به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمود مباشری

  • یدالله رمضانی، نرگس کرباسیان، محمود مباشری *
    زمینه و هدف
    پژوهش های انجام شده نشان داده که ورزش منظم در بهبود سلامت جسمی و روحی افراد تمام گروه های سنی نقش تعین کننده ای داشته و سبب کاهش عوامل خطر مهم بیماری های غیر واگیر مثل پرفشاری خون، اضافه وزن، چاقی مفرط و افزایش لیپوپروتئین های سرم می شود. با توجه به نقش موثر زنان در تامین بهداشت و سلامت خانواده و جامعه و با توجه به اینکه زنان نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دهند در این پژوهش به دنبال آن بوده ایم که وضعیت فعالیت جسمانی زنان میانسال و موانع و محدودیت ها و عوامل مرتبط با فعالیت جسمانی مثل شغل و شاخص توده بدنی مورد بررسی قرار گیرد.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر به صورت مقطعی انجام شد و 220 نفر از زنان میانسال (محدوده سنی 59-30) مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره یک زرین شهر به صورت نمونه در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نظر با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد که به وسیله اداره سلامت میانسالان در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طراحی شده است، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل و 0/05>P ازنظر آماری معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    این تحقیق نشان داد، در زنان سالمند 57/2% دارای فعالیت جسمانی و 42/8% فاقد فعالیت جسمانی بودند. بین فعالیت جسمانی و شغل رابطه آماری معنی داری وجود دارد و میزان فعالیت جسمانی زنان شاغل کمتر از زنان خانه دار می باشد 0/015=P و همچنین بین فعالیت جسمانی و شاخص توده بدنی زنان رابطه آماری معنی داری وجود نداشت 0/769=P و میزان شاخص توده بدنی زنانی که فعالیت جسمانی دارند و زنانی که فعالیت جسمانی ندارند تفاوت چندانی ندارد (0/05
    نتیجه گیری
    نداشتن فرصت، داشتن کودک زیر 2 سال، نداشتن انگیزه و آگاه نبودن از تاثیر فعالیت جسمانی مطلوب در سلامت جسم و روح از مهم ترین موانع عدم فعالیت جسمانی مطلوب می باشد. ازاین رو تدوین برنامه های مناسب برای بهبود فعالیت جسمانی زنان و ارتقاء دانش و نگرش و تغییر رفتار آنان پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: فعالیت جسمانی, شاخص توده بدنی, زنان میانسال
    Yadollah Ramazani, Narges Karbasian, Mahmoud Mobasheri *
    Background And Aims
    Studies have shown that regular physical activity (exercising) has a critical role in improving physical and mental health of people in all age groups and reduces the dangers caused by non-communicable disease such as high blood pressure, overweight, severe obesity, and increased lipoprotein serum. In this survey, the aim of the study was to study the state of physical activity among middle-aged women and its barriers, constraints and its related factors such as job and BMI because of the effective role, which women play in providing health and hygiene for their families and the society.
    Methods
    The current study was a cross sectional research in which 220 middle-aged women (age range of 30-59) selected using convenience sampling, which visited the Health Clinic in Zarin Shahr. The data were gathered using two standard questionnaires designed by the Office of Middle Aged Health in the Ministry of Health and Medical Education. The gathered data were analyzed using SPSS and significant P- value was considered P
    Results
    The findings show that 57.2% of the elderly women had physical activity and 42.8 had no physical activity. There is a significant statistical relationship between job and physical activity. The level of physical activity among the employed women was less than those who are homemakers, P=0.015. There was no significant statistical relationship between BMI and physical activity P=0.769 and there was not much of a difference in terms of BMI between those who have and do not have physical activity (P>0.05).
    Conclusion
    Not having enough time, taking care of a child who is under 2 years of age, lack of motivation, and not awareness about the positive effects of physical activity on physical and mental wellbeing are the main reasons for not having suitable physical activity. Therefore, it is suggested that appropriate programs for improving women’s health, improving knowledge, attitude, and change of behavior among these people should be performed.
    Keywords: Physical activity, Body Mass Index, Middle aged women
  • سعید حیدری سورشجانی، محمود مباشری، فاطمه دریس *، سمیه محمدی، عبدالرحیم کاظمی وردنجانی
    زمینه و هدف
    پژوهش از عناصر کلیدی در توسعه ی هر کشور است و در صورتی که به درستی به آن پرداخته نشود، موجب اتلاف منابع مادی و انسانی خواهد شد. این مطالعه با هدف تعیین موانع موجود بر کاربست پژوهش از دیدگاه فعالان حوزه ی پژوهش اجرا گردید.
    روش بررسی
    مطالعه ی مقطعی حاضر در سال 1393 بر روی 102 نفر از افراد فعال در حوزه ی پژوهش و به صورت نمونه گیری هدفمند انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته ی دو بخشی بود که به ارزیابی اطلاعات شخصی و موانع موجود در کاربست پژوهش می پرداخت (738/0=α). پس از ورود داده ها در نرم افزار SPSS، از آمار توصیفی و تحلیلی برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین موانع و مشکلات پیش روی کاربست پژوهش به ترتیب در حیطه ی تهیه 48/3، کاربرد نتایج 22/3 و مدیریت و اجرای طرح های تحقیقاتی 91/2 بوده است. میانگین نمره ی موانع کاربست پژوهش در حیطه ی مدیریت و اجرا، در حوزه ی معاونت تحقیقات و فناوری به طور معنی داری از سایر معاونت ها کمتر بود (05/0>P). همبستگی معنی داری میان سن و سابقه کار با نمره موانع کاربست پژوهش در 3 حیطه مذکور وجود نداشت (05/0
    نتیجه گیری
    مهم ترین موانع کاربست پژوهش به ترتیب در حیطه تهیه، کاربرد نتایج و مدیریت طرح های تحقیقاتی می باشد. نتایج این مطالعه می تواند در شناسایی و رفع موانع مربوط به کاربست پژوهش در دستور کار سیاست گزاران و برنامه ریزان قرار گیرد.
    کلید واژگان: کاربست, پژوهش, نظام مراقبت بهداشتی, درمانی
    Saeid Heidari, Soureshjani, Mahmoud Mobasheri, Fatemeh Deris *, Somayeh Mohammadi, Abdorahim Kazemi Vardanjani
    Background And Aims
    Research is one of the key elements in development of any countries and if it is not addressed appropriately, it leads to wasting material and human resources. This study was conducted to determine the existing barriers to implementation of research from viewpoints of research professionals.
    Methods
    The present cross-sectional study was conducted in 2014 on 102 active individuals in research area and by purposeful sampling. Instrument of gathering data was a two-section questionnaire made by researcher for assessing the individual data and existing barriers to implementation of research=α) 0.738). After entering of data into SPSS, data analysis was conducted using descriptive and analytical statistics.
    Results
    Obstacles and difficulties mean to implementation of research in the area of preparation was 3.48%, application of results 3.22% and management and administration of research projects 2.91%. Mean score of barriers to implementation of research in management and administration area at deputy of research and technology was significantly lower than other deputies (P0.05).
    Conclusion
    The most important obstacles to the implementation of research findings are in the area of preparation followed by application of results and management of research projects. The results of this study can help to identify and resolve obstacles related to implementation of research in the agenda of policy makers and planners.
    Keywords: Utilization, Research, Health care systems
  • معصومه علیدوستی، اکبر بابایی حیدرآبادی، زینب بابلی، حدیث نظربیگی، محمود مباشری*
    مقدمه
    در حال حاضر فرسودگی شغلی، یک مشکل شایع در تمام سیستم های بهداشتی است و به نظر می رسد عوامل فیزیکی مانند سر و صدا در این زمینه موثر باشند بر این اساس، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین آزار صوتی و فرسودگی شغلی پرستاران شهر بهبهان در سال 1394 انجام شد.
    روش کار
    جامعه ی آماری این مطالعه ی تحلیلی-مقطعی، پرستاران شهر بهبهان در سال 1394 بودند و 151 پرستار به صورت تصادفی با روش طبقه بندی با تخصیص متناسب از 3 بیمارستان، وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه های فرسودگی شغلی مازلاک و آزار صوتی بودند و داده ها در نرم افزار SPSS نسخه ی 16 با استفاده از آمار توصیفی، آزمون آنووا، تی مستقل و ضریب همبستگی اسپیرمن تحلیل شدند.
    یافته ها
    تعداد 151 پرستار (8/25% مرد و 2/74% زن) با میانگین سنی 74/8±48/33 سال وارد مطالعه شدند. میانگین نمره ی حساسیت به صدا 98/22±7/63 و میانگین نمره ی آزاردهندگی صدا 68/22±52/56 بود. درصد بیشتری از پرستاران در زیرمقیاس زوال شخصیت (6/63%) و خستگی عاطفی (2/64%) در سطح فرسودگی پایین قرار داشتند اما در زیرمقیاس فقدان موفقیت فردی، درصد بیشتری از افراد (6/65%) در سطح فرسودگی بالا قرار داشتند. نتایج بررسی رابطه ی فرسودگی شغلی با آزاردهندگی و حساسیت به صدا نشان داد که زیرمقیاس خستگی عاطفی با آزاردهندگی (000/0=P) و با حساسیت به صدا (002/0=P) و هم چنین زیرمقیاس مسخ شخصیت با آزاردهندگی صدا (004/0=P) رابطه ی معنی دار مثبت دارند.
    نتیجه گیری
    بنا بر نتایج، با افزایش آزاردهندگی صدا، فرسودگی شغلی در ابعاد خستگی عاطفی و مسخ شخصیت افزایش می یابد لذا اتخاذ راهکارهایی جهت کاهش آلودگی صوتی در بیمارستان ها جهت پیشگیری از فرسودگی شغلی پرستاران، ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: آلودگی صوتی, پرستاران, فرسودگی شغلی
    Masoome Alidosti, Akbar Babaei Heydarabadi, Zeynab Baboli, Hadis Nazarbigi, Mahmoud Mobasheri*
    Introduction
    Nowadays job burnout is a common problem in all healthcare systems, and it seems that physical factors such as noise pollution play an important role in it. Based on this, we aimed to study the association between noise pollution and job burnout among nurses in Behbahan city in 2015.
    Materials And Methods
    The stattistical community of this cross-sectional analytic study included the nurses in Behbahan city in 2015 so 151 nurses were selected from 3 hospitals through systematic random sampling. The data collection tools were Maslach Burnout Inventory and standard questionnaire of noise pollution. Collected data were analyzed by SPSS 16 software through descriptive statistics, ANOVA, independent t-test, and Spearman correlation coefficient test.
    Results
    25.8% of the participating nurses were male and 74.2% were female. The mean age of participants was 33.48± 8.74 years old. The mean score of noise sensitivity was 63.7±22.98 and the mean score of noise pollution was 56.52± 22.68. Most of the nurses were at the low occupational burnout level in subscales of depersonalization (63.6%) and emotional exhaustion (64.2%); but in the subscale of lack of personal success, a higher percentage of nurses (65.6%) were at the high level of burnout. There was a positive and significant direct association between the subscale of emotional exhaustion and noise pollution (P=0.000) and sensitivity to the noise (P=0.002) and also between depersonalization and noise pollution (P=0.004).
    Conclusion
    The results indicate that with the increase in noise pollution, job burnout tends to increase, specifically in the emotional exhaustion and depersonalization subscales. Therefore, it seems necessary to implement approaches to reduce noise pollution in hospitals to prevent job burnout in nurses.
    Keywords: Job burnout, Noise pollution, nurses
  • حجت روحی بروجنی، محمدکاظم نوربخش، محمود مباشری، رضا مسعودی، زهرا کیوانی هفشجانی*
    زمینه و هدف
    درماتیت دیاپر به التهاب لایه های سطحی پوست در ناحیه ی پرینه، کپل ها، قسمت تحتانی شکم و قسمت داخلی ران گفته می شود در برخی مطالعات از منیزیوم به عنوان یک عامل ضدالتهاب، نام برده شده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر استعمال موضعی کرم منیزیوم در درمان راش پوشکی انجام شده است
    روش بررسی
    در یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی، 64 کودک زیر دو سال مبتلا به درماتیت دیاپر مراجعه کننده به بخش اطفال بیمارستان هاجر شهرکرد به روش نمونه گیری تصادفی وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی در دو گروه 32 نفره تقسیم شدند. گروه اول کرم ترکیبی منیزیم و کالاندولا دریافت کردند و گروه دوم کرم کالاندولا به تنهایی دریافت کردند. مدت زمان بهبودی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که مدت زمان بهبودی گروه مداخله به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود(p=(0/00.
    نتیجه گیری
    طبق نتایج این مطالعه می توان نتیجه گرفت که منیزیم بر روی درمان درماتیت دیاپر کودکان تاثیر خوبی دارد و می توان از این ماده در درمان درماتیت دیاپر کودکان و حتی سایر درماتیت ها استفاده کرد.
    کلید واژگان: کرم منیزیم, راش پوشکی, اطفال
    Zahra Keivani Hafshejani*
    Background And Aim
    Diaper dermatitis is said an inflammation of the superfacial layers of the skin in the area of the perineum, buttocks, lower abdomen. in some studies, magnesium as an anti-inflammatory agent, has been named. This study examined the impact of using magnesium cream treat diaper rash is done.
    Methods
    In a clinical trial study, 64 children under two years of age with Diapr dermatitis referred to the pediatric department of Hajar hospital were recruited through random sampling. Patients were randomly divided into two groups of 32 each. The first group received calendula cream magnesium compound and the second group received a single calendula cream. Recovery time in the two groups were compared.
    Result
    The results showed that the healing time for the intervention group was significantly lower than the control group p = (0/00).Conclution:Based on these results it can be concluded that magnesium has a great impact on the treatment of dermatitis Diapr children can be children and even the rest of the material in the treatment of atopic dermatitis Diapr used.
    Keywords: magnesium cream, diaper rash, pediatric
  • علی احمدی، حمیرا سجادی، کورش اعتماد، ارسلان خالدی فر، محمود مباشری *
    سابقه و هدف
    سندرم حاد کرونر شامل سکته قلبی با و بدون بالارفتن قطعه ST و آنژین ناپایدار می باشد. ویژگی های اپیدمیولوژیک این بیماران و عوامل تعیین کننده مرگ و میر آن ها در ایران تا کنون بررسی نشده است. این مطالعه با هدف تعیین ویژگی های بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونر و تعیین کننده های مرگ و میر آن ها در ایران انجام گردیده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر به صورت هم گروهی آینده نگر مبتنی بر بیمارستان بوده است. هم گروه بیماران با توجه به تاریخ ابتلا به سندرم حاد کرونر و تاریخ بستری در بیمارستان، مدت بستری و تاریخ ترخیص از بیمارستان به دلیل مرگ یا بهبودی نسبی تعریف شد. بیماران از تاریخ تشکیل هم گروه تا زمان رخداد واقعه پیگیری شدند. در این مطالعه از اطلاعات 20750 بیمار مبتلا به سکته های قلبی کلیه بیمارستان های دارای بخش قلب در 31 استان ایران به عنوان هم گروه استفاده شد. برای تعیین فاکتورهای مرتبط با مرگ و میر بیماران از رگرسیون کاکس (مدل مخاطرات تناسبی) و محاسبه نسبت مخاطره استفاده شد.
    یافته ها
    میزان بروز مرگ در هزار شخص- سال در بیماران پی گیری شده سکته قلبی با و بدون بالا رفتن قطعه ST به ترتیب 4/ 3698 و 3/ 4573 در هزار نفر– سال بود. میانگین و انحراف معیار سن بیماران مبتلا به سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST 13/1± 60/5 سال و در بیماران بدون بالارفتن قطعه ST 13/4± 9/62 سال بود. شیوع دیابت نوع دو و فشارخون بالا به ترتیب در بیماران 2/ 22درصد و 5 /35درصد بود. شیوع سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST در بیماران 8/ 75درصد و شیوع سکته قلبی بدون بالا رفتن قطعه ST در بیماران 2/24درصد بود. سن بالاتر از 84 سال، جنسیت زن، بی سوادی، عدم دریافت درمان ترومبولیتیک، سابقه خانوادگی، درد قفسه سینه قبل از ورود به بیمارستان و درد مقاوم به درمان، انسداد شاخه راست قلب، تاکیکاردی بطنی، سکته قلبی با بالارفتن قطه ST، نارسایی قلب و دریافت آنژیوپلاستی مهم ترین تعیین کننده های مرگ بیماران بودند.
    استنتاج
    الگوی غالب نوع سکته در بیماران ایرانی، سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST بود. گزارش ویژگی های بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونر و عوامل تعیین کننده مرگ و میر در آن ها می تواند در اتخاذ استراتژی و تصمیم گیری کارکنان نظام سلامت و نحوه ارزیابی، پایش، مراقبت و درمان و نحوه برخورد با بیماران کمک کننده باشد. از جمله استراتژی های مهم می توان آموزش به مردم برای مراجعه به اورژانس در صورت داشتن علائم سندرم کرونر حاد و دسترسی و دریافت درمان در وقت طلایی و پیشگیری از مرگ های قابل اجتناب را نام برد.
    کلید واژگان: سندرم کرونر حاد, مرگ و میر, سکته قلبی
    Ali Ahmadi, Homaira Sajjadi, Koorosh Etemad, Arsalan Khaledifar, Mahmoud Mobasherii*
    Background and
    Purpose
    Acute coronary syndrome (ACS) includes ST elevation myocardial infarction (STEMI)، non–ST-segment elevation myocardial infarction (NSTEMI)، and unstable angina. This study was conducted to determine the characteristics of patients with ACS and determinants of their mortality in Iran.
    Materials And Methods
    This study was a hospital-based prospective cohort study in which we used the data of 20،750 patients registered in National Registry of myocardial infarction in hospitals with cardiology ward in 31 provinces in Iran. To determine the factors associated with patients’ mortality، Cox regression (relative hazards model) was used.
    Results
    Mortality rate in followed up patients with STEMI and NSTEMI was 3698. 4 and 4573. 3 per 1000 person-year، respectively. The mean age of patients with STEMI was 60. 5± 13. 1 years and in those with NSTEMI was 62. 9± 13. 4 years. The prevalence of STEMI and NSTEMI was 75. 8% and 24. 2%، respectively. The most important determinants of mortality in patients were age over 84 years of old، female sex، illiteracy، lack of receiving thrombolytic therapy، right bundle branch block، STEMI، heart failure، and receiving angioplasty.
    Conclusion
    The characteristics of patients with ACS، could help the health system personnel in strategy adoption and decision making as well as assessment، monitoring، and treatment of patients. Training people to refer early for emergency care in case of manifesting ACS symptoms، and providing them with treatment at golden time could be of great benefit in reducing the rate of mortality.
    Keywords: Acute coronary syndrome, mortality, myocardial infarction
  • حسن شهبازی*، سید سعید مظلومی محمود آباد، محمود مباشری، حسن مظفری خسروی، مسعود کریمی، عباس اسماعیلی
    زمینه و هدف
    بیماری های قلبی- عروقی مهمترین علت مرگ و میر در سراسر جهان و ایران می باشد. با توجه به ارتباط بین بیماری های قلبی- عروقی و وضعیت تغذیه و از طرف دیگر گرایش و تمایل بیشتر مردم به خوردن غذا در رستوران ها و هتل ها، این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش بر آگاهی و نگرش سرآشپزهای رستوران ها و هتل های شهر یزد در خصوص پیشگیری از فاکتورهای خطر بیماری های قلبی- عروقی طراحی و اجرا شد.
    روش کار
    پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی بود. همه سرآشپزان رستوران ها و هتل های شهر یزد به دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 39 نفر) تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. پرسشنامه های پیش آزمون، قبل از آموزش و پرسشنامه پس آزمون، یک هفته پس از اتمام دوره آموزشی تکمیل و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های مورد نیاز تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    هر چند میانگین نمره آگاهی و نگرش قبل از آموزش بین دو گروه آزمون و کنترل اختلاف معنی داری نداشت، ولی یک هفته پس از آموزش، آگاهی اختلاف معنی دار داشته (0/001>p) اما نگرش اختلاف معنی داری نداشت. در گروه آزمون میانگین نمره آگاهی و نگرش قبل از آموزش با یک هفته پس از آموزش دارای اختلاف معنی داری بود (به ترتیب 0/001>p و 0/001=p).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر آگاهی متوسط سرآشپزان قبل از آموزش و تاثیر چشمگیر آموزش بر آگاهی، از طرف دیگر نقش سرآشپزان در سلامت قلب و عروق مردم، افزایش اطلاعات سرآشپزان از طریق برگزاری برنامه های مدون آموزشی در مراکز مشاوره و ارائه خدمات آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت سراسر کشور، همچنین از طریق پوستر، پمفلت، رادیو و تلویزیون پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: آموزش, آگاهی, نگرش, بیماری های قلبی, عروقی, سرآشپز
    H. Shahbazi *, Ss Mazloomi Mahmodabadi, M. Mobasheri, H. Mozaffari Khosravi, M. Karimi, A. Esmaili
    Background and Objectives
    Cardiovascular diseases are the most important cause of death in Iran and the world. Regarding the relationships between cardiovascular diseases and nutritional status as well as the tendency of people toward having food in restaurants and hotels; present study conducted to study the effect of education on knowledge, attitude and practice of restaurant and hotels’ chefs to prevent risk factors of cardiovascular diseases in Yazd.
    Methods
    In a semi-experimental study, intervention factor for case group was education through lectures, pamphlets, and videos were. All the restaurant and hotels’ chefs of Yazd were divided in two groups, intervention and control (each group 39). Data were gathered through a researcher made questionnaire. Its validity was confirmed under supervision of health education and cardiovascular professionals and its reliability was proved through conducting a pilot study and calculation of Cronbach's alpha (α=0.75). Pretest was done prior to interventional educational program (in 4 sessions of 90 min). Posttest questionnaire was filled in after one week from implementation of educational intervention and the data were analyzed by SPSS software using appropriate statistical tests.
    Results
    Before training, average scores of knowledge and attitude had no significant differences between case and control groups. However, unlike attitude (p=0.065), mean score of knowledge (p<0.001) significantly increased in intervention group comparing to control group. Significant differences were observed in scores of knowledge and attitude of intervention group between prior and one week after education courses (p<0.001). The main information source of the subjects was media (63.5%) with physicians being their preferred source (62.2%).
    Conclusion
    According to average knowledge of chefs before the intervention and significant role of chefs on cardiovascular health; improving chef's information through regular training programs in consultation and health education centers, posters, pamphlets, and media is suggested.
    Keywords: Education, Knowledge, Attitude, Cardiovascular Diseases, Chef
  • محمود مباشری، حیاتقلی سمیع، امیر رفیعی
    مقدمه
    یکی از مهمترین معیارهای تخصیص منابع بیمارستانی در بخش بهداشت و درمان، تجزیه و تحلیل هزینه های بیمارستانی است. پژوهش حاضر با هدف محاسبه قیمت تمام شده خدمات ارایه شده در واحد سنگ شکن بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد با استفاده از تکنیک هزینه یابی بر مبنای فعالیت انجام شد.
    روش بررسی
    مطالعه ی حاضر از نوع کاربردی و به صورت توصیفی – مقطعی بودکه اطلاعات آن از تاریخ 1/1/1390 تا 1/1/1391 خورشیدی از واحد سنگ شکن، واحد مدارک پزشکی، برنامه نظام نوین مالی واحد حسابداری و درآمد بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد جمع آوری شد و هزینه تمام شده بر اساس تکنیک هزینه یابی بر مبنای فعالیت با استفاده از نرم افزار Excel محاسبه گردید.
    یافته ها
    ماهیانه بطور متوسط 95 بیمار برای شکستن سنگ کلیه به واحد سنگ شکن بیمارستان کاشانی مراجعه کرده بودند. میزان هزینه ها 51131288000 ریال در سال 90 و میزان کل درآمد بخش 3200000000 ریال (6/62 درصد هزینه ها) بود و 4/37 درصد زیان سالیانه محاسبه گردید. هزینه پرسنلی با 1/86 درصد بیشترین قسمت از هزینه را به خود اختصاص داده بود کمترین هزینه مربوط به مواد مصرفی و حامل های انرژی به میزان 2/0 درصد بود.
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن است که میزان هزینه واحد سنگ شکن بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد از در آمد آن بیشتر است به نظر می رسد مدیریت صحیح در بخش نیروی انسانی و بکارگیری نیروهای کارآمدتر بتواند هزینه های این واحد درمانی را کاهش دهد.
    کلید واژگان: بخش مراقبت های بهداشتی, درآمد, سنگ کلیه, نیروی انسانی, هزینه های بیمارستانی
    Mahmoud Mobasheri, Hayatgholi Sami, Amir Rafiee
    Introduction
    One of the most important criteria in appropriation of hospital resources in health care sector is analysis of hospital costs. The present research aims to calculate the final cost of the services offered in Crusher Unit of Ayatollah Kashani Hospital of Shahrekord using activity-based costing technique.
    Methods
    The present study was of applied type and in a cross-sectional, descriptive framework, in which the data were gathered between 21 March, 2011 and 20 March, 2012 from Crusher Unit, Medical Records Unit, and Modern, Financial System Software of Accounting & Income Unit of Ayatollah Kashani Hospital of Shahrekord. The final cost was calculated through activity-based costing technique using Excel software.
    Results
    95 patients on overage referred to Crusher Unit per month. The cost and total income was 5113128000 and 3200000000 Rials (62.6% of the costs), respectively, and the annual loss was 37.4%. Manpower and the consumed materials and energy were appropriated, respectively, the greatest and lowest (86.1% and 0.2% of the total) cost.
    Conclusion
    The results indicated that the costs of Crusher Unit of Ayatollah Kashani Hospital exceeded its income. It seems that appropriate management of manpower and employment of more efficient personnel could decrease Crusher Unit’s costs.
    Keywords: Health Care Sector, Income, Kidney Calculi, Manpower, Hospital Costs
  • علی احمدی*، حمید سوری، محمود مباشری، کورش اعتماد، ارسلان خالدی فر
    سابقه و هدف
    نارسایی قلب یک چالش جدی در بهداشت عمومی و نظام سلامت است. ارزیابی، پایش مرگ و میر و عوامل مرتبط با آن یکی از ضرورت های اساسی در برنامه های درمانی و نظام سلامت است. این مطالعه با هدف تعیین بروز نارسایی قلب و فاکتورهای مرتبط با آن در ایران اجرا شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه دو نوع طراحی مستقل شامل تحلیل کوهورت و مورد شاهد لانه گزیده انجام گردید. 1691 بیمار مبتلا به نارسایی قلب به عنوان گروه مورد به صورت سرشماری و 6464 بیمار بدون نارسایی قلب به عنوان گروه کنترل به صورت تصادفی از بیماران ثبت شده در سامانه ملی ثبت سکته قلبی در ایران در سال 2012 تحلیل قرار گرفتند. از رگرسیون لجستیک شرطی و رگرسیون کاکس برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    میزان بروز نارسایی قلب در یک صد شخص سال و حدود اطمینان 95 درصد (5/8-7/7: 1/8) بود. نارسایی قلبی در زنان (4/9-9/7: 6/8) بیش تر از مردان(3/8-5/7: 9/7) بود. بیش ترین میزان بروز در استان های خوزستان و گیلان با 05/9 و 5/7 در یک صد شخص سال و کم ترین بروز در استان های زنجان، کهگیلویه و بویر احمد با 47/0 در یک صد شخص سال دیده شد. مهم ترین تعیین کننده های مرگ در بیماران مبتلا به نارسایی قلب، سکته قلبی با بالا رفتن قطعه s، فیبریلاسیون دهلیزی، جراحی عروق قلب و تاکیکاردی بطنی بود. سن، سکته مغزی، دیابت نوع دو، فشارخون بالا و ابتلا به بیماری در فصل سرما تعیین کننده های بروز نارسایی قلب بودند.
    استنتاج
    یافته های مطالعه ما نشان داد توزیع نارسایی قلب در استان های ایران متفاوت بود. در این مطالعه با تعیین مهم ترین فاکتورهای مرتبط با بروز نارسایی قلب و مرگ ناشی از آن زمینه برای برنامه ریزی و مراقبت نارسایی قلب فراهم گردید.
    کلید واژگان: نارسایی قلب, پیامد
    Ali Ahmadi*, Hamid Soori, Mahmood Mobasheri, Koorosh Etemad, Arsalan Khaledifar
    Background and
    Purpose
    Heart failure (HF) is a serious issue concerning public health in all countries. Assessment and monitoring of mortality and influencing factors are of great importance in HF treatment programs. This study was conducted to determine the incidence of HF and the associated factors in Iran.
    Materials And Methods
    In this study، we did two main، independent analyses. One was a cohort analysis and the other a nested case-control. The study population included 1691 patients with HF (case group) and 6464 individuals without HF (control group). They were recruited from a hospital-based cohort in cardiology wards of hospitals across Iran in 2012.
    Results
    The incidence rate and the 95% confidence interval of HF was 8. 1:95%CI: 7. 7-8. 5 in study population (per 100 person-year). HF Incidence was higher in women than that of the men (95% 8. 6:7. 9-9. 4 and 95% CI: 7. 9:7. 5-8. 3، respectively). The highest incidence of HF was observed in Khouzestan and Guilan provinces (9. 05 and 7. 51، per 100 person-year، respectively) while the lowest incidence was found in Zanjan and Kohgiluyeh and Boyer Ahmad (0. 47 per 100 person year). We found atrial fibrillation (AF)، coronary artery bypass grafting، and ventricular tachycardia with highest contribution to mortality in patients with HF. Cerebral vascular attack، diabetes type II، hypertension، and the occurrence of disease in cold seasons were among the main determinants for HF incidence.
    Conclusion
    This study showed different distribution of HF in different parts of Iran. The study suggests that identifying the risk factors predicting the incidence of HF could play a major role in developing efficient programs to reduce the rate of mortality due to HF.
    Keywords: Heart failure, myocardial infarction, Iran
  • محمود مباشری، پوران خلفیان، معصومه علیدوستی، علی ضامن صالحی فرد
    زمینه و هدف
    مرگ مادران به علت عوارض بارداری و زایمان مهمترین شاخصی است که نشان دهنده ی وضعیت توسعه ی یک کشور می باشد. در این مطالعه مرگ و میر زنان باردار در استان چهارمحال و بختیاری در یک دوره 10 ساله بررسی شد.
    روش بررسی
    برای انجام این مطالعه ی توصیفی - مقطعی گذشته نگر، کلیه ی پرونده های مربوط به مرگ مادران باردار که در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی و درمانی استان چهارمحال و بختیاری ثبت و به مرکز بهداشت استان ارسال شده بودند از ابتدای سال 1381 تا پایان سال 1390 بررسی شدند. اطلاعات موجود در پرونده ها شامل سن مادر، سن بارداری، تحصیلات، محل سکونت، تعداد بارداری، نوع زایمان، نوع، علت و زمان مرگ و نحوه مراقبت دوران بارداری بود که مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در محدوده زمانی 10 سال، 28 مورد مرگ مادر باردار رخ داده بود که 2/17 مورد در صد هزار تولد زنده بود. میانگین سن مادران 9/5±1/31 سال و میانگین سن حاملگی 61/6±17/35 هفته بود. اکثریت افراد بی سواد و بیشتر آن ها روستایی (4/71%) بودند. درصد بیشتری (4/46%) بارداری 4 و بالاتر را تجربه می کردند و نوع زایمان اکثریت آن ها سزارین بود. 19 مورد (9/67%) در گروه مرگ مستقیم و 9 مورد (1/32%) در گروه مرگ های غیر مستقیم بارداری قرار داشتند. شایعترین علت مرگ مستقیم خونریزی و شایعترین علت مرگ غیرمستقیم بیماری قلبی بود. 4 نفر (28/14%) از مادران مراقبت دوران بارداری را به طور کامل دریافت نکرده بودند و هر 4 نفر در گروه مرگ مستقیم بارداری قرار داشتند.
    نتیجه گیری
    باتوجه به نتایج می توان گفت افزایش سطح سواد و آگاهی مادران، پیشگیری از بارداری های متعدد در سنین بالا، انجام صحیح مراقبت های دوران بارداری و خودداری از سزارین های غیر ضروری در کاهش مرگ مادران باردار موثر خواهد بود که لازم است مورد توجه مسئولان ذیربط قرار گیرد.
    کلید واژگان: مرگ و میر, مادر باردار, استان چهارمحال و بختیاری, شیوع, عوارض بارداری
    Mahmoud Mobasheri, Pouran Khalafian, Masoome Alidosti, Alizamen Salehifard
    Background And Aims
    Women’s pregnancy- and childbirth-associated mortality is one of the most important indices of a country’s development status. Therefore, It was examined the mortalities of pregnant women in Chaharmahal va Bakhtiari province within a 10-year period.
    Methods
    This descriptive, cross-sectional, retrospective study was conducted in 2013-2014 in Chaharmahal va Bakhtiari province. All files of the pregnant women from 2002 to 2012 were examined.
    Results
    Within this 10-year period, 28 (17.2% of 100000 live births) pregnant women died. The mean age of women was 31.1±5.9 years old and the mean gestational age was 35.17±6.61 years old. The majority of the women were illiterate and rural (71.4%). A high proportion (46.4%) of the women experienced ≥4th pregnancy and most (46.4% of the) deliveries were cesarean. 19 (67.9% of the) deaths were directly pregnancy-related and nine were indirectly pregnancy-related. The most prevalent reasons for direct and indirect deaths were bleeding and heart disease, respectively. 4 (14.28% of the) died women whose death was due to direct reasons did not receive complete pregnancy healthcare.
    Conclusion
    Regarding the results, promotion of literacy and knowledge of mothers, prevention from repeated pregnancies in older ages, appropriate pregnancy healthcare, and prevention from unnecessary cesareans help to decrease mortalities among pregnant women.
    Keywords: Chaharmahal va Bakhtiari, Mortality, Pregnant mother, Prevalence, Side effects
  • ارسلان خالدی فر، محمود مباشری*، برزو خالدی فر
    زمینه و هدف
    عیوب انکساری شایع ترین علت مراجعه بیماران به درمانگاه های چشم پزشکی است. هدف این مطالعه تعیین شیوع و ویژگی های اختلالات انکساری در بیماران مبتلا به فشارخون اولیه در شهرکرد بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی 217 بیمار مبتلا به فشارخون اولیه از نظر عیوب انکساری به وسیله چشم پزشک بررسی شدند. فشارخون سیستولیک بالای140 میلی متر جیوه و دیاستولیک بالای 90 میلی متر جیوه به عنوان افزایش فشار خون قلمداد شد و انکسار برابر 05/0 ± به عنوان عیوب انکساری لحاظ گردید. داده ها به وسیله آزمون های آماری کای دو و تست تی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    شیوع اختلالات انکساری در بیماران فشارخون بالا 35/72 درصد بود. 4/36 درصد بیماران مبتلا به نزدیک بینی، 9/36 درصد دوربین و 7/26 درصد بدون عیب انکساری بودند. بین اختلالات انکساری ناشی از فشارخون در بیماران نزدیک بین، دوربین و بدون عیوب انکساری تفاوت معنی داری مشاهده شد(05/0> p).
    نتیجه گیری
    خطر ابتلابه دوربینی در بیماران مبتلا به فشارخون اولیه بیشتر از ابتلا به نزدیک بینی و یا بدون عیوب انکساری است. هم چنین در بیماران دوربین ارتباطی بین میزان فشارخون متوسط و دوربینی وجود ندارد.
    کلید واژگان: فشارخون اولیه, اختلالات انکساری, نزدیک بینی, دوربینی
    Background and Aim
    Refractive errors are the most common reasons for patients'' referring ophthalmology clinics. The purpose of this study was to determine prevalence and characteristics of refractive errors in the patients with primary hypertension in Shahrekord.
    Methods
    In this descriptive، analytical، cross-sectional study 217 patients with primary hypertension were examined for refractive errors by an ophthalmologist. Systolic pressure of > 140 mmHg and diastolic pressure of > 90 mmHg were considered as increase in blood pressure and refraction equal to ± 0. 5 as refractive error. The data were analyzed by chi-square and t test.
    Findings
    The prevalence of refractive errors in hypertension patients was 72. 35%. 36. 4% of the patients had myopia، 36. 9% had hyperopia، and 26. 7% had emmetropia. No significant difference in hypertension-derived refractive errors was observed among myopic، hyperopic، and emmetropic patients (p < 0. 05).
    Conclusion
    The risk of developing hyperopioa in primary hypertension patients is higher than that of developing myopia and emmetropia. In addition، there is no association between the rate of mean blood pressure and hyperopia.
    Keywords: essential hypertension, refractive errors, myopia, hyperopia
  • طاهره گلشاهی، اعظم مرادی، محمود مباشری، راضیه میرزاییان، زهرا یوسفی
    زمینه
    ری از دی ، روا و ا های درد آن اد و دی در سالمندان دار. حمایت اجتماعی ادراک شده و نگرش مذهبی از معیارهایی است که بر رضایت از زندگی آنان تاثیر می گذارد. بنابراین این پژوهش به منظور بررسی تاثیر حمایت اجتماعی و نگرش مذهبی بر رضایت از زندگی سالمندان شهرستان بروجن انجام شده است.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 105 نفر از سالمندان شهرستان بروجن انجام گردید.ابزار جمع آوری داده پرسشنامه ای متشکل از 3 متغیر حمایت اجتماعی، نگرش مذهبی و رضایت از زندگی سالمند بود که بر گرفته از پرسشنامه حمایت اجتماعی کنتی میچل (2000)، پرسشنامه نگرش مذهبی گلریز و براهنیو پرسشنامه رضایت از زندگی دینر، امونس، لارسن و گریفین بود. پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمد و داده ها با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که میانگین رضایت از زندگی سالمندان شهرستان بروجن 46/22 است. حمایت اجتماعی به طور معناداری، بر رضایت از زندگی در سالمندان شهرستان بروجن تاثیر می گذارد (001/0P<) و افزودن متغیر نگرش مذهبی، رضایت از زندگی سالمندان شهرستان بروجن را افزایش می دهد (001/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نیازی که سالمندان به حمایت اطرافیان دارند، تاثیر حمایت اجتماعی و نگرش مذهبی بر میزان رضایت از زندگی آنها موثر است و این عوامل به افزایش رضایتمندی از زندگی آنان کمک می کند.
  • محمود مباشری*، سلیمان خیری، سیف الله برجیان بروجنی، سیف الله بخشی، برزو خالدی فر
    مقدمه و هدف
    این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر ادامه تحصیل فارغ التحصیلان کاردانی رشته های بهداشت انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی پرونده آموزشی کلیه فارغ التحصیلان رشته های بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد از سال 1365 تا سال 1386 بررسی و با استفاده از چک لیست محقق ساخته و تماس تلفنی با افراد اطلاعات جمع آوری گردید. سپس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و بر اساس مدل رگرسیون کاکس تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    از 398 فارغ التحصیل کاردانی بهداشت 140 نفر(35/2%) مرد و بقیه زن بودند. سن فارغ التحصیلان بین 20 تا 39 با میانگین 22.2 ± 2.25 سال بود. 206 نفر (51/8%) به مقطع بالاتر راه یافته بودند. بر اساس مدل رگرسیون کاکس، عواملی چون سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت و معدل دانشگاه از عوامل اصلی موثر بر ادامه تحصیل بودند و سایر عوامل همچون رشته تحصیلی، دوره تحصیلی و معدل دیپلم تاثیری بر شانس ورود به مقطع بالاتر نداشتند.
    نتیجه گیری
    عوامل موثر بر ادامه تحصیل باید به صورت یک مجموعه دیده شود تا قبل از افزایش سن و ایجاد مشغله های دیگر در زندگی افراد، زمینه برای ادامه تحصیل فراهم گردد.
    کلید واژگان: ادامه تحصیل, دانشجویان, عوامل موثر, مدل رگرسیون کاکس
    Mahmoud Mobasheri*, Soleyman Kheiri, Seyfollah Borjian Borujeni, Seyfollah Bakhshi, Borzo Khaledifar
    Introduction and
    Aims
    The present study tries to investigate factors influencing continuing studies among graduates of associate of health sciences, Shahrekord University of Medical Sciences (SKUMS).
    Methods
    For this descriptive-analytical study, educational profiles of all health graduates of SKUMS between 1986- 2005 were examined and the data was gathered through a researcher-developed checklist and also phone calls. Data analysis was performed by SPSS 16 using Cox regression.
    Results
    From 398 respondents of the study with a mean age of 22.2 ± 2.25 (range: 20-39), 140 (35.2%) were male and remaining were female. Generally, 206 (51.8%) graduates had been entered to higher education. According to Cox regression, some factors, e.g. age, gender, marital status, residency, and GPA of associate of health sciences, were significantly effective on continuing studies and some others including associate course of study, course period, and diploma GPA had no significant effect on the chance of entrance to higher education levels.
    Conclusion
    Growing older, one gradually enters other living arenas like marriage, making continuing studies marginalized. Therefore, it could be assumed that the factors influencing continuing studies should be considered a whole, i.e., the circumstances should be prepared to facilitate continuing studies before growing older and facing consequent life issues.
    Keywords: Continuing studies, students, influencing factors, Cox regression model
  • معصومه معزی*، رضا ایمانی، ناصر خسروی، محمود مباشری
    زمینه و هدف
    هپاتیت B یکی از عوامل ویروسی مهم در ایجاد التهاب کبدی بوده و اهمیت آن در شیوع زیاد و عوارض مهم کبدی و خارج کبدی است. این مطالعه به منظور بررسی پوشش واکسیناسیون و میزان تیتراسیون موثر آنتی بادی ضد هپاتیت B (HBsAb) در سطح جامعه انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 3000 نفر از جمعیت بزرگسال بالای 15 سال استان، به روش خوشه ایانجام شد. با اخذ رضایت کتبی و گرفتن نمونه خون لازم، پرسشنامه مربوط به اطلاعات دموگرافیک و واکسیناسیون تکمیل گردید و تیتراسیون موثر HBsAb اندازه گیری شد.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 3/16± 4/38 بود. میانگین سطح آنتی بادی 162± 8/70 (3799-0) بوده و 7/48% از افراد مورد مطالعه درای تیتراسیون موثر بودند. پوشش واکسیناسیون در 20% افراد کامل و در 6/2% ناقص بود که با تیتراسیون موثر ارتباط معنی داری داشت (001/0≥P). 86% از متولدین سال 1372 به بعد و 79% از متولدین سال های 1368 تا 1371 دارای پوشش کامل بوده و اختلاف تیتراسیون موثر بین این گروه ها معنی دار بود (001/0≥P). پوشش واکسیناسیون در جنس مذکر و افراد مجرد بیشتر ولی در شهر و روستا برابر بود. تیتراسیون موثر با تاهل و محل سکونت ارتباط معنی دار داشت (001/0≥P). بین زمان آخرین دریافت واکسن و تیتراسیون موثر ارتباط معنی داری مشاهده شد (01/0≥P)؛ ولی در سایر فاکتورها این ارتباط معنادار نبود (05/0
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد پوشش واکسیناسیون و سطح HbsAb در این استان در گروه های سنی جوان نسبتا مناسب بوده ولی پیشنهاد می گردد به منظور افزایش پوشش، از برنامه های ایمن سازی لکه گیری و فراخوانی گروه های در معرض خطر نیز استفاده شود.
    کلید واژگان: واکسیناسیون, هپاتیت B, سطح آنتی بادی, بزرگسالان, تاهل
    Masoumeh Moezzi*, Reza Imani, Naser Khosravi, Mahmoud Mobasheri
    Background And Aims
    Hepatitis B virus is a major cause of liver inflammation with high worldwide prevalence and important complications. This study was performed to survey vaccination coverage and effective HBsAb titer in this province.
    Methods
    In this descriptive analytic study, 3000 adults more than 15 years old were selected by cluster sampling. After receiving their written informed consent and gathering blood samples, some information about demographic status and their vaccination were gathered by questionnaire, and effective HBsAB titers were measured.
    Results
    Mean age of individuals was 38.4±16.3. HBsAb titer mean was 70.88±162 (0-3799). 48.7% individuals had effective titration. Vaccination coverage was complete in 20% and incomplete in 2.6%. 77% individuals, who were related to effective titration, were unvaccinated (P≥0.001). 86% of individuals who were born after 1993-4 and 79% who were born from (1989-1992) had complete coverage with a significant difference in titration. (P≥0.001). Vaccination coverage was higher in male, unmarried persons, but it was equal in rural and urban area. Effective titration had a relationship with marriage status and residential area and it was higher in single and rural persons (P≥0.001). There was a significant relationship between time of the last vaccination reception and effective titration (P≥0.003), but there wasnt any relationship with other factors.
    Conclusion
    It seems vaccination coverage and HBsAb titer in adolescent and young individuals is proper, but it is suggested to use of catch up program for high risk groups to increase vaccination coverage.
    Keywords: Vaccination, Hepatitis B, Antibody level, Adults, Marriage
  • احمد رئیسی، محمود مباشری*، فریبا کریمی، فریدون صابری نژاد
    مقدمه
    بررسی عوارض ناخواسته ایمن سازی یکی از برنامه های جدید در سیستم مراقبت سلامت است که تضمین کننده کیفیت بیشتر خدمات ارائه شده است. عوارض ناشی از واکسیناسیون یکی از دغدغه های موجود در ایمن سازی کودکان می باشد که ممکن است منجر به عدم مراجعه برای نوبت های بعدی واکسناسیون گردد. این مطالعه با هدف تعیین میزان و نوع عوارض ناشی از واکسن ثلاث در کودکان زیر 7 سال در شهرکرد انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی بوده که بر روی 360 نفر کودک زیر 7 سال که جهت تزریق واکسن ثلاث به مراکز بهداشتی درمانی و پایگاه های بهداشت شهرکرد(که از پاییز سال 90 تا تابستان سال 91 مراجعه نموده اند) انجام شده است. افراد مورد مطالعه از زمان تزریق تا یک هفته پس از تزریق مورد کنترل و پایش قرار گرفتند و با تکمیل پرسش نامه توسط والدین، مورد بررسی قرارگرفت.
    یافته های پژوهش: در این پژوهش 8/80 درصد از کودکان دچار عارضه شدند که 5/95 درصد از عوارض به شکل خفیف و7/0 درصد از عوارض شدید بودند. 3/90 درصد از علت عوارض مربوط به واکنش با واکسن و کمترین علت عارضه(4/1 درصد) ناشی از نحوه نگهداری واکسن بوده است. 2/40 درصد عوارضی شامل قرمزی، التهاب و درد در محل تزریق داشته اند. 99 درصد عوارض منجر به بهبودی کامل گردیده و تنها 1 درصد از کودکان در بیمارستان بستری شدند.
    بحث و نتیجه گیری
    باتوجه به نتایج این مطالعه، اگر چه افراد مورد بررسی دچار عوارض خفیف و گذرا شده اند و بدون نیاز به درمان دارویی به بهبودی کامل دست یافته اند، اما وجود یک برنامه هماهنگ برای گزارش دهی به موقع، ثبت دقیق اطلاعات، ارتقاء سطح آگاهی پرسنل و هم چنین والدین از اهمیت خاصی برخوردار است.
    کلید واژگان: واکسیناسیون, ایمن سازی, عوارض واکسیناسیون, واکسن ثلاث
    A. Raeeisi, M. Mobasheri, F. Karimi, F. Saberinejad
    Introduction
    Examining unwanted compli-cations of immunization is one of the new plans in healthcare system which guara-ntees higher quality of the services in the immunization expanding plans. Vaccination related complications are among the conc-erns in children immunization which may lead to not referring to the next vaccination times. This study was aimed to determine the rate of DTP vaccine-associated children in children less than seven years in Shah-rekord.
    Materials and Methods
    This descriptive-analytical study was conducted on 360 ch-ildren under seven years old referring to health and treatment centers of Shahrekord city for Diphteria,Tetanus and Pertusis (DTP) vaccination from the beginning of autumn 2010 to the end of summer 2011. The children under study were con-trolled and monitored from the time of injection to one week afterward and their complications were examined through a questionnaire filled out by their parents.
    Findings
    In this study, 291(80.8%) of the children developed vaccination complica-tions. 95.5% of the complications were mild and 0.7% of them were severe. In 90.3% of cases, reason of the complications was related to the vaccination reaction and in the rest (1.4%), the reason came from the vaccine storing condition. 40.2% of the complications consisted of redness, infla-mmation, and pain at the injection site. 99% of complications were completely recov-ered and only 1% of the children were hos-pitalized. Discussion &
    Conclusion
    Although va-ccinetion-associated complications are mai-nly mild and transient and even the majority of them need no pharmacologic treatment, however we do need a coordinated plan for timely reporting, precise registration of information, and promotion of personnel’s and parents’ knowledge.
    Keywords: Vaccination, immunization, va, ccination, derived complications, DTP vaccine
  • علی احمدی، محمود مباشری، سید سعید هاشمی نظری
    زمینه و هدف

