محمدرضا تمنایی فر
-
پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط فرزندپروری ذهن آگاهانه با مشکلات درونی سازی و برونی سازی نوجوانان و نقش میانجیگری سازگاری و خودافشایی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1402-1401 شهر شهرضا (3644 نفر) و والدین آنان بود. 400 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه (MIPQ)، پرسشنامه فرم خودسنجی نوجوانان (YSR)، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) و پرسشنامه خودافشایی چلون (SDSS) استفاده شده است. مدل پیشنهادی در زمینه روابط میان متغیرهای این پژوهش با به کارگیری مدل سازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که سازگاری رابطه میان فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات درونی سازی شده (0/229- =β) و رابطه میان فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات برونی سازی شده (0/158-=β) را میانجیگری می کند. همچنین خود افشایی رابطه میان فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات برونی سازی شده (0/022- =β) را میانجیگری می کند اما رابطه میان فرزندپروری ذهن آگاهانه و مشکلات درونی سازی شده را میانجیگری نمی کند. علاوه بر این، والدگری ذهن آگاهانه، خودافشایی و سازگاری 51/4 درصد از واریانس مشکلات درونی سازی شده و 42 درصد از واریانس مشکلات برونی سازی شده را تبیین می کنند. یافته های پژوهش حاضر نشان دادند که فرزندپروری ذهن آگاهانه به طور مستقیم و از طریق سازگاری و خودافشایی بر مشکلات درونی سازی و برونی سازی نوجوانان تاثیر می گذارد، لذا دارای تلویحات کاربردی برای پیشگیری و مداخله های بالینی است.
کلید واژگان: فرزندپروری ذهن آگاهانه, مشکلات برونی سازی, مشکلات درونی سازی, سازگاری, خودافشاییThe purpose of this study was to determine the relationship between mindful parenting and internalizing and externalizing problems in adolescents, as well as the mediating role of adjustment and self-disclosure. The research was descriptive and correlational in nature. The statistical population included all senior high school students during the 2022-2023 academic year in Shahreza (3644 students) and their parents. A sample of 400 students was selected using multi-stage cluster sampling. Data were collected using the Mindfulness in Parenting Questionnaire (MIPQ), the Youth Self-Report (YSR), the Adjustment Inventory for School Students (AISS), and the Chelune Self-Disclosure Situations Survey (SDSS). The proposed model of relationships among the variables was examined using structural equation modeling. The findings indicated that adjustment mediated the relationship between mindful parenting and internalizing problems (β = -0.229) and externalizing problems (β = -0.158), while self-disclosure mediated the relationship between mindful parenting and externalizing problems (β = -0.022) but not internalizing problems. Mindful parenting, self-disclosure, and adjustment explained 51.4% of the variance in internalizing problems and 42% in externalizing problems. Therefore, the study concluded that mindful parenting, both directly and through adjustment and self-disclosure, significantly impacts adolescents' internalizing and externalizing problems, offering practical implications for prevention and clinical interventions.
Keywords: Mindful Parenting, Externalizing Problems, Internalizing Problems, Adjustment, Self-Disclosure -
پژوهش حاضر با هدف بررسی پریشانی روان شناختی بیماران قلبی بر اساس سبک دلبستگی ناایمن با نقش میانجی ناگویی هیجانی و نقش تعدیل کنندگی ذهن آگاهی و شفقت به خود انجام شد. و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران نارسایی قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان آران - بیدگل و کاشان در سال 1401 بود. 200 بیمار قلبی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس پریشانی روان شناختی (DASS-21)، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید(RAAS)، پرسشنامه ناگویی هیجانی(TAS-20)، پرسشنامه مقیاس ذهن آگاهی براون و ریان ((MAAS و پرسشنامه شفقت به خود(SCS-SF) اطلاعات جمع آوری شد. داده ها با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزار24 AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش حاضر از برازش مطلوبی برخوردار است. و ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی اجتنابی و پریشانی روان شناختی را میانجی می کند. هم چنین، نتایج حاکی از این بود که ذهن آگاهی و شفقت به خود در رابطه بین ناگویی هیجانی و پریشانی روانشناختی نقش تعدیل کنندگی دارند. طبق یافته ها دلبستگی ناایمن در ناگویی هیجانی و پریشانی روان شناختی بیماران قلبی نقش دارد و ذهن آگاهی و شفقت به خود می توانند باعث کاهش ناگویی هیجانی و پریشانی روان شناختی بیماران قلبی شوند. بر این اساس، با مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و شفقت به خود می توان به ارتقا سطح سلامت بیماران قلبی کمک کرد.
کلید واژگان: پریشانی روان شناختی, ذهن آگاهی, سبک دلبستگی ناایمن, شفقت به خود, ناگویی هیجانیHeart disease is the first cause of death in the world, and psychological status can play an important role in the exacerbation and relaps of this disease. Therefore, it is essential to identify psychological factors affecting the condition of patients with heart disease. The present study aimed to investigate the psychological distress of heart patients based on insecure attachment style with the mediating role of alexithymia and the moderating role of mindfulness and self-compassion. The current research was structural equation modeling. The statistical population of this research included all coronary and heart failure patients who referred to the medical centers of Aran- Bidgol and Kashan cities in 2022-2023. 200 heart patients were selected by convenience sampling. Using psychological distress scale (DASS-21), Collins and Reed attachment style questionnaire (RAAS), alexithymia questionnaire(TAS-20), Brown and Ryan mindfulness scale questionnaire (MAAS) and self-compassion questionnaire(SCS-SF) data was collected. Data were analyzed by bootstrap method using AMOS 24. The results showed that the proposed model has a good fit. Also, the results showed that alexithymia mediates the relationship between avoidant attachment and psychological distress, and mindfulness and self-compassion have a moderating role in the relationship between alexithymia and psychological distress. According to findings, insecure attachment style plays a role in alexithymia and psychological distress of heart patients and with interventions based on mindfulness and self-compassion can help improve the health of heart patients.
Keywords: Psychological Distress, Mindfulness, Insecure Attachment Style, Self-Compassion, Alexithymia -
مقدمه
با توجه به اینکه معنادرمانی گروهی برای بهبود آسیبها و مشکلات زنان با سابقه تن فروش می تواند موثر باشد، هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی معنادرمانی گروهی بر تاب آوری، کیفیت زندگی و امید به زندگی در زنان با سابقه تن فروشی بود.
روش پژوهش:
روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان با سابقه تنفروشی مراجعه کننده به یکی مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در سال زمستان سال 1402 بود. در مرحله اول تعداد 34 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس آنها تصادفا در یک گروه آزمایش (17 نفر) و یک گروه کنترل (17 نفر) جایگزین شدند. سپس زنان گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای معنادرمانی گروهی قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس امید به زندگی اشنایدر و همکاران به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل دادهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که معنادرمانی گروهی تاثیر معناداری بر افزایش تاب آوری، کیفیت زندگی و امید به زندگی زنان با سابقه تنفروشی داشته است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0>P).
نتیجه گیریبر اساس یافته های حاضر میتوان نتیجه گرفت که معنادرمانی گروهی، تاب آوری، کیفیت زندگی و امید به زندگی زنان با سابقه تنفروشی را افزایش می دهد، از این رو این درمان می تواند در بهبود مشکلات شخصیتی، شناختی و هیجانی زنان با سابقه تنفروشی به کار گرفته شود.
کلید واژگان: امید به زندگی, تاب آوری, تن فروشی, کیفیت زندگی, معنادرمانی گروهیIntroductionConsidering that group meaning therapy can be effective in improving the injuries and problems of women with a history of prostitution, the purpose of this study was to determine the effectiveness of group meaning therapy on resilience, quality of life, and life expectancy in women with a history of prostitution.
Research MethodsThis semi-experimental study was conducted with a pretest-posttest design with control group and follow-up 2 month. The statistical population of the present study was women with prostitution history in Tehran city in 2024. In the first stage, the number of 34 women with purposeful sampling was selected and then randomly divided into one experimental group (17 women) and one control group (17 women) were replaced and experimental underwent 8 sessions of 90 minutes group logotherapy, but the control group received no training and remained in the waiting list. To collect data resilience scale of Connor and Davidson, quality of life-BRIEF of World Health Organization and adult dispositional hope scale of Snyder and et al. Data analysis was performed using SPSS-28 software with analysis of variance with repeated measures and Bonferroni.
ResultsThe results of the study showed that of group logotherapy had a significant effect on resilience, quality of life and expectancy and this effect was stable in the follow-up phase follow up stage (P<0.05).
ConclusionBased on the present findings, it can be concluded that group logotherapy in increase resilience, quality of life and expectancy in women with prostitution history. Therefore, group logotherapy can be used to improve the personality, cognitive and emotional problems of women with history of prostitution.
Keywords: Expectancy, Group Logotherapy, Quality Of Life, Resilience -
مقدمهدرد مزمن به عنوان یک مشکل شایع می تواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تاثیر گذارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری ناگویی هیجانی و تعدیل کنندگی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.روشپژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر کاشان در سال 1401 بودند که از میان آن ها تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه به کاربرده شد.یافته هانتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (01/0p<،347/0-β=) و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (05/0p<،188/0-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی می کند. همچنین تاب آوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل می کند (05/0p<،121/0-β=).نتیجه گیریدر بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن می تواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تاثیر بگذارد و تاب آوری عامل محافظت کننده تاثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت داردکلید واژگان: دلبستگی, ناگویی هیجانی, تاب آوری, درد مزمنObjectiveChronic pain as a common problem may effect on the physical health, well-being and quality of life in patients. The aim of this study was to examine the mediating role of alexithymia and moderating resilience in the relationship between insecure attachment styles and the quality of life in chronic pain patients.MethodThis study is a structural equation modeling. Among the chronic patients referred to Kashan therapeutic clinics in 2022, 188 patients were recruited through convenience sampling. In order to collect information, Revised Adult Attachment Scale (Collins & Reid, 1989), Toronto Alexithymia Scale (1992), Connor-Davidson Resilience Scale (2003) and Quality of Life Scale (WHOQOL- BREF) were used. Data were analyzed using SPSS and AMOS 24 software.ResultsThe results of correlation coefficients showed that there are significant negative correlation between the quality of life with anxious insecure attachment, dependency insecure attachment and alexithymia, while there are significant positive correlation between resilience and quality of life (P<0.01). The results showed that the proposed model of the present study has a good fit (x2/df=2.748, p<0.001, CFI= 0.91, RMSEA=0.06). In addition, the results showed that the direct effect of anxious attachment on alexithymia (β= 0.549, P<0.05) and the direct effect of alexithymia on quality of life is significant (β= -0.632, P<0.01). When alexithymia are included as mediator in the relationship between anxious attachment and quality of life, the indirect effect of anxious attachment on quality of life is -0.347, and this indirect effect is significant (P<0.01). Also, the direct effect of dependency attachment on alexithymia is significant (β= 0.297, P<0.05). When alexithymia are included as mediator in the relationship between dependency attachment and quality of life, the indirect effect of dependency attachment on quality of life is -0.188, and this indirect effect is significant (P<0.05). Therefore, The results showed that alexithymia mediates the relationship between anxious insecure attachment and quality of life (β=-0.347, p<0.01) and dependency insecure attachment and quality of life (β=-0.188, p<0.05) in chronic pain patients. Resilience also moderates the relationship between alexithymia and quality of life (β=-0.121, p<0.05).ConclusionThe insecure attachment may effect on quality of life through alexithymia and resilience can be a protective factor against the negative impact of this effect in chronic pain patients. These results have important implications for clinicians and researcher in the field of health psychology. Psycho-educational interventions to identify emotions and describe them and reduce alexithymia can help patients manage their emotions better and improve different aspects of their quality of life. Also, interventions based on resilience can lead to improving the quality of life in chronic pain patients.Keywords: Alexithymia, Attachment, Chronic Pain, Quality Of Life, Resilience
-
هدف
سندرم روده تحریک پذیر از شناخته شده ترین اختلالات تعامل روده و مغز است که با علائم درد مزمن شکمی به همراه تغییر عادات روده مشخص می شود. این بیماری تاثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.
روشپژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز سلامت گوارش بیمارستان الزهرا اصفهان در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونهگیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، مقیاس مقیاس باور های خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (1995)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) داده ها جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 داده ها تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که راهبرد های تنظیم هیجان و خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند و خودکارآمدی در ارتباط میان راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد.
نتیجه گیرییافته های این پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های درمانی با محوریت تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر است.
کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, خودکارآمدی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, سندرم روده تحریک پذیرAimIrritable bowel syndrome (IBS) is a well-known gut-brain interaction disorder characterized by chronic abdominal pain and changes in bowel habits, significantly impacting patients' quality of life. This study aimed to investigate the mediating role of self-efficacy in the relationship between cognitive emotion regulation and psychological well-being in patients with IBS.
MethodThis descriptive-correlational study employed structural equation modeling. The statistical population consisted of patients with IBS who visited the Gastrointestinal Health Center at Alzahra Hospital in Isfahan in 2023. A sample size of 300 patients was selected using convenience sampling based on Kline's model (2023). Data were collected using the Psychological Well-Being Scale (Ryff, 1989), the General Self-Efficacy Scale (GES-10) (Jerusalem & Schwarzer, 1995), and the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2001). Data were analyzed using SPSS version 28 and AMOS software.
ResultsThe results indicated that emotion regulation strategies and self-efficacy predict psychological well-being. Furthermore, self-efficacy has a mediating role in the relationship between cognitive emotion regulation strategies and psychological well-being.
ConclusionThe findings of this research have practical implications for therapeutic interventions, suggesting that focusing on cognitive regulation of emotion and enhancing self-efficacy can improve the psychological well-being of patients with IBS.
Keywords: Cognitive Emotion Regulation Strategies, Irritable Bowel Syndrome, Psychological Well-Being, Self- Efficacy -
نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در رابطه بین کمال گرایی و صفات شخصیت با استرس تحصیلی
بر اساس پژوهش های گوناگون، دانش آموزان در زمان تحصیل، استرس زیادی را متحمل می شوند. استرس تحصیلی اگر شدت یابد یا ادامه پیدا کند، در زمینه سلامت روانی و بهزیستی، مشکلاتی را ایجاد می کند. لذا لازم است عوامل موثر بر استرس تحصیلی بررسی شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف تبیین استرس تحصیلی بر اساس کمال گرایی و صفات شخصیت با میانجیگری اشتیاق تحصیلی انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان به تعداد 6470 نفر بودند. 400 دانش آموز (200 پسر و 200 دختر) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه استرس تحصیلی گادزلا (SLSI) ، پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی فراست (MPS) ، پرسشنامه ویژگی های شخصیت نئو (NEO-FFI) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (AES) پاسخ دادند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، الگوی پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین، نتایج نشان داد که، بین کمال گرایی، صفات شخصیت و اشتیاق تحصیلی با استرس تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد. علاوه بر این نتایج تحلیل مسیر نشان داد که، اشتیاق تحصیلی در رابطه بین کمال گرایی و باز بودن به تجربه با استرس تحصیلی نقش میانجی دارد. یافته های پژوهش حاضر دارای تلویحات کاربردی برای روانشناسان تربیتی و مشاوران مدرسه جهت مداخله های آموزشی پیشگیرانه برای کنترل و پیشگیری از استرس تحصیلی دانش آموزان است.
کلید واژگان: استرس تحصیلی, کمال گرایی, صفات شخصیت, اشتیاق تحصیلی, دوره متوسطه دومThe mediating role of academic enthusiasm in the relationship between perfectionism and personality traits with academic stressAccording to various researches, students suffer a lot of stress during their studies. Academic stress, if intensified or continued, causes problems in the field of mental health and well-being. Therefore, it is necessary to investigate the factors affecting academic stress. Therefore, the present study was conducted with the aim of explaining academic stress based on perfectionism and personality traits with the mediation of academic enthusiasm.The current research was of a descriptive-correlation type. The statistical population of the research included all 6470 male and female secondary school students of Kashan city. 400 students (200 boys and 200 girls) were selected by cluster sampling method and were administered the Godzilla Academic Stress Questionnaire (SLSI), the Frost Multidimensional Perfectionism Questionnaire (MPS), the Neo Personality Personality Questionnaire (NEO-FFI) and the questionnaire Fredericks et al (AES) responded.The evaluation of the proposed model was done using structural equation modeling. The results showed that the proposed model has an acceptable fit. Also, the results showed that there is a significant relationship between perfectionism, personality traits and academic enthusiasm with academic stress. In addition, the results of the path analysis showed that academic enthusiasm plays a mediating role in the relationship between perfectionism and openness to experience with academic stress. The findings of the present research have practical implications for educational psychologists and school counselors for preventive educational interventions to control and prevent academic stress of students
Keywords: Academic Stress, Perfectionism, Personality Traits, Academic Enthusiasm., Second High School -
هدف
پژوهش حا ضر با هدف تبیین اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های دلبستگی مادران انجام شده است.
روش318 نفر از کودکان پیش دبستانی (168 دختر و 150 پسر) از جامعه آماری با حجم 6055 نفر (که شامل مراکز پیش دبستانی تحت نظر اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان بود) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه رفتاری کودک آخنباخ- نسخه والدین - و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شاور که توسط مادران کودکان تکمیل شدند، اطلاعات جمع آوری شد. داده های به دست آمده با آزمون معناداری همبستگی و تحلیل رگرسیون، تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی مادر با مشکلات برونی سازی و مشکلات درونی سازی همبستگی مثبت و سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا در مادر و مشکلات برونی سازی کودکان همبستگی مثبت داشت. همچنین، نتایج نشان داد که از بین سبکهای دلبستگی مادر، سبک دلبستگی اجتنابی به طور مثبت در پیش بینی مشکلات برونی سازی و درونی سازی کودکان نقش دارد.
نتیجه گیرییافته ها نشان میدهد مادران با سبک دلبستگی ناایمن تاثیر قابل توجهی بر اختلالات رفتاری کودکان دارند.
کلید واژگان: اختلالات رفتاری, کودکان پیش دبستانی, سبک های دلبستگیObjectiveThe present study was conducted with the aim of explaining children's behavioral disorders based on mothers' attachment styles.
MethodOverall, 318 pre-school children (168 girls and 150 boys) were selected from the statistical society (which included the preschool centers of Isfahan City) by cluster random sampling. The required data were collected using the Achenbach' child behavior questionnaire (CBCL) – parents' version- and the Hazen and Shavar Attachment Styles Questionnaire. Data were analyzed by means of correlation and regression analysis.
ResultsThe results showed that mothers' avoidant insecure attachment style was positively correlated with externalizing problems and internalizing problems while their ambivalent insecure attachment style and externalizing problems were positively correlated. Among the mothers' attachment styles, avoidant insecure attachment style had a positive role in predicting externalizing and internalizing problems in children.
ConclusionThe findings showed that mothers with insecure attachment style have a significant effect on the development of behavioral disorders in children.
Keywords: Behavioral Disorders, Pre-School Children, Attachment Styles -
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری و خودکارآمدی در رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان با پرونده فعال در بخش انکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و امام حسین (ع) شهر تهران در سال 1402 بودند. روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 250 نفر بود. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند و لوی باند، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران بود. داده ها با استفاده از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به طور مستقیم با پریشانی روانشناختی رابطه معنادار دارد. همین طور راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به طور غیرمستقیم و از طریق سهم میانجی تاب آوری و خودکارآمدی با پریشانی روانشناختی رابطه معنادار داشت. به نظر می رسد که تنظیم شناختی هیجان به طورمستقیم و غیرمستقیم با میانجیگری نقش تاب آوری و خودکارآمدی، پریشانی روان شناختی را پیش بینی می کند. این مطالعه ضرورت افزایش مهارت های تنظیم هیجان، تاب آوری و خودکارآمدی را برای زنان مبتلا به سرطان پستان نشان داد.
کلید واژگان: پریشانی روانشناختی, تاب آوری, خودکارآمدی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, سرطان پستانThe purpose of the present study was to investigate mediating role of resilience and self-efficacy in relationship between cognitive emotion regulation strategies and psychological distress in women with breast cancer. The research method was descriptive-correlation. The statistical population was all women with breast cancer in oncology department of Imam Khomeini and Imam Hossein Hospitals in Tehran, Iran in year 2023. The sampling method was convenience and the sample size was 250 people. Data collection tools included the depression anxiety stress scale of Lovibond and Lovibond, cognitive emotion regulation questionnaire of Garnefski and et al., resilience scale of Connor and Davidson and general of self-efficacy scale of Sherer and et al. The data were analyzed using correlation matrix and structural equation modeling. The main findings indicated that cognitive emotion regulation had directly significant relation with psychological distress. Cognitive emotion regulation indirectly had a significant relationship through the mediating role of resilience and self-efficacy with psychological distress. It seems that cognitive emotion regulation directly and indirectly by mediating the role of resilience and self-efficacy predicted psychological distress. This study indicated the necessity of increasing cognitive emotion regulation, resilience and self-efficacy for psychological distress.
Keywords: Breast Cancer, Cognitive Emotion Regulation, Psychological Distress, Resilience, Self-Efficacy -
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان بود. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 6470 نفر بود که از میان آنها بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 325 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (RSPWB) ریف (1989)، نیازهای روانشناختی (BSNQ) گاردیا و همکاران (2000)، ذهن آگاهی (MAAS) براون و ریان (2003)، اعتیاد به اینترنت (IAT) یانگ (1998) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت از آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد مسیر مستقیم نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی به استفاده آسیب زا از اینترنت و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0<p). همچنین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با میانجی گری استفاده آسیب زا از اینترنت بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیر مستقیم داشت (05/0<p). شاخص های برازش نشان داد مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده آسیب زا از اینترنت، نقش واسطه ای در ارتباط بین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان دارد.
کلید واژگان: استفاده آسیب زا از اینترنت, بهزیستی روانشناختی, نیازهای روانشناختی, ذهن آگاهیThe current study aimed to provide a structural model of psychological well-being based on basic psychological needs and mindfulness with the mediating role of problematic internet use in adolescents. By applying the structural equation modeling (SEM) approach. The population comprised all male and female high school students in Kashan in the academic year 1401-1402 in the number of 6470 people, of which according to Morgan's table, a sample of 325 people were selected by available sampling. Then, the Psychological well-being scale (RSPWB) Ryff (1989), the Psychological Needs Satisfaction scale (BNSG-S) Guardia, Deci & Ryan (2000), Mindful Attention Awareness Scale (MAAS) Brown, Ryan (2003) and the Internet Addiction Test (IAT) Young (1998) were completed by participants. Data analysis was performed using the path analysis method and Bootstrapping method was used to examine the mediating role of problematic internet use. The results showed that the direct path of Psychological needs and mindfulness to problematic Internet use and psychological well-being had a significant effect (p<0.05). Moreover, Psychological needs and mindfulness with the mediation of problematic Internet use had a significant indirect effect on psychological well-being (p<0.05). The fit index also showed that the default model has a good fit. Therefore, it can be concluded that problematic internet use plays a mediating role in the relationship between Psychological needs and Mindfulness with adolescents' psychological well-being.
Keywords: Problematic Internet Use, psychological Well-being, Basic Psychological Needs, Mindfulness -
زمینه و هدف
هدف از انجام پژوهش حاضر فراتحلیل اثربخشی مداخلات روان شناختی- آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم در ایران بود.
روشاین پژوهش با استفاده از روش فراتحلیل یا یکپارچه کردن نتایج حاصل از پژوهش ها، میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی-آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم را مورد بررسی قرار داد. از بین 34 پژوهش، 15 پژوهش که دارای ملاک های ورود بودند، فراتحلیل انجام گرفت. ابزار پژوهش سیاهه ی فراتحلیل بود. پژوهش مبتنی بر 361 نمونه و 15 اندازه اثر بود.
نتایجنتایج فراتحلیل نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی-آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم 62 / d=1 بود (001 / p=0). اندازه اثر طبق جدول کوهن دارای اثر بالایی بود. همچنین پژوهش یاقوتی و همکاران 1397 تحت عنوان طراحی، ساخت و اثربخشی برنامه پویانمایی اجتماعی بر مهارت های ارتباطی و اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم بالاترین اندازه اثر 34 / 2 را داشته است و پژوهش حیدری و همکاران 1392 تحت عنوان اثربخشی مداخله ی مبتنی بر تحلیل کاربردی رفتار بر افزایش مهارت های اجتماعی-ارتباطی وکاهش رفتار کلیشه ای در کودکان با اختلال طیف اتیسم پایین ترین اندازه اثر 7/ 0 را داشته است.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه از مهمترین معضلات در کودکان با اختلال طیف اتیسم، نقص در مهارت های اجتماعی است لذا درمانگران این حیطه می توانند از مداخلاتی که اندازه اثر بیشتری را داشته است، استفاده نمایند.
کلید واژگان: آموزشی, اتیسم, فراتحلیل, مداخلات روان شناختی-مهارت های اجتماعیBackground & PurposeThe purpose of this research was to analyze the effectiveness of psychological-educational interventions on the social skills of children with autism spectrum disorder in Iran.
Materials and MethodsThis research has investigated the effect size of educational-psychological interventions on the social skills of children with autism spectrum disorder by using the method of meta-analysis or integrating the results of research. Among 34 studies, 15 studies that met the inclusion criteria were meta-analyzed. The research tool was a meta-analysis checklist. The research is based on 361 samples and 15 effect sizes.
ResultsThe meta-analysis results showed that the effect size of educational-psychological interventions on the social skills of children with autism spectrum disorder was d=1.62. (p=0.001). The effect size according to Cohen's table had a high effect. Also, Yaquti et al.'s research (2017) under the title of design, construction and effectiveness of social animation program on communication and social skills of children with autism spectrum disorder had the highest effect size (2.34) and Heydari et al.'s research (2012) under The effectiveness of the intervention based on applied analysis of behavior on increasing social-communication skills and reducing stereotyped behavior in autistic children has the lowest effect size (0.7).
ConclusionConsidering that one of the most important problems in children with autism spectrum disorder is a deficiency in social skills, therefore, therapists in this area can use interventions that have a greater effect.
Keywords: Autism, Meta-analysis, Psychological-educational interventions, Social Skills -
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6470 نفر بود که بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 398 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) (IAT)، سبک های تربیتی فرزندپروری شیفر نقاشیان (1358) (PSQ) و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (1987) (AASQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده شد.نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری محبت به طور مستقیم (01/0>p) و با میانجیگری سبک های دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی (05/0>p) بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان اثر معنادار دارد. از طرفی، اثر مستقیم سبک فرزندپروری کنترل و با میانجیگری سبک های ناایمن دلبستگی بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان معنادار نبود (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر رابطه سبک های فرزندپروری و اعتیاد به اینترنت نوجوانان و نقش واسطه ای سبک های دلبستگی، این یافته ها دارای تلویحات کاربردی برای روانشناسان جهت مداخله های پبشگیرانه - درمانی برای کاهش اعتیاد به اینترنت در نوجوانان است.کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, سبک فرزندپروری, سبک دلبستگی, نوجوانThe aim of this study was to predict adolescent Internet addiction based on parenting styles with mediating role of attachment styles. The research method was descriptive-correlational in terms of method. The statistical population of the study included all male and female high school students in Kashan city in the academic year 2021-2022 (6470 people). According to Morgan's table, a sample of 398 people were selected by multi-stage cluster sampling method. Using Young (1998) Internet Addiction Questionnaire (IAT), Schaefer Naqashian (1358) (PSQ) and Adult Attachment Style Questionnaire (Hazen and Schiver (1987) (AASQ)) data were gathered. Using AMOS 23 software was analyzed the data. The evaluation of the proposed model was performed using structural equation modeling. The results showed that loving parenting style had a significant effect on adolescents' Internet addiction directly (p <0.01) and mediated by anxiety, insecure and avoidant attachment styles (p <0.05). On the other hand, the direct effect of controlled parenting style and mediated by insecure attachment styles on adolescent Internet addiction was not significant (p <0.05). According to the results of the present study on the relationship between parenting styles and Internet addiction in adolescents and the mediating role of attachment styles, these findings have practical implications for psychologists for a comprehensive therapeutic intervention to reduce internet addiction in adolescents.Keywords: : Internet Addiction, parenting style, attachment style, adolescent
-
زمینه و هدف
سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان است که می تواند موجب مشکلات هیجانی شود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی تاب آوری و خودکارآمدی در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
روش هااین مطالعه مقطعی در زنان مبتلا به سرطان پستان در بخش انکولوژی بیمارستان امام خمینی و امام حسین شهر تهران در سال 1402 انجام شد. 250 بیمار با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها، از مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) لویبوند (1995)، تاب آوری (RISC) کانر و دیویدسون (2003)، خودکارآمدی عمومی (GSES) شرر و همکاران (1982) و حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) استفاده گردید.
یافته هادر زنان مبتلا به سرطان پستان، حمایت اجتماعی ادراک شده بر تاب آوری (0/34=β و 0/001=P) و خودکارآمدی (0/19=β و 0/019=P) اثر مستقیم و معنادار داشت، اما مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده بر پریشانی روانشناختی معنادار نبود. همچنین، تاب آوری (0/46-=β و 0/001=P) و خودکارآمدی (0/33- =β و 0/001=P) بر پریشانی روانشناختی اثر مستقیم و معنادار داشت و در رابطه بین حمایت اجتماعی با پریشانی روانشناختی نقش میانجی ایفا نمود. مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است (0/93=CFI ،1/82= CMIN/DF، 0/064=RAMSEA، 0/05=>P) و 34 درصد پریشانی روانشناختی را تبیین می کند.
نتیجه گیریمی توان بیان داشت که با توجه به نقش میانجی تاب آوری و خودکارآمدی، می توان با استفاده از مداخله های آموزشی-درمانی مبتنی بر ارتقای خودکارآمدی و تاب آوری میزان پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان را کاهش داد.
کلید واژگان: پریشانی روانشناختی, تاب آوری, خودکارآمدی, حمایت اجتماعی ادراک شده, سرطان پستانFeyz, Volume:28 Issue: 1, 2024, PP 76 -85Background and AimBreast cancer is the most common cancer among women, often leading to emotional challenges. This study aimed at investigating the mediating roles of resilience and self-efficacy in the relationship between perceived social support and psychological distress among breast cancer patients.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on women with breast cancer admitted to Imam Khomeini and Imam Hossein Hospitals in Tehran, Iran, in 2023. A total of 250 patients were included using convenience sampling. Data were collected using the Depression, Anxiety, and Stress Scales (DASS) by Lovibond (1995), Resilience Scale (RISC) by Connor and Davidson (2003), General Self-Efficacy Scale (GSES) by Scherer et al. (1982), and Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS) by Zimet et al. (1988).
ResultsPerceived social support had a direct and significant effect on resilience (β=0.34, P=0.001) and self-efficacy (β=0.19, P=0.019) in women with breast cancer. However, no significant direct relationship was found between perceived social support and psychological distress. Resilience (β=-0.46, P=0.001) and self-efficacy (β=0.33, P=0.001) directly influenced psychological distress, with both factors mediating the relationship between social support and distress. The final model demonstrated good fit indices (CFI=0.93, CMIN/DF=1.82, RMSEA=0.064, P<0.05) and explained 34% of psychological distress variance.
ConclusionConsidering the mediating roles of resilience and self-efficacy, implementing educational-therapeutic interventions focused on enhancing self-efficacy and resilience could effectively alleviate psychological distress in women with breast cancer.
Keywords: Psychological distress, Resilience, Self-Efficacy, Perceived Social Support, Breast CancerCancer -
هدف
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی اثر فعالیت های پروژه آورورا بر ارتقای توانایی های تحلیلی، خلاق و عملی هوش موفق دانش آموزان دختر مقطع چهارم ابتدایی (11-9 ساله) انجام شد.
روشطرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و با طرح پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران دانش آموز مقطع چهارم ابتدایی شهر قم در سال تحصیلی 99-98 می باشد، که به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین دانش آموزان کلیه دبستان های دخترانه شهر قم یک مدرسه به تصادف انتخاب شده و 44 دانش آموز پایه چهارم به دو گروه آزمایش و گواه انتساب گردیدند. دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 75 دقیقه ای تحت آموزش بر مبنای برنامه آموزشی مبتنی بر پروژه آورورا در یک طرح تابستانه با عنوان «طرح توانا» قرار گرفتند و گروه گواه در این دوره هیچ گونه آموزشی را در این رابطه دریافت نکردند. ابزار پژوهش جهت جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه هوش موفق استرنبرگ بود.
یافته هاداده ها با روش های آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیره) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد فعالیت های پروژه آورورا بر ارتقای هوش موفق دانش آموزان اثربخش بوده؛ و در رابطه با مولفه های هوش موفق بر هوش خلاق و هوش عملی اثر مثبت و معنادار داشته، اما بر هوش تحلیلی اثر معناداری نداشته است.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد، برنامه آموزشی مبتنی بر پروژه آورورا می تواند هوش موفق دانش آموزان را ارتقا دهد. بنابراین توصیه می شود برای ارتقای هوش موفق دانش آموزان، فعالیت های پروژه آورورا به والدین و معلمان آموزش داده شود.
کلید واژگان: هوش موفق, هوش تحلیلی, هوش خلاق, هوش عملی, پروژه آوروراObjectiveThe aim of study was determined the effectiveness of an educational intervention based on Aurora project activities to the analytical, creative and practical abilities of successful intelligent female students in the fourth grade of elementary school (9-11 years old).
MethodThe research method was quasi-experimental with two experimental and control groups and with a post-test design. The statistical population includes all female students of the fourth grade of elementary school in Qom city in the academic year 2018-2019, which was randomly selected from among the students of all girls' primary schools in Qom city, and 44 primary students Fourth, they were assigned to two experimental and control groups. During 12 sessions of 75 minutes, the students of the experimental group were trained based on the educational program based on the Aurora project in a summer project called "Capable Project" and the control group did not receive any training in this regard. The research tool for data collection was the Sternberg Successful Intelligence Questionnaire.
ResultsThe data were analyzed using descriptive and inferential statistical methods (multivariate analysis of variance). The results showed that the activities of the Aurora project were effective in improving the successful intelligence of students. Regarding the components of successful intelligence, it had a positive and significant effect on creative intelligence and practical intelligence, but it did not have a significant effect on analytical intelligence.
ConclusionsThe results of this research showed that the educational program based on the Aurora project can improve the successful intelligence of students. Therefore, it is recommended teach the activities of the Aurora project to parents and teachers in order to improve the successful intelligence of students.
Keywords: Successful intelligence, Analytical Intelligence, Creative Intelligence, Practical Intelligence, Aurora project -
مقدمه
کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی تحت تاثیر عوامل متعددی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی با کیفیت زندگی بیماران قلبی با میانجی گری رفتارهای خودمراقبتی انجام شد.
روشپژوهش از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری 300 نفر از بیماران قلبی مراجعه کننده به بیمارستان جم و کلینیک تخصصی قلب و عروق بوستان بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پنج عاملی نیو (کاستا و مک کری، 1989)، کیفیت زندگی (ویر و شربورن، 1992) و رفتار خودمراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلب (جارسما و همکاران، 2003) استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. علاوه بر این نتایج حاکی از این بود که اثر مستقیم روان رنجوری، برون گرایی و توافق پذیری بر کیفیت زندگی معنی دار است (01/0>P). هنگامی که رفتارهای خودمراقبتی به عنوان میانجی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و کیفیت زندگی وارد می شود، اثر غیرمستقیم و معنادار روان رنجوری و وجدانی بودن بر کیفیت زندگی به ترتیب برابر با 09/0- و 049/0 است (01/0>P). بنابراین رفتارهای خودمراقبتی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و وجدانی بودن با کیفیت زندگی را میانجی می کنند.
نتیجه گیریاین نتایج تلویحات مهمی برای عملکرد بالینی و تحقیقات در زمینه ی روانشناسی سلامت بیماران قلبی دارد و ضرورت توسعه ی رویکردها و مدیریت بهتر این بیماران را در رفتارهای خودمراقبتی نشان می دهد.
کلید واژگان: ویژگیهای شخصیتی, کیفیت زندگی, رفتار خودمراقبتی, نارسایی قلبیObjectivesQuality of life in patients with heart failure can be affected by several factors. The present study aimed to examine the relationship between personality traits and quality of life in heart failure patients mediated by self-care behaviors.
MethodThis study is a structural equation modeling. Among the heart failure patients referred to Tehran Heart Hospitals, 300 patients referred to Jam Hospital and Bustan Cardiovascular Clinic were recruited through convenient sampling. In order to collect information, NEO-FFI (Costa & McCrae, 1992), MOS (Ware & Sherbourne, 1992) and EHFSCB (Jarsma et al., 2003) were used. Data were analyzed using SPSS and AMOS 24 software.
ResultsThe results of correlation coefficients showed that there are significant negative correlation between the personality traits of neuroticism and agreeableness with quality of life, while there are significant positive correlation between extroversion and quality of life (P<0.01). Also, there are significant negative correlation between self-care behaviors and quality of life (P<0.01). According to the results the proposed model has a good fit (x2/df=2.786, p<0.001, CFI= 0.92, RMSEA=0.07). In addition, the direct effect of neuroticism, extroversion and agreeableness on quality of life is significant (P<0.01). When self-care behaviors are included as mediators in the relationship between personality traits and quality of life, the indirect effect of neuroticism and conscientiousness on quality of life is 0.09 and 0.049 respectively, and these indirect effects are significant (P<0.01). Therefore, self-care behaviors mediate the relationship between personality traits of neuroticism and conscientiousness with quality of life.
ConclusionThese results have important implications for clinical practice and research in the field of cardiac health psychology and indicate the need to develop approaches and better management of these patients in self- care behaviors. Considering the widespread prevalence of heart diseases as a chronic disease and the high costs of treatment, the results of this research have many practical implications for health psychologists, doctors and nurses. Interventions aimed at changing personality characteristics (especially reducing neuroticism and increasing conscientiousness) in order to improve the quality of life of heart patients is a complex and time-consuming task. Therefore, one of the effective interventions to increase these patients’ quality of life can be focusing on increasing self-care behaviors. Hence, educating patients about the importance of this issue can play an important role in improving these patients’ quality of life.
Keywords: Heart failure, personality traits, Quality of Life, self-care behaviors -
سابقه و هدف
سرطان پستان، شایع ترین سرطان در زنان و اولین علت مرگ ناشی از سرطان در آنان است. در بازماندگان این سرطان، عوامل متعددی در سازگاری با بیماری نقش دارند. از این رو، پژوهش حاضر به ارزیابی نقش میانجی شفقت به خود و تاب آوری روانشناختی در رابطه بین تصویر بدن با سازگاری در بیماران مبتلا به سرطان پستان پرداخت.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به سرطان پستان تحت درمان در بیمارستان فوق تخصصی آیت الله یثربی شهر کاشان در سال 1401 بودند که تعداد 202 نفر از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس تصویر بدن بیماران مبتلا به سرطان، مقیاس شفقت به خود-فرم کوتاه، مقیاس تاب آوری -فرم کوتاه و مقیاس سازگاری روانی - اجتماعی با بیماری استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS24 تحلیل شد.
نتایجارزیابی مسیرهای مستقیم نشان داد اثر تصویر بدن بر شفقت به خود و تاب آوری روانشناختی معنادار است (0/01<P). همچنین اثر شفقت به خود و تاب آوری روانشناختی بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری معنادار است (0/05< P). ارزیابی مسیرهای غیرمستقیم حاکی از این بود که شفقت به خود و تاب آوری روانشناختی رابطه بین تصویر بدن و سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری را به طور کامل میانجیگری می کنند (0/01<P).
نتیجه گیریشفقت به خود و تاب آوری می توانند برای افزایش سازگاری روانی-اجتماعی بازماندگان سرطان پستان مفید باشند. مطالعات آتی در نمونه های متنوع تر برای تایید جهت گیری علی این روابط و گسترش یافته ها موردنیاز است.
کلید واژگان: تصویر بدن, شفقت به خود, تاب آوری روان شناختی, سازگاری, سرطان پستانFeyz, Volume:27 Issue: 3, 2023, PP 288 -297BackgroundBreast cancer is the most common cancer in women and the first cause of cancer-related death among them. In the survivors of this cancer, several factors play a role in adapting to the disease. Therefore, the present study investigated the mediating role of self-compassion and psychological resilience in the relationship between body image and adjustment in breast cancer patients.
Materials and MethodsThe method of the current study was structural equation modeling. The statistical population included all women with breast cancer undergoing treatment at Ayatollah Yathrabi Hospital in Kashan, Iran, in 2022. A total of 202 patients were selected using the convenience sampling. Data were collected using the Body Image Scale, Self-compassion Scale-short form, Resilience Scale-short form and Psychosocial adjustment to illness scale. Then, the data were analyzed by AMOS 24.
ResultsThe results of direct paths showed that the effect of body image on self-compassion and psychological resilience was significant (P<0.01). Moreover, the effect of self-compassion and psychological resilience on psychosocial adjustment to the disease was significant (P<0.05). The results of Indirect paths indicated that self-compassion and psychological resilience completely mediated the relationship between body image and psychosocial adjustment to the disease (P<0.01).
ConclusionThe self-compassion and resilience can be useful for increasing the psychosocial adjustment of breast cancer survivors. Future studies in more diverse samples are needed to confirm the causal direction of these relationships and extend the findings.
Keywords: Body image, self-compassion, Psychological resilience, Adjustment, Breast cancer -
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری اضطراب اجتماعی بر اساس کمال گرایی سازش نایافته و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان با نقش میانجی نشخوار فکری بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی- به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین(2016) و با روش نمونهگیری خوشه ای تصادفی 342 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل سیاهه اضطراب اجتماعی(کانر و همکاران، 2000)، سیاهه کمال-گرایی(هیل و همکاران، 2004)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی(گرانفسکی و کرایج، 2007) و مقیاس پاسخ نشخوار فکری(نولن-هوکسما و مارو، 1991) بود. تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم کمال گرایی سازش نایافته(371/0=β و 001/0=sig)، تنظیم شناختی هیجان غیرانطباقی(186/0=β و 043/0=sig) و نشخوار فکری(163/0=β و 019/0=sig) بر اضطراب اجتماعی به صورت مثبت معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که نشخوار فکری در رابطه بین کمال گرایی سازش نایافته(حد پایین 003/0 و حد بالا 068/0، 012/0=sig) و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان(حد پایین 023/0 و حد بالا 184/0، 020/0=sig) با اضطراب اجتماعی نقش میانجی دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود(070/0=RMSEA و 05/0>P-value) و 41 درصد اضطراب اجتماعی به وسیله کمال گرایی سازش نایافته و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان با نقش میانجی نشخوار فکری تبیین میشود. بنابراین اضطراب اجتماعی نوجوانان متاثر از کمال گرایی سازش نایافته، راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و نشخوار فکری است.
کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, تنظیم شناختی هیجان غیرانطباقی, کمال گرایی سازش نایافته, نشخوار فکریThe purpose of the present study was to investigate the structural model of social anxiety based on maladaptive perfectionism and maladaptive strategies of cognitive emotion regulation with mediator role of rumination. The present research is the correlation study using structural equation modeling. The statistical population in this research included high school students of Kashan city in academic year of 2021-2022. The sample size was selected based on Kline model (2016) and with random cluster sampling method of 342 students. Data collection tools included the social phobia inventory of Connor and et al (2000), perfectionism inventory of Hill and et al (2004) cognitive emotion regulation questionnaire of Garnefski and Kraaij (2007) and ruminative response scale of Nolen-Hoeksema and Morrow (1991). Statistical analysis of data was performed using AMOS-24 software. The findings showed that the direct effect of uncompromising perfectionism (β=0.371 and sig=0.001), maladaptive emotion cognitive regulation (β=0.186 and sig=0.043) and rumination (163 β=0.019 and sig=0.019) were positively significant on social anxiety. Also, the results showed that rumination has a mediating role in relationship between uncompromising perfectionism (lower bounds 0.003 and upper bounds 0.068, sig=0.012) and non-adaptive cognitive emotion regulation strategies (lower bounds 0.023 and upper bounds 0.184 (0.020, sig=0.020) with social anxiety. Also, proposed model had an acceptable fitness to the data (RMSEA=0/070, P-value<0/05) and analyses also revealed that %41 of variance of depression was explained by maladaptive perfectionism and maladaptive strategies of cognitive emotion regulation through the mediating role of rumination.
Keywords: maladaptive perfectionism, maladaptive strategies of cognitive emotion regulation, Rumination, Social anxiety -
سازگاری به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های سلامت روانشناختی است که تحت تاثیر عوامل متعدد قرار دارد. مطالعه حاضر، با هدف بررسی رابطه سبک اسناد و سازگاری با واسطه گری عزت نفس و شفقت به خود در دانش آموزان مقطع دوم متوسطه انجام شد. با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای327 دانش آموز (195 دختر و 132 پسر) مقطع دوم متوسطه کاشان در سال تحصیلی 1401-1400 انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ (1993)، پرسشنامه سبک اسناد پترسون و سلیگمن (1984) ، مقیاس شفقت به خود - فرم کوتاه (ریس و همکاران، 2011) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1969) اطلاعات جمع آوری گردید. نتایج نشان داد بین سبک اسناد و سازگاری رابطه معنادار وجود دارد و شفقت به خود و عزت نفس اثر واسطه ای بر رابطه سبک اسناد و سازگاری دارند. با توجه به یافته های این پژوهش، به منظور افزایش سازگاری دانش آموزان می توان از مداخله های آموزشی-مشاوره ای با محوریت ارتقای شفقت به خود و عزت نفس بهره برد تا از این طریق تاثیر سبک اسناد بر سازگاری را کنترل نمود.
کلید واژگان: سازگاری, سبک اسناد, عزت نفس, شفقت به خودAdjustment is one of the most important indicators of psychological health, which is influenced by many factors. The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between attributional style and adjustment with the mediation of self-esteem and self-compassion in secondary course of secondary school students. Using multi-stage cluster sampling, 327 students (195 girls and 132 boys) of secondary school in Kashan city were selected in the academic year 2021-2022. Information was collected using Adjustment Inventory Students Scale of Sinha and Singh (1993), Attributional Style Questionnaire of Peterson and Seligman (1984), self-compassion-short form scale(Rees et al., 2011) and Rosenberg's self-esteem scale(1969). The results showed there is a significant relationship between attributional style and adjustment, and self-compassion and self-esteem have a mediating role on this relationship. According to the findings of this research, in order to increase the adjustment of students, educational-counseling interventions can be used with the focus on promoting self-compassion and self-esteem in order to control the effect of attributional style on adjustment.
Keywords: Adjustment, Attributional Style, Self- Esteem, self- compassion -
خانواده نقش مهمی در تامین سلامت روان اعضای خود دارد. چنانچه این محیط دچار تعارضات شود، اهمیت خود به عنوان یک پایگاه عاطفی و روانی را از دست می دهد. تعارضات زناشویی به عنوان یکی از شایعترین مشکلات در حوزه خانواده شناسایی شده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر زوج درمانی طرحواره محور بر سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی در زنان با تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره گلستان زندگی منطقه 2 شهر تهران بود که تعداد 30 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سکوت زناشویی، باجگیری عاطفی (FOG) و تعارضات زناشویی (MCQ) استفاده گردید. گروه آزمایش زوج درمانی طرحواره محور را در 10 جلسه دریافت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و به روش تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین میانگین نمرات دو گروه کنترل و آزمایش در سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر این مداخله درمانی منجر به کاهش سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی شده است. بر اساس این یافته ها می توان از رویکرد زوج درمانی طرحواره محور جهت کاهش مشکلات بین زوجین دارای تعارض خصوصا سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی استفاده نمود.
کلید واژگان: زوج درمانی طرحواره محور, سکوت زناشویی, باجگیری عاطفی, تعارضات زناشوییFamily plays an important role in the mental health of its members. If it suffers from conflicts, it can lose its importance as an emotional and psychological base. Marital conflicts have been identified as one of the most common problems in families. The purpose of this research study was to examine the effect of schema-based couple therapy on marital silence and emotional blackmail in women with marital conflicts. The research method was semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all women who referred to Golestan Zendegi counseling center, District 2, Tehran. Among them, 30 women were selected through the purposive sampling method; they were randomly assigned to two experimental and control groups (15 women in each group). Marital Silence (Rasouli & Rezaee, 2019), Emotional Blackmail (FOG; Karnani, 2018), and Marital Conflicts (MCQ; Sanai Zakir & Barati, 2008) questionnaires were used to collect data. Data was analyzed using SPSS software (version 24) and MANCOVA. The experimental group received schema-based couple therapy intervention during 10 sessions. However, the control group did not receive any intervention. The results showed that there was a significant difference between the control and experimental groups in terms of marital silence and emotional blackmail. In other words, the treatment model was effective in reducing the variables. Accordingly, the schema-based couple therapy approach could be used to reduce the problems and conflicts of couples, especially marital silence and emotional blackmail.
Keywords: schema-based couple therapy, marital silence, emotional blackmail, Marital conflicts -
مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته یک مقیاس برجسته از سازه های کلیدی در پیشینه تصویر بدن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته در زنان صورت گرفت. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که 290 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته (مک کینلی و هاید،1996)، پرسشنامه طرح واره ظاهر (کش و لابارج، 1996) و خرده مقیاس جهت گیری ظاهر پرسشنامه روابط چندبعدی بدن - خود- ظاهر (کش، 2000) استفاده شد. روایی مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته با استفاده از روش های تحلیل عامل تاییدی و روایی همگرا سنجیده شد و پایایی مقیاس با روش های همسانی درونی و تنصیف ارزیابی شد. ضرایب همبستگی بین آگاهی از بدن شی انگاشته و عامل های آن (پایش بدن، شرم بدن و باورهای کنترل ظاهر) با طرح واره ظاهر و جهت گیری ظاهر نشان داد که مقیاس فوق از روایی همگرای خوبی برخوردار است. ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و عامل های آن (پایش بدن، شرم بدن و باورهای کنترل ظاهر) به ترتیب 71/0، 78/0، 75/0 و 65/0 محاسبه شد. همچنین ضرایب پایایی کل مقیاس به روش تنصیف (اسپیرمن - براون و گاتمن) 50/0 و برای عامل های آن (پایش بدن، شرم بدن و باورهای کنترل ظاهر) در دامنه 65/0 تا 71/0 و به روش بازآزمایی پس از چهار هفته برای نمره کل 79/0 و برای عامل های آن (پایش بدن، شرم بدن و باورهای کنترل ظاهر) به ترتیب 83/0، 66/0 و 63/0 به دست آمد. نتایج پژوهش بیانگر این بود که مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته در ایران از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است.کلید واژگان: مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته, شیء انگاری بدن, پایایی, رواییObjectified Body Consciousness Scale is a prominent scale of the key construct in the body image literature. The purpose of this study was to investigate the Psychometric properties of the Persian version of Objectified Body Consciousness Scale in women. 290 female undergraduate students of Shahid Chamran University of Ahvaz who were selected by multi - stage random sampling participated in this research. In order to collect information the Objectified Body Consciousness Scale (McKinley & Hyde,1996), Appearance Schemas Inventory (Cash & Labarj,1996) and appearance orientation subscale of Multidimensional Body-Self Relations Questionnaire -Appearance Scale (Cash,2000) were used. The validity of the OBCS was measured using confirmatory factor analysis and convergent validity, and the reliability of the scale was assessed by internal consistency and Half-Split. Confirmatory factor analysis indicated an acceptable fit of the extracted model. Correlation coefficients between the OBCS and its factors (body surveillance, body shame and appearance control beliefs) with appearance schema and appearance orientation showed that the scale has good convergent validity (p <0.01). Cronbach's alpha reliability coefficient for OBCS and its factors (body surveillance, body shame and appearance control beliefs) were calculated to be 0.71, 0.78, 0.75 and 0.65, respectively. Also, the reliability coefficients of the OBCS were obtained by Half-Split method (Spearman-Brown and Guttman) 0.50 and for its factors (body surveillance, body shame and appearance control beliefs) in the range of 0.65 to 0.71, and by retest method 0.79 and for its factors (body surveillance, body shame and appearance control beliefs) 0.83, 0.66, and 0.63 respectively after four weeks. The results indicate that the OBCS in Iran has a good validity and reliability.Keywords: Objectified Body Consciousness Scale, body objectification, reliability, validity
-
پدیده وانمودگرایی (IP- سندروم ایمپاستر) به معنای احساس فریب کاری است که در میان افرادی وجود دارد که بین نگرش خود نسبت به دستاوردهای خود و ارزیابی این دستاوردها توسط دیگران تفاوت هایی را تجربه می کنند. وانمودگرایان موفقیت های خود را به عواملی مانند تلاش زیاد، بخت و اقبال خوب، خوش شانسی، جذابیت شخصی، خطای کامپیوتری و یا روابط سودمند نسبت می دهند. هدف این مقاله، تحلیل مروری IP است که در ایران کمتر موردبررسی قرارگرفته است. این مطالعه از نوع مروری- تحلیلی است. بامطالعه اسناد نظری و پژوهشی موجود و جستجوی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر، داده ها جمع آوری شد. تعاریف و ویژگی های IP، شیوع، عوامل موثر بر آن، اثرات سن، پیامدهای آن، افراد در معرض خطر، نمونه های بالینی و مداخلات مربوط به کاهش این پدیده ازجمله مواردی است که بررسی شده است. IP شیوع بالایی در دانش آموزان و دانشجویان و پیامدهای زیان باری بر عملکرد آنان دارد؛ براین اساس می توان گفت که شناخت پدیده وانمودگرایی می تواند برای ژرف اندیشی پژوهشگران، تعمق در درک مشکلات وانمودگرایان و فرایند روان درمانی آنان، ارایه خدمات مناسب در مدارس و دانشگاه ها مفید واقع شود.
کلید واژگان: پدیده وانمودگرایی, سندروم ایمپاستر, شخصیتJournal of New Strategies in Psychology and Educational Sciences, Volume:6 Issue: 17, 2023, PP 121 -142The impostor phenomenon (impostor syndrome) means the sense of intellectual falseness that exists among people who experience a discrepancy between their own attitude towards their achievements and the evaluation of these achievements by other people. Impostors attribute their success to factors such as hard work, good fortune, lucky chance, personal charm, computer error, or beneficial contacts. The purpose of this article is to analysis and review IP, which has been less studied in Iran. This is a review-analytical study. Data were collected by studying existing theoretical and research documents and searching valid databases. Definitions and characteristics of IP, prevalence, factors affecting it, effects of age, its consequences, people at risk, clinical examples and interventions to reduce this phenomenon are issues that have been studied. IP has a high prevalence in students and has harmful consequences on their performance; Based on this, it can be said that knowing the impostor phenomenon can be useful for researchers to think deeply, meditate on the problems of impostors and their psychotherapy process, and provide appropriate services in schools and universities.
Keywords: Impostor Phenomenon, Impostor Syndrome, Personality -
مقدمه
این پژوهش به منظور بررسی ارتباط راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی با اضطراب امتحان با نقش واسطه ای تاب آوری تحصیلی انجام گرفت.
روشپژوهش حاضر به شیوه توصیفی از نوع همبستگی می باشد. تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان کاشان در طول سال تحصیلی 1400-1399 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند، که 316 دانش آموز به واسطه شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان این جامعه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی مارتین (2003) و اضطراب امتحان اسپیلبرگر (1980) به کار رفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS23 و روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
نتایجنتایج نشان داد که اضطراب امتحان با راهبرد مقابله ای مساله مدار (01/0 ,p<31/0- r=)، راهبرد هیجان مدار (01/0 ,p<63/0 r=)، راهبرد حواس پرتی (01/0 ,p<18/0 r=)، راهبرد مشغولیت اجتماعی (01/0 ,p< 22/0 r=)، حمایت اجتماعی (01/0 ,p<23/0- r=) و تاب آوری تحصیلی (01/0 ,p<63/0- r=) رابطه معنی دار دارد. نتایج نشانگر آن بود الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. براساس گزارش یافته های یژوهش حاضر می توان گفت تاب آوری تحصیلی رابطه بین راهبرد مقابله ای مسیله مدار، هیجان مدار و حمایت اجتماعی را با اضطراب امتحان میانجی گری می کند.
بحث و نتیجه گیری :
تاب آوری تحصیلی در رابطه میان سبک مقابله ای مسیله مدار، راهبرد هیجان مدار و حمایت اجتماعی با اضطراب امتحان واسطه گری می کند. یافته ها دارای تلویحات کاربردی برای مشاوران مدرسه و روان شناسان تربیتی جهت پیشگیری و کنترل اضطراب امتحان است.
کلید واژگان: اضطراب امتحان, راهبرد های مقابله ای, حمایت اجتماعی, تاب آوری تحصیلی, کووید 19Biannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:20 Issue: 2, 2023, PP 149 -163IntroductionThe present study aimed to investigate the relationship between coping styles and social support with test anxiety with the mediating role of academic resilience.
MethodThe research method is descriptive-correlational. The statistical population included all female high school students from Kashsn city during 2020-2021, among which 316 students were selected by multi-stage cluster sampling method. Data were collected using Andler and Parker's (1990) Coping Styles Questionnaire, Zimet et al.'s Multidimensional Social Support Questionnaire (1988), Martin's (2003) Academic Resilience Questionnaire, and Spielberger's Test Anxiety Questionnaire (1980). The evaluation of the proposed model was performed using structural equation modeling and the bootstrap method.
ResultThe results showed that there are significant correlations between test anxiety with problem-oriented strategy (r = -0.31, p <0.01), emotion-oriented strategy (r = 0.63, p <0.01), distraction strategy (r = 0.18, p <0.01), social employment strategy (r = -0.22, p <0.01), social support (r = -0.23, p <0.01) and academic resilience (r = -0. 63, p <0.01). The results showed that the proposed model has an acceptable fit. The results of path analysis also indicate that academic resilience mediates the relationship between problem-oriented style, emotion-oriented coping style, and social support with test anxiety.
Discussion and conclusionAcademic resilience mediates the relationship between problem-oriented coping style, emotion-oriented coping style, and social support with test anxiety. The findings have practical implications for school counselors and educational psychologists to prevent and control test anxiety.
Keywords: Test anxiety, Coping strategies, Social support, Academic Resilience, COVID-19 -
اضطراب امتحان یکی از مشکلات شایع آموزشی با رشد فزاینده در بین دانش آموزان است و از این رو شناخت عوامل موثر بر آن حایز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی با اضطراب امتحان انجام گرفت. روش مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1399-1400 بود و 316 دانش آموز با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، پرسش نامه تاب آوری تحصیلی مارتین (2003) و پرسش نامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر (1980) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که اضطراب امتحان با حمایت اجتماعی (01/0 ,p<23/0- r=) و تاب آوری تحصیلی (01/0 ,p<63/0- r=) رابطه معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین (حمایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی) توانسته اند 397/0 از واریانس متغیر ملاک (اضطراب امتحان) را پیش بینی کنند. بنابراین می توان گفت حمایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی به عنوان متغیر پیش بین برای اضطراب امتحان عمل می کنند و با افزایش تاب آوری در موقعیت های تحصیلی و حمایت اجتماعی، میزان اضطراب امتحان در دانش آموزان کاهش مییابد. یافته های پژوهش حاضر برای روان شناسان تربیتی و مشاوران مدرسه جهت انجام مداخله های آموزشی- مشاوره ای با هدف کنترل اضطراب امتحان دانش آموزان کاربرد می یابد.کلید واژگان: اضطراب امتحان, حمایت اجتماعی ادراک شده, تاب آوری تحصیلیTest anxiety is one of the most common educational problems among students that is growing, and therefore it is important to know the factors affecting it. Accordingly, the present study was conducted to investigate the relationship between perceived social support and academic resilience with test anxiety. The method of the present study is descriptive and correlational. The statistical population included all- female high school students in Kashan in the academic year 1399-1400. Three hundred and sixteen students were selected by multi-stage cluster sampling. To collect data, the Multidimensional Social Support Scale of Zimet et al. (1988), the Martin Academic Equality Questionnaire (2003), and the Spielberger Test Anxiety Scale (1980) were used. Pearson correlation test and regression analysis with SPSS software were used to analyze the data. The results of data analysis showed that test anxiety had a significant relationship with social support (r = -0 <23, p <0.01) and academic resilience (r = -0.63, p <0.01). The results of regression analysis showed that predictor variables (social support and academic resilience) were able to predict 0.397 of the variance of the criterion variable (test anxiety). Therefore, it can be said that social support and academic resilience act as predictor variables for test anxiety, with increasing resilience in academic situations and social support, the level of test anxiety in students decreases. The findings of the present study have practical implications for educational psychologists and school counselors to perform educational-counseling interventions to control students' test anxietyKeywords: Test Anxiety, Perceived Social Support, Academic Resilience
-
سرزندگی تحصیلی به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی در روانشناسی مثبت در یادگیری موفقیت آمیز و اثربخش فراگیران حایز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودتنظیمی و خودکارآمدی با سرزندگی تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای تاب آوری تحصیلی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان کاشان در سال تحصیلی 401 - 400 بود. 375 دانش آموز (178 پسر و 197 دختر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی، پرسشنامه راهبردهای شناختی و فراشناختی، پرسشنامه خودکارآمدی و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی اطلاعات جمع آوری گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با روش بوت استراپ انجام گرفت. نتایج نشان داد که خودتنظیمی، خودکارآمدی و تاب آوری با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت معناداری دارند. همچنین نتایج ها حاکی از آن بود که تاب آوری تحصیلی در ارتباط میان خودتنظیمی و خودکارآمدی با سرزندگی تحصیلی نقش میانجی دارد. یافته های پژوهش حاضر دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های آموزشی - مشاوره ای با هدف ارتقای سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس تقویت خودتنظیمی، خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی است تا دانش آموزان بتوانند به هنگام رویارویی با چالش های تحصیلی به شیوه کارآمد و سازگارانه پاسخ دهند.کلید واژگان: سرزندگی تحصیلی, خودتنظیمی, خودکارآمدی, تاب آوری تحصیلیAcademic buoyancy as one of the fundamental concepts in positive psychology is important in the successful and effective learning of learners. Academic buoyancy refers to a student's personal capacity to positively cope with academic challenges and common setbacks in daily school life. The aim of this study was to investigate the relationship between Academic buoyancy with self-regulation, self-efficacy and academic resilience. The research method was descriptive - correlational. The statistical population of the study included all high school students in Kashan city in the academic year of 2020-2021. 375 people students (178 males and 197 females) were selected by cluster random sampling. Using Academic Buoyancy Questionnaire, Cognitive and Metacognitive Strategies Questionnaire, Scherer Self-efficacy Questionnaire and Academic Resilience Questionnaire data were collected. The results showed that self-regulation, self-efficacy and resilience have a significant positive relationship with academic buoyancy. The results also showed that academic resilience has a mediating role in the relationship between self-regulation and self-efficacy with academic buoyancy. Also, findings indicated that academic resilience mediated the relationship between self-regulation and self-efficacy and academic buoyancy. The findings of the present study have practical implications for educational-counseling interventions aimed at promoting students' academic buoyancy based on strengthening self-regulation, self-efficacy and academic resilience so that students can respond to academic challenges in an efficient and adaptive style.Keywords: Academic buoyancy, self-regulation, self-efficacy, academic resilience
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 118 (دی 1401)، صص 2067 -2090زمینه
تحقیقات زیادی به ارتباط بین بهزیستی تحصیلی با شفقت به خود تاکید کرده اند. با وجود اهمیت بالای نقش بهزیستی تحصیلی، تاکنون پژوهش های محدودی در این حوزه در ایران انجام شده است. در برخی از این پژوهش ها به شناسایی عوامل پیش بینی کننده بهزیستی تحصیلی دانش آموزان از جمله به نقش شفقت به خود پرداخته شده ولی تاکنون مکانیزم های میانجی گر این رابطه شناسایی نشده است.
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی شفقت به خود با بهزیستی تحصیلی با نقش میانجی گر شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان انجام شد.
روشطرح این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند.370 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و طبق جدول مورگان انتخاب شدند. پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینن-سوینی و همکاران (2012)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز (1999)، پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرگایل و همکاران (1989) و فرم کوتاه شده ی شفقت به خود ریس (2011) جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. بررسی و ارزیابی الگوی پیشنهاد شده با روش تحلیل مسیر انجام گرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد بین بهزیستی تحصیلی و شفقت به خود (0/01 P< ، 0/42 r=)، شادکامی (0/01 P<، 0/60 r=)، خودکارآمدی تحصیلی (0/01 P<، 0/44r=) و بین شفقت به خود و شادکامی (0/01 P<، 0/64 r=) و شفقت به خود و خودکارآمدی تحصیلی (0/01 P<، 0/23 r=) رابطه ی معنادار وجود دارد. نتایج نشان داد که در رابطه بین شفقت به خود و بهزیستی تحصیلی، شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی میانجی گری می کنند.
نتیجه گیری:
یافته های این پژوهش نشان داد که دانش آموزانی که از شفقت به خود بالا برخوردار بودند و بهزیستی تحصیلی بهتری برخوردار بودند، دارای شادکامی بیشتر بوده و خودکارآمدی تحصیلی بهتری را تجربه کرده اند.
کلید واژگان: بهزیستی تحصیلی, شفقت به خود, شادکامی, خودکار آمدی تحصیلیBackgroundtypes of research have emphasized the relationship between Academic well-being and self-compassion. Despite the high importance of the role of academic well-being, so far, limited research has been conducted in Iran. In some of these studies, the factors predicting students' academic well-being, including the role of self-compassion, have been identified, but the mediating mechanisms of this relationship have not been identified yet.
AimsThis study aimed to investigate the relationship between self-compassion and academic well-being with the mediating role of happiness and academic self-efficacy in students.
MethodsThe design of this research was descriptive and correlational. The statistical population included the students in the second year of high school in Tehran who were studying in the academic year 2021-2022. 370 students were selected by multi-stage cluster sampling method using Krejcie & Morgan table. Using Tuminen-Sweeney et al.' s(2012) academic well-being questionnaire, Morgan-Jinker's (1999) academic self-efficacy questionnaire, Argyle & Lu's (1989) Oxford happiness questionnaire, and self-compassion questionnaire data were collected.
ResultsThe results showed that there are significant relationships between academic well-being and self-compassion (r= 0.42, P< 0.01), happiness (r= 0.60, P< 0.01), academic self-efficacy (r= 0.44,
P< 0.01), self-compassion and happiness (r= 0.64, P< 0.01), self-compassion and academic self-efficacy (r= 0.23, P< 0.01). The proposed model was evaluated by the path analysis method. The results indicated that happiness and academic self-efficacy mediate the relationship between self-compassion and academic well-being.ConclusionThe findings of this research showed that students with high self-compassion and better academic well-being had more happiness and experienced better Academic self-efficacy.
Keywords: Academic Well-Being, Self-Compassion, Happiness, Academic Self-Efficacy -
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی اثر برنامه هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی بر ارتقای توانایی های هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. طرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و با طرح پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 44 دانش آموز دختر مقطع چهارم ابتدایی یک دبستان بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دبستان های دخترانه شهر قم در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه آموزش هوش افزایی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این رابطه دریافت نکردند. دو گروه پس از اتمام دوره آموزشی به پرسشنامه هوش های چندگانه پاسخ دادند و داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ فعالیت های هوش افزایی بر مبنای هوش موفق بر ارتقای هوش های چندگانه دانش آموزان درسطح (05/0<p) اثربخش بوده، و در رابطه با مولفه های هوش های چندگانه بر توانایی های زبانی، ریاضی و فضایی اثر مثبت و معنادار داشته، اما بر توانایی های بین فردی، درون فردی، موسیقیایی و جنبشی حرکتاثیر معناداری نداشته است. در نتیجه برنامه هوش افزایی که بر مبنای نظریه هوش موفق استرنبرگ طراحی گردید، می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوش های چندگانه دانش آموزان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: هوش افزایی, هوش موفق, هوش های چندگانه, پروژه آوروراThe aim of this study was to study the effect of intelligence enhancement program based on successful intelligence theory in three areas of verbal and numerical visuals on improving the multiple intelligence abilities of elementary students. The research design was quasi-experimental with two experimental and control groups and post-test design. The statistical sample consisted of 44 female students in the fourth grade of elementary school who were selected by multi-stage random sampling from girls' primary schools in Qom in the academic year of 2020-2021, and were randomly assigned to experimental and control groups. The students in the experimental group underwent an intelligence training program during 12 sessions of 75 minutes and the control group did not receive any training in this regard. Students in both groups answered the Chapman and Chislett (2005) Multiple Intelligences Questionnaire after completing the training and the data were analyzed by multivariate analysis of variance. The findings showed; Successful intelligence-based intelligence-enhancing activities are effective in promoting students' multiple intelligences at the level (p <0.05), and in relation to the components of multiple intelligences have a positive and significant effect on language, math and spatial abilities. But there was no significant difference between the two groups on interpersonal, intrapersonal, musical and kinetic-motor abilities. As a result, the intelligence program, based on Sternberg's theory of successful intelligence, can be used as a useful intervention method to increase students' multiple intelligence skills.
Keywords: Intelligence Enhancement, Successful Intelligence, Multiple Intelligences, Aurora Project
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.