alireza beheshti
-
به منظور بررسی شاخص های رشدی، عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم گاسکوژن (Triticum aestivum L.) تحت تاثیر سیستم های مختلف خاک ورزی و سطوح بقایای گیاهی، آزمایشی به صورت اسپلیت بلوک بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 93-1392 انجام شد. در این آزمایش نوع مدیریت خاک ورزی در چهار سطح (دیسک، گاوآهن برگردان دار + دیسک، گاوآهن پنجه غازی + دیسک، گاوآهن قلمی + دیسک) به عنوان فاکتور عمودی و مدیریت بقایای گندم در پنج سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد عملکرد کاه گندم) به عنوان فاکتور افقی در نظر گرفته شدند. در این آزمایش صفاتی مانند تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله و در بوته، وزن دانه در سنبله و در بوته، وزن هزار دانه و نیز عملکرد دانه و بیولوژیک گندم تعیین شد. نتایج نشان داد که حداکثر شاخص سطح برگ و سرعت رشد گندم به ترتیب در 167 و 151 روز پس از کاشت اتفاق افتاد که تقریبا منطبق با شروع پر شدن دانه بود. در این مرحله، شاخص سطح برگ و سرعت رشد گندم در نتیجه اجرای شخم با گاو آهن قلمی + دیسک ، به ترتیب تا 14 و 21 درصد بیش از گاو آهن برگردان + دیسک بود. کمترین و بیشترین تعداد سنبله در بوته و عملکرد دانه به طور معنی دار در نتیجه استفاده از دیسک و گاو آهن قلمی + دیسک مشاهده شد. همچنین با افزایش سطوح کاربرد بقایای گندم تعداد سنبله در بوته و عملکرد دانه گندم به طور معنی داری افزایش یافت. طبق نتایج آزمایش، می توان در مناطق خشک و نیمه خشک کشور، کاربرد بقایای گندم همراه با خاک ورزی کاهش یافته توسط گاو آهن قلمی را به عنوان رهیافت های اکولوژیک جهت افزایش عملکرد و تولید پایدار گندم پیشنهاد نمود.
کلید واژگان: شاخص سطح برگ, شخم حفاظتی, گاو آهن برگردان دار, گاو آهن قلمیAgroecology journal, Volume:14 Issue: 3, 2022, PP 415 -427IntroductionThe continuation of agricultural operations, based on conventional ploughing along with removal or burning of plant residues, can lead to soil degradation and erosion. Taking into account the increase in environmental pollution, the exploitation of new technologies in the direction of sustainable agriculture should be taken seriously. Along with conservation tillage, maintaining or adding plant residues, especially wheat mulch, on the soil surface can also be emphasized. Increased yield, stimulated soil microbial activity, improved soil structure and reduced water erosion are among the beneficial consequences of wheat residues on the soil.Determining the effects of crop residue and tillage systems on productivity is essential for sustainable land management. Therefore, the current experiment was carried out with the aim of investigating the effect of different tillage systems and wheat residue levels on growth indicators, yield and yield components of wheat.
Materials and MethodsIn order to study the effect of tillage systems and residue management on yield and yield components of wheat, a field study was conducted as a split block experiment in a randomized complete block design with three replications. Experiment was implemented at experimental site of Ferdowsi University of Mashhad, Iran in 2013 growing season to evaluate the impact of tillage systems and wheat residue application on growth parameters, yield and yield components of wheat. For this purpose, four different tillage systems (disk, mouldboard plough + disk, sweep plough + disk and chisel plough + disk) as were employed vertical factor in combination with five different crop residue applications (0, 25, 50, 75 and 100% wheat residue) as horizontal factor. Number of ear per plant, seed number per ear and plant, 1000 seed weight, grain and biological yields of wheat were determined. Experimental data were analysed considering the analysis of variance using SAS 9.3. In order to determine the statistical differences between treatments, the least significant difference (LSD) was performed at level of P ≤ 0.05.
Results and DiscussionAccording to the results, the highest leaf area index and crop growth rate of wheat were observed in 167 and 151 days after sowing. These times were equal to beginning of seed filling. Chisel plough + disk tillage system increased leaf area index and crop growth rate by 14 and 21%, respectively compared with mouldboard plough + disk tillage system. In addition, the lowest and the highest ear number per plant and seed yield were observed when disk and chisel plough + disk tillage systems were applied, respectively. In general, the chisel system creates relatively deep furrows in the soil, but unlike the mouldboard plough, it does not cause overturning. As a result, at the same time as a decrease in the loss of moisture and nutrients, slight changes in the soil structure are caused.The results showed that by increasing wheat residues up to 75%, the leaf area index and plant growth rate considerably increased. For example, at the level of 75%, these traits were registered up to 35 and 60%, respectively, more than the control treatment. Moreover, ear number per plant and seed yield was significantly increased with increasing crop residue application. In a general statement, providing as much organic matter and nutrients as possible is considered one of the main benefits of applying wheat residues on the soil surface. Hence, an increase in the leaf area index, growth rate, and seed yield of wheat following the application of straw residues may be due to the gradual decay of plant residues during the growing season and subsequently the availability of nutrients required for plant growth.
ConclusionApplication of wheat residue along with reduced tillage (based on disk and chisel plough) as an ecological approach can be recommended in arid and semi-arid regions of Iran to increase wheat yield and promote sustainable production.
Keywords: Chisel plough, Leaf Area Index, Mouldboard plough -
زمینه و هدف
تخلیه حجم بالایی از فاضلاب های رنگی به منابع آب پذیرنده سبب نگرانی های گسترده ای در سرتاسر جهان شده است. هدف این مطالعه، بررسی کارایی جاذب پامیس در حذف متیلن بلو (MB) از محلول های آبی می باشد. همچین فرآیند جذب توسط روش های سطح پاسخ-طراحی مرکب مرکزی (RSM-CCD) و شبکه عصبی مصنوعی- الگوریتم ژنتیک (ANN-GA) مدل سازی و بهینه سازی شد.
روش کارپارامترهای ورودی به مطالعه شامل pH (3-11)، زمان تماس (10-50 دقیقه)، دوز جاذب (2/0-1 گرم در لیتر) و غلظت MB (20-100 میلی گرم در لیتر) بود. اثر این پارامترها بر کارایی پامیس در جذب MB توسط روش های RSM-CCD و ANN-GA مدل سازی و بهینه سازی شد. جهت سنجش غلظت باقی مانده MB در محلول از دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 620 نانومتر استفاده شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که روش RSM-CCD قابلیت توسعه مدل چند جمله درجه دوم با اعتبار بالا (9997/0 = R2) برای فرآیند جذب دارد. بطور مشابه روش ANN-GA به خوبی با دیتا آزمایشگاهی برای توسعه مدل با اعتبار بالا (9978/0 = R2) فیت شد. نتایج بهینه سازی فرآیند توسط روش های RSM-CCD و ANN-GA، بالاترین راندمان جذب را در 11 = pH، زمان = 50 دقیقه، دوز جاذب = 1 گرم در لیتر و غلظت MB = 20 میلی گرم در لیتر نشان داد. راندمان جذب با pH، زمان تماس و دوز جاذب ارتباط مستقیم و با غلظت آلاینده رابطه عکس نشان داد. اثر خطی متغیرهای غلظت آلاینده و دوز جاذب بیشترین تاثیر را بر کارایی جذب داشتند.
نتیجه گیری:
در این مطالعه مشاهده شد که پامیس بعنوان جاذب ارزان قیمت و در دسترس می تواند بعنوان گزینه مناسبی جهت جذب آلاینده های رنگی از محیط های آبی در نظر گرفته شود. همچنین می توان از دو روش RSM-CCD و ANN-GA جهت مدل سازی و بهینه سازی فرآیند های جذب استفاده نمود.
کلید واژگان: متیلن بلو, پامیس, جذب, محیط های آبیBackgroundThe discharge of a large volume of colored wastewater into receiving water sources has caused widespread concern around the world. The aim of this study was to investigate the efficiency of pumice as an adsorbent in removing methylene blue (MB) from aqueous solution. The adsorption process was also modeled and optimized by the methods as follows: central composite design-central composite design (RSM-CCD) and artificial neural network-genetic algorithm (ANN-GA).
Methods and Materials:
The independent variables in the study were included pH (3-11), contact time (10-50 minutes), adsorbent dose (0.1-2 g/L), and MB concentration (20-100 mg/l). The effect of these parameters on the efficiency of pumice in MB uptake was modeled and optimized by RSM-CCD and ANN-GA methods. A spectrophotometer at 620 nm was used to measure the residual MB concentration in solution.
ResultsThe results showed that the RSM-CCD method has the ability to develop a quadratic polynomial model with high validity (R2 = 0.9997) for the adsorption process. Similarly, the ANN-GA method fitted well with experimental data to develop a model with high validity (R2 = 0.9978). The results of optimization process by RSM-CCD and ANN-GA methods obtained the highest adsorption efficiency at pH = 11, contact time = 50 minutes, adsorbent dose = 1 g/L, and concentration MB = 20 mg/L. Adsorption efficiency shows a direct relationship with pH, contact time and adsorbent dose and inversely with contaminant concentration. The linear effect of pollutant concentration and adsorbent dose variables had the greatest effect on adsorption efficiency.
ConclusionIn this study, it was observed that pumice as a cheap and available adsorbent can be considered as a suitable choice for absorbing dye pollutants from aqueous media. RSM-CCD and ANN-GA methods can also be used to model and optimize adsorption processes.
Keywords: Methylene blue, Pumice, Adsorption, Aqueous solution -
زمینه و اهدف
ساخت و ساز یکی از پرخطرترین صنایع شناخته شده در دنیا می باشد و بهبود ایمنی آنها یکی از دغدغه های مسیولین این حوزه می باشد. این مطالعه با هدف بررسی علل رفتارهای ناایمن در نیروگاه سیکل ترکیبی انجام شده است.
روش کارمطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی حاضر با استفاده از پرسشنامه میان 300 نفر از کارگران نیروگاه سیکل ترکیبی صورت پذیرفت. سپس اطلاعات بدست آمده بصورت معیار و زیرمعیار تاثیرگذار بر علل رفتارهای ناایمن تقسیم بندی شد. معیارها و زیرمعیارها بصورت پرسشنامه مقایسه زوجی در بین 19 نفر از نفرات شاغل در حوزه ایمنی توزیع شد و از آنها خواسته شد بر اساس تجربیات و همچنین مقیاس فاصله ای وزن دهی کنند. معیارها و زیرمعیارها به روش تحلیل سلسله مراتبی (Analytic hierarchy process) (AHP) و با استفاده از نرم افرار Expert Choice رتبه بندی شد.
یافتهها:
نتایج نشان داد معیار ویژگی های فردی با 34 ٪ امتیاز، موثرترین عامل در بروز رفتارهای ناایمن است. بعد از آن به ترتیب کارفرما (22 ٪)، آموزش (15 ٪)، تحصیلات (12 ٪)، تخصص و تجربه (8/7 ٪)، سن (6/7 ٪)، ویژگی های شغل (3 ٪) و شرایط جوی (2 ٪) بر عملکرد ناایمن کارگران تاثیرگذار بوده اند.
نتیجهگیری:
مهمترین زیرمعیار ویژگی های فردی، استعداد حادثه پذیری افراد می باشد. با مشخص کردن استعداد حادثه پذیری کارگران می توان با به کار گماشتن افراد حادثه پذیر در مشاغل کم خطر تر از بروز رفتارهای ناایمن جلوگیری کرد.
کلید واژگان: اعمال ناایمن, ساخت و ساز, تحلیل سلسله مراتبی, نیروگاه سیکل ترکیبیBackground and objectivesConstruction is one of the most dangerous industries in the world and one of the authorities’ concerns of officials in this area is to improve their safety. This study was carried out so as to investigate the causes of unsafe behaviors in a combined cycle power plant.
Materials and MethodsIn this cross-sectional study, a questionnaire for 300 workers of the combined cycle power plan were used. The obtained information was divided into criteria and sub-criteria affecting the causes of unsafe behaviors. Criteria and sub-criteria were distributed as a pairwise comparison questionnaire among 19 people who worked on the safety and they were supposed to answer based on their experiences as well as the distance scale. Criteria and sub-criteria were ordered by Analytic Hierarchy Process (AHP) and using Expert Choice software.
Resultsthe results showed that the criterion of individual characteristics (34 %) is the most effective factor for unsafe behaviors and followed by employer (22%), teaching 915%), education (12%), specialization and experience (7.8%), age (7.6%), job characteristics (3%), and weather condition (2%) respectively.
Conclusionthe most important sub-criterion of individual characteristics is a onechr('39')s susceptibility to accident. Hence, it is necessary to prevent unsafe behaviors by employing vulnerable people in less dangerous occupations.
Keywords: Unsafe behavior, Construction, Hierarchical analysis, Combined cycle power plant -
Gastroenterology and Hepatology From Bed to Bench Journal, Volume:13 Issue: 4, Autumn 2020, PP 410 -414
As of December 2019, a new strain of coronavirus named severe acute respiratory syndrome coronavirus-2 (SARS-CoV-2) was discovered in Wuhan, China, following an epidemic of a fast-spreading viral respiratory disease, later called Coronavirus Disease 2019 (COVID-19), which then lead to the present pandemic the world has come to know. Patients who tested positive for COVID-19 are mostly asymptomatic or present with mild self-limiting symptoms. While GI symptoms occur with less prevalence, they are increasingly being reported. A diagnosis of Covid-19 has increased dramatically in patients presenting with gastrointestinal symptoms suggesting that GI symptoms should be taken into serious consideration with patient diagnosis. Case 1: A 65-year-old man presented to the hospital emergency room with abdominal pain, Murphy's sign and chills without fever, subsequently diagnosed as acute acalculous cholecystitis with a positive COVID-19 rRT-PCR. Case 2: A 78-year-old woman presented to the hospital emergency room complaining of severe positional epigastric pain precipitated by lying supine, chills with no fever, being later diagnosed as acute pancreatitis and a positive COVID-19 rRT-PCR. It has become evident that the ACE2 receptor plays a significant role as the entry site into human cells for the virus. This receptor is generally expressed in respiratory cells, as well as the gastrointestinal tract, corresponding with extrapulmonary manifestations of COVID-19. Studies concluded that the origin of gastrointestinal symptoms could be caused by the interaction of the SARS-CoV-2 virus with cells through the ACE2 receptor. The findings of the present study support this theory, as both patients presented with symptoms regarding tissues with high ACE2 expression.
Keywords: Case reports, Gastrointestinal manifestations, COVID-19 -
پایداری و توسعه نظام های زراعی به طور مستقیم و غیرمستقیم به حضور نیتروژن وابسته است، از سوی دیگر، نظام های زراعی و باغی از جمله مسیرهای اصلی تلفات نیتروژن به شکل تصعید و شستشو می باشند که پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی را به همراه خواهد داشت. این پژوهش با هدف ارزیابی بیلان نیتروژن در نظام های زراعی گندم (Triticum aestivum L.) ایران با استفاده از مدل CENTURY اجرا شد. این مدل قادر است با تلفیق اثر متغیرهای اقلیمی، خاک و مدیریت زراعی فرآیندهای چرخه نیتروژن (N) را در سیستم های مختلف از جمله بوم نظام های زراعی شبیه سازی کند. در این ارتباط پس از تهیه بانک اطلاعاتی مورد نیاز مدل شامل داده های جغرافیایی، اقلیمی، مدیریت زراعی و خصوصیات خاک، روند تغییرات بیلان نیتروژن و سهم هر یک از اجزای تشکیل دهنده بیلان با استفاده از مدل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین نیتروژن ورودی در دامنه (5/9- 5/12 گرم در متر مربع) مربوط به بوم نظام های زراعی گندم شمال غرب، غرب و جنوب غرب و کمترین مقدار آن در دامنه (3/7- 4/9 گرم در متر مربع) مربوط به نظام های زراعی گندم در شرق و جنوب شرقی کشور بود. همچنین بررسی نتایج به دست آمده در رابطه با سهم نسبی اجزای نیتروژن ورودی و خروجی نشان داد که نیتروژن حاصل از مصرف کود به عنوان اصلی ترین متغیر ورودی و نیتروژن دانه به عنوان موثرترین متغیرخروجی توانستند به ترتیب با ضریب تبیین 973/0 و 928/0 تغییرات کل موجود در نیتروژن ورودی و خروجی را توصیف کنند. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد در رابطه با نیتروژن ورودی نقش مدیریت زراعی مانند تقسیط مصرف کود، هم زمانی زمان مصرف کود با نیاز گیاه و در مجموع، افزایش کارایی مصرف نیتروژن که بیشتر متکی بر مدیریت زراعی هستند، حایز اهمیت می باشد. اما در خصوص خروج نیتروژن از نظام های زراعی گندم علاوه بر مدیریت زراعی بقایا، تناوب و بهره گیری از ارقام اصلاح شده که از کارایی مصرف نیتروژن بالاتری برخوردار باشند، اهمیت بیشتری دارد.
کلید واژگان: شبیه سازی, کود, نیتروژن خروجی, نیتروژن دانه, نیتروژن ورودیAgroecology journal, Volume:12 Issue: 3, 2020, PP 523 -540IntroductionThe nitrogen budget or balance is often evaluated by comparing various nitrogen inputs and outputs in soil–crop systems. Research on nitrogen balance can provide more detailed information on the nitrogen cycle and its losses by integrating soil nitrogen processes with the total nitrogen budgets. There are restricted researches for evaluation of nitrogen balances in the cropping systems. It is clear that accurate measuring of each component of nitrogen budgets in relation to soil processes is difficult. Wheat (Triticum aestivum L.) is the main cereal crop cultivated in Iran. According to published data the average nitrogen application rates in wheat cropping systems of Iran is 120 kg.ha-1 but, the excessive use of fertilizer nitrogen is very common in wheat fields. It is estimated that in Iran, about 2.2 million ha of wheat production areas are under irrigation. Alike, there are limited studies on nitrogen dynamics, budgets and its losses pathways in wheat production systems of Iran. Such studies are essential to understand the nitrogen behavior and balance in wheat cropping systems. This research was carried out with the aim of evaluating nitrogen balance of wheat cropping systems with different climatic conditions over the country by using CENTURY model.
Materials and MethodsWe used CENTURY model (Parton et al., 1994) to evaluate nitrogen dynamics and nitrogen balance in wheat cropping systems. For this purpose 14 wheat cropping system located in diverse climates were selected. Soil data was collected from Soil and Water Research Institute and weather data from 2000 to 2014 were obtained from Iran Meteorological Organization for 14 selected stations. The CENTURY model simulates the long-term dynamics of Carbon (C) and Nitrogen (N), for different Plant-Soil Systems. The model can simulate the dynamics of agricultural crop systems. The crop system of CENTURY have different plant production sub-models which are linked to a common soil organic matter sub-model .The soil organic matter sub-model simulates the flow of C, N through plant litter and the different inorganic and organic pools in the soil. CENTURY model runs in monthly time step with monthly precipitation (cm), monthly mean minimum and maximum temperature (°C), site latitude and longitude, sand, silt and clay (%), soil bulk density (g.cm-3), rooting depth (cm), C and N content of the top 20 cm of soil and management information such as planting date, first and last month of wheat growth, number and amounts of applied fertilizers, amount of irrigation water and its schedules are required. For model validation we used two statistical measures including Normalized Root Mean Squared Error (nRMSE), Willmott (1982) index of agreement (d value) and linear regression coefficients between actual and predicted values.
Results and DiscussionResults revealed that the highest nitrogen input in wheat cropping systems (9.5 - 12.5 g.m-2) was observed in Northwest, West and Southwest and the lowest (7.3 - 9.4 g.m-2) were in East and Southeast areas of the country. Also, nitrogen output plan in wheat cropping systems was similar to nitrogen input. In addition, stepwise regression analysis indicated that fertilizer application rate with partial coefficient of 97.33% and grain nitrogen with partial coefficient of 92.79%, respectively, were the most important variables in relation to nitrogen input and output in wheat cropping systems of Iran.
ConclusionAccording to the results, it seems that in relation to nitrogen input, the role of agronomic management such as fertilizer application, coincidence of fertilizer application time with plant requirement and increasing nitrogen use efficiency (NUE) which is mostly dependent on agricultural management are important issues. But in the case of nitrogen outputs from wheat cropping systems, in addition to agronomic managements, use of improved cultivars with higher nitrogen uptake efficiency is more important.
Keywords: Fertilizer, Grain nitrogen, Nitrogen input, Nitrogen output, Simulation -
سورگوم گیاه علوفه ای مهمی جهت تولید سیلاژ، علوفه تر و علوفه خشک محسوب می شود. به منظور ارزیابی پایداری عملکرد شانزده رقم، لاین و هیبرید سورگوم علوفه ای، آزمایش هایی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار طی سال های 96- 1395 در مناطق کرج، اصفهان، گرگان و مشهد اجرا شد. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که اثر مکان، سال، ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر عملکرد علوفه معنی دار بودند. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که ژنوتیپ های 8 (Siloking) و 12 (FGCSI12) به ترتیب با تولید 6/130 و 5/127 تن در هکتار علوفه تر و 97/26 و 17/27 تن در هکتار علوفه خشک، نسبت به سایر ژنوتیپ ها برتر بودند. ژنوتیپ های 2 (Speedfeed)، 9 (PHFS-27) 5 (Juicy Sweet BMR SSH.1) و 13(Sucarose-Photo-BMR) به ترتیب با عملکرد 6/105، 8/107، 2/108 و 107 تن علوفه تر در هکتار در رتبه های بعدی قرار گرفتند. تجزیه واریانس به روش امی (AMMI) و برازش مولفه های اصلی به اثر متقابل ژنوتیپ و محیط نشان داد که دو مولفه اصلی اول و دوم برای عملکرد علوفه تر و خشک معنی دار بودند. بر اساس نتایج مدل امی و پارامتر ارزش پایداری امی، ژنوتیپ های 8 (Siloking) و 12 (FGCSI12) با عملکرد و پایداری بالاتر، به عنوان مناسبترین ژنوتیپ های سورگوم علوفه ای شناخته شدند.
کلید واژگان: تجزیه امی, سورگوم, عملکرد علوفه و مولفه های اصلیSorghum is an important forage crop used as silage, fresh forage and dry forage. To evaluate the yield stability of 16 genotypes; cultivars, lines and hybrids, of forage sorghum, experiments were conducted using randomized complete block design with three replications during 2016-17 at Karaj, Isfahan, Gorgan, and Mashhad field stations, Iran. The results of combined analysis of variance showed that the effect of location, year, genotype and their interactions were significant on forage yield. Mean comparison showed that hybrids No. 8 (Siloking) and 12 (FGCSI12) were superior to other genotypes with 130.6 and 127.5 t.ha-1 of fresh forage yiled, and 26.97 and 27.17 t.ha-1 of dry forage yield, respectively. The hybrid No. 2 (Speedfeed), No. 9 (PHFS-27), No. 5 (Juicy Sweet BMR SSH.1) and No. 13 (Sucarose- Photo- BMR) had also high fresh forage yield of 105.6, 107.8, 108.2 and 107t.ha-1, respectively. The analysis of variance by AMMI method and fitting of principal components to the interaction effects of genotype and environment showed that the two principal components were significant for fresh and dry forage yield. According to the AMMI model and AMMI stability value (ASV), genotypes No. 8 (Siloking) and 12 (FGCSI12) with the high yield and stability were identified as suitable genotypes.
Keywords: AMMI analysis, Sorghum, Forage yield, Principal components -
استفاده از تنوع ژنتیکی در منابع گیاهان زراعی یکی از راه کارهای مهم در راستای کشاورزی پایدار است. به منظور شناسایی ژرم پلاسم های علوفه ای متحمل به سرما، تعداد 124 توده در قالب 40 گونه و 9 جنس از گیاهان علوفه ای یک ساله حاصل آزمایش های قبلی از جنس های شبدر(Trifolium spp)، یونجه یک ساله (Medicago spp)، اسپرس (Onobrychis spp)، ماشک (Vicia spp)، شبدر شیرین (Melilotus spp)، لولیوم (Lolium spp)، بروموس (Bromus spp)، خلر (Lathyrus cicero) و فالاریس (Phalaris tuberosa) انتخاب شده و در مزرعه پژوهشی ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی جلگه رخ (خراسان رضوی) در قالب آزمایش مقدماتی در سال 1395 مورد ارزیابی قرار گرفتند. در طی استقرار گیاه در زمین، صفات درصد رویش بذور در کرت، درصد پوشش سبز سطح کرت در پاییز و بهار، میزان رشد در پاییز و بهار، ارتفاع گیاه در گلدهی و تحمل به سرما ارزیابی گردید. وجود 68 روز یخبندان و کمینه دمای C° 4/17- نشان از وقوع تنش سرما داشت. نتایج تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد که تفاوت معنی داری ازنظر صفات مورد ارزیابی بین جنس ها وجود دارد. جنس های لولیوم و بروموس از متحمل ترین نمونه ها در بین باریک برگ های علوفه ای و کل ژرم پلاسم ها بودند. در لگوم های علوفه ای جنس شبدر شیرین متحمل ترین جنس به تنش سرما بود. اگرچه جنس های ماشک، خلر و شبدر ایرانی قادر به تحمل سرما نبودند، ولی با توجه به تولید پوشش سبز مناسب تا قبل از وقوع سرما و حفظ این پوشش تا بهار سال بعد روی زمین ازنظر کشاورزی حفاظتی مفید بودند.
کلید واژگان: تنش سرما, لگوم های علوفه ای, باریک برگیان علوفه ایIEvaluation of cold-tolerance in genetic resources of some annual forage crops under cold climatic conditions Introduction Temperature influences plant physiological processes, cellular structure and development. Habitat from which plants originate has undeniable effects on plant tolerance to cold temperatures. Plants from higher latitudes exhibit more tolerance to cold stress than plants from lower latitudes. When plants are exposed to cold stress, a sequence of events is triggered inside them, leading to an improved tolerance to the environmental condition. This phenomenon is known as plant hardening. Having access to winter-hardened species and cultivars is one of the important necessities for the development of crop production systems in local microclimates of cold regions. Utilizing genetic diversity in crop plant resources is an important approach towards achieving sustainable agriculture. Diversity in Iran`s forage germplasm for traits such as early maturity, high ratio of leaf to stem, dense ground cover and high yield has been shown in temperate regions such as Karaj and Mashhad (Abbasi, 2009, Abbasi et al., 2017). Testing a selection of these germplasm accessions can determine their potential for growing under water-limited conditions in cold regions. Hence, different genera and species of legumes in national plant gene bank of Iran originated from high latitudes were used to be evaluated under cold growing conditions. Materials and Methods A total of 124 annual-forage accessions from 40 species and 10 genera were selected based on the previous research works and were planted in an experimental filed at Jolge-Rokh agricultural research station. The number of accessions in each genus included Trifolium (36 accessions), annual medics (28 accessions), Onobrychis (9 accessions), Vicia (21 accessions), Melilotus (17 accessions), Lolium (6 accessions), Bromus (5 accessions), and Phalaris (1 accession), Lathyrus (1 accession) and barley (1 accession). Each accession was planted in two 2-meter long rows spaced 50 cm apart using an augmented experimental design. Some of the traits characterized in this study from autumn to spring included growth rate in spring and autumn, cold-tolerance score, plant height etc (IPIGRI, 1984). Statistical descriptive parameters were determined for the evaluated traits. One-way ANOVA (analysis of variance) and Duncan's multiple tests were performed on data of each trait. The analyses were carried out by SPSS 15. Results and Discussion Meteorological data showed that there were a total of 68 days of freezing temperatures in the region from November till March. The lowest absolute temperature recorded was - 17.4 °C in December. Also, the mean of daily minimum temperature for December, January, February and March was below zero and the mean of daily maximum temperature for December, January and February was -10 °C, indicating the occurrence of cold stress in the region. The results of one-way ANOVA analysis for the investigated genera and species showed that there were significant differences among their traits at 1 % probability level, particularly prior to cold stress. Lolium and Bromus were the most tolerant species among the narrow-leaved forages and the tested germplasm. Among forage legumes, sweet clover exhibited the highest tolerance to cold temperatures. Although the species vicia, Lathyrus and Iranian clover were not tolerant to cold, they were found to be beneficial in terms of soil conservation and sustainability due to the production of proper vegetative cover prior to the cold spell, which lasted till the spring of the next year. Based on the results of this investigation, the studied species and genera can be classified into the following groups: 1- Cold-tolerant forage grasses including accessions of Lolium: 14TN00072, 14TN00038, 14TN00052, 14TN00054 and accessions of Bromus: 10TN00049, 10TN00012, 10TN00036, 10TN00039, and 10TN00026. 2- Cold-susceptible forage grasses such as accessions: KC126013 (L. temelentum) and barley. Although this group was sensitive to cold, they produced good vegetative cover on ground before the occurrence of cold, which can be used as mulch for soil protection throughout the year. 3- Cold-tolerant legumes, such as accessions of Melilotus: 58TN00025, 58TN00047, MahNo313, 58TN00182, 58TN00223, 58TN00140, 58TN00181, 58TN00080, and 58TN00190 4- Cold-susceptible forage legumes: they were categorized into two groups, one group produced good vegetative cover on ground before the cold spell such as accessions 44TN00047, 44TN00041, and 44TN00005, and the other group failed to produce enough vegetative cover on ground such as some accessions of annual medics, Onobrychis, and Trifolium.
Keywords: Cold stress, forage legumes, forage grasses -
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال هفتم شماره 2 (پاییز و زمستان 1397)، صص 187 -196به منظور بررسی تاثیرکشت مخلوط ذرت و سورگوم علوفه ای برفاکتور های زراعی و کیفی علوفه، پژوهشی در سال 1393 اجراء شد. دو هیبرید ذرت (Sc 704) و سورگوم علوفه ای (اسپید فید) در پنج نسبت کشت مخلوط ردیفی: M1 (100 درصد ذرت) ، M2 (75:25) ،M3 (50:50) ،M4 (25:75) و M5 (100 درصد سورگوم) در دو آزمایش مستقل با دور آبیاری هشت (شاهد) و16 روز (کم آبیاری) مقایسه شدند. کاهش مصرف آب به میزان 52/7 درصد، متوسط تولید علوفه تر و خشک را 16/7 درصد کاهش اما کارایی مصرف آب و نسبت برابری زمین را 45 درصد افزایش داد. درآبیاری معمول بیشترین مقادیر علوفه تر، خشک، کارآیی مصرف آب با 93/75، 26/25 تن در هکتار، 13/02 کیلو گرم بر متر مکعب آب بود و بیشترین نسبت برابری زمین در تیمار M2 به میزان 35/1 بود. و در کم آبیاری مقادیر فوق به ترتیب برابر با 77/72، 21/76 تن در هکتار، 22/83 کیلوگرم بر کمتر مکعب آب بود و بیشترین نسبت برابری زمین به میزان 1/62 در تیمار M4 بدست آمد. با در نظر گرفتن نتایج بدست آمده، کشت مخلوط ذرت و سورگوم به نسبت 25:75 (تیمار M2) برای شرایط آبیاری نرمال و کشت مخلوط ذرت و سورگوم به نسبت 50:50 (تیمارM3) برای شرایط محدودیت شدید آب توصیه می شوند.کلید واژگان: ارزش غذایی, سیلو, نسبت برابری زمین, علوفه خشکIn order to evaluate the effect of intercropping cultivation of forage maize and sorghum on forage production, a study was carried out in 2014 growing season. Maize Hybrid (SC 704) and sorghum hybrid (speed feed) were evaluated in five row intercropping with different ratio of two spices including: M1(100%corn), M2(75 :25), M3(50:50), M4(25 : 75) and M5(100% sorghum). Two separate experiments for applying two irrigation regimes, normal (8, EXP1) and limited (16, EXP2) days irrigation intervals were used. By decreasing 52.7% water in EXP2, its total mean production for green and DM yield decreased by 16.7%, but the mean values for LER and WUE increased by 45%. In EXP.1, Maximum values for green and dry matter yield, WUE and LER were recorded for M2 treatment as 93.75 and 26.25 t -ha, 13.02 kg m-3 water, and ratio 1.35 respectively. At EXP2 these values were recorded for M4 treatment as 77.72 and 21.76 t -ha, 22.83, kg m-3 water and 1.62. With these results, the M2 treatment (75%:25%) and M3 (50%:50%) are recommended for situation of normal and severe water restrictions.Keywords: Nutrient values, Land Equvalent ratio, Silage, Dry Forage
-
Background & Aims of the StudyExposure to formaldehyde in ambient air has attracted a great attention, due to harmful health effects. This study was aimed to determine formaldehyde concentration in winter and spring seasons, in Azadi square region, Tehran, and the relation of variations of CO, NO2, O3, temperature and humidity with formaldehyde concentration was modeled based on Response Surface Methodology.Materials & MethodsThis cross-sectional study was conducted in 2014–2015 in Tehran. For measuring the formaldehyde concentration, NIOSH3500 method was employed. The concentration of formaldehyde was detected at 580 nm wavelengths by PerkinElmer LAMBDA spectrophotometer model of 25UV/Vis. Data of CO, NO2 and O3 concentration were attained from Tehran Air Quality Control Company. SPSS 16 and Design Expert (version 7) were used for analyzing data.ResultsResults showed the concentration of formaldehyde in the spring was on average 4.7 ppb more compared to winter season. The Model fitted for the prediction of formaldehyde showed a significant p-value (<0.001). Moreover, the R2 and Adj-R2 values were obtained about 0.8237 and 0.7607. In this model, it is observed the parameters of CO, NO2, O3 and temperature has a direct relation with the variations of formaldehyde, and humidity has an indirect relation.
ConclusionsResults indicated formaldehyde concentration in spring season is on overage higher than winter spring. The fitted model showed the CO, NO2, O3 and temperature is in a direct correlation with formaldehyde changes in ambient air, and humidity is in an indirect correlation.Keywords: Formaldehyde, Air Pollution, Photochemical, Ambient Air, Tehran, Iran -
Background
Today, the performance of the Health, Safety, and Environment Management System (PHSE) has different dimensions depending on the type of organization or industry. The purpose of this study was to evaluate the performance of the Health, Safety, and Environment Management System (HSE) of Saba Tire Cord Company using the Balanced Scorecard Model (BSC).
MethodsThis descriptive-analytical study was carried out in 2016 at Saba Tire Company in Zanjan, Iran using the multi-criteria decision making (AHP & TOPSIS) and BSC models. To determine the validity and reliability of the tool, the content validity and the Cronbach’s alpha coefficient were used. The process of the sampling was done using an all count method among 300 employees of Saba Tire Company. Data were analyzed using SPSS 11.5, TOPSIS, and Expert Choice software Two questionnaires were used for the criteria and sub-criteria ranking and prioritization of the options.
ResultsIn the 5-dimensional Balanced Scorecard, the customer dimension with 86.7% had the best performance and the financial dimension showed with the lowest score in the PHSE management system by 84.3% from the results of data analysis using Expert Choice software, the customer benchmark with the relative weight of 0.46 and the environmental criterion with a relative weight of 0.06, had the highest and the lowest scores for the panel members in the performance of the HSE management system; from the results of data analysis with the TOPSIS software, it was seen that the safety dimension (with a final value of 0.7) had higher rating than health and environment.
ConclusionAmong the perspectives that were analyzed in the hierarchical analysis method, the customer’s criteria were chosen as the superior benchmark for the PHSE management system.
Keywords: Balanced Scorecard model, Health, Performance Evaluation, safety, environment (HSE), Safety Management System -
نظام های رایج کشاورزی برای حفظ و تقویت حاصلخیزی خاک به کودهای شیمیایی به ویژه کودهای نیتروژنی وابسته می باشند. گرچه مصرف کودهای نیتروژنی نقش قابل توجهی در افزایش عملکرد داشته است، اما مصرف بی رویه آن با کاهش کارایی مصرف نیتروژن همراه بوده است. این پژوهش به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل، روند تغییرات کارایی مصرف نیتروژن و تعیین سهم نسبی اجزای کارایی در نظام های زراعی گندم (Triticum aestivum L.) با استفاده از مدل CENTURY انجام شده است. نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان داد که میانگین کارایی مصرف نیتروژن در نظام های زراعی گندم این مطالعه 3/28 کیلوگرم دانه به ازای هر کیلوگرم نیتروژن فراهم یا قابل جذب خاک بود. نظام های زراعی گندم (تبریز، شیراز، گرگان) بالاترین و در مقابل نظام های زراعی (کرمان، بیرجند، زابل) کمترین کارایی مصرف نیتروژن را دارا بودند. بررسی روند تغییرات عملکرد در مقابل کارایی مصرف نیتروژن نشان داد با افزایش یک واحدکارایی مصرف نیتروژن، عملکرد با شیبی معادل14/0 تن افزایش یافته است. از طرفی همبستگی مثبت و معنی داری بین کارایی مصرف نیتروژن با کارایی تبدیل (r=0. 73 p≤0. 01) و جذب نیتروژن (r=0. 69 p≤0. 01) به دست آمد. همچنین، تفکیک سهم نسبی اجزای کارایی مصرف نیتروژن حاکی از آن بود که در دامنه مصرف 120-80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار سهم نسبی اجزای کارایی جذب و تبدیل به ترتیب 64 و 36 درصد بود که با افزایش مصرف نیتروژن به میزان 160-121 کیلوگرم در هکتار سهم نسبی کارایی جذب به 33 درصد وکارایی تبدیل به 67 درصد تغییر یافت. به نظر می رسد در نظام های تولید گندم هنگامی که جزء غالب کارایی جذب می باشد مدیریت زراعی و استفاده از روش های اصلاحی زمانی که جزء غالب کارایی تبدیل می باشد به عنوان رهیافت های پیشنهادی در جهت بهبود کارایی مصرف نیتروژن مورد توجه می باشند.کلید واژگان: آنالیز اجزاء کارایی, کارایی تبدیل نیتروژن, کارایی جذب نیتروژن, همبستگیAgroecology journal, Volume:10 Issue: 3, 2018, PP 699 -718IntroductionNitrogen fertilizers, plays an essential role in crop production and additionally its application has environmental drawbacks. So, nitrogen dynamics between cropping systems and environment is one of the most important agronomic management practices. Improving nitrogen use efficiency (NUE) is an important target in wheat cropping systems, it increases profitability through greater yields and reduction of the greenhouse gas emissions associated with the production and it could be reduce environmental hazards. There are many definitions related to NUE in the context of crop production and as well as in the literature review. One of the fundamental definition related to Moll et al (1982). According to Moll et al. (1982) definitions’ NUE as grain dry matter yield per unit of nitrogen available from the soil and fertilizer and divided it into two components 1-Nitrogen-uptake efficiency that is crop nitrogen uptake to nitrogen available and 2- Nitrogen-utilization efficiency which is grain dry matter yield to crop nitrogen uptake. Wheat is one of the most extend cultivated crops in the world. It is estimated in Iran, about 2.3 million ha of wheat cropping systems are under irrigated cultivation. The specific objectives of the present study were to 1- investigation and analysis nitrogen use efficiency variations and its components in wheat cropping systems by using simulation model.2-Determine how nitrogen use efficiency and its components (component analysis) is affected by nitrogen fertilizer levels.Materials and MethodsWe used CENTURY model to evaluate nitrogen use efficiency in wheat cropping systems. For this purpose 14 wheat cropping system from different locations were selected. Soil data was collected from Soil and Water Research Institute and weather data from 2000 to 2014 were obtained from Iran Meteorological Organization for 14 selected stations.The CENTURY model simulates the long-term dynamics of Carbon (C), Nitrogen (N), for different Plant-Soil Systems. The model can simulate the dynamics of agricultural crop systems. The crop systems have different plant production submodels which are linked to a common soil organic matter submodel. The soil organic matter submodel simulates the flow of C, N through plant litter and the different inorganic and organic pools in the soil. CENTURY model runs in monthly time step with calculating monthly precipitation (cm), monthly mean of minimum and maximum temperature (c°), site latitude and longitude, sand, silt and clay (%), soil bulk density (g/cm3), rooting depth (cm), C and N content of the top 20 cm of soil and management information such as planting date, first and last month of wheat growth, number and amounts of fertilization, amount of irrigation water and its schedules are required. For model validation we used three statistical measures including Normalized Root Mean Squared Error (nRMSE), Willmott (1982) index or (d index) and linear regression coefficients between actual values and predicted values.Results and DiscussionResults, revealed that average nitrogen use efficiency in wheat cropping systems of Iran was 28.3 kg grain per kg of nitrogen applied. The highest and lowest mean nitrogen use efficiency were 36.02 and 21.26 kg grain per kg N that observed respectively in (Tabriz, Shiraz, Gorgan) and (Kerman, Zabol, Birjand). Regression of nitrogen use efficiency vs. yield showed that with increasing nitrogen use efficiency, yield is raised (b=0.14 kg kg-1). Separation of nitrogen use efficiency to its components indicated that on range of value (80-120 kgha-1) use of nitrogen, relative contribution of nitrogen uptake and utilization efficiency separately were 64 and 36 percent. When use of nitrogen fertilizer was increased up to value (121-160 kg ha-1) relative contribution of nitrogen uptake and nitrogen utilization was changed to 33 and 67 percent, respectively.ConclusionIt seems that, when in cropping system nitrogen uptake will be dominant, agronomic management practice and in versus, if nitrogen utilization efficiency will be more important choice of superior cultivars are emphasizes the improvement of nitrogen use efficiency.Keywords: components analysis efficiency, correlation, utilization efficiency, uptake efficiency, simulation
-
تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالش های فراروی بشر در قرن جاری است که به نظر می رسد اثرات آن در افغانستان به خصوص در بخش کشاورزی بسیار شدید باشد. مطالعه این اثرات بیش از هر چیز مستلزم دسترسی به داده های هواشناسی دقیق و کافی به خصوص برای متغیرهای دما و بارش است، اما به دلایل مختلف این داده ها در افغانستان از دقت و کفایت لازم برخوردار نیستند. در این پژوهش امکان استفاده از پایگاه داده AgMERRA از طریق مقایسه داده های آن با داده های ثبت شده ی چهار ایستگاه سینوپتیک مهم در افغانستان با استفاده از پنج شاخص نکویی برازش (RMSE، NRMSE، MBE، R2 و d)، الگوی تغییرات فصلی و نیز تابع توزیع احتمال آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه بیانگر قدرت و کارایی لازم داده های AgMERRA برای پر کردن خلاها و قابلیت مطلوب آن در تولید سری داده های هواشناسی بود. نتایج حاصل از طریق شاخص NRMSE بیانگر قرار گرفتن مقادیر شبیه سازی شده در رده عالی و خوب در تمامی ایستگاه ها و مقیاس های زمانی بود. مقدار شاخص R2 برای شبیه سازی درجه حرارت در فواصل زمانی روزانه، 14 روزه و ماهانه بیش از 86/0 بود. بارش در مقیاس زمانی روزانه دارای R2 نامناسب بود، اما با افزایش مقیاس زمانی به 14 روزه و ماهانه مقدار R2 آن در حد قابل قبولی افزایش یافت. مقادیر ضریب توافق d نیز برای بارش های 14 روزه و ماهانه مناسب بود (حداقل 87/0). داده های شبیه سازی شده ی AgMERRA در مقیاس ماهانه تبعیت خوبی از الگوی فصلی داده های ایستگاهی نشان داد. با این وجود مقادیری از تخمین های کمتر و بیشتر از حد واقعی به خصوص در ایستگاه کابل مشاهده شد. این تبعیت از الگو در مقیاس روزانه نیز برای متغیرهای هواشناسی مورد مطالعه در حد قابل قبول بود، اگرچه AgMERRA نتوانست برخی از نوسانات موجود در توزیع احتمال داده های دمای حداکثر و حداقل (با بازه یک درجه سانتی گراد) را به خوبی شبیه سازی نماید.
کلید واژگان: اگمرا, تغییر اقلیم, داده های ناقص, کابل, هواشناسیIntroductionClimate change (CC) is one of the most important concerns for mankind in the current century. Increasing CO2 concentration and the proof of the greenhouse effect theory in which the type and composition of atmospheric gases which influence the earth temperature, are among undeniable facts makes the future climate change more possible. Impacts of Global warming on hydrological cycles and precipitation patterns would be more prominent in arid and semi-arid regions of the earth. For the arid and semi-arid nature and the poverty more fraction of Afghanistan suffer from, it is likely that the impacts of CC on the country will be more intense. This is while there is no credible and reliant research addressing the impacts of CC on agriculture and food security sector of Afghanistan. Studying the impacts of CC on agriculture, future changes in agroclimatic indices and application of crop growth simulation models intensively require a precise and adequate sets of meteorological data. Because of many reasons, Afghanistan's historical meteorological data coverage is really weak. In this research the applicability of AgMERRA as a gauge-satellite based dataset for filling the Afghanistan in-situ meteorological gaps is evaluated via goodness of fit measures, patterns of seasonal changes and the probability distribution functions.
Materials And MethodsThis study is conducted on four major stations of Afghanistan (Kabul, Herat, Mazar Sharif and Qandahar in the east, west, north and south of the country, respectively) (Fig. 1 and table 1) which had the best in-situ meteorological data coverage. Observed Maximum (Tmax) and Minimum temperature (Tmin) and precipitation (PRCP) data is collected via Afghanistan Meteorological Authority (AMA) or other sources. AgMERRA database downloaded with .nc4 format and extracted with R statistical software or Panoply ver. 4.8.4, dependently. Then five goodness of fit (GOF) measures (RMSE, NRMSE, MBE, R2 and d) are calculated according to the equations 1 to 5. There are different norms and indices to measure the validity of a models, some based on Pearson correlation coefficient (R and R2) which indicate the degree of correlation between observed and predicted data but have some amounts of sensitivity to extreme values (outliers). Although, many other measures are considered to overcome the weaknesses but it is hard to distinguish the best.
Results And DiscussionThe results of this research indicated the good potency, effectiveness and ability of AgMERRA for gap-filling of in-situ meteorological data and producing spatiotemporal data series. Several studies in this area have almost the same results. It is reported that AgMERRA is the most applicable dataset for reflecting precipitation data comparing with ERA-Interim, ERA-Interim/Land and JRA-55 datasets. Comparisons via NRMSE shows great (>10%) and good (>20%) amounts in all stations and temporal scales. Among other stations, Mazar Shrif showed the best conformity between AgMERRA and observed data, while Kabul station had the weakest, probably due to complex topographic situation of the Kabul airport station. The amounts of R2 for predicting temperature (Tmax and Tmin) were more than 0.86 in daily, 14-days and monthly temporal scales. The lowest amount of the coefficient of determination was obtained at Qandahar station for Tmean in daily temporal scale (R2=0.8) and the highest amount obtained for daily Tmax at Mazar Sharif station (R2=0.947). R2 for daily PRCP were inadequate, but increasing to adequate amounts in 14-days and monthly temporal scales. The highest spatiotemporal amount of Tmax,Tmin and Tmean was obtained in daily scale and the lowest amount was obtained for Tmean (1.8 and 0.9, respectively). The Index of agreement (d), also had adequate amounts for 14-days and monthly PRCP (>0.87). The amount of MBE for precipitation in Herat, Mazar Sharif and Kabul stations were negative, while it was positive in Qandahar station with a hot and dry climate. AgMERRA could show a good compliance with changes of observed seasonal patterns, however, some amount of over and under-estimates are obvious especially for Kabul station. This compliance with in-situ observed patterns was acceptable for daily temporal scale, although AgMERRA was unable to predict some of the fluctuations in probability distribution composition (with the range of 1 °C), especially fot Tmax and Tmin, but fot Tmean the fluctuations simulated well.
ConclusionAccording to the results of the study, AgMERRA showed an acceptable potency to simulate the in-situ meteorological data in four major studied stations of Afghanistan. According to the stochastic nature of PRCP, the variable showed the weakest results in daily temporal scale but acceptable in 14-days and monthly. Given the weak coverage of in-situ meteorological data of Afghanistan, AgMERRA could be a valid dataset for producing well scaled spatiotemporal data series to be used in agroclimatic, CC and crop growth modeling studies.
Keywords: Climate change, Goodness of fit, Kabul, Meteorology, Meteorological data -
به منظور ارزیابی و شناسایی ژنوتیپ های لوبیای مناسب جهت کشت در مدیریت های زراعی کم نهاده، آزمایشی در مزرعه ایستگاه ملی تحقیقات لوبیای خمین در سال 1393 اجرا گردید. تعداد 559 ژنوتیپ لوبیاچیتی موجود در کلکسیون لوبیای این ایستگاه به همراه سه شاهد در قالب طرح آگمنت در دو شرایط مدیریت زراعی معمول و مدیریت زراعی کم نهاده کشت شدند. در طول فصل رشد و نمو، مراقبت های زراعی لازم بر اساس شرایط هر یک از مدیریت های زراعی صورت پذیرفت و در پایان عملکرد ژنوتیپ ها اندازه گیری شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مدیریت زراعی کم نهاده به طور متوسط منجر به کاهش عملکرد به میزان 5/45 درصد شد. برای ارزیابی ژنوتیپ ها از نظر تحمل به شرایط کم نهاده، میانگین حسابی(MP)، میانگین هندسی(GMP)، تحمل به تنش(STI)، حساسیت به تنش(SSI) و تحمل(TOL) محاسبه شد. بر اساس تجزیه کلاستر انجام شده، ژنوتیپ های لوبیا در پنج خوشه قرار گرفتند که ژنوتیپ های خوشه2 از نظر شاخص های GMP و STI به ترتیب 8/76 و 2/181 درصد بیشتر از میانگین کل و از نظر شاخص های SSI و TOL به ترتیب 60 و 5/48 درصد کمتر از میانگین کل بودند و لذا به عنوان ژنوتیپ های برتر برای کشت در شرایط کم نهاده، انتخاب گردیدند. بر اساس تجزیه به مولفه های اصلی بر روی شاخص های ذکرشده و عملکرد دانه در دو شرایط معمول و کم نهاده، با استفاده از نمودار بای پلات و مشاهده وضعیت قرارگرفتن ژنوتیپ ها در بای پلات، 10 ژنوتیپ Ks-21184، Ks-92021، Ks-21119، Ks-21280،Ks-21461، Ks-21362، Ks-92198، Ks-21671، Ks-21673 و Ks-21236 که STI و GMP بالاو SSI پایین داشتند، به عنوان ژنوتیپ های مناسب جهت کشت در مدیریت های زراعی کم نهاده شناسایی شدند.کلید واژگان: شاخص تحمل به تنش, عملکرد دانه, لوبیاچیتیIntroductionLegumes such as Pinto Bean (Phaseolus vulgaris L.), in addition to the value of food and proteins production, they are able to fix biological nitrogen and therefore, are desirable for planting in sustainable agricultural systems in order to strengthen and preserve soil fertility. Low input farming systems (LIFS), which are a part of sustainable agricultural systems was defined as a way to optimize the use of ecological inputs and to minimize the use of inputs such as chemical fertilizers and pesticides in every time and every place to reduce the cost of production, reduce pollution of groundwater and surface water, reduce of pesticide residues in food, reduce total risk in agriculture and an increase in short and long term profitability of agriculture. Evaluation and identification of the suitable cropping plant cultivars for planting in low-input agricultural systems has begun three decades ago, in the world. The aim of this study was to identify of pinto bean genotypes suitable for cultivation in low input crop management system and use them in breeding programs and the cultivar release process of this crop.
Material & MethodsIn order to evaluate Pinto bean genotypes (Phaseolus vulgaris L.) in terms of response to low input crop management, 559 Pinto bean genotypes were evaluated using augmented design in both conventional, and low-input crop management conditions. According to grain yield of genotypes in the two conditions, MP, GMP, TOL, STI and SSI were calculated and then, the correlation between the index and the main component analysis was performed. All Statistical analysis, correlation estimates, factor analysis and graphs performed using SPSS software.
Results & DiscussionAccording to correlation between grain yield in optimal and low input conditions (r=0.34**, n=559), it was found that genotype selection based on grain yield in both conditions can identify genotypes with high yield and stable production. The correlation between grain yield in conventional condition and MP, GMP, STI, SSI and TOL was positive and significant. In addition, the grain yield in low input condition had a positive significant correlation with GMP, MP and STI. Negative significant correlation was shown between grain yield in low input condition and SSI and TOL. According to cluster analysis, the bean genotypes were placed in 5 cluster that genotypes in cluster 2, in term of GMP and STI were 76% and 181% higher than overall average and in term of SSI and TOL were 60% and 48.5% lower than overall average, respectively. Therefore, they were selected as the best genotypes for cultivation in low input conditions. Based on the main component analysis on five indexes and YP and YS in evaluated genotypes, it was observed that two main component explained 97.8 percent of the total variation. The first and two principle components explained 61.8% and 35.9% of total variation, respectively. The highest positive factor in the linear combination of the first component was related to Yp, YS, MP, GMP and STI. Therefore, this component was called as yield component and tolerance to low input conditions. Because of high levels of these indicators are favorable, due to the positive and high values of these component, to select genotypes were acted that have a higher grain yield in both conventional and low input conditions. The highest positive factor in the linear combination of second component was related to SSI, TOL and a little Yp and the highest negative factor was related to Ys. So this component was called as sensitive to low input conditions. The genotypes that had lower values of second component had the least sensitive to low input conditions. According to biplot of two main components, genotypes were classified into four groups. Genotypes that were in the A zone, in terms of the tolerance index to low input conditions (MP, GMP and STI) have higher values than average and in terms of the sensitivity index to low input conditions (SSI) have lower values than average so they were most suitable genotypes.
ConclusionAccording to grain yield and tolerance indexes to low in put condition, the group 1 genotypes (Ks-21184, Ks-92021, Ks-21119, Ks-21280, Ks-21461, Ks-21362, Ks-92198, Ks-21671, Ks-21673 and Ks-21236) as the best genotypes for cultivation in low input farming systems (LIFS) were identified and selected.Keywords: Pinto bean, Seed Yield, Stress Tolerance Index -
به منظور بررسی تاثیر سیستم های مختلف خاک ورزی و سطوح بقایای گندم بر شاخص های فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد، در سال زراعی 93-1392 به صورت اسپلیت بلوک بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. نوع مدیریت خاک ورزی در 4 سطح (دیسک، گاوآهن برگردان دار + دیسک، گاوآهن پنجه غازی + دیسک و گاوآهن قلمی + دیسک) به عنوان فاکتور عمودی و مدیریت بقایای گندم در 5 سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد عملکرد کاه گندم) به عنوان فاکتور افقی آزمایش در نظر گرفته شدند. به دلیل 3 بار نمونه برداری از خاک (اردیبهشت 1392، آبان 1392 و خرداد 1393)، داده های آزمایش به صورت اسپلیت بلوک در زمان آنالیز شدند. طبق نتایج آزمایش، کمترین میزان نیتروژن کل (094/0 درصد)، فسفر قابل جذب (50/12 میلی گرم بر کیلوگرم) و کربن آلی خاک (52/0 درصد) درنتیجه استفاده از شخم برگردان دار و بیشترین میزان این شاخص ها در شرایط کاربرد گاو آهن قلمی + دیسک مشاهده شد. با افزایش سطوح بقایای گندم در هر سه زمان، نیتروژن کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب و کربن آلی خاک به طور معنی داری رو به افزایش گذاشت. همچنین، کاربرد بقایای گیاهی نقش معنی داری در کاهش اسیدیته (تا 45/0 واحد) و نیز افزایش زیست توده و تنفس میکروبی خاک (تا 6/20 درصد) داشت.کلید واژگان: تنفس خاک, زیست توده میکروبی, کربن آلی, گاوآهن برگردان دار, گاو آهن قلمیIn order to study the effects of tillage systems and wheat residue levels on soil physical, chemical and biological characteristics a randomized complete block design arranged in split block with three replications was set in research farm of Ferdowsi University of Mashhad in 2013-2014 growing season. Four different tillage systems (disk, mouldboard plough disk, sweep plough disk and chisel plough disk) as vertical factor were employed in combination with five different crop residue applications (0, 25, 50, 75 and 100 percent wheat residue) as horizontal factor. Due to soil sampling in April (2013), November (2013) and June (2014), data were analysed as split block in time. According to the results, the lowest total nitrogen (0.094%), available phosphorus (12.50 mg/kg) and organic carbon (0.52%) were observed when mouldboard plough was applied, while the highest values were obtained using chisel plough followed by disk. Irrespective of sampling time, total nitrogen, available phosphorus and potassium as well as organic carbon significantly increased with increasing wheat residue application. Furthermore, crop residue application caused significant reduction in soil pH (up to 0.45 unit) and improved microbial biomass and activity (by 20.6%).Keywords: Chisel plough, Microbial biomass, Mouldboard plough, Organic carbon, Soil respiration
-
زمینه و هدفانسان ها به طور معمول 5 تا 6 درصد از وقت خود را در وسایل نقلیه سپری می کنند. سیگار کشیدن در وسایل نقلیه با توجه به فضای کم می تواند اثرات نامطلوبی بر کودکان و سایر مسافرین بگذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی غلظت ذرات معلق ناشی از مصرف سیگار و مدت زمان مواجهه سرنشینان خودرو انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی - مقطعی در سال 1393 در شهر تهران صورت گرفت. میزان مواجهه با دود سیگار با دستگاه Grimm 11-A که دارای 16 ورودی و دارای اندازه های مختلفی از 0/3 تا 20 میکرومتر می باشد، اندازه گیری شد. خودر پژو 405 با وضعیت پنجره ها به صورت یک پنجره عقب باز، دو پنجره عقب باز، یک پنجره جلو باز، دو پنجره جلو باز، دو پنجره جلو و یک پنجره عقب باز، چهار پنجره باز و چهار پنجره بسته مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و آزمون One Way ANOVA انجام شد. میزان p کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هاغلظت عددی ذرات در ردیف سایزهای کوچک تر (PM2.5) نسبت به ردیف سایزهای بزرگ تر چندین لگاریتم بالاتر بود. همچنین مدت زمان مواجهه با ذرات در ردیف سایزهای کوچک تر نسبت به زمان مواجهه در ردیف سایزهای بزرگ تر دارای مقادیر بالاتری بود. بیشترین غلظت مواجهه (0/05>p) و مدت زمان مواجهه (0/05>p) برای ردیف سایزهای مشابه، در حالتی بود که پنجره ها به طور کامل بسته بودند.نتیجه گیریذرات PM2.5 بیشترین بخش ذرات ناشی از کشیدن سیگار در خودرو را شامل شدند. وضعیت مختلف پنجره ها از نظر باز و بسته بودن با افزایش تهویه در حالتی که تعداد پنجره بیشتری باز باشد، غلظت ذرات را کاهش می دهد. در مجموع به دلیل فضای محدود خودروها و غلظت بالای مواجهه، وضع قانون منع استعمال سیگار در داخل وسایل نقلیه در ایران از نظر سلامتی حائز اهمیت می باشد.کلید واژگان: ذرات معلق, سیگار, وسایل نقلیه, تهرانBackground and ObjectivePeople commonly spend, on average, 5-6% of their time in a day in enclosed vehicles. Smoking in vehicles with little volume can result in potential harmful effects on children and other passengers. This study aimed to evaluate the concentrations of suspended particles produced from smoking and the exposer time of passengers to the produced smoke.Materials and MethodsThis crosssectional study was performed in Tehran, 2014. The exposure to cigarette smoke was measured using Grimm11-A device that had 16 entrances with different sizes from 0.3 to 20 µm. The studied vehicle was Pejo 405 , andwindows condition were as following: 1 back window open, 2 back windows open, 1 front window open, 2 front windows open, 2 front and 1 back windows open, 4 windows open and 4 windows close. SPSS 16 software was used to make statistical analysis ( one-way ANOVA (pResultsNumerical concentrations of particles in small size row (PM2.5) were several LOGs higher than larger sizes row. In addition, it was observed that exposure time to particles in small size row had significant difference with large size row. The maximum exposure concentrations with a p-valueConclusionAccording to the gained results, the largest portion of cigarette smoke particles in vehicles belonged to the PM2.5. Different conditions of windows in their opened and closed states can be effective on ventilation. So that the more numbers of windows are opened the greater ventilation will occure. Generally, because of the limit space of vehicles and high exposure concentrations, the enactment of cigarette smoking prohibition legislation seems to be necessary.Keywords: Suspended Particles, Cigarette, Vehicles, Tehran
-
BackgroundThe performance of the HSE units has various dimensions Leading to different performances. Thus, any industry should be capable of evaluating these systems. The aim of this study was to design a standard questionnaire in the field of performance evaluation of HSE management system employing Balanced Score Card model.MethodsIn this study we, first determined the criteria to be evaluated in the framework of Balanced Score Card model based on the objectives and strategies of HSE Management System and existing standards, and then designed questions on every criterion. We used content validity and Cronbach''s Alpha to determine the reliability and validity of the questionnaire.ResultsThe primary questionnaire was comprised of 126 questions some of which were omitted regarding the results obtained from the CVR and CVI values. We obtained the CVI average of environmental dimension to be 0.75 and its CVI average 0.71.ConclusionWith respect to the results of the reliability and validity of this questionnaire,and its standardized design we can suggest using it for evaluation of HSE management system performance in organizations and industries with the mentioned system.Keywords: Performance Evaluation, HSE Management System, Balanced Score Card, Questionnaire
-
ارزیابی صحیح اثر رقابتی بین گونه های گیاهی در کشت های مخلوط نیازمند روش های مطلوب تجزیه و تحلیل داده ها است. تراکم و نسبت گونه ها به عنوان دو عامل کلیدی نتایج کشت مخلوط را تحت تاثیر قرار می دهند. مشکل اساسی روش سری جایگزینی (روش معمول برای ارزیابی کشت های مخلوط) نادیده گرفتن طبیعت دوبعدی کشت مخلوط (حد اقل دو گونه و تراکم مستقل برای هر گونه) است. نتایج به دست آمده از روش رگرسیون خطی نیز مستقل از تراکم نیست و تراکم های متفاوت نتایج متفاوتی دارند. روش تجزیه واریانس یک متغیره و مقایسه میانگین ها به کمک آزمون هایی مانند LSD یا چند دامنه ای دانکن قادر به بیان پاسخ هر یک از دو گونه زراعی در کشت مخلوط به تیمارهای مختلف به طور همزمان نیست. در مقابل روش تجزیه واریانس دو متغیره از دقت و حساسیت کافی برای این منظور برخوردار است زیرا اثر تیمارها بر هریک از گیاهان به عنوان جزئی از سیستم کشت، مستقل از گیاه دیگر نبوده و ذیل اثر متقابل با آن قرار می گیرد. بیان اثرها در این روش به کمک رسم محورهایی اریب انجام می شود که زاویه دو محور بسته به بزرگی اثر و مثبت بودن یا منفی بودن اثرها برهم بین دو حالت، این زاویه بین حالت بسته و یا باز تغییر می کند. در این بررسی ضمن آشنایی با اصول و چگونکی تجزیه واریانس دو متغیره و نکات تشابه و افتراق آن با تجزیه واریانس یک متغیره، به چگونگی مقایسه میانگین ها، رسم شکل ها، و محدوه معنی داری و تفاوت میانگین ها با کمک برنامه تهیه شده (محورهای اریب)* پرداخته شده است. برای کاربردی کردن برنامه با ارائه فایل ورودی یک صفت (عملکرد) وبه تصویر کشیدن چند نمونه از مقایسه میانگین های صفات متفاوت در اثر تیمارهای متفاوت (تراکم و یا نسبت کاشت) در کشت مخلوط سورگوم و کنجد و نیز سورگوم و سویا تلاش شد، آشنایی و کاربرد روش تجزیه واریانس دو متغیره، نحوه تجزیه و تحلیل داده ها در کشت مخلوط و چگونگی تعیین زمینه همبستگی و ارتباط دو گونه برای یک تیمار مشخص و از جمله امکان بررسی همزمان دو عملکرد به دست آمده از یک کرت (کشت مخلوط) در یک تیمار مشخص فراهم شود.کلید واژگان: کوورایانس, نرم افزار, رگرسیون, همبستگی, کشت مخلوطApproaches of data analysis in intercropping experiments and evaluation of crop competition are very important in interpreting the results. Intercropping advantages may be influenced by both plant density and relative frequency of the intercrop components as key factors. The fundamental problem in replacement series method (usual method on intercropping experiments) arises from the two-dimensional nature of intercropping. Results based on linear regression model are not independent of plant densities, and varying densities produce different results. Conducting methods such as univariate analysis of variance or comparing the means by using procedures such as the least significant difference (LSD) or Duncan's multiple range test (DMRT) are not appropriate to evaluate data obtained from the interpreting experiments, due to fact that they cannot explain simultaneously the response of agronomic plant to different treatments. On the other hand, bivariate analysis of variance has enough accuracy and sensitivity in this regard because effects of treatments on each plant, as a component of a planting system, are not independent of another plant and are placed under its interaction effect. The effects can be explained with the help of graph drawing in which the angle between two axes depends on the magnitude of the effect and the positive or negative effect of the interaction changes between two states of open angle and closed angle. The variance and covariance calculations, mean comparisons, graph drawing and the determination of significant differences between means were performed by using a program (Skew Axes)*. For practical application of the method of bivariate analysis and Skew Axes program with incorporation of one input data file (yield of sesame and sorghum intercropping ) and showing some figures, correlation and relation between yield of two specific for a specific treatment(density, proportion or interaction of density and proportion), also possibility to analyzed two values obtained from one plot related to a specific treatment simultaneously were presented and discussed.Keywords: Covariance, Software, regression, correlation, Intercropping
-
مقدمهعملکرد گیاهان زراعی از جمله سورگوم تحت تاثیر تنش خشکی به عنوان یکی از مهمترین تنش های غیر زنده محدود می شود. اگرچه سورگوم توانایی سازش با بسیاری از تنش ها مثل گرما، خشکی و شوری را دارد، اما در نواحی خشک و نیمه خشک این گیاه معمولا در مرحله زایشی و مرحله بعد از گلدهی تحت تاثیر تنش آبی قرار می گیرد و عملکرد آن کاهش می یابد. بین ژنوتیپ های سورگوم از نظر قابلیت تحمل دوره های خشکی و واکنش به این دوره ها تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد. بعضی از محققین برروی ویژگی های برگ پرچم مخصوصا روابط آب برگ بخاطر اثر متقابل قابل توجه آن با مقاومت به خشکی تاکید کرده اند. در این تحقیق برخی از خصوصیات از جمله پایداری غشای سلول و محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپ های سورگوم دانه ای در شرایط مزرعه ای بررسی شده و به پاسخ عملکرد و اجزاء عملکرد ژنوتیپ های سورگوم در شرایط تیمارهای تنش خشکی( قطع آبیاری در مرحله رشد رویشی، زایشی و آبیاری نرمال)پرداخته شده است.مواد و روش هابه منظور بررسی اثر تنش خشکی بر عملکرد، اجزای عملکرد دانه، پایداری غشای سلول و محتوای رطوبت نسبی برگ ژنوتیپ های سورگوم دانه ای، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال 93 در مزرعه مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان جنوبی اجرا گردید. تیمارهای تنش خشکی شامل آبیاری نرمال(شاهد)، قطع آبیاری در مرحله رشد رویشی(مرحله رویت آخرین برگ به صورت لوله ای) و قطع آبیاری در مرحله رشد زایشی(50 درصد بوته ها در مرحله آغاز گلدهی) به عنوان عامل اصلی و 10 ژنوتیپ سورگوم دانه ای شاملKGS29،MGS2 ،KGS33 ، سپیده، KGFS27،MGS5 ،KGFS5 ،KGFS17، KGFS13 و KGFS30 به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. برای تعیین اجزای عملکرد دانه از هر کرت نیم متر طولی برداشت و تعداد بوته، تعداد پانیکول، تعداد دانه پانیکول، وزن هزار دانه، تعداد دانه در متر مربع تعیین گردیدند. برای تعیین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت پس از حذف 2 خط حاشیه و نیم متر ابتدا و انتهای هر کرت از سطح 3 متر مربع برداشت انجام شد و پس از خشک شدن کامل، کل نمونه ها توزین و عملکرد بیولوژیک تعیین شد و سپس نمونه ها با دست کوبیده شده و دانه ها جدا و توزین گردیده و شاخص برداشت محاسبه شد. برای محاسبه محتوای نسبی آب برگ (RWC)، از هر کرت و از برگ پرچم نمونه گیری شد و محتوای نسبی آب برگ یا آماس نسبی از طریق فرمول وزرلی (weatherley) محاسبه گردید. برای محاسبه میزان خسارت به غشاء یا تراوایی غشاء، ابتدا سه بوته از هر کرت بطور تصادفی انتخاب و برگ پرچمی آنها جدا شد. سپس توسط دستگاه کاغذ سوراخ کن تعداد 4 عدد دیسک از این برگها تهیه و در داخل آب مقطر بمدت 24 ساعت در دمای یخچال (4 درجه سانتی گراد) قرار داده شد. هدایت الکتریکی آبی که برگها در آن گذاشته شده بود توسط دستگاه اندازه گیری هدایت الکتریکی(EC meter) هدایت الکتریکی آن اندازه گیری شده و از اعداد حاصل برای محاسبات استفاده شد. پس از جمع آوری داده های مربوط به عملکرد و اجزاء آن با استفاده از نرم افزار SAS مورد تجزیه واریانس ساده قرار گرفت. میانگین داده ها با استفاده از آزمون LSD در سطح احتمال 5 درصد مقایسه گردیدند.نتایجنتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، تعداد دانه در پانیکول، نفوذپذیری غشای سلول و محتوای نسبی آب برگ (RWC) داشته و سبب کاهش آنها گردید. میزان کاهش عملکرد دانه در بالاترین سطح تنش خشکی نسبت به تیمار شاهد معادل 42 درصد بود. ژنوتیپ ها نیز از نظر کلیه صفات فوق تفاوت معنی دار نشان دادند. ژنوتیپ KGFS13 دارای بالاترین عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بذر بود. اثر متقابل تنش خشکی و ژنوتیپ در صفات فوق بجز وزن هزار دانه و نفوذپذیری غشاء تفاوت معنی دار نشان داد. بیشترین محتوای نسبی آب برگ مربوط به تیمار آبیاری نرمال و کمترین آن مربوط به تیمار تنش خشکی شدید بود. همچنین با افزایش تنش خشکی، تراوش غشای سلول افزایش یافت، بطوری که کمترین میزان تراوش غشاء و درنتیجه بیشترین پایداری غشاء مربوط به تیمار آبیاری نرمال و بیشترین میزان تراوش غشاء و در نتیجه کمترین پایداری غشاء مشترکا مربوط به تیمار های تنش خشکی متوسط و شدید بود.نتیجه گیریتفاوت های قابل توجهی بین ژنوتیپ های سورگوم دانه ای در مورد تحمل به دوره های تنش خشکی و واکنش به این دوره ها وجود دارد، همچنین عملکرد دانه و اجزای آن، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، محتوای آب نسبی و پایداری غشای سلول بین ژنوتیپ ها و تیمارهای تنش متفاوت بود. درمجموع، می توان از ویژگی های مربوط به روابط آبی برگ پرچم و نفوذپذیری غشاء سلول به عنوان معیارهایی علاوه بر عملکرد دانه در ارزیابی تحمل به خشکی ژنوتیپ ها استفاده نمود.کلید واژگان: سورگم, عملکرد بیولوژیک, قطع آبیاری, نفوذپذیری غشاءIntroductionCrop yield, including sorghum, is limited under drought conditions, as one of the most important abiotic stresses. Although sorghum can be able to deal with a lot of stress like heat, drought and salinity, but in arid and semiarid areas is usually affected by water stress in the reproductive stage and after the flowering and its yield is reduced. There are significant differences between sorghum genotypes about tolerant to periods of drought stress and reactions to these periods. Some researchers emphasize on the characteristics of flag leaf water relations, especially because of its remarkable interaction with resistance to drought stress. Morphophysiological traits including leaf relative water content widely were used as selection parameter in addition to grain yield for drought tolerance in various crops. In this study, some traits such as cell membrane stability and relative water content and the response of yield and yield components of sorghum genotypes under drought stress treatments (irrigation cut off at vegetative and reproductive growth stage and normal irrigation) were evaluated in field conditions.Materials And MethodsIn order to evaluate the effect of water stress on grain yield and its components, cell membrane stability and relative water content of leaf (RWC) in sorghum (Sorghum bicolor L.), a field experiment as a split plot design was carried out with 3 replications in 2014 at the research farm of the southern khorassan Agriculture and natural resources research and education center. Water stress treatments including normal irrigation (control), irrigation cut off in vegetative growth stage(emergence of terminal leaf as rolled) and irrigation cut off in generative growth stage(50% of plants in start of flowering) as the main plot and 10 genotypes of sorghum including KGS29, MGS2, Sepideh, KGFS27, MGS5, KGFS5, KGFS17, KGF13 and KGFS30 was considered as sub plots. To determine the yield components, half a meter in length of each plot was harvested and the number of plants, number of panicle, grain weight, and number of seeds per panicle were recorded. To determine the yield and biological yield and harvest index after the removal of 2 and a half meter of margin line and beginning and end of each plot, plants was harvested from the surface of 3 square meters, after drying, biological yield of each plot was determined. To calculate the relative water content (RWC), flag leaf samples were taken from each plot and the samples were weighed immediately and then refrigerated for 24 hours in distilled water untill their full swelling, then the excess water was taken by tissue paper and then put into the oven at 72 ° C for 48 hours. After drying, the samples are weighed and leaf relative water content was calculated through wetherley formula (wetherley). To calculate the amount of damage to the membrane or membrane permeability, three plants of each plot were randomly selected and their flag leaf were removed. Then 4 discs of the leaves prepared was puted in distilled water for 24 hours at refrigerator temperature (4 ° C). Electrical conductivity of water in wich leaves had been laid was measured by the electrical conductivity meter (EC meter) and resulting values were used for calculations. After collecting data on yield and its components, simple analysis of variance was done using SAS software. The means comparison was done using LSD test at the 5% probability level.Results And DiscussionResults showed that water stress had significantly effect on grain yield, biological yield, harvest index, 1000 seed weight and seed number per panicle, cell membrane permeability and Relative water content of leaf and caused to decrement of Them. The grain yield reduction was about 42% at the highest level of water stress in comparison with the control. Also the genotypes were significantly different about all above characteristics. The genotype KGFS13 had the highest grain yield, biological yield and harvest index. Interaction between water stress and genotype showed significant effect on all traits except for 1000 seed weight and cell membrane permeability. The highest value for (RWC) was belonging to severe water stress. Also with increase of water stress, cell membrane leakage increased, as the lowest value of cell membrane leakage and therefore the highest membrane stability was belong to normal irrigation and the lowest membrane stability was commonly belong to medium and severe water stress.ConclusionThere are significant differences between sorghum genotypes about tolerant to periods of drought stress and reactions to these periods, also grain yield and its components, biological yield, harvest index, relative water content and cell membrane stability were different between genotypes and water stress treatments. Generally, water relations in flag leaf and cell membrane permeability can be used as criteria for assessment of drought tolerance as well as grain yield.Keywords: Biological yield, Irrigation cut off, Membrane permeability, Sorghum
-
مقدمهخشکی یکی از مهم ترین و رایج ترین تنش های محیطی است که تولیدات کشاورزی را با محدودیت روبه رو ساخته است. تحقیقات متعددی در زمینه خشکی انجام گرفته است. اصلاح گیاهان برای تحمل به خشکی به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن شرایط محیطی و نیز تغیرات تحمل ارقام در محیط های متفاوت تحت تنش، پیچیده و دشوار است. تولیدیونجه به دلیل سازگاری با دوره های خشکی و وجود ژرم پلاسم متحمل به تنش خشکی در مناطق با دوره های خشکی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دارا بودن صفات مورفوفیزیولوژیک خاص یونجه و سازگاری این صفات با تنش های محیطی به ویژه تنش خشکی باعث شده است این گیاه پتانسیل تولید بالایی در چنین مناطقی داشته باشد. سهم عمده ای از مناطق سردسیر کشور و حتی مناطق نسبتا معتدل کشور جمعیت های غیر اصلاح شده و یا عمدتا اکوتیپ های محلی یونجه همدانی را مورد کشت قرار می دهند.مواد و روش هابذور اکوتیپ های بکار رفته در این مطالعه از محل جغرافیایی این مناطق تهیه شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی تحمل به خشکی در 11 اکوتیپ یونجه همدانی با استفاده از شاخص های تحمل به خشکی در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در قالب دو آزمایش مزرعه ای جداگانه به مدت سه سال زراعی به اجرا درآمد. آزمایش اول، آبیاری کامل (عدم محدودیت رطوبتی) و به روال معمول ایستگاه طرق، با دور آبیاری 7 روز بود. در آزمایش دوم، تیمار تنش بر اساس تغییر در دور آبیاری با اعمال محدودیت رطوبتی در اکوتیپ ها از طریق دورهای آبیاری متناوب 10 و 14 روز در طول فصل رشداعمال شد. شاخص های تحمل به تنش شامل (STI)، حساسیت به تنش (SSI)، میانگین هندسی تولید (GMP) و میانگین حسابی تولید (MP)، با استفاده از عملکرد علوفه خشک اکوتیپ های یونجه در شرایط تنش (Ys) و بدون تنش (Yp) محاسبه و نحوه پراکنش اکوتیپ ها بر اساس این شاخص ها در نمودارهای سه بعدی رسم شد.یافته هاهمبستگی مثبت و معنی دار بین عملکرد علوفه خشک در شرایط تنش و عدم تنش و شاخص های MP،GMP و STI نشان داد که در شرایط تنش شاخص های مذکور، مناسب ترین شاخص ها بودند. اکوتیپ های چالشتر و فامنین یونجه در هر دو شرایط محیطی تنش و عدم تنش خشکی بالاترین پتانسیل تولید علوفه خشک را داشته و ازنظر شاخص STI رتبه های اول و دوم را به خود اختصاص دادند. شاخص STI برآورد کننده بهتری برای عملکرد ژنوتیپ ها در دو محیط YP و YS نسبت به سایر شاخص هابود، چون قادر است در مقایسه با شاخص های دیگر، ژنوتیپ های گروه A را از سایر گروه ها تفکیک کند. نتایج حاصل از STI نشان داد که در بین ژنوتیپ های موردبررسی، اکوتیپ های قهاوند، چالشتر، صدیقان و فامنین با مقادیر 9.0 متحمل ترین و ارقام قارقولوق و همدانی با مقادیر 7.0= STI، حساس ترین ژنوتیپ های موردبررسی شناخته شدند. مقدار بالای STI برای یک ژنوتیپ، نشان دهنده تحمل به تنش رطوبتی بیشتر و پتانسیل عملکرد بالاتر آن در هر دو محیط تنش ومعمولی می باشد. اکوتیپ های فامنین و چالشتر به ترتیب با 8.8 و 7.8 بیشترین میزان MP و رقم قارقولوق با 6.7، کمترین میزان MP را داشتند. ارقام فامنین و چالشتر با 7.8 = GMP و رقم قارقولوق با 6.7 =GMP به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار GMP را دارا بودند. مقدار بالای TOL نشانه حساسیت ژنوتیپ به تنش بوده و انتخاب ژنوتیپ ها جهت تحمل به تنش خشکی بر اساس مقادیر کم TOL می باشد. رقم اردوباد با 5.3 =TOL و رقم ملک کندی با 9.0=TOL به ترتیب کمترین و بیشترین تحمل به تنش رطوبتی را داشتند. بر اساس شاخص SSI نیز اکوتیپ اردوباد با 9.1=SSI و رقم ملک کندی با 5.0=SSI به ترتیب حساس ترین و متحمل ترین ژنوتیپ ها به تنش بودند . اگرچه رقم ملک کندی با داشتن کمترین مقادیر SSI اکوتیپی نسبتا متحمل به خشکی می باشد ولی با ارجاع به عملکرد پایین این اکوتیپ می توان دریافت که به تنهایی انتخاب بر اساس مقادیر پایین این شاخص مطلوب نیست. اکوتیپ های چالشتر و فامنین یونجه در هر دو شرایط محیطی تنش و عدم تنش خشکی بالاترین پتانسیل تولید علوفه خشک را داشته و متحمل ترین اکوتیپ ها در این بررسی شناسایی شدند. گروه بندی اکوتیپ ها در هر دو شرایط تنش و عدم تنش نشان داد که آن ها در 4 گروه مجزا ازنظر عملکرد در شرایط رطوبتی معمولی و تنش خشکی قرار گرفتند.کلید واژگان: پتانسیل تولید, محدودیت رطوبتی, همبستگیIntroductionOne of the most important and widespread environmental stresses is drought which has made limitation in agricultural productions. Many researches were done about drought stress. Plant improvement for drought tolerance is very complicated and difficult due to unpredictable environmental conditions and variability of cultivars responses in different degrees of drought stress. Alfalfa production on regions by alternative interval drought conditions is very important because of its adaptability and having tolerant germplasm. Alfalfa with specific morphological characteristics and adaptability of these traits to environmental stress especially drought conditions caused high production potential in these regions. Main parts of cold and even temperate regions of Iran cultivated unimproved populations or local ecotypes of Hamedani alfalfa.
Material andMethodsIn this study alfalfa ecotypes seeds were obtained from these regions. This study was done to evaluate drought tolerance in 11 Hamedani alfalfa ecotypes through tolerance indices in the growing season 2011-2012 using randomized complete block design with three replications in two separate farm experiments at Torogh Research Station. The first experiment was complete irrigation (non-water deficit) once in a week as usual. Second experiment was drought conditions by changing in irrigation interval and making water deficit in ecotypes through 10 and 14-day irrigation intervals alternatively among growing season. The tolerance indices STI, SSI, GMP and MP evaluated by using of alfalfa ecotypes dry matter in both stressed and non-stressed conditions. Ecotypes distribution was drown on three dimensional graph based on these indices.Results And DiscussionThe positive and significant correlation between dried forage yield and MP, GMP and STI indices in both stressed and non-stressed conditions showed that these mentioned indices were the best indices. Chaleshtar and Famenin alfalfa ecotypes had the most potential of dried forage yield in both stressed and non-stressed conditions and had the first and second STI ranking respectively. STI index in comparison with the other indices was the better estimator for genotypes yield in both YP and YS conditions because it can separate A type genotypes from the other types. STI results revealed that Ghahavand, Chaleshtar,Sedighan and Famenin ecotypes were the most tolerant and Gharghologh and Hamedani were the most sensitive ecotypes. A genotype with higher STI is an indicator for higher yield potential in both conditions. Famenin and Chaleshtar alfalfa ecotypes had the higher MP with 8.8 and 8.7 and Gharghologh had the lower with 7.6. High TOL was an indicator for ecotype stress sensitivity and lower TOL lead to select the drought stress tolerate genotypes. Ordobad ecotype with 3.5 and Malek kandi with 0.9 TOL had the least and most index tolerance respectively.SSI indices Ordobad and Malek kandi caused the most drought sensitive and drought tolerate genotypes respectively. The results showed that between the studied genotypes, Ordobad with 1.9 SSI and Malek kandi with 0.5 SSI were the the most sensitive and tolerate genotypes respectively. Although Malek kandi with low SSI is relatively drought tolerate ecotype but its low yield prevent to select this ecotype. Chaleshtar and Famenin alfalfa ecotypes had the greatest dry matter yield potential in both condition and were the most tolerant ecotypes in this study. Classification of ecotypes in both stressed and non-stressed conditions showed that they allocated in four separated groups depending on yield in normal and stress environmental conditions.Keywords: Yield potential, Water deficit, Correlation -
به منظور بررسی میزان جذب، کارآیی جذب و مصرف و شاخص برداشت نیتروژن در گندم (Triticum aestivum L.)تحت تاثیر سیستم های مختلف خاک ورزی و سطوح بقایای کاه و کلش، آزمایشی به صورت بلوک های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 93-1392 انجام شد. نوع مدیریت خاک ورزی در چهار سطح (1- دیسک، 2- گاوآهن برگردان دار + دیسک، 3- گاوآهن پنجه غازی + دیسک و 4- گاوآهن قلمی + دیسک) به عنوان فاکتور عمودی و مدیریت بقایای گندم در پنج سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد کاه گندم) به عنوان فاکتور افقی در نظر گرفته شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، کم ترین (58/2 درصد) و بیش ترین (77/2 درصد) نیتروژن دانه به ترتیب در شرایط استفاده از دیسک و گاوآهن قلمی + دیسک مشاهده شد. بیش ترین میزان کارآیی جذب و مصرف نیتروژن (به ترتیب 67/60 درصد و 25/17 گرم بذر بر گرم نیتروژن خاک) نیز در شرایط شخم با گاوآهن قلمی + دیسک به دست آمد. با افزایش سطوح بقایای گندم، درصد نیتروژن دانه و کارآیی جذب و مصرف نیتروژن به طور معنی داری افزایش یافت، به طوری که کاربرد 75 درصد بقایای گندم در مقایسه با عدم کاربرد آن منجر به افزایش کارآیی جذب نیتروژن در گندم تا 2/62 درصد شد. بر اساس نتایج این آزمایش به نظر می رسد که در مناطق خشک و نیمه خشک کشور، کاربرد بقایای گندم همراه با خاک ورزی کاهش یافته می تواند در افزایش بهره وری و کارآیی استفاده از نیتروژن مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: شاخص برداشت نیتروژن, گاوآهن برگردان دار, گاوآهن قلمیTo evaluate nitrogen uptake, nitrogen uptake efficiency, nitrogen use efficiency and nitrogen harvest index of wheat (Triticum aestivum L.) affected by different tillage systems and wheat residue application, an experiment was conducted as a split block experiment in a randomized complete block design with three replications at Ferdowsi University of Mashhad, Iran, during 2013-2014 growing season. Four different tillage systems (disk, mouldboard plough disk, sweep plough disk and chisel plough disk) were considered as vertical factor and five different crop residue applications (0, 25, 50, 75 and 100% wheat residue) as horizontal factor. The results showed that lowest (2.58%) and highest (2.77%) seed nitrogen percentage were obtained from disk and chisel plough disk, respectively. Also, the highest nitrogen uptake and use efficiency (60.67% and 17.25 g seed/g soil) were obtained from chisel plough disk treatment. The results indicated that seed nitrogen percentage, nitrogen uptake and use efficiency significantly increased with increasing the levels of wheat residue, so that application of 75% wheat residue increased nitrogen uptake to 62.2% compared with control treatment. Regarding to the results of this study, it seems that application of wheat residue along with reduced tillage as an ecological approach can be recommended in arid and semi-arid regions of Iran to increase nitrogen uptake and use efficiency.Keywords: Chisel plough, Mouldboard plough, Nitrogen harvest index
-
به منظور پیش بینی اثرات رقابتی تاج خروس بر عملکرد سورگوم دانه ای با استفاده از سطح برگ نسبی تاج خروس آزمایشی در سال زراعی 1384 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بصورت مدل واکنش در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مشهد انجام شد.تیمارهای آزمایش شامل تراکمهای 0، 2، 8 و 16 بوته در متر مربع تاج خروس و تراکمهای 10، 15 و 30 بوته در متر مربع سورگوم بودند. برای تحلیل و پیشگویی نتایج حاصل از رقابت و ضریب خسارت، از مدل سه پارامتره کراف و همکاران استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از حساسیت شدید سورگوم به رقابت تاج خروس بود به طوریکه عملکرد دانه سورگوم درتراکمهای 10، 15 و 30 بوته در متر مربع سورگوم به ترتیب 11/0، 38/0و 22/0 کیلوگرم در متر مربع و همچنین عملکرد بیولوژیک سورگوم بترتیب 6/0، 27/1و 1 کیلوگرم در متر مربع کاهش نشان داد. برآورد مدل از ضریب خسارت نسبی (q) ضمن دلالت بر برتری رقابتی تاج خروس حاکی از گسترش سریع سطح برگ تاج خروس نسبت به سورگوم بود. این نتایج نشان داد استفاده از مدل یاد شده ضمن تعیین ضریب خسارت نسبی می تواند روش خوبی برای توصیف داده های بدست آمده از رقابت سورگوم و تاج خروس با استفاده از سطح برگ نسبی علف هرز باشد.
کلید واژگان: سطح برگ نسبی, ضریب خسارت نسبی, سورگوم دانه ای, تاج خروسIn order to prediction competitive effects of redroot pigweed on yield and yield components of grain sorghum by observation of relative leaf area an additive series experiment (response model) with factorial in randomized completely block design (RCBD) were conducted in 2005 growing season at farm research of khorasan Agriculture and Natural Resources Research Center (Torogh Research Station). Two factors were involved in the experiment, redroot pigweed density in four levels (0, 2, 8 and 16 plant/m2) and sorghum density in three levels (10, 15 and 30 plant/m2). kropff three parameter model was used for data analysis and predicting of competition and relative yield loss coefficient (q). Result of this study indicated that sorghum is sensitive in competition and has sever damage. The economical yield reducing at 10, 15 and 30 plant/m2 density due to red root pigweed competition was 0.11, 0.38 and 0.22 kg/m2 respectively, where as the biological yield loss was 0.6, 1.27 and 1 kg/m2. Prediction of model from relative yield loss coefficient (q) indicated high competitiveness of pigweed and also faster leaf area spreading. Result showed that this model is very suitable to describe competition effects and to determine relative yield loss coefficient (q) by observation of relative leaf area. -
به منظور بررسی اثرات رقابتی تاج خروس و سورگوم دانه ای در سطوح مختلف تراکم گیاهی، آزمایشی در سال 1384 در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مشهد به اجرا در آمد. آزمایش بر اساس سری های افزایشی(مدل واکنش) بصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. آزمایش دارای دوعامل شامل تراکم تاج خروس در چهار سطح(0، 2، 8 و 16 بوته در متر مربع) و تراکم سورگوم در سه سطح (10، 15 و 30 بوته در متر مربع) بود. بررسی ها نشان داد که تراکم سورگوم و تاج خروس بر بیوماس و تولید بذر تاج خروس اثر معنی دار((01/0> p) داشت. بیشترین میزان بیوماس تاج خروس در واحد سطح ودر تک بوته تاج خروس درتراکم پایین سورگوم مشاهده شد و با افزایش تراکم سورگوم روند کاهشی داشت.حداکثر تولید بذر در واحد سطح و در تک بوته تاج خروس نیز در تراکم پایین سورگوم که تاج خروس دارای حداکثر بیوماس بود مشاهده شد.یک رابطه آلومتری ساده نشان داد که حداقل بیوماس لازم برای تولید بذر در تاج خروس 88/3 گرم در بوته می باشد.
In order to predict competitive effects of redroot pigweed on yield and yield components of grain sorghum by observation of relative leaf area an additive series experiment (response model) with factorial in randomized complete block design were conducted in 2005 growing season at Research Farm of Khorasan Agriculture and Natural Resources Research Center. Two factors were involved in the experiment, redroot pigweed density in four levels (0, 2, 8 and 16 plant/m2) and sorghum density in three levels (10, 15 and 30 plant/m2). Investigation about the pigweed growth index showed that sorghum and pigweed density was significant (p -
فرآیند شکل گیری خود (self(روایی در اعترافات سنت آگوستینمفهوم «خود» سنگ زیرین هویت (شخصی و اجتماعی) است. برای فهم هویت می بایست مفهوم «خود» را فهم نمود. یکی از متون اصیلی که مفهوم «خود» در آن برجستگی آشکاری می یابد، اعترافات سنت آگوستین است. اعترافات سنت آگوستین اولین اتوبیوگرافی ادبیات مغرب زمین است. این متن روایت احوال آگوستین از زبان خود اوست و چنین روایتی بهترین محل کشف «خود» دانسته می شود. به عبارت دیگر در درون روایت «خود» به عنوان سنگ زیرین هویت شکل می گیرد. در این مقاله نگارنده فرایند شکل گیری مفهوم «خود» در اعترافات سنت آگوستین را از منظری ادبی فلسفی مورد تامل قرار می دهد.
کلید واژگان: خود, هویت, روایت, اعترافات, تامل درونگرایانهThe Process Formation Narrative of the Self in the Confession of St.AugustineThe conception of the self is underpin of the identity (personal and social).The understand of the identity is requirement understand of the self. One of the sources of the conception of the self is Confession of St.Augustine. Confession of St.Augustine is the first autobiography in the western history. It is personal narrative of St.Augustine by himself. The narrative is better of place for funded self. The article in the perspective literature-philosophy research of roots the conception of the self in the Confession of St.Augustine.Keywords: Confession of St.Augustine, Self, Identity, Narrative, Inner Reflexivity -
به منظور بررسی، مطالعه و تعیین بهترین رابطه آزمون قدرت بذر در آزمایشگاه و استقرار گیاهچه یونجه در مزرعه آزمایشی در دو مرحله و بر روی چهار رقم بذر یونجه به نامهای بمی، قره یونجه، همدانی و یزدی انجام شد. مرحله اول انجام آزمونهای آزمایشگاهی مختلف قدرت بذر شامل جوانه زنی استاندارد، جوانه زنی در دمای 5 درجه سانتیگراد، سرعت جوانه زنی، تسریع پیری، تنش اسمزی و هدایت الکتریکی در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکراربود. مرحله دوم، آزمایشی مزرعه ای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار برای هر یک از ارقام مورد آزمایش بود. نتایج بدست آمده نشان داد که درصد و سرعت استقرار ارقام در مزرعه و همچنین آزمونهای انجام شده از تفاوت بسیار معنی داری برخوردار (0.01 ≤ p) بودند.
نتایج نشان داد ضرایب همبستگی بین آزمون هدایت الکتریکی با درصد استقرار (0.01 ≤ p، 65/0- = r) و سرعت استقرار(0.01 ≤ p، 0.80 - = r) بسیار معنی دار بود. ضریب همبستگی برای سرعت استقرار و درصد استقرار ≤ 0.01) (r=0.91 p نیز مثبت و معنی دار بود. نتایج گزینش متغیر به روش گام به گام (stepwise) نشان داد در بین متغیرهای مورد بررسی مدل رگرسیونی (165.23 – 0.15x r2=0.04=y)، (0.01 ≤ p) به بهترین وجهی سرعت استقرار را توصیف میکند. در این مدل x (متغیر مستقل) نشان دهنده مقدار عددی هدایت الکتریکی و y (متغیر تابع) نشان دهنده سرعت استقرار می باشد.
In order to determine the best seed vigor test in laboratory which may provide high correlation between alfalfa seedling stablishment in the field, two experiment were conducted in field as well as in laboratory. Four alfalfa cultivars Bami, Ghareyonjeh, Hamadani and Yazdi were used. Different seed vigor tests including standard germination, germination in low tempretaure (5c), germination rate, osmotic stress, accelerated ageing and electrical conductivity tests were laid out in a randomized completely design (RCD) with four replications in laboratory experiment. The second experiment was carried out in a randomized completely block design (RCBD) and each treatment replicated four times. Results revealed significant differences (p≤ 0.01) among different cultivars for establishment percentage and rate. Results also showed that there were significant correlations between electrical conductivity test and establishment percentage (r= -0.65, p ≤ 0.01) as well as establishment rate (r= -0.80, p ≤ 0.01). Correlation coefficients for rate and emergence percentage were significant and positive (r= 0.91, p ≤ 0.01). Stepwise method disclosed that the regression model (y=165.23 – 0.15 x r2=0.64), (p ≤ 0.01) for predicting rate of emergence could be recommended. In this model x (dependent variable) is value of electrical conductivity and y (independent variable) is rate of emergence.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.