نعمت الله آهنگر
-
زمینه :
عسل دارای کاربردهای طبی متنوعی است. یکی از کاربردهای عسل در رابطه با بهبود زخم است. برای اتصال گرافت پوستی به بافت زیرین به طور معمول از استاپلر استفاده می شود که به علت گران بودن، عدم تولید در داخل کشور و ایجاد آسیب فیزیکی به بافت، نیاز به گزینه جایگزین احساس می شود.
هدف :
مطالعه حاضر با هدف بررسی استفاده از عسل طبی در مقایسه با استاپلر در چسباندن گرافت های پوستی در زخم های ناشی از سوختگی در یک مرکز سوختگی در شمال ایران انجام شد.
روش ها:
در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 80 بیمار دچار سوختگی با درصد سوختگی زیر 40 درصد وارد مطالعه شدند. بیماران در دو گروه استفاده از عسل و استفاده از استاپلر قرار گرفتند. اطلاعات جمعیت شناختی و درصد سوختگی از پرونده بیماران استخراج شد. متغیرهای رد پیوند، روزهای بستری پس از انجام گرافت، جابه جایی پوست پیوندی، جمع شدگی گرافت، درد، ادم، هماتوم، خارش و عفونت پس از پیوند در زمان های تعیین شده، بررسی و ثبت شد.
یافته ها :
در این مطالعه 80 بیمار در دو گروه 40نفره قرار گرفتند. به طورکلی 34 نفر (42/5 درصد) مرد و 46 نفر (57/5 درصد) زن بودند. میانگین سنی بیماران 15/42± 39/29 سال بود. براساس نتایج به دست آمده تفاوت معنی داری در تعداد روزهای بستری پس از انجام گرافت (0/001>P)، ، میزان عفونت، هماتوم، ادم، درد و خارش (0/0001=P) مشاهده شد که در گروه عسل مقدار کمتری داشت. میزان جمع شدگی گرافت در گروه استاپلر (0/031=P) کمتر بود. رد پیوند در هیچ گروهی مشاهده نشد.
نتیجه گیری :
نتایج بیانگر این است که استفاده از عسل طبی در درمان زخم سوختگی در مقایسه با استاپلر موجب کاهش مدت بستری پس از انجام گرافت و کاهش عوارض نامطلوبی همچون درد، خارش، ادم، هماتوم و عفونت می شود. همچنین استفاده از عسل طبی برای اتصال گرافت به بافت زیرین، همانند درمان روتین، کارآمد است.
کلید واژگان: سوختگی, گرافت پوستی, عسل, استاپلرBackgroundOne of the applications of honey is in wound healing. A stapler normally connects the skin graft to the underlying bed. Due to its high cost and lack of production in Iran, and causing physical damage to the tissue, an alternative method is needed.
ObjectiveThis study aims to compare the effects of using medical honey and staplers for skin graft fixation in patients with burn wounds in the north of Iran.
MethodsIn this clinical trial, 80 patients with deep second-degree and third-degree burns less than 40% of total body surface area were included and were randomly divided into two groups of honey (n=40) and stapler (n=40). Demographic information and the percentage of burns were extracted from patients’ medical files. The graft rejection, number of hospitalization days, grafted skin displacement, graft contracture, pain severity, existence of edema or hematoma, itching severity, and infection after grafting were investigated and recorded.
ResultsOf 80 patients, 34 were male (42.5%) and 46 were female (57.5%). The mean age of the patients was 39.29±15.42 years. A significant difference was observed in the mean number of hospitalization days after grafting (P<0.001), incidence of infection, hematoma, edema, and severity of pain and itching (P<0.001), which were lower in the honey group. The graft contracture rate was lower in the stapler group (P<0.001). Graft rejection was not observed in any groups.
ConclusionThe use of medical honey for skin graft fixation reduces the duration of hospitalization and adverse effects such as pain, itching, edema, hematoma, and infection compared to staplers. This method is as efficient as the routine treatment.
Keywords: Burns, Skin graft, Honey, Stapler -
سابقه و هدف
استاتین ها یکی از پر مصرف ترین داروهای قلبی-عروقی هستند.کاهش عوارض جانبی این داروها در جلوگیری از شکست درمان اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی پلی مورفیسم rs4149056 ژن SLCO1B1، در بیماران مصرف کننده آتورواستاتین و ارتباط آن با وقوع میوپاتی در بیماران قلبی-عروقی ساکن غرب استان مازندران می باشد.
مواد و روش هانوع مطالعه توصیفی-مقطعی و جمعیت مورد مطالعه شامل 161بیمار مصرف کننده آتورواستاتین بود، که در سال 1396 و 1397به درمانگاه قلب و عروق بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر و بیمارستان شهید رجایی تنکابن مراجعه کردند. کلیه بیماران آتورواستاتین با دوز 40 میلی گرم روزانه به مدت 8 هفته دریافت کردند و تمامی مارکرهای لیپیدی بیماران و نیز سطح آنزیم کراتین فسفو کیناز (CPK) به عنوان معیاری از میوپاتی پس از طی دوره درمانی اندازه گیری شد. بعد از 8 هفته، بیماران داروی آتورواستاتین را با دوز 20 میلی گرم دریافت کردند و مجددا تمامی مارکرهای فوق اندازه گیری شد. در بررسی تعیین پراکندگی پلی مورفیسم rs4149056 ژن SLCO1B1 از روش PCR-ARMS استفاده شد.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که کاهش دوز داروی آتورواستاتین توانست در میزان کلسترول تام و LDL تفاوت معنی داری ایجاد کند(05/0>P)، اما میانگین این تغییرات در بین ژنوتیپ های مختلف معنی دار نبوده است(05/0> P). درخصوص تری گلیسیرید، در بیماران با ژنوتیپ TC و در خصوص HDL در بیماران با ژنوتیپ CC، تغییر دوز دارو سبب ایجاد تفاوت های معنی دار شد شد(05/0>P). علاوه بر این، در بیماران دارای ژنوتیپCC ، درصد بیماران با CPK بالا، 2 برابر بیماران با CPK نرمال بود.
استنتاجنتایج مطالعه حاضر می تواند در پیش بینی بروز میوپاتی در بیماران دریافت کننده استاتین ها و جلوگیری از عوارض ناشی از آن ها نقش داشته باشد.
کلید واژگان: استاتین ها, آتورواستاتین, میوپاتی, ژن SLCO1B1, پلی مورفیسم rs4149056Background and purposeStatins are among the most widely used drugs in treatment of cardiovascular diseases. Reducing the side effects of these drugs is of great importance in preventing treatment failure. The aim of this study was to investigate the role of rs4149056 polymorphism in statin-induced myopathy in patients with cardiovascular diseases in West of Mazandaran province, Iran.
Materials and methodsA descriptive cross-sectional study was carried out in 161 patients taking atorvastatin who attended Cardiovascular Clinic in Ramsar Imam Sajjad Hospital and Tonekabon Shahid Rajaee Hospital, 2017-2018. All patients were given atorvastatin at 40 mg daily for 8 weeks and all lipid markers and CPK enzyme levels as a measure of myopathy were measured. Then, the patients received atorvastatin at 20 mg for 4 weeks and all lipid markers were measured again. PCR-ARMS method was used to determine the distribution of rs4149056 polymorphism.
ResultsAccording to findings, reducing the dose of atorvastatin caused significant differences in total cholesterol and LDL levels (P<0.05), but the mean of these changes was not significant between different genotypes (P>0.05). Drug dose change caused significant differences in levels of triglycerides in patients with TC genotype and HDL in patients with CC genotype (P<0.05). Moreover, in patients with CC genotype, the percentage of those with high levels of CPK was two times higher than patients with normal CPK.
ConclusionCurrent study could be of help in predicting the incidence of myopathy in patients receiving statins and preventing the side effects of these drugs.
Keywords: statins, atorvastatin, myopathy, SLCO1B1 gene, polymorphism -
Background
The aim of the present study was to investigate the protective properties of melatonin (MT) gainst oxidative stress, mitochondrial dysfunction, and apoptosis induced by tramadol-reproductive toxicity in male rats.
MethodsThe rats were divided into the 7 groups of control, melatonin (1.5 mg/kg), tramadol (50 mg/kg), and melatonin (1, 1.5 and 2.5 mg/kg) administered 30 minutes before tramadol and vitamin C group (100 mg/kg). All injections were performed intraperitoneally. After administration for 3 consecutive weeks, the animals were
killed and testis tissues were used for assessment of oxidative stress markers including lipid peroxidation LPO), glutathione (GSH) content and protein carbonyl (PrC), and sperm analysis. Mitochondria were isolated from rat’s testis using differential centrifugation technique and were studied in terms of mitochondrial
viability, mitochondrial membrane potential (MMP), and mitochondrial swelling. The other part of the tissue sample was placed in RNA protector solution for assessment of Bax and Bcl-2 gene expression through realtime polymerase chain reaction (real-time PCR) assay.FindingsTramadol caused a significant decline in epidermal sperm count, motility, and morphology, as well as a significant decrease in GSH level and mitochondrial function, and a significant evaluation of LPO, PrC, MMP, and mitochondrial swelling. In addition, tramadol induced a significant decrease in Bcl-2 gene expression, and increase in Bax gene expression. However, pretreatment of rats with MT improved sperm analysis, and testicular antioxidative status, and mitochondrial function. Furthermore, MT pretreatment regulated testicular Bcl-2 and Bax expressions.
ConclusionConsidering the protective effects of MT against reproductive toxicity induced by tramadol, this compound can be used as a possible agent for the prevention and treatment of tramadol-induced reproductive toxicity
Keywords: Tramadol, Melatonin, Oxidative stress, Mitochondria, Apoptosis -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و سوم شماره 2 (پیاپی 170، خرداد و تیر 1399)، صص 2319 -2325مقدمه
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی الگوی مصرف منطقی داروهای مسکن تزریقی اعم از اپیویید و غیر اپیویید در بیماران بستری در بخش های جراحی و اورژانس بیمارستان امام سجاد رامسر بوده است.
روش کاراین مطالعه به شکل توصیفی و گذشته نگر، در بهار و تابستان 1395، بر روی 1181 پرونده بیماران دریافت کننده داروی مسکن تزریقی بستری شده در بخش های اورژانس و جراحی انجام شد. اطلاعات مختلف شامل اندیکاسیون ، دوزاژ و مدت زمان دریافت دارو ثبت گردیده و با گایدلاین AHFS مقایسه شد.
نتایجاز بین 1181 نمونه، 506 نفر در بخش اورژانس و 675 نفر در بخش جراحی بستری بودند. بیشترین اندیکاسیون مصرف داروهای مسکن تزریقی به ترتیب مربوط به تروما، درد ناشی از سرطان ،درد قفسه سینه و دیسک کمر بوده است. 568 نفر دریافت کننده داروی اپیویید و 341 نفر دریافت کننده داروی غیر اپیویید بوده اند و 272 نفر نیز مصرف کننده اپیویید و غیر اپیویید باهم بوده اند. بیشترین میزان تجویز در بین اپیوییدها مربوط به مورفین و در بین داروهای غیر اپیویید مربوط به کتورولاک بوده است. در نهایت،62/23 % تجویزها با گایدلاین سازگاری داشته و 37/76 % تجویز ها فاقد سازگاری با گایدلاین بوده است .
نتیجه گیریبا توجه به میزان بالا عدم تطابق داروهای تجویزی با گایدلاین ، به نظر می رسد که باید توجه بیشتری در زمینه ارایه اطلاعات لازم به کادر درمانی درخصوص تجویز و نحوه صحیح مصرف این داروها صورت گیرد.
کلید واژگان: مسکن تزریقی, اپیوئید, ضد التهاب غیر استروئیدی, پروفایل مصرف, ایرانIntroductionThe aim of this study was the investigating rational use of opioid and non-opioid injectable analgesics in patients admitted to surgery and emergency wards of Imam Sajjad general hospital, Ramsar, Iran.
Materials and methodsThis descriptive and retrospective study was performed between July to August 2016 on 1181 files of patients receiving injectable analgesics and admitted to surgery and emergency wards of Imam Sajjad general hospital. Different information including indication, dose of administered drug and duration of treatment were recorded and compared to the AHFS guideline.
ResultsAmong 1181 subjects, 675 patients were admitted to surgery and 506 patients to emergency wards. The main indications of injectable analgesic administration were trauma, cancer pain, chest pain and lumbar neuropathic pain, respectively. Of the 1181 patients, 568 cases received opioids, 341 cases received non-opioids and 272 cases received both opioid and non-opioids. Among the opioids, morphine was the most prescribed and among the non-opioids ketorolac was the most. Mostly encountered adverse effects were nausea and vomiting, hypotension and headache. Overall, 23.62% of the prescriptions were in accordance with guideline and 76.37% of them weren’t compatible.
ConclusionBecause of high inconsistency with guideline, it seems to need more attention on promoting medical staff information about prescription and rational use of injectable analgesic drugs.
Keywords: Injectable analgesic, Opioid, NSAID, Utilization Pattern, Iran -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و سوم شماره 1 (پیاپی 168، فروردین و اردیبهشت 1399)، صص 2108 -2120مقدمه
زردی نوزادی به علت افزایش بیلی روبین در 50 درصد نوزادان ترم و 80 درصد نوزادان پره ترم دیده می شود. باتوجه به عوارض خطرناک این بیماری، ارجاع به موقع نوزاد در موثر بودن تشخیص و درمان به موقع وپیشگیری از عوارض زردی نوزادان که وابسته به آگاهی و نگرش مناسب مادران در این زمینه است، بسیار مهم است. لذا این مطالعه با هدف بررسی آگاهی و نگرش مادران نوزادان تازه متولد شده مبتلا به زردی در شهرستان تنکابن انجام شد.
روش کاراین مطالعه مشاهده ای بر روی 365 نفر از مادران تازه زایمان کرده و بستری شده در بیمارستان شهید رجایی تنکابن در فاصله زمانی پاییز 1395 تا بهار 1396 انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر متغیر های زمینه ای آگاهی و نگرش بود. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای مربع و ضریب همبستگی پیرسون صورت گرفت.
نتایجدر پاسخ به سوالات مربوط به آگاهی در خصوص زردی نوزادی، آگاهی مادران از علایم زردی نوزادی، بیشترین و آگاهی از علل بروز زردی در نوزاد، کمترین پاسخ صحیح را داشتند. از میان مادران، 36/78 درصد دارای آگاهی متوسط یا کمتر و 93/4 درصد نگرش کمتر از متوسط بودند. همچنین رابطه معناداری میان افزایش سن، سطح اجتماعی-اقتصادی و تحصیلات مادر، با آگاهی در مورد زردی نوزاد وجود داشت.
نتیجه گیرییافته ها بیانگر ضرورت آموزش مادران در مورد زردی نوزادی، ایجاد زمینه برای تحصیل و ارتقای سطح و شیوه زندگی آنها می باشند.
کلید واژگان: زردی نوزادی, آگاهی, نگرشIntroductionNeonatal jaundice is due to increased bilirubin and is seen in 50% of the term and 80% of preterm neonates. Due to dangerous side effects of this disease, prompt referral of neonates is important in accurate diagnosis and treatment. Meanwhile, the knowledge and attitude of mothers about neonatal jaundice is of great importance. So, this study was performed to assess the knowledge and attitude of postnatal mothers over neonatal jaundice in Tonekabon, North of Iran.
Materials and methodsThis descriptive observational study was conducted on 365 mothers, whose neonates were born with jaundice and delivered at Shahid Rajaee general hospital, Tonekabon, from September 2016 to May 2017. The subjects were interviewed using a structured questionnaire. The questionnaire was used to evaluate the subject’s knowledge and attitude about neonatal jaundice. Statistical analysis was performed suitably by chi-square and pearson correlation using SPSS 22.
ResultsIn response to questions, mother's knowledge about neonatal jaundice was the most and the attitude over causes of jaundice in neonates had the least correct response. Among cases, 78.36% had moderate or lower knowledge, and 4.93% had less than a moderate attitude. There was also a significant relationship between age, socioeconomic status and mother's education with knowledge about neonatal jaundice.
ConclusionFindings show the importance of increase in mother’s knowledge about neonatal jaundice, providing them helpful settings for education and promoting their life's level and style.
Keywords: Neonatal Jaundice, Knowledge, Attitude -
مقدمه
دیابت یکی از شایع ترین بیماری های مزمن و یک نگرانی بزرگ نظام سلامت ایران است. افزایش آگاهی پیرامون دیابت می تواند مرگ و میر و هزینه های تحمیلی به سیستم سلامت را کاهش دهد.
هدفارزیابی میزان دانش، نگرش و عملکرد بیماران دیابتی ساکن غرب مازندران در مراقبت از خود .
مواد و روش هااین پژوهش، مطالعه ای توصیفی- مقطعی بود که بر بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به داروخانه 13 آبان و کلینیک شفا رامسر در بازه زمانی اردیبهشت تا بهمن 1395 انجام شد. 240 بیمار وارد مطالعه شده و با گفتگو، داده ها در پرسشنامه ی از پیش فراهم شده وارد شد. سطح دانش، نگرش و کارکرد بیماران با برآورد امتیازها بررسی شد و تحلیل داده ها بوسیله ی نرم افزار spss صورت گرفت.
نتایجمیانگین سنی بیماران 27/58 سال بود (159 زن و 81 مرد)، سطح دانش، نگرش و عملکرد بیماران نسبت به بیماری دیابت به ترتیب 36/59، 5/38 و 35/51 درصد بدست آمد. دانش بیماران با میزان تحصیلات رابطه ی آماری مثبت و بسیار معنی داری داشت. در بیماران بدون پیشینه ی خانوادگی نمره نگرش پایین تر بود. افزون بر این، در زنان و در بیماران زیر درمان توام با انسولین و داروهای خوراکی عملکرد بهتری بدست آمد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه ی ما نشاندهنده سطح پائین دانش، نگرش و عملکرد بیماران دیابتی در خود مراقبتی بود و آموزش مناسب به بیماران دیابتی می تواند سبب کنترل مناسب، پیشگیری از پیشرفت بیماری و کاهش هزینه های نظام سلامت شود.
کلید واژگان: دانش, نگرش, عملکرد, دیابت شیرینIntroductionDiabetesis one of the most common chronic conditions and a major public health concern in Iran. Increasing awareness regarding diabetes can reduce mortality and economic burden on health systems.
ObjectiveTo determine the level of diabetes related health knowledge, attitude and practice (KAP) among diabetic patients residing in west of Mazandaran Province.
Materials and MethodsThis descriptive cross-sectional study was carried out on the patients with type-2 diabetes, referredto Ramsar 13Aban Pharmacy and Shafa outpatient clinic from May 2016 to Feb 2017. 240 patients were enrolled in the study and a questionnaire was filled through face-to-face interview. Level of KAP was evaluated by calculating the scores and the data were analyzed by SPSS software.
ResultsThe mean age of patients was 58.27 (159 females and 81 males). The level of patients’ Knowledge, attitude and performance about diabetes were 59.36%, 38.5% and 51.35%, respectively. There was a positive significant relationship between patients’ level of knowledge and their educational level. The attitude score was lower in patients without family history. Moreover, better performance level was observed in females and in patients treated with insulin plus oral antidiabetic agents.
ConclusionResults of the present study indicat ethe low level of KAP among diabetic patients about self-care and proper education of diabetic patients by regular programs can lead to better control, prevention of disease progress and decrease in health system costs.
Conflict of interest: non declaredKeywords: Diabetes Mellitus Knowledge, Attitude, Practice -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و یکم شماره 6 (پیاپی 161، بهمن و اسفند 1397)، صص 1314 -1322مقدمهاشتباهات دارویی رخداد شایع بالقوه خطرناک است که میتواند در سیستم درمان به عنوان یکی از چالشها و معیارهای سنجش ایمنی بیمار مورد استفاده قرار گیرد.در این مطالعه، برخی از خطاهای رایج دارویی در بخشهای داخلی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر، مورد بررسی قرار گرفت.روش کارنوع مطالعه توصیفی- مقطعی و جامعه مورد مطالعه شامل200پرونده بیمار بستری در بخش داخلی بیمارستان سجاد رامسر در فاصله زمانی بهار و تابستان سال 1396 بود. اطلاعات جمع آوری شده شامل اطلاعات دموگرافیک بیماران از پرونده، دستورات دارویی ثبت شده در پرونده بیمار و دستورات دارویی منتقل شده به کاردکس دارویی بیمار بود. جهت تعیین تداخلات دارویی و شدت عوارض از Medscape استفاده شد.نتایجدر مجموع 200 پرونده، 1888 مورد تجویز دارو از بین 112 قلم داروی مختلف صورت گرفت. 166 مورد تداخل دارویی مشاهده شد. افزایش تعداد اقلام دارویی و افزایش تعداد روزهای بستری با بروز تداخلات دارویی ارتباط معنی دار داشت(0/05>p). از 1720 دستور دارویی ثبت شده توسط پزشکان، 223 خطای دارویی در بخش داخلی توسط پزشکان و 36 خطای در اجرای بازنویسی دستورات دارویی و دارو دهی توسط پرستاران ثبت شد. بیشترین تعداد خطای رخ داده توسط تیم پزشکی 86/1% رخ داد و سهم تیم پرستاری در بروز خطای رونویسی و اجرای دستورات دارودهی 13/9% بود.نتیجه گیریبازخورد مناسب نتایج این مطالعه میتواند در کاهش خطاهای دارویی پزشکان و پرستاران اثرگذار و ارزشمند باشد.کلید واژگان: ایران, بخش داخلی, بیمارستان امام سجاد, خطای دارویی, دستور دارویی, رامسرIntroductionDrug errors are a potentially hazardous occurrence that can be used in the treatment systems as one of the challenges and criteria for patient safety assessment. In this study, some of the main medication errors were evaluated in internal wards of Ramsar Imam Sajjad Hospital.Materials and MethodsThis was a descriptive prospective cross- sectional study. Subjects were including 200 files of patients hospitalized in internal wards of Imam Sajjad hospital between March and September 2017. Gathered data were including demographic data obtained from patient’s file, drug orders documented in patient’ s file and drug orders transferred to patient’s drug cardex. Medscape was used for evaluating of any drug interactions.ResultsA total of 1888 prescribing were noted from 112 different drugs, in overall 200 investigated files, 166 cases of drug interaction were noted. There was significant relationship between number of drug use and hospitalization period with detection of drug interaction (p<0.05). Of 1720 registered orders, 223 medication errors occurred by the physicians and 36 errors by the nurses in drug transcription and administration. Physicians’ contribution in medication error was more (86.1 %). Nurses ’contribution in transcription error and drug order running was 13.9 %.ConclusionAppropriate feedback of results of the present study could be effective and valuable in reducing medication error.Keywords: Drug order, Imam Sajjad hospital, Internal ward, Iran, Medication error, Ramsar
-
سابقه و هدف
این مطالعه با هدف بررسی پلی مورفیسم m1 و m2 ژن CYP1A1 در بیماران سرطانی و مقایسه آن با یک گروه سالم در غرب استان مازندران انجام پذیرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه مورد- شاهدی، در مجموع 120 داوطلب سالم غیر خویشاوند (60 مرد و 60 زن) از غرب استان مازندران و 84 بیمار غیر خویشاوند (39 مرد و 46 زن) مبتلا به سرطان بستری در بخش خون و انکولوژی بیمارستان امام سجاد رامسر در فاصله ی زمانی تیر ماه 95 تا دی ماه 96، وارد مطالعه شدند. از هر فرد 3 میلی لیتر خون محیطی گرفته شد و در دمای منفی 20 درجه سانتی گراد نگهداری گردید. در بررسی تعیین پراکندگی پلی مورفیسم ژن CYP1A1 از روش PCR-RFLP استفاده شد.
یافته هاطی بررسی های این مطالعه، ژنوتیپ های AG (00/0=p، 57/7-05/2=CI 95 درصد، 94/3=OR) و GG (00/0=p، 49/46-92/1=CI 95 درصد، 46/9=OR) از پلی مورفیسم m2 ژن CYP1A1 منجر به افزایش ریسک ابتلا به سرطان شدند. ژنوتیپ TC از پلی مورفیسم m1 ژن CYP1A1 افزایش ریسک ابتلا به سرطان را نشان داد (00/0=p،
6/4-4/1=CI 95 درصد، 6/2=OR). از نظر فنوتیپی آلل G از پلی مورفیسم m2 (001/0p˂) و آلل C از پلی مورفیسم m1 (001/0 p) هر دو افزایش ریسک ابتلا به سرطان را نشان دادند.
استنتاج: مطالعه حاضر نشان داد که حضور آلل C از پلی مورفیسم m1 و آلل G از پلی مورفیسم m2 ژن CYP1A1 منجر به افزایش ریسک ابتلا به سرطان در جمعیت مورد مطالعه می شود.کلید واژگان: جمعیت ایرانی, مازندران, پلی مورفیسBackground and
purposeThe aim of this study was to determine the genetic variability of CYP1A1 m1 and m2 polymorphisms in cancer patients compared with healthy population in the west of Mazandaran province, Iran.
Materials and methodsA case-control study was carried out in 120 non-relative healthy volunteers (60 males and 60 females) and 84 non-relative patients (39 males and 46 females) with diagnosis of cancer, attending the Hematology/Oncology ward in Ramsar Imam Sajjad Hospital between July 2016 and December 2017. Peripheral blood samples (3ml) were taken from the participants and stored at -20°C. The PCR-RFLP method was used to determine the distribution of CYP1A1 gene polymorphisms.
ResultsAmong the two gene variants m1 and m2, individuals with AG and GG genotypes of CYP1A1 m2 polymorphism were found to have a significantly higher and increased risk for cancer (OR=3.94, 95%CI=2.05-7.57, P= 0.00, OR=9.46 , 95%CI=1.92-46.49, P= 0.00, respectively) and the TC genotype of CYP1A1 m1 polymorphism also had a significantly higher and increased risk for cancer (OR= 2.6 , 95% CI = 1.4-4.6, P=0.00). The ‘G’ allele was detected to have a strong association with cancer (P<0.001). The ‘C’ allele also showed strong association with the incidence of cancer (P<0.001). Thus, both CYP1A1 m1 and m2 polymorphisms showed an increased risk for cancer.
ConclusionOur study suggested that the presence of ‘C’ allele of m1 polymorphism and ‘G’ allele of m2 polymorphism as the leading alleles that increase cancer susceptibility in the studied population
Keywords: CYP 1A1, Iranian population, Mazandaran, polymorphism, PCR-RFLP -
سابقه و هدف
از هیدروژل ها به عنوان حامل برای کنترل رهش دارو استفاده می شود. هیدروژل های فیزیکی در مقایسه با نوع شیمیایی دارای ایمنی بیش تر و سمیت کم تری هستند. روغن شترمرغ دارای اسیدهای چربی است که نقش بسیار مهمی در رشد، تقسیم سلولی و سلامت سلول ها دارند و موجب بهبود زخم گشته و خاصیت ضد التهابی نیز دارند.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، هیدروژل حاوی روغن شترمرغ حساس به pH به وسیله مشتقات کیتوزان و پلی وینیل پیرولیدون با زنجیره باز (OR-PVP) تهیه شد. ویژگی های فیزیکوشیمیایی آن بررسی، و اثر ضد دردی آن بر روی موش های سوری با انجام آزمون فرمالین و Hot plate مطالعه گردید.
یافته هافرمولاسیون های حاوی کیتوزان با وزن مولکولی بالا، اثرات بهتری نسبت به سایر فرمولاسیون ها داشتند. در بهترین فرمولاسیون نسبت کیتوزان با وزن مولکولی بالا به OR-PVP برابر 4/0 بود. همه فرمولاسیون های روغن شترمرغ با نسبت 30 درصد دارای اثر ضد دردی مناسبی بودند.
استنتاج: این مطالعه نشان داد که هیدروژل روغن شتر مرغ فرآورده مناسبی برای کاهش دردهای التهابی و
مرکزی می باشد.کلید واژگان: هیدروژل, روغن شترمرغ, آزمون فرمالینBackground and
purposeHydrogels are used as carriers to control drug release. Ostrich oil has fatty acids which plays an important role in growth, division, and health of cells and cause wound healing and have anti-inflammatory effects.
Materials and methodsIn this experimental study, pH sensitive hydrogel was produced by chitosan deviation and open ring Poly-vinyl pyrrolidon (OR-PVP). The physicochemical characteristics of ostrich oil hydrogel was studied and its analgesic effect on mice was investigated by hot plate and formalin test.
ResultsCompared with other formulations, formulations containing chitosan with high molecular weight showed better results. The ratio of OR-PVP to high molecular chitosan was 0.4 for the best formulation. All formulations with 30% ostrich oil were found to have good analgesic effects.
ConclusionThis study showed that ostrich oil hydrogel could reduce inflammation and
central painKeywords: hydrogel, ostrich oil, formalin test -
سابقه و هدفهورمون استروژن، تنظیم کننده فیزیولوژیکی تکثیر بافت سینه است و تغییرات در مسیرهای سیگنالینگ آن، از جمله گیرنده استروژن آلفا در طول سرطان سینه و پیشرفت آن اتفاق می افتد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی (SNPs) در ژن ها می توانند به تفاوت در استعداد ابتلا به سرطان و پاسخ متفاوت به درمان در جمعیت های مختلف منجر شوند. در مطالعه حاضر، همراهی پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs2234693C/T در ژن ESRα با سرطان سینه در جمعیت بیمار و سالم غرب استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هاپژوهش موردی- شاهدی حاضر بر روی 91 خانم سالم بدون سابقه خانوادگی سرطان سینه و 71 خانم مبتلا به سرطان سینه بستری شده در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1396 انجام گرفت. 3 میلی لیتر خون محیطی از هر کدام از افراد گرفته شده و در دمای منفی 20 درجه سانتی گراد نگهداری شد. از تکنیک PCR-RFLP جهت تعیین پراکندگی پلی مورفیسم های rs2234693 استفاده شد.یافته هادر افراد مبتلا به سرطان سینه، ژنوتیپ هموزیگوت TT به طور معنی دار (001/0< p) بیش تر از ژنوتیپ های CT و هموزیگوت CC مشاهده شد. علاوه بر این، افرادی که واجد آلل T هستند، به طور معنی داری میزان بالاتر و خطر بیش تری برای ابتلا به سرطان سینه دارند (OR =2.207، 95%CI =1.40-3.48، p =0.001) .
استنتاج: مطالعه ما برای نخستین بار در غرب مازندران پیشنهاد می کند که آلل T پلی مورفیسم rs2234693 ممکن است آلل پیشرو در افزایش احتمال ابتلا به سرطان سینه باشد.کلید واژگان: سرطان سینه, گیرنده آلفای استروژن, مازندران, ایران, PCR, RFLPBackground andPurposeEstrogen hormone is a physiological regulator of breast tissue proliferation and changes in its signaling pathways, including the alpha-estrogen receptor, occurs during breast cancer and its progression. Single-nucleotide polymorphisms (SNPs) in genes can lead to differences in cancer susceptibility and response to treatment in different populations. In the present study, we investigated rs2234693 C/T single-nucleotide polymorphism in ESRα gene in breast cancer patients and healthy population in west of Mazandaran province, Iran.Materials And MethodsA case-control study was performed in 91 healthy women without family history of breast cancer and 71 women with breast cancer admitted to oncology department in Ramsar Imam Sajjad Hospital between April and September 2017. Peripheral blood (3 ml) was taken from the subjects and stored at -20°C. The PCR-RFLP method was used to determine the distribution of rs2234693 polymorphisms.ResultsThe incidence of breast cancer in individuals with homozygous TT genotype was significantly higher (pConclusionTo the best of our knowledge, this study for the first time suggested that T allele of rs2234693 C/T polymorphism might be a leading allele that cause increased breast cancer susceptibility in west of Mazandaran province.Keywords: breast cancer, estrogen receptor alpha, Mazandaran, Iran, PCR, RFLP -
سابقه و هدفمهار کننده های پمپ پروتون (PPIs) یکی از اصلی ترین درمان ها برای بیماری های وابسته به اسید معده می باشند. مصرف نامناسب این داروها، به خصوص فرم تزریقی پنتوپرازول سبب افزایش هزینه های غیرضروری می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی نحوه مصرف پنتوپرازول تزریقی در یک بیمارستان آموزشی در شمال ایران انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه به صورت مقطعی از تیرماه تا آبان ماه 1395 روی 100 بیمار بستری در بیمارستان امام سجاد رامسر (ع) در شمال ایران انجام شد. اطلاعات دموگرافیک بیماران، دوز و نحوه تزریق پنتوپرازول، ریسک فاکتورهای بیماران در خصوص ابتلا به استرس اولسر و سایر اطلاعات بالینی مرتبط ثبت شد. میزان مناسب بودن تجویز و مصرف پنتوپرازول با توصیه های موجود در دستورالعمل ها شامل Fact Drug Information 2016، Uptodate 2016 و Medscape 2016 مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هاتنها 54 درصد بیماران اندیکاسیون دریافت داروهای مهارکننده پمپ پروتون را داشتند و صرفا در 16 درصد موارد نیاز به تجویز فرم تزریقی دارو وجود داشته است. در 73 درصد بیماران، امکان دریافت فرم خوراکی وجود داشت، اما فرم تزریقی پنتوپرازول استفاده شد. بر خلاف توصیه های استاندارد، در 92 درصد موارد، هر ویال پنتوپرازول پس از حل شدن در 10 میلی لیتر آب مقطر، در مدت کم تر از 10 ثانیه به روش بولوس تزریق شد.
استنتاج: بر اساس این مطالعه، کاربرد پنتوپرازول در اکثر موارد با توصیه های ذکر شده در گایدلاین ها در زمینه اندیکاسیون درست، نحوه صحیح آماده سازی دارو و رعایت مدت زمان تجویز دارو همخوانی نداشته است.کلید واژگان: پنتوپرازول, ارزیابی نحوه تجویز و مصرف دارو, مهارکننده های پمپ پروتون, تزریق داخل وریدیBackground andPurposeProton pump inhibitors (PPIs) are one of the main therapeutic agents for acid-dependent diseases. Inappropriate use of this group of drugs especially Intravenous form of pantoprazole can lead to unnecessary cost. The aim of this study was to assess the IV Pantoprazole utilization in a teaching hospital in North of Iran.Materials And MethodsThis cross sectional study was performed within four months in 100 patients hospitalized in Ramsar Imam Sajjad Hospital, 2016. Demographic data, type and doses of Pantoprazole, risk factors for stress ulcer, and other relevant clinical data were recorded. Appropriate use of Pantoprazole was assessed according to recommendations provided by Fact Drug Information 2016, Medscape 2016, and UpToDate 2016.ResultsAmong the patients 54% had indication for receiving a PPI and only 16% had indication for parenteral form of PPI. Oral PPIs could have been used in 73% of the patients but they received parenteral form of Pantoprazole. In 92% of IV injections, a vial of 40 mg Pantoprazole was dissolved in 10 ml distilled water and injection was done in less than 10 seconds which was incompatible with guidelines.ConclusionIn current study, utilization of Pantoprazole was not compatible with guidelines in most cases, including right indication, right preparation methods and right rate of drug administration.Keywords: Pantoprazole, Drug Utilization Evaluation, Proton Pump Inhibitor, Intravenous -
سابقه و هدفهدف از انجام تحقیق حاضر، برای نخستین بار در استان مازندران، تعیین ژنوتیپ و فنوتیپ آنزیم N- استیل ترانسفراز-2 در افراد مبتلا به سل استان مازندران و ارزیابی رابطه بین فنوتیپ های استیله کننده و آسیب کبدی ناشی مصرف از داروهای ضد سل می باشد.مواد و روش ها65 بیمار غیر خویشاوند (47 مرد و 18 زن) مبتلا به سل در این مطالعه وارد شدند. در بررسی تعیین الل های NAT2 از روش PCR-RFLP استفاده شد. هم چنین بیماران مبتلا به سل در طی درمان با داروهای ضد سل از نظر بروز آسیب کبدی بررسی شده و ارتباط بین فنوتیپ های NAT2 و داروهای ضدسل القا کننده آسیب کبدی ارزیابی شد.یافته هاتوالی فنوتیپ استیله کننده آهسته، متوسط و سریع در بیماران مبتلا به سل به ترتیب 34، 60 و 6 درصد به دست آمد. آسیب کبدی در 64/13 درصد استیله کننده های آهسته و 56/2 درصد استیله کننده های متوسط دیده شد و به طور قابل ملاحظه ای در هیچ یک از افراد دارای فنوتیپ استیله کننده سریع دیده نشد. بر اساس آزمون کای مربع، تفاوت آماری معنی داری بین افراد دارای فنوتیپ های مختلف از نظر ابتلا به آسیب کبدی مشاهده نشد (1086/0=P).
استنتاج: به طورکلی، نتایج حاصل از این مطالعه در بیماران مبتلا به سل، می تواند در تنظیم دوزاژ داروها، کاهش عوارض جانبی داروهای ضدسل به خصوص آسیب کبدی و در نهایت بهبودی و کامل شدن روند درمان در این بیماری مثمرثمر واقع شود.کلید واژگان: توبرکولوزیس, آسیب کبدی, داروهای ضد سل, NAT2, پلی مرفیسمBackground andPurposeThe main purpose of this study was determination of different genotypes and phenotypes of N-acetyltransferase 2 gene and its relationship with drug-induced liver injury among patients in Mazandaran province, Iran, which was done for the first time.Materials And MethodsA total of 65 newly diagnosed unrelated pulmonary tuberculosis patients (47 men, 18 women) was enrolled in the study. A combination of polymerase chain reaction -restriction fragment length polymorphism method was used to investigate different allels of N-acetyltransferase-2. The patients were followed for occurrence of antituberculosis induced hepatotoxicity during the course of treatment. Relationship between N-acetyltransferase-2 phenotypes and antituberculosis induced hepatotoxicity was evaluated.ResultsFrequency of slow, intermediate and fast acetylator genotypes in patients were 34%, 60% and 6%, respectively. Hepatotoxicity was diagnosed in 13.64% of slow acetylators, in 2.56% of intermediate acetylators and interestingly in none of the fast acetylators. The Chi-Square Test showed no significant difference between different acetylation phenotypes and risk of hepatotoxicity (P = 0.1086).ConclusionThese results could improve treatment profile, prevent from drug-related adverse effects such as hepatotoxicty and lead to better outcomes in tuberculosis patients.Keywords: tuberculosis, liver injury, anti-tuberculosis drugs, NAT2, polymorphism -
سابقه و هدفبا توجه به اهمیت مدیریت درد در بیماران مبتلا به سرطان، این تحقیق با هدف بررسی شیوع درد و شدت آن، داروهای مصرفی و میزان کنترل درد در بیماران مبتلا به سرطان در یکی از مراکز درمانی شمال ایران انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، 100 بیمار مبتلا به سرطان که در سال 1394 به بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر مراجعه کرده بودند، به صورت آینده نگر در مطالعه قرار گرفتند. علاوه بر ثبت اطلاعات دموگرافیک و بالینی، نوع مسکن های مصرفی بیماران و شدت درد بر اساس Numeric Rating Scale (NRS) (از 0 بدون درد تا 10 شدیدترین دردی که تا به حال تجربه کرده) در دو ویزیت مجزا به فاصله سه هفته تعیین شد.یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان 3±7/54 سال بود. داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (98 بیمار، 98 درصد) و اپیوئیدها (49 بیمار، 49 درصد) شایع ترین مسکن های مصرف شده بوده و در بین اپیوئیدها، کدئین (3/67 درصد) و مورفین (5/24 درصد) شایع ترین مصرف را داشتند. نمره درد در ویزیت اول، 342/0±94/3 و با مصرف مسکن ها، 316/0±65/3 بود (002/0= P). در بیماران تحت درمان با اپیوئیدها، نمره درد در ویزیت اول، 530/0±290/4 و در ویزیت دوم 506/0±840/3 بود (007/0 = P).
استنتاج: علی رغم کاهش آماری نمره درد با مصرف مسکن ها، میزان کاهش از نظر بالینی قابل توجه نبوده است و همچنان بیماران از دردی که در محدوده بین 3 و 4 در معیار NRS بود، رنج می بردند. توجه بیش از پیش به مدیریت درد و به خصوص استفاده از گایدلاین های استاندارد در این زمینه توصیه می شود.کلید واژگان: سرطان, مدیریت درد, اپیوئیدها, داروهای ضد التهای غیر استروئیدیBackground andPurposeConsidering the importance of pain management in cancer patients, this study aimed to assess the prevalence of pain, its severity, analgesics used to control pain, and the extent of pain control in cancer patients attending a medical center in North of Iran.Materials And MethodsOne hundred cancer patients attending Ramsar Imam Sajjad Hospital (2015) were prospectively enrolled in the study. Clinical and demographic data and all analgesics used were recorded. Pain intensity were determined based on the Numeric Rating Scale from 0 (pain-free) to 10 (the most severe pain ever experienced) in two sequential visits, 3 weeks apart.ResultsThe average age of participants was 54.7±3 years. NSAIDs (98 cases, 98%) and opioids (49 cases, 49%) were the most common analgesics prescribed. Among opioids, codeine (67.3%) and morphine (24.5%) were used more frequently. The pain score was 3.94±0.342 at first visit and 3.65±.316 following analgesic use (P=0.002). For opioid users, the pain scores were 4.29±0.53 and 3.84±0.506, respectively (P=0.007).ConclusionThe pain scores statistically reduced, however, the decrease was not clinically prominent since the pain severity was between 3 and 4 in NRS scale. More attention to pain control is recommended in cancer patients while considering the standard pain management guidelines.Keywords: cancer, pain management, opioid, NSAIDs -
سابقه و هدفطی سالیان اخیر، مصرف مکمل های پروتئینی تجاری و هورمونی دارای عوارض جسمی، جهت بهبود ظاهر بدنی مناسب، سلامتی ورزشکاران، به ویژه در رشته بدنسازی را به خطر انداخته، لذا امروزه توجه بیش تری به استفاده از عصاره های گیاهی جهت کاهش عوارض جسمی و بهبود فعالیت های بدنی ورزشکاران می گردد، نظر به اهمیت این موضوع، هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مخلوط پودر دانه شنبلیله، ریزوم زنجبیل و مان ترنجبین بر افزایش قدرت عضلانی (قدرت پا، سینه و جلو بازو و هم چنین اندازه دور بازو) و ترکیب بدنی ورزشکاران شهر مشهد در سال 1394 بود.مواد و روش هاجامعه آماری پژوهش حاضر را ورزشکاران مرد دارای حداقل یکسال فعالیت در باشگاه های پرورش اندام مشهد تشکیل دادند که به صورت تصادفی طبقه ای تعداد 40 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش نیمه تجربی افراد در دو گروه آزمایش و شاهد (هر گروه 20 نفر) تقسیم شده، و گروه آزمایش به مدت شش هفته برنامه های تمرینی در نظر گرفته شده به همراه مصرف روزانه 5 گرم از مکمل تهیه شده (غیر روزهای تمرین و یک ساعت قبل از روز تمرین) را اجرا نمود. بررسی آماری در این مطالعه برای مقایسه بین دو گروه مستقل و با توجه به نرمال نبودن داده ها از آزمون من ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد.یافته هانتایج حاصل از آزمون ویلکاکسون نشان داد که مصرف توام مکمل دانه شنبلیله، ریزوم زنجبیل و مان ترنجبین همراه با شش هفته تمرین، منجر به افزایش فاکتورهای موثر بر ترکیب بدنی و قدرت عضلانی در گروه آزمایش شده است (05/0 p≤).
استنتاج: با توجه به نتایج این مطالعه، به نظر می رسد مکمل دانه شنبلیله، ریزوم زنجبیل و مان ترنجبین برای بهبود قدرت عضلانی و ترکیب بدنی ورزشکاران مفید باشد.کلید واژگان: دانه شنبلیله, ریزوم زنجبیل, مان ترنجبین, قدرت عضلانی, ترکیب بدنیBackground andPurposeIn recent years, consumption of commercial protein supplements and hormones that improve body appearance endangers the health of athletes especially in bodybuilding sport. Recently, use of plant extracts to reduce the side effects of drugs and improving physical activity has gained a lot of attention. The aim of this study was to investigate the effect of a supplement (mixture powder of Fenugreek seeds, rhizomes of Ginger and Alhaji manna) on increasing muscle strength and body composition in athletes in Mashhad, Iran, 2015.Materials And MethodsA quasi-experimental study with pretest and posttest design was carried out in which 40 male athletes were selected using stratified random sampling. The participants had at least one year activity in fitness clubs. They were divided into control and experimental groups (n = 20 per group). The experimental group performed specific exercises for six weeks and had a daily intake of 5 grams of the supplement (in non-training days and one hr before the exercises). Data analysis was done in SPSS V.20 applying Mann Whitney and Wilcoxon tests.ResultsThe Wilcoxon test showed that taking the supplement in six weeks of bodybuilding exercises increased the factors influencing body composition and muscle strength in the experimental group (p≤0.05).ConclusionAccording to this study, a mixture powder of Fenugreek seeds, rhizomes of Ginger and Alhaji manna is helpful in improving muscle strength and body composition in athletes.Keywords: fenugreek, ginger, manna, muscle strength, body composition -
سابقه و هدفسدیم والپروات یک داروی پر مصرف و مهم در درمان صرع و کنترل انواع خاصی از تشنج ها است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر حفاظتی روی و سلنیوم در سمیت کلیوی ناشی از سدیم والپروات در رت های ویستار می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه رت ها به پنج گروه کنترل، سدیم والپروات (mg/kg IP200)، سدیم والپروات+ روی mg/kgIP10، سدیم والپروات+ سلنیوم mg/kg IP1، سدیم والپروات+روی+سلنیوم تقسیم شدند. در پایان بعد از دریافت والپروات 4 هفته متوالی، حیوانات کشته شده و بافت کلیه جدا شدو پارامترهای استرس اکسیداتیو شامل اندازه گیری محتوای گلوتاتیون، پراکسیداسیون لیپیدیوپروتئین کربونیل و خون جهت پارامترهای بیوشیمیایی (اوره و کراتینین) مورد بررسی قرار گرفت.یافته هادریافت سدیم والپروات برای 4 هفته متوالی منجر به افزایش مارکرهای کلیوی اوره و کراتینین شد. هم چنین استرس اکسیداتیو درگروه والپروات با افزایش پراکسیداسیون لیپیدی، پروتئین کربونیل و اکسیداسیون گلوتاتیون مشهود است. دریافت روی و سلنیوم قادر به حفاظت علیه بدتر شدن در مارکرهای کلیوی و مهار افزایش مارکرهای استرس اکسیداتیو شد.
استنتاج: مطالعه ما نشان داد که تخریب اکسیداتیو نقش حیاتی در سمیت کلیوی ناشی از والپروات دارد. که به طور چشمگیری با دریافت روی و سلنیوم مهار می شود. بنابراین مکمل های روی و سلنیوم می تواند برای حفاظت از سمیت کلیوی ناشی از والپروات پیشنهاد شود.کلید واژگان: سدیم والپروات, کلیه, سمیت, استرس اکسیداتیو, سلنیوم, رویBackground andPurposeValproic acid (VPA) is used worldwide as a major drug in the intervention of epilepsy and in control of several kinds of seizures. The aim of our investigation was to evaluate the nephrotoxic potential of VPA and protective effects of zinc and selenium against VPA-induced nephrotoxicity in Wistar rats.Materials And MethodsIn this study, the animals were divided into five groups: control, VPA (200 mg/kg IP), VPA Zn (10 mg/kg IP), PA Se (1 mg/kg IP), and VPA Zn Se. After the administration of VPA for 4 consecutive weeks, the animals were killed and kidney tissues were separated. Finally, oxidative stress markers including glutathione (GSH) content, lipid peroxidation (LPO), protein carbonyl (PCO) were measured and blood was taken for measuring biochemical markers (BUN and Cr).ResultsThe administration of VPA for 4 consecutive weeks resulted in an increase in kidney marker (BUN and Cr). Also, oxidative stress was evident in VPA group by increased lipid peroxidation (LPO), protein carbonyl (PCO) and glutathione (GSH) oxidation. Zn and Se administration was able to protect against deterioration in kidney markers and suppressed the increase in oxidative stress markers.ConclusionOur study showed the critical role of oxidative damage in Valproate-induced nephrotoxicity that markedly inhibited by administration of Zn and Se. Therefore, Zn and Se supplementation could be suggested for prevention of valproate-induced nephrotoxicity.Keywords: valproic acid, kidney, toxicity, oxidative stress, selenium, zinc -
سابقه و هدفآنزیم سیکلو اکسیژناز 2 از مهم ترین آنزیم های مسیر سنتز پروستاگلاندین ها و پیدایش التهاب در بدن انسان است. در پژوهش حاضر اثر هشت ترکیب جدید سنتز شده با پتانسیل مهار سیکلواکسیژناز 2 به روش ادم کف پایی ناشی از کاراژینان در موش سوری مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روش هادوزهای مختلف ترکیبات (10، 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم)، سلکوکسیب (کنترل مثبت، 10 میلی گرم بر کیلوگرم) و نرمال سالین- تویین (کنترل منفی) به روش داخل صفاقی به موش ها (جنس ماده، وزن 30-25 گرم، تعداد در هر گروه 6 سر) استعمال شدند. بعد از نیم ساعت، کاراژینان به شکل زیر جلدی به بافت کف پای چپ حیوان در تمامی گروه ها تزریق شد. حجم پا در زمان های 1، 3 و 5 ساعت بعد از تزریق اندازه گیری و درصد تغییرات حجم پا به نسبت ساعت صفر اندازه گیری شد. نتایج به صورت میانگین± انحراف معیار گزارش شدند. p<0.05 به عنوان حداقل سطح معنی داری در نظر گرفته شد.یافته هادر دوز ده میلی گرم بر کیلوگرم تمامی ترکیبات اثر معنی دار ضدالتهابی را فقط در ساعت اول نشان دادند. در دوز 25 میلی گرم بر کیلوگرم، برخی ترکیبات در تمامی زمان های مورد بررسی اثر ضدالتهابی معنی دار در مقایسه با گروه کنترل داشتند. در دوز پنجاه میلی گرم بر کیلوگرم، تمامی ترکیبات در همه زمان های یک، سه و پنج ساعت در مقایسه با گروه کنترل نرمال سالین- تویین اثر ضدالتهابی معنی دار نشان دادند.استنتاجاین مطالعه نشان داد، مشتقات پارا- متیل سولفونیل- 3 و 4-دی آریل -4- تیازولین-2- تیون ها می توانند فعالیت ضد التهابی مطلوبی از خود نشان دهند.
کلید واژگان: داروهای ضدالتهاب, مهارکننده های COX, 2, کاراژینان, 4, تیازولین, 2, تیونBackground andPurposeCyclooxygenase II enzyme is one of the most important enzymes of prostaglandin synthesis pathway that also causes inflammations in human body. In the present study, the anti-inflammatory activity of eight new synthesized compounds with COX II inhibitory potential was evaluated in carrageenan induced paw edema in mice.Material And MethodsDifferent doses of the compounds (10, 25 and 50 mg/kg), celecoxib (positive control, 10 mg/kg) and normal saline-tween (negative control) were intraperitoneally administered to the mice (female, 25-30 g, n=6). After 30 min, carrageenan was injected subcutaneously into the subplantar tissue of the left paw in all groups. The volume of paw was measured in different treatment groups at 0, 1, 3 and 5 hours following the carrageenan injection and percentage changes of paw volume was calculated. Data were reported as Mean ± SD. T-test was used to compare the results and P < 0.05 was considered significant.ResultsAt the 10 mg/kg dose, all compounds showed significant anti-inflammatory activity just in 1st hour. At the 25 mg/kg dose, some compounds had significant anti-inflammatory activity in all investigated times, and at 50 mg/kg dose, all compounds showed significant anti-inflammatory activity in 1st, 3rd and 5th hour compared to the group injected with normal saline- tween.ConclusionThis study found 4-(4-Methylsulfonylphenyl)-3-phenyl-2(3H)-thiazole thione derivatives with good anti-inflammatory activities.Keywords: Anti, inflammatory drugs, COX, 2 Inhibitor, carrageenan, 4, thiazoline, 2, thione -
Introduction
Beta-actin is a housekeeping gene, which is used as an internal standard in various biological studies. Recently, it was reported that the expression of commonly used housekeeping genes including ß–actin changes in disease states or under certain experimental conditions. Based on the reports about the effects of sex hormones on the expression of the ß- actin gene, in this study, we examined the sex differences in the expression levels of ß- actin gene in different tissues of the rat.
MethodsTotal RNA was extracted from the brain, spinal cord, heart, kidney and liver tissues in male and female rats as well as uterus in females. The RT-PCR method was used to measure the levels of ß-actin gene expression in all tissues.
ResultsThe expression of ß-actin gene in the brain and spinal cord of male rats was significantly higher than its expression in female animals (P<0.05). It was also found that the expression of ß-actin gene in the heart and uterus of females were significantly higher in comparison with other tissues (P<0.001 and P<0.05 respectively). Similarly, ßactin gene expression in the heart tissue of male rats was significantly higher than other tissues (P<0.001).
ConclusionIt is suggested to validate the constancy of ß-actin gene expression under the experimental condition, before using this house keeping gene as an internal standard in molecular biology studies.
Keywords: ß, actin, Sex differences, Rat tissues, RT, PCR -
سابقه و هدفژنMDR1 یک پمپ پروتئینی غشایی به نام P-گلیکوپروتئین را کد می کند که گزنوبیوتیک ها را به خارج از سلول انتقال می دهد. این پروتئین نقش مهمی در محافظت از DNA علیه سموم و داروها دارد. پلی مورفیسم C3435T واقع در اگزون 26 با سطح بیان و عملکرد متفاوت این ژن همراه است. تفاوت در فراوانی این پلی مورفیسم در بین اقوام و کشورهای مختلف مشاهده شده است. در مطالعه حاضر، ما فراوانی پلی مورفیسم C3435T ژن MDR1 را در یک جمعیت سالم استان مازندران مورد بررسی قرار دادیم.مواد و روش هاDNA ژنومیک از لنفوسیت های خون محیطی 150 نفر داوطلب سالم استخراج شد. نمونه گیری تحت نظارت دو نفر پزشک و در سازمان انتقال خون شهر ساری صورت گرفت. تمام نمونه ها فرم رضایت نامه کتبی را امضا کردند. بررسی پلی مورفیسم نوکلئوتیدی C3435T ژن MDR1 به روش PCR-RFLP انجام گرفت و نتایج با روش تعیین توالی (sequencing) تایید شد.یافته هافراوانی ژنوتیپ های TT،CT،CCبه ترتیب 7/10، 64، 3/25 درصد به دست آمد. بر اساس نتایج به دست آمده فراوانی الل T (3/57 درصد) به میزان معنی داری بیش تر از الل C (7/42 درصد) می باشد (05/0>p).استنتاجدر این مطالعه برای اولین بار در استان مازندران به بررسی پلی مورفیسم C3435T ژن MDR1 پرداخته شده است. اطلاعات به دست آمده از این تحقیق ممکن است در تنظیم دوز داروهایی که سوبسترا P-گلیکوپروتئین هستند سودمند باشد و به درمان انتخابی و انفرادی پیوند عضو و بیماری های مهمی مانند سرطان ها، ایدز، نارسایی احتقانی قلب و... کمک نماید.
کلید واژگان: گلیکوپروتئین, ژن MDR1, فارماکوکینتیک, پلی مورفیسم C3435TBackground andPurposeThe human multidrug resistance gene (MDR1) encodes for P-glycoprotein (P-gp) which is a transmembrane transporter protein acts as an efflux pump for a number of xenobiotics. It plays a protective role for cells against DNA damage caused by toxins and drugs. The wobble C3435T polymorphism at exon 26 has been associated with different expression levels and activities of this gene. Differences in allele frequency of the C3435T polymorphism have been demonstrated between distinct ethnic groups. In this study, we examined this polymorphism in a healthy population in Mazandaran province (North of Iran).Material And MethodsGenomic DNA was extracted from the peripheral leukocytes of 150 healthy volunteers under the supervision of two physicians in Sari Blood Transfusion Center. All subjects gave their written informed consent to participate in the research. Polymerase chain reaction–restriction fragment length polymorphism method was used for the detection of C3435T single nucleotide polymorphism and the results were confirmed by direct sequencing method.ResultsThe frequencies of the CC, CT and TT genotypes were 10.7 %, 64 % and 25.3%, respectively. The frequency of T allele (57.3%) was significantly higher than C allele (42.7 %) (P<0.05).ConclusionThis study is the first to show the C3435T polymorphism of MDR1 gene in a population in Mazandaran province of Iran. These data may be relevant for dose recommendation of P-gp substrate drugs and can help for individualizing drug therapy of organ transplantation and important diseases such as cancer and AIDS, congestive heart failure and others.Keywords: P–glycoprotein, MDR1 gene, Pharmacokinetics, C3435T polymorphism -
سابقه و هدف
1B1CYP (1B1 450P Cytochrome) در متابولیسم طیف وسیعی از سوبستراهای داخلی و خارجی دخیل است و نقش مهمی در سرطان زایی هورمون ها و زنوبیوتیک ها ایفا می کند. پلی مورفیسم ها در این ژن با افزایش ریسک ابتلا به سرطان ناشی از مواجهه با هورمون ها و سموم آلوده کننده محیطی مرتبط هستند. علاوه بر این، ارتباط میان پلی مورفیسم های این ژن و ابتلا به گلوکوم گزارش شده است. در مطالعه حاضر، پراکندگی پلی مورفیسم (C4326G) Leu432Val (Leucine432Valine) این ژن در یک جمعیت سالم استان مازندران ارزیابی گردید.
مواد و روش هاتعداد 150 داوطلب سالم غیر خویشاوند مقیم شهر ساری که در طی فاصله زمانی اردیبهشت الی شهریور 1391 برای اهدای خون به مرکز انتقال خون شهر ساری مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. 5 میلی لیتر خون محیطی از هر فرد گرفته شد و DNA با استفاده از کیت +DNG، استخراج گردید. از روش PCR-RFLP (Polymerase chain reaction-Restriction fragment length polymorphism Method) جهت تعیین ژنوتیپ افراد در پلی مورفیسم C4326G استفاده شد.
یافته هافراوانی ژنوتیپ (Val/Val) GG، (Leu/Val) CG و (Leu/Leu) CC به ترتیب 12 درصد 7/40 درصد و 3/47درصد به دست آمد (05/0 > P). بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، الل G با فراوانی 3/32 درصد و الل C با فراوانی 7/67 درصد در جمعیت مورد مطالعه در شهرستان ساری از استان مازندران مشاهده گردید.
استنتاجنتایج مطالعه حاضر به درک پراکندگی توزیع پلی مورفیسم Leu432Val از ژن 1B1CYP کمک می کند. همچنین این نتایج می توانند در پیش بینی خطر ابتلا به بیماری هایی مانند سرطان ها و گلوکوم در این جمعیت سودمند باشند.
کلید واژگان: 450P Cytochrom, جمعیت ایرانی, پلی مورفیسم, سرطانBackground and
PurposeCYP1B1 is involved in the metabolism of exogenous and endogenous substrates and plays a key role in hormone and xenobiotic induced carcinogenesis. Polymorphisms in CYP1B1 could result in modifications in its enzyme activity and are known to be associated with cancer susceptibility related to environmental toxins and hormone exposure. Moreover, the association of CYP1B1 polymorphisms with glaucoma has been reported. In the present study, we determined the frequency of Leu432Val (G4326C) polymorphism of this gene in a healthy population from Mazandaran province of Iran.
Materials And MethodsA total of 150 unrelated healthy subjects from Mazandaran province, residing in Sari, coming for blood donating at Sari Blood Transfusion Center were enrolled. A total of 5 ml of peripheral blood was taken from individuals. Genomic DNA was extracted using DNG+Blood DNA kit. The polymerase chain reaction–restriction fragmentlength polymorphism method was used for the detection of G4326C single nucleotide polymorphism in each subject.
ResultsThe frequencies of the GG (Val/Val), CG (Leu /Val) and CC (Leu/Leu) genotypes were as 12%, 40.7% and 47.3%, respectively (P < 0.05). The frequency of G allele in Iranian population (Mazandaran province, Sari) was 32.3% and the frequency of C allele was 67.7%.
ConclusionResults of the present study might be important in understanding the distribution of Leu432Val CYP1B1 polymorphism in the Mazandaran province of Iran. Moreover, these results could be helpful in predicting the risk of cancer and glaucoma.
Keywords: Cytochrome p450, Iranian population, polymorphism, cancer -
سابقه و هدفدیازینون یک حشره کش ارگانوفسفره است که به میزان زیادی در باغبانی، کشاورزی و دامپروری کاربرد دارد. دیازینون می تواند از طریق دستگاه گوارش، سیستم تنفسی و پوست وارد بدن شود و باعث اخلال در فرایند احیاء، تغییر در فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و افزایش پراکسیداسیون لیپدی در بسیاری از ارگان ها شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثر تحت مزمن مواجهه با سم دیازینون بر پراکسیداسیون لیپیدی غشای سلول و اثر محافظتی مصرف ال-کارنیتین بر این روند می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه از موش نر نژاد ویستار استفاده شده که به 8گروه (هر گروه 5 سر) تقسیم شدند. گروه کنترل (نرمال سالین)، دیازینون (mg/kg 20)، ال-کارنیتین با دوزهای mg/kg150 و 100 و 50 و 3 گروه دیگر ترکیبی از دیازینون و هر یک از دوزهای ال-کارنیتین را به صورت داخل صفاقی (IP) به مدت 4 هفته دریافت کردند. 24 ساعت پس از آخرین تزریق، حیوانات توسط تزریق کتامین بیهوش شدند و ml2 از خون قلب حیوانات خارج شد. سپس غلظت مالون دی آلدهید ((MDA بر حسب میکرومولار تیوباربیتوریک اسید با روش lappena محاسبه شد. اطلاعات با استفاده از رایانه وارد نرم افزار SPSS شد و با آزمون آماری کراسکال والیس و من ویتنی با سطح معنی داری 05/0 تفاوت بین گروه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاغلظت سرمی MDA در گروه دریافت کننده دیازینون نسبت به گروه کنترل (009/0 =p) افزایش معنی داری داشته است و هم چنین سطح سرمی MDA در گروه های دریافت کننده ترکیب دیازینون و دوزهای مختلف ال-کارنیتین نسبت به گروه دریافت کننده دیازینون، کاهش معنی داری را نشان می دهد (014/0 =p).استنتاجال-کارنیتین باعث بهبود پراکسیداسیون لیپیدی تولید شده در بدن توسط سم دیازینون می شود و با کاهش سطح مالون دی آلدهید (MDA) در خنثی سازی رادیکال های آزاد ناشی از سم دیازینون موثر است.
کلید واژگان: دیازینون, استرس اکسیداتیو, لیپیدپراکسیداسیون, ال, کارینتین, مالون دی آلدهیدBackground andPurposeDiazinon is an organophosphate insecticide used mainly in agriculture, horticulture, and animal husbandry. Exposure to diazinon affects the redox process, the activity of antioxidant enzymes and could increase the lipid peroxidation in many organs. This study aimed at examining the chronic effect of diazinone on cell membrane lipid peroxidation and the protective effect of l-carnitin on this process.Materials And MethodsIn this study, male Wistar rats were divided into 8 groups. The groups were administrated normal saline (control group), diazinon (20 mg/kg), l-carnitine (50,100,150 mg/kg), and a combination of diazinon with the mentioned doses of l-carnitine, intraperitonealy (IP) for 4 weeks. The rats were anesthetized with ketamine 24 hours after the last injection and 2 ml blood was taken from their heart. Then, Lappena method was used to measure the serum concentrations of malodialdehiyde (MDA). The data was analyzed using SPSS and the differences between the groups were analyzed applying cruskal-wallis and Mann-Whitney test at the significance level of 0.05.ResultsThe serum concentration of MDA was significantly higher in rats exposed to diazinon compared with the control group (P= 0.009). A significant decrease was seen in the serum concentration of MDA in the groups exposed to diazinone/l-carnitine (P= 0.014).ConclusionDiazinon induce the production of free radicals and oxidative stress. Probably, l-carnitine can reduce diazinon-induced lipid peroxidation in cell membrane by scavenging free radicals.Keywords: Diazinon, oxidative stress, lipid peroxidation, L, carnitine, malondialdehyde, free radical -
سابقه و هدفهدف از انجام مطالعه حاضر ارزیابی نقش 3 پلی مرفیسم مهم، (-1639G>A، 1173C>T و 3730G>A) ژن VKORC1 در میزان نیاز به وارفارین بیماران استان مازندران می باشد.مواد و روش هامطالعه حاضر با 29 بیمار که حداقل 3 ماه تحت درمان با دوز ثابت داروی وارفارین بودند انجام گرفت. DNA استخراج شده از لنفوسیت های خون محیطی بیماران با استفاده از پرایمرهای اختصاصی به روش PCR تکثیر شده و محصولات PCR جهت تعیین ژنوتیپ، تعیین توالی شدند. جهت بررسی ارتباط بین داده های دموگرافیک بیماران، فاکتورهای ژنتیکی و دوز نگهدارنده وارفارین صورت پذیرفت از آنالیزهای آماری استفاده شد.یافته هادر ناحیه 1639G>A، 25 بیمار (2/86 درصد) ژنوتیپ AA، 2 بیمار (9/6 درصد) ژنوتیپ GA و 2 بیمار (9/6 درصد) ژنوتیپ بودند. میانگین دوز مصرفی در ژنوتیپ AA نسبت به دو ژنوتیپ دیگر کمتر، اما INR آنان بیش از دو ژنوتیپ دیگر بود. در ناحیه 1173C>T، 26 بیمار (7/89 درصد) ژنوتیپ TT، 2 بیمار(9/6 درصد) ژنوتیپ CC و یک 1 بیمار ژنوتیپ CT بودند. در ناحیه 3730G>A، 28 بیمار (5/96 درصد) ژنوتیپ GG و 1 بیمار GA بودند. از پلی مورفیسم های مورد مطالعه، تنها پلی مورفیسم -1639G>A ارتباط معنی داری با دوز مصرفی وارفارین داشت.استنتاجپلی مورفیسم ژنتیکی در هر سه ناحیه 1639G>A-، 1173C>T و 3730G>A بیماران مشاهده شد. پلی مورفیسم ناحیه -1639 G>A در دوز وارفارین مورد نیاز بیماران موثر بود. ارتباط دوز مورد نیاز وارفارین و INR حاصله با نوع پلی مورفیسم بیماران مطالعه حاضر با دیگر مطالعات همخوانی داشت، اما از نظر درصد ژنوتیپ های مشاهده شده در هر ناحیه تفاوت هایی با سایر جمعیت ها مشاهده شده است.
کلید واژگان: پلی مرفیسم ژنتیکی, وارفارین, VKORC1, INRBackground andPurposeThe objective of this study was to determine the influence of 3 vitamin K epoxide reductase complex subunit 1 (VKORC1) polymorphisms (-1639G>A، 1173C>T and 3730G>A) on warfarin dose requirement in patients from Mazandaran province، Iran.Materials And MethodsA total of 29 patients taking warfarin for at least 3 months and had stable dose requirements were enrolled in the study. DNA samples from these patients were genotyped for polymorphisms in VKORC1 gene and statistical analysis was performed to examine the associations between demographic characteristics (eg، age، sex، weight، height and BMI)، genetic factors، and maintenance dose of warfarinResultsIn -1639G>A polymorphism، 25 patients (86. 2%) were AA، 2 patients (6. 9%) were GA and 2 patients (6. 9%) were GG genotype. Mean dose of warfarin in patients with AA genotype was lower but their INR was higher than two others genotypes. In 1173C>T، 26 patients (89. 7%) were TT، 2 patients (6. 9%) were CC and one patient (3. 4%) was CT. Mean dose of warfarin in patients with CT genotype was lower but their INR was higher from two others genotypes. In 3730G>A، 28 patients (96. 5%) were GG and only one patient (3. 5%) was GA. INR in this patient was higher than other genotype. Significant correlation was obtained only between -1639G>A polymorphism and warfarin dose requirementConclusionIn the present study، we observed genetic polymorphism in all 3 regions. -1639G>A polymorphism was important determinants of warfarin dose requirements in our patients. Correlation between dose requirements and INR with polymorphisms was similar to other studies; however، percentage of genotypes in each polymorphism was different from other populations.Keywords: Polymorphisms, Warfarin, VKORC1, INR -
سابقه و هدفاستفاده وسیع از آفت کش ها در کشاورزی و بهداشت باعث آلودگی محیط زیست و افزایش خطر مسمومیت به شکل حاد و مزمن در افراد شده است. دیازینون یکی از پرکاربردترین ترکیبات ارگانوفسفره در جهان است. مطالعات مختلفی حاکی از این است که ترکیبات ارگانوفسفره باعث ایجاد استرس اکسیداتیو و پراکسیداسیون لیپیدی می شوند.مواد و روش هااین مطالعه روی موش های آزمایشگاهی نر نژاد ویستار در محدوده ای وزنی gr250-200 انجام گرفت. نمونه ها به طور تصادفی به 15 گروه (5 تایی) تقسیم می شوند و به مدت 4 هفته مواد شیمیایی (سم دیازینون، ال- کارنیتین و سلنیوم) را به صورت داخل صفاقی(IP) دریافت می کنند. (گروه های 1- نرمال سالین، 2- روغن سویا (حلال دیازینون)، 3- دیازینون mg/kg20، گروه های 4، 5 و 6 – دوزهای mg/kg 50 و 100، 50 ال- کارنیتین، گروه های 7، 8 و 9- دوزهای mg/kg 150 و 100، 50 ال کارنیتین+ دیازینون mg/kg 20، 10، 11 و 12- دوزهای mg/kg 2 و 1، 5/0 سلینت سدیم و 13، 14 و 15- دوزهای mg/kg 2 و 1، 5/0 سلینت سدیم+ دیازینون mg/kg 20). 24 ساعت پس از آخرین تزریق با بیهوش نمودن حیوانات به وسیله کتامین بافت کبد خارج و گلوتاتیون (GSH) احیاء با استفاده از روش المن اندازه گیری شد.یافته هانتایج حاصل از اثر دیازینون و دوزهای مختلف ال-کارنیتین بر سطح گلوتاتیون احیاء نشان می دهد که دیازینون در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش سطح گلوتاتیون می شود و از طرفی ال-کارنیتین به صورت وابسته به دوز سطح GSH را افزایش می دهد. تجویز سلنیوم با دوز mg/kg 5/0 باعث افزایش معنی دار آنزیم فوق نسبت به گروهی- که دیازینون تنها دریافت کرده بودند، شد (05/0 p>).استنتاجسلنیوم و ال-کارنیتین باعث بهبود وضعیت آنتی اکسیدانتی بدن در مقابل سم ارگانوفسفره دیازینون می شوند و از طریق افزایش گلوتاتیون احیا در سمیت زدایی از رادیکال های آزاد ناشی از دیازینون موثر هستند.
کلید واژگان: ارگانوفسفره, گلوتاتیون(GSH), ال, کارنیتین, سلنیومBackground andPurposeThe wide spread use of pesticides in public health and agricultural programs has caused environmental pollution and increased risk of acute and chronic of human poisonings. Diazinon after malathion is one of the most commonly used OPCs in the world. Several studies suggest that organophosphate compounds that cause oxidative stress and lipid peroxidation.Materials And MethodsThe study was performed on the male Wistar rats. Animals were randomly divided into 15 groups and 4 weeks Chemicals (Diazinon، L-carnitine، and selenium) recived intraperitoneally. Group 1 (normal saline)، 2 (soya oil)، 3 (Diazinon 20 mg/kg)، 4، 5 and 6 groups (doses 50، 100 and 150 mg/kg L-carnitine)، 7، 8 and 9 groups (doses 50، 100 and 150 mg/kg L-carnitine + Diazinon 20 mg/kg)، group 10، 11 and 12 (doses 0. 5، 1 mg/kg 2 sodium selenite)، 13. 14 and 15 groups (doses 0. 5، 1 mg/kg 2 sodium selenite + Diazinon 20 mg/kg). 24 hours after last injection، the animals received ketamine anesthesia and liver tissue was removed. After liver tissue homogenization، glutathione (GSH) level were determined by Elman method. Data was analyzed by SPSS software using one-way variance analysis and Tukey’s test.ResultsDiazinon in compared with the control group decreased glutathione level and L-carnitine in a dose-dependent manner increases GSH levels. Selenium with 0. 5 mg/kg dose resulted in a significant increase in GSH level compared with diazinon alone (P> 0. 05).ConclusionDiazinon induced the production of free radicals and oxidative stress. The depleted GSH content is indicator of oxidative tissue injury. Selenium and L-Carnitine improved the body''s antioxidant status against organophosphate pesticide، such as diazinonKeywords: Organophosphates, Glutathione (GSH), L, Carnitine, selenium
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.