به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محسن وثاقتی جلال

  • محسن وثاقتی جلال*
    مولفه های جمال شناسی نثر مرسل بسیار متنوع است. موسیقی زبان یکی از آن هاست که به شکل معناداری این متون را هنری کرده است. این نوع موسیقی که موجب زیبایی نثر مرسل شده، از کجا نشات می گیرد؟ در این مقاله آثار نثر مرسل به روش تحلیلی - توصیفی و با استفاده از زبان شناسی ساختارگرا و علم معانی بررسی شده اند تا پاسخ مناسبی به پرسش تحقیق داده شود. نتایج نشان می دهد که جمال شناسی موسیقایی نثر مرسل مبتنی بر درونه زبان است و برای تقویت موسیقی زبان از دو مولفه موسیقی ترتیل قرآن و شعر هجایی دوره باستان تاثیر پذیرفته است. نثر مرسل تحت تاثیر موسیقی ترتیل با آرایش خاص نحوی، آزادی عمل در آغاز و پایان جمله ، استفاده مناسب از واژگان، حروف و وندها توازن نحوی قدرتمندی ایجاد کرده و از این طریق، به موسیقی نثر دست یافته است. یکی دیگر از عوامل موسیقایی نثر مرسل، بهره مندی از وزن هجایی و متون آهنگین زبان های باستان است. این مطالعه نشان می دهد که با ورود وزن عروضی به عرصه زبان  فارسی، شعر هجایی از بین نرفته؛ بلکه به دلیل هم خوانی نداشتن با شعر عروضی و نیز عدم آشنایی بلاغیون اسلامی با آن، نوعی نثر تلقی شده و به درون نثر فارسی وارد شده و به کمک سایر مولفه ها، موسیقی نثر مرسل را تقویت کرده است. علاوه بر آن، خصلت های ذاتی زبان فارسی و مولفه های اجتماعی-فرهنگی دوره سامانی نیز باعث رهایی و آزادی عمل در زبان شده و در موسیقی نثر مرسل تاثیر معناداری گذاشته است.
    کلید واژگان: نثر مرسل, زبان شناسی, موسیقی زبان, موسیقی نثر
    Mohsen Vesaghati Jalal *
    Language rhythm is one of the diverse aesthetic components employed in Farsi Morsal prose, which has significantly enhanced its artistic value. The research question is ‘what has been the provenance of such a rhythm garnishing that prose type?’ To find a convincing answer, a descriptive-analytical method has been employed in this article and works of Morsal prose have been investigated, utilizing semantics and structural linguistics. The results indicate that the aesthetic rhythm of Morsal prose is formed on the interior of the language. While being influenced primarily by the rhythmic recitation of the Holy Quran and then by the old Farsi poetry, Morsal prose owes its rhythmic elegance to its special syntactic arrangement, syntactic equilibrium and flexibility in starting and ending the sentences. Another factor accounting for the rhythmic elegance of Morsal prose is the use of syllabic rhythm and the melodic texts of ancient languages. This study proves that syllabic poetry did not vanish with the arrival of prosodic rhythm; rather, due to inconsistency with prosodic poetry and lack of knowledge among the rhetoricians of the Islamic period, it was considered and categorized as a kind of prose. Then, the other literary aspects of ancient languages gave a rise to the rhythmicity of Morsal prose. Furthermore, the inherent characteristics of the Farsi language and the socio-cultural components of the Samanid period led to the liberation and flexibility of the language and exerted a salient impact on the rhythm of prose.
    Keywords: Morsal Prose, Linguistics, Language Rhythm, Aesthetics
  • محسن وثاقتی جلال*
    آثار منثور زبان فارسی از دو طریق به ساحت جمال شناسی رسیده اند: روش اول، تزیین زبان در برونه آن بوده و در روش دوم، درونه زبان با علم معانی زینت یافته است. زیبایی نثر مرسل عالی مبتنی بر درونه زبان است که در آن، هرکدام از عناصر نحوی به عنوان یکی از هنرسازه ها وارد عمل شده، بدان آثار، فرم جمال شناسانه ای بخشیده است. کارکرد این هنرسازه ها در متون نثر مرسل یکسان نیست؛ زیرا زمان با تمام عوامل خود به عنوان یک متغیر اثرگذار، کارکرد هنری علم معانی را دچار تحول کرده است. هدف مقاله حاضر این است که میزان این دگرگونی جمال شناسانه را در حوزه علم معانی نثر مرسل بسنجد. برای دستیابی به این مهم، ابتدا چهار اثر مقدمه شاهنامه ابومنصوری، تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و نوروزنامه به روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات سبک شناسی ساختارگرا بررسی شده اند. سپس برای نشان دادن خط سیر تحولات نثر فارسی، مولفه های بلاغت نحوی چهار اثر با هم مقایسه گردیده اند. نتایج بیانگر آن است که در آغاز نثر فارسی، مولفه های علم معانی ازجمله تنوع ساختار جمله، کوتاهی جمله ها، ایجاز قصر و حذف، استفاده از افعال خاص و تنوع حروف هنری، بیشترین کیفیت و کمیت را دارند؛ اما به مرور زمان از قدرت هنری این مولفه ها کاسته شده و به جای آن، برونه زبان با عناصر ادبی زینت یافته است، به گونه ای که نگرش هنری فارسی زبانان به شکل معناداری دگرگون شده است تا شرایط برای ظهور نثر فنی مهیا گردد.
    کلید واژگان: نثر مرسل, جمال شناسی, علم معانی, بلاغت نحوی
    Mohsen Vesaghati Jalal *
    To fulfill aesthetic goals, two approaches have been employed in Persian prose works; the first approach is to dress up the exterior of language, while in the second approach, the innermost of the language is embellished by semantics. Stylistic studies of Morsal prose texts revealed that the aesthetic aspects of such works rely on the content of language, within which syntactic elements act as a rhetorical device and give the works aesthetic value. The function of devices in Morsal prose varies because the aesthetic function of  semantics have been altered by time as an influential variable.The objective of this article is to measure the extent of such aesthetic metamorphosis in the field of the semantic in Morsal prose. To achieve this, first, four works: the introduction to Abu Mansouri’s Shahnameh, Tarikh-i Bal'ami or Tārīkhnāma, Tarikh-i Sistan (History of Sistan) and Nowruznameh (Epistle of Nowruz) have been studied through a descriptive-analytical method based on structural stylistics. Then, to show the trajectory of Persian prose evolution, the syntactic rhetorical components of the four works have been compared. The findings of this study indicate that early Persian prose is characterized by semantic components such as sentence structure diversity, brevity, and concision. With the passage of time, however, the exterior of the language has been ornamented by literary elements in a way that Persian prose has significantly changed and a more technical form of prose has emerged.Inspection of the aesthetic evolution of Morsal prose in the field of semantics, illustrates that the “syntactic capabilities” have affected the innermost of language and have fulfilled the literal aspect of the texts by a pleasant blend of novel expression and semantics. The linguistic emancipation resulting from social, political and cultural conditions has also strengthened the syntactic structure. This study displays that the writers of Morsal prose have made the most of the initial and final position of the sentence to create a diverse syntactic structure and secondary meanings; however, this syntactic capability has diminished over time which caused the sentences structure to become monotonous. Another rhetorical component which its transformation has caused great linguistic alterations, is the “length of the sentence”. Over time the increasing length of the sentences in Farsi prose has fetched the elegance of prose to the exterior of the language. The third component is brevity. In the Morsal prose, brevity has helped to create beauty in two ways. The fourth component is the syntactic function of verbs. A variety of prefixed verbs, simple verbs and compound verbs have been used in Morsal's prose, but over time, the frequency of prefixed and suffixed verbs has decreased and the language has become tense and sedentary.Another rhetorically convenient, syntactic component regarding Morsal prose are the various types of "Vav". In Morsal's prose, the usage of the initial and linking "Vav" leads to: brevity, secondary implications, prose rhythm and elegance. In such prose initial "Vav" and linking "Vav" (between sentences), were of more salience, but over time their frequency has decreased meanwhile the number of linking "Vav" (between words) has added on. This kind of syntactic changes, gradually remodel Morsal's prose towards technical prose, and the elements of beauty have shifted from the innermost to the exterior of the language.
    Keywords: Simple prose (Morsal prose), Aesthetics, semantics, Syntactic rhetoric
  • محسن وثاقتی جلال*

    در برخی از متون تاریخی، مخاطب گاه با داستان هایی برخورد می کند که لبریز از وقایع شگفت انگیز است. در این داستان های واقعی، زبان به عنوان یک مولفه مهم در روایت خرق عادت های تاریخی وارد عمل می شود و با تکنیک های روایی پیچیده و هنری به باورپذیری آنها کمک می کند. داستان مولود محمد مصطفی(ص) در کتاب تاریخ سیستان یکی از این آثار است که با شگردهای زبان روایی، تولد پیامبر اسلام(ص) را به یکی از ماندگارترین اثر روایی متون کهن تبدیل کرده است؛ به گونه ای که خواننده را همزمان به اقناع عقلی و التذاذ روحی نایل می کند. نویسنده گمنام این اثر فاخر، چگونه توانسته تاریخ را به داستانی جذاب بدل کند، به گونه ای که نقش ابلاغی و بلاغی زبان همزمان محقق شده است؟ این مقاله برای یافتن پاسخی مناسب، به روش توصیفی- تحلیلی و با تاکید بر نظریه های روایت شناسی و زبان شناسی، آن را بررسی نموده؛ نتایج نشان می دهد، بخش عمده ای از کارکرد بلاغی- ابلاغی این اثر به شگردهای پیچیده روایتگری و قدرت زبانی مربوط است. نویسنده با تنوع بخشیدن به زبان روایی، درآمیختن طرح و روایت، بهره مندی از روایت نقلی و نمایشی، تغییر مدام کانون روایت، استفاده از شخصیت های موثق تاریخی و مذهبی، بهره مندی از زبان روایی شخصیت های اصلی با دیدگاه اول شخص، استفاده از دیدگاه روایی ضد قهرمان، صداهای قدسی، تنوع در وجه روایی برای ایجاد زبان عاطفی، گفت و گو و...توانسته به شکل معناداری داستان مولود مصطفی(ص) را زیبا، هنری و باورپذیر نماید.

