به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدمهدی اسماعیلی

  • محمدمهدی اسماعیلی*، روح الله قادری کنگاوری

    کشور امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی در هراس از قدرت یابی و گسترش نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، اقدام به نزدیکی مواضع کرده و هسته ی اصلی فرایند سازش خود را با ادراک یا تصور تهدید از ایران و مقابله با آنچه تهدیدات امنیتی جمهوری اسلامی ایران می خوانند، قرار داده اند.در این راستا هدف این پژوهش تدوین راهبردهای جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تبعات مناسبات امنیتی حاکم بر روابط امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی است.به منظور تجزیه و تحلیل روشمند داده های گردآوری شده، در بخش اعتبارسنجی یافته ها ضمن بهره مندی از مصاحبه ی عمیق با خبرگان موضوع، نظرات آنان درقالب یک پرسشنامه ی محقق ساخته اخذ گردیده، دیدگاه های آنان مبنای تدوین راهبردهای محیط -پایه ی SOAR قلمداد شده است. یافته های تحقیق نشان دهنده این است که رژیم صهیونیستی با تاکید بر تعارض هویتی، جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین تهدید بقای خود می انگارد. امارات نیز با تاکید بر تعارض منافع و تصور تهدید و نقش آفرینی محدود، احساس عقده حقارت عمیقی در قبال جمهوری اسلامی ایران می نماید. به همین دلیل، ائتلاف راهبردی صهیونیست ها و اماراتی ها با هدف تغییر ساختار امنیت منطقه (ژئوپلتیک خاورمیانه)، صورت پذیرفته است که هدف نهایی هویت بخشی، تثبیت موجودیت و تضمین امنیت رژیم صهیونیستی است.بنابراین این مناسبات تبعات و پیامدهای امنیتی دارد. جمهوری اسلامی ایران در مقابل تهدیدات امنیتی راهبردها را باید ذیل سه محور، تنش زدایی و گسترش همکاری های منطقه ای، افزایش توان نظامی و عناصر قدرت ملی قرار دهد.

    کلید واژگان: مناسبات امنیتی, راهبردهای جمهوری اسلامی ایران, امارات متحده عربی, رژیم صهیونیستی
    Mohammadmahdi Esmaeli *, Roohelah Qadri Kangavari

    The United Arab Emirates and the Zionist regime, fearing the rise and regional influence of the Islamic Republic of Iran, have aligned their positions and based their primary reconciliation process on the perceived or actual threat from Iran and countering what they deem as Iran's security threats. In this context, the objective of this research is to formulate the strategies of the Islamic Republic of Iran for countering the security implications of the relations between the United Arab Emirates and the Zionist regime.To systematically analyze the collected data, the validation of findings involved in-depth interviews with subject matter experts, whose opinions were gathered through a researcher-made questionnaire. Their perspectives formed the basis for developing the environment-based SOAR strategies. The research findings indicate that the strategic alliance between the Zionists and the Emiratis aims to reshape the regional security structure (geopolitics of the Middle East), with the ultimate goal of reinforcing, stabilizing, and guaranteeing the security of the Zionist regime. Consequently, these relations have multiple security implications, including creating a security belt around Iran, fostering Arab consensus and resolving the Palestinian issue, promoting Iranophobia, altering regional bloc alignments, shifting the balance of power and regional security structure, extending insecurity and crises within Iran, and intensifying sectarian and identity conflicts to undermine Iran's regional power and threaten its national security and interests.In response to these security threats, the Islamic Republic of Iran should develop strategies focusing on three main axes: reducing tensions and expanding regional cooperation, enhancing military capabilities, and strengthening elements of national power.

    Keywords: Security Relations, Strategies Of The Islamic Republic Of Iran, United Arab Emirates, Zionist Regime
  • زینب سرمدی، تراب جنگی قهرمان*، محمدمهدی اسماعیلی

    قرآن کتابی آسمانی است که برای دست یابی به حقایق آن تا کنون صدها ترجمه با روش ها و سبک های متفاوت برای آن نوشته اند. برای این منظور در این مقاله سعی شده تا با تحلیل زبان شناختی ترجمه های معاصر قرآن از مکارم شیرازی و خرمشاهی و بررسی روش ها و اسلوب ها در ترجمه های مذکور و مقایسه ویژگی های سبکی و نثری آن ها بر اساس الگوی ترجمه کشف الاسرار که از گنجینه های گران قدر زبان و ادب فارسی محسوب می شود و نثری سلیس و شیوا دارد، به بهترین شیوه و اسلوب در بین این ترجمه ها دست یافت. بر این اساس ترجمه های مذکور توصیف و تحلیل شده و از منظر معناشناسی و در سطح زبان شناختی بررسی و تشریح شده اند که با توجه به بررسی های صورت پذیرفته می توان گفت مترجمان مذکور در برگردان آیات قرآنی سبک خاص و یکنواختی را دنبال نکرده اند. در اکثر موارد همانند کشف الاسرار جملات فعلیه را به صورت جمله فعلیه معنا کرده اند. اما در ترجمه جملات اسمیه که بیشتر برای تاکید مفاهیم و آموزه های قرآنی بکار می روند، مکارم شیرازی آن ها را برخلاف کشف الاسرار در اکثر موارد به صورت جمله فعلیه معنا کرده که تاکید کم تری دارند، در حالی که خرمشاهی جملات اسمیه را همانند کشف الاسرار در بیشتر موارد به صورت جمله اسمیه و تاکیدی معنا کرده و به کلام قرآن وفادار بوده است.

    کلید واژگان: ترجمه قرآن, مکارم شیرازی, خرمشاهی, کشف الاسرار, وعده الابرار, میبدی
    Zeinab Sarmadi, Torab Jangi Ghahraman*, Mohammadmehdi Esmaili

    The Qur'an is a heavenly book that hundreds of translations have been written for it with different methods and styles in order to reach its truths. For this purpose, in this article, an attempt has been made to analyze the contemporary translations of the Qur'an by Makarem Shirazi and Khorramshahi, and to examine the methods and styles in the aforementioned translations and compare their stylistic and prose characteristics. The basis of the translation model of Kashf al-Asrār, which is considered one of the precious treasures of Persian language and literature and has clear and eloquent prose, was achieved in the best way and style among these translations. Based on this, the mentioned translations have been described and analyzed from the perspective of semantics and at the linguistic level. According to the investigations, it can be said that the mentioned translators did not follow a specific and uniform style in translating the Quranic verses. In most of the cases, like the discovery of secrets, the verbal sentences have been interpreted as a verbal sentence. However, in the translation of noun sentences, which are mostly used to emphasize Quranic concepts and teachings, Makarem Shirazi interpreted them in the form of verbal sentences, unlike Kashf al-Asrār, in most cases, which have less emphasis, while Khorramshahi interpreted noun sentences as Kashf al-Asrār in most cases as noun and emphatic sentences and was faithful to the words of the Qur'an.

    Keywords: Qur’An Translation, Makarem Shirazi, Khorramshahi, Kashf Al-Asrār Va ‘Uddat Al-Abrār, Meybodi
  • محمدمهدی اسماعیلی *

    یکی از عوامل درونی دگرگونی های زبانی فرایند دستوری شدگی است و منظور از آن اعطای ماهیت یا نقشی دستوری به واژه ای است که پیش تر آزاد و مستقل بوده است. بررسی های تاریخی بیانگر آن است که اکثر فعل های کمکی در بسیاری از زبان های دنیا قبلا فعل واژگانی بوده اند و کاربرد ثانوی آنها در نقش فعل کمکی نتیجه موردی از دستوری شدگی با عنوان معین شدگی است. این مقاله با بررسی شواهد و نمونه هایی از برخی از زبان های ایرانی میانه و نو، به ویژه زبان ها و گویش های مرکزی ایران، مشخص می سازد که به موازات و مشابه با آنچه در تحول زبان فارسی میانه به نو رخ داد و فعل واژگانی «خواستن» با تبدیل شدن به فعل کمکی برای بازنمایی مفهوم آینده مورد استفاده قرار گرفت، در این زبان ها نیز فعل جعلی «کامیدن» دستخوش تغییر شده و به فعل کمکی آینده ساز تغییر یافته است. ولی با این تفاوت اساسی که در این زبان ها فعل مذکور با از دست دادن کاربرد واژگانی خود به عنوان یک واژه مستقل، به طور کامل به فعلی کمکی یا در مواردی حتی به ادات کمکی تبدیل شده است.

    کلید واژگان: دستوری شدگی, فعل کمکی, ساخت آینده, تکواژ «کام», زبان های ایرانی میانه و نو, گویش های مرکزی ایران
    M. M. Esmaili *

    One of the internal factors of linɡuistic chanɡes is the ɡrammaticalization (also known as ɡrammaticization or ɡrammatization), a process by which a previously free and independent word ɡains a ɡrammatical function and status. Historical studies indicate that most auxiliaries in many lanɡuaɡes of the world, includinɡ New Persian, have already been lexical verbs, and their use in the role of auxiliary verbs is the result of auxiliation. This article shows on a parallel with what happened in the evolution of Middle Persian, that is, the lexical verb [xwāstan] ʻwantʼ becominɡ an auxiliary verb, was used to represent the concept of the future, in some Middle and New Iranian lanɡuaɡes, especially the Central Dialects of Iran, the denominative verb [kāmīdan] ʻwantʼ was ɡrammaticalized into a future tense marker. But with the fundamental difference that in these lanɡuaɡes the verb [kāmīdan] with the loss of its lexical use as independent verb, has become compeletely an auxiliary verb or particle

    Keywords: ɡrammaticalization, Auxiliary Verb, Future Tense, Iranian Languages
  • محمدمهدی اسماعیلی*

    جنس دستوری یکی از مقوله های دستوری اسم به شمار می آید که در بسیاری از زبان های ایرانی نو مشاهده می شود، گرچه نحوه متجلی شدن آن در این زبان ها متفاوت است. از آنجاکه جنس دستوری ابیانه ای (از مجموعه گویش های مرکزی ایران) ارتباط منسجمی با صورت واژه ها ندارد و نشانگرهای صوری مشخصی (به جز برخی اسم های مختوم به واکه) برای جنس مذکر و مونث موجود نیست، براین اساس برای تعیین وضعیت جنس در این گویش، طبق چارچوب نظری ارائه شده توسط کوربت، از مطابقه به عنوان مهمترین معیار تشخیص جنس استفاده شده است. مقاله حاضر با ارائه شواهد و نمونه هایی از گویش ابیانه ای که به روش میدانی و از طریق مصاحبه با چهار گویشور ابیانه ای گردآوری شده، به دنبال آن است که گستره مطابقه جنس دستوری را مشخص سازد. این بررسی نشانگر آن بوده است که مطابقه در دو سطح گروه اسمی و بند رخ می دهد. جنس دستوری اسم به عنوان هسته گروه اسمی، صورت صرفی برخی از اصلی ترین وابسته های خود، مانند عدد «یک»، صفت بیانی، صفت اشاره، مسند مختوم به واکه /ɑ-/، عدد ترتیبی، نشانه معرفه، صفت تفضیلی و حتی کمی نمای «بیشتر» را تعیین می کند و از طرفی، در سطح بند نیز بر ویژگی مطابقه فعل با فاعل (صورت سوم شخص مفرد ماضی) و مفعول (فقط در ساخت های ماضی) تاثیر می گذارد. همچنین، چون تمایز دو جنس مذکر و مونث فقط در شمار مفرد دیده می شود و در شمار جمع این تمایز منتفی است، مطابقه در ابیانه ای را باید از نوع همگرا محسوب کرد.

    کلید واژگان: جنس دستوری, مطابقه, گویش ابیانه ای, گویش های مرکزی
    Mohammad-Mehdi Esmaili *

    Gender as a nominal inflectional category is found in some modern Iranian languages, although they differ in the way this concept is realized. Abyānaʾī, belonging to the Central Dialects of Iran, does not have a grammatical way of marking the gender. In other words, there are no individual formal markers (except for some nouns ending in vowels) distinguishing between the two genders. In order to determine the status of gender in this dialect, based on Corbettʼs (1991) theoretical framework, agreement was taken as the criterion for distinguishing masculine and feminine genders. By instantiating dialect materials collected by fieldwork and through interviews with four informants, the present article seeks to determine the scope of gender agreement, namely the elements showing agreement in gender with their head noun. This study showed that Abyānaʾī has an agreement on both the noun phrase and clause levels. The grammatical gender of the head noun determined the morphological form of some of its dependents, such as the numeral "one", attributive adjectives, demonstratives, predicative adjectives ending in /-ɑ/, ordinal numbers, definite article, comparative adjectives, and the quantifier "more". On the clause level, on the other hand, only the third person singular form of past verbs agreed in gender either with the subject (as in the case of intransitive), or with the object (as in the case of transitive). Because the gender distinctions appeared in the singular but not in the plural, the gender system of Abyānaʾī should be considered as a convergent type.

    Keywords: Gender, agreement, Abyānaʾī dialect, Central Dialects
  • محمدمهدی اسماعیلی*، آناهید دشتی

    رده شناسی به دنبال دسته بندی زبان های جهان و یافتن روابط موجود میان آنها به لحاظ ساختارهای دستوری و ارائه اهمیت های رده شناختی آنها است. رده شناسی کاربردهای گوناگونی در زبان شناسی امروز دارد. مطالعه ساختاری زبان های مختلف ازجمله زبان های باستانی، می تواند به تکمیل کردن طبقه بندی زبان ها کمک نماید. این مقاله به تحلیل رده شناختی فرگردهای دوم، سوم و ششم وندیداد اوستا اختصاص دارد. مطالعه بر آن بوده است با تحلیل نحوی داده ها، جایگاه این زبان را در رده های فعل پایانی قوی یا فعل میانی قوی با نگاه رده شناختی معین سازد. آوانویسی متن اوستایی به شیوه بارتلمه بوده و داده های مورد مطالعه از نسخه گلدنر، انتخاب شده است. حجم جامعه مورد بررسی در پژوهش، شامل 15 درصد از حجم کل وندیداد است. پس از تفکیک بندها، آرایش انواع جمله و سازه های نحوی، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در بخش بررسی جمله ها، نقش های اصلی عناصر جمله تعیین شد. در بخش تحلیل سازه ها نیز بر اساس آرایش هسته گروه و وابسته های آن طبق مولفه های 24گانه ترتیب واژه درایر صورت گرفت. نتایج حاکی است که این زبان در مقایسه با زبان های منطقه اروپا-آسیا دارای 13 مولفه از مولفه های زبان های فعل پایان قوی(فعل پس از مفعول) و برخوردار از 15 مولفه از مولفه های زبان های فعل میانی قوی (فعل پیش از مفعول) می باشد. همچنین این زبان در مقایسه با زبان های جهان، 13 مولفه از مولفه های فعل پایانی قوی و 16 مولفه از مولفه های فعل میانی قوی را داراست. بنابراین زبان اوستایی وندیداد در مقایسه با زبان های منطقه خود(اروپا- آسیا) و زبان های جهان، به زبان های فعل میانی قوی گرایش دارد.

    کلید واژگان: رده شناسی, ترتیب واژه, هسته ی گروه, زبان اوستایی وندیداد, فرگرد
    Mohammadmehdi Esmaili *, Anahid Dashti

    Linguistic typology focuses on both language universals and linguistic variations. Implicational universals in typology have semantic, pragmatic, discourse, processing and cognitive explanations. Typology has various uses in linguistics. Studying the structure of different languages, including ancient languages, can help completing the classification of languages. This article provides an overview of typological study about Avestan language. The purpose of this study was to determine the word order of Avestan language of Vandidad, based on Dryer's 24 typological components. This article focuses on the 15 percent of Geldner’s Vendidād Avesta based on Bartholomae transcription method. Research data are collected through three fargards of Vendidād Avesta, the second, third and sixth. The findings indicate that Avestan language of Vandidad,  has 13 components of strong verb- final languages type and 15 components of strong verb-initial languages type comparing to genera containing languages of Europe and Asia, except for southeast Asia , and this language has also 13 components of strong verb-final languages type and 16 components of strong verb-initial languages type comparing to genera containing world languages.There is a tendency for Avestan language of Vandidad, to be one of languages of verb- initial type.

    Keywords: Typology, Word Order, Head Of Phrase, Avestan Language Of Vandidad, Fargard
  • مجید هاشمی فرا، محمدمهدی اسماعیلی*، فرهاد زیویار

    در مطالعه سیاست های حاکم بر برنامه های توسعه دوره پهلوی دوم و جمهوری اسلامی ایران ، چارچوبی تحلیلی به منظور درک فرایند و علل ناکامی های توسعه اقتصادی در هفتاد سال اخیر واکاوی گردید.با بهره گیری از رویکردی میان رشته ای ، نقش توسعه عمرانی و اقتصادی در کارآمدی سیاستهای توسعه ای کشور بررسی گردید. توسعه درون زا به عنوان الگوی مستحکمی از مناسبات اقتصادی تعریف می شود .این الگو بیشترین میزان همگرایی را با پتانسیل ها، مقدورات و محذورات داخلی کشور داشته و دارد.نتایج حاصله نشان میدهد علل ناکامی سیاستهای کلی توسعه در دوره پهلوی دوم ، دولت محوری، الگو برداری ناقص از برنامه های توسعه مکاتب غربی و بی توجهی به ظرفیت ها و اقتضایات بومی و آمایش سرزمینی است. این الگو برداری ناقص مردم را از مدیریت اقتصادی حذف و دولت را به عنوان نهاد تصدی گر جایگزین کرد.درجمهوری اسلامی خصوصی سازی و درون زایی اقتصاد به عنوان محور برنامه ریزی قرار گرفته و اقتصاد مقاومتی به عنوان الگوی ایرانی و اسلامی و پیشران و محور توسعه است.البته میراث دوره پهلوی و جنگ تحمیلی و تحریم ها از سرعت رشد توسعه اقتصادی کاسته است.

    کلید واژگان: توسعه عمرانی و اقتصادی, سیاستگذاری اقتصادی, توسعه درون زا, دولت محوری, اقتصاد مقاومتی
    Majid Hashemifara, Mohamadmahdi Emaili *, Farhad Ziviyar

    In studying the policies governing the development plans of the second Pahlavi period and the Islamic Republic of Iran, an attempt was made to analyze the analytical framework in order to understand the process and causes of economic development failures in the last seventy years. For this purpose, using an interdisciplinary approach, the role of civil and economic development in the effectiveness of the country's development policies was investigated.To the central government is the incomplete modeling of Western school development programs and the disregard for indigenous capacities and requirements and territorial planning.This imperfect modeling removed the people from economic management and replaced the government as a holding entity. In the period of the Islamic Republic, in order to make economic policies effective and get rid of these failures, it was tried to privatize and internalize the economy as the axis of planning and the resistance economy as the Iranian and Islamic model and the driver and axis of development. The Pahlavi era and the imposed war and sanctions have slowed the growth of economic development.Keywords: civil and economic development, economic policy, endogenous development, government-centered, resistance economy

    Keywords: civil, economic development, Economic policy, endogenous development, government-centered, resistance economy
  • محمدمهدی اسماعیلی*، روح الله قادری کنگاوری، مهدی فیروزکوهی

    تهدیدات امنیتی را بایستی اصلی ترین بحران موجود در منطقه غرب آسیا قلمداد نمود. این بحران بعضا بسترساز شکل گیری و تعمیق ایتلاف های امنیتی کشورها در برابر تهدیدات مشترک گردیده است. در این میان، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی در جریانات پس از بیداری اسلامی و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی در منطقه، با مشترک قلمداد نمودن تهدیدات بالقوه ایران به صورت خاص و جبهه مقاومت شیعیان به صورت عام، به ایتلافی راهبردی در عرصه های امنیتی اقدام نمودند. از این رو تحقیق کنونی با بهره گیری از تیوری موازنه قوا و وموازنه تهدید به روش تحلیلی- توصیفی و منابع مکتوب و مجازی به دنبال ارایه پاسخی به سوال چگونگی «مناسبات امنیتی حاکم بر روابط امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی» می باشد فرضیه تحقیق کنونی تاکیدی است بر این مسیله که جمهوری اسلامی ایران تهدیدی مشترک بر امنیت و بقای رژیم صهیونیستی و امارات تلقی می گردد، به همین سبب، این مسیله بسترساز اصلی شکل گیری مناسبات امنیتی امارات و سران صهیونیستی گردیده است. یافته های تحقیق نشان دهنده این است که رژیم صهیونیستی با تاکید بر تعارض هویتی، جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین تهدید بقای خود می انگارد. امارات نیز با تاکید بر تعارض منافع و نقش آفرینی محدود، احساس عقده حقارت عمیقی در قبال جمهوری اسلامی ایران می نماید. به همین دلیل، ایتلاف راهبردی صهیونیست ها و اماراتی ها با هدف تغییر ساختار امنیت منطقه(ژیوپلتیک خاورمیانه) صورت پذیرفته است که پیامدهایی برای جمهوری اسلامی دارد.

    کلید واژگان: امارات متحده عربی, رژیم صهیونیستی, مناسبات امنیتی, تهدیدات امنیتی, جمهوری اسلامی ایران
    Mohammad Mahdi Esmaeili *, Ruhollah Qaderi, Mahdi Firouzkouhi

    Security threats should be considered the main crisis in the West Asian region. This crisis has sometimes contributed to the formation and deepening of state security coalitions against threats. In the meantime, the United Arab Emirates and the Zionist regime in the post -Islamic Awakening process and promoting the Islamic Republic's position in the region, by sharing Iran's potential threats in particular and the Shiite Resistance Front in general, to a strategic coalition in the security fields. They did. Therefore, the current research seeks to answer the question of how "the security relations governing the UAE and the Zionist regime is an affirmation that the Islamic Republic of Iran is considered a common threat to the security and survival of the Zionist and UAE regime. For this reason, this has become a major basis for the formation of UAE security relations and Zionist leaders. The findings of the study indicate that the Zionist regime, emphasizing identity conflict, considers the Islamic Republic of Iran the biggest threat to its survival. The UAE also emphasizes the conflict of interest and limited role -playing, a sense of inferiority towards the Islamic Republic of Iran.

    Keywords: United Arab Emirates, Zionist regime, security relations, security threats, Islamic republic of Iran
  • زینب سرمدی، تراب جنگی قهرمان*، محمدمهدی اسماعیلی

    قرآن کریم کتابی آسمانی است که به زبان عربی نازل شده است، بنابراین، ارایه ترجمه ای شیوا از آن تنها راه دستیابی غیر عرب زبانان از محتوای آن می باشد و از آنجایی که ترجمه کامل قرآن به دلیل اوج فصاحت و بلاغت آن امکان پذیر نمی باشد، برای دست یابی به ترجمه صحیح آن باید به بررسی و تحلیل ترجمه های قرآنی پرداخت تا به نقاط قوت و ضعف آن ها پی برد. برای این منظور در این مقال سعی شده تا با تحلیل زبان شناختی ترجمه های معاصر قرآن از فولادوند و خرمشاهی، بررسی روش ها و اسلوب های ترجمه های مذکور، تحلیل و مقایسه تطبیقی شیوه برگردان آرایه های ادبی و بلاغی و ویژگی ها سبکی آن ها بر اساس الگوی تفسیری کشاف به بهترین شیوه و اسلوب در بین این ترجمه ها دست یافت. بر این اساس ترجمه های مذکور توصیف و تحلیل شده و از منظر معناشناسی و در سطح زبان شناختی بررسی و تشریح شده اند که با توجه به بررسی های صورت پذیرفته می توان گفت مترجمان مذکور در ترجمه آرایه های ادبی و بلاغی آیات قرآن سبک خاص و یکنواختی را دنبال نکرده اند و در اکثر موارد با ترجمه لفظی و تحت اللفظی آیات نتوانسته اند تصویری روشن از مفهوم آن ها را برای خواننده زبان مقصد ترسیم نمایند و تنها در برخی موارد توانسته اند آیات قرآنی را بر اساس الگوی تفسیری کشاف ترجمه کنند.

    کلید واژگان: ترجمه قرآن, فولادوند, خرمشاهی, تفسیر کشاف
    Zeinab Sarmadi, Torab Jangi Ghahreman*, Mohammad Mahdi Esmaaili

    The Quran is a heavenly book revealed in the Arabic language, therefore providing an elegant translation of it is the only way to access its content for non-Arabic speakers. Since a complete translation of the Quran is not possible regarding its peak eloquence and rhetoric, analyzing and scrutinizing Quranic translations is necessary to identify their strengths and weaknesses. The present study aims to analyze the contemporary linguistic translations of the Quran by Fooladvand and Khorramshahi, examining the methods and styles in these translations, and conducting a comparative analysis of the literary and rhetorical elements and their stylistic features based on the interpretive model of Kashshāf in the best possible way among these translations. Accordingly, the mentioned translations are described, analyzed, and examined in terms of semantics and linguistic aspects, indicating that the translators have not followed a specific and consistent style in translating the literary and rhetorical aspects of the Quranic verses. In most cases, they have failed to depict a clear image of the meaning for the target language reader through literal and under-literal translation of the verses, only managing to translate Quranic verses based on the interpretive model of Kashshāf in some instances.

    Keywords: Quran Translation, Fooladvand, Khorramshahi, Kashshāf Exegesis
  • الناز محمدزاده، محمدمهدی اسماعیلی*، شروین خمسه
    اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. «گناه» به منزله کنش یا رفتار، مفهومی حایز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده اش نمی توان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. «داراب» و «اولیس» به عنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت های فرهنگی به شمار می روند و موضوع «گناه» آن ها نیز به مثابه یک کنش در مقوله فرهنگ جای می گیرد. نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی انجام شده نشان می دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه هایی همچون «فریب از اهریمنان» و «شک در خالق»، «غرور و ادعای خدایی»، «رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت»، «سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان»، «کشتن موجودات و پهلوانان آیینی»، «بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر»، زمینه ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ها، در این فرهنگ ها باقی مانده و به رغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ها، همچنان پس از سال ها پیدا است.
    کلید واژگان: اسطوره شناسی تطبیقی, ژرژ دومزیل, کنش جنگاوری, گناهان سه گانه, قهرمانان اساطیری
    Elnaz Mohammadzadeh, Mohammad Mahdi Esmaailiy *, Shervin Khamseh
    Myth alongside the epic, legends and popular culture, is one of the elements that form the culture and ethnic and national identity of societies and a charter of social beliefs that is produced in the cultural context. The subject of myth is not separate from the study of religious rituals and it can be considered as a tool that explains existing beliefs and institutions by referring to religion. "Sin" as an action or behavior is an important concept; to the extent that cultural events related to it cannot be understood without understanding the concept and its motivating effects. "Darab" and "Ulysses" as mythological heroes, are cultural figures, and the subject of their "sin" is also placed as an action in the category of culture. In addition to exploring the hidden and implied meaning of the text, the theory of comparative mythology of Georges Dumezil also pays attention to the social/cultural context. The findings of this research, which was carried out in a descriptive-analytical method, showed that the trajectory of a myth and her sin in the two civilizations of Iran and Greece is clearly defined. Themes such as "deception by demons", "doubt in the creator", "pride and claim of divinity", "achieving power and fear of losing power", "disobeying the command of gods and goddesses", " Killing ritual beings and heroes", "disrespecting to fire and sowing the seeds of hatred in the human institution", is the basis of the most sins among Iran and the world. The research findings indicate that there is a fixed structure in Indo-European mythology; which remained in these cultures over the centuries and despite the geographical expansion and reforms of different religions, their traces can still be found after many years.
    Keywords: comparative mythology, Georges Dumezil, martial action, triple sins, mythological heroes
  • محمدمهدی اسماعیلی*

    مناسبات ابوظبی و تل آویو بعد از دو دهه روابط مخفی با عنوان دیپلماسی پنهان به عادی سازی روابط و آشکار سازی همکاری ها تبدیل شده است. به طور قطع عادی سازی مناسبات امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی می تواند تبعات و پیامدهای منفی برای حوزه خلیج فارس و به ویژه برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد و زمینه سازی ایجاد چالش های امنیتی و اقتصادی در منطقه علیه منافع جمهوری اسلامی ایران را فراهم نماید. از این رو شناسایی عوامل و راهبردیابی برای مقابله با تبعات مناسبات امنیتی حاکم بر روابط امارات و رژیم صهیونیستی برای کاهش چالش های امنیتی و اقتصادی ضروری است.هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر و راهبردیابی برای مقابله با تبعات مناسبات امنیتی روابط امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی با استفاده ار مدل استراتژیک soar می باشد، این پژوهش از لحاظ روش توصیفی- تحلیلی و همچنین روش پژوهش کیفی و ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه است. نمونه آماری شامل 38 نفر از کارشناسان و خبرگان است که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند به منظور سنجش، روایی از روایی صوری و محتوا و برای سنجش پایایی از توافق دو کدگذار استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق عوامل چهارگانه در مدل استراتژیک SOAR انجام شد، بر اساس نتایج پژوهش عوامل شناسایی و رتبه بندی گردید و با تقاطع مهمترین قوت، فرصت، نتایج و آرمان ها راهبرد مقابله با رژیم صهیونیستی در منطقه و تنش زدایی هوشمند توام با حفظ ادبیات قدرت استخراج شد.

    کلید واژگان: امنیت, امارات متحده عربی, توافق ابراهیم, رژیم صهیونیستی, مدل SOAR
    MohmmadMahdi Esmaeli *

    The security relations governing the relations between the United Arab Emirates and the Zionist regime emphasize the fact that the Islamic Republic of Iran can be considered a common threat to the interests of the Emirates and the security and survival of the Zionist regime, for this reason, this issue is the main platform for the formation of the security relations between the UAE and the Zionist regime. Is. The change in the relations between Abu Dhabi and Tel Aviv has gone through a gradual and growing process, and after two decades of secret relations under the name of hidden diplomacy, it has become the normalization of relations between the UAE and the Zionist regime. In this regard, the development of relations between the UAE and the Zionist regime has consequences for Iran and creates the basis for the creation of security challenges in the region against Iran's interests, therefore it is necessary to formulate counter strategies.The aim of the current research is to find a strategy to deal with the consequences ofAR strategic model.ling in order to measure the validity of form and content and to measure the reliability, the agreement of two coders was used. Data analysis was done through four factors in the SOAR model, by which strategic planning was carried out using the SOAR model, factors were identified and ranked based on the results of the research, and the most important strategic factors were extracted by intersection.

    Keywords: : Security, UAE, Zionist regime, SOAR model
  • الناز محمدزاده، محمدمهدی اسماعیلی*، شروین خمسه

    پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی تلاش می کند با توجه به نظریه کنشگرای ژرژ دومزیل به شناخت ساختار روایی داراب نامه طرسوسی به عنوان یکی از کهن ترین متون اساطیری ایران بپردازد و از این طریق میزان مشابهت کنش های شخصیت های آن را با متون اساطیری هندواروپایی بسنجد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختار روایی این اثر با متون حماسی هندواروپایی قابل انطباق است و کنش های سه گانه مطرح شده در رویکرد کنشگرای دومزیل (فرمانروایی، جنگاوری و باروری) کنش های اصلی شخصیت های اساطیری در این روایت به شمار می روند. اسکندر، داراب، همای، طمروسیه و بوراندخت هر کدام دارای ویژگی های بارزی هستند که در زیرمجموعه کنش های سه گانه طبقه بندی می شوند. در این اثر «پادشاهی مطلق» از آن خداوند است و خدای مطلق با استفاده از ابزارهای گوناگون از قبیل «خواب دیدن»، «به کارگیری عوامل طبیعی» و «به یاری فرستادن موجودات افسانه ای» به آنان مدد رسانده است. کنش جنگاوری در این روایت با اهداف مختلفی ازجمله گسترش قلمرو، دفاع از سیطره حکومت، برقراری امنیت، انتقام و گسترش دین و عدل و داد جایگاه ویژه ای دارد و شخصیت های اساطیری همواره در میدان های رزم آزموده می شوند. فراوانی نعمت، خزینه های انبوه، آبادانی، آرامش و رفاه، زیبایی و جوانی، دلبستگی و مشاهده امثال این موارد در توصیف شخصیت های اساطیری این روایت نیز نشان از کنش سوم یعنی باروری دارد.

    کلید واژگان: اسطوره شناسی تطبیقی, داراب نامه, ژرژ دومزیل, شخصیت های اساطیری, کنش های سه گانه
    Elnaz Mohammadzadeh, Mohammad Mahdi Eesmaailiy *, Shervin Khamseh

    The present research, using a descriptive-analytical method, tries to understand the narrative structure of Tarsousi Darabnama as one of the oldest mythological texts of Iran, according to the actionist theory of Georges Dumzil, and in this way, the similarity of its characters' actions with the texts Indo-European mythology Basnajd. The findings of the research show that the narrative structure of this work can be adapted to Indo-European epic texts and the three actions proposed in Domzil's actionist approach (commanding, fighting and fertility) are the main actions of mythological characters in These narrations are considered. Iskander, Darab, Homay, Tamrosieh and Burandekht each have distinctive features that are classified in the subgroup of triple actions. In this work, "absolute kingdom" belongs to God, and God has helped them by using various tools such as "dreaming", "using natural factors" and "sending legendary creatures to help". The act of warfare has a special place in this narrative with various goals such as expanding the territory, defending the control of the government, establishing security, revenge and spreading religion and justice and the mythological characters are always tested in the battlefields. Abundance of blessings, abundant treasures, prosperity, peace and prosperity, beauty and youth, attachment and observation of such things in the description of the mythological characters of this narrative also show the third action, fertility.

    Keywords: comparative mythology, Darab-nameh, Georges Dumzil, mythological characters, three acts
  • الناز محمدزاده*، محمدمهدی اسماعیلی، شروین خمسه
    پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند با تکیه بر نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش های شخصیت های اساطیری اودیسه هومر و داراب نامه طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش های شخصیت های اساطیری در «داراب نامه» و «اودیسه» تا چه میزان با نظریه کنش های سه گانه دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آن ها کدام است؟ یافته ها حاکی از آن است که شخصیت های اصلی این دو اثر؛ یعنی «داراب» و «اسکندر» را می توان با «اولیس» در یک طبقه بندی قرار داد. بررسی کنش های «داراب» و «اولیس» نشان می دهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، موید ویژگی های هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زاده خدایان (زیوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فره ایزدی است. هوشمندی و حیله گری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته می شود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیت ها از جمله «طمروسیه» و «بوران دخت» با «پنلوپ» نیز با تفاوت های جزیی مظهر «پاکدامنی» هستند. تاکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در داراب نامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد.
    کلید واژگان: اسطوره شناسی تطبیقی, ژرژ دومزیل, کنش های سه گانه, داراب نامه, اودیسه
    Elnaz Mohammadzadeh *, Mohammadmahdi Esmailii, Shervin Khamse
    The current research aims to compare the actions of mythological characters from Homer's Odyssey and Darab-nama of Abu Tahir Tarsusi. This study is based on Georges Dumézil's theory of comparative mythology and utilizes a descriptive-analytical method. The primary focus is to evaluate the extent to which these characters' actions align with Dumézil's theory of three functions. In doing so, the research considers both the similarities and differences between these mythological characters. The findings of the study suggest that the main characters of Darab-nama, namely "Darab" and "Iskander," can be classified in the same category as "Ulysses." When analyzing the actions of Darab and Ulysses, it becomes evident that both characters, as kings, exhibit characteristics associated with all three functions: sovereignty, force, and fertility. However, it is important to note that Ulysses is the son of Zeus while Darab possesses divine royal glory (farre izadi). Ulysses is characterized by his intelligence and cunning, while Darab is known for his power. Furthermore, Iskander forsakes kingship for religious conquests, whereas Ulysses faces punishment for neglecting to make sacrifices to the gods. Other characters such as "Tamrusia," "Buran-dokht," and "Penelope" also play significant roles, embodying the concept of "purity" with slight variations. In the case of Odyssey, fidelity to the marriage contract takes precedence in the narrative, while in Darab-nama, religious conquest serves as the dominant discourse.
    Keywords: comparative mythology, Georges Dumézil, Three Functions, sovereignty, Force, Fertility, Odyssey, Darab-nama
  • محمدمهدی اسماعیلی*

    واکه های پیشین گرد در نظام آوایی زبان های ایرانی دوره باستان و میانه وجود نداشته اند، ولی در اثر تغییر و تحولات آوایی در تعدادی از زبان های ایرانی نو مشاهده می شوند و حتی در برخی از آنها نقش واجی نیز دارند. در واقع می توان گفت با تغییر در تعداد و شمار واج های این زبان ها انشقاق واجی رخ داده است. این مقاله که به بررسی این دگرگونی درزمانی در تعدادی از این زبان ها، به خصوص دو گونه از زبان های مرکزی ایران می پردازد نشانگر آن است که مهمترین عامل این تغییر، فرایند پیشین شدگی واکه ای یعنی تغییر از جایگاه پسین به جایگاه پیشین یا پیشین تر است که در بیشتر این زبان ها ظاهرا به صورت غیرمشروط رخ داده است، اگرچه درمواردی گردشدگی واکه های پیشین، همگونی واکه ای و تغییر توالی چند آوا نیز در پیدایش این واکه ها دخیل بوده اند. همچنین دیگر یافته این تحقیق بیانگر آن است که پیشین شدگی واکه ای در برخی زبان ها باعث پیدایش بیش از یک واکه پیشین گرد شده که مورد دوم یعنی واکه میانی (یا نیم افراشته) معمولا در پژوهش های قبلی مغفول مانده و ذکری از آن نشده است.

    کلید واژگان: واکه های پیشین گرد, پیشین شدگی, تغییر غیرمشروط, زبان های ایرانی نو, زبان های مرکزی
    Mohammad Mehdi Esmaili *

    The front rounded vowels did not exist in the phonetic system of Old and Middle Iranian lanɡuaɡes, but due to phonetic chanɡes, they are observed in a number of New Iranian lanɡuaɡes and even have a phonemic status in some of them. In fact, it can be said that by chanɡinɡ the number of phonemes in these lanɡuaɡes, a phonemic split has occurred. Examininɡ this diachronic chanɡe in a number of these lanɡuaɡes, especially in the two varieties of the Central Iranian lanɡuaɡes, this article shows that the most important factor in this chanɡe is the frontinɡ, that is, a sound chanɡe in which a vowel becomes advanced or pronounced farther to the front of the vocal tract than some reference point, which apparently occurred unconditionally in these lanɡuaɡes, althouɡh in some cases other factors such as vowel harmony and roundinɡ of front vowels have also been involved in the formation of these vowels. Another findinɡ of this study indicates that the frontinɡ in some lanɡuaɡes has ɡiven rise to more than one front rounded vowel, the latter of which is the mid (or mid-hiɡh) vowel, which has often been overlooked in previous studies.

    Keywords: front rounded vowels, frontinɡ, unconditioned chanɡe, New Iranian lanɡuaɡes, Central Lanɡuaɡes
  • MohammadMehdi Esmaili

    The present paper studies a case of paradigmatic levelling in the Central Plateau Dialects (CPD). Paradigmatic levelling is a kind of analogical change which reduces stem alternations within a paradigm. In most CPD, the verb ڮcomeڰ shows a stem alternation in the non-imperative and imperative moods, that is to say, the present stem [a:j-] has the suppletive stem [ur-/or-] in the imperative mood. But in some CPD, consisting of just four dialects Ardestani, Fasakhodi, Komshechei and Hendu-Abadi, spoken in the Ardestan area, analogical levelling has extended the suppletive stem to the other mood forms. In other words, the [a:j-] ~ [ur-/or-] alternation was eliminated and no longer exists.

  • محمد مهدی اسماعیلی، میثم عباسی فیروزجاه*

    انقلاب اسلامی، با ایجاد گسست بنیادین میان پیوند استبداد و استعمار، استقلال، آزادی، تکیه بر شعار نه شرقی و نه غربی، اطمینان به خود، باور به ظرفیت ها و نیروهای داخلی و نفی وابستگی به بیگانگان را به عنوان راهبرد اساسی کشور در دوران پساانقلابی مطرح کرد؛ آیت الله خامنه ای نیز از این راهبرد تحت عنوان نظریه «استحکام ساخت درونی قدرت» نام می برند. در این نظریه، ساخت درونی قدرت به معنای ساخت و بنای توانمندی بر مبنای ظرفیت ها و قابلیت های داخلی در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فناوری بدون «وابستگی» به قدرت بیرونی است. بر اساس این رویکرد، استحکام ساخت درونی قدرت، توان برخورد جوامع با چالش های آسیب پذیر است که منبع آن، اقتدار درونی و تحکیم ساخت داخلی قدرت در عرصه های مختلف است. سوال اصلی مقاله حاضر این است که زمینه های تاریخی و فکری تکوین نظریه ساخت درونی قدرت چیست و چه نسبتی میان این نظریه و قدرت سیاسی وجود دارد؟ به نظر می رسد عواملی نظیر شرایط تاریخی ایران که پیشینه هجوم بیگانگان و وابستگی به آنان را تجربه کرده بود، درک ماهیت روابط بین الملل بر مبنای نظام سلطه، برجسته کردن نصوص قرآنی ناظر به مفهوم استقلال و اقتدار درونی، زمینه های لازم را برای طرح نظریه ساخت درونی قدرت فراهم می سازد. علاوه بر این، آیت الله خامنه ای بر درهم تنیدگی نظریه استحکام ساخت درونی قدرت و قدرت سیاسی تاکید دارند؛ به طوری که بدون در نظر گرفتن ایده ساخت درونی قدرت، پایه های قدرت سیاسی لرزان می شود و از سوی دیگر، بدون قدرت سیاسی برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی، این نظریه نیز امکان تحقق و عینیت بخشی پیدا نمی کند.

    کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, استحکام ساخت قدرت, استقلال, قدرت درونی, قدرت سیاسی, وابستگی
    Mohammad Mehdi Esmaeli, Meysam Abbasi Firozjah *

    The Islamic Revolution, by creating a fundamental hiatus on the link between tyranny and colonialism, considered issues such as independence, freedom, relying on neither East nor West slogan, self-confidence, belief in internal capacities and forces, and denial of dependence on foreigners as the country's basic strategies in the post-revolutionary era. Ayatollah Khamenei refers to this strategy as the "strength of the internal construction of power." In this theory, the internal construction of power means empowerment based on internal capacities and capabilities in various political, cultural, social, economic, scientific and technological dimensions without "dependence" on external power. In other words, the strength of the internal construction of power is the ability of societies to deal with vulnerable challenges which its source is the internal authority and the strengthening of the internal construction of power in various fields. Accordingly, the main question of the present article is formulated as follows: Accordingly, the main question of the present article is formulated as follows: What are the historical and intellectual backgrounds of the genesisof the theory of internal construction of power and what is the relationship between this theory and political power? Apparently factors such as the historical situation in Iran (invasion of foreign countries and dependence on them), understanding the nature of international relations based on the system of domination, highlighting the Qur'anic texts that imply the concept of independence and internal authority, be factors which provide the necessary grounds to genesisthe theory of the internal construction of power. In addition, Ayatollah Khamenei emphasizes the entanglement of the theory of the strength of the internal construction of power and political power; So that, On one hand, Without considering the idea of the internal construction of power, the foundations of political power will be shaken, and on the other hand, without the political power derived from the discourse of the Islamic Revolution, this theory will not be able to be realized and given objectivity.

    Keywords: Ayatollah Khamenei, the strength of the structure of power, Independence, The internal power, Political Power, dependence
  • محمد مهدی اسماعیلی*، محسن دشتکوهی

    امام خمینی در مقاطع تاریخی پیش و پس از انقلاب اسلامی همواره بر نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی تاکید داشت، اما چون مبانی فلسفی و دینی اندیشه جمهوریت را به صورت نظام مند تبیین و تشریح نکرده بود، در نتیجه افراد مختلف با رویکردهای نظری متفاوت تفسیرها و تاویل های متفاوتی از جمهوریت و مبانی نظری آن در اندیشه سیاسی ایشان ارایه داده اند. حال پرسش این است که اندیشه امام خمینی در خصوص جمهوریت از کدام مبانی معرفتی مشتق شده است؟ پاسخ فرضی آن است که جمهوریت در اندیشه سیاسی امام خمینی ناشی از نگاه انسان شناسانه و هستی شناسانه نظام معرفتی عرفانی ایشان است. مقاله حاضر به شیوه تحلیلی و تفسیری در پی تبیین اصول و مبانی معرفتی جمهوریت در اندیشه سیاسی امام خمینی است. نتیجه به دست آمده این است که جمهوریت در اندیشه و نگاه عرفانی امام مبتنی بر اصولی نظیر آزادی انسان و خدمت به خلق است. در اندیشه عرفانی امام تاسیس حکومت با هدف خدمت به مردم انجام می گیرد. بدیهی است که خدمت به خلق دربردارنده رضایت و خواست مردمی خواهد بود. از سوی دیگر، در نظام معرفتی امام خمینی حقوق انسانی و حقوق دینی دو امر جداگانه به حساب نمی آیند، در نتیجه می توان گفت که در اندیشه امام جمهوریت در همان حال که جزء حقوق انسانی است، جزء حقوق اسلامی و دینی نیز محسوب می شود.

    کلید واژگان: امام خمینی, اندیشه سیاسی, جمهوریت, عرفان, مردم
    MohammadMahdi Esmaeili *, Mohsen Dashtkoohi

    Imam Khomeini emphasized the role and the position of the people in the Islamic state in the historical stages before and after the Islamic Revolution in Iran, but since he did not systematically explain his philosophy of republic based on his religious thinking, as a result different people with different theoretical approaches have had different interpretations of republicanism and its theoretical foundations in his political thought. The question now is, what is the basis of Imam Khomeini's thinking about republicanism based on epistemic foundations? The hypothetical answer is that republicanism in the political thought of Imam Khomeini stems from the anthropological and ontological point of view in his epistemic system based on mysticism. The present paper uses an analytical and interpretive approach to explain the principles of republicanism in the political thought of Imam Khomeini. The result is that republicanism in the thought of the Imam is based on principles such as human freedom and the service of the people in the mystical thought of the Imam. In the mystical thought of Imam, the establishment of the government is aimed at serving the people. Obviously, serving the people will include satisfaction and popular will. On the other hand, in the epistemic system of Imam Khomeini, human rights and religious rights are not considered to be separate. Therefore, it can be said that the thought of the Imam about Republic, while also being a human right, is considered to be Islamic and religious law.

    Keywords: Imam Khomeini, Republican, Mysticism, People, political thought
  • محمد مهدی اسماعیلی*

    جنبش های اصلاحی جهان اسلام بین سال های 1948 تا 1979 در واکنش به استعمار و تسلط کفار بر جهان اسلام، و همین طور، با «گسترش» ایده اسلام سیاسی شکل گرفتند. هدف مقاله حاضر این است که «تعامل» دو نهضت مهم این دوران، اخوان المسلمین و نهضت اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهد. فرضیه مقاله آن است که نهضت اسلامی ایران اساسا برآمده از اندیشه و فقه سیاسی شیعه بوده، و صرفا برای تقویت ادبیات مبارزاتی به استفاده از آثار علمی جنبش اخوان المسلمین پرداخته است. در دهه های40 و 50 شمسی با توجه به نیاز جامعه به اندیشه ای با رویکرد دینی سیاسی، از طریق تعامل میان روحانیون ایرانی و شخصیت های اخوانی، برخی از آثار سید قطب به فارسی ترجمه شد و مورد استفاده نیروهای انقلابی در ایران قرار گرفت. این مقاله درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی تعامل میان جنبش های اصلاحی اخوان المسلمین و نهضت اسلامی مردم ایران بپردازد.

    کلید واژگان: اسلام سیاسی, اخوان المسلمین, نهضت اسلامی ایران, امام خمینی+, سید قطب
    Mohammad Mehdi Ismaili*

    The reform movements of the Islamic world were formed between 1948 and 1979 in response to the colonization and domination of the infidels over the Islamic world, as well as with the "spread" of the idea of political Islam. The purpose of this article is to examine the "interaction" of the two important movements of this period, Ikhwan ul-Muslimin and the Islamic Movement of Iran. The hypothesis of the article is that the Islamic Movement of Iran is basically derived from Shiite political thought and fiqh, and has used the scientific works of the Ikhwan ul-Muslimin movement only to strengthen the campaign literature. In the 1940s and 1950s, due to the need of the society for a thought with a religious-political approach, through the interaction between Iranian clerics and Ikhwan figures, some of Seyyed Qutbchr('39')s works were translated into Persian and used by the revolutionary forces in Iran. This article intends to study the interaction between the reform movements of Ikhwan ul-Muslimin and the Islamic Movement of the Iranian people with a descriptive and analytical method.

    Keywords: Political Islam, Muslim Brotherhood, Islamic Movement of Iran, Imam Khomeini, Sayyid Qutb
  • محمد مهدی اسماعیلی*

    خشک سالی و کمبود آب واقعیت عینی در کشور ماست که با رشد جمعیت و به دنبال آن، ضرورت تامین نیاز جمعیتی، افزایش زمین های زیر کشت و گسترش صنایع، روزبه روز بر اهمیت و ماهیت مسئله ساز آن افزوده شده است. متاسفانه حوضه آبریز زاینده رود استان اصفهان، با قرارگرفتن در خط خشک سالی چندین ساله، با بحران تامین آب در مقاطع بلندمدت مواجه شده است. بحران آب در این حوضه علاوه بر بحران طبیعی تامین آب برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعتی و تامین آب شرب بخشی از استان یزد، تبعات سیاسی و اجتماعی مهمی نیز در این منطقه داشته است. رویدادهای تلخی که اوج آن اسفندماه 1391 بود، لزوم توجه علمی و عملی بیشتر بر حل معضل آب در کلان کشور را به طور عام و در این منطقه، که اهمیت زیادی در ابعاد مختلف دارد، به طور خاص دو چندان می کند. در این مقاله، به روش میدانی با بررسی جوانب این بحران و عوامل طبیعی و انسانی در وقوع و شدت یافتن آن، راهکارهایی برای مدیریت بهینه بحران های احتمالی مشابه در آینده بیان شده است. یافته ها و نتایج این بررسی نشان می دهد کمبود آب یا کاهش دسترسی به منابع آب شیرین موجب احتمال بروز تنش و ناآرامی در حوزه های بحران خیز می شود؛ به طوری که اعتراض های سال های 1389 تا 1392 در بخش هایی از اصفهان در پی بحران تامین آب در حوضه آبریز زاینده رود رخ داده است. از جمله راهکارهای موجود برای حل تامین آب در حوضه آبریز زاینده رود و کاهش آسیب های اجتماعی در این زمینه می توان به تهیه طرح آمایش سرزمین به صورت صحیح و علمی، مدیریت واحد حوضه رودخانه زاینده رود، تشکیل شورای برنامه ریزی و مدیریت آب بین استان زیر نظر وزارت کشور و وزارت نیرو و با شرکت تمام مصرف کنندگان آب مانند کشاورزان، شهروندان، صاحبان صنایع و سازمان های مربوط به آن ها، ورود جدی مدیریت وزارت جهاد کشاورزی در اصلاح روش های سنتی آبیاری و پیشنهاد کشت محصولات جدید، تغییر راهبرد مدیریت فضای سبز شهری، جلوگیری از بارگزارهای جدید بر زاینده رود، تداوم طرح های انتقال بین حوضه ای، به ویژه انجام دادن و اتمام پروژه انتقال آب بهشت آباد و استفاده از فناوری های جدید در شیرین کردن آب و انتقال آن از خلیج فارس به فلات مرکزی و از دریای خزر به مناطقی مانند سمنان و شمال استان اصفهان اشاره کرد.

    کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, انتقال آب, حوضه آبی, خشک سالی, زاینده رود
    MohammadMahdi Esmaieli *

    Drought and water scarcity is an objective reality in the country, with the increase in population and consequently the need to provide for population demand, increase arable land and expand industries, increasing its importance and problematic nature day by day. In this regard, unfortunately, The water conditions in Zayandehrud watershed, which besides providing resources for the agricultural and industrial sectors of Isfahan province, is also in poor condition. Therefore, in recent years, due to the increase in water consumption in the drinking, industrial and agricultural sectors and in some successive droughts, we have witnessed water scarcity in the central plateau of Iran, especially in the east of Isfahan city. Zayandehrood catchment, located in Isfahan province, is facing a water supply crisis due to drought, and the Zayandehrood River is facing water shortage in the long run. Is. Water crisis in this basin In addition to the natural crisis of water supply for the major uses of Isfahan province, agricultural and industrial, and drinking water of a part of Yazd province, has had important social consequences. The bitter events that culminated in March 2013 have doubled the need for more scientific and practical attention to solve the water problem in general in the country in general, and in this region of great importance in various dimensions. This paper attempts to propose solutions to optimally manage similar potential crises in the future by examining the social aspects of this crisis and examining the natural and human factors in its occurrence and severity.

    Keywords: Drought, Water Basin, Zayandehrood, Water Transport, Social consequences
  • محمد مهدی اسماعیلی*، سید شهاب غدیری

    نوسلفی گری جریانی است از میان جریان های کلامی معاصر که در روش همچون سلفی گری به تفسیر تحت الفظی از متون می پردازد. عملگراست و پیوندی نزدیک با فناوری دارد. نوسلفیان برخلاف جریان سلفیه سنتی، و سلفیه وهابی رویکردی آشتی آمیز نسبت به جهان غرب، حقوق زنان و مدرنیته دارند؛ همچنین به دلیل وعده های جذاب، بیان ساده و فارغ از پیچیدگی های کلامی و فقهی، جذابیت بسیار زیادی برای مسلمانان و غیرمسلمانان دنیا داشته اند. در این مقاله یکی از متفکران جریان نوسلفی، محمدبن عبدالرحمن العریفی معرفی، و آثار و میزان نفوذ وی در شبکه های مجازی و همچنین نسبت میان فن خطابه و ادبیات این متفکر نوسلفی در متن آثارش با شهرت و محبوبیتش در جهان اسلام، به طور خاص، بررسی شده است. پرسش اصلی این مقاله به چرایی نفوذ و شهرت روزافزون العریفی می پردازد و بررسی محتوای آثار وی نشان می دهد که روش بیان معارف دینی مبتنی بر فن خطابه است، به طوری که خواننده را نه با استدلال، بلکه با تحکمات و مثال های متعدد روبه رو می کند و آنقدر این رویه را ادامه می دهد تا خواننده به درجه اقناع برسد. هدفی که در تمامی متون این آثار دنبال می شود، صرفا «اقناع» و اکتفا خواننده برای «تبعیت» از نص مقدس است. بدین ترتیب فرضیه مورد اثبات ما در این مقاله فن خطابه را عامل محوری نفوذ و شهرت آرای العریفی در جهان اسلام می داند.

    کلید واژگان: بنیادگرایی, خطابه. سلفی, محمد العریفی, نوسلفی
    MohammadMehdi Esmaeli *, Seyyed Shahab Ghadiri

    Theology of the New-Salafism, like the traditional Salafism believes in a literal interpretation of the texts, it values practice and it has an affinity with technology. New-Salafists, comparing to the traditional Salafi movement, and Vahhabi Salafi, has a more conciliatory approach toward the Western world, women’s right and modernity. Besides, due to the attractive promises, plain literature, and no theological complexities, the New-Salafism has attracted so many Muslims and non-Muslims all around the world. In this study we will introduce Muhammad-ibn Abdul Rahman Al’ Arifi, one of the New-Salafi thinkers. We will examine his books and his influence among social media to investigate the relationship between the rhetoric and literature used in books of this contemporary New-Salafi thinker and his popularity in Islamic world, specifically. As for the lack of studies in this field, it was necessary to refer to the most of his translated books and to classify them according to subjects and their structure in order to get a more comprehensive look on the works and thoughts of this thinker. In this study, we have used heuristic method.

    Keywords: Salafi, New-Salafi, Fundamentalism, Muhammad Al’ Arifi, Rhetoric
  • محمد مهدی اسماعیلی*

    وجه امری درکنار دو وجه اخباری و التزامی جزء مهمترین وجوه دستوری زبان های دنیا ازجمله زبان های هندواروپایی است. گرچه فعل امری معمولا برای مقوله زمان دستوری تصریف نمی شود، بااین حال ساخت امری آینده در درصد کمی از زبان های جهان وجود دارد. این ساخت تا به حال بجز یکی دو مورد، یعنی زبان آسی و زبان سغدی، در هیچ یک از دیگر زبان های ایرانی (باستان، میانه و نو) گزارش نشده است. بررسی پیش رو مشخص می کند که ساخت امری آینده که از دید رده شناختی به لحاظ اجتماع وجه امری با زمان آینده موردی نادر محسوب می شود، در ابیانه ای یکی از زبان های فلات مرکزی ایران نیز وجود دارد. برای تصریف فعل امری آینده ابیانه ای وند [-iʃ] به ستاک حال فعل متصل شده و پس از آن شناسه های فعلی قرار می گیرند و به این شکل از ساخت امری حال متمایز می شود. ولی در صورت منفی این ساخت یعنی نهی آینده از وند [-ɔ] به جای وند مذکور استفاده می شود.

    کلید واژگان: وجه دستوری, امری آینده, زبان آسی, ابیانه ای, نشان داری
    MohammadMehdi Esmaili *

    The imperative besides indicative and subjunctive is one of the most important moods in the languages of the world especially in indo-european languages. The imperative verb usually lacks tense inflection that occurs in other moods, therefore the future imperative is quite rare cross-linguistically. However a number of languages have a dedicated paradigm for future imperative. The future imperative has so far been reported for none of the iranian languages, except two languages, namely Sogdian and Ossetian. The present paper also studies a case of future imperative in Abyanei belonging to the Central Plateau Dialects. The Abyanei future imperative is expressed by inserting morphological markers [-iʃ] (in the affirmative) and [-ɔ] (in the negative) between the present stem and the verb ending.

    Keywords: grammatical mood, future imperative, Ossetian, Ossetic, Abyanei, markedness
  • عبدالرحمن صادقی، محمد مهدی اسماعیلی
  • حسن حاجی شعبانیان، محمد مهدی اسماعیلی
    Hassan Haji Shabanian, MohammadMehdi Esmaeili

    The aim of this paper is to provide a typological perspective on the issue of split-ergative morphology in “Dikini”, a sub-dialect of “Marqi”. This study has shown that transitive-nominative and intransitive-nominative in both present and past tenses follow the grammatical pattern of split ergativity. In other words, the components of tense and transitivity are the main factors in grammatical change of nominative-accusative system to ergative-absolutive structure in “Marqi”. Moreover, in “Marqi”, the internal structure of the noun phrase is determined by case system.

  • محمد مهدی اسماعیلی*

    مقاله حاضر در تلاش است نگاهی نو بر سیر اندیشه سیاسی در اسلام و ایران، با تاکید بر مقاطع برجسته تاریخی آن داشته باشد. در این بازخوانی تلاش می شود با تعیین نقاط عطف تاریخ اندیشه سیاسی در ایران و جهان اسلام، به طور خاص، تاثیر هریک از اندیشه های ایران شهری، اسلام اهل سنت، اسلام شیعی، یونانی و غرب جدید، در شکل گیری و تداوم اندیشه سیاسی در ایران بیان، و سهم هر کدام از این منابع در مراحل گوناگون تاریخی و به گونه های مختلف که موجب تولید قدرت سیاسی در ایران اسلامی شده اند، بررسی و مشخص شود. این نوشته کوشش می کند تا با رویکردی تاریخی مراحل گسست و پیوند میان سیر اندیشه سیاسی و تحولات تاریخی را نشان دهد. بررسی تاریخ اندیشه، اندیشمندان و نظام سیاسی در ایران و اسلام آشکار می سازد که مولفه مهم و تاثیرگذار در پیشرفت جامعه ایرانی پس از اسلام، تفوق سنت عقلانی شیعی می باشد که تاثیر بسزایی در رشد و تعالی جهان اسلام و تمدن اسلامی نیز داشته است. دوره طلایی تاریخ تمدن اسلامی در طی قرون سوم تا پنچم، و شکوفایی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در قرن دهم و یازدهم، محصول حاکمیت اندیشه سیاسی شیعی بوده است. براین اساس، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مبتنی بر عقلانیت شیعی، می تواند حرکت به سمت دوره شکوفایی جدید تمدنی در ایران و جهان اسلام را به دنبال داشته باشد.

    کلید واژگان: ایران, اسلام, انقلاب اسلامی, پیشرفت, عقلانیت شیعی
    MohammadMahdi Esmaeili *

    With an emphasis on its prominent historical points, this article attempts to take a fresh look at the evolution of political thought in Islam and Iran. This review attempts to identify the milestones of the history of political thought in Iran and in particular, in the Islamic world. By identifying them, the impact of each of the ideas of urban Iran, Sunni Islam, Shiite Islam, the Greek and the new West on the formation and continuation of political thought in Iran can be understood and the contribution of each of these sources to various historical stages and in different ways that, have produced political power in Islamic Iran can be investigated. This essay seeks to show, through a historical approach, the stages of the rupture and the connection between the course of political thought and historical developments. An examination of the history of thought, scholars, and the political system in Iran and Islam reveals that an important and influential component in the development of post-Islamic Iranian society is the supremacy of the Shi'a intellectual tradition, which has had a significant impact on the growth, and excellence of the Islamic world and Islamic civilization. The golden age of Islamic civilization during the third to fifth centuries, and the political, economic, and cultural flourishing of Iran in the tenth and eleventh centuries, were the product of the rule of Shiite political thought. Accordingly, the victory of the Islamic Revolution in Iran based on Shiite rationality can lead to a new period of civilization in Iran and the Islamic world.

    Keywords: Iran, Islam, Islamic Revolution, progress, Shiite rationality
  • میلاد رضایی *، محمد مهدی اسماعیلی
    قسمت اصلی هر موتور احتراق تزریق کننده سیال سوخت و یا همان صفحه انژکتور است، به منظور کنترل فرآیند اکسیدکننده و احیاکننده در یک انژکتور موتور سوخت مایع، لازم است شکل گیری ترکیبات و عوامل تاثیرگذار بر آن شناخته شود. در این تحقیق سعی بر آن شده است تا با مدلسازی فرآیند پاشش در انژکتور موتور سوخت مایع SSME که یک موتور موشک با سوخت مایع با کارایی بالا می باشد به بررسی پارامترهای مختلف نظیر نسبت اختلاط، سرعت پاشش، آرایش نازلها در الگوی پاشش منطقه تاثیر و عمق نفوذ پرداخته شود. کانتورهای پاشش در موتور سوخت مایع نشان میدهد که اندازه سرعت قطرات همانند کار تجربی، با گذشت زمان و افزایش فاصله از خروجی انژکتور کاهش می یابد و قطرات مومنتوم اولیه خود را از دست میدهند. همچنین سرعت ذرات اسپری در چترهای پاشش نمایش داده شده است که سرعت ذرات به دلیل از دست دادن مومنتوم کاهش می یابد و پس از برخورد چترپاشش با چترهای پاشش انژکتورهای دیگر و تبادل مومنتوم، این مقدار به طور ناگهانی افزایش یافته و مجددا روند کاهشی خود را از سر می گیرد.
    کلید واژگان: انژکتور, پاشش, اسپری, مومنتوم, احتراق
  • محمد مهدی اسماعیلی *، میلاد رضایی
    در این پژوهش یک الگوریتم احتمالی جدیدی برای تولید و تنظیم توان راکتیو بهینه در بازارهای برق ترکیبی ارائه شده که چند مرحله ای و محدود شده غیر خطی و چند هدفه می باشد. و با در نظر گرفتن عدم قطعیت بار و مجموعه ای از بارهای پیش بینی شده احتمالی توسط تابع توزیع احتمال (PDF) یک تابع پرداخت بازار کل و سه مولفه ای مطرح شده که به عنوان تابع هزینه اقتصادی مرحله اول که شامل هزینه تولید توان راکتیو و هزینه تلفات انرژی و هزینه انتقال آن می باشد و همچنین هزینه علاوه بر مسائل اقتصادی، مسائل فنی از جمله حاشیه امنیت ولتاژ مورد انتظار و اختلاف آن با قرارداد های انرژی و ذخیره چرخان و همچنین حداکثر ذخیره توان راکتیو محلی و حداقل سازی تراکم بار مورد بررسی قرار گرفته و در مرحله آخر یک تابع چند هدفه احتمالی با استفاده از ضرائب سنجش جهت یافتن بهترین برنامه زمان بندی بازار توان راکتیو مطرح شده و بر روی شبکه 24 باسه IEEE با الگوریتم رقابت استعماری شبیه سازی و در نرم افزار مطلب مدل سازی شده است و نتایج آن نیز ارائه می شود و همچنین در این پژوهش در مورد انواع بازارهای توان از نظر تسویه و زمان اجرا نیز مورد بررسی قرار گرفته است که هر کدام از این بازار ها دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود خواهند بود.
    کلید واژگان: توان راکتیو, عدم قطعیت, رزرو چرخان
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمد مهدی اسماعیلی
    دکتر محمد مهدی اسماعیلی

  • دکتر محمد مهدی اسماعیلی
    دکتر محمد مهدی اسماعیلی
    استادیار مطالعات منطقه ای، مطالعات منطقه ای
  • دکتر محمد مهدی اسماعیلی
    دکتر محمد مهدی اسماعیلی
    استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال