علی کاظمی کریانی
-
اهداف
سندرم داون یا تریزومی 21 یکی از رایج ترین اختلالات کروموزومی انسانی است که عملکردهای شناختی و مهارت های ارتباطی و رفتاری افراد را تحت تاثیر خود قرار می دهد. در سطح کلان، عوامل مختلفی می توانند بر شیوع و مرگ ومیر ناشی از سندرم داون در کشورهای جهان نقش داشته باشند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط کارکردهای نظام های سلامت با شیوع و مرگ ومیر ناشی از سندرم داون در کشورهای جهان بود.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه مقطعی بود که ازطریق تحلیل ثانویه داده های موجود انجام شد. داده های مربوط به 202 کشور در 6 منطقه جهان (آفریقا، مدیترانه شرقی، جنوب شرق آسیا، غرب اقیانوس آرام، اروپا و آمریکا) در سال 2019 تحلیل شدند. در این مطالعه از آزمون رگرسیون خطی به منظور شناسایی تعیین کننده های شیوع و مرگ ومیر ناشی از سندرم داون در نظام های سلامت استفاده شد. متغیرهای مستقل در این مطالعه براساس چارچوب سازمان بهداشت جهانی درمورد کارکرد های نظام های سلامت انتخاب شدند. براین اساس، 2 کارکرد تامین مالی و تولید منابع که به عنوان ورودی های یک نظام سلامت شناخته می شوند وارد مدل شدند. متغیرهای مربوط به کارکرد تامین مالی (براساس برابری قدرت خرید) عبارت بودند از سرانه هزینه های دولتی سلامت، سرانه هزینه های خصوصی سلامت و سرانه هزینه های خارجی سلامت. متغیرهای مربوط به تولید منابع براساس داده های موجود شامل تعداد پرستار و ماما، پزشک عمومی، پزشک متخصص، دندان پزشک، داروساز و فیزیوتراپ بودند. متغیر وابسته در این مطالعه شیوع و میزان مرگ ومیر ناشی از سندرم داون در کشورهای جهان بود. در این مطالعه هزینه های سلامت براساس برابری قدرت خرید بیان شدند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار STATA نسخه 14 استفاده شد.
یافته هامنطقه آفریقا و کشورهای کم درآمد دارای بالاترین میزان مرگ ومیر ناشی از سندرم داون و منطقه اروپا و کشورهای با درآمد بالا دارای بالاترین میزان شیوع سندرم داون بودند. براساس داده های موجود، شیوع سندرم داون و مرگ ومیر ناشی از آن در ایران در سال 2019 به ترتیب 29/31 و 0/34 در 100 هزار نفر جمعیت بود که در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا دارای شیوع کمتر و میزان مرگ ومیر بیشتری بود. روند 20 ساله شیوع سندرم داون در ایران در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا از سال 2000 تا 2019 همواره کمتر بوده و در مقابل، میزان مرگ ومیر ناشی از سندرم داون در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا در طول سال های مورد بررسی همواره بیشتر بوده است. تحلیل رگرسیون خطی نشان داد سرانه هزینه های دولتی (0/385=P<0/001، β) و خصوصی سلامت (0/354=P=0/02, β) مهم ترین پیش بینی کننده شیوع سندرم داون و 2 متغیر تعداد پرستار و ماما (0/607-=-P=0/014,β) و تعداد پزشک متخصص (0/420-=P=0/025, β) مهم ترین تعیین کننده های مرگ ومیر ناشی از سندرم داون در نظام های سلامت جهان بودند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد بالا بودن میزان تامین مالی در نظام های سلامت می تواند نقش مهمی در افزایش شیوع سندرم داون در کشورها داشته باشد. در مقابل، تولید منابع (پرستار و پزشک متخصص) می تواند به طور معنی داری مرگ ومیر های ناشی از سندرم داون را در یک نظام سلامت پیش بینی کند. سازمان های بین المللی و دولت ها بایستی امکان بهره مندی عادلانه گروه های آسیب پذیر از خدمات سلامت را در کشورهای کم درآمد پایش کنند و اقدامات مورد نیاز را در جهت افزایش کیفیت زندگی این افراد در دستور کار خود قرار دهند. همچنین سیاست گذاران سلامت در ایران می توانند ازطریق اصلاح و بهبود پوشش های بیمه ای و توزیع عادلانه منابع، گام مهمی در جهت افزایش امید به زندگی افراد مبتلا به سندرم داون بردارند.
کلید واژگان: سندرم داون, شیوع, مرگ ومیر, نظام سلامت, تامین مالی سلامتObjectiveDown syndrome or trisomy 21 is one of the most common human chromosomal disorders that affect cognitive functions, communication and behavioral skills. At the macro level, various factors can contribute to the Down syndrome prevalence and mortality. This study aimed to investigate the association of health system functions with Down syndrome prevalence and mortality worldwide.
Materials & MethodsThe study was a cross-sectional study conducted based on the secondary analysis of existing data in 2019. Data from 202 countries in six different regions (African Region [AFRO], Eastern Mediterranean Region [EMRO], European Region [EURO], South-East Asia Region [SEARO], Western Pacific Region [WPRO], and Pan American Health Organization [PAHO]) were included in the study. Data were extracted from the World Health Organization (WHO), the World Bank and the Institute for Health Metrics and Evaluation databases. The adjusted linear regression analysis was used to examine the association between health system-related factors with prevalence of, and death due to Down syndrome as the outcome variables. In the present study, two functions of health financing (domestic general government health expenditure [GGHE-D] per capita in PPP [purchasing power parity] int$, domestic private health expenditure [PHE-D] per capita in PPP int$, external health expenditure [EXT] per capita in PPP int$) and health system resources (nurse and midwifery personnel, generalist medical practitioners [GMP], specialist medical practitioners [SMP], pharmacists, dentists, physiotherapists) were included in the study as independent variables. We used the Stata software version 14 to analyze
ResultsAfrica and low-income countries had the highest deaths due to Down syndrome. On the other side, Europe and high-income countries had the highest prevalence of Down syndrome worldwide. According to the available data, Iran had a lower prevalence (29.31 vs 38.44 per 100,000 population) and higher deaths (0.34 vs 0.32 per 100,000 population) compared to high- income countries. The 20-year trend of prevalence of, and deaths due to Down syndrome in Iran has always been lower and higher than high-income countries, respectively. Linear regression analysis showed that GGHE-D per capita (β=0.385, P<0.001) and PHE-D per capita (β=0.354, P=0.02) could predict the prevalence of Down syndrome significantly in the study countries. On the other hand, nurse and midwifery personnel (β=-0.607, P=0.014) and number of SMP (β=0.420, P=0.025) were associated with increased deaths from Down syndrome in the included countries.
ConclusionOur findings showed GGHE-D and PHE-D are associated with a higher prevalence of Down syndrome in health systems. On the other hand, health system resources (nurses and SMP) were the main predictors of death due to Down syndrome in the included countries. International organizations and governments need to monitor and improve the equitable access of vulnerable groups to health services in low-income countries. Improving health insurance coverage and equitable distribution of health resources is suggested to reduce deaths due to Down syndrome in Iran.
Keywords: Down syndrome, Prevalence, Mortality, Health system, Health financing -
زمینه و هدف
هدف مطالعه حاضر ارزیابی تاثیر طرح تحول نظام سلامت بر شیوع سزارین و زایمان طبیعی در بیمارستان های دولتی استان کرمانشاه می باشد.
مواد و روش هادر مطالعه حاضر داده های سزارین و زایمان طبیعی در 17 بیمارستان دولتی در دوره ی زمانی 1388 تا 1398 جمع آ وری و مورد ارزیابی قرار گرفت. متغیرهای اصلی این مطالعه شامل شیوع سزارین و شیوع زایمان طبیعی برای یک دوره ی 121 ماه بود که هر دو متغیر از تقسیم تعداد زایمان های به صورت سزارین و طبیعی بر کل تعداد زایمان ها به دست آمد. برای ارزیابی تاثیر طرح تحول نظام سلامت بر روی شیوع سزارین و زایمان طبیعی از رویکرد سری زمانی منقطع و رگرسیون قطعه ای استفاده شد.
نتایجمیانگین شیوع سزارین در دوره ی زمانی قبل و بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت به ترتیب برابر با 5/42 و 2/43 درصد بود. در ماه های قبل از شروع مداخله میزان سزارین 13/0 درصد در حال افزایش بود که از نظر آماری معنی دار بود. در اولین ماه بعد از اجرای مداخله، شیوع سزارین 6/3 درصد کاهش معنی دار یافت. سهم سزارین در ماه های بعد از اجرا طرح تحول نظام سلامت در مقایسه با قبل از مداخله به صورت ماهیانه 12/0 درصد افزایش را نشان داد که از لحاظ آماری هم معنی دار بود.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که در کوتاه مدت طرح تحول نظام سلامت منجر به کاهش معنی دار سزارین شده است اما در ماه های بعد از اجرای طرح شیوع سزارین دوباره افزایش یافته است.
کلید واژگان: شیوع سزارین, طرح تحول نظام سلامت, سری زمانی منقطع, بیمارستانHospital, Volume:21 Issue: 1, 2022, PP 13 -21BackgroundThe aim of this study was to evaluate the effect of health sector evolution plan (HSEP) on the prevalence of cesarean section and vaginal delivery in public hospitals in Kermanshah province.
MethodsIn the present study, cesarean section (C-section) and vaginal delivery data were collected and evaluated in 17 public hospitals from 2009 to 2019. The main variables of this study included the prevalence of C-section and the prevalence of vaginal delivery for 121 months, both were obtained by dividing the number of deliveries by C-section and vaginal delivery by the total number. Interrupted time series analysis was used to examine the effect of HSEP on the prevalence of cesarean and vaginal delivery rates.
ResultsThe prevalence of C-section before and after the HSEP was 42.5% and 43.2%, respectively. Months before the intervention, the rate of C-section was increasing by 0.13%, which was statistically significant. In the first month after the intervention, the prevalence of C-section decreased by 3.6% that was statistically significant. The share of C-section in the months after the implementation of the HSEP showed a monthly increase of 0.12% compared to before the intervention, which was statistically significant.
ConclusionsThe results of the study showed that the HSEP has led to a significant reduction in C-section in short term, but in the months after the implementation of the plan, the prevalence of C-section has increased again.
Keywords: Prevalence of cesarean section (C-section), Health sector evolution plan, Interrupted time series analysis, Hospital -
هدف
تغییرات جمعیتی و اپیدمیولوژیکی در قرن بیست و یکم موجب پیدایش چالش های جدیدی مانند سالمندی و شیوع بالای بیماری های غیرواگیر شده است. شیوع بالای معلولیت و ناتوانی در اثر افزایش جمعیت سالمندان، شیوع بیماری های غیرواگیر و حوادث موجب افزایش تقاضا برای خدمات توان بخشی شده است، ولی ظرفیت تامین آن در بسیاری از نقاط جهان پاسخگوی نیازهای موجود نیست که این امر به عدم دسترسی مناسب به این خدمات و عدم هماهنگی بین تقاضا و عرضه این خدمات منجر می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت نابرابری در استفاده از خدمات توان بخشی در بین خانوارهای ایرانی طراحی و اجرا شد.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است که به صورت مقطعی و با استفاده از داده های پیمایش هزینه درآمد خانوار مرکز آمار ایران در سال 1397 انجام شد. ابزار مورد استفاده در پیمایش مرکز آمار ایران، پرسش نامه چهارقسمتی «هزینه درآمد خانوار شهری و روستایی» شامل خصوصیات اجتماعی اعضای خانوار، مشخصات محل سکونت و تسهیلات و لوازم عمده زندگی، هزینه های خوراکی غیرخوراکی و درآمدهای خانوار بود که از طریق مصاحبه با سرپرست خانوار یا یکی از اعضای بالای پانزده سال تکمیل شد. نمونه در مناطق روستایی 18610 خانوار و در مناطق شهری 20348 خانوار بود. پس از استخراج و پالایش داده ها، تعداد 38958 خانوار وارد مطالعه شدند. عوامل موثر بر استفاده خانوار از خدمات توان بخشی و نابرابری در استفاده از خدمات توان بخشی به ترتیب با استفاده از آزمون مجذور کای و شاخص تمرکز (CI) تحلیل شدند. استخراج داده ها با استفاده از نرم افزارهای MSAccess و MSExcel نسخه 2013 و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار Stata نسخه 14/1 انجام شد. نقشه های توزیع جغرافیایی استفاده از خدمات توسط نرم افزار ArcGISMap نسخه 10 ترسیم شد.
یافته ها226 خانوار (87 درصد) دارای سرپرست مرد و 32 خانوار (13 درصد) دارای سرپرست زن از خدمات توان بخشی استفاده کرده بودند.60 درصد خانوارهای استفاده کننده از خدمات، سه تا چهار نفر عضو داشتند. 239 خانوار (92 درصد) دارای پوشش بیمه ای و 19 خانوار (8 درصد) فاقد هرگونه پوشش بیمه ای بودند. سرپرست 173 خانوار (67 درصد) که از خدمات توان بخشی استفاده کرده بودند، شاغل بودند و از خانوارهای استفاده کننده از خدمات، 55 درصد ساکن مناطق روستایی و 45 درصد ساکن مناطق شهری بودند. درمجموع 258 خانوار (0/77 درصد) از خدمات توان بخشی استفاده کرده بودند. خانوارهای فاقد پوشش بیمه، استفاده کمتری از خدمات مورد مطالعه داشتند (0/05>P). همچنین 1/32 درصد پنجک پنجم درآمدی (بیشترین درآمد) از خدمات توان بخشی استفاده کرده بودند، در حالی که این نسبت در بین خانوارهای پنجک اول درآمدی 0/35 درصد بود (0/001>P). استان های زنجان، قزوین، خوزستان، اصفهان، لرستان، بوشهر و سمنان در مناطق شهری و روستایی کمترین میزان استفاده از خدمات توان بخشی را داشتند. در مناطق شهری، استان قم از نظر وضعیت استفاده از خدمات وضعیت بهتری داشت. در مناطق روستایی استان های آذربایجان شرقی، مازندران، گلستان، یزد، فارس و هرمزگان، میزان استفاده بالاتری از خدمات توان بخشی داشتند. درکل، استان های آذربایجان شرقی، مازندران و قم نسبت بالایی از استفاده از خدمات توان بخشی را داشتند. مقدار شاخص تمرکز استفاده از خدمات توان بخشی 0/24 بود که نشان دهنده استفاده بیشتر ثروتمندان از این خدمات است. مقدار شاخص تمرکز برای مناطق روستایی و شهری به ترتیب 0/27 و 0/19 بود (0/001>P).
نتیجه گیریدر استفاده از خدمات توان بخشی، نابرابری درآمدی به نفع ثروتمندان وجود دارد و خانوارهای با درآمد پایین دسترسی پایین تری به این خدمات دارند. به نظر می رسد گنجاندن خدمات توان بخشی در بسته پایه بیمه سلامت به همراه پوشش قیمتی و جمعیتی مناسب، توزیع عادلانه و متناسب با نیاز مراکز ارایه خدمات توان بخشی در بخش دولتی و خصوصی، می تواند برابری در استفاده از خدمات توان بخشی را افزایش دهد. پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری در این زمینه صورت پذیرد.
کلید واژگان: استفاده, خدمات توان بخشی, نابرابری درآمدی, شاخص تمرکز, ایرانObjectiveDemographic and epidemiological changes in the 21st century have created new challenges such as aging and the rising trend of non-communicable diseases. The high prevalence of disability (due to the growing aging population), non-communicable diseases, and accidents have increased the demand for rehabilitation services. However, there are not enough resources to meet all current needs in many parts of the world. The purpose of this study is to investigate the inequality in the utilization of rehabilitation services between Iranian households in urban and rural areas.
Materials & MethodsThis is a descriptive-analytical study with a cross-sectional design using the household expenditure, income survey data from the Statistics Center of Iran in 2018. The used instrument was a questionnaire surveying the expenditure and income of urban and rural households (social characteristics of household members, place of residence and main living facilities, food/non-food expenses, and household income), which was completed through interviewing the household head or a member over 15 years of age. The study samples were 18610 households in rural areas and 20348 households in urban areas. After extracting and refining the data, 38958 households were included in the study. Factors affecting their utilization of rehabilitation services and the inequality in utilization were analyzed using the Chi-square test and the concentration index (CI), respectively. Data were extracted in MS Access 2013 and MS Excel 2013 applications and were analyzed in STATA V.14.1 software. The geographic distribution of the service utilization was plotted using ArcGIS Map V. 10 software.
ResultsA total of 258 households (0.77%) used rehabilitation services. Of these, 226 (87%) had a male head, and 32 (13%) had a female head. About 60% had 3-4 members, and 239 (92%) had insurance coverage, and others (8%) had no insurance coverage. Also, 173 (67%) had an employed head. Finally, 55% were living in rural areas, and 45% in urban areas. Uninsured households had less use of rehabilitation services (P<0.05). Also, 1.32% of the fifth income quintile (highest income) used rehabilitation services, while this rate was 0.35% for households in the first quintile (P<0.001). Zanjan, Qazvin, Khuzestan, Isfahan, Lorestan, Bushehr, and Semnan provinces had the lowest service utilization rates in urban/rural areas and the whole country. Qom province had a better status regarding service utilization in urban areas, while East Azerbaijan, Mazandaran, Golestan, Yazd, Fars, and Hormozgan provinces had higher service utilization rates in rural areas. Overall, East Azerbaijan, Mazandaran, and Qom provinces had a higher rate of utilization. The CI value for the whole country was reported at 0.24 (95% CI: 0.17-0.30), indicating a higher inequality in utilization in favor of the rich. The CI values for rural and urban areas were 0.27 and 0.19, respectively (P<0.001).
ConclusionThere is inequality in the utilization of rehabilitation services in favor of the rich households in Iran, and low-income households have lower access to these services. The inclusion of rehabilitation services in the primary health insurance package with appropriate pricing and population coverage, and fair distribution of rehabilitation services following the needs of public and private sectors, can increase the access and utilization of rehabilitation services.
Keywords: Utilization, Rehabilitation services, Income inequality, Concentration index, Iran -
هدف
ناهنجاری مادرزادی شامل طیفی از اختلالات کارکردی یا ساختاری است که می تواند به صورت یک اختلال تنها یا گروهی از اختلالات رخ دهد. مطالعات نشان می دهند عوامل اجتماعی و اقتصادی در شیوع ناهنجاری های مادرزادی تاثیرگذار هستند، به طوری که کشورهای با درآمد متوسط و کم، بار بیشتری از ناهنجاری های مادرزادی را به دوش می کشند. هدف مطالعه حاضر، شناسایی مهم ترین تعیین کننده های اجتماعی و اقتصادی ناتوانی و مرگ ومیر زودرس ناشی از ناهنجاری های مادرزادی در کودکان زیر پنج سال در جهان بود.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه مقطعی بود که با استفاده از آخرین داده های موجود در سال 2017 انجام شد. متغیر وابسته در این مطالعه، سال های زندگی تعدیل شده بر حسب ناتوانی بود. در این مطالعه داده های 196 کشور جهان مورد تحلیل قرار گرفت. کشورها بر اساس تقسیم بندی سازمان جهانی بهداشت، به شش منطقه جغرافیایی آفریقا، اروپا، آمریکا، مدیترانه شرقی، غرب اقیانوس آرام و جنوب شرق آسیا تقسیم شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی انجام شد.
یافته هاپایین ترین میزان DALY مربوط به کشور لوگزامبورگ (856/29) و بالاترین مقدار آن (21714/7) مربوط به کشور سودان بود. منطقه آفریقا بالاترین میانگین DALY (4250/56±9392/78) و منطقه اروپا پایین ترین میانگین (1961/64±2969/11) را به خود اختصاص دادند. میزان DALY ناشی از ناهنجاری های مادرزادی برای کودکان زیر پنج سال برای کشور ایران در سال 2017 حدود 7721/48 در صد هزار نفر جمعیت بود که در مقایسه با میانگین منطقه اروپا و آمریکا بالاتر و در مقایسه با منطقه آفریقا و مدیترانه شرقی پایین تر بود. نتایج تحلیل رگرسیون خطی نیز نشان داد متغیر میانگین تعداد سال های تحصیل قوی ترین پیش بینی کننده DALY (β=-0/44 ، P=0/001) ناشی از ناهنجاری های مادرزادی برای کودکان زیر پنج سال بود.
نتیجه گیریمیانگین تعداد سال های تحصیل قوی ترین پیش بینی کننده میزان سال های زندگی ازدست رفته به علت ناتوانی و مرگ ومیر زودرس ناشی از ناهنجاری های مادرزادی برای کودکان زیر پنج سال است. این مطالعه پیشنهاد می دهد توزیع عادلانه خدمات غربالگری و مراقبت سلامت و زیرساخت های آموزشی برای گروه های محروم و پایین اجتماعی و اقتصادی بایستی در دستور کار سازمان های بین المللی و نظام های سلامت ملی قرار گیرد.
کلید واژگان: ناتوانی, ناهنجاری مادرزادی, مرگ ومیر, عوامل اجتماعی اقتصادی, فقرObjectiveCongenital anomalies are functional or structural anomalies that can occur as a single or a group of anomalies. Studies have shown that socioeconomic factors can affect congenital anomalies such that the middle- and low-income countries suffer more from the congenital anomalies. This study aimed to determine the essential socioeconomic determinants of the disability-adjusted life year (DALY) for congenital anomalies in children aged <5 years.
Materials & MethodsThis is a cross-sectional study using the latest available data in 2017, which were extracted from the international databases of the World Bank, the Institute for Health Metrics and Evaluation, and the United Nations Educational, Scientific, and Cultural Organization. In the study, we analyzed data from 196 countries divided into 6 geographical regions of African Region (AFRO), European Region (EURO), Pan American Health Organization (PAHO), Eastern Mediterranean Region (EMRO), Western Pacific Region (WPRO), and South-East Asia Region (SEARO). To identify the main determinants of the DALY, gross domestic products (GDP) per capita, poverty rate, government, private and external health expenditures per capita, mean years of schooling, and literacy rate were used. Data analysis was performed in STATA v.15 using the one-way ANOVA and the linear regression analysis.
ResultsThe lowest and highest rates of DALY was reported in Luxembourg (856.29 per 100000 population) and Sudan (21714.7 per 100000 population), respectively. The AFRO and EURO regions had the highest (9392.78±4250.56), and the lowest (2969.11±1961.64) mean of DALY. In Iran, the DALY rate was reported 7721.48 per 100000 population, which was higher than those in the EURO and PAHO regions and lower than those in the AFRO and EMRO regions. The results of linear regression analysis showed that mean years of schooling was the strongest predictor of DALY (β=-0.44, P=0.001) followed by the poverty rate (β=0.36, P=0.002). The results of one-way ANOVA indicated that the rate of DALY was significantly different between different social and economic groups, and it was higher in the lower socioeconomic groups.
ConclusionMean years of schooling and poverty rate are the strongest predictors of DALY for congenital anomalies in children under 5 years of age. Low-income countries, especially those in the AFRO and EMRO regions, are the most prone to the disability and premature death caused by congenital anomalies in children under 5 years of age compared to the high-income countries. Therefore, the equitable distribution of screening and health care services and educational infrastructures for deprived and lower socioeconomic countries should be taken into account by national and international health organizations.
Keywords: Disability, Congenital anomalies, Mortality, socioeconomic factors poverty -
زمینه و هدف
بیمه سلامت یکی از مکانیسم های تامین مالی در بخش سلامت است که هزینه های گران و پیش بینی نشده ناشی از مراقبت های سلامت برای خانوارها را کاهش می دهد و این هزینه ها را به حق بیمه های قابل پیش بینی تبدیل می کند. هدف این مطالعه شناسایی ویژگی ها و سطوح مناسب برای بیمه سلامت است که قادر به توصیف مناسب خدمات مراقبت سلامت باشد.
روش پژوهشمطالعه حاضر حاصل فاز کیفی روش تحلیل توامان است که در سال 1396 در شهر یزد انجام شد و شامل چندین مرحله بود. ابتدا بررسی متون از طریق جست و جو در سایت های معتبر انجام شد و ویژگی های مرتبط شناسایی شد. سپس از طریق مصاحبه با 8 نفر از متخصصان بیمه سلامت و سیاستگذاری سلامت که به روش گلوله برفی انتخاب شده بودند، ویژگی های مربوط به بیمه درمانی مشخص و وزن دهی انجام گرفت. نهایتا تیم تحقیق در مورد گنجاندن صفات و سطوح در طرح نهایی پس از چند جلسه پانل با خبرگان، تصمیم گرفتند.
یافته هایافته های حاصل از این مطالعه نشان داد مهمترین ویژگی های بیمه سلامت شامل پوشش خدمات بستری در بخش دولتی، پوشش خدمات بستری در بخش خصوصی، پوشش خدمات سرپایی، پوشش خدمات دارو، پوشش خدمات دندانپزشکی، پوشش هزینه های جانبی، پوشش هزینه آزمایش و تصویر برداری و در نهایت حق بیمه است.
نتیجه گیریسیاست گذاران و سازمان های بیمه سلامت برای بهبود و ارتقاء بیمه در این حوزه باید به بسته های مزایای خدمات سلامت و حق بیمه متناسب با توانایی پرداخت مردم و تورم جامعه توجه داشته باشند. تاکید بر این ویژگی ها می تواند به ترجیحات و تمایل افراد به پرداخت بیمه سلامت کمک کند و موجب تغییر در نظام بیمه ای کشور، برنامه ریزی جهت بهبود بیمه های پایه و افزایش مطلوبیت ناشی از بسته های بیمه گردد.
کلید واژگان: بیمه سلامت, پوشش همگانی, بسته بیمه, ترجیحاتBackgroundHealth insurance is one of the financing mechanisms in the health sector that reduces expensive and unforeseen costs of the health care for households and converts these costs into predictable premiums. The purpose of this study was to identify the appropriate attributes and levels using the discrete choice experiments for health insurance, which can describe health care services appropriately.
MethodsThe present study is the result of a qualitative phase of the simultaneous analysis that was conducted in 2017 in Yazd and included several stages. First, the literature was reviewed through a search on valid websites to identify the related features. Later, 8 health insurance and health policy makers, sampled by snowball method, were interviewed and specific health insurance weighting characteristics were assessed. Eventually, the research team decided to include the traits and levels in the final design after several panel meetings with the experts.
ResultsThe findings of this study showed that the most important attributes of health insurance included: public hospitals, and private hospitals benefits, outpatient services, drug service coverage, dental insurance coverage, Para clinical services, medication and medical equipment cost coverage, and monthly premium.
ConclusionPolicymakers and health insurance organizations need to focus on health and premium benefit packages appropriate to people's ability to pay and community inflation to improve insurance coverage in this area. These attributes can help individuals to pay for health insurance and lead to changes in the insurance system of the country. They also enhance planning to improve basic insurance and increase the benefits of insurance packages.
Keywords: Health insurance, Public coverage, Insurance package, Preferences -
اهداف
مطالعات نشان می دهد تقریبا همه کشورهای جهان تا سال 2030 یک روند افزایشی قابل توجه در میزان جمعیت سالمند و هزینه های سلامت تجربه خواهند کرد. علاوه بر این، افراد دارای ناتوانی هم در مقایسه با افراد بدون ناتوانی احتمال بیشتری برای تحمیل هزینه های سلامت بر خانواده ها و دولت ها دارند. ویژگی های اجتماعی و اقتصادی کشورها یک عامل مهم برای پیش بینی هزینه های مراقبت سلامت در کشورها هستند. هدف این مطالعه پیش بینی و سنجش ارتباط متغیرهای سالمندی، ناتوانی و توسعه یافتگی با میزان هزینه های سلامت در کشورهای جهان بود.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود که از طریق تحلیل ثانویه داده های موجود انجام گرفت. داده های 202 کشور در شش منطقه (آفریقا، مدیترانه شرقی، جنوب شرق آسیا، غرب اقیانوس آرام، اروپا و آمریکا) در سال 2016 تحلیل شدند. با استفاده از آزمون رگرسیون خطی ارتباط متغیر های توضیحی سن، سال های ازدست رفته زندگی به دلیل ناتوانی، شاخص توسعه انسانی، رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری با سرانه هزینه های سلامت سنجیده شد. در این مطالعه هزینه های سلامت بر اساس برابری قدرت خرید بیان شده اند. همچنین با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، تفاوت میانگین هزینه های سلامت و ناتوانی در بین کشورها بر اساس سه سطح توسعه یافتگی سنجیده شد.
یافته هابالاترین میزان سال های زندگی ازدست رفته به دلیل ناتوانی با میانگین (1577/22)، 13272/76 (به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت) و بالاترین مقدار سرانه هزینه های سلامت با میانگین (1915/01)، 2698/39 دلار به منطقه اروپا و کمترین میزان سال های زندگی همراه با ناتوانی با میانگین (847/03)، 10005/65 و کمترین میزان سرانه هزینه های سلامت با میانگین (315/63±=SD) دلار281/11 دلار به منطقه آفریقا اختصاص داشت. میزان سال های زندگی ازدست رفته به دلیل ناتوانی و هزینه های سلامت در ایران از میانگین این متغیرها در منطقه اروپا کمتر و از میانگین سایر مناطق جهان بیشتر بود. منطقه اروپا، آمریکا و غرب اقیانوس آرام بالاترین درصد جمعیت سالمند را داشتند. میزان جمعیت سالمندی در ایران از میانگین دو منطقه آفریقا و مدیترانه شرقی بیشتر بود. در مدل نهایی رگرسیون متغیر های جمعیت بالای 65 سال با ضریب 0/167، سال های زندگی ازدست رفته به دلیل ناتوانی در گروه سنی 15 تا 49 سال با ضریب 0/651، سال های زندگی ازدست رفته به دلیل ناتوانی در گروه سنی 70 سال و بالاتر با ضریب 0/359 و شاخص توسعه انسانی با ضریب 0/359 ارتباط مستقیم و معناداری با سرانه هزینه های سلامت داشتند. در مقابل در این مدل، نسبت جمعیت 15 تا 64 سال، سال های زندگی همراه با ناتوانی برای گروه 5 ساله و پایین تر، سال های زندگی همراه با ناتوانی برای افراد 50 تا 69ساله و نرخ بیکاری رابطه معکوس و معناداری با سرانه هزینه های سلامت داشتند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد نسبت جمعیت سالمند (0/001>P)، سال های زندگی ازدست رفته به دلیل ناتوانی (0/001>P) و سرانه هزینه های سلامت (0/001>P) در کشورهایی که شاخص توسعه انسانی بالاتری دارند به طور معنادارتری بیشتر از سایر کشورهاست.
نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان داد در بازه زمانی مورد مطالعه، سال های زندگی همراه با ناتوانی در مقایسه با سالمندی و شاخص توسعه انسانی پیش بینی کننده قوی تری برای افزایش هزینه های سلامت است. بنابراین پیشنهاد این مطالعه این است که مداخلات کنترل هزینه در سالمندی بایستی از طریق برنامه هایی صورت گیرد که پیشگیری از بیماری های مزمن را هدف قرار می دهند.
کلید واژگان: سالمندی, توسعه اقتصادی, افراد دارای ناتوانی, بار جهانی بیماری ها, هزینه های سلامتObjectiveStudies show that almost every country across the world will experience a remarkable increase in their healthcare costs and ageing population by 2030. Also, people with disabilities are more likely to impose considerable healthcare costs on families and governments than their counterparts. On the other hand, socioeconomic status of countries can be an important factor to predict healthcare costs. In this study, we aimed to evaluate the relationship between disability rate, ageing rate and development rate of countries with their current health expenditure.
Materials & MethodsThis is a descriptive correlational study conducted based on secondary analysis of existing data of 202 countries under six different regions of African Region (AFRO), Eastern Mediterranean Region (EMRO), South-East Asia Region (SEARO), Western Pacific Region (WPRO), European Region (EURO), and Region of the Americas (PAHO) in 2016 . The linear regression analysis was applied to investigate the association between the explanatory variables of age, Years Lost due to Disability (YLD) per 100000 general population, Human Development Index (HDI), Gross Domestic Product (GDP) growth, and unemployment rate with Current Health Expenditure (CHE) per capita as the outcome variable. The costs were expressed based on Power Purchasing Parties (PPP) in USD. One-way ANOVA was applied to compare the means of YLD and CHE per capita between three levels of HDI.
ResultsThe highest mean YLD (13272.76±1577.22 per 100000 general population) and mean CHE (2698.39± 1915.01 USD) was belonged to EURO region, while AFRO region showed the lowest mean YLD (10005.65± 847.03 per 100000 general population) and mean CHE (281.11± 335.84 USD). In Iran, the mean YLD and CHE was lower than that of EURO region but higher than that of other five regions. EURO, PAHO, and WPRO had the highest rate of ageing compared to other regions. For Iran, the rate of ageing population was higher than AFRO and EMRO. In the regression model, population aged 15 to 49 (YLD=0.167), aged >65 years (YLD=0.651), aged ≥70 years (YLD=0.359) and HDI (0.391) had a positive association with the CHE per capita. In contrast, the population aged ≤5 years (YLD=-0.585), aged 15-64 years (YLD=-0.274), and aged 50-69 years (YLD=-0.938) and the unemployment rate (-0.138) showed a negative association with the CHE per capita. Moreover, ANOVA results revealed that the rate of ageing population (P<0.001), YLD (P<0.001) and CHE per capita (P<0.001) were significantly higher in countries with higher HDI than in countries with lower HDI.
ConclusionIn the study period, YLD can predict healthcare expenditure of countries better compared to HDI and ageing population. Therefore, it is suggested that cost control interventions in ageing period should be implemented through programs aimed at preventing chronic diseases.
Keywords: Aging, Disability, Economic development, Global disease burden, Healthcare expenditure, Developing countries -
مقدمهبیماری گلوکوم هزینه های مستقیم و غیرمستقیم بالایی را بر جوامع تحمیل می کند. هدف از این مطالعه برآورد بار اقتصادی بیماری گلوکوم در ایران و در سال 1391 بود.روش کاراین پژوهش از نوع مطالعه ارزشیابی اقتصادی جزیی می باشد و بر اساس رویکرد مبتنی بر شیوع و روش از پایین به بالا انجام شد. هزینه های غیرمستقیم بر اساس رویکرد سرمایه انسانی محاسبه شد. داده های مورد نیاز از مصاحبه با 10 نفر از متخصصان بیماری های چشم، 100 نفر از بیماران، بررسی متون و بررسی 100 پرونده از پرونده های بیماران در بیمارستان فارابی تهران به دست آمد.یافتههزینه کل بیماری 69856494100 ریال بود که 09/77% از آن مربوط به هزینه های مستقیم و 91/22% آن مربوط به هزینه های غیرمستقیم بود. هزینه کل بستری بیش ترین سهم از هزینه های مستقیم پزشکی را شامل می شد (4/74%).
متوسط هزینه درمان سرپایی برای گروه های جراحی و غیرجراحی به ترتیب 595000 و 564640 ریال بود. متوسط هزینه بستری نیز 7221830 ریال بود.نتیجه گیریگلوکوم بار اقتصادی بالایی را بر کشور ایران تحمیل می کند. با برنامه ریزی مناسب برای پیشگیری و درمان زودرس می توان عوارض بیماری و هزینه های ناشی درمان و از کارافتادگی را کاهش داد.کلید واژگان: گلوکوم, بار اقتصادی, هزینه بیماری, ایرانIntroductionGlaucoma imposes direct and indirect costs on societies. The current study aimed at estimating the economic burden of glaucoma in Iran in 2012.MethodsThe study was performed based on the partial economic evaluation method. The prevalence-based approach and bottom-up method were used. The human capital approach was used to calculate indirect costs. Required data were obtained from interview with 10 eye specialists and 100 patients, literature review, and review of 100 medical records of patients at Farabi Hospital in Tehran.ResultsThe total cost of the disease was $US 1,746,412.35, which 77.09% of the costs were related to direct cost; indirect costs accounted for 22.91% of the total costs. The total cost of hospitalization included the highest share of direct medical costs (74.4%). Average cost of outpatient for surgical and nonsurgical groups were $US 14.87 and $US 14.11, respectively. The average cost of hospitalization was $US 180.54.ConclusionsGlaucoma imposed high economic burden on Iran. Proper planning for the early treatment of the disease and prevention of its complications could reduce costs of treatment and disability.Keywords: Glaucoma, Economic Burden, Cost of Illness, Iran -
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و سوم شماره 3 (پیاپی 86، امرداد و شهریور 1395)، صص 444 -457اهداف با توجه به کمیاب بودن منابع در حیطه بهداشت و درمان، استفاده مناسب از این منابع بسیارمهم است. هدف این مطالعه، سنجش کارایی مراکز بهداشتی درمانی روستایی استان قزوین در دوره زمانی 1385 تا 1389 است.
مواد و روش ها این پژوهش مطالعه ای توصیفی تحلیلی است. جامعه پژوهش شامل تمام مراکز بهداشتی درمانی روستایی استان قزوین (43 مرکز) است. متغیرهای نهاده شامل تعداد پزشک، کارشناس، کاردان و بهورز است و متغیرهای ستانده را درصد پوشش غربالگری کم کاری مادرزادی تیروئید، درصد آهن یاری در دانش آموزان اول راهنمایی، میزان بازدید از اماکن عمومی و مراکز تهیه وتوزیع مواد غذایی، معاینه توسط پزشک و تعداد ارجاع به متخصص توسط پزشک عمومی بود. از مدل نهاده محور و فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس استفاده شد. روند زمانی کارایی مراکز هم با مدل رگرسیونی تخمین زده شد. از نرم افزار DEA-solver برای سنجش کارایی و از نرم افزار Stata برای تخمین مدل های رگرسیون استفاده شد.
یافته ها میانگین کارایی فنی در سال های 1385 تا 1389 به ترتیب 77/0، 77/0، 78/0، 92/0 و 89/0 بود. همچنین میانگین کارایی مقیاس در این دوره زمانی به ترتیب 98/0، 95/0، 95/0، 97/0 و 98/0 بود. میانگین نمره کارایی مدیریتی نیز از 78/0 به 92/0رسید. نتایج روند زمانی نمرات کارایی مراکز نشان داد که ضریب میانگین نمرات کارایی مراکز 039/0 و از نظر آماری معنادار بود (03/0P=).
نتیجه گیری میانگین کارایی و میزان برون دادهای سلامت در این سال ها بهبود یافته است؛ اما هنوز منابع هدر می شوند. به نظر می رسد اقداماتی مانند ارزیابی مداوم عملکرد، بهبود کمی و کیفی خدمات، برنامه ریزی برای تناسب استفاده از نهاد ها و به خصوص نیروی انسانی مفید باشد.کلید واژگان: کارایی فنی, مرکز بهداشتی درمانی روستایی, تحلیل پوششی داده ها (DEA), قزوینBackground Given the scarcity of resources in the areas of health, the efficient use of these resources is very important. The purpose of this study was to assess the efficiency of rural health centers of Ghazvin province in the period of 2006-2010.
Materials & Methods This is a descriptive-analytical study, in which all rural health centers in Qazvin Province, 43 centers, were included. Independent variables were the number of physicians, health experts, technicians, and community health workers, and the dependent variables were percentages of screening for congenital hypothyroidism, percentages of iron supplementation in the first guidance school students, number of visits of public procurements and food distribution centers, number of general practitioners visit, and number of specialist referral by the general physician. In this study, input-oriented model and variable returns to scale (VRS) assumption were used. Also, time trend of efficiency was estimated with a regression model. Data envelopment analysis (DEA)-solver and Stata software were used to measure efficiency and estimate regression models, respectively.
Results The mean technical efficiencies during 2006 to 2010 were 0.77, 0.77, 0.78, 0.92, and 0.89, respectively. Also, the average scale efficiencies in these years were 0.98, 0.95, 0.95, 0.97, and 0.97, respectively. Average score of managerial efficiency increased from 0.78 to 0.92 during this period. The results of time trend showed that β-coefficient for average score of efficiency was 0.039 and statistically significant (P=0.03).
Conclusion The mean levels of efficiency and health outcomes have been improved in these years but some of resources are still wasted. It seems that some practices such as ongoing evaluation of performance, improving the quality and quantity of services, and programing for optimal use of inputs, can be particularly useful.Keywords: Efficiency, Rural health center, Data envelopment analysis (DEA), Qazvin, Health resource -
زمینهسلامت زنان و مراقبت های دوران بارداری همواره مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران سلامت بوده است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت توزیع نیروی متخصص زنان و زایمان و ماما و تعیین روند توزیع آن ها در استان کرمانشاه در دوره زمانی 92-1387 بود.روش هابرای بررسی وضعیت توزیع نیروی انسانی متخصص از ضریب جینی استفاده شد و فرض وجود برابری در توزیع منابع با آزمونt بررسی شد. ضرایب جینی برای نیروی متخصص زنان و زایمان و ماما براساس جمعیت زنان و متولدین زنده هر سال محاسبه شد. برای تعیین روند زمانی نابرابری 4 مدل رگرسیونی برازش شد.یافته هاضریب جینی برای متخصص زنان و زایمان و بر اساس تعداد زنان برای این دوره به ترتیب 489/ 0، 587/ 0، 677/ 0، 545/ 0، 474/ 0 و 46/ 0 بود. حداقل ضریب جینی اساس تعداد متولدین زنده 457/ 0 و حداکثر آن 566/ 0 بود. در مورد ماما ضریب جینی بر اساس تعداد زنان از 249/ 0 در سال 1387 به 215/ 0 در سال 1392 رسیده است. همچنین حداقل و حداکثر مقدار ضریب جینی براساس تعداد متولدین زنده به ترتیب معادل 268/ 0 و 397/ 0 بود. نابرابری در دوره مطالعه کاهش یافته اما این کاهش از نظر آماری معنادار نیست.نتیجه گیریدر سال های اخیر توزیع نیروی انسانی مربوط به سلامت زنان بهبود یافته است، اما تا وضعیت ایده آل فاصله زیادی وجود دارد. بنابراین توصیه می شود برنامه ریزی های لازم در راستای بهیود دسترسی زنان استان به مراقبت های سلامت آنان صورت گیرد.
کلید واژگان: نابرابری, سلامت زنان, مراقبت های زنان و زایمان, ماما, متخصص زنان, کرمانشاهBackgroundWomen's health and prenatal care have always been important issues for health authorities and policy makers. The purpose of this study was to investigate the geographical distribution of gynecologists and midwives and to determine their distribution trend in Kermanshah province in the period 2008-2013.MethodsGini coefficient was used to analyze the distribution of human resources involving in women’s health and t-test was used to examine the assumption of equal distribution of the resources. Gini coefficient was calculated for gynecologists and midwives on the basis of number of live births per year and women population. Four regression models were fitted to determine the time trend of inequality.ResultsGini coefficients for gynecologists and on the basis of the number of women for the study period were 0.489, 0.587, 0.677, 0.545, 0.474 and 0.46, respectively. The minimum and maximum Gini coefficient based on the number of live births were 0.457 and 0.566, respectively. The Gini coefficient for midwives on the basis of the number of women decreased from 0.249 in 2008 to 0.215 in 2013. Moreover, the minimum and maximum Gini coefficients based on the number of live births were 0.268 and 0.397, respectively. Inequality declined during the study period, but was not statistically significant.Conclusionthe distribution of human resources associated with the women's health has improved in recent years, however, it is still far from ideal distribution of the resources. Therefore, the women are recommended to be provided with adequate healthcare services by performing the required planning.Keywords: Inequality, women's health, maternity care, midwife, gynecologist, Kermanshah -
زمینه و هدفیکی از فاکتورهای اصلی توسعه در هر کشوری، ارتقاء سطح سلامت در نتیجه توزیع عادلانه و دسترسی مناسب همه ی افراد به منابع بخش بهداشت و درمان می باشد. هدف این مطالعه شناخت وضعیت توسعه یافتگی و درجه برخورداری به خدمات بهداشت و درمان در شهرستانهای استان کردستان با استفاده از دو روش موریس و تاکسونومی عددی می باشد.روش بررسیدر یک مطالعه توصیفی همه شهرستانهای استان کردستان (10 شهرستان) در سال 1390 از نظر شاخص های بهداشت و درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز در مورد 23 شاخص انتخابی بخش سلامت از سالنامه آماری استان کردستان در سال 1390 بدست آمد. همچنین برای سنجش وضعیت برخورداری از دو روش موریس و تاکسونومی عددی استفاده شد.یافته هامیزان ضریب توسعه یافتگی بر اساس مدل تاکسونومی عددی بین 877/0و 489/0 و بر اساس مدل موریس 278/0 و 753/0 متغیر بود. بر اساس هر دو روش موریس و تاکسونومی عددی شهرستان سنندج توسعه یافته ترین، شهرستان های بانه، مریوان، بیجار، قروه، دهگلان، سقز، دیواندره و کامیاران در حال توسعه و شهرستان سروآباد محروم ترین شهرستان از نظر توسعه یافتگی بخش بهداشت و درمان می باشند.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که شکاف زیادی در دسترسی به منابع بخش بهداشت و درمان بین شهرستانهای استان کردستان وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می شود در تخصیص منابع و بودجه به وضعیت توسعه یافتگی هر شهرستان در راستای افزایش عدالت در توزیع منابع بخش سلامت توجه شود.
کلید واژگان: توسعه یافتگی, بهداشت و درمان, دسترسی, تاکسونومی عددی, موریسBackground And AimPromotion of health and access to healthcare resources are regarded as one of the main factors affecting the development of every country. This goal can be achieved as a result of fair distribution and proper access of individuals to healthcare resources. The aim of the current study was to evaluate the status of the development of Kurdistan province towns and access to healthcare resources, using numerical taxonomy and Morris Model.Material And MethodsThis was a retrospective cross-sectional study and all towns of Kurdistan province (10 towns) were evaluated in regard to healthcare indices. Data concerning 23 health indices were obtained from statistical yearbook of Kurdistan province. Status of development was assessed by using numerical taxonomy and Morris model.ResultsThe score of development was 0.877 to 0.489 based on numerical taxonomy and 0.278 to 0.753, based on Morris model. Regarding development and access to health resources, Sanandaj and Sarvabad ranked as the first and last areas respectively.ConclusionThe results showed that, regarding health care resources, there is a high inequality among the towns of Kurdistan province. Therefore, allocation of resources in different parts of Kurdistan should be based on the degree of development of the towns in this province.Keywords: Development, Health care resources, Access, Numerical taxonomy, Morris model -
مقدمهبا توجه به توسعه ی روزافزون داروها و نیز با عنایت به این مهم که مشتریان خدمات سلامت قادر به ارزیابی جوانب بالینی و مالی فن آوری های پزشکی نیستند، بررسی اثربخشی بالینی داروها از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. در همین راستا، مطالعه ی حاضر به منظور بررسی اثربخشی بالینی داروی زولدرونیک اسید در پیشگیری و درمان پوکی استخوان دوران بعد از یائسگی زنان در مقایسه با داروهای رایج انجام گردید.روش هااین پژوهش به روش مطالعه ی مروری نظام مند انجام شد. بانک های اطلاعاتی Cochrane، Pubmed، Embase و Google scholar با کلید واژه های Bone mineral density، Bone fracture، Male osteoporosis، Zoledronic acid و Post menopausal women osteoporosis جستجو شدند. معیارهای ورود شامل کلیه ی زنان در معرض ابتلا به پوکی استخوان یا مبتلا به پوکی استخوان در دوره ی بعد یائسگی بود که حداقل یک بار از داروی زولدرونیک اسید جهت پیشگیری یا درمان پوکی استخوان استفاده کرده بودند. پیامدهای مد نظر نیز شامل کاهش شکستگی های استخوان مانند شکستگی استخوان های مهره، هیپ، افزایش تراکم استخوان، کاهش ترناور استخوان، کاهش تحلیل استخوان، بهبود معنی دار در کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در بیماران مبتلا به شکستگی بودند. طراحی مطالعات (Design) بررسی شده، کارآزمایی بالینی تصادفی شده (RCT یا Randomised controlled trial) و زبان مقالات انگلیسی بوده است.یافته هااستفاده از زولدرونیک اسید باعث افزایش معنی دار در BMD (Bone mineral density) توتال هیپ، BMD مهره های کمری، BMD گردن فمور، BMD قسمت تروکانتر استخوان هیپ، BMD بخش دیستال رادیوس، کاهش معنی دار بروز شکستگی استخوان هیپ، شکستگی های مورفومتریک مهره ای، شکستگی های مهره ای، هر نوع شکستگی کلینیکی، شکستگی های مهره ای کلینیکی و خطر شکستگی غیر مهره ای، کاهش معنی دار نشانگرهای ترناور استخوان در گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد شد.نتیجه گیریبا توجه به ایمنی و اثربخشی بالینی زولدرونیک اسید، استفاده از این دارو در پیشگیری و درمان پوکی استخوان در زنان در دوره ی بعد از یائسگی به خصوص جهت کاهش بار اقتصادی ناشی از شکستگی ها توصیه می شود.
کلید واژگان: اثربخشی بالینی, زولدرونیک اسید, پوکی استخوان, یائسگیBackgroundDue to the development of drugs and With regard to this matter that customers of health services are unable to assess the clinical and financial aspects of medical technologies, evaluation the clinical efficacy of drugs is avery important. The Study aim was to evaluate the clinical efficacy of zoledronic acid in the prevention and treatment of postmenopausal osteoporosis.MethodsThis study was a systematic review. Cochrane, PubMed and Google scholar databases were searched using keywords: “Bone mineral density, Male Osteoporosis, Zoledronic acid postmenopausal women osteoporosis”. Inclusion criteria were all menopausal women at risk of osteoporosis or suffering from it that have been used zoledronic acid at least once for the prevention or treatment of osteoporosis. Desired outcomes include reduced bone fractures, bone resorption and bone turnover markers, increase bone density, significant improvement in health-related quality of life in patients who have had a fracture. The designs of included studies were randomized clinical trials and their languages were English.FindingsThe use of zoledronic acid significantly increased BMD at the total hip, lumbar spine, femoral neck, hip trochanter, the distal radius, reduced the incidence of hip fractures, morphometric vertebral fractures, vertebral fractures, any clinical fracture, clinical vertebral fractures, risk of nonvertebral fracture and decreased bone turnover markers in the intervention group compared with the control group.ConclusionAccording to safety and clinical effectiveness of zoledronic acid, using this medication in the prevention and treatment of osteoporosis in postmenopausal women is recommended.Keywords: Clinical effectiveness, Zoledronic acid, Osteoporosis, Menopause -
زمینهدسترسی به تسهیلات و خدمات سلامت یکی از موثرترین عوامل حفظ و ارتقاء سلامت جامعه به شمار می رود. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت شهرستان های استان کرمانشاه از نظر دسترسی به شاخص های منتخب بخش بهداشت و درمان بود.روش هااین پژوهش یک مطالعه توصیفی- کاربردی و از نوع مقطعی است و با استفاده از 16 شاخص بخش بهداشت و درمان سال 1390 انجام شد. از تکنیک تاکسونومی عددی و همچنین روش تاپسیس به منظور تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان ها در این بخش استفاده شد. همچنین تکنیک آنتروپی شانون به منظور تعیین اوزان شاخص ها استفاده شد.یافته هابراساس نتایج تکنیک تاکسونومی عددی، شهرستان قصرشیرین و ثلاث باباجانی به ترتیب بیشترین و کم ترین دسترسی را به تسهیلات مراقبت سلامت داشته اند. با توجه به روش آنتروپی شانون، تخت به ازای هر 10000 نفر مهم ترین شاخص بود و بر طبق روش تاپسیس، شهرستان قصرشیرین و ثلاث باباجانی بالاترین و پایین ترین رتبه را از نظر دسترسی داشتند.نتیجه گیریمنابع بهداشت و درمان در شهرستان های استان کرمانشاه به صورت متوازن توزیع نشده و اختلاف زیادی بین شهرستان های استان از نظر توسعه در بخش امکانات بهداشتی و درمانی مشاهده می شود. بنابراین تخصیص امکانات و اعتبارات بهداشتی و درمانی به شهرستان ها باید با توجه به درجه توسعه یافتگی صورت گیرد و اولویت های تخصیص بر اساس شواهد علمی تعیین شود.
کلید واژگان: توسعه یافتگی, شاخص های مراقبت سلامت, تاکسونومی عددی, آنتروپی شانون, تاپسیس, کرمانشاهBackgroundAccess to health care facilities and healthcare services is one of the most influential factors in the maintenance and promotion of health in society. The purpose of this study was to determine and compare the cities of Kermanshah province in terms of access to healthcare facilities.MethodsThe present study was a descriptive cross-sectional study which was performed using 16 indices of health care facilities in 2011. Numerical taxonomy technique and TPSIS method were used to determine the level of development in access to health care facilities. Also, Shannon entropy technique was used to determine the weights of healthcare indices.Resultsaccording to the results of numerical taxonomic technique, the Qasr-e Shirin and Salas-e Babajani towns had the highest and lowest access to health care facilities, respectively. Shannon's entropy technique introduced the number of beds per 10000 people as the most important index. According to the findings of TOPSIS technique, Qasr-e Shirin and Salas-e Babajani towns obtained the highest and lowest ranks in terms of access to health care facilities.ConclusionThere was a gap in access to the health facilities between the towns of Kermanshah and health tesoiurces were not evenly distributed. Therefore, health resources should be distributed according to the level of development and the allocation priorities should be determined based on scientific evidence.Keywords: Development, health care indices, numerical taxonomy, Shannon's entropy, TOPSIS, Kermanshah -
IntroductionIn most countries، socioeconomic status and demographic characteristics are somehow associated with all health consequences. Generally، the health problems and mortality among people who live in lower socioeconomic levels is higher، and the extent of those varies according to age، gender and race. It seems that the main factor for the differences is in the socioeconomic level.Materials And MethodsThis is a review study، and related articles were collected by searching the keywords like socio - economic status، health outcomes، health behaviors، life expectancy in the published literature and databases such as: Web of Science، Science Direct، Google Scholar، Springer and Google. This study has compared the effects and interactions between health variables and demographic variables.ResultsIn recent decades، several studies have shown positive relationship between individual’s socioeconomic statuses (SES) with their health. This Studies have shown that the individual’s socioeconomic status (age، sex، race، location and migration، education، income، occupation، etc.) are closely associated with mortality، life expectancy، disease، health behaviors، and access to health services in the western countries، but this relationship has not been yet established in the other countries and this relationship should be separately examine in every country based on economic، social، and demographic characteristics of the country.ConclusionThe results of studies show that socioeconomic status indicators have a strong relationship with the social and community health and economic growth.Keywords: Socioeconomic status (SES), Health of society, Culture, Life expectancy
-
Introduction andObjectiveThe present study has investigated the trend of aging changes in Iran and health costs related to the aging.MethodThis is a review study about aging in Iran. Published articles and texts about the subject were gathered by valid websites and databases such as Web of Science, Science Direct, Google Scholar, Springer, and Google with key words: elderly population, the costs of aging, the challenges of aging and their solutions. After receiving the relevant articles and reading them, useful articles and papers have been selected and used in this paper.ResultsIran and the world are increasing in older population, and projected that nearly 25 to 30 percent of Iran’s population will be old in 1410s. In all studies, it has been proved that with aging, treatment costs in various forms and sections will be increased. The causes of this increase compared with other age groups are: the continuous and frequent use of high volume of health services, the longer period of service (such as: increased length of stay and admission to hospitals and health accommodation) higher drug and medical’s expenses compared with other age groups because of the type of disease and response rate to treatment.ConclusionElderly population is vulnerable to higher chronic diseases, and it could impose a heavy financial costs. The appropriate insurance coverage for the elderly, the provision of long term cares, the suitable aging facilities and equipment in the hospital and planning to train specialists in this field, increasing the retirement age and training of health staff and personnel about long term care, and other similar cases can be very effective in reducing the problems of aging.Keywords: population, Aging, costs, Iran
-
زمینه
یکی از راه های بهبود عملکرد و استفاده کارا از منابع بیمارستان، توجه به روش های تجزیه و تحلیل اقتصادی از جمله تابع تولید می باشد. هدف این مطالعه تخمین تابع تولید بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه طی دوره زمانی 90-1380 با استفاده از تابع تولید کاب داگلاس بود.
روش هاداده های مربوط به متغیر وابسته (تعداد بستری شدگان) و متغیرهای توضیحی (کادر پرستاری، تخت فعال، سایر کارکنان و پزشک) برای 6 بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه طی دوره زمانی90-1380 با استفاده از چک لیست تولید جمع آوری شد. همچنین جهت تخمین تابع تولید از نرم افزارEviews 6 استفاده شد.
یافته هامقدار کشش و تولید نهایی برای همه نهاده ها مثبت بود. تولید نهایی تخت فعال، پزشک، پرستار و سایر کارکنان به ترتیب برابر با 7/76، 7/73، 3/19 و 7/6 به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد بازدهی نسبت به مقیاس صعودی و مجموع کشش عوامل تولید برابر با 45/1 می باشد.
نتیجه گیریبیشترین میزان کشش و تولید نهایی مربوط به تخت فعال بود و بیان گر این موضوع است که مدیران بیمارستان ها می توانند در پاسخ گویی به تغییرات تقاضا از عامل تولید تخت، بیشتر از سایر عوامل تولید استفاده کنند. همچنین تولید نهایی سایر کارکنان در مقایسه با سایر مطالعات کم تر است که ضرورت توجه به سیاست های انگیزشی و سالم در راستای افزایش کارایی سایر کارکنان و استفاده موثرتر از منابع بیمارستان را توجیه می کند.
کلید واژگان: بیمارستان, تولید, کششBackgroundOne method to increase the performance and efficient use of hospital resources is using tools of economic analysis such as production function. The aim of this study was the estimation of production function among public hospitals of Kermanshah University of Medical Sciences during 2001- 11 using Cub Douglas production function.
MethodsThe data about the dependent variable (number of hospitalized patients) and explanatory variables (numbers of active beds، nurses، doctors and other staffs) for six public hospitals during 2001- 11 were collected using information form. The Data was analyzed employing Eviews software version 6.
ResultsThe production elasticity and the marginal production for all inputs were positive. The marginal production of active beds، doctors، nurses and other staffs were 76. 7، 73. 7، 19. 3 and 6. 7 respectively. The results also showed that the return to scale was increasing and the total input coefficient was equal to 1. 45.
ConclusionThe maximum of elasticity and marginal production belonged to the active beds. This implies that the hospitals administrators in response to change demands can use active beds more than others inputs. Besides، the marginal production of other staffs was less than other studies، so incentive policies for effective and efficient use in hospital resources will be essential.
Keywords: hospitals, elasticity, production
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.