به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی اصغر حائری مهریزی

  • افسون آیین پرست*، فرانک فرزدی، علی اصغر حایری مهریزی، هدی تفضلی هرندی، سجاد دلاوری، فاطمه ریاضی
    مقدمه

    دارو و تجویز آن یکی از موضوعات راهبردی در حوزه سلامت است. تجویز منطقی دارو و تلاش در جهت مصرف مناسب، بی خطر و کارآمد دارو، از ماموریت های اصلی سیاستگذاران حوزه سلامت کشور است. این مطالعه با هدف مرور مطالعات انجام شده در کشور در زمینه الگوی تجویز دارو  انجام شده است.

    مواد و روش کار

    پژوهش حاضر به صورت مرور دامنه ای با استفاده از  دستورالعمل آرسکی و اومالی استفاده شد پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی و فارسی مورد بررسی در این مطالعه Scopus،Web of Science، PubMed، Magiran و SID بودند. کلید واژه های رایج مرتبط با موضوع مورد مطالعه شامل Prescription، Rational Use، Rational Utilization، Rational Consumption، Overconsumption، Overutilization، Utilization Management، Inappropriate Utilization و Iran به زبان انگلیسی و مصرف منطقی، مصرف غیر منطقی، تجویز منطقی، تجویز غیر منطقی به زبان فارسی بود. مطالعات منتشر شده به زبان غیر فارسی و انگلیسی، کتابها و پایان نامه ها و کنفرانس ها، مطالعاتی به جز پژوهش های اصیل، مطالعاتی که متن کامل مقاله در دسترس نبود و مقالات چاپ شده قبل از سال 2010 از مطالعه خارج شدند.

    یافته ها

    در مرحله اول جستجو 2846 مقاله استخراج گردید که در نهایت 22 مقاله کامل در این مرور بررسی شدند. از مجموع مطالعات 16 مقاله به زبان انگلیسی و 7 مقاله به زبان فارسی چاپ شده بود. حدود 74 درصد مطالعات، نسخ دارویی گروه خاصی از ارائه دهندگان را بررسی کرده بودند و 13 درصد مطالعات بر وضعیت تجویز دارو در گروه سنی سالمندان متمرکز شده بودند.
    تعداد اقلام دارو در نسخه از 2 قلم در هر نسخه تا 4/5 قلم در نسخه در مطالعات مختلف، متغیر بود. نسخ حاوی حداقل یک داروی آنتی بیوتیک در مطالعات از 8/8 درصد (درمان در منزل سالمندان) تا 97/6 درصد (دندانپزشکان شهر قم) گزارش شده بود. میزان نسخ حاوی داروی تزریقی نیز در مطالعات مختلف از 9/3 درصد تا 58/9 درصد گزارش شده بود. بدیهی است که تفاوت جمعیت گیرندگان و ارائه دهندگان خدمات دلیل اصلی اختلاف شاخصهای نسخه نویسی در مطالعات مختلف بود

    نتیجه گیری

    بررسی روند شاخص ها در مقالات نشانگر بهبود نسبی وضعیت تجویز دارو در کشور بود که نشان دهنده موفقیت سیاستگذاری های کشور در زمینه تجویز و مصرف دارو است. با این حال تا دستیابی به استاندارد های جهانی باید اجرای سیاستهای اصلاح الگوی نسخه نویسی در کشور به خصوص برای گروه های پر خطر جزو اولویتهای نظام سلامت کشور باشد.

    کلید واژگان: نسخه نویسی, تجویز منطقی دارو, ایران
    Afsoon Aeenparast*, Faranak Farzadi, Ali Asghar Haeri-Mehrizi, Hoda Tafazzoli-Harandi, Sajad Delavari, Fatemeh Riazi
    Objective(s)

    Drug prescription is one of the strategic issues in the field of health. Rational prescription of medicine and efforts towards appropriate, safe and efficient use of medicine are one of the main missions of health policy makers in the country. This study was conducted with the aim of reviewing the studies was done in the country in the field of drug prescription pattern.

    Methods

    The present research was a scoping review using the Arsky and O'Malley protocol. The English and Persian databases examined in this study were Scopus, Web of Science, PubMed, Magiran and SID. Searched keywords were Prescription, Rational Use, Rational Utilization, Rational Consumption, Overconsumption, Overutilization, Utilization Management, Inappropriate Utilization, and Iran in English and Persian. Original research articles published in journals in English or Persian that estimated WHO prescribing indicators were included to the review. Studies published in other languages, books, theses, conference papers, review studies, articles whose full text was not available and articles published before 2010 were excluded from the study.

    Results

    In the first stage 2846 citations were retrieved. After considering all inclusion and exclusion criteria 22 full articles were reviewed. About 70% of articles were published in English. 74% of studies focused on the prescription of a specific group of providers and 13% focused on drug administration in elderlies. The average number of drugs per prescription varied from 2 to 4.5 items in different studies. The percentage of prescriptions included antibiotics reported between 8.8 for elderlies’ home health care to 97.6 for dentists’ prescriptions. The prescriptions included injections also varied from 9.3 to 58.9 in medical interns and general practitioners in Kerman.

    Conclusion

    The trend of drug prescription reflects the success of the country's policies toward rational use of drugs. However, to achievement the global standards, the implementation of policies to improve the prescription pattern in the country should be a priorities of health system.

    Keywords: Rational Use, Prescription Pattern, Prescription Indicators, Iran
  • علی اصغر حائری مهریزی*، ژیلا صدیقی

    سردبیر محترم، در مطالعه «مداخله ای قبل و بعد با متغیر وابسته کیفی» در صورتی که برای تعیین اندازه نمونه از فرمول مطالعه «مداخله ای شاهددار با متغیر وابسته کیفی» استفاده شود، اندازه نمونه کمتر از نیاز برآورد خواهد شد و این قبیل مطالعات از توان پایین تری برخوردار خواهند شد و نتایج آنها علی رغم تلاش محققان، از اعتبار مناسبی برخوردار نخواهد بود. در این راستا پیشنهاد می شود که پژوهشگران در انتخاب فرمول مناسب برای تعیین اندازه نمونه بر اساس طراحی مطالعه، دقت نمایند. یکی از اساسی ترین مراحل در تدوین طرح نامه طرح های پژوهشی/ پایان نامه ها، تعیین اندازه نمونه است. تعیین اندازه نمونه بر اساس مشخص شدن تعدادی از پارامترهای مورد نیاز در فرمول تعیین اندازه نمونه از  قبیل واریانس و اندازه اثر در مطالعات با متغیر وابسته کمی و نسبت در مطالعات با متغیر وابسته کیفی است. در طرح های «مداخله ای قبل و بعد با متغیر وابسته کیفی» یکی از نکات مهم و کلیدی استفاده از فرمول صحیح تعیین اندازه نمونه در این قبیل مطالعات است. در یک مقاله جداگانه به نکاتی در مورد فرمول مناسب برای تعیین «اندازه نمونه مطالعه مداخله ای قبل و بعد با متغیر وابسته کمی» اشاره شده است و در این مقاله به نکاتی درباره فرمول مناسب برای تعیین اندازه نمونه مطالعه مداخله ای با متغیر وابسته کیفی با طراحی قبل و بعد (دارای گروه های جفت شده یا paired) » اشاره شده است...

    کلید واژگان: اندازه نمونه, مطالعات مداخله ای
    AliAsghar Haeri-Mehrizi*, Jila Sadighi

    Dear Editor, In “before-after" intervention studies with qualitative outcome(s), we should not use the same formula when the outcome(s) are quantitative since the appropriate variance in this formula are not used and thus the sample size will not have adequate confidence and power.  A formula for such studies is proposed to overcome problems highlighted above.

    Keywords: Interventional Design, Sample Size
  • محمود طاووسی، فرشید رضایی، ژیلا صدیقی، علی اصغر حائری مهریزی، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، فاطمه سربندی، آتوسا سلیمانیان، منا سادات اردستانی*
    مقدمه

    واکسیناسیون بیماری کووید-19 به عنوان راه حل ایده آل نظام سلامت برای کنترل همه گیری این بیماری است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل تاثیرگذار بر واکسیناسیون کووید-19 در کشور ایران انجام شد.

    مواد و روش کار

    این پژوهش مقطعی بخشی از یک مطالعه ملی بود که طی آن زنان و مردان ایرانی بالای 18 سال با اخذ رضایت، در آن شرکت کرده و مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری به روش خوشه ای بوده و داده ها از طریق تماس تلفنی مبتنی بر پرسشنامه محقق- ساخته در پاییز سال 1400 جمع آوری شد. در این مطالعه عوامل تاثیر گذار بر انجام یا عدم انجام واکسیناسیون با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک و در محیط نرم افزار SPSS-22 بررسی شد.

    یافته ها

    در این مطالعه اطلاعات گردآوری شده 2649 نفر از 31 استان کشور مورد بررسی قرار گرفت. حدود 88 درصد از شرکت کنندگان سابقه تزریق حداقل یک دوز واکسن داشتند. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 بین زنان و مردان مساوی است و  متغیرهای سن و وضعیت تاهل تاثیرمعنادار در این نسبت ندارند. نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 در دانشجویان و شاغلان (دولتی /نظامی)  به ترتیب 2/3 و 3/5 برابر بیشتر از دارندگان مشاغل آزاد بود. نسبت شانس یاد شده در افراد با درآمد بسیار خوب حدود 60 درصد کمتر از افراد با درآمد بسیار بد بود. این نسبت در افراد ساکن شهرها حدود 40 درصد کمتر از افراد ساکن روستاها بود، و در افراد دارای تحصیلات دیپلم حدود 30 درصد کمتر از دارندگان تحصیلات دانشگاهی بود. همچنین نتایج نشان داد نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 به ازای افزایش هر واحد نگرش مطلوب،  حدود 11 برابر بیشتر می شود.

    نتیجه گیری

    احتمالا بالاتر بودن نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 در افراد شاغل در سازمان ها و ادارات و نیز دانشجویان به دلیل الزام سازمانی به تزریق واکسن بوده است. به نظر می رسد در روستاییان و افراد کم درآمد هم تبعیت از سیستم بهداشتی و نیز دسترسی به واکسن های ارایه شده درشبکه بهداشت (و نداشتن تردید در انتخاب) باعث استقبال آن ها از واکسیناسیون شده باشد.

    کلید واژگان: واکسن, کووید-19, ایران
    Mahmoud Tavousi, Farshid Rezaei, Jila Sadighi, AliAsghar Haeri-Mehrizi, Ramin Mozafari Kermani, Rahele Rostami, Fatemeh Sarbandi, Atoosa Soleymanian, Mona Sadat Ardestani*

    Objective (s):

     COVID-19 vaccination is considering to be the ideal solution for the COVID-19 control. This study aimed to investigate the factors affected the COVID-19 vaccination in Iran.

    Methods

    This cross-sectional study included a sample of Iranian men and women over 18 years of age who agreed to participate in the study. A cluster sampling method was used, and the data was collected in 2021 through a self-designed questionnaire via telephone survey. Logistic regression was performed to investigate the influencing factors on vaccination.

    Results

    Among 2649 participants from 31 provinces of Iran, about 88% had a history of injecting at least one dose of vaccine. The odds ratio of corona vaccine injection was similar among women and men. Age and marital status showed no significant effect on this ratio. The odds ratio of corona vaccine injection in people living in cities was about 40% less than people living in rural areas. Furthermore, the odds ratio of COVID-19 vaccination increased by about 11 times for each unit increase in positive attitude toward vaccination.

    Conclusion

    The findings indicated that overall those who were employed, students, and people with lower income and living in rural areas were more likely to be vaccinated. It seems that distribution and availability of vaccines by government was acceptable for quick and adequate coverage of vaccination in Iran.

