به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ناصر میرازی

  • نگار ایازی، ناصر میرازی*، حسام پارسا، سمانه صفری
    زمینه و هدف

    سرب از عوامل آلوده کننده زیست محیطی می باشد و بر عملکرد دستگاه های مختلف بدن از جمله دستگاه تولید مثل، اثرات مخربی دارد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی اثرات محافظتی عصاره هیدرواتانولی پنیرنخل بر اسپرماتوژنز موش های صحرایی نر نژاد ویستار القا شده با استات سرب بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی که در سال 1402 انجام شد، 35 سر موش صحرایی نر با محدوده وزنی 220 200 گرم وارد مطالعه شدند و به 5 گروه کنترل (دریافت کننده آب و غذای معمولی)، کنترل مثبت (دریافت کننده عصاره پنیرنخل با دوز500 میلی گرم برکیلوگرم)، شاهد (دریافت کننده استات سرب 5/0 گرم بر لیتر،  در آب آشامیدنی) و تیمار 1و2 (دریافت کننده ی استات سرب و عصاره پنیر نخل با دوز 250 و 500 میلی گرم برکیلوگرم) تقسیم شدند. تزریق عصاره به صورت درون صفاقی روزانه و به مدت 2 هفته انجام شد. در پایان آزمایشات، از حیوانات خون گیری و از سرم آن هورمون های تستوسترون،LH و FSH اندازه گیری شد، سپس شمارش اسپرم انجام و نمونه های بافت شناسی بیضه ارزیابی شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری کلموگروف- اسمیرونوف، آنالیز واریانس یک طرفه درون آزمودنی و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده مطالعه حاضر نشان داد که استات سرب تخریب و نکروز در بافت بیضه موش ها ایجاد می کند. هم چنین کاهش معنی داری در تعداد اسپرم ها و سطح سرمی هورمون تستوسترون به وجود می آورد (001/0 <p). عصاره پنیر نخل موجب محافظت از بافت بیضه و افزایش روند اسپرماتوژنز در گروه های تیمار نسبت به گروه شاهد گردید. هورمون تستوسترون در گروه های تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت (05/0<p).

    نتیجه گیری

    عصاره هیدرواتانولی پنیرنخل دارای اثر محافظتی در بافت بیضه موش های صحرایی در برابر اثرات توکسیک استات سرب  است.

    کلید واژگان: پنیرنخل, اسپرماتوژنز, تستوسترون, استات سرب, موش صحرایی
    Negar Ayazi, Naser Mirazi*, Hesam Parsa, Samaneh Safari
    Background & aim

    Lead is an environmental pollutant and has destructive effects on the functioning of various body systems such as the reproductive system. The aim of the present study was to investigate the protective effect of hydroethanolic extract of palm meristem on the process of spermatogenesis in male Wistar rats induced with lead acetate.

    Methods

    In the present experimental study conducted in 2023, 35 male Wistar rats with 200-220g were used and divided in five groups: Control (received water and normal food), positive control (received palm meristem extract with a dose of 500 mg/kg, ip), witness (received lead acetate 0.5 gr/ L, in drinking water) and Treatment 1 and 2 (receiver of lead acetate, 0.5 gr/ L, in drinking water and palm meristem extract with a dose of 250 mg/kg and 500 mg/kg, ip, respectively).The experiments were conducted  for 2 weeks. At the end of the experiments, blood and serum were taken from the animals to measure testosterone, LH and FSH hormones, then sperm count and testicular histological samples were evaluated. Collected data were analyzed using Kolmogorov-Smironov statistical tests, one-way analysis of variance within the subject and Tukey's post hoc test.

    Results

    The results of the present study indicated that lead acetate causes destruction and necrosis in the testicular tissue of rats. It correspondingly caused a significant decrease in the number of sperms and the serum level of testosterone hormone (P<0.001). Palm meristem's extract protected the testicular tissue and increased the process of spermatogenesis in the treatment groups compared to the witness group. Testosterone hormone increased significantly in the treatment groups compared to the witness group (P<0.05).

    Conclusion

    The hydroethanolic extract of palm meristem had a protective effect on the testicular tissue of rats against the toxic effects of lead acetate.

    Keywords: Palm meristem, Spermatogenesis, Testosterone, Lead Acetate, Rat
  • غفران صنگر، ناصر میرازی*، نسیم حیاتی رودباری
    زمینه و هدف

    سندرم تخمدان پلی کیستیک(PCOS) شایع ترین اختلال آندوکرینی زنان در سنین باروری است. برخی گیاهان دارویی دارای ترکیبات شیمیایی هستند که قادرند از بروز یا پیشرفت این سندرم جلوگیری نمایند. لذا هدف از این پژوهش تعیین و بررسی اثر محافظتی عصاره هیدرو الکلی پنیر نخل در تخمدان موش های صحرایی مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک القاء شده با استرادیول والرات بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی که در سال 1401 انجام شد، 42 سر موش ماده بالغ نژاد ویستار در محدوده وزنی 200 180 گرم وارد مطالعه شدند و به 6 گروه 7 سری به طور تصادفی به صورت زیر تقسیم شدند؛ گروه کنترل: (تزریق 25/0 میلی لیتر سالین نرمال زیر پوستی، گاواژ 25/0 میلی لیتر سرم فیزیولوژی، روزانه)، گروه کنترل مثبت(گاواژ 500 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن عصاره پنیر نخل، روزانه)، گروه دریافت کننده استرادیول والرات (تزریق یک بار زیر پوستی استرادیول والرات 2 میلی گرم به ازاء هرکیلوگرم وزن بدن در حجم 25/0 میلی لیتر در روغن زیتون)، گروه شم(تزریق یک بار زیر پوستی 25/0 میلی لیتر روغن زیتون)، گروه تیمار1(تزریق یکبار زیر پوستی استرادیول والرات 2میلی گرم بازاء هرکیلوگرم وزن بدن در حجم 25/0میلی لیتر روغن زیتون + گاواژ عصاره پنیر نخل، 250 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن، روزانه)، گروه تیمار 2(تزریق زیر پوستی یک بار استرادیول والرات 2 میلی گرم به ازاء هرکیلوگرم وزن بدن در حجم 25/0 میلی لیتر روغن زیتون + گاواژ عصاره پنیر نخل 500 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن، روزانه). آزمایشات به مدت 50 روز به طول انجامید، پس از پایان آزمایشات حیوانات به وسیله کتامین هیدروکلراید(50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) بیهوش شدند و سپس اقدام به تهیه نمونه خون از بزرگ سیاهرگ زیرن به میزان 5 میلی لیتر و برداشت تخمدان شد. نمونه های خونی پس از انجام سانتربفیوژ سرم خون جدا و به آزمایشگاه جهت انجام آزمایشات بیوشیمیایی و هورمونی ارسال گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری آزمون های آماری کلموگروف اسمیرونوف، آنالیز واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که استرادیول والرات در موش ها موجب PCOS می گردد. سطح سرمی هورمون تستوسترون موش های گروه دریافت کننده استرادیول والرات نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری را داشت(p<0.001) . سطح سرمی هورمون استرادیول در موش های گروه دریافت کننده استرادیول والرات نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد(p<0.001). در گروه های تیمار 1 و2 کاهش معنی داری در هورمون تستوسترون و افزایش معنی داری در سطح سرمی استرادیول دیده شد(p<0.001).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره هیدرواتانولی پنیر نخل به دلیل دارا بودن ترکیباتی نظیر؛ فیتواستروژن ها، فلاونوییدها و سایر مواد آنتی اکسیدانی، قادر است از بافت تخمدان در برابر بروز سندروم تخمدان پلی کیستیک در مقابل استرادیول والرات محافظت نماید.

    کلید واژگان: تخمدان پلی کیستیک, استرادیول والرات, پنیر نخل, موش صحرایی
    GH Sangar, N Mirazi*, N Hayati Roodbari

    Background &

    aim

    Polycystic ovary syndrome (PCOS) is the most common endocrine disorder of women of reproductive ages. Some medicinal plants have chemical compounds that can prevent the occurrence or development of PCOS. The purpose of the present study was to investigate the protective effect of hydroethanolic extract of palm meristem (HEPM) in female rats with polycystic ovary syndrome induced with estradiol valerate.

    Methods

    In the present experimental study conducted in 2022, 42 adult female Wistar rats (180-200 g) were randomly divided into 6 groups (n=7): Control group: (injection of 0.25 ml of normal saline subcutaneously, 0.25 ml of normal saline gavaged, daily). Positive control group: (500 mg/kg HEPM gavaged, daily). Estradiol valerate group: (single subcutaneous injection of estradiol valerate, 2 mg/kg in a volume of 0.25 ml of olive oil). Sham group: (single subcutaneous injection 0.25 ml of olive oil). Treatment group 1 (Estradiol valerate 2 mg/kg in a volume of 0.25 ml of olive oil + HEPM 250 mg/kg gavaged, daily). Treatment group 2 (Estradiol valerate 2 mg/kg in a volume of 0.25 ml of olive oil + HEPM 500 mg/kg gavaged, daily). The experiments lasted for 50 days. After the end of the experiments, the animals were anesthetized with ketamine hydrochloride (50 mg/kg body weight) and then a blood sample of 5 ml was taken from the inferior vena cava and the ovaries were removed. Blood samples were separated after centrifugation and sent to the laboratory for biochemical and hormonal tests. Collected data were analyzed using Kolmogrof-Smironov statistical tests, one-way analysis of variance and Tukey's post hoc test.

    Results

    The results indicated that estradiol valerate caused PCOS in rats. The serum level of testosterone hormone in the rats of the estradiol valerate group increased significantly compared to the control group (p<0.001). The serum level of estradiol and progesterone hormones in rats of the estradiol valerate group had a significant decrease compared to the control group (p<0.001). In treatment groups 1 and 2, there was a significant decrease in testosterone and a significant increase in the serum level of estradiol and progesterone (p<0.001).

    Conclusion

    The results of the present study indicated that hydroethanolic extract of palm meristem due to compounds such as Phytoestrogens, flavonoids and other antioxidant substances are able to protect the ovarian tissue against the occurrence of polycystic ovary syndrome against estradiol valerate.

    Keywords: Polycystic Ovary Syndrome, Estradiol valrate, Palm meristem, Rat
  • زهرا ایزدی*، ناصر میرازی
    زمینه و هدف

    مواد نگهدارنده شیمیایی معمولا برای جلوگیری از فساد مواد غذایی و عوامل مسمومیت زا استفاده می شوند. علی رغم افزایش ماندگاری مواد غذایی، این ترکیبات می توانند دارای اثرات مضری باشند. باقی مانده های ترکیبات شیمیایی در غذاها موجب افزایش مقاومت میکروبی می شوند. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی عصاره اتانولی به لیمو بر برخی از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی از روش خیساندن و حلال اتانول جهت عمل عصاره گیری استفاده شد. محتوای فنول و فلاونوییدی عصاره اتانولی به لیمو اندازه گیری شد. فعالیت آنتی اکسیدانی غلظتهای مختلف عصاره با آزمون مهار رادیکالهای آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازیل بررسی شد و با آنتیاکسیدان سنتزی بوتیل هیدروکسی آنیزول مقایسه شد. اثر ضدمیکروبی عصاره به لیمو روی باکتری های استافیلوکوک اوریوس، لیستریا اینوکوا، باسیلوس سریوس، اشرشیاکلی، سودوموناس آیروژینوزا و سالمونلا تیفیموریوم به روش های دیسک دیفیوژن، چاهک در آگار، حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی تعیین شد. داده های آزمایش با استفاده از آنالیز واریانس با نرم افزار SPSS ویرایش 20 تجزیه و تحلیل شدند و مقایسه میانگین ها به روش آزمون آماری چند دامنه ای دانکن انجام شد.

    یافته ها: 

    مقدار فنول و فلاونویید اندازه گیری شده عصاره اتانولی به لیمو به ترتیب برابر 35/0±47/96 میلی گرم اسید گالیک در گرم عصاره و 42/0±07/31 میلی گرم کویرستین در هر گرم عصاره بود. میزان IC50 عصاره این گیاه 76/0±79/11 میکروگرم بر میلی لیتر تعیین شد. در حالی که این پارامتر برای آنتی اکسیدان بوتیل هیدروکسی آنیزول 29/0±16/10 میکروگرم بر میلی لیتر بود. در هر 2 روش دیسک دیفیوژن و چاهک در آگار، با افزایش غلظت عصاره به لیمو، قطر هاله عدم رشد افزایش یافت. عصاره اتانولی به لیمو در غلظت 5/12 میلی گرم بر میلی لیتر هیچ اثر مهاری بر رشد باکتری های گرم منفی نداشت. در هر 2 روش مورد بررسی عصاره به لیمو بیشترین تاثیر را بر باکتری استافیلوکوک اوریوس داشت. محدوده حداقل غلظت مهارکنندگی عصاره اتانولی این گیاه بین 8 تا 128 میلی گرم بر میلی لیتر بسته به نوع باکتری (گرم مثبت یا گرم منفی) متفاوت بود.

    نتیجه گیری:

     نتایج این پژوهش نشان داد عصاره اتانولی گیاه به لیمو دارای اثر ضدمیکروبی قوی تری بر باکتری های گرم مثبت بود. بنابراین می توان از عصاره به لیمو در صنایع غذایی و دارویی به عنوان یک ماده طبیعی ضدمیکروبی استفاده کرد. با توجه به نتایج حاصل و افزایش روز افزون مقاومت باکتری ها نسبت به آنتی بیوتیک های شیمیایی، پیشنهاد می شود با مطالعات بیشتر روی ترکیبات ضدمیکروبی این گیاه، امکان استفاده از آن برای درمان برخی از عفونت ها فراهم شود.

    کلید واژگان: به لیمو, عصاره اتانولی, فعالیت آنتی اکسیدانی, عوامل ضد باکتریایی
    Zahra Izadi*, Naser Mirazi
    Background and Objectives

    Chemical preservatives are commonly used to prevent food from quick spoiling and oxidizing. Despite their effect in increasing shelf life of foods, these compounds can have side effects. Residues of chemical compounds in foods increase microbial resistance. This study aims to investigate the antioxidant and antimicrobial properties of lemon verbena (Lippia citriodora L.) ethanolic extract against some gram-positive and gram-negative bacteria.

    Methods

    In this experimental study, The soaking method and ethanol solvent was used for extraction. Antioxidant activities of different concentrations of extract were assessed using DPPH (2,2-diphenyl-1-picrylhydrazyl) radical scavenging activity test and compared with butylated hydroxyanisole (BHA) as a synthetic antioxidant. Antimicrobial effect of extract on Staphylococcus aureus, Listeria innocua, Bacillus cereus, Escherichia coli, Pseudomonas aeruginosa and Salmonella typhimurium was determined by disk diffusion and well diffusion methods and measuring minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC). Experimental data were analyzed in SPSS software, version 20 using analysis of variance and the mean values were compared using Duncan’s multiple range test.

    Results

    The amounts of phenols and flavonoids in the ethanolic extract of were 96.47±0.35 mg of gallic acid/g of extract and 31.07±0.42 mg of quercetin/g of extract, respectively. The half-maximal inhibitory concentration of lemon verbena extract was 11.79±0.76 μg/mL, while it was 10.16±0.29 μg/mL for BHA. In both disk diffusion and well diffusion methods, with the increase of the concentration of extract, the inhibition zone diameter increased. The ethanolic extract of lemon verbena at the concentration of 12.5 mg/mL had no inhibitory effect on gram-negative bacteria growth. In both methods, the extract had the greatest effect on S. aureus. The MIC of ethanolic extract ranged from 8 to 128 mg/mL, depending on the type of bacteria (gram-positive or gram-negative).

    Conclusion

    The ethanolic extract of lemon verbena has higher antimicrobial effects on gram-positive bacteria. Therefore, it can be used in food and pharmaceutical industries as a natural antimicrobial agent. Considering the increasing resistance of bacteria to chemical antibiotics, more studies on lemon verbena and its antibacterial compounds are needed for treating infections.

    Keywords: Lemon verbena, Antioxidants, Antibacterial agents
  • آیدا شهابی باهر، ناصر میرازی*، زهرا ایزدی، علیرضا نوریان، سمانه صفری
    زمینه و هدف

    مصرف داروهای سایتوتوکسیک مانند سیکلوفسفامید در روند شیمی درمانی برخی از سرطان ها رایج می باشد. عوارض جانبی این گونه داروها بسیار مهم می باشند. گیاهان دارویی به دلیل خواص آنتی اکسیدانی به عنوان داروهای درمانی اصلی  یا مکمل، می توانند از عوارض جانبی داروهای شیمیایی بکاهند. هدف از این مطالعه تجربی بررسی اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی عصاره گل گیاه همیشه بهار بر بافت مغز استخوان در موش های صحرایی نر درمان شده با سیکلوفسفامید می باشد.

    روش کار

    در این مطالعه تجربی، 35 سر موش صحرایی نر  نژاد ویستار در محدوده وزنی 250-220 گرم مورد استفاده قرار گرفت. موش ها در 5 گروه 7 سری به طور تصادفی تقسیم شدند: کنترل (روزانه 5/0 میلی لیتر نرمال سالین)، گروه شاهد (سیکلوفسفامید، 15 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن، روزانه)، گروه کنترل مثبت (روزانه 600 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره گل گیاه همیشه بهار)، تیمار 1 (سیکلوفسفامید، 15 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن + عصاره گل گیاه همیشه بهار 300 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، روزانه) و تیمار2 (سیکلوفسفامید، 15 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن + عصاره گل گیاه همیشه بهار 600 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، روزانه). سیکلوفسفامید و عصاره به مدت 15 روز تجویز شدند. تمامی تزریقات درون صفاقی انجام شد. در پایان آزمایش، حیوانات توسط کتامین هیدروکلراید + زایلازین بیهوش شده و خون گیری مستقیم از قلب جهت بررسی پارامترهای سرمی نظیر NO ، GSH ، MDA ، GPx ، TNF-α و IL-6β  انجام شد. استخوان جناغ موش ها جهت مطالعات بافت شناسی جدا و توسط فرمالین10%  فیکس و مقاطع بافتی آن ها تهیه و مطالعه شد. داده های به دست آمده با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و تست توکی ارزیابی شدند.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که سیکلوفسفامید موجب افزایش سطح سرمی پارامترهای NO ، MDA ،  TNF-α و IL-6β  و کاهش سطح سرمی پارامترهای GSH و GPx  گردید. علاوه بر این، سیکلوفسفامید اثر تخریبی بر بافت خون ساز مغز استخوان داشت. عصاره گل گیاه همیشه بهار توانست از تغییرات ایجاد شده ی پارامترهای خونی و تخریب بافت مغز استخوان  توسط سیکلوفسفامید جلوگیری نماید.

    نتیجه گیری

    عصاره ی هیدرواتانولی گل گیاه همیشه بهار دارای اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی بر بافت خون ساز مغز استخوان می باشد.

    کلید واژگان: گل همیشه بهار, نشانگر های اکسیدانی, مغز استخوان, سیکلو فسفامید
    Ida Shahabi Baher, Naser Mirazi*, Zahra Izadi, Alireza Nourian, Samaneh Safari
    Background & Aims

    Some drugs used in chemotherapy have destructive effects on hematopoietic tissue.Cyclophosphamide is a commonly used anti-cancer drug which used for some of malignant cancers treatment and causes toxicity by its reactive metabolites such as acrolein and phosphoramide mustard. This drug has oxidant, inflammatory and subversion effects on blood hemopoetic bone marrow tissue. Medicinal plants with antioxidant and anti-inflammatory effects have protective effects on bone marrow tissue. The aim of this experimental study is to investigate  antioxidant and anti-infammatory effects of  Calendula officinalis L. hydroethanolic extract (CHE) on bone marrow in Wistar rats treated with cyclophosphamide.

    Methods

    In this experimental study 35 male Wistar rats (220-250 g) were divided in 5 groups (n=7): control (Normal saline, 0.5 ml), Cyclophosphamide (CP, 15mg/kg), positive control (CHE, 600 mg/kg), treatment 1 (CP, 15mg/kg + CHE, 300 mg/kg) and treatment 2 (CP, 15mg/kg + CHE, 600 mg/kg). All injections were done interaperituneally and the experiments were done for 15 days. At the end of experiments all animals were anesthetized ( ketamine hydrochloride, 50mg/kg + xylasine hydrochloride, 10mg/kg). After splitting the chest with surgical scissor, blood samples were collected directly from the right ventricle of the heart. The collected blood samples were centrifuged at 4000 rpm for 5 minutes and their serums were separated. Serums prepared send to the laboratory for  measuring serum parameters such as: Nitric oxide(NO), Glutamine (GSH), Malondialdehyde (MDA), Glutathione peroxidase (GPx), Tumor Necrosis Factor- alfa(TNF-α) and Inetrlukin-6β (IN-6β). In addition, rat sternum's tissue samples were isolated and fixed with 10% Formaldehyde. Bone marrow tissue samples were studied in the histology laboratory after various steps and preparation of microscopic sections. Data were analyzed using one-way analysis of variance and Tukey's test. The significant difference of the data were considered with p <0.05.

    Results

    The results of this study showed that cyclophosphamide caused a significant increase in serum TNF-α levels in the group receiving cyclophosphamide compared to the control group (p<0.001). While in the positive control group and treatments 1 and 2 groups, there was no significant difference compared to the control group. Also, there was no significant difference between treatment 1 and treatment 2 groups. Cyclophosphamide significantly increased serum IL-6β levels in the CP group compared to the control group (p<0.001). However, serum levels of IL-6β in the groups treated with CHE were significantly reduced compared to the CP group. There was significant difference of serum levels of IL-6β between treatment 1 and treatment 2 groups (p<0. 01). The use of cyclophosphamide showed that the NO serum level in the CP group was significantly higher than the control group. The groups treated with CHE had a significant decrease in NO serum level compared to the CP group (p<0.001). There was significant difference of serum levels of NO serum level between treatment 1 and treatment 2 groups (p<0. 001). In addition, MDA serum levels in the CP group were significantly increased compared to the control group. There was significant difference of serum levels of MDA serum levels between treatment 1 and treatment 2 groups (p<0. 001). There was significant differences of MDA serum levels in CP group, positive group  and treatment groups 1&2 (p<0. 001). Another result of this study was that cyclophosphamide significantly reduced serum levels of GSH and GPx in the CP group compared with control group (p<0. 001). While serum levels of these parameters in positive control groups and treatments 1 and 2 showed a significant increase compared to the CP group. There were no significant differences of GPx and GSH serum levels between treatment groups 1&2. Histological results in this study showed that CP reduces cell density, loss of cell cohesion and also infiltration of lymphocytes in bone marrow tissue samples in CP group. These results also showed that in treatment group 1 cell density is relatively higher than CP group. In treatment group 2, cell density increased and a significant decrease in inflammatory cells were observed. No significant changes were observed in the positive control group compared to the control group.

    Conclusion

    The results of this study showed that cyclophosphamide has destructive effects on various tissues of the body, including hematopoietic tissue of bone marrow in test rats. The effects of oxidative stress and cell death of cyclophosphamide have been previously reported. The use of drugs used in the process of chemotherapy is very common and inevitable. Cyclophosphamide, which is used in pediatric oncology as part of standard treatment for leukemia, solid tumors and brain tumors, is one of these drugs. Cyclophosphamide, as a cytotoxic drug, causes inflammation and increases inflammatory cytokines such as tumor necrosis factor-alpha (TNF-α),  IL-1β and IL-6β. Cyclophosphamide has been identified as one of the most important tissue toxicity agents due to its reactive metabolites such as acrolein and phosphoramide mustard and it has been shown that this anticancer drug increases inflammatory serum factors such as TNF-α and nitric oxide (NO) and decreases regenerative glutathione (GSH). In various studies, the antioxidant effects of CHE extract have been proven. Many chemical compounds have been identified in CHE, including carotenoids, flavonoids, terpenoids, coumarins, quinones, amino acids, lipids, and carbohydrates. These compounds can be used for various medicinal and therapeutic purposes as an antioxidant, anti-inflammatory, antibacterial, antifungal, anti-cancer, anti-HIV, for wound healing and more. The main chemical constituents of CHE include steroids, terpenoids, free and esterified terterpene alcohols, phenolic acids, flavonoids (quercetin, rutin, narcissin, isoramentin, campferrol) and other compounds. Research has shown that coumarins have very beneficial effects on cell proliferation and preventing apoptosis. Large amounts of coumarin have been mentioned in the extract of Calendula officinalis's extract. Coumarins have been used to treat prostate cancer, renal cell carcinoma and leukemia. In addition, coumarins play an important role in preventing side effects from radiotherapy. The antioxidant activity of CHE was shown in a study performed on polymorphonuclear leukocytes. Flavonoids and phenolic compounds with iron-binding region have iron chelating properties. By flaking iron, flavonoids both absorb more iron from the intestines and prevent it from being excreted by the kidneys. By doing this, flavonoids store iron in tissues, especially in hematopoietic tissues. Calendula officinalis's flowers contain large amounts of antioxidant compounds (flavonoids and polyphenols), which indicates the antioxidant properties of this plant. The presence of propylene glycol in CHE has been effective in preventing the formation of oxidizing free radicals such as ROS and RNS in isolated leukocytes in the respiratory tract. The protective effects of CHE on inflammatory parameters and serum antioxidants seem to be related to its antioxidant and anti-inflammatory effects. Therefore, it is thought that CHE extract, due to its antioxidant and anti-inflammatory agents, is able to prevent the destructive effects of cyclophosphamide on hematopoietic tissue.

    Keywords: Calendula officinalis, Ant-ioxidant markers, Bone marrow, Cyclophosphamide
  • ناصر میرازی*، سهیلا نیازی، عبدالکریم حسینی، زهرا ایزدی
    زمینه

    صرع دارویی می تواند بر اثر برخی از داروها و عوامل شیمیایی ایجاد گردد. مواد اکسید کننده از جمله ترکیبات شیمیایی ایجاد کننده صرع محسوب می گردند. هدف از این بررسی اثرات ضد تشنجی و آنتی اکسیدانی آمی تریپتیلین در موش های صحرایی نر القاء شده با پنتیلن تترازول (PTZ) می باشد.

    مواد و روش ها: 

    در این پژوهش تجربی 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 250-200 گرم مورد استفاده قرار گرفت. موش ها در 4 گروه 7 سری به طور تصادفی تقسیم شدند: کنترل بکر (5/0 میلی لیتر نرمال سالین)، گروه کنترل تشنج (PTZ، 60 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، گروه تجربی 1 (PTZ+ آمی تریپتیلین، 10 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، گروه تجربی 2 (PTZ+ آمی تریپتیلین، 20 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن). تمامی تزریقات به صورت داخل صفاقی انجام شد. در پایان آزمایش، موش ها توسط کتامین و زایلازین بیهوش گشته و بطور مستقیم نمونه های خون تهیه و سپس سرم آن ها جدا گردید. نشانگرهای استرس اکسیداتیو مانند GPx، MDA، NO و GSH اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده آزمون ها با استفاده از تست آماری ANOVA یک طرفه و آزمون Tukey برای بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج این مطالعه نشان داد که تاخیر در حرکات میوکلونیک در گروه های درمان شده با آمی تریپتیلین نسبت به گروه PTZ افزایش پیدا کرد. همچنین تاخیر تشنج عمومی تونیک کلونیک در گروه های درمان شده نسبت به گروه PTZ افزایش پیدا کرد. علاوه بر این، سطح سرمی GSH و GPx در گروه PTZ نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد. سطح سرمی MDA و NO در گروه PTZ نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان دادند.

    نتیجه گیری:

     آمی تریپتیلین قادر است میزان تشنجات ناشی از تزریق PTZ در موش ها کاهش دهد. همچنین این دارو تاثیر مثبتی بر جلوگیری از عوامل اکسید کننده در موش ها دارد.

    کلید واژگان: آمی تریپتیلین, آنتی اکسیدان, پنتیلن تترازول, صرع, گلوتاتیون پراکسیداز, مالون دی آلدهید
    Naser Mirazi*, Soheila Niyazi, Abdolkarim Hosseini, Zahra Izadi
    Background

    Drug-induced epilepsy can be caused by certain medications and chemical agents. Oxidizing agents are among the chemical compounds that cause epilepsy. The aim of this study was to evaluate the anticonvulsant and antioxidant effects of amitriptyline on pentylenetetrazole (PTZ)-induced seizure in male rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 28 male Wistar rats (200-250 g) were used. Rats were randomly divided into four groups (n=7): Control (0.5 ml normal saline), PTZ (PTZ, 60 mg/kg), treatment group 1 (PTZ, 60 mg/kg + amitriptyline, 10 mg/kg), treatment group 2 (PTZ, 60 mg/kg+ amitriptyline, 20 mg/kg). All injections were intraperitoneal. At the end of the experiments, the rats were anesthetized with ketamine hydrochloride (50 mg/kg) + xylazine (10 mg/kg) and their blood samples were directly drawn from the heart and then the sera were isolated. Oxidative stress markers such as GPx, MDA, NO and GSH were measured. The results were statistically analyzed using one-way ANOVA and Tukey’s test to examine the differences between the groups.

    Results

    The results of this study showed that the delay in myoclonic jerks increased in the amitriptyline-treated groups compared to the PTZ group. Also, the delay of general tonic-clonic seizures increased in the treated groups compared to the PTZ group. In addition, serum levels of GSH and GPx in the PTZ group showed a significant decrease compared to the control group. Serum levels of MDA and NO in the PTZ group showed a significant increase compared to the control group.

    Conclusion

    Amitriptyline is able to reduce the seizures induced by PTZ injection in rats. Also, it showed a suppressing effect on some oxidizing agents in this study.

    Keywords: Amitriptyline, Antioxidant, Epilepsy, Glutathione peroxidase, Pentylentetrazole, Malondialdehyde
  • ناصر میرازی*، سهیلا نیازی، عبدالکریم حسینی
    زمینه و هدف

     صرع یک اختلال بسیار پیچیده نوروژنیک می باشد. صرع مزمن میتواند حافظه و یادگیری را با تغییرات عصبی- شیمیایی در نواحی مغزی تحت تاثیر قرار دهد.آمی تریپتیلین جزو داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای می باشد که دارای اثرات ضد دردی نیز می باشد. هدف از این بررسی ارزیابی اثرات ضد تشنجی و تثبیت حافظه آمی تریپتیلین در موش های صحرایی نر القاء شده با پنتیلن تترازول (PTZ) می باشد.

    روش کار

     در این پژوهش تجربی 28 سر موش صحرایی نر  نژاد ویستار در محدوده وزنی 250-200 گرم مورد استفاده قرار گرفت. موش ها در 4 گروه 7 سری به طور تصادفی تقسیم شدند: کنترل (5/0 میلی لیتر نرمال سالین)، گروه شاهد (PTZ، 60 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن)، گروه تجربی 1(PTZ+ آمی تریپتیلین، 10 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، گروه تجربی 2 (PTZ + آمی تریپتیلین، 20 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن). تمامی تزریقات به صورت داخل صفاقی انجام شد. پس از تجویز آمی تریپتیلین به سرعت رفتارهای تشنجی به مدت 1 ساعت مشاهد و ثبت شد. آزمون رفتار اجتنابی غیر فعال، آزمون اکتساب حافظه و آزمون بازیابی حافظه در موش های مورد آزمون صورت گرفت. نتایج بدست آمده آزمون ها با استفاده از تست آماری ANOVA یک طرفه و آزمون Tukey برای بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که تاخیر در حرکات میوکلونیک در گروه های درمان شده با آمی تریپتیلین نسبت به گروه PTZ افزایش پیدا کرد. همچنین نشان داده شد که تاخیر بازیابی حافظه در گروه PTZ نسبت به گروه کنترل از کاهش معنی داری برخوردار می باشد.

    نتیجه گیری

    آمی تریپتیلین قادر است میزان تشنجات ناشی از تزریق PTZ در موش ها کاهش دهد. همچنین این دارو تاثیر مثبتی بر بازیابی حافظه در موش ها دارد.

    کلید واژگان: آمی تریپتیلین, پنتیلین تترازول, تثبیت حافظه, صرع, موش صحرایی
    Naser Mirazi*, Soheila Niazi, Abdolkarim Hosseini
    Background and Objectives

    Epilepsy is a very complex neurogenic disorder. Choronic epilepsy can affect memory and learning with neurochemical changes in different areas of the brain. Amitripyiline (AMT) is one of the the tricyclic antidepressants drugs that has antinociception effects. The aim of this study is evaluation of anticonvulsant and memory consolidationeffects of amitripyiline in male Wistar rats induced with Pentylentetrazole (PTZ).

    Methods

    In this experimental study 28male Wistar rats (200-250 g) were used and divided randomlyin 4 groups(n=7): control ( 0.5 ml salin normal), PTZ(60mg/kg), treatment 1 (PTZ + AMT10mg/kg  ) and treatment 2(PTZ + AMT20mg/kg). All injections were done interaperituneally.After administration of AMT the convulsive behaviors were observed and recorded. The passive avoidance, memory acquisitionand memory recovery tests were done. All data were analyzed with one way ANOVA and Tukey tests for evalution of differences between groups. 

    Results

    The results of this study were showed thatthe delay in myoclonic movements in treated groups with AMT were increased compaired with PTZ group.The delay in memory recovery in PTZ group was reduced significantly compare with control group.

    Conclusion

    AMT is able to reduce the convulsion caused by PTZ injection and also the has positive effect on memory recoveryin rats .

    Keywords: Amitripyiline, Epilepsy, Pentylentetrazole, Memory consolidation, Rat
  • زهرا ایزدی*، ناصر میرازی

    به منظور بررسی اثرات محلول پاشی برگی سدیم نیتروپروساید به عنوان یک تولیدکننده نیتریک اکسید روی برخی از ویژگی های مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه همیشه بهار (Calendula officinalis L.)، آزمایشی گلخانه ای تحت سه رژیم آبیاری به صورت فاکتوریل (دارای دو فاکتور) در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول میزان آبیاری در سه سطح شامل 100، 65 و30 درصد ظرفیت زراعی و فاکتور دوم محلول پاشی برگی سدیم نیتروپروساید در غلظت های صفر (شاهد)، 200 و 400 میکرومولار بودند. نتایج نشان داد که بیش ترین وزن خشک ریشه و نسبت وزن خشک ریشه به بخش هوایی به ترتیب از تیمارهای شاهد و آبیاری در 30 درصد ظرفیت زراعی حاصل شد. غلظت کلروفیل های a و کل در شرایط کمبود آب (30 درصد ظرفیت زراعی) کاهش یافت، در حالی که درصد نشت الکترولیت ها از برگ افزایش نشان داد. بیش ترین میزان فنل از تیمار آبیاری در 65 درصد ظرفیت زراعی به دست آمد. اثر محلول پاشی برگی سدیم نیتروپروساید بر صفات وزن خشک ریشه و میزان کلروفیل های  aو کل معنی دار بود و این تاثیر در غلظت 400 میکرومولار به حداکثر خود رسید. غلظت های 200 و 400 میکرومولار سدیم نیتروپروساید به همراه تیمار آبیاری در 65 درصد ظرفیت زراعی، فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز را افزایش دادند. در تمامی تیمارهای آبیاری، محلول پاشی با 200 میکرومولار سدیم نیتروپروساید موجب افزایش محتوای نسبی آب برگ گردید. غلظت 400 میکرومولار سدیم نیتروپروساید به همراه تیمار آبیاری در 30 درصد ظرفیت زراعی بیش ترین درصد اسانس را نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده، محلول پاشی برگی سدیم نیتروپروساید گیاه همیشه بهار را در شرایط کمبود آب محافظت کرد و باعث کاهش خسارت ناشی از آن گردید.

    کلید واژگان: نیتریک اکسید, فنل, اسانس, نشت الکترولیت, فعالیت آنتی اکسیدانی
    Zahra Izadi *, Naser Mirazi

    In order to investigate the effect of irrigation as well as foliar application of sodium nitroprusside as a nitric oxide donor compound on some morphological, physiological and biochemical characteristics in marigold (Calendula officinalis L.), an experiment was conducted in a greenhouse and has been carried out as factorial (two factors) based on a completely randomized design with three replications. Experimental factors included different irrigation levels 100, 65 and 30% FC and foliar application of sodium nitroprusside at three concentration levels 0 (control), 200 and 400 µM. The results showed that the highest root dry weight and root to aerial organ dry weight ratio belonged to control and 30% FC, respectively. Chlorophyll a and total concentration were reduced under water deficit stress, while the electrolyte leakage percentage was increased. The highest amount of total phenol content was belonged to 65% FC. Sodium nitroprusside had significant effects on the root dry weight and chlorophyll a and total concentration that this effects was maximum in 400µM. The concentrations of 200 and 400 µM sodium nitroprusside with 65% FC treatment increased the activity of superoxide dismutase and catalase enzymes. In all irrigation treatments, foliar application of 200 µM sodium nitroprusside increased the relative leaf water content. The concentration of 400 µM sodium nitroprusside with 30% FC showed the highest essential oil percentage. Based on the results obtained, sodium nitroprusside treatment protected marigold plant from water deficit stress and decreased its damages.

    Keywords: Nitric oxide, Phenol, Essential oil, Electrolyte leakage, Antioxidant activity
  • ناصر میرازی*، آیدا شهابی باهر، زهرا ایزدی، علیرضا نوریان، سمانه صفری
    زمینه و هدف

     برخی از داروهای مصرفی در شیمی‌درمانی در بافت خون‌ساز اثرات تخریبی به جا می‌گذارند. سیکلوفسفامید، از‌جمله داروهای مصرفی در گروهی از سرطان‌های بدخیم است که عوارض جانبی مخرب بر بافت خون‌ساز مغز استخوان‌ها دارد. گیاهان دارویی به دلیل خواص آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهابی خود بر بافت مغز استخوان اثر حفاظتی دارند. هدف از این مطالعه تجربی، بررسی اثرات حفاظتی عصاره گل گیاه همیشه بهار بر پارامترهای خونی در موش‌های صحرایی نر تیمارشده با سیکلوفسفامید است.

    روش بررسی

     در این مطالعه تجربی، 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 220-200 گرم استفاده شد. موش‌ها در پنج گروه هفت سری به‌طور تصادفی تقسیم شدند: کنترل (روزانه 5/0 میلی‌لیتر نرمال سالین)، گروه آزمایش (سیکلوفسفامید، پانزده میلی‌گرم بر کیلو‌گرم وزن بدن)، گروه کنترل مثبت (روزانه ششصد میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره گل گیاه همیشه بهار)، تیمار 1 (سیکلوفسفامید‌+‌عصاره گل گیاه همیشه بهار سیصد میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن، روزانه) و تیمار 2 (سیکلوفسفامید‌+‌عصاره گل گیاه همیشه بهار ششصد میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن، روزانه). سیکلوفسفامید به مدت پانزده روز تجویز شد. تمام تزریقات درون صفاقی انجام شد. در پایان آزمایش، حیوانات توسط کتامین هیدروکلراید‌+‌زایلازین بیهوش شده و خون‌گیری مستقیم از قلب جهت بررسی پارامترهای خونی تهیه شد. نمونه‌های بافت استخوان جناغ از موش‌ها جهت مطالعات هیستولوژیکی نیز تهیه و در فرمالین 10 درصد قرارگرفت. داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از آنالیز واریانس یک‌طرفه و تست توکی ارزیابی شدند.

    یافته‌ ها: 

    نتایج این مطالعه نشان داد که سیکلوفسفامید اثرات کاهش‌دهندگی معناداری در تعداد گلبول‌های قرمز و گلبول‌های سفید، پلاکت‌ها، هموگلوبین و هماتوکریت در موش‌ها دارد. استفاده از عصاره گل گیاه همیشه بهار از اثرات مخرب سیکلوفسفامید بر بافت خون‌ساز جلوگیری کرد.

    نتیجه‌ گیری: 

    مصرف عصاره هیدرواتانولی گل گیاه همیشه بهار می‌تواند‌ اثرات محافظتی بر بافت خون‌ساز مغز استخوان اعمال کند و مانع اثرات توکسیک سیکلوفسفامید بر آن می‌شود.

    کلید واژگان: گل همیشه بهار, پارامترهای خونی, مغز استخوان, سیکلو فسفامید
    Naser Mirazi*, Aida Shahabi Baher, Zahra Izadi, Alireza Nourian, Samaneh Safari
    Background and Objectives

    Some of drugs which used in chemotherapy have destructive effects on hemopoetic tissue. Cyclophosphamid is a drug for malignant cancers treatment with subversion effects on blood hemopoetic bone marrow. Medicinal plants with antioxidant effects have anti-inflammatory and protective effects on bone marrow tissue. The aim of this study is to investigate of protective effect of Calendula officinalis L. hydrethanolic extract (CHE) on boold parameters in Wistar male rats induced with cyclophosphamide.

    Methods

    In this experimental study 35 male Wistar rats (200-220 g) were divided in 5 groups(n=7): control (0.5 ml salin normal), Cyclophosphamide (15 mg/kg), positive control 600 mg/kg, CHE), treatment 1 (Cyclophosphamide 15 mg/kg+300 mg/kg, CHE) and treatment 2 (Cyclophosphamide 15mg/kg +600 mg/kg, CHE). All injections were done interaperituneally and the experiments were done for 15 days. At the end of expriments all animals were anesthetized (ketamine hydrochlorids, 50mg/kg+xylasine hydrochloride 10 mg/kg) and blood samples and sternum bone tissue (fixed in 10% formaldehyde) were collected. All data were evaluated statistically by ANOVA and Tukey’s method.

    Results

    The results of this study were showed that cyclophosphamide has reduce effects on blood parameters (RBC, WBC, PL, Hb, Hct, MCV,MCH, MCHC) compare with control group significantly. CHE can protect and inhibite of cyclophosphamide damage effects on blood hemopoetic tissue.

    Conclusion

    The use of CHE is able to protect of blood hemopoetic tissue in bone marrow and prohihite of cyclophosphamide effects.

    Keywords: Calendula, Blood Parameters, Bone Marrow, Cyclophosp Phamide
  • زهرا ایزدی*، ناصر میرازی، مجید آقاعلیخانی
    زمینه و هدف

    اکسیداسیون روغن های گیاهی یک چالش بزرگ در صنایع غذایی محسوب می شود. روغن کانولا به علت داشتن اسیدهای چرب غیر اشباع بالا، مستعد فساد اکسیداسیونی می باشد. یکی از راه های جلوگیری از اکسیداسیون روغنها و چربیها افزودن آنتیاکسیدانها است، اما با توجه به اینکه آنتیاکسیدانهای سنتزی به علت امکان سمی و سرطان زا بودن محدود شده است، بنابراین امروزه اسانس گیاهان دارویی و معطر به خاطر داشتن خاصیت آنتی اکسیدانی به عنوان جایگزین آنتی اکسیدان های سنتزی در فرآورده های غذایی مطرح می باشند. گیاه همیشه بهار (Calendula officinalis L.) گونه ای از تیره کاسنی است که کاربردهای متعددی در صنایع غذایی و دارویی دارد. هدف از این مطالعه، شناسایی ترکیبات اسانس گل همیشه بهار و مقایسه اثرات آنتی اکسیدانی اسانس آن با بوتیل هیدروکسی تولوین در پایداری روغن خوراکی کانولا بود.

    روش بررسی

    این مطالعه تجربی در سال 1398 در دانشگاه نهاوند انجام گرفت. استخراج اسانس از گل های همیشه بهار با استفاده از دستگاه کلونجر به روش تقطیر با آب انجام شد. جداسازی و شناسایی ترکیب های متشکله اسانس با استفاده از دستگاه های کروماتوگرافی گازی و گاز کروماتوگراف متصل شده به طیف سنج جرمی صورت گرفت. سنجش میزان ترکیبات فنلی اسانس نیز با روش فولین سیوکالتو انجام شد. فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس با آزمون های مهار رادیکالهای آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازیل و بی رنگ شدن بتا کاروتن مورد بررسی قرار گرفت و با آنتیاکسیدان سنتزی بوتیل هیدروکسی تولوین (BHT) مقایسه شد. سپس اثر اسانس در چهار غلظت (100، 200، 400 و 800 پی پی ام) به روغن کانولا بدون آنتی اکسیدان جهت تعیین فعالیت آنتی اکسیدانی اضافه شد. همچنین یک نمونه روغن بدون آنتی اکسیدان (نمونه شاهد) و دو نمونه روغن حاوی 100 و 200 پی پی ام آنتیاکسیدان  BHTنیز جهت مقایسه قدرت آنتی اکسیدانی اسانس ها تهیه گردید. نمونه های روغن در دمای 60 درجه سانتی گراد طی 35 روز نگهداری شدند و عدد پراکسید، اسید تیوباربیتوریک، عدد اسیدی و عدد کربونیل هر هفته اندازه گیری گردید. تجزیه آماری داده های آزمایش با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 20 و مقایسه میانگین ها به روش آزمون های آماری چند دامنه ای دانکن انجام شد.

    یافته ها

    مهم ترین ترکیبات موجود در اسانس گل همیشه بهار آلفا-کادینول (52/49%)، گاما-کادینن (35/15%) و دلتا- کادینن (36/8%) بودند. مقدار ترکیبات فنولی برابر با 63/0±74/32 میلی گرم اسید گالیک در گرم اسانس بود. میزان IC50 اسانس این گیاه 21/0±36/10 میکروگرم بر میلی لیتر تعیین شد، در حالی که این پارامتر برای  BHT19/0±14/9 میکروگرم بر میلی لیتر بود. غلظت 800 پی پی ام اسانس گل همیشه بهار فعالیت آنتی اکسیدانی بهتری نسبت به سایر غلظت های اسانس نشان داد. همچنین مشاهده شد که فعالیت آنتی اکسیدانی با افزایش غلظت اسانس ارتباط مستقیم داشت. در بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی غلظت های مختلف اسانس گل همیشه بهار در روغن کانولا مشخص شد، بالاترین فعالیت آنتی اکسیدانی مربوط به نمونه روغن حاوی 800  پی پی ام اسانس بود که باBHT در غلظت 100 پی پی ام اختلافی معنی داری نداشت (05/0p>).

    نتیجه گیری

    اسانس گل همیشه بهار در غلظت 800 پی پی ام در روغن کانولا اثر آنتی اکسیدانی داشته و می تواند آنتی اکسیدان طبیعی مناسبی به عنوان جایگزین برای آنتی اکسیدان های سنتزی در صنعت روغن باشد.

    کلید واژگان: همیشه بهار, اسانس, فعالیت آنتی اکسیدانی, روغن کانولا, آلفا-کادینول
    Zahra Izadi*, Naser Mirazi, Majid Aghaalikhani
    Background and Aim

    Oxidation of vegetable oils is a major challenge in the food industry. Canola oil is prone to oxidation because of high unsaturated fatty acids. An effective way to prevent oxidation of oils and fats is addition of antioxidants. However using synthetic antioxidant due to the possibility of toxic and carcinogenic effects is limited. Thus, todays essential oils from aromatic plants have been qualified as natural antioxidants and proposed as potential substitutes of synthetic antioxidants in food products. Marigold (Calendula officinalis L.) from Asteraceae family with significant applications in food and pharmaceutical industries. The main objective of this study was to identifythe chemical composition of flowers essential oil and comparison of antioxidant effects of marigold essential oil with butyl hydroxytoluene in canola oil stability.

    Methods

    This experimental study was conducted in 2019 at Nahavand University. Flowers essential oil was extracted by hydro-distillation technique using clevenger apparatus. The oil was analyzed by capillary GC and GC/MS. The total phenolic content of the essential oil was measured by Folin-ciocalteau method. Antioxidant activity of essential oil was assessed by using diphenyl picrylhydrazyl (DPPH) method and β-carotene/linoleic acid system and compared with synthetic antioxidant butylated hydroxy toluene (BHT). Then the effect of marigold essential oil was added to the non containing antioxidant canola oil at four concentrations (100, 200, 400 and 800 ppm) to determine antioxidant activity. Also an oil sample without antioxidant and two oil samples containing 100 and 200 ppm BHT were prepared.The oils were kept at 60 °C for 35 days and peroxide, thiobarbitoric acid, acid and carbonyl values were measured every 7 day. Experimental data were analyzed using ANOVA by the SPSS version 20 software and mean comparison were done using Duncanchr(chr('39')39chr('39'))s multiple range test.

    Results

    The major components of flower essential oil were -cadinol (49.52%), -cadinene (15.35%) and Δ-cadinene (8.36%), respectively. The concentration of phenolic compounds in the essential oil was determined and found to be 32.74±0.63 mg as gallic acid per gram of essential oil. The half maximal inhibitory concentration (IC50) of marigold essential oil was 10.36±0.21 μg/ml, while this parameter for BHT 9.14±0.19 μg/ml. Flower essential oil of marigold at the concentration of 800 ppm had better antioxidant activity than the other essential oil concentrations. In addition, it was shown that antioxidant activity was directly correlated with the increase of the essential oil concentration. In the study of antioxidant properties of different concentrations of flower essential oil in canola oil showed that the highest antioxidant activity belonged to the oil sample contained 800 ppm of essential oil, which did not show significant difference with BHT at concentration 100 ppm (p> 0.05).

    Conclusion

    Marigold essential oil at the concentration of 800 ppm has antioxidant acivity in canola oil, it can be concluded that this plant can be a suitable natural antioxidant as an alternative to synthetic antioxidants in the oil industry.

    Keywords: Pot marigold, Essential oil, Antioxidant activity, Canola oil, -cadinol
  • ناصر میرازی*، سمیه مسلسل، زهرا ایزدی، علیرضا نوریان
    زمینه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر محافظتی عصاره هیدرواتانولی برگ گیاه به لیمو و ویتامین D3 بر موش های مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS: Polycystic ovary syndrome) انجام شد.

    روش بررسی

    در این پژوهش تجربی، 48 سر موش سوری ماده بالغ در محدوده وزنی 35-25 گرم در هشت گروه شش سری تقسیم شدند که عبارت بودند از: کنترل (فقط آب و غذا)، شاهد (دریافت کننده داروی استرادیول، زیرپوستی)، شم (دریافت کننده روغن کنجد به میزان 25/0 میلی لیتر، زیرپوستی)، کنترل مثبت (دریافت کننده متفورمین همراه با آب آشامیدنی) و گروه های تیمار: تیمار 1 (استرادیول والرات + عصاره به لیمو با دوز پایین، درون صفاقی)، تیمار 2 (استرادیول والرات + عصاره به لیمو با دوز بالا، درون صفاقی) ، تیمار 3 (استرادیول والرات + ویتامین D3، درون صفاقی) و تیمار 4 (استرادیول والرات + عصاره به لیمو + ویتامین D3). مدت زمان انجام آزمایشات، 55 روز به طول انجامید. برای انجام این مطالعه، نمونه های خون و بافت تخمدان موش ها تهیه شدند. داده ها با استفاده از آزمون واریانس یک طرفه ANOVA ارزیابی گردیدند.

    یافته ها

    یافته های این مطالعه نشان دادند که استرادیول والرات سبب ایجاد کیست های فولیکولی در موش های سوری می شود. در بافت تخمدان گروه های تیمار نسبت به گروه شاهد، کاهش معنادار کیست های تخمدانی مشاهده گردید. بر مبنای یافته ها، استفاده همزمان عصاره به لیمو و ویتامین D3 در کاهش کیست های تخمدانی موثرتر عمل می نماید.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان دادند که استفاده از عصاره گیاه به لیمو و ویتامین D3 تاثیر قابل ملاحظه و معناداری بر کاهش کیست های تخمدانی در موش های مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک دارد.

    کلید واژگان: به لیمو, تخمدان پلی کیستیک, ویتامین D3, استرادیول والرات, موش سوری
    Naser Mirazi*, Somayeh Mosalsal, Zahra Izadi, Alireza Nourian
    Background and Objectives

    This study was conducted to investigate the protective effect of hydroethanolic extract of Lippia citrodora L. leaf (LCE) and vitamin D3 on polycystic ovary syndrome (PCOS) in suri rats.

     Methods

    This experimental study was performed on 48 female suri rats with a weight range of 25-35g. The subjects were divided into 8 groups (n=6 each), namely control (food + water), case (estradiol valerate, subcutaneously), sham (sesame oil, 0.25 ml, subcutaneously), positive control (metformin + water), intervention 1 (estradiol valerate + low-dose Lippia citrodora L. extract, intraperitoneally), intervention 2 (estradiol valerate + LCE high dose, intraperitoneally), intervention 3 (estradiol valerate + vitamin D3, intraperitoneally), and intervention 4 (estradiol valerate + Lippia citrodora L. extract + vitamin D3). The whole process of performing the experiments took 55 days. To conduct the study, blood and ovary tissue samples were obtained from the subjects. The collected data were analyzed in SPSS software (version 24) using the one-way ANOVA method.

     Results

    Based on the results of the study, estradiol valerate caused PCOS in suri rats. Moreover, a significant decrease of ovarian cysts was observed in the ovarian tissue of the treatment groups, compared to those in the case group. It was also found out the concomitant use of Lippia citrodora L. extract and vitamin D3 was more effective in reducing ovarian cysts.

     Conclusion

    The results of this study showed that the use of Lippia citrodora L. extract and vitamin D3 had a significant effect on reducing ovarian cysts in suri rats with PCOS.

    Keywords: Cholecalciferol, Estradiol, Lippia citrodora L., Polycystic ovary syndrome, Suri
  • زهرا ایزدی*، ناصر میرازی
    زمینه و هدف

    امروزه به دلیل افزایش استفاده از داروهای شیمیایی و گسترش مقاومت میکروبی نسبت به آنتی بیوتیک های سنتتیک و همچنین عوارض جانبی مصرف داروها، شناسایی و معرفی گونه های گیاهی با خواص دارویی و ضد میکروبی اهمیت بسیاری دارد. مریم گلی یکی از مهم ترین گیاهان دارویی و معطر است که دارای اثرات ضد سرطانی، آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی می باشد. زمان برداشت بر میزان ترکیبات موثر گیاهان دارویی تاثیر دارد؛ زیرا کمیت و کیفیت اسانس اندام های گیاه در زمان های مختلف، متفاوت می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ترکیبات اسانس اندام هوایی مریم گلی و نیز تعیین بهترین زمان برداشت به منظور دستیابی به بالاترین میزان اسانس، میزان ترکیبات فنلی و ویژگی های آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی آن در ارتباط با چهار باکتری گرم منفی و گرم مثبت انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، نمونه های گیاهی در چهار زمان مختلف (اواسط اردیبهشت، اواسط تیر، اواسط شهریور و اواسط آبان) جمع آوری شد و سپس با استفاده از دستگاه کلونجر اسانس گیری گردید. جداسازی و شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده اسانس نمونه ها با استفاده از دستگاه های کروماتوگرافی گازی و گاز کروماتوگراف متصل شده به طیف سنج جرمی صورت گرفت. فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس نمونه ها با استفاده از آزمون مهار رادیکالهای آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازیل بررسی گردید. فعالیت ضد میکروبی اسانس نمونه ها نیز به روش های دیسک دیفیوژن، حداقل غلظت بازدارندگی و حداقل غلظت کشندگی تعیین شد. تجزیه و تحلیل آماری داده های مورد نظر با استفاده از نرم افزار SPSS 20 صورت گرفت و مقایسه میانگین ها به روش آزمون آماری چند دامنه ای دانکن انجام شد.

    یافته ها

    مهم ترین ترکیبات موجود در اسانس مریم گلی در زمان های مختلف برداشت عبارت بودند از: آلفا-پینن، کامفن، آلفا-توجون، بتا-توجون، 1و8- سینیول و کامفور. بر مبنای نتایج، مونوترپن های اکسیژن دار بخش عمده ترکیبات اسانس را در تیر ماه (94/79 درصد)، اردیبهشت (76/74 درصد)، شهریور (47/73 درصد) و آبان (89/70 درصد) تشکیل دادند. بیشترین مقدار ترکیبات فنلی (74/0±36/66 میلی گرم گالیک اسید در گرم اسانس) و کمترین میزان IC50 (15/0±87/34 میکروگرم بر میلی لیتر) در اسانس حاصل از تیر ماه مشاهده شد. در تمامی زمان های برداشت، بیشترین و کمترین قطر هاله عدم رشد در غلظت 300 میلی گرم بر میلی لیتر به ترتیب برای استافیلوکوکوس اوریوس و سودوموناس آیروژینوزا مشاهده شد. همچنین اسانس مریم گلی اثر بازدارندگی بیشتری بر باکتری های گرم مثبت در مقایسه با باکتری های گرم منفی داشت. محدوده حداقل غلظت بازدارندگی در زمان های مختلف برداشت این گیاه با به نوع باکتری (گرم مثبت یا گرم منفی) بین 256-16 میلی گرم بر میلی لیتر متفاوت بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان دادند که گیاه مریم گلی می تواند به عنوان یک منبع بالقوه جهت تولید ترکیبات دارویی و نگهدارنده طبیعی در محصولات غذایی مورد استفاده قرار گیرد. در مجموع با توجه به بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی اسانس مریم گلی، بهترین زمان برداشت آن اواسط تیر می باشد.

    کلید واژگان: مریم گلی, اسانس, ترکیبات شیمیایی, ظرفیت رادیکالی, عوامل ضدعفونی
    Zahra Izadi*, Naser Mirazi
    Background and Objectives

    Today, the identification and introduction of plant species with medicinal and antimicrobial properties have become considerably important due to the increased use of chemical drugs, spread of microbial resistance to antibiotics, and side effects of drug consumption. Sage (Salvia officinalis L.) is one of the most important medicinal and aromatic plants possessing anticancer, antioxidant, and antimicrobial properties. The harvest time influences the effective combination of medicinal plants; therefore, the quantity and quality of plant essential oils vary in different times. This study was conducted to identify the essential oil compounds of sage shoots, as well as determining the best harvest time to obtain the highest amount of essential oil and phenolic compounds, as well as the antioxidant and antimicrobial properties of this essential oil against four gram-negative and gram-positive bacteria.

     Methods

    In this experimental study, plant samples were collected at four different times (mid- May, July, September, and November), followed by the extraction of their essential oils using the Clevenger type apparatus. The isolation and identification of the constituents of the essential oils were performed using gas chromatography and gas chromatography-mass spectrometry me connected to the mass spectrometer. The antioxidant activity of the samples’ essential oils was evaluated by the radical-scavenging activity of 2,2-diphenyl-1-picrylhydrazyl. The antimicrobial activity of the essential oils was determined by disc diffusion, minimum inhibitory concentration (MIC), and minimum bactericidal concentration methods. The collected data were analyzed in SPSS software (version 20) using ANOVA, as well as Duncanchr('39')s multiple range test to compare the mean scores.

     Results

    The major constituents identified in the essential oil of sage in different harvest times were α-pinene, camphene, α-thujone, β-thujone, 1.8-cineole, and camphor. Based on the results, oxygenated monoterpenes formed the major components of essential oil compounds in July (79.94%), May (74.76%), September (73.47%), and November (70.89%). The highest amount of phenolic compounds (66.36±0.74 mg GAE/g) and the lowest value of the half maximal inhibitory concentration (34.87±0.15 μg/ml) were observed in the essential oil obtained from July. At all harvest times, the highest and lowest diameters of the inhibition zone at the concentration of 300 mg/ml were observed for Staphylococcus aureus and Pseudomonas aeruginosa, respectively. Moreover, the effect of sage essential oil on gram-positive bacteria was higher than on gram-negative bacteria. The MIC range of sage essential oil at different harvest times ranged from 16-256 mg/ml, depending on the type of bacteria (gram-positive or gram-negative).

     Conclusion

    The results of this study showed that sage can be used as a potential source for the production of pharmaceutical compounds and natural food preservatives. Overall, the best time to harvest sage is mid-July due to the highest antioxidant and antimicrobial activity of its essential oil during this period.

    Keywords: Anti-infective agents, Chemical compounds, Essential oils, Salvia officinalis, Radical capacity
  • نوشین امینی، عبدالحسین شیروی، ناصر میرازی*، ویدا حجتی، رقیه عباسعلی پورکبیرره
    پیش زمینه و هدف

    هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات حفاظتی عصاره میوه گیاه تمشک بر سطوح سرمی LH، FSH و تستوسترون و تعداد و درصد تحرک اسپرم در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین می باشد.

    مواد و روش ها: 

    در این مطالعه تجربی، تعداد 50 سر موش های صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد و به پنج گروه تقسیم شدند: (کنترل)، دیابتی (DM، 55 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، داخل صفاقی) و تیمارها (DM + تیمار با دوزهای 50، 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره میوه گیاه تمشک). در پایان آزمایشات سطح سرمی هورمون های LH، FSH و تستوسترون و همچنین تعداد و درصد تحرک اسپرم تعیین شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها:

     سطوح سرمی LH و FSH در گروه DM افزایش معنی داری نسبت به دیگر گروه ها نشان داد (P<0.05). پس از تیمار با عصاره میوه تمشک، سطوح سرمی LH و FSH به شکل معنی داری نسبت به گروه DM کاهش پیدا کرد (P<0.05). سطح سرمی تستوسترون و تعداد و درصد تحرک اسپرم در گروه DM کاهش معنی داری پیدا کرد (P<0.05). استفاده از عصاره میوه تمشک موجب افزایش معنی دار تستوسترون و تعداد اسپرم و بالا رفتن تحرک آن ها در گروه های تیمار نسبت به گروه DM شد (P<0.05).

    نتیجه گیری: 

    عصاره میوه تمشک با افزایش ترشح هورمون تستوسترون و بهبود اسپرماتوژنز در موش های صحرایی مبتلا به دیابت با STZ، منجر به بهبود عملکرد محور هیپوفیز-گناد می شود.

    کلید واژگان: عصاره تمشک, اسپرماتوژنز, دیابت, موش صحرایی
    Nooshin Amini, Abdolhossein Shiravi, Naser Mirazi*, Vida Hojati, Roghayeh Abbasalipourkabir
    Background & Aims

    The aim of this study was to evaluate the protective effects of raspberry fruit extract (Rubus fruticosus L.) on LH, FSH, testosterone serum levels, and number and percentage of sperm motility in male diabetic rats induced with streptozotocin.

    Materials & Methods

    In this experimental study, 50 Wistar male rats were used and divided into five groups: (control), diabetic (STZ,55mg/kg, i.p), and treatment groups (DM + raspberry fruit extract: 50, 100, 200 mg/kg/day, 4 weeks). At the end of experiments, the LH, FSH and testosterone serum levels and the number and percentage of sperm motility were examined. The data were statistically analyzed by ANOVA test.

    Results

    The LH and FSH serum levels increased significantly in DM group compared with other groups (p<0.05). After treatment with raspberry fruit extract, the LH and FSH serum levels decreased significantly compared with DM group (p<0.05). The testosterone serum level and the number and percentage of sperm motility decreased significantly in the DM group (p<0.05). The use of raspberry fruit extract significantly increased testosterone serum level and the number and percentage of sperm motility in treatment groups (p<0.05).

    Conclusion

    Our results showed that raspberry fruit extract increased testosterone hormone in DM rats, and also improved spermatogenesis and ameliorating pituitary-gonadal axis function.

    Keywords: Raspberry extract, Spermatogenesis, Diabetes, Rat
  • ناصر میرازی*، اصغر سیف، فاطمه زارعی، نصرالله پزشکی، زهرا ایزدی
    زمینه و هدف

    هیپربیلی روبینمی نوزادان شایع ترین علل پذیرش مجدد نوزادان در بیمارستان می باشد. هدف از این بررسی پی بردن به اثر ریسک فاکتورهایی نظیر پر فشار خونی، سن و نوع زایمان مادران در ابتلای به هیپربیلی روبینمی نوزادان بر اساس روش آماری رگرسیون لجستیک می باشد.

    روش مطالعه

    در این مطالعه توصیفی، پرونده 300 مادر مراجعه کننده به بیمارستان به علت بستری شدن نوزادان خود مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز توسط پرسشنامه های طراحی شده تکمیل گردید. داده های حاصل توسط روش آماری با استفاده از روش رگرسیون لجستیک تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که که شانس ابتلاء به هیپربیلی روبینمی در نوزادانی با مادر بین 21 تا 30 سال، 31 تا 35 سال و 36 سال به بالا نسبت به نوزادانی با مادر زیر 20 سال (طبقه مرجع) به ترتیب تقریبا 95/2، 15/2 و 92/1 برابر است. شانس ابتلاء به زردی برای نوزادان دارای مادر مبتلاء به فشار خون نیز تقریبا 4 برابر مادران سالم است. این در حالیست که شانس ابتلاء نوزادان با مادر پره ترم (کمتر از 38 هفته)، تقریبا 76/1 برابر مادران ترم (بزرگتر از 38 هفته) است. شانس ابتلاء به هیپربیلی روبینمی برای نوزادان متولد شده با نوع زایمان طبیعی، تقریبا 56/1 برابر نوزادان مادرانی خواهد بود که نوع زایمان را سزارین انتخاب کرده اند. با ارایه یک مدل رگرسیون لجستیک، امکان محاسبه احتمال ابتلای نوزادان به هیپربیلی روبینمی با استفاده از متغیرهای پیش بین سن مادر هنگام زایمان، فشار خون بارداری، سن بارداری و نوع زایمان فراهم شد.

    نتیجه گیری نهایی

     این مطالعه نشان داد که سن مادر هنگام زایمان، فشار خون بارداری، سن بارداری و نوع زایمان بطور معنی داری در بروز بیماری هیپر بیلی روبینمی در نوزادان تاثیر گذار می باشد. برازش مدل رگرسیون لجستیک بر داده های مورد مطالعه و متعاقبا انجام عملیات بهینه سازی، نشان داد، سن مادر زیر 20 سال، عدم ابتلای مادر به فشار خون، ترم بودن مادر و انجام زایمان به صورت سزارین، احتمال ابتلای نوزاد به زردی را حداقل خواهد کرد. در واقع در چنین شرایطی احتمال ابتلای نوزاد به زردی 26/0 خواهد بود.

    کلید واژگان: زردی نوزادان, پرفشار خونی, سن, رگرسیون لجستیک
    Naser Mirazi*, Asghar Seif, Fatemeh Zarei, Nasrolah Pezeshki, Zahra Izadi
    Aim and Background

     Neonatal hyperbilirubinemia is most common reason to re-admission in hospital. The aim of this study is to investigate effect of risk factors such as hypertension, age and type of delivery in mothers on neonatal hyperbilirubinemia based on logistic regression model.

    Method and material

    In this descriptive study, the 300 motherchr('39')s documents which refer to hospital for hospitalization their babies were studied. The questionnaire regarding maternal and their neonates were completed and all data were evaluated statistically by logistic method.The results of this study showed that the affection chance in neonates with motherchr('39')s 21-30, 31-35 years old and 36 years old and up compare to neonates with their mothers under 20 years old (reference sheet) were about 2.95, 2.15 and 1.92 manifold respectively. The affection chance for  hyperbilirubinemia in neonates with their mothers which have hypertension was 4 manifold compared to neonates with normal mothers. The affection chance for hyperbilirubinemia in neonates with their pre term  mothers (less than 38 weeks) was 1.76 manifold mothers with complete term( more than 38 weeks). The affection chance for hyperbilirubinemia in neonates with their mothers which delivered naturally 1.56 manifold compared to mothers which labored her babies by cesarean section. There is to calculate probability of hyperbilirubinemia in neonates with using of predictive alternatives of motherchr('39')s age in delivery time, pregnancy hypertension, pregnancy age and type of delivery with logistic regression presentation

    Conclusion

    This study explained that the motherchr('39')s age in delivery time, pregnancy hypertension, age of gestation and type of labor have effects on neonatal hyperbilirubinemia. The fitting of logistic regression model on studying data and optimization operations  showed that the motherchr('39')s age under 20 years, without hypertension, term gestation and cesarean delivery have reduce hyperbilirubinemia probability to 26% in neonates.

    Keywords: Neonatal hyperbilirubinemia, hypertension, age, logistic regression
  • نوشین امینی، عبدالحسین شیروی، ناصر میرازی*، ویدا حجتی، رقیه عباسعلی پورکبیرره

    هدف از این مطالعه، به ارزیابی اثرات حفاظتی عصاره میوه گیاه تمشک بر میزان فعالیت آنزیمهای سوپراکسیددیسموتاز (SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPx)و تغییرات سطح سرمی مالون دی آلدیید (MDA) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC (در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین می پردازد. در این مطالعه آزمایشگاهی، موشها بوسیله تزریق داخل صفاقی STZ دیابتی شدند. میوه تمشک با روش معمول، عصاره گیری شد. موشها به پنج گروه سالم (کنترل)، دیابتی (DM (و DM + دوزهای 200،100،50 میلیگرم بر کیلوگرم تقسیم شدند. پس از تزریق عصاره به صورت IP به مدت 4 هفته، میزان فعالیت آنزیمهای سوپراکسیددیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز و سطح سرمی مالون دی آلدیید و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام تعیین شد و داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. فعالیت SOD و GPx و سطح سرمی TAC در گروه DM دچار کاهش معنادار نسبت به دیگر گروه ها شد (05/0 <P).پس از درمان، فعالیت آنزیم های SOD و GPx و سطح سرمی TAC به شکل معناداری افزایش پیدا کرد (05/0 <P).سطح سرمی MDA در گروه DM افزایش چشمگیری یافت (05/0 <P).و پس از درمان با عصاره کاهش معنی داری پیدا کرد (05/0 <P). عصاره میوه تمشک با افزایش فعالیت و ظرفیت آنتی اکسیدانی و مهار تولید MDA در سطح سرم موش های صحرایی مبتلا به دیابت با STZ ،منجر به بهبود عملکرد فعالیت آنتی اکسیدانی میشود.

    کلید واژگان: عصاره تمشک, آنتی اکسیدان, دیابت, موش صحرایی
    Nooshin Amini, Abdolhossein Shiravi, Naser Mirazi *, Vida Hojati, Roghayeh Abbasalipourkabir

    The aim of this study was to Evaluation of protective effects of raspberry fruit extract (Rubus fruticosus L.) on the activity of superoxide dismutase (SOD) and glutathione peroxidase (GPx) enzymes and serum level of malondialdehyde (MDA) and Total antioxidant capacity (TAC) in male diabetic rats induced with streptozotocin. In this laboratory experimental study Diabetic rats were induced by diabetes induction by intraperitoneal injection of STZ. Raspberry fruit was extracted with the usual method. Rats were randomly divided into five healthy (control), diabetic (DM) and DM + doses (50, 100, 200) mg / kg. After intraperitoneal injection of raspberry fruit extract for 4 weeks, the activity of superoxide dismutase enzymes (SOD) and glutathione peroxidase (GPx) and serum level of malondialdehyde (MDA) and Total antioxidant capacity (TAC) was determined and the data were statically analyzed using ANOVA. SOD and GPx activity and Serum levels of TAC was significantly decreased in DM group compared to other groups (P<0.05). While after treatment, the activity of all two SOD and GPx enzymes and Serum levels of TAC were significantly increased (P<0.05). Serum levels of MDA was significantly increased in the DM group (P<0.05) and significantly decreased after treatment with the extract (P<0.05). Our results indicate that raspberry fruit extract with increased antioxidant activity and capacity, and inhibiting the production of MDA in the serum level of STZ-induced diabetes, induces improved antioxidant activity.

    Keywords: Raspberry extract, antioxidant, diabetes mellitus, Rat
  • زهرا ایزدی*، ناصر میرازی
    زمینه و هدف

    بررسی گیاهان دارویی به منظور کشف منابع جدید دارویی بر علیه عفونت های میکروبی در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق تعیین و بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی عصاره های آبی و اتانولی اندام هوایی سرخارگل بر برخی از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی می باشد.

     روش بررسی

    این مطالعه تجربی که در سال 1397 در دانشگاه بوعلی سینا انجام گرفت. از روش خیساندن و حلال های آب و اتانول با نسبت 1 به 5 (گیاه به حلال) جهت عمل عصاره گیری استفاده شد. سنجش میزان ترکیبات فنلی عصاره ها با روش فولین سیوکالتو انجام شد. سپس مقدار شیکوریک اسید عصاره های سرخارگل با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا تعیین شد. فعالیت ضد اکسایشی غلظت های مختلف هر دو نوع عصاره با آزمون مهار رادیکالهای آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازیل مورد بررسی قرار گرفت و با آنتی اکسیدان سنتزی بوتیل هیدروکسی تولوین مقایسه شد. میکروارگانیسم های مورد پژوهش استافیلوکوکوس اوریوس، استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس، لیستریا اینوکوا، باسیلوس سریوس، اشرشیاکلی، سودوموناس آیروژینوزا، سالمونلا تیفی موریوم و شیگلا فلکسنری بودند. فعالیت ضد میکروبی عصاره های آبی و اتانولی سرخارگل به روش های پورپلیت، چاهک در آگار، حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی بر سویه های بیماری زا تعیین شد. هم چنین واکنش متقابل عصاره های این گیاه از طریق محاسبه شاخص بازدارندگی افتراقی علیه میکروارگانیسم ها نیز بررسی گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی و دانکن تجزیه و تحلیل شدند.

     یافته ها

    نتایج این تحقیق نشان داد که عصاره اتانولی بیشترین مقدار ترکیبات فنلی و شیکوریک اسید را دارا است. نتایج حاصل از ارزیابی میزان توانایی به دام اندازی رادیکال های آزاد عصاره های آبی و اتانولی سرخارگل نیز نشان داد که عصاره اتانولی با غلظت 3000 میکروگرم در میلی لیتر بیشترین نقش را در مهار رادیکال های آزاد داشت. عصاره آبی سرخارگل در غلظت های 25 و 50 میلی گرم بر میلی لیتر هیچ اثر مهاری بر رشد باکتری های گرم منفی نداشت. بیشترین قطر هاله عدم رشد عصاره های آبی و اتانولی این گیاه در غلظت 400 میلی گرم بر میلی لیتر مربوط به باکتری استافیلوکوکوس اوریوس و کمترین قطر هاله عدم رشد در همین غلظت مربوط به باکتری سودوموناس آیروژینوزا بود. عصاره های سرخارگل بر باکتری های گرم مثبت در مقایسه با باکتری های گرم منفی اثر بازدارندگی بیشتری نشان داد. هم چنین مشخص گردید که عصاره اتانولی در مقایسه با عصاره آبی اثر بازدارندگی بیشتری روی سویه های مورد مطالعه داشت. محدوده حداقل غلظت مهارکنندگی عصاره اتانولی این گیاه بین 25616 میلی گرم بر میلی لیتر بسته به نوع باکتری(گرم مثبت یا گرم منفی) متفاوت بود.

     نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد که عصاره اتانولی گیاه سرخارگل دارای اثر ضدمیکروبی قوی تری بر باکتری های گرم مثبت  بوده و می تواند در صنایع غذایی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: عصاره سرخارگل, ترکیبات فنلی, شیکوریک اسید, فعالیت ضد میکروبی, ظرفیت رادیکالی
    Zahra Ezadi*, Naser Mirazi
    Background and Aim

    In recent years study of medicinal plants in order to discover new pharmaceutical supplies against microbial strains has been considered very much. The main objective of this study was to evaluate the antioxidant and antimicrobial activities of shoot aqueous and ethanolic extracts of purple coneflower against some gram positive and gram negative bacteria.

    Methods

    This experimental study was conducted in 2018 at Bu- Ali Sina University. Maceration method and solvent of water and ethanol at a ratio of 1 to 5 used for extraction. The total phenolic contents of the extracts were measured by Folin-ciocalteau method. Then, the amount of cichoric acid of purple coneflower was determined using by high performance liquid chromatography. Antioxidant activity of different concentration of extracts were assessed by diphenyl picrylhydrazyl radical-scavenging activity and compared with synthetic antioxidant butylated hydroxyl toluene (BHT). The micro-organisms investigated in this study were:  Staphylococcus aureus, Staphylococcus epidermidis, Listeria innocua, Bacillus cereus, Escherichia coli, Pseudomonas aeruginosa, Salmonella typhimurium and Shigella flexneri. The antimicrobial activity of aqueous and ethanolic extracts was tested by pour plate, agar well diffusion, minimum inhibitory concentration (MIC), and minimum bactericidal concentration (MBC) methods. Also interaction of these extracts was also studied by FICindex determination using modified dilution checkboard method. Experimental data were analyzed using ANOVA by the SPSS version 20 software and mean comparison were done using the t-test and Duncan's multiple range test.

    Results

    The results showed that the ethanolic extract had the highest total phenolic content and cichoric acid. The ability of purple coneflower aqueous and ethanolic extracts in scavenging free radicals was found to be higher in the ethanolic extract with a concentration of 3000 μg/ml. The aqueous extract of purple coneflower at the concentrations of 25 and 50 mg/ml has no inhibitory effect on gram negative bacteria growth. The maximum diameter of inhibition zone of aqueous or ethanolic extracts of this plant in a concentration of 400 mg/ml pertained to the bacterium Staphylococcus aureus. The minimum zone diameter in this concentration was associated with Pseudomonas aeruginosa. Furthermore, purple coneflower extracts showed greater inhibitory effect on gram positive bacteria in comparison with gram negative bacteria. Also the results showed that ethanolic extract had greater inhibitory effects on the strains studied compared to aqueous extract. The MIC of purple coneflower ethanolic extract ranged from 16 to 256 mg/ml, depending on the type of bacteria (gram positive or gram negative).

    Conclusion

    These findings showed that ethanolic extract of purple coneflower has antimicrobial effects on gram positive bacteria and can substitute for chemical preservatives.
    Key words: Purple coneflower extract, Phenolic compounds, Cichoric acid, Antimicrobial activity, Radical scavenging

    Keywords: Purple coneflower extract, Phenolic compounds, Cichoric acid, Antimicrobial activity, Radical scavenging
  • محیا سهیلی فر، عبدالحسین شیروی*، ناصر میرازی، ویدا حجتی، رقیه عباسعلی پورکبیره

    کاهش میزان گلوکز و لیپیدهای نامطلوب سرم در بیماران دیابتی دارای اهمیت است. دراین مطالعه تاثیر عصاره هیدروالکلی میوه تمشک (Rubus fruticosus L) و میزان لیپیدهای خون در رت های دیابتی شده با استرپتوزوتوسین مورد بررسی قرار گرفت. 50 سر موش نر نژاد ویستار با وزن 20±200 گرم به 5  گروه مساوی تقسیم شدند. گروه شاهد ، گروه شاهد دیابتی شده و 3 گروه تجربی دیابتی شده که عصاره هیدروالکلی میوه تمشک را با دوزهای 50 میلی گرم/کیلوگرم، 100 میلی گرم/کیلوگرم و 200 میلی گرم/کیلوگرم دریافت کردند. برای القا دیابت استرپتوزوتوسین (55 میلی گرم/کیلوگرم) به صورت ip تزریق و بعد از 4 هفته نمونه خونی تهیه شد و داده ها با نرم افزار spss مورد تحلیل آماری قرار گرفت. سطح سرمی کلسترول تام،LDL  و تری گلیسرید سرم در گروه دیابتی نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری یافت (p<0.05),(P<0/01) و (P<0/001). اما سطح سرمی HDL در گروه  دیابتی نسبت به گروه شاهد کاهش داشت (P<0/05) و سطح سرمی کلسترول تام،  LDL و تری گلیسیرید  در گروه  دیابتی دریافت کننده عصاره هیدروالکلی تمشک کاهش معنی داری نسبت به گروه دیابتی داشته است  (p<0.05),(P<0/01) و (P<0/001).  سطح سرمی HDL در گروه دیابتی دریافت کننده عصاره هیدروالکلی تمشک افزایش معنی داری نسبت به گروه دیابتی نشان داد (0/05>P) و (0/01>P). دیابت موجب افزایش چربی های خطر ساز در سرم خون رت ها می گردد. عصاره هیدروالکلی تمشک به دلیل دارا بودن ترکیبات آنتی اکسیدانی اثرات سودمندی بر لیپیدهای نامطلوب سرم دارد.

    کلید واژگان: تمشک, دیابت, رت, لیپیدهای سرم
    Mahya Soheilifar, Abdolhossein Shiravi *, Naser Mirazi, Vida Hojati, Roghayeh Abbasaliepourkabireh

    The effect of hydroalcoholic extract of Raspberry fruit (Rubus fruticosus L.) on serum lipids levels in streptozotocin-induced diabetic rats was investigated in this study. 50 male Wistar rats weighing 20 ± 200g were divided into 5 groups. The non-diabetic control group, the diabetic control group and the three diabetic experimental groups received the hydroalcoholic extract of Raspberry fruit at doses of 50, 100 and 200 mg / kg. Diabetes was induced by an intraperitoneal injection of STZ (55 mg / kg). After 4 weeks serum samples were collected from all groups and serum lipids were measured. Data were analyzed using SPSS. Results The results showed that serum levels of total cholesterol, LDL and triglyceride significantly increased in diabetic group compared to control group (P <0.001), (P <0.05), (P <0.01). While serum HDL level in the diabetic group was lower than the control group (P <0.05). Moreover, serum levels of total cholesterol, LDL and triglyceride significantly decreased in the diabetic group receiving the hydroalcoholic extract of Raspberry (p <0.05), (P <0.01) and (P <0/001) respectively. The serum HDL level in the diabetic group receiving the raspberry hydroalcoholic extract showed a significant increase in comparison with the diabetic group (P <0.05), (P <0.01).Results of this research showed that diabetes increases the risk of undesirable lipids in the blood serum of rats. Hydroalcoholic extract of raspberries has beneficial effects on reducing lipids due to antioxidant activity.

    Keywords: Raspberry, Diabetes, Rat, Serum lipids
  • زهرا ایزدی*، مجید آقاعلیخانی، ناصر میرازی
    زمینه و هدف

    مرزه تابستانی (Satureja hortensis L.) گیاهی معطر از خانواده نعناعیان است که اسانس آن به فراوانی در صنایع غذایی و دارویی استفاده می شود. برای اسانس مرزه اثرات آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و ضد درد معرفی شده است. هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی اجزای اسانس سرشاخه های گلدار مرزه تابستانی و بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی آن روی تعدادی از میکروارگانیسم ها شامل باکتری های گرم منفی، گرم مثبت، قارچ های رشته ای و مخمر بود.

    روش کار

    در این مطالعه تجربی، استخراج اسانس از سرشاخه های گلدار مرزه تابستانی رشد یافته در مزرعه آموزشی-پژوهشی دانشگاه بوعلی سینا با استفاده از کلونجر به روش تقطیر با آب انجام شد. جداسازی و شناسایی ترکیب های متشکله اسانس با استفاده از دستگاه های کروماتوگرافی گازی و گاز کروماتوگراف متصل شده به طیف سنج جرمی صورت گرفت. فعالیت آنتی اکسیدانی این اسانس با آزمون مهار رادیکالهای آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازیل مورد بررسی قرار گرفت و با آنتیاکسیدان سنتزی بوتیل هیدروکسی تولوین (BHT) مقایسه شد. خواص ضدمیکروبی این  اسانس نیز به روش انتشار در آگار (دیسک دیفیوژن) و رقیق سازی در چاهک (میکروبراث دایلوشن) بررسی شد.

    یافته ها

    مهم ترین ترکیبات موجود در اسانس مرزه تابستانی کارواکرول (10/42%)، تیمول (74/19%) و پارا-سیمن (19/8%) بودند. میزان IC50 اسانس این گیاه 15/0±63/10 میکروگرم بر میلی لیتر تعیین شد، در حالی که این پارامتر برای BHT 09/0±45/9 میکروگرم بر میلی لیتر بود. زی سنجی اسانس مرزه تابستانی نشان داد که این گیاه دارای اثر ضد میکروبی قابل توجهی می باشد و اثر ضد قارچی آن به مراتب قوی تر از اثر ضدباکتریایی آن بود. متوسط قطر هاله عدم رشد در روش انتشار در آگار برای باکتری های گرم مثبت در غلظت 15 میکرولیتر 57/0±05/31 میلی متر، باکتری های گرم منفی 40/0±68/21 میلی متر و برای مخمر و قارچ ها 33/0±76/42 میلی متر حاصل شد. حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی اسانس مرزه تابستانی برای کلیه میکروارگانیسم ها در محدوده 5/0 تا 16 میکرولیتر بر میلی لیتر بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های این تحقیق اثر ضدمیکروبی اسانس مرزه تابستانی بر مخمر و قارچ ها، باکتری های گرم مثبت (استافیلوکوکوس اوریوس و استافیلوکوکوس اپیدرمایدیس) و باکتری های گرم منفی (شیگلا فلکسنری، سراشیا مارسنس، اشرشیاکلی و کلبسیلا پنومونیه) در مقایسه با آنتی بیوتیک های آمفوتریسین B، وانکومایسین و جنتامایسین بیشتر بود. به این ترتیب اسانس مرزه تابستانی به عنوان یک عامل ضدمیکروب طبیعی و جدید قابل توجه می باشد و می توان انتظار داشت با انجام پژوهش های بیشتر، از آن برای استفاده در صنایع داروسازی و غذایی بهره برد.

    کلید واژگان: مرزه تابستانی, اسانس, کارواکرول, فعالیت ضدمیکروبی, فعالیت آنتی اکسیدانی
    Zahra Izadi*, Majid Aghaalikhani, Naser Mirazi
    Background

    Summer savory (Satureja hortensis L.) is an aromatic plant, belonging to Lamiaceae family. The essential oil of this plant is used in medicinal and food industries. The essential oil of summer savory has antioxidant, anti-inflammatory and analgesic properties. The main objective of this study was to identify the chemical composition of aerial parts and evaluate the antioxidant and antimicrobial activities of summer savory essential oil against a few microorganisms including gram positive, gram negative bacteria, filamentous fungi and yeast.

    Methods

    In this experimental study, shoot essential oil was extracted by hydro-distillation technique using clevenger apparatus. The oil was analyzed by capillary GC and GC/MS. Antioxidant activity of essential oil was assessed by diphenyl picrylhydrazyl radical-scavenging activity and compared with synthetic antioxidant Butylated Hydroxyl Toluene (BHT). Antimicrobial properties of the plant essential oil were determined using micro broth dilution and well disk diffusion methods.

    Results

    The major components of essential oil were carvacrol (42.10%), thymol (19.74%) and P-cymene (8.19%), respectively. The half maximal inhibitory concentration (IC50) of summer savory essential oil was 10.63±0.15 μg/ml, while this parameter for BHT 9.45±0.09 μg/ml. Bioassay of essential oil showed that summer savory had strong antimicrobial effects. So that, aerial part essential oil showed the best antifungal activity and this effect is more than the antibacterial activity. The mean diameter of inhibitory growth zone in well disk diffusion method at 15 µl concentration was equal to 31.05±0.57 mm in the case of gram positive bacteria, 21.68±0.40 mm for gram negative ones and 42.76±0.33 mm in the case of filamentous fungi and yeast. The Minimum Inhibitory Concentration (MIC) and Minimum Bactericidal Concentration (MBC) of summer savory essential oil ranged from 0.5 to 16 µl/ml in the case of all microorganisms.

    Conclusion

    It can be stated that summer savory essential oil on all of yeast and filamentous fungi, gram positive bacteria (Staphylococcus aureus and Staphylococcus epidermidis) and gram negative bacteria (Shigella flexneri, Serratia marcescens, Escherichia coli and Klebsiella pneumonia) showed more antimicrobial activity than amphotericin B, vancomycin and gentamicin, respectively. Although more research is needed in this field, summer savory essential oil can be used as a new antimicrobial agent in the pharmaceutical and food industries.

    Keywords: Summer savory, Essential oil, Carvacrol, Antimicrobial activity, Antioxidant activity
  • ناصر میرازی*، ساره بیات، علی حیدریان پور، زهرا ایزدی
    زمینه و هدف

    سطح سرمی پپتید C، به عنوان یکی از شاخص های روند درمانی دیابت در نظر گرفته می شود. در این مطالعه، تاثیر استفاده همزمان از ورزش هوازی و عصاره گیاه بابونه بر سطح سرمی پپتید C در موش های صحرایی نر دیابتی بررسی گردید.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، از 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (در محدوده وزنی 20±200 گرم) استفاده شد. موش ها به چهار گروه شامل: گروه کنترل (دیابتی شده بدون درمان و ورزش)، بابونه (دیابتی شده، درمان با عصاره هیدروالکلی بابونه)، ورزش هوازی (دیابتی شده و انجام ورزش) و گروه بابونه و ورزشی (دیابتی شده به همراه استفاده از عصاره بابونه و انجام ورزش) تقسیم شدند. ورزش به صورت دویدن روی تردمیل به مدت 12 هفته (هر هفته 5 روز، هرروز به مدت 60 دقیقه، با شدت 26 متر در دقیقه) انجام شد. موش ها با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین (به میزان 65 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)، به صورت درون صفاقی یک بار دیابتی شدند. در طی 12 هفته، گروه های دریافت کننده عصاره بابونه (روزانه به میزان 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن به صورت گاواژ) همراه با ورزش مورد آزمون قرار گرفتند.
    داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو - ویلک، آزمون واریانس یک طرفه و تعقیبی توکی در سطح معنی داری، 0/05>p تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

    در این مطالعه پپتید C سرم گروه بابونه، ورزش و گروه توام دریافت کننده عصاره بابونه و ورزش نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد انجام تمرین های هوازی و استفاده از عصاره گل بابونه به طور همزمان می تواند باعث افزایش سطح پپتید  Cسرم خون در موش های دیابتی شود.

    کلید واژگان: دیابت ملیتوس, بابونه, ورزش, پپتید C, استرپتوزوتوسین
    Naser Mirazi*, Sareh Bayat, Ali Heidarian Pour, Zahra Izadi
    Background and Objectives

    Serum level of C peptide is considered as one of the indicators of diabetes treatment process. In this study, simultaneous effect of aerobic exercise and Matricaria chamomilla L. flower (MFE) extract, was investigated on the serum level of C peptide in male diabetic rats.

    Methods

    In this experimental study, 24 male Wistar rats (weight range, 200±20g), were randomly divided into 4 groups (n=6): control group (diabetic without treatment and training), MFE (diabetic treated with the extract), aerobic training (diabetic and training), and MFE+aerobic training (diabetic treated with extract+aerobic training). The aerobic training was performed as running on treadmill for 12 weeks (5 days per week, 60min/day, 26meter/min). The rats were diabetized with a single dose of streptozotocin (65mg/kg bw, ip). The MFE groups that daily received 200mg/kg orally (gavaged) along with exercise, were tested for 12 weeks. Data were analyzed using Shapiro-Wilk test, one way ANOVA, and Tukey post hoc test at the significant level of p<0.05.

    Results

    In this study, the serum level of C peptide significantly increased in MFE group, exercise group, and the chamomile extract along with exercise group compared to the control group (p<0.01).

    Conclusion

    The findings of this research indicated that aerobic exercise and use of MFE caused an increase in the serum level of C peptide in diabetic rats.

    Keywords: Diabetes Mellitus, Matricaria, Exercise, C-peptide, Streptozotocin
  • ناصر میرازی*، ساره بیات، علی حیدریان پور، زهرا ایزدی
    پیش زمینه و هدف

    ورزش در کاهش قند و چربی خون افراد دیابتیک موثر می باشد. عصاره گیاه بابونه اثر کاهش دهندگی چربی خون دارد. هدف از این مطالعه تجربی بررسی هم زمان استفاده از ورزش هوازی و عصاره گیاه بابونه در کاهش چربی خون در موش های صحرایی دیابتی می باشد.  

    مواد و روش کار

    در این مطالعه تجربی، 24 سر (4 گروه 6 سری) موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 20±200 گرم مورداستفاده قرار گرفت. گروه: کنترل (دیابتی بدون درمان و ورزش)، بابونه (دیابتی و درمان با عصاره بابونه، 200 میلی گرم بر کیلوگرم)، ورزش (دیابتی و انجام ورزش) و بابونه و ورزش (دیابتی به همراه بابونه و انجام ورزش) تقسیم شدند. ورزش به صورت دویدن روی تردمیل به مدت 12 هفته (هر هفته 5 روز و هر روز به مدت 60 دقیقه و با شدت 26 متر در دقیقه) انجام شد. دیابتی شدن موش ها با استفاده از داروی استروپتوزوسین به میزان 65 میلی گرم به ازا هر کیلوگرم وزن بدن و درون صفاقی صورت گرفت.

    یافته ها

     کلسترول سرم گروه کنترل افزایش معنی داری با گروه دریافت کننده عصاره بابونه و ورزش و گروه توام دریافت کننده بابونه و ورزش دارد (p<0.001). تری گلیسرید سرم گروه بابونه و ورزش و گروه بابونه و ورزش کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان داد (p<0.01). LDL سرم در گروه های بابونه و ورزش و گروه توام کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل دارد (p<0.001). HDL سرم خون در گروه های بابونه، ورزش هوازی و توام بابونه و ورزش افزایش معنی داری نسبت به گروه کنترل دارد (p<0.01).

    بحث و نتیجه گیری

    استفاده هم زمان عصاره گل بابونه و ورزش هوازی اثربخشی بسیار موثری در کاهش چربی های مضر خون در موش های صحرایی نر دیابتی دارد.

    کلید واژگان: ورزش هوازی, بابونه, پروفایل چربی, دیابت, رت
    Naser Mirazi*, Sareh Bayat, Ali Heidarian Pour, Zahra Izadi
    Background & Aims

    Exercise is effective in lowering serum glucose and lipids in diabetic patients. The Matricaria chamomilla L. flower’s extract (MFE) reduces serum lipids. The aim of this experimental study is to investigate the concomitant effects of aerobic exercise and MFE in reducing serum lipid levels in male diabetic rats.

    Materials & Methods

    In this experimental study, 24 male Wistar rats (200±20gr) were divided into 4 groups (n=6) randomly: control (diabetic without treatment and training), MFE (diabetic treated with MFE), aerobic training (diabetic and training), and MFE + aerobic training (diabetic treated with MFE + aerobic training). The aerobic training was scheduled as jogging on a treadmill for 12 weeks (5 days per week, 60 min/ day, 26 meters/min.). The diabetic rats received streptozotocin (65mg/kg,ip).

    Results

    The serum cholesterol level increased significantly compared with MFE, aerobic training, and MFE + aerobic training groups (P<0.001). The triglyceride serum level of MFE, aerobic training and concomitant MFE and aerobic training groups decreased significantly compared with the control group (P<0.01). LDL in MFE, aerobic training, and concomitant MFE + aerobic training groups decreased significantly compared with control group (P<0.001). HDL serum level in MFE, aerobic training, and concomitant MFE + aerobic training groups increased significantly compared with the control group (P<0.01). 

    Conclusion

    The concomitant use of MFE + aerobic training is more effective in decreasing harmful serum lipids in diabetic male rats.

    Keywords: Erobic training, Matricaria chamomilla, Lipid profile, Diabetes, Rat
  • ناصر میرازی*، سمیرا شامخی رجب پور، زهرا ایزدی
    زمینه و هدف

    سندرم تخمدان پلی کیستیک یکی از مهم ترین اختلالات آندوکرینی است که حدود 10 5  درصد از بانوان را در سنین تولید مثل تحت تاثیر قرار می دهد. برخی گیاهان دارویی قادر هستند. از بروز و یا پیشرفت این سندرم جلوگیری نمایند. هدف از این مطالعه تعیین و اثر عصاره هیدروالکلی میوه عناب(Zizyphus jujube L.) در موش های صحرایی مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک می باشد. 

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، تعداد 42 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار نابالغ با سن 43 هفته در محدوده وزنی 7050 گرم از مرکز پرورش حیوانات آزمایشگاهی دانشگاه علوم پزشکی همدان تهیه گردید، موش ها به صورت تصادفی به هفت گروه مساوی؛ کنترل، شاهد، شم، درمان شده با متفورمین و تیمار 1 ، 2 و3 به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه کنترل روزانه به مقدار 5/0 میلی لیتر سالین نرمال به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شاهد مقدار250 میلی گرم بر کیلوگرم تستوسترون انانتات حل شده در روغن کنجد به صورت تزریق زیر جلدی در ناحیه پشت گردن دریافت نمودند. گروه شم، 5/0 میلی لیتر روغن کنجد به صورت تزریق زیرجلدی دریافت کردند. گروه درمان شده با متفورمین، تستوسترون انانتات 250 میلی گرم بر کیلوگرم زیر جلدی پشت گردن همراه متفورمین، 500 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت گاواژ دریافت کردند. گروه های تیمار 1 و2 به مدت یک ماه به طور هم زمان 250 میلی گرم بر کیلوگرم تستوسترون انانتات و عصاره هیدروالکلی عناب به ترتیب با دوزهای 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت تزریق درون صفاقی دریافت نمودند. گروه تیمار 3 به مدت 4 هفته تستوسترون انانتات دریافت نمودند و بعد از گذشت 4 هفته، به مدت یک هفته عصاره عناب با دوز800 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند. در پایان آزمایش ها حیوانات ابتدا با اتر بیهوش شده و نمونه های بافتی تخمدان جهت بررسی های بافت شناسی تهیه و رنگ آمیزیH&E صورت گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، کروسکال والیس، کولموگروف اسمیرنوف و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که تستوسترون سبب ایجاد کیست های فولیکولی در تخمدان می شود. گروه های تیمار2 و 3 نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کیست های فولیکولی کمتری را نشان دادند(001/0p<)، بررسی بافت شناسی نشان می دهد که عصاره عناب با دوز های بالا سبب کاهش کیست های فولیکولی و هم چنین بلوغ فولیکول ها می گردد.

    نتیجه گیری

     عناب به دلیل دارا بودن مواد شیمیایی خاصی و ترکیباتی نظیر؛آسکوربیک اسید، فلاوونوئیدها، ویتامین های A وC و کلسیم احتمال بهبود بر روی سندرم تخمدان پلی کیستیک را دارد.

    کلید واژگان: گیاه عناب, تستوسترون انانتات, تخمدان پلی کیستییک, موش صحرایی
    N Mirazi*, S Shamekhi Rajabpoor, Z Izadi
    Background & aim

    Polycystic ovary syndrome is one of the most important endocrine disorders affecting about 5-10% of women in reproductive age. Some herbs are able to prevent or inhibit the development of syndrome. The aim of this study was to determine and effect of hydroalcoholic extract Zizyphus jujube L. fruit's in rats with polycystic ovary syndrome.

    Methods

    In the present experimental study, 42 immature female Wistar rats, aged 3-4 weeks, weighing 50-70 g were obtained from the Animal Husbandry Center of Hamadan University of Medical Sciences. The rats were randomly divided into seven equal groups; Treated with metformin and treatment 1, 2 and 3 were randomly divided. Control group received 0.5 ml of normal saline intraperitoneally. The control group received 250 mg / kg testosterone enanthate dissolved in sesame oil in a subcutaneous injection in the back of the neck. The sham group received 0.5 ml of sesame oil in subcutaneous injection. The metformin-treated group received 250 mg / kg subcutaneous testosterone enantate plus metformin 500 mg / kg by gavage. Treatment groups 1 and 2 received 250 mg / kg testosterone enantate and jujube hydroalcoholic extract at doses of 400 and 800 mg / kg, respectively, for one month. Treatment group 3 received testosterone enantate for 4 weeks and after 4 weeks, they received intraperitoneal injection of jujube extract at a dose of 800 mg / kg for one week. At the end of the experiments, the animals were first anesthetized with ether and tissue samples of the ovaries were prepared for histological examination and H&E staining. Collected data were analyzed using one-way ANOVA, Kruskal-Wallis, Kolmogorov-Smirnov and Tukey post hoc tests.

    Results

    The results of the present study indicated that testosterone enanthate produced polycystic follicle in rat's ovary. A significant decrease was seen in polycystic ovary in treatment groups with ZHE compared with the witness group (P<0.001).

    Conclusion

    Zizyphus jujube L is likely improved the polycystic ovary syndrome due to its specific chemicals and compounds such as ascorbic acid, flavonoids, vitamins A and C and calcium

    Keywords: Zizyphus jujube, Testosterone Enanthate, Polycystic Ovary, Rat
  • بهنام طاهرخانی، ناصر میرازی*
    زمینه و هدف

    از عوارض مصرف داروی سیکلوفسفامید آسیب رسانی به مغز استخوان و تغییر پارامترهای خونی است. عصاره هسته انگور دارای اثرات آنتی اکسیدانی، ضدالتهابی و ضدمیکروبی می باشد. در این مطالعه اثرات عصاره هسته انگور بر پارامترهای خون در رت های نر تیمار شده با سیکلوفسفامید بررسی شد.

    روش کار

    در این پژوهش تجربی تعداد 42 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در محدوده وزنی gr20 ± 220 استفاده گردید. موش ها به طور تصادفی به 6 گروه 7 سری تقسیم شدند. گروه کنترل (روزانه ml5/0 نرمال سالین، درون صفاقی)، گروه شاهد (روزانه mg/kg15 داروی سیکلوفسفامید، درون صفاقی)، گروه کنترل مثبت (روزانه mg/kg200 عصاره هیدرواتانولی هسته انگور سیاه)، گرو ه های تیمار 1 و 2 و 3 (به ترتیب mg/kg100،mg/kg 200، mg/kg400 عصاره هیدرواتانولی هسته انگور + mg/kg15 داروی سیکلوفسفامید، درون صفاقی به مدت 10 روز). در پایان آزمایشات، نمونه های خون به طور مستقیم از قلب موش ها تهیه گردید و پارامترهای خونی نظیر گلبول قرمز ، گلبول سفید ، هماتوکریت، هموگلوبین و پلاکت آنالیز و بررسی شد.

    یافته ها

     تعداد گلبول های خونی و پلاکت ها در گروه شاهد کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان داد (001/0>p). گروه کنترل مثبت افزایش معنی داری در پارامترهای خونی از قبیل تعداد RBC، PL و مقدار Hb نسبت به گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید نشان می دهد (001/0>p). همچنین تیمار با عصاره هسته ی انگور دارای اثرات افزایشی معنی داری در تعداد گلبول های خونی و پلاکت ها نسبت به گروه شاهد دارد (01/0>p).

    نتیجه ‏گیری

     مصرف عصاره هسته انگور به صورت وابسته به دوز دارای اثر محافظت کنندگی بر پارامترهای خونی در موش های القاء شده با داروی سیکلوفسفامید می باشد.

    کلید واژگان: عصاره هسته ی انگور, سیکلوفسفامید, پارامترهای خون
    Behnam Taherkhani, Naser Mirazi*
    Background

    Cyclofosfamide has damage effect on bone marrow and changes blood parameters. The seed of Vitis vinifera L. has anti-oxidants, anti-inflammatory and anti-bacterial effects. The aim of this study is to investigate the Vitis vinifera' seed extract (VSE) on blood parameters in male rat treated by cyclofosfamide.
    Methods and Material: 42 adult male Wistar rats (220±20 gr) were devided into 6 groups (n=7) randomly. The control group (0.5 ml normal saline- daily, i.p), witness group (15 mg/kg cyclophosphamide, i.p), positive control group (200mg/kg VSE, i.p), treated groups1,2 & 3 (100 mg/kg, 200 mg/kg & 400 mg/kg VSE + 15 mg/kg cyclophosphamide daily, i.p, for 10 days). At the end of examinations, the animals were anesthetized with ethyl ether and blood samples were collected from heart directly. The blood parameters such as RBC, WBC, PL, HB and Hct were analysed.

    Results

    The blood cells and platelets were decreased in witness group comparing with control group significantly (p<0.001). The RBC, WBC, PL and hemoglobin significantly increased in positive control group compare to cyclophosphamide treated group (p<0.001). In treated groups with cyclophosphamide + VSE the blood cells and PL increased significantly compared with witness group (p<0.01).

    Conclusion

    The use of VSE has protective effects on blood parameters in rats induced with cyclophosphamide.

    Keywords: Vitis vinifera seed's extract, Cyclophosphamide, Blood parameters
  • لیلا افشار، ناصر میرازی*
    زمینه و هدف
    استفاده از دوزهای بالای استامینوفن منجر به نکروز کبدی و کلیوی می گردد. هدف این پژوهش بررسی اثر محافظت کبدی عصاره ی عصاره ی گیاه آویشن در موش های صحرایی نر دریافت کننده استامینوفن می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی تعداد 42 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی به 6 گروه کنترل، شاهد، کنترل مثبت و تیمار 1، 2، 3 تقسیم شدند. گروه کنترل 5/0 میلی لیتر سالین نرمال، گروه شاهد 250 میلی گرم بر کیلوگرم استامینوفن (APAP) به صورت گاواژ، گروه کنترل مثبت 200 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره ی آویشن به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. گروه های تیمار، استامینوفن (250 میلی گرم بر کیلوگرم) و عصاره ی آویشن با دوزهای 100، 200، 400 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت هم زمان دریافت کردند. پس از 10 روز نمونه های خون به طور مستقیم از قلب تهیه و بافت کبد برای بررسی هیستوپاتولوژیک جدا و در فرمالین 10 درصد قرار گرفت.
    یافته ها
    سطوح سرمی آنزیم های GGT،ALP ،AST ، ALT و IL-1βکاهش معنی دار و همچنین غلظت Albumin و Total-pافزایش معنی داری در گروه های تیمار نسبت به گروه شاهد پیدا کرده بودند. مطالعات بافت شناسی کبد گروه شاهد به طور معناداری التهاب و نکروز هپاتوسیت ها نسبت به گروه کنترل داشت. کبد گروه های تیمار بهبودی قابل ملاحظه ای را نشان دادند.
    نتیجه گیری
    گیاه آویشن با دارا بودن ترکیبات شیمیایی موثر قادر است که کبد را در برابر اثرات سمی استامینوفن محافظت نماید.
    کلید واژگان: گیاه آویشن, استامینوفن, هپاتوتوکسیسیتی, آنزیم های کبدی, موش صحرایی نر
    Leila Afshar, Naser Mirazi*
    Background
    The use of over doses of acetaminophen lead to liver and kidney necrosis. The aim of this study is to investigate the effect of Zataria multiflora extract (ZME) on male rats treated with acetaminophen.
    Methods
    In this experimental study, 42 Wistar male rats (220-250 gr) were divided in 6 groups randomly: Control (normal saline 0.5ml, i.p), witness (acetaminophen 250mg/kg, orally), positive control (ZME, 200mg/kg, i.p), treatment groups 1, 2 and 3(acetaminophen 250mg/kg, orally and100, 200 and 400mg/kg ZME, i.p). For 10 days. After examination the animals were anesthetized by ethylene ether and blood samples were collect from heart directly and AST, ALT, ALP GGT, Total- protein, albumin and IL- 1β were analyzed. Also the liver tissue were removed and fixed by formaldehyde 10% for histopathological evaluation.
    Results
    The serum levels of liver enzymes reduced and albumin and total-P
    Increased significantly compared with witness group (p<0.001). Histopathological studdings were showed inflammation and necrosis in hepatocytes of witness group compare with control and treated groups.
    Conclusion
    Zataria multiflora extract with effective chemical compounds can protect the liver against the toxic effects of acetaminophen.
    Keywords: Zataria multiflora, Acetaminophen, Hepatotoxicity, Liver enzyme, Rat
  • زهره سلیمانی، ناصر میرازی، سیده ناهید موثق، مریم غلامی
    زمینه
    مسمومیت با تتراکلریدکربن سبب تولید رادیکال های آزاد در بافت های بدن از جمله بیضه می گردد. در این مطالعه اثر محافظتی عصاره برگ گیاه حرا بر روند اسپرم سازی و سطح سرمی هورمون های تستوسترون، FSH و LH موش های صحرایی القاء شده با تتراکلریدکربن بررسی می گردد.
    روش کار
    در این بررسی تجربی تعداد 42 سر موش صحرایی به شش گروه کنترل (دریافت کننده سالین نرمال)، شم (دریافت کننده روغن زیتون)، شاهد (دریافت کننده مقدار ml/kg2 تترا کلریدکربن با درصد 1:1 با روغن زیتون به صورت تک دوز) و تیمار 1 ، 2 و 3 (دریافت کننده مقدار ml/kg2 تتراکلریدکربن با درصد 1:1 با روغن زیتون به صورت تک دوز و عصاره با دوزهای mg/kg200، mg/kg400و mg/kg800 روزانه) تقسیم شدند. دریافت عصاره به صورت تزریق داخل صفاقی و دو ساعت پس از تزریق تتراکلریدکربن به مدت 4 روز و 24 ساعت یک بار ساعت انجام شد. بعد از پایان آزمایشات داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه بین آزمودنی ANOVA مورد ارزیابی قرار گرفت و معیار اختلاف معنی دار بین آنها با با 05/0 P<در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده از این مطالعه حاکی ازآن است که تعداد اسپرم ها و تحرک آنها در گروه دریافت کننده تتراکلرید کربن کاهش معناداری پیدا می کند (001/0P<). سطح هورمون های تستوسترون، FSH و LH در گروه های تیمار نسبت به گروه دریافت کننده تتراکلرید کربن افزایش معناداری داشتند (001/0P<).
    نتیجه گیری
    عصاره برگ گیاه حرا دارای اثر محافظتی در برابر اثرات توکسیک تتراکلریدکربن است زیرا حاوی ترکیبات آنتی اکسیدانی است.
    کلید واژگان: گیاه حرا, اسپرماتوژنز, تتراکلریدکربن, موش صحرایی
    Zohreh Soleimani, Naser Mirazi, Sayyedeh Nahid Movasagh, Maryam Gholami
    Background
    Poisoning with tetra carbon chloride produces free radicals in the body tissues including testes. In this research the protective effect of Avicennia marina leaf extract on the rat's spermatogenesis and the serum level of testosterone and LH&FSH induced with carbon tetra chloride are studied.
    Methods
    In this experimental study, 42 rats were divided into six groups including control group(receiving saline normal), sham( receiving olive oil), group induced by CCl4 ( receiving 2ml/kg carbon tetra chloride with 1:1 percent and olive oil featured as single dose), and experiment groups 1, 2, and 3(receiving 2ml/kg carbon tetra chloride with 1:1 percent and olive oil featured as single dose and the extract with daily dosages of 200mg/kg, 400mg/kg, and 800mg/kg). Two hours after injecting carbon tetra chloride, the extract was injected into peritonea once every 24 hours for 96 hours.
    Results
    The normal and disable sperms in the group induced by CCl4 shows a significant reduction (P
    Conclusion
    Avicennia marina leaf extract has protective effect against toxic effects of carbon tetra chloride because it contains anti-oxidants.
    Keywords: Avicennia Marina, Spermatogenesis, Carbon Tetra Chloride, Rat
  • ناصر میرازی *، الهام نوربار، مریم سلیمانی
    زمینه و هدف
    تتراکلرید کربن یکی از سموم شیمیایی است که در صنایع بهداشتی به طور وسیعی استفاده می شود. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثر عصاره ی گیاه خوشاریزه بر غلظت سرمی هورمون تستوسترون و گنادوتروپین ها در موش های صحرایی نر بالغ القا شده با 4CCL می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی تجربی، 49 سر موش صحرایی نر بالغ و در محدوده ی وزنی 220 تا250 گرم به طور تصادفی به 7 گروه 7 سری، شامل کنترل (2 میلی گرم بر کیلوگرم سالین نرمال روزانه درون صفاقی)، شاهد (2 میلی گرم بر کیلوگرم تترا کلرید کربن نسبت 1:1با روغن زیتون تک دوز و درون صفاقی)، شم (2 میلی گرم بر کیلوگرم روغن زیتون تک دوز و درون صفاقی)، کنترل مثبت (400 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره ی خوشاریزه روزانه و داخل صفاقی) و تیمارهای 1 و 2و 3 (2 میلی گرم بر کیلوگرم تتراکلرید کربن 1:1 با روغن زیتون تک دوز و عصاره ی خوشاریزه با دوزهای 200 میلی گرم بر کیلوگرم، 400 میلی گرم بر کیلوگرم، 800 میلی گرم بر کیلوگرم طی چهار روز متوالی و درون صفاقی) تقسیم شدند. سطوح سرمی هورمون تستوسترون،LH و FSHاندازه گیری شد.
    یافته ها
    4CCL سبب افزایش معنادار سطح سرمی LH و FSH و همچنین کاهش معنادار تستوسترون در گروه شاهد نسبت به گروه کنترل شد (001/0P<). عصاره ی خوشاریزه با دوزهای 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم، سبب افزایش معنادار سطح سرمی تستوسترون و کاهش معنادار میزان هورمون های FS وLH نسبت به گروه شاهد گردید (001/0P<).
    نتیجه گیری
    عصاره ی هیدروالکلی خوشاریزه باعث افزایش سطح سرمی تستوسترون و کاهش میزان هورمون های LHو FSH ، در موش های مسموم شده با تتراکلرید کربن می شود.
    کلید واژگان: خوشاریزه, LHوFSH, تستوسترون, تتراکلرید کربن, موش صحرایی
    N. Mirazi *, E. Norbar, M. Soleymani
    Background And Objective
    Carbon tetrachloride is one of the chemical toxins widely used in hygiene industries. The aim of this study was to investigate the effects of Echinophora platyloba extract (EPE) on serum levels of testosterone and gonadotropins in male rats induced with carbon tetrachloride.
    Materials And Methods
    In this experimental study 49 male Wistar rats (220-250 g) were randomly divided into seven groups (n=7): Control group (2 ml/kg normal saline, daily for 4 days, ip), toxicant group (2 ml/kg CCl4ꉘ oil.1:1, single dose ,ip), sham group (2 ml/kg olive oil, single dose, ip), positive control group (400 mg/kg EPE daily for 4 days, ip), toxicant-treated groups 1, 2 and 3 (CCl4 olive oil.1:1, single dose and 200 and 400 and 800 mg/kg of EPE, respectively, daily for 4 days, ip). At the end of the treatments, serum testosterone and FSH & LH hormones were measured.
    Results
    CCL4 resulted in significantly decreased testosterone and increased FSH & LH serum levels in the toxicant group compared with the control group (P
    Conclusion
    Hydro-ethanolic E. platyloba extract increased serum levels of testosterone and decreased FSH and LH serum levels in male rats induced with CCL4.
    Keywords: Echinophora platyloba, FSH, LH, Testosterone, Carbon, tetrachloride, Rat
  • مریم خزایی، ناصر میرازی
    زمینه و هدف
    تتراکلریدکربن ماده ای سمی است که باعث ایجاد سمیت کبدی می گردد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر عصاره ی هیدروالکلی برگ گیاه غافث بر کبد موش های القا شده با تتراکلریدکربن بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی تجربی، 42 سر موش صحرایی نر به 6 گروه تصادفی تقسیم شدند. گروه کنترل و شم به ترتیب میزان 2 میلی لیتر بر کیلوگرم نرمال سالین و روغن زیتون به صورت درون صفاقی و گروه دریافت کننده تتراکلریدکربن میزان 2 میلی لیتر بر کیلوگرم تتراکلریدکربن با نسبت 1:1 با روغن زیتون به صورت تک دوز و درون صفاقی دریافت کردند. گروه های تیمار 1، 2 و 3 توسط تتراکلریدکربن القا شده و دو ساعت بعد توسط عصاره ی گیاه غافث به ترتیب با دوزهای 200، 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم به مدت 96 ساعت و به صورت درون صفاقی تیمار شدند. سپس نمونه های خونی مستقیما از قلب جمع آوری شده و سطح سرمی آنزیم های کبدی اندازه گیری گردید. مطالعات میکروسکوپی بافت کبد نیز انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری آنووا و توکی ارزیابی شدند.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه افزایش معنادار سطح سرمی آنزیم های کبدی در گروه دریافت کننده ی تتراکلریدکربن نسبت به گروه کنترل و درمان با عصاره ی غافث و کاهش معنادار سطح سرمی آنزیم های کبدی در گروه های تیمار نسبت به گروه دریافت کننده ی تتراکلریدکربن را نشان داد (001/0P<). همچنین مطالعات بافتی نکروز و التهاب بافت کبد در گروه دریافت کننده ی تتراکلریدکربن و کاهش سلول های نکروزی و التهاب را در گروه های تیمار نشان داد.
    نتیجه گیری
    تتراکلریدکربن بافت کبد را ملتهب و دچار نکروز می کند. عصاره ی گیاه غافث با کاهش میزان آنزیم های کبدی توانست اثرات سمی تتراکلریدکربن را در کبد کاهش دهد.
    کلید واژگان: غافث, سمیت کبدی, تتراکلریدکربن, آنزیم های کبدی, موش صحرایی
    M. Khazaei, N. Mirazi
    Background And Objective
    Carbon tetrachloride (CCl4) is a toxic agent leading to hepatotoxicity. The aim of this study was to investigate the effect of Agrimonia eupatoria leaf hydroalcoholic extract (AEE) on carbon tetrachloride induced rat liver.
    Materials And Methods
    In this study, 42 male rats were randomly allocated to 6 groups: the control group receiving normal saline, 2ml/kg, ip and the sham group receiving olive oil, 2ml/kg, ip, the CCl4 induced group receiving carbon tetrachloride/olive oil (1:1), 2ml/kg, single dose, ip. The treated groups (1, 2 and 3) were induced by carbon tetrachloride 1:1 with olive oil, 2ml/kg, single dose, ip and after two hours underwent treatment by 200 mg/kg, 400 mg/kg and 800 mg/kg AEE/day for 96 hrs, ip. Then, the blood samples were collected from their heart directly and subsequently serum levels of the liver enzymes were measured. The microscopic studies of liver tissue were performed. The data were analyzed with ANOVA and Tukey tests.
    Results
    The results of this study showed that the serum levels of liver enzymes significantly increased in the group receiving CCl4 compared to the control group. Meanwhile, treatment by AEE significantly decreased the serum levels of liver enzymes in treated groups compared to the group receiving CCl4 (P
    Conclusion
    Carbon tetrachloride can bring about necrosis and inflammation effects on the liver tissue. AEE can decrease toxic effects of carbon tetrachloride in the liver tissue by reducing the serum levels of liver enzymes.
    Keywords: Agrimonia eupatoria L., liver toxicity, Carbon tetrachloride, liver enzymes, Rats
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال