به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

کاظم برزگر بفرویی

  • سعید جعفری، کاظم برزگر بفرویی*
    پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل عوامل تعیین کننده اهمال کاری تصمیم گیری در بین دانشجویان و ارزیابی یک مدل معادلات ساختاری، که در آن خودتنظیمی در تمرکز رابطه بین باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری را واسطه گری می کرد، انجام شد. بر اساس فرمول کوکران، 391 دانشجو از سه دوره تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که در سال تحصیلی 1401-1400 در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل بودند، با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری (فرنی و همکاران، 2009)، مقیاس اهمال کاری پرسشنامه تصمیم گیری ملبورن (مان و همکاران، 1997) و مقیاس خودتنظیمی در تمرکز پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه (واینستین و پالمر، 2002) را، تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد و مدل فرضی تاحدزیادی تایید گردید. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند که: باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری، بر خودتنظیمی در تمرکز تاثیر منفی دارند. هم چنین خودتنظیمی در تمرکز، در رابطه بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری، نقش واسطه ای ایفا می کند. این یافته ها، مبنایی برای بررسی اهمال کاری تصمیم گیری، به عنوان مانعی برای موفقیت تحصیلی فراهم کرده و بر نقش حیاتی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، در پیش بینی تمایل به تاخیر در موقعیت های تصمیم گیری، تاکید داشتند.
    کلید واژگان: اهمال کاری تصمیم گیری, باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری, راهبردهای یادگیری خودتنظیمی, دانشجویان
    Saeed Jafari, Kazem Barzegar Bafrooei *
    The present study was conducted with the aim of analyzing the determinants of decisional procrastination among students and evaluating a structural equation model, in which self-regulation in concentration mediates the relationship between metacognitive beliefs about procrastination and decisional procrastination. Based on Cochran's formula, 391 students from three courses of undergraduate, master, and doctoral studies who were studying at Yazd University in the academic year of 2021-2022 were selected by cluster random method and completed the metacognitive beliefs about procrastination questionnaire (Fernie et al, 2009), the procrastination scale of the Melbourne decision-making questionnaire (Mann et al, 1997) and the self-regulation in concentration scale of the learning and study strategies questionnaire (Weinstein & Palmer, 2002). Data analysis was done using structural equation modeling and the hypothesized model was largely confirmed. The results of structural equation modeling showed that: positive and negative metacognitive beliefs about procrastination have a negative effect on self-regulation in concentration. Also, self-regulation in concentration plays a mediating role in the relationship between positive and negative metacognitive beliefs about procrastination and decisional procrastination. These findings provided a basis for examining decisional procrastination as an obstacle to academic success and emphasized the vital role of self-regulated learning strategies in predicting the tendency to delay in decision-making situations.
    Keywords: Decisional Procrastination, Metacognitive Beliefs About Procrastination, Self-Regulated Learning Strategies, Students
  • فرشته السادات سیدحسنی، کاظم برزگر بفرویی*، ماریه دهقان منشادی، احمد صادقیان
    مقدمه

    افزایش جمعیت سالمند ان و پیدایش نیازهای جدید به خدمات سلامت جهت ترویج سالمندی جوان فعال، ضرورت توجه و شناخت عوامل موثر بر سلامتی و رفاه آنان به عنوان بخشی مهم از جامعه و تعیین اولویت ها را در این زمینه آشکار می نماید. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزشی تدوین شده بومی نیازمندی های سالمندان جوان در بهبود کیفیت زندگی و کاهش افسردگی سالمندان جوان شهر یزد انجام شد.

    روش کار

    روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون  پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی افراد با دامنه سنی 60 تا 75 سال شهر یزد بود. حجم نمونه 36 نفر با توجه به ملاک های ورود به پژوهش، با نمونه گیری در دسترس به صورت هدفمند، انتخاب و بصورت تصادفی به گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 18 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای، بسته آموزشی را دریافت نمودند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش، پرسشنامه پرسشنامه کیفیت زندگی سالمندان لیپاد (1998) و افسردگی در سالمندان یسواگه (1996) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بسته آموزشی بومی نیازمندی های سالمندان جوان، بر کاهش افسردگی و بهبود کیفیت زندگی (و بعد رضایت از زندگی) در مرحله پس آزمون، تاثیر معناداری داشت (05/0>P). اما بر بهبود ابعاد کیفیت زندگی)فیزیکی، خودمراقبتی، افسردگی و اضطراب، شناختی، اجتماعی و مسائل جنسی) تاثیر معنی داری نداشته است.

    نتیجه گیری

    با توجه به اهمیت برنامه آموزشی بومی نیازمندی های سالمندان، برگزاری دوره های آموزشی برای سالمندان جوان به منظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، می تواند مفید باشد.

    کلید واژگان: سالمندان جوان, آموزش نیازمندی های سالمندان, کیفیت زندگی, افسردگی
    Fereshteh Alsadat Seyyedhasani, Kazem Barzegar Bafroyi*, Marie Dehghan Manshadi, Ahmad Sadeghian
    Introduction

    The increase in the Older adults  population and the emergence of new needs for health services to promote active young aging reveal the need to pay attention and recognize the factors affecting their health and well-being as an important part of the society and determine priorities in this field. Therefore, the present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of the educational program developed locally for the needs of young Older adults   people in improving the quality of life and reducing depression of young Older adults   people in Yazd city.

    Methods

    The research method was a semi-experimental type of pre-test and post-test with a control group. The statistical population was all people with the age range of 60 to 75 years in Yazd city. The sample size of 36 people was selected and randomly divided into control and experimental groups (18 people in each group) according to the criteria for entering the research. The experimental group received the training package in 8 sessions of 90 minutes, and the control group did not receive training. The research tool was the quality of life questionnaire for the Older adults   by Lipad (1998) and depression in the Older adults by Yeswageh (1996). Multivariate and univariate analysis of covariance tests were used to analyze the data.

    Results

    The results showed that the native educational package of the needs of young Older adults had a significant effect on reducing depression and improving the quality of life (and then life satisfaction) in the post-test stage (P<0.05). But it has not had a significant effect on the improvement of quality of life dimensions (physical, self-care, depression and anxiety, cognitive, social and sexual issues).

    Conclusions

    Considering the importance of the local educational program for the needs of the Older adults, it can be useful to hold training courses for the young Older adults in order to improve the quality of life and reduce depression.

    Keywords: Young Older Adults, Education Of Older Adults Needs, Quality Of Life, Depression
  • سعید جعفری، کاظم برزگر بفرویی*
    هدف

    امروزه، اهمال کاری به عنوان نوعی شکست در خودتنظیمی و عملکرد، تمرکز اصلی پژوهش های روان شناختی/ آموزشی به شمار می رود. در مطالعه حاضر، با فرض یک دیدگاه شناختی، رابطه بین باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری، با در نظرگرفتن نقش واسطه ای خودتنظیمی در اضطراب، مورد بررسی قرار گرفت.

    روش

    جامعه آماری پژوهش حاضر را، تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه یزد در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل می دادند. 391 دانشجو که براساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از سه دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری انتخاب شده بودند، پرسشنامه ها یی را تکمیل کردند که سطح باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری، خودتنظیمی در اضطراب و اهمال کاری تصمیم گیری آن ها را اندازه گیری می کردند. به منظور تحلیل داده های توصیفی و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش، از نسخه 26 نرم افزار SPSS و به منظور آزمون فرضیه ها و مدل نهایی پژوهش، از نسخه 20 نرم افزارAMOS  استفاده گردید.

    یافته ها

    یافته ها، حاکی از این بودند که باورهای فراشناختی (مثبت، 05/0 =β و 437/0 =p؛ منفی، 004/0 =β و 981/0 =p)، اثر مستقیم معنی داری بر اهمال کاری تصمیم گیری ندارند؛ اما باورهای فراشناختی (مثبت، 43/0- =β و 0001/0 =p؛ منفی 47/0- =β و 001/0 =p)، بر خودتنظیمی در اضطراب و نیز، خودتنظیمی در اضطراب (56/0- =β و 001/0 =p) بر اهمال کاری تصمیم گیری، اثر مستقیم معنی دار دارند. هم چنین، خودتنظیمی در اضطراب، در رابطه بین باورهای فراشناختی و اهمال کاری تصمیم گیری، نقش واسطه گری ایفا کرد.

    نتیجه گیری

    به طورکلی، یافته های پژوهش حاضر، با مدل نظریه تعارض تصمیم گیری هم خوانی داشته و مبنایی نظری را برای بررسی اهمال کاری، به عنوان مانعی در برابر موفقیت تحصیلی یادگیرندگان فراهم کردند.

    کلید واژگان: اهمال کاری تصمیم گیری, باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری, خودتنظیمی در اضطراب
    Saeed Jafari, Kazem Barzegar Bafrouee *
    Objective

    Today, procrastination as a type of performance failure is the main focus of psychological/educational research. In the current study, assuming a cognitive perspective, the relationship between metacognitive beliefs about procrastination and decisional procrastination was investigated, considering the mediating role of self-regulation in anxiety.

    Methods

    The statistical population of the present research consisted of all students studying at Yazd University in the academic year 2021-2022. 391 students, who were selected based on Cochran's formula and by cluster random sampling from three bachelor, master, and doctoral courses, completed questionnaires that measured the level of metacognitive beliefs about procrastination, self-regulation in anxiety, and decisional procrastination. To analyze the descriptive data and the correlation matrix of the research variables, SPSS software version 26 was used and, to test the hypothesis and the final research model, AMOS software version 20 was used.

    Results

    The findings indicated that metacognitive beliefs (positive, β= 0.05 and p= 0.437; negative, β= 0.004 and p= 0.981) do not have a significant direct effect on decisional procrastination; but metacognitive beliefs (positive, β= -0.43 and p= 0.0001; negative β= -0.47 and p= 0.001) have a significant direct effect on self-regulation in anxiety and also, self-regulation in anxiety (β= -0.56 and p= 0.001) on decisional procrastination. Also, self-regulation in anxiety mediated the relationship between metacognitive beliefs and decisional procrastination.

    Conclusions

    In general, the current research findings are consistent with the decisional conflict theory model and provide a theoretical basis for investigating procrastination as an obstacle to learners' academic success.

    Keywords: Decisional Procrastination, Metacognitive Beliefs About Procrastination, Self-Regulation In Anxiety
  • نگین محمدی، کاظم برزگر بفرویی*، حسین حسنی
    هدف

    پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه میان امید به اشتغال و سرزندگی تحصیلی با واسطه گری درگیری تحصیلی، انجام شد.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری همه دانشجویان دانشگاه یزد در سال تحصیلی 1400-1401 برابر با 14470 نفر بود که تعداد 216 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به شیوه غیرتصادفی دردسترس بود. ابزار پژوهش شامل: پرسش نامه امید به اشتغال قریشی راد (1387)؛ درگیری تحصیلی فریدریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) و پرسش نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) بود که پایایی هریک از پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 94/0، 87/0 و 89/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و AMOS24 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که امید به اشتغال اثر مستقیم و معناداری بر درگیری تحصیلی (42/0=β ، 01/0> P) و اثر غیرمستقیم و معناداری بر درگیری رفتاری (39/0=β ، 01/0> P)، شناختی (35/0=β ، 01/0> P) و عاطفی (32/0=β، 01/0> P) دارد. امید به اشتغال بر سرزندگی تحصیلی نیز اثر مستقیم و معناداری (29/0=β ، 01/0> P) دارد. اما میان درگیری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد و درگیری تحصیلی توان واسطه گری میان امید به اشتغال و سرزندگی تحصیلی را ندارد.

    نتیجه گیری

    بنابراین امید به دست آوردن شغلی مرتبط با رشته تحصیلی و موردعلاقه دانشجویان، در تلاش آن ها برای افزایش درگیری و سرزندگی تحصیلی آن ها حائز اهمیت است. می توان با ارائه خدمات مشاوره ای، برگزاری کارگاه های آموزشی مربوط به رشته مشغول به تحصیل، آموزش سرمایه روان شناختی، معرفی افراد تحصیل کرده موفق که در حوزه کارآفرینی و اشتغال شاخص اند، ایجاد محیطی امن، توامان با حس امید، اعتماد و اطمینان بسترهای افزایش درگیری و سرزندگی تحصیلی دانشجویان را فراهم کرد.

    کلید واژگان: امید به اشتغال, درگیری تحصیلی, سرزندگی تحصیلی, دانشجویان, دانشگاه
    Negin Mohammadi, Kazem Barzegar Bafrooei *, Hossain Hassani
    Objective

    The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between Employment hope and academic buoyancy with the mediation of academic engagement.

    Methods

    The descriptive research method was of the correlation type based on structural equation modeling. The statistical population of all students of Yazd University in the academic year 2021-2022 was equal to 14470 people, of which 216 people were considered as a statistical sample. The non-random sampling method was available. Research tools include: Qureshirad's Employment hope Questionnaire (2007); Fredricks, Blumenfeld, Paris Academic engagement questionnaire (2004); and Academic Buoyancy questionnaire of Dehghanizadeh and Hossein Chari (2012) were obtained, and the reliability of each of the questionnaires was obtained through Cronbach's alpha coefficient, 0.94, 0.87 and 0.89, respectively. Data were analyzed using SPSS23 and AMOS24 software.

    Results

    The results showed that hope for employment has a direct and significant effect on academic engagement (β=0.42; P<0.01) and an indirect and significant effect on behavioral engagement (β=0.39; P<0.01), cognitive (β=0.35; P>0.01) and emotional (β=0.32; P>0.01). Employment hope has a direct and significant effect on academic vitality (β=0.29; P<0.01). However, there is no significant relationship between academic conflict and academic vitality, and academic conflict cannot mediate between hope for employment and academic vitality.

    Conclusion

    Therefore, the hope of getting a job related to the field of study and students' interest is important in their efforts to increase their engagement and academic Buoyancy. It is possible to provide consulting services, hold educational workshops related to the field of study, psychological capital training, introduce successful educated people who are prominent in the field of entrepreneurship and employment, create a safe environment, combined with a sense of hope, trust and confidence, the platforms for increasing engagement and buoyancy. provided students with education.

    Keywords: Employment Hope, Academic Engagement, Academic Buoyancy, Students, University
  • فائزه طلوعیان، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    زمینه و هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی بود.

    روش

    این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان مدارس استثنائی شهر مشهد در سال تحصیلی 1399 - 1400 به تعداد 240 نفر تشکیل داده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 240 نفر از معلمان استثنایی شهر مشهد به روش نمونه گیری تمام شماری بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شادکامی آ کسفورد مایکل آرگیل 1989 ، شفقت خود-فرم بلند نف و همکاران 2003 و سیاهه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید 1999 استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس در نرم افزار 26SPSS تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد بین تمامی ابعاد شفقت به خود و شادکامی رابطه مثبت و معناداری (47 / r=0 و 01 / P>0)وجود دارد. همچنین بین شادکامی و چشم انداز زمانی گذشته مثبت (23 / r=0 و 01 / P>0) ، حال لذت گرا (35 / r=0 و 01 / P>0) و آینده (42 / r=0 و 01 / P>0) رابطه مثبت و معنادار و بین شادکامی و چشم انداز گذشته منفی (16 / r=-0 و 05 / P>0)و حال قضاوقدری (22 / r=-0 و 01 / P>0) رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بعد مهربانی نسبت به خود در برابر قضاوت خود (ꞵ =0/28, t=3/65 , p≥0/001) و بعد بهشیاری در برابر همانندسازی افراطی (01 / ꞵ=0/21 , t =2/83 , p≥ 0) به طور معناداری شادکامی را در معلمان مدارس استثنائی پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی تاثیرگذار است و مسئولان آموزش و پرورش استثنایی می توانند با برگزاری دوره های آموزش شفقت به خود، میزان شادکامی معلمان را افزایش دهند.

    کلید واژگان: چشم انداز زمان, شادکامی, شفقت به خود, معلمان استثنائی
    Faeze Toloeian, Kazem Barzegar Bafrooei*, Hossain Hassani
    Background and purpose

    The purpose of this study was to investigate the role of time perspective and self-compassion in the happiness of exceptional teachers.

    Method

    This research is a descriptive-correlation type. The statistical population of the research is made up of all the teachers of the exceptional schools of Mashhad in the academic year of 2020-2021, numbering 240 people. The statistical sample of this research included 240 exceptional teachers of Mashhad city using the full number sampling method. To collect information, the Oxford happiness questionnaires of Michael Argyle (1989), self-compassion - long form of Neff et al. (2003) and Zimbardo and Boyd's time perspective inventory (1999) were used. Research data were analyzed using Pearson correlation coefficient, regression, independent t-test and analysis of variance in SPSS 26 software.

    Findings

    The findings showed that there is a positive and significant relationship between all dimensions of self-compassion and happiness (r=0.47 and P<0.01). Also, between happiness and positive past time perspective (r=0.23 and P<0.01), hedonistic present (r=0.35 and P<0.01) and future (r=0.42 and P<0.01) There is a positive and significant relationship between happiness and negative past perspective (r=-0.16 and P<0.05) and the present destiny (r=-0.22 and P<0.01). And there is meaningful. The dimension of self-kindness against self-judgment (ꞵ=0.001, p≤3.65, t=0.28) and the dimension of compassion against extreme assimilation (p≤2.83, t=21/0.01) ꞵ=0) significantly predict happiness in exceptional school teachers.

    Conclusion

    The perspective of time and self-compassion is effective in the happiness of exceptional teachers, and the authorities of exceptional education can increase the happiness of teachers by holding self-compassion training courses.

    Keywords: Exceptional Teachers, Happiness, Self-Compassion, Time Perspective
  • مهدی دهقان هراتی، کاظم برزگر بفرویی*، ماریه دهقان منشادی
    هدف

    نوجوانی سومین مرحله رشدی است که پس از اتمام دوران کودکی آغاز شده و تحت تاثیر تحولات رشدی که با آن مواجهه است در مقایسه با سایر مراحل زندگی، بیش تر در معرض بدکارکردی های رشدی و آسیب های روانشناختی _ اجتماعی قرار دارد. پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی- درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم انجام شد.

    مواد و روش

    از روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی با استفاده از روش پیمایشی به گرداوری نظرات اساتید و مختصصان پرداخته شد. در بخش کیفی تحقیق، نمونه آماری جهت مصاحبه های نیمه ساختارمند شامل 15 تن از نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم بودند. در بخش کمی تعداد 12 تن از اساتید ومتخصصین بودند که به عنوان نمونه انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، 5 ضمنون اصلی و 12 زیر مضمون استخراج شدند.

    یافته ها

    یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد که مضمون ها و زیر مضمون ها در دو بعد فردی و اجتماعی به ترتیب شامل: واکنش گری که خود شامل زیر مولفه های (انکار، وسواس و خشم)، مولفه نیاز به کنترل که خود شامل زیر مولفه های (سرکوب احساسات و ضعف در برقراری ارتباط) و مولفه ازخودبیگانگی بود و در بعد اجتماعی شامل مولفه های؛ وابستگی میان فردی که خود شامل زیر مولفه های (کنترل کردن، بی اعتمادی، روابط ناهنجار، حدومرزهای ضعیف) و مولفه تمرکز بر خارج از خود که خود شامل زیر مولفه های (مراقبت از دیگران و متاثر از عوامل خارجی) بودند.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت که دست اندکاران نظام تعلیم و تربیت به منظور طراحی و اجرای آموزش اثر بخش برای رشد و بهبود خودکارآمدی نوجوانان الگوی پیشنهادی این پژوهش را مد نظر قرار دهند.

    کلید واژگان: الگوی آموزشی, نوجوانان هم وابسته, خودکارآمدی
    Mahdi Dehghan Harati, Kazem Barzegar Bafrooei *, Marieh Dehghan Manshadi
    Purpose

    Adolescence is the third developmental stage, beginning after the completion of childhood. This stage, influenced by developmental changes, exposes individuals to a higher risk of developmental dysfunctions and psychosocial harm compared to other life stages. The present study aimed to design and internally validate an educational-therapeutic model for addressing co-dependency based on the perceived lived experiences of co-dependent adolescents in the Khattam region.

    Methods and Materials:

     A sequential exploratory mixed-methods approach was employed. The qualitative part utilized inductive content analysis, while the quantitative part gathered opinions from professors and experts through a survey. In the qualitative section, the statistical sample for semi-structured interviews included 15 co-dependent adolescents from the Khattam region. In the quantitative section, 12 professors and specialists were selected as the sample. Based on the content analysis, 5 main themes and 12 sub-themes were extracted.

    Findings

    The qualitative findings indicated that the themes and sub-themes were divided into two dimensions, individual and social. The individual dimension included reactivity with sub-components (denial, obsession, and anger), the need for control with sub-components (suppression of emotions and difficulty in establishing relationships), and alienation. The social dimension included interpersonal dependency with sub-components (controlling, distrust, abnormal relationships, weak boundaries), and external focus with sub-components (caring for others and being influenced by external factors).

    Conclusion

    It can be concluded that educational system stakeholders should consider the proposed model of this research for designing and implementing effective education aimed at enhancing the self-efficacy of adolescents.

    Keywords: Educational Model, Co-Dependent Adolescents, Self-Efficacy
  • منصور دهقان منشادی*، حمیده همتی، کاظم برزگر بفروئی
    پیشینه و اهداف

    هدف پژوهش حاضر، تعیین موانع و چالش های اجرای شیوه های سنجش یادگیری دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در شرایط کرونا از دیدگاه اساتید و دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 1400-1399 هم زمان با شیوع بیماری کووید 19 و مجازی شدن آموزش ها بود.

    روش ها

    روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت جزء پژوهش های توصیفی از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه اساتید و دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان یزد به تعداد 2400 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول مورگان، تعداد 106 استاد و 332 دانشجومعلم پرسش نامه را تکمیل کردند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود که پس از تایید روایی و پایایی مورداستفاده قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا با استفاده از جدول و نمودار به توصیف و ارائه خلاصه ای از نگرش پاسخگویان به تفکیک گروه های مختلف موردمطالعه در مورد موانع و چالش های شیوه های سنجش یادگیری در شرایط کرونا پرداخته شد و سپس، داده های پژوهش با استفاده از آزمون یو من ویتنی تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین نظر اساتید و دانشجومعلمان در مورد موانع و چالش های شیوه های سنجش یادگیری در شرایط کرونا وجود نداشته است.

    نتیجه گیری

    ولی باتوجه به میانگین پاسخ دهندگان به هر کدام از گویه ها، چالش های بسیاری در سنجش مجازی وجود دارد که باتوجه به نتایج این پژوهش باید موردتوجه قرار گیرد..

    کلید واژگان: شیوه های سنجش یادگیری, دانشجومعلمان, اساتید, دوران کرونا, دانشگاه فرهنگیان
    Mansoor Dehghan Manshadi *, Hamideh Hemati, Kazem Barzegar Bafroee

    The aim of this study was to determine the barriers and challenges of implementing student learning assessment methods in corona conditions from the perspective of Farhangian University professors and students in the academic year of 2020-2021 at the same time with the outbreak of Covid 19 disease and virtualization of education. The method of the present study was applied in terms of purpose. It was a descriptive research of causal-comparative type in terms of nature. The statistical population in this study included all professors and student-teachers of Farhangian University of Yazd in the number of 2400 people. Using available sampling method and based on Morgan's table, 106 professors and 332 student teachers completed the questionnaire. The instrument used in this study was a researcher-made questionnaire that was used after confirming its validity and reliability. To analyze the data, firstly, by using tables and graphs, a summary of the attitude of the respondents according to the different groups studied regarding the obstacles and challenges of learning measurement methods in the Corona situation was described and then, the research data using the Mann-Whitney U Test was analyzed. The results showed that there was no significant difference between the views of professors and student-teachers about the barriers and challenges of learning assessment methods in coronary conditions, but according to the average of respondents to each of the items, there are many challenges in virtual assessment that should be taken into consideration according to the results of this research.

    Keywords: Learning Assessment Methods, Student-Teacher, Professors, Corona Age, Farhangian University
  • مژگان خیراندیش، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    پیش زمینه و هدف

    طرح واره ها به دلیل برآورده نشدن نیازهای عاطفی اولیه دوران کودکی به وجود می آیند. فردی که از سلامت روان برخوردار است می تواند این نیازهای عاطفی اساسی را به صورت سازگارانه ارضا کند پژوهش حاضر باهدف آزمون مدل یابی طرح واره های ناسازگار اولیه در مثبت اندیشی دانشجویان پرستاری یزد با واسطه گری تنظیم هیجان شناختی انجام شد.

    مواد و روش کار

    روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی شهر یزد در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از میان 800 نفر جامعه آماری، 260 نفر به عنوان نمونه (183 نفر دختر و 77 نفر پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسش نامه شناختی هیجانی گارنفسکی (2001) و پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه SF-SQ یانگ و برآون (2005) و پرسش نامه مثبت ‏اندیشی اینگرام و ویسنیکی (1998) بود. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و AMOS24 انجام شد. سطح معناداری برابر 01/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که متغیر تنظیم هیجان شناختی می تواند بین طرح واره های ناسازگار اولیه و مثبت اندیشی دانشجویان در سطح (01/0>P) نقش واسطه ای معناداری داشته باشد. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد هیچ کدام از طرح واره های ناسازگار اولیه نتوانست به صورت مستقیم و معنادار، مثبت ‏اندیشی را پیش ‏بینی کند و نظم ‏جویی شناختی مثبت به صورت مستقیم، مثبت و معنادار (69/0) و در سطح (01/0>P)، مثبت ‏اندیشی را در دانشجویان پیش بینی می کند. نظم ‏جویی شناختی منفی به صورت مستقیم، منفی و معنادار (17/0-) و در سطح (01/0>P)، مثبت ‏اندیشی را در دانشجویان پرستاری پیش بینی می کند.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که می ‏توان با استفاده از فنون طرح واره درمانی و اصلاح طرح واره های ناسازگار، مثبت ‏اندیشی را در دانشجویان پرستاری افزایش داد. با توجه نقش میانجی هیجانات شناختی، پیشنهاد می شود دانشگاه های علوم پزشکی، با برگزاری کارگاه ‏های آموزشی در زمینه تنظیم شناختی هیجان، به دانشجویان جهت افزایش مثبت ‏اندیشی کمک کنند.

    کلید واژگان: پرستاری, طرح واره, مثبت اندیشی, ناسازگار, هیجان
    Mozhgan Kheirandish, Kazem Barzegar Bafrooei*, Hossain Hassani
    Background & Aim

    Schemas arise due to the failure to fulfill the primary emotional needs of childhood. A person who has mental health can adaptively satisfy these basic emotional needs. The present study was conducted to test the modeling of primary maladaptive schemas in the positive thinking of Yazd nursing students with the mediation of cognitive emotion regulation.

    Materials & Methods

    This was a descriptive and correlational study. The statistical population included all Yazd Paramedical University nursing students in 2021-2022. Among the 800 students, 183 females and 77 males were selected using the Random sampling. The research tools included Garnevsky's Emotional Cognitive Questionnaire (2001), SF-SQ Early Inconsistent Schemas Questionnaire, Yang and Braun (2005), and Ingram and Wysinski's Positive Thinking Questionnaire (1998). Descriptive and inferential statistics methods (Pearson correlation, Path analysis, and Structural Equation Model) were used to analyze the data using SPSS ver. 25.0 and AMOS 24 software. P = 0.01 was considered significant.

    Results

    The findings showed that cognitive emotion regulation can significantly mediate between the primary maladaptive schemas and students' positive thinking. The results of structural equation modeling showed that none of the primary maladaptive schemas could directly and significantly predict positive thinking. Positive cognitive discipline directly, positively, and significantly (0.69) predicts positive thinking in nursing students. Negative cognitive discipline directly, negatively, and significantly (-0.17) predicts positive thinking in nursing students.

    Conclusion

    The results showed that it is possible to increase positive thinking in nursing students by using schema therapy techniques and modifying maladaptive schemas. Considering the mediating role of cognitive emotions, it is suggested that universities of medical sciences help students increase their positive thinking by holding educational workshops on cognitive regulation of emotions.

    Keywords: Emotion, Maladaptive, Nursing, Positive Thinking, Schemas
  • علیرضا بابایی زارچ، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شفقت به خود بر هیجان های تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی شهر زارچ انجام شد.

    روش بررسی

    شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی شهر زارچ در سال تحصیلی 1400 - 1401 است. نمونه پژوهش مطابق با پژوهش های آزمایشی 30 نفر بود که به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر به گروه آزمایش و 15 نفر به گروه کنترل اختصاص داده شدند. پرسش نامه هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2002)، جهت سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. گروه آزمایش در هشت جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شفقت به خود قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با نرم افزار 22SPSS   مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) نشان داد که در هیجان های تحصیلی مثبت و منفی در پس آزمون بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری ایجاد شده است.

    نتیجه گیری

    بنابراین آموزش شفقت به خود بر بهبود هیجان های تحصیلی دوره ابتدایی موثر بوده است و مشاوران مدرسه، روانشناسان و سایر متخصصان حوزه کار با دانش آموزان و تعلیم تربیت می توانند از آموزش شفقت به خود به عنوان مداخله مفید جهت کمک به دانش آموزان استفاده نمایند.این مقاله برگرفته از پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی دانشگاه یزد است.

    کلید واژگان: هیجان, شفقت به خود, هیجانات تحصیلی, دوره ابتدایی, دانش آموزان
    Alireza Babaei Zarch, Kazem Barzegar Bafrooei*, Hossain Hassani
    Introduction

    The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of self-compassion training on academic emotions in sixth grade male elementary school students of Zarch City.

    Methods

    The research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design and a control group. The study population consisted of all the male students of the sixth grade of elementary school in Zarch city during the academic year 2021-2022. The sample was 30 people according to the experimental research, who were selected randomly and 15 of them were randomly assigned to the experimental group and 15 of them to the control group. Pekrun et al.'s (2002) academic emotions questionnaire was used to measure the research variables. The experimental group received self-compassion training in eight 60-minute sessions, but the control group did not receive any intervention. The data were analyzed with SPSS 22.

    Results

    The results of multivariate covariance analysis (MANCOVA) showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in positive and negative academic emotions of post-test.

    Conclusion

    Self-compassion training is effective in improving academic emotions of elementary school students, and school counselors, psychologists, and other professionals in the field of working with students and education can use self-compassion training as a useful intervention to help students.

    Keywords: Emotion, Self-compassion, Academic Emotions, Elementary School, Students
  • فاطمه فتوحی، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    مقدمه

    مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تحول مثبت نوجوانی و شفقت به خود در گرایش به پرخاشگری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر یزد انجام شد.

    روش بررسی

    طرح پژوهش در این مطالعه از نوع توصیفی - همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 362 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم دبیرستان های شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه تحول مثبت نوجوانی گلدهف و همکاران (2014)، پرسش نامه شفقت به خود نف (2003) و پرسش نامه پرخاشگری باس و پری (1992) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی مبتنی بر رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار 21AMOS  انجام شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که تحول مثبت نوجوانی اثر مستقیم، مثبت و معناداری بر شفقت به خود (0/66 = β و 0/01 > P) و اثر مستقیم، منفی و معناداری بر پرخاشگری (0/33- = β و 0/01 > P) و شفقت به خود اثر مستقیم، منفی و معناداری بر پرخاشگری (0/29- = β و 0/01 > P) در دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر یزد دارد.

    نتیجه گیری

    شفقت به خود در ارتباط بین تحول مثبت نوجوانی و پرخاشگری در دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر یزد نقش واسطه ای دارد و با افزایش تحول مثبت نوجوانی و شفقت به خود در نوجوانان می توان گرایش آن ها به پرخاشگری کاهش داد.

    کلید واژگان: تحول مثبت نوجوانی, شفقت به خود, پرخاشگری
    Fatemeh Fotoohi, Kazem Barzegar Bafroei*, Hossain Hassani
    Introduction

    The present study was conducted with the aim of investigating the role of positive adolescent development and self-compassion in the aggression tendency of female students of high schools in Yazd City.

    Methods

    The research design in this study was descriptive and correlational. The participants in this research were 362 female students in the second grade of high school in Yazd City in the academic year of 2020-2021, who were selected based on random cluster sampling In order to collect data, Goldhoff et al.'s Positive Development Questionnaire (2014), Self-Compassion Questionnaire (2003) and Bass and Perry's Aggression Questionnaire (1992) were used. Data analysis and correlation method based on the approach Structural equation modeling was done using AMOS software, version 21.

    Results

    The results showed that the positive transformation of adolescence has a direct, positive and significant effect on self-compassion (β = 0.66 and P < 0.01) and a direct, negative and significant effect on aggression (β = -0.33 and P < 0.01) and self-compassion have a direct, negative and significant effect on aggression (β = -0.29 and P < 0.01) in the female students of the second grade of high school in Yazd City.

    Conclusion

    self-compassion plays a mediating role in the relationship between the positive development of adolescence and aggression of female students in the second grade of high school in Yazd City and by increasing the positive development of adolescence and self-compassion in adolescents, their tendency to aggression can be reduced.

    Keywords: Positive adolescent development, Self-compassion, Aggression
  • مرضیه السادات ملک نیا*، کاظم برزگر بفرویی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روش ایده جویی اسکمپر (روشی برای افزایش خلاقیت) بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان پسر کلاس چهارم ابتدایی شهر یزد صورت گرفت. روش تحقیق نیمه آزمایشی است و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل همه دانش آموزان پسر کلاس چهارم ابتدایی شهر یزد با تعداد 6173 نفر بود که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه حاضر 58 نفر از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی یزد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه با تعداد برابر قرار گرفتند. قبل از انجام طرح آزمایشی، هر دو گروه آزمون خلاقیت تصویری تورنس فرم الف (TTCT) و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (AMT) را انجام دادند و نتایج نشان داد قبل از شروع مداخله، خلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش آموزان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری ندارد. هر دو گروه به پیش آزمون ها پاسخ دادند و سپس گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت آموزش روش ایده جویی اسکمپر قرار گرفت. در نهایت، هر دو گروه مجددا به آزمون ها پاسخ دادند (پس آزمون). داده ها با استفاده از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1977) جمع آوری شد و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که تفاوت معناداری در پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در میانگین انگیزه پیشرفت و مولفه های آن (پشتکار، اعتماد به نفس، سخت کوشی و انعطاف پذیری) وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش روش اسکمپر بر انگیزه پیشرفت و مولفه های آن در دانش آموزان موثر است.
    کلید واژگان: انگیزه پیشرفت, خلاقیت, روش ایده جویی اسکمپر
    Marzieh Sadat Maleknia *, Kazem Barzegar Bafroui
    The present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of Scamper idea generation training (a method to increase creativity) on the achievement motivation of male students in the fourth grade of elementary school in Yazd city. The research method is quasi-experimental and the research design was pretest-posttest with a control group. The statistical population of this research included all 6173 male students of the fourth grade of primary school in Yazd who were studying in the academic year 2017 to 2018. This sample consisted of 58 fourth grade male students in Yazd who were selected using the available sampling method and were randomly divided into two experimental and control groups with equal numbers. Before carrying out the experimental design, both groups performed the Torrance Tests of Creative Thinking Form A (TTCT) and the Hermance Achievement Motivation Test (AMT) and the results showed that before the intervention, the creativity and progress motivation of the students in both experimental and control groups There is no significant difference. Both groups responded to the pre-tests, and then the experimental group was trained in Scamper's idea generation method during 10 sessions. Finally, both groups answered the tests again (post-test). First, both groups answered the pre-tests and then only the experimental group was trained in the Scamper technique in 10 sessions. Finally, both groups answered the tests again (post-test). Data were collected using Hermance Achievement Motivation Test (1977) and analyzed using analysis of covariance. The findings showed that there is a significant difference in the post-test of the two experimental and control groups in the average progress motivation and its components (confidence, perseverance, foresight and hard-working). The results of the present study showed that Scamper method teaching is effective on students' progress motivation and its components.
    Keywords: Achievement motivation, Creativity, SCAMPER technique
  • فاطمه فرجام، کاظم برزگر بفرویی*، مهدی رحیمی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش هیجانی و شفقت به خود در فرسودگی تحصیلی با واسطه گری کمک طلبی تحصیلی در دانشجویان انجام گرفت. این مطالعه از حیث هدف، بنیادی و از نظر روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل در دانشگاه یزد به تعداد 9022 نفر بودند. در این بین 368 دانشجو جهت شرکت در این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای فرسودگی تحصیلی برسو (2007)، پرسشنامه شفقت به خود- فرم بلند (2003)، پرسشنامه کمک طلبی ریان و پینتریچ (1382) و پرسشنامه هوش هیجانی گریوز و برادبری (2004) پاسخ دادند. جهت تحلیل و تجزیه داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان دادند که هوش هیجانی، شفقت به خود و کمکطلبی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی و معناداری در سطح 01/0 دارند. همچنین، نتایج تحلیل مسیر بیان کرد شفقت به خود و هوش هیجانی به صورت غیرمستقیم و منفی، با واسطهگری کمکطلبی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی اثرگذار هستند. کمکطلبی تحصیلی و شفقت به خود نیز می توانند به صورت مستقیم و منفی فرسودگی تحصیلی را پیشبینی کنند. اما هوش هیجانی، فرسودگی تحصیلی را به صورت مستقیم پیشبینی نمیکند. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که می توان با استفاده از راهبردهای خود شفقت ورزانه، روش های تدریس مشارکتی جهت افزایش ظرفیت های کمک طلبی تحصیلی و مهارت های خودتنظیمی مرتبط با هوش هیجانی در ابتدا بر آثار نامطلوب فرسودگی تحصیلی فایق آمد و در ادامه به عنوان راهکارهایی پیشگیرانه از رخداد فرسودگی تحصیلی پیشگیری به عمل آورد.

    کلید واژگان: هوش هیجانی, شفقت به خود, کمک طلبی تحصیلی, فرسودگی تحصیلی
    Fatemeh Farjam, Kazem Barzegar Bafrooei *, Mehdi Rahimi

    The aim of this study was to investigate the role of emotional intelligence and self-compassion on academic burnout mediated by academic help seeking. The present study was a descriptive and correlational study. The statistical population of this study was all undergraduate students studying in Yazd University in the academic year of 2018-2019, numbering 9022 people. Meanwhile, 368 students were selected to participate in this research by available sampling method, and in order to collect data, they used Berso's academic burnout scales (2007), self-compassion questionnaire-long form (2003), Ryan and Pintrich's help-seeking questionnaire (2012). Pearson's correlation coefficient and path analysis were also used to analyze the data. Findings showed that emotional intelligence, self-compassion and academic help-seeking have a negative and significant relationship with academic burnout at the 0.01 level. The results of path analysis also indicated that self-compassion and emotional intelligence are able to indirectly and negatively affect academic burnout through mediation of academic help-seeking. Academic help-seeking and self-compassion can also directly and negatively predict academic burnout. But emotional intelligence does not directly predict academic burnout. Overall, according to the obtained results, it can be concluded that by using self-compassion strategies, cooperative teaching methods to increase academic help-seeking capacities and self-regulation skills related to emotional intelligence, the adverse effects of academic burnout can be overcome at first, and then as Preventive strategies to prevent the occurrence of academic burnout.

    Keywords: Emotional Intelligence, self-compassion, Academic help seeking, academic burnout
  • فاطمه پورچیت ساز، کاظم برزگر بفرویی*، مریم زارع

    پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات تجربی تک موردی با خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه سوم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. بنا به محدودیت های متعدد شرایط پاندمی کرونا از روش نمونه گیری در دسترس 4دانش آموز پسر انتخاب شدند که درنهایت 3مشارکت کننده در 12جلسه حضور پیدا کردند. از ابزارهای آزمون هوش وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384)، برای غربالگری و تعیین خط پایه استفاده گردید و در جلسه آخر پژوهش، از مشارکت کننده ها به کمک ابزار نما پس آزمون به عمل آمد. داده ها با محاسبه درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شد. مطابق یافته های پژوهش در هر مشارکت کننده از ده مهارت خواندن که به وسیله آزمون نما سنجیده شد، در مشارکت کننده اول و سوم شش مهارت و در مشارکت کننده دوم هشت مهارت بهبودیافته است. هر سه مشارکت کننده در خرده آزمون های قافیه، درک کلمات، حذف آواها، نشانه های حرف و نشانه های مقوله به صورت مشترک رشد و تغییر معناداری در این مهارت ها به دست آوردند. در دو مشارکت کننده اول و دوم خواندن ناکلمات معنادار شد و در دو مشارکت کننده دوم و سوم درک متن معنادار گردید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب سبب بهبود اکثر مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شده است.

    کلید واژگان: راهبرد درک مطلب, نقشه برداری از داستان, مشکلات خواندن, مهارت های خواندن
    Fateme Chitsaz, Kaazem Barzegar Bafroie *, Maryam Zare

    The purpose of this study was to investigate whether teaching story mapping strategies and comprehension can improve the reading skills of students with reading difficulties. This study used a single subject experimental design with baseline, and the statistical population consisted of third-grade students with reading difficulties in Yazd during the 2020-2021 academic year. Due to the limitations imposed by the corona pandemic, only four male students were selected using convenience sampling, but one participant dropped out, leaving three participants who attended 12 sessions. The WISC-IV and NAMA tests were used to screen and establish baseline measures for the participants. Data were analyzed using percentage of recovery and index of stable change calculations. The research findings showed that six reading skills improved in the first and third participants, and eight skills improved in the second participant. All three participants showed significant growth in rhyming subtests, word comprehension, vowel removal, letter marks, and category marks. The first and second participants improved in reading non-words, while the second and third participants improved in comprehending text. These improvements were attributed to the teaching of story mapping strategies and comprehension. Overall, the results suggest that teaching story mapping strategies and comprehension can improve most reading skills in students with reading difficulties.

    Keywords: Comprehension strategy, Reading problems, reading skills, Story mapping
  • مهدی قانع عزآبادی، حسین حسنی*، کاظم برزگر بفروئی
    هدف

    هدف پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های پیام های آسمانی دوره اول و دین و زندگی دوره دوم متوسطه بر اساس مولفه های هوش اخلاقی میشل بوربا بود.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش «آنتروپی شانون» بود. جامعه آماری، شامل 9 کتاب درسی پیام های آسمانی و دین و زندگی دوره متوسطه چاپ 1402 بود که به روش نمونه گیری سرشماری، علاوه بر متن دروس، تصاویر، جملات، شعر ها، داستان ها و آیات نیز تحلیل شد. واحد تجزیه و تحلیل متون نوشتاری، جمله بود و برای بررسی تصاویر از تحلیل مضمون استفاده شد. ابزار پژوهش، فرم وارسی مولفه های هفت گانه هوش اخلاقی نظریه بوربا بود. روایی پژوهش بر اساس دیدگاه اساتید و صاحبنظران دانشگاهی بدست آمد و و پایایی آن از طریق ضریب پایایی پی اسکات 73/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Excel، از جدول توزیع فراوانی، درصد و ضریب اهمیت استفاده شد.

    یافته ها

    در کتاب های مورد بررسی، مولفه خویشتن داری (216/0=WJ)، از بیشترین ضریب اهمیت برخوردار است و در مراتب بعدی به ترتیب مولفه های: انصاف (188/0=WJ)، بردباری (176/0=WJ)، همدلی (164/0=WJ)، احترام (122/0=WJ)، وجدان (106/0=WJ) و مهربانی (025/0=WJ) قرار دارند. بیشترین ضریب اهمیت مولفه ها در کتاب پیام های آسمانی هفتم و دین و زندگی دهم (170/0=WJ) است و در مراتب بعدی به ترتیب کتاب های: دین و زندگی دوازدهم (167/0=WJ)، پیام های آسمانی نهم (165/0=WJ)، دین و زندگی یازدهم (164/0=WJ) و کمترین ضریب اهمیت نیز در کتاب پیام های آسمانی هشتم (162/0=WJ) است.

    نتیجه گیری

    در مجموع مولفه های هوش اخلاقی در مقایسه با یکدیگر توزیع متوازنی ندارند و کتاب های مورد بررسی در پایه های مختلف نیز به صورت نامتوازنی به مولفه ها پرداخته اند.

    کلید واژگان: پیام های آسمانی, تحلیل محتوا, دوره متوسطه, دین و زندگی, هوش اخلاقی, آنتروپی شانون
    Mehdi Ghane Ezzabadi, Hossain Hassani*, Kazem Barzegar Bafrooei
    Objective

    This study aimed to analyze the textbooks of Heavenly Messages and Religion and Life in the secondary high school based on the components the Michel Burba’s theory of moral intelligence.

    Method

    The study was descriptive and content analysis type using ‘Shannon’s entropy’ method. The statistical population included 9 textbooks of heavenly messages and religion and life of secondary high school, published in 2023, which were analyzed using the census sampling method. In addition, the text of the lessons, pictures, sentences, poems, stories and verses were analyzed. The unit of analysis of written texts was sentences, and thematic analysis was used to examine the images. The tool of study was the verification form of the seven components of Burba’s theory of moral intelligence. The validity of the study was obtained based on the university professors’ and experts’ views, and its reliability was obtained through the Scott’s reliability coefficient, pi, equaled with 0.73. Data analysis was carried out using Excel software, and frequency distribution table, percentage, and importance coefficient were utilized.

    Findings

    In the reviewed textbooks, the component of self-discipline (WJ=0.216) had the highest importance coefficient, and followed by the components: fairness (WJ=0.188), patience (WJ=0.176), and empathy (WJ=0.164), respect (WJ=0.122), conscience (WJ=0.106), and Kindness (WJ=025), respectively. The highest importance coefficient for the components was (WJ=0.170) in the textbooks the Heavenly Messages of grade 7 and Religion and Life in grade 10, and followed by, the Religion and Life in grade 12, (WJ=167), the Heavenly Messages in grade 9, (WJ=0.165), the Religion and Life in grade 11, (WJ=0.164), had importance coefficient, and the lowest importance coefficient, (WJ=0.162), was the in the textbook the Heavenly Messages in grade 8.

    Conclusion

    In general, the components of moral intelligence do not have a balanced distribution when they are compared to each other, and the textbooks reviewed in different grades in secondary high school have also addressed these components in an imbalanced way.

    Keywords: Payamhay-e-Asemani (Heavenly Messages), content analysis, secondary high school, Din va Zendegi (Religion, Life), moral intelligence, Shannon Entropy
  • فاطمه دانشجو، کاظم برزگر بفرویی*، حسین حسنی

    مطالعه حاضر، به دلیل بررسی نقش کمال‎ گرایی منفی و اجتناب تجربه ای در تنیدگی تحصیلی با نقش واسطه‎ای ترس از ارزیابی منفی، توانایی این را دارا است که در شناسایی بن‎بست‎های روانی و موانع تحصیل تاثیر‎گذار باشد. مطالعه حاضر توصیفی همبستگی از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه یزد که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل به تعداد 14470 نفر بودند، که تعداد 384 نفر به روش نمونه‎ گیری دردسترس و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده‎اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه‎ های استاندارد کمال‎گرایی هیل (2004)، پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (2011)، پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی واتسون و فرند (1969) و مقیاس تنیدگی دوران دانشجویی SLSI گادزلا (1991) بوده‎است. روایی پرسشنامه‎ ها با استفاده از روش روایی همگرا و واگرا و پایایی پرسشنامه‎ ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده‎ ها با استفاده نرم ‎افزارهای 2 SmartPLS و SPSS 26 انجام شده‎است. بررسی نتایج نشان داد که ‎کمالگرایی منفی بر تنیدگی تحصیلی به صورت مستقیم تاثیر مثبت دارد. اجتناب تجربه‎ای بر تنیدگی تحصیلی به صورت مستقیم تاثیر مثبت دارد. کمال‎ گرایی منفی و اجتناب تجربه‎ای در پیش‎بینی تنیدگی تحصیلی به صورت غیرمستقیم (به واسطه ترس از ارزیابی منفی) تاثیر مثبت دارد. در نهایت با توجه به یافته ‎ها می‎توان نتیجه گرفت که ترس از ارزیابی منفی قادر است رابطه بین کمال‎گرایی منفی و اجتناب تجربه‎ای با تنیدگی تحصیلی را میانجی‎گری کند.

    کلید واژگان: اجتناب تجربه ای, تنیدگی تحصیلی, ترس از ارزیابی منفی, دانشجویان, کمال گرایی منفی
    Fatena Daneshjo, Kazem Barzegar Bafrooei *, Hossein Hassani

    The present research investigates the role of negative perfectionism and experiential avoidance in academic stress with the mediating role of fear of negative evaluation in Yazd University students. The type of research is descriptive correlation. The statistical population of research are all 14470 students of Yazd University who were studying in the academic year 2021-2022, of which 384 were selected by the available method and using Morgan table. Theresearch instruments included the standard questionnaires of perfectionism of Hill (2004), the acceptance and practice questionnaire of Bond et al. (2011), Fear of Negative Assessment of Watson & Friend (1969), and Godzella SLSI Student Stress Scale (1991). The validity of the questionnaire is confirmed by using the divergent validity method with PLS software and the reliability of the questionnaire is confirmed by using Cronbach's alpha test. Data analysis is performed using SPSS26 and SmartPLS2 software’s. The results showed that the two variables of negative perfectionism and experiential avoidance have significant effect on predicting academic stress. The two variables of negative perfectionism and empirical avoidance have significant effect on predicting academic stress with the mediating role of fear of negative evaluation.

    Keywords: Negative Perfectionism, Experimental Avoidance, Academic Stress, Fear of Negative Evaluation, students
  • فتانه حریری زاده*، کاظم برزگر بفرویی، احمد زندوانیان
    مقدمه

    امروزه درگیری تحصیلی به دلیل جامعیت در توصیف انگیزه و یادگیری توجه روز افزون پژوهشگران و مربیان را به خود جلب کرده است، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش چشم انداز زمان در درگیری تحصیلی با واسطه گری خودکارآمدی دانشجویان بود.

    روش کار

    پژوهش حاضر یک مطالعه همبستگی در قالب معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه یزد (10436 نفر) در سال تحصیلی 1399-1398 بود. شرکت کنندگان شامل 381 دانشجوی کارشناسی (170 دختر و 211 پسر) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس چشم انداز زمان، درگیری تحصیلی و خودکارآمدی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است.                                                                      

    یافته ها

    نتایج نشان داد ابعاد آینده (15/0=β و 05/0>P) و حال جبرگرا (27/0=β و 01/0>P) اثر مستقیم و معناداری بر درگیری تحصیلی دارد. علاوه بر این ابعاد آینده (16/0=β و 01/0>P) و حال لذت گرا (09/0=β و 05/0>P) با واسطه گری خودکارآمدی اثر غیرمستقیم مثبت و حال جبرگرا اثر غیرمستقیم و منفی بر درگیری تحصیلی دارد (20/0=β و 01/0>P). به عبارت دیگر خودکارآمدی در رابطه بین چشم انداز زمان و درگیری تحصیلی دارای نقش میانجی جزیی بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که چشم انداز حال لذت گرا هنگامی که در ارتباط با متغیرهای دیگری مانند خودکارآمدی پایین همراه باشد مضر است اما در صورت همراهی با سطح بالای خودکارآمدی مضر نمی باشد و به واسطه خودکارآمدی، درگیری تحصیلی را افزایش می دهد. هم چنین می توان از نتایج این پژوهش جهت افزایش درگیری تحصیلی دانشجویان استفاده کرد.

    کلید واژگان: چشم انداز زمان, درگیری تحصیلی, خودکارآمدی, دانشجویان
    Fatana Haririzade*, Kazem Barzegar Bafrooei, Ahmad Zandevanian
    Introduction

    Today, academic engagement has attracted the increasing attention of researchers and educators due to its comprehensive description of motivation and learning. The present study aimed to investigate the role of time perspective in academic engagement with the mediation of students' self-efficacy.

    Methods

    The study population consisted of all undergraduate students of Yazd University (10436 students) in the academic year 2019-2020. Participants were 381 Undergraduate students (170 women and 211 men) selected based on random cluster sampling. This study used Time Perspective Inventory, General Self-Efficacy, and Academic Engagement scale. Data analysis was done using AMOS software and in the form of structural equation modeling.

    Results

    The results revealed that future dimensions (β=0.15, P<0.05) and deterministic present (β=-0.27, P<0.01) indirectly and adversely affect academic engagement. In addition, the dimensions of the future (β=0.16, P<0.01) and the hedonistic present (β=0.09, P<0.05) positively and indirectly affect through the mediation of self-efficacy, and the deterministic present has an indirect and negative effect on academic engagement (β=-0.20, P<0.01). In other words, self-efficacy had a mediating role in the relationship between time perspective and academic engagement.

    Conclusion

    Therefore, it can be concluded that the hedonistic present perspective is harmful when associated with other variables, such as low self-efficacy. However, it is not harmful when accompanied by a high level of self-efficacy, and due to self-efficacy, it increases academic involvement. Furthermore, the results of this research can be used to increase students' academic engagement.

    Keywords: Time perspective, Academic engagement, Self-efficacy, Student
  • سید علیرضا هاشمی، محسن شاکری*، کاظم برزگر بفروئی، مهدیه استبرقی
    پژوهش حاضر ، با هدف بررسی نقش میانجی فضایل و توانمندی های شخصیت در رابطه بین جنسیت و هیجان های مثبت و منقی معلمان ابتدایی در کلاس درس انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی بود؛ که در دسته تحقیقات توصیفی و به طور دقیق تر همبستگی از نوع معادلات ساختاری جای می گیرد. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1400-1399 شهرستان اشکذر به تعداد 207 نفر بود؛ که با استفاده از روش تمام شماری تمامی معلمان در پژوهش شرکت کردند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه فضایل و توانمندی های شخصیت پیترسون و سلیگمن (2004)، و پرسشنامه هیجان پذیری در تدریس ویلاویسنسیو (2010)، استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان دادند که جنسیت به طور مثبت و معنادار (55/0 = β) توانمندی ها و فضایل شخصیت را پیش بینی می کند. فضایل و توانمندی های شخصیت نیز به طور مثبت و معنادار (32/0 = β) هیجانات مثبت تدریس و به صورت منفی و معنادار هیجانات منفی تدریس (42/0- = β) را پیش بینی می کند. بررسی شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که مدل نهایی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با تقویت فضایل و توانمندی های شخصیت معلمان ابتدایی می توان تا حدودی تجربه هیجانات مثبت تدریس را در آنان افزایش و تجربه هیجانات منفی را کاهش داد.
    کلید واژگان: جنسیت, فضائل و توانمندی های شخصیت, هیجانات مثبت تدریس, هیجانات منفی تدریس, معلمان ابتدایی
    Seyed Alireza Hashemi, Mohsen Shakeri *, Kazem Barzegar Bafrooei, Mahdieh Estabraghi
    The aim of this study was to investigating the mediating role of character strengths and virtues in the relationship between gender and positive and negative excitements of elementary teachers in the classroom. The present study was a fundamental research that falls into the category of descriptive research and more precisely correlation of structural equations. The statistical population of this study included all primary school teachers in the academic year 2020-21 in Ashkzar city, numbering 207 people; all the people were selected using the total number method. The Peterson and Seligman (2004) Character Strengths and Virtues Questionnaire and the Villainscience (2010) Teaching Excitements Questionnaire were used to collect research data. Data were analyzed using SPSS and Amos software at both descriptive and inferential levels. The results of structural equation modeling showed that gender positively and significantly (β = 0.55) predicts character strengths and virtues. The findings also showed that character strengths and virtues positively and significantly (β = 0.31) predict positive teaching excitements and negatively and significantly predict negative teaching excitements (β = -0.43). Examination of model fit indices also showed that the final research model has a good fit. Therefore, it can be concluded that by strengthening the character strengths and virtues of elementary teachers, the experience of positive excitements in teaching can be increased to some extent and the experience of negative excitements can be reduced.
    Keywords: Gender, Character strengths, virtues, Positive Teaching excitements, negative Teaching Excitements, Elementary teachers
  • علیرضا رنجکش، کاظم برزگر بفروئی*، علی نظری، محمد حسین فلاح
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی درمان دیالکتیک مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کمال گرا بر خودکارآمدی نوجوانان شهرفلاورجان (اصفهان) انجام گرفت.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پسران نوجوان در مقطع متوسطه اول شهر فلاورجان(اصفهان) در سال 1400 انجام گرفت. به این ترتیب 40 پسر نوجوان به شکل نمونه گیری خوشه ای با توجه به ملاکهای ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند(هر گروه 20 نفر). شرکت کننده ها قبل و بعد از مداخله به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی(موریس،2002) پاسخ دادند. شرکت کننده های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کمال گرا قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و سطح استنباطی (تحلیل کواریانس یک راهه) و با استفاده از نرم افزار spss22تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر خودکارآمدی و مولفه های تحصیلی، اجتماعی و هیجانی خود افزایش معنادار در مرحله پس آزمون داشته اند(p0/05).

    نتیجه گیری

    بنابر یافته های پژوهش، می توان برای بهبود خودکارآمدی و مولفه های آن در پسران نوجوان، از بسته آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کمال گرا استفاده کرد. نتایج این پژوهش قابلیت این را دارد که مورد استفاده مشاوران و روانشناسان قرار گیرد.

    کلید واژگان: خودکارآمدی, نوجوانان, کمال گرایی, رفتاردرمانی دیالکتیک
    Alireza Ranjkesh, Kazem Barzegar Bafrooei *, Ali Nazari, Mohammad Hossein Fallah
    Aim

    The aim of this study was to investigate the effectiveness of dialectical behavior therapy training package based on experience of perfectionist adolescents on adolescent self-efficacy in Falavarjan (Isfahan).

    Method

    The research method was quasi-experimental with pre-test-post-test and a control group. The statistical population of the study included all adolescent boys in the first secondary school of Falavarjan (Isfahan) in 2020. Thus, 40 adolescent boys were selected using cluster sampling method according to the inclusion and exclusion criteria and were randomly assigned to the experimental and control groups (20 individuals in each group). Participants responded to research tools including a self-efficacy questionnaire (Morris, 2002) before and after the intervention. The participants in the experimental group underwent the dialectical behavior therapy training based on the experience of perfectionist adolescents for 90-minute 8 sessions, while the control group did not receive any intervention. Data were analyzed at two levels: descriptive (mean and standard deviation), and inferential (one-way analysis of covariance) using SPSS22 software.

    Results

    The results of data analysis indicated that the experimental group had a significant increase in self-efficacy and academic, social and emotional components in the post-test stage compared to the control group (p<0.05).

    Conclusion

    According to the research findings, the dialectical behavior therapy training package based on the experience of perfectionist adolescents can be used in order to improve self-efficacy and its components in adolescent boys. The results of this research can be used by counselors and psychologists.

    Keywords: self-efficacy, Adolescents, Perfectionism, dialectical behavior therapy
  • مریم باقری، کاظم برزگر بفرویی*، مهدیه استبرقی

    اشتیاق تحصیلی یکی از عواملی است که به نظر می‎رسد در تحقق اهداف آموزشی، موثر باشد، به همین جهت شناخت عوامل موثر و مرتبط با اشتیاق تحصیلی دانشجویان دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط بین سبک‎های اسناد و سرمایه‎های روانشناختی به واسطه تجربه شیفتگی با اشتیاق تحصیلی انجام شد. نوع تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود و به روش مدل‎یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش دانشجویان پسر و دختر دانشگاه یزد در سال تحصیلی 1399-1398 بودند (14470 نفر)، که تعداد 384 نفر به روش نمونه‎ گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه‎ های سبک‎های اسنادی پترسون، سلیگمن و آبرامسون (1984)، تجربه‎ ی شیفتگی جکسون و اکلند (2002)، سرمایه روانشناختی لوتانز، آولیو، آوی و نورمن (2007) و اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار PLS 2 SMART انجام شد. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که سرمایه‎ های روانشناختی در پیش بینی اشتیاق تحصیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم (به واسطه تجربه شیفتگی) به صورت مثبت و معنادار نقش داشت. سبک اسناد مثبت در پیش بینی اشتیاق تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم به صورت مثبت و معنادار نقش داشت (05/0> P). همچنین سبک اسناد منفی در پیش بینی اشتیاق تحصیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم اثر منفی و معنادار داشت (05/0> P). در نهایت با توجه به نقش سبک‎های اسناد و سرمایه روانشناختی در پیش بینی اشتیاق تحصیلی تشکیل کارگاه‎های آموزشی برای ارتقای سرمایه روانشناختی و اصلاح سبک های اسنادی دانشجویان ضروری به نظر می‎رسد.

    کلید واژگان: سبک‎های اسناد, سرمایه‎های روانشناختی, تجربه شیفتگی, اشتیاق تحصیلی, دانشجویان
    Maryam Bagheri, Kazem Barzegar Bafrooei *, Mahdiyeh Estabraghi

    This research investigates the relationship between attribution styles and psychological capital through the flow with academic engagement. The type of research was descriptive and correlational. The statistical population of the research is male and female students of Yazd University in the academic year 1398-1399 (14470), in which 384 students were selected by convenience sampling. The research instruments included standard questionnaires of attributional styles by Patterson and Seligman (1984), flow by Jackson and Auckland (2002), psychological capital by Luthans, Avolio, Avey, & Norman (2007) academic engagement by Fredericks, Blumenfeld & Paris (2004). Data analysis was performed using SmartPLS2 and software. The results of structural equation modeling showed that psychological capital plays a role in predicting academic engagement. Positive attribution style plays a role in predicting academic engagement. Negative attribution style plays a role in predicting academic engagement. Psychological capital plays a role in predicting academic engagement by mediating the flow. Positive attribution style plays a role in predicting academic engagement by mediating the flow (p<0/05). Negative attritional style plays a role in predicting academic engagement through the mediating role of the flow (p<0/05).Finally, considering the role of document styles and psychological capital in predicting academic enthusiasm, it seems necessary to establish educational workshops to improve psychological capital and improve students' document styles.

    Keywords: attributional styles, psychological capital, Flow, academic engagement, Students
  • کاظم برزگر بفرویی*، فهیمه رضایی پور، طاهره پاک دیده

    هدف از این پژوهش بررسی نقش هوش هیجانی و هوش معنوی در عملکرد تحصیلی دانشجومعلمان با واسطه‌گری عمل به اعتقادات مذهبی و سلامت روان است. در این پژوهش «توصیفی همبستگی» 326 دانشجومعلم (147 دختر و 177 پسر) به روش «نمونه‌گیری در دسترس» انتخاب شدند و به پرسشنامه‌ای متشکل از مقیاس‌های هوش هیجانی، هوش معنوی، عمل به اعتقادات مذهبی و سلامت روان پاسخ دادند. عملکرد تحصیلی دانشجومعلمان نیز براساس میانگین نمرات دروس آنان سنجیده شد. یافته‌های الگو‌سازی معادلات ساختاری نشان می‌دهد: هوش معنوی به‌طور مثبت و معنا‌دار عملکرد تحصیلی را پیش‌بینی می‌کند. علاوه بر این، نقش واسطه‌ای عمل به اعتقادات مذهبی و سلامت روان در رابطه بین هوش هیجانی و هوش معنوی با عملکرد تحصیلی تایید شد. بنابراین، می‌توان نتیجه‌گیری کرد: با ارتقای هوش هیجانی، هوش معنوی، تقویت روحیه عمل به اعتقادات مذهبی و افزایش سلامت روان می‌توان عملکرد تحصیلی دانشجومعلمان را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: هوش هیجانی, هوش معنوی, عملکرد تحصیلی, عمل به اعتقادات مذهبی, سلامت روان
  • سمیه طالبیان، کاظم برزگر بفرویی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک های اسنادی در نگرش نسبت به یادگیری آنلاین با میانجی‌گری اضطراب کرونا در دانشجویان دانشگاه یزد بود.

    روش

    پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی بود . نمونه، شامل280 نفر، از بین تمام دانشجویان کلیه مقاطع تحصیلی سال تحصیلی 1400-1399 و به روش داوطلبانه بود. جمع آوری داده ها با پرسشنامه‌های سبک اسنادی سلیگمن و همکاران(1983)، نگرش به یادگیری آنلاین عبیداله، خان و خان(2017) و اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398)انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی ومدل یابی معادلات ساختاری و با نرم افزار24 AMOS انجام شد.

    یافته‌ها :

     اسناد مثبت به صورت مستقیم، مثبت و معنی‌دار نگرش به یادگیری آنلاین را پیش بینی می‌کند(26/0=β). اسناد منفی به صورت معکوس، منفی و معنی دار نگرش به یادگیری آنلاین(55/0-=β) و نیز به صورت مستقیم و مثبت و معنی دار اضطراب کرونا را پیش بینی می‌کند(79/0=β). در نهایت نتایج نشان داد اضطراب کرونا نمی‌تواند میانجی باشد.

    نتیجه گیری

    به طورکلی نتایج نشان داد که افراد با سبک اسنادی مثبت به یادگیری آنلاین نگرش مثبت‌تری داشته و افراد دارای سبک اسنادی منفی نگرش منفی‌تری داشته اند و همچنین افراد دارای سبک اسناد منفی اضطراب کرونا را بیشتر تجربه کرده‌اند.

    کلید واژگان: سبک اسنادی, نگرش, اضطراب کرونا, یادگیری آنلاین, دانشجویان یزد
    somayeh Talebiayan, kazem barzegar bafrooei
    Objective

    The aim of this study was to investigate the role of attributional styles in attitudes toward online learning mediated by coronary anxiety in Yazd University students.

    Method

    The present study was descriptive-correlational. The sample consisted of 280 people from all students of all academic years of the academic year 1399-1499 and the method of voluntary sampling. To collect data from the attributional style questionnaires of Seligman et al. 2017) and Corona Anxiety et al. (1398) were used. Data analysis was performed by correlation and structural equation modeling with 24 AMOS software..

    Results

    Positive attribution directly, positively and significantly predict the attitude to online learning (β = 0.26). Negative attribution predict inverse, negative and significant attitudes toward online learning (β = -0.55) as well as directly and positively and significantly predict coronary anxiety (β = 0.79). Finally, the results showed that coronary anxiety could not be a mediator.

    Conclusion

    In general, the results showed that people with positive attribution style had a more positive attitude towards online learning and people with negative attribution style had a more negative attitude and also people with negative attribution style experienced more coronary anxiety.

    Keywords: attributional style, attitude, coronary anxiety, online learning, Yazd students
  • فهیمه رضایی پور، کاظم برزگر بفرویی *، طاهره پاک دیده

    شیوع کرونا ویروس، محدودیت‌های به‌وجودآمده، تعطیلی مراکز آموزشی، ناشناخته‌بودن و ابهامات شناختی این ویروس و نرخ مرگ‌ومیر ناشی از آن، اضطراب بالایی را به افراد وارد می‌کند. این پژوهش با هدف ارایه مدلی برای رابطه بین ذهن‌آگاهی و اضطراب کرونا با میانجی‌گری شفقت به خود و تعیین برازش مدل براساس داده‌های تجربی انجام شد. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. 380 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه یزد (193 دختر و 187 پسر) با روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان به پرسشنامه‌های ذهن‌آگاهی، شفقت به خود و اضطراب کرونا به‌صورت آنلاین پاسخ دادند. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان دادند مدل مفروض با داده‌های تجربی برازش دارد؛ ذهن‌آگاهی به‌طور مستقیم بر اضطراب کرونا اثر معنی‌دار داشت. همچنین، اثر مستقیم شفقت به خود بر اضطراب کرونا معنی‌دار بود. افزون بر این، ذهن‌آگاهی به‌طور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی شفقت به خود بر اضطراب کرونا تاثیر داشت.

    کلید واژگان: اضطراب کرونا, دانشجویان, ذهن آگاهی, شفقت به خود
    fahimeh rezaeipour, Kazem Barzegar Bafrooei *, tahereh pakdideh

    The prevalence of coronavirus, the restrictions imposed, the closure of educational institutions, the unknown and cognitive ambiguities of this virus, and the resulting mortality rate caused high anxiety in individuals. This study aimed to provide a model for the relationship between mindfulness and corona anxiety mediated by self-compassion and to determine the model's fit based on experimental data. The method of the present study was descriptive-correlational. Three hundred and eighty undergraduate students of Yazd University (193 girls and 187 boys) were selected via available sampling method. The participants answered to the online questionnaires. They included Mindfulness, Self-Compassion, and Corona Anxiety. The data were analyzed using structural equation modeling. The results showed the hypothetical model fitted the experimental data. Mindfulness had a significant direct effect on corona anxiety. Also, the direct effect of self-compassion on corona anxiety was significant. In addition, mindfulness indirectly affected corona anxiety through the mediating variable of self-compassion

    Keywords: Corona anxiety, self-compassion, mindfulness, students
  • رویا ابراهیمی اسدآبادی، کاظم برزگر بفرویی*

    هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تاب آوری روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان 1400-1399 یزد بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی معلمان مدارس استثنایی شهر یزد بود، از این جامعه تعداد 200 معلم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون CD-RISC، پرسشنامه ذهن آگاهی لانگر برای معلمان و پرسشنامه خودکارآمدی خلاق (CSEQ) بود. جهت بررسی مدل پیشنهادی پژوهش، از نسخه 22 نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد که تاب آوری روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی نقش واسطه ای دارد. ذهن آگاهی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با نقش واسطه گری تاب آوری خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیش بینی می کند. همچنین، ذهن آگاهی به صورت مستقیم تاب آوری را در معلمان مدارس استثنایی پیش بینی کرده و تاب آوری نیز مستقیم خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیش بینی می کند. می توان نتیجه گرفت که تاب آوری روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان یزد نقش واسطه ای را دارد.

    کلید واژگان: تاب آوری روان شناختی, ذهن آگاهی, خودکارآمدی خلاق
    Roya Ebrahimi Asadabadi, Kazem Barzegar Bafroee *

    The aim of this study was to determine the mediating role of psychological resilience in the relationship between mindfulness and creative self-efficacy of teachers in exceptional schools in Yazd in the academic year 2020-2021. The present study is a correlational study in which the relationships between research variables were analyzed in the form of examining the paths of a causal model. The study population was all teachers of exceptional schools in Yazd. The available sampling method was used to select 200 teachers from the population. The research instruments are Connor and Davidson Resilience Questionnaire (CD-RISC), Langer Mindfulness Questionnaire for teachers, and Creative Self-Efficacy Questionnaire (CSEQ). The results showed that the psychological resilience hypothesis has a mediating role in the relationship between mindfulness and creative self-efficacy of teachers in exceptional schools in Yazd city. Mindfulness also, directly and indirectly, predicts creative self-efficacy in exceptional school teachers through its mediating role. Mindfulness also directly predicts resilience in exceptional school teachers, and resilience directly predicts creative self-efficacy in exceptional school teachers. It can be concluded that psychological resilience has a mediating role in the relationship between mindfulness and creative self-efficacy of teachers in exceptional schools in Yazd.

    Keywords: Psychological resilience, Mindfulness, Creative self-efficacy, Exceptional school teachers
  • عارفه ابویی، کاظم برزگر بفرویی*، مهدی رحیمی

    بررسی پژوهش ها نشان می دهد اختلالات یادگیری مشکلات فراوانی را در زمینه های مختلف به خصوص هیجانات، برای دانش آموزان ایجاد می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش شفقت به خود بر تنظیم هیجان دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال یادگیری در مقطع ششم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 98-97 بود. گروه نمونه شامل 30 دانش آموز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد پنج مدرسه انتخاب و سپس دانش آموزانی که شرایط مورد نیاز برای ورود به پژوهش را داشتند (با توجه به پرسشنامه کلورادو، آزمون هوش ریون، پرونده تحصیلی آن ها و نظر معلم)، انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل). از هر دو گروه، پیش از اعمال مداخله، پیش آزمون (پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان) گرفته شد سپس گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شفقت به خود قرار گرفت. پس از اعمال مداخله آزمایشی، پس آزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل به عمل آمد تا میزان تنظیم هیجان بار دیگر سنجیده شود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش شفقت به خود بر تنظیم هیجان و بعد ارزیابی مجدد اثرگذار بوده است (001/0<p)، اما بر بعد فرونشانی اثری نداشته است. این یافته ها حاکی از آن است که این آموزش می تواند در بهبود تنظیم هیجان این دانش آموزان موثر باشد؛ پس می توان از این آموزش در جهت کاهش مشکلات هیجانی این دانش آموزان استفاده نمود و این آموزش را در مدارس و مراکز اختلالات یادگیری به کار برد.

    کلید واژگان: شفقت به خود, تنظیم هیجان, اختلال یادگیری خاص
    Arefeh Abooei, Kazem Barzegar Bafrooee *, Mahdi Rahimi

    Researchs show that learning disabilities cause many problems for students in various fields, especially emotions. The aim of the current study was to determine the effectiveness of self-compassion training on emotion regulation of female students with specific learning disorder. This research is a quasi- experimental study with a pre and post-test with a control group design. Statistical population of this study included all of elementary sixth grade female students with special learning disabilities who studied in Yazd city in the year 2017-2018. The study sample included 30 students with special learning disabilities (15 experimental group and 15 control group) who were selected by cluster sampling and randomly divided into the experimental and control groups. The data was collected using emotion regulation questionnaire. The self-compassion training was held for the experimental group in ten 60-minute sessions. The results of covariance (ANCOVA) indicated that self-compassion training significantly increased emotion regulation and reappraisal (positive dimension of emotion regulation) (P< 0/001), but no effect was found on suppression (negative dimension of emotion regulation). These findings suggest that the self-compassion training is an effective method for the use of specialists in educational and therapeutic centers to improve the mental health of students with special learning disabilities.

    Keywords: self-compassion, Emotion Regulation, Specific learning disorder
  • شایسته اکرمی، کاظم برزگر بفرویی*، محسن شاکری

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی و نگرش مذهبی والدین در مواجهه کودک با خشونت خانگی در شهر کابل است. جامعه آماری پژوهش شامل 275736 دانش آموز دوره ابتدایی شهر کابل بود که از این جامعه بر اساس جدول مورگان- کرجسی نمونهای شامل 384 دانشآموز و والدین آنها از 13 مدرسه به روش خوشه ای انتخاب شدند و والدین دانش آموزان با استفاده از مقیاس های وضعیت اجتماعی اقتصادی قدرت نما ، نگرش مذهبی خدایاری فرد و همکاران و مواجهه کودک با خشونت خانگی ادلسون و همکاران مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین وضعیت اجتماعی-اقتصادی و نگرش مذهبی والدین با خشونت خانگی وجود دارد و متغیر وضعیت اقتصادی-اجتماعی نقشی مثبت در پیش بینی خشونت خانگی علیه کودک دارد. همچنین متغیر نگرش مذهبی والدین نقشی منفی در پیش بینی خشونت خانگی علیه کودک داشته است. یافته های پژوهش حاضر ضرورت شناسایی نقش پایگاه اقتصادی-اجتماعی و نگرش مذهبی والدین را در مواجهه کودک با خشونت خانگی را نشان می دهد، بدین معنا که با ارتقا پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده خشونت علیه کودک افزایش و با افزایش نگرش مذهبی والدین میزان خشونت خانگی علیه کودک کاهش می یابد. ازجمله پیشنهاداتی که می توان در این زمینه مطرح کرد، شناسایی این کودکان از طریق آموزش و پرورش و استفاده از مددکاران اجتماعی، آگاه سازی والدین و معلمان درباره اثرات خشونت بر کودکان و آموزش مهارت های زندگی و خودمحافظتی به کودکان در معرض خطر می باشد.

    کلید واژگان: پایگاه اقتصادی اجتماعی, نگرش مذهبی والدین, مواجهه کودک با خشونت خانگی
    Shayeste Akrami, Kazem Barzegar Bafrooei *, Mohsen Shakery

    The purpose of this study was to investigate the relationship between socio-economic status and parents' religious attitudes toward child exposure to domestic violence in Kabul in the academic year 98-97.The statistical population of the study consisted of 275736 elementary school students in Kabul city. Based on Morgan-Krejcie table, 384 students and parents out of 13 schools were selected by cluster sampling method and Power Socioeconomic Status Scale, Khodayari Fard and Associates Religious Attitude Scale. And the child exposure scale to domestic violence were used by Adelson et al. Data were analyzed using descriptive statistics and Pearson correlation coefficient and multiple regression. These results indicated that there is a significant relationship between socioeconomic status and parents' religious attitudes with domestic violence and socioeconomic status variable has a positive role in predicting domestic violence against children. Also,parents' religious attitude variable has a negative role in predicting domestic violence against children. This means that by improving the socio-economic status of the family, violence against children increases and by increasing the religious attitude of parents, the rate of domestic violence against children decreases. Suggestions include identifying these children through education and the use of social workers, educating parents and teachers about the effects of violence on children, and teaching life skills and self-care to children at risk.

    Keywords: socio-economic status, parents' religious attitudes, exposure of children to domestic violence
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال