مریم میرزایی
-
زمینه
با تولد کودک معلول، والدین با چالش های بسیاری مواجه می شوند. به طور کلی مادرانی که کودک معلول دارند در مقایسه با مادران کودکان عادی سلامت روان پایین تری دارند. وجود کودک معلول در خانواده سبب بروز مشکلات روانی و عاطفی برای اعضای خانواده به ویژه مادر می شود. این مادران در مقایسه با مادران کودکان عادی از مسائلی مانند سلامت جسمی و روانی خود غافل می شوند و این شرایط می تواند سبب گوشه گیری و بی علاقگی به برقراری رابطه با اطرافیان در آنان شود که پیامد آن بروز افسردگی و به خطرافتادن سلامت روانی مادران است؛ از این رو لزوم توجه به وضعیت روان شناختی مادران دارای فرزند معلول، احساس می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تاثیر تمرینات ورزشی (تمرینات چی کونگ) بر میزان افسردگی زنان دارای کودک معلول جسمی بود.
روش کارروش پژوهش حاضر نیمه تجربی (پیش آزمون - پس آزمون) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. از بین زنان دارای کودکان معلول جسمی بهزیستی شهر تبریز، تعداد 30 نفر از آنها که داوطلب همکاری با طرح بودند و شرایط ورود به مطالعه را داشتند، بصورت در دسترس انتخاب و سپس در 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش: تمرینات چی کونگ و گروه کنترل) بطور تصادفی جایگزین شدند. برای گروه آزمایش، تمرینات چی کونگ (10 جلسه؛ 2 جلسه در هفته، 30 تا 40 دقیقه) انجام شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. همه آزمودنی ها پیش از آغاز آموزش و پس از آن پرسشنامه افسردگی بک (فرم کوتاه) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی زنان دارای کودک معلول جسمی در گروه تمرین چی کونگ در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون به طور معنی داری کاهش یافته بود (p<0/05).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که تمرینات چی کونگ تاثیر مثبت و قابل توجهی بر کاهش افسردگی زنان دارای کودکان معلول جسمی دارد. بنابراین به منظور بهبود سلامت روان زنان دارای فرزند معلول جسمی، تمرینات ورزشی از جمله تمرینات چی کونگ پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: چی کونگ, افسردگی, زنان, کودکان معلول جسمیBackgroundParents face a lot of challenges with the birth of a child with disability. According to research findings, mothers of the children with disabilities have lower levels of mental health than mothers of normal children. Having a disabled child in the family causes mental and emotional problems for the family members; especially the mother. These mothers are unaware of their physical and mental health as compared to mothers of normal children. These conditions can lead to mothers’ losing interest in establishing relationships with their relatives that can end in depression and worsening of mothers’ mental health. Therefore, it is necessary to pay attention to the psychological condition of mothers with disabled children. Based on this, the aim of the present study was the effect of exercise (Qigong-chi-kung exercises) on the rate of depression in women with children with physical disabilities.
MethodThe present research method was semi-experimental (pre-test-post-test) using two experimental and control groups. For this purpose, among the women with physically disabled children in Tabriz city, 30 of them who volunteered to cooperate with the project and met the conditions to enter the study, were selected as available and then randomly divided into two experimental groups (15 people) and control (15 people). For the experimental group, qigong exercises (10 sessions; 2 sessions per week, 30 to 40 minutes) were applied, and the control group did not receive training. All subjects filled the Beck depression questionnaire (short form) before and after the training. Analysis of covariance was used to analyze the data.
ResultsThe results showed that the mean depression scores of women with physically disabled children in the qigong training group were significantly reduced compared to the control group in the post-test (p<0.05).
ConclusionThe results showed that qigong exercises have a significant positive effect on reducing the depression of women with physically disabled children. Therefore, in order to improve the mental health of women with physically disabled children, sports exercises including qigong exercises are suggested.
Keywords: Qigong, Depression, Woman, Children With Physical Disabilities -
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تاثیر هویت، فرهنگ، زبان و نوع نگرش بر لقب گذاری در میان جوانان سه زبانه (ترک، فارس و گرجی) روستای داشکسن بود. جامعه آماری جوانان سه زبانه سنین 24-15 سال روستای داشکسن بود. روش نمونه گیری هدفمند بود و 22 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سه بخشی استاکس و تیلر‐لیچ (2011) و روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. بر طبق یافته ها متداول ترین نوع لقب ها، لقب های داده شده به ترتیب براساس ویژگی های فیزیکی، تنوع نام، احساسات، شخصیتی، عامیانه و مکان متداول تر هستند. اکثر لقب گذاری های صورت گرفته بر اساس قومیت، لقب گذاری در بین اقوام ترک نسبت به سایر قومیت ها بیشتر است؛ بنابراین با توجه به نتایج می توان گفت لقب گذاری در بین اقوام، مناطق، شیوه زندگی، آداب و رسوم و سطح فرهنگی اقوام گوناگون باهم متفاوت است و در اسم های مستعار مرسوم در روستای سه زبانه داشکسن و نگرش جوانان این روستا نسبت به لقب های خود و دیگران تفاوت وجود دارد.
کلید واژگان: چندزبانگی, جامعه شناسی زبان, هویت, فرهنگ, تعصب زبانیThis study explores the use of nicknames among trilingual youth, investigating the influence of identity, culture, language, and attitudes on their propensity to assign nicknames to others. This research is cross-sectional and uses survey research. Results reveal that nicknames mirror the intricacy of social relations in a trilingual society. Young people’s attitudes towards others’ titles are predominantly negative, while their views on their own titles are more positive. Physical attributes form the basis for the most common nicknames. In this trilingual village, nicknames are primarily given to incapacitated individuals, those with differing religious beliefs, and those who do not share commonalities with the dominant language (Georgian, the native language of the dominant group) and ethnicity. The dominant language group is more inclined to assign titles. Most titles are based on descriptive phrases rather than verbal, prepositional, or adverbial phrases.
Keywords: Multilingualism, Sociology of Language, identity, Culture, Linguistic Bias -
مقدمه و هدف
واژینیت کاندیدیایی یک بیماری شایع در زنان است که همراه علائم آزاردهنده ای در ناحیه تناسلی می باشد. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی رضایت جنسی و عوامل مرتبط با آن در زنان مبتلا به واژینیت کاندیدایی انجام شد.
روش کاراین پژوهش، یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی است. در این مطالعه 180 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک تخصصی زنان، بیمارستان آیت الله کاشانی شهرستان جیرفت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه 90 نفر مبتلا (مورد) و غیرمبتلا (شاهد) به کاندیدا تقسیم شدند. اطلاعات به کمک پرسشنامه استاندارد رضایت جنسی لارسون جمع آوری گردید. پس از جمع آوری، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل گردید.
یافته هامیانگین نمره کلی رضایت جنسی در گروه زنان مبتلا 7/82±71/87 و در گروه زنان غیر مبتلا 7/29±77/30 بود. میزان رضایت جنسی در گروه شاهد بیش از گروه مورد است که این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (0/05>p). همچنین مشخص شد، که زنان با وضعیت اقتصادی- اجتماعی و تحصیلات بالاتر رضایت جنسی بیشتری دارند (0/05>p).
نتیجه گیریبا توجه به تفاوت معنادار رضایت جنسی در گروه زنان مبتلا و غیر مبتلا می توان گفت که ابتلا به کاندیدا یکی دیگر از متغیرهای تاثیرگذار بر میزان رضایت زنان از رابطه ی جنسی می باشد، در نتیجه توجه به این متغیر در بررسی زنان با شکایت از کاهش رضایت جنسی توصیه می ذشود.
کلید واژگان: رضایت جنسی, واژینیت کاندیدایی, زنانSexual Satisfaction and its Associated Factors in Women with Candida Vaginitis: A Case-Control StudyIntroductionCandida vaginitis is a common disease in women which is accompanied by annoying symptoms in the genital area. Therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the level of sexual satisfaction and its related factors in women with and without candida vaginitis.
Materials and MethodsThis research is a cross-sectional study. In this study, 180 women referring to women's specialist clinic, Ayatollah Kashani Hospital, Jiroft city, were selected by convenience sampling method and divided into two groups of 90 patients (cases) and non-patients (controls). Data were collected using Larson's sexual satisfaction questionnaire. Data were analyzed using SPSS version 19 software and descriptive and inferential statistical tests.
ResultsThe average score of sexual satisfaction in the group of affected women was 71.87 ±7.82 and in the group of non-affected women it was 77.30 ±7.29. The amount of sexual satisfaction in the control group is more than the case group, which is a statistically significant difference (p<0.05). It was also found that women with higher socio-economic status and education have more sexual satisfaction (p<0.05).
ConclusionAccording to the significant difference in sexual satisfaction in the group of infected and non-infected women, it can be concluded that candida infection is another variable influencing the level of women's satisfaction in sex, As a result, paying attention to this variableis recommended in examining women with complaints of decreased sexual satisfaction.
Keywords: Sexual satisfaction, Candida vaginitis, Women -
سرمایه ایرانی ها چندین شهر دنیا را آباد کرد / روایت علی سعدوندی از نوسانات ارزی
-
مقدمه
باتوجه به این مسیله که تاکنون در جمعیت زنان یایسه ی ایرانی، مطالعه ای درباره ی ارتباط بین شکل توزیع چربی در بدن با کیفیت زندگی انجام نشده است، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین شکل توزیع چربی بدن با کیفیت زندگی در زنان یایسه انجام شد.
روش هااین مطالعه ی توصیفی روی 233 یایسه 40-65 ساله ی شیرازی انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه ی دوقسمتی شامل متغیرهای دموگرافیگ و پرسش نامه ی کیفیت زندگی زنان یایسه در مراکز بهداشتی جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توزیع و درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آزمون تی مستقل تحلیل گردیدند.
یافته هامیانگین سن مشارکت کنندگان 17/55 سال بود. در حیطه ی وازوموتور (021/0= p)، حیطه ی فیزیکی (044/0= p)، حیطه ی جنسی (001/0= p) تفاوت آماری معنی داری در دو شکل توزیع چربی وجود داشت؛ ولی درباره ی حیطه ی روانی (148/0= p) تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه ی حاضر نیاز به مطالعات بیشتر و پیگیری طولانی مدت تری دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین برخی ابعاد کیفیت زندگی زنان یایسه با توزیع چربی گلابی شکل و توزیع چربی ژنیکویید تفاوت معنی داری وجود دارد.
کلید واژگان: توزیع چربی بدنی, یائسگی, کیفیت زندگیIntroductionConsidering the issue in the population of postmenopausal women, no study has been conducted in Iran so far on the relationship between body fat distribution and quality of life. This study aimed to investigate the correlation between body fat distribution and quality of life in menopausal women.
MethodsThe present descriptive study was conducted on 250 premenopausal and menopausal women aged 40-65 years. Samples were selected by a multi-stage random sampling method. Data were collected through a two-part questionnaire including demographic variables and a questionnaire on the postmenopausal women’s life quality in health centers. The data were analyzed using Statistical tests, distribution, frequency percentage mean score, Standard deviation, and independent sample t-tests.
ResultsThe mean age of participants was 55.17 years. There was a statistically significant difference between the two forms of body fat distribution in the vasomotor domain (p = 0.021), the physical domain (p = 0.044), and the sexual domain (p = 0.001), but no statistically significant difference was observed for the psychological domain (p = 0.148).
ConclusionThe results of the present study showed a significant difference in some aspects of the postmenopausal women’s life quality with pear-shaped and gynoid fat distribution.
Keywords: body fat distribution, Menopause, Quality of life -
مقدمه
آموزش دوره کارآموزی در عرصه نقش مهمی در برنامه دانشجویان دارد و به لحاظ اهمیت، یکی از اصلی ترین بخش های آموزش حرفه ای شناخته می شود. وجود مشکلات متعدد در بخش آموزش بالینی می تواند کیفیت آموزشی را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان مطابقت اجرای فعالیت ضمن کارآموزی در عرصه با شرایط شغلی طرح نیروی انسانی کارشناسان علوم آزمایشگاهی انجام شد.
روش هامطالعه حاضر یک بررسی توصیفی- مقطعی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه فارغ التحصیلان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه گروه علوم آزمایشگاهی در سال 1399 که در حین گذراندن طرح نیروی انسانی در یکی از مراکز دولتی وابسته به علوم پزشکی کرمانشاه (36 نفر) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته وضعیت آموزش کارآموزی در عرصه رشته علوم آزمایشگاهی بود. روایی و پایایی ابزار از طریق نظرات صاحب نظران و محاسبه آلفای کرونباخ تایید شد. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS و آمار توصیفی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته هامهم ترین مشکلات آموزش دوره کارآموزی در عرصه رشته علوم آزمایشگاهی از دیدگاه کارکنان طرحی شامل محیط آموزشی از جمله فضای فیزیکی (36/1 درصد)، امکانات و تجهیزات آموزشی (41/7 درصد) و تعداد کم کیس های آموزشی (36/1 درصد) و برخی از گویه های مربوط به حیطه ویژگی های مربی مانند نظارت کم برمهارت های عملی (27/8 درصد)، نحوه مناسب برخورد کادر آزمایشگاه با دانشجویان (38/9 درصد) بود.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که با بهبود محیط های آزمایشگاهی و اصلاح برخی گویه های مربوط به مربی می توان تا حدودی از مشکلات آموزشی دانشجویان علوم آزمایشگاهی کاست.
کلید واژگان: علوم آزمایشگاهی بالینی, کارآموزی, دانشجویان, مربیانIntroductionInternship training has an important role in the students' program and is known as one of the main parts of professional training. The presence of training problems can affect the quality of education. The purpose of the present study was evaluating the rate of compliance of the implementation of internship activities with the job conditions of the laboratory science.
MethodsThis study is a descriptive- cross- sectional study that used the census method as sampling. The inclusion criteria was laboratory science experts(36) graduated in Kermanshah University of Medical Sciences in 2019, and were working in the government centers of Kermanshah Medical Sciences. The data collection tool included a researcher- made questionnaire on the status of internship training in the field of laboratory science. The validity and reliability of the tool was confirmed through the opinions of a number of professors and Cronbach's alpha, respectively. The data were analyzed by Spss.
ResultThe most important problems of internship training of laboratory science from the staffs` point of view include the educational environment including physical space (36.1%), educational facilities and equipment (41.7%) and the not- enough educational cases (36.1%) and some items related to educator characteristics like low supervision of the practical skills (27.8%), the lab staff treats to students (38.9%).
ConclusionThe results of the present study showed that by improving the laboratory environment and modifying some items related to the educator, the educational problems of laboratory science students can be somewhat reduced.
Keywords: Medical Medical laboratory Science, Intership, Students, educators -
صادرات از مهم ترین راه های ورود به بازارهای بین المللی بوده که منتج به رشد اقتصادی می شود. در داخل کشور نیز افزایش صادرات در سال های اخیر تقریبا در دستورکار تمام اصناف و مشاغل کشور قرار گرفته است عدم تحلیل موضوع صادرات و موانع مرتبط با آن، موجب آسیب دیدن واحدهای تولیدی و صنعتی و شکست در برابر رقبا می شود. هدف این پژوهش، تحلیل موانع صادراتی کسب و کارها از منظر اقتصادی در حوزه خشکبار باشد. در ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق و پیشینه پژوهش، انجام مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 10 فرد متخصص در حوزه صادرات، چارچوب نظری تحقیق تدوین گردید. بر اساس این چارچوب، مدل مفهومی پژوهش ارایه و فرضیات تحقیق نیز تدوین شدند. به منظور آزمون فرضیات تحقیق، جامعه آماری شامل مدیران ، کارشناسان و فعالان اقتصادی عضو اتاق بازرگانی ایران می باشند. به صورت نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس پرسشنامه هایی که روایی و پایایی آنها تایید شد بین 100 نفر از نمونه آماری توزیع شده و با توجه به عدم نرمال بودن توزیع داده ها، از روش حداقل مربعات جزیی و نرم افزار اسمارت پی ال اس 2 برای تحلیل های آماری استفاده شد. بر اساس مقادیر معنی داری مربوط به فرضیات، همگی تایید شدند.سه عامل « بی ثباتی سیاست ها، قوانین و مقررات و رویه های اجرایی- غیر قابل پیش بینی بودن و تغییرات قیمت مواد اولیه و محصولات - عدم وجود ارتباطی مناسب بین تولید کننده و مشتری»، مهمترین موانع صادرات بوده است.کلید واژگان: موانع صادرات, رویکرد اقتصادی, توسعه پایدارExports are one of the most important ways to enter international markets,, the increase in exports in recent years is on the agenda of almost all guilds and businesses in the country . Failure to analyze the issue of exports and related barriers will cause damage to production and industrial units and failure against competitors. The purpose of this study is to analyze the export barriers of businesses from an economic perspective in the field of nuts. at first, by reviewing the research literature and research background, conducting semi-structured hobby interviews with 10 experts in the field of export, the theoretical framework of the research was developed. Based on this framework, a conceptual model of the research was presented and research hypotheses were developed. In order to test the research hypotheses, the statistical population includes managers, experts and economic activists who are members of the Chamber of Commerce, In case of non-probability sampling, the questionnaires whose validity and reliability were confirmed were distributed among 100 statistical samples and due to the non-normal distribution of data, the partial least squares method and Smart PLS 2 software for Statistical analysis was used. Based on the significant values related to the hypotheses, all were confirmed. According to the analysis, the three most important obstacles are the instability of policies, rules and regulations and executive procedures - unpredictability and changes in the prices of raw materials and products-the lack of proper communication between the manufacturer and the customer.Keywords: export barriers, economic approach, Sustainable Development
-
هدف
مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر با هدف مقایسه تاثیر تمرینات کششی ایستا و تمرینات قدرتی در طول بلند عضله همسترینگ کوتاه شده بر تغییرات فعالیت الکتریکی عضلات پاراورتبرال ناحیه پشت در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن انجام شد.
روش بررسیچهل و پنج بیمار مبتلا به کمردرد مزمن از طریق نمونه گیری در دسترس در کلینیک ویژه دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، انتخاب شدند. نمونه ها علاوه بر دریافت درمان مرسوم فیزیوتراپی برای کمردرد، به طور تصادفی در 3 گروه تمرینات کششی (15 نفر)، تمرینات قدرتی در طول بلند عضله (15 نفر) و گروه شاهد بدون مداخله اضافی فقط درمان مرسوم فیزیوتراپی (15 نفر) قرار گرفتند. مداخلات درمانی به مدت 4 هفته، 3روز در هفته و مجموعا در 12 جلسه انجام گردید. طول عضله همسترینگ با روش نوریس (ران در وضعیت عمودی و تلاش بیمار برای راست کردن مفصل زانو) با گونیامتر اندازه گیری شد. اطلاعات الکترومایوگرافی از عضلات پاراورتبرال بیماران در حین خم کردن زانو در مقابل نیروی کش ورزشی، قبل و بعد از مداخله ثبت شد.
یافته هاطبق نتایج آنالیز واریانس با اندازه های تکراری، اثر درون گروهی، اثر تعاملی زمان و گروه و همچنین اثر بین گروهی میانگین فعالیت الکترومیوگرافی نرمالایز شده عضلات پشت لانجیسموس و ایلیوکستالیس (Longissimus, Iliocostalis) معنادار نبود (0/05<p). برای متغیرهای درد و ناتوانی فقط اثر اصلی درون گروهی معنی دار بود (0/05>p). اثرات بین گروهی و تعاملی برای این متغیرها معنی دار نبود.
نتیجه گیریبر اساس یافته های این مطالعه، هیچ یک از تمرینات اصلاحی کشش ایستا و تمرینات قدرتی عضله همسترینگ در طول بلند، تغییر معنی داری در فعالیت الکترومیوگرافیک عضلات پاراورتبرال نمونه ها ایجاد ننمودند.
کلید واژگان: عضلات همسترینگ, کمردرد, الکترومایوگرافیPurposeThis randomized clinical trial study was performed to compare the effect of static stretching exercises and strengthening exercises in lengthened position of shortened hamstring muscles on changes in electrical activity (EMG) of the paravertebral muscles in the back of patients with chronic low back pain.
MethodsForty-five patients with chronic low back pain were selected for this clinical trial through sampling available in the outpatient clinic of Kermanshah University of Medical Sciences. In addition to receiving conventional physiotherapy treatment for low back pain, all samples were randomly allocated into 3 groups: stretching exercises (n=15), strengthening exercises in muscle lengthened position (n=15) and the control group without additional intervention (n=15). Therapeutic interventions were performed for 4 weeks, 3 days a week and for a total of 12 sessions. Hamstring muscle length was measured by Norris test (thigh in vertical position and the patient tried to straighten the knee joint) with a goniometer. Electromyography information was recorded from the lumbar muscles of the patients during knee flexion against an elastic band.
ResultsAnalysis of repeated measures showed that there was a non-significant difference between time, group, and time and group in the EMG activity of the back muscles (langismus and iliocostalis) (p>0.05) and only the time factor had a significant effect on pain and disability.
ConclusionNone of the static stretching exercise and hamstring muscle strengthening exercises in lengthened position did not cause a significant change in the electromyographic activity of the paravertebral muscles of the patients.
Keywords: Hamstring Muscles, Low back pain, Electromyography -
مقدمه
طی دوران تحصیل، دانشجویان باید به سطح مناسبی از تکامل اخلاقی رسیده و با شروع کار بالینی تصمیم های اخلاقی صحیحی اتخاذ نمایند. این تحقیق با هدف تعیین سطح تکامل اخلاقی دانشجویان پرستاری و عوامل موثر بر آن انجام شد.
روش کاراین پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی در (1396) بر روی 188 دانشجوی پرستاری در بیمارستان های آموزشی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس انجام گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تکامل اخلاقی کلبرگ استفاده شد.این پرسشنامه شامل 6 سناریو با موضوع نوزاد با آنومالی های شدید، اجبار دارویی، تقاضای بالغین نسبت به مرگ، آشناسازی پرستار جدید، اشتباه دارویی و افراد بیمار در مراحل آخر بیماری می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 و آزمون های آماری توصیفی - تحلیلی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هادر این بررسی، 32 دانشجوی پرستار (02/17 %) درسطح پیش عرفی، 61 دانشجو پرستاری (44/32 %) در سطح عرفی،81 دانشجوی پرستاری (08/43 %) در سطح پس عرفی و 14 دانشجوی پرستاری (44/7 %) در سطح ملاحظه های بالینی قرار داشتند. همچنین میانگین نمره تفکر اخلاقی شرکت کنندگان در مطالعه 54/5±55/42 ومیانگین نمره ملاحظه های بالینی، 83/6 3/20 بدست آمد.
نتیجه گیریتحقیق حاضر نشان داد که اگرچه نصف بیشتر دانشجویان در سطح عرفی وپس عرفی بودند اما هنوز تعداد قابل توجهی از آنان در سطوح پایین تکامل اخلاقی قرار داشتند .این امر نشان میدهد که مسیولین آموزش پرستاری، باید به امر تربیت اخلاقی دانشجویان پرستاری توجه بیشتری داشته باشند.
کلید واژگان: تکامل اخلاقی, اخلاق پرستاری, دانشجویان پرستاری, کلبرگIntroductionDuring the study period, students should achieve an appropriate level of moral development and make the right moral decisions by starting the clinical work. The aim of this study was done to determine the level of moral development of nursing students and the effective factors on it.
Methods & MaterialsThis descriptive-analytical study was conducted in 2017 on 188 nursing students of Ardabil University of Medical Sciences. Sampling was performed by convenience sampling method. The Kelberg Moral Evolution Questionnaire with 95% reliability, was used to collect data. This questionnaire includes 6 scenarios on the subject of infants with severe anomalies, drug coercion, adults' demand for death, introduction of a new nurse and the patients in the late stages of the disease. Data were analyzed using SPSS software version 18 and descriptive and analytical statistical tests.
ResultsIn this study, 32 nursing students (17.02%) were at the pre-customary level, 61 nursing students (32.44%) at the customary level, 81 nursing students (43.08%) at the post-customary level and 14 nursing students (7.44 %) were at the level of clinical considerations. Also, the mean score of moral thinking of the participants in the study was 42.55 ± 5.54 and the mean score of clinical considerations was 20.06 ± 3.83.
ConclusionThe present study showed that despite the presence of more than half of the students were in customary and post customary levels, a considerable number of them were still at low levels of moral development. Therefore, nursing administrators should pay more attention to the moral education of nursing students.
Keywords: Moral Development, Nursing Ethics, Nursing Students, Kelberg -
تاثیر به کارگیری عناصرآمیخته بازاریابی بر ترافیک و رتبه وبگاه در کتابخانه های دیجیتال ایرانهدف
هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت به کارگیری عناصر آمیخته های بازاریابی و تاثیر آن بر ترافیک و رتبه وبگاه کتابخانه های دیجیتال ایران بود.
روشپژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع پژوهش های توصیفی پیمایشی بود. جامعه پژوهش شامل 23 کتابخانه دیجیتال در ایران بود که واجد شرایط، داشتن نرم افزار مناسب، وجود منابع اطلاعاتی و راه اندازی رسمی کتابخانه بودند.
یافته هانتایج پژوهش به صورت کلی نشان داد که میزان به کارگیری عناصر آمیخته های بازاریابی در کتابخانه های دیجیتال مورد بررسی کمتر از حد متوسط است. از میان کتابخانه های مورد بررسی کتابخانه دیجیتال نور، کتابخانه دیجیتال آستان قدس رضوی و کتابخانه دیجیتال تبیان رتبه های اول تا سوم را از نظر به کارگیری عناصر آمیخته های بازاریابی برای بهبود عملکرد را به خود اختصاص داده بودند.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که به کارگیری عناصر آمیخته های بازاریابی با میزان بازدید کتابخانه ها رابطه مثبتی دارد. به عبارتی هر چه کتابخانه ها عناصر آمیخته های بازاریابی را بیشتر رعایت کرده باشند، میزان بازدید از آن ها نیز افزایش داشته است.
کلید واژگان: کتابخانه دیجیتال, بازاریابی, ترافیک وبگاه, تعداد پیوندها, آمیخته بازاریابیThe Effect of Marketing on Traffic and Web Ranking in Iranian Digital LibrariesAimThe purpose of this study was to investigate the use of marketing mixes and their impact on traffic and rank of the website of Iranian digital libraries.
MethodThe present study was applied in a descriptive and survey-oriented way. The research population consisted of 23 digital libraries in Iran that qualified, had the appropriate software, had information resources and officially set up the library. T
ResultsThe results of the study showed that the number of marketing mixes used in the digital libraries was less than average. Among the studied libraries, the Digital Light Library, the Astan Quds Razavi digital library, and the Digital Library of the Tobayan ranked first to third in terms of the use of marketing mixes to improve performance.
ConclusionThe results of this study showed that the use of marketing mixes has a positive relationship with the number of libraries. In other words, the more libraries have met marketing mixes, the more hits they have seen.
Keywords: digital library, marketing, website traffic, number of links -
کاربردی کردن مدیریت بحران / در حوا دث مربوط به مخابرات و خطوط انتقال نفت و گاز
-
-
مقدمه
با افزایش سرعت تغییرات در جهان امروز و تغییر نیازهای افراد، حرفه پرستاری نیاز به سازگاری با این تغییرات و بازسازی مداوم در این زمینه دارد. در این شرایط انتظار می رودکه پرستاران تصمیم گیری نمایند، بازتاب دهند و مسیولیت تصمیمات خویش را بر عهده بگیرند تا اینکه تنها آنچه اجرای دستورات نامیده می شود را به انجام برسانند. کسب استقلال یکی از چالش های اصلی حرفه ای گرایی در پرستاری در طول تاریخ بوده است.
روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقایسه ای است که محیط پژوهش شامل بخش های مراقبت ویژه(6 بخش) و بخش های عادی(16 بخش) بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران می باشد. جامعه پژوهش پرستاران شاغل در بخش های ویژه و بستری می باشند. به روش تمام سرشماری 310 پرستار وارد مطالعه شدند. در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد استقلال حرفه ای پرستاران دمپستر 1990 استفاده شد و روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 95/0 مورد تایید قرار گرفت. معیار ورود به پژوهش داشتن حداقل 6 ماه سابقه کاری در بخش فعلی است. در این مطالعه برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ورژن 23 استفاده شد و همچنین از جداول توزیع فراوانی و میانگین و انحراف معیار استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که نمره استقلال حرفه ای واحدهای مورد پژوهش در بخش ICU 18/13 ± 78/107 و در بخش CCU 26/11 ± 10/99 است که با توجه به 079/0=Pvalue تفاوت معناداری بین نمرات دو گروه وجود ندارد. با این حال، نمره میانگین نمره استقلال حرفه ای واحدهای مورد پژوهش در بخش های عادی به دلیلP value < 0.001 در مقایسه با بخش مراقبت ویژه ICU و CCU تفاوت معنادار داشتند. به طوری که پرستاران در بخش های مراقبت ویژه ICU و CCU نسبت به پرستاران بخش های دیگر نمره استقلال بالاتری داشتند. هم چنین در بخش های عادی بیشترین نمرات استقلال حرفه ای مربوط به بخش روان (با میانگین 45/81 و انحراف معیار 05/11) و کمترین میزان نمرات استقلال حرفه ای مربوط به بخش داخلی مردان(با میانگین 70 و انحراف معیار 8/10) است.
نتیجه گیریاستقلال حرفه ای در بخش مراقبت ویژه در سطح متوسط و در بخش های عادی در سطح کم قرار دارد. به دلیل تاثیر مستقیم استقلال حرفه ای پرستاران بر سطح کیفیت مراقبت از بیماران و عملکرد پرستاران لذا باید اقداماتی در جهت حمایت مدیران و تغییر در ساختار مدیریتی و بهبود توانمندی پرستاران انجام شود.
کلید واژگان: استقلال حرفه ای, بخش مراقبت ویژه, پرستار, استقلالIntroductionWith the increasing pace of change in today's world and the changing needs of individuals, the nursing profession needs to adapt to these changes and constantly rebuild in this area. Under these circumstances, nurses are expected to make decisions, reflect, and take responsibility for their decisions rather than just doing what is called ordering. Autonomy in the workplace is one of the strong predictors of nurses' retention in the profession and their job satisfaction, and reducing its levels will increase the decline in the nursing workforce. Autonomy is one of the most important components of self-motivation and its presence in the workplace promotes employee health. Gaining autonomy has been one of the main challenges of professionalism in nursing throughout history. The present study is a descriptive comparative study that was conducted with the aim of comparing the professional autonomy of nurses working in the intensive care unit and other departments in the selected hospital of Iran University of Medical Sciences in 2020.
MethodsThe research environment includes intensive care units (6 wards) and normal wards (16 wards) of Hazrat Rasoul Akram Hospital (PBUH) affiliated to Iran University of Medical Sciences. The research community is working in special wards and inpatients. the study was done by census method,and 310 nurses participated in the study. In this study, the standard questionnaire of professional autonomy of Dempster 1990 nurses was used and its reliability was confirmed with Cronbach's alpha of 0.95. The criterion for entering the research is to have at least 6 months of work experience in the current department.
ResultsFindings showed that the professional independence score of the studied units in ICU was 107.78±13.18 and in CCU was 99.10 ± 11.26 which according to Pvalue = 0.079, there was a significant difference between There are no scores for the two groups. However, the mean score of professional independence score of the studied units in normal wards was significantly different due to P value <0.001 compared to ICU and CCU intensive care units. Nurses in ICU and CCU intensive care units had higher independence scores than nurses in other wards. Also, in the normal sections, the highest scores of professional independence are related to the mental section (mean= 81.45) and the lowest scores of professional independence are related to the internal section of men (mean=70).
ConclusionProfessional independence in the intensive care unit is at a medium level and in the normal sector is at a low level. Due to the direct impact of nurses 'professional independence on the level of quality of patient care and nurses' performance, therefore, measures should be taken to support managers and change the management structure and improve the ability of nurses.
Keywords: autonomy, professional autonomy, Intensive care unit, nurse -
مقدمه
درد در زمره معمولی ترین علایم بالینی است که پرستاران با آن روبرو هستند، لذا کنترل و تکسین آن از اولویتهای پرستاری به شمار می رود و در این خصوص به آگاهی، نگرش صحیح و مهارت پرستاران نیاز می باشد. در این راستا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش اصول مدیریت درد برعملکرد پرستاران بخش مراقبتهای ویژه نوزادان و اطفال انجام شد.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان و اطفال بیمارستان آموزشی مطهری شهر جهرم در سال 1396 انجام شد. پرستاران شاغل در این بخشها به روش سرشماری انتخاب و سپس برای کارگاه آموزشی به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. این مطالعه در دو مرحله انجام شد؛ ابتدا پژوهشگر پرسش نامه عملکرد در مدیریت درد به همه پرسنل داده شد. در مرحله دوم پرستاران به صورت تصادفی به دوگروه کنترل و مداخله تقسیم شدند؛ با استفاده از کارگاه آموزشی در خصوص روش های ارزیابی درد و کنترل درد برگزار شد و یک ماه بعد پرسش نامه عملکرد توسط پرسنل تکمیل شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار آماری spss ویرایش 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هایافته های پژوهش در مورد نمرات مربوط به عملکرد پرستاران نشان داد که نتایج نشان داد میانگین نمره آگاهی در گروه آزمون نسبت به گروه پیش از آزمون افزایش معنی داری داشت (001/0>P). همچنین در مرحله ازمون و پس آزمون دو گروه از لحاظ میزان عملکرد تفاوت معنی داری دارند (001/0>P).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که برگزاری کارگاه آموزش مدیریت درد بر عملکرد پرستاران بخش اطفال و مراقبتهای ویژه نوزادان بعد از مداخله موثر بوده است.
کلید واژگان: اصول مدیریت درد, عملکرد پرستاران, بخش اطفال, بخش مراقبتهای ویژه نوزادانIntroductionPain is one of the most common clinical symptoms faced by nurses, so its control and taxis are considered as nursing priorities and In this regard, knowledge, nursing skills and attitude are needed. In this regard, this study aimed to investigate the effect of teaching the principles of pain management on knowledge and practice of nurses in the neonatal and pediatric intensive care unit.
MethodsThis clinical trial study was carried out on nurses working in Neonatal and pediatric intensive care units of Motahari Hospital in Jahrom in 1396. The nurses working in these parts were selected by census method and then divided into two intervention and control groups for the workshop randomly. This study was carried out in two stages. At first, the researcher had a questionnaire on pain management practice for all personnel. In the second stage, nurses were randomly divided into two groups: control and intervention; Using a workshop on pain assessment and pain control methods, a questionnaire was completed by the personnel one month later. Data were analyzed using SPSS 21 software.
ResultsThe results of the research on nurseschr('39') practice scores showed that the mean score of knowledge in the test group was significantly higher than the pre-test group (P <0.001). Also, in the stage of postoperative and posttest, the two groups showed significant differences in practice (P <0.001).
ConclusionResults indicated that a pain management training workshop was effective on each of the practice factors of nurses in the pediatric and neonatal intensive care unit after intervention.
Keywords: Pain Management Principles, Nurses' practice, Pediatric Department, Neonatal Care Unit -
-
مقدمه
افتادن یا سقوط در جمعیت سالمندان عواقب خطرناک، شیوع بالا، تاثیرات بلندمدت و هزینه های قابل توجه دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر تمرینات مقاومتی و آب درمانی بر تعادل و زمان واکنش سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف بود.
مواد روش هاپژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین زنان مبتلا به اختلال شناخت خفیف مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرمانشاه در بهار 1398، 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 10 نفر). گروه های تجربی، 8 هفته (3 جلسه 40 دقیقه ای در هفته) تمرین انجام دادند. تعادل ایستا با چشمان باز و بسته از طریق آزمون شارپند رومبرگ و تعادل پویا توسط آزمون زمان برخاستن و رفتن قبل و بعد از دوره تمرین اندازه گیری شد. زمان واکنش ساده و انتخابی نیز اندازه گیری گردید. داده ها توسط آزمون های تحلیل کوواریانس و تی زوجی تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هااختلاف نمرات پیش آزمون و پس آزمون برای متغیرهای تعادل ایستا با چشمان باز، تعادل پویا و زمان واکنش ساده معنی دار نبود. تفاوت این نمرات برای آزمون های شارپند رومبرگ با چشم بسته + تعادل ایستا و ارزیابی زمان واکنش انتخابی معنی دار بود (05/0>p). در گروه های مداخله، نمرات پس آزمون و پیش آزمون (به جز تعادل پویا) اختلاف معنی داری داشت (05/0>p). تفاوت معنی داری از نظر اثربخشی روش های درمانی وجود نداشت.
تیجه گیریبا توجه به اثربخشی تمرینات مقاومتی و آب درمانی، این روش ها می توانند به عنوان درمان های کارآمد توسط فیزویوتراپ ها، جهت بهبود تعادل و زمان واکنش انتخابی سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف استفاده شوند.
کلید واژگان: اختلال شناخت خفیف, تمرینات مقاومتی, تعادل, زمان واکنش ساده, زمان واکنش انتخابیIntroductionFalls have dangerous consequences, high prevalence, long-term effects, and significant costs among the elderly. The present study aimed at determining the effect of resistance and hydrotherapic exercises and on the balance and reaction time in the elderly with mild cognitive impairment.
Materials and MethodsThe present study was a quasi-experimental pretest-posttest one with a control group. From among women with mild cognitive impairment referring to medical centers in Kermanshah in the spring of 2019, as many as 30 people were selected by using random convenience sampling. They were then randomly assigned into two groups i.e. experimental and a control (10 samples in each group). The experimental groups practiced for 8 weeks (3 sessions a week, each session lasting 40 minutes). Static balance was measured by using with both open and closed eyes and applying the Sharpened Romberg Test (SRT) and dynamic balance was measured by the Timed Up and Go Test(TUG) before and after the training period. Simple and selective reaction times were measured as well. The data were analyzed by analysis of covariance and paired t-test.
ResultsThe difference between pre-test and post-test scores was not significant for the variables of static balance with open eyes, dynamic balance and simple reaction time. The difference between these scores was significant for Sharpened Romberg Test with closed eye; static balance and evaluation of selective reaction time was significant (p < 0.05). There was a significant difference between post-test and pre-test scores (except for dynamic balance) in the intervention groups (p < 0.05). There was no significant difference in the effectiveness of treatment methods.
ConclusionGiven the effectiveness of resistance exercises and hydrotherapy, these methods can be used as effective therapies by physiotherapists to improve the balance and selective reaction time among the elderly suffering from mild cognitive impairment.
Keywords: mild cognitive impairment, resistance exercises, Balance, Simple reaction time, Selective reaction time -
کاربردی کردن مدیریت بحران / در حوادث مربوط به مخابرات و خطوط انتقال نفت و گاز
-
هدف از پژوهش حا ضر، برر سی تاثیر تعاملی 6 هفته تمرین ا ستقامتی و تزریق ا سترویید ا ستانوزولول بر تغییرات مقادیر سرمی آنزیم های آلانین آمینوتران سفراز، آ سپارتات آمینوتران سفراز و آلکالین ف سفاتاز در موش های صحرایی نر سالم بود. بدینمنظور 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با سن 12 هفته و میانگین وزن اولیه 16±289گرم به چهار گروه تقسیم شدند: دارونما (8=n) تمرین+دارونما (8=n) تمرین+استانوزولول (8=n) و استانوزولول (8=n .(موشهای دریافتکننده استرویید هفتهای یک بار تزریق درونعضلانی استانوزولول (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) داشتند، گروه های بدون دارو، به همان مقدارروغن آراشیذ را به عنوان دارونما دریافت کردند. حیوانات گروه تمرین به مدت 6 هفته و 5 جل سه در هفته، تحت برنامه تمرین پی شرونده ا ستقامتی تا سقف شدت 70 تا 75 در صد VO2max روی تردمیل دویدند. مقادیر سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز به روش الایزا سنجیده شد. برای تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون KS و برای مشخص کردن توزیع پراکندگی یکسان گروه ها از آزمون لون استفاده شد. همچنین داده ها با آنالیز واریانس یکطرفه در سطح 05/0 <P تحلیل شد و برای تعیین تفاوت های درون گروهی از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. تغییرات سرمی آنزیم آلانین آمینوترانسفراز (002/0=P) و آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز (001/0=P) معنادار شدند، اما مقادیر سرمی آنزیم آلکالین فسفاتاز (070/0=P) معنادار ن شد . برا ساس یافته های این پژوهش میتوان گفت عدم تاثیر تعدیلی تمرین ا ستقامتی بر تغییرات آنزیمهای کبدی در پی مصرف استرویید استانوزولول است.
کلید واژگان: استروئید آنابولیک آندروژنیک, آلانین آمینوترانسفراز, آسپارتات آمینوترانسفراز, آلکالین فسفاتاز, تمرین استقامتیSport Biosciences, Volume:12 Issue: 47, 2021, PP 375 -389The purpose of this study was to investigate the effects of six weeks endurance training and treatment of stanozolol on hepatic enzymes (ALT, AST and ALP) in male healthy rats. For this reason, 32 male Wistar rats aged 12 weeks old (initial body weight, 289±16g) were divided randomly into four groups; placebo (P, n=8), exercise (E, n=8), exercise stanozolol (ES, n=8) and stanozolol (S, n=8). ES and S groups received a weekly intramuscular injection (5mg/kg of body weight) of stanozolol, while P and E groups received Arashiz oil as placebo. E and ES groups were submitted to a progressive running program on a treadmill, for 6 weeks and 5 days per week. ALT, AST and ALP serum levels were measured by ELISA method. Data were analysed by one way ANOVA test, (p < 0.05). ALT (P=0.002) and AST (P=0.001) changes were significant but ALP changes were not significant. According to the findings of this study, endurance training could not modulate possible side effects of stanozolol on liver tissue.
Keywords: Endurance training, Anabolic-Androgenic Steroids, Alanine aminotransferase, Aspartate aminotransferase, alkaline phosphatase -
بیمار کسی است که ناراحتی روحی یا جسمی و یا هر دو را دارد. بیمارستان مکانی است که بیمار جهت تشخیص و درمان خود به آنجا مراجعه می کند. بنابراین تاثیر گرافیکی محیط بیمارستان بر بیمار بسیار مهم است. رنگ یکی از مولفه های تاثیر گذار در گرافیک بیمارستان است. رنگ درمانی یک هنر قدیمی است. در گذشته، مردم هندوستان و چین به جای بیمارستان، معابدی داشتند که در آنجا بیماران با روش رنگ درمانی درمان می شدند. در این پژوهش ابتدا به مطالعه ی رنگ و استرس و تاثیرات مختلف رنگ بر انسان به عنوان متغیر ها و مولفه های مهم گرافیک محیطی ساختمان های درمانی پرداخته شده است، سپس با مشخص کردن وضعیت بیمار و نیازهایش به بررسی عوامل موثر در انتخاب رنگ و تاثیرات آن بر کاهش استرس و طول درمان بیمار پرداخته ایم. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای از نوع همبستگی است و به لحاظ هدف که یافتن رابطه بین تاثیر رنگ ساختمان های درمانی و استرس و طول درمان بیمار است، تحقیقی کاربردی می باشد. روش تحقیق، روش پیمایشی و ابزار گرد آوری داده ها، تلفیقی است از پرسشنامه استاندارد سنجش استرس (dass-21) و پرسشنامه رنگ که توسط نگارنده تهیه شده است. روایی پرسشنامه توسط آلفای کرونباخ با مقدار 0.897 تایید شد. پرسشنامه با نرم افزار spss 26 تحلیل گردید. آزمون و بررسی فرضیات با استفاده از همبستگی های پیرسون و اسپیرمن صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که بین رنگ با استرس و طول درمان بیمار با ضریب همبستگی های اسپیرمن به ترتیب 0.766 و 0.709 و پیرسون 0.750 و 0.569در سطح معنی داری 0.01 رابطه وجود دارد. بدین معنا که هر چه فضاهای درمانی رنگ مطلوب تری داشته باشند استرس و طول درمان بیمار کاهش می یابد.
کلید واژگان: رنگ در طراحی ساختمان درمانی, رنگ و استرس, رنگ و طول درمان بیمار, رنگ درمانیA patient is someone who has mental or physical discomfort or both. A hospital is a place where a patient goes for diagnosis and treatment. Therefore, the graphic effect of the hospital environment on the patient is very important. Color is one of the influential components in hospital graphics. Color therapy is an old art. In the past, people in India and China had temples instead of hospitals where patients were treated with color therapy. In this study, first, the study of color and stress and the different effects of color on humans as important variables and components of the environmental graphics of medical buildings, then by determining the patient's condition and needs, the factors affecting the choice of color and effects are investigated. It reduces stress and the length of treatment of the patient. The present study is a correlational research and in terms of the purpose of finding the relationship between the effect of color of therapeutic buildings and stress and the length of treatment of the patient, is a practical research. The research method, survey method and data collection tool is a combination of standard questionnaire for measuring stress (dass-21) and color questionnaire prepared by the author. The validity of the questionnaire was confirmed by Cronbach's alpha with a value of 0.897. The questionnaire was analyzed with SPSS 26 software.
Keywords: Color in the design of therapeutic building, color, stress, length of patient treatment, Color therapy -
مقدمه
درد در زمره معمولی ترین علایم بالینی است که پرستاران با آن روبرو هستند، لذا کنترل و تکسین آن از اولویتهای پرستاری به شمار می رود و در این خصوص به آگاهی، نگرش صحیح و مهارت پرستاران نیاز می باشد. در این راستا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش اصول مدیریت درد بر آگاهی پرستاران بخش مراقبتهای ویژه نوزادان و اطفال انجام شد.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان و اطفال بیمارستان آموزشی مطهری شهر جهرم در سال 1396 انجام شد. پرستاران شاغل در این بخشها به روش سرشماری انتخاب و سپس برای کارگاه آموزشی به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. این مطالعه در دو مرحله انجام شد؛ ابتدا پژوهشگر پرسش نامه آگاهی در مدیریت درد به همه پرسنل داده شد. در مرحله دوم پرستاران به صورت تصادفی به دوگروه کنترل و مداخله تقسیم شدند؛ با استفاده از کارگاه آموزشی در خصوص روش های ارزیابی درد و کنترل درد برگزار شد و یک ماه بعد پرسش نامه آگاهی توسط پرسنل تکمیل شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار آماری spss ویرایش 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هایافته های پژوهش در مورد نمرات مربوط به آگاهی پرستاران نشان داد میانگین نمره آگاهی در گروه آزمون نسبت به گروه پیش از آزمون افزایش معنی داری داشت (001/0>P). همچنین در مرحله ازمون و پس آزمون دو گروه از لحاظ میزان آگاهی تفاوت معنی داری دارند (001/0>P).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که برگزاری کارگاه آموزش مدیریت درد بر آگاهی پرستاران بخش اطفال و مراقبتهای ویژه نوزادان بعد از مداخله موثر بوده است.
کلید واژگان: اصول مدیریت درد, آگاهی پرستاران, بخش اطفال, بخش مراقبتهای ویژه نوزادانAims and backgroundPain is one of the most common clinical symptoms faced by nurses, so its control and taxis are considered as nursing priorities and In this regard, knowledge, nursing skills and attitude are needed. Heading to this field, this study aimed to investigate the effect of teaching the principles of pain management on knowledge of nurses in the neonatal and pediatric intensive care unit.
Materials and methodsThis clinical trial study was carried out on nurses working in Neonatal and pediatric intensive care units of Motahari Hospital in Jahrom within year 1396. The nurses working in these parts were selected by census method and then divided into two intervention and control groups for the workshop randomly. This study was carried out in two stages. At first, the researcher had a questionnaire about pain management knowledge for all personnel. In the second stage, nurses were randomly divided into two groups: control and intervention; participating in a workshop on pain assessment and control methods, a questionnaire was completed by the personnel one month later. Data were analyzed using SPSS 21 software.
FindingThe results of the research showed that the mean score of knowledge in the test group was significantly higher than the pre-test group (P <0.001). Also, in the stage of postoperative and post-test, the two groups showed significant differences in knowledge (P <0.001).
ConclusionResults indicated that pain management training workshop was effective on increasing each of the knowledge and practice factors of nurses in the pediatric and neonatal intensive care unit after intervention.
Keywords: Pain Management Principles, Nurses’ Awareness, Pediatric Department, Neonatal Care Unit -
این دریا مال توست! / روایت مدیرکل ایمنی و حفاظت دریایی سازمان بنادر و دریانوردی از فرهنگسازی برای نگهداری از دریا
-
دریا هم به تصرف درآمده است / حمله ریزپلاستیک ها به محیط زیست
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.