به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمود طالبی

  • حسن جهانبازی گوجانی، محمد متینی زاده، مهدی پورهاشمی، یعقوب ایران منش، محمود طالبی، علی مرشدی، مهدی زندبصیری*

    پژوهش حاضر با هدف بررسی و سنجش وضعیت عناصر موجود در خاک در جنگل های زاگرس و مقدار جذب آن توسط درختان بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) در مناطق متاثر از زوال و بدون زوال در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. دو قطعه نمونه مربعی شکل با 100 اصله درخت در جهت جنوبی در دو منطقه قلعه سماع در شهرستان لردگان و گل سفید شهرستان اردل به ترتیب در مناطق متاثر از زوال و شاهد (بدون زوال) به صورت تصادفی پیاده شد. در قطعه نمونه دارای زوال بلوط، پنج درخت سالم و پنج درخت درحال خشکیدن و در قطعه نمونه شاهد فقط پنج درخت سالم با پراکنش مناسب در کل قطعه نمونه انتخاب شدند. در سال های پژوهش، از محل سایه‏ انداز درختان از دو عمق خاک (30-0 و 60-30 سانتی متر) نمونه مرکب خاک تهیه شد و در آزمایشگاه ویژگی های فیزیکی و شیمیایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد رطوبت خاک در منطقه متاثر از زوال 5/74 درصد و در منطقه شاهد 7/14 درصد بود و این تفاوت از نظر آماری در سطح 99 درصد معنی دار بود. مقدار کلسیم در خاک منطقه شاهد تقریبا 5/1 برابر منطقه متاثر از زوال (قلعه سماع) بود. نتایج این پژوهش در سنجش و پایش ویژگی های خاک در پدیده زوال می تواند قسمت مهمی از داده های مورد نیاز برای سیستم اطلاعات زوال بلوط در جنگل های زاگرس را فراهم سازد.

    کلید واژگان: بلوط ایرانی, تنش, خاک جنگل, مواد غذایی
    Hassan Jahanbazy Goujani, Mohammad Matinizadeh, Mehdi Pourhashemi, Yaghoub Iranmanesh, Mahmood Talebi, Ali Morshedi, Mehdi Zandebasiri *

    This study was conducted in the Zagros forests to investigate and monitor the status of elements in the soil and their absorption in areas with and without oak decline. Two plots, each with 100 trees, were randomly established in the south direction in the areas of "Sama Castle" and "White Mud," representing the decline and control (without decline) sites. In the oak decline plot, five healthy and five declining trees were selected, while only five healthy trees were chosen in the control plot. Selection of healthy and declining trees in the first year was done selectively and with proper distribution throughout the sample. In the following years, soil and leaf samples were collected from the selected trees. Soil samples were collected under the tree crowns at two depths (0-30 cm and 30-60 cm). Additionally, 20 leaves per tree were sampled in late July and early August. The results showed that the amount of phosphorus in the leaves of trees in the both decline and control sites was significantly different at a 99% confidence level. As the intensity of drought increased, the amount of phosphorus in the leaves also increased. Soil moisture was estimated at 5.74% in the decline site and 7.14% in the control site, with this difference being statistically significant. The amount of calcium in the soil of the control area was approximately 1.5 times greater than in the area experiencing decline. The results of this research, focusing on soil characteristics related to oak decline, can provide important data for the oak decline information system in the Zagros forests of Iran.

    Keywords: Forest Soil, Nutrients, Quercus Brantii, Stress
  • یعقوب ایران منش*، فاطمه درگاهیان، محمود طالبی، تورج مختارپور

    بررسی ویژگی های رویشی و بوم شناختی درختان از طریق گاه شناسی، پیام های کاربردی مهمی را برای بازسازی مدل های اقلیمی در گذشته های دور و آینده فراهم خواهد ساخت. این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های بوم شناختی، اقلیمی و تاریخی درمورد گونه بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. یک درخت شاخص با فرم رویشی تک تنه، انتخاب و پس از اندازه گیری صفات کمی قطع شد. سپس، یک نمونه دیسک از محل قطر برابر سینه تهیه و خشک شد. پس از نمونه برداری و اندازه گیری وزن خشک نمونه ها، مقدار کربن به روش احتراق اندازه گیری شد. تعداد و پهنای دوایر سالانه دیسک، پس از پردازش سطح اندازه گیری شد. در مطالعات اقلیمی نیز از آنومالی های دما و بارش (دوره 64 ساله) استفاده شد. نتایج علاوه بر استخراج کلیه ویژگی های ریخت شناسی درخت، نشان داد، مقدار اندوخته کربن در اندام های مختلف با چوبی تر شدن بافت گیاه افزایش و مقدار رطوبت موجود در اندام گیاهی کاهش می یابد. اندازه گیری فواصل دوایر سالانه نشان داد، متوسط رویش قطری سالانه درخت بلوط مورد مطالعه 9/3 میلی متر است. بررسی ارتباط بین آنومالی با دما و داده های رویش قطری درخت نشان داد، متغیر دما، کنترل گسترده ای بر توزیع جغرافیایی بلوط ایرانی دارد و بلوط ایرانی به جای متغیرهای بارش، پاسخ قوی تری به دما دارد.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, الگوی رویشی, بلوط غرب, زاگرس جنوبی
    Yaghoub Iranmanesh *, Fatemeh Dargahian, Mahmoud Talebi, Touraj Mokhtarpour

    Investigating the growth and ecological characteristics of trees through dendrochronology will provide essential messages for reconstructing climate models for the past and future. This research investigated the historical, ecological, and climatic characteristics of the Brant's oak (Quercus brantii Lindl.) in Chaharmahal and Bakhtiari provinces. A typical single-stem Q. brantii was selected and cut. Then, a disk sample was prepared. Dry weight and carbon content were measured using the combustion method. The number and width of the disc's annual rings were measured. In climate studies, temperature and precipitation anomalies were used. In addition to extracting all the morphological characteristics, this research showed that the amount of carbon stored in different organs increases with the woody tissue of the plant, and the amount of moisture in the plant organ decreases. The measurement of annual rings showed that the average growth diameter of the studied oak tree is 3.9 mm. The relationship between temperature anomaly and tree diameter growth data showed that the temperature variable has comprehensive control over the geographical distribution of the oak, and the Q. brantii has a more robust response to temperature instead of precipitation variables.

    Keywords: Climate Changes, Growth Pattern, Western Oak, South Zagros
  • حسن جهانبازی*، یعقوب ایران منش، محمود طالبی، مهدی پورهاشمی
    مقدمه و هدف

    جنگل های زاگرس از مهم ترین مناطق رویشی ایران هستند که در حفاظت از منابع آب و خاک نقش مهمی را ایفا می کنند. از دهه گذشته، زوال برخی از گونه های درختی و درختچه ای در این جنگل ها ازجمله بلوط منجر به بروز نگرانی های جدی بابت به خطر افتادن استمرار و پایداری این جنگل ها شده است. مهم ترین دلایل بروز این پدیده، تغییرات اقلیمی، فقر رویشگاه، جذب عناصر سنگین از گردوغبار، کاهش جذب مواد غذایی، بهره برداری بیش از حد از عرصه ها، آفات و بیماری ها  و عوامل رویشگاهی عنوان شده است. پژوهش پیش رو با هدف بررسی اثر تغذیه در کنترل روند خشکیدگی در زمان درگیری درختان بلوط ایرانی با این پدیده و رفع نیاز آنها از طریق محلول پاشی مواد غذایی بر روی  برگ انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش در منطقه منج (شهرستان لردگان) در استان چهارمحال و بختیاری اجرا شد. در یکی از مناطق دچار خشکیدگی، 30 درخت بلوط یکسان (15 درخت شاخه زاد و 15 درخت تک پایه) انتخاب شدند. درختان در هر فرم رویشی با توجه به شدت خشکیدگی به سه طبقه سلامت شامل سالم، سرخشکیده و خشکیدگی تاج تا 50 درصد تقسیم شدند. درکل، این پژوهش دارای سه تیمار شامل فرم رویشی (دو سطح)، سلامت (سه سطح)، زمان نمونه گیری (دو سطح) و پنج تکرار بود. محلول پاشی در زمان رشد کامل برگ ها به نسبت سه در هزار از اوایل خرداد تا تیر و با فاصله 10 روز طی سه نوبت انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که اندازه عناصر پرمصرف شامل پتاسیم، فسفر و نیتروژن در اول فصل رویش به ترتیب 1/22، 0/27 و 0/998 درصد و در آخر فصل رویش به ترتیب 0/17، 0/24 و 1/11 درصد شد و  دارای اختلاف معنی دار در سطح 95 درصد اطمینان بود. مقدار این عناصر در درختان تک پایه و شاخه زاد در درختان سالم بیشتر از دو طبقه خشکیدگی بود، اما این اختلاف معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    عناصر پرمصرف با افزایش توان درختان در مقابله با تنش های محیطی می توانند روند زوال درختان بلوط را متوقف کنند. در این میان نقش فسفر و پتاسیم در افزایش مقاومت درختان در برابر تنش های محیطی و توقف روند خشکیدگی تعیین کننده است. بنابراین پیشنهاد می شود با اولویت این عناصر، درختان درگیر با پدیده زوال برای جلوگیری از پیشرفت خشکیدگی، با این مواد غذایی محلول پاشی شوند.

    کلید واژگان: تغذیه, زوال, زاگرس, جنگل های غرب
    Hassan Jahanbazi*, Yaghoub Iranmanesh, Mahmoud Talebi, Mehdi Pourhashemi
    Introduction and Objective

    Zagros forests are one of the most important vegetation areas in Iran that play an important role in protecting water and soil resources. Over the past decade, the decline of some tree species in these forests, including oak, has raised serious concerns about the endangerment of these forests. Climate change, site poverty, absorption of heavy metals from dust, reduced nutrient uptake and site factors are an important factor of this phenomenon. The present study was carried out to investigate the effect of nutrition spraying on controlling the drying process of oak trees (Quercus brantii Lindl.) and compensating their needs through foliar application.

    Material and Methods

    This research was carried out in Monj region of Lordegan city in Chaharmahal and Bakhtiari province. Thirty oak trees (including 15 coppice and 15 Single stem trees) were selected in one of the areas with drought. Trees in each vegetative form were divided into three health classes including healthy, diback and drought up to 50% of the crown. In total, this study had three treatments including vegetative form (two levels), health (three levels), sampling time (two levels) and five replications. Foliar spraying (three per thousand) was carried out during the full growth of leaves from early June to July with an interval of 10 days in three shifts.

    Results

    The results showed that the amount of high macronutrient elements including potassium, phosphorus and nitrogen at the beginning of the growing season were 1.22, 0.27 and 0.998 percent, against the end of the growing season that were 0.17, 0.24 and 1.11 percent, respectively, that was a significant difference at the level of 95% confidence. The amount of these elements in coppice and Single stem trees in healthy trees was more than two classes of drought, but this difference was not significant statistically.

    Conclusion

    In general, macronutrients can stop the decay of oak trees by increasing the ability of trees to withstand environmental stresses. In between, the role of phosphorus and potassium was important in increasing the resistance of trees to environmental stresses and stopping the drying process.

    Keywords: Chaharmahal, bakhtiari Province, Macronutrient elements, Nutrision, Oak, Zagros
  • یعقوب ایران منش*، مهدی پورهاشمی، حسن جهانبازی گوجانی، محمود طالبی، فریبرز عزیزی

    دانش بومی، دانش انباشته شده، مهارت ها و تکنیک های جامعه خاص است که از تعامل مستقیم آن ها با محیط منتج شده باشد. این دانش نشان دهنده اندیشه، تجربه و عمل قدیمی است که باید مورد احترام بوده و همچون منبعی از معرفت محیطی حفظ شود. در پژوهش پیش رو سعی شد دانش بومی سقزگیری از درختان بنه در استان چهارمحال و بختیاری تدوین شود. در این تحقیق برای نمونه گیری از جامعه محلی از روش گلوله برفی و رویکرد شهرت استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات از افراد اولیه، افراد دیگری که در موضوع پژوهش اطلاعات داشتند توسط افراد اولیه معرفی و جمع آوری اطلاعات از آن ها انجام گردید. در این تحقیق مصاحبه ها به صورت نیمه-ساختاریافته انجام گردید. نتایج نشان داد که مردم محلی درخت بنه را یک گیاه اقتصادی دانسته و از قطع و خسارت به آن به شدت خودداری کرده و برای حفاظت و توسعه آن انگیزه لازم را دارا هستند. آن ها بیشترین استفاده از درخت بنه را مربوط به صمغ تولیدی آن می دانند که برداشت آن طی مراحل مختلف شامل انتخاب درخت، تیغ زدن، کاسه بندی، دوتیشه و سه تیشه، برداشت، تصفیه و پختن سقز انجام می شود. استفاده دارویی از سقز بیشترین سهم را در بین کارکردهای این محصول بین مردم محلی دارد.

    کلید واژگان: پسته وحشی, جوامع محلی, دانش بومی, سقز, لردگان
    Yaghoub Iranmanesh *, Pourhashemi Mehdi, Hasan Jahanbazi Goujani, Mahmoud Talebi, Fariborz Azizi

    Indigenous knowledge is the accumulated knowledge, skills, and techniques of a particular community that results from their direct interaction with the environment that should be respected as a source of environmental knowledge. Indigenous knowledge is an important part of the life of local forest communities and plays an important role in their lives. In this research we tried to record the indiginous knoeledge of gum extraction of wild pistachio in Chaharmahal and Bakhtiari province. Snowball sampling method was used to collect information. Data were recorded using semi-structured interviews and by writing information, video recording of events, and taking pictures. Information was analyzed by editing documents, integrating, transforming and highlighting information. The results of this study showed that the local people consider the pistachio tree as an economic plant and strongly avoid from cutting and damaging it, and even try to protect and develop it. Gum is the important byproduct of pistachio tree and gum extraction takes place in different stages including tree selection, rifting, put the bowl, double and triple rifting, purification and cooking the gum. Medicinal use of gum is the most common use of this product. Local resident believe to the technical and principled use of pistachio trees.

    Keywords: Gum, indigenous knowledge, Local resident, Lordegan, Pistacia atlantica
  • یعقوب ایران منش*، مهدی پورهاشمی، حسن جهانبازی، مهدی زندبصیری، محمود طالبی
    مقدمه و هدف

    دانش سنتی (Traditional knowledge) دانشی است که به دلیل تجربه و سنت های مردم محلی یک منطقه و با استفاده از روش آزمون و خطا در آزمایشگاهی به نام طبیعت حاصل می شود. شناسایی دانش های سنتی مرتبط با جنگل در دهه های گذشته به ویژه در زمینه دستیابی به مدیریت پایدار جنگل و با هدف نهایی دستیابی به توسعه پایدار محلی، منطقه ای، ملی و جهانی اهمیت فراوانی پیدا کرده است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی دانش های سنتی مرتبط با بهره برداری از بذر بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) می باشد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش در دو سامان عرفی چیگو و بیدله واقع در بخش منج شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. اطلاعات مورد نیاز از جامعه محلی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و رویکرد شهرت با استفاده از 56 مصاحبه به دست آمد. نقش بذر درختان بلوط در مطالعات رسمی نیز جداگانه با استفاده از مطالعات کتابخانه ای بررسی شد تا ارزیابی دانش های سنتی بهره برداری از بذر این درختان نیز بررسی گردد. درنهایت، با استفاده از ارزیابی کیفی و تجزیه و تحلیل اثرات و پیامدها، ده معیار سنجش دانش های سنتی و دانش های رسمی و تفاوت بررسی در این دو دانش تشریح شد.

    یافته ها

    ازجمله کاربردهای میوه بلوط که به تقریب در اکثر خانوارهای روستایی مناطق مورد مطالعه رواج دارد، استفاده از جفت بلوط برای تهیه مشک های مختلف است. از کاربردهای مختلف بلوط که عموما توسط مردمان محلی ساکن زاگرس استفاده می شده ، می توان به مواردی از قبیل: نان بلوط، شیره بلوط، کباب بلوط و بلوط آب پز اشاره کرد. همچنین، شیره قهوه ای رنگی موسوم به عسل غزوله (Qazūlah) در اواخر فصل تابستان و اوایل پاییز بر روی پیاله میوه تشکیل می شود که به آن "مان شوکه" اطلاق شده و مصرف خوراکی دارد.

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد از آنجایی که یک دانش رسمی می تواند مبتنی بر نیازهای علمی باشد، سرعت تولید اطلاعات، حاکمیت مقررات علمی، دقت و صحت علمی و ارتباطات رسانه ای در راستای پژوهش های مرتبط با بذر درختان بلوط ایرانی می تواند از مزایای دانش رسمی در این فرآیند منظور شود (مشابه دیگر دانش های رسمی)، اما در سوی مقابل، دانش های سنتی به دلیل سازگاری با شرایط محلی و پذیرش اجتماعی می توانند زمینه را برای مدیریت مشارکتی در جنگل های زاگرس فراهم کنند.

    کلید واژگان: ارزیابی پیامدها, جوامع محلی, چهار محال و بختیاری, دانش سنتی مرتبط با جنگل, میوه بلوط
    Yaghoub Iranmanesh*, Mehdi Pourhashemi, Hassan Jahanbazi, Mehdi Zandebasiri, Mahmoud Talebi
    Introduction and objective

    Traditional knowledge is knowledge that is obtained due to the experience and traditions of the local people of a region and using the method of trial and error in a laboratory called nature. The identification of traditional forest-related knowledge has become very important in recent decades, especially in the field of achieving sustainable forest management and with the ultimate goal of achieving sustainable local, regional, national and global development. The purpose of this study is to identify the traditional knowledge related to harvest of acorns of Quercus brantii Lindl.

    Material and methods

    This research was carried out in two local regions of Chigo and Bidleh located in Monj section of Lordegan city in Chaharmahal and Bakhtiari province. The required information was obtained from the local community by reputation approach and using 56 interviews. The role of acorns in formal studies was also examined separately using library studies to evaluate the traditional knowledge of acorn harvesting of these trees. Finally, using qualitative evaluation and analysis of effects and consequences, ten criteria for measuring traditional and formal knowledge and the difference between the two knowledge were explained.

    Results

    Among other uses of acorns which is almost common in most rural households in the study area the use of oak seeds (acorns) to prepare various muskets is common. The various uses of oak that are commonly used by local people living in the Zagros, such as: oak sap, oak kebab and boiled oak. Also, a brown colored juice called Qazūlah honey is formed on the fruit cup in late summer and early autumn, which is called "Man Shocked".

    Conclusion

    The results showed that since a formal knowledge can be based on scientific needs, the speed of information production, the rule of scientific regulation, scientific accuracy and media communication in line with research related to the seeds of Quercus brantii trees can be the benefits of formal knowledge. In this process (similar to other formal knowledge), but on the other hand, traditional knowledge due to adaptation to local conditions and social acceptance can provide the basis for participatory management in the Zagros forests.

    Keywords: Chaharmahal, Bakhtiari, Impact Assessment, Local people, Acorn, Traditional Forest Related Knowledge
  • یعقوب ایران منش*، مهدی پورهاشمی، حسن جهانبازی، مهدی زندبصیری، محمود طالبی

    آنچه مردم محلی و روستاییان اطراف جنگل با هدف های گوناگون و در جهت برآوردن نیازها و خواسته های خود طراحی می کنند، در مفهوم گسترده سازه های سنتی جوامع محلی قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی کامل سازه های تولیدی جوامع محلی در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری بود تا در درجه نخست این شناسایی به پیشرفت جایگاه و نقش جوامع محلی در جنگل های زاگرس کمک کند و در درجه دوم با واکاوی الگوی تولید در این نظام تولیدی، بهترین شرایط برای استمرار تولیدات فوق معرفی و زمینه های ارتقاء شرایط ، برای این استمرار تعیین شود. به منظور جمع آوری اطلاعات در جامعه محلی از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. در بخش شناسایی سازه های تولیدی ، مهم ترین دانش ها و مولفه های محیطی که ورودی این سیستم را تشکیل می دهند، توصیف شدند و پس از آن در بخش واکاوی الگوی تولیدی تلاش شد ضمن معرفی معیارهای مناسب در ارزیابی فرآیند تولید، نیازمندی های لازم به منظور ارتقاء الگوی تولید در بین جوامع محلی جنگل های زاگرس معرفی شوند. نتایج نشان داد که از بین سه الگوی تولیدی (دستی، ناب و چابک) سازه های سنتی جوامع محلی بیشترین تناسب را با الگوی تولید دستی دارند. این درحالی است که الگوی تولید چابک در بیشتر معیارهای ارزیابی تولید بهترین الگوی فرایند تولید در اکوسیستم ها را نشان داد. لازمه تغییر از الگوی دستی به الگوی چابک، درنظر گرفتن عدم اطمینان های محیطی و اهرمی کردن اثر اطلاعات در مدیریت جنگل های زاگرس است.

    کلید واژگان: تولید چابک, تولید ناب, جنگل های زاگرس, دانش های سنتی مرتبط با جنگل
    Mehdi Pourhashemi, Hassan Jahanbazi, Mehdi Zandebasiri, Mahmood Talebi

    What the Local people of forest ecosystem design for different purposes and in order to meet their needs and wants is in the broadest sense of the traditional structures of local communities. The purpose of this study is to fully identify the production structures of local communities in the forests of Chaharmahal and Bakhtiari province. At the first, this identification will help to improve the role of local communities in the forests of the Zagros and secondly, by analyzing the production pattern in this production system, the best conditions for the continuation are introduced and the grounds for improving the conditions are determined for this continuation. In this study, snowball sampling method was used to collect information in the local community. In the section of identifying production structures, the most important knowledge and environmental components that constitute the input of this system were described. In the analysis of production pattern, while introducing appropriate criteria in evaluating the production process, the necessary requirements in order to improve the production pattern among the local communities of Zagros forests are introduced. The results of this study showed that among the three production patterns (craft, lean and agile), the traditional structures of local communities are the most suitable for the craft production pattern. While the agile production pattern is the best model of the production process in most production evaluation criteria. It is necessary to change from craft to agile model, considering environmental uncertainties and leveraging the effect of information on Zagros forest management.

    Keywords: Agile Production, Lean Production, Traditional Forest Related Knowledge, Zagros forests
  • یعقوب ایران متش*، مهدی پورهاشمی، حسن جهانبازی گوجانی، محمود طالبی

    در اکوسیستم های جنگلی، تولید جنگل، ذخیره و جریان کربن بر مبنای اندازه گیری های زی توده محاسبه می شوند. این پژوهش با هدف مقایسه زی توده و اندوخته کربن روی زمینی، لاش ریزه و خاک در توده های جنگلی سالم و دچار زوال بلوط ایرانی در استان چهارمحال وبختیاری انجام شد. ابتدا چهار قطعه نمونه یک هکتاری در مناطق شاخص متاثر از پدیده زوال بلوط و مناطق سالم انتخاب شد. سپس اطلاعات کمی تمام درختان موجود اندازه گیری شد. برای محاسبه زی توده و اندوخته کربن روی زمینی از معادلات آلومتری موجود استفاده شد. در هر قطعه نمونه، 10 قاب نیم مترمربعی انداخته و تمام لاش ریزه های موجود در آنها جمع آوری و وزن تر، خشک و کربن نمونه ها اندازه گیری شد. برای اندازه گیری کربن آلی خاک، در هر قطعه نمونه، 5 نمونه خاک برداشت شد. نتایج نشان داد میانگین زی توده روی زمینی در قطعه نمونه های شاهد 31/4 و در قطعات متاثر از پدیده زوال 15/8 تن در هکتار است. میانگین اندوخته کربن روی زمینی در قطعات شاهد و دچار زوال به ترتیب 15/1 و 7/7 تن در هکتار به دست آمد. مقدار اندوخته کربن لاش ریزه در قطعات شاهد 1584/1 و در قطعات دچار زوال 1148/6 کیلوگرم در هکتار بود. مقدار اندوخته کربن، نیتروژن، فسفر و درصد رطوبت خاک، تفاوت معنی داری را بین قطعات نمونه شاهد و دچار زوال نشان داد. نتایج این تحقیق حاکی از تغییرات قابل توجه زی توده و اندوخته کربن روی زمینی و خاک در توده های جنگلی دچار زوال است که در بلند مدت خسارات جبران ناپذیری را به اکوسیستم جنگلی غرب کشور وارد خواهد ساخت. این موضوع لزوم توجه مدیران و تصمیم سازان منابع طبیعی کشور را به ارایه راهکارهای مدیریتی برای کنترل و مبارزه با این پدیده گوشزد می کند.

    کلید واژگان: زی توده, کربن, خشکیدگی, چهارمحال وبختیاری
    Y. Iranmanesh*, M. Pourhashemi, H. Jahanbazi, M. Talebi

    In forest ecosystems, forest production, storage and carbon flow are calculated based on biomass measurements. The aim of this study was to compare the biomass and carbon stock of the above-ground, litter and soil in the oak decline and control plots in Chaharmahal and Bakhtiari province. Four one-hectare sample plots were selected in the healthy (control) and declined stands of oak. Then quantitative information of all trees were measured. Allometric equations were used to calculate the above-ground biomass and carbon stock. Ten microplots were established in each sample plot and all litters were collected. Wet and dry weights and carbon content of the litter samples were measured. To measure soil organic carbon, five soil samples were taken in each sample plot. The results showed that above-ground biomass in the control and decline sample plots were 31.4 and 15.8 tons/hectare respectively. Also, the average of the above-ground carbon stock in the control and decline plots were 15.1 and 7.7 tons/hectare, respectively. The mean of litter carbon in the control plots was 1584.1 kg/ha and in the decline plots was 1148.6 kg/ha. The amount of carbon, nitrogen, phosphorus and soil moisture content showed a significant difference between the control and decline plots. The results of this study indicated significant changes in biomass, carbon stock and soil in declined stands of oak which may cause irreparable damage to the Zagros forest ecosystem, in the long term. This issue highlights the need for the attention of managers and decision makers of natural resources, regarding the provision of management solutions to control this phenomenon.

    Keywords: Biomass, Carbon, Decline, Chaharmahal, Bakhtiari
  • حسن جهانبازی گوجانی*، یعقوب ایران منش، محمود طالبی، مهدی پورهاشمی

    پدیده زوال بلوط از مهم ترین مشکلات کنونی در جنگل های زاگرس است. کمبود مواد غذایی و اختلاف مقدار جذب عناصر غذایی بین درختان شاداب بلوط (Quercus brantii Lindl.) با درختان دچار زوال، از علل اصلی خشکیدگی این درختان است. برای حل این مشکل و توقف روند زوال درختان بلوط، تغذیه درختان راهکار مدیریتی مناسبی است. محلول پاشی از شیوه های رایج تغذیه گیاهی است که در زمان کوتاه نیاز گیاه را تامین می کند. برای اجرای این پژوهش، درختان یکسان و به نسبت مشابه با دو فرم پرورشی شاخه زاد و تک پایه در منطقه منج استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شدند. در هر فرم پرورشی، درختان در سه سطح سلامت (شاداب، دارای خشکیدگی سرشاخه و خشکیدگی تاج تا 50 درصد) تفکیک و در هر سطح سلامت، پنج درخت با ابعاد یکسان (در مجموع 30 درخت) انتخاب شدند. پیش و پس از محلول پاشی، مشخصات کیفی درختان ثبت و نمونه ترکیبی برگ از آنها تهیه شد. محلول پاشی در زمان رشد کامل برگ ها از اوایل خردادماه تا تیرماه و با فاصله 10 روز در سه نوبت انجام گرفت. نتایج نشان داد که مقدار عناصر کم مصرف در برگ درختان در ابتدای فصل به طور معنی داری بیشتر از انتهای فصل شد. در میان عناصر کم مصرف، مقدار بور در برگ درختان سالم بیشتر از درختان دچار زوال بود. ارزیابی کیفی درختان نشان داد که پیشرفت زوال در بیشتر درختان تحت بررسی متوقف شده بود. براساس نتایج این پژوهش، تغذیه درختان در معرض زوال و افزایش امکان جذب مواد غذایی از خاک می تواند در توقف روند زوال درختان موثر باشد.

    کلید واژگان: بور, تغذیه, جنگل های زاگرس, زوال بلوط, عناصر کم مصرف, محلول پاشی
    Hasan Jahanbazy Goujani *, Yaghoub Iranmanesh, Mahmoud Talebi, Mehdi Pourhashemi

    The phenomenon of oak decline is one of the most important current problems in the Zagros forests. Lack of nutrients and differences in nutrient uptake between healthy Brant`s oak (Quercus brantii Lindl.) and trees affected by decline is one of the main causes of dryness of these trees. Tree nutrition can be considered as a management strategy to solve this problem and stop the decay of oak trees. Nutrient spraying is one of the common methods of plant nutrition that meets the needs of the plant in a short time. In this research, the similar trees of two forms (coppice and seed-origin) were selected in the Monj area of Chaharmahal and Bakhtiari province. In each form, trees were divided into three levels of health (Healthy, dieback and crown drought up to 50%). Five similar trees by dimension were selected in each level of health (totally 30 trees). Before and after nutrient spraying, the quality characteristics of the trees were recorded and a mixed sample of leaves was prepared from them. Nutrient spraying were done at full time of leaves from early June to July with an interval of 10 days in three shifts. The results showed that the amount of micronutrients elements in the leaves of trees at the beginning of the growing season was significantly higher than the end of the season. Among the micronutrients elements, the amount of boron in the leaves of healthy trees was more than decaying trees. Qualitative evaluation of trees showed that the progression of dieback has stopped in most of the studied trees. Feeding of decaying trees and increasing the possibility of nutrient uptake from the soil can be effective in stopping the decay of trees.

    Keywords: boron, Feeding, micronutrients, nutrient spraying, Oak decline, Zagros forests
  • حسن جهانبازی*، یعقوب ایران منش، محمود طالبی، حمزه علی شیرمردی، عبدالمحمد محنت کش، مهدی پورهاشمی، محسن حبیبی

    امروزه گستره قابل توجهی از جنگل های زاگرس با پدیده زوال بلوط مواجه شده است. تنش محیطی، اختلال در جذب مواد غذایی و آب موجب ضعیف شدن درختان و درنهایت زوال آن ها می شود. عوامل رویشگاهی نقش مهمی در مقاومت درختان در برابر تنش های زنده و غیرزنده دارند. پژوهش پیش رو با هدف ارزیابی واکنش درختان سالم و درحال خشکیدن بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) به جذب مواد غذایی در جهت های جغرافیایی و طبقه های ارتفاعی مختلف در منطقه جنگلی هلن استان چهارمحال و بختیاری اجرا شد. برای این منظور، در دو جهت غالب جنوبی و شمالی، تعداد سه خط نمونه و بر روی هر خط نمونه در سه دامنه ارتفاعی (1800-1500، 2000-1800 و بالاتر از 2000 متر از سطح دریا) سه قطعه نمونه 1000 متر مربعی به طور تصادفی پیاده شد. در هر قطعه نمونه، از 5 درخت سالم و 5 درخت در حال خشکیدن بلوط از چهار جهت تاج نمونه برگ تهیه شد و عناصر غذایی آن ها در آزمایشگاه اندازه گیری شد. این پژوهش بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی و آزمایش فاکتوریل و مقایسه میانگین ها به روش دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که اثر جهت جغرافیایی بر جذب عناصر ازت و کلسیم معنی دار بود. همچنین، اختلاف جذب موادغذایی ضروری در برگ درختان سالم و درحال خشکیدن معنی دار شد. جذب عناصر آهن، منگنز، روی و مس در برگ درختان مستقر در جهت شمالی بیشتر از جهت جنوبی بود. درختان سالم نیز مقدار بیشتری از این عناصر را در مقایسه با درختان در حال خشکیدن جذب کرده بودند.

    کلید واژگان: جنگل های زاگرس, زوال بلوط, عوامل محیطی
    Hassan Jahanbazi *, Yaghoub Iranmanesh, Mahmood Talebi, Hamzeh Ali Shirmardi, AbdolMohammad Mehnatkesh, Mehdi Pourhashemi, Mohsen Habibi

    Today, a considerable amount of Zagros forests is faced with the phenomenon of oak decline. Environmental stresses have caused the weakness of the trees, imbalance in food and water absorption, and eventually the deterioration of trees. Site factors play an important role in the resistance of trees to biotic and abiotic stresses. This research was conducted to evaluate the reaction of health and non-health Brant`s oak (Quercus brantii Lindl.) trees to nutrients absorption in different aspects and elevations in the Helen forest of Chaharmahal & Bakhtiari province. Three transects were considered in two main aspects (North and South) of the study area. On each transect, three plots (with an area of 1000 m2) were designed in three elevation levels (800-1500, 1800-2000, and above 2000m a.s.l) randomly. Leaves of five health and non-health trees were gathered to measure the nutrient elements. This research was conducted as a factorial experiment in randomized complete block design and the mean values of variables were compared using Duncan test. The results showed that the effect of geographical aspects was significant on N and Ca uptake. Also, the difference in the absorption of essential nutrients in leaves of health and non-health oak trees were significant. The absorption of Fe, Mn, Zn and Cu in the leaves of the trees in the northern aspects was higher than the southern aspects. Health trees also absorbed more of these elements compared to non-health trees.

    Keywords: Zagros forests, oak decline, Environmental Factors
  • محمود طالبی*، یعقوب ایران منش، حسن جهانبازی، حسین محمدی، زینب قلی پور

    در این پژوهش رویشگاه های مهم گونه بید در استان چهارمحال و بختیاری، شناسایی و از کلن های موجود در این رویشگاه ها، سرشاخه های یک ساله برای تولید قلمه تهیه شد. سپس نهال های تولید شده در خزانه، به بستر اصلی پروژه منتقل شدند و به مدت هشت سال مورد بررسی قرار گرفتند. هر سال در پایان فصل رویش، ارتفاع و قطر برابر سینه و در پایان فصل رویش سال آخر، قطر متوسط تاج پوشش اندازه گیری شدند. آمار مربوط به آفات و امراض و زنده مانی درختان نیز به طور مستمر تهیه شد. نتایج شناسایی گونه های بید نشان داد که در این استان پنج گونه شامل Salix excelsa S.G.Gmelin، Salix acomphylla Boiss.، Salix alba L، Salix elbursensis Boiss و Salix issatisensis  وجود دارد. بررسی های کمی نشان داد که کلن Salix alba L (206) با 86/7 متر ارتفاع و 12/16 سانتی متر قطر برابر سینه و کلن Salix alba L (208) با 66/18 مترمربع سطح تاج پوشش، از بیشترین کمیت رویشی برخوردار بوده و مقاومت بالایی را نیز نسبت به سرما و یخبندان از خود نشان داده اند. نتایج مربوط به آفات و بیماری ها نیز نشان داد که کلن های مختلف بید در ایستگاه مورد حمله هشت گونه آفت شته خالدار بید، گال جاروی جادوگر، گال کروی، پروانه گالزای صنوبر، شته سیاه بید، سنک بید، لیسه بید و سوسک چوبخوار که از اهمیت نسبتا بالایی برخوردارند، قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: بید (Willow), شناسایی, رویش, چهارمحال و بختیاری
    Mahmoud Talebi*, Yaghoub Iranmanesh, Hassan Jahanbazi, Hosain Mohammadi, Zeynab Gholipour

    In this research, important habitats of the species of salix in Chaharmahal and Bakhtiari province were identified. Then, one-year branches were produced for the production of cuttings. Then the seedlings were transferred to the main field of the project and surveyed for 8 years. Height, DBH and diameter of the canopy were measured. Also pests and diseases of the trees were investigated continually. The results showed that five species including Salix excelsa S.G.Gmelin, Salix acmophylla Boiss., Salix alba L, Salix elbursensis Boiss and Salix-issatisensis were identified in this province. Quantitative studies showed that Salix alba L (206) with 7.86 m height and 16.12 cm DBH and Salix alba L (208) with 18.66 m2 of canopy surface were better than other species and have high resistance to cold and frost. The results of pests and diseases also indicated that 8 species of pest were existing on all Salix species.

    Keywords: Willow, Identification, Growth, Chaharmahal, Bakhtiari
  • یعقوب ایران منش*، محمود طالبی، حمید مهین پور، حسن جهان بازی

    این پژوهش با هدف بررسی برخی متغیرهای تاثیرگذار بر مقدار تولید محصول سقز در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. به این منظور در دو طبقه ارتفاعی 1600-1200 و 2000-1600 متر از سطح دریا، به طور تصادفی درختان بنه در طبقات قطری مختلف انتخاب شدند. در هر طبقه ارتفاعی شش طبقه قطری و در هر طبقه قطری پنج تا شش پایه بنه نشانه گذاری و اطلاعات درختان، شامل قطر برابرسینه، ارتفاع کل، ارتفاع تنه، قطر متوسط تاج و جنس آنها ثبت شد. درختان نشانه گذاری شده، مورد بهره برداری قرار گرفته و سقزهای استخراج شده از درختان به صورت جداگانه جمع آوری و توزین شدند. نتایج نشان داد میانگین تولید سقز در جنگل های استان به طور متوسط 9/571 گرم است. قطر متوسط تاج، قطربرابر سینه و ارتفاع کل درختان تاثیر معنی داری را در تولید سقز نشان دادند. جنس درخت نیز تاثیر معنی داری را بر مقدار تولید سقز نشان داد، به طوری که میانگین تولید سقز در درختان نر 1/608 گرم و درختان ماده 8/435 گرم به دست آمد.

    کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, بنه, چهارمحال و بختیاری, سقز, متغیرهای مورفولوژیکی
    Yaghoub Iranmanesh *, Hassan Jahanbazi, Mahmoud Talebi, Hamid Mahinpour

    This research was performed in order to survey quantitative characteristics of Pistacia atlantica trees on gum production in the forests of Chaharmahal & Bakhtiari Province. At the first step, two elevation classes (1200-1600 m and 1600-2000 m) were choosen and trees selected in different DBH classes. Biometric characteristics of wild pistachio trees such as DBH, crown diameter, total height and bole height were used to assess the impact of gum production on wild pistachio trees. The gum was extracted from selected trees separately and weighted. The results showed that the mean of gum production is 571.9 g in each pistachio tree. Also, significant difference at 5% level between the factors of DBH and total height and at 1% level between crowns diameters were seen. The tree gender also showed a significant effect on the amount of gum production, so that the average production of gum in male and female trees were 608.1 and 354.8 g respectively. The results showed that there is no significant difference between amounts of gum production in different bole height.

    Keywords: Altitude_Pistacia atlantica_Chaharmahal & Bakhtiari Province_Gum_Morphological variables
  • حسن جهانبازی*، یعقوب ایران منش، محمود طالبی، حمزه علی شیرمردی، عبدالمحمد محنت کش، مهدی پورهاشمی، محسن حبیبی
    پدیده زوال بلوط در جنگل های زاگرس، سطح گسترده ای را متاثر کرده است. آلاینده های موجود در گردوغبار، از مهم ترین عامل های زوال گونه های جنگلی زاگرس اعلام شده اند. در این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر گردوغبار بر زوال درختان بلوط (Quercus brantii Lindl.)، در ابتدای بهار 1395، شش تله رسوب گیر در منطقه هلن نصب و در پاییز، نمونه های گردوغبار از تله ها جمع آوری و پس از توزین، مقدار عناصر سنگین موجود در آنها اندازه گیری شد. در دو جهت جغرافیایی غالب (شمالی و جنوبی)، سه خط نمونه با فاصله های ثابت در ابتدا، وسط و انتهای منطقه پیاده و در هر خط نمونه سه قطعه نمونه دایره ای 1000 متر مربعی در سه طبقه ارتفاعی 1800-1500، 2000-1800 و بالاتر از 2000 متر از سطح دریا برداشت شد. در هر قطعه نمونه، از پنج درخت سالم و ناسالم، نمونه مرکب برگ تهیه و مقدار عناصر سنگین (سرب، کادمیوم، نیکل، آرسنیک و جیوه) آنها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مقدار کادمیوم و سرب در برگ درختان سالم به ترتیب 0/235 و 0/174 و در برگ درختان ناسالم به ترتیب 0/339 و 0/219 میلی گرم بر کیلوگرم بود و این اختلاف معنی دار شد (0/01 ≤ p). درختان بلوط جهت جنوبی نسبت به جهت شمالی عناصر سنگین بیشتری را جذب کردند و این اختلاف برای سرب و کادمیوم در سطح اطمینان 99 درصد و برای آرسنیک در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار بود. به نظر می رسد تنش ناشی از جذب عناصر سنگین یکی از عامل های زوال بلوط باشد. نتایج این پژوهش نیز تاثیر عناصر سنگین موجود در گردوغبار بر سلامت درختان بلوط را نشان داد.
    کلید واژگان: تنش, زاگرس, زوال بلوط, عناصر سنگین, گردو غبار
    H. Jahanbazy Goujani*, Y. Iranmanesh, M. Talebi, H. Shirmardi, A. Mehnatkesh, M. Pourhashemi, M. Habibi
    Oak decline is a complex phenomenon affecting vast areas of Zagros forests. Dust is the most important factors in the decline of Zagros forest. In order to assess the impacts of dust on oak decline, six dust traps were installed in Helen protected area at the beginning of spring 2016. Dust samples were collected using the traps surface in autumn. The weight of dust samples and the amount of heavy metals were measured in the laboratory. Three transects (replicates) with fixed distances were designed in each of northern and southern directions. In each transect, three circular plots (with an area of 1000 m2) were laid out in three altitudinal ranges (1500-1800, 1800-2000, and more than 2000 meter a.s.l.). In each plot, leaf samples of five trees were collected from healthy and unhealthy trees, and the amounts of heavy elements including lead, cadmium, nickel, arsenic and mercury were measured. The results showed that cadmium and lead in leaves of healthy and unhealthy trees had a significant difference and the amount of these elements in the leaves of healthy tree was more than unhealthy trees. Higher amounts of heavy metals were absorbed by oak trees located in the southern aspect compared with those in the northern one. Moreover, the amounts of intercepted cadmium and lead had significant differences. It seems that the stress caused by the absorption of these heavy elements in the leaves of trees is one of the most important factors for oak trees decline.
    Keywords: Dust, Heavy metals, Oak decline, Stress, Zagros
  • یعقوب ایران منش*، عباس قمری زارع، محمود طالبی، حسن جهانبازی گوجانی
    تولید هیبریدهای گیاهی به منظور افزایش عملکرد در واحد سطح و در نهایت استفاده حداکثر از ظرفیت منابع موجود همواره مورد توجه کشورهای مختلف جهان می باشد. از آنجایی که تحمل گونه های مختلف در برابر شرایط اقلیمی یکسان نیست و میزان تحمل آنها در برابر شرایط اقلیمی به توانمندی ژنتیکی گیاهان و میزان تاثیر متقابل آنها با محیط بستگی دارد، در برخی از گونه های جنس صنوبر با انجام برنامه های اصلاحی می توان ظرفیت رویشی آن را به میزان قابل توجهی بهبود بخشید. بدین منظور در این مطالعه که در ایستگاه تحقیقات بلداجی از استان چهارمحال و بختیاری انجام شد، دورگ P. alba Î P. euphraticaو دورگ حاصل از تلاقی معکوس آن به همراه پایه هایی از گونه P. nigra و P. alba در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی به منظور بررسی سازگاری، کشت شدند. در این تحقیق 75 پایه از هر کلن در سه تکرار و با مجموع 300 اصله نهال در فواصل 2Î2 متر، کشت شدند. آماربرداری از صفات کمی و کیفی پایه ها انجام شد. نتایج نشان داد که تیمار هیبرید P. alba Î P. euphratica از نظر رویش ارتفاعی، قطر برابرسینه و ارتفاع تنه وضعیت بهتری را نسبت به سایر تیمارها داشت. این هیبرید در برابر سرما بسیار مقاوم بود. در حالیکه دورگ P. euphratica × P. alba به سرما کاملا حساس و به شدت آسیب پذیر بود. در بین کلن های بومی گونه P. alba نیز شرایط رویشی نسبتا خوب و نزدیک به هیبرید p. alba Î p. euphratica داشت، درحالیکه گونه بومی P. nigra چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی در وضعیت نامطلوبی قرار داشت.
    کلید واژگان: سازگاری, کبوده, پده, دورگ, چهارمحال و بختیاری
    Y. Iranmanesh *, A. Ghamari Zare, M. Talebi, H. Jahanbazi Goujani
    Hybridization is one of the most important methods in tree improvement. This method can helps plant breeders to increase yield of tree species. Adaptability investigation of interspecific hybrids for planting in different regions is necessary because of different climate conditions in the regions. Populus species were planted in Iran for wood production from many years ago. In this research clones of P.alba× P.euphratica and P.euphratica × P.alba were selected and saplings were supplied from them. Saplings from P.alba× P.euphratica and P.euphratica×P.alba with P.alba and P.nigra as a native species were planted in Boldaji station in Chaharmahal and Bakhtiari province based on a Randomized Complete Block Design. Quantitative and qualitative characteristics such as total height, trunk height, diameter (DBH), disease and cold tolerance were recorded. Results showed that plant height, trunk height and DBH growth of P.alba×P. euphratica were significantly more than other treatments (p
    Keywords: Adaptation, Chaharmahal, Bakhtiari, Populus, hybridization
  • محمود طالبی، حسن جهانبازی، یعقوب ایران منش، فرشاد حقیقیان
    پسته از جنس های درختی اصلی جنگل های زاگرس است و بنه (Pistacia atlantica Desf.) مهم ترین گونه این جنس محسوب می شود. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت کمی و کیفی این جنس با تاکید بر گونه بنه در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. پس از جنگل گردشی در سطح 307000 هکتاری جنگل های استان، تمام مناطق پراکنش تیپ های مختلف بنه، به صورت مشاهده ای بر روی نقشه های توپوگرافی 1:50000 مشخص شدند. محدوده های مشخص شده به صورت نقشه های رقومی درآمده و نقشه مقدماتی تیپولوژی بنه در جنگل های استان تهیه شد. شبکه آماربرداری بر روی تیپ های مختلف بنه به گونه ای طراحی شد که حداقل 30 قطعه نمونه در بزرگترین تیپ بنه قرار گیرد. با همین ابعاد شبکه، تعداد قطعات نمونه برای سایر تیپ ها محاسبه شد. در مجموع، 39 قطعه نمونه دایره ای 10 آری برداشت شد. نتایج نشان داد که بنه در شش تیپ جنگلی حضور داشت. تیپ بلوط- بنه با 84801 و تیپ بادام- بنه با 537 هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین سطح را به خود اختصاص دادند. بیشترین تراکم بنه متعلق به تیپ بنه با 90 و کمترین آن مربوط به تیپ بادام- بنه با 20 اصله در هکتار بود. قطورترین و کم قطرترین درختان بنه به ترتیب در تیپ های افرا- بنه و بادام- بنه حضور داشتند. با توجه به حضور بنه در تیپ بلوط- بنه به عنوان گسترده ترین تیپ جنگلی در جنگل های استان، امکان کاشت و توسعه این گونه باارزش در توده های خالص و غالب بلوط در استان نیز وجود دارد.
    کلید واژگان: بادام, بلوط, تراکم, تیپ جنگلی, جنگل های زاگرس
    Mahmoud Talebi, Hasan Jahanbazy, Yaghoub Iranmanesh, Farshad Haghighian
    Pistacia atlantica Desf. is one of the most important species in the Zagros forests. This research was conducted in order to investigate the quantitative and qualitative characteristics of pistachio forests in Chaharmahal and Bakhtiari province. At first, all of the forest regions were investigated and typology map of forests was made on 1:50000 map. Then the digital map of forest types was made. Sampling grid was established on the map, so that at least 30 plots were selected on the biggest type of pistachio. Using the same method, number of sample plots was calculated for other forest types. A total of 39 circle plots, each 1000 m2, were selected. The results indicated that Pistachio was present in 6 forests types. Quercus-Pistacia covering 84801 ha area was the largest type, while Acer- Pistacia was the smallest type that covered 537 ha. Pistachio type with 90 trees per hectare was the most dense forest type, while Amygdalus-Pistacia type with 20 trees per ha was the less dense type. The thickest and tiniest pistachio trees were recorded in the Acer-Pistacia and Amygdalus-Pistacia types, respectively. Considering the presence of pistachio in the vast and widest forest type of Quercus-Pistacia, we can plant this species in pure and dominant oak stands of the province.
    Keywords: Density, Forest type, Pistacia atlantica, Quercus, Zagros forests
  • حسن جهانبازی گوجانی*، یعقوب ایران منش، محمود طالبی
    بنه(Pistachia atlantica Desf.)یکی از گونه هایدرختی باارزش اکولوژیک در زاگرس است که به دلیل ارزش اقتصادی، نقش مهمی در حفاظت از منابع آب و خاک دارد. تولید دانه روغنی و امکان استخراج روغن از بذر یکی از مزیت های اقتصادی این گونه محسوب می شود. پژوهش پیش رو به منظور تعیین درصد روغن بذر درختان بنه در طبقات قطری مختلف ومعرفی ترکیبات شیمیائی به ویژه اسیدهای چرب روغن در جنگل های قلعه مدرسه لردگان در استان چهارمحال و بختیاری اجرا شد. ابتدا در دامنه قطری 10 تا 50 سانتی متر و با فاصله طبقه ای5 سانتی متری، تعداد سهاصله درخت در هر طبقه قطری انتخاب شد و با برداشت بذر آنها در پایان فصل رویش،اندازه گیریمقدار تولید بذر و روغن در هر طبقه قطری انجام شد. نتایج نشان داد که به طور متوسط تولید روغن برای هر درخت در طبقات قطری مختلفبه روش سوکسله 16/27 درصد و به روش مکانیکی 3/19 درصد است. بیشترین مقدار تولید روغن به روش سوکسله به میزان 1/32 درصد مربوط به طبقه قطری 45 سانتی متر وکمترین مقدار 48/23 درصد متعلق به طبقه قطری 40 سانتی متر بود. در روش تحت فشار بیشینه روغن استخراج شده 8/24 درصد مربوط به طبقه قطری 50 سانتی متر وکمینهاندازه روغن 85/16 درصد متعلق به درختان طبقه قطری 40 سانتی متر بود. تجزیه نمونه های روغن نشان داد که در مجموع 11 نوع اسید چرب شامل هفت اسید چرب غیراشباع اولئیک،ایزوسیس اولئیک، لینولئیک، لینولنیک،پالمیتولئیک، گادوئیک و بهنیک و چهار اسید چرب اشباع پالمیتیک، استئاریک، میرستیک و آراشیدیک در روغن بنه وجود دارد.
    کلید واژگان: ارزش اقتصادی, بنه, روغن میوه, زاگرس, سوکسله
    Hasan Jahanbazy Goujani *, Yaghoub Iranmanesh, Mahmoud Talebi
    Wild pistachio (Pistachia atlantica Desf.) is one of the economically important woody species in Zagros region of Iran. Because of its economic importance, this species has an essential role in protecting soil and water resources. The possibility of seed oil extraction adds to the economic advantages of Pistacia atlantica. This study in Lordegan forests aims to determine the amount of seed production, oil percentage and chemical properties (e.g. fatty acid) to quantify the economic value of wild pistachio. Initially, 3 trees were selected in each diameter class ranging from 10 to 50 cm. The seeds of all trees were collected to measure the amount of seed and oil percentage in each diameter class. The Soxhlet analysis showed oil production of 27.16%, whereas rated 19.3% by using the mechanical analysis. Maximum oil production as measured by Soxhlet method was shown to be 32.1% for the diameter class of 45 cm. In addition, minimum production rate of 23.48% was recorded for the diameter class of 40 cm. The maximum seed oil of 24.8% was recorded by using the under pressure method in diameter class of 50 cm, while the same method resulted in the minimum oil amount of 16.85% in diameter class of 40 cm. The analysis of the samples revealed 13 fatty acids, including 7 unsaturated (Oleic, Iso-sic-oleic, Linoleic, Linolenic, Palmitoleic, Gadoleic, Behenic) and four saturated (Palmitic, Stearic, Miristic, Arachidonic) in oil extractedform Pistacia atlantica seeds.
    Keywords: Economic value, wild pistachio, seed oil, Zagros, Soxhlet
  • فرزانه شیخ الاسلامی، سید امید ستوده ناورودی، شینا زینعلی، محمود طالبی
    مقدمه
    باورهای مذهبی در تمام جنبه های زندگی روانشناختی بشر، تاثیرات به سزایی دارد و تقویت این باورها باعث افزایش عزت نفس، سلامت روان، کاهش خشم و اعتیاد می شود.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین رابطه باور های مذهبی با سلامت روان، عزت نفس و خشم در افراد وابسته به مواد و عادی شهر رشت انجام شده است.
    روش کار
    این پژو هش یک پژو هش مقطعی، از نو ع توصیفی - مقایسه ای میباشد. جامعه آماری پژوهش را 80 نفر از افراد وابسته به مواد و عادی (40 نفر معتاد،40 نفر غیر معتاد) شهر رشت تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب(مهر تا اسفند 1389) و به پرسشنامه های اعتقادات مذهبی آلپورت، سلامت روان(12GHQ-)، عزت نفس رزنبرگ و پرسشنامه خشم باس و پری پاسخ دادند. بعد از اجرا و جمع آوری داده ها، از روش های آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(آزمون های t مستقل، رگرسیون و همبستگی پیرسون)جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
    نتایج
    نتایج آزمون t مستقل جهت مقایسه مولفه ها بین دو گروه نشان دادکه بین دو گروه از لحاظ اعتقادات مذهبی(0001/0>P)، میزان سلامت روانی(0001/0>P)، عزت نفس(0001/0>P) و خشم (0001/0>P)تفاوت معناداری وجود دارد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری رگرسیون نشان داد که مولفه های مورد بررسی 60 درصد باورهای مذهبی را در این افراد پیش بینی می کند، همچنین نتایج همبستگی پیرسون حاکی از ارتباط بین اعتقادات مذهبی و سلامت روان در افراد وابسته به مواد بود(01/0>P).
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش بر اهمیت باورهای مذهبی، عزت نفس، خشم و تاثیر آن بر سلامت روانی افراد وابسته به مواد و عادی تاکید دارد و پیشنهاد می شود از طریق مهارت کنترل خشم و افزایش عزت نفس و آموزش برخی از مهارت های بین فردی و راهکارهایی که به افراد کمک می کند تا شبکه حمایت اجتماعی خود را گسترش دهند و روابط اجتماعی کار آمد و بدون مواد را برقرار سازند، می تواند نقش مهمی در کاهش گرایش به اعتیاد داشته باشد.
    کلید واژگان: مصرف کنندگان مواد مخدر, بهداشت روانی, خود پنداره, خشم, مذهب
    Shikholeslami F., Sotodeh Navroudi S. O, Zinali Sh, Talebi M
    Introduction
    Religious beliefs have an important effect on all psychological aspects of human life; and strengthening these beliefs increases self-esteem، mental health and also decrease addiction and anger.
    Objective
    This study aimed to survey the relationship between religious beliefs and mental health، self -esteem and anger in normal and drug-dependent people in Rasht.
    Methods
    This is a cross-sectional، descriptive-comparative study. Study population consists of 80 drug-dependent and normal people (n = 40 addicts، 40 non-addicted) in Rasht who were chosen by random sampling (October to March 2010) and responded to Allport religious beliefs، mental health (GHQ-12)، the Rosenberg Self-Esteem Scale and the Buss and Perry anger questionnaire. After implementation and data collection، descriptive statistics methods (mean and standard deviation) and inferential statistics (independent t-tests، regression and correlation) were used for data analysis.
    Results
    The results of independent t-test parameters comparing the two groups showed a significant difference in terms of their religious beliefs (p<0. 0001)، mental health level (p<0. 0001)، self-esteem (p<0. 0001) and anger (p<0. 0001). Data analysis using regression showed the components surveyed predicted 60% of their religious beliefs. Also Pearson correlation findings indicated a relationship between religious beliefs and mental health in drug dependent people (p<0. 01).
    Conclusion
    This study emphasizes the importance of religious beliefs، self-esteem، anger and its effect on mental health of substance dependent and normal individuals. It is suggested that an important role in decreasing addiction can be taken through learning the normal stress and anger management skills and increasing self-esteem and also learning some of the interpersonal skills solutions which helps people expand their social support networks and social work.
    Keywords: Drug Users, Mental Health, Self Concept, Anger, Religion
  • محمود طالبی، علیرضا مدیر رحمتی، حسن جهانبازی، حسین محمدی، فرشاد حقیقیان، حمزه علی شیرمردی
    این تحقیق با هدف تعیین سازگارترین کلن ها با تولید زیاد چوب در ایستگاه تحقیقات صنوبر و درختان سریع الرشد واقع در شهر بلداجی استان چهارمحال و بختیاری اجرا گردیده است. به منظور اجرای این تحقیق از 12 کلن (تیمار) غیر بومی تاج باز از گونه های Populus euramericana و Populus deltoides استفاده گردید. کلن های یاد شده با فاصله 4×4 متر و در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار کشت شدند. اطلاعات مربوط به قطر، ارتفاع، رویش کل و رویش متوسط حجمی هر کلن به صورت سالیانه و تاج درختان در سال آخر (سال هشتم) برای 9 درخت میانی هر کلن برداشت و سپس تجزیه و تحلیل گردید. از مهمترین نتایج بدست آمده در این تحقیق، میزان تولید چوب کلن های مورد بررسی بود که بر این اساس از نظر تولید چوب، کلن های Populus euramericana 154، Populus euramericana costanzo، Populus euramericana I.214، Populus euramericana vernirubensis و Populus euramericana 262 به ترتیب با 12/13، 83/12، 54/12، 11/12 و 65/11 مترمکعب در هکتار و در سال، دارای بیشترین میزان رویش حجمی بودند که به عنوان کلن های سازگار با تولید زیاد چوب معرفی شدند. بنابراین در نگاه اول، تولید چوب کلن های یادشده در مقایسه با تولید آنها در مناطق با دوره رویش طولانی، کمتر به نظر می رسد ولی اگر با کمی دقت به رویش بوجود آمده برای این کلن ها طی 8 سال اجرای تحقیق توجه شود، مشخص می شود که تولید بدست آمده، در مدت 8 فصل رویشی 5/5 ماهه می باشد. بنابراین به نظر می رسد برای بیان سن درختان صنوبر و از آن مهمتر مقایسه تولید چوب آنها در مناطق مختلف به جای مقیاس سال باید از مقیاس ماه استفاده گردد.
    کلید واژگان: سازگاری, صنوبر, کلن, تولید چوب, رویش, چهارمحال و بختیاری
    M. Talebi, A.R. Modir, Rahmati, H. Jahanbazi, H. Mohammadi, F. Haghighian, H. Shirmardi
    This study was performed in order to find the superior poplar clones with high wood production in Research Station of Poplus and fast growing trees in Boldaji, Chaharmahal-Bakhtiari province. We first, selected 12 exotic clones from Populus euramericana and Populus deltoides species. Then, the clones were planted in a completed randomized blocks design with 3 blocks and 9 replicates. The experiment started at 1999. Dbh, height and crown width of trees were measured within 8 years and total volume as well as dbh, height and volume increment of all clones were calculated. Results showed that the volume increment of clones Populus euramericana I-154, Populus euramericana costanzo, Populus euramericana I-214, Populus euramericana vernirubensis and Populus euramericana 262 were 13.2, 12.83, 12.54, 12.11 and 11.65 m³/h/year, respectively; which were significantly higher than other clones. As a result, these clones are introduced as the most promising clones in term of wood production. In compare to regions with longer growth seasons, the wood production by mentioned clones seems lower, however, it should be mentioned that this wood production has been achieved only within 5.5 months of growing season in Boldaji. It seems that using year scale for the age of poplar trees could be substitute by month scale.
    Keywords: adaptability, poplar, clone, growth, wood production, Chaharmahal, Bakhtiary
  • حمزه علی شیرمردی، اصغر شاهرخی، حسین محمدی نجف آبادی، محمود طالبی
    مقدمه و هدف
    منطقه قیصری بین طول جغرافیایی 432214 تا 447583 طول شرقی و عرض جغرافیایی 3556990 تا 3567733 عرض شمالی در واحد متریک zoon39 قرار دارد. وسعت کل محدوده 2/9816 هکتار می باشد. مطالعه حاضر به منظور شناخت گونه های گیاهی دارویی منطقه و تعیین اولویت بندی آن ها از جنبه در خطر انقراض بودن و معرفی منطقه به عنوان یکی از کلیدی ترین مناطق از نظر اولویت حفاظتی انجام شد.
    روش بررسی
    برای بررسی پوشش گیاهی با گذر از کلیه راه های قابل عبور و صعود به ارتفاعات و انجام گشت های متعدد در محدوده منطقه، در فصل رویش (اردیبهشت تا مهر) در سال 1388 نمونه های گیاهی جمع آوری، پرس و با استفاده از فلورها و کتب مرجع و متخصصان علم گیاهشناسی، نام علمی آن ها تعیین شد. در این تحقیق برای بررسی گونه های دارویی منطقه از اطلاعات اهالی منطقه و منابع موجود در زمینه گیاهان دارویی، برای تعیین گونه های نادر و در حال انقراض منطقه از معیارهای استاندارد استفاده شده است.
    نتایج و بحث: به طور کلی در منطقه مورد مطالعه تعداد 65 خانواده با 301 جنس و 487 گونه وجود دارد. از بین 487 گونه ذکر شده در منطقه حدود 179 گونه آن (یعنی حدود 76/36% گونه ها) دارویی هستند. نام این گونه ها در منابع و متون معتبر گیاهان دارویی کشور به ثبت رسیده و یا این که به طور سنتی اهالی منطقه و یا استان، آن ها را جهت مصارف گوناگون دارویی و موارد مشابه به کار می گیرند. 86 گونه در خطر انقراض در این منطقه شناسایی شد که همه آن ها متعلق به ایران- تورانی می باشد. از 86 گونه فوق، 67 گونه در طبقه کمتر در خطر، 3 گونه در طبقه آسیب پذیر، 2 گونه در طبقه در معرض خطر و 14 گونه اطلاعات در باره آن ها ناکافی است. از 86 گونه در خطر انقراض، 33 گونه آن به نوعی دارویی می باشند که از این 33 عدد، 25 گونه آن متعلق به گونه های با خطر کمتر، پنج گونه آن متعلق به گونه های با کمبود اطلاعات، یک گونه آن از گونه های آسیب پذیر و دو گونه آن متعلق به گونه های در معرض خطر می باشد.
    توصیه کاربردی/صنعتی: با توجه به تنوع زیاد منطقه و هم چنین حضور گونه های در خطر انقراض و دارویی، مدیریت صحیح منطقه خصوصا مدیریت چرای دام امری ضروری به نظر رسیده و منطقه مورد نظر می بایستی در اولویت حفاظت دستگاه های مسئول قرار گیرد.
    کلید واژگان: قیصری, گیاهان دارویی, فرم رویشی, انقراض, فلوریستیک
    Hamzeh Ali Shirmardi, Asghar Shahrokhi, Hossain Mohammadi Najaf-Abadi, Mahmood Talebi
    Background and Aim
    The present study was to identify the medicinal plant species and introduced as one of the key priority areas for conservation and determination of endangered species were done.Experimental: The method of plant collection in this region was classical method of regional plant taxonomic studies. Collected plants were recognized and determined families, genera and species of them by using of indispensable references. The life form of plant species was determined by using of Raunkier’s method.
    Results and Discussion
    The results of this study show that, 487 plant species belonging to 65 families and 301 genera exist in this area. Among the 487 species listed in this area, about 179 species (36.76% of the species) are medicinal. Furthermore, threatened species have been analyzed according to the IUCN criteria and Red Data Book of Iran. On the basis of this study, four categories of rare species so called endangered, vulnerable, lower risk and data deficient are determined. Accordingly, 86 threatened species were identified in this area that they all belong to the region, Iran – Tourna and 33 species that have some medicinal properties. Of these 86 species, two species in endangered class, three species in vulnerable class, 67 species in lower risk class and 14 species in data deficient class. Due to use nomads and villagers in the area of medicinal plants, some species such as, Ferula assa-foetida, Ferula gumosa, Allium ampeloprasum, Allium jesdianum, Allium hirtifolium and Zaravschanica membranacea are subject to destruction.
  • یعقوب ایران منش*، حسن مداح عارفی، محمود طالبی، حسن جهانبازی گوجانی
    به منظور استفاده از توانمندی های گردوی ایرانی، از جنبه های مختلف به ویژه اصلاح ژنتیکی آن، این تحقیق در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. بدین منظور، ابتدا درختان پدری و مادری با خصوصیات مورفولوژیک متفاوت انتخاب گردیدند. سپس با پوشاندن گل های ماده و جمع آوری دانه های گرده از پایه های مورد مطالعه، با فرا رسیدن شرایط مساعد لقاح، اقدام به انجام تلاقی گردید. پس از آن بذرهای حاصل از تلاقی در فصل رسیدن میوه ها برداشت شده و در نهالستان کشت گردیدند. درصد سبزشدن و استقرار نهال، قطر نهال و طول نهال های به دست آمده اندازه گیری شدند. در ادامه، براساس اطلاعات به دست آمده ترکیب پذیری خصوصی و عمومی محاسبه گردید. نتایج بررسی ترکیب پذیری عمومی نشان داد که والد مادری 12 در صفت درصد سبز شدن و استقرار نهال و والد پدری 6 در صفت ارتفاع نهال، بهترین ترکیب پذیرها می باشند. همچنین در بررسی ترکیب پذیری خصوصی مشخص گردید که تلاقی والد مادری 11 با والد پدری 1 در صفت ارتفاع و قطر نهال بهترین عملکرد را داشت. همچنین تلاقی والد پدری 6 با والد مادری 12 در صفت درصد سبز شدن نهال تلاقی مناسبی بود.
    کلید واژگان: گردوی ایرانی, اصلاح ژنتیکی, ترکیب پذیری, گرده افشانی مصنوعی, چهار محال و بختیاری
    Y. Iranmanesh*, H. M. Arefi, M. Talebi, H. Jahanbazi Gojani
    Persian walnut (Juglans regia L.), a native plant of central Asia, is one of the most important tree species in the world. Walnut has many economic values which covers fruits and wood production. Genetic improvement of walnut could help better production and use of its fruit and wood. This research was performed on Full-sib progenies in Chaharmahal and Bakhtiari province in order to investigate the effects of controled pollination on several growth characteristics. At the first step parental trees of the species were selected with different characteristics and controled pollination were performed. After fruit harvesting, several characteristics were recorded on the hybrid seeds and seedlings. GCA and SCA were estimated on Full-sib seedlings. Results showed that general combining ability of female number 12 for germination percentage and seedlings establishment, and male number 6 for seedlings height were higher than others. According to special combining ability, female number 11 and male number 1 for plant height and collar diameter and female number 12 and male number 6 for germination percentage were shown to be the best crossed female and male trees.
    Keywords: Juglans regia, Genetic improvement, Controled pollination, Combining Ability
  • محمود طالبی، علیرضا مدیر رحمتی، حسن جهانبازی، احمد همتی، فرشاد حقیقیان
    از مجموع 39 کلن غیر بومی صنوبر که قلمه های آنها از کف بر خزانه های موجود در مجتمع تحقیقاتی البرز کرج تهیه شده بودند و همچنین 9 کلن بومی جمع آوری شده در فروردین 1375 که در خزانه تحقیقاتی کشت گردیدند، در نهایت 34 کلن شامل 18 کلن Populus nigra، 11 کلن Populus x euramericana و 5 کلن Populus deltoides در خزانه مستقر شدند (بقیه کلن ها در اثر سرمای دیررس بهاره حذف شدند). پس از سبز شدن قلمه ها، عملیات وجین علف های هرز و تک شاخه کردن نهال ها به دقت انجام گرفت و پس از کف بر خزانه های سال اول و دوم، سه خزانه با سنین مختلف بوجود آمد. در مورد آماربرداری، مشخصه هایی همچون درصد سبز شدن در ابتدای فصل رویش، حساسیت به آفات و بیماری ها و سرما در طول فصل رویش و در نهایت اندازه گیری قطر و ارتفاع در پایان فصل رویش اندازه گیری گردید. نتایج این بررسی نشان داد که بیشترین میانگین درصد سبز شدن در میان کلن های مختلف مربوط به کلن های Populus nigra و به میزان 96 درصد می باشد. باتوجه به نتایج بررسی های کمی می توان کلن P. e.561.41 را به عنوان برترین کلن از نظر رشد قطری و ارتفاعی معرفی کرد و کلن های P. triplo, P. d.77.51 و P. n.56.21 را در رده های بعدی اهمیت قرار داد. همچنین کلن های P. regenerate, P. nigra 62.149 و P.deltoides 63.10 در این بررسی به عنوان ناموفق ترین کلن ها معرفی می شوند. در رابطه با تاثیر کف بر کردن بر رشد نهال های با ریشه دو ساله و ساقه یکساله نیز بیشترین رشد مشاهده شده بعد از کف بر کردن نهال های با سن مذکور به میزان 129 درصد و متعلق به کلن های P. marilandica و P. gelrica می باشد.
    کلید واژگان: صنوبر, کلن, استان چهارمحال و بختیاری, خزانه, رویش
  • 1 آذر - ولادت امام رضا (ع) / خوش به حال کبوتره ایش / حریم سبز یار / عکس های یادگاری / گل آفتاب
    معصومه رضایی، محمود طالبی، مجید محبوبی، تقی متقی
  • محمد نکویی مهر، نصرت الله رافت نیا، روانبخش رئیسیان، حسن جهانبازی، محمود طالبی، خدایار عبدالهی

    راه های ارتباطی و جاده ها به عنوان شاهرگ های حیاتی یک جامعه محسوب می گردند. به طوری که در صورت عدم توسعه و گسترش آن ها، حیات و توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه مختل خواهد شد، ولی از طرف دیگر جاده سازی به عنوان یکی از عوامل تخریب عرصه های منابع طبیعی به شمار می آید، به گونه ای که امروزه این موضوع به عنوان یکی از معضلات اساسی حوضه های آبخیز مطرح می باشد. به منظور تعیین میزان تخریب عرصه منابع طبیعی در اثر جاده سازی و نشان دادن اهمیت موضوع، حوضه آبخیز بازفت در استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و مساحت اراضی تخریب شده در اثر این فعالیت در آن اندازه گیری شد. برای این منظور طول کلیه جاده های موجود در این منطقه که در راستای اهداف گوناگون ساخته شده اند برداشت و همچنین عرض اراضی تخریب شده در طول مسیر در فواصل یک کیلومتری با استفاده از متر اندازه گیری گردید. با محاسبه حریم استاندارد جاده های اصلی و فرعی، میزان تخریب ناشی از ایجاد جاده شامل تخریب غیر قابل اجتناب و تخریب مازاد با توجه به عرض حریم استاندارد و حریم فعلی حاصل از ایجاد جاده محاسبه گردید. همچنین نقشه جاده های موجود با شیب، جهت جغرافیایی، مناطق لغزش یافته، تشکیلات زمین شناسی و پوشش جنگلی منطقه تلفیق و اطلاعات لازم استخراج شد. بر اساس نتایج بدست آمده در مجموع 08/661 هکتار از عرصه منابع طبیعی در این حوضه در اثر جاده سازی تخریب گردیده است که از این مقدار، 19/420 هکتار جنگل، 97/198 هکتار مرتع و 92/41 هکتار آن را اراضی کشاورزی تشکیل می دهند. در مجموع 101 مورد لغزش در جاده های اصلی و فرعی به وقوع پیوسته است، به عبارت دیگر 8/3 درصد طول جاده ها به میزان 6735 متر در اثر لغزش حرکت نموده است که در این میان سهم جاده های اصلی 4720 متر (معادل 4/4 درصد طول جاده) و سهم جاده های فرعی 2015 متر (برابر با 9/2 درصد طول این نوع جاده ها) بوده است. بیشترین لغزش در جهت غربی به تعداد 51 مورد و کمترین در جهت شمالی به تعداد 9 مورد به وقوع پیوسته است.

    کلید واژگان: جاده سازی, تخریب, جنگل, بازفت, استان چهارمحال و بختیاری
    M. Nekooimehr, N. Rafatnia, R. Raisian, H. Jahanbazi, M. Talebi, Kh. Abdolahi

    Construction of road netwok has a great important in every community. In one hand it improves the socio- economic development, on the other hand it has a great influence on destruction of natural resoures and soil erosion. In order to study the impact of road construction on forest, the Bazoft basin, asub-basin of Karoon watershed, was selected in Chahar mahal and Bakhtiari province. For this purpose, the length of all roads and the width of the destructed area were measured. Besides, the road plan in combination with slope, direction, geology and forest typology informations was prepared using GIS. Results indicated that 661.08 ha of natural resources area was destructed by road construction, which contains 420.19 ha of forests, 198.97 ha of rangelands and 41.92 ha of agricultural lands. A total of 101 cases of landslide was assessed along the road network in the studied region. In other words, 6735m of road length (3.8%) has been moved because of landslide.

  • محمود طالبی، خسرو ثاقبت طالبی، حسن جهانبازی گوجانی
    این تحقیق در سه منطقه جنگلی فلارد لردگان، سرخون اردل و چری بازفت استان چهار محال و بختیاری که بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) گونه غالب جنگلهای آن است صورت پذیرفت. در ابتدا تیپ های جنگلی که بلوط عنصر اصلی آن بود مطالعه شد. سپس سه منطقه شمال غرب، غرب و جنوب غرب که گسترشگاه اصلی بلوط ایرانی در استان (مناطق ذکر شده) می باشند، انتخاب و در هر منطقه 12 قطعه نمونه 10 آری در فرمهای مختلف زمین (یال، دامنه و دره) و جهتهای جغرافیایی اصلی (شمالی، جنوبی، شرقی و غربی) انتخاب شدند. در مجموع 36 قطعه نمونه پیاده شد و خصوصیات رویشگاهی منطقه، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و مشخصات کمی و کیفی درختان در هر قطعه نمونه مطالعه شدند.
    نتایج نشان دادند که بلوط ایرانی گونه ای نورپسند است که بیشترین حضور را در جهت جغرافیایی جنوب غربی با ارتفاع 1800 تا 2000 متر بالاتر از سطح دریا نشان می دهد. pH خاک مناطق مطالعه شده بین 72/7 در سطح تا 85/7 در عمق نوسان داشته و میزان ازت کل و ماده آلی نسبتا خوب و شوری خاک ناچیز است. بیشتر درختان بلوط مورد بررسی شاخه زاد بوده (بین 6/78 تا 2/84 درصد) که به طور متوسط هر پایه 4 تا 5 جست تولید می کند. این موضوع دخالت شدید انسان را در منطقه نشان می دهد. قطر برابر سینه و ارتفاع درختان بلوط به ترتیب بین 8/13 و 0/19 سانتیمتر و بین 3/4 و 2/5 متر در فرمهای مختلف زمین نوسان می کند.
    کلید واژگان: بلوط ایرانی, چهارمحال و بختیاری, زاگرس, فرم زمین, نیاز رویشگاهی
    M. Talebi, Kh. Sagheb-Talebi, H. Jahanbazi
    This research was carried out at three sites, including lordegan, Ardal and Bazoft of Chaharmahl and Bakhtiari province, where the oak monna (Quercus branttii Lindl.) is the dominant tree species.First of all, forest types were sutdied, which Q. brantii was the main forest element. Tehn three sites at north west, west and south west of the province, where are the main habitats of Oak manna, were selected and 12 plots of 1000 m2 surface area were allocated at each site, including three land forms (valley, slope and ridge) and four main slope aspects (north, south, east, west). Overall, 36 plots were allocated and site demands, soil physical and chemical properties and tree quantitative and qualitative characteristics were studied at each plot.The results showed that the Oak manna is a light demanding species with highest distribution on south western slopes at 1800 to 2000 m. above sea level. Soil pH varied from 7.7 at soil surface to 7.85 at deep layers. Total nitrogen and organic matter of soil was good and its salinity was not significant. Most of the Oak trees had a coppice regeneration form (84, 2-78-6 %). Averagely, each tree produced four to five sprouts. This indicates a severe impact of human on Oak forests. Diameter and height of Oak trees varied between 13.8-19 cm and 4.3-5.2 m, respectively due to variation in land form.
  • حسن جهانبازی گوجانی، یعقوب ایران منش، محمود طالبی
    یکی از روش های حفظ و احیای منابع جنگلی، دستیابی و معرفی توان جنگلها در زمینه های تولیدی، بخصوص محصولات فرعی است. در میان گونه های درختی و درختچه ای زاگرس، بنه به دلیل خصوصیات ویژه، به خصوص در زمینه تولید سقز و بذر، از اهمیت بالائی برخوردار است و در برخی از مناطق جنگلی زاگرس از آنها به شیوه صنعتی بهره برداری و فرآوری می گردد. خصوصیت ویژه این گونه درتولید بذر، که مورد توجه برخی از صنایع نظیر تولید ترشی، روغن وتنقلات است، می تواند جایگزین مناسبی برای بهره برداری از سقز باشد. آگاهی از میزان تولید بذر بنه و توان جنگلهای منطقه در گام نخست اطلاعات مورد نیاز را جهت برنامه ریزی دقیق و اصولی در اختیار متولیان امر قرار می دهد. به همین منظور موضوع میزان تولید بذر بنه در درختان با سنین مختلف بررسی گردید. در این تحقیق که در جنگلهای منطقه پشتکوه فلارد واقع دراستان چهارمحال و بختیاری صورت پذیرفت، پس از بررسی وضعیت کمی و کیفی پایه های بنه از نظر سنی و تولید میوه، تعداد10 پایه ماده بنه در طبقات قطری مختلف انتخاب گردید. سپس بصورت جداگانه اقدام به جمع آوری بذر (اعم از رسیده و نارس)، از کلیه پایه ها نموده وبا توزین بذر ها، وزن کل و 100 دانه مربوط به هر یک از پایه ها تعیین گردید. سپس ارتباط بین تولید بذر با قطر برابر سینه و سایر روابط همبستگی، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که با افزایش قطر برابر سینه میزان تولید بذر رسیده و بذر کل افزایش می یابد، اما نسبت بذر رسیده به بذر کل در طبقات قطری 15 و 20 سانتیمتر بیشتر از سایر طبقات می باشد. همچنین با توجه به تعداد پایه های بنه موجود در استان، بیشترین میزان تولید بذر رسیده مربوط به طبقات قطری 20 و 25 سانتیمتر می باشد. با توجه به اینکه پایه های بنه استان غالبا در طبقات قطری15 تا 25 سانتیمتر قرار دارند، درآمد حاصل از تولید بذر بنه می تواند برای روستائیان حاشیه جنگل بسیار قابل توجه باشد.
    کلید واژگان: محصولات فرعی, بنه, جنگل نشین, استان چهارمحال و بختیاری
    H. Jahanbazi, Y. Iranmanesh, M. Talebi
    Identification and introduction of forests production potential, particularly in respect to their by- products, can conserve and rehabilitate the forest resources. Among the trees and shrubs of Zagros region of Iran, Pistacia atlantica Desf. subsp. mutica (F.&M.) Rech. F. is highly important for its special characteristics, particulary gum and seed production. Gum and seed are exploited and processed artfully in some parts of Zagros region. Special characteristic of this species in seed production which is concerned by some food industries such as pickle, oil and dessert, could be concerned as substitution for gum exploitation.Information about amount of local seed production and the forest potential can provide data for the local authorities to make clear and basic programme. For this reason, seed production at different age classes was studied. The trial was conducted in Poshtkooh-Falard forests of Chaharmahal va Bakhtiari province. After investigation on quantitative and qualititative characteristics of the Pistachio trees such as fruit production and age, 10 femal trees at different diameter classes were selected. Seeds were collected separately from each tree and total seed weight of each tree and weight of 100 seeds was measured. Furthermore, correlation between seed amount and breast height diameter dbh and other parameters was determined.The results showed that increase in stem diameter increased the total and the mature seeds, but the greatest seed mature/ total ratio was found at 15 and 20 cm dbh classes. The trees of 20 and 25 cm dbh classes produced the highest amount of mature seeds, based on total number of pistachio trees at the province. Because most of pistachio trees of the province are at diameter classes of 15 to 25 cm, their seed production and consequently the dwellers income will be highly remarkable.
  • فرشاد حقیقیان، سید ابراهیم صادقی، محمود طالبی

    زنجرک Empoasca decedens Paoli یکی از آفات مهم صنوبر در استان چهارمحال و بختیاری می باشد. این حشره اولین بار از ایران و از روی صنوبر (برای اولین بار درجهان) گزارش می شود. این حشره با تغذیه از شیره نباتی سبب بی رنگی، قاشقی شدن، پژمردگی و در نهایت خشک شدن برگهای درختان آلوده می شود. در بررسی هایی که روی 35 کلن کاشته شده در ایستگاه بلداجی صورت گرفت، این حشره با تراکم بالا روی کلنهایPopulus alba، P. deltoides marilandica، P. euramericana gelrica، P. e. triplo، P. e. vernirubensis، P. nigra betulifolia،. مشاهده گردید. تراکم حشره روی کلن های P. d. marilandica، P. alba به ترتیب با میانگین 11/-+84/2 و 16/0-+37/2 عدد حشره در واحد سطح برگ، دارای بیشترین آلودگی بوده و تفاوت معنی داری با سایر کلنها داشت. کلن های P. e. triplo، P. e. gelrica، P. e. vernirubensis و P. n. betulifolia نیز به ترتیب با میانگین 13/0+-24/1، 8/0+-2/1، 14/0+-05/1و 01/0+-66/0 حشره در واحد سطح برگ با دو کلن اول اختلاف معنی داری را نشان دادند.

    کلید واژگان: صنوبر, زنجرک, Empoasca decedens, کلن, چهارمحال و بختیاری
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال