به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فاطمه سمیعی راد

  • مرتضی حبیبی، انسیه بهادران، فاطمه سمیعی راد، امیر جوادی، گلاره روزبهانی*
    سابقه و هدف

    زردی در نوزادان شایع بوده و به دلیل هیپربیلی روبینمی رخ می دهد که می تواند منجر به آسیب مغزی در نوزادان شود. فتوتراپی علاوه بر عوارض جدی که دارد، برای رفع زردی، کافی به نظر نمی رسد. این کارآزمایی بالینی با هدف مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی اورلیستات و فتوتراپی با فتوتراپی به تنهایی در درمان زردی نوزاد انجام شد.

    مواد و روش ها

    این کارآزمایی بالینی بر روی 120 نوزاد ترم مبتلا به زردی در دو گروه مداخله و کنترل انجام شد. گروه مداخله mg/kg 4 اورلیستات در سه دوز خوراکی متوالی در روز اول، دوم و سوم بستری همراه با فتوتراپی دریافت کردند. گروه کنترل، دارونما و فتوتراپی دریافت کردند. سطح بیلی روبین کل و مستقیم پلاسما در ابتدا (قبل از مداخله) و همچنین 24 و 72 ساعت پس از درمان اندازه گیری و مقایسه شد.

    یافته ها

    بین دو گروه از نظر جنس، وزن و سن تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. میانگین سطوح بیلی روبین کل و مستقیم در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پایان کارآزمایی تغییری نکرد (به ترتیب 1/35±10/44 در مقابل 2/8±10/6 و 0/1±0/4 در مقابل 0/1±0/5).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که اورلیستات در تسریع کاهش بیلی روبین در نوزادان مبتلا به زردی، حداقل برای سه روز اول زندگی بی اثر باشد.

    کلید واژگان: هیپربیلی روبینمی, فتوتراپی, نوزادان, اورلیستات
    M Habibi, E Bahadoran, F Samieerad, A Javadi, G Roozbehani*
    Background and Objective

    Jaundice is common in infants and occurs because of hyperbilirubinemia, which can lead to brain injury in neonates. Phototherapy, in addition to its serious side effects, does not seem to be enough in resolving jaundice. This clinical trial aims to compare the efficacy of orlistat and phototherapy combination therapy with that of phototherapy alone in the treatment of neonatal jaundice.

    Methods

    This clinical trial was performed on 120 term neonates with jaundice. Block randomization was used to allocate the infants to the intervention and control groups. The intervention group received orlistat (4 mg/kg body weight) for three consecutive oral doses at the first, second and third day of hospitalization, along with phototherapy. The control group received a placebo and phototherapy. Total and direct plasma bilirubin levels were measured at baseline (before intervention) as well as 24 and 72 h after treatment.

    Findings

    There were no statistically significant differences between the two groups in terms of infant sex, weight, or age. The mean total and direct bilirubin levels in the experimental group did not change compared to those in the control group at the end of the trial (10.44±1.35 vs. 10.6±2.8 and 0.4±0.1 vs. 0.5±0.1, respectively).

    Conclusion

    Orlistat appears to be ineffective in accelerating bilirubin reduction in neonates with jaundice, at least for the first three days of life.

    Keywords: Hyperbilirubinemia, Phototherapy, Neonates, Orlistat
  • مرتضی حبیبی، انسیه بهادران، فاطمه سمیعی راد، نوید محمدی، سمانه لشگری*
    سابقه و هدف

    سپسیس سومین علت شایع مرگ و میر در ماه اول زندگی است. از آنجائیکه بند ناف منبع مهم سپسیس در ماه اول زندگی است، این مطالعه با هدف تاثیر آب دالیبور بر زمان جدا شدن بند ناف و عفونت در نوزادان بستری در بیمارستان کوثر دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 76 نوزاد در دو گروه 38 نفری آب دالیبور و آب مقطر به عنوان دارونما انجام شد. در گروه آب دالیبور، 3-2 میلی لیتر از دارو از 3 ساعت پس از تولد و هر 12 ساعت یک بار تا 2 روز پس از جدا شدن بند ناف، روی استامپ ناف استفاده شد. در گروه آب مقطر همین روش با آب مقطر انجام شد. در نهایت زمان جدا شدن بند ناف و علائم عفونت در هر دو گروه بررسی و مقایسه شد.

    یافته ها

    بین دو گروه از نظر سن حاملگی، جنس و وزن هنگام تولد نوزاد، روش زایمان، سن مادر، تحصیلات مادر و زمان پارگی پرده آمنیوتیک تفاوت معنی داری وجود نداشت. زمان جداسازی بند ناف در گروه دالیبور به طور قابل توجهی کوتاه تر از گروه دارونما بود (2/4±5/1 در مقابل 2/3±7/44 روز، 0/001>p). هیچ موردی از عفونت در گروه مداخله یا دارونما مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که استفاده از آب دالیبور، زمان جدا شدن بند ناف را کاهش داده و می تواند برای مراقبت ایمن از بند ناف استفاده شود.

    کلید واژگان: بند ناف, آب دالیبور, زمان جداسازی, نوزاد
    M .Habibi, E .Bahadoran, F. Samieerad, N .Mohammadi, S. Lashgari*
    Background and Objective

    Sepsis is the third most common cause of death, and the umbilical cord is a significant source of sepsis in the first month of life. This study aimed to compare the effect of Eau de Dalibour and distilled water on umbilical cord separation time and infection in neonates at Kowsar Hospital of Qazvin University of Medical Sciences.

    Methods

    This clinical trial was conducted on 76 infants in two groups of 38 people, using Eau de Dalibour and distilled water as a placebo. In the Eau de Dalibour group, 2-3 ml of the drug was used on the umbilical stump from 3 hours after birth and once every 12 hours until 2 days after the separation of the umbilical cord. In the distilled water group, the same procedure was done with distilled water. Finally, the time of separation of the umbilical cord and signs of infection in both groups were investigated and compared.

    Findings

    There were no significant differences between the two groups in terms of gestational age, sex, or birth weight. Umbilical cord separation time was significantly shorter in the Eau de Dalibour group than in the placebo group (5.1±2.4 and 7.44±2.3 days respectively; p<0.001). There were no cases of infection in the intervention or placebo group.

    Conclusion

    According to the results of this study, the application of Eau de Dalibour to the remaining part of the cord reduces the cord separation time and can be used for safe and affordable cord care.

    Keywords: Umbilical Cord, Eau De Dalibour, Separation Time, Neonate
  • اصغر قربانی*، منوچهر مهرام، محمدرضا ملکی، فاطمه سمیعی راد، معصومه اکبری
    مقدمه

    زردی نوزادی از مشکلات شایع دوران نوزادی است که منجر به مشکلات عدیده ای از قبیل انسفالوپاتی ناشی از‎ها‎‎یپر بیلی روبینمی‎‎, کرن ایکتروس و مرگ می‎‎شود. با توجه به اهمیت تشخیص زودهنگام هیپر بیلی روبینمی‎‎مطالعه حاضر جهت تعیین سطح بیلی روبین توتال بند ناف در نوزاد و مقایسه با بیلی روبین 3 روز بعد از تولد در بیمارستان کوثر قزوین انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه مقطعی آینده نگر تعداد 100 نوزاد سالم و ترم متولد شده در زایشگاه بیمارستان کوثر مورد بررسی قرار گرفتند. داده‎ها‎‎ در چک لیست حاوی متغیر‎ها‎‎ی مورد بررسی در مادر (گروه خونی، سابقه مصرف دارو) و اطلاعات نوزاد (نام، جنس، وزن تولد، سن حاملگی، نوع تغذیه، آپگار، میزان بیلی روبین خون بندناف و میزان بیلی روبین سرم روز سوم پس از تولد) با اخذ رضایت آگاهانه، جمع آوری شده و نمونه خون بند ناف جهت اندازه گیری میزان بیلی روبین و تعیین گروه خونی نوزاد و نیز نمونه خون وریدی در روز سوم پس از تولد گرفته شد. جهت  تجزیه و تحلیل داده‎ها‎‎ از آزمون‎ها‎‎ی توصیفی و تحلیلی استفاده شد (p<0.05).

    نتایج

    میانگین سطح بیلی روبین  توتال و مستقیم در نوزادان به ترتیب در روز تولد 0.9±2.8 و 0.10±0.31 و در روز سوم 2.53±13.13 و 0.14±0.29 میلی گرم بر دسی لیتر بود. همچنین میزان آلبومین بند ناف ±0.643.2 گرم بر دسی لیتر  گزارش گردید. میانگین سطح بیلی روبین توتال هنگام تولد و روز سوم بین دختر و پسر تفاوت معنی داری نداشت(p.value=0.92) . از میان متغیر‎ها‎‎ی کمی‎‎مورد مطالعه سن مادر با سطح بیلی روبین توتال بند ناف همبستگی معنی دار و مستقیم (p.value=0.04) و میزان سطح بیلی روبین توتال روز سوم تولد با تعداد سقط همبستگی معنی دار و مستقیم نشان داد(p.value=0.05). همچنین میزان سطح بیلی روبین توتال بند ناف و روز سوم تولد با میزان آلبومین همبستگی معکوس نشان داد. در این مطالعه سطح بیلی روبین توتال بند ناف با بیلی روبین توتال در روز سوم همبستگی  معنی دار نشان داد (p.value=0.02).

    نتیجه گیری

    نوزادان در معرض خطر نیاز به پیگیری دقیق تر از نظر زردی دارند چراکه تشخیص به موقع و با درمان بسیار ساده میتوان موجب کاهش خطرات احتمالی زردی نوزادی شد. مطالعه حاضر نشان داد که سطح  بیلی روبین توتال بند ناف در مقایسه با بیلی روبین 3 روز بعد از تولد میتواند به عنوان یک معیار تشخیصی مناسب جهت پیگیری دقیق نوزادان در معرض خطر زردی استفاده کرد.

    کلید واژگان: هیپربیلی روبینمی‎‎نوزادی, نوزادی, بیلی روبین
    Asqar Gorbani *, Manoochehr Mahram, MohammadReza Maleki, Fatemeh Samieirad, Masoomeh Akbari
    Introduction

    Neonatal jaundice is a common problem that leads to many problems such as encephalopathy and hearing loss, kernicterus and death. Due to the importance of preventing the potential complications of hyperbilirubinemia, the present study was performed to determine the level of total cord bilirubin in neonates and to compare with bilirubin three days after birth in Kowsar hospital in Qazvin.

    Material and Method

    In this prospective cross-sectional study, 100 neonates were evaluated in Kowsar hospital maternity ward and required information was prepared in checklists containing maternal variables (blood group,taking medicine) and the infant's data (name, sex, birth weight, gestational age, breast feeding and formula milk feeding, Apgar score, cord blood bilirubin level, and serum bilirubin level on the third day after birth) were obtained with informed consent and entered into a file by a trained individual. Cord blood samples were also taken to measure the level of bilirubin and to determine the blood group of neonates and venous blood samples were taken on the third day after birth. Data analysis was performed by using descriptive and statistical analysis(P<0.05).

    Results

    The mean levels of total and direct bilirubin of neonates in birthday and third day were 2.8 ±1.00 and 0.31±0.10 and 13.13±2.53 and 0.29±0.14 mg/dl, respectively. In addition, cord albumin was also reported to be 3.2±0.64. The mean level of total bilirubin at birth and third day was not significantly different between boys and girls (p.value=0.92). There was a significant and direct correlation between maternal age and total cord blood bilirubin level (p.value=0.04), and also total bilirubin level at the third day of birth had a significant and direct correlation with the number of abortions (p.value=0.05). Moreover, the level of total bilirubin and third day of birth were inverse correlated with albumin level.

    Conclusion

    High risk neonates need more accurate follow-up for jaundice, because timely diagnosis and very simple treatment can reduce the potential risks of neonatal jaundice. The present study showed that cord total bilirubin levels compared with bilirubin three days after birth can be used as a suitable diagnostic method to accurately track neonates at risk of jaundice.

    Keywords: Neonatal hyperbilirubinemia, Jaundice, bilirubin, Kernicterus
  • علیرضا زراعتچی، محمدرضا زراعتی*، فاطمه سمیعی راد، مینا رستمی
    مقدمه

    گستره نقش های پرستاران در مراکز درمانی موجب شده تا نیازهای آموزشی آنان نیز تغییر یابد و در این بین تعیین مستمر نیازهای آموزشی پرستاران ضروری است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین نیازهای آموزشی پرسنل پرستاری بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی زنجان طراحی و اجرا گردید.

    روش ها

    این مطالعه یک مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی کلیه پرستاران بیمارستان ها و مراکز آموزشی و درمانی تابعه دانشگاه علوم پزشکی زنجان بود. تعداد 331 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته در دو بخش اطلاعات جمعیت شناختی و سوالات مربوط به دوره های تخصصی استفاده شد. داده ها از طریق شاخص های توصیفی، آزمون t تک گروهی و نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    از میان 331 نفر شرکت کننده در مطالعه 182 نفر (55 درصد) پرستاران  زن و 149 نفر (45 درصد) پرستاران مرد بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان برای زنان 32 سال و مردان 36 سال بود. چهار  دوره احیاء بزرگسالان، تهویه مکانیکی، تفسیر ECG و احیاء مادر و پره اکلامپسی به ترتیب با میانگین و انحراف معیار 1/035±4/68، 0/801±4/38، 1/70±4/27 و 0/980±4/12 دارای بالاترین میانگین در بین سایر دوره ها  بودند.

    نتیجه گیری

    نیازسنجی از پرستاران به عنوان جامعه هدف در کنار استفاده از نظر خبرگان و مدیران پرستاری می تواند به اثربخشی بیشتر در تدوین دوره ها بینجامد.

    کلید واژگان: نیازسنجی, پرستاری, آموزش مداوم
    A Zeraatchi, MR Zeraati*, F Samieerad, M Rostami
    Introduction

    The range of nurseschr('39') plans in medical centers has changed their educational needs in the meantime, determining educational needs of nurses continuously is necessary. Therefore, the present study was designed and conducted to determine the educational needs of nursing staff in hospitals affiliated to Zanjan University of Medical Sciences.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted on all nurses in hospitals and educational and medical centers affiliated to Zanjan University of Medical Sciences. 331 of these individuals were selected by simple random sampling. A researcher-made questionnaire was used to collect information in two sections: demographic information and questions related to specialized courses. Data were analyzed using descriptive indices, one-group t-test through SPSS.

    Results

    Among 331 participants in the study, 182 (55%) were female nurses and 149 (45%) were male nurses. The mean age of participants was 32 years for women and 36 years for men. Four periods of adult resuscitation, mechanical ventilation, ECG interpretation and maternal resuscitation and preeclampsia with mean and standard deviation of 4.68±1.035, 4.38±0.801, 4.27±1.70 and 4.12±0.980, respectively had the highest mean among other periods.

    Conclusion

    Needs assessment of nurses as a target community along with using the opinion of nursing experts and managers can lead to greater effectiveness in developing courses.

    Keywords: Needs Assessment, Nursing, Continuing Education
  • مرتضی حبیبی، الهه مرادزاده، مجنبی فلاح نژاد، فاطمه سمیعی راد*
    سابقه و  هدف

    پیدا کردن یک یا ترکیبی از بیومارکرهای کارآمد برای پیش بینی سپسیس زودرس نوزادی بسیار حایز اهمیت است. از سوی دیگر استفاده از نمونه خون بند ناف در بررسی های آزمایشگاهی  ضمن سادگی و در دسترس بودن، بیانگر شرایط متابولیکی نوزاد هم می باشد.

    هدف

    این مطالعه بررسی  ارتباط یافته های آزمایشگاهی  خون بند ناف با سپسیس  زودرس نوزادی بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تحلیلی مقطعی ، تعداد 180 نوزاد شامل  90 نوزاد مشکوک به سپسیس زودرس و 90 نوزاد سالم (گروه دو)، بین بهمن ماه سال 93 تا 94  در بخش های نوزادان و مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان کوثر،  مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات  مربوط به کلیه نوزادان  در یک چک لیست شامل جنس، وزن هنگام تولد، سن حاملگی، تعداد گلبولهای سفید خون، درصد نوتروفیل، میزان رسوب اریتروسیت (ESR) و مقدار پروتئین واکنشی C (CRP)، جمع آوری گردید. از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد. مقادیر P کمتر از 0.05 اختلاف معنی دار تلقی شد. 

    یافته ها

    . میانگین میزان رسوب اریتروسیت (ESR) و تعداد نوتروفیل در گروه مشکوک به سپسیس، به طور معناداری بالاتر از نوزادان خوش حال بود. میانگین سطح CRP خون بند ناف نوزادان در گروه مشکوک به سپسیس ، کمی بالاتر از نوزادان خوش حال بود. ولیکن از لحاظ آماری  افزایش چشمگیری در سطح CRP خون بند ناف  نوزادان گروه مشکوک به سپسیس،  مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از  یافته های  آزمایشگاهی مورد استفاده در این مطالعه به همراه با یکدیگر به عنوان فاکتور پیش بینی کننده زودرس در  سپسیس نوزادی قابل اعتماد می باشند.

    کلید واژگان: خون بند ناف, مشکوک به سپسیس زودرس, نوزادی, بیومارکر, التهابی
    Morteza Habibi, Elahe Moradzadeh, Mojtaba Fallahnezhad, Fatemeh Samiee Rad*
    Backgrounds

    Finding an efficient biomarker or combination of them as predictors of early-onset neonatal sepsis is very important. On the other hand, the use of umbilical cord blood samples in laboratory tests, along with its simplicity and availability, reflects neonate metabolic status.

    Background and Aim

    The aim of this study was to investigate the association between umbilical cord blood laboratory findings with early onset neonatal sepsis.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional analytical study, we evaluated 180 neonates, 90 infants susceptible to early onset sepsis, and 90 healthy neonates who were admitted in neonatal and  neonatal intensive care unit wards, between January 2015 and 2016   at Kosar Hospital. The data from these participants were obtained by a check list including  gender,  birth weight, gestational age, white blood cell count, neutrophil counts, erythrocyte sedimentation rate (ESR), and reactive protein C (CRP) levels. Both descriptive and statistical analysis methods were applied. P value less than  0.05, statistically was significant.

    Results

    Mean of ESR and neutrophil count in cord blood sample of suspected sepsis neonates was higher than well baby.  The mean of CRP levels in cord blood sample of suspected sepsis neonates slightly was higher than well baby. But there was no statistically significant difference between the CRP levels in both groups.

    Conclusion

    The results of this study showed that  the laboratory findings used in combination with each other as an early predictor of neonatal sepsis was  reliable.

    Keywords: Cord blood, Suspected early onset sepsis, Neonatal, Biomarker, Inflammatory
  • مرتضی حبیبی، اصغر کاربرد، مهرنوش وحیدی، فاطمه سمیعی راد*
    سابقه و هدف

    زردی (هیپر بیلی روبینمی) از شایعترین شکایات بالینی در دوران نوزادی در بین نوزادان ترم و نیز نارس در طول هفته اول عمر می باشد. فتوتراپی درمان موثر و پذیرفته شده هیپر بیلی روبینمی نوزادی می باشد که دارای عوارض پوستی، چشمی و اختلالات الکترولیتی می باشد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر فوتوتراپی همراه کلسیم خوراکی با فوتوتراپی به تنهایی در درمان هیپر بیلی روبینمی غیر مستقیم نوزادان سالم رسیده انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 50 نوزاد رسیده مبتلا به زردی (بیلی روبین سرم 21 -6/9 میلی گرم در دسی لیتر)، انجام گرفت. نوزادان به صورت تصادفی در گروه های مداخله (50 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن کلسیم خوراکی همراه فوتوتراپی) و شاهد (فوتوتراپی) قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، وزن هنگام تولد، سن حامگلی، تعداد روزهای بستری و سطح بیلی روبین در بدو بستری و در ساعات 24، 48 و 72 در یک چک لیست جمع آوری و مقایسه گردید.

    یافته ها

    کاهش سطح بیلی روبین کل با اختلاف معنی دار بین دو گروه دیده شد (0/000=p). میانگین بیلی روبین غیر مستقیم در گروه مداخله (0/5 mg/dl±2/1) و گروه شاهد (mg/dl 1/3±2/6)، تفاوت آماری معنی داری داشت (0/03=p). روند تغییرات بیلی روبین غیرمستقیم در اندازه گیری های مکرر، در گروه مداخله نیز معنی دار (0/01=p) شد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که کلسیم خوراکی همزمان با فوتوتراپی در کاهش زردی نوزادی ممکن است بتواند موثر باشد.

    کلید واژگان: نوزاد, هیپر بیلی روبینمی غیر مستقیم, فتوتراپی, کلسیم, خوراکی, درمان
    M .Habibi, A. Karbord, M .Vahidi, F .Samiee Rad*
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    Jaundice (hyperbilirubinemia) is one of the most common clinical complaints during infancy among term and premature infants during the first week of life. Phototherapy is an effective and accepted treatment for neonatal hyperbilirubinemia, which may be associated with complications such as skin, eye and electrolyte disorders. This study was performed to compare the effect of phototherapy with oral calcium versus phototherapy alone in the treatment of unconjugated hyperbilirubinemia in healthy term infants.

    METHODS

    This clinical trial study was performed on 50 healthy term infants with jaundice (serum bilirubin 6.9-21 mg/dL). Neonates were randomly divided into intervention (50 mg/kg body weight of oral calcium with phototherapy) and control (phototherapy) groups. Data related to age, gender, birth weight, gestational age, number of hospitalization days and bilirubin level at the beginning of hospitalization and at 24, 48 and 72 hours were collected and compared in a checklist.

    FINDINGS

    Decrease in total bilirubin level was observed with a significant difference between the two groups (p=0.000). The mean unconjugated hyperbilirubinemia showed significant difference in the intervention group (2.1±0.5 mg/dl) and the control group (2.6±1.3 mg/dl) (p=0.03). The changes in unconjugated hyperbilirubinemia in repeated measures was also significant in the intervention group (p=0.01).

    CONCLUSION

    The results of the study showed that oral calcium with phototherapy may be effective in reducing neonatal jaundice.

    Keywords: Infant, Unconjugated Hyperbilirubinemia, Phototherapy, Calcium, Oral, Treatment
  • فاطمه سمیعی راد، رامین سرچمی، محمد صوفی آبادی*
    مقدمه

    مطالعات نشان داده اند که شیوه های دانشجو محور و ادغام دروس مرتبط، باعث افزایش کیفیت آموزش و یادگیری می گردد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر شیوه آموزش مبتنی بر مساله برای ارایه درس پاتولوژی ، انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه مداخله ای و از نوع نیمه تجربی، بخشی از آموزش درس آسیب شناسی به روش سنتی و بخش از آن در قالب مساله های بالینی و با روش مسئله محور برای 75 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی قزوین اجراء گردید. در  هر دو روش ابتدا یک پیش آزمون اخذ گردید. در پایان آموزش و نیز دو هفته پس از اجرا، دانشجویان با آزمون مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند. تفاوت میانگین این نمرات این دو روش، توسط آزمون های آماری مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    از 75 نفر دانشجو،37 نفر 3/49٪ دانشجویان پسر و بقیه دختر بودند. نمرات به دست آمده از دو روش نشان داد که میانگین نمرات دانشجویان در پس آزمون و آزمون دو هفته بعد از آن در روش مسئله محور با روش سنتی تفاوت آماری معنی داری داشت (0001 / 0 > P). همچنین این روش موجب افزایش رضایت دانشجویان از آموزش شد.

    نتیجه گیری

    این نتایج حاکی از آن است که آموزش درس آسیب شناسی در قالب مساله های بالینی و با روش مسئله محور، میانگین نمرات کسب شده و میزان رضایت مندی دانشجویان را بهبود می بخشد.

    کلید واژگان: ادغام, آسیب شناسی, آموزش مبتنی بر مسئله
    Fatemeh Samieerad, Ramin Sarchami, Mohammad Sofiabadi *
    Introduction

    Studies have shown that student-centered practices and the integration of relevant courses increase the quality of teaching and learning. The purpose of this study was to investigate the effect of problem-based teaching method for presentation of pathology course.

    Materials & Methods

     In this interventional and semi-experimental study, the part of pathology course teaching was performed traditionally and other parts of it presented with clinical cases and problem-based methods for 75 medical students of Qazvin University of Medical Sciences. In both cases, a pre-test was performed. At the end of the teaching, as well as two weeks after training, the students were evaluated by re-examination. Differences between the mean scores of these two methods were analyzed by a statistical test.

    Results

     Out of 75 students, 37 were 49.3% male and the rest were females. The scores obtained from the two methods showed that the mean scores of the students in the post-test and the test two weeks after the training in the problem-based method were statistically significantly different from the traditional method (p < 0.0001). It also increased students' satisfaction with education.

    Conclusion

    These results indicate that pathology teaching with clinical cases and through a problem-based approach improves students' average scores and satisfaction.

    Keywords: Integration, Pathology, Problem-based learning
  • فاطمه سمیعی راد، مینا نیک محمدی، آمنه باریکانی، محمد صوفی آبادی*
    مقدمه
    خونریزی غیر طبیعی رحمی، از جمله شایعترین شکایت مراجعه کنندگان به درمانگاه ژنیکولوژی میباشد. هدف این مطالعه بررسی و مقایسه یافته های هیستوپاتولوژی در خونریزی های غیر طبیعی رحم، در مراجعین به بیمارستان کوثر قزوین بود.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 887 بیمار که بعلت خونریزی غیر طبیعی رحم دربیمارستان کوثر شهر قزوین طی سال های 1385-1395 تحت کورتاژ تشخیصی قرار گرفته بودند انجام گردید. کلیه نتایج دموگرافی، بالینی، سونوگرافی و  هیستوپاتولوژی آندومتر در یک چک لیست ثبت شد. داده های حاصل از مطالعه توسط نرم افزار SPSS نسخه 19 و با استفاده از آزمونهای کای اسکوار یا تی آنالیز گردید.
    یافته ها
    بیشترین نوع خونریزی غیرطبیعی رحمی از نوع منومتروراژی(32/7%) و پس از آن متروواژی (31%) بود. بر اساس نتایج سونوگرافی ضخامت آندومتر در 51% بیماران در محدوده ری پروداکتیو قرار داشت. بیشترین الگوی پاتولوژیک در این بیماران شامل: اختلالات تکثیری (33/6%) و پس از آن ترشحی (15/8%) و پولیپ (14/9%) آندومتر بود. ارتباط سن با نوع خونریزی غیرطبیعی رحمی، یافته های سونوگرافی و پاتولوژی با بازه های سنی و نوع خونریزی غیرطبیعی رحمی، و یافته های سونوگرافی با پاتولوژی از نظر آماری معنی داری بود (P<0/05).
    نتیجه گیری
    ارزیابی هیستوپاتولوژی اطلاعات واضحی از علل ارگانیک خونریزی غیرطبیعی رحمی ارائه داده و به تشخیص زودتر کمک میکند.
    کلید واژگان: خونریزی غیرطبیعی رحمی, سونوگرافی, یافته های هیستوپاتولوژیک
    Fatemeh Samiee Rad, Mina Nikmohammadi, Ameneh Barikani, Mohammad Sofiabadi*
    Introduction
    Abnormal Uterine Bleeding (AUB) is the most common complaint of referrals to the gynecology clinic. This study aimed to investigate and compere histopathological, findings in in patients with AUB witch refered to Kosar Hospital.
    Methods
    This descriptive-analytic study was performed in Kosar Hospital of Qazvin, on 887 cases of Abnormal Uterus Bleeding, that going under diagnostic curettage through2007-2016. All demographic, clinical, ultrasonographic and histopathological endometrial examination results were recorded in a checklist. Data were analyzed by SPSS software version 19 using Chi-square or t- test.
    Results
    The most common types of Abnormal Uterus Bleeding were menometrorrhagia (32.7%) and then metrorrhagia (31%). Based ultrasonography result, endometrial thickness was 51% of patients in the reproductive range. The most pathologic pattern in these patients were endometrial; proliferative disorders (33.6%), followed by secretive (15.8%) and polyp (14.9%). The relation between ultrasound and pathologic findings with age range and type of AUB, and ultrasound with pathologic findings were statistically significant (P <0.05).
    Conclusions
    Histopathological evaluation helps to provide clear information about the AUB and its causes and early diagnosis.
    Keywords: Abnormal Uterine Bleeding, Ultrasonography, Histopathological Finding
  • فاطمه سمیعی راد، مهری کلهر*
    مقدمه
    معنویت یکی از قسمت های پیچیده و چند بعدی تجربه انسانی ودارای ابعاد شناختی تجربی و رفتاری است. دیسترس ها و بحران های معنوی می تواند دارای یک اثر نامطلوب در سلامت جسمی و روحی باشند. از سوی دیگر ،بیماری ها نیز باعث ایجاد دیسترس معنوی برای بیمار و خانواده او می شود. این مسئله در بیماران دارای بیماری مزمن از جمله سرطانی ها، مهمتر است. هدف این بررسی فراهم نمودن یک نمای کلی از سلامت معنوی در بیماران سرطانی است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی - آینده نگر است ،که بر روی 1442 بیمار مبتلا به سرطان تشخیص داده شده در بخش پاتولوژی بیمارستان شهید رجایی، کوثر و ولایت در دوره زمانی آبان ماه 1390 لغایت آذر ماه 94 و به روش سرشماری ، انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ی سلامت معنوی پالوتزین الیسون بود. با سوالاتی در مورد اهمیت و نیاز به معنویت و بررسی سلامت معنوی توسط پزشک ما به بررسی معنویت در بین بیماران سرطانی پرداختیم. از روش های آماری توصیفی و تحلیلی برای آنالیز داده ها ، استفاده شد.p<0.05
    یافته ها
    میانگین سنی 1465 بیمار 66/74 ±56 ( رنج سنی 26 تا 81) سال بود.850 (58 %)بیمار مرد بودند. نتایج نشان داد که سطح سلامت معنوی 21 درصد بیماران در سطح متوسط، 55 درصد در سطح متوسط و 23 درصد در سطح بالا قرار داشتند. میانگین نمرات سلامت مذهبی در بیماران بالاتر از میانگین نمرات سلامت وجودی بود. بین متغیرهای دموگرافی با سلامت معنوی(65/0p=) ارتباط آماری معنی داری یافت نشد. اما بین درجه بندی پیشرفت سرطان و سلامت معنوی ارتباط آماری معنی داری یافت شد (04/0p=).
    نتیجه گیری
    توجه به معنویت در بیماران دارای بیماری های مزمن، شاخص مهمی است. پزشکان لازم است با همه جوانب عوامل دخیل در بیماری ،جسمی،روحی و معنوی آشنا باشند.مداخلات درمانی باید شامل توصیه های معنوی در خصوص پیشگیری،درمان طبی و مراقبت های تکمیلی باشد.بعلاوه ،اجزاء عمومی توصیه های معنوی باید در غربالگری های روتین پزشکی ،لحاظ گردد.
    کلید واژگان: معنویت, سرطان, سلامت روانی
    Fatemeh Samiee Rad, Mehri Kalhor *
    Introduction
    Spirituality is one of the complex and multi-dimensional aspects of human experience and has empirical knowledge and behavior. Spiritual distress and crises can have an adverse effect on their physical and mental health. On the other hand, diseases caused spiritual distress for the patient and her family. The problem in patients with chronic diseases such as cancer is more important. This review aims to provide an overview of spiritual health in cancer patients.
    Methods
    The study is a descriptive - prospective, which conducted on 1442 cancer patients diagnosed in the Department of Pathology of Rajai, Kosar and Velayat Hospitals in the period from November 2011 to December 2015 by census method. Data were collected by using Palutzian Ellison spiritual health questionnaire. Both descriptive and statistical analysis methods were applied. P <0.05
    Results
    The average age of 1465 patients was 56± 66/74 (age range 26 to 81). 850 (58%) patients were male. The results showed that spiritual health level of 21% of patients were at intermediate level, 55 percent on average, and 23 percent were at a high level. Religious health scores of the patients were higher than that of health existence. Between demographic variables and spiritual health (P=0.65) no significant association was not found. But between the rate of cancer progression and spiritual health, statistically significant correlation was found (P=0.04).
    Conclusions
    Pay attention to spirituality in patients with chronic diseases, is an important index. Doctors need were familiar with all aspects of the involved factors in disease include psychological, physical and spiritual. Therapeutic interventions should be including spiritual advice on prevention, medical treatment and complementary care. In addition, basic elements of spiritual advices should be considered in routine medical screening.
    Keywords: Spirituality, Cancer, Mental health
  • فاطمه سمیعی راد*، علی همت یار، آمنه باریکانی
    مقدمه
    امروزه به رغم وجود روش های تشخیصی بهینه برای ارزیابی توده تخمدان، میزان بقاء بیمار مبتلا به سرطان تخمدان، به طور قابل توجهی تغییر نکرده است . هدف این مطالعه بررسی یافتهای بالینی، سونوگرافی و پاتولوژیک توده های تخمدانی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان کوثر بود.
    روش کار
    در این مطالعه تحلیلی اطلاعات مربوط به یافته های بالینی، سونوگرافی وهیستوپاتولوژیکی توده های تخمدانی 874 زن مراجعه کننده به بیمارستان کوثر از سال 1386 تا سال 1396 ، بوسیله چک لیست جمع آوری شد. هر دو روش آماری توصیفی و  تحلیلی مورد استفاده قرار گرفت (P<0/05).
    یافته ها
    در این بررسی. از کل توده های تخمدان 4/5% یا 39 نفر بدخیم، 70/6% یا 617 نفر خوش خیم، 5/9% یا 52 نفر بینابینی بودند. ارتباط بین یافته های بالینی با یافته های رادیولوژیکی آر لحاظ آماری معنادار بود. ارتباط نمای بالینی با دسته بندی پاتولوژیکی توده های تخمدانی معنادار بود. ارتباط یافته های رادیولوژیک با نوع توده تخمدانی از لحاظ منشا از نظر آماری معنا دار بود (P<0/05).
    نتیجهگیری
    پیش بینی پتانسیل بدخیمی در توده های تخمدانی ضمن فراهم کردن تمهیدات لازم و و سعت جراحی از اقدامات تهاجمی غیر ضروری جلوگیری مینماید. با توجه به پیشرفت ها اخیر در زمینه تکنیک های تصویربرداری، خصوصا سونوگرافی و نیز دقت مناسب آن در تفکیک توده های خوش خیم از بدخیم، استفاده از این روش جهت پیش بینی نوع پاتولوژی ضروری است.
    کلید واژگان: تودههای تخمدانی, اولتراسونوگرافی, هیستوپاتولوژی, سرطان تخمدان
    Fatemeh Samieerad*, Ali Hemmatyar, Amane Barikani
    Introduction
    Today, despite many optimal imaging methods for evaluation of ovarian mass, the survival rate of patient was not significantly changed. Object of present study was evaluation of Clinico Ultra- Sonography and pathological findings of ovarian masses in patients referred to Kosar Hospital.
    Methods
    In this analytic study, information of clinico Ultra-Sonography and pathological findings was obtained from the 874 women with ovarian mass reffered to the hospital in Kasar Hospital from 2007 to 2017 by checklist. Both descriptive and analytical statistical methods were used (P < 0.05).
    Results
    In this study, of the total ovarian masses, 4.5% or 39 were malignant, 70.6%, or 617 benign, 5.9%, or 52 borderline. The relationship between clinical findings and radiological findings is statistically significant. The relationship between clinical presentation and pathologic categorization of ovarian masses was significant.. The association between radiological findings and type of ovarian mass in terms of origin was statistically significant (P < 0.05).
    Conclusions
    The prediction of malignant potential of ovarian masses, while providing necessary measures and the extent of surgery, prevents unnecessary offensive action. Considering recent advances in imaging techniques, especially ultrasound, and its proper precision in distinguishing benign tumors from malignant, using this method to predict the type of pathology is necessary.
    Keywords: Ovarian Mass, Ultra-Sonography, Histopathology, Ovarian Cancer
  • ملیحه امینی، مهری کلهر، فاطمه سمیعی راد *، فاطمه حسین وردی
    مقدمه
    اعتیاد بیماری است که رفتاری تکراری فرد، منجر به عوارض نامطلوب می شود. امروزه افزایش مصرف مواد مخدر نگرانی روز افزونی را برای تمامی جوامع به ایجاد کرده است. مطالعات نشان دادند که بین سوء استفاده مصرف مواد و بیماری های روان پزشکی ارتباط وجود دارد. این مطالعه برای مقایسه میزان افسردگی در افراد وابسته به مواد مخدر و غیر وابسته انجام شد.
    روش کار
    پژوهش حاضر مقطعی، از نوع توصیفی – مقایسه ای می باشد که از سال 1389 تا 1390 در شهر قزوین انجام شد. جامعه پژوهش متشکل از 120 نفر مرد (60 نفر وابسته به مواد و 60 نفر عادی) بود. اطلاعات دموگرافیک با چک لیست مشخصات دموگرافیک تکمیل شد. جهت بررسی میزان افسردگی از پرسش نامه بک استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها باآزمون های آماری تی تست و مجذور کای دو انجام گردید.
    یافته ها
    بررسی نشان داد که مقایسه شدت افسردگی بین دو گروه وابسته به مواد و افراد عادی دارای تفاوت آماری معناداری بود و میزان شدت افسردگی در گروه مبتلا به مواد، بیشتر بود. همچنین بین سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال با افسردگی رابطه آماری معناداری وجود داشت (05/0 > P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه حاضر، از آنجاییکه میزان افسردگی در گروه وابسته به مواد در مقایسه با گروه عادی بیشتر بود، بنابراین لزوم توجه ویژه به افراد معتاد در تمامی سطوح جامعه لازم می باشد. همچنین با توجه به ارتباط معنی دار سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال با اعتیاد، باید در سیاست گذاری ها و برنامه های پیشگیری یا کاهش اعتیاد، به این عوامل زمینه ای، توجه بیشتری معطوف داشت.
    کلید واژگان: سوء مصرف مواد, اعتیاد, افسردگی
    Malihe Amini, Mehri Kalhor, Fatemeh Samii Rad *, Fatemeh Hossein Verdi
    Introduction
    Addiction is a disease that individual continuous repeated her Behavior that's bad side effect. Today increase of use drug is an increasing concern for all communities. Studies have shown there is a relationship between substance abuse and psychiatric disorders. This study was performed to compare rates of depression in patients with drug-dependent and non-dependent.
    Methods
    The present study was cross-sectional, descriptive – comparative, which has done in Qazvin, during 2009 – 2012. The study population was included 120 males (60 addicted and 60 normal subjects).Demographic information is completed with a demographic checklist. For study of depression rate, the Beck depression questionnaire was used. For statistical analysis, chi-square and t-test were applied.
    Results
    Study showed that depression severity comparison between the two groups was statistically significant and the severity of depression in patients with substance was more. Also association between demographic variable education level and employment status, with depression was statistically, significant. < 0.05.
    Conclusions
    According to the results of this study, since the depression in substance abusers were more compared with the normal group, therefore pay special attention to addicts in all levels of society is needed. Also due to the significant relationship between education level and employment status with addiction, should be in prevent or reduce drug abuse policies and programs, these factors paid more attention.
    Keywords: Substance Abuse, Addiction, Depression
  • فاطمه سمیعی راد، آمنه باریکانی، محمد هاشم آبادی، محمد صوفی آبادی*
    مقدمه

    کنژنکتیویت التهاب ملتحمه چشم است. کنژنکتیویت عفونی یکی از بیماری های شایع چشمی نوزادان می باشد هدف این مطالعه بررسی مشخصات بالینی و میکروب شناسی کنژنکتیویت اکتسابی در نوزادان بستری در بیمارستان کوثر شهر قزوین بود.

    روش کار

    در این مطالعه توصیفی گذشته نگر ، 642 نوزاد دچار کنژنکتیویت با کشت مثبت میکروبی که از اسفند 1386 تا اسفند 1394 در بیمارستان کوثر بستری شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و نمونه های آزمایشگاهی (کشت و رنگ آمیزی گرم ترشحات) جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS ویرایش19 استفاده شد. .

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که شروع کنژنکتیویت در هفته اول بوده و بروز کنژنکتیویت در بین نوزادان متولد شده به روش های سزارین و نارس بیشتر می باشد. شایع ترین ارگانیسم های حاصل از کشت نمونه های ترشحات چشمی شامل: استافیلوکک طلایی مقاوم به متی سیلین (26%) ، حساس به متی سیلین (1/5%) و استافیلوکک اپیدرمیدیس (6/12%) ، کلبسیلا (3/22%) ، اشریشیا کلی (2/16%) ، انتروباکتر (6/13%) بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس مطالعات کنژنکتیویت چرکی بیماری شایع چشمی در نوزادان بستری است لذا توجه بیشتر به آن و پیگیری برنامه های مراقبت های بهداشتی و تحقیقاتی در جهت کاهش میزان این بیماری اهمیت دارد.

    کلید واژگان: کنژنکتیویت نوزادی, میکروب شناسی نوزاد
    Fatemeh Samiee, Rad, Ameneh Barikani, Mohammad Hashem Hashemabadi, Mohammad Sofiabadi *
    Introduction

    Conjunctivitis is a scleral inflammation. Infectious conjunctivitis is one of the most common neonatal ocular diseases. The aim of this study was to evaluate the clinical and microbiological characteristics of accuired acute conjunctivitis in infants addmitted to Kowsar hospital in Qazvin.

    Methods

    In this retrospective descriptive study, 642 neonates with positive microbial culture were hospitalized in Kowsar Hospital from March 2009 to March 2014 and evaluated. Demographic, clinical and laboratory data (Culture and gram stainng results) were collected and analyzed bySPSS (version 19).

    Results

    The present study suggested that conjunctivitis appeared within the first week. The incidence of conjunctivitis was at its highest rate in premature babies or those who were delivered by Cesarean. The most outbroken organisms involved in the culture of ocular secretion sampleswere Staphylococcus (Methicillin-resistant aureus Staphylococcus (26%)), Methicillin-sinsitive (26%) and Staphylococcus aureus Epidermidis (12.6%), Klebsiella (22.3%), Escherichia coli (16.2%) and Enterobacter (13.6%).

    Conclusions

    According to studies, infectious conjunctivitis is a common eye disease in hospitalized infants, so it is important to take it serious and follow up the health care and research programs to reduce the rate of this kind of disease.

    Keywords: Neonatal Conjunctivitis, Microbiology Neonate
  • نضال آژ، فاطمه سمیعی راد، مهری کلهر، کبری حسن پور، محمود علیپور، علی منتظری
    مقدمه
    مشکلات جنسی از شایع ترین مشکلات زنان در طی زندگی باروری است. کیفیت زندگی جنسی تحت تاثیر عوامل مختلف جسمی، روحی و روانی است و در این میان حاملگی با تغییرات فیزیولوژیک خود درتمامی ابعاد کیفیت زندگی از جمله عملکرد جنسی تغییراتی ایجاد می کند. زن باردار در نیز طی دوران بارداری و طی سه ماهه اول ودوم و سوم بحران های روحی و روانی متعددی را پشت سر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفیت زندگی جنسی زنان درطول حاملگی، انجام شد.
    مواد و روش کار
    مطالعه حاضر به صورت توصیفی- طولی بر روی نمونه ای از زنان باردار مراجعه کننده به یک بیمارستان دانشگاهی شهر قزوین از مهر 1391 تا تیر1392 انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه زندگی جنسی زنان(SQOL-F) جمع آوری شد. وضعیت زنان شرکت کننده در طول 9 ماه در سه دوره 3 ماهه پیگیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری تحلیلی(کای دو، تی تست و تحلیل واریانس) استفاده شد.
    یافته ها
    در مجموع 300 زن با میانگین سنی 4/31 ± 22/29 در مطالعه شرکت کردند. نتایج مطالعه نشان داد که با پیشرفت بارداری مجموع امتیازات کیفیت زندگی جنسی، به صورت معنادار کاهش می یابد (0/03=P).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد با افزایش سن بارداری، کیفیت زندگی جنسی کاهش میابد.با توجه به اینکه کیفیت زندگی جنسی سهم منحصر به فرد در روابط زوجین دارد، مشاوره صحیح جهت تطابق بهتر جسمی و روانی با تغییرات دوران بارداری ضروری است.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی جنسی, اختلالات جنسی, بارداری
    Nezal Aj, Fatemi Samii Rad, Mehri Kalhor, Kobra Hasanpour, Mahmood Alipour, Ali Montazeri
    Objective(s)
    Sexual dysfunctions are the most common problem in women during reproductive life and pregnancy is associated with physiological changes in sexual function.. This study aimed to evaluate the sexual quality of life of women during pregnancy.
    Methods
    This cross-sectional study conducted on a sample of pregnant women referred to a teaching hospital affiliated to Qazvin University of Medical Sciences from October 2012 to July 2014. The data from these participants were obtained by a questionnaire consisting of three parts: demographic, history of obstetric information and sexual quality of life for women (SQOL-F). Women were followed-up during the 9-month in three trimester quarter. Data were analyzed by statistical tests (chi-square, t-test, and analysis of variance).
    Results
    A total of 300 women participated in the study with an average age of 2 .29 ± 4.13 years. The results showed that as pregnancy progressed, sexual quality of life decreased significantly (P=0.03).
    Conclusion
    The results showed that the sexual quality of life in pregnancy in the first, second and third trimesters varied and as pregnancy progressed sexual quality of life declined. Since sexual quality of life is an important issue in couple’s relationships, consultation for better adaptation to the physical and psychological changes during pregnancy seems essential.
    Keywords: Sexual quality of life, Sexual dysfunctions, Pregnancy
  • فاطمه سمیعی راد، اکرم بهشتی، امیر زنگیوند، محمد صوفی ابادی *
    اهداف
    از سیلور سولفادیازین به طور گسترده ای برای پانسمان زخم سوختگی استفاده می شود. مطالعات نشان داده اند که پانسمان زخم با لایه های جفت موجب تسریع در بهبود آن می شود. هدف این مطالعه ارزیابی نحوه ترمیم سوختگی درجه دو موش صحرایی نر با استفاده موضعی از سیلور سولفادیازین به همراه لایه آمنیون جفت بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 64 سر موش صحرایی نر به سه گروه یکسان تقسیم و تحت بیهوشی عمومی در همه آن ها سوختگی درجه دو ایجاد شد. پانسمان زخم در گروه اول (کنترل) شامل پانسمان ساده ، گروه دوم لایه آمنیون جفت، گروه سوم: پماد سیلور سولفادیازین و گروه چهارم: پماد سیلور سولفادیازین به همراه لایه آمنیون بود. در پایان روز 7، 14، 21 و 28 تحت بیهوشی عمومی، بیوپسی از بافت سوختگی انجام و مورد ارزیابی میکروسکوپی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون آنوا تحلیل آماری و P کمتر از 0.05 حد معنی دار منظور شد.
    یافته ها
    تعداد لوکوسیت PMN در گرو ه های تحت درمان به طور معنی داری از گروه کنترل کمتربود (001/0>p) همچنین میزان تشکیل بافت گرانوله، سازمان یافتگی آن، تعداد فیبروبلاست ها و سرعت ترمیم زخم در این گروه ها از گروه کنترل بیشتر بود (001/0>p). تفاوت معنی داری درپارامترهای مورد سنجش، بین سه گروه مختلف درمان یافت نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به اثرات بیولوژیک لایه آمنیون، استفاده از آن به عنوان یک روش پانسمان موثر در تسریع بهبود زخم سوختگی توصیه می شود.
    کلید واژگان: سوختگی, لایه آمنیون, سیلور سولفادیازین
    F. Samiee-Rad, A. Beheshti, Aa. Zangivand, M. Sofiabadi *
    Aims: Silver sulfadiazine is widely used for burning wound. Studies have shown that, dressing wounds with placental membrane can accelerate their healing. Our objective was to evaluate the recovery of second-degree burns in male rats that treated with topical Silver sulfadiazine-impregnated placental amniotic membrane.
    Materials and Methods
    In this experimental study, 64 male rats were divided into 4 similar groups. In all rats, the second degree burn was induced under general anesthesia. Wound dressing in the first group (control) included simple dressing, but amniotic membrane in second group, and Silver sulfadiazine in third group and in the fourth group it was Silver sulfadiazine impregnated amniotic membrane. At the end of the 7th, 14th, 21st and 28th day, under the general anesthesia, the tissue biopsies were taken from burns and microscopic evaluation was done. Data were analyzed statistically using ANOVA and P less than 0.05 was considered as significant.
    Findings: In treated groups, the PMN leukocyte count was significantly lower than control (p
    Conclusion
    Considering the biological effects of the ammonium membrane, it is recommended to use it as an effective dressing method to accelerate burn wound healing.
    Keywords: Burn, Amniotic Membrane, Silver Sulfadiazine
  • مهری کلهر، دکترنجمه تهرانیان، دکترفاطمه سمیعی راد *
    مقدمه

    چاقی یکی از دشواری های بهداشتی است که پیامدهایی به دنبال دارد. ناباروری به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات بهداشتی مطرح است. مطالعات نشان داده اند که بین چاقی و ناباروری پیوستگی وجود دارد. چاقی باعث اختلال هورمونی می شود و نیز با روند تخمک گذاری طبیعی تداخل دارد.

    هدف

    تعیین ارتباط چاقی و عوامل خطرسازآن با ناباروری.

    مواد و روش ها

    مطالعه از نوع مقایسه ای_تحلیلی بود که بر 200 زن (100 زن نابارور و 100 زن بارور)مراجعه کننده به بیمارستان کوثر شهر قزوین در سال های 94-1392 با .نمونه گیری به روش آسان انجام شد. ابزارگرد آوری داده ها چک لیست دربرگیرنده: اطلاعات دموگرافی، فشارخون، BMIو نسبت دور کمر به باسن،کلسترول، تری گلیسرید، کلسترول_HDL و کلسترول_ LDL بود. از واکاوی آماری توصیفی و تحلیلی با spss.16 استفاده شد.

    نتایج

    میانگین شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به دور باسن بین دو گروه اختلاف معنی دار بود(05/0>p). بررسی پروفایل چربی نشان داد که سطح کلسترول و تری گلیسرید در زنان نابارور نسبت به زنان بارور اختلاف آماری معنی دار بود و در زنان نابارور بیشتر بود (04/0p=). همچنین، همبستگی مستقیم معنی دار بین BMI با سطح کلسترول و تری گلیسیرید بین دو گروه نشان داده شد (05/0>p).

    نتیجه گیری

    ارتباط مثبتی بین ناباروری و افزایش پروفایل چربی در زنان نابارور وجود دارد. بنابراین، با توجه به افزایش شیوع چاقی در جوامع باید به این نکته توجه ویژه ای شود و با آگاه سازی عمومی و ایجاد برنامه های تغییر سبک زندگی، به این جستار پرداخت.

    کلید واژگان: چاقی, شاخص اندام های بدن, ناباروری
    Kalhor M., Tehranian N., Samii Rad F. *
    Introduction

    Obesity and the associated consequences is a major health concern. Infertility is considered as one of the most important health problems. Studies have shown that there is a relationship between obesity and infertility. Obesity causes hormonal disturbance and also interferes with the normal ovulation process.

    Objective

    This study investigated the relationship between obesity and risk factors for infertility.

    Materials And Methods

    this study is a comparative analytical one done on 200 women (100 women infertile and 100 fertile women), admitted to Kowsar hospital in Qazvin during 2013-2015. Sampling method was simple. Tool for data collection was a check list including: demographic data, blood pressure, BMI and the waist to hip ratio, cholesterol, triglycerides, HDL cholesterol and LDL cholesterol. Statistical analysis was done using descriptive and analytical methods in spss.16.

    Results

    The results showed mean body mass index and waist-to-hip ratio between the two groups were significantly different (P

    Conclusion

    The present study revealed a positive association between infertility and increased lipid profile in infertile women. Therefore, due to the increasing prevalence of obesity in the society, we need to pay special attention to this issue and take into account public awareness and lifestyle change programs.

    Keywords: Body Mass Index Infertility Obesity
  • فاطمه سمیعی راد، حسن جهانی هاشمی، معراج فلاح عابد، محمد صوفی ابادی *
    مقدمه
    به علت شیوع فراوان و احتمال وجود بدخیمی، تشخیص دقیق گره های تیروئیدی اهمیت زیادی دارد. هدف این مطالعه بررسی میزان دقت سونوگرافی و آسپیراسیون سوزنی ظریف در تشخیص ندول های تیروئیدی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی که بر روی 80 بیمار مبتلا به گره های تیروئیدی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر قزوین طی سال 1394 انجام شد. اطلاعات بالینی و نتایج بررسی سونوگرافی، سیتوپاتولوژی و هیستوپاتولوژی گره ها ثبت گردید. از نرم افزار آماری SPSS و ضریب توافق کاپا جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. همچنین به کمک نمودار راک سطح زیر منحنی و فاصله اطمینان داده ها مشخص گردید.
    نتایج
    در سونوگرافی 80 بیمار به ترتیب 5/52% دارای ضایعات خوش خیم و 5/37% دارای ضایعات بدخیم بودند. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی به ترتیب 100، 100، 65 و 6/89 و دقت 25/91 درصد بود. در آسپیراسیون سوزنی ظریف، 2 مورد غیرقابل تشخیص، 47 مورد خوش خیم ،3 مورد آتیپی با اهمیت نامشخص، 7 مورد نئوپلاسم فولیکولی و یا مشکوک به آن، 6 مورد مشکوک به بدخیمی و 15 مورد بدخیمی بودند. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی، به ترتیب 100، 87، 95 و 100 و دقت 25/96 درصد بود.
    نتیجه گیری
    آسپیراسیون سوزنی ظریف، نسبت به سونوگرافی از دقت بیشتری برخوردار بوده و روش مقرون به صرفه تری در تشخیص گره های تیروئید محسوب می شود.
    کلید واژگان: سونوگرافی, آسپیراسیون سوزنی ظریف, گره های تیروئید
    Fatemeh Samiee Rad, Hassan Jahani Hashemi, Meraj Fallah Abed, Mohammad Sofiabadi *
    Introduction
    Due to the high prevalence of malignancy, accurate diagnosis of thyroid nodules is important. In this study, accuracy of sonography and Fine Needle Aspiration Cytology (FNAC) in diagnosis of thyroid nodules were evaluated.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on 80 patients with thyroid nodules referred to Qazvin hospitals in 2015. Clinical information and results of sonography, cytopathology and histopathology of the nodes were recorded. SPSS software and the Kappa Coefficient were used for analysis of data. Also the area under the curve and the confidence intervals were reported using ROCK chart.
    Results
    Sonography results of 80 patients showed 37.5% malignancy and 52.5% benign cases. Sensitivity, specificity, PPV, NPP and accuracy of sonography were 100%, 65%, 100%, 89.6% and 91.25%, respectively. The diagnosis based on FNAC was as following: two Non-diagnostic cases, 47 benign cases, three cases of atypia with undetermined significance, seven cases of suspicious for a follicular neoplasm, six cases with suspicious malignancy and 15 malignancy cases. Sensitivity, specificity, PPV and NPP were 100%, 87%, 95% and 100%, respectively. Also the accuracy was 96.25%.
    Conclusion
    FNAC is more accurate than sonography and it is assumed a more cost-effective method for diagnosis of thyroid nodules.
    Keywords: Sonography, Fine Needle Aspiration, Thyroid nodules
  • مهری کلهر، بهروز کاوه ئی، فاطمه سمیعی راد *
    مقدمه
    منشور حقوق بیمار، به منظور اطمینان از انجام مراقبت کافی از بیماران تنظیم شده است. همچنین افزایش میزان رضایتمندی بیماران مستلزم ارتقاء کیفیت مراقبت های بهداشتی-درمانی است. این امر با اجرای منشور حقوق بیمار محقق می شود. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان آگاهی و رضایت مندی بیماران بستری در بیمارستان از منشور حقوق بیمار بود.
    روش ها
    این پژوهش به صورت توصیفی – مقطعی انجام بر روی 565 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به بیمارستان کوثر شهر قزوین در سال های 1393 و 1394 انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه 3 بخشی شامل اطلاعات دموگرافیک، آگاهی از حقوق بیمار و رضایت مندی از اجرای منشور حقوق بیمار بود. روایی پرسشنامه با استفاده روایی محتوایی و پایایی آن با استفاده از روش دو نیم کردن (0/78=r) تایید شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های ناپارامتری (آزمون همبستگی اسپیرمن و آزمون مقایسه ای کروسکال والیس) و از طریق نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین نمرات میزان آگاهی بیماران 2/4±7/32 و رضایت مندی 1/8±3/89 بود که نشان دهنده ی میزان آگاهی متوسط و رضایت مندی ضعیف بود. نتایج نشان داد بین رده های مختلف سنی از نظر آگاهی اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد (0/991=P) اما در میزان رضایت مندی آنان وجود دارد (0/000=P). همچنین بین سطوح مختلف تحصیلی از نظر آگاهی اختلاف معنی دار آماری وجود دارد (0/000=P) اما در میزان رضایت مندی آنان وجود ندارد (0/122=P). در نهایت رابطه معنی دار آماری بین میزان آگاهی و رضایت مندی بیماران مشاهده نشد (0/158=P و 0/059=r).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان دهنده آن بود که میزان آگاهی و رضایت مندی بیماران از مفاد منشور حقوق بیمار در حد متناسب نبود. بنابراین برنامه ریزی آموزشی مدیران کیفیت بیمارستان ها برای ارتقای دانش و نگرش بیماران در خصوص میزان آگاهی از منشور حقوق بیماران، ضروری است. این تغییر نگرش بیماران باعث افزایش مطالبه حقوق منشور بیمار و در نتیجه افزایش میزان رضایت مندی خواهد شد.
    کلید واژگان: حقوق بیمار, آگاهی, رضایت مندی, بیمارستان
    M. Kalhor, B. Kaveii, F. Samiee-Rad*
    Introduction
    Patient rights Charter formalized to ensure appropriate care of patients. In this regards, increased satisfaction of patients related to promoting the quality of health care and this can be achieved by implementing patient rights Charter. This study aimed to evaluate the patient's awareness and their satisfaction of implementing patient rights at Kowsar Hospital in Qazvin.
    Methods
    This descriptive cross sectional study was conducted on 565 female patients during 2014-2015. Data collection tool consisted of a questionnaire in 3 sections including demographic information, awareness of the rights and satisfaction of implementing the charter of rights. The questionnaire validity and reliability was confirmed by content validity and split-half method respectively (r=0.87).Data were analyzed by using Descriptive statistics and non-parametric test(Spearmans correlation test, kruskal- wallis test) through SPSS software.
    Results
    based on results, the average of awareness score and satisfaction score was 7.325±2.4 and 3.89± 1.8 respectively, which represent a moderate awareness and poor satisfaction. The results showed that satisfaction in different age groups was not statistically significant difference with awareness (P=0.991) but there is a significant difference in satisfaction between different age groups (P=0.000). There is also a statistically significant difference between different levels of education with awareness (P=0.000), but there is not a significant difference in satisfaction between different educational levels (P=0.122). Finally, there was no statistically significant relationship between awareness and satisfaction scores (P = 0.158, r= 0.059).
    Conclusions
    patients awareness and satisfaction of patient rights provision was not appropriate, so, educational planning for promoting knowledge and attitude of patient about patient right Charter by hospital quality managers is necessary. This change in patient’s attitude will increase the demand for implementing patient right Charter and thus increase the level of satisfaction.
    Keywords: Patient Rights, awareness, Satisfaction, Hospital
  • فاطمه سمیعی راد، حسن جهانی هاشمی، محمد صوفی ابادی *، حمیدرضا بهرامی
    مقدمه
    پره اکلامپسی یکی از شایع ترین عوارض طبی در بارداری و از علل اصلی مرگ ومیر در دوره پره ناتال است. از این رو شناسایی زودرس نوع شدید بیماری حائز اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه یافتن ارتباط بین میزان hs-CRP سرم و شدت بیماری پره اکلامپسی بود.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی از آبان 1392 تا اسفند ماه 1392 در زنان بارداری انجام شد که در سه ماهه سوم بارداری خود به بیمارستان کوثر شهر قزوین مراجعه کرده بودند و در صورت رضایت به سه گروه تقسیم شدند شامل: گروه اول 50 خانم باردار سالم (کنترل)، گروه دوم 45 نفر خانم باردار با پره اکلامپسی خفیف و گروه سوم 42 نفر خانم با پره اکلامپسی شدید. فشارخون پس از حداقل 10 دقیقه استراحت و در وضعیت نشسته ثبت گردید. نمونه خون بعد از شش ساعت ناشتایی پس از بستری گرفته شد. اندازه گیری hs-CRP با روش ایمونوتوربیدومتری و با استفاده از کیت بیونیک صورت گرفت. داده ها با استفاده از آزمون هایx2، ANOVA و کروسکال والیس تحلیل شد.
    نتایج
    میانگین سطح سرمی hs-CRP در گروه کنترل 4/2، در پره اکلامپسی خفیف 7/8 و در پره اکلامپسی شدید 6/32 بود و این تفاوت ها در هر سه گروه با هم معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، به نظر می رسد که می توان از میزان سطح سرمی CRP hs- برای پیش بینی و تشخیص شدت پره اکلامپسی بهره برد.
    کلید واژگان: پره اکلامپسی, پروتئین واکنشی c, بارداری
    Fatemeh Samiee Rad, Hassan Jahani Hashemi, Mohammad Sofiabadi *, Hamidreza Bahrami
    Introduction
    Preeclampsia is one of the most common complications in pregnancy and a main cause of death in the perinatal period. The early diagnosis of severe disease form is important. The aim of this study was to evaluate the relationship between the serum high sensitive C - reactive protein (hs-CRP) and severity of preeclampsia.
    Methods
    This cross-sectional study conducted between 2013 October -2014 February in third trimester pregnant women that had been admitted to Qazvin Kosar Hospital they were divided into three groups as: the first included 50 healthy pregnant women (control), the second included 45 women with mild preeclampsia and the third group included 42 women with severe pre-eclampsia. Blood pressure was measured after at least 10 minutes resting in a sitting position. Blood samples were taken six hours after admission and the hs-CRP measured by immunoturbidometric method using bionic kit. Data were analyzed using ANOVA, x2 and Kruskal-Wallis tests.
    Results
    The average serum levels of hs-CRP were 2.4 in the control, 8.7 in the mild and 32.6 in the severe preeclampsia groups and this difference were significant in all the three groups.
    Conclusion
    According to the results, it seems that the serum levels of hs-CRP can be used in the prediction and diagnosis of the severity of preeclampsia.
    Keywords: C - reactive protein_Preeclampisa_Pregnancy
  • نعمت الله غیبی، معین ادریس، محمد صوفی آبادی، فاطمه سمیعی راد*
    سابقه و هدف
    نانوذرات اثرات متعدد بیولوژیک دارند.در این مطالعه اثر مصرف نانو ذرات نقره خوراکی بر سطح گلوکز، سطح تری گلیسرید و میزان فعالیت آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز، میزان فعالیت آنزیم آلانین آمینو ترانسفراز در موش صحرایی نر بررسی گردید.
    روش بررسی
    موش های صحرایی نر به تعداد 30 سر در محدوده وزنی 150 تا 180 گرم انتخاب و در گروه های کنترل و گروه های،تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی اول میزان ppm30نانو ذرات نقره و گروه دوم میزان ppm 60نانو ذرات نقره دریافت کردند.در پایان دوره درمانی از حیوانات نمونه های خون تهیه و پس از بیهوش سازی مورد خونگیری مستقیم از درون قلب گرفته و نمونه ها پس از سانتریفوژ و پارامترهای بیوشیمایی سرم اندازه گیری شد.نتایج با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و P<0.05 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    سطح سرمی قند،آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز موش های صحرایی نر تیمار شده با دوز های مختلف نانو ذرات اختلاف معنی داری با گروه کنترل نداشت. استفاده از نانوذرات نقره در هر دو دوز 30 و 60 ppm سبب کاهش قابل ملاحظه سطح تری گلیسرید سرم موش های صحرایی شد.
    نتیجه گیری
    مصرف نانوذرات نقره در مقادیر کم احتمالا فاقد اثرات مضر کبدی بوده و شاید بتوان از آن ها در جهت درمان هیپر لیپیدمی بهره جست.
    کلید واژگان: نانوذرات نقره, موش صحرایی, آلانین آمینوترانسفراز, آسپارتات آمینوترانسفراز٬ تری گلیسیرید ٬ قند خون
    Nematollah Gheibi, Moen Edris, Mohammad Sofiabadi, Fateme Samieirad*
    Background
    Salvia nanoparticles have many biological effects. In this study the effect of silver nanoparticles using are examined on the serum concentrations of Glucose, triglyceride levels and the activity of aspartate amino transferase and alanine amino transferase enzymes in male rats.
    Materials and Methods
    30 Male Wistar rats weighing 150 to 180 g were divided in the 3 groups, include: control, first experimental group [ppm30 of silver nanoparticles] and the second experimental group [ppm 60 of silver nanoparticles]. In the end of treatment the animals were anesthetized and blood samples were taken directly from the heart and biochemical parameters in serum were measured after blood centrifugation. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey test and P
    Results
    Serum levels of glucose, aspartate aminotransferase and alanine aminotransferase of male rats that treated with different doses of silver nanoparticles had no significant changes in comparison to control group. The use of silver nanoparticles in both doses of 30 and 60 ppm significantly decreased the serum triglyceride levels in rats.
    Conclusions
    The silver nanoparticles may be harmless for the liver at low amount, and it could be used in the treatment of hyperlipidemia.
    Keywords: Silver nanoparticles, Rats, Alanine aminotransferase, Aspartate aminotransferase, Triglycerides, Blood sugar
  • Mehri Kalhor, Fateme Samieerad *, Mahboobe Garshasbi, Zahra Mohitabadi, Sima Sefollah
    Introduction
    Involving the parents in caring of premature newborns is one of the best and effective manners for preventing the hospitalization of premature newborns. The present study aimed to evaluate the effect of mother – baby skin- to- skin care on neonatal outcomes in preterm infants, in Kosar hospital.
    Methods
    This was a descriptive comparative study conducted on 400 nulliparous women with premature infants admitted to neonatal intensive care unit of Kosar hospital during April 2012 and March 2015. Sampling was performed via convenience sampling. Sample population divided into two groups, one of them 200, the kangaroo care and non- care groups. The data were obtained by a researcher prepared check list, including mother’s demographic characteristics and neonatal outcomes. Both descriptive and statistical analysis methods were applied. For analyzing the data, chi-square test, t-test, and logistic regression tests was applied (P
    Results
    The results showed that neonatal outcomes such as birth weight, frequency of breastfeeding, length of hospitalization of infants, re-admission, needing incubator and oxygen aid, hospital acquired infections, jaundice and hypoglycemia were significantly lower in the intervention group (P0.05). In the intervention group, the relationship between maternal variables and neonatal outcome was significant (P
    Conclusion
    Mother – baby skin- to- skin care has a positive effect on neonatal outcomes. Thus, supporting and awareness of premature infants’ mothers in order to implement this type of care can reduce the neonatal complications. Moreover, it is effective in decreasing the treatment costs.
    Keywords: Mother – Baby Skin_to_Skin Care_Prematurity_Neonatal Outcome
  • مهری کلهر*، فاطمه سمیعی راد، آمنه باریکانی، دانیال صفرپور، محمد حسین شیرعلی
    زمینه و هدف
    دیابت بارداری از اختلالات مهم دوران بارداری است. خودکارآمدی در تبعیت از درمان و کنترل گلوکز خون نقش موثری دارد . مطالعه یحاضر با هدف بررسی ارتباط خودکارآمدی زنان مبتلا به دیابت بارداری با پیامدهای مادری و نوزادی انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش توصیفی ارتباطی بر روی - 100 زن باردار نخست زا مبتلا به دیابت بارداری مراجعهکننده به بیمارستان کوثر قزوین سال 1392 انجام شد. ابزار گردآوری پرسشنامه ی سنجش خودکارآمدی دیابت بود. . تشخیص دیابت حاملگی بر اساس آخرین معیارهای انجمن دیابت امریکا 2014 (ADA (برای تشخیص دیابت ملیتوس توسط 4 معیار) HbA1C ،گلوکز پلاسما در حالت ناشتا ، گلوکز 2 ساعته پلاسما ، علایم هیپرگلیسمی به علاوه گلوکز پلاسما در نمونه تصادفی(بود. داده ها با استفاده ازآزمونهای آماری کای اسکوئر، تی تست مستقل و ANOVA و SPSS نسخه ی 16 بررسی شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد 47 % زنان مبتلا دارای خودکارآمدی بالاو 53 % خودکارآمدی پایین، داشتند. زنان دارای تحصیلات بالاتر و شاغل خودکارآمدی بالاتری داشتند) 05 / P<0(. بین نمرات خودکارآمدی و ماکروزومی، آپگار پایین نوزاد در دقیقه اول و دیسترس تنفسی ارتباط معنادار مستقیم یافت شد) 05 / 0 > p .)
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پیامدهای نامطلوب درزنان دارای خودکارآمدی پایین بیشتر بود. انجام مداخلات آموزشی _ مشاورهای در جهت ارتقای خودکارآمدی زنان باردار دیابتی می تواند منجر به بهبود خود مراقبتی و پیامدهای بارداری شود
    کلید واژگان: خود کارآمدی, دیابت حاملگی, پیامد نوزادی و مادر
    Kalhor M.*, Samiirad F., Barikani A., Safarpoor D., Shirali Mh
    Background And Objective
    Gestational diabetes is one of the main problems in pregnancy and is associated with undesirable pregnancy outcomes. Self-efficacy has a significant effect on adherence andcontrolling blood glucose. The present study investigates the self-efficacy relationship with maternal and
    neonatal outcomes in women with gestational diabetes.
    Materials And Methods
    A descriptive study was performed on 100 primiparous pregnant women withgestational diabetes in Qazvin Kowsar Hospital during April to June 2013. The data collection tool was aself-efficacy diabetic questionnaire. Gestational diabetes was diagnosed on the basis of the criteria of the
    American Diabetes Association 2014 (ADA). Criteria for the diagnosis of diabetes mellitus performed byfour indexes included HbA1C, fasting plasma glucose, 2-h plasma glucose, and symptoms ofhyperglycemia with plasma glucose in a random sample. Data were analyzed using descriptive andi nferential statistics (chi square test, independent t-test, ANOVA) using SPSS V. 16 software.
    Results
    Results showed that 47% of women had high self-efficacy and 53% had low self-efficacy. Women with higher education and employed women had higher self-efficacy (P Discussion and
    Conclusion
    According to our study, a substantial percentage of subjects had low selfefficacy (53%). Educational and counseling interventions to enhance self-efficacy in pregnant womenwith gestational diabetes can lead to better self-care and outcomes of pregnancy.
    Keywords: Gestational Pregnancy, Neonatal Outcomes, Maternal Outcomes, Self, efficacy
  • فاطمه سمیعی راد، زهرا قاسمی
    زمینه و هدف
    یکی از وظایف اصلی اعضای هیات علمی تحقیق می باشد که به عنوان یک ضرورت اولیه برای پیشرفت حرفه ای شناخته شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخگویی پژوهشی اعضای هیات علمی بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش توصیفی – تحلیلی که به صورت مقطعی و در میان کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای شامل خصوصیات فردی، موانع شخصی، درون سازمانی، برون سازمانی و ماهیت پژوهش بود. از آمار توصیفی و تحلیلی، استفاده شد.
    یافته ها
    عوامل بازدارنده ی درون سازمانی با میانگین و انحراف معیار 29/54 ±08/50 امتیاز در رتبه اول، عوامل مربوط به روش تحقیق علمی با 03/6± 63/55 امتیاز در رتبه دوم، عوامل بازدارنده ی شخصی با 1/5 ±64/ 58 امتیاز در رتبه سوم و عوامل برون سازمانی با9/11± 5/64 امتیاز در رتبه آخر قرار داشتند.
    بحث و نتیجه گیری
    بهبود وضعیت پژوهشی عمده ی دانشگاه ها در گرو ایجاد یک نظام متمرکز تحقیقاتی جهت هماهنگی فعالیت های تحقیقاتی درون سازمانی و برون سازمانی است.
    کلید واژگان: پژوهش, موانع, اعضای هیات علمی
    Fatemeh Sammie Rad, Zahra Ghasemi*
    Background/
    Objective
    One of the main tasks of faculty members is research that as a primary need for professional development is recognized. Thus, we attempted to investigate research accountability of faculty members.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was conducted among all faculty members. Questionnaire collected information included personal characteristics, personal obstacles, internal, external organizations barriers and the nature of scientific research. Both descriptive and statistical analysis methods were applied.
    Results
    Internal organizations barriers to the mean and SD 29/54 ± 08/50 points in the first place, nature and methods of scientific research with 03/6 ± 63/55 points in the second rank, personal obstacles with 1/5 ± 64/58 points in the third and external organizations factors with the 9/11 ± 5/64 points in the final rankings were.
    Conclusion
    Improvement the research status dependent on creates a centralized research structure to coordinate intra and extra organization research activities.
    Keywords: Research, faculty members, barriers
  • فاطمه سمیعی راد، فاطمه طالبی، زهرا محیط آبادی، آمنه باریکانی
    مقدمه
    آموزش منجر به یادگیری می گردد اما میزان عمق و پایداری در روش های مختلف آموزشی متفاوت است. آموزش احیاء بایستی برتصمیم گیری و مهارت های حل مسئله در مواقع اضطراری تمرکز کند. با آموزش صحیح و انجام موثر احیائ موثر نوزاد می توان از 99 درصد مرگ ومیر نوزادی در کشورهای درحال توسعه پیشگیری کرد. هدف این مطالعه، ارائه دو روش آموزش به کارکنان بالینی و مقایسه تاثیر این دو روش بر آگاهی و عملکرد آنان بود.
    روش ها
    در این مطالعه مداخله ای، نیمه تجربی، 80 نفر از کارکنان بالینی به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. سپس گروه اول، با روش مطالعه کتابچه آموزشی به همراه CD و گروه دوم با کارگاه آموزشی دو روزه (روز اول: کلاس تئوری، کارگروهی و تمرین عملی روی مولاژ، و روز دوم: مواجهه با محیط واقعی CPR نوزاد را آموزش دیدند. از واحدهای مورد پژوهش از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جهت تعیین سطح آگاهی و چک لیست محقق ساخته جهت تعیین سطح عملکرد به عمل آمد. روایی پرسشنامه از طرق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ(83/0 = α) تایید گردید. روایی چک لیست با روش روایی محتوایی و پایایی آن با روش بازآزمایی مشخص شد. سپس میانگین نمرات با آزمون t مستقل و آزمون t زوج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در دو حیطه آگاهی و عملکرد در دو گروه اختلاف معنی دار داشت. که بیانگر تاثیر آموزش در هر دو گروه است. نتایج به دست آمده از مقایسه تفاوت میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه در آزمون های عملی (01/0 P= و 3/9 t=) و در آزمون نظری (01/0 P = و 8/5 t =) اختلاف آماری معنی داری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    با توجه به بالاتر بودن اختلاف میانگین نمرات در روش کارگاه آموزشی، به نظر می رسد که روش فرد محور باعث ارتقای سطح دانش و مهارت کارکنان بالینی در زمینه CPR نوزاد شده است. ازعلل دیگر آن می توان استفاده از وسیله کمک آموزشی مولاژ و انجام کار عملی در فضایی مشابه شرایط بالینی را بیان نمود که در پایداری یادگیری تاثیر دارد.
    کلید واژگان: احیای قلبی, ریوی, آگاهی, عملکرد
    Dr Fatemeh Samieerad, Fatemeh Talebi, Zahra Mohitabadim, Dr Ameneh Barikani
    Introduction
    Education leads to learning، but depth and stability of various methods of training are different. CPR training should concentrate on making and problem-solving skills in an emergency situation. Proper training and effective performance of neonatal resuscitation can be effective in reducing 99% of neonatal deaths in developing countries can be reduced. The aim of this study، providing two methods of clinical staff training and comparing the effect of these two methods on their knowledge and practice.
    Methods
    In this intervening، quasi-experimental study، 80 clinical staff randomly are divided into two groups. The first group were trained with manual teaching method using CD، the second group were trained with the two days workshop (first day: theoretical and practice on model، second day: faced with the real environment for neonate CPR. Of the unit''s research، pre-and post-tests were performed on both group using a man -made questionnaire (α Alpha 83. 0) and check list to determine level of awareness and levels of performance respectively. To determine validity and reliability of the checklist، content validity and test-retest were used respectively. Then، the mean scores were compared with independent t-test and paired t- test.
    Results
    Comparison of mean scores of pre-test and post-test in two scopes of knowledge (P=0/01، t=5. 8) and practice (P=0. 01، t=9. 3) at the two groups showed significant difference which represents effect of the education on both groups.
    Conclusions
    According to higher difference of the mean scores at the workshop''s method، it seems that person-centered method has enhanced the knowledge and skills clinical staff at the newborn CPR field. Another reasons that can be expressed، use of instructional aides such model and practical work in a space similar to clinical conditions that is effective on the stability of learning.
    Keywords: Resuscitation, Cardiopulmonary, knowledge, practice
  • فاطمه سمیعی راد، ندا ایزدیان مهر، محمدحسن کریمفر، مرتضی حبیبی
    مقدمه
    زردی نوزادی یک بیماری شایع و خوش خیم است، درصورت ترخیص زود هنگام نوزادان در بدو تولد، بسیاری از آنان نیاز به بستری مجدد به علت زردی خواهند داشت. در این موارد نگرانی عمده، پیشگیری از بروز کرنیکتروس است. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین سطح بیلی روبین سرم وNRBC و رتیکولوسیت خون بند ناف با بروز زردی در نوزادان متولد شده در بیمارستان کوثر قزوین بود.
    روش کار
    این مطالعه از نوع توصیفی_تحلیلی بود که به روش مقطعی انجام گرفت. جامعه مورد بررسی شامل 74 نوزاد ترم و سالم با وزن بالای 2500 گرم بود که در طی بهار سال 90 در بیمارستان کوثر قزوین، متولد شدند. در مطالعه حاضر سطح بیلی روبین،NRBC و رتیکولوسیت در نمونه خون بند ناف نوزادان تعیین شد و سپس نوزادان در روز پنجم پس از تولد از نظر بروز زردی مورد معاینه و ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    مقدار NRBC و رتیکولوسیت خون بند ناف نوزادانی که به زردی مبتلا شدند و نیاز به فتوتراپی پیدا کردند به طرز چشمگیری بیشتر از نوزادان سالم بود. درصد NRBC بیشتر از 5/5 با حساسیت 66 درصد و ویژگی 90 درصد به عنوان پیشگویی کننده بروز زردی بود p<0.000)). و در مورد رتیکولوسیت این عدد 6.5 درصد بود که با حساسیت 73 درصد و ویژگی 60 درصد در پیشگویی بروز زردی مفید بود p<0.001)). میزان بیلی روبین خون بند ناف در دو گروه تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت.
    نتیجه گیری
    به صورت روتین اندازه گیری میزان بیلی روبین خون بند ناف نوزادان، فاکتور موثری در پیش بینی بروز زردی نیست و نمی توان از آن برای تعیین نوزادان پر خطر استفاده نمود، ولی در عوض می توان از درصد NRBC و رتیکولوسیت خون بند ناف برای این منظور استفاده نمود.
    کلید واژگان: زردی, NRBC خون بند ناف, بیلی رو بین خون بند ناف, رتیکولوسیت خون بند ناف
    Fatemeh Samiee Rad, Neda Eyzadian Mehr, Mohammad Hasan Karimfar, Morteza Habibi
    Background
    The Neonatal Jaundice is a common and benign disease. With early discharge, many newborns have to be readmitted to hospital for evaluation and treatment of hyperbilirubinemia. In these situations, the main concern is the prevention of development of kernicterus. The objective of the present study was to evaluate the correlation between Bilirubin, NRBC and Reticulocyte levels of umbilical cord blood with Neonatal Hyperbillirubinemia in Kosar Hospital of Qazvin.
    Materials And Methods
    in this analytical-descriptive study, a representative sample of 74 healthy full-term newborns that were heavier than 2500 grams and were born in spring 2011, were investigated. Cord blood was taken from umbilical cord for analysis of NRBC, Reticulocyte and Bilirubin levels, then newborns were monitored in terms of developing jaundice by clinical and laboratory evaluations in the fifth day.
    Results
    The cord blood level of NRBC and Reticulocyte in icteric newborns which required phototherapy was significantly higher than non-icteric newborns. The sensitivity and specificity of NRBC that were more than 5.5% for prediction of jaundice development were 66% and 90%, respectively (p<0.000). The above findings for Reticulocyte percentage more than 6.5% were 73% and 60%, respectively, (p<0.001).
    Conclusion
    The routine evaluation of Bilirubin level in umbilical cord is not as effective for screening and recognition of high risk of Neonates. Instead, cord NRBC and Reticulocyte levels could be used.
    Keywords: Icter, Cord blood NRBC, Cord blood billirubin, Cord blood Reticulocyte
  • Z.Ghasemi, F.Samiee Rad*
    Background
    The most important characteristics and attributes «information and communication technology ((ICT» based on producing, processing and disseminating. The use of Web-based training courses as complement are preparing flexible education system for development scientific content and increasing depth learning.
    Objective
    In present study we assessing the view point of faculty members about requirements to implementation multimedia techniques- based learning.
    Methods
    This qualitative study was performed by structured interview through 15 educational informants. The information attains procedure of producing multimedia content for effective education. We inquire the amount of necessary training through web, and the necessities of educational multimedia content preparation.
    Findings
    Use of multimedia content has a positive impact on the quality and speed learning, increase motivation, reduce the cost of learning and support self study. This possibility facilities access to resources and information. For the multimedia content is essential to respect the predisposing conditions.
    Conclusion
    Combining multimedia projects with classroom training lead to facilitate "teaching – learning” process. Teachers can utilize it with careful planning and use of available facilities.
    Keywords: multimedia projects, educational content, e, learning
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال