مژگان خدادادی
-
هدف از این مطالعه بررسی اثر ترکیب اسید چرب جیره بر عملکرد رشد و برخی آنزیم های هپاتوپانکراسی در شرایط استرس دمایی و کاهش اکسیژن در میگوی سفید غربی بود. بدین منظور 27 تانک با حجم300 لیتر با تراکم 15 عدد میگو با 3 نوع جیره غذایی و تحت 3 تیمار استرس (1: بدون چالش استرس های محیطی؛ 2: با استرس کاهش اکسیژن (1±2 میلی گرم در لیتر)؛ 3: با استرس افزایش دما (2± 36 درجه سانتی گراد) مورد آزمایش قرارگرفتند. پس از پایان دوره آزمایش، بیشترین میزان بقا در تیمارهای 1 و 3 به ترتیب به میزان 11/91 و 67/86 درصد بود. نتایج به دست آمده نشان داد که مصرف جیره غذای 1 در مقایسه با جیره غذای 2 به میزان90 درصد بازماندگی از خود نشان داد. نرخ رشد ویژه در بین تیمارها اختلاف معنی داری داشت، به طوری که بیشترین نرخ آن در تیمار 1 و کمترین آن در تیمار 2 به دست آمد (05/0p<). بررسی نتایج سنجش پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب در روزهای مختلف نشان داد که اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف وجود نداشت (05/0p>). نتایج حاصل از بررسی میزان آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در تیمارهای مختلف نشان داد که بین میزان آنزیم AST در جیره های غذایی مختلف قبل از اعمال استرس و پس از اعمال استرس های محیطی اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0p<). در میگوهای تغذیه شده با جیره غذای2، میزان آنزیم در زمان بروز استرس افزایش دما (IUL 7/17±83/285) بیشترین افزایش را در میزان تیتر آنزیمAST نشان داد که میزان آن بیش از 3 برابر میزان آنزیم در شرایط قبل از استرس بود. براساس نتایج به دست آمده، میزان آنزیم آلانین آمینوترانسفراز (ALT) در میگوهای تغذیه شده با جیره های غذایی 2 و3 افزایش یافت. همچنین نتایج اندازه گیری این آنزیم در تیمارهای مختلف با یکدیگر دارای اختلاف معنی دار بود (05/0p<). در مجموع می توان نتیجه گیری نمود که میگوهای تغذیه شده با جیره غذای حاوی 02/7 درصد چربی کل، مجموع اسیدهای چرب اشباع به میزان 5 گرم در 100 گرم غذا و مجموع اسیدهای چرب غیراشباع به میزان 13 گرم در 100 گرم غذا در شرایط نامطلوب محیطی دارای میزان بازماندگی و رشد ویژه بالاتری بودند.
کلید واژگان: اسید چرب, رشد, بقا, استرس محیطی, میگوی سفید غربیThis study aimed to investigate the effect of dietary fatty acid composition on growth performance and some hepatopancreatic enzymes under temperature stress and hypoxia in western white shrimp (Litopenaeus vannamei). For this purpose, 27 tanks with a volume of 300 liters, the density of 15 shrimps with 3 types of diets under 3 stress treatments (1: no challenge to environmental stresses; 2: with hypoxic stress (2±1 ppm); 3: with increasing temperature stress (36±2 °C). After the end of the experimental period, the highest survival rates in treatments 1 and 3 were 91.11 and 86.67%, respectively. The obtained results showed that the consumption of diet 1 compared to diet 2 shows a 90% survival rate. There was a significant difference in specific growth rate between treatments so that the highest rate was obtained in treatment 1 and the lowest in treatment 2 (p<0.05). The results of the physical and chemical parameters of water on different days showed that there was no significant difference between different treatments (p<0.05).The results of aspartate amino transferase (AST) in different treatments showed that there is a significant difference between the amount of AST in different diets before and after environmental stress (p>0.05). In shrimp fed with diet 2, the amount of enzyme during temperature stress (285.83±17.7 IUL) showed the highest increase in the amount of enzyme titer, which was more than 3 times the amount of enzyme in pre-stress conditions. Based on the results, the amount of alanine amino transferase (ALT) in shrimp fed with diets 2 and 3 increased sharply. Also, the measurement results of this enzyme in different treatments were significantly different (p>0.05). Generally, it can be concluded that shrimp fed a diet with 7.02% of total fat, total saturated fatty acids (5 g per 100 g of food), and total unsaturated fatty acids (13 g per 100 g of food) had the highest survival rate and higher specific growth under adverse environmental conditions.
Keywords: Fatty Acid, Growth, Survival, Environmental Stress, Litopenaeus Vannamei -
دراین تحقیق تاثیر سطوح مختلف سلنیوم در جیره غذایی بر رشد بازماندگی و ترکیب شیمیایی بافت عضله ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) با میانگین وزنی 57/0±80 گرم در مدت 60 روز مورد بررسی قرار گرفت. 320 عدد ماهی به صورت تصادفی در 12 مخزن فایبر گلاس 1500 لیتری توزیع شدند. سلنیوم در چهار سطح، بدون سلنیوم (شاهد)، 5/0 (تیمار 1)، 5/1 (تیمار 2) و 3 (تیمار 3) میلی گرم بر کیلوگرم به جیره غذایی افزوده و ماهیان به مدت 6 هفته تغذیه شدند. نتایج نشان داد نرخ رشد ویژه، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه و ضریب تبدیل غذایی در تیمار تغذیه شده با جیره حاوی 3 میلی گرم در کیلوگرم سلنیوم اختلاف معنی داری با شاهد داشتند (05/0<p). شاخص بقاء در تیمارهای مورد بررسی با گروه شاهد اختلاف معنی داری نداشت (05/0>p). تاثیر افزودن سلنیوم بر ترکیب شیمیایی نشان دهنده اختلاف معنی داری در میزان پروتیین لاشه بود (05/0<p). بیشترین مقدار مربوط به تیمار 4 (57/0±20/18 درصد) وکمترین مقدار مربوط به گروه شاهد 16/0±47/16 درصد بود. در تیمارهای تغذیه شده با سلنیوم کاهش مقدار چربی لاشه مشاهده شد که با گروه شاهد اختلاف معنی دار داشتند (05/0<p). رطوبت و خاکستر در گروه شاهد با سایر تیمارها اختلاف معنی داری نداشت (05/0>p). بالاترین تاثیر سلنیوم بر رشد مربوط به تیمار 4 (3 میلی گرم بر کیلوگرم سلنیوم) بود، اما اختلاف معنی داری با تیمار 3 (5/1 میلی گرم بر کیلوگرم سلنیوم) نداشت (05/0>p). در مجموع، نتایج این تحقیق نشان دهنده تاثیر مثبت افزودن 3 میلی گرم بر کیلوگرم سلنیوم به غذا بر شاخص های رشد و بهبود ترکیب شیمیایی لاشه بود.
کلید واژگان: رشد, بازماندگی, ترکیب شیمیایی, قزل آلای رنگین کمان, تغذیه, سلنیومIn this study, the effect of different dietary levels of selenium on the growth of survival and muscle chemical composition of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) with an average weight of 80±0.57 g was investigated for 60 days. 320 fish were distributed randomly in 12 fiber tanks of 1500 L. Selenium was added at four levels, no selenium (control), 0.5 (treatment1), 1.5 (treatment2), and 3 (treatment3) mg/kilogram and the fish were fed for 6 weeks. The results showed that the specific growth rate, percentage of body weight gain, average daily growth, and food conversion ratio in the treatment fed with a diet containing 3 mg/kg selenium were significantly different from the control (p<0.05). There was no significant difference in the survival index between the investigated treatments and the control group (p>0.05). The effect of adding selenium on the chemical composition showed a significant difference in the level of carcass protein (p<0.05). The highest value related to treatment 4 (18.20±0.57 %) and the lowest value related to control group (16.47±0.16 %). In the treatments fed with selenium, a decrease in rainbowtrout fat was seen, which was significantly different from the control group (p<0.05). The moisture and ash levels in the control group were not significantly different from other treatments (p>0.05). The highest effect of selenium on growth was related to treatment 4 (3 mg/kg of selenium), but there was a significant difference with treatment 3 (1.5 mg/kg selenium) did not have (p>0.05). Overall, the results of this research showed the positive effect of adding 3 mg/kg selenium to the diet on the growth indices and improving the chemical composition of the rainbow trout.
Keywords: Growth, Survival, Chemical composition, Rainbow trout, Nutrition, Selenium -
مرگ و میر دافنی ماگنا (Daphnia magna) در مواجهه با نانو ذره اکسید کبالت) Co2O3) در محیط های آبی ، کاربردی اطمینان بخش از نشانگرهای زیستی در ارزیابی سمیت
با توجه به تولید روزافزون نانو ذرات و کاربردهای مفید آنها در سیستم های زیستی، تاکنون مطالعات کمی در زمینه اثرات جانبی این مواد بر موجودات زنده صورت گرفته است. خواص ویژه و منحصر به فرد نانو ذرات، خطرات احتمالی منحصر به فردی نیز به دنبال خواهد داشت. از طرف دیگر نانو ذرات در شرایط مختلف ممکن است اثرات مختلفی داشته باشند و با ورود به اکوسیستم های آبی به موجودات زنده آسیب برساند. از این رو در این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات نانو ذرات در محیط های آبی، از نانو ذره اکسید کبالت (Co2O3) بر زیوپلانکتون سخت آب شیرین (Daphnia magna)، در دو محیط آب مقطر و آب رودخانه کارون در شهر اهواز در سال 1397 استفاده شد. بر این اساسDaphnia magna به مدت زمان 96 ساعت در دمای 25-20 درجه سانتی گراد در معرض غلظت های 1، 5، 10، 20 ، 50 و 100 از نانو ذره قرار گرفت. پارامترهای مهم کیفی آب مانند اکسیژن محلول (DO)، دما، اسیدیته (pH)، طبق استاندارد در طول آزمایش کنترل شد.LC50 در زمان های 24، 48، 96 و 72 ساعت با استفاده از روش های Probit از نظر آماری بررسی شد. مقادیرLC50 96 ساعت برای نانو اکسید کبالت در آب مقطر و آب رودخانه کارون به ترتیب 04 /121 و 902/95 میلی گرم در لیتر بدست آمد. طبق نتایج این مطالعه، نرخ مرگ و میر D.magnaدر مواجهه با نانو ذره اکسید کبالت در نمونه های حاوی آب رودخانه بیشتر از نمونه های آب مقطر باشد که می تواند به علت وجود احتمالی سایر آلاینده ها و اثرات هم بیشی آنها در محیط های طبیعی باشد. همچنین مقادیر SAFE (Safety Factor) و SAR (Application Rate Safe) برای این نانو ذره در هر دو محیط توصیه شد.
کلید واژگان: سمیت حاد, نشانگر زیستی, Daphnia magna, رودخانه کارون, نانو اکسید کبالتInvestigation of Ecological Toxicity of Nano Co2O3 on Daphnia magnaDue to the increasing production of nanoparticles and their useful applications in biological systems, so far few studies have been conducted on the side effects of these substances on living organisms. The special and unique properties of nanoparticles will also lead to unique potential hazards. On the other hand, nanoparticles may have different effects under different conditions and damage living organisms by entering aquatic ecosystems. Therefore, in this study, in order to evaluate the effects of nanoparticles in aqueous media, Co2O3 nanoparticles on hard freshwater zooplankton, Daphnia magna, were used in both distilled water and Karun River water in Ahvaz in 2018. Accordingly, Daphnia magna was exposed to concentrations of 1, 5, 10, 20, 50 and 100 nanoparticles for 96 hours at a temperature of 20-25 ° C. Important water quality parameters such as dissolved oxygen (DO), temperature, acidity (pH) were controlled according to the standard during the experiment. LC50 was statistically analyzed at 24, 48, 96.72 hours using Probit methods. LC50 values of 96 hours for cobalt nano oxide in distilled water and Karunriver water were 121.04 and 95.902 mg /l, respectively. According to the results of this study, the mortality rate of D.magna in the presence of cobalt oxide nanoparticles in samples containing river water is higher than samples of distilled water, which may be due to the possible presence of other pollutants and their interaction effects in natural environments. . SAFE (Safety Factor) and SAR (Safe Application Rate)) values for this nanoparticle were also recommended in both environments.
Keywords: Acute toxicity, Bioassay, Daphnia magna, Karun River, Cobalt Nano Oxide -
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان و پهنه بندی غلظت هیدروکربن های نفتی کل (TPHs) و فلزات سنگینPb ,Co, V, Ni)) در رسوبات سطحی رودخانه اروند می باشد. به این منظور 10 ایستگاه نمونه برداری در طول مسیر رودخانه انتخاب و نمونه برداری در فصل زمستان سال 1396 انجام شد.90 نمونه رسوب توسط گرب مدل ون وین با سطح مقطع 0.025 متر مربع برداشت شد. میزان فلزات سنگین و غلظت کل هیدروکربن های نفتی بر اساس استانداردMOOPAM و با استفاده از متد جذب اتمی (اسپکتوفتومتری) یا AAS و دستگاه گروماتوگرافی اندازه گیری و پهنه بندی رسم گردید. بر اساس آنالیزهای انجام گرفته بیشترین و کمترین میزان هیدروکربن های نفتی در ایستگاه 2 (سکوی آبگیر دیری فارم)mg/L 50/0 ± 96/21 و ایستگاه 1 (نهر خین) mg/L 19/0 ± 91/9 بود. در مورد فلزات نیکل، سرب و وانادیوم بالاترین مقادیر در ایستگاه 9 (یادمان شهدا) mg/L 05/0 ± 96/75، در ایستگاه 6 (خسرو آباد) mg/L 10/0± 07/13 و در ایستگاه 7 (ابتدای منیوحی) mg/L 02/0 ± 88/18 اندازه گیری شد. براساس استانداردهای جهانی، سواحل رودخانه اروند از نظر هیدروکربن های نفتی در شرایط فاقد آلودگی و کمی آلوده قرار داشت. مقدار کبالت در تمام ایستگاه ها مقدار کوچکتر از 1/0> را نشان داد بود و در مورد نیکل، وانادیوم و سرب مقادیر اندازه گیری شده در رسوبات اروندرود بالاتر از مقدار استاندارد سازمان منطقه ای راپمی (خلیج فارس) بود.
کلید واژگان: پهنه بندی, هیدروکربن های نفتی(TPHs), فلزات سنگین, رسوبات, رودخانه اروندTo determine the level and concentration zoning of total petroleum hydrocarbons (TPHs) and heavy metals (Pb, Co, V, Ni) in surface sediments of the Arvand River, is the purpose of this study. 10 sampling stations were selected for this purpose, along the river route, and sampling was done in winter of 2017. 90 sediment samples were taken by a Van Veen Grab with a cross section of 0.025 square meters. The amount of heavy metals and the concentration of total hydrocarbons were calculated according to the MOOPAM standard, and using atomic absorption (spectrophotometric) or AAS and a measuring Chromatography machine, and zoning was drawn. Based on the analysis, the highest and the lowest amount of hydrocarbons in station 2 (Dairy Farm pond platform) was 21.96 ± 0.50 mg / L and at station 1 (Nahre Khin) was 91.9 ± 0.19 mg / L. In the case of nickel, lead and vanadium, the highest values at station 9 (Yademane Shohada) were 75.96± 0.05 mg / L, at station 6 (Khosrow Abad), 13.07 ± 0.10 mg / L, and at station 7 (The beginning of the menyouhi) was 18.88 ± 0.22 mg / L. According to international standards, the Arvand River banks, in terms of hydrocarbon, were in no-pollution conditions or exposed to little contamination conditions. The amount of cobalt at all stations was less than 0.1%, and in the case of nickel, vanadium and lead, the measured values in the Arvand River sediments were higher than the regional standards of the ROPME Regional Organization (Persian Gulf).
Keywords: Zoning, Petroleum Hydrocarbons (TPHs), Heavy Metals, Sediments, Arvand River -
این پژوهش در سال 1396 با هدف تاثیر استفاده از پودر گیاه پنیرک به عنوان یک نوع محرک ایمنی طبیعی بر پارامترهای رشد و شاخص های خونی ماهی کپور معمولی به مدت 60 روز در مرکز تحقیقات تکثیر و پرورش آبزیان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز اجرا شد.در مجموع 360 قطعه ماهی پس از سازگاری در 12 تانک 300 لیتری (هر کدام حاوی 30 قطعه با وزن اولیه 0/18±18/10 گرم) قرار داده شدند. تیمارهای مورد مطالعه شامل تیمار 1 (بدون پودر پنیرک)، تیمار 2 (2 درصد)، تیمار 3 (4 درصد) و تیمار 4 (6 درصد) بودند. نتایج بررسی سلول های دفاعی نشان داد که مونوسیت ها و بازوفیل ها فقط در تیمارهای 2 و 1 مشاهده شدند. بالاترین میزان لنفوسیت ها در تیمار 3 به ترتیب 95/5 و نوتروفیل ها در تیمار 2، 48/16 درصد به دست آمد. بالاترین مقادیر فاکتور کمپلمان و قدرت باکتری کشی سرم در تیمار 2 نسبت به تیمار شاهد به دست آمد (0/05>P)، اما درمورد لیزوزیم بالاترین مقدار در تیمار 3 (g/dI 55/54) مشاهده شد (0/05>P). بالاترین مقادیر مربوط به فاکتورهای خونی MCH، MCV، MCHC، گلبول های سفید، گلبول های قرمز، هموگلوبین و هماتوکریت در تیمار 3 به ترتیب 10-1(µm3) 12/1، 10-1(µm3) 59/5، 10-1(µm3) 37/3، (103cell.mm-3) 33/173، (106cell.mm-3) 36/1، (g/dI) 3/8 و 66/40 درصد به دست آمد. پودر گیاه پنیرک تاثیر معنی داری بر روی رشد و بقای ماهی کپور معمولی نشان نداد (0/05>P)، البته در تیمارهای مورد بررسی (تیمار 1، 2 و 3) در ماهی کپور مانند تیمار شاهد، به میزان 100 درصد بقاء مشاهده شد. میزان 4 درصد پودر گیاه پنیرک در جیره غذایی ماهی کپور معمولی سبب بهبود فاکتورهای خونی گردید. همچنین فرموله کردن 2 درصد جیره از این گیاه دارویی سبب افزایش فاکتور کمپلمان و قدرت باکتری کشی سرم بدن ماهی کپور معمولی شد.
کلید واژگان: پنیرک, رشد, بقاء, شاخص های خونی, کپور معمولیThis survey was done to study the effect of the powder of Malva neglecta as a natural immune stimulant on growth factors and heamatological in Cyprinus carpio in summer 2016 during 60 days rearing period in aquaculture center of Islamic azad university, Ahvaz Branch. After adaptation, a totalof 360 fish were placed in 12 300-liters tanks, that 30 of fish (initial weight, 18.10±0.18 gr) were in every tank. The treatments were included control (0 gr/Kg), treatment 1 (2%), treatment 2 (4 %) and treatment 3 (6%) of Malva neglecta powder. The results of defence cells in Cyprinus carpio were showed that Monocyts and Basiphyls observed just in treatment 1 and 2. The highest Lymphocyts and Noutrophilsw were counted respectively 95.5% (treatment 3) 48.16% (treatment 2). The Eosinophyls were not present in any of treatments. MCH (1.12 µm310-1) was showed in treatment three. The highest of complement factor and killing bacterial serum power were caculated in treatment 2 comparison to control (P<0.05) but the highest of Lysosim observed in treatment 3 (55.54 g/dI) (P<0.05). The highest MCV, MCHC, WBC, RBC, Hg and HCT in treatment 3 were calculated respectively 1.12 (µm3)10-1, 5.59 (µm3)10-1, 3.37 (µm3)10-1, 173.33 (103cell.mm-3(, 1.36 )106 cell.mm-3 (8.3 (g/dI) and 40.66%. The Malva neglecta powder were showed no significant difference in growth factor and survival in Cyprinus carpio (P>0.05) but were observed 100% survival in fish in treatment 1, 2 and 3. The Value of 4% of powder Malva neglecta in diet caused improvement heamatological factors in Cyprinus carpio. Also 2 percent of powder in diet were cause of increasing complement factor and killing bacterial serum in this fish.
Keywords: Malva neglecta, growth, survival, Hematological indices, Common carp -
مخمرها منبع پروتئین و متشکل از مجموع گروه های ویتامین B هستند و به طور موفقیت آمیزی به عنوان مکمل در جیره ماهیان بکار می روند. هدف از این تحقیق ارزیابی اثرات پروبیوتیکی تپاکس آبزیان، بر روی رشد، بازماندگی، پارامترهای خونی و ایمنی در ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) بود. پژوهش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرار در تابستان 1395 انجام شد که شامل تغذیه ماهیان بنی با جیره های غذایی حاوی صفر (تیمار شاهد)، 05/0 (تیمار 1)، 1/0 (تیمار 2)، 15/0 (تیمار 3) درصد پروبیوتیک بود. ماهیان بنی با میانگین وزن 95/0±22/16 گرم به صورت تصادفی در 12 تانک 300 لیتری با تراکم 30 ماهی در هر تانک توزیع شدند. پس از 60 روز غذادهی با جیره های آزمایشی در انتهای دوره شاخص های رشد و شاخص های خونی بررسی شدند. نتایج نشان داد که این پروبیوتیک به طور معنی داری شاخص های رشدی نظیر وزن (بالاترین میزان 37/24)، ضریب رشد ویژه (بالاترین میزان 49/1)، ضریب تبدیل غذایی (بالاترین میزان 29/1)، نسبت بازده غذایی (بالاترین میزان 77/0)، نسبت بازده پروتئین (بالاترین میزان 16/2) و ضریب رشد روزانه (2/2 بالاترین میزان) را بهبود داده و بهترین عملکرد را در تیمار 3 با 5/1 درصد پروبیوتیک نشان داد. در مورد شاخص های خونی هموگلوبین (g/dI 42/12)،MCH (10-1 µm377/1) و MCHC (10-1 µm307/7) در تیمار 3 تحت تاثیر پروبیوتیک موردبررسی افزایش نشان دادند. با توجه به تاثیر مثبت پروبیوتیک تپاکس آبزیان بر روی شاخص های رشدی و نیز بر هموگلوبین خون ماهی بنی، پروبیوتیک می تواند به عنوان یک بهبوددهنده رشد (به خصوص در دوز 5/1 درصد) در پرورش ماهی بنی استفاده شود.کلید واژگان: پروبیوتیک تپاکس آبزیان, رشد, بقاء, فاکتورهای خونی, ماهی بنیYeasts have been used as food additive containing protein and vitamins group B for fish nutrition. The present study was aimed to investigate the effects of probiotic, AQUALASE on growth, immunity and hematological parameters of Benii, Mesopotamichthys sharpeyi. Fish were assigned to 12 experimental tanks (with stocking rate of 30 fish per tank) as 3 experimental treatments with three replicates. The treatments were: T1: 0.05% probiotic, T2: 0.1 % probiotic, T3: 0.15% probiotic. Also, one group fed with probiotic -free diet was considered as control. After 60 feeding with experimental diets, it was recognized that probiotic improves the growth indices including: weight, specific growth rate, daily growth rate, feed and protein efficiency and also decreases feed conversion ratio. In this regard, the best results obtained in fish fed with 0.15 probiotic (T3). Survival rate values showed no significant differences between experimental groups. The values of hemeoglubin, MCH and MCHC increased only in T3. In conclusion, with regard to positive effects of AQUALASE on growth and hematology of Benii, this probiotic can be as a growth enhancer for this species.Keywords: AQUALASE, growth, hematological parameters, Mesopotamichthys sharpeyi
-
در این تحقیق اثر پودر گیاه سیر (Allium sativum) به عنوان یک ماده موثر بر شاخص های رشد و خون شناسی در بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان پرورشی (Onchorhynchus mykiss) در مرکز تحقیقاتی اصلاح نژاد ماهیان سرد آبی شهید مطهری یاسوج در سال 1393 موردبررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی بر اساس 5 جیره غذایی، یک جیره فاقد گیاه سیر به عنوان شاهد و چهار جیره با مقادیر مختلف پودر سیر (5/0، 1، 5/1، 2 گرم بر کیلوگرم) در سه تکرار برای هر تیمار طراحی گردید. 900 بچه ماهی پرورشی با متوسط وزن 01/0±41/3 گرم به مدت 8 هفته با جیره های آماده شده تغذیه شدند. در انتهای هفته هشتم، شاخص های رشد و هماتولوژی اندازه گیری شد. در میان شاخص ها، ضریب رشد ویژه و درصد افزایش وزن تحت تاثیر قرار گرفته و بهبودی را نسبت به شاهد در تمام تیمارها نشان داد (05/0<p). بالاترین ضریب رشد ویژه در تیمار 1 درصد مشاهده شد. تعداد کل اریتروسیت ها، میزان هموگلوبین، اندیس های خونی میانگین حجم گلبول های قرمز، و شمارش لنفوسیت و نوتروفیل گلبول های سفید در تیمارهای مختلف آزمایش تغییرات معنی داری نشان داد (05/0<p). کلسترول اختلاف معنی داری را با شاهد در جیره حاوی 5/0 درصد پودر سیر نشان داد (05/0 <p). اما سطح گلوکز تغییرات معنی داری نشان نداد (05/0 > P). سطوح گلوبولین و آلبومین در جیره های حاوی سیر از مطلوبیت بالایی نسبت به تیمار شاهد برخوردار بود و میزان تری گلیسیرید در جیره به میزان اندکی نسبت به شاهد افزایش داشت. جیره حاوی 1 درصد در بچه ماهی قزل الای رنگین کمان نسبت به جیره فاقد سیر و میزان های سیر در جیره های استفاده شده از برتری برخوردار بوده است.
کلید واژگان: سیر, قزل آلای رنگین کمان, شاخص های رشد, شاخص های هماتولوژی, بیوشیمی سرمThe effects of garlic (Allium sativum) as an effective indicator of hematology and blood serum indices in fingerlings farmed trout (Onchorhynchus mykiss) were studied in the Shahid Motahhari Genetic and Breeding center of coldwater fishes in 2014. 5 diet treatments tested on a diet without garlic as a control, and four diets with different amounts of garlic oil (.05, 1, 1.5, 2) g per kg in three replications. Treatment was designed. 900 fingerling farmed fish with an average weight of 3.41 ± .0.01 mg for 8 weeks and were fed with prepared diets. At the end of the 8th week, growth and blood serum indices were measured. Specific growth rate (SGR) and percentage of weight increase were affected and in all treatment were improved in comparison to control (P<0.05). The highest specific growth rate was determined in treatment 1 %. The total number of erythrocytes, hemoglobin and hematocrit, mean corpuscular volume of red blood indices in different treatments showed significant changes in fish fed the diets containing high utility plant garlic powder (P<0.05). Cholesterol showed significant difference compared to the control. Glucose showed no significant difference (P>0.05). Blood serum globulins and albumin levels in fish fed diets containing garlic powder were higher than the control group and triglyceride level increased compared to the control diet.
Keywords: Garlic, Trout, Growth indices, Hematologic parameters, Hematological parameters, Biochemical serum -
در این بررسی تاثیر گیاه چای سبز (Camellia sinensis) بر شاخص های ایمنی ماهی آمور (Ctenopharyngodon idella) مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 360 بچه ماهی آمور با میانگین وزن اولیه 07/2±24/18 گرم انتخاب و پس از سازگاری با محیط به صورت انتخابی در 12 مخزن و در هر مخزن 30 قطعه بچه ماهی ذخیره شد. گیاه چای سبز در 3 سطح 5/1 % (تیمار 2)، 3 % (تیمار 3) و 5 % (تیمار 4) به جیره غذایی اضافه گردید و جیره فاقد چای سبز برای تغذیه گروه شاهد (تیمار 1) در نظر گرفته شد. هر تیمار در 3 تکرار انجام گرفت. ماهیان روزانه به میزان 3 درصد از وزن بدن مورد تغذیه قرار گرفتند. در پایان دوره 60 روزه تعداد 15 ماهی از هر تیمار به صورت تصادفی انتخاب شده و خون گیری از آن ها از محل ورید ساقه دمی انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان گلبول های سفید و هموگلوبین اختلاف معنی داری را در تیمار 2 با سایر تیمارها داشتند (05/0P<). بیشترین میزان گلبول های سفید و هموگلوبین در تیمار 5/1 % به ترتیب 57/0±40/4 تعداد در میکرو لیتر × 103 و 74/0±74/6 گرم بر دسی لیتر بود. بهترین عملکرد در بهبود فاکتورهای بیوشیمیایی خون در تیمار 5/0 درصد پودر چای سبز مشاهده گردید (05/0P<). افزایش تعداد گلبول های سفید و سطح هموگلوبین در تیمار 5/1 درصد و در غلظت متوسط گلبولی روند افزایشی در تیمارهای چای سبز را نشان داد و همچنین بر فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون ازجمله، آلبومین و گلوکز در سطح 5/1 % افزایش معنی داری داشته است (05/0P<). نتایج نشان داد افزودن پودر چای سبز در سطح 5/0 درصد نسبت به سایر سطوح مصرفی آن در جیره ماهی آمور می تواند بر مولفه های موردبررسی اثرگذار باشد.
کلید واژگان: چای سبز, ماهی آمور, شاخص های خونی, بیوشیمیایی, جیره غذاییIn this research the effect of Camellia sinensis on Ctenopharyngodon idella hematological factors was studied. For this purpose 240 juvenile of Ctenopharyngodon idella was selected that initially had average weight of 18.24+2.07 gr and after being adapted with environment, were stored in 12 tanks selectively (20 fish in each tank). The camellia siensis was added to the diet in three levels 1.5% (treatment 2) 3 % (treatment 3) and 5 % (treatment 4) and the diet without camellia siensis was used for control group (treatment 1). Each treatment was repeated 3 times. The fish was fed 3% of their weight. At the end of the 60 day period, 15 fish was randomly selected from each treatment and their blood sample was taken from the caudal vein. The result was showed that amount of RBC and WBC had significant difference in treatment 2 with other treatments (P<0.05). The Maximum amount in treatment 2 (1.5%) was 4.4±0.57 (microliter×103) and 6.74±0.74 (gr/dL), respectively. The most improved Biochemical factors were seen in treatment 0.5 %. Increasing the number of white blood cells and hemoglobin in the treatment of 1.5% and in the average concentration of globules showed an increasing trend in the treatments of green tea and also a significant increase in serum biochemical factors including albumin and glucose at the level of 1.5%.
Keywords: Camellia sinensis, Ctenopharyngodon idella, Hematological factors, Safety factors, diet -
هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فصلی ترکیب اسیدهای چرب بافت عضله ماهی گطان (Barbus xantopterus) در تالاب شادگان بود. بدین منظور 21 نمونه ماهی گطان وحشی در طول ماه های میانی هر فصل سال 1393 صید شدند و ترکیب اسید چرب بافت عضله در 7 تکرار به وسیله روش کروماتوگرافی گازی مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین میزان مجموع اسید های چرب اشباع عضله به ترتیب در فصل بهار به دست آمد و با دیگر ماه ها دارای اختلاف معنی داری بود (05/0>p). بیشترین میزان مجموع اسید های چرب غیراشباع با یک پیوند دوگانه عضله در فصل زمستان به دست آمد و در فصل بهار کاهش معنی داری یافت (05/0>p). در میان اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه، اسیدهای چرب دوکوزاهگزانوئیک (3- n 6: 22)، ایکوزاپنتانوئیک (3- n 5: 20)، لینولئیک (6- n 2: 18) و گاما لینولنیک (6- n 3: 18) غالب بودند. اسیدهای چرب امگا 3 و اسید دوکوزاهگزانوئیک بافت عضله در فصول مختلف دارای اختلاف معنی داری نبودند (05/0˃p). دامنه تغییرات نسبت اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه به اسیدهای چرب اشباع در فصول مختلف از 52/0 تا 36/1 بود. دامنه تغییرات شاخص های IA و IT به ترتیب 96/0 -22/0 و 66/0 -25/0 بود. به طورکلی نشان داده شد میزان اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع با یک پیوند دوگانه بافت عضله ماهی گطان به وسیله فصل تاثیر پذیرفت و میزان اسیدهای چرب اشباع با چند پیوند دوگانه و امگا 3 بافت ماهیچه تاثیر نپذیرفت.
کلید واژگان: ماهی گطان (Barbus xantopterus), عضله, ترکیب اسید چرب, فصل, تالاب شادگان -
تحقیق حاضر به منظور بررسی روند تمایز گناد ماهیان نر و ماده در ماهیان شیربت (Tor grypus) و تمایز انجام گرفت. در این بررسی، از 200 لارو شیربت در اندازه های 10- 1 سانتی متری و با میانگین وزن 2±5/3 گرم و طی اسفندماه 1390 تا آذرماه 1391، هر 14روز یک بار نمونه گیری به عمل آمد. در آذرماه لاروها به آزمایشگاه منتقل شدند. برای تعیین مراحل رسیدگی از روش های استاندارد بافت شناسی، آبگیری، شفاف سازی و پارافینه و با روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین و آئوزین رنگ آمیزی شدند. سپس برش عرضی 5 میکرونی از آن ها تهیه و به وسیله میکروسکوپ نوری مجهز به مانیتور و دوربین عکس برداری موردمطالعه قرار گرفتند. در ماهی نر غدد جنسی گلابی شکل با یک نوار مزانتری تک (بیضه های آینده ماهی شیربت) و در ماهی ماده غدد جنسی دوکی شکل که به پریتونئوم در هر دو طرف متصل شده بودند (تخمدان های آینده ماهی شیربت) مشاهده شدند. سلول های زایا همراه با گونوسیت ها (سلول های جنسی) 152روز بعد از تخم گشایی، در نرهای 7 سانتی متری قابل مشاهده بود. در ماهی ماده اولین علائم تشخیص ریخت شناسی در 113 روز بعد از تخم گشایی، در ماهی با طول بدن 6/4 سانتی متر ظاهر شد. در 117روز بعد از تخم گشایی، در ماده 3/5 سانتی متری، اولین سلول های اووگونیا ظاهر شدند. شکل گیری نهایی ساختار میکروسکوپی غدد جنسی در نرها با طول 10 سانتی متری در 300 روز و در ماده ها با طول 9 سانتی متری در 217 روز رخ داد و آن نشان می دهد که شکل گیری نهایی در ماده ها نسبت به نرها زودتر اتفاق می افتد. در ماده های 8/6- 6 سانتی متری، در 145- 131روز بعد از تخم گشایی، با ظهور اولین نشانه های تمایز سیتولوژیکی، تمایز پایان یافت. درمجموع رسیدگی غدد جنسی در نرها، 300 روز بعد از تخم گشایی و در ماده ها زودتر از نرها و در 217 روز مشاهده شد، که باید در تکثیر مصنوعی این گونه مدنظر قرار گیرد.کلید واژگان: ماهی شیربت (Tor grypus), گناد, بافت شناسی, تمایز و تکامل جنسیThe present study was conducted to determine the gonadal differentiation of male and female fish in Tor grypus. In this study, 200 litter larvae in 1-10 cm size with an average weight of 3.5 ± 2.3 grams were sampled every 14 days from March 2011 to December 2012. In December, larvae were transferred to the laboratory. Standard procedures for histology, dehydration, clarification and paraffin were stained with Hematoxylin and Eosin staining methods. Then a 5 micron section was made of them and examined by a light microscope equipped with a monitor and camera. Pear-shaped male gonads were seen with a single mesenteric barrier (the future testes of the Shirbut) and in the female ducklings fed to the peritoneum on both sides (the future ovaries of the Shirbut). Germ cells with gonocytes (sexual cells) were visible at 7 cm for male 152 days after hatching. In fish, the first symptoms of morphologic diagnosis appeared in 113 days after hatching, in fish with a body length of 4.2 centimeters. On the 117th day after hatching, the first ovarian cells appeared in the 3.5cm material. The final formulation of the gonadal microscopic structure in males with a length of 10 cm in 300 days and in materials with a length of 9 cm in 217 days occurred, indicating that the final formulation in the materials Males occur sooner rather than later. In the 6-6 -6-centimeter, the distinction was completed at 145-113 days after hatching, with the advent of the first symptoms of cytological differentiation. In total, sexual maturation were observed in males 300 days after hatching and in females earlier than males and 217 days, which should be considered in artificial proliferation.Keywords: Tor grypus, gonads, histology, sexual differentiation, development
-
تغییر در اهمیت تغذیه سبب افزایش تقاضای جهانی برای استفاده از غذاهای عملکردی و ترکیبات غذا و دارو شد. در حقیقت این محصولات غذایی حاوی ترکیباتی هستند، که علاوه بر داشتن ویژگی های تغذیه ای می توانند در هر دو سطح پیشگیری و درمان بیماری ها نیز سودمند واقع شوند. لذا هدف از این مطالعه بررسی استخراج پروتئین از جلبک قهوه ای (Sargassum illicifolium) و بررسی خصوصیات عملکردی آن بود. جلبک قهوه ای در اوایل بهار 1396، در زمان حداکثر جزر از سواحل بوشهر جمع آوری شد. استخراج پروتئین به روش هیدرولیز آنزیمی انجام شد. فعالیت ضد میکروبی پروتئین استخراج شده از جلبک قهوه ای (AP) به روش رقیق سازی در لوله علیه Ecoli O157. H7 بررسی شد. فعالیت آنتی اکسیدانی AP به روش DPPHبررسی گردید. خصوصیات عملکردی APشامل درجه هیدرولیز، ظرفیت جذب آب و روغن، ظرفیت امولسیون کنندگی و پایداری امولسیون، ظرفیت کف کنندگی و پایداری کف اندازه گیری شد. درصد پروتئین کل 15/68 درصد و درصد استخراج پروتئین 39/12 درصد بود. بالاترین درصد هیدرولیز APدر 60 دقیقه و معادل 66/41 درصد بود. میزان MIC علیه پاتوژن Ecoli O157. H7، 12/3 میلی گرم در لیتر و میزان MBC علیه همان پاتوژن، 5/12 میلی گرم در لیتر بود. میزان فعالیت آنتی اکسیدانی یا قدرت خنثی کردن رادیکال های آزاد (DPPH) AP 17/0±08/48 درصد تعیین شد. ظرفیت جذب آب عصاره جلبک قهوه ای 04/0±21/4 گرم/گرم و ظرفیت جذب روغن AP10/0±08/3 گرم/گرم تعیین شد. بنابراین با توجه به داشتن خصوصیات تکنولوژیکی مطلوب، فعالیت آنتی اکسیدانی و فعالیت ضد میکروبی علیه پاتوژن E. coliO157 استفاده از AP در صنعت غذا به عنوان افزودنی زیست فعال پیشنهاد می شود.کلید واژگان: استخراج پروتئین, جلبک قهوه ای, خصوصیات عملکردیChanging the importance of nutrition has led to an increase in global demand for functional foods and food and drug compounds. In fact, these food products contain compounds that, in addition to nutritional properties, can also benefit from both the prevention and treatment of diseases. Many of the primary and secondary metabolites of these organisms can be converted into active substances of interest to the pharmaceutical industry. Therefore, the aim of this study was to investigate protein extraction from Sargassum illicifolium and its functional Properties. The brown algae was collected in early spring of 1396 at the time of maximum tide from the coasts of Bushehr. Protein extraction was performed by enzymatic hydrolysis. The antimicrobial activity of protein extracted from coffee algae (AP) was investigated by dilution method inEcoli O157.H7 pathogen tube. The antioxidant activity of APPH was evaluated by DPPH. AP functional properties including hydrolysis, water and oil absorption capacity, emulsifier capacity and emulsion stability, foaming capacity and floor stability were measured. Total protein content was 68.15% and protein extraction was 12.31%. The highest percentage of AP hydrolysis was in 60 minutes and was 41.66%. The MIC rate against Ecoli O157 was 3.23 mg / L and MBC was 12.5 mg / L against the same pathogen. The level of antioxidant activity or the ability to neutralize free radicals (DPPH) of AP was 48.08 ± 0.17%. The water absorption capacity of the extract of algae was 4.21 ± 0.44 g / g and the oil absorption capacity was 3.18 ± 1.03 g / g.The emulsion capacity was between 24.36 and 28.37%. The lowest emulsivity capacity was measured on day 7 at 9 pH = (26.83 ± 0.07) and the highest emulsivity capacity was zero at day 9 at pH = 9 (28.34 ± 0.64).The highest foaming capacity and stability of the foam or half-life were at pH = 7 and 29.93 ± 0.20 and 79.74 ± 1.8, respectively. Therefore, due to its favorable technological Properties, antioxidant activity and antimicrobial activity against E.coliO157, the use of AP in the food industry is proposed as a bioactive supplement.Keywords: Protein Extraction, Algae, Functional Properties
-
ماهی گیش پوزه دراز (Carangoide chrysophory) از ماهیان سطح زی بوده و به طورکلی خانواده گیش ماهیان به عنوان ترکیب اصلی در آب های جنوب کشور محسوب می گردند و دارای ارزش شیلاتی بالایی هستند. ازاین رو شناخت روند تولیدمثلی آن ها در آب های ایرانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین جهت در این تحقیق، برخی پارامترهای زیست شناسی تولیدمثل ماهی گیش پوزه دراز (Carangoide chrysophory) ازجمله، شاخص گنادوسوماتیک، نسبت جنسی، هماوری مطلق و هماوری نسبی و مراحل تکامل گنادی موردبررسی قرار گرفت. نمونه برداری در آب های استان هرمزگان از اسفند 1392 تا اسفند 1393 از شناورهای صیادی و با روش ترال و تور گوشگیر انجام گرفت. در این تحقیق 376 نمونه بررسی شد که از این تعداد 194 قطعه ماده و 137 قطعه نر و 45 قطعه نابالغ بودند و نسبت جنسی کل ماده به نر 42/1 به 1 به دست آمد. حداکثر هماوری مطلق 479992 تخمک در فروردین ماه و حداکثر هماوری نسبی 354 تخمک به ازای هر گرم در آبان ماه بود. حداقل هماوری مطلق 98247 در تیرماه و حداقل هماوری نسبی 125 تخمک به ازای هر گرم در تیرماه محاسبه شد. میانگین شاخص گنادی GSI ماه های مختلف 28/1 محاسبه گردید و بیشترین میزان شاخص گنادی مربوط به فروردین ماه (86/2) و کمترین مقدار در خردادماه 1392 بوده است (43/0). همچنین درزمانی که نیمی از ماده ها بالغ بودند (LM50) طول 46 سانتیمتر به دست آمد. درمجموع نتایج نشان داد که حداکثر فعالیت تولیدمثلی ماهی گیش پوزه دراز در آب های استان هرمزگان در ماه-های اسفند و فروردین به اوج خود می رسد.کلید واژگان: شاخص گنادوسوماتیک, گیش پوزه دراز, طول در اولین بلوغ جنسی, هماوریIn this study, Some parameters of reproductive biology of the Longnose trevally (carangoide chrysophory), Gonadosomatic index, Sex ratio, Absolute fecundity and relative fecundity and gonadal development stages were investigated. Sampling in the waters of the Hormozgan province from March 2014 to March 2015 with fishing vessels by trawl and gillnet was performed. In the study,a total of 376 specimens were investigated. Of this number 194 were male, 137 female and 45 immature. The female-to-male sex ratio was 1.42. The maximum Absolute fecundity for the period March 21st-April 20th was 479992 ovules and the maximum Relative fecundity in the period October 23rd-November 21st was 354 ovules per gram. The minimum Absolute fecundity computed was 98247 for the period June 22nd-July 22nd and the minimum Relative fecundity was 125 ovules per gram for the period June 22nd-July 22th. The mean Gonadosomatic Index (GSI) computed for various months was 1.28 and the greatest Gonadosomatic Index was 2.86 for the period March 21st-April 20th and the minimum GSI was 0.43 for the period May 22nd-June 21st. The length at First maturity was 46 cm (LM 50).Keywords: Gonadosomatic Index (GSI), carangoide chrysophory, Length at First Maturity, Fecundity
-
پروبیوتیک ها میکروارگانیسم های زنده ای هستند که برای بهبود سلامتی میزبان به مکمل های غذایی اضافه می شوند. بررسی حاضر به منظور بررسی تاثیر پروبیوتیک تجاری پروتکسین (Protexin®) بر رشد، بقا و شاخص های خونی ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) با وزن اولیه 45/0±62/15 گرم، در مرکز تحقیقات تکثیر و پرورش آبزیان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، انجام شد. به این منظور 360 قطعه ماهی به مدت 60 روز و در 12 وان و چهار تیمار شاهد، تیمار 1 (5/0 درصد)، تیمار 2 (1 درصد) و تیمار 3 (5/1 درصد) پروبیوتیک پروتکسین (با سه تکرار) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد تیمارهای حاوی پروبیوتیک به ویژه تیمار 3، باعث افزایش معنی دار در افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، درصد افزایش وزن، بازده غذایی و پروتئین و کاهش ضریب تبدیل غذایی شد. در هیچ کدام از تیمارها تلفات مشاهده نشد. همچنین در انتهای دوره آزمایش های خونی حاکی از افزایش هموگلوبین (در هر سه تیمار دارای پروبیوتیک)، سلول های منوسیت (تیمار 1)، هتروفیل و بازوفیل (در هر سه تیمار) در مقایسه با شاهد بود. گلبول های سفید و قرمز در تمام تیمارها نسبت به شاهد کاهش یافتند. نتایج نشان داد پروبیوتیک پروتکسین (به ویژه تیمار 5/1 درصد) قادر به افزایش رشد در ماهی بنی بود.کلید واژگان: پروبیوتیک, رشد, بقا, شاخص های خونی, ماهی بنیProbiotics are microorganisms which added to the diet in order to improve the health of the host. In the present study, the effects of probiotic, Protexin® on growth, survive and hematological parameters of Benii, Mesopotamichthys sharpeyi (15.62±0.45g) were investigated in Fish Propagation and Rearing Center, Islamic Azad University, Ahvaz. To this aim, 360 fish were assigned to 12 experimental tanks as 3 experimental treatments including T1: 0.5% Protoxin®, T2: 1% Protoxin® and T3: 1.5% Protoxin® (triplicate) for 60 days. Also, one group fed with Protoxin-free diet was considered as control. The results of the present study showed that probiotic containing diets especially those fed with 1.5% Protoxin® (T3) increases weight, specific growth rate, and feed and protein efficiency and also decreases feed conversion ratio. Survival rate values showed no significant differences between experimental groups. The hematological parameters including hemoglobin concentration, the number of monocytes, heterophils and basophils were higher in experimental treatments than control. In contrast, the numbers of red blood and with blood cells were lower in probiotic received groups compared to control group. The Results showed that Protoxin® (especially T3) improve weight index, increase weight, specific growth rate (SGR), protein efficiency, feed efficiency and condition factor but decrease feed conversion ratio (FCR) of Bunni. In conclusion, results suggest that Protoxin® improve growth of Benni.Keywords: Probiotic, Growth, Survive, Hematological Parameters, Benni
-
اهمیت ماکروبنتوزها نه تنها به دلیل حضور آن ها در زنجیره غذایی می باشد، بلکه وجود یا نبود برخی از گونه های کف زی نشان دهنده کیفیت آب ازنظر میزان آلودگی می باشد. در تحقیق حاضر ماکروبنتوزهای رودخانه شاپور استان فارس طی یک دوره یک ساله از آبان سال 1390 تا آذرسال 1391 در 6 ایستگاه در 4 فصل مورد بررسی قرار گرفت. جهت نمونه برداری از ماکروبنتوزها در ماه دوم هر فصل از نمونه بردار سوربر و اکمن استفاده شد. پس از شناسایی ماکروبنتوزها با استفاده از کلیدهای شناسایی، فراوانی آن ها در فصول مختلف مورد بررسی قرار گرفت. میزان اکسیژن، دما، pH در زمان نمونه برداری ماکروبنتوزها نیز اندازه گیری شد. در این تحقیق تعداد 6 گروه از ماکروبنتوزها شامل یک روزه ها (Ephemeroptera) ، دوبالان (Diptera) ، بال موداران (Trichoptera) ، شکم پایان (Gasteropoda) ، بهاره مانندها (Plecoptera) ، سنجاقک ها (Odonata) در تمام ایستگاه ها شناسایی شدند. مقایسه میزان فراوانی گروه های مختلف نشان داد که بیش ترین تعداد گونه های شناسایی شده متعلق به راسته یک روزه ها (Ephemeroptera) با 51 درصد بوده و بعد از آن به ترتیب راسته دوبالان (Diptera) با 23 درصد، بال موداران (Trichoptera) با 18/5%، شکم پایان (Gasteropoda) با 2/5%، بهاره مانندها (Plecoptera) با 2/5% و سنجاقک ها (Odonata) با 2/3% قرار داشتند. میزان فراوانی ماکروبنتوزها در فصل بهار (8300 عدد در مترمربع) بیش تر از سایر فصول بود و کم ترین میزان در فصل پاییز (3650 عدد در مترمربع) مشاهده شد. اکسیژن محلول فقط در دو فصل بهار و زمستان اختلاف معنی دار داشت (0/05>p) و بالاترین مقدار (8/3 میلی گرم در لیتر) در زمستان ثبت شد. درجه حرارت بین چهارفصل بهار، تابستان، پائیز و زمستان اختلاف دار معنی دار نشان داد (0/05>p). بالاترین مقدار pH در فصل تابستان ثبت شد که با سایر فصول اختلاف معنی دار داشت (0/05>p). درخصوص شاخص های تنوع، بیش ترین و کم ترین میزان تنوع شانون در پاییز (1/999) و بهار (1/706) ، بیش ترین و کم ترین میزان غالبیت سیمپسون به ترتیب در بهار (0/38) و پاییز (0/29) و بیش ترین میزان یکنواختی کامارگو در پاییز (0/538) و کم ترین میزان آن در بهار (0/423) اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق نشان دادند که یک روزه ها درمجموع 12 ماه بررسی بالاترین فراوانی را در مقایسه با سایر گونه ها داشتند.کلید واژگان: ماکروبنتوز, رودخانه شاپور, تنوع زیستی, فراوانیMacrobenthos importance not only because of their presence in the food chain but the presence or absence of benthic species showed water quality was not the amount of infection or contamination. In this study diversity macrobenthos was studied from October 2011 to December 2012 for 12 months in 6 stations in 4 seasons in Shapur River in Fars province. Macrobenthos for sampling in the second month of each quarter of Svrbr and Ekman sampler was used. Having identified Macrobenthos using identification keys, a lot of them were measured during the study. During the study, 6 of Macrobenthos at all stations, including of Ephemeroptera, Diptera, Trichoptera, Gasteropoda, Plecoptera, Odonata were identified. Compare the many different groups showed that Ephemeroptera 51%, Diptera 23%, Trichoptera 18.5%, Gasteropoda 2.5%, Plecoptera 2.5% and Odonata 2.3%. Macrobenthos more frequency in the spring (8300 sq m) and the lowest in autumn than in other seasons (3650 sq m) were observed. The diversity indices, the highest and the lowest diversity in the fall (1.999) and spring (1.706), maximum and minimum Simpson dominance in spring (0.38) and autumn (0.29) and most of uniformity in the fall Camargo (0.538) and the lowest in spring (0.423) was measured macrobenthos importance not only because of their presence in the food chain but the presence or absence of benthic species showed water quality was not the amount of infection or contamination.Keywords: Macrobenthos, Shapur River, Biodiversity, Abundance
-
در بین آبزیان پرورشی ماهی فیتوفاگ (Hypophthalmichthys molitrix) از رژیم غذایی ویژه ای با توجه به استفاده از جلبک های موجود در آب برخوردار است. این بررسی جهت مطالعه تاثیر بیوماس و تراکم فیتوپلانکتون ها بر روی بچه ماهیان 5/2 گرمی ماهی فیتوفاگ در استخرهای پرورشی کشت توام در شهرستان شوشتر در تیرماه 1391 انجام گردید. این تحقیق بر روی 3 تیمار، 2 تیمار با کود دهی (کود دهی 5 تن و 10 تن کود حیوانی در هکتار) و یک تیمار بدون کود دهی به عنوان تیمار شاهد در محل های ورودی، میانی و خروجی استخرها، در قفسهایی (با تور دارای مش 60 میکرون محصورشده و در هر قفس تعداد 30 بچه ماهی) قرار داده شد. جهت روند افزایش رشد وزنی و طولی بچه ماهیان و نیز ثبت میزان کلروفیل a و تنوع و تراکم فیتوپلانکتون ها انجام گردید. هر 15 روز یک بار با (به مدت 45 روز) پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب شامل: اکسیژن محلول، دما، هدایت الکتریکی، نیترات، فسفات، TDS، pH و کلروفیل a و نیز اندازه گیری مشخصههای وزن و طول بچه ماهیان و شناسایی و تعیین تراکم فیتوپلانکتون ها انجام شد. افزایش وزن و طول در 2 تیمار از روند یکسانی نسبت به تیمار شاهد برخوردار بود. افزایش میانگین وزن تیمار 1 از 49/2 به 90/9 گرم و تیمار 2 به 59/12 گرم و تیمار شاهد به 04/6 گرم رسیدند که بیش ترین افزایش میانگین وزن در تیمار 2 با میزان کود دهی 10 تن در هکتار و سپس تیمار 1 با 5 تن کود دهی ثبت گردید. افزایش میانگین طول کل نیز از روند مشابه وزن برخوردار بود به طوری که در تیمار 1 از میانگین 06/5 به 9/10 سانتی متر و در تیمار 2 از 10/5 به 52/13 سانتیمتر و در تیمار شاهد از 01/5 به 46/7 سانتی متر رسید. بیوماس فیتوپلانکتونی در تیمار 1 و 2 بر اساس سنجش کلروفیل a (009/0±008/0 میلی گرم در لیتر) نشان از افزایش آن نسبت به تیمار شاهد بود (05/0>P). در کل پارامترهای محیطی به جز اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی و TDS فاقد اختلاف معنی دار بودند (05/0≤P). درمجموع این پژوهش نشان داد که کود دهی بر روی بیومس فیتوپلانکتونی موثر بوده و سیانوباکترها فراوان ترین گروه فیتوپلانکتونی بودند.
کلید واژگان: بچه ماهی فیتوفاگ, فیتوپلانکتون, کود دهی, کلروفیل a, Hypophthalmichthys molitrixDue to the growth in Aquatic system and their health and economic well being of forming system is very important.Hypophthalmichthys molitrix (silver carp) is one of the breading fish of cyprinus family that feed from phytoplanktons in water.Howere environmental condition of breading fileds mount be consider to obtain a optimal statu and fertilization of them to growth of biomass and diversity of phytoplanktons for growth silver carps. Shoshtar city is in east North of khozestan province with sustainable water rivers to breading of warm water fish.This study was started on biomass effect and density of phytoplankton on silver carp fry with 2.5 gr in polycalture farms. The stady was started from July 1391 and up to 45 days in Fourth stages of physical and chemical parameters of water Do, Temperatur, Electrical conductivity, Nitrate, phosphate,TDS, pH and chlorophyll a (biomass) as well as measurement and weight charachteries indetify and determine the length juveniles and phytoplankton concetrion with three replicates per treatment was carried out.The results showed that weight gain during the second trail of the same treatment were compared to the control treatment. Phytoplankton biomass based to measurement of chlorophylla (0.008±0.009 mg/l) showed and increasing in comparsion to the control treatment (p≤ 0.05). in general juvenile increased during treatment and had more weight show the control group.The amount of double fertilization treatments of silver carp juveniles increased in length and weight more than the control (p≤0.05). In general environment parameters expect dissolved oxygen, Ec and TDS were not significantlly different.
Keywords: Hypophthalmichthys molitrix Fry, Phytoplankton, Fertilization, weight, length charachteries, chlorophyll a -
هدف از مقاله حاضر شناسایی و بررسی اثرات تغییر فصل (بهار و تابستان) روی کفزیان تالاب شادگان است. این بررسی در 7 ایستگاه در سال 1394 در طول این تالاب انجام گرفت. به منظور بررسی نقش عوامل محیطی روی تغییرات جمعیتی کفزیان، در هر ایستگاه فاکتورهای pH، دما، EC، میزان اکسیژن محلول و شوری توسط دستگاه پرتابل HQ40d اندازه گیری شدند. نمونه برداری از رسوب جهت شناسایی کفزیان، تعیین درصد مواد آلی و آنالیز دانه بندی رسوبات توسط نمونه بردار چنگه ای ون وین با سطح مقطع 025/0 مترمربع انجام شد. نتایج اندازه گیری فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی نشان از عدم اختلاف معنی دار بین دو فصل بهار و تابستان داشت. اما در مورد تعداد در هر مترمربع و ترکیب کفزیان شناسایی و شمارش شده، فصل بهار فراوانی بالاتری را نشان داد. بین گروه های شناسایی شده در فصل بهار، در مجموع 48520 فرد در 21 مترمربع از 6 رده کفزی شمارش شد که بیشترین درصد فراوانی به ترتیب به شکم پایان (%34/91)، کم تاران (%79/3)، پرتاران (%39/2)، حشرات (%73/1)، دوکفه ای ها (%65/0) و سخت پوستان (%082/0) اختصاص یافت. همچنین در فصل تابستان در مجموع 38640 فرد در 21 مترمربع از 6 رده کفزی شمارش شد که بیشترین درصد فراوانی به ترتیب مربوط به شکم پایان (%28/95)، دوکفه ای ها (%53/2)، سخت پوستان (%86/1)، کم تاران (%103/0)، پرتاران (%103/0) و حشرات (%103/0) بود. در این بررسی به دلیل اینکه تغییر فصل سبب تغییرات معنی دار پارامترهای اندازه گیری شده نظیر دما نشده است، در نتیجه عواملی غیر از تغییر شرایط فصلی روی فراوانی کفزیان در دو فصل بهار و تابستان تاثیرگذار هستند.کلید واژگان: کفزیان, تنوع زیستی, پارامترهای فیزیکوشیمیایی, تالاب شادگانThe aim of present study was examining the effects of changing seasons (spring and summer) on macrobenthos of Shadegan Wetland. The study was conducted in 2015 in seven stations along the wetland. To investigate the role of environmental factors on macrobenthic community changes, pH, temperature, EC, amount of dissolved oxygen and salinity were measured by portable HQ40d. Sediment sampling for identifying macrobenthos, the percentage of organic matter and sediment grain size analysis were done by Van Veen Grab Sampler with cross section of 0.025m2. The result of measuring physical and chemical factors showed a meaningful non-difference between the spring and summer seasons, but showed a difference in the number per square meter and the identified macrobenthos between the two seasons. The abundance was higher in spring. In spring, 48520 ind. 21 m2 from 6 macrobenthos classes were counted that the highest abundance were Gastropod (91.34 %), Oligochaeta (3.79 %), Polychaete (2.39 %), insects (1.73 %), Bivalves (0.65 %), and crustaceans (0.082 %). In summer, 48520 ind. 21 m2 from 6 macrobenthos classes were counted that the highest abundance were Gastropod (95.28 %), Bivalves (2.53 %), crustaceans (1.86 %), Oligochaeta (0.103 %), Polychaete (0.103 %), insects (0.103 %). In the study, the change of seasons has no significant effect on studied parameters such as temperature. In conclusion, the factors, except seasonal factors, affect the benthos abundance in spring and summer.Keywords: Macrobenthos, Biodiversity, Physicochemical parameters, Shadegan Wetland
-
این بررسی جهت مطالعه ریخت شناسی اسپرم ماهی مولد نر برزم لب پهن Barbubs barbulusدر پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور (شیبان اهواز) بامطالعه بر روی 13 ماهی انجام گرفت. پس از بی هوشی مولدین توسط MS222، اسپرم گیری از طریق مالشی به وسیله میکروسمپلر (از نمونه های تازه استحصال شده 1 میلی لیتر) نمونه ها را درون میکرو تیوپ های 1/5 میلی لیتری قرار و نمونه ها سانتیریفیوژ شدند. به وسیله جداسازی مایع رویی حجم پلاسمای منی اندازه گیری شد. pH توسط pH متر اندازه گیری شد. طول دوره حرکت اسپرم پس از رقیق سازی با آب به وسیله کرنومتر و با استفاده از میکروسکوپ مجهز به صفحه نمایش اندازه گیری شد. جهت بررسی تراکم اسپرم پس از رقیق سازی به نسبت1:2000 با آب مقطر به روش استاندارد هموسیتومتری شمارش گردید. مرفولوژی اسپرم نیز با استفاده از میکروسکوپ مجهز به صفحه نمایش بررسی شد. کلسترول، پروتئین، گلوکز کلسیم و فسفر از روش فتومتریک اندازه گیری شد. غلظت های سدیم و پتاسیم پلاسمای سمینال با استفاده از روش یون سلکتیو اندازه گیری شد. در نمونه های زنده ماهیان مورد بررسی میانگین وزن 85/73±1433 گرم و میانگین طول کل 1/55± 51/85 سانتی متر اندازه گیری شد. در این مطالعه میانگین طول دوره تحرک اسپرم 126/37±332/31 ثانیه، میانگین تراکم اسپرم 12/78±31/67، میانگین pH پلاسمای سمینال 0/193±8/05 و میانگین درصد اسپرماتوکریت 66 درصد، میانگین گلوکز، کلسترول و پروتئین کل پلاسمای سمینال به ترتیب 5/86±15/39، 21/2± 50 و 0/86±1/66 میلی گرم بر دسی لیتر، میانگین سدیم، پتاسیم، منیزیم، کلسیم و فسفر پلاسمای سمینال به ترتیب: 72/7± 434/15، 23/8±112/39، 0/7± 3، 0/3±0/75 و 2/4±16/25 میلی مول بر لیتر، هم چنین میانگین طول سر اسپرم 0/13±0/66 میکرون، میانگین طول تاژک 0/29±2/04 میکرون و میانگین طول کل اسپرم 0/32±2/71 میکرون اندازه گیری شد. طول دوره تحرک دارای ارتباط معنی دار با تراکم اسپرم، pHپلاسمای سمینال، گلوکز و درصد اسپرماتوکریت بود (0/01>p). هم چنین pH پلاسمای سمینال دارای ارتباط معنی دار با درصد اسپرماتوکریت و غلظت گلوکز پلاسمای سمینال بود (0/01>p). غلظت کلسترول پلاسمای سمینال نیز دارای ارتباط معنی دار با غلظت منیزیم پلاسما بود (0/01>p). منیزیم پلاسمای سمینال دارای ارتباط معنی دار با غلظت کلسیم بود (0/01>p) و سدیم پلاسمای سمینال دارای ارتباط معنی دار با پتاسیم پلاسمای سمینال بود (0/01>p).کلید واژگان: ماهیان بومی, اسپرم, برزم لب پهن, Barbubs barbulus, پلاسمای سمینال, ریختیThis study, with the aim of considering the sperm morphology of male producer Barbubs barbulus, was performed in Aquatic Culture Institute in south of the country (Ahvaz, Sheiban), and 13 fish were studied. After anaesthetization of producers with MS222 and taking sperms through frictional way by a microsampler from 1ml fresh samples inside the 1.5 ml micro tubes , these samples were centrifuged. Seminal plasma, placed over the vial (super net), was measured through separation of top liquid plasma volume, and PH was measured by a PH-meter . After dilution with water, using a chronometer ,the duration of sperm movement was measured by a microscope equipped with a monitor. For study, sperm density was computed after diluting it in a 1:2000 ratio with distilled water, using hemositometeric standard method. To study the morphology of sperm , a microscope equipped with a monitor was used. A photometric method was used for measuring cholesterol , protein, calcium glucose and phosphor. Ion selective method was used to measure sodium and potassium concentration of seminal plasma. In live collected samples, the average weight was 1433±85.73 gr and average length was 51.85±1.55 cm. In this research the average duration of sperm movement is 332.31±126,37 s, sperm density average was 31.67±12.78, PH average of seminal plasma was 8.05±0/193, and average percentage of spermatocrit was 66%, the average of glucose, cholesterol, and protein of total seminal plasma were 15.39±5.86 , 50±21.2 and 1.66±0/86 mg/dl respectively, the average of Na, Mg, Ca , and P in seminal plasma were 434.15±72.8, 112.39±23.8, 3±0/7, 0/75±0/3 and 16.25±2.4 mlmol/l respectively, as well as the average length of sperm head was 0/66± 0/13mic, the average length of cilium(cirrus) was 2.04±0/29 mic and the total average length of sperm was 2.71±0/32 mic. Duration of movement period had a meaningful relationship with sperm density, seminal plasma PH, glucose and the percentage of spermatocrit (PKeywords: Endemic fish, Sperm, Barbubs barbulus, Seminal plasma, morphology
-
رشد جمعیت جهان موجب نیاز روزافزون به منابع غذایی متنوع و مختلف ازجمله آبزیان شده است. آبزیان امروزه در تامین پروتیین، بهبود تغذیه و سلامت عمومی انسان ها و توسعه ی اقتصادی کشورها دارای نقش موثری می باشند. در این تحقیق اثر فصل تخم ریزی بر ترکیب ماهی مید (Liza klunzingeri) و شاخص IA و IT در منطقه هندیجان موردبررسی قرار گرفت. جهت انجام این مطالعه 45 عدد ماهی مید (Liza klunzingeri) طی سه مرحله (رسیدگی جنسی، اوج رسیدگی جنسی و بعد از تخم ریزی) در فاصله زمانی ماه های شهریور، آبان، آذر و دی سال 1391 با روش تور پیاله ای (پورساین) دو قایقی جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS16 و آزمون مقایسه دانکن انجام شد که وجود یا عدم وجود اختلاف معنی دار در سطح 95 درصد تعیین گردید. نتایج نشان داد، میزان مجموع اسیدهای چرب اشباع (SfA) 51/43، 07/43، 31/13، مجموع اسیدهای چرب تک غیراشباع (MUFA) 78/28، 33/27، 58/17، مجموع اسیدهای چرب چند غیراشباع (PUFA) 98/22، 47/22، 48/36، اسید ایکوزاپنتانوییک اسید (EPA) 61/10، 22/10، 23/12 و اسید دکوزاپنتانوییک (DHA) 53/0، 61/0، 33/1 به ترتیب در مراحل قبل از رسیدگی جنسی، اوج رسیدگی جنسی و بعد از تخم ریزی بود. شاخص IT در طی سه مرحله کمتر از یک بوده اما شاخص IA تنها در مرحله بعد از تخم ریزی کمتر از یک مشاهده شد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بافت ماهیچه ماهی مید (Liza klunzingeri) در مرحله بعد از تخم ریزی، دارای ارزش غذایی بالاتری می باشد.
کلید واژگان: اسیدهای چرب, Liza klunzingeri, IA, IT, فصل تخم ریزی -
در این بررسی تاثیر عملکرد گیاه چای سبز Camellia sinensis به عنوان یک فیتوبیوتیک بر فاکتورهای ایمنی ماهی کپور معمولی Cyprinus carpio مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 360 قطعه بچه ماهی کپور معمولی با میانگین وزن اولیه 1±22 گرم انتخاب و پس از سازگاری با محیط به صورت انتخابی در 12 مخزن و در هر مخزن 30 قطعه بچه ماهی ذخیره شد. گیاه چای سبز در 3 سطح 5/1 درصد (تیمار 2)، 3 درصد (تیمار 3) و 5 درصد (تیمار 4) به جیره ی غذایی اضافه گردید و جیره فاقد چای سبز برای تغذیه گروه شاهد (تیمار 1) مورد استفاده قرار گرفت. هر تیمار در 3 تکرار انجام گرفت. ماهیان روزانه به میزان 3 درصد از وزن بدن مورد تغذیه قرار گرفتند. در پایان دوره 45 روزه تعداد 15 قطعه ماهی از هر تیمار به صورت تصادفی انتخاب شده و خون گیری از آن ها از محل قطع ساقه ی دمی انجام گرفت. فاکتورهای ایمنی شامل شمارش تفریقی گلبول های سفید، ایمنوگلوبولین M (IgM) سرم و لایزوزیم و پروتئین های سرم شامل پروتئین تام و آلبومین مورد بررسی قرار گرفتند، نتایج نشان داد که میزان فعالیت لایزوزیم اختلاف معنی داری را با تیمار شاهد داشته است (05/0P<) و بیش ترین میزان آن 33/15±67/135 (واحد در میلی لیتر در دقیقه) در تیمار 5/1 درصد بوده است. در فاکتور پروتئین تام و ایمنوگلوبولین نیز بیش ترین میزان آن ها به ترتیب 48/0±89/4 (گرم در دسی لیتر) و 52/0±35/3 (گرم در دسی لیتر) در تیمار 5/1 درصد مشاهده شد (05/0P<). ولی میزان آلبومین تحت تاثیر هیچ کدام از موارد آزمایشی قرار نگرفت (05/0P>). به طور کلی تجویز پودر چای سبز در سطح 5/1 درصد به صورت خوراکی باعث تحریک برخی فاکتورهای ایمنی غیراختصاصی می گردد و این ماده به عنوان محرک ایمنی در بچه ماهی کپور معمولی قابل استفاده است.کلید واژگان: چای سبز, Camellia sinensis, کپور معمولی, Cyprinus carpio, فاکتور ایمنی, فیتوبیوتیک, گیاه داروییIn this experiment the effects of Camellia sinensis as a phytobiotic on the immunity factors of the Cyprinus carpio was examined. For this purpose 360 juvenile Cyprinus carpio with the average weight of 22± 1g were selected and after being adapted to the environment the fish were stored in 12 tanks (30 fish in each tank). The Camellia sinensis was added to the diet in three levels 1.5% (treatment 2) 3% (treatment 3) and 5% (treatment 4) and the diet without Camellia sinensis was used for the control group (treatment 1). Each treatment was recurred 3 times a day. The fish were fed 3% of their weight. At the end of the 45 day treatment period, 15 fish were randomly selected from each treatment and their blood sample was taken from the caudal vein. The immunity factors including differential white blood cell count, total protein, immunoglobulin M (IgM) serum, albumin and lysozyme were analyzed and the results showed that the lysozyme activity had Significantly difference in compared with control treatment (P0.05). In general that prescribing Camellia sinensis at 1.5% level orally stimulates some non-specific blood and immune factors and it can be used as the immunity stimulant for the juvenile Cyprinus carpio.Keywords: Camellia sinensis, Cyprinus carpio, Immunity factor
-
در این بررسی تاثیر عملکرد گیاه چای سبز (Camellia sinensis) به عنوان یک فیتوبیوتیک بر شاخص های خونی ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 360 عدد از بچه ماهی کپور معمولی با میانگین وزن اولیه 22± 1 گرم انتخاب و پس از سازگاری با محیط به صورت انتخابی در 12 مخزن با 30 قطعه بچه ماهی ذخیره شد. گیاه چای سبز در 3 سطح 5/1 درصد (تیمار 2) ، 3درصد (تیمار 3) و 5 درصد (تیمار 4) و جیره فاقد چای سبز برای تغذیه گروه شاهد (تیمار 1) مورداستفاده قرار گرفت. هر تیمار در 3 تکرار انجام گرفت. ماهیان روزانه به میزان 3 درصد از وزن بدن مورد تغذیه قرار گرفتند. در پایان دوره پرورشی 45 روزه تعداد 15 قطعه ماهی از هر تیمار به صورت تصادفی انتخاب و خون گیری از محل قطع ساقه دمی انجام گرفت. شاخص های خونی شامل شمارش تعداد گلبول های قرمز (RBC) ، شمارش تعداد گلبول های سفید (WBC) ، هماتوکریت (PCV)
و هموگلوبین (Hb) موردبررسی قرار گرفتند و نتایج نشان داد که میزان گلبول های سفید، هماتوکریت و هموگلوبین اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها داشته است (P<0/05) و بیشترین میزان آن در تیمار 1/5 درصد به ترتیب به میزان 1/19 ± 7/95 (تعداد در میکرو لیتر × 103) ، 4/87 ± 43/73 (درصد) و 0/74 ± 6/74 (گرم بر دسی لیتر) بوده است، ولی تعداد گلبو ل های قرمز تحت تاثیر هیچ کدام از موارد آزمایشی قرار نگرفت (P>0/05). به طورکلی تجویز پودر چای سبز در سطح 1/5 درصد به صورت خوراکی باعث تحریک برخی شاخص های خونی گردید و این ماده به عنوان یک محرک در بچه ماهی کپور معمولی قابل استفاده است.کلید واژگان: چای سبز, Camellia sinensis, کپور معمولی, Cyprinus carpio, فاکتور خونی, هماتولوژیIn this investigation the effects of Camellia sinensis as a phytobiotic on the blood factors of the Cyprinuscarpio was examined. For this purpose 360 juvenile Cyprinuscarpio with the average weight of 22±1g were selected and after being adapted to the environment, the fish were stored in 12 tanks (30 fish in each tank). The Camellia sinensis was added to the diet in three levels 1.5% (treatment 2) 3% (treatment 3) and 5% (treatment 4) and the diet without Camellia sinensis was used for the control group (treatment 1). Each treatment repeated 3 times a day. The fish were fed 3% of their weight. At the end of the 45 day treatment period, 15 fish were randomly selected from each treatment and their blood sample was taken from the caudal vein. The hematology factors including differential red blood cells, white blood cells, hematocrit and hemoglobulin had significant difference white compare to other treatments (P<0/05), and maximum amount of them in 1.5% treatment was equal to 7.95±1.19, 43.73±4.78 and 6.74±0.74, respectively. However, amount of white blood cells was not affected by experimental factors (P>0.05) and minimum of it (1.68±0.21) was related to 5% green tea treatment. In general, that prescribing Camellia sinensis at 1.5% level orally stimulates some non-specific blood and immune factors and it can be used as the immunity stimulant for the juvenile Cyprinuscarpio.
Keywords: Camellia sinensis, Cyprinuscarpio, Blood factor, Hemathology -
افزایش نیازکارگاه های تکثیرو پرورش ماهی به استفاده از بیهوش کننده ها ، مطالعه تاثیر بیهوش کننده های جدید را به منظور جایگزینی و معرفی یک ماده با کمترین آسیب و استرس به ماهی را طلب می کند. در این مطالعه به بررسی اثرات سه ماده بیهوشی 2- فنوکسی اتانول، عصاره گل میخک وPI222 بر شاخص های استرس (گلوکز و هورمون کورتیزول) در ماهی کپورنقره ای (Hypophthalmichthys molitrix) پرداخته شده است. ابتدا 120 عدد ماهی با بهترین دوز هریک از مواد بیهوشی (بر این اساس که بیهوشی را در کمتر از3 دقیقه و ریکاوری را در کمتر از5 دقیقه ایجاد کند) (2- فنوکسی اتانول 300 قسمت در میلیون، عصاره گل میخک وPI222 50 قسمت در میلیون) بیهوش و سپس در زمان های 0، 6 و 24 ساعت بعد از ریکاوری مورد خونگیری قرار گرفتند و میزان گلوکز و هورمون کورتیزول آن ها جهت تعیین میزان استرس وارده در حین بیهوشی مورد بررسی هماتولوژیک قرار گرفت. نتایج نشان داد که 2- فنوکسی اتانول باعث افزایش معنی دار گلوکز (05/0P<) گردید و به عنوان ماده بیهوش کننده استرس زا و عصاره گل میخک و PI222 به دلیل عدم تغییرات معنی دار در این شاخص ها به عنوان بیهوش کننده های مناسب تشخیص داده شدند.
کلید واژگان: بیهوشی, استرس, Hypophthalmichthys molitrix, 2- فنوکسی اتانول, عصاره گل میخک, PI222 -
در این تحقیق، تاثیر خوراکی چغندر لبویی (Beta vulgaris) و کلم برگ قرمز (Brasissicaoleracea) که دارای بتاکاروتن طبیعی می باشند، بر روی رشد ماهی گلدفیش (Carassius auratus) با سطوح مشخص (1 ، 3 و 5 درصد) مورد مطالعه قرار گرفته است. 120 عدد ماهی گلدفیش با میانگین وزنی 008/0±14/5گرم به صورت تصادفی در دوازده آکواریوم معرفی و در سه گروه و هر گروه با سه تکرار مورد آزمایش قرار گرفت. در پایان دوره شصت روزه پرورش، شاخص های رشد در ماهی های تغذیه شده با جیره های آزمایشی بررسی شد. مقایسه میانگین صفات در تیمارهای مختلف نشان داد که تیمار حاوی یک درصد چغندر لبویی، بیشترین افزایش وزن و بهترین ضریب رشد ویژه را داشت و اختلاف معنی دار بین تیمارها مشاهده شد (05/0<p) ولی افزایش وزن و ضریب رشد ویژه تیمار حاوی یک درصد چغندر لبویی با تیمار شاهد اختلاف معنی داری نداشت (05/0≥p).بیشترین میزان غذای مصرفی در ماهیان تغذیه شده با تیمار 5 درصد کلم و کمترین آن در تیمار یک درصد چغندر لبویی مشاهده شد، در حالی که بین سایر تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0≥p). کمترین میزان ضریب تبدیل غذایی در ماهیان تغذیه شده با جیره یک درصد چغندر لبویی بدست آمد که اختلاف معنی داری با ماهیان تیمار 5 درصد کلم برگ قرمز معادل با بیشترین میزان ضریب تبدیل غذایی، داشت (05/0<p).
کلید واژگان: ماهی طلایی Carassius auratus, چغندر لبویی, کلم برگ قرمز, رشدIn this study, the effects of oral administration of beet (Beta vulgaris) and cabbage (Brasissica oleracea) as a natural β-carotene source in levels of 1,3and 5 percent on the growth performance of carassius auratus were evaluated. One hundred and twenty Carassius auratus with average weight of 5.14 ± 0/008 gwere randomly assigned to 12 aquariums (10 fish per each). At the end of growth trial of 60days, some growth indices were analyzed. Comparison of factors by Duncan test demonstrated that diet containing 1 percent beet showed better condition for weight gain and SGR with a significant difference compared to other treatments(p<0.05). Analysis showed higher and lower food intake in diet containing 5 percent cabbage and 1 percent beet levels respectively, while no significant difference was observed between other treatments(p>0.05). The lowestfood conversion ratio was observed in fish fed with diet containing 1 percent beet which showed a significant difference compared to diet containing 5 percent cabbage (p<0.05), which had the highest food conversion factor.
Keywords: Carassius auratus, cabbage, beet, growth rate -
زمینه و هدففلزات سنگین از آلاینده هایی هستند که در اکوسیستم های آبی مشکلات بسیاری را برای آبزیان و در نهایت برای انسان ایجاد می کنند. تحقیق حاضر، در زمستان 1388، به منظور تعیین غلظت فلزات سنگین جیوه، سرب و کادمیوم در بافت های عضله، کبد و آبشش ماهی بیاه رودخانه های دز و کارون استان خوزستان انجام گرفت.روش بررسیدر این تحقیق به صورت تصادفی 216 نمونه ماهی بیاه از رودخانه های مورد مطالعه صید شد. جهت استخراج فلزات از بافت های مورد مطالعه، از روش هضم مرطوب استفاده شد و تعیین غلظت فلزات سنگین به وسیله دستگاه جذب اتمی Perkin Elmer 4100 صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS17 و آزمون t انجام یافت که در سطح معناداری(0/05 ≥P) تعیین گردید.یافته هابالاترین و پایین ترین غلظت کادمیوم، جیوه و سرب به ترتیب 0/264±0/540، 0/002±0/027 و 0/128±1/08 میلی گرم در کیلوگرم و 0/040±0/346، 0/037±0/903 و 0/001±0/023 میلی گرم در کیلوگرم بود.نتیجه گیریدر این تحقیق غلظت سرب و جیوه در آبشش، کبد و عضله ماهی بیاه بین رودخانه های دز و کارون اختلاف معنی داری نداشت (0/05≤P). غلظت کادمیوم در عضله و آبشش اختلاف معنی داری داشت (0/05 ≥P) اما در کبد اختلاف معنی دار نبود (0/05≤P).
کلید واژگان: جیوه, کادمیوم, سرب, ماهی بیاه, رودخانه دز, رودخانه کارونIntroductionThe heavy metals are from the pollutants which create too much problems in aquatic ecosystems for aquatics and human. This study was done on concentration of heavy metals Hg, Cd and Pb in the muscle, liver and gill tissues of Liza Abu in the Karoon and Dez Rivers in Khoozestan Province in winter 2010.Material And MethodIn this reaserch 216 sample of Liza abu were used randomly. Metals were extracted from the tissues using wet Digestion method and concentration of the heavy metals was measured by Atomic Absorption Spectrophotometer Perkin Elmer 4100. Analysis of the data was done by using of the SPSS17 software and analysis of the t-test determined exist or non exist of the significant difference in level 95 (P=0.05).ResultsThe highest concentration of Cd, Hg and Pb 0.540±0.264, 0.027±0.002 and 1.08±0.128 mg/Kg and the determined lowest concentration of Cd, Hg and Pb 0.346±0.040, 0.903±0.037 and 0.023±0.001 mg/Kg.DiscussionThis study showed there is not any significant difference in concentration of heavy metals Hg and Pb in muscle, liver and gill of Liza abu in Karoon and Dez Rivers. There was a significant difference in Concentration of Cd in muscle and gill (between (P<0.05) but there was not a significant difference in concentration of Cd in livers of all of them (P>0.05).Keywords: Mercury, Cadmium, Lead, Liza abu, Karoon River, Dez River -
ماهیان زینتی لابیرنت دار به دلیل مقاومت بالا در برابر بیماری ها، زیبایی، تنوع زیاد، صلح جویی و سازگاری با سایر ماهیان بسیار مورد توجه هستند. در این مطالعه از 210 قطعه ماهی گورامی طلایی (Trichogaster trichopterus) با میانگین وزنی 5/0 ± 5 گرم در 3 تیمار با 3 تکرار استفاده شده است. در هر یک از آکواریم ها ماهیان با گیاهان دارویی پنیرک (Malva neglecta) و گشنیز (Coriandrum sativum) در غلظت های مختلف 2 ،4 و 6 درصد به مدت 60 روز تغذیه گردیدند. خصوصیات فیزیک و شیمیایی آب شامل درجه حرارت، اکسیژن محلول و pH روزانه تعیین شد. طرح آزمایشی به صورت تصادفی و آنالیز آماری به کمک آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون چند دامنه شف انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد تیمارهایی که از پنیرک در کنار خوراک بیومار استفاده نمودند بیشترین رشد را داشته ولی بین این تیمار و تیمار گشنیز تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). اگرچه متوسط وزن این نمونه ها (ماهی های تغذیه شده با پنیرک و گشنیز) تفاوت معنی داری با تیمار شاهد نشان داد (05/0>P).کلید واژگان: رشد, گورامی طلایی (Trichogaster trichopterus), پنیرک (Malva neglecta), گشنیز (Coriandrum sativum), گیاهان داروییOrnamental labyrinth fish have high disease resistance, beauty, high diversity and are peaceful and highly adapted with other fish. In this study, 210 pieces of gold gourami fish (Trichogaster trichopterus) with average weight 5 ± 0.5 gr were used in three treatments with three replications. Fish were fed by Malva neglecta and Coriandrum sativum in 2, 4, and 6% of body weight for 60 days in different aquariums. Physicochemical properties of water include temperature; dissolved oxygen and pH were daily measured. The experiment was performed randomly and the statistical analysis tests were Two-way variance analysis and Scheffe's multiple comparison test. The results showed that the samples were fed with Malva neglecta had the highest growth but there was no significant difference between the treatment of Malva neglecta and Coriandrum sativum (P>0.05). The average weight of the samples which were fed by Malva neglecta and Coriandrum sativum had significant difference with control group (P<0.05).Keywords: Growth, Gold gourami (Trichogaster trichopterus), Malva neglecta, Coriandrum sativum, Herbal drugs
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.