle part, the author has created a fit and a principle of uniformity that causes order and coherence in the story of Weiss and Ramin.
ConclusionWeiss and Ramin's lyrical system is a narrative based on Grimas structuralist theory that has a complete structural pattern and narrative; Because in addition to having three initial, middle and final parts, the element of change is also seen in it. Also, based on the type of text that was chosen (narration), there is a kind of semantic coherence in it and no part of the anecdote is ineffective in advancing the flow of narration. This is a privilege that many literary works lack. Another feature of the story of Weiss and Ramin is the multiplicity of narrative syntax and plot in this work, which shows the complexity of the narrative. There is more than one plot in a long narrative of tricks that prevent the audience from getting bored and accompany him with the narrator. Despite the various narrative patterns in Weiss and Ramin, Weiss is a fixed point around which other elements revolve, which contributes to the coherence of the text. The result of the above results is the proof of the high position of Weiss and Ramin's system on the basis of a lawful and scientific system that responds to linguistic theories after nine centuries and has the ability to make the audience have a better reading based on scientific theories.
Keywords: Narrative syntax, action pattern, Plot, Narrative, Grimas, Wiss, Ramin -
حمله راجی کرمانی، به گمان بیش تر پژوهندگان، بهترین حماسه دینی است که در مقام تقلید و نظیره گویی در بیشتر اوقات، پا، جای حماسه فردوسی و دیگر حماسه های ملی گذاشته است. داستان قاسم (ع) نیز در متن این حماسه، یکی از بهترین و سوزناک ترین داستان هایی است که راجی، دو عنصر حماسه و روایت را در متن آن به خوبی آمیخته و نظیره ای هر چند تقلیدگرایانه به سبک حماسه های ملی آفریده است. این داستان در هیچ یک از حماسه های دینی به غیر از حماسه راجی نیامده است و این مطلب یکی از ویژگی های منحصر به فرد راجی است. هم چنین، این داستان در مقام رعایت ویژگی های سبکی هر اثر حماسی، در متن حمله راجی به زیبایی می درخشد.یافته های پژوهش حاکی از اغراق در اشعار حمله حیدری به خصوص در داستان حماسی حضرت قاسم (ع) است. این اغراق در تصاویر مربوط به این رویداد نیز بازتاب یافته است. این اغراق به شکل ظهور یا ایجاد داستان های غیر واقعی تا بیان وقایع خارق العاده به حضرت قاسم متغیر بوده است.
اهداف پژوهش:
1.بررسی بازتاب اغراق در اشعار حمله حیدری با تاکید بر داستان حضرت قاسم. 2.بررسی اغراق های موجود در اشعار حمله حیدری درباره حضرت قاسم در تصاویر داستان های حماسی.
سوالات پژوهش:
1.شعر حمله حیدری چه اطلاعاتی درباره داستان حضرت قاسم ارایه می دهند؟ 2.ماهیت داستان حضرت قاسم چه بازتابی در تصاویر داستان های حماسی یافته است؟
کلید واژگان: اشعار حمله حیدری, داستان حماسی, حضرت قاسمIslamic Art Studies, Volume:17 Issue: 40, 2021, PP 366 -384According to many scholars, the Raji Kermani's attack is the finest religious epic that has replaced the Ferdowsi epic or other national epics in the position of imitation and narration. The story of Qasim (PBUH) in the text of this epic is one of the best and most sorrowful stories in which Raji mixes the two elements of epic and narration masterfully and although it is imitative in the style of national epics, the story of Hazrat Qasim (PBUH) does not appear in any other religious epics other than Raji's epic, and this is one of Raji's unique features. Likewise, this story shines beautifully in the context of Raji's attack in terms with the stylistic features of each epic work. The findings of the study indicate an exaggeration in the poems of Heydari's attack, especially in the epic story of Hazrat Qasim (PBUH). This exaggeration is also reflected in the images related to this event. This exaggeration has varied in the form of the appearance or creation of untrue stories to the narration of extraordinary events to Hazrat Qasim (PBUH) .
Research aims1. Examining the reflection of exaggeration in the poems of Heydari attack with emphasis on the story of Hazrat Qasim. 2. Scrutinizing the exaggerations in the poems of Heydari's attack on Hazrat Qasim in the images of epic stories.
Research questions:
1. What information do the poems of Heidari attack provide about the story of Hazrat Qasim? 2. What is the reflection of the story of Hazrat Qasim in the images of epic stories?
Keywords: Exaggeration, Heydari's attack poems, epic story, Hazrat Qasim -
حمله حیدری، یکی از منظومه های حماسی است که باذل مشهدی آنرا به تاسی از شاهنامه فردوسی سروده است.این منظومه اثری تاریخی- دینی است که مضمون اصلی آن روایت داستان زندگی حضرت محمد (ص) و جنگهای او، بیان قهرمانی های علی (ع) و معجزات و کرامات آنها، رخدادهای تاریخی مربوط به صدر اسلام و ثبت شده در کتب سیر و تاریخ است، در حقیقت جنبه تاریخی اثر کاملا مشهود است و تاریخ زمینه ای برای پیوند حوادث تاریخی و گاه خارق العاده شده است. هدف سراینده هدفی اعتقادی و دینی است. در این مقاله که به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی نوشته شده است به بررسی سبک شناسی این اثر پرداخته ایم. هدف اصلی این مقاله بررسی و تعیین ویژگیهای سبکی در حمله حیدری است. نتایج تحقیق نشان میدهد که انتخاب بحر متقارب به علت ازدیاد هجاهای بلند و ختم شدن به رکن مقصور ، باعث نزدیکی به اسلوب زبان حماسی شده است. تکرار واج ، واژه، تخفیف کلمات و جناس،باعث افزایش موسیقی درونی این منظومه شده است.ساختار سبکی واژه ها آمیزه ای از زبان غنایی،دینی و حماسی به وجود آورده است که با منطق سبک حماسی ناسازگار است و تقدیم فعل، به کار بردن جمله واره های خاص شاهنامه و مطابقت صفت و موصوف از ویژگی های نحوی کلام اوست. مختصات ادبی کلام باذل، بیشتر بر تقلید استوار است؛ بیشترین نوع تشبیهات حسی به حسی است که با فضای حماسی اثر مطابقت دارد.استعاره ها بیشتر مکنیه اند و غیر حماسی؛کنایه هابیشترعامیانه و محاوره ای است و روح حماسی ندارد.
کلید واژگان: سبک شناسی, حمله حیدری, باذل مشهدی, حماسه تاریخی-دینیJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:13 Issue: 49, 2020, PP 173 -198The Hamleh-ye heydari is one of the epic poems written by Mashhadi in the Ferdowsi Shahnameh. This poem is a historical-religious work whose main theme is the narration of Muhammad's life story and his wars, the expression of Ali's heroics. And their miracles and miracles are historical events related to the early days of Islam and recorded in the course of history and history, in fact the historical aspect of the work is quite evident and history has become the ground for linking historical and sometimes extraordinary events. The poetic purpose is a religious and religious purpose. In this paper, which is written in a descriptive-analytical way, we have studied the stylistics of this work. The main purpose of this article is to investigate and determine the stylistic features of the Haidari attack. The results of the research show that the selection of transverse breeches due to the high syllables and the closure of the pulse has caused the epic linguistic proximity. Repetition of phonemes, words, words, and puns has increased the introspection of the poem. The stylistic structure of the words has created a mixture of rich, religious and epic language that is incompatible with the logic of the epic style and the presenting of the verb, the use of specific Shahnameh syntax, and the syntactic and syntactic properties of the word. He is. The literal co-ordination of the word is more based on imitation; it is the most sensory-like analogy that corresponds to the epic space of the work. The metaphors are more mockery and non-epic; it is more folk and interactive and has no epic spirit.
Keywords: Stylistics, Hamleh-ye heydari, Mashhadi villainy, historicalreligious epic -
عصر مشروطه از دوره های متفاوت در تاریخ ایران است که در آن تمام جنبه های زندگی دستخوش تغییر گردید و به تبع آن شعر نیز دگرگون شد و نگاه شاعران این دوره با نگاه شاعران دوره های پیشین تفاوت کلی پیدا کرد. در این عصر همه چیز در خدمت اجتماع قرار گرفت حتی شعر. بزرگترین شاعران این دوره کسانی هستند که در متن اجتماع و حوادث اجتماعی قرار دارند و نسبت به آنها عکس العمل نشان می دهند؛ از این رو شعر این دوره شعری است صریح و شفاف با حاکمیت اندیشه، اما رگه هایی از احساس نیز در آنها می توان یافت که هرچند نمی توان شعر غنایی به معنای واقعی کلمه به حساب آورد، اما نمی توان بار عاطفی و گاه زبان نسبتا غنایی آنها را نیز نادیده گرفت. گاه شاعران تلاش می کنند در اثنای انتقال اندیشه، بار عاطفی شعرشان را نیز تقویت کنند؛ بنابراین موضوعات اجتماعی با زبانی تقریبا غنایی مطرح می شود که در چنین حالتی نوعی گره خوردگی غنایی اجتماعی در اشعارشان به وجود می آید؛ هرچند که این گره خوردگی کمرنگ باشد. این نوع تلفیق شعر غنایی و اجتماعی در شعر عارف، فرخی، عشقی، بهار و دیگرشاعران این عصر وجود دارد البته با شدت و ضعف نابرابر. شعر محمد تقی بهار به عنوان یکی از بزرگان ادبیات فارسی از این نظر قابل بحث و بررسی است؛ چراکه در این دوره ، هیچ شاعری به اندازه وی با شعر کلاسیک فارسی آشنا نیست و از سیاسی ترین شاعران این دوره است.
کلید واژگان: :شعر غنایی, شعر اجتماعی, عصر مشروطه, محمد تقی بهارThe constitutional period is a distinct period in Iran’s history, in which all aspects of Iranians lives has transformed and as a result the verse and literature encountered a great change by the change in point of view of poets of this period in comparison to former poets. In this period everything even the poetry serve the society. The greatest poets of this period are those who were in the middle of the society and the social events and react them; So this periods verse is explicit, clear, and thought governed, however streaks of feeling is accessible in these works but they cannot be classified in lyric poetry but this doesn’t underestimate the emotional aspect and semi-lyrical language of these works. Sometimes, the Constitutional poets try to support their works emotional and logical sides simultaneously; therefor the social matters present with a semi-lyrical language that cause a kind of Socio- lyrical integration in their works; however it’s a slight integration. This kind of socio-lyrical integration is observable in Aref`s, Farrokhi`s, Eshghi`s, Bahar`s, etc poetry with an unequal severity and weakness, Mohammad Taghi Bahar`s poetry as an authority in Persian verse in this respect is worthy to consider and investigate; because in this period no other poet is familiar with Persian classic poetry and in other hand he is the most political poet of constitutional period.
Keywords: Lyrical poetry, Social poetry, constitutional period, Mohammad Taghi Bahar -
مکان اساطیری یکی از ویژگی های تاثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسی میانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته می شود و به عنوان آفریده خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد می شود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه، وارد متن شاهنامه شده است و برخی ویژگی های خاص خود مانند: تقدس، پایداری، مورد رشک بودن و پاس داشته شدن از سوی بهدینان را به گونه های متفاوتی وارد متن حماسه کرده است. اثبات علمی این نکته که خونیرس همان مفهوم ایران در شاهنامه است؛ نیازمند معرفی مجموعه پیونددهنده های این دو مکان اساطیری و حماسی بود، بنابراین در این راستا برخی از پیونددهنده ها، مانند: پهلوانان و اخلاق پهلوانی، دشمنان ایران، جادو ستیزی، خردگرایی ایرانیان و فره و فرهمندی بررسی و بازشناسی شده اند. رویکرد مقاله حاضر در بحث اسطوره-شناسی برپایه مکتب پدیدارشناسی و نظریات میرچا الیاده بوده است و براساس اصول نظری این مکتب ارتباط مکانی اسطوره و حماسه تبیین شده استکلید واژگان: اسطوره, حماسه, مکان مقدس, پیوند مکانی, شاهنامه فردوسیThe mythological location is one of the most influential features of myth on the epic. Based on Middle Persian texts, Xoniras known as the holy center. As a special creation of Urmazd. This is the place to start creation. This sacred center of Zoroastrian religion based on the transition of mythological elements to the epic, has entered to the text of Shahnameh and it has introduced some of its special features such as: holiness, sustainability, envy and Zoroastrian care, into the text of the epic. In order to demonstrate scientific proof that Xoniras is the concept of Iran in Shahnameh, It was necessary to introduce a set of links of these two mythological and epic places. Therefore, some links such as: Heroes and heroic ethics, enemies of Iran, magic, rationalism of Iranians, and Farah and Farahmandi have been investigated and recognized. The approach of the present article to the discussion of mythology has been based on the phenomenology school of Mircea Eliade, and based on the theoretical principles of this school, the spatial relationship between myth and epic has been explained.Keywords: Myth, epic, Holy space, Spatial links, Shahnameh of Ferdowsi
-
یکی از رایج ترین مقوله های دستوری در زبان های دنیا جملات پرسشی است، جملات پرسشی در شعر معاصر ازجمله اشعار امیرهوشنگ ابتهاج گاهی نقش های معنایی منظوری دارند و کاربرد آن ها برای سوال نیست، بلکه برای تعجب، خبر دادن، یاس، شکایت، اعتراض، توبیخ، ملامت و... به کار می روند. این پژوهش با هدف شناخت مقوله های معنایی – منظوری جملات پرسشی در اشعار امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) نوشته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری تمام دفتر های شعر سایه است و به صورت تصادفی 120 غزل، 84 شعر نیمایی، 17 دوبیتی، 10 مثنوی و 8 قطعه موردبررسی قرار گرفت، سایه در 187 مورد از جملات پرسشی در معنای ثانوی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که ابتهاج از 28 مورد از کارکرد های معنای ثانوی جملات پرسشی استفاده نموده است. تحلیل آماری داده ها بیانگر این نکته است که پربسامدترین کارکردهای اغراض ثانوی جملات پرسشی به ترتیب عبارت اند از: آرزو، اعتراض، تعجب، شکایت، اظهار عجز، تردید، استفهام انکاری، یاس و ناامیدی، تعظیم و تاکید و تقریر خبر و جلب توجه .کلید واژگان: ابتهاج, مقوله های دستوری, نقش های معنایی, نقش های منظوری, جملات پرسشی, معانی ثانویه, شعر معاصرInterrogative sentences are among grammatical categories that occur most frequently in world languages. In Contemporary poetry including those composed by Ebtehaj, sometimes interrogative sentences fulfil semantic-pragmatic functions other than posing questions including surprise, breaking news, disappointment, complaint, objection, warning, rebuke, etc. This study aims at an investigation of the semantic-pragmatic functions that interrogative sentences fulfil in Ebtehaj's poetry. A descriptive-analytic methodology is employed to survey a statistical society that includes the complete poetical works by Ebtehaj. 120 sonnets, 84 Nimai poems, 17 quatrains, 10 couplets and 8 strophes were randomly studied. The results show that in 187 cases, Sayeh used interrogative sentences to fulfil 28 different secondary functions other than interrogation including the following respectively: expressing wish, objection, surprise, complaint, helplessness, doubt, rhetorical questions, disappointment, praise, emphasis, breaking news and attracting attention.Keywords: Ebtehaj, Grammatical categories, Semantic-Pragmatic functions, Questions, Secondary meanings, Contemporary poetry.
-
پیش زمینه و هدفپزشکی از پرسابقه ترین علوم بشری بوده و قدمتی به بلندای تاریخ بشریت دارد؛ و ازآنجاکه با حیات و بقای بشر در ارتباط است از جایگاه ویژه ایی در سازمان ها و نهادهای اجتماعی برخوردار می باشد. بررسی های تاریخی ریشه علم پزشکی را با مذاهب، اساطیر، سنت ها و آداب ورسوم بشری مرتبط می داند به طوری که در کتاب اوستا علاوه بر جلوه های اساطیری پزشکی، نوع خاصی از پزشکی و بهداشت در ایران باستان دیده می شود. ازاین رو با توجه به این قدمت، دانش پزشکی در سیر تاریخی خود دستخوش تغییرات اساسی شده است، که در این میان در دوره سامانیان با ظهور پزشکان نامی همچون محمد بن زکریای رازی و ابوعلی سینا علم پزشکی وارد عرصه جدیدی از حیات خود گردیده که به دلیل تاثیر انکارناپذیر این دوره بر غنای علوم، به خصوص علم طب که در ادوار بعدی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار گشته است. بر این اساس محقق در مطالعه حاضر درصدد بررسی اهمیت و جایگاه علم پزشکی در دوره سامانیان تحت تاثیر پزشکی ایران باستان می باشد.
مواد وروش کارروش به کاررفته در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. اطلاعات مربوط به موضوع از طریق بررسی کتابخانه ای گردآوری و پس از فیش برداری اقدام به تحلیل مواد خام شده است. منابع مورداستفاده ازلحاظ تقدم و تاخر تاریخی و اهمیت و اعتبار، طبقه بندی و مورد ارزیابی قرارگرفته و تا حد امکان در تدوین این اثر بر منابع دست اول و اصلی تاکید شده است.یافته هاسامانیان برای تدام تلاش های فرهنگی خود، به زنده کردن نمادهای باستانی مبادرت ورزیدند. رویکرد سامانیان به ریشه های فرهنگ ایرانی نه تنها در پزشکی، ادبیات، موسیقی، و صنایع دستی نمودار بود؛ بلکه در داروسازی و علم شیمی هم قابل مشاهده است.بحث و نتیجه گیریبا نگاهی اجمالی به اسناد برجای مانده از دوره باستان به خوبی اهمیت دانش و آموزش پزشکی در میان ایرانیان مشخص می شود. بی تردید این توجه و اهتمام به آموزش علم طب در دوران اساطیر ایران باستان و دوره های بعدی ازجمله دوره سامانیان نشان دهنده پویایی فرهنگ و تمدن ایران زمین در طول تاریخ در مقایسه با فرهنگ ها و تمدن های هم عصر خود است. آثار گران بهای محمد بن زکریای رازی و ابوعلی سینا طب زمان سامانیان را به طب خاص بین المللی تبدیل کرد. نقش ممتاز و ماندگار پزشکان و داروسازان این دوره در احیای فرهنگی علم پزشکی فراموش نشدنی است.کلید واژگان: علم پزشکی, ایران باستان, اساطیر, دوره سامانیانBackground & AimsMedicine is one the most important sciences of human knowledge and also it has communication with human life and survival and contains special position in the social institutes and organizations. Historical investigators relate medical science root to religion, mythology, traditions and human ceremonies and manners. In Avesta scripture, we can observe medical mythology scenes that show the attention of people in Ancient Iran to hygiene and medical patterns. According to the ancient case, medical science in the historical era faced basic changes. In Sasanid era, famous physicians such as Muhammad Ibn-e- Zakarya and Abu Ali Sina provided inevitable outcomes to sciences enrichment. So authors in current study investigated medical science position in Sasanid era.Materials & MethodsThis study was analytical- descriptive. Related information of the subjects was gathered by library investigation and the information was analyzed in raw data after fishing. Used references according to primitive and last historical importance and validity were classified and evaluated.ResultsSamanids tried to survive the ancient symbols by continuing cultural affairs. Samanids survey is observable in the Iranian cultural roots, medical, literature, music, handcrafts, medicine and chemistry science.ConclusionBy browsing the remained documents from the ancient era, we can determine the importance of the medical training and knowledge. Attention to medical science training in Iran ancient era and next stages such as Sasanid era show Iranian civilization and cultural dynamic against other contemporary civilizations and cultures. The valuable work of Muhammad Ibn-e- Zakarya and Abu Ali Sina changed Sasanid medicine to international level. The main role of physicians is not forgotten in the cultural revival of medical science.Keywords: Medical science, Ancient Iran, Mythology, Sasanid era.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.