هادی صفری
-
فصلنامه راهبرد، پیاپی 108 (پاییز 1402)، صص 463 -484ویژگی های خاص فضای مجازی همانند جهانی بودن، فراهم آوردن امکان گمنامی و تحولات سریع در کنار تاثیرگذاری فراوان آن در زندگی فردی و جمعی باعث می شود سیاست گذاری و تنظیم گری آن چالش برانگیز گردد. امنیت و تاب آوری فضای مجازی به عنوان یکی از جنبه های پیچیده سیاست گذاری فضای مجازی و نقطه تقاطع نقطه نظرهای فنی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی، در اسناد بالادستی نیز مورد توجه بوده است و تدبیر شماره 15 سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به امنیت و تاب آوری فضای مجازی و لزوم استفاده از دانش بومی و مشارکت های جهانی در آن اختصاص دارد؛ مساله ای که به نظر می رسد در بسیاری از سیاست گذاری ها و تصمیمات عملی مرتبط با فضای مجازی به نفع نگاه امنیتی غیرتخصصی کنار گذاشته شده است. این نوشتار مبتنی بر روش تحقیق کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، با بررسی برخی از مهم ترین چالش های فضای مجازی و امنیت و تاب آوری آن در ایران و مقایسه با نمونه های مشابه جهانی، تلاش می کند تا پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در خصوص فضای مجازی در ایران ارائه کند. فاصله گرفتن از گفتمان امنیتی در مسائل زندگی روزمره، کاهش جرم انگاری ها، بهبود شرایط و جذب شرکت های خارجی حوزه فضای مجازی به جای دفع آن ها، بهبود شرایط اقتصادی-فرهنگی برای عدم مهاجرت متخصصین این حوزه، باز گذاشتن فضا برای تنظیم گری مردمی فضای مجازی به دور از دخالت های حاکمیتی و توجه به اسناد بالادستی از جمله سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برخی از راهکارها و پیشنهادهای سیاستی مطرح شده در این نوشتار هستند.کلید واژگان: فضای مجازی, امنیت سایبری, تاب آوری سایبری, امنیت ملی, سیاست گذاری فناوریRahbord Journal, Volume:32 Issue: 108, 2023, PP 463 -484The special features of cyberspace, such as universality, providing the possibility of anonymity and rapid changes, along with its great impact on individual and collective life, make its policymaking and regulation challenging. The security and resilience of cyberspace as one of the complex aspects of cyberspace policymaking and the intersection point of technical, security, cultural and social points of view has also been considered in upstream documents and Tadbir No. 15 of the document of the Islamic-Iranian model of progress is dedicated to the security and resilience of cyberspace and the need to use local knowledge and global partnerships in it. An issue that seems to have been left aside in many policies and practical decisions related to cyberspace in favor of a non-specialist security perspective. This article based on qualitative research methodology and analytical-descriptive research method, by examining some of the most important challenges of cyberspace and its security and resilience in Iran and comparison with similar global samples, tries to provide suggestions for policy regarding cyberspace in Iran. Staying away from the security discourse in everyday life issues, reducing criminalization, improving the conditions and attracting foreign companies in the field of cyberspace instead of repelling them, improving the economic and cultural conditions for the non-immigration of specialists in this field, leaving space for popular regulation of cyberspace away from governmental interventions and attention to upstream documents, including the Islamic-Iranian Model document, are the progress of some of the solutions and policy proposals presented in this article.Keywords: Cyberspace, Cyber Security, Cyber Resilience, National Security, Technology Policy
-
با وقایع سال های اخیر در صحنه بین المللی، از جمله خروج آمریکا از افغانستان و جنگ اوکراین، نظم تک قطبی آمریکامحور که در دو دهه اخیر بر جهان حاکم بود با مخاطرات جدی رو به رو شد و اکنون جهان در آستانه یک نظم جدید قرار دارد. فناوری های مبتنی بر وجوه انسانی که برای کمک به انسان در حل مشکلات اجتماعی شکل گرفته اند در تعیین جایگاه یک کشور در این نظم جدید جایگاه مهمی دارند. این دسته از فناوری ها فناوری نرم نامیده می شوند. در پژوهش حاضر، با روش تحلیل تاریخی، عوامل قدرت جوامع و حکومت ها در گذر زمان بررسی ، و تلاش شده تا نقش و اهمیت فناوری های نرم در قدرت کشورها، با توجه به عوامل قدرت و ضعف حکومت های مقتدر در گذر زمان با نگاهی به ویژگی های خاص عصر حاضر تبیین گردد. ارتباطات و دسترسی به زیرساخت های ارتباطی متناسب با هر عصر و منطقه از مهم ترین عوامل قدرت جوامع مقتدر در گذر تاریخ بوده است. در عصر حاضر که عصر اطلاعات و شبکه نامیده می شود، ارتباطات اهمیتی بیش از پیش یافته و مولفه های نرم قدرت از جمله قدرت در شبکه به جزیی اساسی از ملزومات قدرت حکومت ها تبدیل شده است. مهم تر از دسترسی به زیرساخت های سخت ارتباطات در عصر حاضر، محتوای منتقل شده بر این بستر است که از فناوری های نرم ناشی می شود. محتوا و فناوری نرم می تواند از فناوری های سخت جدید فرصت یا تهدید خلق کند. در مقابل، انزوای خودخواسته و راهبردهای مسدودسازی ناشی از دیدگاه های فناوری هراسانه، با تضعیف جایگاه کشور در شبکه های ارتباطی، قدرت نرم کشور را با چالش های جدی رو به رو می کنند.کلید واژگان: کلیدواژه ها نظم نوین جهانی, فناوری نرم, قدرت نرم
-
توسعه شبکه های اجتماعی برخط (آنلاین) و ظهور جامعه بن سازه ای (پلتفرمی) در دهه های اخیر، تاثیر اجتماعی و سیاسی شگرفی بر روابط میان آدمیان در سرتاسر جهان گذاشته است. در پلتفرم توییتر از جمله در میان کاربران ایرانی آن، مساله سیاست بسیار پررنگ است. امروزه این پلتفرم به یکی از مهم ترین ابزارهای اطلاع رسانی وارتباطات سیاسی در جهان تبدیل شده به طوری که بسیاری از دیپلمات ها و مقامات عالی سیاسی جهان نیز نظرات خود را در مورد رویدادها و مسایل سیاسی و بین المللی در این پلتفرم ابراز می کنند. از آنجا که علاوه بر محتوای هر نوع رسانه ای، شکل و فضای ارتباطی آن رسانه نیز تاثیرات خاص خود را بر مخاطبان و کاربران دارد، پرسش این است که فضای توییتر چه تاثیری بر بینش سیاسی و روابط میان کاربران ایرانی گذاشته است؟ در این مقاله، با استفاده از کلان داده های توییتری، به این موضوع پرداخته شده؛ و برای پاسخ به سوال پژوهش از دو روش مشاهده مشارکتی و موردکاوی، و برای جمع آوری اطلاعات از روش داده کاوی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توییتر فارسی باعث ایجاد «اجتماعات همفکر» و «حباب فیلتر» در میان کاربرانش شده و کاربران از ابزارهای موجود در این پلتفرم در جهت اجتناب از چالش های اختلاف نظر استفاده می کنند. مجموعه این عوامل منجر به ایجاد یک «مارپیچ سکوت» و «چرخه دوقطبی» شده است. به عبارت دیگر، فضای توییتر، دوقطبی سیاسی در میان کاربران توییتری را تشدیده کرده است. این وضعیت باعث شده فضای کلی سیاست در جامعه ایران نیز از فعالان سیاسی حاضر در توییتر اثر پذیرد و قطب بندی شود.
کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, توییتر فارسی, قطب بندی سیاسی, اتاق پژواک, کلان دادهIntroductionIn recent decades, the advent of the Internet and social media platforms has had a profound influence on global interpersonal dynamics. This transformative process has given rise to a novel social life known as the network society, as conceptualized by Manuel Castells (2005). Within the network society, individuals can instantly access and disseminate information, enabling simultaneous communication across geographical boundaries. Consequently, the proliferation of large-scale online platforms has exerted substantial impacts on economic, social, political, and cultural domains.Among the existing platforms, Twitter focuses more on politics than other social media such as Instagram and Telegram. Twitter's inherent nature lends itself to users expressing concise and rapid opinions, particularly regarding public and political affairs. In Iran, this platform primarily serves as a hub for public and political activists. Furthermore, the prevalent practice of sharing tweets on more popular social media such as Telegram and Instagram often leads to the dissemination of media content flowing from Twitter. Beyond serving as a mere outlet for expressing diverse perspectives on events and political matters, Twitter fosters an environment that enables user interaction and influence concerning these events. The communication and reactions of users on this platform can have an impact on political opinions and even shape broader perspectives. PurposeWhile the number of Twitter users in Iran may be relatively low, with only 3% of people reported to be using Twitter according to a recent survey by the Iranian Student Opinion Center (ISPA) in June 2022n, the platform holds significant influence over politics in Iranian society. This is primarily due to the active participation of political and social activists who make up the majority of Twitter users in the country. Notably, both local and international media outlets, as well as political activists, heavily rely on Twitter for disseminating information and engaging in discussions. Furthermore, popular topics and discussions on Twitter often find their way to other platforms such as Telegram, Instagram, and even email, indirectly exposing a wider audience to Twitter's impact. Despite these observations, the relationship between Twitter and the political landscape in Iranian society has yet to be thoroughly investigated in a scientific and systematic manner, highlighting the need for further research in this area.Given the evolving political landscape in Iran, particularly in light of the significant events in October and November of 2022, it has become increasingly vital to explore the association between Twitter and the emergence and characteristics of these developments. Notably, Iran's political environment has long exhibited a stable feature of bipolarity, making it the focal point of this article. The primary objective of this research is to investigate the manifestation and perpetuation of these polarizations within the Persian-speaking user base on Twitter. By doing so, the study aims to shed light on how political polarization in Iran is mirrored and perpetuated within the Twitter sphere. MethodologyThis research employs a qualitative approach, utilizing participatory observation and case study methods. Purposeful sampling is employed to examine specific events that offer significant insights into the research topic. Data collection involves observation and data mining techniques. Initially, the researcher presents their observations on Twitter, while also independently analyzing unique situations aligned with the research question through data mining. To support the research objectives, a selection of noteworthy economic, political, social, cultural, and sports events in the years 1400 and 1401 are studied, as observed on Twitter, to validate and reinforce the findings from participatory observation. Social Network Analysis (SNA) methodology is employed in this section. The importance of nodes is primarily measured using the PageRank centrality measure, with each node's size and tag size corresponding to its PageRank centrality. In the PageRank centrality measure, a node's significance is determined not only by the number of its connected nodes but also by the importance of these nodes. Node classification into distinct communities is achieved through Lovin's algorithm (Blondel et al., 2008). Graph visualization predominantly utilizes the Force Atlas 2 algorithm (Jacomy et al., 2014). Gephi software is employed for graph illustration and analysis purposes. FindingsThe findings of this research reveal the following: First, within the Twitter space, the presence of anonymous users, bots, and organized accounts is prominent, contributing to the propagation of computational propaganda.Second, likes and retweets by users have become tools for drawing boundaries and intensifying mistrust and polarization.Third, during periods of societal tension, Twitter users tend to silence opposing voices through blocking and unfollowing, creating further polarization and reinforcing echo chambers. This limits exposure to diverse and conflicting opinions, as social media, instead of being platforms for diverse voices, inadvertently contribute to the silencing of differing perspectives.Fourth, in this polarized environment, voices in the middle ground users have fewer opportunities to emerge, as they are subjected to negative labeling from both ends of the spectrum. The term "middleman" is frequently used to protest against individuals expressing differing opinions within the bipolar atmosphere of Twitter.Fifth, different views are disregarded by “checking” individuals' past records, as this checking has become a significant criterion for discerning right from wrong and a means to suppress diverse thoughts and voices.Sixth, Persian Twitter demonstrates a bipolar atmosphere across various topics. The pattern of polarization usually involves a minority pole and a majority pole. The majority pole encompasses diverse spectrums and groups, while the opposing spectrum to the Islamic Republic holds a louder and clearer voice, often leading to the marginalization of moderate perspectives.The research findings indicate a polarized atmosphere within the Twitter environment that hinders communication and dialogue between different groups. While this situation may reflect social and political conditions, Twitter algorithms, content suggestion mechanisms, and features like blocking, unfollowing, and muting have also played a role in shaping and intensifying polarization, effectively creating an echo chamber within the Twitter space. ConclusionObserving the Twitter platform prompts us to think about its essence. Twitter appears to possess a distinct character and nature characterized by blocking and unfollowing, condemnation of moderation as the "middleman," widespread online hate speech, and a polarized environment. This attribute can perhaps be attributed to Twitter's constraint of limited characters per tweet, setting it apart from social media like Facebook or Instagram. The findings reveal the prevalence of distrust, intolerance, insults, and aggression within political discussions on Twitter, hindering the cultivation of equitable dialogue. Within the Twitter space, the interplay of three factors—namely, the formation of "communities of like-minded individuals," the removal of dissenting perspectives through blocking and unfollowing to avoid the challenges of disagreement, and the existence of "filter bubbles"—has contributed to the creation of an echo chamber, amplifying polarization within the Twitter realm. One notable aspect of this bipolar environment is the inherent mistrust and escalation of verbal violence observed between opposing poles, even targeting individuals positioned among the bipolar factions. As this situation becomes more pervasive, users who do not align with either pole, forming a gray area, choose silence out of fear of isolation, consequently intensifying the spiral of silence. With the fading influence of the middle ground users, the cycle of bipolarity further deepens. NoveltyThe phenomenon of political polarization within the Twitter sphere has been extensively explored in various studies. However, the specific context of Iranian Twitter users remains largely uninvestigated, prompting this research to apply existing theories to the Iranian society. In conducting this study, unique characteristics observed within Persian Twitter were examined, shedding light on behaviors that have not been extensively studied in comparable research. One such behavior is the act of checking individuals' past and disregarding their current positions based on their previous opinions on a given topic. This particular behavior is distinct to the polarized Twitter environment within other communities.
Keywords: Persian Twitter, Political Polarization, Echo Chamber, Big Data, Social Media -
سابقه و هدف
اشتراک منابع و امکانات، استفاده از تجربه های یکدیگر و امکان پذیرکردن پژوهش های میان رشته ای از مزایای هم تالیفی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت هم تالیفی تولیدات علمی پژوهشگران افغانستانی به منظور برنامه ریزی برای گسترش همکاری ها و جذب این پژوهشگران در کشورهای مقصد مهاجرت به خصوص ایران است.
مواد و روش هادر این پژوهش، با رویکرد کمی، 2732 مقاله ی ثبت شده در اسکوپوس که حداقل یک نویسنده ی افغانستانی داشته اند، از ابتدای نمایه شدن در اسکوپوس تا سپتامبر 2021 مطالعه شده است. برای تحلیل داده ها از روش های آماری و تحلیل شبکه هم تالیفی ها با استفاده از زبان پایتون 3 و نرم افزارهای VOSviewer 1.6.17 و Gephi 0.9.2 استفاده شده است.
یافته هابیشترین برون دادهای علمی پژوهشگران افغانستانی با 40/41% به نوشته های حوزه ی پزشکی اختصاص دارد. سایر حوزه های علمی با اختلاف زیاد به ترتیب علوم اجتماعی (15/67%)، علوم زیستی (11/16%) و مهندسی (10/94%) هستند. در شبکه ی هم تالیفی پژوهشگران افغانستانی و همکارانشان 13,379 گره (محقق) و 2,511,879 یال (رابطه هم تالیفی) وزن دار دیده شد و پژوهشگران افغانستانی بیشترین همکاری ها را با پژوهشگران کشور آمریکا داشتند و ایران به رغم نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی در رتبه چهارم همکاران پس از آمریکا، انگلستان و هند جای دارد.
نتیجه گیریهم تالیفی در بین پژوهشگران حوزه های علمی مختلف متفاوت بوده است. میانه تعداد نویسندگان هر مقاله در دندان پزشکی، بیوشیمی و سایر حوزه های نزدیک به پزشکی و علوم پایه حدود سه برابر حوزه های نظری مانند علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی به دست آمد.
کلید واژگان: افغانستان, هم تالیفی, همکاری علمی, علم سنجی, بروندادهای علمی, اسکوپوسBackground and aimSharing resources and facilities, leveraging each other's experiences, and enabling interdisciplinary research are the benefits of co-authorship. The aim of this study was to investigate the co-authorship status of the scientific productions by Afghan researchers to plan the expansion of collaboration and employment of these researchers in migration destination countries, especially Iran.
Materials and methodsThis quantitative study examined 2732 articles indexed in Scopus with at least one Afghan author from the beginning of indexing in Scopus to September 2021. Statistical methods and analysis of the co-authorship network were used to analyze the data, via Python 3 language and VOSviewer 1.6.17 and Gephi 0.9.2.
FindingsThe most scientific outputs of Afghan researchers are devoted to the writings of the medical field with 40.41%. The next scientific fields with a large difference are social sciences (15.67%), biological sciences (11.16%), and engineering (10.94%), respectively. The co-authorship network of Afghan researchers and their colleagues consisted of 13,379 nodes (researchers) and 2,511,879 weighted edges (co-author relationships). Afghan researchers collaborated most frequently with researchers from the United States. Iran, despite its geographic and cultural proximity, ranks fourth among its colleagues. America is followed by England and India.
ConclusionCo-authorship varies among researchers in different scientific fields. The median number of authors of each article in dentistry, biochemistry and other majors close to medicine and basic sciences was about three times that of theoretical majors such as social sciences, arts and humanities.
Keywords: Afghanistan, Co-authorship, Scientific collaboration, Scientometrics, Scientific outputs, Scopus -
نشریه پژوهش های ادبی، پیاپی 78 (زمستان 1401)، صص 165 -196
این پژوهش به بررسی وضعیت پژوهشگران رشته ادبیات فارسی با رویکرد علم سنجی بر اساس مقالات مجلات فارسی حوزه ادبیات فارسی بر اساس فهرست نشریات وزارت علوم می پردازد و تلاش می کند ضمن مشخص کردن میزان اهمیت و تاثیرگذاری هر یک از نویسندگان و موسسات پژوهشی در سپهر ادبیات دانشگاهی ایران، امکان ارزیابی سیاست های علمی پیشین کشور را در این حوزه فراهم آورد. در این پژوهش، ابتدا روند صعود و نزول تعداد مقالات و الگوهای هم نویسندگی در گذر زمان بررسی ، و محققانی با بیشترین تعداد مقالات تشخیص داده شده است. در ادامه، پس از تشکیل شبکه هم تالیفی نویسندگان، روابط و اهمیت نویسندگان این حوزه بررسی شده است. مشاهدات حاکی است تعداد مقالات از دهه هفتاد به شدت رشد یافته است. مطابق پژوهش با وجود رشد تعداد مقالات سه نفره، هم چنان همکاری دو نویسنده در نگارش مقالات، الگوی رایج هم تالیفی به شمار می رود. بر اساس نتایج این پژوهش، قطب علمی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگاه علوم انسانی و قطب علمی دانشگاه اصفهان ،تاثیرگذارترین مراکز پژوهشی در انتشار مقالات علمی رشته ادبیات فارسی ایران هستند.
کلید واژگان: شبکه های هم تالیفی مقاله, مقاله های علمی-پژوهشی ادبیات فارسی, هم تالیفی مقاله های ادبیات فارسیThe present study analyses the status of researchers in the field of Persian Literature with a scientometric approach based on the articles of Persian journals in the field of Persian Literature and tries to determine the importance and influence of each of the authors and research institutions in the field of Iranian academic Persian Literature, provided the possibility of evaluating the previous scientific policies of the country in this field. In this research, first, the trend of the rise and fall of the number of articles and co-authorship patterns over time has been investigated and researchers with the largest number of articles have been identified. In the following, after the formation of the co-authorship network, the relationships and importance of authors in this field have been investigated. Observations indicate that the number of articles has grown greatly since the 2000. According to the present research, despite the increase in the number of three-person articles, the collaboration of two authors in writing articles is still considered the most common pattern of co-authorship. According to the results of this study, the scientific centre of Tarbiat Modares University and Institute for Humanities and Cultural Studies and the scientific centre of the University of Isfahan are the most influential research centres in terms of publishing scientific articles in the field of Persian literature in Iran.
Keywords: Article co-authorship networks, scientific-research articles on Persian literature, co-authorship of Persian literature articles -
افغانستان بهعنوان همسایه همزبان شرقی ایران و کشوری با مشابهتهای فراوان مذهبی و فرهنگی و نیز موطن میلیونها مهاجر ساکن ایران، اهمیتی فراوان برای ایران و مردم آن دارد. فارسیزبان بودن برخی اقوام ساکن افغانستان، بخصوص هزارهها، توییتر فارسی را به محفلی مناسب برای ارتباط افغانها و ایرانیان و اظهار نظر درباره مسایل یکدیگر تبدیل کرده است. در نوشته حاضر، کارزارهای مهم توییتر فارسی درباره افغانستان و مسایل افغانها از تیر 1399 تا تیر 1400 با روشهای رایج تحلیل شبکههای اجتماعی - از جمله تحلیل محتوا، تشکیل شبکههای بازنشرکنندگان و دنبالکنندگان، خوشهبندی خودکار کاربران این شبکهها و بررسی ملیت و گرایش سیاسی اعضای هر خوشه - بررسی شدند تا مسایل مورد توجه در این کارزارها، گروههای شرکتکننده و کاربران موثر آنها مشخص گردد. همچنین، برخی کارزارهای توییتری پس از سیطره مجدد طالبان با این کارزارها مقایسه شد. براساس یافتههای پژوهش حاضر، محکوم کردن حملات تروریستی، سوگواری برای کشتهشدگان و همدردی با بازماندگان رایجترین موضوعاتی بودهاند که کارزارهای توییتری فارسیزبان را حول مسایل افغانستان شکل دادهاند. همچنین، تنوع شرکتکنندگان در کارزارهای مختلف متفاوت بوده است؛ اما در مجموع، کاربران افغان در کنار روزمرهنویسان ایرانی و همه گروههای سیاسی ایرانی فعال در توییتر فارسی در این کارزارها مشارکت کردهاند. علاوه بر این، در این پژوهش موثرترین کاربران شرکتکننده در این کارزارها معرفی شدند.
کلید واژگان: افغانستان, توییتر, تحلیل شبکه های اجتماعی -
پژوهش هایی که به ایجاد فهمی بنیادی درباره موضوع پژوهش منجر می شوند و هدف کاربردی خاصی ندارند پژوهش های بنیادین نامیده می شوند. جنبه های مختلف این پژوهش ها موضوع تحقیق دانشمندانی از ایران و جهان بوده است. شناخت بیشتر دانشمندان ایرانی از شرایط خاص ایران و تاثیر آن بر پژوهش های بنیادین و نیز تاثیر آن ها بر سیاست گذاران علمی کشور، بررسی نظرات آن ها را برای فهم بهتر روند سیاست گذاری علوم و تحقیقات بنیادین در ایران ضروری می سازد.در اثر حاضر، تلاش شد تا با بررسی مقالات و کتب فارسی و انگلیسی نویسندگان ایرانی درباره پژوهش های بنیادین و نیز قوانین و اسناد بالادستی مرتبط، نقشه ای از این پژوهش ها و دیدگاه های گوناگون ترسیم شود. پژوهش های مختلفی در حوزه های ماهیت این پژوهش ها، سیاست گذاری عمومی در قبال آن ها، بررسی وضعیت این پژوهش ها با معیارهای علم سنجی و جنبه های جامعه شناختی و تاریخی صورت گرفته است که پژوهش های سیاست گذارانه در این اثر بررسی شده اند.در مجموع، به نظر می رسد به رغم عدم موفقیت عملی در سیاست گذاری مناسب در حوزه علوم پایه، اجماع نظری در وضعیت فعلی علوم پایه، شیوه های سیاست گذاری و لزوم حمایت دولتی از آن در بین محققین وجود دارد و از نظر محققین، مشکل اصلی فاصله سیاست گذاری و اجرا در ایران است.
کلید واژگان: پژوهش های پایه, علوم پایهResearches that lead to a fundamental understanding of the research subject and do not have a specific practical purpose are called fundamental researches. Various aspects of these studies have been the subject of research by researchers from Iran and the world. More knowledge of Iranian researchers about Iran's special conditions and its effect on basic researches as well as their influence on the country's scientific policy makers makes it necessary to examine their opinions for a better understanding of the policy making process of basic science and researches in Iran.In the present work, an attempt was made to draw a map of these researches and various viewpoints by examining Persian and English articles and books of Iranian authors about fundamental researches as well as relevant higher law and documents. Various researches have been carried out in the fields of the nature of basic researches, public policies towards them, the investigation of the status of these researches with scientometric criteria and sociological and historical aspects.In general, it seems that despite the lack of practical success in proper policy making in the field of basic sciences and research, there is a theoretical consensus in the current state of basic sciences, policy methods and the need for government support among researchers. According to researchers, the main problem in Iran is the gap between policy making and implementation.
Keywords: basic research, basic science -
نشریه رهیافت، پیاپی 87 (پاییز 1401)، صص 21 -32اثر حاضر با بررسی آثار پژوهشی موجود، دوگانگی موجود درباره مفهوم مرجعیت علمی را به شکل واضح تبیین و ویژگی های هر یک از دیدگاه مخالف هم را مشخص می کند تا در سیاست گذاری علم و تدوین قوانین ارزیابی دانشگاه ها، از واگرایی سیاستی ناشی از تشابه لفظی پرهیز شود.پس از بیانات رهبر انقلاب در سال 1384، مفهوم مرجعیت علمی وارد واژگان سیاست علم ایران شد. اغلب پژوهش های موجود بر بیانات ایشان و اسناد بالادستی سیاستی متمرکز بوده و این مفهوم را از مفاهیم مشابه موجود در پیشینه جهانی سیاست علم جدا دانسته اند. پژوهش ها همچنین به رابطه مرجعیت علمی با قدرت نرم و اقتدار ملی و مدل سازی روش های نیل به مرجعیت علمی پرداخته اند. تعدد و ناسازگاری تعاریف موجود و لزوم دستیابی به تعریفی مشخص از مرجعیت علمی مورد توجه برخی پژوهشگران بوده، اما دوگانه درون نگری و برون نگری به عنوان ریشه ناسازگاری تعاریف بررسی نشده است.در این پژوهش از مرور نظام مند مقالات موجود بر اساس نمایه نورمگز، همایش الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و ویژه نامه مرجعیت علمی نشریه فرهنگ و ارتقای سلامت و در مرحله بعد، از تحلیل مقوله محور (تماتیک) مقالات برای استخراج مضامین اصلی استفاده شد.با بررسی 36 مقاله، 20 مقوله درباره چیستی مرجعیت علمی یافت شد که اغلب از سال 1395 به بعد نگاشته شده اند. این مقولات را می توان در دو گروه درون نگر و برون نگر دسته بندی کرد. برخی پژوهشگران به دلیل بی توجهی به این دوگانه مفهومی، دچار تناقض در آرا و تشتت درونی در نوشتار شده اند.به رغم استفاده بسیاری از سیاستمداران و سیاست پژوهان از دیدگاه درون نگر، این دیدگاه با تعاریف سنتی مرجعیت ناسازگار است و در عمل نیز تبیین مناسبی از مرجعیت علمی ارایه نمی کند. همچنین، دیدگاه درون نگر معیار ارزیابی خودبسنده ای ارایه نمی کند. سیاستمداران و سیاست پژوهان ناگزیرند از دیدگاه برون نگر استفاده کنند تا بتوانند تحلیل واقع بینانه ای از مرجعیت علمی داشته باشند.کلید واژگان: مرجعیت علمی, سیاست علم, نظام ملی علم, دانشگاه, ارزیابی دانشThe present work tries to clearly explain the existing duality regarding the concept of scientific authority ("marjiyat") among politicians and policy researchers in the field of science policy by reviewing the existing articles and research works and specifying the characteristics of each of the opposite points of view to make science policy avoid policy divergence caused by verbal similarity.Historically, scientific authority, along with political authority, has been considered one of the dimensions of the authority of the infallible imams. After the statements of the Supreme Leader in 2006 with the students and professors of Imam Sadegh University, the concept of scientific authority entered the vocabulary of Iran's science policy and attracted the attention of researchers. In the following years, attention has been paid to the discussion of scientific authority in the academic environment of Iran, and in addition to the publication of various articles, the spring 2018 special issue of the Iranian Journal of Culture and Health Promotion has also been dedicated to this subject. Most of the existing research has been focused on the statements of the Supreme Leader and high-level policy documents about scientific authority and has considered this concept separate from similar concepts in the global/ English research literature of science policy. Researchers have also dealt with the relationship of scientific authority with soft power and national authority and modeling the methods of achieving scientific authority.The review of the available articles shows that there is no comprehensive intersubjective definition of scientific authority among Iranian politicians and policy researchers. The existence of multiple and incompatible definitions and the need to achieve a specific definition of scientific authority have been the concern of some researchers, but the duality of introspection and extroversion, as the root of the inconsistency of definitions, has not been investigated in any of the previous articles.In this research, a systematic review of the available articles was used based on the NoorMags index. Articles that included the term "scientific marjiyat" in their title, abstract, or keywords were examined in this research. Furthermore, the special issue of "Iranian Journal of Culture and Health Promotion" for scientific authority and the articles of the Islamic-Iranian Model of Progress Conference were used as additional sources. The scope of the research was limited to published Persian sources about scientific authority; because scientific authority, in the common policy sense in Iran, is a concept invented locally, and similar concepts in the global research literature cannot represent what and why the concept of scientific authority is.In the next stage, after sifting the articles twice, a thematic analysis of the articles was used to extract the main themes raised in them to define and explain the nature of scientific authority. The main themes were divided into two categories, inwards and outwards, and an attempt was made to explain the nature of each of these two categories and to introduce examples of important sources written based on each perspective.: After sifting the articles, 36 articles were reviewed. Most of them were written in the years 2016 and later, and in the first decade after the topic of scientific authority was raised, this issue was not seriously studied by researchers. After reviewing the articles, 20 main themes were found about what scientific authority: the status of the country, universities, researchers, articles and scientific journals in global rankings; relying on useful science and practical effectiveness; problem-oriention and community needs; scientific independence of the country and freedom from scientific captivity; being global reference point; Islamic orientation and adherence to religious thinking; transforming Persian into an international scientific language; theorizing and expanding the boundaries of science; existence of the complete chain of technology and innovation; global science production pole; self-esteem; historical perspective to scientific authority; global access to scientific products; leadership and non-passive approach in science production; scientific authority and unquestionability of scientific statements; attracting talented people; appropriate research budget in the field of science and technology; becoming a global model of science production; fame as a scientific reference and social image management; and authoring scientific reference books at the global level. These categories can be classified into two groups: inwards and outwards. Outward-looking themes emphasize the definition of the position of scientific authority based on a country's scientific connections with others and the country's position in international scientific communities, and they give importance to international rankings and global scientific communities. On the contrary, inward-looking themes focus on the internal aspects of scientific authority and follow the production of useful science and its use. Some researchers, due to not paying attention to this conceptual duality, have suffered contradictions in their opinions and internal confusion in their writings.Despite the extensive use of an inward-looking point of view by many politicians and political researchers, this point of view is incompatible with the traditional definitions of authority and in practice, it does not provide a proper explanation of scientific authority. "Marja" in the literal meaning and its historical usage means the place of reference. By accepting this definition, marjiyat cannot exist without referents, and scientific reference is defined concerning others and, as a result, in the domain of international scientific communities. The inward-looking perspective does not provide any self-sufficient evaluation criterion. The usefulness, practicality, and impact of science in practice should also be measured in comparison with other countries and based on global rankings of innovation, economic development, etc. Furthermore, in the current situation, the transformation of Persian language into the international language of science does not seem close.Politicians and policymakers should determine their operational definition of scientific authority based on one of the two perspectives presented before making any policy decision and using any type of political tool to improve the state of scientific authority in the country, and their expectations and evaluation criteria should also be based on the selected point of view. Based on what has been said, they have to use an outward-looking perspective in order to have a realistic analysis of scientific authority.Keywords: Scientific Authority, scientific marjiyat, Science Policy, National system of science, University, Knowledge assessment
-
نشریه مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی، سال چهارم شماره 3 (پیاپی 17، پاییز 1400)، صص 63 -75
اینفودمی یا شیوع اطالعات غلط در زمان مدیریت همه گیری بیماری های واگیر، پدیده ای هزینه زا است که با کژکارکردهای رسانه های نوین و شبکه های اجتماعی تقویت میشود. در زمان همه گیری جهانی کووید-19 که در ایران به کرونا مشهور است نیز اینفودمی مرتبط با این بیماری در سراسر جهان شایع شد و ایران هم از این موج برکنار نماند. بررسی سازوکار گسترش اخبار جعلی در شبکه های اجتماعی میتواند در مقابله موثر با آنها مفید واقع شود. در این پژوهش با بررسی نحوه انتشار خبر جعلی »ایران: آلودهترین نقطه به کرونا در جهان« به عنوان نمونه ای از اخبار جعلی مرتبط با کرونا که در کانال های تلگرامی، توییتر، اینستاگرام و حتی سایتهای برخی خبرگزاریهای معتبر منتشر گردید، پیشنهادهایی برای پیشگیری از گسترش شایعات و اخبار غلط مرتبط با بیماری و مقابله با اینفودمی با توجه به ویژگی های فضای رسانه های اجتماعی ایران ارایه میشود
کلید واژگان: اینفودمی, اخبار جعلی, کووید-19, کرونا, تلگرام, تحلیل شبکه های مجازی -
نشریه مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی، سال چهارم شماره 2 (پیاپی 15، تابستان 1400)، صص 51 -62
در دهه اخیر توییتر به یکی از تاثیرگذارترین شبکه های اجتماعی در سپهر سیاست ایران تبدیل شده است. ترندهای توییتری میتوانند بازنمایی مناسبی از نظرات کنشگران و جریان سازان سیاسی کشور ارایه دهند. اما کمپین های رسانه ای از ابزارهایی استفاده میکنند تا با ترندهای سازمان یافته یا دست کاری شده، صدای خود را بلندتر از آنچه که در واقع هست نشان دهند؛ پس تشخیص ترندهای دستکاری شده در تشخیص و تحلیل نظرات واقعی کنشگران اهمیتی بسیار دارد. در این مقاله پس از دسته بندی ترندهای توییتری از نظر نوع رشد، روشی مبتنی بر توزیع سنجه مرکزیت اقتدار در گراف بازنشرها برای تشخیص ماهیت یک ترند توییتری ارایه میشود.
کلید واژگان: توییتر, مرکزیت, شبکه های اجتماعی, گراف, ریاضیات کاربردی -
بیش از نیم قرن است که ریاضیدانان فاصله همکاری خود با پاول اردوش، ریاضیدان مجارستانی، در نوشتن مقالات علمی مشترک را عدد اردوش می نامند. عدد اردوش مثالی از فاصله گره ها در شبکه تالیف های مشترک ریاضیدانان است؛ یکی از شبکه هایی که در مطالعات علم سنجی برای بررسی همکاری های علمی میان پژوهشگران و رفتار آن ها به کار می رود. در این نوشته پس از نگاهی به تاریخچه عدد اردوش و جایگاه آن در بین ریاضیدانان، شبکه تالیف های مشترک را به صورت مثالی از کاربردهای نظریه گراف در حوزه علم سنجی بررسی می کنیم.
کلید واژگان: عدد اردوش, شبکه تالیف های مشترک, علم سنجی, گراف, ریاضیات کاربردی -
GitHub has long been perceived as the exclusive provider of hosting for software development in the minds of many programmers. However, it is far from the only available service out there. GitLab is one of the many platforms offering similar capabilities, which has experienced rapid growth in recent years. GitLab currently holds the second-largest collection of repositories among its competitors. Despite its rapid growth, little attention has been paid to this website by academia. This lack of information with regard to users and projects on the platform, as well as the fast increase in the number of GitLab users, motivated us to conduct the current study. In this paper, we perform social network analysis on the data we have collected from the public users and repositories of GitLab. We observe that GitLab is similar to other code-hosting services with regard to its network structure. We also find that the most influential users and projects on the website, are associated with the founding team of GitLab. We further analyze the collaboration and membership networks and, among other things, find that both graphs display high values of assortativity with regard to node degree. The relations between various attributes of projects have also been analyzed.
Keywords: GitLab, social network analysis, hosting services for software development
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.