به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علیرضا آقاحسینی

  • امیرحسین پرورش، حمید نساج، علیرضا آقاحسینی، علی علی حسینی

    وقوع انقلاب اسلامی علاوه بر نقد نظام دوقطبی حاکم بر جهان، در سامان فقه سیاسی شیعه نیز تغییرهای ژرفی را پدید آورد. احیای دین سیاسی پیامد مهم این انقلاب بود. سوال محوری محققان در این مقاله عبارت است از اینکه: با توجه به نارسایی های تحلیلی نظریه های اثباتی و نیز ابهام های نظریه های پسامدرن در تحلیل وجوه دینی و توحیدی انقلاب اسلامی ایران، آیا نظریه رخداد آلن بدیو می تواند سامانی تحلیلی برای واکاوی وقوع، اکنون و آینده انقلاب اسلامی فراهم کند؟ نتایج این پژوهش با بهره گیری از داشته های نظریه رخداد در تحلیل جایگاه حقیقت و سوژه، مسیر کنش ورزی سوژه وفادار به رخداد انقلاب اسلامی را از چهار منوال سیاست، هنر، عشق و علم ترسیم می کند.

    کلید واژگان: آلن بدیو, امر سیاسی, انتظار فرج, انقلاب اسلامی ایران, حقیقت, سوژگی, نظریه رخداد
    Amirhossein Parvaresh, Hamid Nassaj, Alireza Aghahosseini, Ali Alihosseini

    The occurrence of the Iranian Islamic Revolution in 1979 can be considered one of the most important political, social, and religious phenomena in the world in recent decades. A phenomenon that, in addition to disrupting the claim of the monopoly of political possibilities in the era of a bipolar system, also caused profound changes in the system of Shia political jurisprudence. The return of religion to the center of politics and the revival of political religion was the result of this revolution. The central question of the researchers is how, considering the analytical inadequacies of the positivist theories of revolution in the analysis of the occurrence of the Iranian Islamic Revolution, as well as the ambiguities of the postmodern theories of the revolution in the analysis of the religious and monotheistic aspects of the Islamic Revolution of Iran, Alain Badiou's theory of the event can be an analytical system for analyzing the occurrence. Provide the present and the future of the Islamic revolution. The results of this research, using the possibilities of the theory of the event in the analysis of the position of truth and the subject, draw the course of action of the subject loyal to the event of the Islamic Revolution in the four ways of politics, art, love, and science. Results of this research, using the possibilities of the theory of event in the analysis of the position of truth and the subject, draw the course of action of the subject loyal to the event of the Islamic Revolution in the four ways of politics, art, love, and science.

    Keywords: I.R.Iran. Islamic Revolution, Truth, Event theory, Alain Badio, Political
  • فرهاد بدیعی*، علیرضا آقاحسینی، علی علی حسینی، سید جواد امام جمعه زاده
    تحلیل اقتدارگرایی در نظامهای سیاسی، با استفاده از نظریات ارایهشده در حوزه فلسفهزبان، مبنای اصلی ایننوشتار بوده است. پرسش اصلی این نوشتار نیز این بوده که با استفاده از کدام مولفه ها در پساساختارگرایی میتوان فرایند عبور از اقتدارگرایی را آغاز نمود و اینکه با نگاه پساساختارگرایانه اصوال این عبور چگونه خواهد بود. برای رسیدن به پاسخ ابتدا با استفاده از روش توصیفی در مورد پساساختارگرایی البته بر اساس دیدگاه های ویتگنستاین و دریدا توضیحاتی ارایهشده و تالش شده تا مولفه های درون آن مشخص گردد. بعدازآن تالش شده تا با استفاده از مولفه های موجود در پساساختارگرایی، اقتدارگرایی در نظامهای سیاسی تحلیل شود. پسازآن عبور از اقتدارگرایی مدنظر بوده و تالش شده با نگاه پساساختارگرایانه در مورد چگونگی این عبور توضیحاتی ارایه شود. در پایان نیز در مورد نوع حکومتی که با ویژگیهای پساساختارگرایی نزدیکی بیشتری دارد، توضیحاتی آورده شده است. نتیجه اصلی این نوشتار این بوده که در پساساختارگرایی ویژگیهایی وجود دارد که توجه به آنها در حوزه سیاست، میتواند برای عبور از اقتدارگرایی راهگشا باشد. ماهیت اجتماعی زبان، تغییرپذیری، تکاملپذیری، مرکز زدایی، بیپایان بودن تفاوتها و عدم تثبیت معنایی برخی از این ویژگیهای هستند
    کلید واژگان: ساختارگرایی, پساساختارگرایی, اقتدارگرایی, بازیهای زبانی, مکمل
    Farhad Badiee *, Alireza Aghahosseini, Ali Alihosseini, Seyed Javad Emam Jomeh Zadeh
    The analysis of authoritarianism in political systems, using theories presented in the field of philosophy of language, has been the main basis of this article. The main question of this article was: which components in poststructuralism can be used to start the process of passing authoritarianism and what will this transition look like from a poststructuralist point of view? In order to reach the answer, first by using the descriptive method of poststructuralism, of course, based on the views of Wittgenstein and Derrida, explanations are provided and an attempt has been made to determine the components inside it. After that, an attempt has been made to analyze authoritarianism in politicalsystems by using the components of poststructuralism. After that, the transition from authoritarianism has been considered and an attempt has been made to provide explanations about how to transition from a poststructuralist point of view. In the end, there are explanations about the type of government that is closer to the characteristics of poststructuralism. The main result of this article is that there are features of poststructuralism that paying attention to them in the field of politics can be a way to overcome authoritarianism. The social nature of language, changeability, evolvability, decentralization, endless differences, and lack of semantic fixation are some of the characteristics.
    Keywords: structuralism, Poststructuralism, Authoritarianism, Language Games, Supplement
  • علیرضا آقا حسینی، رضا نجفی*، حسین ظفری دوازده امامی

    این پژوهش به بررسی آراء رضا داوری اردکانی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین متفکران چهل سال اخیر در جمهوری اسلامی ایران می پردازد؛ تا نسبت به علل گسست معرفت شناسی در آراء و اندیشه های او نایل شود. سوال اصلی پژوهش این است که چگونه شرایط سیاسی و اجتماعی ایران پسا انقلاب اسلامی، موجب شد تا داوری اردکانی آثار دوره متاخر خود را متفاوت از آثار اولیه ارایه نماید؟ لازم به ذکر است حیات علمی داوری اردکانی دو بعد دارد. یک بعد عقیدتی واعتقادی و بعد دیگر؛ سیاسی- فلسفی. بر اساس آثار و یافته ها، داوری در بعد اول تغییر خاصی نداشته است، اما دربعد دیگر آن که به دو دوره تقسیم بندی گردیده، دچار گسست معرفت شناختی شده است. دوره اول حیات علمی داوری اردکانی، غرب زدگی و به چالش کشیدن غرب که مرکز ثقل پروبلماتیک است ودوره متاخر او گفتمان توسعه و توسعه نیافتگی است که به محور بنیادین تفکر او تحول پیداکرده است. در این پژوهش تلاش شده طبق چارچوب نظری لویی آلتوسر، زمینه های شکل گیری دوره اول و علل و عوامل گسست در دوره دوم که همان توسعه و توسعه نیافتگی است موردبررسی قرارگرفته و رویکرد علمی آن از نگاه داوری اردکانی بیان گردد. در انتها، با مقایسه این دو دوره، پیامدهای جدی آن مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است.

    کلید واژگان: پروبلماتیک, غرب زدگی, گسست معرفتی, موجودبینی, وجودبینی
    Alireza Agha Hosseini, Reza Najafi *, Hossein Zafari Davazdah Emami

    This research examines the opinions of Reza Davari Ardakani as one of the most influential thinkers of the last forty years in the Islamic Republic of Iran; To reach the causes of epistemological discontinuity in his opinions and thoughts. The main question of the research is how the political and social conditions of Iran after the Islamic Revolution caused Dari Ardakan to present his later works differently from his early works? It should be noted that the scientific life of Ardakani's judgment has two dimensions. one ideological dimension and another dimension; Political-philosophical. According to the works and findings, arbitration has not changed in the first dimension, but in the other dimension, which is divided into two periods, it has suffered an epistemological break. The first period of Ardakani's academic life is westernization and challenging the West, which is the center of problematic gravity, and his later period is the discourse of development and underdevelopment, which has evolved into the fundamental axis of his thinking. In this research, according to Louis Althusser's theoretical framework, the formation grounds of the first period and the causes and factors of discontinuity in the second period, which is development and underdevelopment, have been investigated and its scientific approach has been expressed from the perspective of Ardakani. Finally, by comparing these two periods, its serious consequences have been analyzed.

    Keywords: Problematic, Westernization, Epistemological discontinuity, Existentialism
  • مریم قربانی، حسین مسعودنیا*، علیرضا آقاحسینی

    پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی تضاد بین عین و ذهن افراد از طریق واکاوی نظام معنایی آنها درباره پدیده تضاد انجام شده است. روش پژوهش از نوع ترکیبی و راهبرد اکتشافی متوالی است. در مرحله کیفی پژوهش از روش مصاحبه ای و در مرحله کمی از روش پیمایش استفاده شد. جامعه مطالعه شده، دانشجویان شهر اصفهان است. تعداد نمونه در مرحله کیفی پژوهش 30 نفر و در مرحله کمی 250 نفر است. شیوه نمونه گیری در مرحله کیفی، اشباع نظری و در مرحله کمی، خوشه ای است. برای تحلیل داده ها در مرحله کیفی از شیوه کدگذاری و در مرحله کمی از رویکرد مدلسازی معادله ساختاری PLS استفاده شده است. یافته های مرحله کیفی پژوهش نشان دهنده شکل گیری نظام معنایی دانشجویان درباره پدیده تضاد بین فکر و رفتار سیاسی پیرامون تعدادی مقوله عمده و یک مقوله هسته به نام «بی اعتمادی سیاسی» است. یافته های مرحله کمی پژوهش بیان کننده این است که میانگین متغیر تضاد در جامعه آماری پژوهش بالاتر از حد متوسط است. متغیرهای مستقل پژوهش در حد نسبتا بالایی توان تبیین متغیر تضاد را دارند و در الگوی تجربی پژوهش تاثیر بی اعتمادی سیاسی بر روی تضاد، مثبت و در سطح 0.001 معنی دار است. متغیرهای دموکراسی، وفاداری به نظام و امیدواری برای آینده بهتر تاثیر معنی دار و منفی روی بی اعتمادی سیاسی دارند. و متغیرهای فرهنگ غیر مدرن و هویت ملی تاثیر معنی داری بر بی اعتمادی سیاسی ندارند.

    کلید واژگان: دموکراسی, ضعف فرهنگی, ناسیونالیسم, وفاداری به نظام, امیدواری, بی اعتمادی سیاسی, تضاد بین فکر و رفتار سیاسی
    Maryam Ghorbani, Hossein Masoudnia *, Alireza Aghahosseini

    The purpose of this study is sociological explanation of the contradiction between thought and political behavior of individuals through investigating their semantic system about contradiction. It was carried out using combination research and sequential exploration strategy. In the qualitative section, interview was employed and in the quantitative section, field study was utilized. The statistical population included the university students in Isfahan City. The sample size was equal to 30 persons in the qualitative section and 250 persons in the quantitative section. Theoretical saturation was used in the qualitative section and cluster sampling was used in the quantitative section. Data analysis was conducted through coding in the qualitative section and PLS structural equation modeling in the quantitative section. The findings of the qualitative section reveal creation of the students' semantic system about the contradiction between political thought and behavior around a number of main categories and a core category known as "political distrust". The findings in the quantitative section show that mean of contradiction in the statistical population is above average. The independent variables can explain contradiction at a relatively high level. In the empirical model, the effect of political distrust on contradiction is positive and significant at the level 0.001. Variables such as democracy, loyalty to the system, and hope for a better future have a negative and significant effect on political distrust. Moreover, non-modern culture and national identity do not have a significant effect on political distrust.

    Keywords: Cultural Weakness, Nationalism, Loyalty to the System, Hope, Political Distrust, Contradiction between Political Thought, Behavior
  • مریم حایک، علیرضا آقاحسینی*، علی علی حسینی
    طرح مساله

    از اواسط دهه دوم نظام جمهوری اسلامی، ظهور بخشی از جریان «نواندیشی دینی» در چارچوب گفتمان پسا مدرن، هویت زنانه جدیدی را در برابر هویت زنانه گفتمان انقلاب ایجاد کرد. با گذشت سه دهه از تلاشهای این جریان در جهت مفصلبندی هویت نوین زنانه، مطالباتی از سوی زنان برای تغییر در برخی از مسایل اجتماعی شکل گرفت و منجر به ایجاد چالش هایی در برابر هویت زنانه گفتمان انقلاب شد. با توجه به تحولات، آیا وضعیت زنان ایران و مطالبات نوین آنان را می توان در مسیر تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی ارزیابی کرد؟

    روش

    این مقاله ابتدا با بهره گیری از رویکرد گفتمانی لاکلایو و موفه به تحلیل تعارض هویت زنانه گفتمان های انقلاب اسلامی و پسا مدرن و دال های شناور دو گفتمان پرداخته است. آنگاه با تاسی به روش شناسی تحلیلی- تجربی، عملکرد وابستگان به دو گفتمان درخصوص سه موضوع مورد منازعه را تحلیل کرده و روند حرکت وضعیت زنان را نشان داده است.

    یافته ها و نتایج

    این مقاله تعارض هویت زنانه گفتمان های انقلاب اسلامی و پسا مدرن را در مسیر تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی ارزیابی می کند و پیشنهاد می دهد وابستگان گفتمان انقلاب، تحول اندیشه ای ایجاد شده در حوزه هویت زنانه جامعه را به عنوان یک گفتمان رقیب برای هویت زنانه گفتمان انقلاب به رسمیت شناخته و انتقال گرایی گفتمانی را به مثابه پاسخی به شرایط نوین جایگزین آشفتگی رادیکال نواندیشان دینی نمایند. چنانکه خواهد آمد انتقال گرایی تمکین به گفتمان سکولار پسامدرن نیست بلکه فراخوانی عالمانه و دردمندانه برای راه حل ها و راهبردهای بدیل دینی و شرعی است.

    کلید واژگان: هویت زنانه, گفتمان پسا مدرن, گفتمان انقلاب اسلامی, مطالبات نوین زنان, جنبش اجتماعی
    Maryam Hayek, Alireza Aghahosseini *, Ali Alihosseini
    Introduction

    By the mid second decade of the Islamic Republic of Iran, the emergence of a part of "the new religious Thinking" created a new feminine identity against the feminine identity of the revolutionary discourse. After three decades of efforts by this movement to articulate a new feminine identity, demands were raised by women leading to challenges against the feminine identity of the revolutionary discourse. Considering such developments, can the situation of Iranian women and their new demands turn to a social movement?

    Method

    First, this article exploits the discourse analysis of Laclau and Mouffe to analyze the conflict between feminine identity of the Islamic Revolution and that of the new religious thinking. Second, In the light of discourse analysis, an attempt will be made to demonstrate that "temporality" has been a decisive element in the emergence of new discourses, and it is in and through such a consideration that new identities question de-constructively the foundation of any ruling discourse welcoming new aspects of a new forming discourse step by step.

    Findings and Results

    Based upon discursive temporality, this article evaluates the conflict between the feminine identity of the discourses of the Islamic Revolution and that of new religious thinking on the direction to become a social movement and suggests that the guardians of the revolutionary discourse recognize the developments of such new religious innovations in the domain of feminine identity as a rival discourse. By the recognition of this rival feminine identity, they will take to consideration the moment of transformism as a response to the new changing conditions: social movement. As it follows, transformism does not mean a thorough admission   to a rival discourse, but it adheres to a wise calling of alternative religious solutions and strategies. It is wise because discourse analysis as an analytical strategy signifies the historicity and temporality of discourses. Transformism is a discursive response to the historicity and temporality of any dominant discourse, including the discourse of the feminine identity of the Islamic Revolution, where the dominant discourse conforms to new requirements and realities.

    Keywords: Women's Identity, Postmodern Discourse, Islamic Revolution Discourse, Women's New Demands, Social Movement
  • جعفر رضایی*، علی علی حسینی، سید جواد امام جمعه زاده، علیرضا آقاحسینی

    تحلیل مقایسه ای عدالت اجتماعی در عملکرد دولت سازندگی و دولت عدالت محورچکیده:هدف این پژوهش ، بررسی و تحلیل عدالت اجتماعی در دولت های هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد است . مبنای بررسی و تحلیل در این پژوهش شامل سخنرانی های روسای جمهور، لوایح اصلی تنظیمی دو دولت، گزارش های رسمی دولتی و اقدامات اجرایی دولت های مورد بررسی می باشد . پرسش اصلی این است که وجوه تشابه و تفاوت عدالت اجتماعی در عملکرد دولت سازندگی و دولت عدالت محور چه بوده است؟این مقاله بر این فرض استوار است که عدالت اجتماعی مسیله اصلی بوده ،اما تعریف و مصادیق آن متفاوت بوده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای تلاش شده با تاکید بر اهمیت عدالت در نظام جمهوری اسلامی ایران،عدالت در تیوری و عمل دردولت های هاشمی و احمدی نژاد مورد بررسی و واکاوی قرارگرفته است.یافته های این مقاله نشان داده است که علی رغم تلاش این دولت ها جهت تحقق عدالت اجتماعی،تعریف و مصادیق عدالت از دیدگاه آنها متفاوت بوده ،هاشمی «رشد اقتصادی» را کانون نظریه عدالت خود می داند،احمدی نژاد «بر توزیع عادلانه فرصت ها و امکانات برای همه» تاکید دارد.دولت های مذکور اگر چه تلاش نمودند در برنامه های توسعه ای و عملکرد خود به موضوع عدالت اجتماعی بپردازند،اما در هریک از دولت های مذکور از عدالت برداشتی مناسب با روح عملکردی آن دولت صورت گرفته و نمود یافته است.

    کلید واژگان: عدالت اجتماعی, برنامه های توسعه, دولت سازندگی و دولت عدالت محور
    Jafar Rezaei *, Ali Alihosseini, Syed javad Emamjomehzadeh, Alireza Aghahosseini

    Comparative analysis of social justice in the performance of constructive government and justice-oriented governmentAbstract:The purpose of this study is to study and analyze social justice in the governments of Hashemi Rafsanjani and Ahmadinejad. The basis of review and analysis in this study includes speeches of presidents, the main regulatory bills of the two governments, official government reports and executive actions of the governments under review. The main question is what are the similarities and differences between social justice in the performance of the constructive government and the justice-oriented government? This article is based on the assumption that social justice was the main issue, but its definition and examples were different. In this article, using the method of comparative analysis with emphasis on the importance of justice in the system of the Islamic Republic of Iran, justice in theory and practice in the Hashemi and Ahmadinejad governments has been studied and analyzed. The findings of this article show that Ali Despite the efforts of these governments to achieve social justice, the definition and examples of justice are different from their point of view. Hashemi considers "economic growth" as the center of his theory of justice, Ahmadinejad emphasizes "fair distribution of opportunities and facilities for all." Although the above-mentioned organizations tried to address the issue of social justice in their development and performance programs, but in each of the mentioned governments, a proper perception of justice has been done and reflected in the functional spirit of that government.

    Keywords: social justice, development programs, government building, government
  • علی علی حسینی *، سید محمدجواد میرخلیلی، علیرضا آقاحسینی

    هدف پژوهش حاضر بررسی زمینه‌های درونی ناامنی هستی‌شناختی رژیم صهیونیستی است. پژوهش بر این فرض استوار است که مورخین جدید و جامعه‌شناسان انتقادی در قالب جنبش پساصهیونیسم، با تردیدافکنی در بنیان‌های دو اسطوره‌ی «سرزمین موعود» و «قوم برگزیده» - که شیرازه هویت صهیونیسم محسوب می‌شود - امنیت هستی‌شناختی این رژیم را به مخاطره افکنده‌اند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان می‌دهند که رژیم صهیونیستی در مواجهه با ناامنی هستی‌شناختی، به‌سوی سیاست «امنیتی‌کردن هویت» روی آورده است تا با استفاده از یک روایت اصلی انتخابی و یکنواخت، ناامنی هستی‌شناختی و مشکله‌ی هویتی خود را حل کند

    کلید واژگان: امنیت هستی شناختی, سرزمین موعود, صهیونیسم, قوم برگزیده, اسرائیل
    Ali Alihosseini *, Seyed MohammadJavad Mirkhalili, Alireza Aghahosseini

    The purpose of this study is to investigate the internal contexts of the ontological insecurity of the Zionist regime. The research is based on the assumption that modern historians and critical sociologists in the form of the post-Zionist movement have jeopardized the ontological security of the regime by questioning the foundations of the two myths of the "Promised Land" and the "Chosen Nation" - the head of Zionist identity. The research method is descriptive-analytical and the results show that the Zionist regime has turned to the policy of "securing identity" in the face of ontological insecurity to solve its ontological insecurity and identity problem by using a single, selective and uniform narrative.

    Keywords: Ontological Security, Promised Land, Zionism, Chosen People, Israel
  • علیرضا آقاحسینی*، زهرا بهزادی
    این مقاله درصدد است تا نشان دهد که دو فیلسوف می توانند در دو گستره جغرافیای متفاوت و در فاصله چند قرنی به همدیگر نزدیک شوند و به رغم فاصله ها و بلکه تفاوت ها به یکدیگر پیوند بخورند. نویسندگان مقاله دست آنها را در دست یکدیگر قرار دهند؛ گفت وگو و هم زبانی. بنابراین تلاش خواهد شد شباهت ها و تفاوت ها برجسته شده، با تکیه بر منطق شالوده شکنی اولا نوآوری های صدرالمتالهین به بحث گذاشته شود؛ ثانیا در پرتو راهگشایی های دریدایی امکان فراروی از اندیشه صدرا مورد توجه قرار گیرد. در این زمینه نقد که از اصول اصلی شالوده شکنی است، در مشیء صدرالمتالهین بررسی می شود. یافته هاحاکی از این است که با وجود رگه های مشترک شالوده شکنانه ای میان اندیشه دریدا و صدرالمتالهین،در پاره ای از امور با یکدیگر متفاوت می شوند. پدیدارشناسی نگاه دریدا تنها ناظر بر ساحت پرتاب شدگی انسان به زیست جهان حاضر است، درصورتی که صدرالمتالهین ضمن بااهمیت تلقی کردن این زیست بوم مرگ را پایان دازاین هایدگری و سوژه دریدایی به حساب نمی آورد. صدرالمتالهین با وجود شروع می کند و به مسئله مهم زمان مندی و حرکت جوهری می رسد، اما نقطه عزیمت دریدا دازاین و امکانات فراروی اوست که پیوندی ناگسستنی با زمان مندی می یابد. فهم هرمنوتیکی صدرالمتالهین در تلاش است تا نیت مولف را به قدر استعداد تبیین نماید، حال آنکه در نگاه شالوده شکنانه دریدا امکان کشف نیت مولف یا شارع مقدس مطرح نیست. فهم آن چیزی است که در اندیشه مفسر نقش می بندد. در نگاه شالوده شکنانه دریدا، نوعی بدبینی تجدیدشده نسبت به آنچه ایجاب و اثبات می شود، همواره وجود دارد، اما صدرالمتالهین در روند کلی شالوده شکنانه خود استکمال و اشتدادهای وجودی را می بیند که از دیدگاه دریدایی می توان وی را در زمره نگاه های افلاطونی طبقه بندی کرد. با ملاحظات مذکور، این مقاله این نظر را دنبال خواهد کرد که شالوده شکنی های دریدایی شخص خود دریدا را به دست شالوده شکنی می سپرد، اما شالوده شکنی های صدرایی صرفا نقادی ها را متوجه زمانه پر شر و شور صفویه می نماید! بدون اینکه او خود نیز در معرض چنین واسازی قرار گیرد.
    کلید واژگان: حکمت متعالیه, دریدا, شالوده شکنی, کسر الاصنام (بت شکنی)
    Alireza Aghahosseini *, Zahra Behzadi
    This study analyzes Mullah Sadra's critiques and innovations and among Islamic philosophers finds his thoughts and attitudes close to the concept of Derrida's "deconstruction "more than anyone else. Accordingly, article introduces Mulla sadra as a dissident and unhappy thoughtful philosopher with radical questioning style that although many do not consider him as a political thinker- Because he has not entered the political sphere-but according to harsh criticism towards Himself contemporary superficials Sufis and with Drawing Transcendental Wisdom, we can put him among Political theorists and philosophers. Mulla sadra propound Innovative topics in Mystical and philosophical sphere like existence, Substantial Motion and Bodily resurrection that seems representing such plans and reveling Adversity of Safavid government. His critique pushed him forward to find a deconstructionist language. In this regard, criticism, exposing contradictions and otherness that is the main factor of “deconstructing”, will be examined in Mullah Sadras Platform. The findings indicate that there are comunalities between Sadra and Derrida. However, we face the fact that in some of issues these two chracters are different from one another. Derrida’s ideology on phenomenology focuses only on human throwness to being in the present world; however, Mullah Sadras emphasizes on the significance of ecology and does not believe that death is the end of Heidegger’s Dasein and Derrida’s subject. Mullah Sadra’s Hermeneutic meaning attempts to determine the author’s intention based on the capacity, While from Derrida’s deconstructionist view, author death is of utmost importance. Derrida’s deconstructionist view contains continuously renewed pessimism toward things affirmed and approved. In contrary, Mullah Sadra believes in illustrative seeking perfection and aggravation in his total deconstructionism. That is, human ignorance is obviating the vitiations specific to his time in this condition.
    Keywords: Derrida, Dconstruction, Sadra mysticism, Transcendent Wisdom, Heidegger
  • سید محمدجواد میرخلیلی، علیرضا آقاحسینی*

    اسراییل که به جهت تصنعی بودنش در منطقه خاورمیانه، از بدو تاسیس گرفتار دغدغه بقا بود، پس از گذران چهار جنگ بزرگ پیروزمند در برابر دولت‌های عربی، توانست اطمینان نسبی از امنیت مرزهایش را به دست آورد. همین حس تضمین بقا، زمینه‌ای ایجاد کرد تا اسراییل درگیر بحث‌های عمیق‌تری شود که اهمیت آن فراتر از امنیت فیزیکی بود. نضج گیری ناامنی هستی شناختی اسراییل در پرتو امنیت نسبی فیزیکی، با جدال بر سر حافظه ملی و تاریخ‌نگاری صهیونیسم آغاز گشت. بازخوانی داستان‌های روایت‌ شده صهیونیسم که دیگر تجلی یک خاطره مشترک و متداوم و غیرمنقطع تاریخی نبود، فرد یهودی را دچار فقدان احساس منسجمی نسبت به پیوستگی و ادامه‌دار بودن سرگذشت خویش نمود به نحوی که او اکنون، زمان را هم‌چون رشته‌ای از لحظه‌های ناپیوسته درک می‌کند. در این میان آن‌چه بیش از همه صهیونیسم را دچار ناامنی هستی‌شناختی نمود، تردید‌افکنی در بنیان‌های دو اسطوره «سرزمین موعود» و «قوم برگزیده» بود که شیرازه هویت صهیونیسم محسوب می‌شود. روش انجام این پژوهش اسنادی– تحلیلی است و یافته‌های این پژوهش مبین آن است که رژیم صهیونیستی در مواجهه با ناامنی هستی‌شناختی، به سوی سیاست «امنیتی کردن هویت روی آورده است.

    کلید واژگان: سرزمین موعود, قوم برگزیده, امنیت هستی شناختی, امنیتی کردن
  • علیرضا آقاحسینی*، سارا ویسی
    این مقاله تلاشی است که با روش تحلیلی، به طرح دو ابرروایت «دینی» و «سیاسی» می پردازد و سپس آنها را در چارچوب نظریه شالوده شکنی دریدا به چالش می کشد؛ از این رو دریدا در مقابل روایتی از مسیحیت که آن را مقرر در متن و ذهن شارع، منحصر به نهادهای سنتی و در اختیار متولیان رسمی آن معرفی می کند و به بازگویی مفاهیمی نظیر «هدیه»، «ایثار»، «بخشایش»، «موعودگرایی» و... که همواره به گفتمان کلاسیک مسیحیت تعلق دارند، می پردازد. شالوده شکنی همچنین در مقابل روایتی که بقای «دموکراسی لیبرال» و نظام سیاسی مبتنی بر آن را بعد از فروپاشی شوروی و اضمحلال کمونیسم، به منزله پایان تاریخ، آخرین مرحله تکامل ایدئولوژیکی بشر و شکل نهایی دولت تلقی می کند، می کوشد تا ضمن ارائه ضعف و کاستی های آن، با اعطای معنایی تازه به مفهوم «دوستی»، بر بنیاد برادری ناگسستنی، نامشروط و جهانی، نویدبخش شیوه تازه ای از سیاست با عنوان «جماعتی بدون جماعت» و دموکراسی اصیل تری با عنوان «دموکراسی در راه» باشد.
    کلید واژگان: پایان تاریخ, دموکراسی در راه, دوستی, شالوده شکنی دریدا, متن, مسیحیت
    Alireza Aghahosseini *, Sara Veysi
    This article is an attempt by the analytical method to study two meta-narrative "religious" and "political" and then challenge them in the framework of Derridas Deconstruction, so Derrida against a version of Christianity that it provided in the text mind founder, sole custodians of traditional institutions and the formal introduction of the screw, recounting concepts such as "gift", "sacrifice", "forgiveness," "messianism" and that Christianity has always belong to the classic discourse. Deconstruction also the narrative that the survival of "liberal democracy" and its political system based on the Soviet Union and the collapse of communism after the collapse, as the end of history, the last stage of human ideological evolution and the final form of government as a screw attempts to in presenting its weaknesses and limitations, giving new meaning to the concept of "friendship" based on the unbreakable brotherhood, unconditional and universal, promising practices new policy as a "community without community" and democracy as original " democracy to come "is.
    Keywords: Derrida's Deconstruction, Text, Christianity, liberal democracy, democracy to come, friendship, The End of History
  • محسن رضایی جعفری *، علی علی حسینی، علیرضا آقاحسینی، محمدرضا دهشیری

    با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، تقابل و چالش‏های فرهنگی و اجتماعی ایران با غرب به سطح نظام سیاسی مستقر منتقل شد. بر این اساس، جمهوری اسلامی ایران با فعال سازی راهبرد عدم تعهد در قبال قدرت های استعمارگر در سیاست بین الملل و نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، ساخت جدیدی به سیاست خارجی خود بخشید. تحولات جهانی به خصوص پس از فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد نظم جهانی جدیدی به وجود آورد که در این نظم جهانی جدید، هزینه‏های پیگیری آرمان های انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن به تدریج افزایش یافت. از آنجاکه تحلیل‏های متفاوتی از آینده نظم جهانی شده که هر یک از آن‏ها مبانی نظری و تبعات راهبردی خود را داراست؛ پرسش اصلی این مقاله آن است که کدام تحلیل از نظم جهانی در عین وفاداری به اهداف و آرمان‏های انقلاب اسلامی، می‏تواند ما را به سوی تفاهم نسبی با غرب و کاهش هزینه‏های تقابل و تعارض کنونی رهنمون سازد؟ در پاسخ به این پرسش و با بهره‏گیری از نظریه هرمنوتیک این فرضیه مطرح شده است که تبیین نظم جهان بر اساس رویکرد نظری هرمنوتیک انتقادی، امکانات راهبردی مناسبی برای کاهش هزینه‏های نظام در عین حفظ ارزش های آرمانی انقلاب اسلامی را فراهم می‏سازد. یافته‏های این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی به تجزیه وتحلیل مباحث پرداخته است، نشان می‏دهد اتخاذ رویکرد معرفتی هرمنوتیک رهایی‏بخش امکان تدوین سیاست های راهبردی هماهنگ در حوزه های مختلف چالش‏های میان ایران و غرب، راه برون‏رفت مناسبی برای مسئله یادشده است.

    کلید واژگان: نظم جهانی, جهانی شدن, هرمنوتیک, استراتژی (راهبرد), سیاست خارجی, غرب
    Mohsen Rezaei Jafari *, Ali Alihosseini, Alireza Aghahosseini, Mohammadreza Dehshiri

    With the victory of the Islamic Revolution of Iran in 1979, cultural and social challenges between Iran and the West were transferred to the level of the established political system. Accordingly, the Islamic Republic of Iran, through the activation of its non-alignment strategy towards colonial powers in international politics, and the denial of any kind of dominance and submission shaped a new foreign policy. Global developments, especially after the collapse of the Eastern Block and the end of the Cold War, led to the creation of a new world order. The main problem is that, in the new world order, the costs of pursuing the ideals of the Islamic Revolution and its resulting system gradually increased. Since there are different analyses about the future of the world order, each of which has its theoretical foundations and its strategic implications, the main question of this article is which analysis of the world order, while loyal to the goals and ideals of the Islamic Revolution, can lead us to a relative mutual understanding with the West and to reduce the costs of current conflict and confrontation. The hypothesis of this article is that the explanation of the world order based on the theoretical approach of critical hermeneutics provides the appropriate strategic means to reduce the cost of the system while preserving the ideal values of the Islamic revolution. The findings of this descriptive - analytical research show that the adoption of an epistemological approach to emancipatory hermeneutics makes it possible to formulate coordinated strategic policies in different aspects of challenges between Iran and the West.

    Keywords: world order, globalization, hermeneutics, strategy, foreign policy, West
  • علی کمالی، علیرضا آقاحسینی*، حسین مسعودنیا، امیر مسعود شهرام نیا

    هویت از جمله مهم ترین عوامل موثر در ضریب امنیتی جوامع معاصر ارزیابی می شود که متناسب با آن می توان نسبت به شناخت و تحلیل فرصت ها و تهدیدات امنیت ملی اقدام کرد. از این منظر موضوع چندپارگی هویتی وارد مطالعات امنیتی شده است. در پژوهش پیش رو با رویکردی توصیفی-تحلیلی به واکاوی جایگاه «هویت» در امنیت سازی رژیم صهیونیستی با استفاده از نظریه «برساخت گرایی»، پرداخته شده است. با توجه به تقابل راهبردی جمهوری اسلامی ایران با این رژیم نامشروع، نتایج پژوهش می تواند در اختیار نهادهای سیاسی و امنیتی ذی ربط قرار گیرد و در مدیریت سیاست ها و تقویت منافع ملی ایران و مصالح جهان اسلام، به کار آید. سوال اصلی عبارتست از وضعیت بحران هویتی در جامعه اسرائیل چگونه است؟ نتایج به دست آمده دلالت بر آن دارد که رژیم صهیونیستی با تعریف منبع «سرزمین موعود»، «هویت واحد تاریخی» و «فرهنگ یهودی» در تلاش برای ترمیم خلا هویتی سه گانه «مکان»، «زمان» و «فرهنگ مشترک» خودش و رهایی از وضعیت بحرانی ناشی از چندپارگی هویتی است. اگرچه رژیم صهیونیستی در این زمینه تلاش بسیاری کرده، لیکن در فرایند هویت بخشی، بامعضلاتی مواجه شده؛ چالش هایی نظیر «سکولاریسم و الحاد»، «اختلافات طایفه ای»، «چندزبانی» و دیگر موارد که می تواند در کانون توجه راهبردنگاران ایران قرار گیرد.

    کلید واژگان: هویت, بحران هویت, هویت سازی, برساخت گرایی, اسرائیل, رژیم صهیونیستی
    Ali Kamali, Alireza Aghahoseini*, hossein masoudnia, Amir Masud shahramnia

    Diversity and plurality of forms of identity in fragmented societies is one of the most important factors which threatens security of any countries. Statesmen and elites resort to some identity-building resources and carrying on strategies and policies in using them, in order to create a partial integrity and fill the Identity Vacuum. This research by using a descriptive-analytic method and based on constructivism, tries to provide a description of identity-building resources and categorize them. According to the results, based on three pillars, elites build a comperehensive identity: place/space, time/histort and joint culture. As a case study, by this identity model, we consider Israeli society. Therefore we arrange the approach of the current research in terms of the following question: “What are identity components based on place, time and culture in the society of the Zionist regime?”The results of this research suggest that most identity-building resources of the Zionist regime is fed with the Bible and include "The Promised Land", "historical single identity" and the Jewish Culture. The Jewish Culture also include "Commandments of Judaism" and symbols like "Hebrew language", "myth", "art", "social events" and "religious cover". The challenges facing these resources according to which some of them could be explained in cases like "the distorted Torah", "Multilingualism" and "secularism and atheism.

    Keywords: Identity, Identity Crisis, Identity Building, Constructivism, Israel, Zionist Regime
  • جعفر رضایی*، علی علی حسینی، سیدجواد امام جمعه زاده، علیرضا آقاحسینی
    عدالت از کانونی ترین آموزه های قرآنی و اسلامی است که در اندیشه های سیاسی - اجتماعی رهبران انقلاب اسلامی همانند امام خمینی و شهید آیت الله مطهری بازتاب بسیاری یافته است. اما به رغم آن که شعار عدالت اجتماعی و اجرای آن از سیاست های اصلی دولت های بعد از انقلاب بوده، مسئله عدالت در کارنامه جمهوری اسلامی تا به امروز وضعیت مطلوبی نداشته است. بر این اساس، این پرسش مطرح می شود که چرا با همه سفارش هایی که در آموزه های دینی و تاکید رهبران انقلاب در باب عدالت اجتماعی و مباحث مربوط به آن وجود دارد عدالت در جامعه ما حضوری شایسته ندارد؟ در این مقاله با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای تلاش می شود با تاکید بر عدالت از دیدگاه رهبران انقلاب اجرای برنامه های توسعه دولت های بعد از انقلاب مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته، تا میزان انحراف آن ها از مفهوم عدالت از دیدگاه رهبران انقلاب روشن شود و آسیب های ایجاد شده شناسایی و راه کارهای اصلاح برای تقویت و تداوم حیات و استمرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هموار گردد.
    کلید واژگان: عدالت اجتماعی, برنامه های توسعه, آسیب شناسی و رهبران انقلاب
    Jafar Rezaei *, Ali Alihosseini, Javad Imamjomehzadeh, Alireza Aghahosseini
    Justice is one of the most attentive Qur'anic and Islamic instructions that have come to light in the political and social ideas of the leaders of the Islamic Revolution, such as Imam Khomeini and the martyr Ayatollah Motahari. But despite the fact that the slogan of social justice and emphasis on its implementation as one of the main policies of the post-revolutionary administrations, the issue of justice in the Islamic Republic's record has not been favorable to this day. Accordingly, the question arises why, with all the orders that religious teachings and the emphasis of the leaders of the revolution on social justice and its related issues, justice in our society has not got the deserved attention? In this paper, using a comparative analysis method, it is attempted by emphasizing justice from the viewpoints of the leaders of the revolution, to explore the implementation of post-revolutionary government development plans in order to clarify the extent of their divergence from the notion of justice from the point of view of the leaders of the revolution and to Identify the damage caused it and remedy the ways to strengthen and sustain the life of the Holy state of the Islamic Republic of Iran.
    Keywords: Social Justice, developmental plans, pathology, revolution leaders
  • محسن رضایی جعفری، علی علی حسینی *، علیرضا آقاحسینی، محمدرضا ده شیری
    وجهی از جهانی شدن، هژمون شدن برخی از ارزش هایی است که غرب و به خصوص ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم درصدد گسترش آنها بوده است. این رویکرد از جهانی شدن به دنبال ایجاد نظمی مبتنی بر سلسله ‏ارزش های لیبرالیستی است و نظم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطبق با تفاسیر غربی ترویج داده می شود. به همین دلیل به نظر می رسد چالش تفاسیر متعارض در باب ارزش های جهانی، یکی از مهم ترین چالش های عصر کنونی باشد. سوال اصلی مقاله این است که چگونه می توان راه حلی نظری برای عبور از چالش تفاسیر متعارض از مفاهیم و ارزش های جهانی یافت؟ بر این اساس در مقاله حاضر ابتدا تلاش می شود تا چالش های ارزش هایی که موسوم به جهانی اند را دریابیم، سپس نشان خواهیم داد که به فرض وجود ارزش های جهانی، ضمانت اجرایی نیز برای اجرای آنها وجود ندارد. راه حل این مقاله، طرح یک مبنای معرفتی برای مقابله با تفاسیر متعارض و توافق بر روی مفاهیم و ارزش های جهانی بر مبنای هرمنوتیک انتقادی (رهایی بخش) است. فرضیه این نوشتار این است که با اتخاذ یک روش هرمنوتیکی برمبنای کنش های ارتباطی مداوم، بازاندیشی ها و ادراکات بین الاذهانی؛ تفاهم ها و توافق ها صورت بندی می شوند و این رویکرد می تواند منافع سایر دیدگاه ها از جمله ایران و غرب را به طور متقابل و هرچند نسبی تامین کند و آن ها را از جریان میراث بی پایان تاریخ به سوی تفاهم و رهایی بخشی رهنمون کند.
    کلید واژگان: هرمنوتیک انتقادی, امپریالیسم, جهانی شدن, حقوق بشر, عقلانیت ارتباطی
    Mohsen Rezaei Jafari, Ali Alihosseini*, Ali Reza Aghahosseini, Mohammad Reza Dehshir
    An aspect of globalization is the hegemony of some of the values ​​that the West and especially the United States have been seeking to expand after World War II. This globalization approach seeks to establish a system based on a series of liberal values, and the political, economic, and cultural order is promoted in line with Western interpretations. For this reason, the challenge of conflicting interpretations of global values ​​seems to be one of the most important challenges of the present era. The main question of this article is how can we find a theoretical pathway to overcome the challenge of conflicting interpretations of global concepts and values? Accordingly, in the present paper, we first try to find out the challenges of the so-called global values, then we will show that there is no guarantee of execution for global values. The solution presented in this paper is the design of an epistemic basis for dealing with conflicting interpretations and an agreement on global concepts and values ​​based on critical (relief) hermeneutics. The hypothesis of this paper is that by adopting a hermeneutic method based on continuous communication actions, rethinking and interpersonal perceptions, understandings and agreements, this approach can serve the interests of other perspectives Including, inter alia, Iran and the West, and, albeit in relative terms, lead them from the continuation of the everlasting legacy of history to reconciliation and liberation.
    Keywords: critical hermeneutics, imperialism, globalization, human rights, communication rationality
  • علیرضا رضاخواه*، علیرضا آقاحسینی
    بررسی تاریخی کاربرد قدرت نرم در دستگاه دیپلماسی امریکا به عنوان یکی از ابزارهای پیشبرد سیاست خارجی نشان می دهد، این کشور از الگوهای متفاوتی برای بهینه سازی دستاوردهای خود در این رابطه بهره می گیرد. مقاله پیش رو می کوشد با بررسی «استثناگرایی امریکایی» به عنوان مهم ترین مولفه شکل دهنده به هویت سیاسی امریکا، به گونه شناسی قدرت نرم در این کشور بپردازد. در این پژوهش از الگوی تحلیلی والتر راسل مید در تبیین سنت های سیاسی امریکا، نظریه قدرت نرم جوزف نای و چهارچوب نظری سازه انگاری به ویژه نظریه های الکساندر ونت در زمینه هویت استفاده شده است.
    کلید واژگان: استثناگرایی امریکایی, هویت ملی, مداخله گرایی, انزواگرایی, سازه انگاری
    Alireza Rezakhah *, Alireza Aghahosseini
    A historical survey of soft power application in U.S. diplomacy, as a drive force for its foreign policy, indicates that the United States uses a spectrum of diversified models for optimization of its foreign policy achievements. This paper intends to study “American exceptionalism” as the most important component shaping U.S. political identity as an introduction to analysis of soft power typology in this country. The principal question this study embarks on answering is this: What role do the proponents of American exceptionalism play in shaping soft power model in the U.S.? To answer this question, we have tried to use Walter Russell Mead’s analytical model in clarification of the U.S. political traditions, Joseph Nye’s theory of soft power as well as theoretical framework of constructivist theory, Alexander Wendt in particular, on identity. We have hypothesized that the proponents of American exceptionalism play a key role in shaping the mindset and political identity of the U.S. leaders. An isolationist approach to exceptionalism will normally end in the two so-called Jacksonian-Jeffersonian school of thought that result in paradigmatic model of soft power. On the contrary, internationalist approach to American exceptionalism will end in two Wilsonian and Hamiltonian schools of thought that pursue a sort of interventionist model of soft power.
    Keywords: American exceptionalism, National Identity, Interventionism, isolationism, constructivism
  • محسن رضایی جعفری، علی علی حسینی، علیرضا آقاحسینی، محمدرضا دهشیری
    این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که جمهوری اسلامی ایران و غرب در عصر جهانی‏شدن بر اساس چه نگرشی می‏توانند به همکاری و تعامل مطلوب دست یابند؟ فرضیه پژوهش این است که «اتخاذ هرمنوتیک رهایی‏بخش هابرماس بر مبنای گفت‏وگو، کنش و عقلانیت ارتباطی و نقد سنت و پیش‏داوری های تاریخی، در عصر جهانی‏شدن می‏تواند بین ایران و غرب تفاهم و توافقی نسبی ایجاد کند تا منافع‏ متقابل‏شان تامین شود».
    کلید واژگان: هرمنوتیک رهایی بخش, جهانی شدن, عقلانیت, سنت, ایران, غرب
    Mohsen Rezaee Jafari, Ali Ali, Hosseini, Alireza Aqa, Hosseini, Mohammad Reza Dehshiri
    This article intends to explore what approach can help the Islamic Republic of Iran and the West cooperate and interact in a desirable way in the era of globalization. The study's hypothesis is that "adopting Habermas' liberating hermeneutics based on dialogue, action, and communicative rationality as well as criticism of tradition and historical prejudices in the era of globalization can help create understanding and relative agreement between Iran and the West so that their interests can be served."
    Keywords: Liberating Hermeneutics, globalization, rationality, Tradition, Iran, West
  • محسن رضایی جعفری، علیرضا آقاحسینی *، علی علی حسینی، محمدرضا ده شیری
    جهانی شدن، مظهر دوره ای از دگرگونی و تحولات اساسی در زندگی انسان هاست که بر همه عرصه های اجتماعی و با ابعاد متفاوت تاثیر گذاشته است. درباره مفهوم جهانی شدن، تفسیرهای متفاوتی وجود دارد که منبعث از روش ها و گفتمان های خاصی است و نوع مواجهه کشورها و فرهنگ ها با یکدیگر را ترسیم می کند. غرب و ایالات متحده آمریکا به مثابه بازیگران کلیدیدر عصر جهانی شدن، برمبنای نگرش منحصر به فردی که به این مفهوم دارند، می کوشند تفسیر معین و مشخصی از جهانی شدن عرضه کنند که همه روایت های دیگر را به حاشیه می برد و خود به مرجع راستی آزمایی در مواجهه با تفسیرهای متقابل و رقیب تبدیل می شود. این نگاه آمریکا که با امکانات هرمنوتیک روش شناختی قابلیت فهم و توضیح پیدا می کند، به مفهوم و معنای موردنظر مولف (غرب) باور دارد و وجود تفسیرهای متکثر را رد می کند. سوال اصلی مقاله این است که براساس امکانات هرمنوتیک روشی، مبانی تفسیر ایالات متحده آمریکا از جهانی شدن کدام است واین تفسیر چه تاثیری بر مواجهه این کشور با انقلاب اسلامی دارد؟ فرضیه مقاله باور دارد که «ایالات متحده آمریکا براساس سه اندیشه استثناگرایی، پایان تاریخ و جنگ تمدنها، حامل تفسیری تک بعدی و معین از جهانی شدن است که در نزد منتقدان به جهانی سازی معروف شده است. در مواجهه با این تفسیر تحمیلی و سلطه جو، انقلاب اسلامی با به چالش طلبیدن آموزه های لیبرال سرمایه داری و آمریکا، نگرشی چند بعدی و کثرت گرایانه به جهانی شدن دارد و به تعاملی عزت مندانه و سازنده با دیگر ملت ها و فرهنگ ها می اندیشد».
    کلید واژگان: هرمنوتیک روشی, جهانی سازی, جهانی شدن, آمریکا, انقلاب اسلامی
    Mohsen Rezaee Jafari, Alireza Aghahosseini, ali aghahosseini, Mohammadreza Dehshiri

    The advent of the Islamic Revolution of Iran under the leadership of Imam Khomeini, led to some convergences and divergences all around the world, especially in the Islamic world. Convergence with the our revolution can be seen in influencing a significant part of the Ummah of Islam. Divergences are generally associated with the West and among Islamic countries with Wahhabi thinking. Sa’id Haww is a contemporary Syrian scientist and one of the leaders of the Muslim Brotherhood of Syria who met with Imam Khomeini in the early days of the Revolution as one of the Brotherhood leaders and for the sake of congratulating the victory of the revolution to Imam, but over time, he became an opposition and took hostility to the revolution and its leader and has showed and risen in various ways, his opposition to the revolution and Shiite religion!
    The present study analyzes the reasons for changing his position and for this end, uses a descriptive-analytical method and intersection of historical propositions to analyze how Sa’id Haww interacted with the Islamic Revolution and its leadership. This is for the first time that the interaction of the views of one Political-religious personality in the Islamic world in relation to the Islamic Revolution has been analyzed. In light of the results of this research, other differences and divergences among the Islamic Ummah are also getting known and traceable. By this research, it became clear that Sa’id Haww's contradictory personality - which stems from the Salafist thought, Sufi factor and his cost-benefit confrontation - is the source of his opposition to the Islamic Revolution of Iran
    Keywords: Muslim Brotherhood, Imam Khomeini, Islamic Revolution, Sa’id Haww, Convergence
  • سیدجواد امام جمعه زاده، علی علی حسینی، احسان کاظمی، علیرضا آقاحسینی
    رویکردهای رایج نظریه سیاسی را متهم به نادیده گرفتن واقعیت سیاسی، فاقد پروبلماتیک واقعی و بیشتر مشمول حیثیتی انتزاعی و متافیزیکی تفسیر می کنند. پژوهش حاضر مقابل این دیدگاه است و تلاش دارد نظریه سیاسی را درگیر و مشغول واقعیت سیاسی تفسیر کند. بدین منظور این پژوهش در نظر دارد درکی گفتمانی از نظریه سیاسی یونان باستان و رابطه آن با کنش سیاسی -به عنوان معیار و ملاک واقعیت سیاسی- ارائه دهد. نویسندگان بدین منظور ابتدا به تبارشناسی شرایط ظهور نظریه سیاسی در یونان باستان می پردازند. سپس با گزینش مفهوم پولیس به عنوان دال مرکزی نظریه سیاسی یونان باستان به تشریح چرایی مرکزیت و محوریت این مفهوم پرداخته می شود. در قسمت بعد تلاش می شود که رابطه گفتمانی پولیس با عناصر بنیادین نظریه سیاسی یونان باستان آشکار شود. در آخرین بحث به کیفیت و چگونگی رابطه نظریه سیاسی و کنش سیاسی در یونان باستان اشاره می شود. این پژوهش در فرآیند اثبات مدعای خود از مفروضات نظریه تحلیل گفتمان بهره می برد.
    کلید واژگان: نظریه سیاسی, کنش سیاسی, یونان باستان, پولیس و تحلیل گفتمان
    Seyed Javad Emamjomehzadeh, Ali Alihosseini, Ehsan Kazemi, Alireza Aghahosseini
    Contemporary approaches interpreted political theory as ignoring political reality, lacking a real problem and more subject of the abstract and metaphysical dignity. The research is opposed to this view and attempting to interpret political theory as engaging in political reality. For this purpose, this study intends to present a discursive conception of ancient Greek political theory and its relationship with political action - as a criterion of political reality. For this reason, the writers, first of all, look at the genealogy of the conditions for the emergence of political theory in ancient Greece. Then, by choosing the concept of polis as the central sign of ancient Greek political theory, explaining the centrality of this concept. The following section attempts to reveal the relation of discourse of the polis with the fundamental elements of the ancient Greek political theory. The last issue is about the quality and the relationship between political theory and political action in ancient Greece. This research uses the assumptions of discourse theory to support its claim.
    Keywords: Political theory, Political action, Ancient Greece, Polis, Discourse analysis.
  • علیرضا آقاحسینی *، علی علی حسینی، ساسان کرمشاهی
    تاریخ گفتمان روشن فکران غرب گرا، نشان از تاثیر از اندیشه مدرنیته دارد، گفتمانی که امام خمینیŠ و سپس رهبری، با نقادی آن به ارائه و تثبیت مدل جای گزین بومی (دینی) پرداخته اند (تاریخچه). مقوله ای که از دریچه شالوده شکنی خودبنیانی تفکر غربی، وارسی نشده است (پیشینه). در شرایطی که هیچ یک از گفتمان های مدرنیته قادر نبود پاسخ گوی مسائل جامعه ایرانی باشد (مسئله). اما نظام جای گزین چه می توانست باشد؟ (سوال) امام خمینیŠ با احیای گفتمان اسلام گرایی و شالوده شکنی از گفتمان غرب گرا، قرائتی بدیع از هستی، انسان و دین ارائه داد که می توان آن را در قالب گفتمانی که نه ریشه در مدرنیته غربی دارد و نه متاثر از موج نسبی گرایی پست مدرنی، و نه سنت گرا و نوستالژیک است، مطرح کرد و رهبری آن را در شکل مردم سالاری دینی تداوم بخشید. این گفتمان، گفتمانی برخاسته از متن اسلامی-ایرانی است که غایتی متعالی برای انسان آشفته و افسرده عصر جدید به ارمغان آورد (فرضیه). مقاله پیش رو، با استفاده از شیوه تحلیل محتوا در چهارچوب شالوده شکنی به مثابه راهبردی تحلیلی (روش) در پی ترسیم گفتمان پیش گفته است (هدف) تا نشان دهد، مدل مطلوب نظام سیاسی مردم سالاری، تنها براساس اصالت ها و ارزش های بومی و دینی قابل تعریف و دوام است (یافته).
    کلید واژگان: شالوده شکنی, گفتمان امام خمینی, (ره), گفتمان رهبر انقلاب, دمکراسی استعلایی و مردم سالاری دینی
    Alireza Aghahosseini *, Ali Alihosseini, Sasan Karamshahi
    The history of the discourse of west-oriented intellectuals shows that it has been affected by the thought of modernity, a discourse which Imam Khomeini (R.A.) and after him the Supreme Leader have presented and stabilized a native (religious) alternative model by criticizing it, (History) an issue which has not been investigated through the perspective of deconstructing egocentrism of western thought! (Background) Whereas none of the discourses of modernity are able to answer the issues of Iranian society! (Problem) However, what could the alternative system be? (Question) By reviving Islamist discourse and deconstructing the west-oriented discourse, Imam Khomeini (R.A.) presented a unique reading of the universe, man and religion which can be mentioned in the form of a discourse which is neither rooted in western modernity nor influenced by the wave of postmodern relativism, and is not traditionalist or nostalgic, and stabilized its leadership in the form of religious democracy. This discourse is a discourse derived from Islamic-Iranian context which brings about a transcendental goal for the disheveled and depressed man in the modern era. (Hypothesis) The present article, using content analysis method in the framework of deconstruction as an analytical strategy (Methodology), seeks to draw the aforementioned discourse (Objective) to show that the ideal model of democratic political system is only definable and stable based on native and religious origins and values. (Finding)
    Keywords: Deconstruction, The Discourse of Imam Khomeini (R.A.), The Discourse of the Supreme Leader, Transcendental Democracy, Religious Democracy
  • علی علی حسینی، حسین عربیان*، علیرضا آقا حسینی
    با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، ترکیه جهت گیری های متفاوت و بعضا متناقضی را در سیاست های داخلی و خارجی خود دنبال کرده است. هدف از این نوشتار بررسی این جهت گیری ها بر اساس تحولات فکری رهبران حزب عدالت و توسعه بوده است. از این رو این مقاله بر آن است تا با تکیه بر چارچوب ساختاریابی به این پرسش ها پاسخ دهد که اصولا جهت گیری های رهبران ترکیه در حوزه های راهبردی چون، رابطه دین و سیاست، دموکراسی، اقتصاد و نوعثمانی گی متاثر از چه عواملی است؟ و چه تاثیری بر تصمیمات امروزی ترکیه دارد؟ فرضیه مقاله بر این اصل استوار است که حزب عدالت و توسعه به دنبال حفظ قدرت و بدست آوردن منفعت با چاشنی هویتی در سیاست داخلی و خارجی است. لذا از منظر این نوشتار تاثیر متقابل ساختار و کارگزار در سیر تحولات ترکیه سبب ایجاد رویکردی منفعتی وهویتی در رهبران حزب عدالت و توسعه گردیده است. این رویکرد با زیر بنای اقتصادی، از سویی بر گسترش الگوی ترکیه نظر دارد و از سوی دیگر بر روابط دو سویه غرب و شرق (جهان اسلام)، تا از این وادی با درک شرایط زمانی و مکانی بتوانند همچنان سکان هدایت ترکیه را در دست داشته باشند.
    کلید واژگان: نوعثمانی گری, سکولاریسم, منفعت, هویت, دموکراسی محافظه کار, آک پارتی
    Hossein Arabian *, Alireza Aghahosseini
    With the rise of the Justice and Development’s party to power in 2002, Turkey has followed different and seldom paradoxical decisions and actions in internal and external affairs. This article aims at studying these altitudes based upon the leaders of Justice and Development’s party. Hence, the article decides to clarify mainly from which sources the strategic attitudes of Turkey have been inspired and how these sources determined today’s Turkish decisions. The hypothesis is based upon the fact that the Party follows to keep power and obtain its interests with an identitary flavor in internal and external policies. Hence, from the perspective of this article despite the effectiveness of different variables in producing such decisions, the role of the Party leaders grows more important with their enjoyment of interest-identity attitudes insofar as they endeavor to keep and enhance political power. Therefore, such attitudes have left fundamental impact on Turkish decisions in realms such as secularism, liberal economy and Neo-Ottomanism. In addition, they have proven to determine today’s Turkish politics specifically the developments occurring in the process of Islamic awakening and current crisis governing the region. This article enjoys the documentary analysis.
    Keywords: Neo-ottomanism, secularism, profit-identity, Conservative Democracy, AKP
  • حسین مهدیان، علی علی حسینی *، علیرضا آقاحسینی
    این پژوهش در پی تبیین میزان و نوع تاثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران بر نگاه و رویکرد اتخاذی از سوی طرفین پرونده هسته ای ایران است. در همین راستا، تلاش گردیده، با رویکردی تلفیقی، بین «واقعیت های ژئوپلیتیک» کشور و نگاه و درک طرفین پرونده هسته ای، ارتباط برقرار شود. یافته های پژوهش (که فرضیات آن به صورت میدانی مورد ارزیابی قرار گرفته است)، نشان می دهد از منظر میزان تاثیرگذاری، عوامل ژئوکالچری بیشترین تاثیرگذاری را بر نگاه بازیگران موثر در پرونده هسته ای داشته اند و عوامل ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و هیدروپلیتیکی به ترتیب در رده های بعدی اثرگذاری قرار دارند. در بررسی نوع تاثیرگذاری بر «نگاه و رویکرد خودی» نیز، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری مثبت و عوامل ژئواکونومیکی نیز، بالاترین میزان اثرگذاری منفی را داشته اند. همچنین، در ارزیابی میزان تاثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران، بر «نگاه و رویکرد طرف مقابل (1+5)»، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری منفی وضعیت هیدروپلیتیک ایران کمترین اثرگذاری منفی را داشته است.
    کلید واژگان: عوامل ژئوپلیتیک ایران, سیاست امنیت ملی, پرونده هسته ای ایران
    H. Mahdian, A. Alihoseni *, A.R. Aghahoseini
    Introduction From 2002, Islamic Republic of Iran's nuclear program due to nuclear development, including uranium enrichment and its internationalization and increasing concerns and threats has been a top issue in Iran’s foreign policy and national security. This topic, in the governments of the eighth, ninth and tenth and eleventh, in accordance with domestic conditions and developments in the international environment has been associated with some ups and downs. In the meantime, one of the factors that affect nuclear program is the Iran's geopolitical characteristics. This study, by taking a different approach and within the framework of the "identity-based" theory (constructivism) reviews and analyzes the Iran's geopolitical components affecting the view of the Islamic Republic of Iran to herself and also view of the other side (the 3 3) related to Iran's nuclear program.
    Research Methodology This paper with regard to pivotal concept of "identity" of the theory of "constructivism" tries to understand the impact of Iran's geopolitical characteristics on the perspective and approach taken by both sides on the nuclear issue. Therefore, by analyzing geopolitical characteristics which help understand the Islamic Republic of Iran and the other sides discuss the nuclear issue. The data collection method is based on library and questionnaire findings.
    Results and Discussion At first, the impact of Iran’s geopolitical factors and features in the fields of: 1. Geo-strategic 2. Geo-culture, 3. Geo-economics and 4. Hydro-politics, has been evaluated and analyzed on formation of Iranians approach to themselves and consequently the Islamic Republic of Iran’s national security policy of the on the nuclear issue. To consider the impact of geopolitical factors on formation of the Iran’s approach to the case of nuclear, geo-cultural factors (cultural and religious factors) are the most effective with 29/8 percent and geo-strategic with 28.2 percent, geo-economic with 25.7 percent and hydro-political with 16.3 percent, are ranked in the next ranks. In considering influence of geopolitical factors of on understanding and national security policy in the nuclear case, Geo-cultural factors (religious and cultural Factors) with 28.5 percent have allocated the highest positive impact (in terms of the persuasiveness), and geo-strategic factors with 25.1 percent, hydro-political with 23.9 percent and geo-economic with 22.5 percent have a positive impact on national security policy on the nuclear issue.
    In the field of negative influence of geopolitical factors on the National Security policy, Hydro-Politic al factors with 19.3 percent has the lowest negative impact. But Iran's geo-economic factors with 37 percent, had the highest rate of negative impact, and geostrategic factors with 23.2 and geo-cultural factors and with 20.5 percent have been located in subsequent ranks the negative effects.
    In evaluating the impact of Islamic Republic of Iran’s geopolitical factors on negative perceptions and confrontational approach of the other side (members of 3 3, especially the US and the Western countries) over Iran's nuclear program, geo-culture factors with 30.1 percent allocated first rank the, and geostrategic factors with 27.9 percent, geo-economics factors with 25.8 percent and hydro-politic factors with 16.2 percent, are in the subsequent ranks in the negative impact on the other side view.
    Conclusion The results indicated that in terms of the impact, geo-cultural factors have the most influence on the approach of the players in the nuclear case. The geostrategic, economic and hydro-political factors are in the next ranks, respectively. Also, in the study of the type of influence and insider view and approach, geo-cultural factors have the highest positive impact and geo-economic factors have the most affection negatively. In assessing the impact of geopolitical factors, on the USA and European’s view and approach, geo-cultural factors have the highest negative impact and the Iran’s hydro-politics conditions have the lowest negative impact.
    Keywords: Iran's Geopolitical Factors, National Security Policy, Iran's Nuclear Program
  • ساسان کرمشاهی*، علیرضا آقاحسینی، جواد امام جمعه زاده، علی علی حسینی
    شالوده شکنی راهبردی برای نشان دادن سهم فلسفه در رسیدن به معنای دموکراسی در جهان پسامدرن است. با نقد خودگرایی و دیگرستیزی سنت اندیشه فلسفی، شالوده شکنی در صدد بنیان نهادن اصول فلسفی متناسب با اصل دیگرپذیری و دموکراسی در دنیای پسادموکراسی است. از طرف دیگر مباحث دریدا در حوزه دموکراسی اجتماعی سیاسی، مانند دموکراسی آینده و چالش های پیش روی دموکراسی، نیز ریشه در اندیشه فلسفی او دارند. بدین ترتیب دموکراسی و شالوده شکنی دو روی یک سکه اند و فهم یکی بدون توجه به دیگری میسر نیست. این ارتباط، ناگسستنی و ضروری است، و تفکر دریدا در باب فلسفه و سیاست بر مدار آن شکل می گیرد. دموکراسی آینده نیز بعنوان نتیجه این ارتباط، آیینه فلسفه و سیاست دریدایی است.
    بررسی نحوه پیوند فلسفه شالوده شکنانه و دموکراسی و چگونگی تاثیر و تاثر متقابل این دو برسازنده خطوط اصلی این مقاله خواهد بود.
    کلید واژگان: متافیریک حضور, شالوده شکنی, لیبرال دموکراسی, دموکراسی آینده
    Sasan Karamshahi *, Alireza Aghahosseini, Seyed Javad Emam Jomeh Zadeh, Ali Alihosseini
    Deconstruction is a strategy for demonstrating the contribution of philosophy to achieving the meaning of democracy in the postmodern world. It seeks to establish philosophical principles consistent with the principle of tolerating others and democracy in the post-democracy world. Meanwhile, Derrida's ideas in the field of socio-political democracy, such as future democracy and its oncoming challenges, are also rooted in his philosophy. Hence, democracy and deconstruction are the two sides of a coin, and one cannot be understood without the other. This connection is unbreakable and necessary and pivotal to Derrida's thinking about philosophy and politics. The breakthrough has come to suggest new horizons with the critique of modern systems including Western democracies that marginalized forces on the frontiers of democracy can actively participate in determining their own destinies. Contrary to positive methods, the underlying breach does not have a relative relation with the ultimate clarity of the Western society, and it is considered to be the fruits of the linear maturity of history. On the contrary, with the critique of metaphysical systems, it is a strategic breakthrough, so that the inertia of the universe becomes the instrument of successive negotiation. As far as the subject of this article is concerned, it attempts to define the Western metaphysical breakdown, then it shows how Derrida has benefited from this strategy in order to open up the political blockade of Western democratization with ongoing openings. The study of the link between deconstructive philosophy and democracy and how they interact with each other will be the cornerstone of this article.
    Keywords: Metaphysics of Presence, Deconstruction, Liberal Democracy, Future Democracy
  • مسعود مطهری نسب، علیرضا آقاحسینی *، مجتبی سپاهی
    چگونگی تاثیرگذاری الهیات بر تمدن ها و مبانی الهیاتی در دو وجه وحدت گرا و کثرت گرا و همچنین نحوه تاثیرگذاری بر جهت گیری تمدن اسلامی و تمدن غربی امری است که قابلیت پژوهشی عمیق دارد. خوانش تمدنی بر الهیات مسیحی و به طور خاص، الهیات پروتستانی و الهیات اسلامی و سنت گرایی اسلامی و همچنین تاثیرگذاری این دو الهیات و مناسبات آن دو بر تمدن اسلامی و غربی در عصر پسامدرن، مسئله اصلی این پژوهش هستند که با روش تحلیل مقایسه ای انجام شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهند در هر دو الهیات، جنبه هایی از وحدت گرایی و کثرت گرایی وجود دارد؛ اما کثرت گرایی در الهیات مسیحی و وحدت گرایی در الهیات اسلامی غلبه دارد. الهیات مسیحی از دوره رنسانس به این سو دچار تکثرگرایی شده و با ایدئولوژیک شدن مسیحیت، کثرت گرایی دینی، نقش مشروعیت بخشی در ظهور پست مدرنیسم داشته است. از سوی دیگر، الهیات اسلامی از ابتدا مبتنی بر نگرش توحیدی بوده و باوجود ظهور سنت گرایی و جریان های روشنفکری، جنبه وحدت بخش خود را تا به حال حفظ کرده است.
    کلید واژگان: تمدن غربی, تمدن اسلامی, الهیات, وحدت گرایی, کثرت گرایی
    Masoud Motahari Nasab, Alireza Agha Hosseini *, Mojtaba Sepahi
    How theology has influenced civilizations, the issue of theological basics in two monist and pluralist aspects, as well as how it has influenced the orientations of Islamic and Western civilizations are profound investigable issues. The civilization reading of Christian theology and particularly Protestant theology versus Islamic theology, and specifically Islamic traditionalism as well as influences of these two types of theology and their effects on the two Islamic and Western civilizations in the postmodern era is the main problem of the present study which is conducted with descriptive and comparative method.
    Exclusivism, religious relativism, Religious Pluralism, inclusivism, is the branches of Christian theology that has been civilizational reading. On the other hand, it is traditionalism, relativism, and monotheism, Islamic theology that has been civilizational reading.
    As the results indicted, in spite of the fact that there are monist and pluralist aspects in both theologies, pluralism is dominant in Christian theology and monism is prevalent in Islamic theology. Since Renaissance, Christian theology has faced pluralism and by Christianity’s ideologiation, religious pluralism has played the role of legitimation in the advent of postmodernism.
    On the other hand, Islamic theology has been based on monist attitudes from the beginning. In fact, despite the advent of traditionalism and intellectualism, it has kept its monist nature. Eventually, based on the issues discussed in this paper, Islamic civilization and Western civilization, at the level of ontological foundations, have very few points of interaction and dialogue, but at the level of methodology and epistemology, Islamic civilization is the relative ability of dialogue and interaction with other civilizations.
    Keywords: Western civilization, Islamic civilization, Theology, Monism, Pluralism
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • علیرضا آقاحسینی
    علیرضا آقاحسینی
    (1382) دکتری فلسفه سیاسی، دانشگاه اصفهان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال