به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مصطفی نصیرزاده

  • محمد اسدپور، محمود محبوبی راد*، محمد مبینی لطف آباد، مصطفی نصیر زاده، مهدی عبدالکریمی، عرفان شهابی نژاد

    هدف:

     دانشجویان به دلیل واقع شدن در دوره جوانی، در یک دوره بحرانی برای مصرف زیاد فست فودها قرار دارند. مطالعه حاضر با هدف تعیین پیش بینی کننده های مصرف فست فود مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شد.

    روش ها:

     در این تحقیق توصیفی تحلیلی 350 نفر از دانشجویان به روش تصادفی طبقه ای از 5 دانشکده، مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه به صورت خودگزارشی جمع آوری شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 16 و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی شامل میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون خطی استفاده شد.

    یافته ها:

     محدوده سنی افراد مورد مطالعه 18 تا 38 سال و میانگین سنی 2/51±21/06 سال بود. رفتار مصرف فست فود با سازه های قصد رفتاری مثبت مصرف فست فود، هنجارهای ذهنی مثبت و نگرش مثبت نسبت به مصرف فست فود، همبستگی مستقیم و با آگاهی و سازه کنترل رفتاری درک شده مثبت، همبستگی معکوس و معنا دار داشت (0/05>p). سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده درمجموع 7 درصد از واریانس رفتار مصرف فست فود و 12 درصد از قصد رفتاری را پیش بینی کردند و سازه هنجار ذهنی مثبت مهم ترین سازه مدل در پیش بینی رفتار (0/241= β) و قصد رفتاری (0/271= β) بود.

    نتیجه گیری:

     یافته های این مطالعه نشان داد سازه هنجار ذهنی مثبت، مهم ترین سازه مدل در پیش بینی رفتار و قصد رفتاری  در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسجان است. بنابراین پیشنهاد می شود برنامه ریزی برای مداخلات آموزشی درخصوص کاهش هنجارهای ذهنی مثبت دانشجویان نسبت به مصرف فست فودها در جهت کاهش مصرف آن ها انجام شود.

    کلید واژگان: خوردن, فست فود, دانشجویان, نظریه رفتار برنامه ریزی شده
    Mohammad Asadpour, Mahmood Mahbobi Rad*, Mohammad Mobini Lotfabad, Mustafa Nasirzadeh, Mahdi Abdolkarimi, Erfan Shahabinejad
    Objective

    College students are more likely to eat fast foods, since university is a critical period for them regarding unhealthy lifestyles. This study aims to investigate the predictors of fast-food consumption in students of Rafsanjan University of Medical Sciences (RUMS) based on the theory of planned behavior (TPB).

    Methods

     In this descriptive-analytical study, participants were 350 RUMS students selected by a stratified random sampling method from five faculties. After collecting the data and entering them into SPSS software, version 16, they were analyzed using descriptive statistics (mean, standard deviation) and analytical tests, including Spearman’s correlation test, t-test, and linear regression analysis.

    Results

    The mean age of the participants was 21.06±2.51 years (ranged 18-38 years). Fast-food consumption behavior had a positive significant correlation with the TPB constructs of positive behavioral intention, positive subjective norms, and positive attitude, and had a negative significant correlation with the knowledge level and the TPB domain of perceived behavioral control (P<0.05). These TPB constructs predicted 7% of the variance in fast-food consumption behavior and 12% of behavioral intention. The construct of positive subjective norms was the strongest predictor of fast-food consumption behavior (β=0.241) and behavioral intention (β=0.271).

    Conclusion

    The TPB construct of positive subjective norms is the strongest predictor of fast-food consumption behavior in RUMS students. It is recommended to develop educational interventions for reducing positive subjective norms of students regarding the consumption of fast foods to reduce their consumption rate.

    Keywords: Nutrition, Fast Foods, Students, Theory of Planned Behavior
  • معصومه محسنی، مهدی عبدالکریمی، مرضیه لری پور، مصطفی نصیرزاده*
    زمینه و هدف

    نظر به اهمیت و نقش آموزش در پیشگیری از بیماری ها، خصوصا عفونت ها، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده بر بروز عفونت ادراری و رفتارهای پیشگیری کننده از آن در زنان باردار شهر رفسنجان طراحی و اجرا گردید.

    مواد و روش ها

    مطالعه نیمه تجربی حاضر در میان 95 زن باردار سه ماهه اول در دو گروه (مداخله 48 و کنترل 47 نفر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در سال 1400-1401 انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده و انجام آزمایش کشت ادرار در دو مرحله بود. برنامه آموزشی بصورت مجازی از طریق کانال اجتماعی WhatsApp در مدت یک ماه، هفته ای دوبار انجام گرفت. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 و آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی، کای اسکویر و تحلیل کوواریانس، در سطح معنی داری 0/05 انجام شد.

    یافته ها

    تحلیل کوواریانس، بین میانگین نمره آگاهی، نگرش و رفتار دو گروه، سه ماه بعد از مداخله اختلاف معنی داری نشان داد (p<0/05). سه ماه بعد از اجرای برنامه آموزشی، نتیجه آزمایش کشت ادرار سه نفر از زنان باردار گروه کنترل مثبت گردید، در حالیکه در گروه مداخله، مثبتی مشاهده نگردید (0/38= p).

    نتیجه گیری

    برنامه آموزشی بر پیشگیری از بروز عفونت های ادراری در زنان باردار تاثیر معنی داری داشت. اما به دلیل عدم تاثیر بر ساختار هنجارهای انتزاعی و کنترل رفتاری درک شده پیشنهاد می گردد در مداخلات آتی، یکی از مهمترین افراد خانواده در برنامه های مداخله ای مشارکت داده شوند.

    کلید واژگان: آموزش, رفتار, عفونت ادراری, زنان باردار
    Masoumeh Mohseni, Mehdi Abdolkarimi, Marzieh Loripoor, Mostafa Nasirzadeh*
    Background and Objective

    Considering the importance and role of education in the diseases prevention, especially infections, this study was designed and implemented with the aim of determining the effect of an educational intervention based on the theory of planned behavior on the incidence of urinary tract infections and its preventive behaviors in pregnant women in Rafsanjan.

    Materials and Methods

    The quasi -experimental study was conducted among 95 pregnant women in the first trimester in two groups (intervention 48 and control 47) by random cluster sampling method in 2021-22. The data collection tool was a researcher-made questionnaire based on the theory of planned behavior and urine culture test in two stages. The training program was conducted virtually through the WhatsApp social channel for one month, twice a week. Data analysis was done by SPSS version 20 software and independent t, paired t, chi-square and covariance analysis at a significance level of 0.05.

    Results

    Covariance analysis showed a significant difference between the mean score of knowledge, attitude and behavior of the two groups three months after the intervention (p<0.05). Three months after the implementation of the educational program, the result of the urine culture test of three pregnant women in the control group was positive, while in the intervention group, no positive cases were observed (p=0.038).

    Conclusion

    The educational program had a significant effect on the incidence of urinary tract infections in pregnant women. However, due to the lack of impact on the constructs of subjective norms and perceived behavioral control, it is suggested that one of the most important members of the family be involved in intervention programs in future interventions.

    Keywords: Education, Behavior, Urinary Tract Infections, Pregnant Women
  • سیده شیرین لطفی پور رفسنجانی، مهدیه معصومی، یاسر سلیم آبادی، هادی اسلامی، مصطفی نصیرزاده*
    زمینه و هدف

    ارزیابی آگاهی و نگرش می تواند پایه ای برای برنامه ریزی آموزش و مشخص کردن نقاط ضعف اطلاعات افراد درزمینه اقدامات بهداشتی در شرایط بحرانی باشد. به همین دلیل، این مطالعه با هدف تعیین سطح آگاهی و نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان درزمینه اقدامات بهداشتی در شرایط اضطراری در سال 1400 انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی بوده که در میان 425 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان به روش نمونه گیری طبقه ای سهمیه ای در سال 1400 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه برگرفته از پژوهش وثوقی نیری و همکاران (1394) بود. داده ها پس از جمع آوری به کمک نسخه 18 نرم افزار SPSS و از طریق آزمون های آماری تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون و در سطح معناداری 05/0=α تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    میانگین نمره آگاهی و نگرش دانشجویان نسبت به اقدامات بهداشتی در شرایط اضطراری به ترتیب 6/1±2/5 از 10 نمره و  9/2± 9/34 از 50 نمره به دست آمد. بین سطح آگاهی دانشجویان با سن (114/0= r، 01/0>P) و بین نگرش با سن (146/0=r، 01/0>P) همبستگی معنادار آماری وجود داشت. به این مفهوم که با افزایش سن، هر 2 متغیر آگاهی و نگرش افزایش پیدا می کنند.

    نتیجه گیری:

     دانش و نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در مورد اقدامات بهداشتی در شرایط اضطراری در سطح متوسط است. برای ارتقای دانش و نگرش آنان در این خصوص می توان دوره آموزشی برگزار کرد.

    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, شرایط اضطراری, دانشجویان
    Seyedeh Shirin Lotfipur Rafsanjani, Mahdiyeh Masoomi, Yaser Salim Abadi, Hadi Eslami, Mostafa Nasirzadeh*
    Background and Objectives

    Evaluating knowledge and attitude towards healthy behaviors can help develop educational programs and identify the weakness of people in the field of health information in emergency situations. This study aims to determine the knowledge and attitude of students in Rafsanjan University of Medical Sciences (RUMS) regarding health measures in emergency situations.

    Methods

    This descriptive study was conducted on 425 students of RUMS who were selected using stratified quota sampling method in 2021. The data collection tool was a questionnaire adapted from the study by Vosoughi Nayyeri et al. (2013). After collecting the data, they were analyzed in SPSS software , vertion 18 using independent t-test, one-way ANOVA, and Pearson’s correlation test. The significance level was set at 0.05.

    Results

    The mean scores of knowledge and attitude was 5.2±1.6 (out of 10) and 34.9±2.9 (out of 50), respectively. There was a significant correlation between students’ knowledge and age (r=0.114, P<0.01) and between their attitude and age (r=0.146, P<0.01) such that, with the increase of age, their knowledge and attitude increased.

    Conclusion

    The RUMS students’ knowledge and attitude about health measures in emergency situations are at a moderate level. To improve their knowledge and attitude, educational courses can be held in this regard.

    Keywords: Knowledge, Attitude, Emergency, Students
  • لیلی مازار، مصطفی نصیرزاده*، محمدرضا میرکی
    زمینه و هدف

    فشار خون بالا به طور قابل توجهی خطر ابتلا به بیماری های قلبی، مغزی، کلیوی و سایر بیماری ها را افزایش می دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده در خصوص دریافت نمک در افراد در معرض خطر پرفشاری خون شهر انار، رفسنجان انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه نیمه تجربی حاضر در میان 141 نفر (70 نفر گروه مداخله، 71 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. داده ها بوسیله پرسشنامه مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده قبل و دو ماه بعد از مداخله جمع آوری شد و میزان نمک دریافتی روزانه از طریق آزمایش ادرار 24 ساعته ارزیابی شد. برنامه مداخله ای در شش جلسه آموزشی بصورت مجازی برگزار گردید. داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون های آماری کای دو، تی مستقل و تی زوجی در سطح معنی داری 0/05 تحلیل گردیدند.

    یافته ها

    بعد از اجرای برنامه آموزشی، آزمون آماری تی مستقل، بین میانگین نمره ساختارهای نظریه دو گروه و نمک دریافتی (7/63 گرم در گروه مداخله در مقایسه با 12/01 در گروه کنترل) اختلاف معنی داری نشان داد (0/05>P). بیشترین تغییر ایجاد شده در ساختار باورهای رفتاری (21/42+) و کمترین تغییر در ساختار قدرت درک شده (1/87+) بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، برنامه آموزشی حاضر بر کاهش میزان نمک دریافتی اثر بخش بود. لذا ارایه برنامه های آموزشی بصورت حضوری و با مشارکت فعال دیگر افراد خانواده (دیگران مهم) با هدف توانمندسازی خانواده در کنترل و نظارت بر مصرف نمک دریافتی، پیشنهاد می گردد

    کلید واژگان: آموزش, نظریه, رفتار, فشار خون بالا, نمک, سدیم
    Leili Mazar, Mostafa Nasirzadeh*, MohammadReza Miraki
    Background and Objectives

    Hypertension significantly increases the risk of heart, brain, kidney, and other diseases. This study aims to investigate the effect of educational intervention based on the theory of planned behavior (TPB) on the salt intake of people at risk of hypertension in Anar city, Rafsanjan.

    Materials and Methods

    The present semi-experimental study was conducted among 141 participants (intervention group=70, control group=71) with a random sampling method. Data were collected by a questionnaire based on TPB before and two months after the intervention, and the amount of daily salt intake was evaluated through a 24-hour urine test. The intervention program was held virtually in six training sessions. The data were analyzed by SPSS version 18 software using Chi-square, Independent t-test, and Paired t-test at significant level of 0.05.

    Results

    After the implementation of the educational program, the independent t-test showed a significant difference between the mean score of the theory constructs of the two groups and the amount of salt intake (7.63 grams per day in the intervention group vs. 12.01 in the control group) (P<0.05). The highest change was in behavioral beliefs (+21.42) and the lowest change in perceived power structure (+1.87).

    Conclusion

    According to the results, the current educational program was effective in reducing the amount of salt intake. Therefore, it is suggested to provide educational programs in person with the active participation of other family members (significant others) with the aim of empowering the family to control and monitor the salt intake.

    Keywords: Education, Theory, Behavior, Hypertension, Salt, Sodium
  • مسلم کوهگردی، محمد اسدپور، سیده شیرین لطفی پور، مصطفی نصیرزاده*
    زمینه و هدف

    معلمان نقش کلیدی در کاهش عوارض پیش آمدهای اورژانسی دارند. این پژوهش با هدف تعیین دانش، نگرش و رفتار معلمان مدارس ابتدایی شهر رفسنجان در خصوص پیش آمدهای اورژانسی بیماری دیابت و سوانح و حوادث در مدارس انجام گردید.

    مواد و روش ها

    پژوهش توصیفی حاضر در میان 100 معلم مدارس ابتدایی شهر رفسنجان به روش سرشماری انجام گردید. داده ها به صورت پرسش نامه در سه بخش اطلاعات دموگرافیک، ارزیابی دانش، نگرش و رفتار جمع آوری و با استفاده از آزمون آماری همبستگی Pearson، آزمون t دو نمونه مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل گردیدند.

    یافته ها

    بین نمره نگرش در خصوص بیماری دیابت با سن (240/0=r، 016/0=p) و با سطح تحصیلات (013/0=p) و بین نمره نگرش معلمان در خصوص سوانح و حوادث با سن (217/0=r،، 030/0=p) و رفتار آنان با سن (242/0=r، 015/0=p) همبستگی مستقیم و ارتباط معنی داری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    علی رغم مطلوبیت نمره دانش، نگرش و رفتار معلمان، اجرای برنامه های بازآموزی با هدف ارتقاء دانش، نگرش و عملکرد معلمان با سن کمتر پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: دانش, نگرش, رفتار, پیش آمدهای اورژانسی, دیابت, سوانح و حوادث, معلم, رفسنجان
    Moslem Kohgardi, Mohammad Asadpour, Seyedeh Shirin Lotfipur Rafsanjani, Mostafa Nasirzadeh*
    Background and Objectives

    Teachers have a key role in reducing the complications of emergency events. This study aimed to determine the knowledge, attitude, and behavior of primary school teachers in Rafsanjan regarding emergency events of diabetes and accidents in schools.

    Materials and Methods

    This descriptive research was conducted on 100 primary school teachers in Rafsanjan City by census method. Data were collected in three sections of demographic information, knowledge, and attitude and behavior assessment. Data were analyzed using Pearson’s correlation test, independent two-sample t-test, and one-way ANOVA.

    Results

    There was a significant relationship and a direct correlation between the score of attitude towards diabetes and age (r=0.240, p=0.016) and the level of education (p=0.013), and between the score of teachers’ attitude towards accidents and age (r=0.217, p=0.030) and their behavior and age (r=0.242, p=0.015).

    Conclusion

    Despite the desirability of teachers’ knowledge, attitudes, and behavior score, it is recommended that the retraining program be implemented with the aim of improving the knowledge, attitude, and practice of younger teachers.

    Keywords: Knowledge, Attitude, Behavior, Emergency events, Diabetes, Accidents, Teacher, Rafsanjan
  • لیلی مازار*، مصطفی نصیرزاده، عباس صادقی حسن آبادی، یاسر سلیم آبادی
    زمینه و هدف

    سه عنصر اصلی خانه، محیط تحصیل و رسانه های گروهی در گرایش و نگرش نوجوانان و جوانان به نماز، نقش اساسی و محوری دارند. مطالعه حاضر با هدف تعیین نگرش دانشجویان در خصوص نماز، علل گرایش نسبت به آن و تاثیر آن در ابعاد مختلف زندگی انجام گردید.

    روش بررسی

    پژوهش توصیفی حاضر در میان 192 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شد. داده ها بوسیله پرسشنامه محقق ساخته از طریق سامانه پرس لاین جمع آوری شد. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزار آماری SPSS ویرایش 18، با کمک آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری کمتر از 05/0 مورد آزمون قرار گرفتند.

    یافته ها

    9/60 % دانشجویان گزارش نموده که نمازهای یومیه را بجا می آورند. میانگین نمره و انحراف معیار نگرش دانشجویان در خصوص نماز خواندن 97/19 ± 99/121 از 165 می باشد. بین میانگین نمره نگرش با رفتار نماز خواندن همبستگی معنی داری مشاهده شد، هم چنین بین میانگین نمره نگرش دانشجویان با متغیرهای تحصیلات پدر، شغل پدر و مادر ارتباط معنی داری مشاهده شد (05/0<p). دانشجویان اعتقاد داشتند که نماز باعث آرامش و نشاط روح، نظم و انضباط در زندگی، موجب خوش خلقی، انسجام خانوادگی و کاهش اضطراب و استرس می شود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش و تاثیر خانواده و محیط دانشگاه بر نماز خواندن دانشجویان و اعتقادات دانشجویان بر تاثیر نماز در مسایل مختلف زندگی، توجه به نتایج این نوع تحقیقات در جهت نهادینه سازی نماز در میان دانشجویان می تواند مفید واقع گردد.

    کلید واژگان: نماز, نگرش, رفتار, دانشجویان
    Leili Mazar*, Mostafa Nasirzadeh, Abbas Sadeghi Hasan Abadi, Yaser Salim Abadi
    Background and Objectives

    The three main elements of the home, study environment, and mass media have a fundamental role in the tendency and attitude of adolescents and young people to pray. This study was conducted to determine students’ attitudes toward prayer, the causes of their tendency toward it, and its impact on various aspects of their lives.

    Methods

    This descriptive study was performed among 192 students of Rafsanjan University of Medical Sciences, Rafsanjan City, Iran. Data were collected by a researcher-made questionnaire through the press line system. Data were analyzed by SPSS software, version 18 using an independent t-test and One-way analysis of variance (ANOVA) at a significance level of less than 0.05.

    Results

    A total of 60.9% of students reported that they perform daily prayers. The Mean±SD score of students’ attitude about praying is 121.99±199.97 out of 165. A significant correlation was observed between the mean score of attitude and behavior. A significant relationship was also found between the mean score of students’ attitudes and the variables of father’s education, father’s and mother’s occupation (P<0.05). The students believed that prayer brings peace and vitality to the soul, order and discipline in life, good mood, family unity, and reduced anxiety and stress.

    Conclusion

    Considering the role and impact of family and university environment on students’ prayer and students’ beliefs on the impact of prayer on various life issues, paying attention to the results of this type of research to institutionalize prayer among students can be useful.

    Keywords: Prayer, Attitude, Behavior, Students
  • صالح صفاجو، محسن رضاییان، یاسر سلیم آبادی، لیلی مازار، مصطفی نصیرزاده*
    زمینه و هدف

    اجرای برنامه های آموزش بهداشت از راه کارهای ضروری برای پیش گیری از دیابت در نوجوانان است. هدف مطالعه حاضر، تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیش گیرانه دیابت نوع دو می باشد.

    موادو روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی در سال 1398 بر روی 143 دانش آموز پسر دبیرستانی در معرض خطر در شهرستان خاش (در جنوب غرب ایران) که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (70 نفر در گروه مداخله، 73 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه مشخصات دموگرافیک، دانش، سازه های مدل و رفتارهای پیش گیری از بیماری بود. برنامه آموزشی در 7 جلسه یک ساعته برگزار شد. برای گروه کنترل اقدامی انجام نشد. داده ها قبل از مداخله، بلافاصله و سه ماه پس از مداخله جمع آوری و با استفاده از آزمون مجذور کای، آزمون t مستقل و آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    تغییرات میانگین نمرات دانش، سازه های الگو و رفتار در گروه مداخله، طی سه زمان قبل از آموزش، بلافاصله و سه ماه بعد از آموزش معنی دار بود (001/0p<). میانگین نمره رفتار گروه مداخله در مرحله پیش آزمون برابر 36/17 از 35 نمره بود که بلافاصله بعد از مداخله 96/22 و سه ماه بعد برابر 57/18 بود، اما این روند در گروه کنترل، در طی زمان کاهشی بوده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر برنامه مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی در ارتقاء رفتارهای پیش گیری از دیابت در دانش آموزان، طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه نظریه محور در کنترل و پیش گیری از دیابت در نوجوانان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: مداخله آموزشی, الگوی اعتقاد بهداشتی, دیابت, رفتارهای پیش گیری, دانش آموزان
    Saleh Safajou, Mohsen Rezaeian, Yaser Salim Abadi, Leili Mazar, Mostafa Nasirzadeh*
    Background and Objectives

    Implementation of health education programs is one of the necessary ways to prevent diabetes in teenagers. The aim of this study is to determine the effect of educational intervention on preventive behaviors of type 2 diabetes based on the health belief model.

    Materials and Methods

    This Quasi-experimental study was conducted in 2019 on 143 at-risk high school boys in Khash city (in the southwest of Iran) who were selected by cluster random sampling and were randomly assigned into two groups (70 students in the intervention group, 73 students in the control group). The data collection tool was a questionnaire of demographic characteristics, knowledge, model constructs, and disease prevention behaviors. The educational program was held in 7 one-hour sessions. The control group did not receive any intervention. The data were collected before the intervention, immediately, and three months after the intervention and were analyzed using chi-square test, independent t- test, and two-way repeated measures ANOVA.

    Results

    The changes in the mean score of knowledge, model constructs, and behavior in the intervention group during three times (before training, immediately, and three months after training) were significant (p<0.001). The average behavior score of the intervention group in the pre-test stage was 17.36 out of 35, which increased to 22.96 immediately after the intervention and declined to 18.57 three months later, but this trend in the control group was decreasing over time.

    Conclusion

    Considering the effect of the program based on the health belief model in promoting diabetes prevention behaviors in students, it is recommended to design, implement, and evaluate a theory-based program with the aim of controlling and preventing diabetes in adolescents.

    Keywords: Educational intervention, Health belief model, Diabetes, Prevention behaviors, Students
  • مسلم کوهگردی، محمد اسدپور، مصطفی نصیرزاده*
    زمینه و هدف

    با توجه به شیوع پیشامدهای اورژانسی در مدارس و نقش کلیدی معلمان در پیشگیری و برخورد با این رویدادها، پژوهش حاضر با هدف تعیین دانش، نگرش و رفتار معلمان مدارس ابتدایی شهر رفسنجان در خصوص پیشامدهای اورژانسی بیماری صرع و آسم در مدارس ابتدایی انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه توصیفی حاضر در میان 101 نفر از معلمان مدارس ابتدایی شهر رفسنجان به روش سرشماری در سال تحصیلی 1398-1399 انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته دانش، نگرش و رفتار در خصوص بیماری آسم و صرع و پیشامدهای اورژانسی متعاقب آن ها بود. داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد.

    یافته ها

    میانگین نمره دانش، نگرش و رفتار معلمان در خصوص بیماری صرع به ترتیب برابر 9/77، 3/68 و 7/72 و در خصوص بیماری آسم برابر 6/73، 5/81 و 6/71 از 100 بود. بین میانگین نمره رفتار معلمان در خصوص بیماری صرع با سن (221/0r= ، 027/0=P) همبستگی و با سطح تحصیلات (13/3 F=، 029/0= P) ارتباط آماری معناداری مشاهده شد. همچنین بین میانگین نمره دانش معلمان در خصوص بیماری آسم با سطح تحصیلات (85/2 F=، 041/0= P) اختلاف معنادار و بین نمره رفتار معلمان درخصوص آسم با سابقه کار (303/0r=، 002/0= P) همبستگی آماری معناداری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    براین اساس، طراحی، اجرا و ارزشیابی آزمایشات آموزشی و بازآموزی، خصوصا برای معلمان با سن و سابقه کار کمتر پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: دانش, نگرش, رفتار, آسم, صرع, معلم
    Moslem Kohgardi, Mohammad Asadpour, Mostafa Nasirzadeh*
    Background and Objectives

    Considering the prevalence of emergency events in schools and the key role of teachers in preventing and controlling these events, the present study aimed to determine the knowledge, attitude and practice of primary school teachers regarding emergency events related to epilepsy and asthma in Rafsanjan, Iran.

    Methods

    This descriptive study was conducted on 101 primary school teachers in 2019-2020 who were selected by census sampling method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire of knowledge, attitude and practice towards asthma and epilepsy and their subsequent emergencies. Data were analyzed in SPSS v.18 using Pearson correlation test, independent t-test and one-way ANOVA, considering the significance level at P<0.05.

    Results

    Mean score of teachers’ knowledge, attitude and practice towards epilepsy were 77.9, 68.3, and 72.7 (out of 100), respectively; these scores towards asthma were 73.6, 81.5, and 71.6, respectively. There was a statistically significant correlation between the mean practice score of teachers in epilepsy with age (r= 0.221, P= 0.027) and level of education (F= 3.13, P= 0.029). Moreover, a significant relationship was observed between the mean knowledge score about asthma and educational level (F=2.85, P= 0.041), and between teachers’ practice in asthma and work experience (r = 0.303, P= 0.002).

    Conclusion

    The design and implementation of educational and retraining interventions regarding epilepsy and asthma for younger teachers with lower work experience is suggested.

    Keywords: Knowledge, Attitude, Behavior, Asthma, Epilepsy, School Teachers
  • محمد علی گل، مصطفی نصیرزاده*، مریم آخوندی، لیلی مازار، سید محسن موسوی فرد
    اهداف

    COVID-19 به سرعت در سراسر جهان در حال گسترش است و یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی است. هدف از این مطالعه تعیین رفتارهای پیشگیرانه از COVID-19 و عوامل تعیین کننده آن بر اساس برخی از سازه های مدل اعتقاد بهداشتی بود.

    ابزار و روش ها

    این مطالعه مقطعی در سال 1399 بر روی 2504 شهروند رفسنجانی انجام شد که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر رفتار و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی بود که در بستر اینترنت جمع آوری شد. روایی پرسشنامه توسط 10 متخصص و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها در SPSS 18 و با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل، آنالیزواریانس یک طرفه و رگرسیون خطی تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین نمره آگاهی، نگرش، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده و رفتارهای پیشگیرانه به ترتیب 10.72±83.13، 8.55±81.17، 17.19±79.28، 14.65±74.47، 16.11±84.32، 14.31±69.27 و 11.16±87.35 بود. بین رفتارهای پیشگیرانه با دانش، نگرش و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی همبستگی معنی داری وجود داشت (0.001>p). نگرش قوی ترین پیش بینی کننده برای اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه بود (0.446=B، 0.001>p). در مجموع، آگاهی، نگرش و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی 36.8 درصد از واریانس رفتارهای پیشگیرانه برای COVID-19 را تبیین می کردند.

    نتیجه گیری

    بین اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه برای COVID-19 با دانش، نگرش و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی ارتباط معنی داری وجود دارد.

    کلید واژگان: کرونا ویروس, آگاهی, نگرش به سلامت, مدل اعتقاد بهداشتی
    Mohammad Aligol, Mostafa Nasirzadeh*, Maryam Akhondi, Leili Mazar, Seyed Mohsen Mosavifard
    Aims

    COVID-19 is rapidly expanding around the world and is one of the most important health problems. The purpose of the study was to determine preventive behaviors from COVID-19 and its determinants based on some constructs of the Health Belief Model.

    Instrument & Methods

    This cross-sectional study was conducted on 2504 citizens of Rafsanjan in 2020 that were randomly selected by cluster sampling method. Data were collected using a behavior and Health Belief Model constructs (HBMs) researcher-made questionnaire based on the Internet. The validity of the questionnaire was evaluated by ten specialists, and its reliability was assessed by Cronbachchr('39')s alpha coefficient. Data analysis was conducted in SPSS 18 by applying statistical tests such as Pearsonchr('39')s correlation coefficient, independent t-test, One-Way ANOVA, and linear regression.

    Findings

    The means score of knowledge, attitude, perceived susceptibility, severity, benefits, barriers, and preventive behavior were 83.13±10.72, 81.17±8.55, 79.28±17.19, 74.47±14.65, 84.32±16.11, 69.27±14.31, and 87.35±11.16, respectively. There was a significant correlation between preventive behaviors with knowledge, attitude, and HBMs (p<0.001). The attitude was the strongest predictor for adopting preventive behaviors (B=0.446, p<0.001). In total, knowledge, attitude, and HBM constructs predicted 36.8% of the preventive behaviors for COVID-19.

    Conclusions

    There is a significant correlation between adopting preventive behaviors for COVID-19 with knowledge, attitude, and HBM constructs.

    Keywords: COVID-19, Knowledge, Attitude, Health Belief Model
  • فاطمه رخ فروز، زهرا رخ فروز، مریم هاشمیان، مصطفی نصیرزاده*
    مقدمه

    مسئولیت پذیری اجتماعی موضوع بسیار حیاتی برای موفقیت سازمان ها و از عوامل اصلی بقای هر سازمان محسوب می شود. در این میان مولفه های سلامت سازمانی از عوامل تاثیر گذار در حفظ و ارتقای مسئولیت اجتماعی کارکنان محسوب می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رابطه سلامت سازمانی با مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان بخش اداری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شد.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان بخش اداری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در سال 97 بوده اند که به روش سرشماری 139 نفر از افراد انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد سلامت سازمانی و مسئولیت پذیری اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS-16 و با  استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه صورت گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان می دهد که در این سازمان میزان مسئولیت پذیری اجتماعی با میانگین 91/17±89/127 و سلامت سازمانی با میانگین 15/149 ±36/23 هر دو در سطح نسبتا بالایی قرار دارند و سلامت سازمانی با مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان همبستگی مستقیم و معناداری دارد (0/21=r، 0/01=P).

    نتیجه گیری

    در پژوهش حاضر، سلامت سازمانی یکی از عوامل اصلی تعیین کننده میزان مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان بوده است که تغییر در میزان آن، مسئولیت پذیری اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین مدیران سازمان مربوطه، با برنامه ریزی صحیح می توانند موجب ارتقای مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان و در نتیجه کارایی سازمان ها شوند.

    کلید واژگان: مسئولیت پذیری اجتماعی, سلامت سازمانی, کارکنان
    Fatemeh Rokh Forouz, Zahra Rokh Forouz, Maryam Hashemian, Mostafa Nasirzadeh*
    Introduction

    Social responsibility is critical to the success of organizations and is a key factor in any organizationchr('39')s survival. In this regard, the present study was conducted to investigate the impact of the relationship between organizational health and social responsibility in administrative staff of Rafsanjan University of Medical Sciences. 

    Methods

    This research is a descriptive correlation study. The statistical population of this study consisted of all the administrative staff of Rafsanjan University of Medical Sciences in the year 2018 that 139 persons were selected by censusmethod. Data collection tools included standard questionnaires of organizational health and social responsibility. The collected data were analyzed by SPSS-16 software using Pearson correlation, independent t-test and one-way ANOVA.

    Results

    The findings show that in this organization social responsibility with average of 127/89 ±17/91 and organizational health with mean of 149/15 ± 23/36 are both at relatively high level and organizational health has a direct and significant correlation with social responsibility of employees (P= 0/01, r= 0/21).

    Conclusions

    The healthy atmosphere of an organization affects the attitude, performance and belief level of employees, which makes them more committed and responsible and ultimately leads to the growth and development of the organization. In the present study, organizational health has been one of the main determinants of the level of social responsibility of employees that changes in its level affect social responsibility. Therefore, the managers of the organization concerned with proper planning can promote the social responsibility of the employees and finally provide the performance of organizations.

    Keywords: Social responsibility, organizational health, employees
  • مریم هاشمیان، مهدی عبدالکریمی، زهرا اسدللهی، مصطفی نصیرزاده*
    اهداف

    یکی از عوامل موثر در ایجاد بیماری های مزمن بی تحرکی است. لذا با توجه به اهمیت اصلاح رفتار فعالیت فیزیکی دختران نوجوان و به منظور تدوین راهبردهای آموزشی و مداخلاتی مناسب در این زمینه، مطالعه حاضر باهدف تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر تیوری شناختی اجتماعی بر فعالیت فیزیکی دختران نوجوان رفسنجان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی در میان 246 دانش آموز دختر دوره متوسطه اول (124 = گروه مداخله و 122 = گروه کنترل) رفسنجان (جنوب ایران) انجام پذیرفت. پرسشنامه شامل ارزیابی فعالیت بدنی هفته گذشته و عوامل موثر بر فعالیت بدنی بر اساس سازه های نظریه شناختی اجتماعی بود. مداخلات آموزشی در چهار جلسه برای دانش آموزان و در دو جلسه برای والدین، ​​معلمان و مسیولان مدرسه برگزار گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16، آزمون من ویتنی، آزمون ویلکاکسون، تی تست و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    بین میانگین نمرات دو گروه از نظر عوامل محیطی (P=0.027)، دانش (P<0.001)، حمایت خانواده (P=0.001)، خودکارآمدی (P=0.001) و خود تنظیمی (P =0.008) تفاوت معنی داری وجود داشت. بعد از اجرای برنامه آموزشی، میزان فعالیت بدنی روزانه و هفتگی افزایش یافت (0.001=P).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود که مطالعات مداخله ای بر اساس ساختارهای نظریه شناختی اجتماعی با تاکید بر نقش خانواده و همسالان به عنوان الگوهای رفتاری و حامیان اجتماعی انجام شود.

    کلید واژگان: فعالیت بدنی, آموزش, تئوری شناخت اجتماعی, دختران
    Maryam Hashemian, Mahdi Abdolkarimi, Zahra Asadollahi, Mostafa Nasirzadeh*
    Aims

    One of the effective factors in causing chronic diseases is inactivity. Therefore, considering the importance of modifying adolescent girlschr('39') physical activity behavior and developing appropriate educational strategies and interventions in this field, this study aimed to investigate the effect of educational intervention based on social cognitive theory (SCT) on adolescent girlschr('39') physical activity.

    Materials & Methods

    A Quasi-experimental study was conducted among 246 female high schoolschr('39') Students (124=intervention group and 122=control group) in Rafsanjan (Southern Iran) by random cluster sampling in 2018-19. Demographics variables and valid and reliable questionnaire included the physical activity assessment of the last week and its effective factors based on SCT constructs collected in two stages. Educational interventions were applied in four sessions to students and two sessions to parents, teachers, and school officials. Data analysis was performed using SPSS 16.0, the Mann-Whitney U test, the Wilcoxon test, and the T-test.

    Findings

    After executing the educational program, there was a significant difference between the mean scores of the two groups in environmental factors (p=0.027), knowledge (p<0.001), family support (p=0.001), self-efficacy (p=0.001), and self-regulation (p=0.008), comparative between two groups the rates of daily and weekly physical activity increased (p=0.001).

    Conclusion

    The implementation of educational programs based on the SCT positively affects promoting physical activity in adolescents.

    Keywords: Physical Activities, Education, Theory, Female
  • سیده شیرین لطفی پور رفسنجانی، مهدیه معصومی، مصطفی نصیرزاده*
    مقدمه

    اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه از سندرم پیش از قاعدگی به عنوان کلیدی ترین اقدام در راستای پیشگیری و کنترل این سندرم، خود تحت تاثیر متغیرهای بسیاری قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین آگاهی، نگرش و باورهای دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در خصوص رفتار های پیشگیری کننده از سندرم پیش قاعدگی با بکارگیری الگوی اعتقاد بهداشتی در سال 1399 انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش مقطعی حاضر در میان 260 دانشجو دختر دانشگاه به روش نمونه گیری طبقه ای اجرا شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، آگاهی، نگرش و باورهای دانشجویان بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی و رفتارهای پیشگیرانه بود. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 18 و با کمک آزمون های آماری همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یکطرفه، تی مستقل و آنالیز رگرسیون چندگانه در سطح معنی داری 05/0 انجام شد.

    یافته ها

    بین میانگین نمره رفتار با نگرش، منافع، خودکارآمدی، راهنماها برای عمل و موانع همبستگی معنی داری دیده شد (0001/0=p). بر اساس تحلیل رگرسیون چندگانه میزان زمان فعالیت بدنی در هفته و خودکارآمدی به ترتیب مهمترین متغیرهای پیش بینی کننده رفتارهای پیشگیرانه بودند. متغیرهای همبسته با رفتار 369/0 اتخاذ رفتار را پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    با توجه به همبستگی متغیرها با رفتار، طراحی، اجرا و ارزشیابی مداخلات آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت با کاربرد نظریه ها و الگوهای تغییر رفتار پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, الگوی اعتقاد بهداشتی, دانشجویان دختر, سندرم پیش قاعدگی
    Seyedeh Shirin Lotfipour Rafsanjani, Mahdieh Maesomi, Mostafa Nasirzadeh*
    Background and Objectives

    Adopting preventive behaviors of premenstrual syndrome as the key measure to prevent and control, i.e., affected by multiple characteristics. The current study aimed to determine the knowledge, attitudes, and beliefs of female students of Rafsanjan University of Medical Sciences about preventive behaviors of premenstrual syndrome using a health belief model, in 2021.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted among 260 female students who were selected by a stratified sampling approach. The data collection tool was a questionnaire of demographic information, knowledge, attitudes, and beliefs of students based on the health belief model and preventive behaviors. The obtained data were analyzed in SPSS using Pearson correlation, one-way Analysis of Variance (ANOVA), Independent Samples t-test, and multiple regression analysis at a significance level of 0.05.

    Results

    There was a significant correlation between the mean score of behavior with attitude, benefits, self-efficacy, cues to action, and barriers (P=0.0001). Based on multiple regression analysis findings, performing physical activity per week and self-efficacy were the main predictors of preventive behaviors, respectively. Behavior-Correlated variables predicted the behavior adoption of 0.369.

    Conclusion

    Considering the correlation of variables with behavior, design, implementation, and evaluation of health education and promotion interventions using theories and models of behavior change are suggested.
     
    Keywords: Knowledge, Attitude, Health Belief Model, Students, Premenstrual Syndrome

    Keywords: Knowledge, Attitude, Health Belief Model, Students, Premenstrual Syndrome
  • زهرا سلیمان اهری، محمد اسدپور، لیلی مازار، مصطفی نصیرزاده*
    زمینه و هدف

    سازمان جهانی بهداشت ، عدم فعالیت بدنی مناسب را یکی از پنج عامل اصلی چاقی و اضافه وزن، معرفی می نماید، مطالعه حاضر با هدف شناسایی تعیین کننده های فعالیت بدنی دانش آموزان دختر شهر رفسنجان مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی در سال 1397 انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر در میان 640 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر رفسنجان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی اجرا شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سه قسمتی اطلاعات دموگرافیک، ارزیابی رفتار فعالیت بدنی و تعیین کننده های آن بر اساس سازه های نظریه شناختی- اجتماعی بود. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-18 و با استفاده از آزمون های آماری من ویتنی، آزمون کروسکال والیس، همبستگی اسپیرمن و مدل رگرسیون خطی چندگانه در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل گردیدند.

    یافته ها

    میانگین زمان فعالیت بدنی دانش آموزان دختر برابر 28/79 دقیقه در هفته بود. به استثناء عوامل محیطی، میزان انجام فعالیت بدنی دانش آموزان با تمام سازه های نظریه شناختی اجتماعی، و هم چنین با سطح تحصیلات بالاتر پدر و مادر، شاخص توده بدنی پایین تر و عضویت در تیم های ورزشی رابطه معنی دار آماری داشت (p≤0.05). تحلیل رگرسیون چندگانه، تقویت اجتماعی را قوی ترین پیش بینی کننده فعالیت بدنی در دانش آموزان نشان داد (05/0p<، 129/0=β).

    نتیجه گیری

    میزان فعالیت بدنی 8/95% دانش آموزان دختر، کمتر از میزان توصیه شده سازمان بهداشت جهانی (60 دقیقه در روز) است، لذا طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه های مداخله ای در سطح اجتماع پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: نظریه شناختی اجتماعی, فعالیت بدنی, دختران نوجوان
    Zahra Soleiman Ahari, Mohammad Asadpour, Leili Mazar, Mostafa Nasirzadeh*
    Background and Objectives

    The World Health Organization (WHO) introduces appropriate physical inactivity among the 5 main causes of obesity and overweight. This study aimed to identify the determinants of physical activity among female students based on Social Cognitive Theory (SCT).

    Methods

     A descriptive cross-sectional study was conducted among 640 female junior high school students in Rafsanjan City, Iran. The study sample was selected by cluster random sampling approach. The data collection tool was a three-part questionnaire for demographic information, physical activity behavior assessment, and its determinants based on SCT. The collected data were analyzed by SPSS using the Mann-Whitney U test, Kruskal-Wallis test, Spearman correlation, and multivariate regression analysis at a significant level of 0.05.

    Results

    The mean score of physical activity time was 79.28 (min/week) in the study participants. Except for environmental factors, the explore studentschr('39') level of physical activity presented a statistically significant relationship with other constructs of SCT, higher level of parental education, lower body mass index, and membership in sports teams. The multivariate regression analysis data suggested social reinforcement as the strongest predictor of physical activity (P=0.004, β=0.129).

    Conclusion

    The rate of physical activity of 95.8 female students was less than the WHO’s recommendation (60 minutes per day). Therefore, it is recommended to design, implement, and evaluate interventional programs at the social level.

    Keywords: Social cognitive theory, Physical activity, Female students
  • مصطفی نصیرزاده، مریم آخوندی*، احمد جمالی زاده نوق، سعید خرم نیا
    زمینه و هدف

    تشخیص اختلالات روانی و تاب‎آوری افراد در زمان شیوع بیماری ها با هدف برنامه ریزی، امری لازم است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت استرس، اضطراب، افسردگی و تاب آوری افراد در زمان بیماری کوید-19 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت توصیفی بر روی 453 خانوار شهر انار از توابع شهرستان رفسنجان انجام گردید. اطلاعات به صورت پرسشنامه و به روش مبتنی بر وب جمع آوری شد. داده ها با آزمون های آماری t مستقل و آزمون تعقیبی Tukey و ضریب همبستگی Spearman تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    به ترتیب (7/57 درصد) 251، (4/51 درصد) 233 و (3/57 درصد) 260 نفر استرس، اضطراب و افسردگی داشتند. میانگین نمره تاب آوری 18/19±55/37 بود. بین نمره اضطراب با سطح تحصیلات، شغل و سن و بین افسردگی و شغل ارتباط معنی داری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    با توجه شیوع بالای اختلالات روانی و تاب آوری پایین در هنگام شیوع بیماری و پیامدهای ناشی از آن، مداخلات روان شناختی پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: ویروس کرونا, اضطراب, افسردگی, استرس, تاب آوری
    M. Nasirzadeh, M. Akhondi*, A. Jamalizadeh Nooq, S. Khorramnia
    Background and Objectives

    Diagnosis of mental disorders and resilience of individuals during the epidemic of diseases is necessary for planning. The purpose of this study was to determine the resilience, stress, depression and anxiety of households in Anar city at the time of the outbreak of COVID-19 disease.

    Materials and Methods

    The present descriptive study was conducted among 453 households in Anar city (from Rafsanjan County). Data were gathered using questionnaires and in a web-based approach. Data were analyzed using independent t-tests, Tukey’s post hoc test and Spearman’s correlation coefficient.

    Results

    The results showed that 251 (57.7%), 233 (51.4%) and 260 (57.3%) participants had levels of stress, anxiety and depression, respectively. The mean and standard deviation of resilience score was 37.55±19.18. There was a significant relationship between anxiety and level of education, job and age and also depression and job levels.

    Conclusion

    Due to the high prevalence of mental disorders and low resilience during the epidemic of the disease and its consequences, psychological interventions are recommended.

    Keywords: Coronaviruses, Anxiety, Depression, Stress, Resilience
  • مصطفی نصیرزاده، فاطمه گلزاده، محمدعلی گل*
    زمینه و هدف

    مصرف دخانیات به عنوان یکی از عوامل اصلی ابتلاء و مرگ و میر در سراسر جهان می باشد. آغاز مصرف دخانیات در دوران نوجوانی خطرات مخصوص به خود را دارد. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت مصرف دخانیات و ارتباط آن با دود دست دوم، دسترسی و تبلیغات در نوجوانان شهر قم در سال 1398 اجرا گردید.

    مواد و روش ها

    مطالعه توصیفی حاضر در میان 823 دانش آموز مقطع اول و دوم متوسطه شهر قم انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه پیمایش جهانی دخانیات در نوجوانان (Global youth tobacco survey; GYTS) و به صورت خودگزارش دهی بود. نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای انجام شد.

    یافته ها

    شیوع مصرف دخانیات 1/22 درصد (177 نفر) بود. بالاترین میزان مواجهه با دود دست دوم مربوط به «مواجهه با دود دخانیات در فضای باز عمومی» به میزان 9/52 درصد (430 نفر) بود. از بین کل مصرف کنندگان فعلی دخانیات، 8/64 درصد (35 نفر)، از طریق فروشگاه و مغازه به دخانیات دسترسی داشتند. به طور کلی 3/34 درصد دانش آموزان (278 نفر) در فروشگاه ها و خیابان تبلیغات دخانیات را مشاهده کرده بودند. آزمون مجذور کای، بین پایه تحصیلی، جنسیت، مقدار پول در اختیار در طی هفته، مواجهه با دود دست دوم، و مشاهده تبلیغات با مصرف دخانیات رابطه معنی دار نشان داد (05/0>P).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش حاضر، اتخاذ و اجرای سیاست ها و استراتژی های کاهش مواجهه با دود دست دوم، کاهش دسترسی و مواجهه با هدف پیش گیری از مصرف مواد دخانی در نوجوانان پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: مصرف دخانیات, نوجوانان, دود دست دوم, قم
    M. Nasirzadeh, F. Golzadeh, M. Aligol*
    Background and Objectives

    Globally tobacco use is one of the leading causes of morbidity and mortality. Starting to smoke during adolescence has its own risks.The aim of this study was to determine the status of tobacco use and its relationship with second-hand smoke, access and advertising in adolescents of Qom in 2019.

    Materials and Methods

    The present descriptive study was performed on 823 students in the first and second grades of secondary school in Qom. The data collection tool was the Global Youth Tobacco Survey (GYTS) questionnaire in the form of self-report. Sampling was performed by multi-stage random clustering. Data were analyzed using chi-square test.

    Results

    The prevalence of tobacco use was 22.1% (177 cases). The highest exposure to second-hand smoke was 52.9% (430 cases) for "exposure to second-hand smoke in public". Of all current tobacco users, 64.8% (35 cases) had access to tobacco through stores and shops. Overall, 34.3% (278 cases) of students were exposed to tobacco advertisements in tobacco shops and streets. The chi-square test showed a significant relationship between educational level, gender, amount of pocket money, exposure to second-hand smoke and advertisements with smoking (p<0.05).

    Conclusion

    Based on the results of the present study, it is recommended to implement policies and strategies to reduce second-hand smoke exposure, access and exposure to advertisements in adolescents.

    Keywords: Tobacco use, Adolescents, Second-hand smoke, Qom
  • مصطفی نصیرزاده، مهدی عبدالکریمی، زهرا اسدللهی، مریم هاشمیان*
    مقدمه

     مصرف منظم میوه ها و سبزیجات از شاخص های مهم و پیشگیری کننده از بروز چاقی، اختلالات و بیماری هاست. مطالعه حاضر با هدف شناسایی تعیین کننده های مصرف میوه و سبزی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول انجام پذیرفت.

    روش بررسی

    تحقیق توصیفی مقطعی حاضر به روش تصادفی چند مرحله ای در میان 264 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر رفسنجان انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه بسامد مصرف میوه و سبزی هفت روزه و پرسشنامه عوامل موثر بر مصرف میوه و سبزی بر اساس سازه های نظریه شناختی اجتماعی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.

    یافته ها

    میانگین دریافت روزانه میوه و سبزی در دختران نوجوان به ترتیب 3.43 و 2.30 واحد در روز بود. در تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، عوامل محیطی و مهارت رفتاری با میزان مصرف میوه رابطه معنی داری داشت. علاوه بر این ارتباط مهارت رفتاری و تقویت اجتماعی با میزان مصرف سبزی معنی دار بود (P<0.05). در مجموع، سازه های نظریه شناختی اجتماعی 7.1 درصد از تغییرات میزان مصرف میوه و 9.8 درصد از تغییرات میزان مصرف سبزی را تبیین کردند.
     

    نتیجه گیری

    میانگین دریافت روزانه میوه و سبزی کمتر از مقدار توصیه شده بود. لذا پیشنهاد می گردد مطالعات مداخله ای آینده مبتنی بر سازه های نظریه شناختی اجتماعی با تاکید بر عوامل محیطی و مهارت رفتاری طراحی و اثرات آن بررسی گردد.

    کلید واژگان: میوه, سبزی, نظریه شناختی اجتماعی, دانش آموزان, نوجوانان
    Mostafa Nasirzadeh, Mahdi Abdolkarimi, Zahra Asadollahi, Maryam Hashemian*
    Introduction

    Regular fruit and vegetable consumption is one of the most important and preventative indicators for the development of obesity, disorders, and diseases.The aim of this study was to identify the determinants of fruit and vegetable consumption based on social cognitive theory among first-grade high school female students.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was performed on 264 high school female students who were selected through multistage random sampling from school students in Rafsanjan. The data were collected through a demographic questionnaire, the seven-day fruit, and vegetable consumption frequency, and the fruit and vegetable consumption determinants questionnaire that was developed based on the constructs of cognitive social theory. Then were analyzed using SPSS-16 software through independent samples t-test, Pearson correlation, one-way ANOVA, and multiple linear regression analysis.

    Results

    The average daily fruit and vegetable intakes in adolescent girls were 3.43 and 2.30 units per day, respectively. The results of multiple regression analysis showed that environmental factors and behavioral skills have a significant relationship with fruit consumption. Besides, vegetable consumption was found to have a significant relationship with behavioral skills and social reinforcement (P <0.05). In sum, the constructs of social cognitive theory explained 7.1% of the variances in fruit consumption and 9.8% of the variances in vegetable consumption.

    Conclusion

    The average daily fruit and vegetable intakes were less than the recommended level. It is recommended that further interventional studies be designed in order to explore environmental factors and behavioral skills based on the constructs of social cognitive theory.

    Keywords: Fruit, Vegetable, Social Cognitive Theory, Students, Adolescences
  • مصطفی نصیرزاده، محمدعلی گل*
    زمینه و هدف

    درپیش گرفتن رفتارهای پیشگیرانه برای کاهش شیوع و شدت عوارض بیماری کووید 19 ضروری است. دانش، نگرش و ادراکات فرد از متغیرهای تبیین کننده اتخاذ رفتار هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین دانش، ادراک، نگرش و برخی فاکتورهای همراه با رفتارهای پیشگیرانه از کووید 19 در شهروندان قم در خصوص این بیماری است.

    روش بررسی

    این پژوهش توصیفی-مقطعی در میان 2هزار و 423 نفر از مردم شهر قم در سال 1399 با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته آنلاین جمع آوری شد. پرسش نامه شامل 20 سوال برای ارزیابی دانش، 5 سوال تهدید درک شده، 6 سوال نگرش و 13 سوال رفتارهای پیشگیرانه بود.

    یافته ها:

     میانگین نمره دانش 5/94 درصد، نگرش 05/93 درصد، تهدید درک شده 76/92 درصد و رفتارهای پیشگیرانه 42/88 درصد بود. بین رفتارهای پیشگیرانه با دانش و نگرش ارتباط مستقیم و معنی داری وجود داشت و نگرش قوی ترین پیش بینی کننده رفتار بود (001/0>P، 362/0=B).

    نتیجه گیری:

     این مطالعه نشان داد مردم قم سطح بالایی از دانش، ادراک و رفتارهای پیشگیری کننده ای نسبت به بیماری کووید 19 دارند.

    کلید واژگان: دانش, کووید 19, نگرش
    Mostafa Nasirzadeh, Mohammad Aligol*
    Background and Objectives

    Preventive behaviors are indispensable to the reduction of the prevalence and severity of the complications of Covid-19 disease. Knowledge, attitudes, and perceptions of the individual are the explanatory variables contributing to the adoption of these health behaviors. The present study aimed to assess the knowledge, perception, attitude, and some factors associated with the preventive behaviors of Covid-19 in Qom.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted on 2423 cases who were selected by cluster sampling method in Qom in 2020. Data were collected using an online researcher-made questionnaire. This 44-item questionnaire encompassed the domains of COVID-19 related knowledge (20 items), COVID-19 perceived threat (5 items), attitude (6 items), and preventive measures (13 items).

    Results

    The mean scores of knowledge, attitude, perceived threat, and preventive behaviors were obtained at 94.5%, 93.05%, 76.92%, and 88.42%, respectively. Preventive behaviors were significantly correlated with knowledge and attitude, and attitude was the strongest predictor of behavior (B= 0.362; P<0.001).

    Conclusion

    The obtained results pointed to the high level of COVID-19-related knowledge, perception, and preventive behaviors among the residents of Qom.

    Keywords: Covid-19, Attitude, Perception, Perceived Threat
  • احمد جمالی زاده، زینب حیدری پور، مصطفی نصیرزاده، نجمه طالبی زاده، مهدی رضایی، علی احمدی، فاطمه نژاد ترشاب، زهرا اسماعیلی، مینا حسینی*
    زمینه و هدف

    از مهمترین عوامل در اجرای صحیح برنامه پزشک خانواده روستایی برای افزایش دسترسی عادلانه افراد جامعه به خدمات سلامت، ماندگاری پزشکان در این برنامه می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل فردی، سازمانی و محیطی بر ماندگاری پزشکان خانواده در دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان سال 1397 انجام گردید.

    روش پژوهش

    مطالعه توصیفی تحلیلی حاضر به صورت تمام شماری در میان پزشکان خانواده  فعال (از سال 1392 تا سال 1396) در برنامه پزشک خانواده روستایی شهر رفسنجان انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه طراحی شده توسط کارشناسان با تجربه در برنامه پزشک خانواده بود که در 3 بخش عوامل فردی، سازمانی و محیطی طراحی گردید. روایی و پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ 0/86 مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS16 و با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای و رگرسیون لجستیک انجام گردید.

    یافته ها

     53 نفر (84 درصد) از پزشکان شرکت کننده زن و 10 نفر (16 درصد) مرد بودند. میانگین سنی آنان 32/62 سال و میانگین سابقه همکاری آنان 36/83 ماه بود. بین علاقه مندی به ادامه تحصیل در مقطع تخصص، متاهل نبودن، استفاده از بیتوته و علاقه مندی به انجام کار انتفاعی با عدم ماندگاری پزشکان رابطه آماری معنی داری مشاهده گردید (0/05 > p). رگرسیون لجستیک میزان علاقه مندی پزشکان به ادامه تحصیل را به عنوان مهمترین عامل در عدم ماندگاری پزشکان نشان داد.

    نتیجه گیری

     درصورتی که تمهیداتی برای تامین نیازهای آموزشی و اسکان مناسب پزشکان در نظر گرفته شود، پزشکان برای همکاری در برنامه پزشک خانواده، علاقه مندی بیشتری خواهند داشت.

    کلید واژگان: پزشک خانواده, رضایتمندی, شبکه های بهداشتی, ماندگاری پزشکان
    Ahmad Jamalizadeh, Zayne Haydaripour, Mostafa Nasirzadeh, Mehdi Rezaii, Ali Ahmadi, Fatameh Nezhadtorshab, Zahra Esmaili, Mina Hoseini*
    Background

    The durability of physicians working in the family physician program is one of the most important factors in effective implementation of this program. This study aimed to investigate the individual, organizational, and environmental factors affecting the family physicians' durability in Rafsanjan University of Medical Sciences in 2019.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted using census method among family physicians active in Rafsanjan rural family physician program during 2013-2017. The data collection tool included a questionnaire designed by experienced experts in the field of family physician program that contained the participants' demographic characteristics as well as organizational and environmental factors. The questionnaire's validity and reliability were confirmed by cronbach's alpha of 0.86. The questionnaires were completed through interviews and the collected data were analyzed by SPSS 16 using Chi-square and logistic regression tests.

    Results

    Based on the findings, 53 (84 %) physicians were female and 10 (16 %) were males. The average age of participants was 32.62 years and their average collaboration lasted about 36.83 months. The family physicians' durability was inversely associated with their interests in 'continuing education', 'being single', 'camping outdoor' and 'doing something else' (p < 0.05). The results of logistic regression showed the physicians' interest in continuing education as the most important factor in their lack of durability.

    Conclusion

    According to the results, consideration of personal factors, in comparison with other factors, has a great effect on the durability of family physicians.

    Keywords: Family physician, Satisfaction, Health networks, Persistence physicians
  • عاطفه افشار، مصطفی نصیرزاده*، یاسر سلیم آبادی، فواد ایرانمنش، لاله حسین زاده
    زمینه و هدف

    توسعه حرفه ای اعضاء هییت علمی، از جنبه های بهبود کیفیت دانشگاهی است و در نظام آموزشی یکی از عوامل موثر در ارتقاء کیفیت و توانمندسازی اعضاء هییت علمی است. هدف پژوهش حاضر، تعیین نیازهای اعضاء هییت علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان با به کارگیری رویکرد توافق سنج می باشد.

    مواد و روش ها

    پژوهش توصیفی حاضر به صورت سرشماری بر روی 57 نفر از اعضاء هییت علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در سال 1397 با هدف شناسایی نیازها در پنج حیطه نیازهای پژوهشی، آموزشی، مهارت ها و توانمندی های فردی، فناوری اطلاعات و ارزش یابی و نیازهای مدیریتی و اجرایی با به کارگیری تکنیک دلفی در سه راند انجام شد. نتایج با محاسبه میانگین، انحراف معیار، میانه در قالب جداول جداگانه درج و اولویت نیازها در هر حیطه مشخص گردید.

    یافته ها

    مهم ترین نیازها در پنج حیطه شامل آشنایی با نگارش مقالات به زبان انگلیسی، جستجو در منابع الکترونیکی و پایگاه های اطلاعاتی، آشنایی با شیوه های نوین تدریس در کلاس، اصول و شیوه های یادگیری، آشنایی با دوره های آموزش زبان Speaking، آشنایی با فن ترجمه، روش های تحلیل و معادلات ساختاری با لیزرل و AMOS، نرم افزارهای تحلیل پژوهش های کیفی، و هم چنین آشنایی با مهارت های ارتباطی و نحوه مدیریت کلاس بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نیازهای فوق، طراحی، اجرا و ارزش یابی برنامه های آموزشی توسط مرکز مطالعات و توسعه آموزش دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: نیاز, نیازسنجی, رویکرد توافق سنج, تکنیک دلفی, اعضاء هیئت علمی, رفسنجان
    A. Afshar, M. Nasirzadeh*, Y. Salimabadi, F. Iranmanesh, L. Hosseinzadeh
    Background and Objectives

    Professional development of faculty members is one of the aspects of improving academic quality and an effective factor in improving the quality and empowerment of faculty members in educational system. The purpose of this study was to determine the needs of the faculty members of Rafsanjan University of Medical Sciences by applying agreement approach.

    Materials and Methods

    This descriptive study was conducted among 57 faculty members of Rafsanjan University of Medical Sciences in 2018, using census method, with the aim of identifying needs in five areas: research, education, personal skills and competencies, information technology and evaluation, and management and executive needs. Needs assessment was conducted using the Delphi technique in three rounds. The results were reported as mean, standard deviation, median in separate tables and priority needs were determined in each area.

    Results

    The most important needs in the five areas included getting to know writing articles in English, searching for electronic resources and databases, introducing new teaching methods in the classroom, principles and practices of learning, language courses such as speaking, familiarization with the translation technique, analysis methods and structural equations with LISREL and AMOS, softwares for analyzing qualitative research, communication skills and classroom management.

    Conclusion

    Accordingly, design, implementation and evaluation of educational programs is recommended by the Education Development Center and other related units of Rafsanjan University of Medical Sciences.

    Keywords: Need, Need assessment, Agreement approach, Delphi technique, Faculty members, Rafsanjan
  • محمد علی گل، صفیه سادات کاظمی، یاسر سلیم آبادی، مصطفی نصیرزاده*، زهره طیبی
    زمینه و هدف
    از جمله توصیه های سازمان بهداشت جهانی جهت پیش گیری از پوکی استخوان، به عنوان یک موضوع سلامتی خصوصا در میان دختران، افزایش فعالیت بدنی می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین علل انجام فعالیت بدنی دانش آموزان دختر درخصوص پوکی استخوان، مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی، طراحی و اجرا شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی حاضر در میان 470 دانش آموز دختر مقطع پیش دانشگاهی شهر رفسنجان به روش سرشماری در سال تحصیلی 97-1396 انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه و شامل مشخصات جمعیت شناختی، آگاهی در خصوص پوکی استخوان، 24 سوال مبتنی بر سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی بود. هم چنین 11 سوال فعالیت بدنی را ارزیابی می نمود. روایی ابزار بر اساس نظر متخصصان و پایایی به کمک ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون t مستقل و آزمون هم بستگی Pearson انجام گردید.
    یافته ها
    تعداد مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر 470 نفر بودند. سطح آگاهی دانش آموزان در خصوص پوکی استخوان نامطلوب (نمره 6 از 15) بود. تعداد 253 نفر (8/53 درصد) دانش آموزان دارای فعالیت بدنی متوسط بودند. بین میانگین نمره فعالیت بدنی با موانع درک شده، هم بستگی معکوس و معنی داری دیده شد (001/0>P، 1/0-=r). اما بین فعالیت بدنی با سایر سازه ها و مشخصات جمعیت شناختی ارتباط معنی داری مشاهده نشد (05/0<P).
    نتیجه گیری
    با توجه به آگاهی و فعالیت بدنی نامطلوب دانش آموزان، طراحی و اجرای مداخلات آموزشی پیشنهاد می گردد. هم چنین شناسایی سایر تعیین کننده های موثر بر انجام فعالیت بدنی همانند عوامل قادر کننده و تقویت کننده ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: پوکی استخوان, فعالیت بدنی, الگوی اعتقاد بهداشتی, دختران, رفسنجا
    M. Aligol, S. S. Kazemi, Y. Salim Abadi, M. Nasirzadeh*, Z. Tayyebi
    Background and Objectives
    Increasing physical activity, as a health issue, especially among girls, is one of the recommendations of the World Health Organization for the osteoporosis prevention. The present study  was designed and implemented with the aim of determining the causes of physical activity among students regarding osteoporosis based on health belief model (HBM).
    Materials and Methods
    This descriptive study was conducted among 470 pre-university female students of Rafsanjan city by census method in 2017-18. The data collection tool was a questionnaire including demographic characteristics, knowledge about osteoporosis and 24 questions based on HBM constructs, and it also assessed 11 physical activity questions. The tool validity was based on experts' opinion and reliability was determined using Cronbach's alpha coefficient. Data were analyzed using one-way ANOVA, independent t-test and Pearson's correlation test.
    Results
    The number of participants in this study was 470 students. The knowledge related to osteoporosis among students was undesirable (score 6 out of 15). 253 (53.8%) of students had moderate physical activity. There was a significant reverse correlation between the mean score of physical activity and perceived barriers (r=-0.1, p<0.001). But there was no significant relationship between physical activity and other structures and demographic characteristics (p> 0.05).
    Conclusion
    Due to undesirable physical activity and knowledge of students, designing and implementing educational interventions are recommended. It is also necessary to identify other determinants affecting physical activity, such as enabling and reinforcing factors.
    Keywords: Osteoporosis, Physical activity, Health belief model, Girls, Rafsanjan
  • Fatemeh Rokhforouz, Mostafa Nasirzadeh, Mohammad Asadpour*
    Background & Objective

    Breast cancer is considered to be one the most preventable types of cancer in women. In this regard, one of the most important self-care techniques for women is breast self-examination. The main objective of the present study was to determine the effect of educational intervention based on trans-theoretical model on the correct behavior of breast self-examination among health volunteers in Rafsanjan city, in 2017.

    Materials & Methods

    This semi-experimental study was performed on 92 health volunteers who were assigned to two intervention and control groups in Rafsanjan, Iran. The required data was collected through a valid and reliable questionnaire. After the pretest analysis and determination of the participants’ educational needs, the educational program was implemented in six sessions. The effect of the training program was evaluated immediately and eight weeks later. Data analysis was performed using SPSS 16; the significance level was considered 0.05.

    Results

    Mean age of the volunteers was about 46 years. After the implementation of the educational program, there was a significant difference between the two groups in terms of movement in the stages of change during three interval periods (P<0.05). Also, there was a significant difference between mean scores of the two groups in all structures (except for perceived barriers) after the intervention (P<0.05).

    Conclusion

    The use of educational methods, such as demonstration, role-playing, and the use of Molding (Moulage), has had an impact on the empowerment of health volunteers as health promoters. Regarding the effectiveness of the educational intervention based on trans-theoretical model in performing the correct behavior of breast self-examination, it is recommended to use this model in other areas and topics.

    Keywords: Trans-theoretical model, Breast self-examination behavior, Health volunteers, Stage of change
  • محتشم غفاری، مصطفی نصیرزاده*، محمد علی گل، فرشته داوودی، معصومه نجاتی فر، سپیده کبیری، سپیده نژادمحمد
    سابقه و هدف
    پوکی استخوان، میلیون ها نفر را در سراسر جهان متاثر کرده و خطر شکستگی را به شکل فزاینده ای افزایش می دهد. از جمله توصیه های سازمان جهانی بهداشت برای پیشگیری از پوکی استخوان، افزایش فعالیت بدنی است. مطالعه ی حاضر، با هدف بررسی وضعیت فعالیت بدنی دانشجویان و تعیین کننده های آن در خصوص پیشگیری از پوکی استخوان، مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی، طراحی و اجرا شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه ی توصیفی- مقطعی حاضر در 239 نفر از دانشجویان دختر دانشکده ی بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، با نمونه گیری سرشماری و با رضایت آگاهانه و داوطلبانه ی شرکت کنندگان انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی روا و پایا (شامل 8 سوال مشخصات دموگرافیک، 24 سوال در قالب سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی و 13 آیتم جهت سنجش فعالیت بدنی) بود. داده ها به کمک نرم افزار آماری SPSS-18 و آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز رگرسیون چند متغیره، تجزیه و تحلیل گردیدند.
    یافته ها
    میانگین فعالیت بدنی دانشجویان 223.59±226.41 دقیقه در هفته بود. بین میانگین نمره ی فعالیت بدنی با حساسیت درک شده در خصوص پوکی استخوان و موانع درک شده در خصوص فعالیت بدنی، رابطه ی معنی داری دیده شد (P>0.05). در این مطالعه، بین فعالیت فیزیکی و سایر متغیرها، رابطه ی معنی داری دیده نشد. آنالیز رگرسیون چند متغیره، موانع درک شده را قوی ترین پیش بینی کننده برای انجام فعالیت بدنی نشان داد (P<0.001، بتا برابر 0/032).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد عوامل دیگری در فعالیت بدنی دانشجویان موثر باشند. بنابراین پیشنهاد می گردد مطالعات آتی با یک دید کل نگر به شناسایی تعیین کننده های مرتبط با فعالیت بدنی بپردازند.
    کلید واژگان: فعالیت بدنی, پوکی استخوان, الگوی اعتقاد بهداشتی
    Mohtasham Ghafari, Mostafa Nasirzadeh *, Mohammad Aligol, Fereshteh Davoodi, Masoumeh Nejatifar, Sepideh Kabiri, Sepideh Nezhadmohammad
    Background And Aim
    Osteoporosis is a public health problem that affects millions of people worldwide and the growing risk of fracture increases. Increased physical activity is one of the recommendations of World Health Organization for prevention of osteoporosis. This study assesses the determinants of physical activity in prevention of osteoporosis among students, based on health belief model.
    Materials And Methods
    Students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences participate in this descriptive-analytical study. The total number of participants in this study was 239 students who were studied with informed consent and voluntary. Instrument for data collection, was a valid and reliable questionnaire (including 9 demographic characteristics questions, 24 questions in health belief model constructs and the 13 question measured the physical activity. Data were analyzed SPSS version 18 Pearson correlation, t-test, ANOVA and multiple regression analysis.
    Results
    Mean degree of physical activity was 223.59±226.41 minutes per week. Between mean degree of physical activity and perceived susceptibility to osteoporosis and perceived barriers of physical activity, there was a significant relationship (P<0.05). In this study there was no significant relationship between physical activity and other constructs of HBM (P>0.05). According to multiple regression analysis, perceived barriers was the strongest predictor for physical activity (Beta=0.032, P<0.001).
    Conclusion
    Based on results of this study, it seems that there are some other factors that contribute to student's physical activity; we recommend future studies with a holistic view to identify other determinants of physical activity.
    Keywords: Physical activity, Osteoporosis, HBM
  • مهدی میرازیی علویچه، مصطفی نصیرزاده، احمدعلی اسلامی، غلام رضا شریفی راد، اکبر حسن زاده
    مقدمه
    سوء مصرف مواد به عنوان یک پدیده اجتماعی و از مشکلات سلامتی عصر حاضر می باشد. افزایش روز افزون وابستگی به مواد را میتوان در روابط فرد با خانواده جستجو کرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر عملکرد خانواده در وابستگی جوانان به مواد مخدر صنعتی مبتنی بر الگویدعملکرد خانواده مک مستر انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه مقطعی می باشد که در دو گروه از جوانان مذکر شهر اصفهان شامل 183 نفر وابسته به مواد مخدر صنعتیو 207 نفر غیر وابسته به مواد مخدر صنعتی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه جمعیت شناختی و زمینه ای با چهارده سوال و پرسشنامه استاندارد ارزیابی عملکرد خانواده (FAD) با 60 گویه در هفت حیطه بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS-18 و آزمون های آماری نظیر آنالیز واریانس یک طرفه و تی تست مستقل در سطح معنی داری 05 / 0 مورد آزمون قرار گرفتند.
    یافته ها
    عملکرد خانواده گروه وابسته به مواد مخدر در همه حیطه ها شامل عملکرد کلی، ارتباطات، آمیختگی عاطفی، ایفای نقش، حل مسئله، همراهی عاطفی و کنترل رفتار، به شکل معنی داری نامناسب تراز گروه دیگر بود. در گروه وابسته، موارد ارکان متزلزل زندگی، سطح تحصیلات پایین نمونه های تحقیق و والدین، سطح زندگی پایین، وجود پدر و برادر معتاد و شیوع مصرف مواد مخدر در دوستان به شکل معنی داری بیشتر از گروه غیر وابسته بود. بیشترین ماده مخدر صنعتی مصرفی در گروه وابسته، شیشه بود.
    نتیجه گیری
    عملکرد خانواده در دو گروه متفاوت بود. بنابراین می توان گفت عملکرد خانواده در گرایش جوانان به مواد مخدر صنعتی نقش دارد.
    کلید واژگان: اعتیاد, جوان, مواد مخدر صنعتی, الگوی عملکرد خانواده مک مستر
    Mehdi Mirzaei Alavijeh, Mostafa Nasirzadeh, Ahmad Ali Eslami, Gholamreza Sharifirad, Akbar Hasanzadeh
    Background
    drug abuse considered as a social phenomenon at present and health problems. Increasing rate of dependence drugs can be investigated in relationships among family and person. The present study was performed with aim to determine influence of family function about youth dependence synthetic drugs based on Mc Master Model of Family Function.
    Methods
    This research was a Cross sectional study that performed among two groups youth of Esfahan city include; 183 dependent and 207 nondependent drugs. Data collections were; fourteen demographic questions and Family Assessment Device (FAD) standard questionnaire. Data were analyzed by spss-18 with descriptive and analytic statistics such as ANOVA and independent t-test.
    Results
    All domains of family functioning in dependent communication, roles, affective; group includedresponsiveness, affective involvement, behavior control and general functioning was more inappropriate significantly. In dependent group, inappropriate foundations of life, low level of their education and parents, lower living standards, father and brother addicted and high the prevalence of drug useamong friends were significantly more than nondependent group. Highest substance abused in depends group was methamphetamine.
    Conclusion
    Family functioning in the two groups was different. So we can suggest Family functioning had role in young people tendency to synthetic drugs.
    Keywords: Addiction, Youth, Synthetic Drugs, Mc Master Model of Family Function
  • مصطفی نصیرزاده، منا حافظی بختیاری، مهدی میرزایی علویجه، فیروزه مصطفوی دارانی، پروین دوست محمدی
    مقدمه
    هپاتیت Bاز عمده ترین مشکلات سلامتی عصر حاضر و از علل افزایش خطر ابتلا به کارسینوم هپاتوسلولار و سیروز کبدی می باشد. دانشجویان علوم پزشکی به دلیل وضعیت شغلی آینده، جز گروه در معرض خطر و بیش از جمعیت عادی به بیماری مبتلا می شوند. مطالعه حاضر به بررسی میزان آگاهی، خطر درک شده و قصد رفتاری دانشجویان علوم پزشکی در خصوص هپاتیت B پرداخته است.
    روش ها
    نوع مطالعه توصیفی – تحلیلی و جمعیت مورد مطالعه دانشجویان علوم پزشکی اصفهان می باشند. نمونه گیری به روش تصادفی ساده و حجم نمونه بر اساس فرمول حداقل 385 نفر به دست آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 18 و آزمون های آماری پیرسون، اسپیر من، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه بود.
    یافته ها
    457 دانشجو (8/41% پسر و 2/58% دختر) در 29 رشته تحصیلی در مطالعه شرکت نمودند. میانگین نمره کل و انحراف معیار آگاهی دانشجویان (1/2±56/5)، درک خطر عمومی (12/3±8/21)، درک خطر فردی(2±25/7) و قصد رفتاری دانشجویان (28/3±99/14) می باشد. بین میانگین نمرات درک خطر و قصد رفتاری با جنسیت، آگاهی و درک خطر با سن، آگاهی، درک خطر و قصد رفتاری با سطح تحصیلات و رشته تحصیلی دانشجویان رابطه معنی داری دیده شد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به در معرض خطر بودن دانشجویان علوم پزشکی و پایین بودن قصد رفتاری آن ها در خصوص انجام اقدامات پیشگیرانه، بررسی موانع و فاکتورهای موثر در این خصوص و همچنین انجام مداخلات آموزشی ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: آگاهی, خطر درک شده, قصد رفتاری, دانشجویان علوم پزشکی اصفهان, هپاتیت B
    Mostafa Nasirzadeh, Mona Hafezi Bakhtiari, Mehdi Mirzaie Alavijeh, Firozeh Mostafavidarani, Parvin Dostmohammadi
    Introduction
    Hepatitis B is one of the world's health problems and increased the risk of hepatocellular carcinoma and liver cirrhosis. Medical students exposed to risk Because of future job, and being infected than the general population. This study will Survey level of knowledge, risk perception and behavioral intention medical students about hepatitis B.
    Methods
    This is a descriptive - analytical study and populations are students of Isfahan University of Medical Sciences. Sampling was randomly and sample size according to the formula: n= Z2 * S2/D2 were at least 385 people. Data were collected by questionnaire and were analyzed by using SPSS 18 software and statistical tests of Pearson, Spearman, t and ANOVA.
    Findings
    457 students (41.8% male and 58.2% female) in 29 fields of study participated in the study. Mean and standard deviation of student's awareness (5.56 ± 2.1), public risk perception (21.8 ± 3.12), perceived personal risk (7.25 ± 2), and behavioral intention of students (14.99 ± 3.28) is. Between risk perception and behavioral intention with gender, Knowledge and risk perception with age, Knowledge, risk perception and behavioral intention with student's education level was significantly related (P <0.05).
    Conclusions
    According to the high risk of medical students, seems that necessary to study barriers and causes of low behavioral intention and Also implement educational interventions.
    Keywords: knowledge, perceived risk, behavioral intentions, students of Medical Sciences, hepatitis B
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال