ماه منیر حقیقی
-
پیش زمینه و هدف
ناباروری می تواند تعدادی از چالش های شخصی و رابطه ای را برای زوجین نابارور به همراه داشته باشد و زندگی زناشویی آنان را تحت تاثر قرار دهد. توجه به نیازهای روانی زوجین نابارور یک نکته ضروری در درمان ناباروری است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین تعارضات زناشویی، ارتباط خود ادراک شده و صمیمیت جنسی زوجین نابارور در شهرستان ارومیه بود.
مواد و روش کاردر این مطالعه توصیفی که از نوع مقطعی - همبستگی بود، 102 نفر از زوجین نابارور مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی کوثر ارومیه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات جمعیت شناسی، پرسشنامه تعارضات زناشویی، پرسشنامه صمیمیت جنسی، و پرسشنامه ارتباط خود ادراک شده زوجین بود که به شیوه خود گزارشی توسط زوجین تکمیل گردید. سپس داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل گردیدند.
یافته هامیانگین و انحراف معیار نمره تعارضات زناشویی، ارتباط خود ادراک شده زوجین و نمره صمیمیت جنسی به ترتیب 22/11± 55/56، 62/8 ± 01/70 و 55/9 ± 16/104 بود. نتایج نشان داد که بین ارتباط خود ادراک شده زوجین و صمیمت جنسی (r=0/5498 و 01/0 P<)، بین تعارضات زناشویی و ارتباط خود ادراک شده جنسی (r=-0/61 و P<0/01)، و همچنین بین تعارضات زناشویی و صمیمیت جنسی (r=-0/51 و P<0/01) همبستگی معنی دار وجود دارد. همچنین در بررسی ارتباط بین طول مدت ناباروری و سه متغیر تعارضات زناشویی، ارتباط خود ادراک شده زوجین، و صمیمیت جنسی زوجین، ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (P<0/05).
بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که ارتباط منفی معنی داری بین تعارضات زناشویی و ارتباط خود ادراک شده زوجین، و همچنین ارتباط منفی معنی داری بین تعارضات زناشویی و صمیمیت جنسی وجود دارد. لذا از نتایج کسب شده می توان در زمینه کاهش تعارضات زناشویی در سبب شناسی و طراحی مداخلات درمانی و بهبود رابطه زوجین مبتلا به مشکلات ناباروری استفاده کرد. با توجه به اینکه، زوجین نابارور بیشتر به مشاوره و حمایت روان شناختی نیاز دارند، باید سعی در برقراری رابطه درمانی سازنده، ارائه آگاهی و روشنی بخشی در جهت شناخت دقیق مشکل، ونیز ارائه راهکارهای مناسب جهت فائق آمدن بر آن و همچنین جهت حمایت آشکار روانی صورت گیرد.
کلید واژگان: زوج درمانی, ناباروری, صمیمیت, تعارضات زناشویی, ارتباط زناشویی, رضایت جنسیBackground & AimInfertility can pose numerous personal and relational challenges for infertile couples, affecting their marital life. Addressing the psychological needs of infertile couples is essential in infertility treatment. This study aimed to examine the relationship between marital conflicts, perceived self-communication, and sexual intimacy among infertile couples in Urmia.
Materials & MethodsThis descriptive cross-sectional correlational study included 102 infertile couples attending the Koosar Educational and Therapeutic Center in Urmia, selected through convenience sampling. Data collection tools comprised a demographic questionnaire, Marital Conflict Questionnaire, Sexual Intimacy Questionnaire, and the Perceived Self-Communication Questionnaire, which were completed by the participants in the form of self-reports. Data were analyzed using SPSS software version 16 with descriptive and inferential statistics.
ResultsThe mean and standard deviation scores for marital conflicts, perceived self-communication, and sexual intimacy were 55.56 ± 11.22, 70.01 ± 8.62, and 104.16 ± 9.55, respectively. The results indicated significant correlations between perceived self-communication and sexual intimacy (r = 0.5498, P<0.01), marital conflicts and perceived self-communication (r = -0.61, P<0.01), and marital conflicts and sexual intimacy (r = -0.51, P<0.01). Additionally, a statistically significant relationship was observed between the duration of infertility and the three variables, marital conflicts, perceived self-communication, and sexual intimacy (P<0.05).
ConclusionThe study's findings revealed a significant negative relationship between marital conflicts and perceived self-communication, as well as between marital conflicts and sexual intimacy. These results can be a base for making strategies to reduce marital conflicts in the etiology, design of therapeutic interventions, and improvement of relationships among couples facing infertility. Considering that infertile couples require more psychological counseling and support, efforts should focus on establishing constructive therapeutic relationships, providing awareness and clarity for precise problem recognition, offering appropriate solutions to overcome these challenges, and ensuring clear psychological support.
Keywords: Couple Therapy, Infertility, Intimacy, Marital Conflicts, Marital Communication, Sexual Satisfaction -
پیش زمینه و هدف
افسردگی یکی از مشکلات روانی شایع در بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش است و می تواند بر کیفیت زندگی و روند بهبودی آن ها تاثیرگذار باشد. درمان های روان درمانی مختلفی برای کاهش افسردگی در این بیماران استفاده می شود. این مطالعه باهدف تعیین تاثیر معنادرمانی گروهی مبتنی بر مکتب فرانکل بر افسردگی بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش انجام شد.
مواد و روش کاراین مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه پژوهش کلیه بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش مراجعه کننده به بیمارستان امید شهر ارومیه در سال 1401 بودند. از بیماران بستری و سرپایی 50 بیمار مبتلابه سرطان دستگاه گوارش را که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند. سپس بیماران انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در مطالعه حاضر پرسشنامه ی جمعیت شناختی و پرسشنامه ی افسردگی بک بود. تمامی جلسات به صورت آنلاین و با استفاده از نرم افزار قرار برگزار شد. گروه مداخله به طور تصادفی به دو گروه 12 و 13 نفره تقسیم شد. برای افراد هر دو گروه مداخله 10 جلسه و هر جلسه 90-60 دقیقه و به مدت دو هفته معنادرمانی گروهی مبتنی بر مکتب فرانکل برگزار شد. اعضای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای از طرف محقق دریافت نکردند. پرسشنامه افسردگی بک قبل، 4 و 30 روز پس از پایان مداخله توسط شرکت کنندگان هر دو گروه تکمیل شدند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هامیانگین نمره ی افسردگی در گروه مداخله در مقطع اول، دوم و سوم به ترتیب 24/7 ± 78/22، 832/3 ± 28/10 و 73/3 ± 17/11 و در گروه کنترل به ترتیب 485/7 ± 37/20، 543/6 ± 42/21 و 67/6 ± 47/20 بود. با توجه به نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری اختلاف میانگین نمره افسردگی در سه مقطع اول، دوم و سوم اندازه گیری بین دو گروه مداخله و کنترل معنی دار بوده است که نشان دهنده تاثیر مداخله بر روی میانگین نمره افسردگی است (003/0=P).
بحث و نتیجه گیریاین نتایج نشان می دهد که معنادرمانی مبتنی بر مکتب فرانکل می تواند بهبودی در افسردگی بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش را تسهیل کند.
کلید واژگان: سرطان, افسردگی, مکتب فرانکل, معنادرمانیBackground & AimsDepression is one of the common psychological problems in the patients with gastrointestinal cancer and can affect their quality of life and recovery process. Various psychotherapy treatments are used to reduce depression in these patients. This study aimed to determine the effect of group logotherapy based on the Frankel's logotherapy School on depression in the patients with gastrointestinal cancer.
Materials & MethodsThis study was a semi-experimental research with a pre-test-post-test design. The research population was all the patients with gastrointestinal cancer referred to Omid Hospital in Urmia, Iran. Among the inpatients and outpatients, 50 patients with gastrointestinal cancer who met the inclusion criteria were selected using convenience sampling. Then the patients were allocated to control and intervention groups randomly. The data collection tool in the current study was a demographic questionnaire and Beck's depression questionnaire. All meetings were held online using the Ghara software. The intervention group was randomly divided into two groups of 12 and 13 people. Ten sessions, each lasting 60-90 minutes, were held for two weeks of group logotherapy based on the Frankel's School for the patients in the intervention groups. The control group members did not receive any intervention. Beck Depression Questionnaire was completed by the participants of both groups before and at 4th and 30th days after the end of the intervention. The results were analyzed using SPSS version 22 software.
ResultsThe mean score of depression in the intervention group in the first, second, and third stages were 22.78 ± 7.24, 10.28 ± 3.832, and 11.17 ± 3.73, respectively; however, in the control group, they were 20.37 ± 7.485, 21.42 ± 6.543, and 20.47 ± 6.67, respectively. According to the results of the repeated measures analysis of variance, the mean difference between depression scores in the first, second, and third phases were statistically significant, indicating the intervention's effect on the mean depression score (P=0.003).
ConclusionThese results show that logotherapy based on the Frankel School can facilitate recovery of depression in patients with gastrointestinal cancer.
Keywords: Cancer, Depression, Frankel School, Logotherapyancer -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هشتاد و یکم شماره 1 (پیاپی 264، فروردین 1402)، صص 58 -67زمینه و هدف
با توجه به شیوع بالای مشکلات روانپزشکی، در این مطالعه برآن شدیم تا ارتباط شدت افسردگی، اضطراب و استرس با نتایج اسکن هسته ای پرفیوژن قلبی را در بیماران مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه بررسی کنیم.
روش بررسیدر این مطالعه مقطعی-تحلیلی، 163 نفر از بیمارانی که از فروردین تا تیر 1400 جهت انجام اسکن هسته ای به مرکز آموزشی-درمانی بیمارستان امام خمینی ارومیه ارجاع داده شدند، با استفاده از پرسشنامه DASS-21 از نظر میزان ابتلا به افسردگی، اضطراب و استرس موردبررسی قرار گرفتند. درنهایت، داده های به دست آمده با استفاده از SPSS software, version 20 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) موردتجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هاطبق نتایج به دست آمده، میانگین سنی بیماران 54/11±78/54 سال بود که 73% از آنها زن بودند. درحالت کلی، شیوع افسردگی، اضطراب و استرس بالا بوده و به ترتیب 4/72%، 3/80% و5/59% به دست آمد. اگرچه، این شیوع در بیماران با گزارش منفی ایسکمی بیشتر و به ترتیب 2/73%، 7/78% و 3/58% ارزیابی شد، با این حال، تفاوت معناداری با گروهی که نتیجه اسکن قلبی آنها مثبت بود، یافت نشد. همچنین، همبستگی مثبت ضعیفی بین شدت افسردگی، اضطراب و استرس با شدت ایسکمی قلبی در بیماران مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که بسیاری از افراد مشکوک به بیماری ایسکمی قلبی که به مرکز اسکن هسته ای ارجاع داده شدند، درگیر اختلالات روانشناختی بودند و نتیجه اسکن هسته ای آنها منفی گزارش شد (9/77%). بنابراین درنظرگرفتن احتمال اختلالات روانشناختی با تظاهرات بالینی تقلیدکننده قلبی-عروقی و متعاقبا پیگیری های روانپزشکی مربوطه می تواند در این دسته از بیماران مانع از تحمیل هزینه های اضافی جهت اقدامات تشخیصی و درمانی مانند اسکن پرفیوژن قلبی شود.
کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, بیماری ایسکمی قلبی, تصویربرداری پرفیوژن میوکاردی, مقیاس های رتبه بندی وضعیت روانپزشکی, استرسBackgroundSome negative psychological factors such as depression, anxiety, and stress have been identified as serious risk factors for the final adverse outcome of ischemic heart disease. Given the high prevalence of psychiatric disorders, in this study, we aimed to determine the relationship between the severity of depression, anxiety, and stress, with nuclear scan results in patients referred to Imam Khomeini Hospital in Urmia.
MethodsIn this cross-sectional-analytical study, 163 patients with the possibility of ischemic heart disease from various clinics and medical centers referred to Imam Khomeini Hospital in Urmia for nuclear heart scanning from April to July 1400, were assessed by the DASS-21 questionnaire in terms of depression, anxiety, and stress scores. Finally, the data obtained from the DASS-21 questionnaire, nuclear scan, and demographic characteristics were analyzed with SPSS20 software.
ResultsAccording to the results, the mean age of the patients was 54.78±11.54 years, 73% of whom were women. The prevalence of depression, anxiety, and stress was high (72.4, 80.3, and 59.5%, respectively). Although the prevalence of depression, anxiety, and stress in patients with a negative report of ischemia was higher and evaluated as 73.2, 78.7, and 58.3% respectively, there was not a significant difference with the subjects whose heart scan results were positive (P>0.05). Moreover, a weak positive correlation was observed between the severity of depression, anxiety, and stress with the severity of cardiac ischemia in study patients.
ConclusionThe results of this study revealed that the depressive, anxiety, and stress symptoms in patients before a cardiac nuclear scan are often moderate to mild. Likewise, among the different demographic characteristics of patients, only gender played an important role in these disorders. Regardless of the negative nuclear scan results in most patients (77.9%), the prevalence of these psychological symptoms in the studied patients was high. Therefore, considering the possibility of psychological disorders with clinical manifestations mimicking cardiovascular can prevent additional costs for diagnostic and therapeutic procedures in these patients.
Keywords: anxiety, depression, ischemic heart disease, myocardial perfusion imaging, psychiatric status rating scales, stress -
پیش زمینه و هدف
در حال حاضر افسردگی به عنوان بیماری قرن شناخته می شود که در کل دنیا و ایران یکی از شایع ترین اختلالات روانی است. از طرفی دیگر به علت عدم مراجعه بسیاری از بیماران به پزشک و بالابودن هزینه های درمان، این بیماری در حال فراگیر شدن است. از همین رو، نیاز به روش های درمانی مناسب ازجمله استفاده از اپلیکیشن های گوشی های همراه جهت پیشگیری و بهبود افسردگی از ملزومات هر جامعه است. بنابراین، این پژوهش باهدف تعیین تاثیر استفاده از اپلیکیشن گوشی هوشمند (یارا) بر اضطراب در بیماران افسرده انجام گرفت.
مواد و روش کاراین مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بر روی 64 بیمار از بین بیماران افسرده مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان رازی ارومیه و کلینیک روان پزشکی بیمارستان شهید مدنی خوی در سال 1400-1401 انجام شد. 64 نفر از بیماران با روش در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و مداخله تخصیص داده شدند. مداخله از طریق استفاده از اپلیکیشن گوشی هوشمند (یارا) به مدت سه ماه انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی اضطراب اشپیلبرگ، قبل و بعد از مداخله گردآوری شدند. داده در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته ها:
نتایج نشان داد که استفاده از اپلیکیشن گوشی هوشمند (یارا) بر اضطراب بیماران افسرده تاثیر مثبت و معنی داری دارد (001/0=P)، به این صورت که استفاده از اپلیکیشن گوشی هوشمند (یارا) منجر به کاهش اضطراب بیماران افسرده می شود.
بحث و نتیجه گیری:
استفاده از اپلیکیشن یارا به عنوان یک فن آوری دیجیتال یک راه حل مناسب برای بهبود اضطراب بیماران دچار افسردگی تلقی می شوند، به این صورت که فناوری گوشی های هوشمند یک فرصت برای تبدیل تلفن های موبایل به دستگاه هایی است که می تواند خدمات سلامت روان را، مقرون به صرفه ارایه دهد در این راستا، استفاده از اپلیکیشن گوشی هوشمند (یارا) می تواند به کاهش اضطراب در افراد مستعد افسردگی و مبتلا به آن، کمک نماید. همچنین شناخت تاثیرات این اپلیکیشن می تواند راهگشای به کارگیری آن در درمان آسیب های روانی باشد.
کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, اپلیکیشن, گوشی هوشمندBackground & AimCurrently, depression is known as the disease of the century, which is one of the most common mental disorders in the whole world and Iran. On the other hand, since many patients do not seek medical assistance and the cost of treatment is high, this disease is spreading. Therefore, the need for appropriate treatment methods, including smartphone applications to prevent and improve depression, is one of the necessities of every society. Thus, this research was conducted to determine how the smartphone application (Yara) affects anxiety in depressed patients.
Materials & MethodsThis semi-experimental study with a pretest and posttest design and with a control group was conducted on 64 patients with depression referred to the psychiatry clinic of Razi Hospital, Urmia and the psychiatry clinic of Shahid Madani Hospital, Khoi in 2021-2022. Sixty-four patients were selected using the convenience method and randomly assigned to two control and intervention groups. The intervention was conducted using the smartphone application (Yara) for three months. Data were collected using the Spielberg anxiety questionnaire before and after the intervention. Data were analyzed in SPSS version 22 using descriptive and analytical statistics.
ResultsThe results showed that the use of the smartphone application (Yara) has a positive and significant effect on the anxiety of depressed patients (P=0.001), so the use of the smartphone application (Yara) leads to reduction of the anxiety of depressed patients.
ConclusionUsing the Yara application as a kind of digital technology is considered a suitable solution to improve the anxiety of the patients suffering from depression. In this way, smartphone technology is an opportunity to transform mobile phones into devices that can provide affordable mental health services. In this regard, using the smartphone application (Yara) can help reduce anxiety in people prone to depression and suffering from it. Also, knowing the effects of this application can open the gate to using this technology in treating mental disorders.
Keywords: Depression, anxiety, Yara application -
پیش زمینه و هدف
پذیرش نقش پدری یکی از پیچیده ترین فرآیندهای روان شناختی هست که مستلزم تغییرات شخصی و خانوادگی بسیار است. بااین وجود برای این دوران گذار پر چالش تعریف جامعی وجود ندارد؛ پیشینه حلقه اجتماعی، خانوادگی هر فرد بیشترین تاثیر را در قبول هویت پدری و ایفای نقش پدری می گذارد. در طول سال ها محققان بیشتر توجه خود را به مادران و بررسی جنبه های مختلف نقش مادری و نحوه ی ایفای آن معطوف ساخته و پدران مورد غفلت قرارگرفته اند و ابزار زیادی جهت سنجش دل بستگی پدر و جنین وجود ندارد. یکی از ابزارهای موجود نسخه تعدیل شده بررسی دل بستگی پدر و جنین کرانلی و ویور است؛ اما روایی و پایایی نسخه فارسی در منابع اطلاعاتی یافت نمی شود. لذا این مطالعه باهدف ترجمه و استانداردسازی نسخه فارسی پرسشنامه دل بستگی پدر و جنین کرانلی و ویور در شهر ارومیه انجام شد.
مواد و روش کارنسخه اصلی پرسشنامه سنجش دل بستگی پدر و جنین کرانلی و ویور در یک مطالعه اکتشافی طی 3 مرحله ترجمه و نسخه نهایی فارسی تهیه شد. جهت بررسی روایی صوری و محتوایی از نظرات کارشناسان و از ضریب توافق کاپا استفاده شد. جهت تعیین پایایی نسخه فارسی، به روش نمونه گیری خوشه ای، 100 پدر در انتظار فرزند انتخاب شدند و آزمون - باز آزمون در نمونه ها انجام شد. درنهایت داده های به دست آمده بر اساس نرم افزار آماری spss 16 و آلفای کرونباخ و شاخص همبستگی درون خوشه ای و روش تحلیل اکتشافی مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت.
نتایجسازگاری درونی حیطه های پنج گانه پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ بین 768/0 تا 874/0 به دست آمد. مقادیر پایایی با شاخص همبستگی درون خوشه ای بین 623/0 تا 777/0 بود. همبستگی بین پنج حیطه بر اساس ضریب همبستگی اسپیرمن مطلوب بود.
نتیجه گیری:
نسخه ترجمه شده فارسی پرسشنامه دل بستگی پدر و جنین کرانلی و ویور با 24 آیتم و در پنج حیطه مختلف از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و به عنوان ابزاری جهت ارزیابی و ارزشیابی دل بستگی پدر و جنین در کلیه مراکز بهداشتی و درمانی کاربرد دارد.
کلید واژگان: پرسشنامه دل بستگی پدر و جنین, استانداردسازی پرسشنامه, روایی و پایاییBackground & AimsAccepting the paternal role is one of the most complex psychological processes that requires numerous personal and family changes. However, there is no comprehensive definition for this challenging transition period, and family background has the greatest impact on accepting paternal identity and playing the role of father. Over the years, researchers have focused more on mothers and examining the various aspects of motherhood and how it is played. They are neglected and there are not many tools to measure paternal fetal attachment. One of the tools available is a modified version of Cranley and Weaver paternal fetal attachment, but the Persian version is not valid and reliable in information sources. Therefore, this study was conducted to translate and standardize the Persian version of the Cranley and Weaver paternal fetal attachment questionnaire in Urmia.
Materials & MethodsThe original version of the measure of paternal fetal attachment in a cross-sectional study was translated in three stages. A final version in Persian was provided. Experts' opinions and the Kappa agreement coefficient were used to examine the face and content validity. To determine the reliability of the Persian version, by random sampling, 100fathers were selected and a test-retest was administered. Finally, the data were analyzed using SPSS 16 software, Cronbach's alpha, intracluster correlation coefficient, and multi factors analysis.
ResultsThe internal consistency of the five domains of the questionnaire obtained using Cronbach's alpha was between 0.768 and 0.874. The reliability values were within the cluster correlationindex between 0.623 and 0.777. The correlation between the five domains was favorable on the basis of Spearman correlation coefficient.
ConclusionThe Persian version of the measure of process of Cranley and Weaver paternal fetal attachment with 24 items and in five different areas has a good validity and reliability as a tool for evaluating the paternal attachment in all health care centers.
Keywords: paternal fetal Attachment Questionnaire, Translation, validation -
پیش زمینه و هدف
حاملگی درعین حال که تجربه ای شیرین در زندگی زنان است، با وقوع از دست دادن بارداری می تواند داستان غمناکی شود که حدود یک چهارم بارداری ها را در بر می گیرد. یکی از مواردی که می تواند تاثیر محافظتی برای این والدین به خصوص مادران داشته باشد وجود شبکه حمایتی قوی از جانب خانواده می باشد. مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر مشاوره حمایتی فردی بر حمایت اجتماعی درک شده در مادران با بارداری ازدست رفته انجام شد.
روش کاراین کارآزمایی بالینی در سال 1397 روی 100 مادر با بارداری ازدست رفته، با نمونه گیری در دسترس و تخصیص تصادفی به روش بلوکه بندی انجام شد. زنان گروه مداخله 4 جلسه مشاوره و گروه کنترل مراقبت های معمول را دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک و حمایت اجتماعی مقیاس خانواده در 2 مرحله (پیش آزمون و پس آزمون) جمع آوری و با نرم افزار SPSS-22 و آزمون های آماری کای دو، تست دقیق فیشر، تی زوج و تی مستقل با سطح معنی داری 05/0 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد تفاوت معنادار آماری در مشخصات جمعیت شناختی و مامایی واحدهای پژوهش به غیراز داشتن فرزند زنده (039/0P=) و شغل همسر (016/0P=) بین دو گروه کنترل و مداخله وجود نداشت. میانگین نمرات حمایت اجتماعی در گروه مداخله (73/2±88/10) و گروه کنترل (89/2±28/10) ازنظر آماری در زمان شروع مداخله تفاوت معناداری نداشت (28/0=P). پس از مداخله، میانگین نمرات حمایت اجتماعی در گروه مداخله (38/1±40/16) و گروه کنترل (82/2±56/10) بود. این تفاوت ازنظر آماری معنادار بود (001/0>P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر مشاوره حمایتی فردی در زنان با بارداری ازدست رفته موجب افزایش درک حمایت اجتماعی و تسهیل فرآیند سازگاری می شود.
کلید واژگان: مشاوره حمایتی, حمایت اجتماعی, از دست دادن بارداریBackground & AimsPregnancy is sweet experience in a womanchr('39')s life; however, a pregnancy loss can be a fatal story. About a quarter of all pregnancies end in miscarriage. One of the most beneficial things that can have a protective effect on these parents, especially mothers, is the existence of a strong support network from the family. The aim of this study was to determine the effect of individual advocacy counseling on the perceived social support from the family in mothers with pregnancy loss.
Materials & MethodsThis quasi-experimental study with control group was conducted in 2018 in Urmia. A total of 100 women with pregnancy loss participated in the study. Sampling was done via randomization manner by blocking method. The intervention group received 4 sessions of educational support intervention while the control group received the usual care. Data were collected using demographic information and social support for family scale in two stages (pre-test and post-test) and analyzed by SPSS-22 software and statistical tests with significance level of 0.05.
ResultsThe participants in two groups were well matched except for having a live child (p=0.03). The mean social support scores in the intervention and control group were 10.88 ± 2.73 and 10.28±2.89, respectively. This difference was not statistically significant (p=0.28) at start of the intervention. After intervention, the mean scores in the intervention and control group were 16.4±1.38 and 10.56±2.82, respectively which was statistically significant (p<0.001).
ConclusionIndividual advocacy counseling in women with pregnancy loss will increase their understanding from social support, and this can facilitate the process of adaptation in these mothers.
Keywords: Supportive counseling, pregnancy Loss, social support, randomized controlled trial -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و پنجم شماره 3 (پیاپی 107، امرداد و شهریور 1399)، صص 31 -43زمینه و هدف
مشاوره سوگ در والدینی که دچار از دست دادن بارداری شده اند، می تواند به ایجاد احساس حمایت و امنیت در بروز احساسات دردناک و هموار شدن مسیر تکمیل فرآیند سوگ منجر شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر اصول واردن بر شدت سوگ مادران با بارداری از دست رفته انجام شد.
مواد و روش هااین کارآزمایی بالینی، در سال 1397 روی 100 مادر که بارداری خود را از دست داده بودند، در شهر ارومیه انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس و تقسیم به دو گروه مداخله و کنترل با تخصیص تصادفی به روش بلوکه بندی انجام شد. گروه مداخله 6 جلسه مشاوره فردی بر اساس اصول مشاوره واردن دریافت کردند. برای گروه کنترل مراقبت های معمول اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه سوگ از دست دادن بارداری بود که در دو مرحله به صورت پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار 22-SPSS و آزمون های آماری کای دو، تست دقیق فیشر، تی زوجی، تی مستقل و کوواریانس با سطح معنی داری کمتر از 0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته هامیانگین نمرات کل پرسشنامه سوگ از دست دادن بارداری و همه ابعاد آن در هر دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله تفاوت آماری معنی داری نداشت. اما بعد از مداخله، در گروه مداخله به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود و نسبت به نمرات پیش آزمون گروه مداخله نیز کاهش معنی داری داشته است.
نتیجه گیریمداخله مبتنی بر اصول واردن در مادران با بارداری از دست رفته زودرس و دیررس موجب کاهش شدت سوگ و بهبودی سریع تر علایم آن می شود و می تواند به تسهیل فرآیند سازگاری در این مادران کمک نماید.
کلید واژگان: مشاوره, سوگ, از دست دادن بارداری, اصول واردنBackground and AimGrief counseling in the parents with pregnancy loss can lead to feelings of support and security when experiencing painful feelings and can pave the way for completing the grief process. The present study aimed to determine the effect of an intervention based on Warden's principles on the severity of grief in the mothers with pregnancy loss.
Material and MethodsIn this clinical trial we used availability sampling method and 100 mothers who had lost their pregnancy in Urmia in 2018 were entered into the study. The participants were divided into intervention and control groups by randomized block design. The intervention group attended 6 sessions of intervention based on Warden's counseling principles and the control group received usual care. Data were collected using Perinatal Grief Scale in two stages (pre-test and post-test) and were introduced into SPSS-22 software. Chi-square, Fisher exact test, paired t-test and independent t-test were used for data analysis. Significance level was considered less than 0.05.
ResultsThere were no significant differences between the two groups in regard to the mean scores of total Perinatal Grief Scale and all of its different aspects before intervention. But the results of the Post-test of the intervention group revealed a significantly lower score compared to the scores of the control group and also pretest scores of the intervention group.
ConclusionIntervention based on Warden's counseling principles in women with early and late pregnancy loss reduces the severity of mourning and relieves its symptoms more rapidly and can facilitate the process of adjustment in these mothers.
Keywords: Counseling, Grief, Pregnancy loss, Warden's principles -
پیش زمینه و هدف
دانشجویان در طی دوره تحصیل با رویدادهای مختلف و استرس های روان شناختی قابل ملاحظه ای روبرو می شوند. استرس می تواند باعث ایجاد افسردگی، اضطراب و عملکرد تحصیلی ضعیف شود. مطالعات نشان می دهد که عوامل فردی, روان شناختی, شخصیتی, اجتماعی و خانوادگی می تواند باعث ایجاد استرس, افسردگی و اضطراب شود. هدف این مطالعه تعیین نقش سطوح سازگاری اجتماعی و عاطفی بر میزان علایم استرس, افسردگی و اضطراب در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه می باشد.
روش کاربرای انجام این مطالعه توصیفی_تحلیلی 394 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1397 انتخاب شدند. این دانشجویان پرسشنامه های سازگاری اجتماعی و عاطفی بل و مقیاس 21 سوالی افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون یومن ویتنی و کروسکال-والیس) تحلیل شد (SPSS24).
یافته ها:
نتایج مطالعه نشان داد که 68/45درصد، 03/52درصد و 49/49درصد دانشجویان موردمطالعه به ترتیب درجات مختلفی از علایم افسردگی، اضطراب و استرس را تجربه می کنند. همچنین مشخص شد که سطوح مختلف سازگاری اجتماعی و عاطفی به طور معنی داری علایم افسردگی، اضطراب و استرس را تحت تاثیر قرار می دهد (P=0/000).
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که تعداد قابل ملاحظه ای از دانشجویان موردمطالعه علایم افسردگی، اضطراب و استرس را تجربه می کنند و سطوح مختلف سازگاری اجتماعی و عاطفی به عنوان فاکتورهای تاثیرگذار در علایم فوق می باشند. به نظر می رسد باید توجهات ویژه ای جهت بهبود سلامت روانی و سازگاری دانشجویان مبذول داشت.
کلید واژگان: سازگاری, افسردگی, اضطراب, استرسBackground & AimsUniversity students face significant psychological stress and adverse life events throughout their student career. Depression, anxiety, and poor academic performance can be due to stress. Studies have revealed that individual, psychological, social, personality, and familial factors influence depression, anxiety, and stress symptoms. The aim of the present study was to determine the role of social and emotional adjustment on depression, anxiety, and stress symptoms among the students of Urmia University of Medical Sciences.
Materials & MethodsIn this descriptive-analytical study, 394 students were selected through the convenient sampling method from Urmia University of Medical Sciences in 2018. They completed the Bell Social and Emotional Adjustment Scale and DASS_21. Data were analyzed through descriptive and inferential (Kruskal-Wallis and Mann–Whitney U tests) statistical methods (SPSS 24).
ResultsThe findings revealed that%45.68, %52.03, and%49.49 of the students experienced different degrees of depression, anxiety, and stress symptoms, respectively. Also, in this study, different levels of social and emotional adjustment significantly influenced depression, anxiety, and stress symptoms in the students (p= 0.000).
ConclusionAccording to the results, it can be concluded that a remarkable number of the students express depression, anxiety, and stress symptoms and it is clarified that social and emotional adjustment are effective factors in depression, anxiety, and stress symptoms. It seems that special attention should be given to improve mental health in the students.
Keywords: Adjustment, Depression, Anxiety, Stress -
پیش زمینه و هدفیکی از ابعاد مهم سلامتی، سلامت روان است. انسان ها در طول زندگی برای مقابله با فشارهای روانی از یک سری مکانیسم های دفاعی استفاده می کنند. دفاع ها نقش مهمی در سلامت روان ایفا می کنند. هر اختلال روانی با مکانیسم های دفاعی غیر انطباقی مشخصی همراه است. در این پژوهش به بررسی رابطه سلامت روان با مکانیسم های دفاعی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه پرداخته شده است.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی از نوع همبستگی می باشد که بر روی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شده است.189 نفر از دانشجویان که با نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شده بودند پرسشنامه مکانیسم های دفاعی (40 - DSQ) و پرسشنامه سلامت روانی (28 - GHQ) را تکمیل نموده و داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل و آزمون محاسبه ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هاسلامت روان و ابعاد آن با مکانیسم دفاعی رشدنیافته رابطه معنیداری در سطح خطای یک درصد دارد (01/0>P) به طوری که افرادی که از سلامت روان پایینتری برخوردارند، بیشتر از مکانیسم دفاعی رشدنیافته استفاده می کنند. در مورد زیر مقیاس نشانههای بدنی میتوان گفت با اطمینان 95 درصد ارتباط ضعیف و معکوسی با مکانیسم دفاعی روانآزرده دارد (01/0>p).بحث و نتیجه گیریدرجاتی از اختلال در حیطه های مختلف سلامت روان در دانشجویان موردمطالعه وجود دارد و استفاده از مکانیسم های دفاعی رشدنیافته تاثیر منفی بر سلامت روان آن ها دارد. ارزیابی سلامت روان دانشجویان و انجام مداخلات درمانی و آموزشی مناسب ضروری می باشد.کلید واژگان: سلامت روان, مکانیسم های دفاعی, دانشجویانBackground & AimsOne of the important dimension of health is mental health. Men in order to confront stresses, have used defense mechanisms for life-long. Defenses play an important role in mental health. Each mental disturbance relates with a given maladaptive defense mechanism. In this study the relation between the mental health and defense mechanisms of the bachelor students of Urmia University of Medical sciences has been assessed.Methods & MaterialsIn this descriptive study 189 bachelor students of UMSU were chosen by randomized cluster sampling and completed defense mechanisms questionnaire (DSQ40) and mental health questionnaire (GHQ28). The data’s were analyzed by descriptive statistics and Independent t test and Pearson’s coefficient correlation.ResultsIt was revealed that mental health and its dimensions have a statically significant Relation with immature defense mechanisms, in which people who have a lower level of mental health use much more immature defense mechanisms than the others. It was shown that somatic symptom with a 95% confidence level had a weak and opposite correlation with neurotic defense mechanisms (p <0.01).ConclusionThere are degrees of disturbances in different dimensions of mental health in these students and use of immature defense mechanism has a negative effect on their mental health. Evaluation of students’ mental health and appropriate medical and educational intervention is necessary.Keywords: Mental health, defense mechanisms, students
-
پیش زمینه و هدفچاقی یکی از مهم ترین بیماری هاست که رشد فزاینده داشته و باعث مشکلات جسمی و روانی مختلف می گردد. در مطالعات متعدد ارتباط بین چاقی و افسردگی مورد بحث است. این مطالعه جهت بررسی این ارتباط در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر ارومیه صورت گرفت.مواد و روش کاراین مطالعه مقطعی روی 637 زن با محدوده سنی 65-16 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ارومیه انجام گرفت. قد، وزن و BMI آن ها محاسبه گردید و در پرسشنامه ثبت شد. جهت بررسی علائم افسردگی از پرسشنامه بک استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS16 و آزمون های Independent sample T-test، ، Chi-square test Log linear و ANOVA test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح آماری کم تر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هادر جمعیت موردمطالعه با افزایش BMI نمره افسردگی به طور معنی دار افزایش یافته است (015/0، P = 096/0r=). همچنین همبستگی بین سن و نمره افسردگی برابر 115/0 و ازنظر آماری معنی دار بود (004/0 P =). میانگین نمره افسردگی در گروه زنان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با زنان با BMI نرمال و پایین بالاتر بود و این تفاوت ازنظر آماری معنی دار بود (001/0 P =).بحث و نتیجه گیریبا افزایش نمایه توده بدنی افسردگی به طور معنی داری افزایش می یابد. مطالعات بیشتری در مورد رابطه چاقی و افسردگی در زنان و نیز عوامل احتمالی مرتبط با آن، مانند شغل، رضایت آن ها از ظاهر بدن، زندگی بی تحرک و وضعیت خانوادگی و اجتماعی و همچنین آموزش کافی جهت بالا بردن آگاهی زنان از عوارضی که چاقی و اضافه وزن در پی دارند توصیه می شود.کلید واژگان: چاقی, اضافه وزن, افسردگی, زنان, ارومیهBackground and AimsObesity is one of the most important diseases with rising prevalence that causes different kinds of physical and psychiatric health problems .The relationship between obesity and depression is controversial. We designed this study to evaluate the possible relationship in women referring to health centers of Urmia city.Materials and MethodsIn a descriptive study 637 women aged 16-65 years old referring to health centers of Urmia city were enrolled and entered to the study. Body weight, height and body mass index (BMI) of all participants were measured. Individual information were recorded in a questionnaire. Depressive symptoms assessed by Beck depression inventory (BDI). The data were analyzed by independent sample T-test, Chi-square, Log linear and ANOVA tests using SPSS version 16. The level of statistical significance was settled as pResultsAmong all study subjects depression score increased as in the same line with BMI (Pv =0.015 r=0.096). Also there was a positive correlation between age and depression (r=0.115, PV= 0.004). The mean of depression score in overweight and obese women was significantly higher than normal weight and lean women (PV =0.001).ConclusionDepression score increased with increased BMI in women. We suggest to future researchers to conduct studies about the relationship between obesity and depression in women and also possible involvement of factors such as job, self-satisfaction of the body appearance, sedentary life, and also their familial and social status. Adequate training is also suggested to raise women awareness of the complications of obesity and overweight.Keywords: Obesity, Overweight, Depression, women, Urmia
-
زمینه و هدفتحول در طی سال های اولیه زندگی بسیار مهم و متفاوت از تحول در دوره های بعدی است و چگونگی آن، وضعیت فرد را در طول چرخه زندگی تحت تاثیر قرار می دهد. سه حوزه مهم در تحول کودک شناخته شده است: جسمی، هیجانی- اجتماعی، و زبانی- شناختی. هدف از این پژوهش تعیین سطح تحول مهارت های هیجانی- اجتماعی کودکان 4 - 1 ساله مهدکودک های شهر تهران بود.روشبرای انجام این پژوهش زمینه یابی- تحولی، 138 کودک 4 - 1 ساله (68 دختر و 70 پسر) از شش مهدکودک مناطق مختلف تهران در سال 1392 به طور تصادفی انتخاب شدند. وضعیت تحول مهارت های هیجانی- اجتماعی این کودکان بر اساس مصاحبه با مادران و مربیان و مشاهده کودکان، در جدول تحول مهارت های هیجانی- اجتماعی مشخص شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی، آزمون تک نمونه ای کالموگروف- اسمیرنف و t تک نمونه ای استفاده شد.یافته هانتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد میانگین نمرات مهارت های هیجانی- اجتماعی کودکان 2 - 1 ساله به طور معناداری پایین تر از میانگین نمرات ملاک است (001/0p<). میانگین نمرات مهارت های هیجانی- اجتماعی کودکان 3- 2 ساله و 4-3 ساله در حد میانگین نمرات ملاک است (به ترتیب 94/0>P و 89/0>P).نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت تحول مهارت های هیجانی- اجتماعی کودکان 2-1 ساله کم تر مورد توجه واقع شده است و به نظر می رسد عوامل فرهنگی، اجتماعی، و آموزشی نقش مهمی در این زمینه داشته باشند.کلید واژگان: مهارت های هیجانی اجتماعی, تحول, مهدکودکBackground andPurposeDevelopment in first years of life is very important and different from later years and has major effect on future life. Three domains of early child development have been recognized in healthy life course: physical, social-emotional, and linguistic-cognitive. The purpose of this research was to determine social-emotional skills development of children aged 1-4 years in Tehran kindergartens.MethodFor this research survey-developmental research, 138 children aged 1-4 years (boy 70, girl 68) were randomly selected from six kindergartens of different areas in Tehran.
The development of social-emotional skills of these children based on interviews with mothers and teachers and observation of children was identified in the chart of development of social-emotional skills. Data was analyzed by using of descriptive statistical methods, Kolmogorov-Smirnov single-sample test and single-sample t-test.ResultsResults indicated that there was significant difference between social emotional skills score of 1-2 years old children and the criterion scores but this difference is not significant in other groups.ConclusionAccording to the results of this study, it can be said that the development of social-emotional skills of 1-2 year old children has been less attention and it seems that cultural-social-educational factors play an important role in this ignore.Keywords: Social–emotional skills, development, kindergarte -
پیش زمینه و هدفسلامت روانی یکی از ابعاد مهم سلامتی است. مطالعات نشان داده اند که عوامل فردی، شخصیتی، اجتماعی، خانوادگی... سلامت روانی را تحت تاثیر قرار می دهند. در این پژوهش به بررسی رابطه یکی از ویژگی های شخصیتی (کمال گرایی) با سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه پرداخته شده است.مواد و روش هابرای انجام این مطالعه ی توصیفی، 189 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه که با نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شده بودند پرسشنامه های سلامت روان و کمال گرایی را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد 8/45 درصد دانشجویان دارای درجات متفاوتی از اختلال در سلامت روان می باشند. 1.1درصد دانشجویان در نشانه های بدنی، 0.5درصد در اضطراب و بی خوابی و 3.2درصد در افسردگی، اختلال شدید داشتند. همچنین رابطه معنی دار (01/0 P <) بین کمال گرایی و سلامت روان وجود دارد.بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت کمال گرایی یکی از عوامل پیش بینی کننده سلامت روان می باشد و استفاده از روش های روان شناختی جهت تعدیل آن نقش موثری در ارتقاء سلامت روانی افراد خواهد داشت.کلید واژگان: کمال گرایی, سلامت روانی, دانشجویانBackground and AimsMental Health is one of the Important Dimentions of Health. Studies have revealed that individual, personality, social, Familial and Factors Influence Mental Health. In this study the Relationship between perfectionism and Mental Health in urmia university of Medical sciences students was conducted.
Material andMethodsIn this descriptive study 190 student selected by cluster Random sampling and they Completed Mental Health and perfectionism questionnaires. Data was Analyzed through Descriptive statistical Methods and pearson Correlation coefficient.ResultsThe Finding Revealed 45.8% of students have different Degrees of Mental Health problem.1.1% of students in somatic symptom, 0.5% in anxiety and insomnia and 3.2% in depression have sever disorder. There is significant Relation between Perfectionism and Mental Health.ConclusionAccording to the Results, it can be said perfectionism is one of the predictive Factor of Mental Health and psychological Interventions For its Modification have effective Role in Improving of Individuals Mental Health.Keywords: Perfectionism, Mental Health, students -
پیش زمینه و هدفاگر چه الکتروشوک یکی از روش های درمانی سریع و موثر می باشد اما عوارض شناختی موجب محدودیت استفاده از آن شده و تاثیر اساسی بر روی پذیرش درمان دارد. در این میان نقش آموزشی و حمایتی پرستاران را نباید نادیده گرفت. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر مداخلات حمایتی-آموزشی پرستاری بر وضعیت شناختی بیماران تحت درمان با الکتروشوک درمانی در مرکز آموزشی درمانی رازی ارومیه انجام شد.مواد و روش کاراین مطالعه شبه تجربی بر روی 102 نفر از بیماران بستری تحت درمان با الکتروشوک، انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (51 نفر) و کنترل (51 نفر) تخصیص یافتند. مداخلات شامل دو بخش آموزش بیماران و مداخلات حمایتی بود. مدت زمان ارائه مداخلات از زمان توصیه به دریافت الکتروشوک تا پایان جلسه ششم بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و معاینه مختصر وضعیت شناختی استفاده شد. وضعیت شناختی بیماران در هر دو گروه کنترل و مداخله در فاصله زمانی 15، 30، 60 دقیقه و 24 ساعت بعد از اولین، سومین و ششمین شوک ارزیابی گردید. داده ها با کمک ویرایش شانزدهم نرم افزارSPSS و با استفاده از آزمون های کای دو، تی تست و آزمون اندازه های تکراری مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت.یافته هاوضعیت شناختی بیماران بعد از سومین شوک(048/0P=) و ششمین شوک (01/0P=) اختلاف معنی داری را بین گروه مداخله و کنترل نشان داد، به طوری که وضعیت شناختی در گروه مداخله بهتر از گروه کنترل بود، اما بعداز شوک اول تفاوت آماری بین دو گروه معنی دار نبود (065/0P=).بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات حمایتی آموزشی پرستاری بر وضعیت شناختی بیماران دریافت کننده الکتروشوک موثر بوده است. پرستاران با اجرای برنامه های آموزشی و حمایت از بیمار موجب دستیابی به نتایج مثبت در زمینه کاهش عوارض درمانی خواهند شد.کلید واژگان: مداخلات حمایتی, مداخلات آموزشی, وضعیت شناختی, الکتروشوک درمانی, بیماری روانی, پرستارBackground and AimsAlthough Electroconvulsive Therapy is one of effective and fast therapeutic methods, but its cognitive adverse effects often cause patients to reject it, thus, it can limit its widespread use. This study assessed the effect of supportive-educative nursing interventions on cognitive status of patients treated with Electroconvulsive Therapy, at Razi Psychiatric Hospital, Urmia, Iran.
Material andMethodsThis quasi-experimental study was conducted on 102 inpatients (N=102) who had been receiving electroconvulsive therapy. The patients were selected through the convenience sampling and randomly assigned to intervention (N=51) and control (N=51) groups. Interventions consisted of two parts, educational and supportive. These interventions started right after the patients and their psychiatrists agreement on treatment, and it continued after the 6th session. Demographic questionnaire and Mini Mental Status Exam (MMSE) were used to collect the data. Cognitive statuses of the patients were examined at 15, 30, 60 minutes and 24 hours after delivering the electric charge in 1st, 3rd and 6th sessions. The data were analyzed via SPSS v.16, using chi-square, t-test and repeated measures test.ResultsCognitive status of the patients in intervention group after 3rd (P=0.045) and 6th (P=0.01) sessions were better compared to the control group, although the results after 1st session did not significantly differ between two groups (P=0.065).ConclusionSupportive-educative nursing interventions may have some benefits on cognitive status of patients treated with electro convulsive therapy. Nurses could achieve better patient care by reducing cognitive adverse effects via conducting educational and supportive programs.Keywords: Supportive interventions, educational interventions, cognitive status, electroconvulsive therapy, psychiatric disorder, nurse -
پیش زمینه و هدفامروزه، سوءمصرف مواد و وابستگی به آن، رو به افزایش بوده و تمامی جنبه های فردی و اجتماعی زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. سوءمصرف مواد معمولا با سایر اختلالات روانی مانند اختلالات خلقی، اضطرابی و سایکوتیک همراه می باشد. هدف اصلی این پژوهش، تعیین فراوانی اختلالات روانی در سوءمصرف کنندگان مواد، بستری شده طی سال 1390 در بیمارستان روان پزشکی ارومیه بوده است.مواد و روش هابرای انجام این مطالعه توصیفی_مقطعی 170 معتاد بستری در بخش روان پزشکی، موردبررسی قرار گرفتند و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک و مصاحبه روان پزشکی جمع آوری شد. برای ارائه یافته ها از روش های آمار توصیفی استفاده شد.
یافته ها3/85 درصد نمونه ها، مرد و 7/14 درصد زن بودند. بیشترین گروه سنی (2/73 درصد) مربوط به 40-21 سال بود، 1/44 درصد مطلقه و 9/32 درصد متاهل بودند. اکثرا دارای تحصیلات راهنمایی و دبیرستان (1/64 درصد) و 5/56 درصد بیکار بودند. 3/52 درصد سوءمصرف همزمان چند نوع ماده را گزارش کرده اند. شایع ترین اختلال روانی همراه، اختلالات سایکوتیک (8/61 درصد) و سپس اختلالات خلقی (3/15 درصد) بوده است. 57 درصد نیز دارای اختلال شخصیت گروه B بودند.بحث و نتیجه گیریهمبودی اختلالات روانی با سوءمصرف مواد، پدیده شایعی بوده و توجه به این مسئله جهت افزایش موفقیت در درمان اعتیاد و همچنین اختلال روانی همراه ضروری می باشد.
کلید واژگان: سوءمصرف مواد, همبودی, اختلالات روانیBackground and AimsNowadays substance abuse is increasing and, it affects all aspects of individual and social life negatively. Substance abuse usually associated with other psychiatric disorders such as psychotic, mood and anxiety disorders. The main purpose of this research was to determine the frequency of mental disorders in substance-abusing inpatients in Urmia psychiatric center in 1390.Materials and Methods170 inpatients participated in this descriptive cross-sectional research. All of them had substance abuse or dependency. The data gathered by using a demographic characteristic questionnaire and by psychiatric interviewing with participants. Descriptive statistical methods were used.Results85/3 % of patients were male, and 14/7 % were female. The most common age-group was 21-40 years old(73/2 %). 44/1% were divorced and 32/9% were married. 64/1% had secondary and high school education, and 56/5% were jobless. 52/3% reported abusing of multi-substance. 61/8% had psychotic disorders, 15/3% had mood disorders and 57% had personality disorders(group B).ConclusionComorbidity of mental disorders and substance abuse is common. It should be noted the correct diagnosis of these disorders is really important for successful treatment of dependency and mental disorder.Keywords: comorbidity, substance abuse, mental disorders -
پیش زمینه و هدفامروزه کیفیت زندگی به عنوان یک شاخص مهم جهت ارزیابی وضعیت سلامت، پیشرفت و توسعه یک جامعه محسوب می شود، بنابراین ارتقاء کیفیت زندگی در سطح جامعه و ارزیابی عوامل فردی و اجتماعی موثر بر آن یکی از وظایف مهم دولت و مسئولین امور اجتماعی محسوب می شود. یک گروه از اقشار آسیب پذیر جامعه زنان سرپرست خانوار می باشند که به دلیل شرایط ویژه زندگی و مواجهه با استرس های متعدد، سلامت جسمی و روانی آنان در معرض خطر می باشد. در این مطالعه با هدف شناخت عوامل موثر بر ابعاد مختلف سلامت به بررسی ارتباط بین سر سختی روان شناختی با کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار شاغل می پردازیم.مواد و روش کاردر این مطالعه همبستگی 97 نفر از زنان سرپرست خانوار شاغل در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان آذربایجان غربی، پرسشنامه های کیفیت زندگی و سر سختی را تکمیل نموده و اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هابین سرسختی روان شناختی با کیفیت زندگی در ابعاد روانی، اجتماعی، محیطی ارتباط معنی دار وجود دارد. (01/0> (P ولی با بعد جسمانی کیفیت زندگی ارتباط معنی دار یافت نشد.بحث و نتیجه گیریبا توجه به ارتباط بین سرسختی و کیفیت زندگی این ویژگی روان شناختی می تواند به عنوان یک عامل پیش بینی کننده سطح کیفیت زندگی به حساب آید، لذا با تعیین میزان آن به ویژه در افرادی که با استرس های بیشتری مواجهند می توان کسانی که آسیب پذیری بیشتری داشته و سلامت و کیفیت زندگی آن ها در معرض خطر بیشتری می باشد را شناسایی و مورد حمایت و اقدامات پیشگیرانه لازم قرار داد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, سر سختی, زنان سرپرست خانوارBackground & Amis: Nowadays quality of life is known as an important determinant in the evaluation of health situation، and communities’ development. Therefore، study of Individual needs، and the social factors influencing quality of life is one of the responsibilities of caretaker managers. The single-parent women are one of the vulnerable groups that tolerate multiple stresses due to their special life condition. This study tries to assess the relationship between quality of life and hardiness in these women.Materials and MethodsIn this correlation study، 97 caretaker employed women filled quality of life and psychological hardiness questionnaires. The data were analyzed through Pearson`s correlation coefficient.ResultsThe finding revealed significant relation between Psychological Hardiness and 3 domains of life quality (psychological، social، and environmental) (p<0/01) but the relationship was not significantly meaningful in physical domain (p=0/1).ConclusionAccording to the results، Psychological Hardiness can be considered as one of the predictors in determining level of the quality of life. Therefore it seems that special attention should be given to the women with low Psychological Hardiness.Keywords: Quality of life, Psychological Hardiness, caretaker employed women -
پیش زمینه و هدف
رشد و تحول در طی سال های اولیه زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و بهداشت روانی فرد را در طول زندگی تحت تاثیر قرار می دهد. برخی از کودکان دارای مشکلاتی در تحول هیجانی - رفتاری می باشند که بازشناسی این مشکلات و مداخله به موقع می تواند اثرات مثبت و مفیدی داشته و از بروز اختلالات جدی پیشگیری کند.
این مطالعه با هدف بررسی مشکلات تحول هیجانی - اجتماعی کودکان خردسال شهر تهران انجام شده است.
مواد وروشبرای انجام این مطالعه توصیفی در ابتدا 238 کودک 6-1 ساله از شش مهد کودک مناطق مختلف شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شد، سپس وضعیت تحول مهارت های هیجانی – اجتماعی این کودکان از طریق مشاهده آن ها و مصاحبه با مادران و مربیان در جدول تحول مهارت های هیجانی – اجتماعی مشخص شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش های آمار توصیفی استفاده شد.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که تعداد قابل ملاحظه ای از کودکان 2-1 ساله این مطالعه به طور برجسته ای در تحول مهارت های هیجانی – اجتماعی مشکل داشتند و مهارت های شناخت توانایی های خود، توانایی تحمل ناکامی و تشخیص تفاوت بین خود و دیگران در کودکان سنین بالاتر ضعیف بود.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت تحول مهارت های هیجانی – اجتماعی کودکان 2-1 ساله و جنبه های خاصی از این مهارت ها در سنین بالاتر کمتر مورد توجه واقع شده است. به نظر می رسد عوامل فرهنگی – اجتماعی – آموزشی نقش مهمی در این زمینه داشته باشد.
کلید واژگان: مهارت های هیجانی - اجتماعی, مهد کودک, کودکان 6, 1 ساله, عوامل فرهنگی - اجتماعی -
پیش زمینه و هدفیکی از عوامل موثر بر سلامت روانی رفتاری کودکان، سبک فرزند پروری والدین می باشد.چندین عامل بر سبک های فرزند پروری تاثیر می گذارد مانند فرهنگ، عوامل اجتماعی اقتصادی، و رضایت زناشویی. در این مطالعه ما به بررسی رابطه بین رضایت زناشویی و سبک فرزند پروری پرداخته ایم.مواد و روش کاردر این مطالعه همبستگی، 90 نفر از مادران در مهد کودک های شهر تهران، پرسش نامه های فرزند پروری و رضایت زناشویی را تکمیل نمودند و اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد بین رضایت زناشویی و سبک فرزند پروری مستبدانه رابطه معکوس معنی دار وجود دارد ولی بین سبک اقتدار منطقی و رضایت زناشویی رابطه معنی دار یافت نشد (09/0 > p).بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه با فرضیه های بازتابی و جبرانی همسو می باشد. از یک سو ارتباط بین رضایت زناشویی و سبک فرزند پروری وجود دارد (فرضیه بازتابی) و از سوی دیگر رضایت زناشویی پایین به صورت جبرانی منجر به سبک فرزند پروری مثبت می شود.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, روابط زناشویی, سبک های فرزند پروریBackground and AimsOne of the important factors that is effective on children's mental behavioral health is parenting style. Several factors influence parenting style such as culture, socioeconomic factors, and marital relationship. In this study we assessed the relationship between marital satisfaction and parenting styles.Materials and MethodsIn this correlation study marital satisfaction and parenting styles questionnaires were filled by 90 mothers of children in Tehran kindergartens. The data were analyzed through Pearson's correlation coefficient.ResultsThe finding revealed significant reverse relation between authoritarian style and marital satisfaction (p< 0.09). There was no significant relation between authoritative style and marital satisfaction.ConclusionThe results were concurrent with spillover and compensatory hypotheses which showed there was relation between marital satisfactions leading to the positive parenting styles. -
زمینه و هدفاختلالات خلفی یک دسته مهم از اختلالات روانی می باشند. علت این اختلالات اغلب چند عاملی است و به نظر می رسد عوامل زیستی، روانی، اجتماعی و وراثتی در ایجاد این اختلالات نقش داشته باشند. برای شناسایی عوامل ژنتیک مرتبط با اختلالات خلقی، در این مطالعه وضعیت گروه های خونی (ABO) و Rh در بیماران مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی نوع یک بررسی شده است.روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی است به این ترتیب که با بیمارانی که به صورت Sequential با تشخیص اولیه اختلال دو قطبی نوع یک از مرداد 1382 تا مهر 1383 در بیمارستان امام حسین (ع) بستر شده بودند مصاحبه بالینی انجام شد و پس از اخذ رضایت نامه کتبی بیمارانی که بر اساس معیارهای IV-DSM تشخیص اختلال خلقی دو نوع یک داشتند وارد مطالعه شدند و پس از تعیین گروه های خونی و RH بیماران، فراوانی انواع گروه های خونی (O,AB,B,A) و RH با جمعیت عمومی مقایسه شد.یافته هامجموعا 162بیمار با اختلال خلقی دو قطبی نوع یک شامل 69 نفر (42.6%) مرد و 93 نفر (57.4%) زن مورد ارزیابی قرار گرفتند. تفاوت آماری معنی داری در گروه های خونی و RH بین بیماران مذکور با جمعیت عمومی وجود نداشت که این تفاوت مستقل از جنسیت و سن شروع بیماری بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد تلاش برای یافتن یک ارتباط ژنتیکی خاص در اختلال خلقی نتیجه بخش نبوده، توجه به مدل های پلی ژنی با Linkage analysis در لوکوس های مختلف در شناخت بیشتر عوامل ژنتیکی این اختلال کمک خواهد کرد.
کلید واژگان: اختلال خلقی دو قطبی نوع یک, گروه خونی, ژنتیک
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.