مهران لقمانی
-
شکم پایان یکی از گروه های مهم جانوری در اجتماعات بنتیک محسوب می شوند که نقش مهمی در چرخه انرژی اکوسیستم های آبی ایفا می کنند. این تحقیق در دو دوره زمانی زمستان (پیش از مانسون) و پاییز (پس مانسون) در سه منطقه (خور باهو، خور گواتر و خلیج گواتر) و 9 ایستگاه از تالاب گواتر به منظور بررسی تغییرات تراکم شکم پایان تحت تاثیر فصل و پارامترهای محیطی (دما،شوری، اسیدیته، مواد آلی کل (TOM) و دانه بندی) انجام گردید. نمونه برداری از بخش زیرجزرمدی سه منطقه (خور باهو، خور گواتر و خلیج گواتر) و نه ایستگاه تالاب گواتر انجام شد. براساس نتایج، در فصل زمستان در مجموع ایستگاه های منطقه خور باهو، خانواده Pyramidae با 15/29±945فرد، در خور گواتر Marginelidae با 15/36±745 فرد، در خلیج گواتر خانواده Naticidae با 14/28±248 فرد بر متر مربع بالاترین تراکم را داشت. در فصل پاییز بالاترین میزان تراکم ثبت شده در خور باهو، مربوط به خانواده های Nacellidae با 45/38±775 فرد، در خور گواتر Restusidae و در خلیج گواتر Eulimidae با 12/26±235 فرد بر مترمربع ثبت گردید. از نظر میزان تراکم بین ایستگاه ها اختلاف معنی داری بوده (p<0.05) ) وجود داشت، ولی بین فصول اختلافی مشاهده نگردید (p>0.05). در بررسی همبستگی میان فاکتورهای محیطی و تراکم شکم پایان فقط همبستگی معنی داری میان تراکم و دانه بندی (0.64=R) بدست آمد. در فصل پاییز میزان فراوانی شکم پایان افزایش محسوسی داشته که نشان دهنده تاثیر بادهای مونسونی تابستانه جنوب غربی هند می باشد.
کلید واژگان: دریای مکران, شکم پایان, تراکم, مانسون, خلیج گواترGastropods are integral members of benthic communities, playing pivotal roles in the energy dynamics of aquatic ecosystems. This research aimed to assess changes in gastropod density influenced by seasonal variations and environmental parameters. The study was conducted during winter (pre-monsoon) and autumn (post-monsoon) periods across three areas (Khor Bahu, Khor Gowatr, and Gowatr Bay), spanning nine stations within Gowatr Wetland. Sampling of the sub-island media stations was performed using a van-veen grab. Analysis of temperature, salinity, pH, total organic matter (TOM), and granulation was conducted. Results revealed notable fluctuations in gastropod density across seasons and locations. During winter, the highest densities were observed in Khor Bahu (Pyramidellidae with 945 ± 29.15 individuals/square meter), Khor Gowatr (Marginellidae with 745 ± 36.15 individuals/square meter), and Gowatr Bay (Naticidae with 248 ± 28.14 individuals/square meter). In contrast, during autumn, peak densities were recorded in Bahu estuary (Nacellidae with 775 ± 38.45 individuals/square meter), Restusidae estuary, and Gowatr Bay (Eulimidae with 235 ± 26.12 individuals/square meter). Significant differences in density were observed among stations (p<0.05), while no significant variation was noted between seasons (p>0.05). Correlation analysis revealed a significant association between density and grain size (R=0.64), highlighting its influence on gastropod abundance. Despite the lack of significant seasonal density differences, the autumn season exhibited increased gastropod abundance, possibly attributed to the impact of southwest India's summer monsoon winds
Keywords: Makoran Sea, Density, Monsoon, Gowatr Bay, Gastropoda -
مقدمه
کیتون ها از نرمتنانی دریایی، اکثرا چرنده، مقاوم به شرایط جزر و مدی و غالبا ساکن در شکاف تخته سنگ ها هستند. دریای عمان در جنوب شرقی ایران و شمال غربی اقیانوس هند و به شدت تحت تاثیر بادهای موسمی اقیانوس هند (مانسون) قرار دارد. دریای مکران به علت وقوع فرایند مانسون دارای تنوع غنی از انواع گونههای دریازی از جمله، نرم تنان است. هدف تحقیق حاضر، بررسی تراکم و پراکنش کیتون Acanthopleura vaillantii در سواحل پزم، کنارک، تیس، کلبه غواصی، دریای بزرگ و رمین در زمستان 1398و تابستان 1399 بوده است.
مواد و روش هادر این مطالعه، با استفاده از کوادرات یک در یک متر مربع، تراکم و پراکنش A. vaillantii در ترانسکت های عمود بر دریا و در منطقه جزر و مدی شش ایستگاه در سواحل پزم، کنارک، تیس، کلبه غواصی، دریای بزرگ و رمین بررسی شد. تعدادی از نمونه ها در هر ایستگاه جهت اندازه گیری پارامترهای زیستی از قبیل طول، وزن تر کل، وزن تر بافت نرم، درصد رطوبت بافت و درصد وزن خشک جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. در هر ایستگاه فاکتورهای فیزیکی شیمیایی آب (دما،شوری و اسیدیته) به وسیله دستگاه مولتی متر WTW ثبت گردید.
نتایجبررسی ها نشان داد که بیشترین میانگین تراکم در زمستان، در ایستگاه رمین و معادل 46/1 ± 27/11 فرد بر متر مربع بوده است. درمجموع، ایستگاه رمین در زمستان و تابستان دارای بیشترین میانگین تراکم با 67/2 ± 15/19 فرد بر مترمربع بود. همچنین، کمترین میانگین تراکم مربوط به ایستگاه کلبه غواصی در تابستان و ترانسکت اول بخش پایین جزر و مدی بوده که به دلیل وجود بستر ماسه ای نمونه ای ثبت نشد. درمجموع، در ایستگاه کلبه غواصی میانگین تراکم برای دو فصل، 26/0± 85/0 فرد بر مترمربع کمترین میزان بود. آزمون آماری اختلاف معنی داری را بین ایستگاه ها نشان داد (05/0<p). بررسی پارامترهای زیستی نشان داد که در ایستگاه تیس، به ترتیب در زمستان و تابستان بیشترین میانگین طول 25/4±56/ 53 و 53/4± 2/58 میلی متر، وزن 43/7±19/23 و 51/8± 22/28 گرم و در ایستگاه کلبه غواصی برای زمستان کمترین میانگین طول 14/2± 32 میلی متر و وزن 85/0±99/2 گرم بود. در ایستگاه دریای بزرگ، در تابستان کمترین میانگین طول و وزن به ترتیب 21/4± 44/43 میلی متر و 89/4± 53/16 گرم بوده است.
بحث:
طبق نتایج سایر محققین ایستگاه تیس از تنوع زیستی بالایی برخوردار می باشد ولی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که در این ایستگاه، نمونه های A. vaillantii علی رغم تراکم کمتر (احتمالا به دلیل رقابت) دارای وزن و طول بیشتری بودند. همچنین، در شکاف صخره ها و استخرهای جزر و مدی با پوشش جلبکی و دمای 22 تا 26 درجه سانتی گراد، تراکم و پراکنش بیشتری وجود داشت.
کلید واژگان: مکران, چابهار, عوامل محیطی, Acanthopleura Vaillantii, زیست سنجیIntroductionChitons are marine molluscs, mostly grazers, resistant to tidal conditions and often living in crevices of rocks. The Oman Sea is located in the southeast of Iran and the northwest of the Indian Ocean and is heavily influenced by the monsoon winds of the Indian Ocean. Due to the occurrence of the monsoon process, the Makoran Sea has a rich variety of marine species, including molluscs. The aim of the present research was to investigate the density and distribution of Acanthopleura vaillantii in the beaches of Pozm, Konarak, Tis, Kolbe Ghawasi, Darya Bozorg and Ramin in winter 2018 and summer 2019.
Materials and MethodsIn this study, the density and distribution of A. vaillantii was investigated in transects perpendicular to the sea and in the tidal zone, using a quadrat (1*1 m2). in the tidal zone of six stations on the coasts of Pozm, Konarak, Tis, Kolbe Ghavasi, Darya Bozorg and Ramin. A number of samples in each station were taken to the laboratory to measure biological parameters such as length, total wet weight, soft tissue moisture content, tissue moisture percentage and dry weight percentage. In each station, physical and chemical factors of water (temperature-salinity and acidity) were measured and recorded by WTW device.
ResultsInvestigations showed that the highest average density in the winter of 2018 was in Ramin station and was equal to 11.27 ± 1.46 m2. In total, Ramin station had the highest average density in winter and summer with a value of 19.15 ± 2.67 m2. Also, the lowest average density was related to the diving hut station in summer and the first transect of the lower part of the tide, which was not recorded due to the presence of a sandy bed. In total, the average density for two seasons was 0.85 ± 0.26 m2 at the Kolbeh ghavasi station. Also, the statistical test showed a significant difference between the stations (P<0.05). The biological parameters showed that in Tis station, in winter and summer respectively, the maximum average length was 53.56±4.25 and 58.2±4.53 mm, weight was 23.19±7.43 and 22.8±51. 28.28 grams and at the Kolbeh ghavasi station for winter, the lowest average length was 32 ± 2.14 mm and weight was 2.99 ± 0.85 grams. In the Big Darya station, for summer, the lowest average length and weight were 43.44 ± 4.21 mm and 16.53 ± 4.89 grams, respectively.
DiscussionAccording to the results of other researchers, Tis station has high biodiversity, but the results of the present study showed that in this station, A. vaillantii samples had more weight and length despite the lower density (probably due to competition). Also, there was more density and distribution in the crevices of rocks and tidal pools with algal cover and temperature of 22 to 26 degrees Celsius.
Keywords: Makoran, Chabahar, Chiton, Acanthopleura Vaillantii, Biometry -
این تحقیق با هدف تعیین تنوع زیستی جوامع پرتاران در سه منطقه با پوشش حرا و در 9 ایستگاه شامل یک ایستگاه در خلیج گواتر و 4 ایستگاه در هریک از خوریات گواتر و باهو کلات در سواحل شرقی بندر چابهار انجام شد. از هر ایستگاه از زمستان 1399 تا پاییز 1400 به صورت فصلی سه نمونه رسوب برای جداسازی و شناسایی پرتاران و یک نمونه برای آنالیز دانه بندی و مواد آلی کل رسوبات به وسیله گرب ون وین با سطح مقطع 028/0 متر مربع برداشت شد. در مجموع شده 12جنس متعلق به 10 خانواده شناسایی شدند. در بین گروه های خانواده های پرتاران شناسایی شده بیشترین درصد میانگین فراوانی با 70/13 درصد مربوط به خانواده Spionidae بود. بررسی تراکم پرتاران در مجموع 180±17800 در فصول ذکر شده می باشد که میانگین تراکم پرتاران در زمستان 42±8720 و میانگین تراکم پرتاران در پاییز 63/181±9080 در فصول ذکر شده می باشد که میانگین کمترین در زمستان مربوط به خانواده Nereidae: 05/67±600 و بیشترین به خانوادهSpionidae : 47/31±1280 فرد در یک مترمربع بوده است. میانگین کمترین در پاییز مربوط به خانواده Nereidae: 65/32±560 و بیشترین به خانواده Spionidae: 94/62± 1160 فرد در یک مترمربع بوده است. نتایج حاصل از آزمون پارامتریک آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که فراوانی جوامع پرتاران در فصول و ایستگاه ها مختلف تفاوت معنی داری داشته اند (05/0<p) و میانگین فراوانی در فصل زمستان بیشتر از پاییز بوده است.
کلید واژگان: پرتاران, جنگل حرا, شاخص تنوع, خلیج چابهارThis research was conducted with the aim of determining the biodiversity of Pertaran communities in three areas with mangrove cover and in 9 stations including one station in Gowatr Bay and 4 stations in each of Gowatr bay and Bahu Kalat on the eastern coast of Chabahar port. From each station, from the winter of 2019 to the fall of 2014, three sediment samples were collected seasonally for the separation and identification of sediments and one sample for the analysis of grain size and total organic matter of the sediments by Grab van Veen with a cross-sectional area of 0.028 square meters. In total, 12 genera belonging to 10 families were identified. Among the groups of the detected families of spionidae, the highest percentage of the average frequency with 13.70% was related to the Spionidae family. The survey of the density of the birds in total is 17800 ± 180 in the mentioned seasons, the average density of the birds in winter is 8720 ± 42 and the average density of the birds in the autumn is 9080 ± 181.63 in the mentioned seasons, the lowest average in winter is related to the Nereidae family: 0.5 600±67 and the most number was for Spionidae family: 1280±31.47 individuals in one square meter. The lowest average in autumn was related to the Nereidae family: 560 ± 32.65 and the highest to the Spionidae family: 1160 ± 62.94 individuals per square meter.
Keywords: Polychaeta, Mangrove Forest, Diversity Index, Chabahar Bay -
هدف از این تحقیق بررسی تجمع فلزات سنگین آهن، روی و مس در رسوبات و بافت عضله و پوسته خرچنگ Thalamita crenata در خلیج چابهار بود. بدین منظور تعداد 40 نمونه (جنس نر و ماده) از 2 ایستگاه تیس و کنارک واقع در خلیج چابهار در سال 1400جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل و پس از انجام زیست سنجی و آماده سازی نمونه ها، سنجش غلظت فلزات سنگین توسط دستگاه طیف سنج جذب اتمی صورت گرفت. نتایج نشان داد که الگوی تجمع فلزات سنگین در بافت عضله و پوسته به ترتیب از بیشترین به کمترین روی، آهن و مس بود. اما، در رسوب، آهن بیشترین و سپس روی و مس بود. غلظت فلزات سنگین در بافت عضله به طور معنیداری بیشتر از پوسته مشاهده شد (0/05>P). همچنین، غلظت فلزات سنگین در بافت عضله جنس ماده به طور معنی داری بیشتر از جنس نر (به جز آهن در ایستگاه تیس) بودند. اما در پوسته غلظت فلزات بین جنس نر و ماده تفاوت معنی داری نداشت (05/0<P). تجمع فلزات سنگین در خرچنگ ها و رسوبات ایستگاه کنارک بیشتر از ایستگاه تیس بود (به جز آهن در عضله ایستگاه تیس). براساس نتایج، بین میزان تجمع فلزات در بافت عضله و پوسته خرچنگ همبستگی مثبتی معنی داری وجود داشته ولی بین غلظت فلزات در رسوب و بافت و پوسته همبستگی معنی داری مشاهده نگردید. نتایج تجمع زیستی فلزات سنگین در رسوب نشان داد که غلظت فلزات سنگین در رسوب ایستگاه کنارک بالاتر از ایستگاه تیس بوده که می تواند به دلیل تردد بالای شناورهای صیادی و غیرصیادی باشد. تجمع فلزات سنگین در اندام های خرچنگ به نقش فیزیولوژیک اندام ها بستگی دارد. براساس نتایج مشخص شد بین خرچنگ نر و ماده از نظر تجمع فلزات سنگین تفاوت وجود داشت که عمدتا به دلیل تفاوت در رژیم غذایی یا تفاوت در زیستگاه مرتبط است. مقایسه غلظت فلزات در بافت عضله خرچنگ T. crenata منطقه مورد مطالعه با استانداردهای جهانی نشان داد که غلظت فلز مس بالاتر از استانداردهای جهانی و آهن نزدیک به استاندارد WHO قرار دارد. بنابراین خرچنگ T. crenata منطقه مورد مطالعه از نظر فلز مس و آهن خطری برای مصرف کنندگان دارد.کلید واژگان: فلزات سنگین, خرچنگ, Thalamita Crenata, خلیج چابهار, آلایندهThe aim of this work was to investigate the accumulation of iron, zinc, and copper heavy metals in the sediments and muscle tissue and shell of the crab Thalamita crenata in Chabahar Bay from two stations of Tis and Konarak, by sampling 40 crab samples (male and female). Samples were collected in 2022 and transferred to the laboratory, after biometrics and sample preparation; the concentration of heavy metals was measured by an atomic absorption spectrometer. The results showed that the pattern of accumulation of heavy metals in the muscle tissue and shell is zinc>iron>copper. However, in the sediment, it was as iron>zinc>copper. The concentration of heavy metals in the muscle tissue was significantly higher than in the shell (P<0.05). Also, the concentration of heavy metals in the muscle tissue of females was significantly higher than that of males (except for iron in Tis station). There was no significant difference in the concentration of metals between males and females in the shell (P<0.05). The accumulation of heavy metals in crabs and sediments of Konarak station was higher than that of Tis station (except for iron in the muscle of Tis station). According to the results, there was a significant positive correlation between the accumulation of metals in the muscle tissue and crab shell, but no significant correlation was observed between the concentration of metals in the sediment and the tissue and shell. In the current study, the bioaccumulation results of heavy metals in sediment showed that the concentration of heavy metals in the sediment of Konarak station was higher than that of Tis station. The accumulation of heavy metals in crab organs depends on the physiological role of the organs. Based on the results, there was a difference between male and female crabs in terms of heavy metal accumulation that has been mainly attributed to differences in diet or differences in habitat. Comparing the concentration of metals in the muscle tissue of T. crenata of the study area with the international standards showed that the concentration of each metal, copper, is higher than the international standards, and iron is close to the WHO standard. Therefore, T. crenata crab of the studied area is dangerous for consumers in terms of copper and iron.Keywords: Heavy Metals, Crab, Thalamita Crenata, Chabahar Bay, Pollutant
-
پرتاران از نقطه نظر تعیین وضعیت سلامت زیست محیطی بسترهای دریایی و نقششان در زنجیره غذایی دریایی دارای اهمیت بالایی هستند. در این تحقیق به منظور بررسی تراکم پرتاران زیر جزر و مدی نمونه برداری از رسوبات سه منطقه بریس، رمین و پسابندر در10 ایستگاه واقع در شمال دریای مکران به وسیله گرب ون-وین در سه دوره زمانی پیش مانسون، مانسون، پس مانسون زمستانه همراه با ثبت پارامترهای فیزیکی شیمیایی از آبان تا اسفند 1396 انجام گردید. در این بررسی 18 خانواده شناسایی شد که بیشترین تراکم در مجموع ایستگاه ها در دوره مانسون و در پسابندر با570±67/4364 فرد در متر مربع و کمترین تراکم در دوره پس مانسون منطقه رمین با 89± 33/225 فرد در متر مربع بوده است. در منطقه پسابندر بیشترین درصد فراوانی مربوط به خانواده های Spionidae، Maldanidae و Cirratulidaeو در بریس خانواده های Nephtydae، Phyllodocidae و Cirratulidaeو در رمین خانواده های Orbiniidae، Maldanidae وCirratulidae بودند. آنالیز واریانس یک طرفه در بین ایستگاه ها و دوره های زمانی دارای اختلاف معنی داری بوده است (05/0>P). بیشترین تراکم پرتاران از نظر دوره زمانی به ترتیب به صورت الگوی دوره مانسون>پیش مانسون>پس مانسون برآورد شده است. نتایج همبستگی تراکم پرتاران با فاکتورهای محیطی نشان داد که دانه بندی و TOM در دوره پیش مانسون دارای همبستگی مثبت و معنی داری با تراکم پرتاران بوده است (05/0>p). نتایج نشان داد که مانسون زمستانه تغییرات معنی داری را در جمعیت پرتاران مناطق مورد مطالعه ایجاد می کند. افزایش تراکم در مانسون می تواند ناشی از تغییر شکل جهت جریان و افزایش ورودی بار مواد مغذی به دنبال آن درمنطقه باشد.کلید واژگان: پرتاران, تراکم, مانسون زمستانه, پهنه زیرجزرومدی, دریای مکرانPolychaetes are important in determining the environmental status of seabed and their role in the food chain. Sampling of sediments in three areas of Beris, Ramin and Pasabandar was performed at 10 stations in the north of the Makoran Sea by Garb van-veen during three periods of pre-monsoon, monsoon, and post-monsoon winter with recordings of chemical physical parameters from November to March 2016. In the study identified 18 families of polychaetes communities it was found that the highest density in Monson period and in Post-Monsoon with 4364.67 ± 570 ind/m2 and the lowest density in Post-Manson period in Roman region with 225.33 ± 89 ind/m2. In the pasaBandar area, the highest percentages belonged to the families Spionidae, Maldanidae and Cirratulidae, and to the families of Nephtydae, Phyllodocidae and Cirratulidae and to the Ramin family's Orbiniidae, Maldanidae and Cirratulidae. One-way ANOVA showed significant differences between stations and time periods (P <0.05). The highest densities of the polychaetes were estimated in terms of the period of Monsoon> Pre-Monsoon> Post-Monsoon period, respectively. Results of correlation between polychaete density and environmental factors of grain size sediment and TOM in pre-monsoon period showed a positive and significant correlation. There was no positive and significant correlation with environmental factors in monsoon period (P <0.05), but there was a significant positive correlation with grain size in post-monsoon period (p<0.05). The results showed that winter monsoon causes significant changes in the populations of the studied areas and the increase in density in monsoon can be due to the change of the currents direction and consequent increase of nutrient load in the area.Keywords: Polychaetes, Density, winter monsoon, Subtidal area, Makoran Sea
-
تجمع نانوذرات در محیط و آب به دلیل کاربرد وسیع آنها در صنایع، کشاورزی، پزشکی و داروسازی نگرانی روزافزونی را درباره محیط زیست و افزایش مواجهه با نانوذرات در اکوسیستم ها و انسان ایجاد کرده است. نانوذرات اکسیدآهن به راحتی وارد جریان خون شده و در بافت های مختلف تجمع یافته و باعث بروز صدماتی در این بافت ها می شوند. لذا در این پژوهش به بررسی تغییرات بافت روده ماهی کفال خاکستری (M. cephalus) و تجمع بافتی در مواجهه خوراکی با نانوذرات اکسید آهن پرداخته شد. تعداد 110 قطعه ماهی جوان کفال خاکستری پس از 2هفته سازگاری در چهار گروه زمانی 1، 7، 14 و 28 روزه تیماربندی شدند و یک گروه نیز به عنوان شاهد درنظر گرفته شد. کفال ماهیان دوبار در روز نانوذرات اکسیدآهن را به میزان 15 میلی گرم بر کیلوگرم بصورت متصل به غذا دریافت کردند. نتایج نشان داد اگرچه میزان آهن بافتی تنها در گروه 28روزه افزایش معنادار داشت، اما مصرف نانوذرات اکسیدآهن تقریبا در تمام گروه ها باعث افزایش تجمع بافتی آهن در روده می گردد. مطالعه بافتی روده نشان دهنده تغییراتی از قبیل افزایش تعداد و اندازه سلولهای جامی، تخریب ساختار ریز پرزها، خونریزی و درجاتی از نکروز بود که شدت و گستردگی تغییرات ایجاد شده در بافت روده با بیشتر شدن زمان مواجهه افزایش یافت. این مشاهدات نشان داد که مصرف نانوذرات اکسیدآهن بر عملکرد روده تاثیر منفی گذاشته و باعث تجمع آهن و بروز صدمات وابسته به زمان می گردد.
کلید واژگان: کفال خاکستری, نانوذرات آهن, خلیج چابهار, هیستوپاتولوژیکThe accumulation of nanoparticles in the environment and aquatic ecosystems due to their wide application in industries, agriculture, medicine and pharmaceuticals has caused an increasing concern about the environment and increasing exposure to nanoparticles in ecosystems and humans. Iron oxide nanoparticles easily enter the bloodstream, accumulate in different tissues and cause damage to these tissues. Therefore, in this research, changes in the intestinal tissue of gray mullet fish (M. cephalus) and tissue accumulation in oral exposure to iron oxide nanoparticles were investigated. 110 pieces of young gray mullet after 2 weeks of adaptation were treated in four-time groups of 1, 7, 14 and 28 days, and one group was considered as a control. The mullet fish received iron oxide nanoparticles twice a day at the rate of 15 mg/kg attached to the food. The results showed that although the amount of tissue iron increased significantly only in the 28-day group, the consumption of iron oxide nanoparticles in almost all groups increases the tissue accumulation of iron in the intestine. The intestinal histological study showed changes such as the increase in the number and size of goblet cells, destruction of microvilli structure, bleeding and degrees of necrosis, and the intensity and extent of the changes in the intestinal tissue increased with increasing exposure time. These observations showed that the consumption of iron oxide nanoparticles has a negative effect on intestinal function and causes iron accumulation and the occurrence of time-dependent injuries.
Keywords: Gray mullet, iron nanoparticles, Chabahar Bay, histopathological -
فوکوییدان یکی از پلی ساکاریدهای مهم تولید شده توسط جلبک های قهوه ای است. در مطالعه حاضر فوکوییدان از جلبک قهوه ای سارگاسوم (Sargassum tenerrimum) استخراج و ویژگی های آن شامل میزان استخراج، کربوهیدات، پروتیین، سولفات، اورونیک اسید، خواص آنتی اکسیدانی (مهار رادیکال آزاد DPPH و احیای یون آهن) و توانایی آن در مهار آنزیم پلی فنول اکسیداز میگوی وانامی در غلظت های 5/0، 1 و 2 میلی گرم در میلی لیتر مورد سنجش قرار گرفت. میزان استخراج، کربوهیدات، پروتیین، سولفات و اورونیک اسید فوکوییدان استخراج شده به ترتیب 23/7، 51/36، 64/5، 57/11 و 22/9 درصد بود. میزان مهار رادیکال آزاد DPPH در فوکوییدان بسته به غلظت از 94/35 تا 94/63 درصد متغیر بود (05/0<p). میزان احیای یون آهن از 23/0 در تیمار فوکوییدان با غلظت 5/0 میلی گرم در میلی لیتر تا 74/0 در تیمار 2 میلی گرم در میلی لیتر فوکوییدان متغیر بود. بالاترین میزان مهار آنزیم پلی فنول اکسیداز میگوی وانامی در فوکوییدان با غلظت 2 میلی گرم در میلی لیتر و برابر با 72/64 درصد به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد که جلبک قهوه ای سارگاسوم (S. tenerrimum) منبعی غنی از فوکوییدان با خواص آنتی اکسیدانی قابل توجه است و پلی ساکاریدهای استخراج شده از این جلبک می تواند به عنوان بازدارنده طبیعی و سالم آنزیم پلی فنول اکسیداز مطرح باشد.
کلید واژگان: جلبک قهوه ای, ویژگی های آنتی اکسیدانی, بازدارندگی پلی فنول اکسیداز, کیفیت میگوFucoidan is one of the most important polysaccharides produced by brown seaweeds. In the present study, fucoidan was extracted from brown seaweed Sargassum tenerrimum and its properties include the extraction yield, carbohydrates, protein, sulfate, uronic acid content, antioxidant properties (DPPH free-radical scavenging and ferric reducing power) and its ability to inhibit polyphenol oxidase enzyme from vannamei shrimp (Litopenaeus vannamei) were assayed at concentrations of 0.5, 1 and 2mg/mL. The amount of the extraction yield, carbohydrate, protein, sulfates and uronic acid of the extracted fucoidan were 7.23, 36.51, 5.64, 11.57 and 9.22%, respectively. The rate of DPPH scavenging in fucoidan varied from 35.94 to 63.94% depending on the concentration (P<0.05). The rate of iron reduction varied from 0.23 in fucoidan at a concentration of 0.5mg/mL to 0.74 in treatment of 2mg/mL fucoidan. The highest inhibition of vannamei shrimp polyphenol oxidase enzyme was obtained in fucoidan with a concentration of 2mg/mL and equal to 64.72%. The results of this study showed that brown seaweed Sargassum tenerrimum is a rich source of fucoidan with significant antioxidant properties and polysaccharides extracted from this alga can be a natural and healthy inhibitor of polyphenol oxidase.
Keywords: Brown seaweed, Antioxidant Properties, Polyphenoloxidase inhibition, Shrimp Quality -
در مطالعه حاضر تاثیر حلال های مختلف (متانول 100 درصد، متانول 60 درصد، متانول 20 درصد و آب 100 درصد) در میزان استخراج عصاره و خاصیت آنتی اکسیدانی سه گونه از جلبکهای قرمز سواحل چابهار شامل Gracilaria arcuata، Gracilaria textorri و Leveillea jungermannioides مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره های مختلف با استفاده از شاخصهای بازدارندگی رادیکال آزاد DPPH، توانایی احیا و جذب آهن سنجیده شد. میزان عصاره در میان جلبک های مختلف دارای تفاوت معنی داری بود و بالاترین میزان عصاره در حلال متانول 100 درصد در جلبک L. jungermannioides به میزان 02/6 گرم در 100 گرم جلبک به دست آمد (05/0>P). بیشترین خاصیت آنتی اکسیدانی با توجه به شاخص های مختلف در حلال متانول 60 درصد جلبک G. arcuata مشاهده شد که به میزان قابل توجهی نسبت به دیگر گونه ها بالاتر بود (05/0>P). میزان استخراج عصاره و خواص آنتی اکسیدانی بسته به نسبت حلال و نوع گونه جلبک تفاوت معنی داری در بین تیمارهای مختلف داشت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که جلبک G. arcuata میتواند به عنوان منبع بالقوه از آنتی اکسیدانهای طبیعی در نظر گرفته شود.کلید واژگان: جلبک قرمز, آنتی اکسیدان, رادیکال آزاد, عصاره, حلالIn the present study, effect of different solvents (methanol 100%, methanol 60%, methanol 20% and water 100%) were evaluated on the extract yield and antioxidant properties of three red seaweed species including Gracilaria arcuata, Gracilaria textorri and Leveillea jungermannioides) from Chabahar coasts. Antioxidant activities of different extract were measured by DPPH free radical scavenging activity, reduction power and iron chelating activity methods. There was a significant difference between the extract yield of different seaweed and the highest amount of the extract (6.02g/100g seaweed) was obtained from L. jungermannioides with methanol 100% as solvent. The most antioxidant activities, measured by different assay were observed in methanol 60% extract of G. arcuata which was significantly higher than other species. The amount of the extract and antioxidant properties were significantly different between different treatments depending on the solvent ratio and the type of seaweed species. The results of the present study showed G. arcuata can be considered as potential sources of natural antioxidants.Keywords: Red seaweed, Antioxidant, Free radical, Extract, solvent
-
استفاده از دوکفه ای ها به عنوان گونه های شاخص زیستی جهت ارزیابی آلودگی های محیط زیست دریایی همواره مورد توجه محققین بوده است. در این تحقیق میزان تجمع فلزات سنگین مس، نیکل و کادمیوم در بافت نرم اویستر صخره ای (Saccostrea cucullata) در طی دو فصل پاییز 1399 و بهار 1400 در 4 ایستگاه گواتر، بریس، رمین و تیس در سواحل شمالی دریای مکران مورد بررسی قرار گرفت. پس از نمونه برداری و جدا نمودن بافت نرم طبق دستورالعمل های استاندارد، رطوبت گیری، توزین و هضم شیمیایی شد و غلظت فلزات به کمک دستگاه جذب اتمی 220 Varian Spectr AA تعیین گردید. طبق نتایج، در هر دو فصل پاییز و بهار الگوی تجمع به صورت مس< نیکل< کادمیوم بوده و بین فصول، اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/05>p). در فصل پاییز در بین ایستگاه ها، بالاترین مقادیر برای فلز مس اسکله گواتر (61/42±268/48)، نیکل اسکله رمین (0/75±9/06) و کادمیوم اسکله تیس (0/09±0/182 میکروگرم بر گرم وزن خشک) و در فصل بهار، برای فلز مس رمین (49/19±229/82) برای فلز نیکل گواتر (4/21±14/72) و برای فلز کادمیوم (0/002±0/095 میکروگرم بر گرم وزن خشک) در تیس ثبت گردید. میان ایستگاه ها از نظر غلظت فلزات در هر فصل اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/05>p). فلز مس به دلیل ضروری بودن، همواره بالاترین میزان تجمع در بافت نرم را داشته است. در مقایسه با استاندارد جهانی FAO تنها فلز نیکل غلظت بالاتری داشت که با توجه به عدم وجود صنایع مرتبط در منطقه مورد مطالعه، منشاء طبیعی می تواند عامل اصلی آن باشد.
کلید واژگان: اویستر, فلزات سنگین, Saccostrea cucullata, مکرانThe use of bivalves as bioindicator species to assess marine environmental pollution has always been of interest to researchers. In this study, the accumulation of heavy metals of copper, nickel and cadmium in the soft tissue of rocky oyster (Saccostrea cucullata) during the two seasons of autumn 2020 and spring 2021 in 4 stations of Gowatr, Beris, Ramin and Tis on the northern shores of Makoran Sea was investigated. After sampling and separating of soft tissue, according to standard instructions, it was dried, weighed and chemically digested, and the concentration of metals was determined by atomic absorption spectrometry. According to the results, in both autumn and spring, the accumulation pattern was copper Conclusion Compared to international standard FAO, nickel metal had a higher concentration, which due to the lack of related industries in the study area, the natural origin can be the main reason for its existence
Keywords: Rocky oyster, heavy metals, Saccostrea cucullata, Makoran -
دریای مکران همواره تحت تاثیر جریانات مانسون تابستانه و زمستانه بوده و این پدیده یک عامل تنش زای طبیعی برای گونه های ساکن در بوم سامانه آبی از جمله نرم تنان دوکفه ای به شمار می رود. در بررسی اثر مانسون زمستانه بر تراکم دو کفه ای های زیر جزر و مدی سواحل شمالی مکران، نمونه برداری از رسوبات سه منطقه رمین ، بریس و پسابندر، در مجموع 10 ایستگاه، با در نظر گرفتن دوره های زمانی مانسون زمستانه در1396صورت گرفت. شفافیت، شوری، اسیدیته، دما، مواد آلی و دانه بندی بستر هر ایستگاه جهت بررسی ارتباطشان با تراکم به دست آمد که در میان فاکتورها فقط دما، در دوره مانسون به طور معنی داری کمتر از پس مانسون و پیش مانسون بوده است (P<0.05). در این پژوهش 10 گونه شناسایی شد که گونه Donax scalpellum با 37/13 درصد بیشترین و گونه Trisidos tortuosa با 98/3 درصد کمترین فراوانی را داشتند. جمعیت دوکفه ای ها در پس مانسون، با فراوانی 17/46 درصد (میانگین 14/23±713 فرد بر مترمربع) پیش مانسون، با فراوانی 27 درصد (میانگین 12/25 ± 413 فرد بر مترمربع) و دوره مانسون، با فراوانی 26 درصد (میانگین 34/13± 413 فرد بر مترمربع) محاسبه شد. منطقه پسابندر با میانگین 2/28± 63 فرد بر مترمربع دارای بالاترین میزان تراکم نسبت به مناطق بریس (7/17± 43) و رمین (37/19± 44) بوده است و میان ایستگاه ها اختلاف معنی داری به دست آمد (P<0.05). همبستگی مثبت معنی داری میان سیلت-ماسه و دما با تراکم مشاهده شد؛ ولی بین سایر فاکتورهای محیط و مواد آلی با تراکم، رابطه معنی داری مشاهده نشد (P>0.05). عوامل مختلفی به عنوان پارامترهای کنترل کننده فراوانی و گسترش اجتماعات دوکفه ای مناطق و ایستگاه های مختلف مطالعاتی در محدوده آب های ساحلی شمالی مکران محسوب می شوند که از جمله ی آنها، می توان فاکتورهای دما، اندازه ذرات رسوب و نوع بستر، مواد آلی و مغذی، مانسون را نام برد که بیشترین تاثیر در تراکم دوکفه ای ها دارند.
کلید واژگان: نرم تنان دوکفه ای, دریای مکران, تراکم, مانسون زمستانهThe Makoran Sea is been influencing by the summer and winter monsoon currents, and this phenomenon is a natural stressor for species inhabiting the aquatic ecosystem, including bivalve molluscs. In the current study, the effect of winter monsoon on the sub-tidal bivalve densities of the northern coast of Makoran were evaluated. Sampling of sediments were conducted from three regions of Ramin (3 stations), Beris (3 stations) and Pasabandar. Physical chemical parameters of transparency, salinity, acidity, temperature, organic matter, and grain size of each station were also obtained to investigate their relationship with density, which among the factors, only temperature, were significantly lower in the monsoon and pre-monsoon periods. In this study, 10 species of bivalves were identified, according to which Donax scalpellum with 13.37% had the highest and Trisidos tortuosa with 3.98% had the least frequency. The population of bivalves was calculated after Monsoon, with a frequency of 46.17% (mean 713 ±23.14 m2), pre-Manson, with 27% (mean of 413 ± 25.12 m2) and Monsoon, with 26% abundance. (413±13.34 m2). The pasabandar was (including stations 7, 8, 9 and 10), with an average density of 63±28.2 persons / m2 having the highest density in comparison to Beris (43±17.7) and Ramin (44±19.37). There was a significant difference between the stations. There was no significant positive correlation between silt and sand and temperature with density but no significant relationship between other environmental factors and organic matter with density. In general, it can be said that various factors are considered as parameters controlling the abundance and expansion of bivalve communities of different study areas and stations in the northern coastal waters of Makoran, including It is possible to name the factors of temperature, particle size and type of substrate, organic matter and nutrients, monsoon flows that have the most influence on the density of bivalve organisms.
Keywords: Bivalve mulluscs, Makoran Sea, Density, winter monsoon -
ماهی یکی از مهم ترین منابع پروتیینی برای تغدیه و سلامت انسان است. از این رو پایش تجمع فلزات سنگین در ماهیان تجاری همواره مهم می باشد. در مطالعه حاضر میزان تجمع فلزات سنگین (مس و سرب) در بافت عضله و خطرات احتمالی آن ها برای مصرف کنندگان در سه گونه ماهی پرمصرف در جنوب کشور(بندرعباس) یعنی سرخو (Lutjanus ehrenbergi)، سنگسر (Pomdasys Kaakan) و کفشک تیز دندان (Psettodes erumei) در سال 1398مورد بررسی قرار گرفت. میانگین میزان تجمع (میکروگرم بر گرم وزن خشک) فلز مس در ماهی سرخو، سنگسر و کفشک به ترتیب برابر با 025/0±078/0، 017/0±136/0 و 013/0±127/0 بود، در حالی که میزان تجمع سرب در آن ها به ترتیب برابر با 018/0±079/0، 023/0±090/0 و 031/0±107/0 بدست آمد. بالاترین میزان جذب روزانه (میکروگرم در کیلوگرم وزن بدن در روز) مس برابر با 023/0 و ناشی از مصرف ماهی سنگسر بود، در حالی که بالاترین میزان جذب روزانه سرب ناشی از مصرف ماهی کفشک و برابر با 018/0 به دست آمد. میزان جذب روزانه و هفتگی در هر دو فلز و در هر سه گونه ماهی کمتر از مقادیر دوز مرجع EPA و مصرف قابل تحمل (TI) ارایه شده توسط کمیسیون مشترک FAO/WHO ، بود. برآورد میزان خطر (THQ) محاسبه شده برای هر دو فلز به میزان قابل توجهی پایین تر از 1 بود. نتایج نشان داد که جوامع شهری استان هرمزگان با میزان مصرف های محاسبه شده در معرض هیچ گونه خطری ناشی از تجمع فلزات سنگین مورد بررسی در این مطالعه نمی باشند.
کلید واژگان: ریسک خطر, فلزات سنگین, هرمزگان, ماهیان تجاریFish is one of the most important sources of protein for human nutrition and health. Therefore, the monitoring of heavy metals accumulation in commercial fish is always important. In the present study, the accumulation of heavy metals (copper and lead) in muscle tissue and their potential hazards for consumers in three species of high-consumption fish in the south of the country(BandarAbas), namely black-spot snapper (Lutjanus ehrenbergi), javelin grunter (Pomdasys Kaakan) and Indian halibut (Psettodes erumei) was examined. The average concentrations (µg/g dry weight) of copper snapper, grunter and halibut were 0.078±0.017, 0.136±0.025, and 0.127±0.013, respectively, while the accumulation of lead in them was 0.079±0.018, 0.090±023, and 0.107±0.031, respectively. The highest daily intake (µg/ kg body weight/ day) of copper was equal to 0.023 and due to consumption of grunter, while the highest daily intake of lead was obtained due to consumption of halibut and equal to 0.018. The daily and weekly intake of both metals and all three fish species was less than the EPA reference dose and tolerable intake (TDI) values provided by the FAO / WHO Joint Commission. The risk level of target hazard quotient (THQ) calculated for both metals was significantly lower than 1. The results showed that the urban communities of Hormozgan province with the calculated consumption are not exposed to any risk due to the accumulation of heavy metals studied in this study.
Keywords: Risk assessment, Heavy metals, Hormozgan, Commercial fish -
ایسه تجمع فلزات سنگین مس، روی و کادمیوم و بررسی تغییرات متالوتیونین بهعنوان نشانگر زیستی آلودگی در بافت آبشش خرچنگ شبح (Ocypode saratan) در دو بازه زمانی پیش مانسون (اردیبهشت) و پس مانسون (آبان) در جنگلهای حرای خلیج چابهار و گواتر در سال 1398 انجام شد. نتایج نشان داد که در هر دو بازه زمانی الگوی تجمع فلزات در بافت آبشش خرچنگ شبح بهصورت روی، مس، کادمیوم است. میانگین غلظت فلزات مس، روی، کادمیوم در فصل پیش مانسون و پس مانسون در ایستگاه چابهار به ترتیب 173/6، 186/43، 0/095 و 156/7، 175/13، 0/026 و در ایستگاه گواتر میانگین غلظت فلزات مس، روی، کادمیوم در پیش مانسون و پس مانسون به ترتیب237/3، 231/8، 0/048 و 205/9، 253/2، 0/037 میکروگرم بر گرم وزن خشک به دست آمد. میانگین میزان متالوتیونین در فصل پیش مانسون و پس مانسون در ایستگاه چابهار به ترتیب 2/02 و 0/1 و در ایستگاه گواتر نیز به ترتیب 2 و 0/12 میکروگرم بر گرم وزن تر بدست آمد. بررسی میزان متالوتیونین نشان داد که در فصل پیش مانسون بالاتر از پس مانسون بود. در مقایسه میزان متالوتیونین بین دو ایستگاه چابهار و گواتر اختلاف معنیداری بدست نیامد (0/05<P). اما در هر دو ایستگاه بهصورت جدا بین دو فصل پیش مانسون و پس مانسون نشاندهنده وجود اختلاف آماری معنیداری بود (0/05>P). بررسی همبستگی متالوتیونین با فلزات نشان داد که هیچگونه همبستگی بین متالوتیونین با فلزات مورد مطالعه وجود ندارد. بنابراین، طبق مشاهدات تغییرات غلظت متالوتیونین در این گونه متاثر از فلزات سنگین نبوده و میتواند ناشی از تغییرات شرایط محیطی فصول باشد.
کلید واژگان: فلزات سنگین, متالوتیونین, خرچنگ شبح, مانسون, جنگل های حراThe aim of this study was to compare the accumulation of heavy metals copper, zinc and cadmium and to investigate the changes of metallothionein as a biomarker of contamination in the gill tissue of the ghost crab Ocypode saratan in the two time periods before Monsoon (May) and after Monsoon (November) in mongrove forests. Chabahar and Gwater Bay was done in 2019. The results of the study showed that in both pre-Monsoon and post-Monsoon seasons the pattern of metal accumulation in the gill tissue of the ghost crab is zinc, copper, cadmium.The mean concentrations of copper, zinc and cadmium were obtained in the pre-monsoon and post-monsoon seasons at Chabahar station, 173.6 ± 3.83, 186.43 ± 3.1, 0.095 ± 0.008, respectively and 156.7±4.15 ،175.13 ± 2.8, 0.026 ±0.003 and in Gwater station the average concentrations of copper, zinc, cadmium in the two pre-Monsoon and post-Monsoon seasons were respectively 237.03 ± 6.4, 231.8 ± 1.8, 0.048 ± 0.003 and 205.9 ± 6.34, 253.2 ± 2.13, 0.037 ± 0.015 μg/g dry weight. The mean levels of metallothionein in pre-monsoon and post-monsoon season in Chabahar station were 2.02 ± 0.01 and 0.1 ± 0.06, respectively, and in goiter station were 2 ± 0.02 and 0.12 ± 0.02, respectively. Comparison of metallothionein levels between Chabahar and Gwater stations was not significant (P<0.05). But in both stations separately between the two pre-Monsoon and post-Monsoon seasons, there was a significant difference (P<0.05). Correlation between metallothionein and metals showed that there was no correlation between metallothionein and the studied metals. Therefore, according to the observations, changes in the concentration of metallothionein in this species are not affected by heavy metals and can be due to changes in the environmental conditions of the seasons.
Keywords: Heavy Metals, Metallothionein, Ghost Crab, Monsoon, Mangrove Forests -
با توجه به اهمیت مطالعه آلاینده های فلزات سنگین به خصوص در آبزیانی که مصرف خوراکی دارند، میزان آلودگی میگوهای پرورشی وانامی در مزارع پرورش گواتر در جنوب سیستان و بلوچستان در دو استخر در سال 1397 بررسی گردید. نمونه برداری (108 نمونه) در سه مقطع زمانی35، 65 و 95 روزه به صورت تصادفی با سه تکرار از دو مزرعه و دو استخر از فروردین لغایت خرداد ماه صورت پذیرفت. پس از زیست سنجی، بافت عضله جداسازی و پس از آماده سازی با دستگاه جذب اتمی غلظت فلزات اندازه گیری گردید. در بازه زمانی 35 روزه میانگین طول (سانتی متر) و وزن (گرم) 65/0 ± 15/80،6/0 ± 4، 65 روزه 73/0 ± 65/10، 63/1± 61/9 ، 95 روزه 51/0±33/12، 33/1±04/16 ثبت گردید. طبق نتایج بین غلظت فلزات روی، کادمیوم، نیکل و سرب در بافت عضله در سه بازه زمانی اختلاف معنی داری وجود داشت (05/ 0 p <) و غالبا یک روند افزایشی را در تجمع فلز در بافت عضله نشان می دهد. آزمون آماری اختلاف معنی داری میان استخرها را در هر بازه زمانی نشان نداد (05/ 0 p >). میانگین غلظت فلزات در کل سه دوره زمانی برای فلز مس 42/0±52/11، روی 65/6±95/82، کادمیوم 47/0±54/3، نیکل 31/0±18/2 و سرب 19/0±85/1 میکروگرم برگرم وزن خشک بوده است. در مقایسه با برخی از استانداردهای جهانی به جز نیکل که نزدیک به حد مجاز WHO بود، سایر فلزات از حد استاندارد بین المللی سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) و حد مجاز تعیین شده سازمان بهداشت جهانی (WHO) پایین تر بودند.
کلید واژگان: میگوی وانامی, vannamei Litopenaeus, فلزات سنگین, خلیج گواترWe studied the accumulation of heavy metals (Zn, Cd, Ni and Pb) in muscle tissue of Whiteleg shrimp (Litopenaeus vannamei) sampled from shrimp farms in the Sistan Baluchistan, Iran. Sampling were conducted in April to June 2018 at three-time points of 35, 65 and 95 days after stocking in ponds randomly with three replications from two farms and two pools. After biometry, muscle tissue was isolated and the amount of metal accumulation was measured using flame atomic absorption apparatus. Results showed that the mean length (cm) and weight (g) were 6.15±0.65 and 4±0.8 in 35 days after stocking,10.63±0.73 and 9.61±1.63 in 65 days after stocking and 12.33 ± 0.51 and 16.04±1.33 in 95 days after stocking. The results showed a significant difference between the concentrations of zinc, cadmium, nickel and lead in sampling pools (p<0.05).The results did not show a significant difference between the pools at each time interval (p>0.05).The trend in heavy metal accumulation muscle tissue was increasing after stocking. The mean concentration of metals was 11.52±0.42 for copper, 82.95±6.65 for zinc, 3.54±0.47 for cadmium, 2.18±0.31 for nickel and 1.85±0.19 for lead (μg/g dry weight). With the exception of nickel, which was near the WHO standard, other metals were lower than the standard values reported by International Food and Drug Administration (FDA) and the World Health Organization (WHO).
Keywords: Vannamei shrimp, Litopenaeus vannamei, Chahbahar, Heavy metals -
مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه تجمع فلزات مس و روی و کادمیوم در رسوب، بافت عضله و پوسته خرچنگ شبح (Ocypode saratan) در دو بازه زمانی (قبل و بعد از مانسون) در دو خلیج چابهار و گواتر در سال 1398 انجام شد. تعداد 60 نمونه خرچنگ بیومتری و سنجش فلز در عضله و پوسته آن ها انجام گردید. الگوی تجمع فلزات در هر دو بافت و در هر دو دوره به صورت Zn>Cu>Cd به دست آمد. بیش ترین غلظت فلز با 4/50±99/39 مربوط به فلز روی در پیش مانسون و کم ترین غلظت هم مربوط به کادمیوم با 0/007±0/016 میکرو گرم برگرم وزن خشک در پس مانسون در عضله بوده اند. در حالت کلی، مقایسه غلظت فلزات بین دو فصل در بافت عضله، پوسته و رسوب نشان داد که غلظت فلزات در بافت عضله و پوسته در فصل پیش مانسون به طور معنی داری بیش تر از پس مانسون بود (0/05> p). به جز برای فلز مس در بافت عضله که نتایج نشان داد به میزان کمی غلظت فلز مس در عضله پس مانسون بیش تر از پیش مانسون بود. در رسوب، غلظت فلز مس و روی در فصل پس مانسون بالاتر از پیش مانسون به دست آمد (0/05>p). اما غلظت کادمیوم با تفاوت ناچیزی در پیش مانسون بالاتر از پس مانسون بود (0/05<p). هم چنین، مشخص شد که غلظت فلزات در جنگل های حرای گواتر بالاتر از چابهار بوده است (0/05>p). مقایسه غلظت فلزات در بافت عضله با استانداردهای FAO,MAFF,FDA,WHO و NHMRC نشان داد که فلز روی از سه استاندارد FAO,MAFF,FDA بالاتر بوده است. اما فلز کادمیوم پایین تر از مقادیر استاندارد به دست آمد. طبق گزارشات، فلزات مس و روی دارای مقادیر بیش از حد مجاز بودند که برای سلامت موجود و در نتیجه، زنجیره غذایی و انسان نگران کننده است و باید اقدامات لازم جهت کنترل انجام شود. برای رسوبات، استانداردهای کیفیت رسوب آمریکا و کانادا نشان داد که غلظت فلزات در رسوب مطالعه حاضر پایین تر از حد استانداردهای کیفیت رسوب می باشند. بنابراین، فلزات مورد مطالعه در رسوبات مناطق مورد مطالعه تهدیدی برای موجودات آن مناطق نیستند.کلید واژگان: فلزات سنگین, خلیج چابهار, خلیج گواتر, مانسون, Ocypode saratan, خرچنگ شبحThe aim of this study was to investigate and compare the accumulation of copper, zinc and cadmium in sediment, muscle tissue and carapace of ghost crab (Ocypode saratan) in the two climatic periods pre- and post- Mansoon in Chabahar Bay and Gowater. In total 60 samples of crabs were collected, and the heavy metal concentrations in their muscle and shell were measured. The metal accumulation pattern was obtained in both tissues and in both periods as Zn> Cu> Cd. The highest concentrations of metals with 99.39±4.5 micrograms per gram of dry weight were related to zinc in pre- Mansoon and the lowest concentrations were related to cadmium with 0.0016± 0.007 micrograms per gram of dry weight in post Mansoon in muscle. In general, a comparison of metal concentrations between two seasons in muscle tissue, carapace, and sediment showed that the concentration in muscle and carapace tissue were significantly higher in post-Mansoon than pre-Mansoon (p < 0.05). Except for the copper in muscle tissue, the results showed that the concentration of copper in the post-Manson muscle was slightly higher than pre- Mansoon. The concentration of copper and zinc metals was higher in the post-Mansoon than in the pre- Mansoon (p < 0.05), but cadmium was reported to be slightly higher than in the pre Mansoon than post Mansoon. It was also found that the concentration of metals in the Gowater mangrove forests was higher than in Chabahar (p < 0.05). Comparison of metal concentrations in ghost crab muscle tissue with international standards showed that zinc concentration was higher than all standards except NHMRC and WHO. But cadmium was found to be below the all standard values. Copper and zinc were found to have excessive values, which is a concern for species health and therefore the food chain. The necessary steps should be taken to conduct the possible controlling actions. The concentrations of metals in the sediment were lower than the sediment quality standards of the United States and Canada. Therefore, the metals in the sediments of the studied areas may not be a big threat to the organisms.Keywords: heavy metals, Chabahar Bay, Gowater Bay, Mansoon, Ocypode saratan, Ghost Crab
-
همایش بین المللی علم آبسنگهای مرجانی از جمله همایشهای معتبر در زمینه علوم محیطی بشمار میاید که هر چهار سال یکبار و با هدف گرد هم آیی دانشمندان این علم از سراسر نقاط جهان تشکیل میگردد. هدف مطالعه حاضر علم سنجی مقالات ارایه شده در 13 دور برگزار شده از این همایش میباشد. بدین منظور تعداد 30 مقاله از هر دور همایش به صورت تصادفی انتخاب شدند (در مجموع 390 مقاله) و الگوی زمان روند تغییرات در شاخصهای مربوط به میزان مشارکت و همکاری ملی/بین المللی، میزان ارجاعات و همچنین محتوای موضوعی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیلها موید رشد تقریبی تمام شاخصهای مورد بررسی بود. میانگین ارجاعات مقالات ارایه شده در این همایش به بیش از 26 ارجاع به ازای هر مقاله میرسید. از منظر محتوای مقالات نیز همایشهای دور دوم تا هفتم و نیز دور یازدهم و دوازدهم تقریبا مشابه هم بود و غالبا مطالعات مربوط به مبحث سفیدشدگی مرجان ها و همچنین موجودات وابسته به آبسنگهای مرجانی را در بر میگرفت. مقالات ارایه شده در دور سیزدهم این همایش نیز بیشتر به مساله حفاظت از این بوم سازگانها پرداخته بودند. محققین دو کشور امریکا و استرالیا از بیشترین نرخ شرکت در همایش و میزبانی برخوردار بودند.
کلید واژگان: آبسنگهای مرجانی, همایش, تولیدات علمی, ارجاعاتThe International Coral Reef Symposium (ICRS) is a well-established meeting scheduled to gather coral reef scientists from all over the world every four years. The aim of this study was to provide bibliometric assessment of papers presented in 13 rounds of ICRS. To achieve this goal, 30 papers were selected from each round (390 papers in total) and analyzed to determine trends in productivity, collaboration, citations, and study-topic distributions. Nearly all metrics showed an increasing trend. The mean number of citations received by ICRS papers was >26. In terms of study topic distributions, the papers presented at ICRS 2-7, 11, and 12 were to some extent similar in terms of topic distribution while others fall apart., the "coral bleaching" and "non-coral fauna and flora" studies were found to be the most common topics of presented papers. Papers presented at ICRS13 were highly devoted to conservations science. The United States and Australia were the most productive countries in the ICRS, and they made significant contributions towards the hosting of sessions.
Keywords: coral reefs, symposium, productivity, citation -
دریای عمان (مکران) همواره تحت تاثیر جریانات مانسون بوده و این پدیده یک عامل تنش زای طبیعی برای گونه های ساکن در بوم سامانه آبی از جمله نرمتنان دوکفه ای، بشمار می رود. برای مطالعه تنوع دوکفه ایهای زیرجزرومدی نمونه گیری از سه منطقه رمین، بریس و پسابندر، در مجموع 10 ایستگاه، در پیش مانسون،مانسون و پس مانسون زمستانه سال 1396 صورت گرفت. در این پژوهش 8 خانواده از جوامع دوکفه ای شناسایی شدند که خانواده Veneridae در هر سه دوره زمانی دارای بیشترین فراوانی بود با توجه به نتایج، فراوانی دوکفه ای ها در دوره پس مانسون با 19/46 درصد (فراوانی 11400عدد برمترمربع) نسبت به دوره پیش مانسون 06/27 درصد (فراوانی 6660 عدد برمترمربع) و نیز دوره مانسون با 74/26 درصد (فراوانی 6680 عدد برمترمربع) بالاتر بود که آزمون آنالیز واریانس اختلاف معنی داری را نیز نشان داد. میانگین شاخص شانون در پیش مانسون، مانسون و پس مانسون بترتیب 04/0±22/2، 1/0±21/2، 11/0±51/2 محاسبه شد و اختلاف معنی داری بین دوره های مختلف مشاهده شد (05/0˂p). میانگین شاخص غالبیت در پیش مانسون، مانسون و پس مانسون بترتیب 06/0±86/0، 05/0±86/0، 01/0±9/0 محاسبه شد و بین دوره پس مانسون با سایر دوره ها اختلاف معنی دار آماری مشاهده شد (05/0˂p). میانگین شاخص یکنواختی در پیش مانسون، مانسون و پس مانسون بترتیب 01/0±959/0، 02/0±951/0، 01/0±948/0 محاسبه شد و این اختلاف بین دوره مانسون و پیش مانسون معنی دار نبود (05/0>p). به طور کلی، عوامل مختلفی به عنوان پارامترهای کنترل کننده فراوانی و تنوع اجتماعات دوکفه ای های مناطق و ایستگاه های مختلف در آبهای ساحلی خلیج چابهار محسوب می شوند که از جمله مهمترین آنها می توان به زمان نمونه برداری و جریان مانسون زمستانه اشاره کرد. احتمالا، شدت اختلاط بستر تحت تاثیر پدیده مانسون زمستانه در مناطق مختلف، تغییرات تراکم دوکفه ای ها را در مناطق مورد مطالعه در پی داشته است.
کلید واژگان: نرمتنان دوکفه ای, مکران, تراکم, مانسون زمستانه, تنوعThe Oman Sea (Makoran) has always been influenced by the monsoon currents, and this phenomenon is a natural stressor for species inhabiting the marine ecosystem, including bivalve molluscs. To study the diversity of subterranean bivalves sampled from three areas of Ramin, Beris, and Pasabandar, a total of 10 stations, in the winter of Pre-Manson, Mansoon and Post Mansoon in 2018. In this study, 8 families of bivalve communities were identified that the Veneridae family had the highest frequency in all three time periods. According to the results, in post-monsoon bivalves were higher with 46.19% abundance (11400 abundance) than premonsoon month, 27.06% (6660 abundance) and the monsoon period with 26.74% abundance (26.74%) 6680 m2), which also showed significant difference analysis of variance. The mean of Shannon index in pre-monsoon, monsoon and post-monsoon were calculated 2.22±0.04, 2.21±0.1 and 2.51±0.11, respectively, but no significant differences were observed between different periods. Mean dominance index observed in pre-monsoon, monsoon and post-monsoon was calculated 0.86±0.06, 0.86±0.05, 0.9± 0.01, and between post-monsoon and other periods, respectively. The mean eveness index was calculated as 0.959±0.01,0.951±0.02,0.948±0.01 and the difference between the monsoon and pre-monsoon periods were not significant. In general, it can be said that various factors are considered as parameters controlling the abundance and diversity of bivalve communities of different regions and stations in the coastal waters of Chabahar Bay, including the most important ones. It can be noted the sampling time and the winter monsoon current.
Keywords: Bivalve mollusc, Density, Makoran, Winter monsoon, Diversity -
هدف از این پژوهش بررسی جمعیت زیوپلانکتونی سواحل شرقی چابهار و شمالی دریای مکران در طی سال های 96-1395 بوده است. نمونه برداری با استفاده از تور مخروطی زیوپلانکتون با چشمه 100 میکرون و با دهانه 30 سانتی متر به صورت کشش افقی، در 8 ایستگاه در مناطق خلیج چابهار، بریس و رمین طی چهار فصل از تابستان 1395 تا بهار 1396 انجام گرفت. فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب شامل دما، شوری، pH و شفافیت در زمان نمونه برداری در هر ایستگاه اندازه گیری گردید. طبق آزمون واریانس یک طرفه، اختلاف معنی داری بین فصول مختلف نمونه برداری از لحاظ میزان شفافیت، مشاهده نشد (0/05<p). در مورد فاکتورهای دما، شوری و pH بین فصول مختلف نمونه برداری اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/05>p). در این پژوهش 10 رده از جوامع زیوپلانکتونی شناسایی شدند. رده Copepoda 66/87 درصد و سپس Bivalvia و Thaliacea با 13/53 درصد بیش ترین حضور و رده (لارو) Polychaeta، Cephalochordata، Ostracoda کم ترین حضور (در مجموع با 2/22 درصد) را در فصول مختلف نمونه برداری داشته اند. حداقل تراکم زیوپلانکتون در فصل زمستان با میانگین 41/62±876/52 فرد بر مترمکعب و حداکثر تراکم در فصل پاییز، با میانگین 41/16±1339/98 فرد بر مترمکعب محاسبه شد. هم چنین همبستگی مثبت و معنی داری بین تراکم با دما، با توجه به ضریب همبستگی 0/628 (0/000=p) و تراکم-شوری، با ضریب همبستگی 0/391 (0/027=p)، مشاهده شد (0/05>p). با توجه به نتایج، به نظر می رسد ساختار اجتماعات زیوپلانکتونی این منطقه تحت تاثیر تغییرات ناشی از بادهای مانسون و جریان های فراچاهنده ساحلی می باشد. چرخه تولید و نوسانات فصلی زیوپلانکتون بستگی به پاسخی دارد که محیط به این تغییرات می دهد. درنتیجه، هنگامی که زیوپلانکتون ها در معرض اختلالات شدید (مانسون) قرار دارند، چند گونه به گونه غالب تبدیل می شوند و یکنواختی گونه ای کاهش یابند.کلید واژگان: زئوپلانکتون, خلیج چابهار, تراکم, دریای مکرانThe purpose of this study was to investigate the zooplankton population of eastern coasts of Chabahar and northern Makran Sea during 2017-18. Sampling was carried out using a 100 μm mesh Zooplankton cone net with a 30 cm opening diameter in horizontal span at 8 stations in Chabahar, Beris and Rimini Bay during four seasons from summer 2017 to spring 2018. Physicochemical properties of water were measured including temperature, salinity, pH and transparency at each sampling station. According to one-way ANOVA, there were no significant differences between the different seasons in transparency (p> 0.05). Significant differences were observed for the temperature, salinity and pH factors between the different sampling seasons (p <0.05). In this study, 10 classes of zooplanktons were identified. The Copepoda accounted for 66.87% of the zooplankton population followed by Bivalves (7.53%), Thaliacea (6%), and Polychaeta, Cephalochordata, Ostracoda (2.22%). The minimum zooplankton density was observed in winter with an average of 876.52 ± 41.62 individuals per cubic meter of water and the maximum density in autumn with an average of 1339.93 ±41.16 individuals per cubic meter of water. Also, a significant positive correlation was observed between zooplankton density and temperature (r= 0.628, p = 0.0001) or salinity (r=0.391, p = 0.027). According to the results, the structure of zooplankton communities in this region seems to be influenced by the changes caused by monsoon winds and coastal currents. Thus the production cycle and seasonal fluctuations of zooplankton depend on the response the environment exhibit to these changes. As a result, when zooplankton are exposed to severe disturbance (monsoon), several species become dominant species and reduce species homogeneity.Keywords: zooplankton, Chabahar Bay, Density, Makoran Sea
-
در مطالعه حاضر برآورد خطر فلزات سنگین مس (Cu)، آهن (Fe)، سرب (Pb)، کادمیوم (Cd)، قلع (Sn)، آرسنیک (As) و جیوه (Hg) در مصرف کنندگان میگوی سفید هندی صید شده از سواحل مختلف چابهار مورد بررسی قرار گرفت. 180 عدد میگو از سواحل کنارک، بریس و گواتر (شهرستان چابهار) در سال 1396 صید گردید. نمونه ها در آزمایشگاه خشک، هضم و در ادامه غلظت فلزات با دستگاه جذب اتمی اندازه گیری گردید. برآورد میزان ورود روزانه فلز به بدن مصرف کنندگان و تخمین میزان خطر در مصرف کننده با استفاده از روش ارایه شده توسط سازمان بهداشت جهانی انجام شد. در میان فلزات مختلف، آهن با 72/2 میکروگرم/ گرم بیش ترین و جیوه با 01/0 کمترین میزان تجمع را داشت. ترتیب تجمع در بافت خوراکی میگو به صورت Fe، Cu، Sn، As، Pb، Cd و Hg بود. بالاترین میزان ورود روزانه (میکروگرم/ کیلوگرم فرد/ روز) به میزان 531/0 در فلز آهن و کمترین میزان آن برای جیوه 002/0 ثبت گردید. بالاترین تخمین میزان خطر (THQ)، ناشی از فلز آرسنیک و به میزان 20/0 بود، در حالی که کم ترین میزان خطر به میزان 0006/0 ناشی از فلز قلع به دست آمد. میزان تخمین میزان خطر برای تمامی فلزات و هم چنین مجموع میزان خطر (TTHQ) از 1 کمتر بود. نتایج نشان داد که در حال حاضر مصرف کنندگان میگوی سفید هندی با میزان مصرف محاسبه شده در معرض هیچ گونه خطر ناشی از تجمع فلزات مس، آهن، سرب، کادمیوم، قلع، آرسنیک و جیوه در میگو نمی باشند.
کلید واژگان: فلزات سنگین, ارزیابی خطر, مصرف کننده, میگوی سفید هندیIn the present study, the rise assessment of heavy metals includes copper(Cu), iron(Fe), cadmium(Cd), sternum(Sn), arsenic(As) and mercury(Hg) for the consumers of Indian white shrimp caught from different coasts of Chabahar was evaluated. In 2017, 180 shrimp specimens were caught from the coasts of Konarak, Beris and Gwadar (Chabahar Province). In the laboratory, the samples had dried, digested and subsequently the metals concentration was measured using spectrophotometer. The estimated daily intake of metals to the body of the consumers and the target hazard quotient were done based on the method, developed by the World Health Organization. Among different metals, iron had the highest concentration with 2.72 μg/g, while the lowest accumulation of metals was recorded for mercury with 0.01 μg/g. The ranking order of metals accumulation in the muscle of shrimp were as Fe, Cu, Sn, As, Pb, Cd, Hg. The highest amount of daily intake (μg metal/kg person/ day) was observed for arsenic (0.20) while the lowest was for Tin(sn) (0.0006). Target hazard quotient (THQ) and total target hazard quotient (TTHQ) for all metals were lower than 1. The results showed there is not any health risk for the consumers of Indian white shrimp due to accumulation of copper, iron, cadmium, stannum, arsenic and mercury in the shrimp.
Keywords: Heavy metals, Risk assessment, Consumer, Indian white shrimp -
شکوفایی مضر جلبکی (HABs; Harmful Algae Bloom)که به عنوان کشندسرخ شناخته می شود در واقع ازدیاد گونه های جلبکی است که یا سم تولید می کنند یا فقط با تراکم زیاد به صورت مستقیم و غیر مستقیم به موجودات آبزی آسیب می رسانند. به منظور شناسایی و بررسی فیلوژنی گونه های داینوفلاژله عامل ایجاد کشند سرخ که در آبان ماه سال 1396 در منطقه بین تالاب لیپار و دریابزرگ واقع در سواحل جنوب شرقی ایران اتفاق افتاد، نمونه برداری از آب انجام شد. در این کشند گونه Gyrodinium instriatum با تراکم بسیار پایین تر به عنوان گونه جانبی نسبت به گونه های عامل کشند مشاهده گردید. مراحل خالص سازی گونه ها در شرایط آزمایشگاهی انجام شد و ایزوله خالص این گونه در اتاق کشت در محیطی کاملا استریل تحت شرایط 12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی در درجه حرارت °C 1± 25 در محیط کشت f2، کشت داده شد. جهت بررسی توالی ژنی، DNA ایزوله خالص استخراج و واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) انجام شد و توالی ژنی در منطقه ژنی ITS تعیین شده و سپس با توالی ژنی گونه های مشابه در بانک ژن ((GenBank مقایسه گردید. بررسی مولکولی و فیلوژنی این گونه نشان داد توالی نوکلیوتیدی گونه موردنظر با 99% بوت استرپ بیشترین شباهت را با گونه G. instriatum دارد. گونه G. instriatum پراکنش وسیع داشته و در سراسر آب های جهان وجود دارد ومی تواند ایجاد کشند سرخ کند لذا شناسایی دقیق آن امری ضروری و کاربردی می باشد.
کلید واژگان: : داینوفلاژله, Gyrodinium instriatum, توالی ژنی, کشند سرخ, ITS, دریای مکرانHarmful algae bloom (HABs; Harmful Algae Blooms), which has been known as a red tide, are in fact an increase in algae species that may produce toxin and directly and indirectly damage aquatic organisms. To identify and investigate the phylogeny of dinoflagellate bloom former species which occurred in November 2017 on the southeastern coast of Iran in the Chabahar port was carried out. In this red tide, Gyrodinium instriatum species was observed with a much lower density compare to the bloom former species. The purification of specimens were carried out under laboratory conditions and the unialgal isolate of the species was incubated in culture room under 12L: 12 D condition and 25 ± 1 ºC temperature in f2 culture media. For gene sequencing, DNA was extracted and Polymerase Chain Reaction (PCR) was performed and the gene sequences were determined in the ITS gene region and then compared to the gene sequences of the same species in the Gene Bank. The molecular and phylogenic analysis indicated that the nucleotide sequence of the species with a bootstrap of 99% was most similar to the G. instriatum species. Morphological characteristics confirmed the phylogeny results. The G. instriatum species has a worldwide distribution and potentially a bloom former species, therefore, the exact identification is essential and useful.
Keywords: Dinoflagellate, Gyrodinium instriatum, Phylogeny, Red tide, ITS, Makoran Sea -
نقش و اهمیت زئوپلانکتون ها در زنجیره غذایی و هرم اکولوژیک اکوسیستم دریایی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر مانسون بر تنوع زیستی زئوپلانکتون های سواحل شرقی چابهار می باشد. نمونه برداری از سواحل شرقی چابهار با استفاده از تور مخروطی زئوپلانکتون با چشمه 100 میکرون و با دهانه 30 سانتی متر به صورت کشش افقی، در 8 ایستگاه در مناطق خلیج چابهار، بریس و رمین طی 4 فصل از تابستان 1395 تا بهار 1396 انجام گرفت. با توجه به نتایج، رده پاروپایان 66/87 درصد از جمعیت زئوپلانکتون ها را به خود اختصاص دادند. پس از رده پاروپایان، نرم تنان دوکفه ای (7/53 درصد)، سالپ سانان (6 درصد)، بیش ترین حضور و رده های پرتاران، سرطناب داران، استراکودا کم ترین حضور (در مجموع با 2/22 درصد) را در فصول مختلف نمونه برداری شامل شدند. بالاترین و پایین ترین شاخص شانون به ترتیب در فصل پاییز (3) و بهار (0/99)، بالاترین و پایین ترین شاخص غالبیت به ترتیب در فصل پاییز و زمستان (0/95) و تابستان و بهار (0/94) و بالاترین و پایین ترین شاخص یکنواختی به ترتیب در فصل پاییز و بهار (0/97) و تابستان (0/94) محاسبه شد. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، ساختار اجتماعات زئوپلانکتون های این منطقه تحت تاثیر تغییرات ناشی از بادهای مانسون و جریان های فراچاهنده ساحلی می باشد. چرخه تولید و نوسانات فصلی زئوپلانکتون ها بستگی به پاسخی دارد که محیط به این تغییرات می دهد. در نتیجه، هنگامی که موجودات زئوپلانکتونی در معرض اختلالات شدید (مانسون) قرار دارند، چند گونه به گونه غالب تبدیل می شوند و یکنواختی گونه ای کاهش یابند.کلید واژگان: زئوپلانکتون, سواحل چابهار, مانسون, تنوع زیستی, مکرانZooplanktons have a special role in the food chain and the ecological pyramid of the marine ecosystem. The aim of this study was to investigate the effect of Monsoon on biodiversity of zooplanktons in the eastern coasts of Chabahar. Sampling was carried out on the eastern coast of Chabahar using a 100-micron zooplankton net with a horizontal extension stretch of 30 cm at 8 stations in the Chabahar bay during four seasons from summer of 2016 to spring of 2017. According to the results, Copepoda have rise to 66.87 percent of the zooplankton population. After the Copepoda, bivalvia (7.53%) and Thaliacea (6%) have highest presence and Polychaeta, Cephalochordata, Ostracoda were found to be the lowest (in total with 2.22%) in different sampling seasons. The highest and lowest Shannon index was calculated, respectively, in autumn (3) and spring (0.99), respectively, in the autumn and winter (0.95), and in summer and spring (0.94), respectively. The highest and lowest indexes of uniformity were in autumn and spring (0.97) and summer (0.94) respectively. According to the results of this research, the structure of the zooplankton communities in this region is affected by the changes caused by the monsoon winds and the coastal upwelling flows. The cycle of production and seasonal changes of zooplanktons depends on the environment response to these changes. Ultimately, when zooplankton organisms are exposed to severe disturbance (monsoon), several species become dominant and decrease the species uniformity.Keywords: zooplankton, Chabahar, Monsoon, Biodiversity, Makoran
-
مطالعه حاضر به منظور مقایسه میزان تجمع فلزات سنگین مس (Cu)، آهن (Fe)، سرب (Pb)، کادمیوم (Cd) ، قلع (Sn)، آرسنیک (As) و جیوه (Hg) در بافت خوراکی میگوی سفید هندی در مناطق صیادی سواحل دریای مکران (دریای عمان) در سال 1396 انجام گردید. بدین منظور تعداد 60 عدد میگو از مناطق کنارک، اسکله های بریس و گواتر در فصل صید میگو جمع آوری گردید. پس از بیومتری و آماده سازی نمونه ها و سنجش فلزات مشخص گردید که میانگین غلظت مس، آهن، قلع، سرب، کادمیوم، آرسنیک و جیوه بترتیب برابر با 28/0±13/13، 2/0± 76/2، 30/0± 77/1، 05/0± 24/0، 001/0± 03/0، 05/0±32/0، 001/0± 02/0 میکروگرم بر گرم وزن خشک در بافت عضلانی میگو بوده است. در مقایسه میان ایستگاه ها، منطقه بریس بجز در جیوه و آهن، در سایر فلزات اختلاف معنی داری با سایر مناطق داشته است (05/0P<). مقایسه نتایج با برخی استانداردهای بین المللی مثل سازمان بهداشت جهانی (WHO, 1995) و مدیریت غذا و داروی آمریکا (FDA) نشان می دهد که غلظت تمامی عناصر بررسی شده کمتر از حد مجاز جهانی بوده است و مصرف میگو در مناطق نمونه برداری شده برای سلامتی خطری نخواهد داشت.کلید واژگان: میگوی سفید هندی, Penaeus indicus, مکران, خلیج چابهار, فلزات سنگینShrimps are one of the most important seafood sources for humans. Heavy metals accumulated in the body of shrimp can be transmitted to humans in the food chain. The present study was done in 2017 to compare the accumulation of heavy metals Copper (Cu), Iron (Fe), Lead (Pb), Cadmium (Cd), Tin (Sn), Arsenic (As) and Mercury (Hg) in edible tissue of Indian white shrimp in the fishing grounds of the Makoran coasts. For this purpose, 60 shrimps were harvested from Konarak, Beris and Pasabander. After biometry and preparation of samples and measurement of metals, the mean concentrations of Cu, Fe, Sn, Pb, Cd, As and Hg were 2.13 ± 0.28, 2.76±0.13, 1.77±0.30, 0.24±0.05, 0.03±0.001, 0.32±0.05,0.02±0.001 μg/g dry weight in muscle tissue of the shrimp. Comparing the stations showed that the Bris area had a significant difference except for mercury and iron in other metals (P <0.05). Comparing the results with some international standards, such as the World Health Organization (WHO) and American Food and Drug Administration (FDA), shows that the concentration of all the tested elements is less than global, so shrimp consumption is not hazardous to human health in the sampled areas.Keywords: Indian white shrimp, Penaeus indicus, Makoran, Chabahar Bay, Heavy metals
-
سابقه و هدفاکوسیستم های آبی به ویژه دریاها و خط های ساحلی آن ها در معرض آلودگی های محیط زیستی مختلفی نظیر ترکیب های آلی و فلز های سنگین هستند که در اثر فعالیت های طبیعی و بیشتر در اثر فعالیت های انسانی به محیط های آبی راه می یابند. این تحقیق، با هدف بررسی میزان تجمع غلظت فلز های سنگین در آب و جلبک Polycladia indica به عنوان شاخص زیستی در ساحل های شمالی دریای مکران و مقایسه غلظت آن ها با استانداردهای جهانی و پژوهش های قبلی صورت گرفته، انجام شده است.مواد و روش هابدین منظور میزان جمع شدن فلز های سنگین (Cd, Cu, Zn, Pb, Ni, Cr) در نمونه های آب و جلبک قهوه ای P. indica در ده ایستگاه در طول ساحل های شمالی دریای مکران در پاییز 1396 بررسی شد. نمونه های جمع آوری شده به آزمایشگاه منتقل و فلز های سنگین توسط دستگاه جذب اتمی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج و بحث: در نمونه های جلبک در کل ایستگاه ها عنصر روی دارای بیشترین میزان و فلز های کروم،نیکل، مس،سرب، کادمیوم در رتبه های بعدی قرار داشتند. غلظت کروم در کل ایستگاه ها در نمونه های آب دارای بیشترین میزان، و فلز های روی، نیکل،مس، سرب، کادمیوم در رتبه های بعدی قرار داشتند. آزمون آنالیز واریانس یک طرفه تفاوت های معنی داری را ازنظر غلظت فلز ها میان ایستگاه های نمونه برداری نشان داد (05/0P<). غلظت فلز های سنگین در نمونه های آب دارای میانگین پایین تری نسبت به استانداردهای جهانی بودند. همبستگی بالای بین فلز های سنگین نشان دهنده نبود تنوع منبع های آلودگی در ساحل های شمالی دریای مکران و یکنواختی ترکیب ژئوشیمیایی واحدهای زمین شناسی ساحلی منطقه در ایستگاه های نمونه برداری است.نتیجه گیرینتایج این بررسی بیانگر تمایل بالای این گونه جلبک در جذب فلز های سنگین هست که به همین دلیل می توان این گونه را به عنوان شاخص زیستی آلاینده های فلز های سنگین در ساحل های شمالی دریای مکران معرفی کرد.کلید واژگان: فلزهای سنگین, جلبک قهوه ای, Polycladia indica, دریای مکرانIntroductionAquatic ecosystems, particularly marine and coastal areas, are exposed to various environmental pollutions (e.g., organic and heavy metals pollution), which are caused by natural phenomena as well as human activities in aquatic environments. The aim of this study was to evaluate the concentration of heavy metals in water and brown algae Polycladia indica as a bioindicator along the northern coast of the Makoran Sea and compare their concentrations with global standards and previous studies. Material and methods: For this purpose, concentrations of heavy metals (i.e., cadmium (Cd), copper (Cu), zink (Zn), lead (Pb), nickel (Ni), chromium (Cr)) were assessed in P. indica and water samples in ten stations along the northern shores of Makoran Sea in the autumn of 2017. Samples were transferred to the laboratory and heavy metals were measured by atomic absorption spectroscopy (AAS).Results and discussionIn brown algae samples, Zn had the highest concentration within the whole area followed by Cr, Ni, Cu, Pb, and Cd, respectively. For water samples, the concentration of Cr was the highest followed by Zi, Ni, Cu, Pb, and Cd. One way-ANOVA test showed significant differences in the concentration of metals between sampling stations (p<0.05). The concentration of heavy metals in water samples was lower than the global standards. Strong correlations were found between the examined heavy metals, indicating the lack of diversification of pollution sources in the northern coasts of the Makoran Sea and the uniformity of the geochemical composition of the coastal geology units of the sampling regions.ConclusionThe results of this study indicate the high affinity of P. indica towards the absorption of heavy metals, and therefore, this species can be considered as a bioindicator of heavy metals contamination in the northern shores of the Makoran Sea.Keywords: Heavy metal, Brown algae, Polycladia indica, Makoran Sea
-
بررسی تغییرات تنوع و فراوانی دیاتومه ها در دو فصل زمستان و بهار 95-1394 از رسوبات 9 ایستگاه واقع در سه منطقه (گواتر، آب شیرین کن در دریای عمان و منطقه سیریک در خلیج فارس) انجام گردید. فاکتورهای محیطی مانند شوری، pH، دانه بندی و میزان مواد آلی مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج در این بررسی 38 جنس و 72 گونه از دیاتومه ها شناسایی گردید. فراوانی کل دیاتومه ها در فصل زمستان 2961+23258 و در بهار 1206+16030 عدد در 100 گرم رسوب بود. دامنه تغییرات شاخص های زیستی مارگالف، شانون و برگرپارکر به ترتیب 72/3-30/1، 89/2-28/1، 40/0-09/0 بود طبق آنالیز واریانس دو طرفه اختلاف فراوانی دیاتومه ها بین ایستگاه های مختلف معنی دار بود (0.05>P)؛ ولی طبق آزمون T-test فراوانی بین دو فصل اختلاف معنی داری نشان نداد (P>0.05). نوع دانه بندی، شوری و میزان مواد آلی در رسوبات همبستگی مثبت و معنی داری با تنوع و فراوانی دیاتومه ها نشان داد. ایستگاه 9 در منطقه گواتر با داشتن بیشترین درصد سیلت- رس، مواد آلی و شوری بالا دارای بیشترین تنوع و فراوانی بود. نتایج نشان داد تنوع و فراوانی دیاتومه های موجود در رسوبات وابسته به دانه بندی، میزان مواد آلی و شوری می باشد.کلید واژگان: تنوع, دریای عمان, خلیج فارس, رسوبات, دیاتومه (Bacillariophyceae)
-
در این مطالعه تنوع و فراوانی سیست داینوفلاژله ها در رسوبات سواحل جنوبی ایران در دو فصل زمستان و بهار 94-1393 مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری از رسوبات با استفاده از گرب اکمن با سطح جمع کنندگی 225 سانتی متر مربع انجام گردید. نمونه های سیست در آزمایشگاه زیر میکروسکوپ جداسازی، شناسایی و شمارش شدند. در مجموع 25 گونه مربوط به 9 جنس داینوفلاژله مورد شناسایی قرار گرفتند که جنس های Protoperidinium با 53/51% و Scrippsiella با 16/15% دارای بیشترین فراوانی بودند و جنسZygabikodinium با 67/0% دارای کم ترین فراوانی بودند. از لحاظ فراوانی سیست داینوفلاژله ها، نتایج آنالیز واریانس یک طرفه بین ایستگاه ها وجود اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0>P). اما بین دو فصل عدم اختلاف معنی داری مشاهده گردید )05/0کلید واژگان: سیست, داینوفلاژله ها, فراوانی, رسوب, سواحل جنوبی ایراندر میان اکثر بیومارکرهایی بیوشیمیایی که برای ارزیابی آلودگی های محیط های دریایی استفاده می شوند، پروتئین متالوتیونین به عنوان یکی از ابزارهای بسیار مهم و مفید در رابطه با شاخص های بیوشیمیایی فلزات به شمار می رود. تغییرات بیومارکر متالوتیونین در شرایط طبیعی در پرتار Glycinde bonhourei در 9 ایستگاه در خلیج چابهار با در نظر گرفتن فصول پیش از مانسون، مانسون و پس مانسون و غلظت فلزات مس، روی و کادمیوم در بافت در سال 93-1392 در منطقه زیر جزرومدی بررسی گردید. میانگین کل غلظت فلزات مس و روی و کادمیوم در پیش از مانسون به ترتیب 04/2±39/6، 51/4±95/20، 04/0± 136/0 میکروگرم بر گرم وزن خشک بوده و در فصل مانسون 46/1±51/3، 65/2±84/11، 01/0±059/0 میکروگرم بر گرم وزن خشک بدست آمد و در پس مانسون 44/1±98/4، 58/3±51/16، 01/0±152/0 محاسبه گردید که آزمون تحلیل واریانس یک طرفه میان ایستگاه ها و نیز بین فصول اختلافات معنی داری را نشان داد (05/0p<). مقادیر میانگین کل پروتئین متالوتیونین در پیش از مانسون 2/5±33/28، مانسون9/4 ±50/15و پس مانسون 37/4±39/21 میکروگرم برگرم بدست آمد که میان ایستگاه ها و فصول اختلافات معنی داری را نشان می دهد (05/0p<). در بررسی ارتباط فلزات با نوسانات بیومارکر با کمک آزمون پیرسون، در هیچیک از فصول و ایستگاه ها همبستگی معنی داری مشاهده نگردید. این بررسی نشان می دهد که تغییرات بیومارکر متالوتیونین بیش از آنکه متاثر از تغییرات غلظت فلزات سنگین باشد، می تواند بیشتر به دلیل شرایط زیست محیطی خاص این منطقه و تغییراتی است که در اثر مانسون در خلیج ایجاد می شود.کلید واژگان: متالوتیونین, خلیج چابهار, مانسون, فلزات سنگین, Glycinde bonhoureiAmong the many biochemical biomarkers used to assess contamination of the marine environment, metallothionein protein is considered as one of the very important and useful tool inrelated to biochemical markers metals. The aim of this study was to evaluate Metallothionein changes in natural condition in polychaete Glycinde bonhourei of 9 stations Chabahar Bay sub-tidal area from 2014 to 2015 with consideration before the monsoon season, monsoon, post-monsoon and concentrations of copper, zinc ,cadmium in the polychaete tissue. Total average concentrations of copper and zinc and cadmium respectively recorded in the monsoon 6.39±2.04, 20.95±4.51, 0.136±0.04 micrograms per gram dry weight of the monsoon season 3.51±1.46, 11.84±2.65, 0.059 ± 0.01 and in the post-Monsoon 4.98 ±1.44, 16.51±3.58, 0.152±0.01 microgram per gram of dry weight that one-way analysis of variance showed significant difference between the station and seasons (pKeywords: Metallothionein, Chabahar Bay, Monsoon, heavy metals, Glycinde bonhoureiنمایش عناوین بیشتر...
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.