به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر رضا قانعی قشلاق

  • سیده سوما ذکریایی، رضا قانعی قشلاق، مهدیه قلعه نوی، شهناز صلواتی قاسمی، وجیهه باغی، ناصر پریزاد*
    پیش زمینه و هدف

    دیابت بارداری یکی از شایع ترین اختلالت متابولیکی در دوران بارداری است که منجر به پیامدهای سوء در مادر و نوزاد می شود. مطالعات مختلفی که در ایران باهدف برآورد شیوع دیابت بارداری انجام شده است، نتایج متفاوتی آر گزارش کرده اند. این مرور سیستماتیک و متاآنالیز باهدف برآورد شیوع تلفیقی دیابت بارداری در ایران انجام شد.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه بانک های اطلاعاتی PubMed،CINAHL، Scopus، Science direct، SID، Magiran، Iranmedex، Irandoc، Medlib، Google scholar با کلیدواژه های GDM، Meta-Analysis، Iran و prevalence و ترکیب آن ها در فاصله زمانی 2001 تا 2021 جستجو شد. برای جستجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی از معادل فارسی این کلیدواژه ها استفاده شد. داده ها با استفاده از متاآنالیز و مدل اثرات تصادفی تجزیه وتحلیل شدند. میزان ناهمگنی مطالعات با شاخص I2 بررسی شد. ارتباط بین شیوع دیابت بارداری با سال انتشار مقالات و میانگین سن زنان با متارگرسیون ارزیابی شد. برای برآورد شیوع دیابت بارداری به تفکیک روش غربالگری و منطقه بندی کشوری از تحلیل زیرگروهی استفاده شد. سوگیری انتشار با آزمون ایگر بررسی شد.

    یافته ها

    51 مطالعه با حجم نمونه 53614 نفر وارد تحلیل شد. شیوع دیابت بارداری 10 درصد (با فاصله اطمینان 95%: 11-8) بود. شیوع دیابت بارداری بر اساس متد تک مرحله ای و دومرحله ای به ترتیب 8/10 درصد (با فاصله اطمینان 95%: 5/12-1/9) و 5/7 درصد (با فاصله اطمینان 95%: 10-5) درصد بود. در فاصله سال های 2001 تا 2021 شیوع دیابت بارداری به طور معنی داری افزایش یافته بود (002/0=p). همچنین با افزایش سن زنان، شیوع دیابت بارداری افزایش یافته بود (05/0=p). سوگیری انتشار معنی دار بود (001/0=p).

    بحث و نتیجه گیری

    به دلیل شیوع بالای دیابت بارداری، غربالگری عمومی و اجرای اقدامات پیشگیرانه برای همه زنان باردار در جهت کاهش شیوع دیابت بارداری و عوارض ناشی از آن ضرورت دارد. همچنین نتایج این مطالعه تصویر شفافی از وضعیت موجود در اختیار مسئولین بهداشتی درمانی قرار می دهد که می توان بر اساس آن مداخلات لازم را اتخاذ نمود.

    کلید واژگان: دیابت بارداری, شیوع, ایران, متاآنالیز, مرور سیستماتیک
    Seyedeh Soma Zakariaee, Reza Ghanei Gheshlagh, Mahdie Ghalenoee, Shahnaz Salawati Ghasemi, Vajiheh Baghi, Naser Parizad*
    Background & Aim

    Gestational diabetes mellitus (GDM) is the most common metabolic disorder during pregnancy, which has adverse consequences for both the mother and the baby. Different studies aimed at estimating the prevalence of gestational diabetes in Iran have reported different results. This systematic review and meta-analysis were performed to estimate the pooled prevalence of gestational diabetes mellitus in Iran.

    Materials & Methods

    PubMed, Scopus, ScienceDirect, Google Scholar, Scientific Information Database (SID), and MagIran databases were searched with the keywords GDM, Meta-Analysis, Iran, and prevalence and their combination between 2001 and 2021. The Persian equivalent of these keywords was used to search in local databases. Data were analyzed using meta-analysis and random-effects model. Heterogeneity among studies was assessed using the I2 test. Meta-regression was conducted to explore the relationship between the prevalence of GDM, publication year, and the mean age of women. Subgroup analysis was utilized to estimate the prevalence of GDM based on screening methods and regions across the country. Publication bias was evaluated using the Egger test.

    Results

    The analysis included fifty-one studies with a total sample size of 53,614 people. The prevalence of gestational diabetes mellitus (GDM) was found to be 10% (95% CI: 8-11). The prevalence based on the one-stage and two-stage methods is 10.8% (with a 95% confidence interval of 12.9-1.5) and 7.5% (with a 95% confidence interval of 5-10), respectively. Between 2001 and 2021, there was a significant increase in the prevalence of GDM (p=0.002). Additionally, as women's age increased, the prevalence of GDM also rose (p=0.05). There was a significant publication bias (p=0.001).

    Conclusion

    Given the high prevalence of gestational diabetes mellitus (GDM) in Iran, it is essential to conduct general screening for all pregnant women and implement preventive measures to reduce the prevalence of GDM and its complications. The findings of this study offer healthcare officials valuable insight into the current situation, enabling them to implement necessary interventions based on this information.

    Keywords: Diabetes Mellitus, Gestational, Prevalence, Iran, Meta-Analysis, Systematic Review
  • ایوب سعیدنیا، رضا قانعی قشلاق، خالد رحمانی، فاروق محمدیان، فاضل دهون*
    پیش زمینه و هدف

    آسیب های نیدل استیک از شایع ترین آسیب های شغلی در پرستاران هستند که به دلایل مختلف در اغلب موارد گزارش نمی شوند. این مطالعه باهدف تعیین فراوانی آسیب نیدل استیک و چالش های عدم گزارش دهی آن در پرستاران شاغل در بخش های اورژانس بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال 1402 انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی، 192 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از چک لیست مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه آسیب های نیدل استیک و چالش های عدم گزارش دهی آن جمع آوری شدند. برای مقایسه متغیرهای کمی در دو گروه از آزمون تی مستقل و برای بررسی ارتباط بین متغیرهای کیفی با همدیگر از آزمون کای اسکوئر استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که 72 نفر (5/37درصد) در یک سال گذشته دچار نیدل استیک شده بودند. بیشترین فراوانی محل آسیب انگشتان دست (8/70درصد) و بیشترین عامل نیدل استیک سرسوزن (4/44درصد) بود. همچنین 7/59 درصد از این پرستاران، نیدل استیک شدن خود را گزارش نکرده بودند. «عدم استفاده قبلی از عامل نیدل استیک» (4/30درصد) و «ترس از کاغذبازی» (6/19درصد) بیشترین علل عدم گزارش نیدل استیک بود.

    نتیجه گیری

    یک سوم پرستاران در طول سال گذشته دچار آسیب نیدل استیک شده بودند و بیش از نیمی از آنان آسیب خود را گزارش نکرده بودند. با توجه به خطرات بالقوه انتقال عفونت، کارگاه های آموزشی باهدف ارتقای آگاهی از پیامدهای نیدل استیک، برخورد مناسب مسئولان با فرد دچار آسیب نیدل استیک و از بین بردن این فرهنگ نابجا و نامناسب سکوت ضروری است.

    کلید واژگان: بخش اورژانس, گزارش حوادث بیمارستانی, نیدل استیک, پرستار
    Ayub Saeidnia, Reza Ghanei Gheshlagh, Khaled Rahmani, Farough Mohammadian, Fazel Dehvan*
    Background & Aim

    Needlestick injuries are amongst the most common occupational injuries in nurses, which are often not reported due to various reasons. This study aimed to determine the frequency of needle stick injuries and the challenges associated with non-reporting among nurses working in emergency departments at teaching hospitals affiliated with the Kurdistan University of Medical Sciences in 2023.

    Materials & Methods

    In this cross-sectional study, 192 nurses were selected using the convenience sampling method. Data was collected using a checklist of demographic characteristics and a questionnaire regarding needle stick injuries and the challenges of not reporting them. An independent t-test was used to compare quantitative variables in two groups, and a Chi-Square test was used to check the relationship between qualitative variables. Data was analysed using SPSS software ver. 16.0.

    Results

    The results indicated that 72 nurses (37.5%) had experienced needlestick injuries in the past year. Fingers were the most injured site (70.8%), and needles were the leading causes of injuries (44.4%). In addition, 59.7% of these nurses did not report their needlestick injuries. The main reasons for non-reporting were “no previous use of a needle” (30.4%) and “fear of doing paperwork” (19.6%).

    Conclusion

    One-third of the nurses experienced a needlestick injury in the past year, and over half did not report it. Considering the potential risks of infection transmission, educational workshops to raise awareness of the consequences of needlesticks are necessary. Additionally, it is crucial to educate officials on the proper protocol to follow in the event of a needlestick injury and to eliminate the culture of silence surrounding such incidents.

    Keywords: Emergency Room, Hospital Incident Reporting, Needlestick, Nurse
  • مجتبی جعفری، رضا قانعی قشلاق، عباس عبادی، حمید شریف نیا، اسراء ناصحی، مرضیه اصلانی، ناصر پریزاد*
    پیش زمینه و هدف

    زخم پای دیابتی یکی از علل اصلی ناتوانی در بیماران مبتلا به دیابت است که منجر به قطع عضو و ناتوانی می شود. با مراقبت مناسب از پاها می توان از بروز زخم پای دیابتی پیشگیری کرد. یکی از ابزارهای بررسی خودمراقبتی پای دیابتی، ابزار بررسی عملکرد مراقبت از پای ناتینگهام است. این مطالعه باهدف تعیین ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی ابزار بررسی عملکرد مراقبت از پای ناتینگهام انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی در زمستان 1401 روی 517 بیمار دارای دیابت نوع یک و دو مراجعه کننده به واحد دیابت شهرهای بم، همدان و اسدآباد انجام شد. بیماران به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی ویژگی های روان سنجی، روایی صوری، روایی محتوا، روایی سازه، همسانی درونی و ثبات ابزار بررسی شد.

    یافته ها

    میانگین سن و طول مدت ابتلا به دیابت در بیماران شرکت کننده در مطالعه به ترتیب 14/18±01/50 سال و 9±70/10 سال بود. اغلب نمونه های موردمطالعه زن (54درصد)، متاهل (9/80درصد) بودند. بیش از یک سوم این بیماران (4/36درصد) قرص های کاهنده قند خون مصرف می کردند. در تحلیل عامل اکتشافی پنج عامل خودمراقبتی عمومی از پا، معاینه پا، معاینه کفش، مدیریت زخم و استفاده از کفش مناسب استخراج شد که روی هم رفته 381/52 درصد واریانس کل را تبیین می کردند. همسانی درونی تمام عوامل استخراج شده بر اساس ضریب مک دونالد امگا بالای 70/0 بود. پایایی ثبات پرسشنامه با فاصله دو هفته برای کل ابزار 790/0 بود.

    نتیجه گیری

    نسخه فارسی ابزار بررسی عملکرد مراقبت از پای ناتینگهام، روایی و پایایی مناسبی برای اندازه گیری مراقبت از پای بیماران دیابتی دارد. وجود نسخه فارسی این ابزار این امکان را به پژوهشگران داخلی می دهد که بر اساس امکانات و سلایق خود از این ابزار هم در کنار سایر ابزارهای موجود برای بررسی و اندازه گیری مفهوم خودمراقبتی پای دیابتی استفاده نمایند.

    کلید واژگان: دیابت, پای دیابتی, ابزار بررسی عملکرد مراقبت از پای ناتینگهام, ویژگی های روان سنجی
    Mojtaba Jafari, Reza Ghanei Gheshlagh, Abbas Ebadi, Hamid Sharif Nia, Asra Nassehi, Marzieh Aslani, Naser Parizad*
    Background & Aim

    Diabetic foot ulcers are among leading causes of disability in diabetic patients, often resulting in amputation and disability. Proper foot care can prevent diabetic foot ulcers. One assessment tool is the Nottingham Assessment of Functional Footcare (NAFF). This study aimed to assess the psychometric properties of the Persian version of the Nottingham Assessment of Functional Footcare.

    Materials & Methods

    This cross-sectional study was conducted in the winter of 2023 on 517 patients with type 1 and type 2 diabetes who were referred to the diabetes clinics in Bam, Hamadan, and Asadabad cities, Iran. Patients were selected using convenience sampling. The instruments were examined to assess their psychometric properties, including face validity, content validity, construct validity, internal consistency, and stability.

    Results

    The mean age and duration of diabetes in patients were 50.01±18.14 years and 10.70±9 years, respectively. Most samples were female (54%) and married (80.9%). More than one-third of the patients (36.4%) were taking hypoglycemic tablets. The exploratory factor analysis identified five factors: general foot self-care, foot examination, shoe examination, wound management, and use of appropriate shoes. Together, these factors accounted for 52.381% of the total variance. The internal consistency of all extracted factors was above 0.70, as measured by McDonald's Omega coefficient. The stability reliability of the questionnaire was 0.790 for the whole instrument with a two-week interval.

    Conclusion

    The Persian version of the Nottingham Assessment of Functional Foot-care tool is a valid and reliable tool for measuring the foot care of diabetic patients. It allows domestic researchers to use this tool along with other available tools to check and measure the concept of diabetic foot self-care based on their facilities and preferences.

    Keywords: Diabetes, Diabetic Foot, Nottingham Assessment Of Functional Foot-Care Tool, Psychometric Properties
  • Fazel Dehvan, Reza Ghanei Gheshlagh, Shiva Salavati, Mona Nemati *
    Background
    Adherence to treatment plans and prescribed drugs is considered an important challenge in chronic patients,and non-adherence to the treatment plan in these patients causes worsening of the condition of the disease and a decrease intheir quality of life. Therefore, this study was conducted with the aim of determining the effect of self-care program training ontreatment compliance in hemodialysis patients.
    Methods
    The present study was a Quasi-experiment study in which all eligible patients of the hemodialysis department ofSanandaj were selected by census method in two intervention and control groups. In two groups, before and one month after theintervention, a demographic questionnaire and a questionnaire of adherence to the treatment of kidney patients were completed.The intervention included three training sessions as well as a training booklet for the ward. But in the control group, the patientsreceived the necessary care according to routine. Data were analyzed using spss-16 software and descriptive tests and Wilcoxonand Mann-Whitney non-parametric tests.
    Results
    The results of the study showed that the average age and standard deviation of the participants was 51.71 ± 15.85 yearsand the participants were homogenous in both groups. The average total score of treatment adherence in the intervention groupincreased from 93.03 ± 12.77 before the intervention to 105.23 ± 24.39 after the intervention (P < 0.05); However, in the controlgroup before and after the intervention, the results of the Wilcoxon test did not show a significant difference.
    Conclusion
    The program training and training for patients has led to an increase in patients’ awareness, improved patient care,and comprehensively and accurately points out all the information related to the patient’s condition, and provides them with theopportunity to ask and answer questions with nurses.
    Keywords: Self-care, adherence of treatment, Hemodialysis
  • سلیمان محمدزاده، شهرزاد دبیرشاه اویسی*، رضا قانعی قشلاق، لاوین جعفری، آرین آزادنیا
    مقدمه

    ظهور کووید-19  تاثیر روانشناختی بسیاری بر روی نوجوانان دارد که یکی از آنها افسردگی ، اضطراب و استرس است و تاثیرات جسمی و روانی را به همراه آورده است.

    هدف

    هدف از مطالعه حاضر بررسی شیوع اضطراب و افسردگی در دانش آموزان شهر سنندج در اپیدمی ویروس کووید-19 در سال 1401 می باشد.

    روش

    این مطالعه به شیوه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر سنندج در سال 1401 با حجم نمونه 270 نفر و دامنه سنی 13-15 سال بود. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه DASS-21 استفاده گردید. اطلاعات با استفاده از نرم افزارSPSS-24 تجزیه و تحلیل گردید.

    یافته ها

    نتایج  مطالعه نشان داد که میانگین نمره افسردگی، اضطراب و استرس به ترتیب  3.39 ± 14.68، 2.99 ±14.56 و 2.989 ±14.74 بود. بین میانگین نمره افسردگی، اضطراب و استرس با زمان خواب، مدت زمان فعالیت روزانه و شاخص توده بدنی ارتباط معنی داری وجود دارد (0.05>P). همچنین بین جنسیت، سابقه ابتلا به کووید- 19 در دانش آموز و خانواده آنها ، داشتن فعالیت روزانه و وضعیت اقتصادی با میانگین نمره افسردگی، اضطراب، استرس ارتباط معنی دار آماری وجود دارد (0.05> P).

    نتیجه گیری

    شیوع پاندمی کوید-19، باعث ایجاد اضطراب، افسردگی و استرس در دانش آموزان  می شود. این پدیده زمانی که که بچه ها در خانه محدود شوند و فعالیت خارج از منزل نداشته باشند تشدید می یابد. با افزایش میزان شیوع کووید- 19، سطح اضطراب، استرس و افسردگی نیز افزایش می یابد. بنابراین، افزایش آگاهی عمومی از این بیماری و ارائه برنامه های مثبت روانشناختی می تواند اضطراب را در جامعه کاهش دهد.

    کلید واژگان: افسردگی, اضطراب, دانش آموزان, بیماری کووید-19
    Soleiman Mohammadzadeh, Shahrzad Dabirshahoveissi*, Reza Ghanei Gheshlagh, Lavin Jafari, Arian Azadnia
    Introduction

    The emergence of Covid-19 has many psychological effects on teenagers, one of which is depression, anxiety and stress, and it has brought physical and psychological effects.

    Aim

    The purpose of this study is to investigate the prevalence of anxiety and depression in students of Sanandaj city during the epidemic of the Covid-19 virus in 1401.

    Method

    This study was conducted in a cross-sectional descriptive analytical way. The studied population included all middle school students of Sanandaj city in 1401 with a sample size of 270 people and an age range of 13-15 years. DASS-21 questionnaire was used to collect data. The data was analyzed using SPSS-24 software.

    Results

    The results of the study showed that the average scores of depression, anxiety and stress were 14.68 ± 3.39, 14.56 ± 2.99 and 14.74 ± 2.989, respectively. There is a significant relationship between the mean score of depression, anxiety and stress with sleep time, duration of daily activity and body mass index (P<0.05). Also, there is a statistically significant relationship between gender, history of covid-19 in the student and their family, having daily activities and economic status with the average score of depression, anxiety, stress (P>0.05).

    Conclusion

    The outbreak of the Covid-19 pandemic causes anxiety, depression and stress in students. This phenomenon is intensified when children are confined at home and do not have outdoor activities. As the spread of covid-19 increases, the level of anxiety, stress and depression also increases. Therefore, increasing public awareness of this disease and providing positive psychological programs can reduce anxiety in society

    Keywords: Depression, Anxiety, Stress, Students, Covid -19
  • فاضل دهون، رضا قانعی قشلاق*، ژینا بنفشی، مهسا مرادیانی
    سابقه و هدف

    انجام فعالیت های پیشگیرانه با مشارکت فعال بیمار و داشتن تبعیت از رژیم درمانی مهمترین رفتار مرتبط با بیماری دیابت است که سلامت مددجو را تضمین نموده و از شدت عوارض آن می کاهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تبعیت از رژیم درمانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به درمانگاه دیابت شهر سنندج در سال 1397 انجام شد.

    مواد و روش ها

    در مطالعه حاضر تعداد 181 نفر از بیماران مبتلا به دیابت مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهر سنندج که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های مطالعه با استفاده از فرم مشخصات دموگرافیک و  پرسشنامه استاندارد تبعیت از درمان در بیماران مزمن جمع آوری شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و در سطح معنی داری 05/0 >P تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده با آزمون های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی انجام شد.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار نمره کلی تبعیت از درمان واحدهای مورد پژوهش برابر 90/18 ± 25/116بود. میانگین نمره کلی و نمره ابعاد مختلف تبعیت از درمان در بیمارانی که هموگلوبین گلیکوزیله غیرطبیعی داشتند به طور معنی داری بیشتر از بیماران با هموگلوبین گلیکوزیله طبیعی بود (001/0P<).

    نتیجه گیری

    بررسی های بیشتر و ارایه راهکارها و برنامه ریزی دقیق تر در جهت افزایش تبعیت از درمان این بیماران و پیشگیری از بروز عوارض ناشی از عدم تبعیت از درمان در آنان ضروری می باشد.

    کلید واژگان: دیابت, تبعیت از درمان
    Fazel Dehvan, Reza Ghanei Gheshlagh*, Zhina Banafshi, Mahsa Moradiani
    Background and Objective

    Performing preventive activities with the active participation of the patient and treatment adhering regimen is the most important behavior related to diabetes that ensures the health of the client and reduces the severity of its complications. The aim of this study was to Evaluation of adherence to treatment regimen in patients with type 2 diabetes referred to Sanandaj diabetes clinic, 2018.

    Materials and Methods

    In the present study, 181 patients with diabetes referred to the Sanandaj Diabetes Clinic with inclusion criteria were selected. Study data were collected using a demographic Checklist and a standard treatment adherence questionnaire in chronic patients.  Data analysis was performed using SPSS-16 software at a significance level of P <0.05. Data analysis was performed by descriptive (frequency, percentage, mean and standard deviation) and inferential tests.

    Results

    The mean and standard deviation of the overall score of treatment adherence was 116.25±18.90. The mean overall score and score of different dimensions of treatment adherence in patients with abnormal glycosylated hemoglobin was significantly higher than patients with normal glycosylated hemoglobin (P <0.001).

    Conclusion

    It is necessary to carry out more investigations and provide solutions and more precise planning in order to increase compliance with the treatment of these patients and prevent the occurrence of complications due to non-compliance with the treatment.

    Keywords: Diabetes, Adherence to treatment
  • Jamal Seidi, Reza Ghanei Gheshlagh, Yaser Nourifard, Fazel Dehvan*
    Objectives

    Stroke is one of the most important neurological diseases in the world. Anxiety is one of the most common mental disorders associated with stroke that can disrupt the daily functioning of patients. The aim of this study was to determine the effect of foot baths on physiological parameters and anxiety in patients with stroke. 

    Methods

    The present study was a single-blind clinical trial that was performed on 60 patients with stroke admitted to Tohid Hospital in Sanandaj. The available method was used for sampling and the samples were randomly divided into two groups of test and control (30 people in each group). For the patients of the experimental group, between 2 and 5 PM., a foot bath was performed for 15 minutes by a researcher colleague. For patients in both the experimental and control groups, blood pressure, temperature, heart rate, respiration rate, SpO2, and anxiety in the supine position were measured before and half an hour after the intervention. Data were analyzed using SPSS software, version 19 by the independent and paired t-tests at a significance level of P<0.05.

    Results

    The mean age of the subjects was 60.98±9.53 years. After the intervention in the experimental group, the mean scores of systolic (159.73 vs. 149.87) and diastolic (90.87 vs. 89.03) blood pressures, heart rate (86.47 vs. 85.37), and anxiety (51.8 vs. 48.4) significantly reduced and the amount of SpO2 (96.2 vs. 97.67) significantly increased (P<0.05). Based on the independent t-test, no statistically significant difference was observed between the experimental and control groups in terms of physiological parameters and anxiety (P>0.05).

    Discussion

    Given the importance of the role of nurses in the rehabilitation of patients with stroke, complementary medicine methods, such as foot baths can be considered safe, inexpensive, and uncomplicated methods in patients with stroke to reduce anxiety and improve physiological parameters.

    Keywords: Stroke, Anxiety, Physiological parameters, Foot bath
  • Shabboo Mohammadi, Arezoo Fallahi, Abbas Ebadi, Reza Gheshlagh *
    Background
    Smoking is one of the modifiable risk factors for cardiovascular disease (CVD) that is related to different types of chronic disorders. Many patients with CVD consider smoking cessation a difficult task due to various reasons. The goal of the present study was to translate the Challenges to Stopping Smoking Scale (CSS) into Persian and examine its psychometric properties.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional methodological study, a total of 341 patients with CVD [141 for exploratory factor analysis (EFA) and 200 for confirmatory factor analysis (CFA)] participated, and were selected using a convenience sampling method. Participants completed the Persian version of the CSS. Face, content, and construct validities were examined. Internal consistency was assessed using the McDonald’s Omega and Cronbach’s alpha coefficients, and stability was examined using the test-retest method.
    Results
    In the EFA, two factors of Internal Challenges and External Challenges were extracted that together explained 42.619% of the total variance. Cronbach’s alpha coefficients of 0.740 and 0.799 and Intraclass correlation coefficients of 0.862 and 0.869 were found for Internal and External Challenges, respectively. According to the results of CFA, the three-factor model had a good fit to the data. (RMSEA: 0.059; CFI: 0.94; GFI: 0.97; NFI: 0.90; PNFI: 0.77).
    Conclusion
    The Persian version of the CSS has good validity and reliability, and can be used as a valid and reliable instrument in future studies.
    Keywords: Psychometric evaluation, Challenges to Stopping Smoking, Smoking, CVD
  • Marzieh Aslani, Mahboubeh Nazari, Hamidreza Jamaati, Omid Naseri, Sholeh Saedmoucheshi, Prashant Kumar Singh, Reza Ghanei Gheshlagh *
    Background

    Smoking is a preventable cause of morbidity and mortality with an increasing prevalence in developing countries. The present systematic review and meta-analysis aimed to estimate the prevalence of smoking among college and high school students in Iran.

    Materials and Methods

    Databases of Scopus, PubMed, Web of Science, Google Scholar, SID, and MagIran were searched with no time limitation. Observational studies published in Persian or English were included in the analysis. Time frame of the searches was from inception until 1 January 2021. The data was analyzed using random effects model, subgroup analysis, and meta-regression analysis. Heterogeneity among studies was examined using Cochran's Q test and I2 statistic.

    Results

    A total of 63 articles with a sample size of 58742 were analyzed. The pooled smoking prevalence was found to be 13.56% (95% CI: 11.65-15.47). There was a significant increase in the prevalence of smoking among female students between 1998 and 2020. Regions 1 of Iran had the highest prevalence rates of smoking (Provinces of Alborz, Tehran, Qazvin, Mazandaran, Semnan, Golestan, and Qom). Smoking was more prevalent among college students (15.62%, 95% CI: 13.14-18.10) than in high school students (9.77%, 95% CI: 7.19-12.35).

    Conclusion

    Given the relatively high prevalence of smoking among Iranian college and high school students, it is necessary to inform them about the harmful effects of smoking through training programs.

    Keywords: meta-analysis, Cigarette smoking, Prevalence, students
  • فاضل دهون، بلور مرادی، مهسا روحی، رضا قانعی قشلاق*
    مقدمه

    فشارخون بالا یکی از بیماری های شایع قلبی-عروقی در سرتاسر جهان است. توانایی خودمراقبتی در این بیماران می تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند سواد سلامت قرار بگیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سواد سلامت با توانایی خودمراقبتی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا انجام شد.

    روش ها

    پژوهش حاضر، مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی است که در بازه زمانی آذر تا اسفند 1397 انجام شد. در این پژوهش، 120 بیمار مبتلا به فشارخون بالا مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر سنندج به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل سن بیشتر از 30 و کمتر از 75 سال، تشخیص بیماری پزشک متخصص و سپری شدن بیش از 6 ماه از تشخیص بیماری بود. جهت جمع آوری داده های پژوهش از فرم مشخصات جمعیت شناسی و پرسشنامه های استاندارد خودمراقبتی در فشارخون بالا و سنجش سواد سلامت بزرگسالان استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد. سطح معنی داری 0/05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار نمره خودمراقبتی و سواد سلامت بیماران به ترتیب برابر 1/56 ± 6/8 و 117/2 ± 25 بود. بین میانگین نمره خودمراقبتی با سواد سلامت همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت (r=0/409، P=0/001) به طوری که با افزایش سواد سلامت به طور مستقیم نمره خودمراقبتی آن ها افزایش پیدا می کرد.

    نتیجه گیری

    با توجه به ارتباط بین سواد سلامت و خودمراقبتی، اجرای مداخلات آموزشی در جهت ارتقای سواد سلامت بیماران مبتلا به فشارخون بالا ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: فشارخون بالا, خودمراقبتی, سواد سلامت
    Fazel Dehvan, Bolur Moradi, Mahsa Rouhi, Reza Ghanei Gheshlagh*
    Introduction

    Hypertension is one of the most common cardiovascular diseases worldwide. Self-care ability in patients with hypertension can be influenced by various factors, such as health literacy. The aim of this study was to determine the relationship between health literacy and self-care ability in patients with hypertension.

    Methods

    This cross-sectional descriptive correlational study employed a convenience sampling method to investigate 120 hypertensive patients referred to medical centers in Sanandaj, Iran, between November 2018 and February 2019. The inclusion criteria included age between 30 and 75 years, diagnosis of hypertension by a specialist, and diagnosis of hypertension at least six months ago. A demographic characteristics checklist and standard hypertension self-care questionnaires (HSCALE) and Adult Health Literacy Assessment (HELIA) were used to collect data. Data were analyzed with SPSS version 16 software. A significance level of 0.05 was considered.

    Results

    The mean and standard deviation of patients' self-care scores and health literacy were 56.1 ± 8.6 and 117 ± 25.2, respectively. There was a positive and significant correlation between the mean scores of self-care and health literacy (r = 0.409, P = 0.001), with health literacy scores increasing in line with a rise in self-care scores.

    Conclusion

    Considering the observed relationship between health literacy and self-care, it seems necessary to perform educational interventions aimed at promoting the health literacy of patients with hypertension.

    Keywords: Hypertension, self-care, health literacy
  • رضا قانعی قشلاق*، ناصر پریزاد، احسن ابراهیمی، وجیهه باغی
    پیش زمینه و هدف

    عفونت محل عمل جراحی عارضه ای شایع در عمل های جراحی است که علاوه بر اینکه هزینه زیادی را به بیمار و سیستم های بهداشتی تحمیل می کند، شانس مرگ بیماران را نیز افزایش می دهد. بسیاری از این عفونت ها قابل پیشگیری هستند و پرستاران به عنوان یک گروه درمانی که بیشتر از همه با بیماران درگیر هستند در این زمینه نقش حیاتی دارند. دانش بالای پرستاران در خصوص پیشگیری از عفونت جراحی نقش حیاتی در شناسایی افراد در معرض خطر و کنترل این وضعیت دارد. این مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز باهدف بررسی دانش پرستاران در مورد پیشگیری از زخم انجام شد.

    مواد و روش کار

    برای دسترسی به مقالات مرتبط، پایگاه های اسکوپوس، پابمد و آی اس ای بدون محدودیت زمانی با کلیدواژه های عفونت زخم جراحی، عفونت محل جراحی، عفونت زخم بعد از عمل، دانش، معرفت شناسی، آگاهی، پرستار و ترکیب آن ها جستجو شد. مطالعات مشاهده ای منتشرشده به زبان انگلیسی که دانش پرستاران در مورد پیشگیری از عفونت محل عمل جراحی را گزارش کرده بودند وارد تحلیل شدند. برای بررسی ناهمگونی میان مطالعات منتخب از Cochrane's Q test و I2 index استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک مدل اثرات تصادفی و توسط نرم افزار STATA نسخه 16 انجام شد.

    یافته ها

    در جستجوی اولیه 204 مقاله یافت شد که 12 مورد واجد شرایط بوده و وارد تحلیل شدند. در 6 مطالعه نمره استاندارد دانش پرستاران در مورد پیشگیری از عفونت محل عمل جراحی گزارش شده بود که برابر 55درصد (با فاصله اطمینان 95%: 70-40) بود. یافته های متارگرسیون نشان داد که در طول زمان نمره دانش پرستاران روند صعودی (190/0=p) داشت، اما با افزایش حجم نمونه مطالعات نمره دانش به طور معنی داری کاهش یافته بود (01/0=p). سوگیری انتشار در این مطالعه معنی دار بود (01/0=p). در 6 مطالعه دیگر هم سطح دانش پرستاران رتبه بندی شده بود که سطح دانش در 51 درصد پرستاران خوب و متوسط و در 49 درصد پرستاران پایین بود.

    بحث و نتیجه گیری

    پرستاران در خصوص پیشگیری از عفونت جراحی دانش ناکافی دارند و ارایه آموزش های لازم در خصوص استفاده از دستورالعمل های به روز جهت ارتقای دانش آن ها ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: دانش, عفونت محل عمل جراحی, پرستار
    Reza Ghanei Gheshlagh*, Naser Parizad, Ahsan Ebrahimi, Vajiheh Baghi
    Background & Aim

    Surgical Site Infection (SSI) is a common complication following surgery that in addition to imposing a high cost on the patient and the health system, increases the risk of death. However, most of these infections are preventable, and Nurses, as the medical staff most involved with the patients, play a vital role in this field. The high knowledge of nurses regarding the prevention of surgical infection plays a vital role in identifying people at risk and controlling this situation. This systematic review and meta-analysis study was conducted to assess the status of nurses' knowledge about SSI.

    Materials & Methods

    To access related articles, Scopus, PubMed, and Web of Science/ISI databases were searched with these keywords: surgical wound infection, surgical site infection, postoperative wound infection, knowledge, epistemology, awareness, nurse, and their combination without time limit. Observation studies published in English that reported nurses' knowledge of SSI prevention were analyzed. Cochrane's Q test and I2 index were used to evaluate heterogeneity among selected studies. Data analysis was performed with a random effects model using STATA software version 16.

    Results

    In the initial search, 204 articles were found, and 12 qualified and entered the analysis. In 6 studies, the standard score of nurses' knowledge about SSI prevention was reported to be 55% (95% confidence interval [CI]: 40-70). Meta-regression findings showed that over time, nurses' knowledge scores had an upward trend (p = 0.019), but with increasing sample size, knowledge scores decreased significantly (p = 0.01). Publication bias was significant (p = 0.01). In other 6 studies, the level of knowledge of nurses was ranked, and the level of knowledge was good and moderate in 51% and low in 49% of nurses.

    Conclusion

    Nurses have insufficient knowledge about surgical infection prevention, and providing training on using up-to-date guidelines to improve their knowledge seems necessary.

    Keywords: Knowledge, Surgical Site Infection, Nurse
  • نسرین عبدی، فرزانه غریبی کانی پان، عبیدالله فرجی، یدالله زارع زاده، رضا قانعی قشلاق*
    مقدمه

    دانشگاه ها به طور مداوم از دوره های آنلاین به عنوان ابزاری برای ایجاد یادگیری مادام العمراستفاده کرده اند. آموزش های مجازی به عنوان بخشی از یادگیری الکترونیکی فرصت یادگیری را برای هر شخصی در هر زمانی فراهم آورده است. این مطالعه با  هدف تبیین دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان در خصوص چالش ها و فرصت های آموزش مجازی انجام شد.

    روش ها

    مطالعه کیفی حاضر از نوع تحلیل محتوای قراردادی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان پزشکی و پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کردستان بود. روش نمونه‏گیری مبتنی بر هدف با حداکثر تنوع بود. داده ها در طی 24 مصاحبه فردی جمع آوری گردید. مدت زمان مصاحبه های فردی بین 1 تا 5/1 ساعت بود. تحلیل داده ها به شیوه تحلیل محتوی قراردادی انجام شد. از نرم افزار 18 MAXQDA برای دسته بندی، کدگذاری و طبقه بندی متون حاصل از مصاحبه ها استفاده شد.

    نتایج

    از مجموع مصاحبه ها 324 کد اولیه به دست آمد. تم ها و ساب تم های زیر از دستاورهای این مطالعه بود: 1) منافع درک شده (نقاط قوت و محاسن آموزش مجازی و فرصت های برنامه آموزش مجازی)، 2) نقاط ضعف درک شده (مشکلات و کاستی های برنامه در ابعاد مختلف و تهدیدهای بنیادین برنامه) و 3) راه کارهای غلبه بر موانع و تهدیدها (راه کارهای زیرساختی و راه کارهای مدیریتی).

    نتیجه گیری

    با توجه به این که آموزش مجازی با شروع اپیدمی کرونا مورد توجه جدی قرار گرفت وجود کاستی هایی در این زمینه قابل انتظار است. به کارگیری نتایج حاصل از منافع و فرصت های آموزش مجازی می تواند بستر مناسبی را جهت ارتقای کیفیت آموزش مجازی فراهم کند. همچنین با نگاهی به موانع و تهدیدهای استخراج شده در این مطالعه می توان برنامه ریزی هایی را درجهت رفع مشکلات و چالش های آموزش مجازی انجام داد.

    کلید واژگان: آموزش مجازی, چالش ها, فرصت ها, دانشجویان پزشکی و پرستاری
    Nasrin Abdi, Farzaneh Gharibikanipan, Obaidolah Faraji, Yadolah Zarezadeh, Reza Ghaneie Gheshlagh*
    Introduction

    Universities have also used online courses as a tool to establish lifelong learning among students. Lifelong learning has become part of the way of life due to the dynamic nature of modern society. The community's demand for lifelong learning will be supported by the growth of online learning courses. Universities can reduce the cost of education providers by developing distance learning and e-learning programs.

    Methods

    This qualitative study is the conventional content analysis. Medical and nursing students formed the population. Sampling was purposeful and with maximum variability. Data were collected using semi-structured individual interviews. The interview begins with general questions, and deeper questions were gradually posed in line with the research objectives.

    Results

    After conducting interviews, 324 initial codes were retrieved. The themes and sub-themes are as follows:1) Perceived benefits (strengths and advantages of e-learning, and opportunities of virtual learning program), 2) Perceived weaknesses, (problems and shortcomings of the program in various dimensions, and fundamental threats of the program), and 3) Strategies to overcome obstacles and threats (infrastructure solutions and management solutions).

    Conclusion

    Considering that virtual education received serious attention with the onset of the COVID-19 epidemic, there are some shortcomings in this regard. Utilizing the results of the benefits and opportunities of virtual education can provide a good platform to improve the quality of this type of education. Besides, by looking at the obstacles and threats extracted in this study, plans can be made to solve the problems and challenges of virtual education.

    Keywords: Virtual Learning, Challenges, Opportunities, Medical, Nursing Students
  • رضا قانعی قشلاق، حمید شریف نیا، فاطمه خوشنوای فومنی، دانیال کوهستانی، اسماعیل حسین زاده*، طاهره مختاریان گیلانی
    مقدمه

    تردید در واکسیناسیون افزایش یافته است و سازمان بهداشت جهانی اکنون آن را یک تهدید بزرگ برای سلامت جهانی می داند. تردید در واکسیناسیون و عدم انجام آن در افرادی که هنوز واکسینه نشده اند وکسانی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند و در برابر عفونت آسیب پذیر هستند باعث کاهش مصونیت در برابر بیماری می شود هدف این مطالعه روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تردید در واکسیناسیون کووید-19 در نوجوانان و کودکان ایرانی بود.

    روش

    این مطالعه روش شناختی و مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری ساده با حجم نمونه 1260نفرانجام شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه شامل سوالات دموگرافیک و مقیاس ترجمه شده تردید در واکسیناسیون بود که از طریق شبکه های اجتماعی برای افراد واجد شرایط ارسال شد. داده های مقیاس تکمیل شده با کمک نرم افزارهای SPSS-AMOS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

     با تحلیل عامل اکتشافی دو عامل استخراج شد که به طور کلی 49/73% از واریانس کل تمایل والدین به تزریق واکسن کووید 19 در کودکان و نوجوانان را تبیین کردند. با توجه به یافته های تحلیل عامل تاییدی، تمامی شاخص های برازش مناسب بودند و برازش مدل تایید گردید. بررسی روایی همگرا و واگرا نشان داد که هر دو عامل از روایی همگرا و واگرایی مناسبی برخوردار است. نتایج همسانی درونی نشان داد که آلفای کرونباخ و امگا مک دونالد، پایایی مرکب و حداکثر پایایی از دو عامل استخراج شده عالی هستند (>77/0). علاوه بر این، مقیاس از مقادیر پایایی خوبی برخوردار بود (> 3/0). طبق این نتایج مقیاس همسانی درونی خوبی نیز داشت.

    نتیجه گیری

    نسخه فارسی مقیاس تردید در واکسیناسیون از روایی سازه و پایایی قابل قبولی برخوردار بود. دارای دو عامل با 10 گویه است که 49/73درصد از کل واریانس تردید در واکسیناسیون را در تمایل والدین به تزریق واکسن کووید 19 در کودکان و نوجوانان را توضیح می دهد. این مقیاس می تواند برای محققان و ارایه دهندگان مراقبت های بهداشتی در شناسایی و غربالگری والدینی که در واکسیناسیون کودکان و نوجوانان تردید دارند مفید باشد.

    کلید واژگان: تردید در واکسیناسیون, کووید-19- ایران, روان سنجی, نوجوانان, کودکان
    Reza Ghanei Gheshlagh, Hamid Sharif Nia, Fatemeh Khoshnavay Foman, Daniyal Kohestani, Esmaeil Hoseinzadeh*, Tahereh Mokhtaryan-Gilani

    Intruduction: 

    Hesitancy about vaccination has grown, and the World Health Organization now considers it a major threat to global health. Hesitancy about vaccination and not doing it in people who have not been vaccinated yet and those who have a weak immune system and are vulnerable to infection reduce immunity against the disease. This psychometric study was the Persian version of the Covid-19 vaccination Hesitancy scale in Iranian adolescents and children.

    Methods

    This methodological and cross-sectional study was performed using a simple sampling method with a sample size of 1260 people. The instrument used in the study was a questionnaire including demographic questions and a translated vaccination Hesitancy scale (VHS) that was sent to eligible individuals through social media. The completed scale data were analyzed using SPSS-AMOS26 software

    Results

    Exploratory factor analysis revealed two-factor structures that generally explained 49.73% of the total variance of parents' desire to receive the Covid 19 vaccine in children and adolescents. According to the findings of the Confirmatory factor analysis, all fit indices were appropriate and the model fit was confirmed. The convergent and divergent validity showed that both factors have good convergent and divergent validity. The results of internal consistency showed that Cronbach's alpha and omega McDonald's combined reliability and maximum reliability of the two extracted factors are excellent (> 0.77). In addition, the scale had good reliability values (> 0.3). According to these results, it also had a good internal consistency scale.

    Conclusion

    The Persian version of the vaccination Hesitancy scale had acceptable construct validity and reliability. It has two factors with 9 items that explain 49.73% of the total variance of vaccination Hesitancy in the parents' desire to get the Covid 19 vaccine in children and adolescents. This scale can be useful for researchers and healthcare providers in identifying and screening parents who are skeptical about vaccinating children and adolescents

    Keywords: Hesitancy in vaccination, Covid-19- Iran, psychometry, Adolescents, Children
  • اسری امجدی، رضا قانعی قشلاق، جمیل عبدالمحمدی، فاضل دهون*
    زمینه و هدف

    خطرات و عوارض ناشی از کارکردن طولانی مدت و مواجهه احتمالی با پرتوهای یونیزان می تواند از عوامل تهدیدی کننده رضایت شغلی در پرتوکاران باشد. ارتقاء سطح دانش، نگرش و عملکرد می تواند در جهت افزایش رضایت شغلی آنان موثر باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رضایت شغلی پرتوکاران و ارتباط آن با دانش، نگرش و عملکرد نسبت به اصول حفاظت پرتویی در پرتوکاران شهر سنندج انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر یک پژوهش مقطعی از نوع تحلیلی بود که بر روی 63 نفر از پرتوکاران شاغل در بخش های رادیولوژی شهر سنندج انجام شد. نمونه گیری به صورت سرشماری انجام شد. داده های مطالعه با استفاده از پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه سنجش رضایت شغلی و پرسشنامه سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد پرتوکاران از اصول حفاظت پرتویی در پرتوکاران جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 در سطح معنی داری 0/05 صورت گرفت.   

    یافته ها:

     میانگین و انحراف معیار نمره رضایت شغلی برابر 12/50±82/90 بود. بین نمره رضایت شغلی با دانش، نگرش و عملکرد همبستگی معنی داری وجود نداشت. بین میانگین نمره عملکرد با وضعیت تاهل (0/02=P)، تحصیلات (0/002=P) و وضعیت استخدامی (0/009=P) ارتباط آماری معنی داری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    علی رغم مطلوب بودن رضایت شغلی پرتوکاران، می توان با توجه بیشتر و تسهیل عوامل محیطی و سازمانی محل کار، در جهت حفظ و ارتقاء رضایت شغلی پرتوکاران قدم برداشت. به نظر می رسد برای بررسی دقیق تر ارتباط رضایتمندی شغلی با مولفه های دانش، نگرش و عملکرد نیاز به انجام پژوهش های بیشتری با حجم نمونه بالاتری می باشد.

    کلید واژگان: حفاظت پرتویی, دانش, نگرش, عملکرد, پرتوکاران, رضایت شغلی
    Asra Amjadi, Reza Ghanei Gheshlagh, Jamil Abdolmohammadi, Fazel Dehvan*
    Background & Aim

    Risks and complications caused by long-term exposure to ionizing radiation can reduce job satisfaction in radiologists. Improving the level of knowledge, attitude and performance can be effective in increasing their job satisfaction.  The present study was conducted with the aim of determining the job satisfaction of radiographers and its relationship with knowledge, attitude and performance towards the principles of radiation protection among radiographers in Sanandaj, 2018.

    Material & Method

    The present study was an analytical cross-sectional study that was conducted on 63 radiologists working in the radiology departments of Sanandaj city. Sampling was done by census. The data was collected by using a demographic characteristics questionnaire, a job satisfaction questionnaire, and a questionnaire to measure the knowledge, attitude and performance of radiographers about the principles of radiation protection in radiographers. Data analysis was done using SPSS-16 software at a significance level of 0.05.

    Results

    The mean and standard deviation of the job satisfaction score was 82.90±12.50. There was no significant relationship between job satisfaction score with knowledge, attitude and practice. There was a statistically significant relationship between the average practice score and marital status(P=0.02), education(P=0.002) and employment status (P=0.009).

    Conclusion

    Despite the fact that the job satisfaction of radiation workers is desirable, it is necessary to take steps to maintain and improve the job satisfaction of radiation workers by paying more attention and facilitating the environmental and organizational factors of the workplace. It seems that in order to investigate the relationship between job satisfaction and knowledge, attitude and performance parameters, more research with a larger sample size is needed.

    Keywords: radiation protection, knowledge, attitude, performance, radiation workers, job satisfaction
  • Arash Pouladi, Reza Ghanei Gheshlagh, Nahid Kahrizi, Daem Roshani, Chia Jalali, Borhan Moradveisi*
    Background

    In various cancers, Ganoderic Acid A (GAA), an active triterpenoid derived from Ganoderma

    Background

    Thalassemia refers to a category of inherited disorders resulting from defects in synthesizing one or several chains of hemoglobin (Hb). The present study aimed to determine the frequency of alpha and beta-thalassemia mutations in Kurdistan province, Iran.

    Materials and Methods

    In this retrospective cross-sectional study, the laboratory data of 340 patients with thalassemia (170 females and 170 males), who were candidates for genetic testing in Kurdistan province, were examined over ten years (2006-2016). The participants were Kurd couples selected from the premarital health screening program.

    Results

    In this demographic study, 20 beta mutations and nine alpha mutations were identified. Among the beta-thalassemia mutations, intervening sequence or intron No. 2- first nucleotide change as splice site mutation (IVS-II-1) (26.1%), codons 8/9 (14.8%), and intervening sequence or intron No. 1- first nucleotide (IVS-I-1) (12.2%) change as splice site mutation), had the highest frequency rates, respectively, constituting 53% of the beta mutations. In addition, α3.7(82.7%), -α4.2(8.3%), and --MED (Mediterranean deletion) (3.75%) were the most frequent alpha mutations, which constituted more than 90% of the alpha mutations.

    Conclusion

    According to the results, the most frequent mutations in the HBB gene are IVS-II-1, Codons 8/9, and IVS-I-1, and in the HBA gene are α3.7, -α4.2, and –MED in Kurdistan province. In addition, the role of race and ethnicity as significant, influential factors in thalassemia was observable in the findings. The obtained results also indicated the communication pattern between the studied region's populations. Identifying common thalassemia mutations in an area could greatly benefit the early detection of thalassemia carriers in genetic laboratories and enhance thalassemia prevention programs.

    Keywords: Alpha Thalassemia, Beta Thalassemia, Iran, Mutation
  • مقدمه

    سرطان یکی از بیماری های شایع است که پیامدهای جسمی و روانی بسیاری را به دنبال دارد. زنان مبتلا به سرطان بیشتر از زنان سالم دچار اختلال عملکرد جنسی می شوند.

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف تخمین شیوع کلی اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به سرطان انجام شده است.

    مواد و روش ها

    پایگاه های بین المللیGoogle Scholar ،Embase ،PubMed ، Web of Science وScopus بدون محدودیت زمانی برای مقالات مرتبط جستجو شدند. در جستجو از کلمات کلیدی "نیوپلازی"، "تومور"، "سرطان"، "بدخیمی"، "شاخص عملکرد جنسی زنان "و "اختلال عملکرد جنسی زنان" استفاده شد. داده ها با استفاده از روش متاآنالیز و مدل اثرات تصادفی در نرم افزارStata ، نسخه 14 تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    تجزیه و تحلیل 24 مقاله با حجم نمونه 5483 نشان داد که شیوع اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به سرطان (59-74 CI:، 95٪) 66% است. بیشترین و کمترین شیوع به ترتیب در آفریقا 75% و اروپا 43% بود. هیچ ارتباطی بین شیوع اختلال عملکرد جنسی و سن، اندازه نمونه، سال انتشار و کیفیت مقالات وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به سرطان بسیار شیوع دارد. ارایه آموزش های لازم برای حل این مشکل ضروری به نظر می رسد

    کلید واژگان: اختلال عملکرد جنسی, شیوع, متاآنالیز, زنان, رابطه جنسی
    Seyedeh Esmat Hosseini, Mahnaz Ilkhani*, Camelia Rohani, Alireza Nikbakht Nasrabadi, Raza Ghanei Gheshlagh, Ashraf Moieni
    Background

    Cancer is one of the most common diseases and it has many physical and psychological consequences. Women with cancer are more likely to suffer from sexual dysfunction (SD) than healthy women.

    Objective

    To estimate the overall prevalence of SD in women with cancer.

    Materials and Methods

    The international databases Google Scholar, Embase, PubMed, Web of Science, and Scopus were searched for related articles without any time limitation. The keywords “Neoplasia”, “Tumor”, “Cancer”, “Malignancy”, “Female Sexual Function Index”, “FSFI”, and “female sexual dysfunction” along with their combinations were used in the search. Inconsistencies in the data were examined using the I2 test. The data were analyzed using the meta-analysis method and the random-effects model in the Stata software.

    Results

    The analysis of 24 articles with a sample size of 5483 women showed that the prevalence of SD in women with cancer was 66% (95% CI: 59-74%). The highest and lowest prevalence were in Africa and Europe, respectively (75%; 95% CI: 66-83% vs. 43%; 95% CI: 26-60%, respectively). There was no relationship between the prevalence of SD and the mean age of the women, sample size, year of publication, or quality of articles.

    Conclusion

    SD is highly prevalent in women with cancer. African and American women with cancer have a higher average FSD prevalence than Asian and European ones.

    Keywords: Sexual dysfunction, Prevalence, Meta-analysis, Women, Sex
  • Hora Ahmad, Masoumeh Rostami, Sahar Dalvand, Azam Rahmani, Reza Ghanei Gheshlagh *

    Contex: 

    Sexual function during pregnancy affects martial satisfaction of couples and increases empathy in the completion of pregnancy and women’s self-confidence with reduction in fears. Studies on the sexual function of Iranian pregnant women have shown controversial results. The present study aimed to review the sexual function of Iranian pregnant women.

    Methods

    The international and national databases of Web of Science/ISI, PubMed, Scopus, MagIran, and SID databases using “sex”, “sexuality”, “sexual intercourse”, “sexual function”, “sexual dysfunction”, and “pregnancy” without a time limit. We included all the papers published in Persian and English reporting the mean score of sexual function of pregnant women. Based on the pre-designed form, the required data included the name of the first authors, year of publication, sample size, research setting, questionnaire type, and methodological quality, which were extracted and recorded. Data analysis was performed in STATA version 14 using a meta-analysis method and random-effects models. The heterogeneity of the studies was evaluated utilizing the I2 test.

    Results

    In total, 11 articles with the total sample size of 2,657 were reviewed. The highest and lowest standard scores of sexual function were reported in the first pregnancy trimester (58.92%; 95% CI: 54.08-63.75) and the third trimester (47.70%; 95% CI: 23.18-39.56), respectively. In addition, publication bias was significant in the first (P=0.001), second (P=0.009), and third trimesters (P=0.014).

    Conclusion

    The sexual function of women was found to reduce through pregnancy progress. Therefore, sexual function assessment and counseling on pregnancy care seem crucial for pregnant women.

    Keywords: Sexual function, Pregnancy, women, Systematic review, Meta-analysis
  • Mahboubeh Farasat, Hero Khwrshid Hassan, Niloufar Mirzaei, Ali Hasanpour Dehkordi *, Reza Ghanei Gheshlagh
    Background

    Obstructive sleep apnea (OSA) is a chronic breathing disorder during sleep. It is prevalent among patients with cardiovascular disease (CVD) and can increase its severity and mortality. Various studies have reported different results in Iran. This systematic review and meta-analysis aimed to determine the prevalence of OSA in Iranian patients with CVD.

    Materials and Methods

    In this study, eight papers published in Persian and English languages were reviewed. The articles were searched using the following keywords and all their possible combinations: “obstructive sleep apnea”, “sleep-disordered breathing”, “sleep apnea”, “OSA”, “cardiovascular disease”, “hypertension”, and “Iran”. Scientific databases, including the Scientific Information Database (SID), Magiran, Web of Science, PubMed, and Scopus, were searched with no time limitations. Data were analyzed using a meta-analysis and a random effects model. Besides, heterogeneity was assessed using the I2 statistic. Data analysis was performed in Stata version 11.

    Results

    The review of eight studies, with a total sample size of 1646 patients, showed that the prevalence of OSA was 59.21% (95% CI: 53.11-65.32) among CVD patients. Also, the prevalence of OSA was higher in men (60.12%; 95% CI: 60.12-82.54) than in women (41.01%; 95% CI: 16.08-65.94). Besides, it was estimated to be higher based on the STOP and STOP-BANG questionnaires (63%; 95% CI: 52.89-73.10) as compared to the Berlin questionnaire (56.63%; 95% CI: 49.20-64.06).

    Conclusion

    More than half of Iranian CVD patients have OSA. Therefore, identifying high-risk patients to reduce the adverse effects of sleep apnea seems necessary.

    Keywords: cardiovascular disease, obstructive sleep apnea, Systematic review
  • Leila Allahqoli, Azam Rahmani, Arezoo Fallahi*, Reza Ghanei Gheshlagh, Thomas Volken, Azra Allahveisi
    Aims

    We aimed at investigating the association between health beliefs and exercise behavior in infertile women who were at risk of developing osteoporosis.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted in Sanandaj city, west of Iran in 2018. From 35 comprehensive healthcare centers, 483 infertile women were included in the study through convenience sampling. Standardized face-to-face interviews were conducted using established, reliable instruments for the assessment of exercise behavior behavior and health beliefs. Logistic regression models were applied to assess the association between exercise behavior and health beliefs. Estimates were adjusted for age, job status, income, literacy, and duration and type of infertility. We reported estimated logits and Odds Ratios (OR) with corresponding 95% confidence intervals (95% CI).

    Findings

    Employed women compared to housewives had substantially higher odds of adopting exercise behavior behaviors (OR=3.19, 95% CI=1.53-6.66, p<0.01). Moreover, the odds of exercise behavior adoption increased with self-efficacy (OR=1.35, 95% CI=1.20-1.52, p<0.01), and decreased with perceived barriers (OR=0.90, 95% CI=0.84-0.97, p<0.01).

    Conclusions

    It is essential to increase perceived self-efficacy and reduce perceived barriers to promote EB in infertile women. Consequently, health professionals should develop or adopt appropriate strategies to decrease barriers and increase self-efficacy to enhance exercise behavior in this group of women.

    Keywords: Infertility, Women, Exercise, Osteoporosis
  • وجیهه باغی*، سحر دالوند، محمد فرج زاده، سوره خاکی، شفیع فروغی، رضا قانعی قشلاق
    زمینه و هدف

    خشونت خانگی علیه زنان نوعی آسیب اجتماعی پنهان و نقض واضح حقوق زنان است که روی سلامت روان زنان، خانواده و جامعه اثر سویی دارد. هدف این مطالعه بررسی خشونت علیه زنان ساکن سقز و عوامل مرتبط با آن می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی روی 200 زن متاهل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان سقز انجام شد که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شده بودند.  برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و خشونت علیه زنان (همسرآزاری) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار PASW به کمک آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. سطح معنی داری 0/05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین سن زنان مورد مطالعه 6/65±30/8 سال بود. زنان مورد مطالعه بیش از نیمی از نمره کل خشونت را کسب کرده بودند. بین خشونت کلی با تحصیلات مرد (0/019p=)، شغل مرد (0/002p=)، سابقه بیماری مرد (0/016p=) و درآمد ماهیانه خانواده (0/010p=)، ارتباط معنی داری وجود داشت.  بین سن زوجین با خشونت کلی و ابعاد جسمی  روانی آن و بین مدت زمان ازدواج با نمره کلی خشونت و ابعاد آن همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    زنان سقزی در معرض خشونت های جسمی، روانی، مالی و جنسی هستند. شناخت وضعیت خشونت خانگی علیه زنان و عوامل مرتبط با آن می تواند به طراحی برنامه های هدفمند جهت کاهش و پیشگیری از این مشکل کمک نماید.

    کلید واژگان: خشونت, خشونت خانگی, زن, سقز
    Vajiheh Baghi*, Sahar Dalvand, Mohammad Farajzadeh, Sore Khaki, Shafi Foroughi, Reza Ghanei Gheshlagh

    Background &

    Aim

    Domestic violence against women is considered a concealed social harm and a clear violation of women’s rights, which harms the mental health of women, families, and society. The present study aimed to investigate domestic violence against women living in Saghez and its related factors.
    Methods & Materials: This cross-sectional study was conducted on 200 married women who were referred to the health centers of Saghez. Samples were selected using the multi-stage cluster sampling method. Data were gathered using demographic characteristics and violence against women (domestic violence) questionnaires. Data were analyzed using PASW software with descriptive and inferential statistical tests. The significant level was set at 0.05.

    Results

    The mean age of the studied women was 30.8 ± 6.65 years. Studied women gained more than half of the total domestic violence score. There was a significant relation between the total score of violence and husband’s educational level (p=0.019), job (p=0.002), and history of illness (p=0.16) and family’s monthly income (p=0.010). Also, a significant positive correlation existed between the couple’s age and the total score of violence and its physical and mental dimensions and also between the duration of the marriage and the total score of violence and its dimensions.

    Conclusions

    Saghezi women are exposed to physical, mental, financial, and sexual violence. Recognizing the condition of domestic violence against women and its related factors could help design purposive programs for reducing and preventing this problem.

    Keywords: Violence, Domestic violence, Women
  • Fazel Dehvan, Ali Hassanpour Dehkordi, Reza Ghanei Gheshlagh*, Amanj Kurdi
    Background

    Health promotion and preserving patients’ safety are the main purposes of care in health‑therapeutic systems. With regard to nursing profession, nursing students are exposed to medications errors (MEs) during clinical activities, which can be considered as a threat to patients’ safety. The study aimed to determine the prevalence of MEs among nursing students using a systematic and meta‑analysis approach.

    Methods

    8 studies (in 9 groups) in English and Persian from inception to March 2019, were collected. Searched was conducted in SID, MagIran, IranMedex, Google Scholar, Web of Science, PubMed and Scopus. The meta‑analysis method and the random effects model were used to analyze the data. In addition, the I2 statistic was used to examine heterogeneity among studies. The analyses were conducted using Stata, version 11.

    Results

    Analysis of 8 studies (in 9 groups) with a total sample size of 688 showed that the overall MEs’ prevalence among nursing students was 39.68% (95% CI: 22.07‑57.29) and the prevalence of lack of reporting MEs was 48.60% (95%CI: 27.33‑69.86). There were no relationships between the prevalence of MEs and lack of reporting MEs in nursing students with the sample size and the mean age of students.

    Conclusions

    Considering the relatively high prevalence of MEs and lack of MEs reporting among nursing students and the importance of their effect on the level of patients’ safety, measures such as educations, monitoring by clinical trainers, and examining and eliminating the causes of MEs are essential.

    Keywords: Nursing students, medication error, meta‑analysis
  • طیبه حسن طهرانی، عباس عبادی، سادات سید باقرمداح، فرحناز محمدی شاهبلاغی، رضا قانعی قشلاق، مسعود فلاحی خشکناب*
    زمینه و هدف

    حریم خصوصی پدیده پیچیده ای است که تعابیر متفاوتی در سیستم بهداشتی و درمانی دارد. اندازه گیری این مفهوم برای ارایه دهندگان مراقبت، امری ضروری است. این مطالعه با هدف طراحی و روان سنجی ابزار حریم خصوصی بیماران بستری در بیمارستان انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر مطالعه ایی ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی است که در سال 1397 در سه مرحله متوالی انجام شد. ابتدا با استفاده از مدل هیبرید تحلیل مفهوم، مفهوم حریم خصوصی بیمار بستری تعریف شد. سپس براساس یافته های به دست آمده، آیتم ها تولید شدند. در نهایت به منظور ارزیابی  ویژگی های روان سنجی ابزار، 300 بیمار بستری در بیمارستانهای دولتی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری سرشماری ابزار  را کامل کردند.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، استخر اولیه سوالات شامل 91 مورد بود که با حذف موارد تکراری به 74 مورد کاهش یافت. پس از انجام اعتبار صوری، اعتبار محتوا در مجموع 19 آیتم باقی ماند. شاخص روایی محتوای کل ابزار 81/0 بود. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی شامل 3 عامل حریم خصوصی شخصی، روانی- اجتماعی و معنوی- مذهبی با تبیین 5/45 درصد واریانس کل مشخص شد. پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 856./ و همبستگی درون طبقه ای 95./ بدست آمد.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش بینش جدیدی برای درک معنی حریم خصوصی بیماران ایجاد می کند و ابزار حریم خصوصی بیماران (PPI) به عنوان یک ابزار ساده، معتبر و مطمین برای اندازه گیری حریم خصوصی بیماران بستری بزرگسال در بخش های بستری  معرفی می شود.

    کلید واژگان: حریم خصوصی, بیمار بستری, پرسشنامه, روایی و پایایی
    Tayebeh Hasan Tehrani, Abbas Ebadi, Seyed Baghe Maddah, Farahnaz Mohammadi Shahboulaghi, Reza Ghanei Gheshlagh, Masoud Fallahi-Khoshknab*
    Background & Aim

    Privacy is a complex phenomenon that has various interpretations within healthcare systems. Understanding and measurement of this concept is essential for care providers. This study aimed to design and test the psychometrics of the hospitalized patient privacy measurement instrument.

    Materials & Methods

    The present study is a sequential exploratory study of instrumentation that was conducted in 2018 in three consecutive steps. In the first step, the concept of privacy was defined using hybrid concept analysis. In the second step, items were produced based on the first step findings. In the third step, 300 patients hospitalized in internal and surgical wards of public hospitals in Tehran completed an instrument for census sampling in order to evaluate instrumental psychometric features.

    Results

    Based on the obtained findings from content analysis, the initial pool of questions included 91 items, which dropped to 74 by eliminating repetitive and overlapping items. After formal and content validation and item analysis, a total of 19 items remained. The overall content index of the instrument was 0.81. The results of exploratory factor analysis including personal privacy, psychosocial privacy, and spiritual-religious privacy were identified as 45.5% of the total variance. Instrument reliability was obtained by using Cronbachchr(chr(chr('39')39chr('39'))39chr(chr('39')39chr('39')))s alpha coefficient of 0.856 and the intra-class correlation of 0.95.

    Conclusion

    Research findings provide new insight into the patients’ privacy implications and introduce PPI as a simple, valid, and reliable instrument for measuring the privacy of patients in general admissions departments.

    Keywords: privacy, hospitalized patients, inventory, Development, Validation
  • Vahid Shojaeimotlagh, Hero Khorshid Hassan, Sahar Dalvand, Ali Hasanpour Dehkordi, Reza Ghanei Gheshlagh *
    Background
    Mechanically ventilated patients are at risk of developing the iatrogenic infection ventilator-associated pneumonia (VAP). Inadequate knowledge of nurses is one of the obstacles to adherence to evidence-based guidelines to prevent VAP.
    Objectives
    This study aimed to estimate the knowledge of nurses about VAP prevention.
    Methods
    In this systematic review and meta-analysis, national and international databases, including MagIran, Scientific Information Database (SID), Web of Sciences, PubMed, and Scopus were searched using the following keywords: “Ventilator-associated pneumonia”, “VAP”, “Nosocomial pneumonia”, “Knowledge”, and their possible combinations. The VAP prevention score was calculated according to the questionnaire introduced and validated by Labeau et al.  The analyses were performed using Stata (version 12).
    Results
    In the initial search, 1193 articles were found of which a total of 8 articles were included in the analysis. The nurses achieved 48.31% of the VAP prevention total score (Confidence Interval [CI]: 95%: 44.63-52). The lowest and highest VAP prevention scores were attributed to frequency of humidifier changes (15.13%, CI: 95%: 11.35-18.92) and patient positioning (81.03%, CI: 95%: 75.43-86.64), respectively. The percentage of nurses’ knowledge about VAP prevention in Asian studies was higher than that in the European studies (54.71% versus 44.92%).
    Conclusion
    The nurses obtained less than half of the VAP prevention total score. Regular training courses and reviewing VAP prevention guidelines can keep nurses' knowledge up to date.
    Keywords: Ventilator-associated pneumonia, Nurse, Meta-analysis
  • Fazel Dehvan, Sahar Dalvand, Keivan Mirhassani, Mitra Amini, Soran Hosseini, Parinoush Kheirabadi, Reza Ghanei-Gheshlagh*
    Background and Objective

    Sleep disorder is highly prevalent among students and can cause neurological, behavioral, and physiological changes and academic decline. Current study aimed to evaluate the association between depression, anxiety, and stress with sleep quality in nursing students of Kurdistan University of Medical Sciences, Sanandaj, Iran.

    Materials and Methods

    This cross-sectional study was performed on 204 nursing students selected by convenience sampling method. Data were collected using demographic characteristics form, Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), and Depression, Anxiety, and Stress Scale (DASS-21). Data analysis was performed by SPSS software.

    Results

    In this study, 115 participants (56.4%) were female and 84 students (41.2%) had poor sleep quality. The results indicated a significant and positive correlation between sleep quality score and depression (r = 0.492), anxiety (r = 0.391), and stress (r = 0.414). Moreover, there was a relationship between the mean score of sleep quality with depression and part-time job of students (P < 0.05).

    Conclusion

    The results of multivariate regression demonstrated that by increasing one unit in depression score and part-time job in students, sleep quality score increased by 0.238 and 1.850 units, respectively. According to the results of the study and concerning the relationship between students' part-time job and depression with sleep disorders, provision of special interventions to enhance sleep quality in students seems necessary.

    Keywords: Students, Nursing, Sleep, Depression, Anxiety, Life stress
  • Mona Zahedi, Fazel Dehvan, Ahmed N. Albatineh, Reza Ghanei Gheshlagh*
    Introduction

    Knowledge is the critical component to counter the harmful side-effects of chronic diseases. Diabetic patients can manage their disease based on their diabetes knowledge and following good self-care behavior. Various studies about patients' knowledge of diabetes show different results. The purpose of this study is to estimate the overall knowledge score of Iranian patients about diabetes.

    Methods

    In the current study, ten papers published by September 2018 were identified without time limitation. A literature search for the papers was conducted using the keywords: Iran, diabetes, knowledge, and their combinations. The necessary data were extracted and analyzed through meta-analysis using the random-effects model. The I2 statistic was used to measure the heterogeneity among the studies. The data were analyzed using Stata software (Version 11).

    Results

    The pooled estimate of the knowledge score of type II diabetes patients about their diabetes was 64% (95% CI: 52%-76%). According to the meta-regression results, there was no relationship between the knowledge score with age (P = 0.487), duration of disease (P = 0.406), and the sample size (P = 0.146). The patients' knowledge score had experienced an uptrend between 2004 and 2017, the years at which the oldest and the most recent articles were published (P = 0.06).

    Conclusions

    Iranian patients' knowledge about their diabetes was at an average level. Education, along with medication, can significantly reduce short and long-term complications of diabetes.

    Keywords: Knowledge Diabetes Systematic review
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 58 عنوان
  • دکتر رضا قانعی قشلاق
    دکتر رضا قانعی قشلاق
    استادیار پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، ، ایران
نویسندگان همکار
  • فاضل دهون
    : 16
    فاضل دهون
    (1395) کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت ویژه، دانشگاه علوم پزشکی سمنان
  • دکتر عباس عبادی
    : 7
    دکتر عباس عبادی
    استاد پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایران
  • دکتر سید حمید شریف نیا
    : 2
    دکتر سید حمید شریف نیا
    دانشیار پرستاری آمل، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ، ایران
  • سحر دالوند
    : 2
    سحر دالوند
    (1403) دکتری آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
  • مرضیه اصلانی
    : 2
    مرضیه اصلانی
    مربی پرستاری، دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اسدآباد، ، ایران
  • نسرین عبدی
    : 1
    نسرین عبدی
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال