به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم انصاری لاری

  • راول غلامپور اقدمی، مهدی محبی فانی*، آرش امیدی، آریا رسولی، مریم انصاری لاری

    آفلاتوکسین (AFM1) M1 در شیر مخزن (72=n) و آفلاتوکسین (AFB1) B1 در جیره های در دست اجرا (48=n؛ TMRs) و اجزای خوراک (230=n) در 12 گاوداری در زمستان و تابستان ارزیابی شدند.  شیر مخزن در روزهای 1، 15 و 30 مطالعه و خوراک در روزهای 1 و 30 نمونه برداری شد.  آفلاتوکسین با استفاده از کیت های الایزا (محدوده تشخیص: 1 تا 81 ngkg-1 برای شیر و 25/1 تا 25/101 ngkg-1 برای خوراک) اندازه گیری شد.  AFM1 در تمام نمونه های شیر شناسایی شد (محدوده: 2.03 تا بیش از 81 ngkg-1 ؛ میانه: 70 ngkg-1).  به طور کلی، 76 درصد از نمونه های شیر (55 نمونه از جمع 76) دارای سطوح  AFM1 کم تر از 81 ngkg-1 بودند (استاندارد ایران: 100 ngkg-1).  آلودگی بیش از 81 ngkg-1 (17 نمونه از جمع 72؛ 24 درصد) در زمستان شایع تر بود (15 نمونه در مقایسه با 2 نمونه، هر یک از جمع 36).  69 درصد از نمونه های زمستان (25 از 36) و 31 درصد از نمونه های تابستان (11 از 36)  آلودگی بالاتر از میانه داشتند.  احتمال آلودگی بالاتر از میانه در زمستان بیش تر بود (007/0=P؛ 33/5=OR).  همه TMRها (002/0<P) و اجزای خوراک (005/0<P)  در تابستان آلودگی بیش تری داشتند.  70 درصد TMR های تابستان و 30 درصد TMRهای زمستان آلودگی بالاتر از میانه (716 ngkg-1) داشتند.  احتمال آلودگی TMR بالاتر از میانه در تابستان بیش تر بود (002/0=P؛ 57/5=OR).  سطوح کم تر AFM1 در تابستان می تواند به دلیل کاهش متابولیسم AFB1 کبدی و مصرف کم تر ماده خشک ناشی از تنش گرمایی باشد.  مخلوط کنسانتره (001/0=P؛ 9/0=rs)، سیلاژ ذرت (001/0=P؛ 66/0=rs) (rs=0.66; P=0.001) و تفاله چغندر مرطوب (005/0=P؛ 68/0=rs) برجسته ترین آلاینده های TMR بودند.  با توجه به محدودیت های کیت تشخیصی و شرایط مختلف تغذیه ای در طول سال، احتمال آلودگی های بالاتر یا پایین تر AFM1 وجود دارد.  در صورت تداوم روش های فعلی تغذیه ای، اگر تنش گرمایی به طور موثر کنترل شود، احتمال افزایش آلودگی های تابستانی وجود دارد.

    کلید واژگان: آفلاتوکسین, شیر مخزن, گاو شیری, جیره
    Ravel Gholampour-Aghdami, Mehdi Mohebbi-Fani *, Arash Omidi, Aria Rasooli, Maryam Ansari-Lari

    In the present study, aflatoxin M1 (AFM1) in bulk milk (n=72) and aflatoxin B1 (AFB1) in concurrent rations (TMRs; n=48) and feed ingredients (n=230) were assessed in 12 dairy farms in winter and summer. Bulk milk was sampled on days 1, 15 and 30 of the study. Feeds were sampled at days 1 and 30. Aflatoxin was measured using ELISA kits (detection ranges: 1-81 ngkg−1 for milk, 1.25-101.25 ngkg−1 for feeds). AFM1 was identified in all milk samples (range: 2.03 to >81 ngkg−1; median: 70 ngkg−1). Overall, 76% of milk samples (n=55/72) had AFM1 levels <81 ngkg−1 (Iranian limit:100 ngkg-1). Contaminations >81 ngkg−1 (n=17/72; 24%) were more frequent in winter (n=15/36 vs. 2/36). Sixty-nine percent of winter (n=25/36) and 31% of summer samples (n=11/36) had contaminations above the median. The chance of contaminations above the median was higher in winter (OR=5.33, P=0.007). All TMRs and ingredients had higher contaminations in summer. Seventy percent of summer and 30% of winter TMRs had contaminations above median (716 ngkg-1). The chance of TMR contamination above median was higher in summer (OR=5.57, P=0.002). The lower AFM1 levels in summer could be due to reduced hepatic AFB1 metabolism and lower dry matter intake induced by heat stress. Grain mix (rs=0.90; P=0.001), corn silage (rs=0.66; P=0.001) and wet beet pulp (rs=0.68; P=0.005) were the most prominent contaminants of TMRs. Due to the limitations of the diagnostic kit and different year-round nutritional conditions, higher or lower AFM1 contaminations are probable. With the current nutritional practices, higher summer contamination may happen if heat stress is efficiently controlled.

    Keywords: Aflatoxin, Bulk milk, Dairy cows, Ration
  • M.Farzaneh, M. Haghkhah, S. Nazifi*, M.Ansari Lari, M. MohebbiFani

    The subclinical mastitis can cause economical loss, therefore, access to the methods of prevention, control and reduction of mastitis, especially subclinical form, is so important and valuable. The aim of this study was to investigate the changes of adenosine deaminase enzyme activity in the cow milk with subclinical mastitis. Forty-six cows with subclinical mastitis that have taken positive results in the California mastitis test (CMT), without signs of illness, were considered as the treatment group. Ten cows that have taken negative results in the CMT, were considered as milk samples control group. Fat and protein levels of milk were measured as well as somatic cells count. Adenosines deaminases enzyme activities were also measured. The comparison of fat and protein in milk samples demonstrated no significant difference between healthy group, and the one with subclinical mastitis. The number of somatic cells in the cows with subclinical mastitis was significantly more than the control group. In the cows with subclinical mastitis, adenosine deaminase enzyme activity was significantly higher than the healthy cows. In general, adenosine deaminase enzyme activity can be used as a marker in diagnosis of subclinical mastitis.

    Keywords: Adenosine deaminase, Subclinical Mastitis, Milk, Cow
  • صغری غلامی، مریم انصاری لاری، لیلا خلیلی
    متیل ترشیاری بوتیل اتر (MTBE) به منظور کاهش مونوکسید کربن و ازن هوای شهرها و نیز بالا برنده عدد اکتان بنزین مورد استفاده قرار می گیرد. تاکنون مطالعه ای بر روی تغییرات هیستومورفومتریک بیضه به دنبال مواجهه با MTBE انجام نگرفته است. در این مطالعه اثرات تجویز دهانی MTBE بر روی تغییرات هیستولوژیک و هیستومورفومتریک بیضه موش های صحرایی بالغ بررسی شد. 25 موش صحرایی نر بالغ، به طور تصادفی به پنج گروه مساوی تقسیم شدند: کنترل، روغن بادام و سه گروه تیمار 400، 800 و mg/kg/day 1600 که به مدت 30 روز متوالی ماده MTBE به صورت محلول در روغن بادام به روش گاواژ دریافت کردند. نتایج هیستومورفومتریک اختلاف معنی داری در وزن کلی و وزن حجمی بیضه، ضخامت بافت همبند، ارتفاع اپیتلیوم زایا، ضخامت تونیکا آلبوژینه و تعداد سلول های سرتولی در بین گروه های مورد مطالعه نشان نداد (P>0.05). قطر لوله های منی ساز، افزایش و تعداد سلول های لیدیک، تعداد سلول های اسپرماتوسیت و اسپرماتید کاهش معنی داری نشان داد (P<0.05). نتایج بیانگر اثرات مضر MTBE بر روی سلول های اسپرماتوژنیک در موش صحرایی بالغ بود. این که تغییرات مشاهده شده در مطالعه حاضر به دلیل اثرات مستقیم MTBE پس از عبور از سد خونی-بیضوی است و یا مکانیسم های دیگری در این امر دخالت دارند بایستی در مطالعات آینده بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: هیستومورفومتریک, MTBE, موش صحرایی, بیضه
    S. Gholami, M. Ansari, Lari, L. Khalili
    Methyl tertiary-butyl ether (MTBE) is used to reduce carbon monoxide and ozone in urban air and to boost fuel octane. There is a lack of knowledge in the literature about the histomorphometric changes of the testis following exposure to MTBE. Therefore، this experimental study was performed to determine the effect of oral exposure to MTBE on histologic and histomorphometric changes of testis in adult rat. A total of 25 adult male Sprague-Dawley rats were randomly divided into five equal experimental groups: control، almond oil and three treatment groups which received 400، 800 and 1600 mg/kg/day MTBE in almond oil by gavages for 30 consecutive days. Histomorphometric analysis showed no significant difference in absolute and relative testis weight، connective tissue thickness، germinal epithelium height، tunica albuginea thickness and Sertoli cell numbers between experimental groups (P>0. 05). However، trend analysis showed that the seminiferous tubule diameter increased and interstitial cell numbers as well as spermatocyte and spermatid cell numbers decreased significantly in MTBE treated groups (P<0. 05). It may be concluded that MTBEcould exert adverse effects on spermatogenic cells in adult rat. Whether the observed changes in the present study are due to the direct effect of MTBE via passing blood-testis barrier or its indirect effect through another mechanism should be elucidated in future studies.
    Keywords: Histomorphometric, MTBE, Rat, Testis
  • دوقلوزایی در گاوداری های شیری استان فارس
    مریم انصاری لاری
  • مرجان جدی، محمدجعفر روستا، محمدحسین دباغ منش، زهرا باقری، مریم انصاری لاری، غلامحسین رنجبر عمرانی
    زمینه

    اساس ساختمان طبیعی استخوان در سال های کودکی و نوجوانی شکل می گیرد و اگر مشکلی در این دوره به وجود آید، شانس پوکی استخوان در بزرگسالی بیشتر خواهد بود. موثرترین عامل در شکل گیری استخوان، عوامل ژنتیکی می-باشند که در افراد هر ناحیه متفاوت است. هدف این مطالعه ارزیابی تراکم معدنی استخوان و عوامل موثر بر آن در دختران شهر کوار در استان فارس می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه 235 دختر سالم ساکن شهر کوار فارس که در سن 18-9 سال بودند، شرکت کردند. اندازه گیری BMC و BMD در مهره های کمر، گردن استخوان ران و کل بدن به روش DXA برای آنها انجام شد و صدک-های آنها بر اساس سن به‎وسیله نرم افزار LMS طراحی و رسم شد.

    یافته ها

    بیشترین افزایش توده معدنی و تراکم معدنی استخوان در دختران 13-11 ساله دیده شد و صدک های سوم، بیست و پنجم، پنجاهم، هفتاد و پنجم و نود و هفتم طراحی شده برای BMC و BMD بر اساس سن نشان داد که تراکم استخوان تا سن 15 سالگی با سرعت تقریبا ثابت رو به افزایش است و از آن پس سرعت افزایش آن کم شده و به آهستگی پیش می رود.

    نتیجه گیری

    مطالعه حاضر اولین مطالعه ای است که به ارزیابی تراکم معدنی استخوان در کودکان و نوجوانان ایرانی پرداخته است. یافته‎های به دست آمده نشان داد که در دختران کوار روند افزایش BMC از دختران سایر مناطق دنیا کمتر و روند افزایش BMD از آنها بیشتر است. مقایسه کلی بین نتایج این مطالعه و نتایج مطالعات دیگر نشان داد که میزان مطلق BMC و BMD در دختران کوار از دختران هندی، لبنانی و آسیایی های ساکن آمریکا کمتر می باشد. همچنین با بررسی یافته های این پژوهش نشان داده شد که وزن و بلوغ بیشترین تاثیر را بر میزان تراکم استخوان در دختران شهر کوار می گذارند. این مطالعه می تواند زمینه ساز پژوهش های دیگر در سلامت استخوانی کودکان و نوجوانان باشد.

    کلید واژگان: تراکم معدنی استخوان, کودکی, نوجوانی, توده معدنی
    Marjan Jeddi, Mohammad Jafar Roosta, Mohammad Hossein Dabbaghmanesh, Zahra
    Background

    Normal bone structure is formed in childhood and adolescence. Any problem of bone formation at these stages will lead to significant osteoporosis and its complications in adulthood. Genetic factors are the most important factors in skeletal development. This study aimed to evaluate the bone mineral density and it's interfering factors in Iranian girls of Kawar of Fars.

    Materials And Methods

    In this cross sectional study 235 healthy girls of Kawar of Fars aged 9-18 years old participated and they underwent Dual-energy X-ray Absorptiometry (DXA) scanning of lumbar spine, femoral neck and total body. The LMS method was applied to calculate smoothed BMC, BMD and BMAD for age related centiles.

    Results

    Maximum accretion of BMC and BMD was at ages of 11 to 13 and according to 3rd, 25th, 50th, 75th and 97th percentile, BMC and BMD of all sites were increasing with a rather fixed rate up to the age of 15 and then after it increased very slowly.

    Conclusion

    This study is the first study for normative data of BMC and BMD of Iranian girls and showed that BMC accretion of these girls was slower, but BMD accretion was greater than the girls of the other parts of the world. Absolute amount of bone mineral content in Iranian girls was lower than Indian, Lebanese and Asian girls of USA. Also weight and puberty were the two most important factors efficacious on BMD of the Iranian girls (of Kawar). Further research to evaluate the evolution of bone mineral density in Iranian children and adolescents is needed to identify the reasons for the significant differences in bone density values between our Iranian population and their Asian counterparts.

    Keywords: Bone Mineral Density (BMD), childhood, adolescence, Bone Mineral Content (BMC)
  • حمید مویدیان، کرامت اساسی*، سعید نظیفی، محمدحسن زاده، مریم انصاری لاری

    هدف این مطالعه یافتن رابطه میان گازهای خون و هورمون های تیروئیدی با سندرم آسیت در جوجه های گوشتی پرورش یافته در شرایط دمای محیطی پایین و تغذیه با خوراک متراکم بود. 160 قطعه جوجه گوشتی یک روزه به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. جوجه های گروه 1 با خوراک متراکم در شرایط دمای محیطی پایین پرورش داده شدند تا رخداد آسیت در آن ها افزایش یابد. سطح گازهای خون، هورمون های تیروئیدی و بازدهی رشد به طور هفتگی در جوجه های هر دو گروه ثبت شد. برای تعیین مقدار شاخص فشار شریانی، قلب پرندگان تلف شده و کشتار شده بازرسی شد. رخداد آسیت در جوجه های گروه 1 که در دمای محیطی پایین پرورش یافته بودند به روشنی بیشتر از جوجه های گروه 2 (شرایط معمولی) بود. میانگین فشار گاز کربنیک در جوجه های گروه 1 به طور معنی داری بیشتر از جوجه های گروه 2 بود. در حالی که فشار اکسیژن خون در دو گروه یاد شده بر عکس بود. مقادیر هورمون های تیروئیدی مانند گازهای خون در سن 4 هفتگی تغییر کرد. به طور خلاصه، این مطالعه نشان داد که رابطه معنی داری میان فعالیت هورمون های تیروئیدی، سطح گاز کربنیک و اکسیژن خون وریدی در دو گروه آزمایش مورد مطالعه وجود دارد.

    کلید واژگان: آسیت, گازهای خون, جوجه گوشتی, هورمون های تیروئیدی
    Moayyedianh., Asasik., Nazifis., Hassanzadehm., Ansari-Lari, M

    The objective of this study was to find a relationship between blood gas parameters and thyroid hormone activity with ascites syndrome in broiler chickens exposed to cold temperature and receiving a high quality diet. One hundred and sixty one-day-old broiler chicks were randomly divided in two equal groups. To increase the incidence of ascites, chicks of group 1 were fed ad libitum with a higher condensed diet and reared under a lower ambient temperature. Weekly, blood gas parameters and thyroid hormone levels were measured and growth performance was recorded. The hearts of dead and slaughtered birds were examined for determination of arterial pressure index (API) values. Ascites incidence was clearly higher in cold-exposing chickens compared with normal rearing chickens. The mean values of carbon dioxide tension of group 1 chickens were significantly higher compared with group 2 chickens at the 4th and 5th weeks of age, while the phenomenon of oxygen was reversed in these two experimental groups. The function of thyroid hormone levels were changed at week 4 of age, as observed for blood gas parameters. In conclusion, the present study showed a significant association between thyroid hormones functions, the levels of venous blood carbon dioxide and oxygen pressures in the two groups of chickens.

  • سعید نظیفی، مهدی صائب، سولماز پورگنابادی، سعیده صائب، مریم انصاری لاری
    زمینه
    مصرف چربی های غیراشباع و همچنین روغن بنه سبب کاهش سطح سرمی لپتین می شود. با توجه به نقش محوری هورمون لپتین و هورمون های تیروئیدی در متابولیسم، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف خوراکی روغن بنه بر میزان لپتین و ارتباط آن با هورمون های تیروئیدی در پرکاری تجربی تیروئید در موش صحرایی ماده نژاد اسپراگ- داولی می باشد.
    مواد و روش ها
    تعداد 30 سر موش صحرایی ماده بالغ انتخاب و به مدت یک هفته تحت رژیم غذایی معمولی قرار گرفتند. سپس به‎طور تصادفی به 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان کنترل (1) طبیعی در طول دوره مطالعه فقط رژیم غذایی معمولی و آب معمولی دریافت نمودند. گروه دوم به عنوان کنترل (2) رژیم غذایی معمولی به اضافه تجویز 12 میلی گرم لوتیروکسین/ یک لیتر آب را به مدت یک ماه دریافت نمودند. پرکاری تیروئید در حیوانات با دوز 12 میلی گرم در لیتر لوتیروکسین سیگما در آب خوراکی حیوانات ایجاد گردید. گروه های سه، چهار و پنج همراه با تجویز دوز مورد نظر لوتیروکسین، به ترتیب میزان 5 درصد، 10 درصد و 20 درصد روغن بنه در جیره غذایی را به مدت یک ماه دریافت نمودند. هر ده روز یک بار، از قلب حیوانات خون گیری به عمل آمد.
    یافته ها
    در گروه کنترل تغییری در میزان هورمون های تیروئیدی و لپتین سرم مشاهده نشد (05/0P>). در موش های صحرایی تغذیه شده با روغن بنه 5 درصد و تجویز لووتیروکسین، غلظت سرمی T4، fT4، fT3 از روز صفر تا 30 آزمایش روندی افزایشی داشت و به طور معنی داری در طول دوره آزمایش افزایش یافته بود (05/0P<) اما برعکس، غلظت لپتین سرم در طول دوره آزمایش (از روز صفر تا 30 آزمایش) به طور معنی داری کاهش یافته بود (05/0P<). در موش های صحرایی تغذیه شده با روغن بنه 10 درصد و تجویز لووتیروکسین، غلظت T4، fT4، fT3 سرم در طول دوره آزمایش به طور معنی داری افزایش و غلظت لپتین سرم به طور معنی داری کاهش یافتند (05/0P<). در موش های صحرایی تغذیه شده با روغن بنه 20 درصد و تجویز لووتیروکسین، غلظت T4 سرم از روز صفر به بیست روند افزایشی و پس از آن کاهشی داشت و غلظت لپتین سرم به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P<).
    نتیجه گیری
    این تحقیق نشان می دهد که مصرف روغن بنه می تواند از طریق ارتباطی که در تنظیم ترشح لپتین دارد در اصلاح پرکاری تیروئید نقش داشته باشد.
    کلید واژگان: روغن بنه, لپتین, پرکاری تیروئید, هورمون های تیروئیدی, موش صحرایی ماده
    S. Nazifi, M. Saeb, S. Poorghonabadi, S. Saeb, M. Ansari-Lari
    Background
    Unsaturated fatty acids such as turpentine oil can decrease serum leptin level with attention to this effect and the axial role of thyroid hormones and leptin in metabolism, the aim of the present study was to investigate the impact of dietary wild pistachio oil on serum leptin concentration and its relationship with thyroid hormones in experimental hyperthyroidism in Sprague Dawely female rat.
    Methods
    30 healthy adult female rats was selected and divided into five groups. Animals were fed with normal diet, levothyroxine plus normal diet, and 5, 10, 20 percent of turpentine oil plus normal diet respectively. Duration of the study was one month sampling obtained in each ten day intervals. Hyperthyroidism was created in animals with dosage of 12 mg/l of levothyroxine in drinking water for one month. Rats treated with 5%, 10% and 20% concentrations of wild pistachio oil for one month. Blood samples were collected from heart in each ten days interval.
    Results
    No difference was observed in thyroid hormones and leptin in control group (P>0.05). With an increasing in turpentine oil in diet a significant reduction was obtained for T4, T3 and fT4 respectively (P<0.05). A significant decrease also was observed with increase of 10 and 20 percent of turpentine oil in serum leptin level as compared to control group (P<0.05). There is a clear relationship between percent of turpentine oil feeding and thyroid and leptin hormone levels in experimental hyperthyroidism rats (P<0.05). Wild pistachio oil had been positive impression on reducing hyperthyroidism effects especially T4 concentration (P<0.05). Wild pistachio oil usage in the hyperthyroidismic rats caused to decrease significantly the serum concentration of leptin during the experimental period (P<0.05).
    Conclusion
    There is a clear relationship between percent of turpentine oil feeding and thyroid and leptin hormone levels in experimental hyperthyroidism rats. Therefore, this study indicates that consumption of turpentine oil could induce the renovation of hyperthyroidism from regulation of leptin secretion and metabolism.
  • محمد موذنی، مریم انصاری لاری، مصطفی مسعودفر، سعید حسین زاده، امیر موتابی علوی
    فاسیولوزیس یک بیماری با گسترش جهانی است که اهمیت اقتصادی و بهداشتی قابل ملاحظه ای دارد. فاسیولا هپاتیکا مهمترین عامل این بیماری در انسان و حیوانات اهلی است. اگرچه مطالعات قابل توجهی در زمینه درجه حرارت ایده آل و زمان مورد نیاز برای رشد میراسیدیوم در داخل تخم های انگل صورت گرفته است اما اطلاعات کمی در مورد میزان دقیق حساسیت تخم های این انگل در مقابل حرارت وجود دارد. در مطالعه حاضر تخم های انگل فاسیولا هپاتیکا، ابتدا در زمان های متفاوت (1، 2، 3، 4 و 5 ساعت) به میزان 40، 45 و 50 درجه سانتی گراد حرارت داده شدند و سپس به مدت 16 روز در انکوباسیون 28 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. در روز شانزدهم، تشکیل یا عدم تشکیل میراسیدیوم در داخل تخم ها مورد بررسی قرار گرفت. در حالیکه میزان تشکیل میراسیدیوم در تخم های گروه کنترل 52% بود، این میزان در تخم هایی که به مدت 1، 3 و 5 ساعت به میزان 40 درجه سانتی گراد حرارت دیده بودند به ترتیب 4/51%، 4/42% و 9/39% بود. میزان مذکور در تخم هایی که در زمان های یاد شده به میزان 45 درجه سانتی گراد حرارت دیده بودند به ترتیب 46%، 5/42% و 7/33% بود. در تخم هایی که به مدت 1، 2، 3، 4 و 5 ساعت به میزان 50 درجه سانتی گراد حرارت دیده بودند میزان تشکیل میراسیدیوم به ترتیب 96/1%، 57/0%، 07/0%، 0% و 0% بود. نتایج این مطالعه نشان داد که تخم ها در مقابل حرارت های بالا حساسند و نگهداری تخم ها به مدت 4 ساعت در حرات 50 درجه سانتی گراد آن ها را کشته و مانع تشکیل میراسیدیوم می شود (P<0.001). در بسیاری از مناطق روستایی استفاده از مدفوع دام ها به عنوان کود حیوانی ممکن است موجب آلودگی مزارع و چراگاه ها به تخم انگل شود. با توجه به یافته های این تحقیق توصیه می شود در مناطقی که شیوع انگل فاسیولا هپاتیکا بالاست، مدفوع دام ها قبل از استفاده به عنوان کود حیوانی به مدت کافی روی هم انباشته شود و یا اینکه در گرم خانه های مخصوص حرارت داده شود.
    کلید واژگان: گرما, اثر کشنده, تخم, فاسیولا هپاتیکا, کنترل
    Moazenim., Ansari, Larim., Masoodfarm., Hosseinzadehs., Mootabi Alavi
    Fasciolosis is a cosmopolitan parasitic disease with considerable economic and public health importance. Fasciola hepatica is the major cause of fasciolosis in man and domestic animals. Although remarkable research works have been done around the optimum temperature and time required for miracidial development، little is known about the exact susceptibility of Fasciola hepatica eggs to high temperatures. In the present study، Fasciola hepatica eggs were initially incubated at 40°C، 45°C، and 50°C for various times (1، 2، 3، 4 and 5 h)، followed by incubation at 28°C for 16 days. Miracidial formation was subsequently investigated on the 16th day of incubation. Even though the rate of miracidial formation in the control group was 52%، in the eggs incubated at 40°C for 1، 3، and 5 h، the miracidial formations were 51. 4%، 42. 4% and 39. 9%، respectively، and these values in the group incubated at 45°C were 46%، 42. 5% and 33. 7%، as well. However، in the case of incubation at 50°C for 1، 2، 3، 4 and 5 h، these values were recorded as 1. 96%، 0. 57%، 0. 07%، 0. 00% and 0. 00%، respectively. The results indicated that the eggs were susceptible to high temperatures and incubation of the eggs at 50°C for 4 h was enough to significantly inactivate the eggs and prevent miracidial formation (P<0. 001). However، using the livestock faeces as fertilizer in many rural areas may lead to the contamination of pasture. According to the findings of this study، in the areas with a high prevalence rate of Fasciola hepatica، manure storage for a sufficient time or heating the livestock manure before use as fertilizer is strongly recommended.
  • غلامعلی جلودار، یدالله زارع، مریم انصاری لاری، سعید نظیفی
    زمینه و هدف
    به کار گیری وسیع امواج پر فرکانس در سیستم های مخابراتی و پخت و پز در دهه های اخیر توجه محققین را به اثرات سوء احتمالی این امواج معطوف نموده است. گسترش اختلالات خونی امکان مرتبط بودن استفاده از امواج مایکرویو را با این اختلالات مطرح می نماید. سن فرد در زمان مواجه شدن با این امواج می تواند بر میزان اثرات آن نقش مهمی داشته باشد، لذاهدف این تحقیق بررسی تاثیر احتمالی امواج مایکروویو حاصل از دستگاه مایکروفر بر فاکتور های خونی موش صحرایی در دو مقطع سنی بالغ و نابالغ می باشد.
    مواد و روش کار
    برای انجام این تحقیق 18 سر موش صحرایی نر بالغ با سن حدود دو ماه و وزن 180-150 گرم و 18 سر موش نابالغ با سن حدود یک ماه و وزن 80-60 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. هر گروه سنی نیز به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شد ند. گروه های آزمایش روزانه سه نوبت و هر بار به مدت سی دقیقه طی دو ماه در مجاورت دستگاه مایکروفر با فرکانس 2450 مگا هرتز قرار گرفتند. گروه های کنترل در شرایط مساوی از نظر نور ودما در محیط آزمایشگاه نگهداری شدند. در پایان دوره نمونه های خون تهیه گردید و فاکتورهای خونی شامل تعداد پلاکتها،گلبولهای قرمز و سفید، درصدگلبولهای سفیدو میزان هموگلوبین(Hb) میانگین حجم سلولی (MCV)، میانگین غلظت هموگلوبین سلول (MCH) و میانگین غلظت هموگلوبین سلولی (MCHC) با استفاده از T-test مورد ارزیابی قرار گرفت و 05/0P< معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد در گروه نابالغ تحت تاثیر امواج، درصد لنفوسیت ها، میزان هموگلوبین، MCHC و تعداد گلبول های سفید کاهش معنی داری می یابد (05/0P<) در حالی که تعداد گلبول های قرمز،حجم سلولی گلبول های قرمز و تعداد پلاکت ها در این گروه افزایش معنی داری نشان می دهد (05/0. (P< از فاکتورهای مورد ارزیابی در گروه بالغ، فقط تعداد گلبول های قرمزتحت اثر امواج افزایش معنی داری نشان داد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    امواج مایکروویو نشتی از اجاق مایکروفر سبب تغییرات معنی داری در اکثر فاکتورهای خونی گروه نابالغ گردید در حالیکه بر فاکتورهای خونی گروه بالغ اثرات کمتری داشت. این اثر می تواند به دلیل تاثیر مستقیم امواج بر سلول های مغز استخوان و یا به دلیل اثر این امواج بر سلولها در خون محیطی باشد.
    کلید واژگان: امواج مایکروویو, فاکتور های خونی, موش صحرایی, مایکروفر
    Gholamali Jelodar, Yadollah Zare, Maryam Ansari, Saeid Nazifi
    Background
    High frequency waves are widely used in telecommunication and cooking. The biological effects of microwaves are in great attention. It is supposed that microwaves may increase the risk of hematological problems and the age at exposure may play an important role in this process. In this study, we evaluated the hematological parameters in rats by exposing them to microwave radiation at pre and post pubertal stages.
    Materials And Methods
    In this study, 18 adult (2 months old) and 18 immature (1 month old) male rats were involved and each group was randomly divided into two groups; the test and the control group. The rats in the test group were exposed to 2450 MHz microwaves produced by a microwave oven three times a day for 30 minutes at each time. Control groups were kept in laboratory at the same temperature and light condition. After 60 days, blood samples were taken by heart puncture and hematological parameters including Hb, MCHC, MCV, RBC and WBC counts and total number of platelets were measured. The means of hematological parameters were compared by T-test and P<0/05 considered to be was significant.
    Results
    The results showed a significant decrease in Hb, MCHC, WBC and lymphocyte count in immature group compare to control group; while MCV, RBC and platelet count increased (p<0.05). The RBC count increased significantly in mature group compare to control group (p<0.05).
    Conclusion
    Exposure to microwaves leakage of microwave oven significantly affected hematological parameters in immature rats while changes in matures was limited to RBC count. This effect maybe due to direct effect of microwaves on bone marrow or peripheral blood cells.
  • سعید نظیفی، عزیزالله خداکرم تفتی، مریم انصاری لاری، مریم کارگر
    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ضایعات هیستوپاتولوژیک با تغییرات آنزیم های بافتی در ماکیان مبتلا به بیماری مارک است. 5 قطعه ماکیان از گله های غیرآلوده به مارک به عنوان گروه کنترل و 25 قطعه مبتلا به بیماری مارک از گله های آلوده انتخاب شدند. از پارانشیم بافت های مختلف احشایی، کبد، کلیه، قلب، طحال، عضله سینه، چینه دان و بورس فابریسیوس ماکیان مبتلا به مارک جهت مطالعات هیستوپاتولوژیک و تغییرات آنزیمی بافت ها نمونه برداری شد. پس از مطالعه ماکروسکوپیک ضایعات در کالبدگشایی، مطالعه هیستوپاتولوژیک نمونه ها انجام شد. بعد از تایید بیماری، نمونه ها مورد هضم قرار گرفته، سپس آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، فسفاتاز قلیایی (ALP)، لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتین کیناز (CK)، سوپراکسید دیسموتاز(SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز در یک گرم عصاره بافتی اندازه گیری شدند. با محاسبه میزان پروتئین هر گرم بافت، فعالیت ویژه آنزیم ها محاسبه گردید. در مطالعه هیستوپاتولوژیک، ضایعات لنفوماتوز ارگان های احشایی شامل تجمع کانونی یا نفوذ منتشر لنفوسیت های پلئومورفیک، لنفوبلاست ها، سلول های مارک و تعداد کمی سلول های پلاسمایی بود. نتایج بدست آمده در مبتلایان به بیماری مارک نشان داد که فعالیت آنزیم های AST، LDH، CK، SODو گلوتاتیون پراکسیداز در چینه دان مبتلایان کاهش یافته است. فعالیت آنزیم های AST، LDH و CK در کبد و فعالیت آنزیم های AST،ALP،LDH، SOD، CK و گلوتاتیون پراکسیداز در عضله سینه افزایش یافت. در پیش معده فعالیت آنزیم های AST، ALP، LDH و SOD افزایش و فعالیت آنزیم CK کاهش نشان داد. فعالیت آنزیم های AST و SOD در تخمدان ها و فعالیت آنزیم های AST، LDH، SOD و CK در قلب های مبتلا افزایش یافتند. نوسانات فعالیت آنزیم های بافت های مختلف نشان داد که از اندازه گیری فعالیت این آنزیم ها به عنوان تومور مارکر نمی توان در تشخیص بیماری مارک استفاده کرد.به منظور تعیین این نکته که آیا این آنزیم ها تومور مارکر هستند یا خیر اندازه گیری ایزوآنزیم های اختصاصی هر آنزیم ضروری است
    کلید واژگان: هیستوپاتولوژی, آنزیم, بافت, بیماری مارک, جوجه
    Saeed Nazifi, Aziz Allah Khodakaram Tafti, Maryam Ansari Lari, Maryam Kargar
    The aim of the present study was to determine the relationship between histopathological lesions and tissue enzymes in chickens affected by Marek's disease.Five apparently healthy chickens(as control group)and 25 chickens affected by Marek's disease were selected. After consideration of history and gross lesions, tissue samples were collected from kidney, liver, heart, ovary, pectoral muscle, spleen, crop, proventriculus and bursa of fabricius for histopathological and tissue enzyme studies. In tissue samples, the activity of aspartate aminotransferase (AST), alkaline phosphatase (ALP), lactate dehydrogenase (LDH), creatine kinase (CK), superoxide dismutase (SOD)and glutathione peroxidase (GPX)was measured. Histopathologically, lymphomatous lesions in visceral organs were included in local or diffuse ple omorphic small to medium lymphocytes, lymphoblasts,marek cells and rarely plasma cells. The results indicated that the activities of AST, LDH, CK, SOD and GPX were decreased in the crop of affected chickens. The activities of CK, LDH and AST in the liver tumors and the activities of LDH, AST, ALP, SOD, CK and GPX in pectoral muscles were increased. In proventriculus, the activities of AST, ALP, LDH and SOD were shown to be increased,but the activity of CK was decreased. The activities of AST and SOD in the ovary lesions and the activities of SOD, AST, CK and LDH in the heart lesions showed an increase. Fluctuations in the activity of enzymes in different tissues showed that measurement of these enzymes can not be used as a tumor marker in the diagnosis of Marek's disease.
  • سعید نظیفی، مهدی صائب، ابراهیم روغنی، مریم انصاری لاری
    هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط فعالیت آنزیم SOD با عناصر مس، آهن، روی، منگنز و سلنیوم در سرم میش های خشک غیرآبستن یک شکم زایش نژاد مهربان است. نمونه های خون از ورید وداج 50 راس میش خشک غیرآبستن، یک شکم زایش از نژاد مهربان اخذ و سرم آنها جدا گردید. در نمونه های سرم، سلنیوم، مس، روی، منگنز و آهن به روش جذب اتمی اندازه گیری شدند. فعالیت سوپراکسید دیسموتاز (SOD) گلبولهای قرمز براساس روش اصلاح شده نیتروبلوتترازولیوم اندازه گیری گردید مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. چون مقادیر مس، آهن و روی از توزیع نرمال پیروی نمی کردند، ضرایب همبستگی آنها با استفاده از آزمون ناپارامتری اسپیرمن محاسبه شد. در مورد سایر عناصر و آنزیم سوپراکسید دیسموتاز از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. هیچگونه همبستگی معنی داری میان غلظت مس، روی، آهن، منگنز و سلنیوم با فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز گلبولهای قرمز میش های مورد مطالعه مشاهده نشد (05/0P>). با توجه به شرایط فیزیولوژیک یکسان در مورد میش های مورد مطالعه، نبود همبستگی معنی دار میان غلظت برخی عناصر کمیاب سرم و فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز گلبولهای قرمز، نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه را ضروری می سازد.
    کلید واژگان: آنزیم سوپراکسید, دیسموتاز, گویچه های قرمز, عناصر کمیاب سرم, گوسفند
  • علی رضاخانی، مریم انصاری لاری، مهدی گودرزی، محمدرضا مخبردذفولی
    هدف
    یافتن فراوانی وقوع دیسریتمی های قلبی و اینکه آیا در اسبهای بظاهر سالم دیسریتمی های پاتولوژیک دیده می شود یا نه. طرح: مطالعه میدانی. حیوانات: در مجموع استفاده از 544 راس اسب نر و ماده که از 395 راس از آنها الکتروکاردیوگرام اخذ شد.
    تجزیه و تحلیل آماری: اطلاعت جمع آوری شده با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و آزمون مربه کاری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    روش
    در حال استراحت بدون استفاده از آرامبخش و مقید کردن الکتروکاردیوگرام بر روی اشتقاق قاعده ای راسی با سرعت کاغذ 25 میلیمتر بر ثانیه و حساسیت 10 میلیمتر برابر با 1 میلی ولت ثبت و با مقایسه با معیارهای الکتروکاردیوگرام طبیعی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    از تعداد 395 راس اسب مورد مطالعه 102 راس یعنی 82/25% دارای دیسریتمی بودند که بالاترین شیوع مربوط به بلوک های قلبی و پس از آن آریتمی سینوسی و تاکیکاردی سینوسی بود. فیبریلاسیون دهلیزی در هیچ یک از اسبها مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    این بررسی نشان داد که اسبهای مراکز سوارکاری همانند اسبهای مسابقات دارای دیسریتمی قلبی می باشند که بیشتر آنها فیزیولوژیک بوده وتنها در مورد انقباضهای زودرس بایستی با احتیاط عمل کرد. این بررسی نشان داد که بر خلاف آنچه در نوشتارهای دامپزشکی آمده فیبریلاسیون دهلیزی در بین اسبهای ایرانبسیار نادر است و تا این زمان به صورت مکتوب گزارش نشده است. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 228-225.
    کلید واژگان: الکتروکاردیوگرام, اسب, باشگاه های سوارکاری
  • مریم انصاری لاری، مصطفی سعادت، نگین هادی
    کارگران شاغل در جایگاه های تحویل بنزین به علت تماس مداوم با بنزین و ترکیبات متنوع هیدروکربنی آن از گروه های پر مخاطره شغلی محسوب می شوند. مطالعه حاضربه منظور بررسی تاثیر تماس شغلی با بنزین بر آزمون های کارکرد کلیه انجام پذیرفته است.
    در این مطالعه مقطعی، آزمون کارکرد کلیه در 56 نفر از کارگران شاغل در ایستگاه های پمپ بنزین شهر شیراز انجام شد و نتایج با 56 نفر که مواجهه شغلی با بنزین نداشتند به عنوان گروه شاهد مقایسه گردید. با توجه به اهمیت نقش آنزیم های درگیر در فرایند متابولیسم مواد در کبد در پاسخ افراد به مواجهه های محیطی، تعیین ژنوتیپ آنزیم های گلوتاتیون S- ترانسفراز M1 و T1 انجام شد. تحلیل آماری داده ها با روش های رگرسیون چندگانه و تجزیه و تحلیل پراش کروسکال- والیس صورت پذیرفت.
    نتایج نشان داد که مواجهه با بنزین با افزایش معنی دار کراتینین سرم در کارگران نسبت به گروه شاهد (001/0P=، 33/3 t=) همراه بود و در این مورد زیرگروه های کارگران از نظرژنوتیپ آنزیمی تفاوتی با هم نداشتند.
    روی هم رفته به علت آشکار شدن اختلالات تحت بالینی معنی دار در افراد شاغل در پمپ بنزین نسبت به گروه شاهد، رعایت نکات ایمنی، محدود کردن میزان تماس و استفاده از وسایل حفاظتی مناسب برای این افراد توصیه می گردد.
    کلید واژگان: آزمونهای کارکرد کلیه, بنزین, گلوتاتیون ترانسفراز
  • بررسی سطح آگاهی دانش آموزان دختر شهر شیراز در مورد بهداشت باروری
    مریم انصاری لاری، نگین هادی
    مقدمه و هدف
    با توجه به اهمیت مسئله تنظیم خانواده و در فهم وسیع تر بهداشت باروری، مطالعه حاضر به منظور تعیین سطح آگاهی دختران دانش آموز شهر شیراز از محورهای عمده بهداشت باروری انجام پذیرفت.
    مواد و روش کار
    این مطالعه توصیفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی صورت گرفت. در مجموع 546 دانش آموز دختر سال سوم دبیرستان شهر شیراز از چهار ناحیه آموزش و پرورش در سال 1380 وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمونهای آماری توصیفی و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل شده نشان دهنده آن است که در برخی زمینه ها مثل تعداد فرزندان، فاصله گذاری مطلوب بین آنها و سن مناسب برای اولین بارداری، میزان اطلاعات دانش آموزان در حد قابل قبولی قرار دارد، به طوری که میانگین سن مناسب برای بارداری 23 سال و فاصله مطلوب بین تولد فرزندان 3.7 سال محاسبه شد و 86 درصد دانش آموزان تعداد 1 یا 2 فرزند را مناسب ذکر کرده بودند، اما در زمینه نهایت سن مجاز فرزندآوری و بیماری های آمیزشی آگاهی آنها مطلوب نبوده، 28 درصد آخرین سن مجاز را بین 35 تا 50 سال عنوان کرده بودند و 31 درصد هیچ اطلاعی در مورد بیماری های آمیزشی نداشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده نیاز به توجه بیشتر مسئولان بهداشتی در برنامه ریزی های آموزشی مربوط به بهداشت باروری می باشد.
    کلید واژگان: بهداشت باروری, آگاهی, دانش آموزان دختر
سامانه نویسندگان
  • دکتر مریم انصاری لاری
    دکتر مریم انصاری لاری
    استاد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال