اعظم محمودی
-
مقدمه
تحول معنایی یک واژه در گذر زمان امری ناگزیر است که نشان از فرایندی اجتماعی، سیاسی، دینی یا فرهنگی دارد. پرستار از واژه هایی است که حضوری چشمگیر در متون ادب فارسی دارد و در معانی متفاوت و متعددی از جمله برده، خادم، غلام، کنیز، عابد، فرمانبردار، بیماربان و حافظ به کار رفته است. هدف از پژوهش حاضر آن است که با استفاده از نظر زبانشناسان و بررسی متون ادبی تحول معنایی آن را نشان داده شود.
یافته هادر این پژوهش آثار شاعران و نویسندگان ادب فارسی از قرن چهارم تا قرن معاصر(بیش از 70 اثر) مورد بررسی قرار گرفت و یافته ها به صورت ریشه شناسی واژه پرستار و واژه پرستار در متون ادبی، دسته بندی شد که بر این اساس مشخص شد، کلمه پرستار در متون ادبی معانی متفاوتی دارد از جمله: کنیز، خدمتکار، مطیع، عبادت کننده، بیماربان، بیماردار. دامنه معنایی واژه پرستار از قرن پنجم به بعد و با گسترش حوزه زبان فارسی و فراوانی بیشتر آثار منثور و منظوم گسترده تر می شود و معانی جدیدی می یابد. شاهنامه از جمله قدیمی ترین متون ادبی است که کلمه پرستار با بسامد بالا در آن دیده می شود. چنین به نظر می رسد که واژه پرستار تا قبل از قرن یازدهم بندرت و تنها در یک مورد در معنای امروزی به کار رفته است.
روش کار:
این پژوهش، یک مطالعه کتابخانه ای است، که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. با مراجعه به برخی از متون کلاسیک زبان فارسی و با مطالعه مقالات و کتاب های مختلف و جستجو در بانک های اطلاعاتی معتبر مانند Magiran ،SID، noormags، civilica،، گنجور، ایرانداک، مطالب مورد نظر گردآوری و اطلاعات بدست آمده پس از تجزیه و تحلیل در قالبی منظم ارایه گردید. کلیدواژه های جست و جو شامل پرستار، ادبیات فارسی، معنا بوده است.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش حاکی از تغییر معنایی پرستار در متون کلاسیک ادب فارسی است. این تغییر معنایی، در دوره هایی به شکل توسعه معنایی و در ادواری به شکل تخصیص معنایی جلوه گر شده است. نیز بر اساس یافته های این پژوهش معلوم شد که این واژه از دلالت بر کل به دلالت بر جزء و از معنای عام به خاص تغییر یافته است.
کلید واژگان: پرستار, معنا, تحول, ادبیات فارسیBackground and AimThe semantic evolution of a word over time is inevitable, indicating a social, political, religious or cultural process. Nurse is one of the words that has a significant presence in Persian literature texts and has been used in many different meanings such as slave, servan, maid, devotee, obedient, patient and preserver. The purpose of this study is to show its semantic evolution by using the views of linguists and reviewing literary texts.
Materials and MethodsThis research is a library study, which has been done by descriptive-analytical method. By referring to some classical texts of Persian language and by studying various articles and books and searching in valid databases, Like Magiran, SID, noormags, civilica, the materials were collected and the information obtained after analysis was presented in a regular format. Search keywords include nurse, Persian literature, meaning.
FindingsIn this study, the works of poets and writers of Persian literature from the fourth century to the contemporary century (more than 70 works) were examined, based on which it was determined:
Shahnameh is one of the oldest literary texts in which the word nurse can be seen with high frequency. The semantic range of this word expands from the fifth century onwards with the expansion of the field of Persian language and the greater frequency of prose and poetic works. And finds new meanings. It seems that the word nurse was rarely used in the modern sense until today before the eleventh century.ConclusionThe results of this study indicate a semantic change in the nurse in the classical texts of Persian literature. This semantic change has manifested itself in periods in the form of semantic development and in periods in the form of semantic allocation. Also, based on the findings of this study, it was found that this word has changed from meaning to whole to meaning to part and from general to specific meaning.
Keywords: nurse, meaning, transformation, Persian literature -
مقدمه
شیوع بیماری کرونا، آسیب جسمانی و روانی زیادی بر کادر درمانی مخصوصا پرستاران وارد کرده و شادکامی آنها را کاهش داده است. بنابراین، این مطالعه با هدف تحلیل نقش میانجی گری مسیولیت پذیری در تبیین اثر هوش اجتماعی بر شادکامی پرستاران بخش کرونای انجام گرفت.
روش کارروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه آماری تحقیق شامل 310 نفر از پرستاران بخش کرونا بیمارستانهای استان اصفهان در سال 1399 بودند که به روش نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامههای هوش اجتماعی Tet، مقیاس مسیولیت پذیری و پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار AMOS نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج نشان داد اثر مستقیم مسیولیت پذیری (52/0=Beta و 02/0=P) و هوش اجتماعی (46/0=Beta و 02/0=P) هم چنین اثر غیرمستقیم هوش اجتماعی (3/2=t-value) با میانجیگری مسیولیت پذیری بر میزان متغیر شادکامی، معنادار به دست آمد (05/0>P).
نتیجه گیریبا توجه به نقش ابعاد هوش اجتماعی و مسیولیت پذیری بر میزان شادکامی پرستاران، به نظر می رسد با تقویت هوش اجتماعی و مسیولیت پذیری در پرستاران، می توان شادکامی و عملکرد مراقبتی آنان را ارتقاء داد.
کلید واژگان: پرستاران, هوش اجتماعی, مسئولیت پذیری, شادکامیIntroductionThe outbreak of coronavirus disease has caused a lot of physical and psychological damage to medical staff, especially nurses, and has reduced their happiness. Therefore, this study was to analyze the mediating role of responsibility in explaining the effect of social intelligence on happiness in nurses of coronavirus wards.
MethodsThe research method is descriptive-correlational. The statistical sample of this study included 310 nurses in the coronavirus ward of Isfahan hospitals in 2020 who were selected by the multi-stage cluster sampling method. Data were collected using the Social Intelligence Questionnaire of Tet, Responsibility scale, and the Oxford Happiness Questionnaire. So, the data analyzed using the Pearson correlation coefficient test and structural equation modeling test using AMOS 26 software.
ResultsThe direct effect of responsibility (β = 0.52 and P = 0.02) and social intelligence (β = 0.46 and P = 0.02) were significant in estimating nurses' happiness. Also, the indirect effect social intelligence (t-value=2.3) with mediating role of responsibility on nurses' happiness is significant.
ConclusionsConsidering the effect of social intelligence and responsibility on nurses' happiness, it seems that strengthening and teaching social intelligence and responsibility in nurses, to Cause increased their happiness and improved their care performance in hospitals.
Keywords: Nurses, Social Intelligence, Responsibility, Happiness -
مراقبت دلسوزانه، از عناصر مهم مراقبت بیمار محور تلقی می شود که سلامتی را به بیماران اهداء می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل مراقبت دلسوزانه پرستاران برپایه هویت اخلاقی و دلسوزی نسبت به زندگی دیگران انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل مسیر بود. نمونه آماری شامل 250 بیمار مبتلا به کووید 19 و 250 پرستار شاغل در بخش کرونای بیمارستان های استان آذربایجان غربی در سال 1399 بودند که به روش نمونه گیری در دسترسانتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مراقبت دلسوزانه رودریگز؛ پرسشنامه هویت اخلاقی بلک و رینولدز و مقیاس دلسوزی نسبت به زندگی دیگران چانگ استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، بوت استراپ و سوبل و از طریق برنامه نرم افزار اس پی اس اس و آموس نسخه 24 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از این بود که متغیر هویت اخلاقی در تعامل با نقش واسطه ای دلسوزی نسبت به زندگی در تبیین مراقبت دلسوزانه پرستاران نقش دارد. در مجموع 41 درصد از واریانس مراقبت دلسوزانه پرستاران، از طریق متغیرهای مدل تبیین شدند. اثر مستقیم هویت اخلاقی (47/0) و دلسوزی نسبت به زندگی دیگران (36/0) در تبیین مدل مراقبت دلسوزانه معنی دار مشاهده شد. اثر غیر مستقیم هویت اخلاقی با واسطه گری دلسوزی نسبت به زندگی دیگران (96/2) معنی دار به دست آمد. با توجه به اثر واسطه ای متغیر دلسوزی نسبت به زندگی دیگران در ارتباط بین هویت اخلاقی و مراقبت دلسوزانه پرستاران، به نظر می رسد با تقویت دلسوزی به نسبت به زندگی دیگران و هویت اخلاقی می توان مراقبت دلسوزانه پرستاران را ارتقا داد.
کلید واژگان: مراقبت, دلسوزی, هویت اخلاقی, پرستارCompassionate care is considered one of the important elements of patient-centered and oriented care that gives health to the patient. Therefore, this study was conducted with the aim of designing and explaining the model of compassionate care of nurses based on moral identity and compassion for the lives of others. The present research method was done according to path analysis. The statistical sample included 250 patients with covid-19 and 250 nurses working in the corona department of hospitals in West Azerbaijan province in 2021, which were selected by available sampling method. Rodriguez's compassionate care questionnaire, Black and Reynolds' moral identity questionnaire, and Chang's scale of compassion for others' lives were used to collect data. The data were analyzed using Pearson, Bootstrap and Sobel tests and also through SPSS and Amos software program, version 24. The results showed that the variable of moral identify in interaction with the mediating role of compassion for the lives of others in explaining the compassionate care of nurses. A total of 0. 41 of the variance of compassionate care was explained through model variables. The direct effect of moral identity (0. 47), compassion for the lives of others (0. 36) was observed and it was significant in explaining the compassionate care model. Also, the result showed that the indirect effect of moral identity was found to be significant through the mediation of compassion and also towards the lives of others (2. 96). Considering the variable mediating effect of compassion towards the lives of others in the relationship between moral identity and compassionate care of nurses, it seems that the growth or strengthening of compassion towards the lives of others and moral identity can promote the compassionate care of nurses.
Keywords: Care, Compassion, Moral identity, Nurse -
مقدمه
هم دلی پرستاران با بیماران، به عنوان رفتاری اخلاقی در راستای فرهنگ سازی اهدای عضو، همواره مدنظر برنامه ریزان بخش سلامت بوده است. از این رو مطالعه ی همدلی پرستاران با بیماران و نگرش آنان نسبت به اهدای عضو از اهداف اصلی آموزش پرستاری می باشد و این مطالعه با هدف تعیین ارتباط همدلی پرستاران با بیماران و نگرش آنها نسبت به اهدای عضو در بخش مراقبت ویژه بیمارستان های استان اصفهان انجام شد.
روش کارروش پژوهش حاضر، توصیفی - مقطعی با مشارکت 348 نفر از پرستاران بخش های مراقبت ویژه در بیمارستان های استان اصفهان در سال 1397 با انتخاب روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه همدلی پرستاران با بیماران Jeffersonو پرسش نامه نگرش به اهدای عضو Tihana استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی Pearson، ضریب رگرسیون و مدل رگرسیون معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 22 در سطح معنی داری (05/0>P) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامیانگین و انحراف معیار همدلی پرستاران با بیماران (37/2±26/39)، میانگین و انحراف معیار نگرش نسبت به اهدای عضو در پرستاران بخش ویژه (34/6±46/50) بود، هم چنین ارتباط متغیر همدلی پرستاران با بیماران (653/0 =r و 01/0> P)، مولفه های دیدگاه گیری (781/0=r و 001/0>P)، مراقبت همدلانه (667/0=r و 01/0> P) و خود را به جای بیمار نهادن (598/0 =r و 01/0> P) با نگرش نسبت به اهدای عضو در پرستاران بخش ویژه معنادار به دست آمد و در مجموع 56 درصد از واریانس نگرش نسبت به اهدای عضو در پرستاران بخش ویژه از طریق مولفه های متغیر همدلی پرستاران با بیماران در مدل پژوهش حاصل از آزمون معادلات ساختاری تبیین شد.
نتیجه گیریاز آن جایی که ارتباط متغیر همدلی و مولفه های آن با نگرش پرستاران نسبت به اهدای عضو معنی دار است. لذا با توجه به یافته های مطالعه، به نظر می رسد با آموزش همدلی پرستاران با بیماران می توان نگرش مثبت آنان را نسبت به اهدای عضو تقویت کرد و نیازمندی به پیوند عضو را برطرف نمود، هم چنین پیشنهاد می شود، در مطالعات بعدی اثر متغیر هم دلی پرستاران با بیماران بر نگرش نسبت به اهدای عضو پرستاران به صورت مطالعه ای مداخله ای بررسی شود.
کلید واژگان: همدلی, اهدای عضو, نگرش, پرستاران, بیمارانIntroductionThe empathy of nurses with patients, as a moral behavior towards the culture making of organ donation, always has been considered by health sector planners. Therefore, the study of empathy of nurses with patients and their attitude toward organ donation is one of the main goals of nursing education and this study aimed to determine the relationship between nurses' empathy with patients and their attitude toward organ donation in special section of Isfahan province hospitals.
MethodA study of descriptive-sectional with participation of 348 Nurses of special sections in hospitals of Isfahan province in 2018 with the selection of cluster sampling method was carried. For gathering the data, questionnaire of empathy of nurses with patients designed by Jefferson and organ donation attitude questionnaire of Tihana were used.
ResultsThe mean and standard deviation of empathy of nurses with patients was (39.26 ± 2.37) and the mean and standard deviation nurses' attitude toward organ donation was (50.46 ± 34.6). Also, the relationship between the components of adopting an empathic view (p=0, 002, R=0, 667), giving empathic care (p=0, 000, R=0, 781), self-care instead of being sick (p=0, 000, R=0, 598) and the empathy variable of nurses with patients (p=0, 000, R=0, 663) with Attitude with organ donation were significant. In total, %56 of the variance of nurses' attitudes towards the organ donation was explained by the variables of the research model obtained from the structural equation test.
ConclusionAccording to the findings of the study, it seems that education of empathy' nurses with patients can enhance the positive attitude of nurses towards organ donation and eliminate the need for organ transplantation. Also suggested that in subsequent studies, the effect of empathy variable on nurses' attitudes toward organ donation should be investigated intermediacy.
Keywords: empathy, organ donation, attitude, nurses, hospital -
مقدمههمدلی و هوش معنوی و مسئولیت پذیری اجتماعی از عوامل تاثیر گذار در ارتقای کیفیت خدمات پرستاری است و می توانند نقش اساسی در رعایت حقوق بیماران داشته باشند. هدف این مطالعه تعیین رابطه همدلی و هوش معنوی با نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران با میانجگری مسئولیت پذیری اجتماعی می باشد.روش کارروش مطالعه، توصیفی- مقطعی مبتنی بر مدل ساختاریابی (Structural Model) بود. نمونه آماری 300 نفر از پرستاران علوم پزشکی استان آذربایجان غربی بودند که در سال 1395، به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های همدلی جفرسون، مسئولیت پذیری اجتماعی سالکوسکیس، هوش معنوی کینگ و مقیاس حقوق بیماران هوشمند و همکاران استفاده شد. داده های به دست آمده از طریق آزمون های آماری توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار)، ضریب همبستگی پیرسون و بوت استراپ Bootstrap و با استفاده از نرم افزار های آماری Spss -22 و Amos-22 تجزیه و تحلیل شدند.یافته هایافته ها نشان داد که اثر مستقیم متغیر همدلی (05/0=r و 04/0=P)، هوش معنوی (19/0- =r و 01/0=P) و مسئولیت پذیری اجتماعی (62/0=r و 001/0=P) بر نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران معنادار هست. اثر غیر مستقیم همدلی (05/0) و هوش معنوی (03/0) با میانجی گری مسئولیت پذیری اجتماعی معنادار است. در مجموع 40 درصد از واریانس متغیر نگرش به رعایت حقوق بیماران در پرستاران از طریق مدل پژوهش تبیین می شود.نتیجه گیریبا توجه به یافته های این مطالعه به نظر می رسد با افزایش همدلی، هوش معنوی و مسئولیت پذیری اجتماعی پرستاران می توان نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران را تقویت کرد. لذا برای رعایت حقوق بیماران، توصیه می شود که اقدامات لازم در خصوص آموزش همدلی، هوش معنوی و مسئولیت پذیری اجتماعی در بین پرستاران، انجام گردد.کلید واژگان: همدلی, هوش معنوی, مسئولیت پذیری اجتماعی, پرستاران, نگرش, حقوق بیمارانIntroductionEmpathy, Spiritual Intelligence and social responsibility are Factors affecting on expanding the quality of nursing services and can have a basic role on the patient rights. This study aimed to investigate the relationship of empathy and Spiritual Intelligence with nurses Attitude to rights of patients with mediation of Social Responsibility.MethodsThis is a descriptive-correlational study carried out with 300 nurses in west Azerbaijan in 2016. Data gathering instruments were: Jefreson empathy scale, Salkovskis responsibility scale, King Spiritual Intelligence scale and Hoshmand and et al rights questionnaire. Descriptive (frequency, percentage, mean, standard deviation) and inferential statistics (Pearson correlation coefficient and Path analysis) were done with spss ans amos-22 was analyzed.ResultsThe results showed the direct effect of empathy (p=0.04, r=0.05). Spiritual Intelligence (p=0.04, r=-0.19), responsibility (p=0.001, r=0.62) on nurses attitude with the rights of patients were significant. The indirect effect of empathy (0, 05) and Spiritual Intelligence (0, 03) with mediating the forming the model of responsibility were significant. In conclusion, %40 of the variance in nurses attitude with the rights of patients was determined using empathy, spiritual intelligence and responsibility.ConclusionIt seems that empathy, spiritual intelligence and responsibility increases the nurses attitude in improving the rights of patients. In order to consider the rights of patients, it is recommended that necessary actions be performed in training empathy, spiritual intelligence and social responsibility among nurses.Keywords: Empathy, Spiritual Intelligence, Social Responsibilities, Nurses, Attitude, Patient's Right
-
شایستگی فرهنگی، مسئولیت پذیری و باورهای اخلاقی از عوامل تاثیر گذار در ارتقای کیفیت خدمات پرستاری هستند و می توانند نقش اساسی در رعایت حقوق بیماران داشته باشند. لذا این پژوهش با هدف ارائه مدل پیش بینی رعایت حقوق بیماران توسط پرستاران براساس شایستگی فرهنگی، مسئولیت پذیری و باورهای اخلاقی انجام شد. روش پژوهش مطالعه ، همبستگی بوده و نمونه آماری شامل 300 نفر از پرستاران شاغل در علوم پزشکی استان آذربایجان غربی در سال 1395 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه شایستگی فرهنگی پرستاران Perng و Watson ، پرسش نامه مسئولیت پذیری Mergler و Shield، پرسش نامه محقق ساخته باورهای اخلاقی و مقیاس حقوق بیماران محمودی و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و بوت استراپ از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از برازش مدل بوده و اثر مستقیم متغیرهای شایستگی فرهنگی (11/0)، مسئولیت پذیری(57/0) و باورهای اخلاقی (24/0) بر روی نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران معنادار به دست آمد. اثرهای غیر مستقیم شایستگی فرهنگی(03/0) و مسئولیت پذیری(02/0) با میانجی گری باورهای اخلاقی معنادار بودند. در مجموع 65 درصد از واریانس نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران از طریق مدل پژوهش تبیین شد. با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم شایستگی فرهنگی، مسئولیت پذیری و باورهای اخلاقی بر میزان نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران، به نظر می رسد با تقویت باورهای اخلاقی می توان ارتباط شایستگی فرهنگی و مسئولیت پذیری را با نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران افزایش داد.کلید واژگان: شایستگی فرهنگی, مسئولیت پذیری, باورهای اخلاقی, پرستاران, حقوق بیمارانThe cultural competence, responsibility and ethical beliefs are influential factors in providing quality services by nurses and pay an important role in patient's right. The purpose of this research was to illustarte a predictive model of patient's right based on cultural competence, responsibility and ethical beliefs. The research method was correlational study conducted in 2016 among 300 nurses in west Azerbaijan in 2016, selected by multistage cluster sampling. For gathering the data, the Perng and Watsons nurses cultural competence questionnaire, and the Mergler and Shield responsibility questionnaire as well as the Mahmoudi and et al questionnaire on ethical beliefs and Scale rights of patients were used. The data were analyzed by using Pearson correlational coefficient and bootstrap through SPSS software and amos-22. The results indicated that the model was fitted and has direct effect in cultural competence (0.11), responsibility (0.57) and ethical beliefs (0.24) on nurses attitude with the rights of patients were significant. The indirect effects of cultural competence (0.03) and responsibility (0/03) with mediating of forming the model of ethical beliefs were significant. In conclusion, %65 of the variance in nurses attitudes to the patient's rights was determined by the variables of this research model. Due to the direct and indirect effects of cultural competence, responsibility and ethical beliefs on the attitudes of nurses towards patient's rights, it is important to increase cultural competence relationship and responsibility with nurses attitudes towards patients rights by focusing on ethical beliefs.Keywords: Cultural competence, Responsibility, Ethical beliefs, Nursing, Patient right
-
مقدمههوش اخلاقی و نوع دوستی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر رفتار انسانها است و می توانند نقش اساسی در ارتقای رعایت حقوق بیماران داشته باشند. هدف این مطالعه بررسی رابطه هوش اخلاقی و نوع دوستی با نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران بود.روشروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری این تحقیق شامل 200 نفر از پرستاران شاغل علوم پزشکی استان آذربایجان غربی در سال 1393 بودند که به روش خوشه ایچند مرحل ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش اخلاقی لینک و کیل و پرسشنامه نوع دوستی کارلو و همکاران و مقیاس حقوق بیماران هوشمند و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شدند و در محیط نرم افزار SPSS ویرایش 19 در سطح معنی داری 0/05> P با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی و آماره های تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه) تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد بین متغیر نوع دوستی (0/447=r)، مولفه درستکاری (0/234=r)، مولفه مسئولیت پذیری (0/459=r)، مولفه بخشش (0/646=r) و مولفه دلسوزی (0/518=r) با نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0/05>P). نتایج ضریب همبستگی چند متغیری به روش Enter نشان داد که مولفه های هوش اخلاقی و متغیر نوع دوستی در تبیین نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران (58/8% ) سهم دارند.نتیجه گیرینتیجه حاصل از این تحقیق نشان داد که مولفه های هوش اخلاقی و متغیر نوع دوستی در پیش بینی نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران نقش دارند. بنابراین، به نظر می رسد با افزایش هوش اخلاقی و نوع دوستی می توان نگرش پرستاران نسبت به رعایت حقوق بیماران تقویت کرد.کلید واژگان: هوش اخلاقی, نوع دوستی, نگرش, پرستاران, حقوق بیمارانIntroductionMoral intelligence and altruism are the most effective factors on human behavior and it can have be the basic role in expanding of patient rights. The purpose of this study was to investigate the relationship between moral intelligence and altruism with nurse's attitude to the rights of patients.MethodThis is a descriptive-correlational study carried out with 200 nurses in western Azerbaijan in 2015. Kiel and Lennik moral intelligence scale, Carlo and et al altruism scale and Hoshmand and et al rights questionnaire have been used for data collection.ResultsThe results of this study indicated that there was a positive relationship between nurses attitude of patients rights with altruism (r=0.447), subscale honesty (r=0.234), subscale responsibility(r=0.459), subscale forgiveness (r=0.646) and subscale compassion (r=0.518) of moral intelligence. That was significant at pConclusionthe results indicated the subscales of moral intelligence and altruism variable has have role in explaining nurses attitude of rights of patients. Thus, it seems that the growth of the moral intelligence and altruism increases the nurses attitude to the rights of patients.Keywords: Moral Intelligence, Altruism, Attitude, Nurses, Rights of Patients
-
پژوهش حاضر، به بررسی خشونت روانی علیه زنان بر اساس نظریه های ساختاری و فرهنگی شامل نظریه های منابع و خرده فرهنگ خشونت پرداخته است. هدف نهایی پی بردن به نقش این دسته از تیوریها در ایجاد خشونت روانی علیه زنان می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش میدانی، تکنیک مورد استفاده تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه همراه با مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان متاهل شیرازی می باشند که یک سال از زندگی مشترک آنان می گذرد. نمونه آماری بر اساس فرمول های آماری 400 نفر بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. یافته های به دست آمده نشان داد، متغیرهای سطح دینداری، درآمد اقتصادی، میزان تحصیلات و پایگاه اقتصادی اجتماعی رابطه معکوس و متغیر مشاهده مداخله خویشاوندان رابطه مستقیم با خشونت روانی دارد.
کلید واژگان: نظریه ساختاری, فرهنگی, خشونت روانیThe present research was intended to study the psychological violence against women based on structural and cultural theories, including the theory of sources and subculture of violence. The ultimate goal was to understand the role of these theories in psychological violence against women. The research was a field study. Survey questionnaires and interviews were implemented to collect data. The statistical population consisted of all Shirazi married women with one year prolonged marriage. 400 women were randomly selected through multi-stage cluster sampling. The obtained results showed that religiosity, economic income, education and socio-economic status were negatively and significantly correlated with psychological violence and observing the relatives intervention was positively and significantly associated to the psychological violence.
Keywords: Violence, psychological violence, the culture of violence, religious, socio-economic status -
زمینه و هدفخودمراقبتی یکی از مهمترین عوامل در کنترل قند خون بیماران دیابتی شناخته شده است. آنچه نقش خود بیمار را در کنترل بیماری اش کم اهمیت می نماید عدم انجام خودمراقبتی ناشی از عوامل بازدارنده انجام آن است. هدف از انجام این مطالعه شناخت موانع موجود بر سر راه خود مراقبتی بیماران دیابتی و ارتباط آن با کنترل قند خون می باشد.روش کارنمونه های مورد مطالعه در اینپژوهش شامل 225 بیمار دیابتی نوع دو بودند که از بین جامعه پژوهش به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اطلاعات دموگرافیکی و پرسشنامه بررسی رفتار خودمراقبتی مشتمل بر34 سوال در زمینه موانع مختلف خودمراقبتی از مقیاس کم(1) تا زیاد(5) بود. همچنین از کلیه بیماران آزمایش هموگلوبین ای وان سی(Hb A1c) در هنگام ورود به مطالعه انجام شد. به منظور بررسی ارتباط بین نتایج به دست آمده و متغیر های مورد مورد مطالعه از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.نتایجیافته های مطالعه حاکی از وجود موانع متعددی در زمینه خودمراقبتی بیماران بود که از عمده ترین آنها بالا بودن هزینه ها، مشغولیت زیاد کاری، وجود افسردگی، فراموشی، عدم اطلاع از برنامه خودمراقبتی، تمایل نداشتن به اجرای برنامه، عدم آگاهی از تفسیر نتایج تست قند خون و عدم اعتقاد به نتیجه خودمراقبتی بود. از بین این موانع بالا بودن هزینه های مراقبت(005/0=P و24/0=r)و افسردگی(015/0=P و21/0=r)بیشترین ارتباط را میزان هموگلوبین ای وان سی داشتند.
نتیجه نهایی: نتایج این مطالعه نشان می دهد، یکی از مهمترین عوامل موفقیت در درمان بیماران دیابتی کمک به آنها برای به عهده گرفتن مراقبت از خود می باشد. بنابراین مراقبین و تیم درمانی باید در کنار اموزش بیماران در جهت انجام خودمراقبتی راه های از بین بردن موانع و رسیدن به نتیجه بهتر را نیز آموزش دهندکلید واژگان: خودمراقبتی, دیابت, هموگلوبین ای وان سیIntroduction &ObjectiveSelf-care is one of the most important factors in controlling diabetes. Sometimes self-care is not possible due to certain barriers which inhibit the patient’s role in controlling the disease. This study aims to identify the barriers against self-care in diabetic patients and to find their associations with diabetes control.Materials and MethodsThe subjects of our study were 225 patients with type II diabetes who were selected randomly. Data gathering devices were demographic and self-care behavior questionnaires with 34 questions about the barriers of self-care behavior scaling from low(1) to high (5). All cases were tested for HbA1c before entering into the study.ResultsThe findings of this study showed that there are different barriers against self-care behavior including high costs of care/management, busy lifestyle, depressive effect of the treatment, forgetfulness, unawareness of the self-care programs, having no tendency toward the program, unawareness of blood glucose test interpretation and disbelief in self-care results. Among the mentioned barriers, cost of management/care (r=0.24) and depression (r=0.21) had significant associations with higher HbA1c levels.ConclusionThe result of the study indicates that one of the important factors in successful treatment of diabetic patients is to help them to be active in their self-care. Therefore health care team not only should train them to do self-care properly but also they should guide the patients to remove the barriers to reach the best results.Keywords: Diabetes, HbA1c, Self, care -
مقدمهدیابت بیماری مزمنی است که به تطابق مادام العمر نیاز دارد. بنابراین بیمار باید مجموعه ای از فعالیت های رفتاری را برای مراقبت از خود در نظر بگیرد که در این راه فقدان اطلاعات و مهارت های مدیریت بر شرایط بیماری منجر به کنترل ضعیف قند خون در بین بیماران دیابتی خواهد شد. از این رو آموزش در این زمینه نقش مهمی در سلامت روان بیماران دیابتی ایفا می کند. هدف از این مطالعه معرفی مفهوم کنترل بر خود به عنوان یکی از نیازهای مهم آموزش سلامت روان در بیماران دیابتی است.روشاین مطالعه با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل اعضای نظام سلامت (3 پرستار و 4 پزشک) و بیماران دیابتی (12 نفر) بودند که به روش مبتنی بر هدف انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند.یافته هاسه دسته اصلی شامل سه مفهوم مهم شناسایی شد که عبارتند از جنگ درون، کنترل بیرونی در مقابل کنترل درونی و تسلط بر خود. یافته ها نشان دادند که این بیماران انتخاب های متفاوت و اغلب متضادی پیش روی داشتند که منجر به تجربه یک گسستگی و تقابل درونی می شد. درک از حوزه قدرت و کنترل بر بیماری و درمان از عوامل زیربنایی مهم در تصمیم گیری و انتخاب رفتارهای مرتبط با سلامت بود. این یافته ها بر حمایت از بیماران دیابتی در مسیر پذیرش مسؤولیت مراقبت و کنترل بر وضعیت جسمانی و روانی خود تاکید دارند.نتیجه گیریآماده سازی بیماران برای حفظ و توسعه کنترل بر خود، به ویژه از طریق توسعه مهارت های ارتباط، تصمیم گیری و نظارت بر خود اهمیت دارد.
کلید واژگان: نیازهای آموزشی, سلامت روان, کنترل بر خود, بیمار دیابتیIntroductionDiabetes is a kind of chronic conditions which needs a kind of adaptation during all time, thus some behavioral and psychosocial adoptive mechanism should be considered by the patient. Lack of self-control skills and information will lead to poor glysemic control among diabetics. Educational in this context has an important role in patient's well-being. the study aims to describe the concept of self-control as an important educational need in the diabetic patient's mental health.MethodsThe qualitative content analysis method was employed in the study. Study population including health professionals (3 nurses and 4 physicians) and diabetic patients (n=12) were selected purposefully and were interviewed in-depth.ResultsThree main categories including three concepts were identified namely fight with self, internal versus external control, and dominance over self. The findings showed that such patients faced with various and often conflicting alternatives that resulted in experiencing internal breaking and conflict. It was founded that the patient's perception of their power span and whether they have control over disease was an underlying factor to deciding about the health related behavior's alternatives. Such findings emphasized on importance of supporting the diabetic patients in the rout of being responsible about their physical and mental status.ConclusionPreparing the patients to maintain and expand their control over self is important specifically through developing communication, decision making and self supervising skills. -
مقدمهبیماری دیابت به واسطه طبیعت مزمن و عوارض طویل المدت خود که سبب کاهش قدرت سازگاری فرد می گردد، دارای عوارض خلقی است. تحقیقات نشان می دهد که مشکلات روانی اجتماعی و ناتوان کننده هایی نظیر احساس خستگی، کاهش تحریک پذیری، عصبانیت، افسردگی و اضطراب در مبتلایان به دیابت بیش از افراد دیگر جامعه است و شیوع افسردگی در بیماران دیابتی نوع دو، سه برابر نوع یک است. هدف از این مطالعه بررسی فاکتورهای مرتبط با افسردگی در بیماران نوع دو دیابت می باشد و این که آیا عوامل مربوط به افسردگی در بیماران دیابتی از افراد غیر دیابتی متفاوت است یا خیر؟مواد و روش هادر این پژوهش تعداد 227 بیمار دیابتی و 151 غیر دیابتی به روش تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. مقیاس مورد استفاده در بررسی افسردگی آزمون بک و به صورت خود گزارشی بوده است. نمونه های دیابتی پژوهش باید دیابت شناخته شده داشته باشند، درمان حداقل آن ها از 6 ماه قبل آغاز و افسردگی شناخته شده نداشته باشند. اطلاعات دموگرافیکی و عوامل مؤثر بر بروز افسردگی (سن، جنس، طول مدت دیابت و تعداد خانوار) با استفاده از یک پرسشنامه جمع آوری گردید. نمونه ها پس از اولین ملاقات پرسشنامه ها را در مرکز دیابت تکمیل نمودند. گروه غیر دیابتی نیز به صورت تصادفی از بین مراجعین مرکز بهداشت انتخاب شده و پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل اطلاعات در چند مرحله انجام شد. با استفاده از آمار توصیفی اطلاعاتی در مورد متغیرها به دست آمد و ارتباط بین متغیرها با استفاده از آزمون های آماری فیشر، مجذور کای و من- ویتنی بررسی شد. کلیه تجزیه و تحلیل ها با 05/0P< انجام شد.یافته هاافسردگی در دیابتی ها شایع تر از غیر دیابتی ها بود (77 درصد در مقابل 37 درصد). آزمون فیشر تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد. افسردگی شدید در بیماران دیابتی شایع تر بود. زنان و افراد کمتر از 40 سال در هر دو گروه افسردگی بیشتری داشتند لبکن بین وضعیت تاهل، تعداد خانوار، وضعیت مسکن، سن شروع بیماری، درآمد و منبع حمایتی هیچ رابطه معنی داری با افسردگی دیده نشد.بحث و نتیجه گیریافسردگی در بیماران دیابتی نوع دو، دو برابر غیر دیابتی ها می باشد اما عوامل مرتبط با افسردگی در هر دو گروه یکسان است. از بین عوامل، فاکتور سن و جنس نقش بیشتری در بروز افسردگی دارد.کلید واژگان: دیابت, افسردگیIntroductionDiabetes according to its chronic condition and complications caused to reduce the psychosocial adaptation of patients and their mood has been affected by this reason. Investigations showed that fatigue, less irritability, hostility, depression and anxiety are more common in diabetic's patients. Prevalence of depression is three times more in type 2 diabetes versus type 1. Purpose of the study is to evaluate the factors associated with depression in type 2 diabetics’ patients and whether these factors are different with those in non diabetics’ depressive patients.Materials And MethodsA sample of 227 Diabetics adults and 151 non diabetics were assessed on a random sampling, using Beck's depression scale and self reporting for data gathering. Sample will include subjects if have diagnosed with diabetes, starting treatment from six month prior, and have-not depression. Demographic data and factors affecting depression (age, sex,, duration of diabetes, family size, and ethnicity) will be gathered from a questionnaire. The subjects will be completed questionnaires after their visit in diabetes centre. Non diabetic's peoples were recruited randomly from the clients of the center and completed questionnaires too.Data analysis was completed in stages. Descriptive statistics provided information on all variables. The development of models to explore the interrelationships of the Variables employed forward Fisher statistical test, Kai square and man-Witney test. All analyses were established a priori at P < 0.05 for acceptance.ResultsDepression was more common on diabetics (77% vs. 37%). Using fisher test was showed significant differences between two groups. Sever depression is more common in diabetics. women's and patients with less than 40 years old in two groups has more depression but marital status, family size, qualifications, housing status, onset of disease, income and support resources have not any significant relations with the disease.ConclusionsIncidence of Depression in diabetic's patients is two more than in non diabetic's peoples. The factors are the same but sex and age are more dominated.
-
مقدمهدیابت از مهمترین اختلالات داخلی است که بشر با آن رو به رو است مشخصه این بیماری وجود ناهنجاری های متابولیک، عوارض طولانی مدت در چشم ها، اعصاب، کلیه ها و عروق خونی است. از آنجا که این بیماری یکی از بیماری هایی است که سهم عمده درمانی آن بر عهده خود بیماران است، لذا جهت نشان دادن اهمیت خود مراقبتی در کاهش مشکلات و عوارض دیابت این مطالعه با هدف تاثیر برنامه خود مراقبتی بر بهبود زخم پای بیماران دیابتی بیمارستان های منتخب شهر تهران انجام شد.روشاین مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است که در آن 54 بیمار دیابتی دارای زخم فعال در اندام تحتانی پس از انتخاب به طور تصادفی در دو گروه آزمون (30 نفر) و شاهد (24 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمون به مدت 3 ماه تحت مداخله قرار گرفتند و در این مدت گروه شاهد به روش معمول مراقبت می شدند. قبل از مطالعه و هم چنین به ترتیب 2، 1 و 3 ماه پس از مداخله Hb A tc و وضعیت زخم با معیار خاصی در دو گروه، مورد اندازه گیری قرار گرفت.نتایجیافته ها نشان داد که میزان هموگلوبین A tc در دو گروه قبل از مداخله تفاوت معنی داری نداشته ولی پس از 3 ماه از مداخله در گروه آزمون کاهش قابل توجهی یافته و آزمون آماری تفاوت معنی داری نشان داده است. همچنین امتیاز وضعیت زخم اندام مبتلا قبل از مداخله در دو گره تفاوت معنی داری نداشت؛ اما پس از 3 ماه امتیاز بهبودی افزایش یافته و آزمون آماری تفاوت معنی داری نشان داده است.
بحث: خود مراقبتی در بیماران دیابتی نقش بسزایی در درمان و پیشگیری از عوارض دیابت دارد بنابراین آموزش این نوع مراقبت و اهمیت آن ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: دیابت, ترمیم زخم پای دیابتی, خود مراقبتیIntroductionDiabetes is an important internal disorder with complications such as metabolic abnormalities, retinopathy, neuropathy, nephropathy. .. and vascular disorders. The patient plays the most roles in treatment. So we studied a self ‑ care planning effect on diabetic foot healing in some selected hospitals in Tehran. Methods & Materials: This quasi ‑ experimental study performed on 54 diabetic foot assess in two random groups (30 cases and 24 controls). In 3 months the cases trained how to use self ‑ care planning such as drug ‑ taking, regimen, exercise and ulcer dressing but the control care as usual. HbAlc and ulcer in two groups compared before intervention and in 1,2 and 3 months. The data gathered biweekly.ResultsFinding showed no significant difference in imean of HbAlc in both groups before intervention but significant decline in cases 3 month later.DiscussionThe score of ulcer with no significant difference in both groups before intervention but showed significant difference in the treatment and prevention of diabetic complications so it seems necessary and important to teach self ‑ cares planning to diabetic patients.
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.