به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدرضا مصاحبی

  • حمیدرضا عریضی *، محمدرضا مصاحبی، فریبا یزدخواستی، حمید بیدرام

    هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی سه متغیر برنامه بازنشستگی، مرحله بازنشستگی و زمان بازنشستگی در رابطه بین کاهش درآمد، سلامت و خشنودی قبل از بازنشستگی با بهزیستی روان شناختی پس از آن است. روش پژوهش توصیفی رابطه ای است. جامعه آماری پژوهش، تمام کارکنان در معرض بازنشستگی در مجموعه ای از سازمان های صنعتی شهر اصفهان بوده است. برای سنجش فرضیات نمونه ای 893 نفری به روش در دسترس از کارکنان سازمان های اصفهان انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش شامل مقیاس CES-D (رادلف، 1977) و سوالات مربوط به کاهش درآمد، سلامت، خشنودی شغلی قبل از بازنشستگی، همگی از پیمایش بازنشستگی و سلامت (HRS, 1992)، برنامه بازنشستگی و انتظار بازنشستگی وگلسنانگ (2014) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تحلیل زیرگروه ها برای تحلیل تعدیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه بین خشنودی شغلی و بهزیستی قبل از بازنشستگی با بهزیستی روان شناختی بعد از بازنشستگی مثبت و رابطه بین فاصله مورد انتظار تا بازنشستگی، گزارش فرد از کاهش سلامت و گزارش پزشکی کاهش سلامت با بهزیستی روان شناختی پس از بازنشستگی منفی است (01/0>P).

    کلید واژگان: کاهش درآمد, سلامت قبل از بازنشستگی, خشنودی شغلی قبل از بازنشستگی, بهزیستی روان شناختی, متغیرهای تعدیلی
    hamidreza oreyzi *, mohammadreza mosahebi, fariba yazdekhasti, hamid bidram

    The purpose of this study is to examine the moderating role of retirement plan, retiring stage and retirement time in the relationship between reduction of income, health and job satisfaction before retirement AND psychological well-being after retirement. Research method is descriptive-correlative, performed on the employees close to retirement in an industrial complex in Esfahan. To test the hypotheses, a sample of 893 people was gathered through Convenience method. Data gathering took place with measures including CES-D scale (Raulf, 1977), questions measuring reduction of income, health and job satisfaction before retirement extracted from health and retirement survey (HRS, 1992), and questions measuring retirement plan and retirement expectation extracted from Wolfgang(2014). For data analysis correlation coefficient and subgroups analysis (for moderating analysis) was used. Results indicated that there is a positive relationship between job satisfation and well-being before retirement AND psychological well-being after retirement, on the other hand, there is a negative relationship between expected time of retirement, self-reported reduction of health, expert-reported reduction of health AND psychological well-being (p<0.01). Also, in the relationship between reduction of income, health and job satisfaction before retirement AND psychological well-being after retirement, there is a moderating effect by retirement plan, bridge job and expected time(earlier or later than expected) of retirement (p<0.01).

    Keywords: reduction of income, health before retirement, job satisfaction before retirement, psychological well-being
  • محمد رضا مصاحبی، حمیدرضا عریضی*، فریبا یزدخواستی، حمید بیدرام
    مقدمه

    امروزه اعمال مداخلاتی در جهت ایجاد بهزیستی روانشناختی بالا در سالمندان به دلایلی چون کاهش توانمندی جسمی و از دست دادن پایگاه های اجتماعی و شغلی در اولویت قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله های جسمی-روانشناختی چهارگانه بر ارتقای مولفه های مثبت بهزیستی روانشناختی و سلامت عملکردی سالمندان انجام شده است.

    روش

    نمونه شامل75 نفر از زنان 60-75سال شهر اصفهان بود که در 5 گروه 15 تایی گمارده شدند و تحت مداخله های مربوط قرار گرفتند. مولفه های مثبت بهزیستی روان شناختی شامل تعامل اجتماعی، رضایت از زندگی، شادی، امید به زندگی(انگیزش و گذرگاه) و سلامت عملکردی در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط آزمون های استاندارد و یا محقق ساخته سنجیده شد.

    یافته ها:

     نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که اثر اصلی برای همه گروه ها در همه متغیرها معنی دار است(0/001=P). همچنین برای متغیر تعامل اجتماعی تاثیر روش درمانی الکساندر، و برای سایر متغیرها تاثیر هر سه روش درمانی (الکساندر، دوساهو و خاطره گویی)، بیشتر از سایر روش هاست.

    نتیجه گیری: 

    جهت افزایش بهزیستی روانشناختی در سالمندی و بهبود تعاملات اجتماعی، امید به زندگی، شادی، رضایت از زندگی و هم چنین ارتقاء سطح سلامت عملکردی سالمندان، به کارگیری مداخله های جسمی-روانشناختی مورد بررسی در این پژوهش یعنی تکنیک الکساندر، دوساهو و خاطره گویی توصیه می گردد.

    کلید واژگان: تکنیک الکساندر, روش دوساهو, خاطره گویی, ایفای نقش, مولفه های مثبت بهزیستی روانشناختی
    Mohamadreza Mosahebi, Hamidreza Oreyzi *, Fariba Yazdkhasti, Hamid Bidram
    Introduction

    Today, interventions to create a high psychological well-being in the age old have been prioritized for reasons such as decreasing physical capacity and the loss of social and occupational bases in the old age . The purpose of this study was to investigate the effectiveness of four-dimensional physical-psychological interventions (Alexander technique, dohsa-hou method, compositional memorization, role playing, and combination method on the promotion of positive components of psychological well-being and Functional health among people age old ).

    Methods

    The sample consisted of 75 women aged 60-75 years old in Isfahan who were assigned to 5 groups of 15 (4 experimental and 1 control group) and received relevant interventions. The positive components of psychological well-being, including social interaction, life satisfaction, life expectancy, happiness and functional health in pre-test, post-test and follow-up were measured by standard or researcher-made tests.

    Results

    The results of repeated measures analysis of variance showed that the main effect for all groups in all variables was significant (P = 0.001). Also, for the social interaction variable, the effect of Alexander's therapeutic approach, and for other research variables, is the effect of all three therapies (Alexander technique, dohsa-hou, and memory retrieval) more than other methods.

    Conclusion

    In order to increase psychological well-being in aging and to improve social interaction, life expectancy, happiness, life satisfaction and functional health, in this period, the use of psychosocial interventions in this research, namely, Alexander technique, dohsa-hou and memory retrieval, is recommended.

    Keywords: Alexander Technique, dohsa-hou Method, Memory retrieval, Role playing, Positive Components of Psychological Well-being
  • محمدرضا مصاحبی، حمیدرضا عریضی*، فریبا بزدخواستی، حمید بیدرام
    مقدمه

    با ورود به دوران سالمندی به تدریج از فعالیت های روانشناختی و اجتماعی افراد کاسته می شود که این مهم باعث افزایش نشانگان خلقی افسردگی، اضطراب، استرس و انزوای اجتماعی سالمندان می شود. با این وجود می توان با اعمال مداخله های مناسب از علائم خلقی سالمندان کاست و به ایشان در گذران هرچه بهتر دوران پیری کمک نمود.  پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله های جسمی روانشناختی چهارگانه یعنی تکنیک الکساندر، روش دوساهو، ترکیب خاطره گویی و ایفای نقش و روش ترکیبی بر بهبود سطوح نشانگان خلقی، اضطرابی و انزوای اجتماعی ادراک شده زنان سالمند انجام شده است.

    روش

    جامعه آماری کلیه زنان در پایان دوره میانسالی و آغاز دوره سالمندی شهر اصفهان بود. نمونه آماری شامل75 نفر از زنان 60-75سال بود که در 5 گروه 15 تایی(چهار گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارده شدند و تحت مداخله های مربوط قرار گرفتند. نشانگان خلقی شامل افسردگی، اضطراب و استرس و انزوای اجتماعی در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط آزمون های استاندارد و یا محقق ساخته سنجیده شد.

    یافته ها

     نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که اثر اصلی برای همه گروه ها در همه متغیرها معنی دار است(001/0=P). اگرچه روش ترکیبی به طور معنی داری تاثیر بیشتری نسبت به سایر روش های درمانی بر کاهش افسردگی، استرس و انزوای اجتماعی داشته است و روش خاطره گویی به طور معنی داری تاثیر بیشتری نسبت به سه روش درمانی دیگر  بر کاهش اضطراب داشته است..

    نتیجه گیری

     جهت افزایش بهزیستی روانشناختی در سالمندی و جهت بهبود تنظیم خلق و هم چنین ارتقاء تعاملات اجتماعی در این دوره، به کارگیری مداخله های جسمی روانشناختی مورد بررسی در این پژوهش یعنی تکنیک الکساندر، دوساهو و خاطره گویی توصیه می گردد.

    کلید واژگان: تکنیک الکساندر, روش دوساهو, خاطره گویی, ایفای نقش, نشانگان خلقی
    Mohamadreza Mosahebi, Hamidreza Orezi*, Fariba Yazdkhasti, Hamid Bidram
    Introduction

    With the inter of old age, it gradually diminishes the psychological and social activities of individuals, which increases the mood syndrome of depression, anxiety, stress and social isolation of the elderly.The purpose of this study was to investigate the effectiveness of four-dimensional physical-psychological interventions (Alexander technique, dohsa-hou method, compositional reminiscence & role playing, and combination method on the Improving Levels of Mood Syndrome and social isolation in age old Women.

    Method

    The statistical population was all women at the end of middle age and the beginning of the elderly period in Isfahan. The sample consisted of 75 women aged 60-75 years’ old who were assigned to five groups of 15 (four experimental and one control group) and received relevant interventions. The depression, anxiety, stress and social isolation in pre-test, post-test and follow-up were measured by standard or researcher-made tests.

    Results

    The results of repeated measures analysis of variance showed that the main effect for all groups in all variables was significant (P=0.001). Although the combination method was significantly more effective than other therapeutic methods on depression, stress and social isolation, reminiscence had a significantly more effective effect on reducing anxiety than other therapies.

    Conclusion

     In order to increase psychological well-being in aging and to improve mood creation as well as promoting social interactions in this period, the use of psychological psychological interventions in this research is recommended, such as Alexander, dohsa-hou method and reminiscence.

    Keywords: Alexander Technique, dohsa-hou Method, Reminiscence, Role playing
  • محسن گل پرور، محمدرضا مصاحبی
    هدف از این پژوهش پیش بینی بهزیستی معنوی سالمندان از طریق مولفه های سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) بود. طرح پژوهش از نوع رابطه ای بود و جامعه آماری پژوهش سالمندان شهر اصفهان بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس، 245 نفر از میان آنها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس بهزیستی معنوی (محقق ساخته)، و پرسشنامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011) بودند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان چندگانه تحلیل شدند.یافته ها نشان دادند که بین مولفه های سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) و بهزیستی معنوی در سالمندان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (01/ 0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان نیز نشان داد که از بین چهار مولفه سرمایه روان شناختی، خودکارآمدی (01/ 0>P)، تاب آوری (05/ 0 >P) و خوش بینی (01/ 0>P) به طور معناداری قادر به پیش بینی بهزیستی معنوی سالمندان هستند.
    کلید واژگان: هزیستی معنوی, مولفه های سرمایه روان شناختی, سالمندان
    Mohsen Golparvar, Mohhamad Reza Mosahebi
    The present research is aimed at predicting senile spiritual well being through psychological capital components (self efficacy، hope، resiliency and optimism). Our Research design was relational and the population was the senile people in Isfahan، Iran. 245 subjects were selected through accessible sampling. Research instruments consisted of researcher-made spiritual well-being scale and the psychological capital questionnaire (Mc Gee، 2011). Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and enter method multiple regression analysis. The results showed that there were positive significant relationships between psychological capital components (self efficacy، hope، resiliency and optimism) and senile people’s spiritual well-being (P<0. 01). Also the results of enter method multiple regression analysis showed that from among these components self-efficacy (P<0. 01)، resiliency (P<0. 05) and optimism (P<0. 01) have predictive power of spiritual well being in senile people.
    Keywords: spiritual well being, psychological capital components, senile people
  • محسن گل پرور، محمدرضا مصاحبی، حسن عابدینی، زهرا ادیبی، فهیمه عبدلی
    زمینه
    طی سال های اخیر روان شناسان معنویت را به عنوان یکی از سازه های بسیار موثر بر حوزه های مختلف زندگی معرفی نموده اند. پژوهشگران در نقاط مختلف دنیا نیز این پدیده را از جهات مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار داده اند.
    هدف
    هدف این پژوهش تهیه مقیاس سرمایه معنوی و بهزیستی معنوی سالمندان بود.
    روش
    جامعه آماری پژوهش سالمندان شهر اصفهان بودند، که از میان آن ها، 245 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سرمایه معنوی و بهزیستی معنوی محقق ساخته بود. داده ها از طریق تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی، محاسبه ضریب پایایی (آلفای کرونباخ)، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل گردید.
    یافته-ها: نتایج نشان داد که مقیاس سرمایه معنوی با بیست و یک سوال و مقیاس بهزیستی معنوی با هشت سوال از روایی سازه مناسبی برخوردار هستند. آلفای کرونباخ خرده مقیاس های سرمایه معنوی (ارزش-گرایی معنوی، خلوت با خدا، اهمیت معنویت و تاثیر گذاری معنوی) به ترتیب برابر با 9 /0، 87/ 0، 84 /0 و86/ 0 و آلفای کرونباخ مقیاس بهزیستی معنوی برابر با 89/ 0 به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بین سرمایه معنوی و بهزیستی معنوی سالمندان غیر ساکن در سرای سالمندان، و سالمندان ساکن در سرای سالمندان دولتی و خصوصی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0p<).
    بحث و نتیجه-گیری: با توجه به نقش موثر و سازنده سرمایه معنوی در زندگی سالمندان، پژوهشگران می توانند پرسشنامه های ساخت و ارائه شده در این پژوهش را برای مقاصد پژوهشی و کاربردی در ایران مورد استفاده قرار دهند.
    کلید واژگان: سرمایه معنوی, بهزیستی معنوی, سالمندان, سرای سالمندان
    Mohsen Golparvar
    Background
    In recent years, psychologists have introduced spirituality as one of the most effective construct in various spheres of life. Also researchers around the world have studied this phenomenon in different directions.
    Objective
    Current research was carried out with the aim of construct and validation of spiritual capital and well being scales for senile people.
    Method
    Statistical population was the senile people in Isfahan city, among them, 245 people were selected by accessible sampling. Research instruments was researcher made spiritual capital and well being scales. Data were analyzed by use of exploratory and confirmatory factor analysis, and computation of reliability coefficient, Pearson correlation coefficient and multivariate analysis of variances.
    Findings
    Results revealed that spiritual capital scale with 21 items and spiritual well being scale with 8 items have suitable construct validity. Cronbachs’ alpha of spiritual capital components (spiritual valuation, quiet with God, the importance of spirituality and spiritual influence) was 0.9, 0.87, 0.84 and 0.86 respectively, and for spiritual well being scale was 0.89. Also results revealed that there are significant difference between spiritual capital and well being of non-habitant senile in sanitarium with senile who inhabitant in private and public sector sanitarium (p<0.01). Coclusion: Due to effective and constructive role of spiritual capital in the lives of the elderly, researchers can use questionnaires presented in this study for the purposes of research and practice in Iran.
    Keywords: Spiritual capital, Spiritual Well being, Seniles, Sanitarium
  • محسن گل پرور*، زهرا جوادیان، زهرا ادیبی، محمدرضا مصاحبی، بیتا خبازیان
    هدف اصلی این پژوهش، بررسی نیازهای روانی اجتماعی در پیوند میان تقاضاهای شغلی با عملکرد کارکنان (رفتارهای انحرافی، رفتارهای مدنی سازمانی، عملکرد وظیفه، تمایل به ترک خدمت و خلاقیت) بود. جامعه آماری پژوهش، کارکنان یکی از شرکت های وابسته به وزارت نفت در شهر بندرعباس بودند، که از میان آن ها، 187 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نیازها (یاماگوچی، 2003)، فشارزاهای شغلی، عملکرد وظیفه و ترک خدمت (باباکاس و همکاران، 2009)، خلاقیت (تایرنی و همکاران، 1999)، رفتارهای انحرافی (بنت و رابینسون، 2000) و رفتارهای مدنی سازمانی (بخاری و علی، 2009) بودند. داده ها از طریق الگوسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد: فشارزاهای شغلی با نیازهای روانی اجتماعی و نیازهای روانی اجتماعی نیز با عملکرد کلی دارای رابطه معنادار هستند. همچنین، نتایج نشان داد که فشارزاهای شغلی تاثیر خود را بر عملکرد کلی به طور غیر مستقیم از طریق نیازهای روانی اجتماعی اعمال می کنند. تحلیل واسطه ای نیز از نقش واسطه ای نیازهای روانی اجتماعی در رابطه فشارزاهای شغلی با عملکرد کلی حمایت نمود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نیازها می توانند تمایلات رفتاری مرتبط با فشارهای شغلی را واسطه گری کنند.
    کلید واژگان: نیازهای روانی, اجتماعی, فشارزاهای شغلی, عملکرد کلی, محیط های کار
    M. Golparvar *, Z. Javadian, Z. Adibi, M. R. Mosahebi, B. Khabazian
    The main purpose of this research was to investigate the structural model of relations of job stress and psycho-social needs with total performance (deviant behaviors, organizational citizenship behaviors, task performance, intention to turnover, and creativity) of employees. The research populations were the employees of a company related to petroleum ministry in Bandarabas City, from among which 187 employees were randomly selected. Research instruments consisted of: needs questionnaire (Yamaguchi, 2003), job stress, intention to quit and task performance questionnaires (Babakas & etal, 2009), deviant behaviors questionnaire (Bennett and Robinson, 2000), creativity questionnaire (Tierney & etal, 1999), and organizational citizenship behaviors questionnaire (Bukhari and Ali, 2009). Data were analyzed with the use of structural equation modeling. Results revealed that there were significant relationships between job stress and psycho-social needs and between psycho-social needs and total performance (p<.05). Also results showed that effects of job stress on total performance are mediated indirectly by psycho-social needs. Mediation analysis supports the mediating role of psycho-social needs in the relation between job stress and total performance. The results of current research revealed that psycho-social needs could be mediate the behavioral tendencies related to job stress.
    Keywords: psycho, sociol.needs, job stress, total performance, personels
  • محسن گل پرور، زهرا جوادیان، زهرا واثقی، محمدرضا مصاحبی، زهره اسماعیلیان
    این پژوهش با هدف بررسی نقش تعاملی ابعاد عدالت سازمانی ادراک شده بر رفتارهای تلافی جویانه به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش کارکنان مرد مجموعه ای از صنایع تولیدی (به تعداد 800 نفر) در شهر اصفهان بودند، که از میان آن ها، 275 نفر به شیوه نمونه گیری در دست رس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی (گل پرور و نادی، 1389) و پرسشنامه رفتارهای تلافی جویانه سازمانی (اسکارلیسکی و فولگر،1997) بودند. داده ها از طریق ضریب هبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عدالت تعاملی و رویه ای رابطه عدالت توزیعی را با تلافی جویی کلامی و تلافی جویی از همکاران و زمان تعدیل می نمایند، اما رابطه عدالت توزیعی با تلافی جویی از امکانات را تعدیل نمی نمایند. نتایج نشان داد که در عدالت رویه ای و تعاملی پائین، عدالت توزیعی رابطه نیرومندتری با تلافی جویی کلامی و تلافی جویی از همکاران و زمان دارد. به این معنی که با افزایش عدالت توزیعی ادراک شده، تمایل به تلافی جویی کلامی و تلافی جویی از همکاران و زمان کاهش می یابد. شواهد حاصل از این پژوهش نشان داد که سطوح عدالت رویه ای و تعاملی برای پیوند یافتن عدالت توزیعی با تلافی جویی کلامی و تلافی جویی از همکاران و زمان از اهمیت زیادی برخوردار هستند.
    کلید واژگان: عدالت سازمانی ادراک شده, عدالت توزیعی, عدالت رویه ای, عدالت تعاملی, رفتارهای تلافی جویانه
    Introduction
    This study was administered with the aim of studying the interactional role of perceived organizational justice dimensions on retaliatory behaviors.
    Method
    The research statistical population was 800 male employees of some industrial companies in Isfahan city، from among them 275 were selected by convenience sampling. Research instruments consisted of distributive justice، procedural justice and interactional justice questionnaires (Golparvar & Nadi، 2010) and organizational retaliatory behaviors questionnaire (Skarlicki & Folger، 1997). Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and moderated hierarchical regression analysis.
    Results
    The results revealed that interactional and procedural justice moderate the relationship between distributive justice with verbal retaliatory behaviors and retaliatory from the colleagues and from the time; however، they do not moderate the relationship between distributive justice and retaliation from the facilities. The results also showed that in low procedural and interactional justice، there is stronger relationship between distributive justice with verbal retaliatory behaviors and retaliatory of the colleagues and time. That is، with increase of perceived distributive justice، tendency to verbal retaliatory behaviors and retaliatory of the colleagues and time has decreased.
    Conclusion
    Evidences from current research revealed that the levels of procedural and interactional justice are important for relating distributive justice with verbal retaliatory behaviors and retaliatory of the colleagues and time.
    Keywords: perceived organizational justice, distributive justice, procedural justice, interactional justice, retaliatory behaviors
  • محسن گل پرور*، مریم قاسمی، محمدرضا مصاحبی
    در این پژوهش الگوی ساختاری رابطه مولفه های سرمایه روان شناختی با رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد بررسی شد. جامعه آماری پژوهش همسران ایثارگران شهر شهرکرد بودند که از میان آن ها 354 نفر به شیوه تصادفی نظامدار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011)، پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) و پرسشنامه رضایت زناشویی (سلیمانیان، 1373) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج حاصل از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) نشان داد که امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت از زندگی دارای رابطه مستقیم و خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، جهت گیری به زندگی همراه با رضایت از زندگی با رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که رضایت از زندگی متغیر واسطه ای پاره ای در رابطه امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت زناشویی است. به عبارت دیگر امیدواری و جهت گیری به زندگی بخشی از اثرات خود را به رضایت زناشویی از طریق رضایت از زندگی انجام می دهند.
    کلید واژگان: سرمایه روان شناختی, رضایت از زندگی, رضایت زناشویی, همسران ایثارگران
    Mohsen Golparvar*, Maryam Ghasemi, Mohammad Reza Mosahebi
    This research studiedstructural model of relationship between psychological capital Factorsand life and marital satisfaction among war survivors’ wives. Sample population was these wives in Shahrekord city, among them 354 persons were selected using systematic random sampling. Research instruments were; psychological capital questionnaire (Mac Gee, 2011), life satisfaction questionnaire (Diener et al, 1983), and marital satisfaction questionnaire (Solymanian, 1373). Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and structural equation modeling (SEM). Results of structural equation modeling (SEM) revealed that, hope and life orientation have direct and significant relationship with life satisfaction, and self-efficacy, hope, resiliency and life orientation along with life satisfaction have direct and significant relationship with life satisfaction. Also the results showed that, life satisfaction is a partial mediator variable in relationship between hope and life orientation with marital satisfaction. In other words, hope and life orientation partly effect marital satisfaction using life satisfaction.
    Keywords: Psychological Capital, Life Satisfaction, Marital Satisfaction, War Survivor's Wives
  • سوسن صادقیان، محمدرضا مصاحبی، زیبا عابدی، راضیه میرصفایی، فرزین اصلانی، شهلا مقصودی*
    مقدمه

    مال اکلوژن نه تنها بر عملکرد دهانی و ظاهر تاثیر می گذارد، بلکه تاثیرات اقتصادی، اجتماعی، روحی و روانی نیز دارد. هدف این تحقیق بررسی رابطه روانی- اجتماعی زیبایی های دندانی بر کیفیت زندگی دانشجویان بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، توسط نمونه گیری تصادفی ساده، 82 دانشجو (41 دختر و 41 پسر) با محدوده ی سنی 25-18 سال بدون هیچ گونه سابقه ی درمان ارتودنسی انتخاب شدند. کلیه افراد بر اساس شاخص های زیبایی دندانی مورد معاینه قرار گرفتند و سپس 3 پرسش نامه شامل تاثیر روان شناسی زیبایی دندانی، مقیاس رضایت بدنی و پرسش نامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان و اطلاعات دموگرافیک، توسط افراد نمونه تکمیل شد. داده ها توسط آزمون های آنالیز واریانس، همبستگی پیرسون و اسپیرمن و با نرم افزار SPSS نسخه 20 آنالیز شد (05/0 = α).

    یافته ها

    بین درجه ی مال اکلوژن دانشجویان و اعتماد به نفس دندانی آنان رابطه معنی داری وجود داشت (002/0 = p value)، هم چنین جوانانی که ظاهر دندانی چندان جالبی نداشتند در مورد زیبایی دندان های خود نگرانی هایی داشتند (02/0 = p value) و این مساله رابطه معنی داری با اثرات روانی ناشی از آن داشت (01/0 = p value). بین درجه ی مال اکلوژن با مقیاس رضایت بدنی (12/0 = p value)، با نمره کیفیت زندگی (13/0 = p value) و با تاثیرات اجتماعی زیبایی های دندانی رابطه معنی داری وجود نداشت (234/0 = p value). بین دو جنس تفاوت معنی داری از نظر اجزای مختلف پرسش نامه و نمره کیفیت زندگی وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به محدودیت های این مطالعه، گرچه درجه ی مال اکلوژن بر کیفیت زندگی دانشجویان تاثیر نداشته و اثرات اجتماعی بر آنان ندارد، اما به نظر می رسد رضایت بدنی بر کیفیت زندگی و سایر ابعاد روانی- اجتماعی زیبایی های دندانی آنان تاثیرگذار است. مطالعات بیش تر توصیه می گردد.

    کلید واژگان: مال اکلوژن, زیبایی, اعتماد به نفس, کیفیت زندگی
    Soosan Sadeghian, Mohammadreza Mosahebi, Ziba Abedi, Razieh Mirsafaei, Farzin Aslani, Shahla Maghsoodi
    Introduction

    Malocclusion not only affects oral function and appearance, but also has economic, social and psychological effects. The aim of this study was the analysis of association between the psychosocial aspects of dental esthetic and quality of life of university students.

    Materials And Methods

    In this descriptive analytical study, 82 students (41 males and 41 females) with a range of 18‒25 years, without any history of orthodontic treatment, were selected by random simple sampling method. All the subjects were examined for DAI (Dental Aesthetic Index) and then 3 questionnaires, including PIDAQ (Psychosocial Impact of Dental Aesthetics Questionnaire), BES (Body Esteem Scale) and OHIP-14 (Oral Health Impact Profile) and a demographic questionnaire, were completed by the subjects. Data was analyzed by ANOVA, Pearson’s correlation test and Spearman’s test using SPSS 20 (α = 0.05).

    Results

    The results showed a significant relationship between malocclusion severity and dental self-confidence (p value = 0.002). Furthermore, the young people who did not have attractive dental appearance had worries about the beauty of their teeth (p value = 0.02), with significant psychological effects on them (p value = 0.01). There were no significant relationships between the severity of malocclusion and satisfaction with body status (p value = 0.012), the quality of life (p value = 0.13) and the social effects of dental esthetics (p value = 0.234). There were no significant differences between the two genders in different components of questionnaires and quality of life.

    Conclusion

    Under the limitations of the present study, although severity of malocclusion had no effects on students’ quality of life and their social life, it appears body self-esteem affects their quality of life and other psychosocial aspects of dental esthetics. Further studies are recommended.

    Keywords: Esthetics, Malocclusion, Self, confidence, Quality of life
  • محسن گل پرور*، ساناز ستایش منش، محمدرضا مصاحبی

    این پژوهش با هدف تعیین رابطه مولفه های کمال گرایی با تمایل به روابط رمانتیک در زنان دانشجوی متاهل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش زنان دانشجوی متاهل در دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان (اصفهان) بودند که از بین آن ها 351  نفر به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه کمال گرایی (فراست و همکاران، 1990) و پرسشنامه روابط رمانتیک (آتریج و همکاران، 1998) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد ، انتظارات والدین و انتقاد گرایی والدین با وابستگی رمانتیک و استاندارد های شخصی، نظم و ترتیب، نگرانی در مورد اشتباهات و تردید نسبت به اعمال با روابط رمانتیک دارای همبستگی معنادار (01/0>p) هستند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان نشان داد که به ترتیب نظم و ترتیب و انتقاد گرایی والدین پیش بینی کننده وابستگی رمانتیک و استانداردهای شخصی ، نگرانی در باره اشتباهات ، تردید نسبت به اعمال  و انتظارات والدین پیش بینی کننده ناامنی رمانتیک هستند.

    کلید واژگان: کمال گرایی, روابط رمانتیک, زنان متاهل, دانشجو
    M. Golparvar*, S. Setayeshmanesh, M.R. Mosahebi

    This research was administered with the aim of determining the relationship between perfectionism components and romantic relationship among married women college student. The research statistical population was the married women of Islamic Azad University, Isfahan (Khorasgan) branch. 351 persons were selected by stratified random sampling procedure. The research instruments were Perfectionism Questionnaire (Frost et al, 990) and Romantic Relationship Questionnaire (Attridge et al, 1998). Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and multiple regression analysis. Results revealed that there were significant relationships between parental expectations and parental criticism with romantic dependence, and between personal standards, order and organization, worry about errors and doubts about actions with romantic insecurity. The enter multiple regression analysis results revealed that order and organization and parental expectations can respectively predict romantic dependence, and personal standards, worry about errors, doubts about actions and parental expectations can predict romantic insecurity.

    Keywords: perfectionism, romantic relationship, married women, college students
  • محمدرضا نجد، محمدرضا مصاحبی، حمید آتش پور
    بهزیستی روانی، شامل دریافت های فرد از میزان هماهنگی بین هدف های معین و ترسیم شده با پیامدهای عملکردی است که در فرایند ارزیابی های مستمر به دست می آید و به رضایت درونی و نسبتا پایدار در توالی زندگی منتهی می شود. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر از طریق مولفه های خودکارآمدی و سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده بود. بدین منظور، طی یک پژوهش توصیفی مبتنی بر رگرسیون، 300 دانش آموزان پسر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای از مدارس شهر اصفهان انتخاب و از نظر خودکارآمدی سرسختی روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و بهزیستی روان شناختی مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل رگرسیون گام به گام یافته ها نشان داد که بین خودکارآمدی، سرسختی روان شناختی وحمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی روان شناختی، رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد و متغیرهای پیش بین، قادرند تغییرات بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر را پیش بینی کنند. براساس این داده ها، افرادی که خودکارآمدی، سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده بالایی دارند از بهزیستی روانی بالایی برخوردارند.
    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, خود کارآمدی, سرسختی روان شناختی, حمایت اجتماعی ادراک شده
    Psychological well-being includes the receipt by a person to a degree of coordination between certain and outlined objectives with performance outcomes that can be obtained in the process of continuous assessment and it leads to inner satisfaction and relative stability in the sequence of life. The aim of this research was to predict psychological well-being among male students through the elements of self-efficacy and psychological hardiness and perceived social support. For this purpose, in a descriptive study, based on regression 300 male students were selected in the form of multi-stage cluster sampling from schools of Isfahan city. They were tested in terms of self-efficacy, hardiness, perceived social support and psychological well-being. Results of stepwise regression analysis indicated that there is a positive and significant relationship between self-efficacy, perceived social support and psychological hardiness and psychological wellbeing and predictor variables, can predict changes in psychological well-being among male students. Based on these data, individuals who have high self-efficacy, psychological hardiness and perceived social support have higher psychological well-being.
    Keywords: psychological wellbeing, Self, efficacy, psychological hardiness, Perceived Social Support
  • الهام استبرقی، محسن گل پرور، محمدرضا مصاحبی
    این پژوهش با هدف بررسی نقش عدالت سازمانی بر رفتارخروج، غفلت و اعتراض پرخاشگرانه اجرا شد.جامعه ی آماری پژوهش، کارکنان مجتمع مس میدوک در شهربابک درزمستان 1390 به تعداد 1092 نفر بود. نمونه ی پژوهش شامل 300 نفر از کارکنان این سازمان بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل، شش سناریو برای دستکاری ادراک عدالت (ون یپرن، هاگدوم وزویرز پستما، 2000) و پرسشنامه ی 13 سوالی رفتارهای مخرب (ون یپرن و همکاران،2000) بود.داده ها از طریق تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین رفتار خروج از سازمان در گروه بی عدالتی توزیعی و گروه بی عدالتی تعاملی، گروه بی عدالتی توزیعی و گروه عدالت تعاملی،گروه عدالت توزیعی وگروه عدالت تعاملی،گروه بی عدالتی رویه ای و گروه عدالت توزیعی، گروه بی عدالتی توزیعی و گروه عدالت تعاملی تفاوت معناداری وجود دارد(05. 0 p<)، همچنین بین میانگین رفتار غفلت و اعتراض پرخاشگرانه کارکنان در گروه بی عدالتی رویه ای وگروه بی عدالتی توزیعی،گروه عدالت رویه ای و گروه بی عدالتی توزیعی،گروه بی عدالتی توزیعی و گروه عدالت تعاملی،گروه عدالت تعاملی و گروه بی عدالتی توزیعی وگروه بی عدالتی تعاملی وگروه عدالت تعاملی نیز تفاوت معناداروجود دارد(05. 0 p<).
    کلید واژگان: عدالت سازمانی, خروج, غفلت و اعتراض پرخاشگرانه
    Elham Estabraghy, Mohsen Golparvar, Mohammadreza Mosahebi
    This research carried out with the aim of studying the role of organizational justice on employee’s exit، neglect and aggressive voice behaviors. The research population were 1092 the employees of Mydock Copper Complex in Shahrebabak in winter 2012. 300 employees were selected using cluster random sampling. The research instruments consisted of 6 scenarios for manipulation justice perception (VanYperen et al، 2000) and destructive behaviors questionnaire with 13 items (Van Yperen et al، 2000). The results of multivriate analysis of variance showed that there were significant differences between the exit behavior from organization in distributive injustice group and interactional injustice group، distributive injustice group and interactional justice group، distributive justice group and interactional justice group، procedural injustice group and distributive justice group، distributive injustice group and interactional justice group (p<. 05). Also there were significant differences between the neglect and aggressive voice in employee in procedural injustice group and distributive injustice group، procedural justice group and distributive injustice group، distributive injustice group and interactional justice group، interactional justice group and distributive injustice group and interactional injustice group and interactional justice group (p<0. 05).
    Keywords: organizational justice, exit, neglect, aggressive voice
  • محسن گل پرور، زهرا جوادیان، محمدرضا مصاحبی، زهرا واثقی
    این پژوهش با هدف بررسی نقش تعارض با سرپرست و همکاران در پیوند بین بی عدالتی سازمانی با فرسودگی هیجانی، استرس و رفتارهای انحرافی اجرا شد. روش پژوهش همبستگی (تحلیل ماتریس کوواریانس) و جامعه آماری پژوهش کارکنان یک کارخانه کاشی سازی بودند که از میان آن ها 283 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش، شامل سه پرسشنامه 3 سوالی برای سنجش بی عدالتی توزیعی، رویه ای و تعاملی، دو پرسشنامه 6 و 4 سوالی برای سنجش تعارض با همکاران و سرپرست، یک پرسشنامه 5 سوالی برای سنجش استرس شغلی، یک پرسشنامه 9 سوالی برای سنجش فرسودگی هیجانی و یک پرسشنامه 15 سوالی برای سنجش رفتارهای انحرافی (در دو حوزه رفتارهای انحرافی معطوف به همکاران و سازمان) بود. داده ها از طر یق مدل سازی معادله ساختاری برای آزمون برازش دو مدل پیشنهادی اولیه تحلیل شد. در دو مدل پیشنهادی تعارض میان همکاران و سرپرست به عنوان دو متغیر واسطه ای بین بی عدالتی سازمانی با استرس، فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی مطرح شدند. نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که برای هر دو بعد رفتارهای انحرافی معطوف به سازمان و همکاران، تعارض با همکاران و سرپرست واسطه اثرات بی عدالتی تعاملی بر استرس، فرسودگی هیجانی و رفتار های انحرافی هستند و برای رابطه بی عدالتی رویه ای با استرس، فرسودگی هیجانی و رفتار های انحرافی هیچ یک از دو بعد تعارض با سرپرست و همکاران نقش واسطه ای نداشتند، ولی برای رابطه بی عدالتی توزیعی با استرس، فرسودگی و رفتار های انحرافی، تعارض با سرپرست، واسطه اثرات این بعد از بی عدالتی بر فرسودگی هیجانی، استرس و رفتارهای انحرافی معطوف به سازمان و همکاران بود.
    کلید واژگان: تعارض با سرپرست, تعارض با همکاران, بی عدالتی سازمانی, فرسودگی شغلی, استرس شغلی, رفتارهای انحرافی
    Mohsen Golparvar, Zahra Javadian, Mohammad Reza Mosahebi, Zahra Vaseghi
    This research was conducted with the aim of investigating the role of conflict with supervisor and coworkers in connection with organizational injustice، exhaustion، stress and deviant behaviors. Research method was correlation (analysis of covariance matrix) and research statistical population were the employees of a tail making factory which among them، 283 persons were selected using simple random sampling. Research questionnaires included three questionnaires، each of these with three items for assessment of distributive، procedural and interactional injustice، two questionnaires with 6 and 4 items for assessment of conflict with supervisor and coworkers، a questionnaire with 5 items for assessment of job stress، a questionnaire for assessment of emotional exhaustion and a questionnaire with 15 items for assessment of deviant behaviors (with two domains of deviant behaviors toward organization and toward coworkers). Data were analyzed for testing fitness of two proposed model using structure equation modeling. In two proposed model، conflict with coworkers and supervisor were the two mediator variables between organizational injustice with stress، exhaustion and deviant behaviors. The results of structure equation modeling revealed that for two dimensions of deviant behaviors، which is deviant behaviors toward organization and toward coworkers، conflict with coworkers and supervisors، mediates the effect of interactional injustice on stress، exhaustion and deviant behaviors. For the relationship between procedural justice with stress، exhaustion and deviant behaviors neither conflict with supervisors nor conflict with coworkers have not mediation role. But for the relationship between distributive injustice with stress، exhaustion and deviant behaviors، conflict with supervisor، was the mediator of the effects of this dimension of injustice on exhaustion، stress and deviant behaviors toward organization and coworkers.
    Keywords: Conflict with supervisor, Conflict with coworkers, Organizational inequity, job exhaustion, job stress, Deviant behaviors
  • محسن گل پرور *، زهرا جوادیان، زهرا ادیبی، محمدرضا مصاحبی، اکرم احمدی
    زمینه و هدف
    استرس شغلی در محیط های کار عاملی موثر بر رضایت شغلی، ترک خدمت و عملکرد وظیفه است. این پژوهش با هدف مطالعه رابطه بین استرس شغلی با ترک خدمت و عملکرد وظیفه با توجه به نقش واسطه ای رضایت شغلی به مرحله اجرا درآمد.
    روش بررسی
    پژوهش از نوع توصیفی و به روش همبستگی اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش کارکنان یک از سازمان دولتی بودند که از میان آنها 187 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی، عملکرد وظیفه و ترک خدمت از باباکاس و همکاران (2009) و پرسشنامه رضایت شغلی از اسپکتور (1985) بود. داده ها از طریق الگو سازی معادله ساختاری (SEM) مورد تحلیل قرار گرفت
    یافته ها
    نتایج نشان داد که: 1. استرس شغلی با رضایت شغلی و عملکرد وظیفه دارای رابطه منفی و معنی دار و با ترک خدمت دارای رابطه مثبت و معنی دار (01/0 >P) است. 2. رضایت شغلی نیز با ترک خدمت دارای رابطه منفی و معنی دار، ولی با عملکرد وظیفه دارای رابطه مثبت و معنی دار است. 3. رضایت شغلی نقش متغیر واسطه ای پاره ای را در رابطه استرس شغلی با ترک خدمت و عملکرد وظیفه ایفا می نماید.
    نتیجه گیری
    شواهد حاصل از این پژوهش نشان داد که برای کنترل اثرات استرس شغلی بر ترک خدمت و عملکرد وظیفه، لازم است در محیط های کار بر آموزش مدیریت استرس و تقویت رضایت شغلی تمرکز نمایند.
    کلید واژگان: استرس شغلی, ترک خدمت, عملکرد وظیفه, رضایت شغلی
    Mohsen Golparvar *, Zahra Javadian, Zahra Adibi, Mohhamad Reza Mosahebi, Akram Ahmadi
    Background And Aim
    Job stress at workplaces is an effective factor on job satisfaction, turnover and task performance. This research was administered with the aim of investigating the relationship between job stress with turnover and task performance considering the mediating role of job satisfaction.
    Methods
    The research method was descriptive which administered in the form of co-relational. Research statistical population was the employees of a public sector organization, among them, 187 persons were selected via simple random sampling. Research instruments consisted of: Babakas et al ’ s (2009) turnover, task performance and job stress questionnaires, and Spector ’ s (1985) job satisfaction questionnaire. Data were analyzed using Structure Equation Modeling (SEM).
    Results
    Results revealed that: 1. There are negative significant relationship between job stress with job satisfaction and task performance, and positive significant relationship with turnover (P<0.01). 2. Job satisfaction has negative significant relationship with turnover, but it has positive significant relationship with task performance. 3. Job satisfaction was partial mediator variable on the relationships between job stress with turnover and task performance.
    Conclusion
    The results of this research showed that to control the effects of stress on turnover and task performance, organizations must concentrate on the stress management training and reinforcement the job satisfaction.
    Keywords: Job stress, Turnover, Task performance, Job satisfaction
  • دکتر محسن گل پرور، زهرا جوادیان، مائده عابدینی، محمد رضا مصاحبی
    این پژوهش با هدف بررسی مدل ساختاری پیوند میان رشد حرفه ای، حمایت سرپرست و توانمندسازی با نگرشهای شغلی و رفتارهای مدنی سازمانی در ایران به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان سه مجموعه صنعتی از شهرهای اصفهان، دورود و شیراز بودند که از میان آنها 899 نفر بر مبنای شیوه ی طبقه ای و به روش تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های رفتارهای مدنی سازمانی، نگرش های شغلی، رشد حرفه ای، توانمندسازی و حمایت سرپرست بر روی آنها اجرا شد. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش از طریق مدل سازی معادله ساختاری (SEM) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که: 1) رشد حرفه ای، توانمندسازی و حمایت سرپرست با نگرشهای شغلی (رضایت و تعهد) دارای رابطه معناداری است (01/0P<). 2) نگرشهای شغلی، رشد حرفه ای و حمایت سرپرست نیز با رفتارهای مدنی سازمانی دارای رابطه مستقیم معنادار بودند (01/0P<). مدل ساختاری نهایی پژوهش نشان داد که برای ارتقاء رفتارهای مدنی سازمانی باید نگرشهای شغلی، رشد حرفه ای و حمایت سرپرست مورد تقویت قرار گیرند.
    کلید واژگان: رفتارهای مدنی - سازمانی, حمایت سرپرست, رشد حرفه ای, توانمندسازی, نگرشهای شغلی
    This research was carried out with the purpose of studying the structural model of the relationship of professional development, supervisor support and empowerment with job attitudes and organizational citizenship behaviors in Iran. The statistical population consisted of the employees of three industrial complexes in Esfahan, Dorrod and Shiraz, from among whom 899 were selected on the basis of stratified method and simple random sampling. Then, the research instruments, including Golparvar and Refiezadeh’s (2009/2010) organizational citizenship behaviors, job attitudes, professional development, empowerment, and supervisor support questionnaires, were administered to them. The data gathered from the research questionnaires were analyzed using structure equation modeling (SEM). The results revealed that: 1) There is a direct significant relationship between professional development, empowerment and supervisor support with job attitudes (P
    Keywords: Organizational citizenship behaviors, Supervisor support, Professional Development, Empowerment, Job attitudes
  • Zahra Adibi, Mohsen Golparvar, Mohammad Reza Mosahebi
    Various factors could be related to deviant behaviors at workplaces. Among these factors, we can point out to items like job demands, resources and control. This research aims at predicting deviant behaviors through job demands, resources and control. Population of this study includes employees working at South Zagros Gas & Oil Company at Bandar-Abbas in spring and summer 2012 (with frequency of 250 people). 187 employees of this organization selected based on simple random sampling comprise research sample group. Research instruments include job demands questionnaire with 7 items with two subscales including role overload and ambiguity and role conflict. Job resources questionnaire contains 13 items in three subscales containing training and appreciation, supervision support and technological support. On the other hand, job control questionnaire and finally deviant behaviors questionnaire consist of 5 and 9 items respectively. Using hierarchical regression, data obtained by questionnaires are analyzed. Findings indicated that the role overload and ambiguity is placed in the first stage while role overload and ambiguity and role conflict along with training and appreciation are in the second stage. Also, supervision support is positioned in the third stage. Results also show that role overload and ambiguity, training and appreciation and supervision support along with job control have significant predictive power for deviant behavior respectively (p<0.01).
    Keywords: Job demands, Deviant behaviors, Job resources, Job control, South Zagros Gas, Oil Company
  • محسن گل پرور*، زهرا جوادیان، محمدرضا مصاحبی، سمیه علیمردانی
    زمینه
    اخلاق و عدالت همواره عواملی تاثیرگذار بر رفتار های اخلاقی و غیراخلاقی در محیط های کار هستند. این پژوهش با هدف بررسی نقش عدالت سازمانی ادراک شده و جبران عدالت در رابطه مولفه های جو اخلاقی با رفتارهای انحرافی و رفتارهای مدنی- سازمانی به مرحله اجرا درآمد.
    روش کار
    جامعه آماری پژوهش را کارکنان یک مجتمع معدنی (650 نفر) در پائیز 1389 تشکیل دادند که از میان آنها 300 نفر از کارکنان مرد به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جو اخلاقی، پرسشنامه عدالت سازمانی، پرسشنامه جبران عدالت، پرسشنامه رفتارهای انحرافی و پرسشنامه رفتارهای مدنی- سازمانی بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که: 1. جبران عدالت فعال (مستقیم) رابطه خدمت و گرایش های ابزاری را با رفتارهای انحرافی معطوف به سازمان تعدیل می نماید؛ 2. جبران عدالت فعال (مستقیم) رابطه خدمت و گرایش های ابزاری را با رفتارهای انحرافی معطوف به همکاران تعدیل می نماید؛ و 3. عدالت سازمانی ادراک شده رابطه گرایش های ابزاری را با رفتارهای مدنی- سازمانی تعدیل می نماید.
    نتیجه گیری
    وقتی جبران عدالت فعال بالاست، خدمت و گرایش های ابزاری باعث افزایش رفتارهای انحرافی معطوف به سازمان می شوند. وقتی جبران عدالت فعال بالاست، خدمت و گرایش های ابزاری باعث افزایش رفتارهای انحرافی معطوف به همکاران می شوند. وقتی عدالت سازمانی بالاست، گرایش های ابزاری باعث کاهش رفتارهای مدنی- سازمانی می شود.
    کلید واژگان: جو اخلاقی, رفتارهای انحرافی, رفتارهای مدنی, سازمانی, عدالت سازمانی, جبران عدالت
    M. Golparvar*, Z.Javadian, M.R. Mosahebi, S. Alimardani
    Background
    This research was conducted with the aim of studying the role of perceived organizational justice and justice compensation in relation between organizational ethical climate components with deviant behavior and organizational citizenship behaviors.
    Methods
    Research statistical populations were the employees’ of an Inorganic complex (650 persons) in autumn 1389. Among this statistical population, 300 male were selected using simple random sampling. Research instruments were consisted of organizational ethical climate questionnaire, perceived organizational justice, justice compensation, deviant behaviors and organizational citizenship behaviors. Data were analyzed with the use of Pearson correlation coefficient and hierarchical regression analysis.
    Results
    The results of hierarchical regression analysis revealed that: 1) Active justice compensation (direct) has been moderate the relationships between service and instrumentality with deviant behaviors toward organization. 2). Active justice compensation has been moderate the relationships between service and instrumentality with deviant behaviors toward coworkers. 3). finally, perceived organizational justice has been moderate the relationship between instrumentality with organizational citizenship behaviors.
    Conclusion
    when active justice compensation is high, there is positive relationship between service and instrumentality and deviant behaviors toward organization. When active justice compensation is high, there is positive significant relation between service and instrumentality with deviant behaviors toward coworkers. When perceived organizational justice is high, instrumentality decreases the organizational citizenship behaviors.
    Keywords: ethical climate, deviant behaviors, Organizational citizenship behaviors, perceived organizational justice, justice compensation
  • محسن گل پرور، زهرا واثقی، محمدرضا مصاحبی، زهرا جوادیان
    با توجه به نقش مهم استرس شغلی و فرسودگی در محیط های کار، این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین استرس و فرسودگی با پرخاشگری با توجه به نقش تعدیل کننده تعارض با سرپرست و همکاران و سبک های مدیریت تعارض (تسلیم شدن، سازش و حل مساله، اعمال زور و اجتناب) به مرحله اجرا درآمد. نمونه ای به حجم 283 نفر به روش تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های تعارض بین فردی در محیط کار (ICWQ)، پرخاشگری در محیط کار (AWQ)، سبک های مدیریت تعارض (CMSQ)، استرس شغلی JSQ)) و فرسودگی هیجانی (EEQ) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که استرس شغلی با تعارض با همکاران، با تعارض با سرپرست، با فرسودگی هیجانی، با پرخاشگری و با اجتناب، تعارض با همکاران با تعارض با سرپرست، با فرسودگی هیجانی، با پرخاشگری، با اعمال زور و با اجتناب، تعارض با سرپرست با فرسودگی هیجانی، با پرخاشگری و با اجتناب و فرسودگی هیجانی با پرخاشگری، با تسلیم شدن، با اعمال زور و با اجتناب رابطه معنادار داشتند. بخش دیگر نتایج نشان داد که در تسلیم شدن بالا، فرسودگی هیجانی با پرخاشگری، در سازش و حل مساله پایین، فرسودگی هیجانی با پرخاشگری، در اعمال زور و اجتناب بالا، فرسودگی هیجانی با پرخاشگری رابطه نیرومندتری نشان دادند.
    کلید واژگان: تعارض با همکار, تعارض با سرپرست, روش حل تعارض, فشار در محیط کار, رفتارپرخاشگرانه
    Mohsen Golparvar, Zahra Vaseghi, Mohammad Reza Mosahebi, Zahra Javadian
    According to the importance of job stress and exhaustion at workplaces، this research was carried out with the aim of studying the relationship between stress and exhaustion with aggression، considering the moderating role of conflict with supervisor and coworkers and conflict management styles. 283 employees of an industrial company in Isfahan، were selected using random sampling and responded to Interpersonal Conflict at Workplace Questionnaire (ICWQ)، Aggression at Workplace Questionnaire (AWQ)، Conflict Management Styles Questionnaire (CMSQ)، Job Stress Questionnaire (JSQ) and Emotional Exhaustion Questionnaire (EEQ). Results revealed that there were significant relations between job stress and the following variables: conflict with coworkers، conflict with supervisor، emotional exhaustion، aggression، and avoidance. Conflict with coworkers was correlated with conflict with supervisor، emotional exhaustion، aggression، forcing، and avoidance. There were significant relations between conflict with supervisor and emotional exhaustion، aggression، and avoidance. Emotional exhaustion was related to aggression، yielding، forcing، and avoidance. Results also revealed that in high yielding، the strongest relationship was. between emotional exhaustion and aggression; in low compromising and problem solving، the strongest relationship was between emotional exhaustion and aggression and in high forcing and avoidance، there exactly the same pattern emerged.
    Keywords: conflict with coworker, conflict with supervisor, conflict solving style, stress at workplace, aggressive behavior
  • محسن گل پرور، زهرا واثقی، محمدرضا مصاحبی
    زمینه و هدف
    پرستاران زن از زمره افرادی هستند که به واسطه ی شرایط شغلی حساس خود با عوامل استرس آور گوناگونی مواجه هستند. این مواجهه آن ها را مستعد استرس و فرسودگی هیجانی می سازد. یکی از عوامل استرس آور مهم در محیط های کاری پرستاران بی عدالتی است. هدف از این مطالعه بررسی نقش بی عدالتی در استرس و فرسودگی هیجانی در یک مدل چند سطحی است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی، همبستگی نوین است. جامعه ی آماری پژوهش را پرستاران زن یک مجموعه ی بیمارستانی در شهر اصفهان در پائیز 1389(140 پرستار) تشکیل دادند، که از میان آن ها 100 نفر از طریق نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها، شامل پرسشنامه ی 5 سوالی استرس شغلی، پرسشنامه ی 9 سوالی فرسودگی هیجانی و سه پرسشنامه ی سه سوالی برای بی عدالتی توزیعی، رویه ای و تعاملی بود. داده ها با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری(SEM) و تحلیل واسطه ای مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین بی عدالتی توزیعی، رویه ای و تعاملی با استرس و فرسودگی هیجانی پرستاران زن رابطه ی مثبت و معناداری(01/0 > P)وجود دارد. نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری(SEM) نشان داد که بی عدالتی رویه ای و تعاملی با استرس شغلی و استرس شغلی نیز با فرسودگی هیجانی طی یک مجموعه روابط دو سطحی دارای رابطه مستقیم هستند، اما بی عدالتی توزیعی با استرس شغلی دارای رابطه ی مستقیم نیست. تحلیل واسطه ای نیز نشان داد که استرس شغلی متغیر واسطه ای کامل در رابطه بی عدالتی رویه ای و تعاملی با فرسودگی هیجانی است.
    نتیجه گیری
    شواهد حاصل از مدل تایید شده در این پژوهش، نشان از آن دارد که بی عدالتی رویه ای و تعاملی برای زنان پرستار یک عامل استرس آفرین جدی است که در صورت تداوم باعث فرسودگی هیجانی در آن ها می شود.
    کلید واژگان: بی عدالتی, استرس شغلی, فرسودگی هیجانی, پرستاران زن, مدل سازی معادله ساختاری
    M. Golparvar, Z. Vaseghi, M.R. Mosahebi
    Background And Aims
    Femalenurses are among people who exposed to various stressors because of their critical job conditions. This exposure predisposes them to stress and emotional exhaustion. One of the important stressors in nurses'' workplaces is injustice. The purpose of this study is to investigate the role of injustice on stress and emotional exhaustion in a multilevel model.
    Methods
    The present study is a modern descriptive correlation one. Research statistical population included the female nurses of a hospital in Esfahan City in autumn 1389 (140 nurses)، among them، 100 persons were selected using convenience sampling. The data gathering instruments were job stress questionnaire with 5 items، emotional exhaustion with 9 items and three questionnaires، each with 3 items for distributive، procedural and interactional injustice. Data were analyzed using structural equation modeling (SEM) and mediation analysis.
    Results
    The results indicated that، there were positive significant relationship between distributive، procedural and interactional injustice with female nurses'' stress and emotional exhaustion (P<0. 01). The results of SEM indicated that، in two level relationships، there were direct relationships between interactional and procedural injustice with job stress and between job stress with emotional exhaustion، but there was no direct relationship between distributive injustice and job stress. Mediation analysis also showed that job stress is a complete mediator variable in relations between procedural and interactional injustice with emotional exhaustion.
    Conclusion
    The evidences from confirmed model of the research indicated that، procedural and interactional injustice is a serious stressor for female nurses، which to continue، results in emotional exhaustion.
    Keywords: Injustice, Job stress, Emotional exhaustion, female nurses, Structural equation modeling
  • محسن گلپرور، زهرا جوادیان، محمدرضا مصاحبی
    علیرغم اینکه بسیاری از انسانها به عادلانه بودن دنیایی که در آن زندگی می کنند، باور دارند؛ افرادی نیز هستند که باور چندانی به دنیای عادلانه ندارند. این گروه دوم، به جای باور به دنیای عادلانه، به دنیای ناعادلانه باور دارند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش روان پریشی، پارانویا خصومت و حساسیت بین فردی در باور به دنیای ناعادلانه بود. بدین منظور، در یک پژوهش توصیفی مبتنی بر همبستگی، 250 نفر به شیوه ی نمونه ی در دسترس انتخاب و از نظر میزان روان پریشی، پارانویا حساسیت بین فردی، خصومت و باور به دنیای ناعادلانه مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل رگرسیون واسطه ای نشان داد که طی یک مدل زنجیره ای چند سطحی، خصومت ابتدا باعث تقویت حساسیت بین فردی، روان پریشی و پارانویا می شود، سپس دو متغیر حساسیت بین فردی و روان پریشی به صورت پاره ای و معنادار، پارانویا را تقویت می کنند و در پایان، پارانویا زمینه را برای تقویت باور به دنیای ناعادلانه فراهم می سازد. باور به دنیای ناعادلانه از طریق پارانویا و پارانویا نیز از طریق خصومت، حساسیت بین فردی و روان پریشی تغذیه می شوند. در این پژوهش یک مدل از نحوه ی شکل گیری و تقویت باور به دنیای ناعادلانه بدست آمد.
    کلید واژگان: باور به دنیای ناعادلانه, روان پریشی, پارانویا, خصومت, حساسیت بین فردی
    Many believe in a just world. Nonetheless، many others espouse and cherish the belief of the unjust world. The aim of this research was to investigate the structural model of the role of psychotism، paranoia، hostility and interpersonal sensitivity beliefs in an unjust world. For this purpose، this descriptive-correlational research was conducted. The sample comprised 250 individuals who were selected using convenience sampling، and were tested in terms of psychotism، paranoia، hostility، interpersonal sensitivity and beliefs in an unjust world. Mediated regression analysis revealed that firstly hostility reinforces interpersonal sensitivity، psychotism، and paranoia in a sequential multilevel model. Subsequently، interpersonal sensitivity and psychotism partially and significantly reinforce paranoia، and finally paranoia reinforces the beliefs in an unjust world. Beliefs in an unjust world are strengthened by paranoia، and paranoia is strengthened by psychotism، hostility and interpersonal sensitivity. Overall، a model of the formation and reinforcement of the beliefs in an unjust world has been developed in this research.
    Keywords: Belief in an Unjust World, Psychotism, Paranoia, Hostility, Interpersonal Sensitivity
  • دکتر محسن گل پرور، زهرا جوادیان، محمدرضا مصاحبی
    مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه عدالت آموزشی با رضایت از تحصیل و نتایج، رفتارهای مدنی تحصیلی و فریب کاری تحصیلی در دانشجویان روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان (اصفهان) انجام شد. 357 نفر دانشجو که به شیوه دسترسی آسان انتخاب شدند، پنج پرسش نامه عدالت آموزشی (EJQ)، مقیاس رضایت از تحصیل (ESS)، مقیاس رضایت از نتایج(RSS)، پرسش نامه رفتارهای مدنی تحصیلی(ECBQ) و پرسش نامه فریب کاری تحصیلی (ECQ) را تکمیل نمودند. برای بررسی فرضیه های پژوهش از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عدالت آموزشی با رضایت از تحصیل و نتایج رابطه مثبت و معنادار، و بین عدالت آموزشی با رفتارهای مدنی تحصیلی رابطه مستقیم و مثبت معنادار وجود دارد. رضایت از نتایج با رضایت از تحصیل دارای رابطه مثبت و معناداری و رضایت از تحصیل با فریب کاری تحصیلی و رفتارهای مدنی تحصیلی دارای رابطه منفی و مثبت معناداری است.
    کلید واژگان: عدالت آموزشی, رضایت از نتایج, رضایت از تحصیل, رفتارهای مدنی, تحصیلی, فریبکاری تحصیلی
    This research was administered with the aim studying structural models of relationship between educational justice with results and education satisfaction, education citizenship behaviors and educational cheating among psychology students of Islamic Azad University, Esfahan branch. Three hundred fifty seven persons were selected via convenience sampling, and responding to educational justice questionnaire (EJQ), educational satisfaction scale (ESS), results satisfaction scale (RSQ), educational citizenship behaviors questionnaire (ECBQ) and educational cheating questionnaire (ECQ). Research hypothesis were analyzed using structural equation modeling (SEM). Results revealed that, there is positive significant relationship between educational justice with results and educational satisfaction; also there is direct-negative significant relationship between educational justice with educational citizenship behaviors. There is positive significant relation between results satisfaction with educational satisfaction and finally, there is positive and negative significant relation between educational satisfaction with educational citizenship behaviors and educational cheating.
    Keywords: Educational Justice, Results satisfaction, Educational Satisfaction, Educational citizenship behaviors, Educational cheating
  • زهرا ادیبی، محسن گلپرور، محمدرضا مصاحبی
    این پژوهش با هدف بررسی نقش کنترل شغلی در رابطه گرانباری، ابهام و تعارض نقش با رفتارهای مدنی سازمانی، خلاقیت، عملکرد وظیفه، رفتارهای انحرافی و تمایل به ترک خدمت اجرا شد. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کارکنان یک سازمان وابسته به وزارت نفت در بندرعباس بودند که از میان آنها، 187 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل، پرسشنامه های ابهام و گرانباری نقش، تعارض نقش، عملکرد وظیفه و ترک خدمت (باباکاس و همکاران، 2009)، پرسشنامه کنترل شغلی محقق ساخته، پرسشنامه رفتارهای مدنی سازمانی (بخاری و علی، 2009)، پرسشنامه رفتارهای انحرافی (بنت و رابینسون، 2000) و پرسشنامه خلاقیت (تایرنی و همکاران، 1999) بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که: 1 کنترل شغلی رابطه ابهام و گرانباری نقش و تعارض نقش را با عملکرد وظیفه، ترک خدمت، خلاقیت و رفتارهای مدنی سازمانی تعدیل نمی نماید؛ 2 کنترل شغلی، رابطه بین تعارض نقش را با رفتارهای انحرافی تعدیل نمود. بدین معنی که وقتی کنترل شغلی بالاست، بین تعارض نقش با رفتارهای انحرافی رابطه منفی و معنادار (01/0P<) وجود دارد.
    کلید واژگان: گرانباری, ابهام, تعارض, رفتارهای مثبت, رفتارهای منفی, کنترل شغلی
    This research was carried out with the aim of studying the role of job control in relation among overload, ambiguity and role conflict with organizational citizenship behaviors, creativity, task performance, deviant behaviors and turnover. Method of research was correlation and statistical population was the employees of an organization related to petroleum ministry in Bandar Abbass city, among them187 persons were selected using simple random sampling. Research instruments consisted of Role overload and Ambiguity, Role Conflict, Task Performance and Turnover Questionnaires (Babakas et al, 2009), a researcher made Questionnaire of Job Control, the Organizational Citizenship Behaviors Questionnaire (Bukhari & Ali, 2009), the Deviant Behaviors Questionnaire (Bennett & Robinson, 2000) and the Creativity Questionnaire (Tierney et al, 1999). Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and hierarchical regression analysis. The results showed that: 1) job control has not moderated the relationships between role overload and ambiguity and role conflict with task performance, turnover, creativity and organizational citizenship behaviors, 2) job control has moderated the relationship between role conflict with deviant behaviors. That is, when job control is high, there is a negative significant relationship between role conflict and deviant behaviors (P<0.01).
  • محسن گل پرور، زهرا واثقی، محمدرضا مصاحبی
    هدف
    هدف این پژوهش با هدف بررسی نقش تعارض با سرپرست و همکاران و سبک های مدیریت تعارض در پیوند بین استرس و فرسودگی با رفتارهای انحرافی به مرحله اجرا درآمد.
    روش
    جامعه آماری پژوهش را کارکنان مرد یک کارخانه کاشی سازی تشکیل داده است. از این جامعه آماری به شیوه ی تصادفی ساده، 283 نفر برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های محقق ساخته تعارض با سرپرست و همکاران، پرسشنامه سبک های مدیریت تعارض دی درو و همکاران (2001)، پرسشنامه استرس شغلی اویانگ (2009)، پرسشنامه فرسودگی هیجانی مولکی و همکاران (2006) و پرسشنامه رفتارهای انحرافی بنت و رابینسون (2000) بودند.
    نتایج
    داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که: 1) تسلیم شدن و سازش و حل مسئله بعنوان سه سبک مدیریت تعارض، رابطه استرس شغلی و فرسودگی هیجانی را با رفتارهای انحرافی معطوف به سازمان تعدیل می نمایند. 2) تعارض با همکاران، تسلیم شدن، سازش و حل مسئله، اعمال زور و اجتناب نیز رابطه استرس شغلی و فرسودگی هیجانی را با رفتارهای انحرافی معطوف به همکاران تعدیل می نمودند
    کلید واژگان: تعارض بین فردی, مدیریت تعارض, استرس, فرسودگی, رفتارهای انحرافی
    Mohsen Golparvar, Zahra Vaseghi, Mohammad Reza Mosahebi
    This research was administered with the purpose of investigating the role of conflict with supervisor and coworkers and conflict mamagement styles in relations between stress and exhaustion with deviant behaviors. Research statistical population were the male's employees of a tail making factory. From this statistical population, 283 persons were selected through simple random sampling for participating to research. Research questionnaires consisted of: researcher made of conflict with supervisor and coworkers questionnaires, De Dreu etal (2001) conflict management styles questionnaire, Ouyang's (2009) job stress scale, Mulki etal's (2006) emotional exhaustion questionnaire and Bennett and Robinson's (2000) deviant behaviors. Data which were gathered from research questionnaires were analyzed with the use of hierarchical regression analysis. Results showed that: 1) Yielding, compromising and problem solving as a three conflict management styles, has been moderate the relationship between job stress and emotional exhaustion with deviant behaviors toward organization. 2) Also, conflict with coworkers, yielding, compromising, problem solving, forcing and avoidence has been moderate the relationship between job stress and emotional exhaustion with deviant behaviors toward coworkers.
  • محمدرضا مصاحبی
    پژوهش حاضر به ارتباط بین سه مورد از ویژگی های روانی یعنی پرخاشگری هیجان پذیریی و اضطراب با رضایت از زندگی زناشویی پرداخته است روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و جامعه مورد نظر زن و شوهر های اصفهانی بودند که برای انتخاب جامعه نمونه از روش طبقه ای استفاده گردید تا تمام طبقات اجتماعی شهر را در برگیرد.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال