کامبیز طاهری آبکنار
-
شاه بلوط (Castanea sativa Mill.) از گونه های بومی استان گیلان است. کشت درون شیشه ای شاه بلوط بومی به دلیل بیماری های قارچی و چرای دام و میزان زیاد بذرهای ناسالم، یکی از روش های موثر برای تولید انبوه این گیاه در معرض خطر انقراض است. هدف این پژوهش تعیین محیط کشت بهینه جهت باززایی درخت شاه بلوط از طریق کشت بافت است. محیطهای کشت مورد استفاده این پژوهش شاملGD (Gresshoff & Doy) ، DKW (Driver and Kuniyuki Walnut) (1 میلیگرم در لیتر *BA) و (Murashige Skoog) MS (نصف غلظت نیتروژن) با سه ترکیب هورمونی مختلف (1 میلیگرم در لیتر +BA 0/1 میلیگرم در لیتر TDZ)؛ (0/5 میلیگرم در لیتر TDZ) و (1 میلیگرم در لیتر+GA3 0/1 میلیگرم در لیتر BA) بود. برای کشت درون شیشه ای شاه بلوط، از جوانه های جانبی گیاهان یک ساله رشد یافته در گلخانه استفاده شد. تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) برای بررسی تاثیر محیط های کشت با تنظیم کننده های رشد گیاه بر طول، تعداد برگ و ساقه ریزنمونه انجام شد. نتایج نشان داد که طول ریزنمونه در محیط های کشت اختلاف معنی داری دارد. اما در تعداد ساقه و برگ تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون توکی، تفاوت معنی داری بین طول ریزنمونه در محیط کشت DKW با سایر محیط ها نشان داد. بنابراین محیط کشت DKW همراه با 1 میلیگرم در لیتر BA، بهترین محیط برای باززایی و رشد طولی ریزنمونه های شاه بلوط می باشد. در پژوهش حاضر، ازدیاد درون شیشه ای شاه بلوط به عنوان روشی کارآمد برای تولید این گونه معرفی شد. * اختصارات: بنزیل آدنین (BA)، جیبرلیک اسید (GA3)، تیدیازورون (TDZ)کلید واژگان: بنزیل آدنین (BA), سیتوکینین, شاه بلوط (Castanea Sativa Mill.), کشت بافتChestnut (Castanea sativa Mill.) is one of the native species of Guilan province. Due to fungal diseases and animal grazing, as well as the high amount of unhealthy seeds, native chestnut in vitro culture is one of the effective methods for mass production of this endangered plant. The aim of this research is to determine the optimal culture medium for chestnut tree regeneration through tissue culture. The culture medium used in this research includes GD (Gresshoff & Doy), DKW (Driver and Kuniyuki Walnut) (1 mg/liter BA*) and (Murashige Skoog) MS (half nitrogen concentration) with three different hormone combinations (1 mg/liter + BA 0.1 mg per liter TDZ), (0.5 mg/liter TDZ), and (1 mg/liter + GA3 0.1 mg/liter BA). For in vitro culture of chestnut, lateral buds of one-year-old plants grown in the greenhouse were used. One-way analysis of variance (ANOVA) was performed to investigate the effect of culture media with plant growth regulators on explant length, number of leaves, and stems. The results showed that the length of explants has a significant difference in culture media. No significant difference was observed in the number of stems and leaves. The results of the comparison of means using Tukey's test showed a significant difference between the length of explants in DKW medium and other media. DKW medium with 1 mg/liter BA was found to be the best medium for regeneration and longitudinal growth of chestnut explants. In the present study, in vitro culture of Chestnut is introduced an effective method for mass production of this species.Keywords: Benzyladenine (BA), Chestnut (Castanea Sativa Mill.), Cytokinin, Tissue Culture
-
هدف اصلی این مطالعه آگاهی از مشخصه های کمی و کیفی پلت در جنگلکاری های منطقه لومر اسالم می باشد که می تواند نقش مهمی در افزایش موفقیت جنگلکاری های آینده با استفاده از این گونه در مناطق مشابه داشته باشد. علاوه بر این، اندازهگیری و مقایسه مشخصه های کمی و کیفی درختان پلت و وضعیت تجدیدحیات در جنگل های دست-کاشت و طبیعی و مقایسه با سایر گونه های موجود مورد توجه است. این تحقیق در جنگلکاری های پلت در سن 25 سالگی بر اساس روش نمونه برداری تصادفی- سیستماتیک و با 60 قطعه نمونه 400 مترمربعی انجام شد. نتایج آزمون t مستقل نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار بین تعداد در هکتار، سطح مقطع برابر سینه، حجم، ضریب قدکشیدگی و رویش قطری گونه پلت در دو منطقه بود. در حالی که در مقایسه میانگین ارتفاع درختان در دو منطقه و نیز رویش ارتفاعی آنها اختلاف معنی دار نیست. از نظر مشخصه های کیفی، در مقایسه سلامت تنه درختان پلت در دو منطقه اختلاف معنی داری مشاهده نمی شود. درحالی که تفاوت معنی دار در سطح 05/0 در مقایسه فرم تنه این درختان بین دو منطقه وجود دارد. اختلاف معنی دار در تقارن تاج درختان پلت در دو منطقه بدست آمد ولی در مقایسه سلامت و شادابی تاج این درختان اختلاف معنی داری وجود ندارد. تراکم تجدیدحیات در جنگل طبیعی بیشتر از جنگل دست-کاشت است. در حالی که فراوانی نهال های سالم و نهال های با تنه واحد در جنگل دست کاشت به طور معنی داری بیشتر از جنگل طبیعی است. جنگل دست کاشت در منطقه مطالعه از نظر کمی و کیفی در وضعیت مطلوب تری نسبت به جنگل طبیعی قرار دارد.کلید واژگان: پلت, جنگلکاری, جنگل طبیعی, رویش قطری, وضعیت تجدیدحیاتThe main purpose of this study was to determine the quantitative and qualitative characteristics of maple trees in the plantation of Lomar Asalem,. The measurement and comparison of quantitative and qualitative characteristics of maple trees and regeneration status in plantation and natural forests and compared to other species is concerned. This study was conducted in Maple plantations at the age of 25 based on a systematic random sampling method with 30 sample plots of 400 m2. The results of t-test showed a significant difference between the number of trees per hectare, basal area, volume, slenderness coefficient and diameter growth of the maple trees in the two areas. However, there was no significant difference in the mean height of trees in the two regions and their height growth. In terms of qualitative characteristics, there was no significant difference in the trunk health of maple trees in the two areas. However, there was a significant difference at the level of 0.05 compared to the trunk form of these trees between the two areas. Significant differences were observed in the crown symmetry of the maple trees in the two areas, but there was no significant difference in the crown health and vitality of these trees. Regeneration density in the natural forest was higher than in the plantation. While the frequency of healthy seedlings and single trunk seedlings in the plantation was significantly higher than natural forest. Plantation in the area had a suitable condition in terms of quantity and quality than natural forest.Keywords: Acer velutinum Boiss, Plantation, Natural forests, Diameter growth, Regeneration status
-
هدف پژوهش، بررسی تاثیر عوامل ارتفاع از سطح دریا و شیب بر زادآوری طبیعی راش در اطراف خشک دارها در جنگل های سری هفت سیاهرود در استان گیلان بود. برای انجام این پژوهش با استفاده از روش نمونه برداری انتخابی، 45 اصله خشک دار انتخاب شد. سپس در اطراف خشک دار سرپا، قطعه نمونه دایره ای شکل به شعاع پنج متر و در اطراف درختان خشک دار افتاده قطعه نمونه مستطیلی شکل به طول درخت و عرض چهار متر اندازه گیری شد. در داخل هر قطعه نمونه، فراوانی زادآوری، شیب (در سه طبقه کمتر از 30، 50-30 و بیشتر از 50 درصد) و ارتفاع از سطح دریا (در سه طبقه کمتر از 700، 1500-700 و بیشتر از 1500متر) اندازه گیری شد. برای مقایسه زادآوری در فاصله 50 متری از هر خشک دار، متغیرهای اندازه گیری شده در نمونه هایی با مرکزیت درختان سالم با قطر برابرسینه مشابه برداشت شد. نتایج نشان داد که فراوانی زادآوری همه گونه های درختی در اطراف درختان خشک دار بیشتر از اطراف درختان سالم بود. نتایج آزمون تجزیه واریانس زادآوری نشان داد که اختلاف معنی داری بین فراوانی زادآوری در طبقات مختلف ارتفاع از سطح دریا و شیب وجود دارد. همچنین با افزایش ارتفاع از سطح دریا و شیب، فروانی زادآوری در اطراف درختان سالم و خشک دار کاهش می یابد. نتایج نشان داد که عوامل فیزیوگرافی تاثیر مهمی بر زادآوری درختان در اطراف خشک دارها دارد.
کلید واژگان: خشک دار, روشنه, راش شرقی, زادآوری, سیاهرودThe aim of this study was to study the effects of altitude and slope factors on beech natural regeneration around dead trees in Siahroud forests of Guilan province. In order to conduct this research, 45 dead trees were selected using selective sampling method. Then, around the standing dead trees, a circular plot with a radius of 5meters and around the fallen dead trees, a rectangular plot with 4meters width (2meters from two sides of each log) were measured. Inside each plot, regeneration frequency, slope (in three classes of <30, 30-30 and > 50%) and altitude (in three classes of <700, 700-1500 and >1500 m) were measured. In order to compare regeneration in 50m distance from dead tree, the measured variables were collected in samples with the center of healthy trees with the same DBH. The results showed that the regeneration frequency of all tree species around dead trees was higher than around of healthy trees. The ANOVA test showed that there is a significant difference between the regeneration frequency in different classes of altitude and slope. Also, with increasing altitude and slope, the regeneration frequency of around healthy and dead trees was decreased. The results showed that physiographic factors have an important effect on the tree regeneration around of dead trees.
Keywords: Dead tree, Gap, Fagus orientalis, Regeneration, Siahroud -
در این پژوهش مشخصه های رویشی و فیزیولوژیکی 6 گونه درختی کاشته شده در منطقه صنعتی فولاد مبارکه اصفهان در فواصل آبیاری مختلف (هفت، 14، 21 و 28 روز یک بار) به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در سال 1398 مورد پژوهش قرار گرفت. مشخصه های زنده مانی، رویش ارتفاعی، قطری، تاجی، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای و کارآیی مصرف آب و همچنین محتوای پرولین و کلروفیل کل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها نشان داد که با طولانی تر شدن دوره های آبیاری از 7 روز یک بار به 28 روز یک بار درصد زنده مانی گونه ها و صفات ریختی مانند رویش ارتفاعی، قطری، تاجی و سطح برگ گونه ها تحت تاثیر تنش کم آبی کاهش می یابد. فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق، کارآیی مصرف آب و کلروفیل کل برگ در دوره آبیاری 7 روز یک بار بیشترین مقدار و دوره آبیاری 28 روز یک بار کمترین بودند، درحالی که کمترین مقدار پرولین در دوره آبیاری 7 روز یک بار و بیشترین مقدار آن در دوره آبیاری 28 روز یک بار مشاهده شد. از نظر صفات فیزیولوژیکی بین گونه ها تفاوتی وجود نداشت. به طورکلی برآیند نتایج نشان داد که گونه های داغداغان (Celtis australis)، زیتون تلخ (Melia azedarach) و اقاقیا (Robinia pseudoacacia) عملکرد مناسبی در دوره های آبیاری مختلف در برخی مشخصه های مورد بررسی از خود نشان دادند. به طورکلی اگرچه تیمار 7 روز یکبار آبیاری نتایج بهتری نشان داد، اما با توجه به اینکه تیمارهای 14 و 21 روز یکبار نیز زنده مانی بالایی داشتند می توانند برای کاهش مصرف آب مورد استفاده قرار گیرند.کلید واژگان: پرولین, تبادلات گازی, تنش کم آبی, کلروفیلIn this research, morphological, physiological and biochemical of 6 tree species in industrial Foolad Mobarakeh of Isfahan region at different irrigation intervals (seven, 14, 21 and 28 days) were studied in a completely randomized design and factorial in 2019. Survival, height, diameter, crown characteristics, photosynthesis, transpiration, stomatal conductance, water use efficiency, proline, and whole leaf chlorophyll were evaluated. The results of comparing the means showed that with the prolongation of irrigation cycles from once every seven days to once every 28 days, the survival rate of species and morphological traits such as height, diameter, and crown of the species decreased. Physiological and biochemical characteristics under the influence of species did not differ statistically significantly, while increasing the irrigation period from seven days to 28 days showed dramatic changes in these characteristics. Photosynthesis, stomatal conductance, transpiration, water use efficiency and total leaf chlorophyll were highest in irrigation cycle once every seven days and minimum once every 28 days, while leaf proline content had the opposite trend so that the lowest amount in the irrigation cycle once every seven days and its maximum amount was observed in the irrigation cycle once in 28 days. There was no difference between species in terms of physiological parameters. Generally, the results showed that the species Caucasian nettle tree, chinaberry and black locust have good performance in irrigation periods. Although it has been determined that the best irrigation treatment is once every 7 days, but 14 and 21 days also have high survival rate and can be used to reduce water consumption.Keywords: Chlorophyll, gas exchanges, Proline, Water deficit stress
-
مجله تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران، سال نوزدهم شماره 2 (پیاپی 38، پاییز و زمستان 1400)، صص 326 -338با ثبت جنگل های هیرکانی در یونسکو و افزایش حساسیت های محیطزیستی، این جنگل ها در وضعیت حفاظتی قرار گرفته اند. پژوهش پیش رو با هدف بررسی اثر حفاظت بر ساختار، زی توده و پراکنش قطری جنگل های راش آمیخته اسالم در استان گیلان انجام شد. دو پارسل حفاظت شده و حفاظت نشده در سری پنج حوزه 12 انتخاب، در هر منطقه 50 قطعه نمونه 10آری با روش تصادفی- منظم اجرا و قطر و ارتفاع تمام درختان در قطعات اندازه گیری شد. پس از محاسبه شاخص های کمی متداول، زی توده روی زمینی درختان در دو توده با استفاده از روابط آلومتریک برآورد شد. همچنین، پراکنش قطری درختان در دو منطقه با استفاده از هشت تابع توزیع احتمال مدل سازی شد. براساس نتایج، میانگین تعداد در هکتار، رویه زمینی و حجم درختان در توده حفاظت نشده به شکل معنی داری کمتر از توده حفاظت شده بود. زی توده منطقه حفاظت نشده نیز 25/75 تن در هکتار کمتر از منطقه حفاظت شده به دست آمد. از میان توابع توزیع مورد استفاده، توابع جانسون و بتا در توده حفاظت شده و جانسون و گاما در توده حفاظت نشده بهترین برازش را با پراکنش قطری درختان نشان دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که حفاظت بر ساختار زی توده و پراکنش قطری درختان موثر بوده و عدم حفاظت بیشترین اثر منفی را بر درختان کم قطر داشته است.کلید واژگان: پراکنش قطری, توابع توزیع, توده حفاظت شده, جنگل های هیرکانی, روابط آلومتریکWith the registration of Hyrcanian forests in UNESCO and increasing environmental sensitivities, these forests are in a state of conservation. The aim of current study is to investigate the effects of conservation on the structure, biomass and diameter distribution of mixed beech forests of Asalem of Guilan province. For this purpose, two protected and unprotected parcels were selected in a series five of watershed-12. In each area, 50 sample plots were accomplished by randomized systematic method and the diameter and height of all trees in the plots were measured. After calculating the common quantitative indicators, aboveground biomass of trees in the two stands was estimated using allometric equations. Then, the diameter distribution of trees in the two regions was modeled using eight probability distribution functions. Based on the results, the average number per hectare, basal area and volume of trees in non-conserved stands were calculated significantly less than the conserved stand. The biomass of the non-conserved area was 75.25 tons per hectare less than the conserved area. Among the distribution functions used, Johnson and beta functions in the conserved stand and Johnson and gamma in the non-conserved stand showed the best fit with the diameter distribution of the trees. The results of the this study showed that conservation had a significant effect on the biomass structure and diameter distribution of trees and lack of conservation had the greatest negative effect on low-diameter trees.Keywords: diameter distribution, distribution functions, conserved stand, Hyrcanian Forest, Allometric equations
-
طوفان های گردوغبار، منبع عمده ذرات جامد در جهان هستند که تاثیر قابل توجهی بر آلودگی هوا، سلامت انسان و محیط زیست دارند. برگ های گیاهان نه تنها با جذب ذرات معلق موجود در هوا، کیفیت آن را بهبود می دهند، بلکه تحت تاثیر انباشت ذرات ریزگرد روی خود نیز هستند. هدف از پژوهش پیش رو، ارزیابی مقدار جذب ریزگردها توسط برگ گونه های غالب درختی شامل بلوط ایرانی (Quercus Brantii Lindl.)، وی ول (Q. libani Oliv.)، مازودار (Q. infectoria Oliv.) و پسته وحشی (Pistacia atlantica Desf.) در جنگل های زاگرس شمالی بود. به این منظور با استفاده از یک شبکه آماربرداری منظم تصادفی در جنگل های شهرستان مریوان در استان کردستان از خاک منطقه، برگ درختان و ریزگرد رسوب یافته روی آن ها نمونه برداری شد. فراساختار برگ گونه های مذکور توسط میکروسکوپ الکترونی بررسی شد. عناصر موجود در خاک منطقه و ریزگرد رسوب یافته روی برگ درختان به تفکیک گونه های مورد مطالعه با استفاده از سیستم EDS (Energy Dispersive X-ray Spectroscopy) و دستگاه جذب اتمی ارزیابی شدند. درنهایت، توان هر هکتار جنگل در جذب ریزگرد برآورد شد. نتایج نشان داد که ساختار ریخت شناختی برگ های هر سه گونه بلوط و نیز پسته وحشی به طور کامل با یکدیگر متفاوت هستند. این تفاوت ها، نقش متمایزی در رسوب ریزگرد روی برگ درختان ایفا می کنند. بیشترین مقدار جذب ریزگرد توسط برگ در بلوط ایرانی (012/0 گرم در هر برگ) و سپس، در مازودار (006/0 گرم در هر برگ) و وی ول (005/0 گرم در هر برگ) مشاهده شد، درحالی که کمترین مقدار این متغیر مربوط به پسته وحشی (0015/0 گرم در هر برگ) بود. مقدار ریزگرد رسوبی در یک هکتار از جنگل های مورد مطالعه با موجودی خوب (400 اصله در هکتار) 7/87 کیلوگرم برآورد شد. نتایج آزمایش EDS نشان داد که عناصر رادیواکتیو، سنگین، سمی و خطرناک در نمونه های خاک وجود نداشتند. یافته های این پژوهش بیانگر نقش خوب درختان جنگلی در پالایش هوای آلوده از ریزگرد و نیز توان متفاوت گونه های مورد مطالعه برای جذب آن هستند.کلید واژگان: جذب ذرات, جنگل های زاگرس, درختان جنگلی, طوفان ریزگردDust storms are a major source of solid particles in the world that significantly impact air pollution and human and environmental health. Generally, trees and plants not only improve air quality by absorbing airborne particles on the surface of their leaves, but also they are affected by the accumulation of fine particles on their leaf surfaces. In this study, the uptake of fine dust by some dominant forest species of the Zagros region (Quercus Brantii Lindl., Q. libani Oliv., Q. infectoria Oliv. and Pistacia atlantica Desf.) was evaluated in the North Zagros Forests of Iran. For this purpose, soil, leaves and microdust on tree leaves were sampled by using a random systematic sampling network in the forests of Marivan County, Kurdistan province. The leaf ultrastructure of these species was examined by electron microscopy (SEM). Elements in the soil of the area and microdust deposited on the leaves of the trees were evaluated using the EDS (Energy Dispersive X-ray Spectroscopy) system and atomic absorption spectrometry. Finally, the ability of each hectare of forest to absorb fine dust was derived. Results showed that the leaves of all three oak species as well as wild pistachio are structurally different, which plays a distinct role in the deposition of microdust on tree leaves. The highest amount of microdust uptake by leaves was observed for Q. Brantii (0.012 g per leaf), followed by Q. infectoria (0.006 g per leaf) and Q. libani (0.005 g per leaf). In contrast, the lowest amount was observed for P. atlantica (0.0015 g per leaf). Based on the results, the amount of deposited dust in one hectare of forest in the study area with appropriate coverage (400 units per hectare) was estimated at 87.7 kg. The results of EDS test showed that the tested soil samples did not contain radioactive elements as well as heavy, toxic and dangerous elements. The results of the current study indicate the notable role of forest trees in the purification of air polluted by microdust as well as the the difference between species in their ability to absorb microdust.Keywords: Dust storm, Forest trees, particle absorption, Zagros forests
-
در اغلب نقاط زاگرس، ساختار توده های شاخه زاد بلوط به دلیل عدم وجود تنوع در نیم رخ افقی و عمودی بسیار شکننده و ناپایدار است. هدف پژوهش پیش رو، ارزیابی اثرگذاری عملیات پرورشی بر شاخص های ساختاری توده های شاخه زاد بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) در جنگل های چگنی شهرستان خرم آباد پس از 3 سال بود. پژوهش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار با چهار تیمار تنک کردن سبک، متوسط، سنگین که به ترتیب 10، 20 و 30 درصد از رویه زمینی در ارتفاع نیم متری جست گروه ها تنک شدند و تیمار چهارم به عنوان شاهد انجام شد. اندازه گیری متغیرهای کمی (قطر در ارتفاع نیم متری جست ها و ارتفاع غالب جست گروه) در انتهای فصل رویش سال اول پیش از اجرای عملیات تنک کردن انجام شد و در سال آخر تکرار شد تا مقادیر رویش محاسبه شود. برای بررسی تاثیر عملیات پرورشی بر شاخص های چیرگی و اختلاف ابعاد توده های مورد مطالعه، جست غالب و سه جست همسایه آن در هر جست گروه به تفکیک در تیمارهای مختلف انتخاب و متغیرهای کمی ارتفاع و قطر در ارتفاع نیم متری جست های غالب و همسایه اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که در اثر عملیات پرورشی، شاخص های چیرگی و اختلاف ابعاد (ارتفاع و قطر) جست ها در تیمار سنگین به طور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بود. مطالعه تاثیرپذیری سایر متغیرهای توده می تواند به شناسایی تیمار تنک کردن بهینه کمک کند. همچنین، این پژوهش به اهمیت مشخصه های ساختاری به عنوان ابزاری مناسب برای مدیریت توده های شاخه زاد بلوط در راستای کمک به پایداری آنها تاکید دارد.
کلید واژگان: تنک کردن, جست گروه, جنگل های زاگرس, شاخص چیرگی, شاخص تمایز ابعادIn most parts of the Zagros, the structure of coppice oak stands is very fragile and unstable due to the lack of diversity in the horizontal and vertical profile. The aim of this study was to evaluate the effect of tending operations on the structural characteristics of Brant`s oak in Chegeni forests of Khorramabad, Lorestan province after 3 years. The study was conducted in a randomized complete block design with three replications with four treatments of light, medium and heavy thinning, which were thinned by 10, 20 and 30% of the basal area of the sprout-clumps, respectively, and the fourth treatment as a control. Measurements of quantitative variables were done. To investigate the effect of tending operations on dominance and dimension differentiation indices in the studied stands, the dominant and three neighboring sprouts in each sprout-clump were selected separately in different treatments and the quantitative characteristics of height and diameter of dominant and neighboring sprouts were measured. The results showed that due to tending operations, dominance and dimensional differences (collar height and diameter) indices of sprouts in heavy treatment were significantly higher than other treatments. Based on this, it can be concluded that heavy thinning treatment has been able to help improve the structure of the studied stands. Studying the effectiveness of other structural variables can help to identify the optimal thinning treatment. Also, this study emphasizes the importance of structural characteristics as a suitable tool for the management of oak coppice stands in order to help their sustainability.
Keywords: Dimension differentiation index, dominance index, sprout-clumps, Thinning, Zagros forests -
الگوی مکانی و روابط متقابل میان درختان بهطور خاص منعکسکننده مرگومیر، ایجاد روشنه، استفاده از منابع و نیز تعیین کننده پویایی جوامع، توسعه زیر آشکوب، استقرار بذور، زنده مانی اولیه، رویش و رقابت است. در این بررسی سه قطعه نمونه یک هکتاری در سه مرحله تحولی اولیه، بلوغ و پوسیدگی در تودههای آمیخته راش در پارسل شاهد طرح سیستان با هدف بررسی رقابت آشکوبهای مختلف ارتفاعی در مراحل مختلف تحولی جنگل انتخاب و کلیه درختان قطورتر از 5/7 سانتی متر بهتفکیک گونه مورد اندازهگیری قطر برابرسینه، ارتفاع و تعیین مختصات دکارتی بهروش فاصله- آزیموت قرار گرفتند. درختان هر قطعه نمونه با توجه به پراکنش در طبقات ارتفاعی به سه لایه آشکوب پایینی، میانی و بالایی تقسیمبندی و برای تعیین الگوی پراکنش، رقابت و اجتماعپذیری میان آنها از توابع یک و دو متغیره K رایپلی استفاده شد. نتایج نشان داد که در مراحل مختلف تحولی، پراکنش درختان در آشکوبها و در فواصل مختلف یکسان نیست. اجتماعپذیری مثبت درختان راش آشکوبهای بالایی با پایینتر در مراحل اولیه و بلوغ و همچنین درختان راش آشکوب بالا با میانی در مرحله پوسیدگی، متاثر از سرشت سایهپسندی، محدودیت پراکنش بذور و نقش درختان بزرگتر بهعنوان پرستار و پناهگاه درختان کوچکتر است. رقابت درختان راش آشکوب میانی با درختان ممرز آشکوب بالا برای دسترسی به حداکثر منابع در هر سه مرحله تحولی مشاهده شد. شناخت الگوها و وقایع طبیعی هدایت شده توسط طبیعت در طول زمان، لازمه اجرای عملیات جنگلشناسی هدفمند و متناسب با مراحل تحولی تودههای جنگلی است.
کلید واژگان: توابع رایپلی, جنگل, راشستان آمیخته, گیلان2676-3060, Volume:5 Issue: 8, 2021, PP 1 -13Spatial patterns of trees and their interactions specifically reflect mortality, gap creation, resource use, and also determine population dynamics such as seed dispersal, understory development, initial survival and establishment, growth, and competition. In this study, three one-hectare sample plots in the three stages of early development, maturity and decay were selected in an untouched mixed beech forest in order to consider competition of trees from different height stories along developmental stages and all trees with a diameter at breast height (DBH) larger than 7.5 cm by species were measured based on chest diameter, height and determination of cartesian coordinates using distance-azimuth method. Then, these stems data were first divided into three groups (lower, middle and upper stories) depending on their location in the vertical strata. The spatial patterns and spatial associations were analyzed among different tree height classes using univariate and bivariate Ripley’s K-function. Results showed that spatial pattern varied with canopy strata and scales in different development stages. Positively spatial associations of Fagus orientalis at upper and lower stories in initial and optimal staged and also among F. orientalis at upper and middle stories in decay stages influenced by shade-tolerance characteristics, seed dispersal limitation and the role of larger nurse trees as a shelter of small trees. Competition for resources was observed between Fagus orientalis at the middle story and Carpinus betulus at upper story in the all development stages. Recognizing spatial pattern and natural events guided by nature over time are necessary to carry out targeted forestry operations and In proportion to the evolutionary stages of forest stands.
Keywords: Ripley’s K–function, Forest, Mixed beech forest, Guilan -
زمینه و هدف
گونه اوری در ارتفاعات فوقانی مناطق جنگلی در شمال ایران گسترش دارد و در حفظ خاک و نفوذ آب نقش موثری را ایفا می کند. بزرگ ترین مشکل در این مناطق چرای دام و حضور جنگل نشینان است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش حفاظت بر ویژگی های کمی و کیفی گونه اوری در جنگل های رودبار استان گیلان بود.
روش بررسیدر مجموع 40 قطعه نمونه 1000 متر مربعی (20 قطعه نمونه در منطقه حفاظت شده و 20 قطعه نمونه در منطقه حفاظت نشده) به روش تصادفی- سیستماتیک و با استفاده از شبکه آماربرداری 100 × 100 متر در خرداد 1394 برداشت شدند. در هر قطعه تعداد و نوع گونه های درختی و درختچه ای و همچنین قطر برابر سینه، ارتفاع گیاه، وضعیت تاج و کیفیت تنه پایه های اوری اندازه گیری شدند. همچنین، به منظور بررسی وضعیت زادآوری از یک میکروپلات 100 متر مربعی در مرکز هر قطعه نمونه استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که تعداد درختان در هکتار، میانگین قطر برابر سینه، مجموع سطح مقطع برابر سینه، ارتفاع درختان، حجم و زادآوری گونه اوری در منطقه حفاظت شده به صورت معنی داری بیش تر از منطقه حفاظت نشده است. سایر گونه های درختی اختلافی بین دو منطقه نداشتند. تراکم گونه های درختچه ای آلوچه (Pronus spinosa)، ولیک (Crataeogus microphylla) و زرشک (Berberis integgerima) در منطقه حفاظت نشده به طور معنی داری بیشتر از منطقه حفاظت شده بود. همچنین، کیفیت تاج و تنه پایه های اوری نیز در منطقه حفاظت شده بهتر از منطقه تخریب شده بود. بررسی طبقات قطری در مثلث ساختار نشان داد که منطقه حفاظت شده در بخش جنگل نامنظم و منطقه تخریب یافته در بخش منظم شده در کم قطر-میان قطر قرار دارد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به اینکه درختان اوری نقش مهمی در بخش های فوقانی جنگل دارند، حفظ این گونه ارزش مند و تداوم برنامه های خروج دام و جنگل نشینان از رویشگاه های طبیعی آن ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: تخریب, تراکم, چرای دام, توده های طبیعی, جنگل های شمال ایرانBackground and ObjectiveQuercus macranthera is extended in forest areas of the upper elevations in north of Iran and play an effective role in conserving soil and water infiltration. The biggest problem in the regions is livestock grazing and forest dwellers. The aim of this study was to study effects of protection on the quantity and quality characteristics of Persian oak(Quercus macranthera) in Roudbar forests of Guilan province.
MethodIn total, 40 plots of 1000 m2 (20 plots in protected area and 20 plots in unprotected area) were collected using randomized systematic method and grid sampling of 100 × 100 m. In each plot, number and type of tree and shrub species, diameter in breast height, height, crown position and trunk quality were measured. Also, a micro-plot of 100m2 in center of plots was used to calculate regeneration.
FindingsThe results showed that density of trees, the average of diameter at breast height, total basal area, plant height, volume and regeneration were significantly were higher in protected than unprotected areas. There were no differences in other tree species. Density of barberry (Berberis vulgaris L.), Crataegus microphylla K. Koch and cherry plum (Prunus divaricata) were significantly higher in unprotected than protected area. Also, quality of crown and trunk were better in protected than unprotected area. Study of diameter classes in structure triangle showed that protected area located in irregular section and degraded area located in small-medium diameter section.
Discussion and ConclusionAs Quercus macranthera trees play an important role in upper parts of the forest, maintaining this valuable species and continuity programs of livestock and human emersion is essential.
Keywords: Degradation, density, livestock grazing, natural stands, North forest of Iran -
امروزه اهمیت توابع توزیع احتمال در مطالعات منابع طبیعی به دلیل نقش موثری که در شناخت بهتر ساختار پوشش گیاهی و ارایه مدل-های مفهومی از وضعیت شاخص های کمی گونه های گیاهی دارند، رو به افزایش است. مطالعه حاضر به منظور مدل سازی پراکنش ارتفاع و سطح تاج درختچه زردکیش (. Cionura erecta L) با استفاده از توابع توزیع احتمال در ذخیره گاه جنگلی چهارطاق در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. برداشت داده های پژوهش شامل ارتفاع درختچه و دو قطر بزرگ و کوچک تاج گونه مورد مطالعه توسط متر نواری در 35 قطعه نمونه هزار متر مربعی انجام شد. با در نظر گرفتن شکل تاج گونه مورد مطالعه به صورت دایره، مساحت تاج گونه محاسبه شد. از توابع توزیع احتمال نرمال، لوگ نرمال، بتا، گاما، وایبول و اکسپوننشیال برای مدل سازی ارتفاع و سطح تاج پوشش گونه مورد مطالعه استفاده شد و نیکویی برازش توابع مورد استفاده با آزمون های کلموگروف-اسمیرنف و اندرسون-دارلینگ سنجیده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، شکل منحنی پراکنش گونه در طبقات ارتفاعی، زنگوله ای شکل و چوله به راست و در مورد تاج پوشش کاهشی بود. توابع توزیع بتا و گاما مناسب ترین توابع برای برازش با منحنی ارتفاع و توابع لوگ نرمال و وایبول مناسب ترین توابع برای مدل سازی سطح تاج پوشش گونه مورد مطالعه شناخته شدند. پژوهش حاضر نشان دهنده فاصله گرفتن خصوصیات کمی گونه مورد بررسی از حالت نرمال تحت تاثیر عوامل انسانی است.
کلید واژگان: اندرسون-دارلینگ, چهارطاق, زاگرس, گاما, نیکویی برازشImportance of probability distribution functions in natural resource studies is increasing due to their effective roles in better understanding of vegetation structure and providing conceptual models of quantitative indices of plant species. The present study was performed to model the distribution of height and canopy area of Cionura erecta L. shrub, using probability distribution functions in Chahar-Tagh forest reserve in Chaharmahal and Bakhtiari Province. Height and crown cover (the largest and smallest diameters) of the studied species were measured by a strip meter in 35 sample plots of 10r area. The area of canopy cover was calculated by considering the crown shape of the studied species as a circle. Normal, Log-normal, Beta, Gamma, Weibull and Exponential probability distribution functions were used to model the height and canopy cover of the studied species and their goodness of fit were examined by Kolmogorov–Smirnov and Anderson Darling tests. Results showed bell-shaped distributions skewed to the right for height classes and in the case of the canopy cover it was decreasing. Beta and Gamma distribution functions were identified as the most appropriate functions for fitting to the height curve and Log-normal and Weibull functions were the most suitable ones for modeling the canopy cover. The present study showed that the quantitative characters of the studied species are far from a normal distribution under the influence of human activities.
Keywords: Anderson-Darling, Chahartagh, Gamma, goodness of fit, Zagros -
زمینه و هدف
در سالیان اخیر بیماری بلایت یا سوختگی شمشاد که عامل آن نوعی قارچ است از غرب اروپا گسترش یافته و به جنگل های هیرکانی رسیده است. در این مطالعه هدف این است که تاثیر عملیات پرورشی را که باعث کاهش رطوبت و دمای این توده ها می شود در کنترل این بیماری مورد تحقیق قرار دهیم.
روش بررسیبرای انجام پژوهش سطحی معادل 3 هکتار در سری 1 گمبل در جنگل های لاهیجان انتخاب شد که بخشی از آن دست نخورده و به عنوان شاهد و بخشی نیز دارای طرح جنگلداری بود. تمام درختان دو توده به روش صد درصد اندازه گیری و متغیر قطر برابر سینه برای تمام گونه ها و متغیر های کمی قطر برابر سینه، قطر یقه، ارتفاع، تعداد زاد آوری در سه کلاسه و همچنین متغیر های کیفی درختان شمشاد ازجمله درصد شادابی برگ، سرشاخه و تاج درختان ثبت و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته هابر اساس نتایج متغیر های کمی قطر تاج، ارتفاع، سطح مقطع و تعداد زادآوری درکلاسه ارتفاعی کمتر از 3/1 متر و شادابی برگ، سرشاخه و تنه درختان شمشاد در توده مدیریت شده دارای شرایط بهتر ارزیابی شد و در مورد نمونه های شاهد فقط تعداد در هکتار کل زاد آوری منطقه شاهد شرایط بهتری را دارا بود.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان عنوان کرد که اعمال مدیریت در توده های آلوده به بلایت شمشاد با کاهش رطوبت محبوس زیر تاج درختان، از گسترش بیماری جلوگیری کرده و مقاومت پایه ها نسبت به این بیماری را افزایش می دهد.
کلید واژگان: زادآوری- شمشاد, بلایت, شادابی, بیماری, جنگل هیرکانیBackground and ObjectiveIn recent years, blight or boxwood blight, caused by a fungus, has spread from Western Europe to the Hyrcanian forests. In this study, the aim is to investigate the effect of breeding operations that reduce the humidity and temperature of these populations in controlling this disease.
MethodFor conducting a surface study equivalent to 3 hectares in series 1 of Gombl in Lahijan forests was selected, part of which was intact and as a control and part also had a forestry plan. All trees in two stands by 100% measurement method and variable diameter equal to chest for all species and small variables equal to diameter, collar diameter, height, number of reproductions in three classes as well as qualitative variables of trees Boxwood was recorded and analyzed statistically including the percentage of leaf freshness, branches and crowns of trees.
FindingsBased on the results of quantitative variables of canopy diameter, height, cross section and number of regenerations in the height class less than 1.3 m and the vigor of leaves, branches and trunks of boxwood trees in the managed massif were evaluated with better conditions. Only the number per hectare of total reproductive area in the control area was better.
Discussion and ConclusionAccording to the results obtained in this study, it can be said that management practices in the populations infected with boxwood blight by reducing the moisture trapped under the canopy of trees, prevent the spread of disease and resistance of rootstocks to this disease Increases.
Keywords: Regeneration, boxwood, blight, vigority, disease, Hyrcanian Forest -
این پژوهش برای بررسی ویژگی های رویشگاهی درختان ارس با توجه به عوامل توپوگرافی و مکان نمای رویشگاه جنگلی اسپیرو واقع در شهرستان دامغان انجام شد. آماربرداری به روش منظم تصادفی با ابعاد شبکه 300×400 متر انجام شد. تعداد و قطر برابر سینه درختان در قطعات نمونه 10 آری برداشت شد. سپس اثر عوامل توپوگرافیک بر روی برخی از متغیرهای رویشی توده ارس از قبیل سطح مقطع و تعداد در هکتار با استفاده از مدل رگرسیونی چندگانه با روش گام به گام مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های جهت، مکان نمای رویشگاه و رطوبت توپوگرافی دارای همبستگی معنی داری با تعداد در هکتار درختان در منطقه مورد بررسی هستند. همچنین، شاخص های ارتفاع از سطح دریا، مکان نمای رویشگاه و ناهمواری نیز همبستگی معنی داری با متغیر سطح مقطع در هکتار درختان داشتند. با توجه به نتایج، بیشترین همبستگی بین ویژگی های کمی ارس، مانند تعداد در هکتار و سطح مقطع آن با عامل توپوگرافیک مکان نمای رویشگاه به دست آمد.
کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, جهت, رگرسیون, مکان نمای رویشگاه, همبستگیThis study was carried out to study the habitat characteristics of Persian juniper trees due to the topographical factors and site exposure in Spiro forest habitat, located at Damghan County. Inventory done by systematic method (Net dimensions: 300×400m). Trees number and diameter at breast height in 10 R area sample plots were taken. Then, the topographic factors effects on some of the growth variables of Persian juniper stands such as basal area and number per hectare were evaluated using stepwise regression model. The results showed that three indices of aspect, site exposure and topographic wetness had a positive and significant correlation with the number of hectares of trees. Also, elevation from the sea level, site exposure and roughness had a positive and significant correlation with trees basal area variable per hectare. According to the results, the most correlation between cypress quantitative characteristics, including number per hectare and its basal area, was obtained by topographic factor of site exposure.
Keywords: Aspect, Correlation. Elevation, Regression, Site exposure -
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ترکیب تاج پوشش درختان راش با گونه های همراه (راش- ممرز- پلت، راش- ممرز، راش- پلت و راش خالص) بر شاخص های میکروبی و انباشتگی عناصر غذایی خاک در استان مازندران انجام گرفت. نمونه های لاشبرگی با استفاده از تله لاشبرگی و نمونه های خاک (با ابعاد 30×30×30 سانتی متر) در هر یک از توده ها با پنج تکرار از زیر تاج پوشش درختان راش برداشت شد. مشخصه های لاشبرگ (کربن آلی، نیتروژن کل، نسبت کربن به نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم و کلسیم)، مشخصه های فیزیکی، شیمیایی، بیوشیمیایی و میکروبی خاک (وزن مخصوص ظاهری، شن، سیلت، رس، pH، هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن کل، نسبت کربن به نیتروژن، زی توده میکروبی کربن و نیتروژن، نسبت زی توده میکروبی کربن به نیتروژن، تنفس میکروبی، ضریب میکروبی و متابولیکی، ذخیره کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم و کلسیم، نیترات و آمونیوم) سنجیده شد. نتایج نشان داد که توده راش-ممرز-پلت دارای بیشترین مقدار pH، ذخیره نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم، زی توده میکروبی کربن و نیتروژن و تنفس میکروبی است. همچنین بیشترین مقدار کربن خاک، نسبت کربن به نیتروژن خاک، انباشتگی کربن، ضریب متابولیکی و میکروبی به توده راش خالص اختصاص یافت.بیشترین مشخصه آمونیوم و نیترات نیز در توده های راش-پلت و راش-ممرز مشاهده شد. بر اساس پژوهش حاضر، توده راش-ممرز-پلت، سبب بهبود مشخصه های لاشبرگ، انباشتگی مواد غذایی و شاخص های میکروبی خاک شد و توده های راش-ممرز، راش-پلت و راش خالص در رتبه بعدی قرار گرفتند. نتایج کاربردی این پژوهش نشان دهنده تاثیر مثبت ترکیب های مختلف درختی در بهبود مشخصه های کیفی و سلامت خاک است.کلید واژگان: ترکیب درختی, تنفس میکروبی, زی توده میکروبی, مشخصه خاک و لاشبرگThe present study aimed to assess the effect of canopy combination of beech trees and mixed species (beech-hornbeam-maple, beech-hornbeam, beech-maple and pure beech) on microbial indices and soil nutrient stockscharacteristics in Mazandaran Province, north of Iran. Leaf litter sampling was done by using litter traps and soil samples (30 × 30 × 30 cm) were taken in each of the stands with five replicaties under the canopy of beech trees. Characteristics of litter (organic carbon, total nitrogen, carbon to nitrogen ratio, phosphorus, potassium, calcium and magnesium) were measured. The physical, chemical, biochemical and microbial properties of soil (bulk density, Sand, silt, clay, pH, EC, organic carbon, total nitrogen, carbon to nitrogen ratio, sequestration of organic carbon, total nitrogen, phosphorus, potassium, calcium and magnesium, ammonium, nitrate, microbial respiration, metabolic and microbial quotient) were also investigated. The results showed that beech-hornbeam-maple stand had the highest pH, nitrogen sequestration, phosphorus, potassium, magnesium, microbial biomass of carbon and nitrogen, and microbial respiration. Also, the highest amount of soil carbon, carbon to nitrogen ratio, carbon sequestration, metabolic and microbial quotients were allocated to pur beech stands. In addition, the highest ammonium and nitrate levels were also observed in beech- maple and beech-hornbeam stands. According to the present study, beech-hornbeam- maple stand improved the litter quality, nutrient storageand microbial indicators of the soil, followed by beech-hornbeam, beech- maple and pure beech stands. The practical results of this research indicate the positive effects of tree species diversity on improvement of soil qualitaty and health.Keywords: Characteristics of soil, litter, Microbial biomass, Microbial respiration, Tree composition
-
یکی از عوامل مهم در تعیین حجم درختان برای بهره برداری مطابق با اصول بوم شناختی، انتخاب و محاسبه ضریب شکل مناسب است. در این بررسی، به منظور تعیین مناسب ترین فرمول ضریب شکل برای جایگزینی ضریب شکل واقعی و همچنین مدل سازی متغیر ضریب شکل در جنگل های گیلان، 150 اصله درخت راش انتخاب شد. سه ضریب شکل طبیعی، مصنوعی و هوهه نادل با استفاده از آزمون مقایسه های جفتی با ضریب شکل واقعی مقایسه شدند. از رگرسیون های غیرخطی نمایی، لجستیک و چاپمن- ریچارد به منظور مدل سازی ضریب شکل درختان راش استفاده شد. برای ارزیابی مدل های به دست آمده از ضریب تبیین (R2)، Student t-test جفتی و از چهار آماره ارزیابی صحت میانگین خطا، جذر میانگین مربعات خطا، میانگین خطای نسبی و جذر میانگین مربعات خطای نسبی استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین سه ضریب شکل طبیعی، مصنوعی و هوهه نادل با ضریب شکل واقعی درختان راش وجود دارد. همچنین نتایج ضریب تبیین نشان داد که هیچ کدام از مدل ها از ضریب تبیین مناسبی برخوردار نیستند. آماره های ارزیابی صحت نیز نشان داد که دو مدل نمایی و لجستیک از صحت کافی در برآورد متغیر ضریب شکل درختان راش برخوردارند. همچنین اختلاف معنی داری بین میانگین برآوردی به دست آمده از مدل لجستیک با میانگین واقعی وجود نداشت. بنابراین مدل لجستیک به عنوان بهترین مدل برای برآورد مشخصه ضریب شکل درختان راش در جنگل های گیلان انتخاب شد.کلید واژگان: جنگل های گیلان, راش شرقی, رگرسیون غیرخطی, ضریب شکل درختOne of the most important factors for determining the volume of trees is selection of an appropriate form factor. This study determined the most appropriate form factor formula and modeling the actual form factor in the Caspian region of northern Iran, Guilan’s forests. Totally, 150 beech (Fagus orientalis) trees were measured. Three coefficients of natural, artificial, and Hohenadel were compared with the actual form factor using pair-wise comparison test. Several nonlinear equations including logistics, Chapman-Richard, and exponential functions were used for modeling the form factor of beech trees. These functions were evaluated in terms of coefficient of determination (R2), paired t test, and accuracy statistics of ME, Root Mean Square Error (RMSE), MEr and RMSEr. The result showed that there were significant differences between the actual form factor and the each mentioned coefficients. None of the models presented high R2 values. Accuracy statistics showed that exponential and logistic models can be usefully applied for estimation of the actual form factor coefficient. Also the results of t-test showed that there was no significant difference between of actual and estimated means of form factor derived from the logistic model. Therefore, logistic model was selected as the best for the estimating form factor of beech trees in Guilan’s forests of the Caspian region.Keywords: Guilan’s Forests, Fagus orientalis, nonlinear regression, Form factor
-
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تاثیر ترکیب تاج پوشش درختان راش با گونه های همراه (راش-ممرز-پلت، راش-ممرز، راش-پلت و راش خالص) بر مبنای مشخصه های لاشبرگ و خاک در استان مازندران صورت پذیرفت. نمونه های لاشبرگی با استفاده از کیسه لاشبرگ و نمونه های خاک (با ابعاد 30×30×30 سانتی متر) در هریک از توده ها با پنج تکرار از زیر تاج پوشش درختان مرکزی راش برداشت شد. به منظور تاثیر فصول مختلف بر حضور و فعالیت جانداران خاکزی، نمونه برداری علاوه بر فصل تابستان، در بهار، پاییز و زمستان نیز انجام پذیرفت. مشخصه های کیفی لاشبرگ (کربن آلی، نیتروژن کل، نسبت کربن به نیتروژن)، مشخصه های فیزیکوشیمیایی و زیستی خاک (رطوبت، pH، کربن آلی، نیتروژن کل، تراکم و زی توده کرم خاکی، نماتدهای خاکزی و تنفس میکروبی) مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقدار نیتروژن خاک (48/0 درصد)، pH (43/7)، زی توده (88/56 میلی گرم در متر مربع) و تراکم کرم خاکی (05/57 عدد در متر مربع)، نماتدهای خاکزی (8/54 درصد گرم خاک) و تنفس میکروبی (02/52 میلی گرم دی اکسیدکربن در گرم خاک در روز) در توده های راش-ممرز-پلت بیشتر از دیگر توده مورد بررسی بوده است. در همه ترکیب های تاجی مورد بررسی، بیشترین تراکم (12/45)، زی توده کرم خاکی (08/46) و نماتدهای خاکزی (78/56) در فصل پاییز بود، در حالی که بالاترین تنفس میکروبی خاک(5/58) در فصل تابستان ثبت شد. بر اساس نتایج، توده راش-ممرز-پلت تاثیر قابل توجهی بر مشخصه های آلی و معدنی خاک دارد. از نتایج کاربردی این پژوهش می توان در خصوص انتخاب گونه پهن برگ جهت احیای مناطق تخریب یافته شمال کشور اشاره کرد.کلید واژگان: لاشبرگ, کرم خاکی, نماتد, تنفس میکروبی, نیتروژن, کربن, pHThe present study aimed to assess the effect of canopy combination of beech trees and associated species (beech-hornbeam- maple, beech-hornbeam, beech- maple and pure beech) on basis of litter and soil characteristics in Mazandaran Province, northern Iran. Litter and soil sampling was made at each beech stand composition, using litter bags and plastic bags (30 × 30 × 30 cm), respectively by five replicates beneath Canopy of central beech trees. Also, in order to effect different seasons on the presence and activity of fanua, were done sampling in addition to summer season in spring, autumn and winter. Characteristics of litter quality (carbon, nitrogen, carbon to nitrogen ratio), Physicochemicaland biological properties of soil (water content, pH, organic carbon, total nitrogen, carbon to nitrogen ratio, earthworm density and biomass, nematodes and microbial respiration) was investigated. The results showed that nitrogen content of soil ( 0.48%), pH (7.43), biomass (56.88 mg m-2) and density (57.05 nm-2) of earthworm, total nematodes (55.02 in 100 gr soil) in beech-hornbeam-maple stand was higher than other studied stands. In all the studied combinations, dansity (45012) and biomass (46.08) of earthworms and nematodes (56.78) had the maximum activities in autumn while the highest of soil microbial respiration (58.5) was recorded in summer season. The based on findings, the stand of beech-hornbeam-maple has significantly impact on the soil organic and mineral characteristics. of the applied results of this research can be to prioritize in the selection of broad-leaved species for revive of degraded areas of the country North.Keywords: litter, earthworms, nematodes, microbial respiration, Carbon, Nitrogen, pH
-
گیاهان دارویی از جمله منابع طبیعی ارزشمندی هستند که امروزه مورد توجه کشور های توسعه یافته جهان قرارگرفته و به عنوان مواد اولیه جهت تبدیل به دارو های کم خطر و پربازده برای انسان تلقی می شوند. یکی از این گونه های با ارزش، درختچه زردکیش (Cionura erecta) است که در مناطق محدود و خاصی از کشور ما پراکنش دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ترکیبات شیمیایی اسانس این گونه می باشد. به این منظور نمونه هایی شامل برگ، ساقه و میوه گیاه از منطقه چهارطاق در استان چهارمحال و بختیاری جمع آوری و به وسیله دستگاه کلونجر اسانس گیری شد. برای شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده اسانس از دستگاه کراماتوگراف گازی متصل شده به طیف سنج جرمی (GC-MS) ، با مقایسه شاخص های بازداری و مطالعه طیف های جرمی استفاده شد. نتایج نشان داد اسانس این گونه دارای ترکیبات ارزشمندی چون اوژنول (Eugenol) ، اکسید کاریوفیلن (Caryophyllene oxide) ، سدرون (Cedron-9- one) و آلفا کادینول (Alpha cadinol) است که در صنعت و داروسازی و کنترل آفات کاربرد فراوانی دارند. در این بررسی مجموعا 23 ترکیب شناسایی شد که در این میان ترکیبات آلفا مورولن (Alpha murolene) ، سدرون و اوژنول، بیشترین مواد موثر اسانس را به خود اختصاص داد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که اسانس گونه مورد مطالعه از نظر عناصر معدنی فسفر، منیزیم، آهن، مس، سدیم و روی غنی می باشد.کلید واژگان: چهارطاق, زاگرس, کروماتوگرافی, کلونجر, گیاهان داروییHerbal Medicines are valuable natural resources that nowadays absorbed the attention of developed countries. Also this plants are using as raw materials to produce Low-risk and potent drugs for humans. One of these valuable species is the Cionura erecta shrub, distributed in a limited area of our country. The aim of this study is investigating the chemical composition of the essential oil of this species. For this purpose, samples from leaf, stem and fruit were collected from Chahar-tagh region of Chaharmahal and Bakhtiari province and essence were extracted by Clevenger machine. In order to identify the essential oil composition, the gas chromatograph (GC) and gas chromatograph attached to mass spectrometer (GC-MS) were used to compare the inhibitory and mass spectrometry indices. The results showed that the essential oil of this species has valuable compounds such as Eugenol, Caryophyllene oxide, Cedron-9-one and Alpha cadinol, which are widely used in industry and pharmacy and pest control. In this study, 23 main chemical compounds were identified totally, that Cedron-9-one and Eugenol Had the highest percentage among identified compounds. Also, the results of this study showed that the essential oil of this species is a rich from the mineral elements including: phosphorus, magnesium, iron, copper, sodium and zinc.Keywords: Chahartagh, Zagros, Chromatography, Clevenger, Herbal Medicines
-
آتش سوزی از عوامل اصلی انتشار کربن از توده های جنگلی به شمار می رود. از این رو مطالعه حاضر به منظور بررسی میزان انتشار کربن در اثر آتش سوزی صورت گرفته در جنگل کاری های کاج تدا (Pinus taeda L.) در منطقه تخسم از توابع لاکان شهر در استان گیلان انجام گرفت. بدین منظور، منطقه آتش سوزی شده به وسعت 5 هکتار و یک قطعه هم سطح با منطقه آتش سوزی شده نیز به عنوان شاهد در قسمت مصون مانده در کنار لکه آتش سوزی، انتخاب و در هر منطقه 5 قطعه نمونه 4 آری (400 متر مربعی) به صورت سیستماتیک تصادفی اجرا و قطر برابر سینه و ارتفاع کل درختان در آن برداشت شد. سپس با بررسی مطالعات انجام شده، در نهایت 5 مدل جهت محاسبه زی توده درختان در دو توده انتخاب شد. با توجه به نتایج این مطالعه، میانگین زی توده درختان در توده شاهد بین 98/93086 (مدلP) تا 9/105362 کیلوگرم در هکتار (مدلM) برآورد شد و میانگین زی توده درختان در توده آتش سوزی شده بین73/67829 (مدلP) تا 04/83509 کیلوگرم در هکتار (مدلM) برآورد شد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که مقدار اندوخته کربن در توده شاهد و توده آتش سوزی شده به ترتیب 853/48 و 357/38 تن در هکتار می باشد که آزمون t این اختلاف را معنی دار نشان داد. میزان انتشار کربن در اثر آتش سوزی495/10 تن در هکتار و مجموع انتشار کربن در سطح لکه آتش سوزی نیز 478/52 تن برآورد گردید. در میان مدل های انتخاب شده مدل P (BD = ? 0 ? 1(DBH? 2) ) کمترین انحراف معیار را در محاسبات ارائه داد.کلید واژگان: دی اکسید کربن, گرمایش زمین, گازهای گلخانه ای, کاج تدا, زی تودهFire is one of the main causes of carbon emission from forest stands. Therefore, the present study was conducted to investigate the amount of carbon emission caused by fire in the loblolly pine plantations in the Takhsam region that located in area of Lakan city of Guilan province. For this purpose, a burned region with 5 hectares area and a control region next to burned stand were selected and 5 circle sample plots with 4r (400 square meters) areas were accomplished in two stands by random-systematic method and trees diameter at breast height and total height in sample plots were taken. Then, by investigating the conducted studies Finally, 5 models selected to calculate the trees biomass in two stands. According to the results of this study, the average of trees biomass in the control stand was estimated between 93086.98 (P model) to 10536.9 kg/ha (model M) and the average of trees biomass in the burnt stand was estimated from 67829.73 (P model) to 83509.04 kg /ha (model M). The results of this study also showed that the carbon stock content in the control and fired stands was 48.853 and 38.357 tons per hectare respectively which showed significant difference in t-test. The amount of carbon emissions from the fire was 10495.69 tons per hectare and the total carbon emission at the surface of the fire spot was about 52.478 tons. Among the selected models, P model (BD = β0 β1(DBHβ2)) provided the least standard deviation in the calculations.Keywords: Carbon dioxide, Global warming, Greenhouse gases, Loblolly pine, Biomass
-
هدف این پژوهش، بررسی الگوی مکانی، رقابت و اجتماع پذیری درون و بین گونه های درختی است که به معرفی نگرشی ارزشمند در مورد فرایندها و سازوکارهای تاثیرگذار بر حفظ همزیستی گونه ها منجر می شود. بدین منظور سه قطعه نمونه یک هکتاری در سه مرحله تحولی اولیه، بلوغ و پوسیدگی در توده های آمیخته راش در پارسل شاهد طرح سیستان در استان گیلان انتخاب شد و در کلیه درختان قطورتر از 5/7 سانتی متر به تفکیک گونه، اندازه گیری قطر برابرسینه و ارتفاع و تعیین مختصات دکارتی به روش فاصله – آزیموت صورت گرفت. سپس درختان به چهار طبقه قطری تقسیم شدند و برای تعیین الگوی پراکنش، رقابت و اجتماع پذیری میان آنها از توابع یک و دومتغیره K رایپلی استفاده شد. الگوی پراکنش درختان در مراحل اولیه، بلوغ و پوسیدگی به ترتیب کپه ای شدید، کپه ای ضعیف و کاملا تصادفی شد. سرشت سایه پسندی و رقابت درون گونه ای راش از طبقات مختلف قطری و همچنین رقابت و اجتماع پذیری میان راش- ممرز و راش- دیگر گونه ها در طول زمان و در طی مراحل مختلف تحولی جنگل یکسان نبود. تفاوت در ساختار، تنوع سرشت اکولوژیکی و تفاوت در واکنش گونه های مختلف نسبت به متغیرهای محیطی در طول مراحل تحولی درخت و تفاوت در رویش و دیرزیستی فیزیولوژیکی گونه ها ناشی از آمیختگی توده های مورد بررسی را می توان از عوامل موثر در این تفاوت دانست. شناخت الگوها و اتفاقات طبیعی هدایت شده توسط طبیعت در طول زمان، لازمه اجرای عملیات جنگل شناسی هدفمند و متناسب با مراحل تحولی توده های جنگلی است.کلید واژگان: اجتماع پذیری, تابع یک و دو متغیره K رایپلی, توده های آمیخته راش, رقابت, مراحل تحولیThis research was conducted to study the spatial patterns, inter and intra-specific associations of tree species that may provide valuable insights into processes and mechanisms that maintain species coexistence. Data collection was done using three one-hectare (100 m × 100 m) plots from three development stages (initial, optimal and decay) in an intact mixed beech forest. The positions of all trees with diameter at breast height (DBH) larger than 7.5 cm were recorded using azimuth-distance method. The measured trees were then divided into four diameter size classes. Spatial patterns and spatial associations among tree size classes (intra-specific) and among species (interspecific) were analyzed using univariate and bivariate Ripleys K-function. Results indicated that spatial patterns of trees are aggregated, slightly aggregated and random for initial, optimal and decay stages, respectively. Over time, shade-tolerant nature and intra-specific competition of beech trees from different size classes as well as inter-specific competition between beech- hornbeam and among beech- other species across different development stages indicated the different situations. Structural differences, various ecological nature, various reaction of different species to environmental variables at different life stages, difference in growth and physiological mortality due to mixed studied stands can be considered as effective factors in these difference. Knowledge about spatial pattern and natural events are the prerequisite for the implementation of targeted silvicultural interventions and commensurate with the potential and development stages of forest stands.Keywords: Competition, Development stages, Mixed beech stands, Ripley's K–function, Spatial association
-
جنگل ده کهنه، منطقه ای محصور با وسعت 466 هکتار، در سپیدان در شمال استان فارس واقع شده است. این منطقه به عنوان ذخیره گاه ژنتیکی گونه های گلابی وحشی محافظت می شود و از سال 1352 توسط اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس محصور و مدیریت شده است. در این تحقیق به منظور درک اثرات قرق بر ساختار این توده های ارزشمند، سطحی معادل 50 هکتار از این جنگل انتخاب و با منطقه ای به همین مساحت که در جوار این جنگل حفاظت شده قرار دارد و از نظر ترکیب پوشش گیاهی و وضعیت توپوگرافی مشابهت زیادی با هم دارند مقایسه شد. نتایج نشان داد که گونه های درختی و درختچه ای در منطقه حفاظت شده به شکل معنی داری دارای افراد بیشتری نسبت به منطقه بدون حفاظت است. مقایسه فراوانی درختان و درختچه های دو منطقه نشان دهنده روند تقلیل گونه های انچوچک (Pyrus glabra Boiss.) و امرود (Pyrus syriaca Boiss.) و ارتقاء گونه های ون (rotundifolia Miller. Fraxinus) و خوشک (Daphne mucronata Royle.) به شکل مشخص در عرصه حفاظت نشده است. تراکم تاج پوشش کل درختان و درختچه ها در دو منطقه از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت، اما میانگین ارتفاع درختان منطقه حفاظت شده به علت زادآوری فراوان تری که نسبت به بخش حفاظت نشده داشتند به صورت معنی داری کوتاه تر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که قرق جنگل حفاظت شده ده کهنه سپیدان به مدت نزدیک به نیم قرن موجب بهبود کیفیت و کمیت ساختاری جنگل شده است لذا پیشنهاد می شود که با حفظ چنین الگوهایی ضمن نگهداری از ذخایر ژنتیک در جنگل ها، نسبت به ایجاد یک محیط تحقیقاتی برای سایر محققین در آینده اقدام نمود.کلید واژگان: ساختار جنگل, تراکم, تاج پوشش, ارتفاع, ذخیره گاه جنگلیDeh- Kohneh forest is an enclosed area by 466 hectares, in the north of Fars province. This area has been protected as a wild pear species genetic storage since 1973 by the Fars Province Department of Natural Resources and Watershed Management. In order to study effects of protection in forest zone, a fifty hectare area from enclosed forest and a 50 hectare area from unclosed forest, which are same in topography and forest type, were compared. The results showed that the numbers of tree and shrub species in enclosed area were significantly more than unclosed area. Compare the abundance of trees and shrubs represents a decline of P.glabra and P.syriaca and upgrades F.rotundifolia and D.mucronata identified in the unprotected area. The canopy cover in both areas was almost the same. The average of height for trees and shrubs in the protected area were smaller than unprotected area, because of regenerations. The current results showed that protection of Deh-kohneh forest for nearly half a century has been improved the quality and quantity of the forest structure. Therefore, it is suggested that with protection of such area, conservation of genetic resources in forests and creation a research area for other researchers can be provided in future.Keywords: forest structure, forest density, crown cover, tree height, forest storage
-
روشنه ها نقش مهمی در استقرار زادآوری و تعیین ترکیب پوشش گیاهی در اکوسیستم های جنگلی دارند. بررسی زادآوری درختان بلوط می تواند به مدیریت بهتر این توده های جنگلی منتهی شود. این پژوهش در جنگل بلوط خراسان شمالی به منظور بررسی ویژگی های نهال های استقراریافته در روشنه های جنگلی انجام گرفت. به این منظور تعداد 30 روشنه در منطقه قرق شده و 30 روشنه در منطقه قرق نشده انتخاب شدند. ابتدا مساحت روشنه ها ثبت شد و پارامترهای کلی شیب، جهت، ارتفاع، پوشش علفی اندازه گیری شد. مشخصات کمی شامل شدت نور، زادآوری، قطر یقه و قطر برابرسینه نهال های بلندمازو و مشخصات کیفی شامل تقارن تاج و شاخه دوانی زادآوری در روشنه های مختلف بررسی شد. بین دو منطقه از نظر پارامترهای فوق به جز قطر یقه و قطر برابرسینه نهال ها اختلاف معنی داری وجود داشت. زادآوری در هر دو منطقه در روشنه های 500 تا 800 مترمربع نسبت به روشنه های دیگر از وضعیت بهتری برخوردار بود. همچنین از نظر خصوصیات کیفی بهترین شرایط در روشنه های 500 تا 800 مترمربع مشاهده شد. در نهایت می توان نتیجه گرفت که منطقه قرق شده هم از جهت کمی و هم کیفی در وضعیت مناسب تری قرار داشته و زادآوری در منطقه قرق نشده به علت نزدیک تر بودن به روستا و تخریب و بهره برداری بیشتر از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده است.
کلید واژگان: بلندمازو, خراسان شمالی, روشنه, زادآوری, کمیت, کیفیتCanopy gaps have an important role in establishing of natural regeneration and determining the vegetation composition in forest ecosystems. The regeneration of oak trees can lead to better management of forest stands. This study was performed in the Oak forest of northern Khorasan to investigate the characteristics of established seedlings in forest gaps. To study the natural regeneration in the forests, 30 gaps in the protected area and 30 gaps in the unprotected area were selected (in three classes). At first, the gaps area was recorded and the selected parameters such as slope, direction, height, herb layer were measured. The specifications of quantitative parameters (light intensity, regeneration, diameter at breast height (1.30 m) and collar diameter of oak seedling (Quercus castaneifolia) and qualitative (mode of branching, crown shape) in various gaps were studied. There was a significant difference between these two regions in terms of the parameters mentioned except collar diameter and diameter at breast height of the seedlings. The regenerations in both areas in the gaps of 500-800 m2 have had a better situation than other gaps. In addition, the best condition was qualitatively observed in the gaps of500-800 m2. Finally, it can be concluded that the regeneration in the protected area both quantitative and qualitative was in a more suitable situation than the unprotected area, because the unprotected area was closer to the village and under more destruction and utilization than the dense area.
Keywords: Gap, Northern Khorasan, Quercus castaneifolia, Regeneration -
مفهوم تحول پذیری در اکوسیستم هایی مانند اکوسیستم جنگل، سه مرحله اولیه، بلوغ و پوسیدگی [D1] را شامل می شود. در هر کدام از مراحل تحولی ذکرشده، حجم تاج پوشش و میزان نور رسیده به خاک تغییر می کند و موجب تغییراتی در خصوصیات خاک و به خصوص خواص زیستی خاک می شود. خواص زیستی و فعالیت های آنزیم های خاک، مناسب ترین شاخص برای تعیین کیفیت خاک است. هدف از این تحقیق، ارزیابی شرایط خاک در مراحل مختلف تحولی است. به این منظور فعالیت آنزیم فسفاتاز و خصوصیات فیزیکی خاک در مراحل مختلف تحولی جنگل راش رضوانشهر تعیین شد. نمونه برداری از خاک به طور تصادفی و از دو عمق 10-0 و 20-10 سانتی متر انجام گرفت و فعالیت آنزیم های فسفاتاز با استفاده از واکنش با سوبسترا و توسط اسپکتروفتومتر سنجیده شد. همچنین برخی از خصوصیات فیزیکی خاک اندازه گیری شد. برپایه نتایج به دست آمده، آنزیم های اسید و آلکالین فسفاتاز و درصد سیلت در سطح احتمال 99 درصد، وزن مخصوص ظاهری عمق اول در سطح احتمال 95 درصد، در مراحل مختلف تحولی اختلاف معنی داری دارند و جز مقدار وزن مخصوص ظاهری در عمق اول، فعالیت تمام عوامل ذکر شده در مرحله پوسیدگی بیشترین مقدار را داشته است. همچنین در مرحله پوسیدگی اسید فسفاتاز در عمق 10-0 سانتی متر با فسفر قابل جذب و آلکالین فسفاتاز در عمق 20-10 سانتی متر با وزن مخصوص ظاهری در سطح احتمال 95 درصد همبستگی مثبت و معنی داری نشان دادند. براساس نتایج این تحقیق می توان عنوان کرد که مرحله پوسیدگی نسبت به دو مرحله دیگر تحولی، شرایط بهتری را از نظر تجمع میکروبی و فعالیت میکروارگانیسم های ترشح کننده فسفاتازها داشته است.کلید واژگان: آلکالین فسفاتاز, اسید فسفاتاز, راش, زیست خاکThe development of forest ecosystems compromises three stages including initial, optimal and decay.In all these stages, the changes in canopy volume and amount of light reaching lead to changes in soil physiochemical and biological properties. Enzymes activities as biochemical properties are of the most important indicators to determine the soil quality. This research aims at assessing the soil condition is in different development stages. For this purpose, phosphatase enzymes activities and some physical properties of soil in different development stages of Fagus orientalis Lipsky forests in Rezvanshahr area were determined. Soil samples were randomly taken from 0-10 and 10-20 cm depths. Activity of phosphatase enzymes was measured by spectrophotometry method. Some physical properties of soil such as bulk density, porosity were determined by standards methods. The results indicated acid and alkaline phosphatase enzymes activities were significantly different in terms of silt percent (p≤0.01), bulk density amount, and first depth (p≤0.05) in three development stages. The values of all measured properties were higher in decay stage except for bulk density amount in 0-10 cm depth than two other stages. In addition, the activity of acid phosphatase (depth 0-10) and alkaline phosphatase (depth 10-20) was positively correlated with available phosphorus in decay stage. It is concluded that the decay stage provides better conditions to the soil micro-organisms and phosphatase activity.Keywords: acid phosphatase, alkaline phosphatase, Fagus orientalis, soil biology
-
یکی از مهم ترین اهداف مدیریت توده های جنگلی، تسهیل استقرار نهال در جنگل ها است که ضامن بقا و تولید مستمر در جنگل است. این پژوهش با هدف آگاهی از اثرپذیری استقرار نهال های راش و ممرز از حضور خشکه دارها در جنگل های ماسال در استان گیلان انجام شد. به این منظور 30 خشکه دار افتاده و سرپا انتخاب شد و در اطراف آنها در چهار جهت اصلی، درختان سالم که از لحاظ گونه و قطر تقریبی همانند خشکه دار بودند، انتخاب شد. در کل 30 قطعه نمونه در اطراف درختان خشکه دار و 120 قطعه نمونه در اطراف درختان سالم در نظر گرفته شد و تعداد نهال ها به تفکیک گونه شمارش شد. علاوه بر این، کیفیت نهال ها از لحاظ تقارن، چنگالی بودن و میان رو بودن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، قطر و ارتفاع خشکه دارها برای بدست آوردن حجم آنها اندازه گیری شد و درجه پوسیدگی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کلاسه های پوسیدگی و پوشش تاجی، اختلاف معنی داری در فراوانی نهال ها مشاهده نمی شود، اما طبقات قطری تاثیر معنی داری بر فراوانی نهال دارد. از لحاظ کیفی، شکل چنگالی به شکل معنی داری بیش از سایر فرم های رویشی ساقه نهال می باشند. فراوانی نهال ها در اطراف خشکه دارها از لحاظ کمی و کیفی (شکل چنگالی) اختلاف معنی داری با درختان شاهد نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش و تاثیر کلی خشکه دارها در استقرار زادآوری، توصیه می شود خشکه دارهای قطور به عنوان بستر بذر در مدیریت زادآوری طبیعی توده های جنگلی مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: توده های جنگلی, جنگل شناسی راش, خشکه دار, راش شرقی, زادآوریThe establishment and survival of seedlings is one of the main objectives of forest management which ensures continues production. The aim of this article is the investigation of dead trees effect on beech and hornbeam seedlings in Masal's forests. For this reason, 30 dead trees were selected, and the control trees were selected in four aspects around the dead trees. They were the same as dead trees in terms of species and diameter. In general, 30 and 120 sampling plots were taken around dead trees and control trees, in respectively. The quantity and quality (crown equality, multi trucks and verticality) of seedlings were recorded. In addition, the volume of dead trees were assessed by measuring their diameter and height, and also their decay classes were investigated. According to the results, abundance of seedlings doesnt significantly differ among decay and canopy coverage classes, whereas dead tree's diameter classes significantly effect on seedlings abundance. The forked seedlings were significantly higher than other forms of stem growth. Abundance of seedlings, in terms of quantity and quality (the forked) around the dead trees, showed significant differences with control trees. Based on the finding of this research and the overall impact of dead trees on regeneration, it is recommended that large dead trees be considered as a seedbed in the management of natural regeneration in the forest stands.Keywords: dead trees, forest stands, oriental beech, regeneration, silviculture of beech
-
آبگریزی یکی از ویژگی های خاک با تغییرات فصلی یا کوتاه مدت است که نفوذ آب در خاک را کاهش داده و یا از آن جلوگیری می کند. آبگریزی وابسته به رطوبت خاک است و در خاک های خشک بیشترین شدت را پیدا می کند. این مطالعه با هدف بررسی تغییرات آبگریزی و تعیین رطوبت بحرانی خاک ها در 10 منطقه جنگلی استان گیلان تحت پوشش های گیاهی مختلف از قبیل کاج تدا، توسکا، لرگ، گیاه آقطی، شمشاد، انجیلی، بلوط، راش، افرا و چمن پراکنده انجام شد. خاک ها در دو فصل پاییز و تابستان از عمق 5-0 سانتی متر نمونه برداری شدند. برای بررسی آبگریزی واقعی از آزمون زمان نفوذ قطره آب (WDPT) در رطوبت مزرعه و آبگریزی بالقوه پس از خشک کردن نمونه های دست نخورده در دمای 25 درجه سانتیگراد انجام شد. آبگریزی واقعی فقط در تابستان در مناطق جنگلی انداره گیری گردید. گستره وسیعی از کلاس های آبگریزی خاک (خاک های آبدوست تا بینهایت آبگریز) در مناطق مورد مطالعه مشاهده شدند. نتایج نشان داد که در مناطقی که بافت شنی دارند شدت آبگریزی بیشتر می باشد. در این پژوهش همبستگی مثبتی بین Log WDPT با مقدار ماده آلی و درصد شن خاک (با r به ترتیب 42/0 و 27/0) تعیین شد. همبستگی Log WDPTبا درصد رس خاک منفی ( با 35/0- = r) و رابطه ای بین Log WDPT و pH به دست نیامد. محدوده رطوبتی که خاک ها آبگریز می شوند ( رطوبت بحرانی) برای هر یک از مناطق متفاوت و تابعی از ویژگی های خاک بود. محدوده رطوبت بحرانی در خاک های شنی در عمق 5-0 سانتی متر بین 7/6-4 درصد، در خاک های لوم رس سیلتی و لوم سیلتی بین 8/15-1/10 درصد و در خاک های لوم سیلتی و لوم رسی با میانگین ماده آلی بالا (6/14-2/11 درصد) بین 3/21-4/13 درصد ارزیابی شد. نتایج نشان می دهند که ماده آلی و بافت خاک بر مقدار رطوبت بحرانی خاک تاثیر دارند.کلید واژگان: آبگریزی, آزمون زمان نفوذ قطره آب, آبگریزی واقعی, رطوبت بحرانی خاکWater repellency is a soil property with short-term (or seasonal) variations and reduces or even prevents water infiltration into the soil. When soils are dry, water repellency is found to be at its most extreme. The objective of this study was to investigate variations of soil water repellencyand determine critical soil water contents in 10 forestry sites covered by different plant species (Pinus taeda, Alnus subcordata, Pterocarya fraxinifolia, Sambucus ebulus, Boxus sempervirens, Parotia persica, Quercus castanefolia, Fagus orientalis, Acer sp. and sparse grass) in Guilan province. The soils were sampled two times at autumn and summer from 0-5 cm depth. The water drop penetration time (WDPT) test was used to measure the actual water repellency at the selected sites under the natural field-moist conditions. The potential water repellency was measured in undisturbed samples dried at 25 °C taken from the same sites. Actual water repellency was determined only at forest sites in summer. A wide range of soil water repellency classes (hydrophilic to extremely water-repellent soils) were detected at the examined sites. The results show that water repellency is the largest at the sites with sandy texture. In this research, positive correlations between logWDPT and organic matter content(r=0.42) and sand percentage (r=0.27) were obtained. Correlations between Log WDPT and clay percentage was negative (r= -0.35) and no correlation was found between pH and Log WDPT. The soil water content zone at which soils became water repellent (critical water content) was different for each site and it was a function of the soil properties. Critical water content was assessed in sandy soils (0-5 -cm depth) and ranged from 4.0-6.7 %, in silty clay loam and siltyloam, between 10.1-15.8%, and in silty loam and clay loam with high organic matter varied from 13.3-21.3%. Apparently, soil organic matter and texture influence the critical water content.Keywords: Soil water repellency, Water drop penetration time test, Actual water repellency, Critical soil water content
-
روابط بین پوشش گیاهی و عامل های محیطی به شناخت عامل های موثر بر رشد و استقرار گونه های گیاهی و همچنین شناسایی رویشگاه ها کمک می کند. یکی از گونه های درختچه ای جنگلی استان چهارمحال و بختیاری گونه زردکیش(Marsdenia erecta (L.) R. Br. ex DC.)است. تاکنون پژوهشی در موردویژگی های اکولوژیکی و محدوده پراکنش این گونه در کشور گزارش نشده است. در این پژوهش پس از جنگل گردشی و بررسی مقدماتی،مناطق رویشی زردکیش در استان شناسایی و دو رویشگاه چهارطاق و دورک اناری انتخاب شد، سپس در مناطق انتخاب شده 35 قطعه نمونه 1000 متر مربعی دایره ای شکل پیاده شد. در هریک از قطعات نمونه مشخصه های کمی گونه شامل تعداد پایه، قطر متوسط تاج و ارتفاع اندازه گیری شد. همچنین در هر قطعه نمونه یک نمونه مرکب خاک از عمق سطحی تهیه شد و برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی آن در آزمایشگاهاندازه گیری شد. به منظور بررسی ارتباط بین پراکنش زرد کیش با ویژگی های خاک از روش تجزیه و تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد.نتایج به دست آمده نشانداد کهزرد کیش در منطقه دورک اناری دارای قطر تاج، ارتفاع و سطح تاج پوشش بیشتری نسبت به منطقه چهارطاق است، درحالی که در منطقه چهارطاق تراکم این گونه بیشتر است. همچنین در مقایسهمتغیر های خاک ازجمله اسیدیته، کربن آلی، آهک، فسفر، پتاسیم، ازت، شن، سیلت و رس بین دو منطقه اختلاف معنی دارمشاهده شد.نتایج به دست آمده از تجزیه مولفه های اصلی نیز نشان داد که در رویشگاه دورک اناری بافت خاک و در رویشگاه چهار طاق متغیر های شیمیایی خاک ازجمله کربن آلی، فسفر، پتاسیم و نیتروژن از عامل های مهم در پراکنش این گونه هستند.کلید واژگان: تجزیه و تحلیل مولفه های اصلی, چهارمحال و بختیاری, زردکیش, فیزیوگرافیAssociations between plant coverage and environmental parameters help to understand the natural habitats, as well as the effective functions on growth and establishment of plant species. The Marsdenia erecta (L.) R. Br. ex DC.is one of shrub species which occurs in forests of Chaharmahal and Bakhtiari province, about which almost no report on ecological characteristics and regional distribution has been published so far. In this study, growth regions of Marsdenia erecta were initially identified following site visits and preliminary checks, based on which two habitats of Chahartagh and Dorak Anari were selected. Field sampling was accomplished by means of 35 circular plots of 1000 m2 each. In each plot, quantitative characteristics of species, including number of standing trees, average crown diameter and height were measured. In addition, a mixture soil samples were collected from the surface soil horizon, which were then analyzed in terms of chemical and physical properties such as electrical conductivity, organic carbon, lime, phosphorus, potassium, nitrogen, sand, silt and clay contents. The properties were statistically analyses on species level. Furthermore, the relationship between Marsdenia erecta distribution and soil characteristics was surveyed by principal component analysis. The results showed maximum diameter, height and canopy of Marsdenia erecta across Dorak Anari test site, whereas Chahartagh test site revealed the highest density. Quantitative results also revealed a significant difference between the measured heights of Marsdenia erecta individuals across the two test sites. However, no significant difference was observed by comparing the mean values of soil variables (acidity, organic carbon, lime, phosphorus, potassium, nitrogen, sand, silt and clay). Based upon the applied principal component analysis, soil texture was the most influential factor on distribution of Marsdenia erecta in Dorak Anari, whereas chemical variables of soil such as organic carbon, phosphorus, potassium and nitrogen were the major determinants in Chahartaghtest site.Keywords: Principal component analysis, Chaharmahal, Bakhtiari, Marsdenia erecta, physiography
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.