علیرضا داشی پور
-
سابقه و هدف
ولوواژینیت کاندیدیایی عود کننده یک عفونت بسیار مهم مرتبط با زنان در سنین باروری می باشد که ممکن است فرد حداقل چهاربار درسال مبتال به این عفونت شده باشد. این مطالعه با هدف بررسی اثر اسانس آویشن و میخک در ایزوله های بالینی ولوواژینیت کاندیدایی عودکننده انجام شد.
روش کاردر این مطالعه تجربی از 60 بیمار مشکوک به ولوواژینیت کاندیدایی عودکننده مراجعه کننده به مراکز درمانی زاهدان طی یک دوره 6 ماهه نمونه گیری شد. تشخیص قطعی کاندیداها با استفاده از تست های فنوتیپی لوله زایا، تولید کالمیدوکونیدی و پیگمان کاندیدا روی محیط کروم آگار و ژنوتیپی انجام شد. تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی MIC با استفاده از روش براث میکرودایلوشن اسانس های آویشن، میخک و داروی فلوکونازول در ایزوله های بالینی انجام گرفت.
یافته هافراوانی کاندیدا آلبیکنس 66/56 % و کاندیدا کروزیی 34/43 %بدست آمد. MIC90 اسانس های آویشن و میخک برای ایزوله های بالینی ولوواژنیت عودکننده کاندیدا آلبیکنس به ترتیب 9/3 و 97/0 میکرولیتر در میلی لیتر بدست آمد (p≤05.0).
نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که گونه های آلبیکنس و کروزیی کاندیدا به ترتیب ازعوامل شایع ایجاد کاندیدیازیس ولووازنیت عود کننده هستند. در شرایط آزمایشگاهی اسانس میخک در مقایسه با اسانس آویشن اثر ضد قارچی بیشتری در مهار عوامل ایجاد کننده ولوواژنیت عود کننده کاندیدایی داشت.
کلید واژگان: کاندیدا, اسانس, ولوواژنیت عود کنندهBackground and purposeRecurrent vulvovaginal candidiasis is an important gynaecological problem in medicine. Candida vulvovaginitis is the second cause of vaginitis in women after bacterial infections. This study aimed to investigate the effect of thyme and clove essential (TEO and CEO) oil in clinical isolates of recurrent vulvovaginal candidiasis.
Materials and methodsIn this experimental study, 60 samples were taken from patients suspected of recurrent vulvovaginitis who were referred to Zahedan medical centers over a period of 6 months. Definitive diagnosis of candidates was done using germ tube tests, chlamydoconidia production and Candida pigment on CHROMagar candida medium. The minimum inhibitory concentration (MIC) was determined according to the CLSI M27 document of TEO, CEO and fluconazole drug in clinical isolates.
ResultsThe frequency of Candida albicans was 56.66% and Candida krusei was 43.34% in clinical isolates. The MIC90 of thyme and clove essential oils for clinical isolates of Candida albicans recurrent vulvovaginitis were 3.9 and 0.97 µl/ml, respectively.
ConclusionThe results of this study showed that Candida albicans and Candida krusei are common causes of candidiasis and recurrent vulvovaginitis, respectively. Also, compared to thyme essential oil, clove essential oil had a better antifungal effect in inhibiting the causative agents of recurrent vulvovaginal candidiasis.
Keywords: Candida, thyme essential oil, recurrent vulvovaginal candidiasis, cloves -
مجله سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، سال سی و نهم شماره 4 (پیاپی 156، زمستان 1400)، صص 253 -259زمینه
سلیاک یکی از بیماری های شایع گوارشی می باشد که به علت علایم و عوارض بالا و فقدان منابع غذایی کافی، سبب کاهش کیفیت زندگی در بیماران می گردد که شناسایی منابع غذایی مربوطه و کیفیت آنها امری ضروری است. لذا هدف از این مطالعه بررسی انواع مواد غذایی عرضه شده در مراکز توزیع فرآورده های غذایی بیماران سلیاکی و مقایسه با مواد غذایی مشابه در شهرستان زاهدان بود.
روش کاردر این مطالعه توصیفی-تحلیلی، انرژی و ریز مغذی های 60 فرآورده غذایی شامل30 محصول بیماران سلیاکی و بدون گلوتن و 30 محصول همسان مواد غذایی مورد بررسی و ارزیابی واقع شد. از آزمون های کای اسکویر و من ویتنی جهت مقایسه داده ها استفاده گردید.
یافته ها:
میانگین انرژی و فیبر در 100 گرم ماده غذایی محصولات سلیاکی به صورت معناداری کمتر از محصولات غیر سلیاکی بود. همچنین مشخص شد که فراوانی نشاسته در سیب زمینی، پودر آب پنیر و آرد برنج در محصولات سلیاکی به صورت معناداری بیشتر از محصولات غیر سلیاکی می باشد، از طرفی آرد گندم در محصولات غیر سلیاکی به صورت معناداری بیشتر بود.
نتیجه گیری:
یافته های بدست آمده از این تحقیق نشان داد که ارزش غذایی محصولات فاقد گلوتن کمتر از محصولات دارای گلوتن بوده به گونه ایی که فیبر و انرژی غذایی آنها کمتر می باشد و همچنین قیمت این محصولات سه برابر محصولات مشابه می باشد که نیازمند مدیریت صحیح در خصوص افزایش محصولات فاقد گلوتن در سطح شهر می باشد.
کلید واژگان: سلیاک, فرآورده های غذایی, ریز مغذیBackgroundCeliac disease is one of the most common gastrointestinal diseases. Due to the wide variety of symptoms and complications and also the lack of sufficient food sources, Celiac disease causes a decrease in the quality of life in patients, and thus it is essential to identify the relevant food sources and its quality. Therefore, the purpose of this study was to investigate the types of food products offered in the distribution centers of food products for celiac patients and compare them with similar food products in Zahedan city.
MethodsIn this descriptive-analytical study, the energy and micronutrients of 60 food products, including 30 products of celiac and gluten-free patients and 30 similar food products, were investigated and evaluated. Chi-square and Mann-Whitney tests were used to compare the data.
ResultsThe average energy and fiber per 100 grams of celiac products were significantly lower than non-celiac products. It was also found that the abundance of starch in potatoes, whey powder and rice flour in celiac products is significantly higher than in non-celiac products. On the other hand, wheat flour was significantly higher in non-celiac products.
ConclusionThe findings of this research showed that the nutritional value of gluten-free products is lower than gluten-containing products in such a way that their dietary fiber and energy are less. Also, the price of these products is three times that of similar products, which requires proper management regarding the increase of gluten-free products in the city.
Keywords: Celiac, food products, micronutrients -
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و نهم شماره 3 (پیاپی 122، امرداد و شهریور 1401)، صص 393 -405زمینه و هدف
پره اکلامپسی و اکلامپسی، سندرم اختصاصی بارداری است. ویتامین D به عنوان یکی از عوامل آسیب شناسی این سندرم می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه سطح سرمی ویتامین D درخانم های باردار مبتلا به پره اکلامپسی یا اکلامپسی با زنان باردار سالم انجام شد.
مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی، توصیفی و تحلیلی 50 خانم باردار مبتلا به پره اکلامپسی یا اکلمپسی و50 فرد سالم براساس معیارهای ورود و خروج مطالعه انتخاب و پس از اخذ خون مقدار ویتامین Dسرم با استفاده از کیت تجاری و به روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور تجزیه وتحلیل آماری از نرم افزار20 :SPSS استفاده شد و 05 /0 >0P تفاوت معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین ویتامین D سرم درخانم های باردار پره اکلامپسی یا اکلامپسی کمتر از گروه سالم بود (P=0/002). همچنین 38 درصد و 2 درصد زنان باردار مبتلا به پره اکلامپسی یا اکلامپسی و سالم دارای کمبود شدید مقدار ویتامین D بودند. کمبود ویتامین D در خانم های باردار با سن بیشتر از 30 و BMI بیشتر از 25، تحصیلات کمتر از دیپلم، خانه دار و سن بارداری کمتر از 34 هفته بیشتر وجود داشت.
نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است بیشتر خانم های باردار مبتلا به سندرم پره اکلامپسی و اکلامپسی کمبود ویتامین D داشته که در بروز پره اکلامپسی یا اکلامپسی تاثیرگذار می باشد. از این رو غربالگری و درمان به موقع کمبود ویتامین D می تواند احتمالا از بروز پره اکلامپسی یا اکلامپسی پیشگیری کند وکیفیت بارداری را افزایش دهد.
کلید واژگان: بارداری, پره اکلامپسی, اکلامپسی, ویتامین DIntroductionPreeclampsia and eclampsia are pregnancy specific syndromes. Vitamin D is one of the pathological factors of this syndrome. The aim of this study was to compare the serum levels of vitamin D in pregnant women with preeclampsia or eclampsia with healthy pregnant women.
Materials and MethodsIn a cross-sectional, descriptive and analytical study, 50 pregnant women with preeclampsia or eclampsia and 50 healthy individuals were selected based on inclusion and exclusion criteria, and after taking blood sampling, serum vitamin D levels were measured using a commercial kit and ELISA. Statistical analysis was done by SPSS: 20. P <0.05 was considered as significant difference.
ResultsThe mean serum vitamin D in pregnant women with preeclampsia or eclampsia was lower than the healthy group (P = 0.002). Also, 38% and 2% of pregnant women with preeclampsia or eclampsia and healthy had severe vitamin D deficiency. Vitamin D deficiency was more common in pregnant women over 30 years of age and BMI over 25, education less than a diploma, a housewife, and a gestational age of less than 34 weeks.
ConclusionThe results indicate that most pregnant women with preeclampsia and eclampsia syndrome are deficient in vitamin D, which affect in the development of preeclampsia or eclampsia. Therefore, timely screening and treatment of vitamin D deficiency can probably prevent preeclampsia or eclampsia and promote the quality of pregnancy.
Keywords: pregnancy, Preeclampsia, eclampsia, vitamin D -
سابقه وهدف
استافیلوکوکوس اوریوسمقاوم به متی سیلین یکیاز شایعترین عوامل ایجادعفونت دستگاه ادراری محسوبمی شود که عفونتهای ناشی از این عامل بیماری زا به یک مشکل شایعدر سراسر جهان تبدیلشده است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی مقاومت به متی سیلین در میان سویه های استافیلوکوکوس اوریوسجدا شده از بیماران مبتلا به عفونت ادراری در شهرهای تهران و اصفهان بود.
روش کاردر طی سالهای 1398-1395در مجموع 4089 جدایه استافیلوکوکوس اوریوسجدا شده از بیماران مبتلابه عفونت ادراری از دو بیمارستان مرجع در شهرهای تهران و اصفهان جمع آوری شدند و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن nucA مورد تایید قرار گرفتند. سویه ها بر روی محیط مولر هینتون آگار واجد 8 میکروگرم/میلی لیتر اگزاسیلین کشت داده شدند وجهت تایید مقاومت سویه ها از روش انتشار از دیسک (سفوکسی تین 30میکروگرم) بر اساس دستورالعملهای CLSIو همچنین آزمون PCRبا استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن mecAاستفاده گردید. به منظور تایپینگ سویه ها از روش های پروفاژ تایپینگ و SCCmec تایپینگ با استفاده از آزمونهای multiplex-PCR جداگانه استفاده گردید.
یافته هابر اساس نتایج حاصل از آزمونهای مختلف در مجموع 1489سویه (36درصد) استافیلوکوکوس اوریوسکهنسبت به سفوکسی تین مقاومت نشان دادند و همچنین واجد ژن mecAبودند به عنوان سویه های استافیلوکوکوس اوریوسمقاوم به متی سیلین مورد تایید قرار گرفتند. تمامی6پروفاژ تایپ و4الگوی پروفاژی در میان جدایه ها شناسایی شدندکه پروفاژ تایپهای SGF، SGFaوSGFb درتمامی سویه ها حاضر بودند و الگوی پروفاژی شماره3نیز غالبترین الگو در میان سویه هابود. همچنین، در مجموع 4SCCmec تایپ درمیان سویه ها مورد شناسایی قرار گرفتند که SCCmec تایپ فراوانترین تایپ درهر دو شهر بود. علاوه بر این،18درصد سویه ها نیز واجد پروفاژ تایپ SGA و SCCmecتایپهایIV یاV بودند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده فراوانی نسبتا بالای سویه های استافیلوکوکوس اوریوسمقاوم به متی سیلین در میان بیماران مبتلا به عفونت ادراری در شهرهای تهران و اصفهان است. این سویه ها که اغلب منشاء بیمارستانی دارند واجدپروفاژ تایپهای مختلف هستند و قادر به تولید طیف وسیعی از عوامل حدت و عفونتهای مختلف در بیماران می باشد
کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوسمقاوم به متی سیلین, عفونت ادراری, پروفاژ تایپینگ, SCCmecتایپینگ, تهران, اصفهانBackground and objectiveSince stress is a destructive factoer on reproduction system in rats and myricitrin is a flavonoid which used for Improvement of many sicknesses and infertility, the aime of this experiment was to evaluate the myricitrin on male reproduction pararameters and sex hormnes in male rats which esposed to immobility stress.
Materials and methodsThis experiment was perfomed on 50 male Wistar rats which were devided into five groups:Control groups (A), Sham control (B) and test groups (C), (D) and (E), (n=10) randomly. Tests groups received immobility stress (restriner) for 60 days daily. Group C did not recieeved any agent during trial stress but group D received normal saline intraperitoneally in the last 14 days during trial course every other day of the trial, but group E received 2.5 mg/kg Myricitrin intraperitoneally in the last 14 days every other day of the trial.
ResultsTestosteron, LH, FSH, and the weight of testis epididymis and vas deference, sperm count, velocity and motility were significantly decreased in testes group C and D compared to grou A and B. But these values in group E were significantly increasde compared to other testes group. Sperm morphology did not showe any differences among all groups.
ConclusionThis survey reaveled that chronic immobility stress leads to decrease serum level of Gonadotropins, sex hormone and sex parameters in male rats, but Myricitrin improved all values exept of sperm morphology.
Keywords: immobility stress, Myricitrin, sperm parameters, testestron -
سابقه و هدف
کچلی سر یک عفونت شایع دوران کودکی در بسیاری از نقاط جهان است که درمان آن نیز با مشکلاتی برای بیماران همراه می باشد.با توجه بهشیوع بالای این بیماری در بچه های سنین مدرسه این مطالعه با هدفبررسی شیوعکچلی سر در مدارس ابتدایی شهر زاهدان درسال تحصیلی 1400-1399 انجام شد.
روش کاردر این مطالعه ی توصیفی-مقطعی که در مهر و آبان ماه سال1399 انجام گرفت از 2328 دانش آموزکه شامل 1407 پسرو921نفردختربودند از10مدرسه ابتدایی واقع در ناحیه یک زاهدانمورد معاینه و بررسیواقع شدند که از تعداد 36 نفر دانش آموز دارای علایم بالینی و مشکوک به کچلی سر نمونه برداری انجام گرفت. در آزمایشگاه نمونه های جمع آوریشده برایوجود یا عدم وجود کچلی سر مورد آزمایشواقع شدند.
یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان دادکه5/1 % دانش آموزان (35نفر) مبتلا بهکچلی سراز انواعاکتوتریکس و اندوتریکس بودند. میزان شیوع دردانش آموزان پسر92/1% و در دختران دانش آموز 25/0 درصد بود که این اختلاف ازنظر آماری معنی دار بود (05/0≤P.)
نتیجه گیرییافته های حاصل از این مطالعه نشان داد کهابتلای بهکچلی سراز انواع اکتوتریکس و اندوتریکسدردانش آموزان ابتدایی شهرزاهدان در ناحیه یکرقم قابل توجهی می باشدکه بیشترین شیوع مربوط به کچلی سر از نوع اکتوتریکس بوده و شیوع کچلی سر در دانشآموزان پسر نسبت به دانش آموزان دختر بیشتر است
کلید واژگان: کچلی سر, قارچ, درماتوفیتBackground and objectivesTinea capitis is a common childhood infection in many parts of the world so that it has a challenging treatment for patients. Due to the importance of Tinea capitis in school-age children the aim of this study was to investigate the prevalence of Tinea capitis in primary schools in Zahedan.
Materials and methodsThis descriptive cross-sectional survey was conducted during two months (October and November 2020). Ten primary schools of Zahedan city were examined in order to consist of 2328 students; 1407 boys and 921 girls. Samples were collected of 36 students with clinical signs and suspected Tinea capitis. In the laboratory, the collected samples were tested for the presence or absence of Tinea capitis.
Results1.5% of students (n = 35) had Tinea capitis; Ectotrix and Endotrix types. The prevalence was 1.92% in male students and was 0.25% in female students, which was statistically significant (P ≤ 0.05).
ConclusionThe findings of this study showed that the incidence of Tinea capitis with various types of Ectotrix and Endotrix in students of Zahedan city is significant. The highest prevalence of Tinea capitis is related to Ectotrix type and the prevalence of Tinea capitis is higher in male students in comparison female students
Keywords: Tinea capitis, Fungus, Dermatophytes -
زمینه و هدف
دیابت، یک سندرم متابولیکی است که به طور فزاینده ای درحال جهانی شدن است. امروزه مطالعات زیادی برای تعیین اثرات ضدهایپرگلایسمیک محصولات گیاهی ایمن و ارزان از جمله دارچین متمرکز شده است. این پژوهش به دلیل تناقض در نتایج مطالعات گذشته، با هدف بررسی تاثیر دارچین در دوزهای مختلف بر گلوکز خون ، HbA1C و مقاومت انسولین در افراد دیابتی نوع 2 انجام شد.
مواد و روش هااین کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، بر روی 69 بیمار دیابتی مرد و زن، با میانگین گلوکز خون ناشتا 30/44 ± 16/202، درشهر زاهدان انجام شد. آزمودنی های موردپژوهش به سه گروه (دو گروه مداخله دریافت کننده دارچین با دوزهای 2 و 4 گرم و گروه کنترل) تقسیم شدند. آزمودنی ها روزانه 4 کپسول به مدت 12 هفته دریافت می کردند. پس از 8 ساعت ناشتایی، نمونه خون وریدی در شروع مداخله و هفته های 4، 8 و 12 برای اندازه گیری شاخص های گلوکز خون ناشتا، مقاومت انسولین و HbA1C گرفته شد. از آزمون های ANOVA یک طرفه وRepeated Measurement و نرم افزار SPSS برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هادر پایان هفته های 8 و 12، کاهش آماری معناداری در میانگین گلوکز خون ناشتا، HbA1C و مقاومت انسولینی در گروه های تجربی (دریافت کننده دارچین 2 و 4 گرم در روز) در مقایسه با گروه کنترل دیده شد (0/001 > P). همچنین در پایان هفته 12 نیز در متغیرهای گلوکز و HbA1Cبین دو گروه تجربی دریافت کننده دارچین نیز اختلاف آماری معنادار مشاهده گردید (0/001 > P).
نتیجه گیریمصرف طولانی مدت دارچین با دوز بالا به عنوان یک مکمل درمانی کم خطر، برای کنترل قند خون و ارتقای سلامت افراد مبتلا به دیابت، موثر می باشد.
کلید واژگان: دیابت نوع 2, دارچین, گلوکز خون, هموگلوبین گلیکوزیله:مقاومت انسولینIntroductionDiabetes is a metabolic syndrome that is increasingly globalized. Many studies are currently focused on the anti-hyperglycemic effects of safe and harmful herbal products including cinnamon. This study was conducted to investigate the effect of cinnamon on blood glucose, HbA1C, and insulin resistance in type 2 diabetic patients because of inconsistency in the results of previous studies.
Materials and MethodsThis double blind randomized clinical trial was performed on 69 male and female diabetic patients with mean fasting blood glucose level of 202.16 ± 44.30 in Zahedan, Iran. Subjects were divided into three groups (two groups receiving cinnamon recipients with doses of 2 and 4 g and control group). Subjects received 4 capsules daily for 12 weeks. After 8 hours of fasting, blood samples were taken at the beginning of the intervention and weeks 4, 8 and 12 were measured to measure fasting blood glucose, insulin resistance and HbA1c. One-way ANOVA and Repeated Measurement and SPSS software were used to analyze the data.
ResultsAt the end of week 8 and 12, a statistically significant decrease in mean fasting blood glucose, HbA1C and insulin resistance was observed in the experimental groups (Cinnamon 2 and 4 g daily) compared to the control group (P <0.001). Also at the end of week 12, the glucose and HbA1C variables were significantly different between the two experimental groups receiving cinnamon (P <0.001).
ConclusionLong-term consumption of high-dose cinnamon is effective as a low-risk supplement for controlling blood glucose and improving the health of people with diabetes.
Keywords: Type 2 diabetes: Cinnamon:Blood glucose: Glycosylated hemoglobin: Insulin resistance -
گیاهان دارای ترکیبات موثری از جمله فنلی، آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی هستند. روش های مختلفی از جمله سوکسله و غرقابی و یا از طریق فناوری های جدید نظیر مایکروویو و یا امواج فراصوت مورد استفاده قرار می گیرند که می توانند تاثیر بسزایی در میزان استخراج این ترکیبات داشته باشند. هدف از این مطالعه، بررسی کارایی استفاده از امواج فراصوت در استخراج ترکیبات فنلی، ضدمیکروبی و آنتی اکسیدانی برگ و ریشه گیاه کبر می باشد. بهینه سازی به روش سطح پاسخ با استفاده از فاکتور زمان در سه سطح (10، 25 و 40 دقیقه) و شدت صوت نیز در سه سطح (40، 70 و 100 درصد) با حلال الکلی در نظر گرفته شد. از نتایج آزمون های انجام شده با روش آماری سطح پاسخ، شدت صوت به عنوان تاثیرگذارترین فاکتور استخراج ترکیبات فنلی، آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی از برگ و ریشه گیاه کبر بدست آمد که با افزایش زمان و شدت صوت میزان استخراج این ترکیبات افزایش یافت. شرایط بهینه استخراج ترکیبات آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی با حمام فراصوت، زمان 36 دقیقه و شدت صوت 91 درصد برای برگ و ریشه میزان ترکیبات فنلی کل به ترتیب 25/47 و 17/24 میلی گرم بر گرم و میزان بهینه IC50 برگ و ریشه نیز به ترتیب 9/13 و 40/20 میکروگرم بر میلی گرم بدست آمد. مقدار عددی حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد و باکتری کشی برای استافیلوکوکوس اوریوس کوآگولاز مثبت کمتر از اشریشیاکلی مشاهده گردید.
کلید واژگان: گیاه کبر, آنتی اکسیدانی, ضد میکروبی, فراصوتHerbals have effective components such as phenolic, antimicrobial, and antioxidant. There are many methods to extract these compounds include soxhlet, maceration, microwave and ultrasound. Kind of method extraction is effective to quantity and quality material extracted. The aim of this study was survey of ultrasound extraction efficacy in phenolics, antimicrobial and antioxidants of leaves and roots of Capparis spinosa L. Response surface methodology (RSM) and Box–Behnken design were employed for the optimization of two extraction parameters, including extraction time (10, 25, 40 min) and ultrasound power (40, 70, 100 %) by alcoholic extraction. The results showed ultrasound power was more effective factor than time. By increasing of ultrasound power and the time of extraction the yield increased. The optimum extraction conditions for antioxidant and antimicrobial extraction were as follows: extraction time 36 min and ultrasound power 91 percent. Total phenolic content was obtained 25.47 mg/g in leave and 17.24 mg/g in root and IC50 was 9.13 µg/mg in leave and 40.20 µg/mg in root. Minimum inhibitory concentration and minimum bactericidal concentration were less in coagulase-positive Staphylococcus aureus when compared to E.coli.
Keywords: Capparis spinosa, Antioxidant, Antimicrobial, Ultrasound -
مقدمه
کاهش مناسب درد زایمانی، همواره یکی از مهمترین اهداف علم طب بوده است و درخواست تسکین درد لیبر از طرف بیمار، ضرورت کافی برای کاربرد روشهای تسکین درد محسوب میشود. این مطالعه با هدف بررسی پیامدهای مادری و جنینی مادرانی که تحت بیدردی اسپاینال قرار گرفتهاند در مقایسه با گروه شاهد در مادران مراجعهکننده به زایشگاه بیمارستان علیابنابیطالب زاهدان در سال 1398 طراحی شد.
شیوهی مطالعهپژوهش حاضر به صورت موردی- شاهدی بود که بر روی 200 زن باردار در سال 1398 انجام شد. زنان بارداری که معیارهای ورود به مطالعه داشتند به انتخاب متخصص بیهوشی، در گروههای زایمان بیدرد (اسپینال) قرار گرفتند. گروه شاهد نیز با روش تصادفی ساده از بین افرادی انتخاب شدند که معیارهای ورود را دارا بوده ولی تمایلی به انجام زایمان بیدرد نداشتند. دو گروه با استفاده از آزمونهای آماری ANOVA، Kruskal-Wallis، رگرسیون خطی، Chi-Squared و Fisher's exact test مورد مقایسه قرار گرفتند. سطح معنیداری 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتههاطول مراحل اول و دوم لیبر در گروه بدون مداخله، به صورت معنیداری کمتر از گروههای بیدرد بود. در روش بیدردی مورد استفاده، تاثیرات منفی بر روی نوع زایمان، آپگار نوزاد نداشت و منجر به بروز عوارض در مادر در مرحلهی پس از زایمان نشد.
نتیجهگیرییافتههای حاصل از این مطالعه نشان داد که روش بیدردی اسپاینال، تاثیرات منفی بر پیامدهای مادری و نوزادی نداشت.
کلید واژگان: بی حسی اسپاینال, بی دردی لیبر, سوفنتالیلBackgroundProper reduction of labor pain has always been one of the most important goals of medicine and the patient's request for labor pain relief is a sufficient necessity for the use of pain relief methods. The aim of this study was to evaluate the maternal and fetal outcomes of mothers who underwent spinal analgesia in comparison with the control group in mothers who referred to the maternity ward of Ali Ibn Abitaleb Hospital in Zahedan in 2020.
MethodsThe present study was a case-control study that was performed on 200 pregnant women in 1398. Pregnant women whose criteria for admission and selection of ananesthesiologist were divided into painless (spinal) delivery groups. The control group was selected by simple random sampling from among those who met the inclusion criteria but did not want to have a painless delivery. The two groups were compared usingANOVA, Kruskal-Wallis, Linear regression, Chi-Square and Fisher's exact tests. A significance level of 0.05 was considered.
ResultsThe length of the first and second stages of labor in the non-intervention group was significantly shorter than the painless groups. In the analgesic method used, the Apgar score of the infant had no negative effects on the type of delivery and did not lead to complications in the mother in the postpartum stage.
ConclusionFindings from this study showed that spinal analgesia had no negative effects on maternal and neonatal outcomes.
Keywords: Spinal analgesia, Painless labor, Sufentalil -
فصلنامه پرستاری دیابت، سال نهم شماره 1 (زمستان 1399)، صص 1318 -1329مقدمه و هدف
مطالعات متعددی بطور متفاوت تغییرات سرمی ویتامین B12واسید فولیک در بیماران مصرف کننده متفورمین را ارایه نموده است. این مطالعه بر اساس مقایسه ی سطح سرمی ویتامین B12 و اسید فولیک در بیماران دیابتی نوع II مصرف کننده متفورمین و افراد سالم طراحی شده است.
مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی و مشاهده ای، ، 40 بیمار دیابتی نوع2 و 40 فرد سالم بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. پس از ثبت مشخصات فردی و اخذ خون در حالت ناشتا مقادیر گلوکز خون ، تری گلیسیرید، کسترول، HDL-C، LDL-C، با استفاده از کیت های تجاری به روش اسپکتروفتومتریک و همچنین مقادیر اسید فولیک وویتامین B12به روش الیزا تعیین شد.
یافته هانتایج نشان داد میانگین اسید فولیک در دو گروه بیمار و سالم به ترتیب (ng/ml) 3/40±1/69 و (ng/ml) 9/10±4/78 و ویتامین B12(pg/ml) 176/05±34/56و (pg/ml) 227/20±56/84 بوده است(P=0/0001). مقادیرمیانگین قند خون ناشتا و لیپید پروفایل بجز کلسترول بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد (P=0/0001). براساس خطر زا بودن مقادیر شاخصهای بیوشیمیایی در مقایسه با استاندارد در گروه بیمار این افزیش بمراتب بیشتر از گروه سالم بوده است.
نتیجه گیرینتایج مطالعه کاهش مقادیر ویتامینهای B12 و اسید فولیک را در بیماران دیاتیک نشان داده و همچنین تغییرات معنی داری درمقادیر شاخص های بیوشیمیایی مورد مطالعه دربیماران دیابتی در مقایسه با گروه سالم مشاهده شد. این روند میتواند از نظر بروز عوارض و پیشرفت بیماری خطرزا باشد. لذا تجویز مکمل های ویتامینی فوق در بیماران مورد مطالعه را توصیه می نماید.
کلید واژگان: دیابت نوع II, متفورمین, اسید فولیک, ویتامین B12Journal of Diabetes Nursing, Volume:9 Issue: 1, 2021, PP 1318 -1329IntroductionNumerous studies have demonstrated different serum changes in vitamin B12 and folic acid levels in patients taking metformin. The present study aimed to make a comparison between patients with type II diabetes (T2DM) taking metformin and healthy individuals in terms of serum levels of vitamin B12 and folic acid.
Materials and MethodsIn this cross-sectional observational study, 40 patients with T2DM and 40 healthy subjects were selected based on inclusion and exclusion criteria. After recording individual characteristics and taking fasting blood, glucose, triglyceride, cholesterol, High-density lipoprotein (HDL) cholesterol, and Low-density lipoprotein (HDL) cholesterol levels were measured using commercial kits employing spectrophotometric methods. Moreover, folic acid and vitamin B12 levels were measured by enzyme-linked immunosorbent assay.
ResultsThe results indicated that the mean scores of folic acid levels in T2DM patients and healthy subjects were obtained at 3.4±1.69 (ng/ml) and 9.1±4.78 (ng/ml), respectively. Moreover, the mean scores of vitamin B12 level were 176.05± 34.56 and 227.20± 56.84 (pg/ml) in T2DM patients and healthy subjects, respectively (P=0.0001). Except for the cholesterol level, the mean values of fasting blood glucose and lipid profile were significantly different between the two groups. With regard to the risk of a high level of biochemical indicators compared to standard, these indicators showed more increase in the patient group than healthy subjects.
ConclusionAs evidenced by the obtained results, there was a reduction in the vitamin B12 and folic acid levels significant changes in biochemical indicators in patients with T2DM, as compared to healthy subjects. This process can be dangerous in terms of complications and disease progression; therefore, it is recommended to prescribe the abovementioned vitamin supplements for these patients.
Keywords: Type II Diabetes Miletus, Metformin, Folic Acid, Vitamin B12 -
مقایسه سطح سرمی روی در خانم های باردارمبتلا به پره اکلامپسی یا اکلامپسی و سالم، یک مطالعه مورد-شاهدیمقدمه
با توجه به شیوع فزاینده سندرم پره اکلامپسی و اکلامپسی و چند عاملی بودن آن و ارتباط عنصر روی با این سندرم این مطالعه به منظور مقایسه سطح سرمی روی در زنان باردار مبتلا به پره اکلامپسی یا اکلامپسی و سالم در بیمارستان علی بن ابیطالب (ع) شهر زاهدان طراحی گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه مورد- شاهدی 50 خانم باردار پره اکلامپسی یا اکلامپسی بستری شده و 50 خانم باردار سالم در بخش زنان و زایمان بیمارستان علی بن ابیطالب (ع) بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شکل در دسترس آسان در سال 1398 انتخاب شدند. پس از ثبت مشخصات دموگرافیکی و بالینی در پرسش نامه هر فرد در دو گروه 3 میلی لیتر خون از هر فرد اخذ و روی سرم به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی تعیین گردید. با استفاده از نرم افزار SPSS: 16 داده های کمی و کیفی توصیف و با آزمون تی مستقل تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد اگرچه میانگین سطح روی سرم بین دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی داری نداشت اما فراوانی کمبود روی سرم در گروه مورد بیشتر از گروه سالم بود (01/0>(P. در خانم های باردار با سن بارداری 34 هفته و بیشتر میانگین روی سرم در گروه مورد کمتر از خانم های باردار گروه شاهد بود (04/0p=). به علاوه پرفشاری خون در گروه خانم های باردار سالم با مقدار روی سرم ارتباط داشت. علایمی مانند پرفشاری خون، پروتئین در ادرار و سقط جنین در خانم های باردار گروه مورد بیشتر شایع بود (05/0> .(P
بحث و نتیجه گیرییافته ها حاکی از آن است اگرچه میانگین روی سرم در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت اما فراوانی کمبود روی سرم در گروه مورد بیشتر بود. لذا غربالگری درخصوص شناسایی کمبود روی سرم خون و درمان آن به موازات سایر روش های تشخیصی و بالینی می تواند در تامین سلامتی و پیشگیری از پره اکلامپسی یا اکلامپسی در بارداری موثر باشد.
کلید واژگان: روی, پره اکلامپسی, اکلامپسی, بارداریYafteh, Volume:22 Issue: 4, 2021, PP 96 -99BackgroundDue to the increasing prevalence of preeclampsia and eclampsia syndrome and itchr('39')s multifactorial nature and the relationship between zinc and this syndrome, this study was designed to compare serum zinc level in pregnant women with preeclampsia or eclampsia and healthy in Ali Ibn Abitaleb Hospital in Zahedan.
Materials and MethodsIn a case-control study, 50 pregnant women with pre-eclampsia or eclampsia and 50 healthy pregnant women were selected based on inclusion and exclusion criteria by convenient sampling method, 2019. After recording demographic and clinical characteristics in each questionnaire in two groups, 3 ml of blood was taken from each person. Serum zinc was determined by atomic absorption, spectrophotometry. Quantitative and qualitative data were described and analyzed as independent t-test by SPSS software: 16
ResultsThe results showed that the mean serum zinc level was not significantly different between the case and control groups, but the frequency of serum zinc deficiency in the case group was higher than the control (P< 0.01). In pregnant women with a gestational age of 34 weeks and more, the serum zinc in the case group was lower than control (P=0.04). In addition, hypertension in healthy pregnant women is associated with serum zinc levels. Complications such as pre-hypertension, proteinuria, and abortion were more common in case group (P< 0.05).
ConclusionFindings indicate that although the mean serum zinc in the two groups was not significantly different, but the frequency of serum zinc deficiency was higher in the case group. Nevertheless, screening for serum zinc deficiency and its treatment along with other diagnostic and clinical methods can be effective in ensuring health and preventing preeclampsia or eclampsia in pregnancy.
Keywords: Zinc, Preeclampsia, Eclampsia, Pregnancy -
مقدمه
دیابت یکی از بیماری های مزمن و شایع ترین بیماری متابولیک در انسان بوده و ارتباط نزدیکی با بسیاری از بیماری های ناتوان کننده دارد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع عوامل خطر بیماری های مزمن غیرمسری در بیماران دیابتی شهر زاهدان بود.
مواد و روش ها:
این مطالعه توصیفی بر روی 270 بیمار مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان زاهدان به روش آسان و در دسترس در سال 97-1396 انجام شد. شاخص های اندازه گیری شامل چهار چک لیست الف) ثبت آخرین اطلاعات تست های آزمایشگاهی موجود در پرونده بیمار، ب) چک لیست محقق ساخته به منظور جمع آوری اطلاعات دموگرافیک افراد بر اساس اهداف مطالعه ج) چک لیست مصرف سیگار و الکل و فرم کوتاه پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی IPAQ بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-v19 و با روش های آمار توصیفی پردازش شد.
نتایجبر اساس نتایج اکثر افراد مورد مطالعه زن 203 نفر (75.2 %) و در محدوده سنی بین 40 تا 60 سال 161نفر (59.6 %) بودند. 40.7 درصد از بیماران بی سواد بودند. اکثر افراد مورد پژوهش (93.3 %) مبتلا به دیابت نوع دو بودند. 28 نفر (10.3 %) مصرف کننده سیگار و یا قلیان و 11 نفر (4.0 %) مصرف کننده مواد مخدر بودند. 40 نفر (8/14 %) از بیماران دارای فشار خون بالاتر از 140 میلی متر جیوه بودند. طبق اظهارات بیماران هیچ کدام سابقه مصرف الکل نداشتند.
نتیجه گیری:
یافته های پژوهش نشان داد که عوامل تهدیدکننده سلامت در بیماران دیابتی در حال افزایش می باشد. لذا لازم است مداخلاتی در جهت تغییر شیوه زندگی انجام شود. از آنجایی که مشکلات مزمن بیماری دیابت قابل پیشگیری و درمان است، لزوم آموزش صحیح و ارتقای سطح دانش بیماران نسبت به بیماری و عوارض آن به همراه مراقبت های لازم و غربالگری با دقت بیشتر و تشخیص زود هنگام دیابت توصیه می شود.
کلید واژگان: دیابت, غیر واگیر, عوامل خطرIntroductionDiabetes is one of the chronic and most common metabolic diseases in humans and is closely related to many debilitating diseases. The aim of this study was to determine the prevalence of risk factors for chronic non-communicable diseases in diabetic patients in Zahedan.
Materials and MethodsThis descriptive study was performed on 270 patients referred to the Diabetes Clinic of Zahedan in an easy and accessible method in 2017-2017. Measurement indicators include four checklists a) Record the latest laboratory test information in the patient file, b) Researcher-made checklist to collect demographic information based on the objectives of the study c) Cigarette and alcohol consumption checklist and a short questionnaire International physical activity was IPAQ. Data were processed using SPSS-v19 software and descriptive statistics.
ResultsAccording to the results, most of the patients were women (75.2%) in the age range of 40 to 60 years. 40.7% of patients were illiterate. Most of the subjects (93.3%) had type 2 diabetes. 28 (10.3%) patients were smokers or hubble-bubble users and 11 (4.0%) were drug (opiate) users. 40 patients (14.8%) had blood pressure higher than 140 mm Hg. None of them had a history of alcohol consumption.
ConclusionThe findings showed that health threatening factors are increasing in diabetic patients. Therefore, it is necessary to intervene to change the lifestyle. Since the chronic problems of diabetes can be prevented and treated, the need for proper education and improving patientschr('39') knowledge about the disease and its complications, along with the necessary care and screening with more accuracy and early diagnosis of diabetes are recommended.
Keywords: Diabetes, Non-Communicable, Risk factors -
زمینه و هدف
مطالعه حاضر با هدف تعیین موانع اجرای پایاننامه پزشکی عمومی در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان از دیدگاه اعضاء هیئت علمی در سال 1396 انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، یک پرسشنامه خود ایفاء به روش سرشماری بین 100 نفر از اعضاء هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان توزیع و 80 پرسشنامه تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها49 نفر (7/62 درصد) از اساتید آموزش ناکافی دانشجویان در مرور متون و مقالات، 32 نفر (8/41 درصد) عدم اطلاعات کافی از اولویتهای تحقیقاتی کشور و 29 نفر (8/32 درصد) عدم راهنمایی دانشجو در نگارش پایاننامه (018/0=P (و 39 نفر (3/46 درصد) تجزیه و تحلیل آماری نتایج و عدم درک آنها توسط دانشجو را از مشکلات اصلی مطرح کردند.
نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، مهمترین مانع از دیدگاه اعضاء هیات علمی، آموزش ناکافی دانشجویان در مرور متون و مقالات بود که برگزاری کارگاه های روش تحقیق میتواند موثر باشد.
کلید واژگان: موانع, پایان نامه, پزشکی عمومی, دیدگاه, اعضاء هیئت علمی, زاهدانBackground and ObjectivesThe present study aimed to evaluate the barriers to general medicine dissertation implementation in Zahedan University of Medical Sciences from the perspective of faculty members in 2017.
Materials and MethodsIn this descriptive study, a self-administered questionnaire was distributed among 100 faculty members of Zahedan University of Medical Sciences using census method and 80 questionnaires were completed. Data were analyzed using Chi-square test.
Results49 (62.7%) of supervisors presented inadequate education of students in literature review, 32 (41.8%) lack of sufficient information about research priorities of the country, 29 (32.8%) lack of student guidance in theses writing (p=0.018) and 39 (46.3%) the statistical analysis of the results and their misunderstanding by the student as the main problems.
ConclusionThe results showed that the most important obstacle for faculty members was inadequate education of the students in the review of literature and articles. In this regard, holding research methodology workshops can be effective.
Keywords: Barriers, Dissertation, General medicine, Viewpoints, Faculty members, Zahedan -
نشریه آنستزیولوژی و مراقبتهای ویژه ایران، سال چهل و یکم شماره 2 (پیاپی 106، تابستان 1398)، صص 16 -25زمینه و هدف
آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی روشی است که به طور گسترده برای تشخیص و درمان بیماری های این ناحیه استفاده می شود. با این حال این روش سبب درد، ناراحتی و اضطراب قابل توجهی می شود. آرام بخشی بیماران با استفاده از روش های متفاوت آرام بخشی برای کاهش این عوارض امری ضروری است. هدف از این مطالعه مقایسه اثر آرامبخشی دو ترکیب دارویی میدازولام-فنتانیل با میدازولام-پروپوفل در بیماران کاندید اندوسکوپی فوقانی دستگاه گوارش می باشد.
روش بررسیاین مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی و بر روی 147 بیمار در محدوده سنی 70-20 سال کاندید اندوسکوپی فوقانی دستگاه گوارش مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان علی ابن ابیطالب زاهدان طی سال های 97-96 انجام گردید. بیماران به طور تصادفی در دو گروه، بصورتی که 70 نفر در گروه میدازولام-فنتانیل(F) و 77 نفر در گروه میدازولام-پروپوفل(P) قرار گرفتند. سپس گروهF میدازولام mcg/kg 15 و فنتانیل mcg/kg 15/0 و گروه P میدازولام mcg/kg 15 و پروپوفولmg/kg 1 به صورت وریدی دریافت کردند. سپس علائم حیاتی بیماران و نمره آرامبخشی و میزان رضایت بیمار از بیهوشی در بیماران ثبت شد. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون های کای اسکویر و من ویتنی انجام شد. سطح معنی داری بصورت 05/0P-Value < در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان داد که فراوانی آرام بخشی عمیق تر به همراه رضایت از بیهوشی بالاتر در گروه دریافت کننده میدازولام-پروپوفول به صورت معناداری بیشتر از گروه دریافت کننده میدازولام-فنتانیل بود اما از طرفی فراوانی آپنه در گروه میدازولام-پروپوفول بیشتر از گروه دیگر بود.
نتیجه گیریبا توجه به شایع بودن آندوسکوپی در ایران و نیاز به روش آرام بخشی مطمئن برای بیماران با کارایی بالاتر، پیشنهاد می شود که ترکیب میدازولام-پروپوفول برای آرام بخشی بیماران مورد استفاده قرار گیرد. با اینحال در بیماران دارای پیش آگهی نامطلوب علی الخصوص آپنه، استفاده از این روش آرام بخشی پیشنهاد نمی شود.
کلید واژگان: میدازولام, فنتانیل, پروپوفل, آرام بخشی, آندوسکوپی, آندوسکوپی فوقانی دستگاه گوارشBackgroundUpper gastrointestinal endoscopy is a widely used method for the diagnosis and treatment of upper gastrointestinal diseases, but it is necessary to identify patients with less complicated drugs. The aim of this study was to compare the sedative effect of two medicinal compounds midazolam-fentanyl with midazolam-propofol in patients with upper gastrointestinal endoscopy .
Materials and methodsThis study was performed on 147 patients with upper gastrointestinal endoscopy (70 in midazolam-fentanyl group and 77 in midazolam-propofol group). Patients were randomly divided into two groups. The target drugs were prescribed and vital signs and sedation were recorded. Chi-square and Mann-Whitney tests were used to compare the data .
ResultsThe results of the present study showed that the frequency of deeper sedation with higher satisfaction in the midazolam / propofol group was significantly higher than the midazolam / fentanyl group but on the other hand, the frequency of apnea in the midazolam / propofol group was more than the other group .
ConclusionGiven the prevalence of endoscopy in Iran and the need for safe sedation for patients with higher efficacy, it is suggested that midazolam / propofol combination be used for patient sedation and should not be used only in patients with poor prognosis for apnea. This method was used to sedate patients .
Keywords: Midazolam, Fentanyl, Propofol, Upper Gastrointestinal Endoscopy -
مقدمه و هدف
سندرم متابولیک، با سیری پیشرونده در تمام گروه های سنی در حال افزایش است و به مشکل جدی در سلامت جامعه تبدیل شده است. تحقیقات زیادی برای تعیین اثرات ضد چربی محصولات گیاهی ایمن و ارزان انجام شده که دارچین یکی از این گیاهان محسوب می شود. دارچین به دلیل دارا بودن عنصر سینامالدهید، توانایی کاهش سطح لیپیدهای خون را دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی تاثیر دارچین در دوزهای مختلف بر سطوح کلسترول، تری گلیسیرید، LDLو HDL در افراد دیابتی انجام شد.
روش کاراین کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور بر روی 69 بیمار دیابتی مرد و زن، با میانگین تری گلیسیرید خون 19/14 ± 91/179 در زاهدان انجام شد. آزمودنی ها، به 3 گروه (2 گروه مداخله دریافت کننده دارچین با دوزهای 2 و 4 گرم و گروه کنترل با دریافت دارونما) تقسیم شدند. هر آزمودنی روزانه 4 کپسول به مدت 12 هفته دریافت می کرد. نمونه خون وریدی جهت اندازه گیری کلسترول، تری گلیسیرید،LDL ، HDL و FBSدر شروع مداخله و هفته های 4، 8 و 12 گرفته شد. از آزمون های ANOVA یکطرفه و Repeated Measurement جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هادر میانگین تری گلیسیرید، کلسترول، گلوکز و LDL بین گروه های مداخله در مقایسه با گروه دارونما کاهش آماری معناداری مشاهده گردید (001/0>p). در میانگین HDL بین سه گروه، تفاوت آماری معناداری مشاهده نگردید (05/ 0<p).
نتیجه گیریمصرف طولانی مدت دارچین با دوز بالا، به واسطه دارا بودن ترکیبات پلی فنلی در کاهش پروفایل های چربی و گلوکز بیماران دیابتی، می تواند موثر باشد.
کلید واژگان: سندرم متابولیک, دیابت نوع 2, دارچین, کلسترول, لیپوپروتئینIntroductionMetabolic syndrome is increasing with progressive syrup in all age groups. It has become a serious health problem in the community. Today, a number of researches have focused on determining the anti-fat effects of cheap and highly safe herbal products. Cinnamon, one of these herbs, has the ability to lower blood lipids due to its cinnamaldehyde element. Hence, the aim of this study was to determine the effect of cinnamon in different doses on cholesterol, triglyceride, LDL and HDL levels in diabetic patients.
Materials and MethodsThis double-blind randomized clinical trial was performed on 69 male and female diabetic patients with mean blood triglyceride level of 179.91 ± 14.19 in Zahedan. Subjects were divided into 3 groups (2 intervention groups receiving cinnamon 2 and 4 g doses and control group receiving placebo). Each subject received 4 capsules daily for 12 weeks. Intravenous blood samples were taken to measure cholesterol, triglyceride, LDL, HDL and FBS at baseline and at 4, 8 and 12 weeks. One-way ANOVA and Repeated Measurement tests were used for data analysis
ResultsThere was a statistically significant decrease in mean triglyceride, cholesterol, glucose and LDL levels in the intervention group compared to the placebo group (P <0.001). There was no statistically significant difference in mean HDL between the three groups (P >0.05).
ConclusionLong-term consumption of high-dose cinnamon can be effective in reducing the lipid profiles of diabetic patients because of its polyphenolic compounds.
Keywords: Metabolic syndrome_Type 2 diabetes_Cinnamon_Cholesterol_Lipoprotein -
زمینه و هدف
آدیپوکاین ها در بیماری های وابسته به چاقی نقش دارند و ممکن است نشانه ای از افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین سرعتی و استقامتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنمردان سالم غیرفعال بود.
روش تحقیقدر این مطالعه 39 نفر از دانشجویان پسر غیرفعال به صورت تصادفی ساده در سه گروه 13 نفره (تمرین سرعتی، تمرین استقامتی و کنترل) قرار گرفتند. گروه های تمرین (تمرین استقامتی با شدت 60 تا 85 و تمرین سرعتی با شدت 80 تا 100 حداکثر اکسیژن مصرفی) یک برنامه تمرینی 10 هفته ای با تکرار 3 جلسه در هفته را اجرا کردند و پس از آن 4 هفته بی تمرینی را تجربه کردند. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف و با شرایط مشابه انجام شد و مقادیر سرمی متغیرهای وابسته توسط کیت های تحقیقاتی اندازه گیری گردید. نتایج با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید.
یافته هانتایج نشان داد، پس از 8 هفته تمرین در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری در متغیرهای تحقیق بین گروه های مطالعه مشاهد نشد(05/0p). همچنین در گروه تمرین سرعتی مقادیر کلسترول(TC)، تری گلیسیرید(TG) کاهش معنی دار و HDL-C افزایش معنی داری داشت (05/0>p). پس از 4 هفته دوره کوتاه مدت بی تمرینی، تغییر معنی داری در متغیرهای تحقیق مشاهده نگردید (05/0
کلید واژگان: تمرین سرعتی, تمیرین استقامتی, بی تمرینی, نسفاتین-1, نیمرخ لیپیدیBackground and aimAdipokines are involved in obesity-related illnesses and may be an indicatior of increase the risk of cardiovascular disease. The aim of this study was to evaluate the effect of 10 weeks speedy and endurance exercises training and a period of detraining on the serum levels of nesfatin-1, lipid profile, body fat percentage, and BMI in non-athlete healthy young men.
Materials and Methods39 non-athletic male students were randomly divided into three groups of (n=13) men (speedy, endurance, and control). Experimental groups included; endurance group at 60 to 85 VO2 max and speedy group of 80 to 100 VO2 max which trained during ten-weeks training program and three sessions per week respectively. Consequently, subjects have continued four weeks of detraining. Blood samples were taken at 12-hour fasting state under similar conditions in different stage. Serum levels of dependent variables were measured by commercial kits. Data were analyzed using SPSS statistical software; including; Shapiro-Wilk test, repeated measurement ANOVA, LSD and one way ANOVA test and post Hoc test. p
ResultsThere was no significant difference according to variable between the groups in the study (p
Keywords: Speed training, Endurance training, Detaining, Nesfatin-1, Lipid profile -
سابقه و هدف
امروزه با افزایش مقاومت باکتری ها در برابر آنتی بیوتیک ها، استفاده از گیاهان دارویی مورد استقبال قرار گرفته است. هدف تحقیق تعیین خواص آنتی باکتریال عصاره ی گیاه کارلا بر روی باکتری اشریشیا کولی و استافیلوکوکوس اورئوس به منظور بررسی خواص بازدارندگی و یافتن داروهای جایگزین است.
مواد و روش هادر این تحقیق اثر ضدمیکروبی عصاره های آبی و الکلی گیاه کارلا روی اشریشیا کولی و استافیلوکوکوس اورئوس با استخراج عصاره گیاه به روش انتشار در چاهک انجام شده و قطر هاله عدم رشد اندازه گیری و حداقل غلظت بازدارندگی و حداقل غلظت کشندگی تعیین گردید.
یافته هاحداقل غلظت بازدارندگی و حداقل غلظت کشندگی اشریشیا کولی بیشترین حساسیت را به عصاره الکلی برگ با میانگین mg/ml 62/5 و mg/ml 125 و استافیلوکوکوس اورئوس بیشترین حساسیت را به عصاره الکلی میوه با میانگین mg/ml 64 و mg/ml 64 نشان دادند. قطر هاله عدم رشد عصاره الکلی برگ برای اشریشیا کولی mm 19 و قطر هاله عدم رشد عصاره الکلی میوه برای استافیلوکوکوس اورئوس mm 26/2 می باشد که تاییدکننده نتایج حداقل غلظت بازدارندگی و حداقل غلظت کشندگی است. حداقل غلظت مهارکنندگی اشریشیاکلی مربوط به عصاره الکلی برگ و حداقل غلظت کشندگی نیز مربوط به الکلی میوه بود.
نتیجه گیرینتایج برای استافیلوکوکوس از ترتیب عصاره آبی برگ < الکلی برگ= الکلی بذر= آبی میوه < الکلی میوه به لحاظ قدرت بازدارندگی رشد باکتری پیروی می کند. کمترین اثر ضدمیکروبی بر روی اشریشیاکولی مربوط به عصاره آبی میوه است. عصاره الکلی برگ و الکلی میوه کارلا خاصیت ضد باکتریایی برای اشریشیاکولی و استافیلوکوکوس اورئوس دارند و می توانند به عنوان یک جایگزین برای آنتی بیوتیک های تجاری مطرح باشند.
کلید واژگان: آنتی باکتریال, استافیلوکوکوس اورئوس, اشریشیا کولی, عصاره الکلی, عصاره آبی, کارلاBackground and ObjectivesToday, with increasingresistance of bacteria to antibiotics, the use of medicinal plants has increased. The aim of this study was to investigate the antibacterial properties of Carla extract on Escherichia coli and Staphylococcus aureus to investigate the inhibitory properties and to find alternative drugs.
Materials and MethodsIn this research, the antimicrobial activity of Carla inaqueous and alcoholic extraction on escherichia coli and staphylococcus aureus was performed by means of well diffusion method. Consequently, theinhibitory zone, MIC and MBC were determined.
ResultsMIC and Mbc for escherichia coli showed the highest sensitivity to alcoholic extract of leaf with mean of 62.5 mg/ml and 125 mg/ml and staphylococcus aureus showed the highest susceptibility to fruit alcoholic extract with mean of 64 mg / ml and 64 mg / ml. The diameter of the inhibition zone of the alcoholic extract of the leaf for E. coli is 19 mm and the diameter of the inhibition zone of the alcoholic extract of fruit for staphylococcus aureus is 2/26 mm, which confirms the results of MIC and Mbc. Minimum inhibitory concentration of E.coli was related to the alcoholic extract of leaf and the minimum concentration of fecundity was related to alcoholic beverage.
ConclusionsResults for staphylococcus aureusac company from the order of aqueous extract of leaf
Keywords: Alcoholic extract, Antibacterial, Aqueous extract, Carla plant, Escherichia coli, Staphylococcus aureus -
Background and objectivesToday, Candida albicans' drug resistance to existing antifungal drugs, and in the other hands some side effects that related to the using of synthetic antifungal effects in the living organisms are the reasons that consumers prefer natural antifungal. The aim of this study was to evaluate the antifungal effects of Zataria multiflora Boiss (avishan-e shirazi) and clove oils in comparison with fluconazole and nystatin against clinical isolates of C. albicans In vitro.Materials and methodsIdentification of clinical isolates of C. albicans were done by phenotypic and genotypic methods. To investigate the antifungal effect of each essential oils and drugs, the M27-A3 protocol recommended by the Clinical and Laboratory Standards Institute (CLSI) was used and Minimum Inhibitory Concentration (MIC) and Minimum Fungicidal Concentration (MFC) were determined.ResultsThe MIC of clinical isolates for essential oils of Zataria multiflora Boiss and Clove were 0.003 and 0.47 μl / ml, respectively. The MIC was in the range of 2.37-9.5 IU / ml for nystatin and 3.12 - 12.5 μg / ml for fluconazole.ConclusionOur finding showed that the essential oils of Zataria multiflora Boiss and Clove have more anti-fungal activity against clinical isolates of C. albicans than fluconazole and nystatin. According to the results of this study, essential oils of Zataria multiflora Boiss and Clove are recommended for controlling the vulvogenitis caused by C. albicans.Keywords: Zataria multiflora Boiss essential oil, Clove essential oil, Candida albicans, Fluconazole
-
سابقه و هدفشناسایی میزان انواع سلول های ایمنی بیماران مسلول، اعم از تک هسته ای و چند هسته ای در کنترل و درمان این بیماری بسیار موثر است. هدف از این مطالعه مقایسه شمارش افتراقی سلول در نمونه لاواژ برونکو آلوئولار در تشخیص بیماران مبتلا به سل از غیر سلی بوده است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی– تحلیلی تعداد 100 بیمار با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف به دو گروه اسمیر مثبت و اسمیر منفی (هر گروه50 نفر) تقسیم شدند. نمونه لاواژ برونکو آلوئولار تهیه شده از بیماران دو قسمت شد و یک قسمت برای کشت و قسمت دیگر آن بعد از تصفیه توسط محلول فیکساتور فیکس شد و از سدیمان آن 4 لام اسمیر تهیه گردید که به روش های پاپانیکولا، گیمسا، H&E وزیل نلسون رنگ آمیزی شدند. شمارش افتراقی سلول تک هسته ای و چند هسته ای، ارتباط بین میزان وجود باکتری سل با شمارش افتراقی سلول در بیماران سلی وتعیین حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت ومنفی اسمیر نمونه بال در تشخیص بیماران سلی از غیر سلی انجام شد.یافته هاضریب همبستگی پیرسون نشان داد که با افزایش تعداد باکتری سل، درصد سلول های نوتروفیل به طور معنی داری بالا می رود (526/0=r، 001/0>p) اما میزان سلول های لنفوسیت و ائوزینوفیل به طور معنی داری کاهش می یابد (458/0=r،003/0=p) (363/0=r، 021/0=p) و میزان سلول های پلاسماسل تغییر محسوسی ندارد (205/0=r، 201/0=p).
استنتاج: سلول غالب در نمونه لاواژ برونکو آلوئولار بیماران مبتلا به سل نوتروفیل می باشد و با افزایش شدت وجود باکتری میزان آن بالاتر می رود.کلید واژگان: سل, شمارش افتراقی سلول, لاواژ برونکو آلوئولارBackground andPurposeIdentifying the types of immune cells in patients with tuberculosis (TB) including single-core and multi-core is of great benefit in control and treatment of these patients. The aim of this research was to compare differential cell count in Bronchoalveolar lavage (BAL) samples in patients with and without TB.Materials And MethodsIn this descriptive-analytical study 100 patients were selected using purposive sampling. They were divided into two groups of positive and negative smear (n= 50 per group). BAL samples were divided into two sections; one was used for culture and the other was fixed. Four smear slides were prepared from the sediments that were stained by Papanicolaou, Giemsa, hematoxylin-eosin (H&E), and Ziehl-Neelsen. Single-core and multi-core cell differential count was done and the association between the presence of TB bacteria and differential cell counts were studied in patients with TB. Also, the sensitivity, specificity, positive and negative predictive values for diagnosis of TB were investigated.ResultsPearson correlation coefficients indicated that by increase in number of TB bacteria, the rate of neutrophil cells increased significantly (r=0.526, PConclusionThe findings showed that neutrophils is the predominant cells in (BAL) samples of TB patients and increasing levels were detected when the severity of bacteria increased.Keywords: tuberculosis, differential cell count, Broucho Alveolar Lavage -
مقدمهافزایش سطح قند خون پس از صرف غذا، شایع ترین اختلال در افراد دیابتی است. از آنجائی که نان یکی از منابع اصلی غذایی در ایران است، هدف از این مطالعه بررسی تاثیر پنج نوع نان مصرفی در ایران (باگت، لواش، تافتون، سنگک و نان جو) بر سطح قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 و افراد سالم بود.مواد و روش هادر این مطالعه 150 شرکت کننده در دو گروه مساوی بیماران دیابتی نوع 2 و افراد سالم مورد مطالعه قرار گرفتند. هر دو گروه به صورت تصادفی به پنج زیرگروه مساوی تقسیم شده، سپس در هر گروه یکی از 5 نوع نان مورد آزمایش که حاوی 50 گرم کربوهیدرات در دسترس بود، داده شد. میزان قند خون در شروع مطالعه، 60 و 120 دقیقه پس از مصرف نان ها، اندازه گیری شد.یافته هانتایج نشان داد در هر دو گروه، بالاترین افزایش گلوکز خون بعد از مصرف نان باگت مشاهده شد. نوسانات قند خون پس از 120 دقیقه، در آزمودنی هایی که نان سنگک و جو مصرف کرده بودند، به طور معنی داری کمتر از مصرف کنندگان نان باگت، لواش و تافتون بود (01/0P<).بحث و نتیجه گیرینان های جو و سنگک تاثیر بیشتری بر کنترل گلوکز خون آزمودنی ها داشتند که می تواند نقش مهمی در تنظیم قند خون بیماران دیابتی ایفا می کند.کلید واژگان: دیابت نوع 2, افزایش قند خون, نانYafteh, Volume:18 Issue: 2, 2016, PP 67 -75BackgroundAn increase in blood sugar levels after meals is the most common disorder in diabetes. Since bread is one of the main sources of food in Iran, we aimed to assesses the effect of five types of Iranian bread (Baguette, Lavash, Tafton, Sangak and Barley) on blood glucose level of type 2 diabetes patients and healthy subjects.Materials And MethodsIn this study, 150 participants including two equal groups of type 2 diabetic patients with diabetes and healthy controls were studied. Both groups of patients and controls randomly divided into five equal subgroups, and then each group received one of the five kinds of bread containing 50 g available carbohydrate. Blood glucose level was measured at baseline, 60 and 120 minutes after consumption of breads.ResultsResults showed that the highest glycemic response was observed in blood sugar after ingestion of Baguette bread, in both groups. The variations of blood glucose after 120 min, in subjects who had received Sangak and Barley breads was significantly lower than those who consumed Baguette, Lavash and Tafton breads (PConclusionSangak and Barley breads had more effec on blood glucose control, which can play an important role in the regulation of blood glucose levels in diabetic patients.Keywords: Diabetes Mellitus type II, Hyperglycemia, Bread
-
مقدمهمهار سیستم رنین- آنژیوتانسین در بیماران مبتلا به نفروپاتی دیابتی منجر به کاهش پروتئینوری و نیز کاهش سرعت پیشرفت نارسایی کلیه می گردد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر توام مهار کننده های آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACEIs یا Angiotensin converting enzyme inhibitors) و بلوک کننده های گیرنده ی آنژیوتانسین (ARBs یا Angiotensin receptor blockers) بر پیشرفت بیماری کلیوی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در مقایسه با تجویز هر یک از این دو دارو به تنهایی بود.روش ها90 بیمار مبتلا به نفروپاتی دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی در سه گروه دریافت کننده ی کاپتوپریل، لوزارتان و کاپتوپریل به همراه لوزاتان قرار گرفتند. پروتئینوری در فواصل زمانی قبل از شروع درمان، 2، 6 و 12 ماه و کلیرانس کراتینین در قبل و بعد از درمان در بیماران اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS با استفاده از آزمون های آماری Repeated measures ANOVA، Fisher''s least significant difference (Fisher''s LSD) و t Indipendent انجام شد.یافته هاپروتئینوری بیماران در تمامی گروه ها با مصرف دارو بهبود یافت و از شدت آن کاسته شد (001/0 > P). این کاهش، در گروه درمان ترکیبی بیشتر از سایر گروه ها بود (026/0 = P). کلیرانس کراتینین در هیچ یک از گروه ها، تفاوت معنی داری نداشت.نتیجه گیریاستفاده از دسته های دارویی ACEIS و ARBs در کاهش پروتئینوری در نفروپاتی دیابتی در دیابت نوع 2 موثر بود، اما درمان ترکیبی از این دو دسته ی دارویی به صورت معنی داری نتایج بهتری در کاهش پروتئینوری داشت. با این حال، استفاده از این داروها در بهبود کلیرانس کراتینین اثر قابل ملاحظه ای نداشت.کلید واژگان: دیابت نوع 2, Angiotensin converting enzyme inhibitors, Angiotensin receptor blockers, پروتئینوریBackgroundInhibition of the renin-angiotensin system in patients with diabetic nephropathy can reduce proteinuria and slow down renal impairment. In this study, we aimed to evaluate the preventive effects of prescribing both angiotensin converting enzyme inhibitors (ACEI) and angiotensin receptor inhibitors (ARBs) for renal disease progression compared with administrating each of these two medications alone in patients with type 2 diabetes.Methods90 patients with diabetic nephropathy were randomized into three groups: receiving captopril, losartan, and losartan in combination with captopril. Proteinuria was measured before, 2, 6 and 12 months after intervention, and creatinine clearance was measured before and after intervention. Repeated measures ANOVA, Fisher's least significant difference (Fisher's LSD), and t-test were used for data analysis by SPSS software.
Findings: Proteinuria was improved in all groups who received medication (PConclusionAdministration of ACEI or ARBs reduced proteinuria in patients suffering from diabetic nephropathy (due to type 2 diabetes) but prescribing both drugs had a significantly better outcome. However, creatinine clearance was not significantly improved in any of the groups.Keywords: Diabetes mellitus, Angiotensin, converting enzyme inhibitors, Angiotensin receptor antagonists, Proteinuria -
سابقه و هدفناامنی غذایی از مقوله هایی است که تاثیر جدی بر وضعیت تغذیه افراد جامعه بجای می گذارد. تاکنون درباره وضعیت ناامنی غذایی و عوامل اجتماعی-اقتصادی خانوار مرتبط با سوءتغذیه کودکان، مطالعات محدودی انجام گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی امنیت غذایی کودکان کوتاه قد توام با اضافه وزن، که تحت تاثیر این الگوی در حال شتاب هستند، در شهر زاهدان انجام شد.مواد و روش هامطالعه توصیفی مقطعی طی دو مرحله انجام شد، در مرحله اول 2400 دانش آموز در محدوده سنی 7 تا 12 سال به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده از کل شهر زاهدان انتخاب شدند. در مرحله دوم تعداد 45 دانش آموز که بر اساس استاندارد WHO به طور همزمان دچار اضافه وزن یا چاقی (اسکور-زد نمایه توده بدن BMIZ>1) و کوتاه قدی خفیف (اسکور-زد قد برای سن HAZ<-1) بودند، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند و 90 نفر که بر اساس همان استاندارد دارای قد و وزن مناسب برای سن طبیعی خود بودند، به منظور افزایش توان مطالعه در نظر گرفته شدند و به طور همزمان مورد مطالعه قرار گرفتند. کودکان کوتاه قد مبتلا به اضافه وزن و کودکان با قد و وزن طبیعی از نظر سن و جنس و دبستان باهم تطبیق داده شدند و پرسشنامه های عمومی و امنیت غذایی 18 گویه ای USDA))، از طریق مصاحبه با مادر تکمیل شد. ارتباط بین متغیرهای کیفی و کمی با طبقات امنیت غذایی خانوار با آزمون کای مربع (Chi–Square)و تحلیل واریانس یک طرفه (Anova) تعیین شد.یافته هااز بین کودکان مورد بررسی 8/57 % کوتاه قد با اضافه وزن و 1/61% کودکان با قد و وزن طبیعی، در گروه ناامن غذایی قرار گرفتند. همچنین 6/15% از کودکان کوتاه قد مبتلا به اضافه وزن و 4/4% از کودکان با قد و وزن طبیعی، در وضعیت ناامنی با گرسنگی شدید قرار داشتند که تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده شد (05/0p<). ناامنی غذایی با گرسنگی شدید در کودکان کوتاه قد دارای اضافه وزن با وضعیت اقتصادی ضعیف، زندگی در منزل استیجاری، شغل سرپرست (کارگر بودن)، همچنین شاغل بودن مادر، سطح سواد پایین سرپرست (بی سواد یا خواندن- نوشتن) ارتباط معنی داری داشت.نتیجه گیریشیوع بالای ناامنی در دو گروه مورد مطالعه، توجه هر چه بیشتر مسئولین برای رفع مشکلات اقتصادی و افزایش سواد تغذیه ای را می طلبد.
کلید واژگان: امنیت غذایی, اضافه وزن, کوتاه قدی, کودکان, زاهدانBackground And ObjectivesPrevalence of food insecurity in some parts of the country has been identified however, no studies have been conducted in Zahedan regarding co-existing of stunting and overweight and its relationship with food insecurity and dietary patterns. The aim of this study was to determine the association of food insecurity and dietary patterns with simultaneous obesity and stunting in the primary school pupils of Zahedan city, Iran.Materials And MethodsUsing two-stage cluster sampling, a total of 2400 students, aged 7-12 years, were randomly selected from primary school pupils in Zahedan. From these, 45 students with (BMI Z-score, BMIZ&rsaquo1 and BMIZ&rsaquo2) and stunting (Height-for-age Z-score, WHZ<-1) were defined having stunting with concurrent overweight, and 90 pupils of the same age and gender with normal height-for-age Z-score and weight for age were selected as controls. Data were collected through face to face interview with mothers using 24-hour food-recall and USDA food insecurity and general information questionnaires. Healthy Eating Index (HEI) has been developed to track the quality of diet in different societies. HEI was calculated based on 9 components (food guide pyramid groups, the percent of fat and saturated fatty acid intake, cholesterol consumption and dietary variety score). The HEI score was categorized into three groups: less than 45 (poor diet), 45-72 (needs improvement) and more than 72 (good diet). Independent sample T test and Chi-square were used for normal distributed data and Mann-Whitney’s U test for asymmetrical distribution to compare and analyze the data among the case and control groups.ResultsThe prevalence food insecurity was, respectively, 57.8% and 61.1% in the stunting with concurrent overweight and children with normal height and weight. Also 15.6% of stunting with concurrent overweight and 4.4% of children with normal height and weight had food insecurity with severe hungry. The mean score of HEI was 40.9±13.53 in stunting with concurrent overweight children and 46.11±12.73 in children with normal height and weight)P<0/05. Diet quality scores ranged from 12.5 to 70. There were no significant differences among the case and control groups for the components of HEI (P>0/05). Diet quality scores showed that all of the children have poor diet or diet that needs improvement, and none of the subjects had a “good diet”.ConclusionThe overall diet quality and nutritional habits of Zahedan primary school pupils need modification and improvement (case and control groups). Also the prevalence of food insecurity is high among Zahedan primary school students.Keywords: Food insecurity, Overweight, Stunting, Children, Zahedan -
زمینه و هدفشیوع چاقی در جهان با سرعتی تهدید کننده در تمام گروه های سنی در حال افزایش است به طوری که به یک مشکل جدی در سلامت عمومی تبدیل شده است. امروزه استفاده از گیاهان دارویی نسبت به سایر روش های کنترل وزن بیش تر مورد توجه قرار گرفته است. چای سبز یکی از این گیاهان محسوب می شود که تا کنون پژوهش هایی نیز در مورد اثرات آن بر روی وزن صورت گرفته، اما در این مطالعات به دلیل استفاده از روش های متفاوت ودوزهای نا همگون، نتایج به دست آمده متناقض بوده است، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر عصاره چای سبز در دوز های مختلف بر شاخص های آنتروپومتریک در زنان چاق بالغ انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی دو سویه کور بوده که بر روی 60 زن دارای اضافه وزن با (BMI >27 kg/m2 شاخص توده بدنی) و 87WC > (دور کمر) که واجد معیار های ورود به مطالعه بودند، انجام شد. واحدهای مورد پژوهش به طور تصادفی به سه گروه 20 نفری تقسیم شدند، در این خصوص دو گروه مداخله (تجربی) دریافت کننده عصاره چای سبز با غلظت های (50 و 100 درصدی) وگروه کنترل (شاهد)، دارونمای حاوی سلولز دریافت کردند. هر شرکت کننده روزانه 3 بار(یک ساعت قبل از هر وعده غذایی)و به مدت 12 هفته از عصاره چای سبز یا شبه دارو دریافت می کرد و مشخصات آنتروپومتریک (وزن، قد، دور کمر، دور باسن، شاخص توده بدنی (BMI) و نسبت دور کمر به دور باسن (WHR) و تمام واحدهای مورد پژوهش در شروع مطالعه و هفته های 2، 4، 6، 8، 10 و 12اندازه گیری شده و سپس داده ها جمع آوری و در گروه های مختلف با استفاده از نرم افزار SPSS 19- Sas9.2، آزمون های آماری Anova یک طرفه و برای مقایسه گروه ها در ماه های موردمطالعه ازآزمون Repeated Measurement استفاده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هادر شروع مطالعه میانگین و انحراف معیار وزن و BMI در گروه تجربی دریافت کننده عصاره 100 درصد به ترتیب 74.19 ± 4.3 و 28.95 ± 0.8 ودر گروه تجربی دریافت کننده عصاره ی 50 درصد 1/5 ± 34/74 و06/1±69/28 بود که در پایان پژوهش به ترتیب به 67.90 ± 4.1 26.49 ± 0.7 وهم چنین 70.98 ± 5.6 و 27.38 ± 1.19 کاهش یافت، که بیانگر اختلاف معنی دار در هفته های متوالی در میانگین وزن و BMI می باشد (P < 0.01،P <0.05). میانگین WHR در بین سه گروه، اختلاف معنی داری را نشان نداد.نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش، مصرف طولانی مدت چای سبز به عنوان یک ماده درمانی مکمل کم خطر برای کنترل وزن و ارتقاء سطح سلامت عموم موثر می باشد.
کلید واژگان: عصاره چای سبز, شاخص های آنتروپومتریک, کاهش وزن, چاقی, زنانBackgroundThe prevalence of obesity is increasing as threatening in all age group in the world so it has became the serious problem in the public health, Nowadays, the use of medicinal plants has have been considered more than other methods of weight control, the green tea is considered one of these plants that So far the researches have been done on its effects on weight But the results of these studies have been inconsistent due to various doses and different methods so, this study was conducted to determine the effect of various doses of green tea extract on weight loss and body mass index in adults obese women.Materials And MethodsThis double-blind clinical trial has randomly been conducted on 60 obese women that were overweight, with a BMI> 27 kg/m2, WC> 87 (waist). The samples were divided randomly into three groups of 20; in this regard, have received two intervention groups (experimental) recipient of green tea extract with different concentrations (50 and 100 percent) and control group (control) recipient of placebo containing cellulose. Each participant received daily three times (one hour before each meal) of green tea extract or placebo for 12 weeks. All samples were measured in the baseline and weeks 2, 4, 6, 8, 10 and 12 in terms of anthropometric measures (weight, height, waist circumference, hip circumference, body mass index (BMI) and waist-hip ratio (WHR). the data were collected and have been analyzed in the different groups By using of software SPSS 19 - Sas9.2 and statistical test of one-way Anova and was used repeated Measurement test for Comparisons of these groups.ResultsIn the baseline The mean and standard deviation of weight and BMI were in the experimental group which received 100% of extract, respectively 74.19 ± 4.3 and 28.95 ± 0.8 and in the experimental groups which received extract 50% 1/5 ± 34/74 and 06/1 ± 69/28., which was reduced respectively, to 67.90 ± 4.1 and 26.49 ± 0.7 as well as 70.98 ± 5.6 and 27.38 ± 1.19 in the end of the study Which is indicative of a significant difference in the mean weight and BMI on these consecutive weeks (P < 0.01،P <0.05). However, there was no significant difference on the mean of WHR among the three groups.ConclusionAccording to the findings, long-term consumption of green tea as a complementary treatment of low risk for weight control and general health promotion is effective.Keywords: Green tea Extact, Anthropometric indices, Weight loss, Obesity, Women -
زمینه و هدف
دیسمنوره اولیه یکی از شایع ترین شکایات در زنان می باشد و حداقل 50% زنان در خلال دوره باروری خود آن را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر مصرف عصاره گیاه شوید با مفنامیک اسید در درمان دیسمنوره اولیه انجام شده است.
روش بررسیاین کارآزمایی بالینی بر 100 دانشجوی مبتلا به دیسمنوره اولیه با شدت متوسط و محصل در دانشگاه های ایرانشهر در سال 1389 انجام شد. نمونه گیری به روش دو مرحله ای صورت گرفت و نمونه ها با روش تخصیص تصادفی به دو گروه مفنامیک اسید و عصاره گیاه شوید تقسیم شدند. در ابتدای سیکل، برای گروه عصاره شوید، قطره دیل سان 10 قطره هر 8 ساعت در روز و برای گروه دیگر کپسول مفنامیک اسید 250 میلی گرم هر 6 ساعت در روز بعد از شروع درد، تجویز شد و شدت درد در سیکل قبل از مداخله و سه سیکل (ماه) بعد از مداخله در هر گروه و در دو گروه با یکدیگر مقایسه شد. نتایج در نرم افزار SPSS و استفاده از آزمون های آماری کای دو، آنالیز واریانس یک طرفه و تی تست در سطح معنی داری 05/0 آنالیز شدند.
یافته هامیانگین شدت درد قبل از مداخله در دو گروه معنی دار نبود (42/0 (P=. بعد از مداخله، در هر سه سیکل در دو گروه مورد بررسی کاهش درد وجود داشته است که این کاهش در گروه مفنامیک اسید بیشتر بوده و در سیکل دوم و سوم معنی دار بوده است (05/0 >. (P
نتیجه گیریعصاره گیاه شوید و مفنامیک اسید بر دیسمنوره موثر بودند. گرچه این تاثیر در گروه مفنامیک اسید بیشتر بود؛ اما با توجه به کمتربودن عوارض داروهای گیاهی و علاقه بیشتر عموم به مصرف آن ها، عصاره شوید جهت درمان دیسمنوره توصیه می شود.
کلید واژگان: دیسمنوره اولیه, گیاه شوید, قطره دیل سان, مفنامیک اسیدBackground And AimsThe primary dysmenorrhea is one of the most common problem that women complaint about and at least 50% of them experience it during the productivity period. The goal of this study was to compare the effect of Dill (Anethum graveolens) with mefenamic acid consumption on treatment of primary dysmenorrhea in students of Iranshahr Universities، 2010.
MethodsThis study is a clinical trial that conducted on 100 students with moderate severity and primary dysmenorrhea who were educating in Iranshahr Universities. They were randomly divided into two groups (mefenamic acid and Anethum graveolens). In the beginning of the cycle Dillsun was prescribed (10gtt q8hours) for Anethum graveolens. 1 capsul 250mg per 6 hours was prescribed for another group one day after starting the pain. Severity of pain was compared in pre intervention cycle and three cycles post intervention in both 2 groups. Results were analyzed by SPSS through chi square، ANOVA and t-test in 0. 5 level of significancy.
ResultsThe mean of dysmenorrhea severity was not significant in pre intervention cycle between two groups (P=0. 42)، but pain reduction in each three cycles after interventions in both groups was reported. This reduction was more in mefenamic acid group and it was more significant in secondary and tertiary cycles (P<0. 05).
ConclusionMefenamic acid and Anethum graveolens are effective in dysmenorrhea. Although this affect was more obvious in mefenamic acid group but as Anethum graveolens is an herbal combination، which has less side effects and people''s interest to herbal treatments is considerable، so it is recommended to use it for treatment of primary dysmenorrhea.
Keywords: Anethum graveolens, Dillsun drop, Mefenamic acid, Primary dysmenorrhea -
مقدمهحاملگی ناخواسته یک مشکل عمومی و جهانی است که بر زنان، خانواده ها و جامعه تاثیر می گذارد. عدم توجه به علل حاملگی ناخواسته و اثرات منفی آن می تواند سلامت جامعه را تهدید نماید. مطالعه حاضر به منظور بررسی علل حاملگی ناخواسته در شهر ایرانشهر درسال 1386 انجام شد.روش کاراین مطالعه تحلیلی مورد شاهدی در سال 1386 روی960 زن باردار ایرانی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی ایرانشهر که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود و داده ها شامل مشخصات فردی، رفتار باروری و عملکرد پیشگیری از بارداری با مصاحبه حضوری جمع آوری و با نرم افزارSPSS(نسخه 11) و آزمون های کای دو و آزمون تی مسقل تحلیل شد.یافته هابیشترین حاملگی ناخواسته در زنان با سن بالاتر از 35 سال، بی سواد و با تحصیلات ابتدایی رخ داده بود و بین متغیرهای فوق و نوع حاملگی ارتباط معنی دار وجود داشت (001/0 p=). 81 درصد زنان با حاملگی ناخواسته قبل از حاملگی اخیر از یک روش پیشگیری استفاده می کردند که 3/39% آنان قبل از بارداری روش مورد استفاده را قطع و 7/60% در حین استفاده از آن حامله شده بودند. بیشرین بارداری ناخواسته در مصرف کنندگان قرص (1/61%)، کاندوم (8/25%) و روش منقطع (6/10%) اتفاق افتاده بود.نتیجه گیریجهت ارتقاء کیفیت ارائه خدمات تنظیم خانواده لازم است برنامه های گسترده ای در خصوص آموزش روش های پیشگیری از بارداری و مضرات بارداری ناخواسته، به ویژه در بین خانم های با سنین بالاتر و تحصیلات پایین تر اجرا شود.
کلید واژگان: حاملگی ناخواسته, رفتارهای باروری, تنظیم خانواده, روش های پیشگیری از بارداریIntroductionUnwanted pregnancy is a global public health concern that affects women, their families and the society Lack of interest in the causes of unwanted pregnancy and its negative effects can result in serious consequences for public health. The purpose of this study was to examine some of the factors related to unwanted pregnancy among women referring to health care centers of Iranshahr in 2007.MethodsThis study analytic case-control study was performed on 960Iranian pregnant women who referred to the health care centers of Iranshahr and were chosen by available sampling method. Data was collected using a researcher-made questionnaire containing individual characteristics, fertility behaviors and the method of contraception by interview. Data was analyzed by SPSS (11), using Chi-Square and In depended t-test.ResultsMost unwanted pregnancy occurred in women who were above 35 years old, illiterate or with primary school education. There was also a significant relationship between these variables and pregnancy type (p=0.001). 81% of women with unwanted pregnancy applied a contraceptive method before current pregnancy that 39.3% had stopped prevention method before current pregnancy and 60.7% became pregnant while using a contraceptive method.. Most unwanted pregnancy occurred in women who took oral contraceptive pills (61.1%), condom (25.8%) and withdrawals (10.6%), respectively.Conclusionfor improving the quality of family planning services to be necessary holding extensive educational programs about contraceptive methods and the disadvantages of unwanted pregnancy especially for older and illiterate women seem to be necessary.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.