به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد یوسفی

  • فرزانه انگزی، فرزاد مندنی*، مختار قبادی، محمد یوسفی
    این پژوهش با هدف بررسی میزان مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای در سیستم های خاک ورزی گندم و نخود دیم در سال زراعی 1400 در منطقه کرمانشاه انجام شد. میزان نهاده های مصرفی بر مبنای عملیات کشاورزی در مزارع گندم و نخود از مرحله کاشت تا برداشت محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه شامل انرژی های ورودی، خروجی و پتانسیل گرمایش جهانی ناشی از انتشار گازهای گلخانه ای بود. نتایج نشان داد کل انرژی ورودی در سیستم های خاک ورزی رایج، کم خاک ورزی و بی خاک ورزی گندم به ترتیب، 13845، 9717 و 8671 مگاژول در هکتار و برای نخود به ترتیب، 7009، 5256 و 4470 مگاژول در هکتار بود. کارایی مصرف انرژی در خاک ورزی رایج، کم خاک ورزی و بی خاک ورزی گندم به ترتیب، 2/3، 9/4 و 1/5 و برای نخود به ترتیب، 6/2، 8/2 و 9/3 بود. بیشترین میزان پتانسیل گرمایش جهانی در مزارع گندم و نخود در خاک ورزی رایج به ترتیب، 8/106 و 1/96 کیلوگرم معادل دی اکسید کرین در هکتار بود. در خاک ورزی رایج گندم میزان انتشار دی اکسید کربن ناشی از مصرف سوخت های فسیلی حدود 9/184 درصد بیش تر از کم خاک ورزی و 8/223 درصد بیش تر از بی خاک ورزی بود. در خاک ورزی رایج نخود به علت مصرف سوخت های فسیلی انتشار دی اکسید کربن به ترتیب، 2/43 و 2/81 درصد نسبت به کم خاک ورزی و بی خاک ورزی بالاتر بود. صرفنظر از نوع محصول انتشار گاز اکسید نیتروژن در اثر مصرف سوخت های فسیلی در خاک ورزی رایج به ترتیب، 2/43 و 0/80 درصد بیشتر از کم خاک ورزی و بی خاک ورزی بود. بطورکلی نتایج نشان داد خاک ورزی رایج دارای کمترین کارایی انرژی و بالاترین میزان پتانسیل گرمایش جهانی در مقایسه با دیگر سیستم-ها بود.
    کلید واژگان: انرژی تجدید پذیر, انرژی مستقیم, کارایی مصرف انرژی, گرمایش جهانی
    Farzaneh Angazi, Farzad Mondani *, Mokhtar Ghobadi, Mohammad Yousefi
    This research was conducted with the aim of investigating amount of energy consumption and greenhouse gas emissions in dryland wheat and chickpea tillage systems in Kermanshah region during 2022. The amount of consumed inputs was calculated based on agronomy operations from sowing to harvesting. The data analysis was calculated in three steps including energy input, energy output and global warming potential due to emission of greenhouse gases. Results showed total energy input in conventional, minimum and no tillage systems of wheat were 13845, 9717 and 8671 Mj ha-1, respectively, and for chickpea were 7009, 5256 and 4470 Mj ha-1, respectively. Energy use efficiency for conventional, minimum and no tillage systems of wheat were 3.2, 4.9 and 5.1, and for chickpea were 2.6, 2.8 and 3.9, respectively. The highest amount of global warming potential in wheat and chickpea farms in conventional tillage were 106.8 and 96.1 kg CO2 eq ha-1, respectively. In conventional wheat tillage amount of CO2 due to consumption of fossil fuels was about 184.9% more than minimum tillage and 223.8% more than no tillage. Due to consumption of fossil fuels, emission of CO2 in conventional tillage of chickpea compared to minimum tillage and no tillage were 43.2% and 81.2%, respectively. Regardless of crops, emission of N2O due to consumption of fossil fuels in conventional tillage were 43.2 and 80.0% higher than minimum and no tillage, respectively. Generally, the results showed conventional tillage had the lowest energy efficiency and the highest global warming potential compared to other studied systems.
    Keywords: Renewable Energy, Direct Energy, Energy Use Efficiency, Global Warming
  • فناوری پیشرفته در خدمت رویکرد نوین مقابله با سموم قارچی و استرس های (RISE) پلتفرم رایز ناشی از آن ها / استراتژی های نوین طراحی توکسین بایندر بر پایه دیواره سلولی مخمر، بنتونیت ها، زغال فعال و ترکیبات زیستی نقش پریبیوتیک ها و پستبیوتی کها در تعادل میکروبی دستگاه گوارش و تقویت سیستم ایمنی در شرایط استرس های محیطی و تغذیه ای
    دکتر محمد یوسفی، دکتر محسن نیکخواه دکتر مرضیه قدمی
  • سعید ایل بیگی*، محمداسماعیل افضل پور، محمد یوسفی، یگانه فیضی
    زمینه و هدف

    از آنجا که زعفران دارای خواص بالقوه ای چون اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است، می تواند در تعدیل عوامل التهابی ناشی از فعالیت های شدید ورزشی، نقش داشته باشد. ازا ین رو، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر کوتاه مدت مصرف عصاره زعفران بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و کورتیزول مردان جوان بدنبال یک جلسه فعالیت ورزشی شدید بود.

    روش تحقیق:

     پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود. تعداد 24 نفر از دانشجویان پسر به صورت تصادفی به دو گروه (زعفران و دارونما) به طور مساوی تقسیم شدند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از 30 دقیقه فعالیت شدید 85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) روی نوارگردان، اخذ گردید. پس از اتمام پیش آزمون، گروه زعفران به مدت 15 روز عصاره زعفران به میزان 400 میلی گرم و گروه دارونما به همان میزان نشاسته مصرف کردند. سپس همانند پیش آزمون، مجددا دو نوبت نمونه گیری خون قبل و بلافاصله بعد از فعالیت شدید گرفته شد. سطوح سرمی IL-6 و TNF-α با روش الایزا و کورتیزول با روش رادیوایمونواسی ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0≤p ارزیابی شدند.

    یافته ها

    پس از اجرای پروتکل هوازی شدید، غلظت کورتیزول (01/0=p) و TNF-α (02/0=p) سرم در گروه مکمل زعفران به طور معنی دار  کمتر از گروه دارونما بود؛ اما غلظت IL-6 سرم دو گروه تفاوت معنی دار آماری (49/0=p) نداشت.

    نتیجه گیری

    مصرف کوتاه مدت زعفران قبل از فعالیت های شدید، می تواند رهاسازی برخی از شاخص های التهابی و کورتیزول را تعدیل کرده و برای ورزشکاران درگیر در فعالیت های شدید، مطلوب باشد.

    کلید واژگان: فعالیت حاد ورزشی, مکمل زعفران, سایتوکاین ها, هورمون های استرس
    Saeed Ilbeigi *, Mohhamdesmaeil Afzapour, Mohammad Yousefi, Yegane Feizi
    Background and Aim

    Since saffron has potential properties such as antioxidant and anti-inflammatory effects, it can play a role in modulating inflammatory factors caused by intense sports activities. Therefore, the aim of this research was to investigate the short-term effect of saffron extract consumption on the serum levels of interleukin-6 (IL-6), tumor necrosis factor alpha (TNF-α) and cortisol in young men after an intense exercise session.

    Materials and Methods

    The present research was semi-experimental. Twenty-four male students were randomly divided into two groups (saffron and placebo). Blood sampling was done before and immediately after 30 minutes of vigorous activity with an intensity of 85% of the maximum heart rate stored on the treadmill. After completing the pre-test, the saffron group consumed 400 mg of saffron extract for 15 days, and the placebo group consumed the same amount of starch flour. Then, like the pre-test, two blood samples were taken again before and immediately after intense activity. IL-6 and TNF-α serum levels were determined by ELISA method and cortisol by radioimmunoassay method. Extraction of the results was done using covariance analysis test at a significance level of p≤0.05.

    Results

    After the implementation of the intense aerobic protocol, the concentration of cortisol (p₌0.01) and TNF-α (p₌0.02) in the saffron supplement group was significantly lower than the placebo group; However, there was no statistically significant difference in serum IL-6 levels between the two groups (p<0.49).

    Conclusion

    short-term consumption of saffron before intense activities can moderate the release of some inflammatory indicators and cortisol, and is desirable for athletes involved in intense activities.

    Keywords: Acute sports activity, Saffron supplement, Cytokines, Stress hormones
  • سعید ایل بیگی*، محمد یوسفی، هادی موذنی
    مقدمه و اهداف روش های مختلفی برای تعیین کمیت پدیده فلکشن ریلکسیشن وجود دارد. با این حال، استاندارد سازی کمی وجود دارد. هدف از این مقاله بررسی حساسیت روش نسبت در استخراج پدیده فلکشن ریلکسیشن در 2 گروه سالم و دارای درد مزمن غیر اختصاصی کمر است.مواد و روش ها 10 فرد مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی و 10 فرد سالم در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها فلکشن تنه را با زانوی صاف انجام دادند. هر حرکت فلکشن شامل 4 مرحله (1. ایستاده در موقعیت شروع؛ 2. فلکشن تنه با سرعت ثابت (با استفاده از مترونوم)؛ 3. در حالت فلکشن کامل؛ 4. اکستنشن تنه تا حالت ایستاده) بود که که هرکدام از موقعیت ها به مدت 5 ثانیه و 3 بار تکرار انجام شد. سپس با استفاده از روش نسبت، پدیده فلکشن ریلکسیشن بررسی شد.یافته ها نتایج نشان دادند حساسیت تمامی حالات روش نسبت در افراد سالم برابر 100 درصد است. به جز حالت سوم (ریشه مجذور میانگین ها در حالت ایستاده تقسیم بر ریشه مجذور میانگین ها در حالت فلکشن) که این حساسیت 60 درصد در تشخیص پدیده فلکشن ریلکسیشن بود. اما در گروه کمردردی حساسیت حالت اول، 70 درصد، حالت دوم، 80 درصد، حالت سوم 40 درصد، حالت چهارم، 50 درصد، حالت پنجم، (حداکثر ریشه مجذور میانگین ها در حالت اکستنشن تقسیم بر ریشه مجذور میانگین ها در حالت فول فلکشن) 40 درصد و حالت ششم، (عدد 1 تقسیم بر RATIO-4) 50 درصد بود. نتیجه گیری روش های نسبت (به جز حالت دوم) برای استخراج پدیده فلکشن ریلکسیشن در افراد سالم معتبر بود، اما هنگام استفاده از این روش برای افراد کمردردی می بایست با احتیاط از این روش استفاده شود. در حقیقت در حالت دوم حداکثر فعالیت ای ام جی در اکستنشن تقسیم بر میانگین فعالیت در حالت فول فلکشن، برای استخراج پدیده فلکشن ریلکسیشن در افراد کمر دردی معتبر است.
    کلید واژگان: فلکشن ریلکسیشن, کمردرد, عضلات بازکننده ستون فقرات
    Saeed Ilbeigi *, Mohammad Yousefi, Hadi Moazzeni
    Background and Aims There are different methods for quantifying the flexion-relaxation phenomenon (FRP). However, there is little standardization for them. This study aimes to evaluate the sensitivity of the ratio method in identifying the FRP in people with non-specific low back pain (LBP) and healthy people.Methods In this study,10 patients with nonspecific LBP and 10 healthy people participated voluntarily. They performed a trunk flexion with a straight knee. Each trunk flexion was done in four modes: (1) standing in the starting position, (2) trunk flexion at a fixed speed (using a metronome), (3) full flexion, and (4) trunk extension to the standing position. Each mode took 5 seconds and was performed 3 times. Then, the FRP was investigated using the ratio method as well as the visual inspection method.Results The sensitivity of all ratios in identifying the FRP in healthy people was 100%, except for the third ratio (the root mean square of EMG activity in a standing position divided by the root mean square in flexion mode), which was 60%. In the LBP group, the sensitivity of the first ratio was 70%; for the second ratio, it was 80%; for the third ratio, 40%; for the fourth ratio, 50%; for the fifth mode (the root mean square in extension mode divided by the root mean square in full flexion mode), 40%; and for the sixth mode, 50%.Conclusion All ratios (except for the second ratio) are valid for identifying the FRP in healthy people, but caution should be taken in using the ratio method for people with LBP; only the second ratio (maximum EMG activity in the extension mode divided by the average EMG activity in the full flexion mode) should be used for these individuals.
    Keywords: flexion-Relaxation, Low back pain, Erector spinae
  • تینا بناخیری، صدیقه سادات نعیمی*، زهرا ابراهیم آبادی، عالیه دریابر، محمد یوسفی
    مقدمه و اهداف

    مطالعات متعددی به بررسی بیومکانیک راه رفتن در افراد دارای بی ثباتی عملکردی مچ پا پرداخته اند، اما نقش بالقوه فرآیند پردازش اطلاعات (توجه) در کنترل راه رفتن این بیماران هنوز ناشناخته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر بار شناختی بر دامنه حرکتی مفاصل اندام تحتانی حین راه رفتن در افراد با و بدون بی ثباتی عملکردی مچ پا بود.

    مواد و روش ها

    مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار غیرتصادفی است. 18 فرد مذکر دارای بی ثباتی عملکردی مچ پا و 19 فرد سالم مراحل آزمون را در 3 مرحله و هر مرحله با 3 تکرار با ترتیب تصادفی شامل 1. اجرای تکلیف شناختی در حالت نشسته، 2. اجرای تکلیف راه رفتن بر روی تردمیل (تکلیف یگانه) و 3. اجرای هم زمان تکلیف راه رفتن و تکلیف شناختی (تکلیف دوگانه) تکمیل کردند. اطلاعات سه بعدی دامنه حرکتی مفاصل هیپ، زانو، مچ پا در 3 صفحه ساجیتال، فرونتال و عرضی به عنوان مولفه های کینماتیک راه رفتن، درصد خطا و میانگین زمان واکنش کلامی به عنوان معیارهای عملکرد تکلیف شناختی و همچنین میزان ضریب همبستگی درون گروهی برای تعیین تکرارپذیری درون جلسه ای مولفه های کینماتیک راه رفتن و عملکرد تکلیف شناختی بررسی شد.

    یافته ها

    پایایی متغیرهای کینماتیکی شامل دامنه زاویه مفاصل هیپ، زانو و مچ پا، با و بدون اعمال تکلیف شناختی در 3 صفحه بیشتر از 70 درصد بود. در طی تکلیف یگانه، افراد دارای بی ثباتی عملکردی مچ پا کاهش معنادار دامنه حرکتی زانو در صفحه عرضی و دامنه حرکتی هیپ در صفحه ساجیتال نسبت به گروه سالم داشتند. در هنگام تکلیف دوگانه، افراد دارای بی ثباتی عملکردی مچ پا افزایش معنادار دامنه حرکتی هیپ در صفحه ساجیتال نسبت به گروه سالم داشتند. در مقایسه با افراد سالم، افراد دارای بی ثباتی عملکردی مچ پا در شرایط انجام هم زمان تکلیف راه رفتن و شناختی نسبت به حالت نشسته، دارای زمان واکنش طولانی تری در آزمون شنیداری استروپ بودند.

    نتیجه گیری

    بی ثباتی عملکردی مچ پا می تواند عامل مهمی در تداخل شناخت-حرکت باشد. بنابراین، تحمیل تکلیف شناختی ممکن است بتواند به عنوان یک استراتژی موثر در برنامه توان بخشی این بیماران منظور شود.

    کلید واژگان: بی ثباتی عملکردی مچ پا, بار شناختی, تکلیف دوگانه, دامنه حرکتی, راه رفتن
    Tina Banakheiri, Sedigheh Sadat Naimi *, Zahra Ebrahimabadi, Aliyeh Daryabor, Mohammad Yousefi
    Background and Aims

    Several studies have investigated gait biomechanics in people with functional ankle instability (FAI). However, the potential role of information processing (attention) in the gait control of these patients is still unknown. Therefore, this study aimed to investigate the effect of cognitive load on the range of motion (ROM) of lower limb joints during walking in men with and without FAI.

    Methods

    The study was a non-randomized controlled clinical trial. Eighteen male subjects with FAI and 19 healthy subjects participated in this study and completed three randomized conditions (three trials per condition): normal walking on a treadmill (single task), normal walking while performing a cognitive task (dual task), and (3) performing cognitive task while sitting. Three-dimensional information of hip, knee, and ankle joint ROM in the sagittal, frontal, and transverse planes were measured as gait kinematic components, and the error ratio and average reaction time were measured as cognitive task indicators. The intraclass correlation coefficient (ICC) was used to determine the intrasession reliability of kinematic and cognitive measures.

    Results

    The ICC of kinematic variables, including the hip, knee, and ankle joint ROM, with and without applying cognitive tasks in three planes was more than 0.70. During the single task, the group with FAI showed a significantly decreased knee ROM in the transverse plane and a decreased hip ROM in the sagittal plane compared to the healthy group. During the dual task, the group with FAI showed a significantly increased hip ROM in the sagittal plane compared to the healthy group. The results of the cognitive task showed that the group with FAI had a longer reaction time in the auditory Stroop test during dual-task walking than in the sitting position.

    Conclusion

    FAI can be an important factor in motor-cognitive interactions. Using a cognitive task may be an effective strategy in the rehabilitation program of men with FAI.

    Keywords: Functional ankle instability, Cognitive load, dual task, Range of motion, Walking
  • سید مصطفی پیغمبری*، منصور بنانی، محمد یوسفی، کیوان تدین، محسن بشاشتی

    اورنیتوباکتریوم رینوتراکیال (ORT)، باکتری نوظهور بیماری زای تنفسی است که خسارات اقتصادی مهمی را در صنعت طیور ایجاد می کند.  مطالعات قبلی در ایران شباهت های مولکولی و ژنتیکی بالایی را بین جدایه های ORT طی سال های 1999-2009، براساس SDS-PAGE، ERIC-PCR و تعیین توالی ژن 16S rRNA نشان داد.  هدف از مطالعه حاضر تعیین ژنوتیپ جدایه های ORT به دست آمده از ماکیان صنعتی با استفاده از روش های تکثیر تصادفی پلی مورفیسم DNA (RAPD) و تعیین تیپ توالی یابی چندجایگاهی (MLST) بود.  در این مطالعه، از 30 باکتری ORT جدا شده از ماکیان صنعت طیور ایران در سال های 1379 تا 1395 تایید شده به روش بیوشیمیایی و مولکولی استفاده شد.  آزمایش RAPD با استفاده از پرایمر OPG11 بر روی تمام نمونه های ORT مورد مطالعه انجام شد.  با توجه به نتایج آزمون RAPD از بین 30 جدایه ORT تنها 5 جدایه برای آزمون MLST انتخاب شدند که برای انجام آن، هفت جفت پرایمر برای تکثیر و توالی یابی ژن های خانه دار adk، aroE، fumC، gdhA، mdh،pgi  و pmi طراحی گردید.  در آزمون RAPD با استفاده از پرایمرOPG11 ، تعداد 9 ژنوتیپ متفاوت مشاهده شد.  توالی DNA الل های این هفت لوکوس، در خصوص هر 5 سویه ORT، با توالی آلل های موجود در بانک اطلاعاتی MLST مقایسه شدند.  چهار ORT از پنج جدایه مورد مطالعه متعلق به تیپ سکانسی 9 (ST9) بودند و یک سویه هم تیپ سکانسی جدیدی بود.  بر اساس یافته های این مطالعه، یک تیپ سکانسی جدید از ORT های طیور صنعتی در ایران گزارش گردید که پیش از این از سایر نقاط جهان گزارش نشده است.  مطالعات بعدی جهت بررسی تعداد بیش تری از جدایه های ORT، می تواند در تشخیص تیپ های مختلف سکانسی و تیپ سکانسی غالب در کشور کمک کننده باشد.

    کلید واژگان: اورنیتوباکتریوم رینوتراکئال, ژنوتایپینگ, طیور, MLST, RAPD-PCR
    Seyed Mostafa Peighambari *, Mansour Banani, Mohammad Yoosefi, Keivan Tadayon, Mohsen Bashashati

    Ornithobacterium rhinotracheale (ORT) is a newly emerging respiratory bacterial pathogen that causes significant economic losses to the poultry industry. Previous studies in Iran have shown high molecular and genetic similarity among ORT isolates by SDS-PAGE, ERIC-PCR and 16SrRNA gene sequencing during 1999-2009. The aim of this study was the genotyping of ORT isolates recovered from commercial chickens by using RAPD-PCR with OPG11 primer and multilocus sequence typing (MLST). In total, 30 ORT isolates recovered from commercial chickens of Iran during 2000-2017 and confirmed by bacteriological, biochemical and PCR tests were used in this study. All 30 ORT isolates were subjected to RAPD-PCR with OPG11 primer. For MLST, 5 isolates were selected based on their RAPD patterns. Seven primer pairs were synthesized for amplification and sequenceing of seven housekeeping genes of adk, aroE, fumC, gdhA, mdh, pgi and pmi in MLST assay. In RAPD-PCR with OPG11 primer, 9 different genotypes were found. The DNA sequences of the distinct alleles of these seven loci of 5 ORT strains were compared with other alleles deposited in GenBank. Four out of 5 strains belonged to sequence type 9 (ST9) and one strain was found to be a new ST.  Based on the results of the present study, a new sequence type among ORT isolates of Iran was found that has not been previously reported from elsewhere in the world. Further studies on more ORT isolates may help in identification of different sequence types and dominat ST in the country.

    Keywords: Genotyping, MLST, Ornithobacterium Rhinotracheale, poultry, RAPD-PCR
  • پریزاد رضایی بهبهانی*، محمد یوسفی، شهرام ارزانی
    مواد آلی فرار (VOCها) از مهم ترین و خطرناک ترین آلاینده های موجود در محیط های آبی می باشند که به دلیل سمیت بالا و مضرات فراوان بر سلامتی انسان و سایر موجودات باید به طور کامل از محیط های آبی حذف گردند. از بین روش های مطالعه شده بر روی حذف VOCها، فرآیندهای ازناسیون، Fe/H2O2 و UV/Fe/H2O2 از بازدهی حذف بالایی برخوردار هستند. در این پژوهش حذف فنول از محیط آبی توسط فرآیندهای ازناسیون، Fe/H2O2 و UV/Fe/H2O2 در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد. برای انجام آزمایش ها و تاثیر بر هم کنش بین پارامترها و تعیین شرایط بهینه، طراحی آزمایش به روش RSM انجام شد. کلیه آزمایش ها در دمای محیط انجام شد. پارامترهای Fe2O3، H2O2 بر حسب میلی مولار و زمان واکنش (دقیقه) برای فرآیندهای Fe/H2O2 و UV/Fe/H2O2 و پارامترهای pH، جریان گاز ازن و زمان واکنش برای فرآیند ازناسیون به عنوان پارامترهای با اثرگذاری بالا بر درصد حذف شناخته شدند. در شرایط بهینه پارامترها با روش Fe/H2O2  حذف 99 درصدی فنول از محلول های آبی و با روش فنتون UV/Fe/H2O2 حذف 3/99 و با فرآیند ازناسیون حذف 5/99 درصدی فنول حاصل گردید. مقایسه فرآیندهای Fe/H2O2  و UV/Fe/H2O2 و ازناسیون نشان داد که هر سه فرآیند قابلیت حذف ترکیبات آلی فرار از پساب با بازده بالا را دارا می باشند، اما فرآیند ازناسیون در مدت زمان کمتری نسبت به فرآیندهای دیگر قادر به حذف آلاینده ها از پساب خواهد بود. با استفاده از روش RSM معادله درجه دوم با ضریب همبستگی بسیار بالایی برازش شد. مقادیر R2 و R2(adj) مدل پیش بینی شده برای حذف فنول در فرآیند Fe/H2O2  به ترتیب %92/95 و %25/92 و در فرآیند UV/Fe/H2O2 به ترتیب %00/96 و %41/92 و در فرآیند ازناسیون به ترتیب %78/95 و %99/91 به دست آمد.
    کلید واژگان: VOCs, فنول, UV, Fe, H2O2, ازناسیون, RSM
    Parizad Rezaei Behbahani *, Mohammad Yousefi, Shahram Arzani
    VOCs are one of the most important and dangerous pollutants in aquatic environments, which must be completely removed from aquatic environments due to their high toxicity and many harms to human health and other organisms. In this research, the removal of phenol from the aqueous environment was done by ozonation, Fe/H2O2 and UV/Fe/H2O2 processes on an experimental scale. In order to conduct research on experiments and the effect of interaction between parameters and to determine the optimal conditions, the design of the experiments was carried out using the RSM method. All tests were performed at ambient temperature. Under optimal conditions of the parameters, 99% of phenol was removed from aqueous solutions by the Fe/H2O2 method, 99.3% was removed by the Fenton UV/Fe/H2O2 method, and 99.5% of phenol was removed by the ozonation process. Using the RSM method, a quadratic equation with a very high correlation coefficient was fitted. The R2 and R2(adj) values of the predicted model for phenol removal in the Fe/H2O2 process were 95.92% and 92.25% respectively, and in the UV/F2/H2O2 process, 96% and 92.41% and in the ozonation process, 95.78% and 91.99% respectively.
    Keywords: VOCs, Phenol, UV, Fe, H2O2, Ozonation, RSM
  • سحر فرخی، محمد یوسفی*، محی الدین بهاری

    مقدمه و اهداف :

    فرود تک پا، وظیفه ای سخت برای اندام تحتانی است. این حرکت در ورزش بسکتبال بسیار مرسوم است و یکی از عوامل اصلی بروز آسیب های اندام تحتانی به ویژه آسیب لیگامان متقاطع قدامی در این ورزش است. فرود تک پا باعث اعمال حد بالایی از نیروی عکس العمل زمین و گشتاور به اندام تحتانی می شود. قدرت عضلانی اندام تحتانی با افزایش گشتاور درونی و کنترل نیرو عکس العمل در سطح اعمال آن، منجر به کنترل نیروی عکس العمل زمین وارده به این بخش می شود. ازاین رو این پژوهش با هدف بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات قدرتی بر روی نیروی عکس العمل زمین در حرکت فرود تک پا انجام شد. 

    مواد و روش ها:

     در این پژوهش 20 ورزشکار نیمه حرفه ای رشته بسکتبال به 2 گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم بندی شدند. از نمونه های هر 2 گروه کنترل و تمرین خواسته شد 3 حرکت سقوط فرود تک پا از روی سکوی 40 سانتی متری روی صفحه نیرو اجرا کنند. سپس گروه تمرین تحت 8 هفته تمرین قدرتی اندام تحتانی قرار گرفت و پس از پایان تمرینات از افراد گروه تمرین و کنترل خواسته شد حرکت فرود را تکرار کنند. میانگین 3 حرکت برای هر فرد در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل تی زوجی برای مقایسه درون گروهی و از روش کواریانس یک طرفه برای بررسی مقایسه ای تاثیرات بین گروه ها استفاده شد. بررسی آماری پژوهش با استفاده از  نسخه 20 نرم افزار SPSS، با سطح معناداری 0/05 برای همه آزمون ها صورت گرفت.

    یافته ها :

    یافته ها نشان داد برنامه تمرینی بر روی نیروی عکس العمل زمین در راستای X در هر 2 سویه داخلی و خارجی، همچنین در بررسی عکس العمل زمین در راستای Y نیز در جهات قدامی و خلفی چه در مقایسه درون گروهی و چه در مقایسه بین گروهی تاثیری معناداری ندارد. همچنین در بررسی نیروی عکس العمل زمین در راستای Z در مقایسه درون گروهی (0/005=P) و چه در مقایسه بین گروهی (0/002=P) برنامه تمرینی تاثیری معنادار اما افزایشی نشان داد. 

    نتیجه گیری:

     به نظر می رسد برنامه تمرین قدرتی به تنهایی اثربخشی کافی بر روی کاهش نیروی عکس العمل زمین اعمالی به بسکتبالیست های نیمه حرفه ای در حین حرکت فرود تک پا را ندارد.

    کلید واژگان: تمرینات قدرتی, فرود تک پا, نیروی عکس العمل زمین, آسیب رباط متقاطع قدامی
    Sahar Farokhi, Mohammad Yousefi *, Mohialdin Bahari
    Background and Aims

    Single-leg landing is a difficult task for the lower limbs. This movement is very common in basketball and is one of the main causes of lower limb injuries, especially anterior cruciate ligament injuries. Single-leg landing causes a ground reaction force and torque to the lower limb. By increasing the internal torque and controlling the reaction force at the level of its application, the muscular strength of the lower limb can control the ground reaction force of the surface applied to the limb. This study aims to investigate the effects of 8 weeks of strength training on the ground reaction force in single-leg landing

    Methods

    In this study, 20 semi-professional male basketball players were divided into two equal groups of test and control. The samples of both control and test groups were asked to perform three single-leg landings from a 40-cm platform on the force plate. Then, the test group underwent 8 weeks of lower limb strength training, and after the end of the training, the members of the test and control groups were asked to repeat the landing movement. An average of three movements per person was considered. For data analysis, the paired t test was used for intra-group comparison, and the 1-way ANCOVA method was used to compare inter-group effects. Statistical analysis of the study was performed using SPSS software version 20, at a significance level of 0.05 for all tests.

    Results

    The results showed that the training program had no significant effects on the ground reaction force in the X direction in both internal and external directions, as well as, in the Y direction in the anterior and posterior directions, both within the group and between the groups. But, the training program had a significant and incremental effect on both within the group (P=0.005) and between the groups (P=0.002) in the Z direction.  

    Conclusion

    The strength training program lacks enough effect to reduce ground reaction force applied to semi-professional basketball players during a single-leg landing movement.

    Keywords: strength training, Single-Leg Landing, ground reaction force, Anterior cruciate ligament injury
  • زهرا بهرمان*، مهدی مقرنسی، محمد یوسفی، حسین طاهری چادرنشین، محمدعلی نهایتی، علی مالکی

    مقدمه و اهداف :

    باتوجه به اینکه اختلال در راه رفتن شایع ترین عارضه بیماری در بین بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر پرتکل هیپوتراپی بر زمان شروع فعالیت منتخبی از عضلات اندام تحتانی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با رویکرد پاسخ به اغتشاش هنگام پروتکل آغاز راه رفتن است.

    مواد و روش ها:

     تعداد 20 بیمار ام اس با نمره ≤4/5 از پرسش نامه مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده به ر وش نمونه گیری غیراحتمالی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه تمرین و کنترل به طور مساوی با تعداد 10 نفر تقسیم شدند. 10 فرد سالم و همسان انتخاب و در گروه کنترل سالم قرار گرفتند. بیماران ام اس در گروه تمرینی به مدت 4 هفته و برای 4 جلسه در هفته تمرینات هیپوتراپی را انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات، فعالیت الکتریکی عضلات منتخب اندام تحتانی آمودنی ها حین پروتکل آغاز راه رفتن ثبت شد.

    یافته ها:

     تحلیل داده ها تفاوت معنادار بین گروه ها  (P<0/05) نشان داد. تمرینات هیپوتراپی بر روی شروع زمان فعالیت عضلات اندام تحتانی موثر بود و زمان پاسخ عضلات را کاهش داد.

    نتیجه گیری:

     باتوجه به نتایج مطالعه حاضر و تاثیر هیپوتراپی بر بهبود زمان واکنش می توان از هیپوتراپی به عنوان یک نوع روش توان بخشی در بیماران ام اس استفاده کرد.

    کلید واژگان: هیپوتراپی, ام اس, عضلات اندام تحتانی, آغاز راه رفتن
    Zahra Bahreman *, Mehdi Mogharnasi, Mohammad Yousefi, Hossein Taherichadorneshin, MohammadAli Nahayati, Ali Maleki
    Background and Aims

    Since gait disorder is the most common complication among patients with multiple sclerosis. This study aims to examine the effect of hippotherapy on the onset activity of selected lower limb muscles in patients with multiple sclerosis (MS) during the gait initiation protocol with a perturbation response approach.

    Methods

    A total of 20 MS patients with EDSS score <4.5 were selected by simple convenience sampling method and were randomly divided into two groups of exercise n=10 and control n=10. Ten healthy and matched individuals were selected and placed in the healthy control group. The MS patients in the training group underwent hippotherapy for 4 sessions per week. Before and after the exercises, the electrical activity of the selected muscles of the lower extremities was recorded during the gait initiation protocol.

    Results

    Data analysis showed a significant difference between groups (P<0.05). Hippotherapy exercises were effective in the onset activity time of the lower limb muscles and reduced the reaction time of the muscles.

    Conclusion

    According to the results of the present study and the effect of hippotherapy on improving reaction time, hippotherapy can be used as a rehabilitation method in MS patients.

    Keywords: Hippotherapy, Multiple sclerosis (MS), Lower limb muscles, Gait initiation
  • محمدرضا جلالی سروستانی، مهناز قمی، رویا احمدی، محمد یوسفی

    در این مطالعه، عملکرد نانوساختار فولرن (20C) به عنوان جاذب و حسگر برای حذف و شناسایی آنتی بیوتیک سفالکسین، با استفاده از نظریه تابعی چگالی مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر منفی انرژی جذب سطحی نشان داد که برهم کنش سفالکسین با نانوساختار از لحاظ تجربی امکان پذیر است. مقادیر منفی تغییرات آنتالپی و تغییرات انرژی آزاد گیبس نشان داد که جذب سطحی سفالکسین بر روی سطح جاذب گرما زا و خودبه خودی می باشد. مقادیر ثابت تعادل ترمودینامیکی نشان دهنده آن بود که برهم کنش سفالکسین با 20C حالتی برگشت پذیر، تعادلی و دوطرفه دارد. نتایج حاصل از محاسبات اوربیتال های طبیعی پیوندی نشان داد که جذب سفالکسین بر روی سطح فولرن، به-دلیل عدم تشکیل پیوندهای کوالانسی میان جاذب و جذب شونده، ماهیتی فیزیکی دارد. اثر دما بر روی فرآیند جذب مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده نشان داد که برهم کنش سفالکسین با نانوساختار فولرن در دماهای پایین تر، قوی تر است. طیف های چگالی حالات محاسبه شده، نشان داد که مقدار گاف انرژی C20 افزایشی 9/296% را در حین برهم کنش با سفالکسین تجربه نموده و میزان آن از 950/1 به 750/7 الکترون ولت، افزایش یافته است. در نتیجه از این نانوساختار می توان به عنوان اصلاح گری جدید برای ساخت حسگرهای الکتروشیمیایی نوین برای شناسایی سفالکسین، استفاده نمود.

    کلید واژگان: سفالکسین, فولرن, نظریه تابعی چگالی, جذب سطحی, حسگر, حذف آلاینده
    MohammadReza Jalali Sarvestani, Mahnaz Qomi, Roya Ahmadi, Mohammad Yousefi

    In this study, the performance of fullerene (C20) as an adsorbent and sensor for the removal and detection of cefalexin was scrutinized by density functional theory computations. The negative values of adsorption energies showed cefalexin interaction with the nanostructure is experimentally possible. The negative values of enthalpy changes and Gibbs free energy variations demonstrated cefalexin adsorption on the surfaces of the adsorbent is exothermic and spontaneous. The values of thermodynamic constants indicated cefalexin interaction with C20 is reversible, equilibrium and two-sided. The NBO results showed cefalexin adsorption on the pristine fullerene is a physisorption because of non-formation of chemical bonds. The influence of temperature on the adsorption process was inspected and the obtained results showed cefalexin interaction with the nanostructure is more favorable at lower temperatures. The computed DOS spectrums showed the bandgap of C20 experienced a +296.9% decline from 1.950 (eV) to 7.750 (eV). Hence, this nanostructure can be employed as a sensing material for the development of new electrochemical sensors for the detection of cefalexin.

    Keywords: Cefalexin, Fullerene, Density functional theory, Adsorption, Sensor, Removal of Contaminants
  • محمد یوسفی، نعمت الله رشیدنژاد عمران*، نیما نظافتی، پیمان افضل
    محدوده معدنی طلای حصار در زون البرز- آذربایجان واقع شده است. لیتولوژی غالب در محدوده معدنی، سنگ های آتشفشانی، نیمه آتشفشانی و رسوبی مربوط به دوران سنوزوییک هستند که شامل سنگ های آتشفشانی و پیروکلاستیکی، واحدهای آندزیت- تراکی آندزیت، بازالت، ایگنمبریت و توف با سن ایوسن و مربوط به فاز کوهزایی لارامید است که تحت تاثیر یک فاز انبساطی از گدازه های آتشفشانی و نیمه آتشفشانی با سن الیگوسن که از گسل ها و شکستگی ها، بصورت دایک های دولریتی و سیل ها و استوک های عمدتا داسیتی، ریوداسیتی برونزد دارند و دگرسانی های سیلیسی، هیدروکسیدی و کایولنی وابسته به این توده ها بوجود آمده اند. کانی زایی عمده، در محدوده مورد مطالعه، طلا در همراهی با پیریت، آرسنوپیریت، گوتیت و مگنتیت، است که در دو فاز کانی زایی و عمدتا بصورت پراکنده است. کانی زایی طلا حاصل تجزیه پیریت و آرسنوپیریت های طلادار است که بصورت آزاد در زمینه سنگ دیده شده است، این کانی زایی مربوط به فاز دوم برونزدهای آتشفشانی و نیمه آتشفشانی با سن الیگوسن تا میوسن است. نتایج به دست آمده از مطالعات ریزدماسنجی میانبارهای سیال در کانی کوارتز بیانگر آن است که دمای همگن شدگی در دامنه 140 تا 260 درجه سانتیگراد تغییر می کند و همچنین دمای ذوب آخرین بلور یخ 0/1- تا  9- درجه سانتی گراد است و درجه شوری بین 0/18  تا 14 درصد وزنی معادل نمک طعام با محدوده فراوانی 2 تا 6 درصد وزنی معادل نمک طعام محاسبه گردیده است. با توجه به مقادیرδ34S  (5.77- در هزار و بیشترین مقدار، 1- در هزار) در پیریت، بیانگر منشاء ماگمایی گوگرد و در نتیجه کانه های پیریت، آرسنو-پیریت و طلا در این محدوده معدنی است. سیال در حال تعادل با کوارتز در دمای 200 درجه سانتیگراد دارای مقادیر δ18O بین 1/8- تا 3/7- در هزار بوده به طوری که مقادیر δ18O این سیال عمدتا در محدوده آب های جوی و سنگهای گرانیتی نیمه آتشفشانی واقع می شود. با توجه به اطلاعات به دست آمده از محدوده مطالعاتی حصار، کانی زایی در این محدوده از نوع اپی ترمال است.
    کلید واژگان: سیالات درگیر, ایزوتوپ پایدار, طلا, حصار, میانه
    Mohammad Yousefi, Nematollah Rashidnejad Omran *, Nima Nezafati, Peyman Afzal
    Hesar gold mining area is located in Iran Alborz-Azerbaijan zone. The predominant lithology in the mineral range is volcanic, subvolcanic, and sedimentary rocks of the Cenozoic period, which include volcanic and pyroclastic rocks, andesite-trachyandesite, basalt, eicombrite, and tuffs of the Eocene age and related to the Laramid orogenic phase under the influence of Laramide. Expansion phase of volcanic lava that erupts from several fissures and emerges in the form of delirious dykes and floods and stocks, mainly dacite, rhyodacity with Oligocene age, and alterations related to these masses such as silicification, pyritization and caudal formation Major mineralization in the study area includes pyrite, goethite, magnetite and gold, which is mineralized in two phases and is mainly selective and dispersed. Gold mineralization is the result of the decomposition of pyrite and arsenic pyrite, which is free in the field. The rock has been found to be related to the second phase of volcanic and semi-volcanic outcrops of the Oligomocene age. The results obtained from microscopy studies of fluid shortcuts in quartz mineral indicate that the homogenization temperature varies in the range of 140 to 260 ° C and also the melting temperature of the last ice crystal changes from -0.1 to -9. ° C and salinity is between 0.18 to 14% by weight equivalent of NaCl with a frequency range of 2 to 6% by weight equivalent of NaCl.
    Keywords: Fluid inclusions, Oxygen isotope, Sulfur isotope, gold, Mianeh
  • محمد یوسفی*، ابراهیم حاجیانی، مجید یامی
    فناوری رباتیک در حال حاضر یکی از فناوری های حیاتی در زمینه های مختلف جامعه مورد توجه قرار گرفته است و در آینده نیز نقش بسزایی خواهد داشت. این مقاله به بررسی قابلیت ها و کاربردهای آینده رباتیک در افق سال 1414 می پردازد. در این مطالعه، اهمیت استفاده گسترده از ربات ها و تاثیر آن بر زندگی روزمره و جوامع در آینده مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با تمرکز بر نوع و قابلیت ها و همچنین کاربردهای فعلی و آینده ربات ها، یک دیدگاه جامع را به خواننده ارایه می دهد. با توجه به پیشرفت های تکنولوژی، ربات ها قادر به انجام وظایف پیچیده و متنوع در محیط های مختلف خواهند بود. مسیله اصلی این تحقیق، شناسایی قابلیت ها و کاربردهای آینده ربات ها است. برای این منظور، با استفاده از روش برگزاری جلسات طوفان فکری و مصاحبه با افراد متخصص، 84 مضمون مرتبط با قابلیت ها و کاربردهای آینده ربات ها استخراج شدند و سپس با استفاده از روش دلفی دو مرحله ای، 50 مضمون به عنوان نتایج نهایی گزارش شدند. نتایج نشان می دهند که در آینده، سه کاربرد اصلی ربات ها شامل پردازش پیشرفته داده های محیطی، افزایش استانداردهای زندگی بشر، کاوش و استخراج منابع فضایی ؛ و سه قابلیت برتر ربات ها عبارتند از هوش مصنوعی، تعامل با انسان و پایداری در شرایط سخت می باشد.
    کلید واژگان: فناوری های حیاتی, ربات های آینده, تصویر آینده, رباتیک پیشرفته
    Mohammad Yousefi *, Ebrahim Hajiani, Majid Yami Gorbanpor
    Robotic technology is currently one of the vital technologies in various fields of society and will play a significant role in the future. This article examines the capabilities and future applications of robotics in the horizon of 1414. In this study, the importance of the widespread use of robots and its impact on daily life and societies in the future are examined. Focusing on the types and capabilities as well as current and future applications of robots, this article provides the reader with a comprehensive perspective. Due to technological advances, robots will be able to perform complex and diverse tasks in different environments. The main problem of this research is to identify the capabilities and future applications of robots. For this purpose, using the method of holding brainstorming sessions and interviewing experts, 84 themes related to the capabilities and future applications of robots were extracted, and then using the two-step Delphi method, 50 themes were reported as final results. The results show that in the future, the three main applications of robots include advanced processing of environmental data, increasing human living standards, exploring and extracting space resources; And the top three capabilities of robots are artificial intelligence, interaction with humans, and stability in difficult conditions.
    Keywords: Critical technologies, future robots, future image, advanced robotics
  • جاوید صفری، محمود خرمی وفا*، زینب رمدانی، محمد یوسفی

    در این پژوهش، اثرات زیست محیطی تولید رب با توجه به کل چرخه زندگی گوجه فرنگی شامل کشت، فرآوری، بسته بندی و حمل و نقل با استفاده از روش پایه CML-IA (Institute of Environmental Sciences, CML) در منطقه کرمانشاه بررسی شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه، پرسشنامه و پایگاه هایEcoinvent ، LCA Food DK و IDMAT به دست آمد. برپایه نتایج، تخریب لایه ازون و تقلیل منابع آلی کمترین و مسمومیت آب های آزاد بیشترین سهم را در بین گروه های تاثیرگذار در طی فرآیند تولید یک قوطی رب یک کیلویی داشتند. در فرآیند کشت نیز برق چاه آب و پس از آن کود نیتروژن بیشترین اثر را بر مسمومیت آب های آزاد داشتند. مرحله فرآوری در کارخانه کمترین سهم را در بین گروه های تاثیر گذار (به جز مسمومیت آب های آزاد) داشت. میزان بهره وری انرژی 0/63 کیلوگرم بر مگاژول محاسبه شد. افزوده خالص انرژی و کل انرژی مصرفی در مزرعه نیز به ترتیب 42700- و 44/86 مگاژول بر هکتار بدست آمدند، که الکتریسته و کود شیمیایی به ترتیب با 75/43، 16/94 درصد بیشترین سهم را از کل مصرف انرژی داشتند. با توجه به نتایج، مرحله کشت از طریق کاهش مصرف برق با بهبود سامانه های آبیاری، پتانسیل کافی برای کاهش اثرات زیست محیطی در طول دوره تولید رب گوجه فرنگی را دارد.

    کلید واژگان: اثرات زیست محیطی, الکتریسیته, رب گوجه فرنگی, شاخص های انرژی, کشت گوجه فرنگی
    J. Safari, M. Khoramivafa*, Z. Ramedani, M. Yousefi

    In the current study, the environmental impacts of tomato paste production were investigated based on the total life cycle of tomato including cultivation, processing, packaging and transportation, using the Centrum voor Milieuwetenschappen Leiden Impact Assessment, (CML-IA) method in Kermanshah regions. The required information was obtained through interviews, questionnaires and, Ecoinvent, LCA Food DK and IDMAT databases. Results showed that among the influential groups, during the production process of one kg of canned tomato paste, the ozone layer depletion and the reduction of organic resources were least effected and the open waters ecotoxicity received the highest impact. In the cultivation process, electricity consumption had the greatest impact on open waters ecotoxicity followed by the nitrogen fertilizer. The factory processing phase had the lowest impact among the influential groups (except open waters ecotoxicity). The energy efficiency was calculated as 0.63 kg/MJ. The net energy gain and the total energy consumption in the tomato farm were -42700 and 44.86 MJ/ha, respectively. The consumption of electricity and chemical fertilizers were the highest amount of input energies with 75.43 and 16.94% respectively. According to the results, the cultivation phase has the adequate potential to reduce the environmental impacts during the tomato paste production through the improvement of irrigation systems to reduce electricity consumption.

    Keywords: Electricity, Energy indicators, Environmental effects, Tomato paste, Tomato cultivation
  • کارائی HSE در نیروی انتظامی
    سجاد چهاب آر*، محمد یوسفی

    هدف این پژوهش، بررسی نقش (HSE ایمنی، بهداشت و محیط زیست) در نیروی انتظامی در راستای توسعه پایدار و افزایش بهره وری است. جامعه آماری این پژوهش 33 نفر از کارکنان شاغل بود ه که با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. این پژوهش ازنظر روش شناسی، توصیفی از نوع همبستگی است و بر اساس زمان جمع آوری داده ها، از نوع پژوهش های مقطعی بود. جهت نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف- اسمرینوف (k-s) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss نسخه 20 تجزیه وتحلیل شدند و با تدوین ابزار پرسشنامه، نسبت به اجرای آن اقدام شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که بین نقش HSE در نیروی انتظامی رابطه وجود دارد.

    کلید واژگان: ایمنی, بهداشت و محیط زیست, نیروی انتظامی, نت, ایلام
  • محمد یوسفی*، حمیدرضا زنگوئی

    زانوی پرانتزی و ضربدری شایع ترین تغییر شکل های پاسچرال مفصل زانو می باشند. به منظور اندازه گیری این ناهنجاری ها، از زاویه کوادریسپس استفاده می شود. روش های اندازه گیری این زاویه به دو دسته تهاجمی و غیرتهاجمی تقسیم می گردد. هدف از این مطالعه بررسی پایایی درون/ بین آزمونگر روش غیرتهاجمی آنالیز لندمارک های بدن برای اندازه گیری زاویه کوادریسپس می باشد. هفده آزمودنی مرد (سن: 7/1 ± 40/23 سال، قد: 41/6 ± 32/176 سانتی-متر، وزن: 6/14 ± 25/72 کیلوگرم و شاخص توده بدنی: 38/1 ± 33/22 کیلوگرم بر مترمربع) در این تحقیق شرکت نمودند. سیستم آنالیزور لندمارک های بدنی از یک قلم (فرستنده) و دوربین (گیرنده) که هر دو مجهز به سنسور IR هستند تشکیل شده است. موقعیت های آنتروپومتریک خار خاصره ای قدامی فوقانی، اپی کندیل داخلی و خارجی فمور، برجستگی درشت نئی و قوزک داخلی و خارجی مچ پا برای تشخیص و محاسبه وضعیت زاویه کوادریسپس مورد استفاده قرار گرفت. برای تشخیص پایایی درون و بین گروهی از مدل دو طرفه ی مختلط ضریب همبستگی درون گروهی بر روی توافق مطلق برای پیدا کردن میزان اعتبار درون/ بین آزمونگرها استفاده شد. نتایج نشان داد که پایایی درون آزمونگر برای تکنسین اول 0.83؛ تکنسین دوم 0.81 و تکنسین سوم 0.8 می باشد. علاوه براین، پایایی بین آزمونگر نیز 0.85 به دست آمد. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که روش آنالیز لندمارک های بدن پایایی مناسب برای استفاده در استخراج ناهنجاری های مفصل زانو دارد. لذا می توان پیشنهاد کرد که در کنار سایر روش های غیرتهاجمی از این سیستم نیز استفاده گردد.

    کلید واژگان: پایایی, زاویه Q, زانوی پرانتزی, زانوی ضربدری, سیستم BLA
    Mohammad Yousefi*, Hamidreza Zanguie

    Genovarum and Genovalgum are the most common postural deformities of the knee joint. A quadriceps angle is used to measure these anomalies. Methods of measuring this angle are divided into two categories: invasive and non-invasive. The purpose of the present research was to study the inter/intra rater reliability of the non-invasive Body Landmarks Analyzer method for measuring of the quadriceps angle. Seventeen males (Age: 23.40 ± 1.7 years, height: 176.32 ± 6.41 cm, weight: 72.25 ± 14.6 kg, and BMI: 22.33 ± 1.38, kg/m2). participated in this study. Body landmarks analyzer system consists of a pen (sender) and camera (receiver), both of which are equipped with IR sensors. Anatomical Landmarks of the ASIS, medial and lateral epicondyle, tibial tuberosity, and medial and lateral malleolus were used to diagnose and calculate the quadriceps angle position. Intra-class correlation coefficient (ICC) two-way mixed model on absolute agreement was used to identify the inter/intra raters’ reliability. The results showed that the intra-rater reliability for the first technician was 0.83; The second technician is 0.81 and the third technician is 0.8. In addition, the inter-rater reliability was also 0.85. Therefore, it can be stated that the Body Landmark Analyzer method has good reliability for use in the extraction of knee joint abnormalities. Therefore, it can be suggested that this system be used along with other non-invasive methods.

    Keywords: Reliability, Q angle, Genovarum, Genovalgum, BLA system
  • حمیدرضا زنگویی، رحمان شیخ حسینی*، محمد یوسفی، هاشم پیری
    زمینه و هدف
    پس از بازسازی لیگامان، نقص در کنترل پاسچر حین تکالیف عملکردی، ممکن است آسیب ثانویه لیگامان را پیش بینی نماید. لذا، این مطالعه با هدف مقایسه کنترل پاسچر بین ورزشکاران زن با و بدون بازسازی لیگامان صلیبی قدامی حین مانور فرود تک پا صورت گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی مقطعی، 20 ورزشکار زن (10 ورزشکار گروه کنترل (بدون سابقه آسیب و جراحی زانو) با میانگین سنی 21/0±89/20 سال، قد 69/0±81/164 سانتی متر و جرم 92/0±8/62 کیلوگرم و همچنین 10 ورزشکار با ACLR با میانگین سنی 41/0±57/21 سال، قد 37/0±48/165 سانتی متر و جرم 76/0±56/61 کیلوگرم)، تکلیف فرود تک پا را از یک سکوی 30 سانتی متری بر روی مرکز فورس پلیت (40×60 برتک) سه مرتبه انجام دادند و تعادل خود را به مدت 20 ثانیه حفظ نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها توسط SPSS نسخه 25 و آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 95 درصد انجام شد (05/0≥P).
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که میانگین شاخص کنترل پاسچر (سطح نوسان بیضی شکل) در گروه کنترل بیشتر از گروه ACLR بود. به عبارت دیگر، میانگین شاخص کنترل پاسچر در گروه کنترل 47/68 سانتی متر مربع و در گروه ACLR 08/60 سانتی متر مربع بود.
    نتیجه گیری
    اگر چه بازسازی لیگامان صلیبی قدامی نقش مکانیکی آن را ترمیم می کند، اما در بازیابی عملکرد حسی چندان موفقیت آمیز نیست؛ و این عامل ممکن است منجر به کنترل پاسچر ضعیف، عدم حس موقعیت مفصل و نهایتا آسیب ثانویه لیگامان صلیبی قدامی شود.
    کلید واژگان: بازسازی ACL, کنترل پاسچر, زنان ورزشکار
    Hamidreza Zanguie, Rahman Sheikhhoseini *, Mohammad Yousefi, Hashem Piri
    Background and Aims
    This study aimed to compare the postural control between female athletes with and without ACL reconstruction during a single-leg landing maneuver.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, twenty female athletes (10 healthy (without history of knee injuries or surgery): age=20.89±0.21 years, height=164.81±0.69 cm, weight=62.80±0.92 kg, and 10 ACLR: age=21.57±0.41 years, height=165.48±0.37 cm, weight=61.56±0.76 kg) performed a single-leg landing on a 30-centimeter platform on the center of the force plate (40×60 Bertec) and held their balance for 20 seconds. The data analysis was performed by SPSS version 25. Independent t-tests were used to examine possible between-group differences at the significance level of 95% (P ≤ 0.05).
    Results
    The results of the study showed that the mean of postural control index (Confidence Ellipse Area) in the control group was higher than in the ACLR group. In other words, the mean of postural control index was 68.47 cm2 in the healthy group and 60.08 cm2 in the ACLR group.
    Conclusion
    Although the reconstruction of the anterior cruciate ligament restores its mechanical role, it is not very successful in restoring sensory function; And this factor may lead to poor postural control, lack of sense of joint position, and finally secondary injury of the anterior cruciate ligament.
    Keywords: ACL Reconstruction, Postural control, Female Athletes
  • حسن ستوده سرخ آبادی، محسن محمد نیا احمدی، محمد یوسفی*، فاطمه علیرضائی
    مقدمه

    با توجه به عدم بررسی اثر انتقالی تمرینات پلایومتریک پایین تنه به بالاتنه، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات پلایومتریک بالاتنه و پایین تنه بر فعالیت الکتریکی عضلات بالاتنه ورزشکاران جوان بود.

    مواد و روش ها:

     بدین منظور، 36 دانشجوی علوم ورزشی بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در سه گروه برابر- کنترل؛ - تمرین پلایومتریک بالاتنه؛ و - تمرین پلایومتریک بالاتنه-پایین تنه (ترکیبی) تقسیم شدند. تمرینات بالاتنه (4 هفته/3جلسه در هفته) مشتمل بر انجام شنای پلایومتریک بر روی دست (4 نوبت 12 تکراری) بود. پس از آن، گروه ترکیبی با پرش از روی موانع (4 نوبت 12 تکراری)، تمرین را ادامه می دادند. در ابتدا و انتهای دوره، آزمون های آنتروپومتری (توده چربی و بدون چربی) و عملکردی (آزمون وینگیت دست، پرتاب توپ طبی از بالای سر و لیفت مرده) همزمان با ثبت داده های الکترومیوگرافی عضلات منتخب به عمل آمد.

    نتایج

    کار فیزیولوژیکی عضلات منتخب در دو گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری (05/0<p) نکرد، ولی میانه فرکانس در گروه ترکیبی در مقایسه با دو گروه دیگر با کاهش معنی دار همراه بود (05/0>p). گروه های مطالعه در متغیرهای آنتروپومتری، رکورد پرتاب توپ از بالای سر، میانگین توان بی هوازی مطلق و نسبی تفاوتی نداشتند (05/0<p). در لیفت مرده برتری معنی داری در گروه ترکیبی مشاهده شد (05/0>p). در اوج توان بی هوازی نسبی، تفاوت معنی داری بین گروه های تمرینی و کنترل مشاهده شد (05/0>p).

    نتیجه گیری:

     براساس یافته های مطالعه حاضر مبنی بر تایید نقش تمرینات پلایومتریک پایین تنه بر انتقال نیرو به بالاتنه، پیشنهاد می شود ورزشکاران از تمرینات پلایومتریک پایین تنه همراه با تمرینات پلایومتریک بالاتنه استفاده نمایند.

    کلید واژگان: تمرین پلویومتریک بالاتنه, کار فیزیولوژیکی, میانه فرکانس, آزمون وینگیت
    Hassan Setudeh Sorkh Abadi, Mohsen Mohammadnia Ahmadi, Mohammad Yousefi *, Fatemeh Alirezaei
    Introduction

    Due to the lack of study on the transition effect of the lower body to upper body plyometric training, the aim of this study was to investigate the effect of upper and lower body plyometric training on upper-body electromyography activity in young athletes.

    Methods

    36 male students were selected and divided into three groups: - control; - Upper body plyometric; and - Upper-lower body plyometric (mixed) training. Plyometric exercise protocol (4 weeks/ 3 sessions) included push-up plyometric (4 sets/ 10 repetitions) performed by both groups. The mixed group also continued lower-body plyometric exercise (4 sets/ 10 repetitions on obstacles). At the beginning and end of the course, First, anthropometric tests (fat and fat free mass); and functional (Wingate, overhead medicine ball throwing, and deadlift) was performed simultaneously with electromyography data evaluating.

    Results

    The physiological work doesn't changed significantly in selected muscles (p>0.05). The median of frequency was significantly reduced in the mixed group compared other groups (p<0.05). In addition, there was no difference in anthropometric, overhead medicine ball throwing, absolute and relative mean anaerobic power between groups (p>0.05). In the deadlift, the mixed group had better significantly records than the upper body group (p<0.05). In the relative anaerobic peak power, there was significant differences between training groups with control (p<0.05).

    Conclusion

    Based on the findings regarding the confirmed role of lower body plyometric training on the transmission of force into the upper body, it is recommended that athletes use lower body plyometric along with upper body plyometric training.

    Keywords: Upper body plyometric training, Root Mean Square, Median Frequency, Wingate Anaerobic Test
  • علی اکبر دیزجی خلیلی، احد قائمی، محمد یوسفی

    مس (II) یکی از آلاینده هایی است که در فاضلاب تولیدی بسیاری از صنایع وجود دارد. طبق گفته سازمان جهانی بهداشت (WHO)، غلظت آن باید کمتر از 2 میلی گرم در لیتر باشد. در این تحقیق از سرباره فسفر (PS) و سرباره کوره بلند دانه بندی شده زمینی (GGBFS) به عنوان ضایعات صنعتی با خواص فراوان و کم هزینه برای حذف مس (II) استفاده شده است. اثرات سرعت چرخش شیکر، غلظت اولیه مس (II)، و مقدار جاذب بر روی فرآیند جذب بررسی شده است. ظرفیت جذب با سرعت تکان دادن 150 دور در دقیقه، غلظت اولیه 50 میلی گرم در لیتر، 0.2 گرم GGBFS در 0.03 لیتر و 0.5 گرم PS در 0.03 لیتر به حداکثر رسید. در دماهای مختلف، مقادیر پارامترهای ترمودینامیکی با اندازه‌گیری داده‌های تعادلی محاسبه شد. نتایج نشان داد که فرآیند جذب با استفاده از جاذب‌های GGBFS و PS گرمازا بود. داده های تجربی جذب Cu (II) توسط GGBFS و PS به ترتیب با مدل های ایزوترم لانگمویر و فروندلیچ به خوبی برازش داده شدند. حداکثر ظرفیت جذب برای GGBFS و PS به ترتیب 156.30 و 151.52 میلی گرم بر گرم به دست آمد. همچنین، مدل‌سازی جنبشی نشان داد که فرآیند جذب با استفاده از هر دو جاذب در کمتر از 5 دقیقه به حالت تعادل می‌رسد.

    کلید واژگان: سرباره فسفر, سرباره GGBF Cu (II), جاذب کم هزینه, میزان لرزش
    Aliakbar Dizaj Khalili, Ahad Ghaemi, Mohammad Yousefi

    Cu(II) is one of the pollutants that exist in the produced wastewater by many industries. According to the World Health Organization (WHO), its concentration should be less than 2 mg/L. In this study, Phosphorus Slag (PS) and Ground Granulated Blast-Furnace Slag (GGBFS) as industrial wastes with the properties of abundant and low cost are used to remove Cu(II). The effects of the shaker rotation rate, initial concentration of Cu(II), and amount of adsorbent on the adsorption process are investigated. The adsorption capacity was maximized at a shaking rate of 150 rpm, initial concentration of 50 mg/L, 0.2 g GGBFS per 0.03 liter, and 0.5 g PS per 0.03 liter. At various temperatures, the values of thermodynamic parameters were calculated by measuring the equilibrium data. The results showed that the adsorption process was exothermic using both GGBFS and PS adsorbents. The experimental data of Cu(II) adsorption by GGBFS and PS was fitted well by Langmuir and Freundlich isotherm models, respectively. The maximum adsorption capacity was obtained 156.30 and 151.52 mg/g for GGBFS and PS, respectively. Also, the kinetic modeling indicated that the adsorption process is achieved to the equilibrium state using both adsorbents at less than 5 min.

    Keywords: Phosphorus slag, GGBF slag, Cu(II), Low-cost adsorbent, Shaking rate
  • محمد یوسفی، محمد فشی*، افشار جعفری
    زمینه و هدف

    افزایش اکسیژن در دسترس عضلات فعال می تواند اجرای ورزشی را تحت تاثیر قرار دهد و به نظر می رسد مصرف مکمل اکسیژن، بتواند نقش مفیدی را در این زمینه ایفا کند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر حاد استنشاق اکسیژن قبل از رقابت کاراته بر بازیافت ظرفیت تامپونی و اجرای مردان کاراته کای حرفه ای بود.

    روش تحقیق:

     تعداد 8 ورزشکار رشته کاراته با سابقه ملی در دسته های وزنی 75 (شاخص توده بدن: 24/1±45/23 کیلوگرم/متر2) و 85 (شاخص توده بدن: 97/1 ± 93/25 کیلوگرم/متر2) کیلوگرم به صورت داوطلبانه در طرحی دو سوکور متقاطع در قالب دو گروه  استنشاق اکسیژن (10 دقیقه اکسیژن با غلظت 40 درصد و به میزان 10 لیتر در دقیقه) و طبیعی (ماسک متصل به سیلندر هوای عادی) در تحقیق حاضر شرکت کردند. 30 دقیقه قبل از سه دقیقه مبارزه، بلافاصله و 20 دقیقه  پس از رقابت؛ انجام نمونه گیری خون وریدی انجام گردید. لاکتات به روش آنزیماتیک توسط دستگاه اتوآنالایزر کوباس میرا؛ و  میزان اسیدیته (PH)، فشار دی اکسید کربن (PCO2)، اشباع اکسیژن (O2-SAT) و یون بیکربنات (HCO3-) با استفاده از دستگاه تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شدند. همچنین ضربان قلب و تعداد ضربات دست و پا به منظور ارزیابی عملکرد مورد سنجش قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده های تحقیق، از روش تحلیل واریانس دو راهه با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0≥p بهره برداری شد.

    یافته ها: 

    کاهش کمتر لاکتات و مقدار بیشتر یون HCO3- در گروه اکسیژن نسیت به گروه بدون اکسیژن در طول سه زمان ارزیابی به صورت معنی داری مشاهده شد (001/0=p). در طول سه زمان ارزیابی، مقدار بالاتر اسیدیته، PCO2 و O2-SAT کمتر و نیز میانگین ضربان قلب پایین تر در گروه اکسیژن نسیت به گروه بدون اکسیژن گزارش شد که به سطح معنی داری نرسید (05/0<p). از طرف دیگر، استنشاق اکسیژن موجب بهبود معنی دار عملکرد ضربات دست و  پا نسبت به گروه طبیعی گردید (004/0=p).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد استنشاق حاد اکسیژن قبل از رقابت کاراته، بر ظرفیت تامپونی بازیافت ورزشکاران کاراته تاثیر قابل ملاحظه ای ندارد؛ اگرچه عملکرد ورزشکار را در همان رقابت بهبود می بخشد.

    کلید واژگان: استنشاق اکسیژن, ظرفیت تامپونی, عملکرد ورزشی
    Mohammad Yosefi, Mohammad Fashi *, Afshar Jafari
    Background and Aim

    Increasing active muscle oxygen availability can affect exercise performance, therefore the oxygen supplementation can be considered as important factor. This study aimed to investigate the acute effect of oxygen inhalation before karate competition on buffering capacity recovery and performance of male professional karate.

    Materials and Methods

    Eight national karate athletes with weight categories 75 (BMI: 23.45±1.24 kg/m2) and 85 (BMI: 25.93 ± 1.97 kg/m2) Kg participated in this study as a double-blind cross design and further divided into two groups of oxygen (10 minutes, 40% of oxygen concentration,10 liters per minute) and natural (mask attached to a normal air cylinder). Thirty minutes before, immediately and 20 minutes after the three-minute competition, venous blood sampling was obtained and lactate was measured enzymatically by Kubas Mira autoanalyzer. Moreover, the acidity (PH), oxygen saturation (O2-SAT), pressure of carbon dioxide (PCO2) and bicarbonate (HCO3- ) were analyzed by blood gas analyzer. Heart rate and the number of strokes were also measured to assess performance. Repeated measures two way- ANOVA and LSD test was used to analyze the data at p≤0.05 level.

    Results

    The result indicated significantly lower reduction of lactate and higher amount of HCO3-  in the oxygen than to non-oxygen group during the three evaluation times (p=0.001). Moreover, higher acidity, lower PCO2   and O2-SAT, as well as lower average heart rate were observed in the oxygen than to non-oxygen group but it wasn’t significant (p0.05<) Oxygen inhalation significantly improved hand and foot stroke performance in the oxygen compared to non-oxygen group (p=0.004).

    Conclusion

    Acute inhalation of oxygen before karate competition does not seem to have a significant effect on the buffer capacity recovery of karate athletes, although it could improves athlete performance in the same competition.

    Keywords: oxygen supplementation, buffering capacity, Athletic performance
  • محمد یوسفی*
    هدف از این مطالعه، ارایه مدل تاثیر روندهای موثر بر درآمد خانوار ایران می باشد. درآمد خانوار عبارتست از وجوه و ارزش پولی کالاها و خدماتی که در برابر کار انجام شده یا سرمایه به کار افتاده یا از طریق منابع دیگر مانند حقوق بازنشستگی و درآمد حاصل از دارایی، به خانوار تعلق گرفته باشد. توزیع درآمد روی متغییرهای مهم اقتصادی، اجتماعی نیز تاثیر می گذارد. و یکی از دغدغه های اساسی برنامه ریزان اقتصادی کشور بوده و تاثیر بسزایی در توسعه پایدار و ارتقاء رفاه اجتماعی خواهد گذاشت. در پژوهش حاضر با بررسی ادبیات موضوع، شاخص هایی که با درآمد خانوار ایران در ارتباط هستند شناسایی گردیدند و سپس با استخراج داده های سرشماری 50 سال گذشته آنها از مرکز آمار ایران، روندهای تغییرات شاخص های مذکور شناسایی و سپس با استفاده از نرم افزارSMART PLS2، مدل تاثیر روندهای مرتبط با درآمد خانوار کشور ارایه گردید. در این پژوهش، از مدل یابی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی  برای آزمون فرضیه ها و برازندگی مدل استفاده شد. آزمون فرضیه ها نشان می دهد که درآمد خانوار ایران در دوره 50 ساله گذشته متاثر از روند تغییرات حوزه کشاورزی و تغییرات بازار سرمایه بوده است و بین روند تغییرات انرژی و روند تغییرات درآمد خانوار ارتباطی وجود ندارد. روند رشد جمعیتی ایران نیز بر اساس داده های به دست آمده متاثر از روند تغییرات درآمدی بوده است. همچنین شاخص سلامت نیز بر این روند موثر بوده است.
    کلید واژگان: درآمد خانوار, کشاورزی, بازارسرمایه, تحلیل روند, PLS
    Mohammad Yousefi *
    The purpose of this study is to present a model of the impact of trends affecting household income ‎in Iran. Household income is the funds and monetary value of goods and services that have been ‎paid for work or capital, or have been given to the household through other sources, such as ‎pensions and income from assets. Income distribution also affects important economic and social ‎variables. And it is one of the main concerns of the country's economic planners and will have a ‎great impact on sustainable development and promotion of social welfare. In the present study, by ‎examining the literature on the subject, indicators related to Iranian household income were ‎identified, and then by extracting census data from the last 50 years from the Statistics Center of ‎Iran, the trends of changes in these indicators were identified and then using software SMART ‎PLS2 software, the model of the impact of trends related to household income in the country was ‎presented. In this study, structural equation modeling and partial least squares method were used to ‎test the hypotheses and the fit of the model. It shows that Iran's household income in the last 50 ‎years has been affected by changes in agriculture and changes in the capital market, and there is ‎no relationship between energy changes and changes in household income. Based on the obtained ‎data, the population growth trend of Iran has been affected by the trend of income changes. The ‎health index has also been effective on this trend.‎
    Keywords: household income, Agriculture, capital market, Trend analysis, PLS
  • سحر فرخی*، محمدعلی سلیمان فلاح، محمد یوسفی
    مقدمه و اهداف

    امروزه از مهم‌ترین و پر تکرارترین آسیب‌های ورزشی اندام تحتانی در بسیاری از رشته‌های ورزشی آسیب رباط صلیبی قدامی است که دانش در این زمینه و برنامه‌های تمرینی مناسب برای جلوگیری از این آسیب می‌تواند برای تمام ورزشکاران و مربیان راهگشا باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوع این آسیب در رشته بسکتبال و بررسی نتایج حاصل از برنامه‌های تمرینی متفاوت در کاهش ریسک ابتلا به آسیب رباط صلیبی قدامی می‌باشد.

    مواد و روش‌ها

    در این مطالعه مروری با استفاده از منابع اطلاعاتی بین المللی ساینس دایرکت، امرالد اینسایت، پروکوییست، تیلور اند فرانسیس، اسکوپوس، وب آو نالج، اسپرینگر  و همچنین منابع اطلاعاتی داخلی مگ ایران، سیویلیکا، پایگاه جهاد دانشگاهی، ایرانمدکس صورت گرفت. بازه زمانی این پژوهش بین سال‌ها 2000 تا 2019 تعیین شد. در جستجوی مقالات کلید واژه‌های آسیب رباط متقاطع قدامی، آسیب زانو، فرود تک پا، پرش، فرود، برنامه تمرینی در مقالات داخلی مورد توجه قرار گرفت. با توجه به معیارهای خروج مقاله‌ها از مجموع 220 مقاله مرتبط یافت شده 42 مقاله انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته‌ ها

     ابتلای زنان با این آسیب به‌طور معناداری در تمام سطوح مهارت بیشتر است، به‌طوری که در سطح مهارت حرفه‌ای، زنان، 5 برابر بیشتر از مردان به این آسیب مبتلا شدند و در سطح غیر حرفه‌ای نیز نرخ ابتلا حدود 3 تا 4 برابر بیشتر است. بیشترین میزان ابتلا مربوط به زنان بسکتبالیست حرفه‌ای با نرخ 5/5 در هر 1000 ورزشکار-تمرین و کمترین مربوط به ورزشکاران مرد غیر حرفه‌ای با نرخ 02/0 با همان معیار است. از مجموع مقالات بررسی شده در حیطه برنامه تمرینی مناسب پیشگیری از آسیب، 32 درصد مقالات به بررسی تاثیر تمرینات عصبی عضلانی، 18 درصد تمرینات ترکیبی، 26 درصد تمرینات قدرتی و 24 درصد تمرینات ثبات هسته مرکزی پرداختند. به نظر می‌رسد تمرینات ثبات هسته مرکزی با 80 درصد تاثیرگذاری، موثرترین برنامه تمرین پیشگیرانه آسیب است.

    نتیجه‌گیری

      با توجه به نرخ ابتلای به این آسیب و میزان تاثیر این آسیب در هزینه‌های درمان، طول مدت بازگشت به ورزش و ایجاد زمینه برای سایر آسیب‌ها، بررسی جامع در مورد تمرینات موثر بر پیشگیری از این آسیب دارای اهمیت باشد. این موضوع برای بسکتبالیست‌های زن حرفه‌ای دارای اهمیت بیشتری است. در بین برنامه‌های تمرینی، برنامه تمرینی ثبات هسته مرکزی بیشترین تاثیرگذاری موثر و برنامه تمرینی ترکیبی کمترین تاثیر را با توجه به معیارهای مختلف بررسی آسیب در پیشگیری از این آسیب داشته‌اند.

    کلید واژگان: مفصل زانو, آسیب رباط متقاطع قدامی, برنامه تمرینی
    Sahar Farokhi *, Mohammad Ali Soleymanfallah, Mohammad Yousefi
    Background and Aims

     The most essential and common sports injury in the lower limb in many sports fields is the injury of the anterior cruciate ligament (ACL). Knowledge in this field and appropriate exercise programs can help prevent this injury for all athletes and coaches. The present research aims to investigate the prevalence of this injury in different sports fields and the results of various training programs in reducing the risk of injury to ACL.

    Methods

     The current review was conducted using international information resources, Scopus, Taylor and Francis, ProQuest, Emerald Insight, ScienceDirect, Springer, Web of knowledge, and internal information resources including Magiran, Civilica, SID, and Iran Medex were applied. The research date range was defined between 2000 to 2020. In international articles, keywords such as Single-leg Landing, Landing, Injury, Knee injury, Drop-landing, Training, Exercise, ACL, and in domestic papers, keywords such as ACL, Knee Injury, Single-leg Landing, Jump, Land, and Training program were considered. According to the exclusion criteria, only 42 articles were selected and examined out of 220.

    Results

    Women with this injury are more affected at all skill levels, so at the professional skill level, women were affected up to 5 times more than men, and at the amateur level, the infection rate is about 3 to 4 times higher. The highest incidence is related to women professional basketball players with a speed of 5.5 per 1000 athletes training, and the lowest is among amateur male athletes with a rate of 0.02 with the same criteria. Of the articles reviewed in the appropriate injury prevention training program, 32% examined the effect of neuromuscular training, 18% combined training, 26% strength training, and 24% central core stability training. With 80% effectiveness, core stability training seems to be the most effective injury prevention program.

    Conclusion

     Considering the rate of this injury and the impact of this injury on treatment costs, the duration of returning to exercise, and creating the ground for other injuries, a comprehensive review of exercises effective in preventing this injury for athletes and coaches it’s important. This is especially important for professional female basketball players due to the incidence rate. The central core stability training program had the most practical effect among the training programs. The combined training program had the least impact according to different criteria for assessing and preventing injury.

    Keywords: ACL injury, Exercise program, Knee joint
  • محمد یوسفی، سید رضا موسوی سیدی، محمد عسکری

    برهمکنش چرخ و خاک بر میزان مصرف انرژی و ویژگی های خاک کشاورزی تاثیرگذار است. در این تحقیق، سطح تماس چرخ و خاک که یک پارامتر تعیین‌کننده در معادلات چرخ و خاک است با استفاده از آزمونگر چرخ در محیط انباره خاک اندازه گیری شد. آزمون ها در 2 سطح مختلف از سرعت پیشروی (386/0 و 879/0 کیلومتر بر ساعت)، 3 سطح مختلف از فشار باد تایر (18, 25 و 32 پوند در اینچ مربع) و 3 سطح مختلف از بار عمودی وارد بر چرخ (150، 300 و 450 کیلوگرم) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار و مجموعا 54 پیمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل های آماری از نرم افزار آماری Genstat استفاده شد. با بهره گیری از روش استنتاج فازی- عصبی (انفیس) و مدل رگرسیونی، سطح تماس چرخ و خاک پیش بینی شد. نتایج بررسی ها نشان داد با افزایش بار عمودی روی چرخ، سطح تماس افزایش می یابد و با افزایش فشار باد تایر، سطح تماس کاهش خواهد یافت. سرعت پیشروی در سرعت پایین تاثیری بر سطح تماس ندارد. ضریب همبستگی در پیش بینی سطح تماس چرخ و خاک با مدل های انفیس (9182/0) بسیار بیشتر از ضریب همبستگی در پیش بینی با مدل رگرسیونی (359/0) بود. این نتیجه به دست آمد که مد ل های انفیس، نسبت به مدل رگرسیونی، دقت بالاتری دارند.

    کلید واژگان: برهمکنش چرخ و خاک, روش استنتاج فازی- عصبی, مدل رگرسیونی, مصرف انرژی
    Mohammad Yousefi, Seyed Reza Mousavi Seyedi, Mohammad Askari

    Soil-wheel interaction is very attractive topic for agricultural researchers for its effect on the energy consumption and soil properties especially in agriculture. The purpose of this research is measuring soil-wheel contact area under the effect of independent variables of vertical load on the tire, tire inflation pressure and tire forward speed at controlled condition of soil bin also its prediction using adaptive neuro-fuzzy inference system. The tests were accomplished at two forward speeds (0.386 and 0.879 km/h), three inflation pressures (18, 25 and 32 psi), three vertical loads (150, 300 and 450 kg) plus 3 replications and totally 54 passes. All data analysis was done using Genstat software. Results showed that increase of vertical load on the wheel caused to increase of soil-wheel contact area and increment of inflation pressure caused to decrease of it. Low forward speed had not effect on the soil-wheel contact area. Furthermore, correlation coefficient (R2) of ANFIS models (0.9182) was very more than regression one (0.359). Thus, ANFIS models could predict the soil-wheel contact area with high accuracy using measured input variables included vertical load, tire inflation pressure and forward speed at soil bin.

    Keywords: Energy Consumption, Model of Neural-Adaptive Fuzzy Inference System, Regression Model, Soil-Wheel Interaction
  • سپیده سمواتی شریف، عباس فرجاد پزشکی*، محمد یوسفی

    هدف تحقیق ارتباط متغیرهای کینتیکی و کینماتیکی تکنیک لانج با قدرت، توان انفجاری و دامنه حرکتی مفاصل اندام تحتانی در شمشیربازان نخبه فلوره بود. از 8 شمشیرباز نخبه، متغیرهای کینتیکی عملکرد شمشیربازان با استفاده از صفحه نیرو و متغیرهای کینماتیکی با استفاده از سیستم دوربینی مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای اندازه گیری قدرت کانسنتریک و توان انفجاری عضلات اندام تحتانی شمشیربازان، به ترتیب از آزمون اسکات جامپ و دراپ جامپ استفاده شد. از میانگین و انحراف استانداردبرای توصیف اطلاعات و از آمار استنباطی ضریب همبستگی در سطح معناداری 0.05 به منظور ارتباط سنجی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دادند بین سرعت شمشیربازی با توان و انرژی مکانیکی اسکات جامپ و ارتفاع دراپ جامپ با سرعت تکنیک لانج و همچنین بین دامنه حرکتی مچ پا با حداکثر نیرو و ایمپالس افقی ارتباط مستقیم و معناداری (P<0.05) وجود دارد. با توجه به نتایج به نظر می رسد مربیان باید علاوه بر تاکید بر تمرین های رایج، روی قدرت و توان انفجاری عضلات مفصل مچ پا نیز تمرکز داشته باشند.

    کلید واژگان: توان, شمشیربازی, قدرت, کینماتیک, کینتیک, لانج
    Sepideh Samavati Sharif, Abbas Ferjad Pezeshk*, Mohammad Yousefi

    This study aimed to determine the role of strength, expulsive power and range of motion of lower limb muscle on the fencing performance of elite florists. In this study, eight elite fencers’ participated. Kinetic variables measured using force plate and kinematic variable measured using motion analysis system. The squat jump test used to measure the compulsive power of the lower extremity muscles of the fencers. The Drop-jump test used to measure the lower strength of the muscles of the lower extremity muscles. Descriptive statistics (mean and standard deviation) used to describe the data and Pearson correlation coefficient used for determine the relationship between data (P≤0.05). The results of this study showed there is a significant relationship between squat jump power and mechanical energy and drop jump height with lunge speed and also between ankle range of motion with peak force and impulse in the anterior direction (P<0.05). Given the results of this study, coaches should have a special attention on the strength and explosive power of plantar flexor muscles.

    Keywords: fencing, Kinematic, Kinetic, Lunge, Power, strength
  • سید عباس فرجاد پزشک*، سعید ایل بیگی، محمد یوسفی، احمدرضا سیارفرد
    این مطالعه با هدف پیش بینی قابلیت تغییر جهت در بدمینتون با استفاده از تجزیه وتحلیل اجزای اصلی انجام شده است. 43 بازیکن حرفه ای بدمینتون برای این مطالعه نیمه آزمایشگاهی انتخاب شدند. حداکثر و متوسط توان، پرش عمودی و افقی، پرش ارگو، چابکی و برخی از متغیرهای آنتروپومتریک به عنوان پیش بینی کننده های توانایی تغییر جهت استفاده شدند. نتایج نشان داد بیشترین بار عاملی به میانگین توان وینگیت (93/0) متعلق است. رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد پرش افقی بهترین پیش بینی کننده میانگین توان است و در کنار سمو و وزن می تواند پیش بین خوبی برای میانگین توان باشد. نتیجه این مطالعه نشان داد میانگین توان بهترین پیش بین برای توانایی تغییر جهت بدمینتون بازان است و آزمون های میدانی شامل پرش طول، آزمون سمو و وزن، بهترین آزمون های میدانی برای توانایی تغییر جهت بازیکن بدمینتون است
    کلید واژگان: بدمینتون, تغییر جهت, توان, قدرت انفجاری, چابکی
    Seyyed Abbas Farjad Pezeshk *, Saeed Ilbeigi, Mohammad Yousefi, Ahmadreza Sayarfard
    The aim of this study was to badminton change of direction ability using Principal The aim of this study was to investigate badminton change of direction ability using principal component analysis (PCA). Forty-three professional badminton players were selected for this quasi-experimental study. Peak and average power, vertical and horizontal jump, ergo jump, agility and, anthropometric variables were used to predict the badminton change of direction ability. The results showed that the highest factor loading was related to the Wingate mean power (0.93). Moreover, multiple regression indicated that horizontal jump was the best predictor for mean power and along with simple evolutionary multiobjective optimizer (SEMO) and weight could be a good predictor of mean power. The result of the current study suggested the mean power and field tests including long jump, SEMO and body mass were the best predictors for the ability to change the direction of badminton players.
    Keywords: Badminton, change of direction, Power, explosive strength, Agility
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمد یوسفی
    دکتر محمد یوسفی
    استادیار گروه مهندسی شیمی، واحد آبادان، دانشگاه آزاد اسلامی، آبادان، ایران
  • زهرا محمد یوسفی وردنجانی
    زهرا محمد یوسفی وردنجانی
    دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، ، ایران
  • دکتر محمد یوسفی
    دکتر محمد یوسفی
    استادیار بیومکانیک ورزشی، دانشگاه بیرجند، ، ایران
  • محمد یوسفی نژاد
    محمد یوسفی نژاد

  • امیر محمد یوسفی
    امیر محمد یوسفی
    (1399) کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
  • محمد یوسفی
    محمد یوسفی
    (1400) کارشناسی ارشد مهندسی عمران گرایش اب و سازه های هیدرولیکی، دانشگاه بجنورد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال