به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد خدایاری فرد

  • محمد خدایاری فرد، کیوان صالحی، روح الله شهابی، مسعود آذربایجانی، محمدحسن آسایش، اعظم آصف نیا، حمیدرضا آیت اللهی، خدایار ابیلی، غلامعلی افروز، سعید اکبری زردخانه، خسرو باقری نوع پرست، رضا پور حسین، حمید پیروی، سعیده تقی زاده، منصوره حاج حسینی، الهه حجازی موغاری، مرجان حسنی راد، سید کمال خرازی، مرضیه دهقانی، سعید زندی، سید سعید سجادی اناری

    هدف از این مطالعه، شناسایی عوامل تسهیل گر و بازدارنده گرایش دانشجویان به اخلاق محوری بود. مطالعه با رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه  نیمه ساختارمند با 98 نفر از اعضای هیات علمی، مدیران دانشگاهی، صاحب نظران، کارکنان و دانشجویان که با استفاده از نمونه گیری ملاکی انتخاب شده بودند، گردآوری شد. یافته ها درباره عوامل تسهیل گر به شناسایی هشت عامل شامل عوامل «ساختاری، کارکردی، اجتماعی، فرهنگی، فردی، دینی، مطالعاتی پژوهشی، آموزشی پرورشی» و در عوامل بازدارنده (موانع) به شناسایی 9 مورد شامل موانع «ساختاری، اجتماعی، عملکردی، سیاسی، فردی، کارکردی، مفهومی، اطلاع رسانی شناختی و فرهنگی» منجر شد. نتایج این مطالعه که برآمده از ادراک دامنه وسیعی از کنشگران دانشگاهی بود به شناسایی ابعاد و مولفه های جدید و کامل تری از عوامل مرتبط در گرایش یا عدم گرایش به اخلاق محوری دانشجویان در محیط دانشگاهی منتج می شود و می توان براساس آن در توسعه اخلاق محوری در دانشگاه موفق تر عمل کرد.

    کلید واژگان: اخلاق محوری, اخلاق دانشگاهی, دانشگاه اخلاق محور, پدیدارشناسی, عوامل تسهیل گر, عوامل
    Mohammad Khodayarifard, Keyvan Salehi, Rouhollah Shahabi, Masoud Azarbayejani, Mohammad Hassan Asayesh, Azam Asefniya, Hamidreza Ayatollahi, Khodayar Abili, Gholamali Afrooz, Saeid Akbarizardkhaneh, Khosrow Bagheri-Noaparast, Reza Pour Hosein, Hamid Peyravi, Saide Taghizade, Mansoureh Haj Hosseini, Elaheh Hejazi Moughari, Marjan Hasani Rad, Seyyed Kamal Kharrazi, Marziye Dehghani

    This study aimed to identify the facilitating and inhibiting factors of students' tendency towards ethics. A qualitative approach with a descriptive phenomenological method was employed. Data were collected using semi-structured interviews with 98 Iranian faculty members, university administrators, experts, staff, and students who were selected through criterion sampling. The findings suggest that there are eight facilitating factors such as “structural, functional, social, cultural, personal, religious, study-research-driven, and educational" factors, and there are also nine hindering factors (obstacles) such as “structural, social, performance-related, political, personal, functional, conceptual, informative-cognitive, and cultural” factors. Drawing upon the understanding of a wide range of academic activists, this study identifies new and more complete dimensions and components of the factors concerning the tendency or non-tendency of students towards ethics in the university environment. It is recommended to use these results to develop academic ethics in higher education more efficiently.

    Keywords: Adherence To Ethics, Academic Ethics, Ethics-Oriented University, Phenomenology, Facilitating Factors, Inhibiting Factors
  • فاطمه شاکری صفت، منصوره حاج حسینی*، محمد خدایاری فرد

    پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش خانواده و مدرسه در تربیت دینی و ادراک دانش آموزان درباره همایندی میان آن‏ها با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناختی انجام شد. مشارکت کنندگان در این تحقیق، هجده دانش آموز دختر از مقطع متوسطه بوده اند که با استفاده از روش انتخاب هدفمند گزینش و براساس اصل اشباع به فرایند پژوهش وارد شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده های به دست آمده با استفاده از روش اسمیت تحلیل شد. یافته های پژوهش در چهار مقوله نقش خانواده و مدرسه در دین‏داری، همایندی/ تعارض میان آن ها، راهبرد دانش آموزان در مواجهه با تعارض و راهکار پیشنهادی جهت ارتقای همایندی دسته‏ بندی شد. نقش خانواده در بعد مثبت، شامل الگوی عمل‏گرا، جلب مشارکت خانوادگی و انعطاف ‏پذیری در آداب دینی، و در بعد منفی، مشتمل بر انفعال در تربیت دینی و تعارض های خانوادگی بوده است. نقش مدرسه در بعد ثمربخش با توانمندی های معلم، انعطاف پذیری و احترام در رفتار مرتبط بوده و در بعد تخریب کننده، رفتارهای خشن و تبعیض آمیز، و اجبار بدون آگاهی بخشی شناسایی شد. در بعد همایندی مدرسه و خانواده، طیفی وسیع، از همایندی کامل تا اختلاف در روش های تربیتی و مبانی اعتقادی دیده شد و اهداف این دو بافت نیز دارای تنوع و طیفی وسیع بود. نتیجه همایندی، تقویت و رشد دانش آموزان در باورهای دینی و نتیجه ناهمایندی، سردرگمی آنان، اجبار به گزینش یک سو و گاه انحراف آن ها از مسیر برنامه ریزی شده به سمت دین‏داری بوده است. در بعد راهبردها، سه شیوه قانون مداری، همراهی با خانواده و انتخاب مسیر بهینه دیده شد. جهت ارتقای همایندی، سه راهکار آگاهی از ویژگی های نوجوانان، تعامل بهتر خانواده و مدرسه، و تشویق دانش آموزان پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: تربیت دینی, همایندی خانواده و مدرسه, تعامل خانواده و مدرسه, تعارض تربیتی
    Fatemeh Shakeri sefat, Mansureh Hajhosseini*, Mohammad Khodayarifard

    This research is about the role of family and school in religious education and student’s perception about congruency of the two. Qualitative research method in general and phenomenology in particular has been used. For this purpose, 18 female high school students have been selected through targeted selection until saturation. The data collection tool was a semi-structured interview and the obtained data were analyzed using Smith's method. All information has been grouped in four categories in terms of the role of family and school in religiousness, congruence/conflict among them, student’s strategies in the face of conflict and a suggested solution to promote congruency. The Positive role of family includes pragmatic ideal, attraction of family participation and flexibility in practicing religious rituals and negative role of family includes passiveness in religious education and family conflicts. Effectiveness of the role of school was related to the ability of teachers, flexibility and respect in their behavior. But its destructive effect was related to violent behaviors, discrimination and enforcement without convincement. The congruency of family and school consist a wide spectrum which starts from a complete congruency up to a difference in educational methods and beliefs. The goals of the two have also wide variety. The result of the congruence is persistence of religious belief in students and the result of the conflict is student’s confusion, forcing to choose one side and deviation from the designed rout towards religiosity. In terms of strategies, three methods of law-abiding, accompanying the family and choosing the optimal path were observed. In order to promote congruency, three strategies were proposed which are better knowledge of the characteristics of students, better interaction between family and school, and encouragement of students.

    Keywords: religious education, family, school congruency, school interaction, educational conflict
  • محمد خدایاری فرد*
    هدف

    این مطالعه با هدف فهم عوامل مرتبط با افزایش و کاهش گرایش دانشجویان به دینداری انجام شد.

    روش

    رویکرد این مطالعه، کیفی و روش آن پدیدارشناختی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش، 105 نفر از مطلعان در چهار خوشه دانشجویان(75 نفر)، اعضای هییت علمی(9 نفر)، مدیران فرهنگی(9 نفر) و استادان حوزوی(12 نفر) بودند که به روش نمونه گزینی هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از فن مصاحبه نیمه ساختارمند و برای تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد.

    یافته ها

    درباره عوامل مرتبط با افزایش گرایش به دینداری، تحلیل داده ها به شناسایی 49 زیرمضمون و 29 مضمون منتج شد. مضامین «زندگی و رشد در خانواده های مذهبی»، «وجود الگوهای دینداری در جامعه و دسترسی به این الگوها»، «صداقت و اخلاص دینی در فعالیتهای مسیولان و آحاد جامعه»، «روش تدریس مدرسان دروس معارف»، «گرایش درونی و فطری انسان به دینداری»، «کسب دستاوردهای مثبت از دین و ظرفیتهای آن در زندگی» و «تقویت اندیشه ورزی دینی و کیفیت مبانی معرفتی»، مضامینی بودند که دست کم سه خوشه از اعضای گروه نمونه، از آنها به عنوان عوامل مرتبط با افزایش گرایش دانشجویان به دینداری یاد کردند. درباره عوامل مرتبط با کاهش گرایش به دینداری، تحلیل داده ها بیانگر 87 زیرمضمون و 60 مضمون اصلی بود. مضامین «سوء عملکرد افراد به ظاهر مذهبی»، «سوءرویه ها در تبلیغ و تبیین دین»، «عوامل مربوط به آموزش دروس عمومی»، «ویژگی های شناختی و روانی دانشجویان»، «عوامل اجتماعی» و «اقتصادی» و «عوامل مربوط به شبکه های اجتماعی و رسانه ها»، مضامینی بودند که دست کم سه خوشه از اعضای گروه نمونه به عنوان عامل مرتبط با کاهش گرایش به دینداری معرفی کردند.

    نتیجه گیری

    توجه به این عوامل در سیاستگذاری برای تربیت دینی دانشجویان امری ضروری است و پیشنهاد می شود به منظور ارتقای دینداری دانشجویان، نهادهای فرهنگی دانشگاه ضوابط مشخص آموزشی با لحاظ عوامل موثر احصاشده، تدوین کنند.

    کلید واژگان: دینداری, دانشجویان, عوامل کاهنده و افزاینده, افزایش و کاهش گرایش, پدیدارشناسی
    Objectives

    The aim of this study was to understand the factors related to increasing and decreasing tendebcy of University student s to religiosity.

    Method

    This study was done by qualitative phenomenological method. The participants were 105 well-informed individuals in four four groups consisting of students (75 people), faculty members (nine people), cultural directors (nine people), and clerics (12 people) who were selected through criterion-referenced purposive sampling. Data were collected through semi-structured interviews and analyzed using Colaizzi's method.

    Results

     Regarding the factors related to the tendency toward religiosity, data analysis led to the identification of 49 sub-themes and 29 themes. "Living and upbringing in religious families", "existence of religiosity role models in society and access to them", "religious honesty and sincerity in the activities of officials and individuals in society", "teaching methods of teachers of religious courses", "human's intrinsic and innate tendency toward religiosity", "achieving accurate religious accomplishments and their capacities in life", and "strengthening religious thinking and the quality of epistemological foundations" were the themes that at least three clusters of the sample group mentioned as factors related to students' tendency toward religiosity. Regarding the factors related to decreasing tendency toward religiosity, data analysis led to the identification of 87 sub-themes and 60 themes. "Misbehavior of so-called religious individuals", "misconduct in propagating and teaching religion", "factors related to teaching general courses", "students' cognitive and psychological characteristics", "social and economic factors", and "factors related to social networks and media" were the themes that at least three clusters of the sample group mentioned as factors related to students' decreasing tendency toward religiosity.

    Conclusion

    For the religious education of students, it is necessary to consider these factors in policymaking, and in order to promote the religiosity of students, it is recommended that the cultural institutions of the universities develop specific educational protocols based on the effective factors mentioned.

    Keywords: religiosity, university students, increasing, decresasing factors, phenomenology
  • محمد خدایاری فرد، الهه حجازی، کتایون حلمی*، علی مقدم زاده
    زمینه

    جهت ارتقای کیفیت دوران حساس گذار بارداری، نیازمند طراحی مداخلاتی کارآمد مختص زنان باردار هستیم. روانشناسی مثبت مداخلاتی را برای این دوره ارایه کرده که مورد توجه روزافزون قرار گرفته ولی این نخستین بار است که تمرین توانمندی های منش مبتنی بر ذهن آگاهی در گروه زنان باردار طراحی و اجرا می شود.

    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش توانمندی های منش مبتنی بر ذهن آگاهی بر عوامل بهزیستی زنان قبل و پس از زایمان بود.

    روش

    این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با مرحله پیگیری و گروه گواه است. جامعه آماری شامل زنان باردار ساکن شهر تهران در ماه های 6 و 7 بارداری بود که در صفحه های اینستاگرام و تلگرام 5 متخصص زنان و زایمان فعال بودند. از این افراد 60 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 30 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه آموزشی 2 ساعته آنلاین شرکت کردند. هیچ مداخله ای در این مدت برگروه گواه صورت نگرفت. در انتهای دوره هر دو گروه در پس آزمون شرکت کردند. جهت پیگیری، یک ماه بعد از زایمان نیز آزمون مجددا در هر دو گروه انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس جامع کامیابی (سو، تای و دینر، 2014) و پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (پترسون و سلیگمن، 2004) و همچنین بسته آموزشی توانمندی های منش مبتنی بر ذهن آگاهی در بارداری (نیمیک، 2014 و بارداک، 2010) بودند. جهت بررسی نتایج از نسخه 23 نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که افزایش معنا داری درکلیه عوامل بهزیستی در گروه آزمایش وجود دارد (0/01 >p) و این افزایش در مرحله پیگیری نیز همچنان معنادار باقی مانده بود (0/01 >p).

    نتیجه گیری

    به طور کلی می توان گفت؛ کاربرد بسته آموزشی تمرین توانمندی ها مبتنی بر ذهن آگاهی در بارداری می تواند منجر به ارتقای بهزیستی مادران در دوران بارداری و همچنین اوایل دوره بعد از زایمان شود.

    کلید واژگان: توانمندی های منش, ذهن آگاهی, انتهای بارداری, پس از زایمان, کامیابی, بهزیستی, تمرین توانمندی ها مبتنی بر ذهن آگاهی
    Mohammad Khodayarifard, Elaheh Hejazi, Katayoun Helmi*, Ali Moghadamzadeh
    Background

    Given the importance of maternal psychological well-being, it is necessary to effectively examine appropriate interventions designed for this transitional period of women’s life. Applications of positive psychology interventions have recently been explored and appear to be effective in this period, yet this is the first time we are presenting mindfulness-based character strength training in perinatal period.

    Aims

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of Mindfulness-Based Strengths Practice (MBSP) on the factors of well-being by the end of pregnancy and after childbirth.

    Methods

    The present study was quasi-experimental with pretest, posttest, and follow-up and control group design. The research population included the pregnant women in Tehran at the 6th and 7th months of pregnancy available on the Instagram and telegram pages of 5 gynecologists. For this purpose 60 pregnant women were selected via internet based on the voluntary sampling procedure and then randomly assigned to experimental and control group (30 women in each group). The study instruments were the “comprehensive Inventory of Thriving” (Su, Tay, DienerT 2014), the “Values In Action” (Peterson & Seligman, 2004) and the “Mindfulness-Based Strength Practice in pregnancy” (Niemec, 2014 & Bardak, 2010). Experimental group participated in 8 training sessions of 2 hours. The control group received the ordinary guidelines for pregnancy. By the end of the training sessions, both groups participated in posttest and the follow-up test occurred one month after the childbirth. Data was analyzed by multivariate repeated measures analysis of variance.

    Results

    The results showed significant improvement in all subscales in the experimental group (p<0.01), and this improvement was still significant in the follow-up test (p<0.01).

    Conclusion

    The Mindfulness-Based Strengths Practice can be an efficient training in the transitional period of pregnancy and after childbirth.

    Keywords: Character Strengths, Mindfulness, Antenatal, After Childbirth, Thriving, Well-being, Mindfulness - Based Strengths Practice (MBSP)
  • قصیده حجتی *، زهرا نقش، محمد خدایاری فرد

    پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سبکهای دلبستگی و هویت اخلاقی با نقش واسطهای همدلی انجام شد. نوع مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکتکنندگان تعداد 350 نفر از دانشآموزان دختر پایه تحصیلی دهم مدارس دولتی شهر همدان بودند که به روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش، مقیاس هویت اخلاقی آکویینو و رید (2002)، مقیاس همدلی اساسی جولیف و فارینگتون (2006) و پرسشنامه دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1996) بودند. داده های بهدست آمده با روش های همبستگی و تحلیل مسیر و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Lisrel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی محقق با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد و سبک دلبستگی ایمن پیشبینیکننده مثبت و معنادار هویت اخلاقی و سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، هر دو پیشبینی کننده معنادار و منفی هویت اخلاقی بودند. همچنین، دلبستگی ایمن پیشبینی کننده مثبت همدلی و دلبستگی اجتنابی پیشبینی کننده منفی، همدلی بود و در این میان، تنها ارتباط دلبستگی دوسوگرا با همدلی معنادار نبود. لذا والدین با داشتن سبک دلبستگی ایمن و به واسطه همدلی قادر خواهند بود هویت اخلاقی را در فرزندان خود ایجاد کنند.

    کلید واژگان: سبکهای دلبستگی, همدلی, هویت اخلاقی
    Ghasideh Hojjati *, zahra naghsh, Mohammad Khodayarifard

    The current study aimed to investigate the relationship between attachment styles and moral identity, mediated by role of empathy. This research was a correlational study. A total 350 participants were selected by means of multistage cluster sampling among all the girl students of tenth grade of Hamedan city’s public schools. The data were gathered by using 3 measures: Moral Identity Scale (Aquino & Reed, 2002), The Basic Empathy Scale (Joliffe & Farrington, 2006) and Adult Attachment Questionnaire (Collins & Reed, 1996). Using correlation and path analysis with software Spss and Lisrel, the data were analyzed. The results indicate that the model had a good fit to the research’s data. The secure attachment style was a significant positive predictor of moral identity and avoidant attachment style and ambivalent attachment style, were both negative predictors of moral identity. Also secure attachment was a positive predictor of empathy and avoidant attachment was a negative predictor of empathy. And in the meantime the relationship among ambivalent attachment style and empathy was not significant. Therefore, parents will be able to create a moral identity in their children by having a secure attachment style and through empathy.

    Keywords: Attachment styles, Empathy, Moral identity
  • خسرو باقری، نرگس سادات سجادیه*، محمد خدایاری فرد، آزاد محمدی، عبدالرحیم گواهی، سعید اکبری زرادخانه
    رابطه عقل و دین، موضوعی بحث برانگیز در عرصه همه ادیان بوده و نتایج آن نه تنها در حوزه اندیشه بلکه در ساحت حیات جمعی بشر نیز خطیر بوده است. در این مقاله، رابطه عقل و دین در نگرش اسلامی موردبحث قرارگرفته است. دو رویکرد عمده در این زمینه، تحت عناوین عقل گرایی حداکثری و عقل گرایی حداقلی (ایمان گرایی)، موردبررسی و نقد قرارگرفته اند. پس از نقد و بررسی انواع رابطه عقل و دین، رابطه وحدت اندراجی میان عقل و دین موردحمایت قرارگرفته است. در این رابطه، دین ذیل عقل مندرج می شود، به طوری که رابطه کل و جزء میان آن ها برقرار است. بر این اساس، هر بخشی از دین، به صورت بالفعل یا بالقوه، عقل پذیر است. بر این نکته استدلال کرده ایم که دایره عقل وسیع تر از دین است. در بخش پایانی، الهام بخشی هایی که رویکرد موردپذیرش مقاله (رویکرد اندراجی) برای تربیت دینی در پی دارد مورد بحث و بررسی قرارگرفته است که ازجمله می توان به رهنمودهایی نظیر تبیین عقلانی آموزه های دینی؛ توجه دادن متربی به حدود عقل؛ رواشمردن تعلیق های معرفتی و عملی موقت؛ تقویت فضای گفتگو و پرسش گری اشاره کرد.
    کلید واژگان: عقل گرایی حداکثری, عقل گرایی حداقلی, تربیت دینی, وحدت اندراجی
    Khosrow Bagheri, Narges Sajadieh *, Mohamad Khodayarifard, Azad Mohammadi, Abdorrahim Gavahi, Saeed Akbari Zardkhaneh
    The relationship between religion and rationality has been a controversial issue. Its implications are not limited to the realm of ideas but have extended to the social and political aspects. In this article, the relation between religion and reason has been examined inspired by the Islamic views. Two approaches have been considered: maximal rationalism and minimal rationalism (fideism). These two extreme views have been criticized for paving the path for examining religion, rationality, and relationships. This article consists of a subsumptive unity in which religion and reason are taken in a whole-part relationship. Accordingly, each part of religion is either in principle or in practice reasonable. We have argued that rationality is more expansive and encompasses religion. Finally, the implications of this view for religious education are explored. These include reasonable explanations of religious teachings, drawing pupils’ attention to the boundaries of reason, tolerating temporary cognitive and practical suspension of judgments, highlighting dialogue, and fostering critical questions.
    Keywords: maximal rationalism, minimal rationalism, subsumptive unity, religious education
  • محمد خدایاری فرد، محمدحسن آسایش *

    با توجه به اهمیت و تاثیر رفتار هر یک از اعضای خانواده در سبک زندگی و کیفیت تعاملات بین فردی و با توجه به شکایت برخی مراجعان از کژکاری برخی رفتارهای خود یا سایر اعضای خانواده، ضرورت به کارگیری فنونی در جهت تغییر رفتار مراجعان توسط روان درمانگران و خانواده درمانگران ضروری است. در این مقاله فن «تغییر رفتار سیستمی» به عنوان فن جدیدی در مشاوره و روان درمانی، معرفی شده است. در این پژوهش پس از تبیین مبانی نظری «فن تغییر رفتار سیستمی» شیوه کاربرد عملی و اجرای گام های آن در فرایند مشاوره و روان درمانی توضیح داده شده، سپس درمان سه نمونه بالینی از طریق کاربرد این تکنیک به صورت طرح تک آزمودنی از نوع AB مطالعه و گزارش شده است. ابزار پژوهش شامل چک لیست محقق ساخته و مصاحبه بود. تحلیل چشمی و تحلیل کیفی حاصل مصاحبه با نمونه ها حاکی از اثربخشی معنادار این فن بر روی رفتارهای ناکارآمد آزمودنی ها بوده است. نتیجه اینکه روان درمانگران می توانند این تکنیک را در مشاوره و روان درمانی فردی یا خانوادهدرمانی با هدف تغییر رفتارهای ناکارآمد مراجعان به رفتارهای کارآمد و سازگارانه به کار گیرند.

    کلید واژگان: اصلاح رفتار, تغییر رفتار سیستمی, نظریه سیستمی, رفتاردرمانی, مراحل تغییر
    Mohammad Khodayarifard, MohammadHassan Asayesh *

    Given the importance and impact of individual’s behavior in his lifestyle and his quality of interpersonal interactions, and considering some patients’ complaints about dangers of some of their or their family members’ behaviors, it is essential to use techniques to change behavior of clients by psychotherapists and family therapists. In the current paper, the “systemic behavior modifying”, a new technique in psychotherapy, has been introduced. After explaining the theoretical fundamentals of the “systemic behavior modifying technique”, the way of practical application and its steps in the counseling and psychotherapy process has been explained; then, 3 clinical case reports of the application of this technique has been described. This study was a single case study and its design was A-B. visual analysis of graphed data and qualitative analysis of the interview with the samples showed a significant effect of this technique on the dysfunctional behaviors of the subjects. The family therapists can use this technique in their individual psychotherapy or family therapy so as to change the ineffective behaviors of the clients to shape effective behaviors.

    Keywords: behavior modifying, systemic behavior modifying, systemic theory, behavior therapy, the stages of change
  • مرجان حسنی راد، محمد خدایاری فرد*، الهه حجازی

    هدف پژوهش حاضر شناسایی توانمندی های منش و فضایل در میان دانشجویان ایرانی 18 تا 28 ساله و طبقه بندی این توانمندی ها و فضایل با توجه به فرهنگ ایرانی است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی با استفاده از طرح نظریه مبنایی از نوع اکتشافی بود. به منظور تحلیل مصاحبه های گروه کانونی از فن تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه پژوهش، دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به شیوه هدفمند، از نوع قضاوتی انتخاب شدند. نفرات منتخب با پرسشنامه نشانگرهای بزرگسالی ارزیابی شدند و تنها کسانی که ویژگی های دوره پیش بزرگسالی را داشتند، در این مطالعه، شرکت کردند. کفایت حجم نمونه در رویکرد کیفی با توجه به اصل اشباع طی روند پژوهش تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بود که از طریق گروه کانونی (6 گروه شامل 24 دانشجوی دختر و 11 دانشجوی پسر) انجام گرفت. تحلیل مضامین در این پژوهش با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام گرفت. یافته ها نشان دهنده وجود چهار عامل یا فضیلت زیر در جامعه ایرانی بود: خرد (شامل توانمندی های تفکر تحلیلی، خودنظم دهی، میانه روی و اعتدال، عشق به یادگیری)، شجاعت (شامل توانمندی های جریت مندی، صداقت، و استقلال)، انسانیت (شامل توانمندی های عدالت و انصاف، مهربانی، گذشت و بخشش)، و تعالی (شامل توانمندی های تحسین زیبایی و شگرفی، امیدواری، و معنویت). به عبارت دیگر، به جای تقسیم بندی 6 گانه فضایل و 24 گانه توانمندی های موسسه ارزش ها د رعمل (و یا)، در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون مدلی شامل چهار فضیلت و 13 توانمندی با توجه به اولویت های جامعه ایرانی به دست آمد.

    کلید واژگان: بافت فرهنگی, توانمندی های منش, روان شناسی مثبت, فضایل
    Marjan Hassaniraad, Mohammad Khodayarifard *, Elahe Hejazi

    The purpose of this study was to identify character strengths and virtues among Iranian students aged 18 to 28 years and to classify these strengths and virtues according to Iranian culture. The research method was qualitative with exploratory grounded theory design. Content analysis technique was used to analyze focus group interviews. Study population consisted of undergraduate and Masters students of Tehran of University in the academic year 2018-2019 who were selected by purposive sampling. Selected individuals were evaluated using Adulthood Markers Questionnaire and only those with emerging adulthood characteristics participated in the study. Sample size adequacy in the qualitative approach was determined according to the principle of saturation during the research process. Data collection tool included interviews conducted through focus groups (6 groups including 24 female students and 11 male students). Themes were analyzed using MAXQDA10 software. Findings indicated the following four factors or virtues in Iranian society: wisdom (including analytical thinking, self-regulation, moderation and love of learning), courage (including bravery, honesty, and independence), humanity (including justice, kindness, forgiveness), and transcendence (including appreciation of beauty and excellence, hope, and spirituality). In other words, instead of Values in Action Institute’s classification including six virtues and 24 strengths, the present research conducted by content analysis method resulted in four virtues and 13 strengths based on priorities of Iranian society.

    Keywords: character strengths, cultural context, positive psychology, virtues
  • مرجان حسنی راد، محمد خدایاری فرد*، الهه حجازی
    زمینه

    اخیرا مداخلات توانمندی های منش نتایج بسیار تاثیرگذاری بر افزایش بهزیستی در مطالعات متعدد در نقاط مختلف جهان داشته اند.

    هدف

    هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش توانمندی های منش فرهنگ محور بر تقویت توانمندی های منش و ارتقای بهزیستی ذهنی دانشجویان در دوره پیش بزرگسالی بود.

    روش

    این مطالعه از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1398-1399 بودند که از میان آنها تعداد 34 دانشجوی کارشناسی ارشد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (19 نفر) گنجانده شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی ذهنی (اندروز و رابینسون، 1991) و نسخه ایرانی سیاهه توانمندی های منش (حسنی راد، 1399) بود. قبل از اجرای مداخله از دو گروه پیش آزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش مداخله توانمندی های منش فرهنگ محور (حسنی راد، 1399) را طی 12 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمود. پس از اجرای مداخلات، پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پیگیری از دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده توسط تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج مرحله پس آزمون نشان داد که در گروه آزمایش، میزان نمرات رضایت از زندگی، عاطفه منفی، و توانمندی های منش و فضایل (شامل خرد، شجاعت، انسانیت، و تعالی) همه در مقایسه با گروه گواه بالاتر بوده است (01/0 <p). تغییرات مشاهده شده در گروه آزمایش در مرحله پیگیری نیز تا حدی پایدار بود. نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت که بسته تدوین شده در افزایش توانمندی های منش و بهزیستی ذهنی دانشجویان نقش موثری داشت.

    کلید واژگان: توانمندی های منش, دانشجویان, پیش بزرگسالی, توانمندی های منش فرهنگ محور, بهزیستی ذهنی
    Marjan Hassaniraad, Mohammad Khodayarifard*, Elahe Hejazi
    Background

    Recently, character strengths-based interventions have had very effective results on increasing well-being in numerous studies in different parts of the world.

    Aims

    The aim of the present study was to evaluate the effectiveness of character strengths training on reinforcing of character strengths and promoting studentschr('39') mental well-being in emerging adulthood period.

    Method

    This study was a semi-experimental research with pre-test, post-test design and a control group. Research population consisted of students of the University of Tehran during 2019-2020 academic year from among whom 34 MA students were selected using convenient sampling method and were assigned to experiment (15 individuals) and control (19 individuals) groups. Research tools used in the study included Mental Well-being Questionnaire (Andrews & Robinson, 1991) and Iranian Character Strengths Questionnaire (Hassaniraad, 2020). Before the interventions, pretest was conducted for the two groups. Then, the experiment group received Character Strengths Culture-Based Interventions (Hassaniraad, 2020) for 12 60-minutes sessions. After the interventions, post-test and one month later, follow-up was performed on both groups. The obtained data were analyzed by repeated measures analysis of variance.

    Results

    The post-test results showed that in the experiment group, the scores of life satisfaction, negative emotion, and character strengths (including wisdom, courage, humanity, and transcendence) all were at a higher level compared to the control group (P< 0/01). Observed changes in the experiment group were also somewhat stable at the follow-up stage.

    Conclusions

    Based on the results, it can be concluded that the package developed has an effective role in reinforcing character strengths and promoting studentschr('39') mental well-being.

    Keywords: Character strengths, students, positive psychology, culture, mental well-being
  • محمد خدایاری فرد*، الهه حجازی، مرجان حسنی راد، رابرت مک گرث
    هدف پژوهش حاضر طبقه بندی توانمندی ها و فضایل منش و ساخت و رواسازی پرسشنامه سنجش آن در جمعیت دانشجویان ایرانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع آمیخته کیفی-کمی بود. در بخش کیفی از طرح نظریه داده بنیاد (GT) استفاده شد. 35 دانشجو در قالب 6 گروه کانونی (شامل 24 دانشجوی دختر و 11 دانشجوی پسر) از جامعه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران به شیوه قضاوتی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیم ساختار یافته قرار گرفتند. پاسخ ها به شیوه تحلیل مضمون و بکارگیری دو روش تحلیل قالب و ماتریس در نرم افزار MAXQDA10 تحلیل شدند. یافته ها نشان دهنده وجود چهار عامل یا فضیلت در جامعه ایرانی بود که عبارتند از خرد (شامل توانمندی های تفکر تحلیلی، خودنظم دهی، میانه روی و اعتدال، عشق به یادگیری)، شجاعت (شامل توانمندی های جرات مندی، و صداقت)، انسانیت (شامل توانمندی های عدالت و انصاف، مهربانی، گذشت و بخشش)، و تعالی (شامل توانمندی های تحسین زیبایی و شگرفی، امیدواری، و معنویت). مطالعه دوم با روش غیرآمایشی (توصیفی) و طرح پیمایش روی جمعیت دانشجویی 456 نفری به اجرا در آمد. تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس، ساختار چهار عاملی را نشان داد. این یافته ها نشان می دهد که پرسشنامه توانمندی های منش ایرانیان می تواند داده های معتبر و قابل اتکایی فراهم آورد.
    کلید واژگان: فضائل, توانمندی های منش, بافت فرهنگی, روان شناسی مثبت
    Mohammad Khodayarifard *, Elaheh Hejazi, Marjan Hassaniraad, Robert Mcgrath
    The aim of the present study was to classify character strengths and virtues, and construct and validate its assessment questionnaire in the Iranian student population. The present research method was of the qualitative-quantitative mixed type. In the qualitative section, Grounded Theory (GT) was used. Thirty-five students in the form of six focus groups (including 24 female students and 11 male students) from among the undergraduate and graduate students of University of [1]Tehran were selected, using judgmental sampling and were interviewed using semi-structured interviews. Responses were analyzed by content analysis and the use of two methods of framework and matrix analyses through the MAXQDA10 software. The findings indicated the existence of four factors or virtues in Iranian society: wisdom (including analytical thinking, self-regulation, moderation and prudence, and love of learning), courage (including bravery and honesty), humanity (including justice and fairness, kindness, and forgiveness) and transcendence (including appreciation of beauty and excellence, hope, and spirituality). The second study was conducted using a non-experimental (descriptive) method and a survey plan on 456 students. Analysis of the main components by varimax rotation showed a four-factor structure. These findings suggest that the Iranian Character Strengths Questionnaire can provide reliable data.
    Keywords: Virtues, Character Strengths, Cultural context, positive psychology
  • محمد خدایاری فرد، محمدحسن آسایش*

    از اوایل سال 2020 تمامی مردم جهان ورای رنگ، نژاد، طبقه اجتماعی، ملیت و جغرافیا، گرفتار معضل و اندوهی مشترک به نام ویروس کرونا و بیماری COVID-19 هستند. حجم مضاعفی از نگرانی، اضطراب و استرس سراسر جهان را در برگرفته است و هر ساعت شاهد مرگ ده ها انسان هستیم. در روزهایی که جامعه بیش از هر زمانی با حجم نامتوازنی از اطلاعات درست و غلط درباره این بیماری و اوضاع جهان مواجه شده و اضطراب و استرس بیمار شدن، بیش از بیمار شدن آزاردهنده شده است، مسئولیت اجتماعی و اخلاقی روان شناسان و مشاوران ایجاب می کند که در این زمینه قدمی بردارند. هدف اصلی این مقاله شناسایی بیشتر استرس و اضطراب ناشی از کرونا و بیماری کووید-19 و ارایه راه های عملی مدیریت استرس و اضطراب در مقابله با آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع مروری و دربرگیرنده مقالات و مطالعات مختلف در زمینه استرس و اضطراب و کووید-19 بود. بر اساس مبانی نظری پژوهش، در نهایت 24 شیوه کاهش استرس و اضطراب از جمله 12 فن شناختی-رفتاری (مانند فنون تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی، خودشفقتی، بازسازی شناختی، مثبت نگری، تصویرسازی ذهنی مثبت، توقف فکر و روی برگردانی) و 12 فن غیرشناختی (مانند تن آرامی، ورزش، موسیقی درمانی و ماساژدرمانی) معرفی شد تا روان شناسان و مشاوران بتوانند از این فنون در شرایط کنونی افزایش استرس و اضطراب ناشی از ویروس کرونا استفاده لازم را ببرند. در انتها شواهد تاییدی پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.

    کلید واژگان: استرس, کووید- 19, کروناویروس, اضطراب بیماری و سندروم اضطراب کرونا
    Mohammad Khodayarifard, MohammadHassan Asayesh*

    In early 2020, people around the world, beyond color, race, social class, nationality, or geography, have been plagued by a common problem called coronavirus and COVID-19. There is an increasing amount of anxiety, worry and stress around the world, and we are witnessing the death of dozens of people every hour. In the days when society is facing more than ever an unbalanced amount of misinformation about the disease and the state of the world, and the anxiety and stress of getting sick is more annoying than getting sick, the social and moral responsibility of psychologists and counselors demands that take this step. The main purpose of this paper was to identify the Stress & Anxiety around Coronavirus and COVID-19 disease and provide practical ways to manage the Stress & Anxiety. The present study method was a review article and included various articles and studies on stress, anxiety and COVID-19. Based on theoretical and research principles, finally, there were 24 tecnique to reduce stress and anxiety, including 12 cognitive-behavioral techniques (such as emotional regulation techniques, mindfulness, self-improvement, cognitive reconstruction, positive thinking, positive visualization, thought stopping and distraction) and 12 non-cognitive techniques (such as relaxation, exercising, music therapy, and massage therapy) have been introduced so that psychologists and counselors can use these techniques in the current context of increasing the stress an anxiety caused by the coronavirus. At the end, the research evidence has examined.

    Keywords: Stress, Covid-19, Coronavirus, Disease Anxiety, Corona Anxiety Syndrome
  • محمد خدایاری فرد، باقر غباری بناب، الهه حجازی، رامین هاشمی گشنیگانی*

    این پژوهش با هدف ارائه الگوی معادله ساختاری دینداری نوجوانان، بر اساس روابط بین فردی درون خانواده انجام شد. برای دستیابی به این مهم، تعداد 722 دانش آموز دبیرستانی (49 درصد دختر و 51 درصد پسر)، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از شهر تهران انتخاب و به مقیاس دینداری نوجوانان، سیاهه سبک های دلبستگی (AAI)، مقیاس ادراک از سبک های فرزندپروری والدین (POPS) و پرسش نامه های محقق ساخته تقویت دینداری و الگوگیری از دینداری والدین پاسخ دادند. روش پژوهش در طرح های توصیفی همبستگی، از نوع الگوی معادلات ساختاری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که اثرات مستقیم سبک های دلبستگی ایمن، اضطرابی / اجتنابی، اضطرابی / دوسوگرا و تقویت دینداری بر دینداری نوجوانان معنا دار است. همچنین، اثرات غیرمستقیم سبک های دلبستگی ایمن، اضطرابی / اجتنابی، تقویت دینداری، مشارکت جویی والدین و حمایت از خودمختاری، از طریق میانجی گری الگوگیری از والدین با دینداری نوجوانان معنا دار است. در نتیجه می توان گفت: نحوه تعامل والدین با فرزندان، به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم، رشد دینداری در نوجوانان را دستخوش تحول می سازد و نقش پویایی در شکل گیری و رشد باورهای دینی، عواطف دینی و رفتارهای دینی آنان ایفا می کند.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, سبک های فرزندپروری, الگوبرداری, تقویت, مدل یابی معادلات ساختاری
    Mohammad KhodayariFard, Bagher GhobariBonanb, Elaheh Hejazi, Ramin Hashemi Ghashnigani

    The purpose of this study was to provide a structural equation model for teenagers’ religiosity, based on the interpersonal relationships within the family. For this, 722 high school students (49 percent of girls and 51 percent of boys) were selected from Tehran using multi-stage random cluster sampling method, and they responded to the teenagers’ religiosity scale, attachment styles’ list (AAI), the scale of the perception of parents’ parenting styles (POPS), and researcher-made questionnaires about religiosity enhancement and following parents’ piety. The research method is included in descriptive-correlational schemes, with a structural equation model. The findings denote that the direct influences of secure attachment, anxious / avoidance, and anxious / ambivalent styles, and also religiosity enhancement, are significant on teenagers’ religiosity. Moreover, the indirect influences of secure attachment and anxious/avoidance styles, religiosity enhancement, parents’ participation and supporting autonomy, is significant on teenagers’ religiosity through mediation and following the parents. As a result, someone may conclude that, directly and indirectly, how parents interact with their children will bring an evolution to teenagers’ religiosity enhancement, and plays a dynamic considerable role in formation and growth of their religious beliefs, affairs, and behaviors.

    Keywords: Attachment Styles_Parenting Styles_Following a Model_Enhancement_Structural Equation Modeling
  • محمد خدایاری فرد*، احمد منصوری، محمدعلی بشارت، مسعود غلامعلی لواسانی
    مقدمه

    مقابله های معنوی نقش مهمی در مواجهه افراد با رویدادهای استرس زای زندگی دارند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف استانداردسازی پرسشنامه مقابله معنوی در جمعیت دانشجویی انجام گردید.

    روش کار

    در یک پژوهش توصیفی- همبستگی، تعداد 600 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مقابله معنوی (خارژنیسکا، 2015)، مقابله های دینی (پارگامنت و همکاران، 1998)، راهبردهای مقابله معنوی (بالداکینو و بوهاگیار، 2003)، پرسشنامه هوش معنوی (خدایاری فرد و همکاران، 1394) و پرسشنامه ملی سلامت روانی دانشجویان (پورشریفی و همکاران، 1391) در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای آماری اس پی اس اس و لیزرل و همچنین با استفاده از روش همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی تحلیل شدند.

    یافته ها

    ضرایب اعتبار به روش همسانی درونی برای نمره کل، مقابله معنوی مثبت و منفی به ترتیب برابر 84/0، 90/0 و 84/0 بود. ضرایب اعتبار مربوط به خرده مقیاس های مقابله معنوی مثبت و منفی نیز بین 57/0 تا 90/0 قرار داشت. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود دو عامل مقابله معنوی مثبت و منفی موجود نسخه اصلی در نمونه ایرانی بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده این است که الگوی هفت عاملی این پرسشنامه برازش قابل قبولی با داده ها دارد. سرانجام، این پرسشنامه از روایی ملاکی، همگرا و واگرای مناسبی برخوردار می باشد.

    نتیجه گیری

    نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که پرسشنامه مقابله معنوی اعتبار و روایی مطلوبی برای سنجش مقابله معنوی دانشجویان ایرانی دارد.

    کلید واژگان: تحلیل عاملی, دین, سلامت روان, معنویت گرایی
    Mohammad Khodayarifard *, Ahmad Mansouri, Mohammad Ali Besharat, Masoud Gholamali Lavasani
    Introduction

    Spiritual coping have an important role in confronting stressful events in life. Therefore, the aim of the present study was standardization of the spiritual coping questionnaire in students.

    Materials and Methods

    In descriptive- correlational research, 600 undergraduate students of public universities in Tehran were selected using multistage cluster sampling. The Spiritual Coping Questionnaire (SCQ), Brief Religious Coping Scale (Brief-RCOPE), Spiritual Coping Strategies scale (SCS), Spiritual Intelligence Scale (SIS) and Iranian Mental Health Scale for students (IMHS) were administered on the participants. The research data were analyzed by the SPSS and LISREL software as well as Pearson correlation, exploratory and confirmatory factor analysis.

    Results

    The internal consistency reliability (Cronbach's alpha) for total score, positive and negative spiritual coping were 0.84, 0.90 and 0.84, respectively. The reliability coefficient relevant to subscales of positive and negative spiritual coping was 0.57 to 0.90. The findings of exploratory factor analysis suggested two accessible factors of positive and negative spiritual coping in the original version of the Persian version. The results of the confirmatory factor analysis exhibit the seven-factor model of this questionnaire has an acceptable fit with data. Finally, this questionnaire has a criterion, convergent, and divergent validity.

    Conclusion

    The results of this study indicate that the SCQ has an appropriate reliability and validity to measure the spiritual coping of Iranian students.

    Keywords: Factor Analysis, Mental health, Religious, Spirituality
  • محمد خدایاری فرد، سعید اکبری زردخانه، محسن شکوهی یکتا، باقر غباری بناب، محسن پاک نژاد
    این پژوهش، با هدف تهیه نسخه کوتاه مقیاس دینداری بر اساس فرم بلند مقیاس دینداری صورت گرفت. نمونه پژوهش، 4000 نفر از دانشجویان شهر تهران بود که با بهره گیری از نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. نتایج تحلیل آیتم و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد مقیاسی با 36 آیتم، دارای بهترین ساختار به لحاظ روان سنجی است که بیشترین برازش و مناسبت را با الگوی نظری سه مولفه ای آن دارد. ضرایب اعتبار آیتم ها، خرده مقیاس ها و کل مقیاس مدل سه مولفه ای نسخه کوتاه شده نشان داد که کلیه زیرمقیاس ها از ضرایب مناسب همگونی برخوردارند. مقدار آنها 92/0 برای باور دینی، 81/0 برای عواطف دینی و 91/0 برای رفتار دینی است. بررسی ضرایب همبستگی نمره آیتم ها، با نمره کل زیرمقیاس مربوطه نشان می دهد که این ضرایب بین 41/0 (آیتم 37) و 77/0 (آیتم 25) متغیر است. به این نسخه از ابزار، پنج آیتم وانمود اجتماعی نیز اضافه شد. ابزار نهایی با 40 آیتم از ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی مناسب برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری روا و معتبر در پژوهش ها استفاده کرد.

    کلید واژگان: پرسش نامه دینداری, مقیاس نگرش دینداری, نسخه کوتاه
    Mohammad Khodayarifard, Saeed Akbari Zardkhaneh, Mohsen Shokuhiyekta, Baqir Ghobari Bonab, Mohsen Paknejad
    Providing a short version of the religiosity scale based on its long version, this research study is performed. Using stratified random sampling, 4000 students from Tehran were selected as research sample. Item analysis results and exploratory and confirmatory factor analysis show that, a scale with 36 items has the best psychoanalytic structure, which has the most fitness and relation with the three-dimensional theoretical mode. Item credit coefficients, subscales and the total scale of the three-component model of the shorter version show that, all subscales have suitable homogeneity coefficients. Their amount is 0.92 for religious belief, 0.81 for religious affections and 0.91 for religious behavior. Examining the correlation coefficients of item score with the total score for the relevant subscale show that, these coefficients are variable between 0.41 (item 37) and 0.77 (item 25). Five social pretend items added to this version of the tool as well. The final tool with 40 items has psychometric and appropriate operating structure features and can be used as an admissible and valid tool in research.
    Keywords: religiocity questionnaire, religious attitude scale, short version
  • محمد خدایاری فرد*، باقر غباری بناب، محسن شکوهی یکتا، بهروز طهماسب کاظمی، علی نقی فقیهی، مسعود آذربایجانی، سعید اکبری زردخانه، غلامعلی افروز، خسرو باقری نوع پرست، مرتضی منطقی، حمیدرضا آیت اللهی، سید ضیاء هاشمی، روح الله شهابی، سید محسن فاطمی، عبدالرحیم گواهی، یونس نوربخش، سهیلا فرتاش، علیرضا شجاعی زند، ولی الله فرزاد، سید جعفر واعظی، میلاد قربانی وناجمی، سعید زندی، سعید سجادی اناری، ثریا علوی نژاد

    تاکنون برنامه های بسیاری در زمینه تربیت دینی و ارتقای دینداری در کشور طراحی و اجرا شده است. اما اثربخش بودن این برنامه ها مورد تردید پژوهشی است. به همین دلیل بنیانگذاری نوعی تربیت دینی که بتوان اثربخشی آن را به لحاظ تجربی آزمود، لازم است. به منظور پرداختن به این ضرورت ، هدف این پژوهش ساخت و روایی-یابی برنامه آموزشی تعاملات دینداری برای دانشجویان بوده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل (چند گروهی با یک گروه کنترل) بوده است. گروه آزمایش شامل 117 دانشجو بوده است که به روش در دسترس انتخاب شدند و در قالب ده گروه آزمایشی هر یک تحت آموزش یکی از خرده بسته های بسته مذکور قرار گرفتند. به منظور سنجش دینداری و مولفه های آن از فرم کوتاه مقیاس دینداری خدایاری فرد و همکاران استفاده شد. نتایج نشان داد بسته آموزشی مذکور بر باورها و رفتارهای دینی اثر معنادار داشته، اما بر نمره دینداری کلی و عواطف دینی اثر معناداری نداشته است. اثربخشی بسته آموزشی بر باورها و رفتارهای دینی را می توان با مفاهیم تاثیر ظاهر بر باطن، تولی و برادری، حمایت اجتماعی، سرمشق گیری معنوی یا دینی و ترادف معنویت و دینداری در نگاه اسلامی، تبیین کرد. همچنین این مطالعه نشان داده است در کاربرد روش تجربی برای بررسی اثربخشی برنامه تربیت دینی محدودیت های جدی وجود دارد، به گونه ای که این محدودیت ها به عنوان نوعی آسیب شناسی می تواند نتایج مطالعه را تحت تاثیر قرار دهد.

    کلید واژگان: ارتقای دینداری, برنامه تعاملات دینداری, تربیت دینی, دانشجویان
    M Khodayarifard *, B Ghobaribonab, M Shokouhi Yekta, B Tahmasbkazemi, A Faghihi, M Azarbayejani, S Akbarizardkhaneh, G Afrooz, K Bagheri, M Manteghi, Hamidreza Ayatollahi, Ziae Hashemi, Rouhollah Shahabi, Seyyed Mohsen Fatemi, Abdolrahim Gavahi, Y Nourbakhsh, S Fartash, A Shojaeizand, V Allah Farzad, SJ Vaezi, M Ghorbani Vanajami, S Zandi, S Sajjadi Anari, S Alavinezhad

    So far a variety of programs have been executed on religious education but effectiveness of them is doubt. Therefore it is necessary to arrange some kind of religious education so that it could enable us to empirically examine its effectiveness. To address this necessity the aim of this study was development and validation the religiosity interactional program for University students. The research was an applied quasi-experimental study with pretest-posttest design and control group (multiple groups with one control group). The experimental group consisted of 117 students selected by convenience method which fell under ten experimental groups, each receiving training for one part of the educational package. The Religiosity Scale Short Form (Khodayari frd et al. 2009) was used for assessment of religiosity. Results showed religiosity interactional package had significant effect on religious beliefs and behaviors but no effect on the score of general religious practice and the religious emotions. The effectiveness of the educational package on the religious belief and behavior may be clarified by concepts such as the influence of appearance on inner world, brotherhood, social support, modeling for moral or religious life and the equivalence of spirituality and religiosity from Islamic point of view. This study also proved that there are serious restrictions in application of an empirical method to examine the effectiveness of the religious education program, which could influence the results of the study.

    Keywords: religion enhancement, religion interaction program, religion education, students
  • سیدمحسن فاطمی، محمد خدایاری فرد، محسن شکوهی یکتا، غلامعلی افروز، رضا پورحسین، عذرا شالباف، آقای میلاد قربانی وناجمی *
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحلیل روان شناختی فیلم های برگزیده با مضامین دینی بر دینداری دانشجویان انجام گرفته است.
    روش
    این پژوهش از نوع طرح های شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه های تهران بوده اند که 40 نفر از این دانشجویان به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه در کارگاه های تحلیل روان شناختی فیلم های با مضامین دینی شرکت کردند، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از نسخه کوتاه مقیاس دینداری استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که میانگین مولفه های دینداری به ویژه مولفه عواطف دینی در گروه آزمایش افزایش یافته است، اگرچه این افزایش به لحاظ آماری معنادار نبوده است.
    نتیجه گیری
    بنابراین، می توان گفت با تحلیل روان شناختی فیلم های با مضامین دینی، امکان افزایش برخی از مولفه های دینداری امکان پذیر می باشد. فیلم ها با شیوه روایت گونه ای که دارند از لایه های مقاومت مخاطبان عبور می کنند و احتمالا در ارتقای سطح دینداری افراد اثرگذار باشند.
    کلید واژگان: نقد روان شناختی, سینما, دین باوری, تحلیل فیلم
    Seyed Mohsen Fatemi Dr, Mohammad Khodayarifard Dr, Mohsen Shokuhi Yekta Dr, Gholamali Afrooz Dr, Reza Purhosein Dr, Azra Shalbaf Dr, Milad Qorbani, Vanajemi *
    Objective
    The present study was conducted to examine the effects of psychological analysis of the movies with religious themes on university students' level of religiosity.
    Method
    The study utilized a quasi-experimental design with pretest-posttest and control group. The population included all university students in Tehran. Using convenience sampling, the sample (n=40) was selected and randomly assigned into two groups (experimental and control). The experimental group members participated in 11 sessions. The sessions included watching and analyzing movies with religious themes. The control group received no intervention. Religiosity Scale for Students was used for collecting date.
    Findings
    Results indicated that the mean scores of religiosity components especially religious affects have increased in experimental group although this effect has not been significant.
    Conclusion
    It may be safe to say that showing and analyzing movies with religious themes may enhance some of religiosity components. The narrative structures of movies may affect people's religiosity.
    Keywords: psychological critique, cinema, religiosity, movie analysis
  • محمد خدایاری فرد، سعید اکبری زردخانه، رامین هاشمی گشنیگانی، محمد جواد فهیمی فر
    بر اساس مطالعات انجام شده بسیاری از کشش های مذهبی و تحولات دینی در دوران نوجوانی شکل می گیرد. هدف از پژوهش حاضر ساخت ابزاری روا و معتبر به منظور سنجش دینداری نوجوانان بود. روش پژوهش در این مطالعه از نوع توصیفی بود. پژوهش حاضر شامل دو فاز ساخت و استانداردسازی بود. بدین منظور در فاز ساخت 90 گویه به عنوان مخزن آیتم تهیه شد که در انتهای این فاز مقیاس مقدماتی با 42 گویه تهیه شد. در فاز استانداردسازی نسخه نهایی بر اساس داده های 849 دانش آموز دبیرستانی 6 منطقه شهر تهران -که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند- با 36 گویه فراهم شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی گروه مدرج سازی بیانگر وجود سه عامل باور دینی، عواطف دینی و رفتار دینی بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تاییدی گروه روایی یابی نیز حاکی از برازش مناسب تر ساختاری با سه عامل نظری است. بررسی اعتبار آیتم ها، زیرمقیاس ها و کل مقیاس مدل نهایی نشان داد دامنه ضرایب همگونی درونی زیرمقیاس ها بین 92/0 تا 88/0 است. ضرایب همبستگی نمره آیتم ها با نمره کل زیرمقیاس مربوطه 46/0 تا 76/0 است. بحث در نتایج نیز مشخص کرد مقیاس دینداری نوجوانان از ویژگی های روان سنجی مناسب برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب در مجموعه های پژوهشی با نوجوانان مسلمان استفاده کرد.
    کلید واژگان: تحلیل آیتم, تحلیل عاملی, استانداردسازی, دینداری, مسلمان
    Mohammad Khodayari Fard, Saeed Akbari Zardkhaneh, Ramin Hashemi Geshnigani, Mohammad Javad Fahimifar
    The aim of this study was to formulate a therapy protocol according to the mindfulness based on the activation of spiritual-Islamic schemas in the girl students' marital satisfaction. The population was all girl students studying in the Islamic Azad University in the city of Kangavar, in 2016-2017. 28 students who got the lower scores in the marital satisfaction were voluntarily selected and were randomly placed into the test and control groups of 14. The two groups completed the Jadiri's marital satisfaction questionnaire, once before the test, one time immediately after the test, and once a month after the intervention. The data were analyzed with the help of both one-way ANOVA and multi-way ANOVA tests. The findings showed that the researcher-formulated therapy protocol can significantly increase the level of marital satisfaction among students. This increase also happened in the follow-up phase. As a result, the therapy protocol of mindfulness based on the spiritual-Islamic schemas is a proper way to increase the level of marital satisfaction among the couples.
    Keywords: mindfulness, spiritual-Islamic schemas, marital satisfaction, family psychology, couple therapy
  • احمد منصوری، محمد خدایاری فرد، محمدعلی بشارت، مسعود غلامعلی لواسانی
    زمینه و هدف
    اختلال اضطراب فراگیر (Generalized Anxiety Disorder یا GAD) ، یکی از اختلالات اساسی در آسیب شناسی روانی است. پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون یک مدل مفهومی برای بررسی نقش تعدیل کننده و واسطه ای مقابله های معنوی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین عوامل فراتشخیصی و نشانه های GAD انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 700 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر (Generalized Anxiety Disorder 7-Item یا 7-GAD) ، پرسش نامه های نگرانی پنسیلوانیا (Penn State Worry Questionnaire یا PSWQ) ، اجتناب شناختی (Cognitive Avoidance Questionnaire یا CAQ) ، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (Intolerance of Uncertainty Scale یا IUS) ، فراشناخت (Metacognition Questionnaire یا MCQ) ، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) ، پذیرش و عمل (Acceptance and Action Questionnaire-II یا AAQ-II) و مقابله معنوی (Spiritual Coping Questionnaire یا SCQ) در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS، LISREL، Process مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    ارتباط معنی داری بین عوامل فراتشخیصی (اجتناب شناختی، باورهای منفی درباره نگرانی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و اجتناب تجربه ای) و نشانه های GAD وجود داشت (050/0 > P). همچنین، ارتباط معنی داری بین عوامل فراتشخیصی با راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مقابله های معنوی مشاهده شد (050/0 > P). راهبردهای تنظیم شناختی هیجان واسطه رابطه بین عوامل فراتشخیصی و نشانه های GAD و مقابله های معنوی نیز تعدیل کننده رابطه بین عوامل فراتشخیصی و نشانه های GAD می باشند (05/0 > P).
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش بر اهمیت عوامل فراتشخیصی، تنظیم شناختی هیجان و مقابله های معنوی در نشانه های GAD تاکید دارد.
    کلید واژگان: رفتار اجتنابی, بلاتکلیفی, دانشجویان
    Ahmad Mansouri, Mohammad Khodayarifard, Mohammad Ali Besharat, Masoud Gholamali, Lavasani
    Aim and Background Generalized Anxiety Disorder (GAD) is one of the basic disorders in psychopathology. Therefore, the aime of this study was to develop a conceptual model for the role of spiritual coping and cognitive emotion regulation strategies as moderating and mediating factors in the relationship between transdiagnostic factors and symptoms of GAD. Methods and Materials: In this descriptive-correlational study, 700 undergraduate students were selected by multi-stage cluster sampling method from public universities of Tehran, Iran. The participants completed Generalized Anxiety Disorder (7-item) (GAD-7) Scale, Penn state Worry Questionnaire (PSWQ), Cognitive Avoidance Questionnaire (CAQ), Intolerance of Uncertainty Scale (IUS), Metacognition Questionnaire (MCQ), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), Acceptance and Action Questionnaire-II (AAQ-II), and Spiritual Coping Questionnaire (SCQ). Data were analyzed by SPSS, Process, and LISREL softwares using path analysis method and structural equations. Findings: There was a significant relationship between transdiagnostic factors (cognitive avoidance, negative beliefs about worry, intolerance of uncertainty, and experiential avoidance,) and symptoms of GAD (P < 0.050). Also, there was a significant relationship between transdiagnostic factors with cognitive emotion regulation strategies and spiritual coping (P < 0.050). Results showed that cognitive emotion regulation strategies mediated the relationship between transdiagnostic factors and symptoms of GAD, and spiritual coping moderated the relationship between transdiagnostic factors and symptoms of GAD.
    Conclusions
    The results of this study emphasize the importance of transdiagnostic factors, cognitive emotion regulation, and spiritual coping in symptoms of GAD
    Keywords: Avoidance behavior, Uncertainty, Students
  • محمد خدایاری فرد، غلامرضا سهراب پور *، الهه حجازی
    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد روایت درمانگری به شیوه مشاوره گروهی بر عملکرد خانواده زنان با همسر معتاد بود. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح سری زمانی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل به شمار می رود. آزمودنی ها 44 نفر با نمره عملکرد خانواده پایین تر از میانگین جامعه در منطقه 01 تهران بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. هر گروه شامل 02 نفر بود و هر دو گروه در شرایط یکسان پس از انجام مصاحبه فردی با مقیاس عملکرد خانواده ارزیابی شدند. گروه آزمایش به مدت 01 جلسه تحت روایت درمانگری گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آزمایشی را دریافت نکرد. در پایان دوره، یک ماه و سه ماه پس ازآن هر دو گروه مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. عملکرد خانواده (حل مشکل، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی) زنانی که تحت روایت درمانگری گروهی قرار گرفتند نسبت به زنانی که در دوره شرکت نکردند، به طور چشمگیری افزایش یافت.
    کلید واژگان: زن, اعتیاد, خانواده, مشاوره گروهی, روایت درمانگری
    Mohammad Khodayarifard, Gholamreza Sohrabpour *, Elahe Hejazi
    The purpose of the current study was to investigate the effectiveness of group counseling "Narrative therapy" on family functioning among women with addicted husbands. Present research was an experimental study with pretest-posttest control group design along with follow up 1 month and 3 month. Participants were 44 persons of the 10 region of Tehran who had family functioning score lower than the mean of statistical population. They were selected based on the voluntary sampling procedure, and were also randomly assigned to two groups, experimental and control. After the early loss, each group was include 20 persons and is evaluated by Family Assessment Device (FAD) after doing interview in the same condition. The experimental group received 10 sessions of group counseling "Narrative therapy" and the control group did not received any intervention. Both groups were evaluated again at the end of intervention, 1 month and also 3 month after that. Data analyzed with repeated measure analysis of variance and Bonferroni post-hoc test. Family functioning the (problem solving, communication, roles, affective responsiveness, affective involvement, behavior control and general functioning) of women who received the sessions of group counseling "Narrative therapy" was improved significantly rather than they who did not received that.
    Keywords: woman, addiction, family, group counseling, narrative therapy
  • Mohammad Khodayarifard, Gholamreza Sohrabpour *
    Background
    This paper investigated the effectiveness of narrative therapy in groups on psychological well-being and distress among Iranian women with addicted husbands.
    Methods
    The research was an experimental study with pretest-posttest control group design along with follow-ups of one month and three months. The statistical population consisted of all the women with addicted husbands who referred to welfare and social service houses of district 10 in Tehran, Iran. Participants were forty-four persons who had mental health score lower than the mean of statistical society. They were selected using the voluntary sampling method, and were also randomly assigned to two groups, experimental and control. After the early loss, each group included twenty persons and was evaluated by Mental Health Inventory (MHI-28). The experimental group received 10 sessions of the group counseling. Data were analyzed with repeated measure ANOVA and Bonferroni post-hoc test. Findings: The results showed that psychological well-being of women who received the sessions of group counseling "narrative therapy" was improved significantly rather than those who did not received that (P < 0.001), and psychological distress of them was reduced significantly in comparison to the women who did not participated in the sessions (P < 0.001).
    Conclusion
    Based on these findings, it seems that narrative therapy in groups is effective in the promotion of psychological well-being of women with addicted husbands, and also could be effective in reducing their psychological distress. Therefore, it can be concluded that narrative therapy group interventions improve mental health of women with addicted husbands
    Keywords: Opium addiction, Distress, Well-being, Mental health, Narrative therapy
  • محمد خدایاری فرد، احمد منصوری*، محمدعلی بشارت، مسعود غلامعلی لواسانی
    هدف
    اختلال اضطراب فراگیر اختلالی جدی، شایع و ناتوان کننده است که منجر به پریشانی و اختلال بسیاری در کارکرد افراد می شود و هزینه زیادی به جامعه تحمیل می کند. مکانیسم ها و عوامل متعددی در ایجاد و تداوم آن دخیل اند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مقابله های معنوی و نشانه های اختلال اضطراب فراگیر در بین دانشجویان انجام گردید.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی- همبستگی بود. نمونه بررسی شامل 700نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم در شهر تهران در سال 1395 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های مقابله معنوی (خارژنیسکا، 2015)، نگرانی ایالت پنسیلوانیا (مه یر و همکاران، 1990) و مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006) استفاده گردید. داده های پژوهش حاضر به کمک نرم افزارهای آماری SPSSنسخه 24 و لیزرل و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین مقابله های معنوی و همچنین خرده مقیاس های مثبت و منفی مقابله معنوی با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و نگرانی (به استثنای مقابله اجتماعی مثبت) رابطه معناداری وجود دارد (0٫01>p). همچنین، مقابله های معنوی مثبت و منفی پیش بینی کننده نشانه های این اختلال هستند (0٫01>p). به علاوه، مدل مربوط به رابطه بین مقابله های معنوی و نشانه های اختلال اضطراب فراگیر، برازش قابل قبولی با داده ها دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت مقابله های معنوی در تجربه نشانه های اختلال اضطراب فراگیر تاکید دارد. همچنین، این یافته ها بیانگر اهمیت ترکیب عوامل معنوی در طراحی بسته های آموزشی یا مداخله های درمانی برای اختلال اضطراب فراگیر است.
    کلید واژگان: مقابله معنوی منفی, مقابله معنوی مثبت, مدل یابی معادلات ساختاری, نگرانی
    Mohammad Khodayarifard, Ahmad Mansouri *, Mohammad Ali Besharat, Masoud Gholamali Lavasani
    Background & Objective
    Today one of the most critical challenges facing psychopathology is the study of the characteristics that making people vulnerable to mental disorders. Generalized anxiety disorder is a severe, common, and highly disabling mental disorder in men and women that causes substantial distress and impairment in individuals and places an enormous burden on society; For example, this disorder associated with significant consequences including suicidal ideation, suicide attempts, role impairment, functional impairment, physical impairment and decrease in quality of life. Generalized anxiety disorder remains poorly understood relative to other anxiety disorders and has been more challenging to treat. This disorder is characterized by excessive anxiety and worries, difficulty in controlling of worry as well as psychological and physical complaints, including muscle tension, restlessness, fatigue, difficulty in concentration, irritability and sleep problems. So far, different behavioral, cognitive, metacognitive, and emotional models have been presented about generalized anxiety disorder. Also, several factors can be associated with a generalized anxiety disorder. Spiritual coping is another variable that can be associated with a generalized anxiety disorder. Therefore, this study aimed to investigate the relationship between religious coping and widespread anxiety disorder symptoms in students.
    Methods
    This study was a descriptive correlational study. The population in this study consisted of all undergraduate students from public universities of Tehran. The sample consisted of 700 students 18 to 28 years old from public universities of the Tehran (Shahid Beheshti University, Allameh Tabataba'i University and University of Tehran) in 2016-2017 who were selected by multistage cluster sampling. The participants completed generalized anxiety disorder 7-item scale (GAD-7; Spitzer, Kroenke, Williams & Lowe, 2006), Penn state worry questionnaire (PSWQ; Meyer, Miller, Metzger & Borkovec, 1990) and spiritual coping questionnaire (SCQ; Charzyńska, 2015). Data were analyzed by SPSS24 and Lisrel software, using Pearson correlation and structural equation modeling. The significance level was 0.05.
    Results
    The age average and standard deviation of participants was 21.94 (±3.17). The results of the present study showed that there is a significant relationship between positive spiritual coping and its components, namely positive person, social, environment and religion coping with generalized anxiety disorder symptoms (p<0.01). There is a significant relationship between negative spiritual coping and its components, namely negative person, social and religion coping with generalized anxiety disorder symptoms (p<0.01). Also, there is a significant relationship between positive spiritual coping and its components (except positive social) with worry (p<0.01). There is a significant relationship between negative religious coping and its components with worry (p<0.01); Positive and negative spiritual coping predicted generalized anxiety disorder symptoms (p<0.01). Also, proposed model about the relationship between spiritual copings and widespread anxiety disorder symptoms has an acceptable fit with the data.
    Conclusion
    The results of this study showed that there is a significant relationship between spiritual coping and generalized anxiety disorder symptoms. The results emphasize the importance of spiritual coping inexperience of generalized anxiety disorder symptoms. Also, this finding underscores the importance of the combination of spiritual factors in the interventions or treatments of generalized anxiety disorder.
    Keywords: Negative spiritual coping, positive spiritual coping, structural equation modeling, worry
  • محمد خدایاری فرد، باقر غباری بناب، فرامرز سهرابی، عبدالله خرمی مارکانی*، عنایت الله زمانپور، رویا راقبیان، غلامعلی افروز، ولی الله فرزاد، نسرین محمودی، بهنوش زینعلی زاده، نرگس تنکمانی
    هوش معنوی مجموعه ای از قابلیت های معنوی فردی است که به سازگاری و رفتار حل مساله کمک می کند. هدف مطالعه ی حاضر تعیین ابعاد نظری و تعیین روایی ساختاری مقیاس هوش معنوی مبتنی بر بافت فرهنگی و دینی در دانشجویان ایران بود. در این مطالعه ی روش شناختی تلفیقی، ابتدا با بررسی مقیاس های موجود، 62 گویه انتخاب شد. در بخش کیفی با 67 نفر از دانشجویان مصاحبه شد و 42 گویه ی دیگر مقیاس استخراج گردید. در بخش کمی، برای تعیین روایی سازه از تحلیل عاملی استفاده شد. نمونه های پژوهش هزار نفر از دانشجویان بود که به شیوه ی تصادفی طبقه‏ای انتخاب شدند. کمیته ی اخلاق دانشگاه تهران، مجوز اخلاقی این پژوهش را صادر کرده است. با تحلیل عاملی، تعداد گویه ها از 104 به 39 گویه کاهش یافت. از بین ده عامل مدل نظری، هفت عامل در مجموع 21/60 درصد از واریانس کل مقیاس را تبیین نمود. این هفت عامل، زیر عنوان های فهم معنا و تاثیر امور دینی، درک و بسط حالات آگاهی و فراروندگی، درک پدیده ی متعالی در ورای موجودات هستی، تفکر انتقادی وجودی، توانایی تولید معنای شخصی، حل مسائل با استفاده از منابع معنوی و سازگاری معنوی در روابط بین فردی نامگذاری و طبقه بندی شدند. پایایی مقیاس بر اساس همسانی درونی گویه ها بین 731/0 تا 906/0 و پایایی کل مقیاس 945/0 بود. مقیاس 39 گویه ای هوش معنوی با ویژگی های روان سنجی مطلوب و الگوی ساختار عاملی قابل قبول و مبتنی بر آموزه های دینی و فرهنگی ایران می تواند به عنوان ابزاری روا و پایا در جامعه ی دانشجویی ایران کاربرد داشته باشد.
    کلید واژگان: دانشجو, روایی, ساختار عاملی, هوش معنوی
    Mohammad Khodayari Fard, Bagher Ghobri Bonab, Faramarz Sohrabi, Abdollah Khorami Markani*, Enayatollah Zamanpoor, Roya Raghebian, Gholamali Afrooz, Valiollah Farzad, Nasrin Mahmoodi, Behnoosh Zeinalizadeh, Narges Tankamani
    Spiritual intelligence is a set of personal capacities that helps to adaptation and problem solving. The aim of this study was determining domains and construct validity of cultural and religious context of spiritual intelligence scale in Iranian students. In this mixed methodological study, we assessed the existing scales, and selected 62 items. Then we interviewed with 67 students and derived 42 items. We determined the scale construct validity by exploratory factor analysis with 1000 students' samples that were selected by stratified random sampling from universities. The ethics permission of study was obtained from ethical committee of Tehran university. Factor analysis reduced items number from 104 to 39. Among 10 dimensions in theoretical model, 7 dimensions explained the 60.21% of scale total variance. These dimensions were meaning perception and religious works effect; perception and extension of consciousness; perception of extraordinary phenomena superior than material being; existential critical thinking; personal meaning production ability; problem solving by using spiritual resources, and spiritual adaptation in interpersonal relationship. Inter items’ reliability was determined by internal consistency as 0.731 to 0.906 and the scale total reliability was 0.945. A 39 items’ spiritual intelligence scale with optimal psychometric properties and acceptable structural model based on Iranian religious and cultural practices can be used as a valid and reliable scale in community of Iranian students.
    Keywords: Student, Validity, Structural factor, Spiritual intelligence
  • محمد خدایاری فرد، احمد منصوری، محمد علی بشارت، مسعود غلامعلی لواسانی
    اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلال های مزمن و ناتوان کننده است که نگرانی بیش ازحد و کنترل ناپذیر ویژگی اصلی آن محسوب می شود. عوامل زیستی و روان شناختی متعددی می توانند سبب ایجاد و تداوم این اختلال و نگرانی شوند. تاکنون مدل های رفتاری، شناختی، فراشناختی و هیجانی متفاوتی درباره این اختلال و نگرانی معرفی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری مدل های نظری موجود درباره اختلال اضطراب فراگیر و نگرانی انجام گرفت. کلیدواژه های مرتبط به موضوع پژوهش در پایگاه های معتبری مانند Science Direct، Elsevier، Google Scholar، PubMed، SID و Magiran جستجو گردید و شش مدل از بین پژوهش هایی که بین سال های 2016-1990 منتشر شده بودند، انتخاب شد. به عبارت دیگر، بررسی ادبیات پژوهش نشان داد که مدل های اجتناب شناختی(برکووک، 1994)، فراشناختی(ولز، 1995)، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی(دوگاس و همکاران، 1998)، بدتنظیمی هیجانی(منین و همکاران، 2002)، مبتنی بر پذیرش(رومر و ارسیلو، 2002) و مدل یکپارچه شده(رومر، ارسیلو و بارلو، 2002) از مهم ترین مدل های مطرح شده درباره نگرانی و اختلال اضطراب فراگیرند. اگرچه بررسی ادبیات پژوهش بیانگر شواهد تجربی حمایت کننده ای از مولفه های اصلی این مدل هاست، اما شواهد متناقضی نیز وجود دارد. بسیاری از این مولفه ها اختصاصی اختلال اضطراب فراگیر نیستند و در بسیاری از اختلال های دیگر نیز اتفاق می افتند. به علاوه، همبودی این اختلال با سایر اختلال های دیگر معمول می باشد. ازاین رو، نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت تدوین مدل های فراتشخیصی می باشد.
    کلید واژگان: اجتناب شناختی, اختلال اضطراب فراگیر, بدتنظیمی هیجانی, تحمل ناپذیری بلاتکلیفی, نگرانی
    Mohammad Khodayarifard, Ahmad Mansouri, Mohammad Ali Besharat, Masoud Gholamali Lavasani
    Generalized anxiety disorder is a prevalent, chronic and disabling mental disorder. Several biological and psychological factors can contribute to the development and maintenance of worry and generalized anxiety disorder. So far, different behavioral, cognitive, metacognitive and emotional models have been presented about worry and generalized anxiety disorder. Therefore, the aim of this study was review models of worry and generalized anxiety disorder. ScienceDirect, Elsevier, Google Scholar, PubMed, SID and Magiran databases were searched using related keywords and six models were selected from among those published during 1990-2016. In other word, the results showed that cognitive avoidance model (Borkovec, 1994), metacognitive model (Wells, 1995), intolerance of uncertainty model (Dugas, Gagnon, Ladouceur & Freeston, 1998), acceptance-based model (Roemer & Orsillo, 2002), emotional dysregulation model (Mennin, Heimberg, Turk, & Fresco, 2002) and integrative model (Roemer, Orsillo & Barlow, 2002) are six of main models about worry and generalized anxiety disorder. Although the literature review indicates empirical evidence supporting the main component of these models, but there is mixed evidence. Many of these components are not specific of generalized anxiety disorder and occur in many other disorders. In addition, this disorder comorbidity with other disorders is a rule rather than the exception. However, the results of present study are the importance of developing transdiagnostic models.
    Keywords: Cognitive avoidance, generalized anxiety disorder, intolerance of uncertainty, emotional dysregulation, worry
  • محمد خدایاری فرد، الهه حجازی، مسعود غلامعلی لواسانی، زینب عظیمی
    حرمت خود پایین یکی از مولفه های کلیدی و زیربنایی در آسیب شناسی روانی، ازجمله اضطراب امتحان است. به نظر می رسد که میزان فعالیت بازنمایی های مثبت فرد از خودش در حافظه، نقش مهمی در ادراک فرد از خودش ایفا می کند. هدف از مقاله حاضر، تعیین اثر تقویت بازنمایی های حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. بر اساس رویکرد رقابت بازیابی، یک بسته آموزشی جهت ارتقاء حرمت خود طراحی شد و پس از تایید اعتبار محتوای آن توسط 5 متخصص روانشناس، این بسته در قالب مداخله گروهی 10 جلسه ای (هر هفته یک جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش 10 دانش آموز مقطع دبیرستان با تشخیص اضطراب امتحان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شده و قبل و پس از مداخله و همچنین در پیگیری یک ماهه، پرسشنامه های اضطراب امتحان اسپیلبرگر و حرمت خود روزنبرگ را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش تحلیل روند یک راهه (تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر) صورت گرفت. یافته ها نشان داد که اجرای این مداخله توانسته منجر به بهبود حرمت خود و کاهش معنادار اضطراب امتحان در افراد نمونه گردد (01/0 p) و این روند تا پیگیری یک ماهه نیز ادامه یافت. بطور کلی به نظر می رسد که انجام مداخله بر روی مولفه های زیربنایی آسیب شناسی روانی، از جمله حرمت خود پایین، می تواند اثرات مفید و همچنین پیشگیرانه ای در این زمینه داشته باشد و حتی بدون چالش عمدی با افکار، ممکن است بتوان تغییراتی در خودپنداره افراد ایجاد کرد.
    کلید واژگان: بازنمایی, رقابت بازیابی, حافظه, حرمت خود, اضطراب امتحان, مداخله
    Dr. Mohammad Khodayarifard, Dr. Elaheh Hejazi, Dr. Masoud Lavasani, Zeinab Azimi
    Low self-esteem is one of the key factors underlying psychopathology, such as test anxiety. It seems that the activation of positive self-representations in memory plays an important role in self-perception. The aim of this article was to determine the effect of strengthening memory representations on self-esteem in people with test anxiety. This study was based on a quasi-experimental design with pretest and post-test. According to retrieval competition approach, a training package was designed to promote self-esteem and after verifying its content validity by 5 expert psychologist, the intervention was administered in 10 sessions (a one-hour session per week). Participants were 10 high school students with test anxiety diagnosis which were selected by purposive and available sampling; and completed Spielberger Test Anxiety Inventory (TAI) and Rosenberg Self-Esteem Scale (RSES) before and after the intervention and also one month follow up. Data analysis was performed using one-way trend analysis (one-way ANOVA with repeated measures). The results indicated that this intervention could lead to improve self-esteem and decrease test anxiety in participants (p˂0.01) and this trend continued until one month follow-up. As a result, it seems that interventions on the factors underlying psychopathology, such as low self-esteem, can have beneficial as well as proactive effects in this area and We may be able to make changes in self-concept even with no deliberate challenge to the thoughts.
    Keywords: representation, retrieval competition, memory, self-esteem, test anxiety, intervention
  • محمد خدایاری فرد، نسرین سبزفروش*، باقر غباری بناب، مسعود غلامعلی لواسانی
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر مشاوره گروهی شناختی -رفتاری و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره بر سبک های دلبستگی دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه های دانشگاه تهران در سال 92-93 بود. 27 نفر از آنان به صورت نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های مشاوره ی شناختی- رفتاری، طرحواره درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند. افراد نمونه به مقیاس دلبستگی بزرگسال پاسخ دادند. داده ها با کمک تحلیل کواریانس (مانکوا) چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معناداری در دو گروه شناختی-رفتاری و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره در مقایسه با گروه کنترل به لحاظ سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی وجود داشت. اما مقایسه سبک دلبستگی دوسوگرا در بین سه گروه نشان داد که تنها بین دو گروه طرحواره درمانی و گروه کنترل از نظر آماری معنادار بود. مشاوره گروهی شناختی-رفتاری بر کاهش دلبستگی اجتنابی و افزایش دلبستگی ایمن و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره گروهی بر کاهش دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و دلبستگی اجتنابی و افزایش دلبستگی ایمن، به طور معناداری اثر داشتند. این یافته دال بر امکان تغییرپذیری سبک دلبستگی ناایمن بوده و متخصصان می توانند از این دو نوع مداخله جهت اصلاح سبک دلبستگی دانشجویان دختر استفاده کنند.
    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, مشاوره گروهی, شناختی, رفتاری, طرحواره درمانی
    Mohammad Khodayari Fard, Nasrin Sabzfroosh *, Bagher Ghobari Bonab, Masoud Masoud Gholamali Lavasani Gholamali Lavasani
    The aim of this study was to compare the efficacy of group counseling with cognitive-behavioral and schema therapy approaches on student’s attachment styles. The study was quasi-experimental pretest-posttest control group. The statistic population consisted of all female students living in the dormitories of Tehran University on 92-93 years. Twenty seven students selected via purposeful sampling and randomly assigned to cognitive-behavioral group counseling, schema- based group counseling and control group. Participants completed the Adult Attachment Inventory. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance (Moncova). The results showed a significant difference among cognitive-behavioral group counseling and Schema-based group counseling and the control group in terms of secure and insecure attachment styles (P0.01), comparison of three groups showed that only schema- based group counseling and control group had different impact on ambivalent attachment style (P
    Keywords: Attachment style, group counseling, Cognitive-Behavioral, Schema Therapy
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمد خدایاری فرد
    دکتر محمد خدایاری فرد
    استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال