به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

قربانعلی قربان زاده سوار

  • محمدصادق خرسند*، قربانعلی قربانزاده سوار
    گفتمان های اصلی ایران در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی، گفتمان های غربی و اسلامی است. در این دو گفتمان نسبت به شاخص های توسعه سیاسی، ابهام زیادی وجود دارد و این موضوع تاکنون در چارچوب روش تحلیل گفتمان بررسی نشده است. سوال اصلی، مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق این دو گفتمان است. مهم ترین وجه افتراق، وجود یا عدم وجود عنصر دین در زنجیره هم ارزی آن هاست و اینکه با دال های مرکزی متباین به توسعه سیاسی می نگرند و وجه اشتراک آن دو نیز، قرابت در دال های شناور است که در زنجیره هم ارزی دو گفتمان، معنای متفاوتی می یابند. مقصد نهایی مقاله، مقایسه رویکرد گفتمان های توسعه سیاسی در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی می باشد. برای اثبات فرضیه، گفتمان های توسعه سیاسی در این دوران با روش تحلیل گفتمان و روش تطبیقی واکاوی گردید. گفتمان پهلوی بر شاخص های توسعه سیاسی در چارچوب سکولاریسم و گفتمان اسلامی بر این شاخص ها در چارچوب دین تاکید می نماید. در گفتمان پهلوی به رغم تمایل به الگوهای غربی توسعه سیاسی، به دلیل وجود عناصر متضادی چون مشارکت مردمی و استبداد در زنجیره هم ارزی ، رشد شاخص های توسعه سیاسی حتی به شکل غربی آن نیز مشاهده نمی شود. اما در گفتمان اسلامی، توسعه سیاسی به عنوان یک دال شناور در ارتباط با دال مرکزی یعنی اسلام اصیل، معنایی کاملا متفاوت پیدا کرد. در این گفتمان، به دلیل عدم وجود نشانه استبداد و همچنین توجه ویژه به مواردی چون مشارکت عمومی، شاخص های توسعه سیاسی از رشد قابل توجهی برخوردار شده اند.
    کلید واژگان: گفتمان, توسعه سیاسی, شاخص های توسعه سیاسی, غرب, اسلام, ایران معاصر
    Mohammad Sadegh Khorsand *, Ghorbanali Ghorbanzadeh Savar
    The main discourses of Iran during the Pahlavi era and the Islamic revolution are Western and Islamic discourses. In these two discourses, there is a lot of ambiguity regarding the indicators of political development, and this issue has not been investigated in the framework of the discourse analysis method. The main question is the most important commonalities and differences between these two discourses. The most important difference is the presence or absence of the element of religion in their chain of equivalence, and that they look at political development with different central signifiers, and what they both have in common is affinity in the floating signifiers that find different meanings in the chain of equivalence of the two discourses. . The final goal of the article is to compare the approach of political development discourses during the Pahlavi era and the Islamic Revolution. To prove the hypothesis, the discourses of political development in this era were analyzed with discourse analysis and comparative methods. Pahlavi discourse emphasizes the indicators of political development in the framework of secularism and Islamic discourse emphasizes these indicators in the framework of religion. In Pahlavi's discourse, despite the desire for western models of political development, due to the existence of opposite elements such as popular participation and tyranny in the equivalence chain, the growth of political development indicators is not observed even in its western form. But in the Islamic discourse, political development as a floating signifier in relation to the central signifier i.e. authentic Islam, found a completely different meaning. In this discourse, due to the absence of signs of tyranny, as well as special attention to issues such as public participation, political development indicators have enjoyed significant growth.
    Keywords: Discourse, Political Development, Indicators Of Political Development, West, Islam, Contemporary Iran
  • خلیل کولیوند*، قربانعلی قربانزاده سوار
    پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، آمریکا خود را به عنوان قدرت اول جهان معرفی و با برتری قابل توجه در عرصه سیاسی، نظامی و اقتصادی توانست موقعیت مسلطی در عرصه بینالمللی بهدست آورد، اما در حال حاضر، نشانه هایی مبتنی بر افول سیاسی این کشور قابل مشاهده است. از این رو پژوهش حاضر با روش آینده پژوهانه تحلیل لایه لایه ای علت ها و به صورت اکتشافی به دنبال شناسایی علل افول قدرت آمریکا در هندسه نظم نوین جهانی است. پژوهش از نوع کاربردی به صورت آمیخته (کیفی و کمی) است که داده های آن با بررسی اسناد، مدارک و مطالعات کتابخانه ای و همچنین مصاحبه به صورت برگزاری دو پنل خبرگی گردآوری شده است. رویکرد پژوهش استفاده از روش آینده پژوهی تحلیل لایه ای علت ها است. نتایج مصاحبه ها و مطالعات کیفی به صورت پرسشنامه محقق ساخت در اختیار جامعه 73 نفره از صاحب نظران و خبرگان مدنظر قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری و بهره گیری از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش 47 علل را نشان داد که 17 علت در سطح لایه لیتانی، 10 علت در سطح لایه نظام های علی (اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی)، 11 علت در سطح لایه گفتمان و جهان بینی و در نهایت 9 علت در سطح لایه استعاره ها و اسطوره ها هستند که به عنوان علل موثر افول قدرت آمریکا در هندسه نظم نوین جهانی تلقی می شوند.
    کلید واژگان: آینده پژوهی, تحلیل لایه لایه ای علت ها, نظم نوین جهانی, افول قدرت, ایالات متحده آمریکا
    Khalil Koulivand *, Ghorban-Ali Ghorbanzadeh Savar
    After the collapse of the former Soviet Union, the United States introduced itself as the first power in the world and was able to gain a dominant position in the international arena with significant superiority in the political, military and economic fields, but currently, signs based on the political decline of this country are visible. Is. Therefore, the current research, with the future-oriented method of layer-by-layer analysis of the causes and in an exploratory way, seeks to identify the causes of the decline of American power in the geometry of the new world order. The research is of mixed applied type (qualitative and quantitative) and its data has been collected by reviewing documents, documents and library studies as well as interviews by holding two expert panels. The research approach is to use the future research method of layered analysis of causes. The results of interviews and qualitative studies were considered in the form of a researcher-made questionnaire at the disposal of a community of 73 experts. The collected data were analyzed using statistical methods and SPSS software. The findings of the research showed 47 causes, of which 17 causes are at the level of litany, 10 are at the level of causal systems (social, economic and cultural), 11 are at the level of discourse and worldview, and finally 9 are at the level of metaphors and myths. which are considered as the effective causes of the decline of American power in the geometry of the new world order.
    Keywords: Futures studies, Casual layered analysis, New World Order, Decline of Power, United States of America
  • قربانعلی قربان زاده سوار، مهدی اقبالی مهدی آبادی *

    آسیب‌پذیری داخلی کشورها از یک سو و تهدیدهای خارجی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از سوی دیگر، نقش بسزایی در بی‌ثباتی و ناامنی در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی دارد. منطقه حساس خلیج‌فارس نیز از این قاعده مستثنا نیست و عوامل داخلی و همچنین تنش‌های موجود بین کشورهای منطقه این قابلیت را دارد که ثبات و امنیت آن را آسیب‌پذیر کند. ورود عوامل خارجی فرامنطقه‌ای به منطقه نیز تهدیدزا بوده و در تقویت آسیب‌های درونی و تهدیدهای بیرونی نقش پررنگی داشته‌اند؛ چنانکه از دیرباز چالشی جدی برای کشورهای ساحلی خلیج‌فارس ایجاد کرده‌اند. مهمترین عاملی که توان برهم زدن ثبات سیاسی و امنیت خلیج‌فارس را دارد رقابت شدید بین کشورهای این منطقه است. امنیت خلیج‌فارس از مسایل اساسی بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی کشورهای منطقه از جمله ایران است و حضور قدرت‌های خارجی در منطقه بر پیچیدگی‌ امنیت خلیج‌فارس می‌افزاید. هدف این پژوهش بررسی امنیت پایدار و اجرای سیاست‌های منطقه‌ای و تامین منافع ملی کشورهای حوزه خلیج‌فارس به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای است. یافته‌های پژوهش حاضر با بررسی عوامل امنیت و ناامنی در منطقه خلیج‌فارس نشان از آن دارد که آنچه سبب ایجاد امنیت و ثبات در این منطقه می‌شود، تمرکز بر الگوی معادله روابط بین واحدهای سیاسی بر اساس وابستگی متقابل امنیتی بین تمام کشورهای حوزه خلیج‌فارس است که امنیت را در سطح خلیج‌فارس ایجاد می‌کند و آسیب‌های داخلی و تهدیدهای خارجی نسبت به آن را مرتفع می‌سازد.

    کلید واژگان: امنیت, ثبات, خلیج فارس, امنیت منطقه ای, منطقه ژیوپلتیک
    Ghorbanali Ghorbanzadehsavar, Mahdi Eghbali Mahdiabadi

    The internal vulnerability of countries, on the one hand, and the external regional and trans-regional threats, on the other hand, play a significant role in instability and insecurity at national, regional, and world levels. The sensitive region of the Persian Gulf is no exception in this regard, and a number of internal factors as well as some tensions between the countries in the region could endanger its stability and security. The arrival of some external trans-regional factors in the region can also be threatening and intensify internal problems and external threats as they have already created a serious challenge to the countries on the coasts of the Persian Gulf. Among all the factors which can endanger the political stability and security of the region, the most important one is the great competition among the countries there. The security of the Persian Gulf is one of fundamental international, regional, and national problems of the countries on the coasts of this waterway including Iran. The presence of foreign powers in the region has also increased the complexity of the security of the Persian Gulf. The purpose of this study is to investigate the sustainable security of this waterway and the implementation of regional policies and maintenance of national interests of the countries on its coasts following a descriptive-analytic method and relying on library sources. and the regional policies Through a study of the factors leading to the security and insecurity of the Persian Gulf, the authors conclude that the most important strategy for establishing security there is to concentrate on the model of the equation of relationships between political units based on mutual security plans among all the countries in the Persian Gulf region. This can remove all internal and foreign threats to the security of the Persian Gulf.

    Keywords: security, stability, geopolitical region, Persian Gulf, overall regional security
  • قربانعلی قربان زاده سوار، محمد حسن زاده*

    یکی از خواسته های اقلیت های قومی و زبانی در برخی کشورها، استقلال سیاسی است. کردها و کاتالان ها در عراق و اسپانیا، ازجمله این اقلیت ها هستند که همه پرسی استقلال را در سال 1396 هجری شمسی (2017 میلادی) برگزار کردند. پژوهش حاضر با طرح این پرسش که «همه پرسی استقلال کردستان عراق و کاتالونیای اسپانیا در سال 1396 شمسی برابر با 2017 میلادی چه شباهت ها و تفاوت هایی به لحاظ زمینه ، فرایند، نتیجه، و پیامد دارند؟»، در پی یافتن شباهت ها و تفاوت های این دو همه پرسی از ابعاد گوناگون بود که با کاربرد روش تحلیلی مقایسه ای به این نتیجه رسید که دو همه پرسی از جنبه زمینه های تاریخی، سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی شکل گیری، دارای شباهت های محدود و تفاوت های فراوانی هستند. به لحاظ فرایند برگزاری، هر دو با سازوکار مشابهی آغاز شدند، اما در فرایند برگزاری، به دلیل رفتار متفاوت دو دولت مرکزی عراق و اسپانیا با آن ها، تفاوت شدیدی یافتند. به لحاظ نتیجه نیز دو همه پرسی از نظر نسبت آرای مثبت به استقلال، مشابه هستند. به لحاظ پیامد، هر دو منطقه کردستان عراق و کاتالونیای اسپانیا، با پیامدهای منفی مشابهی مانند انزوای سیاسی، عدم حمایت بین المللی، مشکلات اقتصادی، و... روبه رو بوده اند، اما از چشم انداز چگونگی و میزان تاثیر هریک از این پیامدها در سه سطح محلی، ملی، و بین المللی، تفاوت دارند که ناشی از مجموعه مولفه های درون سیستمی مانند شرایط داخلی کردستان/ عراق و کاتالونیا/ اسپانیا، همچنین مولفه های برون سیستمی مانند منافع قدرت های منطقه ای و جهانی در این دو حوزه همه پرسی است.

    کلید واژگان: همه پرسی, خودمختاری, استقلال, نظام فدرال, کردستان عراق, کاتالونیای اسپانیا
    Ghorbanali Ghorbanzadeh Savar, Mohammad Hasanzadeh *

    One demand of ethnic and linguistic minorities in some countries is political independence. Kurds and Catalans in Iraq and Spain are among the minorities who held the independence referendum in 2017. The present study compares the two referendums regarding the fields, process, results, and outcomes. In various dimensions, using the analytical-comparative method, the findings show few similarities and significant differences between the two referendums in terms of historical, political, economic conditions. In terms of the holding process, both started with the exact mechanism, but during the holding, they differed sharply due to the different approaches of the two central governments of Iraq and Spain. In terms of results, the two referendums are similar regarding the ratio of positive votes to independence. In terms of outcome, both Iraqi Kurdistan and Spanish Catalonia faced similar negative consequences such as political isolation, lack of international support, economic problems, etc. Still, there is no consensus on how and to what extent these consequences affected local, national, and international levels. They are different due to the set of intra-systemic components such as the internal situation of Kurdistan/ Iraq and Catalonia/ Spain and extra-systemic components such as the interests of regional and global powers in these two areas of the referendum.

    Keywords: Referendum, autonomy, Independence, Federal System, Iraqi Kurdistan, Spanish Catalonia
  • ابراهیم یوسفی راد، مجید بزرگمهری*، عباس هاشمی، قربان علی قربانزاده سوار

    انتخاب دونالد جی ترامپ به سمت ریاست جمهوری امریکا در 8 نوامبر 2016، پرسش های فراوانی را در مورد آینده سیاست خارجی آمریکا به وجود آورد؛ ازجمله اینکه انتخاب رهبری که در سخنرانی های انتخاباتی اش بسیاری از اصول دیرینه سیاست خارجی آمریکا را رد می کرد، ممکن است چه تاثیری بر آینده رویکرد آمریکا به جهان داشته باشد، به ویژه اینکه دولت ترامپ، میراث جمهوری خواهان، دموکرات ها، و باراک اوباما را هم با خود داشت. پرسشی که مطرح می شود این است که «آیا در سیاست خارجی کلان و راهبردی آمریکا در دوران چهارساله ترامپ، شاهد تغییرات بنیادین و اتخاذ الگوهای جدید در سیاست خارجی بوده ایم، یا سیاست یادشده، ادامه روند پیشین بوده است؟ در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و مراجعه به نظرات صاحب نظران استفاده شده و سعی شده است در پرتو یک چارچوب مفهومی ترکیبی، سیاست خارجی آمریکا در عصر کوتاه ترامپ ارزیابی شود. ترکیبی از دیدگاه های واقع گرایانه، نوع نخست، و شباهت های خانوادگی می تواند برای تبیین تداوم راهبردهای کلان سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ، راهگشا باشد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، کمک به مطالعات آمریکاشناسی در حوزه مطالعات روابط بین الملل و ارایه تصویر دقیق تری از روند سیاست خارجی آمریکا برای مقامات ایران در دوره ترامپ است.

    کلید واژگان: دونالد ترامپ, سیاست خارجی آمریکا, جمهوری خواهان, دموکرات ها
    Ebrahim Youssefi Rad, Majid Bozorgmehri *, Abbas Hashemi, GhorbanAli Ghorbanzadeh Savar

    The election of Donald J. Trump as President of the United States in November.08.2016 raised many questions about the future of American foreign policy, including the effect of electing a leader who rejected many of the long-standing principles of American foreign policy in his campaign speeches. Given that the Trump administration carried the heritage of Republicans and Democrats in foreign policy, what could be the future of US foreign policy? Perhaps many observers would conclude that Trump's foreign policy lacked any particular structure, coherence, or strategy in recognizing a president like Donald Trump. He lacked the usual order and sudden changes in the course of action.In foreign policy, Trump has pursued an America First agenda, withdrawing the US from the Trans-Pacific Partnership trade negotiations, the Paris Agreement on climate change, and the Iran nuclear deal. He imposed import tariffs which triggered a trade war with China, moved the US embassy in Israel to Jerusalem, and withdrew US troops from northern Syria. Trump met with North Korean leader Kim Jong-un three times, but talks on denuclearization broke down in 2019. In addition to these cases, expressing friendships with Putin, peace talks with the Taliban, ignoring human rights issues in relations with Saudi Arabia, unilateralism in many policies, and disregard for the views of its key European allies, among many other cases, all evoke a picture of foreign policy confusion.The question that arises is whether we have witnessed fundamental changes and the adoption of new models in foreign policy in the macro and strategic foreign policy of the United States during the four years of Trump, or has this policy been a continuation of the previous trend? .In this research, the descriptive-analytical method and referring to the opinions of experts have been used. An attempt has been made to evaluate US foreign policy in the short period of Trump in the light of a combined conceptual framework. A combination of realistic theories, the first type, and family similarities can help explain the continuation of major US foreign policy strategies under Donald J. Trump`s administration.The ultimate goal is to assist American studies in the field of international relations courses and to provide a clearer picture of US foreign policy"

    Keywords: Donald J Trump, US Foreign Policy, Realism
  • قربانعلی قربان زاده سوار، علی شریعتمداری *

    با انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 میلادی آمریکا،دونالد ترامپ از حزب جمهوری خواه به عنوان چهل و پنجمین رییس جمهور به کاخ سفید راه یافت. پرسش اصلی مقاله حاضر این بود که مولفه های سیاست خارجی ترامپ در سطح کلان جهانی و در قبال جهان اسلام به طور خاصچیست؟یافته پژوهش با روش کتابخانه ای اسنادی و توصیفی تحلیلی این شد کهمولفه های گوناگون در سیاست محافظه کارانه ترامپ دخیل است وبا توجه به تبلیغات و تاکیدات مکرر ترامپ مبنی بر لزومبازگرداندن شکوه گذشته به آمریکا می توان گفت: نشانه های انزواطلبی،یک جانبه گرایی ومنافع محوریدولتترامپدر سیاست داخلی و خارجی بر پایه واقعیات داخلی آمریکا از جمله مشکلات اقتصادی و رویکرد محافظه کارسیاست گذاران آنهویدا است و ترامپ در چارچوب کلان همین سیاست و برداشتی که از مناطق مختلف جهان دارد با جهان اسلام رفتار می نماید و بر حسب نوع واکنش جهان اسلام و متحدان و رقبای آمریکا به رفتار خارجی ترامپ، شاهد معادلات گوناگون از تقابل تا تعامل مناطق مختلف جهان با پدیده ترامپیسم خواهیم بود.

    کلید واژگان: سیاست خارجی, محافظه کاری, جکسونیسم, ترامپ, جهان اسلام
  • قربانعلی قربان زاده سوار، مهدی رحمتی*، غلامرضا سنجابی، هاشم ناطقی

    بحران سوریه از بحران های ژیوپلیتیک محسوب می شود که کشورهای منطقه و غربی از مارس 2011 (اسفند 1389) با حمایت از نیروهای تندرو سلفی و اعزام آن ها به کشور سوریه، باعث تکوین آن شدند؛ اقدامی که باعث آوارگی میلیون ها سوری، تخریب زیرساخت‏های سوریه و پیامدهای منطقه ای و جهانی، شده است. با ملاحظه روند کنونی بحران و پیشران های مرتبط با آینده های مطلوب و ممکن و محتمل، سناریوهای مختلف برای این بحران قابل ترسیم است. در تحقیق با بهره‏گیری از روش تحلیلی- تبیینی به کالبدشکافی این سناریوها پرداخته شد و یافته مقاله این شد که هر چند انتخابات ریاست جمهوری سوریه با مشروعیت‏افزایی به نظام حاکم بر سوریه، زمینه‏های افزایش قدرت و مقاومت آن نظام را در برابر گروه‏های معارض در سطح داخلی فراهم کرد اما ماهیت سیال بحران سوریه در معرض عوامل ژیوپلیتیک منطقه ای و جهانی نیز می باشد و مجموعه عناصر سطوح سه گانه مزبور، بر سرنوشت این بحران در آینده تاثیر تعیین کننده دارند.

    کلید واژگان: سوریه, بحران, سناریو, معارضین, مقاومت, انتخابات ریاست جمهوری, قدرت های منطقه ای و بین المللی
  • هاشم ناطقی *، قربانعلی قربانزاده سوار، وحید بدری

    امروزه فناوری دیجیتال از منظر پدافند غیرعامل از یک سو، جزء لاینفک زندگی فرد، جامعه و نظام سیاسی در عرصه های مختلف شده و از سوی دیگر، فقدان امکانات یا سواد دیجیتال، مانع ورود تمام افراد به دنیای دیجیتال شده است که این امر، باعث ایجاد شکاف دیجیتال در جامعه می گردد. این شکاف نوظهور بر شکاف فرهنگی موجود تاثیر می گذارد که ضرورت دارد پیامد شکاف دیجیتال بر شکاف های فرهنگی بررسی شود. در پاسخ به این پرسش که شکاف دیجیتال چه تاثیری بر شکاف فرهنگی دارد، این فرضیه ارائه شد که شکاف دیجیتال علاوه بر ایجاد شکاف جدید فرهنگی دیجیتال، با تقاطع یا تراکم شکاف های فرهنگی موجود، بر شکاف فرهنگی جامعه تاثیر مثبت یا منفی دارد. داده های پژوهش در چارچوب نظری جامعه شناسی شکاف های اجتماعی با روش توصیفی- تحلیلی، تجزیه و تحلیل شد و نتیجه پژوهش این شد که اگر شکاف فرهنگی ناشی از شکاف دیجیتال، شکاف های متقاطع فرهنگی را متراکم بسازد، باعث تعارضات فعال فرهنگی می شود و هزینه های زیادی بر افراد، جامعه و حکومت تحمیل می نماید.

    کلید واژگان: فناوری دیجیتال, فضای دیجیتال, شکاف دیجیتال, فرهنگ, شکاف فرهنگی
    Hashem Nateghi*, Ghorbanali Ghorbaanzadehsavar, Vahid Badri

    Digital technology today, from a passive defense standpoint, on the one hand, is an integral part of individuals, community and political system’s life, and on the other hands, the lack of digital capabilities or literacy has prevented everyone from entering the digital world, which creates a digital gap in the society. This emerging gap affects the existing cultural gap. That’s why it is necessary to examine the consequences of the digital gap on the cultural gap. In order to answer the question that; how the digital gap has an impact on the cultural gap, it was hypothesized that the digital gap, in addition to the creation of a new digital gap, would have a positive or negative effect on the cultural gap of the community, with the intersection or density of existing cultural gaps. The data were analyzed in the theoretical framework of the sociology of social gaps by descriptive-analytic method. The findings revealed that if the cultural gap caused by the digital gap bridges the cross cultural gaps, it would cause active cultural conflicts, and imposes huge costs on individuals, society and the government

    Keywords: Digital Technology, Digital Spac, e Digital Gap, Culture, Cultural Gap
  • مسعود فصیح رامندی *، قربانعلی قربان زاده سوار، هاشم ناطقی

    امنیت، نعمتی الهی و از اهداف رسولان، طرح امامت و خلافت صالحان و از آثار استقرار حاکمیت واقعی خداوند بر زمین است تا مردم از عواقب شوم ناامنی نجات یابند و لذات امنیت را با جسم و جان بچشند. اهتمام به امنیت جامعه در حکومت اسلامی جایگاه ویژه دارد. زیرا امنیت دائرمدار پیشرفت در همه حوزه های زندگی انسان است. امام علی (ع) به عنوان زمامدار اسلامی در کلام و رفتار خویش اهتمام ویژه ای به امنیت داشت. هدف اصلی پژوهش حاضر کالبدشناسی ابعاد گوناگون امنیت در سیره امام علی (ع) است. در بررسی موضوع به روش کتابخانه ای، تاریخی، توصیفی، تحلیلی بر اساس سیره نظری و عملی امام علی (ع) مشخص شد که مفهوم امنیت در نگرش علی (ع)، مقوله ای کلان، جامع و بلندمدت است که گستره آن از امور مادی تا معنوی، از محسوسات تا معقولات، از حیات فردی تا جمعی و از دنیا تا آخرت است. آن امام، نعمت مهم دنیا را امنیت و کمال نعمت آخرت را ورود به بهشت می داند و امنیت را از ضروریات اولیه زندگی بشر، احساس امنیت را از خصایص مومن و وطن فاقد امنیت را بی ارزش دانسته است

    کلید واژگان: امنیت, امام علی (ع), سیره نظری, سیره عملی, ابعاد امنیت
    Masoud Fasih Ramandi*, Ghorbanali Ghorbanzade Savar, Hashem Nateghi

    Security, Divine grace and the purpose of sending messengers and plans of Imamate and Caliphate of the righteous and the effects of the establishment of the true sovereignty of God on earth, so that people will be saved from the aftermath of insecurity and enjoy the pleasures of security with body and soul. The commitment to the security of the community in the Islamic government has a special place, because security is the cause of progress is in all spheres of human life. Imam Ali , as the Islamic ruler , was especially concerned with security in his words and behavior. The main objective of the present research was to scrutinize various dimensions of security in the life of Imam Ali(pbuh), who used to live among the people as a speaking Qur’an and proud of being called Abootorab(the father of universe), But they martyred him in the altar of worship. By analyzing the subject through the library, historical, descriptive, and analytical method in the theoretical and practical aspects of Imam Ali (pbuh), it was determined that the concept of security in Ali’s attitude is a large, comprehensive and long-range one, its scope of affairs is from material to spiritual, from senses to senses, from individual to collective life, from the world to the hereafter. The Imam considers the great blessing of the world as the security and perfection of the hereafter entering paradise and considers security as one of the basic necessities of human life. He also believed that the sense of security is among the features of the believers, and the homeland without security is worthless

    Keywords: Security, Imam Ali(pbuh), theoretical background, practical course, dimensions of security
  • Ghorbanali Ghorbanzadeh Savar, Hashem Nateghi*
    Intelligence agencies play an important role in the implementation of government objectives based on different strategies. One of the success factors of these agencies in the present era is the effective use of information resources for the implementation of organizational missions that the correct adoption of strategies in these agencies is the first step for the successful integration of human resources with information resources; perhaps if their measures are based on having command of information sources and the proper understanding of opportunities and threats, it will be of more importance than organizational resources in providing social security. Social security is one of the basic needs of the security of the system, individuals and entities of society, because in the absence of it, all elements of the country are damaged, because social security creates cohesion, dynamism and ability of society and strengthens the foundations of government against internal damage and external threats, especially in the changing circumstances of the region and the world. Today, in the era of information and communication technology, the effect of the performance of information organizations on the social security charter is doubly needed. This study, considering the importance of the effect of information organizations’ activities on social security, was to answer the question that the positive effect of the performance of intelligence agencies on social security in the context of which strategies are more: positive or negative. The research hypothesis was examined in the conceptual-theoretical framework of sociology of security with a focus on intelligence agencies’ function by library and analytical - descriptive methods. The findings of the study showed that by comparing the intelligence agencies’ function in securing the system, the effect of their activities in the positive strategy of effect-oriented on social security is more positive than the negative strategy of product-oriented.
    Keywords: Intelligence Agency, Effect-Oriented Strategy, Product-Oriented Strategy, Social Security
  • قربانعلی قربان زاده سوار، سجاد امیدپور *
    هر یک از اقشار مختلف جامعه به سهم خود در تعیین سرنوشت کشور و رقم خوردن تحولات آن به ایفای نقش می پردازند. قشر روشنفکر نیز از جمله اقشار جامعه است و از این قاعده ی کلی مستثنا نیست. در ایران هم یکی از عناصر موثر در تاریخ سیاسی معاصر کشور، قشر روشنفکر است. نسل اول روشنفکران ایران به عنوان طلایه دار جریان روشنفکری کشور به تامل در مسئله ی انحطاط و عقب ماندگی کشور پرداختند و چرایی این وضعیت را در قالب رابطه ی قدرت دولت با جامعه، حدود قدرت دولت و بافت و ساخت قدرت تحلیل کردند. با توجه به این نکته، رسالت پژوهش حاضر، بیان مطالبات نسل اول روشنفکران ایرانی است و در پاسخ به این پرسش که مطالبه ی اصلی نسل اول روشنفکران ایران در مورد ساخت قدرت سیاسی کشور چه بود، این فرضیه طرح و با روش کیفی تحلیلی-توصیفی و کتابخانه ای-اسنادی بررسی و مشخص شد که خواسته ی اصلی این روشنفکران، محدودیت قدرت سلطنت برای تامین حقوق مردم با حاکمیت قانون بود که در قالب نقد سلطنت مطلقه ی استبدادی و حمایت از سلطنت معتدله ی مشروطه و حقوق مردم بیان می شد که از شاخصه های چارچوب نظام مفهومی لیبرالیزاسیون است و بر تحدید قدرت حکومت و تبدیل سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه برای تامین حقوق شهروندی مردم تاکید دارد.
    کلید واژگان: روشنفکر ایرانی, سلطنت مطلقه و مشروطه, ساخت قدرت, حقوق مردم, لیبرالیزاسیون
    Ghorban-Ali Ghorbanzadeh Savar, Sajjad Omidpour *
    Each of the different classes of society makes a role in determining the country`s destiny and the formation of transformations. The intellectual class is including society classes too, and this not except from the general rule. Also, in Iran, one of the most effective elements is the intellectual class. First generation intellectuals of Iran, as the vanguard of intellectual stream, started to thinking around country`s decline and cause of this situation analyzed in the form of relation of government`s power to society, restrictions of the government`s power and the power structure. According to this point, the aim of this study is expression of claims of first generation intellectuals of Iran and in response to question that what were the main claims of intellectuals? To considering the main demands of this intellectuals, regarding to the method of a qualitative and analysis-describe, we assume restrictions of Monarchy power for people`s rights along with constitutional State. This claims told in shape of criticism of autocratic absolute Monarchy and supporting constitutional Monarchy that is features of conceptual system of the liberalization. as we know, The liberalization insists on the restrictions of government`s power and the conversion of absolute Monarchy to Constitutionalism for people`s rights.
    Keywords: Iranian intellectual, Structure of Power, Liberalization, Constitutional Monarchy, Absolute Monarchy, People's rights
  • قربانعلی قربانزاده سوار، هاشم ناطقی، سید رضاحسینی کوه کمری
    قرن 21 قرن پسامدرن نامیده می شود و به تبع آن، یک مشخصه بارز پدیده های این عصر از جمله جنگ، ماهیت پسامدرن است. امروزه جنگ های بزرگ به رغم ظاهر کلاسیک، در جبهه های ناهمتراز و مردمی شکل می گیرد و نبردهای نامنظم در این آوردگاه ها، موفقیت یا شکست نهایی جنگ ها را تعیین می کند. انواع جنگ با عنایت به راهبرد، تاکتیک، تکنیک، فضا و زمان، از یکدیگر متمایز  میشوند. بنابراین، به تناسب تغییر و تفاوت عناصر مزبور  میتوان شاهد تغییر و تفاوت ماهیت جنگ و انواع آن بود .مشخصه ماهوی دوران پسامدرن یعنی نسبیت، سیالیت و تکثر به پدیده جنگ این دوران نیز تسری یافته و باعث ظهور نوع جدید جنگ به نام جنگ ترکیبی شده است که صفت ترکیبی آن ،حکایت از حضور مولفه های انواع جنگ های قدیم و جدید، کلاسیک و مدرن ،نرم و سخت و نیمه سخت، از حیث ابزار، روش، اصول و قواعد مربوطه در این جنگ دارد که کاربرد عملیات روانی، اقدامات سایبری، دیجیتال و رسانه ای، حملات نامنظم، اقدامات چریکی، عملیات تروریستی و...، گویای جلوه های ابعاد گوناگون آن است. به بیان دیگر ،جنگ ترکیبی، پدیده ای پسامدرن در فضای پسامدرن امروزی است. سوال مقاله حاضر این است که خصوصیت ماهوی جنگ نوظهور ترکیبی چیست؟ پاسخ به پرسش مزبور با روش تحلیلی- کتابخانه ای این شد که: جنگ ترکیبی یک جنگ آنارشیستی ژله ای پسامدرن با مشخصات ماهوی سیالیت و نسبیت در دکترین، راهبرد، تاکتیک و تکنیک است.
    کلید واژگان: تاکتیک, راهبرد, آنارشیسم, پست مدرنیسم, جنگ ترکیبی
    The 21st century is called postmodern century, and one of  the characteristic  of in this era, is post-modern war. Nowadays the great wars, despite their classic appearance, take place in asymmetric and populist fronts, within which irregular form of battles determine the ultimate success or failure. Different types of war with regard to strategy, tactic, technique, space and time are distinct from each other. So, according to the changes and differences between these elements, the changes and differences in nature of war and its variants could be seen, too. Central feature of post-modern era including relativity, fluidity and diversity, are extended to the phenomenon of war in this era, that caused the emergence of a new kind of war, named  hybrid war, which its composition trait indicates the presence of elements of old and new, classic and modern, soft, hard and semi-hard war, in terms of tools, methods, principles and relevant rules in this war, and make  use of psychological warfare, cyber attacks, digital and media operations, irregular, guerrilla and terrorist attacks show different aspects of  hybrid war. In other words, the hybrid war is a postmodern phenomenon in today’s post-modern space. Question that emerging now is: What is the substantive feature of hybrid war? It was hypothesized that hybrid war is a postmodern anarchist war with its distinctive substantive characteristics such as fluidity and relativity in doctrine, strategy, tactic and technique.
    Keywords: War, Anarchism, Postmodern, Hybrid War
  • قربانعلی قربان زاده سوار *، علی شریعتمداری
    هرمنوتیک به عنوان یکی از مهمترین علوم دانش بشری که زادگاه آن در غرب است بعنوان یک علم نوظهور در قلمرو فرهنگ در برخی از علوم و خصوصا متون تفسیری مغرب زمین تاثیر جاودانه گذاشته است و جایگاه ارزشمندی در حوزه تفکر بشری داشته است. در این مقاله با عنایت به ورود هرمنوتیک به جهان اسلام، به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و روشی پرداخته شد که هرمنوتیک فلسفی، مفسرمحور و هرمنوتیک روشی مولف محور است تا مبانی مشترک هرمنوتیک کلاسیک و شیوه تفسیری مسلمین در فهم متون دینی ومتون اندیشه های سیاسی مشخص شود؛ بنابراین مهم ترین سوال پژوهش حاضر این بود که از دو روش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی کدام یک با سبک تفسیری متون و اندیشه های مسلمین سازگار است؟ نتیجه بررسی این شد که هرمنوتیک فلسفی به دلیل رویکرد نسبی گرا در تفسیر متون، گزینه مناسبی برای متون مقدس مسلمین نیست و هرمنوتیک روشی به خاطر رویکرد مولف محور، گزینه مناسب برای متون دینی مسلمین است و می توان از این نوع هرمنوتیک در تفسیر متون دینی بهره لازم را برد.
    کلید واژگان: هرمنوتیک, تفسیر, تاویل, متون مقدس, هرمنوتیک فلسفی, هرمنوتیک روشی
    Qorban-Ali Qorbanzadeh Savar *, Ali Shariatmadari
    Hermeneutics, as one of the most important branches of knowledge under human sciences, has its roots in the West. As a newly emerged knowledge in the field of culture, hermeneutics has shown its unremitting influence on some sciences, particularly on interpretive texts of the West, to reserve a highly valuable status for itself in human intellectualism. With respect to the introduction of hermeneutics to the world of Islam, this paper explicates the two subdivisions of philosophical and methodological hermeneutics. Philosophical hermeneutics is interpreter-oriented while methodological hermeneutics is author-oriented. The paper tries to explore the common fundamentals between classic hermeneutics and the interpretive method of the Muslims in understanding religious texts and the religious thought literature. Therefore, the principal question this paper proposes is this: From the two philosophical and methodological hermeneutics, which one is compatible with text interpretation style of Muslims and their thoughts? The findings of the paper show that philosophical hermeneutics is not an appropriate method for interpretation of the sacred texts of the Muslims due to its relativistic approach in interpretation of the texts. Therefore, methodological hermeneutics – for its author-oriented approach – is appropriate for interpretation of the religious texts of the Muslims.
    Keywords: hermeneutics, explication, interpretation, sacred texts, philosophical hermeneutics, methodological hermeneutics
  • قربانعلی قربان زاده سوار، هاشم ناطقی *
    تهدید نرم در حوزه روابط کشورها، اقدامات نرم افزاری یک کشور برای دگرگونی در حوزه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی کشور دیگر است. عامل تهدید با تکیه بر نرم افزار و نه سخت افزار و جنگ کلاسیک، خواسته ی خود را به کشور هدف القا می کند و آن را به انجام خواسته خویش سوق می دهد. مجموعه تهدیدات نرم با دگرگونی در هویت فرهنگی، الگوی رفتاری، نظام ارزشی و حیات نظام سیاسی، امنیت ملی کشور هدف را به مخاطره می افکند؛ زیرا با تهدید نرم، ضربات سنگین به کیان نظام سیاسی وارد می شود. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که گونه های تهدید نرم رویاروی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران (ج.ا.ا) کدامند؟ این سوال بر مبنای روش و نظریه ی زمینه پژوهی، از زوایای گوناگون بررسی شد و مشخص گردید که تهدیدهای نرم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دفاعی و زیست محیطی، امنیت ملی ج.ا.ا را نشانه رفته است. این تهدیدها در ابعاد گوناگون عرصه های پیش گفته قابل تحلیل است که عامل یا عاملان آن در صدد بحران زایی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و زیست-محیطی برای دستیابی به مقاصد مختلف خود هستند و با کاربرد انواع ابزارها و انجام اقدامات نرم در همه زوایا -ازجمله فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی و دفاعی- تضعیف امنیت ملی ج.ا.ا را دنبال می کنند.
    کلید واژگان: تهدید, تهدید نرم, امنیت ملی, جمهوری اسلامی ایران, زمینه پژوهی
    Ghorbanali Ghorbanzade Savar, Hashem Nateghi*
    Soft threat in the domain of the relations between the countries, is a country's software measures for the transformation in the areas of political, cultural, social, economic, defense of other countries. Threat agent relying on software, not hardware, and classical war, inculcate its wants and wishes to the target country and persuade the target country to do so.the soft threats suite with changes in cultural identity, behavior, value systems and life of political system, Compromise the national security target country. Because using soft threat can cause heavy blows to the life of political system. The main question in this study is; what is the Typology of the Soft Threats Posed to the National Security of Islamic Republic of Iran.The topic was considered from different angles Based on field research method and theory. And it was shown that cultural, social, political, economic, defensive and environmental soft threats target the National Security of Islamic Republic of Iran.These threats can be analyzed in various aspects of the above areas.That their agent / agents seek to create cultural, political, social, economic, military and environmental crises, to achieve their different purposes.And using a variety of tools and software measures at all angles, including cultural, social, political, legal, economic and defensive measures, try to undermine the national security of the Islamic Republic of Iran.
    Keywords: threat, soft threat, National Security of the Islamic Republic of Iran, field of the studies
  • قربانعلی قربان زاده سوار، هاشم ناطقی*
    بررسی ماهوی تهدیدات فراروی امنیت ملی، عرصه ای مهم در مطالعات استراتژیک کشورها است؛ زیرا شناخت، سنجش و ارزیابی ماهیت گونه های تهدید علیه امنیت ملی، در راهبرد نظام سیاسی اهمیت دارد. هدف اساسی هر نظام سیاسی، حفظ تمامیت ارضی، منافع ملی و ارزش های حیاتی آن است که امکان تهدید این ها از سوی سایر نظام ها در فضای آنارشی بین الملل وجود دارد. تهدیدات علیه امنیت ملی در زمینه های نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی رخ می دهد. هدف مقاله حاضر، بررسی ماهیت انواع تهدیدات فراروی امنیت ملی کشورها در چارچوب نظری گفتمان ایجابی تهدید بر مبنای مکتب کپنهاگ است. در پاسخ به این پرسش که ماهیت تهدیدات چه نسبتی با امنیت ملی کشورها دارد، این فرضیه ارائه شد که ترکیب ماهوی تهدیدها، هرکدام با شیوه و ابزار خاص خویش، امنیت ملی کشورها را از زوایای مختلف تهدید می کند. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و در زمره پژوهش نظری-کاربردی است. یافته تحقیق آن است که ماهیت تهدیدات از حیث عینی- ذهنی، ایجابی- سلبی، وجودی- عام، امنیتی- غیرامنیتی و...، گویای ترکیب ماهوی تهدیدها به عنوان مثال تهدید سخت، نیمه سخت و نرم است که هر یک، باعث چالش علیه امنیت ملی کشورها می شود. البته در شرایط و برحسب اقتضائات مختلف، یکی از ابعاد ماهوی تهدید، محوریت می یابد؛ بنابراین، تامین، حفظ و ارتقای امنیت ملی کشور منوط به بازشناسی این مهم است تا هزینه های امنیتی افزایش نیابد.
    کلید واژگان: ماهیت تهدید, امنیت ملی, تهدیدات امنیتی, نسبت تهدید با امنیت
    Ghorban Ali Ghorban Zade Savar, Hashem Nateghi *
    The consideration of national security threats is an important area in countries' strategic studies because identifying, measuring and evaluating the nature of threats to national security is important in terms of the political system's strategy. The basic aim of any political system is to preserve territorial integrity, national interests and vital values that the danger of being threatened by other systems in the international anarchy is probable. Threats to national security may occur in military, political, cultural, social, economic and environmental contexts. The purpose of this paper is to examine the nature of all threats to the national security of nations in the theoretical framework of the positive discourse of threat posed by the Copenhagen School t. In response to the question of the nature of threats to national security, it was hypothesized that the substantive combination of threats, each with its own method, threatens the security of nations from different angles. The method of this research is descriptive -analytical and it is a theoretical-applied research. The findings of the study indicate that the nature of threats from an objective-minded, affirmative, existential-general, security-non-security, and ... points of view that represent the massive combination of threats as a hard, semihard and soft threats, each of which poses a challenge to National Security of countries. Furthermore, , in different circumstances, one of the substantive dimensions of the threat is centered and focused; therefore, the maintenance, preservation and promotion of the national security of the country depends on the recognition of this, so that security costs will not increase.
    Keywords: the nature of threat, national security, security threats, the relation between threat, security
  • قربانعلی قربان زاده سوار*، امیرمحمد ایزد
    از مسائل مهم سیاست، مشروعیت حکومت و تلاش برای تایید و تصدیق آن است. این مقاله، در صدد بررسی دیدگاه دو اندیشمند و متکلم بزرگ قرن سیزدهم، توماس آکوئیناس قدیس و خواجه نصیرالدین طوسی درباره مشروعیت حکومت است (مسئله)؛ موضوعی که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. با توجه به پرورش آکوئیناس در سنت مسیحی– اروپایی و خواجه نصیرالدین طوسی در سنت اسلامی– ایرانی در پی پاسخ به این پرسش دارد که اندیشه های این دو متکلم در مورد مشروعیت حکومت، چه مبنا و صورتی دارد؟(سوال) این اصطلاح، به واسطه برداشت های مفهومی متضاد در دیدگاه نظریه پردازان مختلف، جلوه ها و معانی متفاوتی یافته است، در نتیجه، این مقاله از نوع اکتشافی بوده و برای آن فرضیه ای ارائه نشده است(فقدان فرضیه). از این رو، مقصد مقاله پیش رو، بررسی برداشت های دو اندیشمند بزرگ دینی، بدون هرگونه ارزشیابی دیدگاه های آنان است(هدف). داده های پژوهش، بر مبنای روش کتابخانه ای و اسنادی،گردآوری شد و در چهارچوب روش تطبیقی به عنوان نتیجه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت(روش). با وجود مشابهت چشمگیر در مبانی نظری آکوئیناس و خواجه به دلیل مبانی الهی، دیدگاه این دو در قطب مخالف یکدیگر قرار دارد، بنابراین، می توان گفت: مفهوم سازی مشروعیت حکومت وابسته به زمینه ای است که مفهوم سازی در آن رخ میدهد(یافته).
    کلید واژگان: توماس آکوئیناس, خواجه نصیرالدین, مشروعیت, حکومت, مفهوم و سیاست
    Ghorbanali Ghorbanzadeh Savar*, Amir Mohammad Izadi
    Legitimacy of government and trying to approve it is one of the important issues in politics. The present paper seeks to investigate the viewpoints of two great thinkers of the 13th century, Thomas Aquinas and Khwajah Nasir al-Din al-Tusi, regarding the legitimacy of government; (Problem) an issue which has not been investigated so far. Since Aquinas was brought up in a Christian-European tradition and Khwajah Nasir al-Din al-Tusi in an Islamic-Iranian one, the present paper tries to answer this question: What are the basis and forms of the thoughts of these two thinkers regarding legitimacy of government? (Question) This term, because of conflicting conceptual interpretations in the viewpoint of different theorizers, has gained different meanings and forms, as a result, the present article is an exploratory one and there is no hypothesis presented for it. (No Hypothesis) Therefore, the purpose of this article is investigating the interpretations of these two great religious thinkers without any evaluation of their viewpoints. (Objective) Research data are collected using library documentary methods and are analyzed in the framework of comparative method. (Methodology) Despite the significant similarity in the theoretical principles of Aquinas and Khwajah, because of divine principles, these two viewpoints are in opposing poles, thus, it can be said that conceptualization of the legitimacy of government depends on the ground on which conceptualization takes place. (Finding)
    Keywords: Thomas Aquinas, Khwajah Nasir al Din, Legitimacy, Government, Concept, Politics
  • قربانعلی قربان زاده سوار، هاشم ناطقی
  • قربانعلی قربان زاده سوار، مهدی رحمتی، هاشم ناطقی
    رسانه به عنوان یک عامل ارتباطی ، در دنیای کنونی دارای کارکردهای فراوان است. این عامل ارتباطی دارای نقش نهادینه سازی ارزش ها در جامعه است و از طریق تبادل اطلاعات بین نسل حاضر و انتقال آن به نسل های آتی، نقش حیاتی در فرهنگ سازی و ایجاد احساسات مشترک بین افراد و جوامع دارد. هویت ملی به عنوان کلان ترین سطح هویتی در داخل کشورها تحت تاثیر رسانه است. کارویژه اصلی هویت سازی در گذشته از طریق آموزش رسمی انجام می گرفت اما اکنون با توجه به سرعت انتقال داده ها و اطلاعات رسانه ای، رسانه ها نقش مهم در تکوین یا تغییر هویت ملی دارند و رسانه به عنوان اهرم تثبیت یا تغییر هویت ملی عمل می کند. بنابراین رسانه در اختیار هر بازیگر دولتی و غیردولتی که باشد در راستای مصالح و منافع آن بازیگر به مثابه عامل مثبت یا منفی در تحول هویت ملی، ایفای نقش می کند. از این رو، رسانه جمعی با تاثیر بر شاخص های هویت ملی، آن را تقویت و تحکیم یا تضعیف و تخریب می کند. یافته های پژوهش حاضر با بهره گیری از روش های تحلیلی- تبیینی حاکی از آن است که رسانه ها از طریق تاثیر بر سه شاخص هویتی یعنی عناصر، مبانی و جایگاه آن، بر هویت ملی تاثیر شگرف مثبت یا منفی می گذارد.
    کلید واژگان: ارتباطات, رسانه جمعی, شاخص های هویتی, هویت ملی
    Qorbanaii Qorbanzadesavar, Mehdi Rahmati, Hashem Nateghi
    Mass media as a medium of communication in today's world have a lot of functions. The communication factor has institutionalized the role of values in society and through the exchange of information between the current generation and its transmission to future generations, has a vital role in culture and establish a common feeling among people and communities. National identity as the highest and the greatest level of specificity in the countries is affected by the media. The main function of identity through formal training was done in the past but now, according to the data transfer rate and media information, media have an important role in the development or modification of national identity and media consolidate or change the national identity. So media which are used by governmental and non-governmental actors are in line with the interests of the actors as a positive or negative factor in the development of national identity. Thus, mass media affect the elements of national identity by strengthening or weakening it. The results of the research suggest that the impact of the media on three indicators of the national identity - its elements, principles and position- is tremendous impact, positive or negative.
    Keywords: Communication, Mass Media, Indicators of Identity, National Identity
  • قربانعلی قربان زاده سوار*، امیر محمد ایزدی
    به رغم حضور جریانهای متعدد احیایی، اصلاحی و انقلابی در جهان اسلام، امروزه ایدئولوژی سلفی تکفیری بهویژه با اقدامات خشونت آمیز خود، جلب توجه نموده است. گسترش این جریان در سال های اخیر، تصویر اسلام را به طور عام و چهرهی انقلاب اسلامی ایران را به طور خاص تحت تاثیر قرار داده است. از آنجا که یکی از راهبردهای محوری انقلاب اسلامی ایران صدور صلح طلبانه انقلاب به جهان بوده است، در این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده به این سوال پاسخ داده شود که حرکت جریان های افراطی تکفیری در جهان اسلام با توجه به شعار صدور انقلاب چه تاثیری بر تصویر صلح طلب انقلاب اسلامی دارد؟ فرضیهی پژوهش مبنی بر ایجاد ظرفیت بالقوه برای انقلاب اسلامی ایران در اثر اقدامات جریانهای تکفیری بررسی و مشخص شد که عدم انتساب این جریانها به جمهوری اسلامی ایران آشکار است و تاکید جمهوری اسلامی ایران بر مبارزه با جریانهای تکفیری، نشان گر تلاش جمهوری اسلامی ایران برای برپایی صلح است، اما تاثیر این جریان بر تصویر جنبش های اصیل از صدور انقلاب اسلامی، چهره و تلاش جمهوری اسلامی ایران را با ابهام و دشواری مواجه میسازد.
    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, جریانهای تکفیری, صلح طلبی, صدور انقلاب, جمهوری اسلامی ایران
    Dr.Qurbanali Qurbanzadeh Savar*, Amir Mohammad Izadi
    Despite the presence of several revivalist, reformist and revolutionary currents in the world of Islam, today the Salafi Takfiri ideology, particularly through its violent acts, has widely attracted the attentions. The spread of this movement in recent years has overshadowed the image of Islam in general and that of the Islamic Revolution of Iran in particular. Since one of the main strategies of the Islamic Revolution of Iran is peaceful export of the revolution to the world, attempts have been made in the present paper to answer the following question through descriptive –analytical
    Method
    what impacts have the extremist takfiri currents in the world of Islam left on the pacific image of the Islamic Revolution in the light of the slogan of export of the revolution? The hypothesis of this paper was studied based on the potential capacity created for the Islamic Revolution of Iran due to the measures of the takfiri currents and the findings indicate that lack of attribution of these currents to the Islamic Revolution of Iran and Iran’s emphasis on fight against the takfiri currents, underlines the attempts of the Islamic Revolution of Iran for establishment of peace, but the impacts of these currents on the perception of the genuine Islamic movements of export of the Islamic Revolution of Iran has created ambiguity and problems for the image and attempts of the Islamic Republic of Iran.
    Keywords: Islamic Revolution, takfiri currents, pacifism, export of revolution, Islamic Republic of Iran
  • قربانعلی قربانزاده سوار، سجاد امیدپور، مهرداد امیدپور

    ‏بررسی تاریخ و اندیشه سیاسی معاصر ایران بدون توجه به مفهوم روشنفکری، به نظر؛ کاری عبث جلوه می کند. شکست ایرانیان از روس ها باعث شد تا روشنفکران ایران اندیشیدن پیرامون عقب ماندگی را آغاز کنند. بنابراین، مسیله انحطاط، زوال و عقب ماندگی تمدن ایرانی یا ایرانی- اسلامی مورد واکاوی قرار گرفت. پاسخ ها به پرسش چرایی این وضعیت متفاوت و ‏گاه متعارض بود. در این پژوهش تاملات نظری سه روشنفکر (آخوندزاده، ملکم خان و طالبوف) در خصوص رابطه دولت با جامعه، حدود قدرت دولت و بافت و ساخت قدرت آن، در قالب دو مفهوم دموکراتیزاسیون و لیبرالیزاسیون بررسی شده است.

    کلید واژگان: روشنفکر, مشروطیت, ساخت حکومت, دموکراتیزاسیون, لیبرالیزاسیون
  • قربانعلی قربان زاده سوار، هاشم ناطقی، وحید بدری
    فناوری دیجیتال در عصر دیجیتال درحالی که باعث ایجاد فرصت ها و امکانات به اقتضای مقتضیات تمدن دیجیتال شده است، فاصله بین اقشار جوامع از حیث کم و کیف کاربرد فناوری دیجیتال را به دنبال دارد که شکاف دیجیتال نامیده می شود. شکاف یادشده -که ناشی از فضای دیجیتال است- با نفوذ بر نگرش و جهان بینی کاربران دیجیتال و غیرکاربران، بر امنیت فرهنگی جامعه، تاثیر می نهد. در پاسخ به این پرسش که شکاف دیجیتال ناشی از تکثر اقشار جامعه در دسترسی و استفاده از فضای مجازی چگونه باعث تهدید و آسیب فرهنگی جامعه می شود، این فرضیه ارائه و تبیین شد که شکاف دیجیتال باعث شکاف فرهنگی در جامعه می گردد و اگر ماهیت این شکاف، متراکم باشد، موجب تهدید و آسیب به امنیت فرهنگی جامعه می شود؛ زیرا شکاف دیجیتال با ایجاد جهت گیری هنجاری یا ضدهنجاری در جامعه، بر تثبیت یا تضعیف امنیت فرهنگی به صورت ایجابی و سلبی اثر می گذارد که پیامدی جز تحکیم یا زوال فرهنگ جامعه نخواهد داشت. ماهیت پژوهش حاضر، مفهومی- نظری در چارچوب شکاف اجتماعی- یکی از مباحث اساسی جامعه شناسی سیاسی- با تمرکز بر شکاف دیجیتال است. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و روش تجزیه وتحلیل داده ها، توصیفی- تحلیلی است. در زمانه تکوین تمدن دیجیتال، بررسی تاثیر دنیای دیجیتال و شکاف ناشی از آن بر حوزه های فرهنگی جوامع از جنبه مثبت و منفی، ضرورتی دوچندان می یابد و با عنایت به این مهم، هدف و رسالت نوشتار حاضر، تحلیل تاثیر «شکاف دیجیتال» بر «امنیت فرهنگی» جامعه است که به عنوان یافته اساسی پژوهش در قالب نمودار در انتهای مباحث مقاله ترسیم شده است.
    کلید واژگان: امنیت فرهنگی, تمدن دیجیتال, شکاف دیجیتال, عصر دیجیتال, فناوری دیجیتال
  • Qorban, Ali Qorbanzadeh Savar
    Constitutional law plays a key role in a political system both in policymaking and in decision-making. It is taken as the code of action by the people and officials equally. Constitutional law serves as a pulse for the political system. The degree of enforcement of the rules, realization of ideals and values stipulated in the constitutional law, such as oaths, show the soundness, consolidation and sustainability of the political system. Any violation from or ignorance of the enforcement of chapters and principles of the constitutional law will impose serious damages on the system and people in various fields. This research paper intends to collect and describe people’s evaluation of the degree of abidance by the Parliamentary Oath and Oath of Office by the members of the parliament (MP) and presidents of the Islamic Republic of Iran during the past thirty years. The research method we have applied in this paper is “survey” with a descriptive approach. In August 2008, questionnaires were distributed in the city of Qazvin on the degree ofthe enforcement of the articles of the Parliamentary Oath and Oath of Office by the members of the parliament (MP) and presidents. The results were like this: 38 percent of the respondents evaluated as “good and very good” in response to the question on the degree of enforcement of Parliamentary Oath by the MPs during the past thirty years, while 33 percent marked “median” and 29 percent evaluated their performance in this connection as “weak and very weak”. Similarly 38 percent of the respondents evaluated as “median” in response to the question on the degree ofenforcement of the Oath of Office by the presidents during the past thirty years, while 34 percent marked “good and very good” and 28 percent evaluated their performance as “weak and very weak”.
    Keywords: constitutional law, oath, member of the parliament (MP), president, Islamic Republic of Iran
  • قربانعلی قربان زاده سوار*، خلیل قلخانباز، مهدی رحمتی
    امنیت اجتماعی یک مقوله بنیادین در حیات جامعه است که عوامل متعددی در تقویت یا تضعیف آن نقش دارد. جنگ نرم از جمله این عوامل است. امنیت اجتماعی با  ارزشهای جمعی انسان در زندگی اجتماعی ارتباط نزدیک دارد و جنگ نرم در صدد است تا افراد و اقشار جامعه هدف را با خود همسو کند.
    ی افته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که  ارزشهای جمعی، حلقه پیوند امنیت اجتماعی و جنگ نرم محسوب  میگردد؛ زیرا  ارزشهای جمعی از ی کسو عامل همبستگی و وفاق جامعه  میباشد و از سوی دیگر چون  ارزشهای جمعی باعث هنجارمندی روابط افراد در  عرصه های عمومی گوناگون  میشود، عامل تقویت امنیت اجتماعی است. به بیان کلی، استقرار  ارزشهای جمعی باعث افزایش استحکام هنجارها و کاهش هنجارشکنی در جامعه و نظام شده و ثبات، تعادل و امنیت اجتماعی از این طریق، تقویت  میگردد و جنگ نرم با تضعیف مجموعه ارزشی و هنجاری در جامعه باعث اختلال در سیستم امنیت جامعه  میشود.
    کلید واژگان: هنجارهای جامعه, ارزش های جمعی, جنگ نرم, امنیت اجتماعی
    Ghorban Ali Ghorbanzadeh Savar*, Khalil Gholkhanbaz, Mahdi Rahmati
    Social Security is a fundamental issue in the life of society that several factors play a role in strengthening or weakening it. Soft war is one of the these factors. social security has an intimate connection with the collective values of human in social life. And Soft War intends to along the individuals and segments of the target population with itself. This study indicated that collective values is the circle of the link between social security and the soft war . Because on the one hand , the collective values are correlation factor and community consensus , and on the other hand , because collective normalize relationships in various public arena , is the strengthening factor of the social safety. The general expression , establishment of collective values , increase the strength of norms and reduce breaking norm in society and system and in this way , reinforce stability , balance and social security and soft war disrupt social security system with the weakening set of values and norms in society.
    Keywords: Community Norms, Collective Values, Soft War, Social Security
  • قربانعلی قربان زاده سوار*
    سرفصل دروس در دانشگاه ها معیار استانداردسازی منابع درسی برای استاد و دانشجو است تا در چارچوب مشخص به تدریس و تحصیل بپردازند. آنچه در این پژوهش مبنای نظرسنجی از دانشجویان قرارگرفت، آخرین سرفصل دروس کارشناسی علوم سیاسی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که به استثنای دانشگاه هایی که مبادرت به تدوین سرفصل مستقل دروس کرده اند، سایر دانشگاه ها می توانند مورد استناد و استفاده قراردهند. به نظر اکثریت پاسخگویان، دروس عمومی تاثیر چندانی بر افزایش توان کارشناسی و علمی دانشجو ندارد. قریب به اتفاق پاسخگویان، تقسیم دروس علوم سیاسی را به دو گروه الزامی و انتخابی باعث بهبود برنامه آموزشی می دانند. سایر موارد که دانشجویان در پاسخ خود به آن توجه کرده اند، عبارت اند از: کمبود تعداد واحدهای برخی از دروس، تعداد زیاد واحدهای برخی دروس دیگر، خالی بودن جای برخی از دروس، وجود برخی از دروس غیرضروری، موضوعات مشابه و مباحث تکراری در بعضی از دروس، ضرورت رعایت ارائه پیش نیاز در برخی از دروس، عدم ارتباط و هماهنگی دروس دوره کارشناسی از حیث کاربردی با زمینه های شغلی آینده فارغ التحصیلان علوم سیاسی در حوزه های کارشناسی جامعه.
    کلید واژگان: رشته تحصیلی, علوم سیاسی, مقطع تحصیلی کارشناسی, سرفصل دروس, دانشجو
    Qorbanali Qorbanzadeh Savar*
    The curriculum in universities is a criterion of standardizing course resources for both teachers and students in order to teach and study in a definite framework. This study is based on the surveys of students about the latest curriculum in the field of political science at the undergraduate level approved by the Ministry of Science، Research and Technology. Except the universities that develop independent curriculum، other universities can use this curriculum. For the majority of respondents، general courses have little influence on the ability of undergraduate students of political science، and the majority of respondents believe that division of bachelor curriculum into two groups of compulsory and optional courses in political science can improve the curriculum. Other items of interest to students include low number of credits of some courses، high number of credits of some other courses، lack of some courses، presence of some unnecessary courses، repetitive discussions and the old same issues in some courses، the necessity to comply with the prerequisites of courses and the mismatch between courses for undergraduate and graduate levels and the future career of political science graduates.
    Keywords: discipline, political science, bachelor degree, curriculum, courses, students
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال