نسیم برهانی
-
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال شانزدهم شماره 5 (پیاپی 100، May 2018)، صص 299 -304مقدمه
خانواده فاکتور محرک کلونی (CSF) نقش اساسی را در تماس اولیه بین جنین و اندومتر رحم ایفا می کنند.
هدفهدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر تزریق تک دوز فاکتور محرک کلونی گرانولوسیتی (G-CSF) بر روی نتایج کلینیکی تکنولوژی کمک باروری در بیماران مبتلا به شکست مکرر لانه گزینی بود.
موارد و روش هااین کارآزمایی بالینی کنترل شده بر روی 52 زن نابارور مراجعه کننده به کلینیک که تاریخچه بیش از 3 بار شکست IVF/ICSI-ET داشتند انجام شد. همه بیماران تحت پروتکل تحریک تخمک گذاری طولانی مدت قرار گرفتند. در هر دو گروه تمام جنین ها در روز پنجم و در مرحله بلاستوسیست به داخل رحم منتقل شدند. در گروه مداخله 30 دقیقه قبل از انتقال بلاستوسیت، ml 0/5) µg 300) از G-CSF انسانی نوترکیب به صورت زیر جلدی تزریق شد.
نتایجمیزان سقط در گروه درمان شده با G-CSF نسبت به گروه کنترل تفاوت آماری معنی داری نداشت (09/0p=). گروه درمان شده با G-CSF میزان حاملگی کلینیکی بالاتری در مقایسه با گروه کنترل داشتند (56/2 % در مقابل 40/0 %) اما این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (09/p=). اگرچه میزان تولد زنده در گروه G-CSF بالاتر بود (53/1 % در مقابل 35/0 %) اما به طور کلی اختلاف آماری معنی دار در میزان تولد زنده بین دو گروه وجود نداشت (p=0/10). در گروه درمان شده با G-CSF یک مورد حاملگی دو قلویی مشاهده شد، در حالی که گروه کنترل حاملگی دوقلویی نداشتند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه ما نشان داد که استفاده از G-CSF منجر به بهبود پیامد بارداری در بیماران مبتلا به شکست مکرر لانه گزینی می گردد.
کلید واژگان: فاکتور محرک کلونی گرانولوسیت, لانه گزینی جنین, میزان بارداری, کارآزمایی بالینی کنترل شدهBackgroundFamily of colony-stimulating factors (CSF) have an essential role on early cross talk between embryo and uterine endometrium.
ObjectiveThe aim of this study was to evaluate the effects of the single dose of Granulocyte-CSF (G-CSF) injection on clinical outcome of assisted reproductive technology cycle in patients with repeated implantation failures.
Materials And MethodsThis randomized control trial study was performed on 52 infertile women who referred to the clinic with the history of more than three previous In vitro fertilization/Intracytoplasmic sperm injection-embryo transfer failures. All patients were stimulated with standard long protocol. All embryos were transferred on day five in blastocyst stage in both groups. The treated group received 300 μg (0.5 ml) recombinant human G-CSF subcutaneously which was injected 30 min before blastocyst embryo transfer.
ResultsThere was not statistically significant differences in abortion rate in G-CSF and control group (p=0.09). G-CSF treated group showed higher clinical pregnancy rate in comparison with control group (56.2% vs. 40.0%) but it was not statistically significant (p=0.09). Although live birth rate in G-CSF group was higher than control group (53.1% vs. 35.0%) but there wasnt statistically significant difference in the overall live birth rate between the two groups (p=0.10). G-CSF group had a twin pregnancies while in control group there was no twin pregnancy.
ConclusionOur result demonstrates the possibility that pregnancy outcome is better in women with repeated unexplained In vitro fertilization failure who are treated with G-CSF.
Keywords: Granulocyte colony, stimulating factor, Embryo implantation, Pregnancy rates, Assisted reproductive technology, Randomized controlled trial -
زمینه واهدافبیماری پارکینسون جزء اختلالات حرکتی سیستم اعصاب مرکزی می باشد که به دلیل دژنراسیون هسته های قاعده ای مغز ایجاد می شود. عدم تعادل وضعیتی یکی از تظاهرات کلینیکی مهم پارکینسون به شمار می رود. هدف این مطالعه تعیین کارآیی تمرینات تعادلی به روش شبیه سازی شده عملی در کنار دارو درمانی در بهبود ثبات وضعیتی این بیماران می باشد.موادو روش هادر این مطالعه مداخله ای، 30 بیمار با تشخیص پارکینسون ایدیوپاتیک که دچار اختلال تعادل نیز بودند انتخاب شده و جهت تمرینات تعادلی به بخش توانبخشی در یک دوره 7 ماهه ارجاع شدند و تحت 12 جلسه فیزیوتراپی بمدت 4 هفته قرار گرفتند. نوع مطالعه از نوع مداخله ای قبل و بعد بود. ارزیابی بیماران با استفاده از شاخص های زمان پیمایش مسافت 6 متری (Timed up & go)، پرسشنامه عملکردی تعادل (Berg balance scale) و شاخص های ریسک سقوط و ثبات وضعیتی دستگاه بیودکس به عمل آمد و با آزمونهای آماری t-test و ویل کاکسون مورد آنالیز قرار گرفت. این مطالعه با کد N6 201212163217 در سایت IRCT به ثبت رسیده است.یافته هامیانگین TUG قبل از انجام تمرینهای تعادلی 12/9±21/8 ثانیه بوده که پس از انجام تمرین ها به 9/2±17/8 ثانیه کاهش یافت (0/001>P). در 29 مورد از بیماران میزان خطر سقوط و بی ثباتی پس از تمرینات کاهش یافت و تنها در یک مورد افزایش نشان داد. میانگین نمره BBS بیماران قبل از مداخله 11/16± 42/6 و پس از آن به 7/06±48/4 به طورمعنی داری افزایش یافت (0/001>P).نتیجه گیریانجام تمرینات تعادلی منجر به افزایش سرعت راه رفتن، کاهش خطر سقوط، بهبود ثبات وضعیتی و عملکردهای روزانه بیماران پارکینسونی می گردد. مطالعات تکمیلی جهت مقایسه انواع تمرینات توانبخشی و پیگیری دراز مدت بیماران ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: بیماری پارکینسون, ثبات وضعیتی, تمرینات تعادلی, خطر سقوطBackground And ObjectivesParkinson’s Disease (PD) is a kind of motion disorders of central nervous system that is caused by degeneration of basal ganglia. Postural instability is one of the important clinical presentations of PD. The aim of present study was to determine the efficacy of balance trainings using balance simulator instrument on postural stability along with medications in this spectrum of patients.Materials And MethodsIn this interventional study, thirty patients with PD and balance disturbances were selected and referred to rehabilitation ward during a 7-month period. Patients underwent 12 sessions of physical therapy programs for 4 weeks. Design of study was an interventional before-after trial. Evaluation was performed using Timed Up and Go (TUG), Berg Balance Scale questionnaire, falling risk and postural instability indices of Biodex instrument and obtained data were analyzed using t-test and wilcoxon statistical tests. The IRCT code for this study is 201212163217 N6.ResultsThe mean TUG before trainings was 21.8±12.91 seconds and reached to 17.8 ±9.29 (s) afterward (P<0.001). The fall risk and postural instability of 29 patients improved after interventions and deteriorated just in one case. The average of BBS before exercises was 42.6±11.16 and increased to 48.4±7.06 after intervention significantly (P<0.001).ConclusionPerforming balance trainings lead to increase in walking speed, decrease in fall risk and improvement of postural stability and daily functional activities in patients with PD. Further studies for comparing the effectiveness of diverse rehabilitation treatments as well as long term follow up of patients will be necessary.Keywords: Parkinson's disease, Postural stability, Balance Trainings, fall risk -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 50، Mar 2014)، صص 217 -220مقدمههایپوسپادیاس یکی از شایع ترین اختلالات مادرزادی در جنس مذکر است که با تغییر در تکامل پیشابراه، پوست و بخش شکمی آلت تناسلی مشخص می گردد. ژن آندروژن رسپتور از طریق اعمال تاثیرات آندروژن، نقش حیاتی در تکامل سیستم تناسلی خارجی مردانه ایفا می کند.هدفدر این مطالعه پروموتر ژن آندروژن رسپتور از نظر وجود تغییرات احتمالی جدید و اگزون شماره یک ژن مذکور از نظر وجود 5 پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی شناخته شده در افراد مذکر سالم و بیمار مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هاDNA نمونه خون افراد بیمار (تعداد=100) و افراد سالم (تعداد=100) استخراج گردید. قطعات مورد نظر پروموتر و اگزون شماره یک، با استفاده از تکنیک PCR تکثیر گردید. ناحیه پروموتری جهت وجود تغییرات جدید تعیین سکانس شد و اگزون شماره یک از نظر وجود 5 پلی مورفیسم (rs139767835, rs78686797, rs62636528, rs62636529, rs145326748) با کمک تکنیک RFLP مورد بررسی قرار گرفت.نتایجنتایج نشان داد که یک تغییر تک نوکلئوتیدی (C→T) در باز 480- در ناحیه پروموتری دو فرد بیمار وجود دارد (2%). هیچ کدام از SNPs مذکور در گروه های بیمار و سالم دیده نشد(0%).نتیجه گیریاین نتایج نشان می دهد که این تغییر تک نوکلئوتیدی در پروموتر آندروژن رسپتور می تواند در اتیولوژی هایپوسپادیاس و تکامل این آنومالی نقش داشته باشد.
کلید واژگان: هایپوسپادیاس, ژن آندروژن رسپتور, پروموترBackgroundHypospadias is one of the most common congenital abnormalities in the male which is characterized by altered development of urethra, foreskin and ventral surface of the penis. Androgen receptor gene plays a critical role in the development of the male genital system by mediating the androgens effects.ObjectiveIn present study, we looked for new variations in androgen receptor promoter and screened its exon 1 for five single nucleotide polymorphisms (SNP) in healthy and hypospadias Iranian men.Materials And MethodsIn our study, at first DNA was extracted from patients (n=100) and controls (n=100) blood samples. Desired fragments of promoter and exon 1 were amplified using polymerase chain reaction. The promoter region was sequenced for the new variation and exone 1 screened for five SNPs (rs139767835, rs78686797, rs62636528, rs62636529, rs145326748) using restriction fragment length polymorphism technique.ResultsThe results showed a new single nucleotide variation (C→T) at -480 of two patients’ promoter region (2%). None of the mentioned SNPs were detected in patients and controls groups (0%).ConclusionThis finding indicates that new single nucleotide polymorphism in androgen receptor promoter may have role in etiology of hypospadias and development of this anomaly.Keywords: Hypospadias, Androgen receptor gene, Promoter -
ناباروری یکی از قدیمی ترین مشکلات بشری است که از دیر باز سبب شده است مبتلایان به آن، دوره ای از زندگی خود را با انواع فشارهای عصبی، روانی بگذرانند و این مساله موجب تلاش هایی برای دستیابی به راه حل های آن شده است. یکی از انواع ناباروری که پیش از این لاعلاج تلقی می شد، موجود نبودن سلول های جنسی بود که استفاده از گامت شخص سوم جهت بارورسازی افراد نابارور، افق تازه ای را در درمان ناباروری های مذکور گشود. با موفقیت تلاش هایی که در جهت بارورسازی افراد نابارور با گامت شخص سوم صورت پذیرفت، پرسش ها و چالش های اخلاقی و حقوقی متعددی به وجود آمد که نیاز به قوانین خاصی را به خصوص در نحوه ی اهدای گامت و جنین به زوجین نابارور بیش از پیش آشکار کرد. برای رفع این مشکلات کمیته های متفاوتی در کشورهای مختلف تاسیس گردید و در بسیاری از کشورها قوانینی تصویب شد که به موجب آنها شرایط خاصی جهت اهدا و دریافت گامت و جنین مشخص گردید. یکی از این شرایط بحث بی نام بودن یا محرمانگی است که جزو بحث برانگیزترین مقوله ها در تمامی مکاتب حقوقی و اخلاقی می باشد. پنهان کردن ارتباط ژنتیک کودک با والدین از جمله موضوعاتی است که به لحاظ اخلاقی، فقهی، حقوقی، جامعه شناسی و روان شناختی قابل بحث و بررسی است. در آوریل 2005 برای اولین بار قانونی در بریتانیا وضع شد که به گمنامی اهداء کننده ی گامت و جنین پایان داد. پس از آن، کشورهایی مثل اتریش، سوئد، نروژ، هلند و نیوزیلند نیز قوانین مشابهی وضع کردند و به مورد اجرا گذاشتند. مطالعه ی حاضر با بررسی حوزه های مختلف (اخلاقی، فقهی، حقوقی، جامعه شناسی و روان شناختی) سعی در به چالش کشیدن اصل بی نام بودن یا محرمانگی دارد.
کلید واژگان: گامت, جنین, محرمانگی, اخلاقInfertility is considered as one of the oldest human dilemmas that have caused difficult periods of life with various nervous breakdowns and psychological pressures for the people involved in and finally such conditions led to some efforts to be made in order to achieve proper solutions for the case. One form of infertility which was thought incurable heretofore was "nonexistence of sexual cells" in which using the third person's gamete for fertilizing an infertile person has opened new horizons in treating the mentioned disorder. Along with the success of the great efforts were made in fertilizing the infertile person using the third person gamete, several ethical and juridical questions and challenges aroused that required specific regulations to be issued, especially for the state of donating gamete and embryo to the infertile couple, more necessary than ever. In order to solve these problems, different committees were formed within different countries and some rules were ratified in many countries upon which special conditions were determined for gamete and embryo donation or reception. One of these conditions is anonymity or "confidentiality" that is of the most discussable issues among all juridical and ethical schools. To conceal a parent-child genetic relationship is one of the important subjects which are ethically, jurisprudentially, legally, sociologically and psychologically discussable. A new article of law was ratified in Britain in 2005 that has terminated the anonymity of the gamete or embryo donor. Other countries like Austria, Sweden, Norway, Netherland and New Zealand issued similar regulations subsequently and put them into the action. The current study tries to challenge the principle of anonymity or confidentiality through analyzing different (ethical, jurisprudential, sociological and psychological) areas.Keywords: Donation, Gamete, Embryo, Confidentiality, Ethics -
مقدمهکاربرد وسیع دستگاه های مولد امواج الکترومغناطیسی بسیار قابل توجه است. دستگاه ها و تجهیزات زیادی با مشخصات تکنیکی گسترده تولید کننده ی این امواج هستند. در مطالعه ی حاضر تاثیر امواج الکترومغناطیسی با شدت 5/0 میلی تسلا و فرکانس 50 هرتز بر باروری و بافت تخمدان موش سوری در مرحله ی پیش لانه گزینی مورد بررسی شد.مواد و روش ها80 موش سوری ماده به دو گروه تقسیم شدند. موش های گروه شاهد، در معرض میدان قرار نگرفتند و موش های گروه تجربی به مدت دو هفته، هفته ای 6 روز و روزانه 4 ساعت در معرض میدانی با فرکانس 50 هرتز و شدت 5/0 میلی تسلا قرار داده شدند. در روز هشتم تحریک تخمک گذاری در موش های هر دو گروه انجام شد و برای جفت گیری در مجاورت موش های نر قرار داده شدند و صبح روز بعد موش های پلاک مثبت به عنوان موش های حامله تلقی شدند. در حین لانه گزینی، موش ها کشته و بلاستوسیست ها با روش فلاشینگ شاخ های رحمی خارج شدند. نمونه های تخمدان در هر دو گروه پس از طی مراحل آمادش بافتی با میکروسکوپ نوری بررسی شدند و داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS و آزمون تی و با معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل شد.یافته هادرصد موش های پلاک مثبت در گروه در معرض میدان (50%) نسبت به گروه شاهد (5/67%) کاهش یافته ولی این کاهش از نظر آماری معنی دار نبود. میانگین تعداد جنین در گروه شاهد 8/4±9 و در گروه مورد 7/5±5/5 بود. آزمون آماری، اختلاف معنی داری را بین میانگین رتبه ای دو گروه نشان داد (03/0P<). اندازه ی فولیکول های اولیه ی تک لایه ای بر حسب میکرومتر در گروه مورد نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری نداشت (79/1±17/12، 53/1±33/12 و 810/0p>). اگرچه تعداد کل فولیکول ها و فولیکول های اولیه ی تک لایه ای و اجسام زرد در گروه مورد نسبت به گروه شاهد افزایش داشت ولی این تفاوت ها معنی دار نبود.نتیجه گیریمیدان الکترومغناطیسی با فرکانس پایین در مدت زمان کوتاه بر باروری موش های ماده تاثیر منفی دارد ولی در مطالعه های بافت شناسی تغییری در بافت تخمدان دیده نشد.
کلید واژگان: میدان الکترومغناطیسی, باروری, تخمدان, موش -
زمینهدی اکسید گوگرد یکی ازگازهای سمی و خطرناک در هوای آلوده کشورهای صنعتی است که در کارخانجات برای تهیه اسیدسولفوریک و مواد صنعتی دیگر استفاده می شود. لذا قشر عظیمی از افراد در معرض این گاز قرار میگیرند.هدفدر این مطالعه اثرات هیستوپاتولوژیک دی اکسید گوگرد در مسمومیت حاد و مزمن بر روی کبد مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها28 عدد موش سوری نر به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول به عنوان کنترل، در معرض گاز قرارنگرفتند. گروه دوم (گروه حاد) فقط یک نوبت در معرض گاز با دوز بالا (100ppm) قرار گرفتند. گروه های سوم، چهارم به ترتیب یک هفته (مزمن یک هفته ای) و سه هفته(مزمن سه هفته ای) همه روزه یک نوبت و هر نوبت پنج دقیقه در معرض گاز با دوز کم (20ppm) قرار گرفتند. در تمامی گروه ها بعد از پایان کار حیوانات کشته شده و کبد آنها استخراج گردید. ابتدا مشاهدات ماکروسکوپی و سپس بررسی های میکروسکوپی صورت گرفت.یافته هامقایسه تعداد سلول های کوپفر در گروه دوم (گروه حاد)، گروه های سوم و چهارم (گروه های مزمن) با گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان داد (9±1.0 و 10±1.0 و 11±1.2، 7±1.4 و p<0.0001). در ضمن، مشاهدات کیفی، افزایش قابل ملاحظه ای در میزان نکروز سلول های کبدی و همچنین تغییر ساختمان طناب ها و سینوزویید های کبدی همراه با افزایش واکنش های التهابی درگروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد.بحث و نتیجه گیریبررسی حاضر نشان داده است که گاز دی اکسید گوگرد می تواند باعث تخریب سلول های کبدی و سینوزوییدها در مسمومیت حاد و مزمن شود.
کلید واژگان: دی اکسید گوگرد, موش, کبد
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.