    Keywords: Vaccine, Covid-19, Iran
  • علی اصغر حائری مهریزی*، ژیلا صدیقی

    سردبیر محترم: تعیین اندازه نمونه یکی از مراحل مهم در تدوین طرح نامه طرح های پژوهشی /پایان نامه ها است. اندازه نمونه هم بر توان آزمون و هم بر اقتصاد پژوهش تاثیر دارد. در صورتی که اندازه نمونه کمتر از حد نیاز باشد، آزمون های مورد استفاده در پژوهش از توان مناسبی برخوردار نخواهد بود. همچنین اگر اندازه نمونه بیش از حد نیاز باشد باعث هدر رفت منابع پژوهش خواهد شد. در این راستا پیشنهاد می گردد که پژوهشگران در «مطالعه های مداخله ای قبل و بعد با متغیر وابسته کمی»، علاوه بر میانگین و انحراف معیار، «ضریب همبستگی بین داده های قبل و بعد از مداخله» یا «واریانس نمونه های جفت شده یا paired» را نیز گزارش نمایند تا سایر پژوهشگران با استناد به آن، بتوانند اندازه نمونه مطالعه خود را به درستی محاسبه نمایند...

    کلید واژگان: طراحی مداخله ای, اندازه نمونه, ضریب همبستگی
    AliAsghar Haeri Mehrizi*, Jila Sadighi

    Dear Editor, Sample size calculation is one of the most important steps in developing a plan for research projects/dissertations. The sample size affects the power of the study and also has economic implications for a research project. If the sample size would be less than the required level, the tests used to analyze the research data will not have adequate power. Also, if the sample size would be too many, it will cause a waste of resources. In this regard, it is suggested that researchers report the "correlation coefficient between the data before and after the intervention" in addition to the mean and standard deviation in a pre-and post-intervention study with a quantitative dependent variable so that other researchers can refer to it and calculate the sample size of their study correctly.

    Keywords: Interventional Design, Sample Size, Correlation Coefficient
  • محمود طاووسی، فرشید رضایی، علی اصغر حائری مهریزی، ژیلا صدیقی، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، فاطمه سربندی، آتوسا سلیمانیان، منا سادات اردستانی*
    مقدمه

    سازمان بهداشت جهانی تردید مردم به واکسیناسیون بیماری کرونا ویروس 2019(کووید-19) را به عنوان یکی از ده تهدید بزرگ سلامت جهانی در سال 2019 به رسمیت شناخته است، که احتمالا مانعی کلیدی برای تولید جهانی واکسن کووید-19 محسوب می شود. این مطالعه با هدف سنجش نگرش بزرگسالان ایرانی در خصوص واکسن کرونا و عوامل موثر بر آن در آذر 1400 انجام شد.

    مواد و روش کار

    این پژوهش از نوع مقطعی بود و بین زنان و مردان ایرانی بالای 18 سال که برای شرکت در مطالعه رضایت داشتند، با روش نمونه گیری خوشه ای و از طریق تماس تلفنی انجام شد. داده ها توسط پرسشنامه روا و پایای 13 گویه ای (5 گزینه ای، با نمره 1 تا 5 برای هر گویه و مجموع طیف امتیاز 13 تا 65) گردآوری شد. برای سهولت تحلیل امتیاز 65 به 100 تغییر داده شد و میانگین امتیازهای بالاتر از 64 در دسته مطلوب قرار گرفت. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS-22 انجام شد.

    یافته ها

    در این مطالعه 2649 نفر از افراد ساکن شهرها و روستاهای 31 استان کشور شرکت کردند (50/2% مرد و 49/8% زن). میانگین امتیاز نگرش نسبت به تزریق واکسن کرونا شرکت کنندگان در این مطالعه 64/1 از 100 (انحراف معیار 11/0) بود. نتایج بررسی عوامل تاثیرگذار بر نگرش بزرگسالان در خصوص واکسن کرونا با استفاده از رگرسیون لجستیک نشان داد که نسبت شانس نگرش مطلوب مردان نسبت به تزریق واکسن کرونا حدود 1/3 برابر زنان، در افراد متاهل حدود 1/4 برابر مجردها، و در افراد دارای وضعیت درآمد خانوادگی خوب حدود 1/6 برابر افراد دارای وضعیت درآمد خانوادگی بسیار بد بود. این نسبت در افراد با سطح تحصیلات زیر دیپلم حدود 25 درصد کمتر از افراد با تحصیلات دانشگاهی، و در افرادی که واکسن نزده بودند حدود 83 درصد کمتر از افرادی بود که واکسن زده بودند. آزمون یاد شده  بین متغیر وابسته "نگرش در خصوص واکسن کرونا" با سایر متغیرها از جمله سابقه تزریق واکسن، سابقه ابتلای افراد و اعضای خانواده شان به  بیماری کرونا، سابقه فوت اعضای خانواده افراد  در اثر بیماری فوق رابطه معنادار  نشان نداد.

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر متغیرهای جنسیت، تاهل، وضعیت درآمد خانوادگی و تحصیلات بر نسبت شانس تزریق واکسن کرونا، برای بهبود نگرش در این خصوص باید مداخلات لازم و متناسب، با تمرکز بیشتر بر این متغیرها طراحی و اجرا گردد.

    کلید واژگان: نگرش, واکسن, بیماری کرونا ویروس, ایران
    Mahmoud Tavousi, Farshid Rezaei, Aliasghar Haerimehrizi, Jila Sadighi, Ramin Mozaffari Kermani, Raheleh Rostami, Fatemeh Sarbandi, Atoosa Soleimanian, Mona Ardestani*
    Objective (s)

     The World Health Organization has recognized public reluctance to vaccinate against Covid-19 as one of the ten biggest threats to global health in 2019. Vaccination hesitancy is likely to be a key obstacle to global production of a Covid-19 vaccine. In order to develop universal access to the corona vaccination program, this study was conducted with the aim of measuring the attitude of Iranian adults regarding the corona vaccine and the factors affecting it in the autumn  of 1400.

    Methods

    This was a cross-sectional study and was conducted among Iranian men and women over 18 years of age who consented to participate in the study using cluster sampling method and through telephone calls. The data was collected by a 13-item valid and reliable questionnaire and were analyzed using the SPSS-22 software.

    Results

    In all 2649 Iranians were studied (50.2% men and 49.8% women). The mean attitude score towards the corona vaccine injection was 64.1 out of 100 (SD = 11.0). The results of the multivariate logistic regression analysis showed that the positive attitude of adults regarding the corona vaccine was significantly associated with male gender (OR= 1.31, 95% CI: 1.009-1.71), and marital status (OR for married = 1.35, 95% CI: 1.054-1.75). The results showed no significant association between positive attitude and other variables such as, history of corona vaccine injection, history of corona disease, and also the death history of participants' family members due to corona.

    Conclusion

    The findings suggest to increase positive attitudes towards corona virus females and those who are single, divorced and widowed should be targeted.

    Keywords: Attitude, vaccine, covid-19, Iran
  • محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، ژیلا صدیقی، علی منتظری، سمیرا محمدی، منا سادات اردستانی، فرشید رضایی، غلام حسین ویسی، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، مژگان جوادی، فاطمه سربندی*
    مقدمه

    ابزارهای سنجش و غربالگری سواد سلامت باید بتوانند این شاخص را در محیط های پیچیده ارایه مراقبت سلامت اندازه گیری کنند. این مطالعه با هدف تدوین و روان سنجی نسخه کوتاه پرسشنامه سنجش سواد سلامت بزرگسالان (Health Literacy for Adults-Short Form: HELIA-SF) انجام شد.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه روش شناختی، از بین گویه های هر یک از سازه های پرسشنامه اصلی (HELIA)، گویه هایی که بیشترین قابلیت نمایندگی از آن سازه، و نیز پوشش حداکثری متغیرها را داشتند به عنوان گویه های نسخه کوتاه، انتخاب شدند. روایی محتوایی با پانل خبرگان، و روایی صوری با تعدادی از افراد گروه هدف مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش روایی ساختاری از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از همبستگی داخلی (ضریب آلفای کرونباخ) و همبستگی درون رده ای (ICC) محاسبه شد.

    یافته ها

    روایی محتوایی گویه های پرسشنامه از نظر کیفی مطلوب تشخیص داده شد، مقادیر مطلوب (بیشتر از 56/0 برای نسبت روایی محتوایی، و بیشتر از 79/0 برای شاخص روایی محتوایی) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که گویه های پرسشنامه (9 گویه) با دو عامل مهارت های پایه ای (5 گویه) و مهارت های تصمیم گیری (4 گویه) حدود 61 درصد تغییرات را پوشش داده و الگوی حاصل از تحلیل عاملی تاییدی از برازش قابل قبول برخوردار شد: [X2/df=20/2, GFI=95/0, CFI=97/0, NFI=95/0, NNFI=96/0, SRMR=068/0, RMSEA=074/0]. ضریب آلفای کرونباخ و ICC برای هر یک از دو بعد (به ترتیب 84/0 ، 81/0 و 85/0 ، 82/0) و برای کل گویه ها (به ترتیب 91/0 ، 81/0) مقادیر مورد تایید به دست آمد.

    نتیجه گیری

    نسخه کوتاه پرسشنامه سنجش سواد سلامت بزرگسالان (HELIA-SF) ابزاری پایا و روا است. این نسخه به علت کوتاه و مختصر بودن، و در نتیجه سرعت تکمیل بالاتر نسبت به نسخه اصلی، برای اندازه گیری سطح سواد سلامت در گروه های مختلف جمعیتی شهری و روستایی مناسب است.

    کلید واژگان: سواد سلامت, پرسشنامه, بزرگسالان
    Mahmoud Tavousi, Ali Asghar Haeri-Mehrizi, Jila Sedighi, Ali Montazeri, Samira Mohammadi, Mona Sadat Ardestani, Farshid Rezaei, Gholamhossein Veysi, Ramin Mozafari Kermani, Rahele Rostami, Mozhgan Javadi, Fatemeh Sarbandi*
    Objective(s)

    Since usually health literacy should be assessed in complex health care settings, this study aimed to develop a short version of the Health Literacy Instrument for Adults (HELIA-SF).

    Methods

    In this methodological study, the research team selected a number of items from the main instrument covering the main constructs of the HELIA. The selection was based on the most relevant items to each construct. A group of 12 experts and ten adults assessed content and face validity respectively. Exploratory and confirmatory factor analysis was performed to assess structural validity. The reliability of the instruments was evaluated by internal correlation (Cronbach's alpha coefficient) and intraclass correlation (ICC).

    Results

    A nine-item questionnaire was developed. Experts identified the content validity of the short version as desirable (the CVR was more than 0.56 the CVI was more than 0.79). Also, the face validity as assessed by ten adults was satisfactory. The results obtained from exploratory factor analysis showed a two-factor structure for the questionnaire namely basic skills and decision-making skills that jointly accounted for about 61% of variance observed. Furthermore, the confirmatory factor analysis indicated acceptable fit indexes for the data: X2/df =20/2, GFI=95/0, CFI=97/0, NFI=95/0, NNFI=96/0, SRMR=068/0, and RMSEA=074/0. The Cronbach's alpha coefficient and ICC for each of the two dimensions were satisfactory (alpha = 0.84 and 0.81 and ICC = 0.85 and 0.82). The values for the whole items were 0.91 and 0.81, respectively.

    Conclusion

    The HELIA-SF, including nine items and two subscales (basic skills and decision-making skills) was found to be reliable and valid instrument to measure health literacy in adults. This version is suitable for measuring health literacy in different urban and rural population groups due to its short and concise nature.

    Keywords: Health Literacy, Questionnaire, Adults
  • محمود طاووسی، ژیلا صدیقی، فرشید رضایی، مناسادات اردستانی، فاطمه سربندی، آتوسا سلیمانیان، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، علی اصغر حائری مهریزی*
    مقدمه

    پذیرش واکسیناسیون کرونا در جمعیت، تحت تاثیر نگرش نسبت به این واکسن بوده و بدون توجه به عوامل تاثیر گذار بر نگرش جمعیت، امکان واکسیناسیون در حد مطلوب در هیچ کشوری فراهم نمی شود. این مطالعه با هدف تدوین و روان سنجی ابزار سنجش نگرش بزرگسالان در خصوص واکسن کرونا انجام شد.

    مواد و روش کار

    ابتدا با مرور منابع، مطالعات و پرسشنامه های مرتبط با نگرش درخصوص واکسن کرونا، گویه های پرسشنامه طراحی شده و روایی محتوایی و صوری آن ها مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد روایی ساختاری (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) پرسشنامه در دو نمونه جمعیتی متمایز از میان یک جمعیت 505 نفره از بزرگسالان ایرانی بررسی شد. سپس جهت بررسی پایایی همبستگی درونی گویه ها، آلفای کرونباخ محاسبه شد. در پایان نگرش جمعیت های مورد مطالعه در مرحله روایی ساختاری مورد سنجش قرار گرفت. تحلیل یافته های پژوهش توسط نرم افزارهای SPSS-24 و  LISREL- 8.8 انجام شد.

    یافته ها

    پرسشنامه ابتدایی شامل 38 گویه بود که پس از بررسی روایی محتوایی و صوری، تعدادی از گویه ها حذف و اصلاحاتی روی گویه های باقیمانده اعمال گردید. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه با 13 گویه در سه بعد (تاکید بر ضرورت واکسن کرونا، عدم ضرورت واکسن کرونا و تاکید بر عوارض واکسن کرونا) و با پوشش حدود 52 درصد از تغییرات (سهم واریانس)، از نظر روایی ساختاری مورد تایید بوده و الگوی حاصل از ابعاد فوق نیز در تحلیل عاملی تاییدی از برازش مطلوب برخوردار گشت. پایایی پرسشنامه نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، هم در مجموع گویه ها (0/853) و هم در هر یک از ابعاد (0/47-0/68) مورد تایید قرار گرفت. در نهایت میانگین امتیاز نگرش شرکت کنندگان 64/1 از 100 امتیاز گزارش شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به تایید روایی و پایایی پرسشنامه سنجش نگرش در خصوص واکسیناسیون کرونا در بزرگسالان (Co-VASA)، متخصصان می توانند با سنجش نگرش توسط این پرسشنامه، زمینه را برای طراحی مداخلات ارتقای نگرش و در نتیجه ارتقای رفتار (تزریق واکسن) و افزایش پوشش واکسیناسیون کرونا فراهم کنند.

    کلید واژگان: واکسن کرونا, نگرش, جمعیت بزرگسال, ایران
    Mahmoud Tavousi, Jila Sadighi, Farshid Rezaei, Mona Sadat Ardestani, Fatemeh Sarbandi, Atoosa Soleymanian, Ramin Mozafari Kermani, Rahele Rostami, Ali Asghar Haeri-Mehrizi*
    Objective (s)

    Acceptance of COVID-19 vaccination could be influenced by attitude towards the vaccine. The aim of this study was to develop and evaluate the validity and reliability of adult attitudes towards COVID-19 vaccination.

    Methods

    First, an item pool was generated by reviewing existing resources. Then content and face validity was examined. In the next stage, the structural validity (exploratory and confirmatory factor analysis) of the questionnaire was examined in two distinct samples among 505 Iranian adults. Finally, the attitude was assessed among two samples. The internal consistency of the instrument was estimated by calculating Cronbach's alpha.

    Results

    The initial questionnaire consisted of 38 items that after examining the content and face validity, a number of items was removed and corrections were applied to the remaining items. The results of exploratory factor analysis showed a three factor solution (emphasis on the need for corona vaccine, no need for corona vaccine and emphasis on the side effects of corona vaccine) including 13 items that jointly explained about 52% of variance observed. Similarly, the results obtained from confirmatory factor analysis indicate a good fit for the data. The fit indexes were as follows: (X2/df =2.15, GFI=0.91, CFI=0.95, NFI=0.91, NNFI=0.94, SRMR=0.068, RMSEA=0.076). The reliability of the questionnaire as assessed by the Cronbach’s alpha was 0.853 for the scale and ranged from 0.68-0.74 for its dimensions. Finally, the mean attitude score of the participants was 64.1 out of 100 points.

    Conclusion

    Considering the validity and reliability of the attitude assessment questionnaire regarding the COVID-19 vaccination in adults, this questionnaire could be used for measuring attitude towards COVID-19 vaccination.

    Keywords: Attitude, Corona virus 2019, Vaccine, Adults
  • فرانک فرزدی*، اکرم جهانگیر، ژیلا صدیقی، علی اصغر اصغرنژاد فرید، حامد علی اکبرزاده، افسون آیین پرست، شبنم صداقتی، علی اصغر حائری مهریزی، رامین مظفری کرمانی، فاطمه ریاضی
    مقدمه

    شواهد حاصل از مطالعات مختلف در سطح جهانی، تجربیات مشابه توهم در افراد بدون بیماری خاص را گزارش می نمایند. از این حالت ادراک، با اسامی ادراک فراحسی (Extrasensory Perception)، توهم کاذب یا شبه توهم (Pseudo Hallucination) و شناخت فراطبیعی (Paranormal Cognition) در متون علمی- پژوهشی یاد شده است. توجه به میزانهای بروز و شیوع این تجارب در جوامع مختلف، همچنین خلاء اطلاعاتی در برنامه های آموزشی ارایه کنندگان خدمات سلامت، شناسایی معیارها و ابزارهای مناسب برای تفکیک حالات غیر بیماری از توهم و سایر اختلالات ادراک حسی را ضروری می سازد.

    مواد و روش کار

    در این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و کیفی در مراحل مختلف استفاده شد. در مطالعه کتابخانه ای با استفاده از منابع معتبر علمی در حوزه علوم روانپزشکی و روانشناسی و حوزه علوم عرفان و فلسفه اسلامی، اطلاعات مرتبط جمع آوری شد. در مطالعه کیفی در طی مجموعه نشست های کارشناسی گروه تحقیق، بر اساس ویژگیهای متمایز کننده حالات مختلف ادراک  "الگوریتم تشخیص ادراک" و "طیف ادراک بدون محرک حسی" طراحی شد.

    یافته ها

    "الگوریتم تشخیص ادراک"، ابزار تفکیک فرد دارای تجربه "ادراک فراحسی" از افراد مبتلا به "اختلالات ادراک حسی" و هم چنین از "ادراک حسی طبیعی" بر اساس ویژگیهای تمایز کننده این حالات است. موارد توهم، ادراک فراحسی (مرتبط یا غیر مرتبط به کاهش حواس) و مکاشفه (صوری و معنوی) انواع ادراکات حسی هستند که بدون حضور تماس شناخته شده با محرک حسی تجربه می شوند. این حالات بر اساس ویژگیهای: آگاهی از حضور یا عدم حضور محرک حسی، وضعیت سلامت جسم و روان فرد تجربه کننده ادراک، آگاهی فرد از پیام تجربه ادراکی، "طیف ادراک بدون محرک حسی" را تشکیل می دهند.

    نتیجه گیری

    کاربرد "الگوریتم تشخیص ادراک" و "طیف ادراک بدون محرک حسی" توسط پزشکان، روانپزشکان، روانشناسان و مشاوران می تواند نیاز احساس شده در خصوص تشخیص حالات مختلف مرتبط با ادراک حسی در مراجعین به مراکز خدمات سلامت را پاسخ دهد..

    کلید واژگان: ادراک فراحسی, شبه توهم, توهم کاذب, الگوریتم تشخیص, طیف ادراک
    Faranak Farzadi*, Akram Jahangir, Jila Sadighi, Aliashghar Asgharnejad Farid, Hamed Aliakbarzadeh, Afsoon Aeenparast, Shabnam Sedaghati, Aliasghar Haeri Mehrizi, Ramin Mozafari Kermani, Fateme Rriyazi
    Objective (s)

    Evidences from various studies through the world reports experiences similar to hallucinations in people without a specific disease. This perception is called extrasensory perception, pseudo hallucination and paranormal cognition in scientific-research texts. The incidence and prevalence of extrasensory perception in different societies and the lack of information in educational programs of health service providers, indicate the necessity of appropriate criteria for diagnosing extrasensory perception from hallucinations and other sensory perception disorders. Differences in the causes and management of these situations increase the necessity of the issue.

    Methods

    Review and qualitative study methods were used in different steps of the study. In the review study, relevant information was collected from scientific sources in the field of psychiatry and psychology and in the field of Islamic philosophy and mysticism. During a series of expert panels and based on documents from review study, different states of perception were identified and a "perceptual diagnostic algorithm and its spectrum without sensory stimulus" were designed.

    Results

    Perceptual diagnostic algorithm is a tool to distinguish a person with experience of extrasensory perception from people with sensory perception disorders as well as normal sensory perception.Hallucination, extrasensory perception and revelation are categorized as perceptual experiences without the presence of sensory stimuli. These situations Based on these characteristics: awareness of the presence or absence of sensory stimuli, physical and mental health of the experiencer, awareness of the message of perceptual experience forms the spectrum of perception without sensory stimuli.

    Conclusion

    The use of "perceptual diagnostic algorithm" and its spectrum without sensory stimulus" by physicians, psychiatrists, psychologists, and counselors can meet the need to diagnose various sensory-related conditions in health system.

    Keywords: extrasensory perception, pseudo hallucination, false hallucination, diagnostic algorithm, perception spectrum
  • رامین مظفری کرمانی*، ژیلا صدیقی، عباس حبیب الهی، محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، راحله رستمی
    مقدمه

    تولد نوزاد با وزن بسیار کم موقع تولد VLBW(وزن کمتر از 1500 گرم) علت عمده مرگ و میر و عوارض در دوره نوزادی و کودکی است. به رغم پیشرفتهای اخیر در زمینه مراقبتها و درمانهای پزشکی که برای کودکان بسیار کم وزن موقع تولد صورت گرفته، میزان مرگ ومیر و عوارض در این دسته از کودکان بالا است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان بقای کودکان بسیار کم وزن بدو تولد و عوامل موثر بر آن است.

    مواد و روش کار

    جامعه مورد مطالعه کلیه نوزادانی که با وزن کمتر از 1500 گرم یا مدت بارداری کمتر از 32 هفته، از ابتدا تا انتهای سال 1397 (2018) در بیمارستانهای شهر تهران به دنیا آمده اند است. مطالعه از نوع بقا و مقطعی بود. در مجموع 338 کودک مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به این کودکان توسط دفتر سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در اختیار قرار گرفت. نمونه گیری بصورت غیر تصادفی آسان بوده و کلیه اطلاعات مربوط به کودکان تحت مطالعه، پس از تماس تلفنی با یکی از والدین توسط پرسشگر در پرسشنامه ثبت شد. کلیه داده های حاصل از مطالعه وارد نرم افزار SPSS-22 شد و نتایج با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی ارایه شد. تحلیل بقا توسط آزمون کاپلان مایر و بررسی تاثیر متغیرها بر روی میزان بقا با استفاده از مدل کاکس چند متغیره بررسی شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج حاصل از مدل کاکس مشاهده می شود احتمال بقای یک ماهه کودکان حدود 68 درصد و احتمال بقای یکساله حدود 60 درصد برآورد گردید. از 10 متغیر تاثیرگذار در بقای نوزادان و کودکان VLBW تحت بررسی، 6 متغیر سطح تحصیلات مادران ،بیمه بودن سرپرست خانواده، نوبت بارداری، مدت بارداری، وزن زمان تولد، واکسیناسیون مادر قبل از بارداری با مرگ کودک ارتباط معنی داری داشتند.

    نتیجه گیری

    از راهکارهای موثر در میزان بقای نوزادان VLBW تشویق زنان به ادامه تحصیل، واکسیناسیون مادر قبل از بارداری، بیمه بودن افراد خانواده، پیشگیری از تعدد بارداری است.

    کلید واژگان: نوزادان, وزن بسیار کم موقع تولد, بقا
    Ramin Mozafari Kermani*, Jila Sadighi, Abbas Habibollahi, Mahmoud Tavousi, Ali Asghar Haeri Mehrizi, Raheleh Rostami
    Objectives

    Birth of an infant with very low birth weight (VLBW) (weight less than 1500 grams) is a major cause of deaths and complications in infancy and childhood. Despite recent progressions in medical care and treatment for VLBW children, the mortality rate is high in this group of children. The present study was performed to better identify the survival rate of these children and the problems that affect the survival of this group of infants in the short and long term.

    Methods

    The study population was all infants weighing less than 1500 grams or infants who borne at less than 32 weeks of pregnancy. Infants whom birth occurred from the beginning to the end of 2018 in hospitals in Tehran were included. Information about these children was provided by the Family and Population Health Office of the Ministry of Health and Medical Education. Sampling was non-random and all information about the infants under study was recorded in a questionnaire. All data from the study were entered into SPSS-22 software and the results were presented using descriptive and analytical statistics. Survival analysis was performed by Kaplan-Meier test and the effect of variables on survival was evaluated using multivariate Cox model.

    Results

    A total of 338 children were studied. Based on the results of cox regression models, the probability of one-month survival of children was about 68% and the probability of one-year survival was about 60%. Of the 10 variables affecting the survival of VLBW infants and children under study, 6 variables of maternal education, number of pregnancies, parent and infant insurance, gestational age, birth weight and maternal vaccination before pregnancy were significantly related with the death of infant (P ≤0.05).

    Conclusion

    The findings suggest one of the effective strategies for improving VLBW infant survival rate is encouraging women to continue their education, vaccinating mother before pregnancy, insuring family members and preventing multiple pregnancies.

    Keywords: Infants, Very low birth weight, Survival rate
  • Ali Asghar Haeri-Mehrizi, Mohmoud Tavousi, Ali Montazeri*
  • افسون آیین پرست*، فرانک فرزدی، علی اصغر حائری مهریزی
    مقدمه

    امروزه خدمات سرپایی سهم قابل توجهی از خدمات سلامت را به خود اختصاص داده است. سیستم های نوبت دهی سرپایی با نظم دهی به ورود بیماران و منابع در تسریع و یکنواخت کردن جریان کار موثر است. هدف این مطالعه تعیین وضعیت نوبت دهی و مدیریت زمان انتظار بیماران سرپایی در مطب های پزشکی شهر تهران بود.

    مواد و روش کار

    این مطالعه مقطعی بر روی مطب های پزشکی شهر تهران در سال 98 اجرا گردید. حجم نمونه حداقل 196 نفر برآورد شده بود که با در نظر گرفتن ریزش های احتمالی در نهایت  208 پرسشنامه تکمیل گردید. نمونه گیری به روش آسان بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که اعتبار و پایایی آن پیش از جمع آوری داده ها مورد بررسی و تایید قرار گرفت. تکمیل پرسشنامه به صورت خود ایفا بود. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 23 مورد انجام گرفت.

    یافته ها

    بیش از نیمی از مطب های مورد بررسی مطب پزشکان متخصص بود. بررسی وضعیت نوبت دهی مطب ها نشان داد که در85/6 درصد از مطب های مورد بررسی، امکان پذیرش بیماران بر اساس نوبت قبلی وجود دارد. 69/8 درصد مطبها از از هر دو شیوه پذیرش شامل دادن نوبت قبلی و پذیرش بیماران بدون نوبت استفاده می کردند. در 59/3 درصد مطبها، اولویت ویزیت بیماران با بیمارانی بود که نوبت قبلی داشتند و بیماران بدون نوبت در انتهای زمان کاری ویزیت می شدند. مسیول پذیرش در اکثر مطبها آموزشی مرتبط با روش های نوبت دهی بیماران سرپایی ندیده بودند. افزایش سن پزشک و سابقه طبابت احتمال عدم استفاده از روش ها و سیستم های نوبت دهی را افزایش می داد. با این حال در آنالیز تاثیر همزمان متغیر ها فقط سابقه طبابت بر استفاده از روش های نوبت دهی موثر بود.

    نتیجه گیری

    به طور کلی شواهد مطالعه نشان داد که سن و سابقه کاری پزشک نقش مهمی در استفاده از سیستم های نوبت دهی در مطب ها دارد. این متغیر اگرچه قابل تغییر نیست ولی نشان می دهد که پزشکان مسن و با سابقه تمایل کمتری به استفاده از روش های نوین نوبت دهی دارند. در این خصوص به نظر می رسد که ساده کردن و قابل اجرا کردن روش های نوبت دهی در حد نیاز مطبها می تواند در بهبود مدیریت زمان انتظار بیماران سرپایی در مطب ها موثر باشد. این مهم بر عهده مدیران و کارشناسان نظام سلامت است تا ابزار ها و روش هایی ساده و بدون نیاز به فناوری پیچیده برای این گروه از ارایه دهندگان خدمات سرپایی تولید نمایند. بدیهی است که این تلاش نقش مهمی در استفاده موثر از روش های نوبت دهی و ارتقای مدیریت مطب ها خواهد داشت.

    کلید واژگان: زمان انتظار, بیمار سرپایی, نوبت دهی بیماران
    Afsoon Aeenparast*, Faranak Farzadi, AliAsghar Heari Mehrizi
    Objective (s)

    outpatient services are an important part of health services. One important aspect of outpatient services is outpatient appointments. The study aimed to investigate the outpatient appointments and time management status in private practices.

    Methods

    This was a cross-sectional study that was conducted in Tehran in 2020.  Two hundred and eight practices were selected by using convenient sampling. Data was collected using a 50-items self-designed questionnaire. The validity and reliability of questionnaires were tested before data collection. SPSS software version 23 was used for data analyses.

    Results

    More than half of the practices (56.3%) were specialists’ offices. In 85.6% of the practices patients were admitted on schedule. Data indicated that in most clinics scheduled patients were in priority for being visited by the physician (59.3%). Compared to younger physicians, the possibility of not using appointment systems was higher in older physicians and among physicians with higher working experiences (P value=0.01 and P value=0.039 respectively).

    Conclusions

    In general, the findings showed that the age and work experience of the physicians might play an important role in the use of queuing systems in medical practices. It seems that simplifying the appointment methods can be effective in increasing the use of appointment systems and improving the management of waiting time for outpatients in private practices. It is the responsibility of health system managers and experts to produce simple tools and methods without the need for sophisticated technology for this group of outpatient service providers.

    Keywords: Waiting time, Outpatient, Appointment
  • علی اصغر حائری مهریزی*، رحمن پناهی، محمود طاووسی، راحله رستمی
    زمینه و هدف

    نظر به بالابودن میزان مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی در کودکان و ضرورت پیشگیری از این حوادث در آنها، پژوهشگران بر آن شدند حوادث ناشی از وسایل نقلیه را در بین کودکان و نوجوانان ایرانی بررسی نمایند.

    روش کار: 

    این پژوهش، یک مطالعه مروری بود. کلید واژه های مورد نظر در این مطالعه شامل "حوادث ترافیکی، حوادث جاده ای، مرگ و میر جاده ای، مرگ و میر کودکان، مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی، ترافیک" در عنوان و چکیده کلیه مقالات چاپ شده از ابتدای سال 1370 تا پایان آبان ماه سال 1396 در پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) و Google scholar به عنوان جستجوگر تکمیلی مورد جستجو قرار گرفت. پس از حذف موارد تکراری و بدون ارتباط از میان مقالات استخراج شده، متن کامل مقالات منتخب نهایی با موضوعیت حوادث ناشی از وسایل نقلیه در کودکان و نوجوانان، بررسی و نتایج حاصله در عبارات و جداول متناسب دسته بندی و ارایه گردید. 

    یافته ها: 

    از میان 841 مقاله استخراج شده و پس از حذف موارد تکراری و مقالات با موضوعات غیرمرتبط و غیرهمراستا با هدف مطالعه، در نهایت تعداد 12 مقاله بررسی شد. میزان شیوع حوادث ناشی از وسایل نقلیه در کودکان و نوجوانان بین 6 تا 87/53 درصد بود. مطالعات انجام شده ناهمگن بوده و به دو دسته عمده تقسیم شدند که در مجموع 5 مطالعه، به بررسی شیوع این حوادث و بقیه به موارد مرتبط پرداخته بودند.

    نتیجه گیری:

     با توجه به سهم قابل ملاحظه حوادث ناشی از وسایل نقلیه موتوری در بین سوانح و حوادث موجود در میان کودکان و نوجوانان، لزوم اجرای برنامه ریزی های آموزش مهارتی به صورت مداوم برای آنها و والدینشان و همچنین توجه و تاکید قانونگذاران بر تصویب قوانین مربوط به ایجاد ایمنی بیشتر در کودکان، ضروری است.

    کلید واژگان: ترافیک, حوادث ترافیکی, وسایل نقلیه, مرگ و میر, کودکان و نوجوانان
    AliAsghar HaeriMehriz*, Rahman Panahi, Mahmoud Tavousi, Raheleh Rostami
    Background and Objectives

    Considering the high mortality rate due to traffic accidents in children and the necessity of prevention of these events, the researchers decided to consider accidents caused by vehicles among Iranian children and teenagers.

    Materials and Methods

    This study was a systematic review study. The keywords in this study were "Traffic accidents, road accidents, road deaths, child mortality, traffic deaths" in the title and abstract of all published articles from 1991 to November of 2017 in the Google scholar search and the Scientific Information Database – SID. After removing repetitive and unidentified articles from extracted papers, the full text of the final selection papers related to vehicle accidents in schoolchildren was reviewed and the results were categorized and presented in terms of the Phrases and tables.  

    Results

    Out of 841 articles, after the remove duplicates and articles with unrelated and non-consistent topics for study purposes, 12 papers were finally examined. The prevalence of accidents caused by vehicles in children and adolescents was between 6% and 53.87%. The studies were heterogeneous and were divided into two main categories: a total of 5 studies examined the prevalence of these events and the rest were related to the related cases.

    Conclusion

    Considering the significant contribution of vehicle accidents to the rate of accidents and incidents in children and adolescents, the need for education them and their parents, as well as the attention and emphasis of legislators on the adoption of laws on the creation of greater safety in Children are essential.

    Keywords: Traffic, Traffic Accidents, Vehicles, Mortality, Children, Adolescents
  • فرانک فرزدی، افسون آیین پرست، محمود طاووسی، فاطمه ریاضی، حمیده اسدالله خان والی، علی اصغر حائری مهریزی*
    مقدمه

    امروزه سامانه ها و پایگاه های داده ای برخط، محور خدمت رسانی دولت ها را تشکیل می دهند و جایگاه خاصی در ثبت و ذخیره سازی، پردازش، تحلیل و نمایش داده ها و اطلاعات دارند. هدف از این مطالعه شناسایی سامانه های ملی سلامت و بررسی محتوای آن ها بود.

    مواد و روش کار

    این مطالعه به صورت مروری اسنادی و کیفی اجرا شد. برای گردآوری اطلاعات در بخش مروری اسنادی از طریق جستجوی اینترنتی و اطلاعات منتشره در حوزه سلامت و در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان و افراد مطلع در حوزه فناوری سلامت بهره گرفته شد.

    یافته ها:

    انواع مختلف پایگاه داده ها شامل سامانه های ملی، برنامه های ثبت بیماری ها و پرونده الکترونیک سلامت در حوزه اطلاعات سلامت در کشور شناسایی شد. در زمان مطالعه در کشور تعداد 10 سامانه ملی، بیش از 150 برنامه ثبت بیماری ها و پرونده های الکترونیک سلامت با 11 نام گذاری گوناگون وجود داشت. سامانه های ملی سلامت شامل سپاس، آواب، سیب، ایمان، اطلاعات درمان سوء مصرف مواد، مدیریت سوء مصرف مواد، اطلاعات عملکرد پزشکان، پکس، سیناسا و سیمای سرطان می شد که در طی سالهای 95-1384 راه اندازی شده اند.

    نتیجه گیری:

     طبق نتایج مطالعه، در حال حاضر سامانه های ملی حوزه سلامت کشور اطلاعات مربوط به بیماران و مراجعان به مراکز سلامت را به صورت برخط ثبت و نگهداری می نمایند؛ اما تحلیل اطلاعات آن ها بر خط نیست و پس از گذشت چند سال از زمان بهره برداری، هنوز زیر ساخت های تحلیل آنها کاملا مشخص  نشده است. در مجموع وضعیت سامانه های ملی اطلاعات سلامت در ایران مطلوب بود، اگر چه این سامانه ها در پاره ای از زمینه ها محتاج بازنگری و اصلاح هستند. این اصلاح به نسبت در زمینه نوع و نحوه تحلیل داده ها؛ نحوه انتشار داده ها، اطلاعات و گزارش ها؛ و سطح دسترسی به افراد ضروری تر است.

    کلید واژگان: سامانه, سامانه های اطلاعات سلامت, پایگاه های داده های سلامت, اطلاعات سلامت, پایگاه های ملی اطلاعات سلامت
    Faranak Farzadi, Afsoon Aeenparast, Mahmoud Tavousi, Fateme Riyazi, Hamideh Asadollah Khan Vali, AliAsghar Haeri Mehrizi*

    Objective (s): 

    The purpose of this study was to review the content of the national health information systems in Iran. The practical purpose was to provide the necessary information to increase the efficiency of national health information systems in order to improve health services.

    Methods

    This was a mixed method study (review and qualitative). First, documents related to the health information system (especially on the website of the Ministry of Health and its affiliated organizations) were reviewed. Search strategy included the following keywords: Health system, Health system in transition, Health information system, Health information system in transition, Health information. At this stage the study was seeking to collect data for following questions: Who is running the site? What are the variables that each system registers and maintains? What are the information recording processes? What outputs and reports are extracted? Who are the users of this information? Then, a qualitative study was conducted and seven experts were interviewed. All systems were checked for the following information such as mission, aims, client, moderator, variables, registration process, output, beneficiaries and target groups.

    Results

    In all there were 10 national health information systems, and more than 150 specific registries for disease conditions. In addition, we found 11 different names for Electronic Health Record (EHR).

    Conclusion

    In general, health-related databases (healthcare and insurance databases) have not yet been fully integrated, and it is not possible to detect drug disorders or violations in addition to duplicate or more recording of information. Also, there was no codified program found to analyze the data in the databases studied.

    Keywords: Health system, Health information system, Health information, Health data base
  • افسون آیین پرست*، علی اصغر حائری مهریزی، حامد زندیان، فرزانه مفتون، فرانک فرزدی، فاطمه ریاضی
    مقدمه

    افزایش امید به زندگی برای کشورها و به تبع آن کاهش باروری یکی از عوامل اصلی سالمندی جوامع و کشورها است. روند سالمندی در کشورهای جهان رو به رشد است. این پدیده نه تنها در کشورهای توسعه یافته بلکه در کشورهای در حال توسعه، مساله ای است که توجه سیاستگذاران را به خود جلب کرده است. تغییرات الگوی سنی جمعیت و حرکت به سمت سالمندی می تواند بر الگوی بیماری ها و خدمات سلامتی مورد نیاز جامعه تاثیر گذارد. هدف از این مطالعه بررسی هزینه های داروی سرپایی گروه سالمندان مراجعه کننده به مراکز سرپایی سازمان تامین اجتماعی و برآورد نرخ تغییرات آن در آینده بود

    مواد و روش کار

    این مطالعه از نوع مطالعات مقطعی (توصیفی - تحلیلی) بود که به صورت مقطعی بر روی داده های مراجعات سرپایی سال 96 مراکز ملکی سازمان تامین اجتماعی که به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند، انجام شده است. داده ها پس از دریافت و پالایش مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی داده ها از نرم افزارهای SPSS جهت شناسایی شاخص های پراکندگی و تحلیل وضعیت ارتباط بین متغیرها استفاده شد.

    یافته ها

    بررسی یافته ها نشان داد که از کل 14،418،911 بیمار استفاده کننده از خدمات سرپایی، 6/5 درصد سالمند بودند. گروه سالمندان به طور متوسط 6/8 بار در طول سال برای دریافت خدمات سرپایی به مراکز ملکی سازمان تامین اجتماعی مراجعه کرده بودند. نتایج مقایسه میانگین مراجعه به تفکیک گروه های سنی نشان داد، اختلاف معناداری بین گروه های سنی از نظر مراجعه به مراکز ملکی تامین اجتماعی وجود داشته است. سالمندان بالای 85 سال نسبت به کودکان زیر 2 سال 48/1 درصد و سالمندان بین 65 تا 85 سال 78/3 درصد بیشتر از کودکان زیر 2 سال به پزشک مراجعه کرده اند.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مطالعه حاضر و مستندات ارایه شده می توان نتیجه گیری کرد که بخش قابل ملاحظه ای از بار اقتصادی و هزینه های نظام سلامت در حوزه تامین اجتماعی متعلق به گروه سالمندان است که در آینده نیز همچنان به روند افزایش خود ادامه خواهد داد. در این راستا لازم است ضمن تدارک خدمات لازم برای این گروه سنی، تلاش شود با رویکرد پیشگیرانه مراجعات و تقاضای خدمات این گروه مدیریت شود.

    کلید واژگان: سالمندی, خدمات سرپایی, هزینه دارو, تامین اجتماعی
    Afsoon Aeenparast*, AliAsghar Haeri Mehrizi, Hamed Zandian, Farzaneh Maftoon, Faranak Farzadi, Fatemeh Riazi
    Objective (s)

    The aim of this study was to evaluate the outpatient visits of elderly people under the Social Security Organization (SSO) and to compare it with other age groups.

    Methods

    This was a cross-sectional descriptive study that used outpatient data of SSO in 2017. All data (14'418'911 cases) were analyzed after restoring and cleaning processes. SPSS software was used for data analysis.

    Results

    Findings showed that 6.5% of all outpatient visits were by elderly. The elderly group had been referred to outpatient services at an average rate of 6.8 times per year. Elderly people over the age of 85 years referred to physicians 48.1% more than children under the age of 2 year and this was 78.3% for elderly aged 65 to 85 years..

    Conclusion

    A considerable portion of the economic burden and costs of the health system under social security organization belong to the elderly group, which will continue to increase in the future. In this regard, it seems necessary to manage services demanded by this age group using appropriate measures.

    Keywords: Aging, Outpatient services, Social Security Organization
  • رحمن پناهی*، علی رمضانخانی، محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، شمس الدین نیکنامی
    Rahman Panahi*, Ali Ramezankhani, Mahmoud Tavousi, Aliasghar Haeri Mehrizi, Shamsaddin Niknami
    Background

    Despite the existence of numerous tools to measure health literacy, there is no general agreement on this issue. Researchers around the world have been involved in the development of an instrument to measure health literacy. The psychometric properties of the Health Literacy for Iranian Adults (HELIA) scale have been approved in the general population; however, the validity and reliability of this indigenous questionnaire has not been explored in students. Therefore, due to demographic differences, the present study investigated this questionnaire in a sample of students for structural validity and reliability. 

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 340 dormitory students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 2016, in Tehran City, Iran. A single-stage cluster sampling technique was used for sampling. Cronbach’s alpha coefficient was used to verify the reliability of the questionnaire and the confirmatory factor analysis was used to investigate the validity of the constructs by LISREL software. 

    Results

    The mean±SD age of studied students was 22.93±4.05 years. The questionnaire had a desirable internal consistency (Cronbach’s alpha coefficient: 0.77-0.90) to assess health literacy in participating students. The confirmatory factor analysis result was satisfactory for its overall fitness. (RMSEA=0.095, CFI=0.94, NFI=0.92, NNFI=0.94, SRMR=0.075, X2/df=4.09). 

    Conclusion

    The study findings revealed that HELIA is a reliable and valid instrument for measuring health literacy among students.

    Keywords: Health literacy, University students, Psychometric, Health Literacy for Iranian Adults (HELIA)
  • محمود طاووسی، سمیرا محمدی، ژیلا صدیقی، راحله رستمی، علی اصغر حائری مهریزی*
    مقدمه
    رسانه های ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی تلاش دارند اطلاعات مربوط به سلامت را به منظور افزایش آگاهی و ارتقای سلامت مردم در اختیار آنها قرار دهند. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان اعتماد شهروندان تهرانی به اطلاعات سلامت رسانه های ارتباط جمعی (تلویزیون، رادیو، اینترنت، اپلیکیشن های موبایل، تلفن همراه، رسانه های مکتوب و شبکه های ماهواره ای) و شبکه های اجتماعی مجازی (تلگرام، اینستاگرام، فیس بوک و واتس آپ)  و نیز تعیین عوامل موثر بر آن انجام شد
    مواد و روش کار
    در این مطالعه مقطعی تعدادی از شهروندان 65-18 ساله شهر تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه روا و پایا گردآوری گردیده و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی و با بهره گیری از نرم افزار  SPSSنسخه 23 تحلیل شدند.  
    یافته ها
    در مجموع 1174 نفر با میانگین (انحراف معیار) سنی (13/02)37/2 سال و میانگین (انحراف معیار) تعداد سال های تحصیل (3/8) 12/5 سال مورد بررسی قرار گرفتند. اعتماد شرکت کنندگان به اطلاعات سلامت تلویزیون(حدود 65 درصد) و رادیو (حدود 56 درصد) بیشتر از دیگر رسانه های ارتباط جمعی بود؛ این میزان برای شبکه های اجتماعی مجازی (حدود 30 درصد) گزارش شد. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک چندگانه نشان داد هیچیک از متغیرهای دموگرافیک بر بخت اعتماد به اطلاعات سلامت در این رسانه ها تاثیر معنادار نداشتند. اما نشان داده شد بخت اعتماد شرکت کنندگان به اطلاعات سلامت در رسانه های مورد بررسی از حدود 2 تا 3/4 برابر به  ازای هر واحد افزایش در میانگین نمره استفاده از این اطلاعات افزایش می یابد (شایان ذکر است میزان استفاده بر اساس طیف 5 گزینه ای نمره گذاری و برای هر یک از رسانه ها محاسبه شد).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه نشان داد مردم به تلویزیون و رادیو به عنوان منبع اطلاعات سلامت، بیش از دیگر رسانه های ارتباط جمعی و نیز شبکه های اجتماعی مجازی اعتماد دارند که این امر بر رسالت مهم این دو رسانه در حفظ و ارتقای سلامت مردم و مسئولیت مهم متولیان آنها در تولید و انتشار اطلاعات سلامت تاکید دارد.
    کلید واژگان: اعتماد, رسانه های جمعی, شبکه های اجتماعی مجازی, اطلاعات سلامت, تهران
    Mahmoud Tavousi, Samira Mohammadi, Jila Sadighi, Raheleh Rostami, Ali Asghar Haeri Mehrizi*
    Objective (s)
     Many information sources including mass media provide health information in order to increase awareness and promote people's health. The aim of this study was to examine people’s trust in mass media and virtual social networks health information.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted among a random sample of adults aged 18 to 65 years living in Tehran, Iran. The data were collected using a questionnaire and descriptive statistics were applied to analyze the data.
    Results
    A total of 1174 adults (581 women and 615 men) with a mean age of 37.2 ± 13.02 years and mean education years of 12.5 ± 3.8 years were studied. The highest trust in health information was reported for television (65%) followed by radio (56%). This for social media was 30%. The results obtained from multiple logistic regression analysis indicated that there were no association between trust and demographic variables. However, association between trust and the amount of mass media or social networks use was observed. A unit, increase in the use of mass media and social networks health information increased the odds for trust about 2 to 3.4 times.
    Conclusion
    The study results showed that people’s trust on television and radio for seeking health information was relatively high. This implies that those who provide health for television v and radio have significant responsibility to convey correct information to the public.
    Keywords: Trust, Mass media virtual, Social networks, Health information, Tehran
  • امیر صادقی، فرزانه مفتون، علی اصغر حائری مهریزی، محمود طاووسی*
    مقدمه
    هدف از این مطالعه توصیفی- تحلیلی بررسی نقش تعدیل کنندگی خودکار آمدی بر رابطه بین دو متغیر رضایت شغلی و سلامت روان در کارشناسان رشته بهداشت عمومی بود.
    مواد و روش کار
    جامعه آماری مشتمل بود بر 91 کارشناس شاغل در مراکز بهداشتی و درمانی شهر تهران که به صورت نمونه در دسترس در مطالعه شرکت داده شدند. ابزار مورد استفاده این مطالعه شامل گونه فارسی دو ابزار استاندارد سنجش خودکارآمدی عمومی و سنجش سلامت روان (12-GHQ) و همچنین ابزار محقق ساخته برای سنجش رضایت شغلی بود.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که افراد مورد مطالعه از میزان خود کارآمدی، رضایت فرد از شغل خود و سطح سلامت روان نسبتا خوبی برخوردارند. نتایج نشان داد رابطه بین خودکارآمدی و سلامت روان معنادار بوده و سلامت روان حدود 20% درصد توسط خودکارآمدی پیش بینی شده است. رابطه بین رضایت شغلی و سلامت روان نیز معنادار بوده و حاکی از پیش بینی حدود 12 درصدی سلامت روان توسط رضایت شغلی است. همچنین رابطه بین خودکارآمدی و رضایت شغلی با سلامت روان نیز معنادار بوده و نشان از پیش بینی 24 درصدی سلامت روان توسط این دو متغیر داشت. در نهایت با تعدیل اثر خودکارآمدی ضریب همبستگی رضایت شغلی و سلامت روان به میزان 238/0 معنادار شد.
    بحث و نتیجه گیری
    به طور کلی پژوهش حاضر حاکی از موثر بودن رضایت شغلی و خودکارآمدی بر سلامت روان بوده و نشان داده شد که خودکارآمدی در تقویت رابطه بین رضایت شغلی و سلامت روان نقش قابل تاملی دارد.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, رضایت شغلی, سلامت روان
    Amir Sadeghi, Farzaneh Maftoon, Alisghar Haeri Mehrizi, Mahmoud Tavousi*
    Objective (s)
     The purpose of this study was to examine modifying role of self-efficacy on the relationship between job satisfaction and general health among public health experts working in the health centers in Tehran.
    Methods
    Validated Persian instruments for measuring the self-efficacy and mental health (GHQ-12) were used to collect data.
    Results
    In all 91 public health workers were studied. The analysis showed that the relationship between self-efficiency and general health was significant which indicated the prediction of about 20% of mental health by self-efficiency. Also the results showed that the relationship between job satisfaction and mental health was significant which indicated the prediction of about 12% of mental health by job satisfaction. The relationship between two variables of self -efficacy and job satisfaction (in aggregate) with the dependent variable of mental health was significant which indicated the prediction of about 24% of mental health by these two variables. The correlation coefficient between the two variables of job satisfaction and mental health after adjustment for self-efficiency was significant (r = 0.238).
    Conclusion
    Overall the findings showed a significant relationship between job satisfaction and mental health and the moderating role of self-efficacy on this relationship.
    Keywords: self-efficacy, job satisfaction, general health
  • فرانک فرزدی*، علی منتظری، ژیلا صدیقی، افسون آیین پرست، محمود طاووسی، فرزانه مفتون، علی اصغر حائری مهریزی، نرگس رستمی گوران، مطهره علامه
    زمینه و هدف
    سیاست های کلی سلامت از زمره سیاست های راهبردی کلان کشور است که با هدف پویایی برنامه های نظام سلامت و اجتماعی شدن سلامت تدوین شده اند. طرح تحقیقاتی"دیده بانی اجرای ماده 11 سیاست های کلی سلامت" با هدف تبیین این سیاست از سیاست های کلی سلامت و تدوین برنامه و مداخلات اجرایی لازم و تعیین شاخص های رصد آن اجرا شده است.
    روش کار
    در این مطالعه از انواع مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، کیفی و توصیفی در مراحل مختلف استفاده شد. در نشست های کارشناسی، موضوعات و مفاهیم مختلف مطرح شده در این سیاست مشخص شدند. اطلاعات علمی در خصوص این موضوعات در یک مطالعه مروری جمع آوری شد. از طریق بررسی اسنادی و مصاحبه با کارشناسان و مدیران برنامه های مرتبط، سازمان های ذی نفع شناسایی شدند. در نشست های کارشناسی برنامه سیاست 11 شامل هدف کلی، اهداف راهبردی، راهبرد، اهداف کوتاه مدت  و مداخلات تدوین شدند. شاخص های رصد کلان پیامدهای اصلی برنامه براساس نتایج مطالعات مروری، اسنادی تعیین شدند. وضعیت موجود قوانین کلان، شاخص ها، برنامه ها و مداخلات مرتبط در مطالعه اسنادی بررسی شدند. از بحث گروهی متمرکز برای تکمیل اطلاعات در خصوص برنامه ها و مداخلات در حال اجرا استفاده شد. مداخلات در اولویت براساس نتایج انطباق برنامه های کلان کشوری با مداخلات پیشنهادی تعیین شدند.
    نتیجه گیری
    دستاوردهای این مطالعه اطلاعات لازم برای اجرای ماده 11 سیاست های کلی سلامت و رصد آن را در اختیار مدیران نظام سلامت قرار می دهد. این دستاوردها در مقالات دیگری ارائه می شود. مقاله حاضر روش شناسی این طرح را ارائه می دهد. در روش مطالعه تلاش شد مراحل کار به گونه ای طراحی و اجرا شود که بتوان با استفاده بهینه از منابع، اطلاعات لازم برای تدوین برنامه، شاخص های رصد و مداخلات در اولویت تامین شود. روش به کار رفته برای تعیین مداخلات در اولویت در این مطالعه موجب می شود اجرای این مداخلات، نقش تکمیلی برنامه های جاری را داشته و از دوباره کاری در تدوین و اجرا برنامه های عملیاتی، پیشگیری شود. روش این مطالعه می تواند الگوی مناسبی را در اختیار محققان و برنامه ریزان و مدیران اجرایی قرار دهد.
    کلید واژگان: سیاست سلامت, اصلاح نظام سلامت, ایران
    Faranak Farzadi
    Background and Aim
    Overall health policies are one of the major macroeconomic policies that are designed to dynamize the health systems and socialize health plans. The research project "Observation of the Implementation of the Article 11 of General Health Policies" aimed at explaining this policy, formulate the implementation program, defined necessary interventions and determine its monitoring indicators.
    Method
    In this study, a variety of library, documentary, qualitative and descriptive studies were used in different stages. At the expert panels, the various issues and concepts of this policy were identified. Scientific information about these topics was collected in a review study. Stakeholders were identified through documentary reviews and interviews with experts and program managers. General objectives, strategic objectives, strategy, short-term goals and interventions were defined in expert panels. Focus group discussions were used for gathering complementary information about the plan and in process interventions. In priority interventions were proposed by considering national plans and policies.
    Discussion
    The findings of this study provide health authorities the needed information to implement Article 11 of the general health policies and to monitor it. These achievements are presented in another paper. The methodology of this project is presented here. By this methodology it was tried to define information needed, monitoring indicators and in-priority indicators with considering optimal use of resources.  The method could prevent of duplication of formulation and implementation of operational programs and could provide a good model for researchers, planners and executives.
    Keywords: Health Policy, Health System Reform, Iran
  • محمود طاوسی*، رحمن پناهی، علی اصغر حائری مهریزی، مهدی عنبری، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، اکرم هاشمی
    زمینه و اهداف
    با توجه به روند رو به رشد مصرف دخانیات در میان نوجوانان، انجام مداخلات موثر برای پیشگیری از مصرف دخانیات در این گروه ضروری است. لذا در این پژوهش، ضمن بررسی وضعیت مداخلات پیشگیرانه در خصوص مصرف دخانیات در بین نوجوانان ایرانی به ویژه مداخلات نظریه/الگومحور، در میان دیگر مطالعات ذی ربط نیز بررسی و احصاء نموده و از نظر تاثیر/عدم تاثیر دسته بندی نمایند.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه مروری در ادبیات پژوهشی بود. کلید واژه های مورد نظر در این مطالعه شامل "دخانیات، سیگار، قلیان" در عنوان و چکیده کلیه مقالات چاپ شده تا آبان ماه سال 1396 در پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) و Google scholar (به عنوان جستجوگر تکمیلی) بودند. پس از حذف موارد تکراری و بدون ارتباط از میان مقالات استخراج شده، متن کامل مقالات منتخب نهایی با موضوعیت مداخلات پیشگیرانه از مصرف دخانیات در نوجوانان، بررسی و نتایج حاصله در عبارات و جداول دسته بندی شدند.
    یافته ها
    از میان 1078 مقاله استخراج شده، در نهایت تعداد 14 مقاله مورد بررسی قرار گرفتند. مداخلات انجام شده به دو دسته عمده تقسیم شدند. در مجموع در 9 مطالعه، الگوها و نظریه های آموزش بهداشت مبنای مداخله بودند و در 5 مطالعه دیگر، از رویکردهای دیگری استفاده شده بود.
    نتیجه گیری
    به رغم تاثیرگذاری هر دو نوع مداخله، مداخلات الگو/نظریه محور بیش از دیگر مداخلات در پیشگیری از مصرف دخانیات مورد استفاده قرار گرفته اند و این امر می تواند به دلیل تاثیرگذاری مطلوبتر و روشنتر این نوع مداخلات در تغییر رفتارهای گوناگون حوزه سلامت باشد.
    کلید واژگان: دخانیات, مداخلات پیشگیرانه, نوجوان, مطالعه مروری
    Mahmoud Tavousi*, Rahman Panahi, Aliasghar Haerimehrizi, Mahdi Anbari, Ramin Mozaffari Kermani, Raheleh Rostami, Akram Hashemi
     
    Background and Aims
    Considering the increasing trend of tobacco usage among adolescents, effective interventions are necessary for smoking prevention in this group. We, therefore, decided to investigate the status of preventive interventions on tobacco usage among Iranian adolescents, especially the theory/model-based interventions.
    Meanwhile, the authors surveyed among other related studies, and categorized them in terms of effect/no effect.
    Materials and Methods
    A literature review was performed. We selected studies to include in our analyses via a search of Scientific Information Database-SID and google scholar (as a supporter motor researcher) on November of 2017, using the keywords “Tobacco, Smoking, Hookahs” in the title and abstract of all published articles. After removing repetitive and unrelated cases, the full text of a series of articles on the prevention of tobacco in adolescents
    was reviewed and the results were presented in terms of the phrases and tables.
    Results
    Out of 1078 extracted articles, 14 papers were finally evaluated. The interventions were divided into two
    main categories. Totally, in 9 studies, health education models and theories were the basis for intervention, and other
    approaches had been used in the remaining five studies.
    Conclusion
    In spite of the influence of both types of interventions, model/theoretic interventions have been used
    more than other interventions in smoking prevention, which could be due to the more favorable and clearer effects of these interventions in changing the various behaviors of the health sector.
    Keywords: tobacco, preventional intervention, adolescent, review study
  • علی منتظری، محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، رامین مظفری کرمانی، فاطمه نقی زاده موغاری، مهدی عنبری، اکرم هاشمی
    مقدمه
    طیف گسترده ای از مطالعات نشان دهنده ارتباط بین شادی و سلامت، فراتر از تفاوت های جمعیت شناختی وشرایط زندگی هستند. روند رو به رشد تحقیقات نشان می دهد که احساس شادی و رضایت از زندگی می تواند در واقع سلامتی فرد را بهبود بخشد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه جمعیتی به صورت مقطعی (توصیفی- تحلیلی) شادکامی کلیه زنان و مردان 20 تا 40 سال ساکن شهرها و روستاهای کشور با استفاده از پرسشنامه استاندارد شادکامی آکسفورد مورد سنجش قرارگرفت.
    یافته ها
    مجموعا 14239 نفر در این پژوهش شرکت کردند (46 درصد مرد و 54 درصد زن). میانگین (انحراف معیار) سن شرکت کنندگان (5/2) 32/1 سال بود. نتایج نشان داد میانگین (انحراف معیار) نمره شادکامی شرکت کنندگان (57/0)4/09 در زنان (0/56) 4/08 و در مردان (0/59) 4/10 است که در طیف نسبتا شاد طبقه بندی می شود. در تحلیل رگرسیون لجستیک بین شادکامی و متغیرهای سن، جنسیت، تعداد سال های تحصیل و محل سکونت ارتباط معنی دار وجود نداشت ولی افرادی که سطح درآمد خود را بد/خیلی بد گزارش کرده بودند، میزان شادکامی کمتری نسبت به افرادی داشتند که سطح درآمد خود را خیلی خوب/خوب گزارش کرده بودند. همچنین شادکامی افراد بیکار کمتر از افراد شاغل بود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به رابطه معنادار وضعیت شغلی (بیکار یا شاغل بودن) و نیز سطح درآمد با شادکامی، می توان این چنین نتیجه گرفت که نابرابری در درآمد و اشتغال می تواند منجر به نابرابری در شادکامی افراد شود. به نظر می رسد یکی از راه های موثر در افزایش شادکامی افراد 20 تا 40 ساله رسیدگی به معیشت و اشتغال آنان باشد.
    کلید واژگان: شادکامی, ایرانیان, مطالعه ملی
    Ali Montazeri, Mahmoud Tavousi, Aliasghar Haeri, Ramin Mozaffari, Fatemeh Naghizadeh Moghari, Mahdi Anbari, Akram Hashemi
    Objective(s)
    To assess happiness and its correlates among young adults in Iran.
    Methods
    This was a national cross sectional study among a representative sample of young adults in Iran, in 2017. Happiness was measured using the Oxford Happiness Questionnaire. Logistic regression analysis was performed in order to examine association between happiness and independent variables.
    Results
    In all 14292 young adults were studied. The mean (SD) happiness score for the study sample was 4.09 (0.57) which was suggestive of ‘rather happy; pretty happy’ condition. Proportional to mean score 51.1% (n = 7306) of the respondents were ‘happy’ and the remaining 48.9% (n = 6986) were ‘unhappy’. In multivariate logistic regression analysis no significant association was observed between happiness, age, gender, and education. However, the association between happiness and income [OR for poor/very poor= 1.69, 95% CI: 1.51-1.90] and employment status [OR for unemployed = 1.88, 95% CI: 1.53-2.32] was evident.
    Conclusion
    The findings suggest that overall young adults in Iran feel ‘rather happy’. To improve happiness at individual level equal distribution of opportunities and wealth seems essential.
    Keywords: Happiness, Young adults, Iran
  • رامین مظفری کرمانی، احمد احمدی، ژیلا صدیقی، محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، راحله رستمی، فاطمه نعیمی
    مقدمه
    کم کاری مادرزادی تیروئید شایع ترین اختلال تکاملی قابل پیشگیری و درمان در نوزادان و کودکان است که در صورت عدم درمان به موقع منجر به عقب افتادگی ذهنی و اختلالات تکاملی می شود . پیش اگهی بیماری با انجام غربالگری کم کاری مادرزادی در نوزادان و تجویز لووتیروکسین در مبتلایان، بطور چشمگیری تکامل و رشد کودکان بهبود می یابد. به رغم غربالگری تشخیصی و شروع درمان زودرس نوزادان مبتلا به کم کاری مادرزادی تیروئید، گزارشاتی مبنی بر فراوانی قایل توجه اختلالات تکامل عصبی در این دسته از کودکان دیده میشود. با توجه به بروزاختلالات تکاملی در شیرخواران مبتلا به کم کاری مادرزادی تیروئید، بررسی میزان متداول تجویز داروی لووتیروکسین در درمان نوزادان ایرانی و تاکید بر تشخیص زودتر اختلال فوق، انجام مطالعه حاضر ضروری به نظر می رسید.
    مواد و روش کار
    در یک مطالعه همگروهی تاریخی وضعیت تکامل عصبی تعداد 122 کودک مبتلا به کم کاری مادرزادی تیروئید تحت درمان با لووتیروکسین از بدو تولد و 122 کودک سالم (گروه شاهد) در سنین بین یک تا سه سالگی توسط پرسشنامه سنین و مراحل Ages and Stages Questionnaire-ASQ) (مورد ارزیابی قرار گرفت. کودکان گروه مواجهه و کودکان سالم (گروه شاهد) از مراجعان معاینات دوره ای درمانگاه غدد کودکان یک بیمارستان دانشگاهی، انتخاب شدند. نمونه گیری به صورت غیرتصادفی انجام شد و سئوالات پرسشنامه ها به صورت تلفنی یا حضوری از والدین کودکان پرسیده شد یا برای حداقل یک نوبت ارزیابی و تکمیل پرسشنامه ها به درمانگاه دعوت شدند.
    یافته ها
    در ارزیابی کلی تکامل عصبی، 17/2 % از کودکان مبتلا به کم کاری مادرزادی تیروئید تحت درمان با لووتیروکسین و 12/3 %ازکودکان سالم در آزمون تکاملی امتیاز حد نصاب را نیاوردند و خطر نسبی اختلالات تکامل عصبی 4/1 برآورد شد ولی این میزان خطر در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار نبود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه نشان داد شاخص های تکامل عصبی در کودکان مبتلا به کم کاری مادرزادی تیروئید تحت درمان با لووتیروکسین با کودکان سالم تفاوتی ندارند، و پژوهش های بیشتری در این زمینه مورد نیاز است. به نظر می رسد مقدار داروی تجویز شده 10میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن نوزاد در ابتدای شروع درمان و تعدیل دوز دارو متناسب با سن و وزن کودک و ادامه آن تا سن سه سالگی می تواند منجر به تکامل طبیعی عصبی در کودکان شود.
    کلید واژگان: کودکان, کم کاری مادرزادی تیروئید, تکامل عصبی, پرسشنامه سنین و مراحل
    Ramin Mozafari Kermani, Ahmad Ahmadi, Jila Sedighi, Mahmoud Tavoussi, Aliasghar Haeri Mehrizi, Rahele Rostami, Fatemeh Naiimi
    Objective(s)
    To assess the incidence of neurodevelopmental disorders in children aged 1 to 3 years with congenital hypothyroidism treated with Levothyroxine.
    Methods
    In a historical cohort study, 122 neonates with congenital hypothyroidism under treatment with levothyroxine and 122 healthy children aged between one and three years were evaluated by the ASQ questionnaire for their neurodevelopmental status. Sampling was done non-randomly. In the exposure group, questionnaires were asked by telephone or they were invited to the clinic for an assessment period after contact with them. In the healthy children group (control group), children who were referred to the clinic for periodic examinations were selected.
    Results
    Overall 17.2% of children with congenital hypothyroidism and 12.3% of health children failed to obtain tershold score for developmental test giving a relative risk of 1.4, but the risk was was not significant.
    Conclusion
    The study showed that children with congenital hypothyroidism would develop normally if diagnosis and initiation of treatment starts at age under one month. The prescribed dose of 10 micrograms per kilogram of baby weight at the start of treatment and adjusting the dosage of the drug correlate with the age and weight of the child and continuing until the age of three, will lead to normal development in children.
    Keywords: Children, Congenital Hypothyroidism, Neurodevelopment, Ages, Stages Questionnaire (ASQ)
  • رحمن پناهی، علی رمضانخانی، محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، مهدی رضایی، شمس الدین نیک نامی
    زمینه و اهداف
    ادغام سواد سلامت به الگوی اعتقاد بهداشتی، به تقویت عملکرد این الگو در پیش بینی رفتارهای پیشگیرانه از مصرف سیگار یاری می رساند، اما نوع این تاثیر و نحوه عملکرد سواد سلامت در این الگوی ترکیبی، تاکنون مشخص نشده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین راه های تاثیر سواد سلامت بر اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه از مصرف سیگار در الگوی اعتقاد بهداشتی تلفیقی با سواد سلامت انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی-تحلیلی، 340 نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران با روش نمونه گیری خوشه اییک مرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه روا و پایای مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی درباره پیشگیری از مصرف سیگار و پرسشنامه سنجش سواد سلامت (HELIA) بود. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 و روش تحلیل مسیر مبتنی بر رگرسیون تک متغیره و چندگانه، تحلیل شدند. تمامی مراحل مطالعه حاضر طبق موازین اخلاقی اجرا گردید.
    یافته ها
    سواد سلامت تاثیری مستقیم و معنادار بر تمامی سازه های الگو و اتخاذ رفتار داشت. همچنین از طریق تاثیر بر سازه های الگو، به طور غیرمستقیم بر اتخاذ رفتار تاثیر داشت و از بین این تاثیرات، فقط تاثیر آن از طریق متغیرهای حساسیت درک شده و خودکارآمدی بر روی اتخاذ رفتار، معنادار بود. ضمنا تاثیر غیرمستقیم سواد سلامت بر اتخاذ رفتار بیشتر از تاثیر مستقیم آن بود.
    نتیجه گیری
    با استفاده از الگوی اعتقاد بهداشتی تلفیقی با سواد سلامت و تاکید بر متغیرهای حساسیت درک شده و خودکارآمدی، می توان تا حدودی سواد سلامت و در نتیجه اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه از مصرف سیگار را در دانشجویان ارتقا داد.
    کلید واژگان: الگوی اعتقاد بهداشتی, سواد سلامت, مصرف سیگار, رفتار پیشگیری کننده, تحلیل مسیر
    Rahman Panahi, Ali Ramezankhani, Mahmoud Tavousi, Aliasghar Haeri Mehrizi, Mehdi Rezaei, Shamsaddin Niknami*
    Background and Aims
    Incorporation of health literacy (HL) into health belief model (HBM) assist in strengthening the performance of this model in predicting smoking preventive behavior. However, the type of such an effect and the way in which the HL works in this hybrid model has not yet been determined. Therefore, this study was aimed to determine the influencing ways of HL on adoption of smoking preventive behavior in HBM incorporated with HL.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, 340 dormitory students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences in Tehran were enrolled using single-stage cluster sampling. The data collection tool was a valid and reliable questionnaire based on HBM on smoking prevention and HL questionnaire (HELIA). Data were All analyzed using SPSS version 16 and path analysis method based on single-variable and multiple regressions. stages of the study were conducted ethically.
    Results
    HL had a direct and statistically significant effect on all structures of the model and adoption of behavior. Also, it indirectly influenced adoption of behavior by influencing the structures of the model. Only perceived susceptibility and self-efficacy variables significantly affect adoption of behavior. In addition, the indirect effect of HL on the adoption of behavior was greater than its direct effect.
    Conclusion
    It is possible to improve the degree of HL and, therefore, the adoption of smoking preventive behavior among students through the use of HBM incorporated with HL, which emphasizes on perceived susceptibility and self-efficacy variables
    Keywords: Health Belief Model, Health Literacy, Smoking, Preventive Behavior, Path Analysis
  • رحمن پناهی، علی رمضانخانی، محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، شمس الدین نیکنامی
    زمینه و هدف
    سواد سلامت با اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده ارتباط داشته و تاثیر بالقوه ای در تقویت الگوی اعتقاد بهداشتی دارد. با توجه به افزایش شیوع مصرف سیگار در میان دانشجویان، این مطالعه با هدف تعیین نقش سواد سلامت در تقویت عملکرد الگوی اعتقاد بهداشتی در پیش بینی اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده از مصرف سیگار اجرا شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی- تحلیلی روی 340 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران انجام شد که با روش نمونه گیری خوشه اییک مرحله ای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته موجود مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی در خصوص پیشگیری از مصرف سیگار و پرسشنامه سنجش سواد سلامت (HELIA) بود. داده ها پس از گردآوری با استفاده از روش تحلیل عاملی تائیدی توسط نرم افزار لیزرل 8/8 و آزمون رگرسیون چندگانه با نرم افزار spss نسخه 16 تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج بررسی روایی دو نسخه از الگوی اعتقاد بهداشتی (نسخه اصلی و نسخه ترکیب شده با سواد سلامت) در تحلیل عاملی تائیدی نشان داد که شاخص های برازش نسخه ترکیب شده با سواد سلامت، از وضعیت بهتری برخوردار است. آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که درصد پوشش واریانس رفتار نسخه ترکیب شده (36/50=r2) در مقایسه با نسخه اصلی (24/60=r2) از میزان بیشتری برخوردار است.
    نتیجه گیری
    برای طراحی و اجرای برنامه های آموزشی به منظور اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده از مصرف سیگار در دانشجویان، استفاده از الگوی اعتقاد بهداشتی ترکیب شده با سواد سلامت موثرتر از نسخه اصلی این الگوست.
    کلید واژگان: الگوی اعتقاد بهداشتی, سواد سلامت, مصرف سیگار, رفتار پیشگیری کننده, دانشجویان
    Rahman Panahi, Ali Ramezankhani, Mahmoud Tavousi, Aliasghar Haerimehrizi, Shamsaddin Niknami
    Background And Objective
    Health literacy (HL) is associated with the adoption of preventive behaviors and has a potential effect on reinforcing the health belief model (HBM). Due to the increasing prevalence of smoking among university students, this study aimed to determine the role of HL in reinforcing the performance of HBM in anticipating the adoption of smoking preventive behaviors.
    Methods
    This cross-sectional study was carried out among 340 dormitory students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences in Tehran, selected by sinle-stage cluster sampling. The data gathering tool was a researcher-made questionnaire based on HBMfor smoking preventive behaviors and HL questionnaire (HELIA). The data were analyzed using Confirmatory Factor Analysis method by Liserl software 8.8 and multiple regression analysiswith SPSS software.
    Results
    The results of the validity of two versions of HBM(original version and combined version with HL) in confirmatory factor analysis showed that fitness indexes of combined version with HL are better. Multiple regression analysisreflected that the coverage ratio of behavior variance of the combined version (r2= 36.5) is more than the original version (r2= 24. 6).
    Conclusion
    To design and implement educational programs in order to adoption of smoking preventive behaviorsamong students, using HBM combined with HL is more effective than the original version of this model.
    Keywords: health belief model, Health literacy, Smoking, Preventive Behavior, university Students
  • ابوالقاسم رئیسی نافچی، ابوالفضل دانایی، سیده نسرین تقی زاده شیاده، علی اصغر حائری مهریزی، ژیلا صدیقی، راحله رستمی، محمود طاووسی
    مقدمه
    اعتماد به رسانه ها سرمایه اصلی آن ها به عنوان مهم ترین منبع تامین کننده اطلاعات مورد نیاز مردم است. این مطالعه به منظور مقایسه میزان اعتماد شهروندان تهرانی به پیام های سلامت در رسانه ملی و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان انجام شد.
    مواد و روش کار
    این مطالعه مقطعی به منظور مقایسه میزان اعتماد شهروندان مناطق 22 گانه تهران به پیام های سلامت ارائه شده در رسانه ملی و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا بهره گرفته شد. به دلیل نرمال نبودن داده ها برای تحلیل داده ها از آزمون های ویلکاکسون و آزمون کروسکال والیس با پیش شرط هم واریانسی داده ها در گروه های مورد مطالعه و با بهره گیری نرم افزار SPSS نسخه23 استفاده شد (سطح معناداری 0/05). تحلیل ها انجام شد.
    یافته ها
    در مطالعه حاضر اطلاعات 493 شهروندان تهرانی مورد بررسی قرار گرفتند. وفق نتایج 65 درصد استفاده کنندگان از رسانه ملی و 32/2 درصد استفاده کنندگان از شبکه های ماهواره ای به میزان «زیاد/خیلی زیاد» به پیامهای سلامت این رسانه ها اعتماد داشتند. نتایج نشان داد میزان استفاده از رسانه ملی در هر دو گروه جنسیتی، گروه مجردان، همه گروه های شغلی (به جز محصل/دانشجو، بیکار و بازنشسته)، تمام گروه های سنی (به جز گروه سنی 18 تا 24 سال) و نیز همه گروه های تحصیلی (به جز فوق دیپلم و فوق لیسانس به بالا) نسبت به شبکه های ماهواره ای به طور معنادار بیشتر بود. همچنین میزان اعتماد تمام گروه های سنی، جنسیتی، تحصیلی(به جز گروه بیسواد و فوق دیپلم)، شغلی(بجز گروه بیکار) به رسانه ملی نسبت به شبکه های ماهواره ای به طور معنادار بیشتر بود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به استفاده بیشترمخاطبان به ویژه زنان خانه دار از برنامه های سلامت محور رسانه ملی و نیز اعتماد مطلوب غالب مخاطبان به این رسانه، می توان از این فرصت به منظور تقویت کمی و کیفی برنامه های سلامت محور رسانه ملی برای ارتقای سلامت کلیه اقشار جامعه بهره برد.
    کلید واژگان: اعتماد, پیام سلامت, رسانه ملی, شبکه ماهواره ای
    Abolghasem Raesi Nafchi, Abolfazl Danaei, Seyedeh Nasrin Taghizadeh Shiadeh, Ali Asghar Haeri Mehrizi, Jila Sadighi, Rahele Rostami, Mahmoud Tavousi
    Objective(s)
    Media are the most important source of people’s health information. This study was conducted to compare people’s trust to health messages in the national media and Persian-language satellite networks.
    Methods
    This was a cross-sectional study carried out in Tehran, Iran. A valid and reliable questionnaire was used to collect data. Data were analyzed using Wilcoxon and Kruskal-Wallis tests using SPSS software.
    Results
    In all 493 individual took part in the study. The results showed that the use of the national TV with some exceptions was higher in both genders, age, educational and occupational groups as compared to satellite networks. Similarly the level of trust to the national TV was higher among participants with different socioeconomic backgrounds compared to satellite networks. While 65% stated that trust the national TV very and very much, only 32.2 % reported that they trust satellite networks.
    Conclusion
    The findings suggest that the national TV should see the use and trust as positive opportunity and take action in order to strengthen the quantity and quality of health-related programs.
    Keywords: Trust, health messages, the national media, Persian-language satellite networks
  • رحمن پناهی، علی رمضانخانی، علی اصغر حائری مهریزی، محمود طاووسی، مانیا خلیلی دارستانی، شمس الدین نیک نامی*
    زمینه و اهداف
    سواد سلامت با اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده ارتباط دارد. نظر به افزایش مصرف سیگار در دانشجویان، این مطالعه با هدف تعیین ابعاد تاثیرگذار سواد سلامت در پیشگویی اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده از مصرف سیگار در دانشجویان اجرا گردید
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی، تعداد 280 نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، به روش نمونه گیری خوشهای یک مرحلهای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سنجش سواد سلامت (HELIA) و پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا جهت سنجش اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده از مصرف سیگار، گردآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و با به کارگیری آمارهای توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه، تحلیل شدند. تمامی مراحل مطالعه حاضر طبق موازین اخلاقی اجرا گردید
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار نمره اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده از مصرف سیگار 16/19±36/39 از 100 بود. دو بعد درک و دسترسی به اطلاعات سلامت، بیشترین میانگین نمره و دو بعد تصمیمگیری و کاربرد اطلاعات سلامت و خواندن، کمترین میانگین نمره را به خود اختصاص دادند. آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد، ابعاد درک(017/0=P ،216/0=β) و تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات سلامت (001/0= P،324/0=β)، پیشگویی کننده اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده از مصرف سیگار بودند. این متغیرها در مجموع، قادر به پیش بینی1/23 درصد تغییرات رفتار بودند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج مطالعه در طراحی مداخلات آموزشی جهت پیشگیری از مصرف سیگار، باید به سواد سلامت و خصوصا ابعاد خواندن، درک و تصمیمگیری و کاربرد اطلاعات سلامت در مخاطبین، توجه ویژهای شود.
    کلید واژگان: سواد سلامت, رفتارهای پیشگیری کننده, مصرف سیگار, دانشجویان
    Rahman Panahi, Ali Ramezankhani, Aliasghar Haerimehrizi, Mahmoud Tavousi, Mania Khalilpour Darestani, Shamsaddin Niknami *
    Background
    Health literacy (HL) is related with the adoption of preventive behaviors. Considering the increase smoking among students, this study aimed to determine the effective dimensions of HL in predicting the adoption of smoking preventive behaviors in students.
    Materials And Methods
    In the present cross-sectional and descriptive study, 280 dormitory students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences were selected through single-stage cluster sampling method.A questionnaire of HL measurement (HL for Iranian Adults) and also a valid and reliable researcher-made questionnaire were exploited for measuring the adoption of smoking preventive behaviors. The collected data were analyzed using SPSS software (version 16) and descriptive statistics, Pearson correlation coefficient and multiple logistic regression analysis. All stages of the study were conducted ethically.
    Results
    The mean (± standard deviation) score for adoption of smoking preventive behaviors were 39.36±19.16 out of 100. Understanding and access to health information dimensions received the highest scores, while decision making and application of health information as well as reading obtained the lowest scores. Multiple regression analysis reflected that the dimensions of understanding (β=0.216, P=0.017) and decision making and the application of health information (β=0.324, P=0.001) were predictors of adoption of smoking preventive behaviors. Overall, these variables could predict 23.1% of behavioral changes.
    Conclusion
    According to the results of the study, in designing educational interventions for the prevention of smoking, special attention should be paid to HL, especially the dimensions of reading, understanding and decision making as well as application of health information in the audience.
    Keywords: Health literacy, Preventive behaviors, Smoking, University Students
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • علی اصغر حائری مهریزی
    علی اصغر حائری مهریزی
    مربی پژوهشکده علوم بهداشتی جهاددانشگاهی (مرکز تحقیقات سنجش سلامت)، جهاد دانشگاهی، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال