به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

کاظم کریمی

  • حامد نیکوکلام میرزایی، فرهاد فرودی*، ناصر کریمی، قباد عسگری، کاظم کریمی
    تاثیر مصرف متیونین پوشش دار بر عملکرد رشد، اندازه ابعاد بدن و بازده مصرف خوراک در زمان های مختلف بعد شیرگیری با استفاده از 40 راس گوساله هلشتاین در 4 گروه آزمایشی در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با مشاهدات تکراری بررسی شد. گروه های آزمایشی شامل: 1) گوساله های شاهد که در سن 75 روزگی از شیر گرفته شدند، 2) گوساله هایی که تا 10 روز بعداز شیرگیری متیونین پوشش دار دریافت کردند، 3) گوساله هایی که تا 20 روز بعد از شیرگیری متیونین پوشش دار دریافت کردند، و 4) گوساله هایی که تا 30 روز بعد از شیرگیری متیونین پوشش دار دریافت کردند. مکمل مصرفی گوساله ها از نوع متیونین پوشش دار ساخت شرکت Adisseo و به میزان 2 گرم/روز/راس همراه جیره استفاده شد. صفات اندازه گیری شده شامل رشد (میزان وزن و افزایش وزن روزانه)، ابعاد بدن (اندازه طول بدن و اندازه قد یا ارتفاع بدن) و محاسبه بازده مصرف خوراک در مقاطع یاد شده بودند. نتایج نشان داد میانگین مصرف خوراک، پروتئین و انرژی تیمارهای سوم و چهارم در سنین 85 ، 95 و 105روزگی به ترتیب 79/9، 12/10 و 27/10 درصد بیشتر از میانگین تیمارهای اول و دوم بود (05/0P<). افزایش وزن روزانه و بازده خوراک مصرفی این تیمارها در همان مقاطع نیز به ترتیب 92/15 و 63/4 درصد بیشتر بود (05/0P<). تیمارهای مصرف کننده مکمل متیونین میانگین وزن بیشتر (16/4%) و میانگین افزایش قد بیشتری (15/8%) نسبت به شاهد داشتند (05/0P<). در کل این مکمل اثر مثبت بر میزان رشد، اندازه قد و بازده مصرف خوراک گوساله ها داشت و قابل توصیه است.
    کلید واژگان: اندازه بدن, افزایش وزن, بازده مصرف خوراک, گوساله هلشتاین
    Hamed Nikookalam, Farhad Foroudi *, Naser Karimi, Ghobad Asgari, Kazem Karimi
    A study was performed to investigate the effect of rumen protected methionine (RPM) on growth traits and feed efficiency of weaned Holstein calves using 40 calves in 4 experimental groups in a CRD plan with repeated measures were done. The experimental groups were included: 1) control (not given RPM after weaning at 75 days) 2) group was given RPM until 10 days 3) group that was given RPM until 20 days 4) group that was given RPM until 30 days after weaning. RPM was used in the amount of 2 g/d/calf. The studied traits included weight and average daily gain, body length and height, and calculated feed efficiency of experimental period. The results showed that the average feed and nutrient intake (protein and energy) of the third and fourth treatments at the ages of 85, 95 and 105 days were 9.79, 10.12 and 10.27% higher than the average of the first and second treatments (P<0.05). Daily weight gain and feed efficiency of these treatments were also 15.92% and 4.63% respectively (P<0.05).Treatments using methionine supplements had a higher average weight (4.16%) and a higher average height increase (8.15%) than the control (P<0.05). In conclusion, the use of coated methionine supplement in the ration of calves after weaning had a positive effect on growth performance, height measure and overall feed efficiency and it can be recommended at the mentioned level to the farmers. Key words: Body measures, Gain, Feed efficiency, Holstein calves.
    Keywords: Body measures, gain, feed efficiency, Holstein calves, Rumen Protected-Met
  • کاظم کریمی*، فاطمه کریمی
    به منظور بررسی اثرات کاهندگی کلسترول دانه اسفرزه و همچنین بررسی اثر این گیاه دارویی بر راندمان رشد، فراسنجه های خونی، صفات لاشه و کیفیت تخم بلدرچین، تعداد 160 قطعه جوجه 21 روزه به صورت یک طرح فاکتوریل 2×2 با دو سطح دانه اسفرزه (صفر و سه %) و دو سطح کلسترول (صفر و یک %) در جیره و در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 16 واحد آزمایشی شامل چهار تیمار و چهار تکرار و 10 قطعه پرنده (مخلوط نر و ماده) در هر تکرار به مدت 40 روز که به دو دوره 20 روزه (دوره اول و دوم پرورش) تقسیم شد، در قفس مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل جیره بدون دانه اسفرزه و کلسترول، جیره دارای کلسترول، جیره دارای دانه اسفرزه و جیره دارای دانه اسفرزه و کلسترول بودند. کلسترول سرم، زرده تخم و عضلات ران و سینه به همراه راندمان رشد، فراسنجه های خونی و کیفیت تخم و لاشه در تیمارها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تجویز خوراکی کلسترول تاثیری بر افزایش انواع چربی و کلسترول سرم نداشت(05/0<P). در بلدرچین های تغذیه شده با جیره دارای دانه اسفرزه نسبت به جیره بدون دانه اسفرزه؛ کاهش کلسترول عضلات سینه و ران و زرده ی تخم، لنفوسیت، وزن نسبی اندام های احشایی، سکوم، بیضه، ران و کبد و افزایش گلبول های سفید، هتروفیل، وزن نسبی لاشه، دیودنوم، سینه و پانکراس مشاهده شد(01/0>P). استفاده از دانه اسفرزه در کل دوره، خوراک مصرفی و افزایش وزن را بالا برد. ضریب تبدیل خوراکی در دوره ی اول پرورش تحت تاثیر استفاده از دانه اسفرزه در جیره ی پرنده ها بهبود یافت. مشخص شد چنانچه کلسترول به تنهایی در جیره استفاده شود سطح کلسترول عضلات سینه و ران و زرده را نسبت به گروه کنترل افزایش می دهد اما اگر کلسترول در ترکیب با اسفرزه استفاده شود این قدرت افزایندگی برای کلسترول از بین خواهد رفت. بنابراین استفاده از دانه اسفرزه در جیره های با سطح کلسترول بالا، می تواند با ممانعت از افزایش کلسترول عضلات و زرده، نقش مفیدی داشته باشد.
    کلید واژگان: دانه اسفرزه, کلسترول, بلدرچین, رشد, فراسنجه های خونی, صفات تخم گذاری
    Kazem Karimi *, Fatemeh Karimi
    In order to evaluate the cholesterol lowering effects of psyllium seeds and also to evaluate the effects of this medicinal plant on growth efficiency, blood parameters, carcass traits and quail egg quality, 160 21-day-old chicks were studied in cages using a 2×2 factorial design with two dietary levels of psyllium seeds (0 and 3%) and two dietary levels of cholesterol (0 and 1%) in a randomized complete block design with 16 experimental units including 4 treatments and 4 replications and 10 birds (male and female) in each replication for 40 days, which were divided into two 20-day periods (as first and second breeding periods). Experimental treatments included a diet without psyllium seed and cholesterol, a diet containing cholesterol, a diet containing psyllium seeds and a diet containing psyllium seed and cholesterol. Serum, egg yolk and muscles (thigh and breast) cholesterol were evaluated in the treatments along with growth efficiency, blood parameters and egg and carcass quality. The results showed that oral administration of cholesterol had no effects on increasing serum lipids and cholesterol (P>0.05). In quails fed diets containing psyllium seeds compared to diets without psyllium seeds, breast and thigh muscles and egg yolk cholesterol, lymphocytes, relative weight of visceral organs, cecum, testis, thigh and liver were decreased and white blood cells, neutrophils, relative weights of carcass, duodenum, breast and pancreas were increased (P<0.01). The use of psyllium seeds throughout the entire study period increased feed intake and weight gain. The feed conversion ratio improved in the first period of rearing due to the use of psyllium seeds in the birds' diets. It was found that while cholesterol is  used solely in the diet, it increases the level of cholesterol in the muscles of the breast and thighs and egg yolk compared to the control group, but while cholesterol is used in combination with psyllium seed in diet, no increase in the cholesterol of those organs will be observed. Therefore, the use of psyllium seeds in diets with high cholesterol levels can play a beneficial role in preventing the increase of muscle and yolk cholesterol.
    Keywords: Psyllium seed, Cholesterol, quail, Growth, Blood parameters, Egg characteristics
  • هادی منصوری خواه*، محمد چمنی، ناصر کریمی، قباد عسگری جعفر آبادی، کاظم کریمی

    این تحقیق در یکی از مراتع پارک ملی لار، منطقه استر کلک و ملک چشمه (3176 هکتار) جهت برآورد مقدار انرژی قابل متابولیسم و نیاز روزانه دام انجام شد. در این منطقه سه گله که دارای دام غالب نژاد زندی می باشد انتخاب و از هر گله به طور تصادفی 60 راس دام شامل 20 راس میش 3 ساله، 20 راس میش 4 ساله، 5 راس قوچ 3 ساله، 5 راس قوچ 4 ساله، 10 راس بره سه ماهه در دو مرحله ابتدا و انتهای فصل چرا علامت گذاری و توزین شدند. در منطقه مورد مطالعه، ابتدا نقشه توپوگرافی با مقیاس1:25000 تهیه و محل پلات ها به صورت تصادفی در روی نقشه و سپس مرتع تعیین گردید. در داخل هر پلات کلیه گیاهان قابل چرای دام شناسایی و با توجه به اندازه و ارتفاع، از یک سانتی متری سطح خاک برداشت گردید. گونه های علوفه مورد چرای گوسفندان در مرحله گل دهی در این مرتع شناسایی و جمع آوری (41 گونه گیاهی) شد. با استفاده از میانگین وزن میش های 3 و 4 ساله، میانگین وزن گوسفند چرا کننده در منطقه مورد مطالعه برابر با 2/44±48/54 کیلوگرم برآورد گردید. میانگین درصد CP ،ADF ،DMD و میزان ME در هر کیلوگرم علوفه خشک مرتع به ترتیب برابر با 12/18، 37/54، 57/74 و 7/81 مگاژول تعیین شد. انرژی قابل متابولیسم روزانه برای حالت نگه داری برای وزن معادل واحد دامی در این مرتع برابر با 10/29مگاژول در روز و نیاز روزانه آن بر اساس ماده خشک مصرفی با توجه به کیفیت علوفه برابر با 1/31 کیلوگرم برآورد گردید. با استفاده از نتایج این مطالعه می توان ظرفیت چرای جدید برای این مرتع تعیین کرد.

    کلید واژگان: استرکلک و ملک چشمه, انرژی قابل متابولیسم, پارک ملی لار, کیفیت علوفه, نیاز روزانه
    Hadi Mansourikhah *, Mohammad Chamani, Naser Karimi, Ghobad Asgari Jafarabadi, Kazem Karimi

    This study, was conducted in one of the rangeland of Lar National Park, Estarkolak and Malek Cheshmeh area (3176 hectares) to estimate the amount of metabolizable energy and daily requirement of animal. In this research, to determine the weight of various classes of Zandi sheep grazing in the Lar National Park rangelands of Estarkolak and Malek Cheshmeh region, three prevalent flocks of Zandi race were selected randomly and from each flock, 60 heads of animals including 20 heads of ewe ageing 3 years old, 20 heads of ewe aging 4 years old, 5 heads of ram aging 3 years old, 5 heads of ram aging 4 years old and 10 heads of lamb aging 3 months were signed and selected in two phases, one at the beginning of the season and the other at the end of season. In the study area, first a topographic map with a scale of 1: 25000 was prepared and the location of the plots was randomly determined on the map and then the rangeland. Inside each plot, all grazable animal plants were identified and according to the size and height, one centimeter of soil surface was harvested. The forage species grazed by sheep at the flowering stage were identified and collected in this rangeland (41 plant species). Having utilized the mean weight of ewes aging 3 and 4 years, the weight of the sheep glazing in the studied region was estimated to be equal to 48.54 ±2.44 kg. The forage species grazed by sheep at the flowering stage were identified and collected in this rangeland. The mean percentage of CP, ADF, DMD and the amount of ME in every kg of dry forage were determined 12.8, 37.54, 57.74 and 7.81 mega joule, respectively. Metabolizable energy and animal daily requirement based on dry matter in maintenance condition for animal unit equivalent of this rangeland were estimated 10.29 mega joule and 1.31 kg respectively. Using the results of this study, new grazing capacity can be determined for this rangeland.

    Keywords: Daily requirement, Estarkolak, Malek Cheshmeh, forage quality, Lar national park, Metabolizable energy
  • سید ناصر موسوی*، محمدمهدی ریحانی، فرهاد فرودی، کاظم کریمی

    در این پژوهش تعداد 500 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب 500 مخلوط دو جنس در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تیمار، 5 تکرار و 25 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی با دو سطح اسید سیتریک (0 و 4/0 درصد جیره) و دو سطح فیتاز (0 و 2000 واحد آنزیم در کیلوگرم جیره) در سه دوره آغازین (10-1 روزگی)، رشد (24-11روزگی) و پایانی (42-25 روزگی) اجرا و داده های به دست آمده با رویه مدل های خطی تعمیم یافته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. استفاده از اسید سیتریک منجر به افزایش مصرف خوراک و افزایش وزن بدن در دوره های رشد، پایانی و کل دوره شد (05/0>P). افزودن فیتاز موجب افزایش مصرف خوراک دوره پایانی و کل دوره و افزایش وزن بدن جوجه ها در دوره رشد و کل دوره شد (05/0>P). اثر متقابل آنزیم× اسید بر مصرف خوراک و افزایش وزن دوره های رشد، پایانی و کل دوره معنی دار بود (05/0>P). کلسیم سرم در تیمار حاوی اسید- بدون فیتاز، غلظت آلکالین فسفاتاز در گروه بدون اسید-بدون فیتاز و غلظت فسفر در تیمار حاوی اسید-فیتاز در مقایسه با دیگر تیمارها بالا بود (05/0>P). عمق کریپت در تیمار اسید-فیتاز بالاترین و در تیمار بدون اسید-بدون فیتاز کمترین بود (05/0>P). افزودن سطح بالای فیتاز عملکرد مصرف خوراک و افزایش وزن کل دوره و نیز خصوصیات ریخت شناسی روده را بهبود داد و این اثر با افزودن اسید سیتریک تقویت شد.

    کلید واژگان: اسید سیتریک, جوجه گوشتی, ریخت شناسی روده, فیتاز, عملکرد
    Seyed Naser Mousavi *, MohammadMahdi Reihani, Farhad Foroudi, Kazem Karimi

    A total of 500 one-day old broiler chicks (as hatched) were assigned to 4 treatments with 5 replicates and 25 chickens in each replicate. Experimental design was a completely randomized block design in a 2×2 factorial arrangements with 2 levels of citric acid (0 and 0.4 % of diet; A0 and A1, respectively) and 2 levels of phytase (0 and 2000 FTU/kg diet; P0 and P1, respectively) in three phases including starter (1-10d), grower (11-24d) and finisher (25-42d). During grower, finisher and overall period of experiment feed intake and body weight gain was increased by dietary citric acid addition. Dietary phytase supplementation increased feed intake at finisher and overall period of experiment (P>0.05) and increased body weight gain during grower and overall period of experiment (P>0.05). The interaction effect of phytase and citric acid was significant for feed intake and body weight gain through the experimental period (P<0.01). Serum phosphorous was increased by phytase supplementation and alkaline phosphatase decreased by inclusion of citric acid to the diet (P>0.05). The interaction effect of phytase and citric acid significantly increased serum calcium, alkalin phosphatase and phosphorous in A0P0, A1P0 and A1P1 treatments, respectively (P>0.05). Crypt depth and villi length were significantly higher in A1P1 and A1P0 treatments, respectively (P<0.05). it was concluded that dietary addition of phytase improves broiler performance and intestinal morphology and the effect was more pronounced by supplementation of citric acid.

    Keywords: Broiler, Citric acid, Intestinal morphology, performance, Phytase
  • هادی منصوری خواه*، محمد چمنی، ناصر کریمی، قباد عسگری جعفرآباد، کاظم کریمی

    آگاهی از میزان نیاز غذایی دام، میزان علوفه در دسترس مرتع و نیز کیفیت آن، اولین گام در مدیریت موفق دام و مرتع به شمار می رود. در این تحقیق معادل وزن واحد دامی، انرژی قابل متابولیسم نگهداری و نیاز روزانه گوسفندان چرا کننده، مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور تعیین وزن رده های مختلف گوسفند نژاد زندی چراکننده در مراتع پارک ملی لار منطقه سیاه پلاس در موقعیت 35 درجه و 54 دقیقه عرض شمالی و 32 درجه و 52 دقیقه طول شرقی ، سه گله دارای دام غالب نژاد زندی به صورت تصادفی انتخاب و از هر گله 60 راس دام شامل 20 راس میش 3 ساله، 20 راس میش 4 ساله، 5 راس قوچ 3 ساله، 5 راس قوچ 4 ساله،10 راس بره سه ماهه در دو مرحله ابتدا و انتهای فصل چرا علامت گذاری و توزین شدند. با استفاده از میانگین وزن میش های 3 و 4 ساله، وزن گوسفند چرا کننده در منطقه مورد مطالعه برابر با 59/1± 96/49 کیلوگرم برآورد گردید. گونه های علوفه مورد چرای گوسفندان در مرحله گل دهی، تاریخ 15/3/1398 در این مرتع شناسایی و جمع آوری شدند. میانگین درصد پروتیین خام (CP)، الیاف حاصل از شوینده اسیدی (ADF)، قابلیت هضم ماده خشک (DMD) و میزان انرژی قابل متابولیسم (ME) در هر کیلوگرم علوفه خشک مرتع برای 41 نمونه گیاهی به ترتیب برابر با  77/4 ± 18/11 ، 89/7 ± 19/39 ، 83/7  ± 11/56  و 26/1 ± 58/7  مگاژول تعیین شد. انرژی قابل متابولیسم روزانه برای حالت نگهداری معادل واحد دامی در این مرتع برای 120 راس میش، برابر با 35/0 ± 54/10 مگاژول در روز و نیاز روزانه آن بر اساس ماده خشک مصرفی با توجه به کیفیت علوفه برابر با 04/0 ± 38/1 کیلوگرم برآورد گردید.

    کلید واژگان: انرژی قابل متابولیسم, پارک ملی لار, شرایط نگهداری, مرتع سیاه پلاس, نیاز روزانه
    Hadi Mansouri Khah *, Mohammad Chamani, Naser Karimi, Ghobad Asgari Jafarabadi, Kazem Karimi

    Being aware of the animals` food requirement, the amount of available forage in the rangeland and forage quality is necessary as the first step in successful management of animals and rangeland. in this study, Animal unit weight equivalent, maintenance metabolizable energy and daily requirement of grazing sheep were studied. Therefore, determining the weight of various animals` classes grazing in the rangeland and their conversion factor regarding country`s animal unit is an essential issue. In this research, to determine the weight of various classes of Zandi sheep grazing in the Lar National Park rangelands of Siah Palas region in position 35 degrees and 54 minutes north latitude and 32 degrees and 52 minutes east longitude, three prevalent flocks of Zandi race  were selected randomly and from each flock, 60 heads of animals including 20 heads of ewe ageing 3 years old, 20 heads of ewe aging 4 years old, 5 heads of ram aging 3 years old, 5 heads of ram aging 4 years old and 10 heads of lamb aging 3 months were signed and selected in two phases, one at the beginning of the season and the other at the end of season. Having utilized the mean weight of ewes aging 3 and 4 years, the weight of the sheep glazing in the studied region was estimated to be equal to 1.59±49.96 kg. Various kinds of forage being glazed by the sheep were identified and collected in this rangeland at the flowering stage on 05/06/2019. The mean percentage of CP, ADF, DMD and ME in every kg of dry forage for 41 plant samples equaled to 4.77±11.18, 39.19±7.89, 56.11±7.83, 7.58±1.26 mega joule, respectively. Daily metabolizable energy for maintenance condition of animal unit equation of this rangeland  for 120 ewes, equaled to 10.54 ± 0.35 mega joule in a day and its daily need was estimated to be 1.38±0.04 kg based on the consumed dry material and considering the quality of the forage. Overall, being aware of daily food needs is necessary for the diet of animals. It should be considered in providing managerial designs.

    Keywords: Daily Requirement, Lar National Park, Maintenance condition, metabolizable energy, Siah Palas Rangeland
  • نادر سلمان موحدی، فرهاد فرودی*، ناصر کریمی، محمدرضا عابدینی، کاظم کریمی

    اثر تغذیه ی جیره های دارای زیولیت بر صفات تولیدی و تولید مثلی تعداد60 راس گاو هلشتاین اواخر آبستنی با طرح کاملا تصادفی بررسی شد. جیره ها شامل: 1) جیره ی پایه بدون زیولیت (شاهد) 2) جیره ی پایه + 75/0 درصد زیولیت و 3) جیره ی پایه + 5/1 درصد زیولیت بودند. بر اساس نتایج به دست آمده گروه شاهد تولید شیر خام و مصرف ماده خشک و انرژی بهتری داشت، اما بازده ی خوراک در گاوهای مصرف کننده زیولیت بیشتر بود (01/0≤p). مصرف پروتیین، NDF و ADF و تولید شیر تصحیح شده (4 %)گروه ها اختلاف معنی داری نداشت؛ درصد چربی شیر گاوهای مصرف کننده ی زیولیت بیشتر از شاهد بود (01/0≤p)، اما درصد پروتیین، لاکتوز و SNF اختلاف معنی دار نداشت. غلظت پلاسمایی کلسیم کل، یونیزه و نسبت بین آن ها در هنگام زایمان مشابه بود ولی در 6، 12 و 24 ساعت بعد از زایمان در گاوهای مصرف کننده ی زیولیت بیشتر بود (01/0≤p). فراوانی هیپوکلسیمی و اختلالات بعد زایمان در گروه شاهد بیشتر از دو گروه دیگر بود (01/0≤p). امتیاز بدنی و کیفیت آغوز گاوهای مصرف کننده ی زیولیت بیشتر از شاهد بود (01/0≤p). با توجه به نتایج این پژوهش، مصرف زیولیت در سطح 5/1 درصد ماده ی خشک جیره قبل از زایش قابل توصیه است و در مقایسه با سطح 75/0 درصد زیولیت و گروه شاهد تاثیر بهتری بر کنترل غلظت کلسیم خون و بهبود صفات تولیدی و تولید مثلی گاوها دارد.

    کلید واژگان: آغوز, تولید شیر, تولید مثل, زئولیت, گاو تازه زا
    Nader Salman Movahedi, Farhad Foroudi *, Naser Karimi, Mohammadreza Abedini, Kazem Karimi

    Effect of zeolite in preparturient diet on production, and reproduction traits in a completely randomized design with repeated measurements in time was studied. Diets included: 1) Control group (without zeolite), 2) Control+0.75% Zeolite, and 3) Control+1.5% zeolite. Dietary Ca was based of NRC recommended. The diets were fed to the animals during the last 15 days of gestation. After calving, all animals were fed with the same diet and their performance was evaluated. The control group had better raw milk production, and dry matter and energy intakes, but feed efficiency was higher in zeolite-consuming cows (P≤0.01). Protein, NDF and ADF intakes and corrected milk production (4%) were not significantly different among the groups. The milk fat percentage of zeolite-consuming cows were higher than the control (P≤0.01), but the percentages of protein, lactose and SNF were not significantly different. Plasma concentrations of total Ca, Ca++ and their ratio were similar during calving, but higher in zeolite-consuming cows at 6, 12 and 24 h postpartum (P≤0.01). The frequency of hypocalcaemia and postpartum disorders were higher in the control group than the other two groups (P≤0.01). Body condition score and colostrum quality of zeolite-consuming cows were higher than the control (P≤0.01). According to the results of this research, the use of zeolite at the level of 1.5% DM of preparturient diet is recommended and compared to the level of 0.75% DM and control group, it has a better effect on controlling blood Ca concentration and improving the production and reproductive traits of cows.

    Keywords: Colostrum, Fresh cows, Milk yield, Reproduction, Zeolite
  • محمد مهدی معصومی پور*، فرهاد فرودی، ناصر کریمی، محمدرضا عابدینی، کاظم کریمی، مجید کلانتر
    سابقه و هدف

    بکارگیری جیره های کم کلسیم در سطح مزرعه برای کاهش ابتلای گاوها به تب شیر با مشکلاتی همراه است. سطح کلسیم جیره باید از طریق محدودیت های کمی و کیفی کاهش یابد که بر تولید و سلامتی گاوها اثر منفی دارد. نمک های آنیونیک نیز گران قیمت بوده، نیاز به مصرف طولانی مدت داشته و ایجاد مخلوط همگن و کنترل مصرف آنها مشکل است. علاوه بر آن افزودن این نمک ها به جیره گاوها باعث کاهش خوشخوراکی، کاهش مصرف ماده خشک، افزایش توازن منفی انرژی و افزایش غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه پلاسما می گردد. تقسیم بندی گاوها برای استفاده از یک جیره خاص نیز کار سخت و پرهزینه ای است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این تحقیق معرفی یک روش با مزایای بیشتر به منظور محدود کردن دسترسی کلسیم در دوره انتظار زایمان گاوها و بررسی تاثیر آن بر تولید شیر، غلظت پلاسمایی کلسیم و ناهنجاری های تولیدمثلی گاوهای تازه زا در شرایط گرمای تابستان بود.مواد و روش ها: تعداد 60 راس گاو انتظار زایمان در 3 گروه آزمایشی در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با مشاهدات تکراری در واحد زمان با لحاظ اثر دام و شکم زایش استفاده شدند. زمان آزمایش فصل تابستان و مدت عادت پذیری به جیره 15 روز و دوره آزمایش 45 روز از 15- تا 30+ روز بعد زایش گاوها بود. جیره های آزمایشی شامل: 1) شاهد با کلسیم پایین (44/0%Ca=)، 2) آنیونیک با کلسیم معمولی(1%Ca=)، 3) شاهد+ زیولیت غنی شده بودند. از هفته دوم بعد زایش گاوها با یک جیره معمولی اوایل شیردهی تغذیه شدند. اختلاف کاتیون-آنیون جیره ها به ترتیب 100+ ، 100- و 100+ میلی اکی والان گرم بر کیلوگرم و میزان مصرف نمک آنیونیک و مکمل زیولیت در جیره های 2 و 3 به ترتیب برابر 8/2 و 5/1 درصد ماده خشک جیره بود. صفات مورد اندازه گیری شامل تولید و ترکیب شیر، غلظت کلسیم تام و یونیزه پلاسما، امتیاز وضعیت بدنی و فراوانی برخی اختلالات تولید مثلی بعد زایمان بودند.یافته ها: مصرف ماده خشک و انرژی در بین تیمارها تفاوت معنی داری نشان داد (01/0P≤). درصد چربی شیر در جیره دارای زیولیت بیشتر از بقیه (01/0P≤)، و میزان تولید شیر خام و تصحیح شده جیره آنیونیک بیشتر از دو جیره دیگر بود . غلظت پلاسمایی کلسیم کل و کلسیم یونیزه در جیره زیولیت در زمان زایمان با جیره های کم کلسیم و آنیونیک مشابه و در ساعات 6، 12 و 24 بعد از زایمان با تفاوت معنی دار بالاتر بود (01/0P≤). فراوانی هیپوکلسیمی در گاوهای مسن و در جیره شاهد بیشتر، اما در جیره زیولیت کمتر بود (01/0P≤). بیشترین امتیاز وضعیت بدنی بعد زایش (98/2) برای جیره دارای زیولیت و کمترین (86/2) برای جیره شاهد بود (01/0P≤). فراوانی اختلالات تولیدمثلی بعد زایمان شامل سخت زایی، جفت ماندگی، متریت و جابجایی شیردان در گاوهای مسن بیشتر و در جیره های زیولیت و آنیونیک کمتر از شاهد بود، همچنین بیشترین موارد حاملگی موفق و کمترین موارد حذف گاو از گله در جیره های یاد شده مشاهده شد (01/0P≤).نتیجه گیری: نتایج این آزمایش نشان داد که مصرف ماده خشک و انرژی در جیره دارای زیولیت نسبت به جیره شاهد و آنیونیک بهبود یافت و غلظت پلاسمایی کلسیم کل و کلسیم یونیزه آن نیز در زمان زایمان مناسب و بعد از آن بیشتر بود. این امر باعث کنترل بهتر هیپوکلسیمی و تب شیردر گله با اثر مثبت بر تولید شیر و سلامتی گاوها شد. همچنین امتیاز وضعیت بدنی آنها را بهبود و فراوانی اختلالات تولیدمثلی آنها را کاهش داد. بنابراین به نظر می رسد جیره دارای زیولیت جایگزین مناسبی برای جیره های رایج باشد.

    کلید واژگان: گاو تازه زا, زئولیت, هیپوکلسیمی
    Mohammadmehdi Masoumipour *, Farhad Foroudi, Naser Karimi, Mohammadreza Abedini, Kazem Karimi, Majid Kalantar
    Background and objectives

    Applying low-calcium to control milk fever have many problems in practice. Dietary Ca levels should be reduced by quantitative and qualitative methods such as limiting feed intake, which negatively affects the milk production and health of the cows. Anionic salts are also expensive and should be consumed before calving for a long period. It is also difficult to produce a homogeneous diet for selected cows in special section of a farm. In addition, add these salts to cows' diets reduces the palatability of the diet, decrease dry matter intake, conversely, increase negative energy balance and the concentration of non-esterified plasma fatty acids. Therefore, as an important goal of this research, it seems vital to introduce a method that solves the problems and have many advantages to improve productive traits and health related factors of fresh cows during a hot full stressed summer.

    Materials and methods

    Study was performed by 60 Holstein cows near calving in 3 experimental groups using a completely randomized statistical design with repeated measurements in time. Study was done in summer season, adaptation and experimental period were 15 and 45 days from -15 to +30 after calving time, respectively. Experimental diets including: 1) Low-Ca or control diet (Ca=0.44%), 2) Anionic diet (Ca=1%), 3) Control +enriched Zeolite diet. From second week after calving the cows were fed with a fresh milking diet The DCAD of diets were +100, -100, +100 mEq/kg DM respectively. The Anionic and Zeolite supplementation were used at level of 2.8 and 1.5% based on daily DMI of cows. Experimental traits were included milk production and compositions, total and ionized plasma calcium and some reproductive disorders.

    Results

    According to the results, consumption of DM and energy between diets were significantly different. Fat percentage of zeolite diet was higher than others but raw and corrected milk yield of anionic diet was the highest (P≤0.01). Plasma and ionized Ca concentration of zeolite diet were the same with two other diets at calving time but at 6, 12 and 24 hours after that were significantly higher than others (P≤0.01). The frequency of severe and subclinical hypocalcaemia was higher in control diet and older cows, but in zeolite diet was lower than others (P≤0.01). The highest BCS was for zeolite (2.98) and the lowest (2.86) for control diet (P≤0.01). The frequency of postpartum disorders (calving difficulty, retained placenta, endometritis, and abomasum displacement) was significantly lower in zeolite and anionic diets than control (P≤0.01). Highest percent of ssuccessful pregnancy, inversely, lowest percent of culled cows from herd observed in zeolits and anionic diets (P≤0.01).

    Conclusion

    According to the results, improved dry matter and energy consumption was observed in zeolite diet compared to anionic which had a direct effect on milk productive traits. Improved total and ionized Ca plasma concentrations during calving and after that and better control on hypocalcaemia and related problems in the herd, with highest BCS and a significant reduction in the frequency of postpartum disorders are of the advantages of zeolite diet. So the proposed method of calcium restriction using zeolite supplement seems to be successful and can be used as an alternative for common methods.

    Keywords: Hypocalcaemia, Fresh cow, Zeolite
  • هادی منصوری خواه*، محمد چمنی، ناصر کریمی، قباد عسگری جعفرآبادی، کاظم کریمی

    آگاهی از میزان نیاز غذایی دام، میزان علوفه در دسترس مرتع و نیز کیفیت آن، اولین گام در مدیریت موفق دام و مرتع به شمار می رود. بنابراین تعیین وزن رده های مختلف دام چراکننده در مرتع و ضریب تبدیل آنها نسبت به واحد دامی کشور ضروری می باشد .در این تحقیق به منظور تعیین وزن رده های مختلف گوسفند نژاد زندی چراکننده در مراتع پارک ملی لار منطقه آرو، سه گله دارای دام غالب نژاد زندی به صورت تصادفی انتخاب و از هر گله 60 راس دام شامل 20 راس میش 3 ساله، 20 راس میش 4 ساله، 5 راس قوچ 3 ساله، 5 راس قوچ 4 ساله، 10 راس بره سه ماهه در دو مرحله ابتدا و انتهای فصل چرا علامت گذاری و توزین شدند. با استفاده از میانگین وزن میش های 3 و 4 ساله، وزن گوسفند چرا کننده در منطقه مورد مطالعه برابر با 65/1± 03/48 کیلوگرم برآورد گردید. گونه های علوفه مورد چرای گوسفندان در دو مرحله گل دهی و بذر دهی در این مرتع شناسایی و جمع آوری شد و میانگین درصد پروتئین خام (CP)، الیاف حاصل از شوینده اسیدی (ADF)، قابلیت هضم ماده خشک DMD و میزان انرژی قابل متابولیسم (ME) در هر کیلوگرم علوفه خشک مرتع به ترتیب برابر با 56/11، 78/37، 88/56 و 69/7 مگاژول تعیین شد.

    کلید واژگان: انرژی قابل متابولیسم, پارک ملی لار, گوسفند زندی, مرتع آرو, واحد دامی
    Hadi Mansouri Khah *, Mohammad Chamani, Naser Karimi, Ghobad Asgari Jafarabadi, Kazem Karimi

    Being aware of the animals` food requirement, the amount of available forage in the rangeland and forage quality is necessary as the first step in successful management of animals and rangeland. Therefore, determining the weight of various animals` classes grazing in the rangeland and their conversion factor regarding country`s animal unit is an essential issue. In this research, to determine the weight of various classes of Zandi sheep grazing in the Lar National Park rangelands of Aroo region, three prevalent flocks of Zandi race were selected randomly and from each flock, 60 heads of animals including 20 heads of ewe ageing 3 years old, 20 heads of ewe aging 4 years old, 5 heads of ram aging 3 years old, 5 heads of ram aging 4 years old and 10 heads of lamb aging 3 months were signed and selected in two phases, one at the beginning of the season and the other at the end of season. Having utilized the mean weight of ewes aging 3 and 4 years, the weight of the sheep glazing in the studied region was estimated to be equal to 1.65±48.03 kg. Various kinds of forage being glazed by the sheep were identified and collected in this rangeland through two phases of flowering and seeding. The mean percentage of CP, ADF, DMD and ME in every kg of dry forage equaled to 11.56, 37.78, 56.88, 7.69 mega joule, respectively.

    Keywords: animal unit, Aroo rangeland, Lar National Park, Metabolizable energy, Zandi sheep
  • کاظم کریمی*

    به منظور بررسی اثرات فرآورده های گیاه دارویی ترخون بر راندمان رشد، ویگی های لاشه و پاسخ های ایمنی(سلولی و هومورال) در جوجه های گوشتی، تعداد 168 قطعه جوجه یک روزه نژاد راس 308 در چهار تیمار شامل شش تکرار و هفت جوجه در هر تکرار استفاده شدند. تیمارها شامل: 1) جیره ی پایه (شاهد)، 2) جیره ی پایه + 500 میکرولیتر عصاره هیدروالکلی ترخون در در هر لیتر آب آشامیدنی، 3) جیره ی پایه + یک درصد پودر ترخون به صورت سرک و 4) جیره ی پایه + یک درصد پودر ترخون به صورت سرک+500 میکرولیتر عصاره هیدروالکلی ترخون در هر لیتر آب آشامیدنی بودند. در دوره های آغازین، رشد، پایانی و کل دوره، جوجه هایی که فقط یک درصد پودر ترخون در جیره مصرف کردند راندمان رشد بهتری نسبت به سایر تیمارها داشتند به طوری که با افزایش خوراک مصرفی در این جوجه ها، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک نیز بهبود یافت(P≤0/05). همچنین در این جوجه ها، وزن نسبی بورس فابرسیوس و لاشه، بیشتر از سایر جوجه ها بود(P≤0/05). اختلاف معنی داری در پاسخ ایمنی سلولی (به واسطه ی ارزیابی تورم پرده ی پا در پاسخ به تزریق فیتوهماگلوتینین) و پاسخ ایمنی هومورال (از طریق ارزیابی تولید پادتن بر ضدویروس نیوکاسل و همچنین تولید پادتن بر ضد گلبول قرمزگوسفندی تزریقی)بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. بر اساس نتایح حاصل، استفاده از یک درصد پودر ترخون در جیره جوجه های گوشتی به منظور بهبود راندمان رشد و بازده لاشه توصیه می شود.

    کلید واژگان: ترخون, جوجه گوشتی, عصاره ی هیدروالکلی, فیتوهماگلوتین, نیوکاسل, SRBC
    Kazem Karimi *

    In order to investigate the effects of the Tarragon byproducts on the growth performance, carcass traits, cellular and humoral immunoresponse of broilers, one-day- old one hundred sixty-eight Ross 308 chicks were randomly allocated in to four treatment groups in 24cages (6 replicates per treatment) and 7 chicks per replicate. The treatments were included: 1) basal diet (control), 2) basal diet + 500 μl/lit Hydro alcoholic extract of tarragon in drinking water, 3) basal diet + 1% dietary tarragon powder and 4) basal diet + 1% dietary tarragon powder + 500 μl/lit of tarragon extract in drinking water. Results indicated that at the starter, grower, finisher and total periods of time, the birds that were recived 1% dietary tarragon powder had a better growth performance rather than other birds, so that, feed intake and weight gain were significantly increased (P ≤ 0.05) and feed conversion ratio was improved. In these birds, the relative weights of carcass and bursaof Fabresious was also greater than other birds (P ≤ 0.05). No significant differences were observed in the cellular immunity response (change in foot membrane thickness in response to Phytohemagglutinin injection) and humoral imiunity response (antibody response toNewcastle virus and antibody response to injected SRBC) due to treatments. Based on the results, the use of one percent tarragon powder in the diet of broilers is recommended to improve the growth efficiency and carcass yield.

    Keywords: broiler, hydroalcoholic extract, Newcastle disease, phytohemagglutinin, SRBC, Tarragon
  • هادی منصوری خواه*، محمد چمنی، ناصر کریمی، قباد عسگری جعفر آبادی، کاظم کریمی
    اطلاع از نیاز مواد مغذی روزانه دام های چرا کننده در مراتع مناطق مختلف آب و هوایی، به منظور محاسبه ظرفیت چرا در طرح های مرتعداری، ضروری است. در همین راستا، نیاز انرژی قابل متابولیسم روزانه در سطح نگه داری برای نشخوارکنندگان کوچک وحشی چرا کننده در مراتع پارک ملی لار بررسی شد. برای این منظور با توجه به میانگین مقادیر شاخص های کیفیت علوفه گونه های مرتعی و سهم آن ها در ترکیب گیاهی مرتع، مقدار انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم علوفه خشک مراتع مورد چرا برآورد شد و با مد نظر قرار دادن نیاز انرژی قابل متابولیسم روزانه نشخوارکنندگان کوچک وحشی، مقدار علوفه تامین کننده نیاز روزانه دام برای محاسبه ظرفیت چرای جداگانه این حیوانات در مراتع منطقه برآورد گردید. با استفاده از وزن واحد دامی نشخوارکنندگان کوچک وحشی، میزان انرژی قابل متابولیسم نگه داری مورد نیاز روزانه دام های چرا کننده با دو روش معادله  MAFF و جدول NRC در مراتع مورد مطالعه تعیین شد. گونه های علوفه مورد چرای دام ها در مرحله گل دهی در مراتع مورد مطالعه شناسایی و جمع آوری شد و میانگین درصد CP، ADF، DMD و میزان ME  (مگاژول) آن ها در هر کیلوگرم علوفه خشک مراتع به ترتیب برابر با 0/17±12/42، 0/28±37/59، 0/28±57/81 و 0/07±7/89 مگاژول تعیین شد. هم چنین میزان انرژی قابل متابولیسم روزانه برای این دام ها نظیر: بز نر، بز ماده، قوچ و میش به ترتیب برابر با 1/25±16/32، 1/36±14/07، 1/37±13/67 و 1/21±11/58 مگاژول در روز و نیاز روزانه آن ها براساس ماده خشک مصرفی به ترتیب برابر با 0/25±2/06، 0/12±1/78، 0/17±1/71 و 0/25±1/46 کیلوگرم برآورد گردید. با استفاده از نتایج این مطالعه می توان ظرفیت جدید و جداگانه چرا را برای نشخوار کنندگان وحشی در مناطق مورد مطالعه تعیین کرد.هم چنین نتایج نشان داد به دلیل هزینه بر بودن تعیین کیفیت علوفه، می توان از نتایج مذکور به منظور برآورد نیاز روزانه این دام ها در سال های مختلف استفاده کرد.
    کلید واژگان: پارک ملی لار, نشخوارکنندگان کوچک وحشی, نیاز روزانه
    Hadi Mansouri Khah *, Mohammad Chamani, Naser Karimi, Ghobad Asgari Jafarabadi, Kazem Karimi
    Knowledge of the daily nutrient requirements of grazing animals in rangelands of different climates is essential to calculate grazing capacity in rangeland plans. In this regard, the daily metabolizable energy requirement at the maintenance level for small wild ruminants grazing in Lar National Park rangelands were studied. For this purpose, according to the average values of forage quality indexes of rangeland species and their contribution to rangeland vegetable composition, the among of metabolizable energy was estimated in kg of dry forage rangelands and considering the daily metabolizable energy requirement of small wild ruminants, the amount of feed provided for the daily requirement of livestock was calculated to calculate the separate grazing capacity of these animals in the rangelands of the region. Using the animal unit weight of small wild ruminants, the required daily maintenance metabolizable energy for grazing animals were determined using equation method of MAFF and NRC standard in the studied rangelands. Forage species of grazing animals were identified and collected at flowering stage in the studied rangelands. Results also showed mean of percentage 12.42±0.17, 37.59±0.28, 57.81±0.28 and 7.89±0.07 were respectively for CP, ADF, DMD and ME (MJ) per kg dry forage was estimated. Also Daily metabolizable energy was calculated for grazing wild ruminants such as: male goat, female goat, ram and ewe. The results also showed daily metabolizable energy were 16.32±1.25, 14.07±1.36, 13.67±1.15 and 11.58±1.21 MJ/day and for daily requirement 2.06±0.25, 1.78±0.12, 1.71±0.17 and 1.46±0.25, respectively for male goat, female goat, ram and ewe.  Using the results of this study, we can determine the new and separate grazing capacity for wild ruminants in the study areas. The results also showed that because of the cost of determining the quality of forage, these results can be used to estimate the daily requirement of these livestock in different years.
    Keywords: Daily requirement, Small wild ruminants, Lar national park
  • امیرعباس دارستانی، کاظم کریمی*، کامران زند، مهدی خدایی مطلق

    سی و شش قطعه خروس به 12 گروه‏ 3 تایی شامل 4 تیمار، هر تیمار 3 تکرار و در هر تکرار 3 خروس تقسیم شدند. تیمارها شامل: 1) جیره شاهد بدون افزودن مکمل ویتامین C و E 2) جیره C دارایmg/kg  1000 ویتامین C، 3) جیره E دارای mg/kg 1000 ویتامینE ، 4) جیرهE +C دارای ویتامین C و ویتامین E. خروس ها به مدت 28 روز با جیره تغذیه شدند. اسپرم‏گیری، با روش مالش- شکمی انجام شد و منی با استفاده از محلول بافرتریس رقیق شد و در دمای 0C5 نگه داری شدند. و ویژگی های غلظت، جنبایی کل، جنبایی پیشرونده و زنده مانی، در صفر، 6، 12، 24 و 48 ساعت بعد از اسپرم‏ گیری اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده‏ های این پژوهش در قالب یک طرح کاملا تصادفی انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که ویتامین E باعث افزایش تحرک، افزایش اسپرم زنده، افزایش اسپرم پیش‏رونده، در تمام زمان‏ها همچنین افزایش حجم و غلظت شد. نتایج تاثیر ویتامین E+C کاملا مشابه نتایج ویتامین E بود. به ‏نظر می ‏رسد، در این پژوهش، ویتامین E در جیره غذایی در بهبود وضعیت فراسنجه های اسپرم خروس بومی ورامین، در شرایط سرد، موثرتر از دیگر گروه‏ های آزمایشی بود. بنابراین  احتمالا تجویز آن می تواند در جیره، برای بهبود وضعیت اسپرم در طیور، مناسب باشد.

    کلید واژگان: ویتامین C, ویتامین E, اسپرم, منی, خروس بومی ورامین
    Amirabas Darestani, Kazem Karimi*, Kamran Zand, Mahdi Khodaei Motlagh

    A total of 36 breeder roosters were divided to 4 dietary treatments which were consisting of 3 pens with 3 birds per pen. Treatments were as follow: 1) Control diet without vitamins C and vitamin E, 2) C-diet containing 1000 mg/kg vitamin C, 3) E-diet containing 1000 mg/kg vitamin E and 4) E+C diet containing vitamins C and E (1000mg/kg of each vitamin). Diets were fed to the roosters for a 28 d experimental period. Sperm collection was done by rubbing the belly method, and semen was diluted by of solution tris buffer and kept at 5°C temperature. Evaluated parameters were as follow: semen volume, sperm concentration, sperm motility, progressive sperm, live sperm, at 0, 6, 12, 24, 48, hours after sperm collection. Data analyzed by CRD and mean compared with Duncan multiple range test at the 5% level (P<0.05). Results indicated that Vitamin E resulted in  increasing of semen volume and concentration, motility, live sperm, progressive sperm, at all evaluated times. Results of vitamin E+C diet were similar to vitamin E diets but despite of vitamin E this diet (C+E) is same as vitamin C diets, too. It seems that, in this study, dietary vitamin E can improve Varaminian rooster sperm characteristic rather than the other experimental groups in dirds. Therefore addition of vitamin E in the rooster diets in order to improve sperm characteristics, can be recommended.

    Keywords: Semen, Sperm, Varaminian Rooster, Vitamin E, Vitamin C
  • محمد امین برادر، کاظم کریمی*، سید حسین طباطبایی
    مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط شاخصهای مختلف تولیدی و تولیدمثلی با جنسیت گوساله های نوزاد در شهرستان شهریار انجام شد. برنامه های همزمانسازی فحلی و تشخیص آبستنی در گله توسط یک متخصص مامایی دام، 1396 تا 1395از سال برنامهریزی و اجرا شد. گاوهای فحل بر اساس پیشینه تولیدمثلی با یکی از روش های تلقیح مصنوعی و یا جفتگیری با گاو نر بارور شدند. لانه گزینی جنین در شاخ چپ یا راست رحم با استفاده از سونوگرافی تعیین شد. جنسیت گوساله ها بعد از زایش جهت آنالیز ثبت شد. نتایج نشان داد فاکتورهای فاصله زایش تا اولین تلقیح و فاصله گوسالهزایی هیچگونه اثر معنی داری بر P 0/05 (جنسیت گوساله نداشتند >). بین سن مادر و نوع تلقیح با جنسیت گوساله ارتباط معنی داری مشاهده نشد. لانهگزینی جنین در شاخ سمت راست رحم نسبت به شاخ سمت چپ منجر به افزایش معنیدار تولد گوساله های ماده نسبت به نر شد درصد )به 45 ). میزان تولد گوساله های ماده در گاوهای پر تولید (P<0/05( 25 طور معنی داری بیشتر از گاوهای کم تولید ( درصد) به 60 ). در گاوهای شکم اول میزان تولد گوساله های ماده (P<0/05( درصد) بود طور معنی داری بیشتر از گاوهای شکم. )بنابراین میتوان نتیجه گرفت برخی شاخصها نظیر سمت شاخ رحمی P<0/05 (درصد) بود 47 و 46 ،47( سوم و چهارم ،دوم آبستن، سطح تولید شیر و شکم زایش ارتباط معنی داری با جنسیت گوساله ها دارند. بنابراین این امکان وجود دارد که بتوان قبل از تولد، مدیریت گله را به گونهای هدایت کرد که درصد جنسیتی گوساله های نوزاد را به سوی درصد جنسیتی مورد نظر افزایش داد.
    کلید واژگان: جنسیت گوساله, سطح تولید شیر, سمت شاخ رحمی, شکم زایش, فاصله گوساله زایی
    MOHAMMAD AMIN BARADAR, Kazem Karimi*, Seyed Hosein Tabatabaie
    This study was carried out in order to evaluate the relationship between some productive and reproductive factors with calf sex (CS), in Shahryar city from 2017 to 2018. Synchronization and pregnancy detection were performed by a veterinarian. Heat detected cows were inseminated by artificial insemination (AI) or mated by bull cow based on their reproductive history. Implantation of fetus in left-side or right-side of uterine horn was determined by sonography. The CS of newborn calves was also registered immediately after calving in order to analyze the sex ratio. Results showed that the intervals between calving and first insemination service had no significant effect on CS. In addition, CS was not affected by age of cow and type of insemination. However, implantation of fetus in the rightside compared to the left-side uterine horn resulted in a greater ratio of female than the male calves(P>0.05). The ratio of female calves in the dairy cows with high milk production (45%) was higher than those with low milk production (25%, P<0.05). The primiparous cows significantly produced (P<0.05) higher ratios of female calves (60%) rather than multiparous cows (47%, 46% and 47% in the second, third and fourth parturition, respectively). It can be concluded that, the uterine horn side implantation, level of milk production and primiparous or multiparous cows’ statement are effective factors on CS. Therefore, it is possible to convey the sex ratio of new born calves to a desired ratio by manipulating some parameters in dairy cows before the birth.
    Keywords: calf sex, calving interval, level of milk production, parturition time, uterine horn side
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • کاظم کریمی
    کاظم کریمی
    (1383) دکتری علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال