به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

davoud ali saghi

  • داودعلی ساقی، حمیدرضا بهمنی*، راضیه ساقی

    هدف از انجام این تحقیق بررسی وضعیت موجود و برآورد احتمال انقراض نژاد در معرض خطرگوسفند قره گل در کشور ایران بود. به همین منظور، داده های جمعیتی و فراسنجه های مورد نیاز از گله های گوسفند قره گل و منابع موجود درسالهای اجرای پروژه جمع آوری شدند. دو سناریوی دینامیک گذشته وآینده جمعیت با فرض ادامه شرایط موجود در زیستگاه گوسفند قره گل، با استفاده از روش تجزیه و تحلیل حیاتی جمعیت (PVA) و نسخه دهم نرم افزار VORTEX شبیه سازی شدند. شبیه سازی دینامیک جمعیت در گذشته با استفاده از فراسنجه های زیستی و فرضیات مورد استفاده، دینامیک واقعی جمعیت در گذشته را تقلید کرد. شبیه سازی دینامیک جمعیت در آینده نشان داد که با تداوم شرایط موجود، روند افزایش همخونی و کاهش تنوع ژنتیکی جمعیت مورد بررسی ادامه یافته و احتمال انقراض گوسفند قره گل در منطقه از سال 1438 امکانپذیر بوده و متوسط زمانیکه به اولین انقراض این نژاد درمنطقه باقیمانده 47/4 ± 08/51 سال برآورد شد. بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل حساسیت فراسنجه ها، حذف میش های بالغ بیش از حذف معمول سالانه، فراوانی محدودیت غذایی و استفاده از نژادهای دیگر در جفتگیری، بیشترین اثر را بر معیارهای حیاتی در شبیه سازی آینده جمعیت داشتند که عمدتا دلیل اقتصادی دارند.

    کلید واژگان: تجزیه و تحلیل حیاتی جمعیت, معیار های حیاتی, تجزیه و تحلیل حساسیت, گوسفند قره گل
    Davoud Ali Saghi, Hamidreza Bahmani *, Razieh Saghi

    This research aims to investigate the current status and estimate the extinction probability of the endangered Karakul sheep breed in Iran. To achieve this, census data and required parameters were collected from Karakul sheep flocks and available resources during project implementation. Two scenarios of past and future population dynamics assuming the continuation of the existing conditions within the Karakul sheep habitat were simulated using the Population Viability Analysis (PVA) method and VORTEX version 10.5.6. By employing the gathered biological parameters and assumptions, the simulation of past population dynamics closely replicated actual historical trends. Conversely, the simulation of future population dynamics indicated that, under current conditions, the trend of increasing inbreeding and decreasing genetic diversity within the studied population is likely to persist. The extinction probability of the Karakul sheep breed could become a reality as early as 1438, with the estimated mean time to the first extinction of this breed being 51.08 ± 4.47 years. Sensitivity testing revealed that factors such as the excessive harvest of adult ewes beyond the usual annual harvest, the frequency of feed limitations, and the use of other breeds in mating exert the most significant influence on future population viability measures, primarily due to economic considerations.

    Keywords: Population Viability Analysis, Viability Measures, Sensitivity Testing, Karakul Sheep
  • داودعلی ساقی*، لیلی سیمایی سلطانی، فائزه قارائی کسمائی

    میوستاتین که فاکتور رشد و تمایز 8 (GDF8) نیز نامیده می شود به عنوان یک تنظیم کننده منفی رشد و توسعه عضلات عمل می نماید. بنابراین نقش آن در رشد حیوانات و تولید گوشت حایز اهمیت است. مطالعات عملکردی نشان داده است که یک چندشکلی تک نوکلیوتیدی در ناحیه 3'UTR این ژن سبب حذف نقش مهاری میوستاتین و در نهایت بروز فنوتیپ ماهیچه مضاعف در گوسفند می شود. روش tetra primer ARMS PCR یک روش آسان، سریع، قابل اعتماد و ارزان برای شناسایی چندشکلی تک نوکلیوتیدی می باشد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی جهش تک نوکلیوتیدی ژن میوستاتین (g + 6723G> A) با روش tetra primer ARMS PCR در 86 راس گوسفند قره گل انجام شد. بهینه سازی واکنش زنجیره ای پلیمراز با استفاده از 3 نمونه شاهد شامل هموزیگوت وحشی، هتروزیگوت و هموزیگوت جهش یافته گوسفند نژاد شاروله صورت گرفت. تمامی نمونه های قره گل مورد بررسی دارای آلل G برای چندشکلی تک نوکلیوتیدی ذکر شده بودند و آلل جهش یافته A مشاهده نشد، بنابراین فراوانی آلل جهش یافته (A) و آلل وحشی (G) به ترتیب صفر و 100 درصد می باشد. به منظور ارزیابی دقت تکنیکtetra primer ARMS PCR در این جایگاه، تمامی افراد آزمایش شده با روش PCR-RFLP نیز تعیین ژنوتیپ شدند. نتایج حاصل، حاکی از تطابق دو روش با یکدیگر می باشد و از این رو می توان در جهت تعیین ژنوتیپ از روش Tetra Primer ARMS PCR به عنوان روشی مقرون به صرفه استفاده نمود.

    کلید واژگان: tetra primer ARMS PCR, میوستاتین, ماهیچه مضاعف, گوسفند قره گل
    Davoud Ali Saghi*, Leila Simaei Soltani, Faeze Gharaei Kasmaei

    Myostatin, also called growth and differentiation factor 8 (GDF8), acts as a negative regulator of muscle growth and development; Therefore, its role in animal growth and meat production is very important. Functional studies showed that a single nucleotide polymorphism in the 3'UTR region of this gene causes the elimination of its growth inhibitory role and finally the occurrence of double - muscled sheep. The tetra primer ARMS PCR method is an easy, fast, reliable and cost-effective method for the detection of nucleotide polymorphism. The present study was conducted with the aim of identifying single nucleotide polymorphism of myostatin gene (g+6723G>A) using tetra primer ARMS PCR technique in 86 Karakul sheep. Polymerase chain reaction was optimized using 3 control samples including 1 homozygous wild-type, 1 heterozygous and 1 homozygous mutant genotype of sharole breed sheep. All the studied Karakul sheep had the G allele, and the mutant type allele (A allele) was not observed, so the frequencies of the mutant type (A) and the wild type (G) alleles were 0 and 100%, respectively. To evaluate the accuracy of tetra primer ARMS PCR technique in this locus, all tested samples were also genotyped by PCR-RFLP method. The results indicated that two methods are the same as therefore using Tetra Primer ARMS PCR method been as economical to genotyping

    Keywords: tetra primer ARMS PCR, Myostatin, double – muscled, Karakul sheep
  • داودعلی ساقی*، علیرضا ودیعی نوقابی، راضیه ساقی
    مقدمه و هدف

    آمیخته گری به عنوان سریع ترین روش برای بهره وری از تفاوت بین نژادها، می تواند روش مناسبی برای بهبود عملکرد راندمان تولید گوشت در گوسفند باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه بره های بلوچی با آمیخته های حاصل از میش های بلوچی با قوچ های کردی و قره گل می باشد.

    مواد و روش ها

    به منظور بررسی اثر آمیخته گری بر عملکرد وزن بره ها تا شیرگیری و دوره پروار و ترکیب لاشه از سه گروه ژنتیکی شامل بره های خالص بلوچی (BB)، آمیخته های قره گل × بلوچی (GB) و کردی × بلوچی (KB) استفاده شد. میش ها در گروه های 50 راسی و هر گروه با 2 راس قوچ آمیزش داده شدند. تعداد 27 راس بره نر خالص و آمیخته در قالب سه تیمار با سه تکرار و سه راس بره در هر تکرار استفاده شدند. داده ها با رویه GLM نرم افزار SAS تجزیه شدند.

    یافته ها

    بالاترین راندمان باروری (76 درصد) مربوط به گروه ژنتیکی BB به دست آمد. بره های حاصل از قوچ های قره گل دارای بالاترین وزن تولد و بره های حاصل از قوچ های بلوچی دارای کمترین وزن تولد (به ترتیب 4/80 و 3/95 کیلوگرم) بودند. بره های حاصل از قوچ های قره گل نسبت به سایر بره ها افزایش وزن روزانه بالاتری (260 گرم در روز) قبل از شیرگیری داشتند (0/05>p). بیشترین و کمترین میزان مصرف ماده خشک به ترتیب مربوط به گروهGB  با مقدار (1250 گرم در روز) و گروه BB با مقدار (950 گرم در روز) بودند. بیشترین افزایش وزن روزانه پروار در گروه GB و کمترین در گروه BB به ترتیب 169/2 و 93/8 گرم در روز به دست آمد (0/05>p). گروه های مختلف ژنتیکی تاثیر معنی داری بر وزن لاشه های گرم و سرد بره های پرواری داشتند (0/05>p). تاثیر آمیخته گری بر ضخامت چربی، وزن دنبه و ران معنی دار بود (0/05>p).

    نتیجه گیری

    با توجه به عملکرد تولیدمثلی مناسب در استفاده از قوچ قره گل به عنوان پایه پدری آمیخته گری و عملکرد بهینه در سرعت رشد، مصرف خوراک، ضریب تبدیل در دوره قبل از شیرگیری و پس از شیرگیری و همچنین خصوصیات لاشه شامل وزن لاشه گرم و سرد و دنبه کمتر نسبت به سایر آمیخته های استفاده شده در این تحقیق، احتمالا استفاده از قوچ های قره گل جهت تولید بره های آمیخته تجاری مناسب تر  می باشد.

    کلید واژگان: آمیخته گری, ترکیبات لاشه, رشد, قره گل, گوسفند بلوچی
    Davoud Ali Saghi*, AliReza Vadiee Noghabei, Razieh Saghi
    Introduction and Objective

    Crossbreeding as the fastest approach to take advantage of difference between breeds, can be an effective method to improve the efficiency of meat production in sheep. The aim of the present study is to compare Balochi lambs with the crossbred obtained from Baluchi ewes with Kurdi and Karakul rams.

    Materials and Methods

    In order to investigate the effect of crossbreeding on the weight performance of lambs up to weaning and the fattening period and carcass composition, three genetic groups including pure Baluchi (BB) lambs, Karakul × Baluchi (GB) and Kurdi × Baluchi (KB) crosses were used. The ewes were mated in groups of 50 and each group with 2 rams. The number of 27 purebred and crossbred male lambs were used in the form of three treatments with three replications and three lambs per replication. Data were analyzed using GLM procedure of SAS software.

    Results

    The results showed that lambs from Karakul rams had the highest birth weight and lambs from Baluchi rams had the lowest birth weight (4.80 and 3.95 kg, respectively). Lambs from karakul rams had higher daily gain (260g /day) before weaning than other lambs (p<0.05).  The highest and lowest dry matter intake were in the GB group (1250g /day) and the BB group (950 g / day), respectively. The highest daily gain in GB group and the lowest in BB group were 169.2 and 93.8 g / day, respectively (p <0.05). The genetically groups had significant effect on cold and hot carcass weights (p<0.05). The effect of crossbreeding on fat thickness, fat-tail, and shank was significant (p<0.05).

    Conclusion

    Due to the suitable reproductive performance in using Karakul ram as a paternal breeding base and optimal performance in growth rate, feed consumption, conversion ratio in the pre-weaning and post-weaning periods as well as carcass characteristics including hot and cold carcass weight and less tail compared to other crossbreds used in this study, it is probably more appropriate to use Karakul rams to produce crossbred lambs.

    Keywords: Baluchi sheep, Crossbreeding, Carcass compositions, Growth, Karakul
  • مهدی خجسته کی، داودعلی ساقی*، راضیه ساقی
    مقدمه و هدف

    انسان به جهت خستگی، وقوع خطاهای ناخواسته، تاثیر پذیری از محیط و آسیب پذیری از رخدادهای طبیعی همواره در تشخیص های خود از محیط اطراف و یا موضوعات مختلف دچار اشتباهاتی می شود بطوری که برداشت افراد مختلف از یک واقعه واحد و منحصر بفرد ممکن است بسیار متفاوت و متنوع باشد.  امروزه انسان با توسعه فناوری پردازش تصویر سعی دارد با استفاده از امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و با کمک گرفتن از ویژگی های استخراج شده از تصاویر مربوط به اشیاء، گیاهان و حیوانات سرعت و دقت ارزیابی و تشخیص خود را در مورد پدیده های اطراف خود افزایش دهد و به این جهت فناوری جدیدی با عنوان پردازش تصویر را ایجاد نموده و آن را در ابعاد مختلف توسعه بخشیده است.

    مواد و روش ها

    با هدف شناسایی بهترین آلگوریتم آموزش شبکه عصبی مصنوعی جهت تخمین وزن گوسفندان کردی با استفاده از پردازش تصاویر دیجیتال، تعداد بره ها و دام های بالغ در سنین مختلف موجود در ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند استان خراسان شمالی، با استفاده از باسکول وزن کشی شدند. در هنگام وزن کشی، تصاویری از نمای جانبی دام ها با استفاده از دوربین دیجیتال و با رعایت فاصله ثابت تهیه و ثبت شد. با استفاده از رابط گرافیکی GUI نرم افزار متلب (نسخه R2010a) مراحل پردازش تصویر و استخراج خصوصیات عددی از تصاویر دام ها انجام شد. سپس سه نوع شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از سه نوع آلگوریتم آموزشی مختلف شامل لونبرگ مارکوات، اسکیلد کانژوگیت گرادینت و آموزش بیزی آموزش داده شد. خصوصیات تصاویر به عنوان ورودی و وزن دام ها به عنوان خروجی در آموزش شبکه های مختلف مورد استفاده قرار گرفت و در نهایت دقت مدل ها در تخمین وزن مقایسه گردید.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، دقت شبکه های عصبی آموزش دیده با سه آلگوریتم  مورد بررسی شامل اسکیلد کانژوگیت گرادینت، بیزی و لونبرگ مارکوات در تخمین وزن در مرحله آموزش به ترتیب 91/95، 94/74 و 94/34 درصد برآورد شد. در آزمون عملی که با ارایه 20 تصویر به عنوان تست به هر یک از مدل ها انجام شد، شبکه آموزش دیده با آلگوریتم اسکیلد کانژوگیت گرادینت با خطای 4/7 درصد، شبکه بیزین با خطای 0/5 درصد و شبکه لونبرگ مارکوات با خطای 2/11 درصد وزن را از روی تصاویر دیجیتال آن ها تخمین زدند. هر سه نوع آلگوریتم  از دقت کافی برای تخمین وزن برخوردار بوده و در این بین دقت شبکه عصبی مصنوعی آموزش دیده با آلگوریتم بیزی بیش از دو مدل دیگر بود.

    نتیجه گیری

    عملکرد روش پیشنهادی بر مبنای پردازش تصویر و استفاده از شبکه عصبی مصنوعی از دقت کافی برای تخمین وزن گوسفندان کردی برخوردار بوده و در این بین مدل طراحی شده بر مبنای آلگوریتم آموزش بیزی نسبت به دو آلگوریتم آموزشی لونبرگ مارکوات و اسکیلد کانژوگیت گرادینت از کارایی بهتری برخوردار بود. بر اساس نتایج مطالعه حاضر توسعه اپلیکیشن هایی بر مبنای استفاده از هوش مصنوعی برای توزین دام های اهلی کاملا امکان پذیر بوده و استفاده از آنها در مواقع متعددی که امکان دسترسی سریع و آسان به ترازو وجود ندارد، پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: پردازش تصویر, تخمین وزن, دقت مدل, شبکه عصبی مصنوعی, گوسفند کردی
    Mahdi Khojastekey, Davoud Ali Saghi*, Razieh Saghi
    Introduction and Objective

    Due to weakness, the occurrence of unwanted errors, the impact of the environment and exposure to natural events, human always make mistakes in their diagnoses of the environment or different topics, so that different people 's perception of a single and unique event may be very different and be diverse. Nowadays, with the development of image processing technology, human beings try to evaluate the speed and accuracy of their evaluation and diagnosis about objects, plants and animals by using hardware and software facilities and by using the features extracted from images related to objects, plants and animals. To increase and therefore has created a new technology called image processing and has developed it in various dimensions.

    Material and Methods

    In order to identify the best artificial neural network training algorithm for estimating the weight of Kurdi sheep using digital image processing, lambs and adult animals at the sheep breeding station of North Khorasan province were weighed using a scale. During the weighing, some digital images were taken from the side view of sheep using a digital camera by discerning fixed distance. Image processing steps and feature extraction from images of sheep were done using GUI of MATLAB (R2010a) software. Then, three types of artificial neural networks were trained using different types of educational procedure, including Levenberg Marquarth (LM), Scaled Conjugate Gradient (SCG), and Bayesian Regularization (BR) Training algorithms. The extracted features from images were used as input and weight of sheep as output in the training steps of ANNs, and the accuracy of the ANN models in estimating the weight of sheep was compared.

    Results

    As results, the accuracy of the trained ANNs with the three algorithms including SCG, BR and LM, in estimating the weight of sheep in the training phase was estimated to be 91.95, 94.74 and 94.94%, respectively. In the practical test, which was performed by presenting 20 images as a test to each ANN models, the trained ANNs with the SCG, BR and LM algorithm had 4.7%, 0.5% and 2.11% error in estimating the weight. The results showed that all three types of ANN training algorithms had acceptable accuracy to estimate the weight of sheep, meanwhile the accuracy of the artificial neural network trained with BR algorithm was better than the others.

    Conclusion

    The performance of the proposed method based on image processing and the use of artificial neural network is accurate enough to estimate the weight of Kurdi sheep. It had better performance. Based on the results of the present study, it is quite possible to develop applications based on the use of artificial intelligence to weigh domestic animals, and use of this technology is recommended in several cases where there is no quick and easy access to the scales.

    Keywords: Accuracy of model, Artificial Neural Network, Image processing, Kurdi sheep, Weight estimation
  • سونیا زکی زاده*، داوودعلی ساقی، مهدی الهی نرشیزی، حسین مهربان
    هدف پژوهش کنونی برآورد مولفه های واریانس، تخمین پارامترهای ژنتیکی و همبستگی های اجزاء منحنی رشد با مدل های غیرخطی مانند برودی، گمپرتز، لجستیک و ون برتالانفی در گوسفند کردی بود. داده ها شامل 17659 رکورد وزن تولد تا یک سالگی تعداد 5074 گوسفند حاصل از 162 قوچ و 1968 میش بودند که طی سال های 1375 تا 1392 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی شمال خراسان متولد شده بودند. پارامترهای منحنی با استفاده از رویه غیرخطی NLIN نرم افزار SAS تخمین زده شدند وسپس با توجه به جنسیت حیوان به روش برازش انفرادی، مقادیر وزن بلوغ A، B ثابت انتگرال  و نرخ بلوغ K جداگانه محاسبه شد. پس از آزمودن اثرات ثابت جنس، تیپ، سال و ماه تولد و سن مادر مولفه های واریانس با استفاده از نرم افزار BLUPF90 تخمین زده شدند. وراثت پذیری وزن بلوغ در تمام مدل ها پایین بود (05/0 تا 09/0) که نشان دهنده پایین بودن سهم واریانس ژنتیکی از واریانس فنوتیپی است. لذا، برای دست یابی به پیشرفت ژنتیکی قابل قبول و صحت بالا، به رکوردبرداری منحنی رشد تعداد بیشتری بره به ازای هر قوچ و میش و بهبود شرایط محیطی نیاز است. با توجه به همبستگی ژنتیکی و محیطی مثبت و بالا A-B می توان انتظار داشت با انتخاب حیوانات با وزن تولد بالاتر و یا بهبود شرایط محیطی، وزن بلوغ بیشتری به دست آید که مستلزم بررسی تاثیر آن روی افزایش سخت زایی می باشد. همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی متوسط و منفی A-K در مدل ها بیانگر ارتباط منفی بین سرعت رسیدن بلوغ و وزن بلوغ است.
    کلید واژگان: مدل غیر خطی, منحنی رشد, همبستگی ژنتیکی و وراثت پذیری
    Sonia Zakizadeh *, Davoudali Saghi, Mehdi Elahi Torshizi, Hossein Mehrban
    The aims of this study were to estimate variance components, prediction of genetic parameters and correlations of growth curve parameters of nonlinear models such as Broody, Gompertz, Logistic and von in Kurdi sheep breed. Data comprised of 17659 body weights from birth to yearling of 5074 lambs belonging to 162 rams and 1968 ewes from 1996 to 2013. Growth parameters were estimated by NLIN procedure of SAS V.9.4., and parameters including A, B and K were calculated by individual fit according to the sex of the animal. Variance components were estimated by a mixed model of BLUPF90 and considering the influences of fixed effect including sex, birth type, year and month of birth. Heritability of mature weight was low in all models (0.05 to 0.09) and showed the low participation of genetic variance from the phenotypic variance. Therefore, to achieve the desired genetic gain and high accuracy, more records of lamb growth parameters are required for each ewe and ram, as well as, the improvement of environmental circumstances. Regarding high positive genetic and environmental correlations of A-B, it is expected that selection of animals with higher birth weight or improving the environmental circumstances, lead to a height mature weight, which needs more investigation over the increasing of lambing ease. The medium and negative genetic and phenotypic correlations between A-K imply the negative relationship between the mature rate and weight.
    Keywords: Nonlinear Model, Growth Curve, Genetic correlation, heritability
  • داودعلی ساقی*، علی مبارکی، محمد رباطی بلوچ، احمد داوطلب زرقی، محمد هندآبادی، راضیه ساقی
    شناسایی ظرفیت ژنتیکی اکوتیپ های گوسفندان بومی و ایجاد آمیخته های مناسب که در شرایط ایران بازده بالاتری داشته باشند می تواند در افزایش سودآوری گوسفند موثر باشد. به منظور بررسی اثر آمیخته گری بر عملکرد قبل و پس از شیرگیری و ترکیب لاشه بره های خالص کردی و بره های آمیخته کردی، بلوچی و قره گل از 3 گروه ژنتیکی شامل بره های خالص کردی (KK)، آمیخته های بلوچی× کردی (BK) و قره گل× کردی (GK) استفاده شد. داده ها با رویه GLM نرم افزار آماری SAS نسخه 9/2 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بالاترین درصد باروری (90درصد) مربوط به گروه ژنتیکی کردی خالص می باشد. بره های حاصل از تلاقی (GK) دارای بالاترین وزن تولد و بره های حاصل از تلاقی (BK) دارای کم ترین وزن تولد بودند (به ترتیب 4/89 در مقابل 4/15 کیلوگرم). بیش ترین و کم ترین میزان مصرف ماده خشک به ترتیب مربوط به بره های BK (1360 گرم در روز) و بره های GK (1150 گرم در روز) بودند. بیش ترین افزایش وزن روزانه در گروه ژنتیکی BK و کم ترین میزان آن در گروه ژنتیکی KK به ترتیب 202/6 و 164/8 گرم در روز به دست آمد. بره های پرواری گروه ژنتیکی GK بیش ترین وزن لاشه های گرم و سرد و راندمان لاشه (به ترتیب 25/9، 25/2 و 59/8) را داشتند. تاثیر آمیخته گری بر ضخامت چربی، وزن دنبه و ران معنی دار بود و بره های حاصل از تلاقی BK کم ترین ضخامت چربی (7/2) و بیش ترین وزن ران (3/2) را داشتند. براساس نتایج حاصل از مطالعه حاضر استفاده از قوچ های قره گل جهت تولید بره های تجاری آمیخته مناسب تر باشد.
    کلید واژگان: آمیخته گری, عملکرد رشد, قره گل, کردی, گوسفند
    Davoud Ali Saghi *, Ali Mobaraki, Mohammad Robati Baluch, Ahmad Davtalab Zarghi, Mohammad Hendabadi, Razieh Saghi
    Identifying the genetic capacity of native sheep ecotypes and using that in crossbreeding for higher performance in Iran can be effective in increasing sheep profitability. The aim of this study was to evaluate the effect of crossbreeding on pre- and post weaning and carcass composition of purebred and crossbred lambs. Thus, three genetical groups such as purebred Kurdi (KK), Baluchi*Kurdi (BK) and Karakul*Kordi (GK) were used. Data were analyzed with GLM procedure using SAS 9.2. Results showed that Kordi ewes mated with Kurdi rams had the highest fertility percentage (90%). GK crossbred lambs had the highest and BK crossbred lambs had the lowest birth weight (4.89 vs. 4.15 kg, respectively). Dry matter intake of BK lambs (1360 g/d) and GK crossbred lambs (1150 g/d). The highest daily gain weight was obtained in BK genetic group and the lowest in KK genetic group was 202.6 and 164.8 g / day, respectively. The fattening lambs of GK had the highest hot and cold carcasses weight and carcass efficiency (25.9, 25.2 and 59.8, respectively). The effect of crossbreeding on fat thickness, tail and rump weight was significant and the BK lambs had the lowest fat thickness (7.2) and the highest rump weight (3.2).Based on the average performance before and after weaning as well as the appropriate carcass characteristics in lambs obtained from Karakul rams, it seems that the use of Karakul rams for the production of commercial crossbreed lambs is more appropriate.
    Keywords: Crossbreeding, growth performance, Karakul, Kurdi, Sheep
  • فهیمه محمدی، داوودعلی ساقی*، لیلی سیمایی سلطانی

    ژن FecB یکی از ژن های بزرگ اثر در ارتباط با صفت دوقلوزایی درگوسفند است. برای شناسایی ژن FecB از آنزیم AvaII دارای جایگاه برشی جهش ژن FecB در روش PCR-RFLP استفاده می شود. استفاده از این آنزیم بدلیل سمی بودن ژل اکریل آمید و گران بودن آن مقرون به صرفه نمی باشد. بنابراین، این پژوهش به منظور طراحی آغازگرهای اختصاصی جهت شناسایی سریع و کم هزینه ژن FecB انجام شده است. تکنیک Tetra ARMs PCR، باعث حذف آنزیم AvaII ، جایگزینی ژل ایمن آگارز با ژل اکریل آمید، صرفه جویی در هزینه و زمان لازم برای تعیین ژنوتیپ می شود. چهارآغازگر براساس روشTetra ARMs PCR طراحی شد. این آغازگرها بر روی 3000 نمونه آزمایش شدند. بعد از انجام PCR و الکتروفورز، سه قطعه به طول 108، 213 و 276 جفت باز تکثیر و در نهایت سه ژنوتیپ برای ژن FecB مشاهده گردید. به منظور اعتبار سنجی آغازگرهای طراحی شده، 20 نمونه بصورت تصادفی برای توالی یابی ارسال شد. پس از اعتبارسنجی، نتایج تعیین ژنوتیپ شده با استفاده از آغازگرهای بهینه شده ی روش Tetra ARMs PCR با روش PCR-RFLP مطابقت کامل داشت. این روش برای تشخیص ژن FecB در تعداد زیادی از نمونه ها، سریع و مقرون به صرفه است و می تواند جایگزین روش پر هزینه هضم آنزیمی شود.

    کلید واژگان: دوقلوزایی, گوسفند, آنزیم AvaII, ژنFecB, روش Tetra ARMs PCR
    Fahimeh Mohammadi, Davoud Ali Saghi *, Leili Simaie Soltani

    The FecB gene is one one of the major genes associated with the twinning trait in sheep. AvaII enzyme has a restriction site containing FecB gene mutation is used for genotyping by PCR-RFLP method. Due to toxicity and expensive price, using this enzyme is not considered reasonable and economical. So, this research was performed to design specific primers for rapid and economical detection of FecB gene. Tetra ARMs PCR technique, caucuses elimination of AvaII enzyme, replacement of acrylamide gel by safe agarose gel, and of course saving time and money for genotyping. Four primers were designed, based of Tetra ARMs PCR method, and were tested on 3000 samples. After PCR and electrophoresis, three fragments with a length of 108, 213 and 276 bp were amplified and finally three genotypes were observed for FecB gene. In order to validate the designed primers, 20 samples were randomly sequenced. After validation, the result of this research indicates that the final obtained genotype in Tetra ARMs PCR method is same as the results from PCR-RFLP method. Tetra ARMs PCR method is rapid and economical for detection of FecB in a larger number of samples and can replace by enzyme digestion method which is all of more expensive.

    Keywords: Twinning, Sheep, AvaII enzyme, FecB gene, Tetra ARMs PCR
  • راضیه ساقی *، داوودعلی ساقی
    زمینه مطالعاتی

    صفات رشد به‌ عنوان یکی از ویژگی‌‌های شناخته شده موجودات زنده، به دلیل ارتباط مستقیمی که با سود اقتصادی دارند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. منحنی رشد، تغییرات وزن بدن حیوان را در بازه‌های مختلف زندگی حیوان نشان می‌دهد و توصیف ژنتیکی منحنی رشد در تعیین راهبردهای انتخاب به منظور تغییر شکل منحنی رشد می-تواند مفید باشد.

    هدف

    برآورد وراثت پذیری، همبستگی‌های فنوتیپی و ژنتیکی برای پارامترهای منحنی رشد و صفات مختلف وزن بدن در بلدرچین ژاپنی می‌باشد.

    روش کار

    از داده‌های 2035 قطعه بلدرچین، نتاج حاصل از 242 بلدرچین نر و 242 بلدرچین ماده که طی سال‌های 1398-1396 در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی جمع‌آوری شده بود، استفاده شد. پرندگان از زمان هچ تا 42 روزگی به فاصله 7 روز و در طی چهار نسل، به طور انفرادی وزن‌کشی شدند. به منظور شناسایی عوامل ثابت موثر بر صفات از مدل خطی رویه GLM نرم‌افزار SAS استفاده شد. برای مقایسه میانگین صفات در سطوح مختلف اثرات ثابت، از آزمون توکی و برای تخمین پارامترهای منحنی رشد، از مدل رگرسیون غیرخطی استفاده شد. اجزای (کو) واریانس و پارامترهای ژنتیکی منحنی رشد و صفت وزن بدن در سنین مختلف حداکثر درست‌نمایی محدود شده با استفاده از تجزیه و تحلیل چند صفته توسط نرم افزار DMU برآورد شدند.

    نتایج

    متوسط پارامترهای تابع غیرخطی گمپرتز شامل، وزن مجانب (a)، نرخ رشد (b) نرخ بلوغ (k)، به ترتیب 58/ 298 ، 5/3 و 053/0 برآورد شدند. وراثت پذیری وزن هچ، 1، 2، 3، 4، 5 و 6 هفتگی به ترتیب 35/0، 45/0، 42/0، 44/0، 45/0 ، 96/0و 72/0 برآورد گردید. قوی‌ترین همبستگی‌ ژنتیکی بین وزن 3 - 4 هفتگی (93/0) و 1 - 2 هفتگی (92/0) و بیشترین همبستگی فنوتیپی هم بین 4-3 هفتگی (83/0) مشاهده شد.

    نتیجه‌گیری نهایی

    نتایج حاصل از این مطالعه پیشنهاد می‌کند که به منظور افزایش بازده تولید، انتخاب بر اساس پارامترهای منحنی رشد به جای انتخاب برای وزن بدن صورت گیرد.

    کلید واژگان: بلدرچین, پارامترهای منحنی رشد, همبستگی ژنتیکی, همبستگی فنوتیپی
    Razieh Saghi *, Davoudali Saghi
    Introduction 

    Growth traits of domestic animals and their economic significance have been always considered important by breeders and breeding specialist. Growth models, calculated non-linearly, are used to express growth rate and statistical ratio between age and body weight (Kum et al. 2010). One of the ways to draw and describe the growth curve is to use growth models. By selection, you can change the shape of the growth curve and increase body weight (Anthony et al. 1996), although selecting to increase body weight has adverse effects such as obesity, leg problems and sudden death syndrome in poultry. Growth curve parameters are suitable and efficient criterion allowing to change the relationship between age and body weight through selection (Narince et al. 2010). Many researchers have used linear and nonlinear regression models to model the growth phenomenon. These models are more reliable (Vuori et al. 2006) than linear models due to the limited number of parameters and have a better fit of the data (Lambe et al. 2006). Depending on the breed of livestock and population studied, a growth function presents different results, so it is necessary to model growth for each herd separately (Bahreini Behzadi et al. 2015). Though many have investigated the growth traits of quails, studies estimating the heritability of growth curve parameters, genetic correlations between these parameters and genetic correlation between growth curve parameters and other traits (e.g., growth traits, production, conversion ratio and carcass traits) are very limited. Therefore, the aim of this study was to estimate heritability, phenotypic and genetic correlations of growth curve parameters and different body weight traits in Japanese quail.

    Material and methods

    Data were obtained from 242 male and 242 female quail hatched between 2017-2019 that belonged to the Khorasan Razavi Agricultural and Natural Resources Research and Education Research Center. Birds were weighed individually for four generations from hatching to 42 days of age over four generations. Pedigree information included bird number, sire number and cage number, year, month, and birthday of the bird and hatching times over 4 generations. The data were first edited with CFC software and prepared for analysis. The traits studied in this study included body weight records at different ages (1, 7, 14, 21, 28, 35 and 45 days of age). SAS software's linear model and GLM procedure were used to identify constant factors affecting traits. Nonlinear regression model was used to estimate the growth curve parameters. Covariance components and genetic parameters of growth and body weight trait at different ages in quail were estimated using animal model and restricted maximum likelihood method using multivariate analysis by DMU software.

    Results and discussion

    In the present study, moderate to high heritability (0.21-0.72) was obtained for different traits of body weight. Estimation of heritability at 1 week (0.45 ± 0.06), 2 weeks (0.42 ± 0.05), 3 weeks (0.44 ± 0.06), 4 weeks (0.45 ± 0.07), 5 weeks (0.52 ± 0.07) and 6 weeks (0.72 ± 0.06) were higher than the values reported by Barbieri et al. (2015) yet less than the estimate of Narinc et al. (2010). Estimation of moderate heritability obtained for body weight at 1 and 4 weeks of age and high heritability at 5 and 6 weeks of age show that the response to selection is low at early ages and increases with age at 5 and 6 weeks. The strongest correlations were between 3-4 weeks weight (0.93) and 1-2 weeks (0.92). Except for genetic correlations between hatching weight and final ages, most correlations were positive. The highest phenotypic correlation was between 3-4 weeks (0.83) and the phenotypic correlation between hatch weight and 6 weeks (0.006) was the lowest estimate. The results showed that the Gompertz model with the highest coefficient of determination (0.998) and the lowest error variance (1.8262) was the best growth predictor model in Japanese quails. Estimation of growth curve parameters (a, b and k) were 298.58, 3.5 and 0.053, respectively. The small difference between the observed and predicted body weight values indicates that the Gampertz model was able to describe the growth of quails well. Heritability of growth curve parameters (a, b and k) were estimated to be 0.21, 0.48 and 0.22, respectively. Phenotypic and genetic correlations between parameters a and b with different traits of body weight were generally negative. The highest genetic correlation (0.86) and phenotypic (0.66) were obtained between k parameter and 3-week weight. Genetic correlation between mean growth rate (b) and various traits of body weight was 0.9-0.62. The highest genetic and phenotypic correlations were estimated between maturity rate (k) and 2, 3 and 4weeks weights. Genetic and phenotypic correlations between growth curve parameters were generally negative. The only correlation between asymptotic weight (a) and mean growth rate (b) was positive and high. These negative correlations indicate that if selection is used to increase puberty weight, we will have negative effects on growth rate and the growth rate will tend to decrease.

    Conclusion

    Estimation of heritability of growth curve parameters and their correlation with body weights at different ages showed that increasing production efficiency by selection based on growth curve parameters rather than selection for body weight could be useful. Curve deformations are more important than other parameters for productive purposes, especially the parameters a and k that are related to growth rates. Choosing a higher growth rate at 0- to 14-day-old does not change maturity weight, but choosing a higher body weight, that is, the near-inflection point of the curve, changes the shape of the curve without any significant change in parameter a. Nonetheless, k would change without any change in parameter a when limiting selection index is applied. The heritability of the Gompertz growth curve parameters and their correlation with weekly weights suggest that the growth rate parameter may be useful in selecting animals that are of early growth.

  • راضیه ساقی*، داودعلی ساقی

    صفات رشد و تولید مثل از ویژگی های شناخته شده موجودات زنده، به دلیل ارتباط مستقیمی که با سود اقتصادی دارند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. توصیف ژنتیکی منحنی رشد و همبستگی فراسنجه های آن با صفات رشد و تولیدمثل در تعیین راهبردهای انتخاب می تواند مفید باشد. بدین منظور از داده های 2035 بلدرچین، که طی سال های 1398-1396 در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی جمع آوری شده بود، استفاده شد. برای شناسایی عوامل ثابت موثر بر صفات از مدل خطی رویه GLM نرم افزار  SAS و برای تخمین پارامترهای منحنی رشد، از مدل رگرسیون غیرخطی گمپرتز استفاده شد. اجزای (کو) واریانس و پارامترهای ژنتیکی منحنی رشد و صفات رشد و تولیدمثل حداکثر درست نمایی محدود شده با استفاده از تجزیه و تحلیل چند صفته توسط نرم افزار DMU برآورد شدند. وراثت پذیری وزن بدن در 35 روزگی، وزن مجانبی، نرخ بلوغ، سن در نقطه عطف منحنی، نرخ رشد مطلق، نرخ رشد نسبی، تعداد تخم و درصد باروری بترتیب 0/222، 0/238، 0/416، 0/283، 0/168، 0/222، 0/283 و 0/071 برآورد گردید. همبستگی های ژنتیکی بین فراسنجه های منحنی رشد با نرخ رشد مطلق و نرخ رشد نسبی و وزن بدن در 35 روزگی متوسط رو به بالا (0/924- 0/439) بود. قوی ترین همبستگی هم بین سن در نقطه عطف منحنی و نرخ رشد نسبی (0/924) بدست آمد. به جز همبستگی های ژنتیکی بین تعداد تخم و درصد باروری با دیگر صفات، اکثر همبستگی های ژنتیکی مثبت برآورد شدند. بر اساس نتایج، مدیریت بهینه عوامل محیطی در افزایش رشد و عملکرد تولید مثلی اثرگذار هستند و انتخاب ژنتیکی برای صفت رشد با استفاده از فراسنجه های منحنی رشد می تواند باعث بهبود پتانسیل ژنتیکی حیوان شود.

    کلید واژگان: بلدرچین, رشد نسبی, صفات تولیدمثلی, وزن بدن, همبستگی ژنتیکی
    Razieh Saghi*, Davoud Ali Saghi

    Growth and reproductive traits are well-known characteristics of living organisms because of their direct relationship with economic benefits. Genetic description of the growth curve and the correlation of its parameters with growth and reproductive traits can be useful in determining selection strategies. For this purpose, 2035 quail data, which were collected during the years 1398-1396 in the Agricultural Research and Training Center and Natural Resources of Khorasan Razavi, were used. To identify the fixed factors affecting the traits, the linear model of GLM procedure of SAS software was used and to estimate the parameters of the growth curve, the nonlinear regression model of Gampertz was used. Genetic components variance (co) of growth curve and reproduction traits was estimated using maximum likelihood multi-trait analysis by DMU software. Heritability of body weight at 35 days (BW35), asymptotic weight (a), maturity rate (k), age at inflection point (IPT), absolute growth rate (AGR), relative growth rate (RGR), number of eggs (EN) and fertility percentage (FR) were estimated respectively 0.222, 0.238, 0.416, 0.283, 168 to be 0.22, 0.222, 0.283 and 0.071. Growth curve parameters with AGR and RGR and BW35 days had high genetic correlations (0.434 - 0.924). The strongest correlation was obtained between IPT and RGR (0.924). Except for genetic correlations between EN and FR percentage with other traits, most of the genetic correlations were positive. Based on this results, management of environmental factors are effective in increasing growth and reproductive performance, and genetic selection for growth trait using growth curve parameters can improve the genetic potential of the animals.

    Keywords: Body weight, Genetic correlation, Quail, Relative growth, Reproductive traits
  • راضیه ساقی، محمد رکوعی*، غلامرضا داشاب، هادی فرجی آروق، داودعلی ساقی

    این تحقیق با هدف تجزیه و تحلیل بقاء و ارتباط آن با صفات وزن بدن و متوسط افزایش وزن بدن در بلدرچین ژاپنی انجام شد. بدین منظور از داده های 1854 بلدرچین ژاپنی طی 4 نسل از سال های 96 تا 98 که در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی جمع آوری شده بود، استفاده گردید. برای تعیین اثرات عوامل موثر بر بقاء و محاسبه ریسک حذف در زمان های مختلف از دو بسته آماری (Survival) و (cmprsk)و برای برآورد مولفه های واریانس صفت بقاء از بسته نرم افزاری MCMCglmm استفاده شد. پارامترهای ژنتیکی صفات با استفاده از تجزیه و تحلیل تک و دو صفتی از طریق نمونه گیری گیبس برآورد شد. میانگین مرگ و میر دوره پرورش (0/206) و متوسط نرخ بقاء (0/793) محاسبه شد. میانگین وراثت پذیری برآورد شده برای بقاء در تجزیه و تحلیل تک صفتی و دو صفتی به ترتیب 0/216 و 0/153 محاسبه شد. دامنه وراثت پذیری وزن بدن در تجزیه و تحلیل تک صفتی بین 0/307 تا 0/135 با میانگین 0/219 برآورد شد. در تجزیه و تحلیل دو صفتی وراثت پذیری وزن بدن در محدوده 0/014- 0/155 متغیر بود. بالاترین همبستگی ژنتیکی، 0/3113- (بین صفت وزن بدن و افزایش وزن روزانه) و پایین ترین میزان همبستگی ژنتیکی، 0/0227- (بین صفت بقاء و افزایش وزن روزانه) بود. نتایج نشان داد مدیریت بهینه عوامل محیطی در کاهش خطر حذف اثرگذار هستند و انتخاب ژنتیکی برای صفت بقاء می تواند باعث بهبود پتانسیل ژنتیکی بقاء گردد.

    کلید واژگان: بلدرچین ژاپنی, پارامترژنتیکی, خطرحذف, نمونه گیری گیبس, وراثت پذیری
    Razieh Saghi, Mohammad Rokouei *, GholamReza Dashab, Hadi Faraji Arough, Davoud Ali Saghi

    The aim of this study was to analyze survival and its relationship with body weight and average daily gain traits in Japanese quail. For this purpose, Data base with 1854 Japanese quail survival records were used which collected during 4 generations from 1396 to 1398, by Khorasan Razavi Agricultural and Natural Resources Research and Education Center. The Survival and cmprsk statistical packages were employed to determine the non-genetic effects on survival and culling risk at different times, and variance components estimates of survival trait was performed by MCMCglmm package. Genetic parameters of traits were estimated using single and two-trait analyses via Gibbs sampling. The mean mortality of breeding period (0.206) and the average survival rate (0.793) were calculated. The estimated average heritabilities for survival in single and two-trait analyses were 0.216 and 0.153, respectively. The range of heritability of body weight in single trait analysis was estimated between 0.135 to 0.307) with a mean of 0.219 by two- trait analysis. In two-trait analysis, heritability of body weight trait ranged from 0.155 to 0.014. The highest genetic correlation was -0.3113 (between body weight and average daily gain) and the lowest genetic correlation was -0.0277 (between survival trait and average daily gain). The results showed that optimal management of environmental factors is effective in reducing the culling risk and genetic selection for survival trait can improve the genetic potential of survival.

    Keywords: Culling risk, Genetic parameter, Gibbs Sampling, heritability, Japanese quail
  • داوود علی ساقی*، علی مبارکی، محمد رباطی بلوچ، راضیه ساقی
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثرات آمیخته گری بر عملکرد رشد و ترکیب لاشه بره های گوسفند نژاد کردی و آمیخته کردی× رومانف بود. بدین منظور از دو گروه ژنتیکی بره نژاد کردی خالص (KK) و بره آمیخته های کردی × رومانف (KR) استفاده شد. از شش بره از هر گروه برای تجزیه لاشه استفاده شد. تعداد بره های از شیر گرفته شده در گروه های ژنتیکی KK و KR به ترتیب 95 و 45 راس به ازای 100 راس میش در معرض آمیزش بود. بره های کردی خالص دارای بیشترین و بره های آمیخته دارای کمترین وزن تولد بودند (به ترتیب 4/5 در مقابل 4/1 کیلوگرم). بر اساس نتایج حاصل، افزایش وزن روزانه بره های آمیخته نسبت به بره های کردی در دوره قبل از شیرگیری بیشتر بود (0/05>P). اما میانگین وزن پایانی بره های کردی نسبت به بره های آمیخته (به ترتیب54/8 در مقابل 41/5 کیلوگرم) بیشتر بود (0/05>P). گروه های ژنتیکی تاثیر معنی داری بر وزن لاشه های گرم و سرد بره های پرواری نداشتند. ولی تاثیر آمیخته گری بر ضخامت چربی، وزن دنبه و ران معنی دار بود (0/05>P). نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد آمیخته ها در دوره قبل از شیرگیری عملکردی بهتری نسبت بره های خالص دارند اما در دوره پروار عملکرد بره های کردی خالص نسبت به آمیخته ها بهتر می باشد.
    کلید واژگان: آمیخته گری, ترکیبات لاشه, رشد, قوچ رومانف, گوسفند کردی
    Davoud Ali Saghi *, Ali Mobaraki, Mohammad Robati Baluch, Razieh Saghi
    The aim of this study was to evaluate the effect of crossbreeding on growth performance and carcass composition of purebred and crossbred Kurdilambs. Thus, two genetic groups including purebred Kurdi lambs (KK) and crossbred Kurdi*Romanov lambs (KR) were used. For analysis of carcasstraits, six lambs from each group were selected and slaughtered. The number of weaned lambs for KK and KR were 95 and 45, respectively. Ourresults indicated thatKK purebred lambs had the highest (4.5 kg) and KR crossbred lambs had the lowest (4.1 kg) birth weight (P < 0.05). CrossbredKurdi*Romanov lambs had higher average daily gain than KK purebred lambs (P < 0.05). The means of final weights of purebred lambs weresignificantly higher than crossbred lambs (54.8 vs. 41.5 kg, respectively). The genetic groups had no significant effect on cold and hot carcass weights.The effect of crossbreeding on fat thickness, fat-tail and leg was significant (P < 0.05). Crossbred lambs performed better than purebred lambs in thepre-weaning period, but purebred Kurdi lambs performed better than crossbred lambs in the fattening period. In general, it can be reported that thecrossbreeding of Kurdi sheep with Romanov sheep did not show the desireble results.
    Keywords: Carcass compositions, Crossbreeding, Growth, Kurdi sheep, Romanonv sheep
  • سکینه نقویان*، داود علی ساقی، علی مبارکی
    در این پژوهش از شجره 2164 اسب اصیل ترکمن که متولدین سال های 1970الی 2016 بودند، جهت برآورد سطح تکامل شجره، ضریب هم‎خونی و متوسط ضریب خویشاوندی دام‎ها استفاده گردید. میانگین نسل معادل کامل به عنوان معیاری از سطح تکامل شجره برای این جمعیت 49/0 برآورد شد. جهت پیش بینی هم‎خونی در نسل های آینده متوسط ضریب خویشاوندی بین دام‎های زنده و متوسط ضریب خویشاوندی جمعیت 52/0 درصد برآورد گردید. 5/0 درصد از کل اسب های ثبت شده هم‎خون بودند. میانگین، حداقل و حداکثر ضریب هم‎خونی برای کل حیوانات به ترتیب 06/0، صفر و 25/0 درصد و میانگین و حداقل و حداکثر ضریب هم‎خونی برای حیوانات هم‎خون به ترتیب 125/0، 03125/0 و 25/0 درصد برآورد شدند. پایین بودن میزان هم‎خونی در این تحقیق نشان داد که شدت آمیزش های خویشاوندی پایین بوده ولی با کنترل شجره ای لازم در زمان جفت گیری، می توان از هم‎خونی بالا در برخی افراد جمعیت جلوگیری کرد.
    کلید واژگان: اسب اصیل ترکمن, هم‎خونی, ضریب خویشاوندی, سطح تکامل شجره
    Sakine Naghavian*, Davoudali Saghi, Ali Mobaraki
    In this research, the pedigree of 2164 Turkmen horses born in 1970 to 2016 were used to estimate the pedigree completeness level, inbreeding coefficients and mean average relatedness of livestock. The average equivalent complete generation, as a measure of pedigree completeness level, estimated as 0.49. In order to predict the incidence of inbreeding in the future generations, the average correlation coefficient between live animals was estimated. The average relatedness of the population was estimated to be 0.52%. 0.5 percent of the total registered horses were inbred. Mean, minimum and maximum of inbreeding coefficients were 0.06 , 0 and 0.25 percent for whole animals, respectively. Also mean, minimum and maximum inbreeding coefficients for inbred animals were 0.125, 0.03125 and 0.25 percent, respectively. Low average coefficient of inbreeding in this study showed that the severity of kinship is low, but with the necessary genetic control at the time of mating, it is possible to prevent high inbreeding in some individuals.
    Keywords: Turkoman horse, Nbreeding coefficient, Relatedness coefficient, Pedigree Completeness level
  • محدثه نامور، غلامرضا داشاب*، محمد رکوعی، هادی فرجی آروق، داود علی ساقی
    این تحقیق با هدف مقایسه مدل های مختلف برای برآورد پارامترهای ژنتیکی مستقیم و مادری و همچنین برآورد روند ژنتیکی برای صفات وزن بدن گوسفند کردی شمال خراسان انجام شد. از رکوردهای وزن تولد (7345 رکورد)، وزن سه (5905 رکورد)، شش (5294 رکورد)، نه (3800 رکورد) و یکسالگی (3863 رکورد) در طی سال های 1368 تا 1391 که توسط مرکز اصلاح نژاد شهرستان شیروان جمع آوری شده بود، استفاده گردید. برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات مختلف با شش مدل دام و نرم افزار ThrGibbsf90انجام گرفت. بهترین مدل با استفاده از معیار انحراف اطلاعات(DIC) انتخاب شد. وراثت پذیری مستقیم صفات وزن تولد، سه، شش، نه و یکسالگی به ترتیب (0007/0±)172/0، (0007/0(±257/0، (0006/0(±351/0، (0007/0(±120/0 و (0009/0(±131/0 بودند.اثر ژنتیکی مادری برای صفات وزن تولد، سه و شش ماهگی معنی دار بود (01/0P<) و نسبت واریانس محیط دائمی مادری به واریانس فنوتیپی از 055/0 (یکسالگی) تا 186/0 (تولد) متفاوت بود. اگر چه مقادیر وراثت پذیری مادری وزن بدن در سنین بیشتر از وزن تولد کمتر بود، ولی برازش اثرات تصادفی مادری (ژنتیک افزایشی و محیطی دائمی مادر) در مدل دام سبب برآورد دقیق تر پارامترهای ژنتیکی صفات مورد بررسی گردید. روند فنوتیپی صفات وزن تولد، سه، شش، نه و یک سالگی به ترتیب 4/8، 6/74، 3/8، 3/54 و 25/78 گرم در سال و روند ژنتیکی مستقیم برای این صفات به ترتیب 07/0-، 2/14، 9/21-، 7/13 و 9/24 گرم در سال برآورد شد. بنابراین، نتایج برآوردهای بیزی نشان داد که قابل اعتمادتر از روش های آماری مرسوم هستند.
    کلید واژگان: اثرات مادری, برازش مدل, برآورد بیزین, مدل دام, وراثت پذیری
    Mohadeseh Namvar, Gholam Reza Dashab*, Mohammad Rokouei, Hadi Faraji Arogh, Davoud Ali Saghi
    This study was performed to compare different models for estimation of direct and maternal heritability and also for obtaining of genetic trend for body weight traits in Kurdi sheep of North Khorasan. The records of body weight in birth (BW, 7345 records), 3-month (3W, 5905 records), 6-month (6W ,5294 records), 9-month (9W, 3800 records) and 12-month (12W, 3863 records) weight that collected during 1990 to 2013 by Sheep Breeding Station of Shirvan were used. Estimation of genetic parameters for different traits by using of six animal models was carried out by ThrGibbsf90 software. The most suitable model for each trait was determined based on Deviance Information Criterion (DIC). The estimates of direct heritability for BW, 3W, 6W, 9W and 12W traits were 0.172± 0.0007, .0.257± 0.0007, 0.351± 0.0006, 0.120± 0.0007 and 0.131± 0.0009, respectively. In this study, the material genetic effect was significant for BW, 3W and 6W traits (P
    Keywords: Animal model, Bayesian estimation, Heritability, Maternal effect, Model fitting
  • داودعلی ساقی*
    به منظور بررسی اثر عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی موثر بر صفات طول عمر و زنده مانی در بره های کردی از رکوردهای جمع آوری شده توسط ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفندکردی شیروان طی سال-های 91-69 که شامل 7469 حیوان حاصل از187 پدر و 2258 مادر بودند، استفاده شد. عوامل ثابت جنس بره، نوع تولد، ماه تولد، سن مادر، سال تولد و متغیر کمی وزن تولد بر صفات مورد بررسی تاثیر معنی داری داشتند (01/0>P). میزان وراثت پذیری طول عمر بره ها، حاصل از مدل های خطی مختلف در حد پایین بین 01/0 تا 06/0 برآورد شد. نتایج آزمون نسبت درستنمایی نشان داد که مدل3 که افزون بر اثر تصادفی ژنتیک افزایشی حیوان دارای دو اثر تصادفی مادری نیز می باشد برای برآورد مولفه های واریانس و پارامترهای ژنتیکی صفت طول عمر از تولد تا یک سالگی مناسب می باشد. میزان وراثت پذیری مستقیم زنده مانی بره ها، حاصل از مدل های خطی مختلف در دامنه بین صفر تا 046/0 برآورد گردید. آزمون نسبت درستنمایی نشان داد که برای برآورد مولفه های واریانس و پارامترهای ژنتیکی زنده مانی بره ها از تولد تا یک سالگی، مدل1 مناسب ترین مدل می باشد. مقادیر وراثت پذیری لگاریتمی، وراثت پذیری اولیه و وراثت پذیری موثر حاصل از مدل پدری برای زنده مانی از تولد تا یک سالگی بره های کردی به ترتیب در دامنه (04/0 تا 09/0)، (21/0 تا 41/0) و (07/0 تا 16/0) برآورد گردید که بیشترین میزان آنها مربوط به زنده مانی در سن 2 ماهگی مشاهده شد.
    کلید واژگان: طول عمر تولیدی, زنده مانی, گوسفند کردی, وراثت پذیری
    Davoud Ali Saghi *
    The effect of genetic and non genetic factors on length of life and survival records of Kourdi lambs, 7469 records collected from 1988 to 2011 in Hossin Abad Sheep Breeding Station in Shirvan were used in this study that which belonging to 187 sire and 2258 dam. Data were analysed using linear models with included fixed effects of year and month and type of birth, sex of lamb, age of dam and lamb's birth weight as linear and quadratic covariate, and direct additive genetic, maternal additive genetic, maternal common environmental and residual random effects. Overall mean of length of life and cumulative survival rate up to yearling were 274.3 ± 165.3 days and 0.62 ± 0.26 percent. The effect of year, month, type of birth, birth weight and sex of lamb were significant on length of life and survival from birth to yearling. Male lambs had lower life length and survival rate than females in all ages. With increasing birth weight survival rate decreased. The direct heritabilities of length of life and survival rate estimated from different linear models were low (0.01 to 0.006). The maternal heritability ranged from zero to 0.02. The estimates of heritability in logarithmic, original and effective scale obtained from sire model with weibull function were higher than values estimated by different linear models. Estimated heritability for length of productive life was 0.013 and genetic correlation between satiability traits were high and positive.
    Keywords: Length of productive life, survival, Kourdi sheep, Heritability
  • داوود علی ساقی، علیرضا شهدادی
    در این مطالعه از رکوردهای مربوط به صفات رشد گوسفندان نژاد کردی که طی سال های 1375 تا 1392 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی واقع در شهرستان شیروان استان خراسان شمالی جمع آوری شده بود، برای تجزیه و تحلیل ژنتیکی صفات رشد استفاده گردید. صفات مورد بررسی شامل افزایش وزن روزانه و نسبت کلیبر در 4 دوره زمانی (تولد تا از شیرگیری، از شیرگیری تا 6 ماهگی، 6 تا 9 ماهگی و 9 تا 12 ماهگی) بود. مولفه های (کو) واریانس و پارامترهای ژنتیکی صفات مورد مطالعه با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده و تحت 6 مدل حیوانی مختلف با استفاده از نرم افزار WOMBAT برآوردید گردید. پس از برازش مدل های حیوانی مورد استفاده، مناسب ترین مدل برای هر صفت بر اساس شاخص اطلاعات آکایک انتخاب شد. بر اساس نتایج، وراثت پذیری مستقیم صفات افزایش وزن روزانه و نسبت کلیبر بر اساس بهترین مدل به ترتیب در دامنه 11/0 تا 13/0 و 11/0 تا 23/0 برآورد گردید. وراثت پذیری مادری و نسبت واریانس فنوتیپی ناشی از محیط دائمی مادری برای صفات قبل از شیرگیری به ترتیب 11/0 و 04/0(افزایش وزن روزانه) و 06/0 و 12/0 (نسبت کلیبر) به دست آمد. همبستگی ژنتیکی بین صفات افزایش وزن روزانه در دوره های مختلف در محدوده 18/0 تا 57/0 برآورد گردید. همبستگی های ژنتیکی بین صفات افزایش وزن روزانه و نسبت کلیبر در حد متوسط تا بسیار قوی برآورد شد. به نظر می رسد انتخاب برای نسبت کلیبر، ضمن افزایش سرعت رشد بره ها، باعث افزایش راندمان مصرف خوراک می شود.
    کلید واژگان: افزایش وزن روزانه, پارامترهای ژنتیکی, گوسفند کردی, نسبت کلیبر
    Davoud Ali Saghi, Alireza Shahdadi
    Introduction Kurdish sheep breed is one of the most important native breeds of Iran. They are fat-tailed, large-sized, well adapted to the mountainous regions in northern Khorasan province and mainly raising for meat production under pastoral production system (28). Feed efficiency is a major component in the profitability of the small ruminant enterprise, because quality of range and pasture is low in poor environmental conditions in Iran. Growth rate and feed efficiency are two traits of great economic importance in sheep production and also Kleiber ratio has been suggested to be a useful indicator for these traits (2). There was no information regarding genetic parameters for growth traits in Kurdish sheep. Thus, the main objective of the present research was to estimate (co)variance components and genetic parameters for pre- and post-weaning growth traits and Kleiber ratio in Kurdish sheep.
    Material and Methods In this study, the records of growth traits from 5144 lambs (from 161 rams and 1982 ewes) were used. The data were collected during a 17-year period (1996–2013) in Kurdish sheep Breeding Station located in Shirvan city of northern Khorasan province. Traits investigated were average daily gain from birth to weaning (ADG0-3), average daily gain from weaning to six months of age (ADG3-6), average daily gain from six to nine months of age (ADG6-9), average daily gain from nine to twelve months of age (ADG9-12) and Kleiber ratios (KR) defined as: KR1=ADG0-3/(BW3)0.75
    KR2=ADG3-6/(BW6)0.75
    KR3=ADG6-9/(BW9)0.75
    KR4=ADG9-12/(BW12)0.75
    Test of significance for the fixed effects to be included in the final functional model for each trait and calculation of least squares means was accomplished using GLM procedure of SAS software (24). The considered fixed effects were year of lambing (1996-2013), sex of lamb (male and female), type of birth (single and twin) and age of ewe (1–7 years old). (Co) variance components and genetic parameters were estimated applying restricted maximum likelihood (REML) method fitting six animal models using WOMBAT (18): y =Xb斦 Model 1
    y=Xb斦빦鞩篧 Model 2
    y =Xb斦빦榾 Cov(a,m)=0 Model 3
    y =Xb斦빦榾 Cov(a,m)=Aσam Model 4
    y =Xb斦빦榾暗ꥻ Cov(a,m)=0 Model 5
    y =Xb斦빦榾暗ꥻ Cov(a,m)= Aσam Model 6
    where y: is a vector of records, b: is a vector of fixed effects, a: is a vector of direct additive genetic effects, m: is a vector of maternal additive genetic effects, pe: is a vector of permanent environmental effects due to ewe, X, Za, Zm and Zpe are corresponding design matrices relating the fixed effects, direct additive genetic effects, maternal additive genetic effects and permanent environmental effects due to ewe to vector of y, respectively, e: is a vector of residual effects, and Cov(a,m): is the covariance between direct additive genetic and maternal additive genetic effects.
    Akaike’s Information Criterion (AIC) was used for selecting the best model among the tested models (3): Where logLi: is the maximized log likelihood of model i at convergence and pi: is the number of the parameters in each model. Model with the lowest AIC was considered as the best model for each trait. Estimation of genetic and phenotypic correlations was accomplished using multi-trait analysis (with model 1). The fixed effects included in the multi-trait animal models were those in single-trait analyses.
    Results and Discussion The pre-weaning average daily gain in Kurdish lambs was 215.33±0.96 g, while this trait in post-weaning periods had a decreased trend. These values (especially in pre-weaning period) indicated that Kurdish lambs have a good potential for growth. Results from the analysis of variance of ADG and KR in different ages showed that birth year and sex of the lambs significantly influenced studied traits (PConclusion It was observed that maternal genetic models could better explain the genetic variation observed in pre-weaning traits. Estimates of phenotypic and genetic correlations among ADG and KR traits were high in magnitude. These results suggest that selection for Kleiber ratio can result in genetic improvement of growth rate as well as feed effeciency.
    Keywords: Average daily gain, Genetic parameters, Kleiber ratio, Kurdish sheep
  • داودعلی ساقی، علی اصغر اسلمی نژاد، مجتبی طهمورث پور، محمدرضا نصیری، غلامرضا داشاب
    به منظور شناسایی جایگاه ژنتیکی کنترل کننده صفات کمی وزن در سنین تولد، 3، 6، 9 و 12ماهگی گوسفند بلوچی از تعداد 8 نشانگر ریزماهواره شامل BM6465، BMS1636، BM4129، BMS2321، BMS2572، BM7145، BMS4008، BM8246 موجود درکروموزوم یک گوسفند استفاده شد. جامعه مورد مطالعه شامل 434 حیوان (نر و ماده) در قالب 11 خانواده ناتنی با اندازه جمعیت 29 تا 54 بود. اطلاعات ژنوتیپی قوچها و نتاج حاصل موجود در هر خانواده به تفکیک برای تمام ریزماهواره ها تعیین گردید. به منظور تجزیه جایگاه های صفات کمی اثرات ثابت شامل سال تولد، جنس بره، نوع تولد و سن مادر به عنوان اثرات ثابت و همچنین روز تولد به عنوان کواریانس در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل QTL با روش مکان یابی فاصله ای و با نرم افزارQTL express مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجریه و تحلیل وجود QTLهای معنی داری برای صفات تولد، 9 و 12ماهگی را نشان داد. برای وزن تولد QTL در بین نشانگرهای BMS2572 و BMS2321 در موقعیت 8/171 سانتی مورگانی کروموزوم یک مکان یابی شد (05/0 >P). همچنین QTL معنی داری برای وزن بدن در سنین 9 و 12 ماهگی به ترتیب در موقعیت مکانی 8/85 و 8/84 سانتی مورگان بین نشانگرهای BMS1636 و BM6465 شناسایی شد. نسبت واریانس QTL به واریانس فنوتیپی در صفات وزن تولد، 3، 6، 9 و 12ماهگی به ترتیب13، 9، 7/12، 15 و 5/10 درصد بود. شاید بتوان از اطلاعات ارزشمند تحقیق حاضر در جهت طراحی برنامه های مناسب اصلاح نژادی در گوسفند بلوچی استفاده کرد.
    کلید واژگان: جایگاه های صفت کمی(QTL), وزن در سنین مختلف, گوسفند بلوچی
    Davoud Ali Saghi, Ali Asghar Aslaminejad, Tahmoorespour M., Nasiri M
    The goal of This study was identification of QTL controlling body weight in different life stage of Baluchi sheep (Birth، 3، 6، 9، 12 months) using partial genome scan. For this purpose data was collected from 11 half sib families and 8 microsattelite (BM6465، BMS1636، BM4129، BMS2321، BMS2572، BM7145، BMS4008، BM8246) in ovine chromosome. The overall individuals were 434 animals which was grouped in 11 half sib families، The range of with progeny per family was 29-54. Initially respective rams and related offspring’s were genotyped for informative microsatellite markers، and finally eight microsattelite markers were selected for subsequent QTL analysis. For statistical analysis، year، sex، type of birth، age of dam was assumed as fix effect and the day of birth or age at time of measurement was fitted as covariate for each traitin the model. QTL analyses were conducted using a univariate multi-marker for half sib families، for each trait by interval mapping approach using QTL express software. As conclusion three significant QTL was found for this breed. Genome wide permutation indicated significant QTL for birth weight between markers BMS2572 and BM2321 at 171. 8 cM، (P<0. 01)، and for 9 and 12 monthly weights at the 85. 8 and 84. 8 cM، respectively (p<0. 05) between the markers BMS1636 and BM6465. The proportions of phenotypic variance explained by QTL were 13، 9، 12. 7، 15 and 10. 5 percent for birth،، 3، 6، 9 and 12 monthly weights respectively. As significant study result of study perhaps could be good indicator for designing proper breeding program in this breed.
سامانه نویسندگان
  • داوودعلی ساقی
    داوودعلی ساقی
    دانشیار علوم دامی_ ژنتیک و اصلاح دام، سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی - مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال