ملیحه نوبخت
-
بررسی ضریب پایایی دومین آزمون صلاحیت های بالینی دانشجویان پزشکی مشهد با استفاده از تئوری تعمیم پذیریمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و یکم شماره 1 (پیاپی 156، فروردین و اردیبهشت 1397)، صص 877 -887مقدمهآزمون آسکی یکی از موثرترین روش ها برای ارزشیابی مهارت ها می باشد که بدلیل دشواری در اجرای آزمون آسکی سنجش کیفیت آن، امری حیاتی است. یک گام مهم در سنجش کیفیت هر آزمون، تعیین ضریب پایایی آن آزمون می باشد، لذا این پژوهش با هدف تعیین ضریب پایایی دومین آزمون صلاحیت های بالینی مشهد با استفاده از تئوری تعمیم پذیری انجام گردیده است.روش کاردومین آزمون صلاحیت های بالینی مشتمل بر 15ایستگاه موازی بود. 75 دانشجو و 30 ممتحن در این آزمون حضور داشتند. چک لیست های آزمون به تفکیک ایستگاه و ممتحن جمع آوری و در بسته نرم افزاری اکسل ثبت گردید. مولفه های واریانس، مجموع مربعات و میانگین مربعات با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 16 و آزمون ANOVA محاسبه گردید. سپس واریانس ایستگاه ها، دانشجویان و ممتحنین و همچنین ضرایب تعمیم پذیری و پایایی آزمون با استفاده از نرم افزارEDUG به دست آمد.همچنین برای بررسی رابطه بین جنسیت و نمرات از آزمون های آماری Mann-Whitney Uو chi squareاستفاده گردید.نتایجضریب پایایی آزمون 98/0 محاسبه گردید و مولفه تعامل دانشجویان با ممتحنین و ایستگاه ها بیشترین سهم را در ایجاد خطای اندازه گیری دارا بود. بین جنسیت دانشجویان و نمرات آن ها ارتباط معنا داری مشاهده نشد، همچنین بین جنسیت ممتحنین و نمرات دانشجویان نیز ارتباط معناداری به دست نیامد.نتیجه گیریدومین آزمون صلاحیت های بالینی مشهد، پایایی بسیارخوبی داشت و با توجه به نتایج حاصله می توان گفت، استفاده از تئوری تعمیم پذیری برای برآورد ضریب پایایی و مشخص نمودن خطاهای اندازه گیری روش مناسبی است اما پژوهش های بیشتری باید انجام شود تا بتوان با قطعیت بیشتری ادعا نمود که استفاده از تئوری تعمیم پذیری، مزایای بیشتری نسبت به تئوری کلاسیک دارد.کلید واژگان: رینگر, رینگر لاکتات, اسیدیته خون, جراحی الکتیوIntroductionOSCE is a combination of simulation tasks to assess medical students'' skills in diagnosis and treatment of diseases. it is vital to measure the quality of an OSCE. One of the important steps in assessing the quality of a test is to determine it''s reliability. This study aimed to determine the reliability coefficient of the second clinical skills test in Mashhad by using generalizability theory.
Subjects &MethodsThe OSCE was conducted in two days and consists of 15 parallel stations. 75 students and 30 examiners participated in this test. Check lists collected and recorded in Excel. Variances and mean squares (MS) calculated by using SPSS. Variance for stations¡ students and examiners and generalizability and reliability coefficients calculated by using EDUG. Mann-Whitney U and Chi square tests were used for assessing relation between students gender and score¡ raters gender and score and relation between students gender and raters gender.ResultsThere was no significant relationship between gender of students and their scores¡ gender of examiners and students scores¡ and between gender of students and gender of examiners. Reliability coefficient was calculated 0/98 and interaction between students¡ examiners and station component had the largest effect on creating measurement error.Conclusionthis exam had a good reliability coefficient and according to results we can say¡ using Generalizability Theory for estimating the reliability coefficient¡ measurement error¡ and to identify impact of any facets on measurement error is a logical way. However¡ more research needs to be done.Keywords: Ringer, OSCE, Generalizability theory, reliability, clinical skills -
مقدمهامروزه بسیاری از دانشگاه ها و موسسات آموزشی در سراسر دنیا با ارائه برنامه ها و دوره های یادگیری الکترونیکی پا به عرصه وجود نهاده اند تا پاسخگوی تقاضای روزافزون علاقه مندان برای آموزش باشند. از طرفی صاحب نظران عقیده دارند که بسیاری از دوره های مذکور، مطابق با معیارها و استانداردهای مطرح در زمینه آموزش الکترونیکی نبوده و در نتیجه، اهداف برگزاری این برنامه ها را به خوبی محقق نمی سازند؛ لذا ارزیابی کیفیت، بررسی و ارتقاء دوره های آموزش الکترونیکی یکی از وظایف این موسسات می باشد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی کیفیت دوره آموزش الکترونیکی رشته آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، بر اساس معیارهای آموزش الکترونیکی پرداخت.روش بررسیبا مرور گسترده متون و منابع معتبر، معیارهای مهم کیفیت دوره های آموزش الکترونیکی استخراج و بر این اساس، مقیاسی درجه بندی شده مشتمل بر 9 مولفه و 173 گویه طراحی گردید. روایی محتوایی این ابزار با نظر ده نفر از متخصصین و به کارگیری تکنیک لاشه تائید شد و ضریب پایایی آن با روش پایایی بین ارزیابان، 88/0 محاسبه گردید. در مرحله بعد، این ابزار در اختیار 3 نفر از متخصصین تکنولوژی آموزشی قرار گرفته و تکمیل شد. داده های حاصل، با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.نتایج: یافته ها نشان داد که کیفیت مولفه های محتوا و دسترس پذیری در سطح مطلوب؛ کیفیت مولفه های طراحی آموزشی، سیستم مدیریت یادگیری، چندرسانه ای و سنجش دانشجو در سطح نسبتا مطلوب و کیفیت مولفه های تعامل، بازخورد و پشتیبانی از دانشجو در سطح نامطلوب قرار دارند و در مجموع، کیفیت دوره آموزش الکترونیکی رشته آموزش پزشکی، با توجه به معیارهای مذکور، در سطح نسبتا مطلوب قرار دارد. نتایج هم چنین نشان داد که در هیچ یک از مولفه های تحقیق، تفاوت آماری معنا داری در نمرات کیفیت، بین متخصصین وجود ندارد.نتیجه گیریاگرچه یافته های این پژوهش نشان داد که از نظر متخصصین، کیفیت دوره آموزش الکترونیکی در سطح نسبتا مطلوبی قرار دارد ولی برای رسیدن به حداکثر مطلوبیت در کیفیت این دوره، لازم است که متولیان امر آموزش الکترونیکی، گویه هایی را که میانگین آن ها پایین تر از 66/1 است، مورد بررسی و به مولفه هایی که کیفیت مطلوب ندارند توجه ویژه داشته باشند و اقداماتی را که در راستای بهبود وضعیت مولفه ها پیشنهاد شده است، مورد توجه قرار دهند.کلید واژگان: آموزش الکترونیکی, دوره آموزشی, کیفیت, معیارهای کیفیت آموزش الکترونیکیIntroductionUniversities and educational institutes provide a great variety of e-learning programs to accommodate the increasing demands for higher education. However, some specialists believe that many of these courses fail to meet the required standards of e-learning, thus cannot achieve the goals of implemented programs. Therefore, regular quality assessment of e-learning programs should be carried out by education providers. This study aimed to assess the quality of medical education e-learning course at Mashhad University of Medical Science.MethodsIn the first step, most important components of e-learning standards were extracted through a comprehensive literature review of previous studies and a rating scale consisting of nine elements and 173 items were designed. Content validity of the scale was assured by consulting with ten different instructional design experts using Lawshe's Content Validity Ratio. Reliability of this scale is also investigated by inter-rater reliability coefficient which was 88% . In the next step we provided three instructional design experts with the above mentioned scale to collect required information for each sample lesson. Data was analyzed through SPSS Ver 16.0 software.ResultThe elements associated with quality of contents and accessibility were satisfactory, elements related to instructional design, learning management system, multimedia and student assessment were relatively satisfactory, and elements associated with interaction, feedback and student support were unsatisfactory. Overall, we evaluated the quality of the medical education e-learning course as relatively satisfactory.ConclusionAlthough the quality of the assessed e-learning course was relatively satisfactory, it is still necessary for corresponding administrators to reassess those items with an average of less than 1.66 (satisfactory level) and pay their special attentions to improvement of those items, in order to achieve better quality of the program.Keywords: E-learning, educational course, quality, criteria
-
زمینه و هدفجنس شیگلا باکتری های گرم منفی هستند که عامل بیماری شیگلوزیس بوده و در کودکان زیر دو سال، افراد مسن و کسانی که ضعف سیستم ایمنی دارند میتواند مشکل ساز شود. آنچه که امروزه درمان بیماری های عفونی را پیچیده میکند؛ مقاومت همزمان به چند آنتی بیوتیک میباشد.گونه های شیگلا نیز مانند سایر باکتری ها به آنتی بیوتیکهایی که به صورت معمول در درمان شیگلوزیس استفاده میشود، مقاوم شده اند. هدف این مطالعه بررسی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و مقاومت به تتراسایکلین و آزیترومایسین در جدایه های شیگلا میباشد.روش کار50 جدایه شیگلا از کودکان زیر پنج سال مبتلا به اسهال از سه بیمارستان در شهر تهران جمع آوری و وارد مطالعه شدند که شناسایی آنها به روش های بیوشیمیایی، آگلوتیناسیون و مولکولی (ژنهای ،rfc ipaH، wbgz) انجام شد. حساسیت ضدمیکروبی با روش دیسک آگار دیفیوژن برای آمپی سیلین، آزیترومایسین، سیپروفلوکساسین، داکسی سایکلین، لووفلوکساسین، ماینوسایکلین، نالیدیکزیک اسید، نورفلوکساسین، استرپتومایسین، تری متوپریم سولفامتوکسازول و تتراسایکلین و بررسی حداقل غلظت بازدارندگی برای تتراسایکلین و آزیترومایسین انجام شد.یافته هااز 50 جدایه شیگلا 16 درصد به عنوان شیگلا فلکسنری و 84 درصد به عنوان شیگلا سونئی شناسایی شدند. 98 درصد همزمان به چند دارو مقاوم بودند. بیشترین جدایه ها به استرپتومایسین، تری متوپریم سولفا متوکسازول، تتراسایکلین و داکسی سایکلین مقاوم بودند. مقاومت به آزیترومایسین 6 درصد گزارش شد. تمامی جدایه ها به نورفلوکساسین و لووفلوکساسین حساس بودند. در این مطالعه نه الگوی مقاومت برای شیگلا مشاهده شد.نتیجه گیریمقاومت به تتراسایکلین در این جدایه ها بسیار بالا بوده و همچنین مقاومت به آزیترومایسین هم به عنوان آنتی بیوتیکی که در سالهای اخیر استفاده می شود قابل ملاحظه میباشد.کلید واژگان: شیگلا, مقاومت دارویی, تتراسایکلین, آزیترومایسینBackground and ObjectivesShigella spp. are gram negative bacteria that can cause shigellosis in human. It is important in young children as well as elderly and immunocompromised people. Threatening complications can occur in severe cases with multidrug resistance species. It has been observed that Shigella spp. have become resistant to antibiotics like other bacteria. Investigation of resistance to azithromycin, tetracycline and pattern of resistance are the objectives of this study.MethodsFifty isolates of Shigella spp. which have been collected from three hospitals in Tehran were studied. Isolates identified and confirmed as Shigella spp. by biochemical, serological and molecular methods (ipaH, wbgz, rfc genes). Antimicrobial susceptibility test was performed for ampicillin, azithromycin, ciprofloxacin, doxycycline, levofloxacin, minocycline, nalidixic acid, norfloxacin, streptomycin, trimethoprim-sulfamethoxazole and tetracycline by disc agar diffusion method. Minimal inhibition concentrations were performed for azithromycin and tetracycline.ResultsFrom a total of 50 Shigella spp. isolates, 16% of them were Shigella flexneri and 84% Shigella sonnei. The majority of isolates were multidrug resistant. The most resistance was seen to doxycycline, streptomycin, trimethoprim-sulfamethoxazole and tetracycline. Resistance to azithromycin was 6% and all of the isolates were susceptible to norfloxacin and levofloxacin. Nine patterns of resistance were revealed to these isolates.ConclusionHigh resistance to tetracycline was observed and resistance to azithromycin as an alternative treatment choice was also considerable.Keywords: Shigella, Multidrug Resistance, Tetracycline, Azithromycin
-
پیدایش و گسترش بیماری های مختلف در قرن اخیر، مشکلات فراوانی را برای ارائه دهندگان خدمات سلامت ایجاد کرده است. امروزه با پیشرفت فناوری، روش های جدیدی ازجمله سلول درمانی، جایگزین درمان های قبلی گردیده و در برخی زمینه ها نیز بسیار کارآمد و موفق بوده اند. جهت استفاده از هر منبع سلولی، شناخت دقیق آن منبع ضروری است لذا در این مطالعه، مروری بر متون علمی منبع جدیدی از سلول های بنیادی بالغ که در ناحیه ی bulge فولیکول مو وجود دارند، انجام گرفت.
مو از ضمایم پوست بوده و دو قسمت ریشه و ساقه دارد. دو سوم پروگزیمال ریشه ی مو، فولیکول مو نامیده می شود که توسط دو غلاف اپی درمی و درمی احاطه شده است. غلاف اپی درمی شامل غلاف ریشه ای داخلی و خارجی است. غلاف ریشه ای خارجی در محل اتصال عضله ی راست کننده ی مو و غده ی سباسه، برجستگی ناحیه ی بالج را ایجاد می نماید که حاوی سلول های بنیادی می باشد.
در این مقاله مروری بر آناتومی مو، چرخه ی رشد مو، بالج فولیکول مو، منشا جنینی، جداسازی سلول های بالج فولیکول مو با استفاده از مارکرهای سطح سلولی، بیان ژن و تمایز سلول های بالج، هدایت سلول های بالج جهت تسریع ترمیم طبیعی پوست و مزایای کاربرد سلول های بنیادی بالج نسبت به سایر سلول های بنیادی انجام شد.
کلید واژگان: فولیکول مو, بالج, رشد مو, سلول های بنیادیEmergence and spread of various diseases in the past century have been associated with many problems for the health care providers. Now a days، with advancement of technology، new methods such as cell therapy، are available، efficient and successful in some clinical areas. To use any cell، it is necessary to identify its source، so herein، we reviewed the literature of a new source of adult stem cells in the bulge of hair follicle. Hair is composed of two parts: root and shaft. Proximal two-thirds of the hair root، called hair follicle that is surrounded by two dermal and epidermal sheaths. Epidermal sheath included inner and outer root sheath. Outer root sheath at the junction of the errector pilli muscle and sebaceous glands make the bulge that includes stem cells. In this review we described anatomy of the hair follicle، hair growth cycle، hair follicle bulge، embryonic source of hair follicle، isolation of bulge stem cells using cell surface markers، gene expression and differentiation in bulge stem cells directing differentiation of bulge stem cells in normal skin repair، and practical advantages of bulge stem cells over other stem cells.Keywords: hair follicle, bulge, hair growth, stem cell -
سابقه و هدفدر بیماری صرع روند مزمن نورودژنراتیو در مغز رخ می دهد و آنتی اکسیدانها می توانند باعث کاهش این اثر شوند.. این مطالعه به منظور بررسی اثر حفاظتی عصاره رزماری در ناحیه هیپوکامپ در مدل تخریبی نورونهای هیپوکامپ در اثر سمیت اسید کاینیک انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 34 راس موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن 250-200 گرم بطور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند.: گروه کنترل 1 (5 راس و دست نخورده)، گروه کنترل 2 (5 راس و دریافت کننده حلال اسیدکاینیک و حلال عصاره رزماری)، گروه عصاره رزماری (10 راس و دریافت کننده عصاره رزماری محلول در آب مقطر به میزان mg/kg 100 روزانه تا 23 روز، به صورت گاواژ)، گروه آسیب (7 راس و دریافت کننده تک دوز اسید کائینیک به میزان mg/kg 5/9 به صورت داخل صفاقی)، گروه درمان (7 راس و دریافت کننده اسید کائینیک و عصاره رزماری) تقسیم شدند. رفتارهای تشنجی به مدت 3-2 ساعت پس از تزریق اسید کاینیک مشاهده و ثبت شد و بین دو گروه آسیب و درمان مقایسه شد. برای بررسی وقوع آپپتوز در ناحیه هیپوکامپ از رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی کاسپاز 3 (Caspase3)استفاده شد.یافته هانتایج این تحقیق نشان داد که تجویز عصاره رزماری در موشهای صرعی شده با اسید کائینیک باعث کاهش رفتارهای تشنجی به میزان معنی داری (01/0p<) به ترتیب (47/0±29/4 درگروه اسید کائینیک در مقابل 34/0±14/2 در گروه اسید کائنیک رزماری). همچنین توسط رنگ آمیزی کاسپاز 3، وقوع آپوپتوز در ناحیهCA1 هیپوکامپ گروه آسیب تائید شد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که عصاره رزماری می تواند دارای تاثیرات ضد صرعی و نوروپروتکتیو برعلیه نوروتوکسیتی القا شده توسط اسید کائینیک باشد.
کلید واژگان: اسیدکائینیک, عصاره رزماری, صرع, هیپوکامپBackground And ObjectiveChronic neurodegenerative process of epilepsy occurs in the brain. Antioxidants may reduce the neurodegenerative process.MethodsIn the present study، the male Wistar rats weighing 200-250 gr. (n= 34) were randomly divided into five groups: 1- control group A contains 5 intact animals، 2- control group B contains 5 rats which received the solvents of rosemary extracts (RE) and Kainic Acid (KA) 3- RE group contains 10 animals received daily،100 mg/kg RE dissolved in distilled water and administered by gavage 4- lesion group contains 7 rats received intraperitoneally a single dose of 9. 5 mg/kg of KA and treatment group contains 7 animals received KA and RE. The seizure signs of the rats were observed and recorded for 2-3 h after injection of KA and compared them between lesion and treatment groups. Caspase 3 immunohistochemistry was used for detection of apoptosis in hippocampus.FindingsThe results of this study showed that the administration of RE in rats with epilepsy caused by KA may reduce significantly (p<0. 01) the seizures behaviors scores (4/29± 0/47 in lesion group and 2/14± 0/34 in treatment group). The occurrence of apoptosis was observed in the CA1 region of hippocampus by using caspase 3 staining.ConclusionThis study showed that the RE could have antiepileptic and neuroprotective effects against the toxicity induced by KA.Keywords: Kainic acid, Rosemary extract, Epilepsy, Hippocampus -
پیشزمینهسلادین1 (نشانگر-1 انتخابی بیماری آلزایمر) که به عنوان DHCR24 نیز شناخته شده، ژنی است که در ناحیه مغزی تحت تاثیر بیماری آلزایمر دچار تنظیم کاهشی می شود. از آنجائیکه سلول های بنیادی فولیکول مو (HFSC)، دارای پتانسیل نوروژنیک می باشند، می توان فرض کرد که این سلول های چند توان منبع فراوان سلادین-1 می باشند. هدف ما ارزیابی بیان ژن سلادین-1 در سلول های بنیادی فولیکول مو بود.روش هادر این مطالعه ناحیه بالج فولیکول مو موش صحرایی ویستار نر کشت داده شد و سپس توسط ایمونوسیتوشیمی و فلوسیتومتری برای سلادین-1 در روزهای 8 تا 14 تعیین ویژگی شدند. سپس سلول های 11-9 روزه توسط Real Time PCR برای میزان بیان ژن سلادین-1 بررسی شدند.نتایجنتایج ما نشان دادند که بیان ژن سلادین-1DHCR24))در روزهای 9و10و11 احتمالا تحت تاثیر نمو HFSC به نورون است. اگرچه بیان این ژن در روز11 بیشتر از روز 10 و روز 10 بیشتر از روز 9 بود. همچنین ما HFSC را در روز14 بررسی کردیم و نشان داده شد این سلول ها برای بتا تری توبولین مثبت بوده و سلادین-1 در این روز بیان نشد.نتیجه گیریHFSC سلادین-1 را بیان می کند و این نتایج نشان می دهد که این سلول ها احتمالا می توانند در آینده در سلول درمانی برای AD مورد استفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: سلادین 1, بیماری آلزایمر, سلول های بنیادی فولیکول موBackgroundThe seladin-1 (selective Alzheimer disease indicator-1)، also known as DHCR24، is a gene found to be down-regulated in brain region affected by Alzheimer disease (AD). Whereas، hair follicle stem cells (HFSC)، which are affected in with neurogenic potential، it might to hypothesize that this multipotent cell compartment is the predominant source of seladin-1. Our aim was to evaluate seladin-1 gene expression in hair follicle stem cells.MethodsIn this study، bulge area of male Wistar rat HFSC were cultured and then characterized with Seladin-1 immunocytochemistry and flow cytometry on days 8 to 14. Next، 9-11-day cells were evaluated for seladin-1 gene expression by real-time PCR.ResultsOur results indicated that expression of the seladin-1 gene (DHCR24) on days 9، 10، and 11 may contribute to the development of HFSC. However، the expression of this gene on day 11 was more than day 10 and on 10th day was more than day 9. Also، we assessed HFSC on day 14 and demonstrated these cells were positive for β-ш tubulin، and seladin-1 was not expressed in this day.ConclusionHFSC express seladin-1 and this result demonstrates that these cells might be used to cell therapy for AD in future.Keywords: Seladin, 1 (selective Alzheimer disease indicator, 1), Alzheimer disease (AD), Hair follicle stem cells -
زمینه و هدفایسکمی مغزی و کاهش جریان خون مغزی باعث تولید رادیکال های سوپرا اکسید در بافت مغز و در نتیجه تخریب آن می شود. سلول های پیرامیدال ناحیه CA1 هیپوکامپ به شدت نسبت به کاهش اکسیژن حساسند. این مطالعه به منظور تعیین اثر گنادوتروپین کوریونی انسانی (HCG) و ویتامین E بر تراکم سلولی ناحیه CA1 هیپوکامپ و توانایی یادگیری و حافظه به دنبال ایسکمی – ریپرفیوژن در موش سوری انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی 40 سر موش سوری نر در گروه های شم، ایسکمی، HCG، ویتامین E و HCG+ویتامین E قرار گرفتند. ایسکمی با بستن شریان کاروتید مشترک در دو طرف به مدت 15 دقیقه القاء گردید. ویتامین E هنگام برقراری ریپرفیوژن به صورت تک دوز داخل صفاقی و HCG 48 ساعت پس از ایسکمی به صورت داخل عضلانی به مدت 5 روز تجویز شد. بعد از تکمیل دوره درمان توانایی یادگیری موش ها در شاتل باکس مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی بافت شناسی مغز حیوانات به روش رنگ آمیزی نیسل برای شمارش سلول های سالم در ناحیه هیپو کامپ انجام شد.یافته هاتجویز توام HCG و ویتامین E به دنبال ایسکمی - ریپرفیوژن موجب افزایش تراکم سلول های سالم شد و اختلاف معنی داری در تعداد نورون های پیرامیدال CA1 هیپوکامپ موش ها در گروه درمان نسبت به گروه ایسکمی مشاهده گردید (P<0.001). معیار حافظه حیوانات در گروه درمان توام با HCG و ویتامین E افزایش افزایش معنی داری در مقایسه با گروه ایسکمی داشت (P<0.05).نتیجه گیریاستفاده توام HCG و ویتامین E اثر بیشتری بر بهبود عملکرد حافظه و یادگیری و بازسازی تراکم سلولی ناحیهCA1 هیپوکامپ دارد.
کلید واژگان: ایسکمی ریپرفیوژن, هیپوکامپ, ناحیه CA1, گنادوتروپین کوریونی انسانی, ویتامین EBackground And ObjectiveReduction in cerebral blood flow following cereblal ischemia cause the production of oxygen free radicals and finally leads to brain tissue destruction. Pyramidal cells of the CA1 region of hippocampus are highly sensitive to hypoxic condition. This study was done to determine the effect of human chorionic gonadotropin (hCG) and vitamine E on cellular density of CA1 hippocampal area، learning ability and memory، following ischemia - reperfusion injury in mice.Materials And MethodsThis experimental study was done on 40 male mice in 5 groups as follow: sham control، ischemia، hCG treated، vitamine E treated and hCG + vitamine E treated groups. Single dose of vitamin E was injected intraperitonaly during the establishment of reperfusion and hCG was injected from 48h after ischemia for 5 days. Folowing the treatment period، mice brains were fixated by transcardial perfusion and stained by nissle method. The shuttle box was used to evaluate the learning memory.ResultsCo-administartion of vitamine E and hCG، significantly increased the cell numbers in hippocampus compared to the ischemic group (P<0. 001). Also learning and memory improved in treatment group in comparison with ischemia group (P<0. 05).ConclusionCo-administration of vitamin E and hCG improved ischemia-induced neurodegenration and memory impairment.Keywords: Ischemia, Reperfusion, Hippocampus, CA1 area, Human chorionic gonadotropin, Vitamine E -
زمینه و هدفاسید چرب امگا 3 نقش بیولوژیکی و ساختاری در سیستم های مختلف بدن دارد. نقشی که مطالعات بی شماری به پژوهش پیرامون آن پرداخته اند. یکی از این سیستم های تاثیرپذیر شنوایی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نتایج پژوهش های انجام شده پیرامون اسید چرب امگا3 و تاثیرگذاری آن بر سیستم شنوایی بود.روش بررسیدر این مقاله پژوهش هایی که به بررسی اسید چرب امگا 3 و تاثیر آن بر سیستم شنوایی پرداخته بودند، مرور شد. این مطالعات با کلید واژه های شنوایی و امگا3 از بانک های اطلاعاتی Medline، Google Scholar، PubMed، Cochrane Library و SID و کتب منتشره از سال 1970 تا 2013 استخراج شدند.نتیجه گیریمقادیر فزونی و نقص مصرف اسید چرب امگا 3 می تواند اثرات زیان باری بر رشد و نمو جنین و نوزاد، مغز و سیستم عصبی مرکزی به ویژه شنوایی داشته باشد. یافتن دوز مناسب مصرف امگا 3 دارای اهمیت است.
کلید واژگان: سیستم شنوایی, پاسخ های شنوایی ساقه مغز, امگا3, اسیدهای چرب اشباع نشده با زنجیره بلندBackground And AimOmega-3 fatty acid have structural and biological roles in the body ''s various systems. Numerous studies have tried to research about it. Auditory system is affected a s well. The aim of this article was to review the researches about the effect of omega-3 on auditory system.MethodsWe searched Medline، Google Scholar، PubMed، Cochrane Library and SID search engines with the «auditory» and «omega-3» keywords and read textbooks about this subject between 19 70 and 20 13.ConclusionBoth excess and deficient amounts of dietary omega-3 fatty acid can cause harmful effects on fetal and infant growth and development of brain and central nervous system esspesially auditory system. It is important to determine the adequate dosage of omega-3.Keywords: Auditory system, auditory brainstem response, omega, 3, long chain polyunsaturated fatty acids -
زمینه و هدفسکته مغزی یکی از علل مهم مرگ و میر در جهان است و سالیانه عده زیادی را با انواع ناتوانی های ذهنی و جسمی مبتلا می کند. تاکنون داروی مناسبی برای پیشگیری و درمان آن معرفی نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی آگونیست گیرنده A1 و ویتامین C بر تراکم سلولی و اختلالات حافظه ناشی از ایسکمی مغزی در هیپوکامپ موش سوری انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه تجربی روی نورون های هرمی هیپوکامپ 56 سر موش نر بالغ سوری نژاد BALB/c با وزن تقریبی 35-40 گرم انجام شد. موش ها به طور تصادفی به هشت گروه هفت تایی تقسیم شدند. گروه اول intact، گروه دوم کنترل ایسکمی بود. گروه سوم ایسکمی (DMSO)، حامل آگونیست و آنتاگونیست گیرنده A1 را دریافت نمود. گروه چهارم (AA)، از یک هفته قبل از ایسکمی و یک هفته بعد از ایسکمی به مدت 7 روز، اسکوربیک اسید روزانه 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دریافت کرد. گروه پنجم (CPA)، آگونیست گیرنده آدنوزین را به میزان یک میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه از روز هفتم بعد از ایسکمی به مدت 7 روز دریافت کرد. گروه ششم (CPA+AA)، علاوه بر دریافت اسکوربیک اسید روزانه 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن قبل و بعد از ایسکمی، آگونیست گیرنده A1 (یک میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه) را هم بعد از ایسکمی دریافت کرد. گروه هفتم (DPCPX)، آنتاگونیست گیرنده A1 را به میزان 2.25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن از روز هفتم بعد از ایسکمی به مدت 7 روز دریافت کرد. گروه هشتم (DPCPX+AA)، علاوه بر دریافت اسکوربیک اسید روزانه 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن قبل و بعد از ایسکمی، آنتاگونیست گیرنده A1 (2.25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه) را هم بعد از ایسکمی دریافت کرد. ایسکمی با بستن شریان کاروتید مشترک القا شد و پس از آن با کاهش التهاب ناحیه ایسکمیک داروها به صورت تزریق داخل صفاقی تجویز شد. بعد از تکمیل دوره درمان تست حافظهY-maze انجام شد و سپس مغز نمونه ها فیکس و خارج شد و برای مطالعات بافت شناسی (رنگ آمیزی نیسل) آماده گردید. شمارش سلول های هرمی در سطح 53500 میکرومتر مربع در ناحیه CA1 هیپوکامپ انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-15 و ANOVA test تجزیه و تحلیل گردید.یافته هاآزمون Y-maze در گروه ایسکمیک اختلال وسیعی را در حافظه کوتاه مدت نشان داد (PA=200)؛ ولی این اختلال در گروه های درمان به طور معنی داری کاهش نشان داد (PA=243، 265، 248). تعداد نورون های هرمی سالم در گروه ایسکمیک (تعداد: 87) و گروه های اسیداسکوربیک، اگونیست رسپتور آدنوزین و گروه ترکیب اسکوربیک و آگونیست رسپتور آدنوزین به ترتیب 125، 105 و 111 تعیین گردید که این تعداد در گروه ایسکمیک به طور معنی دار کمتر از گروه های درمانی بود (P<0.05).نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که استفاده از ویتامین C و آگونیست گیرنده آدنوزین سبب افزایش معنی داری در حافظه کوتاه مدت و نورون های هرمی هیپوکامپ در ناحیه CA1 موش های دچار ایسکمی مغزی می گردد.
کلید واژگان: ایسکمی, اسکوربیک اسید, آگونیست, نوروپروتکتیو, گیرنده آدنوزینBackground And ObjectiveBrain ischemia is one of the most important factor of morbidity and mortality and leaving many people with mental and physical disabilities. Until now there are no appropriate medications to prevent and cure ischemic injury. This study was done to evaluate the protective effect of Adenosine A1 receptor and ascorbic acid on hippocampal neuronal density and memory disorder in ischemia reperfusion induced Rats.Materials And MethodsThis experimental study was performed on the hippocampus pyramidal neurons on 56 male BALB/c mice. Animals randmly allocated into 8 groups (N=7) including: 1) intact، 2) ischemic control group، 3) ischemic، plus agonist and adenosine of A1 receptor، 4) ascorbic acid (100 mg/daily)، 5) ischemic plus agonist adenosine receptor (1 mg/1 kg) one week after ischemia، 6) ischemia، ascorbic acid befor and after ischemia and A1 receptor (1 mg/1 kg) agonist after ischemia، 7) A1 receptor، antagonist (2. 25 / 1 kg)، one weed after ischemia، 8) Ascorbic acid (100 mg/1kg) before and after ischemia plus A1 receptor antagonist (2. 25 / 1 kg) after ischemia. Ischemia induced by clamping of common carotid artery and the drugs was injected subsequently into peritoneum after reduction of inflammation of ischemic zone. The Y-maze memory test performed after completing the treatment period، afterward brains fixed and prepared for microscopic nissl staining method. The counting of pyramidal cells were performed at 53500 square micrometer of CA1. Data were analyzed using SPSS-15 and ANOVA test.ResultsThe Y-maze test showed extensive deficit in short-term memory in ischemic group (PA=200) but in treatment groups this deficit significantly reduced (PA=243، 248 and 265). The normal neuronal cell in ischemic group was significantly lowered (n=87) than treatment groups (n=111، 105 and 125) including ascorbic acid group (125)، adenosine receptor agonist (105) and ascorbic acid plus agonist adenosine receptor (111). The number of normal neuronal cell in ischemic groups significantly is reduced compared to treatment group (P<0. 05).ConclusionThis study showed that concurrent treatment of ascorbic acid and Adenosine A1 receptor agonist can significantly reduce the complications caused by brain ischemia in CA1 area of hippocampus.Keywords: A1 receptor, Agonist, Ascorbic acid, Ischemia, Neuroprotective -
زمینه و هدفمهم ترین ابزار تعیین کیفیت و اثربخشی یک برنامه یا فرآیند آموزشی، ارزشیابی آموزشی است. ارزشیابی اساتید، به طور مستمر،از موثر ترین روش ها برای تضمین کیفیت و شرط اساسی ارتقاء کیفی آموزش می باشد. در این مطالعه کیفیت آموزش در کلاس بافت شناسی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرارگرفت.روش بررسیاین تحقیق توصیفی مقطعی در سال 1390 بر روی 103 دانشجوی پزشکی شرکت کننده در درس بافت شناسی انجام شد. پرسشنامه ی طرح مربوط به نظرات دانشجو ان در مورد آموزش اساتید وشامل 60 سوال چند گزنه ای در سیستم لایکرت در مورد مقررات اداری، کیفیت آموزشی،روش های اداره و کنترل کلاس، ظواهر فردی و اجتماعی و روابط متقابل استاد و دانشجو بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی،آزمو نهای ناپارامتری و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS استفاده شد.یافته هابررسی سوالات مقررات اداری نشان دادکه میانگن امتیازات پاسخها6 / 3)از4(با انحراف معیار 42/0،میانگین وانحراف معار امتیازات پاسخها در سوالات مقررات آموزشی به ترتیب 2/9 با انحراف معیار 3/ 0 و در سوالات روش های اداره وکنترل کلاس به ترتیب 5/ 2 و 3/ 0 ود. میانگین و انحراف معیار پاسخها درسوالات مربوط به ظواهر فردی واجتماعی به ترتیب 2/ 3 و 61/ 0 و در سوالات روابط متقابل استاد و دانشجو به ترتیب 1/ 3 و 43/ 0 بود.نتیجه گیریمقررات اداری، ظواهر فردی و اجتماعی و روابط متقابل استاد و دانشجو بیشترین امتیاز ارزشیابی را داشت. امتیاز کسب شده در زمینه کیفیت آموزشی وروش های اداره و کنترل کلاس در مرتبه بعدی ارزشیابی قرارداشت.
کلید واژگان: ارزشیابی, کیفیت آموزش, دانشجو, استاد, پزشکی -
زمینه و هدفضایعه نخاعی در دنیا از شیوع بالایی برخوردار است، هم اکنون جهت ترمیم علایم حسی و حرکتی بعد از ضایعات نخاعی روش درمانی خوبی وجود ندارد. به دنبال تحقیق و پژوهش پیرامون نحوه ی درمان ضایعات نخاعی، استفاده از سلول های بنیادی، دریچه ی نوینی را به روی محققین گشوده است. در این ارتباط سلول های بنیادی می تواند مشتق از منابع متفاوتی باشد. در این تحقیق با توجه به ویژگی خاص ناحیه ی بالج فولیکول مو که حاوی سلول های بنیادی چند ظرفیتی با قدرت تکثیری بالا و قابلیت دسترسی آسان می باشد، از این سلول ها جهت ترمیم ضایعات حاصله در نخاع استفاده می کنیم. در این مطالعه، سلول های بنیادی فولکیول مو بعد از جداسازی و کشت در آزمایشگاه، به مدل ضایعه ی نخاعی پیوند زده شد.روش بررسیسلول های بنیادی بیان کننده ی نستین از ناحیه ی بالج فولیکول موی موش صحرایی نژاد ویستار جدا شد، در مرحله ی بعد 14 سر موش صحرایی ضایعه نخاعی شدند و سلول های بنیادی جدا شده به محل ضایعه پیوند زده شد. هشت هفته بعد از پیوند، بهبودی رفتاری حیوان با روش نمره دهی BBB، و تغییرات فعالیت عضلانی با روش EMG، مورد بررسی قرار گرفت.نتایجنتایج بررسی رفتاری با مقیاس BBB، نشان داد که نمره ی BBB در گروه پیوندی نسبت به گروه کنترل، زیاد بود و در پایان هفته ی هفتم و هشتم میزان بهبودی عملکرد حرکتی در گروه پیوندی بهتر بود (023/0P=) که این میزان برای گروه پیوندی 32/0 ± 64/15 و برای گروه شم 45/0± 8/12 بود و در حیوانات گروه پیوندی تخلیه ی شارژها و سیگنال های EMG، طولانی بود (05/0P<).نتیجه گیریما در این مطالعه نشان دادیم که سلول های بنیادی فولیکول موی موش صحرایی، بعد از تزریق به داخل ضایعه ی نخاعی، می تواند در ترمیم و جایگزینی سلول های عصبی و گلیال تخریب شده موثر واقع شود و باعث بهبودی حرکتی و فعالیت عضلانی شود.
کلید واژگان: سلول های بنیادی فولیکول مو, ضایعه نخاعی مدل فشاری, تست BBB, الکترومیوگرافیBackground And ObjectiveSpinal cord injury (SCI) has a high incidence rate in the world. However، until recently، there has been no reliable treatment available for its sensory and motor complications. Utilization of stem cells has opened new insights for treatment of SCI. Hair follicle stem cells (HFSCs) are multipotent، have high proliferative potential، and easily accessible. Here، we isolated HFSCs and transplanted them to Rats with spinal cord injury by compression model.Materials And MethodsHFSCs were isolated from the bulge area of Wistar rat whisker follicles. The SCI model was induced in 14 rats، and cultivated HFSCs were transplanted to the spinal cord lesion sites. Functional recovery was assessed by Basso–Beattie–Bresnahan (BBB) scale and muscular activity changes were evaluated with electromyography (EMG) 8 weeks following the transplantation.ResultsBehavioral assessments with BBB test showed that scores in transplanted animals were higher than the control group. Functional recovery in the transplanted group were better eight weeks after transplantation (p=0. 023) and BBB scores were 15. 64 ±0. 32 compared to 12. 8 ±0. 45 in the sham group. Moreover، the signal amplitude of the needle EMG records of the lower extremity muscles increased in transplanted rats.ConclusionOur results show that transplantation of HFSCs to the site of SCI could be useful for repair and replacement of degenerated neuronal and glial cells.Keywords: Hair follicle stem cells, Compression model of spinal cord injury, BBB test, Electromyography, Bulge -
مقدمه و هدف
هلیکوباکترپیلوری که با بسیاری از بیماری های دستگاه گوارش فوقانی در ارتباط است در نیمی از جمعیت دنیا یافت می شود. رنگ های اختصاصی و همچنین ایمونوهیستوشیمی برای شناسائی این عفونت در دسترس است، اما کارائی و نیاز به تکنیک ایمونوهیستوشیمی سال ها مورد بحث بوده است. همچنین تولوئیدین بلو تکنیک ساده و قابل دسترسی برای مطالعات میکروب شناسی است. بر این اساس هدف از این مطالعه مقایسه تکنیک های هماتوکسیلین- ائوزین، گیمسا، تولوئیدین بلو و ایمونوهیستوشیمی برای شناسائی H. پیلوری و همچنین بررسی ارتباط نتایج این رنگ آمیزی ها با شدت گاستریت بود.
روش کار55 نمونه بیوپسی بیماران مبتلا به گاستریت با تکنیک های H&E، گیمسا، تولوئیدین بلو و ایمونوهیستوشیمی رنگ آمیزی شد.
نتایجH. پیلوری در 43 (79.63%) نمونه بیوپسی با تکنیک IHC شناسائی شد، درحالیکه نمونه های مثبت در 18(33.33%)، 24 (44.44%)، 33 (61.11%) نمونه از بیماران بترتیب با متدهای H&E، گیمسا و تولوئیدین بلو شناسائی شد. نتایج مطالعه ما نشان داد که متدهای رنگ آمیزی کلاسیک برای شناسائی تعداد کم و یا فرم کوکوئیدی ارگانیسم حساسیت کافی ندارند، درحالیکه ایمونوهیستوشیمی و تولوئیدین بلو نقش مهمی را در شناسائی عفونت ایفا می کنند.
نتیجه گیریتولوئیدین بلو متد رنگ آمیزی دقیق تری برای شناسائی عفونت H. پیلوری نسبت به H&E و گیمسا است. بعلاوه برای تشخیص باکتری در بیوپسی های بعد از درمان و بیوپسی های با گاستریت مزمن فعال بدون شواهد هیستولوژیکی وجود H. پیلوری، انجام تکنیک IHC ضروری می باشد.
کلید واژگان: هلیکوباکترپیلوری, ایمونوهیستوشیمی, گاستریتBackgroundHelicobacter pylori، which is associated with many upper gastrointestinal diseases، is found in half of the population of the world. Several special stains and immunohistochemistry stain for H. pylori are available. The need for and usefulness of immunohistochemical (IHC) technique has been debated for years. Toluidine blue is a simple stain for microbiological studies and is easily available in laboratories. Therefore، this study was conducted to compare hematoxylin and eosin (H&E)، Giemsa and toluidine blue staining with immunehistochemistry for detection of H. pylori in patients with gastritis and also to correlate the results of these staining methods with pathological grading.
MethodsWe reviewed 54 consecutive gastric biopsy specimens stained by H&E and Giemsa as well as by toluidine blue and immunohistochemistry stains for H. pylori.
ResultsH. pylori was positively identified by IHC in 43 (79. 63%) patients، while positive samples were found in 18 (33. 33%)، 24 (44. 44%) and 33 (61. 11%) patients using H&E، Giemsa and toluidine blue staining methods. Our results showed that classical histological staining methods are not sensitive enough to identify low numbers or coccoid forms of organism، while toluidine blue and immunohistochemistry play an important role in detection of H. pylori infection.
ConclusionToluidine blue has been proved to be much more reliable than H&E and Giemsa in detection of H. pylori. In addition، in post treatment biopsies and in biopsies with unexplained chronic active gastritis without histological evidence of H. pylori should have immunohistochemistry done to detect possible low density or coccoid form of organisms.
Keywords: Helicobacter pylori, Immunohistochemistry, Gastritis -
هدفهدف از این مطالعه،تهیه داربست نانوفایبرپلی کاپرولاکتون با الیاف موازی و ارزیابی بقا، چسبندگی،تکثیر و تمایز سلولهای بنیادی فولیکول موی رت بر روی داربست نانوفایبر PCL تهیه شده به روش الکترواسپاینینگ در مهندسی بافت می باشد.مواد و روش هاناحیه Bulge فولیکول موی ناحیه Vibrissa رت از Whisker پد جدا شده و در محیط کشت DMEM/F12 حاوی فاکتور رشد اپیدرمی کشت داده شد. جهت بررسی مورفولوژی و بیولوژی سلولهای بنیادی فولیکول مو از رنگ آمیزی ایمونو سیتوشیمی و میکروسکوپ نوری استفاده گردید.جهت تهیه داربست نانوفایبر pcl از روش الکترو اسپینینگ استفاده شد.برای بررسی مورفولوژی،بقا،چسبندگی و نفوذ سلولهای بنیادی فولیکول مو بر روی داربست نانو فایبر PCLاز روش میکروسکوپ الکترونی اسکنینگ،ارزیابی MTT، و هیستولوژی استفاده شد.نتایجنتایج حاصله از بررسی MTT،بقا و تکثیر سلولهای بنیادی فولیکول مو بر روی داربست نانوفایبر PCLرا نشان داد.تصاویر میکروسکوپ الکترونی اسکنینگ، چسبندگی تکثیر و توزیع سلولهای بنیادی فولیکول مو را برروی اسکافولد نانوفایبر PCL تایید کردند.همچنین، در بررسی ایمونوسیتوشیمی نفوذ و تمایز سلولی بر روی داربست مشاهده گردید.
بحث:نتایج این مطالعه نشان می دهد که داربست های نانوفایبر PCLبرای کشت،تکثیر،تمایز و چسبندگی سلولها مناسب می باشند.همچنین سلولهای بنیادی فولیکول مو بر روی داربست نانو فایبر PCL چسبیده وتکثیر یافته اند.
کلید واژگان: داربست نانو فایبر, الکترواسپاینینگ, سلول بنیادی, مهندسی بافتBackgroundThe aim of this study was to fabricate the poly caprolactone (PCL) aligned nanofiber scaffold and to evaluate the survival، adhesion، proliferation، and differentiation of rat hair follicle stem cells (HFSC) in the graft material using electrospun PCL nanofiber scaffold for tissue engineering applications.MethodsThe bulge region of rat whisker was isolated and cultured in DMEM: nutrient mixture F-12 supplemented with epidermal growth factor. The morphological and biological features of cultured bulge cells were observed by light microscopy using immunocytochemistry methods. Electrospinning was used for production of PCL nanofiber scaffolds. Scanning electron microscopy (SEM)، 3- (4، 5-di-methylthiazol- 2-yl) -2، 5-diphenyltetrazolium bromide (MTT) assay، and histology analysis were used to investigate the cell morphology، viability، attachment and infiltration of the HFSC on the PCL nanofiber scaffolds.ResultsThe results of the MTT assay showed cell viability and cell proliferation of the HFSC on PCL nanofiber scaffolds. SEM microscopy images indicated that HFSC are attached، proliferated and spread on PCL nanofiber scaffolds. Also، immunocytochemical analysis showed cell infiltration and cell differentiation on the scaffolds.ConclusionThe results of this study reveal that PCL nanofiber scaffolds are suitable for cell culture، proliferation، differentiation and attachment. Furthermore، HFSC are attached and proliferated on PCL nanofiber scaffolds.Keywords: Nanofiber, Electrospinning, Stem cells, Tissue engineering -
زمینه و هدفانگل های لیشمانیا، در صورت فعال شدن ماکروفاژها قابل فاگوسیت شدن می باشند، این سازوکار با تولید رادیکال های فعال اکسیژن و نیتریک اکساید قابل انجام است، که از طریق ایمونومدولاتور ها صورت می گیرد. دراین مطالعه، تاثیر عصاره آبی سیر بر سلول های J774 آلوده به انگل لیشمانیا ماژور و بیان ژن های iNOS و IFN γ مورد بررسی قرار گرفته است.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی سلول های J774 با پروماستیگوت های انگل لیشمانیا ماژور (MRHO/IR/75/ER) مجاور شدند. پس از 72 ساعت، به سلول های آلوده شده، عصاره سیر در 5 غلظت، 25/9، 5/18، 37، 74 و 148 میلی گرم بر میلی لیتر اضافه شد، سپس پرولیفراسیون سلولی با آزمون MTT بررسی شد. پس از 72 ساعت از مجاورت سلول های J774 آلوده به انگل با IC50 سیر، سوپ سلولی جمع آوری شد. RNA توتال این سلول ها استخراج و توسط آزمایش Reverse transcription polymerase chain reaction بیان ژن های IFN γ و iNOS بررسی گردید. از نمونه تیمار نشده با عصاره سیر به عنوان کنترل استفاده شد. تمامی نتایج طی 3 مرحله با آزمون آماری t-student تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاغلظت IC50 عصاره سیر 37 میلی گرم بر میلی لیتر بود. بیان ژن های IFN γ و iNOS با روش RT-PCR نشان داد عصاره سیر با IC50 موجب افزایش بیان ژن های iNOS و IFN γ در سلول های J774 آلوده به لیشمانیا ماژور می شود.نتیجه گیریبا توجه به اهمیت سایتوکاین های ایمنی سلولی در توسعه و ایجاد پاسخ های ایمنی سلولی و با توجه به یافته های فوق، این فرضیه که احتمالا اثر سیر بر ایمنی سلولی ناشی از افزایش سیتوکاین INF γ و فعال شدن ژن iNOS است، تایید می شود.
کلید واژگان: عصاره آبی سیر, ژن های iNOS و IFN γ, لیشمانیا ماژور, رده سلولی J774Background And ObjectivesThe protozoa of leishmania lead to cutaneus and visceral leishmaniasis. Activation macrophages phagocyte parasites and this mechanism can be done with production of active radicals oxygen and nitric oxide، That is done through immunomodulator، as a basic process for production of the new drug. In this study، the effect of garlic extract as an immunomodulator on J774 cells infected with Leishmania major and iNOS gene expression and IFNγ has been investigated.Materials And MethodsLeishmania major promastigotes (MRHO/IR/75/ER) were added to the in-vitro cultured macrophages (J774 cells) and these cells were incubated for 72 hours. Various concentrations of garlic extract (9. 25-18. 5-37-74-148 mg/ml) were added to the infected cells. MTT assay was applied for cellular prolifration. After 72 hours of incubation، supernatants were collected and total RNA was extracted from the infected cells. The expression of IFNγ and INOS genes were studied by RT-PCR method. Untreated sample with garlic was used as control. All the experiments were repeated at least three times، and representative results were analyzed. Statistical significance (P < 0. 05) was analyzed by Student’s t-test using SPSS version16.ResultsThe result of this study، using MTT method showed that، the IC50 concentration of garlic extract was 37 mg/ml. Also the expression of IFNγ and iNOS genes by RT-PCR indicated that garlic extract lead to rise of expression of these genes in the J774 cells infected with L. major.ConclusionBased on the findings and importance of the cellular immunity cytokines in developing and importance of the responses، the hypothesis that the effect of AGE in cellular immunity is due to rising the IFNγ cytokines and expression of iNOS genes is confirmed.Keywords: Aqueous Garlic Extract (AGE), IFNγ, iNOS genes, Leishmania major, J774 cell line -
سابقه و هدفبیماری آلزایمر یک اختلال نورودژنراتیو و شایعترین علت دمانس است که با از دست رفتن تدریجی توانایی های شناختی و از دست رفتن حافظه همراه می باشد. این بیماری پیشرونده، غیرقابل برگشت و تدریجی است که موجب تغییرات رفتاری و کاهش توانایی فکری می گردد. از آنجاییکه هنوز مکانیسم دقیق بروز سمیت عصبی توسط بتا آمیلوئید شناسایی نشد، لذا در این مطالعه ضایعات هیستوپاتولوژیک در ناحیه CA1 هیپوکمپ متعاقب تزریق بتا آمیلویید در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی از 30 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار آلبینو با وزن 300-250 گرم برای مطالعه رفتاری و بررسی هیستوپاتولوژیک استفاده شد. رت ها در سه گروه کنترل، شم تزریق شده با بتا آمیلوئید (Beta Amyloid، ABETA) به طور مساوی تقسیم شدند. ضایعه با تزریق 4 میکرولیتر از ABETA (یک-چهل) در ناحیه هیپوکمپ ایجاد شد. جهت بررسی رفتاری از تست Y-maze و shuttle box 14 و 16 روز پس از ایجاد ضایعه استفاده شد. و برای بررسی بافت شناسی از رنگ آمیزی Nissl و Bielschowsky استفاده شد.یافته هامیانگین تغییرات رفتاری برای گروه شم برابر با 56/80%، گروه کنترل برابر با 7/86%، گروه AD برابر با 2/46% بود که تغییر رفتاری بین گروه AD و سایر گروه ها اختلاف معنی داری داشت (0001/0>p). تعداد نورون در هر میلی متر مربع در گروه های آلزایمر، کنترل و شم به ترتیب 92/2، 35/6 و 25/6 شد که کاهش تراکم نورونی در گروه آلزایمر در مقایسه با کنترل و شم معنی دار بود (0001/0>p).نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که تزریق ABETA (یک-چهل) باعث کاهش قابل توجه شاخصه های رفتاری و تعداد نورون ها در ناحیه CA1 در هیپوکمپ می گردد.
کلید واژگان: آلزایمر, هیپوکمپ, بتا آمیلوئید, حافظه, تغییرات نوروپاتولوژیکBackground And ObjectiveAlzheimer’s disease (AD) is a neurodegenerative disorder and the most common form of degenerative dementia with progressive loss of cognitive abilities and memory loss. AD is an irreversible, progressive chronic disease that it is the cause of behavior changes and deterioration of thinking ability. Since exact mechanism of neuro-toxicity by beta amyloid has not been identified yet, in this study, the histopathological lesions in CA1 of hippocampus after injection of beta-amyloid in a rat model of AD was studied.MethodsIn this experimental study, 30 adult male Albino Wistar rats weighing (250-300 g) were used for behavioral and histopathological studies. The rats were randomly assigned to three groups; control, sham and BETA-amyloid (ABETA) injection. The lesion was induced by injection of 4µLof ABETA(1-40) into the hippocampal fissure. For behavioral analysis Y-maze and shuttle box were used respectively at the 14 and 16 days post-lesion. For histological studies, Nissl and Bielschowsky staining were done.FindingsThe mean scores of alternation behavior for sham, control, and AD group were 80.56%, 86.7%, and 46.2%, respectively. AD group showed a significant reduction in alternation behavior as compared to control and sham group (p<0.0001). The number of neurons per square millimeter in the Alzheimer group, sham and control, respectively, 2.92, 6.35 and 6.25, and reduced neuronal density in Alzheimer's disease compared with control and sham groups were significant (p<0.0001).ConclusionIn the present study,ABETA(1-40) injection into hippocampus could decrease the behavioral indexes and the number of CA1 neurons in hippocampus.Keywords: Alzheimer's disease (AD), Hippocampus, BETA, amyloid (ABETA), Memory, Neuropathological changes -
مقدمهمهمترین مشخصه بیماری آلزایمر (AD) تخریب نورونی در هیپوکمپ است. سلولهای بنیادی مشتق از ستیغ عصبی(EPI-NCSC) قابلیت تمایز به نورون، آستروسیت و الیگو دندروسیتها را دارند. هدف از این مقاله ارزیابی اثر پیوند (EPI-NCSC) در موشهای صحرایی مدل آلزایمر بوده است.روش هابرای ایجاد مدل بتا آمیلوئید1-40 در ناحیه CA1 هیپوکمپ موشهای صحرایی تزریق شد و 2 هفته بعد برای نشان دادن کاهش حافظه و توانایی یادگیری تستهای Y-mazeویادگیری اجتنابی غیر فعال صورت گرفت. (EPI-NCSC) از فولیکول موهای پشت لب موش صحرایی گرفته و کشت داده شد و با برومو داکسی اوریدین نشانگر شدند. بعد از اثبات ایجاد آلزایمر به وسیله تستهای رفتاری، (EPI-NCSC)به ناحیهCA3 هیپوکمپ مدلهای آلزایمر تزریق شدند. شناسایی مارکرهای اختصاصی این سلولها (نستین و SOX10) در محیط کشت با روش ایمونوسیتوشیمی انجام شد. برای مطالعه بقا و تمایز سلولهای پیوند زده شده تکنیک رنگ امیزی دو گانه صورت گرفت.نتایجما در این تحقیق نشان دادیم که سلولهای پیوند زده شده زنده مانده و به سلولهای عصبی وگلیا بیان کننده پروتئین فیبری اسیدی تمایز یافته اند.شمارش سلولهای گرانوله هیپوکمپ نشان داد که تعداد سلولها در مدلهای آلزایمری که سلول دریافت کرده اند بیشتر از گروه کنترل مدل آلزایمر بوده است. همچنین در حیوانهای مدل آلزایمر خطاهای زیادی در تستهای رفتاری آنها دیده شد.
درنتیجهمی توان گفت سلولهای پیوند زده شده به تمامی نواحی هیپوکمپ مهاجرت کرده و تعداد سلولهای شمارش شده در حیوانات گیرنده پیوند تقریبا مساوی با حیوانات گروه کنترل(حیواناتی که هیچ کاری روی آنها صورت نگرفته است) می باشد.همچنین پیوند سلولهای EPI-NCSC در هیپوکمپ می تواند سبب ایجاد نورونهای کولینرژیک شده و کاهش حافظه در مدل حیوان آلزایمر را بهبود بخشد.
کلید واژگان: بیماری آلزایمر, نورون های کلونرژیک, فولیکول, سلول های بنیادیBackgroundAlzheimer’s disease (AD) is characterized by progressive neuronal loss in hippocamp. Epidermal neural crest stem cells (EPI-NCSC) can differentiate into neurons, astrocytes and oligodendrocytes. The purpose of this study was to evaluate the effects of transplanting EPI-NCSC into AD rat model.MethodsTwo weeks after induction of AD by injection of Amyloid-β 1-40 into CA1 area of rat hippocamp, Y-maze and single-trial passive avoidance tests were used to show deficit of learning and memory abilities. EPI-NCSC were obtained from the vibrissa hair follicle of rat, cultured and labeled with bromodeoxyuridine. When Alzheimer was proved by behavioral tests, EPI-NCSC was transplanted into CA3 area of hippocamp in AD rat model. The staining of EPI-NCSC markers (nestin and SOX10) was done in vitro. Double-labeling immunofluorescence was performed to study survival and differentiation of the grafted cells.ResultsWe showed that transplanted EPI-NCSC survive and produce many neurons and a few glial cells, presenting glial fibrillary acidic protein. Total number of granule cells in hippocamp was estimated to be more in the AD rat model with transplanted cells as compared to AD control group. We observed that rats with hippocampal damage made more errors than control rats on the Y-maze, when reward locations were reversed.ConclusionTransplanted cells were migrated to all areas of hippocamp and the total number of granule cell in treatment group was equal compared to control group. Transplantation of EPI-NCSC into hippocamp might differentiate into cholinergic neurons and could cure impairment of memory in AD rat model. -
زمینهآنتی اکسیدانهایی نظیر آلفا-توکوفرول یا ویتامین ای و بتا-کاروتن یا ویتامین آنقش مهم حفاظتی در فرایند ایسکمیک پره کاندیشنینگ (القای دوره های ایسکمی کوتاه و مکرر) داشته و اولین سطح دفاعی علیه آسیبهای اکسیداتیو هستند. در این مطالعه پس از القای ایسکمی رپرفیوژن (ischemia-reperfusion) و ایسکمیک پره کاندیشنینگ (ischemic-preconditioning) در رتهای نر و ماده مقادیر این آنتی اکسیدانها اندازه گیری و سپس مقایسه گردید.روش کاررتهای ویستار (تعداد=48) بطور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند (در هر گروه 8 رت): گروه A (کنترل نر)، گروه B (کنترل ماده)، گروه C (ایسکمیک رپرفیوژن نر)، گروه D (ایسکمیک رپرفیوژن ماده)، گروه E (ایسکمیک پرکاندیشنینگ نر) و گروه F (ایسکمیک پرکاندیشنینگ ماده). در گروه های C و D ایسکمی با بستن شریانهای کلیوی سمت چپ بمدت 45 دقیقه القا شد. در گروه های E و F قبل از القای دوره ایسکمی 45 دقیقه ای نهایی چهار بار شریانهای کلیه چپ بمدت 4 دقیقه بسته و سپس بمدت 11 دقیقه باز شدند. بعد از این اقدامات سرم خون رتها برای بررسی مقادیر نیتروژن اوره، کراتینین، ویتامین آو ویتامین ای گرفته شد. بافتهای کلیوی هم جهت ارزشیابی های هیستولوژی ارسال شد.یافته هامیزان آلفا-توکوفرول در هر دو جنس نر و ماده در گروه IPC نسبت به IR و نیز در در گروه IPC ماده نسبت به IPC نر افزایش معناداری نشان داد (P<./01). میزان ویتامین آتغییرات چندانی نداشت. نتایج هیستولوژیکی نشان داد که آسیبهای کلیوی ناشی از ایسکمی رپرفیوزن در جنس ماده کمتر بوده است. همچنین اثرات حفاظتی IPC در جنس ماده بیشتر بوده است (P<./01).نتیجه گیریالقای IPC آسیبهای کلیوی را در هر دو جنس نر و ماده کاهش داد اما همزمان با افزایش سطح ویتامین ای داخلی آسیبهای بافتی در جنس ماده کاهش معنادارتری نشان داد.
BackgroundAntioxidants such as α-tocopherol (vitamin E) and β-carotene (vitamin A) play an important role in protective effect of repeated brief periods of ischemia, namely ischemic preconditioning (IPC). Values of these antioxidants were investigated and compared after induction of ischemia reperfusion (IR) and kidney IPC in both male and female rats.MethodsForty eight Wistar rats were divided randomly into six groups of 8: groups A and B (male and female controls, respectively), group C (male IR or IR cases), group D (female IR cases) and groups E and F (male and female IPC cases, respectively). In groups C and D, ischemia was induced by clamping of left renal arteries for 45 min. In groups E and F, rats underwent four cycles of 4 min of arterial clamping and 11 min of de-clamping before final 45 min ischemia induction. Afterward, serum was collected to assess the blood urea nitrogen, creatinine and vitamins E and A values. Renal tissues were obtained for histological assessments.Resultsα-tocopherol levels in male and female rats showed a significant increase in IPC compared with IR group (P<0.01) and also in female IPC compared with male IPC group. β-carotene levels had no significant variations. Histological evaluation showed that IR-induced renal injuries were less in female rats. Also, protective effects of IPC were more in female rats (P<0.01).ConclusionsRenal IPC reduced damages in both male and female rats, but tissue injuries in females were decreased much more along with the increase of endogenous vitamin E. -
پیش زمینه و هدفدر طی دوران زندگی، سلول های بنیادی باعث ساخته شدن سلول های جدید در بافت های مختلف می شود. چندین سال است که ناحیه بالج فولیکول مو به عنوان منبع سلول های بنیادی شناخته شده است، با این حال مطالعات کمی در مورد خصوصیات سلول های بنیادی مشتق از ناحیه بالج فولیکول مو در موش صحرایی و در محیط آزمایشگاه انجام شده است.مواد و روش هادر این مطالعه سلول های ناحیه بالج فولیکول موی موش صحرایی جدا شد، کشت داده شد و خصوصیات تکثیری سلول های کشت یافته و تمایز آن ها به نورون مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه فولیکول موی موش های صحرایی در هفته های اول و سوم پس از کشت سلولی بررسی قرار گردید.یافته هانتیجه این مطالعه نشان داد که دو روز بعد از چسبیدن سلول ها به کف پلت، سلول ها شروع به تکثیر و مهاجرت کردند، منحنی رشد نشان داد که میزان تکثیر سلولی در روز هشتم به حداکثر خود می رسد و سلول ها بعد از یک هفته از کشت، قدرت تکثیری خوبی دارند اما بعد از تمایز، تکثیر سلولی محدود می شود و اغلب سلول ها در شرایط تراکم سلولی بالا و در محیط حاوی نوروتروفین نوع 3 به رده سلولی نورونی و گلیال متمایز می شوند.نتیجه گیرینتایج نشان دادند که سلول های کشت یافته ناحیه بالج فولیکول های موش صحرایی، پتانسیل تکثیری بالایی دارند و می توانند به سلول های شبه نورونی و گلیال تبدیل شوند.
کلید واژگان: ژفولیکول مو, سلول های بنیادی, فولیکول موی موش صحرایی, کشت سلولی, تمایزBackground and AimsThroughout life, stem cells make new cells in various tissues. Bulge region of hair follicle indicated as sources of stem cells for along times but little studies done in vitro to characterize rat bulge hair follicle stem cells.Materials and MethodsIn this study bulge cells of rat hair follicle were isolated and were cultured, then morphological features of differentiated cells were studied. Also, rat hair follicle cells were assessed one and three weeks after cultivation.ResultsThe result showed that two days after cell attachment to floor of plates, the cells initiate to proliferation and migration. Growth curve showed that the rate of cell proliferation at day 8 reaches its maximum level. After a week of cell culture, they had good power but after detachment were limited reproduced. Most cells in high cell density conditions and NT- 3 treated media differentiated to neural and glial lineage.ConclusionResults showed that cultivated rat bulge cells, have high proliferative potential, and also could change to neural and glial like cells. -
هدفبررسی تاثیر NT-3 بر کاهش زمان تمایز سلول های بنیادی ناحیه bulge فولیکول مو به سلول های شبه نورونمواد و روش هاابتدای فولیکول های ناحیه گونه و پشت لب موش صحرایی جداشده و ناحیه bulge آن کشت داده شد. سلول های بنیادی به دست آمده از ناحیه bulge در محیط DMEM/F12 حاوی EGF در 3 گروه کشت داده شدند. در این 3 گروه پاساژ در روز های 7، 8 و 9 انجام شد. سپس هر گروه به مدت 3 روز در مجاورت NT-3 با دوز 10نانوگرم در میلی لیتر قرار داده شدند. به وسیله روش ایمونوسیتوشیمی تمایز سلول ها با آنتی بادی بتاتری توبولین (βIIItubulin) در این سه گروه بررسی و با گروه کنترل مقایسه شد. نتایج با استفاده از آزمون تی تست آنالیز شده و 0.05>p به عنوان سطح اختلاف معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هادر این مطالعه سلول های بنیادی به دست آمده از ناحیه bulge فولیکول در 9-7 روز اول نشانگر CD34 و طی 12-10 روز اول نشانگر نستین را بیان کردند. سپس پس از دریافت NT-3 به مدت 3 روز در گروه های ذکر شده همزمان با روند تمایز، این سلول ها با آنتی بادی بتاتری توبولین (βIIItubulin) واکنش مثبت نشان دادند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه، NT-3 بر تسریع روند تمایز سلول های بنیادی فولیکول مو اثر معنی داری دارد و حتی می تواند در کمتر از 10 روز سلول های بنیادی ناحیه bulge را به سلول های شبه نورون متمایز کند.
کلید واژگان: bulgeفولیکول مو, CD34, نستین, NT, 3, بتاتری توبولینPurposeThe aim of this study was to evaluate the effect of NT-3 on the decrease of the differentiation time of bulge stem cells of rat hair follicle from neuron like cells.Materials And MethodsThe bulge region of the rat whisker was isolated from and cultured in DMEM/F12 supplemented with epidermal growth factor (EGF) in 3 groups for 7,8 and 9 days. Then 10 ng /ml NT-3 was added to each group for 3 days. Finally, cell differentiation was assessed by immunocytochemistry using βⅢ-tubulin antibody and the result was compared with control groups.ResultsAccording to our results hair follicle bulge stem cells expressed CD34 and Nestin in 7-9 and 10-12 first days after cultivation respectively. By using NT-3 duration differentiation process the cells showed positive reaction to βⅢ-tubulin antibody.ConclusionThe results indicate that NT-3 can affect on differentiation speed even in less than 10 days. -
هدفبررسی بیان رسپتور استروژن α در نورون های هرمی ناحیه CA1 هیپوکامپ در موش صحرایی اورکتومی شدهمواد و روش هاابتدا موش های صحرایی ماده اورکتومی شدند. با دریافت تاموکسیفن و 17- β- استرادیول به طور همزمان یا با تاخیر 12 ساعت بعد، بررسی انجام شد. سپس بیان پروتئین رسپتور استروژن α، با میزان واکنش های حاصل از فعالیت های ایمونوراکتیویتی رسپتور استروژن در گروه های مختلف، ارزیابی شد.یافته هانتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان می دهد که پروتئین 55 KDa رسپتور استروژن α تنها در سیتوپلاسم سلول های هرمی ناحیه CA1 بیان می شود. هم چنین بیان رسپتور استروژن α در گروه های تحت تاثیر تاموکسیفن، با همزمانی دریافت تاموکسیفن و استرادیول و بیان رسپتور استروژن α در گروه های تحت تاثیر آنتاگونیست استروژن، با تاخیر زمانی 12 ساعت بعد، افزایش را نشان می دهد. در گروه هایی که تزریق17- β –استرادیول را به همراه حلال تاموکسیفن داشتند بیان پروتئین رسپتور استروژن، بیشترین واکنش را در داخل سلول نشان داد. کمترین واکنش در گروه های تزریق حلال ها بود. هم چنین در زمان تزریق با فاصله زمانی 12 ساعته، به دلیل طول عمر تاموکسیفن، با توجه به ورود تاموکسیفن به عنوان آنتاگونیست استروژن، تاثیرپذیری تزریق 17- β –استرادیول به قوت خود باقی می ماند.
کلید واژگان: هیپوکامپ, 17, β - استرادیول, رسپتور های استروژنی α, تاموکسیفن, ایمونوهیستوشیمیPurposeThe aim of our study is the assesment of estrogen receptor α expression in pyramidal neurons in rat CA 1hippocampus that has been ovariectomized. By using the estrogen antagonist, Tamoxifen level of expression of estrogen receptor α in these cells.Materials And MethodsTo study the effect of 17 - β estradiol and tamoxifen on estrogen receptors α, expression in hippocampus rats of Wistar female rats weighting approximately 180-220 g, were ovariectomized. The rats after receiving Tamoxifen, and 17 - β - estradiol simultaneously or with 12 delay hours, or receiving Tamoxifen and estradiol solvents, or solvent received Tamoxifen and estradiol, and eventually receiving two solvents, two or 24 hours after the last ip injection, were studied. Using western blotting techniques and protein expression of estrogen receptor α, the response rate of ER α activity immunoreactivity in different groups were evaluated.ResultsResults from the present survey studies shows that research conducted with Western blot analysis by antibodies ER-α, the presence of estrogen receptor α 55 KDa proteins were shown only in the area CA1 pyramidal cell cytoplasm. The results also express that estrogen receptor α expression in groups under the effect of tamoxifen, if simultaneously received Tamoxifen and estradiol, have been shown to have decreased. Expression of estrogen receptor α in estrogen antagonist affected groups, with 12 hours delay, increase the show. Considering the half-life of Tamoxifen, Estrogen and Tamoxifen interaction, different responses towards a study group in 16 rats wrer verified.ConclusionThe presence of 17 - β - estradiol in the cytosol of cells through ER α receptor is expressed in our findings,. In the group that 17 - β - estradiol along with Tamoxifen, were injected solvents were estrogen receptor protein expression in most reactions within the cell represents. Minimum response groups were injected solvent. Also during the 12-hour infusion interval, Tamoxifen, due to half life according to the arrival of TAM as an estrogen antagonist, remained unaffected by injection of 17 - β - estradiol, remains strong. -
زمینه و هدفدر طی دوران زندگی، فولیکول موهای بدن وارد سه فاز رشد آناژن، کاتاژن، تلوژن می شوند. سلول های بنیادی فولیکول مو در ناحیه Bulge که بخشی از غلاف ریشه خارجی است قرار دارند و سلولهای ناحیه Bulge، در فاز آناژن تکثیر می کنند و سلول های جدیدی ایجاد می کنند. چندین سال است که ناحیه Bulge منبع سلول های بنیادی محسوب می شود، با اینحال مطالعات کمی در مورد خصوصیات سلول های بنیادی مشتق از ناحیه Bulge فولیکول مو در موش صحرایی بصورت In Vitro انجام شده است. در این مطالعه، بیان فاکتورهای سلول های بنیادی را در ناحیهBulge فولیکول موی موش های صحرایی را بررسی نمودیم.روش کاردر این مطالعه از فولیکول های موی موش صحرایی، ناحیه Bulge جدا شدند و در محیط کشت حاوی فاکتورهای رشد کشت داده شدند. در سلولهای ناحیه Bulge فولیکول موی موش صحرایی یک هفته و سه هفته بعد از کشت، بیان Nestin، CD34 و K15 بررسی شدند. در این مطالعه از روش های ایمونوسیتوشیمی و فلوسیتومتری استفاده شد.یافته هانتیجه این مطالعه نشان داد که سلول ها پتانسیل تکثیری بالایی دارند و قبل از تمایز مارکرهای Nestin، CD34 را بیان کردند ولی مارکر K15 در سلول های بنیادی که متمایز نشده بودند، بیان نشد.نتیجه گیرینتایج نشان دادند که سلول های کشت یافته ناحیه Bulge فولیکول های موش صحرایی، می توانند فاکتورهای سلول های بنیادی را بیان کنند پس بنابراین این سلول ها می توانند سلول های بنیادی چند توان باشند.
Background and ObjectivesDuring lifetime, hair follicles undergo three cyclic changes: anagen, catagen, telogen. In hair follicles, stem cells located in Bulge area, which is part of the outer root sheath. Bulge cells proliferate new cells in anagen phase. Bulge region of hair follicle indicated as a source of stem cell for many years, but little studies done in vitro to characterize rat bulge region hair follicle stem cells.MethodsIn this study Bulge cells of rat hair follicle were isolated and cultured, then morphological features of these cells surveyed. Nestin and CD34 as hair follicle stem cell markers, and K15 as a keratinocyte marker assessed by immunocytochemistry after one to three weeks.ResultsIn this study, we found that, 2 days after attachment of cells to floor of plates, the cells were initiated to proliferation and migration. These cells had good nestin and CD34 immunostaining, but after three week differentiation,were nestin and CD34 negative. Also these cells couldn’t express K15.ConclusionResults showed that cultivated rat bulge cells, have high proliferative potential, and also could express nestin and CD34 as stem cell factors -
هدفبررسی خصوصیات مورفولوژیکی سلول های ناحیه egluB فولیکول موی موش صحرایی جدا شد وکشت داده شدهمواد و روش هاناحیه egluB فولیکول های سبیل موش صحرایی جدا و در محیط کشت 21F/MEMD حاویrotcaF htworG lamredipE (FGE)، کلراتوکسین و 3-TN کشت داده شدند. خصوصیات مورفولوژیکی و بیولوژیکی سلول های کشت یافته با روش های میکروسکوپی و ایمونوسیتوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفت.نتایجنتایج نشان داد که 4 روز بعد از چسبیدن سلول ها به کف پلیت، سلول های در حال تکثیر مشاهده می شوند. همچنین بیان nitseN، مارکر پروژنیتور نورونی، قبل از تمایز سلول های ناحیه egluB مشاهده شد که سلول های تمایز یافته، مارکر سلول های گلیال PIR و نورونی nilubuT-IIIβ را بیان کردند.نتیجه گیرینتایج نشان داد که سلول های کشت یافته ناحیه egluB فولیکول های موش صحرایی، دارای خصوصیات سلول های بنیادی هستند و می توانند به رده های سلولی گلیال و نورونی تبدیل شوند.
کلید واژگان: Nestin, Beta III Tubulin, RIP, فولیکول موObjectiveTransplants of multipotent stem cells have been shown to have a neuroprotective effect after central nervous system injury. The bulge region of the hair follicle has been reported as a putative source of hair follicle stem cells (HFSC) for many years; however, few studies have documented the properties of bulge derived cells in vitro until now. This study was conducted to isolate and culture bulge cells from rat hair follicles and to determine the morphological and biological features of the cultured cells.Materials And MethodsThe bulge region of the rat whisker was isolated and cultured in Dulbecco's modified eagle medium: nutrient mixture F-12 (DMEM/F12) supplemented with epidermal growth factor (EGF), cholera toxin. Dissociated bulge stem cells were differentiated on coated substrates together with NT-3. The morphological and biological features of cultured bulge cells were observed by light microscopy and immunocytochemistry methods.ResultsOur results showed that newly proliferated cells could be observed on the 4th day after explantation. The expression of a neural progenitor marker, nestin, was seen before differentiation of the bulge cells. The differentiated cells expressed βIII-Tubulin and RIP, which are the markers of neural and glial lineages.ConclusionThe results indicated that the bulge cells cultured from the rat hair follicle had the characteristics of stem cells and could differentiate into neural and glial lineages.Keywords: Nestin, Beta III Tubulin, RIP, Hair follicle -
نیتریک اکساید- no و بیماری های نورودژنراتیو
-
-
زمینه و هدف
مدیاتور اصلی در ایجاد نعوظ، نیتریک اکساید آزادشده از اعصاب غیرآدرنرژیک غیرکولینرژیک در کورپوس کاورنوزوم می باشد. هدف این مطالعه، بررسی اثر وضعیت کلستاز بر فعالیت آنزیم سنتزکننده NOS در بافت کورپوس موش های صحرایی نر و نقش مسیر NO و اوپیوئیدی بود.
روش بررسیموش های صحرایی به هفت گروه تقسیم شدند (6=n): کنترل، sham، کلستازهای دو روزه (جراحی به همراه انسداد مجرای صفراوی به مدت دو روز)، کلستازهای هفت روزه، کلستازهای 14 روزه، کلستازهای هفت روزه به همراه تزریق i.p،mg/kg، 3، مهارکننده آنزیم نیتزیک اکساید (L-NAME) و کلستازهای هفت روزه به همراه تزریق mg/kg، i.p20 نالتروکسان (آنتاگونیست اوپیوئیدی). به منظور بررسی فعالیت سیستم نیتریک اکساید، بعد از کشتن موش ها عضله کورپوس آنها جدا شده و در محلول فیکساتیو قرار گرفت و سپس به کمک رنگ آمیزی NADPH Diaphorase فعالیت آنزیم NOS موجود در اعصاب و اندوتلیوم بررسی شد. هر گروه شامل شش حیوان بود.
یافته هاشدت رنگ پذیری اعصاب و اندوتلیوم در گروه کنترل و sham یکسان بود. این شدت در گروه کلستاز دو روزه بیشتر از کنترل بود که در روزهای هفت و 14 بر شدت رنگ پذیری افزوده نیز می شد. به دنبال مصرف L-NAME و نالتروکسان در کلستازهای هفت روزه، شدت رنگ پذیری معادل گروه کنترل شد.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه رنگ آمیزی NADPH Diaphorase به عنوان شاخصی از فعالیت NOS مورد استفاده قرار می گیرد، می توان نتیجه گرفت که فعالیت آنزیم eNOS و nNOS در حیوانات کلستاتیک افزایش می یابد که میزان افزایش وابسته به زمان است. نکته دیگر اینکه استفاده از داروهای L-NAME و نالتروکسان با مهار نیتریک اکساید و اپیوئیدهای درونی می تواند نقش کلیدی در جلوگیری از بروز این تغییرات ایفا کنند که خود می تواند به عنوان راه حل درمانی در کاهش عوارض بیماری کلستاز نقش داشته باشد.
کلید واژگان: کلستاز, عملکرد نعوظ, نیتریک اکساید, اوپیوئیدها, نالترکسون, کورپوس کاورنوزومRelaxation of the corpus cavernosum plays an important role in penile erection. Previous studies have suggested that nitric oxide (NO) appears to be the most important relaxant involved in the erection process. The aim of the present study was to evaluate the effect of cholestasis in nNOS and eNOS activity of corpus cavernosum. forty-two adult male Sprague-Dawley rats were divided equally into seven groups: control, sham operated, 2-, 7-, and 14-day bile duct-ligated animals, 7-day bile duct-ligated chronically treated with L-NAME (3 mg/kg/day, i.p.)
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.