به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر هوشنگ تقی زاده

  • Firouz Khodaei, Houshang Taghizadeh *, Majid Bagherzadeh Khajeh
    This article identifies the key factors influencing the organizational systematization promotion from the perspective of the sustainability paradigm in the oil and gas industry. This is a fundamental mixed paper (qualitative and quantitative). The qualitative population consisted of 25 expert subjects working for of oil and gas sector. The quantitative statistical population included all managers and senior specialists with at least 10 years of managerial work experience in various oil and gas sectors. The number of statistical samples was determined as 381 people through Cochrane correlation and was selected using a convenient sampling method. Data analysis was done in two qualitative and quantitative parts. In the qualitative part, by using the theme analysis, the output of the interviews was designed and presented in the form of a model of the key factors of improving system stability from the perspective of the sustainability paradigm in the oil and gas industry. In the quantitative part, the components of the qualitative model were converted into a questionnaire and after checking and confirming the validity and reliability, respectively, with the theme approach and checking the internal consistency of the items with Cronbach's alpha index, they were distributed among the statistical sample. The results of the conceptual model validation indicate the approval of the model extracted from the qualitative part of the research; thus, the measurement model and the structural model have a good statistical fit. The results showed that the dimensions of improving organizational system ability from the perspective of the sustainability paradigm in the oil and gas industry include (quality of human factors, structural quality, stability and unity of procedure at macro levels, commitment to the core process, and process monitoring and performance management) and oil and gas industries policymakers should pay special attention to them to promote systemability from the perspective of sustainability policies in this industry.
    Keywords: Systemability, Sustainability Paradigm, Organizational Reliability, Sustainable Supply Chain, Oil, Gas Industry
  • ابراهیم صولتی خسروشاهی، یونس بادآور نهندی*، هوشنگ تقی زاده
    هدف
    با توجه به اینکه امروزه آگاهی از عوامل موثر بر سود تقسیمی، یکی از دغدغه های اساسی مدیران و سیاست گذاران اقتصادی است، مطالعه حاضر به دنبال شناسایی عوامل درونی و بیرونی تعیین کننده سیاست تقسیم سود، در شرکت های پدیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی 1388 تا 1400 و مدل سازی سود تقسیمی با استفاده از رویکرد ارزش آفرینی است.
    روش
    در این پژوهش، ابتدا همه عوامل بالقوه موثر بر سود تقسیمی، بر اساس نظریه ها و مطالعات تجربی و همچنین با بهره مندی از نظر خبرگان استخراج شد؛ سپس برای هر یک از سه متغیر وابسته، نسبت سود تقسیمی به قیمت سهام، نسبت سود تقسیمی به درآمد و نسبت سود تقسیمی به سود هر سهم، به طور جداگانه و متغیرهایی که در بازار سرمایه ایران رابطه معناداری با سود تقسیمی دارند، شناسایی شدند. در ادامه، برای هر یک از معیارهای اندازه گیری سود تقسیمی، تمام مدل های ممکنی بررسی شد که از ترکیب های مختلفی از متغیرهایی به دست آمد که در بررسی اولیه بر سود تقسیمی، تاثیر معناداری داشتند و با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته، انواع مدل های معنادار قابل استخراج تعیین شدند. در مرحله بعد با استفاده از رویکرد ارزش آفرینی، مدل هایی انتخاب شدند که به حداکثر ارزش آفرینی منجر می شدند. در مرحله نهایی، از طریق آزمون قدرت تشخیص درست شرکت های مستعد بیش تقسیمی و کم تقسیمی برای هر یک از مدل های باقی مانده، مدلی که قدرت تشخیص بالاتری داشت، به عنوان مدل بهینه انتخاب شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج، با استفاده از 36 متغیر مستقل تبیین کننده سود تقسیمی و سه شاخص برای متغیر سود تقسیمی، مدل بهینه مربوط به متغیر وابسته نسبت سود تقسیمی به سود هر سهم، شامل 11 متغیر تبیین‏کننده، استخراج شد. این مدل به حداکثر ارزش آفرینی برای شرکت منجر می شود و در آن، متغیرهای انحصار در بازار محصول، جریان نقدی عملیاتی، نسبت وجه نقد به کل دارایی، رشد فروش و رشد اقتصادی، ارتباط مثبتی میزان سود تقسیمی دارد. همچنین متغیرهای نسبت سود تقسیمی دوره قبل، اهرم مالی، فرصت رشد، تغییرات خالص سرمایه در گردش، عدم اطمینان به جریان های نقدی و نرخ تورم، ارتباط منفی با میزان سود تقسیمی دارند. این مدل با استفاده از آزمون رویکرد ارزش آفرینی تایید شد و با دقت 84 درصد، توان تشخیص درست شرکت های مستعد تقسیم سود بیش از حد مورد انتظار و دقت 91 درصد، توان تشخیص درست شرکت های مستعد تقسیم سود کمتر از حد مورد انتظار را دارد.
    نتیجه گیری
    مدیران شرکت های عضو بورس برای اتخاذ یک سیاست تقسیم سود مناسب، باید علاوه بر عوامل داخلی شرکت از قبیل رشد فروش، عدم اطمینان جریان نقدی، جریان نقدی عملیاتی، اهرم مالی، نسبت وجه نقد به کل دارایی و فرصت رشد و تغییرات خالص سرمایه در گردش، به ساختار صنعت و میزان انحصار در آن و نیز، شرایط کلان اقتصادی، از قبیل نرخ تورم و رشد اقتصادی نیز توجه کنند تا بیشترین ارزش آفرینی برای شرکت و سهام داران حاصل شود.
    کلید واژگان: رویکرد ارزش آفرینی, سود تقسیمی سهام, سیاست تامین مالی, سیاست سرمایه گذاری, نظریه های تقسیم سود سهام
    Ebrahim Solati Khosroshahi, Younes Badavar Nahandi *, Houshang Taghizadeh
    Objective
    One of the important concerns of managers and economic policymakers is the identification of stock dividend determinants. Therefore, this study explores the internal and external determinants of stock dividends among corporations listed on the Tehran Stock Exchange from 2009 to 2021. Additionally, this research aims to design a suitable model of stock dividends for Iran’s capital market by considering the value creation approach.
     
    Methods
    In the initial phase, all potential determinants of stock dividends were extracted by reviewing the extant literature, theories, and expert opinions. Subsequently, in the second phase, variables exhibiting a significant relationship with stock dividend ratio measures (including DPS to Price ratio, DPS to Sales revenue ratio, and DPS to EPS ratio) in Iran’s capital market were identified. In the third phase, the creation and examination of various models for stock dividends, resulting from different combinations of explanatory variables, were undertaken. It should be noted that the model is fitted by using the dynamic econometrics approach of the Generalized Moments Method. In the next phase, stock dividend models that maximize value creation for firms and stockholders were selected. Finally, the accuracy of the models in identifying companies with a propensity to distribute dividends above or below the expected level was tested.
     
    Results
    The findings of this study indicate that the optimal model for stock dividends is the DPS to EPS ratio, comprising 11 explanatory variables selected from a pool of 36 variables. Using this model for stock dividends leads to the creation of maximum value for firms and stockholders. According to the extracted model, monopoly in the product market, operating cash flows, cash level, sales growth, and economic growth positively affect stock dividends. The stock dividend of the previous period, financial leverage, growth opportunities, changes in net working capital, uncertainty of cash flows, and inflation rate negatively impact stock dividends. This model was validated using the value creation approach test. Moreover, the accuracy of the extracted model in identifying companies with a propensity to distribute dividends above and below the expected level is 84% and 91%, respectively.
     
    Conclusion
    To have a suitable stock dividend policy, managers should consider sales growth, uncertainty of cash flows, operating cash flows, financial leverage, cash level, growth opportunities, and changes in net working capital as internal factors. The structure of the industry, its level of monopoly, macroeconomic conditions such as inflation rate, and economic growth should be considered as external factors. Adopting such a stock dividend policy results in the creation of maximum value for both the firm and its shareholders.
    Keywords: Financing Policy, Investing Policy, Stock Dividend, Stock Dividend Theories, Value-Creating Approach
  • شاهین سلطانی، هوشنگ تقی زاده*، غفار تاری
    زمینه و هدف

    روند ارتقای ارزش به عنوان یک نهاد کنترل کننده که پروژه را به سمت اتخاذ یک رویکرد جامع هدایت می کند، امکان درک کیفیت پروژه از طریق رویکرد توسعه پایدار را فراهم می آورد. بر این اساس، در این پژوهش به شناسایی عوامل توسعه پایدار مبتنی بر ارتقای ارزش در صنعت ساخت و ساز نظامی پرداخته می شود.

    روش شناسی:

     این تحقیق از ‏نظر هدف،  بنیادی و به لحاظ روش جزء نوع تحقیقات آمیخته است. در بخش کیفی از راهبرد تحلیل مضمون و در بخش کمی از راهبرد پیمایش استفاده شد.‏‎ جامعه آماری بخش کیفی شامل 25 نفر از خبرگان فعال صنعت ساخت و ساز ساختمانی و در بخش کمی نیز شامل مدیران ارشد شرکت های فعال در حوزه ساخت و ساز دفاعی بود. نمونه آماری از طریق رابطه کوکران تعداد 381 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه های نیمه ساختار یافته  و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته برای گرداوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های کیفی از طریق کدگذاری و تحلیل داده های کمی از طریق مدل سازی معادلات ساختاری در قالب نرم افزار PLS انجام شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق حاکی از شناسایی 58 مضمون فراگیر در قالب 16 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شامل (‏کیفیت سازمان دهی ساختارها، کیفیت عوامل انسانی‏، ثبات و وحدت رویه در سطوح کلان سیاسی-‏اقتصادی، نظارت و مدیریت ‏عملکرد مبتنی بر ارتقای پایداری ‏و التزام بر فرایند محوری) بود. ‏ 

    نتیجه گیری

    به کارگیری عوامل الگوی نهایی پژوهش از سوی شرکت های عمرانی موجب ارتقای ارزش در صنعت ساخت و ساز و تحقق اهداف توسعه پایدار در کشور می شود.

    کلید واژگان: توسعه پایدار, ارتقای ارزش, صنعت ساخت و ساز
    Shahin Soltani, Hoshang Taghizadeh *, Ghafar Tari
    Background & Purpose

    he value promotion process as a controlling entity that guides the project towards adopting a comprehensive approach, provides the possibility of understanding the quality of the project through the sustainable development approach. The purpose of this research was to identify sustainable development factors based on value enhancement in the defense-military construction industry

    Methodology

    This research is a mixed type of research in terms of its fundamental purpose and method. The statistical population of the qualitative part is 25 active experts in the building construction industry, and in the quantitative part, it includes senior managers of companies active in the construction field. It has been at the country level. The number of statistical sample was determined as 381 people through Cochrane correlation and was selected as available sampling. The tool of data collection in the qualitative part was semi-structured interviews, which was used to analyze the data. The tool of data collection in the quantitative section was a researcher-made questionnaire, and the structural equation model (PLS software) was used to analyze the data of this section.

    Findings

    The research results indicate the identification of 58 comprehensive themes in the form of 16 organizing themes and 5 inclusive themes including (sustainable development factors based on value promotion in the defense facilities construction industry including (quality of organization of structures, quality of human factors, stability and unity of procedure) At macro political-economic levels, performance monitoring and management is based on promotion of sustainability and commitment to the central process.

    Conclusion

    The use of factors identified in this research by construction companies can be useful and effective in realizing the goals of sustainable development in the country, while improving the value in the construction industry.

    Keywords: Sustainable Development, Value, Construction Industry
  • شاهین سلطانی، هوشنگ تقی زاده*، غفار تاری
    هدف

    هدف این مطالعه طراحی یک مدل روابط سیستمی برای ارتقای ارزش از منظر توسعه پایدار در مدیریت پروژه های ساخت و ساز ساختمانی بود. 

    روش شناسی:

     این تحقیق از رویکرد ترکیبی (کیفی و کمی) استفاده کرده و در سه فاز اجرا شده است. در فاز اول، مرور نظام مند اسناد علمی با استفاده از روش فراترکیب کیفی انجام شد و 9 مضمون اصلی و 50 مضمون فرعی استخراج گردید. سپس، مدل مضامین با استفاده از روش دلفی فازی به 48 مضمون فرعی در قالب 9 مضمون اصلی بومی سازی شد. در فاز دوم، مدل بومی به صورت پرسش نامه تنظیم و بین متخصصین توزیع شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد ارزیابی قرار گرفت. در فاز سوم، روابط داخلی بین مضامین استخراج و مدل روابط سیستمی نهایی ارائه شد. 

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد که مضامین کلیدی مانند کیفیت راهبری ارزش، ارزیابی و بازخوردگیری مستمر، کیفیت ارتباطات، مدیریت دانش، و هماهنگی بین اجزای زنجیره تامین نقش مهمی در ارتقای ارزش های پایدار در پروژه های ساخت و ساز دارند. این عوامل به بهبود عملکرد پروژه ها در راستای دستیابی به اهداف پایداری کمک می کنند. 

    نتیجه گیری

    این تحقیق نشان می دهد که ارتقای ارزش از منظر توسعه پایدار در مدیریت پروژه های ساخت و ساز نیازمند توجه به مجموعه ای از عوامل کلیدی است که می توانند به بهبود عملکرد پروژه ها در زمینه پایداری کمک کنند. مدل روابط سیستمی ارائه شده می تواند به عنوان یک ابزار مدیریتی موثر برای ارتقای ارزش های پایدار در پروژه های ساخت و ساز مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: ارزش پایدار, دلفی فازی, پایداری در مدیریت پروژه, صنعت ساخت و ساز ساختمانی, مدل روابط سیستمی
    Shahin Soltani, Hoshang Taghizadeh *, Ghaffar Taari
    Objective

    The objective of this study was to design a systemic relationship model for value enhancement from the perspective of sustainable development in construction project management.  

    Methodology

    This research employs a mixed-method approach (qualitative and quantitative) conducted in three phases. In the first phase, a systematic review of scientific documents was performed using a meta-synthesis qualitative approach, leading to the identification of 9 major themes and 50 sub-themes. The thematic model was then localized into 48 sub-themes within 9 main themes using the fuzzy Delphi method. In the second phase, the localized model was converted into a questionnaire and distributed among experts. The collected data were analyzed using confirmatory factor analysis (CFA). In the third phase, the internal relationships between the themes were examined, and the final systemic relationship model was developed.  

    Findings

    The findings revealed that key themes such as value governance quality, continuous evaluation and feedback, communication quality, knowledge management, and coordination within the supply chain play a crucial role in enhancing sustainable value in construction projects. These factors contribute significantly to improving project performance in achieving sustainability goals.  

    Conclusion

    This study demonstrates that value enhancement from the perspective of sustainable development in construction project management requires attention to a set of critical factors that can improve project performance in sustainability. The proposed systemic relationship model can serve as an effective managerial tool for promoting sustainable value in construction projects.

    Keywords: Sustainable Value, Fuzzy Delphi, Sustainability In Project Management, Construction Industry, Systemic Relationship Model
  • الیاس حاجی پور، هوشنگ تقی زاده*، مرتضی هنرمند عظیمی
    یکی از زمینه های بالقوه برای اجرای عملی پایداری، مدیریت پروژه پایدار است. سه موضوع اصلی در مدیریت پروژه پایدار، یعنی عدم توافق نظری در حوزه تعریف پایداری، به خصوص در مدیریت پروژه پایدار و تاکید بیشتر بر مسائل زیست محیطی، اطلاعات کم در مورد شیوه هایی که از طریق آنها می توان به اهداف پایداری دست یافت و صرفه جویی در منابع مورد استفاده، باعث اهمیت توجه به ارائه الگوهای مناسب در این حوزه شده است، بر همین اساس هدف این مقاله طراحی الگوی علی مدیریت پروژه پایدار با استفاده از مدلسازی ساختاری- تفسیری در قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارشناسان و مدیران پروژه ها در قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء می باشد. نمونه آماری 118 مدیر و کارشناس تعیین شده است. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی و مدلسازی ساختاری-تفسیری بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده وجود شش مولفه اصلی برای دستیابی به مدیریت پروژه پایدار بوده است. یافته های بخش مدلسازی ساختاری- تفسیری نشان می دهد که شناسایی قابلیت ها و چارچوب پروژه به عنوان اساس و پایه الگوی مدیریت پروژه پایدار، تاثیرگذارترین مولفه الگوی تدوین شده بوده و مدیران پروژه های قرارگاه خاتم الانبیاء برای دستیابی مدیریت پروژه پایدار بایستی به این مولفه توجه جدی داشته باشند. همچنین مولفه اصلی اجرا نیز به عنوان تاثیرپذیرترین مولفه اصلی الگو تعیین شده است.
    کلید واژگان: مدیریت پروژه پایدار, پایداری, مدلسازی ساختاری- تفسیری, طراحی الگو, شناسایی قابلیت ها و چارچوب پروژه
    Elyas Hajipour, Houshang Taghizadeh *, Mortaza Honarmand Azimi
    One of the potential areas for practical implementation of sustainability is sustainable project management. The three main issues in sustainable project management are the lack of theoretical agreement in the definition of sustainability, especially in sustainable project management and more emphasis on environmental issues, little information about the methods through which sustainability goals can be achieved, and savings. In the sources used, it is important to pay attention to the presentation of appropriate models in this field, based on this, the purpose of this article is to design a causal model of sustainable project management using structural-interpretive modeling in Khatam-ul-Anbia construction site. The statistical population of this research includes all experts and project managers in Khatam-ul-Anbia construction site. A statistical sample of 118 managers and experts has been determined. Two questionnaires were used to collect data. Confirmatory factor analysis and structural-interpretive modeling have been used to analyze the data. The results of confirmatory factor analysis have shown the existence of six main components to achieve sustainable project management. The findings of the structural-interpretive modeling section show that the identification of project capabilities and framework as the basis of the sustainable project management model is the most influential component of the developed model, and project managers of Khatam-ul-Anbia camp must pay serious attention to this component in order to achieve sustainable project management. Also, the main component of implementation has been determined as the most influential main component of the model.
    Keywords: Sustainable Project Management, Sustainability, Interpretive- Structural Modeling, Pattern Determining, Identification Of Capabilities, Project Framework
  • Saeed Anvarkhatibi, Rasoul Baradaran Hassanzadeh *, Aliasghar Mottaghi, HOSHANG TAGIZADEH
    Audit quality is one of the most important issues in the field of auditing and the capital market. Defining a framework for determining the quality of audit is important so the present study seeks to rank and compare the factors affecting audit quality from the perspective of different groups using a multi-attribute TOPSIS technique. In this research, first, 15 influencing factors were selected as quality indicators using library studies, and then these indicators were analyzed using TOPSIS multi-attribute technique by distributing questionnaires among four groups including: researchers and faculty members, audit institutes, chartered accountants, members of the audit committee, and financial managers of the companies listed on the Tehran Stock Exchange and they were rated and compared. From the view point of the of researchers and faculty members, auditing institutes, auditing committee members and chief financial managers, the most important effective factors on the audit quality are professional level of the auditor in the industry expertise, number of employed chartered public accountants and quality control score, respectively. The results of index comparison test indicates that from the view point of the four studied groups, there is a sensible difference between 15 abovementioned indicators.
    Keywords: Audit Quality, multiple attribute TOPSIS technique, stakeholders, interested groups
  • مهرداد محمدپور شاطری، هوشنگ تقی زاده*، سحر خوش فطرت

    پدیده فقر واقعیتی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که از دیر باز از بزرگترین مشکلات انسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر فقر و بررسی ارتباطات درونی و سطح بندی ابعاد آن با رویکرد ساختاری تفسیری، در کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان تبریز انجام شده است. در این راستا، بر اساس عوامل استخراج شده از ادبیات، پرسشنامه تدوین شده است. در این مرحله 41 شاخص به عنوان مهمترین شاخصهای موثر بر فقر در کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان تبریز انتخاب گردیده است؛ که پس از اخذ روایی و پایایی مناسب برای پرسشنامه، در بین نمونه آماری پخش شده است. پس از توزیع پرسشنامه، از روش تحلیل عاملی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تقلیل متغیر ها به ابعاد استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی نشان داد که در حدود 3/68 درصد کل واریانس متغیر ها توسط 14 عامل قابل توجیه است و حدود 7/31 درصد واریانس به وسیله متغیرهای دیگری توضیح داده می شود که اندازه گیری نشده است. در نتیجه 14 عامل به عنوان مهمترین عوامل موثر بر فقر شناسایی شده است. این 14 عامل به ترتیب اهمیت عبارتند از: 1- اقتصادی؛ 2- اجتماعی؛ 3- فردی؛ 4- حقوقی؛ 5- خانوادگی؛ 6- محیطی؛ 7- سیاسی؛ 8- مدیریتی؛ 9- فرهنگی؛ 10- برون مرزی؛ 11- امنیتی؛ 12- علمی؛ 13- سازمانی؛ 14- جغرافیایی. در انتها، ارتباطات درونی بین عوامل و سطح بندی عوامل موثر بر فقر با ارایه الگوی توسعه یافته ساختاری-مقایسه ای (ISM) مورد بررسی قرار گرفته است.

    کلید واژگان: فقر, ابعاد فقر, تحلیل عاملی اکتشافی, رویکرد ساختاری تفسیری, کمیته امداد امام خمینی (ره)
    Mehrdad Mohamadpour Shatery, Hoshang Taghizadeh*, Sahar Khoshfetrat

    The phenomenon of poverty is a social, economic, cultural, and political reality that has long been one of the greatest human problems. The purpose of this study was to identify the factors affecting poverty and examine the internal relations and its leveling with an interpretive structural approach in the Imam Khomeini Relief Committee of Tabriz. In this regard, based on the factors extracted from literature, a questionnaire has been developed. In this phase, 41 indicators have been selected as the most important indicators affecting poverty at Imam Khomeini Relief Committee of Tabriz city. After obtaining appropriate validity and reliability for the questionnaire, it has been distributed among the statistical sample. After distributing the questionnaire, factor analysis was used to analyze the information and reduce the variables to dimensions. The results of factor analysis showed that about 68.3% of the total variance of variables was explained by 14 factors and about 31.7% of the variance was explained by other variables that were not measured. As a result, 14 factors have been identified as the most important factors affecting poverty. These 14 factors are important in order of importance: 1- Economic; 2- Social; 3- Individual; 4- Legal; 5- Family; 6; Environment; 7; Political; 8; Management; 9; Cultural; 10- Overseas; 11. Security; 12. Scientific; 13. Organizational; 14. Geographical. Finally, the interrelationships between factors and the leveling of poverty-related factors have been examined by presenting an extended structural-comparative model (ISM).

    Keywords: Poverty, Poverty dimensions, Exploratory factor analysis, Interpretative structural approach, Imam Khomeini Relief Committee
  • Ali Esmaili, Hoshang Taghizadeh *, Naser Faqhi Farhamand
    This research aims to study the data-driven model of gas consumption management, with a focus on addressing unauthorized use through the analysis of information systems. Research was conducted using a metasynthesis approach and technique in the field of gas consumption management and mathematical programming with genetic algorithms. ATLAS.ti software was used for analysis. The influencing factors related to a specific period of time were examined and searched for in this research. Internal and external sources from the years 2006 to 2023 were analyzed. 27 studies were selected based on the Critical Appraisal Skills Programme (CASP) technique. In the continuation of mathematical modeling using MATLAB software, the simulation was conducted to compare the performance of three proposed algorithms. Based on the results obtained from the meta-combination technique, the main categories include the use of renewable energy, gas consumption management, shortcomings, obstacles, data-driven solutions, consequences of gas consumption management, and economic growth. All three models also demonstrated the basis for optimal gas consumption and the reduction of unauthorized consumption. The utilization of data analysis can enhance system efficiency, pinpoint weaknesses and losses, boost productivity, and optimize the utilization of gas energy. Based on the analysis, it was shown that data mining can be very useful in managing gas energy consumption and identifying unauthorized breaches. Overall, simulating gas energy consumption management using a genetic algorithm can provide efficient and effective solutions, handle complex and dynamic scenarios, and offer insights into optimizing gas consumption and energy efficiency.
    Keywords: Gas Consumption Management, Data-Oriented Model, Information systems, gas company, East Azerbaijan province
  • معصومه اکبرزاده، هوشنگ تقی زاده*، مجید باقرزاده خواجه
    هدف

    هدف این پژوهش طراحی مدل راهبردهای برون رفت از شرایط رکود و احیای ‏بنگاه های صنعتی فعال در ‏صنعت ‏قطعه سازی ایران بوده است.

    روش شناسی:

     این پژوهش از نوع توسعه ای-کاربردی بوده و رویکردی ترکیبی (کیفی و کمی) دارد. بخش کیفی با استفاده از رویکرد ‏تحلیل مضمون و تحلیل های کمی برای اعتبارسنجی مدل کیفی و با استفاده از رویکرد آماری تحلیل عاملی تاییدی انجام شده است.‏ مدل کیفی بر اساس انجام 18 مورد مصاحبات نیمه ساختاریافته از خبرگان دانشگاهی، صنعتی و حاکمیتی در زمینه تحقیق و تا دستیابی به کفایت نظری انجام شده است. اعتبار یافته های بخش کیفی با استفاده از رویکرد مثلث سازی، بررسی کیفی روایی سازه ها و نظرات داوران بیرونی تایید شده است. جامعه تحقیق بخش کمی نیز شامل تمامی روسا و مدیران ارشد شرکت های قطعه سازی خودرو مستقر در شمال غرب کشور بوده است که نمونه آماری از میان آن ها به صورت تصادفی نسبی و به تعداد 360 نفر انتخاب شده است. پرسش نامه بر اساس اعتبارسنجی مدل کیفی تشکیل و پس از بررسی و تایید روایی و پایایی با رویکردهای محتوایی و بررسی سازگاری درونی مابین نمونه آماری توزیع شد.

    یافته ها

    یافته های نهایی در قالب راهبردهای برون رفت از رکود برای بنگاه های قطعه سازی در قالب 63 مفهوم ‏اصلی، 11 مقوله فرعی و 3 مقوله کلی تحت عناوین: ‏"راهبردهای ‏درگیر با منابع ‏و ‏عوامل درون ‏بنگاهی"، "راهبردهای ‏سطح زنجیره در ‏خروج از شرایط ‏رکود ‏‏(میان ‏بنگاهی)‏" ‏و "راهبردهای ‏حمایت محور در ‏سطح حاکمیتی ‏و عاملین کلان ‏برون ‏بنگاهی"‏بخش بندی و ‏جمع بندی شده است. ‏

    کلید واژگان: شرایط رکود, بنگاه های صنعتی فعال, ‏قطعه سازی
    Masoumeh Akbarzadeh, Hoshang Taghizadeh *, Majid Bagherzadeh Khajeh

    This research aimed to design a model of exit strategies from stagnation and turnover of industrial enterprises active in Iran's auto parts manufacturing industry.

    Methodology

    This research is developmental-applied and has a mixed approach ‎‎(qualitative and quantitative). The qualitative part has been carried out using ‎the thematic analysis approach and quantitative analysis to validate the qualitative ‎model and using the statistical approach of confirmatory factor analysis. The ‎qualitative model is based on conducting 18 semi-structured interviews with ‎academic, industrial and governmental experts in The field of research that has been ‎carried out until reaching theoretical adequacy. The validity of the findings of ‎the qualitative section has been confirmed by using the triangulation approach, ‎the qualitative review of construct validity, and the opinions of external judges. ‎The research community of the quantitative part also included all the heads and ‎senior managers of the automobile parts manufacturing companies located in ‎the northwest of the country, and the statistical sample was selected from ‎among them by relative randomness and in the number of 360 people. The ‎questionnaire was created based on the validation of the qualitative model. After checking and confirming the validity and reliability with content ‎approaches and checking the internal consistency among the statistical sample, ‎it was distributed.‎

    Findings

    The final findings in the form of strategies to get out of the recession for ‎component companies in the form of 63 main concepts, 11 subcategories and 3 ‎general categories under the headings: "Strategies involving ‎resources and internal factors", "Strategies at the chain level to get out of ‎recession (inter-firm)" and "support strategies focused on the governance level ‎and macro factors outside the firm" were divided and summarized.‎

    Keywords: Designing Strategies, Get Out Of Stagnation, Turnaround For Industrial Enterprises
  • فیروز خدائی، هوشنگ تقی زاده*، مجید باقرزاده خواجه
    هدف مطالعه حاضر طراحی مدل عوامل کلیدی ارزش آفرینی پایدار در زنجیره های تامین صنعت نفت و ‏گاز ایران با تاکید بر بازاریابی اسلامی است. این پژوهش از گونه بنیادی و به لحاظ روش، ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابتدا با مرور نظام مند سه مرحله ای اسناد علمی غربال و مدل مضامین با رویکرد کیفی تحلیل مضمون از داخل اسناد مزبور استخراج شد. بر همین اساس، ابتدا با جستجوی پایگاه های علمی معتبر، 1103 سند مشخص شد که در طی سه ‏بار غربال بر اساس ارتباط عنوان، چکیده و بررسی متن کامل با رویکرد مرور نظام مند، به 62 فقره سند تقلیل یافت و بعنوان نمونه ‏کیفی لحاظ گردید. یافته های تحلیل محتوای مضمونی پس از بررسی روایی و پایایی در 9 ‏مضمون کلان و 50 مضمون فرعی از میان 850 فقره مشاهدات در قالب کدهای باز و در چندین مرحله بازبینی استخراج شد. در بخش کمی، مدل مضامین حاصل شده در گام قبلی به صورت پرسش نامه تنظیم و پس از بررسی روایی و پایایی ‏مابین متخصصین فعال در زمینه صنعت نفت و گاز توزیع شده است. پس از ‏گردآوری داده ها، مدل کیفی با رویکرد آماری تحلیل عاملی تاییدی‏ ارزیابی و تایید شد. ابعاد مدل مزبور عبارتند از: کیفیت ‏راهبری، ‏‏قابلیت های ‏زیربنایی، ‏ساختاری و ‏سازماندهی، ‏ارزیابی و ‏بازخوردگیری، کیفیت ارتباطات، ‏کیفیت منابع، ‏‏تسهیل کننده های ‏مدیریت دانشی، ‏ آگاهی و حمایت اجتماعی، ‏توانایی یکپارچه سازی ‏فرایندها بین ‏عوامل و ‏اجزای زنجیره و ‏تسهیل کننده های ‏ارتقای پایداری ‏در زنجیره. نهایتا بر مبنای یافته ها پیشنهادهای تحقیق ارائه شده است.‏
    کلید واژگان: عوامل کلیدی ارزش آفرینی پایدار ‏پایدار, ‏ زنجیره تامین ‏پایدار, صنعت نفت و گاز, ‏صنعت نفت و ‏گاز ایران. ‏
    Firooz Khodaei, Houshang Taghizadeh *, Majid Bagherzadeh Khajeh
    The purpose of this study is to design a model of key factors of sustainable value creation in the supply chains of Iran's oil and gas industry. This research is fundamental and in terms of method, it is combined (qualitative and quantitative). First, with a three-stage systematic review of the scientific documents, the content model was extracted from the mentioned documents with the qualitative approach of analyzing the content. Based on this, first by searching the reliable scientific databases, 1103 documents were identified, which were reduced to 62 documents during three times of screening based on the relevance of the title, abstract and full text review with a systematic review approach and considered as a qualitative sample. became The findings of the thematic content analysis were extracted after validity and reliability in 9 major themes and 50 sub-themes from among 850 observation items in the form of open codes and in several stages of review. In the quantitative part, the model of subjects obtained in the previous step has been organized in the form of a questionnaire and distributed among the specialists active in the field of oil and gas industry after checking the validity and reliability. After collecting the data, the qualitative model was evaluated and confirmed with the statistical approach of confirmatory factor analysis. The dimensions of the mentioned model are: quality of leadership, infrastructural, structural and organizational capabilities, evaluation and feedback, quality of communication, quality of resources, facilitators of knowledge management, awareness and social support.
    Keywords: Key factors of sustainable sustainable value creation, sustainable supply chain, Oil, Gas Industry, Iran's oil, gas industry
  • Hadi Kheirollahi *, Houshang Taghizadeh
    Considering the environmental problems and the increase in diseases resulting from consuming conventional and processed food, using organic food products is a suitable solution to get rid of problems and environmental damage and to increase the social responsibility of consumers, and it is a new thinking approach to food, health and nature. Organic products are produced without using chemicals, pesticides, additives and flavors. Therefore, it is very important and necessary to promote the attitude of consumers regarding organic products, so by using more organic products, organic agriculture expands more, too. The purpose of the current study is to define a method for prioritizing the factors affecting the promotion of the attitude of organic food products customers, under uncertain circumstances. The factors of the study include ten main criteria, namely, increasing the consumption of organic products, creating easy access, the support of the government, gaining the trust of consumers, increasing the health level of society, decreasing the price of organic products, supporting the environment, competent inspection, supervision and control systems, high agricultural potential in Iran and increasing the awareness of consumers. In order to prioritize the factors affecting the promotion of the attitude of organic food products customers under uncertain circumstances, the model of the Fuzzy Analytical Hierarchy Process (Fuzzy AHP) has been suggested. Accordingly, by using the descriptive-survey research method, a sample population of 50 relevant experts was examined and the factors were prioritized according to their importance by employing the method of Fuzzy AHP.
    Keywords: Attitude, Consumer, organic food products
  • اکبر شیدائی حبشی، سلیمان ایران زاده*، هوشنگ تقی زاده
    استراتژیک منابع انسانی را می توان به عنوان روشی عالی برای مدیریت کارکنان و هماهنگ با مقاصد آینده سازمان در نظر گرفت. با این دیدگاه برنامه های توانمندسازی منابع انسانی همسو با استراتژی های سازمان تدوین می شود. هدف از انجام این پژوهش، ارائه الگوی استراتژیک توانمندسازی منابع انسانی بر اساس تلفیق استراتژی های رهبری تحول گرا، دلبستگی شغلی و ابعاد (فردی، سازمانی و استراتژیک) توانمند سازی در شرکت های آب و فاضلاب استان های آذربایجان غربی و شرقی است. روش پژوهش از نوع کیفی و از لحاظ نتیجه جزو تحقیقات کاربردی محسوب می شود. از روش فرا ترکیب در بخش کیفی و از روش مدل سازی ساختاری - تفسیری برای ترسیم مدل ساختاری استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده آن است که الگوی تلفیقی بدست آمده شامل 12 سطح و 29 عامل در سه بعد است. شاخص چشم انداز، ماموریت ها و ارزش ها در سطح 12 قرار گرفته است و به عنوان تاثیرگذارترین شاخص مطرح هستند و به صورت مستقیم بر روی معیارهای سطح 11 یعنی خط مشی و سیاست گذاری و فرآیندها تاثیر می گذارند. شاخص های کارکنان، بازخورد، مشارکت در تصمیم، کنترل و احساس شایستگی در سطح اول هستند که به عنوان تاثیرپذیرترین سطح انتخاب شده اند. این پژوهش از اولین مطالعاتی است که در قالب یک الگوی تلفیقی در صنعت آب و فاضلاب، ارتباط درونی مولفه ها را به صورت همسو و هماهنگ مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
    کلید واژگان: توانمند سازی منابع انسانی, روش فراترکیب, الگوی استراتژیک, صنعت آب و فاضلاب
    Akbar Sheidaei Habashi, Soleyman Iranzadeh *, Houshang Taghizadeh
    Strategic human resources can be considered as an excellent way to manage employees and coordinate with the future goals of the organization. With this perspective, human resource empowerment programs are formulated in line with the organization's strategies.The purpose of this research is to provide a strategic model of human resource empowerment based on the integration of transformational leadership strategies, Job involvement and dimensions (individual, organizational and strategic) of empowerment in water and waste water companies in West and East Azarbaijan provinces. The research method is of qualitative type and in terms of results it is considered as applied research. The meta-synthesis method was used in the qualitative section and the structural-interpretive modeling method was used to draw the structural model. The results of the research show that the obtained integrated model includes 12 levels and 29 factors in 3 dimensions. The vision, missions and values index is placed at level 12 and is considered as the most influential index and directly affects the criteria of level 11, policies and processes. Employee indicators are feedback, participation in decision, control and sense of competence in the first level, which are selected as the most effective level. This research is one of the first studies that has analyzed and reviewed the internal relationship of the components in the form of a consolidated model in the water and wastewater industry in an aligned and coordinated manner.
    Keywords: Human Resource Empowerment, Meta-Synthesis Method, Integrated Model, Water, Wastewater Industry
  • Najaf Ghrachorloo, Faramarz Nouri *, Mostafa Javanmardi, Houshang Taghizadeh
    In the past years, East Azerbaijan province in Iran has always been at the top of the number of incidents in the country in the reports related to the annual analysis of incidents of domestic natural gas subscribers. Despite planning and spending at the expense of previous years, there has been no significant reduction in incident statistics. The purpose of this article is to investigate the root factors affecting the occurrence of incidents in domestic consumers of natural gas in East Azerbaijan province and to provide control and reduction strategies for incidents. To study the statistical analysis of natural gas-related incidents, the big data mining data approach of natural gas incidents in East Azerbaijan province during the years 2014 to 2020 besides Pareto analysis, root analysis, and Delphi have been used. The results of data and information analysis indicate that the most important technical factors affecting the bite are: lack of proper installation of the chimney, use of non-standard chimneys, leakage due to seams between the chimney parts, the presence of cracks, and virtual blockage of the chimney.
    Keywords: Natural Gas Incidents, Explosions, Fires, Big Data, Data mining
  • طراحی الگوی محرک های بکارگیری راهبرد طراحی زیست محیطی محصولات در صنایع داروسازی در راستای برنامه ریزی منطقه ای
    محمدسجاد مصطفوی، هوشنگ تقی زاده*، سلیمان ایران زاده

    در حالی که طراحی سنتی، بدون در نظر گرفتن اثرات زیست محیطی، فقط به تولید و استفاده از محصول توجه دارد. یک رویکرد گسترده تر در طراحی زیست محیطی، بررسی و استخراج مواد خام (مرحله قبل از ساخت)، لجستیک معکوس و تاثیر پایان عمر در مرحله طراحی است. بر همین اساس هدف این مقاله طراحی الگوی محرک های بکارگیری راهبرد طراحی زیست محیطی محصولات در صنایع داروسازی بوده است. روش تحقیق آمیخته کیفی و کمی بوده است. در بخش کیفی بر اساس تحلیل تم ، محرک های اصلی بکارگیری راهبرد طراحی زیست محیطی محصولات در صنایع داروسازی مشخص شده است. ابزار گردآوری داده ها در این بخش مصاحبه بوده است. نمونه گیری به صورت اشباع نظری انجام گرفته است. در بخش کمی نیز الگوی روابط بین محرک های اصلی بکارگیری راهبرد طراحی زیست محیطی محصولات تدوین شده است. تحلیل داده ها در بخش کمی بر اساس تحلیل عاملی تاییدی و مدلسازی ساختاری تفسیری انجام گرفته است. گردآوردی داده ها در بخش کمی بر اساس دو پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری در بخش تحلیل عاملی، 252 نفر از کارشناسان و مدیران شرکت های دارویی بوده است. تعداد نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 150 کارشناس و مدیر تعیین شده است. یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان دهنده هفت تم اصلی و 44 تم فرعی بوده است. در بخش کمی، نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده مناسب بودن هر یک از الگوهای تاییدی بوده است. همچنین نتایج مدلسازی ساختاری تفسیری نشان می دهد که محرک های اصلی بکارگیری راهبرد طراحی زیست محیطی محصولات در صنایع دارویی در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح

    کلید واژگان: طراحی زیست محیطی, فرهنگ, قابلیت ها و توانمندی ها, نهادها
    Designing a pattern of drivers for applying the environmental design strategy of products in the pharmaceutical industry in line with regional planning
    Mohammad Sajad Mostafavi, Houshang Taghizadeh *, Soleyman Iranzadeh

    While the traditional design, without considering the environmental effects, only focuses on the production and use of the product. A broader approach in environmental design is to examine and extract raw materials (pre-construction stage), reverse logistics and end-of-life impact in the design stage. Based on this, the aim of this article was to design a pattern of drivers for applying the strategy of environmental design of products in the pharmaceutical industry. The research method was a combination of qualitative and quantitative. In the qualitative part, based on theme analysis, the main drivers of using the environmental design strategy of products in the pharmaceutical industry have been identified. The tool of data collection in this section was interview. Sampling has been done in the form of theoretical saturation. In the quantitative part, the pattern of relationships between the main drivers of using the environmental design strategy of products has been formulated. Data analysis has been done in the quantitative part based on confirmatory factor analysis and interpretive structural modeling. The data collection in the quantitative section was done based on two questionnaires. The statistical population in the factor analysis section was 252 experts and managers of pharmaceutical companies. The number of samples is determined based on the table of Krejci and Morgan of 150 experts and managers. The research findings in the qualitative part showed seven main themes and 44 sub-themes. In the quantitative part, the results of the confirmatory factor analysis have shown the appropriateness of each of the confirmation

    Keywords: Environmental Design, Culture, Capabilities, Institutions
  • میترا مبینی، صمد عالی*، علیرضا بافنده زنده، هوشنگ تقی زاده

    این پژوهش با رویکرد آمیخته، در صدد ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش پیشایندهای مشارکت مشتری مبتنی بر دیدگاه دو طرفه ارزش می باشد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش فراترکیب، با بررسی مطالعات انجام شده پیرامون موضوع طی سال های 2000 تا 2020، پیشایندهای مشارکت مشتری استخراج شده است و بر این اساس پرسشنامه ای تهیه و بعد از تایید روایی و پایایی آن، در بین مشتریان هتل های 5 ستاره در مشهد و تبریز توزیع و جمع آوری شده است. در ادامه به منظور اعتبارسنجی شاخص ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLSاستفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از شناسایی دو مولفه (منابع مشتری و منابع شرکت) و 45 شاخص به عنوان عناصر تشکیل دهنده ابزار سنجش پیشایندهای مشارکت مشتری در صنعت هتلداری بود. با استفاده از ابزار طراحی شده در این تحقیق، هتلداران می توانند به بررسی وضعیت پیشایندهای مشارکت مشتری بپردازند.

    کلید واژگان: مشارکت مشتری, صنعت هتلداری, فراترکیب, دیدگاه دوطرفه ارزش.ش
    Mitra Mobini, Samad Awli *, Alireza Bafandeh Zendeh, Hoshang Taghizadeh

    This research adopts a mixed-methods approach to develop and validate a tool for measuring the antecedents of customer engagement, focusing on a dual-value perspective. To achieve this, the researchers initially conducted a Meta-Synthesis analysis of studies conducted on this topic from 2000 to 2020, extracting the antecedents of customer engagement. Based on these findings, a questionnaire was formulated, and its validity and reliability were confirmed. The questionnaire was subsequently administered to customers of 5-star hotels in Mashhad and Tabriz. To validate the indicators, the researchers employed the structural equation method (SEM) and utilized PLS software. The research findings revealed the identification of two key components, namely customer resources and company resources, along with 26 specific indicators, comprising the foundational elements of the tool for measuring the antecedents of customer engagement in the hotel industry.

    Keywords: Customer Engagement, Hotel Industry, Meta-synthesis, dual value perspective
  • سعید انورخطیبی، رسول برادران حسن زاده*، علی اصغر متقی، هوشنگ تقی زاده
    کیفیت حسابرسی ، یکی از موضوعات با اهمیت در حوزه حسابرسی و بازار سرمایه است .تعیین چارجوبی برای مشخص نمودن کیفیت حسابرسی موضوعی با اهمیت محسوب می گردد . لذا پژوهش حاضر به دنبال رتبه بندی و مقایسه عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی از دیدگاه گروه های مختلف است. با توجه به نوع داده ها این مطالعه ترکیبی از روش دلفی و تاپسیس می باشد به منظور نهایی کردن عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی از مصاحبه با خبرگان و جهت رتبه بندی و بررسی ارتباطی این عوامل، از پرسشنامه استفاده شده است .در این تحقیق با استفاده از روش تاپسیس مهمترین عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی استخراج گردید . نتایج نشان داد که از دیدگاه پژوهشگران و اساتید دانشگاه تخصص حسابرس در صنعت، از دیدگاه موسسات حسابرسی تعداد حسابداران رسمی تحت استخدام، از دیدگاه اعضای کمیته حسابرسی تعداد حسابداران رسمی تحت استخدام و از دیدگاه مدیران مالی ارشد امتیاز کنترل کیفیت از اهمیت بالایی نسبت به سایر عوامل برخوردار است. همچنین نتایج آزمون مقایسه شاخص ها در چهارگروه مورد مطالعه نشان می دهد که بین 15 شاخص یادشده از دیدگاه چهار گروه مطرح شده، تفاوت معنی داری وجود دارد.
    کلید واژگان: کیفیت حسابرسی, تکنیک چند شاخصه تاپسیس, گروه های ذینفع و ذیعلاقه
    انورخطیبی Anvarkhatibi, Rassoul Baradaran Hassanzadeh *, Aliasghar Mottagi, Houshang Taghizadeh
    Audit quality is one of the most important topics in the field of auditing and capital market. Determining criteria to determine audit quality is an important issue. Therefore, the current research seeks to rank and compare the factors affecting audit quality from the perspective of different groups. According to the type of data, this study is a combination of Delphi and TOPSIS method in order to finalize the factors affecting audit quality from interviews with experts and to rank and check the relationship of these factors, a questionnaire was used. The most important factors affecting audit quality were extracted from TOPSIS method.he results showed that from the point of view of the researchers and professors of the university, the auditor's expertise in the industry, from the point of view of the auditing institutions, the number of chartered accountants under employment, from the point of view of the audit committee members, the number of chartered accountants under employment, and from the point of view of senior financial managers, the quality control score is of high importance compared to other It has factors.
    Keywords: Audit Quality, TOPSIS multi-indicator technique, interested, interested groups
  • مسعود کوشکی، هوشنگ تقی زاده*، جعفر پورمحمود
    زمینه و هدف
    مهم ترین سرمایه هر سازمانی، سرمایه های انسانی آن است و مدیریت استعداد، اصلی ترین بخش مدیریت سرمایه های انسانی است. مدیریت استعداد، ترکیبی از فعالیت های یکپارچه ای است که تامین (جذب، حفظ، انگیزش و توسعه) نیروی انسانی مورد نیاز سازمان را در حال و آینده تضمین می نماید. از این رو، در این پژوهش به طراحی نقشه راه ‏مدیریت استعداد سرمایه های انسانی در سازمان ‏‏پرداخته می شود.روش شناسی: برای انجام پژوهش از روش آمیخته اکتشافی(کیفی و کمی) استفاده شد. بخش کیفی شامل انجام مصاحبه ها و تشکیل نقشه مفهومی مدیریت استعداد بود و در بخش کمی به اعتبارسنجی مدل نظام مدیریت استعداد و ارزیابی بخش های مختلف مدل کیفی نقشه راه پرداخته شد. پس از شناسایی اجزای عملکردی در ارزیابی نظام مدیریت استعداد، الگوی مفهومی در قالب نقشه راه نظام ‏مدیریت استعداد ارائه شد. در نهایت، با لحاظ نمودن یافته های تحقیقات پیشین و خروجی روش های مورد استفاده، نقشه راه مدیریت استعداد سرمایه های انسانی در جامعه آماری پژوهش تدوین شد.
    یافته ها
    الگوی نهایی پژوهش شامل دو بخش راهبردی و عملکردی بود. بخش عملکردی در شش گام اصلی شناسایی و تحلیل نیازها، جستجو و تشکیل مخازن، به کارگیری، بهبود و ارتقا، نگهداری و بازخوردگیری دسته بندی گردید. یافته های بخش اعتبارسنجی نشان داد که نظام و کلیت نقشه راه پژوهش با درجه تناسب کلی 363/4 و میزان مطلوبیت 95% از سوی گروه خبره تایید شده است.
    نتیجه گیری
    مدل مذکور به عنوان راهنمای عمل مدیران جامعه آماری خواهد بود. مدیران جامعه آماری می توانند الگوی اقدامات خود جهت مدیریت استعداد را در قالب یافته های بخش عملکری سازماندهی نمایند. انجام این گام، صرفا بخشی از پروژه مدیریت استعداد است و لازمه موفقیت آن برخورداری از دیدی جامع از گام شروع، الزامات، فرایند و پیامدهای این پروژه است که در بخش نقشه راه مدیریت استعداد در جامعه آماری پژوهش حاضر ارائه شده است.
    کلید واژگان: مدیریت استعداد, نقشه راه مدیریت استعداد, سرمایه انسانی
    Masoud Koshki, Hoshang Taghizadeh *, Jafar Pourmahmood
    Background &
    Purpose
    The most important capital of any organization is its human capital, and talent management is the main part of human capital management.Talent management is a combination of integrated activities that ensure the supply (attraction, retention, motivation and development) of human resources needed by the organization in the present and future. Therefore, in this research, the design of the roadmap for human capital talent management in the organization is focused on.
    Methodology
    A mixed exploratory method (qualitative and quantitative) was used to conduct the research. The qualitative part included conducting interviews and forming a conceptual map of talent management, and in the quantitative part, the validation of the model of the talent management system and the evaluation of different parts of the qualitative model of the road map were discussed. After identifying the functional components in evaluating the talent management system, a conceptual model was presented in the form of a talent management system roadmap. Finally, taking into account the findings of previous researches and the output of the used methods, the roadmap of human capital talent management in the statistical population of the study was compiled.
    Findings
    The final model of the research included two strategic and functional parts. The functional part was categorized into six main steps: identification and analysis of needs, search and formation of repositories, application, improvement and promotion, maintenance and feedback. The findings of the validation department showed that the system and the wholeness of the research road map were approved by the expert group with an overall appropriateness degree of 4.363 and a desirability level of 95%.
    Conclusion
    The mentioned model will serve as a guide for the managers of the statistical community. Managers of the statistical society can organize their actions for talent management in the form of the findings of the practical part. Carrying out this step is only a part of the talent management project, and the prerequisite for its success is having a comprehensive view of the starting step, requirements, process and consequences of this project, which is presented in the talent management road map section in the statistical population of this research.
    Keywords: Talent Management, Talent Management Roadmap, Human Capital
  • Mohammad Kabirnejat, Houshang Taghizadeh *, Majid Bagherzadeh Khajeh
    The turnaround strategy refers to measures like cost reduction, selling assets and handing over the business with the aim of increasing efficiency, where the aim is to reduce the organizational size. However, there is no agreement regarding the causal relationship between any of the strategies used in organizational turnaround. Accordingly, the goal of this research is to design a causal model out of organizational turnaround for small and medium-sized enterprises (SMEs). Two types of questionnaires namely the identification of main and secondary strategies of organizational turnaround, and interpretive structural modeling were used, which were distributed among the statistical samples after their validity and reliability were approved. One-sample t-test, Confirmatory factor analysis and interpretive structural modeling were used to analyze and interpret the data. The research results show that six strategies of stopping crisis and stabilization of the business, new management, strategic orientation, crisis improvement process, organizational changes and financial restructuring are considered as the main strategies in organizational turnaround in the statistical population. Also, the results show the appearance of new management in fifth place as the main and most important strategy in organizational turnaround.
    Keywords: Organizational turnaround strategy, causal model, SMEs, market economic crisis, crisis improvement process
  • Peyman Tirabadi, Majid Bagerzadeh*, Houshang Taghizadeh
    Purpose

    In this research, the influencing factors on the behavior of human resources in the marketing department and human resource management policies and their relationship with the strategies of this department have been examined in order to identify the factors that are related to the superior performance of this department.

    Methodology

    The data collection tool was semi-structured interviews were conducted using a combination of purposive (judgmental and quota) and theoretical sampling. In this regard, there were 36 elites in the statistical population of this research. Data analysis was done in three stages open coding, axial coding, and selective coding, and based on that, a qualitative research model was presented.

    Findings

    The results of the research led to the extraction of 669 open codes, 160 concepts and 40 categories in the form of a paradigm model include the central category (strategic management of human resources in marketing, culture, improvement and correction, coherent and aligned systems), causal conditions (control of destructive effects), strategies (job satisfaction, commitment, trust, perceived organizational support, motivation, justice, reward, employee participation, loyalty, empowerment, empowerment, green insight into human resources and marketing), the prevailing context (demographic characteristics, psychological characteristics, organizational structure, strategy, organizational culture and supply, technology in use).

    Conclusion

    finally outcomes (superior performance, organizational citizenship behavior, key work behaviors and production axis, the effects of human resource strategies, environmental thinking and green performance) were presented.

    Keywords: Strategic Management, Human Resource, Marketing, Grounded Theory
  • J. Esmaeeli, M. Amiri *, H. Taghizadeh

    So far, numerous studies have been developed to evaluate the performance of decision-making units through DEA technique in different places, but most of these studies have measured the performance of decision-making units by efficiency criteria. The productivity is considered as a key factor in the success and development of decision-making units and its evaluation is more comprehensive than efficiency evaluation. Recently, the productivity has been considered in DEA technique. The productivity in these studies is often evaluated through the productivity indexes. These indexes require at least two time periods and also the two important elements of efficiency and effectiveness in these studies are not significantly evident. There are few studies that measure productivity through efficiency and effectiveness. This few researches also measure the efficiency and effectiveness in two stages separately. So, the purpose of this study is to develop a new approach in the DEA technique in order to measure productivity of decision-making units through efficiency and effectiveness simultaneously, in one stage and interdependently. One case study demonstrates application of the proposed approach in the branches of a Bank. Using proposed approach revealed that efficient branches are not necessarily productive, but productive branches are also efficient.

    Keywords: effectiveness, Efficiency, productivity, Data envelopment analysis
  • اکبر شیدائی حبشی، سلیمان ایران زاده*، هوشنگ تقی زاده
    هدف از تحقیق حاضر شناسایی مولفه های استراتژی توانمند سازی، رهبری تحولگرا و دلبستگی شغلی جهت استفاده در الگوی تلفیقی استراتژیک توانمندسازی منابع انسانی در شرکت های آب و فاضلاب استان های آذربایجان غربی و شرقی بر اساس رویکرد فراترکیب است. بر اساس بررسی مبانی و مرور پیشینه تحقیقات انجام شده، مشاهده می شود که بیشتر این تحقیقات به صورت مجزا، کمی و همبستگی مورد بررسی قرارگرفته است. به بیان دیگرهیچ یک از مطالعات انجام شده همانند تحقیق پیشرو، از یک الگوی جامع در فرآیند توانمندسازی منابع انسانی استفاده نکرده اند. این پژوهش از اولین مطالعاتی است که می تواند به عنوان یک مبنایی در جهت توسعه و بسط تیوریک مفاهیم مرتبط با فرآیند توانمندسازی منابع انسانی، در قالب یک الگوی تلفیقی استراتژیک توانمندسازی منابع انسانی در سازمان ها، بالاخص سازمان های صنعتی مانند شرکت های آب و فاضلاب در زمینه کاربردی و پژوهشی کمک نماید.در این تحقیق از رویکرد فراترکیب کیفی و روش باروسو و ساندولسکی، استفاده شد. بدین صورت که مولفه های مرتبط با الگوی تلفیقی با تحلیل مقالات داخلی و خارجی در یک بازه زمانی مشخص (1392- 1400) و (2013- 2021) و با استفاده از نظر خبرگان (با سابقه فعالیت در حوزه صنعت آب و فاضلاب) و بر اساس الگوریتم ارزیابی حیاتی شناسایی شد. در ادامه مدل مفهومی حاصل از روش فراترکیب و الگوریتم ارزیابی حیاتی ارایه شد.
    کلید واژگان: توانمندسازی منابع انسانی, رویکرد فراترکیب, صنعت آب و فاضلاب, الگوی تلفیقی استراتژیک
    Akbar Sheidaei Habashi, Soleymam Iranzadeh *, Houshang Taghizadeh
    The purpose of the current research is to identify the components of empowerment strategy, transformational leadership and Job Involvement to be used in the strategic integrated model of human resource empowerment in water and wastewater companies of West and East Azarbaijan provinces based on the meta-synthesis approach. Based on the review of the basics and background of the researches, it can be seen that most of these researches have been investigated separately, quantitatively, and correlationally. In other words, none of the conducted studies have used a comprehensive model in the process of empowering human resources, just like the leading research. This research is one of the first studies that can be used as a basis for the development and theoretical expansion of concepts related to the process of human resource empowerment, in the form of a strategic integrated model of human resource empowerment in organizations, especially industrial organizations such as water and wastewater companies in the field of application and research. In this research, qualitative meta-synthesis approach and Barroso and Sandelowski's method were used. In this way, the components related to the integrated model by analyzing domestic and foreign articles in a specific time frame (1392-1400) and (2013-2021) and using the opinion of experts (with experience in the field of water and wastewater industry) and based on The Critical Appraisal Skills Program was identified. In the following, the conceptual model resulting from the meta-synthesis method and the Critical Appraisal Skills Program were presented.
    Keywords: Human Resource Empowerment, Meta-Synthesis Approach, water, wastewater industry, strategic integration model
  • عادل ساجدی، هوشنگ تقی زاده *، غفار تاری، مجتبی رمضانی

    بررسی ادبیات پژوهش نشان می دهد که نمی توان ساختار مشابهی برای مدل های ارایه شده در زمینه اکوسیستم نوآوری در پژوهش های انجام شده مشاهده نمود؛ بنابراین نیاز است تا به جهت افزایش نوآوری در شرکت ها، بر اساس ویژگی ها و محدودیت های بومی، مدل مناسب اکوسیستم نوآوری طراحی گردد. برهمین اساس هدف این پژوهش طراحی مدل مفهومی اکوسیستم نوآوری در شرکت های کوچک و متوسط با استفاده از ISM-SEM بوده است. روش انجام کار توصیفی- علی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو بخش خبرگان و مدیران شرکت های کوچک و متوسط در استان آذربایجان شرقی بوده است. در این پژوهش 11 نفر از خبرگان در بخش اول مشارکت داشته و 335 نفر از مدیرن شرکت های کوچک و متوسط در بخش دوم پژوهش به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده که پس از تعیین روایی و پایایی در بین اعضای نمونه آماری توزیع شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل داده ها از مدلسازی ساختاری تفسیری(ISM) و مدلسازی مسیری ساختاری(SEM) بهره گرفته شده است. یافته های بخش مدلسازی ساختاری- تفسیری نشان می دهد که ابعاد اکوسیستم نوآوری در صنایع کوچک و متوسط در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح دارای روابط مستقیم و غیر مستقیم با سطوح دیگر می باشد. همچنین آزمون مدل تدوین شده در بین شرکت ها نشان دهنده روایی و پایایی مناسب مدل تدوین شده و تایید روابط مستقیم و غیر مستقیم ابعاد اکوسیستم نوآوری در شرکت های کوچک و متوسط بوده است.

    کلید واژگان: اکوسیستم نوآوری, مدلسازی ساختاری- تفسیری(ISM), مدلسازی مسیری- ساختاری(SEM)
    adel sajedi, Houshang Taghizadeh *, ghaffar tari, mojtaba ramazani

    A review of the research literature shows that a similar structure can not be observed for the models presented in the field of innovation ecosystem in the conducted researches; Therefore, in order to increase innovation in companies, an appropriate model of innovation ecosystem should be designed based on local characteristics and constraints. Therefore, the purpose of this study was to design a conceptual model of innovation ecosystem in small and medium enterprises using ISM-SEM. The method of work was descriptive-causal. The statistical population of this study included two sections of experts and managers of small and medium companies in East Azerbaijan province. In this research, 11 experts participated in the first part and 335 managers of small and medium companies in the second part of the research answered the questionnaires. Two questionnaires were used to collect data, which were distributed among the members of the statistical sample after determining their validity and reliability. For data analysis, interpretive structural modeling (ISM) and structural path modeling (SEM) have been used. The findings of the structural-interpretive modeling section show that the dimensions of the innovation ecosystem in small and medium industries are in five levels, each of which has direct and indirect relations with other levels. Also, the test of the developed model among companies has shown the appropriate validity and reliability of the developed model and the confirmation of direct and indirect relationships between the dimensions of the innovation ecosystem in small and medium enterprises.

    Keywords: Innovation ecosystem, Interpretive-Structural Modeling(ISM), Structural Equation Modeling (SEM)
  • ابراهیم سپهری شفیق، هوشنگ تقی زاده*، سلیمان ایرانزاده
    زمینه و هدف

    با توجه به اینکه شبکه های همزیستی صنعتی هم می توانند به محیط زیست کشور کمک نمایند و هم می توانند به توسعه پایدار از طریق توجه به مسایل اقتصادی و اجتماعی کمک کنند، بر همین اساس هدف این تحقیق، تعیین روابط علی بین محرک های ایجاد و [1]بکارگیری همزیستی صنعتی در شهرک های صنعتی شهید سلیمی و شهید رجایی تبریز بوده است.

    روش بررسی

    روش تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش انجام کار، توصیفی بوده است.  نمونه آماری تحقیق شامل 256 شرکت فعال در شهرک های شهید سلیمی و شهید رجایی تبریز بوده است. برای گرداوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه اول به منظور شناسایی محرک های ایجاد و بکارگیری همزیستی صنعتی بوده و پرسشنامه دوم در جهت تعیین روابط علی بین محرک ها تدوین شده است. پرسشنامه های تحقیق در اختیار مدیران شرکت های نمونه آماری تحقیق قرار گرفته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان می دهد که  پشتیبانی مدیریت عالی و تسهیم اطلاعات در میان مشارکت کنندگان تاثیر گذارترین عوامل و پشتیبانی نهادی و آگاهی از مفاهیم به عنوان عوامل تاثیرپذیرترین محرک های ایجاد و بکارگیری همزیستی صنعتی در شهرک های صنعتی تلقی می شوند.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که برای ایجاد همزیستی صنعتی در شهرک های صنعتی کشور، اولین اقدامات بایستی در جهت افزایش  پشتیبانی مدیریت عالی و تسهیم اطلاعات در میان مشارکت کنندگان صنعتی باشد.

    کلید واژگان: همزیستی صنعتی, شهرک های صنعتی, دیمتل فازی
    Ebrahim Sepehri Shafigh, Houshang Taghizadeh *, Soleyman Iranzadeh
    Background and Objective

    Regarding the fact that industrial symbiosis networks can both help the state's environment and contribute to sustainable development through considering economic and social issues. Therefore, the purpose of this study is to determine the causal relationships between the create triggers and the application of industrial symbiosis in two industrial towns of Tabriz.

    Material and Methodology

    The method of research is descriptive and based on the purpose of the research, it is an applied one. The statistical sample of the study includes 256 active companies in Shahid Salimi and Shahid Rajaee industrial towns. Two questionnaires were used to collect data. The first one was designed to identify the create triggers and the application of industrial symbiosis; moreover, the second one was developed to determine the causal relationships between the triggers. Research questionnaires were given to the managers of the sample companies. A single-sample t-test and a fuzzy DEMATEL method were used to analyze data.    

    Findings

    Research results show that top management support and information sharing among participants are the most influential factors; besides institutional support and awareness of the concepts are considered as the factors of the most influential factors.

     Discussion and Conclusion

    According to the research findings, it can be concluded that in order to create industrial coexistence in the industrial towns of the country, the first steps should be to increase the supportive management and information sharing among the industrial partners.

    Keywords: Industrial symbiosis, Industrial towns, Fuzzy DEMATEL
  • میرحافظ امیرآزاد، رسول برادران حسن زاده، احمد محمدی*، هوشنگ تقی زاده
    هدف از پژوهش حاضر تعیین الگویی بهینه برای کیفیت گزارشگری مالی از دید گروه های ذینفع می باشد. در این پژوهش متغیرهای موثر بر کیفیت گزارشگری مالی که از طریق مصاحبه با گروه های ذینفع (تهیه کنندگان، حسابرسان، سهامداران و پژوهشگران) به روش تیوری زمینه بنیان استخراج شده، بر روی سه شاخص ارزیابی کیفیت گزارشگری مالی مبتنی بر مدل تعدیل شده جونز (1995)، مدل تعدیل شده دچو و دیچو (2002) و مدل فرانسیس و همکاران (2005) بر روی نمونه ای متشکل از 120 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران برازش گردید. تا از این طریق مشخص گردد کدام متغیرهای مدنظر گروه های ذینفع می تواند به نحو مطلوب کیفیت گزارشگری مالی را تبیین نماید. نتایج نشان داد که عوامل موثر از دیدگاه گروه ها ، متفاوت می باشند و تفاوت بین دیدگاه های گروه های ذینفع مشهود است . پس از تعیین خطای نوع اول و دوم با توجه به اینکه مدل تبیین کیفیت گزارشگری مالی از دیدگاه حسابرسان دارای کمترین خطا بود .
    کلید واژگان: خبرگان, کیفیت گزارشگری مالی, گروه های ذینفع, مدل بهینه
    Mirhafez Amirazad, Rasoul Baradaran Hasanzadeh, Ahmad Mohamadi *, Houshang Taghizadeh
    The purpose of this study is determining of the Best Pattern for financial reporting quality from the viewpoint of interested groups. in this research the variables affecting the financial reporting quality, which are extracted by interviewing experts from different groups (suppliers, auditors, users and researchers) by Grounded Theory, are based on three well-applied indicators of financial reporting quality assessment based on the modified Jones model. (1995), Modified Dechow and Dichey model(2002) and Francis et al. model (2005)fitted.through multi-variable regression fitting on a sample of 120 companies listed in Tehran Stock Exchange are examined.Which variables in the various groups can good explain the quality of financial reporting. Given that the main focus of financial reporting is to provide quality financial reports to entities. So that it can be useful in economic decision making.The preparation of high quality financial reports is important because it can have a positive impact on the decisions made by equity providers and other stakeholders regarding investment, accreditation and other similar allocation decisions.And thereby enhance the overall efficiency of the capital market.Although the FASB and IASB emphasize the importance of quality financial reporting, one of the key problems in prior literature is how to operate and measure this quality. empirical evaluation of financial reporting quality inevitably involves preferences among a large number of components.Since different user groups will have different preferences, so will their perceptions of the quality of these components be different
    Keywords: experts, financial reporting quality, different groups, Best Pattern
  • خدیجه بهرامی، هوشنگ تقی زاده*، مرتضی هنرمندعظیمی
    زمینه

    قابلیت نوآوری به مجموعه کاملی از ویژگی های سازمان اشاره دارد که استراتژی های نوآوری را تسهیل می کند و صنایع غذایی از مهمترین شاخه های اقتصاد ملی هر کشور است و نقشی محوری در فرآوری مواد خام کشاورزی و تامین مواد غذایی ایفا می کند.

    هدف

    این پژوهش با هدف تعیین عامل های موثر بر قابلیت نوآوری خط مشی شرکت های دولتی و خصوصی فعال در حوزه صنعت غذایی ارومیه، با رویکرد تحلیلی به تعیین و دسته بندی مولفه ها پرداخته است و پژوهش حاضر از حیث هدف،  از نوع تحقیقات کاربردی می باشد.

    روش ها

    پژوهش حاضر از لحاظ گرد آوری داده ها از نوع توصیفی- تحلیلی و از حیث روش میدانی است. جامعه آماری تحقیق شامل 221 شرکت در زمینه صنایع غذایی می باشد که حجم نمونه طبق فرمول کوکران143 شرکت بدست آمده است. ابزار تحقیق، پرسشنامه می باشد که روایی محتوایی و پایایی آن مورد سنجش و تایید قرار گرفته شده است. به منظور شناسایی عامل های موثر بر قابلیت نوآوری خط مشی شرکتهای مورد پژوهش، محاسبات آماری، کمی سازی متغیرهای تحقیق و تحلیل عاملی اکتشافی از نرم   استفاده شده است.  

    یافته ها

    یافته های حاصل از آزمون برازش نمونه بر اساس شاخص بارتلت و کفایت نمونه برابر با 0.891 بوده و ضریب اشتراکات استخراجی برای تمامی ابعاد بیشتر از 0.5  بدست آمده و درصد واریانس تجمیعی تبیین شده عوامل موثر 60.340  درصد بوده است.

    نتیجه گیری

    طبق نتایج، عوامل موثر بر قابلیت نوآوری در سه عامل؛ نوآوری تولیدی، فرایندی و اداری دسته بندی شده و برای هر عامل به ترتیب از شاخص های هفت گانه، شش گانه، و چهار گانه بهره مند شدیم. همچنین توصیه های کاربردی در هر سه بعد به طور مجزا به شرکت های صنایع غذایی ارومیه ارایه شده است.

    کلید واژگان: تحلیل عاملی اکتشافی, صنایع غذایی, نوآوری تولیدی, نوآوری فرآیندی, نوآوری اداری
    Khadijeh Bahrami, Houshang Taghizadeh *, Mortaza Honarmand Azimi
    Background

    Innovation capability refers to a complete set of characteristics of the organization that facilitates innovation strategies, and Food industries are one of the most important branches of national economy in every country.

    Objective

    this research, with purpose of determinating the affecting factors on the policy innovation capability of public and private companies in the field of food industry of Urmia is to identify and categorize the components by analytical approach. This research is an applied research.

    Methods

    The present research is descriptive-analytical in terms of data collection and field in terms of method. The statistical population of the research is 221 and Sample size with Cochran formula was 143 government and Private companies.The research instrument was a questionnaire whose its content validity and its reliability was coefficient.

    Findings

    The results of the sample fit test were based on the Bartlet index and the adequacy of the sample was 0.891, and the coefficient of aggregate extraction for all dimensions was more than 0.5 and the percentage of variance explained by the effective factors was 60.340%.

    Conclusion

    The factors influencing innovation capability accordingly is categorized into three components: production, process and administrative innovation.

    Keywords: Exploratory Factor Analysis, food industries, Production innovation, Process Innovation, Administration innovation
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 76 عنوان
  • دکتر هوشنگ تقی زاده
    دکتر هوشنگ تقی زاده
نویسندگان همکار
  • دکتر غفار تاری
    : 7
    دکتر غفار تاری
    استادیار گروه مدیریت، واحد مرند، دانشگاه آزاد اسلامی، مرند، ایران
  • دکتر رسول برادران حسن زاده
    : 4
    دکتر رسول برادران حسن زاده
    دانشیار حسابداری ، دانشکده مدیریت و حسابداری ،، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
  • جعفر پورمحمود
    : 3
    جعفر پورمحمود
    دانش آموخته دکتری ریاضی کاربردی، دانشگاه تبریز، ، ایران
  • دکتر اکبر شیدائی حبشی
    : 2
    دکتر اکبر شیدائی حبشی
    دانش آموخته ارشد اقتصاد انرژی ، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، ، ایران
  • دکتر صمد عالی
    : 2
    دکتر صمد عالی
    دانشیار مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
  • دکتر مقصود امیری
    : 2
    دکتر مقصود امیری
    استاد گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال