به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی اصغر شهبازی

  • نیکو نیک راه، علیرضا نظری*، علی اصغر شهبازی

    ترجمه به عنوان فرآیند انتقال داده های زبانی در بسیاری از متون ادبی به ویژه آثار داستانی به عنوان پل تعاملات فرهنگی عمل می کند. از این رو، تسلط مترجم بر عناصر فرهنگی موجود در متن مبدا و توانمندی وی در گزینش معادل صحیح یا صحیح تر در متن مقصد می تواند به عنوان مقوله ای در سنجش توفیق یا عدم توفیق مترجم محسوب شود. پیتر نیومارک بیش و پیش از دیگر نظریه پردازان متوجه اهمیت این مقوله بود و علاوه بر دسته بندی مقولات به ارائه راهکارهایی در معادل گزینی عناصر فرهنگی پرداخت. رمان «سفر» اثر محمود دولت آبادی با توجه به درون مایه آن و حرکت داستانی آن در بستر فرهنگ سنتی ایران، برخوردار از کلیه عناصر فرهنگی مدنظر نیومارک است و مترجم این اثر به زبان عربی با چالش های متعددی در این امر مواجه شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا به نظریه نیومارک، تمام عناصر فرهنگی موجود در رمان را با استقراء تام، استخراج و ضمن واکاوی راهکارهای مترجم در مواجهه با این عناصر فرهنگی به تحلیل و نقد چگونگی گزینش های مترجم بپردازد و از این رهگذر به ارزیابی و حتی سبک شناسی عملکرد مترجم در بهره گیری از راهکارهای نیومارک بپردازد. نتایج حاصل نشان می دهد که پربسامدترین عناصر فرهنگی، مربوط به فرهنگ مادی و ضرب المثل ها بوده است و نیز مترجم در ترجمه عناصر فرهنگی از راهکار تلفیقی بیشتر از سایر روش ها بهره برده است و می توان گفت علت استفاده زیاد مترجم از این روش، تعداد زیاد برخی مقولات فرهنگی از جمله فرهنگ مادی و ضرب المثل ها و نیز جهت رفع ابهام و توضیح در پاورقی برای آشنایی بیشتر مخاطبان عرب زبان بوده است.

    کلید واژگان: ترجمه عربی, عناصر فرهنگی, رمان سفر, محمود دولت آبادی, سلیم حمدان
    Nikoo Nikrah, Alireza Nazari *, Aliasghar Shahbazi

    Translation is the process of transferring linguistic data in many literary texts, especially fictional works, due to the existence of various specific cultural elements of the source culture, it acts as a bridge for cultural interactions and their ability to select the correct or more correct equivalent in the target text can be considered as a factor in assessing the success or failure of the translator. Newmark, more than other theorists, was aware of the importance of this issue and, in addition to categorizing concepts, provided solutions for replacing cultural elements. The novel "Safar" by Mahmoud Dowlatabadi, with its internal content and narrative movement within the framework of traditional Iranian culture, encompasses all the cultural elements that Newmark considers, and the translator of this work into Arabic has faced multiple challenges in this regard. This article, using a descriptive-analytical method and relying on Newmark's theory, attempts to analyze and criticize the translator's selection of cultural elements and to evaluate and even perform a stylistic analysis of the translator's performance in using Newmark's solutions. The results show that the most frequent cultural elements were related to material culture and proverbs, and the translator used a combination of more strategies than other methods in translating cultural elements. It can be said that the reason for the translator's frequent use of this method is the large number of some cultural concepts, including material culture and proverbs, and also to eliminate ambiguity and provide explanations in footnotes for better familiarity of Arabic-speaking audiences.

    Keywords: Arabic Translation, Cultural Elements, The Novel “Safar”, Mahmoud Dowlatabadi, Salim Hamdan
  • فاطمه زارعی، علی اصغر شهبازی*، علیرضا شیخی

     مطالعه شناختی زبان یکی از رویکردهای نوظهور در عرصه زبان شناسی است. در این رویکرد، افزون بر مطالعه جنبه های نظری زبان، تعامل زبان با مقوله های دیگر، چون ذهن، قوه تعقل، رابطه با محیط و تجارب اجتماعی بررسی می شود. یکی از مباحث مهم معنا شناسی شناختی، مقوله «استعاره مفهومی» است. استعاره در این نگرش، صرفا یک مبحث بلاغی نیست؛ بلکه ابزار اندیشه به شمار می آید؛ پدیده ای که بر اساس آن یک حوزه مفهومی بر اساس مقوله مفهومی دیگر بیان می گردد. متون دینی و دعایی از عرصه های پرظهور استعاره های شناختی ست؛ زیرا بسیاری از حوزه های انتزاعی و تجربه ناپذیر، در این نوع از متون به مدد نظام های استعاری دیگر سامان می یابند. در جستار حاضر تلاش گردید با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، مفهوم استعاری «رحمت» در صحیفه سجادیه و خاستگاه قرآنی آن بررسی شود؛ چه آن که بسیاری از گزاره های قرآنی در تار و پود نیایش های صحیفه بازتاب دارد. این پژوهش، نشان می دهد مفهوم انتزاعی «رحمت» در نظام معرفتی صحیفه سجادیه، در بستر شناخت تجربی و استعاره های مفهومی تعین یافته است که این نظام یافتگی و تجسم در صحیفه سجادیه با آیات قرآن تطابق فراوانی دارد. بیش ترین راهکار در عینی سازی مفهوم رحمت در صحیفه سجادیه به مانند آیات قرآن، استفاده از استعاره مفهومی وجودی از نوع «ماده» و «ظرف» است. «رحمت» در این مجموعه با حوزه هایی چون پناهگاه، مقصد، باران، گنجینه، طعم و مزه و غیره مفهوم سازی شده است. گاه نیز بر مبنای جهت گیری فیزیکی این مفهوم به تصویر درآمده است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, صحیفه سجادیه, رحمت الهی, معناشناسی شناختی, استعاره های مفهومی
    Fateme Zarei, Aliasghar Shahbazi *, Alireza Shaikhi

    Cognitive linguistics is a relatively new approach in the field of linguistics, focusing not only on the theoretical aspects of language but also on its interaction with other phenomena such as the mind, rationality, environment, and social experiences. One of the central topics in cognitive semantics is the concept of "Conceptual metaphor." In this approach, metaphor is not merely a rhetorical device but rather a tool of thought—a phenomenon in which one conceptual domain is expressed through another. Religious and supplicatory texts are rich sources of cognitive metaphors, as they often deal with abstract and non-experiential concepts, which are structured using metaphorical systems. This study, using a descriptive-analytical method, seeks to explore the metaphor of the Arabic term "Raḥmat" in Ṣaḥīfah Sajjadiyyah and its Qur'anic origins, noting that many Qur'anic expressions are reflected throughout the supplications of this text. The research reveals that the abstract concept of the term "Raḥmat" in the epistemological system of Ṣaḥīfah Sajjadiyyah is shaped by experiential cognition and conceptual metaphors. This systematization and embodiment in Ṣaḥīfah Sajjadiyyah closely align with the Qur'anic verses. The most prominent method of concretizing the concept of "Raḥmat" in Ṣaḥīfah Sajjadiyyah, similar to the Qur'an, is through existential conceptual metaphors of "substance" and "container." In this collection, "Raḥmat" is conceptualized through domains such as shelter, destination, rain, treasure, taste, and others. It is also occasionally depicted through spatial orientation, where divine mercy is symbolized as being in an elevated position, while divine punishment and affliction are associated with lower positions—emphasizing the precedence of mercy [Raḥmat] over punishment.

    Keywords: Conceptual Metaphors, Divine Mercy, Ṣaḥīfah Sajjadiyyah, Qur'an, Cognitive Semantics
  • علی اصغر شهبازی*
    بازتاب فرهنگ اجتماعی زندگی عرب ها را می توان در بسیاری از بخش های نهج البلاغه ملاحظه کرد. گزاره های نفرین در نهج البلاغه یکی از عناصر زبانی گویای فرهنگ آن روزگاران است که از ابعاد مختلف زبانی، روان شناسی و جامعه شناسی اهمیت دارد. کاربرد این گزاره ها از زبان امام علی (ع)، گاه برای مخاطب ناآشنا با فضای سخن، غریب و نامانوس بوده و انتقال آن به فرهنگ دیگر از بستر ترجمه، به دلیل وجوه پنهان معنا و افتراق فرهنگی، چالشی برجسته به نظر می آید. این پاره گفت ها، همانند بسیاری از ترکیب های مستقل چون امثال، از نظر معنا در پیوند با اجزای دیگر متن قرار دارد و گویای بخشی از ساختار اجتماعی دوره امام علی (ع) است. در پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و از منظر کاربردشناسی، تلاش می شود دلالت های ضمنی شماری از این تعابیر در ترجمه موسوی گرمارودی از نهج البلاغه مورد ارزیابی قرار گیرد. بررسی بافت موقعیتی و زبانی کاربست کنش های گفتاری نفرین در نهج البلاغه، حاکی از ترسیم انگیزه هایی چون هشدار، غفلت زدایی، تحقیر و توبیخ، ترغیب و اظهار شگفتی، همراه با مخاطب سنجی است. مخاطبان این گزاره ها گاه نزدیکان، یاران و مردم شهرهای تحت فرمانروایی امام بوده و گاه دشمنان وی بوده اند که اغلب امام در هنگام گلایه از آن ها به کار برده است. گرمارودی در حاشیه ترجمه خود ضمن معناشناسی اغلب این تعابیر، به وجوه معانی آن ها اشاره کرده است و تلاش داشته با در نظر گرفتن دلالت های ثانویه این تعابیر، چون تحقیر، اظهار شگفتی، هشدار، توبیخ و غیره، مفهومی درست از این گونه تعابیر در ترجمه بیان دارد.
    کلید واژگان: نهج البلاغه, نفرین, ترجمه گرمارودی, دلالت ضمنی, کاربردشناسی
    Aliasghar Shahbazi *
    The reflection of the social culture of Arab life can be seen in many parts of the text of Nahj al-Balagha. Propositions of execration and cursing are one of the expressive linguistic elements of the culture of those times, which are important from different linguistic, psychological, and social dimensions. The use of these propositions by Imam Ali (PBUH) is sometimes strange and unfamiliar to the audience who is unfamiliar with the context of the speech, and transferring it to another culture from the context of translation seems to be an outstanding challenge due to the hidden aspects of meaning and cultural differences. These utterances, like many independent compounds such as proverbs, are connected to other parts of the text in terms of meaning and indicate a part of the social structure of Imam Ali's era. In the current research, relying on the descriptive-analytical method, based on pragmatics and situational context, an attempt is made to evaluate the implicit meanings of some of these meanings in Garmaroodi's translation of Nahj al-Balagha. Examining the situational and textual context of the use of speech acts of reproach and cursing in Nahj al-Balagha indicates the drawing of motives such as warning and neglect, disillusioning, humiliation, reprimand, surprise, and persuasion, along with due evaluation of the audience as well. The audience of these propositions were sometimes the relatives, friends, and people of the cities under the Imam's rule, and sometimes they were his enemies, which the Imam often used when complaining about and reproaching them. In the margin of his translation, Garmaroodi has pointed out the aspects of their meanings along with the semantics of a number of these expressions and has tried to create a correct concept of these types of expressions as infused within translation, by considering the secondary meanings of these expressions, such as contempt, expressing surprise, warning and reprimand, etc., and has put forth the interpretations within the translation
    Keywords: Nahj Al-Balagha, Execration, Garmaroodi's Translation, Implicit Meaning, Pragmatics
  • سجاد اسماعیلی، علی اصغر شهبازی

    متون ادبی و به ویژه متون داستانی نقشی موثر در انتقال فرهنگ ایفا می کنند؛ ازاین رو، ترجمه این متون از زبانی به زبان دیگر نیازمند انتقال صحیح عناصرفرهنگی هر زبان می باشد. جستار پیش رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به بررسی ترجمه عربی داستان مدیر مدرسه  جلال آل احمد براساس نظریه فرهنگی نیومارک بپردازد تا از یک سو مهم ترین عناصر فرهنگی داستان و چالش های ترجمه ای این عناصر استخراج گردد و از سوی دیگر راه کارهایی عملی به منظور انتقال و برگردان صحیح عناصر فرهنگی مطابق با نظریه نیومارک ارایه دهد. داستان مدیر مدرسه  نمایی روشن از نظام اجتماعی، فرهنگی و اداری دوره زندگی نویسنده کتاب را تجلی ساخته می سازد. ارزیابی کیفیت انتقال عناصر بومی و فرهنگی این اثر از صافی ترجمه، نشان از درهم تنیدگی عناصر فرهنگی و زبانی ست که مترجم را ناگزیر به استفاده از راهبردهای متنوع در تعریب این عناصر ساخته است. برخی از عناصر ترجمه ناپذیر فرهنگی، به شکل مفهومی برگردان شده است. معادل های کارکردی و شرح مفهوم عناصر فرهنگی در ترجمه اثر، رویکرد غالب و پربسامد مترجم است. وی از این طریق تلاش داشته متن داستان را هرچه بیشتر به زبان مقصد نزدیک تر سازد.

    کلید واژگان: مدیر مدرسه, مقوله های فرهنگی, ترجمه, پیتر نیومارک
    Sajjad Esmaili, Aliasghar Shahbazi

    Literary texts and more particularly, "the narrative text", assume pivotal roles in expressing culture. Therefore, the translation of these texts demands accurate conversion of any language’s cultural elements. The study at hand, through a descriptive-analytic approach, intends to analyze the Arabic version of Jalal Ale-Ahmad’s Modir-e Madrese based on Newmark’s cultural theory, in order to derive the most important cultural elements of the story and the challenges in their translation. Also addressed by the study, is presenting practical methods of accurately translating and transforming the cultural parts and parcels according to Newmark’s theory. The story of Modir-e Madrese helps the manifestation of a lucid view in the social, cultural, and administrative institutions of the author’s temporal and local milieu. Evaluation of the quality of transmitting local and cultural elements in lieu of translation, indicates the entanglement of cultural and linguistic elements which has impelled the translator to utilize diverse strategies of translating them in Arabic. A number of the untranslatable cultural elements have been conceptually translated. Functional equivalents and the explanation of the cultural elements’ conceptualization in the translation of the story, is the dominant and challenging concern of the translator. He has undertaken efforts to assimilate the story appropriately to the target language in his translation.

    Keywords: Modir-e Madrese, cultural elements, translation, Peter Newmark
  • علی اصغر شهبازی*، عبدالعلی آل بویه لنگرودی

    عنصر گفت وگو از راه های اصلی گسترش داستان و تصویر منش ها و بازنمود موقعیت هاست. در آیات قرآن کریم، گفت وگوها، به ویژه در دل قصص قرآنی، جایگاهی برجسته و پربسامد دارد. یکی از شاخصه های برجسته این گفتگوها، تبلور الحان متعدد شخصیت هاست که بر پایه کیفیت آرایش واژه ها، دلالت عناصر بلاغی جمله، التفات و شگردهای آوایی دیگر شکل یافته و گویای شیوه ی گفتاری متمایز هر شخصیت است. احیای این ویژگی در زبان ترجمه، مستلزم توجه به ظرفیت های زبان مقصد و همه عناصر سبک ساز کلام است تا تنوع الحان و سبک گفتگوی شخصیت ها در زبان مقصد بازنمایی شود. در جستار حاضر تلاش گردید با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با گزینش شماری از آیات مبتنی بر گفت وگوهای قرآنی در ترجمه خواندنی قرآن از علی ملکی، راهکارهای مترجم در انتقال سبک خطاب های قرآنی، مورد تحلیل قرار گیرد. نتایج این بررسی بیانگر آن است که مترجم در این ترجمه با راهبردهایی چون توجه به معنای سبکی واژه ها، نحوه ترکیب کلمات در جمله، استفاده از افزوده های غرابت زدا، بهره گیری از واژه ها و تعابیر گفتارمحور، به بازآفرینی سبک گفتگوها، اهتمام داشته است.

    کلید واژگان: ترجمه خواندنی قرآن, تعادل سبکی, گفتگوهای قرآنی, لحن
    Aliasghar Shahbazi*, Abdolali Alebooye Langerodi

    The element of dialogue is one of the main ways to spread the story and image of the characteristics and representation of situations. In the Holy Qur'an verses, dialogues, especially in the Qur'anic stories have a prominent and frequent place. One of the prominent features of these conversations is the crystallization of personalities various tones, which is based on the arrangement quality of words, signifying the rhetorical elements of the sentence, favor (Iltifāt) and other phonetic ultimatums and techniques formed and indicating the distinctive speech style of each character. The revival of this feature in translation language requires attention to the capacities of the target language and all elements of the word style-making so that the diversity of the characters and the dialogue style and tone of the characters in the target language are represented. The present study aimed to analyze the translator's strategies in conveying Quranic address styles by a descriptive-analytical method and selecting a number of verses based on Quranic dialogues in the reading translation of the Qur'an Ali Maleki. The results indicated that the translator in this translation has tried to recreate the style of conversations with strategies such as paying attention to the stylistic meaning of words, how to combine words in sentences, using added of instincts, using words and speaking interpretations.

    Keywords: the reading translation of the Qur'an, Dynamic Balance, Quranic dialogue, tone
  • حمید عبدالهیان، علی اصغر شهبازی، محمد حسن بیگی*
    جنگ و جنگاوری یکی از زمینه های مشترک میان متون حماسی است. حجم زیادی از این متون به توصیف جنگ و شیوه ها و فنون جنگی اختصاص دارد. بزرگ نمایی و زیاده روی در وصف، از ویژگی های اصلی این قسم از متون است. توصیف صحنه های رزم و پیکار در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی و معلقات عربی، مبتنی بر مبالغه، این سروده ها را به یکدیگر پیوند می زند. در مقاله حاضر، با نگاه تطبیقی به رزم «رستم و سهراب» در شاهنامه و معلقه «عمرو بن کلثوم» تلاش گردید با تحلیل ابیات، گونه های مبالغه و تصاویر حاصل از آن در ابیات رزمی مورد تحلیل قرار گیرد. این بررسی نشان می دهد که در توصیف های مبالغه آمیز هر دو شاعر، عناصر طبیعی در محور این ترفند بدیعی قرار دارد که به مدد ابزارهای بیانی، به ویژه تشبیه و استعاره، آفریده شده اند. در اغراق های پیکار «رستم و سهراب» علاوه بر بخش حسی، گاه بعد روانی تصویر می شود؛ اما در معلقه عمرو بن کلثوم، اغراق های شاعر فراتر از امور حسی و بصری نمی رود و امور انتزاعی به دایره توصیفات او راه ندارد. از اقسام مبالغه نیز، غلو در شعر فردوسی نمود بارزی دارد؛ حال آن که در معلقه عمرو بن کلثوم دو گونه تبلیغ و اغراق، بیشتر خودنمایی می کند.
    کلید واژگان: فنون جنگی, تصویرسازی, شاهنامه, معلقه عمرو بن کلثوم, مبالغه
    Hamid Abdollahian, Ali Asghar Shahbazi, Mohammad Hasanbeigi *
    One of the common features of epic texts is war and belligerence. A high volume of such texts is devoted to describing war as well as war methods and techniques. The tendency to exaggerate in depicting battles is a main feature of epic language. This feature can be clearly observed in ‘Rostan and Shorab’ tragedy and ‘Amr ibn Kulthum’. The present study made an attempt to comparatively analyze this literary device in the lines depicting battles in ‘Rostam and Sohrab and ‘Amr ibn Kulthūm'. The results show that natural factors form the main elements of exaggeration accompanied by such literary devices as metaphor and simile. In ‘Rostam and Sohrab’, the psychological aspects are also visualized besides the sensory aspect, but the visualizations in ‘Amr ibn Kulthum’ do not go beyond visual and sensory aspects and no abstract element is represented. Among the different types of exaggeration, auxesis is very frequent in Ferdowsi’s poem whereas overstatement and hyperbole predominate ‘Amr ibn Kulthum’. Another difference between the two literary works is the chain of exaggerative visualizations, which are absent from Arabic pre-Islamic poetry in general and from ‘Mu'allaqat’ in particular.
    Keywords: battle techniques, visualization, Rostam, Sohrab, Amr ibn Kulthūm, exaggeration
  • علی اصغر شهبازی*

    برگردان های کهن فارسی از آیات شریف قرآن کریم در زمره ذخایر ارزشمند ادب فارسی است. کشف الاسرار میبدی و روض الجنان ابوالفتوح رازی از جمله این آثار است که تاریخ تالیف هر دو، به فاصله ی یک دهه از یک دیگر، به سده ششم هجری برمی گردد. میبدی در سال 520 هجری، و ابوالفتوح نیز در اواسط این سده، یعنی در میان سال های 510 ق و 556 ق، به تالیف این دو اثر پرداخته اند. ترجمه و دقت ادبی این دو اثر ارزشمند، آن ها را از آثار پیشین خود متمایز ساخته و در بخش تفسیر نیز میراثی پربار از مسایل فقهی، عرفانی و حدیثی، به یادگار گذاشته اند. در این مقاله با تمرکز بر برگردان واژگان شماری از آیات قرآن کریم در این دو اثر، به مساله واژه گزینی و گرته برداری های نحوی در این دو ترجمه می پردازیم. پدیده ای که در میان ترجمه های کهن، به دلیل التزام قابل توجه مترجمان به متن مبدا، تا حدودی مرسوم و متداول بوده است و از امانت داری آن ها پرده بر می دارد. نتیجه این بررسی بیانگر این است که تبعیت از اسلوب آیات قرآنی و توجه به ساختار عربی آیات در نزد هر دو مترجم به روشنی قابل ملاحظه است؛ ولی این مساله در نزد میبدی بسیار کم رنگ تر از صاحب روض الجنان است؛ از همین روست که ترجمه آیات در بخش نخست (النوبه الاولی)  کشف الاسرار بسیار روان تر از روض الجنان جلوه می کند. در واژه گزینی نیز ترجیح میبدی بر کاربرد واژه های فارسی تبار و بومی است، چنان که افزوده های تفسیری و ذکر مرادف ها، در روانی نثر ترجمه وی نقشی برجسته ایفا نموده و جمله بندی و خصوصیات نحوی وی را به ساختار فارسی نزدیک تر ساخته است.

    کلید واژگان: ترجمه آیات, ابداع واژگانی, گرته برداری, کشف الاسرار, روض الجنان
    AliAsghar Shahbazi

    The old Persian translations of the noble verses of the Holy Quran are among the valuable treasures of Persian literature. Kashf al-Asrar Meibodi and Rawz al-Jinan Abul Fotouh Razi are among these works, both of which were written in the sixth century A.H. Meibodi in 520 AH, and Abul Fotouh in the middle of this century, i.e. between 510 AH and 556 AH, composed these two works. The translation and literary accuracy of these two valuable works have distinguished them from their previous works, and in the interpretation section, they have left a rich legacy of jurisprudence, mysticism and hadith issues. In this article, focusing on the translation of a number of words from the verses of the Holy Quran in these two works, we deal with the problem of word selection and syntactic selections in these two translations. Study of old translations reveals translators' significant commitment to the source text, and proves their trustworthiness. The result of this study shows that following the style of the Quranic verses and paying attention to the Arabic structure of the verses in the eyes of both translators is clearly noticeable; But this issue is much less important in the eyes of Meibodi than the owner of Rawz al-Jinan; This is why the translation of the verses in the first part of Kashf al-Asrar appears to be much smoother than that of al-Jinan. In word selection, Meibodi prefers the use of Persian-origin and indigenous words, as the explanatory additions and mention of synonyms play a prominent role in the flow of his translated prose, and his phrasing and syntactic features have made it closer to the Persian structure.

    Keywords: verses translation, word innovation, calque, Kashf al-Asrar, Rawzal-Jinan
  • علی اصغر شهبازی*

    ترجمه متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخش های مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی می دهد. فرآیند تعدیل، غالبا ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمی گردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریه جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، تغییرات واژگانی و دستوری را مورد بررسی قرار می دهد. در پژوهش حاضر تلاش شد با تکیه بر نظریه کتفورد، اقسام تعدیل های عبدالمنعم و العطار در تعریب سروده های مجموعه «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد، مقایسه و تحلیل شود. نتیجه این بررسی بیانگر این است که تغییر طبقات دستوری، نسبت به دیگر اقسام تغییر در تعریب هر دو مترجم، فراوانی بالایی دارد. تعریب مریم العطار به دلیل تقید به زبان مبدا و التزام به ترجمه تحت اللفظی از تعدیلات ساختاری کمتری برخوردار است که این امر باعث نامانوسی ترجمه شده است. این درحالی است که ترجمه عبدالمنعم به دلیل معادل یابی های مناسب و التزام به تصریح و تعدیل واژگانی و ساختاری، روان تر به نظر می آید. همچنین حذف ها و افزوده های نابجا در تعریب العطار گاه موجب تغییرات معنایی و مفهومی ترجمه وی شده است.

    کلید واژگان: نقد ترجمه شعر, نظریه کتفورد, مجموعه تولدی دیگر, فروغ فرخزاد
    Aliasghar Shahbazi *

    Vernacular translation of literary works invites inevitable semantic, syntactic, rhetorical, and ideological shifts within a text. This process of stabilizing originates mostly from the translator’s conscious intention and is reliant on the target language’s innate nature. Among the most notable theories in this regard, is J. C. Catford’s theory (1965), which analyzes semantic and syntactic shifts in two general categories and four sub-categories. This study attempts to compare and investigate Abdolmona-em’s and Al-Attar’s stabilizations in the Arabic translation of Forough Farrokhzad’s “Tavallod-i-Digar,” based on Catford’s theory. The results of this study suggest that in comparison with other transformation modes, transformations on a syntactic level are of high impact on the translations by both aforementioned translators. Maryam al-Attar’s translation includes fewer structural stabilizations because of reduced concern about the primary language’s structure and emphasis on literal translation, and this culminated in the complexity and unfamiliarity of the end product. On the contrary, Abdolmona-em’s translation appears more smooth and natural, as it suggests suitable equivalents and emphasizes the expression and stabilization of semantic and syntactic structures. Furthermore, the exclusions and redundant extensions in Al-Attar’s translation have often brought about interpretative and thematic transformations in the poem.

    Keywords: Translation Criticism, Catford’s tTheory, “Tavallod-i-Digar”, Forough Farrokhzad
  • علی اصغر شهبازی*، علیرضا شیخی
    تنوع مثل ها و مثل واره های نهج البلاغه در کنار کارکردهای دینی، تربیتی و اخلاقی، از منظر زبان شناسی شناختی اهمیتی برجسته دارد. اثربخشی این گونه های ادبی، در رسایی مضمون، آفرینش تصویر و برجسته سازی معنا، آشکار بوده و هویت فکری و فرهنگی آن روزگار را به نمایش می گذارد. الگوهای سازنده بسیاری از این امثال، جایگاهی مفهومی در اندیشه داشته و براساس طرحواره ها و فضاهای ذهنی شکل یافته اند. در پژوهش حاضر طرحواره های تصوری امثال در نهج البلاغه، با تکیه بر الگوی ایوانز و گرین، مورد تحلیل قرار گرفت. معیار گزینش این امثال، مبتنی بر کتاب «الامثال و الحکم المستخرجه من نهج البلاغه» غروی بوده است. یافته های جستار حاضر حاکی از توصیف ملموس و حسی بسیاری از مفاهیم ذهنی و انتزاعی در برابر ذهن ساده عرب آن دوره بوده است. مصادیق فراوانی از طرحواره های فضا، نیرو، ظرف بودگی، توازن، جابجایی، و غیره، برای مفهوم سازی پدیده های مجرد به کاررفته است که در این میان طرحواره ظرف بودگی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر اقسام دارد. در این امثال، رابطه مستقیمی بین بسامد طرحواره های تصوری و میزان کاربرد اسامی حیوانات، عناصر طبیعت و فعالیت انسانی و اعضای بدن انسان، وجود دارد که موجب ارتباط موثرتر و درک بیش تر مفاهیم مجرد گشته است.
    کلید واژگان: ضرب المثل, طرحواره های تصویری, معناشناسی شناختی, نهج البلاغه
    Aliasghar Shahbazi *, Alireza Shaikhi
    The variety of parables and parable-like stories of Nahj al-Balaghah is of great significance from a stylistic and linguistic point of view, along with the religious, educational and moral functions such stories serve. The effectiveness of these literary genres is evident in their richness of themes, creating images, highlighting meaning, and showing the cultural and intellectual identity of the time. These seemingly short and independent phrases are semantically related to the other elements of the text, whose literary and cultural meaning could be analyzed through cognitive semantics. The present study applies a cognitive analysis of the types of imaginary schemas of these concise expressions in Nahj-al-Balaghah. To fulfill this aim, the selected proverbs were analyzed based on the model presented by Evans and Hans. The results indicate the existence of schemas of space, force, containment, balance, and locomotion, among which the schemas of space and containment were significantly frequent. There is a direct relationship between the frequency of imaginary schemas and the rate of animal names, elements of nature, human activity, and human organs in these parables. Addition of space and locomotion to these abstract phenomena leads to more effective communication and greater understanding of such concepts.
    Keywords: Nahj al-Balaghah, proverbs, imaginary schemas, Cognitive Semantics
  • علی اصغر شهبازی*، حمید حاجی ملا میرزایی

     مفهوم تبعیت و اقسام آن در قرآن کریم از موضوعات بسیار گسترده و مهمی است که گاه به شکل صریح و روشن و گاه به صورت غیرمستقیم، در قالب داستان ها، پیام های قرآنی و زندگی پیروان حق و باطل متبلور شده است که پرداختن به آن، مختصات پیروی در آیات قرآن کریم را به تصویر می کشد. یکی از روش های پی گیری موضوع مذکور، تکیه بر معناشناسی کلمات کانونی این حوزه، چون «تبع»، «اطاع»، «اقتدی»، «استجاب» و مانند آن است. در مقاله حاضر، تلاش شد با تکیه بر کلمه کانونی «تبع» و مشتقات آن، جایگاه معنایی این واژه در نظام واژگانی قرآن، با ملاحظه واژه های هم حوزه، شامل واژه های مترادف، متقابل و مجاور، در محور همنشینی، تبیین و بررسی توصیفی شوند تا دلالت های مرتبط با پیروی در نظام و دستگاه تصوری قرآن به دست آیند. کاربرد واژه «تبع» و مشتقات آن در بیش از 170 آیه قرآن و نیز همنشینی با واژگانی چون «الله»، «رسول»، «اولوالامر»، «تقوی»، «اهواء»، «هدایت»، «عصیان» و غیره نشان می دهد پیروی در دو ساختار کلی «بیرونی» و «درونی» و به سه شکل «قلبی»، «زبانی» و «عملی» تجلی یافته و پیروی راستین از نگاه آیات، تنها منحصر به سخن و در قلب نبوده است؛ بلکه جلوه خارجی و اطاعت عملی هم می خواهد و جلوه گاه آن ، اطاعت بی قید و شرط در همه مسایل زندگی از فرمان خدا، پیامبر (ص) و اولوالامر و رهبران حق است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, معناشناسی, تبعیت, رابطه همنشینی, معنای محوری
    Aliasghr Shahbazi *, Hamid Haji Mollamirzaei

    Exploring the significance of synonymy is among the main objects of semantic studies in Holy Quran to show the varieties in their signification and semantic networks. One such word is “Tabe’a” (obedience) which is synonymous with “At’a” (obey), “Eqtadi” (follow), “Estejab” (abide), etc. Nonetheless, these words are different stylistically, a phenomenon clearly evident in Qur’anic verses. The present study focuses on the word “Tabe’a” and its derivatives to investigate its meaning in the lexical network of Holy Quran with respect to the words in the same lexical field, including synonyms, antonyms, and collocations in the paradigmatic axis, so that its signification could be substantiated within the lexicon network of Holy Quran. The word and its derivatives have been used in more than 170 verses in Quran. It is collocated with such words as  “Allah” (God), “Rasoul” (The Messenger), “Ol-ol-Amr” (Responsible), “Taqva” (Piety), , “Hedayat” (Guidance), “Osyan” (Disobedience), illustrating that obedience follows internal and external structures and has been used for both guidance and deviation, along with linguistic, practical, and mental forms. With regards to the verses, true obeisance is not merely bound to mental and linguistic aspects of the word, but requires to be practically implemented as well, manifested in full obedience of God’s, the Holy Prophet’s (pbuh), Ulu l-Amr’s, and just leaders’ orders.

    Keywords: Holy Quran, Semantics, Obedience, syntagmatic relations, paradigmatic relations
  • علی اصغر شهبازی*

    کتاب الشعریه العربیه ادونیس در زمره آثار نقدی اوست که از تاریخ نشر آن قریب به سی سال می گذرد. این اثر با وجود حجم اندک، مطالبی یکپارچه پیرامون سیر تحول شعر عربی در گذر تاریخ دارد. نویسنده در چهار فصل، با نگاهی موشکافانه، پیدایش شعر عربی را می کاود و از منظر ناقدان قدیم، مبانی زیباشناختی آن را مورد تحلیل قرار می دهد. این کتاب، از جمله تازه ترین آثار ترجمه شده ادونیس به فارسی است که به قلم حسین ابویسانی و امید پورحسن با عنوان بوطیقای عربی در سال 1397ش به چاپ رسید. بررسی و تحلیل متن عربی با برگردان فارسی این اثر با رویکرد نقد تقابلی ترجمه، بیان گر این است که با وجود برخی لغزش ها در واژه گزینی و سهوهای دستوری، مترجمان در انتقال پیام و مضمون عبارات، برگردان ارزنده ای ارایه داده اند که روان و رسا جلوه می نماید. اعراب گذاری آیات و ابیات عربی، تنظیم فهرست منابع و افزودن نمایه در بخش پایانی کتاب، از ویژگی های مثبت این ترجمه به شمار می آید؛ اما در بخش محتوای ترجمه، عدم یکسان سازی برگردان اصطلاحات ادبی، عدم تناسب برخی معادل ها با عناصر همنشین، خطا در واژه گزینی و حذف های نابه جا، از آسیب های اصلی ترجمه مذکور است که رفع آن در چاپ های بعدی بر غنای این ترجمه خواهد افزود.

    کلید واژگان: الشعریه العربیه, بوطیقای عربی, ادونیس, نقد مقابله ای ترجمه
    AliAsghar Shahbazi *

    Al-Sharia Al-Arabiya, a book written by Adonis, is one of his works dealing with critique, published almost thirty years ago. Despite its small size, the book encompasses integrated information about the nature of Arabic poetry and its evolution through history. The author meticulously explores Arabic poetry and discusses its foundations from the perspective of ancient critics and orators. The four chapters of the book include subjects on origins of Arabic poetry, identity of rhythm and music of poetry, analysis of aesthetic issues and their connection with Qur'anic research, and struggle between tradition and modernity.  The Persian version of the book, published under the title ‘Boutigha-ye Arabi’, is one of the most recent works by Adonis translated into Persian. The book is translated by Amir Abu Sassani and Omid Pourhassan by Amir Kabir Publications in 2018. The analysis of the translation of the book shows that despite some grammatical errors and inaccuracies in choosing equivalents, the translators have provided a proper translation, transmitting the message and the content fluently and expressively. Adding diacritical marks to the Quranic verses as well as lines and words in the poems and including a list of sources and indexes in the final part of the translation are the advantages of the book. However, with respect to the translation, inconsistency in using equivalents, collocational clashes, and improper omissions at the word level are some of the weak points.

    Keywords: Arabic poetry, arabic poems, Adonis, contrastive criticism
  • علی اصغر شهبازی*، مصطفی پارسایی پور

    مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفته خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژه ای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالب های نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی - عرفانی پرداخته اند که در این میان، ترجمه های منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز جواهری و محمد جمال هاشمی در معرفی مثنوی به مخاطبان عرب نقشی برجسته ایفا کرده است. آشنایی این دو مترجم با چارچوب اندیشه سراینده مثنوی و قرابت فرهنگی دو زبان، فضای روحانی اشعار را در تعریب این اثر نمایان می سازد. در مقاله حاضر پس از بیان ویژگی های این دو ترجمه منظوم، برگردان داستان آغازین مثنوی، یعنی «شاه و کنیزک» را با تکیه بر هفت راهبرد ترجمه «وینی» و «داربلنه» مورد ارزیابی قرار دادیم. این بررسی بیانگر آن است که تعریب جواهری به دلیل بهره گیری پربسامد از الگوهای ترجمه مستقیم و به طور ویژه ترجمه لغوی به متن مبدا نزدیک تر است. ضمن آنکه وفاداری به متن و رعایت امانت از ویژگی های مثبت این ترجمه به شمار می آید. درحالی که در ترجمه منظوم هاشمی، ساختارهای نحوی و معنایی زبان مقصد بیشتر جلوه دارد. این مترجم به جای تعریب دقیق ابیات به تصریح معانی ضمنی داستان پرداخته است تا درک داستان برای خواننده زبان دوم آسان شود. در میان راهبردهای هفتگانه ترجمه نیز جابه جایی و تعدیل در ترجمه هاشمی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر مراحل دارد.

    کلید واژگان: مثنوی مولوی, تعریب, داستان شاه و کنیزک, مدل وینی و داربلنه, نقد ترجمه
    Aliasghar Shahbazi *, Mostafa Parsaeipour

    Rumi's Masnavi has been widely popular outside the Persian culture, having attracted many an audience. The work has been warmly welcomed in Arabic cultures as well. Arabic literary figures have provided several translations of this literary-mystic masterpiece in prose and poetry, among which the poetic translations of two contemporary Arab poets, Abdul Aziz Jawaheri and Mohammad Jamal Hashemi, have served a key role in introducing Masnavi to the Arab audience. Translators’ familiarity with Rumi’s philosophy and cultural affinity between the source and target cultures have helped reflect the spiritual atmosphere of the poems in Arabic. Having discussed the qualitative characteristics of these translations, the study has investigated the translations of the first story in Rumi’s Masnavi, The King and the Handmaiden, within the procedures provided by Viney and Darbelnet. The results show that Jawaher’s translation is closer to the original, adopting direct translation procedures, particularly ‘literal translation’, more extensively. Faithfulness to the source text is yet another virtue of this translation. Hashemi has provided a translation that mostly reveals the syntactic and pragmatic elements of the target language, explicating many elements to make the text more accessible to the readers in lieu of literal translation. Among the seven procedures studied, transposition and modulation are significantly more prevalent than others.

    Keywords: Masnavi, Arabic translation, The King, the Handmaiden, Viney, Darbelnet, Translation Criticism
  • سینا ابویی مهریزی*، علی اصغر شهبازی

    ایجاد یک زنجیره تامین  رقابتی لارج (ناب، چابک، تاب آور و سبز) یکی از چالش های اصلی در بسیاری از صنایع است؛ بدین منظور رویکرد یکپارچه سازی پارادایم های فوق می تواند موجب متعادل سازی تعارضات میان آن ها و دستیابی به بالاترین توان رقابتی شود. هدف تحقیق حاضر ارایه مدلی برای ارزیابی بلوغ زنجیره تامین لارج با استفاده از سیستم استنتاج فازی است. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع قضاوتی است و در نهایت تعداد خبرگان در نمونه برای تایید قواعد طراحی شده 7 نفر است. در مطالعه حاضر یک سیستم خبره فازی جهت محاسبه سطح بلوغ زنجیره تامین لارج در سازمان ها طراحی شده است. ابعاد اصلی سیستم عبارت است از زنجیره تامین ناب، چابک، تاب آور و سبز می باشد. سیستم طراحی شده مورد تست و اعتبارسنجی قرار گرفته و نتایج به دست آمده نشان از روایی و پایایی عملکرد آن دارد، همچنین این سیستم برای محاسبه سطح بلوغ زنجیره تامین لارج در شرکت سایپا یدک مورد استفاده قرار گرفته است.

    کلید واژگان: ارزیابی, بلوغ, شرکت سایپا یدک, زنجیره تامین لارج, سیستم استنتاج فازی
    Sina Abouie Mehrezi*, Ali Asghar Shahbazi

    Creating a competitive Supply Chain (SC) LARG (Lean, Agile, Resilient and Green) is one of the main challenges in many industries to this end the integration approach of the above paradigms can balance the conflicts between them and achieve the highest competitiveness. The aim of this study is to provide a model for assessing the maturity of the Large SC using Fuzzy Inference System (FIS). The sampling method is judgmental and finally the number of experts in the sample to confirm the rules is 7 people. In the present study, a fuzzy expert system has been designed to calculate the maturity level of LARG SC in organizations. The main dimensions of the system are pure SC, agile, radiant and green. The designed system has been tested and validated, and results show validity and reliability of its performance. Also this system has been used to calculate the maturity level of LARG SC in Saipa Yadak Company.

    Keywords: Evaluation Maturity, Saypa Yadak Company, LARG Supply Chain, Fuzzy Inference System (FIS)
  • ایمان نوربخش، علی اصغر شهبازی
    دانش به عنوان مهم ترین جنبه رقابتی، سازمان را قادر می سازد تا بهره ور باشد و از محصولات و خدمات رقابتی رها شود. چابک بودن یکی از پایه های افزایش بهره وری مدیریت دانش است. حجم بالای توسعه ادبیات در حوزه مدیریت دانش و چابکی سازمانی، اهمیت این دو مقوله را نشان می دهد به نحوی که چابکی سازمانی زمانی حاصل می شود که مدیریت دانش، از هر جهت، در حال تعادل باشد. این پژوهش درصدد است که شکلی از همگرایی این دو را از این نظر که ابعاد آنها قویا با یکدیگر ارتباط دارند، مورد آزمون قرار دهد. اقشار دانشور بسیج (بسیج مهندسین، اساتید و دانشجویی) به عنوان مورد مطالعه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه وضعیت چابکی و مدیریت دانش در آنها ارزیابی شد. در ادامه تجزیه و تحلیل تکمیلی به کمک آزمونT انجام و با کمک شاخص های کلی و جزئی برازش، فرضیات پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد، ابعاد زیرساختی و فرایندی مدیریت دانش، رابطه مثبت و معناداری با چابکی در صنعت با تاکید بر اقشار دانشور بسیج دارد.
    کلید واژگان: چابکی, مدیریت دانش, زیرساخت, فرایند, بسیج
  • محمود شهبازی، علی اصغر شهبازی
    زبان قرآن کریم، زبانی با معانی چند لایه و چند بطنی است که از جنبه های اعجاز آن به شمار آید. بر اساس روایات، قرآن کریم در هفت یا در برخی دیگر از روایات هفتاد بطن معنایی ست که از دیرباز نگاه قرآن پژوهان را به خود جلب نموده و تلاش هایی فراوان در جهت کشف معانی آن انجام داده اند. واژگان «چند معنا» در مصحف شریف بیش از یک معنا و مفهوم را در نهاد خود جای داده اند؛ از این رو، همواره تبلور معانی دیگر در این دست از واژگان حضور دارد که توجه به آن در دریافت مقصود و ترجمه آیات نقشی به سزا ایفا می نماید.
    در نوشتار حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، ترجمه شماری از واژگان چند معنا مورد بررسی واقع گشته است. این بررسی بیان گر آن است که مترجمان همواره در برگردان این نوع از واژگان یکدست نبوده و گاه معانی متفاوت از یک دیگر انتخاب نموده اند. توجه به سیاق و بافت آیات، و اهتمام به جنبه هایی چون ریشه شناختی واژگان و بررسی متون تفسیری از مهم ترین راهکارها در فرآیند ترجمه واژگان چندمعنا به شمار می آید.
    کلید واژگان: قرآن کریم, مفردات قرآن, معناشناسی, چندمعنایی, ترجمه
    Mahmood Shahbazi, Ali Asghar Shahbazi
    The language of Quran is a multi-layer and faceted one which is considered as one of its marvels. Based on some quotes, the Holy Quran encompasses seven and on some other, seventy layers of meaning. This has long derived the Quran scholars and investigators to strive to figure out these layers of meaning. Multiple meaning words carry with them more than one meaning and since there is always the possibility of the presence of multiple meanings in a single context, due attention and care plays a significant role in figuring out the right meaning and message of Quranic verses and correctly translating them. Following a descriptive-analytical methodology, this study investigated the translation of some multiple meaning words. This implies the incongruences in picking up the Farsi equivalent of the same word by different translators. Taking the semantic and pragmatic context of the verses into account, considering the etymological aspects of the words and analyzing interpretative texts are among the most important solutions to the translation of multiple- meaning words.
    Keywords: Holy Quran, semantics, polysemy, Translation
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال