به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علیرضا عمرانی

  • رویا چشم آور، مهدی رفیعی*، شیرین زهرا فرهاد، علیرضا عمرانی، بیژن تدبیری
    مقدمه

    قرارگیری جداسازهای ارتودنسی، منجر به درد و ناراحتی در بیماران می‌شود. مصرف ضد دردها برای کاهش این درد، همراه با عوارض جانبی بوده است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر لیزر کم توان بر کاهش درد و سطح نیتریک اکساید در مایع شیار لثه‌ای در هنگام قرار دادن جداساز در بیماران ارتودنسی بود.

    مواد و روش‌ها

    این مطالعه‌ی تجربی- آزمایشگاهی، بر روی 30 بیمار با محدوده‌ی سنی 15-35 سال که نیازمند قرارگیری جداساز بر روی مولر اول ماگزیلای سمت راست بودند، انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه لیزر و دارونما قرار گرفتند. نمونه‌گیری از مایع شیار لثه‌ای در روزهای 0، 3 و 5 در هر دو گروه انجام شد. تابش لیزر، در روزهای 2 و 4 انجام گردید، در گروه دارونما، دستگاه به شکل خاموش مورد استفاده قرار گرفت. میزان درد نیز به وسیله‌ی پرسش‌نامه‌ی VAS (Visual Analogue Scale) به صورت روزانه توسط بیماران ثبت گردید. داده‌ها با آزمون‌های t-test و ANOVA تجزیه و تحلیل شدند (0/05 > p value).

    یافته‌ها

    میزان درد در گروه لیزر، نسبت به گروه دارونما، بیشتر بود، اما این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (0/067 = p value). سطح نیتریک اکساید در گروه لیزر نسبت به گروه دارونما کاهش بیشتری داشت اما این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (0/286 = p value).

    نتیجه‌گیری

    تاثیر لیزر کم توان بر کاهش میزان درد ایجاد شده بعد از قرارگیری سپریتور، بسیار کم بوده و از لحاظ آماری معنی‌دار نبود.

    کلید واژگان: لیزر, نیتریک اکساید, ارتودنسی
    Roya Cheshmavar, Mehdi Rafiei *, Shirin Zahra Farhad, Alireza Omrani, Bizhan Tadbiri
    Introduction

    The placement of orthodontic separator induces pain and discomfort in patient. Use of Nsaid for its analgesic effect is with side effects. The aim of study evaluation of the effect of low level laser therapy on pain reduction and NO level in GCF induced by separator force in orthodontic treatment.

    Materials & Methods

    This experimental laboratory study was performed on 30 patients in the age range of 15-35 who required placement of the separator on the right maxillary molars. Patients were randomly divided into two groups of laser and placebo. Gingival groove fluid sampling was performed on 0-3-0 days in both groups. Laser irradiation was performed on days 2 and 4, in the placebo group, the device was used off. The amount of pain was recorded by patients with a VAS questionnaire on a daily basis. Data were analyzed by t-test and ANOVA (α = 0.05).

    Results

    VAS score in laser group was more than placebo group but it wasn’t statistically different (p value = 0.067), NO level further decrease in laser group compared with placebo group but it wasn’t statistically different (p value = 0.286).

    Conclusion

    the effect of low level laser therapy on pain reduction was very low and it wasn’t statistically different.

    Keywords: Laser, Nitric oxide, Orthodontics
  • علیرضا عمرانی، پدرام دانش کاظمی*، امیر منصور شیرانی، محمدامین حبیبی
    زمینه و هدف

    اختلالات گیجگاهی- فکی از علل شایع مراجعه بیمار به مراکز دندانپزشکی است و با توجه به نقش عوامل مرتبط در ایجاد آن، هدف از مطالعه حاضر، بررسی فراوانی نسبی فاکتورهای مرتبط با اختلالات گیجگاهی- فکی در مراجعین 20 تا 50 سال به درمانگاه های دندانپزشکی شهر اصفهان در سال 1397بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 324 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه های شهر اصفهان در سال 1397 به صورت تصادفی انتخاب شدند. فاکتورهای مرتبط با اختلال مفصل گیجگاهی- فکی و فاکتورهای دموگرافیک بیماران با معاینه کلینیکی توسط یک دندانپزشک آموزش دیده و خود اظهاری بیماران در فرم جمع آوری اطلاعات ثبت گردید و فراوانی و ارتباط آن ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS 22 و آزمون های chi-square و Fisher و logistic regression سنجیده شد.

    یافته ها: 

    حداقل یکی از علایم اختلال مفصل گیجگاهی- فکی در 7/40% از افراد مطالعه وجود داشت که بیشترین فراوانی مربوط به دندان های خلفی از دست رفته (7/49%) بود. سابقه در رفتگی فک در مردها (014/0=P) و فراوانی بی دندانی خلفی در زن ها بیشتر بود (003/0=P). با افزایش سن ، فراوانی بی دندانی خلفی (000/0=P) و گوش درد (009/0=P) افزایش یافت. فراوانی دندان های خلفی از دست رفته در افراد خانه دار (000/0=P) و فراوانی گوش درد در کارمندان (005/0=P) و سابقه در رفتگی فک در افراد دارای شغل آزاد (047/0=P) به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود.

    نتیجه گیری: 

    شیوع بالای اختلالات مفصل گیجگاهی- فکی و عوامل مرتبط با آن مثل سابقه در رفتگی فک، بی دندانی خلفی، گوش درد و دندان قروچه، نیاز به توجه جهت شناسایی و درمان این مشکلات را می طلبد.

    کلید واژگان: اختلال مفصل گیجگاهی- فکی, شیوع, سلامت دهان
    Alireza Omrani, Pedram Daneshkazemi*, Amir Mansour Shirani, MohammadAmin Habibi
    Background and Aims

    Temporomandibular joint disorders (TMDs) are one of the most common causes of the patientchr('39')s referral to dental clinics. Considering the role of related factors in its creation, the purpose of this study was to investigate the relative frequency of factors related to temporomandibular disorders in patients aged 20 to 50 years referred to dental clinics in Isfahan in 1397.

    Materials and Methods

    In this descriptive and analytical study, 324 patients referred to Isfahan dental clinics in 1397 were randomly included. Factors related to TMD and demographic factors of patients were recorded with clinical examination by a trained dentist and self-declaration of patients in the data collection form. The frequency and relevance were analysed by SPSS 22 software and chi-square, fisher and logistic regression statistic tests.

    Results

    At least one of the TMD related factors was present in 40.7% of the subjects, which the most common factors related to TMD was posterior edentulousness (49.7%). History of jaw dislocation was more common in men (P=0.014) and the frequency of posterior edentulousness was more common in in women (P=0.003). As the age increased, the frequency of posterior edentulousness (P=0.000) and earache (P=0.009) increased. The frequency of posterior edentulousness was higher in housekeepers (P=0.000), the frequency of earache was higher in employees (P=0.005) and the history of jaw dislocation was higher in self-employed persons (P=0.047).

    Conclusion

    The high prevalence of TMD and related factors, such as a history of jaw dislocation, posterior edentulousness, earache, and clenching, requires attention to be identified and treat these problems.

    Keywords: Temporomandibular joint disorder, Frequency, Oral health
  • سوسن صادقیان، علیرضا عمرانی، نسیم اثناعشری*، شیرین زهرا فرهاد، مسیح کاویان، فرزاد یحیی پور
    سابقه و هدف

    یکی از عوارض شایع در درمان ارتودنسی ثابت در طی درمان، مشکلات پریودنتال می باشد. روش های درمانی مختلف مثل دهانشویه ها، آنتی بیوتیک ها و امروزه لیزر تراپی برای درمان مشکلات پریودنشیوم بیماران ارتودنسی انجام می شود. هدف از این مطالعه تعیین اثر لیزر دیود برتعداد میکروارگانیسمهای پریوپاتوژن در مایع شیارلثه ای بیماران ارتودنسی ثابت فاقد التهاب لثه بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی 12 بیمار با ارتودنسی ثابت و فاقد ژنژیویت و پریودنتیت انتخاب شدند. دندان های پرمولر دوم چپ و راست یک فک آنها به عنوان گروه مورد و شاهد در نظر گرفته شد و پس از معاینات کامل پریودنتال، قبل و بعد از لیزر از مایع شیار لثه ای بیماران نمونه گیری شد و پس از گذشت 2 هفته و 6 هفته بعد از تابش لیزر مجددا نمونه گیری انجام شد و نمونه ها به آزمایشگاه منتقل شدند. داده ها توسط آزمون های آماری ویلکاکسون و من-ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین چهار نوع پریوپاتوژن مورد مطالعه بلافاصله بعد از تابش لیزر کاهش معنادار داشتند (0/001 > P)  و این کاهش بعد از گذشت دو هفته همچنان ادامه داشت ولی پس از شش هفته فقط میانگین Prevotella intermedia (008/0=p) و porphyrpmonas gingivali کاهش معنادار داشت.(0/002 = P)

    نتیجه گیری

    لیزر تراپی در کاهش تعداد میکروارگانیسم های پریوپاتوژن در مایع شیارلثه ای بیماران ارتودنسی ثابت فاقد التهاب لثه موثر می باشدکه این اثربرروی Actinomyces comitansa وActinomyces odontolyticus   ماندگاری کمتری دارد.

    کلید واژگان: بیماری پریودنتال, ژنژیویت, لیزردیود, مایع شیارلثه ای
    Sosan Sadeghian, Alireza Omrani, Nasim Esnaashari*, Shirin Zahra Farhad, Masih Kavian, Farzad Yahyapour
    Background and aim

    One of the most common complications in the treatment of fixed orthodontics during treatment is periodontal problems. Different therapies such as mouthwashes, antibiotics and today laser therapy are used to treat periodontal problems in orthodontic patients. The aim of  this study, is that we evaluated the effect of the Diode laser on the number of four periopathogen microorganisms.

    Materials and methods

    In this experimental study, 12 patients with fixed orthodontic appliance without gingivitis and periodontitis were selected. The left and right second premolar teeth were considered as case and control groups. After periodontal examinations, before and after the laser, were taken GCF sample and After 2 weeks and 6 weeks after laser irradiation, samples were re-sampled and transferred to the laboratory. Data were analyzed by Wilcoxon and Mann-Whitney statistical tests

    Results

    The mean of the four kind of preopatogen immediately after laser radiation decreased significantly. (P<0.001)And this decrease continued after two weeks, but after six weeks only the mean of the number of Prevotella intermedia  (P=0.008) and porphyrpmonas gingivali (P=0.002) decreased significantly.

    Conclusion

    lasertherapy is effective in the reduction of the number of preopatogenic microorganisms in gingival crevicular fluid of fixed orthodontics patients without inflammation which this effect last for a shorter period in cases of Actinomyces comitans,Actinomyces odontolyticus

    Keywords: Periodontal disease, Gingivitis, Gingival crevicular fluid, Diode laser
  • علیرضا عمرانی، سوسن صادقیان، شیرین عمرانی *، مهدی رفیعی
    مقدمه
    دستگاه فانکشنال فرانکل، یک وسیله ی با ارزش برای درمان مال اکلوژن کلاسII می باشد که بیش ترین اثرات اسکلتال را به دنبال دارد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تغییرات اسکلتی و دندانی در بیماران با مال اکلوژن کلاسII به دنبال درمان با دستگاه فرانکل بود.
    مواد و روش ها
    ااین مطالعه ی کارآزمایی بالینی، بر روی 8 بیمار با محدوده ی سنی 12-9 سال، دارای مال اکلوژن کلاس II دندانی و اسکلتی، صورت گرفت. رادیوگرافی های سفالومتری لترال در ابتدا و انتهای درمان گرفته شدند. سفالوگرام ها ترسیم شدند و اندازه گیری های لازم انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی صورت گرفت (α < 0/05).
    یافته ها
    از بین متغیرهای ایجاد شده در قاعده ی جمجمه، بین دو گروه شاهد و درمان شده با فرانکل، طول S-N افزایش معنی دار داشت (p value = 0/006). در مجموعه ی ماگزیلا بین دو گروه، کاهش زاویه ی SNA (p value = 0/04) و افزایش طول ماگزیلا (p value = 0/01) معنی دار بود. از بین متغیرهای ایجاد شده در فک پایین، تغییرات زاویه ی گونیال (p value = 0/03)، زاویه ی SNB (p value = 0/001) و SNBpog (p value = 0/0005)، طول راموس (p value = 0/01)، قاعده ی مندیبل (p value = 0/007) و طول مندیبل (p value = 0/01) تفاوت معنی دار داشتند. از بین متغیرهای ایجاد شده ی فک بالا و پایین نسبت به هم، زاویه ی ANB (0005/0 = p value)، از بین متغیرهای ایجاد شده ارتفاع و روابط صورتی، S-GO (p value = 0/01) و N-Me (p value = 0/001) و از بین متغیرهای ایجاد شده ی روابط دندانی، میانگین تغییرات بین دو گروه تفاوت آماری معنی دار وجود داشت (p value = 0/01).
    نتیجه گیری
    ااثرات اسکلتی فرانکل شامل ممانعت از رشد ماگزیلا به سمت جلو و جابه جایی مندیبل به سمت قدام و در نتیجه رفع نقص مندیبل و اصلاح ناهماهنگی فکین بود و اثرات دندانی فرانکل حداقل و در جهت کاهش اورجت و اصلاح دندانی بیماران دارای مال اکلوژن کلاس II بوده است.
    کلید واژگان: مال اکلوژن کلاس II, دستگاه فرانکل, درمان اصلاح رشد
    Alireza Omrani, Sousan Sadeghian, Shirin Omrani*, Mehdi Rafiei
    Introduction
    Frankel functional appliance is considered to be a very valuable device in the treatment of Cl II malocclusion, with the greatest skeletal effects. The aim of this study was to evaluate the dental and skeletal changes after treatment with Frankel appliance in patients with Class II malocclusion.
    Materials & Methods
    This clinical trial was carried out on 8 patients, 9–12 years of age, with Class II skeletal and dental malocclusion. Lateral cephalometric radiographs were prepared before and after treatment. Tracings were carried out on cephalograms and the necessary measurements were made. Data were analyzed with t-test (α = 0.05).
    Results
    Of all the variables on the base of the skull, comparison between the group treated with Frankel appliance and control group showed that SN height increased significantly (p value = 0.006). Comparison between the two groups showed that in the maxillary complex, the decrease in SNA angle (p value = 0.04) and the increase in maxillary height (p value = 0.01) were significantly different between the two groups. In the mandible, gonial angle (p value = 0.03), SNB angle (p value = 0.001), SNBpog (p value = 0.0005), height of the ramus (p value = 0.01), base of the mandible (p value = 0.007) and length of the mandible (p value = 0.01) were significantly different between the two groups. Of all the variables created in the upper and lower jaws, the ANB angle (p value = 0.0005) was significantly different between the two groups. Of all the variables, height and relationships of facial variables, S-GO (p value = 0.01) and N-Me (p value = 0.001) were significantly different; and of all the dental relationship variables the mean changes were significantly different between the two groups (p value = 0.01).
    Conclusion
    Frankel skeletal effects included prevention of maxillary forward growth and mandibular anterior movement, eliminating the mandibular deficiency and correction of the discrepancy between the two jaws. Frankel dental effects were minimum, decreasing the overjet and improving dental status in patients with class II malocclusion.
    Keywords: Class II malocclusion, Frankel Appliance, Growth modification treatment.
  • علیرضا عمرانی، فاطمه ذبیحی، مینا صادقی
    مقدمه
    آگاهی از زمان صحیح درمان های ارتودنسی به ویژه برای دندان پزشکان عمومی که معمولا نخستین حلقه از زنجیره ی درمانی بیماران هستند، امری ضروری است. چرا که برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب و صرفه جویی در زمان و هزینه های بیماران، درمان های ارتودنسی باید در زمان مناسب انجام گردد. این مطالعه با هدف بررسی آگاهی دندان پزشکان عمومی از زمان مناسب درمان های ارتودنسی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز از طریق توزیع تصادفی پرسش نامه هایی مشتمل بر 24 سوال، بین 100 نفر از دندان پزشکان شهر اصفهان جمع آوری شد. پرسش ها به چهار گروه دوره ی دندانی شیری، اوایل دوره ی دندانی مختلط، اواخر دوره ی دندانی مختلط و دوره ی دندانی دائمی تقسیم بندی گردید. میانگین اطلاعات به دست آمده به تفکیک دانشگاه محل تحصیل و دهه ی فراغت از تحصیل با استفاده از آزمون LSD (α = 0/05)، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نرمال بودن توزیع داده ها نیز با استفاده از آزمون کلموگروف– اسمیرنوف و کروسکال والیس بررسی شد (α = 0/05).
    یافته ها
    میانگین نمره ی آگاهی دندان پزشکان 14/37 (از 24 نمره) بود. همچنین اطلاعات دندان پزشکان فارغ التحصیل دهه ی 80 به بعد از همه بیشتر (میانگین نمره 15/26) و سپس فارغ التحصیلان دهه ی 70 (میانگین نمره 14/46) و در نهایت فارغ التحصیلان قبل از دهه ی 70 (میانگین نمره 13/40) بود. همچنین اطلاعات دندان پزشکان فارغ التحصیل از دانشگاه های دولتی با میانگین نمره ی 15/63، از همه بیشتر و سپس به ترتیب، فارغ التحصیلان دانشگاه اصفهان (میانگین نمره 15/27)، دانشگاه های آزاد (میانگین نمره 14/75) و دانشگاه های خارج از کشور (میانگین نمره 11/83) قرار داشتند که دارای اختلاف آماری معنی داری با یکدیگر بودند.
    نتیجه گیری
    میزان آگاهی دندان پزشکان، در حد متوسطی ارزیابی شد و بنابراین ارتقای سطح آگاهی آنان ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: آگاهی, ارتودنسی, دندان پزشک عمومی
    Alireza Omrani, Fatemeh Zabihi, Mina Sadeghi
    Introduction
    In order to achieve the most effective treatment outcome with the least cost, awareness of the appropriate timing of orthodontic interventions is important, especially for general dental practitioners as the first ring of the therapeutic chain. Orthodontic treatments should be carried out at the right time to achieve a favorable outcome and save time and expenses for patients. The main objective of this study was to assess the knowledge of general dentists of the favorable time for orthodontic treatments.
    Materials and Methods
    In this descriptive-analytical study, data were collected from 100 dental practitioners in Isfahan through a randomized questionnaire containing 24 questions. The questions were classified into four categories: primary dentition, early mixed dentition, late mixed dentition and permanent dentition. The mean of the collected data was analyzed using LSD tests (α = 0.05) in terms of university and different graduation times. The normal distribution of data was assessed using Kolmogorov-Smirnov and Kruskal-Wallis tests (α = 0.05).
    Results
    The mean knowledge score of the dentists was 14.77 (out of 24 score). Graduates of the 2000s gained the highest scores (with a mean score of 15.26), followed by those of the 1990s (mean score = 14.46) and before the 1980s (mean score = 13.40). Moreover, the knowledge of graduates from the governmental universities was higher than others with an average score of 15. 63, followed by the graduates of Isfahan University (a mean score of 15.27), Azad University (a mean score of 14.75) and universities abroad (a mean score of 11.83), which were significantly different from each other.
    Conclusion
    The knowledge of dentists was moderate; therefore, it is necessary to promote their knowledge.
    Keywords: General dentist, Knowledge, Orthodontics
  • علیرضا عمرانی*، محمدرضا فقیهی حبیب آبادی
    شرکتهای بیمه ای در اظهارنامه های مالی اغلب از روش نردبان زنجیره ای برای پیشگویی ذخیره خسارتها استفاده می کنند. روش نردبان زنجیره ای بر اساس داده های انباشته شده و سالهای توسعه ادعاها در مثلث تعهدات آتی است. این مثلث خلاصه ای از مجموعه داده های مربوط به ادعاهای تکی است. در این مقاله، از چارچوب فرایند پواسون نشان دار وابسته به وضعیت، و ابزارهای آماری برای پیشامد های بازگشتی در ادعاهای تکی برای روشی از ذخیره سازی تحت عنوان ذخیره خسارتهای تصادفی سطح خرد استفاده می شود. جزئیات اطلاعات مربوط به زمان رخداد خسارت، زمان تاخیر در گزارش خسارت، زمانهای بین پرداختها و مقادیر پرداختهای صورت گرفته، و اطلاعات زمان تسویه نهایی ادعاها در محاسبه ذخیره سطح خرد به کار گرفته می شود. برای ارزیابی مدل جدید، مجموعه داده های مربوط به یک شرکت بیمه ایرانی در نظر گرفته شده است؛ با استفاده از این مجموعه داده ها و شبیه سازی ذخیره خسارتها با مدل سطح خرد، نشان داده شد که استفاده از مدل ذخیره خسارتهای تصادفی سطح خرد، برآورد نزدیکی با مقدار واقعی ذخیره خسارت مورد نیاز برای سالهای آتی دارد.
    کلید واژگان: ذخیره خسارت, فرایند پواسون, تحلیل بقا, بیمه های غیرعمر, پیشگویی, سطح خرد
    Alireza Omrani *, Mohammadreza Faghihi Habibabadi
    Insurance companies ýusually use the chain-ladder method in their financial statements to predict loss reservesý. ý The chain-ladder method is based on aggregated data and development years of claims in run-off trianglesý. ýThis triangle is a summary of an underlying data-set related to the development of individual claimsý. This paper used ýthe framework of Position Dependent Marked Poisson Processes and statistical tools for recurrent events in individual claims for a method of reserve as a micro-level stochastic loss reserveý. Detailed information concerning damage occurrence timeýs,ý loss reporting delay timesý, intervals between payments, the values of their paymentsý, ýand the final settlement times of claims are used to calculate the micro-level reservesý. To validate the new model, ýthe data-set from an Iranian insurance company is considered. Using this data-set and the simulation of micro-level stochastic loss reserving model, it was shown that the use of micro-level stochastic loss reserving model is a close estimate to the real value of the required loss reserve in the future years.
    Keywords: Loss Reserve?, Poisson Process, ??Survival Analysis?, ?Non-Life Insurance?, ?Predicting?, ?Micro-Level
  • علیرضا عمرانی، مهرداد برکتین، مهدی رفیعی، مژگان محبی
    مقدمه
    آلودگی با بزاق، یک عامل مهم در کاهش استحکام برشی پیوند براکت با دندان است. یکی از بزرگترین معایب باندینگ، حساسیت به آلودگی با بزاق می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر آلوده شدن سطح دندان آغشته شده به انفیلد رزین با بزاق، بر استحکام برشی اتصال براکت به دندان در مدت زمان های مختلف آلودگی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی تجربی، 110 عدد دندان پرمولر سالم کشیده شده ی انسان، به 5 گروه اصلی و 11 زیر گروه تقسیم شدند. در گروه شاهد، براکت در شرایط بدون آلودگی بزاقی به دندان متصل شد. در گروه های دیگر، نمونه ها بعد از آغشته شدن به انفیلد رزین به ترتیب، در گروه B آلودگی به تنهایی 1، 5، 15 ثانیه، گروه C آلودگی 1، 5، 15 ثانیه + خشک کردن، گروه D آلودگی 1، 5، 15 ثانیه + شستشو + خشک کردن، انجام و براکت متصل گردید و در گروه E طبق دستور کارخانه ی سازنده ی کامپوزیت بعد از آلودگی و شستشو و خشک کردن، مجددا دندان به رزین آغشته و براکت متصل گردید. قدرت اتصال براکت به دندان توسط دستگاه اینسترون تعیین شد. داده ها توسط آزمون آماری آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید (005/0 = α).
    یافته ها
    بیشترین قدرت اتصال، مربوط به گروه شاهد (21/4 مگا پاسکال) و کمترین میزان آن مربوط به زیرگروه چهارم (15 ثانیه آلودگی بدون شستشو 8/3 مگاپاسکال) بود. بین میانگین استحکام باند اتصال براکت به سطح مینا بین 5 گروه اصلی اختلاف معنی دار وجود داشت (001/0 = p value).
    نتیجه گیری
    آلودگی با بزاق، باعث کاهش قدرت اتصال می گردد. شرایط ایده آل ایزولاسیون امکان برقراری اتصال قوی تر براکت به سطح دندان را فراهم می کند.
    کلید واژگان: آلودگی بزاق, استحکام برشی, براکت ارتودنسی
    Alireza Omrani, Mehrdad Barekatain, Mehdi Rafiei, Mozhgan Mohebbi
    Introduction
    Contamination with saliva is an important factor in reducing the shear bond strength of orthodontic brackets to tooth surfaces. One of the most important disadvantages of bonding techniques is their sensitivity to contamination with saliva. The aim of this study was to evaluate the effect of duration of contamination of tooth surfaces covered with unfilled resin with saliva on shear bond strength orthodontic brackets.
    Materials and Methods
    In this experimental study, 110 extracted human intact premolar teeth were divided into 5 main groups and 11 subgroups. In the control group the brackets were bonded to tooth surfaces with no saliva contamination. In other groups, after applying the unfilled resin, the samples underwent saliva contamination as follows: group B, 1, 5 and 15 seconds of contamination; group C, 1, 5 and 15 seconds of contamination and drying with air current; and group D, 1, 5 and 15 seconds of contamination and washing and drying with air current, followed by bonding of the brackets. In group E, according to the manufacturer's instructions, after contamination, washing and drying, unfilled resin was applied again and then the brackets were bonded. The shear bond strength of brackets to tooth surfaces was measured by an Instron machine. Data were analyzed with ANOVA (α = 0.05).
    Results
    The highest bond strength was recorded in the control group (4.21 MPa) and the lowest in the fourth subgroup (15 seconds of contamination without washing) (3.8 MPa). There were significant differences in the mean bond strengths of brackets bonded to enamel surfaces between the main groups (p value = 0.001).
    Conclusion
    Contamination with saliva reduces bond strength. Proper isolation is necessary to achieve a stronger bond between orthodontic brackets and tooth surfaces.
    Keywords: Orthodontic brackets, Saliva contamination, Shear bond strength
  • سوسن صادقیان، علیرضا عمرانی، محمدرضا جهانبخشی، مهدی رفیعی، الهام رستم صولت
    مقدمه
    یکی از راه های درمان مال اکلوژن کلاس II اسکلتی اصلاح رشد می باشد. دستگاه فانکشنال بایونیتور، با جلو آوردن فک پایین و تسریع رشد، تغییرات استخوانی درجهت رفع مال اکلوژن کلاس II ناشی از نقص مندیبل، ایجاد می کند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تغییرات اسکلتی و دندانی در بیماران با مال اکلوژن کلاس II به دنبال درمان با بایونیتور و مقایسه ی نتایج با گروه شاهد بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه، از نوع کارآزمایی بالینی بر روی 17 بیمار (8 دختر و 9 پسر) با محدوده ی سنی 9-12 سال که دارای مال اکلوژن کلاس II بودند، صورت گرفت. جهت ثبت صحیح مندیبل از موم بایت در دهان بیماران استفاده گردید و دستگاه بایونیتور بر اساس این رابطه ی ثبت شده در آرتیکولاتور ساخته و تحویل بیماران داده شد. رادیوگرافی های سفالومتری لترال در ابتدا و انتهای درمان گرفته شدند. سفالوگرام ها ترسیم و اندازه گیری های لازم صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی انجام شد (05/0 > α).
    یافته ها
    میانگین تغییرات ایجاد شده در طول قدامی جمجمه، ماگزیلا، تغییرات فک بالا و پایین نسبت به هم بین دو گروه شاهد و درمان شده با بایونیتور تفاوت معنی داری را نشان نداد. میانگین زوایای گونیال فوقانی و تحتانی (001/0 =value p)، زاویه ی snb، زاویه ی pog -sn، y.axsis و pog-np (01/0 = p value) از متغیرهای فک پایین بین دو گروه شاهد و درمان شده با بایونیتور، همچنین میانگین زوایای pal-occ، mp-occ، زاویه ی آرتیکولاروjarabak index (J.I) (01/0 = p value) از متغیرهای روابط صورتی بین دو گروه شاهد و درمان تفاوت آماری معنی دار وجود داشت.
    نتیجه گیری
    بایونیتور می تواند در جهت رفع نقص قدامی- خلفی مندیبل، سبب اصلاح دندانی و اسکلتی مال اکلوژن کلاس II در طی سنین رشد گردد.
    کلید واژگان: مال اکلوژن کلاس II, لوازم ارتودنسی, ارتودنسی اصلاحی
    Sousan Sadeghian, Alireza Omrani, Mohammad Reza Jahanbakhshi, Mehdi Rafiei, Elham Rostamsolat
    Introduction
    One of the techniques to treat skeletal Cl II malocclusion is growth modification. bionator functional appliance brings about skeletal changes to resolve Cl II malocclusion caused by mandibular deficiency by protruding the mandible and accelerating growth. The aim of this study was to evaluate skeletal and dental changes in patients with Cl II malocclusion following treatment with Bionator and to compare the results with the control group.
    Materials and Methods
    The present clinical trial was carried out on 17 patients (8 girls and 7 boys) aged 9-11, with Cl II malocclusion. To properly register the mandible, a wax rim was used and the bionator appliance was fabricated based on the recorded relationship in an arrticulator and delivered to the patients. Lateral cephalometric radiographs were taken before and after treatment. Tracing was carried out and the necessary measurements were made. Data were analyzed was paired t-test (α
    Results
    Comparison of mean changes in the antero-posterior cranial length, maxilla, and maxilla and mandible relative to each other between the bionator and control groups showed no significant differences between the two groups. The means of upper and lower gonial angles (p value = 0.001), SNB angle, SN-pog angle, Y axis and pog-NP in the lower jaw showed significant differences between the control and bionator groups (p value = 0.01. The mean of Pal-OCC angle, SNB angle, articular angle and Jarabak index (JI) (p value = 0.01) of the facial relationship variables exhibited significant differences between the control and bionator groups.
    Conclusion
    Bionator can be used to correct antero-posterior mandibular deficiency and Cl II skeletal and dental malocclusion during the growth period.
    Keywords: Cl II malocclusion, Corrective orthodontics, Orthodontic appliances
  • علیرضا عمرانی، عارف دایان، فهیمه سجادیه
    مقدمه
    احتباس مسیر عبور هوا در دستگاه تنفس فوقانی به مدت طولانی، در دوره ی بحرانی رشد فک و صورت و دهان کودک، باعث تغییراتی در مورفولوژی و اسکلت سر و صورت و دندان ها می شود که پیامد نهایی و شدید آن عوارضی مانند صورت آدنویید (adenoid face) می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه ی تنفس دهانی کودکان 12-6 ساله دارای آدنوئید بزرگ و معمولی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مشاهده ای– تحلیلی، 52 کودک 6-12 ساله که 25 نفر مبتلا به آدنوئید بزرگ و غیر طبیعی (گروه مورد) و 27 نفر بدون آدنوئید بزرگ (گروه کنترل) انتخاب شدند. از کودکان خواسته شد در حالت آرام و نشسته به طور عادی تنفس کنند و میزان هوای عبوری از دهان و بینی توسط دستگاهی آزمایش می شد و اعداد ثبت می شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آماری t مستقل انجام شد (05/0 = α).
    یافته ها
    میانگین میزان تنفس از طریق بینی و دهان در گروه کنترل (001/0 >p value ) و در گروه بیماران با آدنوئید بزرگ (017/0 >p value ) تفاوت معنی دار داشت.
    نتیجه گیری
    کودکان با بزرگی آدنوئید در مقایسه با کودکان بدون بزرگی آدنوئید دارای تنفس بیشتر از راه دهان و کمتر از راه بینی بودند.
    کلید واژگان: تنفس دهانی, آدنوئید, کودکان
    Alireza Omrani, Dayan Aref, Fahimeh Sajadieh
    Introduction
    Airway obstruction in the upper respiratory system for a long duration during the critical growth period of the face and jaws results in morphological changes in the head and face, the final outcome of which in some severe cases might be adenoid facies. The aim of this study was to compare mouth breathing among 6‒12-year-old children with large and normal adenoid.
    Materials and Methods
    In this observational-analytical study, 52 patients aged 6‒12 years were selected; 25 subjects had large adenoid, representing the case group, and 27 had normal adenoid, representing the control group. The subjects were asked to seat calm and breathe normally. The rate of air passing through the nose and mouth was recorded by a device separately. Data were analyzed with independent t-test (α = 0.05).
    Results
    The mean breathing through the nose and mouth in the control (p value
    Conclusion
    Children with adenoid hypertrophy exhibited more mouth breathing and less nasal breathing compared with children without adenoid hypertrophy.
    Keywords: Adenoids, Children, Mouth Berating
  • روشنک غفاری، علیرضا عمرانی، رسول سلطانی، مازیار مخترع
    مقدمه
    آسیمتری های غیر پاتولوژیک، عموما در اثر اختلاف سایز سمت راست و چپ صورت ایجاد می شود. هدف از این مطالعه، تعیین آسیمتری نرمال صورت در افراد کلاس II و III، جهت شفاف سازی برتری جانبی صورت و ارتباط آن با راست دست یا چپ دست بودن در افراد بالای 18 سال بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، تصاویر دیجیتال فوتوگرافی از نمای فرونتال از بیماران کلاس II و III مراجعه کننده به بخش ارتودنسی دانشکده ی دندان پزشکی خوراسگان اصفهان شامل 66 نفر (مرد) (43 نفر کلاس II و 23 نفر کلاس III) تهیه شد. از بیماران در مورد راست یا چپ دست بودن و سمت فانکشن غالب جویدنشان سوال گردید. در فوتوگرافی ها، خط میدلاین صورت و نقطه ی منتون بر روی چانه رسم گردید و فاصله ی دو نیمه ی سمت راست و چپ صورت تا خط وسط و همچنین فاصله ی نقطه منتون تا خط وسط صورت در فتوشاپ اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل گردید (0/05 = α).
    یافته ها
    51/2 درصد از افراد کلاس II و 47/8 درصد از افراد کلاس III نیمه ی راست صورت (0/85 = p value) و در 48/8 درصد افراد کلاس II، و 52/2 درصد از افراد کلاس III، نیمه ی چپ صورتشان (0/79 = p value) پهن تر بود، بنابراین بین کلاس دندانی با پهنای صورت، اختلاف آماری معنی داری دیده نشد. همچنین 62/1 درصد از کل افراد مورد مطالعه، انحراف چانه به سمت چپ را نشان دادند (0/001 > p value). 58/2 درصد از افراد راست دست، عرض نیمه ی راست صورتشان و 90/9 درصد از افراد چپ دست، عرض نیمه ی چپ صورتشان بزرگتر بود (0/003 = p value) و رابطه ی معنی داری بین فانکشن غالب جویدن با برتری جانبی صورت مشاهده نشد (0/56 = p value).
    نتیجه گیری
    مال اکلوژن کلاس II و III بر روی برتری جانبی صورت عرض نیمه صورت تاثیری ندارد، اما چپ دست یا راست دست بودن بر برتری جانبی صورت تاثیر دارد.
    کلید واژگان: عدم تقارن صورت, مال اکلوژن کلاس II, مال اکلوژن کلاس III
    Roshanak Ghafari, Alirezs Omrani, Rasoul Soltani, Maziar Mokhtare
    Introduction
    Non-pathological facial asymmetries are usually due to differences in sizes of the right and left sides. This study investigated normal facial asymmetry in individuals with Cl II and III malocclusion to clarify facial laterality and its relationship with the right-handedness or left-handedness.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional descriptive-analytical study, frontal-view digital photographs were taken of 66 subjects (43 Cl II and 23 Cl III) referring to the Department of Orthodontics, Faculty of Dentistry, Khorasgan University. The patients were questioned about the main chewing function side and their right- or left-handedness. On the photographs, the facial midline and menton point on the chin were drawn; the distance between the midline and the left and right sides were measured on the photographs using Photoshop software program. In addition, the distance between the menton point and the midline was measured. Data were analyzed with independent t-test (α = 0.05).
    Results
    In 51.2% of Cl II and 47.8% of Cl III subjects the right side of the face (p value = 0.85) was wider than the left side and in 48.8% of Cl II and 52.2% of Cl III subjects the left side of the face (p value = 0.79) was wider than the right side, with no significant relationship between dental occlusion and face width. In addition, 62.1% subjects exhibited deviation of the chin to the left side (p value
    Conclusion
    Cl II and Cl III malocclusion exhibited no effect on face laterality and the facial half width; however, right-handedness and left-handedness affected face laterality.
    Keywords: Cl II malocclusion, Cl II malocclusion, Facial asymmetry
  • فاطمه رشیدی میبدی، علیرضا عمرانی، لیلا علی یاری، هیلدا صراف زاده
    مقدمه
    امروزه استفاده ی وسیع از درمان های ارتودنسی ثابت، به منظور رفع بی نظمی های دندانی- فکی و ایجاد آزردگی های مخاطی دهان به دنبال این درمان ها، مشهود است. هدف از این مطالعه، ارزیابی فراوانی ضایعات مخاطی دهان ناشی از درمان های ارتودنسی ثابت بود تا تدابیر درمانی لازم جهت کاهش آن حین درمان به کار گرفته شود.
    مواد و روش ها
    در مطالعه ی توصیفی-تحلیلی حاضر، برای 56 بیمار که جهت درمان ارتودنسی ثابت به دانشکده ی دندان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان اصفهان مراجعه کرده بودند، پرسش نامه ای مبنی بر عدم وجود بیماری سیستمیک و عدم مصرف هر نوع دارو تکمیل گردید، سپس بیماران تحت معاینه ی بالینی جهت ارزیابی مخاط دهان قرار گرفته و هرگونه ضایعه و میزان درد ناشی از آن در سه دوره ی زمانی قبل از درمان، دو و چهار هفته پس از درمان، در پرونده ی بیمار ثبت شد. نتایج، توسط روش آماری Cochran و میزان درد، به روش تحلیل واریانس با مشاهدات تکراری تعیین شد و مورد مقایسه قرار گرفت (0/05 = α).
    یافته ها
    یافته های پژوهش به ترتیب دو و چهار هفته بعد از درمان، این گونه گزارش شد، میزان ضایعات آفتی عودکننده (0/002=p value ، 1=p value)، زخم آلرژیک (0/06 = p value، 0/95 = p value)، لیکنویید (0/92 = p value، 1 = p value)، اگزوفیتیک (فیبروم تحریکی و پیوژنیک گرانولوما، 0/001 > p value، 0/001> p value)، زخم تروماتیک (0/001 > p value، 0/003 = p value)، هرپس داخل دهانی عود کننده (0/25 = p value، 0/92 = p value)، کاندیدیازیس (0/25 = p value، 1 = p value) و درد (0/001 > p value، 0/001 > p value). میزان ضایعات، دو هفته بعد از درمان افزایش یافت که این افزایش در تمامی ضایعات، به جز لیکنویید، هرپس داخل دهانی عود کننده و کاندیدیازیس، معنی دار بود. میزان زخم آلرژیک، اگزوفیتیک، تروماتیک، هرپس داخل دهانی عودکننده و میزان درد در چهار هفته بعد از درمان، نسبت به قبل از درمان، نیز افزایش یافت و این افزایش در ضایعه ی اگزوفیتیک و تروماتیک معنی دار شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد، که برخی از ضایعات مخاط دهان به دنبال درمان ارتودنسی ثابت، افزایش می یابند. بنابراین ارزیابی مخاط دهان بیماران تحت درمان ارتودنسی ثابت، جهت تشخیص و درمان این گونه ضایعات ضروری است.
    کلید واژگان: بیماری های دهان, اپلاینس ارتودنسی, درد
    Fatemeh Rashidi Meybodi, Alireza Omrani, Leila Aliyari, Hilda Sarrafzadeh
    Introduction
    Currently the vast use of fixed orthodontic treatment in order to resolve dentoalveolar irregularities has led to oral mucosal lesions. The aim of this study was to evaluate the prevalence of oral mucosal lesions due to fixed orthodontic treatments in order to adopt proper strategies to decrease these lesions during orthodontic treatment.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, 56 patients referring for fixed orthodontic treatment to the Faculty of Dentistry, Islamic Azad University Isfahan (Khorasgan) Branch, completed a questionnaire in relation to the absence of systemic diseases and any drug consumption. The patients were examined to assess the oral mucosa and any lesion and pain caused by lesions before treatment and two and four weeks after treatment were recorded in each patient's record. Data were analyzed with the Cochrane statistical methods; pain was determined and analyzed with repeated measures ANOVA (α = 0.05).
    Results
    The results showed that two and four weeks after treatment, the frequencies of different lesions were as follows, respectively: recurrent aphthous lesions (p value = 0.002, p value = 1), allergic ulcers (p value = 0.06, p value = 0.95), lichenoid reactions (p value = 0.92, p­ value = 1), exophitic lesions (irritation fibroma and pyogenic granuloma, p value
    Conclusion
    Based on the results of this study, it appears some oral mucosal lesions increase following fixed orthodontic treatment. Thus, it is necessary to evaluate the oral mucosa of patients undergoing fixed orthodontic treatment for diagnosis and treatment of these lesions.
    Keywords: Oral diseases, Orthodontic appliances, Pain
  • علیرضا عمرانی*، منوچهر مصری پور، محمد کتانی، هاجر شکرچی زاده اصفهانی، دانا زندیان
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه درک فرآیند بیولوژیکی زمینه ای مرتبط با ترن اور استخوانی در طول حرکت ارتودنتیک دندان میباشد،به این منظور فعالیت ویژه آنزیم آلکالن فسفاتاز (ALP)درمایع شیار لثه ای طی اجرای دو نوع تکنیک ارتودنسی اسلایدینگ و فریکشن لس جهت عقب بردن دندان کانین مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    در 5 بیمار در محدوده سنی 12 تا 20 سال مبتلا به بیرون زدگی دنتوآلوئولار هر دو فک بعد از کشیدن هر چهار دندان پره مولر اول تکنیک های ارتودنسی ثابت (اسلایدینگ و فریکشن لس) به طریقه ضربدری اجرا شد. نمونه های مایع شیار لثه از ناحیه مزیال دندان های کانین در چهار مقطع زمانی: بلافاصله پس از نصب وسایل ارتودنسی، در زمان فعال سازی اولیه دستگاه، 15 و 30 روز پس از آن، جمع آوری شد. فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز و مقدار میکروپروتئین در آزمایشگاه با استفاده از کیت های کلریمتریک اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    میانگین فعالیت ویژه ALP در هر دو تکنیک اسلایدینگ و فریکشن لس به دنبال فعال سازی دستگاه ها و اعمال نیروهای ارتودنتیک به دندان ها به طور معناداری افزایش یافته بود (0/014=P). به علاوه میانگین تغییر فعالیت ویژه آنزیم در فواصل زمانی بین مراحل چهارگانه نمونه گیری نیز در هر دو تکنیک مذکور تفاوت آماری معناداری را نشان داد. از نظر میانگین تغییر فعالیت ویژه ALP در فواصل زمانی بین مراحل چهارگانه نمونه گیری، تنها بین مراحل سوم و چهارم، در تکنیک فریکشن لس به طور معناداری بیشتر از تکنیک اسلایدینگ بود.
    نتیجه گیری
    افزایش معنا دار فعالیت ویژه ALP موجود در مایع شیار لثه ای در سمت کشش به دنبال اعمال نیروهای ارتودنتیک به دندان در هر دو تکنیک اسلایدینگ و فریکشن لس و مطابقت آن با تحقیقات قبلی، این نظریه را تقویت می کند که تشکیل استخوان آلوئولار می تواند توسط نمونه گیری از مایع شیار لثه برای تعیین فعالیت ویژه ALP مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: آلکالین فسفاتاز, مایع شیار لثه ای, تکنیک اسلایدینگ, تکنیک فریکشن لس, حرکت دندانی
    Omrani Alireza *, Manoochehr Mesripour, Mohammad Katani, Hajar Shekarchizadeh Esfahani, Dana Zandian
    Background And Objective
    The aim of this study was to compare the specific activity of alkaline- phosphatase (ALP) in GCF during two techniques of canine retraction (sliding and frictionless) to find whether this parameter has the potential as a diagnostic biomarker of tissue response in orthodontic tooth movement.
    Subjects and
    Methods
    In a clinical trial 5 subjects (aged 12-20 yr) with bimaxillary dentoalveolar protrusion were selected. After the extraction of four first premolars, the sliding and frictionless techniques were used cross-sectionally to retract canines in each subject. GCF samples were collected from mesial aspect of each canine by using strile paper points (#15) at four time intervals (immediately after the appliances were fitted, at the time of initial activation, 15 and 30 days afterwards). ALP and microprotein levels were assayed by means of quantitative colorimetric technique and tooth movement at each sampling interval was measured by using a digital caliper.
    Results
    After the activation of the appliances, average specific activity of ALP in GCF at tension sites was significantly increased using either techniques (P= 0.014). In addition, the specific activity of ALP at sampling intervals in both techniques, showed significant differences. Change in specific activity of APL in sampling intervals, in frictionless technique was significantly higher than sliding technique only in 15-day sampling interval, but not in others.
    Conclusion
    This study shows that alveolar bone formation can be measured via ALP activity in GCF samples. Therefore this will be a reliable diagnostic tool for monitoring orthodontic tooth movement in clinical practice.
    Keywords: Alkaline phosphatase, Gingival cervicular fluid, Sliding technique, Frictionless technique, Tooth movement
  • فرزین اصلانی، علیرضا عمرانی، مسعود فیض بخش، روشنک غفاری، فرهاد ثبوتی
    سابقه و هدف
    ظهور تصویربرداری دیج یتال، تحولی در رادیولوژی ایجاد کرده اس ت. با وجود همه مزایای رادیوگرافی دیجیتال، از آن جایی که اختلاف نظر در تعیین لندمارک ها، عامل مهمی در اشتباه های آنالیزهای سفالومتریک می باشد، لذا هدف از این مطالعه، شناسایی تفاوت لندمارک های آناتومیک در دو تکنیک رادیوگرافی لترال سفالومتری دیجیتال و معمولی به روش ترسیم دستی بوده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی می باشد که در آن روی 17 جمجمه، 9 نشانگر فلزی رادیواپک به لندمارک های Pog و B، A، PNS، ANS، S، N و تحتانی ترین نقطه حاشیه فک پایین و Go متصل گردید و از هر جمجمه ابتدا به صورت دارای نشانگر و سپس بدون نشانگر،دورادیوگرافی معمولی و دیجیتال، تهیه گردید. درهردورادیوگرافی، 3 ارتودونتیست لندمار ک ها را ترسیم کرده واختلاف هر لندمارک بارادیوگرافی معادل دارای نشانگر محاسبه وبا آزمون آماری t test و سطح معنی داری p-value< 0/ 05 ارزیابی شد.
    یافته ها
    اختلاف اندازه نقطه (S) در هیچ کدام از دو بعد افقی (x) و عمودی (y) معنی دار نبود. اختلاف اندازه نقاط PNS و ANS در هر دو نوع روش رادیوگرافی در بعد افقی معنی دار بوده ولی در بعد عمودی معنی دار نبود. هم چنین، اختلاف اندازه نقاط B، Go، A و تحتانی ترین نقطه حاشیه تحتانی مندیبل در هر دو بعد دارای اختلاف معنی داری بود. اختلاف اندازه نقطه Pog در بعد افقی (x) معنی دار نبوده ولی در بعد عمودی (y) معنی دار بود.
    استنتاج
    با وجود این که تفاوت شناسایی لندمارک بین دو نوع رادیوگرافی لترال سفالومتری دیجیتال و معمولی، در برخی نقاط در هر دو بعد معنی دار می باشد، ولی این تفاوت ها از نظر کلینیکی معنی دار نمی باشد.
    کلید واژگان: لندمارک های آناتومیک, سفالومتری, رادیوگرافی دیجیتال
    Farzin Aslani, Alireza Omrani, Masud Feyzbakhsh, Roshanak Ghafari, Farhad Sobuti
    Background and
    Purpose
    Digital radiography has led to many improvements in radiology. Despite many advantages there are different ideas in determining anatomical landmarks which results in some errors in cephalometric analyses. The aim of this study was to determine the degree of identification differences of anatomical landmarks by conventional and digital lateral cephalometric techniques using manual tracing of human skulls.
    Material And Methods
    This descriptive-analytical study was conducted in 17 cases of human skulls in which metal radiopaque markers were attached to 9 landmarks as follows: N, S, ANS, PNS, A, B, Pog, the most inferior point of lower mandibular border, and Go. Conventional and digital lateral cephalograms were obtained from each skull with and without markers. The two cephalograms without markers were traced for landmarks by three orthodontists. Any difference between these landmarks and those of cephalograms with markers, were recorded and analyzed by student t-test.
    Results
    The level of differences in S point was not statistically significant along both x and y coordinates. The measurement differences for the ANS and PNS points obtained by both radiographic methods were significant along the x coordinate but not significant along the y coordinate. Also, the measurement differences for the most inferior point of lower mandibular border, A, B, and Go points along both x and y coordinates were observed to be statistically significant. The measurement difference obtained for the Pog point was significant along the y coordinate and non-significant along the x coordinate.
    Conclusion
    The difference in landmark identification between the two digital and conventional lateral cephalometric techniques was statistically significant for some points on both dimensions, however, the difference was not clinically significant.
    Keywords: Anatomic landmarks, Cephalometry, digital radiography
  • مسعود فیض بخش، علیرضا عمرانی، فریبا مجیری، سپیده دادگر، مهدی مهاجری، محمدرضا جهان بخشی
    مقدمه
    ارتباط مهم ترین کارکرد گفتار است و هرگونه اختلال در گفتار بدون تردید در تعامل انسان با افراد دیگر تاثیر می گذارد. اختلالات گفتاری اثر قابل توجهی بر بلوغ اجتماعی انسان دارند. هدف این مطالعه بررسی فراوانی نسبی اختلالات گفتاری در ناهنجاری های ساژیتالی دندانی– فکی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی، ابتدا از بین بیمارانی که به بخش ارتودنسی دانشکده دندان پزشکی خوراسگان مراجعه کردند، 95 نفر که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند (بیمارانی که طی ارزیابی اولیه در یکی از 3 دسته مال اکلوژن انگل قرار داشتند، سابقه ای از درمان ارتودنسی نداشتند و دارای مشکلاتی از قبیل عقب ماندگی ذهنی و یا شکاف کام نبودند) به صورت تصادفی انتخاب شده و مورد معاینه فکی دندانی قرار گرفتند. سپس به کمک آسیب شناس گفتار، اختلالات گفتاری با استفاده از آزمایش فونتیک و گفتار محاوره ای فرد، مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از تست chi-square و نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شدند (05/0 = α).
    یافته ها
    آزمون آماری chi-square نشان داد میان وجود اختلالات گفتاری و مال اکلوژن انگل ارتباط معنی داری وجود ندارد (07/0 = p value). گروه دچار اختلال گفتاری و گروه فاقد آن به لحاظ جنس (092/0 = p value) و سن (543/0 = p value) همگن بودند، هم چنین میان انواع هم خوان ها بیش ترین اختلال مربوط به هم خوان سایشی بود و میان انواع هم خوان ها توزیع اختلال گفتاری یکسان نبود (001/0 > p value).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که بین اختلالات گفتاری و مال اکلوژن انگل رابطه ای وجود ندارد. در افراد دچار اختلالات گفتاری، بیش ترین اختلال مربوط به هم خوان سایشی می باشد.
    کلید واژگان: اختلالات گفتاری, مال اکلوژن کلاس I انگل, مال اکلوژن کلاس II انگل, مال اکلوژن کلاس III انگل
    Masood Feizbakhsh, Alireza Omrani, Fariba Mojiri, Sepideh Dadgar, Mahdi Mohajeri, Mohammadreza Jahanbakhshi
    Introduction
    The most important function of speech is communication and any disorder in speech undoubtedly affects communication with other people. Speech disorders have a significant effect on social development of human beings. This study was undertaken to evaluate the relative incidence of speech disorders in sagittal dento-alveolar disorders.
    Materials And Methods
    In this descriptive analytical study 95 patients referring to the Orthodontics Department of Khorasgan Dental School in spring 2008، who met the inclusion criteria (subjects with one of the Angle’s 3 classes of malocclusion based on preliminary evaluations، no history of orthodontic treatment and with no other problems such as mental retardation or cleft palate) were randomly selected and underwent dentofacial examinations. A speech therapist evaluated the subjects’ speech disorders via phonetic test and colloquial speech. Data were analyzed with chi-squared test using SPSS 16 (α=0. 05).
    Results
    Chi-squared test did not reveal any significant relationship between speech disorders and Angle’s malocclusion (p value = 0. 07). The group with dentofacial disorder and the group without it were matched in relation to sex (p value = 0. 092) and age (p value = 0. 543). In addition، of all the consonants the most common disorder was related to abrasive consonants and the speech disorders were not evenly distributed among all the consonants (p value < 0. 001).
    Conclusion
    The results showed no significant relationship between speech disorders Angle’s malocclusion. The most frequent disorder was related to abrasive consonants.
    Keywords: Speech disorders_Malocclusion class I Angle_Malocclusion class II Angle_Malocclusion class III Angle
  • علیرضا عمرانی، مهرداد برکتین، الهام حسن لی، مریم عبدالملکی
    مقدمه
    تعیین نسبت های صورتی در جوامع مختلف برای به دست آوردن معیاری جهت تعیین زیبایی مفید می باشد. هدف از این پژوهش، تعیین میانگین چند شاخص صورتی در زن و مرد و سپس مقایسه آن ها با عدد طلایی و در نهایت مقایسه دو روش آنتروپومتری و فتوگرافی دیجیتالی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی- تحلیلی،20 زن و 20 مرد که فاقد سابقه ارتودنسی و جراحی زیبایی صورت و دارای اکلوژن کلاس I بودند انتخاب شدند و از همه آن ها در موقعیت طبیعی سر تصویر دیجیتالی تهیه شد. آنالیز داده ها توسط آزمون t مستقل، Paired- t و t تک نمونه ای صورت گرفت (05/0 = α).
    یافته ها
    بین دو روش آنتروپومتری و فتوگرافی دیجیتالی تفاوت معنی داری در اندازه گیری ها وجود نداشت. میانگین نسبت های عرض دهان به عرض بینی، قاعده بینی تا چانه به زیر بینی تا چانه، عرض بین گونه ای به عرض بینی در خانم ها و میانگین نسبت زیر بینی تا چانه به قاعده بینی تا زیر بینی در آقایان بیشتر بود. سایر نسبت ها در خانم ها و آقایان تفاوت معنی داری نداشت. بیشتر نسبت ها در خانم ها و آقایان با نسبت طلایی متفاوت بود (05/0 > p value). تنها نسبت عرض دهان به فاصله بین گوشه های داخلی دو چشم در خانم ها و نسبت عرض دهان به فاصله بین گوشه های داخلی دو چشم و قاعده بینی تا زیر چانه به زیر بینی تا زیر چانه در آقایان تفاوت معنی داری با عدد طلایی نداشت (05/0 p value >).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان از هر دو روش برای آنالیز نسبت های صورتی استفاده کرد اما روش کامپیوتری قابل تکرار می باشد و در زمان کمتر و با دقت بیشتر می توان آنالیزهای تکرارپذیر را انجام داد. با توجه به تفاوت بیشتر یافته های این پژوهش با نسبت طلایی، این نسبت نمی تواند همیشه به عنوان معیار طرح درمان برای دندان پزشکان و جراحان در ایران قرار گیرد.
    کلید واژگان: آنتروپومتری, ناقرینگی صورت, فتوگرافی, بعد عمودی
    Alireza Omrani, Mehrdad Barekatain, Elham Hasanli, Maryam Abdolmaleki
    Introduction
    It is useful to determine facial proportions in different communities to find an index for assessment of esthetics. The aim of this study was to determine several facial indices in females and males and compare them with the golden ratio and finally to compare anthropometry and digital photography techniques.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional analytical study, 20 female and 20 male subjects with no history of orthodontic treatment and facial esthetic surgery were selected. The subjects all had Cl I occlusion. Digital photographs were taken from all the subjects in the natural head position. Independent t-test, one-sample t-test and paired t-test were used for statistical analysis (α = 0.05).
    Results
    There were no significant differences between the two anthropometry and digital photography techniques in relation to measurements (p value < 0.05). The average ratios of oral width to nasal width, the distance between the nasal base and the chin to the distance between underneath the nose to the chin, the inter-zygomatic width to the nasal width in females, and the distance between the underneath of the nose and the chin to the distance between the nasal base and the chin in males were higher. Other ratios were not statistically significant in females and males. The majority of variables in males and females were different from the golden ratio (p value < 0.05), except for the ratios of oral width to the distance between the inner canthi of the eyes in females and males and the distance between the nasal base and the chin to the distance between the underneath of the nose to the chin in males (p value < 0.05).
    Conclusion
    Based on the results of this study both methods can be used for facial ratio analysis but computed technique is reproducible and can be carried out in less time with greater accuracy. Due to differences of most of ratios of the present study from the golden ratio, it can be concluded that this ratio cannot always be used as a standard for treatment planning for dentists and surgeons in Iran.
    Keywords: Anthropometry, Facial asymmetry, Photography, Vertical dimension
  • علیرضا عمرانی، منوچهر مصری پور، رها کوثری اصفهان، آرش متقی
    مقدمه
    آنالیز مایع شیار لثه ای ابزار مناسبی برای ارزیابی روندهای بیوشیمیایی مرتبط با ترن اور استخوان آلوئولار می باشد. هدف مطالعه، بررسی فعالیت ویژه آنزیم اسید فسفاتاز در مایع شیار لثه ای طی اجرای تکنیک اسلایدینگ برای عقب بردن دندان کانین بود.
    مواد و روش ها
    برای این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، 5 بیمار20-12 ساله مبتلا به بیرون زدگی دنتوآلوئولار هر دو فک انتخاب شدند. بعد از کشیدن پره مولرهای اول تکنیک ارتودنسی اسلایدینگ برای عقب بردن دندان کانین اجرا شد. نمونه های مایع شیار لثه ای از قسمت دیستال هر دندان کانین به کمک کن کاغذی در فواصل بلافاصله پس از نصب اپلاینس ها، فعالسازی اولیه، 15 روز و30 روز پس از آن، جمع آوری شد. فعالیت اسید فسفاتاز و مقدار میکروپروتئین به روش رنگ سنجی (colorimetric) تعیین شد. حرکت دندان در فواصل زمانی اندازه گیری شد. از آزمون های غیرپارامتری Freedman، Mann-Whitney و ضریب همبستگی پیرسون برای آنالیز داده ها استفاده شد (05/0=α).
    یافته ها
    پس از فعالسازی اپلاینس ها، میانگین فعالیت ویژه اسید فسفاتاز در مایع شیار لثه ای، افزایش معناداری یافت) 001/0 (p-value. علاوه بر این تغییرات فعالیت ویژه اسید فسفاتاز در فواصل زمانی بین مراحل نمونه گیری، اختلاف آماری معناداری را نشان داد)001/0> (p-value. بین فعالیت ویژه اسید فسفاتاز و حرکت دندان، ارتباط معناداری وجود نداشت)215/0= (p-value.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن محدودیتهای این مطالعه، میزان فعالیت اسید فسفاتاز در مایع شیار لثه ای طی حرکات ارتودنسی قابل اندازه گیری است. این میزان در طی حرکات ارتودنسی در سمت فشار افزایش می یابد.
    کلید واژگان: اسید فسفاتاز, مایع شیار لثه ای, حرکت دندانی
    Alireza Omrani, Manouchehr Mesripoor, Raha Kowsari Isfahan, Arash Motaghi
    Introduction
    Analysis of gingival crevicular fluid (GCF) may be a good means of examining the biochemical processes associated with bone turnover. The aim of this study was to evaluate the specific activity of acid phosphatase (ACP) in GCF during canine retraction with sliding technique.
    Materials And Methods
    In this clinical trial 5 subjects (aged 12–20 years) with bimaxillary dentoalveolar protrusion were selected. After extraction of four first premolars, the sliding technique was used to retract canines in each subject. GCF samples were collected from the distal aspect of each canine by using sterile paper points (#15) at four time intervals: immediately after the appliances were fitted, at the time of initial activation, and 15 and 30 days afterwards. Acid phosphatase and microprotein levels were assayed by means of quantitative colorimetric technique. Tooth movement at each sampling interval was measured. Data was analyzed with non-parametric tests of Freeman, Mann-Whitney, and Pearson’s correlation coefficient (α=0.05).
    Results
    After activation of the appliances, average specific activity of acid phosphatase in GCF significantly increased (p value < 0.001). In addition, the specific activity of ACP at sampling intervals showed significant differences (p value < 0.001). No significant relation was noted between changes in specific activity of ACP and tooth movement (p value = 0.215).
    Conclusion
    It is possible to measure specific activity of acid phosphatase in the GCF during orthodontic tooth movements. It is elevated in the pressure side during orthodontic tooth movement.
  • مسعود فیض بخش، علیرضا عمرانی، فاطمه تیموری، فرشیده میرلوحی
    مقدمه
    این مطالعه به منظور ارزیابی نیاز به درمان ارتودنسی دانش آموزان دختر 18-14 ساله شهر اصفهان بر اساس شاخص IOTN (Index of orthodontic treatment need) در سال 89-1388 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 370 دانش آموز دختر 18-14 ساله شهر اصفهان، به صورت تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. نمونه ها با دو جزء شاخص IOTN (Index of orthodontic treatment need) شامل جزء سلامت دندانی (DHC یا Dental health componenet) و جزء زیبایی (AC یا Aesthetic component) به طور کلینیکی معاینه شدند. نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی شامل محاسبه میزان ها و ضریب همبستگی Spearman تفسیر شدند (05/0 > p value).
    یافته ها
    از بین نمونه ها 8/10 درصد در درجه 5، 5/13 درصد در درجه 4، 8/23 درصد در درجه 3 و 8/51 درصد در درجه 1 و 2 DHC بودند. در درجه 5 بیشترین مال اکلوژن مربوط به i (رویش نیافته)، در درجه 4 مربوط به d (جابه جایی نقاط تماس دندان ها > 4)، در درجه 3 مربوط به d(4 ≥ جا به جایی نقاط تماس دندان ها > 2)، در درجه 2 مربوط به d (2 ≥ جا به جایی نقاط تماس دندان ها > 1) بود. همچنین بر اساس AC، 8/98 درصد در گروه بی نیاز از درمان و 1 درصد در گروه بینابینی و 0 درصد در گروه نیاز قطعی به درمان، قرار گرفتند. بین جزء زیبایی و جزء سلامت دندانی رابطه معنی داری یافت نشد (294/0 = p value).
    نتیجه گیری
    3/24 درصد دانش آموزان دختر 18-14 ساله شهر اصفهان نیازمند درمان ارتودنسی بودند و شایع ترین مال اکلوژن جا به جایی نقاط تماس دندان ها و دندان رویش نیافته و اورجت بود.
    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, سلامت دندانی, مال اکلوژن, ارزیابی نیاز
    Masoud Feizbakhsh, Alireza Omrani, Fatemeh Teimori, Farshideh Mirlohi
    14-18 year-old female students of Isfahan public schools in 2009-2010 based on Index of Orthodontic Treatment Need (IOTN).
    Materials And Methods
    In this descriptive study, 370 14-18 year-old female students were selected by random clustering method. The subjects were examined clinically based on two components of IOTN: Dental Health Component (DHC) and Aesthetic Component (AC). Data was analyzed with descriptive statistical methods, including Spearman’s correlation coefficient (α = 0.05).
    Results
    Regarding DHC, 10.8% of samples showed grade 5, 13.5% showed grade 4, 23.8% had grade 3, and 51.8% demonstrated grades 1 and 2. In those showing grade 5, the most common malocclusion was unerupted (i) teeth. The most common malocclusion in grade 4 was contact displasments (d) for more than 4 mm and in grade 3, contact displasment was less than 4 mm and more than 2 mm. The most common malocclusion in grade 2 was contact displasment (d) less than 2 and more than 1 mm. In addition, regarding AC, 98.8% of the subjects were classified as “no need”, 1% as “borderline need” and 0.0% as “definite need” for treatment. No statistically significant differences were noted between AC and DHC (p value = 0.294).
    Conclusion
    It was concluded that 24.3% of 14-18 year-old female students in Isfahan need orthodontic treatment (IOTN grades 4 and 5) and common malocclusions are contact point displacements, unerupted teeth and increased overjet.
  • مهرداد برکتین، علیرضا عمرانی، نسیم اثناعشری اصفهانی، مرضیه یاوری
    مقدمه
    اندازه و شکل دندان های قدامی فک بالا در زیبایی دندان ها و صورت مهم و مؤثر است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین ارتباط میان اندازه شاخص های دندانی و صورتی و بررسی وجود نسبت طلایی در رابطه با مقادیر اندازه گیری شده بود.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش مقطعی، از 34 زن و 30 مرد که دانشجویان دندان پزشکی بودند در شرایط یکسان شده تصویر دیجیتالی صورت در حالت حداکثر لبخند تهیه شد. سپس این تصاویر توسط برنامه های CS5 Photoshop و 12ACDSee بررسی شده، توسط برنامه 2011AutoCAD اندازه گیری انجام شد. آنالیز داده ها با آزمون های t مستقل و مقایسه میانگین با عدد ثابت انجام شد (05/0 = α).
    یافته ها
    میانگین کلیه متغیرها در دو جنس تفاوت معنی داری نداشت (05/0 p value >). نسبت فاصله بین مردمک های دو چشم به فاصله دو دندان نیش در دو جنس با عدد طلایی (618/1) تفاوت معنی داری نداشت (05/0 p value >)، فقط نسبت های فاصله مردمک بین دو چشم، فاصله بین گوشه های داخلی دو چشم و عرض بین گونه ای به عرض سانترال های ماگزیلا در زنان و نسبت های عرض بین گونه ای و عرض بین پره های بینی به عرض سانترال های ماگزیلا در مردان معنی دار نبود
    نتیجه گیری
    با توجه به محدودیت های این پژوهش، نسبت های دندانی- صورتی در دو جنس تفاوتی ندارند و عدد طلایی در متغیر فاصله بین مردمک های دو چشم به ناحیه در معرض دید رعایت می شود. نسبت های صورتی، معیاری مناسب برای سنجش عرض ظاهری دندان های قدامی ماگزیلا است که می توان از آن ها به عنوان ملاک و معیار برای دندان پزشکان و جراحان ایران استفاده نمود.
    کلید واژگان: دندان های قدامی, تناسب, دیاستم, موقعیت دندان ها
    Mehrdad Barekatain, Alireza Omrani, Nasim Esnaashari Esfahani, Marzieh Yavari
    Introduction
    Shape and size of upper anterior teeth are important in dental and facial beauty. The aim of this study was to determine the correlation between dental and facial indexes and to evaluate whether there is a golden ratio and its relationship with the proportions measured.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, digital images of 34 female and 30 male dental students were taken at maximum smile in a similar manner. Then the images were assessed with Photoshop CS5 and ACDSee computer programs and measurements were made with AutoCAD 2011 software. Data was analyzed with independent t-test and means were compared with a constant.
    Results
    The entire variable means did not demonstrate any significant differences between males and females (p value > 0.05). The inter-pupillary to inter-canine distance ratio did not reveal any significant differences with the golden proportion of 1.618 between males and females (p value > 0.05). Only the ratios of inter-pupillary, inter-canthus and inter-zygomatic distances to maxillary central widths in females, and the ratios of inter-zygomatic and inter-alar distances to maxillary central widths in males were not significant.
    Conclusion
    Under the limitations of the present study, it was concluded that dento-facial proportions are not significantly different between males and females and the golden ratio applies in the inter-pupillary to apparent width of anterior maxillary teeth proportion. Facial indices are appropriate measures to measure the apparent width of anterior maxillary teeth and can be used as a standard for Iranian dentists and surgeons.
  • علیرضا عمرانی، مهرداد برکتین، شیوا هادی زاده، مازیار ابراهیمی دستگردی
    مقدمه
    آلودگی با بزاق به عنوان یک عامل مهم در کاهش قدرت اتصال مواد رزینی و کامپوزیت شناخته می شود. هدف از این پژوهش بررسی اثر مدت زمان های آلودگی بزاقی سطح اچ شده بر کاهش استحکام برشی براکت ها با مینای دندان بود.
    مواد و روش ها
    شیوه پژوهش، آزمایشگاهی- تجربی و نمونه های آن 50 پرمولر سالم بود. دندان ها پس از مانت شدن به صورت تصادفی به 5 گروه 10 تایی تقسیم شدند. در گروه اول (گروه کنترل) مراحل باند براکت ها به دندان بدون هرگونه آلودگی انجام شد. در چهار گروه دیگر دندان ها قبل از استفاده از رزین، با بزاق آلوده شدند. این سطح در گروه دوم تا پنجم به ترتیب به مدت 1، 5، 10 و 15 ثانیه شسته شد و سپس مراحل باندینگ انجام شد. نمونه ها پس از انجام ترموسایکل، تحت نیروی برشی قرار گرفتند. در نهایت میزان قدرت اتصال برای هر نمونه تعیین شد. داده ها با نرم‎افزار SPSS و به کمک ازمون آنالیز واریانس یک طرفه و پس- آزمون دانکن در سطح معنی داری 95/0تحلیل شدند.
    یافته ها
    بین پنج گروه مورد پژوهش تفاوت معنی دار مشاهده شد (001/0> p value). در مقایسه دو به دویی گروه ها، فقط بین گروه های چهارم و پنجم تفاوت معنی دار مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    آلودگی با بزاق سطح اچ شده به مدت 1 ثانیه یا بیشتر باعث کاهش استحکام برشی بین براکت و دندان می شود. با این وجود کاهش استحکام مشاهده شده پس از آلودگی به مدت 10 ثانیه و 15 ثانیه با یکدیگر اختلاف آماری معنی داری نداشت.
    کلید واژگان: استحکام برشی باند, براکت, آلودگی بزاق, مینا
    Alireza Omrani, Mehrdad Barekatain, Shiva Hadizade, Maziar Ebrahimi Dastgerdi
    Introduction
    Salivary contamination of etched surfaces is an important cause of resin and composites bond strength reduction. The aim of this study was to evaluate the relationship between the duration of saliva exposure on the etched surface and the shear bond strength of braces and the enamel of the tooth.Method and materials: This was an experimental study which included 50 premolar intact teeth. After mounting the specimens, they were randomly divided into 5 groups of 10 teeth. In the first group used as our control, the braces were bonded without any saliva contamination. In the remaining four groups, samples were contaminated with saliva prior to resin application and the etched surfaces were cleaned after 1, 5, 10 and 15 seconds and then the resin was applied. After thermocycling, samples were subjected to shear force and the loads were recorded. The collected data were analyzed through ANOVA and Duncan post hoc tests using SPSS.(α = 0.05)
    Results
    The groups showed significant differences (P < 0.001).Pair wise comparison showed that there was no statistically significant difference only between groups IV and V.
    Conclusion
    Contamination of etched surface with saliva reduces the bonding strength of braces. However, there was no significant difference between the contamination durations of 10 and 15 seconds.
  • سید ابراهیم جباری فر، سیدمهدی سنبلستان، علیرضا عمرانی، فرح خرم
    مقدمه
    بزرگی و هیپرتروفیک شدن آدنوئید یکی از شایع ترین مشکلات دوران کودکی بوده که تاثیر شگرفی بر ابعاد مختلف زندگی بخصوص سلامت آینده کودکان دارد. بزرگی آدنوئید و احتباس مسیر هوای تنفسی بدلیل التهاب و عفونت ممتد و مکرر، آلرژی، رینیت، انحراف بینی و سینوزیت مزمن سبب تغییرات طول صورت، زاویه گونیال، کفایت لب‎ها، اورجت و اوربایت می‎گردد. هدف از این مطالعه بررسی اکلوژن و شاخص‎های سفالومتریک فک و صورت و دهان در کودکان 12 6 ساله مبتلا به آدنوئید بزرگ می‎باشد.
    مواد و روش‎ها: در این مطالعه مقطعی تحلیلی همگروهی آینده در گذشته، 192 کودک 12-6 ساله (96 پسر و 96 دختر) مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی خوراسگان، کلینیک‎های‎ خصوصی و عمومی گوش و حلق و بینی و کودکان و بخش‎های گوش و حلق و بینی و کودکان بیمارستان‎های عمومی شهر اصفهان با و بدون آدنوئید بزرگ با معاینه متخصص گوش و حلق و بینی انتخاب شدند. اطلاعات اورجت، اوربایت، تنفس دهانی، کفایت لب‎ها، دهان باز، التهاب لثه، خرخر کردن در هنگام خواب و زوایای سفالومتریک سر و صورت و دهان براساس Tracing رادیوگرافی لترال سفالومتریک جمع آوری و با نرم‎افزار SPSS ویرایش نهم و آزمون‎های T و مجذور خی و تجزیه و تحلیل گردیدند.
    یافته ها:اختلاف میان ارتفاع قدامی صورت و ارتفاع قدامی/خلفی صورت و زاویه گونیال، SNB، اورجت، تنفس دهانی، خرخر کردن ژنژیوایتیس، کراس بایت خلفی در گروه ها با آدنوئید بزرگ و آدنوئید طبیعی معنی دار بود (P<0.05).
    نتیجه گیری: یافته ها نشان می‎دهد که بزرگی آدنوئید سبب تغییراتی در ناحیه فک و صورت و دهان می‎گردد که این تغییرات بر عملکرد و زیبائی این ناحیه از بدن تاثیر خواهد گذاشت. شدت و روند این تغییرات بستگی به میزان بزرگی آدنوئید، طول دوره تغییرات و مدت زمان تنفس دهانی ایجاد شده در تعادل با مکانیسم‎های حفاظتی رشد و نمو و شیوه های پیشگیری و مداخله پزشک در رفع علل بزرگ شدن آدنوئید دارد.
    کلید واژگان: بزرگی آدنوئید, شاخص های سفالومتریک, تنفس دهانی, اکلوژن
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال