دکتر داریوش رضاپور
-
هدف
آداب و رسوم نقش برجسته ای در هویت قومی ایفا می نماید؛ چون هویت قومی در بافت و زمینه ی زندگی روزمره برساخت، آشکار و تجربه می شود. الگوهای مهاجرت و جابجایی اجتماعی و فرهنگی همراه با آن، گروه های اقلیت قومی را به سمت پیدا کردن شیوه هایی برای بازجایابی فرهنگی در مکان های جدید سوق می دهد. پرداختن به وضعیت هویت فرهنگی مهاجران با تاکید بر مولفه ی آداب و رسوم، می تواند به فهم مکانیسم های تغییر در هویت، وضعیت فرهنگ پذیری و هویت یابی، بازاندیشی و بازسازی هویت کمک نماید. در این راستا هدف پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لک ساکن محله ی نامجو تهران با تاکید بر مولفه ی آداب و رسوم سوگ و سور است.
روش شناسی:
نوشتار حاضر با روش کیفی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل زنان و مردان قوم لک است که در محله ی نامجو تهران سکونت دارند. فرایند گردآوری اطلاعات با بهره گیری از فنون مصاحبه های نیمه ساخت یافته و عمیق تا مرحله اشباع ادامه یافت و در نهایت به 17 نفر رسید که با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش که حاصل از استخراج مصاحبه هاست، شامل 24 مفهوم و 6 مقوله اصلی «تاکید بر اجرای رسوم در زادگاه»، «محدودیت شرایط محیط جدید»، «تسهیل مشارکت»، «اجبار سنت»، «تقویت همبستگی» و «جمع گرایی» است. از دید مشارکت کنندگان، فرهنگ زادگاه قومی آنان با فرهنگ جامعه میزبان متفاوت است. با توجه به سنتی بودن، یکسانی و همانندی فرهنگی-قومی زادگاه، چالش هویتی و یا فرهنگ پذیری برای آنان پیش از مهاجرت چندان مطرح نبوده است و صرفا تفاوت های اندکی بین نسل والدین و نسل فرزندان در زمینه انتخاب عناصر هویتی وجود داشته است. درواقع، با مهاجرت و تغییر مکان ابهامات ، تردید ها، پرسش ها و انتخاب هایی در مسیر هویت یابی و تعلق به فرهنگ موروثی و یا فرهنگ جامعه میزبان برای آنان پیش آمده است. آنان به عنوان کنشگران اجتماعی در موقعیت های متعددی ناچار به بازاندیشی و بازتعریف مولفه ها و منابع سنتی هویت ساز خویش اند.
نتیجه گیریمی توان گفت رسوم و آیین های محلی سوگ و سور به عنوان یک منبع فرهنگی می تواند هویت یابی و جای گیری مجدد مهاجرین لک به عنوان گروه اقلیت مهاجر در محیط جدید نقش مهمی ایفا کند و مانند پلی به شکلی نمادین مهاجرین را به هم و به زادگاه مرتبط سازد. علاوه بر این، بازاندیشی، تعهد و پایبندی به مولفه های هویت فرهنگی در بین مهاجرین یکسان نیست و نمی توان نوعی ترکیب برابر را در میان افراد یک نسل یا بین دو نسل مشاهده کرد. هویت محلی-فرامحلی در میان نسل دوم غالب است تا در میان نسل اول. با اینکه در موارد متعددی ممکن است هویت فرهنگی محلی نسل دوم کم رنگ شود و چندان علاقه مند و پایبند به بعضی رسوم و سنن محلی نباشند و آگاهی چندانی از هویت لکی نداشته باشند؛ با وجود این، احساس لک بودن را دارند و در مجموع، هویت لکی مفهومی است که به آن تعلق و دلبستگی عاطفی دارند
کلید واژگان: آداب و رسوم, بازاندیشی, سوگ و سور, مهاجران لک, هویت فرهنگیPurposeCustoms play a prominent role in ethnic identity; because ethnic identity is constructed, revealed and experienced in the context and context of everyday life. Patterns of migration and accompanying social and cultural displacement lead ethnic minority groups to find ways of cultural resettlement in new places. Dealing with the cultural identity status of immigrants by emphasizing the component of customs can help to understand the mechanisms of change in identity, the state of acculturation and identification, rethinking and reconstruction of identity. In this regard the aim of research is to study the cultural identity of Lak immigrants living in Namjo district of Tehran, emphasizing the component of mourning and mourning customs.
MethodologyThis article is done with qualitative method. The studied community includes men and women of the Lak tribe who live in Namjo neighborhood of Tehran. The process of gathering information using the techniques of semi-structured and in-depth interviews continued until the saturation stage and finally reached 17 people who were selected using the snowball method. Thematic analysis method was used for data analysis.
FindingsThe findings include 24 concepts and 6 main categories of "emphasis on the implementation of customs in the hometown”, “limitation of the conditions of the new environment”, “facilitation of participation”, “compulsion of tradition”, “strengthening solidarity" and "collectivism". From the perspective of the participants, the culture of their ethnic hometown is different from the culture of the host society. Due to being traditional, uniformity and cultural-ethnic similarity of the hometown, the challenge of identity or acculturation was not very important for them before migration and there were only small differences between the generation of parents and the generation of children in the field of choosing identity elements. In fact, with migration and change of location, they have faced ambiguities, doubts, questions and choices in the path of finding identity and belonging to the inherited culture or the culture of the host society. As social activists, they are forced to reflexivity and redefine the traditional components and sources of their identity in many situations.
ConclusionThe local customs and rituals of mourning and wedding as a cultural resource can play an important role in the identification and resettlement of Lak immigrants as a minority group of immigrants in the new environment and like a bridge in a symbolic way to and connect it to the hometown. In addition, reflexivity, commitment and adherence to the components of cultural identity are not the same among immigrants, and it is not possible to see an equal combination among people of the same generation or between two generations. Local-trans local identity is more dominant among the second generation than among the first generation. Although in many cases, the local cultural identity of the second generation may fade and they are not very interested in and adhere to some local customs and traditions, and they do not have much knowledge of Laki's identity; Despite this, they have the feeling of being Laki, and in general, Laki identity is a concept to which they have an emotional attachment.
Keywords: Customs, mourning, Lak immigrants, Cultural Identity, reflexivity -
هدف از این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی موثر بر روابط دموکراتیک در خانواده در بین زنان متاهل شهر اندیمشک است. روش پژوهش، پیمایشی و واحد تحلیل فرد پاسخگو و سطح تحلیل، خرد است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 375 نفر می باشد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان روابط دموکراتیک در خانواده در پاسخگویان در حد نسبتا پایینی است و میزان محسوسی از نابرابری نیز وجود دارد. بین متغیرهای میزان دینداری، میزان تحصیلات و جامعه پذیری جنسیتی با میزان روابط دموکراتیک رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که 1/58 درصد از تغییرات میزان روابط دموکراتیک به متغیرهای مستقل مربوط می شود و متغیرهای میزان دینداری و میزان تحصیلات زن تاثیر بیشتری در میزان روابط دموکراتیک دارند. همچنین متغیر کلیشه های جنسیتی کمترین اثر را بر میزان روابط دموکراتیک در خانواده داشته است. هرچه میزان دینداری و جامعه پذیری جنسیتی بیشتر باشد، باعث افزایش روابط دموکراتیک و برابری بیشتر قدرت تصمیم گیری در درون خانواده در ابعاد خانوادگی و اجتماعی می شود.
کلید واژگان: روابط دموکراتیک, خانواده, جامعه پذیری جنسیتی, میزان تحصیلات, اندیمشکThe purpose of this study is to investigate the social factors affecting democratic relations in the family among married women in Andimeshk city. The research method is survey and the unit of analysis is the respondent and the level of analysis is micro. The sampling method is multi-stage clusters and the sample size according to Cochran's formula is 375 people. Data collection tool is a researcher-made questionnaire and using SPSS software for data analysis. The results showed that the level of democratic relations in the family in the respondents is relatively low and there is a significant level of inequality. There is a positive and direct relationship between the variables of religiosity, education and gender socialization with the degree of democratic relations. Regression analysis shows that 58.1% of the changes in the degree of democratic relations are related to independent variables and the variables of the degree of religiosity and the level of female education have a greater impact on the degree of democratic relations. Also the variable of gender stereotypes had the least effect on the degree of democratic relations in the family. Increasing religiosity and gender socialization increase democratic relations and greater equality of decision-making power in the family and social dimensions.
Keywords: Democratic relations, family, gender socialization, Level of Education, Andimeshk -
عناصر طبیعت همچون زمین، خورشید، ماه، ستارگان، آب، گیاه، آتش و کوه همواره نزد اقوام و ملل مختلف جهان ارزش و اعتبار خاصی داشته اند؛ تا جایی که برای این مظاهر طبیعت، تقدس قایل بودند و نماد و نشانه هایی برایشان می ساختند یا خدایانی را به آنها نسبت می دادند. در ایران باستان نیز گیاهان از احترام و ارزش بسیاری برخوردار بوده اند. پژوهش حاضر با هدف تبیین تجربه زیسته مردم از درخت کنار در شهر دزفول انجام شده است. در این پژوهش کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی، نمونه گیری هدفمند و تکنیک مصاحبه عمیق با 15 نفر از افرادی استفاده شده که به این درخت متوسل می شوند . داده ها بر اساس الگوی هفتمرحله ای کلایزی، تجزیه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش، شامل بیست مفهوم و سه مقوله یعنی «مدیریت منابع»، «همبستگی جمعی» و «کنترل فردی-اجتماعی» است. نتایج نشان می دهد که حفظ و نگهداری درخت کنار به منظور مدیریت منابع و استفاده طولانی مدت از خواص درمانی و بهداشتی آن از کارکردهای مادی آن محسوب می شود. همچنین توسل و احترام به این درخت برای رفع برخی مشکلات زندگی که موجب همبستگی جمعی و حفظ نظم اجتماعی می شود، از کارکردهای معنوی آن است.
کلید واژگان: تجربه زیسته, اماکن مقدس, درخت کنار, پدیدارشناسی, شهر دزفولElements of nature such as the earth, the sun, the moon, the stars, water, plants, fire and mountains have always had a special value and prestige among different nations and peoples of the world; To the extent that they considered these manifestations of nature sacred and made symbols and signs for them or attributed gods to them. In ancient Iran, too, plants were highly respected and valued. This study has been done with the aim of explaining the people’s lived experience of the Konar tree in Dezful city. In this qualitative study, researcher used descriptive phenomenology method, purposeful sampling and in-depth interview technique for collecting data with 15 persons who resorted to this tree. Data were analyzed based on a seven-step Colaizzi’s model. The research findings, which are the result of interviews, include twenty concepts and three categories: "resource management", "collective solidarity" and "individual-social control". The results show that the maintenance of the Konar tree via resource management and long-term use of its therapeutic and health properties is related to its material functions, and resorting to and respecting this tree to solve some issues and problems of life that lead to collective solidarity and preservation of social order has spiritual functions.
Keywords: Lived Experience, holy places, Konar tree, Phenomenology, Dezful city -
آیین ها جزء لاینفک فرهنگ هر جامعه ای محسوب می شوند. بی شک حیات ملت ها و آداب ورسوم آنان بستگی به تداوم عناصر و مولفه های فرهنگی و تاریخی شان دارد. در این راستا پژوهش حاضر باهدف تحلیل پدیدارشناختی آیین کتل بر اساس تجربه ی زیسته ی مشارکت کنندگان در ایل بختیاری ساکن شهرستان دزفول انجام شده است. محقق در این پژوهش کیفی از روش پدیدارشناسی، نمونه گیری هدفمند و تکنیک مصاحبه عمیق با 17 نفر از طوایف مختلف ایل بختیاری که در این آیین شرکت می کردند ، برای جمع آوری اطلاعات بهره جسته است. تمامی مصاحبه ها ضبط و بلافاصله روی کاغذ نگاشته و با رویکرد تفسیری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که پیشینه تاریخی و اسطوره ای این آیین به «سوگ سیاوش» بر می گردد. علاوه بر این، 24 مفهوم از مصاحبه های انجام شده با مشارکت کنندگان استخراج گردید که در قالب 5 مقوله اصلی دسته بندی شدند و عبارتند از: «هویت جویی ، «وحدت بخشی»، «مشارکت خودانگیخته»، «معنابخشی به زندگی»، «تحمل پذیری». نتایج پژوهش بیانگر آن است که برگزاری چنین آیین هایی در نزدیک کردن افراد و طوایف مختلف به یکدیگر و تاثیر گذاری بر رفتارشان نقش مهمی داشته و موجب تداوم فرهنگ جامعه و آداب و رسوم آنان می شود.
کلید واژگان: هویت, پدیدارشناسی, آیین کتل, ایل بختیاری, سوگ سیاوشIntroductionRituals are an integral part of any society's culture. In today's modern world, human beings are still dominated by religions and beliefs that have their roots in the distant past, and according to Karl Jaspers, human beings today are still indebted to a pivotal period in history; A period in which the ancient religions of the world emerged from the corners of the world in almost a single period and have affected our lives to this day (Jasper, 1998, p. 55). In our society, Rituals, especially mourning Rituals, are formed from pieces of ancient Iran, Islamic culture, and modern world ideas, which have a certain breadth and dynamism and affect a large part of our behavior (Moradkhani and Ghobadi, 2011, p.94). In Dezful city, every year we see rituals that carry a special meaning for the people of each nation. One of these rituals is the Kotal ritual, which is common among the Bakhtiari Tribe living in this city. The present study seeks to answer the questions in a phenomenological way: when does the historical and mythological background of this religion date back to? How is it implemented? What is the experience of people participating in this ritual? How do they understand its meaning and understanding?
MethodologyThe present research has utilized a qualitative approach and phenomenological method. The studied population includes 17 people who participated in this ritual between 2015 and 2019. Data were collected using the in-depth interview and purposive sampling methods. For the data analysis, the participants' statements were first recorded and implemented, then carefully listened to and studied several times by the researcher.
DiscussionFindings showed that social identity is the product of interactions between different groups. Through rituals, people interact with each other and provide themselves with a fixed identity and point of reliance amid inconsistencies and beliefs, thereby obtaining a sense of identity through getting to know themselves. In this regard, the actions and rites that people perform in this ritual cause their thoughts and beliefs to be connected and aligned. It also creates a kind of social contract in which individuals, through voluntary cooperation, express their efforts to flourish their capabilities for the benefit of the organization or community. Finally, participants believe that in addition to joy and happiness, life also has sufferings and difficulties. Participation in this religion causes the formation of faith in human beings and by interpreting bitterness correctly, it sweetens it, and by leading humans to believe in the resurrection, any pain and suffering inflicted by nature or others, the Almighty God will make up for it in a different way.
ConclusionThe findings show that this ritual goes back to the mourning of Siavash, which is especially evident in the ritual of burying the dead. Participants experience a sense of peace of mind by standing together and guarding their social identity; accordingly, society will seek to maintain identity patterns by expanding the social space and removing social barriers and restrictions for different social strata. Despite valuing sorrow, grief, and suffering, the Kotal ritual has institutionalized social and cultural relations and connects generations, passing beliefs, rituals, and oral literature from the past to the present. Participants' behaviors, practices, and etiquettes during the ritual play a meaningful role in the participants' lives. Overally, the participation of the goal community in the Kotal ritual has a mythological-historical background. With voluntary and spontaneous participation in these rituals, participants seek to give meaning to life while seeking and identifying with their peers. This group of people also strengthens their resilience and tolerance in the face of life's difficulties. In addition, creating unity and strengthening the spirit of solidarity is one of the social functions of individuals' participation in collective rituals and ceremonies; the continuity of Kotal ritual is the proof of this claim.
Keywords: Bakhtiari tribe, Identity, Kotal ritual, Phenomenology, Siavash Mourning -
فرزندآوری به عنوان یکی از مولفه های تغییرات جمعیتی، از جمله موضوعاتی است که در حوزه مسایل اجتماعی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت تحولات جمعیتی ایران در دهه های گذشته پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل موثر بر نگرش فرزندآوری در بین کارکنان آموزش و پرورش شهر اندیمشک می باشد. روش پژوهش پیمایشی بوده و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهر اندیمشک است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 362 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 18 SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد بین متغیر میزان تحصیلات و نگرش به فرزند آوری همبستگی منفی، اما بین متغیرهای تمایل به رفاه مادی و توجه به سلامت مادر با نگرش به فرزند آوری همبستگی مثبتی مشاهده شد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مستقل 9/16 درصد از تغییرات نگرش به فرزند آوری را تبیین نموده و بیشترین تاثیر را به ترتیب متغیرهای تمایل به رفاه مادی و میزان تحصیلات داشته اند.
کلید واژگان: فرزند آوری, سن ازدواج, ترجیح جنسی, رفاه مادی, آموزش و پرورشChildbearing as one of the components of demographic change is one of the topics that have attracted a lot of attention in the field of social issues. Due to the importance of demographic developments in Iran in the past decades, the current research aims to identify the factors affecting the attitude toward childbearing among the employees of Andimeshk Department of Education. As a survey research, it used a researcher-made questionnaire for data collection. The statistical population included all employees of Andimeshk Department of Education, out of which a total of 362 individuals was selected using the Cochran formula by adopting and simple random sampling. The data analysis was done using SPSS 18. The results showed a negative correlation between the level of education and the attitude toward childbearing but a positive correlation between the variables of the inclination toward material welfare and attention to maternal health with childbearing. The results of the regression analysis also indicated that independent variables account for 16.9% of changes in the attitude toward childbearing and have the biggest effect on the variables of the inclination toward material welfare and the level of education.
Keywords: childbearing, marriage age, sex preference, welfare material, Education -
تصمیم به جدایی و انحلال رابطه زنا شویی به عنوان یکی از سخت ترین وقایع یک بزرگ سال می باشد که با آن موا جه می شود و می تواند پیوند های احساسا تی فرد را مختل نما ید. در این راستا پژوهش حاضر با هدف درک و تفسیر زنان از پدیده طلاق توافقی در شهر دیلم انجام شد ه است. محققان در این پژوهش کیفی از روش پدیدار شناسی، نمونه گیری هدف مند و تکنیک مصاحبه عمیق با 19 زن مطلقه برای جمع آوری اطلاعات بهر ه جسته اند. تمامی مصاحبه ها ضبط و بلا فاصله روی کاغذ نگاشته و با رویکرد تفسیری تحلیل شد. یافته های پژوهش که حاصل استخراج از مصاحبه ها است، شامل 25 مفهوم بود که در قالب 6 مقوله اصلی دسته بندی گردید. این مقوله ها شامل نا بسامانی فرهنگی-اجتماعی خانواده، فقدان دل بستگی عاطفی، اختلا لات شخصیتی و رفتاری، سستی روابط زناشویی، دخالت و فشار هنجاری اطرافیان، مشکلات اقتصادی و معیشتی می با شند. نتایج پژوهش بیان گر تعامل ابعاد مختلف فرهنگی- طبقاتی، اقتصادی و روانی در فرایند اقدام به طلاق توافقی زنان و موقعیت مند بودن این ابعاد است. در آخر، پیشنهاد هایی متناسب با ظرفیت های مو جود ارا یه شد.کلید واژگان: خانواده, طلاق توافقی, روابط زناشویی, تجربه زیسته, شهر دیلمThe decision to separate and dissolve the marital relationship is one of the most difficult events an adult faces and can disrupt a person's emotional bonds. In this regard, an agreement has been reached with the aim of understanding and interpreting the phenomenon of divorce in Deylam city. Researchers in this qualitative study used phenomenological method, purposive sampling and in-depth interview technique with 19 divorced women to collect information. All interviews were recorded and immediately written on paper and analyzed with an interpretive approach. The research findings, which are the result of interviews, included 25 concepts that were classified into 6 main categories. These categories include Socio-cultural disorder of the family, lack of emotional attachment, personality and behavioral disorders, weak marital relationships, interference and normative pressure of others, economic and livelihood problems. The results indicate the interaction of different cultural-class, economic and psychological dimensions in the process of divorce by women and the situational nature of these dimensions.Finally, proposals were presented in accordance with the existing capacities.Keywords: Family, Agreed divorce, marital relations, Lived experience, Deylam city
-
As a part of human capital, women can play a decisive role in developing a country with their social participation. With a look at the recent history of Iran, one can see the presence of women in political, social, economic and cultural arenas; a presence which has sometimes been really serious and sometimes weak, but irrefutably active in social developments of Iran. This research aims to study some factors influencing women's participation in Deylam city. The statistical population consisted of women, 18-45 years of age, living in Deylam city, out of which 245 individuals were selected using random sampling method. The data were analyzed by SPSS 24. The tool for data collection was one questionnaire. The results showed a significant and direct relationship between the independent variables (age, socioeconomic class, use of mass media and social security) and the dependent variable (women's social participation). Regression analysis also showed that social security with B= 0.49, and socioeconomic class with B= 0.44, had the highest share in explaining women's participation.Keywords: Women, Social Participation, Socioeconomic class, Mass Media, Social Security
-
توانمندسازی مالی زنان روستایی و مشارکت آنان در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از مهم ترین عوامل دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. یکی از رایج ترین طرح های توانمندسازی که در قالب نظام اعتبارات خرد در ایران مطرح می باشد، صندوق های قرض-الحسنه است. در سال های اخیر گونه ی جدیدی از آن ها در نقاط روستایی شکل گرفته اند که مبتنی بر پیوندها و شبکه های غیررسمی بوده و با مدل های رایج تفاوت دارند. لذا هدف نوشتار حاضر، پی بردن به کارآیی صندوق های مبتنی بر روابط خویشاوندی- همسایگی در رشد توانمندی زنان دهستان تنگ سیاب شهرستان کوهدشت است؛ پس ضمن الهام از تعاریف و رویکردهای توانمندسازی، با بهره گیری از روش کیفی و از طریق فنون مصاحبه نیمه ساخت یافته و عمیق، مشاهده مشارکتی و بحث گروهی متمرکز با 23 نفر که با نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، به گردآوری داده ها پرداخته است. مصاحبه ها ضبط و نوشته شده و با روش تماتیک، تحلیل شدند و درمجموع، 48 مفهوم و 9 مقوله بدست آمد. بر اساس یافته ها، تشکیل و عضویت در این صندوق ها می تواند به درآمدزایی و سهیم شدن زنان در دارایی های خانواده، افزایش قدرت تصمیم گیری در خانواده و روستا، بهبود باورهای عمومی نسبت به زنان، حفظ و تداوم کار گروهی و گسترش آن به امور دیگر منجر شود. ازاین رو صندوق های مذکور، با بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان زمینه ی دستیابی به سطوحی از توانمندی را تسهیل می سازند.
کلید واژگان: صندوق های قرض الحسنه, روابط خویشاوندی-همسایگی, اعتبارات خرد, توانمندی زنان, همیاریThe financial empowerment of rural women and their participation in economic, social, cultural and political fields is one of the most important factors in achieving sustainable rural development. One of the most common empowerment projects in the form of microcredit system in Iran is Qarz Al-hasaneh funds. In recent years a new species from Iran have been formed in rural areas based on informal networks and links that are different from conventional models. This paper is to find out the efficiency of funds based on family-neighborhood relations in increasing the empowerment of women in Tang Siab district of Kuhdasht city; so a qualitative approach, snowball sampling, semi-structured and deep interviews, Participatory observation and focused group discussion with 23 people and observation were used for data collection and a total of 48 concepts and 9 categories were obtained. Results showed that formation and membership in the Fund can Lead to increase income and household savings and the share of women in the family, enhance decision-making power of women in the family and in the village, improve public opinion towards women, teamwork maintenance and continuing and to expand its lead in other issues. Therefore, the mentioned funds, by improving the economic and social situation of women, facilitate the achievement of levels of capability.
Keywords: Qarz Al-hasaneh funds, Family-Neighborhood relations, microcredits, women's empowerment, cooperation -
پژوهش حاضر باهدف مطالعه ی تجربه ی زیسته ی زنان از سبک زندگی خانه داری در شهر دیلم صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را 18 نفر از زنان 22 تا 60 ساله ساکن شهر دیلم تشکیل می دهد. محققین در این پژوهش کیفی از رویکرد پدیدارشناسی و تکنیک مصاحبه ی عمیق برای جمع آوری اطلاعات بهره جسته اند. طبق یافته های پژوهش بندر دیلم جامعه ای در حال گذار از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن بوده و شاخص های مدرنیته همانند مشارکت و پیشرفت در بین زنان جوان بیشتر دیده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که زنان با توجه به تجربه های فردی و اجتماعی خود، خانه داری را درک و تفسیر می نمایند. علاوه بر این نحوه ی مسئولیت پذیری و الگوبرداری مذهبی زنان در پذیرش نقش خانه داری و درونی کردن هنجارهای خانه داری نقشی اساسی دارد. میزان رضایت و یا عدم رضایت زنان از خانه داری تحت تاثیر رضایت از زندگی زناشویی و تصور آنان نسبت به جایگاه مادری است. ضمنا شاخص قدرت در خانواده در تمکین زنان از مردان در امور خانه نقش مهمی ایفا می کند. درنهایت زنان شیوه های گوناگونی همانند ادامه ی تحصیل، شرکت در مراسم های مذهبی، حضور در باشگاه های ورزشی و مهمانی های خانوادگی را برای رضایت و ارتقاء سبک زندگی شان به کار می برند.
کلید واژگان: تجربه ی زیسته, رضایت مندی, سبک زندگی, خانه داری, شهر دیلمThe present research has been carried out with the aim of studying women's lived experience of housewifery lifestyle in Deylam city. The statistical population of the research includes 18 women aged 22-60 residing in this city. The researchers in this qualitative study have used phenomenological approach and in-depth interview technique. According to the research results, Deylam city is a society in transition from a traditional situation to a modern one and the indices of modernity such as young women's participation and their progress are significantly seen. Results show that women understand and interpret housewifery based on their own individual and social experiences. In addition, women's responsibility and religious modeling in regard to accepting the role of housewifery and internalizing housewifery norms play an essential role. Women's level of satisfaction and dissatisfaction with housewifery is affected by the satisfaction with married life and their perception of maternal status. The index of power in family in regard to women's subjection to men in house affairs has also an important role. In the end, women draw upon various methods like continuing education, attending religious ceremonies, participating in sports clubs and family parties for their satisfaction and to enhance their lifestyle.
Keywords: lived experience, Satisfaction, Lifestyle, housewifery, Deylam city -
هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه میان پایگاه اجتماعی - اقتصادی و میزان شناخت و آگاهی از حقوق شهروندی در پنج حوزه حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی- اجتماعی، جنسیتی و فرهنگی در میان دانشجویان دانشگاه های شهر دزفول در سال تحصیلی 98-97 است. روش تحقیق پیمایشی بوده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 400 نفری تعیین گردید. روش نمونه گیری سهمیه ای تصادفی بوده و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده گردیده است. تجزیه وتحلیل یافته ها افزون بر آمار توصیفی، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون t، آنالیز واریانس، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که بین پایگاه اقتصادی - اجتماعی و میزان شناخت از حقوق شهروندی رابطه معناداری وجود دارد. در این میان بیشترین تاثیر را میزان تحصیلات و جنسیت داشته و میان سن، وضعیت اشتغال و درآمد با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معناداری مشاهده نشد.
کلید واژگان: شهروندی, پایگاه اقتصادی - اجتماعی, میزان آگاهی, شغل, تحصیلات -
یکی از عمده ترین مولفه های اثرگذار در تحولات اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر وجود «شکاف نسلی» است. پدیده ای که خود در جریان تغییرات و دگرگونی های اجتماعی شکل گرفته است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی فشار هنجاری بر میزانسازگاری جوانان با والدینشان با تاکید بر شکاف نسلی انجام شد. روش پژوهش پیمایشی و شیوهی گردآوری دادهها پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه جوانان 18 تا 30 شهر اهواز تشکیل داده، که با استفاده از جدول لین تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نمونهگیری به شیوه تصادفی طبقهای چندمرحلهای، بوده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای میزان فشار هنجاری روی والدین،استفاده از رسانه های جمعی، سن و تحصیلات با سازگاری جوانان با والدینشان با تاکید بر شکاف نسلی رابطه معناداری وجود دارد. در حالیکه بین متغیرهای وضعیت اشتغال و جنسیت جوانان با متغیر وابسته رابطه معناداری وجود نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام نیز نشان داد که متغیر فشار هنجاری و استفاده جوانان از رسانه های جمعی به ترتیب تاثیرگذارترین عوامل بر میزان شکاف نسلی و ناسازگاری بین جوانان و والدینشانبود.کلید واژگان: فشار هنجاری, شکاف نسلی, سازگاری, جوانان شهر اهوازA main factor affecting social and cultural developments in the contemporary era is “generation gap”, which is itself a result of social changes. This study was done to investigate the effect of normative pressure on the level of adjustment between youth and their parents with an emphasis on the generation gap. This is a survey research, using a questionnaire for collecting data. The statistical population includes all 18-30 years old Ahvazi youth, out of whom 400 people were selected as the sample size using Lin table. The sampling method was multi-stage random sampling. SPSS was used to analyze the data. The results showed there was a significant relationship among the level of normative pressure, using mass media, age and education with the adjustment of the youth with their parent with an emphasis on generation gap. However, there was no significant relationship between employment status and youth gender with the dependent variable. Step-wise regression analysis showed that the variable of normative pressure and the youth’ use of mass media were the most influential factors on the level of generation gap and inconsistency between youth and their parents, respectivelyKeywords: Normative pressure, generation gap, adjustment, youth of Ahvaz city
-
حقوق شهروندی آمیخته ای از وظایف و مسیولیت های افراد در قبال یکدیگر، شهر و دولت است و شامل حقوق سیاسی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی آگاهی شهروندان از مفهوم حقوق شهروندی در بین شهروندان شهر خورموج انجام شده است. این پژوهش که با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته، جامعه آماری آن شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر خورموج در سال 95 می باشند. حجم نمونه ی آن 381 نفر است که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. روایی و اعتبار به کمک آلفای کرونباخ و اعتبار صوری حاصل گردید و همچنین برای تحلیل نتایج داده های پژوهش از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین متغیرهای زمینه ای و آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنی داری وجود ندارد؛ اما بین متغیرهای رسانه های جمعی، حقوق مدنی، حقوق سیاسی، حقوق اجتماعی، مشارکت اجتماعی و متغیر آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنی داری در سطح (000/<p) و با 99 درصد اطمینان وجود دارد.
کلید واژگان: شهروندی, رسانه های جمعی, حقوق اجتماعی, مشارکت اجتماعی, شهر خورموجCitizens' rights are a set of duties and responsibilities of individuals, city and government, including political, civil, social, cultural and gender rights. So, the present study was an investigation into citizens' level of awareness of the concept of citizenship rights (a case study of citizens over 18 in Khormoj city).The survey method is through a researcher-made questionnaire. The statistical population consisted of citizens over 18 years of age living in Khormoj city in 1995. The sample size is 381 people selected by random sampling method. Validity and reliability were obtained through Cronbach's alpha and formal validity. Also, SPSS software was used to analyze the results of the research data. The results show that there is not a significant relationship between the ground variables and knowledge of citizenship rights; however, there is a significant relationship between the variables of mass media, civil rights, political rights, social rights, social participation and knowledge about citizenship rights (P <0.001) and with 99% confidence.
Keywords: Citizenship, Mass Media, Social Rights, Social Participation, Khormoij City -
مشارکت و همکاری زنان در مدیریت پسماند خانگی می تواند گامی مهم برای رسیدن به مدیریت بهتر شهر باشد. در واقع مدیریت پسماندها بدون مشارکت شهروندان زن، کاری سخت و پرهزینه است. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر مشارکت زنان شاغل در مدیریت پسماندهای خانگی در شهر بندر دیلم انجام گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش را زنان شاغل در ادارات این شهر تشکیل داده اند که از میان آنان با استفاده از جدول مورگان، نمونه ای به حجم 92 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار spss در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که بین هر یک از متغیرهای سن، نگرش مدیریت پسماند، نگرش زیست محیطی، مشارکت اجتماعی و برخورداری از منابع اطلاع رسانی با رفتار مدیریت پسماند رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد و دو متغیر مشارکت اجتماعی و برخورداری از منابع اطلاع رسانی ، توانستند 1/42 درصد تغییرات رفتار مدیریت پسماند را تبیین نمایند. در پایان، بر اساس نتایج پژوهش، پیشنهادهایی ارائه شده است.
کلید واژگان: مدیریت پسماند, نگرش, مشارکت, زنان شاغل, بندر -
اعتماد یکی از عناصر بنیادین در کنش متقابل اجتماعی است که در حل مسایل اجتماعی مربوط به نظم اجتماعی نقش مهمی دارد. اعتماد اجتماعی با رابطه ای که با احساس امنیت افراد دارد، می تواند یکی از کلیدی ترین عوامل ارتقاء سطح احساس امنیت در بین جوامع انسانی باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اعتماد اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی انجام شده است. این پژوهش که با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته، جامعه آماری آن را شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر دزفول در سال 95 تشکیل داده اند. حجم نمونه آن 384 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. روایی و اعتبار به کمک آلفای کرونباخ و اعتبار صوری حاصل گردید و همچنین برای تحلیل نتایج داده های پژوهش از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان میدهد که بین متغیر وابسته یعنی احساس امنیت اجتماعی و متغیرهای مستقل اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته، اعتماد به محیط و اعتماد نهادی، همبستگی وجود دارد. این متغیرها اثرگذارترین عوامل موثر بر احساس امنیت اجتماعی در این حوزه پژوهشی میباشند. در پایان پیشنهاداتی جهت افزایش احساس امنیت اجتماعی ارایه گردید.
کلید واژگان: احساس امنیت اجتماعی, اعتماد اجتماعی, اعتماد بین شخصی, اعتماد تعمیم یافته, شهر دزفولTrust is a fundamental element in social interaction, which plays an important role in solving social problems related to social order. Being related to the sense of security, social trust can be one of the key factors in promoting the level of security in human societies. This research was carried out in order to examine the relationship between social trust and the sense of social security. It was a survey research and used a researcher-made questionaire, the statistical population of which included citizens above 18 years old in Dezful city in 2016. 384 people were determined as the sample size using the multistage cluster sampling method. Its Validity and reliability were obtained using Cronbach’s alpha and face validity, and SPSS software was used for the analysis of the results. Stepwise regression analysis showed that the sense of social security as the dependent variable and interpersonal trust, generalized trust, trust to environment and institutional trust as independent variables were correlated. These variables were found to be the most influential factors on the sense of social security in this research. In the end, some suggestions were given in order to increase the sense of social security.
Keywords: Sense of Social Security, social trust, interpersonal trust, generalized trust, Dezful city -
Nowadays the global changes process and various developments in various fields of economic, social and cultural rights at the national level have led to present the issue of religion in the country as a sub-category alongside other categories and it is on the sidelines. The aim of this study is to investigate the practices and factors affecting attitudes to religion among high school students in Andimeshk city. Views of Durkheim and Weber were selected as the theoretical framework. Research methodology is survey from the kind of correlation and the unit of analysis is the respondent. Sampling method is stratified sampling and simple random and the sample size is 300, according to Cochran formula. The data collection tool is questionnaire. In analyzing the data, it is used Kendall's correlation coefficient, chi-square, multiple regression analysis and path analysis software SPSS. The results show that the mean of the rate of tend to religion is average. There is a direct relationship between the variables of religious missionaries' role, the role of religion in signifying the life, the role of religion in meeting the spiritual needs and attitude towards the up to date religion. Regression analysis showed that 54 percent of the change in the attitude to religion is related to the independent variables. According to the results of the analysis, the total amount of direct influence of independent variables on the dependent variable is equal to 0.9, indirect impact equal to 0.98 and total direct and indirect effects are equal to 1.88.Keywords: Tendency to religion, religion, Religious missionaries, Religious orders, Andimeshmk
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.