محمدرضا جهانگیر زاده
-
نگرش نسبت به خانواده و ازدواج در ایران، طی دهه های اخیر تغییرات فراوانی داشته است. تاثیرگذاری خانواده و ایفای مناسب نقش های آن، به ویژه انتقال ارزش ها و فرهنگ جامعه تحت تاثیر نگرش های اعضا قرار می گیرد. با توجه به اهمیت موضوع ازدواج و نگرش به آن، این پژوهش درصدد بوده است مولفه های نگرش به ازدواج و انتخاب همسر را از منابع دینی استخراج کند و به تبیین آنها بپردازد. رویکرد پژوهش «کیفی – کمی» بوده است؛ به این معنا که در بخش کیفی از روش «تحلیل محتوای متون دینی» استفاده شده و در بخش کمی، «توصیفی» از نوع پیمایشی که برای سنجش روایی مولفه های نگرشی از آن بهره گرفته شده است. در این پژوهش از طریق روش رمزگذاری (باز، محوری و گزینشی) مولفه های مرتبط با نگرش به ازدواج استخراج گردیده و برای سنجش روایی مولفه ها از نظر کارشناسان متخصص حوزه علوم دینی و روان شناسی بهره گرفته شده است. پس از ارزیابی مولفه ها توسط کارشناسان، تعداد 12 مولفه تایید گردیده است. همچنین الگوی نگرشی در ابعاد گوناگون، اعم از انتخاب، جایگاه، کارکردها و بایسته ها تبیین شده که هر یک از این ابعاد، خود شامل چند مولفه نگرشی است. در بعد انتخاب، چهار مولفه (دین داری، اخلاق، خردورزی، تناسب) و در بعد جایگاه، دو مولفه (فضیلت و سعادت) و در بعد کارکردها، چهار مولفه (برکت، رشددهندگی، مراقبت کنندگی و لذت) و در بعد بایسته ها، دو مولفه (تعظیم و تکریم و تسهیل) شناسایی و استخراج شده است. در نهایت، مولفه های استخراج شده نگرش افراد به ازدواج و انتخاب همسر توسط کارشناسان متخصص ارزیابی و با استفاده از CVI تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج نشان دهنده میزان روایی مطلوب این مولفه هاست.
کلید واژگان: نگرش, ازدواج, منابع اسلامی, نگرش به ازدواجIranian’s perspective on marriage has greatly changed in recent decades. The perspective of the family members influences the effective role of family and its proper performance of its roles, especially in the transmission of values and culture of the society. Considering the importance of the issue of marriage and the perspective on this matter, this research has tried to extract and explain the components of the perspective on marriage and choosing a spouse, from religious sources. The research approach is "qualitative-quantitative"; meaning that in the qualitative part, the "content analysis of religious texts" method is used, and in the quantitative part, "description" of the survey type was used to measure the validity of the perceptive components. The components related to the perspective on marriage are extracted in this research through the coding method (open, central and selective) and the validity of the components are measured according to the view of experts of religious sciences and psychology. After evaluating the components by experts, twelve components are confirmed. The perspective model has been explained in various dimensions as well, including choice, position, functions, and obligations; each of these dimensions includes several perceptive components. Four components (being religious, morality, wisdom, conformity) have been identified and extracted in the dimension of choice, two components (virtue and prosperity) in the dimension of position, four components (blessing, bringing about growth, caring and pleasure) in the dimension of functions and two components (bowing and honoring and facilitating) in the dimension of obligations. Finally, the extracted components of people's perspective towards marriage and choosing spouse have been evaluated by experts and is analyzed using CVI. The results show how much these components are valid.
Keywords: Perspective, Marriage, Islamic Source, Sperspective To Marriage -
با وجود سابقه گسترده «خرد» در متون فلسفی و دینی، ورود آن به روان شناسی به چند دهه اخیر باز می گردد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل فرآیندی خرد با تاکید بر آموزه های دینی و بررسی میزان روایی آن بود. روش این تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد بود و به منظور بررسی روایی محتوایی از روش توصیفی زمینه یابی استفاده شد. با تشکیل حوزه معنایی، مفاهیم متناظر با خرد در منابع اسلامی شناسایی شد و در چهار مرحله کدگذاری باز، متمرکز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. حاصل این مرحله دستیابی به 1276 کد باز، 344 کد متمرکز، 84 کد محوری، 19 مقوله و 10 مولفه اصلی خرد بود. این مولفه ها عبارتند از: علم، تمییز، پردازش ذهنی، مهار، اتقان در عمل، کیاست، فراست، بصیرت، فقاهت و تیزفهمی. سپس، روابط فرضی میان این مولفه ها و فرآیند دست یابی به خردورزی بررسی شد. یافته ها نشان داد، روابط فرضی میان این ده مولفه در دو سطح «مقوله های هسته ای» و «حوزه های کنش وری» طبقه بندی می شوند. بر این اساس، خرد در هسته دارای عناصر اساسی «شناخت»، «مهار»، «تشخیص»، «پردازش»، و «عمل متقن» است که در حوزه درون فردی به «ادراک بهترین منفعت» و حوزه برون فردی به «بینش»، «ادراک انگیزه و اهداف درونی»، «ادراک مفاهیم و اشیاء»، و «تیزفهمی» منجر شد. نتایج حاصل، طراحی مدل فرآیندی خردورزی بود که توسط 6 کارشناس علوم اسلامی و روان شناسی مورد ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از «شاخص روایی محتوایی (CVI)» تحلیل و مطلوب ارزیابی شد. نتایج حاصل از مدل فرآیندی خرد، مقدمه ای برای طراحی مقیاس و مداخلات آموزشی و درمانی خرد است.
کلید واژگان: خرد, مدل فرآیندی, روان شناسی اسلامی, نظریه داده بنیادThe purpose of this research was to design a wisdom process model with an emphasis on narrative and Qur'anic teachings from Islamic sources. The method of this research was a qualitative type of Grounded Theory, and in order to check content validity, the descriptive contextualization method was used. With the formation of the semantic domain, the concepts corresponding to wisdom were identified in Islamic sources and analyzed in four stages of open, focused, central and selective coding. The result of this stage was the achievement of 1276 open codes, 344 focused codes, 84 central codes, 19 categories and 10 main micro components. These components are: knowledge, distinction, mental processing, control, strength in practice, perspicacity, acumen, insight, comprehend and sagacity. Then, the hypothetical relationships between these components and the process of achieving wisdom were investigated. The findings showed that the hypothetical relationships between these ten components are classified into two levels of "core categories" and "active domains". Based on this, wisdom in the core has the basic elements of "cognition", " control", "diagnosis", "processing", and " strength in practice ", which led to "perception of the best interest" in the intrapersonal domain and "insight", "perception of inner motivation and goals", "perception of concepts and objects", and "acuity" in the extra personal domain. The results were the design of a process model of wisdom, which was evaluated by 6 experts in Islamic sciences and psychology, and analyzed and evaluated using (CVI).
Keywords: Wisdom, Process Model, Islamic Psychology, Grounded Theory Method -
قدمت مفهوم «اراده» در متون فلسفی و دینی را می توان قریب پانصد سال قبل از میلاد مسیح دانست، لیکن ورود این مفهوم به دنیای روان شناسی نوین، با تغییر و تحولاتی روبه رو گردید. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف «مفهوم شناسی اراده در گستره دانش روان شناسی و تناظریابی آن در منابع اسلامی» شکل گرفت. بدین منظور، در گام اول، «اراده» در روان شناسی و مفاهیم متناظر با آن در منابع اسلامی با استفاده از روش معناشناسی زبانی مفهوم شناسی شد و در گام دوم، میزان مطابقت این مفاهیم با «اراده» در منابع اسلامی با استفاده از روش «توصیفی» زمینه یابی و بررسی گردید. نتایج یافته های پژوهش نشان داد: حوزه معنایی «اراده» در لغت و روان شناسی با مولفه هایی همچون «توانایی روانی، کشش هشیارانه، توانمندی رفتاری، تصمیم گیری، مهار خود و رفتار هوشمند» مشخص می شود. مفاهیم متناظر با حوزه معنایی «اراده» در لغت و روان شناسی، واژگانی از جمله «اراده، طلب، اختیار، رغبت، میل، شوق، شهوه، محبه، ود، تمنی، انتخاب، مشیت، عزم، صبر، حزم، صریمه، قصد، تحری، نیت، إمعه، المنزعه، الهوی، الاصرار، نکث، إهمال، جزم، هم، ابتغاء، قضاء، قدرت، عطوفه و تصمیم» در منابع اسلامی شناسایی شد. نتایج پژوهش در گام دوم نشان داد: مفاهیم «ود، حزم، امعه، المنزعه، نکث، اهمال، قضاء، قدرت، عطوفه و تصمیم» با میزان شاخص روایی محتوایی (CVI) 625/0، 625/0، 625/0، 75/0، 625/0، 5/0، 5/0، 625/0، 5/0 و 75/0 حذف و 22 مفهوم دیگر از قرابت مطلوب با اراده در منابع اسلامی برخوردارند.
کلید واژگان: اراده, مفهوم شناسی, روان شناسی, منابع اسلامی -
کمال گرایی نسبت به همسر با انتظارات و توقعات بسیار بالا از همسر همراه است و زمینه ساز تعارض و نارضایتی در خانواده است. هدف پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی تعدیل کمال گرایی نسبت به همسر با رویکرد شناختی رفتاری اسلامی بود. در این پژوهش، از دو روش کیفی و کمی استفاده شده است. ابتدا به منظور یافتن مولفه ها و تکنیک ها و ساخت بسته آموزشی، داده های مرتبط از آموزه های اسلامی و متون روان شناسی جمع آوری شد و با روش تحلیل محتوای کیفی و رویکرد نظریه زمینه ای تحلیل شد. سپس به منظور ارزیابی روایی محتوا، نظرات 12 کارشناس درباره اهداف، تکنیک ها و تکالیف خانگی ملاحظه شد. پس از حذف و اصلاح برخی آیتم ها بر اساس نظرات کارشناسان، بسته نهایی تعدیل کمال گرایی افراطی نسبت به همسر ارایه شد.یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بسته آموزشی تعدیل کمال گرایی نسبت به همسر با رویکرد شناختی رفتاری اسلامی، شامل چهارده جلسه، نود دقیقه ای است که شامل 1) ایجاد رابطه درمانی و ارزیابی، 2) کاهش خودمحوری، 3) کاهش انتظارات بالا از همسر، 4) کاهش سلطه جویی نسبت به همسر، 5) افزایش تمایزیافتگی نسبت به همسر، 6) افزایش انعطاف پذیری، 7) تقویت بخشش، 8) تقویت توجه به افکار و احساسات همسر، 9) بهبود رابطه با خانواده همسر، 10) مثبت-نگری نسبت به همسر، 11) اصلاح تحریف های شناختی نسبت به همسر، 12) کاهش حساسیت عاطفی و زودرنجی، 13) کاهش حساسیت افراطی به جزییات، 14) کاهش مشکلات کاری و اجتماعی و جمع بندی جلسات می باشد.بسته آموزشی تعدیل کمال گرایی نسبت به همسر با رویکرد شناختی-رفتاری با تاکید بر منابع اسلامی، دارای...
کلید واژگان: تعدیل کمال گرایی, کمال گرایی نسبت به همسر, رویکرد شناختی-رفتاری, منابع اسلامی, بسته آموزشیBackground and purposePerfectionism towards the spouse is associated with very high expectations from the spouse and causes conflict and dissatisfaction in the family. The purpose of this study was to develop an educational package to modify perfectionism towards the spouse with an Islamic behavioral cognitive approach.
MethodsIn this research, two qualitative and quantitative methods have been used. First, in order to find the components and techniques and to make an educational package, related data from Islamic teachings and psychological texts were collected and analyzed by qualitative content analysis method and grounded theory approach. Then to evaluate the validity of the content, 12 experts' opinions on goals, techniques and homework were considered. After deleting and correcting some items based on experts' opinions, the final package of extremist perfectionism adjustment towards the spouse was presented.
ResultsThe findings of the present study showed that the training package for modifying perfectionism towards the spouse with an Islamic behavioral cognitive approach, consists of fourteen sessions, ninety minutes that include 1) establishing a therapeutic relationship and evaluation 2) Decrease self-centeredness, 3) Decrease high expectations of spouse, 4) Decrease domination over spouse, 5) Increase differentiation towards spouse, 6) Increase flexibility, 7) Strengthen forgiveness, 8) Strengthen attention to thoughts And feelings of the spouse, 9) improving the relationship with the spouse's family, 10) positivity towards the spouse, 11) correcting cognitive distortions towards the spouse, 12) reducing emotional sensitivity and irritability, 13) reducing extreme sensitivity to details, 14) Reduce work and social problems and summarize meetings....
Keywords: Correction of perfectionism, perfectionism towards spouse, cognitive-behavioral approach, Islamic sources, Educational package -
تحقیق در اینباره که «خرد چیست و چگونه تعریف میشود؟» بنیادیترین حوزه از مطالعات خرد است. هدف این پژوهش، مفهومشناسی «خرد» در روانشناسی و شناسایی مفاهیم متناظر آن در منابع اسلامی است. بدین منظور، برای مفهومشناسی «خرد» در روانشناسی و سپس شناسایی مفاهیم متناظر با آن در منابع اسلامی، از روش «معناشناسی زبانی» و در بخش بررسی میزان مطابقت این مفاهیم با خرد در منابع اسلامی، از روش «توصیفی زمینهیابی» استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد: حوزه معنایی «خرد» در لغت و روانشناسی، با مولفههایی همچون «دانش ساختاری و فرایندی، ژرفنگری، نیکخواهی و ارزشهای متعالی، کنترل هیجانی و عواطف مثبت و عمل به دانش و توانمندیهای مهارتی» مشخص میشود. متناظر با حوزه معنایی «خرد» در لغت و روانشناسی، واژگانی از جمله «عقل، علم، معرفت، حکمت، فطنه، ذکاء، فهم، شعور، ادراک، استنتاج فکر، فقه، رویه، خبره، کیاست، فراست، درایت، حصافت، حذاقت، تدبر، تمییز، نصح و بصیرت» در منابع اسلامی شناسایی شد. نتایج پژوهش در گام دوم نشان داد: مفاهیم «استنتاج، حذاقت، حصافت، و نصیحت» با میزان شاخص روایی محتوایی (CVI) 72/.، 44/.، 44/.، و 36/. حذف و 19 مفهوم دیگر از میزان قرابت مطلوب با خرد در منابع اسلامی برخوردار است.
کلید واژگان: خرد, مفهوم شناسی, روان شناسی, مفاهیم مشیر به خرد, منابع اسلامی -
پژوهش حاضر در پی دستیابی به تدوین مدل مفهومی خرد اسلامی و بررسی میزان روایی آن به سه روش معناشناسی زبانی، روش کیفی داده بنیاد و روش توصیفی زمینه یابی بود. با تشکیل حوزه معنایی خرد در لغت و روان شناسی، 23 مفهوم اولیه مشیر به خرد در منابع اسلامی شناسایی شد. نتایج حاصل از «بررسی روایی محتوایی» در این مرحله به حذف چهار مفهوم و باقی ماندن نوزده مفهوم دیگر انجامید. در بخش «جمع آوری مستندات»، نتایج حاصل از جستجوی داده های مرتبط با مفاهیم نوزدهگانه، بالغ بر 2149 داده بود که در دو مرحله ضعف کتاب و عدم ارتباط مفهومی غربال شدند. حاصل غربالگری، حذف 1039 مستند و باقی ماندن 1110 داده اسلامی و درنهایت دوازده مفهوم برای مدل پردازی بود. این مفاهیم شامل عقل، حکمت، تمییز، معرفت، علم، پردازش ذهنی، فهم، بصیرت، فراست، کیاست، فقه، فطانت و ذکاوت بودند که به شیوه نظریه کیفی داده بنیاد در چهار مرحله کدگذاری تحلیل شدند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 1276 کد باز اولیه، 344 کد باز متمرکز، 84 کد محوری و 19 مقوله هستهای شناسایی شد. نسبت سنجی میان مقوله های هستهای و عرضه دوباره آنها به مستندات نشان داد، خرد اسلامی از ده مولفه مفهومی شامل دانش، تمییز، پردازش ذهنی، مهار، اتقان در عمل، کیاست، فراست، بصیرت، فقاهت و تیزفهمی تشکیل شده است. این مولفه ها توسط یازده کارشناس ارزیابی و با استفاده از «شاخص روایی محتوایی (CVI)» تحلیل شد. کارشناسان روایی مولفه ها را نیز مطلوب ارزیابی کردند.
کلید واژگان: خرد, حکمت, عقل, مدل مفهومی, روانشناسی اسلامی, نظریه داده بنیادThe present study tried to achieve a conceptual model of wisdom and examine its validating through three methods of linguistic semantics, grounded theory, and survey descriptive method. By reviewing the concept of wisdom in the fields of vocabulary and psychology, 23 primary concepts related to wisdom were identified in Islamic sources. After analyzing content validity, nineteen concepts were left out of 23 concepts. In the phase of collecting the documents, there were 2149 data resulted from seeking the data related to nineteen concepts which were screened in the two stages of book weakness and the lack of conceptual relevance. It resulted in omitting 1039 documents and leaving 1110 Islamic data as well as twelve concepts for modeling. These concepts, including reason (Aghl), intellect (Hekmat), distinction (Tamiz), knowledge (Marefat), science (Elm), mental processing (Pardazesh Zehni), understanding (Fahm), insight (Basirat), acumen (Ferasat), perspicacity (Kiasat), Fiqh, ingenuity (Fetanat), and sagacity (Zekavat), were analyzed using grounded theory in the four stages. By the judgmental sampling, 1276 primary open codes, 344 centralized open codes, 84 axial codes, and 19 core categories were identified. The proportionality among the core categories and comparing them with the documents showed that Islamic wisdom consists of ten conceptual elements, including knowledge (Danesh), distinction (Tamiz), mental processing (Pardazesh Zehni), control (Mahar), certainty in action (Etghan dar Amal), perspicacity (Kiasat), acumen (Ferasat), insight (Basirat), Fiqh, and cleverness (Tizfahmi). These elements were analyzed by eleven experts and Content Validity Index (CVI). In addition, the experts confirmed the validity of elements.
Keywords: Wisdom, Intellect, reason, Conceptual Model, Islamic psychology, grounded theory -
افسردگی، یکی از شایع ترین و مهم ترین اختلالات روانی است، همچنین یکی از مهم ترین مقابله های دینی با این پدیده، استفاده از «ذکر» با مضامین خاص خود می باشد. ازاین رو، هدف این پژوهش، «تدوین بسته آموزشی ذکر به منظور کاهش نشانه های افسردگی بر اساس منابع اسلامی» است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی بوده و در آن از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و کمی از نوع دلفی استفاده شده است. ابتدا کارکردهای ذکر در منابع اسلامی موردبررسی قرار گرفت؛ سپس اذکار مرتبط با افسردگی بر اساس ملاکهای مشخص گزینش گردید؛ در ادامه معرفت های موجود در اذکار منتخب، مورد تحلیل قرار گرفت. این معرفت ها به اختصار عبارت اند از: خدااسنادی، خدامالکی، خداپناهی، اطمینان به روزی، امید به خدا، خدامحوری، تنزه الهی، جبران و امید، ممکن الخطا بودن، خدامنعمی و خیر باوری. در نتیجه، بسته آموزشی بر اساس کارکردهای معرفتی، معنوی، عاطفی و رفتاری ذکر و در چارچوب منطق مراتب توحید در اندیشه اسلامی تدوین گردید. و در آخر، روایی محتوایی معارف و بسته آموزشی توسط کارشناسان با استفاده از شاخصهای CVR و CVI مورد ارزیابی و تایید قرار گرفت. نتیجه آن که بسته آموزشی ذکر برای کاهش نشانه های افسردگی از لحاظ نظری قابلیت تدوین دارد.کلید واژگان: ذکر, بسته آموزشی, منابع اسلامی, افسردگی, نشانه های افسردگیDepression is one of the most common and most important mental disorders. On the other hand, using "zekr" (i.e. religious formula) with its particular themes, is one of the most important religious confrontations. So this study aims at designing educational package of "zekr" in order to reduce depression symptoms based on Islamic sources. This study is of applied type wherein qualitative method of content analysis and quantitative method of Delphi have been used. First, zekr functions in Islamic sources were investigated in this study. Then the zekrs which were relevant to depression were collected based on specified criteria. In the following stage, existing teachings in selected zekrs were analyzed. In short, the teachings are as follows: God Attribution, God Owning, God Sheltering, Confidence in Aliment, Hope in God, God centrism, God Glorifying, Compensation and Hope, Possible Mistaking, God Blessing and Believing in Benevolence. Finally the educational package was designed based on these the epistemic, spiritual, emotional and behavioral functions of zekr and in the framework of logic of monotheistic orders in Islamic thought. It's necessary to say that the content validity of the taechings and educational package was evaluated by experts using CVI and CVR indices and confirmed by them.Keywords: Zekr, educational package, Islamic sources, depression, depression symptoms
-
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه عملکرد خانواده و خودپنداره کودکان با توجه به نگرش مذهبی والدین صورت گرفته است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده که برای بررسی مدل تعدیلی از معادلات رگرسیونی استفاده گردید. جامعه آماری کلیه دانشآموزان پسر و دختر پایههای چهارم، پنجم و ششم مقطع ابتدایی شهر یزد و والدین آنها میباشند که در مدارس دولتی و غیر دولتی مشغول به تحصیل بودند. 380 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب گردیدند. به منظور سنجش متغیرها از مقیاس سنجش عملکرد خانواده (FAD)، مقیاس خودپنداره کودکان پیرز و هریس (CSCS) و پرسشنامه نگرش مذهبی (RS) برای جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. تحلیل همبستگی و رگرسیون برای تحلیل نتایج مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سه متغیر خودپنداره کودکان، نگرش مذهبی والدین و عملکرد خانواده همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که مجموع متغیرهای عملکرد خانواده، نگرش مذهبی والدین و اثر تعاملی آنها 30 درصد تغییرات خودپنداره کودکان را پیشبینی میکنند. نگرش مذهبی والدین در رابطه بین عملکرد خانواده و خودپنداره کودکان نقش تعدیلکنندگی دارد و اثر تعاملی عملکرد خانواده با نگرش مذهبی والدین در خودپنداره کودکان معنادار میباشد. به طور کلی نتایج پژوهش حاضر دلالت بر نقش عملکرد خانواده و نگرش مذهبی والدین در کیفیت خودپنداره کودکان داشته و نگرش مذهبی، عملکرد خانواده را در جهت افزایش خودپنداره کودکان تقویت (تعدیل مثبت) میکند.
کلید واژگان: عملکرد خانواده, نگرش مذهبی, خودپنداره, نقش تعدیل کنندهThe purpose of this study was to investigate the relationship between family function and children’s self-concept with regard to parents’ religious attitude. The method of this study was descriptive-correlational and regression equations were used to investigate the moderating model. The statistical population includes all male and female students of fourth, fifth and sixth grades of Yazd city and their parents who are educated in public and non-public schools. The statistical population of the study was 37000 people. Using Morgan table, 380 people were selected by stratified random sampling. To measure the variables, the Family Functioning Assessment (FAD) scale, the Pierce and Harris Child Self-Concept Scale (CSCS), and the Religious Attitude Questionnaire (RS) were used to collect data. Correlation analysis and regression were used to analyze the results. The results showed that parents ‘religious attitude had a moderating role on the relationship between family function and children’s self-concept and the interaction effect of family function with parents’ religious attitude on children’s self-concept was significant. Also, the sum of family performance variables, parents’ religious attitudes and their interactive effects predict 30% of children’s self-concept changes. The results also indicated that the correlation matrix and simple and paired variables were significant and each of the variables of family functioning and parents’ religious attitude alone could significantly predict children’s self-concept. In general, the results of the present study imply the role of family functioning and parents’ religious attitudes on the quality of children’s self-concept and reinforce (positive moderate) the family’s religious attitude toward enhancing children’s self-concept.
Keywords: Family functioning, Religious attitude, Self-concept, Moderating role -
مقدمه
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه امید درمانی با توجه به آموزه های اسلامی و دستاوردهای روانشناسی کلاسیک برای مواجهه با بیماری کرونا بود.
روشروش این پژوهش متن محور و تحلیل محتوا بود. بدین منظور مطالب مرتبط با نظریه امید در روانشناسی و آموزه های اسلامی جمع آوری و تحلیل محتوا شد. بر اساس نتایج تحلیل محتوا، سازه امید شامل هفت مولفه شناخت هدف زندگی و گرایش به آن، مهارت هدف گذاری، انگیزش و مهارت خودانگیزشی، توکل، تدبیر و مسیریابی، تلاش و پشتکار، مهارت مقابله با موانع بود. سپس بسته امید درمانی با رویکرد اسلامی برای مواجهه با بیماری کرونا طراحی شد.
یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان داد که برنامه امید درمانی با رویکرد اسلامی برای مواجهه با بیماری کرونا، شامل هشت جلسه، نود دقیقه ای است که شامل 1) ایجاد رابطه درمانی و ارایه اهداف و منطق درمان، 2) آشنایی با هدف و معنای زندگی در اسلام و تقویت گرایش به آن و نقش آن در امید 3) آموزش مهارت هدف گذاری در راستای هدف اصلی زندگی و تعیین اهداف معنادار، شفاف، منطقی، 4) تبیین انگیزش و اهمیت آن، تقویت خودآگاهی فرد نسبت به انگیزه هایش، 5) مهارت های انگیزش معنوی 6) تدبیر و انتخاب مسیر مناسب، تقویت خلاقیت، مهارت برنامه ریزی، 7) مهارت مقابله با موانع، مهارت انعطاف پذیری 8) تقویت یاد خدا و توکل به او و جمع بندی، می باشد.
نتیجه گیریبرنامه امیددرمانی با رویکرد اسلامی، دارای ابعاد مثبت معنوی و روانشناختی است. برنامه امید درمانی با رویکرد اسلامی با توجه به معنا و هدف زندگی، انگیزه ی معنوی قابل توجهی در فرد ایجاد می کند و آسیب پذیری به افسردگی را کاهش می دهد. همچنین با تقویت توکل، اضطراب را کاهش می دهد. پیشنهاد می شود بسته امیددرمانی با رویکرد اسلامی در فضای مجازی و تحت وب ارایه شود.
کلید واژگان: امید درمانی, رویکرد اسلامی, امید درمانی کلاسیک, همه گیری کرونا, توکلIntroductionThe aim of this study was to develop a hope therapy program based on Islamic teachings and the achievements of classical psychology for dealing with corona epidemic.
MethodThe method of this research was text-based and content analysis. For this purpose, content related to the theory of hope in psychology and Islamic teachings were collected and content analyzed. Based on the results of content analysis, the structure of hope included seven components of recognizing life purpose and tendency to it, goal setting skills, motivation and self-motivation skills, trust, planning and routing, effort and perseverance, and coping skills. Then, a hope therapy package with an Islamic approach was designed to deal with corona epidemic.
ResultsThe findings of the present study showed that the hope therapy program with an Islamic approach for dealing with coronary heart disease includes eight sessions, ninety minutes, which includes 1) establishing a therapeutic relationship and presenting the goals and logic of treatment, 2) familiarity with the purpose and meaning Living in Islam and strengthening the tendency towards it and its role in hope 3) Teaching the skill of goal setting in line with the main purpose of life and setting meaningful, clear, logical goals, 4) Explaining its motivation and importance, strengthening one's self-awareness of one's motivations, 5) Spiritual motivation skills are 6) planning and choosing the right path, strengthening creativity, planning skills, 7) coping skills, flexibility skills, 8) strengthening the remembrance of God and trusting in Him and concluding.
Conclusionhope therapy program with Islamic approach has positive spiritual and psychological dimensions. Islamic hope therapy with a focus on the meaning and purpose of life, creates a significant spiritual motivation in the person and reduces vulnerability to depression. It also reduces anxiety by strengthening trust. It is suggested that an Islamic therapy package with an Islamic approach be presented in webinars in different groups.
Keywords: Hope Therapy, Islamic approach, Classical hope therapy, Corona epidemic, Trust -
سابقه و هدف
بیماریهای قلبی-عروقی یکی از مهمترین بیماریهای مزمن است که عوارض روانشناختی بسیاری همچون خستگی مفرط، اضطراب و افسردگی دارد و کیفیت زندگی بیماران را کاهش میدهد. در این میان توجه به نقش امید حایز اهمیت است. امید سازه روانشناسی مثبتی به حساب میآید که در مواجهه با سختیها از افراد محافظت میکند. با توجه به اهمیت امید، اسنایدر سازه امید و پرسشنامه آن را تدوین کرده است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه امیددرمانی با توجه به آموزههای اسلامی و دستاوردهای روانشناسی کلاسیک بود.
روش کارروش این پژوهش متنمحور و تحلیل محتوا است. بدین منظور مطالب مرتبط با نظریه امید در روانشناسی و آموزههای اسلامی جمعآوری و تحلیل محتوا شد. بر اساس نتایج تحلیل محتوا، سازه امید شامل هفت مولفه شناخت هدف زندگی و گرایش به آن، مهارت هدفگذاری، انگیزش و مهارت خودانگیزشی، توکل، تدبیر و مسیریابی، تلاش و پشتکار و مهارت مقابله با موانع بود. سپس بسته امیددرمانی با رویکرد اسلامی برای بیماران قلبی طراحی و روایی محتوایی آن ارزیابی شد. پس از جمعآوری نظر کارشناسان، برنامه امیددرمانی با رویکرد اسلامی نهایی تدوین شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافته ها:
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه امیددرمانی با رویکرد اسلامی برای بیماران قلبی شامل هشت جلسه نود دقیقهای بود که عبارت است از: 1) ایجاد رابطه درمانی و ارایه اهداف و منطق درمان، 2) آشنایی با هدف و معنای زندگی در اسلام و تقویت گرایش به آن و نقش آن در امید، 3) آموزش مهارت هدفگذاری در جهت هدف اصلی زندگی و تعیین اهداف معنادار، شفاف و منطقی، 4) تبیین انگیزش و اهمیت آن و تقویت خودآگاهی فرد نسبت به انگیزههایش، 5) مهارتهای انگیزش معنوی، 6) تدبیر و انتخاب مسیر مناسب، تقویت خلاقیت و مهارت برنامهریزی، 7) مهارت مقابله با موانع و مهارت انعطافپذیری و 8) تقویت یاد خدا و توکل به او و جمعبندی.
نتیجه گیری:
برنامه امیددرمانی با رویکرد اسلامی دارای ابعاد مثبت معنوی و روانشناختی است و با برنامه امیددرمانی کلاسیک متفاوت است.
کلید واژگان: احساس معنا, اسلام, امید, امیددرمانی, بیماری قلبیBackground and ObjectiveCardiovascular diseases are one of the most important chronic diseases with many psychological effects such as extreme fatigue, anxiety and depression, which reduce the quality of life of the patients. In the meantime, it is important to pay attention to the role of hope. Hope is a positive psychological construct that protects people in the face of adversities. Given the importance of hope, Snyder developed the hope construct and its questionnaire. Therefore, the purpose of this study was to develop a hope therapy program based on Islamic teachings and the achievements of classical psychology.
MethodsThe research method used in the present study was text-based and content analysis. To this end, the content related to the theory of hope in psychology and Islamic teachings was collected and analyzed. Based on the results of content analysis, the Hope construct consisted of seven components of knowing the purpose of life and having a tendency toward it, setting goals, motivation and self-motivational skills, trust, thoughtfulness, effort and the skill of coping with the obstacles. Then, the Islamic Hope Therapy package was designed for patients with heart diseases and its content validity was evaluated. After gathering the experts' opinion, the Hope Therapy Program was formulated with the final Islamic approach. In this study, all ethical considerations were observed and no conflict of interest was reported by the authors.
ResultsThe findings of the present study showed that the Islamic Hope Therapy program for patients with heart diseases consisted of eight ninety-minute sessions, which involved 1) establishing a therapeutic relationship and presenting goals and rationale behind the treatment, 2) becoming familiar with the purpose and meaning of life in Islam and strengthening its Attitude and role in hope, 3) Teaching goal-setting skills in line with the Main goals of life and setting meaningful, transparent, and logical goals, 4) explaining motivation and its importance, strengthening one's self-awareness of motivations, 5) spiritual motivation skills, 6) Planning and choosing the right path, enhancing creativity and planning skills, 7) the skill of encountering the obstacles and flexibility skills, 8) increasing the remembrance of God and having trust in Him and drawing conclusions.
ConclusionHope Therapy with Islamic approach has positive spiritual and psychological dimensions and is different from the Classic Hope Therapy.
Keywords: Hope Therapy, Hope, Heart Disease, Islam, Sense of meaning -
سابقه و هدف
در بیماری عروق کرونر قلب کاهش شادمانی و کیفیت زندگی رایج است. پژوهشهایی اثربخشی برنامه امیددرمانی کلاسیک را در افزایش شادمانی و کیفیت زندگی بیماران مزمن نشان داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی امیددرمانی با رویکرد اسلامی در مقایسه با امیددرمانی کلاسیک بر افزایش شادکامی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب بوده است.
روش کاردر این پژوهش که از نوع نیمهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون و گروه گواه است، تعداد 60 نفر از بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب یکی از بیمارستانهای شهرستان قم برای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای امید، شادکامی و کیفیت زندگی (36SF-) بود. پس از جمعآوری دادههای پیشآزمون، شرکتکنندگان در سه گروه همتای 20 نفری تقسیم شدند و جلسات مداخله در هشت جلسه 90 دقیقهای اجرا شد. گروه آزمایشی اصلی، امیددرمانی با رویکرد اسلامی، گروه آزمایشی دوم، امیددرمانی کلاسیک و گروه کنترل، بسته مقابله با استرس دریافت کردند. پس از آن پسآزمون در تمامی گروهها اجرا شد و دادهها با استفاده از آزمونهای لوین، کولموگروف-اسمیرنوف و کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها:یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که امیددرمانی اسلامی و کلاسیک بهصورت معناداری موجب افزایش امید، کیفیت زندگی و شادکامی در افراد مبتلا به بیماری کرونر قلبی شده است. همچنین روش امیددرمانی اسلامی در افزایش کیفیت زندگی و شادکامی بیماران مبتلا به کرونر قلبی، موثرتر از امیددرمانی کلاسیک است.
نتیجهگیری:بر اساس یافتهها، بهرهگیری از امیددرمانی اسلامی در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلبی توصیه میشود. همچنین، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده برنامه امیددرمانی اسلامی در بیماریهای مزمن دیگر نیز اجرا و اثربخشی آن ارزیابی شود.
کلید واژگان: بیماری قلبی, کیفیت زندگی, شادکامی, اسلام, امید, درمانBackground and ObjectiveIn coronary heart disease, patients commonly experience decreased happiness and quality of life. The aim of this study was to investigate the effect of hope therapy with an Islamic approach in comparison with classical hope therapy on increasing happiness and quality of life of the patients with coronary heart disease.
MethodsThe present study used a quasi-experimental pretest-posttest control group design. 60 patients with coronary heart disease in one of the hospitals in Qom, Iran, were selected by random sampling method. Data collection instruments included questionnaires of hope, happiness, and quality of life (SF-36). After collecting the pre-test data, the participants were divided into three peer groups, with intervention sessions performed in 8 90-minute sessions. The main experimental group received hope therapy with an Islamic approach, the second experimental group received classical hope, and the control group received a stress response package only. After that, the questionnaires were re-administered in all groups. Data were analyzed using Levin, Kolmogorov-Smirnov, and Covariance test. In this study, all ethical considerations were observed and no conflict of interest was reported by the authors.
ResultsThe findings of the present study showed that Islamic and classical hope therapy significantly increased hope, quality of life and happiness in people with coronary heart disease. Also, the results indicated that the method of Islamic hope therapy is more effective in increasing the quality of life and happiness than classical hope therapy in patients with coronary heart disease.
ConclusionBased on the findings, the use of Islamic hope therapy in patients with coronary heart disease is recommended. It is suggested that future studies implement Islamic hope therapy and evaluate its effectiveness in other chronic diseases.
Keywords: Classical hope therapy, Coronary heart disease patients, Happiness, Islam, Hope, Quality of life -
مجادله فطرینگری-تجربینگری، همواره یکی از مباحثات تاریخی و پردامنه در خصوص ماهیت انسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین شاخصهای سلامت روان در مشاوره فطرتمحور با رویکرد اسلامی و مقایسه آن با سه مکتب روانتحلیلگری، رفتاردرمانی و درمانفردمدار، ارایه شده است. این پژوهش، بنیادی بوده و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا، انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که سلامت روان بر مبنای رویکرد فطرتمحور، مفهومی فرازمانی، فرامکانی، فرافرهنگی و فراموقعیتی است. ارتباط چهارگانه انسان با خود، خدا، خلق و خلقت، پیشنیازهای اساسی است که متضمن وصول فرد به این مفهوم است. بر این اساس، انسان سالم کسی است که با چهار عامل اساسی مذکور، ارتباطی «پویا» و «تکاملبخش» داشته و آن را تجربه نماید. همچنین این پژوهش نشان داد، در رویکرد فطرتمحور، تمامی روشها و مدلهای درمانی در وصول به سلامت شخصیت مراجع، بر اساس «کمالطلبی» فطری مراجع طراحی میشود و باقی فطریات و تمایلات غریزی، تابع این گرایش خواهند بود.
کلید واژگان: فطرت, مشاوره, اسلامی, خودشکوفایی, سلامتروانThe naturalism-empiricism debate has always been one of the most historical and far-reaching debates about human nature. The present study aims to explain the indicators of mental health in nature-based counseling with an Islamic approach and compare it with the three schools of psychoanalysis, behavioral therapy and individual therapy. This research is fundamental and has been done using content analysis method. The results of this study showed that mental health is based on the nature-based approach, a concept of transtemporality, trans-spatial, transcultural and trans-situational. Man’s fourfold relationship with himself, God, creation, is a basic prerequisite that ensures one’s attainment of this concept. Accordingly, a healthy person is one who has a “dynamic” and “evolutionary” relationship with the four basic factors mentioned above and experiences it. This study also showed that in the nature-based approach, all methods and treatment models in achieving the health of the client’s personality are designed based on the instinctual “perfectionism” of the clients and the rest of the instincts and instinctual tendencies are subject to this. Will be the trend.
Keywords: Nature, counseling, Islamic, self-fulfillment, mental health -
سبکهای فرزندپروری اهمیت زیادی دارد. هدف کلی این پژوهش تعیین میزان رابطه دینداری با کمالگرایی و سبکهای فرزندپروری است. روش پژوهش توصیفی همبستگی می باشد و برای آزمون فرضیات تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، آزمون تحلیل واریانس (anova) و آزمون T استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه دینداری با فرزندپروری سهلگیرانه و آمرانه معنادار و مثبت میباشد. در مقابل رابطه کمالگرایی با فرزندپروری سهل گیرانه و آمرانه معنادار و معکوس میباشد. همچنین نتایج بیانگر این میباشد که میان دینداری و کمالگرایی با فرزندپروری مقتدرانه رابطه معناداری وجود ندارد.
کلید واژگان: دین داری, کمال گرایی, سبکهای فرزندپروریParenting styles are very important. The overall purpose of this study is to determine the relationship between religiosity and perfectionism and parenting styles. The research method is descriptive correlation and Pearson correlation coefficient and Regression analysis, analysis of variance (anova) and T-test were used to test the research hypotheses. The results showed that the relationship between religiosity and negligent and authoritarian parenting is significant and positive. In contrast, the relationship between perfectionism and negligent and authoritarian parenting is significant and inverse. The results also indicate that there is no significant relationship between religiosity and perfectionism with authoritative parenting.
Keywords: piety, parenting style, perfectionism -
این پژوهش، از نوع همبستگی است که با هدف بررسی ارتباط بین دینداری و روان بنه های ناسازگار اولیه مادران با مشکلات رفتاری کودکان در یک نمونه غیربالینی اجرا شد. بدین منظور، نمونه ای به حجم 386 نفر از دانش آموزان ابتدایی به روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، پرسش نامه دینداری و پرسش نامه روان بنه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) بودند. هر سه پرسش نامه توسط مادر دانش آموزان تکمیل شد. نتایج نشان دادند که بین دینداری مادران و مشکلات رفتاری کودکان و نیز بین روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و مشکلات رفتاری کودکان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که بعد اخلاق دینداری مادران و نیز حوزه های بریدگی و طرد و خودمختاری و عملکرد مختل روان بنه های ناسازگار اولیه مادران به صورت معناداری مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی می کند. این یافته ها ضمن پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر پیامدهای منفی روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و ضرورت طرح برنامه های درمانی و حمایتی تاکید می کند و نقش دینداری مادران را در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مورد تایید قرار می دهد.
کلید واژگان: مشکلات رفتاری کودکان, دینداری, طرح واره, روان بنه های ناسازگار اولیه, طرح واره های ناکارآمد, مادرانThis research, which is a kind of correlation, seeks to investigate the relationship mothers’ of religiosity and early maladaptive schemata with childhood behavioral disorders in a non-clinical sample. For this purpose, the sample consists of 386 elementary school students selected by cluster sampling. The research instruments were child behavior Inventory (CBCL), a questionnaire about religiosity and a questionnaire about early maladaptive schemata Questionnaire (YSQ-SF). All the three questionnaires were completed by the students' mothers. The results show that there is a significant relationship between mothers' religiosity and early maladaptive schemata and between mothers` early maladaptive schemata and children’s behavioral problems, as well. The results of multiple regression analysis show that the dimension of mothers` religiosity as well as mothers` regions of rejection, selfdetermination, disruptive performance of early maladaptive schemata significantly predict children’s behavioral problems.
Keywords: children’s behavioral problems, religiosity, schema, earlymaladaptive schemata, inefficient schema, mothers -
هدف این پژوهش، شناسایی منبع اصلی خودنظمدهی، به عنوان توانش تنظیم پاسخهای خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها و استخراج مولفه های آن، در منابع اسلامی بوده است. بررسی در آثار اندیشمندان اسلامی نشان می دهد که پایگاه «عقل»، منبع معرفتی انگیزشی اجرایی نفس است که تنظیم کنشهای مختلف روانی انسان را بر عهده دارد. محقق با استفاده از روشهای تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، به تحلیل گزارههای دینی در خصوص عقل پرداخت. حاصل این بررسی، تایید فرضیه اصلی تحقیق، و استخراج 21 مولفه بود که در چهار ساحت شناختی (به انضمام مولفه های نگرشی)، انگیزشی، عاطفی، و اجرایی سازمان داده شد. این مولفه ها، در اختیار ده کارشناس حوزوی قرار گرفت و روایی محتوای آنها، با استفاده از ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) بررسی شد. تمامی مولفه ها، به استثنای یکی از مولفه های نگرشی (انکسار نفس) از روایی محتوا برخوردار بودند. براین اساس، کنشهای خودتاملی، خودانگیزشی، و خودتغییری که از عناصر اصلی الگوهای خودنظم دهی به شمار میروند، در ادبیات اسلامی بر اساس کارکردهای عقل قابل توجیه و تبیین میباشند.
کلید واژگان: خودنظم دهی, عقل, مولفه های شناختی, مولفه های انگیزشی, مولفه های عاطفی, مولفه های اجرایThe purpose of this study was to identify the main source of self-regulation as beingable to tailor its responses to pursue goals,meet criteria,and extract its componentsfrom Islamic sources. The study of the works of Islamic scholars showed that the baseof reason is the epistemic-motivational-executive source of the self that regulates thevarious psychological actions of man. Using content analysis,linguistic semantics,the researcher analyzed religious statements about reason. The result of this studyconfirmed the main hypothesis of the research,and extracted 21 components that wereorganized in four areas of cognitive,motivational,emotional,and executive. Thesecomponents were provided to 10 Howzeh experts,their content validity wasassessed using Relative Content Validity Ratio (CVR),Content Validity Index(CVI). All components had content validity with the exception of one attitudecomponent (self-refraction). Accordingly,self-reflection,self-motivation,and selfchange,which are the main elements of self-regulation models,can be justified andexplained in Islamic literature based on the functions of reason.
Keywords: Self-Regulation, Reason, Cognitive Components, MotivationalComponents, Emotional Components, Executive Components -
بیشتر فعالیتهای افراد انسان با یکدیگر بر محور ارتباط شکل میگیرد و نقش اصلی در ارتباط را ارتباط کلامی بر عهده دارد. ارتباط کلامی کاربرد بسیار مهمی در روابط میان فردی دارد. با توجه به تفاوت اسلام و روان شناسی در مبانی، و توصیه های موجود در منابع اسلامی بر چگونگی برقراری ارتباط کلامی مطلوب، تعیین ویژگی های آن براساس منابع اسلامی ابعاد دیگری از ارتباط کلامی را آشکار خواهد کرد. هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های ارتباط کلامی مطلوب براساس منابع اسلامی است. بدین منظور ابتدا آیات و روایات و متون دینی مرتبط جمع آوری شد و با روش تحلیل محتوا مورد تحلیل قرار گرفت، در نتیجه ویژگی های ارتباط کلامی مطلوب از منابع اسلامی استخراج گردید. نتایج حاکی از تعیین 24 ویژگی برای ارتباط کلامی مطلوب بود.
کلید واژگان: ارتباط کلامی, ارتباط کلامی مطلوب, مهارت های ارتباطی, منابع اسلامی, ویژگیAmong all human communication, verbal communication plays a significant role in his communications. Verbal communication is very important in interpersonal relationships. Given the differences between the foundations of Islam and psychology, and the Islamic advises regarding the human being’s communications, determining the features of desirable verbal communication is of important. Using an analysis method, and focusing on the Qur’an and the collections of Tradition and religious texts, this paper studies the features of desirable verbal communication from these sources. The findings show that, there are 24 features for desirable verbal communication.
Keywords: verbal communication, desirable verbal communication, communication skills, Islamic sources, feature -
«نفاق»، پدیده ای روان شناختی است که بر اساس متون اسلامی با ملاک های سلامت روانی در تعارض است. این پژوهش، درصدد سبب شناسی، و شناسایی تشابه ها و تفاوت های نفاق با دو مفهوم ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی در روان شناسی می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و از حیث رویکرد، کیفی است که در گردآوری اطلاعات از روش تحلیل مفهومی محتوایی، بهره می برد. نفاق، بر اساس متون اسلامی عبارت است از: «یک وضعیت روانی رفتاری نابهنجار که شامل هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن یا قول و فعل در روابط میان فردی می باشد». در بخش سبب شناسی از منظر متون اسلامی، عوامل انگیزشی (مثل ترس و طمع)، آمادگی های روانی (مثل تعصب و احساس ذلت)، و عوامل رفتاری (مثل دروغگویی و خلف وعده) به عنوان محوری ترین عوامل نفاق شناسایی شد. در بخش سبب شناسی مبتنی بر دو مفهوم ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی، جلب منفعت شخصی، به عنوان تنها عامل روان شناختی شناسایی شد. نتیجه اینکه در مفهوم شناسی نفاق بر اساس منابع اسلامی مفهوم محوری در تعریف نفاق یعنی «هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن» در نظریات و مفاهیم روان شناختی مانند ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی، نیز منعکس شده است. در بخش سبب شناسی وجود مفاهیم مشترکی مانند «طمع» در متون اسلامی و جلب منفعت شخصی در متون روان شناختی می تواند موجب هم افزایی دو ساحت دین و روان شناسی شود.
کلید واژگان: نفاق, ریاکاری اخلاقی, ناهماهنگی شناختی, ناهمخوانی شناختی, سبب شناسی نفاق"Hypocrisy" is a psychological phenomenon that, according to Islamic texts, is in conflict with the criteria of mental health. This study seeks to recognize and identify similarities and differences between the two concepts of ethical hypocrisy and cognitive dissonance in psychology. The purpose of this study is fundamental research and qualitative approach that uses conceptual-content analysis method to gather information. The hypocrisy, according to Islamic texts, is: "An abnormal psycho-behavioral condition that includes any apparent dichotomy within or between interpersonal relationships". In the etiology part, from the perspective of Islamic texts, motivational factors (such as fear and greed), psychological preparedness (such as prejudice and sense of disgust), and behavioral factors (such as lying and backwardness) were identified as the most central factors of hypocrisy. In the etiology part based on the two concepts of ethical hypocrisy and cognitive dissonance, self-interest was identified as the only psychological factor. The result is that in the concept of hypocrisy based on Islamic sources, the key concept in the definition of hypocrisy, i.e., "any dichotomy of appearance and inside", is also reflected in psychological theories and concepts such as ethical hypocrisy and cognitive dissonance. In the etiology part, the existence of common concepts such as "greed" in Islamic literature and self-interest in psychological texts can lead to the synergy between religion and psychology.
Keywords: Hypocrisy, Moral Hypocrisy, Cognitive Dissonance, cognitive dissonance, the etiology of hypocrisy -
امروزه، بهزیستی روانشناختی به طور فزاینده ای مورد توجه متخصصان روانشناسی و علوم اجتماعی قرار گرفته و در فرهنگ ها و نمونه های مختلف، مطالعات گسترده ای روی ابعاد، مولفه ها و همبسته های آن انجام شده است. هدف این تحقیق نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطهی بین دینداری و بهزیستی روان شناختی است. برای انجام این تحقیق 224 نفز از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاههای پردیس فارابی و دانشگاه آزاد پردیسان شهر قم به پرسشنامههای خودمهارگری تانجنی، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامهی سنجش نگرش مذهبی خدایاریفرد پاسخ دادند. رابطهی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون خطی بررسی شد. برای بررسی نقش میانجی خودمهارگری از تحلیل مسیر و ضریب سوبل استفاده شد. بر اساس یافتههای تحقیق، میان هر سه متغیر دینداری، بهزیستی روانشناختی و خودمهارگری رابطه مثبت وجود داشت. همچنین تحلیل ها نشان داد 54/38 درصد از رابطه دینداری و بهزیستی روانشناختی از طریق خودمهارگری قابل پیشبینی است. نتایج این تحقیق نشان می دهد دینداری، به شیوه خاص خود، از طریق ارتقاء خودمهارگری قادر است بهزیستی روانشناختی افراد را افزایش دهد.کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, خودمهارگری, دینداری, نقش واسطه ای
-
هدف این پژوهش، بررسی کارآمدی بسته آموزشی مهارت های ارتباطی مبتنی بر آموزه های اسلامی، بر رضایتمندی زوجین است. این بسته آموزشی شامل مهارت های کلامی (سبک گفت وگو، گوش دادن، ابراز وجود، حل تعارض) و غیرکلامی (همکاری در منزل، رعایت احترام، نظافت و پاکیزگی و روابط جنسی) بوده است. نمونه آماری شامل 30 زوج (60 نفر) از دانشجویان دانشگاه قم و طلاب مرکز خدمات حوزه های علمیه قم، در قالب دو گروه شاهد و آزمایش که هر گروه متشکل از 15 زوج بودند و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند، اجرا گردید. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و پیش آزمون _ پس آزمون بوده است. ابزار پژوهش شامل بسته آموزشی محقق ساخته مهارت های ارتباطی زوجین و فرم کوتاه پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ بوده است. نتیجه تحقیق نشان داد، برنامه آموزشی مهارت های ارتباطی مبتنی بر آموزه های اسلامی در بهبود عامل مدیریت رابطه، بهینه کردن هماهنگی در مسائل مذهبی، برنامه آموزشی، حل تعارض، مدیریت مالی، روابط جنسی، اوقات فراغت، مسائل شخصیتی، خانواده و دوستان، فرزندپروری، نقش های زناشویی موثر بوده است. در نهایت، می توان گفت بسته آموزشی مهارت های ارتباطی زوجین مبتنی بر آموزه های اسلامی بر رضایتمندی زوجین تاثیر مثبت و معنادار داشته است.کلید واژگان: بسته آموزشی, مهارت های ارتباطی, رضایتمندی زناشویی, مهارتهای کلامی, مهارتهای غیرکلامیThe present study aims at investigating the efficiency of educational pack foe relational skills based on Islamic teachings in spouses’ satisfaction. This educational pack includes verbal skills (conversation style, listening, self-expression, resolving conflict) and non-verbal skills (cooperation in house, observing respect, cleanliness and hygiene and sexual relations). The statistical sample consisted of 30 couples (60 subjects) from students in Qom university and students in seminary center in Qom, selected through simple random selection and assigned into the control and experimental groups, each consisting of 15 subjects. The study was of semi-experimental type and pretest-posttest model. The research tool included researcher-made educational pack for relational skills of couples and the short questionnaire of marital satisfaction. The result of the study showed that the educational program for relational skills based on Islamic teachings was effective in improving the management of relationship, improving the harmony in religious issues, educational program for resolving conflicts, financial management, sexual relations, free times, personality issues, family and friends, nurturing children, and marital roles. Finally, we can say the educational pack for relational skills of the couples based on Islamic teachings has had a positive and meaningful effect on the couple’s satisfaction.Keywords: educational pack, relational pack, marital satisfaction
-
هدف پژوهش پیش رو، تعیین رابطه میان روان بنه های ناسازگار اولیه، ویژگی های شخصیتی و تکبر است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن، همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین بودند که از این میان، تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب، و به پرسش نامه روان بنه های ناسازگار اولیه، پرسش نامه پنج عاملی شخصیتی و مقیاس اسلامی تکبر تواضع پاسخ دادند. داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که همه حوزه های روان بنه های ناسازگار اولیه و زیرمقیاس روان آزردگی، ارتباط مثبت با تکبر دارند و زیرمقیاس های برون گرایی، تجربه پذیری، موافق بودن و باوجدان بودن، رابطه منفی با تکبر دارند. همچنین نمره کل روان بنه های ناسازگار اولیه، موافق بودن، محدودیت های مختل، روان آزردگی و برون گرایی، توانایی تبیین بخش معناداری از واریانس تکبر را دارند.کلید واژگان: روان بنه های ناسازگار اولیه, ویژگی های شخصیتی, تکبرThe Relationship between Early Maladaptive Schemas and Personality Traits with Ethical Code of PrideThe purpose of this study is to determine the relationship between early maladaptive schemas, personality traits and arrogance. The research method is descriptive, correlation type and the statistical population includes all the students of Islamic Azad University of Khomein .Among them, 384 students were selected through random sampling, and they responded to early maladaptive schemas questionnaire, the five-factor personality questionnaire and the Islamic scale of arrogance and humility. The data were analyzed Using Pearson correlation coefficient and stepwise regression The results showed that all areas of early maladaptive schemas and sub- scale of neuroticism have a positive relationship with arrogance, and the subscales of extroversion, experienceability, agreeability and conscientiousness have a negative relationship with arrogance. The total score of early maladaptive schemas, agreeability, disordered restrictions, neuroticism and extroversion can explain a significant part of the variance of arrogance.Keywords: early maladaptive schemas, personality traits, arrogance.
-
دیدگاه های هویت شخصیت و دیدگاه های رفتاری در رشد اخلاقی در چارچوب دو سنت متعارض روان شناختی قرار دارند: سنت روان تحلیل گری و سنت رفتارگرا. در حالی که رفتارگرایان به شدت عینیت گرا و متمرکز بر رفتار مشهود هستند، روان شناسان تحلیلی، ذهن ناهشیار و هیجانات را موضوع بررسی های روان شناختی خود قرار داده اند. این تفاوت اساسی در موضوع و بالتبع روش شناسی، به حوزه تحول اخلاقی نیز کشیده شده است. در این مقاله، تلاش بر این است تا به ماهیت و فرایند تحول اخلاقی از منظر این دو سنت توجه شده و نظریه هایی که در چارچوب این دو سنت قرار می گیرند، مرور شود. البته در نظریه های جدید هر دو سنت، نوعی همگرایی مشاهده می شود؛ روان شناسان تحلیلی، به طور روز افزونی به تاثیر عوامل محیطی و فرهنگی توجه نشان می دهند و رفتارگرایان، به تدریج، نقش عوامل سرشتی را به رسمیت می شناسند. مقایسه این دو سنت می تواند رهیافت های جدیدی را در چارچوب هریک ارائه کند.
کلید واژگان: شخصیت, هویت, فرامن, وجدان, همانندسازی, نقش پذیری, خود (خودپنداره), منزلت اخلاقی, تربیت منشIdentity- personality and behavioral ideas of moral development are found in the framework of two different psychological traditions, i.e. behaviorism and psychoanalysis. Behaviorists are intensively objectivistic and focus on visible behavior, whereas psychoanalysts focus on studying unconscious mind and emotions. This basic difference in the subject matter, which has effected methodology, extends to moral development. The present paper examines the nature and process of moral development in the light of these two traditions and reviews the ideas which are found in the framework of these traditions. There is, in fact, a kind of convergence between the new ideas of these traditions; psychoanalysts increasingly show interest in the effect of environmental and cultural factors whereas behaviorists recognize constitutional factors; cognitive, emotional, and personality. A comparison between these two traditions can elucidate the new approaches in the framework of each of the two.Keywords: personality, identity, superego, conscience, identification, imprinting, ego (self, concept), moral status, character cultivation -
یکی از ابعاد عمده رشد اجتماعی انسان، تحول اخلاقی است. این مقاله در صدد مرور نظریه های شناختی تحولی رشد اخلاقی، به عنوان تاثیرگذارترین بررسی های روان شناختی در حوزه اخلاق است. این نظریه ها در چارچوب یکی از سنت های تحولی عمده حاکم بر روان شناسی نوین، یعنی سنت شناختی، قرار می گیرند. این سنت را با دیدگاه های پیاژه، کلبرگ و خرد نظریه های نئوکلبرگی می شناسند.
پیاژه معتقد است که این رشد، تابع رسش ذهنی و تحول روابط اجتماعی است. کلبرگ، وی با بسط مراحل رشد استدلال اخلاقی، برای هر مرحله، وضعیت ایده آلی در نظر می گیرد. وضعیت غایی رشد اخلاقی برای کلبرگ، حاکمیت اصول اخلاقی درونی جهان شمول است که به اعتقاد او بسیاری از افراد به این سطح از رشد نمی رسند. انتقادهایی که به دیدگاه کلبرگ وارد شده، راه را برای تداوم این سنت فراهم آورده است. گلیلگان با ارائه نقد جنسیتی به نظریه کلبرگ، غایت های اخلاقی حاکم بر نظریه وی را مردانه میداند. توریل با تمایز بین تحول اخلاقی، و تحول سایر ابعاد شناخت اجتماعی، مثل برداشت از عرف، راه را برای تدقیق بیشتر مسیرهای تحولی فراهم آورده است.
کلید واژگان: سنت شناختی تحولی, مراحل رشد اخلاقی, اخلاق دیگرپیرو و اخلاق خودپیرو, مراحل پیش قراردادی, قراردادی, و فرا قراردادی رشد اخلاقی, اخلاق عدالت و اخلاق مراقبتMoral development is one of the main aspects of man's social development. Nowadays, the psychology of moral development has gradually turned into an independent field of study as a result of the extension of theories and research. The theories of moral development focus on the development of the psychological preception of right and wrong or good and bad, the tendency towards acting the in the interests of others and ignoring one's own interests and pleasure, and acting according to these perceptions and tendencies. The present paper investigates cognitive-developmental theories to moral development as the most influential psychological study in the field of ethics. These theories fall in the province of one of the main developmental traditions governing modern psychology; namely, cognitive tradition. In cognitive –developmental tradition, moral development is dependent and based upon the increase in cognitive capacities. Jean Piaget believes that this kind of moral development is dependent upon mental maturation and evolution of social relations. Kohlberg provides a more detailed succession of the development of reasoning and moral judgment. Through expounding the growth stages of moral reasoning, he proposes an ideal condition for each stage. According to Kohlberg, the final condition of moral growth is the rule of the universal inner moral standards. The criticisms directed to Kohlberg's view have provided the ground for the continuation of this tradition. Gilligan considers the moral ends governing Kohlberg's theory as masculine by offering a gender criticism against Kohlberg's theory. -
در این پژوهش، رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و نارسیسیزم پاتولوژیک، به عنوان یک ساختار شخصیتی ناسالم با جهت گیری دینی دانش پژوهان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم بررسی شده است. گروه نمونه، شامل 104 دانش پژوه مرد و 48 نفر زن بود. دانشجویان به پرسش نامه های 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ، جهت گیری دینی درونی/ بیرونی آلپورت و راس، جهت گیری دینی جستجوی بتسون، جهت گیری دینی مسلمانان- مسیحیان، نارسیسیزم ناسالم مارگولیس پاسخ دادند. فرضیه اصلی این پژوهش مبنی بر ارتباط ویژگی های شخصیتی و جهت گیری دینی تایید شد، اما قدرت پیش بینی دینداری از سوی عوامل شخصیت، برخلاف انتظار، چشمگیر نبود. از میان عوامل شخصیت، بیش از همه عامل پایداری هیجانی، نوع جهت گیری دینی را پیش بینی می کرد. عامل پایداری هیجانی، به طور مثبت پیش بینی کننده جهت گیری درونی، و به صورت منفی پیش بینی کننده برخی ابعاد جهت گیری بیرونی و جهت گیری جستجو بود. عامل وظیفه شناسی نیز جهت گیری دینی فرهنگی را پیش بینی کرد. اما شواهدی دال بر تایید نقش عوامل توافق و گشودگی به تجربه در پیش بینی جهت گیری دینی به دست نیامد. نارسیسیزم پاتولوژیک با جهت گیری درونی ارتباط منفی، و با برخی ابعاد جهت گیری بیرونی از جمله جهت گیری آخرتی منفی ارتباط مثبت داشت.
کلید واژگان: عوامل شخصیتی, جهت گیری دینی, نارسیسزم, شخصیت, خودشیفتگی, بیمارگون -
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.