    سرطان های کولون و رکتوم (کولورکتال) یکی از مهم ترین و شایع ترین معضلات سلامت در دنیا و ایران است. این مطالعه با هدف تعیین زمان بقا، خطر نسبی مرگ و عوامل موثر بر آن دربیماران مبتلا به سرطان کولورکتال انجام گردید.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع کوهورت آینده نگر است. مدت پیگیری افراد از زمان تشخیص قطعی سرطان کولورکتال تا زمان مرگ یا سانسور شدن آن ها بود. در مجموع 2570 نفر- سال پیگیری برای 1127 نفر مبتلا به سرطان کولورکتال به صورت هر شش ماه یکبار انجام شد. تنها دو درصد از بیماران سانسور شده بودند. داده ها با تحلیل دو متغیره و چندمتغیره و رگرسیون کاکس و با استفاده از نرم افزار stata تحلیل شدند. مقادیر کم تر از 05/0 معنی دار تلقی گردید.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار سن بیماران در زمان تشخیص سرطان 14 ± 5/53 سال بود. بیش تر بیماران (7/69 درصد) سن بالاتر از 45 سال داشتند. 2/61 درصد آن ها مرد و بقیه زن بودند. سن تشخیص در زنان و مردان متفاوت و معنی دار بود (03/0<P). میزان بروز مرگ در مردان 9/96 و در زنان 83 در یک صد هزار نفر بود. 75 درصد بیماران کم تر از 72/2 سال، 50 درصد آن ها 83/5 سال و 25 درصد از آن ها بیش تر از 13 سال بعد از زمان تشخیص، بقا داشتند. متغیرهای قومیت، وضعیت تاهل، مرحله سرطان، سابقه خانوادگی سرطان و مصرف سیگار در مدل کاکس تعیین کننده بقا بیماران بودند.

