به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

کتایون جهانگیری

  • کتایون جهانگیری، نجمه بهمن زیاری، مریم نظری *، ایروان مسعودی اصل، الهام حسن نژاد
    سابقه و هدف

     خدمت رسانی در بخش سلامت، عموما در فضایی تنش زا صورت می پذیرد؛ بنابراین بروز رفتارهای خشونت آمیز میان کارکنان دور از انتظار نیست. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی تجارب دانشجویان و کارکنان بالینی و غیربالینی از مواجهه با خشونت همکاران در یکی از مراکز درمانی آموزشی شهر تهران انجام شد.

    روش کار

     این پژوهش توصیفی- تحلیلی طی سال 1398 در یک بیمارستان عمومی به اجرا درآمد. نمونه مطالعه برابر با 468 نفر از دانشجویان و کارکنان شاغل در بخش های بالینی و غیربالینی براساس روش نمونه گیری طبقه ای بود. داده ها از طریق یک پرسشنامه 31 سوالی با روایی و پایایی (8/0α=) تایید شده، جمع آوری و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها

     حدود 50 درصد از مشارکت کنندگان تجربه مواجهه با خشونت را داشتند. خشونت روانی و کلامی شایع ترین نوع خشونت به ترتیب نسبت به دانشجویان و کارکنان بودند. خشونت ها غالبا از سوی افراد رده بالاتر و هم گروهی با قربانی بود و سکوت قربانی را به همراه داشت. دانشجویان و کارکنان بالینی به راهکارهای حمایت طلبی و مقابله به مثل تمایل بیشتری نشان دادند. قرارگرفتن کارکنان در سطوح پایین تر سلسله مراتب سازمانی با افزایش معنادار شانس مواجهه با خشونت همراه بود (05/0>p). تجربه خشونت کارکنان اداری نیز به طرز معناداری بیشتر از کارکنان پشتیبانی و نگهداری بیمارستان بود (05/0>p).

    نتیجه گیری

     نظر به شیوع بالای خشونت، اجرای راهکارهایی نظیر آموزش، تدوین کدهای رفتاری قابل قبول، اجرای برنامه های مدیریت تنش و تندرستی، تفویض مسئولیت رسیدگی به پرونده های خشونت به کمیته ها و استفاده از افسران ایمنی و روانشناسان به منظور پیشگیری و نظارت موثر بر معضل موردنظر توصیه می شود.

    کلید واژگان: بیمارستان ها, نیروی انسانی, خشونت, قلدری
    Katayoun Jahangiri, Najmeh Bahmanziari, Maryam Nazari *, Iravan Masoudi Asl, Elham Hassannezhad
    Background and Aim

     Service delivery in the health sector often takes place in a tense atmosphere, which makes violent behavior among employees a common occurrence. Therefore, this study aimed to investigate the experiences of students and clinical and non-clinical staff who faced violence from their colleagues in one of the educational hospitals in Tehran.

    Methods

     This descriptive-analytical research was conducted in a general hospital in 2018. The sample consisted of 468 students and employees working in clinical and non-clinical departments, selected using a stratified sampling method. Data were collected through a 31-question questionnaire with proven validity and reliability (α=0.8). The data was then analyzed using SPSS software.

    Results

     About 50% of the participants reported experiencing violence. Mental and verbal violence were the most common types of violence experienced by students and employees, respectively. The violence was often within the same group as the victim, and resulted in the silence. Students and clinical staff expressed a greater desire for support and countermeasures. Lower levels in the organizational hierarchy was associated with a significant increase in the chance of encountering violence (p<0.05). Administrative staff experienced violence significantly more frequently than hospital support and maintenance staff (p<0.05).

    Conclusion

     Given the high prevalence of violence, it is recommended to implement solutions such as training, developing acceptable codes of conduct, implementing tension and wellness management programs, delegating the responsibility of dealing with violence cases to committees, and using safety officers and psychologists to prevent and monitor the problem effectively.

    Keywords: Hospitals, Workforce, Violence, Bullying
  • رقیه چمانی چراغ تپه، کتایون جهانگیری، زهرا عباسی دولت آبادی
    سابقه و هدف

     ایمنی بیمارستان و بیمار یک ضرورت جهانی است و تلاش ها برای ارزیابی آمادگی بیمارستان ها در مواقع اضطراری و بحران امری اساسی در هر کشور می باشد. هدف از این مطالعه بررسی شاخص فارسی ایمنی بیمارستان (FHSI) در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران در بازه زمانی چهارساله از سال 1400-1397 می باشد.

    روش کار

     این پژوهش از نوع کمی، توصیفی، مقطعی و کاربردی می باشد. با روش سرشماری، همه 14 بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1400-1397 انتخاب شدند. ابزار FHSI تکمیل شده این بیمارستان ها در 4 سال مذکور مورد بررسی قرار گرفت. در این ابزار ارزیابی 3 بخش موردنظر می باشد: ایمنی سازه (18 مورد)؛ ایمنی غیر سازه ای (93 مورد)؛ و مدیریت اضطراری و بلایا (40 مورد). در تجزیه وتحلیل نتایج نهایی بیمارستان ها، از شاخص های آمار توصیفی میانگین و درصد در spss 22 استفاده شده است. امتیاز ایمنی بالا یا رده  A (66% - 100%) امتیاز ایمنی متوسط یا رده B (36% - 65%) امتیاز ایمنی پایین یا رده C (0% - 35%) می باشد.

    یافته ها

     شاخص میانگین کل FHSI در این بیمارستان ها در 4 سال مذکور 0.97 ± 67.97% بود که از 67.49% در سال 1397 به 69.11% در سال 1400 رسیده و در رده A بالاتر رفته است. امتیاز ایمنی غیر سازه ای با میانگین چهار سال 1.16% ± 66.44%، از 64.84% در سال 1397 به 66.99% در سال 1400 رسیده است، امتیاز ایمنی سازه ای با میانگین چهار سال 1.52% ± 70.27%، از 71.67% در سال 1397 به 70.77% در سال 1400 رسیده است و امتیاز ایمنی مدیریت فوریت و بلایا، با میانگین چهار سال3.14± %64.52، از 61.01%در سال 1397 به 68.12% در سال 1400 رسیده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه رده امتیاز ایمنی بیمارستان های آموزشی دانشگاه در مواقع اضطراری و بلایا در سطح بالا می باشد و قادر به ادامه کار می باشند، ولی با توجه به اهمیت این بیمارستان ها در استان تهران و کشور توصیه می شود سیاست گذاران دانشگاه و بیمارستان ها، با ارتقا ایمنی در سامانه های حفاظت از آتش و تامین آب، افزایش کانال های ارتباطی، ارایه آموزش های لازم به مدیران و کارکنان بیمارستان ها و تخصیص بودجه در سه بعد سازه ای، غیر سازه ای و مدیریت فوریتی، اقدامات پیشگیرانه، میان مدت و بلندمدت را در دستور کار قرار دهند.

    کلید واژگان: شاخص ایمنی بیمارستان, بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران, بلایا
    Roghayeh Chamani Cheragh Tapeh, Ketayoun Jahangiri, Zahra Abbasi Dolatabadi
    Background and Aim

     Hospital and patient safety is a global necessity and efforts to evaluate the readiness of hospitals in emergencies and crises are essential in every country. The purpose of this study is to investigate the Farsi Hospital Safety Index (FHSI) in the teaching hospitals of Tehran University of Medical Sciences in a four- year period from 2018-2021.

    Methods

     This research is quantitative, descriptive, cross- sectional and applied. By census method, all 14 teaching hospitals of Tehran University of Medical Sciences were selected from 2018-2021. The completed FHSI tool of these hospitals in the mentioned 4 years was examined. In this evaluation tool, there are 3 sections: structural safety (18 items); non- structural safety (93 items); and emergency and disaster management (40 items). In the analysis of the results, descriptive statistics indicators of average and percentage in spss 22 have been used. High safety score or category a (66% - 100%), medium safety score or category B (36% - 65%) and low safety score is grade C (0% - 35%).

    Results

     The average total FHSI index in these hospitals in the mentioned 4 years was 67.97% ± 0.97, which has increased from 67.49% in 2018 to 69.11% in 2021 and has increased in category A. The non- structural safety score has reached 66.44% ± 1.16% with an average of 4 years, from 64.84% in 2018 to 66.99% in 2021, the structural safety score is 70.27% ± 1.52% with a 4-year average. From 71.67% in 2018 to 70.77% in 2021 and the safety score of emergency and disaster management, with an average of 4 years of%64.52 ± 3.14, from 61.01% in 2018 to 68.12% it reached in 2021.

    Conclusion

     Considering that the safety rating of university teaching hospitals in emergencies and disasters is at a high level and they are able to continue working, but considering the importance of these hospitals in Tehran 3 province and the country, it is recommended that policy makers of universities and hospitals, by improving safety in systems Fire protection and water supply, increasing communication channels, providing necessary training to managers and hospital staff, and allocating funds in three dimensions, structural, non-structural and emergency management, put preventive, mid- term and long-term measures on the agenda.

    Keywords: Hospital safety index, teaching hospitals of Tehran University of Medical Sciences, disasters
  • محمدرضا فلاح قنبری، کتایون جهانگیری*، مصطفی پویاکیان، فرید غفاری
    زمینه و هدف

    پارکینگ هایی که محل تجمع تانکرهای حاوی فرآورده های نفتی هستند از مکان های بالقوه خطرناک به شمار می آیند. در این راستا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی پیامدهای حوادث تانکرهای بنزین و گاز مایع جهت مقایسه نتایج آن با استانداردها و راهنماهای فاصله گذاری تانکرها در محل پارک انجام شده است.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی در 5 مرحله شامل انتخاب سناریو ، تعیین پارامترهای منبع حادثه و  شرایط جوی و انتخاب مقادیر مرجع و در نهایت مدل سازی و تحلیل سناریوهای محتمل و پیامدهای آن صورت گرفت. برای تحلیل پیامد سناریوهای حادثه مرتبط با تانکرهای گاز مایع(LPG) و بنزین از نرم افزار ارزیابی حوادث فرآیندی (PHAST)  استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس مقادیر میانگین، فواصل جداسازی مناسبm  8±25/50 وm  8/4±184/361 ، برای نشتی و گسیختگی تانکر گاز مایع 9/3±14/28 متر و برای نشتی و گسیختگی مخزن بنزین m 6/2±137/571 است. فاصله جداسازی بر مبنای سناریوی گسیختگی به قدری زیاد است که برای طراحی و مدیریت محوطه پارکینگ تانکرهای جاده ای عملیاتی نیست. با توجه به سناریوی نشتی، فاصله ایمنی 50-3/28 متر مورد نیاز است

    بحث و نتیجه گیری

    با معیارهای فاصله گذاری موجود، رخداد حادثه برای تانکر می تواند به دیگر بخش های پارکینگ سرایت کرده و منجر به ایجاد فاجعه گردد. بنابر این بازنگری دستورالعمل ها و بررسی مجدد و روزآمد کردن استانداردهای موجود در طراحی پارکینگ و فواصل جداسازی  و نیز طرح ریزی شرایط اضطراری ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: تانکر سوخت, حادثه, مدل سازی پیامد, فواصل جداسازی, محوطه پارکینگ
    MohammadReza Fallah Ghanbari, Katayoun Jahangiri*, Mostafa Pouyakian, Farid Ghaffari
    Background and aims

      Parking areas that are gathering places for tank trucks are potentially dangerous places. This study analyzes accident consequences of oil products carriers, to check and compare the hazard radius with recommended separation distances.

    Methods

    This descriptive-analytical study was carried out in 5 stages, including: scenario selection, determination of the accidents source parameters, determination of atmospheric conditions, selection of reference values, and modeling the analysis of scenarios and its consequences. The process hazard analysis software tool (PHAST) is used to analyze the consequences of accidents in liquid petroleum gas and gasoline tankers.

    Results

      Based on average values, the appropriate separation distances are 50±25.8 m and 361.4±184.8 m for leakage and catastrophic rupture of a liquefied petroleum gas (LPG) tanker, and 28.3±14.9 m and 571.2±137.6 m for leakage and catastrophic rupture of a petrol tanker, respectively. The separation distance based on the catastrophic rupture is so large that it is not practical for the design and management of road tanker parking area. According to the leakage scenario, a safety distance of 28.3-50 m is required. Separation distance based on catastrophic rupture is so great, it has no applicability in designing and managing road tanker parking areas. According to the leakage scenario, a safety distance of approximately 28.3-50 m is needed.

    Conclusion

     With the existing separation criteria a tanker accident may spread to other parts of the parking lot and it can lead to a disaster. Therefore, it seems necessary to review and update the guidelines and standards in parking lot design and separation distances as well as emergency planning.

    Keywords: Cargo tanker, accident, Consequence Modeling, separation distance, Parking lot
  • کتایون جهانگیری، حمیدرضا شرکاء، هادی نیستانی
    سابقه و هدف

     برنامه ملی پاسخ به حوادث به‌منظور جهت‌دهی مناسب به فرایند عملیات و پاسخ به انواع بلایا در نظام سلامت تدوین شده تا با بهره‌گیری از این چارچوب دستورالعمل‌های مرتبط با مدیریت خطر حوادث و بلایا یکسان‌سازی و باتوجه‌به ساختارهای فعلی، قوانین و مقررات مرتبط اجرایی گردد. پژوهش باهدف بررسی اثربخشی اجرای برنامه ملی پاسخ نظام سلامت در بلایا و فوریت‌ها بر اساس دیدگاه‌های ارایه‌دهندگان خدمات بهداشتی شاغل در دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی در سال 1400 انجام شد.

    روش بررسی

     این مطالعه به‌صورت توصیفی - تحلیلی در سال 1400 انجام شد. محیط پژوهش، مراکز بهداشتی تحت پوشش معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی و جمعیت مطالعه، کلیه ارایه‌دهندگان خدمات بهداشتی شاغل در این مراکز بودند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسش‌نامه محقق ساخته دارای دو حیطه آمادگی و پاسخ بود که باتوجه‌به حیطه‌های برنامه ملی پاسخ نظام سلامت طراحی و تدوین شد. برای آنالیز داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه 22 و برای تحلیل داده‌ها از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد. در انجام این مطالعه به اصول بیانیه هلسینکی توجه شد.

    نتایج

     تعداد شرکت‌کنندگان در این مطالعه 453 نفر بود که 146 نفر (32.2 درصد) مرد و بقیه زن بودند. 65.6 درصد از شرکت‌کنندگان در این مطالعه وضعیت اثربخشی برنامه ملی پاسخ نظام سلامت در بلایا و فوریت‌ها را مطلوب دانستند و میزان مطلوبیت اثربخشی در حیطه آمادگی برابر با 66.7 درصد و در حیطه پاسخ 55.6 درصد تعیین شد. باتوجه‌به نتیجه آزمون رگرسیون لجستیک چندگانه بین سابقه حضور در بحران، داشتن مسیولیت در زمان بحران، شهرستان محل خدمت و محل اشتغال و وضعیت نمره اثربخشی، و زیر حیطه‌های آمادگی و پاسخ رابطه معنی‌دار وجود داشت.

    نتیجه گیری

     به نظر می‌رسد برنامه ملی پاسخ باتوجه‌به حیطه‌های مورد بررسی تا دستیابی به نتایج مطلوب فاصله دارد و باید به اقداماتی نظیر آموزش پرسنل، برگزاری دوره‌های توجیهی ضمن خدمت، پرداخت تا آمادگی کارکنان برای مقابله با بحران بیشتر شود.

    کلید واژگان: اثر بخشی, پاسخ, بلایا, فوریت, ارائه دهندگان خدمات بهداشتی, خراسان شمالی, برنامه ملی پاسخ
    Katayon Jahangiri, HamidReza Shoraka, Hadi Neyestani
    Background and Aims

    National Disaster Response Framework has been developed in order to properly direct the operation process and response to various types of disasters in the health system in order to use this framework to unify the guidelines related to disaster risk management and according to the current structures. , Related laws and regulations are implemented. The aim of this study was to investigate the effectiveness of the implementation of the national program of the health system response to disasters and emergencies based on the views of healthcare providers working at North Khorasan University of Medical Sciences in 2021.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted in 1400. The target population was healthcare providers. The data collection tool was a researcher-made questionnaire with two areas of preparation and response, which was designed and developed according to the areas of the National Health System Response Program. SPSS software version 22 was used for data analysis and logistic regression was used to analyze the data to examine the relationship between variables. In this study, the principles of the Helsinki Declaration were considered.

    Results

    The number of participants in this study was 453, of which 146 (32.2%) were male and the rest were female. 65.6% of the participants in this study considered the effectiveness of the national health system response program in disasters and emergencies as favorable. The effectiveness of effectiveness in the field of preparedness was equal to 66.7% and in the field of response 55.6%. According to the results of multivariate logistic regression tests, there is a significant relationship between the experience in disaster situations, responsibilities in disasters, city of providing care, place of employment with effectiveness score status, and sub-areas of preparedness and response.

    Conclusion

    It seems that the national response plan is far from achieving the desired results in terms of the areas under study, and measures such as staff training, in-service orientation courses, and training should be provided to increase staff preparedness to deal with the crisis.

    Keywords: Effectiveness, Response, Disasters, Emergency, healthcare providers, North Khorasan, National Response Framework
  • محمد طاهری نامقی، کتایون جهانگیری، لیلا ریاحی، موسی جباری قره باغ
    سابقه و هدف

     ایمنی بیمار دغدغه‌ای جهانی در عرصه ارایه خدمات سلامت و جزیی اساسی از الزامات کیفیت مراقبت‌های بهداشتی درمانی محسوب می‌شود، لذا پژوهش حاضر باهدف ارزیابی سطح تحقق زیرساخت‌های ایمنی بیمار در سه بیمارستان آموزشی منتخب شهر مشهد انجام شد.

    روش بررسی

     این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی در سال 1396 با استفاده از پروتکل ارزیابی ایمنی بیمار سازمان بهداشت جهانی به‌عنوان ابزار پژوهش اجرا گردید. جامعه پژوهش را مدیران ارشد و میانی، کارکنان، پزشکان و بیماران بیمارستان‌ها تشکیل می‌داد که جمعا 54 نفر به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف به‌عنوان نمونه انتخاب شد. داده‌های پرسشنامه به روش مشاهده، بررسی مستندات و مدارک، تکمیل چک‌لیست و مصاحبه ساختارند، جمع‌آوری و سپس از طریق آزمون‌های توصیفی و تحلیلی با استفاده از نسخه 21 نرم‌افزار spss   مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

    نتایج

     در این مطالعه جمعا 20 استاندارد الزامی ایمنی بیمار مورد ارزیابی قرار گرفت، میانگین کلی سطح تحقق استانداردها 75٫8 درصد محاسبه شد. در بین 4 حیطه موردبررسی، حیطه حاکمیت و رهبری با نسبت (83٫3 درصد) بهترین و حیطه‌های محیط ایمن و مشارکت بیمار و جامعه با نسبت (50 درصد) ضعیف‌ترین وضعیت را داشتند. ازنظر سطح انطباق با استانداردها تفاوت آماری معنی‌داری بین سه بیمارستان وجود نداشت (50/0  <p).

    نتیجه‌گیری: 

    درمجموع وضعیت کلی تحقق زیرساخت‌های ایمنی بیمار بیمارستان‌ها در سطح نسبت خوب ارزیابی گردید. تعهد مدیران ارشد نسبت به اولویت ایمنی بیمار، ارتقاء آموزش کارکنان و افزایش مشارکت آگاهانه بیماران و همراهان درجهت رفع نقاط ضعف و ارتقاء وضعیت موجود، می‌تواند شرایط احراز عنوان بیمارستان دوستدار ایمنی بیمار را برای این بیمارستان‌ها که جایگاه ویژه‌ای در حوزه گردشگری سلامت منطقه و کشور دارند، فراهم سازد.

    کلید واژگان: ارزیابی, ایمنی بیمار, پروتکلWHO, استانداردهای الزامی, بیمارستان
    Mohammad Taheri Namaghi, Katayoun Jahangiri *, Leila Riahi, Mousa Jabbari Gharebagh
    Background and Objectives

    Patient safety is a global concern in the field of health services and an essential component of the quality requirements of health care, so the present study aimed to assess the level of patient safety substructures in three selected Mashhad’s teaching hospitals in 2017.

    Materials and Methods

    This Descriptive-Analytical and cross-sectional study was performed using WHO patient safety assessment protocol as a research tool. The study population consisted of senior and middle managers, staff, physicians, and patients of hospitals that a total of 54 sample people were selected by purposeful sampling method. Questionnaire data were collected by observation, review of documents, completion of checklists and structured interviews, and then analyzed through descriptive and analytical tests using version 21 of SPSS software.

    Results

    In this study, a total of 20 critical patient safety standards were evaluated, the overall average level to achieve the standards was calculated to be 75.8%. Among the four domains studied, the domain of governance and leadership with a ratio (83.3%) had the best and the domains of a safe environment and patient and community participation with a ratio (50%) had the weakest status. There was no statistically significant difference between the three hospitals in terms of the level of compliance with the standards (p <0.05).

    Conclusion

    In general, the overall situation of patient safety substructure hospitals was evaluated at a relatively good level. The commitment of senior managers to the priority of patient safety, improving staff training, and increasing the informed participation of patients and companions to eliminate weaknesses and improve the current situation, can qualify for the title of patient safety friendly hospital for these hospitals that have a special place in the field of health tourism in the region and country

    Keywords: Assessing, Patient Safety, WHO Protocol, Critical Standards, Hospital
  • صادق یوسف نژاد*، رضا خانی جزنی، کتایون جهانگیری
    زمینه

    بعد از وقوع بلایای طبیعی به علت جابه جایی جمعیت، افزایش عوامل خطر، تغییرات زیست محیطی، تغییر شرایط زندگی و افزایش آسیب پذیری در برابر عوامل بیماری زا، امکان طغیان بیماری های عفونی افزایش می یابد که ازجمله مهم ترین آن ها بیماری های منتقله از آب و غذا است. این پژوهش با هدف تدوین مدل کنترل طغیان بیماری های منتقله از آب و غذا بعد از وقوع بلایای طبیعی در ایران انجام شد.

    روش کار

    این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی است که به صورت ترکیبی و در هفت مرحله انجام شد. برای اعتبار سنجی مدل اولیه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ویرایش 23 و LISREL9.1 استفاده گردید. روابط متغیر ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری SEM استخراج شد و اعتبار مدل مورد تایید قرار گرفت.

    یافته ها

    درمجموع تعداد 6 عامل موثر بر کنترل طغیان بیماری های منتقله از آب و غذا بعد از وقوع بلایای طبیعی استخراج و شناسایی شده است که شامل: منابع انسانی، نظام مراقبت سندرمیک، مدیریت، آموزش همگانی، تدارکات و تجهیزات و برنامه کشوری می باشند.

    نتیجه گیری

    تدوین سیاست ها و دستورالعمل ها و راهنماهای عملکردی در سطح ملی، تدوین برنامه و تامین منابع و مشخص کردن ساختار مدیریت محلی، افزایش دانش و بهبود نگرش و کسب مهارت های لازم در سطح فردی، ارزیابی وضعیت موجود ، تقویت نظام مراقبت سندرمیک، تهیه منابع و تجهیزات موردنیاز برحسب نوع مخاطرات، آموزش مداوم و برگزاری مانور در جهت مدیریت و کنترل طغیان بیماری های منتقله از آب و غذا در هنگام وقوع بلایای طبیعی پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: بلایای طبیعی, بیماریهای منتقله از آب و غذا, کنترل بیماری, طغیان
    Background

    After natural disasters the likelihood of outbreak of infectious diseases especially water and foodborne diseases, increases due to population displacement, increasing risk factors, environmental changes, changing living conditions and increasing vulnerability to pathogens. This research was conducted with the aim of designing a model for controlling the outbreak of water and foodborne diseases after natural disasters in Iran.

    Methods

    This study is an applied research that was done in mixed methods and seven stages. The first stage was conducted as a descriptive cross-sectional study. Confirmatory factor analysis was used to validate the initial model. Data were analyzed by SPSS23 and LISREL9.1 software. The relations of variables were extracted by using structural equation modeling (SEM) and the validity of the model was confirmed.

    Results

    Generally, 6 factors have been identified that affect the control of the outbreak of water and foodborne diseases after natural disasters, including: human resources, syndromic surveillance system, management, public education, logistics and equipment, and national program.

    Conclusion

    Developing policies and guidelines at a national level, planning and determining the resources and local management structure, increasing knowledge and improving attitudes and skills at individual level, situational analysis, providing resources and equipment based on type of risk, continuous education and exercises, reinforcement syndromic surveillance system order to manage and control the outbreak of water and foodborne diseases after natural disasters, can be considered as proposed strategy.

    Keywords: Control of diseases, Natural disasters, Water, foodborne diseases, Outbreak
  • نرگس واسعی، کتایون جهانگیری *

    در پژوهش حاضر به معرفی زنی 24 ساله پرداخته شده که به دنبال سندرم له شدگی ساق پا، دچار سپتی سمی و سندرم کمپارتمان شده است. تاخیر در فاشیاتومی به نارسایی حاد کلیوی و ادم شدید اندام مبتلا و در نهایت، فاشییت نکروزان منجر شده و سرانجام بیمار با آمپوتاسیون عضو، از مرگ حتمی نجات یافته است. به نظر می رسد تردید در قطع عضو و تاخیر در تصمیم گیری برای انجام مداخلات درمانی تهاجمی سبب ایجاد پیامدهای زیانبار بعدی شده است. تدوین پروتوکل های درمانی استاندارد و ارسال آن به مراکز درمانی و ارایه آموزش های لازم به ارایه دهندگان مراقبت های درمانی می تواند از چنین مشکلاتی جلوگیری نماید. .

    کلید واژگان: سندرم له شدگی, آسیب عضلانی, ایسکمی
    Narges Vasei, Katayoun Jahangiri*

     Crush injury may follow prolonged continuous pressure on muscle tissue. It can lead to crush syndrome. Ischemia reperfusion is the main mechanism of muscle injury in crush syndrome. Acute renal failure and Compartment syndrome are the most important side effects of crush syndrome. This case report introduced 24 years old woman who was affected by crush syndrome after her leg crush. After that, Patient leg's compartment became ischemic, and compartment syndrome was developed. Delayed fasciotomy and subsequent reperfusion syndrome caused acute renal failure and severe limb edema caused muscles necrosis. Subsequently, acute necrotizing fasciitis developed. Finally, the patient was rescued from death by crushed limb amputation. As a result, in such cases the key point is managing and predicting clinical conditions before they present themselves. Amputation at an early stage may prevent crush syndrome. Developing standard treatment protocol and providing training courses for clinicians and health care providers can prevent similar problems.

    Keywords: Crush syndrome, Muscle injury, IschemiaHow
  • ایمان فرهی آشتیانی، کتایون جهانگیری، موسی جباری، میثم صفی کیکله، حمید صفرپور، محمدحسین وزیری*
    سابقه و هدف

    یکی از ارکان پیشگیری از حوادث و فجایع صنعتی، ایجاد و گسترش فرهنگ ایمنی است که مفهوم آن اولین بار در سال 1987 در گزارش آژانس هسته ای، درباره فاجعه چرنوبیل بکار رفت و پس ازآن ضعف فرهنگ ایمنی به عنوان علت فجایع بزرگ شناخته شد. این مطالعه باهدف تحلیل فرهنگ ایمنی کارگران به منظور ارایه راهبردهای ارتقای ایمنی در صنعت خودروسازی شرکت سایپا انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی از نوع کاربردی در 6 مرحله و در سال 1398 دریکی از شرکت های بزرگ خودروسازی ایران سایپا انجام شد. جامعه هدف مطالعه کارگران شاغل در شرکت سایپا بوده که حجم نمونه  417 نفر به روش نمونه گیری تصادفی  انتخاب شد. داده ها طی 2 ماه از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری گردید. برای تحلیل یافته ها از آزمون های t و F  و واریانس یک طرفه استفاده شد.

    نتایج

    این مطالعه نشان داد که به طورکلی متوسط امتیاز فرهنگ ایمنی برای کارکنان برابر 3/35 می باشد که از متوسط امتیاز سطح فرهنگ ایمنی استاندارد یعنی 2/5 به طور معنی داری بالاتر است (0/000= p). بین فرهنگ ایمنی و وضعیت تاهل، داشتن و یا نداشتن شغل دوم  رابطه معناداری وجود ندارد. اما فرهنگ ایمنی با سایر متغیرهای موردمطالعه مشتمل بر سن کارکنان، تجربه حادثه درگذشته، سابقه کاری، نوع کار  و میزان تحصیلات رابطه معنادار دارد.

    نتیجه گیری

    بالاتر بودن سطح فرهنگ ایمنی کارگران از میانگین استاندارد نشانگر آن است که واحد HSE شناخت مناسبی از المان های فرهنگ ایمنی داشته است و متناسب با آن سیاست گذاری راهبردی و عملیاتی صحیح انجام داده است که این امر سهم بسزایی در کاهش حوادث صنعتی یا همان ارتقای ایمنی صنعتی در سایپا داشته است.

    کلید واژگان: فرهنگ ایمنی, صنعت خودروسازی, حوادث, کارگران, ارتقای ایمنی
    Iman Farahi-Ashtiani, Katayoun Jahangiri, Mousa Jabari, Meysam Safi-keykaleh, Hamid Safarpour, Mohamad Hosein Vaziri *

     

    Background and Objectives

    The concept of safety culture was first used in the 1987 report of the Nuclear Agency on the Chernobyl disaster, and then the weakness of the safety culture was identified as the cause of the major disasters. Since the creation of the word safety culture in this report, it has been widely used and described and practically evaluated for its popularity. Safety culture defines as a group and individual values, attitudes and beliefs, capabilities, and behavior patterns that determine the commitment, manner, and skill of the organization's health and safety management.

    Material and Methods

    A descriptive-analytical cross-sectional study was conducted on automotive workers for evaluating the status of their safety culture. The target population was employees of the automobile industry of an Iranian automobile company (SAIPA) in 2014.

    Results

    The results of this study showed that there was no relationship between safety culture and marital status. It was found that people with a college education had a significantly lower level of safety culture than those with a high school diploma or lower (P<0.05). There was a positive relationship between work experience and safety culture. There was no relationship between safety culture and those having a second job. Job tasks had a diverse safety culture. The mean safety culture score in employees who had experienced an accident was significantly lower than those who did not. Older employees showed to have a higher safety culture score.

    Conclusion

    Safety culture had a positive relationship with various factors such as (please name a few). Unfortunately, these factors were not studied thoroughly in Iranian automotive industries. According to the results of this study, on the job training and considering, incentives for the workers could be useful for promoting their safety culture

    Keywords: Safety culture, automotive industry, Statistical tests, Accidents
  • ریحانه مژده کار، کامران حاجی نبی*، کتایون جهانگیری، لیلا ریاحی
    سابقه و هدف

    یکی از چالش های مهم تامین مالی نظام سلامت، انتخاب ابزاری مناسب جهت ارزیابی نابرابری های توزیع و تخصیص منابع مالی است. معیارهای محک زنی عدالت به عنوان یک ابزار سیاست گذاری جامع شامل موانع مالی دسترسی عادلانه، تامین مالی عادلانه، کارایی مدیریتی و پاسخگویی، به ارزیابی عدالت در نظام مالی سلامت می پردازند. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیرگذارترین شاخص های مالی بر توزیع و تخصیص منابع سلامت براساس چارچوب محک زنی عدالت بود.

    مواد و روش ها:

    مطالعه ی حاضر، مطالعه ای توصیفی - تحلیلی در سال 1397 بود. 50 شاخص مالی نظام سلامت از سه منبع سازمان بهداشت جهانی، کمیسیون عدالت و حقوق بشر، آژانس توسعه ی بین المللی انتخاب و با شاخص های ملی سلامت و عدالت در سلامت مقایسه شدند. پس از اعتبارسنجی خبرگان، 15 شاخص مالی انتخاب شد که از طریق نظرسنجی 206 صاحب نظر از 31 استان کشور و با استفاده ی تحلیل عاملی تاییدی میزان تاثیر هر یک از شاخص ها بر توزیع و تخصیص منابع مالی ارزیابی شد.

    نتایج

    نتایج تحلیل عاملی نشان داد شاخص های نسبت پرداخت از جیب خانوارها و سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی در تامین مالی عادلانه ی سلامت، شاخص تخصیص بودجه ی سلامت مبتنی بر نیاز در پاسخگویی و شاخص پوشش بیمه ی سلامت براساس آسیب پذیری، در رفع موانع مالی دسترسی عادلانه به خدمات سلامت بیشترین تاثیر را داشتند.

    نتیجه گیری:

    سیاست گذاران سلامت می توانند از شاخص های ارزیابی نابرابری های تخصیص و توزیع منابع مالی براساس معیارهای محک زنی عدالت، جهت ارزیابی و تعیین اولویت های اخلاقی اصلاحات در تامین مالی استفاده کنند.

    کلید واژگان: چارچوب محک زنی عدالت, عدالت, تامین مالی سلامت, معیار محک زنی عدالت, شاخص های مالی سلامت
    Reihaneh Mojdehkar, Kamran Hajinabi*, Katayoun Jahangiri, Leila Riahi
    Background

    Choosing the right tool for assessing inequalities of the distribution and allocation of health financial resources is one of the major challenges in health financing. The Fairness Benchmarks are the comprehensive policy tools for evaluation of fairness in the health system which includes Financial Barriers to Equitable Access, Equitable Financing, Administrative Efficiency, and Accountability. This study aimed to determine the most influential financial indicators on the distribution and allocation of health resources based on the fairness benchmarking framework.

    Materials and Methods

    The present descriptive-analytic study was conducted in 2019. Fifty health system financial indicators were selected from three sources: WHO, the Equity and Human Rights Commission, and the United State Agency of International Development and were compared with the national health and health equity indicators. After experts' accreditation, 15 financial indicators were selected and by survey among 206 experts from 31 provinces and using the confirmatory factor analysis, the effect of each indicator on the distribution and allocation of financial resources were evaluated.

    Results

    Factor analysis showed that the ratio of out of pocket to total health expenditures and the share of health expenditure as percent of GDP in equitable financing, the need-based health resource allocation, in accountability, and the health insurance coverage based on vulnerability, in financial barriers to equitable access were the most influential indicators.

    Conclusion

    Health policy makers can be used indicators to assess inequalities in the allocation and distribution of financial resources, based on fairness benchmarks, to assess and determine the ethical priorities of reform in health financing.

    Keywords: Fairness benchmarking framework, Fairness, Health financing, Fairness benchmark, Health financing indicators
  • محمد طاهری نامقی، کتایون جهانگیری*، لیلا ریاحی، موسی جباری قره باغ
    پیش زمینه و هدف

    امروزه خطاهای دارویی به عنوان شایع ترین خطای پزشکی چالشی مهم برای نظام های سلامت و تهدیدی برای ایمنی بیمار محسوب می شود، این پژوهش باهدف ارزیابی و مدیریت ریسک بالینی در فرآیند دارو دهی بیماران بستری در بخش CCU بیمارستان های آموزشی شهر مشهد با استفاده از فن HFMEA در سال 1396 انجام شد.

    مواد و روش کار

    پژوهش حاضر از نوع ترکیبی (کیفی-کمی و توصیفی-مقطعی) می باشد که طی آن داده ها از طریق مشاهده مستقیم، بررسی اسناد و فن FGD به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، گردآوری و مطابق دستورالعمل HFMEA نسبت به تحلیل ریسک، علل ریشه ای خطاها و ارائه اقدامات اصلاحی اقدام گردید. برای تعیین فرآیند اولویت دار از روش AHP فازی، برای طبقه بندی علل خطاها از مدل Eindhoven و تعیین اقدامات اصلاحی از روش تولید ایده (Idea Generation) استفاده شد. در پایان اثربخشی فرآیند مدیریت ریسک مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار Excel به روش های آمار توصیفی تحلیل گردید.

    یافته ها

     درمجموع 50 حالت خطای بالقوه در فرآیند 5 مرحله ای دارو دهی شناسایی که 15 حالت آن به عنوان خطاهای غیرقابل قبول مشخص گردید، به طوری که از مجموع علل ریشه ای شناسایی شده،62.7 درصد به عنوان خطاهای نهفته و 37.3 درصد به عنوان خطاهای آشکار طبقه بندی شد. در ارزیابی مجدد سطح ریسک، نسبت ریسک های غیرقابل قبول با لحاظ اقدامات اصلاحی، از 56.9 به 21.6 درصد کاهش می یابد.

    نتیجه گیری

    خطاهای دارویی ممکن است به جای درمان، آسیب جانی و افزایش هزینه ها را به دنبال داشته باشد. فن HFMEA با رویکرد پیشگیرانه، ضمن تمرکز بر خطاهای سیستمی و نقاط ضعف فرآیندی و سازمانی، می تواند در جهت رفع علل ریشه ای خطاها، بخصوص در بخش حساس CCU نقش اثربخشی ایفا نماید.

    کلید واژگان: ایمنی بیمار, مدیریت ریسک بالینی, خطاهای دارویی, CCU, فن HFMEA, AHP فازی
    Mohammad Taheri Namaghi, Katayoun Jahangiri*, Leila Riahi, Mousa Jabbari Gharebagh
    Background & Aim

    Nowadays, medication errors as the most common medical error are among the most important health and safety issues for patient safety. The aim of this study was Assessing and Management of Clinical Risk in medication Process of CCU in Mashhad teaching hospitals by HFMEA Method.

    Materials & Methods

    The present study is a combination (qualitative – quantitative, cross sectional -descriptive) method. Data was collected through direct observation, review of documents, FGD technique by Non-probabilistic sampling based on purpose and by HFMEA standard work-sheet to risk analysis, decision tree analysis, identifying the root causes of failure states and suggestion of Improvement measures. In this study Fuzzy AHP (Analytical hierarchy process) Technique for selecting Priority Process, the Eindhoven model (ECM) was used and the Idea Generation Method was used to suggestion Improvement measures. Finally, data was analyzed using Excel software by descriptive statistics.

    Results

    A total of 50 failure states in the 5-step medication process were identified, so that failure states were identified as unacceptable risk.so that from the total root causes of erorrs were categorized based on the ECM model, 62.7% of latent errors and 37.3% of obvious errors and Improving measures were suggested., if these strategies are implemented, in the re-evaluated Controlled Risk The ratio of unacceptable risks will decrease from 56.9% to 21.6%.

    Conclusion

    The essential medication process due to Medicinal errors in some cases instead of treatment may increased costs, injury and prolonged hospital stay. The HFMEA Method with preventive approach and the focusing of systems rather than individual errors, in order to identify and resolve increases the agreement on process and organizational weakness and can play an Effectiveness role in eliminate the root causes of errors, especially in the sensitive and complex of the CCU ward.

    Keywords: patient Safety, Clinical Risk Management, Medication Errors, HFMEA Method, CCU, Fuzzy AHP Technique
  • فاطمه قاسمی فرد، کتایون جهانگیری*، کامران حاجی نبی
    زمینه و هدف
    خود مراقبتی فردی نوعی از خود مراقبتی است که طی آن فرد به عنوان سفیر سلامت مسئول مراقبت از خود، خانواده و سایر افراد می شود. نقش شوراهای اسلامی در پیشبرد سیاست های نظام سلامت بسیار مهم است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر توانمندسازی شوراهای اسلامی بر اجرای برنامه خود مراقبتی فردی صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی است که جامعه آماری آن اعضای شورای اسلامی دو روستای جوخواه و بهشت آباد از توابع شهرستان طبس هستند. برنامه توانمندسازی برای اعضای شورای اسلامی روستای جوخواه به عنوان گروه مداخله اجرا شد و روستای بهشت آباد نیز به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد. دو ماه بعد از مداخله، وضعیت برنامه خودمراقبتی فردی در دو روستا بررسی شد. داده ها با نرم افزار spss نسخه 17 و شاخص های توصیفی و آزمون های آماری نظیر آزمون تی تک گروهی (One-Sample T Test) توصیف و تحلیل شدند.
    یافته ها
    طبق یافته ها بعد از مداخله تعداد سفیران سلامت در روستای جوخواه رشد 31 نفری و در روستای بهشت آباد رشد 2 نفری داشته است. دو ماه بعد از مداخله، در گروه کنترل وضعیت فعالیت سفیران سلامت ثبت نام شده تغییری نکرده بود و همچنان سفیران ثبت نام شده فعالیتی در زمینه برنامه انجام نداده بودند، اما در روستای جوخواه در فعالیت سفیران سلامت ثبت نام شده تحول چشمگیری مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    توانمندسازی اعضای شوراهای اسلامی روستا به عنوان منتخبان مردم برای مدیریت و توسعه روستا، موجب می شود که مشارکت مردم در برنامه های نظام سلامت و به طور ویژه در برنامه خودمراقبتی فردی به طور پویا و گذار افزایش یابد.
    کلید واژگان: خودمراقبتی, شورای اسلامی روستایی, توانمندسازی, سفیران سلامت
    Fateme Ghasemi Fard, Katayoun Jahangiri Dr *, Kamran Hajinabi
    Background and Objective
    Individual self-care is a kind of self-care that a person is responsible for taking care of himself, his family and others. The role of Islamic councils in advancing health policy is very important. Present research aimed to investigate the effect of empowerment of Islamic councils on the implementation of individual self-care programs.
    Methods
    This quasi-experimental study was conducted among the members of Rural Islamic Council of two villages of Johkhah and Behesht-Abad close to Tabas city. The empowerment program was implemented for members of the Council of Jokahah Village as an intervention group and the Behesht-abad village was considered as a control group. Two months after the intervention, the status of individual self-care program in two villages was examined and compared with before intervention. The data were analyzed using SPSS17 software and single-sample T-test method.
    Results
    The results showed that after intervention, the number of health ambassadors which had increased up to 31 people in Johkhah however the growth was up to two in Behesht-Abad. Also, in the two months after the intervention, there was no change in Behesht-Abad village, and the registered ambassadors did not perform any activities in the area, but in the village of Jokhah, ambassadors of health had a significant activity.
    Conclusion
    Empowerment of members of Islamic councils causes the participation of people in health system programs and in particular in individual self-care programs. This increase is not just voluntary, it creates a partnership in which we see dynamic and influential activities.
    Keywords: Self-care, Rural Islamic Council, Empowerment, Health ambassadors
  • مهدیه ترکاء بیدختی، کامران حاجی نبی *، کتایون جهانگیری
    زمینه و هدف
    ایمنی بیمار به عنوان یک موضوع بسیار مهم و حیاتی در نظام های سلامت کشورهای مختلف به شمار می آید. کار گروهی و ارتباطات در پیشگیری و کاهش خطاهای پزشکی بسیار مهم هستند. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین کار گروهی پرستاران و ایمنی بیمار در بخش های مراقبت ویژه و جراحی بیمارستان های منتخب استان گیلان انجام شده است.
    روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی بود که در سال 1395 در 30 بیمارستان منتخب استان گیلان انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه و جراحی (600 نفر) و مسئولین ایمنی 30 بیمارستان منتخب بودند. داده های کار گروهی توسط پرسشنامه ارزیابی کار گروهی و داده های ایمنی بیمار نیز با استفاده از چک لیست استانداردهای الزامی بیمارستان های دوستدار ایمنی بیمار جمع آوری گردید و با استفاده از آزمون اسپیرمن و به کمک نرم افزار SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    طبق نتایج این مطالعه بین ایمنی بیمار و کارگروهی پرستاران ارتباط معنی دار (0/05 > p) وجود داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به ارتباط معنی دار کار گروهی با ایمنی بیمار، سرمایه گذاری این مراکز در جهت افزایش فرهنگ کار گروهی، می تواند از وارد آوردن آسیب ها و عوارض احتمالی جدی به بیماران جلوگیری نموده و برای بیمارستان ها بازگشت سرمایه را نیز به همراه داشته باشد.
    کلید واژگان: ایمنی بیمار, کار گروهی, بیمارستان
    Mahdieh Torka Beydokhti, Kamran Hajinabi *, Katayoun Jahangiri
    Background
    Patient safety is one of the most important and vital issues in the health systems of different countries. Team working and communication are very important in preventing and reducing medical errors. This Study aimed to investigate the relationship between the patient's safety and nurse's team working in surgical and intensive care units in Gilan province selected hospitals.
    Methods
    This analytical study was conducted in 30 selected hospitals in Gilan province in 2015. The statistical population of the study consisted of all nurses working in surgical and intensive care units (n = 600), and safety authorities of 30 selected hospitals. Team working data were collected by the teamwork assessment questionnaire and the patient's safety data by the checklist of mandatory standards of patient safety. Data were analyzed by spearman correlation and SPSS 16 software.
    Results
    According to the results, there was a significant relationship between the patient's safety and nurse's team working (p
    Conclusion
    According to relationship between team working and patient's safety, financing in teamwork culture promotion can prevent serious injuries and possible complications from patients and returns the investment to the hospital.
    Keywords: Patient safety, Team working, Hospital
  • کتایون جهانگیری، شیوا یوسفیان، شهناز طباطبایی
    زمینه و هدف
    سالانه صدها میلیون نفر از مردم جهان از حوادث و بلایای طبیعی و انسان ساخت متاثر می شوند و حدود 80 درصد از این افراد را زنان و کودکان تشکیل می دهند. زنان و دختران به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی در برابر بلایا از آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند. بدین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آوارگی بر سلامت روانی و اجتماعی زنان صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش مروری تحلیلی است که از طریق جستجوی مقالات در پایگاه های اطلاعاتی داخلی SID، Magiran وIrandoc و پایگاه های اطلاعاتی خارجی Web of Science، Scopus، Pubmed، Google Scholar و با استفاده از کلیدواژه های آسیب پذیری روانی، سلامت روان، زنان در بلایا، آوارگان، حوادث و بلایا و ترکیبات احتمالی آنها بررسی شد.
    یافته ها
    باتوجه به نیازهای متفاوت زنان در بلایا از جمله محرومیت ها در دسترسی به خدمات سلامت، مراقبت های بارداری و نگرانی های خاص بهداشتی، اجبار در تغذیه کودکان و احتمال خشونت جنسی و ابتلا به بیماری های منتقله جنسی، وابستگی عاطفی و اقتصادی، مشکل در تعاملات اجتماعی زنان، آسیب پذیری این گروه در شرایط آوارگی را می توان در ابعاد پنج گانه 1) سلامت 2) خودمراقبتی 3) وضعیت معیشت 4) سرمایه اجتماعی و 5) حمایت اجتماعی طبقه بندی کرد.
    نتیجه گیری
    در حوادث و بلایا موانع فرهنگی، مشکلات تهدیدکننده سلامت جسمی و همچنین موانع ارتباطی و تکلم به زبان کشور میزبان و مشکلات اجتماعی و اقتصادی مهم ترین چالش های زنان هستند که منجر به ایجاد اختلالات روانی می شوند. بنابراین بایستی برنامه های پیشگیری، آمادگی و پاسخ مبتنی بر نیازها و چالش های زنان و با مشارکت آنها طراحی شده و حمایت سیاسی و اقتصادی کافی از جانب دولت ها و سازمان های درگیر به این برنامه ها اختصاص داده شود.
    کلید واژگان: سلامت روانی, سلامت اجتماعی, زنان, آوارگان
    Katayoun Jahangiri Dr, Shiva Yousefian, Shahnaz Tabatabaee Dr
    Background And Objective
    Hundreds of millions of people affected from natural and man-made disasters in the world and about 80 percent of these people are women and children. Women and girls for various social, economic, cultural and health reasons are more vulnerable in times of disaster. This study aimed to investigate the impact of displacement on women's mental and social health.
    Methods
    This research is an analytical review of articles that was studied by searching articles in Iranian databases: SID, Magiran and Irandoc, and foreign databases: Web of Science, Scopus, PubMed, Google Scholar and by using of keywords such as: Psychological vulnerability, mental health, women in disasters, refugees, disasters and their possible combinations.
    Results
    According to the different needs of women in disaster such as deprivation in access to health services, prenatal care, specific health concerns, forcing in nutrition of children, the risk of sexual violence, sexually transmitted diseases, emotional and economic dependence and difficulty in social interactions, the vulnerability of this group in terms of displacement can be classified in five dimensions (1) health, (2) self-care, (3) livelihoods, (4) social capital and (5) social support.
    Conclusion
    In disasters, cultural barriers, physical health problems, communication barriers, language and social and economic problems are the most important struggles of women that lead to mental disorders. Therefore, programs should be designed related to prevention, preparedness and response based on women’s needs and challenges with them participating; it is important that sufficient political and economic support from governments and involved organizations in these programs will be allocated.
    Keywords: Mental Health, Social Health, Women, Refugees
  • زینب عباسی سنجدری، ایروان مسعودی اصل *، کتایون جهانگیری، لیلا ریاحی
    سابقه و هدف
    اعتباربخشی نوعی ابزار ارزیابی بهبود کیفیت و ایمنی بیماران است. هدف از این پژوهش مقایسه ارزیابی سیستم های مدیریت کیفیت بیمارستان های اروپا و بیمارستان های شهر تهران مبتنی بر اعتبار بخشی بود.
    روش بررسی
    پژوهش به صورت مقایسه ای، مقطعی و چندسطحی در 21 بیمارستان شهر تهران که به روش سیستماتیک انتخاب شده بودند و دربین مدیران بهبود کیفیت، بخش ها و بیماران و پرونده های آنها، در فاصله خرداد 1396-1395 انجام شد. در سطح مدیریت بیمارستان، سه سازه ارزیابی کیفیت استخراج و اعتبار سنجی شدند. پرسش نامه شاخص سیستم مدیریت کیفیت به مدیران بهبود کیفیت داده شد. شاخص انطباق با مدیریت کیفیت وشاخص کیفیت عملکرد بالینی از طریق ارزیابی اعتباربخشی بررسی شد. در سطح 70 بخش تحت بررسی، از چک لیست های مرور بالینی و تخصص گرایی و مسئولیت پذیری و طب مبتنی بر راهنمای بالینی و سیاست های ایمنی بیمار مبتنی بر اعتباربخشی استفاده شد. در سطح بیماران، چهار شرایط بالینی از طریق مشاهده و ارزیابی 2025پرونده بررسی شدند و داده ها مقایسه شد.
    یافته ها
    در سطح مدیریت، سه شاخص با یکدیگر ارتباط داشتند. چک لیست های سطح بخش، با یکدیگر ارتباط نداشتند. در هر چهار شرایط بالینی، فقط شاخص مدیریت کیفیت با سه شاخص سطح بخش ارتباط داشت. در اروپا، شاخص های سه سطح با یکدیگر ارتباط داشتند.
    نتیجه گیری
    مقایسه ارزیابی برای مدیریت کیفیت برای بیمارستان های شهر تهران و بیمارستان های اروپا نتایج مشابهی را در زمینه بهبود کیفیت در سطح مدیریت نشان داد.
    کلید واژگان: اعتبار بخشی, سیستم مدیریت کیفیت, بیمارستان, ایران
    Zeinab Abasi Sanjdari, Iravan Masoudi Asl *, Katayuon Jahangiri, Leila Riahi
    Background
    Accreditation is a tool for assessing the patients’ safety and quality improvement. The aim of this study was to compare quality management evaluation between Tehran hospitals with Europe hospital with accreditation approach.
    Materials And Methods
    This comparative, cross sectional, multilevel study was conducted among 21 systematic selected hospitals and their quality managers and hospital departments and patients between 2016, June and 2017, June. Anonymous Quality management system index (QMSI) questionnaire was conducted among quality managers. Quality management compliance index (QMCI) and clinical quality implementation index (CQII) and Clinical review (CR), specialized expertise and responsibility (SER), evidence base organization (EBO), patient safety strategy (PSS) were used during on- site visits by trained external surveyors. Retrospective and case note reviews, and direct observation were used for patient’s level data gathering. The validity and reliabity of constructs were tested. The choice of instruments was based on “Deeping our understanding of quality improvement in Europe” (DuQuE) project. Instruments were translated and back translated and changed base on third generation of Iran hospital accreditation that was developed by ministry of health and medical education (MOHME). We assessed patient- specific process and outcomes for acute myocardial infarction, stroke, hip fracture and deliveries at patient level.
    Results
    Management specific indexes at hospital level in Tehran hospitals, alike Europe hospitals, were related. In Tehran hospitals, an association was observed between QMSI and departmental levels in EBOP and CR and SER at four clinical conditions. In Europe hospitals, an association was observed between three levels of hospital quality management.
    Conclusion
    The comparative evaluation for quality management for hospitals in Tehran and European hospitals showed similar results in terms of quality improvement at the management level.
    Keywords: Accreditation, Quality management system, Hospital, Iran
  • سعید آقا محمدی، کتایون جهانگیری *، کامران حاجی نبی، ایروان مسعودی اصل، رضا دهنوییه
    مقدمه و اهداف
    در میان بیماری های غیر واگیر، بیمارهای ناشی از غدد، تغذیه و متابولیک به خصوص در کشورهای درحال توسعه در دهه های اخیر رشد فزاینده ای داشته اند. لذا این مطالعه با هدف بررسی و پیش بینی روند مرگ ناشی از این گروه بیماری ها، در ایران انجام شده است.
    روش کار
    جمعیت مطالعه، کل مرگ های ثبت شده ناشی از بیماری های غدد تغذیه و متابولیک در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی طی سال های 1385 تا 1394 است. جهت پیش بینی روندهای علل مرگ از مدل لی کارتر در پکیج دموگرافی 1/18 در نرم افزار R نگارش 1/3/3 استفاده شده است.
    یافته ها
    روند میزان مرگ ناشی از بیماری های غدد، تغذیه و متابولیک در همه گروه های سنی و جنسی طی سال های 1385 تا 1394 روند افزایشی داشته و پیش بینی می گردد در سال 1414 به میزان 71/197 در کل جمعیت، 97/202 در زنان و 99/188 در مردان (در هر 100 هزار نفر) جمعیت برسد.
    نتیجه گیری
    عوامل متعددی در ابتلا به بیماری های غدد تغذیه و متابولیک نقش دارند که یکی از این عوامل، افزایش سن و سالمندی جمعیت است که با توجه به تغییر ساختار سنی جمعیت ایران تا سال 1414 و افزایش سالمندی جمعیت، روند افزایشی در میزان مرگ های ناشی از این بیماری ها پیش بینی می شود و لازم است با توجه به روند سریع رشد آن در جمهوری اسلامی ایران، سیاست ها و برنامه های بین بخشی مبتنی بر جمعیت توسط سیاست گذاران اتخاذ گردد.
    کلید واژگان: مرگ, روند, غدد, تغذیه و متابولیک, دیابت, ایران
    Aghamohamadi S., Jahangiri K. *, Hajinabi K., Masoudi Asl I., Dehnavieh R
    Background And Objectives
    Among non-communicable diseases, endocrine, nutritional, and metabolic diseases have increased in recent decades, especially in developing countries. This study was conducted to evaluate and predict deaths from this group of diseases in Iran
    Methods
    In this analytical cross-sectional study, the study population comprised all deaths of endocrine, nutritional, and metabolic diseases recorded in the Ministry of Health and Medical Education during the years 2006 to 2016. In order to forecast the trend of cause of death, the Lee Carter model was employed in the demographic package 18/1 of the R software version 3/3/1.
    Results
    The death rate from endocrine, nutritional, and metabolic diseases increased in all age and sex groups from 2006 to 2015. It was predicted that death rate of this group of diseases would reach 197/71 in 100,000 in the total population, 202/97 in 100,000 women, and 188/99 in 100,000 men in 2035.
    Conclusion
    Several factors play a role in endocrine and metabolic diseases, one of which is aging and aging population. Considering the change in the age structure of the population of Iran by 2035 and the increase in population’s age, an increasing trend is expected in the mortality rate due to these diseases. Because of this rapid increase, policymakers need to adopt intergovernmental population-based plans and policies in this regard.
    Keywords: Mortality, Trend, Endocrine, Nutritional, metabolic, Diabetes, Iran
  • سعیده آقامحمدی، کتایون جهانگیری *، کامران حاجی نبی، ایروان مسعودی اصل، رضا دهنوییه
    مقدمه

    مدیریت نظام سلامت در ایران، برای جمعیتی که به سوی سالخوردگی پیش می رود و با تغییر الگوی بیماری ها روبروست، نیازمند تغییراتی در سیستم خدمات بهداشتی و درمانی است. یکی از این تغییرات اساسی توزیع تخت های بستری مطابق با نیازهای جامعه در آینده نزدیک است؛ بنابراین، این مطالعه با هدف آینده نگاری توزیع تخت‏های بستری بیمارستان های ایران طی 20 سال آینده انجام گرفته است.

    روش ها

    این مطالعه از انواع مطالعات بنیادی –کاربردی که در سال 1395 انجام شده است. در ابتدا، به بررسی و پیش بینی ساختار سنی و جنسی جمعیت ایران با استفاده از اطلاعات سرشماری و با استفاده از روش ریاضی پرداخته شده است. سپس میزان های گروه های کلی علل مرگ طی سال های مطالعه، محاسبه و با استفاده از مدل لی کارتر روند 20 ساله آنها پیش بینی شدند. همچنین بر اساس داده های تخت های بیمارستانی، تعداد تخت ها با استفاده از رگرسیون خطی محاسبه گردیدند. برای تحلیل داده ها از بسته جمعیت شناسی 1/18 در نرم افزارR نسخه 1/3/3 استفاده شد.

    یافته ها

    روند رشد جمعیت سالمندی در ایران تا سال 1414 رو به افزایش خواهد بود؛ به طوری که در سال 1385، جمعیت بالای 60 سال 3/7 درصد کل جمعیت بوده است و برآورد می شود، در سال 1414 به 6/17 درصد از جمعیت برسد. بیماری های غدد، تغذیه و سوخت و ساز بیشترین افزایش میزان علل مرگ را در کل جمعیت از سال 1385 تا 1414 با افزایش 52/1878 در هزار نفر جمعیت خواهند داشت. با ادامه روند کنونی تعداد تخت های بیمارستانی در بیشترین فرض باروری جمعیت، 160687 تخت و کمترین فرض باروری جمعیت 157208 تخت خواهد بود.

    نتیجه گیری

    طی 20 سال آینده بر جمعیت سالمند ایران افزوده خواهد شد و بیماری های غیرواگیر درصد زیادی از بیماری ها و علل مرگ در کشور را به خود اختصاص می دهند؛ از این رو، برنامه ریزی و سیاست گذاری های صحیح و دقیق برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، به ویژه در بخش درمان و نیز تخصیص تخت های بستری ضروری است.

    کلید واژگان: آینده نگاری, بیمارستان, توزیع, تخت بستری, ایران
    S. Aghamohamadi, K. Jahangiri *, K. Hajinabi, I. Masoudi Asl, R. Dehnavieh
    Introduction

    Health system management in Iran requires changes in health care system for population that goes to aging and are faced with changes in diseases patterns. One of these needs is the fundamental changes that must be made in the near future in the distribution of inpatient beds based on the needs of society. The purpose of this study was, therefore, to foresight the distribution of hospitals’ inpatient beds over the next 20 years.

    Methods

    This study is a applied research. At first, the age and sex structure of Iranian population was investigated and predicted through using data from census and mathematical methods. Then the rates of general groups of causes of death were calculated for the years of study and their 20-year trends were predicted using Lee-Carter's model. Next, based on the related data, the number of hospital beds were calculated by means of linear regression. To analyze the data, the demographic package of 18. 1 in R software, version 3. 3. 1, was adopted.

    Result

    It was found that while in 2006, the population over 60 years comprised 7. 3% of the total population, until 2035, the growth of the elderly population in Iran will be on the rise; so much so that and it is estimated that in year 2035, it will reach 17 percent of the population. Endocrine, nutritional, and metabolic diseases will have the greatest increase in the rate of death in the general population from 2006 to 2035, with an increase of 1878. 52 in 1000 people. Accordingly, the number of hospital beds with the highest and the lowest fertility assumptions will be 160,687 and 157,208 beds, respectively.

    Conclusion

    The findings indicate that over the next 20 years, the elderly population of Iran will increase and non-communicable diseases will account for a large percentage of the diseases and causes of death. Therefore, proper and accurate planning and policies are essential to meet the society needs, especially in the treatment sector for the allocation of beds.

    Keywords: Insight study, Hospital, Distribution, Inpatient Beds
  • ویدا صادق زاده، کتایون جهانگیری *، محمود محمودی مجدآبادی فراهانی، ماه منیر محمدی
    مقدمه
    ارزیابی و کنترل مناسب عوامل خطر ساز بیماری های عروق کرونر قلب برای پیشگیری از حمله های قلبی عروقی و بهبود سطح سلامت جامعه بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه وضعیت کنترل همه گیری بیماری های عروق کرونر قلب در ایران و کشورهای منتخب انجام گرفت.
    روش کار
    این پژوهش به صورت تطبیقی در 11 کشور با معیارهای مشخص انجام شد. بانک های اطلاعاتی شامل مدلاین، پاپ مد، رزنت، الزویر و گوگل اسکولار با کلید واژه های «بیماری های غیر واگیر، بیماری های عروق کرونر قلب، بیماری های قلبی عروقی و کنترل همه گیری» می باشد. تعداد 90 مقاله چاپی و الکترونیکی به دست آمد. داده ها با استفاده از «چک لیست کنترل همه گیری بیماری های عروق کرونر قلب» “Check List of Control on the Epidemic of Heart Coronary Artery Diseases” در 5 حیطه و 35 عبارت جمع آوری شد. شاخص روایی محتوا با نظرات 17 نفر از خبرگان و پاپایی به روش آلفای کرونباخ با شرکت 12 نفر متخصص اندازه گیری و تایید شد. یافته های به دست آمده در جداول تطبیقی قرار گرفتند.
    یافته ها
    شباهت های وضع موجود کنترل همه گیری بیماری های عروق کرونر قلب عبارت بودند از: در همه کشورها عوامل خطر مشترکی در ابتلا به بیماری های عروق کرونر قلب نقش دارند. غالب کشورها در ساختار خود، دارای نظام های های پاسخگو برای کنترل و پیشگیری از بیماری های عروق کرونر قلب بودند. تفاوت ها شامل شاخص های مهمی مثل سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی و سهم سلامت از هزینه های عمومی دولت، هزینه های اجتماعی سلامت از هزینه های عمومی دولت و نیز سهم اختصاص یافته به بخش سلامت از کل هزینه دولت بود. بعلاوه، پرداخت هزینه سلامت از جیب مردم در ایران و کشورهای منتخب، تفاوت های زیادی را نشان داد.
    نتیجه گیری
    مقایسه نظام های پاسخگو، تامین مالی سلامت و عوامل خطر بیماری های عروق کرونر قلب در ایران و کشورهای منتخب، تفاوت ها و تشابهاتی را نشان داد. ایجاد یک چارچوب سیاست گذاری در تدوین وضع مقررات و آموزش همگانی برای پیشگیری و کنترل بیماری های عروق کرونر قلب پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: بیماری های عروق کرونر قلب, کنترل بیماری, مطالعه تطبیقی
    Vida Sadeghzadeh, Katayoun Jahangiri *, Mahmood Mahmoodi Majdabadi Farahani, Mahmonir Mohammadi
    Introduction
    Coronary heart disease risk factors assessment and control is critical for preventing cardiovascular attacks and improving the health of people. The aim of the present study was to compare the status of control of the epidemic of heart coronary artery diseases in selected countries and Iran.
    Methods
    This comparative study was carried out in 11 countries (with define criteria). Databases, such as Medline, PubMed, Rozent, Elsevier, and Google Scholar were used with keywords of "Non communicable diseases", "coronary artery disease", "cardiovascular disease”, and "epidemic control". Ninety printed and electronic articles were obtained. Data was collected using “Check List of Control on the Epidemic of Heart Coronary Artery Diseases" in five dimensions with 35 items. The content validity index of the check list was evaluated and confirmed with 17 experts and Cronbach's alpha with 12 experts.
    Results
    The findings of this study showed similarities, for instance all countries had common risk factors for coronary artery disease. Most countries, had responsive systems for controlling and preventing coronary artery diseases in their structure. The differences included major issues, such as “total expenditure on health as a percentage of gross domestic product”, “general government expenditure on health as a percentage of total expenditure on health”, “private expenditure on health as a percentage of total expenditure on health”, “general government expenditure on health as a percentage of total government expenditure”, and “social security expenditure on health as a percentage of general government expenditure on health”. Also, “out-of-pocket expenditure as a percentage of private expenditure on health” was very different in Iran compared with the selected countries.
    Conclusions
    The comparison of responsive systems, health financing, and risk factors for coronary artery disease in Iran and selected countries had several differences and similarities. It is suggested to create a policy framework for regulation and public education for the prevention and control of coronary heart disease.
    Keywords: Coronary Artery Disease, Disease Control, Comparative Study
  • زهره قمیان، علی خدادادی زاده *، کتایون جهانگیری، صادق یوسف نژاد
    مقدمه
    با توجه به حادثه خیز بودن کشور ایران، توجه به بحران به ویژه زلزله از اهمیت زیادی برخوردار است. روز جمعه پنجم دی ماه سال 1382در ساعت 5 و 26 دقیقه، زمین لرزه مخربی شهر بم و روستاهای پیرامون آن را به تلی از خاک تبدیل کرد. در پژوهش حاضر به زلزله بم از دیدگاه تاثیر زلزله بر زندگی مردم بر اساس نگاه کسانی که این زلزله را تجربه کرده اند، پرداخته شد؛ چرا که دانش پیشگیری، آمادگی و پاسخ مناسب در برابر زلزله و سایر بحران ها، تنها از راه بررسی تجارب مردمی که این بحران ها را درک کرده اند، حاصل می شود.
    روش
    این مطالعه قسمتی از یک تحقیق کیفی بود که با روش تحلیل محتوا (Content analysis) در سال 1394 در شهر بم انجام شد. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف صورت گرفت و جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید.
    یافته ها
    شرکت کنندگان پژوهش را 10 نفر شامل 5 زن و 5 مرد تشکیل داد. میانگین سنی نمونه ها 07/13 ± 70/39 سال و میانگین مدت مصاحبه ها 86/10 ± 30/51 دقیقه بود. یکی از اصلی ترین درون مایه های به دست آمده از مصاحبه با شرکت کنندگان «فروپاشی ناگهانی زندگی در چند ثانیه» مورد بررسی قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    بر اساس مصاحبه ها، درون مایه فروپاشی ناگهانی زندگی ارایه گردید که نشان دهنده ارزش مطالعات کیفی در رابطه با درک صحیح از مشکلات مصدومان و بازماندگان بلایای طبیعی به خصوص زلزله می باشد. امید است به جنبه های واقعی بحران ها بر زندگی بازماندگان اشاره شود و در برنامه ریزی و مدیریت به موقع و صحیح بحران ها بر اساس نیازهای واقعی مردم حادثه دیده از آن ها استفاده شود.
    کلید واژگان: مطالعه کیفی, تجربه, زلزله, فروپاشی زندگی, ایران
    Zohreh Ghomian, Ali Khodadadizadeh *, Katayoun Jahangiri, Sadegh Yousef Nezhad
    Introduction
    Since Iran is accident-prone, paying attention to the issue of crisis, particularly earthquake, is very important. On Friday, December 26, 2003 at 5:26 a.m., a devastating earthquake converted Bam City, Iran, and its surrounding villages to the mound of soil. In this study, we surveyed the impact of the earthquake on the lives of people who experienced earthquake. Because the knowledge of prevention, preparedness, and appropriate response for earthquakes and other disasters can be achieved only through the experiences of people who had a perception of these disasters.
    Method
    This article was part of a content analysis qualitative study conducted from December to March, 2015 in the Bam city. Purposeful sampling method used and continued until code completion and data saturation. To collect the data semi-structured interviews were used.
    Results
    Of 10 participants in this study, 50% (5 participants) were women and 50% (5 participants) were men. Mean age of participants was 39.70 ± 13.07 years. The mean duration of the interviews was
    51.30 ± 10.86 minutes. One of the main themes emerging from the interviews was “the sudden collapse of life in a few seconds”.
    Conclusion
    Based on interviews, the essence of life suddenly collapse was achieved. It represents the value of qualitative studies on understanding problems of victims and survivors of natural disasters, especially earthquake. It is hoped that real aspects of the crisis on the lives of survivors be achieved and used in planning timely and accurate crisis management based on the real needs of injured people.
    Keywords: Qualitative research, Earthquake, Experience, Life change events, Iran
  • سمیه نوری، لیلا ریاحی *، کامران حاجی نبی، کتایون جهانگیری
    زمینه و هدف
    اولویت بندی و تخصیص منابع از مهم ترین موضوعات بخش سلامت بوده و عادلانه بودن آن ها نیازمند در نظر گرفتن معیارهای مختلفی است. این مطالعه به منظور شناسایی معیارهای مورداستفاده برای اولویت بندی و تخصیص منابع در نظام های سلامت دنیا از طریق مرور جامع مطالعات به انجام رسید.
    مواد و روش ها
    سه پایگاه معتبر Cochrane Library،PubMed و SCOPUS از سال 2005 تا 10 اکتبر 2016 به شکل نظام مند مورد جستجو قرار گرفتند. مقالات انگلیسی زبانی که دارای معیارهای کمی یا کیفی مدون و مشخص در حوزه تخصیص منابع در بخش سلامت بودند وارد مطالعه شدند. داده های به دست آمده به صورت تماتیک سنتز شدند.
    نتایج
    درمجموع 9162 مقاله استخراج شد. در ابتدای بررسی مقالات واردشده، 9089 مقاله به دلیل تکراری بودن و نیز براساس عنوان مطالعه حذف شدند. چکیده مقالات باقی مانده (76 مقاله) بررسی و 17 مقاله حذف شد. متن کامل 59 مقاله باقی مانده بررسی و بر اساس انطباق با معیارهای ورود، تعداد 34 مقاله دیگر نیز حذف شد و درنهایت 25 مقاله وارد فاز نهایی مطالعه شدند. معیارهای مورداستفاده در مقالات در چهار بعد اقتصادی، مدیریتی، ساختاری و زمینه ای قرار گرفتند. از بین معیارهای ابعاد اقتصادی، مدیریتی، ساختاری و زمینه ای بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به معیارهای هزینه، اهداف نظام سلامت، ظرفیت محلی و وضعیت بیماری ها بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مهمترین معیارهای مورد استفاده توسط سیاستگذاران و تصمیم گیران نظام سلامت در سطح دنیا به هنگام اولویت بندی و تخصیص منابع، استخراج شدند. نتایج نشان داد که در سطح دنیا، اولویت بندی و تخصیص منابع در نظام سلامت بیشتر بر اساس معیارهایی مانند هزینه اثربخشی، وضعیت بیماری، عدالت/ برابری و نیاز صورت می گیرد.
    کلید واژگان: تخصیص منابع, اولویت بندی, نظام سلامت, مرور جامع
    Somayeh Nouri, Leila Riahi Dr *, Kamran Hajinabi Dr, Katayuon Jahangiri Dr
    Background
    Priority setting and resource allocation are assumed to be the most important issues of health-sector and fairness thereof requires considering various criteria. This study was performed to identify the criteria used for priority setting and resource allocation in the world health systems through comprehensive review.
    Materials And Methods
    Cochrane, PubMed and SCOPUS database were searched systematically from Jan.1,2005 to Oct.10,2016. The English articles with codified and specified qualitative and quantitative criteria in the resource allocation context in health sector were included in the study. The obtained data were synthetized thematically.
    Results
    Overall, 9162 papers were extracted. At the beginning of review of the included articles, 9089 papers were removed due to duplication and also based on the title. The abstracts of the remained papers were reviewed and 17 papers were removed. Full text of 59 remained papers were reviewed and based on matching with the inclusion criteria, 34 other papers were removed, too, and ultimately 25 papers were included in the final phase of the study. Extracted criteria were categorized into four dimentions based on economic, management, structural and contextual, out of which the most frequent ones were related to cost, health system goals, local capacity and disease status, respectively.
    Conclusion
    In this study, the most important criteria used by policy makers and decision makers of health system in the world were extracted for priority setting and resource allocation. The results indicated that in the world, priority setting and resource allocation in the health system is made mainly based on criteria such as cost-effectiveness, disease status, equity/equality and the need.
    Keywords: Resource allocation, Priority setting, Health system, Comprehensive review
  • میثم صفی کیکله*، کتایون جهانگیری، شهناز طباطبایی
    هدف
    نیمی از پناهندگان دنیا را گروه آسیب پذیرکودکان و نوجوانان تشکیل می دهند. عوامل متعددی بر شدت آسیب پذیری آنها می افزاید چرا که در مراحل اولیه شگل گیری و تکامل شخصیت قراردارند و برای تامین نیازهای ویژه فیزیولوژیک و عاطفی خود به دیگران وابسته اند. مواجهه باتعارضات و مشکلات قبل، حین و پس از مهاجرت و پناهندگی برسلامت روان آناه تاثیرگذار است. مطالعه حاضر با هدف بررسی چالش های سلامت روان کودکان و نوجوانان مهاجر و پناهنده در هزاره سوم،انجام شد.
    روش
    مرور نظام مند در پایگاه های پاب مد و اسکوپوس به مدت دو ماه درسال96 صورت گرفت. تعداد مقالات جستجو شده 2014 مطالعه بود که با توجه به استراتژی های جستجو و معیار های منتخب، 20 مقاله که بطور ویژه به بررسی سلامت روان کودکان و نوجوانان مهاجر و پناهنده پرداخته بودند انتخاب گردید.
    یافته ها
    مطابق مطالعات انجام شده قبلی، کودکان و نوجوانان پناهنده با آسیب های متعددی مواجهند که علاوه بر اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، استرس پس از سانحه و درد های روان تنی، کاهش انعطاف پذیری و کاهش عملکرد های رفتاری و شناختی نیز بروز می یابد. این حالات در کودکان و نوجوانان پناهنده ای که از والدین خود جدا شده یا دور افتاده اند، بیشتر گزارش شده است.
    نتیجه گیری
    قبل از بروز بحران ها، به منظور سازش و کنار آمدن کودکان با شرایط بلایا و به منظورترویج فرهنگ تاب آوری، سیاستگذاران و برنامه ریزان ، بایستی برنامه های آموزشی را با مشارکت والدین و معلمان، تدوین و اجرا نمایند. نظام سلامت ضمن تدوین برنامه های مراقبتی ویژه، به منظور ارائه خدمات، باید آموزش کارکنان خود را در الویت قرار دهد. کشور های پناهنده پذیر ضمن تامین شرایط مناسب پناهندگی، ایجاد و توسعه شبکه های حمایتی اجتماعی درخور به منظور حفظ ایمنی و امنیت، رفع نیازها، جلوگیری از خشونت، احترام به شان افراد وتسکین آلام، بایستی مراکز مراقبت سلامت روان و واحدهای آموزشی را با توجه به ملاحظات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و قانونی مناسب راه اندازی و تقویت نماید.
    اکثر مطالعات به شیوع نشانه های اختلالات روانی پناهندگان پرداختند، در حالیکه انجام مطالعات مداخله ای با هدف شناسایی عوامل خطر و راه های رفع این عوامل، کاملا ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: کودکان و نوجوانان, مهاجر, پناه جو, پناهنده, سلامت روان, بلایا و بحران
    Meysam Safi Keykaleh *, Katayoon Jahangiri, Shahnaz Tabatabaie
    Background
    Half of the world’s refugees comprise children and adolescents. Confronting conflicts and difficulties before, during, and after migration and seeking asylum affect their mental health. The present study aimed at investigating the challenges of mental health of migrant and refugee adolescents and children.
    Materials And Methods
    A systematic review was conducted in the second half of 2016 using PubMed, Scopus, Magiran, SID, and Google Scholar databases. From the 2014 studies initially selected, 20 articles that specifically attended to examining the mental health of migrant and refugee adolescents and children were finally extracted.
    Results
    According to previous studies, the refugee adolescents and children encounter much harm. In addition to psychological disorders such as depression, anxiety, post-trauma stress disorder and psychosomatic pains, this group of refugees also suffers from a decline in flexibility and behavioral and cognitive functions. These conditions have been reported more often in refugee adolescents and children who have been separated from their parents or left far away from them.
    Conclusion
    Before a crisis occurs, policymakers and planners should formulate and implement educational programs along with the participation of parents and teachers in order for children to cope with conditions of disasters, and in order to promote the culture of resilience. The health system, while developing special care programs must prioritize the training of its employees in order to provide services. Most studies have attended to the incidence of symptoms of refugees’ psychological disorders, while it seems necessary to conduct intervention studies with the aim of identifying elements of risk and ways to resolve these elements.
    Keywords: Mental health, Refugees, Asylum seekers, Adolescents, Child
  • سیمین تاج شریفی فر، کتایون جهانگیری *
    مقدمه
    استفاده عمدی یا تهدیدآمیز از ویروس ها ، باکتری ها ، قارچ ها ، و یا مواد سمی تهیه شده از ارگانیسم های زنده برای ایجاد مرگ و میر یا بیماریزائی در انسان ، حیوانات وگیاهان؛ بیوتروریسم نام دارد. آلوده سازی افراد وتجهیزات با عوامل بیولوژیک در ناوها و زیر دریایی های نظامی، می تواند قبل از آغاز سفر دریایی و در حین سفر رخ دهد. به دلیل موقعیت استراتژیک آبهای ایران و وجود نیروهای متخاصم در همسایگی کشور احتمال بروز این گونه حملات محتمل است. هدف از مطالعه پیش رو ارائه مدل برنامه ریزی پیشگیری جهت حوادث بیوتروریستی در شناور های نظامی است.
    روش کار
    این مقاله حاصل یک تحقیق کیفی و تطبیقی است که در آن با استفاده از روش های مدیریت خطر و برنامه ریزی کاهش اثرات بلایا و افزایش تاب آوری در محیط های مختلف جامعه (خشکی ) الگویی برای نظامیان در ناو و کشتی های دفاعی در مواجهه با حملات بیولوژیک پیشنهاد می شود .
    یافته ها
    نقطه شروع رویاروئی با مخاطرات و آغاز چرخه مدیریت بحران پیشگیری از بروز و کاهش خطر است. مخاطرات با توجه به تهدیدات احتمالی در منطقه ، شرایط محیطی ،منابع انسانی ،تجهیزات و زمان تحلیل می شوند. با توجه به تهدیدات منطقه خاور میانه ، میکروارگانیسم های گروه A سلاح های بیولوژیکی می توانند از مخاطرات بیولوژیکی در ناوهای دفاعی ایران در آبهای منطقه و آبهای آزاد باشند.می توان با استفاده از محاسبات دوره بازگشت ،شدت اثرات ،آسیب پذیری منابع و گروه هدف ،امتیاز کل مخاطره در منطقه جغرافیائی مفروض را محاسبه کرد .این اعداد برآوردی از احتمال وقوع مخاطرات را نشان می دهند .بر حسب احتمال وقوع هر مخاطره الویت ها مشخص شده و سناریو های احتمالی تنظیم می گردند و برنامه پاسخ مبتنی بر سناریو های محتمل ،تدوین می شوند . برنامه های هشدار تک بیولوژیک ، جداسازی بیماران و ناقلین ، اجرای سیستم دیده وری به منظور تعیین موارد جدید ابتلا، اجرای برنامه های پروفیلاکسی داروئی و واکسیناسیون ،درمان بیماران ،مدیریت اجساد ،تامین آب و غذای سالم ، طراحی سیستم چند لایه به منظور ارتباط با بیرون از منطقه حادثه دیده ،رفع آلودگی ، تریاز، امداد و انتقال به بیمارستان های مرجع و...می باشند.
    نتیجه گیری
    استفاده از الگوی مدیریت خطر مبتنی بر سناریو در مواجهه با حملات بیولوژیک اثرات بلایای بیوتروریستی را کاهش داده و موجب کاهش اثرات نتایج استفاده از عوامل بیولوژیک به عنوان سلاح می شوند.
    کلید واژگان: مدیریت خطر, تحلیل خطر, برنامه پاسخ, بیوتروریسم, رزم ناو
    Sharififar S., Jahangiri K. *
    Introduction
    Intentional releases or threat to use viruses, bacteria, fungi, or toxins produced by living organisms to cause death or pathogenicity in humans, animals and plants is bioterrorism. Contamination with biological agents could occur before or during the journey. In Iran the risk of such attacks is high because of the strategic situations and the presence of hostile forces in neighboring waters. The aim of this study is to present a scenario based prevention and response planning for battle cruiser and biological threats.
    Method
    This is a qualitative and comparative study in which by using the risk management methods and mitigation planning and resiliency in different social environments, we propose a model in dealing with biological attacks in cruisers.
    Results
    The beginning phase of disaster management cycle is mitigation and risk reduction. Hazards will be analyzed according to potential threats in the region, the environment, human recourses, equipment and time. According to the threats in the Middle East, biological agents in group” A” can be the biological hazards in the cruisers. We can determine the points of risk by calculating the return period, the severity of impacts and vulnerability of resources and the target group in a geographical area. According to the probability of each risk, we can identify priorities and regulate the possible scenarios. Then, the problems, which extracted from the scenarios, will be analyzed and the possible strategies for prevention and response will be developed. At least the scenario based response plan was developed. These plans need the planning teams and scenarios to develop. The biological attacks warning plan includes: the isolation of patients and carriers, surveillance system, drug prophylaxis and vaccination programs, Treatment, dead bodies management, provision of water and healthy food, a multi-layered system designed to communicate with the outside of the disaster area, decontamination, Triage, rescue and transfer to the referral hospitals and etc.
    Conclusion
    Scenario-based risk management model in bioterrorist attacks reduces the biological effects of the bioterrorism agents
    Keywords: risk management-risk analysis-response plan-bioterrorism- battle cruiser
  • آرزو کرمپوریان، زهره قمیان*، کتایون جهانگیری، بهروز کارخانه ایی
    مقدمه
    یکی از مهمترین ماموریتهای پرسنل امداد رسان هلال احمر مدیریت انبوه مصدومین در هنگام بلایا است. هلال احمر یکی از مهم ترین ارگان امدادرسان حین و بعد از وقوع حوادث است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش حوادث با انبوه مصدومین بر آگاهی، نگرش، عملکرد و رضایتمندی امدادگران جمعیت هلال احمر همدان انجام گرفته است.
    روش کار
    پژوهش مداخله ای، تک گروهی پیش-آزمون پس آزمون بود. جامعه پژوهش شامل کلیه امدادگران جمعیت هلال احمر همدان و نمونه گیری به روش در دسترس و به تعداد 40 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه (مشتمل بر 4 بخش مشخصات فردی، تعیین آگاهی، نگرش و رضایتمندی) و چک لیست عملکرد میباشد. برای تعیین روایی ابزار از روایی محتوا، جهت تعیین اعتماد علمی از آلفای کرونباخ (92/0) و برای تعیین علمی چک لیست از روش همبستگی بین مشاهده هم زمان دو مشاهده گر استفاده گردید.داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 15 و آزمون آماری تی زوجی و با سطح اطمینان 95 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    کلیه شرکت کنندگان در این مطالعه مذکر، اکثریت آنها (50٪) در گروه سنی23-18 سال، (50٪) دارای مدرک کارشناسی و (75٪) مجرد بودند. میانگین نمره آگاهی قبل امدادگران 4/0 ±4/5 و بعد آن 3/1 ±2/11، میانگین نمره نگرش قبل امدادگران 6/0 ±1/6 و بعد 5/3 ±2/21، میانگین نمره عملکرد قبل 3/0 ±5/2 و بعد 5/0 ±2/7 بود (0.001>P) که افزایش معنی داری داشته است. میانگین رضایتمندی واحدهای پژوهش از برگزاری کارگاه 6/5 ±6/52 بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به افزایش نمره آگاهی، نگرش، عملکرد و رضایتمندی امدادگران پس از آموزش حوادث با انبوه جمعیت پیشنهاد میگردد آموزش در سایر زمینه ها هم بکار برده شود.
    کلید واژگان: حوادث با انبوه جمعیت, دانش, نگرش
    Arezo Karampourian, Zohreh Ghomian*, Katayoun Jahangiri, Behrooz Karkhanei
    Background
    One of the problems in disaster management is mass casualty incident (MCI). Red Crescent is one of the most important organs during and after accident. The objective of study was to the effect of education of MCI on knowledge, attitude and satisfaction Red Crescent workers Hamadan.
    Materials and Methods
    First, Red Crescent officials Hamadan were interviewed. According to their views, MCI as the most important challenge was considered. This study was a single group intervention. The study population comprised all relief workers of Red Crescent. Available or purposeful sampling was done and 40 persons participated in this study. Knowledge and attitudes were assessed before and after the workshop. Instruments included demographic characteristics and questionnaire of knowledge and attitude were. Data were statistically analyzed by SPSS version 15 and paired t test.
    Results
    The mean score of knowledge were before the workshop 5/4 ± 0/4 and after the workshop 11/2 ± 1/3; the mean scores of attitude were before the workshop 6/1 ± 0/6 and after holding workshop 21/2 ± 3/5.
    Conclusion
    Since the knowledge and attitude of workers increased after training so we recommend it be used in other fields also.
    Keywords: MCI, knowledge, attitude, practic, satisfaction
  • محمدرضا وفایی نسب، آزاده فاتح پناه *، کتایون جهانگیری، محدثه نامداری
    مقدمه
    یکی از اجزاء ضروری و سرنوشت ساز در در مان بیماران بدحال، خدمات پزشکی اورژانس می باشند. اصلی مشترک در خدمات اورژانس پیش بیمارستانی وجود دارد که بصورت یک هدف در آمده است و آن عبارت است زمان پاسخ 8 دقیقه یا کمتر جهت حمایت پیشرفته از زندگی افراد در حوادث تهدید کننده حیات. لذا این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد اورژانس پیش بیمارستانی شهر یزد بر اساس مدت زمان لازم جهت حضور بر بالین بیمار در سال 92 انجام شده است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است که بصورت مقطعی انجام شده است. روش جمع آوری داده ها بصورت سرشماری و روش تحلیل داده ها بصورت کیفی بوده است به این صورت که بر اساس روش لیکرت عملکرد قبل از 8 دقیقه به عنوان عملکرد عالی تا 8دقیقه عملکرد خوب و بالاتر از 8 دقیقه عملکرد ضعیف در نظر گرفته شده است.
    یافته ها
    طبق داده های بدست آمده از پژوهش، در طول سا ل 92 به تفکیک پایگاه های سطح شهر یزد بهترین میانگین عملکرد زمانی مربوط به پایگاه منطقه 4 با 58/8دقیقه و ضعیف ترین عملکرد مربوط به پایگاه منطقه 6 با 01/12 دقیقه بوده است. عملکرد ماموریتهای شهری مرکز مدیریت حواث و فوریتهای پزشکی استان یزد بطور کلی در سال 92 عبارت بود از: 84/9 دقیقه. یافته ها نشان دادند که بالاترین میانگین عملکرد زمانی مربوط به فصل زمستان با 2/10 دقیقه و کمترین میانگین زمان عملکردی مربوط به فصل تابستان با 47/9 دقیقه بوده است. در ادامه نتایج چنین نشان دادند با اینکه تعداد ماموریتها در فصل تابستان نسبت به زمستان بیشتر بوده است، 7/25% در مقابل 1/24%، ولی میزان فوتی ها در این فصل کمتر از فصل زمستان بوده است ( 31/22% در مقابل 54/27% ).
    نتیجه گیری
    در مقایسه اطلاعات بدست آمده حاصل از یافته های پژوهش، به تاثیر مدت زمان ماموریت در کاهش میزان مرگ و میر پی برده شد لذا با توجه به حساسیت فعالیت های اورژانس های پیش بیمارستانی لزوم توجه به بازه زمانی ماموریتهای شهری مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی استان یزد آشکار گردید که این مهم جز با توجه و نظارت مسئولین مربوطه و تهیه شرایط و امکانات کافی مقدور نمی باشد.
    کلید واژگان: اورژانس پیش بیمارستانی, ارزیابی عملکرد, زمان اعزام آمبولانس
    Mr Vafaeinasab, A. Fatehpanah*, K. Jahangiri, M. Namdari
    Introduction
    Emergency medical services are a crucial component in the treatment of critically ill patients. A common principle in pre-hospital emergency services is defined as a target “8 minutes or less response time of advanced life support for people in life-threatening events”. Therefore this research is aimed to evaluate on performance of pre-hospital emergency stations in Yazd, based on essential time for attending at patient's bedside.
    Methods
    The present study is analytic descriptive conducted cross-sectional. Method of collecting data based on census and its analyzing method had been qualitative. According to Likert, performance is considered excellent with action less than 8 minutes, good with action by 8 minutes, and weak higher than 8 minutes.
    Results
    according to the results, the best average performance time (In 1392 among stations of Yazd) belong to 4th District station with 8.58 minutes and the weakest time to 6th District station with 12.01 minutes. The average of performance of Yazd emergency medical services at urban missions had been 9.84 minutes. Findings show that the highest average time activity recorded on winter that was 10.2 minutes and lowest average time activity was recorded on summer which was 9.47 minutes. Also results show even though the number of missions in the summer were higher than the winter, but the mortality rate were less in contrast.
    Conclusion
    By comparing the obtained information from the research results, the impact of mission duration on mortality rate reduction has turned out. Also according to the sensitivity of pre-hospital emergency, the necessity of attention to urban missions’ timeframe in Yazd emergency service is another conclusion that this is achieved by authorities supervisory and provision of requirements and adequate facilities.
    Keywords: Prehospital emergency, performance evaluation, emergency dispatch time
  • مرجان جوانبخش، پروین شفیعی مقدم، سید امیرحسین سرکشیکیان، کتایون جهانگیری
    مقدمه
    آموزش به عنوان مهم ترین عامل، کم هزینه ترین و کوتاه ترین زمان و مسیر برای پرورش نیروی انسانی در مدیریت موثر و بهینه سوانح است. هدف از پژوهش حاضر تطبیق برنامه درسی رشته مدیریت سوانح طبیعی و انسان ساخت در ایران و مدیریت اضطراری و بلایا در ایالات متحده است.
    روش
    این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی براساس شیوه بردی[1] انجام گرفته، داده ها از پایگاه های اطلاع رسانی رسمی ملی و بین المللی و مستندات آموزش عالی کشور گردآوری شده است. برنامه ریزی درسی رشته های فوق در مقطع کار شناسی در موسسه آموزش عالی هلال ایران و دو دانشگاه Upper Iowa وAmerican Public در ایالات متحده مقایسه، تحلیل و بر مبنای آن پیشنهاداتی ارائه شد.
    یافته ها
    با توجه به نتایج، موضوعات برنامه ریزی درسی در حیطه های علوم پایه، مدیریت عمومی، علوم اجتماعی و ارتباطات، علوم طبیعی و سوانح، علوم مدیریت بحران در ایران در مقاطع کاردانی و کارشناسی و گرایش های طبیعی وانسان ساخت برای تمامی مراکز ارائه دهنده و فراگیران ثابت و بدون تغییر و مبتنی بر نیاز بومی است. در دو دانشگاه مورد مطالعه ایالات متحده در هر دو گرایش هنر و علوم، موضوعات برنامه ریزی درسی در حیطه های فوق، متفاوت، اختیاری واز قابلیت انعطاف بالایی برخوردارست.
    بحث و نتیجه گیری
    موضوعات برنامه ریزی و محتوای دروس در هر دو مقطع و دو گرایش مذکور، مطابق با الگوی جهانی مدیریت بحران و با تاکید بر نیاز های بومی سوانح طبیعی و انسان ساخت ایران است. برای پوشش کامل نیاز های کشور استفاده از دروس اختیاری متنوع، منعطف، متناسب با نیاز فراگیران شاغل در نهادهای گوناگون و طراحی رشته های جدید با توجه به تنوع سوانح کشور پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: مطالعات تطبیقی, برنامه درسی جهانی, مدیریت سوانح, آموزش عالی
    Marjan Javanbakhsh, Parvin Shafiei Moghadam, Seyyed Amirhossein Sarsikian
    Background
    The most important factor in effective management of natural and man-made disasters is human resources. The least expensive and the shortest time and route to upbringing human resources as valuable assets to provide efficient and effective service in disasters is education. The objective in this survey is curriculum development comparison at U.S.A. Universities “disaster and emergency management” major and Iran institutes “man-made and natural disaster management” major.
    Method
    The research is comparative with interpretative approach. Data is collected by international and national formal informative bases. At first, two curriculum developments in B.Sc. level were compared each other, and then some offers were suggested based on analyzing of their similarities and differences, after categorization of their kinks.
    Findings: In Iran, despite of interest, talent and occupational requires of students in all center, curriculum development and content in field of science, general management, social science and communication, natural science and disaster, disaster management in both Associate and B.Sc. levels are changeless and invariable. Optional and selective lessons were not designed.
    Conclusion
    The curriculum development and content in both levels and in both man-made and natural disaster is considered according to disaster management global pattern to emphasis on national and local needs. Using of optional, variable and high flexible lessons in the curriculum development and content appropriate to interest, talent and occupational requires of students is suggested to effective disaster management in Iran. In according to variety of disasters in Iran, new courses designing with professional curriculum development to each group of disaster and emergencies situation is necessary.
    Keywords: comparative study, global curriculum, disaster management, higher education
  • کتایون جهانگیری، ساناز سهرابی زاده*، ژیلا صدیقی، محمود طاووسی، راحله رستمی
    بیمارستان ها به دلیل نقش بسیار مهمی که در جهت تامین، حفظ و ارتقای سلامت خانواده ها ایفا می کنند از اهمیت بسیاری برخوردارند. حفظ قابلیت و عملکرد بیمارستان ها در زمان بحران حائز اهمیت بسیار است تا به این ترتیب بتوانند ضمن انجام وظایف جاری، پاسخگوی حجم زیاد بیماران و مجروحینی باشد که در اثر رخداد بحران بر آن تحمیل شده است. در این راستا در مرحله قبل از وقوع سوانح، بررسی میزان آمادگی بیمارستان ها در برابر انواع بحران ها و حوادث یکی از دغدغه های مدیران نظام سلامت به شمار می آید. این آمادگی در مواجهه به حوادث پرتوی و هسته ای ابعاد ویژه ای می یابد چون نیازمند تمهیداتی است که اگر از قبل برای آن فکری نشده باشد منجر به ایجاد صدمات غیرقابل جبران به کادر درمانی شده ضمن این که قادر به پاسخگویی به حوادث ایجاد شده نخواهد بود. مطالعه حاضر با هدف طراحی ابزاری روا و پایا جهت سنجش آمادگی بیمارستان ها در برابر حوادث پرتوی و هسته ای انجام شد. بدین منظور ابتدا ابعاد آمادگی بیمارستان ها و مراکز درمانی در برابر حوادث پرتوی و هسته ای با استفاده از مرور متون و دیدگاه متخصصان حوزه های مرتبط تعیین شد. پس از تعیین سوالات، روایی صوری و محتوی و نیز پایایی پرسشنامه طی سه مرحله مورد ارزیابی قرار گرفت. پرسشنامه نهایی از معیارهای لازم برای روایی و پایایی برخوردار بوده و از ابعاد پنجگانه آمادگی فضای فیزیکی، تجهیزات، نیروی انسانی، ارتباطات و هماهنگی درون و برون سازمانی و نیز 56 سوال تشکیل شده است. یافته های این پژوهش، قابلیت ابزار طراحی شده برای سنجش آمادگی بیمارستان ها در برابر حوادث هسته ای و پرتوی را نشان داد. بر این اساس، ایجاد شاخص ها و ابزارهای روا و پایا در راستای ارزیابی و سنجش آمادگی بیمارستان ها در برابر سایر انواع حوادث انسان ساخت توصیه می شود. علاوه بر آن، درنظرگرفتن نمرات بدست آمده از ارزیابی آمادگی بیمارستان ها در برابر حوادث انسان ساخت در تصمیمات مرتبط با اعتباربخشی بیمارستان ها نیز پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: ابزار سنجش, روایی و پایایی, آمادگی بیمارستان ها, حوادث پرتوی و هسته ای
    Katayoun Jahangiri, Sanaz Sohrabizadeh*, Jila Sadighi, Mahmoud Tavousi, Rahele Rostami
    Objective(s)
    To develop a valid and reliable instrument for assessing hospital preparedness against nuclear and radiologic events.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted through two stages: preparing initial framework for providing the instrument through literature review and a panel of experts; and then determining facet and content validity through impact factor (IF), content validity index (CVI) and reliability through Cronbach's alpha coefficient. The participants included experts and key informants of related disciplines (n=60) selected by purposive sampling method. Data were analyzed using SPSS software.
    Results
    The final valid and reliable tool consisted of five domains and 56 questions. Preparing physical environments, equipments, human resources, communication, and organizational coordination have been extracted as the main aspects of the tool. Accordingly, all validity and reliability indicators were examined and were found satisfactory (IF ≥ 1.5, CVI ≥ 0.8, Cronbach's alpha ≥ 0.7)
    Conclusion
    Using such valid and reliable tool for assessing hospital preparedness against nuclear and radiological events can provide valid data for health managers in order to be prepared for such events. Further research is needed for developing valid and reliable tools to assess hospital preparedness against all man-made hazards.
    Keywords: Assessment instrument, Hospital Preparedness, Validity, Reliability, Radiological, Nuclear Events
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر کتایون جهانگیری
    جهانگیری، کتایون
    استاد گروه سلامت در بلایا و فوریت ها، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال