همایون علاقه مند
-
زمینه و هدف
ثبات بلند مدت درمان و جلوگیری از بازگشت تغییرات دندان ها یکی از چالش های درمان ارتودنسی است که با استفاده بلند مدت از نگهدارنده محقق می شود. از آنجایی که خصوصیات فیزیکی مکانیکی نگهدارنده ها نقش اساسی در این مساله دارد، مطالعه حاضر با هدف بررسی استحکام کششی، خمشی و خمش سه نوع نگهدارنده ثابت ارتودنسی انجام گرفت.
روش بررسیدر این مطالعه ازمایشگاهی نمونه های 8 میلی متری از سه نوع سیم ریتینر (12 نمونه از هر گروه) بر روی بلوک های پلی اتیلنی توسط چسب سیانوآکریلات مانت و توسط ماشین تست یونیورسال تحت نیرو فشاری قرار گرفتند. حداکثر استحکام خمشی و میزان خمش از روی نمودار تنش- کرنش ثبت شد. جهت بررسی استحکام کششی نمونه های مشابه تحت بار کششی قرار گرفتند. داده ها توسط آزمون آنالیز واریانس نرم افزار SPSS مورد مقایسه بین گروهی قرار گرفتند.
یافته هااختلاف آماری معنی داری بین استحکام خمشی (004/0=P)، خمش (001/0>P) و استحکام کششی (001/0>P) نگهدارنده های مورد بررسی مشاهده گردید. بیشترین و کمترین استحکام خمشی به ترتیب در سیم ریتینر Flat با میانگین (± انحراف معیار) 07/136±876/822 مگاپاسکال و Coaxial با میانگین (± انحراف معیار) 35/73±65/673 مگاپاسگال بود. بیشترین میزان خمش در سیم ریتینر Flat با میانگین (± انحراف معیار) 6/0±04/4 میلی متر دیده شد. اما استحکام کششی نگهدارنده Twisted با میانگین (± انحراف معیار) 46/83±7/699 مگاپاسکال بیشتر از دو نگهدارنده Flat و Coaxial بود.
نتیجه گیریبهترین استحکام خمشی و خمش مربوط به سیم ریتینر Flat و بالاترین استحکام کششی برای سیم ریتینر Twisted ثبت شد. به طور کلی میزان استحکام خمشی، خمش و استحکام کششی در سیم های ریتنر 3 رشته ای Twisted و Flat به مراتب بهتر از سیم ریتینر 5 رشته ای Coaxial بود، که بالا بودن استحکام خمشی و استحکام کششی به ترتیب، به معنای مقاومت بیشتر سیم در برابر نیروهایی است که با غذاهای سفت تر و چسبناک تر تولید می شود.
کلید واژگان: اپلاینس ارتودنسی, ارتودنسی, نگهدارنده ارتودنسی, ثابتBackground and AimsEnsuring the long-term stability of orthodontic treatments and preventing tooth relapse remains a significant challenge in orthodontics, often addressed through the extended use of retainers. Given the pivotal role of retainers' physical and mechanical properties in this regard, this study aimed to investigate the tensile strength, flexural strength, and deflection of three distinct types of fixed orthodontic retainers.
Materials and MethodsIn this laboratory study, each group comprised 12 samples of twisted, flat, and coaxial retainer wires, each measuring 8 mm in length. These samples were affixed onto the polyethylene blocks using cyanoacrylate adhesive and subsequently subjected to compressive loads using a universal testing machine. The maximum bending strength and deflection rate were recorded from stress-strain diagrams. To evaluate the tensile strength, the identical samples underwent tensile loading. Statistical analysis was performed utilizing SPSS software, employing analysis of variance tests to compare data between groups.
ResultsSignificant differences were observed in the bending strength (P=0.004), deflection (P<0.001), and tensile strength (P<0.001) among the investigated retainer wires. The flat retainer wire exhibited the highest bending strength, averaging 822.876±136.07 MPa, while the coaxial retainer wire showed the lowest, with an average of 673.65±73.35 MPa. Regarding deflection, the flat retainer wire displayed the highest average at 4.04±0.6 mm, surpassing the other two types of retainers. However, the tensile strength of the twisted retainer wires, averaging 699.7±83.46 MPa, exceeded that of both the flat and coaxial retainer wires.
ConclusionThe flat retainer wires demonstrated the highest bending and deflection strength, while the twisted retainer wires exhibited the highest tensile strength. Overall, the bending strength, deflection, and tensile strength of the 3-strand twisted and flat retainer wires outperformed those of the 5-strand coaxial retainer wires, increased flexural and tensile strengths imply a higher resistance of the wires to the forces induced by harder and more viscous foodstuffs.
Keywords: Orthodontic Appliances, Orthodontics, Orthodontic Retainers, Fixed -
مقدمه
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر درمانهای سطحی مختلف بر استحکام باند ریزکششی دو نوع زیرساخت کامپوزیتی با سرامیک IIMark Vita توسط سمان رزینی بود.
مواد و روش هاتعداد 64 نمونه به میزان مساوی از دو نوع کامپوزیت دوآل کیور Core.it و Build-it ساخته و توسط نور LED کیور شد. نمونه ها در هر گروه بطور تصافی به 4 زیرگروه تقسیم و با یکی از روش های اسید فلوریدریک 10%، لیزر Er:YAG، abrasion air تحت درمان سطحی قرار گرفتند (8 نمونه). یک گروه نیز به عنوان کنترل بدون درمان سطحی باقی ماند. سپس نمونه های هر زیرگروه توسط دو نوع سمان رزینی Duo-Link و Panavia F 2.0به بلوکهای سرامیکی Vita Mark II CAD/CAM باند شدند (4 نمونه). نمونه های حاصل به تعداد 2500 سیکل بین دو دمای 5 و 55 درجه سانتی گراد مورد ترموسایکلینگ قرار گرفتند و توسط دیسک برش با سرعت پایین جهت حصول 5 استوانه با سطح مقطع 1 میلی متر مربع برش زده شدند. آزمون استحکام باند ریزکششی با سرعت 0/5میلی متر بر دقیقه توسط ماشین تست یونیورسال انجام پذیرفت و الگوی شکست توسط استریومیکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. تفاوتهای آماری بین گروه ها با استفاده از آزمونهای ANOVA یک طرفه و آزمونهای مقایسه چندگانه Tukey تعیین شد.
یافته هابیشنرین میزان استحکام باند کششی بین 16 گروه مورد مطالعه در گروه با زیرساخت Core.it بدون درمان سطحی و سمان Duo-Link و در رتبه دوم با زیرساخت Build-it بدون درمان سطحی و سمان Panavia بود. بیشترین الگوی شکست مشاهده شده در تمامی گروه های مورد مطالعه، شکست کوهزیو در سمان رزینی بود(P value<0.05).
نتیجه گیریبا توجه به این مطالعه، درمانهای سطحی زیر ساخت توسط اسید فلوریدریک ، لیزرو هواسایی باعث کاهش استحکام باند آن با سرامیک شد و لذا استفاده از این درمانها پیشنهاد نمیگردد.
کلید واژگان: سمان رزینی, سرامیک, Vita Mark IIIntroductionThe aim of this study was to investigate the effect of different surface treatments on the microtensile bond strength (µTBS) of two types of composite substructures with Vita Mark II ceramics by resin cement.
Materials & MethodsSixty-four substructure specimens were molded from two dual-cure composites Core.it and Build-it, equally, and cured by LED light. The specimens of each group were randomly divided into 4 subgroups (n=8) treated by one of HF acid 10%, air abrasion, Er: YAG laser, and one group without any treatment (control group), and then the specimens of each group were bonded to Vita Mark II CAD/CAM ceramic blocks using two Duo-Link and Panavia F 2.0 resin (n=4 and 20 slice in any group). Each final specimen was thermocycled between 5 °C and 55 °C for 2500 cycles and then cut by a slow speed saw to obtain 5 sticks with cross-section dimensions of about 1×1 mm². The µTBS test was done at a speed of 0.5 mm/min by Universal Testing Machine. The fracture pattern was then determined using a stereomicroscope. Statistical differences between groups were determined by one-way ANOVA using Tukeychr('39')s multiple comparison tests.
ResultsAmong all 16 groups, the highest µTBS was observed in the group with Core.it substructure composite and Duo-link resin cement without any surface treatment and after that in the second step in build-it substructure composite group and Panavia resin cement without surface treatment. The most common fracture pattern in all groups was cohesive in resin cement (P value<0.05).
ConclusionAccording to this study, composite substructure surface treatment by hydrofloridric acid, laser and air abrasion reduced µTBS between substructure- ceramic and so is not recommended.
Keywords: Resin Cements, Ceramics, Vita Mark II -
مقدمه
سرامیک های دندانی به عنوان موادی ارزیابی می شوند که می توانند نمای دندان های طبیعی را بازسازی کنند. اچ کردن سطح داخلی ترمیم های سرامیکی با هیدروفلوئوریک اسید و به دنبال آن کاربرد عامل جفت کننده سیلانی روشی شناخته و توصیه شده برای افزایش استحکام باند می باشد. هدف اچ کردن ساختار سرامیکی، افزایش خشونت سطحی و انرژی سطحی و تمیز کردن ناحیه باند می باشد. هدف این مطالعه ارزیابی تاثیر غلظت های مختلف اسید هیدروفلوئوریک و زمان های اچ با آن بر خشونت سطحی سرامیک های IPS e.maxTM CAD و Vita mark IITM می باشد.
مواد و روش هادو غلظت مختلف اسید هیدروفلوئوریک ( 5% و 10%) و سه زمان مختلف اچ (20و 60 و 120 ثانیه) مورد ارزیابی قرار گرفت. الگوی اچ توسط میکروسکوپ الکترونی SEM بررسی شد و میزان خشونت سطحی توسط AFM اندازه گیری گردید. آنالیز عناصر سطحی هم با استفاده از طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس انجام شد. داده ها در SPSS نسخه 20 با استفاده از ANOVA و T-test انجام شد.
یافته هاخشونت سطحی بین گروه های مختلف در سرامیک Vita mark IITM تفاوت معنی داری را نشان نداد (0.973.(P= نتایج AFM نشان داد بین گروه های سرامیک IPS e.maxTM که با اسید 5% اچ شدند کمترین میزان خشونت سطحی در 20 ثانیه اچ دیده شد و بین گروه های اچ شده با اسید 10%، 120 ثانیه اچ بیشترین خشونت سطحی را ایجاد کرد. در گروه سرامیک های IPS e.maxTM در زمان 20 ثانیه اچ با اسید، تفاوت معنی داری در خشونت سطحی غلظت های اسید 5% و 10% مشاهده شد (در غلظت 5% کمتر از 10%) )0.012=p).
نتیجه گیریبین گروه های سرامیکIPS e.maxTM با اسید 5% و10% اچ شدند،افزایش زمان اچ کردن باعث افزایش خشونت سطحی می شود. برای هر دو سرامیک IPS e.maxTM و Vita mark IITM 20 ثانیه اچ با اسید 5% خشونت سطحی قابل قبولی را برای باند فراهم می کند.
کلید واژگان: سرامیک, اسید هیدروفلوئوریک, میکروسکوپ الکترونی روبشیIntroductionDental ceramics are considered as materials that can restore the appearance of natural teeth. Etching the inner surface of a ceramic restoration with hydrofluoric acid (HF) followed by using a silane coupling agent is a well-known and recommended method to increase the bond strength. The aim of etching on ceramic structure is to enhance the surface roughness (Ra) and energy and to cleanse the bonding area. The aim of this study was to evaluate the effect of different HF concentrations and etching times on the Ra of IPS e.max CADTM and Vita mark IITM.
Materials & MethodsTwo HF concentrations (5% and 10%) and three etching times (20, 60 and 120 seconds) were evaluated. Etched patterns were observed by scanning electron microscopy (SEM) and Ra was measured using atomic force microscopy (AFM). Surface element analysis was performed using energy dispersive X-ray spectroscopy (EDAX). Data were analyzed on SPSS 20 using ANOVA and T-test.
ResultsThe Ra had no significant difference among various Vita mark IITM specimens (P=0.973). Among IPS e.maxTM specimens etched with 5% HF, the AFM results showed that 20-s etching time had the lowest Ra and among those etched with 10% HF and 120-s etching time had the most Ra. In IPS e.maxTM specimens etched with acid for 20 s, a significant difference was observed in Ra of 5% and 10% acid concentrations (5% HF lower than 10% HF) (p=0.012).
ConclusionAmong IPS e.maxTM specimens etched with 5% and 10% HF, increasing the etching time lead to higher Ra. For both IPS e.maxTM and Vita mark IITM, 20-s etching with 5% HF provides acceptable Ra for the bond.
Keywords: Ceramics, Hydrofluoric acid, Scanning electron microscopy -
مقدمه
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی افزودن سدیم فلوراید به ادهزیو نسل پنجم (Solobond M) بر میزان ریزنشت و محتوای کلاژن نوع Ι عاج انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه آزمایشگاهی بر روی 120 دندان پرمولر انسانی بدون پوسیدگی و نقص آناتومیک که به دلیل ارتودنسی خارج شده بودند، انجام گرفت. به منظور آزمون ایمنوهیستوشیمی 2 سری 20 تایی از دندان پرمولر و برای ارزیابی ریزنشت 2 سری 40 تایی از دندانهای پرمولر در دو بازه ی زمانی 24 ساعت و 3 ماه انتخاب شدند. در هر دو تست و در هر دو بازه ی زمانی نمونه ها به 4 گروه: 1-کنترل (فقط شامل(Solobond M ، 2-گروه باندینگ (Solobond M) حاوی فلوراید، 3-گروه باندینگ (Solobond M) و اعمال کلرهگزیدین بعد از اسید اچ، 4-گروه باندینگ (Solobond M) حاوی فلوراید به همراه اعمال کلرهگزیدین بعد از اسید اچ تقسیم شده و آزمون ها انجام پذیرفت.
یافته هاتوزیع ایمنوهیستوشیمی در زمان های 24 ساعت و 3 ماه، در گروه های کلرهگزیدین، فلوراید، فلوراید و کلرهگزیدین بطور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود. میزان نمره ایمنوهیستوشیمی در گروه کلرهگزیدین-فلوراید بیشتر از کلرهگزیدین بود (0.04=p). میزان میکرولیکیج در زمان های 24 ساعت و 3 ماه، در گروه های فلوراید-کلرهگزیدین و فلوراید بطورمعناداری پایین تر از گروه کنترل بود. میزان میکرولیکیج در گروه فلوراید کمتر از کلرهگزیدین بود. میزان ایمنوهیستوشیمی و میکرولیکیج در زمان 24 ساعت با 3 ماه در گروه های فلوراید-کلرهگزیدین، فلوراید، کلرهگزیدین تفاوت معناداری نداشت.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که تاثیر فلوراید بر عدم تخریب کلاژن بیشتر از تاثیر کلرهگزیدین بوده است.
کلید واژگان: سدیم فلوراید, ادهزیو, کلاژن نوع 1IntroductionThe purpose of this study was to evaluate the addition of sodium fluoride to fifth-generation adhesive (Solobond M) on the degree of microleakage and type I collagen content of dentin.
Material & MethodsThe present in vitro study was conducted on 120 orthodontically extracted human premolars devoid of decay and anatomical defects. Two series of 20 premolars were selected to test immunohistochemistry (IHC) and two series of 40 premolars to evaluate microleakage in two time points of 24 hours and 3 months. In both tests and at both time points, the tests were performed on the samples divided into four groups: 1-control (only Solobond M), 2-bonding group (Solobond M) containing fluoride, 3-bonding group (Solobond M) containing Chlorhexidine (CHX) after acid etching, and 4-bonding group (Solobond M) containing fluoride+CHX after acid etching.
ResultsThe IHC score at 24 hours and 3 months was significantly higher in the CHX, Fluoride, and Fluoride+CHX groups compared to the control group. The IHC score in the CHX+fluoride group was higher than that in the CHX group (p=0.04). The degree of microleakage at 24 hours and 3 months was significantly lower in the Fluoride+CHX and Fluoride groups compared to the control group. The degree of microleakage in the Fluoride group was lower than in the CHX group. The IHC score and the microleakage degree had no significant difference in 24 hours and 3 months between the Fluoride+CHX, Fluoride and CHX groups.
ConclusionIt seems that the effect of fluoride on non-degradation of collagen is greater than that of the CHX.
Keywords: Sodium Fluoride, Adhesives, Collagen type I -
مقدمهمیزان استفاده از سرامیک های دندانی به دلیل زیبایی و زیست سازگاری افزایش یافته است. هدف این مطالعه بررسی اثر غلظت ها و زمان های مختلف اچینگ با اسید هیدروفلئوریک بر روی استحکام باند ریزکششی سرامیک های سوپرینیتی و انامیک می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی از دو غلظت 5% (A) و 10% (B) اسید هیدروفلئوریک در سه زمان 20 و60 و 120 بر روی سرامیک های انامیک و سوپرینیتی CAD/CAM استفاده شد. سطح نمونه های اچ شده، به عامل اتصال سیلان، پرایمر و کلیر فیل اس ای باند آغشته شد. سپس سمان رزینی (Panavia F.2) بر روی سطوح سرامیکی بکار گرفته شد و با نور کیور گردید. گروه هایEA20,EA60,EA120,EB20,EB60,EB120 برای سرامیک انامیک و SA20,SA60,SA120,SB20.SB60.SB120 برای سوپرینیتی را داشتیم. استحکام باند ریزکششی بین پرسلن و سمان رزینی با دستگاه machine universal testing اندازه گیری شد. نوع شکست نیز با بزرگنمایی 40 با استریومیکروسکوپ بررسی شد. اطلاعات بدست آمده باتست های ANOVA وChi-square آنالیز گردید.یافته هامیزان استحکام باند ریزکششی در گروه های EB20باP=0.008) EB60 ( وEB120 EB20 با ( P=0.005) به طورمعنادار با هم متفاوت بود. در گروه های SA120 با SB120 (P=0.012)و EA120 با EB120 (P=0.002)و EA60با EA120 (P=0.016) به طور معناداری متفاوت بود. در هر دو نوع سرامیک غلظت های مختلف و زمان های مختلف تاثیر معناداری بر میزان میانگین استحکام باند ریز کششی داشتند. در هر دو نوع سرامیک، زمان تاثیری بر نوع شکست نداشت. در سرامیک سوپرینیتی غلظت اسید بر نوع شکست موثر بود.P=0.028)).نتیجه گیریبهترین آماده سازی در سرامیک سوپرینیتی غلظت 5% اسید و زمان 120 ثانیه و برای انامیک غلظت 10% و زمان 20 ثانیه می باشد که بالاترین استحکام باند را ایجاد می کنند.کلید واژگان: سمان رزینی, اسید هیدروفلئوریک, سرامیک ها, ادهزیوIntroductionThe use of dental ceramics has increased due to their beauty and biocompatibility. The aim of this study was to evaluate the effect of hydrofluoric acid concentration and etching time on microtensile bond strength (μTBS) of the Enamic and Suprinity ceramics.Material & MethodsIn this in vitro study, two hydrofluoric acid (HFA) concentrations of 5% (A) and 10% (B) were used at the time of 20, 60 and 120 seconds (s) on the Suprinity and Enamic ceramics of CAD/CAM. The etched surfaces were impregnated with silane coupling agent as well as priming and Clearfil SE bond. Then, the Panavia F 2.0 resin cement was applied on the ceramic surfaces and light-cured. There were groups of EA20, EA60, EA120, EB20, EB60, EB120 for Vita Enamic and SA20, SA60, SA120, SB20, SB60, SB120 for Vita Suprinity. The μTBS between resin cement and porcelains was measured with universal testing machine. Mode of failure was observed under the stereo microscope at 40x magnification. Data were analyzed using ANOVA and Chi-square.ResultsThe μTBS was significantly different between EB20 and EB60 (p=0.008), EB120 and EB20 (p=0.005), SA120 and SB120 (p=0.013), EA120 and EB120 (p=0.002) as well as EA60 and EB60 (p=0.44). In both ceramics, different concentrations and etching times had significant effect on the mean of μTBS (p=0.016). In both ceramics, the time had no effect on the failure mode. For Suprinity ceramic, the HFA concentration had effect on the failure mode (P=0.028).ConclusionThe best surface treatment for Suprinity ceramic is 120 s with 5% HFA and for Enamic is 20 s with 10% HFA, which create the highest bond strength.Keywords: Resin cement, Hydrofluoric acid, Ceramics, Adhesives
-
مقدمهمطالعات نشان داده اند که سدیم فلوراید دارای اثر مهاری بر روی فعالیت آنزیم های ماتریکس متالوپروتئینازهای اندوژن می باشد. در این مطالعه تاثیر ادهزیو عاجی حاوی فلوراید بر دوام باند ریزکششی عاجی در طی زمان ارزیابی گردید.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی، از 36 دندان مولر سوم سالم کشیده شده انسانی جهت ارزیابی استحکام باند ریزکششی ادهزیو نسل پنجم مدیفاید شده با فلوراید استفاده گردید. . سطوح عاجی اکسپوز ساییده شدند و توسط کامپوزیت رزین بیلدآپ گردید. سپس نمونه ها به صورت تصادفی بر اساس نوع ادهزیو به کار رفته به سه گروه 12 تایی تقسیم شدند. 1) دارای Solobond M به عنوان عامل ادهزیو (کنترل) ، 2) دارای Solobond Mحاوی یون فلوراید با غلظت ppm 5, 000به عنوان ادهزیو، 3) دارای Solobond M حاوی یون فلوراید با غلظت ppm 10, 000 به عنوان ادهزیو، استحکام باند ریزکششی و الگوی شکست نمونه ها پس از 24 ساعت و 3 ماه نگهداری در آب مقطر ارزیابی شدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون دو طرفه ANOVA و Tukey انجام شد. p<0. 05 معنی دار تلقی گردید.یافته هاگروه کنترل استحکام باند ریزکششی پایین تری در مقایسه با گروهای مورد آزمایش پس از24 ساعت و 3 ماه نشان داد (p<0. 05). ادهزیو حاوی یون فلوراید با غلظت ppm 5, 000 استحکام باند بالاتری از گروه کنترل پس از 3 ماه داشت p<0. 05). (بالاترین مقدار استحکام باند در گروه حاوی ppm 10, 000 فلوراید پس از 24 ساعت و 3 ماه بود(p<0. 05). .نتیجه گیریادهزیو های حاوی فلوراید استحکام باند بالاتری در مقایسه با ادهزیو بدون فلوراید پس از 24 ساعت و 3 ماه نگهداری در آب مقطر نشان دادند که باعث بهبود باند رزین- عاجی گردید.کلید واژگان: باندینگ عاجی, عاج, سدیم فلوراید, مهارکننده ماتریکس متالوپروتئینازIntroductionStudies have suggested that sodium fluoride (NaF) has an inhibitory effect on the activity of endogenous matrix metalloproteinase enzymes. This study assessed the effect of a fluoride-containing adhesive on microtensile bond strength (µTBS) over time.
Material &MethodsIn this experimental study, 36 extracted third molars were used to evaluate the µTBS of a 5th generation adhesive modified by NaF. The exposed dentin surfaces were abraded and built up using composite resin. Then, the specimens were randomly divided into three groups of 12 teeth based on the type of adhesive used: Solobond M with no inhibitor (control); Solobond M with 5,000 ppm NaF; and Solobond M with 10,000 ppm NaF. The µTBS and failure mode of specimens were evaluated after 24-hour and 3-month storage in distilled water. Data were analyzed using ANOVA and Tukey’s test. P<0.05 was considered as significant level.ResultsThe control group demonstrated a lower µTBS than the experimental groups after 24 hours and 3 months (p<0.05). The µTBS was higher in adhesive with 5,000 ppm NaF than in control group after 3 months (p<0.05). The group with 10,000 ppm NaF had the highest µTBS after 24 hours and 3 months (p<0.05).ConclusionThe fluoride-containing adhesives showed significantly higher bond strength values than the original adhesive without fluoride after 24-hour and 3-month storage in distilled water, leading to the improvement of resin-dentin bondsKeywords: Dental bonding, Dentin, Sodium fluoride, Matrix metalloproteinase inhibitors -
سابقه و هدفماتریکس متالو پروتئیناز در ثبات باند کامپوزیت به دندان نقش مهمی دارد. در سالهای اخیر کلرهگزیدین به عنوان مهارکننده فعالیت ماتریکس متالو پروتئیناز پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر کلرهگزیدین 2% بر ریزنشت مینایی ترمیم های کامپوزیتی در سیستم های باندینگ مختلف می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی، حفرات کلاس V در سطح باکال و لینگوال 40 دندان مولر کشیده شده تهیه شد. حفرات اچ (Etch) شدند و به صورت اتفاقی به 8 گروه Adper single Bond 2 (ASB)، Clearfil SE Bond (CSE)، Clearfil S3 Bond (CS3)، Single Bond Universal (SBU)، ASB +کلرهگزیدین2%، +CSEکلرهگزیدین 2%، +CS3کلرهگزیدین 2%، +SBUکلرهگزیدین 2% بعد از آن حفرات با کامپوزیت 250Z ترمیم شدند و ترموسیکلینگ ( بین 5 تا 55 درجه سلسیوس،5000 سیکل) انجام شد. جهت اندازه گیری میکرولیکیج مینایی، از روش نفوذ رنگ استفاده شد. نمونه ها باکولینگوالی تحت برش قرار گرفتند و ریزنشت در استریومیکروکوپ با بزرگنمایی 40 با سیستم کدبندی 3-0 ثبت و آنالیز شد.یافته هادر سیستم های باندینگ ASB، CSE، CS3 ، SBU در صد نمونه های بدون ریزنشت قبل از کاربرد کلرهگزیدین به ترتیب 80%، 90%، 90% و 80% و بعد از آن 100%، 80%، 80% و 90% بود اما این اختلاف معنی دار نبود.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که کاربرد کلرهگزیدین 2% بر ریزنشت مینایی ترمیم های کامپوزیتی در سیستمهای باندینگ مختلف اثر منفی ندارد.کلید واژگان: کلرهگزیدین, عوامل باندینگ, نشتBackground And ObjectiveThe matrix metalloproteinase plays a significant role in the bonding stability of the composite-tooth. Chlorhexidine has been offered as matrix metalloproteinase inhibitor in current years. The aim of this study was to investigation of effect of 2% chlorhexidine on enamel microleakage of composite fillings in different bonding systems.MethodsIn this in vitro study, class V cavities were prepared on the lingual and buccal surface of forty extracted molar teeth. The cavities were etched and divided randomly to 8 groups: 1: Adper single Bond 2 (ASB), 2: Clearfil SE Bond (CSE), 3: Clearfil S3 Bond (CS3), 4: Single Bond Universal (SBU), 5: ASB 2% Chlorhexidine (CHX), 6: CSE %CHX, 7: CS3 % CHX, 8: SBU 2%CHX. After bonding application, the cavities were restored with Z250 composite and thermocycling procedure (5 to 55 C, 5000 cycles) was done. Enamel microleakage was measured by dye penetration test. The teeth were sectioned buccolingually and microleakage was recorded based on a 0‒3 scoring system under a stereomicroscope (Motic Micro Optic, industrial group Co, LTD, Japan) at 40x magnification. Data analysis was done.
FINDINGS: In ASB, CSE, CS3 and SBU bonding systems, Percent of samples without microleakage before use CHX was 80%, 90%, 90%and 80% and after it was 100%, 80%, 80% and 90 % respectively.ConclusionUse of 2% chlorhexidine has not adverse effect on enamel microleakage of composite restorations in different bonding systems.Keywords: Chlorhexidine, Bonding agents, Leakage -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و سوم شماره 5 (پیاپی 106، امرداد 1394)، صص 501 -507مقدمهآمالگام دندانی یک ماده ترمیمی پر طرفدار است. هدف از این مطالعه بررسی علل تعویض ترمیم های آمالگام در مراجعین به بخش ترمیمی دانشکده دندانپزشکی بابل طی سال های تحصیلی 93-1392 است.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی- تحلیلی سن، جنس، نوع اکلوژن DMF، وجود پارافانکشن، نوع دندان، کلاس ترمیم و دلیل جایگزینی ترمیم آمالگام در بیماران مراجعه کننده به بخش ترمیمی دانشکده دندانپزشکی بابل طی سال های تحصیلی 93-1392 ثبت شد. داده های به دست آمده توسط تست آماری توصیفی بررسی شد.نتایجاز بین 263 بیمار بررسی شده، 81 نفر مرد(8/ 30%) و 182 نفر زن(2/ 69%) بودند. بیشتر بیماران سن بین 40-30 سال(2 /42%) و اکلوژن کلاس1(4/ 92%) داشتند. میانگین DMF2/4 ±9/7 بود. مولر پایین شایع ترین دندان جهت تعویص ترمیم آمالگام و بروز پوسیدگی ثانویه بود. دلیل اصلی تعویض ترمیم آمالگام پوسیدگی ثانویه بود. شایع ترین کلاس جهت تعویض ترمیم آمالگام ترمیم های کلاس 2 بود. پوسیدگی ثانویه در ترمیم های کلاس 2 MO/DO شایع تر بود.25 مورد(6/ 44%) از کل موارد دارای پوسیدگی ثانویه بودند.نتیجه گیریشایع ترین دلیل تعویض، ترمیم، پوسیدگی ثانویه بود که بیشتر در ترمیم های کلاس 2 دیده شد.
کلید واژگان: ترمیم, جایگزینی, آمالگامJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:23 Issue: 5, 2015, PP 501 -507IntroductionDental amalgam is regarded as a popular restorative material. The purpose of this study is to investigate the reasons of replacing amalgam restorations in patients referring to Babol dental school within 2013-2014.MethodsIn this analytic-descriptive study, age, sex, type of occlusion DMF, existence of parafunction, as well as type of tooth, restoration class and reason of amalgam restoration replacement were recorded in patients referred to the Babol dental school during 2013-2014. Furthermore, the study data were analyzed using descriptive statistical analysis.ResultsWithin 263 patients, there were 81(30.8%) men and 182(69.2%) women. Most patients aged 30-40(42.2%), and were reported to suffer from class Ι dental occlusion(92.4%).The mean DMF was 9.7±2.4. Lower molars were demonstrated as the most frequent teeth group for replacing amalgam restorations as well as causing secondary caries. Furthermore, secondary caries involved the major causes of amalgam restoration replacement. The most prevalent class for amalgam restoration replacement was class II restorations. It should be noted that secondary caries were most prevalent within class II MO / DO(25 cases(44.6%)).ConclusionThe study findings revealed that the most common cause of the restoration replacement involved the secondary caries which was most observed in the Class II restorations.Keywords: Amalgam, Replacement, Restoration -
مقدمهیکی از فاکتورهایی که بر درجه پلیمریزاسیون تاثیر می گذارد،نوع دستگاه لایت کیور است.هدف ازاین مطالعه مقایسه اثر دستگاه های لایت کیور LED و QTH برمیزان سختی سطحی کامپوزیت و کامپومر است.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی،30 نمونه از کامپوزیت و کامپومر به 3 گروه 10 تایی تقسیم شدند.نیمی از آنها با دستگاه LED و نیمی دیگر با Astralis 7 Halogen کیور شدند.49 نقطه در سطح مشخص شدند.سپس سختی این نقاط بوسیله دستگاه سختی سنجی ویکرز اندازه گیری شد.یافته هامیانگین سختی کامپوزیت های کیورشده با LED بیشتر از QTH بود،اما در کامپومر نتیجه ای بالعکس بدست آمد که از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت.کامپوزیت Z250 بطور معناداری بیشترین سختی را داشت و کمترین سختی مربوط به کامپوزیت Heliomolar بود.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که LED اثر بیشتری بر سختی کامپوزیت ها داشت اما در کامپومر QTH نتایج بهتری نشان داد.
کلید واژگان: کامپوزیت رزین, کامپومر, لایت کیور دندانی, سختیIntroductionOne factor affecting the degree of polymerization is the type of light-curing device. The aim of this study was to compare the effects of LED and QTH light curing units on the surface hardness of composite and compomer.Materials and MethodsIn this experimental study, 30 samples of composite and compomer were divided into 3 groups of 10 each. One-half of the subgroups in each group were cured with LED and the other half with Halogen light curing units (LCUs). 49 points on the surface were marked and then the hardness of these points was measured by using Vickers hardness test.ResultsThe mean hardness of composites cured by using LED was more than the Halogen group but in compomer it was reversed and this difference was statistically significant (p<0.001). Z 250 composite had the highest level of hardness and the lowest hardness was related to the Heliomolar composite and had significant difference. (p<0.001)ConclusionIn the present study, the results indicated that LED light curing unit had great effect on the hardness of composites but in compomer, the QTH showed a better result.Keywords: Composite resins, Compomer, Curing lights dental, Hardness -
زمینه و هدفاز آنجاییکه پوسیدگی ثانویه، مهم ترین علتی است که منجر به شکست ترمیم های رزینی می شود، تولید مواد رزینی با خاصیت ضدمیکروبی، همواره مورد توجه بوده است. هدف از این مطالعه، بررسی عملکرد شیاربندهای فلورایددار و بدون فلوراید حاوی نانوذرات نقره بر استرپتوکوک موتانس بود.روش بررسیدر این مطالعه، خواص ضدمیکروبی شیاربندهای فلورایددار (Clinpro 3M) و بدون فلوراید (Concise 3M) پس از افزودن نانوذرات نقره با درصدهای وزنی 0، 01/0، 02/0، 03/0، 04/0، 05/0 با تست تماس مستقیم مورد بررسی قرار گرفت. شیاربندها بر دیواره های میکروتیوب های 500 میکرولیتری شکل داده شد و پس از کیور شدن توسط دستگاه لایت کیور، در مجاورت باکتری های غوطه ور در محیط مایع قرار گرفتند. سپس در زمان های 3، 24 و 48 ساعت، 10 میکرولیتر از محیط مایع بر روی محیط کشت بلاد آگار، کشت داده شد. بعد از 24 ساعت انکوباسیون در محیط 37 درجه سانتی گراد، تعداد کلونی های موتانس با دستگاه شمارنده کلونی شمارش شد. داده ها با آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون T مستقل ارزیابی شدند.یافته هاشیاربندهای فلورایددار نسبت به شیاربندهای بدون فلوراید در غلظت های پایین (02/0-0)، تاثیر معنی داری در جلوگیری از رشد استرپتوکوک موتانس داشتند) 001/0 P≤). گروه های حاوی نانوذرات نیز به طور معنی داری رشد باکتری ها را کاهش دادند (001/0 P≤) که این خصوصیت با افزایش میزان نانوذرات، به وضوح افزایش یافت.نتیجه گیریاگرچه شیاربندهای فلورایددار خواص ضدمیکروبی از خود نشان دادند، اما با افزایش درصد وزنی نانوذرات نقره، خاصیت ضدمیکروبی قوی تر و موثرتری از خود نشان دادند.
کلید واژگان: فلوراید, استرپتوکوک موتانس, شیاربند, نانوذرات نقرهBackground And AimsSince recurrent caries are one of the major causes of failure in resin restorations، the production of antibacterial resin composites was always under investigation. The aim of this study was to evaluate the efficacy of fissure sealants containing nanosilver particles against the Streptococcus mutans.Materials And MethodsIn this experimental study، the antibacterial properties of two sealants (with fluoride (Clinpro 3M) and without fluoride (Concise 3M) was investigated with 0، 0. 01، 0. 02، 0. 03، 0. 04، 0. 05% w/w after adding nano-silver using direct contact test. Sealants formed on the walls of 500ml micro tube and after curing، they left in contact with bacterial suspension. In periods of 3، 24، 48h، a 10 µl volume of liquid medium was placed in blood agar culture and after 24 h incubation at 37ºC، the number of S. mutans colony was counted by colony counter. Data were analyzed using ANOVA and T-test.ResultsResults reported sealants with fluoride comparing to non fluoride ones had significant effect on inhibition of S. mutans growth (P<0. 001). The direct contact test demonstrated that by increasing the amount of nano particles، the bacterial growth was significantly diminished (P<0. 001).ConclusionWhile sealants with fluoride demonstrated antibacterial effect، sealants with incorporation of higher weight percentage of nanosilver particles، had stronger and more significant antibacterial effect in direct contact test.Keywords: Fluoride, Streptococcus mutans, Fissure sealants, Nano, silver -
سابقه و هدفاستفاده از شیشه سرامیک بیواکتیو به جهت توانایی آن در پیوند مستقیم با بافت استخوانی در بازسازی و ترمیم استخوان از دست رفته، مورد توجه قرار گرفته است. کیتوسان نیز غیر سمی است و دارای قابلیت سازگاری بیولوژیکی و قابلیت تجزیه بیولوژیکی می باشد. از طرفی، سیستم های تزریق پذیر به علت حداقل تهاجمی بودن و توانایی ایجاد داربست هایی در محل کاربرد، می توانند شکل عیب استخوانی را به خود بگیرند و نیاز به ایمپلنت از پیش ساخته شده را از بین ببرند. لذا در تحقیق حاضر، واکنش نسج همبندی رت به نانوکامپوزیت تزریق پذیر شیشه سرامیک- کایتوسان که به نظر می رسد جانشین خوبی برای مواد صناعی پر کننده نقص های استخوانی باشد و با توجه به امکان تولید این ماده در ایران، مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هااین پژوهش، یک مطالعه حیوانی بود که در آن 40 موش صحرایی به 5 گروه 8تایی تقسیم شدند. لوله های پلی اتیلن پر شده با نانوکامپوزیت قابل تزریق شیشه- سرامیک- کایتوسان، به عنوان گروه مورد و لوله های خالی به عنوان گروه شاهد در بافت همبند زیر جلدی موش های سفید بزرگ کاشته شد. نمونه های بیوپسی از نواحی مورد و شاهد پس از 7، 15، 30، 60 و 90 روز، مورد بررسی هیستولوژیک قرار گرفتند و تعداد سلول های التهابی و رگ های خونی شمارش شد. برای بررسی تفاوت ها از آزمون های آماری t و Analysis of variance (ANOVA) در سطح معنی داری 050/0 > P استفاده شد.یافته هابه طور کلی، اختلاف معنی داری در شدت التهاب بین دو گروه مورد و شاهد در روزهای مختلف دیده نشد. این مساله در مورد تعداد رگ خونی نیز صادق بود (050/0 < P).استنتاجبه نظر می رسد که ماده پیش گفته، از سازگاری نسجی خوبی برخوردار است.
کلید واژگان: شیشه زیستی, سرامیک ها, مواد دارای زیست سازگاری, کیتوزان, التهابBackground andPurposeThe use of bioactive glass-ceramics in medicine has been noticed because of their ability in directly connection to bony tissue and bone repairing. Chitosan is also nontoxic material and biologically is compatible with the capability of biodegradation. However, due to the minimally invasive nature of injectable systems and their ability to make scaffold in place of using, they can take the shape of bone defect and eliminate the need for fabricated implants. The aim of this study was evaluation of rat's connective tissue reaction to injectable glass-ceramic-chitosan nanocomposite; it looks to be a good substitute synthetic material in filling bone defects and its production is possible in Iran.Materials And MethodsIn this animal study, 40 rats were divided into 5 groups of 8. Polyethylene tubes filled with glass-ceramic-chitosan nanocomposite as case group and the empty tube as control group were implanted in subcutaneous tissue of rats. Biopsy samples from case and control sites were histologically examined after 7, 15, 30, 60, and 90 days and the number of inflammatory cells and blood vessels were counted. T and analysis of variance (ANOVA) tests were used to examine differences at the significance level of P < 0.05.ResultsOverall, no significant differences in severity of inflammation and vessel counts were found between case and control groups on different days (P > 0.05 for all).ConclusionIt seems that injectable glass-ceramic-chitosan nanocomposite was biocompatible.Keywords: Bioglass, ceramics, biocompatible materials, chitosan, inflammation -
مقدمهانتخاب پرسلن به عنوان یک رستوریشن بر اساس سازگاری زیستی عالی، استحکام، فرم سطحی و زیبایی آن می باشد. با این وجود، خاصیت ذاتی شکنندگی آن، عامل اصلی شکست این رستوریشن ها در داخل دهان است. برای ترمیم شکستگی پرسلن روش های مختلفی پیشنهاد شده است. انتخاب یک روش ترمیم پرسلن با خصوصیات مناسب از لحاظ ثبات رنگ حایز اهمیت است. لذا بر آن شدیم تغییرات رنگ مواد رایج ترمیم پرسلن را مورد بررسی قرار دهیم.مواد و روش هادر این مطالعه ی آزمایشگاهی با استفاده از مولد سیلیکونی 30 قطعه پرسلن فلدسپاتیک (Ceramco 3) رنگ A3 و به قطر 10 میلیمتر و به ضخامت 2 میلیمتر آماده گردید. سپس نمونه ها به طور تصادفی به سه گروه ده تایی بصورت زیر تقسیم می شدند:1- پرسلن-سایلن-عامل باندینگ-کامپوزیت مستقیم 2- پرسلن-سایلن-عامل باندینگ-سمان دوال کیور(panavia F2) -عامل باندینگ-سایلن-پرسلن 3- پرسلن-سایلن-عامل باندینگ-سمان لایت کیور Choice 2))-عامل باندینگ-سایلن-پرسلن شرایط Agingنمونه ها شامل 3000 دور ترموسایکلینگ (c ̊55/ ̊5) و قرار گیری داخل انکوباتور در دمای 37 درجه و رطوبت 100% بود. از نمونه ها در روز صفر و بعد از 90 و 180 روز Aging فتوگراف به وسیله دوربین دیجیتال تهیه شد. سپس درجه تغییر رنگ عکس ها بر اساس سیستم رنگ CIE Lab طراحی ماتریکس تبدیل رنگ در محیط نرم افزار MATLAB محاسبه شد.یافته هامیزان E (در سیستم رنگCIE Lab)) Commission International d ''Eclairage) میانگین گروه ها در زمان های صفر، 90 و 180 روز در گروه Choice به ترتیب 57/0±8/76، 52/0±15/79 و 6/0±13/80 بود. این مقادیر برای Panavia به ترتیب 9/0±03/78، 82/0±42/79 و51/0±17/80 بوده و برای گروه Composite به ترتیب 53/1±41/78، 77/0±59/79 و 63/0±03/81 بدست آمد.
این تغییرات رنگ در طی زمان در هر سه گروهChoice 001/0, p<7/79=(18,2)F، Panavia، (001/0>,p 36/18=(03/11,2)F)، Composite، 001/0>,p 37/18=(18,2)F) معنی دار بود (001/0>p). محاسبه ی مقدار تغییرات رنگ در بازه 0 تا 180 روز میانگین تغییرات رنگ در گروه سمان لایت کیور83/0±33/3، در گروه سمان دوال کیور 23/1±13/2 و در گروه کامپوزیت 6/1±61/2 بدست آمد. تغییرات رنگ بین گروه ها در طول زمان مطالعه از لحاظ آماری متفاوت نبودند.(133/0, p=18/2=(98/16,2)F).نتیجه گیریتغییرات رنگ بعد از Aging معنی دار می باشد گرچه از لحاظ بالینی با توجه به 5/3>ΕΔ تغییرات رنگ، قابل قبول بوده و هر سه ماده بکار رفته بصورت قابل اطمینانی در کلینیک قابل استفاده روزمره می باشند.
کلید واژگان: پرسلن, سمان رزینی, تغییررنگ, دوربین دیجیتال, سیستم رنگ CIE LabIntroductionThe selection of porcelain is based on high biocompatibility, endurance, superficial texture and aesthetics. Nevertheless, the innate fracture charateritics of porcelain is the main cause of the intra oral fractures. Electing a suitable porcelain restorative system in terms of stability of color is important. For this reason, this study aimed to examine the color changes of common porcelain repair materials.MethodsUsing a silicon mold, 30 pieces of feldspathic porcelain in A3 color, 10mm of diameter and 2 mm of thickness were prepared. The samples were randomly distributed into three groups:Group 1: Porcelain-Silane-Bonding-CompositeGroup 2: Porcelain-Silane-Bonding-Panavia F 2.0-Bonding-Silane-PorcelainGroup 3: Porcelain-Silane-Bonding-Choice 2 -Bonding-Silane-PorcelainThe aging process was accomplished with thermocyling (3000 cycles, 5/55 degree), incubation in 37° and 100° humidity. Thereafter, discoloration was assessed In CIE system via designation of color transforming matrix in MATLAB environment.ResultsThe average quantitative amount of discoloration at day 0, 90 and 180 were 76.8±0.57, 79.15±0.52, 80.13±0.6 for Choice, 78.03±0.9, 79.42±0.82, 80.17±0.51 for Panavia, and 78.41±1.53, 79.59±0.77, 81.03±0.63 for Composite, respectively. The color changes by the time were significant for the all three groups (p<001).Calculating day 0-180 color changes, mean color differences for Choice, Panavia and Composite groups were 3.33±0.83, 2.13±1.23, and 2.61±1.6, respectively. The color changes did not differ in the studied groups (p<0.133).ConclusionsPost-aging color changes were significant, although all samples had color changes less than 3.5. Considering the clinical significance of color changes of more than 3.5, these results were acceptable and all three restorative materials could reliably be applied in the daily clinical use.Keywords: Porcelain, Color changes, Digital photographer, CIE LAB color system -
مقدمه
تحقیقات گذشته نشان داد صابون خنثی به طور مشخصی باعث افزایش استحکام باند و کاهش ریزنشت مواد چسبنده عاجی می شود. هدف از این مطالعه بررسی هیستوپاتولوژیک تاثیر استفاده از سولفونات سدیم به عنوان صابون خنثی بر پالپ دندان گربه پس از یک درمان ترمیمی با کامپوزیت بود.
مواد و روش ها10 گربه بالغ دارای 40 دندان نیش عاری از پوسیدگی جهت مطالعه انتخاب شدند و حفرات کلاس V در باکال آنها ایجاد شد. دندانهای سمت راست با کامپازیت و دندانهای سمت چپ، پس ازاچ شدن و استعمال محلول سولفونات سدیم، ترمیم شدند. پنج گربه بعد از یک هفته و پنج گربه پس از یکماه کشته شدند. دندانها فیکس و دکلسیفیه شدند و پس از برش و تهیه بلوکهای پارافینه، اسلایدهای میکروسکوپی تهیه و از نظر هیستوپاتولوژیکی بررسی شدند.
یافته هانتایج آماری نشان داد که در بررسی هیستوپاتولوژیک پالپ میان دندانهای سمت چپ و راست پس از یک هفته (000/1=p) و یک ماه (773/0=p) اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی از نظر تشکیل پره دنتین، پس از یک هفته آزمایش(017/0=p) اختلاف معنی داری دیده شد. بدین صورت که در دندانهای سمت چپ، ایجاد پره دنتین بیشتر از سمت راست بود ولی پس از یک ماه اختلاف معنی داری وجود نداشت. (203/0p=)
نتیجه گیریبه نظر می رسد بتوان از سولفونات سدیم در درمانهای ترمیمی بدون ترس از آسیب رساندن به پالپ دندان استفاده نمود.
کلید واژگان: کامپازیت, مواد چسبنده عاجی, سولفونات سدیم, ریزنشت, پالپ دندانیIntroductionPrevious researches showed that neutral soaps significantly increased bond strength and decreased microleakage of dentin bonding agents. The aim of this study was histopathological evaluation of the effect of sodium sulfonate application as neutral soap on the cat's dental pulp after an ideal composite restorative treatment.
MethodsTen adult cats with 40 caries-free canine teeth were selected for the study. Class V cavities were prepared in the buccal surfaces of all the teeth. The teeth of the right quadrants were treated with composite, whereas the teeth of the left quadrants were primarily etched, after using of sodium sulfonate solution, they treated with composite. The first five cats were killed after one week and the other five cats after one month. The teeth were fixed, decalcified and after being sliced, paraffined blocks were made and microscopic slides were prepared and histologically evaluated.
ResultsThe results of the histological evaluation showed that there were no statistically significant differences between the intensity of inflammation in the pulp of the teeth in the right and left quadrants after one week (p=1.000) and one month (p=0.773). However, there was significant difference after one week regarding predentin formation (p=0.017) and in the teeth of the left quadrants, the formation of predentin was more that the right quadrants, but no meaningful difference was observed after one month (p=0.203).
ConclusionsIt seems that the sodium sulfonate in composite restorative treatments without fear of damage to the pulp can be used.
Keywords: Composite, Dentin bonding agents, Sodium sulfonate, Microleakage, Dental pulp -
سابقه و هدفبرای پیشگیری از کم خونی فقر آهن، قطره آهن خوراکی از جمله ترکیبات ضروری است که در کودکان 24-6 ماهه توصیه می شود. از اشکالات این قطره ها، خطر بالقوه اروژن و کاهش ریزسختی مینای دندان شیری به علت اسیدیته بالای آن می باشد. به نظر می رسد ترکیب پودر نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicone oil با توجه به ویژگی های ساختاری اجزای آن، بتواند در تغییر ریزسختی و ساختار سطحی مینای دندان شیری موثر باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف اعمال ترکیب نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicon oil پس از مواجهه با قطره آهن و تعیین تاثیر آن بر تغییرات ریزسختی و ساختار سطحی دندان شیری ناشی از مصرف قطره آهن صورت پذیرفت.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی، 30 دندان شیری قدامی جمع آوری و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. درگروه اول پس از 5 دقیقه مواجهه با قطره آهن، ترکیب پودر نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicone oil به مدت 10 دقیقه روی دندان اثر داده شد و در گروه دوم پس از تاثیر ترکیب پودر نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicone oil دندان ها تحت تاثیر قطره آهن قرار گرفتند. تغییرات ریزسختی در هر گروه با آزمون Wilcoxon one sample or Sign test و بین دو گروه با آزمون Mann Whitney U آنالیز شد. گروه سوم هم به منظور بررسی کیفی سطح نمونه ها با میکروسکوپ الکترونی (SEM) مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هادر گروه اول مواجهه با قطره آهن ریزسختی مینای دندان را در گروه اول تا 44% میزان اولیه کاهش داد (001/0P<). استفاده از ترکیب مورد مطالعه بعد از مواجهه با قطره آهن به طور معناداری ریزسختی مینا را تا 3% میزان اولیه افزایش داد (006/0P=). استفاده از ترکیب مورد مطالعه قبل از مواجهه با قطره اهن به طور معناداری ریزسختی مینا را تا 2% میزان اولیه افزایش داد (023/0P=). بین دو روش از نظر آماری تفاوت معناداری گزارش نشد (74/0P=).نتیجه گیریمواجهه با قطره آهن ریزسختی مینای دندان را به شدت کاهش می دهد. استفاده از ترکیب Silicone oil و پودر نانو هیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان در گروه اول 3% و در گروه دوم 2% در جلوگیری از کاهش ریزسختی مینای دندان شیری موثر می باشد. مقادیر تعیین شده در مقایسه با مقادیر مربوط به قطره آهن به تنهایی از نظر بالینی ارزشمند می باشند.
کلید واژگان: نانو هیدروکسی آپاتیت, کیتوزان, اروژن دندانی, ریزسختی, مینای دندان شیری, قطره آهنObjectiveOral iron drops are recommended for children aged 6-24 months to prevent iron-deficiency anemia. However, their use is associated with the potential risk of erosion and microhardness reduction of primary teeth enamel due to their high acidity. It seems that the combination of silicone oil, nano-hydroxyapatite and chitosan powder may be able to improve the microhardness and surface structure of primary teeth enamel. This study sought to assess the effect of silicone oil plus nano-hydroxyapatite/chitosan on the changed microhardness and surface structure of primary teeth enamel after exposure to iron drop.MethodsIn this in-vitro study, 30 anterior deciduous teeth were collected and randomly divided into 3 groups. In the first group, samples were exposed to iron drop for 5min and then treated with nano-hydroxyapatite/chitosan and silicone oil for 10min. In the second group, specimens were first treated with the mentioned compound and then exposed to iron drop. Microhardness changes were compared in each group using Wilcoxon one sample or Sign test and between the two groups using Mann Whitney U test. The third group specimens were observed with a scanning electron microscope (SEM) to assess their surface texture and quality.ResultsIn the first group, iron drop exposure decreased enamel microhardness by 44% of the baseline value (P<0.001). Application of the understudy compound after iron drop exposure significantly increased enamel microhardness by 3% of the baseline value (P=0.006). Use of the mentioned compound before iron drop exposure significantly increased enamel microhardness by 2% of the baseline value (P=0.023). No statistically significant difference was found between the two groups (P=0.74).ConclusionIron drop exposure significantly decreased enamel microhardness. Use of silicone oil and nano-hydroxyapatite/chitosan powder caused 3% and 2% increase in enamel microhardness in the first and 2nd group, respectively. These values, compared to the effect of iron drop exposure are clinically significant.Keywords: Silicone oil, Nano, hydroxyapatite, chitosan, Dental erosion, Microhardness, Primary teeth enamel, Iron drop -
سابقه و هدفمقاومت کم کامپازیت ها در برابر سایش همواره مشکل بزرگی به حساب می آید. کاربرد مواد همرنگ در نواحی دارای تماسهای اکلوزال سنگین هنوز با چالش های زیادی روبرو است. در این مطالعه مقاومت سایشی سه نوع کامپازیت مستقیم مقایسه گردید.مواد و روش هادر این تحقیق آزمایشگاهی از سه نوع کامپازیت (Opallis، Heliomolar، Z250)، 5 نمونه به طور مجزا در داخل مولدهایی از جنس برنج به روش لایه لایه با زمان نور دهی 40 ثانیه و با ضخامت یک میلی متر برای هر لایه تهیه گردید. نمونه ها در دستگاه سایش(Pedeb1)، به ترتیب در دوره های سایشی 5000، 20000، 40000، 80000 و 120000 تحت فشار Mpa 20 و با ساینده ای از جنس کروم کبالت با قطر نوک 1.98 mm قرارگرفتند. قبل و بعد از انجام سایش نمونه ها با ترازوی الکترونیکی با دقت 0.0001 گرم (0.1mg) وزن سنجی شدند. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون های Anova، Paired Sample t- test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر تمامی نمونه های کامپازیتی از وزن اولیه تا وزن در120000 دور، وزن نمونه ها کاهش یافت و این کاهش وزن در هر سه نوع کامپازیت از لحاظ آماری کاملا معنی دار بود (p=0.00). آزمون Anova نشان داد که هیچ رابطه معنی داری بین مقاومت سایشی گروه ها وجود نداشت. ولی در مجموع می توان گفت که Z250 کمترین و Heliomolar بیشترین میزان سایش را نشان دادند.نتیجه گیریتمامی نمونه های کامپازیتی پس از دوره های سایشی دچار سایش معنی داری شدند ولی اختلاف بین گروه ها از نظر آماری معنی دار نبود.
کلید واژگان: سایش, کامپازیت, سایش سه بعدیIntroductionLow resistance of composite resins to abrasion is a primary concern in the application of these materials for posterior restorations which are prone to high occlusal loads. This study compared the wear resistance of three types of composites.MethodsIn this laboratory experiment, five specimens of each of the three types of composites (z250, Heliomolar, Opallis) were prepared separately in brass molds. Composites were placed in 1-mm layers and were cured for 40 seconds. Using an abrasive device, Pedeb 1, with a chrome-cobalt abrasor, the specimens were abraded under a 20-MPa force, after 5000, 20000, 40000, 80000, 120000 abrasive rotations. Before and after all abrasion cycles, the specimens were weighed with an electronic balance with a precision of 10-4 g. The collected data were analyzed using paired samples statistics t-test and ANOVA analysis.ResultsAll the specimens showed a reduction pattern from the initial weights to weights after 120000 abrasive rotations. With more abrasive rotations, greater weight reduction occurs and this is of statistical significance. ANOVA analysis showed no significant difference between the three types of composites; yet, the z250 and Heliomolar groups were associated with the least and the greatest amount of wear, respectively.ConclusionsIn all specimens, significant weight reduction occurred after abrasion but there were no significant differences between the 3 types of composites.Keywords: Abrasion, Composite, Three, body wear -
سابقه و هدفدرجه پلیمریزاسیون کامپازیت ها به نوع دستگاه لایت کیور بستگی دارد. هدف این مطالعه مقایسه سختی کامپازیت های سخت شده با دستگاه های لایت کیور هالوژن و LED می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی 20 نمونه استوانه ای از کامپازیت Tetric Ceram آماده گردید.نیمی از آنها با دستگاه Ultralume 2 و نیمی دیگر با دستگاه هالوژن Astralis 7 سخت شدند.درعمق های 0و1و2و3 میلیمتری از سطح نمونه ها یک نقطه در محیط و یک نقطه در مرکزنمونه ها مشخص گردید و سختی این نقاط با تست سختی سنجی Vickers اندازه گیری شد.نتایج بدست آمده تحت آنالیز آماری قرار گرفت بطوریکه pvalue≤0.05 معنادار در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین سختی نمونه های سخت شده با دستگاه لایت کیور LED در عمق های مختلف بیشتر از نمونه های سخت شده با هالوژن بود و این تفاوت در قسمت محیطی نمونه ها معنادار بود.(p=0.48) اما در قسمت مرکزی معنادار نبود.(p=0.644) میانگین سختی نمونه ها در هر دو گروه از سطح به عمق در قسمت های مرکزی و محیطی کاهش تدریجی یافت و این روند در قسمت مرکزی بیشتر بود.نتیجه گیریکامپازیت های سخت شده با دستگاه لایت کیور LED در مقایسه با هالوژن سختی بیشتری را در عمق های مشابه نشان دادند. بعلاوه سختی کامپازیت ها در قسمت های مرکزی از محیطی در هر دو گروه بیشتر بود.
کلید واژگان: کامپازیت دندانی, LED, سختی, هالوژنIntroductionThe degree of polymerization depends on the type of light-curing unit. The aim of this study was to compare the hardness of composite resin cured by LED and Halogen light curing units.MethodsIn this experimental study, 20 cylindrical samples of Tetric Ceram composite were prepared. Half of them were cured with Ultralume 2 LED and the other half with Astralis 7 Halogen light curing unit. In the depths of 0,1,2 and 3 mm from surface, one point in peripheral and one point in central portion were marked, then the hardness of these points was measured by Vickers test. The data was analyzed by a pvalue less than 0.05 considered as significant.ResultsThe mean hardness of samples cured by LED was more than halogen group in different depths and this difference was statistically significant in peripheral points (p=.048) but this was not significant in central points (p=0.644). The mean hardness in both groups had a decreasing trend from surface to the deep parts in central and peripheral parts and this was more in the central parts.ConclusionsComposites cured by LED light curing unit showed more hardness in similar depths, besides the hardness of composites in central parts is more than the peripheral ones in both groups.Keywords: Dental composites, LED, hardness, Halogen -
سابقه و هدفصابونهای اسیدی، بازی و خنثی بر استحکام باند و مایکرولیکیج مواد چسبنده عاجی تاثیر دارند. تاکنون مشخص شد که صابون خنثی (سولفونات سدیم) بیشترین میزان تاثیر را در افزایش استحکام باند و کاهش مایکرولیکیج دارد. لذا در این مطالعه به بررسی میکروسکوپیک اثر سولفونات سدیم بر ضخامت لایه هایبرید و تگهای رزینی مواد چسبنده عاجی پرداخته شد.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی 20 دندان مولر سوم انسانی به صورت تصادفی در دو گروه ده تایی تقسیم و توسط دیسک، مینای سطح اکلوزال دندانها برای ایجاد میزک عاجی برداشته شد. گروه اول توسط اسیدفسفریک 35% اچ شده و محلول Excite استفاده شد و سپس یک حلقه شفاف به ارتفاع و قطر 2 میلیمتر روی میزک عاجی گذارده و با کامپازیت Tetric ceram آنرا پر و به مدت 40 ثانیه نور داده شد. در گروه دوم پس از اسید اچینگ و شستشو، سولفونات سدیم به مدت 30 ثانیه مالیده و شسته شد و مراحل بعدی مطابق گروه اول انجام شد. پس از تهیه برشهای باکولینگوالی به مدت 8 ساعت در محلول 6 نرمال اسیدکلریدریک و10 دقیقه در محلول NaOCL 1% قرار گرفتند و با میکروسکوپ الکترونی بررسی گردیدند. ضخامت لایه هایبرید و نیز طول و قطر تگهای رزینی بر حسب میکرون محاسبه شد.یافته هامیانگین طول تگهای رزینی در گروه دوم (71/4±88/16) بیشتر از گروه اول (32/6±31/14) بود. قطر تگهای رزینی در گروه دوم (88/0±04/3) بیشتر از گروه اول (3/1±1/2) می باشد. میانگین ضخامت لایه هایبرید در گروه دوم (69/3±73/15) بیشتر از گروه اول(22/8±66/13) می باشد. ولی در هیچ کدام از موارد اختلاف آماری معنی دار وجود نداشت.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که استفاده از سولفونات سدیم بر میانگین قطر و طول تگهای رزینی و ضخامت لایه هایبرید تاثیر ندارد.
کلید واژگان: میکروسکوپ الکترونی, سولفونات سدیم, لایه هایبرید, تگهای رزینیBackground And ObjectiveWith effect of acidic, basic and neutral soaps in bond strength and microleakage of dentin bonding agents, we found that neutral soap (sodium sulfonate) had the most effective on bond strength increase and microleakage decrease. The aim of this research was microscopic examination of sodium sulfonate effect on thickness of dentin bonding agents hybrid layer and resin tags thickness.MethodsIn this laboratory study, 20 third molar teeth were randomly divided into two groups of ten and their occlusal surface enamel was removed by disc. First group was etched by phosphoric acid 35% and after using of Excite solution, a transparent cylinder with 2mm on height and diameter was put on dentinal surfaces and filled Tetric ceram composite resin and light cured for 40 seconds. In second group after etching and washing, sodium sufonate was rubbed for 30 seconds and washed and subsequent stages have done like first group. After preparation of buccolingual sections all of the samples were put in 6 normal solution of HCL for 8 hours and 1% NaOCL for 10 minutes and studied under electronic microscope. Thickness of hybrid layer and length and diameter of resin tags were calculated.FindingsThe length mean of resin tags in second group (16.88±4.71µ) was more than first group (14.31±6.32µ). The diameter mean of resin tags in second group (3.04±0.88µ) was more than first group (2.1±1.3µ). The thickness mean of hybrid layer in second group (15.73±3.69µ) was more than first group (13.66±8.22µ). But there was no significant difference in none of them.ConclusionUsing of sodium sulfonate was not effect on diameter and length of resin tags and thickness hybrid layer. -
سابقه و هدفمقاومت در برابر سایش کامپازیت جهت حفظ توانایی مضغی و حفظ ارتفاع عمودی اهمیت دارد. هدف از این مطالعه مقایسه مقاومت سایشی دو نوع کامپازیت لابراتواری و یک نوع کامپازیت مستقیم می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی از هر کامپازیت (SR Adoro، Clearfil ST، GC Gradia) 5 نمونه به روش لایه ای با نور دهی 40 ثانیه و با ضخامت هر لایه یک میلی لیتر تهیه شد. نمونه ها در دستگاه سایش به ترتیب در دورهای سایشی 5000، 20000، 80000 و 120000 تحت نیروی 6 کیلوگرم و با ساینده ای از جنس کروم کبالت با سطح مقطع نوک 98/1 میلی متر مربع سائیده شدند. قبل و بعد از سایش، نمونه ها توسط ترازوی الکترونیکی با دقت 0001/0 گرم (1/0 میلی گرم) وزن سنجی شده و تفاوت وزنی، مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هادر تمامی نمونه های کامپازیتی از وزن اولیه تا 120000 دور، افزایش مقدار سایش از لحاظ آماری کاملا معنی دار بود (0001/0p) (کاهش وزن GC Gradia 26/1±42/4 میلیگرم، SR Adoro 89/0±5/6 میلیگرم، Clearfil ST 14/2±52/4 میلیگرم). اگرچه میانگین کاهش وزن بعد از تمامی سیکلهای سایشی در گروه GC gradiaکمتر از Clearfil ST و آنهم کمتر از SR Adoroاست، اما این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد.نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان داد که GC gradia وST Clearfil نسبت به SR Adoro از مقاومت سایش بیشتری برخوردارند. البته تمامی نمونه های کامپازیتی پس از دورهای سایشی دچار سایش مشهودی می شوند.
کلید واژگان: سایش آزمایشگاهی, سایش سه جسمی, کامپازیت, کامپازیت لابراتوریBackground And ObjectiveWear resistance of composites is important for preservation of masticatory ability and vertical height. The aim of this study was to compare wear resistance of two laboratory type composites and one direct composite.MethodsIn this in vitro study 5 samples from each type of composites (SR Adoro, GC gradia, Clearfil ST) was prepared in incremental technique. Exposure time was 40 seconds and thickness of layers was 1 mm. Wearing load was 6kg and applied via pressable chromium cobalt bar (1.98 mm2 tip) at 5000, 20000, 80000, 120000 cycles. Pre and post wearing samples weight was measured by an electronical weight balance with 0.0001 gr accuracy. The data was compared.FindingsThere was significant decrease in weight of all type of composites from initial weight to 120000 cycles (p≤0.001). (GC gradia 4.42±1.26mg, SR Adoro 6.5±0.89mg, Clearfil ST 4.52±2.14mg). Although after applying all wearing cycles the average decrease of weight was smaller in GC gradia rather than Clearfil St that smaller than SR Adoro, however there was no significant difference.ConclusionGC gradia and Clearfil ST showed less wear than SR Adoro. There was significant wear in all types of composites in wearing cycles. -
سابقه و هدفریزنشت ترمیم های کامپازیتی سبب حساسیت پس از ترمیم، رنگ گرفتگی حاشیه ای و پوسیدگی های راجعه می شوند. هدف از این مطالعه، کاهش ریزنشت مواد همرنگ دندان توسط آماده نمودن سطح عاج جهت پذیرش چسبنده های عاجی بوسیله کاربرد صابون های اسیدی، بازی یا خنثی، بعد از عمل اسید اچینگ بعنوان عامل مرطوب کننده می باشد.مواد و روش هادر این تحقیق جهت بررسی ریزنشت از روش نفوذ رنگ در حفرات Box Only در 60 دندان پرمولر کشیده شده انسان استفاده گردید و بر اساس استفاده از صابونهای اسیدی، بازی، خنثی و کنترل به 4 گروه 15 تایی تقسیم شدند. در گروه های اول، دوم و سوم بعد از اسید اچینگ و شستشوی اسید، به ترتیب صابون های مایع اسیدی (5/4=pH)، بازی (5/9=pH) و خنثی (7=pH) به مدت 30 ثانیه با برس استفاده گردید و سپس به مدت 30 ثانیه شسته شد. در گروه چهارم از صابون استفاده نشد و بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. کلیه مراحل کاربرد ماده چسبنده عاجی و کامپوزیت مطابق دستور کارخانه سازنده در همه گروه ها بطور یکسان انجام شد.یافته هامیانگین رتبه ریزنشت در گروه صابون اسیدی، صابون بازی، صابون خنثی و کنترل به ترتیب 4/27، 7/37، 9/21 و 1/35 بوده و ارتباط آماری معنی داری میان گروه ها بدست آمد، بطوریکه گروه درمان شده با صابون خنثی بطور معنی داری متوسط درجه ریزنشت پایین تری نسبت به گروه های درمان شده با صابون بازی و کنترل داشت (013/0=p و 045/0=p).نتیجه گیریاستفاده از عوامل چسبنده عاجی همراه با صابونهای خنثی در این تحقیق نتایج مطلوبی در کاهش ریزنشت نشان داده است.
کلید واژگان: ریزنشت, ماده چسبنده عاجی, صابون -
زمینه و هدفاز اهداف مهم در ترمیم های چسبنده دندانپزشکی، محدود نمودن تراش حفره به حذف عاج عفونی و حفظ ساختمان سالم دندان می باشد. استفاده از محلول های آشکارساز پوسیدگی و نیز ضدعفونی کننده حفره می تواند در دستیابی به این هدف کمک کننده باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر عوامل آشکارساز پوسیدگی و ضدعفونی کننده حفره روی ریز نشت ترمیم های کامپوزیتی انجام شد.روش بررسیدر این تحقیق تجربی آزمایشگاهی جهت بررسی ریز نشت از روش نفوذ رنگ در حفرات کلاس پنج در 48 دندان پرمولر کشیده شده سالم انسان استفاده شد. دندان ها براساس استفاده از ماده آشکارساز پوسیدگی Seek و ماده ضدعفونی کننده حفره Consepsis liquid به 4 گروه تقسیم شدند. در گروه 1 آشکارساز پوسیدگی و در گروه 2 محلول ضدعفونی کننده حفره روی سطوح عاجی به کار رفت. در گروه 3 از هر دو ماده روی سطح عاج استفاده و گروه 4 به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. در همه گروه ها ماده باندینگ عاجی PQ1 وکامپوزیت Amelogen Universalمورد استفاده قرار گرفت. ریزنشت در کف جینجیوال نمونه ها با بررسی نفوذ رنگ اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون Kruskall Wallis و مقایسه چندگانه Dunn مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. 05/0P< به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.یافته هاگروه دوم کمترین میزان ریزنشت و گروه چهارم، بیشترین میزان ریزنشت را نشان دادند، اما آنالیز آماری هیچ تفاوت معنی داری بین 4 گروه مورد مطالعه نشان نداد.نتیجه گیریبه کار گرفتن ماده آشکارساز پوسیدگی Seek و محلول ضدعفونی کننده حفره Consepsis liquid، تاثیری بر توانایی تطابق رزین های چسبنده عاجی ندارد.
کلید واژگان: ریز نشت, کامپوزیت, عوامل آشکارساز پوسیدگی, محلول ضدعفونی کننده حفرهBackground And AimAn important purpose of adhesive dentistry is restriction of cavity preparation to carious dentin removal and conservation of sound dentin. Application of caries disclosing agents and cavity disinfectants can help achieving this goal. The aim of this study was to evaluate the effect of caries disclosing agents and cavity disinfectants on microleakage of composite resin restorations.Materials And MethodsThis experimental in-vitro study was performed on class V cavities in 48 extracted human sound premolars. The teeth were randomly divided into four equal groups. In group 1 caries detector dye (Seek, Ultradent, USA) and in group 2 cavity disinfectant (Consepsis, Ultradent, USA) were applied on dentinal surfaces. In group 3 both mentioned materials were applied. Group 4 was considered as control group. PQ1 bonding agent and Amelogen composite were used to restore the cavities. Gingival microleakage was assessed by dye penetration. Data were analyzed by Kruskall Wallis and Dunn tests. P<0.05 was the level of significance.ResultsGroup 2 showed the least and group 4 showed the highest microleakage;however no statistical significant difference was found among the groups.ConclusionThe use of caries disclosing agent (Seek) and cavity disinfectant (Consepsis Liquid) did not adversely affect the sealing ability of dentin bonding resins. -
زمینه و هدفیکی از فاکتورهای بسیار مهم و حیاتی در به دست آوردن خواص فیزیکی و کارآیی کلینیکی مواد ترمیمی هم رنگ دندان، پلیمریزاسیون کافی می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان سایش کامپوزیت های سخت شده توسط دستگاه لایت کیور LED (Light Emitting Diodes) و مقایسه آن با سیستمهای لایت کیور هالوژن انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه آزمایشگاهی، 20 نمونه کامپوزیت لایت کیور Tetric Ceram رنگ A3 به ضخامت 2 میلیمتر و طول و عرض 10 میلیمتر در مولد برنجی، با زمان تابش نور به مدت 40 ثانیه و با فاصله یک میلیمتر از سطح تهیه شد. 10 نمونه توسط دستگاه LED (دیودهای تابنده نور) و 10 نمونه توسط دستگاه هالوژن پلیمریزه شدند. جهت انجام عمل سایش دستگاه سایش با قابلیت اعمال بار ساخته شد. پس از قرارگیری به مدت 10 روز در آب مقطر، نمونه ها در دستگاه سایش به ترتیب در دورهای سایشی 5000، 10000، 20000، 40000، 80000 و 120000 سیکل تحت نیروی 2 کیلوگرم و با ساینده ای از جنس کروم کبالت با قطر12/1 میلیمتر ساییده شد و قبل و بعد از پایان هر دور سایشی توسط ترازوی الکترونیکی با دقت 4-10 وزن شدند. آزمونهای t وpaired samples t برای بررسی نتایج مورد استفاده قرار گرفت.یافته هامیانگین وزن نمونه ها در هر دو گروه پس از انواع دورهای سایشی با قبل از سایش تفاوت آماری معنی داری را نشان داد (P<0.05). در گروه هالوژن دورهای سایشی 5000 و 10000 با دورهای سایشی 40000، 80000 و 120000 اختلاف معنی داری داشتند. در گروه LED دور سایشی 5000 با 20000 و دور سایشی 20000 با 120000 اختلاف معنی داری را نشان داد. میزان سایش در کامپوزیت های سخت شده توسط نور هالوژن با LED اختلاف معنی داری نداشت (P<0.05).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که دستگاه های LED و هالوژن از نظر مقاومت به سایش ترمیم کامپوزیتی اختلاف معنی داری با یکدیگر نشان نمی دهند.
کلید واژگان: سایش, کامپوزیت, دستگاه لایت کیور, درجه پلیمریزاسیون, هالوژن, دیودهای تابنده نورBackground And AimSufficient polymerization is a critical factor to obtain optimum physical properties and clinical efficacy of resin restorations. The aim of this study was to evaluate wear rates of composite resins polymerized by two different systems Light Emitting Diodes (LED) to and Halogen lamps.Materials And MethodsIn this laboratory study, 20 specimens of A3 Tetric Ceram composite were placed in brass molds of 2*10*10 mm dimensions and cured for 40 seconds with 1 mm distance from surface. 10 specimens were cured with LED and the other 10 were cured with Halogen unit. A device with the ability to apply force was developed in order to test the wear of composites. After storage in distilled water for 10 days, the specimens were placed in the wear testing machine. A chrome cobalt stylus with 1.12 mm diameter was applied against the specimens surfaces with a load of 2 kg. The weight of each samples before and after 5000, 10000, 20000, 40000, 80000 and 120000 cycles was measured using an electronic balance with precision of 10-4 grams. Data were analyzed using t test and paired t test. P<0.05 was considered as the limit of significance.ResultsMean weight in both groups had statistically significant difference before and after all cycles (P<0.05). In halogen group 5000 and 10000 cycles led to significant difference with 40000, 80000 & 120000 cycles (P<0.05). In LED group 20000 cycles had significant difference with both 5000 and 120000 cycles (P>0.05).ConclusionBased on the results of this study, LED and halogen light curing units resulted in a similar wear rate in composite resin restorations. -
مقدمهپوسیدگی های دندانی به عنوان شایع ترین بیماری عفونی در طول تاریخ شناخته شده اند. یکی از تکنیک های موثر برای دسترسی بهتر به ضایعات کلاس پنج، مینی فلپ است. هدف ما از این مطالعه، مقایسه شاخص های پریودنتال بعد از ترمیم های کلاس پنج، کامپازیت و گلاس آینومر با روش مینی فلپ می باشد.مواد و روش هااین مطالعه به صورت کارآزمایی - بالینی برروی 30 دندان پره مولر در بیماران مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی با پوسیدگی کلاس پنج که لبه لثه ای این پوسیدگی ها حداکثر mm 1 جینجیوالی تر از لبه آزاد لثه بود انجام شد. در مزیال و دیستال دندان و در حد لثه چسبنده دندان مورد نظر 2 برش داده شد و بعد تهیه حفره کلاس پنج معمولی انجام شد. سپس دندانها به دو گروه 15 تایی تقسیم شدند. گروه اول توسط گلاس آینومر نوری LC II Fuji و گروه دوم توسط رزین کامپازیت هلیومولار ترمیم شدند. بیماران 1، 3 و 6 ماه بعد از ترمیم از لحاظ شاخصهای لثه ای (GI)، شاخص خونریزی (BI)، شاخص پلاک (PLI)، عمق متوسط پاکت (PPD) و سطح چسبندگی کلینیکی (CAL) مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج بدست آمده توسط T-Test آنالیز شدند.یافته هامقایسه میانگین شاخصهای پریودنتال قبل و بعد از ترمیم بوسیله گلاس آینومر نشان داد که این اختلاف فقط در مورد BI بین زمان ترمیم و 6 ماه بعد از ترمیم معنی دار می باشد. مقایسه میانگین شاخص های پریودنتال قبل و بعد از ترمیم بوسیله کامپازیت نشان داد که این اختلاف در مورد شاخص های PPDو CAL بین زمان صفر و تمامی زمان های 1، 3و 6 ماه بعد از ترمیم معنی دار می باشد. برای مقایسه بهتر شاخص ها بین دو گروه کامپازیت و گلاس آینومر،? یا میزان تغییر شاخص های مختلف در زمان های 1، 3 و 6 ماه بعد از ترمیم بررسی شد و نشان داد که بجز دلتای بین زمان ترمیم تا 6 ماه بعد از ترمیم در دو گروه، اختلاف در مورد شاخص های PPD و CAL در تمامی زمان ها معنی دار می باشد.نتیجه گیریشاخص های پریودنتال در لثه مجاور به حفرات ترمیم شده توسط گلاس آینومر نشانگر تطابق بیشتر این ماده با لثه نسبت به کامپازیت می باشد.
کلید واژگان: کامپازیت, گلاس آینومر, پوسیدگی کلاس پنج, شاخص های پریودنتال, مینی فلپ -
مقدمهریز نشت کف جینجیوال حفرات کلاس دو کامپازیتی مشکل بالینی مهمی است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر وج های هادی نور داخل ترمیم در کاهش ریز نشت کف جینجیوال یک میلیمتر بالای محل اتصال مینا و سمان حفرات کلاس دو کامپازیتی است..مواد و روش ها60 دندان مولر اول بالا بطور تصادفی در 6 گروه ده تائی قرار گرفتند. حفرات Proximal slot کف جینجیوال یک میلیمتر بالای محل اتصال مینا و سمان در تمام نمونه ها پس از آماده سازی توسط کامپازیت Brilliant با رنگ A3 به 6 روش زیر ترمیم شدند. :A رزین آنفیلد چسباننده مینائی (EBA) + روش قرار دادن یک مرحله ای کامپازیت: B رزین آنفیلد چسباننده مینائی (EBA) + روش قرار دادن یک مرحله ای کامپازیت + وج هادی نور داخل ترمیمی(Light Conducting Intrawedge = LCIW): C عامل چسباننده عاجی(DBA) + روش قرار دادن یک مرحله ای کامپازیت + وج هادی نور داخل ترمیمی (LCIW): D رزین آنفیلد چسباننده مینائی (EBA) + روش قرار دادن لایه لایه ای کامپازیت: E رزین آنفیلد چسباننده مینائی (EBA) + روش قرار دادن لایه لایه ای کامپازیت + وج هادی نور داخل ترمیمی (LCIW): F عامل چسباننده عاجی (DBA) + روش قرار دادن لایه لایه ای کامپازیت + وج هادی نور داخل ترمیمی (LCIW)از استوانه Bioglass به قطر 2 میلیمتر، اچ و سیلانت شده در داخل کامپازیت به عنوان LCIW استفاده شد. پس از 2500 بار ترموسایکلینگ (oc 55- oc 5)، نمونه ها رنگ آمیزی شدند و پس از قرار گرفتن در اپوکسی رزین برشهای مزیودیستالی در دو محل یکی در وسط کف جینجیوالی و دومی در کناری ترین محل کف جینجیوالی (باکال یا لینگوال) انجام گرفته و میزان نفوذ رنگ مورد بررسی میکروسکپی قرار گرفت. داده ها توسط آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن مورد بررسی آماری قرار گرفت.یافته هامیانگین نفوذ رنگ در برش وسط و کناری در گروه C به ترتیب (8/0و1) و کمترین مقدار بود و پس از آن در گروه F به ترتیب (2/1و3/1) بود. این موضوع نشان می دهد چون وج هادی نور پس از سخت کردن لایه یک میلیمتری در کف جینجیوالی حفرات ترمیم شده به روش های E و F در حفره قرار داده شدند، اثر کاهنده آن در کاهش ریز نشت (آنطورکه در گروه C دیده شد) کمتر است.نتیجه گیریوجود وج هادی نوردر داخل ترمیم می تواند مشکلات ناشی از قرار دادن توده ای کامپازیت را به حداقل برساندکلید واژگان: رزین کامپازیت, ریزنشت, وج هادی نور, مواد چسبنده عاجی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.