    کلید واژگان: تاریخ سیستان, زبان روایی, واقعیت های شگفت انگیز
    Mohsen Vesaghti Jalal *

    In some historical texts, the audience sometimes encounters stories that are full of fascinating events. In these true stories, language acts as an important component in narrating the practice of historical habits and contributes to their believability through sophisticated artistic narrative techniques. The story of Moloud Muhammad Mustafa (PBUH) is one of the works in the history book of Sistan that has made the birth of the Prophet of Islam (PBUH) one of the most enduring work of narrative tradition in the narrative language in a way that makes the reader At the same time, it achieves intellectual persuasion and spiritual acceptance. How has the anonymous author of this magnificent work managed to make history a fascinating story, so that the communicative and rhetorical role of simultaneous language has been realized? This paper studies descriptive-analytic method with emphasis on narrative and linguistic theories in order to find a suitable answer; results show that much of the rhetorical-communicative function of this work The complex techniques of narrative and linguistic power are relevant. By diversifying narrative language, incorporating plot and narrative, utilizing narrative and dramatic narrative, continually changing narrative focus, using authentic historical and religious personalities, utilizing narrative language of primary personalities with first perspective The use of anti-hero narrative perspective, sacred voices, variety of narrative in order to create emotional language, dialogue and so on have significantly made the story of Mustafa beautiful, artistic and believable.

    Keywords: Sistan history, narrative language, amazing facts
  • محسن وثاقتی جلال*، شیما فرجی فر، زهرا نصیری

    هر چند یونگ در نقد ادبی جدید، مادینه روان و آنیما را بر سر زبان ها انداخت،  اما باور کهن بزرگ بانوی هستی با جغرافیای فکری نظامی سازگاری ویژه ای دارد. اسطوره بزرگ بانوی هستی باور کهنی است که همواره در ذهنیت مردم جهان وجود داشته و چنین می نماید که  نظامی، هنگام سرایش هفت پیکر، با این اسطوره قدیمی آشنا بوده و از آن در خلق این اثر ادبی بهره برده است. در این نوشتار پرسش اصلی این است که نظامی با چه شگردهایی اسطوره مادینه روان را در اثر هفت پیکر به کار گرفته است؟ نویسندگان این مقاله برای دستیابی به پاسخی شایسته، هفت پیکر نظامی را از دید مادینه عظیم روان به روش توصیفی-تحلیلی، استقرایی ناقص و آوردن شواهد مثال بررسی نموده و هر جا لازم بوده از نظریه یونگ نیز بهره برده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد؛ کمال جویی همواره یکی از دغدغه های مهم ایرانیان بوده که در طول زمان با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دچار تحول شده و در منظومه های عرفانی به تکامل رسیده است. اگر سیر کمال جویی ایرانیان به سه دوره آغازین، میانه و دوره تکامل تقسیم گردد، هفت پیکر نظامی مصداق بارزی از دوره میانه است؛ در این اثر ادبی همسران بهرام، نمادی از بزرگ بانوی هستی و مادینه روان او هستند که در راه رسیدن بهرام به کمال، نقش راهنما و پیر و دلیل راه را ایفا می کنند تا او با تزکیه نفس و رسیدن به خودآگاهی، پادشاهی عادل و عاقل گردد و شایستگی رفتن به ظلمات غار و دستیابی به جاودانگی را پیدا کند. دریافت این نکته در کنار مولفه های زیبایی شناسی دیگر، این اثر را به شکل معناداری، زیبا و هنری و عمیق کرده است.

    کلید واژگان: اسطوره, بزرگ بانوی هستی, مادینه روان, یونگ, کمال جویی, هفت پیکر, بهرام گور
    Mohsen Vesaghati Jalal*, Shima Farajifar, Zahrah Nasiri

    Although in modern literary criticism the concepts of the material psyche and the anima have popular through Jungchr('39')s psychology, what is more in line with Nezami intellectual geography is the fact that myth is the great lady of the universe. The universe’s great lady is an old belief that has always existed in people’s minds. When Nezami was composing the poem “Haft Peykar”(literally seven-figure), he was probably familiar with this myth and used it. This research aims to find an appropriate answer to this question that why the “Haft Peykar”, unlike most romantic stories, presents the idea of a plurality of beloveds. To achieve a convincing answer, the“Haft Peykar”, has been considered from a psychoanalysis perspective and the myth of the universe’s great lady and has led us to the conclusion that: Bharam’s wives symbolize the universe’s great lady and they are his mind’s Anima and that they play the role of old wisdom in Bahram’s pursuit of human perfection so that he, through self-refinement, would become a just and wise king and will have worthiness enough to go to the cave of darkness and achieve immortality. Understanding this, along with other aesthetic components, has made this work meaningfully beautiful and artistic.

    Keywords: Myth, universe great lady, Young, mind feminine, Perfectionism, “haft peykar”, Bahram-e Gur
  • محسن وثاقتی جلال*
    هر چند به طور طبیعی زیبایی هایی در برونه زبان نثر مرسل دیده می شود، اما بیشتر زیبایی های آن مبتنی بر درونه زبان است که از طریق علم معانی ایجاد شده است. زبان شناسی متن بنیاد بر این باور است که این نوع زیبایی ها از طریق گرایش زبان به قطب مجازی زبان محقق می شود. در متون نثر مرسل، ضمایر یکی از عناصر مهمی است که جایگاه لغزان آن در ساختار جمله موجب شده تا کارکرد هنری ویژه ای پیدا کند. نویسندگان آثاری چون: تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و... با جای گردانی نحوی ضمیر، مقاصد هنری متنوعی را تولید می کنند. از این رو، نظریه قطب مجازی یاکوبسن می تواند روش مناسبی برای باز خوانی زیبایی های ضمیر در این متون باشد. هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که ضمایر چگونه در هم نشینی با واژه های دیگر، کارکرد هنری و زیبایی شناختی پیدا می کنند؟ نویسنده این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه قطب مجازی یاکوبسن، از میان آثار نثر مرسل، تاریخ سیستان را به دقت بررسی کرده و هرگاه نیاز به مطالعه تطبیقی شده، از تاریخ بلعمی نیز بهره برده است. نتایج این پژوهش دستوری- بلاغی نشان می دهد که نویسنده تاریخ سیستان برای ایجاد زبان هنری از ضمایر پیوسته و جدا به شکل متنوعی در جایگاه آغازین و پایانی جمله بهره برده و از این طریق در ایجاد اغراض ثانویه ای مانند: تکریم، تحقیر، تعجب، تاکید، ایجاز، توازن نحوی، طرد و عکس، لف و نشر، تضاد، کنایه ، آرایه تکرار، ایجاد نثری موزیکال و موسیقایی و... بهره برده اند و علاوه بر تزیین معتدل برونه زبان، درونه زبان را به شکل معنا داری زیبا و هنری کرده اند. طبیعی است که شناخت و کار بست ویژگی های بلاغی- دستوری ضمایر می تواند بر ظرفیت ادبی زبان فارسی معاصر بیفزاید و ضمایر خشک و کم تحرک را غنی کند.
    کلید واژگان: نثر مرسل, دستور زبان, قطب مجازی یاکوبسن, زیبایی شناسی, ضمیر
    Mohsen Vesaghati Jalal *
    Although exterior of language in the texts of Morsal prose has been embellished and glamorized through figurative language, the essential elegance of this type of prose rests on the interior of the language, and it is achieved through the artistic arrangement of words. According to systemic functional linguistics, pronouns, due to their great flexibility, play a critical role in this embellishment. In such texts, pronouns are among the most frequent and crucial elements. Furthermore, their sliding position in the sentence structure has given them an exceptional prominence. Authors of such books like Tarikh-i Bal'ami or Tārīkhnāma and Tarikh-i Sistan (History of Sistan) achieved diverse artistic objectives by syntactical replacement of the pronouns. Therefore, Jakobson's theory of metonymic pole could equip us with an effective device to reevaluate the aesthetics of the pronouns in such texts. The aim of this article is to answer the question of how pronouns could attain such artistic and aesthetic function in conjunction with other words. Relying on the theory of the metonymic pole of language, the author of this article has closely studied Tarikh-i Sistan (History of Sistan), as one of  the magnificent works of Morsal prose, using a descriptive-analytical method. The main findings of the present grammatical-rhetorical research indicates that the author of the Tarikh-i Sistan has used disconnected and connected pronouns in various forms in the beginning and the end of a sentence to create artistic language. The technique has also helped the author to obtain secondary purposes and creating literary figures of speech such as: praising, contempt, amazement, emphasis, brevity, syntactic equilibrium, Tard va Aks , Laff va Nashr ( two forms of chiasmus whereby individual elements in one line of poetry are rearranged in subsequent line), contradiction, irony, repetition as a literary figure of speech, creation of rhythmic prose, and creation of suspense. Also, along with moderate decorating of the exterior, he made the interior of the language meaningfully elegant and artistic. Seemingly; aPpreciating the rhetorical-grammatical features of pronouns in the Tarikh-i Sistan and other literary texts, as well as adopting them, could transform the tedious and sedentary nature of current pronouns and expand the literary capacity of contemporary Farsi language.
    Keywords: Morsal Prose, Grammar, Metonymic Pole of the Language, aesthetics, Pronoun
  • محسن وثاقتی جلال

    در زبان شناسی متن بنیاد علاوه بر مطالعه جایگاه نحوی واژگان، تاثیر حروف بر انسجام متن نیز بررسی می شود. واو آغازین در زبان ترکی همدان بسامد بالایی دارد و از این نظر، یک پدیده زبان شناختی در ادبیات بومی به شمار می آید. قرار گرفتن این حرف در آغاز جمله ها، چه نقش زیبایی شناختی می تواند، داشته باشد؟ این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب، با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر سبک شناسی ساختارگرا و با تکیه بر نظریه قطب مجازی زبان، به شیوه استقرایی و آوردن شاهد مثال، زبان ترکی شمال را تحلیل کرده است. نتایج نشان می دهد که واو آغازین زبان این منطقهترک زبان، تحت تاثیر زبان عربی نبوده، بلکه به عنوان ابزار مهم گویشی، ضمن مجازی کردن زبان از طریق جای گردانی نحوی، با کارکرد عاطفی، موسیقایی، ایجاز، انسجام متن، ایجاد توازن نحوی، تحمیل دلالت های ثانویه بر متن به شکل معناداری گویش ترکی این دیار  را هنری و زیبا کرده است.

    کلید واژگان: واو آغازین, زبان ترکی, قطب مجازی زبان, زیبایی شناسی
  • محسن وثاقتی جلال*

    هر چند زیبایی نثر مرسل مبتنی بر درونه زبان است اما صناعات ادبی نیز نقش جمال شناسی ویژه ای در آن دارند. کیفیت و کمیت بهره مندی از آن موجب تحولات تدریجی زیبایی شناسی نثر فارسی شده است. هدف مقاله حاضر این است تا سیر تحول مولفه های زیبایی شناسی نثر مرسل را در برونه زبان اندازه گیری کند و به این پرسش پاسخ بدهد که چگونه فراوانی این مولفه ها به تدریج برونه زبان را زینت بخشیده و از زیبایی های درونه زبان کاسته تا شرایط برای ظهور نثر فنی آماده گردد؟ برای دستیابی به این هدف، چهار اثر: مقدمه شاهنامه ابومنصوری، تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و نوروزنامه به روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات سبک-شناسی بررسی شده اند و مولفه های زیبایی شناسی برونه زبان در این آثار استخراج گردیده اند. برای نشان دادن خط سیر تحولات ادبی زبان فارسی، چهار اثر با هم مقایسه شده اند. نتایج بیانگر آن است که در آغاز صناعات ادبی در این متون بسآمد پایینی دارند و کاربردشان به گونه ای است که هم خود به زیبایی نثر کمک کرده، هم ساختار جمله ها را تحت تاثیر جمال شناسی خود قرار داده اند و با تلاقی علم معانی، بیان و بدیع قدرت هنری بیشتری بدان آثار بخشیده اند؛ اما به مرور زمان بر تعداد آرایه های ادبی افزوده شده و تاثیر عمیقی بر تقویت برونه زبان گذاشته و با گسستن رابطه آنها با علم معانی از قدرت درونه زبان نیز کاسته شده است؛ به گونه ای که شرایط برای ظهور نثر فنی مهیا شده و به شکل معناداری نگرش هنری ایرانیان را تغییر داده است.

    کلید واژگان: نثر مرسل, برونه زبان, زیبایی شناسی, امکانات ادبی
    Mohsen Vesaghati Jalal *

     Although the beauty of Mursal's prose is based on the content of language, literary industries also have a special role in aesthetics. The quality and quantity of its use has led to gradual changes in the aesthetics of Persian prose. The purpose of this article is to measure the evolution of the aesthetic components of Mursal's prose outside the language and to answer the question of how the abundance of these components gradually adorns the outside of the language and the inner beauties. Reduced language to prepare the conditions for the emergence of technical prose? To achieve this goal, four works: Introduction to Abu Mansouri Shahnameh, History of Balami, History of Sistan and Nowruznameh have been studied in a descriptive-analytical method based on stylistic studies and extra-linguistic aesthetic components have been extracted in these works. ‌اند. To show the trajectory of literary developments in the Persian language, four works have been compared. The results indicate that in the beginning, literary industries have a low frequency in these texts and their use is such that they themselves have contributed to the beauty of prose, as well as the structure of sentences have influenced their aesthetics and with The intersection of semantics, expression and novelty has given it more artistic power; But over time, the number of literary arrays has increased and has had a profound effect on the external reinforcement of language.

    Keywords: Mersel prose, Extravaganza, Aesthetics, Literary possibilities
  • محسن وثاقتی جلال*

    در شرح بیت: «دست ها ببریده اصحاب شمال / وانمایم رنگ کفر و رنگ آل»، مولوی پژوهان برداشت های متفاوتی از اصطلاح «آل» داشته اند که می توان آنها را به دو گروه تقسیم کرد: گروهی معتقدند که منظور مولانا از واژه «آل»، خاندان پیامبر(ص) است و گروه دیگر بر این باورند که مولوی در این بیت به موجود وهمی و ترسناک «آل» اشاره دارد. از آن جایی که افق معنایی یکی از مولفه های است که می تواند در شکل گیری و تکمیل معنای یک اصطلاح، بیت و حتی یک اثر نفش آفرینی کند، بهره مندی از نظریه افق معنایی گادامر می تواند روش مناسبی برای بازخوانی مفهوم «آل» باشد. هدف مقاله حاضر این است که از طریق این نظریه، معنای کلمه «آل» را در این بیت شناسایی کند. این پژوهش با بهره مندی از نظریه افق معنایی و نقش فرهنگ بومی در جهان زیست مولف، واژه آل را در بیت مذکور با روش میدانی بررسی کرده، سپس با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی یافته های خود را با دریافت شارحان مقایسه نموده است. ضمن ادای احترام به تلاش های علمی همه پژوهشگران پیشین، نتایج این تحقیق نشان می دهد شارحان محترم در برداشت های خود به تمام ابعاد افق معنایی مولف توجه نکرده اند. از این رو برداشت آنها کامل به نظر نمی رسد؛ زیرا «آل» در فرهنگ مناطق آناتولی، عروس سیاه چرده و زشتی بوده که خانواده اش به نیرنگ و نفاق، شال سرخی را بر سرش انداخته و به گونه ای که سیاهی چهره وی در زیر رنگ سرخ نمایان نمی شده، او را به خانه بخت می فرستادند. مولوی برای انتقال مفهوم زشت ریا و نفاق از این باور بومی در بیت مذکوراستفاده کرده است. این مفهوم از طریق افق معنایی گادامر به شکل معنا داری این بیت را زیبا و درک پذیر می کند.

    کلید واژگان: مثنوی, گادامر, افق معنایی, آل
    Mohsen Vesaghti Jalal *

    Reading the line “The unbelievers’ hands are cut/ I will reveal the color of blasphemy  and hypocrisy”,  Rumi scholars have interpreted the word “aal” differently. These interpretations fall into two groups. The first group reads the word as the holy prophet’s Ahlolbayt (the holy prophet’s household members) while the second group take it as the mythological creature, aal. Being significant in forming and completing the meaning of a word, Gadamer’s Horizon of interpretations can be used as a useful tool to re-interpret the word aal . Using Gadamer’s  Horizon of interpretations  and realizing the significance of local culture in forming an author’s  world of being, the present article is going to analyze the word and compare the findings with those of the previous scholars’.  It is suggested that the previous researches have not paid attention to all the aspects of the horizon of interpretations. In Anatolian culture, “aal” is a black, ugly bride whose ugliness is hidden under a red scarf and is sent to her would-be husband’s home. To reveal the ugliness of hypocrisy, Rumi has used this local concept.

    Keywords: Rumi, Mathnawi, Gadamer, Horizon of interpretations, Aal
  • عفت نقابی، محسن وثاقتی جلال*

    بخش عمده ای از زیبایی های نثر مرسل، بر دوش زبان نهاده شده است. زبان به عنوان یک عامل مهم در روایت خرق عادت های تاریخی، کارکردی پارادوکسی دارد؛ از سویی، با وسعت بخشیدن به تخیل، ادبیت متون تاریخی را ارتقا می بخشد و خواننده را از جهان واقعیت جدا می سازد و از سوی دیگر، با نگرش زبان شناسانه در ایجاد منطق و رابطه علت و معلولی زبان، مخاطب را به بستر واقعیت برمی گرداند تا در اوج التذاذ و حیرت انگیزی، خرق عادت های تاریخی را بپذیرد. این مقاله با تلفیق زبان شناسی ساختارگرا و زبان شناسی نقش گرا و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، عناصر زبانی و فرازبانی را در داستان «مولود مصطفی(ص)» از تاریخ سیستان بررسی کرده، نشان می دهد که نویسنده برای باور پذیر کردن خرق عادت ها، از کارکرد پارادوکسی زبان در ایجاد ادبیت و انتقال واقعیت، بیشترین بهره را برده است.

    کلید واژگان: تاریخ سیستان, زبان, خرق عادت, باورپذیری
    Effat Neghabi, Mohsen Vesaghati Jalal *

    It seems that much of the burden of the prose's beauties has been put on the shoulders of the language. Language as an important factor in creating amazing facts and historical thaumaturgies, has a paradoxical role. On the one hand, by expanding the imagination, it enhances the literacy of historical texts in a way that it separates the readers from this real world. And on the other hand with a linguistic look in creating logic and the casual relationship, it returns the audience to the context of reality so that they at the pinnacle of enjoyment and amazement take historical thaumaturgies as the truth. This article by investigating the story of the birth of the holy prophet Muhammad from the Sistan's history shows the writer's skill in this language ability and concludes that the mentioned writer has used the paradoxical function of the language in creating literacy and transferring facts for making the thaumaturgies believable.

    Keywords: Sistan's history, language, thaumaturgy. Believable
  • عفت نقابی*، محسن وثاقتی جلال
    برای زیبایی شناسی تطبیقی چند اثر از شیوه های گوناگونی استفاده می شود. بهره مندی از نظریه قطب مجازی زبان یکی از آنهاست. نویسندگان نثر مرسل با گرایش به قطب مجازی زبان، چگونه واژه ها را ترکیب، هم نشین و جای گردانی نحوی می کنند تا آثارشان به مرز زیبایی و ادبیت برسد؟ مقاله حاضر برای یافتن پاسخ مناسب، با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر سبک شناسی ساختارگرا، آرای بلاغیون را مطالعه نموده و با تکیه بر نظریه قطب مجازی زبان، آثار دوره اول نثرمرسل را به صورت تطبیقی بررسی کرده است. نتایج نشان می دهد، زیبایی این آثار، مبتنی بر درونه زبان است و عواملی چون: جای گردانی نحوی، ترکیب و هم نشینی واژگان، توجه به آغاز و پایان جمله ها، استفاده هنری از حروف، قیدها، پسوندها و پیشوندها باعث شده، تا ساخت شکنی های هنرمندانه، ایجازهای دلنشین، دلالت های ثانویه، توازن نحوی و موسیقی زبانی مناسبی ایجاد گردد و به شکل معناداری نثر مرسل را هنری نماید. در این راه، نویسنده تاریخ سیستان موفق تر از نویسندگان دیگر بوده است.
    کلید واژگان: نثر, مرسل, قطب, مجازی, یاکوبسن, زبان
    Efafat Neghabi *, Mohsen Vesaghati Jalal
    Different methods can be adopted to do an aesthetic study on a literary work. The theory of virtual pole and metaphor formulated by Jacobson is one of them. Jacobson believes that when language separates from the zero point and moves towards becoming an art, it may move towards the virtual pole or flow towards the metaphorical pole in order to get a text to the borders of literariness and beauty. Writers of prose write and combine words with a tendency towards the virtual pole of language. History of Sistan is one of the important works of prose for its excellent display of the virtual pole of language. This study employs Jacobson’s theory to examine History of Sistan and extract its aesthetic factors. It concludes that the value of this book is due to its language and the literary and structural linguistic features the author uses has caused his work to be one of the finest works of prose.
    Keywords: Prose, Virtual pole, Metaphor, Jacobson, Language
  • محسن وثاقتی جلال*

    زبان، به عنوان مولفه ای مهم در روایت رمان های ریالیسم جادویی، کارکردی متناقض نما دارد؛ از سویی با وسعت بخشیدن به تخیل، ادبیت رمان را محقق می سازد و بعد جادویی آن را تقویت می کند و از سوی دیگر با کارکرد زبان شناسانه در روایت داستان و تحکیم رابطه علت ومعلولی، مخاطب را به فضای واقعی برمی گرداند تا در اوج حیرت انگیزی، پدیده های جادویی باورپذیر شوند. هدف مقاله حاضر این است که نشان دهد زبان روایی چگونه در روزگار سپری شده مردم سالخورده به ایجاد ریالیسم جادویی کمک می کند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظر اندیشمندان حوزه ریالیسم جادویی و زبان شناسی، این رمان را به شیوه استقرایی و آوردن شاهد مثال بررسی کرده است. نتایج نشان می دهد زبان با نوع روایتگری در سه سطح آوایی، نحوی و واژگانی متحول می شود و با نقش متناقض نمایی که می یابد، جادوها و واقعیت ها را به گونه ای درمی آمیزد که مخاطب علاوه بر التذاذ روحی، آن ها را باور می کند. بنابراین سبک زبانی دولت آبادی در روایت ریالیسم جادویی این رمان به شکل معناداری موثر بوده است.

    کلید واژگان: رئالیسم جادویی, زبان روایی, روزگار سپری شده مردم سالخورده
    Mohsen Vesaghati Jalal *

    The purpose of this article is to show how the magic of language is realized in magical realism novels. Language as an important factor in creating astonishing reality, has a contradictory function. On the one hand, by expanding the imagination, it burnishes the literature of novels and reinforces its magical aspect in a way that it separates the readers from this real world, On the other hand by a linguistic function in creating fictional logic and strengthening the casual relationship, it returns the readers to the real space so that at the peak of wonder, they accept magical phenomena as realities. This research by examining the linguistic features of the novel " the passed days of the old people" written by Mahmoud Dolat Abadi, checks the amount of this ability in the writer and concludes that the linguistic style of Dolat Abadi has been successful in creating magical realism in this novel.

    Keywords: Magical realism, language, the passed days of the old people
  • محسن وثاقتی جلال
    کشف المحجوب حکایت هایی دارد که باور وقایع شگفت انگیزش برای خوانندگان دشوار است.امروزه نویسندگان رئالیسم جادویی با مولفه هایی چون: شگردهای زبانی، فن روایتگری، خواب و رویا، اسطوره و... واقعیت های شگفت انگیز را برای خوانندگان باور پذیر می کنند. آیا در کشف ا لمحجوب از این شاخصه ها برای باور پذیری حکایت های عارفانه استفاده شده است؟ این مقاله ویژگی های نثر کشف ا لمحجوب را با ویژگی رمان های موفق رئالیسم جادویی مقایسه کرده و چنین نتیجه گرفته که هجویری قرن ها پیش برای باور پذیر کردن واقعیت های شگفت انگیز از دو شیوه منحصر به فرد بهره برده که شباهت هایی به تکنیک های باوری پذیری در رمان های رئالیسم جادویی دارد: الف) استفاده از امکانات زبانی و ادبی ب) استفاده از عناصر داستانی و اندیشه های بنیادین که اتفاقا هر دو بسیار موثر بوده و حکایت ها را باور پذیرکرده است.
    کلید واژگان: کشف المحجوب, شگرد های زبانی, رئالیسم جادویی
    Mohsen Vesaghati Jalal
    Kashf al-Mahjub has some stories whose extraordinary adventures are difficult to believe for readers. Nowadays, Magical Realism writers make these amazing events believable for readers by the use of factors like linguistic techniques, narrative arts, dreams, myths and so on. Have these factors been applied in Kashf al-Mahjub to make the mystical stories believable?
    This article has compared the prose characteristics of Kashf al-Mahjub with attributes of successful Magical Realism stories. The results showed that Hjvyry has used two unique techniques to make extraordinary adventures believable centuries ago.These techniques have some similarities with credibility techniques in Magical Realism stories entitled: a) the use of linguistic and literary devices, b) the adoption of elements of fiction and fundamental beliefs which have both been effective to make stories believable.
    Keywords: Kashf al Mahjub, Linguistic Techniques, Magical Realism
  • بهادر باقری، محسن وثاقتی جلال*

    روزگار سپری شده مردم سالخورده اثر محمود دولت آبادی، یکی از رمانهای نامدار ایرانی است که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده است و در زیر لایه واقعگرا و تاریخی آن، ژرف ساخت دنیایی اساطیری، حضوری جدی و مداوم دارد. در این میان، اسطوره منجی یا سوشیانس، نقشی کانونی ایفا می کند. این مقاله به بررسی موضوع سوشیانس و مسائل و موضوعات مربوط بدان در شکل گیری رئالیسم جادویی این رمان می پردازد. نتایج نشان می دهد که نویسنده ظاهرا برای برون رفت از جامعه تباه و ستم زده انسانی به دنبال آفرینش آرمانشهری است که در دنیای هنری و داستانی، مصداق آن را در سوشیانس می بیند و به بازآفرینی این اساطیر می پردازد: سوشیانس در قالب سه سامون و سام؛ دجال در قالب خلیفه چالنگ؛ گواگ پد، مادر سوشیانس در قالب دختر بلوچ/ مادر سامون. هم چنین اشاراتی نیز به دنیای اهریمنی و انتظار منجی، دوره های سه گانه آفرینش، هفت جاوید و رستاخیز، همسنگ روایتهای مزدیسنایی آنها در این رمان دیده می شود.

    کلید واژگان: اسطوره و رئالیسم جادویی در زمانهای فارسی, سوشیانس در روزگار سپری شده مردم سالخورده, محمود دولت آبادی و رمان معاصر
    mohsen vesaghati jalal*

    The Gone by Days of Elderly People, authored by Mahmoud Dolatabadi is a well-known Iranian novel, which has been written based on magical realism literary style. Beneath the realistic and historical layer of this novel, the permanent and firm presence of a legendary world is evident. In this manner, the legendary savior or Sushians plays a fateful role. This article studies Sushians and related topics in connection with the formation of magical realism in this novel. It is concluded that the author in an apparent attempt to pull out of the corrupt human community, is after the creation of utopia; the example of which is evident in Sushians, within the framework of the artistic world. The writer recreates these legends: Sushians in the framework of Se Saamoun and Saam; the impostor in the framework of caliph of Chalang; Gouaak Pad, the mother of Sushians within the framework of Baluch girl/ the mother of Saamoun. Also, in this novel, mentions have been made of the satanic world and expectation of the savior; three phases of creation; seven immortals and salvation, in line with their narrations based on Zoroastrianism.

    Keywords: Legends, magical realism in Farsi novels, Sushians in “Gone by Days of Elderly People”, Mahmoud Dolatabadi, contemporary novel
سامانه نویسندگان
  • محسن وثاقتی جلال
    محسن وثاقتی جلال
    پژوهشگر ادبیات، دانشگاه تهران، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال