به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

amir alambeigi

  • مائده هاتفی، حسین شعبانعلی فمی*، علی اسدی، امیر علم بیگی، مهناز محمدزاده نصیرآبادی
    سابقه و هدف

    امروز نظام کشت در محیط های کنترل شده بعنوان روشی پیشرفته و راهی مطمئن برای رونق کشاورزی بخصوص در مناطق کم آب محسوب می شود. در واقع این شیوه ی کشت، بطور فزاینده ای گسترش یافته و جایگاه مهمی در تامین امنیت غذایی کشورها و اشتغال و معرفی فناوری های نوظهور به بخش کشاورزی دارد. با توجه به گسترش روز افزون این رویکرد تولیدی برای پرورش محصولات اساسی و لزوم هدفمند کردن تحقیق و توسعه و آموزش کاربردی پشتیبان توسعه آن، این مطالعه باهدف بررسی مولفه های محیط درونی تاثیر گذار بر توسعه این نظام به اجرا درآمد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش به روش کمی، میدانی و با روش مصاحبه مبتنی بر ابزار پرسشنامه صورت گرفت. جامعه آماری آن شامل گلخانه داران سبزی و صیفی کار در دو استان تهران و البرز بودند در 2060 واحد گلخانه ای بودند. نمونه گیری به صورت دومرحله ای انجام شد. حجم نمونه نیز بر اساس فرمول دانیل و با در نظر گرفتن خطای پنج درصد تعداد 310 واحد تعیین شد. در نهایت تعداد 270 پرسشنامه در استان تهران و 50 پرسشنامه در استان البرز تکمیل شد. پس از جمع آوری داده ها، پردازش و تحلیل با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و SmartPLS3 انجام شد.

    نتایج و بحث: 

    یافته های بدست آمده از بخش استنباطی تحقیق نشان داد یافته ها نشان داد در بعد مولفه سرمایه انسانی، ویژگی ها و نیازهای انسانی برای توسعه نظام کشت در محیط کنترل شده شامل شاخص های دانش، مهارت، نگرش مثبت، داشتن امکانات مالی و فنی، شناخت بازار، و انگیزه های بالا مهم هستند. دسترسی به روش های مدیریتی نوین، مشاوران علمی و تخصصی و تبادل علمی با متخصصین بین المللی از موثرترین عوامل در این بخش هستند. بر اساس یافته ها سرمایه فنی تولیدکننده دومین مولفه تاثیرگذار در توسعه گلخانه هاست. در سطح کشور، واحدهای تولیدی از نظر فناوری در سطح ضعیف تا متوسطی قرار دارند. دسترسی به سیستم های نرم افزاری مالی نوین و فناوری های هوشمند مدیریتی برای این واحد ها حیاتی است. آموزش های ترویجی در حمایت از فناوری های پیشرفته ضروری است تا بهره وری و مدیریت این واحد ها بهبود یابد. بر اساس نتایج سومین مولفه تاثیرگذار، سرمای مالی است. مشکلات مالی و نیاز به سرمایه برای کشت در محیط کنترل شده بیشتر از کشت متعارف است، بویژه برای کشاورزان کوچک مقیاس. دسترسی به اعتبارات بانکی، نهاده های ارزان، حمایت های بیمه ای و منابع مالی برای توسعه و هزینه های جاری حیاتی است. بنابراین بهبود دانش تولیدکنندگان درباره اقتصاد کشاورزی و بازارها و حمایت از صنوف کشاورزی برای دسترسی به فناوری های مناسب توصیه می شود تا پایداری اقتصادی و زیست محیطی افزایش یابد. طبق یافته ها آخرین مولفه تاثیرگذار درونی، سرمایه اجتماعی تولیدکننده است. ارتباط با ناظر فنی و کارشناسان مشاور جهاد کشاورزی بالاترین اهمیت را دارد، در حالی که حمایت کشاورزان پیشرو از تازه واردان این بخش اهمیت کمتری را نشان داد. باید توجه کرد این نظام جدید است و ارتباطات کلیدی آن هنوز بطور کامل شکل نگرفته است. بنابراین توسعه سرمایه اجتماعی برای حفظ پایداری این شیوه کشاورزی حیاتی است.

    نتیجه گیری

    با توجه به جدید بودن نظام کشت در محیط کنترل شده و ماهیت نوآورانه آن، قطعا ویژگی های خاصی برای تولیدکنندگان و بهره برداران درآن مطرح است تا توسعه و انتقال این شیوه ی کشت به درستی صورت پذیرد. لذا ارتقاء دانش مدیریتی، دانش فنی و تخصصی، ارتقاء درک و اطلاعات تولیدکنندگان این نظام نسبت به ابعاد و ویژگی های بازارهای محلی، ملی و بین المللی و نیز توسعه و بهبود روابط درون گروهی تولید کنندگان و ایجاد تشکل های صنفی این تولیدکنندگان جهت شکل گیری و توسعه سرمایه اجتماعی بعنوان الزامات اساسی برای توسعه آن پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, سرمایه مالی, سرمایه فنی, سرمایه انسانی, گلخانه داران
    Maede Hatefi, Hossein Shabanali Fami *, Ali Asadi, Amir Alambeigi, Mahnaz Mohamadzadeh Nasirabadi
    Introduction

    CSA is currently viewed as a sophisticated and dependable approach to advancing agriculture, particularly in regions with limited water resources. This method has experienced a growing adoption and plays a vital role in securing food supplies, boosting employment opportunities, and integrating new technologies into the agricultural domain. Given the expanding utilization of this cultivation method and the necessity for targeted research and hands-on training to facilitate its progress, this study was conducted to explore the internal environmental factors influencing the advancement of this system.

    Material and Methods

    This study employed a quantitative, field-based approach and conducted interviews through a questionnaire tool. The statistical population comprised vegetable and summer crop growers of greenhouses in Tehran and Alborz provinces, totaling 2060 greenhouse units. Sampling was carried out in two stages, with a sample size of 310 units calculated using Daniel’s formula and a five percent error margin. Subsequently, 270 questionnaires were filled out in Tehran Province and 50 in Alborz Province. Following data collection, processing, and analysis were performed using SPSS25 and SmartPLS3 software.

    Results and Discussion

    The findings from the inferential analysis indicated that in terms of human capital, essential human requirements for progressing the CSA system are significant. These include factors such as knowledge, skills, positive attitudes, access to financial and technical resources, market knowledge, and strong motivations. The study identified implementing new management techniques, consulting scientific experts, and exchanging knowledge with international professionals as critical factors. Technical capital emerged as the second most influential element in greenhouse development, with access to modern financial software systems and smart management technologies proving crucial. Additionally, training on advanced technologies is essential to enhance productivity and management. Financial capital emerged as the third influential component, with financial challenges and capital requirements for CSA being greater than traditional farming methods, particularly for small-scale farmers. Access to bank credit, affordable inputs, insurance assistance, and financial resources are essential for development and ongoing operational costs. advices include increasing producers' understanding of agricultural economics and markets and facilitating access to appropriate technologies to enhance economic and environmental sustainability. The study also emphasized the importance of productive social capital, highlighting the significance of communication with technical supervisors and agricultural consultants. While support from established farmers to newcomers in the sector was deemed less crucial, the development of social capital was emphasized as vital for the long-term sustainability of this innovative farming approach, as the key connections within this system are still in the process of being established.

    Conclusion

    Given the novelty of the CSA system, specific attributes must be adhered to by producers and users to enable the effective development and spread of this cultivation method. Enhancing managerial expertise, technical proficiency, and specialized knowledge, as well as increasing producers' awareness and understanding of the local, national, and international market dimensions and characteristics of this system, are essential steps. Additionally, fostering and enhancing intra-group relationships among producers and establishing trade unions for these producers to cultivate social capital is crucial for the advancement and dissemination of this innovative agricultural approach. Attention to these fundamental prerequisites is recommended to support the system’s development.

    Keywords: Social Capital, Financial Capital, Technical Capital, Human Capital, Greenhouse Owners
  • Alireza Mohammadi*, Rasoul Khosravi, Amir Alambeigi, Isabelle Wolf

    In this research, we systematically reviewed the impacts of wildlife tourism on human-wildlife conflict. Our findings of the four thematic areas provided significant insights about the previous research. They indicated that “wildlife management” and “disturbance” are emerging fields of research in this domain, and more recently, themes emerged around “human-wildlife conflict,” “climate change,” and “ethnoprimatology.” Our literature showed that most of the wildlife tourism conflict involved wildlife behavior change (22.72%), crop riding (15.90%), and livestock depredation (9.09%), and few attempts have been made to explore the effects of wildlife tourism on other aspects of conflict such as attacks on human and negative attitudes towards wildlife. We provided significant insights about key areas of interest in wildlife tourism research, and it is expected that human-wildlife conflict will play a key role in generating future research on wildlife ecotourism research, which is necessary for human-wildlife coexistence.

    Keywords: Conservation, Ecotourism, Human-Wildlife Conflict, Protected Areas, Wildlife Tourism
  • عبدالرحیم غیاثی*، امیر علم بیگی

    کاوش در ادبیات اشتغال‏ پذیری نشان می‏‏ دهد که شواهد تجربی در زمینه بر هم کنش مهارت‏ های نرم اندک بوده و به همین سبب بررسی این موضوع دارای اهمیت است؛ زیرا، می‏ تواند نقش مهمی در آموزش و توسعه مهارت‏ های نرم داشته باشد. در این پژوهش علی ارتباطی با دیدمان کمی، تاثیر مهارت‏ های نرم یادگیری و ارتباطی بر مهارت های نرم هوش هیجانی در دانشجویان کشاورزی بررسی شد. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان سال آخر دوره کارشناسی همه ‏ی گرایش‏ های کشاورزی در دانشگاه ‏های دولتی، تشکیل دادند. نمونه آماری پژوهش مشتمل بر 384 تن است که با بهره‏ گیری از روش معکوس ریشه مربع و روش نمونه گیری چند مرحله‏ ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه‏ ای با مقیاس لیکرت پنج سطحی بود که روایی شکلی آن با نظرخواهی از متخصصان و نیز سنجش بار عاملی و انجام آزمون ‏های روایی تشخیصی و روایی واگرا و پایایی آن نیز با سنجش تتای ترتیبی و پایایی ترکیبی بررسی و تایید شد (61/0- 53/0= AVE و 84/0- 78/0= CR). داده‏ های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی، آزمون‏ های کروسکال والیس، من‏ ویتنی و مدل‏ بندی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM)، در نرم افزارهای SPSS و Smart Pls پردازش شدند. یافته ‏های مدل‏بندی معادله‏ های ساختاری‏ نشان دادند که مهارت ‏های نرم ارتباطی و مهارت‏ های نرم یادگیری اثر قابل توجهی در پیش بینی مهارت‏ های نرم هوش هیجانی دانشجویان دارند. این یافته، بخشی از معمای (پازل) اثرگذاری مهارت ‏های نرم بر دیگر مهارت ‏های نرم دانشجویان کشاورزی را روشن می‏ کند. آشکارسازی سازوکار اثرگذاری مهارت‏ های نرم ارتباطی و یادگیری بر مهارت‏ های نرم هوش هیجانی، به سبب آنکه دلیلی منطقی را برای تمرکز بر روی معدودی از مهارت ‏های نرم ارائه می‏ دهد، می ‏تواند توسعه مهارت‏ های نرم را در آموزش عالی کشاورزی آسان کند.

    کلید واژگان: مهار ت های ارتباطی, مهار ت های یادگیری, مهار ت های نرم
    Abdolrahim Gheyassi *, Amir Alambeigi

    Exploring the employability literature shows that there is little empirical evidence on the interaction of soft skills, and for this reason, it is important to investigate this issue; Because it can play a significant role in teaching and developing soft skills. In this causal correlational research, the effect of learning and communication soft skills on emotional intelligence soft skills in agricultural students was investigated. Final-year undergraduate students of all agricultural fields in public universities constituted the statistical population of this survey and quantitative research. The statistical sample of the research included 384 people who were selected using the inverse square root method and the multi-stage sampling method. The research tool was a five-point Likert scale questionnaire, whose formal validity was approved by a panel of experts, as well as calculating the factor loading and the discriminant validity and divergent validity and reliability tests through the calculation of ordinal theta and composite reliability. The results of structural equation modeling showed that communication soft skills and learning soft skills have a significant effect in predicting students' emotional intelligence soft skills. This finding clarifies a part of the puzzle of the effect of soft skills on other soft skills of agricultural students. Revealing the mechanism of the effect of communication and learning soft skills on emotional intelligence soft skills, can facilitate the development of soft skills in agricultural higher education because it can provide a rational reason for focusing on a few soft skills.

    Keywords: Communication Skills, Learning Skills, Soft Skills
  • علیرضا محمدی*، امیر علم بیگی
    امروزه جمعیت سگ های ولگرد در سراسر دنیا در حال افزایش است که این امر منجر به تعارض بین انسان و سگ ها در محیط های شهری شده است. درک احساسات و نگرش مردم نسبت به سگ های ولگرد می تواند به حل این تعارض کمک کند. در سال های اخیر، حضور سگ های ولگرد در شهرهای مختلف کشور افزایش یافته است که این امر منجر به افزایش گاز گرفتگی، ترس، بهم زدن آسایش و سلامت مردم شده است.  هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی عوامل موثر بر رفتار غذادهی سگ های ولگرد شهرستان جیرفت توسط مردم در استان کرمان در یک مهر تا یک دی ماه  1401 است. بدین منظور متغیر غذا دهی و عدم غذا دهی به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای دیگر از جمله سن، جنس، سطح تحصیلات، ترس مردم و همچنین موافقت مردم با نقش تهدیدکنندگی حضور سگ ها در امنیت و سلامتی مردم، و تعدد غذادهی نزدیکان آنها به سگ های ولگرد به عنوان متغیر های مستقل در نظر گرفته شدند. با کمک مدل رگرسیون لجستیک، این روابط بررسی شد. یافته ها نشان داد 34/5درصد از پاسخ دهندگان به سگ های ولگرد غذا می دادند. همچنین نتایج نشان می دهد در افراد با ترس بیشتر نسبت به سگ های ولگرد (0/000=P؛ 0/810=B) و آنهایی که سگ ها را به عنوان یک تهدید برای امنیت و سلامتی خود تلقی می کنند (0/009=P؛ 0/473=B)، تمایل به غذادهی کاهش می یابد. همچنین نتایج نشان داد که خانم ها در مقایسه با آقایان (0/000=P؛ 0/060=B) تمایل بیشتری به غذا دهی به سگ های ولگرد دارند. سن و تحصیلات تاثیر معنی داری بر رفتار غذادهی مردم ندارد. این مطالعه نشان می دهد که مدیریت پایدار جمعیت سگ های ولگرد و حل تعارض آنها با مردم نیازمند درک عمیق از نگرش، ادراک، احساس و دیگر عوامل می باشد.
    کلید واژگان: ترس, تعارض, غذادهی, مدیریت جمعیت, نگرش
    Alireza Mohammadi *, Amir Alambeigi
    Today, the population of Free ranging dogs (FRDs) is increasing all over the world, which has led to conflict between humans and dogs in urban environments. Understanding people's emotion and attitudes towards FRDs can help to solve this conflict. In recent years, the presence of FRDs has increased in the different cities of Iran, which has led to an increase in bites, fear, disturbing the comfort and health of people. The main aim of the present study is to investigate the factors affecting the feeding behavior to FRDs in Jiroft city by people in Kerman province between 23 September and 22 December 2022. For this purpose, the variable of feeding and no feeding as a dependent variable and other variables such as age, sex, education level, fear, agreeing with the fact that the presence of FRDs will threaten people's safety and health, and how many of their neighbors feed FRDs were considered as an independent variable. Finally, in order to investigate these variables, we used logistic regression. Results showed that 34.5% of the respondents fed FRDs. Results indicated that people who are more afraid of FRDs are less inclined to feed them (B=-0.810, P=0.000), as well as, people who perceive FRDs as a threat to their safety and health (B=-0.473, P=0.009) are also reluctant to feed them. Also, results indicated that women are more willing to feed FRDs compared to men (B=-1.060, P=0.000). Age and education have no significant effect on people's feeding behavior. This study shows that sustainable management of FRDs ​​population and solving their conflict with people requires a deep understanding of attitude, perception, emotion and other factors.
    Keywords: Attitude, Conflict, Fear, Feeding, Population Management
  • فاطمه زهرا رئیسی اردلی، افشین علیزاده شعبانی*، امیر علم بیگی، زهرا قربانیان
    سگ ها جزء معمول ترین گونه های مهاجم هستند که با توجه به جمعیت زیاد آن ها در شهر و ایجاد تعارض با انسان، مدیریت این گونه با مشکلاتی همراه است. به دست آوردن درک صحیحی از نگرش مردم بومی از گام های اولیه در جهت مدیریت جمعیت این گونه است. در این مطالعه، با استفاده از پرسشنامه و از طریق مصاحبه رودررو در مدت زمان سه ماه به ارزیابی نگرش افراد ساکن در شهر کرج نسبت به سگ های ولگرد پرداخته شد. در مجموع 500 پرسشنامه از طریق نمونه برداری به روش تصادفی ساده جمع آوری گردید. براساس نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، افراد با سطوح مختلف تحصیلی از نظر نگرش در ارتباط با سگ های ولگرد نسبت به هم کاملا مشابه هستند. همچنین نتایج آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت نگرش صاحبان حیوانات خانگی و افرادی که حیوان خانگی نداشتند نسبت به سگ های ولگرد، نشان داد صاحبان حیوانات خانگی دیدگاه مثبت تری نسبت به سگ های ولگرد دارند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد باتوجه به اینکه افراد معتقدند وجود سگ های ولگرد رفاه آنها را کاهش می دهد، علاقه زیادی برای حضور آنها در شهر ندارند. در نهایت باتوجه به یافته های این پژوهش توصیه می شود اقداماتی از جمله افزایش اطلاع رسانی در خصوص عدم تغذیه سگ های ولگرد در محیط شهر از طریق رسانه های ارتباط جمعی، برقراری ارتباط با مردم در مورد اثرات منفی بوم شناسی سگ ها، برای جلب حمایت مردمی و ارائه راهکارهای مدیریت موثر برای کنترل جمعیت آنها بکار گرفته شود.
    کلید واژگان: ابعاد اجتماعی, سگ های ولگرد, کرج, گونه های مهاجم, محیط زیست, نگرش
    Fatemeh Zahra Raisi Ardali, Afshin Alizadeh Shabani *, Amir Alambeigi, Zahra Ghorbanian
    Dogs are one of the most common invasive species, and due to their large population in the city and the creation of conflicts with humans, the management of this species is associated with problems. Obtaining a correct understanding of the native people's attitude is one of the first steps towards population management.In this study, the attitude of people living in Karaj city towards stray dogs was evaluated using a questionnaire and through face-to-face interviews for a period of three months. A total of 500 questionnaires were collected through simple random sampling. Based on the results obtained from the one-way analysis of variance test, people with different educational levels are completely similar in terms of their attitude towards stray dogs. Also, the results of the independent t-test to investigate the difference in attitude of pet owners and  people who did not have petstowards stray dogs, showed that pet owners have a more positive view towards stray dogs. The results of One Sample T-test showed considering that people believe that the presence of stray dogs reduces their well-being, they are not interested in their presence in the city. Finally, according to the findings of this research, it is recommended to take measures such as increasing information about not feeding stray dogs  in the city environment through mass communication media, communicating with people about the negative effects of dog ecology, for Attracting public support and providing effective management solutions to control their population.
    Keywords: Attitude, Environment, Invasive Species, Karaj, Stray Dogs, Social Dimensions
  • محسن ملک لی، امیر علم بیگی*، یوسف حجازی، سید محمود حسینی

    ترویج کشاورزی به دلیل ماهیت حیاتی که در فقرزدایی و افزایش امنیت غذایی دارد، ضروری است تا طی رویکرد تکثرگرایی در ترویج کشاورزی ورود و مانایی کنشگران جدید را به جد مورد توجه قرار دهد. یکی از این کنشگران بخش خصوصی است که موضوع کیفیت ارائه خدمات آموزشی به این بخش توسط ارائه دهندگان خدمات فنی کشاورزی اهمیتی مضاعف دارد. در این رابطه کارایی مدل سروکوال در قالب یک مدل علی در ساختار شرکت های ارائه دهنده خدمات مشاوره ای فنی و مهندسی کشاورزی به شیوه مدل بندی معادله ساختاری مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش 422 کشاورز بودند که تجربه استفاده از مشاوره شرکت های خدمات، فنی و مهندسی کشاورزی استان تهران را طی 5 سال گذشته داشتند که از بین آنها از جامعه آماری تحقیق 201 تن به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد که برای تعیین روایی آن، از مقدار میانگین واریانس استخراج شده (82/0= AVE) و به منظور تعیین پایایی ابزار پژوهش نیز از مقدار پایایی ترکیبی (95/0= CR) استفاده شد.یافته های کاربرد مدل سوکوال نشان دادند که شاخص های مدل با عنوان:کیفیت پاسخگویی (84/0)، ملموس بودن (79/0)، تضمین (77/0)، قابلیت اطمینان (56/0)، همدلی (74/0)، وفاداری (65/0)، سازمان شرکت (65/0)، خدمات مشتریان (55/0) و کنترل درونی (44/0) قابل مدل سازی است. بر این پایه، مشخص شد مدل سوکوال برای کیفی سنجی خدمات ارائه شده به کشاورزان و ارائه خدمات با سطح کیفیت بالاتر توسط شرکت های مشاوره ای خدمات فنی و مهندسی کشاورزی، از اعتبار لازم برخوردار است.

    کلید واژگان: شرکت های خدمات فنی, مهندسی و مشاوره ای کشاورزی, ترویج کشاورزی و ارزیابی کیفیت خدمات, مدل سروکوال
    Mohsen Maleklee, Amir Alambeigi *, Seyyed Yousef Hedjazi, Seyed Mahmood Hosseini

    Due to the critical nature of agricultural extension in poverty alleviation and increasing food security, it is necessary to pay attention to the entry and barring of new actors through the pluralistic approach in agricultural extension. One of these actors is the private sector, and the issue of service quality is of double importance in the case of this sector of agricultural technical service providers. The statistical population of this research was farmers who had the experience of using the services of consulting, technical and agricultural engineering services companies in Tehran province during the last 5 years, and finally, 201 farmers were selected from the 422 participants through random sampling method. A questionnaire was used to collect data, and to determine its validity, the average value of extracted variance (AVE = 0.82) was used, and to determine the reliability of the research tool, the composite reliability value (CR = 0.95) was used. SERVQUAL model showed that the indicators of the model titled: quality of response (0.84), concreteness (0.79), guarantee (0.77), reliability (0.56), empathy (0.74), loyalty (0.65), company organization (0.65), customer service (0.55) and internal control (0.44) can be modeled. Based on this, it was found that the SERVQUAL model has the necessary credibility for measuring the quality of services provided to farmers and providing services with a higher level of quality by consulting companies for technical and agricultural engineering services.

    Keywords: Agricultural Engineering, Technical Advisory Services Companies, Agricultural Extension, Service Quality Evaluating, SERVQUAL Model
  • Roghayeh Garmaeepour, Amir Alambeigi, Alireza Mohammadi, Amirmohammad Arash, Sahar Roshan Ara, Samuel A Cushman

    Floods are one of the catastrophic natural disasters that have threatened human society and biodiversity throughout history. This is particularly so in coastal habitats such as the Mond Protected Area of Iran, and is one of the principal factors endangering Arabian sand gazelle in this area. The Arabian sand gazelle is considered as an independent species in Iran and The Mond Protected Area is its only habitat in Iran. The aim of this study was to determine the suitability of the habitat and identify the flood-prone areas of Mand protected area. Using the maximum entropy method and MaxEnt software, a habitat suitability map was prepared. In order to study the impacts of Mond River flooding on gazelle habitats within the Mond Protected Area and provide 25 to 500-year return period flood inundation maps, a two-dimensional HEC-RAS model was developed. After mixing the flood inundation maps with the suitability map, it was determined that significant parts of the center and west sections of the study area are prone to devastating floods. Generally, in this study, we have determined by using flood zoning technique in areas that are likely to be affected by floods, which is very effective in managing floodplain areas and controlling floods to reduce flood damage to the only sand gazelle's habitat in Iran.

    Keywords: Mond Protected Area, Gazella Marica, Maxent, Flood Inundation Mapping, HEC-RAS
  • Alireza Mohammadi, Amir Alambeigi, Rochelle Steven

    In recent years, birdwatching has become one of the fastest-growing forms of nature-based tourism and is often referred to as avitourism. Birdwatching has a relatively long history, but many research questions and avenues of inquiry remain unexamined. We quantitatively reviewed the literature on birdwatching using VOSviewer version 1.6.16 and the Bibliometrix package for R to assess the growth of the field over time. The results show that a total of 1371 publications have been published on the topic between 1878 and 2022. The annual growth in the number of publications was 2.59% and publications written through international collaboration constituted 20.02% of the total research output. Researchers and commentators in the United States, United Kingdom, and Canada were the largest contributors. Our results showed that birdwatching, birding, and citizen science are the motor themes, which means they significantly contribute to the development of the field. Moreover, ecosystem services, cultural ecosystem services, and recreation are emerging themes that require further development. Future studies are expected to focus on fostering avitourism in developing nations through training and collaboration between local and international NGOs. Improvement of local livelihoods and grass-roots organization should be the focus of future efforts given the potential of avitourism as a source of income and incentive for wildlife conservation action.

    Keywords: Avitourism, Birdwatching, Bird conservation, Bibliometric, VOSviewer
  • میترا البرزی منش*، افشین دانه کار، جلیل ایمانی هرسینی، مریم رباطی، امیر علم بیگی
    ایران کشوری است که تاکنون 13 اندوختگاه زیست کره (BR) را به ثبت جهانی برنامه انسان و زیست کره (MaB) یونسکو رسانده است. این برنامه بیان می دارد اگرچه کشورها در پهنه بندی و مدیریت اندوختگاه های زیست کره از استقلال و انعطاف برخوردارند؛ اما باید از طریق پهنه بندی سه گانه و اجرای برنامه های مدیریتی متناسب با اهداف سه گانه حفاظت، توسعه پایدار اقتصادی و تولید دانش و آموزش دست یابند. این مطالعه با استناد به منابع مرجع و تجربه های جهانی، تلاش کرده است با شناسایی و معرفی معیارها و شاخص های مکانی، پهنه بندی هسته، به عنوان یکی از سه پهنه اصلی BR به کمک الگوریتم تصمیم گیری و روابط خطی ریاضی، الگوی علمی و قابل تعمیمی برای پهنه بندی هسته در کلیه اندوختگاه های زیست کره کشور ارایه نماید. این پژوهش 5 معیار الزامی و 6 معیار ترجیحی را با استناد به پژوهش های مشابه و روش دلفی برای پهنه بندی هسته BRs در کشور شناسایی کرد. برای تعیین پهنه هسته با رعایت سهم هسته از اندوختگاه در دامنه 5 تا 20 درصد، استقرار هسته در اکوسیستم های معرف کشور (با پوشش حداقل 10 درصد)، تامین نیاز زون حفاظتی مناطق با عنوان ملی (به میزان حداقل 20 درصد)، هسته اندوختگاه زیست کره دنا پهنه بندی و برای پرهیز از رویه های سلیقه ای، در اقدام های مشابه الگوریتم تصمیم گیری و روابط خطی تلفیق شاخص های هر معیار و معیارهای زون هسته ارایه شد. پهنه هسته اندوختگاه زیست کره دنا با استفاده از 5 معیار الزامی معرف بودن، بکر و طبیعی بودن، گونه های حفاظتی، اهمیت زیستگاهی و حساسیت و آسیب پذیری زیستی زیستگاه و معیار ترجیحی یکپارچگی، به صورت 6 لکه مجاز به صورت خوشه ای شناسایی شد، مجموع وسعت این لکه ها به میزان 26928 هکتار، حدود 11 درصد اندوختگاه را پوشش می دهد، لکه های هسته 10 تا 13 درصد اکوسیستم های معرف، حدود 26 درصد پارک ملی دنا و 20 درصد منطقه حفاظت شده دنای غربی و شرقی را پوشش دادند.
    کلید واژگان: ارزیابی چند معیاره, اکوسیستم های معرف, پارک ملی دنا, مناطق تحت حفاظت
    Mitra Alborzimanesh *, Afshin Danehkar, Jalil Imani Harsini, Maryam Robati, Amir Alambeigi
    Iran is a country that has so far registered 13 Biosphere Reserves (BRs) under UNESCO's Man and Biosphere Program (MaB). This program states that although countries have independence and flexibility in the zoning and management of biosphere reserves; however, they should achieve the triple goals of conservation, sustainable economic development and Knowledge production and education through triple zoning and the implementation of appropriate management plans. This article, citing reference sources and world experiences, has tried to identify and introduce the criteria and spatial indicators of core zoning, as one of the three main zones of BR, with the help of decision-making algorithm and mathematical linear relationships, provide a scientific and generalizable model for core zoning in all biosphere reserves of the country. This research identified 5 mandatory criteria and 6 preferred criteria based on similar researches and the Delphi method for the zoning of the core of BRs in the country, by observing the percentage of the core zone from BR in the range of 5 to 20%, the establishment of the core in representative ecosystems of the country (with Covering at least 10%), meeting the needs of the protection zone of the areas with the national title (at least 20%), zoning the core of the Dana Biosphere Reserve and to avoid arbitrary procedures, in actions similar to the decision-making algorithm and The linear relationships of the integration of the indices of each criterion and the criteria of the core zone have been presented. The core area of the Dena biosphere reserve was identified as 6 permitted spots in clusters using the 5 mandatory criteria of representativeness, virginity and naturalness, conservation species, habitat importance, sensitivity and biological vulnerability of the habitat, and the preferred criterion of integrity. The size of these spots is 26928 hectares, covering about 11% of the BR, the core spots covered 10-13% of representative ecosystems, about 26% of Dana National Park, and 20% of Western and Eastern Dana Protected Areas.
    Keywords: Dena national park, Multi-criteria evaluation, Representative ecosystems, zoning
  • عبدالرحیم غیاثی*، امیر علم بیگی

    گر چه پژوهش ‏ها نشان می‏ دهند که شکل گیری قصد کارآفرینی بر اساس سرمایه‏ های اجتماعی و روان شناختی صورت می‏گیرد؛ اما روابط خطی و همچنین نادیده گرفتن جنسیت در این باره، ممکن است به روشنی شکل گیری ساز و کار قصد کارآفرینی را توضیح ندهد. بر این پایه، هدف اصلی این مطالعه، مقایسه اثر خطی و غیرخطی (اثر درجه دوم) سرمایه‏ اجتماعی بر قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی با میانجیگری سرمایه روانشناختی بود که به جهت درک عمیق تر، به تفکیک جنسیت صورت گرفت. بدین منظور از رویکرد کمی به روش میدانی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی رشته ‏های کشاورزی مشغول به تحصیل در دانشگاه ‏های دولتی (تهران، کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، فردوسی مشهد، بیرجند، بوعلی سینا، رازی، شهرکرد، علوم کشاورزی و منابع طبیعی رامین، شیراز و یاسوج) در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در این راستا، 384 پرسشنامه‏، طراحی شده با بازه ‏ی لیکرت پنج گزینه‏ ای و گردآوری شده با روش نمونه‏ گیری چند مرحله‏ ای، با استفاده از حساب رقومی PLS-SEM در نرم افزار Smart Pls4 مورد تحلیل قرار گرفت. پایایی و روایی محتوایی ابزار تحقیق از طریق محاسبه ‏ی ضریب تتای ترتیبی (87/0-79/0 = θ) تایید شد. نتایج بوت استراپینگ و معیار BIC نشان داد که در دانشجویان دختر، الگوی غیرخطی اثر سرمایه اجتماعی بر قصد کارآفرینی با میانجیگری سرمایه روانشناختی، نسبت به مدل خطی برتری دارد. اما در دانشجویان پسر، مدل فقط خطی است. علاوه بر این، یافته‏ های این پژوهش، آشکار ساخت که ساز و کار اثر سازه‏ های مورد مطالعه در دانشجویان دختر و پسر از برخی جهت‏ ها تفاوت دارد. یافته‏ های این تحقیق می‏تواند به مسیولان و برنامه ریزان آموزشی یاری رساند تا سیاست ها و شیوه هایی را برای دانشجویان دختر و پسر اتخاذ کنند که قصد کارآفرینی آنان ارتقا یابد.

    کلید واژگان: دانشجویان کشاورزی, تفاوت جنسیتی, قصد کارآفرینی, سرمایه اجتماعی, سرمایه روان‏شناختی
    Abdolrahim Gheyassi *, Amir Alambeigi

    Although researches show that the formation of entrepreneurial intention is based on social and psychological capital; but linear relationships, as well as ignoring gender, may not clearly explain the formation of the mechanism of entrepreneurial intention. Based on this, the main purpose of the present study was to compare the linear and non-linear effect of social capital on the entrepreneurial intention of agricultural students with the mediation of psychological capital, which was done separately by gender for a deeper understanding. The statistical population of the research consisted of final-year undergraduate agricultural students in the public universities in the academic year 2021-2022. In this regard, 384 questionnaires, designed in a five-option Likert scale and collected by multi-stage sampling method, were analyzed using the PLS-SEM algorithm in Smart Pls4 software. The reliability and face validity of the instrument were confirmed through ordinal coefficient theta and an expert panel. The results showed that in female students, the nonlinear model of the effect of social capital on the entrepreneurial intention with the mediation of psychological capital is superior to the linear model. But in male students, the model is only linear. In addition, the results of the research revealed that the mechanism of the effect of the studied structures in male and female students is different in some ways. The results of the present research can help education officials and planners to adopt policies and practices for male and female students that will promote their entrepreneurial intentions.

    Keywords: Agricultural students, Gender difference, entrepreneurial intention, social capital, Psychological Capital
  • احمد باسامی، سید احمدرضا پیش بین*، امیر علم بیگی، سید محمود حسینی
    توانمندسازی روانشناختی یکی از موضوع های مهم مورد علاقه محققان مدیریت منابع انسانی و عاملی مهم در پیشگویی و درک رفتار سازمانی است. پژوهش حاضر در پی شناسایی عوامل موثر بر توانمندسازی روانشناختی کارشناسان ترویج کشاورزی ایران بود. روش تحقیق تحلیل محتوا کیفی با رویکرد متعارف بود و بنابر ضرورت از روش نمونه گیری نظری (مصاحبه با مدیران و کارشناسان ترویج کشاورزی به تعداد 16 نفر) استفاده شد. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار مکس کیودا نسخه 12 منجر به استخراج 83 کد و چهار طبقه شامل عوامل فردی و شخصیتی زمینه ساز توانمندسازی روانشناختی (با 5 زیرطبقه)، زمینه سازمانی توانمندسازی روانشناختی (با 7 زیرطبقه)، عوامل ساختاری زمینه ساز توانمندسازی روانشناختی (با 6 زیرطبقه) و عوامل محیطی زمینه ساز توانمندسازی روانشناختی (با 4 زیرطبقه) شد. در پایان پیشنهادهایی برای توانمندسازی روانشناختی کارشناسان ترویج کشاورزی ارایه شد. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان نیروی انسانی در نظام ترویج کشاورزی و جوامع دانشگاهی به دنبال داشته باشد.
    کلید واژگان: توانمندسازی روانشناختی, ترویج کشاورزی, تحلیل محتوا, نرم افزار مکس کیودا
    Ahmad Basami, Seyed Ahmadreza Pishbin *, Amir Alambeigi, Seyed Mahmoud Hoseini
    Psychological empowerment is one of the interesting topics of human resource management researchers and is one of the important factors for predicting and understanding organizational behavior. This research sought to identify the factors affecting the psychological empowerment of Iranian agricultural extension Specialists and the methodology of qualitative content analysis with conventional content analysis approach. According to necessity, the method of theoretical sampling (interview with managers and Specialists of agricultural extension was 16) and the data were analyzed using MAXQDA12 software. Based on the results of the interviews analysis, A total of 83 initial codes were extracted from the interview, which were formed in four categories including: Individual and personality factors that underlie psychological empowerment (with 5 subcategories), Organizational contexts related to psychological empowerment (with 7 subcategories), Psychological empowerment structures (with 6 subcategories), Environmental factors that underlie psychological empowerment (with 4 subcategories). At the end, there were Suggestions to the psychological empowerment of agricultural extension experts. Results of this study have practical implications for managers, policymakers and human resources planners in the agricultural extension system and academic communities.
    Keywords: Psychological Empowerment, Agricultural Extension, Content analysis, MAXQDA software
  • جواد قاسمی*، حسام الدین غلامی، امیر افضلی گروه، امیر علم بیگی

    با توجه گسترش اکوتوریسم، بررسی اثرات آن بر توانمندسازی جوامع محلی از اهمیت بالایی برخوردار است. از همین رو، این پژوهش به دنبال اندازه گیری میزان توانمندسازی جوامع محلی در اثر اکوتوریسم بود. در این راستا با بهره گیری از چارچوب مفهومی چرخ توانمندسازی مندوزا راموس (2013)، پیمایشی در شهرستان سوادکوه اجرا شد. بر این اساس، با استفاده از فرمول دانیل، حجم نمونه برابر 240 نفر برآورد شد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق یک پرسشنامه گردآوری شد که برای تعیین روایی آن علاوه بر نظرخواهی از متخصصان (روایی صوری)، از روایی همگرا استفاده شد. به منظور محاسبه پایایی آن نیز دو روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بهره گرفته شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 22 و Smart PLS انجام شد. یافته های حاصل آمار استنباطی که با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی انجام پذیرفت، نشان داد که توانمندسازی جامعه محلی دارای پنج مولفه اصلی (روان شناختی، محیط زیستی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) است و همگنی و پایایی معرف ها مورد تایید بود. همچنین، نتایج نشان داد که میانگین توانمندسازی کل در شهرستان سوادکوه برابر 1/3 از 5 بود. بیشترین میزان توانمندسازی مربوط به مولفه های توانمندسازی روان شناختی (35/3) و محیط زیستی (22/3) بود و کمترین میزان توانمندسازی مربوط به مولفه های سیاسی (89/2) و اقتصادی (96/2) بود. مولفه توانمندسازی اجتماعی (10/3) در وضعیت متوسط قرار داشت. بر این اساس توصیه می شود؛ با رویکرد مشارکتی و با بهره گیری از اصول و فنون تسهیلگری نسبت به بهبود توانمندسازی سیاسی و اقتصادی در شهرستان سوادکوه اقدام شود.

    کلید واژگان: گردشگری, اکوتوریسم, توانمندسازی, جامعه محلی, توسعه روستایی
    Javad Ghasemi *, Hesamedin Gholami, Amir Afzaligrouh, Amir Alambeigi

    Given the rise in popularity of ecotourism, investigating its impacts on the local community is of great importance. Thus, this study aimed to analyze ecotourism’s effects on the empowerment of local communities. In this regard, based on the empowerment wheel conceptual framework (Mendoza-Ramos, 2013) a survey was conducted in Savadkuh County. The sample size was calculated to be 240 people according to Daniel's sampling formula and was accessed through the convenience-sampling method. Data were collected through a questionnaire, the validity of which was approved by a panel of experts and construct validity (AVE Index). The reliability of the questionnaire was approved by calculating Cronbach's alpha and composite reliability (CR). The data were analyzed by SPSS22 and Smart PLS software. Besides the confirmation of indicators’ homogeneity and reliability, the results of confirmatory factor analysis confirmed that local community empowerment's measurement model had five components (i.e. psychological, environmental, political, economic, and social). In addition, results revealed that the total mean score of local people empowerment was 3.1 out of 5. The highest mean scores were for the psychological (3.35) and environmental (3.22) dimensions of empowerment, respectively. The lowest mean scores were for the political (2.89) and economic (2.96) dimensions of empowerment, respectively. The social empowerment dimension (3.10) was almost at a moderate level. Accordingly, it is recommended to improve the political and economic empowerment of Savadkuh County’s local people through participatory approaches and facilitation techniques.

    Keywords: Tourism, Ecotourism, Empowerment, Local community, Rural Development
  • زهره معتمدی نیا*، حمید موحد محمدی، احمد رضوانفر، امیر علم بیگی، حسین مهدی زاده
    مقدمه و هدف

    اهمیت کسب و کارهای نوپا در بخش کشاورزی بیش از هر زمان دیگری مشخص است. برای رسیدن به این مهم فراهم ساختن اکوسیستم کارآفرینی مورد نیاز است. لذا، نظر به تجربه ی اندک بخش کشاورزی کشور برای ایجاد چنین اکوسیستمی باید عامل‎های اکوسیستم کارآفرینی را با استفاده از آموزه های بخش های پیشگام کارآفرینی شناسایی کرد. این پژوهش با هدف طراحی الگوی رشد اکوسیستم کارآفرینی در بستر نظام آموزش عالی کشاورزی کشور انجام شد.

    مواد و روش‎ها:

     پژوهش حاضر از منظر گردآوری داده ها از نوع میدانی، از منظر کنترل متغیرها از نوع غیرآزمایشی و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش جزء تحقیقات آمیخته ی اکتشافی-متوالی (مصاحبه های عمیق به همراه پیمایش) می باشد و در بخش کیفی با مصاحبه ی نیمه‎ ساختاریافته با 15 نفر از فعالان استارت آپی کشور سازه های شش مولفه ی مدل اکوسیستم کارآفرینی آیزنبرگ شناسایی شدند و در بخش کمی سازه ها بررسی شدند. جامعه ی آماری در بخش کمی 1800 نفر از فعالان استارت آپی کشور بودند. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که مطابق آن تعداد نمونه 286 نفر برآورد گردید. به‎منظور سنجش روایی ابزار تحقیق (پرسشنامه) از روش روایی تشخیصی استفاده شد که مقدار آن برای سازه های تحقیق بالاتر از 0/5≥  AVE و قابل قبول بود. برای تعیین پایایی از روش پایایی ترکیبی استفاده شد که مقدار آن برای سازه ها بالاتر از 0/6≥  CR و قابل قبول بود. برای پردازش داده ها از روش تحلیل مولفه های اصلی و تحلیل سلسله‎‎ مراتبی با استفاده از نرم‎افزار Smart-PLS استفاده شد.

    یافته ‏ها: 

    مطابق یافته‎ ها برای مولفه‎ ی سیاست پنج عامل تقویت بخش خصوصی، تعیین متولی برای اکوسیستم، حمایت از کارآفرینی مولد، توسعه‎ی متوازن کشور و سرمایه‎ گذاری دولت در اکوسیستم شناسایی شدند. برای مولفه‎ی فرهنگ عامل‎های توجه به الگوهای موفق کارآفرینی، توسعه‎ی فرهنگ کارآفرینی و ارتقاء تفکر کارآفرینانه، برای مولفه‎ی حمایت عامل‎های توجه به نقش مشاوران، تامین فضای فیزیکی، تامین زیرساخت‎های قانونی و نقش نهادهای حرفه‎ای حامی کارآفرینی، برای مولفه‎ی بازار عامل‎های شبکه‎سازی، تامین بستر رقابتی و توجه به وضعیت سیاسی بازار کشور، برای مولفه‎ ی سرمایه‎ ی انسانی عامل‎های اکوسیستم آموزش مهارت‎های کسب‎و‎کار، بازنگری در ساختار آموزش عالی، پرورش نیروی انسانی، ترغیب اساتید به کارآفرینی و هدفمند کردن بودجه‎ی دانشگاه ‎ها و برای مولفه‎ ی  سرمایه‎ی مالی عامل‎ های دسترسی به منابع مالی و تزریق مالی به‎‎ هنگام شناسایی شدند، همچنین رتبه بندی مولفه های مدل رشد اکوسیستم کارآفرینی در بستر نظام آموزش عالی کشاورزی کشور بدین شرح بود: مولفه‎ ی سرمایه ی‎ انسانی در رتبه ی اول و مولفه های فرهنگ، حمایت، بازار، سیاست و سرمایه ی مالی در رتبه‎ های بعدی از نظر اهمیت قرار داشتند.

    نتیجه‎ گیری:

     از دیدگاه فعالان استارت‎آپی کشور مولفه‎ی سرمایه ی انسانی بیشترین اهمیت را در رشد اکوسیستم کارآفرینی در بستر نظام آموزش عالی کشاورزی کشور داشت، لذا می‎توان با تشکیل شورای راهبردی نظام آموزش عالی کشاورزی جهت برنامه ریزی درسی، تغییر در برنامه های درسی و تغییر در شیوه های آموزشی و استفاده بیشتر از آموزش های تجربی در مراکز آموزش عالی کشاورزی کشور زمینه را جهت تقویت مولفه‎ی  سرمایه انسانی فراهم نمود.

    کلید واژگان: اکوسیستم استارت آپ, آموزش عالی کشاورزی, فعالان استارت ‎آپی, کارآفرینی
    Zohreh Motamedi Nia*, Hamid Movahed Mohamadi, Ahmad Rezvanfar, Amir Alambeigi, Hossein Mahdizadeh
    Introduction and Objective

    Nowadays, the significance of launching startups in the field of agriculture is more evident than ever. In order to achieve this important purpose, it is essential to provide an entrepreneurial ecosystem. Therefore, given the lack of experience in Iran’s agriculture sector of Iran for creating such ecosystems, it is necessary to build on the experiences of pioneering entrepreneurial sectors and identify the components of agricultural startup ecosystems. The present research was conducted with the purpose of designing a model for entrepreneurial ecosystem growth for Iran’s agricultural higher education system.

    Materials and Methods

    This study is considered a field research in terms of data collection, non-experimental research in terms of variable control, applied research in terms of purpose, and exploratory sequential mixed method research (in-depth interviews along with surveys) in terms of methodology. In the qualitative part of the study, we identified the constructs of the six components of Isenberg’s entrepreneurial ecosystem model, utilizing semi-structured interviews with 15 startup activists in Iran. In the quantitative part, these constructs were monitored. The statistical population of the quantitative part of the study consisted of 1800 startup experts in Iran. Using the Cochran formula, the sample size was determined to comprise 286 individuals. In order to assess the validity of the research tool (questionnaire), the divergent validity method was used, the value of which for the research constructs was above 0.5 ≤ AVE and acceptable. To determine reliability, the composite reliability method was utilized, the value of which for the research constructs was above 0.6 ≤ CR and acceptable. In order to process the data, we used the principal component analysis method and hierarchical component models, utilizing the Smart-PLS software.

    Findings

    According to the findings, five factors were identified for the policy component which are: strengthening the private sector, appointing a trustee for the ecosystem, supporting productive entrepreneurship, balanced development in the country, and government investment in the ecosystem. For the culture component, the factors of attention to entrepreneurial success stories, developing entrepreneurial culture and promoting entrepreneurial thinking were identified. For the component of support, the factors of attention to the role of advisors, providing the physical space, providing the legal infrastructure, and the role of professional organizations supporting entrepreneurship were identified. For the market component, the factors of networking, providing a competitive platform, and attention to the political status of the country’s market were identified. For the human capital component, the factors of business skills training ecosystem, reviewing the higher education structure, manpower training, encouraging the professors to become entrepreneurs, and target-based budgeting in universities were identified. For the financial capital component, the factors of access to financial resources and timely financial injections were identified. Moreover, the ranking of entrepreneurial ecosystem growth components in the context of agricultural higher education system in Iran were as follows: the component of human capital was in the first place, followed by the components of culture, support, market, policy, and financial capital.

    Conclusion

      From the perspective of startup activists in Iran, the human capital factor has the highest level of importance in entrepreneurial ecosystem growth in agricultural higher education system of the country; therefore, it is recommended that Iran’s agricultural higher education system should fulfill this essential role through development of a strategic planning committee responsible for creating and revising the syllabi for university courses and adopting practice-based learning techniques in higher education institutions to further promote the human capital factor.

    Keywords: Agricultural Higher Education, Entrepreneurial Ecosystem, Startup, Startup Activists
  • فاطمه نرماشیری، مهدی قربانی*، غلامرضا زهتابیان، حسین آذرنیوند، امیر علم بیگی، رولند ورنر شولز

    یکی از چالش های پایداری، شکاف بین دستورالعمل های پایداری و تصمیم گیری همراه با عمل از سوی جوامع هدف است. رفتار کشاورزان نیز به عنوان عامل تصمیم گیرنده از عوامل اثرگذار بر آینده پایداری است. دراین بین رویکردهای فرارشته ای همچون نظام های انسان- محیط زیست جهت مدیریت پایدار و رفع چالش های پایداری موثر هستند. بدین منظور این تحقیق با هدف اصلی بررسی رفتار پایدار بهره برداران کشاورزی و به قصد سنجش توانایی تفکیک رفتار کشاورزان بر اساس شاخص های پایداری در قالب پنج سرمایه و همچنین بر اساس خصوصیات فردی کشاورزان انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش متشکل از 5024 بهره-بردار کشاورزی شهرستان قلعه گنج بوده که ازاین بین به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب به شمار 389 نفر به عنوان نمونه انتخاب و دو پیشایند رفتاری سودمندی و سازگاری درک شده موردسنجش قرار گرفته اند. ابزار پژوهش پرسش نامه ای بود که روایی و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.80 موردبررسی قرار گرفت. روش آماری جهت تفکیک و پیش بینی وضعیت پیشایندهای رفتاری رگرسیون لجستیک دو جمله ای بر پایه نرم افزار SPSS 25 بوده است. نتیجه کلی تحقیق گویای آن است که شاخص های پایداری فیزیکی متغیری مهم در پیش بینی رفتار بهره برداران است. همچنین مشخص شد محل سکونت نیز در پیش بینی رفتار موثر است. در رابطه با مولفه سودمندی درک شده از سوی افراد شاخص های انسانی و نوع منبع آب نیز معنی دار هستند درحالی که برای مولفه سازگاری درک شده از سوی افراد شاخص های اجتماعی و نوع فعالیت کشاورزی تاثیر پیش بینی کننده معنی دارتری دارند.

    کلید واژگان: شاخص های پایداری, پیشایندهای رفتاری, نظام های انسان- محیط زیست, پایداری کشاورزی, قلعه گنج
    Fatemeh Narmashiri, Mehdi Ghorbani *, Gholamreza Zehtabian, Hosein Azarnivand, Amir Alambeigi, Roland W Scholz

    One of the sustainability challenges is the gap between sustainability guidelines and action-based decision-making by the target communities. Farmers' behavior as a decision-maker is also a factor influencing the future of sustainability. Interdisciplinary approaches such as human-environmental systems are effective for sustainable management and solving the challenges of sustainability. For this purpose, this study was conducted to investigate the sustainable behavior of agricultural stakeholders and evaluate the separation of behavioral antecedent levels of capability based on sustainability indicators in the form of five capitals and individual characteristics of farmers. The statistical population of this study included 5024 agricultural stakeholders of Ghalehgang County, of which 389 people were selected as a sample by stratified sampling method with appropriate proportion, and two behavioral antecedents of perceived usefulness and perceived compatibility were measured. The research tool was a questionnaire and its validity and reliability were assessed by Cronbach's alpha coefficient and confirmatory factor analysis using Lisrel 8.80 software. The statistical method for distinguishing and predicting the status of behavioral antecedents was binary logistic regression using SPSS 25 software. The overall result of the research shows that physical stability indicators are an important variable in predicting the behavior of users. It also turned out that the residence location is effective in predicting behavior. Regarding the individuals' perceived usefulness component, human indicators and the type of water source are significant, while for the perceived compatibility component, social indicators and the type of agricultural activity have a more significant predictive effect.

    Keywords: sustainability, Antecedents, Human-Environmental Systems, sustainability of agriculture, Ghalehgang
  • مائده هاتفی، حسین شعبانعلی فمی*، علی اسدی، امیر علم بیگی

    به طور کلی یکی از عوامل موثر بر میزان توسعه کشاورزی در محیط های کنترل شده، عوامل موجود در محیط بیرونی است که از حوزه ی مدیریت فردی تولید کننده (محیط داخلی)، خارج هستند. هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل بیرونی موثر بر توسعه کشت سبزی و صیفی سالم در محیط های کنترل شده در استان های تهران و البرز بوده است. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان متخصص در امر گلخانه داری در دو استان تهران و البرز بودند (74=N) که به شیوه ی سرشماری مورد پرسشگری قرار گرفتند. ابزار گرد آوری داده ها نیز پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری آن توسط پنلی از متخصصان و پایایی آن به وسیله محاسبه آلفای کرونباخ تایید شد (797/0- 916/0). اطلاعات گردآوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی و نرم افزار Smart PLS3 تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد همه عوامل شناسایی شده که شامل نظام های پشتیبانی، ساختارها و رویه ها، فضای کسب و کار، تسهیلات مالی و مدیریتی و سیاست ها و قوانین، می باشند، بر توسعه کشت سبزی و صیفی سالم در محیط های کنترل شده  تاثیرگذار بودند. همچنین، با توجه به مقدار استاندارد بتا، می توان بیان داشت به ترتیب سه سازه نظام پشتیبانی، ساختارها و رویه ها و فضای کسب و کار بیشترین اثر و دو سازه سیاست ها و قوانین و تسهیلات مالی و مدیریتی سهم کمتری را در تبیین محیط بیرونی موثر بر تولید سبزی و صیفی در محیط های کنترل شده کشت داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که یکی از پیش نیازهای توسعه کشت در محیط های کنترل شده ارتقاء محیط نهادی است. به نظر می رسد بخش قابل ملاحظه ای از ظرفیت های پشتیبانی نهادی در بخش خصوصی وجود دارد که می تواند ساماندهی و در قالب خدمات تعریف شده به متقاضیان ارایه گردد. [1] معادل واژه محصول گواهی شده

    کلید واژگان: محیط کنترل شده کشت, کارشناسان, محیط بیرونی
    Maede Hatefi, Hosain Shababali Fami *, Ali Asadi, Amir Alambeigi

    Generally, one of the important factors affecting development of controlled environment agriculture, is related to external environment factors which are out of the control of producer’s individual management. The main purpose of this study was to investigate the impact of effective external environment on development of CEA in Tehran and Alborz provinces (N=74). The data gathering tool of the research was a researcher-designed questionnaire, its validity was confirmed by a panel of experts and its reliability was confirmed by Cronbach’s alpha (0.797- 0.916). The collected data were analyzed by structural equation modeling with partial least squares method (PlS-SEM) with smart PLS software. The findings showed that all dimensions of external environment affect CEA development with 99% confidence. Also, according to the beta standard values, it can be said that the three structures items including supporting system, structures and procedures, and business situation have the highest effects and the other two items including policies and laws and financial and managerial facilities have the lowest effects on CEA development, respectively.

    Keywords: Controlled Environment Agriculture, Experts, external environment factors
  • عبدالرحیم غیاثی، امیر علم بیگی*، احمد رضوانفر، سید محمود حسینی، سید احمدرضا پیش بین

    هدف این تحقیق تبیین رابطه‏های ساختاری بین مولفه های مهارت های نرم بایسته در دانشجویان کشاورزی (9 مهارت نرم) بود. در این راستا، از دانش خبرگان دانشگاهی بر مبنای فن دیمتل فازی استفاده شد. بر این مبنا، دیدگاه های 11 نفر از خبرگان دانشگاهی از طریق پرسشنامه‏ای پنج گزینه ای، مبتنی بر طیف لیکرت، احصاء شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهارت های ارتباطی، مهارت های یادگیری و مهارت های رهبری به ترتیب از بیشترین تاثیرگذاری و مهارت های انطباق پذیری از بیشترین تاثیرپذیری برخوردارند و مهارت های یادگیری نیز بیشترین تعامل را با دیگر مهارت های نرم بایسته دارد. همچنین نتایج به دست آمده، گویای آن است که پنج مولفه (مهارت های ارتباطی، مهارت های هوش هیجانی، مهارت های رهبری، مهارت های یادگیری، مهارت های اخلاقی) علت بوده و چهار مولفه (مهارت های حل مسیله و تصمیم گیری، مهارت های مدیریت زمان، مهارت های کار گروهی، مهارت های انطباق پذیری) معلول به شمار می روند. بنابراین بایسته است در آموزش عالی کشاورزی، ضمن توجه به توسعه‏ی همه‏ی مهارت های نرم بایسته، تمرکز و سرمایه گذاری بیشتری به ترتیب بر توسعه‏ی مهارت های ارتباطی، مهارت های یادگیری و مهارت‏های رهبری صورت گیرد.

    کلید واژگان: مهارت های نرم, مهارت&rlm, های نرم بایسته, دانشجویان کشاورزی, دیمتل فازی, های ارتباطی
    Abdolrahim Gheyassi, Amir Alambeigi *, Ahmad Rezvanfar, Seyed Mahmood Hosseini, Seyed Ahmadreza Pishbin

    The aim of this study was to explain the structural relationships between the components of essential soft skills in agricultural students (9 soft skills). In this regard, to achieve the aim of the study, the fuzzy DEMATEL technique was used. The views of 11 academic experts were collected through a questionnaire, based on the Likert scale. The results showed that communication skills, learning skills, and leadership skills are the most effective components, respectively. Also, findings indicated that the adaptability skills component is the most influential component. The results also show that five components (communication skills, emotional intelligence skills, leadership skills, learning skills, ethical skills) are causal factors and four components (problem-solving and decision-making skills, time management skills, teamwork skills, adaptability skills) Are effect factors. Thus, in higher agricultural education, while paying attention to the development of all essential soft skills, more focus and investment should be made on the development of communication skills, learning skills, and leadership skills, respectively.

    Keywords: Soft Skills, essential Soft Skills, Agricultural students, Fuzzy DEMATEL, Communication Skills
  • رسول لوایی آدریانی*، خلیل کلانتری، علی اسدی، امیر علم بیگی
    زمینه و هدف

    تعاونی های بخش کشاورزی به طور عمده از کنشگران کلیدی زنجیره تامین غذا به شمار می روند. علی رغم آنکه این کنشگران می توانند از طریق برقراری روابط همکاری در حلقه های مختلف زنجیره تامین غذا نقش آفرینی کنند، آن ها فاقد الگوی جامع برای ترسیم نقشه راه همکاری هستند. بر این اساس، مطالعه حاضر درصدد تبیین مدل همکاری تعاونی های دامی در طول زنجیره تامین غذا است.

    روش شناسی/رهیافت

    این مطالعه به شیوه کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیان کلاسیک انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و با استفاده از تکنیک های نمونه گیری گلوله برفی و نظری در بین 32 نفر از کارشناسان و مدیران عامل تعاونی های تولید دامی جمع آوری شد. فرآیند جمع آوری و تحلیل داده ها طی پنج مرحله و در قالب گروه های هم خانواده 6Cs گلیزر هدایت شد.

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که ایجاد مثلث همکاری میان تعاونی ها، اعضاء و اتحادیه بر مبنای رویکرد قراردادی، کنشگری تعاونی ها را در زنجیره تامین هدایت می کند. این مثلث همکاری تحت تاثیر عوامل مختلفی تسهیل و یا محدود می شود که برای نمونه می توان به کنشگری مبتنی بر اعتماد اشاره کرد. به طور کلی، ساختار همکاری تعاونی ها دارای بستری بالقوه است و برای آنکه بتوان الگوی بالفعلی از این همکاری ارایه داد، لازم است اصول توافق های مبتنی بر همکاری را در سه سطح تولید، مدیریت و بازاریابی و بازار پیاده سازی کرد؛ به طوری که ظرفیت های تعاونی ها و نیازهای بازار نیز در آن لحاظ شود. در این میان، شفافیت و رسمیت بخشی به الگوی ظرفیت نیاز اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

    کلید واژگان: زنجیره تامین, همکاری, شبکه سازی, تعاونی تولید دامی, نظریه داده بنیان
    Rasool Lavaei Adaryani *, Khalil Kalantari, Ali Asadi, Amir Alambeigi
    Context and purpose

     Agricultural cooperatives are mainly considered as key actors in the food supply chain. Although these actors can play a role in the formation of cooperative relationships in different stages of the food supply chain, they lack a comprehensive pattern for mapping cooperation. Accordingly, the current study seeks to provide a model for the collaboration of livestock production cooperatives across the food supply chain.

    Methodology/approach

    This qualitative study was conducted using classic grounded theory. Data were collected through semi-structured interviews with 32 experts and cooperatives' managing directors. Snowball and theoretical sampling techniques were used to select participants. In order to facilitate data collection and analysis, a five-step process was performed using Glaser's 6Cs coding family.

    Findings and conclusions

    The results showed that the formation of a collaboration triangle among cooperatives, members, and the union, based on the contract approach, directs the activities of the cooperatives across the supply chain. This collaboration triangle is facilitated or restricted by various factors, such as trust-based action. Overall, the collaboration structure of cooperatives has a potential context, and in order to provide a real model of this cooperation, it is necessary to implement the principles of cooperation agreements at three levels of production, management, and marketing and market in such a way that the capacities of cooperatives and the needs of the market are taken into account. In the meantime, transparency and formalization of the capacity-need model seem inevitable.

    Keywords: Supply chain, collaboration, Networking, Livestock Production Cooperative, Grounded theory
  • فاطمه نرماشیری، مهدی قربانی*، غلامرضا زهتابیان، حسین آذرنیوند، امیر علم بیگی، رولند ورنر شولز

    بیابان زایی به عنوان یک تهدید جدی برای محیط های خشک و نیمه خشک و حتی نیمه مرطوب در چند دهه اخیر محسوب شده و مانع اصلی توسعه پایدار جهانی است، در نتیجه نظارت بر روند تغییرات آن از اقدامات ضروری محسوب می شود. یکی از روش های مقرون به صرفه، اغلب رایگان و در دسترس برای نظارت بر تغییرات این مناطق استفاده از سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی است. در این مطالعه با استفاده از روش تحلیل بردار تغییر اقدام به ارزیابی و تحلیل شدت بیابان زایی در بخشی از شهرستان قلعه گنج در جنوب استان کرمان پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا در گوگل ارث انجین از باندهای تصاویر لندست 8 در دو بازه زمانی 2014 (دوره زمانی اول) و بازه زمانی2020 (دوره زمانی دوم) برای ماه های اسفند و فروردین استفاده شده است. تصحیحات لازم روی آنها اعمال و برای هر دو دوره به صورت جداگانه میانگین گیری و سپس شاخص های EVI و BSI محاسبه شده است. در مرحله بعد با استفاده از این دو شاخص و روش تحلیل بردار تغییر در محیط نرم افزار GIS، به تعیین بزرگی تغییرات و جهت تغییرات بیابان زایی در منطقه مورد پرداخته شده است. دستاورد پژوهش حاضر گویای غالبیت روند احیای منطقه در طی سال های مورد مطالعه می باشد و نتایج کلی حاکی ازین امر است که توسعه کشاورزی و در کنار آن تغییر کاربری اراضی بیشترین تاثیر را بر شاخص های پایش و روند بیابان زایی در منطقه داشته اند؛ بدین صورت که شاهد تخریب اراضی در اطراف مناطق مسکونی هستیم و از سویی رابطه تنگاتنگی بین فعالیت های کشاورزی و مناطق احیایی در منطقه وجود دارد.

    کلید واژگان: تحلیل بردار تغییر, بیابان زایی, قلعه گنج, EVI, BSI
    Fatemeh Narmashiri, Mehdi Ghorbani *, Gholamreza Zehtabian, Hosein Azarnivand, Amir Alambeigi, Roland W Scholz

    Desertification has been considered as a serious threat to arid, semi-arid and even semi-humid climate in recent decades and it is a major obstacle to sustainable global development, so monitoring its changes is urgent. Using remote sensing and GIS is one of the cost-effective, often free and accessible method to monitor changes in these areas. In this study, change vector analysis method was used for evaluation and analysis of desertification change in a part of Ghalehganj county in south of Kerman province. For this purpose, Landsat 8 image bands in two time periods of 2014 (first period) and 2020 period (second period) for March and April was used in Google Earth Engine. Image pre-processing were applied and averaging was done separately for both periods which was followed by calculation of EVI and BSI indices. For the next step, using these two indicators and the change vector analysis method in the GIS software, the magnitude and direction of desertification change trends were determined. The results of the present research indicated the dominance of the reclamation process in the region during the years studied and the overall results indicate that development of cultivated lands and land use change have the greatest impact on monitoring indicators and desertification trends in the region. Thus, degradation of lands around residential areas are witnessed and on the other hand, there is a significant relationship between agricultural activities and rehabilitation areas in the region.

    Keywords: Change vector analysis, desertification, Ghalehgang, BSI, EVI
  • مهسا عبدالشاه نژاد، حسن خسروی*، علی اکبر نظری سامانی، امیر علم بیگی
    اهمیت توجه به توسعه پایدار و امنیت زیستی در مناطق تحت تاثیر فاجعه های زیست محیطی هم چون طوفان های گردوغبار، نیاز به روش های نوین برای یافتن راهبردهای مقابله را بیشتر کرده است. بدین منظور تحلیل ساختاری متقاطع، ابزاری کارآمد برای مطالعه رفتار سیستم است. با استناد به نتایج حاصل از تحلیل ساختاری و رویکرد آینده پژوهی می توان راهبردهایی جهت حفظ پایداری در مناطق تحت تاثیر ریسک زیاد گردوغبار ارایه داد. روش این پژوهش باتوجه به هدف آن، از نوع کاربردی و براساس رویکرد آینده پژوهی می باشد. جامعه نمونه پژوهش از 22 نفر از کارشناسان و مدیران مطلع در حوزه امور کشاورزی و گردوغبار تشکیل شده است. براساس اطلاعات جمع آوری شده از مرحله مصاحبه به روش نیمه ساختار یافته، عوامل موثر شناسایی شد. براساس نظر کارشناسان و خبرگان عوامل نهایی استخراج و یک ماتریس 26×26 طراحی شد. سپس ماتریس اثر متقابل تهیه شده، توسط خبرگان امتیازدهی شد. به منظور تعیین عوامل کلیدی موثر بر تاب آوری جوامع کشاورز تحت تاثیر گردوغبار در شهرستان اهواز، رویکرد آینده پژوهی با استفاده از نرم افزار MICMAC در قالب سه گروه مولفه اقتصادی، اجتماعی و طبیعی-فیزیکی براساس 26 شاخص انجام شد. متغیرهای پژوهش در سه طبقه دو وجهی، تنظیمی و مستقل براساس میزان رابطه تاثیرپذیری و تاثیرگذاری شان تقسیم بندی شدند. عوامل کلیدی شامل «تغییر کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی، کاهش درآمد و آسیب به سرمایه کشاورزان، تشدید فقر و بیکاری، دسترسی به اعتبارات مالی، معیشت جایگزین و مهاجرت» می باشند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که سیستم مورد مطالعه از نوع ناپایدار بوده و به منظور اتخاذ تصمیم های مدیریتی و افزایش پایداری نیاز به توسعه راهبردهایی بر مبنای عوامل کلیدی موثر بر تاب آوری کشاورزان می باشد.
    کلید واژگان: آینده پژوهی, تحلیل ساختاری, گردوغبار, تاب آوری, MICMAC
    MAHSA Abdolshahnejad, Hassan Khosravi *, Aliakbar Nazari Samani, Amir Alambeigi
    The importance of paying attention to sustainable development and biosafety in areas that effected by an environmental disaster such as dust storms has increased the need for new methods to find coping strategies. For this purpose, cross-structural analysis is an effective tool for studying system behavior. Based on the results of structural analysis and future study approaches, stability strategies can be proposed in the affected area by high-risk dust. The method of the research is according to the applied and future study approach. The sample population of this research was composed of 22 experts and managers in the field of agriculture and dust. Based on collecting data through expert interview and brainstorming method, the effective drivers were identified. According to the opinion of experts, the final drivers were extracted as a 26 × 26 matrix. Then, the cross-impact matrix was scored by experts. To determine the key drivers affecting the resilience of farming communities affected by dust in Ahvaz County, the future research approach was performed using MICMAC software in three groups of economic, social, and natural-physical components and 26 indicators. Research variables were divided into three categories »key, Independent and Regulative« based on the degree of relationship between influence and dependence. Key drivers include »Change of Quality and Quantity of Agricultural Products, Income Risk, Unemployment and Poverty Rise, Access to Financial Credits, Alternative livelihood and Immigration«. The results showed that the system of this study is unstable and in order to make management decisions and increase sustainability, it is necessary to develop strategies based on key drivers affecting farmer’s resilience.
    Keywords: Future study, STRUCTURE analysis, Dust, Resilience, MICMAC
  • امیر علم بیگی*، مجتبی بامدی، الهام فهام، الهه بابازاده

    امروزه مهم ترین مشخصه بروز رفتار کارآفرینی را در نوع معماری فکری موسوم به امکان گرایی می دانند. در این راستا، تحقیق حاضر تلاش کرد تا با استفاده از یک الگوریتم یادگیری ماشین به تفکیک سطوح این تفکر در میان صاحبان کسب وکار روستایی در حوزه پرورش مرغ بومی در استان سیستان و بلوچستان بپردازد و 191 واحد از 360 واحد فعال پرورش مرغ بومی به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. هدف اصلی، یافتن ترکیبی از پیش آیندها شامل متغیرهای جمعیت شناختی، رفتاری و مولفه های اکوسیستم کارآفرینی بود که بر تفکیک سطوح امکان گرایی در میان صاحبان کسب و کار روستایی اثرگذار هستند. ابزار تحقیق برای اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. روش اصلی داده پردازی، استفاده از الگوریتم نایو بیز از دسته روش های یادگیری ماشین بود که در نرم افزار R اجرا شد. نتایج دسته بندی سطوح متغیر امکان گرایی به عنوان شاخص اصلی تفکر کارآفرینی در سه سطح کم تا زیاد نشان داد که متغیر های داشتن تجربه قبلی، تمرکز بر پرورش مرغ بومی به عنوان شغل اصلی، ظرفیت واحد تولیدی، دسترسی به شبکه همکاری و بازار، خودکارآمدی کارآفرینی، انگیزه کسب و کار، نوآوری در بازار، سرمایه انسانی و سرمایه مالی در بین صاحبان کسب و کار پرورش مرغ بومی سبب شده تا تفکر امکان گرایی در بین آن ها در سطح بالاتری قرار گرفته و طبیعتا زمینه لازم را برای بروز رفتار کارآفرینی فراهم کند. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که ترکیبی از متغیرهای رفتاری در کنار مولفه های اکوسیستمی قادرند رفتار کارآفرینی را به واسطه ترویج تفکر امکان گرایی، تقویت کنند. بر اساس یافته های تحقیق پیشنهادهایی برای ترویج فضای حمایتی از کارآفرینان نوپای روستایی ارایه شده است.

    کلید واژگان: امکان گرایی کارآفرینی, اکوسیستم کارآفرینی, پرورش مرغ بومی, قضیه بیز, سیستان و بلوچستان
    Amir Alambeigi *, Mojtaba Bamedi, Elham Faham, Elahe Babazade

    Nowadays, the most important feature of entrepreneurship behavior is known as the form of intellectual architecture named effectuation. In this regard, current empirical research attempts to use a machine algorithm to classify the levels of effectuation thinking among rural small business owners in the field of local poultry breeding in Sistan and Baluchestan province. To this end, 191 units out of 360 were sampled and studied. The main objective of this research was to find a combination of different demographic and behavioral variables/components of entrepreneurial ecosystems affecting the classification level of effectuation among rural business owners. The research tool for measuring the research variables was a standard questionnaire that its validity and reliability were tested and confirmed. The main method of data analysis was Naive Bayes algorithm of the machine learning which was implemented using R software. The results of the classification of effectuation as the main indicator of entrepreneurial thinking showed that the variables, including prior experience, focusing on poultry breeding as the main job, capacity of the production unit, access to cooperation and market network, entrepreneurial self-efficacy, motivation, innovation in the market, human capital, and financial capital at their high levels resulted in high level of effectuation thinking. Therefore, it can be concluded that a combination of behavioral and demographic variables as well as ecosystem components can capture the entrepreneurial behavior . Based on research findings, some suggestions were proposed to develop the supportive climate of rural nascent entrepreneurs.

    Keywords: Entrepreneurial Effectuation, Entrepreneurship ecosystem, Local Endemic Poultry Breeders, Bayes' theorem, Sistan, Baluchestan
  • میلاد جودی دمیرچی، علی اسدی*، امیر علم بیگی

    فقدان توجه به مولفه های سازمان می تواند موفقیت کسب و کارهای الکترونیکی را تحت الشعاع قرار دهد؛ زیرا سازمان به عنوان یکی از عناصر مهم مدل کسب و کار در جهت تعیین سطوح همکاری ها، استفاده از تکنولوژی ها و تعیین برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف شناسایی مولفه های سازمانی مدل کسب و کار الکترونیکی در دشت مغان به انجام رسید. در این راستا، تمامی کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی و مراکز جهاد کشاورزی در شهرستان های پارس آباد، گرمی و بیله سوار به روش تمام شماری (80 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد که روایی صوری آن با استفاده از دیدگاه متخصصان دانشگاهی و پایایی آن به صورت پیش آزمون از طریق محاسبه آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. داده هابا استفاده از تکنیک تحلیل عاملی مرتبه دوم تحلیل شدند. بعد سازمانی کسب و کار الکترونیکی در قالب سه سازه انعطاف پذیری ساختاری، انعطاف پذیری عملیاتی و انعطاف پذیری راهبردی مورد توجه قرار گرفت که بر مبنای نتایج، انعطاف پذیری راهبردی به عنوان سازه ای با بیشترین اهمیت مورد توجه کارشناسان بوده است. به طور کلی، بر مبنای نتایج تحقیق، کسب و کارها از یک سو نیازمند یک برنامه کوتاه مدت برای پیشبرد روندهای همکاری و حل مشکلات پیش روی خود هستند و از سوی دیگر به نوعی برنامه بلندمدت نیاز دارند که بتوانند در مواجهه با مشکلات با رویکردی اقتضایی عمل کنند و نسبت به مشکلات واکنش سریع و دقیقی داشته باشند.

    کلید واژگان: انعطاف پذیری ساختاری, انعطاف پذیری عملیاتی, انعطاف پذیری راهبردی, کسب و کار الکترونیکی
    Milad Joodidamirchi, Ali Asadi *, Amir Alambeigi

    Lack of attention to the components of the organization can affect the success of e-businesses due to this fact that the organization as one of the most important elements of the business model is very important to determine the level of cooperation, use of technologies and determine the short-term and long-term plans. The aim of this study was to identify the organizational components of the e-business model in Moghan Plain. Accordingly, all experts of the Jihad agricultural organizations as well as the experts of extension services centers were studied by complete enumeration method (80 people) in different counties including Germi, Bile-Savar, and Pars Abad. Data were collected through a researcher-made questionnaire that its face validity was confirmed using the views of academic experts and its reliability was confirmed as a pre-test by calculating Cronbach's alpha. Data were analyzed using second-order factor analysis technique. The organizational dimension of e-business was considered in the form of three constructs of structural flexibility, operational flexibility, and strategic flexibility. The results showed that the strategic flexibility was considered by experts as the most important structure. Generally, the results of this study suggested that the businesses need a short-term plan to advance the cooperation processes and solve their problems, on the other hand, they also need a long-term plan to be able to act with a contingency approach in the facing of the problems and react quickly and accurately to solving the problems.

    Keywords: Structural flexibility, Operational flexibility, Strategic Flexibility, E-business
  • آزاده خدابخشی، سید حمید موحد محمدی*، احمد رضوانفر، امیر علم بیگی

    تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی ذی نفعان کلیدی به منظور طراحی نظام مدیریت محیط زیست در واحدهای زراعی شرکت‏های کشت و صنعت دولتی ایران و با استفاده از طرح تحقیق آمیخته اکتشافی انجام پذیرفت. ابتدا، با روش توصیفی- تحلیلی، مروری بر ادبیات موضوع صورت گرفت. سپس، با روش تحلیلی- تطبیقی مضامین اصلی نظام مدیریت محیط زیست (چرخه دمینگ) از میان نظریات اندیشمندان شناسایی و استخراج شدند. در ادامه، در فاز کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 18 نفر از مدیران اجرایی شرکت‏های کشت و صنعت دولتی، شاخص های مطلوب مضمون طراحی استخراج و مرحله اول تحلیل ذی‏نفعان (شناسایی ذی‏نفعان) انجام شد که به این منظور از روش نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی استفاده شد. در ادامه، با استفاده از نرم‏افزار MAXQDA نسخه 2018، شاخص‏های مضمون طراحی در 13 شاخص: بازدارنده ها، سیاستگزاری و برنامه ریزی، شناسایی کنشگران کلیدی، الزامات نهادی، همکاری، تعامل و ارتباطات بین سازمانی، توجه به اقتضایات محیطی، مداخلات بازار، فرهنگ سازی و آموزش عمومی، عوامل حمایتی و پشتیبانی، تسهیل کننده ها، توسعه زیرساخت ها، توسعه فناوری اطلاعات و تحقیق و توسعه دسته‏بندی شدند. در فاز کمی، با استفاده از پرسشنامه تحلیل ذی‏نفعان، میزان علاقه و قدرت 15 ذینفع شناسایی شده در فاز کیفی در 13 شاخص استخراج شده (بر اساس مدل فریمن) بررسی شد. به منظور اولویت بندی و تنظیم ماتریس ذینفعان از نرم افزار‏های Ucinet نسخه 6 (با هدف تنظیم شبکه‏های اجتماعی و تحلیل تناظر) و SPSS نسخه 18 (با هدف تنظیم ماتریس IPMA) استفاده شد. نتایج نشان دهنده تاثیرگذار بودن پنج ذی نفع کلیدی مدیرعامل شرکت، مدیرعامل شرکت مادر، واحد محیط زیست هلدینگ، معاونت بخش کشاورزی و مدیر حفاظت صنعت و محیط زیست بود که دارای بیشترین درجه قدرت و علاقه در بین سایر ذی‏نفعان بودند.

    کلید واژگان: نظام مدیریت محیط زیست, تحلیل ذی‏نفعان, شرکت ‏های کشت و صنعت
    Azadeh Khodabakhshi, Seyyed Hamid Movahed Mohammadi *, Ahmad Rezvanfar, Amir Alambeigi

    The purpose of this research was to identifying and prioritising key stakeholders in designing an environmental management system in crops units of governmental agro-industry companies in Iran, by using exploratory research design. After doing the literature review, main themes of environmental management system (DemingCycle) were identified and extracted by applying analytical-comparative method. In qualitative phase, by using non probability sampling technique (snowball) and semi-structured interviewing with 18 executive managers of governmental agro-industry companies, desirable indicators of design theme were extracted and the first step of stakeholders' analysis (identification of stakeholders) was completed. Accordingly, components of design theme were categorized in 13 indicators by using MAXQDA software: barriers, policy-making and planning, identifying key actors, institutional requirements, cooperation, inter-organizational interaction and communication, attention to environmental implications, market interventions, public education, Supportive factors, facilitators, infrastructures development, information technology (IT) development and research and development (R&D). In quantitative phase, stakeholders' analysis questionnaire was used for identifying 15 stakeholders' interest and power in 13 extracted indicators (based on Friedman model). In order to prioritizing and creating stakeholders' matrix, UCINET software (for creating Social networks and correspondence analysis) and SPSS software (for creating IPMA Matrix) were used. The results indicated that the five key Stakeholders: company's CEO, holding CEO, environment unit, agriculture deputy and industrial and environmental protection unit were the most powerful and interested among other stakeholders.

    Keywords: Environmental Management System, Stockholders Analysis, Agro-industry Companies
  • رضا باقری، مهدی قربانی*، شهرام خلیقی سیگارودی، امیر علم بیگی
    خشکسالی ناشی از نوسانات اقلیمی از نظر گسترگی و حجم خسارات اجتماعی و اقتصادی که بر جای می‏گذارد، جزء پرمخاطره‏ترین بلایای طبیعی محسوب می‏شود که خسارات جبران ناپذیری را بر بخش کشاورزی و منابع آب کشور وارد می‏سازد. به عبارتی تاثیرات ویرانگری را به بخش‏های تولیدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی وارد می‏‎کند. پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی تحلیل مولفه های تاب آوری و ارایه مدل تاب آوری جامعه محلی در مواجهه با نوسانات اقلیمی انجام گردیده است. جامعه آماری پژوهش روستاییان حوزه آبخیز ندوشن می باشد که به منظور نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده گردید و تعداد 102 نفر انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS25 و LISREL8.8 انجام شد. به منظور بررسی برازش مدل اندازه گیری مولفه های تاب آوری، داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد در بین مولفه های تاب آوری، "ابتکار و نوآوری" و "حکمرانی" به ترتیب با ضریب مسیر 91 درصد و 84 درصد از وضعیت بهتری نسبت به دیگر ساز ه ها برخوردارند و ساز ه های "آگاهی و اطلاعات" و "مدیریت سازگار" نیز با ضریب مسیر 10 درصد و 8 درصد از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. همچنین یافته ها نشان داد شاخص های نیکویی برازش دارای مقادیر مناسب بوده و مدل اندازه گیری ابعاد تاب آوری را با داده های مشاهده شده؛ تایید نمودند. بنابراین می توان اذعان نمود که نتایج این تحقیق می تواند در اقدامات هدفمند مورداستفاده قرارگرفته و در ترویج و تصویب مکانیسم های مقابله با بحران نوسانات اقلیمی برای ایجاد تاب آوری جامعه محلی موثر باشد.
    کلید واژگان: تاب آوری, جامعه محلی, مدیریت سازگار, نوسانات اقلیمی, حوزه آبخیز ندوشن
    Reza Bagheri, Mehdi Ghorbani *, Shahram Khalighi Sigaroudi, Amir Alambeigi
    Water deficit caused by climate change due to the extent and magnitude of the social and economic damages it causes, is one of the most dangerous natural disasters that causes irreparable damage to the agricultural and water resources of the country. In other words, it has devastating effects on the productive, economic, social and environmental sectors. The purpose of this study was to analyze the components of resilience and present a model of resilience of the local community in the face of climate change. The statistical population of the study consisted of rural community of Nodushan watershed which was used for sample size of Cochran formula and 100 people were surveyed based on a researcher-made questionnaire. The Resilience Component Analysis Questionnaire was used. Data were analyzed using SPSS25 and LISREL8.8 software. To investigate the fit of the resilience component measurement model, the data was analyzed used LISREL software. The results showed that among the resiliency indices, the indicators of "local networks" and "financial and infrastructure" with 91 percent and 84 percent path coefficients were better than other indices, respectively. "Compatible management status" and "risk-taking" with 10 percent and 8 percent path coefficients, respectively, are not appropriate. Also, results showed that the goodness-of-fit indices had values and confirmed the resilience dimension measurement model with the data. Therefore, it can be acknowledged that the results of this study can in actions and can be effective in promoting and adopting climate change crisis mitigation mechanisms to create resilience in the local community.
    Keywords: resilience, Local Community, Adapted Management, climate change, Nodushan Watershed
  • مریم شیخ حسین فرد، جهانگیر فقهی*، مجید مخدوم، امیر علم بیگی
    جنگل ها با برخورداری از جاذبه های طبیعی، ظرفیت بسیار مساعدی را برای جذب گردشگران فراهم می کنند. جلوگیری از تخریب بیشتر جنگل ها و کاهش فشار و وابستگی جنگل نشینان به درختان جنگلی، مستلزم برنامه ریزی تفرجی است که در پیشبرد فرهنگی، اجتماعی- اقتصادی و حفاظت از منابع طبیعی و رسیدن به توسعه پایدار نقش دارد. در نتیجه، ارزیابی توان اکولوژیک و توان اجتماعی- اقتصادی مناطق جنگلی به منظور طراحی مدلی دقیق برای دستیابی به اهداف یادشده ضروری است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل محیط زیستی اکوتوریسم برای جنگل های هیرکانی است. برای طراحی مدل، مجموعه ای از معیارها و زیرمعیارهای اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی با مرور منابع و استفاده از نظر کارشناسان شناسایی شد و سپس پرسشنامه ای برای طبقه بندی و اولویت بندی معیارها و زیرمعیارها طی دو مرحله در اختیار کارشناسان قرار گرفت. معیارها با استفاده از روش آنتروپی، وزن دهی و اولویت بندی شدند و طبقه بندی زیرمعیارها براساس منطق فازی و تجربه کارشناسان صورت گرفت. نتایج نشان داد که هفت معیار اکولوژیک، هفت معیار اجتماعی-اقتصادی، چهل زیرمعیار اکولوژیک و چهل وچهار زیرمعیار اجتماعی- اقتصادی، مجموعه معیارها و زیرمعیارهای اثرگذار در اکوتوریسم از دیدگاه کارشناسان بوده است. مهم ترین معیارهای اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی موثر، به ترتیب منابع آبی، پوشش گیاهی، جاذبه های گردشگری و جلوه های تاریخی و فرهنگی انسان در جنگل و کم اهمیت ترین آنها معیار زمین شناسی شناخته شد. بعد از طبقه بندی، مدل توان اکولوژیک و مدل توان اجتماعی- اقتصادی برای تفرج متمرکز و گسترده نوشته شد. در نهایت با تلفیق مدل ها، مدل محیط زیستی اکوتوریسم (تفرج گسترده و متمرکز) برای جنگل های هیرکانی به دست آمد.
    کلید واژگان: اکوتوریسم, تفرج, توان اجتماعی- اقتصادی, توان اکولوژیک, جنگل های هیرکانی, روش آنتروپی, مدل محیط زیستی
    Maryam Sheikh Hossein Fard, Jahangir Feghhi *, Majid Makhdoum, Amir Alambeigi
    Forest natural attractions provide great potential for attracting tourists. The ecotourism recreational planning is necessary to prevent forest degradation and alleviate the pressure of forest-dweller communities on forest areas. It has a significant role in enhancing the cultural, social, and economic aspects of society as well as the protection of natural resources to achieve sustainable development. To achieve correct planning, it is necessary to assess the ecological capability of forest areas, align with the socio-economic capability to develop an accurate model. This study aimed to design an ecotourism environmental model for Hyrcanian forests located in the north of Iran. To develop the model, a set of ecological and socio-economic criteria along with relevant sub-criteria were identified through the literature review, then a questionnaire was designed to priority the set of criteria and sub-criteria based on the expert’s opinions. The entropy technique has been used to priority criteria, and fuzzy logic approach along with expert experiences applied to classify the sub-criteria. The results showed that 7 ecological criteria, 7 socio-economic criteria, 40 ecological sub-criteria, and 44 socio-economic sub-criteria, were effective on ecotourism based on expert’s opinions. The most important ecological and socio-economic criteria were water resources, vegetation, tourist attractions, and human historical and cultural aspects of forests, respectively, which the geological criteria were the less important criteria amongst others. Thus, the ecotourism environmental model was developed by a combination of the ecological capability model and socio-economic capability model for Hyrcanian forests.
    Keywords: Ecotourism, recreation, Socio-economic capability, Ecological Capability, Hyrcanian forests, Entropy technique, Environmental model
  • احمد باسامی*، فاطمه ارتیاعی، سید احمدرضا پیش بین، امیر علم بیگی، سید محمود حسینی
    این پژوهش به صورت آمیخته اکتشافی با هدف ارتقاء رفتارهای سازمانی مثبت کارشناسان ترویج کشاورزی از راه توانمندسازی روانشناختی آنها انجام شده است. مشارکت کنندگان در گام کیفی 16 نفر از کارشناسان ترویج کشاورزی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با آنها مصاحبه شد و از راه تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار  MAXQDA12شاخص های توانمندسازی روانشناختی شامل احساس معناداری، شایستگی، موثر بودن، خودتعیین، اعتماد و رفتارهای سازمانی مثبت شامل رفتار تسهیم تجربه شغلی، رفتار شغلی نوآورانه، رفتار حفظ و توسعه ارزش های حرفه ای، رفتار بهبود کیفیت خدمات ترویج کشاورزی، رفتار بهبود چابکی ترویج کشاورزی و رفتار بهبود اعتماد عمومی به ترویج کشاورزی حاصل از آن در قالب الگوی مفهومی پژوهش احصا شد. در گام کمی، جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان ترویج کشاورزی کشور در سال 1397 بود که از این بین 192 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار پرسشنامه های محقق ساخته توانمندسازی روانشناختی و رفتارهای سازمانی مثبت به شرکت کنندگان ارایه شد و در انتها تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS صورت گرفت. نتایج نشان داد توانمندسازی روانشناختی در ارتقاء رفتارهای سازمانی مثبت نقش دارد. در مجموع توانمندسازی روانشناختی قدرت تبیین 8/48 درصد از تغییرات رفتارهای سازمانی مثبت کارشناسان ترویج کشاورزی را دارد. مقدار Q2 برای سازه رفتارهای سازمانی مثبت 180/0 بود که این مقدار از تناسب پیش بین مدل در مورد سازه درون زای رفتارهای سازمانی مثبت کارشناسان ترویج کشاورزی حمایت می کند.
    کلید واژگان: توانمندسازی روانشناختی, رفتارهای سازمانی مثبت, کارشناسان ترویج کشاورزی
    Ahmad Basami *, Fatemeh Ertiaei, Seyed Ahmadreza Pishbin, Amir Alambeigi, Seyed Mahmoud Hoseini
    This research was conducted in a mixed method, in order to promote the positive organizational behaviors of agricultural extension experts through psychological empowerment. In the qualitative section, interviews were conducted with 16 experts of agricultural extension, using purposive sampling method. By analyzing the content of the interviews, using MAXQDA12 software, indices of psychological empowerment including Meaning, Competency, Impact, Choice, Trust and positive organizational behaviors including sharing job experience behavior, Innovative career behavior, behavior related to maintenance and development of professional values, behavior of improving quality of agricultural extension Services, behavior of improving agricultural extension agility, and behavior of improving Public trust in agricultural extension  were derived in the form of a conceptual model. In the quantitative section, the statistical population of the study consisted of experts of agricultural extension in the whole country in 1397, among which 192 experts of agricultural extension were selected by stratified sampling method. The data collection instrument was a researcher's developed questionnaire of psychological empowerment and positive organizational behaviors. Finally, data analysis was done by SPSS and Smart PLS software. The results showed that psychological empowerment has role in promoting positive organizational behaviors. In general, the psychological empowerment explains 48.8% of the changes in positive organizational behavior of agricultural extension experts. The value of Q2 was 0.180 for positive organizational behavior construct, which supports the suitability of prediction model for the endogenous structure of positive organizational behavior of agricultural extension experts.
    Keywords: psychological empowerment, positive organizational behaviors, Agricultural Extension Experts
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر امیر علم بیگی
    دکتر امیر علم بیگی
    استادیار
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال