به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی بنی آدم

  • علیرضا غدیری*، رضا آویزه، علی بنی آدم، شهرزاد صمیمی
    هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان صحت محاسبه حجم کلیه با استفاده از دستگاه اولتراسونوگرافی در مقایسه با حجم واقعی آن بود که در ده قلاده سگ بومی کاندید مرگ آسان به دلیل جراحات بسیار شدید ناشی از تصادف انجام شد.  علاوه بر این میزان ارتباط و همبستگی بین ابعاد کلیه شامل طول، عرض و ارتفاع در اولتراسونوگرافی با مقادیر واقعی آن ها تعیین شد.  ابتدا ابعاد کلیه های چپ و راست در اولتراسونوگرافی تعیین شد.  حجم کلیه به دو روش خودکار، با استفاده از گزینه تعیین حجم دستگاه اولتراسونوگرافی و با استفاده از فرمول حجم بیضوی کشیده (طول×عرض×ارتفاع×523/0) محاسبه شد.  ابعاد واقعی (استاندارد طلایی) کلیه هنگام لاپاراتومی و بعد از کالبدگشایی تعیین و حجم واقعی نیز به روش غوطه ورسازی مشخص شد.  به منظور تعیین ارتباط و همبستگی بین ابعاد و حجم کلیه در اولتراسونوگرافی با مقادیر واقعی از روش آنالیز همبستگی و رگرسیون خطی استفاده شد.  نتایج نشان داد که ابعاد و حجم کلیه ها، در هر دو روش تعیین حجم، در اولتراسونوگرافی، نسبت به مقادیر واقعی کوچک تر بود.  حجم کلیه در اولتراسونوگرافی همبستگی مستقیم و معنی داری با حجم واقعی آن داشت.  ضریب همبستگی (r) در روش حجم محاسبه شده با فرمول بیش تر از روش حجم خودکار و میانگین آن به میانگین حجم واقعی نزدیک تر بود.  همچنین ابعاد کلیه در اولتراسونوگرافی همبستگی مستقیم و معنی داری با ابعاد واقعی داشت.  هیچ گونه اختلاف معنی داری بین ابعاد واقعی کلیه ها در دو روش اندازه گیری لاپاراتومی و کالبدگشایی مشاهده نشد.  یافته های این تحقیق نشان داد که دستگاه اولتراسونوگرافی ابعاد و حجم کلیه ها را کم تر از مقدار واقعی آن ها محاسبه می کند و روش استفاده از تعیین حجم با فرمول، دقیق تر از روش خودکار است.
    کلید واژگان: اولتراسونوگرافی, ابعاد کلیه, حجم کلیه, سگ
    Alireza Ghadiri *, Reza Avizeh, Ali Baniadam, Shahrzad Samimi
    The main objective of this study was to compare the accuracy of renal volume measured with ultrasonography to real volume in ten native dogs that were candidates for euthanasia due to severe injuries sustained in traffic accidents. Furthermore, correlations of renal dimensions in ultrasonography, such as length, width, and height, were determined with real ones. Initially, the dimensions of the right and left kidneys were determined using ultrasonography. Renal volume was measured using two different methods. The first method consisted of choosing automatic volume measurement in an ultrasonography unit. The volume formula of a prolonged ellipsoid (length × width × height × 0.523) was used in the second method. The real renal dimensions (golden standard) were measured during celiotomy and after necropsy, and the true volume of kidneys was calculated using water displacement. Linear regression analysis was used to determine correlations between renal dimensions and volume in ultrasonography with real ones. Results showed that renal dimensions and volume measured in ultrasonography were lower than actual measurements. There were positive and statistically significant correlations between renal volume in ultrasonography and actual renal volume. However, the correlation coefficient (r) of volume determined by the formula was greater than that of the automatic volume method, and its mean was closer to that of the real volume mean. There were also positive and significant correlations between renal dimensions measured with ultrasonography and those measured in real measurement. No significant difference was found between renal dimensions measured during celiotomy and after necropsy. These findings indicate that ultrasonographic measurements underestimated renal dimensions and volume, and the formula method provided more accurate results than the automatic volume method.
    Keywords: Ultrasonography, Renal Dimension, Renal Volume, Dog
  • صدیقه چیت ساز، رضا آویزه*، حسین نجف زاده ورزی، علی بنی آدم

    تزریق داخل استخوانی به عنوان یک تکنیک موثر برای تجویز داروها و مایعات در شرایط اضطراری است که امکان دسترسی به سیستم عروق محیطی ناموفق باشد.  هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی تزریق داخل استخوانی و داخل وریدی برای انتقال اکسی تتراسیکلین به گردش خون مرکزی در سگ بود.  چهار قلاده سگ عقیم نشده از نژاد مخلوط با وزن 20-15 کیلوگرم، از هر دو جنس و بین 1 تا 3 سال، 20 میلی گرم بر کیلوگرم اکسی تتراسیکلین را به صورت داخل وریدی دریافت کردند.  پس از یک دوره استراحت دو هفته ای، هر سگ همان آنتی بیوتیک و دوز قبلی را از طریق سوزن مغز استخوان جمشیدی در استخوان ران دریافت کرد.  نمونه های خون بلافاصله قبل و 5/0، 1، 5/1، 2، 5/2، 3، 5/3 و 24 ساعت پس از تزریق برای سنجش آنتی بیوتیک با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا گرفته شد.  آزمون آنالیز واریانس تفاوت آماری معنی داری را بین سطوح سرمی اکسی تتراسیکلین تزریق داخل استخوانی در مقایسه با داخل وریدی در تمامی زمان های سنجش نشان داد.  سطوح سرمی اکسی تتراسیکلین پس از تزریق داخل وریدی در تمام فواصل زمانی به طور قابل توجهی بالاتر از تزریق داخل استخوانی بود، اما به طور قابل توجهی در 24 ساعت پس از تزریق کاهش یافت.  حداکثر غلظت سرمی اکسی تتراسیکلین به ترتیب در روش های داخل وریدی (25/1±69/7 میکروگرم بر میلی لیتر) و داخل استخوانی (09/0±20/4 میکروگرم بر میلی لیتر) پس از 5/0 و 5/2 ساعت به دست آمد.  با این حال، سطوح اکسی تتراسیکلین در هر دو روش تزریق داخل وریدی و داخل استخوانی بالاتر از غلظت درمانی آن بود.  هیچ گونه عوارض جانبی مربوط به تجویز داخل استخوانی دارو در سگ ها مشاهده نشد.  بنابراین، به نظر می رسد روش تزریق داخل استخوانی برای حمل سریع اکسی تتراسایکلین در سگ ها کاربردی و موثر است.

    کلید واژگان: تزریق داخل استخوانی, سوزن جمشیدی, اکسی تتراسیکلین, کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا, سگ
    Sedigheh Chitsaz, Reza Avizeh *, Hossein Najafzadeh Varzi, Ali Baniadam

    Intraosseous infusion is considered a useful technique for administration of medications and fluids in emergency situations when peripheral intravascular access is unsuccessful. The purpose of this study was to compare the effectiveness of intraosseous (IO) versus intravenous (IV) administration of oxytetracycline for delivery of antibiotic to the central circulation in dogs. Four intact mongrel dogs weighing 15-20 Kg of both sexes between 1 to 3 years old received 20 mg/kg oxytetracycline intravenously. The animals were allowed to recover, and, after a two-week timeout period, each dog received the same antibiotic and dose as before through a femoral Jamshidi bone marrow needle. Blood samples were taken for antibiotic assay immediately before and 0.5, 1, 1.5, 2, 2.5, 3, 3.5 and 24 hours after injections using high-performance liquid chromatography (HPLC). Analysis of variance revealed statistically significant differences between serum oxytetracycline levels comparing intraosseous and intravenous administration at all assay intervals. Serum levels of oxytetracycline after IV administration were significantly higher than those after IO injection at all time intervals but decreased significantly at 24 hours after injection. Peak oxytetracycline serum concentrations were achieved in IV (7.69±1.25 µg/ml) and IO (4.20±0.09 µg/ml) routs after 0.5 and 2.5 hours, respectively. However, Oxytetracycline levels were above therapeutic concentration by both intravenous and intraosseous routes. No side effects were observed in relation with the intraosseous administration of the drug. Thus, IO route appears to be practical and effective for the rapid delivery of oxytetracycline in dogs. In conclusion, oxytetracycline may be administered intraosseously when intravenous access is not possible.

    Keywords: Intraosseous injection, Jamshidi needle, Oxytetracycline, HPLC, Dog
  • علی بنی آدم*، پیمان معصومی، معصومه عزتی گیوی، محمد راضی جلالی

    بی حسی اپیدورال به دلیل بی دردی حین عمل و کاهش نیاز به بیهوشی عمومی به طور گسترده ای به عنوان یک روش بی حسی کمکی در سگ ها مورد استفاده قرار گرفته است.  هدف از این مطالعه مقایسه ی بی دردی بعد از عمل و تغییرات قلبی ریوی پس از تزریق اپیدورال لیدوکایین، بوپیواکایین و دکس مدتومیدین پس از عمل برداشت رحم و تخمدان در سگ ها بود.  برای این منظور، 15 قلاده سگ بالغ سالم، از نژاد مخلوط با وزن متوسط ​​41/1 ± 76/12 کیلوگرم به طور تصادفی به سه گروه (لیدوکایین 5/2 میلی گرم/کیلوگرم، بوپیواکایین 1 میلی گرم/کیلوگرم و دکسمدتومیدین 10 میکروگرم/کیلوگرم وزن بدن با حجم نهایی 36/0 میلی لیتر/کیلوگرم) تقسیم شدند.  ضربان قلب، تعداد تنفس، فشار متوسط ​​شریانی و درجه حرارت مقعدی قبل از تزریق اپیدورال و در طی زمان جراحی و تا 6 ساعت بعد از پایان جراحی ارزیابی شد.  پس از عمل درد تا 6 ساعت ارزیابی شد.  ضربان قلب در 2 و 3 ساعت پس از عمل در گروه دکسمدتومیدین در مقایسه با دو گروه دیگر کم تر بود.  با مقایسه ی تعداد تنفس در هر سه گروه، تعداد تنفس در گروه دکسمدتومیدین در ساعت های 1، 3، 4 و 5 کم تر از گروه بوپیواکایین بود.  ارزیابی درد با استفاده از روش های SDS، VAS و UMPS انجام شد.  از نظر ارزیابی درد با استفاده از روش های SDS، VAS و UMPS در 2 ساعت اول پس از جراحی تفاوت معنی داری بین سه گروه وجود نداشت.  با روش UMPS در 4 و 5 ساعت پس از جراحی، بوپیواکایین و دکسمدتومیدین در مقایسه با لیدوکایین بی دردی بهتری داشتند.  در ساعت 6، دکسمدتومیدین ضددردی بهتر نسبت به بوپیواکایین داشت.  بر اساس نتایج، دکسمدتومیدین اثر ضددردی بهتر نسبت به سایر داروها داشته باشد.

    کلید واژگان: لیدوکائین, بوپی واکائین, دکسمدتومیدین, اپیدورال, سگ, اوریوهیسترکتومی
    Ali Baniadam *, Peyman MASOUMI, Masoumeh Ezzati Givi, Mohammad Razi Jalali

    Epidural anesthesia has been widely used as an adjuvant anesthetic technique in dogs due to its perioperative analgesia and reduction of general anesthetics requirements. This study aimed to compare the postoperative analgesia and cardiopulmonary changes following epidural injections of lidocaine, bupivacaine and dexmedetomidine after ovariohysterectomy in dogs. Fifteen healthy adult female dogs of mixed breed with an average weight of 12.76 ± 1.41 kg were randomly divided into three groups (lidocaine 2.5 mg/kg, bupivacaine 1 mg/kg and dexmedetomidine 10 µg/kg body weight, with a final volume of 0.36 mL/kg). Heart rate, respiratory rate, mean arterial pressure and rectal temperature were assessed by vital signs monitoring before epidural injection and during surgery time and hourly up to 6 hours after the end of the surgery. Pain assessment was done by SDS, VAS and UMPS methods hourly, immediately after surgery for up to 6 hours. Heart rate at 2 and 3 hours after surgery was lower in the dexmedetomidine group compared to the other two groups. Comparison of respiratory rate in the three groups showed that the respiratory rate in dogs in the dexmedetomidine group at 1, 3, 4 and 5 hours was lower than in the bupivacaine group. There were no significant differences between the three groups in the first 2 hours after surgery in terms of pain assessment by mentioned methods. In the UMPS method, at 4 and 5 hours after surgery, bupivacaine and dexmedetomidine had better analgesia compared to lidocaine. At 6 hours, dexmedetomidine had better analgesia than bupivacaine. Based on the results, it was concluded that dexmedetomidine has a better analgesic effect than other drugs.

    Keywords: Lidocaine, Bupivacaine, dexmedetomidine, Epidural, Dog, Ovariohysterectomy
  • بهمن مصلی نژاد*، علی بنی آدم، رضا آویزه، رضا حمیدانی پور

    روش های متعددی جهت القاء بیهوشی در حیوانات وجود دارد.  داروهای بیهوشی خوراکی، جهت مقید کردن کوتاه مدت، در اغلب حیوانات سالم مناسب هستند.  هدف از انجام مطالعه ی حاضر، ارزیابی مقایسه ای اثرات داروهای بیهوشی کتامین تنها، کتامین همراه با آسپرومازین و کتامین با میدازولام به صورت خوراکی، بر علایم حیاتی بدن، طول دوره ی بیهوشی و رفلکس های عصبی در گربه بود.  این تحقیق روی 15 قلاده گربه بالغ سالم از نظر بالینی انجام شد که به 3 گروه مساوی A (کتامین تنها)، B (کتامین با آسپرومازین) و C (کتامین با میدازولام) تقسیم بندی شدند.  در گروه A، کتامین تنها با دوز 80 میلی گرم/کیلوگرم، یک بار خورانده شد.  در گروه B، ابتدا آسپرومازین با دوز 15/0 میلی گرم/کیلوگرم و پس از 30 دقیقه، کتامین به گربه ها خورانده شد.  گروه C، مشابه گروه B بود، با این تفاوت که به جای آسپرومازین، میدازولام با دوز 3/0 میلی گرم/کیلوگرم تجویز گردید.  گروه B، کم ترین تغییرات را بر ضربان قلب داشت و از لحاظ تاثیر بر درجه حرارت بدن و تنفس، گروه C بهتر بود.  در مورد رفلکس های عصبی، تفاوت معنی داری مشاهده نگردید؛ اما از نظر طول دوره بیهوشی، تغییرات معنی داری بین گروه های B (2/37 دقیقه) و C (4/37) با گروه A (26) مشاهده گردید.  القاء بیهوشی در گروه های B (4/1±6/14 دقیقه) و C (14/1±6/15) نسبت به گروه A (34/2±20) بهتر بود.  زمان اولین حرکت ارادی در گروه های A، B و C به ترتیب در دقایق 38/2±2/38، 54/2±43 و 27/3±8/44 ثبت گردید.  تجویز خوراکی میدازولام یا آسپرومازین همراه با کتامین، به دلیل طول دوره ی بیهوشی طولانی تر و لرزش های ماهیچه ای کم تر، نسبت به کتامین تنها، روش مناسب تری برای ایجاد بیهوشی در گربه ها است.

    کلید واژگان: آسپرومازین, گربه, کتامین, میدازولام, تجویز خوراکی
    Bahman Mosallanejad *, Ali Baniadam, Reza Avizeh, Reza Hamidanipour

    There are a variety of methods to induce anesthesia in animals. Oral anesthetic drugs are suitable for short-term restraint in most healthy animals. The aim of the present study was a comparative evaluation of the effects of anesthetic drugs ketamine, ketamine with acepromazine or midazolam as oral on vital signs, anesthesia duration, and neural reflexes in the cat. This study was performed on fifteen clinically healthy adult cats that were categorized into three equal groups A (alone ketamine), B (ketamine with acepromazine), and C (ketamine with midazolam). In group A; ketamine was administrated with a dosage 80 mg/kg oral once. In group B; first acepromazine was given 0.15 mg/kg and after thirty-minute, ketamine was eaten to cats. Group C was similar to group B; with the difference that midazolam was administrated 0.3 mg/kg instead of acepromazine. Group B had the lowest fluctuations in heart rate and group C was better for the influence on temperature and respiratory. There were no significant variations for neural reflexes; however, there was a significant difference for anesthesia duration between groups B (37.2 minutes), and C (37.4) with group A (26). Induction of anesthesia was better in groups B (14.6±1.4 minutes), and C (15.6±1.14) compared with group A (20±2.34). The time of first voluntary movement was recorded in minutes of 38.2±2.38, 43±2.43, and 44.8±3.27 for groups A, B, and C respectively. The oral administration of ketamine with midazolam or acepromazine is a better method than alone ketamine for induction of anesthesia in cats, because of the longer anesthesia duration and fewer muscle tremors.

    Keywords: Acepromazine, Cat, Ketamine, Midazolam, oral administration
  • بهمن مصلی نژاد*، هادی ایمانی راستابی، علی بنی آدم، فرهاد صاری پور
    مدتومیدین و دکسمدتومیدین، دو داروی جدید آگونیست آلفا-2 هستند که جهت کاربرد در بیهوشی دامپزشکی، در دسترس می باشند.  این داروها، جهت ایجاد اثرات آرام بخشی و پیش بیهوشی در حیوانات خانگی کاربرد دارند.  هدف از انجام مطالعه ی حاضر، ارزیابی اثرات مدتومیدین و دکسمدتومیدین به تنهایی و در ترکیب با آسپرومازین، بر آرام بخشی، عملکرد قلبی عروقی و الکتروکاردیوگرافی در سگ ها بود.  شصت قلاده سگ، به صورت تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند.  سگ ها یکی از درمان های مدتومیدین (µg/kg 10)، دکسمدتومیدین (µg/kg 5)، مدتومیدین (µg/kg 10) همراه با آسپرومازین (mg/kg 05/0) و دکسمدتومیدین (µg/kg 5) همراه با آسپرومازین (mg/kg 05/0) را دریافت نمودند.  میزان آرام بخشی، ضربان قلب، فشار خون سرخرگی غیر تهاجمی، تعداد تنفس، دمای بدن و الکتروکاردیوگرام، تا زمان 20 دقیقه بعد از تجویز، با دقت در سگ ها اندازه گیری شدند.  نمرات آرام بخشی در گروه های مدتومیدین همراه با آسپرومازین و دکسمدتومیدین همراه با آسپرومازین، در دقایق 5 و 20 تزریق، در مقایسه با گروه های مدتومیدین و دکسمدتومیدین به تنهایی، به صورت معنی داری بالاتر بود.  مقایسه ی نمرات آرام بخشی در هر گروه، افزایش معنی دار آن را در طول زمان نشان داد.  مقایسه ی ضربان قلب، در داخل گروه ها، کاهش معنی دار آن را نسبت به زمان پایه نشان داد.  تعداد تنفس در همه ی گروه ها یک روند کاهشی را نشان داد.  ارتفاع موج P، در طول زمان کاهش یافت و فواصل P-R و Q-T در همه ی گروه ها، در طول زمان افزایش یافت.  در تمامی گروه ها، آریتمی سینوسی، بلوک قلبی درجه ی یک و ایست سینوسی، پس از تزریق داروهای آرام بخش، مشاهده شدند.  در قسمت نتیجه گیری، این طور استنباط می شود که اضافه نمودن آسپرومازین به مدتومیدین و دکسمدتومیدین، میزان آرام بخشی را افزایش می دهد.  تعداد ضربان قلب در گروه های دریافت کننده ی مدتومیدین و دکسمدتومیدین کاهش یافت و اضافه نمودن آسپرومازین، این روند کاهشی را تشدید کرد.  همچنین استفاده از ترکیب آسپرومازین با مدتومیدین و دکسمدتومیدین، رخداد بروز آریتمی ها را در سگ کاهش نداد.
    کلید واژگان: آسپرومازین, مدتومیدین, دکسمدتومیدین, عملکرد قلبی عروقی, سگ
    Bahman Mosallanejad *, Hadi Imani, Ali Baniadam, Farhad Saripour
    Medetomidine and dexmedetomidine are the two new alpha-2 agonists available for use in veterinary anesthesia. These drugs are employed for sedation and premedication in small animals. The present study aimed to investigate the effects of medetomidine and dexmedetomidine alone and in combination with acepromazine on sedation, cardiovascular function and electrocardiography in dogs. Sixty dogs were randomly divided into four equal groups. The dogs received one of the treatments of medetomidine (10 μg/kg), dexmedetomidine (5 μg/kg), medetomidine (10 μg/kg) with acepromazine (0.05 mg/kg) and dexmedetomidine (5 μg/kg) with acepromazine (0.05 mg/kg) intramuscularly. Sedation levels, heart rate, non-invasive arterial blood pressure, respiratory rate, body temperature and electrocardiogram were carefully recorded in dogs up to 20 minutes after administration. Sedation scores were significantly higher in groups of medetomidine with acepromazine and dexmedetomidine with acepromazine, at 5 and 20 minutes in comparison to groups of medetomidine and dexmedetomidine alone. Comparison of sedation scores in each group showed a significant increase over time. The comparison of heart rate, within the groups, showed a significant decrease when compared with the baseline value. The respiratory rate showed a decreasing trend in all groups over time. The amplitude of the P wave decreased and the P-R and Q-T intervals increased during the evaluation period in all groups. Sinus arrhythmia, AV-block grade 1, and sinus arrest were seen after the administration of sedative drugs in all groups. In conclusion, it is inferred that the addition of acepromazine to medetomidine and dexmedetomidine increases the sedation level. Heart rate decreased in medetomidine and dexmedetomidine groups and the addition of acepromazine exacerbated this decrease. The combination of acepromazine with medetomidine and dexmedetomidine did not also reduce the occurrence of arrhythmias in the dog.
    Keywords: Acepromazine, Medetomidine, dexmedetomidine, Cardiovascular function, Dog
  • فریدون صابری افشار*، علی بنی آدم، حسین نجف زاده ورزی، مهدی پورمهدی بروجنی، روح الله کرم پور
    به منظور ارزیابی اثرات ترکیب وراپامیل-کتامین بر ضربان قلب، تعداد تنفس، دمای بدن، فشارخون شریانی، گاز های خونی و میزان اسیدیته خون سرخرگی، پنج قلاده سگ مخلوط به ظاهر سالم، (سه نر و دو ماده) با وزنی بین 20-15 کیلوگرم و سنی بین 5/1 تا 2 سال انتخاب شدند. وراپامیل (3/0 میلی گرم بر کیلوگرم وریدی) ده دقیقه قبل از تجویز کتامین (15 میلی گرم بر کیلوگرم وریدی) تزریق گردید. تمام نمونه های خون شریانی از سرخرگ رانی چپ قبل از تزریق وراپامیل گرفته شد و در دقایق 5، 15، 30 و 45 پس از القای بیهوشی با کتامین نمونه گیری ها تکرار گردیدند. در تمامی حیوانات، بیهوشی و بازگشت از آن بدون حادثه بود. ضربان قلب در تمام زمان های پس از بیهوشی به طور معنی داری افزایش یافت. در دقیقه پنجم پس از بیهوشی فشار اکسیژن شریانی و میانگین فشار خون شریانی کاهش و دی اکسید کربن شریانی به طور معنی داری افزایش یافتند و pH شریانی خون در دقایق 5 و 15 کاهش یافت. تعداد تنفس و درجه ی حرارت بدن هیچ گونه تغییرات معنی داری را نشان ندادند. بر اساس مطالعه ی حاضر می توان نتیجه گیری کرد، تمام تغییرات آماری معنی دار در قسمت اکسیژن، دی اکسید کربن شریانی و اسیدیته ی خون زودگذر بوده و به کارگیری ونتیلاتور و اکسیژن کمکی می تواند در جلوگیری از آن ها مفید باشد، با این وجود، پیش از معرفی این ترکیب در سگ تحقیقات بیش تری توصیه می شود.
    کلید واژگان: کتامین, وراپامیل, بیهوشی, قلب, سگ
    Fereidoon Saberi Afshar *, Ali Baniadam, Hossein Najafzadeh Varzi, Mehdi Pourmahdi Borujeni, Rouhollah Karampour
    To evaluate the effects of Verapamil- Ketamine combination on heart rate, respiratory rate, body temperature, arterial blood pressure, blood gases and arterial blood pH, five apparently healthy mongrel dogs, three males and two females, weighing 15-20 kg and age between 1.5- 2 years old were selected. Verapamil (0.3 mg/kg, IV) was injected 10 minutes prior to ketamine administration (15 mg/kg, IV). All arterial blood samples were taken from left femoral artery before verapamil administration and were repeated at 5, 15, 30 and 45 minutes intervals after induction of anesthesia with ketamine. In all animals the anesthesia and recovery were uneventful. The heart rate increased significantly at all times after anesthesia. PaO2 and mean arterial blood pressure decreased and PaCO2 increased significantly at 5 minutes and pH values declined at 5 and 15 minutes after anesthesia. Respiratory rate and body temperature did not reveal any statistically significant changes. On the basis of these results can be concluded all statistically changes in regard to PaO2, PaCo2 and blood pH were transient and use of a ventilator and supplementary oxygen would be useful in preventing them, however, before introducing of this combination in dogs, further research is recommended.
    Keywords: Ketamine, Verapamil, anesthesia, Heart, Dog
  • سروش سابیزا *، هادی نداف، علی بنی آدم، بهمن مصلی نژاد
    بسیاری از عوارض جراحی و مرگ در طول مدت زمان بازگشت از بیهوشی است. تسریع کارآمد در روند بازگشت از بیهوشی به دلیل بازگشت سریع به شرایط فیزیولوژیک منجر به مشکلات کمتر می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات دوکساپرام بر پارامترهای قلبی تنفسی و کیفیت بازگشت از بیهوشی با پروپوفول در سگ بود. دوازده قلاده سگ نر به دو گروه کنترل و درمان تقسیم شدند. در ابتدا آرامبخشی همه سگ ها با استفاده از داروی آسپرومازین انجام شد. سی دقیقه بعد، بیهوشی با استفاده از تیتراسیون پروپوفول القا شد و به مدت 30 دقیقه با استفاده از پروپوفول نگه داشته شد. بلافاصله پس از قطع داروی پروپوفول، mg/kg 2 دوکساپرام در گروه درمان و سالین با حجم مساوی دوکساپرام در گروه کنترل از طریق داخل وریدی تجویز شد. ضربان قلب، تعداد تنفس، درجه حرارت مقعدی، میزان کربن دی اکسید انتهای بازدم، درصد اشباع اکسیژن، فشار خون غیر مستقیم در 30 دقیقه پس از تزریق آرام بخش، 5، 10، 20، 30، 40، و 50 دقیقه پس از القای بیهوشی و بعد از بازگشت کامل از بیهوشی اندازه گیری شد. همچنین، زمان برداشت لوله نایی، زمان اولین بلند کردن سر، زمان خوابیدن روی جناغ، طول بازگشت از بیهوشی امتیازبندی شد. دوکساپرام، بازگشت از بیهوشی را بهبود بخشید و حدود 30 دقیقه بازگشت از بیهوشی را تسریع نمود (05/0p<). دیگر پارامترهای کیفیت بیهوشی به طور قابل توجهی در گروه درمان بهتر بود (05/0p<). ضربان قلب و فشار خون به طور قابل توجهی پس از تزریق دوکساپرام در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (05/0p<)، درحالیکه میزان کربن دی اکسید انتهای بازدم کاهش یافت. نتایج این مطالعه نشان داد که دوکساپرام روند بازگشت از بیهوشی با پروپوفول را با کیفیتی مطلوب در سگ تسریع می بخشد.
    کلید واژگان: دوکساپرام, پروپوفول, بازگشت از بیهوشی, سگ
    Soroush Sabiza *
    Many surgical complications and death is during anesthesia recovery. Accelerating the recovery process leads to lower problems due to rapid return to the physiological conditions. The aim of the present study was to evaluate doxapram effects on cardiorespiratory parameters and quality of recovery from propofol in dog. Twelve clinically healthy male mixed breed dogs were divided into two groups: control and treatment. All dogs were initially sedated by acepromazine. Thirty minutes later anesthesia was induced using propofol titration and maintained for 30 min using infusion of propofol. Immediately after propofol stoppage, 2 mg/kg doxapram was administrated intravenously in treatment group while, in control group, saline was administrated as same volume as doxapram. Heart rate, respiratory rate, rectal temperature, ETCO2, SpO2, noninvasive blood pressure were measured at 30 min after sedative injection, 5, 10, 20, 30, 40, 50 min after induction of anesthesia and after complete recovery. Also, time of endotracheal extubation, time to first head lifting, time to first sternal recumbency, duration of recovery and quality of the recovery were measured. The main finding of this study was that doxapram, improves and hastens recovery about 30 min (p
    Keywords: doxapram, propofol, recovery, dog
  • محمد صادق صفایی فیروز آبادی، محمد رحیم حاجی حاجیکلایی*، علی بنی آدم، علیرضا قدردان مشهدی، مسعود قربانپور
    زمینه مطالعه
    به منظور تحلیل اکوسیستم سکوم، عملیات اندوسکوپی از قسمت خلفی روده و درمان انباشتگی سکوم و درمان اسیدوز روده خلفی، لازم است که کانولا گذاری در سکوم انجام پذیرد. برای اجرای یک جراحی بهتر، لازم است که روشی ساده، سریع و ارزان برای کانولا گذاری در سکوم انجام شود. به دلیل مشکلات و عوارضی که بیهوشی عمومی دارد، اجرای جراحی ایستاده گزینه ی بهتری برای جراحی اورژانسی اسب است.
    هدف
    هدف از انجام این مطالعه طراحی یک روش ساده، سریع و ارزان کانولاگذاری سکوم در اسب های ایستاده بوده است.
    مواد و روش کار
    در این تحقیق یک کانولای جدید طراحی شده و بر روی چهار اسب نر، مورد آزمایش قرار گرفته است. ابتدا یک کانولا به طول 7 سانتی متر و با قطر داخلی 2 و قطر خارجی 6/2 سانتی متر طراحی شد. بلافاصله قبل از انجام جراحی ایستاده، زایلازین ( 1 میلی گرم بر کیلوگرم) و مورفین ( 3/0 میلی گرم بر کیلوگرم) به عنوان آرام بخش به صورت وریدی تزریق شد. بعد از شکاف پوست و بافت های زیر پوست ماهیچه های مورب شکمی خارجی به صورت موازی با شکاف روی پوست شکافته شد. ماهیچه های مورب شکمی داخلی و ماهیچه های شکمی عرضی هر کدام با فشار دو دست در جهت الیاف بافت آن ها از یکدیگر جدا شدند. سپس صفاق با دو دست باز شده و شکم در دسترس قرار گرفت. ماهیچه ها فقط به اندازه ای از هم جدا شدند که یک دست وارد فضای داخل شکم شود. با استفاده از لمس کردن سطح سکوم و نواری که به سمت پشتی و شکمی سکوم قرار گرفته است، به راحتی سکوم تشخیص داده شد. در این مرحله با نصب بخیه سرکیسه ای روی سطح سروزی سکوم، یک شکاف سر نیزه ای بر روی سطح مذکور ایجاد شد. سپس کانولا داخل سکوم قرار گرفت و با استفاده از نایلون شماره دو، بخیه شد سپس مراقبت صحیح و شستشوی زخم ها انجام گرفته است.
    نتایج
    عمل جراحی با موفقیت بر روی هر چهار اسب انجام گرفت. البته بعد از عمل، عوارضی هم برای اسب های جراحی شده مشاهده شد. از این جمله می توان به افزایش حرارت بدن، زمین گیری با علائم کولیک و فلجی روده، پنوموپریتوئن، آمفیزم زیرجلدی و نکروز در حاشیه های پوست در محل های بخیه ها اشاره کرد.
    نتیجه گیری
    تمامی عوارض پیش آمده، با اجرای مراقبت های صحیح پرستاری برطرف شد و عمل جراحی با موفقیت به پایان رسید. بنابر این روش ذکر شده به عنوان یک روش جراحی ساده و ارزان برای اهداف تحقیقی، تشخیصی و درمانی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: کانولاگذاری, سکوم, اورژانس, اسب, جراحی
    Mohammad Sadegh Safaei Firozabadi, Mohammad Rahim Haji Hajikolaei *, Ali Baniadam, Alireza Ghadrdan Mashhadi, Masoud Ghorbanpoor
    Background
    In order to analyze the cecum-colon ecosystem and the treatment of the cecal impaction and hindgut acidosis, cecal cannulation is needed. It is essential to select a simple, fast and inexpensive cecal cannulation method. Because of different complications in general anesthesia, the standing surgery is known as a better option for the horse emergency surgery.
    Objective
    The objective of the present study was to design a simple, fast and inexpensive cecal cannulation method in standing horses.For the standing surgery, a new approach was designed and experimented on four horses.
    Materials And Methods
    For this purpose, at first a cannula with approximately 7cm, 2cm and 2.6cm in length, internal and external diameters, respectively was designed. Immediately before the standing surgery, the horses were sedated with xylazine (1mg/kg) and morphine (0.3 mg/kg). After incising the subcutaneous tissue, the external abdominal oblique, internal abdominal oblique and transverse abdominis muscles were opened by grid incision. The peritoneum was bluntly perforated and the abdomen was exposed. The muscles were separated only enough to permit one hand to enter the abdomen. The cecum was readily identified by palpation of the cecal base and the dorsoventrally oriented tenia. At this stage, a purse string was secured on the serosal surface of the cecum by nylon and a stab incision was made. Then the cannula was inserted into the cecum and the suture was tightened.
    Results
    The surgery was successfully performed for all horses, however, some complications such as increasing body temperature, transient signs of colic, ileus, pneumoperitoneum, subcutaneous emphysema and necrosis of the borders of the skin in the sutural places were detected. All complications were alleviated by proper nursing management.
    Conclusion
    The surgical method was successfully terminated. Therefore, the method is recommended as a simple and inexpensive emergency surgical method for cecum in order to conduct different investigation, diagnosis and treatment techniques.
    Keywords: cannulation, cecum, emergency, horse, surgery
  • فریدون صابری افشار *، میر حامد شکریان، علی بنی آدم، رضا آویزه، حسین نجف زاده، مهدی پورمهدی
    زمینه مطالعه
    تعیین دقیق و ارزیابی میزان دردی که یک حیوان از آن رنج می برد می تواند یک چالش به حساب آید و کنترل درد به طور فزاینده ای قسمت مهمی از طب دامپزشکی شده است.
    هدف
    این مطالعه برای مقایسه ابزارهای مختلف برای ارزیابی درد پس از جراحی در سگ های ماده انجام شده است.
    روش کار
    ده قلاده سگ نژاد مخلوط ماده انتخاب شدند. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه مساوی درمان و کنترل تقسیم شدند. بیهوشی با آرام بخشی آسپرومازین (0.03 mg/kg IM) شروع و القای آن با تیوپنتال سدیم (6-10 mg/kg IV) صورت گرفت. هالوتان برای ادامه بیهوشی استفاده شد. عمل برداشت تخمدان و رحم در دو گروه انجام شد. در گروه درمان ترامادول به میزان سه میلی گرم بر کیلوگرم به شکل داخل عضلانی و در گروه کنترل سالین نرمال ( هم حجم ترامادول به شکل داخل عضله) قبل از القای بیهوشی تجویز گردید. پس از جراحی تزریق های ترامادول و سالین نرمال چهار بار در روز با فواصل هر شش ساعت به مدت هفت روز تکرار گردید. حیوانات در ساعت های دو، سه و چهار پس از هر تزریق ارزیابی شدند. سگ ها برای علائم درد توسط دو ارزیاب آموزش دیده که نسبت به گروه ها ناآگاه بودند امتیاز دهی شدند. متغیرهای اندازه گیری شده، ارزیابی درد با روش های مختلف، شامل روش توصیفی ساده (SDS)، روش مشاهده ای (VAS) و روش ارزیابی درد ملبون (UMPS) بودند. طول مدت بیهوشی و جراحی نیز ثبت گردید.
    نتایج
    اختلاف معنی داری بین دو گروه در ارتباط با بی دردی اندازه گیری شده با روش های VAS و SDS وجود نداشت ولی در روش UMPS بی دردی به شکل معنا داری در گروه درمان بهتر بود.
    نتیجه گیری نهایی: اگرچه اندازه گیری کمی میزان درد حس شده در حیوانات برای ارزیابی میزان آسایش و راحتی موجود دارای اهمیت است، ولی مهم است بدانیم که ارزیابی درد پس از عمل در سگ ها یک چالش بزرگ برای دامپزشکان می باشد.
    کلید واژگان: سگ های ماده, عمل برداشت رحم و تخمدان, درد, ترامادول, ارزیابی مشاهده ای درد
    Fereidoon Saberi Afshar *, Mirhamed Shekarian, Ali Baniadam, Reza Avizeh, Hossein Najafzadeh, Mehdi Pourmehdi
    Background
    Accurate identifying and assessment of the degree of pain that the animal is suffering can be a challenge, and, control of painful condition is becoming an increasingly important part of veterinary medicine.
    Objectives
    This study was carried out to compare different tools for postoperative pain assessment in bitches.
    Methods
    Ten adult mixed breed bitches were selected and randomly divided into two equal treatment and control groups. Anaesthesia was premedicated with acepromazine (0.03 mg/kg, IM) and induced with Sodium thiopental (6-10 mg/kg, IV). Halothane was used for maintenance of the anesthesia. Ovariohysterectomy performed in the two groups. Treatment group received 3 mg/kg of tramadol intramuscularly (i.m.) and control group received normal saline (equal volume with tramadol, i.m.) before the anesthetic induction. After operation the injections of tramadol and normal saline were repeated for every 6 hours in 7 days. The animals were monitored at hour 2, 3 and 4 after each injection and they were scored for signs of pain by two trained assessors who were blinded to the groups. The measured variables were pain assessment with different methods including Simple Descriptive Scale (SDS), Visual Analogue Scale (VAS), and University Melbourne Pain Scale (UMPS). Duration of anesthesia and duration of surgery, were also recorded.
    Results
    There were no significant differences between the two groups in regard to analgesia that were measured based on VAS and SDS methods, but in UMPS method, analgesia was significantly better in treatment group. Among simple clinical criteria body temperature and respiratory rate did not show any significant alterations, but heart rate had significant changes between the groups.
    Conclusions
    The ability to quantify the degree of pain experienced by animals is an important aspect in the assessment of animal welfare; in addition, we concluded, that the great challenge for the veterinarians is the evaluation of postoperative pain in dogs
    Keywords: bitches, ovariohysterectomy, pain, tramadol, VAS
  • عبدالواحد معربی، بهمن مصلی نژاد، هادی ایمانی، علی بنی آدم، حسن حسینی
    داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (NSAIDs)، دسته ای از داروهای ضد درد بوده که مصرف آن ها در دامپزشکی روز به روز در حال افزایش است. با این حال، وجود گزارش هایی از تاثیر سوء این داروها، نگرانی هایی را مبنی بر استفاده از آن ها، خصوصا در شرایط استرس زا همانند جراحی به وجود آورده است. هدف از مطالعه ی حاضر، ارزیابی عوارض ناشی از تجویز کوتاه مدت داروی کتوپروفن متعاقب شکستگی تجربی درشت نی در گربه است. به این منظور، از 10 قلاده گربه ی نر بالغ نژاد موکوتاه اهلی استفاده شد. پس از مقید کردن و آماده سازی روتین جراحی، استخوان درشت نی پای راست در معرض قرار گرفت و با استفاده از سیم ژیگلی بریده شد. تثبیت استخوان با استفاده از پین داخل مدولاری و گچ انجام گرفت. سپس حیوانات به صورت تصادفی در دو گروه مساوی تقسیم شده و یکی از دو درمان کتوپروفن (mg/kg 2) یا نرمال سالین را به صورت زیر پوستی به مدت 7 روز دریافت نمودند. بررسی عوارض احتمالی ناشی از تجویز دارو در روند ترمیم استخوان، دستگاه گوارش، عملکرد کلیوی و فعالیت خون بندی تا روز 28 پس از جراحی دنبال شد. نتایج حاصل از رادیوگرافی، میزان کم تر کالوس در گروه کتوپروفن را نسبت به سالین نشان داد (05/0p<). همچنین ارزیابی معده و مری از طریق اندوسکوپی، اندازه گیری ازت اوره خون و کراتینین، شمارش تعداد پلاکت ها و زمان خون ریزی هیچ تفاوت معنی داری را بین دو گروه تحت مطالعه نشان نداد. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، به نظر می رسد تجویز داروی کتوپروفن پس از جراحی ارتوپدی می تواند موجب اختلال در روند طبیعی ترمیم استخوان در گربه ها گردد. پیشنهاد می شود تجویز کتوپروفن در گربه ها خصوصا پس از اعمال جراحی ارتوپدی با احتیاط بیش تری انجام گیرد.
    کلید واژگان: کتوپروفن, عوارض, ترمیم استخوان, گربه
    Abdolvahed Moarabi, Bahman Mossalla Nejad, Hadi Imani Rastabi, Ali Baniadam, Hasan Hoseini
    Non-steroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDs) are a group of analgesics, which have been used in veterinary medicine progressively, especially in recent years. It has been reported that NSAIDs may be associated with adverse effects which lead to some concerns about their using in stressful conditions including surgery. The objective of this study was to evaluate potential adverse effects of ketoprofen following experimental tibial osteotomy in cats. To conduct the study 10 domestic short hair adult male cats were used. After restraining and routine preparation, the tibia of the right leg was exposed and separated using a gigli wire. Fixation was performed with intramedullary pin and fiberglass cast. After surgery, the animals received treatment of ketoprofen (2 mg/kg) or normal saline subcutaneously. Evaluation of the adverse effects of treatments in bone healing via radiographic analysis, gastric mucosa via endoscopic evaluation, and renal function and hemostasis via blood analysis, was done until 28th day postoperatively. The results of this study showed a significant lower callus formation in ketoprofen group compared to saline (P
    Keywords: Ketoprofen, Adverse effects, Bone healing, Cat
  • هادی ایمانی*، علی بنی آدم، بهمن مصلی نژاد، شهرزاد شعبانی
    زمینه مطالعه
    تجویز همزمان داروهای بیهوشی به منظور کاهش اثرات ناخواسته هر یک از این داروها انجام می شود.
    هدف
    این مطالعه به منظور بررسی اثرات تجویز همزمان کتوفول با دیازپام و میدازولام در سگ های سالم طراحی شد.
    روش کار
    تعداد شش قلاده سگ بالغ نژاد مخلوط مورد استفاده قرار گرفتند. پس از آرام بخشی با داروی آسپرومازین (mg/kg 1/0)، بیهوشی با یکی از سه درمان کتوفول (KF، هر میلی لیتر شامل mg 5 کتامین و mg 5 پروپوفول)، کتوفول-دیازپام (KFD) و کتوفول-میدازولام (KFM) (هر میلی لیتر شامل mg 5 کتوفول و mg 5/2 دیازپام یا میدازولام) به صورت تصادفی القا شد. همه سگ ها هر سه درمان را به فاصله حداقل یک هفته دریافت نمودند.
    نتایج
    دوز مورد نیاز برای القای بیهوشی در KFر(mg/kg 44/0±2/4) بالاتر از KFDر(mg/kg 6/0±27/2) و KFMر(mg/kg 25/0±68/1) تعیین شد (05/0>p). دوز نهایی دیازپام و میدازولام در KFD و KFM به ترتیب mg/kg 25/0±00/1 و mg/kg 10/0±73/0 بود (05/0p). تعداد ضربان قلب در KF در چندین نقطه زمانی افزایش یافت (05/0>p). تعداد تنفس در KF یک کاهش معنی داری را در زمان بیهوشی در مقایسه با زمان پایه نشان داد. ضربان قلب و تعداد تنفس در KFD و KFM ثبات بیشتری را نشان داد. کیفیت القا و برگشت از بیهوشی در هر سه درمان قابل قبول بود.
    نتیجه گیری نهایی: تجویز همزمان کتوفول با دیازپام و کتامین مقدار داروی مورد نیاز برای القا را کاهش داد و برگشت از بیهوشی را طولانی ساخت. دیازپام و میدازولام توانستند برخی اثرات جانبی قلبی-تنفسی کتوفول را کاهش دهند.
    کلید واژگان: تجویز همزمان, کتوفول, دیازپام, میدازولام, سگ
    Hadi Imani *, Ali Baniadam, Baahman Mosallanejad, Shahrzad Shabani
    Background
    Co-administration of anesthetics has been employed to decrease potential unpleasant effects associated with single drug.
    Objectives
    This study was designed to evaluate the effects of co-administration of ketofol with diazepam or midazolam in healthy dogs.
    Methods
    Six adult mix-breed male dogs were used. After sedation with acepromazine (0.1 mg/kg), anesthesia was induced with keteofol (KF; 1 ml contained 5 mg ketamine and 5 mg propofol), ketofol-diazepam (KFD), or ketofol-midazolam (KFM) (1 ml contained 5 mg KF and 2.5 mg diazepam or midazolam) randomly. All the dogs received the three treatments with at least one week interval.
    Results
    The total dose of ketofol used for induction of anesthesia in KF (4.2±0.44 mg/kg) was significantly higher than KFD (2.27±0.6 mg/kg) and KFM (1.68±0.25 mg/kg). The total dose of diazepam and midazolam used in KFD and KFM was 1.00±0.25 and 0.73±0.10 mg/kg, respectively (p>0.05). The time needed for sternal recumbency, standing position and normal walking was longer in KFD and KFM compared to KF (p
    Conclusions
    Co-administration of ketofol with diazepam and midazolam reduced the required induction dose and prolonged recovery in dogs. Diazepam and midazolam could attenuate the unfavorable effects of ketofol in some cardiorespiratory variables.
    Keywords: co, administration, diazepam, dog, ketofol, midazolam
  • علی بنی آدم، سایه صمیمی، حسین نجف زاده
    هدف از این مطالعه نشان دادن اثر سیلیمارین روی چسبندگی های صفاقی در سگ می باشد. در این مطالعه ده قلاده سگ بالغ نر و ماده استفاده شدند که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و سیلیمارین داخل صفاقی تقسیم شدند. لاپاراتومی به طول 10 سانتی متر در خط میدلاین شکمی و انتروتومی در همه ی سگ ها انجام شد و پس از انجام انتروتومی، دیواره شکم بخیه گردید. لاپاروتومی مجدد 30 روز بعد از عمل انجام گرفت و شکل گیری چسبندگی به صورت ماکروسکوپی بر اساس دسته بندی نیر و دسته بندی آداچی درجه بندی شد. غلظت سرمی مالون دی آلدئید و فعالیت تام آنتی اکسیدانی اندازه گیری شد. امتیازات چسبندگی در گروه سیلیمارین به صورت معنی داری با گروه کنترل اختلاف داشت. تشکیل چسبندگی در گروه سیلیمارین نسبت به گروه کنترل گسترده تر و شدیدتر بود. ممکن است سیلیمارین از حفره ی صفاقی جذب نشده و به عنوان یک ماده ی خارجی عمل کرده باشد. غلظت سرمی مالون دی آلدئید و فعالیت تام آنتی اکسیدانی در بین گروه کنترل و دریافت کننده ی سیلیمارین تفاوت معنی داری نداشت. بنابراین سیلیمارین در استعمال موضعی اثر مفیدی در کاهش چسبندگی صفاق ندارد.
    کلید واژگان: سیلیمارین, چسبندگی, تجویز داخل صفاقی, سگ
    The objective of this study was to show the effect of silymarin on peritoneal adhesions in dog. Ten adult male and female dogs were divided into two equal groups randomly: control and intraperitoneal silymarin. A 10-cm midline laparotomy incision was made in all dogs. After entrotomy، the abdominal wall incision was sutured. Re-laparotomy was performed on the 30th postoperative day and adhesion formation was macroscopically graded according to the Nair classification and Adachi classification. Serum malondialdehyde and total antioxidant activity were determined. Adhesion scores in silymarin group were significantly (p<0. 05) greater than control group. The adhesion formation in silymarin group was more extensive and denser than control group. Silymarin might not be absorbed from the peritoneal cavity and act as a foreign substance. The serum concentration of malondialdehyde and total antioxidant activity was not different between control and silymarin groups significantly. Thus، silymarin does not have any benefitial effect on peritoneal adhesions، in local administration.
    Keywords: Silymarin, Adhesion, Intraperitoneal injection, Dog
  • فخرالدین احمدیان، علی بنی آدم، صالح اسماعیل زاده، حسین نجف زاده ورزی، مهدی پورمهدی بروجنی
    پانزده قلاده سگ بالغ سالم نژاد بومی و از جنس نر به 3 گروه مساوی ویتامین C، گلیسرول فرمال و کورکومین تقسیم شدند. پس از گذشت 15 روز از نفرکتومی راست، شریان های کلیه چپ به مدت 45 دقیقه برای ایجاد ایسکمی- رپرفیوژن مسدود شدند. ویتامین C (mg/kg100، Vit C)، گلیسرول فرمال (GF) و کورکومین (mg/kg10، Cur) ده دقیقه پیش از انسداد عروقی در گروه های مورد مطالعه به صورت داخل وریدی تزریق شدند. در پایان 45 دقیقه، عروق کلیه باز شده و پس از 48 ساعت حیوان آسان کشی شده و نفرکتومی بلافاصله انجام گردید. از نمونه های بافتی کلیه مقاطع میکروسکوپی تهیه و مورد بررسی هیستوپاتولوژی قرار گرفت. همچنین از یک گرم بافت کلیه برای اندازه گیری شاخص های اکسیداتیو کاتالاز (CAT)، سطح تیول (Thiol) و مالون-دی آلدهید (MDA) استفاده گردید. درصد نکروز لوله ای در گروه های Vit C، GF و Cur به ترتیب 86 /1±12 /7، 26 /2±35 /8 و 28 /2±62 /4 بوده و تفاوت معنی داری را نشان نداد (05 /0P≤). درصد کست های ادراری در گروه های Vit C، GF و Cur به ترتیب 73 /1±7 /3، 02 /4±13 /13 و 52 /1±86 /4 و در گروه GF به طور معنی داری بیشتر از دو گروه دیگر بود (05 /0P≤). فعالیت آنزیم کاتالاز بافتی و میزان MDA به ترتیب در گروه Vit C و GF به طور معنی داری بیشتر از دو گروه دیگر بود (05 /0P≤). همچنین میزان تیول (Thiol) بافتی تفاوت معنی داری را بین گروه های مورد مطالعه نشان نداد (05 /0P≤). این مطالعه بیانگر آن است که کورکومین دارای اثرات محافظتی محدودی در مقابل آسیب ایسکمی- رپرفیوژن عمده کلیوی است.
    کلید واژگان: سگ, کلیه, ویتامین C, ایسکمی, رپرفیوژن, کورکومین
    Fakhredin Ahmadian, Ali Baniadam, Saleh Esmaeilzadeh, Hosein Najafzadeh Varzi, Mehdi Pourmehdi Boroujeni
    Fifteen healthy adult male dogs were divided into 3 groups: vitamin C (Vit C), glycerol formal (GF), and curcumin (Cur). Fifteen days after right nephrectomy, the left kidney vessels were exposed. Vit C (100mg/kg), GF and Cur (10mg/kg) were administered intravenously Ten minutes before ischemia. Clamps were removed After 45 minutes of ischemia and the animals were euthanized 48 hours thereafter. The kidney was removed immediately and tissue malondialdehyde (MDA), catalase (CAT) and thiol (-SH) levels were determined. Histopathological examinations were also performed. Percentage of tubular necrosis in group Vit C, GF and Cur was 7.12±1.86, 8.35±2.26 and 4.62±2.28 respectively. There was no significant difference in tubular necrosis (P≤0.05). Urinary casts in GF group was significantly more than other groups (P≤0.05). Tissue CAT activity and MDA levels was significantly further in Vit C and GF group respectively (P≤0.05). Furthermore, there was no significant difference in tissue Thiol levels between three groups (P≤0.05). In conclusion, the administration of curcumin has limited protective effects on main renal ischemia- reperfusion injury.
    Keywords: Vitamin C, Curcumin, Dog, Ischemia, Reperfusion, Kidney
  • Baniadam A., Moezzi N
    A 3 year old native cow was referred to surgical division in teaching hospital of veterinaryfaculty in Shahid chamran University on March 18, 2004. The general condition of the cowwas normal. The owner complained that a large bulge was seen on the right side of his cow from two days ago. The blade of knife had perforated the skin between 10th and 11th ribs. The right flank exploratory laparotomy was performed using inverted L local anesthesia by lidocaine 1%. After incision of the skin and muscles, exploration could not be completed because of sever adhesion and profuse bleeding due to blunt dissection of adhesion issues surrounded the knife. It was confirmed that the knife located in the small intestine. The knife was removed from the entrotomy incision. The wall of intestine sutured in two inverting layers and penicillin and streptomycin were administrated 2 times daily for 5 days. The follow-up of the case was not possible because the village of the owner was very far from the hospital and we could not get in touch with him by phone.
  • علی بنی آدم، فخر الدین احمدیان، بابک محمدیان، بهمن مصلی نژاد، علیرضا غدیری
    یک سگ دوبرمن نر پنج ساله با یک تود? بیضی شکل در سمت چپ قفس? سینه، اختلال تنفسی و احساس ناراحتی در هنگام استفاده از دست چپ به بیمارستان آموزشی دانشکد? دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز ارجاع داده شد. پس از رادیوگرافی، تود? غیر طبیعی به صورت کامل با عمل جراحی برداشته شد. در بررسی آسیب شناسی، وقوع استئوسارکوم به خوبی تمایز یافته، در سگ تایید گردید. دام حدودا پس از 15 ماه با یک تود? بزرگ در سمت چپ و متاستاز به دیوار? سینه و ری? سمت راست مورد معاین? مجدد قرار گرفت. با توجه به وضعیت حیوان ترجیح داده شد که دام آسان کشی شده و پس از آن نکروپسی انجام گردید. درمان توصیه شده برای استئوسارکوم در سگ برداشت تومور اولیه همراه با شیمی درمانی است، ولی برگشت مجدد آن متداول می باشد.
    کلید واژگان: سگ, دنده, استئوسارکوم
    A five-year-old male Doberman pinscher with an oval-shaped mass in the left side of thorax, respiratory distress, and an impairment of the use of the left forelimb was referred to the Faculty of Veterinary Medicine of ShahidChamran University in Ahvaz. Radiographs were taken. The abnormal mass was removed by radical surgery. Histopathological examination confirmed the occurrence of a well-differentiated canine osteosarcoma. The case was re-examined after approximately 15 months, which revealed a large mass in the left side and metastases in the right thoracic wall and lung. The decision was taken to euthanize the patient and a necropsy was performed. The recommended treatment for canine osteosarcoma is the removal of the primary tumor followed by adjuvant chemotherapy, but recurrence is common.
  • رضا سالم صافی، نیره اشرف رضایی، ناصر شیخی، معصومه خوشکلام، خدیجه مخدومی، بهرام نبیلو، علی بنی آدم
    پیش زمینه و هدف
    داشتن برنامه مطالعاتی، استفاده از منابع معتبر، تلاش مستمر و عادات و روش های مناسب در مطالعه ضامن یادگیری دروس دانشگاهی است و هدف بررسی شیوه های مطالعاتی و منابع درسی مطالعاتی مورد استفاده دانشجویان می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر به روش توصیفی تحلیلی با جامعه آماری دانشجویان کل رشته ها به روش نمونه گیری سهمیه ای به تعداد326 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد میزان استفاده از کتابخانه دانشکده در هفته یک بار بوده و83 درصد دانشجویان میزان استفاده از جزوه های کلاسی جهت مطالعه در طول ترم را زیاد و 91درصد میزان استفاده جهت آمادگی برای امتحان پایان ترم را خیلی زیاد عنوان نمودند. 59 درصد از دانشجویان آشنایی خود را با روش دقیق خوانی زیاد و 3/55 درصد از آشنایی با روش خواندن انتقادی کم ذکر نموده اند. بین میزان ساعات مطالعه و دفعات مطالعه در طول ترم در هر روز همبستگی ضعیف و مقدار آن 27 درصد که در سطح 1 درصد معنی دار می باشد (R=./27 P=0.00 n=302).
    بحث و نتیجه گیری
    برگزاری کارگاه روش مطالعه و یادگیری برای دانشجویان و اعضای هیات علمی از جمله اساتید راهنما و یا گذراندن واحد درسی روش ها و فنون مطالعه و یادگیری توسط دانشجویان توصیه می شود.
    کلید واژگان: یادگیری, روش های مطالعه, کارگاه
    R. Salem Safi *, N. Ashrefrazaee, N. Sheikhi, M. Khosh Klam, Kh Makhdoomi, B. Nabilo, A. Bani Adam
    Background and Aims
    Improved learning needs a balanced study schedule, reliable resources, continuous efforts and appropriate methods of the studying. The aim of this study is to investigate the learning styles and sources of curriculum. Methods & Materials: This Descriptive analytical study covered 326 students that were selected.The data were collected using questioners and then analyzed by descriptive and inferential statistics using SPSS statistical software.
    Results
    The students referred to libraries once a week, 83% of students preferred pamphlets to prepare for final exam. 91% were completely prepared for final exam. 55.3% were less informed about critique-learning method. There was a weak correlation between the hours of study and reading times per day. (1%. R=27% p=0.00 n=302)
    Conclusion
    It is suggested to hold learning workshops for both students and professors on studying methods and learning styles.
  • رضا سالم صافی، نیره اشرف رضایی، رامین سعادتیان، زهرا مشیری، ناصر شیخی، علی بنی آدم
    مقدمه
    شناسایی موانع انجام پژوهش، ارزیابی توانایی اعضاء هیات علمی در زمینه مهارت های تحقیق میزان رضایت اعضاء هیات علمی از خدمات پژوهشی در دانشگاه از ضروریات ارتقائ فعالیتهای پژوهشی می باشدلذا پژوهشی جهت بررسی نظرات اعضای هیات علمی در خصوص موانع انجام تحقیق و میزان رضایت از خدمات آموزشی و توانایی های مورد نیازانجام پذیرفت
    روش ها
    پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و جامعه آماری اعضاء هیات علمی دانشگاه و مکان مطالعه دانشکده های تابعه و حجم نمونه برابر با کل جامعه آماری به تعداد 175نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته که. سوالات آن شامل اطلاعات فردی و دانشگاهی و اهداف تحقیق مباشد تجزیه و تحلیل داده هابه وسیله نرم افزار spss با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و، آزمون t و واریانس یکطرفه به عمل آمد.روایی پرسشنامه توسط همکاران تایید وبرای تعیین پایایی پرسشنامه از الفای کرونباخ استفاده گردید که میزان آن 70درصد بدست آمد
    یافته ها
    در موانع شخصی کارهای درمانی بیماران، کمبود وقت، تدریس... ودر موانع سازمانی: عدم تخصیص واحد درسی برای فعالیت پژوهشی، عدم دسترسی به نیروی مشاوره ای...عوامل موثر میباشند.توانایی اعضاء هیات علمی درمهارتهای تعیین و تعریف مساله، بررسی منابع و جستجو در شبکه، تهیه گزارش تحقیق زیاد و در مهارتهای تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها متوسط و کم می باشد.میانگین نمرات موانع سازمانی بیشتر از میانگین موانع شخصی میباشد. تفاوت بین میانگین بدست آمده در موانع سازمانی با میانکین نظری `پرسشنامه t =7/92 p=0/00 معنی دار و در موانع شخصی T=1/78 p=0/07 غیر معنی دار می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه موانع سازمانی بیشتر از موانع شخصی در انجام تحقیق ایجاد مانع نموده، لازم است که این موانع با توجه به فرایندهاو ساختار سازمانی مرتبط با موضوع کاهش یابند
    کلید واژگان: موانع تحقیق, موانع سازمانی تحقیق, مهارتهای تحقیق, موانع شخصی تحقیق
    R. Salem Safy, N. Ashraf Rezaei, R. Sadatian, Z. Moshirie, N. Sheikhy, A. Baniadam
    Identifying research obstacles, assessment of faculty members’ ability in research skills and faculty members’ satisfaction of research services are essential in research promotion. The present study aimed to evaluate research obstacles and satisfaction rate of educational services in Urmia University of Medical Sciences.
    Materials and Methods
    The research was a descriptive-analytic study and statistical population was the faculty members of Urmia University of Medical Sciences. 175 faculty members were selected as the study samples. Data collection procedure was by a questionnaire. Data processing and statistical analysis was done by SPSS soft ware via descriptive statistics, T-test, and unilateral variance.
    Results
    In personal obstacles lack of time, treatment of patients, teaching, etc. were dominant, and organizational obstacles were lack of access to resources and advice. Faculty members’ ability was more in statement of a problem, literature review, and search in the electronic sources. However, their skill in data processing and statistical analysis was medium or low. The difference between the average obtained in the organizational obstacles was significant (t=7.92, P=0.00) in personal obstacles was insignificant (t=1.78, P=0.07). It seems that organizational obstacles create more difficulties than personal obstacles. It's necessary to reduce such obstacles considering the structure of an organization
  • فریدون صابری افشار، علی بنی آدم، محسن والی
    برای ارزیابی ترکیب آسپرومازین- کتامین بر روی ضربان قلب، فشار خون شریانی، تعداد تنفس، گازهای خونی، اسیدیته خون شریانی و دمای مقعدی، 6 راس بز ایرانی سالم با وزنی بین 28-18 کیلوگرم مورد آزمایش قرار گرفتند. آسپرومازین (05/0 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم، عضلانی) 15 دقیقه قبل از تزریق کتامین (11 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم، داخل وریدی) تجویز شد. تمام اندازهگیری های پایه قبل از تجویز آسپرومازین انجام شد و در زمانهای 5، 15، 30، 45 و 60 پس از القای بیهوشی با کتامین تکرار گردید. برای اندازهگیری فشار خون شریانی و گرفتن نمونه های خون پس از بی حسی با لیدوکائین، شکافی به طول 5 سانتی متر در محل شریان کاروتید راست داده شد و سوند شریانی شسته شده با محلول 2 درهزار هپارین در شریان کاروتید قرار گرفت. از تست آماری آزمون(T Student’s test) برای آنالیز داده ها استفاده شد و مقادیر P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنیدار قلمداد گردید.براساس این یافته ها تعداد ضربان قلب و تنفس تغییر معنی داری نداشت. میانگین فشارخون شریانی در دقایق 30، 45 و 60 کاهش معنی داری داشت. متوسط فشار نسبی اکسیژن شریانی در دقایق 5 و 45 کاهش معنی داری داشت اما متوسط فشار نسبی اکسیژن شریانی و مقادیر اسیدیته خون تغییرات معنی داری را نشان ندادند. دمای مقعدی در تمام زمانهای پس از بیهوشی کاهش معنی داری را نشان داد. اگرچه داروهای بیهوشی بر روی فیزیولوژی و هومئوستاز بیمار تاثیر میگذارد اما در این مطالعه تجربی علیرغم بعضی از تغییرات در فشار خون شریانی، اکسیژن خون شریانی و دمای مقعدی، حیوانات این تغییرات را به خوبی تحمل کرده و مشکل بزرگی با این ترکیب بیهوشی رخ نداد.
    کلید واژگان: آسپرومازین, کتامین, فشار خون سرخرگی, گازهای خونی, بز
  • مطالعه استفاده توام استخوان اسفنجی و مغز استخوان در ترمیم نقیصه ایجاد شده در استخوان درشت نی سگ
    فریدون صابری افشار، علی بنی آدم، علیرضا غدیری، سیده صفورا بزرگواری
    ارزیابی القاء استخوان سازی با ترکیب اتوگرافت استخوان اسفنجی و مغز استخوان در نقیصه تجربی ایجاد شده در قسمت میانی استخوان درشت نی. هفت قلاده سگ بالغ از نژاد مخلوط با میانگین سن 57/1 سال و میانگین وزن 57/22 کیلوگرم.
    مطالعه تجربی. در پنج سگ (گروه آزمایش) نقیضه استخوانی درشت نی به وسیله استخوان اسفنجی خودی به همراه مغز استخوان که به ترتیب از ستیغ ایلئوم و کانال مرکزی استخوان ران گرفته شده بود پر شد...
    کلید واژگان: استخوان اسفنجی, مغز استخوان, نقیصه استخوانی, سگ
  • بررسی هیستوپاتولوژیکی و پاراکلینیکی پیوند خودی استخوان اسفنجی و مغز استخوان جهت پر کردن نقیصه استخوانی
    علی بنی آدم، صالح اسماعیل زاده، محمد راضی جلالی، محمدرضا خزعلی
    هدف
    نقایص استخوانی که به دلیل ضربه، شکستگی ها، برداشت تومورها یا کیست ها ایجاد می شوند یکی از مشکلات عمده جراحی های ارتوپدی می باشند. اتوگرافت های استخوان اسفنجی و بتازگی مغز استخوان به عنوان موادی که نقش عمده ای در استخوان سازی دارند مورد توجه هستند. هدف از این مطالعه ارزیابی پاتولوژیکی پیوند استخوان اسفنجی و پیوند مغز استخوان جهت پرکردن یک نقیصه استخوانی 2.5 سانتیمتری می باشد.
    روش بررسی
    با انجام جراحی بر روی 15 قلاده سگ بالغ با متوسط سن 37.2 ماه و وزن 19.53 کیلوگرم نقیصه ای بر روی دیافیز استخوان زند زیرین ایجاد گردید. در گروه یک نقیصه ها با مغز استخوان نیمه جامد و در گروه 2 با استخوان اسفنجی خودی و در گروه 3 به عنوان کنترل با چیزی پر نشد. استخوان اسفنجی با استفاده از اسکنه و کورت ارتوپدی از ستیغ استخوان ایلئوم برداشته شد. مغز استخوان توسط یک سوزن از طریق تروکانتر بزرگ استخوان ران از کانال مغز استخوان آسپیره گردید. تمامی حیوانات به مدت 13 هفته از نظر کلنیکی تحت نظر بودند و سپس به روش آسان کشی معدوم گردیدند، آنگاه مقاطع بافتی جهت مطالعه پاتولوژیکی تهیه شد. همه حیوانات از نظر پاراکلینیکی به مدت 5 هفته تحت مطالعه قرار داشتند. از نظر تعداد گلبول های قرمز، میزان هموگلوبین، و حجم فشرده سلولی بین سه گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت.
    یافته ها
    از نظر تعداد گلبول های سفید، نوتروفیل، لنفوسیت، ائوزینوفیل، منوسیت و سلول های باند در بین بعضی گروه ها در روزهای مشخص و بعضی از روزها نسبت به روز قبل از عمل افزایش یا کاهش معنی داری وجود داشت. میزان کلسیم، فسفر، و منیزیم اختلاف معنی داری را بین سه گروه و بین روزهای بعد از عمل میزان فسفاتاز قلیایی کمی افزایش پیدا کرد (که می توان آن را به فعالیت استخوان سازی استئوبلاست ها ارتباط داد) ولی اختلاف بین سه گروه و اختلاف بین روزهای بعد از عمل و روز قبل از عمل معنی دار نبود. در ارزیابی آسیب شناسی، استخوان متراکم، سیستم های هاورس بالغ و کمی استخوان اسفنجی در گروه دوم مشاهده شد.
    همین نتایج در گروه اول مشاهده شد ولی بلوغ سیستم های هاورس به اندازه گروه دوم نبود. استخوان جدید در گروه استخوان اسفنجی از طریق استخوان سازی داخل غشایی تشکیل شد ولی در گروه مغز استخوان، استخوان سازی داخل غشایی و غضروفی هر دو وجود داشت. در گروه سوم تنها بافت پیوندی با مقدار بسیار کمی استخوان سازی آن هم به صورت نا بالغ دیده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که مغز استخوان می تواند به خوبی استخوان اسفنجی برای پر کردن نقایص استخوانی مورد استفاده قرار گیرد ولی روند استخوان سازی کند تر می باشد.
    کلید واژگان: مغز استخوان, استخوان اسفنجی, نقیصه استخوانی, پاراکلینیکی, هستوپاتولوژی
    Histopathological and Paraclinical Study of Autogenous Cancellous Bone and Bone Marrow Grafting for Filling of Segmental Bone Defect
    Baniadam A., Esmaeilzadeh S., Razi Jalali M., Khazali Mr
    Objective
    Bone defect that is created by trauma, fracture and tumor removal or cysts is a major problem in orthopaedic surgery. Cancellous bone autografts and recently bone marrow have been considered as a material for promoting bone formation. The purpose of this study was pathological and paraclinical evaluation of autogenous cancellous bone graft and autogenous bone marrow for filling a 2.5 cm segmental bony defect.
    Materials And Methods
    Fifteen adult dogs with an average age of 37.2 month and weight of 19.42 kg were surgically treated to create diaphyseal defects in the right ulna. The defects were filled with autogenous bone marrow in group 1, were grafted with autogenous cancellous bone in group 2 and were not filled in group 3 as control group. Cancellous bone was harvested from iliac crest by a chisel and a curret. Autogenous bone marrow was obtained by aspiration with a needle through the tip of the greater trochanter into the medullary canal of femur. The animals were under observation for 13 weeks and then euthinized and tissue sections prepared for pathological study. All the animals were followed paraclinically for 5 weeks.
    Results
    The study showed no significant difference among three groups based on the parameters of R.B.C., P.C.V. and Hb. There was significant difference among three groups based on the parameters of W.B.C., neutrophil, lymphocyte, eosinophil, monocyte and band cells in all postoperative days. Calcium, phosphorous and magnesium showed no significant difference among three groups and among post and preoperative days. Alakaline phosphatase slightly increased after operation (that can be related to osteogenic activity of osteoblasts) but the difference among three groups and difference among post and preoperative days was not significant. In pathological assessment compact bone, mature haversian systems and a little spongy bone were observed in group 2. The similar results were observed in group 1, but the haversian systems were not mature as in group 2. New bone was formed by intramembraneous ossification in the cancellous bone group and by intramembraneous and endochondral ossification in the bone marrow group. Connective tissue and a little immature bone formation were observed in group 3.
    Conclusions
    The results of this study showed that the autogenous bone marrow as well as cancellous bone graft can be used for filling segmental bone defect but the rate of osteogenesis is slightly lower.
  • گزارش در مانگاهی فتق میاندوراهی در یک سگ
    فریدون صابری افشار، رضا آیزه، علیرضا غدیری، علی بنی آدم
  • علی بنی آدم، فریدون صابری افشار، یدالله احمدی فرد
    هدف
    در این مطالعه اثرات ترکیب زایلازین - کتامین بر روی دستگاه قلبی - عروقی و دستگاه تنفسی، با اندازه گیری فشار خون سرخرگی، گازهای خونی، دمای بدن، تعداد ضربان قلب و تنفس بررسی شده است.
    طرح: بررسی مطالعه تجربی با استفاده از خود شاهدها.
    حیوانات: پنج راس گوسفند سالم با میانگین وزن 21.4 کیلوگرم استفاده شده است.
    روش
    در کلیه گوسفندان زایلازین (0.2 میلی گرم بر کیلوگرم، عضلانی) 15 دقیقه قبل از مصرف کتامین (10 میلی گرم بر کیلوگرم، وریدی) تزریق گردید. تمام مقادیر (ضربان قلب، تنفس و...) قبل از تزریق زایلازین اندازه گیری شد و به ترتیب در زمانهای 5،15، 30، 45 و 60 دقیقه بعد از القای بیهوشی با کتامین، این اندازه گیری ها تکرار شد. برای اندازه گیری فشار خون سرخرگی و جمع آوری نمونه خون، یک کانتر سرخرگی که با هپارین 1000: 2 شستشو می شد از طریق یک برش 5 سانتیمتری پوست با استفاده از بیحسی موضعی درون شریان کاروتید قرار داده شد.
    تجزیه و تحلیل آماری: برای تحلیل داده ها از روش آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون حداقل اختلاف معنی دار استفاده گردید.
    نتایج
    بر اساس نتایج به دست آمده، تعداد ضربان قلب تغییر معنی داری را نشان نداد. متوسط فشار خون سرخرگی در دقایق 30، 45 و 60 بعد از بیهوشی کاهش معنی داری داشت. فشار نسبی اکسیژن سرخرگی در دقیقه 60 کاهش معنی داری داشت. فشار نسبی دی اکسید کربن سرخرگی ابتدا در دقیقه 5 افزایش معنی داری داشت و سپس در دقایق 15، 30، 45 و 60 ضمن کاهش نسبی همچنان به طور معنی داری بالاتر از حد نرمال باقی ماند اما تعداد تنفس به طور معنی داری تغییر نیافت، دمای بدن در دقایق 5، 15، 30، 45 و 60 بعد از بیهوشی کاهش معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    بر طبق این مطالعه ترکیب زایلازین - کتامین تضعیف جزئی بر روی دستگاه قلبی - عروقی دارد. این ترکیب مسوول اختلال مختصر در تهویه، کاهش فشار نسبی اکسیژن، افزایش نسبی دی اکسید کربن سرخرگی و کاهش دمای بدن در طول دوره بیهوشی در گوسفند می باشد.
    کلید واژگان: گوسفند, زایلازین, کتامین, گازهای خونی, فشار خون
  • علی بنی آدم، محمد راضی جلالی
    مطالعات موجود در مورد پارامترهای فیزیکی و بیوشیمیایی مایع مفصلی در گاومیش بسیار محدود می باشد. این مطالعه بر روی گاومیش به منظور ارزیابی پارامترهای طبیعی مایع مفصلی که می تواند در تشخیص ناراحتی های مفاصل بسیار سودمند باشد، انجام شد. مایع مفصلی از مفاصل کارپ چپ و راست 21 راس گاومیش رودخانه ای بلافاصله پس از کشتار در کشتارگاه به وسیله آرتروسنتز جمع آوری گردید. کیفیت لخته موسین و ویسکوزیتی در 100% نمونه ها طبیعی بود. 50% از نمونه ها بدون رنگ و 50% رنگ مایل به زرد داشتند. فقط 5/77% نمونه ها شفاف بوده و 5/22% نیمه شفاف بودند. میانگین مقادیر مختلف پارامترهای اندازه گیری شده عبارت بودند از: AST (IU/L 9/5 ± 65/27)، ALT (IU/L 75/2 ± 08/15)، LDH (IU/L 28/13 ± 55/36)، گلوکز (mg/dL 39/3 ± 25/59)، پروتئین تام (g/dL 055/0 ± 89/0)، ازت اوره (mg/dL 1 ± 96/7). هیچگونه اختلاف معنی داری بین گروه ها بر اساس جنس، سن و طرف راست و چپ در همه پارامترها به جز ALT و LDH بر حسب جنس وجود نداشت. LDH و ALT بطور معنی داری (P<0.05) در ماده ها بیشتر بود.
    کلید واژگان: گاومیش, مایع مفصلی, کارپ
  • بررسی کلینیکی و رادیولوژیکی پیوند استخوان اسفنجی جهت پر کردن نقیصه استخوانی زند زیرین سگ
    علی بنی آدم، علیرضا غدیری، علیرضا زارع کتایونچه
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال