به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محبوبه کفایی عطریان

  • فاطمه سادات ایزدی اونجی*، محبوبه کفایی عطریان، سید جلال هاشمی

    زمینه و هدف:

     مشارکت به معنای ایفای نقش از طریق اظهار نظر، پیشنهاد، تصمیم گیری و قبول مسئولیت در زمینه فعالیت های سازمان، انتخاب، نوع کار، بهبود و توسعه کار و توزیع دستاوردهای حاصله است و استفاده از خدمات برخط سلامت می تواند بر ارتقای سطح درک افراد از سلامتی تاثیر بگذارد. هدف این مطالعه تعیین همبستگی مشارکت اجتماعی با توانایی استفاده از خدمات برخط سلامت در میان سالان شهر کاشان در سال 1399بود.

    روش بررسی:

     این مطالعه مقطعی در افراد میان سال مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهر کاشان در سال 1399-1400 انجام گرفت. از پرسش نامه مشارکت اجتماعی و پرسش نامه محقق ساخته توانایی استفاده از خدمات برخط سلامت استفاده شد. جهت تحلیل داده ها، آزمون های کای اسکوئر و دقیق فیشر، تی مستقل، آنووا و همبستگی پیرسون به کار رفت.

    یافته ها :

    از 280 نفر میان سال شرکت کننده در مطالعه بیشتر افراد زن (55/0 درصد) و متاهل (86/8 درصد) بودند. میانگین مشارکت اجتماعی افراد میان سال 57/21±43/8 در مقیاس 14 تا 70 بود که در حد متوسط است. میانگین توانایی استفاده از خدمات برخط سلامت برای افراد میان سال 20/16±73/65 در مقیاس 20 الی 100 بود. مشارکت اجتماعی با توانایی استفاده از خدمات برخط سلامت (0/024=P=0/14, r) و نگرش به تکنولوژی (0/001>P=0/26, r) در افراد میان سال همبستگی مثبت و معنی دار آماری داشت. بین مشارکت اجتماعی با سن و سابقه کاری همبستگی معنی دار وجود نداشت (0/05<P).

    نتیجه گیری:

     مشارکت اجتماعی در افراد میان سال با توانایی استفاده از خدمات بر خط سلامت همبستگی دارد. این همبستگی می تواند راهنمای مداخلات برای سیاست گذاران نظام سلامت باشد تا به ارتقای سطح سلامت و افزایش مشارکت اجتماعی میان سالان کمک کنند.

    کلید واژگان: میان سال, مشارکت اجتماعی, خدمات سلامت
    Fatemeh Sadat Izadi-Avanji*, Mahboobeh Kafaei-Atrian, Seied Jalal Hashemi
    Background and Objectives

    Social participation involves playing a role by expressing opinions, making decisions, and accepting responsibilities in society. The use of online health services can promote people’s perception of health. This study aims to determine the relationship of social participation with the ability to use online health services in middle-aged people of Kashan, Iran.

    Methods

    This is a cross-sectional study that was conducted on 280 middle-aged people referred to comprehensive health service centers in Kashan City in 2020-2021. A social participation questionnaire and a researcher-made questionnaire of the ability to use online health services were used for data collection. chi-square and Fisher’s exact test, independent t-test, analysis of variance, and Pearson correlation test were used.

    Results

    Of 280 participants, 154(55%) were female and 243(86.8%) were married. The mean score of social participation was 43.8±57.21 (on a scale from 14 to 70), indicating a moderate level. The mean score of ability to use online health services was 65.73±16.20 (on a scale from 20 to 100). Social participation had a positive significant correlation with the ability to use online health services (r=0.14, P=0.024) and attitude towards technology (r=0.26, P<0.001). There was no significant difference in social participation based on age and work experience (P>0.05).

    Conclusion

    Social participation of middle-aged people in Kashan City is correlated with their ability to use online health services. This result can help the health system policymakers in designing educational programs for maintaining or improving the health and social participation of middle-aged people in society.

    Keywords: Middle aged, Social participation, Health services
  • فاطمه سادات ایزدی اونجی، محبوبه کفایی عطریان، جلال هاشمی دمنه
    مقدمه

     کیفیت زندگی به درک افراد از موقعیت خود از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی می‌کنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت‌های‌شان اشاره دارد. استفاده از خدمات برخط سلامت می‌تواند بر ارتقای سطح درک افراد از سلامتی تاثیرگذار باشد. هدف از این مطالعه، تعیین وضعیت کیفیت زندگی و همبستگی آن با دریافت خدمات برخط سلامت در میان‌سالان شهر کاشان در سال 1399 بود.

    شیوه‌ی مطالعه: 

    مطالعه‌ی حاضر از نوع مقطعی است که در افراد میان‌سال تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت شهری انجام شد. تعداد 293 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. جمع‌آوری داده‌‌ها با پرسش‌نامه‌های توانایی استفاده از خدمات بر خط سلامت و کیفیت زندگی انجام شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون‌های Chi Square، Fisher's exact test، Independent samples t-test، ANOVA، ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون خطی انجام شد.

    یافته‌ها: 

    میانگین سنی 293 شرکت‌کننده، 6/99 ± 47/5 با دامنه‌ی 60-40 سال بود. میانگین سابقه‌ی کاری 8/01 ± 23/11 و میانگین استفاده از اینترنت در هفته، 20/29 ± 26/2 ساعت و کیفیت زندگی 70/3 درصد شرکت‌کنندگان در حد متوسط بود. تحلیل رگرسیون خطی نشان داد توانایی استفاده از خدمات بر خط سلامت پیش‌بینی‌کننده (0/363 =  β و 0/001 > p value) و تبیین ‌کننده‌ی 14 درصد واریانس کیفیت زندگی بود (0/001 > p value).‌

    نتیجه‌گیری:

     توانایی استفاده از خدمات برخط سلامت با کیفیت زندگی افراد میان‌سال جامعه مرتبط است. لذا جهت بهبود کیفیت زندگی افراد میان‌سال جامعه، مداخلات لازم برای افزایش استفاده از خدمات برخط سلامت توصیه می‌شود.

    کلید واژگان: میان سال, کیفیت زندگی, خدمات برخط سلامت
    Fatemeh Sadat Izadi-Avanji, Mahboobeh Kafaei-Atrian, Jalal Hashemi-Demne
    Background

    Quality of life refers to people's understanding of their position in terms of culture, value system in which they live, goals, expectations, standards and priorities. The use of online health services can affect the improvement of people's understanding of health. The purpose of this study was to determine quality-of-life and its correlation with receiving online health services among middle-aged people in Kashan in 2019.

    Methods

    This is a cross-sectional study that was conducted on middle-aged people in health centers. The samples were 293 people who were randomly selected. Data collection was done with questionnaires on the ability to use health services and quality-of-life. Data analysis was done with Chi-square, Fisher's Exact tests, Independent samples t-test, ANOVA, Pearson's correlation coefficient and linear regression tests.

    Results

    The average age of 293 participantswas 47.5 ± 6.99 with a range of 40-60 years. The average work experience was 23.11 ± 8.01 and the average use of the Internet per week was 26.2 ± 20.29 hours. The quality-of-life of 70.3 percent of the participants was average. Linear regression analysis showed that the ability to use services on the health line was predictive (β = 0.363 and p value < 0.001) and explained 14% of the variance of quality of life (p value < 0.001).

    Conclusion

    The ability to use online health services is related to the quality of life of middle-aged people. Therefore, in order to improve the quality of life of middle-aged people in the society, necessary interventions are recommended to increase the use of online health services.

    Keywords: Middle age, Quality of life, Online health services
  • محمد افشار، محبوبه کفایی عطریان*، زهره سادات، زهرا اهنگریان
    مقدمه و هدف

    برای دست یابی به کنترل قند خون در دیابت از هموگلوبین گلیکوزیله استفاده می شود و تبعیت از درمان میزان انجام رفتار درمانی فرد است. این مطالعه با هدف تعیین عومل موثر بر ابعاد تبعیت از درمان و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی آران و بیدگل در سال1400-1399  انجام شد.

    مواد و روش ها

    این یک مطالعه توصیفی- تحلیلی در بیماران مبتلا به دیابت شناسایی شده و مراجعه کننده به درمانگاه های بهداشت شهر آران و بیدگل در سال 1400 -1399 بود. از پرسشنامه تبعیت از درمان مدانلو و جدیدترین میزان HbA1c موجود درپرونده بیمار طی سه ماه اخیر استفاده شد. پرسشنامه توسط شرکت کننده و در افراد کم سواد با مصاحبه تکمیل گردید. از آزمون رگرسیون خطی چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 75/10±04/60  و میانگین مدت درمان 81/6±46/9  سال بود. تعداد زنان 258 (67 درصد) ، افراد متاهل 302(4/78 درصد) ، شاغل 234 (8/60 درصد)، مبتلا به دیابت نوع2 381(99درصد) نفر از جمعیت مورد مطالعه بود. طبق آزمون رگرسیون چندگانه بازای هر واحد افزایش مشارکت در درمان 088/0، تلفیق 038/0 و چسبیدن به درمان 156/0، از مقدار هموگلوبین گلیکوزیله کاسته می شود. همچنین بازای هر واحدافزایش تعهد به درمان 056/0 و هر واحد تدبیر در اجرا 089/0 بر مقدار هموگلوبین گلیکوزیله افزوده می شود. مقدار R2 برابر 0.683 و مقدار P<0.001 بود.

    نتیجه گیری

    میزان هموگلوبین گلیکوزیله با میزان تبعیت از درمان همبستگی منفی و معنادار دارد. با توجه به بهبود سطح هموگلوبین گلیکوزیله در اثر تبعیت بهتر از درمان مداخلات ارتقایی برای افزایش تبعیت از درمان در این بیماران پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: دیابت, تبعیت از درمان, هموگلوبین گلیکوزیله
    Mohammad Afshar, Mahboobeh Kafaei-Atrian*, Zohreh Sadat, Zahra Ahangarian
    Introduction

    Glycosylated hemoglobin is used to achieve glycemic control in diabetes, and adherence to treatment is the amount of behavioral therapy performed by an individual. This study aimed to determine effective factors on treatment adherence dimensions and glycosylated hemoglobin in diabetic patients at Aran and Bidgol in 2019.

    Methods

    This was a descriptive-analytical study on diabetic patients referred to Aran and Bidgol health centers from 2019 to 2020. Data were collected through the Madanlu treatment adherence questionnaire and measuring the latest HbA1c level in the patient’s file during the last three months. Literate patients completed the questionnaire, and the illiterate ones were interviewed. Data were analyzed using multiple regression tests and the Pearson correlation coefficient.

    Results

    The mean age of participants was 60.04±10.75 and the duration of treatment was 9.46±6.81 years. The number (%) was 258(67%) for women, 302(78.4%) for married, 234(60.8%) for employed, 381(99%) for type 2 diabetes. According to the multiple regression test, the amount of glycosylated hemoglobin decreases for each unit of increasing participation in treatment by 0.088, combination by 0.038 and adherence to treatment by 0.156. Also, the value of glycosylated hemoglobin is increases 0.056 for each unit of increasing in commitment to treatment and 0.089 for each unit of tact in execution. R2 was 0.683 and P <0.001.

    Conclusion

    Glycosylated hemoglobin level has a negative and significant correlation with treatment adherence rate. Due to the improvement of glycosylated hemoglobin levels as a result of better adherence to treatment, promotional interventions are recommended to increase adherence to treatment.

    Keywords: Adherence to treatment, Diabetes, Glycosylated hemoglobin
  • فاطمه عباس زاده، سعیده نصیری، محبوبه کفایی عطریان، ناهید سرافزار، اعظم باقری
    افزایش اخیر در چاقی شکمی کودکان نشان می دهد که باید شاخص های تن سنجی کودکان و نوجوانان به عنوان یک گام به سوی مدیریت وضعیت خطر بیماری های قلبی عروقی در دراز مدت، بررسی شود. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین نسبت دور کمر به قد با فشارخون در دختران نوجوان مدارس شهرکاشان انجام گرفت. این مطالعه به روش مقطعی در نوجوانان مدارس شهر کاشان در سال1392 انجام گرفت. 1046 دانش آموز دختر19-11 سال در این مطالعه شرکت کردند. قد، دورکمر، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک واحدهای مورد پژوهش اندازه گیری شد. نسبت دور کمر به قد(WHtR) از تقسیم دور کمر به قد و چاقی شکمی به صورت WHtR بیشتر از 0/5 تعریف شد. کلیه واحد های مورد پژوهش که در نوبت اول به پر فشاری خونی مبتلا بودند، مجددا« در ویزیت دیگری (نوبت دوم )فشار خون آنها اندازه گیری شد و اگر در نوبت دوم هم فشارخون بالا بود، فشارخون آنها در ویزیت دیگر (نوبت سوم ) مجددا» اندازه گیری شد و میانگین سه فشار خون اندازه گیری شده به عنوان فشار خون واحدهای مورد پژوهش در نظر گرفته شد فشارخون بالا و پیش فشارخونی مطابق با صدک های ویژه سن- جنسیت و قدارائه شده توسط چهارمین گزارش تشخیص، ارزیابی و درمان پرفشاری کودکان و نوجوانان تعریف شد. میزان شیوع پیش فشاری خون و پرفشار خونی به ترتیب 6/8% و 7/3% بدست آمد و24/6 درصد از دختران دانش آموز مورد بررسی دارای نسبت دور کمر به قد بیشتر از0/5 بودند. آزمون آماری ANOVA بین میانگین فشارخون سیستول و دیاستول با نسبت دور کمر به قد ارتباط آماری مثبتی را نشان داد)001/0(P<؛ بطوریکه با افزایش نسبت دور کمر به قد، میانگین فشارخون سیستول ودیاستول افزایش می یابد. نتایج مطالعه نشان داد که بین میانگین فشارخون سیستول ودیاستول با نسبت دور کمر به قد در نوجوانان دخترارتباط وجود دارد وچاقی شکمی با افزایش خطر ابتلا به پرفشار خونی همراه است.
    کلید واژگان: دور کمر, قد, پرفشار خونی, نوجوان
    Fatemeh Abbaszadeh, Saeideh Nasiri, Mahboobeh Kafaei Atrian, Nahid Sarafraz, Bagheri Azam
    Objective(s)
    Recent increases in pediatric abdominal obesity suggest that children and adolescents should be assessed anthropometrically as a step toward managing their long-term cardiovascular risk status. This study was conducted to investigate the relationship between waist-to-height ratio and blood pressure in adolescent girls in Kashan, Iran.
    Methods
    This was a cross-sectional study. A sample of 1046 girls aged 11-19 years participated in the study and their height, waist circumference, systolic blood pressure (SBP) and diastolic blood pressure (DBP) were measured. Waist-to-height ratio was calculated by dividing the waist to height. Abdominal obesity was defined WHtR > 0.5. Blood pressure in all girls who had high blood pressure in the first visit, again was measured in second visit and if their blood pressure was high in the second visit, again their blood pressure was measured in other visit (third time) and the average of the three blood pressure was considered as their established blood pressure. Hypertension and prehypertension was defined according to percentiles of age- sex and height presented by the fourth report on the diagnosis, evaluation and treatment of hypertension of children and adolescents. The findings were analyzed using descriptive and analytical statistics by of spss16 software.
    Results
    The prevalence of prehypertension and hypertension were 6.8% and 7.3% respectively and 24.6 percent of participants had waist-to-height ratio greater than 0.5. ANOVA test showed positive relation between the mean of systolic-diastolic blood pressure and waist-to-height ratio (p
    Conclusion
    The results of study showed that there was relationship between the mean of systolic and diastolic blood pressure and waist-to-height ratio among adolescents and abdominal obesity was associated with increasing risk of hypertension.
    Keywords: waist, height, hypertension, adolescent
  • محبوبه کفایی عطریان، سعیده نصیری، ناهید سرافراز، فاطمه عباس زاده، محمد اصغری جعفرآبادی
    مقدمه
    رشد شیرخوار در شش ماهه اول زندگی حداکثر سرعت خود را دارد و رشد غیر طبیعی ممکن است بازتاب وجود یک بیماری مزمن، تغذیه ناکافی و نامناسب و سایر مشکلات تغذیه ای، اجتماعی- روانی و حتی تکاملی باشد.
    هدف
    تعیین ارتباط در آغوش گرفتن شیرخوار با شاخص های رشد در مراجعین درمانگاه های کاشان هدف این مطالعه بود.
    روش کار
    این تحقیق یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد 94 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان کاشان وارد مطالعه شدند. ابزار کار، پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای بود که با مصاحبه حضوری تکمیل شد. اطلاعات با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی (آزمون های تی، پیرسون و مجذور کای) تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    میانگین سنی مادران 83/6±98/27 سال بود. میانگین وزن زمان تولد نوزادان 133/427±500/3272 گرم، قد زمان تولد 022/3± 280/49 سانتی متر و دور سر هنگام تولد نوزادان 371/2±928/34 سانتی متر بود. مدت بغل کردن نوزاد توسط مادر بین صفر تا پنج ساعت در روز و به طور میانگین 845/0± 55/4 و مدت بغل کردن نوزاد توسط سایر اعضای خانواده یک تا پنج ساعت و به طور میانگین 223/1 ± 910/4 ساعت بود. آزمون تی مستقل نشان داد که بین بغل کردن نوزاد توسط مادر و اطرافیان در مجموع، با شاخص های رشد نوزاد در دو، چهار و شش ماهگی ارتباط معنی دار آماری وجود ندارد(05/0
    نتیجه گیری
    اگرچه در این تحقیق ارتباط معنی داری بین تماس پوستی و شاخص های رشد شیرخوار به دست نیامد اما با توجه به نتایج متناقض در تحقیقات مشابه مطالعات مداخله ای با حجم نمونه بیشتر پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: نوزاد, رشد و تکامل, مراقبت از نوزاد, تماس
    Mahboobeh Kafaei Atrian, Saeideh Nasiri, Nahid Sarafraz, Fatemeh Abbaszadeh, Mohammad Asghari Jafarabadi
    Introduction
    In the first 6 months of life, infant growth had maximum of its speed but abnormality growth may reflect on a chronic disease, inadequate nutrition or may be depend on another complications such as dietary, psychosocial development
    Objective
    The goal of this study was to investigate relationship of In-Arms holding a baby during breast feeding and growth rate in Kashan health centers
    Methods
    This study was a descriptive correlational design. 94 mothers entered in study who reffered to Kashan health center. A questionnaire developed by the researcher was tool that was completed by interview. Data were analyzed by descriptive and inferential statistical tests (t-test, Pearson, chi-square test
    Results
    Mean maternal age was 27.980 (6.836±). The mean birth weight was 3272.5 (427.133±), mean of height 49.280(3.022±) and mean of head circumference was 34.928(2.371±). Time of infant In-Arms Holding by mother was between zero to five hours a day and average time was 4/55 (845/0 ±). Time of In-Arms Holding for other family members and relations was 1 to 5 hours and mean time of In-Arms Holding was 4/910 (223/1 ±). T-test showed that there arent significant relationship between In-Arms Holding baby by the mother and friends and indices of growth in 2, 4 and 6 months(p>0.05).
    Conclusion
    in this study relationship between skin to skin contacts of neonatal growth rate was irrelevant, but due to conflicting results on similar studies, interventional studies with the higher sample size are recommended.
    Keywords: Infant, growth, development, Infant Care, Touch
  • زهره سادات، محبوبه کفایی عطریان، ملیحه سرویه، ناهید سرافراز، فاطمه عباس زاده، محمد اصغری جعفرآبادی، طاهره دهداری
    مقدمه
    دیسمنوره اولیه، قاعدگی دردناک در غیاب بیماری های لگنی است و در سنین باروری زنان شایع است.
    هدف
    هدف این مطالعه تعیین اثر فشار بر نقطه ششم طحالی بر تسکین دیسمنوره اولیه است.
    روش کار
    در این کارآزمایی بالینی، دانشجویان دارای دیسمنوره اولیه مقیم خوابگاه طی سه مرحله بررسی شدند. در سیکل اول شدت درد بدون مداخله ارزیابی شد. واحدهای پژوهش با استفاده از بلوکهای تصادفی با نسبت تخصیص 1:1 بر اساس شدت درد به دو گروه درمان (نقطه ششم طحالی) و کنترل (نقطه بی اثر) تقسیم شدند. در سیکل دوم و سوم فشار توسط واحدهای پژوهش اعمال شد. شدت درد قبل و بعد از مداخله با مقیاس آنالوگ بصری مورد مقایسه گرفت. واحدهای پژوهش، شخص تقسیم کننده گروه ها و آنالیز کننده اطلاعات از گروه های مطالعه بی اطلاع بودند. در انتها اطلاعات 30 دانشجو در گروه درمان و 32 دانشجو در گروه کنترل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه شدت درد گروه های مداخله و کنترل آزمونهای تی، مجذور کای، من ویتنی مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج
    شدت درد تا 3 ساعت پس از اعمال فشار بر نقطه ششم طحالی (004/ 0 >p) و چهار ساعت پس از اعمال فشار بر نقطه کنترل (p<0.001) نسبت به قبل از مداخله کاهش یافت. قبل و بعد از مداخله تفاوتی بین شدت درد گروه ها مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    از آنجا که شدت درد بعد از مداخله در هر دو گروه کمتر بود، انجام مطالعات بیشتر در این مورد پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: دیسمنوره, طب فشاری, درد, طحال
    Sadat Z., Kafaei Atrian M.*, Sarvieh M., Sarafraz N., Abbaszade F., Asghari Jafarabadi M., Dehdari T
    Introduction
    Primary dysmenorrhea is common in women during reproductive age.
    Objective
    This study aimed to determine the effect of acupressure on sixth spleen point (SP6) on relief of primary dysmenorrhea.
    Methods
    This study is a clinical trial. Students with primary dysmenorrheal living in dormitory were studied during three menstrual cycles. Pain intensity was measured on the first cycle without intervention. Subjects were divided into two parallel groups (pressure on SP6 and placebo groups), using a randomized block design with odds ratio of 1:1 based on the intensity of pain. In the second and third cycles, pressure was exerted by the samples. Pain intensity was compared with the visual analogue scale before and after intervention. Samples, person dividing the groups, data analyzer were blinded to study groups. At the end data related to 30 students in experiment group and 32 students in control group were analyzed. T test, chi-square, Friedman, Mann-Whitney and ordinal regression were used to compare the pain severity in experiment and control groups.
    Results
    Pain severity up to 3 hours after giving pressure on SP6 (p<0.004) and four hours after giving pressure on control point (p<0.001) was decreased compared to before intervention. There was no difference observed pain in groups before and after intervention.
    Conclusion
    Since pain severity was less in both groups after intervention, more studies are recommended.
    Keywords: dysmenorrhea, acupressure, pain, Spleen
  • ندا میرباقر آجرپز*، محبوبه کفایی عطریان
    زمینه و هدف
    بیماران مبتلا به آنژین صدری ناپایدار، بیش از نیمی از موارد بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی را تشکیل می دهند. بستری شدن مجدد بسیاری از این بیماران، ناشی از نداشتن اطلاعات کافی و عدم پیروی از توصیه های پزشکی است که بر کیفیت زندگی این بیماران اثر سویی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش چگونگی مراقبت از خود بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آنژین صدری ناپایدار در بیمارستان شهید بهشتی کاشان در سال 1389 انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی، 80 نفر از بیماران مبتلا به آنژین صدری ناپایدار به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی (SF36) بود. دو جلسه دو ساعته آموزش چهره به چهره برای گروه مداخله اجرا شد. جلسه اول آموزش در زمان بستری بیماران و جلسه دوم آن در زمان ترخیص بیمار با حضور همراه بیمار بود؛ سپس کیفیت زندگی بیماران در هر دو گروه، در دو مرحله قبل از اجرای آموزش و یک ماه پس از اجرای آموزش سنجیده شد و در پایان کیفیت زندگی دو گروه مقایسه گردید. سپس تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS-14 و مداخله های آماری تی زوجی و مستقل انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین دو گروه در ابعاد سلامتی عمومی، سلامت جسمی، سلامت روانی، فعالیت اجتماعی، محدودیت در فعالیت ها، سرزندگی و نشاط بعد از مداخله وجود دارد (05/0 P≥)، ولی مقایسه دو گروه در ابعاد تغییرات سلامت و درد بدنی تفاوت معنی داری را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    پیگیری مراقبتهای پرستاری و آموزش مراقبت از خود مبتنی بر نیاز بیمار در بیماران مبتلا به آنژین ناپایدار باعث بهبود ارتقای ابعاد کیفیت زندگی در آنها می شود.
    کلید واژگان: مراقبت از خود, کیفیت زندگی, آموزش, آنژین صدری ناپایدار
    Neda Mirbagher Ajorpaz *, Mahboube Kafaei Atrian
    Background And Objective
    Unstable angina (UA) patients account for more than half of hospitalized patients in CCU. Very often, re-hospitalization of these patients is due to lack of enough information and compliance with medical advice, having negative effect on quality of life. Thus, we aimed to determine the effect of self-care education on quality of life in unstable angina patients in Kashan Shahid Behashti hospital in 2010.
    Material And Methods
    This quasi-experimental study was conducted on 80 patients with unstable angina divided randomly into control and intervention group. The instruments were demographic and quality of life questionnaire (SF36), used before and after intervention. For intervention group, we carried out two face-to-face 2-hour sessions. The first session was performed at admission and the second at the time of discharge with the presence patient’s family. Finally, the two groups were compared and analyzed by SPSS 14 version, using paired t test and independent t test.
    Results
    The results in two groups showed that there were significant differences in dimensions including General health, physical health, mental health, social function, limitation in activities, and vitality. (p≤0.05). But the difference was not significant for health changes and body pain.
    Conclusion
    Nurse follow-up and patient-centered self-care education can be useful for improving quality of life in unstable angina patients.
    Keywords: Self, Care, Quality of Life, Education, Unstable Angina
  • زهرا کریمیان، زهره سادات*، معصومه عابدزاده، ناهید سرافراز، محبوبه کفایی عطریان، نصرت بهرامی
    زمینه و هدف
    با توجه به شیوع بالای دیسمنوره و تاثیر بر فعالیت های روزانه فرد و عوارض کمتر داروهای گیاهی نسبت به داروهای شیمیایی، این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر کپسول مفنامیک اسید و کپسول بابونه بر دیسمنوره اولیه انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه که یک کارآزمایی بالینی تصادفی سه سو کور بود بر روی 90 نفر از دانشجویان دختر مبتلا به دیسمنوره اولیه (درد قاعدگی) ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1390 انجام شد. افراد بصورت تصادفی در دو گروه مفنامیک اسید و بابونه قرار گرفتند. 45 نفر بابونه 250 میلی گرم هر 8 ساعت و 45 نفر مفنامیک اسید 250 میلی گرم هر 8 ساعت از 48 ساعت قبل از قاعدگی تا 24 ساعت بعد از آن دریافت کردند. افراد در طی 2 سیکل دارو را دریافت کردند و شدت درد آنها با کمک خط کش درد مک گیل تعیین شد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزارSPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون های آماری کای دو، آزمون t، فیشر و آزمون t زوجی انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که شدت دیسمنوره اولیه در هر گروه درمانی نسبت به قبل از درمان کاهش معنی دار آماری را نشان می دهد (005/0>p) و در مقایسه بین مفنامیک اسید و بابونه میزان تفاوت کاهش شدت درد از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد(05/0>P) یعنی هر دو دارو به یک مقدار درد را کاهش داده اند.
    نتیجه گیری
    مصرف کپسول بابونه میتواند شدت دیسمنوره اولیه را به طور موثری کاهش دهد. لذا با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، استفاده از بابونه در درمان دیسمنوره اولیه زنان توصیه می شود.
    کلید واژگان: بابونه, مفنامیک اسید, دیسمنوره اولیه
    Karimian Z., Sadat Z.*, Abedzadeh M., Sarafraz N., Kafaei Atrian M., Bahrami N
    Background and Objectives
    Regarding to high incidence of dysmenorrhea and influence on daily activities and fewer side effects of herbal medicines than chemical drugs، the aim of this study was to compare the effect of mefenamic acid and matricaria chamomilla (MC) on primary dysmenorrhea.
    Methods
    This triple-blind randomized clinical trial study was done on 90 female students residents in dormitories of Kashan University of Medical Sciences in 2012. The subjects were categorized into two groups randomly. Mefenamic acid capsules (250 mg، every 8 hours) were given to the first group from 48 hours before menstruation until 24 hours after it. The second group received MC capsules made in Barij Essence Factory of Kashan (250 mg، every 8 hours). Severity of dysmenorrhea was measured by McGill ruler. Finally، the data were analyzed by SPSS. The chi-squire، fisher and paired t-test were used. The p-value of less than 0. 05 was considered as statistically significant difference.
    Results
    The result of this study indicated that both chamomilla and mefenamic acid can reduce the severity of pain and hemorrhage (p<0. 05) but there was no significant difference between two groups (p>0. 05).
    Conclusion
    This study showed that matricaria chamomilla is effective in decreasing the severity of primary dysmenorrhea and reducing hemorrhage as well as mefenamic acid.
    Keywords: Matricaria Chamomilla, Mefenamic Acid, Primary Dysmenorrhea
  • زهرا کریمیان، نصرت بهرامی *، ساره سنگی، آلا صابر محمد، فیروزه صفری، محبوبه کفایی عطریان، ناهید سرافراز
    پیش زمینه و هدف
    میگرن سندرم خوش خیم و راجعه ایی با نشانه های اختلال کارکرد عصبی است. پره اکلامپسی نوعی سندرم اختصاصی حاملگی است که یکی از علل اصلی مرگ و میر در مادر و جنین محسوب می شود. این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین پره اکلامپسی با میگرن در دوران بارداری مراجعه کننده به بیمارستان های شهر کاشان در سال 1390 انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش تحلیلی مورد - شاهدی انجام شد. روش نمونه گیری به صورت غیر تصادفی بود. زنان به دو گروه تقسیم شدند: گروه مورد(دارای پره اکلامپسی) 132 نفر و تعداد افراد گروه شاهد(بدون پره اکلامپسی) 132 نفر. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه 3 قسمتی شامل: مشخصات دموگرافیک، مشخصات طبی و مامایی، ارزیابی وجود پره اکلامپسی و وجود سابقه سردرد میگرن بود. P<0.05 معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که میانگین سن بارداری در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب دارای 9/3± 3/36 هفته و 1/2± 9/37 هفته بودند(P<0.001). بعلاوه تعداد مبتلایان به میگرن در گروه مورد(19 نفر) به طور معنی داری بیشتر از تعداد مبتلایان به میگرن در گروه شاهد(6 نفر) بود(P<0.001). این مطالعه نشان داد که نسبت شانس وجود سابقه سردردهای میگرنی در افراد دارای پره اکلامپسی(گروه مورد) 6/3 برابر بیشتر از افراد بدون پره اکلامپسی(گروه شاهد) بود (.(Odds Ratio=3.6; CI= 1.3-5.9
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه، در طی مراقبت های بارداری، با تشخیص زودرس پره اکلامپسی و اقدامات درمانی لازم،می توان از احتمال بروز پره اکلامپسی در حاملگی کاست.
    کلید واژگان: پره اکلامپسی, میگرن, حاملگی
    Zahra Karimian, Nosrat Bahrami *, Sara Sangi, Ala Sabermohammad, Firozeh Safar, Mahbube Kafai Atrian, Nahid Sarafraz
    Background and Aims
    Migraine is a benign syndrome and recurrent with nervous dysfunction symptoms. Preeclampsia is a pregnancy-specific syndrome that it is one of major reasons of mortality in mother and fetus. This study aimed to survey the relationship between preeclampsia in during pregnancy and migraine among women attending to Kashan hospitals in 2011.
    Materials and Methods
    This study was an analytical case-control study. The sampling was done through a non-randomized objective method. The women were divided into two groups، the case group (with preeclampsia)، 132 women and the control group (with preeclampsia) 132 women. The research data collected using demographic feature، medical and midwifery questions، evaluation of preeclampsia and migraine. The p-value of less than 0. 05 was considered significant.
    Results
    According to the findings، the mean of the pregnancy age in the case and the control group were 36. 3± 3. 9 and 37. 9± 2. 1 week (P<0. 001). In addition، there was a significant increase in women with migraine in the case group (19 cases) compared with the control group (6 cases) (P<0. 001). This study showed that Odds Ratio (OR) estimated that there was 3. 6 times more history of migraine among the case group vs. the control group (Odds Ratio=3. 6; CI= 1. 3-5. 9).
    Conclusion
    According to results of this study، early diagnosis of preeclampsia and appropriate treatment during pregnancy can reduce the risk of preeclampsia in pregnancy.
    Keywords: Preeclampsia, Migraine, Pregnancy
  • محبوبه کفایی عطریان، فاطمه عباس زاده، ناهید سرافراز، فاطمه ایزدی اونجی، محمد اصغری جعفر آبادی
    مقدمه و هدف
    خشونت علیه زنان باردار معظل مهمی است که می تواند تهدید کننده سلامت مادر و جنین باشد. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی خشونت خانوادگی علیه زنان باردار انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی 143 نفر از زنانی که پس از زایمان به مرکز بهداشت مراجعه نموده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه گیری در بین افراد جامعه پژوهش از نوع سیستماتیک بود. دانشجویان مامایی آموزش دیده، با استفاده از یک پرسشنامه، با مصاحبه حضوری اطلاعات لازم را گرد آوری می گردند اطلاعات با استفاده از نرم افزارspps توصیف و تحلیل شد.
    یافته ها
    خشونت روحی روانی در 15 نفر (4/10درصد)، خشونت فیزیکی در 7 نفر (9/4 درصد) و خشونت جنسی در 7 نفر (9/4 درصد) مشاهده شد. بین فراوانی خشونت علیه مادر باردار و مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار از جانب همسر رابطه معنی دار آماری بدست آمد (02/0>p). همچنین سابقه خشونت در بارداری های قبلی (001/0>p) و سابقه خشونت در یک سال قبل از بارداری (001/0>p) با اعمال خشونت در طول بارداری رابطه معنی دار داشته است.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود موارد خشونت خانگی علیه مادران باردار، مطالعات مداخله ای برای بررسی امکان کاهش موارد خشونت با استفاده از مشاوره خانوادگی توصیه می شود.
    کلید واژگان: خشونت, خانواده, زنان, باردار
  • محبوبه کفایی عطریان، فاطمه عباس زاده، زهرا کریمیان طاهری، فاطمه ایزدی اونجی، محمد اصغری جعفرآبادی
    مقدمه
    هیرسوتیسم رویش موهای ثانویه جنسی با تیپ مردانه در بدن زنان است که 15-5درصد زنان را گرفتار می کند و از نظر احتمال همراهی با سایر بیماری ها، قدرت باروری و حفظ زیبایی اهمیت دارد. هدف ما در این مطالعه تعیین فراوانی و الگوی رویش مو در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی کاشان در نیمسال اول 88-1387 است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی به روش مقطعی با استفاده از پرسشنامه انجام شد. ابزار کار پرسشنامه ای با استفاده از درجه بندی فریمن- گالوی برای هیرسوتیسم بود. رشد موها در نه ناحیه بدن مطابق مقیاس لیکرت درجه بندی شد و در مجموع بین صفر تا 36 امتیاز به آن تعلق گرفت. اطلاعات پس از کدبندی وارد کامپیوتر شد و با استفاده از نرم افزارSpss.16 مورد توصیف و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    از مجموع 281 نفر دانشجوی دختر که در مطالعه وارد شدند 27 نفر از آنان (9.6 درصد) امتیاز مساوی یا بالاتر از 8 گرفتند و هیرسوت در نظر گرفته شدند. میانگین امتیاز پرمویی در بین افراد پرمو (1/8±)8/15 بود. تمامی افرادی که از پرمویی شکایت داشتند واقعا پرمو بودند. شایعترین مناطق رویش مو در افراد هیرسوت به ترتیب چانه 8/28 درصد، استرنوم 9/24 درصد، پوبیس1/23 درصد، پشت لب 3/23 درصد، شکم 2/19 درصد، سطح خارجی بازو 2/14 درصد، پشت 5/13 درصد و کمر 1/13 درصد بود.
    نتیجه گیری
    فراوانی ابتلا به هیرسوتیسم در دانشجویان مورد بررسی ما با بسیاری مناطق جهان مشابهت دارد. شایعترین مناطق رویش مو چانه و سینه بود.
    کلید واژگان: دانشجو, مو, هیرسوتیسم
  • محبوبه کفایی عطریان، ناهید سرافراز، اعظم باقری، فاطمه عباس زاده
    زمینه و هدف
    حاملگی بر تمام اندام های بدن زنان باردار از جمله پوست اثر می گذارد. بعضی از این تغییرات فیزیولوژیک هستند در حالی که بعضی دیگر از جمله درماتوز حاملگی پاتولوژیک هستند. هدف این مطالعه بررسی تغییرات طبیعی پوست طی دوران بارداری در خانم های بستری در بخش پس از زایمان بیمارستان شبیه خوانی کاشان است.
    روش اجرا: در این مطالعه توصیفی 180 مادر بستری در بخش پس از زایمان مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهای خروج از مطالعه شامل اتباع خارجی، چند قلویی، سن حاملگی زیر 20 هفته بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بود. پرسشگران آموزش دیده با حضور بر بالین بیماران قبل از ترخیص، پرسش نامه ها را تکمیل کردند و یافته ها در قالب جداول فراوانی ارایه شد.
    یافته ها
    بانوان مورد مطالعه اکثرا در گروه سنی 29-20 سال (9/63%) و در سن حاملگی 36 هفته و بیشتر قرار داشتند. افزایش شدت آکنه در 7/26%، ملاسما در 9/33%، استریا در 3/82%، ادم پلک در 30%، هیرسوتیسم در ناحیه صورت در 2/17% و کاهش شدت آکنه در 7/1% موارد دیده شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع تغییرات پوستی در بارداری، آموزش مراقبت های لازم در مورد تغییرات پوستی به مادران باردار توصیه می شود.
    کلید واژگان: پوست, حاملگی, تغییرات فیزیولوژیک
    Kafaei Atrian Mahboobe, Sarafraz Nahid, Baghery Asam, Abaszade Fateme
    Background And Aim
    Pregnancy affects all organs and systems in the body including skin. Some skin changes are physiologic, whereas others are pathologic such as the dermatoses of pregnancy. The purpose of this study was to determine the frequency of physiological skin changes during pregnancy in hospitalized women at postpartum unit at Shabih Khani Hospital in Kashan/Iran in 2009.
    Methods
    One - hundred and eighty women were evaluated during their post partum periods for evidence of skin changes. Excluding factors were foreign citrizens, multiple pregnancies and gestational age under 20 weeks. Data were collected by using questionnaires before discharge from hospital.
    Results
    The frequencies of various observed changes included: melasma (33.9%), striae (82.3%), edema of eyelid (30%), increased acne severity (26.7%), hirsutism (17.2%) and decreased acne severity (1.7%).
    Conclusion
    Considering the high incidence of skin changes during pregnancy, it is recommended to instruct the mothers on skin care.
سامانه نویسندگان
  • محبوبه کفایی عطریان
    محبوبه کفایی عطریان
    استادیار اموزش بهداشت و ارتقای سلامت، گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی کاشان، دانشگاه علوم پزشکی کاشان، کاشان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال