به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب میترا ابتهی

  • مرتضی عبداللهی، اعظم دوست محمدیان، میترا ابتهی، مینا اسماعیلی، آناهیتا هوشیارراد
    زمینه وهدف
    برای ارزیابی دریافت مواد غذایی در سطح جامعه روش های مختلفی وجود دارد. روش های نسبتا دقیق و مناسب، می تواند جایگزین مناسبی برای روش های پرهزینه و وقت گیر ارزیابی دریافت مواد غذایی باشد. از این رو بررسی حاضر، با هدف اعتبار سنجی دو روش مصاحبه تلفنی و مصاحبه حضوری در پایش الگوی مصرف نان انجام شد.
    روش و
    مواد
    در این مطالعه مقطعی-توصیفی 2312 خانوار ساکن شهر تهران بر اساس طرح نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای به طور تصادفی انتخاب شدند. الگوی مصرف نان در دو سطح فردی و خانوار با استفاده از پرسشنامه الگوی بسامد خرید و 24 ساعت یادآمد خوراک جمع آوری و تکمیل شد. پرسشنامه تکمیل شده در مصاحبه حضوری، در روش مصاحبه تلفنی نیز مجددا استفاده شد.
    یافته ها
    ضریب همبستگی بین میزان دریافت نان در دو روش مصاحبه حضوری و تلفنی در سطح خانوار(001/0، p<64/0r=) و فردی (001/0، p<60/0r=) قابل توجه و از لحاظ آماری معنی دار بود. اختلاف در میانگین و میانه بر اساس دو روش در سطح خانوار 3 تا 4 گرم/نفر/روز و در سطح فردی 16 تا 21 گرم گزارش شده است که تفاوت آماری معنی داری نداشتند
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که با همبستگی بین روش تلفنی و مصاحبه حضوری، ارزیابی الگوی کمی مصرف نان به روش تلفنی می تواند با دقت زیاد مقدار مصرف نان درخانوار و یا فرد را برآورد کند. این روش با توجه به کم هزینه بودن و صرفه جویی در وقت حائز اهمیت است.
    کلید واژگان: مصاحبه تلفنی, مصاحبه حضوری, الگوی مصرف نان}
    Morteza Abdollahi, Aazam Doust-Mohammadian, Mitra Abtahi, Mina Esmaeili, Anahita Houshiarrad
    Background And Objective
    There are different methods to assess dietary intake in the community. Accurate and appropriate methods، rather than costly and time-consuming ones، are good alternatives to assess dietary intake. The aim of this study was to analyze the validity of telephone and face-to-face interviews، in determination of bread-consumption pattern.
    Material And Methods
    A randomized and stratified multi-stage sampling method was used to select 2312 participating households within the Tehran metropolitan area. The study (research) was carried out in two individual and household levels، using 24 hours recall and purchase frequency questionnaire. The same 24 hour recall and purchase frequency questionnaires were used at both individual and household level.
    Results
    At household and individual level، the correlation coefficients between the two methods were 0. 64 and 0. 60، respectively (p<0. 001). Mean difference of intake of bread between the methods at individual level was 16-21 g/day and at household level was 3-4 g/person/day، statistically not significant.
    Conclusion
    Our findings suggest that a telephone survey can provide a reliable estimation of actual bread intake at both individual and household level. This method is important considering its cost and needed time.
    Keywords: face to face interview, telephone intervie, bread consumption pattern}
  • فرنوش رشوند، زهرا مشتاق عشق، محمد علی سلیمانی، میترا ابتهی، ملیحه نصیری، حسین مدنی
    زمینه و هدف
    بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) شایع ترین بیماری نورولوژیک در بالغین جوان است که آنها را ناتوان می سازد. خستگی یکی از شایع ترین علائم این بیماری است که نه تنها فعالیت و توانایی بیماران بلکه کیفیت زندگی آنها را نیز کاهش می دهد. تغذیه صحیح یکی از روش هایی است که می تواند برای کاهش خستگی مورد استفاده قرار گیرد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر الگوی تغذیه ای طراحی شده بر خستگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن MS ایران انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی، 40 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. آموزش رعایت الگوی غذایی به مدت 12 هفته بر روی بیماران انجام شد. پرسشنامه ها توسط بیماران قبل و بعد از مداخله تکمیل گردیدند. آنالیز داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی نظیرt زوجی، انجام شد.
    یافته ها
    میانگین سنی نمونه های مورد مطالعه 5/1 ± 8/35 سال بود. میانگین شدت خستگی نمونه های مورد پژوهش قبل از مطالعه 77/0 ± 9/14 و بعد از رعایت الگوی غذایی 44/0 ± 6/25 بود که نشان می دهد شدت خستگی کاهش معنی داری داشته است (001/0>P).
    نتیجه گیری
    الگوی غذایی ارائه شده در این مطالعه به عنوان یک روش ساده، ارزان، بدون عارضه و غیر تهاجمی برای کاهش خستگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس موثر و قابل استفاده است.
    کلید واژگان: الگوی تغذیه ای, خستگی, مولتیپل اسکلروزیس}
    Farnoush Rashvand, Zahra Moshtagh-Eshgh, Mohammad Ali Soleimani, Mitra Abtahi, Malihe Nasiri, Hosein Madani
    Background And Aims
    Multiple Sclerosis)MS) disease is the most common neurological demyelization disorder in young adults that makes them disable. Fatigue is one of the most common symptoms of MS. It not only reduces activity level and the patient''s ability، but also it decreases the quality of life. Correct nutrition is one of methods that can be used for reducing fatigue. The aim of this research was to determinate the effect of designed feeding patterns on fatigue in MS patients referred to Iranian MS society in 2010.
    Method
    In this quasi-experimental study (before and after investigation)، 40 MS patients were selected based on purposive and convenience sampling. The data were collected via validated questionnaires by researcher. The intervention had been contained correct nutrition algorithm education in 12 weeks. Questionnaires were filled out before and after the intervention by subjects. Data analysis was performed including descriptive statistics (mean and standard deviation)، and inferential statistics، paired t-test.
    Results
    The age mean of samples was 35. 8 ±1. 5. The mean fatigue scores were 14. 9±0. 77 before the intervention and 25. 6 ± 0. 44 after the intervention. The results showed the mean fatigue scores in MS patients decreased significantly after intervention (P<0. 001).
    Conclusion
    According to Results، this presented feeding pattern is recommended as simple، inexpensive، without side effects and noninvasive procedure for reduction of fatigue in MS patients.
    Keywords: Feeding patterns, Fatigue, Multiple sclerosis}
  • اعظم دوست محمدیان، تیرنگ نیستانی، میترا ابتهی، نسترن شریعت زاده، بهاره نیکویه، محسن نعمتی، محسن مداح، دلارام قدسی
    سابقه هدف
    کودکان معلول جسمی- حرکتی به دلایل متعددی در معرض خطر سوء تغذیه اند و سوء تغذیه با افزایش وخامت وضعیت بالینی و احتمال ابتلائات بعدی، مشکلات بیشتری را به کودک، خانواده و در نهایت جامعه تحمیل می کند. از این رو، ارزیابی دور های وضعیت تغذیه ای کودکان معلول برای انجام مراقبت های تغذی های مناسب از این گروه آسیب پذیر ضرورت دارد. این مطالعه با هدف تعیین شیوع سوء تغذیه در کودکان معلول جسمی- حرکتی بر مبنای داده های تن سنجی انجام شد.
    مواد و روش ها
    290 کودک معلول جسمی- حرکتی در گروه سنی 6- 12 سال، از هر دو جنس از شهر های تهران، مشهد و رشت وارد مطالعه شدند. قد و وزن اندازه گیری و نمایه توده بدن محاسبه شد. در مواردی که امکان اندازه گیری قد وجود نداشت، برآورد آن با استفاده از اندازه های طول بازو (AL) و طول درشت نی (TL) انجام شد. درصد کم وزنی، لاغری و کوتاه قدی در کودکان معلول با مقایسه با استاندارد CDC و نیز محاسبه Z- score برآورد شد.
    یافته ها
    بر حسب Z- score شیوع کم وزنی در پسران و دختران به ترتیب 1/40% و 5/49% و شیوع کوتاه قدی در پسران و دختران به ترتیب 5/38% و 3/46% بود. شیوع کم وزنی و کوتاه قدی در دختران بیشتر از پسران بود. در مقایسه با نتایج سایر مطالعات مشاهده شد شیوع کم وزنی و کوتاه قدی در کودکان معلول به طرز معنی داری بالاتر از کودکان تندرست بود. شیوع بالای کم وزنی بر اساس استاندارد CDC در کودکان معلول (به ویژه در شهر تهران و در دختران) قابل تامل است.
    نتیجه گیری
    شیوع بالای سوء تغذیه اعم از کم وزنی و کوتاه قدی در کودکان معلول جسمی- حرکتی نشان دهنده ضرورت برنامه ریزی و مداخلات تغذیه ای مناسب برای این گروه آسیب پذیر است.
    کلید واژگان: سوء تغذیه, کودک معلول جسمی, حرکتی, تن سنجی}
    A. Dostmohammadian, T. Neyestani, M. Abtahi, N. Shariatzadeh, B. Nikooyeh, M. Nematy, M. Maddah, D. Ghodsi
    Background And Objective
    Malnutrition can potentially prone a disabled child to further morbidities thus imposing further suffering to the affected child and his/her family. Present study investigates prevalence of malnutrition among physically disabled children based on anthropometry data.
    Materials And Methods
    A total of 290 physically disabled children aged 6- 12 yeas old, of both sexes, and from all specialized schools in Tehran, Meshed and Rasht were enrolled in a descriptive cross- sectional study. Weight and height were assessed and body mass index (BMI) was calculated for all subjects. In those disabled children whose heights could not be measured directly, height was estimated using Arm Lengh (AL) and Tibia Length (TL). Percent of low weight, thinness and short stature was determined in both disabled and healthy children using CDC standards and Z- score.
    Results
    Z score of weight showed that over 40% of disabled girls and boys were underweight. Comparison with anthropometric data from other studies showed that low weight was more prevalent in disabled than in non- disabled children (p<0.001). Moreover, both disabled boys and girls had significantly shorter statures than their non disabled counterparts.
    Conclusions
    Malnutrition (low weight and stunting) is quite prevalent among Iranian children with motor disabilities. Further prevention programs are necessary to induct.
    Keywords: Malnutrition, Physically disabled children, Anthropometry data}
  • اعظم دوست محمدیان، تیرنگ نیستانی، میترا ابتهی، منیره دادخواه، هما حیدری، تلما ذوقی، بهاره نیکویه، آناهیتا هوشیار راد، محسن نعمتی، محسن مداح
    سابقه و هدف
    تغذیه مناسب برای یک کودک معلول مانند یک کودک تن درست، امری ضروری است. کودکان معلول جسمی- حرکتی به دلایل متعددی در معرض خطر سوءتغذیه اند و سوءتغذیه با افزایش وخامت وضعیت بالینی و احتمال ابتلائات بعدی، مشکلات بیشتری را به کودک، خانواده و در نهایت جامعه تحمیل می کند. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین دریافت غذایی در کودکان دبستانی معلول جسمی- حرکتی انجام شد.
    مواد و روش ها
    163 کودک معلول جسمی- حرکتی در گروه سنی 6-12 سال، از هر دو جنس از شهر تهران وارد مطالعه شدند اطلاعات الگوی مصرف مواد غذایی کودکان با استفاده از پرسشنامه ی 24 ساعت یادآمد خوراک دو روزه و پرسشنامه ی بسامد مصرف مواد غذایی (در برگیرنده ی 92 قلم ماده ی غذایی) گردآوری شد.
    یافته ها
    دریافت کلسیم و آهن در کودکان معلول به ترتیب 76% و 56% مقادیر توصیه شده (RDA) بود و دریافت پروتئین، کلسیم و ریبوفلاوین در این گروه در دختران در مقایسه با پسران به طرز معنی داری کمتر بود در حالی که دریافت انرژی تفاوت معنی داری را نشان نداد. میانگین دریافت روزانه ی انرژی بیش از 90% بود. اما میانگین دریافت روزانه ی کلسیم و آهن به ترتیب 8/75% و 7/58% نیاز بود. علی رغم عدم اختلاف معنی دار در دریافت انرژی و چربی، دریافت پروتئین، کلسیم و ریبوفلاوین به طرز معنی داری در دختران کمتر از پسران بود (05/0>p).
    نتیجه گیری
    کمبود دریافت انرژی و برخی مواد مغذی در کودکان معلول جسمی- حرکتی شیوع بالایی دارد این مساله ممکن است ناشی از ترکیب نامناسب رژیم غذایی و چگالی پایین مواد مغذی مهمی چون آهن، کلسیم و احتمالا روی باشد. از این رو آموزش تغذیه ی مراقبین و به ویژه مادران کودکان معلول جسمی- حرکتی در راستای بهبود کیفی رژیم غذایی و روش های خورانش ضرورت دارد.
    کلید واژگان: دریافت غذایی, کودک معلول جسمی, حرکتی}
    A. Dostmohammadian, Tr Neyestani, M. Abtahi, M. Dadkhah-Piraghaj, H. Haydari, T. Zowghi, B. Nikooyeh, A. Houshyar-Rad, M. Nematy, M. Maddah
    Background And Objective
    Malnutrition can potentially prone a disabled child to further morbidities thus imposing further suffering to the affected child and his/her family. The aim of this is determination of dietary intake among physically disabled children.
    Materials And Methods
    163 physically disabled children aged 6-12 yeas old, of both sexes, and from Tehran were enrolled in a descriptive cross-sectional study. Dietary assessment was performed for disabled children using 24hr and food-frequency questionnaires (92 food item).
    Results
    Calcium and iron intake in disabled children were 76% and 56% of RDA, respectively. In the physically disabled children, the intake of protein, calcium and riboflavin in girls was significantly lower than the boys (p<0.05) while the energy intake did not show any significant difference between two groups. In disabled children, while the mean energy intake was more than 90% of the amount required, mean calcium and iron intakes were 75.8% and 58.7% of the corresponding required amounts. Despite absence of significant difference in energy and fat intake, the intakes of protein, calcium and riboflavin were significantly lower in girls than in boys (p<0.05).
    Conclusions
    Prevalence deficiency of energy and some nutrient intake among disabled children are high. It seems that poor food composition is a more important contributing factor than total low calorie intake. Nutritional education of the disabled children’s care givers and notably mothers to improve child’s food quality and feeding techniques is therefore needed.
    Keywords: Dietary intake, Physically disabled children}
  • میترا ابتهی، تیرنگ نیستانی، اعظم دوست محمدیان، منیره دادخواه، نسترن شریعت زاده، محسن مداح، محسن نعمتی، ملیحه علی آبادی
    سابقه و هدف
    اندازه گیری قد جزء مهمی از ارزیابی وضعیت تغذیه بخصوص در کودکان است. اگرچه در حالاتی نظیر بد شکلی های ستون فقرات، پاها و یا در کودکان دچار فلج اندامهای تحتانی، اندازه گیری قد به درستی امکان پذیر نخواهد بود. هدف از این مطالعه برآورد اندازه قد با استفاده از دیگر اندازه های ابعاد بدنی در کودکان سالم، برای استفاده در کودکان معلول یا بستری است.
    مواد وروش ها
    730 کودک تندرست حدودآ 11-7 ساله از هر دو جنس از شهرهای تهران، مشهد و رشت در یک مطالعه مقطعی انتخاب شدند. اندازه قد، طول درشت نی، طول بازو، Halfspan و Demispan با متر نواری اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در مدل رگرسیون گام به گام خطی، برای پسران به ترتیب تنها اندازه های AL (783/0=R2) و TL (837/0=R2) و برای دختران به ترتیب اندازه های AL (72/0=R2)، TL (765/0=R2)، HS (771/0=R2) و سن (775/0=R2) وارد معادله شدند. پس از برآورد قد به تفکیک شهر فقط در نمونه های تهرانی DS وارد مدل رگرسیون شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به هم سو بودن صدکهای براورد قد بر اساس طول بازو با قدهای واقعی، این اندازه گیری به عنوان یک براورد قابل اعتماد برای قد، در این گروه سنی در کارآزمایی بالینی و عملیات میدانی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: اندازه قد, ابعاد بدنی, کودک سالم}
    M. Abtahi, T. Neyestani, A. Doustmohammadian, M. Dad-Khah, N. Shariat-Zadeh, M. Maddah, M. Nematy, M. Aliabadi
    Background And Objective
    Height measurement is an important part of nutritional assessment especially in children. However, in such cases as hospitalized or certain kinds of malformations or disabilities, height cannot be measured accurately. We aimed to determine appropriate height predictors in Iranian healthy children for further use in disabled and/or hospitalized children.
    Materials And Methods
    A total of 730 apparently healthy children aged 7-11 years old from both sexes from Tehran, Meshed and Rasht were enrolled in a cross sectional study. Height, Demi Span (DS), Half Span (HS), arm length (AL) and tibia length (TL) were all measured using a measuring tape.
    Results
    Linear regression models were established between height, DS, HS, AL and TL. For boys AL (R2=0.783) and TL (R2=0.837) and for girls AL (R2=0.720), TL (R2=0.765), HS (R2=0.771) and age (R2=0.775), respectively, entered the linear regression model. When height predictors were evaluated individually for each city, only in Tehran DS also entered the regression model.
    Conclusion
    Concordance of different percentiles of height estimates based on AL with those of actual height proposed this measure as a reliable height proxy for this age group in clinical as well as field practice.
    Keywords: Actual height, Body size, Healthy children}
  • میترا ابتهی، سید ابوالقاسم جزایری، حامد پورآرام، محمدرضا اشراقیان، اعظم دوست محمدیان
    سابقه و هدف
    نوجوانی یکی از دوره های بحرانی رشد محسوب می شود که در آن پتانسیل رشد افزایش می یابد. اضافه وزن و چاقی شکمی در دوران نوجوانی حتی مستقل از وضعیت چاقی در بزرگسالی، احتمال خطر بیماری های متابولیک را در سال های بعد افزایش می دهد. این مطالعه با هدف ارتباط بین الگوی مصرف چربی با چاقی شکمی در دختران نوجوان شهر تهران انجام شد.
    مواد و روش ها
    210 دختر نوجوان دبیرستانی در گروه سنی 14-17 سال از دبیرستانهای دولتی شهر تهران وارد مطالعه شدند. اطلاعات الگوی مصرف چربی بوسیله تکمیل پرسشنامه های یک روز یادآمد و یک روز یادداشت خوراک 24 ساعته و بسامد مصرف منابع غذایی پرچربی گردآوری شد. شاخصهای تن سنجی شامل دور کمر، دور باسن هریک از نمونه ها طبق دستورالعمل استاندارد اندازه گیری شد و نسبت دور کمر به دور باسن (WHR) محاسبه شد. WHRبزرگتر یا مساوی 8/0 و WHR بیشتر یا مساوی صدک 95ام نیز به عنوان چاقی شکمی در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار دورکمر 22/7 ±91/69 سانتی متر، دور باسن 04/9 ± 12/94 سانتی متر و WHR دختران نوجوان 41/0 ± 73/0 بود. 1/7% دختران بر اساس WHR بزرگتر یا مساوی با 8/0، چاقی شکمی داشتند اما بر اساس WHR بیشتر یا مساوی صدک 95ام، تنها در 2/5% دختران، چاقی شکمی گزارش شد. میانگین دریافت روزانه انرژی، چربی و درصد انرژی حاصل از چربی به ترتیب (kcal) 2044، (gr) 14/80، 29/34% بود. بین چاقی شکمی با بار مصرف هفتگی انواع خورش های چرب همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت.
    نتیجه گیری
    الگوی مصرف چربی در دختران نوجوان از کیفیت مناسبی برخوردار نبود. این مسئله ناشی از مصرف بیشتر منابع غذایی پرچربی مانند تنقلات پرکالری و پرچرب، غذاهای سریع و آماده و بعضی از اقلام گروه لبنیات می باشد. لذا ضرورت توجه به نوجوانان در برنامه های مداخله ای و آموزش برای ارتقاء سطح سلامت و بهبود وضعیت تغذیه ای بیش از پیش احساس می شود.
    کلید واژگان: الگوی مصرف چربی, چاقی شکمی, دختران نوجوان}
    M. Abtahi, A. Djazayeri, H. Pouraram, Mr Eshraghian, A. Doustmohammadian
    Background And Objective
    Nutritional status during adolescence plays an important role in human life cycle. This cross-sectional study aimed to association between fat intake pattern and abdominal obesity of female high school adolescent in Tehran.
    Materials And Methods
    In this study 210 adolescent girls aged 14-17 years from high school of Tehran enrolled. Food intake data obtained by on 24-h recall, 1-day food record and a food frequency questionnaire for girls. Waist and hip circumferences were measured and waist -to-Hip Ratio (WHR) were calculated. WHR >0.8 was defined as abdominal obesity. Statistical analysis was performed by SPSS program.
    Results
    Mean of waist, hip circumferences and WHR was 69.91 cm, 94.12 cm and 0.73 respectiveley. Abdominal obesity according to WHR>=0.8 was 7.1% and according to WHR>= 95th percentile was 5.2%. Means of energy (kcal), fat (gr), intakes of energy derived from total fat was 2044(kcal), 80.14(gr), 34.29%. Mean weakly frequency intake of dairy products, meat and fats are high among adolescent. There was a significant correlation between weekly frequency intake of fatty stew and WHR.
    Conclusion
    Based on the results, quality and quantity of fat intake pattern wasn’t appropriate. Indeed in nutrition intervention programs for health promotion and particularly improvement of nutritional status in this age group is necessary to induct.
    Keywords: Fat intake pattern, Abdominal obesity, Adolescent girls}
  • نسرین امیدوار، میترا ابتهی*، تیرنگ نیستانی، مجید حاجی فرجی
    سابقه و هدف

    دریافت ناکافی کلسیم و ویتامین D از مشکلات شایع به ویژه در کودکان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از جمله ایران است. امروزه، در بسیاری از کشورها غنی سازی مواد غذایی به ویژه شیر و لبنیات برای مقابله با این مشکل مطرح شده است. هدف این مطالعه، ارزشیابی حسی و پذیرش شیر غنی شده با کلسیم و ویتامین D در کودکان دبستانی شهر تهران بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی مقطعی در دو مرحله ارزشیابی حسی و پذیرش شیر غنی شده با کلسیم و ویتامین D در مقایسه با شیر غنی نشده از نظر کودکان دبستانی شهر تهران انجام شد. در ارزشیابی حسی و پذیرش به ترتیب 212 و 201 تن از دانش آموزان دبستانی شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. در هر دو گروه، طعم شیر غنی شده با کلسیم و ویتامین D در مقایسه با شیر غنی نشده ارزیابی و مقایسه شد. ارزشیابی حسی به روش هدونیک 5 نقطه ای و با استفاده توام از تصویر و کلمه انجام شد. پذیرش از طریق پرسشنامه 8 گزینه ای ارزیابی شد.

    یافته ها

    نتایج ارزشیابی حسی نشان داد که 4/44% دانش آموزان طعم شیر غنی شده را در مقایسه با شیر غنی نشده خیلی بدمزه و بدمزه ارزیابی کردند (001/0 < P). در ارزیابی پذیرش 85% دانش آموزان از طعم شیر غنی شده با کلسیم و ویتامین D رضایت داشتند. نزدیک به نیمی از دانش آموزان (44%) با ادامه طرح دریافت شیر غنی شده موافق بودند.

    نتیجه گیری

    تغییر طعم شیر غنی شده با کلسیم و ویتامین D ممکن است در عمل، اجرای برنامه توزیع شیر غنی شده در کودکان را به چالش بکشد. انجام مطالعات بیشتر برای تعیین فرمولاسیونی که پذیرش بالاتری نزد کودکان دبستانی داشته باشد، مورد نیاز است.

    کلید واژگان: پذیرش, شیر غنی شده با کلسیم و ویتامین D, کودکان دبستانی, ارزشیابی حسی}
    N. Omidvar, M. Abtahi, Tr Neyestani, M. Hajifaraji
    Background And Objective

    Inadequate intake of Calcium and vitamin D is one of the common health problems، especially among the children in developed as well as developing countries، including Iran. Fortification of foodstuff، specially milk and dairy products، is being used as a major strategy to combat this problem in many countries. This study aimed to evaluate sensory desirability and compliance with vitamin D and Calcium-fortified milk، among 9-11 year-old schoolchildren in the city of Tehran.

    Materials And Methods

    This cross sectional study was conducted in two phases including sensory evaluation and compliance with vitamin D and Calcium fortified-milk in schoolchildren. The first phase was performed by a panel of 212 schoolchildren from both sexes using a 5- point hedonic questionnaire with both images and words. And، the second phase was carried out on 200 children using an 8-item questionnaire.

    Results

    In sensory evaluation 44. 4% of the students described the taste of the fortified milk as bad، while in the compliance study 85% of children were satisfied with the taste of vitamin D and Calcium - fortified milk. Only less than half of the students agreed with the continuation of the fortification program.

    Conclusion

    Calcium and vitamin D fortification، resulting in unpleasant changes in the taste of milk، can challenge fortified milk distribution program for children. Further study is needed to provide a formulation that would result in a higher compliance among schoolchildren.

    Keywords: Compliance, Vitamin D, Calcium fortified milk, School age children, Sensory evaluation}
  • فرنوش رشوند، زهرا مشتاق عشق، مریم سادات فروید، میترا ابتهی، زهره امیری، حسین مدنی
    مقدمه
    بیماری مالتیپل اسکلروزیس به علت از بین رفتن غلاف میلین اعصاب سیستم عصبی مرکزی شایع ترین بیماری ناتوان کننده بالغین جوان است. از آنجایی که مصرف داروها با عوارض بسیاری همراه می باشد بهتر است از روش های کم عارضه دیگری جهت افزایش فعالیت روزمره زندگی استفاده نمود. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر الگوی غذایی مناسب بر توانایی انجام فعالیت های روزمره زندگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی قبل و بعد است. جامعه پژوهش، شامل 40 نفر از بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بودند که به روش نمونه گیری غیرتصادفی آسان یا در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای خود ساخته بود. مداخله عبارت بود از آموزش رعایت الگوی غذایی که به مدت 12 هفته اجرا شد.پرسشنامه ها توسط بیماران قبل و بعد از مداخله تکمیل گردیدند. سپس داده های استخراج شده از پرسشنامه ها با استفاده از SPSS و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی(t زوجی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که از نظر آماری میانگین فعالیت روزمره زندگی واحدهای مورد پژوهش بعد از آموزش رعایت الگوی غذایی افزایش معنی داری پیدا نمود(001/0p<) به گونه ای که فرضیه پژوهش مبنی بر تاثیرالگوی غذایی بر فعالیت روزمره زندگی بیماران مورد تایید قرارگرفت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از این الگوی غذایی به عنوان یک روش بدون عارضه، ساده، کم هزینه و غیر تهاجمی برای بهبود فعالیت روزمره زندگی بیماران توصیه می گردد.
    کلید واژگان: الگوی تغذیه ای, فعالیت روزمره زندگی, بیماری مولتیپل اسکلروزیس}
    F. Rashvand, Z. Moshtagh Eshgh, M. Farvid, M. Abtahi, Z. Amiri, H. Madani
    Introduction
    Multiple Sclerosis Disease is the most common neurological demyelinization disorder in young adults that leads to their disability. Because of the side effects of treatment drugs, it seems that another method should be used. Correct nutrition is one of these methods. The aim of this research was to determine the effects of nutrition on activity of daily living in MS patients referring to the Iranian MS society in 2010.
    Methods
    In this quasi- experimental study (before and after investigation), 40 MS patients were selected on basis of purposive and accessible sampling method. The data was collected via questionnaires. The intervention comprised of correct nutrition algorithm education for 12 weeks. All questionnaires were filled before and after the intervention by subjects and then pre/post intervention data was analyzed with SPSS 16 software. Statistical tests included Student paired and T tests.
    Results
    The statistical analysis showed that there was a significant difference between mean score of ability of activity of daily living of MS patients before and after intervention(P<0.001), thus confirming the hypothesis of the study.
    Conclusion
    According to results, it is recommended that nutrition pattern (simple, cheap without side effects and noninvasive procedure) should be used to improve the levels of activity of daily living in MS patients.
  • میترا ابتهی، سیدابوالقاسم جزایری، محمدرضا اشراقیان، احمدرضادرستی مطلق، هاله صدرزاده یگانه، حامد پورآرام
    این پژوهش یک مطالعه مقطعی، توصیفی تحلیلی است که با هدف تعیین شیوع اضافه وزن و چاقی در دختران نوجوان مناطق شمال و جنوب شهر تهران و مقایسه آنها با یکدیگر و همچنین بررسی برخی عوامل اقتصادی اجتماعی مرتبط با آن در سال تحصیلی 84-1383 انجام گردیده است. برای انتخاب نمونه ها نخست با استفاده از نمونه گیری سیستماتیک، محل خوشه ها (دبیرستان) تعیین و سپس نمونه ها در درون خوشه ها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. به این ترتیب، 105 دختر نوجوان دبیرستانی از منطقه شمال تهران (وضعیت اقتصادی اجتماعی سطح بالا) و 105 نفر از جنوب تهران (وضعیت اقتصادی اجتماعی سطح پایین) مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات اقتصادی اجتماعی شامل میزان تحصیلات پدر و مادر و وضعیت اشتغال والدین با استفاده از پرسشنامه خود اجرا جمع آوری و اطلاعات مصرف چربی به وسیله تکمیل پرسشنامه های یادآمد و یادداشت خوراک 24 ساعته گردآوری شدند. وزن و قد دختران، طبق روش استاندارد، اندازه گیری گردید و برای بررسی نمایه توده بدن، از مرجع مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در آمریکا (Centers for Disease Control and Prevention-CDC 2000) استفاده شد. شیوع اضافه وزن و چاقی در دختران نوجوان منطقه شمال تهران، 15.2 درصد و در دختران منطقه جنوب، 26.7 درصد برآورد شد (P=0.04). همچنین مشخص گردید که بین میانگین نمایه توده بدن دختران منطقه شمال تهران با تحصیلات مادر ارتباط آماری معنی دار وجود دارد (P=0.04). بین شغل مادر با اضافه وزن و چاقی دختران در منطقه جنوب نیز ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (P<0.05). از این رو، ضرورت توجه به نوجوانان، به ویژه نوجوانان مناطق کم درآمد، در برنامه های مداخله ای و آموزش برای ارتقای سطح سلامت و بهبود وضعیت تغذیه ای بیش از پیش حس می شود.
    کلید واژگان: نوجوان, اضافه وزن, چاقی, وضعیت اقتصادی, اجتماعی}
    Mitra Abtahi, Seyed Abolghasem Djazayeri, Mohammadreza Eshraghian, Ahmad Reza Dorosti, Haleh Sadrzadeh Yeganeh, Hamed Pouraram
    Objective(s)
    To compare obesity, overweight and related socio-economic factors among adolescent girls in the North and South areas of Tehran, the capital of Iran, in 2005.
    Methods
    This cross-sectional and analytical study 210 adolescent girls, aged 14-17 years, from high schools in the North area of Tehran (n=105; high socio-economic level) and the South area (n=105; low socio-economic level) were selected by the two-step, cluster random sampling method. Demographic data, including mothers´ and fathers´ educational levels and parents´ jobs were gathered, using a validated self-administered questionnaire. Food intake data were obtained by a one-day 24- hour recall and a one- day food record. Weight and height were measured based on standard methods and Body Mass Index (BMI) were calculated. Overweight + obesity were defined as a BMI  85 th percentile of age - sex specific BMI.
    Results
    The prevalence of overweight +obesity was observed in 15.2 % of the girls in the North area and 26.7 % of the South area, the difference being significant (P= 0.001). Mean of energy, fat and energy derived from fat were 1964 kcal, 72.0 gr and 34.1% in North area and 2288 kcal, 83.1 gr and 34.4% in South area, respectively. There was a significant correlation between BMI of the girls and mothers’ literacy in the North area. Obesity + overweight were significantly correlated with mother's job among girls in the South area.
    Conclusion
    Evidence suggests that overweight and obesity in Tehran, especially among female adolescents of a low socioeconomic level, is a public health problem. It is suggested to design and implement nutritional intervention programs for adolescent girls, particularly in the low socio- economic areas.
  • آناهیتا هوشیار راد، احمدرضا درستی، ناصر کلانتری، مرتضی عبداللهی، میترا ابتهی
    سابقه و هدف
    یکی از اهداف توسعه هزاره در راستای حذف فقر و گرسنگی در دنیا کاهش سوء تغذیه در کودکان زیر 5 سال است. از طرف دیگر کشورهای در حال توسعه در دو دهه اخیر با حرکت در مسیر تغییرات شتاب زده شهرنشینی، در معرض پیامدهای آن از جمله افزایش اضافه وزن و چاقی قرار گرفته اند. پیگیری تحقق اهداف توسعه هزاره در جوامع مختلف، مستلزم دسترسی به آمار قابل استناد در زمینه وضعیت رشد کودکان در سطح ملی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت کوتاه قدی، کم وزنی، لاغری و اضافه وزن و چاقی در کودکان زیر 5 سال خانوارهای شرکت کننده در«طرح جامع مطالعات الگوی مصرف مواد غذایی خانوار و وضعیت تغذیه ای کشور (81-1379)» انجام شد.
    مواد و روش ها
    در مطالعه حاضر، از داده های 7158 خانوار استفاده شده است. خانوارها به صورت نمونه گیری سیستماتیک از 28 استان کشور انتخاب شدند. تعداد کل کودکان زیر 5 سال 2562 نفر بود. کارشناسان تغذیه آموزش دیده طی سه روز مراجعه متوالی، وزن (با دقت 100 گرم با ترازوی دیجیتال سکا) و قد(با دقت cm1/0) تمام اعضای خانوار را به روش استاندارد اندازه گیری و ثبت کردند. سن افراد با دیدن شناسنامه و بر اساس ماه ثبت شد. وزن کودکان زیر 2 سال، با روش توزین مضاعف و قد به صورت خوابیده اندازه گیری شد. وضعیت تغذیه ای کودکان بر اساس کمتر از 2 انحراف معیار شاخص های z اسکور وزن برای سن، قد برای سن و وزن برای قد تعین شد. اضافه وزن بر اساس وزن برای قد بزرگتر ازSD 2 تعریف شد. یافته ها بر اساس میانگین وزن داده شده برای کل کشور، مناطق شهری و روستایی و به تفکیک جنس محاسبه شد.
    یافته ها
    شیوع کمبود قد برای سن در کودکان زیر 5 سال 1/13% (اطمینان 95%، 4 /14%-8/11%) و شیوع کم وزنی 6/7% (اطمینان 95%، 6/8-6/6 %) به دست آمد. شیوع کوتاه قدی و کم وزنی در مناطق روستایی بیش از دو برابر شهرها، و در پسران به ترتیب 2/14 و3/7% و در دختران به ترتیب 8/11 و0/8% بود و از نظر آماری معنی دار نبود. شیوع لاغری 5/4% و شیوع اضافه وزن و چاقی2/5% درصد به دست آمد. شیوع اضافه وزن و چاقی در دختران، بیش از پسران در مناطق شهری و روستایی مشابه بود. میزان شیوع لاغری در شهر 2 برابر روستا به دست آمد.
    نتیجه گیری
    بر اساس دسته بندی WHO ایران از نظر شیوع کم وزنی، کوتاه قدی و لاغری در گروه کشورهایی با شیوع پایین قرار دارد. شیوع بالای اضافه وزن در کودکان باید جدی گرفته شود و توجه همزمان به دو سر طیف سوء تغذیه ضرورت دارد. یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد که دستیابی به اهداف توسعه هزاره، به ویژه مستلزم ارتقای استانداردهای زندگی و بهبود کیفیت الگوی رژیم غذایی است.
    کلید واژگان: کوتاه قدی, کم وزنی, لاغری, اضافه وزن و چاقی, کودکان زیر 5 سال, ایران}
    A. Houshiar Rad, Ar Dorosty, N. Kalantari, M. Abdollahi, M. Abtahi
    Background And Objectives
    A key target of the Millennium Development Goals (MDG) toward eliminating poverty and hunger is to reduce malnutrition among children less than 5 years. Over the past 20 years developing countries have experienced accelerated urbanization and an increase in the incidence of overweight and obesity as a consequence. Monitoring progress of countries toward the MDG requires reliable data on the growth status of children at the national level. The purpose of this study was to determine the prevalence of stunting, underweight, wasting, overweight and obesity among under-five-year-old children of the Iranian households included in the National Comprehensive Study on Household Food Consumption Patterns and Nutritional Status (2000-2002).
    Materials And Methods
    Data from 7158 households, with a total of 2562 under-five-year-old children, selected through random systematic sampling from 28 provinces, were included in the study. Trained nutritionists measured weight (with Seca digital balance, to the nearest 100gr) and height (using tape, to the nearest 0.1 cm) of all the household members during three consecutive days, using standard protocols. Age was documented in months, based on birth certificates. For children under two years, weight was based on the mean of two weighings, and recumbent length was measured. Undernutrition was defined as less than 2 standard deviations (2SD) of weight-for-age, height-for-age and weight-for-height z-scores, and overweight+obesity as higher than 2SD. The results were expressed based on weighted means of the total country, rural, and urban areas, and for both sexes.
    Results
    The total prevalence of stunting was 13.1% (CI 95%: 11/8%-14.4%) and of underweight 7.6% (CI 95%: 6.6%-8.6%). Prevalences of stunting and underweight in rural areas were twice those in urban areas. There were statistically nonsignificant gender differences: the prevalences of stunting and underweight were, respectively, 14.2% and 7.3% among boys, and 11.8% and 8.0% among girls. Wasting and overweight were less prevalent–the proportion of wasting was 4.5% and of overweight+obesity 5.2%; the prevalence of the latter was similar in rural and urban areas but it was higher among girls. Finally, the prevalence of wasting in urban areas was twice that in rural areas.
    Conclusion
    According to the WHO classifications based on underweight, stunting and wasting rates, Iran is grouped with the countries having low prevalence rates. The high prevalence of overweight in children must be taken seriously, and it is absolutely esential to pay sufficient attention to both ends of the malnutrition spectrum. The findings of this study indicate that in order to achieve the millennium goals, improvements in living standards and the quality of diets is essential.
  • مرتضی عبدالهی، میترا ابتهی*، منیره دادخواه، تلما ذوقی، مریم اسلامی، هایده کیانفر، نازیلا اساسی، ناصر کلانتری

    این پژوهش کیفی با هدف شناخت وضعیت فعلی آموزش تغذیه، منابع و موضوعات آموزش تغذیه و نحوه آموزش مطلوب از دیدگاه کودکان و مادران آنها انجام شده است. اطلاعات اولیه به روش بحث گروهی متمرکز از128 دختر و پسر6 تا11 ساله و32 مادر، در دو منطقه (1و6) تهران جمع آوری شد. اهداف پژوهش بر اساس2 راهنمای سوالات گروهای هدف (مادران و کودکان) طراحی شد. کل تحقیق شامل20 بحث گروهی (16 بحث برای کودکان و 4 بحث برای مادران) بود. همه کودکان آگاهی های تغذیه ای را از خانواده و تلویزیون کسب کرده بودند و اکثر کودکان دوست داشتند مطالب آموزشی را از پدر و مادر و سایر افراد خانواده یاد بگیرند. همچنین بهترین مکان های آموزش تغذیه از نظر کودکان، مدرسه، خانه و مطب پزشک بود و اکثر آنها موثرترین روش آموزش را به صورت نمایش، قصه و مطالعه مستقیم می دانستند. از دیدگاه مادران افرادی که برای آموزش کودکان مناسب هستند به ترتیب معلم، مربی بهداشت، پدر و مادر و همسالان بوده و مدرسه به عنوان موثرترین مکان برای آموزش محسوب می شود. یافته های این پژوهش نشان داد که کودکان نیاز بیشتری برای آموختن مطالب تغذیه ای دارند. آنها نیاز دارند تا بیش از آنچه تا کنون آموخته اند، بیاموزند. به همین جهت تهیه و تدوین برنامه های آموزش تغذیه هدفمند و طولانی مدت از طریق تلویزیون و سایر رسانه های تاثیر گذار با مشورت کارشناسان مربوطه اعم از کارشناسان تغذیه و آموزش بهداشت ضروریست.

    کلید واژگان: آموزش تغذیه, مادران و کودکان}
    Abdollahi M., Abtahi M. *, Amini M., Dadkhab M., Zoghi T., Bslami M., Kianfar H., Assasi N., Kalantari N
    Objective (s)

    To examine nutrition education as perceived by school children and their mothers.

    Methods

    This was a qualitative study using focus group discussion (FGD). The research team consisted of a coordinator, one or two observers and two note takers Each FGD was held with 6 to 8 person and each session tasted about 60 minutes. The fieldwork ecuvtues of the study included 20 FGD sessions, 16 for children grades I" to 4•h and 4 for mothers. The study was held in 2 districts of Tehran. At the end of each group discussion all notes were completed, coded, analyzed and classified by team members.

    Results

    The findings showed that children were eager to learn on effects of healthy foods. Children indicated that TV was the most important and effective teaching medium, In addition to TV, food advertisements, school staff especially teachers were among the most common named on children's nutritional behaviors. Most of children preferred to learn nutritional subjects from father, mother and other family members. The mothers preferred teachers, health instructors' parents and classmates as the source of knowledge and schools as the most effective place for teaching/or educating nutritional subjects.

    Conclusion

    The study results suggest that children need to learn more about nutrition and foods. Designing longitudinal nutrition education projects aiming at children through TV or other effective media arc essential

    Keywords: Nutrition education, Mothers, children, Study}
  • حامد پورآرام، آزاده امین پور، ناصر کلانتری، بنفشه گلستان، میترا ابتهی
    مقدمه

    نوجوانی دوره ایست که در آن فرد به بلوغ جسمی وفکری دست پیدا می کند و در حقیقت دوره مشخصی از تغییرات فیزیکی ، فیزیولوژیکی ، رفتاری و اجتماعی است. متاسفانه درکشور ما مطالعات اندکی در جهت شناخت رشد و تغذیه نوجوانان پسر و دختر صورت گرفته است .

    هدف

    این تحقیق با هدف تعیین وضعیت تغذیه از طریق شاخصهای تن سنجی و نمایه توده بدن در دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه شهری و روستایی آستانه اشرفیه در سال 79-1378انجام شد.

    مواد و روش ها

    این تحقیق مقطعی بر روی 336 دانش آموز دبیرستانی (168 شهری ، 168 روستایی) 17 – 14 ساله در سال تحصیلی 79-1378 انجام گرفت .در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. اندازه گیری وزن با دقت 5/0 کیلوگرم وقد با دقت 5/0سانتی متر و ضخامت چربی زیر پوست در ناحیه پشت بازو توسط کالیپر انجام پذیرفت . سپس نمایه توده بدن محاسبه گردید و با صدکهای دختران نوجوان ایالت متحده در اولین بررسی جامع تغذیه و سلامت ملی (NHANES I) مقایسه گردید. اندازه های وزن برای سن و قد برای سن روی نمودار NCHS نقطه گذاری و ضمن مقایسه با هم با مرجع NCHS نیز مقایسه گردید.

    نتایج

    براساس نتایج بدست آمده میانگین قد(سانتی متر) ‏‏‎،وزن(کیلو گرم)، نمایه توده بدن(کیلو گرم بر متر مربع)و چربی زیر پوست(میلی متر) به ترتیب در شهر : 1/5±5/157 ، 09/10±22/54 ،53 /3±77/21 و 48/6  75/13 و در روستا : 7/4  97/156 ، 03/9  62/52 و 25/3  99/20 و 36/5  67/12 بود. نمایه وزن برای سن دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه شهر و روستا به ترتیب 6/7و 9 درصد موارد زیر پنجمین صدک وهمچنین 2و 6/0 درصد موارد بالای نودو پنجمین صدک NCHS قرار داشت ودر مورد نمایه قد برای سن به ترتیب 2/13 و 9/11 درصد دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر و روستا زیر پنجمین صدک و 5/0 و صفر درصد بالای نود وپنجمین صدک NCHS بود.

    نتیجه گیری

    طبق BMI و TSF بدست آمده در مطالعه حاضر دختران روستایی و شهری در وضعیت تغذیه ای خوبی به سر می برند و بین دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه شهری و روستایی تفاوت معنی داری یافت نشد. ولی با توجه به اینکه کوتاهی قد در بین دختران شهری و روستایی بسیار شایع بود ، اجرای برنامه های آموزشی تغذیه به جهت افزایش سطح دانش تغذیه ای ، اصلاح عادات و رفتارهای تغذیه و ارایه الگوهای مناسب مصرف مواد غذایی دختران نوجوان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تن سنجی, نمایه توده بدن, نوجوانی}
    H PourAram *, A Aminpour, N Kalantari, B Golestan, M Abtahi
    Introduction

    Adolescence is a period of mental and physical maturation. It is a clear period of physiological, physical, behavioral and social changes. Unfortunately, there are a few researches on health and nutritional situation of adolescent girls and boys in Iran.

    Objective

    The present study was carried out to determine the nutritional status of anthropometrics and BMI of high school girl adolescents in urban and rural areas in Astaneh Ashrafiyeh.2000. ‏

    Materials and Methods

    This research was a cross – sectional study on 336 girls (168 urban, 168 rural) at the ages of 14-17 with simple random sampling method. Height, weight and TSF were measured to the nearest 0/5 cm, 0/5 kg and with caliper respectively. Body Mass Index (BMI) was compared with the National Health and Nutritional Examination Survey I (NHANESI). Independent t-test, Chi Square are the statistical methods were used for data analyses.

    Results

    Data analysis showed that means of the height, weight, BMI and TSF in urban girls were 157.5 ± 5. 1 (cm), 54.22 ±10.09 (kg) , 21.77±3.53(kg / m2) and 13.75±6.48 (mm) respectively and in rural area: 156.97±4.7 (cm), 52.62±9.03 (kg), 20.99±3.25 (kg/m2) and 12.76±5.36 (mm). Weight for Age (W/A) indexes of urban and rural girls were %7.6 and %9 below 5th centile and %2 and %0.6 upper 95th centile of NCHS respectively. Height for Age (H/A) indexes were %13.2 and %11.9 below 5th centile and %0.5 and %0.6 upper 95th centile of NCHS respectively.

    Conclusion

    With regard to Body Mass Index (BMI) and TSF, the results of the present study showed a good nutritional status of the urban and rural girls and there wasn’t any significant difference between urban and rural areas. Stunting was prevalent among the rural and urban girls. It has been suggested that implementation of nutritional education program is necessary to increase the nutritional knowledge and food diversification in adolescent girls.

    Keywords: Adolescent, Anthropometry, Body Mass Index}
  • حامد پورآرام *، آزاده امین پور، ناصر کلانتری، بنفشه گلستان، میترا ابتهی

    با توجه به وقوع جهش رشد در دوره نوجوانی، نیاز به انرژی و مواد مغذی در این دوران افزایش یافته و عدم تامین آنها موجب کمبود و تظاهر بیماری می شود. فقر آهن یکی از بزرگترین مشکلات سلامت همگانی است که با تاثیرات عمیق خود بر جسم و ذهن افراد موجب کاهش و اختلال در برخی از توانایی های انسان می شود. دریافت ناکافی، کمی قابلیت جذب و افزایش نیاز از عوامل اساسی ایجاد کم خونی در بین زنان و دختران نوجوان است. به منظور تعیین شیوع فقرآهن و همچنین وضعیت دریافت آن از برنامه غذایی روزانه و بررسی تاثیر تعدادی از عوامل غذایی موثر در جذب و یا بازدارنده جذب آن، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به طور مقطعی روی 336 دانش آموز دخر دبیرستانی (18-15 ساله) شهری و روستایی شهرستان آستانه اشرفیه استان گیلان انجام شد و طی آن شاخصها و فراسنج های بیوشیمیایی خونی Hb)، Hct، TIBC، SI، SF، MCV، (MCHC با جمع آوری 10 سی سی نمونه خون به منظور تعیین شیوع کم خونی، فقرآهن و کم خونی فقرآهن انجام گرفت. همچنین دریافت آهن غذا و الگوی مصرف غذا از طریق پرسشنامه 24 ساعت یادآمد خوراک برای 3 روز متوالی و بسامد خوراک تعیین گردید. یافته ها نشان داد که میانگین دریافت روزانه آهن در دختران شهری (8/7±) 6/19 و در دختران روستایی (6/4±) 0/19 میلی گرم بود که این تفاوت بین آنها معنی دار نبود. از این رو وضعیت دریافت آهن در دختران شهری و روستایی مطلوب و بیش از نیاز توصیه شده روزانه (Recommended Dietary Intake-RDI) است. میانگین شاخصها شیوع کم خونی در بین دختران مورد بررسی در شهر 4/8 درصد و در روستا 9/10 درصد و شیوع کم خونی فقرآهن در شهر 7/3 درصد و در روستا 2/5 درصد بود که نسبت به سایر نقاط کشور مناسب است. همچنین عادات غذایی دختران در مورد بار مصرف سبزی بین شهر و روستا تفاوت معنی داری را نشان داد. (P=0.012) علاوه بر آن بار مصرف نوشابه در شهر با تفاوت معنی داری بیش از روستا بود. (P=0.006) مصرف چای تا یکساعت پس از صرف غذا در حدود نیمی از دختران شایع و در روستا بیش از شهر بود که خود عاملی بازدارنده در جذب آهن محسوب می شود. در مجموع اصلاح برخی از عادات غلط غذایی مثل صرف چای بعد از غذا و یا مصرف نوشابه و همچنین افزایش مصرف میوه و سبزی همراه با غذا از طریق اجرای برنامه های آموزش تغذیه ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: دختران دبیرستانی, وضعیت دریافت آهن, شاخص های خونی}
    Objective(s)

    To determine iron intake, blood indices and some dietary components that affect the iron situation among adolescent girls. Material &

    Methods

    This was a cross-sectional study of 336 adolescent girls. Iron intake and some effective components in diet were measured with 3 days 24 hour recall and food frequency questionnaire and blood indices determined with IO cc sample of blood using CBC and serum ferritin.

    Results

    The results indicated that the mean iron intake and blood indices of iron deficiency anemia were in acceptable ranges (19.6 ± 7.8, 19.0 ± 4.6) respectively. Although there were some inhibiting factors such as phytate and tea consumption for iron absorption but the effect of increased absorption factors such as vegetables and fruits and meat intakes were more effective.

    Conclusion

    The situation of anemia among adolescent in this study was found to be better than the other studies in the country. Although the study subjects had good habits and behaviors in their daily food intake but planning educational programs is recommended.

    Keywords: Adolescent girls, Iron intake, Blood indices}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال