فائزه فرازنده پور
-
«وجهه» یکی از ارکان ایجاد تعامل است و با ارزش «خود» یا «خودانگاره« طرفین تعامل ارتباط دارد. در ایران، مطالعات وجهه بیشتر بر فرهنگ عمومی ایرانی متمرکز بوده اند و به خرده فرهنگ ها کمتر توجه شده است. پژوهش حاضر از دیدگاه جامعه شناسی زبان و با نگاهی انتقادی به نظریه مدیریت تعامل اسپنسر-اوتی به بررسی وجهه غالب در جنوب کرمان پرداخته است. داده ها با روش های ترکیبی قوم نگاری، مصاحبه باز و بررسی منابع شفاهی و کتبی، جمع آوری و بررسی شده اند. آنچه از بررسی داده های زبانی به دست آمده نشان می دهد وجهه غالب در جنوب کرمان، نوعی از وجهه است که در منابع پیشین به آن اشاره ای نشده است. این نوع وجهه که می توان آن را وجهه طایفه ای نامید با ادب کلامی ارتباط کمتری داشته و بیشتر با هویت طایفه ای افراد مرتبط است. هویت طایفه ای نیز بیشتر در بستر زبان انتقال می یابد. وجهه طایفه ای در تعاملات روزمره با کنش های بین فردی فعال شده و چنانچه تهدید شود، عواقب آن از حوزه فردی به حوزه جمعی طایفه کشیده می شود. در پایان تفاوت آن با وجهه گروهی و جمعی ذکر شده و مختصات و مولفه های تشکیل دهنده این وجهه نیز با توجه به داده ها معرفی شده اند. برخی از این مولفه ها را می توان تاریخچه طایفه، سطح اجتماعی آن و ناموس پرستی برشمرد.
کلید واژگان: وجهه, هویت, مدیریت تعامل, طایفه, جنوب کرمان"Face" is a central concept in interaction. It is related to the value of "self" or "self-image" of the interaction parties. In Iran, face studies have focused more on Persian general culture and paid less attention to Iranian subcultures. The current research has investigated the dominant face in the southern regions of Kerman from the perspective of sociolinguistics and also from a critical point of view on Spencer-Oatey's rapport management framework. Data have been collected and analyzed using combined methods of ethnography, interviews, and review of oral and written sources. The data analysis shows that the dominant face in South Kerman is a type of face that has not been mentioned in the previous sources. This type of face, which can be called a tribal face, is not related to politeness, but rather related to the tribal identity of people. Tribal identity is also mostly transmitted through language. The tribal face is activated in daily interactions with interpersonal actions, and when threatened, the consequences are quickly drawn from the individual domain to the collective domain of the tribe. At the end, its differences with group and collective face are mentioned and the coordinates and components of this type of face are also introduced according to the data. Some of these components can be listed as the history of the tribe and its social level.
Keywords: Face, Identity, Rapport Management, Tribe, South Kerman -
زمینه و هدف
مقاله حاضر به بررسی رعایت حقوق زبانی کودکان اقلیت زبانی و بومی زبان ازمجرای زبانشناسی قانونی تدوین که در تناظر با معاهدات بین المللی بوده و توانسته عادلانه ایفای نقش در این زمینه نماید.
روش پژوهش:
روش مورد نظر در مقاله حاضر بصورت تحلیلی، توضیحی و تفسیری به انضمام تبیینی می باشد روش تحقیق مورد استفاده درآن از نوع همبستگی می باشدکه رابطه بین کمرنگی و پررنگی حقوق زبانی را در تناسب بامعاهدات بین المللی در خصوص اهمیت زبان و حق ادای آن که در طی ادوار گوناگون تاریخی تاکنون بدان ها اشاره شده است، تبیین می نماید. گردآوری اطلاعات صرفا از طریق مطالعات کتابخانه ای و پایگاه های اینترنتی معتبرمی باشدکه تنها بامطالعه وتحقیق نسبت به منابع موجود میسرمی گردد و ابزار گردآوری درآن، فیش تحقیقاتی است.
یافته هانتایج حاصل ازمقاله حاضر نشانگر این می باشدکه بایستی در رسانه های جمعی و در کشور های مختلف درکنار زبان اول، زبان دوم را از زبان اقلیت های زبانی و کودکان بومی گرته برداری نمود تا انقراض زبان آنان به لحاظ ارزشی از بین نرود و درحیطه کاربردی استفاده صحیح از آن گردد.
نتیجه گیریطبق ماده 12 کنوانسیون حقوق کودک باید کودک آزادی اجتماعی را در استفاده از زبان اقلیتی و بومی خود داشته باشد تا بتواند در محاکم قضایی و... عقاید خود را بطور صحیح و با حق زبانی خود ادا نماید و احقاق حقوق کودک در این زمینه صورت پذیرد. در نهایت زبان شناسی قضایی می تواند کودک را در حفظ و صیانت از حقوق زبانی اکثریتی و حتی اقلیتی خود کمک تا احقاق حق محقق گردد و بهینگی حاصل شود
کلید واژگان: حقوق, حقوق زبانی, اقلیت زبانی, بومی زبان, زبان شناسی قانونیBackground and AimThis article examines the observance of the linguistic rights of children of the linguistic minority and native speakers through legal linguistics, which is in accordance with international treaties and has been able to play a fair role in this field.
MethodsThe research method used in it is correlation type, which explains the relationship between language rights in accordance with the international treaties regarding the importance of language and its rights, which have been mentioned in various historical periods so far. The collection of information is only through library studies and valid internet bases, which can only be obtained by studying and researching the available sources, and the collection tool is the research sheet.
ResultsThe results of this article indicate that in mass media and in different countries, in addition to the first language, the second language should be removed from the language of linguistic minorities and native children so that the extinction of their language does not disappear in terms of value and in the area It should be used correctly.
ConclusionThe current conclusion is that according to Article 12 of the Convention on the Rights of the Child, the child must have social freedom in using his minority and native language so that he can express his opinions correctly and with the right to speak in the courts. He should fulfill himself and fulfill the rights of the child in this field. In the end, judicial linguistics can help the child in preserving and protecting the language rights of the majority and even the minority until the right is realized and the best is achieved
Keywords: Right, Linguistic Rights, Linguistic Minority, Native Speakers, Legal Linguistics -
واکاوی وضعیت موجود زبان شناسی حقوقی و راهکارهای توسعه آن در زبان شناسی سایبری
زبان شناسی حقوقی به عنوان مطالعه و تجزیه و تحلیل زبان در حوزه حقوقی تعریف می گردد که در مقایسه با نحو، آواشناسی، معناشناسی، واج شناسی و دیگر شاخه های زبان شناسی، به عنوان رشته ای نسبتا جدید معرفی می شود. این شاخه رابط بین زبان شناسی و حقوق بوده که به حوزه هایی نظیر معناشناسی، کاربردشناسی، تجزیه وتحلیل گفتمان، سبک شناسی و واژگان نیز وابسته است. در این شاخه، دانش، تحلیل و روش شناسی زبان شناختی در موقعیت های حقوقی و جرم شناسی نیز اعمال می شود و فعالیت در آن بدون درک شایسته از موقعیت حال و آینده آن ناممکن است. با توجه به اینکه سهم ایران از بازار گستره زبان شناسی در فضای سایبری بسیار ناچیز بوده، ازاین رو باید راهکارهایی برای گسترش آن ارایه گردد تا سیاست هایی متناسب با شاخه مذکور تدوین گردد. در این مقاله نخست به تاریخ، توسعه، اهمیت و کاربرد زبان شناسی و سپس به ارتباط آن با زبان شناسی سایبری پرداخته است و درنهایت با بررسی آسیب ها و چالش های فضای برخط، وضع موجود و ترسیم زیست بوم حوزه زبان شناسی سایبری، به استخراج چالش های مربوط پرداخته و ضمن ارایه راهکارهایی زبان شناختی برای مواجهه با آن ها، نقش حاکمیت در فراهم سازی بستر مناسب برای این حوزه تبیین می گردد.
کلید واژگان: حاکمیت, کاربردشناسی, جرم شناسی, زبان شناسی حقوقی, زبان شناسی سایبریAnalyzing the Current Status of the Forensic Linguistics and Its Development Strategies in Cyber LinguisticsForensic linguistics is defined as the study and analysis of language in the legal field, which is introduced as a relatively new field compared to syntax, phonetics, semantics, phonology and other branches of linguistics. This branch is the link between linguistics and law, which is also related to fields such as semantics, pragmatics, discourse analysis, stylistics and vocabulary. In this branch, linguistic knowledge, analysis and methodology are also applied in legal and criminological situations, and without proper understanding of its current and future status, it is impossible to work in this field. Considering that Iran has small portion of the linguistics market in the cyberspace, solutions are needed with a view to expand it so that the appropriate policies can be developed for the above-mentioned branch. In this article, firstly, the linguistics history, development, importance and application and then its relationship with cyber linguistics are discussed and finally, by examining the harms and challenges of the online space, the current situation and drawing of the ecosystem of cyber linguistics, attempts have been made to explore the related challenges whereby it presents linguistic solutions to face them and that the role of the government in providing a suitable platform for this field is explained.
Keywords: criminology, Applied Linguistics, Governance, Forensic Linguistics, Cyber Linguistics -
امروزه برنامه های تلویزیونی جزء جدایی ناپذیری از زندگی است و انیمیشن جایگاه ویژه ای در این برنامه ها دارد، به گونه ای که مخاطب را به طور ناخودآگاه در معرض و تحت تاثیر ارتباطات اقناعی قرار می دهند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی فنون اقناع در ساخت مفاهیم ارزشی زبانی در پویانمایی شکرستان است که در آن از ابزارهای زبان شناختی نظیر تمثیل و ضرب المثل که از موضوعات بینامتنیت هستند، برای انتقال مفاهیم و ترغیب بیننده استفاده شده است. پژوهش حاضر که بر روی هشت قسمت از پویانمایی شکرستان انجام شده است، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و هدف آن ارایه نتایج مطالعه نحوه بازنمایی ارزش های فرهنگی در کارتون های ایرانی و بروز آن در رفتارشناختی کودک می باشد. یافته ها نشان می دهند چگونه در هر قسمت از شکرستان سعی بر آن بوده تا با کاربرد گفتمانی خاص، باورهای فرهنگی و انواع فنون اقناع پیام به مخاطب منتقل شده و القاء گردد. نتایج نمایانگر آن است که برای بازنمایی ارزش های فرهنگی، از میان فنون اقناع، از فنون برجسته سازی، تکرار، تملق و اغراق و ادعای صریح بیشتر استفاده شده است.کلید واژگان: فنون اقناع, ارزش های فرهنگی, برجسته سازی, تمثیل, بینامتنیتNowadays, television programs are an inseparable part of life and animation has a special place in these programs, in such a way that the audience is unconsciously exposed and influenced by persuasive communication. The main goal of the current study is to investigate the techniques of persuasion in the construction of linguistic value concepts in the animation of Shekarestan, in which linguistic tools such as allegory and proverbs, which are intertextuality topics, are used to convey concepts and persuade the viewer. The current research, which is conducted on eight episodes of the animation of Shekarestan, is of a descriptive-analytical type, and its purpose is to present the results of the study of the representation of cultural values in Iranian animation to influence children's cognitive behavior. The findings revealed that in every part of Shekarestan, an attempt has been made to convey and induce the message to the audience by using specific discourse, cultural beliefs and various persuasion techniques. The results show that among the techniques of persuasion, topicalization, repetition, flattery, exaggeration, and explicit claims are more used to represent cultural values.Keywords: persuasion techniques, cultural values, topicalization, Allegory, intertextuality
-
در این مقاله به منظور بررسی مفهوم ضمنی واژه ها و اصطلاحات نظام نشانه ای پزشکی که بعنوان نماد به نظام نشانه ای زبان فارسی راه یافته و بکار می روند، از "فرهنگ شفاهی سخن" و "فرهنگ فارسی گفتاری"، داده های مناسب با موضوع پژوهش استخراج شده و با استفاده از دانش معنی شناسی و نشانه شناسی و بر اساس چارچوب نظری پیرس به تحلیل معنای ضمنی آنها پرداخته شده و با ذکر نمونه برای هر یک در مفهوم صریحشان در نظام نشانه ای پزشکی، همچنین ضمن ارایه نمونه هایی برای کاربرد مفهوم ضمنی این واژه ها و اصطلاحات در زبان فارسی، مشخص شد که هر یک از این نماد ها به هنگام انتقال به نظام نشانه ای زبان فارسی از رفتار تازه ای برخوردار می شوند. بیشترین میزان استفاده از واژه ها و اصطلاحات پزشکی، کاربرد اندامواژه ها در زبان فارسی محاوره ای می باشد و در این میان چند اندامواژه کاربرد گسترده تری نسبت به بقیه در اصطلاحات فارسی گفتاری دارند و اکثرا در معنای ضمنی خود به کار می روند؛ مانند اندامواژه "روده" در " یک روده راست تو شکمش نداره". به طور کلی این نتایج حاصل شد که واژه ها و اصطلاحات مذکور در ضرب المثلهای زبان فارسی عموما بصورت شمایل بازنمایی می شوند و در واقع استعاره محسوب می شوند و استعاره را می توان جزو نشانه شمایلی محسوب کرد.
کلید واژگان: شانه, نماد, نمایه, شمایل, انتخاب و ترکیبIn this paper, in order to investigate the implicit meaning of medical words and terms in relevant semiotic system and to study their usage as symbols in Persian colloquial language, the proper data were collected from “Sokhan Oral Dictionary” and “Persian Colloquial Dictionary”, and then their implicit meanings were analyzed based on semantics and semiotics knowledge within Pierce framework. Then while presenting some examples for each concept in the medical semiotic schemes and also illustrating some instances of their implicit meaning in Persian language, it was distinguished that each of these symbols behave in a new way when confronting the semiotic schemes of Persian language. Most frequent application of medical words and terms is the usage of organ-words in Persian colloquial language. Some of these words are widely used in comparison to the other terms of colloquial Persian language and are mostly applied in their implicit meaning such as the word “gut” in this proverb:“there’s no straight gut in his stomach” (i.e. he is not honest) or the word “skeleton” in this expression: “ he is like a skeleton” (i.e. he is very thin). In general it was found that such words and terms which are used in the Persian proverbs are mostly represented as icons and are actually counted as metaphors and the metaphors can be considered as iconic signs.
-
با گسترش ویروس کرونا در تمام نقاط کشور و اجتناب از تجمع افراد در مکان های شلوغ، مدارس به عنوان اولین مکان ها پیشگام این امر شدند که از تجمع افراد جلوگیری کنند. آموزش از راه دور در فضای مجازی توسط معلمان و با هماهنگی مدارس، دانش آموزان را از حضور فیزیکی در مدارس بی نیاز کرد. وزارت آموزش و پرورش نوعی سیستم آموزشی را برای دانش آموزان طراحی کرد. این سیستم «شاد» نام دارد که مخفف «شبکه آموزشی دانش آموز» است و یک نرم افزار کاربردی می باشد. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های توصیفی است که به روش کیفی به تحلیل داده ها می پردازد و ضمن آسیب شناسی آن، راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه ارایه می دهد. هدف از این پژوهش، تحلیل شبکه آموزشی شاد از منظر اصول زبان شناختی و ارایه راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه است. در این پژوهش تعداد 100 جمله از سه مقطع ابتدایی، دوره اول و دوره دوم متوسطه براساس چارچوب نظری الگوهای غیرمعیار زبانی ذوالفقاری (1385) در سه حوزه فنی، زبانی و بلاغی بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بیشترین الگوهای غیرمعیار در حوزه فنی مربوط به املای نادرست به میزان (30%)، در حوزه زبانی مربوط به اسم به صورت استفاده بسیار زیاد از واژه های قرضی به میزان (20 %) و مربوط به فعل در شکل ناهماهنگی نهاد و فعل به میزان (15%) و در حوزه بلاغی مربوط به جابه جایی ارکان جمله به مقدار (19%) است. این نتایج نشان می دهد که خطاها به دلیل بی اطلاعی دانش آموزان نسبت به زبان فارسی و نقص سخت افزاری یا لغزش و خطای دست یا انگشت رخ می دهد.کلید واژگان: آموزش مجازی, فضای مجازی, نرم افزار کاربردی شاد, الگوهای غیرمعیار زبان فارسی, قرض گیری زبانیWith the spread of the corona virus in all parts of the country and avoiding the gathering of people in crowded places, schools became the first places to prevent the gathering of people. Distance education in virtual space by teachers and coordinated by schools helped students for not attending schools physically. The Ministry of Education designed a type of educational system for the students. This system is called "Shad" which stands for "Student Educational Network" and it is a practical software. In terms of its nature, this research is a descriptive type of research that analyzes data in a qualitative method and, along with its pathology, provides appropriate solutions to improve the educational quality of this network. The purpose of this research is to analyze the Shad educational network from the perspective of linguistic principles and to provide suitable solutions to improve the educational quality of this network. In this research, 100 sentences from the three levels of primary, first and second secondary stages have been investigated based on the theoretical framework of Zulfaqari's non-standard linguistic patterns (2015) in three technical, linguistic and rhetorical fields. The finding shows that the most non-standard patterns in the technical field are related to incorrect spelling amount to (30%), in the linguistic field related to the noun in the form of excessive use of loan words in the amount of (20%) and related to the verb in the form of the subject and verb inconsistency amount to (15%) and in the field of rhetoric, it is related to the relocate of sentence elements to the amount of (19%). These results demonstrate that errors occur due to students' ignorance of the Persian language and hardware defects or errors and hand or finger errors.Keywords: Virtual Education, Virtual Space, Shad Application Software, Non-Standard Patterns of Persian Language, language borrowing
-
پژوهش حاضر براساس واج شناسی بهینگی، به رفع التقای واکه در ارتباط با کوتاه شدگی واکهای در زبان کردی و فارسی، پرداخته است. مجموعه فیلمها، سریالها و متون نوشتاری، پیکره پژوهش حاضر را تشکیل داده است، براساس تجزیه و تحلیل داده ها، نگارندگان نتیجه گرفته اند که دو زبان فارسی و کردی برای رفع التقای واکه در برخی محیطهای آوایی، از غلتسازی به شیوه کوتاه شدگی واکهای استفاده میکنند. در زبان فارسی برای رفع التقای واکه، دو واکه افراشته /i/ و/u/ براثر غلتسازی ازراه کوتاه شدگی واکهای به ترتیب به یک واکه کوتاه و یک همخوان غلت /j/ و/w/ تبدیل میشوند. در زبان کردی میانی، فرایند غلتسازی در واکه های افراشته /i:،u: / و نیمهافراشته /ē:،ō: / رخ میدهد؛ همچنین، غلتسازی در زبان فارسی با تغییر کمی در واکه کشیده /i:/ و تغییر کمی و کیفی در واکه کشیده /u:/ همراه است. درمقابل، غلتسازی در زبان کردی میانی تنها با تغییر کمی در واکههای کشیده همراه است. تحلیل بهینگی نیز مشخص کرد که عامل اصلی در رفع التقای واکه در هردو زبان فارسی و کردی میانی، الزام به وجود آغازه در ساختار هجایی آنها است. در بافتهایی که در آنها غلتسازی ازراه کوتاهشدگی واکهای رخ میدهد، محدودیتهای فعال مشترک در زبان فارسی و کردی میانی عبارت است از: .AGREE(place); ONSET; MAX; DEP; IDENT (µ.
کلید واژگان: التقای واکه ای, غلت سازی, کوتاهشدگی واکه ای, بهینگی, زبان فارسی, زبان کردیThe present study deals with hiatus resolution through vowel reduction in Kurdish and Persian based on OT phonology. A collection of movies, TV series, and written texts formed the corpus of the study. In data description and analysis, the linguistic intuition of native Persian and Central Kurdish speakers were used. Based on the analysis, the authors concluded that Persian and Kurdish use glide formation through vowel reduction to resolve hiatus in certain phonetic environments. In Persian, to resolve hiatus, the two high vowels /i/ and /u/ are converted into a short vowel and the glides /j/ and /w/, respectively. In Central Kurdish, glide formation occurs in high vowels /i:, u:/ and mid-high vowels /ē:, ō:/. Glide formation in Persian is accompanied with a quantitative change in vowel /i:/ and a quantitative and qualitative change in /u:/. In contrast, glide formation in Central Kurdish is accompanied with only quantitative change in long vowels. The OT analysis revealed that the main factor driving hiatus resolution in both Persian and Kurdish is the need for an onset in syllable structure. In contexts in which glide formation occurs through vowel reduction, the active constraints in Persian and Kurdish are: ONSET, AGREE(place), MAX, DEP, IDENT(µ).
Keywords: vowel hiatuse, glid information, Vowel reduction, Optimality Theory, Perssian, Kurdish -
مجله ادبیات عرفانی، پیاپی 28 (بهار 1401)، صص 153 -187
مانویان و مزدکیان بر اندیشه های پس از خود اثر گذاشتند. یک ویژگی برخی نحله های عارفان و صوفیان، اعتراض علیه حکام جبار و وضعیت ظالمانه حاکم بر جامعه است. در این پژوهش، بر اساس منابع مکتوب ادبیات زرتشتی و مانوی و متون عصر اسلامی، منشا ظلم ستیزی برخی گفتمان های عارفانه و صوفیانه مشخص شده و از منظر انتقادی مورد تحلیل قرار گرفته است. مبنای این تحلیل نظریه گفتمان لاکلایو و موفه (1985) است. با مطالعه منابع، مشخص می شود که مانویان و مزدکیان مشکلات عدیده ای علیه حکومت ساسانی ایجاد کرده بودند. به نظر می رسد، در دوره اسلامی، این دو گروه الگویی مستقیم یا غیر مستقیم برای مبارزه گروه های مخالف دستگاه خلافت عباسی شده بودند که غالبا دستگاه خلافت در فرایند طرد و به حاشیه رانی مخالفان خود، آنان را به دو نحله یا طریقت مغضوب در نزد زرتشتیان (مانویان و مزدکیان) منسوب می کرد؛ ظاهرا، در این امر، زرتشتیان هم به یاری دستگاه خلافت می آمدند و هم از این سرکوب خشنود می گشتند و احتمالا در منابع، برای تشبیه عرفا و صوفیان مخالف دستگاه حاکم به بدنامان ایران در عصر ساسانی، شیوه برخورد با آنان بسیار شبیه به روش کشتار و اعدام مانویان و مزدکیان تصویر یا نقل می گردید. در این تحقیق روشن می گردد که دال مرکزی جریان های مخالف حکومت های ساسانی و عباسی، در روایت های حکومتی، «فساد اخلاقی» و «اباحه» است، در حالی که این گفتمان های مخالف حکومت، ظاهرا «عدالت» را به عنوان «دال تهی» در جامعه برجسته کرده بودند.
کلید واژگان: مزدک, مانی, تصوفMystical Literature, Volume:14 Issue: 28, 2022, PP 153 -187The idea of Manichaean and Mazdakian Affected on later ideas. Except for rituals hostility to oppression is one of the most important of some sects of Mysticism and Sufism. In this research it was studied the Zoroastrian and Manichean and Islamic literature and unfolded the origin of jar of some Sufism discoursesagainst to oppression is the Manichaean and Mazdakian ideas, this study based on the theory of discourse of Laclau and mouffe (1985). After the study of sources, we will understand the Manichaeans and Mazdakians Were a pattern for the dissidents of the Abbasids.Often the Abbasid Caliphate attributed the dissidents to the Manichaean and Mazdakian (The heretics in the Sassanid period) and they are suppressed by the Abbasids. for the simulation of Mystics to the rioters in the Sassanid period the style of suppression to them (Mystics) very simulated to the hanging of the followers of Mazdak and Mani. Thus, the nodal point of the opponents of Sassanian empire and Abbasid Caliphate was the moral corruption but the nodal point of them was the justice.
Keywords: Mazdak, Mani, Sufism -
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه واج شناسی بهینگی می پردازد. از آن جایی که فرایندهای واجی در زبان های هم رده تقریبا یکسان رخ می دهند، با وجود واکه های کشیده در زبان فارسی و کردی انتظار می رود فرایند کوتاه شدگی واکه ای در این زبان ها رخ دهد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر مشخص کردن نوع واکه ها و مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر کوتاه شدگی آن ها در برخی از بافت های زبان های فارسی و کردی است. نتایج تحلیل واجی داده های پژوهش نشان می دهد که فرایند کوتاه شدگی واکه در هر دو زبان فارسی و کردی در واکه های افراشته و افتاده رخ می دهد. در زبان فارسی سه واکه کشیده /i، u، ɑ/ و در کردی دو واکه کشیده /i، ɑ/ دچار کوتاه شدگی می شوند. در هر دو زبان تنها واکه کشیده و افتاده /ɑ/ با توجه به بافت آوایی، می تواند به واکه های کوتاه /e/ و /æ/ در زبان فارسی و واکه های کوتاه /ə/ و /æ/ در زبان کردی کاهش یابد. در زبان فارسی تعداد و تنوع بافت هایی که در آن ها واکه های کشیده دچار کوتاه شدگی می شوند، بیش تر از زبان کردی است. تحلیل بهینگی نیز نشان داد که در کوتاه شدگی واکه /ɑ/ در هر دو زبان محدودیت های پایایی یکسان IDENT (back), IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان *Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند. همچنین، در کوتاه شدگی واکه /i/، در زبان های فارسی و کردی تنها محدودیت پایایی IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان*Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند.
کلید واژگان: بهینگی, کوتاه شدگی واکه ای, واکه کشیده, زبان فارسی, زبان کردیThe present study investigates and compares the process of vowel shortening in Persian and Central Kurdish languages based on optimization theory. Since almost the same phonological processes occur in co-type languages, despite the long vowels in Persian and Kurdish, it is expected that vowel shortening process will occur in these languages. In the present study, Phonological analysis of data showed that vowel shortening occurs in high and low vowels in both Persian and Kurdish. In Persian, three long vowels /i, u, ɑ/ and in Kurdish, two long vowels /i, ɑ/ undergo vowel shortening process. Depending on the phonetic context, in the both languages the vowel /ɑ/ can only be reduced to two short vowels /e/ and /æ/ in Persian and two short vowels /ə/ and /æ/ in Kurdish. In Persian, the number and variety of context in which long vowels are shortened is more than in Kurdish. Optimality analysis also showed that the type and order of final constraints and marking constraints on the shortening of long vowels /ɑ/ and /i/ are the same in different phonological contexts of Persian and Kurdish.
Keywords: vowel shortening, long vowel, optimality, Persian, Kurdish -
در این مقاله، با بهرهگیری از رویکردهای مرتبط به تحلیلگفتمان انتقادی، کارکرد واژه «زندیق» در طول زمان مطالعه شده است. ظاهرا این واژه در ادبیات پهلوی ساسانی، نخستینبار در کتیبههای موبد متعصب زرتشتی، کرتیر، به کار رفته است و به مانویانی اطلاق شد که این موبد، آنان را سرکوب و کشتار میکرد. واژه «زندیق» سپس در ادبیات پهلوی، عربی و فارسی، برای طرد و سرکوب مخالفان عقیدتی به کار برده شد. احتمالا با تلاش موبدان ساسانی، ارتباط «زند» در واژه «زندیق» با ریشه اوستاییzan- به معنی «دانستن» پنهان شده بود، که تبیین این نظر تازه، در مقاله حاضر، مبتنی بر تقسیمبندی فوکو (1970) از روشهای طرد در گفتمان بوده است. در این تحقیق روشن میگردد که بنابرالگوی سهلایهای فرکلاف (1995) در تحلیل گفتمانی و «بینامتنیت»، با اتکا به متون یک دوره،کارکرد گفتمانی واژهای چون «زندیق» درک نمیشود. همچنین معلوم خواهد شد که در گذر زمان، دامنه طرد با «زندقه»، در گفتمانها گستردهتر میگردد و رهبران هر گفتمان در کنار پیروان خود، برای کسب هژمونی در ایدیولوژی خود، غالبا مخالفانشان را با اتهام «زندقه» طرد میکردند. این مدعا بنابر نظریه گفتمان لاکلایو- موفه (1985) روشن میگردد و نیز مشخص میشود که با عناصر متفاوت، مفاهیمی برای «زندیق» از همان گفتمان فقهی عصرساسانی تا دورههای بعدی پدید آمد و معنی و کاربرد «زندیق» از مفسر اوستا به مبدع عامل گمراهی، همارز با جادوگر در گناه و... دگرگون شد. بدین ترتیب، دلالتهای فقهاللغوی، بییاری تحلیلگفتمان انتقادی در فهم «زندیق» و کاربردش، کارساز نیستند.
کلید واژگان: زندیق, متون فقهی -حقوقی پهلوی, طرد, بینامتنیت, نظریه گفتمانIn this article, using the approaches related to "critical discourse analysis" (CDA), the function of the word "Zindiq" (heretic) over time has been studied.Apparently, this word was used for the first time in Sassanid Pahlavi literature in the inscriptions of Cartier (Zoroastrian dogmatic priest) about the Manicheans who were oppressed and killed by this person.The word "Zindiq" was then used in Pahlavi, Arabic, and Persian literature to drive out and suppress ideological dissent.According to Foucault's classification of "exclusion" methods (in 1970), presumably, the derivation of "zand" to the Avestan root of zan- (to know) in "Zindiq" had been hidden by Zoroastrian priests in Sassanid period.In this study, it becomes clear that according to Fairclough (1995)'s three-layered model in discourse analysis and "intertextuality", relying on the texts of a period, the discourse function of words such as "Zindiq" is not understood or it is hardly possible to understand the discursive functions of this word in the texts of one area.It will also become clear that over time, Zandik's rejection of the discourse will expand, and that the leaders of any discourse, along with their followers, will often expel their opponents on Zandik charges in order to gain hegemony over their ideology.According to Laclau and Mouffe's (1985) theory of discourse, from during the juridical discourse of Sasanian period and later on, the new meanings were added to this word (Zindiq) by different "elements". Consequently, the function and meaning of "Zindiq" changed from “interpreter of Avesta” to innovator (heretic), sinister, magician, etc.Thus, the implications of lexical jurisprudence are useless without CDA for understanding the meaning and function of "Zindiq".
Keywords: Zindiq, Zand, Legal, jurisprudential Pahlavi texts, Exclusion, Intertextuality, The Theory of Discourse -
پیوند زبان و ادبیات در انتقال ایدیولوژی ها از حوزه های جذاب و کاربردی در زبانشناسی معاصر است؛ ازآنجاکه علاوه بر زبان، شیوه تفکر ما نیز استعاری است، با بررسی استعاره های یک متن می توان به تفکر غالب در یک گفتمان دست یافت. ادبیات داستانی، داستان شخصیت ها و موقعیت هایی را روایت می کند که با تجربه ها و تفکرات و مشاهدات انسانی ارتباط دارد و خواننده را در کنار لذت بردن به تفکر درباره محتوای داستان و ایدیولوژی نویسنده وا می دارد؛ بنابراین بررسی تفکر غالب در گفتمان به دلیل تعامل بین مخاطب و جامعه اهمیت دارد. در این پژوهش با بررسی استعاره های مفهومی حوزه مقصد زن، تاثیر ایدیولوژی فمینیستی ارزیابی شد. داده های کمی این پژوهش، که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، شامل 136 استعاره مفهومی با حوزه مقصد زن بود که از بین آثار 6 نویسنده زن و مرد (در دهه هشتاد شمسی) نمونه گیری و ارزیابی شد. براساس نتایج، 17حوزه مبدا شامل حیوان، گیاه، غذا، ظرف، مبارزه، مذهب، شی، تجارت، شغل، چاه، آب، آتش، نور، ابزار، رویداد، کوه و معدن برای مفهوم سازی زن به کاررفته است و استعاره های معدودی تحت تاثیر تفکر فمینیستی است؛ اگرچه می توان رگه هایی از تغییر نگرش کلیشه ای به زن را در آثار داستانی مشاهده کرد اما ایدیولوژی غالب همچنان نگاه سنتی است.کلید واژگان: زبان شناسی شناختی, استعاره مفهومی, تحلیل انتقادی استعاره, ایدئولوژی فمینیستی, ادبیات داستانیThe link between language and literature in transferring ideologies is an attractive and practical field in contemporary linguistics. Since, in addition to the language, our way of thinking is metaphorical, one can achieve the dominant thinking in a discourse by examining the metaphors of a text. The study of prevailing thoughts in fiction is important because of the interaction between the audience and the community. In this research, the effect of feminist ideology was evaluated through the analysis of conceptual metaphors. The quantitative data of this research, which were examined through a descriptive-analytic method have consisted of 136 conceptual metaphors with the female target domain, selected and evaluated from the works of six male and female authors (of the eighties(AH)). The results indicated that 17 source domains including animal, plant, food, dish, struggle, religion, object, trade, occupation, well, water, fire, light, instrument, event, mountain and the mine is used to conceptualize the female. A few metaphors have been influenced by feminist thinking in the discourse of the story, and the feminist ideology of dominant thinking is not considered in this decade, although the stereotypical attitude toward women has been somehow changed in these fictional works, the dominant ideology still looks traditional.Keywords: Cognitive Linguistics, Conceptual Metaphor, Critical Metaphor Analysis, Feminism, Ideology, Fiction
-
ترجمه حقوقی، نوعی ترجمه برای هدف خاص است که ارتباطی بین زبانی در بافت قانون تلقی می شود و عناصر فرهنگ وابسته دیگری را نیز دربر می گیرد. از آنجا که زبان حقوقی کارکردی تجویزی و کنشی دارد، بنابراین آگاهی از هدف اصلی ترجمه متن حقوقی حائز اهمیت است. از سوی دیگر مترجمان حقوقی می بایست متونی را تولید کنند که در زبان مقصد تاثیر حقوقی مشابهی داشته باشد. بنابراین علاوه بر آشنایی با مفاهیم حقوقی و تاثیر آنها در نظام حقوقی مربوطه میبایست قادر به انتقال این مفاهیم و ایجاد تاثیر حقوقی مشابه در زبان مقصد باشند. تفاوت فراوان میان نظام و فرهنگ حقوقی ایران و انگلستان و بالطبع ناهماهنگی در اصطلاحات و مفاهیم حقوقی آن حاکی از وجود چالش های متعددی در ترجمه حقوقی است. لذا در این مقاله می کوشیم تا با ارائه راهکاری ضمن انتقال فرهنگ حقوقی زبان مبداء (فارسی) به زبان مقصد (انگلیسی) ، با اتکا بر روش های ترجمه ونوتی (1998)، غرابت زدایی و آشنایی زدایی، بتوان تاثیر حقوقی مشابهی را در زبان مقصد ایجاد کرده و کیفیت ترجمه حقوقی را ارتقاء داد. به همین منظور در حوزه حقوق خصوصی تعداد 20 طلاقنامه و ترجمه انگلیسی آن که علی رغم کاربرد فراوان در جامعه، تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته به عنوان پیکره دادها انتخاب شد. در نهایت تحلیل داده ها نشان داد که متون متعلق به دو نظام حقوقی متفاوت قابل ترجمه اند و همچنین می توان تاثیر حقوقی مشابهی را در زبان مقصد ایجاد کرد به شرط آنکه ضمن حفظ ژانر حقوقی متن مبداء ، برای ترجمه مفاهیم حقوقی و فرهنگ وابسته به طریق غرابت زدایی از «معادل نقشی» و به طریق آشنایی زدایی از «معادل مفهومی» استفاده شود.کلید واژگان: ترجمه حقوقی, معادل نقشی, معادل مفهومی, طلاقنامه, فرهنگ حقوقیLegal translation is a special type of Language for Special Purposes (LSP) translation involving cross-linguistic communication in the legal context and it tends to involve more cultural specific components. Since the main functions of legal language are normative and performative, it is important to make sure what the actual purpose of the translation of a legal text is. On the other hand, legal translators are expected to produce not parallel texts but texts that are equal in legal effect. So, they must be able to understand not only the legal concepts and the legal effects they are supposed to have, but also how to achieve those legal effects in the target language, especially when it is based on a different legal system. The vast differences in Persian and English legal systems and legal cultures, and consequently the associated incongruity of terminology, highlight the many challenges in legal translation. This paper aims at presenting a strategy through which we can convey the legal culture of SL (Persian) to TL (English) and while creating similar legal effect in TL, improve the quality of legal translation, relying on the two notions inspired by Venuti (1998), i.e. domestication and foreignization. In this regard we analyzed legal translation of 20 Persian to English Divorce Decrees within the domain of Private law, the study of which has been seldom attempted despite the customary presence of these instruments in the legal routine. As a result of this analysis we can conclude that legal texts in different legal systems are translatable and a similar legal effect can be created in TL provided that the legal genre of the source text is preserved and also functional and conceptual equivalences are employed through foreignization and domestication.Keywords: Legal Translation, Functional Equivalent, Conceptual Equivalent, Divorce Decree, Legal Culture
-
در این مقاله که با هدف تبیین فرآیند قرض گیری واژه های آلمانی بر اساس محدودیت های زبان فارسی و در چارچوب نظریه بهینگی نگاشته شده، نحوه سازگاری خوشه های همخوانی و واکه های مرکب زبان آلمانی و همچنین واجهایی که در وام واژه های آلمانی جایگزین می شوند مورد بررسی قرار گرفته است. نظریه بهینگی که توسط پرینس و اسمولنسکی (1993) مطرح شد با برخورداری از مفاهیم کلیدی محدودیت های پایایی و نشانداری، در اصل مناسب ترین رویکرد برای تبیین این جنبه از توانش زبانی است. به همین منظور تعداد 30 وام واژه آلمانی به عنوان پیکره داده های پژوهش انتخاب شد که برخی از آنها به روش اسنادی از منابع مکتوب استخراج شده و بقیه نام تجاری محصولات آلمانی هستند که به روش میدانی گردآوری گردیده است. با تحلیل توصیفی داده های مذکور در چارچوب نظریه بهینگی نتایج زبانشناختی ارزشمندی به دست آمد که از آن جمله می توان شکسته شدن خوشه همخوانی آغازین در وام واژه های آلمانی از طریق درج واکه در زبان فارسی را نام برد.
کلید واژگان: وام واژه, نظریه بهینگی, محدودیت, زبان آلمانی, زبان فارسیThis paper aims at describing the mechanism of German loanwords adaptation with respect to constraints of Persian language and within OT framework. Consequently the adaptation of consonant clusters and diphthongs as well as the phonemes substituted in loanwords will be examined. Prince and Smolensky’s (1993) Optimality Theory with its key notions of faithfulness and markedness constraints is suited to model this aspect of linguistic competence. So in this research a number of 30 German loanwords were selected as research data of which some were collected through the library method from written resources and the rest are the trade names of German Products that are collected through a field work. Descriptive analysis of the mentioned data within Optimality Theory comes into valuable linguistic conclusions such as: “In Persian، initial consonant clusters of German loanwords are broken up through vowel epenthesis which is mostly identical to the vowel of the second syllable.”Keywords: Loanword, Optimality Theory, Constraint, German, Persian -
این پژوهش درصدد است تا الگوی نوینی را برای تهیه خلاصه آراء قضایی به زبان ساده حقوقی ارائه دهد. در این مقاله، ضمن تحلیل زبان شناختی آراء قضایی، الگویی با عنوان «الگوی خلاق» معرفی می شود که براساس آن طی 5 مرحله مجزا می توان خلاصه آراء قضایی که حاوی کلان گزاره های متن است را به زبان ساده حقوقی و با تفکیک موضوع ارائه داد. پیکره زبانی پژوهش عبارتست از 50 دادنامه با موضوع کیفری و حقوقی که با روش تحلیلی- توصیفی از نوع تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل می شوند. پس از پیاده سازی آراء در «الگوی خلاق»، میزان جامعیت متن خلاصه رای و همچنین قابلیت درک و شفافیت بیان آن در مقایسه با متن اصلی به روش «بررسی مقایسه ای» و روش «گروه کانونی» مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که خلاصه آراء قضایی که از طریق «الگوی خلاق» به دست آمده، نه تنها نکات کلیدی متن اصلی را در برگرفته، بلکه در مقایسه با متن اصلی از قابلیت درک و صراحت بیان بیشتری برخوردار است.
کلید واژگان: زبان شناسی حقوقی (قضایی), زبان ساده حقوقی, ساخت موضوعی, نشانگرهای گفتمانی و قواعد کلان متنThis research intends to present a new pattern for providing the summary of judicial verdicts in a plain legal language. Further to linguistic analysis of the judicial verdicts, a new pattern, namely Khallaq Pattern, is introduced, by which we can produce the final summary of written judgments, including the key expressions and macro phrases of the original text, through five separate stages and in plain legal language. The linguistic corpus of the research contains 50 written judgments with both penal and legal subjects that are analyzed through the content analysis method, as a type of Descriptive-Analysis method. After implementation of the verdicts (linguistic corpus) in the Khallaq Pattern, in order to evaluate the comprehensibility and comprehensiveness of the attained summary in comparison with the relevant original text, two qualitative methods, i.e. “Comparative Study” and “Focus Group”, are employed accordingly. The obtained results indicated that the verdicts’ summary produced through the said pattern include the key expressions and elements of the original text. Further, it is more comprehensive than the main written judgment.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.