    استنتاج

    میانه زمان بقا 83/5 سال بود که روند بهتری را نسبت به مطالعات قبلی نشان می دهد. این مطالعه با گزارش بقا و خطر نسبی مرگ سرطان کولورکتال و عوامل موثر برآن، فرصتی را فراهم می کند تا در اجرای برنامه های مداخله ای، پیشگیری و کنترل سرطان، اولویت ها مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: سرطان کولورکتال, زمان بقا, میزان مرگ, خطر نسبی
    Ali Ahmadi, Mahmoud Mobasheri, Seyed Saeed Hashemi Nazari
    Background and Purpose

    Colorectal cancer (CRC) is one of the most prevalent health problems in the world and Iran. This study aimed at determining the survival rate of patients with CRC and the factors influencing it in Iranian patients.

    Material And Methods

    A prospective cohort study was carried out in patients attending 10 state and private hospitals in Tehran during 2006-2011. In this study 1127 patients (totally 2570 individuals-year) were followed up every six months and the follow-up duration was from the definite time of CRC diagnosis until death (or censoring). Only 2% of the patients were censored. Data was analyzed using stata software, bivariate and multivariate analyses, and also Cox regression.

    Results

    The mean age of the patients was 53.5 ± 14 years old at the time of diagnosis. Most of the patients were older than 45 years of age (69.7%). The age at diagnosis was significantly different between men and women (P<0.03). The patients were 61.2% male and the rest were female. The rates of mortality in male and female were 96.9 and 83 in 100,000. After the diagnosis has been made 75%, 50%, and 25% had a survival rate of less than 2.72 years, 5.84 years, and longer than 13 years, respectively. In Cox model some variables including ethnicity, marital status, cancer grade, family history of caner, and smoking were the main determinants of survival.

    Conclusion

    The mean survival time was 5.8 years after diagnosis has been made which shows more improvements compared to previous studies. This study provides some information on CRC survival rate so that action plans could be designed to prevent and control this disease.

    Keywords: Colorectal Cancer, Survival Time, Mortalities, Relative Risk
  • محمود مباشری، یدالله رمضانی، حسین اکبری
    مقدمه
    در حال حاضر بیماری های قلبی و عروقی شایع ترین علت مرگ و میر در کشور ما محسوب می شوند و بایستی در جهت آگاه سازی افراد با ریسک فاکتورهای ایجاد کننده این بیماری ها تلاش نمود. هدف از این تحقیق مقایسه دو روش آموزش چهره به چهره و پمفلت در افزایش آگاهی از عوامل خطر ایجاد کننده بیماری های قلبی و عروقی در دختران دبیرستانی شهر کاشان بود.
    روش ها
    در این مطالعه نیمه تجربی 150 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی با روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی در سال 1390 مورد مطالعه قرار گرفتند، نمونه ها در دو گروه با شیوه های آموزشی چهره به چهره و پمفلت قرار گرفتند و میزان آگاهی و عملکرد آن ها قبل و بعد از مداخله و یک ماه بعد از طریق پرسشنامه سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های تی و آنالیز کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    درهر دو گروه بین نمره آگاهی پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معنا داری وجود داشت (05/0 P<). اما شدت این اختلاف در گروه اول بیشتر (17/3 ± 2/2 به 74/1) بود. طبق مطالعات آماری بین نمره پیش آزمون و یک ماه بعد در بخش آگاهی و عملکرد هر گروه تنها در گروه اول، اختلاف معنا دار بود (آگاهی 05/0 P< و عملکرد 05/0 P<) ولی در نمرات آگاهی و عملکرد پس آزمون و یک ماه بعد تفاوت آماری معنا داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مشخص گردید روش آموزش چهره به چهره، در مقایسه با روش پمفلت تاثیرگذارتر بوده است.
    کلید واژگان: بیماری های قلبی عروقی, عوامل خطر, آموزش, آگاهی
    Dr Mahmoud Mobasheri, Yadollah Ramazani, Hossein Akbari
    Introduction
    Cardiovascular disease is currently regarded as the most common cause of mortality in our country and people must be familiar with its risk factors. The purpose of this study was to compare two methods of face to face and pamphlet training (education) to increase awareness of cardiovascular risk factors among high school girl students in Kashan.
    Methods
    This quasi-experimental study was carried out on 150 high school girl students selected through multistage random sampling method in 2011. The samples were divided into two face to face and pamphlet training and their awareness and performance before and after the intervention and one month later was assessed. The data were analyzed by SPSS 11. 5 through t-test and chi-square test.
    Results
    In both groups، there was a meaningful difference between the pre-test and post-test scores (p<0/05) but the magnitude of this difference was more in first group (2. 2±3. 17 and 1. 74). There was meaningful statistical difference comparing two groups in respect to the three parts of the knowledge and practice score (post-test، one month later) but no difference in post-test and one month later. (Knowledge p<0. 05، practice p<0. 05)
    Conclusion
    This study concluded that face-to-face training was more efficient comparing pamphlet training.
    Keywords: Cardiovascular Diseases, Risk Factors, Knowledge, education
  • محمود مباشری، راضیه میرزاییان *، مینا شیروانی، سیدیوسف ضیایی نژاد، محبویه حبیبی
    زمینه و هدف
    سنجش میزان آگاهی و دانش کاربران هنگام پیاده سازی یک سیستم اطلاعات مبتنی بر فناوری روز دنیا از ضروریات است؛ بنابراین این پژوهش با قصد ارزیابی آمادگی و بررسی میزان آگاهی کاربران درمانی و اداری از سیستم اطلاعات بیمارستانی در هنگام پیاده سازی این سیستم انجام شده است.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی –تحلیلی است که جامعه آن را کاربران درمانی و اداری بیمارستان ولی عصر(عج) بروجن تشکیل داده است. نمونه گیری به روش سرشماری و شامل 60 نفر از کاربران بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای محقق ساخته مبتنی بر ارزیابی دانش رایانه ای کاربران (10 مولفه)، امکان آموزش مطلوب (10مولفه)، خود توصیف کننده بودن سیستم (12 مولفه) و مطابقت سیستم با نیازهای کاربران (19مولفه) براساس استاندارد ایزو 10/9241 استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین نمره دانش رایانه ای کاربران 5/17±27/44، میانگین نمره آموزش مطلوب کاربران 38/8±36/45، میانگین نمره خود توصیف کننده بودن سیستم 57/15±34/47 و میانگین نمره مطابقت سیستم با نیازهای کاربران 00/15± 45/39 بود. همچنین بین دانش رایانه ای کاربران و امکان آموزش مطلوب آنان رابطه معنی داری وجود داشت (0/04=P) و بین دانش رایانه ای و خودتوصیف کننده بودن سیستم و نیز مطابقت با نیازهای کاربران رابطه معنی داری مشاهده شد (0/008=P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش، مدیران و سیاستگذاران اجرایی در هنگام پیاده سازی خدمات فناوری در نظام سلامت باید به ارزیابی سطح دانش کاربر، شناسایی سیستم و رفع نیازهای کاربر از طریق سیستم توجه داشته تا در جهت افزایش بهره وری آن موثر باشند.
    کلید واژگان: ارزیابی آمادگی, سیستم اطلاعات بیمارستانی, کاربران, دانش رایانه ای
    Mahmoud Mobasheri, Razieh Mirzaeian*, Mina Shervani, Yousef Ziaee Nejad, Mahboobeh Habibi
    Background And Aims
    assessing users’ knowledge based on the latest technologies during implementing an information system is of high significance. Therefore, this study aims to assess the readiness and awareness of clinical and official users about hospital information system while system implementation.
    Materials And Methods
    in this descriptive - analytical study, population was the clinical and official users of Valiasr Hospital of Borojen. Census sampling was carried out. Samples consist of 60 users (31 women and 29 men). To collect data, a researcher-designed questionnaire were used developed based on the assessment of computer knowledge of users (10 components), the possibility of a good education (10 components), the self-description of the system (12 components) and the system adaption with users requirements (19 components) according to standard ISO 9241/10 .
    Results
    The score mean of computer knowledge of users was 44.27 ± 17.5 the average score of a favorable education to users was 45.36 ± 8.38 mean score of self-description of the system was 47.34 ± 15.57 the average match score of system with the Users requirements was 39.45 ± 15.00. Besides, there was no significant relationship between computer knowledge of users and the possibility of favorable education (P=0.29) but there is a significant relationship between computer knowledge and self description of the system and also adaptation with the users’ requirements (P=0.008).
    Conclusion
    Executive managers and policymakers must evaluate level of users’ knowledge, system identification and meeting users’ requirements through system to increase their productivity through attention to be effective.
    Keywords: Readiness assessment, Hospital information systems, Users, Computer knowledge
  • سکینه سقاییان نژاد اصفهانی، سعید سعید بخش، مریم جهانبخش، محبوبه حبیبی، راضیه میرزاییان، محمود مباشری*
    زمینه و هدف
    یکی از مهم ترین معیارهای موفقیت یک سیستم اطلاعاتی، کیفیت سیستم است که به ویژگی های مطلوب خود سیستم اطلاعاتی اشاره دارد. هدف این پژوهش بررسی تحلیلی و مقایسه کیفیت سیستم های اطلاعات بیمارستانی بر اساس مدل دلن و مک لین در بیمارستان های خصوصی شهر اصفهان بود.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی در بیمارستان های خصوصی شهر اصفهان در سال 90 انجام شد. جامعه پژوهش شامل کاربران، طراحان سیستم و مسئولین فناوری اطلاعات بیمارستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی82 نفر از گروه کاربران و با استفاده از روش سرشماری 19 نفر از طراحان و مسئولین فناوری اطلاعات بیمارستان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه محقق ساخته بر اساس معیار کیفیت سیستم، منطبق برمدل دلن و مک لین بود.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که میانگین نمره کیفیت سیستم در انواع سیستم های اطلاعات بیمارستانی و در بین بیمارستان های مختلف تفاوت معنادار داشته است (p<0/05). بطور کلی سیستم رایاوران توسعه (66/90%) و سیستم لوح گستر (57%) بیشترین و کمترین میانگین نمره را در معیار مورد بررسی به خود اختصاص دادند. میانگین کلی معیار کیفیت سیستم در انواع سیستم های اطلاعات بیمارستانی 61/20%، و در بین بیمارستان های مختلف 59/50 % بود.
    نتیجه گیری
    طبق مدل استفاده شده، سیستم های مورد بررسی از نظر کیفیت سیستم در حد نسبتا مطلوب بودند؛ لذا برای رسیدن به حالت کاملا مطلوب باید در طراحی سیستم به عوامل موثر در ارتقاء کیفیت سیستم، نوع فعالیت، نوع تخصص و نوع مالکیت بیمارستان توجه گردد.
    کلید واژگان: سیستم اطلاعات بیمارستانی, کیفیت سیستم, مدل دلن و مک لین
    Sakeineh Saghaeian Nejad Isfahani, Saeed Saeedbakhsh, Maryam Jahanbakhsh, Mahboobeh Habibi, Razieh Mirzaeian, Mahmoud Mobasheri*
    Background And Aims
    One of the most dimensions of information iystem success is system quality. It refers to measures of the information processing system itself. The aim of this study was to analysis of the quality of hospital information systems in hospital information systems in private hospitals of Isfahan based on The DeLone and McLean Model.
    Methods
    This research was an applied and analytical-descriptive study and was performed in private hospitals of Isfahan in 2010. Research population consisted of hospital information system's users, system designers and hospital information technology (IT) authorities which was selected by random sampling method from users group (n=82) and using census method from the system designers and IT authorities, (n=19). Instrument for data collection was two the researcher designed questionnaire based on the criteria system quality which was adjusted to Delone and MClean model.
    Results
    According to the findings there was a significant difference system quality mean score in all kinds of hospital information systems and hospitals, it was not the same in all (p
    Conclusion
    According to the results of the research it is identified that based on the applied model the criteria of hospital information system were implemented in a rather optimum condition. Thus in order to reach a well optimum condition, it is necessary to pay particular attention to the factors improving system quality, type of activity, type of specialty and Property Type.
    Keywords: Hospital information system, System quality, The DeLone, McLean Model
  • رودابه نادری بلداجی، اعظم مرادی، محمود مباشری، راضیه میرزاییان، زهرا یوسفی *
    زمینه و هدف

    بارداری یک دوره حاد در زندگی زنان است که در طی آن تغییرات هیجانی، جسمانی و اجتماعی زیادی رخ می دهد. این پژوهش به منظور بررسی ارتباط متغیرهای حمایت اجتماعی و سبک های دلبستگی بر بهزیستی روانشناختی زنان باردار شهرستان بروجن انجام شده است.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 300 نفر از زنان باردار شهرستان بروجن انجام گردید. ابزار جمع آوری داده متشکل از 3 پرسشنامه حمایت اجتماعی کنتی میچل (Canty-Mitchell)، سبک های دلبستگی مقیاس تجارب در روابط نزدیک (ECR-R) و بهزیستی روانشناختی فرم کوتاه کیشیدا (Kishida) بود.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که حمایت اجتماعی به طور معناداری بر بهزیستی روانشناختی زنان باردار تاثیر می گذارد (0/001>P) و افزودن متغیر سبک های دلبستگی به متغیر حمایت اجتماعی، قدرت بهزیستی روانشناختی زنان باردار را افزایش می دهد (0/001>P).

    نتیجه گیری

    با توجه به نیازی که زنان باردار به حمایت اطرافیان دارند، حمایت اجتماعی و سبک های دلبستگی می تواند بر سلامت جسمی و روانی این افراد برای پشت سر گذاشتن این دوران نقش به سزایی داشته باشد.

    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, زنان باردار, سبک های دلبستگی, بهزیستی روانشناختی
    Roudabeh Naderi -Boldaji, Azam Moradi, Mahmoud Mobasheri, Razieh Mirzaeian, Zahra Yusefi
    Background And Aims

    Pregnancy is an acute period in the lifetime of women، during which numerous excitatory physical and social changes occure. Therefore، the present research tries to explore the relationship between the Social Support and attachment styles for predict psychological well-being of pregnant women in Borujen town.

    Methods

    This study which is of descriptive-analytical nature has been conducted on 300 of pregnant women living in the town of Borujen. The data were gathered using to measure of study variables was used of Social support questionnaire (Conti Mitchell)، the scale of experiences in close relationships (ECR-R). Psychological well-being Questionnaire (Kishida). Using descriptive statistics، multiple and step by step regression analysis and Pearson correlation coefficient were analysis data.

    Results

    Results showed that social support predicted psychological well-being of pregnant women significantly (P<0. 001) and by adding a variable of attachment styles to social support variable increases predictive power of psychological well-being in Pregnant women (P<0. 001).

    Conclusion

    Considering the need of the pregnant women to the social support from their surrounding people، attachment styles could influence their physical، psychological health in leaving behind this period.

  • محمد تقی مرادی، مجید اسدی سامانی، محمود مباشری
    زمینه و هدف
    به منظور ارائه گزارش مناسب از نتایج یک کارآزمایی بالینی کنترل شده ی تصادفی، لازم است تا اطلاعات جامعی درباره ی طراحی، اجرا، گروه های درگیر در مطالعه، نحوه ی تجزیه و تحلیل داده ها و تفسیر نتایج مطالعه بیان گردد. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت نگارش مواد و روش ها در گزارشات پایانی مطالعات کارآزمایی بالینی انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش نمونه گیری سرشماری، 53 گزارش پایانی مصوب دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد از ابتدای سال 1387 تا پایان سال 1391 که از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده بودند انتخاب و کیفیت نگارش مواد و روش های آن ها بر اساس آخرین ویرایش چک لیست CONSORT مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین امتیاز کیفیت نگارش مواد و روش ها بر اساس چک لیست 1/92±6/75 به دست آمد. بیان مداخله برای هر گروه (96/2%)، تعریف پیامدهای اولیه و ثانویه مطالعه (88/7%) و ذکر روش های آماری مورد استفاده (86/8%) دارای بیشترین امتیاز و روش های تصادفی سازی (3/8%) دارای کمترین امتیاز بودند. بین سال اجرا، دانشکده، رتبه علمی، مدرک تحصیلی، جنس و وجود مشاور آماری در طرح با میانگین نمره کسب شده ارتباط معنی داری به دست نیامد (P>0/05). طرح هایی که پایان نامه دانشجویی بودند میانگین نمره بیشتری نسبت به طرح های غیر پایان نامه ای کسب نمودند (0/011=P).
    نتیجه گیری
    کارآزمایی های بالینی انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد از شیوه گزارش مناسبی برخوردار نیست. بنابراین پیشنهاد می گردد یک دستور العمل استاندارد مانند CONSORT تهیه و به منظور طراحی مطالعه و گزارش کارآزمایی های بالینی به مشاورین آماری، داوران و پژوهشگران ابلاغ گردد.
    کلید واژگان: ارزیابی, کارآزمایی بالینی, گزارش پایانی, کیفیت مطالعات
    Mohammad Taghi Moradi, Majid Asadi-Samani, Mahmoud Mobasheri
    Background And Aim
    It is necessary to state total information about the design، procedures، intervention groups in study، results for data in order to present a suitable report of controlled randomized clinical trial. This study was aimed to evaluate the quality of materials and methods for the writings of final proposal in clinical trial studies in Shahrekord University of Medical Sciences.
    Methods
    In this descriptive –analytic study، 53 approved final proposals of controlled randomized clinical trial studies in Shahrekord University of Medical Sciences were selected from 1998 to 2013. The selection and quality of material and method writing was evaluated based on final version of consort checklist.
    Results
    The scores mean was obtained for the quality of materials and methods writings based on the checklist 6. 75±1. 92. The notation of interventions in each group (%96. 2)، identification of primary and secondary study (%88. 7)، and the state of statistical ways (% 86. 8) showed the most scores and the randomizing the least score (%3. 8). The projects which were the student theses rather than not being thesis (p=0. 011).
    Conclusion
    Performed clinical trials in Shahrekord University of Medical Sciences aren’t in a suitable report way. So، it is advised to provide a standard consort instruction and was delivered to researchers، reviewers، and statistical counselors in order to design study and report clinical trial studies.
    Keywords: Evaluation, Clinical trial, Final reports, Studies qualities
  • راضیه میرزاییان، اسکندر فتحی اذر، محمود مباشری، مینا شیروانی، منصوره قدوسی، معصومه شوهانی
    مقدمه
    عدم مراقبت از خود به عنوان عامل خطرساز ولی قابل اصلاح بعضی از مشکلات سلامتی هم چون بیماری های عروق کرونر، سرطان ها، چاقی و پوکی استخوان به یک موضوع کلیدی در بهداشت عمومی تبدیل شده است. تحقیقات نشان داده اند که سطوح خودمراقبتی در فاصله نوجوانی تا بزرگسالی به شدت افت پیدا می کند. پس توجه به آن در جوانان اهمیت ویژه ای دارد. از آن جایی که دانشجویان دانشگاه ها بخش عمده ای از جمعیت جوان جامعه هستند، پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه وضعیت خودمراقبتی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز و دانشگاه تبریز انجام شده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر توصیفی از نوع مقایسه ای بوده که بر روی 384 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز و 384 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز انجام گردید. اطلاعات مربوط به خصوصیات دموگرافیک و متغیرهای خودمراقبتی با استفاده از پرسش نامه جمع آوری و داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل و آنووای دو طرفه تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته های پژوهش: یافته ها نشان داد که بیشترین درصد واحدهای مورد پژوهش در هر دو دانشگاه از سطح«متوسط» خود مراقبتی و کمترین درصد آن ها از سطح خودمراقبتی«خوب» برخوردارند. بر اساس آزمون تی مستقل بین دانشجویان دو دانشگاه در زمینه خودمراقبتی اختلاف معنی دار آماری وجود داشت(P<0.01) که نشان دهنده تاثیر نوع دانشگاه بر خودمراقبتی دانشجویان بود. هم چنین نتایج نشان داد برخی خصوصیات فردی اجتماعی دانشجویان بر خودمراقبتی آن ها تاثیر معنی دار دارد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به این که اکثریت دانشجویان از نظر خودمراقبتی در سطح متوسط به پایین هستند لازم است مسئولین دانشگاه ها جهت ایجاد انگیزه در آن ها و اختصاص دادن امکاناتی جهت افزایش سطح خودمراقبتی دانشجویان، این قشر جوان و آینده ساز کشور، برنامه ریزی نمایند.
    کلید واژگان: خودمراقبتی, دانشجو, دانشگاه
    R. Mirzaeian, E. Fathi Azar, M. Mobasheri, M. Shirvani, M. Ghodosi, M. Shohani
    Introduction
    The lack of self-care as a mo-difiable risk factor in some health condition such as coronary artery disease, cancer, obesity and osteoporosis has become a key issue in public health. Researchers have shown that self-care levels are dramatically decreased from adolescence to adulthood. Therefore, paying attention to self-care is importance during youth period. Since the students of universities are a large young population, the aim of this study was to assess and compare the self-care status among students of Tabriz University of Medical Sciences and Tabriz University.
    Materials and Methods
    This research was a descriptive and comparative study that was conducted on 384 medical and 384 non medical students of Tabriz universities. Information about demographic features and self-care condition variables were col-lected via questionnaires. Data were ana-lyzed by using the statistical tests, inde-pendent t -test and ANOVA.
    Findings
    Our finding showed that the self-care level was moderate in the most of students. A minority of students had a good level of self-car. Independent t-test demo-nstrated a statistically significant difference of self care among the students (p<0.01). Results also showed that some social chara-cteristics of students have a significant effe-ct on their self care status. Discussion &
    Conclusion
    Considering that the majority of students had a low to mo-derate level of self-care, the authorities mu-st providing effective approaches to create motivation among students and assign faci-lities for universities to increase their level of cares in young students, and provide a better future for the construction of society.
    Keywords: self care, student, university
  • محمود مباشری، محسن بارونی، معصومه علیدوستی، محمود یوسفی، سید عزت الله معمارزاده، یوسف بهزادی*
    مقدمه
    آب مروارید یکی از علل اصلی ضعف بینایی در جهان است که می تواند بر کیفیت زندگی افراد تاثیرگذار باشد. به دلیل اهمیت اقدامات درمانی و مراقبتی بر کیفیت زندگی بیماران، در این مطالعه به مقایسه کیفیت زندگی بیماران قبل و بعد از عمل جراحی آب مروارید پرداختیم.
    مواد و روش ها
    جامعه آماری مورد پژوهش مبتلایان به بیماری آب مروارید بالای 50 سال بودند که برای جراحی در بیمارستان های استان چهارمحال و بختیاری بستری شدند. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه معتبر EQ5D بود که در دو مقطع قبل از عمل و سه ماه بعد از عمل جراحی تکمیل شد. داده ها در نرم افزار SPSS vol.16 با استفاده از آزمون تی مستقل و تی زوجه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته های پژوهش: در کل 98 نفر وارد مطالعه شدند که 60 نفر(2/61 درصد) زن و 38 نفر(8/38) مرد بودند. طیف سنی بین 50 تا 96 سال، میانگین سن 98/9±42/65 سال بود. میانگین سن در زنان 45/9±33/64 و در مردان 68/10±13/67 سال بود و اختلاف سن در دو جنس معنی دار نبود.(P=0.19) میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از عمل 25/0±6096/0 و بعد از عمل 22/0±7782/0 بود و اختلاف از نظر آماری معنی دار بود.(P<0.001).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که بعد از عمل جراحی آب مروارید کیفیت زندگی به جزء درگروه سنی 80 سال به بالا در تمام گروه های سنی افزایش یافته است. این مورد می تواند به علت مراجعه دیرتر برای تشخیص، درمان و در نتیجه این تاخیر احتمال برگشت میزان بینایی نیز کاهش می یابد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, آب مروارید, عمل جراحی
    M. Mobasher, M. Barooni, M. Alidosti, M. Yosefi, E. Memarzade, U. Behzadi*
    Introduction
    Cataract is the leading cause of poor vision in world which can affect the quality of life of individuals. Given the im-portance of medical interventions on the quality of life in the patients, we compared the quality of life in patients before and af-ter cataract surgery.
    Materials and Methods
    The population und-er study included patients with cataract older than 50 years admitted for surgery in the hospitals of Chaharamahal and Bakht-iari province. A randomized sampling me-thod was made to recruit patients. Data collect-ion tool was a valid EQ5D ques-tionnaire that was completed two months before and three months after the surgery. Data was analyzed using SPSS16 software through independent and paired t-tests.
    Findings
    A total of 98 patients entered the study of which 60 patients (61.2%) were fe-male and 38 patients (38.8%) were male. Age range was between 50 and 96 years and the mean age was 98.9±42.65 years. Averages age of females and males were 64.33±9.45 and 67.13±10.68 years, respe-ctively. Age difference between the two s-exes was not significant (P=0.19). Quality of life score was 0.6096±0.25 before surg-ery and 0.7782±0.22 after surgery and the differrence was statistically significant (P<0.001). Discussion &
    Conclusion
    These results suggested that after cataract surgery, quality of life in all age groups increased except in the age group beyond 80 years old. This may be due to delayed diagnosis and trea-tment. In consequence, it could reduce the possibility of vision improvement.
    Keywords: quality of life, cataract, surgery
  • محمود مباشری، معصومه علیدوستی، سید کمال صولتی*
    مقدمه
    سازگاری دانشجویان با زندگی دانشگاهی و گستره آن، فرصت هایی برای رشد فردی و اجتماعی فراهم می کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین دلتنگی برای خانواده و سازگاری با دانشگاه، در دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-مقطعی پرسش نامه سنجش احساس دلتنگی و سازگاری مشتق شده از پرسش نامه معتبر احساس غربت توسط دانشجویان جدیدالورود خوابگاهی در 3 زمان: بدو ورود(یک ماه اول ورود به دانشگاه)، 6 و 12 ماه بعد از ورود به دانشگاه تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS vol.16 و آزمون های تی گروه های مستقل، آنوا و اسپیرمن تجزیه و تحلیل شد.
    یافته های پژوهش: در کل 121 نفر وارد مطالعه شدند که 6/63 درصد دختر و 4/36 درصد پسر بودند. میانگین نمره احساس دلتنگی دختران 99/13±50/54 و در پسران 49/15±78/41 بود که از نظر آماری اختلاف معنی دار بود(P≤0.001) و دختران بیش از پسران احساس دلتنگی داشتند. اما اختلاف میانگین نمره سازگاری در دو گروه معنی دار نبود.(P≥0.05). هم چنین بین میانگین نمره دلتنگی و سازگاری ارتباط معنی داری وجود داشت و با افزایش دلتنگی برای خانواده، سازگاری کاهش می یافت.
    بحث و نتیجه گیری
    طبق نتایج پژوهش در مواردی که دلتنگی برای خانواده بیشتر بود، سازگاری در دانشگاه نیز مشکل تر بود به نظر می رسد آگاه سازی خانواده ها در پیشگیری از ایجاد رفتارهای منفی مفید باشد، به گونه ای که خانواده ها با پرورش حس استقلال طلبی مطلوب، شرایطی را ایجاد نمایند که فرزندانشان در دانشگاه بر مشکلات احتمالی ناشی از دوری از خانواده فایق آیند.
    کلید واژگان: دلتنگی برای خانواده, سازگاری, خوابگاه, دانشجویان
    M. Mobasheri, M. Alidosti, K. Solati*
    Introduction
    The compatibility of stud-ents with college life and its scope provides opportunities for personal and social gro-wth. This study aimed to determine the rel-ationship between nostalgia for the family and compatibility among students living in the dormitories of Shahr-e-kord University of Medical Sciences.
    Materials and Methods
    In this descriptive study, all students admitted to Shahr-e-kord University of Medical Sciences during 2008 were included. The nostalgia for family and compatibility data were provided through validated homesickness questionnaires. The questionnaires were completed by the fres-hman students in a timetable manner. The data were analyzed by ANOVA, t-indep-endent and Spearman tests using SPSS vol.16 software.
    Findings
    Totally, 121 students were incl-uded in the study in which 63.6% was fem-ale and 36.4% were male. The average sco-re of nostalgia for the family in females was 54.50±13.99, significantly higher than in males (41.78±15.49, P≤0.001). But the mean score of compatibility was not diffe-rent between the two groups (P≥0.05). Also, there was a significant correlation between mean score of nostalgia and compatibility. With increasing nostalgia for family, the compatibility was also being decreased. Discussion &
    Conclusion
    Results of the present study, in cases the nostalgia for the family was higher, compatibility with uni-versity were more difficult. It seems that the family awareness may be useful in the prevention of negative behaviors. In this way, families could foster the sense of ind-ependency, to create the conditions in which their children to overcome the prob-lems related to nostalgia for family.
    Keywords: nostalgic family, compatibility, dormitory, students
  • محمود مباشری، معصومه علیدوستی، سعید حیدری سور شجانی*، فرزین خسروی، پوران خلفیان، محسن جلیلیان
    مقدمه
    کاهش سریع نرخ باروری در ایران و به هم ریختن موازنه هرم سنی، می تواند آسیب های اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری بر کشور وارد نماید، لذا بررسی عوامل موثر در کاهش نرخ باروری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل تاثیرگذار متعدد بر الگوی باروری در خانواده های تک فرزند و بدون فرزند صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی-مقطعی 180 خانم متاهل به صورت تصادفی ساده از مراکز بهداشتی درمانی وارد مطالعه شدند. معیار ورود، خانم های متاهلی بودند که حداقل 2 سال از ازدواجشان گذشته، فاقد فرزند هستند و هم چنین زوج هایی که فقط یک فرزند بالای 4 سال داشتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخت جهت سنجش نگرش مادران نسبت به فرزندآوری و پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک بود. در نهایت داده ها توسط نرم افزار SPSS vol.16 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    یافته های پژوهش: میانگین نمره نگرش نسبت به فرزندآوری 64/13±29/48 بود و بین نمره نگرش افراد با سن، سن ازدواج، مدت زمان زندگی مشترک و تحصیلات رابطه معنی دار مستقیم وجود داشت. بیشترین درصد افراد(3/83 درصد) افزایش هزینه ها و فشار اقتصادی و کمترین درصد(3/8 درصد) ترس از سقط مکرر و مرده زایی را دلیل عدم تمایل به فرزندآوری ذکر کرده بودند.
    بحث و نتیجه گیری
    سه عامل افزایش هزینه ها و فشار اقتصادی، عدم وجود حمایت ها و تسهیلات رفاهی از جانب دولت برای فرزندآوری و نگرش غلطی که«داشتن فرزند بیشتر نشانه فرهنگ اجتماعی ضعیف تر است»، از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر فرزندآوری می باشند که توصیه می شود در سیاست گذاری های جمعیتی لحاظ گردند.
    کلید واژگان: عوامل تاثیرگذار, باروری, خانواده تک فرزند, خانواده بدون فرزند, شهرکرد
    M. Mobasheri, M. Alidosti, S. Sorshajani, F. Khosravi, P. Khalafian, M. Jalilian
    Introduction
    The rapid decline in fertility rate and disassembling in the balance of age pyramid can exert irreparable damages to the country's economic and social structu-res. In this study, effective factors which could affect the fertility patterns among families with one or without child were investigated.
    Materials and Methods
    In this cross-sect-ional study, 180 married women were recr-uited from many health centers by random simple sampling. Inclusion criteria were married women who had married at least 2 years ago and with no child as well as the married women who had only a child over 4 years old. Data collection instrument was a valid and reliable researcher-designed questionnaire (α=0.73) used to determine demographic data and to measure maternal attitudes toward childbearing. The data was analyzed by the SPSS software, version 16.0.
    Findings
    Mean of score for attitude tow-ard childbearing was 48.29±13.64 and there was a significant direct relationship betw-een the score of attitude and age, age at the time of marriage, duration of marriage and education. Causes of disinclined to child bearing were noted by the highest perce-ntage of participants(83.3%) as increase in costs and economic pressures and by the lowest percentage of participants(8.3%) as fear of recurrent miscarriage and stillbirth. Discussion &
    Conclusion
    Three important factors, that is, high costs and economic pressure, lack of governmental support and facilities for childbearing and the wrong attitude that having more children is a sign of poor social culture, were among the ones that had affected childbearing. Hence it is recommended that the authorities consider the factors in population policy making.
    Keywords: affecting factors, fertility, single child families, families without children, Shahr, e, kord
  • رضا رئیسی، اصغر بیاتی، جلال کرمی، علی سرکارگر اردکانی، شلیر کاتورانی، پانته آرمضانی نژاد، محمود مباشری
    زمینه و هدف
    مالتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری نورولوژیکی مزمن سیستم اعصاب مرکزی می باشد که بوسیله التهاب، تخریب میلین و آسیب اکسونی مشخص می شود. هدف از این تحقیق تعیین کلی شیوع مکانی-فضایی این بیماری در استان چهار محال و بختیاری می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی و تحلیلی 479 مورد بیمار که بین سال های 1371 تا پایان سال 1390 بر اساس فاکتورهای تشخیصی MC Donald WI به طور قطعی در گروه تشخیصی بیماری قرار گرفته بودند وارد مطالعه و اطلاعات سن، جنس، سال تشخیص بیماری و آدرس آن ها از پرونده بیماران استخراج گردید. پس از جمع آوری اطلاعات بیماری و داده های مکانی، شروع به ساختن نقشه توزیع جغرافیایی بیماری نموده و با محاسبه شیوع و استاندارد کردن بیماری بر حسب جمعیت، نقشه شیوع بیماری در شهرستان ها و بخش های استان تهیه شد. نقشه سازی در محیط نرم افزار Arc GIS صورت گرفت. برای نقشه سازی شیوع بیماری از روشquantitie (مقادیر موجود) استفاده گردید.
    یافته ها
    شهرستان شهرکرد با 7/59% بیشترین و شهرستان کوهرنگ با 1% کمترین تعداد بیماری را داشتند. در بخش های بازفت، میانکوه و منج هیچگونه مورد بیماری وجود نداشت. توزیع بیماری بیشتر در سمت شرق و شمال شرق استان بود. میزان شیوع در شهرستان شهرکرد 95/87 و در لردگان 84/11 در هر صدهزار نفر بود که بیشترین و کمترین میزان شیوع را به خود اختصاص داده اند.
    نتیجه گیری
    توزیع و شیوع بیشتر بیماری در نیمه شرقی استان می تواند به دلیل شهرهای بزرگی همچون شهرکرد، بروجن و فرخشهر باشد، لذا به نظر می رسد MS یک بیماری است که بیشتر در مناطق شهری شیوع پیدا می کند، همچنین در این مطالعه با توجه به شیوع پایین تر بیماری در مناطق سردسیر، لازم است در مطالعات بعدی علاوه بر وجود جمعیت، عوامل محیطی مکانی نیز بررسی گردند.
    کلید واژگان: اپیدمیولوژی مکانی, توزیع مکانی, شیوع, سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه سازی, مالتیپل اسکلروزیس
    Reza Raiesi, Asghar Baiat, Jalal Karami, Ali Sarkaregar-Ardakani, Shalir Katorani, Pantea Ramezannezhad, Mahmoud Mobasheri
    Background And Aims
    Multiple Sclerosis (MS) is a chronic neurological disease of the central nervous system characterized by inflammation، demyelization and axonal damage. The aim of this study was to estimate the amount of spatial prevalence of this disease in Chaharmahal va Bakhtiari province.
    Methods
    In this descriptive-analytical study، 479 patients with definite diagnosis of MS according to the diagnostic factors of MC Donald WI from 1992 to the end of 2011 were enrolled into the study. The data regarding age، gender، the years of MS diagnosis، and the patients’ address were extracted from their medical files. After gathering of diseases information and location data، it was started to map geographical distribution in the towns and rural regions of the province through calculating the prevalence and standardizing the disease with respect to the population. Mapping was performed in Arc GIS software. For mapping of the disease prevalence، quantitie method was used.
    Results
    Shahrekord (59. 7%) and Kuhrang (1%) had the highest and lowest prevalence. In Bazoft، Miankouh، and Monj، no case of MS was observed. The disease prevalence tended to exist in east and northeast of the province. The rate of prevalence in Shahrekord and Lordegan was 87. 95 (highest) and 11. 84 (lowest) per one hundred thousand people، respectively.
    Conclusions
    The distribution and prevalence of MS in eastern half of the province could be attributed to the presence of large cities such as Shahrekord، Borujen and Farokhshahre. It is likely that MS is a disease being mainly prevalent in urban regions. Moreover، regarding the lower prevalence of disease in cold region in this study، it is necessary to investigate of environmental، locational factors in addition to the population in the next studies.
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمود مباشری
    دکتر محمود مباشری
    دانشیار
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال